You are on page 1of 68

‫داستان زنيكه با خواندن مجله‬ ‫دكتراحمد روستا از راههاي برترينگوشيهاي هوشمند‬

‫خالقيت زندگياش متحولشد‬ ‫واقعبيني در زندگي ميگويد برايكارآفرينان‬

‫چگـونه پولساز شويد؟‬


‫دارن هاردي‪ ،‬نويسنده اثرمركب‪:‬‬
‫چگونه درجنگ با زمان پيروز شويد؟‬

‫‪ 2‬هزارتومان‬ ‫شماره‪68‬‬ ‫نيمه اولمرداد ماه‪94‬‬

‫چگونه ايدههايي‬ ‫گفتوگو با‪4‬جوان موفق از همدان‬


‫عالي را جذبكنيد؟‬

‫چهكاركنيد كه دركار‬ ‫ثروتآفريني وكارآفريني‬


‫با دستهاي خالي‬
‫بيحوصله نباشيد؟‬

‫چگونهكاالي خود را در‬


‫اينترنت بفروشيد؟‬

‫مديريت سايت به شيوه‬


‫‪1‬‬ ‫هتلداران چگونه است؟‬
‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪ 2‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬
3 Khalaghiyat.com
‫همایش بزرگ ایجاد یک کسب‌وکار پررونق در صنعت بیمه‬
‫در وضعیت جدید اقتصادی‬
‫شما هم می‌توانید کارآفرینی بزرگ در صنعت فروش بیمه باشید‬
‫اکنون تصمیم بگیرید می‌خواهید در چه جایگاهی قرار بگیرید‬

‫برای ثبت‌نام و رزرو صندلی در این همایش می‌توانید با شماره تلفن ‪ 021-88482735‬و ‪09359898819‬‬
‫تماس حاصل فرمایید‬
‫یا با مراجعه به سایت ‪ amoozeshbime.com‬ثبت‌نام کنید‪.‬‬
‫‪20‬مرداد ‪ ،1394‬سالن علم و فناوری دانشگاه تهران‬
‫سرمقـاله‬

‫جان كالم موفقيت مالى‬


‫بسياري هستند كه دماسنج كسب‪‎‬وكار یا وضعيت‬
‫مالي خود را با بيرون تنظيــم كرده‪‎‬اند و وقتي به‬ ‫باخوانندگان‬
‫اوضاع كار يا اوضاع مالي خود نگاه مي‪‎‬كنند‪ ،‬وضعيت‬ ‫خالقیت در ایجاد یک تیم کسب‪‎‬وکار‪ /۴/‬سفیر خالقیت‪5/‬‬
‫بيروني اقتصاد و گفته‪‎‬هاي اين و آن را مي‪‎‬سنجند و‬
‫بعد مي‪‎‬گويند اوضاع خوب است يا بد؛ يا به عبارت‬ ‫کارآفرینی‬
‫ديگر‪ ،‬اوضاع مالي بهتر خواهد شد يا بدتر‪ .‬اين شكل‬ ‫گفت‪‎‬وگو با ‪4‬جوان موفق همدانی‪ /6/‬رازى اساسى در مشتـــرى‪‎‬مدارى‪ /10/‬پيش‪‎‬گيـرى از يك بحران شايع در كسب‪‎‬وكار‪/12/‬‬
‫مواجهه با وضعيت كاري و مالي‪‎‬مان عيب‪‎‬هايي دارد‬ ‫يادداشت‪‎‬های پراکنده کارآفرینی‪ /14/‬بهتـرین گوشی‌های هوشمند براى كارآفرينان در سال‪16/ 2015‬‬
‫كه اگر ناديده گرفته شود‪ ،‬حتي مي‪‎‬تواند علت اصلي‬
‫شكست ما در اهداف و خواسته‪‎‬هاي شغلي و مالي‪‎‬مان‬ ‫فکرخالق‬
‫باشد‪ .‬اين طرز نگاه در واقع نقش فرد را در اثرگذاري‬ ‫خوبزندگی‪‎‬کردنیکهنـراست‪/۱۸/‬چگونهدرجنگبازمانبرندهشوید؟‪/20/‬آیاالگویدرستیبرایموفقیتانتخابکرده‪‎‬ای؟‪/22/‬‬
‫بر شرايط مالي و كاري خود ناديده مي‪‎‬گيرد و صرفا‬ ‫چگونه ایده‌های عالی را جذب کنید‪ /24/‬هفت روش برای افزایش اثرگذاری بر اطرافیان‪ /26/‬حال و حوصله ندارید؟‪ /28/‬کدام تبلیغ‪،‬‬
‫دنبال اين اســت كه ببيند وضعيت كلي اقتصاد در‬ ‫خالقانه‌تراست؟‪/30/‬نقاشی‪‎‬هایخالقانه‪32/‬‬
‫اين شرايط چه مي‪‎‬گويد‪ .‬البته اين ذهنيت دنباله‪‎‬اي‬
‫هم دارد كه در آن صرفا موارد منفي دنبال مي‪‎‬شود‬ ‫سرمایه‌گذاری‬
‫تا توجيهي باشد بر بي‪‎‬عملي و دستاوردهاي ناچيز‬ ‫راه حضور سرمايه‪‎‬هاى خرد در اقتصاد كالن‪34/‬‬
‫اكنون در حوزه‪‎‬هاي مالي و كاري‪ .‬اين ذهنيت وقتي‬
‫به دنياي تجارت قدم مي‪‎‬گــذارد‪ ،‬صرفا دنبال اين‬ ‫بازاریابی‬
‫است كه ببيند بقيه چه كسب‪‎‬وكاري را سودآورتر‬ ‫اثرگذارىبازاريابىمستقيمچقدراست؟‪/36/‬مدیریتسایتبهشیوههتلداران‪/۳۸/‬چگونهکاالیخودرادراینتـرنتوبدونسایت‬
‫قلمداد مي‪‎‬كنند تا او هم سراغ آن كسب‪‎‬وكار برود‬ ‫اختصاصی بفروشید؟‪ /40/‬راه‪‎‬هايى براى موفقيت در ايجاد‪ SEO‬محلى‪ 5/42/‬روش استفاده از اینستاگرام برای بازاریابی‪ /44/‬چه شد‬
‫و بخت خــود را بيازمايد‪ .‬غافل از اين‪‎‬كه وقتي يك‬ ‫كه برگر كينگ در ژاپن با همب‍رگرهاى سـیاه و قرمز موفق شد؟ ‪۴۶/‬‬
‫كســب‪‎‬وكار يا تجارت به لحاظ توان سودآوري به‬
‫مرحله‪‎‬اي رسيده است كه همگان در كوچه و بازار با‬ ‫فروشنده خالق‬
‫سخن‌گفتن از كسب‪‎‬وكاري پرسود‪ ،‬بي‪‎‬معطلي نام آن‬ ‫يك سرمايه‪‎‬گذارى كوچك كه از ياد رفت‪ /48/...‬چرا عصـر فروشندگى ويزيتورىتـمام شده است؟‪50/‬‬
‫را بر زبان مي‪‎‬آورند‪ ،‬پس بايد دانست كه سودآوري‬
‫آن كسب‪‎‬وكار به پايان خود رسيده است و مراحل‬ ‫نگاه ایرانی‬
‫فرود را در نمودار سهمي عمر خود تجربه مي‪‎‬كند‪.‬‬
‫الفباي زندگي و مديريت عمر با دكتر احمد روستا اين شماره‪ ،‬حرف «و»‪ /52/‬درس مهم زندگی از پیرمر ِد زالزالک‪‎‬فروش‪/56/‬‬
‫نمونه‪‎‬ي آن را مي‪‎‬توان در كســب‪‎‬وكار ساخت‪‎‬وساز‬
‫عشق و امیدم برای تو ‪58/‬‬
‫در تهران مشاهده كرد كه در برهه‪‎‬اي نه چندان دور‬
‫بسياري از ســرمايه‪‎‬هاي خرد و كالن را جذب خود‬ ‫جنگ ثروت‬
‫كرد؛ چون اين ذهنيــت پديد آمده بود كه همواره‬
‫گفته ها و نکته ها|‪ |60‬داستان ها و نکته ها با سعید گل محمدی| ‪ |60‬جدول رمزدار با جایزه| ‪ |61‬قورباغه را قورت بده! |‪|62‬‬
‫سودآور است و امروز با ركودي بسيار عميق دست‬
‫ن اشخاص كه چنين ذهنيتي‬ ‫و پنجه نرم مي‪‎‬كند‪ .‬اي ‪‎‬‬
‫را به شكل ناخودآگاه يا خودآگاه در مورد وضعيت‬
‫مالي خود دنبال مي‪‎‬كنند‪ ،‬از يك نكته‪‎‬ي كليدي در‬
‫‪khalaghiyat.com‬‬ ‫با مشاوران ما متاس بگیرید‬
‫موفقيت مالي و شــغلي غفلت مي‪‎‬كنند‪ .‬جان كالم‬
‫مهندس‬
‫كسب‪‎‬وكاري پررونق در تمام ادوار و به خصوص در‬ ‫محسن انوشه‬ ‫دکتر سعید منصور افشار‬ ‫سیده فاطمه مقیمی‬
‫دوران حاضر اين است كه نوآوري و خالقيت خود‬ ‫بو​كار‬
‫مشاور كس ​‬ ‫بو‌کار‬
‫مشاور کس ‌‬ ‫مشاور امور اقتصادی بانوان‬
‫را در كار آوريد و اتفاقــا در جايي كه همه به يك‬ ‫‪anooshe@khalaghiyat.com‬‬ ‫‪afshar@khalaghiyat.com‬‬ ‫‪moghimi@khalaghiyat.com‬‬
‫سمت مي‪‎‬روند‪ ،‬شما در سمت مقابل‪ ،‬جايگاهي براي‬
‫خود پيدا كنيد‪ .‬در بازار بورس‪ ،‬وقتي بحراني پديدار‬ ‫مهندسحمیدسپیدنام‬
‫دکتر علی شاه‌حسینی‬
‫حمید امامی‬
‫مي‪‎‬شود و پديده‪‎‬ي سقوط شــاخص رخ مي‪‎‬دهد‪،‬‬ ‫مشاور برند​ینگ اینترنتی‬
‫مشاور‬
‫مشاور بیمه‬
‫بو‌کار‬
‫کس ‌‬
‫بسياري از سرمايه‪‎‬گذاران كه دوست ندارند آب در‬ ‫‪sepidnam@khalaghiyat.com‬‬ ‫‪hosseini@khalaghiyat.com‬‬ ‫‪emami@khalaghiyat.com‬‬
‫دل‪‎‬شان تكان بخورد‪ ،‬سراسيمه كل سهم‪‎‬هاي‪‎‬شان‬
‫را مي‪‎‬فروشــند و از بازار خارج مي‪‎‬شــوند و تنها‬ ‫امیرمهدیسادات‌اعالیی‬ ‫رضا شيرازي مفرد‬ ‫ژان بقوسیان‬
‫آن‪‎‬هايي باقي مي‪‎‬مانند كه به شكل خالقانه‪‎‬اي این‬ ‫مشاور تحول فردي‬ ‫بو​كار اينترنتي‬
‫مشاور كس ​‬ ‫مشاور بازاریابی اینترنتی‬
‫دیدگاه را دارند که بازارها‪ ،‬تابستان و زمستان دارند‬ ‫‪alaee@khalaghiyat.com‬‬ ‫‪Shirazi@khalaghiyat.com‬‬ ‫‪boghossian@khalaghiyat.com‬‬
‫و مي‪‎‬دانند كه اصالح قيمتي صورت خواهد گرفت‬
‫و فقــط بايد كنترل ذهن خود را در جهت مقابله با‬ ‫طراح جلد‪ :‬سید​علیرضا میرزامصطفی‬ ‫شماره مسلسل‪ ۱۵۵:‬صاحب امتیاز و مدیرمسوول‪:‬‬
‫ترس از شكست در دســت داشت‪ .‬تاريخ تجارت‬ ‫عکس جلد‪ :‬کیارش رضوانی‬ ‫محمد‌رضا جند​قی‌زاد​ه‬
‫ثروتمند و موفق باشید‬
‫مي‪‎‬گويد اين‪‎‬ها به دليل راه متفاوتي كه برگزيده‪‎‬اند‪،‬‬ ‫روابطعمومی‪:‬لیال بهرامی راد‪/‬سایت‪:‬لیالحاتم‌طهرانی‬ ‫جانشین مدیرمسوول‪:‬‬
‫تلفن‪88952139 -88428032 :‬‬ ‫محمد مهدی ربانی‬
‫گاه ســودهايي بيش از ‪100‬درصد را در خالل اين‬ ‫فکس‪88972864 :‬‬ ‫سردبیر‪ :‬حسین یاغچی‬
‫روند بازارها تجربه كرده‪‎‬اند‪ .‬اين همان روندي‪‎‬ست‬ ‫آگهي​ها‪88952654-88970861 :‬‬ ‫مشاور مدیریت‪ :‬محسن انوشه‬
‫كه مي‪‎‬توان در كل تجارت و كسب‪‎‬وكار دنبال كرد‬ ‫چاپ‪ :‬امید نشر و چاپ ایرانیان‬ ‫زیرنظر شورای سیاست‌گذاری‬
‫و به عنوان يك ذهنيت اصلي در تصميم‪‎‬ســازي‪‎‬ها‬ ‫توزیع‪ :‬شرکت نشرگستر ‪96861933‬‬ ‫دبیر اجرایی‪ :‬هایده شفیعی‬
‫آدرس‪ :‬خیابان شهید مطهری‪ .‬خیابان ترکمنستان‪.‬‬ ‫کدپستی‪ 1576953614 :‬دبیر هنری‪ :‬محی‌الد​ین میرزایی‬
‫جاري كرد‪.‬‬ ‫‪ 30009900007777:SMS‬ویراستار‪ :‬بهاره گائینی‬
‫بن بست توسکا‪ .‬پالک ‪10‬‬

‫‪5‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪With Readers‬‬
‫نظرات خود را پیامک کنید‪:‬‬
‫‪100046446‬‬ ‫با خوانندگان‬
‫پاسخ به برخی از سواالت خوانندگان‬
‫خالقیتدرایجادیکتیمکسب‪‎‬وکار‬
‫سوپرمارکت ها استفاده کنید و به تبلیغ کارتان بپردازید‪.‬‬ ‫مشــخص‪ ،‬نوع فروش و بازاریابی را تعیین و نتیجه کار‬ ‫‪۰۹12607-18‬‬
‫با گسترش یافتن بازار هدف می‪‎‬توانید سفارش بیشتری‬ ‫را بررســی کنید‪ .‬اگر در بازه زمانی مشخصی توانستید‬ ‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬با ســام‪ .‬من از خوانندگان مجله خالقيت‬
‫بگیرید و در نتیجه تولید را نیز افزایش دهید‪ .‬موفق باشید‪.‬‬ ‫موفقیت چشمگیری داشته باشید‪ ،‬آن گاه می‪‎‬توانید به‬ ‫هستم‪ .‬راه مشاوره حضوري با مشاورين كسب وكار مثال‬
‫‪۰۹13608-73‬‬ ‫ترک کار فعلی‪‎‬تان فکر کنید‪ .‬موفق باشید‪.‬‬ ‫آقاي دكتر منصور افشــار يا دكتر شاه‌حسيني يا اعضاي‬
‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬سالم؛ ممنون از مجله خوبتان؛ اگر يه قسمتي‬ ‫‪۰۹01979-93‬‬ ‫محترم مرتبط چگونه امكان‌پذير است؟»‬
‫را به آموزش زبان مثل فرانسه يا انگليسي يا‪ ...‬ايجاد كنيد‪،‬‬ ‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬سالم‪ .‬حرفاتون قشنگه اما تا به عمل دربياد‬ ‫خالقیت‪ :‬شما می‪‎‬توانید با شــماره ‪ 88952139‬روابط‬
‫ممنون مي‪‎‬شم؛داشــتن شــبكه‌هاي اجتماعي هم مثل‬ ‫خيلي ســخته‪ .‬ورشكست شدم‪ .‬بايد از صفر شروع كنم‪.‬‬ ‫عمومی مجله تماس بگیرید‪.‬‬
‫واتساپ به نظرم خوب و كاربردي هست؛ ممنون‪».‬‬ ‫نکته مهم این است‬ ‫پوالمو خوردن يه ليــوان آب هم روش‪ .‬االن دكه دارم و‬ ‫‪۰۹16671-87‬‬
‫خالقیت‪ :‬متاســفانه آموزش زبــان در مقوله کاری ما‬ ‫که اگر خالقیت‬ ‫پس‪‎‬اندازم خیلی کمه‪».‬‬
‫و نوآوری خود را‬
‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬باســام! با توجه به اين‪‎‬كه مطالب انگيزشي‬
‫نیســت چون از طرفی کتاب‪‎‬های آموزشی در این زمینه‬ ‫در صنعتی که نام‬
‫خالقیت‪ :‬ســام از اتفاقی که برای شــما پیش آمده‬ ‫كه دركتاب‪‎‬هــا‪ ،‬بخصوص در مجله خالقيت مي‌خوانيم‪،‬‬
‫کم نیســتند و از طرف دیگر‪ ،‬آموزش زبان بحثی نیست‬ ‫بردید در سطح‬ ‫متاســفیم‪ .‬ولی سعی کنید از این پیشامد درس بگیرید‬ ‫مانند يك بمب انرژي عمل مي‌كند‪ .‬ولي متاســفانه بعد‬
‫که بشــود تنها از یک بُعد کتابی بــه آن پرداخت و باید‬ ‫خوبیمی‪‎‬بینید‪،‬‬ ‫و انگیزه کسب کنید‪ .‬شکست بخشی از زندگی‪‎‬ست‪ ،‬نه‬ ‫ازچند روز فراموش مي‌شوند‪ .‬ولي وقتي دوباره مي‌خوانيم‪،‬‬
‫جوانب مختلف آن مانند «گفتار» و «شنیدار» هم در نظر‬ ‫پسقادرهستید‬ ‫پایــان آن‪ .‬فراموش نکنید که بســیاری از افرادی که به‬
‫کهسرمایه‪‎‬گذاران‬
‫انگيزه‌مند مي‌شــويم ولي باز همان آش و همان كاسه‪.‬‬
‫گرفته شوند‪ .‬اگر سطح زبان انگلیسی شما در حد متوسط‬ ‫مختلفرامجاب‬
‫درجات بسیار باالیی رسیدند‪ ،‬شروعی معمولی و گاهی‬ ‫لطف كنيد يك كتاب جيبي حاوي مطالب انگيزشي با‬
‫است‪ ،‬می‪‎‬توانید برای شروع یادگیری زبان فرانسه (یا هر‬ ‫کنید تا در‬ ‫نزدیک به صفر داشته‪‎‬اند‪ .‬با آرزوی موفقیت شما‪.‬‬ ‫كلمــات قصار‪ ،‬مثل مطالب آقاي اعاليي گردآوري کنيد‬
‫زبان دیگری) از نرم افزار اندروید ‪ Duolingo‬اســتفاده‬ ‫کسب‪‎‬وکارشما‬ ‫‪۰۹19572-46‬‬ ‫تا هميشه همراه خود داشته باشيم‪ .‬چون واقعا تأثيرگذار‬
‫کنید‪ .‬ضمن این‪‎‬که بحث راه‪‎‬اندازی شبکه‪‎‬های اجتماعی‬ ‫سرمایه‪‎‬گذاری‬ ‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬سالم‪ .‬كتاب‪‎‬هاي اوليه برايان تريسي همراه هر‬
‫کنند‪.‬برایموفقیت‬ ‫هست‪(.‬محسني از بهبهان)»‬
‫در دستور کار هر کسب‪‎‬وکاری قرار دارد‪ .‬موفق باشید‪.‬‬ ‫در این مجاب‪‎‬کردن‪،‬‬
‫تحليل و راهكاري‪ ،‬داســتان‌هايي متناسب با آن موضوع‬ ‫خالقیت‪ :‬از پیشــنهاد ارزشــمندتان متشــکریم‪ .‬یک‬
‫‪۰۹13402-07‬‬ ‫یادگیریفنون‬ ‫از سرگذشت افراد مختلف مشهور و گمنام داشت كه به‬ ‫پیشــنهاد هم ما برای شــما داریم‪ :‬اگــر می‪‎‬توانید یک‬
‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬من اولين شماره مجله شما رو خوندم‪ .‬واقعا‬ ‫مذاکره و نیز‬ ‫جذابيت كتاب مي‌افزود‪ .‬ولي متاسفانه در سال‌هاي اخير‬ ‫دفترچه کوچک جیبی تهیه و مطالبی را که به نظرتان‬
‫دستتان درد نكنه‪ .‬عاليه از بابت اين كه به فكر مشکالت‬ ‫آموختنبازاریابیو‬ ‫آثار اين نويســنده بيشــتر جنبه تحليل و راهكار صرف‬
‫مقولهخلقمزیت‬ ‫مفید هستند در آن یادداشت کنید‪ .‬بدین طریق شما یک‬
‫جوانان هستید‪».‬‬ ‫رقابتی در قالب آن‬
‫گرفته كه از جذابيت آنها بســيار كاســته است! به نظر‬ ‫کتاب جیبی انگیزشــی کامال سفارشی‪‎‬سازی شده برای‬
‫خالقیت‪ :‬از حسن نظرتان متشکریم‪.‬‬ ‫بسیارمهماست‬ ‫مي‌رسد شــما نيز به همان سمت پيش مي‌رويد! بدانيد‬ ‫خودتان خواهید داشت‪.‬‬
‫‪۰۹37050-95‬‬ ‫كه همه ما كودكاني هستيم كه در تمام طول عمر خود‬ ‫‪۰۹12375-39‬‬
‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬ســام‪ .‬من بيست و سه ســالمه‪ .‬ليسانس‬ ‫دوست داريم قصه‌هاي متناســب با سن خود بشنويم‪.‬‬ ‫نوشــته‪‎‬اید‪« :‬سالم و خسته نباشيد بر شما‪ ،‬واقعا مطالب‬
‫حسابداري دارم‪ ،‬ولي متاسفانه جاي مشغول كار نشدم‪.‬‬ ‫موفق باشيد‪».‬‬ ‫عالي‪ ،‬پرانــرژي و مفيد‪ ،‬براي تعقيب‪‎‬كنندگان موفقيتي‬
‫هيچ ســرمايه‪‎‬اي هم ندارم‪ .‬روزهــا كارگري مي‌كنم و با‬ ‫خالقیت‪ :‬از انتقاد سازنده‪‎‬تان متشکریم‪ .‬سعی خواهیم‬ ‫به ارمغان آورده‪‎‬ايد‪ .‬بنــده يك برند موادغذايي پرفروش‬
‫پولش خرج خود و خونــوادم رو تامين ميكنم‪ .‬بنابراين‬ ‫کرد بیشتر از داستان‪‎‬های الهام‪‎‬بخش استفاده کنیم‪.‬‬ ‫دارم‪ .‬جوانان شهرســتانهای مختلف جهت گسترش كار‬
‫هيچ پس‪‎‬انــدازي نــدارم‪ .‬از بچگي تابســتونا مي‌رفتم‬ ‫‪۰۹39332-08‬‬ ‫مي‌توانند تماس بگيرند و در خدمت‪‎‬شان باشم‪».‬‬
‫آلومينيوم سازي و االن استاد اين كار شدم‪ .‬اما سرمايه‪‎‬اي‬ ‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬با سالم وخسته نباشيد‪ .‬آيا من مي‪‎‬تونم براي‬ ‫خالقیت‪ :‬از حسن نظرتان متشکریم‪ .‬شماره شما در دفتر‬
‫ندارم تا مغازه بزنم‪ .‬تو فكر اينم كه برم از بانك وام بگيرم‬ ‫كارم شريك مالي پيدا كنم؟»‬ ‫موجود اســت و در اختیار افرادی که مایل هستند‪ ،‬قرار‬
‫اما مي‪‎‬ترسم شكست بخورم بعدش اقساط وام بمونه‪ .‬در‬ ‫خالقیت‪ :‬الزم است ایده ایجاد کسب‪‎‬وکارتان را بررسی‬ ‫خواهد گرفت‪.‬‬
‫ضمن شما اين هفته نوشته بوديد كه خيلي ها با كمترين‬ ‫کنید و بر این اســاس اقــدام به ایجاد تیمــی از افراد‬ ‫‪۰۹15104-84‬‬
‫امكانات بيشــترين خالقيت رو رقم زدند‪ .‬من هم پرم از‬ ‫متخصص در حوزه‪‎‬های مختلف کسب‪‎‬وکارتان کنید و به‬ ‫نوشــته‪‎‬اید‪« :‬با سالم و تشكر از مجله جالب و مفيدتون‪-‬‬
‫خالقيت و نوآوري از شــيوه ســاخت دكور با آلومينيوم‬ ‫نحوی دست به این انتخاب بزنید که افراد تیم مکمل و‬ ‫مجله‪‎‬تون را دفعــه اول كه خوندم‪ -‬ســوالي دارم لطفا‬
‫گرفته تا مفتول آلومينيوم و شــيوه پــرورش درختان‬ ‫مقوم حرکت‪‎‬ها در کسب‪‎‬وکار باشند‪.‬‬ ‫راهنماييم كنين‪33 :‬ساله‪‎‬ام مدت ‪7‬سال كارمند رسمي‬
‫آپارتماني و‪ ...‬ولي وقتي سرمايه و حمايتي نباشه چطور و‬ ‫‪۰۹13617-41‬‬ ‫بانكي‪‎‬ام‪ .‬به شغلم عالقه ندارم وچند سال به فكر استعفا‬
‫چگونه؟ لطفا كمكم كنين‪».‬‬ ‫نوشته‪‎‬اید‪« :‬سالم‪ .‬من از مشتريان پروپاقرص شما هستم‪.‬‬ ‫هســتم‪ .‬ولي اطرافيانم اراده‪‎‬ام رو سست مي‪‎‬كنن و كلي‬
‫خالقیت‪ :‬دوســت گرامی نکته مهم این اســت که اگر‬ ‫تصميم دارم كارگاه توليد ترشي خانگي راه بيندازم‪ ،‬ولي‬ ‫موج منفي مي‪‎‬دن‪ .‬ازطرفي به طب سنتي و زمينه گياهان‬
‫خالقیت و نوآوری خــود را در صنعتی که نام بردید در‬ ‫نمي‪‎‬دانم ازكجا بايد شروع كنم‪ .‬لطفا راهنمايي كنيد‪ .‬با‬ ‫دارويي عالقه زيادي پيدا كردم‪ .‬ولي اطالعي از بازار كارش‬
‫سطح خوبی می‪‎‬بینید‪ ،‬پس قادر هستید که سرمایه‪‎‬گذاران‬ ‫تشكر فراوان (كرماني)»‬ ‫ندارم‪ .‬لطفا بگين چه كار كنم‪ ،‬واقعا مستاصلم‪».‬‬
‫مختلف را مجاب کنید تا در کسب‪‎‬وکار شما سرمایه‪‎‬گذاری‬ ‫خالقیت‪ :‬مطالعه و بررسی کنید و ایده‪‎‬های جدیدی به‬ ‫خالقیت‪ :‬شما باید در وهله اول به یادگیری کسب‪‎‬وکار‬
‫کنند‪ .‬برای موفقیت در این مجاب‪‎‬کردن‪ ،‬یادگیری فنون‬ ‫دست آورید‪ .‬شــیوه تولید ترشی‪‎‬های جدیدتر و متعلق‬ ‫گیاهان دارویی بپردازید که متفاوت است از علم گیاهان‬
‫مذاکره و نیز آموختن بازاریابی و مقوله خلق مزیت رقابتی‬ ‫به مناطق مختلف و با چاشنی‪‎‬های متفاوت را بیاموزید‪.‬‬ ‫دارویی و این کار را می‪‎‬توانید در کنار شغل فعلی‌تان انجام‬
‫در قالب آن بسیار مهم است‪ .‬برای‪‎‬تان روزهایی پرانگیزه و‬ ‫ابتدا در حجم کم تولید کنید‪ ،‬از شیوه‪‎‬های بازاریابی نوین‬ ‫دهید‪ .‬تا می‪‎‬توانید اطالعات جمع کنید و سپس کار مورد‬
‫پر از موفقیت آرزومندیم‪.‬‬ ‫مانند شیوه اینستاگرامی و شیوه سنتی مانند عرضه در‬ ‫عالقه‪‎‬تان را در مقیاس کوچک انجام دهید‪ .‬بازار هدف را‬

‫‪ 6‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫داستان زندگي كساني كه مي‪‎‬گويند با خواندن مجله خالقيت‪ ،‬زندگي‪‎‬شان متحول شده است‬

‫داستانبانويىكهبهشكستنهگفتوپيـروزشد‬
‫عمق وجودم نشیند‪.‬آن روزها از لحاظ روحی و روانی خوب نبودم‪ ،‬اما با‬ ‫اميرمهدي سادات اعاليي‪ :‬نمی‪‎‬خواستم حقوق‪‎‬بگیر باشم‪ .‬این آن چیزی‬
‫خواندن مقاله‪‎‬ها و زندگینامه‪‎‬ها در مجله خالقيت‪ ،‬خودم را از خاک کندم‬ ‫بود که مرا ‪ 18‬سال به این سو و آن سو کشاند‪ .‬خانواده‪‎‬ام می‪‎‬گفتند‪ :‬برو‬
‫و شروع کردم به گفتن عبارات تاکیدی‪.‬‬ ‫جایی کار کن و حقوق‪‎‬بگیر باش‪ .‬اما من برای زندگی‪‎‬ام برنامه داشــتم‪...‬‬
‫شــب و روز خواب نداشــتم و دنبال راهی بودم برای پيشرفت‪ .‬روزی‬ ‫طیبه رفیعی در ســال ‪ 1350‬چشم به جهان گشود و با سه فرزند اکنون‬
‫خانمی مرا در اتوبوس دیــد و بعد از اندکی‬ ‫روزهایی متفــاوت را تجربه می‪‎‬کند‪ .‬واقعا چگونه‬
‫گفتگو پرسید‪ :‬چرا شما تابلوفرش نمی‪‎‬دوزی؟‬ ‫می‪‎‬شود که بانویی ســخت‪‎‬ترین شرایط را در هم‬
‫و گفت‪ :‬من از تو می‪‎‬خرم‪ .‬در خانه‪‎‬ات شروع‬ ‫فرو‪‎‬ریزد و به اوج‪‎‬رسد؟ حواست هست؟ تویی که‬
‫به بافتن تابلوهای فرش کــن و از هر کدام‬ ‫نگاهت را به این خطوط گره زده‪‎‬ای‪ ،‬در جانت چه‬
‫‪25‬درصد سود بهت پرداخت می‪‎‬کنم‪ .‬درآمدم‬ ‫نجوایی را فریاد می‪‎‬زنی؟ همین االن هم در حال‬
‫از آن‪‎‬جا هم به ماهی ‪ 600‬هزار تومان رسید‪.‬‬ ‫انتخاب هستی‪ .‬از او می‪‎‬خواهم بگوید از کجا شروع‬
‫اما برایم راضی‪‎‬کننده نبود‪ .‬چون من بلندپرواز‬ ‫کرده است؟ نفسی تازه می‪‎‬کند و می‪‎‬گوید‪ :‬رشته‬
‫بودم‪ .‬فعالیتم را زیاد کردم و با شرکتی آشنا‬ ‫اصلیم خیاطی بود‪ ،‬پیراهن مردانه می‪‎‬فروختیم و‬
‫شدم که دیگر مســتقیم تابلوها را به آن‪‎‬جا‬ ‫به مشهد ارســال می‪‎‬کردیم‪ .‬کارمان نگرفت‪ .‬یک‬
‫می‪‎‬فروختم‪ .‬با این روش درآمدم دو برابر شد‪.‬‬ ‫مغازه لوازم آرایشــی زدم‪ ،‬اما آن هم نگرفت و‬
‫اما باز هم به خــود می‪‎‬گفتم‪ :‬این‪‎‬جا آن‪‎‬جایی‬ ‫جمع شد‪ .‬باز هم ادامه دادم‪ .‬این بار با دوستی به‬
‫نیست که باید باشم‪ .‬من هنر ساخت کیف‪‎‬های‬ ‫صورت شراکتی‪ ،‬داخل یکی از پاساژهای معروف‬
‫چرمی را هم سال‪‎‬ها قبل آموخته بودم‪ .‬آن را‬ ‫مشــهد‪ ،‬مغازه لوازم پالستیکی زدیم‪ .‬اما این بار‬
‫هم دوباره شــروع کردم‪ .‬با تمام قدرتم براي‬ ‫هم زیاد طول نکشید و مغازه را جمع کردیم‪ .‬همه‬
‫تالش در هرچه که فکــر می‪‎‬کردم می‪‎‬تواند‬ ‫می‪‎‬گفتند‪ :‬بس است‪ ،‬تا کی می‪‎‬خواهی به این وضع‬
‫زندگیم را نجات دهد‪ ،‬برنامه‪‎‬ريزي مي‪‎‬كردم‪.‬‬ ‫ادامه دهی؟ اما من کر بودم‪ .‬فقط لب‪‎‬های‪‎‬شــان‬
‫ناگهان به ذهنم رسید چرا آموزش نمی‪‎‬دهم؟‬ ‫را می‪‎‬دیــدم که تکان می‪‎‬خــورد و همین‪ ...‬از او‬
‫این‪‎‬جا بود که ایده‪‎‬ای جدید به ذهنم رســید‪ .‬باید کاری می‪‎‬کردم که از‬ ‫پرسیدم‪ :‬این پول‪‎‬ها را جهت شراکت از کجا می‪‎‬آوردی؟‬
‫خودم اسمی بر جای گذارم‪ .‬از تلفیق چرم و بافندگی محصولی جدید را‬ ‫گفــت‪ :‬وام می‪‎‬گرفتم‪ .‬چون چاره‪‎‬ای نداشــتم‪ .‬روزی به ذهنم رســید‬
‫عرضه کردم و از شرکت بازرگانی صنایع‪‎‬دستی هم مجوز گرفتم‪ .‬اکنون‬ ‫یک ســوپرمارکت بزنم دوباره شــروع کردم و مغازه‪‎‬ای را اجاره کردم‪.‬‬
‫کارگاهی به همراه ‪ 5‬نیــرو دارم که به آن‪‎‬ها به صورت کارمزدی حقوق‬ ‫ســال اول خوب بود‪ ،‬ولی چون اجــاره‪‎‬اش در نمی‪‎‬آمد و به علت وجود‬
‫می‪‎‬دهم‪ 85 .‬نفر هم کارها را به منزل می‪‎‬برند و آماده می‪‎‬کنند‪ .‬درآمدم را‬ ‫ســوپرمارکت‪‎‬های زنجیــره‪‎‬ای‪ ،‬آن را هم جمع کــردم‪ .‬در میانه این‬
‫به ‪ 4‬برابر رسانده‪‎‬ام و در حال تالش هستم تا کارم را در تهران و اصفهان‬ ‫داستان‪‎‬های زندگیم‪ ،‬عروسی دخترم نیز فرا رسید و با کلی بدهی و قرض‬
‫که توریست‪‎‬ها زیاد هستند‪ ،‬گسترش بدهم‪.‬‬ ‫برای او جهاز تهیه کردم‪ .‬به دلیل وام‪‎‬هــای قبلی كه گرفته بودم‪ ،‬کلی‬
‫از او خواستم بگوید چه شد که با این‪‎‬همه سختی و مشقت ماند و صبوری‬ ‫بدهی باال آوردم‪ .‬نمی‪‎‬دانســتم باید چه کنم؟ یکی از دوستانم مرا دید‬
‫کرد‪ .‬چطور با هجوم این‪‎‬همه اتفاق و شكست باز هم ادامه داد‪.‬‬ ‫و گفت‪ :‬برو و پرســتار سالمندان شو‪ .‬کل زندگیم را فروختم و از مشهد‪،‬‬
‫گفت‪ :‬مهم‪‎‬ترین چیزی که باعث شــد من در این مسیر بمانم‪ ،‬اول‪ ،‬لطف‬ ‫راهی تهران شدم‪ .‬در یکی از شرکت‪‎‬هایی که نیرو می‪‎‬خواستند استخدام‬
‫خدا و بعد‪ ،‬اهدافی بود که داشتم‪ .‬می‪‎‬خواستم مثل یک فرد عادی نباشم‪.‬‬ ‫شدم‪ .‬برایم بسیار ســخت بود‪ .‬اما چاره‪‎‬ای نداشتم و باید بدهی‪‎‬هایم را‬
‫مثل یک فرد عادی زندگی نکنم‪ .‬می‪‎‬خواستم خاص باشم و هرگز فراموش‬ ‫پرداخت می‪‎‬کردم‪ .‬در ســال ‪ 87‬بدهی من نزدیک به ‪ 8‬میلیون تومان‬
‫نشــوم و اسم و یاد نيكي از من باقی بماند‪ .‬این آن چیزی بود که برایش‬ ‫بود و وقتی ســوپر مارکت را زدم به ‪ 10‬میلیون رسید و در نهایت بیست‬
‫جنگیدم‪.‬‬ ‫میلیون تومان شد‪ .‬حقوقم در سالمندان ماهیانه ‪ 900‬هزار تومان بود که‬
‫این بانو‪ ،‬يكي از قهرمان‪‎‬هاي سرزمین‪‎‬مان است‪ .‬در روزهایی که خیلی‌ها‬ ‫به صورت شبانه‪‎‬روزی هم کار می‪‎‬کردم‪ .‬دو سال را به همین صورت ادامه‬
‫می‪‎‬نالند و زمین و زمان را شماتت می‌کنند‪ ،‬با تمام شكست‪‎‬هايش‪ ،‬زندگی‬ ‫دادم و رقمی بین ‪ 10‬تا ‪ 12‬میلیون از بدهیم را پرداخت کردم‪ .‬به او گفتم‪:‬‬
‫را ارج مي‪‎‬گذارد و تالش مي‪‎‬كند‪.‬‬ ‫خسته نشدی از این سختي‪‎‬ها؟‬
‫می‪‎‬بینی دوســت ناديده‪‎‬ام؟ این همان تفاوتی‪‎‬ست که از آن یاد می‪‎‬کنم‪ .‬باز‬ ‫با قاطعیت گفت‪ :‬من ایمان داشــتم که زندگیــم دوباره جان می‪‎‬گیرد‪.‬‬
‫هم این‪‎‬ها را می‪‎‬خوانی و نشــانه‪‎‬ها را جدی نمی‪‎‬گیری‪ .‬فقط ‪ 10‬درصد مردم‬ ‫ایمان داشتم‪ .‬به خدا توکل کرده بودم‪ .‬نمی‪‎‬دانم چطور‪ ،‬اما روزی ردپای‬
‫جهان موفق می‪‎‬شــوند‪ .‬این‪‎‬جا میعادگاه قهرمانان ایرانی‪‎‬ست‪ .‬اگر خالقیت‬ ‫مجله خالقیت را در زندگیم احســاس كردم و توانســتم راهم را پیدا‬
‫زندگی‪‎‬تان را متحول کرده اســت‪ ،‬فقط کافی‪‎‬ست شــماره ‪ 1‬را به سامانه‬ ‫کنم‪ .‬زندگینامه آنانی که از صفر شروع کرده بودند‪ ،‬جانی تازه به وجود‬
‫‪ 10000100003090‬ارسال كنید‪ .‬در اولین فرصت با شما تماس خواهیم گرفت ‪.‬‬ ‫می‌آورد‪ .‬فهمیدم فقط با تالش و کوشــش هست که می توان به نتیجه‬
‫‪MR.SECRET‬‬ ‫دست یافت‪ .‬گاه بعضی از شماره ها را دو بار می‪‎‬خواندم‪ .‬می‪‎‬خواندم تا بر‬

‫‪7‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪Entrepreneurship‬‬
‫کارآفرینی‬
‫ـ‬ ‫ـ‬‫ن‬ ‫ي‬ ‫ر‬ ‫ف‬‫آ‬‫ر‬‫ا‬ ‫ك‬ ‫فــــرش قـــــرمـــز‬
‫ي‬
‫گفت‪‎‬وگو با‪4‬جوان موفق همدانی‬

‫ثروتآفرينیوكارآفرينیبادستانخالی‬
‫محسن انوشه‪ :‬تغيير ناگهاني بازار در نحوه فروش و بازاريابي و تبليغات‪،‬‬
‫از همه مهم‪‎‬تر دسترســي آســان كليه اقشــار جامعه به شبكه‪‎‬هاي‬
‫اجتماعي در دنياي مجازي چهره تبليغات را درجهان دگرگون ساخته‬
‫است‪ .‬فراگيرشدن اين نحوه معرفي‪ ،‬در آينده نزديك چهره جهان را‬
‫از تبليغات محيطي به گونه امروز پاك خواهد كرد‪ .‬خالقيت در اجرا و‬
‫طراحي اينك حرف اول را دردنياي تبليغات مي‪‎‬زند‪ .‬تبليغاتي اثرگذار‬
‫و ماندگار است كه ذهن مخاطب را براي مدت‪‎‬هاي طوالني خودآگاه و‬
‫ناخودآگاه به آن مشغول سازد‪.‬‬
‫طراحي لوگوهاي مناسب‪ ،‬انتخاب نام روان و سليس و كوتاه و در نهايت‬
‫شــعاري كه بتواند كاال را تداعي كند از هنرهاي تبليغات امروز است‪.‬‬
‫اين مقدمه به خاطر اين بود كه در ماه گذشــته يك تراكت تبليغاتي‬
‫نظرم را براي مدتي به خود واداشت‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫معموال تراكت‪‎‬ها جز تلی از کاغذ در شــهر‪‎‬هاي‬
‫ما ارمغاني بــه همراه نداشــته‪‎‬اند و به قولي‬
‫اسكناس‪‎‬هایي هســتند كه به در ديوار شهرها‬
‫آويزان مي‪‎‬شــوند و عاقبت‪‎‬شــان پاره‪‎‬شدن‬
‫به دســت همشــهريان عصباني و هدررفتن‬
‫سرمايه‪‎‬هاست‪ .‬اما تراكت مورد بحث به صورتي‬
‫طراحي شــده بود كه كمتر كســي به دورش‬
‫مي‪‎‬انداخت‪.‬‬
‫تصوير يك اسكناس و يك شعار كوتاه‪ .‬ذهن خالق صاحبان اين تبليغ‬
‫مرا وادار به تماس با ايشان كرد‪ .‬شگفتي ديگر اين مالقات اين بود كه‬
‫‪ 4‬جوان توانسته‪‎‬اند يكدل و يك زبان به صورت يك تيم‪ ،‬كاري را انجام‬
‫دهند‪ .‬به قول يكي از صاحبــان صنايع در خیلی از مواقع اگر يك‪‎‬نفر‬
‫باشــي‪ ،‬مي‪‎‬تواني كار را به سليقه خودت انجام دهي‪ ،‬دو نفر كه شويد‬
‫اختالف ســليقه كار را خراب مي‪‎‬كند و امان از روزي كه ‪ 3‬نفرشويد!‬
‫يعني كار تيمي در تجارت‪‎‬های ما يك جايش مي‪‎‬لنگد‪ .‬اما شكر خدا اين‬
‫‪ 4‬جوان توانسته‪‎‬اند تيم موفقي تشكيل دهند‪.‬‬
‫ميالد تركمان طراح و به قول ‪ 3‬نفر ديگر ســرگروه تيم اســت‪ .‬دهه‬

‫‪ 8‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫در صفحات بعد مي​خوانيد‬

‫‪NEXT‬‬ ‫گفت‪‎‬وگو با بهناز گلپاگون‪ ،‬برترين نماينده بيمه پاسارگاد در استان هرمزگان| یادداشتی از رضا رستم‪‎‬وندي‬

‫پنجره خالقیت‪ ،‬اول و نیمه هرماه منتشر می‌شود‬


‫شماره بعدی‪ :‬نیمه دوم مرداد‬

‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬
‫مركــز خريــد را طــوري مديريت‬
‫مي‪‎‬كرديم كــه هركــه از آن بيرون‬
‫مي‪‎‬رفت‪ ،‬دفعه بعد چند نفر را با خودش‬
‫به فروشــگاه برمي‪‎‬گردانــد‪ .‬جذابيت‬
‫اين‪‎‬كه با هر ياســي كار را نيمه كاره بگذاري و ادامه‬ ‫فروشــگاه را طوري باال برده بوديم كه‬
‫ندهي‪ ،‬همين مي‪‎‬شود كه برخي ازجوانان ما‪ ،‬مايوس و‬ ‫خود مردم دهان به دهــان براي‪‎‬مان‬
‫نااميد خانه‪‎‬نشين شده‌اند‪.‬ما خودمان را در موج پيشرفت‬ ‫تبليغ مي‪‎‬كردند‪ .‬براي توجه بيشــتر‪،‬‬
‫و ترقي انداختيم و اين موج ما را با خود مي‪‎‬برد‪ .‬دراين‬ ‫مشتريان مركز را به صورت غرفه‪‎‬هاي‬
‫رودخانه خروشان با سنگ‪‎‬ها و موانع آشنا مي‪‎‬شدیم و‬ ‫جدا از هم در آورديم‪ .‬از الگوي نمايشگاهي و بازارچه‪‎‬اي يك‬
‫در روي هر موجي تجربه مي‪‎‬آموختيم و گذر از امواج ديگر براي‪‎‬مان‬ ‫تركيب پرفروش ساختيم‪ .‬حس و حال فروشنده‪‎‎‬ها را طوري‬
‫آسان‪‎‬تر مي‪‎‬شــد‪ .‬روز به روز براي مردم شناخته‪‎‬تر مي‌شديم و آن‪‎‬ها‬ ‫برنامه‪‎‬ريزي كرده بوديم كه بتوانيم اين هيجان را در خريداران‬
‫اعتمادشان به ما بيشتر مي‪‎‬شد و ماسعي مي‪‎‬كرديم و مي‪‎‬كنيم هرروز‬ ‫نيــز القا كنيم‪ .‬بــراي انجام اين فعاليت‪‎‬ها هر روز جلســه‬
‫بر كيفيت و تكريم از مشــتري خود بيفزایيم‪ .‬خوشحالي و رضايت‬ ‫مي‪‎‬گذاشــتيم و ايده‪‎‬هاي‪‎‬مان را براي جمع مطرح مي‪‎‬كرديم‪.‬‬
‫مشتريان انگيزه‪‎‬مان را براي ادامه كار بيشتر مي‪‎‬كرد‪.‬‬ ‫نحوه ارائه‪ ،‬فروش‪ ،‬برخورد با مشتري‪ ،‬همه از قبل برنامه‪‎‬ريزي‬
‫مي‪‎‬گويم براي توســعه كار چگونه مشكل ســرمايه را حل كرديد؟‬ ‫مي‌شــد‪ .‬تمام قواعد تيمي را رعايت مي‪‎‬كرديم‪ .‬هركس در‬
‫مي‪‎‬گويد‪ :‬ســرمايه خوب اســت‪ ،‬ولي اعتبار باالتر از سرمايه است‪.‬‬ ‫وظيفه محول شــده به خودش كامال حساس و مقيد بود و در‬
‫اگر ســرمايه‪‎‬دار باشي ولي اعتبار در بازار نداشته باشي‪ ،‬به قول شما‬ ‫مواقع اضطراري به بقيه نيز كمــك مي‪‎‬كرد‪ .‬به همين جهت‬
‫برند نخواهي شــد‪ .‬ما براي خودمان در استان همدان اعتبار كسب‬ ‫پيشرفت روزانه خودمان را به عينه مي‪‎‬ديديم‪ .‬بعد از شروع‬
‫كرده‪‎‬ايم‪ .‬در بازار همدان حساب‪‎‬مان خوب است‪ .‬با كساني كه معامله‬ ‫كار و اســتارت اوليه حمايت مادي و معنوي خانواده‪‎‬هاي‪‎‬مان‬
‫داريم رفتارمان احترام متقابل اســت‪ .‬اگر نقدينگي ما روزي خوب‬ ‫بزرگ‪‎‬ترين دلگرمي و بهترين مشوق براي‌مان بود‪ .‬مي‪‎‬پرسم‪:‬‬
‫بود‪ ،‬حساب‌شان را درجا تسويه مي‪‎‬كرديم و به عبارت ساده با آن‪‎‬ها‬ ‫آيا در ميانه راه مايوس هم مي‪‎‬شــديد؟ مي‪‎‬گويد‪ :‬ياس يك‬
‫روراست هستيم‪.‬‬ ‫چيز عادي‪‎‬ســت‪ ،‬ما پذيرفته بوديم كه ياس براي يك لحظه‬
‫اين‪‎‬گونه رفتار‪ ،‬باعث شد اعتبار ما در بازار همدان روز به روز بيشتر‬ ‫مي‪‎‬آيد و اگر همان لحظه را تحمل كنيم و با آن كنار بيایيم‪ ،‬از‬
‫شود‪ ،‬از ‪500‬هزارتومان شروع شد وامروز پس از طي يكسال حضور‬ ‫كنارمان خواهد گذشت‪ .‬نا اميدي به نظر من يك حس است‬
‫جدي ما در بازارهمدان به باالي چندين ميليارد رسيده است و اكنون‬ ‫و بايد در وجود جريان پيــدا كند‪ ،‬اگر با آن كنار بيایيم و به‬
‫هرچقدر جنس كه از بازار بخواهيم در اختيارمان قرار مي‪‎‬دهند‪.‬‬ ‫خودمان مهلت بدهيم پس از ساعتي از وجودمان خواهد رفت‬
‫از او در باره برنامه‪‎‬ريزيش قبل از ورود به بازار مي‪‎‬پرســم‪ .‬مي‪‎‬گويد‪:‬‬ ‫و مثل سنگ زيرآسياب مقاوم‪‎‬مان خواهد كرد و اين مقاومت‬
‫برنامه من اين بود كه پس از ‪ 2‬سال فعاليت در حاشيه وارد بازار شوم‪.‬‬ ‫است كه ما را به هر هدفي كه داشته باشيم خواهد رساند‪.‬‬

‫در آن زمان در رشته ژيمناســتيك كار مي‪‎‬كردم‪ .‬مدرك مربيگري و‬ ‫ســوم زندگيش به زودي سپري خواهد شــد‪ .‬متولد شهر ابن‪‎‬سينا‪،‬‬
‫داوري گرفتم و باشــگاهي تاسيس كردم و در كنار آن با مطالعاتي كه‬ ‫همدان است‪ .‬از خردســالي به كار و فعاليت عالقه‪‎‬مند بوده‪ .‬مي‪‎‬گويد‪:‬‬
‫در طب سنتي داشتم‪ ،‬مدرك انجمن حجامت ايران را به دست آوردم‬ ‫كالس پنجم دبستان که بودم‪ ،‬خودم دوســت داشتم تابستان‪‎‬ها كار‬
‫و به اين كار در خانه‪‎‬ها پرداختم و از اين راه هم كسب درآمد مي‪‎‬كردم‪.‬‬ ‫كنم‪ .‬در دكان‪‎‬هاي بســياري شاگردي كردم و مدتي هم بليت اتوبوس‬
‫مي‪‎‬خواستم با درآمدي كه به دست مي‪‎‬آورم‪ ،‬بدهي‪‎‬هاي خود را بپردازم‬ ‫مي‪‎‬فروختم‪ .‬مدرســه كه شروع مي‪‎‬شد‪ ،‬خانواده‪‎‬ام دوست نداشتند كه‬
‫تا اعتبارم خدشه‪‎‬دار نشــود‪ .‬براي ورود به كار فروشگاه‪‎‬داري كارهاي‬ ‫كار كنم‪ ،‬اما من دور از چشــم آن‪‎‬ها بعد از مدرسه به كار دستفروشي‬
‫زيادي انجام دادم تا اين‪‎‬كه كار را بدون ســرمايه شروع كرديم‪ .‬همه‬ ‫مشغول مي‪‎‬شدم‪ .‬بادكنك و آدامس مي‪‎‬فروختم‪ .‬تا اول دبيرستان درس‬
‫مي‪‎‬گفتند براي شروع بايد سرمايه داشته باشي‪ ،‬اما ما با داشتن اعتبار‬ ‫خواندم و پس از دادن آزمون ورودي حوزه علميه و قبولي در آن وارد‬
‫و خوش‪‎‬حسابي كه انجام داده بوديم‪ ،‬توانستيم با سرمایه‌گذاری كساني‬ ‫حوزه شــدم‪ .‬مفتخر شدم سطح ‪ 1‬را در قم و تهران و اسدآباد تحصيل‬
‫كه به ما اعتماد داشــتند‪ ،‬كار را شروع كنيم‪ .‬نيروهایي كه در كنار ما‬ ‫کنم‪ .‬در آزمون ورودي دانشــگاه‪‎‬ها شــركت كردم و در رشته فلسفه‬
‫بودند از نزديكان محسوب می‪‎‬شدند‪ .‬پســرعمو و پسرعمه و برادرم‬ ‫قبول شدم‪ .‬ولي بعد از چندي انصراف دادم‪ .‬در كنار تحصيل ‪ 20‬جزء از‬
‫حاضر شدند كه در كنارم باشند و ياريم كنند‪ .‬تجمع اين نيروها واقعا‬ ‫قرآن كريم را حفظ كردم‪ .‬در تهران كه بودم مرا به یک فعالیت تجاری‬
‫برايم ارزشمند بود‪ .‬ايده ايجاد يك مركز خريد را داديم‪ ،‬با جنس‪‎‬هاي‬ ‫دعوت كردند‪ ،‬اما چون خام بودم‪ ،‬يك شكست بزرگ را تجربه كردم‪.‬‬
‫ارزان كارمان راشــروع كرديم‪ .‬همه جنس‪‎‬ها زير ‪ 5‬هزارتومان قيمت‬ ‫اين شكســت موجب جسارت بيشتر من شــد تا بتوانم تغيير بزرگي‬
‫داشت و مي‪‎‬شد با يك ســرمايه كم همه فروشگاه را پر كنيم‪ .‬يكي از‬ ‫درزندگيم به وجود آورم‪ .‬ياد گرفتم براي رسيدن به هدف بايد خيلي‬
‫عوامل رونق كارمان خالقيت در تبليغات بود و ديگر انرژي باالي بچه‪‎‬ها‬ ‫از داشته‪‎‬هايم را از دست بدهم‪ .‬به خاطر بي‪‎‬تجربگي مبلغ قابل توجهي‬
‫كه همه تمام توان‪‎‬شان رابا عشق و عالقه صرف كار مي‪‎‬كردند‪.‬‬ ‫قرض باال آوردم‪ .‬تمام كوششم اين بود كه بدهي‪‎‬هايم را جبران كنم‪.‬‬

‫‪9‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫تشــكيل داديم‪ .‬چندي بود كه از كنار مغازه بزرگي هر‬ ‫قبل از آن شاگردي مي‪‎‬كردم‪ .‬نخست‪ ،‬ويزيتور يك شركت‬
‫روز رد مي‪‎‬شــدم كه قبال بانك بود و ماه‪‎‬ها خالي‪ .‬چندين‬ ‫آرايشي بهداشتي شدم‪ .‬دندان‪‎‬هايم مشكل پيدا كرده بود‬
‫بار با صاحب آن صحبت كردم تا اين‪‎‬كه راضي شــد براي‬ ‫و دندان‪‎‬درد امانم را بريده بود‪ .‬تمام كوششــم اين بود‪ ،‬با‬
‫يك‪‎‬مــاه آن را بدون مبلغــي در اختيارمان بگذارد و در‬ ‫پولي كه از راه بازاريابي در مــي‪‎‬آورم به داد دندان‪‎‬هايم‬
‫سود حاصله شريك باشد و اين گونه‪ ،‬بدون سرمايه اولين‬ ‫برسم‪ .‬درد دندان را به خاطر اين‪‎‬كه نمي‪‎‬گذاشت در خواب‬

‫‪4‬‬
‫فروشگاه خود را برپا كرديم‪ .‬تجربه خاصي در هيچ صنفي‬ ‫خوش روزمره‪‎‬گي فرو روم دوست داشتم‪...‬‬
‫نداشــتيم‪ ،‬ولي وارد معامله با هر صنفي شديم اجناس را‬ ‫شغل بازاريابي برايم در بازار اعتبار ايجاد كرد‪ .‬حاال ديگر‬
‫طوري عرضه مي‪‎‬كرديم كه مشــتري‪‎‬ها فكر مي‪‎‬كردند كه‬ ‫مرا مي‪‎‬شــناختند‪ .‬به فكر شــركت در نمايشگاه پایيزه‬
‫اين اجناس براي مدت زمان كوتاهي با قيمت‪‎‬هاي عرضه‬ ‫افتادم‪ .‬با ‪ 8‬ميليــون تومان جنس كه به صورت اعتباري‬
‫شده در دسترسند‪ .‬به اين خاطر فروش‪‎‬مان غيرقابل باور‬ ‫از توليدكنندگان گرفته بودم‪ ،‬غرفه را در نمايشــگاه برپا‬
‫بود‪ .‬بارها اتفاق مي‪‎‬افتاد كه خريداران مي‪‎‬پرسيدند كه تا‬ ‫كــردم و اين اولين گام موفقيت‪‎‬آميز من در بازار بود‪ .‬بعد‬
‫چه تاريخي اين فروش ادامه دارد؟ اين خالقيت در بازار‬ ‫از نمايشگاه با سرمايه اندك برادرم مغازه‪‎‬اي گرفتيم و كار‬
‫منحصر به ما بود‪ ،‬براي اين بازاريابي زحمت كشــيده و‬ ‫را در شهر همدان شروع كرديم‪ .‬پس از چندي ورشكسته‬
‫برنامه‪‎‬ريزي كرده بوديم‪ .‬در بازاريابي و چيدمان محصول‪،‬‬ ‫شديم‪ .‬مغازه را بستيم و اين بار با گرفتن مغازه‪‎‬اي كوچك‬
‫خالقيت خاصي به خرج مي‪‎‬داديم‪ .‬مي‪‎‬دانستيم كه اگر در‬ ‫در داخل بازار همدان شــروع به فعاليت كردیم‪ .‬ولي باز‬
‫هر مورد ضعيف عمل كنيم شكست خواهيم خورد‪.‬‬ ‫هم شكست خورديم‪ .‬زمستان سختي بود‪ .‬اين بار تيمي‬

‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬
‫موانع زيادي داشتيم‪ ،‬ولي با عشق و عالقه‪‎‬اي‬
‫چندين سال تراشكار بودم‪ ،‬هيچ‪‎‬گاه‬ ‫كه به ادامه كار داشتيم به ياري خداوند آن‪‎‬ها‬
‫راضي نشدم كه كارمند جایي باشم‪،‬‬ ‫را پشت سر گذاشتيم‪.‬‬
‫دوست داشتم مســتقل كاركنم تا‬ ‫قصه ميالد بسيار اســت‪ ،‬آن‪‎‬قدر اوج و فرود‬
‫درآمد بيشــتري كسب كنم و اين‬ ‫تجربــه كرده كه يك كتــاب بايد در باره‪‎‬اش‬
‫به خاطر اين بود كه مي‪‎‬خواســتم‬ ‫نوشت‪ .‬براي ساختن اين تيم زحمات بسياري‬
‫كارهاي بزرگي انجام دهم‪ .‬همكاري‬ ‫را متحمل شده است‪.‬‬
‫من با ميالد در زمســتاني يخ زده‬ ‫پيش خودم فكر مي‪‎‬كنم كه از تالش او و كاستي‪‎‬ها كه‬
‫شروع شد كه چندين شكست را در‬ ‫در راه يك كار آفرين است‪ ،‬مي‪‎‬توان فيلمي پر حادثه‬
‫كار متحمل شده و جنس‪‎‬هايش روي‬ ‫ساخت‪ .‬بگذريم‪ .‬ادامه مي‪‎‬دهد‪ :‬براي اين‪‎‬كه كارمان را‬
‫دستش مانده بود‪ .‬داشت ضرر مي‪‎‬كرد و از طرفي زير‬ ‫تبليغ كنيم بايد بيلبورد مي‪‎‬زديم يا هزينه‪‎‬هاي ديگري‬
‫قرض چند ميليوني مي‪‎‬رفت‪ .‬قرار شد با هم كار كنيم‪.‬‬ ‫مي‪‎‬كرديم كه ما اين بودجه را نداشتيم‪ .‬تصميم گرفتيم‬
‫يكِی بود‪ .‬با همين ماشين‬‫همه دارایيم يك ماشــين پ ‪‎‬‬ ‫تراكت چــاپ كنيم و فكرمان اين بــود طوري آن را‬
‫به اتفاق ميالد و مهرداد برادرم به روســتا و شهرهاي‬ ‫طراحي كنيم تا ماندگار باشــد‪ .‬در يك قطع كوچك‬
‫كوچك مي‪‎‬رفتيم ودستفروشي مي‪‎‬كرديم‪ .‬روي‪‎‬مان با‬ ‫يك اســكناس ‪5‬هزارتوماني چاپ كرديم كه حاوي‬
‫اين كار باز شــد و كل جنس‪‎‬ها را فروختيم‪ .‬نمايشگاه‬ ‫پيام تبليغاتي ما بــود‪ .‬هيچ‪‎‬كدام از تراكت‪‎‬هاي ما دور‬
‫پایيزه كه درهمدان شروع شد رفتيم تا غرفه بگيريم‪.‬‬ ‫ريخته نمي‪‎‬شد و براي گرفتن آن در بعضي مواقع صف‬
‫گفتند تمام شــده‪ .‬با كلي خواهــش و تمنا يك جاي‬ ‫مي‪‎‬بستند‪.‬‬
‫پرت را به ما اختصاص دادند‪ .‬گفتيم اشــكالي ندارد و‬ ‫با اين حال موانع زيادي سر راه‪‎‬مان بود‪ .‬ولي نگرش‪‎‬مان‬
‫به خدا توكل كرديم‪ .‬طبقه پایين نمايشــگاه جاي‪‎‬مان‬ ‫اين بــود كه هيچ‪‎‬گاه كوتاه نيایيــم و راه‪‎‬مان را ادامه‬
‫بود‪ .‬هيچ‪‎‬كس براي ديدن نمي‪‎‬آمد‪ .‬رفتم باالي صندلي‬ ‫دهيم‪ .‬براي همه مشكالت‪‎‬مان راه حل پيدا مي‪‎‬كرديم‬
‫ايستادم و شــروع كردم با صداي بلند تبليغ‪‎‬كردن‪.‬‬ ‫و باور داشــتيم كه هرروز و هر ساعت بايد پيشرفت‬
‫طوري فرياد مي‪‎‬زدم كه همه نمايشــگاه براي خريد‬ ‫كنيم‪.‬‬
‫به طبقه پایين هجوم آوردند و غرفه ما شــد يكي از‬ ‫مســعود تركمان يكي ديگر از افراد تيم اســت و به‬
‫شلوغ‪‎‬ترين غرفه‪‎‬هاي نمايشگاه‪ .‬كارمان رونق پيدا كرد‬ ‫نوعي بلندگوي تيم‪ .‬شــاداب و سرحال مي‪‎‬گويد‪ :‬قبال‬
‫و آرام‪‎‬آرام‪ ،‬اعتبار كسب مي‪‎‬كرديم‪ .‬ميالد پيشنهاد داد‬ ‫در كارهاي صنعتي بــودم و از وقتي كه يادم مي‪‎‬آيد‬
‫كه در بازار مغازه بگيريم‪ .‬ولي براي اين كار پول كافي‬ ‫كار مي‪‎‬كنم‪ .‬هيچ‪‎‬گاه ياد نــدارم كه از خانواده‪‎‬ام پول‬
‫توجيبي گرفته باشم‪.‬‬

‫‪ 10‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫مهرداد تركمان يكي ديگر از افراد تيم است‪ .‬آرام و محجوب و‬ ‫مسعود مي‪‎‬گويد ذات زندگی بن‌بست و یاس و دلمردگی ندارد‪.‬‬
‫باهوش‪ .‬هميشه پاي كار اســت و به قول بچه‪‎‬هاي تيم يك روز‬ ‫خداوند براي هر بن بستي راهي خواهد گشود و اين بستگي به‬
‫هم تا به حال در كار‪ ،‬غيبت نكرده‪ .‬جابه‪‎‬جایي‪‎‬هاي فروشگاه از‬ ‫پايمردي و صبر ما دارد‪.‬‬
‫هنرهاي اوست‪ .‬در مسير كار‪ ،‬هرگاه تيم به مشكل برمي‪‎‬خورد‬ ‫بچه‪‎‬هاي تيم هر كدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند‪ .‬ما هميشه‬
‫حالل مشكالت اســت‪ .‬هرچند در جلسات ساكت است‪ ،‬اما در‬ ‫سعي كرده‪‎‬ايم هر كدام‪‎‬مان نقاط ضعف ديگري را پوشش دهد‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫بروز مشكالت‪ ،‬اولين كسي‪‎‬ست كه براي از بين بردن آن پا پيش‬ ‫ما كوچك‪‎‬ترين مشكل خود را مي‪‎‬نويسيم و در اوقات فراغت از‬
‫مي‪‎‬گذارد‪ .‬وقتي كار به اختالف سليقه مي‪‎‬كشد‪ ،‬اوست كه مسير‬ ‫كار باهم در ميان مي‪‎‬گذاريم و راه حلش را پيدا مي‪‎‬كنيم‪ .‬مهدي‬
‫را اصالح مي‪‎‬كند‪ .‬به گفته ميالد‪ ،‬مهرداد مسير اشتباه شركت را‬ ‫حسابدار شركت است و دخل وخرج شركت را به عهده دارد‪.‬‬
‫به مسير پيشرفت تغيير جهت مي‪‎‬دهد‪.‬‬ ‫مي‪‎‬پرسم سهام شركت را چگونه تقســيم كرده‪‎‬ايد‪ .‬مي‪‎‬گويد‪:‬‬
‫با تمام حجبي كه دارد‪ ،‬وقتي پاي منافع شركت در ميان باشد لباس‬ ‫ميالد مغز متفكر اين گروه اســت و اوست كه زندگي همه ما را‬
‫نبرد تن می‪‎‬کند و در خيابان براي فروشگاه تبليغ مي‪‎‬كند‪.‬‬ ‫متحول كرده‪ .‬خود او پيشنهاد داد كه سود و ضرر شركت به ‪4‬‬
‫در باره هدف‪‎‬هايش مي‪‎‬گويد‪ :‬همه تالشم در زندگي اين است كه به‬ ‫تقسيم شــود‪ .‬ولي از نظر ما او اگر بيشتر ببرد ما خوشحال‪‎‬تر‬
‫اهدافي كه براي خود تعيين كرده‪‎‬ام‪ ،‬دست يابم‪ .‬در گذشته نقاش‬ ‫مي‪‎‬شويم‪.‬‬
‫ساختمان بودم و زندگيم در يك محدوده كوچك خالصه مي‪‎‬شد‪.‬‬ ‫هيچ‪‎‬گاه به هم شــك نكرده‪‎‬ایم و نمي‪‎‬كنيم‪.‬ما به اين شناخت‬
‫ولي اين مرا راضي نمي‪‎‬كرد‪ .‬مي‪‎‬خواستم هر روزم از روز ديگر برتر‬ ‫و باور رســيده‪‎‬ايم كه ضامن موفقيت و پيشرفت ما‪ ،‬درستي و‬
‫باشد و پيشــرفت خود را حس كنم‪ .‬با برادرم ميالد كار فروشگاه‬ ‫راستي‪‎‬ســت و خداوند به يك تجارت و كار درست و بي‪‎‬ترفند‪،‬‬
‫گنجنامه را شروع كرديم‪ .‬به كارم بي‪‎‬نهايت عالقه‪‎‬مندم‪.‬‬ ‫بركت خواهد داد‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫از صبح تا شب بدون توقف كار مي‪‎‬كنم و حتي شب‪‎‬ها‬
‫با فكر كار به خواب مي‪‎‬روم‪ .‬هميشه در حال چرخيدن‬
‫در فروشگاه هستم و در چيدمان جنس‪‎‬ها و باال بردن‬
‫ميزان فروش هر چه از دســتم برآيد‪ ،‬انجام مي‪‎‬دهم‪.‬‬ ‫نداشــتيم‪ .‬رفتيم صحبت كرديم و اولين چك را براي‬
‫مهرداد كم‪‎‬حرف است و به قول بچه‪‎‬هاي تيم جذاب و‬ ‫تخليه كشــيدم‪ .‬داشتم از ترس سكته مي‪‎‬كردم‪ .‬اما با‬
‫دوست‪‎‬داشــتني‪ .‬مهدي تركمان مدير مالي پروژه و به‬ ‫خودم گفتم ماخوش‪‎‬حســاب هستيم و مشكلي پيش‬
‫قول ميالد يكي از اعضاي ‪ 4‬شگفت‪‎‬انگيز است‪ .‬مي‪‎‬گويد‪ :‬فقر و مشكالت‬ ‫نمي‪‎‬آيد‪ .‬خودمان را داشــتيم به بازار ثابت مي‪‎‬كرديم‪.‬‬
‫زندگي مي‪‎‬تواند باعث سقوط انسان يا انگيزه رسيدن او به قله موفقيت‬ ‫راهي طوالني در پيش داشتيم چندين بار ضرر كرديم‪.‬‬
‫باشــد‪ .‬ذهن ما ‪ 4‬نفر هيچ‪‎‬گاه شكست را قبول نكرده و نمي‪‎‬كند‪ .‬ما به‬ ‫ولي پاي همه چيز ايســتاديم‪ .‬وقتي در شهر همدان‬
‫راهي قدم گذاشته‪‎‬ايم كه جز به موفقيت و رسيدن به اهداف‪‎‬مان فكر‬ ‫مغازه گرفتيم همه به نوعي مســخره‪‎‬مان مي‪‎‬كردند و‬
‫نمي‪‎‬كنيم و هر روز با خالقيت و نوآوري پيش مي‪‎‬رويم‪ .‬مهم‪‎‬ترين كاري‬ ‫باورشان نمي‪‎‬شد‪ .‬مي‪‎‬گفتند‪ :‬اين‪‎‬ها جوان و بي‪‎‬تجربه‪‎‬اند‬
‫كه من و مسعود و مهرداد و ميالد انجام داديم‪ ،‬ساختن تيمي همفكر و‬ ‫و شكســت مي‪‎‬خورند‪ .‬اين اظهارنظرها بيشتر ما را به‬
‫همپا بود‪ .‬ما از تمام اختالف سليقه‪‎‬هایي كه در كار پيش مي‪‎‬آمد به خاطر‬ ‫حركت وامي‪‎‬داشت‪ .‬مي‪‎‬خواســتيم به آن‪‎‬ها و از همه‬
‫رسيدن به هدف‪‎‬مان چشم‪‎‬پوشي مي‪‎‬كرديم‪ .‬رمز موفقيت ما اين بود كه‬ ‫مهم‪‎‬تــر خودمان را به خودمان ثابــت كنيم و در اين‬
‫پشت به پشت هم داده بوديم‪ .‬با اين‪‎‬كه شكست‪‎‬هاي بسياري خورديم‪،‬‬ ‫راه همه توان خود را گذاشتيم‪ .‬همه منتظر شكست و‬
‫ورشكسته شديم‪ ،‬ولي شكسته نشديم و ادامه داديم و هيچ‪‎‬گاه همديگر‬ ‫عقب‪‎‬نشيني ما بودند و ما مي‪‎‬دانستيم با كوچك‪‎‬ترين‬
‫را رها نكرديم‪ .‬ما در راه بزرگي قدم گذاشته‪‎‬ايم‪ .‬بايد خودمان را براي‬ ‫تعلل براي هميشــه از نظر رواني شكســت خواهيم‬
‫چالش‪‎‬هاي بزرگ‪‎‬تري آماده كنيم‪ .‬به تازگي سعيد شايان نيز به عنوان‬ ‫خورد‪4 .‬نفر بوديم و پشت به پشت هم داده بوديم‪ .‬اين‬
‫نفر پنجم به تيم اضافه شــده است‪ .‬شايان موجب قدرت بيشتر تيم‬ ‫اتحاد موجب شد كه به هم دلگرم باشيم‪ .‬هركدام‪‎‬مان‬
‫شــده‪ .‬با آمدن او بسياري از مشكالت تيم برطرف شده‪ .‬در آينده نيز‬ ‫يك تيم شــده بوديم‪ .‬هر شب دور هم مي‪‎‬نشستيم و‬
‫آغوش‪‎‬مان براي افراد جديدي كه مثمرثمر باشند‪ ،‬باز است‪ .‬مي‪‎‬گويد‬ ‫ايده‪‎‬هاي‪‎‬مان را باهم در ميان مي‪‎‬گذاشــتيم و پس از‬
‫آرزويم اين است كه روزي همه افراد بشر عضو يك تيم باشند تا براي‬ ‫مشورت بهترين آن را انتخاب مي‪‎‬كرديم و فرداي آن‬
‫رسيدن به كمال انساني با هم همكاري کنند‪.‬‬ ‫روز به كار مي‪‎‬بستيم‪ .‬يكي از ايرادهاي بزرگ جوانان ما‬
‫مركز خريد گنجنامه‪ ،‬اينك نامي آشنا براي مردم همدان است‪ .‬ميالد‬ ‫اين است كه براي ايده‪‎‬های‪‎‬شان ارزش قائل نيستند و‬
‫مي‪‎‬گويد تا به حال چندين تقاضا جهت ايجاد شعبات ديگر در همدان از‬ ‫در راه به انجام رساندن ايده‪‎‬های‪‎‬شان در قدم‪‎‬هاي اول‬
‫طرف سرمايه‪‎‬گذاران در يافت كرده‌ايم كه در حال بررسي آن هستيم‪.‬‬ ‫با كوچك‪‎‬ترين كم و كاســتي دلسرد مي‪‎‬شوند و عقب‬
‫فرش قرمز كار‌آفريني را براي جوانان خالق همداني كه بدون هيچ‪‎‬گونه‬ ‫مي‪‎‬كشند‪ .‬اين جاست كه يكي موفق مي‪‎‬شود و ديگري‬
‫حمايت مالي و اداري توانسته‪‎‬اند بزرگ‪‎‬ترين مركز خريد را در يك استان‬ ‫نه‪ .‬ما به اين اصل رسيديم‪ .‬هرجا كه در راه رسيدن به‬
‫راه اندازي كنند مي‪‎‬گسترانيم و از مسوولين محترم شهري نيز خواستار‬ ‫هدف خسته مي‪‎‬شويم‪ ،‬هدف‪‎‬مان در چند قدمي‪‎‬ست و‬
‫حمايت بيشتر از اين‪‎‬گونه فعاليت‪‎‬ها در راستاي كار‌آفريني هستيم‪..‬‬ ‫بايد به تالش‪‎‬مان ادامه دهيم‪.‬‬

‫‪11‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫گفت‪‎‬وگو با بهناز گلپاگون‪ ،‬برترين نماينده بيمه‬
‫پاسارگاد در استان هرمزگان در سال‪‎‬هاي ‪ 92‬و ‪93‬‬
‫‪1‬‬
‫رازىاساسىدر‬ ‫گفت‪‎‬وگويي انجام داده‪‎‬ايم با بانويي كه دو سال متوالي‪‎‬ست‬

‫مشتـرى‪‎‬مــدارى‬
‫توانســته رتبه اول بهترين نمايندگي بيمه را در استان‬
‫هرمزگان كسب كند‪ .‬خانم بهناز گلپاگون در اين گفت‪‎‬وگو‬
‫از نگرش‪‎‬ها و آموزه‪‎‬هايي در اداره كســب‪‎‬وكار و ارتباط با‬
‫مشــتريان صحبت كرده كه مي‪‎‬تواند براي بســياري از‬
‫كارآفرينان جوان الهام‪‎‬بخش باشد‪.‬‬

‫چطور شد که وارد صنعت بیمه شدید؟‬


‫در ابتدا هیچ آشــنایی و عالقه خاصی نسبت به این کار‬
‫نداشــتم‪ .‬به صورت اتفاقی در سال ‪ 88‬وارد این صنعت‬
‫شــدم و تا سال ‪ ،92‬یعنی همان سالی که با استاد امامی‬
‫مالقات کــردم‪ ،‬بدون هیچ هــدف و انگیزه خاصی کار‬
‫می‌کردم‪ .‬احساسی وجود نداشت‪ .‬کارم با مقوله بيمه حمل‬
‫و نقل شروع شد که مقوله بسیار مردانه و سنگینی‌ست‪.‬‬
‫احساس می‌کردم با روحیه‌ام هم‌خوانی ندارد‪ .‬حتی کار‬
‫داشت به آن‪‎‬جا می‌کشید که این شغل را رها کنم؛ چون‬
‫اصال طاقت ســنگینی کار و ناسازگاری آن با روحیه‌ام را‬
‫نداشتم‪ .‬اما پدرم به شکایت‌های من صبورانه گوش مي‪‎‬داد‬
‫و می‌گفت که «داری آب‌دیده می‌شوی!»‬
‫پس پدرتان نقش مهمی در موفقیت‪‎‬تان داشته؟‬
‫بله‪ .‬قطعا‪ .‬موفقیت در هر رشته کاری چیزی نیست که به‬
‫یک‪‎‬باره به وجود بیاید‪ .‬باید از مدت‌ها قبل برنامه‪‎‬ریزی و‬
‫کار مستمر و خودسازی‌هایی برای کسب آن داشته باشیم‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫اصلی‪‎‬ترین دلیل موفقیت من‪ ،‬پایه‪‎‬ریزی شــخصیتی‌ام‬
‫توسط پدرم بود‪ .‬ایشان از همان دوره کودکی و نوجوانی‬
‫مرا تشــویق می‌کردند که زیاد کتاب بخوانم‪ .‬ما خیلی از‬
‫شــب‌ها پدر را نمی‌دیدیم اما با این حال ایشان برای من‬
‫وقت می‌گذاشتند و با وجود حجم کاری فشرده‪‎‬شان مرا‬
‫به پیاده روی در ســاحل بندرعباس می‌بردند و در مورد‬
‫موضوعــات زیادی صحبت می‌کردند کــه کمتر پدری‬
‫می‌داند كه بايد چنین موضوعاتی را با دخترش درميان‬
‫بگذارد‪.‬‬

‫یکی از پايه‌های اقتصادی هر کشــور است اما هنوز در‬ ‫از آشنايي و آموزش‪‎‬هاي آقاي حميد امامي بگوييد‪.‬‬
‫ایران مساله ضعیفی‪‎‬ست؛ چون هنوز فرهنگ‪‎‬سازی نشده‬ ‫در ســال ‪ 92‬به صورت کامال اتفاقی در یک ســمینار با‬
‫و همين باعث شده که مردم گاهی اوقات به دلیل ندانستن‬ ‫استاد امامی آشنا شدم‪ .‬اولین چیزی که با دیدن ایشان‬
‫قانون گالیه‌هایی از ما داشته باشند‪ .‬مساله بعدی که بعد از‬ ‫به ذهنم خطور کــرد این بود که شــباهت زیادی بین‬
‫مالقات با استاد امامی به آن پی بردم‪ ،‬بحث اهمیت داشتن‬ ‫سرنوشت اســتاد امامی و پدرم وجود دارد؛ انگار که قرار‬
‫تیم بود‪ .‬من همان اوایل کار متوجه شده بودم که یکی از‬ ‫اســت آموزش‌های پدر در مورد خودسازی و رشته بیمه‬
‫ارکان کار در صنعت بیمه داشــتن تیم بازاریابی‪‎‬ست‪ ،‬اما‬ ‫توسط استاد امامی تکمیل شود‪ .‬زندگی آقای امامی مانند‬
‫یکی از دوستان پدرم که مدت‌ها در زمینه بیمه فعالیت‬ ‫زندگی پدرم بود‪ .‬ایشان هم فرد خودساخته‌ای هستند‪.‬‬
‫می‌کرد‪ ،‬تاکید کرده بود که به هیچ وجه بازاریاب نگیریم‬ ‫اولین بار که نگرش‪‎‬شان نسبت به زندگی را شنیدم گریه‬
‫و خطرات ایــن کار را به من گفته بود‪ .‬من تازه‪‎‬کار بودم و‬ ‫کردم؛ چون درســت مانند پدرم بود‪ .‬من قبل از آشنایی‬
‫حسابی ترسیدم‪ .‬اما استاد امامی در کالس‌ها تاکید کرد‬ ‫با استاد امامی بیمه را بدین شکل نمی‌دیدم‪ .‬ایشان نظر‬
‫که ما «باید» تیم داشــته باشیم‪ .‬خالصه من برای این که‬ ‫من و افــرادی را که با من کار می‌کنند‪ ،‬کامال تغییر داد و‬
‫شاگرد خوب و حرف‪‎‬گوش‪‎‬کنی باشم‪ ،‬با ترس و لرز شروع‬ ‫متحول کرد‪ .‬االن دیگر همه ما هدفمند کار می‌کنیم‪ .‬هدف‬
‫به انجام این کار کردم‪.‬‬ ‫اصلی ما این است که فرهنگ بیمه را جا بیندازيم‪ .‬بیمه‬

‫‪ 12‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫‪3‬‬
‫هردو‪ .‬در ابتدا کار با شــرکت‌ها را شروع کردیم اما در حال حاضر‬ ‫واقعا چه چیزی در تشکیل تیم این قدر ترسناک است؟‬
‫با اشخاص هم کار می‌کنیم‪ .‬از امســال کار با ادارات را نیز شروع‬ ‫خب کار با بازاریاب به دلیل تازه‪‎‬کار بودن من واقعا ممکن بود برایم‬
‫کرده‪‎‬ایم‪ .‬رضایت‌مندی مشتری‌هایی که داشتیم به نحوی بوده که‬ ‫خطرساز شود‪ .‬من بر اساس یک سری اصول و عقاید کار می‌کنم‪ .‬در‬
‫من تا به حال دو بار لوح تقدیر و حتی هدیه از آن‪‎‬ها دریافت کرده‪‎‬ام‪.‬‬ ‫هنگام فروش بیمه عمر اولین و آخرین موضوعی که در ذهنم هست‪،‬‬
‫کمتر دیده می‌شود که کســی بخواهد به نماینده‪‎‬اش هدیه بدهد‪.‬‬ ‫مشتری و خواسته‌های اوست‪ .‬نماینده بیمه باید مانند یک پزشک‪،‬‬
‫این مشتری‌ها معموال با نمایندگان بیمه متعددی کار کرده بودند و‬ ‫بیمار را معاینه ذهنی‪ ،‬معالجه و به او رسیدگی کند‪ .‬ترس من از این‬
‫هم‌سن و سال پدرم بودند و البته از همین جا بابت اعتمادی که به‬ ‫بود که نکند بازاریابم در غیاب من به نفع خودش کار کند و نیازهای‬
‫یک جوان تازه‪‎‬کار داشتند‪ ،‬کمال تشکر را دارم‪ .‬از این که توانستم‬ ‫مشــتری را نادیده بگیرد‪ .‬البته به لطف خدا توانستم تیم خوبی را‬
‫رضایت‌مندی و مشتری‌مداری را ایجاد کنم بسیار خوشحالم و این‬ ‫گرد هم بیاورم‪ ،‬افرادی که انسانیت آن‪‎‬ها برایم مسجل شده است‪.‬‬
‫موضوع باعت ایجاد اعتماد به نفس در من شــد و همیشه به افراد‬ ‫همه اعضای تیم چهارده نفره فعلی من و خانواده‪‎‬های‪‎‬شان به این باور‬
‫تیمم گوشزد می‌کنم که مشتری‌مدار باشند‪.‬‬ ‫مشتری‪‎‬مداری رسیدند و حتی چند نفر آن‪‎‬ها از من پیشی گرفتند‪.‬‬
‫این موضوع در وجود تمام اعضای تیم نهادینه شده است‪ .‬دلیل این‬ ‫محیط تیم ما محیط خوب و زیبایی‌ســت‪ .‬عشق به مردم واقعا در‬
‫امر این است که ما همه عاشق بیمه هستیم و دوست داریم تا حد‬ ‫بين اعضاي تيم موج می‌زند و همین موضوع باعث می‌شود که تیم‬
‫امکان فرهنگ آن را جا بیندازیم چون به نفع مردم اســت‪ .‬دوست‬ ‫منسجم باقی بماند و همه انگیزه کافی برای کار داشته باشند و واقعا‬
‫داریم همه از جوانب زیبا و آرامش‪‎‬بخش بیمه لذت ببرند‪ .‬این هدف‬ ‫به شکل خستگی‪‎‬ناپذیری خدمت کنند‪.‬‬
‫نهایی ماست‪.‬‬ ‫عمده کارهای شما با شرکت‌هاست یا اشخاص؟‬

‫در مورد موفقیتی که در این دو سال اخیر به دست آوردید‪ ،‬توضیح می‌دهید؟‬

‫‪4‬‬
‫من هم در سال ‪ 92‬و هم ‪ 93‬موفق به کسب رتبه اول در عرصه نمایندگی بیمه در شركت بيمه پاسارگاد شدم‪.‬‬
‫البته در سال‌های قبل هم چنین موفقیتی را کسب کرده بودم اما شرکت فقط به دلیل پر مشغله بودن و فرصت‬
‫نداشتن حاضر نبود این عنوان را به عنوان مدرکی رسمی به من ارائه دهد‪ .‬اما در سال ‪ 92‬و ‪ 93‬به من لوح تقدیر‬
‫کسب رتبه اول در استان هرمزگان را دادند‪.‬‬
‫تشریح بیمه عمر در استان‌هایی مثل استان هرمزگان که هنوز جای پیشرفت و توسعه دارند چه دشواری‌هایی‬
‫دارد؟‬
‫اوایل کار خیلی از همکاران می‌گفتند که فروش بیمه در فالن شهرها سخت یا آسان است‪ .‬من هم همین عقیده‬
‫را داشتم‪ .‬تا این که یک بار استاد امامی برای برگزاری کارگاهی به بندرعباس آمدند‪ .‬به ایشان گفتیم که این‪‎‬جا‬
‫فروش بیمه خیلی سخت است‪ .‬اما بعد از گذراندن دوره‌های تخصصی با استاد امامی‪ ،‬نحوه صحیح انتقال این‬
‫مطلب را آموختیم و فهمیدیم که باید بیمه را بر اساس نیاز آن فرد ارائه دهیم‪ ،‬نه بر اساس نیاز خودمان‪.‬‬

‫بزرگ‪‎‬ترین آرزو و هدف ایشان است‪.‬‬


‫سپس می‌خواهم از مادرم تشکر کنم که همیشه با عشق‬
‫خودم موفقیت بزرگی نمی‌دانم‪ ،‬چون چشم‌انداز بزرگتری‬
‫دارم که صرفا مالی نیست‪ .‬دوست دارم اعضای تیم من‬
‫‪5‬‬ ‫پس نکته اصلی همان نیازسنجی‪‎‬ست‪.‬‬
‫بله‪ .‬خیلی از همکاران ندانسته برای رفع نیازهای خودشان‬
‫و اعتمادی که به من داشتند‪ ،‬پشتیبان من بودند و همین‬ ‫موفق باشند‪ .‬همیشه موفقیت آن‪‎‬ها برای من در اولویت‬ ‫به فروش بیمه می‌پردازند‪ .‬من هم قبل از آشنایی با این‬
‫عشق و اعتماد اجازه نداد که ناامیدی بر من غلبه کند‪.‬‬ ‫بوده اســت‪ .‬دوست دارم پیشرفت زیادی حاصل شود و‬ ‫آموزش‌ها فکر می‌کردم که فروش بیمه به معنای درآمد‬
‫بعد از ايشان می‌خواهم از پدرم سپاسگزاری کنم که به‬ ‫خانواده‌های بســیار زیادی تحت پوشش بیمه عمر قرار‬ ‫است‪ .‬اما االن می‌دانم که این طور نیست‪ .‬ما باید خودمان‬
‫من تمرینات خودسازی دادند و پایه و شالوده فکری در‬ ‫بگیرند‪.‬‬ ‫را جای مشتری بگذاریم‪ .‬مشتری اگر احساس کند که ما‬
‫زندگی مرا ایجاد کردند‪ .‬مطمئنم که این موضوع تا آخر‬ ‫مــن می‌خواهم در این‌جا از چهار نفر که در موفقیت من‬ ‫برای نفع خودمان داریم محصولی را معرفی می‌کنیم‪ ،‬به‬
‫عمر برای خودم و افرادی که کنارم هستند‪ ،‬مفید خواهد‬ ‫نقش مهمی داشتند‪ ،‬تشکر کنم‪ :‬اول از همه می‌خواهم از‬ ‫ما اعتماد نخواهد کرد؛ حتی اگر آن محصول‪ ،‬محصولی‬
‫بــود و امیدوارم بتوانم راه پــدر در مثمرثمربودن برای‬ ‫استاد امامی تشکر کنم‪ .‬زیرا ايشان بود که چشم مرا باز‬ ‫اساســی برای زندگی باشــد‪ .‬اگر نیازسنجی به شکل‬
‫دیگران را ادامه دهم‪ .‬و در آخر می‌خواهم تشکر ویژه‌ای‬ ‫کردند و عشق به کار در صنعت بیمه را به من آموختند‪.‬‬ ‫درســتی صورت بگیرد‪ ،‬حتی می‌توانیم از شــهرها یا‬
‫از همسرم داشــته باشم که با بردباری و حمایت‪ ،‬مرا در‬ ‫من بدون ایشــان نمی‌توانستم اين كار را با عشق انجام‬ ‫کشورهای دیگر هم مشتری بگیریم‪ .‬ما االن حتی چند‬
‫مسیر موفقیت همراهی کرد‪ .‬او همیشه تشویقم می‌کند‬ ‫دهم‪ .‬همان‪‎‬طور که قبال نوشته‌ام «عشق به کار مانند یک‬ ‫مشتری از کشــورهای اروپایی داریم‪ .‬در آن‪‎‬جا بیمه به‬
‫و به من دلگرمی می‌دهد‪ .‬اگر ایشان در زندگی من نبود‪،‬‬ ‫چوب جادویی می‌ماند که به هر چیزی که بخورد‪ ،‬رنگ‬ ‫شکلی قوی‪‎‬تری فعالیت می‌کند‪ .‬اما ما طوری توانستیم‬
‫خیلی از موفقیت‌های حال حاضرم را به دست نمی‌آوردم‪.‬‬ ‫خیلی قشنگی به آن می‌بخشد»‪ .‬من این موضوع را در‬ ‫نیازسنجی کنیم که حتی مشــتری‌هایی از کشورهای‬
‫چرا كه بسياري از خصلت‪‎‬هاي انساني كه در ايشان وجود‬ ‫کارم احساس کردم‪ .‬قبال همه چیز سیاه و سفید بود‪ ،‬اما‬ ‫دیگر آمدند و بیمه‌نامه عمر ما را تهیه کردند‪.‬‬
‫دارد‪ ،‬باعث ارتقای شــخصيت من نيز شده و قطعا اين‬ ‫االن شــفاف‪ ،‬رنگارنگ و زیباست‪ .‬من همیشه به ایشان‬ ‫در مورد برنامه‪‎‬ها و اهداف خود در حوزه كارآفريني و‬
‫شخصيت‪‎‬سازي‪‎‬ها يكي از عوامل موثر در موفقيت‪‎‬هايم‬ ‫مدیون هستم و امیدوارم بتوانم با آشناترکردن مردم با‬ ‫كسب‪‎‬وكار بيمه بگوييد‪.‬‬
‫بوده است‪.‬‬ ‫بیمه عمــر دینم را ادا کنم‪ .‬زیرا می‌دانم که این موضوع‪،‬‬ ‫من این موفقیت کسب شده در استان هرمزگان را برای‬

‫‪13‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪ 14‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬
‫آشنایی با قوانین حقوقی کسب وکار در ایران‪ ،‬نوشته رضا رستم‪‎‬وندي‬

‫پيش‪‎‬گيـرىاز‬
‫يك بحران شايع در كسب‪‎‬وكار‬
‫چند روز پیش در دفتر کارم با دوســت عزیزم جناب آقای یاغچی سردبیر محترم مجله‬
‫خالقیت جلسه‪‎‬ای داشتم و ایشان محبت کردند کتاب «اثر مرکب» نوشته «دارن هاردی»‬
‫رابه بنده هدیه كردند و تاکید داشــتند حتما این کتاب را مطالعه كنم‪ .‬همان شب بعد از‬
‫افطار تا دم دمای سحرشــروع کردم به مطالعه و آن قدر این کتاب اثرگذار و ارزشــمند‬
‫است که ایده نگارش این متن به ذهنم رسید و به همه دوستان‪ ،‬مطالعه این کتاب نفیس و‬
‫گران‪‎‬سنگ را توصیه می‌کنم‪ .‬نویسنده با نگارش این کتاب سعی در ایجاد باورهای درست‬
‫در انسان و از بین بردن باورهای غلط دارد‪ .‬به این شکل که هر گونه تغییر را مستلزم زمان‬
‫و صرف وقت و تالش می‌داند و معتقد اســت اگر ما نمی‌توانیم یک شبه پولدار شویم اما‬
‫می‌توانیم با پس‌اندازهای کوچک و کم‌کردن هزینه‌ها طی چندسال پولدار شویم‪.‬‬

‫‪ -8‬انواع شرکت‪‎‬ها‪.‬‬ ‫درخشان و نيز پتانسيل درآمدي باال بوده‪‎‬ايم كه‬ ‫به فکرم رســید از آن‪‎‬جا كه همه مخاطبان مجله‬
‫‪ -9‬دانستنی‪‎‬های سهام شرکت‪‎‬ها‪.‬‬ ‫صرفا به خاطر غفلت يا شايد بي اطالعي از برخي‬ ‫خالقیت به نوعی با کسب و کار در ارتباط هستند‬
‫‪ -10‬مراحل ثبت لوگو و نام شرکت‪.‬‬ ‫قوانين حقوقي كسب‪‎‬وكار با بحران مواجه شده‪‎‬اند‬ ‫و همه با قوانین این بخش آشــنا نیستند و بعضا‬
‫‪ -11‬مســوولیت‪‎‬های مدیرعامــل و هیات مدیره‬ ‫وشكست خورده‪‎‬اند‪ .‬بســياري از كتاب‪‎‬هايي كه‬ ‫لطمــات جبران‌ناپذیری را از ندانســتن قوانین‬
‫شرکت‪.‬‬ ‫در زمينه مدل‪‎‬هاي كســب‪‎‬وكار منتشر شده و در‬ ‫متحمل شده‪‎‬اند‪ ،‬مي‪‎‬توانند طبق فرمول اثر مرکب‬
‫‪ -12‬ورشکستگی‪.‬‬ ‫شــمار كتاب‪‎‬هاي مرجع اين حوزه قرار مي‪‎‬گيرند‬ ‫عمل كنند که عبارت است از‪:‬‬
‫‪ -13‬قانون بیمه‪.‬‬ ‫بخشي جداگانه و قابل توجه را به موضوع مسائل‬ ‫انتخاب‪‎‬های کوچک و هوشــمندانه‪ +‬پایداری‪+‬‬
‫‪ -14‬قوانین حقوق و دستمزد‪.‬‬ ‫حقوقي در كســب وكار اختصاص داده‪‎‬اند كه اين‬ ‫زمان= تفاوت‪‎‬های بنیادین‬
‫‪ -15‬قوانين فروش و واگذاري كسب‪‎‬وكار‪.‬‬ ‫خود اهميت بي‪‎‬بديل اين حوزه از كسب‪‎‬وكار را كه‬ ‫از اين شماره مجموعه مقاالتي در زمينه قوانين و‬
‫‪ -16‬قانون‪...‬‬ ‫اغلب چندان به آن توجه نمي‪‎‬شود‪ ،‬مي‪‎‬رساند‪ .‬اما‬ ‫حقوق كسب‪‎‬وكار در ايران منتشر مي‪‎‬شود‪ .‬به بياني‬
‫در شــماره بعد به اميد خدا به صورت کاربردی‬ ‫در اين سلسله يادداشت‪‎‬ها به چه مواردي خواهيم‬ ‫ديگر‪ ،‬طی یک سال که ‪ 24‬جلد مجله چاپ می‌شود‬
‫قوانین را توضیح و تشــریح خواهم کرد و منتظر‬ ‫پرداخت؟ می‌توان از قوانین و دانستنی‌ها که در هر‬ ‫ما با ‪24‬قانون کسب وکار کامال آشنا می‌شویم كه‬
‫نظرات و پیشنهادت شما خواهم بود‪ .‬يادتان باشد‬ ‫کسب و کاری احتياج است به اين موارد اشاره كرد‪:‬‬ ‫در موفقيت كسب‪‎‬وكار ما از نقشي اثرگذار دارد‪ .‬در‬
‫كه بسياري از بزرگان كسب‪‎‬وكار در ايران و جهان‪،‬‬ ‫‪ -1‬چگونه شرکت ســهامی عام یا خاص تاسیس‬ ‫واقع اگر نمي‪‎‬توانيم یک حقوقدان متبحر به معناي‬
‫وقتي به شكســت‪‎‬هاي قبلي خود در راه‪‎‬اندازي‬ ‫کنیم؟‬ ‫آكادميك آن باشیم‪ ،‬حداقل این است که با قوانین‬
‫كسب‪‎‬وكار اشــاره مي‪‎‬كنند‪ ،‬يكي از مواردي را كه‬ ‫‪ -2‬چک بهتر است یا سفته؟‬ ‫کســب‪‎‬وکار عمومی و بعضا خصوصی می‪‎‬توانیم‬
‫اغلب به عنوان داليل اصلي آن شكست‪‎‬ها مطرح‬ ‫‪ -3‬چه موقع می‌توانیم یک معامله را فسخ كنیم؟‬ ‫آشنا بشــویم و به قول قدما گليم خود را از آب‬
‫مي‪‎‬ســازند‪ ،‬بي‪‎‬اطالعي از قوانين حقوقي‪‎‬ســت‪.‬‬ ‫‪ -4‬مجازات چک بی‌محل چيست؟‬ ‫بيرون بكشيم‪.‬يادمان باشد در زمانه‪‎‬اي هستيم كه‬
‫هدف اين يادداشت‪‎‬ها اين است كه شما را از اين‬ ‫‪ -5‬مجازات فرار از مالیات چيست؟‬ ‫كسب‪‎‬وكار و روش‪‎‬هاي به موفقيت‪‎‬رساندن آن هر‬
‫اشتباهات در راه‪‎‬اندازي و اداره كسب وكار مصون‬ ‫‪ -6‬سرقفلی در قانون ایران و کاربردهای آن‪.‬‬ ‫روز پيچيده‪‎‬تر از قبل مي‪‎‬شود و در اين ميان شاهد‬
‫دارد‪ .‬با ما همراه باشيد‪.‬‬ ‫‪ -7‬قانون چک و مسائل و مشکالت آن‪.‬‬ ‫ظهور و افول بسياري از كسب‪‎‬وكارها با ايده‪‎‬هاي‬

‫‪15‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫يادداشت‪‎‬های پراکنده کارآفرینی‬

‫حکایتماهیوماهی‪‎‬گیری‬
‫محسن انوشه‬
‫‪khalaghiyat.com‬‬

‫اکثرشان را بانوان سرپرست خانوار تشکیل می‪‎‬دهد‪ .‬به كارگيري‬ ‫كارآفريني و ايجاد درآمد‪ ،‬يكي از بزرگ‪‎‬ترين مشكالت و چالش‪‎‬هاي‬
‫افرادي از اين دست در مشاغل صنعتي و به قولي زمخت‪ ،‬حاصلي‬ ‫سازمان‪‎‬هاي خيريه در گذشته و حال بوده است‪ .‬اين‪‎‬كه چگونه افراد‬
‫در راستاي توليد به بار نمی‪‎‬آورد و در برخي مواقع باعث كندي كار‬ ‫تحت پوشــش در قبال كمكي كه به آن‪‎‬ها مي‪‎‬شود به كار گمارده‬
‫در خط توليد خواهد شد‪ .‬بهترين شيوه براي برگرداندن اين افراد به‬ ‫شوند و از دسترنج خود با ســرمايه‪‎‬گذاري خيرين بهره ببرند‪ ،‬از‬
‫حوزه فعاليت‪ ،‬تشويق و ترغيب آنان به انجام كار‪‎‬هاي هنري‪‎‬ست‪.‬‬ ‫ايده‪‎‬آل‪‎‬هايی‪‎‬ســت كه به علت کمبود خالقيت‪‎‬هــاي الزم در اين‬
‫كارهاي هنري و صنایع دســتي با ايجاد تمركــز در اين افراد در‬ ‫حوزه‪‎‬ها به آرزويي گمشده و دست نيافتني مبدل شده است‪.‬‬
‫برخي موارد موجب خلق آثاري شــگرف و ژرف شده كه نظير آن‬ ‫در هفته‪‎‬هاي گذشــته با چند نفر از مسوولين اين مراكز در دفتر‬
‫را مي‪‎‬توان در هر رشته‪‎‬اي از هنر در جهان مشاهده كرد‪ .‬پرداختن‬ ‫خالقيت نشست‪‎‬هایي برگزار كرديم‪ .‬حاصل اين گفت‪‎‬وگو‪‎‬ها به بركت‬
‫به يك داستان واقعي اين حقيقت را بيشتر آشكار خواهد ساخت‪.‬‬ ‫ماه مبارك رمضان حركتي ســازنده بود كه ما را در راهي كه پيش‬
‫چند سال پيش درلندن تابلویي از يك نقاش گمنام ايراني به مبلغ‬ ‫گرفته‪‎‬ايم استوارو اميدوارتر كرد‪.‬‬
‫‪68‬هزار يورو فروش رفت‪...‬‬ ‫بيش از ‪ 90‬خانواده تحت پوشش يكي از اين موسسات هستند که‬

‫نقاش اين اثر‪ ،‬خانمي ‪ 75‬ساله‬


‫بود‪ .‬اين نقاشــي توسط پسر ايشان در اين‬
‫گالري به فروش گذاشــته شده بود‪ .‬در گفت‪‎‬وگویي‬
‫كه باهم داشتيم پرده از رازي برداشته شد كه بي‌مناسبت‬
‫با مطلب اين شماره ما نيســت‪ .‬مادر ايشان در سن ‪ 60‬سالگي‬
‫به بيماري آلزايمر دچار مي‪‎‬شــوند و حال‪‎‬شان روز به روز وخيم‪‎‬تر‪.‬‬
‫يكي از اطبا توصيه مي‌كند براي تمركز بيمار‪ ،‬او را به كشــيدن نقاشي‬
‫تشــويق كنند‪ .‬مي‪‎‬گويد مقداري كاغذ نقاشي و گواش تهيه كردم و در‬
‫اختيار مادرم گذاشتم‪ .‬او هيچ سابقه‪‎‬اي در كشيدن نقاشي نداشت‪ .‬هرروز‬
‫تصاوير مبهمي روي كاغذها مي‪‎‬كشيد و من آن‪‎‬ها را در گنجه‪‎‬اي برايش حفظ‬
‫مي‪‎‬كردم‪ .‬حالش هرروز بهتر مي‪‎‬شد و از پيشرفت بيماري خبري نبود‪ .‬روزي‬
‫براي ديدن آثارنقاشي يكي از بزرگان به يك گالري معروف رفته بودم‪..‬‬
‫با مدير گالري كه يك خانم مشهور در اين حرفه بود‪ ،‬داستان مادرم را در ميان‬
‫گذاشتم و از اعجاز هنر با هم سخن رانديم‪ .‬به اصرار او‪ ،‬نقاشي‪‎‬هاي مادرم‬
‫را به گالري بردم و مسووالن گالري پس از ديدن نقاشي‪‎‬ها‪ ،‬نمايشگاهي‬
‫از اين آثار را به معرض ديد عموم گذاشتند‪ .‬در ‪2‬روز اول نمايشگاه‬
‫‪50‬درصد تابلوها فروش رفت‪ .‬خبر اين موفقيت حال مادرم را‬
‫روز به روز بهتر مي‪‎‬كرد و تا سن ‪ 75‬سالگي كارش شده‬
‫بود نقاشي‪.‬‬

‫‪ 16‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫در صفحات بعد مي​خوانيد‬

‫‪NEXT‬‬ ‫بهتـرین گوشی‌های هوشمند براى كارآفرينان در سال ‪ | 2015‬یادداشتی از دکتر شاه‌حسینی‬

‫پنجره خالقیت‪ ،‬اول و نیمه هرماه منتشر می‌شود‬


‫شماره بعدی‪ :‬نیمه دوم مرداد‬

‫ديد او كامال انتزاعي بود و نگاهش رمز خاصي‬


‫داشــت‪ .‬او اينك در كنار ما نيست؛ ولي آثارش دست‬
‫به دست مي‪‎‬گردد و امروز نيز در نمايشگاهي فراتر از مرزهاي‬
‫ايران به معرض ديد و فروش گذاشته مي‪‎‬شود‪ .‬بگذريم‪ .‬به بحث خود‬
‫بازگرديم‪ .‬ظرفيت‪‎‬هاي موجود در افراد تحت پوشش برخي از سازمان‪‎‬هاي‬
‫اجتماعي مي‪‎‬تواند ضمن كارآفريني در حوزه‪‎‬هاي مختلف موجب شگفتي در‬
‫بعضي از موارد شود‪.‬‬
‫اينك در سازمان ياد شده‪ ،‬نفراتي به كار نقاشي پرداخته‪‎‬اند كه حاصل آن در آينده‬
‫نزديك برپایي نمايشــگاهي از اين آثار براي عموم عالقه‪‎‬مندان است‪ .‬طرح ديگر‬
‫كارآفريني براي اين افراد به زودي با ســرمايه‪‎‬گذاري خيرين اين سازمان به اجرا‬
‫گذارده خواهد شد‪ .‬شهرداري تهران نيز با آگاهي از اين طرح آمادگي خود را جهت‬
‫در اختيار گذاشتن محلي مناسب براي كارگاه‪‎‬هاي آن اعالم کرده است‪.‬‬
‫و اما طرح‪ :‬قرار اســت در آينده نزديك توليد چندين قنادي درتهران موارد‬
‫خاصي از توليد خود را توسط اين كارگاه‪‎‬ها انجام دهند‪ .‬به همين سادگي‪.‬‬
‫استفاده از نيروهایي كه مايوس و سرخورده كه هرروز دست طلب‪‎‬شان‬
‫درازتر مي‪‎‬شــود‪ ،‬مي‪‎‬تواند خدمتي بزرگ به اين اقشار و مهم‪‎‬تر از‬
‫همه‪ ،‬كارآفريني در اين حوزه‪‎‬ها شود‪.‬‬
‫قصه يك مشاوره‬
‫اين شعر ســهراب هم وصف حال اين روزهاي ماست كه چشم‪‎‬ها را‬
‫بايد شست‪ ،‬جور ديگر بايد ديد‪ .‬با اين كمبود آب و تغيير‪‎‬هاي ثانيه‪‎‬اي‬
‫در تمامي ابعاد‪ ،‬بايد چشــم هايمان را ‪ 4‬تا كنيم و برايش كارواش راه‬
‫بيندازيم‪ .‬روزي روزگاري براي راه‪‎‬اندازي كاري چندين ماه بررسي و‬
‫تحقيق مي‌كرديم و در نهايت روزي كه به نتيجه مي‪‎‬رسيديم با يك‬
‫مشاوره خاله و دایي تغيير مســير مي‪‎‬داديم و در نهايت بازهم وقت‬
‫داشتيم كه دوباره از نو شروع كنيم‪ .‬ولي امروزه‪‎‬روز‪ ،‬فاصله تصميم‪‎‬گيري‬
‫و اجرا آن‪‎‬قدر بايد كوتاه باشد كه شرايط عوض نشود‪ .‬مهندس جوان‬
‫به اتفاق همسرشان براي مشــاوره آمده‪‎‬اند‪ .‬آقاي مهندس مي‪‎‬گويد‪:‬‬
‫رسيده‪‎‬ايم به آخر خط‪ .‬با اين ضررهاي پي در پی‪ ،‬قسمت اعظم سرمايه‬
‫خود را از دســت داده‪‎‬ايم و در حال حاضر ما مانده‪‎‬ايم و ‪200‬ميليون‬
‫تومان پول و ديگر هيچ‪ .‬در حال حاضر با ســود اين پول كه در بانك‬
‫گذاشته‪‎‬ايم زندگي مي‪‎‬كنيم‪.‬‬

‫ولي با اجاره‪‎‬خانه‪‎‬هاي سرسام‪‎‬آور ديگرتوان ماندن در تهران‬


‫را نداريم‪ .‬مي‪‎‬خواهيم به اصفهان مهاجرت كنيم تا شايد در آن‪‎‬جا‬
‫با مخارج كمتر و ايجاد يك رســتوران‪ ،‬بتوانيم دوباره شروعي‬
‫ديگر را تجربه كنيــم‪ .‬مردديم و خانواده‪‎‬هاي‪‎‬مان هرروز به اين‬
‫ترديدمان دامن مي‪‎‬زنند‪ .‬از بين رفتن ناگهاني شيوه‪‎‬هاي سنتي‬
‫و جايگزيني روش‪‎‬هاي روز‪ ،‬نه تنها در كشــور ما كه در سراسر‬
‫جهان يك سردرگمي موقت ايجاد کرده است‪ .‬هيچ چاره‪‎‬اي به‬
‫جز پذيرفتن اين تغيير روش نيست‪ .‬هرچه زودتر اين تغيير را‬
‫در کسب‪‎‬وکارمان بپذیریم و با آن هماهنگ شويم مي‪‎‬توانيم بهره‬
‫بيشتري از بازارهاي جديد عايد خود كنيم‪ .‬بگذريم‪.‬‬

‫تصميم مهاجرت به شــهری دیگر و كوچك‪‎‬كردن زندگي‪‎‬شــان از نظرمخارج‬


‫ستودني‪‎‬ست‪ .‬ولي پس‪‎‬اندازشان را در بانك نمي‪‎‬پسندم‪ .‬مي‪‎‬گويم بهتر اين است‬
‫كه سرمايه‪‎‬ات را به كار اندازي و با درآمدي كه از سرمايه‪‎‬گذاري به دست مي‪‎‬آوري‬
‫مخارجت را تامين كني‪ .‬چون در كار مغازه‪‎‬داري و رستوران‪‎‬داري تجربه‪‎‬اي نداري‪،‬‬
‫مي‪‎‬تواني براي شروع با يكي از فروشگاه‪‎‬هاي زنجيره‪‎‬اي معتبر قرارداد ببندي تا‬
‫يكي از شعبات آن را برايت راه‪‎‬اندازي كنند‪ .‬در اين صورت مي‪‎‬تواني روي درآمدي‬
‫با ريسك کم‌تر شكست‪ ،‬حســاب كني‪ .‬در هر صورت براي ادامه زندگي بايد با‬
‫زير و بم‪‎‬هاي آن هماهنگ بود و به قولي‪ ،‬ما بايد با روزگار هماهنگ شــويم‪ .‬این‬
‫درسی‌ست گران‌بها که می‌تواند در کسب‌وکار هم بدان رسید و بدان عمل کرد‪.‬‬

‫‪17‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫بهتـرینگوشی‌هایهوشمند‬
‫براى كارآفرينان در سال ‪2015‬‬
‫و دلیل محبوبیت آن‪‎‬ها‬

‫انجام چند کار به طور همزمان و قابلیت ‪ S Finder‬که به‬ ‫ترجمه‪ :‬شادی حسن‌پور‪ :‬چه به صفحه‌ای بزرگ احتیاج‬
‫شما اجازه می‌دهد تا فایل‌ها و پوشه‌هایی را که در حافظه‬ ‫داشته باشید‪ ،‬چه به پشــتیبانی از قلم استایلوس و چه‬
‫داخلی دســتگاه ذخیره کرده‪‎‬اید‪ ،‬به سرعت پیدا کنید‪.‬‬ ‫قیمت مناســب‪ ،‬گوشی‌های هوشمند تجاری خوبی برای‬
‫همچنین سامســونگ حسگر اثر انگشــت بهتری را به‬ ‫شــما وجود دارند‪ .‬گزینش ما از گوشــی‌های ‪ 2015‬را‬
‫منظور افزایش امنیت در این گوشی گنجانده است؛ این‬ ‫بخوانید‪.‬‬
‫گوشی اکنون به اندازه اسکنر ‪ Touch ID‬اپل امنیت دارد‪.‬‬ ‫بهترین گوشی تجاری از همه لحاظ‬
‫در نهایت‪ ،‬بســته امنیتی کناکس سامسونگ برنامه‌های‬ ‫سامسونگ گلکسی ‪S6‬‬
‫ید‌ارد تا‬
‫کاری و شــخصی را به طور جداگانــه‌ای نگه م ‌‬ ‫سامسونگ گلکســی ‪ S6‬مدل سال گذشته این شرکت‬
‫اطالعات کاری در امنیت بیشتری قرار داشته باشد‪.‬‬ ‫(یعنــی ‪ )S5‬را کنار زده تا خود عنوان برترین گوشــی‬
‫هوشــمند تجاری را از همه لحاظ از آن خود کند‪ .‬گوشی‬
‫ویژگی‌های کلیدی‪:‬‬ ‫‪ S6‬انتخاب آسانی‌ست؛ سریعترین گوشی هوشمند بازار‬
‫عملکرد سریع‪.‬‬ ‫است‪ ،‬صفحه درخشــانی دارد و در طراحی آن از شیشه‬
‫اسکنر اثر انگشت‪.‬‬ ‫و فلز استفاده شــده است‪ .‬اما چیزی که آن را به گوشی‬
‫تقسیم صفحه به چند بخش برای انجام چند کار به طور‬ ‫تجاری محشری تبدیل کرده است قابلیت‌هایی‪‎‬ست که‬
‫همزمان (مالتی تسکینگ)‪.‬‬ ‫در افزایش کارایی افــراد نقش دارند؛ قابلیت‌هایی نظیر‬
‫عمر طوالنی باتری‪.‬‬ ‫تقسیم شدن صفحه به چند بخش برای‬
‫بسته امنیتی کناکس سامسونگ‪.‬‬

‫طبیعی‌تر و صحیح‌تر انجام می‌دهد‪.‬‬ ‫بهترین گوشــی هوشــمند از لحاظ‬


‫نوت ‪ ،4‬مانند گلکســی ‪ ،S5‬اسکنر‬ ‫داشتن صفحه بزرگ‬
‫اثرانگشــت دارد که در دکمه خانه‬ ‫سامسونگ گلکسی نوت ‪4‬‬
‫تعبیه شده است‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬نوت‪4‬‬ ‫سامسونگ گلکسی نوت ‪ 4‬یک گوشی‬
‫یکی از سریع‌ترین فبلت‌های موجود‬ ‫تجــاری استثنایی‪‎‬ســت‪ .‬اما چنین‬
‫در بازار است‪.‬‬ ‫دســتگاه بزرگی مناسب همه نیست‪.‬‬
‫ایــن فبلت یک صفحــه بزرگ ‪5.7‬‬
‫ویژگی‌های کلیدی‪:‬‬ ‫اینچی دارد که واقعا برای استفاده از‬
‫عملکرد سریع‬ ‫ویژگی مالتی تســکینگ سامسونگ‬
‫صفحه بزرگ‬ ‫مناسب اســت‪ .‬ویژگی خارق‪‎‬العاده‬
‫قلم اســتایلوس جاسازی شده در‬ ‫دیگر نوت ‪ 4‬پشــتیبانی عالی آن از‬
‫فبلت‬ ‫قلم استایلوس است‪ .‬فقط کافی است‬
‫اسکنر اثر انگشت‬ ‫که این قلــم را از جایگاهش بیرون‬
‫تقســیم صفحه به چند بخش برای‬ ‫بکشید تا به منوی آن دسترسی پیدا‬
‫انجام چند کار به طور همزمان (مالتی‬ ‫کنید‪ .‬این منو به شــما اجازه می‌دهد‬
‫تسکینگ)‬ ‫تا به ســرعت به یکی از برنامه‌های‬
‫حافظه قابل افزایش‬ ‫یادداشت‌برداری کارآمد آن دسترسی‬
‫باتری قابل جداسازی‬ ‫پیدا کنید‪ .‬حتی نوک این قلم به فشار‬
‫عمر طوالنی باتری‬ ‫حساس است و نوشتن روی صفحه را‬

‫‪ 18‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫تجاری را در ‪ App Store‬پیدا کنید‪ .‬اسکنر‬ ‫بهترین آیفون برای کسب و کار‬
‫اثر انگشــت ‪ Touch ID‬که در دکمه خانه‬ ‫آیفون ‪Plus 6‬‬
‫تعبیه شــده اســت باعث دلگرمی کاربران‬ ‫اگر به سیســتم عامل ‪ IOS‬یعنی سیستم‬
‫كارآفريني‪‎‬ســت که به امنیت خود اهمیت‬ ‫عامل موبایل اپل عالقه‪‎‬مند هستید‪ ،‬آیفون‪6‬‬
‫می‌دهند‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬عمر باتری این مدل‬ ‫پالس بهترین گوشی تجاری برای شما خواهد‬
‫نسبت به دیگر مدل‌های آیفون بیشتر است‪.‬‬ ‫بود‪ .‬این گوشی یک صفحه ‪ 5.5‬اینچی دارد‬
‫که صفحه ‪ 4‬اینچــی مدل‌های دیگر اپل‪ ،‬از‬
‫ویژگی‌های کلیدی‪:‬‬ ‫جمله صفحه ‪ 4.7‬اینچی آیفون ‪ 6‬را کوچک‬
‫عملکرد سریع‬ ‫جلوه می‌دهد‪ .‬این گوشــی بــرای کاربران‬
‫صفحه بزرگ‬ ‫تجاری مناسب اســت‪ .‬چون صفحه بزرگ‬
‫طراحی باریک و سبک‬ ‫به شــما فضای بیشتری برای کارهایی نظیر‬
‫عمر طوالنی باتری‬ ‫مشاهده و ویرایش اسناد بزرگ را می‌دهد‪.‬‬
‫حسگر اثر انگشت‬ ‫همچنین این گوشــی عملکردی فوق سریع‬
‫سیستم عامل ‪8 IOS‬‬ ‫دارد‪ .‬می‌توانید گلچینی از اپلیکیشــن‌های‬

‫بهترین گوشی اندروید برای کسب و کار‬


‫موتوروال موتو ‪( X‬نسل دوم)‬
‫تجربــه خالصــی از اندروید در گوشــی‬
‫هوشــمند تجاری تان می‌خواهید که زرق‬
‫و برق اضافی نداشته باشد؟ موتوروال موتو‬
‫ایکس ‪5.2‬اینچی نسل دوم نه تنها بهترین‬
‫گوشی هوشــمند برای طرفداران اندروید‬
‫خالص است‪ ،‬بلکه به چند افزونه مجهز شده‬
‫قفل‪‎‬شده به هشدارها دسترسی پیدا کرد‪.‬‬ ‫اســت که کارایی آن را افزایش می‌دهد و‬
‫اما بهترین قسمت این است که این دستگاه‬ ‫دیگر گوشی‌ها از آن‪‎‬ها بی‪‎‬بهره مانده‪‎‬اند‪ .‬از‬
‫نســبت به دیگر پرچمداران دســتگاهی‬ ‫جمله این قابلیت‌ها فرمان صوتی همیشگی‬
‫اقتصادی محسوب می‌شود و تنها ‪ 99‬دالر‬ ‫گوشی‪‎‬ست که شــما می‌توانید بدون حتی‬
‫قیمت دارد‪ .‬اگرچه این گوشــی نسبت به‬ ‫لمس کردن گوشی یادداشــتی بنویسید‪،‬‬
‫گوشی‌های پرچمدار سرعت کمتری دارد‪،‬‬ ‫یادآور بگذارید یــا در تقویم قرار مالقاتی‬
‫اما اگر در محدوده قیمتی خودش سنجیده‬ ‫ثبــت کنید‪ .‬من همچنین بــه صفحه موتو‬
‫شود عملکرد خوبی دارد‪.‬‬ ‫عالقه دارم‪ .‬چون می‌توان مستقیما از صفحه‬
‫ویژگی‌های کلیدی‪:‬‬
‫عملکرد سریع‬
‫طراحی باریک و سبک‬
‫کنترل بدون لمس‬
‫اندروید خالص‬
‫عمر طوالنی باتری‬
‫‍‬

‫است که فضای زیادی برای کارکردن دارید‪.‬‬ ‫بهترین گوشی از لحاظ طول عمر باتری‬
‫اسندمیت‪ 2‬نســبتا فبلتي اقتصادی‪‎‬ست؛‬ ‫هوآوی اسندمیت ‪2‬‬
‫شما می‌توانید آن را کمتر از ‪ 300‬دالر تهیه‬ ‫اگر شما به گوشی مخصوص كارآفرينان نیاز‬
‫کنید‪ .‬اما ویژگی اصلی این گوشی این است‬ ‫دارید که طوالنی‌ترین عمر باتری را داشته‬
‫که هیچ گوشــی هوشمند دیگری در حال‬ ‫باشد‪ ،‬هوآوی اسندمیت ‪ 2‬برای شما ساخته‬
‫ی ندارد‪.‬‬
‫حاضر چنین طول عمر باتر ‌‬ ‫شده اســت؛ این دستگاه در آزمایش طول‬
‫عمر باتری ‪ 15‬ساعت دوام آورده است‪ .‬اما‬
‫ویژگی‌های کلیدی‪:‬‬ ‫اجازه بدهید هشداری بدهم‪ :‬این گوشی‪،‬‬
‫صفحه بزرگ‬ ‫گوشی حجیمی‪‎‬ست‪ .‬صفحه غول‪‎‬آسای ‪6.1‬‬
‫عمر طوالنی باتری‬ ‫اینچی آن یکی از بزرگترین گوشــی‌های‬
‫حافظه قابل افزایش‬ ‫هوشمند محسوب می‌شود‪ .‬خوبی آن این‬

‫‪19‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪Creative Idea‬‬
‫‪1‬‬ ‫فکرخالق‬
‫یادداشتی از دکتر علی شاه‌حسینی‬

‫خوبزندگی‪‎‬کردن‬
‫یک هنـر است‬
‫‪1‬‬ ‫شــاید روزگار آن‪‎‬طور که باید و شاید بر وفق مراد‬
‫ما نباشــد ولی این نمی‪‎‬تواند دلیلی باشــد برای‬
‫این‪‎‬که ما آن‪‎‬طور که دوســت داریم زندگی نکنیم‪.‬‬
‫اگر مهارت‪‎‬های زندگی خوب را بیاموزیم‪ ،‬می‪‎‬توانیم‬
‫قشنگ و مفید زندگی کنیم‪ ،‬چرا که سبک زندگی‬
‫آموختنی‪‎‬ســت و آن ســبکی که ما در گذشــته‬
‫آموخته‪‎‬ایــم احتماال امروز نیاز بــه بازنگری دارد‬
‫چون پیشرفت تکنولوژی‪ ،‬مبادالت فرهنگی‪ ،‬نفوذ‬
‫رسانه‪‎‬ها ایجاب می‪‎‬کند تا ما نیز خود را به روز کنیم‪.‬‬
‫برای دستیابی به این مهم به تیترهای زیر بپردازیم‬
‫و با به کار گیــری آن‪‎‬ها فردایی زیباتر و مثمرثمرتر‬
‫داشته باشیم‪.‬‬

‫‪۳‬‬
‫دیروزمان را مرور کنیم تا بتوانیم فردای بهتری بسازیم‪.‬‬
‫اگر در گذشــته اشتباه کرده‪‎‬ایم‪ ،‬حق نداریم خود را سرزنش کنیم‪،‬‬
‫‪۲‬‬ ‫هیچ‪‎‬کس دوبار زندگی نکرده است‪.‬‬
‫برخــی آدم‪‎‬هــا و جوامع طوری‬
‫چون ســرزنش و تنبیه مانع رشد‪ ،‬خالقیت و ریسک است‪ .‬بهترین‬ ‫زندگی می‪‎‬کنند که انســان فکر‬
‫اقدام این اســت که با لبخند بگوییم‪« :‬عجب اشتباهی کردم!» و با‬ ‫می‪‎‬کنــد آن‪‎‬ها قبــا در این دنیا‬
‫این اعتراف عزم جزم کنیم تا با درس گرفتن از آن تجربه‪ ،‬حرکتی‬ ‫زندگی کرده‪‎‬انــد و تجربه الزم را‬
‫جدید را آغاز کنیم و فراموش نکنیم که دیروز و گذشــته را فقط‬ ‫دارند‪ .‬آیا واقعا آن‪‎‬ها دوبار زندگی‬
‫مــرور کنیم؛ نه این‪‎‬که اجازه دهیم روی حال و آینده ما ســایه‪‎‬ای‬ ‫کرده‪‎‬اند یا دوبار فکــر کرده‪‎‬اند‪.‬‬
‫ســنگین بیندازند و ما را از اسیر خود کند و نتوانیم حرکت کنیم‪.‬‬ ‫بیاییم از امــروز درباره هر کاری و‬
‫گاهی خوب است که نگاه ادیسون را به اشتباهات داشته باشیم که‬ ‫در برابر هــر تصمیمی یک مکث‬
‫در برابر سوال‪‎‬کننده‪‎‬ای که پرسید‪ :‬شما صدها بار آزمایش کرده‪‎‬ای‬ ‫کوتاه کنیم و از خودمان چند سوال‬
‫و به نتیجه‪‎‬ای نرســیده‪‎‬ای و بهتر نیست که پی‪‎‬گیری را رها کنید؟‬ ‫بپرســیم‪ :‬آیا این بهترین تصمیم‬
‫گفت‪ :‬فرق من با دیگران این اســت که من می‪‎‬دانم از صدها راهی‬ ‫است؟ راه دیگر چه می‪‎‬تواند باشد؟‬
‫که رفته‪‎‬ام نمی‪‎‬توان به نتیجه رســید‪ ،‬در حالی‪‎‬که آن‪‎‬ها اگر امروز‬ ‫آیا من فقط منافع خود را در نظر‬
‫شروع کنند از من صدها راه عقب تر هستند و من از دیگران جلوتر‬ ‫می‪‎‬گیرم یا جامعه‪‎‬ام را؟‬
‫و موفق‪‎‬تر هستم‪...‬‬

‫‪ 20‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫آیا این منافع موقتی و تســکین‪‎‬بخش است‬
‫همه ما در انتخاب‪‎‬هایی که در زندگــی و کار و جامعه خود انجام می‪‎‬دهیم نقش موثری داریم و‬ ‫یا درمان‪‎‬کننده؟ و بسیاری سواالت مشابه که‬
‫انکار این واقعیت و مقصر دانستن دیگران بهانه‪‎‬ای‪‎‬ست برای فرار از مسوولیت و پاسخگویی‪.‬‬ ‫موجب می‪‎‬شود اقدام یا تصمیم ما عاقالنه‪‎‬تر‪،‬‬
‫جوانی که پس از مشــکالت در زندگی نقش دیگران را در انتخاب همسر خود موثرتر می‪‎‬داند‬ ‫منطقی‪‎‬تر‪ ،‬مفیدتر و خداپســندانه‪‎‬تر باشد‪.‬‬
‫یعنی خود را یک شیر فرض نمی‪‎‬کند و اگر شیر فرض می‪‎‬کند‪ ،‬پیرو یک شیر نبوده است‪ .‬پس در‬ ‫مــا هرگز فرصت زندگی دوبــاره را نخواهیم‬
‫هر حال خودش مقصر است که از یک شیر پیروی نکرده است‪.‬‬ ‫داشت ولی هر لحظه فرصتی داریم تا بهتر و‬
‫فردی که در انتخاب شریک کاری خود کوتاهی کرده است و او را از خود ناتوان‪‎‬تر می‪‎‬داند‪ ،‬باید‬ ‫عمیق‪‎‬تر فکر کنیم و با مشورت با افراد خبره‪،‬‬
‫بداند که اگر خودش یک شیر و یک انســان توانمند باشد‪ ،‬می‪‎‬تواند دیگران را مدیریت کند و‬ ‫کم‪‎‬اشتباه‪‎‬تر زندگی کنیم و آگاه باشیم که الزم‬
‫به سرمنزل مقصود و هدف سازمانی و فردی برساند و لزومی ندارد که دیگران را مقصر بداند‪.‬‬ ‫نیســت همه مردم همه اشــتباهات را تکرار‬
‫کنند‪ ،‬بلکه افراد باهوش بــا مطالعه دیگران‬

‫‪7‬‬
‫اشــتباهات آن‪‎‬ها را تکرار نمی‪‎‬کنند و بدین‬
‫ترتیب آن بار دوم زندگی را که همان اشتباه‬
‫بودن است‪ ،‬زندگی می‪‎‬کنند‪.‬‬

‫راســتی ما چقدر از زمان شــبانه‪‎‬روزمان را فکر‬


‫می‪‎‬کنیم؟ آیا هرگز فکر کرده‪‎‬ایم که چطور می‪‎‬توان‬
‫روش دیگری را برای انجــام کاری برگزید؟ قبول‬
‫دارید اگر ایــن فکر خوب و چراها نبود‪ ،‬انســان‬
‫هنوز هم زمین را با دست شــخم می‪‎‬زد و حتی به‬
‫بیل‪ ،‬گاوآهن‪ ،‬تراکتور و تکنولوژی پیشرفته دست‬
‫نمی‪‎‬یافت‪ .‬آیا این کاری که اکنون در حال انجام آن‬
‫هستیم‪ ،‬تاثیرگرفته از روش‪‎‬های سنتی و قدیمی‪‎‬ست‬
‫یا درباره چرایی و چگونگی آن فکر کرده‪‎‬ایم؟‬
‫آیا فکر نمی‪‎‬کنید اگر روش جدیدی به کار ببندیم‪،‬‬
‫راحت‪‎‬تر به نتیجه می‪‎‬رسیم؟ آیا فکر نمی‪‎‬کنید روش‬
‫فعلی ما همان شــخم زدن زمین با پنجه‪‎‬های دست‬
‫است؟ پس بیاییم برای سبقت گرفتن و فتح قله‪‎‬ها به‬
‫‪6‬‬
‫این معضل را امروز در برخی از سازمان‪‎‬ها و‬
‫استقبال ایده‪‎‬های جدید‪ ،‬آدم‪‎‬های جدید و روش‪‎‬های‬
‫ادارت می‪‎‬بینیم که زیردستان از باالدستان‬
‫جدید برویم تا طعم شیرین نوشدن را بچشیم‪.‬‬
‫خود رضایت کامل ندارند و مدام از آن‪‎‬ها‬
‫آن کس که به شــما می‪‎‬گوید ‪« :‬نمی‪‎‬توانی» احتماال‬
‫انتقاد می‪‎‬کنند و از آن‪‎‬ها ایراد می‪‎‬گیرند‪،‬‬
‫همان کسی‪‎‬ست که از موفقیت شما می‪‎‬ترسد‪.‬‬
‫بیاییم یک بار از تصمیمی که گرفته شده‬
‫همیشــه در محیط اطراف ما کسانی هستند که ما‬
‫اســت‪ ،‬از کســانی که تصمیم گرفته‪‎‬اند‪،‬‬
‫را از ریسک‪ ،‬نوآوری و خالقیت باز می‪‎‬دارند‪ .‬اولین‬
‫انتقاد کنیم اصال چرا از کسانی‪ ،‬از خودم‪،‬‬
‫احتمال این اســت که چون آن‪‎‬ها از توان و انگیزه‬
‫از من؛ بله از من‪ .‬هر کدام از ما از خودمان‬
‫درونی ما خبر ندارند‪ ،‬به دلیل دلســوزی و نگرانی‬
‫انتقاد کنیم و قول دهیم که با اندیشــه‪،‬‬
‫ســعی می‪‎‬کنند ما را منصرف کنند که مبادا موفق‬
‫فکر‪ ،‬تحقیق‪ ،‬تحلیل و تامل قضاوت کنیم‬
‫نشویم‪.‬‬
‫و تصمیم بگیریم‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫کسی که خوب فکر می‪‎‬کند‪ ،‬نیازی نیست‬
‫احتمال قوی‪‎‬تر این است که این‌ها همان افرادی هستند که نمی‪‎‬خواهند موفقیت را ببینند‪ ،‬چون‬ ‫زیاد کار کند‪.‬‬
‫موفقیت ما را مساوی با شکست خود می‪‎‬دانند و همواره سعی می‪‎‬کنند این‪‎‬گونه تلقین کنند که‬ ‫می گوینــد در مدارس برخی کشــورها‬
‫«نمی‪‎‬شود» یا «نمی‪‎‬توانی»‪ .‬فراموش نکنیم که ما قرار نیست انرژی‪ ،‬وقت و سرمایه خود را صرف‬ ‫اتاق‪‎‬هایــی وجود دارد به نــام اتاق فکر‪،‬‬
‫مقابله با همان مخالفان و رقبا کنیم‪ .‬بلکه قرار اســت انرژی و فکر خود را صرف توانمند‪‎‬کردن‪،‬‬ ‫همین اتاق‪‎‬هایی که در کشور ما در برخی‬
‫اثبات و پیروزی خود کنیم و در این مسیر یادمان باشد که مقاومت‪‎‬ها فراوان است‪ .‬چون به طور‬ ‫وزارتخانه‪‎‬ها و ســازمان‪‎‬ها دیده می‪‎‬شود‬
‫طبیعی حتی من و شما هم در مقابل هر تغییری ابتدا مقاومت می‪‎‬کنیم‪ .‬ولی وقتی با اراده‪‎‬ای قوی‬ ‫ولی در کشــورهای توسعه یافته این اتاق‬
‫و انگیزه‪‎‬ای سرشار و اقتدار محکم روبه‪‎‬رو می‪‎‬شویم‪ ،‬حتی خودمان به استقبال آن تغییر می‪‎‬رویم‪،‬‬ ‫در مدارس ایجاد می‪‎‬شــود تا تکنیک‪‎‬های‬
‫پس حوصله کنیم‪ ،‬با اراده‪ ،‬اقتدار و انگیزه شروع کنیم‪ ،‬ادامه دهیم و پس از اندک زمانی شاهد‬ ‫فکر‪‎‬کردن را بیاموزند‪.‬‬
‫همراهی دیگران خواهیم بود‪.‬‬ ‫شاید من و شما این تکنیک‪‎‬ها را نمی‪‎‬دانیم‬
‫که مجبوریم این‪‎‬قدر عرق بریزیم و سخت‬
‫کار کنیم‪ ،‬شــاید کسانی‪‎‬که امروز کمتر از‬
‫ما کاری می‪‎‬کنند و موفق‪‎‬تر هستند‪ ،‬بهتر‬
‫فکر می‪‎‬کنند یا اصال بلدند که چگونه فکر‬
‫کنند‪.‬‬

‫‪21‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫یادداشتی جدید از دارن هاردی‪ ،‬نویسنده کتاب اثر مرکب‬

‫‪1‬‬ ‫چگونه در‬


‫هر از چند گاه به خودتان‬
‫می‌گویید که ســرم خیلی شلوغ‬ ‫جنگ با زمان‬
‫برنده شوید؟‬
‫اســت یا وقت کافی بــرای کارهایی که‬
‫می‌خواهم‪ ،‬ندارم؟ بــس کنید‪ .‬حتی گفتن این‬
‫حرف‌ها هم باعث عجز و ناتوانی شما می‌شود‪ .‬زمان یک‬
‫عامل برابرکننده عالی‌ست‪ .‬همه ما زمان برابری داریم‪ .‬همه‬
‫آن‪‎‬هایی که شما روی جلد کتاب‌های موفقیت می‌بینید‬
‫هم همان مقدار زمان دارند که شما دارید‪ .‬پس چرا‬
‫مــن در‬ ‫به نظر می‌رسد آن‪‎‬ها زمانی بیشتری نسبت به‬
‫کتاب «اثر مرکب»‬ ‫شما دارند؟ به این دلیل است که آن‪‎‬ها زمان‬
‫نوشــته‌ام کــه انتخاب‪‎‬ها‪،‬‬ ‫بیشتری تولید کرده‌اند و من می‌خواهم‬
‫رفتارهــا و عادات مرکــب چگونه‬ ‫به شما نشان دهم که چگونه شما هم‬
‫می‌توانند نتایجی جادویــی ایجاد کنند‪ .‬حال‬ ‫می‌توانید این کار را انجام دهید‪.‬‬
‫می‌خواهم به شما نشــان دهم که چگونه این جادو را در‬
‫مورد زمان به کار بگیرید تا به شــما قدرتی فوق جادویی بدهد تا‬
‫زمان بیشتری داشته باشید‪.‬برای این که شما را با ریاضیات عجیب و غریب‬

‫‪2‬‬
‫اما با شکوه مرکب آشنا کنم‪ ،‬می‌توانم از قانون ‪ 72‬استفاده کنم‪:‬‬

‫در عالم صرفا ریاضیات‪ ،‬اگر نرخی را به ‪ 72‬تقسیم کنید‪،‬‬

‫‪3‬‬
‫آن‪‎‬گاه تقریبا می‌دانید که چند سال طول می‌کشد تا آن مبلغ دوبرابر شود‪.‬‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬اگر ما از نرخ متوســط بازار سهام‪ ،‬یعنی ‪ 12‬استفاده کنیم‪،‬‬
‫آن‪‎‬گاه تقریبا شش سال طول می‌کشد تا هر مقدار پولی را که فرض می‌کنید‪،‬‬
‫دو برابر شود (‪ .)6 = 12 ÷ 72‬اگر یک دالر سرمایه‌گذاری کنید‪ ،‬پس از شش‬

‫‪4‬‬
‫سال دو دالر خواهید داشت‪ .‬البته این مسائل صرفا در عالم ریاضیات‬
‫مطرح می‌شــود‪ .‬در این میان موضوعی عجیب وجود‬
‫دارد که الزم است توجه کنیم‪.‬‬ ‫اگــر ‪100‬هزار‬
‫دالر ســرمایه‌گذاری کنید‪،‬‬
‫ظرف مدت شش سال نزدیک به ‪200‬هزار‬

‫‪5‬‬
‫دالر سرمایه خواهید داشت (به طور دقیق ‪197‬هزار‬
‫دالر)‪ .‬عجیب‌تر از همه این‌ها این است که ‪100‬هزار دالر شما‬
‫در طول ‪30‬سال به ‪ 3.5‬میلیون دالر تبدیل خواهد شد‪ .‬چگونه ممکن‬
‫اســت؟ دوازده درصد فقط به معنای ‪12‬هزار دالر در هر سال است؛ بنابراین‬
‫ظرف ‪ 30‬سال تنها باید ‪360‬هزار دالر به عالوه ‪100‬هزار دالر اولیه حاصل‬
‫شود که به صورت کلی ‪460‬هزار دالر می‌شود‪ ،‬اما در عوض شما ‪3.5‬‬ ‫سه روش وجود دارد‪:‬‬
‫میلیون دارید‪ .‬خب این واقعا عجیب است‪ .‬مورد عجیبی به نام‬ ‫‪ .1‬اکنون کمی زمان ذخیره کنید تا بتوانید در‬
‫اثر مرکب! به همین دلیل است که انیشتین اثر مرکب را‬ ‫آینده زمان بیشتری ایجاد کنید‪ .‬این مثال اخیرا‬
‫هشتمین عجایب دنیا نامید‪ ،‬انگار که این موضوع‬ ‫رخ داد‪ .‬من می‌خواستم از طرحی استفاده کنم تا در‬
‫قدرتی مرموز دارد‪ .‬من می‌خواهم به شــما‬ ‫زمان مسافرت‌های بین المللی بتوانم به سرعت از صف‬
‫نشان دهم تا چگونه از این قدرت مانند‬ ‫گمرک و محافظت رد شوم و هر بار در زمان صرفه‌جویی‬
‫اهرمی استفاده کرده تا زمان‬ ‫کنم‪ .‬آن‪‎‬ها در ابتدا از من خواســتند تا فرم‌های زیاد و خسته‬
‫بیشتری برای خودتان‬ ‫ده‌ای از اطالعات شخصی را پر کنم‪ .‬بعد‪ ،‬باید در زمان و مکانی‬
‫کنن ‌‬
‫ایجاد کنید‪.‬‬ ‫نامناسب برای مصاحبه حاضر شوم‪ .‬خب من هیچ وقتی برای این کار‬
‫نداشتم‪ .‬سبک زندگی من‪ ،‬سبک پر مشغله‌ای‪‎‬ست و هیچ وقت این کار‬
‫را جزو اولویت‌ها دســته‪‎‬بندی نمی‌کردم‪ .‬دو سال به همین منوال گذشت‪.‬‬
‫ســپس‪ ،‬بعد از این که در صف‌های فوق‪‎‬العاده شلوغ گمرک منتظر ماندم‪ ،‬در‬
‫نهایت تصمیم گرفتم که بس کنم و وارد فرآیند آن طرح شــوم‪ .‬به طور کلی این‬
‫فرآیند پنج ساعت از وقت مرا گرفت‪ .‬می‌دانم که پنج ساعت زمان خیلی زیادی نیست‪،‬‬
‫اما برای من زمان زیادی محسوب می‌شود‪ .‬ولی درس بزرگی که یاد گرفتم این است‪ .‬در هر‬
‫پرواز و به کمک این سرمایه‌گذاری پنج ساعته‪ ،‬حداقل ‪ 15‬دقیقه برایم در وقت صرفه جویی‬
‫می‌شود‪ .‬من هر سال حدودا صد بار پرواز می‌کنم‪ .‬این بدان معناست که آن سرمایه‌گذاری پنج‬
‫ساعته همه ساله برایم ‪ 25‬ساعت اضافی ایجاد می‌کند که من قبال از آن بی‪‎‬بهره بودم‪ 25 .‬ساعت!‬

‫‪ 22‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫بعد از پنج ســال‪ ،‬سود این سرمایه‌گذاری به ‪ 125‬ساعت می‌رسد که ‪ 15.5‬روز کاری است‪ .‬این یعنی من‬
‫می‌توانم دو هفته به مسافرت بروم در حالی که چیزی از کارایی و زمان کاری من کم نشده و تمام اینها‬
‫به آن سرمایه‌گذاری ‪ 5‬ساعته مربوط می‌شوند‪ .‬شما می‌توانید در بخش‌های خیلی زیادی مقدار‬
‫‪12‬‬
‫شاید بتوانید در این سطح‬
‫کمی زمان سرمایه‌گذاری کنید و مطمئن باشید که زمان پس‪‎‬انداز شده‌تان مرکب خواهد شد و‬ ‫هم به موفقیت نســبی‬
‫به زمانی تبدیل می‌شود که قبال از آن بی‪‎‬بهره بودید‪ .‬در موردش فکر کنید‪ .‬شاید بتوانید با‬ ‫برســید‪ ،‬اما خودتان را‬
‫اتوماتیک‌سازی حساب بانکی‌تان از رفت و آمد مکرر به بانک جلوگیری و بدین شکل‬ ‫خسته می‌کنید‪ ،‬استرس‬
‫چند ساعت پس‪‎‬انداز کنید‪ .‬شاید بتوانید میز کار و سیستم بایگانی را منظم کنید‬ ‫می‌گیرید و نســبت به‬

‫‪7‬‬
‫تا با سرعت بیشتری کارهای‪‎‬تان را انجام دهید‪ .‬شاید بتوانید چمدانی کامل از‬ ‫شکست آســیب‪‎‬پذیر‬
‫لباس‪‎‬ها‪ ،‬وسایل ضروری و‪ ...‬برای سفرها آماده کنید که دیگر وقت زیادی را‬ ‫می‌شوید‪ .‬بیشــتر افراد‬
‫قبل از هر سفر به بستن چمدان اختصاص ندهید‪ .‬شاید بتوانید دفترچه‬ ‫نسبتا موفق این‪‎‬گونه عمل‬
‫راهنما یا فایل ویدیویی آموزشی برای کارکنان جدید تهیه کنید تا‬ ‫و زندگــی می‌کنند‪ .‬برای‬
‫زمان فرآیند استخدام و آموزش اولیه به نصف کاهش پیدا کند؛‬ ‫‪ .2‬روش دیگری برای تولید‬ ‫آن که واقعا موفق شوید‪،‬‬
‫البته با این روش کارایی آن‪‎‬ها نیز افزایش پیدا می‌کند‪ .‬به من‬ ‫زمان کمک گرفتــن و واگذاری‬ ‫باید درصدهای اختصاص‬
‫اعتماد کنید‪ .‬من می‌دانم که دســت کشیدن از کارهای‬ ‫کارهاست‪ .‬شما پیشتر نیز این موضوع‬ ‫یافته‌تان به این شــکل‬
‫روزمره و مهمــی که دارید و اختصاص زمان به انجام‬ ‫را شنیده‌اید اما اجازه دهید به شما کمک کنم‬ ‫باشد‪ 70 :‬درصد کارآفرین‪،‬‬
‫این کارها بی‪‎‬فایده به نظر می‌رسد؛ اما زمانی که این‬ ‫تا چگونگی تولید زمان و پول توســط این شیوه را‬ ‫‪ 20‬درصد مدیر و ‪ 10‬درصد‬
‫کارها را انجام دهید‪ ،‬اثر مرکب را فعال کر ‌ده‌اید‬ ‫بهتر متوجه شوید‪ .‬فرض کنیم که هدف امسال شما کسب‬ ‫متخصص‪ .‬کسانی که واقعا‬
‫تا شــروع به تولید زمان و بهبود‬ ‫‪250‬هزار دالر درآمد ساالنه است‪ .‬این یعنی هر ساعت شما ‪125‬‬ ‫درکسب‌وکارشان موفق‬

‫‪6‬‬
‫کارایی شما کند‪.‬‬ ‫دالر ارزش دارد‪ .‬درآمد هدف ÷ ‪ 2000‬ساعت = نرخ ساعتی شما‬ ‫هســتند دریافته‌اند که‬
‫اگر به بخشی از کارهایی که به طور روزانه انجام می‌دهید نگاهی بیندازید‪،‬‬ ‫چگونه می‌توانند تقریبا‬
‫می‌بینید که ارزش ساعتی ‪ 125‬دالری ندارند‪ .‬بیشتر زمان شما به‬

‫‪8‬‬
‫فقط در نقش کارآفرینی‬
‫بایگانی‪‎‬کردن‪ ،‬به‪‎‬روزرسانی نوشــته‪‎‬های‪‎‬تان در شبکه‌های‬ ‫ظاهر شوند و هیچ زمانی را‬
‫اجتماعی‪ ،‬رفــت وآمدهای کاری‪ ،‬تماس‌های تلفنی‬ ‫به مدیریت یا تولید نتایج‬
‫بی‪‎‬اهمیت و و به طور کلی چنین کارهایی‬ ‫کارآمد اختصاص ندهند‪.‬‬
‫صرف می‌شود‪.‬‬ ‫شما برای این که شخص‬
‫برانســون بیش از ‪400‬‬
‫دیگری این کارهــا را انجام دهد به او‬
‫شرکت دارد که ‪ 100‬درصد‬
‫ساعتی ‪ 125‬دالر نمی‪‎‬دهید‪ ،‬اما این کارها برای شما‬
‫بدون او عمل می‌کنند‪.‬‬
‫دقیقا همین مقدار هزینه برمی‌دارد‪.‬‬
‫شما می‌توانید با این کار‬
‫بیایید فرض کنیم که همه این کارها باید انجام شوند‪ .‬این‪‎‬گونه می‌توانید زمان‬
‫زمان بیشتری ایجاد کنید‪.‬‬
‫تولید کنید‪ :‬اگر بتوانید شــخصی را با حقوق ساعتی ‪ 40‬دالر استخدام کنید (که تقریبا‬
‫در حالی کــه احتماال با‬
‫دو برابر حقوق معمول است) تا همه این کارها را انجام دهد‪ ،‬می‌توانید به کاری بپردازید‬
‫نقش متخصص شروع به‬
‫که برای‪‎‬تان ‪ 125‬دالر در هر ســاعت ایجاد کند‪ .‬به ازای هر ‪ 1.5‬ساعتی که آن فرد به کار‬
‫کار کرده‌ایــد و به تامین‬
‫بپردازد‪ ،‬یک ساعت کاری کامل برای شما ایجاد می‌شود‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫بخش اعظمــی از نتایج‬
‫کارآمد پرداخته‪‎‬اید‪ ،‬باید‬
‫بــه ســرعت وارد نقش‬
‫اگر او ‪ 15‬ســاعت در هفتــه کار کند‪،‬‬ ‫مدیریتی خود شوید‪ .‬باید‬
‫‪10‬ساعت کاری خواهید داشــت که قبال از آن بی‪‎‬بهره بودید‪ .‬این مقدار‬

‫‪10‬‬
‫همه چیز را سیستماتیک‬
‫زمان به معنای ‪ 520‬ســاعت در ســال یا ‪ 65‬روز کاری خواهد‬ ‫کنید‪ .‬هر ســاعتی را که‬
‫بود‪ .‬بله‪ ،‬شما باید عملکرد شغلی خود را کاهش دهید‬ ‫به ایجاد یک سیســتم‬
‫اما زمانی‬ ‫و شخص دیگری را پیدا و استخدام کنید‪ .‬این‬

‫‪11‬‬
‫بگذرانیــد‪ ،‬ســاعات‬
‫که این کار را انجام‬ ‫سپرده‌ای‪‎‬ست که می‌توانید در حساب‬ ‫بی‪‎‬شــماری به دســت‬
‫دهید‪ ،‬مقدار خیلی زیادی زمان‬ ‫اثر مرکب خود قرار دهید‪.‬‬ ‫می‌آورید که قبال نداشتید‪.‬‬
‫به شما هدیه می‌دهد که قبال نداشتید‪.‬‬
‫این‪‎‬طور تخمین زده شده‬
‫‪ .3‬آخرین راهی که می‌توانید از آن برای‬
‫حتی اگر شما مالک کسب‌وکار یا‬ ‫که شــما و افراد تیم‪‎‬تان‬
‫تولید زمان با استفاده از اثر مرکب استفاده‬
‫مدیرعامل نباشــی باز هم مدیرعامل‬ ‫حداقل ‪ 40‬درصد از زمان‬
‫کنید از طریق سیستم‌ها ایجاد می‌شود‪ .‬ایجاد‬
‫زندگی خود هستید‪ .‬برای توضیح این مورد‬ ‫کاری را به کارهای تکراری‬
‫سیستم‌های درســت می‌تواند در نهایت به آزادی‬
‫خاص از کتاب افسانه کارآفرینی نوشته مایکل‬ ‫می‌گذرانیــد‪ .‬اگر بتوانید‬
‫زمانی شما بینجامد‪ .‬مالکان کسب‌وکار بی‪‎‬شماری در‬
‫گربر اســتفاده می‌کنم‪3 .‬مجموعه مهارت برای‬ ‫سیســتمی ایجاد کنید‬
‫مورد عدم وجود کنترل در کارها شکایت دارند‬
‫راه‌اندازی یک کســب‌وکار وجود دارند‪ :‬مهارت‌های‬ ‫این‪‎‬گونه کارهــا را انجام‬
‫و ارزش سیستم‌های درست طراحی شده را‬
‫تکنیکی‪ ،‬مدیریتی و کارآفرینی‪ .‬مهارت‌های تکنیکی‬ ‫دهد‪ ،‬خواهید توانســت‬
‫دست کم می‌گیرند‪.‬‬
‫به نتیجه‪ ،‬مدیریتی به ســفارش و سیستم‌ها و کارآفرینی‬ ‫دخالت مستقیم را حذف‬
‫به نگرش و مدیریت می‌پردازند‪ .‬همه ما در ابتدا با مهارت‌های‬ ‫کنید یا حداقل به نصف‬
‫تکنیکی آغاز می‪‎‬کنیم‪ .‬اما اگر نتوانیم مهارت‌های کارآفرینانه‪‎‬مان‬ ‫کاهــش دهیــد‪ .‬تقریبا‬
‫را ارتقا دهیم و مدیر و متخصص مناســبی برای کسب‌وکار استخدام‬ ‫تمام کارهایی را که انجام‬
‫نکنیم‪ ،‬شکست خواهیم خورد‪ .‬بنابراین کسب‌وکار می‌تواند بدون مهارت‬ ‫می‌دهیــد‪ ،‬می‌توانید به‬
‫مدیریتی و تکنیکی فرد کارآفرین به شکل کارآمدی در گردش باشد‪ .‬ما در‬ ‫یک سیستم تبدیل کنید‪.‬‬
‫زمان شروع ‪ 10‬درصد کارآفرین‪ 20 ،‬درصد مدیر و ‪ 70‬درصد تکنیسین‪/‬متخصص‬ ‫هرچه بیشــتر این کار را‬
‫هستیم‪ .‬اگر شما بیاموزید که چگونه کارمند استخدام و کارها را به آن‪‎‬ها محول کنید‬ ‫انجام دهید‪ ،‬زمان بیشتری‬
‫و کمی سیستم بسازید‪ ،‬می‌توانید این درصدها را به طور مساوی به ‪ 33‬برسانید‪.‬‬ ‫به دست می‌آورید‪.‬‬
‫جادویی‪‎‬ست!‬

‫‪23‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫آیا الگوی درستی‬
‫برایموفقیتانتخابکرده‪‎‬ای؟‬
‫علی اکبر قزوینی‬
‫‪www.bestsellers.ir‬‬

‫با زندگی خانم «الیزابت هولمز» تازه آشــنا شده‪‎‬ام‪ .‬سی و یک ساله‬
‫اســت و جوان‪‎‬ترین بانوی ثروتمندِ خودســاخته (یعنی کسی که با‬
‫دست خودش ثروتمند شده اســت) در آمریکای شمالی‪ .‬مهندسی‬
‫شیمی خوانده اما درس را نیمه‪‎‬کاره در دانشگاه استنفورد رها کرده‬
‫تا شرکت خودش را تاسیس کند‪.‬‬

‫بیش از ‪ ۱۰‬ســالی می‪‎‬شود که شــرکت او راه افتاده و از‬


‫ِ‬
‫شرکت‬ ‫همان ابتدا‪ ،‬یکی از اســتادانش در دانشگاه نیز با‬
‫او همراهی می‪‎‬کرد تا این‪‎‬که پس از مدتی‪ ،‬او هم استادی‬
‫دانشــگاه را کامل رها کرد و به شــرکت پیوست‪ .‬خانم‬
‫هولمز حاال در ابتدای چهارمین دهه زندگی‪‎‬اش‪ ،‬شرکتی‬
‫به ارزش بیش از ‪ ۹‬میلیــارد دالر و ثروت خالصی بالغ بر‬
‫‪۷/۴‬میلیــارد دالر دارد و روی زمینــه‪‎‬ای کار می‪‎‬کند که‬
‫یادآور داســتان‪‎‬های علمی‪-‬تخیلی است‪ :‬انجام آزمایش‬
‫کامل خون‪ ،‬تنها با گرفتن دو قطره خون از نوک انگشت‬
‫بدون درد و ترس از ســرنگ) و ارســال نمونه‬ ‫ِ‬ ‫(آن هم‬
‫برای انجام اتوماتیک آزمایش توســط دستگاه‪‎‬های فوق‬
‫پیشــرفته‪‎‬ای که نحوه کار آن‪‎‬ها را کسی نمی‪‎‬داند‪ .‬خانم‬
‫هولمز هدف بزرگی دارد‪ :‬می‪‎‬خواهد بازار جدیدی با عنوان‬
‫«فناوری تندرســتی شــخصی» را ایجاد و شکوفا کند‪.‬‬‫ِ‬
‫بازاری که بالقوه توان میلیاردهــا دالر درآمدزایی دارد‬
‫و باعث می‪‎‬شــود افراد با هر چه بیشتر درگیر شدن در‬
‫فرایند تندرستی خود‪ ،‬زودتر از بیماری‪‎‬های احتمالی آگاه‬
‫شده و زندگی سالمت‪‎‬تری را سپری کنند‪.‬‬

‫او هنگامی که فقط ‪ ۹‬ســال داشــت‪ ،‬در نامه‪‎‬ای به پدرش نوشــته بود‪:‬‬
‫«چیزی که من واقعا از زندگی می‪‎‬خواهم‪ ،‬کشــف چیزی نوست؛ چیزی‬
‫که بشر نمی‪‎‬دانســت انجام دادنش امکان‪‎‬پذیر است‪ ».‬به نظر می‪‎‬رسد او‬
‫تالش رازدارانه‪ ،‬توجه رسانه‪‎‬ها را به خود‬
‫ِ‬ ‫که این روزها و پس از ســال‪‎‬ها‬
‫جلب کرده‪ ،‬در مســیر درستی برای رســیدن به این هدف است‪( .‬خانم‬
‫هولمز عمدا می‪‎‬خواســت که خودش و شرکتش در معرض توجه نباشند‪.‬‬
‫میزان س ّری نگه داشتن اخبار و فعالیت‪‎‬های شرکتش به گونه‪‎‬ای‪‎‬ست که‬
‫خیلی‪‎‬ها آن را با روش اپل و استیو جابز مقایسه می‪‎‬کنند‪ ).‬با این تفاسیر‪،‬‬
‫شاید تصور کنید این مقاله قرار اســت خانم هولمز را به عنوان یکی از‬
‫الگوهای موفقیت معرفی کند و از ســبک کار و زندگی او‪ ،‬هدفمندی و‬
‫سختکوشی‪‎‬اش تمجید کند‪ .‬اما من قصد دیگری دارم‪.‬‬

‫‪ 24‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫«اگر قرار اســت من پولدار و صاحب شرکت باشم اما‬ ‫سال‪‎‬ها پیش کتابی می‪‎‬خواندم به نام «سنگفرش هر‬
‫وقت صبحانه خوردن با فراغ بال و وقت گذراندن‬ ‫حتی ِ‬ ‫خیابان از طالســت»‪ .‬این کتاب را مدیر وقت شرکت‬
‫با خانواده‪‎‬ام را نداشته باشم‪ ،‬این‪‎‬که اسمش موفقیت‬ ‫کره‪‎‬ای «دوو» نوشته و در آن‪ ،‬داستان موفقیت خود‬
‫و خوشبختی نیســت!» متاسفانه‪ ،‬جای تفسیرهایی‬ ‫و شرکتش و البته سبک کار و زندگی‪‎‬اش را شرح داده‬
‫بر کلمات آقای کیم خالی بــود که اگر این کار انجام‬ ‫بود‪ .‬اگر بگویم این کتاب یکی از بدترین کتاب‪‎‬هایی‬
‫می‪‎‬شد‪ ،‬امکانش بود که از تالش و تعهد او درس‪‎‬های‬ ‫بوده که تاکنون خوانــده‪‎‬ام‪ ،‬اغراق نکرده‪‎‬ام‪( .‬بله‪ ،‬هر‬
‫کبُعدی‬‫زندگی ی ‪‎‬‬
‫ِ‬ ‫ارزشمند گرفته شود و در عین حال‪،‬‬ ‫کتابی خوب نیست؛ یا شاید بهتر بگویم خواندن برخی‬
‫او موجب ایجاد باورهای نادرســت درباره موفقیت‬ ‫کتاب‪‎‬ها بدون استاد و راهنما‪ ،‬می‪‎‬تواند خطرناک باشد‪).‬‬
‫و ثروت نشود‪ .‬ســال‪‎‬ها گذشت تا کتاب‌های دیگر و‬ ‫آقای «کیم وو چونگ»‪ ،‬نویســنده کتاب‪ ،‬تصویری از‬
‫شاگردی استادان خردمند‪ ،‬آن تصویرهای نادرست را‬‫ِ‬ ‫ثروتمندی را در برابر من که آن زمان ‪ ۱۸‬ســاله بودم‬
‫از ذهن من بیرون برد‪.‬حاال در دهه دوم از قرن بیست و‬ ‫قرار داده بود که تا ســال‪‎‬ها‪ ،‬همان تصویر و باورهای‬
‫یکم‪ ،‬درباره خانمی ‪ ۳۱‬ساله می‪‎‬خوانم که ‪ ۱۰‬سال است‬ ‫ِ‬
‫نادرست برخاسته از آن‪ ،‬مرا از ثروت دور نگه داشت‪.‬‬
‫به مســافرت تفریحی نرفته است‪ .‬با دوستانش وقت‬ ‫خوب به خاطر دارم که ایشان چطور در آن کتاب شرح‬
‫نمی‪‎‬گذراند‪ ،‬رمان نمی‪‎‬خواند‪ ،‬به زور باید او را به یک‬ ‫نسل آن‪‎‬ها‪ ،‬به جای کار از ساعت ‪ ۹‬صبح تا‬
‫داده بود که ِ‬
‫تئاتر برد و تمام ساعات بیداری‪‎‬اش را در دفتر کارش‬ ‫‪ ۵‬عصر‪ ،‬کار از ‪ ۵‬صبح تا ‪ ۹‬شب را جایگزین کرده بودند‬
‫صرف می‪‎‬کند و هفت رو ِز هفته را هم کار می‪‎‬کند‪ .‬او‬ ‫تا چرخ‪‎‬های صنعت کره پیش برود (حاال این بخش‪‎‬اش‬
‫صرف وقت برای‬ ‫ِ‬ ‫در پاسخ به ســوالی درباره این همه‬ ‫بد نبود)‪ .‬اما در عین حال‪ ،‬ایشان توضیح داده بود که‬
‫صرف وقت برای خودش (که دغدغه پدر و‬ ‫ِ‬ ‫کار و عدم‬ ‫هر صبح صبحانــه‪‎‬اش را در اتومبیل و حین رفتن به‬
‫مادرش و حتی همکارانش در هیات مدیره نیز هست)‪،‬‬ ‫شرکت صرف می‪‎‬کند و سال‪‎‬هاست که با خانواده‪‎‬اش‬
‫می‪‎‬گوید‪« :‬تصور می‪‎‬کنم هنوز خیلی جوانم‪»...‬‬ ‫به مسافرت نرفته است‪ .‬من آن موقع با خودم گفتم‪:‬‬

‫شــعری خواندن و در کل انجام اموری که روح را‬ ‫خودم‪ .‬همیشــه اعتدال داشته باشید؛ یعنی حق‬ ‫وقتی این‪‎‬ها را می‪‎‬خوانم‪ ،‬بیشتر از همیشه نگران‬
‫صیقل می‪‎‬دهد‪ ،‬انسان بعید است که بتواند زندگی‬ ‫همه ســاحت‪‎‬های وجودی‪‎‬تان را ادا کنید‪ .‬نگویید‬ ‫می‪‎‬شوم که اشــخاصی مثل او‪ ،‬به عنوان الگوی‬
‫خوش و شکوفا داشته باشد‪ .‬البته همیشه ممکن‬ ‫چون تمرکز کرده‪‎‬ایم روی درس‪ ،‬دیگر به خواب‪‎‬مان‬ ‫موفقیت‪ ،‬ثروت و سختکوشــی معرفی شوند در‬
‫است مواردی به اصطالح «فورس ماژور» روی دهد‬ ‫توجه نمی‪‎‬کنیم‪ ،‬به خوراک‪‎‬مان توجه نمی‪‎‬کنیم‪ ،‬به‬ ‫حالی که می‪‎‬دانم الگو قــرار دادن افرادی نظیر او‬
‫که نیاز باشد انسان برای مدتی فراغت و استراحت‬ ‫ورزش‪‎‬مان توجه نمی‪‎‬کنیم‪ ،‬به تفرج و گردش‪‎‬مان‬ ‫به صورت فکرنشــده‪ ،‬می‪‎‬تواند نتایجی فاجعه‌بار‬
‫کل‬‫صرف کار کند؛ اما این‪‎‬که کســی در ِ‬ ‫ِ‬ ‫خود را‬ ‫توجه نمی‪‎‬کنیم‪ ،‬از مسافرت چشم می‪‎‬پوشیم‪ .‬اگر‬ ‫داشته باشد‪ .‬حتما می‪‎‬پرسید چه فاجعه‪‎‬ای؟ انسان‬
‫‪۱۰‬سال حتی یک سفر تفریحی هم نرفته باشد‪ ،‬از‬ ‫حق هر ساحتی از ساحات وجودی‪‎‬تان و هر نیازی‬ ‫موجودی چندبعدی‌ســت‪ .‬در درون هر یک از ما‪،‬‬
‫آن حرف‪‎‬هاست! تازه آن هم ‪ ۱۰‬سالی که در سومین‬ ‫از نیازهای‪‎‬تــان را برطرف نکنید‪ ،‬یک وقتی واقعا‬ ‫ســاحت‪‎‬های مختلفی وجود دارد که اگر هر کدام‬
‫اوج‬
‫دهه زندگی‪ ،‬یعنی از ‪ ۲۰‬تا ‪ ۳۰‬ســالگی بوده؛ ِ‬ ‫وجودتان پنچر می‪‎‬شود و آن وقت کل ماشین‪‎‬تان‬ ‫به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرند‪ ،‬چرخ وجود‬
‫جوانی و زمانی که دیگر هرگز باز نخواهد گشت‪.‬‬ ‫از حرکت می‪‎‬افتد‪ ».‬اســتاد ادامه می‪‎‬دهند‪« :‬من‬ ‫آدمی لنگ خواهد زد‪« .‬محمود معظمی»‪ ،‬اســتاد‬
‫خانم هولمــز روزی خواهد فهمید که بیش از حد‬ ‫خودم در واقع به خاطر عــدم توجه به این نکته‬ ‫دادن انســان‪‎‬ها با خودشان‪ ،‬از تعبیری‬‫ِ‬ ‫در آشتی‬
‫زندگی را جدی گرفته بود‪ .‬جوانی خودش را فدای‬ ‫خاکسترنشین شدم‪ ،‬به خاطر این‪‎‬که توجه نکردم‬ ‫به نام «چرخ زندگی» استفاده می‪‎‬کند‪ .‬او می‪‎‬گوید‬
‫هدفی کرد که هرچند ارزشــمند است‪ ،‬اما هرگز‬ ‫و فقط خواندن و فقط خواندن و نوشتن و یادداشت‬ ‫شــش جنبه مهم و اساسی در هر یک از ما هست‬
‫نمی‪‎‬تواند روزهای از دســت رفته و دوستی‪‎‬ها و‬ ‫برداشتن و باز هم خواندن و باز هم نوشتن و دیگر‬ ‫که باید به تناسب هم رشد کنند تا شخص بتواند‬
‫خاطره‪‎‬هایی را که می‪‎‬توانست شکل بگیرد‪ ،‬به او‬ ‫توجه نکردن به این‪‎‬که خواب به اندازه نیاز دارم‪...‬‬ ‫احساس تعادل و خوشــبختی در زندگی داشته‬
‫بازگرداند‪ .‬البته‪ ،‬زندگــی خانم هولمز به خودش‬ ‫خوراکم آیا خوراک مناسبی است؟ آیا تفرج دارم؟‬ ‫باشد‪ .‬این شش بخش عبارتند از‪« :‬عالئق فردی‪،‬‬
‫مربوط است و اصال «او» موضوع این مقاله نیست‪.‬‬ ‫گشــت و گذاری هم دارم؟ انس با طبیعتم به آن‬ ‫کار‪ ،‬نقش اجتماعی‪ ،‬خانواده‪ ،‬تندرستی‪ ،‬و معنای‬
‫موضوع این مقاله‪« ،‬شما» دوست و خواننده عزیز‪،‬‬ ‫اندازه که نیاز دارم هست یا نه؟ مسافرت می‪‎‬کنم‬ ‫بخش «کار»‬
‫ِ‬ ‫زندگی‪ ».‬کسی که مدام و تمام‪‎‬وقت به‬
‫محترم و دوست‪‎‬داشتنی هستی که می‪‎‬خواهی به‬ ‫یا نه؟ نشست و برخاست با انسان‪‎‬های دیگر دارم یا‬ ‫می‪‎‬پردازد‪ ،‬در واقع تنها به یک‪‎‬ششــم از نیازهای‬
‫ثروت بیشتر و یک زندگی‬ ‫ِ‬ ‫موفقیت‪‎‬های بیشتر و‬ ‫نه؟ هرکدام از این‪‎‬ها یکی از نیازهای ماست‪ .‬حتما‬ ‫خود پاســخ داده؛ و دیر یا زود آب و روغن قاطی‬
‫شــادتر و خوش‪‎‬تر برسی‪ .‬همه این‪‎‬ها را نوشتم تا‬ ‫اعتدال را رعایت کنید‪».‬‬ ‫می‪‎‬کند و موتور می‪‎‬سوزاند‪.‬‬
‫مبادا در دام رســانه‪‎‬هایی بیفتی که فقط شهرت‬ ‫سومین نکته را هم اجازه بدهید از «برایان تریسی»‬ ‫این تعبیر را هم اجازه بدهید که از استاد ملکیان‬
‫و ثروت ظاهری را ترویج می‪‎‬کنند و اشــخاص را‬ ‫عنوان کنم؛ کسی که برای شما که در پی موفقیت‬ ‫نقل کنم‪ .‬صحبت ایشان درباره درس خواندن است‬
‫از «اصل موضوع» غافل می‪‎‬کنند‪ .‬جمله اســتاد‬ ‫و شادکامی در زندگی هستید‪ ،‬ناشناخته نیست‪.‬‬ ‫که می‪‎‬توان آن را به هر «کار» دیگری تعمیم داد‪.‬‬
‫ملکیان را مجدد تکرار می‪‎‬کنم‪« :‬ما آمده‪‎‬ایم این‪‎‬جا‬ ‫ایشان با این‪‎‬که ‪ ۷۱‬سال دارد و همچنان فعال است‬ ‫ایشــان می‪‎‬گویند‪« :‬ما این‪‎‬جا نیامده‪‎‬ایم که یک‬
‫که یک زندگی خوب‪ ،‬خوش و ارزشــمند داشته‬ ‫و آموزش می‪‎‬دهد و ارزش می‪‎‬آفریند‪ ،‬تاکید می‪‎‬کند‬ ‫فیلسوف بزرگ شویم و برویم؛ و نیامده‪‎‬ایم این‪‎‬جا‬
‫باشــیم‪ ».‬پس الگوهایی را برگزین و از هر کسی‬ ‫که پیوسته و بدون اســتراحت و وقفه کارکردن‪،‬‬ ‫‪ ۲۰‬تا کتاب بنویسیم و ‪ ۲۰۰‬تا مقاله علمی بنویسیم‬
‫ویژگی‪‎‬هایی را الگوی خــودت قرار بده که وقتی‬ ‫آدمی را از پا می‪‎‬اندازد‪ .‬او پیشــنهاد می‪‎‬کند که‬ ‫در ژورنال‪‎‬های علمی‪-‬فلسفی‪/‬علمی‪-‬تحقیقی دنیا‬
‫‪ ۳۰ ،۲۰ ،۱۰‬سال دیگر یا بیشتر به عقب برگشتی‬ ‫هفته‪‎‬ای حداقل یــک روز از همه امور کاری فارغ‬ ‫چاپ کنیم‪ .‬ما آمده‪‎‬ایم اینجا که یک زندگی خوب‪،‬‬
‫و زندگی‪‎‬ات را بررسی کردی‪ ،‬احساس کنی عمری‬ ‫شــوید و باتری‪‎‬های روح و روان‪‎‬تان را شارژ کنید‪.‬‬ ‫خوش و ارزشمند داشته باشیم‪ .‬من این را دارم از‬
‫پربار را سپری کرده‪‎‬ای و به همه نیازهای فکری‪‎‬ات‬ ‫بدون رفتن به دل طبیعت‪ ،‬سفر کردن‪ ،‬همنشینی‬ ‫قول کســی می گویم که این را کسی به او نگفته‬
‫پاسخ مناسب داده‪‎‬ای‪.‬‬ ‫با خانواده و دوســتان‪ ،‬فیلمی دیدن‪ ،‬داستانی یا‬ ‫بوده و خودش را به یک معنا از میان برده ‪-‬یعنی‬

‫‪25‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫این بدان معنا نیســت که من ســازنده آهنگ‌ها هســتم‪ .‬من‬ ‫ترجمه‪ :‬شادي حسن‪‎‬پور‬
‫دریافت‌کننده آن‪‎‬ها هســتم‪ .‬کماکان موســیقی ريیس است‪.‬‬ ‫سال‌ها پیش سوال مهمی از راندا برن‪ ،‬خانمی که‬
‫آهنگ‌ها هنوز مسوول هستند‪ .‬زمانی که ایده به من می‌رسد من‬ ‫سازنده فیلم راز بود‪ ،‬پرسیدم‪.‬‬
‫آن را ســرهم‪‎‬بندی می‌کنم؛ اما خود ایده به خواست خودش نزد‬ ‫پرسیدم‪« :‬ایده فیلم چطور به ذهنت رسید؟»‬
‫من می‌آید‪.‬‬ ‫او قبل از پاســخ دادن خیلی فکر کرد‪« :‬من آن‬
‫اما من آن را با درخواست‌کردنش جذب می‌کنم‪.‬‬ ‫را به دســت آوردم‪« ».‬به دست آوردن» معنای‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬یکی دو ســال پیش‪ ،‬وقتي داشتم ترانه‪‎‬سرایی را‬ ‫مختلفی دارد‪ .‬اما روزی به نقل قول دیوید لینچ‪،‬‬
‫تمرین و نوشتار آهنگ‌ها برای اولین بار تجربه می‌کردم‪ ،‬به خاطر‬ ‫کارگردان برخوردم که معنای آن را برایم واضح‬
‫دارم که فکر می‌کردم‪« :‬من می‌خواهم آهنگی بنویسم که موضوع‬ ‫ساخت‪« .‬ایده‌ها مانند ماهی‌ها غوطه‪‎‬ور هستند‪.‬‬
‫آن مهربانی با دیگران باشد‪».‬‬ ‫آرزوی یک ایده مانند طعمه‌ای بر ســر قالب‬
‫شــاید به نظرتان ساده بیاید‪ .‬اما حتی در اواسط سال‌های ‪،1990‬‬ ‫است‪ ».‬این موضوع برایم پرمفهوم بود؛ چون من‬
‫در اولین کتابم به نام «نوشــتار مجازی» که در زمینه بازاریابی‬ ‫هم به همین شکل موسیقی می‌ساختم‪ .‬آهنگ‌ها‬
‫اینترنتی بود‪ ،‬نوشــتم که ما باید به منظور حفظ صلح در فضای‬ ‫در دنیای معنوی غوطه‪‎‬ور هستند‪ .‬درخواست من‬
‫مجازی یاد بگیریم که با مهربانی بنویسیم‪ .‬این موضوع مهربانی‬ ‫برای یک آهنگ یکی از آن‪‎‬ها را به من می‌رساند‪.‬‬
‫ده‌ها ســال با من ماند و تبدیل به اصل راهنمای من در زندگی و‬ ‫هرچقدر درخواســت من برای یک نوع خاص‬
‫کار شد؛ بنابراین از این که می‌خواستم مهربانی را در قالب آهنگ‬ ‫موسیقی دقیق‌تر باشد‪ ،‬آهنگ دقیق‌تری به من‬
‫عرضه کنم‪ ،‬تعجب نکنید‪.‬‬ ‫می‌رسد‪.‬‬

‫يادداشتي از دکتر جو ویتالی‪ ،‬مدرس قانون جذب‬

‫چگونهایده‌هاییعالیراجذبکنید‬

‫اما چگونه؟‬
‫به یاد دارم که بیرون از دفتر کارم نشسته بودم‪ ،‬به درختان نگاه می‌کردم و آرزو می‌کردم که آهنگی‬
‫درباره این موضوع بسازم‪ .‬همان‪‎‬طور که فکر می‌کردم‪ ،‬یک ایده به ذهنم رسید‪ .‬آن ایده را گرفتم‪ .‬با‬
‫آن بازی کردم‪ .‬گیتاری برداشــتم و چند آکورد اضافه کردم‪ .‬در نتیجه آهنگ قدرتمند «هرکسی به‬
‫کاری عالقه دارد» شد که در اولین آلبوم من در نقش خواننده‪-‬ترانه‪‎‬سرا جای گرفت‪.‬‬
‫به طور خالصه من آهنگ را با خواستنش جذب کردم‪.‬‬
‫همین موضوع در مورد وبالگم هم صدق می‌کند‪ .‬چون من به هیچ وجه ایده‌ای برای نوشتن نداشتم‪.‬‬
‫ولي عالقه‪‎‬ام به داشتن وبالگی به‌روز‪ ،‬ایده مورد نیازم را جذب می‌کند‪.‬‬
‫به عنوان مثال من نمی‌دانســتم که می‌خواهم این مقاله را بنویسم‪ .‬تنها چیزی که می‌خواستم این‬
‫بود که چیزی بنویسم و به همین دلیل شروع به نوشتن چگونگی به دست آوردن یک ایده کردم‪.‬‬
‫بعد‪ ،‬وقتي داشــتم مجله‌ای می‌خواندم‪ ،‬با نقل قول دیوید لینچ روبرو شدم‪ .‬زمانی که آن را دیدم‪،‬‬
‫چیزی در من تکان خورد‪ .‬مالقاتم با راندا برن را به خاطر آوردم و این‪‎‬گونه بود که این مقاله شــکل‬
‫گرفت‪ .‬سپس نشستم و آن را برای شما نوشتم‪.‬‬
‫اما همه چیز با اشتیاقم برای یک ایده شروع شد‪.‬‬
‫در صفحات بعد مي​خوانيد‬

‫‪NEXT‬‬ ‫هفت روش برای افزایش اثرگذاری بر اطرافیان | حال و حوصله ندارید؟| يادداشتي از دكتر محمدحسين اديب‬

‫پنجره خالقیت‪ ،‬اول و نیمه هرماه منتشر می‌شود‬


‫شماره بعدی‪ :‬نیمه دوم مرداد‬

‫قدم اول این اســت که هدف‪‎‬تان را مشخص کنید‪ .‬این جمله‬


‫را با هرچه کــه می‌خواهید جذب کنیــد‪ ،‬کامل کنید‪« :‬من‬
‫می‌خواهم‪.»......‬‬ ‫راندا ایده‪‎‬اش در مورد فیلم «راز» را به دســت آورد‪.‬‬
‫من می‌خواهم‪ ...‬وب‌ســایتی ایجاد کنم که فروش بیشتری‬ ‫او عالقه داشــت که نگرشش را با دیگران به اشتراک‬
‫برایم به ارمغان بیاورد‪.‬‬ ‫بگذارد و آن عالقه وسیله‌ای برای ابراز یافت‪ .‬در نتیجه‬
‫من می‌خواهم‪ ...‬آهنگی با موضوع عشق الهی بنویسم‪.‬‬ ‫فیلمی با اهمیت تاریخی ساخته شد‪.‬‬
‫شما نیز می‌توانید این کار را انجام دهید‪.‬‬
‫چه چیزی می‌خواهید خلق کنید؟‬
‫فیلم؟ آهنگ؟ کسب و کار؟ راه حل؟‬
‫مهم نیست‪.‬‬

‫من می‌خواهم‪ ...‬تا جمعه درآمدی غیرمنتظره به دست آورم‪.‬‬


‫و‪...‬‬
‫پیشنهادهای من کلی بودند اما شما باید درخواست مشخصی داشته باشید‪.‬‬
‫بعد از آن اجازه دهید که ایده‌ها به ذهن‪‎‬تان بیایند‪ .‬فضایی برای آن‪‎‬ها ایجاد‬
‫کنید‪ .‬قدم بزنید‪ .‬حمام آب گرم بگيريد و آرامش کســب کنید‪ .‬در سکوت‬
‫تمرکز کنید‪ .‬رمانی بخوانید‪ .‬یک فنجان چای بخورید‪.‬‬
‫مشــخص کردن هدف‪‎‬تان همان درخواستی‪‎‬ســت که ایده را به دست شما‬
‫می‌رســاند‪ .‬ایجاد زمان برای به دســت آوردن ایده‌ها روشی‪‎‬ست که با آن‬
‫می‌توانید خود را برای شــنیدن پاسخ هدف‪‎‬تان آماده سازید‪ .‬البته بعد از آن‬
‫باید با آن ایده کار کنید تا آن را به واقعیت بدل کنید‪.‬‬
‫این فرآیند برای من کارساز بود‪.‬‬
‫همچنین به وضوح برای راندا برن نیز کارآمد بوده است‪.‬‬
‫برای شما نیز چنین خواهد بود‪.‬‬
‫فقط باید انجامش دهید‪.‬‬
‫چه چیزی را می‌خواهید به دست آورید؟‬

‫‪27‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪7‬روش برای‬
‫افزایشاثرگذاریبراطرافیان‬
‫جوئل براون‬
‫زمانی که شما بتوانید تاثیر مثبت و متداومی روی اطرافیان‪‎‬تان بگذارید‪ ،‬دنیا به آینه‬
‫شما تبدیل می‌شود‪ .‬خبر خوب این است که این استعداد تاثیرگذار‪ ،‬که آن را به نام‬
‫«کاریزما» می‌شناسند‪ ،‬قابل یادگیری‪‎‬ست‪.‬‬
‫بنابراین بیایید چند روش موثر برای افزایش سطح کاریزما را کشف کنیم‪.‬‬
‫با تاثیرگذارترین کار آغاز کنید‬
‫من روشــی عالی برای ایجــاد ارتباط با مردم دارم که به خوبــی و در هر جایی که‬

‫‪1‬‬
‫امتحانش کرده‪‎‬ام‪ ،‬جواب داده اســت‪ .‬من دوســت دارم که از مردم سوال کنم که‬
‫دوســت دارند چه کاری انجام دهند و چه چیزی آن‪‎‬ها را به وجد می‌آورد‪ .‬و زمانی‬
‫که پاسخ مرا می‌دهند‪ ،‬سپس از آن‌ها سوال می‌کنم‪« :‬یک موضوع کلیدی که در این‬
‫زمینه روی شما تاثیر گذاشته یا یک موضوع کلیدی که در مورد این احساس عالقه‬
‫مي‪‎‬پسنديد‪ ،‬چیست؟ و‪»...‬‬

‫‪2‬‬ ‫و من این کار را فقط برای خوشــحال‪‎‬کردن آنها انجام نمی‌دهم‪ ،‬من دوست دارم‬
‫ببینم که مردم در مورد عالیق‪‎‬شان صحبت می‌کنند‪ .‬همچنین دوست دارم مسائل‬
‫خوب و جالبی از دیگران بیاموزم‪ .‬شــما باید به یاد داشــته باشید که هر کسی‬
‫داســتانی دارد‪ .‬تصور کنید که وارد اتاقی می‌شوید که در آن مهمانی‪ ،‬همایش یا‬
‫کنفرانسی برپاست‪ .‬می‌خواهم که تصور کنید‪ :‬یک سری اعداد دیجیتالی باالی سر‬
‫هر کســی که در اتاق است وجود دارد‪ .‬این اعداد به معنای سال‌هایی‪‎‬ست که آن‬
‫فرد به کسب دانش‪ ،‬اصول زندگی و تجربه سپری کرده است‪ .‬اتاقی که صد نفر در‬
‫سنین ‪ 30‬تا ‪ 40‬سال در آن حضور دارند به طور کلی به معنای ‪ 3000‬تا ‪ 4000‬سال‬
‫اطالعات و بینش است‪.‬‬
‫این مساله از تصور من خارج است!‬
‫پس چرا نباید این ایده را داشته باشــید که این اطالعاتی را که می‌توانید از هر‬

‫‪3‬‬
‫فرد بیاموزید‪ ،‬فشــرده نکنيد و به اشــتراک نگذارید؟ من بسیاری از تجربه‌ها و‬
‫موقعیت‌های عالی را که داشــتم از هم‪‎‬کالمی با افرادی به دست آوردم که چنین‬
‫نگرش‌هایی داشــتند‪ .‬خب تصور کنید که تا آخر شب بتوانید با تمام افراد داخل‬
‫اتاق مالقات کنید‪.‬چقدر داســتان‪‎‬ها‪ ،‬درس‌ها و موقعیت‌هایی که از این همکالمی‬
‫حاصل می‌شود‪ ،‬خارق‪‎‬العاده خواهند بود؟‬
‫این تنها مثالی برای تغییر دیدگاه در هنگام مالقات با افراد جدید بود‪ .‬مشــکل‬
‫این‪‎‬جاســت که بیشتر مردم فکر می‌کنند اعتماد به نفس کافی برای ایجاد ارتباط‬
‫با بقیه را ندارند؛ زیرا مهارت‌هــای برقراری رابطه و ایجاد تاثیری طوالنی‪‎‬مدت را‬
‫نیاموخته‪‎‬اند‪.‬‬
‫خب چه می‌شد اگر می‌توانستید خودتان را به نحوی باال بکشید که هر زمان وارد‬
‫‪ .1‬هوشیار باشید‬ ‫هر جایی شدید‪ ،‬مثمر ثمر باشید؟ چه می‌شد اگر می‌توانستید سطح کاریزمای‬
‫خب اولین موضوع‪ .‬زمانی که با کســی صحبت می‌کنید‬ ‫خود را همیشه باال نگه دارید؟‬
‫باید هشیار باشید‪ .‬زمانی که می‪‎‬گویم هوشیار یعنی باید‬ ‫این کار امکان‪‎‬پذیر است‪ .‬این هفت مهارت کلیدی برای افزایش سطح‬
‫حضور کامل داشته باشید‪ .‬اگر دارید با شخصی به صورت‬ ‫اثرگذاری بر اطرافیان را بیاموزید تا بتوانید تاثیری مثبت و طوالنی‬
‫دو نفره صحبت می‌کنید‪ ،‬باید این حس را به او القا کنید‬ ‫مدت روی دیگران بگذارید‪.‬‬
‫که انگار او تنها شخصی‪‎‬ست که در اتاق حضور دارد‪.‬‬

‫‪ 28‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫اگر به صورت گروهی صحبت می‌کنیــد‪ ،‬حس اهمیت را به گوینده القا کنید‪ .‬اگر‬
‫‪ .2‬باهوش و تند و تیز باشید‬ ‫شــما فرد گوینده هستید‪ ،‬در زمان صحبت‪‎‬کردن حواستان به تمام افراد گروه‬
‫اگر شما فردی کاریزماتیک باشــید‪ ،‬معموال دچار استرس کمتری‬ ‫باشد‪ .‬به همه نگاه کنید‪ .‬من همیشه با این موضوع مشکل داشتم تا زمانی‬
‫می‌شوید و اســترس‪‎‬زدا و جذاب هستید‪ .‬منظور من از جذاب‪ ،‬زیبایی‬ ‫که همسرم این تکنیک را به من آموخت و اکنون من سعی می‌کنم که‬
‫چهره نیست‪ .‬بلکه به این معناســت که شما به خودتان می‌رسید‪ ،‬لبخند‬ ‫در حین مکالمه با تمام افراد ارتباط چشمی داشته باشم‪.‬‬
‫می‌زنید و می‌دانید که چگونه بدون افراط خوب به نظر برسید‪ .‬این کاریزماست!‬ ‫این موضوع واقعا تاثیر شــما در گروه‌ها را تغییر می‌دهد‪ .‬شما‬
‫و خبر عالی این است که شما می‌توانید بیاموزید که چگونه کاریزما داشته باشید‪.‬‬ ‫متوجه تغییــر بزرگی در مکالمات خواهید شــد و تاثیری‬
‫کاریزما ژنتیکی نیســت‪ ،‬بلکه از رفتارهای آموخته شده ایجاد می‌شود‪ .‬بسیاری از‬ ‫طوالنی‪‎‬مدت بر افراد بیشــتری (نه فقط یک یا دو نفر)‬
‫مدیران به دلیل محکم ایستادن‪ ،‬داشتن اعتقاد راسخ به خودشان‪ ،‬عالقه‪‎‬شان به یادگیری‬ ‫می‌گذارید‪ .‬پس هوشیار باشید‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫و رشد و الهام‪‎‬بخشی و تاثیرگذاری بر دیگران افرادی کاریزماتیک در نظر گرفته می‌شوند‪.‬‬
‫‪ .3‬به خاطر داشته باشید و تکرار کنید‬
‫زمانی که شما بتوانید نام دیگران را تکرار یا در هنگام صحبت‪‎‬کردن از آن استفاده کنید‪ ،‬از روشی‬
‫برای تعریف از آن‪‎‬ها بدون کلمات چاپلوسانه استفاده کرده‪‎‬اید‪.‬آن‪‎‬ها واقعا این موضوع که شما نامشان را‬
‫به خاطر سپرده‪‎‬اید‪ ،‬تحسین می‌کنند؛ چون این کار به آن‪‎‬ها احساس خاص‪‎‬بودن می‌دهد‪ .‬کاری که من در‬
‫زمان مالقات مردم انجام می‌دهم این است که درست قبل از معرفی خودم به آن‪‎‬ها از فرمانی یک خطی استفاده‬
‫می‌کنم‪ .‬و این راز دیگری‪‎‬ست‪ ...‬همیشه خودتان را اول معرفی کنید و منتظر معرفی کردن دیگران نمانید‪ .‬و زمانی‬
‫که این کار را انجام دادید و سپس نام آن‪‎‬ها را پرسیدید‪ ،‬با ضمیر ناخودآگاه‌تان صحبت کنید و این فرمان یک‬
‫خطی را به خودتان بدهید‪« :‬نام او را به خاطر بسپار‪ ».‬این کار را قبل از معرفی انجام دهید‪ .‬این کار شما را وادار‬

‫‪5‬‬
‫می‌کند که روی پاسخ او تمرکز کنید‪ .‬همچنین این موضوع ضمیر ناخودآگاه‌تان را فعال می‌کند تا توجه‬
‫بیشتری داشته باشید و در طول مکالمه بهتر بتوانید نام شخص را به خاطر آورید‪ .‬زمانی که طرف مقابل‬
‫خود را معرفی کرد‪ ،‬یک بار دیگر نام او را تکرار و سپس در ذهن خود چندبار تکرارش کنید‪ .‬نام او را‬
‫در طول مکالمه تکرار کنید‪ .‬این روشی عالی برای به خاطر سپردن نام افراد است‪.‬‬
‫‪ .4‬روی زبان دیگرتان تسلط پیدا کنید‬
‫نکته بعدی کاریزما توجه به زبان بدن‪‎‬تان است‪ .‬زبان بدن سطح اعتماد به نفس را به شدت افزایش‬
‫می‌دهد‪ .‬زبان بدن زبانی‪‎‬ســت که هر ملیتی متوجه آن می‌شــود‪ .‬زمانی که با دیگران صحبت‬
‫می‌کنید‪ ،‬مردم به طور ناخودآگاه حرکات بــدن و حاالت چهره‪‎‬تان را می‌خوانند؛ بنابراین اگر‬
‫حالتی مطمئن داشــته و واقعا شاد و مثبت باشید‪ ،‬از نظر دیگران فردی کاریزماتیک خواهید‬
‫بود‪ .‬چیزی که من در طول دوره آموزشی‪‎‬ام با تونی رابینز آموختم این است که اگر محکم و به‬
‫حالت سوپرمن یا یک سوپر قهرمان بایستید‪ ،‬چانه‪‎‬تان را رو به باال بگیرید‪ ،‬پاهای‪‎‬تان به اندازه‬
‫عرض شانه باز باشند‪ ،‬دستان‪‎‬تان را به کمر بزنید و چند دقیقه به آسمان‌ها نگاه کنید‪ ،‬از لحاظ‬
‫علمی ثابت شده است که حالت‪‎‬تان را تغییر و سطح اعتماد به نفس‪‎‬تان را افزایش می‌دهد‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫و اعتماد به نفس بخش مهمی در کاریزما محســوب می‌شود‪ .‬مردم شما را به خاطر اعتماد به‬
‫نفس‪‎‬تان ستایش می‌کنند‪ .‬چون معموال بیشتر مردم با داشتن اعتماد به نفس مشکل دارند‪ .‬پس‬
‫این موضوع را به خاطر داشته باشید‪ :‬بدن‪‎‬تان از ذهن شما تبعیت می‌کند‪ .‬بدن شما ناخودآگاه‬
‫عمل می‌کند‪ .‬به همین دلیل است که مردم چیزهایی مانند دمای هوا یا احساسات را تصور می‌کنند‬

‫‪7‬‬
‫و واقعا نیز آن را حس می‌کنند‪ ،‬حتی اگر در واقعیت این اتفاق نیفتد‪ .‬بنابراین اکنون دانستن این‬
‫که چه احساسی دارید‪ ،‬می‌تواند بر حالت چهره و زبان بدن‌تان تاثیر بگذارد‪ .‬پس بهتر نیست که‬
‫تصور کنید اعتماد به نفس فوق‪‎‬العاده‌ای دارید؟انگار که یک سوپرقهرمان هستید! بر این موضوع‬
‫تسلط پیدا کنید تا بتوانید به دلخواه آن را فعال کنید‪ .‬این را می‌توانید با تمرین به دست آورید‪.‬‬
‫‪ .5‬چشمان‪‎‬تان همه چیز را می‪‎‬گوید‬
‫اگر بتوانید ارتباط چشمی خوبی برقرار سازید‪ ،‬مردم در شما حس اعتماد به نفس را خواهند دید‪ .‬اما‬
‫افراط نکنید و به کسی زل نزنید‪ .‬اگر در ابتدا برقراری ارتباط چشمی برای‪‎‬تان سخت است‪ ،‬به بین دو‬
‫چشمان فرد‪ ،‬یعنی باالترین نقطه بینی او نگاه کنید‪ .‬با این کار این‪‎‬گونه به نظر می‌رسد که به چشمان او‬
‫نگاه می‌کنید‪ .‬حقه خوبی‪‎‬ست‪ .‬امتحانش کنید‪ .‬دیگر احساس اضطراب نخواهید کرد‪.‬‬
‫‪ .6‬شکایت بس است!‬
‫نکته کلیدی دیگر این اســت که از مکالمات منفی دوری کنید‪ .‬هر روز سعی کنید که شکایت نکنید‪ .‬مکالمه را‬ ‫نتیجه‬
‫مثبت نگه دارید‪ .‬حتی اگر با شخص منفی‪‎‬بافی صحبت می‌کنید نیز سعی کنید تاثیر مثبتی روی او بگذارید‪ .‬زمانی‬ ‫خب االن شــما موضوعات خوبی‬
‫که آن‪‎‬ها به شما فکر کنند‪ ،‬از شما و حرف‪‎‬های‪‎‬تان به عنوان یک تجربه مثبت یاد خواهند کرد‪ .‬مکالمات را به‬ ‫خوانده‪‎‬اید که می‌توانید برای افزایش‬
‫جهتی مثبت هدایت کنید‪ .‬بدین‪‎‬گونه اطرافیان متوجه می‌شوند که شما حالت استاندارد را تعیین می‌کنید و‬ ‫کاریزما روی آن‪‎‬ها کار کنید‪.‬‬
‫فقط و فقط انتظار مکالمه‌ای مثبت دارید‪ ،‬نه چیز دیگری‪.‬‬ ‫اگر بتوانید ایــن کارها را تمرین کنید‪ ،‬تاثیر‬
‫‪ .7‬حرف‌های خوب پیش می‌روند‬ ‫زیادی روي دیگران خواهید داشــت و خواهید‬
‫واقعا از مردم تعریف کنید‪ .‬این کار نیازمند تمرین است‪ .‬بیشتر مردم به جزییات توجه نمی‌کنند‬ ‫توانست در راهی رقابت‌مندانه‌تر قدم بگذارید‪.‬‬
‫و به همین دلیل فرصت تعریف‪‎‬کردن از دیگران را از دســت می‌دهند‪ .‬به همین دلیل است‬ ‫قدرت زیادی در کاریزما نهفته است‪.‬‬
‫که وقتی از کســی تعریف می‌کنید‪ ،‬واقعا به چشم می‌آید‪ .‬فراموش نکنید که در هنگام‬ ‫به یاد داشته باشید‪ :‬کاریزما انتقال‪‎‬دهنده اشتیاق است‪ .‬این‬
‫صحبت‌کردن با استفاده از زبان بدن و حاالت چهره توصیفی‌تر عمل کنید‪ .‬بدین گونه‬ ‫به معنای داشتن اشتیاق‪ ،‬انرژی و روحیه و به اشتراک‪‎‬گذاری آن‬
‫وقتی چیزی را تعریف می‌کنید‪ ،‬تصویر بهتری به نمایش می‌گذارید‪ .‬به اين صورت‬ ‫با دیگران برای داشتن احساساتی یکسان است‪.‬‬
‫از مردم می‌خواهید در روزی که مکالمات طوالنی و خســته‪‎‬کننده با دیگران‬
‫داشته‪‎‬اند‪ ،‬شما‪ ،‬ماجراها و صحبت‪‎‬های‪‎‬تان را به خوبی به یاد آورند‪.‬‬

‫‪29‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫حال و حوصله ندارید؟‬
‫مابهشاممی‌گوییمکهچگونه‬
‫دوبارهپرحوصلهشویدوكاركنيد‬
‫استیو ریزو‬
‫ســال‌ها پیش‪ ،‬در اواســط حرفه طنزپردازی‌ام در تلویزیون‬
‫نیویورک بودم و خودرویــی کرایه کرده بودم که مدام خراب‬
‫می‌شــد‪ .‬هوا ‪ 37‬درجه بود و کولر ماشین کار نمی‌کرد‪ .‬عرقی‬
‫بود که می‌ریختم‪ .‬از این بدتر‪ ،‬من در شلوغ‌ترین ترافیک دنیا‬
‫گیر کرده بودم و ‪ 45‬دقیقه برای ضبط برنامه تاخير داشــتم‪.‬‬
‫کوهی از احساسات منفی در ذهنم ایجاد شد‪ .‬دیگر چه چیزی‬
‫ممکن بود اشــتباه پیش برود؟ خیلی زود فهمیدم که نباید‬
‫چنین سوالی بپرسم؛ چون هر زمان که سواالتی از این قبیل از‬
‫خودت بپرسی‪ ،‬جوابی بدتر خواهی گرفت‪.‬‬
‫در حالی که از سر و رویم عرق می‌ریخت‪ ،‬تا رسیدن به ایستگاه‬
‫عوارضی رانندگی کردم‪ .‬دســت در جیبم کردم تا عوارض را‬
‫پرداخت کنم ولی به ســرعت فهمیدم که پولم را در خانه جا‬
‫گذاشته‌ام‪ .‬همان‌جا نشستم و به سلسله اتفاقاتی فکرکردم که‬
‫داشتند مرا از رسیدن به مقصد بازمی‌داشتند‪ .‬این اتفاقات را‬
‫به خودم گرفتم‪ .‬در واقــع فکر کردم که چیزی مرا هدف آزار‬
‫خود گرفته و به ســرعت دارد پیروز می‌شــود‪ .‬لحظاتی گیج‬
‫بودم؛ آن‌قدر که متوجه نمی‌شدم که راننده‌ها دارند پشت سر‬
‫من بوق می‌زنند و فحش می‌دهند‪.‬‬

‫باالخره پسری که داخل ایستگاه نشسته بود پرسید‪« :‬می‌توانم‬


‫کمک‪‎‬تان کنم؟» نمی‌دانم چم شــده بود اما گفتم‪« :‬آره‪ ،‬دو تا‬
‫همبرگر می‌خوام‪ ،‬دو تا سیب زمینی و یه نوشابه‪ ...‬خودت هم‬
‫مهمون من یه چیزی بخور!» مشــخص بود که او تازه به این‬
‫کشــور آمده بود و از شوخ‌طبعی من خبر نداشت‪ .‬برای همین‬
‫گفت‪« :‬متاسفم اما ما این‪‎‬جا غذا نمی‌فروشیم!»‬
‫جواب دادم‪« :‬خب بهتره که یــه مقدار غذا بیاری چون داری‬
‫ترافیک درســت می‌کنی!» به محض آن که پاسخش را دادم‬
‫متوجه شدم که دارد می‌خندد‪ .‬و سپس در نهایت تعجب‪ ،‬خودم‬
‫هم خندیدم‪ .‬اما صف طوالنی راننده‌های پشت سر من در این‬
‫خوشی سهیم نبودند‪ .‬بوق‌ها و فحش‌ها ادامه داشت‪« :‬هی! ما‬
‫می‌خواهیم برویم! اون‪‎‬جا چه خبره؟» دوست جدیدم سرش را‬
‫از ایستگاه بیرون آورد و فریاد زد‪« :‬من خیلی متاسفم‪ ،‬اما غذا‬
‫تموم کردیم‪ .‬لطفا از ایستگاه بعدی تهیه کنید!» در آن لحظه‬
‫ما به طور دیوانه‪‎‬واری به آن شرایط می‌خندیدیم‪.‬‬

‫‪ 30‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫بهترین قســمت ماجرا این بود که او بــه من اجازه داد بدون‬
‫پرداخت عوارض از آن‌جا بروم‪ .‬او گفت‪« :‬برو‪ ،‬عوارضت با من!‬
‫من تازه اومدم به این کشور‪ ،‬امروز دومین روز کارمه‪ .‬باور کن‬
‫که به این خنده احتیاج داشــتم‪ ».‬به او نگاهی کردم و گفتم‪:‬‬
‫«باور کن که من هم احتیاج داشــتم!» دســت دادیم و برای‬
‫یکدیگــر روز خوبی آرزو کردیم‪ .‬با حس و حال کامال متفاوتی‬
‫آن ایستگاه را ترک کردم و توانستم افکار مثبتی را در ذهنم‬
‫بپرورانم و به روش‌های ســازنده‌ای برای آن ضبط برنامه مهم‬
‫فکر کردم‪.‬‬
‫و حدس بزنید که چه اتفاقی افتاد؟ برنامه‪‎‬اي عالی داشتم‪ .‬آن‬
‫برنامه کار خوبی بود کــه انجام دادم‪ .‬چون موفقیت بزرگی را‬
‫در حرفه‌ام پدیــد آورد؛ موفقیتی که به موقعیت‌های دیگری‬
‫انجامید‪ .‬اغلب از خودم می‌پرسم که اگر آن روز با حس و حالی‬
‫که قبل از ایســتگاه عوارضی داشتم به ضبط برنامه می‌آمدم‪،‬‬
‫چه اتفاقی می‌افتاد؟ قطعا هیچ شانسی نداشتم؛ به ویژه به این‬
‫خاطر که قصد برگشت به خانه را کرده بودم‪.‬‬

‫اما وقتي خندیدم‪ ،‬تغییر ســریعی در حس و حالم ایجاد شد‪.‬‬


‫توانستم آرام باشم و پایان شادی را برای برنامه‌ام تصور کنم‪.‬‬
‫می‌دانید چرا؟ وقتي به یک شرایط استرس‌زا یا فوق احساسی‬
‫می‌خندید‪ ،‬مغزتان دیگر افکاري منفی که احساســات خارج‬
‫از کنترل‪‎‬تان را شــدیدتر می‌کند‪ ،‬ثبت نمی‌کند‪ .‬در حقیقت‪،‬‬
‫مغز شــما حاال در جایی دیگر یعنی متوجه موضوعی‪‎‬ست که‬
‫اکنون دارید بــه آن می‌خندید‪ .‬بنابراین حتی اگر ذهن‪‎‬تان به‬
‫آن موضوع اســترس‌زا بازگردد‪ ،‬دیگر مانند قبل خود را تحت‬
‫سلطه آن تصور نخواهید کرد‪ .‬چون خنده‪‎‬تان باعث توقف اثر‬
‫گلوله برفی می‌شود‪( .‬اثر گلوله برفی به حالتی اشاره دارد که‬
‫علت و معلول دست به دست هم می‪‎‬دهند تا نتیجه بزرگ‪‎‬تری‬
‫را به وجود بیاورند‪ ).‬شما سیستم عصبی خود را تا حدی آرام‬
‫کرده‌اید که می‌توانید منطقی فکر کنید و افکارتان را به سوی‬
‫پیامدی مثبت‌تر سوق دهید‪.‬‬

‫گاهی اوقات تغییر به ســوی خنده و برداشتن گامی به عقب‬


‫برای ارزیابی مجدد مســائل از نقطه نظری خوش‪‎‬بینانه‌تر تنها‬
‫درمان مشکالت زندگی به نظر می‌رسند‪.‬‬
‫من دو انتخاب داشــتم‪ :‬یا باید سر خودرو فریاد می‌کشیدم یا‬
‫در آن شرایط اســترس‌زا موضوعی برای خنده پیدا می‌کردم‪.‬‬
‫من خنده را انتخاب کردم‪ .‬مگر آن خودروی بیچاره چه کار به‬
‫کار من داشت؟‬

‫‪31‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫حرف تبلیغ انتخابی تان را به شماره‬ ‫کدام تبلیغ‪،‬‬
‫‪ 100046446‬پیامک کنید‬ ‫خالقانه‌تر است؟‬
‫الف‬

‫شرکت مسافرتی‪ -‬توریستی یاترا‬

‫ب‬
‫خودروی لندروور‬
‫د‬ ‫هواپیمایی ایرآسیا‬
‫و سفر با صدایی کم‬
‫ج‬
‫خودروی سوزوکی و تبلیغات ضد پیامک‌زدن‬ ‫هـ‬
‫هنگام رانندگی‬

‫خودروی فولکس واگن و تبلیغات ضد پیامک‌زدن‬


‫هنگام رانندگی‬
‫نقاشی‪‎‬هایخالقانه‬
‫لیال طباطبایی‪ :‬توانایی کشیدن طرح‪‎‬های زیبا یک هنر است‪ .‬مانند یک عکاس که با شکار لحظه‪‎‬های ناب هنر خود را جاودانه می‬
‫کند‪ ،‬یک نقاش عالوه بر داشــتن توانایی در زمینه نقاشی‪ ،‬اگر کمی خالقیت را چاشنی کار خود کند و چیزی را در تصویرسازی‬
‫نشــان دهد که دوربین عکاسی از ثبت آن عاجز است‪ ،‬می تواند پیشرو باشد‪ .‬این پیشروی می‪‎‬تواند با بیان یک حرف ناگفته یا‬
‫ساختارشکنی در باورهای ما از واقعیت باشد‪ .‬در ادامه نمونه‪‎‬هایی از این خرق عادت‪‎‬ها در نقاشی را مشاهده می کنید‪.‬‬
‫ترکیبی از هنر عکاسی و نقاشی‬

‫‪ 34‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


35 Khalaghiyat.com
‫‪Investment‬‬
‫سرمایهگذاری‬
‫يادداشتي از دكتر محمدحسين اديب‬

‫راهحضوررسمايه‪‎‬هاىخرد‬
‫دراقتصادكالن‬
‫بخش اول‬
‫از رييس بانك مركزي انگلســتان سوال شد كه بزرگ‪‎‬ترين‬
‫ريســك در اقتصاد جهان طي سه سال آينده كدام خواهد‬
‫بود؟ و او در پاسخ بر اين نکته تاكيد كرد كه موسسات مالي‬
‫سايه در محيط اقتصاد جهاني بزرگ‪‎‬ترين عامل بحران طي‬
‫‪3‬سال آينده خواهند بود‪ .‬بر اساس مطالب او موسسات مالي‬
‫ســايه در وضع موجود ‪72‬هزار ميليارد دالر دارايي دارند؛‬
‫در حالي كه دارايي آن‪‎‬ها در سال ‪2000‬ميالدي فقط ‪20‬هزار‬
‫ميليارد دالر بوده است‪ .‬بايد توجه كنيم كه رشد اقتصادي‬
‫جهان ساالنه ‪ 1/5‬درصد است و رشد موسسات مالي در سايه‬
‫بيش از رشد اقتصادي جهان بوده و اين در برخي از كشورها‬
‫وضعيت نگران‪‎‬كننده‪‎‬اي را به وجود آورده است‪ .‬در چين در‬
‫سال ‪ ،2012‬به دارايي موسســات مالي در سايه ‪60‬درصد‬
‫اضافه شده است كه كامال نشان مي‪‎‬دهد حبابي‪‎‬ست‪ .‬رييس‬
‫بانك مركزي انگلستان پيش‪‎‬بيني مي‪‎‬كند موج ورشكستگي‬
‫در موسســات مالي سايه طي ســال‪‎‬هاي آينده به كانون‬
‫اصلي بحران در دنيا تبديل شــود‪ .‬توليد ناخالص ملي دنيا‬
‫در سال گذشــته ‪64‬هزار ميليارد دالر بوده است و مقايسه‬
‫دارايي ‪72‬هزار ميليارد دالري موسسات مالي سايه با توليد‬
‫ناخالص ملي دنيا نشــان مي‪‎‬دهد كه موسسات مالي سايه‬
‫بيش از توليد ناخالص ملي دنيا رشد كرده‪‎‬اند‪.‬‬

‫در توضيح چيستي موسسات مالي سايه بايد گفت اين موسسات واحدهايي هستند كه‬
‫عملياتي شبيه عمليات بانكي انجام مي‪‎‬دهند‪ ،‬اما بانكي نيستند‪ .‬مهم‪‎‬ترين موسسات‬
‫مالي ســايه صندوق‪‎‬هاي بازنشستگي هستند كه اين صندوق‪‎‬ها ‪20‬هزار ميليارد دالر‬
‫دارايي دارند‪ .‬عالوه بر موسسات بازنشســتگي‪ ،‬صندوق‪‎‬هاي سرمايه‪‎‬گذاري دومين‬
‫بخش از موسسات مالي ســايه را تشكيل مي‪‎‬دهند و موسسات مالي سايه مهم‪‎‬ترين‬
‫تامين‪‎‬كنندگان مالي بورس‪‎‬هاي جهاني به شمار مي‪‎‬روند‪ .‬در واقع اگر موسسات مالي‬
‫ســايه دچار بحران شوند‪ ،‬مهم‪‎‬ترين منبع تغذيه بورس‪‎‬هاي جهاني دچار بحران شده‬
‫است‪ .‬فهم من اين است كه پيش‪‎‬بيني رييس بانك مركزي انگلستان نزديك به واقع‬
‫است و طي حداكثر ‪ 3‬سال آينده فروپاشي مالي ديگري در جهان اتفاق خواهد افتاد‬
‫كه به مراتب وســيع‪‎‎‬تر از فروپاشي سال ‪ 2008‬اســت و اين حيات بورس در محيط‬
‫اقتصاد جهاني را تحت‪‎‬الشــعاع قرار مي‪‎‬دهد‪ .‬اما اگر بخواهيم اين بحث را به اقتصاد‬
‫ايران منتقل كنيم و ببينيم اقتصاد ايران حامل چه ريسك‪‎‬هايي در اين زمينه است؛‬
‫بايد بگوييم بر بيماري هلندي ســه ويژگي مترتب اســت و امروز من مي‪‎‬خواهم به‬
‫ويژگي چهارمي اشاره كنم كه به آن پرداخته نشده است‪.‬‬

‫‪ 36‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫سمینار پیش بینی آینده بورس‬
‫و سرمایه گذاری موفق در آن‬
‫مدرس‪:‬‬
‫دکتر محمد حسین ادیب‬
‫برای شرکت در این همایش عدد ‪ 527‬را به شماره ‪ 100046446‬پیامک کنید‪.‬‬
‫به هنگام افزايش درآمدهاي نفتي حباب‪‎‬هاي قيمتي ايجاد‬
‫مي‪‎‬شــود و به هنگام كاهش درآمدهــاي نفتي حباب‪‎‬هاي‬
‫قيمتي مي‪‎‬تركد‪ .‬بنابراين ويژگي سوم بيماري هلندي‪ ،‬نوسان‬ ‫بيماري هلندي ويژگي كشورهايي‪‎‬ست‬
‫در بازارهاي ســرمايه اســت و در دوران كاهش درآمدهاي‬ ‫كه مواد خــام صادر مي‪‎‬كننــد وبعد‪،‬‬
‫نفتي‪ ،‬بازار ســرمايه دچار افت شديدي مي‪‎‬شود‪ .‬اما ويژگي‬ ‫اين مــواد خام باعث رشــد اقتصادي‬
‫چهارم بيماري هلندي را كه به آن شــاره نشــده‪ ،‬مي‪‎‬توان‬ ‫مي‪‎‬شــود‪ ،‬اما رشد اقتصادي باعث رشد‬
‫غيراقتصادي‌شدن حضور سرمايه‪‎‬هاي خرد در محيط اقتصاد‬ ‫توليد نمي‪‎‬شود‪ .‬در كتاب‪‎‬هاي كالسيك‬
‫كالن دانست‪ .‬هر چه از ســال ‪ 1380‬به زمان فعلي نزديك‬ ‫مي‪‎‬نويســند كه بيماري هلندي باعث‬
‫مي‪‎‬شويم‪ ،‬سرمايه‪‎‬هاي خرد‪ ،‬چه در بخش توليد چه در بخش‬ ‫مي‪‎‬شــود كه نرخ ارز به گونه‪‎‬اي تعيين‬
‫توزيع به صــورت خويش‪‎‬فرما امكان كمتري براي حضور در‬ ‫شود كه توليد داخلي غيراقتصادي شود‪.‬‬
‫بازار پيدا مي‪‎‬كنند‪ .‬به گونه‪‎‬اي كه االن كه اين يادداشــت را‬ ‫در گام دوم‪ ،‬بيماري هلندي اشــتغال‪‎‬زا‬
‫مي‪‎‬خوانيد تقريبا اكثر راه‪‎‬هاي ايجاد ارزش افزوده در اقتصاد‬ ‫نيست‪ .‬بنابراين كشورهاي نفت‪‎‬خيزي كه‬
‫بسته است و تنها راه‪ ،‬سپرده‪‎‬گذاري‪‎‬ست‪ .‬اين كه در بيش از‬ ‫جمعيت انبــوه دارند با درآمدهاي نفتي‬
‫‪90‬درصد موارد‪ ،‬اقتصاد به اين نتيجه رســيده است كه فقط‬ ‫نمي‪‎‬توانند شغل ايجاد كنند‪ .‬ويژگي سوم‬
‫سپرده‪‎‬گذاري‪‎‬ست كه سودآور است‪ ،‬به صورت غيرمستقيم‬ ‫بيماري هلندي اين است كه درآمدهاي‬
‫واجد و حاوي اين پيام است كه حضور سرمايه‪‎‬هاي خرد در‬ ‫نفتي نوسان مي‪‎‬كنند‪.‬‬
‫اقتصاد به صورت خويش‪‎‬فرما غيراقتصادي‪‎‬ست‪.‬‬

‫بسيار بيش از توان جذب اين بخش بوده است و اين باعث‬ ‫بــر ايــن اســاس‬
‫ايجاد حباب در بخش مسكن شــده است‪ .‬به گونه‪‎‬اي كه‬ ‫سرمايه‪‎‬هاي خرد به سمت‬
‫قيمت خانه كلنگي در تهران نســبت به سال ‪ 1363‬هزار‬ ‫واحدهــاي بــزرگ هدايت‬
‫برابر شده است‪ .‬سرمايه مالي يا موسسات مالي وبانك‪‎‬ها و‬ ‫مي‪‎‬شوند‪ .‬در واقع‪ ،‬بيماري هلندي‬
‫صندوق‪‎‬هاي سرمايه‪‎‬گذاري و بازنشستگي منابع جذب‪‎‬شده‬ ‫در دوران بلوغ خودش تنها با جذب‬
‫از ســرمايه‪‎‬هاي خرد را وارد بخش مسكن كرده‪‎‬اند و در‬ ‫ســرمايه‪‎‬هاي خرد به وسيله سرمايه‪‎‬هاي‬
‫اين بخش نوعي حباب به وجود آمده اســت‪ .‬اين حباب‬ ‫كالن است كه مي‪‎‬تواند به حيات خودش ادامه‬
‫هم‪‎‬اكنون در بازار مسكن تهران خالي شده است‪ .‬بخشي‬ ‫دهد‪ .‬در اقتصاد ايــران‪ ،‬بورس چون آن جايگاه‬
‫از اين منابع هم وارد بورس شده است و ارزش بازار بورس‬ ‫الزم را نداشــت‪ ،‬سرمايه‪‎‬هاي خرد به جاي جذب در‬
‫را به ‪425‬هزار ميليارد تومان در ‪15‬دي ‪ 1392‬افزايش داده‬ ‫بورس‪ ،‬جذب در موسسات مالي و بانك‪‎‬ها شدند‪ .‬پس از‬
‫است‪ .‬اكنون ارزش بازار نسبت به ‪15‬دي ‪66 1392‬درصد‬ ‫آن‪‎‬كه حضور ســرمايه خرد به صورت خويش‪‎‬فرما در بازار‬
‫كاهش پيدا كرده اســت و كاهش ‪66‬درصدي ارزش بازار‬ ‫به مرور غيراقتصادي شد‪ ،‬موسسات مالي سايه و بانك‪‎‬ها‬
‫گواه خالي‪‎‬شدن حباب‪‎‬هايي‪‎‬ست كه به وسيله سرمايه مالي‬ ‫در ايران به سرعت رشد كردند‪ .‬اما بانك‪‎‬ها منابع ناشي از‬
‫وارد بورس شــده است‪ .‬در يادداشت بعدي خود در مجله‬ ‫جذب سپرده‪‎‬هاي خرد را عمدتا وارد بخش مسكن كردند‪.‬‬
‫به تحليل نتايج ديگر اين روند و آينده سرمايه‪‎‬گذاري در‬ ‫منطقه ‪ 22‬و منطقه يك تهران نماد حضور ســرمايه مالي‬
‫بازارهاي مختلف خواهم پرداخت‪.‬‬ ‫در بخش مسكن است‪ .‬ميزان ورود منابع به بخش مسكن‬

‫‪37‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪Marketing‬‬
‫بازاریابی‬
‫اصول بازاريابي در بازار ايران با دكتر محمود محمديان‪ -‬بخش بیست‌وششم‬

‫اثرگذارىبازاريابىمستقيم‬
‫چقدراست؟‬
‫در ادامــه بحث ‪ Promotion‬يــا ترويج در بازاريابي در اين شــماره‬
‫مي‪‎‬خواهيم پنجمين مورد يعني بازاريابي مستقيم يا ‪Direct Marketing‬‬
‫را معرفي كنيم‪ .‬وقتي از بازاريابي مســتقيم صحبت مي‪‎‬كنيم‪ ،‬دو معنا از‬
‫آن درك مي‪‎‬شود‪ .‬در تعاريف كالسيك و قبل از ظهور اينترنت‪ ،‬وقتي از‬
‫بازاريابي مستقيم صحبت مي‪‎‬كردند‪ ،‬منظورشان به طور كلي بازاريابي از‬
‫طريق پست بود‪ .‬در اين ميان ممكن بود بازاريابي دهان به دهان را هم در‬
‫شمار بازاريابي مستقيم قرار دهند‪.‬‬

‫منتها بازاريابي مستقيم مترادف با بازاريابي از طريق پست‬


‫بود‪ .‬اگر شركتي مي‪‎‬خواست بازاريابي مستقيم انجام دهد‪،‬‬
‫بايد نامه‪‎‬اي را براي مخاطبان هدف‪‎‬اش آماده مي‪‎‬كرد و از‬
‫طريق پست به دست آنان مي‪‎‬رساند و اين‪‎‬گونه با تك‪‎‬تك‬
‫افراد يا خانواده‪‎‬ها ارتباط برقرار مي‪‎‬كرد‪ .‬در عين حال ابزار‬
‫بسيار موثري هم در بازاريابي محصوالت محسوب مي‪‎‬شد‬
‫كه البته منوط به اين بود كه سيســتم پستي كار خود را‬
‫درســت انجام دهد‪ .‬مثال در ايران‪ ،‬هم تجربه‪‎‬هاي موفقي‬
‫از طريق بازاريابي با پســت داشــته‪‎‬ايم و هم تجربه‪‎‬هاي‬
‫ناموفق‪ .‬تجربه‪‎‬هاي موفق زماني بود كه نامه‪‎‬هاي شــركت‬
‫به دست مخاطبان مي‪‎‬رســيد و تجربه‪‎‬هاي ناموفق زماني‬
‫شــخص پستچي به اين نتيجه‬‫ِ‬ ‫بود كه سيستم پستي يا‬
‫مي‪‎‬رســيد كه اين‪‎‬ها نامه‪‎‬هاي تبليغاتي هستند و آن را به‬
‫دســت مخاطب نمي‪‎‬رساند و بين راه‪ ،‬آن را در سطل زباله‬
‫يا در جوي مي‪‎‬انداخت و مي‪‎‬رفت‪ .‬در آن سال‪‎‬ها مي‪‎‬شد به‬
‫شكل تصادفي با انبوهي از نامه‪‎‬هاي تبليغاتي در گوشه‪‎‬اي‬
‫از خيابان يا جوي كنار خيابان مواجه شد‪ .‬هنوز هم به اين‬
‫شيوه پستي‪ ،‬بازاريابي مستقيم مي‪‎‬گويند‪ .‬هر چند كه در‬
‫حال حاضر به ندرت اتفاق مي‪‎‬افتد‪ ،‬اما اســتفاده از آن به‬
‫شــكل محدودي ادامه دارد و اتفاقا چون تراكنش در اين‬
‫شيوه كمتر شده اســت‪ ،‬بنابراين اثرگذاري آن به شكل‬
‫چشمگيري افزايش پيدا كرده است‪.‬‬

‫*دکتر محمود محمدیان؛ عضو هیات علمی‬


‫دانشگاه عالمه طباطبایی و عضو موسس‬
‫‪kafemarketing.com‬‬

‫‪ 38‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫بعدها كه فكــس آمد‪ ،‬بازاريابي از طريق فكس يا ‪ Fax-Marketing‬مطرح شــد و‬
‫هنوز هم اســتفاده از آن ادامه دارد و بسياري از شركت‪‎‬ها از سامانه اطالعات مشتري‬
‫خودشان به شركت‪‎‬ها يا اشخاص مرتبط فكس ارسال مي‪‎‬كنند‪ .‬در حال حاضر خيلي‪‎‬ها‬
‫براي همايش‪‎‬ها و سخنراني‪‎‬ها عالوه بر ايميل‪ ،‬از سيستم فكس هم براي اطالع‪‎‬رساني‬
‫استفاده مي‪‎‬كنند كه در جاي خود مي‪‎‬تواند بسيار موثر باشد‪.‬‬
‫گزينه ديگر‪ ،‬بازاريابي از طريق تلفن است كه اساس آن از بازارهاي آمريكاي شمالي‬
‫آمده و در آن‪‎‬جا رواج بااليي دارد‪ .‬اين به خصوص در حوزه‪‎‬هاي سياســي آن مناطق‬
‫رواج دارد و از طريق آن هم تبليغ سياســي و هم نظرسنجي سياسي درباره انتخابات‬
‫و‪ ...‬انجام مي‪‎‬شود‪ .‬بسياري از شركت‪‎‬هاي معتبر نظرسنجي در دنيا نظير گالوپ‪ ،‬عمده‬
‫نظرسنجي خود را درباره انتخابات در مناطق آمريكاي شمالي از طريق بازاريابي تلفن‬
‫انجام مي‪‎‬دهند و البته در اين ميان داستان‪‎‬هاي جالب و آموزنده‪‎‬اي از منظر بازاريابي‬
‫شكل گرفته اســت‪ .‬بازاريابي مستقيم از طريق تلفن در تاريخ‪ ،‬هم توفيقات داشته و‬
‫هم خطاهايي فاحش‪ .‬مثال در يك برهه‪‎‬اي كه تكنولوژي تلفن تازه همه‪‎‬گير شــده بود‬
‫و فقط ثروتمندان از آن برخوردار بودند‪ ،‬موسسات نظرسنجي از طريق تلفن اقدام به‬
‫افكارســنجي درباره یک موضوع مي‪‎‬كردند و چون صرفا قشري خاص از اين دستگاه‬
‫استفاده مي‪‎‬كردند‪ ،‬نتايج نظرسنجي در مورد آن موضوع بسيار يك‪‎‬سويه مي‪‎‬شد و با‬
‫آن‪‎‬چه در عمل اتفاق مي‪‎‬افتاد‪ ،‬تفاوتي آشكار داشت‪ .‬بازاريابي مستقيم از طريق تلفن‬
‫هنوز هم در بازاريابي كاربرد زيادي دارد و در بسياري از شركت‪‎‬ها استفاده مي‪‎‬شود كه‬
‫اين كار را يا يك انســان انجام مي‪‎‬دهد يا بازاريابي تلفني به شكل ماشيني و از طريق‬
‫يك صداي ضبط‪‎‬شده صورت مي‪‎‬گيرد‪ .‬البته بايد دانست كه بازاريابي تلفني با صداي‬
‫ضبط‪‎‬شده كار چندان نتيجه‪‎‬بخشي نيست و بازخورد مثبتي را در اغلب موارد از سمت‬
‫مخاطب و مشتري در پي نخواهد داشت‪.‬‬

‫بازاريابي پيامكــي هم نوع ديگــري از بازاريابي‬


‫مســتقيم به شمار مي‪‎‬رود كه متاســفانه در ايران‬
‫اين‪‎‬قدر از آن اســتفاده شده كه به شدت تاثير خود‬
‫را از دســت داده اســت و خيلي از كساني كه اين‬
‫پيامك‪‎‬ها را دريافــت مي‪‎‬كنند‪ ،‬نخوانده‪ ،‬آن را پاك‬
‫مي‪‎‬كنند و فقط هزينه‪‎‬اي را بر دوش ارســال‪‎‬كننده‬
‫مي‪‎‬گذارند‪ .‬حتي مي‪‎‬توان گستره بازاريابي مستقيم‬
‫را در پخش تراكت‪‎‬ها و بروشورهاي مختلفي پيش برد‬
‫كه در خيابان‪‎‬ها پخش مي‪‎‬شوند‪ .‬نكته‪‎‬اي كه در مورد‬
‫بازاريابي مســتقيم وجود دارد اين است كه رسانه‬
‫تبليغي بايد در شان كسب‪‎‬وكار ما باشد و بر اساس‬
‫این معیار بايد رســانه خود در بازاريابي مستقيم را‬
‫انتخاب كنيم‪ .‬بازاريابي مســتقيم در عين حال كه‬
‫شامل تمام اين موارد اســت و به هر نوع بازاريابي‬
‫اطالق مي‪‎‬شود كه به صورت يك به يك با مخاطبان‬
‫دنبال مي‪‎‬شود‪ ،‬در عين حال شامل بازاريابي از كانال‬
‫اينترنت هم هست و در واقع‪ ،‬بيشترين معنايي كه از‬
‫بازاريابي مستقيم ايجاد مي‪‎‬شود بازاريابي از طريق‬
‫اينترنت و رسانه‪‎‬هاي اينترنتي‪‎‬ست‪ .‬يادمان باشد كه‬
‫خيلي‪‎‬ها مقوله ترويج در بازاريابي را شــامل چهار‬
‫بخش مي‪‎‬دانند كه در شماره‪‎‬هاي پيش بيان كرديم‬
‫و اگر بخش پنجمي به نام بازاريابي مســتقيم را هم‬
‫در اين مقوله قرار مي‪‎‬دهند‪ ،‬صرفا به خاطر اينترنت‬
‫است‪ .‬اينترنت را مي‪‎‬توان در مقوله ترويج در شمار‬
‫ابزارهاي رســانه‪‎‬اي تبليغي جــاي داد‪ .‬اما اين‪‎‬قدر‬
‫ابعاد آن گسترده شــده كه بسياري از كارشناسان‪،‬‬
‫به خاطر آن بخش پنجــم ترويج در بازاريابي يعني‬
‫بازاريابي مستقيم را به رسميت مي‪‎‬شناسند‪‎.‬‬

‫‪39‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫ژان بقوسیان‬
‫‪modiresabz.com‬‬

‫مدتی پیش محصولی با نام «مدیریت ســایت به شیوه هتلداران» ساختم‪ .‬در این‬
‫شماره بخشی از مطالب آن را با شما دوستان خوب خالقیت در میان می‌گذارم‪ .‬اگر‬
‫سایت دارید حتما ‪ 10‬دقیقه وقت بگذارید و این مقاله را بخوانید‪.‬‬
‫مدیریت یک وب‌سایت بسیار شبیه مدیریت یک هتل است‪ .‬هتلداری شاید یکی‬
‫از شیرین‌ترین و پیچیده‌ترین کارهای دنیا باشد‪ .‬چون باید انواع و اقسام خدمات‬
‫و محصوالت را ارائه دهید و در پشــت صحنه باید یک سیستم قوی تولید داشته‬
‫باشید مثل غذا و امکانات دیگر‪ .‬از طرفی باید بهترین خدمات ممکن را ارائه بدهید و‬
‫سیستمی‪‎‬ست که مدام نیاز به آپدیت و تعمیر دارد و درعین‌حال خدمات و محصوالت‬
‫باید مدام به‌روز شود‪ .‬هتلداری یکی از کارهای جالبی‪‎‬ست که خدمات مشتریان در‬

‫مدیـــــــــــ‬
‫آن بسیار مهم است‪ .‬تمامی این موارد در مدیریت وب‌سایت هم صدق می‌کند‪ .‬اگر‬
‫الگوی خود را از هتلداران موفق بردارید‪ ،‬می‌توانید تمام رقیبان را پشت سر بگذارید‪.‬‬

‫سایـــــــــــ‬ ‫مدیریت سایت به عهده چه کسی‌ست؟‬


‫مدیریت سایت به عهده وب‪‎‬مستر ســایت است و این کار بسیار سنگین و بزرگ‬
‫است‪ .‬هیچ‌وقت فکر نکنید که با ساختن یک وب‌سایت و روزی یکی دو ساعت سر‬
‫زدن به آن می‌توانید یک مدیر موفق باشید‪ .‬مدیریت سایت کاری تمام وقت است‬

‫شیـــــــــــ‬
‫و تنها مدیرانی در مدیریت ســایت موفق هستند که انگیزه باال دارند‪ ،‬کارشان را‬
‫خیلی دوست دارند و حاضرند هر نوع فعالیت و فداکاری از خودشان انجام بدهند تا‬
‫سایت به موفقیت برسد‪ .‬در ادامه یک بخش کلیدی و مهم هتل را توضیح می‌دهیم‬
‫و همچنین کاربرد آن را در مدیریت سایت نشان می‌دهیم‪.‬‬
‫خانه‌داری‬
‫تمام هتل‌ها بخشــی به نام خانه‌داری دارند‪ .‬کار این بخش تمیز و زیبا نگه‌داشتن‬

‫هتلـــــــــ‬
‫هتل است‪ .‬خانه‌داری متشکل از مجموعه‌هایی‪‎‬ست‪ .‬مثال با خروج میهمان از هتل‪،‬‬
‫شخصی وارد اتاق می‌شود و مواردی را که کم شده‪ ،‬جایگزین می‌کند و اتاق تمیز‬
‫می‌شــود‪ .‬کار این بخش محدود به اتاق نیست بلکه کل فضای هتل را هم شامل‬
‫می‌شود‪ .‬مورد دیگر زیبا نگه‌داشتن هتل است که تمام هتل‌ها روی این مورد‬
‫سرمایه‌گذاری می‌کنند که فضای داخلی و خارجی هتل زیبا و‬
‫مناسب باشد و مدام سعی در بهبود این موضوع‬
‫دارند‪.‬‬

‫خانه‌داری سایت‬
‫‪ .1‬استفاده از عکس‌های زیبا و مناسب‬
‫بخش بزرگی از زیبایی سایت به عکس‌های سایت بستگی دارد‪ .‬دوستانی که قالب آماده سایت می‌خرند اغلب پس‬
‫از نصب قالب ناامید می‌شــوند‪ .‬در تبلیغ قالب از عکس‌های بسیار زیبا و باکیفیت استفاده شده‪ .‬وقتی همان قالب‬
‫بدون این عکس‌ها بر سایت نصب می‌شود بسیار پیش پا افتاده و معمولی به نظر می‌رسد‪ .‬پس همان‪‎‬قدر که در انتخاب‬
‫مقاالت ســایت دقت به خرج می‌دهید در انتخاب عکس‌ها هم همین کار را بکنید‪ .‬فکر نکنید محتوای سایت فقط‬
‫مقاالت و نوشته‌ها هستند‪ .‬بخش مهم محتوا عکس‌ها هستند‪ .‬سایت‌هایی وجود دارند که آرشیو عکس می‌فروشند و‬
‫این آرشــیوها در بازار ایران موجود است‪ .‬می‌توانید آنها را به صورت ‪ DVD‬یا روی هارد دیسک تهیه کنید‪ .‬این یکی‬
‫از مهمترین سرمایه‌گذاری‌هایی‪‎‬ست که بخش خانه‌داری سایت‌تان را فعال‌تر و ارزشمندتر می‌کند‪ .‬اگر این امکان‬
‫را ندارید که مرتب از عکس‌های سازگار استفاده کنید‪ ،‬یک راه‌کار این است که از اکشن‌های فتوشاپ استفاده‬
‫کنید که تمام عکس‌ها را شبیه به هم می‌کند‪ .‬این کار موجب می‌شود عکس‌ها یک‪‎‬دست به‌نظر برسد‪.‬‬

‫‪ 40‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫معیارهایی برای انتخاب عکس تعیین کنید‪ .‬سعی کنید اکثر عکس‌هایی که انتخاب می‌کنید‬
‫یک‪‎‬دست باشند‪ .‬انتخاب عکس مناسب در زیبایی سایت بسیار اثرگذار است‪.‬‬
‫‪ .2‬کنترل سرعت سایت‬
‫یکی از کلیدی‌ترین عوامل در موفقیت سایت سرعت آن است‪ .‬با کاهش سرعت‪ ،‬استفاده از‬
‫سایت و خریدها کمتر می‌شود‪ .‬برای آن‪‎‬که تشخیص دهید سرعت سایت شما چقدر است و‬
‫آیا نیازی به بهبود دارد یا خیر می‌توانید به سایت ‪ gtmetrix.com‬مراجعه کنید‪ .‬این سایت‬
‫تحلیلی بسیار قدرتمند با توجه به معیارهای گوگل و یاهو ارائه می‌دهد‪ .‬شما می‌توانید گزارش‬
‫رایگان سرعت سایت را همراه ده‌ها پیشنهاد کاربردی برای افزایش سرعت‪ ،‬به صورت فایل‬
‫‪ PDF‬دانلود کنید و از آن به عنوان راهنما استفاده کنید‪.‬‬
‫سرعت سایت به عوامل زیادی از جمله هاست‪ ،‬نوع سایت‌ساز استفاده شده‪ ،‬بهینه‬
‫بودن کد سایت‪ ،‬حجم عکس‌ها و‪ ...‬بســتگی دارد‪ .‬یکی از ساده‌ترین کارها برای‬
‫افزایش سرعت سایت‪ ،‬کاهش حجم عکس‌های سایت است‪ .‬کنترل حجم عکس‌ها‬
‫موجب می‌شود که صفحات سایت‌تان سریع‌تر لود شود و کاربران کمتر خسته شوند‪.‬‬
‫همچنین این موضوع روی افزایش رتبه ســایت (‪ )SEO‬اثرگذار است‪ .‬برای کاهش‬
‫حجم عکس‌ها می‌توانید از فتوشاپ اســتفاده کنید و تمام عکس‌ها را باز کنید و‬

‫ــــــــریت‬
‫آن را ‪ Save for Web‬کنید‪ .‬رایج‌ترین کار آن اســت که عکس‌ها را با فرمت ‪jpg‬‬
‫و با کیفیت ‪ 60‬ذخیره کنید‪ .‬البته اگر می‌خواهید زمینه عکس شــفاف باشد‪ ،‬یعنی‬
‫عکس‪‎‬تان روی زمینه یا عکس دیگری قرار می‌گیرد و نباید اطرافش ســفید باشد‪،‬‬
‫باید با فرمت‪ png‬ذخیره کنید‪.‬‬

‫سایت‌های بسیار زیادی وجود دارد که به صورت آنالین حجم عکس‌ها را بدون‬
‫کاهش کیفیت بهینه می‌کند‪ .‬البته خود سایت ‪ gtmetrix‬هم همین کار را انجام‬
‫می‌دهد‪.‬‬
‫‪ .3‬سازگاری سایت با مرورگرها‬
‫مرورگرهای معروف گاه به گاه آپدیت می‌شود و ورژن جدیدی از این مرورگرها‬
‫ــــــــتبه‬
‫ـــــــــــوه‬
‫اضافه می‌شود‪ .‬شما به عنوان مدیر سایت باید چک کنید که آیا وب‌سایت‌تان‬
‫با این مرورگرها سازگار است یا نه و اگر سازگار نیست‪ ،‬چه کارهایی می‌توان‬
‫انجام داد که سازگار شود‪ .‬اگر از سایت‌سازهای معروفی مثل جومال و وردپرس‬
‫استفاده می‌کنید‪ ،‬نگرانی مهمی وجود ندارد‪ .‬با به‌روز کردن نرم‌افزار سایت این‬
‫مشکالت حل می‌شود و اگر از برنامه‌نویس استفاده می‌کنید‪ ،‬الزم است مرتب‬

‫ـــــــداران!‬
‫به برنامه‌نویس‌تان یادآوری کنید که این موضوع را چک کند‪ .‬بهتر اســت به‬
‫عنوان یک وب‌مســتر تا حدی با ‪ Html‬و ‪ Css‬آشنا باشید تا بتوانید تغییرات‬
‫ساده روی ســایت را خودتان انجام دهید و نیازی به برنامه‌نویس نباشد‪ .‬با‬
‫یادگیری ‪ CSS‬می‌توان تقریبا هم تغییر ظاهر را در سایت انجام داد‪.‬‬
‫‪ .4‬تصحیح صفحات و متون‬
‫ممکن اســت بازدیدکنندگان برای تصحیــح صفحات پیام‬
‫بگذارند‪ .‬بالفاصله اقــدام کنید و آن صفحه را‬
‫تصحیح کنید‪.‬‬
‫حتما یــک ایمیل‬
‫تشکر و تایید برای آن کاربر بفرستید و‬
‫بگویید که آن متن تصحیح شد‪ ،‬از شما تشکر می‌کنیم و از‬
‫شما می‌خواهیم که دفعات بعد هم اگر با چنین موردی برخورد کردید‪ ،‬لطف کنید‬
‫و به ما اعالم کنید تا ســایت‌مان را بهتر و به‌روزتر نگه‌داریم‪ .‬معموال رایج است که صفحات سایت با‬
‫چنین مشکالتی روبه‌رو شود‪ .‬این مورد دقیقا شبیه این است که در هتل روی فرش نوشابه بریزد‪ .‬بالفاصله اقدام کنید و‬
‫آن را تصحیح کنید‪ .‬برای تصحیح متون می‌توانید از نرم‌افزار رایگان و بسیار قدرتمند ویراستیار استفاده کنید‪ .‬این نرم‌افزار‬
‫افزونه‌ای برای ورد است و به مایکروسافت ورد امکان تصحیح خودکار متون فارسی را اضافه می‌کند‪ .‬این نرم‌افزار رایگان است‬
‫و می‌توانید از سایت ‪ virastyar.ir‬دانلود کنید‪.‬‬

‫‪ .5‬درست کردن لینک‌های شکسته‬


‫‪ ، Broken links‬لینک‌هایی هستند که آدرس لینک اشتباه تایپ‌شده و به هیچ جای خاصی وصل نمی‌شوند‪ .‬مثال شاید در پایان مقاله‌ای‬
‫نوشتید‪ ،‬برای اطالعات بیشتر در این زمینه به لینک زیر مراجعه کنید‪ .‬شاید ‪ t‬از ‪ http‬جا افتاده است‪ .‬لینک‌های شکسته می‌توانند به اعتبار‬
‫سایت شما لطمه بزنند‪ .‬مثل این‪‎‬که فرد به یخچال هتل مراجعه می‌کند و می‌بیند که شکالت در یخچال نیست و این حس بدی را به او منتقل‬
‫می‌کند‪ .‬تمام لینک‌های شکسته سایت را شناسایی و بازســازی کنید‪ .‬وقتی صدها صفحه داریم‪ ،‬چطور این کار را انجام دهیم؟ ابزارهای‬
‫زیادی برای حل این مشکل وجود دارند یکی از این ابزارها وب‌سایت ‪ www.brokenlinkcheck.com‬است‪ .‬در قسمت ‪Free check for‬‬
‫‪ broken links‬آدرس سایت‌تان را وارد کنید و در عرض چند ثانیه این سایت به شما گزارش رایگانی می‌دهد که کدام صفحات سایت شما‬
‫شامل لینک‌های شکسته هستند‪ .‬با استفاده از این ابزار به راحتی تمام لینک‌های شکسته سایت‌تان را پیدا کنید و آن‌ها را بازسازی کنید‪.‬‬

‫‪41‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫چگونهکاالیخودرادراینتـرنتو‬
‫رضا شیرازی مفرد‬
‫‪Rezashirazi.com‬‬
‫بدونسایتاختصاصیبفروشید؟‬
‫فروشگاه در اینترنت بســیار پایین است و بعضا‬ ‫در این مقالــه می‪‎‬خواهم بــه معرفی روش‪‎‬های‬
‫می‪‎‬تواند صفر باشــد و دومین مزیت این اســت‬ ‫مختلف فروش کاال از طریــق اینترنت بپردازم‪.‬‬
‫که می‪‎‬توانید با اســتفاده از روش‪‎‬های بازاریابی‬ ‫شاید اولین موضوعی که به ذهن شما برای فروش‬
‫اینترنتی مســتقیم به مخاطب هدف و افرادی که‬ ‫کاال در اینترنــت خطور کند‪ ،‬راه‪‎‬اندازی ســایت‬
‫دنبال خرید محصوالت شــما هستند دسترسی‬ ‫اینترنتی‪‎‬ســت‪ ،‬اما گرچه با راه‪‎‬اندازی یک سایت‬
‫پیدا کنید و فروشــی بیشــتر از فروشگاه‪‎‬های‬ ‫اینترنتی می‪‎‬توانید کاالهای خود را بفروشــید اما‬
‫حقیقی داشــته باشــید‪ .‬در واقــع هدف اصلی‬ ‫روش‪‎‬های بســیار زیاد دیگری نیز برای این کار‬
‫این اســت که مشــتریان بالقوه کاالهای خود را‬ ‫وجــود دارند‪ .‬به خصوص اگر تازه‪‎‬کار هســتید و‬
‫شناسایی و کاالی خود را به آن‪‎‬ها معرفی کنید و‬ ‫تجربه زیادی در تجــارت الکترونیک ندارید‪ ،‬در‬
‫سپس با ایجاد اطمینان و اعتماد در آن‪‎‬ها بتوانید‬ ‫مرحله اول راه‪‎‬اندازی ســایت را به شما پیشنهاد‬
‫کاالهای خود را بفروشید‪ .‬انتخاب رسانه مناسب‬ ‫نمی‪‎‬کنم‪ ،‬بلکه بهتر است ابتدا با روش‪‎‬های مختلف‬
‫برای تبلیغات و معرفی کاال‪ ،‬با توجه به مخاطبان‬ ‫فروش کاال از طریق اینترنت و بازاریابی اینترنتی‬
‫آن رســانه و نوع کاالی شما مشخص می‪‎‬شود‪ ،‬در‬ ‫آشنا شوید و ســپس اقدام به راه‪‎‬اندازی سایت‬

‫‪1‬‬
‫ادامه چنــد روش فروش کاال در اینترنت را بدون‬ ‫کنید‪.‬‬
‫این‪‎‬که نیازی به راه‪‎‬اندازی سایت از طرف شما باشد‬ ‫فروش کاال از طریق اینترنت دو مزیت فوق‪‎‬العاده‬
‫بررسی خواهیم کرد‪.‬‬ ‫دارد‪ :‬مزیت اول این‪‎‬که هزینــه راه‪‎‬اندازی اولیه‬

‫‪2‬‬
‫فروش کاالهای دست دوم‬
‫در صورتی که کاالی دست دوم دارید یا در منزل وســائل اضافه دارید و نیازی به آن‪‎‬ها ندارید‬
‫می‪‎‬توانید به راحتی آن‪‎‬ها را از طریق اینترنت بفروشید‪ .‬معروف‪‎‬ترین سایت فروش اجناس دست‬
‫دوم در دنیا سایت ‪ ebay.com‬است که مالک آن(پیر امیدیار) اصلیتی ایرانی دارد‪ ،‬طبق آماری‬
‫که سایت الکسا ارائه می‪‎‬دهد سایت ‪ ebay‬هجدهمین سایت پربازدید دنیا محسوب می‪‎‬شود‪.‬‬
‫سایت‪‎‬هایی با کارکرد مشابه ‪ ebay‬در ایران نیز وجود دارند که از طریق آن‪‎‬ها می‪‎‬توانید اقدام به‬
‫فروش کاالهای دست دوم خود بکنید‪ ،‬جالب است بدانید که این‪‎‬گونه سایت‪‎‬ها برای افراد زیادی‬
‫در ایران و دنیا اشتغال ایجاد کرده‪‎‬اند‪ .‬خرید و فروش از طریق این سایت‪‎‬ها باعث می‪‎‬شود واسطه‪‎‬ها‬
‫از بین بروند و فروشنده در زمان بسیار کوتاهی بتواند کاالهای خود را به فروش برساند و از طرف‬
‫دیگر‪ ،‬خریدار نیز کاالها را با قیمتی بسیار مناسب بخرد‪.‬‬
‫از نمونه ســایت‪‎‬هایی که در ایران برای این کار مناسب هستند می‪‎‬توان به سایت‪‎‬هایی مثل‬
‫‪ divar.ir ،sheypoor.com‬و ‪ esam.ir‬اشــاره کرد‪ .‬برای معرفی کاالی خود در سایت‪‎‬های‬
‫فروش اجناس دست دوم الزم نیست هزینه بپردازید‪ ،‬مگر این‪‎‬که خودتان بخواهید آگهی‪‎‬های‬
‫شــما به صورت ویژه نمایش داده شود‪ .‬البته سایت‪‎‬های هستند درصدی از مبلغ فروش را به‬
‫صورت کارمزد از حساب شما کسر خواهند کرد‪.‬‬
‫فروش و معرفی کاال در سایت‪‎‬های نیازمندی‬
‫کارکرد سایت‪‎‬های نیازمندی دقیقا مشابه صفحات نیازمندی روزنامه همشهری‪‎‬ست‪ ،‬با این تفاوت‬
‫که جستجوی آگهی‪‎‬ها و دسترسی به آگهی‪‎‬های محلی در این‪‎‬گونه سایت‪‎‬ها بسیار ساده‪‎‬تر است‪.‬‬
‫طبق یک تخمین ساده می‪‎‬توان برآورد کرد که بیش از ‪ 3000‬سایت نیازمندی در ایران وجود دارد‪،‬‬
‫البته همه این سایت‪‎‬ها موفق نیستند و بازدید مناسبی ندارند‪ ،‬اما تقریبا همه آن‪‎‬ها به شما این‬
‫امکان را می‪‎‬دهند که به صورت رایگان آگهی خود را ثبت کنید‪.‬‬
‫از معروف‪‎‬ترین سایت‪‎‬های نیازمندی در ایران می‪‎‬توان به سایت‪‎‬هایی مثل‪:‬‬
‫‪ istgah.com،iran-tejarat.com‬و ‪ niazerooz.com‬اشاره کرد‪ .‬برای پیداکردن سایت‪‎‬های‬
‫نیازمندی کافی‪‎‬ست عباراتی مثل درج آگهی رایگان‪ ،‬سایت نیازمندی‪ ،‬سایت تبلیغاتی و‪ ...‬را‬
‫در گوگل جست‪‎‬وجو کنید تا بتوانید با سایت‪‎‬های بیشتری در این زمینه آشنا شوید و در آن‪‎‬ها‬
‫آگهی فروش کاالی خود را درج کنید‪.‬‬

‫‪ 42‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫‪3‬‬
‫تولیدکننــدگان و توزیع‪‎‬کنندگان قطعات خودرو‬ ‫فروش کاال در سایت‪‎‬های ‪ B2B‬و ‪B2C‬‬
‫فعالیت می‪‎‬کند‪ ،‬سایت ‪ foodyar.com‬یک سایت‬ ‫ســایت‪‎‬های ‪ B2B‬وب‪‎‬ســایت‪‎‬هایی هستند که‬
‫‪ B2B‬در زمینه صنایع غذایی است و سایت‪‎‬هایی‬ ‫امکان ایجاد ارتباط بیــن تجارت‪‎‬های مختلف را‬
‫ماننــد‪ st.ir‬و ‪ namayeshgah.com‬به صورت‬ ‫مهیا می‪‎‬کنند‪ .‬معروف‪‎‬ترین ســایت ‪ B2B‬در دنیا‬
‫عمومی فعالیت می‪‎‬کنند‪.‬‬ ‫وب‌ســایت ‪ alibaba.com‬اســت‪ ،‬جالب است‬
‫شما با عضویت در این ســایت‪‎‬ها می‪‎‬توانید یک‬ ‫بدانید که این سایت به تنهایی درصد قابل توجهی‬
‫صفحه شــخصی برای خود ایجاد کنید و ضمن‬ ‫از صادرات کشور چین را به خود اختصاص داده‪.‬‬
‫معرفی شرکت خود‪ ،‬محصوالت و اخبار مرتبط با‬ ‫سایت علی‪‎‬بابا پنجاه و نهمین سایت پربازدید دنیا‬
‫فعالیتی را که دارید‪ ،‬در این سایت‪‎‬ها معرفی کنید‪.‬‬ ‫و بیست و سومین سایت پربازدید در ایران است‪.‬‬
‫معموال عضویت در این سایت‪‎‬ها رایگان است و در‬ ‫نمونه ســایت‪‎‬های ایرانی زیادی نیز در این زمینه‬
‫صورتی که بخواهید محصوالت شما به صورت ویژه‬ ‫فعال هســتند‪ ،‬برخی از این ســایت‪‎‬ها مختص‬
‫نمایش داده شــوند مبلغی را به صورت عضویت‬ ‫یک صنعت خاص هســتند‪ ،‬به عنوان مثال وب‬
‫ساالنه پرداخت می‪‎‬کنید‪.‬‬ ‫ســایت ‪ pishehvar.com‬برای معرفی کاالهای‬

‫همچنیــن وب‪‎‬ســایت‪‎‬های ‪ B2C‬با هدف فروش مســتقیم به خریدار به وجــود آمده‪‎‬اند‪،‬‬


‫‪4‬‬
‫برخی از این وب‪‎‬ســایت‪‎‬ها امکان تعریف کاال و مشــخصات آن را به شــما می‪‎‬دهند مانند‬
‫سایت ‪ Mozando.com‬و برخی دیگر کاالهای از قبل تعریف شده دارند و شما برای فروش‬
‫کاال تنها باید قیمت و شــرایط فروش مانند نحوه ارسال و ارائه گارانتی و‪ ...‬را مشخص کنید‬
‫مانند سایت ‪ itbazar.com‬یا ‪ ،digionline.com‬معموال وب‪‎‬سایت‪‎‬هایی که در نوع دوم قرار‬
‫می‪‎‬گیرند وب‪‎‬سایت‪‎‬های تخصصی هستند و برای یک صنعت خاص فعالیت می‪‎‬کنند‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫شبکه‪‎‬هایاجتماعی‬
‫شبکه‪‎‬های اجتماعی مانند اینســتاگرام‪ ،‬لینکداین و نمونه‪‎‬های داخلی آن مانند سایت کلوب‪ ،‬آپارات و‪...‬‬
‫می‪‎‬توانند جای بســیار مناسبی برای معرفی کاالهایی که دارید و ایجاد ارتباط مناسب با مخاطب باشند‪ .‬با‬
‫توجه به نوع کاالیی که دارید‪ ،‬می‪‎‬توانید بهترین شبکه‪‎‬های اجتماعی برای تبلیغ کاالی خود را پیدا کنید و‬
‫اقدام به فروش آن کنید‪ .‬به عنوان مثال اینستاگرام برای محصوالتی که مخاطب عام دارند و مخاطب آن‪‎‬ها‬
‫خانم‪‎‬ها هستند بسیار مناسب است‪.‬‬
‫روش‪‎‬های دیگری نیز برای معرفی کاال از طریق اینترنت وجود دارد‪ ،‬مانند عضویت در فروشگاه‪‎‬سازها‪ ،‬ایجاد‬
‫وبالگ رایگان و معرفی محصوالت و استفاده از سیستم‪‎‬های همکاری در فروش‪ .‬در صورتی که کاالی مناسبی‬
‫برای فروش دارید‪ ،‬پیشنهاد می‪‎‬کنم حتما روش‪‎‬هایی را که در این مقاله معرفی شد‪ ،‬امتحان کنید و نتیجه آن‬
‫را ببینید‪ .‬فراموش نکنید که استفاده از این سایت‪‎‬ها رایگان است و به این نکته دقت کنید که ایجاد اعتماد و‬
‫ارائه سرویس مناسب به مشتری می‪‎‬تواند تاثیر بسیار باالیی در فروش شما داشته باشد‪.‬‬

‫‪43‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫اهمیت روز افزون ‪ SEO‬محلی به چه دلیل است؟‬

‫راه‪‎‬هايىبراىموفقيت‬
‫در ايجاد ‪ SEO‬محلى‬
‫جیسون دمرس‪ /‬ترجمه‪ :‬شادی حسن‌پور‬
‫بهینه‌سازی موتور جستجوی محلی دیگر فقط به خاطر فروشگاه‌های محلی‬
‫نیست‪ .‬هر کســب و کاری به طور کارآمد می‌تواند از مزایای سئوی محلی‬
‫استفاده کند‪ .‬از زمان به روز رسانی برنامه «‪ »Pigeon‬گوگل در سال ‪،2014‬‬
‫اهمیت ســئوی محلی افزایش پیدا کرده است و باعث شده که بسیاری از‬
‫کارآفرینان با وجود ســال‌های متمادی بدون گنجاندن بازاریابی محلی در‬
‫کمپین تبلیغاتی‌شــان‪ ،‬روی این استراتژی جدید تمرکز کنند‪ .‬برخی دیگر‪،‬‬
‫که از قبل استراتژی‌های بهینه‌سازی محلی را پایه‪‎‬گذاری کرده بودند‪ ،‬این به‬
‫روزرسانی را به عنوان موقعیتی برای افزایش تالش‌های‪‎‬شان در نظر گرفتند‪.‬‬

‫این مساله‪ ،‬مساله‌ای هوشمندانه است‪ .‬زیرا اهمیت سئوی محلی افزایش‬
‫پیدا کرده اما این مسیر هنوز به پایان نرسیده است‪ .‬من انتظار دارم که در‬
‫طول چند سال آتی تاثیرگذاری و فایده سئوی محلی برای کسب و کارها‬
‫افزایش بیشتری پیدا کند‪ .‬دلیل آن را توضیح می‌دهم‪.‬‬

‫گوگل به کسب و کارهای محلی عالقه دارد‬


‫گوگل در طول ســال‪‎‬ها عالقه محسوسش را به شــرکت‌های جدیدتر‪،‬‬
‫کوچک‌تر و فعال‌تر نشان داده اســت‪ .‬در حالی که بیشتر رتبه‪‎‬بندی‌های‬
‫گوگل باید به سابقه و اعتبار شرکت مرتبط باشد‪ ،‬اما این شرکت می‌خواهد‬
‫آن‪‎‬چــه را که مردم می‌خواهند به آن‪‎‬ها بدهــد و این به معنای به نمایش‬
‫درآوردن برندهای فعال‌تر و مشهورتر است‪.‬‬
‫گوگل همچنین قصد فعال‪‎‬كردن مالکین کســب و کارهای کوچک را دارد‬
‫که دسترسی کمی به منابع و پتانسیل بیشتری برای دستاوردهای جدید‬
‫دارند‪ .‬این شرکت سابقه طوالنی برای فراهم‪‎‬كردن ابزارهای رایگان (مانند‬
‫ابزارهای تحلیلی و ابزار وب مستر و‪ )...‬برای مالکین شرکت‌ها را دارد و تنها‬
‫هدف این است که به آن‪‎‬ها در افزایش دیده شدن در اینترنت کمکی کرده‬
‫باشــد‪ .‬از آن‪‎‬جایی که گوگل به فکر کسب و کارهای محلی‪‎‬ست‪ ،‬می‌توانید‬
‫از ‪ Pigeon‬انتظار داشته باشــید که تنها شروع‪‎‬کننده به روزرسانی‌های‬
‫بومی‪‎‬محور باشد‪.‬‬

‫‪ 44‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫نتایج فردی بیشتری وجود دارد‬
‫افزایش گوشی‌های تلفن و دستگاه‌های قابل پوشش‬ ‫گوگل همچنین به ارائه نتایج شخصی‪‎‬سازی شده به مردم عالقه دارد‪ .‬در حالی که‬
‫همه ســاله درصد جســتجوهای اینترنتی صــورت گرفته در‬ ‫ویژگی‌های جستجوی بر مبنای پیش‪‎‬بینی و شخصی‌سازی شده گوگل در حال‬
‫گوشــی‌های تلفن همــراه افزایش پیدا می‌کننــد و همان‪‎‬طور که‬ ‫حاضر محدود هســتند‪ ،‬اما با وجود این اکنون این موتور جستجو می‌تواند‬
‫می‌توانید حدس بزنید‪ ،‬اغلب این جســتجوهای اینترنتی در مســیر‬ ‫نتایجی ویژه برای شخص جســتجوگر ایجاد کند‪ .‬مادامی که شما وارد‬
‫صورت می‌گیرند‪ .‬با افزایش دســتگاه‌های قابل پوششی نظیر ساعت مچی‬ ‫حساب گوگل خود شوید‪ ،‬سابقه جستجو و مکان جغرافیایی شما در‬
‫اپل‪ ،‬کاربران با تناوب بیشتر و برای نیازهای سریع‌تری به جستجوی اینترنتی‬ ‫نوع نتایجی که مشاهده می‌کنید‪ ،‬تاثیرگذار هستند‪.‬‬
‫در مسیر روی می‌آورند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬جستجوهایی که بر پایه نزدیکی مکان صورت‬ ‫با کامل‌تر شدن گوگل و تقاضای کاربران برای نتایج شخصی‪،‬‬
‫گرفته‌اند احتماال محبوب‌تر می‌شــوند و جستجوهای محلی بر پایه مکان‌های فوق‬ ‫اهمیت بهینه‌سازی محلی افزایش خواهد یافت‪.‬‬
‫مشــخص (به جای مکان‪‎‬یابی ابتدایی بر پایه منطقه یا محله) خواهند بود‪ .‬به طور‬
‫خالصه‪ ،‬دســتگاه‌های قابل پوشش نیاز به شــبکه‌ای مرتبط‌تر از لحاظ جغرافیایی‬
‫احتیاج خواهند داشت و موانع بیشــتری را از بين دنیای دیجیتال و دنیای واقعی‬
‫برخواهند داشت‪.‬‬

‫رقابت در حال افزایش است‬


‫هر سال میلیون‌ها سایت جدید ایجاد مي‪‎‬شود و هزاران کسب و کار جدید جای پای‬
‫خود را ثابت می‌کنند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬پتانسیل دیده شدن در هنگام جستجو در بسیاری‬
‫از مکان‌ها به شدت افت کرده اســت و ویژگی‌هایی نظیر «گراف دانش» بر صفحه‬
‫نتایج موتور جســتجو فائق آمده و برندهایی که در طوالنی مدت ارزشمند بوده‌اند‬
‫بر صفحه نتایج جســتجوی ملی غلبه پیدا کرده‪‎‬اند‪ .‬رقابت در حال افزایش است؛‬
‫بنابراین مالکین کسب و کار وادار خواهند شد تا به منظور دیده شدن بیشتر‪ ،‬بازار‬
‫هدف کوچک‌تری پیدا کنند‪ .‬یکی از کارآمدترین روش‌های انجام این کار این است‬
‫که جستجو را بر اساس مکان بهینه‌سازی کنند‪ .‬بدین‪‎‬گونه است که سئوی محلی با‬
‫تداوم افزایش رقابت اهمیت بیشتری خواهد یافت‪.‬‬

‫چگونه یک کمپین سئوی محلی راه‪‎‬اندازی کنید‬


‫اگر ایجاد یک کمپین تبلیغاتی بر اســاس سئوی محلی شما را می‌ترساند‪ ،‬نترسید‪.‬‬
‫این کار در واقع کار ساده‌ای‌ست؛ اما نیازمند وقت و تالش شما خواهد بود‪.‬‬
‫تصحیح نقل قول‌های محلی‪ .‬اولین کار شما این است که مطمئن شوید کسب و کار‬
‫شما به شکل صحیح و مناســبی در اینترنت فهرست شده است‪ .‬پروفایل کسب و‬
‫کار محلي‪‎‬تان را در سایت‌های راهنمای محلی ببینید‪ .‬همچنین سایت‌های راهنمای‬
‫دیگری را که به صنعت کاری شما مرتبط هستند‪ ،‬نیز بررسی کنید‪.‬‬

‫مطمئن شــوید که مهم‪‎‬ترین اطالعات کسب و کار شما (به ویژه نام‪ ،‬آدرس و شماره‬
‫تلفن) به درســتی و با فرمت صحیح در اینترنت پخش شــده است‪ .‬اگر گوگل حتی‬
‫کوچک‌ترین ناهمخوانی بین این اطالعات مشاهده کند‪ ،‬اعتبار محلی شما افت خواهد‬
‫کرد‪.‬‬
‫ایجــاد محتوا و روابط محلی‪ .‬زمانی که همه اطالعات محلی خود را به درســتی وارد و‬
‫صحت آن را بررسی کردید‪ ،‬می‌توانید فرآیند بهینه‌سازی محتوا و لینک‌های خارجی را‬
‫به منظور ارتباط محلی آغاز کنید‪ .‬این کار برای مقاالت کار نسبتا آسانی‌ست‪ .‬فقط اطمینان‬
‫حاصل کنید که نام شــهر‪ ،‬منطقه یا محله‪‎‬تان را در عنوان وبالگ ذکر کنید و مطمئن شوید‬
‫که محتوا به مکان شــما مرتبط است‪ .‬مقاالت مرتبط به همایش‌ها و اطالعات محلی برای این‬
‫منظور عالی هستند‪.‬‬
‫بررســی‌های محلی و مدیریت متداوم‪ .‬در نهایت‪ ،‬ســعی کنید مشــتری‌ها را ترغیب کنید تا‬
‫دیدگاه‪‎‬شان در مورد کسب و کار شــما را در سایت‌های بررسی مانند ‪ Yelp‬درج کنند‪ .‬نمی‌توانید‬
‫این دیدگاه‌ها را بخرید‪ ،‬همچنین نمی‌توانید از مشــتریان بخواهید که در مورد شما نظر بدهند؛ بلکه‬
‫فقط می‌توانید به مشتریان‪‎‬تان بگویید که در این سایت‌ها حضور دارید و به طور غیر مستقیم آن‪‎‬ها را‬
‫ترغیب به نوشتن دیدگاه‌شان در مورد شما کنید‪ .‬هر کاری که از دست‪‎‬تان بر می‌آید انجام دهید تا تعداد‬
‫نظرات مثبتی را که دریافت می‌کنید‪ ،‬افزایش دهید و فراموش نکنید که گاهی برای پاســخ دادن به این‬
‫نظرات وارد حساب کاربری‪‎‬تان در آن سایت شوید‪.‬‬
‫بدین‌گونه به ســئو دســت یافته‌اید‪ .‬اگر می‌خواهید در طول چند سال بعد در موتورهای جستجو دیده‬
‫شوید سئوی محلی یک ضرورت خواهد بود؛ مگر آن که شما از قبل حضوری غالب و کامل در عرصه‬
‫ملی در موتورهای جستجو داشته باشــید که شرکت‌های جدید نتوانند به شما برسند یا این که‬
‫بیش از یک مکان فیزیکی برای شرکت‪‎‬های‪‎‬تان داشته باشید‪.‬‬
‫اکنون اقدامات الزم را انجام دهید تا یک اســتراتژی مــداوم و دنباله‪‎‬دار را اعمال کنيد و‬
‫به آن پایبند باشید‪ .‬با زیاد شــدن تاثیرات تالش‌های‪‎‬تان در عرض چند هفته یا چند‬
‫ماه نتایج را مشــاهده خواهید کرد و از آن‪‎‬جا که تغییرات بعدی به نفع کســب و‬
‫کارهایی خواهد بود که از لحاظ محلی بهینه‌ســازی شده‪‎‬اند‪ ،‬سود بیشتری به‬
‫دست خواهید آورد‪.‬‬

‫‪45‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪ 5‬روش استفاده از‬
‫اینستاگرام‬
‫برایبازاریابی‬
‫سایت بازاریابی ویشپاند‪ ،‬این مطلب تحقیقی را اخیرا در مورد‬
‫بازاریابی در اینستاگرام منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید‪:‬‬
‫آیا می‌دانید که بازاریاب‌ها تا چه اندازه از عکس در شــبکه‌های‬
‫اجتماعی‪‎‬شان استفاده می‌کنند؟‬
‫آیا دوســت دارید بدانید که کسب و کارتان چگونه می‌تواند با‬
‫استفاده از سایت محبوب اینستاگرام توسعه پیدا کند؟‬
‫این مقاله به شــما پنج راه برای بهبــود بازاریابی‌تان از طریق‬
‫اینستاگرام نشان می‌دهد‪.‬‬
‫چرا باید از اینستاگرام استفاده کنید؟‬
‫کلمه ‪( Marketing‬بازاریابی) را در اینستاگرام جستجو کنید‪ .‬از‬
‫نتیجه آن شگفت‪‎‬زده خواهید شد‪ .‬زمانی که می‌خواهید استراتژی‬
‫بازاریابی‌تان را ایجاد کنید‪ ،‬این پلتفرم عالی را فراموش نکنید‪.‬‬
‫زمانی که اینستاگرام آغاز به کار کرد‪ ،‬تنها برای ارسال پست‌های‬
‫شخصی کاربرد داشــت‪ .‬ارزش بازاریابی نداشت و برای اهداف‬
‫بازاریابی استفاده نمی‌شد‪ .‬به همین دلیل است که شما باید بدانید‬
‫که چگونه می‌توان از اینستاگرام به منظور بازاریابی استفاده کرد‪.‬‬
‫با این حال‪ ،‬اینستاگرام در سال‌های اخیر نشان داده که پلتفرم‬
‫کارآمدی برای بازاریاب‪‎‬هاست‪ .‬شما مخاطبین جدیدی دارید و‬
‫به شیوه‌ای که دوست دارند بازاریابی می‌کنید‪ :‬بصری (عکس)‬
‫و پیامی کوتاه‪ .‬امروزه اســتفاده از اینستاگرام توسط شرکت‌ها‬
‫افزایش یافته است‪ .‬اینستاگرام میلیون‌ها کاربر دارد‪ .‬این پلتفرم‬
‫به موقعیتی مناســب برای برندها تبدیل شده است تا پیام‌های‬
‫سریع و عکس های‌شان را به مخاطبین‌شان بدهند‪.‬‬

‫در این‪‎‬جا پنج روش برای استفاده از اینستاگرام برای دستیابی به اهداف بازاریابی‬
‫ذکر شده است‪.‬‬
‫ازاینستاگراماستفادهکنیدتامخاطبینبیشتریبهدستآورید‬
‫اینســتاگرام هم در سیستم‌عامل اندروید و هم در ‪ IOS‬موجود است‪ ،‬اما اکنون‬
‫بازاریاب‌ها این موقعیت را دارند که در دســتگاه‌های دیگری نیز از اینستاگرام‬
‫استفاده کنند‪ .‬کاربران منتظر بودند که اینستاگرام عالوه بر اپلیکیشن به صورت‬
‫وب‪‎‬سایت نیز ظاهر شود‪ .‬عکس‌های اینستاگرام نمایش بهتری از شرکت‌تان به‬
‫مخاطب عرضه می‌کند‪ .‬از این وسیله استفاده کنید تا از طریق عکس داستان برند‬
‫شرکت‪‎‬تانرابهمخاطبانعرضهکنید‪.‬مشاهدهشماازاینطریقبرایهمهآسان‌تر‬
‫خواهد بود‪ .‬شما می‌توانید از این وسیله برای تبلیغ هر آن‪‎‬چه که شرکت‪‎‬تان در‬
‫حال انجام آن است‪ ،‬استفاده کنید (محصوالت‪/‬خدمات‪ ،‬کارمندان‪ ،‬مشتریان‪،‬‬
‫کنفرانس‌ها)‪ .‬البته باید بین عکس‌هــای جالب و عکس‌های کاری تعادل ایجاد‬
‫کنید‪ .‬می‌توانید از عکس‌هایی استفاده کنید که مخاطبین را به سایت بکشاند‪ ،‬یا‬
‫عکس‌هایی از کارمندان در حال کار و توضیح این که آن‪‎‬ها چه کاری برای شرکت‬
‫و مشتریان انجام می دهند‪ .‬باید استراتژی خاصی برای حساب اینستاگرام خود‬
‫داشته باشــید‪ .‬زمانی که تمام این عکس ها در یک صفحه کنار هم قرار داده‬
‫می‌شوند‪ ،‬چه جل ‌وه‌ای خواهد داشت؟‬
‫مسابقاتاینستاگرامیایجادکنید‬
‫اینستاگرامواقعاپلتفرممحبوبیبرایراه‪‎‬اندازیمسابقاتعکساست‪.‬ایجادچنین‬
‫مسابقه‌ایدراینستاگرامکارآسانی‌ست‪.‬‬

‫‪ 46‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫شرکت‌هامی‌توانندبهآسانیازکاربرانخودبخواهندکهازهشتگخاصیدرزیرعکس‪‎‬های‪‎‬شاناستفادهکنند‬
‫تا در مسابقه شرکت کرده باشند‪ .‬به آسانی می‌توانید در میان عکس‌ها جستجو کنید و از دیگران بخواهید که‬
‫به عکس‌های محبوب‌شان رای دهند‪ .‬سپس برنده‌ها را انتخاب کنید‪.‬‬
‫اگر شرکت مسافرتی دارید می‌توانید مسابقه‌ای با هشتگ ماجراجویی ایجاد کنید‪ .‬در این مسابقه از‬
‫مردم می‌خواهید که در وهله اول شــما را در اینستاگرام فالو کنند و سپس هر عکسی را که مرتبط‬
‫با ماجراجویی‪‎‬ست‪ ،‬با این هشتگ ارسال کنند‪ .‬این عکس می‌تواند هر ماجراجویی در زندگی و در‬
‫طول تجربه‌های مسافرتی آنان باشد‪ .‬می‌توانید هر سه روز به صورت تصادفی یک نفر را برنده اعالم‬
‫کنید و به او برای مسافرت تخفیفی بدهید‪ .‬مسابقات اینستاگرام بدین منظور راه‪‎‬اندازی می‌شوند‬
‫که به طرفداران‪‎‬تان اعالم کنید که چرا باید شما را دنبال کنند‪ .‬این کار برای تاثیرگذاری و تعهد‬
‫مردم عالی است‪.‬‬
‫به دنبال‌کنندگان‌تان کدهای جایزه بدهید‬
‫شما باید بدانید که مخاطبان‪‎‬تان چه چیزی می‌خواهند و از چه چیزی استفاده می‌کنند‪ .‬این‬
‫موضوع به شــما کمک می‌کند تا آن‪‎‬ها را حفظ کنید‪ .‬به این موضوع فکر کنید که شما چه‬
‫چیزی از مخاطبان‪‎‬تان و اطالعات مردم شناختی آن‪‎‬ها می‌دانید‪ .‬در نظر داشته باشید زمانی‬
‫که می‌خواهید برنامه‪‎‬ریزی کنید‪ ،‬تقویمی نیز برای ایجاد محتوای اینستاگرام نیز در نظر‬
‫داشته باشید‪ .‬این روشی‪‎‬ست که کسب و کارها دنبال‌کنندگان‪‎‬شان را در دیگر پلتفرم‌های‬
‫رسانه اجتماعی‪ ،‬از جمله اینستاگرام حفظ می‌کنند‪‌‌.‬‬

‫زمانی که عکسی ارســال می‌کنید‪ ،‬به این فکر کنید که چه چیزی‬


‫توجه مخاطب را جلب کرده و باعث می‌شــود که باز هم برای دیدن‬
‫بقیه عکس‌ها به پیج شما مراجعه کنند‪ .‬به دنبال‪‎‬کنندگان‪‎‬تان به خاطر‬
‫دیدن عکس‌ها و خواندن توضیحات پاداش دهید‪ .‬این پاداش می‌تواند‬
‫مسابقاتی باشد که شامل تخفیف و کدهای جایزه می‌شود‪.‬‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬يكي از پیج‪‎‬هــاي موفق یک صفحه فروش پيراهن‬
‫اســت که بیش از ‪ 473000‬فالوور دارد‪ .‬آن‪‎‬ها اغلب عکس لباس‪‎‬ها‪،‬‬
‫لــوازم جانبی و حتی خریداران را روی صفحه قرار می‌دهند‪ .‬آن‪‎‬ها با‬
‫قرار دادن کدهای جایزه در برخی از پست‌های‪‎‬شان مخاطبان را کامال‬
‫فعال ساخته‌اند‪ .‬این موضوع باعث باالماندن تعداد فالوئرها شده است‪.‬‬
‫همچنین تعداد نظرات و الیک‌های هر پست به چندین هزار می‌رسد‪.‬‬
‫شما باید کدهای جایزه‌ای را به کمپین تبلیغاتی‌تان اضافه کنید‪.‬‬
‫به مشتریان خود ارزش ویژه‌ای بدهید‬
‫از اینســتاگرام برای گرفتن عکس مشتریان و نشان دادن استفاده‬
‫آن‪‎‬ها از محصوالت خود استفاده کنید‪ .‬مشتریان حامیان عالی برند‬
‫شما هستند و روشی عالی برای معرفی شما از طریق دیدگاه فردی‬
‫خارج از شرکت محسوب می‌شوند‪.‬‬

‫بیشــتری می‌توانند غرفه‌تان را پیدا کنند‪ .‬این ویژگی در‬ ‫در حالی که صدها یا هزاران نقد و بررســی از شــرکت‪،‬‬
‫کنفرانس‌های کوچک و بزرگ ســبب می‌شود که جلوه‬ ‫محصوالت یا خدمات شما در اینترنت وجود دارد‪ ،‬منصفانه‬
‫بیشتری نسبت به بقیه داشته باشید‪ .‬زمانی که در مورد‬ ‫خواهد بود اگر می‌شد چند بررسی از مشتریان‪‎‬تان نیز به‬
‫استراتژی تبلیغاتی یک همایش فکر می‌کنید‪ ،‬از شماره‬ ‫صورت آن‪‎‬الین وجود داشته باشد‪ .‬شما می‌توانید با پررنگ‬
‫غرفه‌تان استفاده کنید‪ .‬در هر پستی که ارسال می‌کنید‬ ‫نشان‪‎‬دادن تجربه‌های مشتریان ارزش‌های برندتان را به‬
‫شماره غرفه را بنويسيد و پیداکردن آن را تسهیل کنید‪.‬‬ ‫نمایش بکشید‪ .‬از اینستاگرام برای خاص‪‎‬شدن مشتریان‬
‫این يعني وقتي شــما پستی در شبكه‪‎‬هاي اجتماعي قرار‬ ‫استفاده کنید تا ارتباطی را که با مخاطبان‪‎‬تان دارید آسانتر‬
‫می‌دهید‪ ،‬پیداکردن غرفه را برای شرکت‪‎‬کنندگان تا جای‬ ‫کنيد و بهبود ببخشید‪.‬‬
‫ممکن آسان کنید (و اگر امکان داشت آدرس را به صورت‬ ‫عالقه مردمی بیشتری نسبت به همایش‌ها ایجاد کنید‬
‫بصری و به وسیله یک عکس برای مخاطبان قرار دهید)‪.‬‬ ‫هدف اصلی هر همایش یا برنامه‌ای جذب مردم برای معرفی‬
‫بیاموزید که چگونه از اینســتاگرام بــه عنوان یک ابزار‬ ‫محصول یا خدمات‪‎‬تان به آن‪‎‬هاســت‪ .‬شما از این طریق‬
‫بازاریابی استفاده کنید‪ .‬در سال گذشته ثابت شده است‬ ‫می‌خواهید آن‪‎‬ها را به مشــتری بدل کنید‪ .‬اینستاگرام‬
‫که اینستاگرام برای تجارت‌های شرکت با شرکت (‪ )B2B‬و‬ ‫می‌تواند به این مساله کمک کند و جلوه و مکانی برای این‬
‫شرکت با مشتری (‪ )B2C‬ابزار فوق العاده ارزشمندی‪‎‬ست‪.‬‬ ‫همایش فراهم کند‪ .‬بیشتر کنفرانس‌ها از هشتگی استفاده‬
‫شما باید به غیر از اهداف تبلیغاتی در زمان همایش‌ها از‬ ‫می‌کنند تا شرکت‪‎‬کنندگان بتوانند در اینستاگرام آن را فالو‬
‫اینســتاگرام برای بازاریابی و از آن مهم‪‎‬تر‪ ،‬برای ارتباط با‬ ‫کنند و دیگران نیز از آن‌چه در جریان است‪ ،‬مطلع شوند‪ .‬با‬
‫مشتریان بالقوه استفاده کنید‪ .‬مشتریان خواستار ارتباطی‬ ‫افزودن اینستاگرام به برنامه تبلیغاتی همایش‌تان می‌توانید‬
‫شــخصی‪ ،‬متعهدانه و قابل دسترســی با برند هستند‪.‬‬ ‫افراد بیشتری را جذب کنید‪ ،‬غرفه شلوغ‌تری داشته باشید‬
‫اینســتاگرام به برند اجازه چنین کاری را می‌دهد‪ .‬با ورود‬ ‫و تعهد مخاطبان نسبت به شرکت‪‎‬تان را افزایش دهید‪ .‬اگر‬
‫به سایت اینستاگرام آن را دانلود و شروع كنيد به ایجاد‬ ‫از هشتگ آن کنفرانس به‪‎‬خصوص استفاده کنید‪ ،‬مخاطبین‬
‫ارتباط با افراد و شرکت‌های دیگر در صنعت خودتان‪.‬‬ ‫عکس‌های اینســتاگرامی شــما را می‌بینند و با سرعت‬

‫‪47‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫چهشدكهبرگركينگدرژاپنباهمبــــــــــــ‬
‫آنجال دالند‪ :‬برگر کینگ (‪ )Bk‬یک رستوران‬
‫فســت‌فود زنجیره‌ای‪‎‬ست‪ .‬حاال ‪ 11100‬شعبه‬
‫از آن در ‪66‬كشــور دنيا ايجاد شده است‪.‬‬
‫برخی از این شــعبه‌ها به صورت خانوادگی‬
‫اداره می‌شــوند‪ .‬این رســتوران زنجیره‌ای‬
‫در اســترالیا به نام هانگری جک (‪Hungry‬‬
‫‪ )Jack‬شناخته می‌شود‪.‬‬
‫یکی از شعب این رستوران در ژاپن قرار دارد‬
‫و به نوآوری‌های عجیب و غریبش مشــهور‬
‫شده است‪ .‬البته ژاپن به طور کلی در زمینه‬
‫خالقیت در آشــپزی و چیدمان رستوران‬
‫رتبه بسیار خوبی در ســطح دنیا دارد‪ .‬در‬
‫ســال ‪ 2012‬برگر کینگ ژاپن نوعی همبرگر‬
‫سیاه رنگ به نام کوروبرگر عرضه کرد که از‬
‫گوشت گوســاله مخلوط با فلفل سیاه‪ ،‬پنیر‬
‫چدار و ســس پیاز و سیر خوابانده در جوهر‬
‫سیاه یک نرم تن دریایی تهیه و در نان سیاه‬
‫رنگی سرو می‌شــد که زغال بامبو در آن به‬
‫کار رفته بود‪ .‬این برگر ‪ 6.40‬دالری با اقبال‬
‫عمومی مواجه شد و چند برابر همبرگرهای‬
‫دیگر فروش کرد‪ .‬خالقیت جرقه‌ای که در این‬
‫مساله نهفته بود‪ ،‬عامل منحصر به فردی‪‎‬ست‬
‫که می‌تواند در صــورت فراهم‪‎‬كردن عوامل‬
‫دیگری نظیر تبلیغات‪ ،‬ترویــج و بازاریابی‬
‫کارآمد باعث ایجاد تمایز نســبت به دیگر‬
‫محصوالت شود‪.‬‬
‫حال این شــعبه از برگر کینــگ به دنبال‬
‫ایجاد مزیت رقابتی دیگری‪‎‬ست و این بار از‬
‫رنگ و شهرت سامورایی برای همبرگرهای‬
‫حال بیایید ببینیم که قضیه اصلی و پشت پرده فروش همبرگرهای قرمز در ژاپن چه بوده است‬
‫خود استفاده کرده است‪ :‬دو همبرگر جدید‬
‫و چطور می‌توانیم با بودجه‌ای کم‪ ،‬توجه دیگران را به برند خود جلب کنیم‪ .‬می‌بینیم که در دنیای‬
‫این شــرکت که از ماه ژوئیه امسال عرضه‬
‫فست‌فود ابتکارات زیادی رخ نمی‌دهد و با این حال برگرکینگ ژاپن توانسته است توجه زیادی‬
‫شــده‌اند‪ ،‬کامال به رنگ قرمز هستند و «آکا‬
‫را به همبرگرهای قرمز و ســیاهش جلب کند‪ .‬به طور قطع چیزی در این همبرگرهای قیرمانند‬
‫ســامورایی» نامیده می‌شوند (آکا به معنای‬
‫وجود داشته که مردم را جذب کرده است‪ .‬با جستجو در گوگل در می‌یابیم که بیش از ‪ 150‬عنوان‬
‫قرمز اســت)‪ .‬این همبرگرهای سامورایی از‬
‫تنها به زبان انگلیسی به این همبرگرها پرداخته‪‎‬اند‪ .‬این اخبار به اصول اولیه پرداخته است اما ما‬
‫نان قرمز‪ ،‬گوشت گوساله یا مرغ‪ ،‬پنیر قرمز‬
‫می‌خواهیم بیشتر بدانیم‪ .‬چرا این اتفاق افتاد؟‬
‫و سس بسیار تند قرمز تشکیل می‌شوند که‬
‫ما چند سوال در مورد همبرگرهای قرمز و ســیاه رنگ از ماسانوری تاتسویوا‪ ،‬مدیرکل تجاری‬
‫این رنگ قرمز این بار از ریشــه‌ای گیاهی‪،‬‬
‫برگرکینگ ژاپن‪ ،‬پرسیده‪‎‬ایم که در ادامه می‌خوانیم‪.‬‬
‫یعنی از پودر گوجه‌فرنگی به دست می‌آید‪.‬‬
‫این ایده‌ها را از کجا به دست آورده‪‎‬اید و چه فرآیندی را طی کرده اید؟‬
‫همچنین این رستوران اعالم کرده است که‬
‫تاتسویوا‪ :‬ما به همراه تیم بازاریابی‪ ،‬تحقيق و توسعه نشستیم و به دنبال ایده‌ای عجیب گشتیم‪.‬‬
‫همبرگرهای سیاهش را بهبود بخشیده و از‬
‫زمانی که ما داشتیم در این مورد فکر می‌کردیم‪ ،‬داخل رستوران آزمایش طعم و مزه انجام داده‬
‫این به بعد چند تکه بادمجان سرخ شده نیز‬
‫بودیم‪ .‬ما ‪ 93‬رستوران در ژاپن داریم و امسال صدمین رستوران‪‎‬مان را نیز افتتاح خواهیم کرد‪ .‬در‬
‫به این ساندویچ‌ها اضافه خواهند شد‪.‬‬
‫آن زمان ما بودجه زیادی برای تبلیغات در دست نداشتیم؛ بنابراین تمام کارها را خودمان انجام‬
‫دادیم‪.‬‬

‫‪ 48‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫در صفحات بعد مي​خوانيد‬

‫‪NEXT‬‬ ‫درس‌های فروش با حمید امامی| چرا عصـر فروشندگى ويزيتورى تـمام شده است؟‬

‫پنجره خالقیت‪ ،‬اول و نیمه هرماه منتشر می‌شود‬


‫شماره بعدی‪ :‬نیمه دوم مرداد‬

‫ــــــــــــرگرهاىسیاهوقرمزرنگموفقشد؟‬
‫شما در روز اول آوریل فروش‬
‫یــک روزه ادکلــن ‪Flame-‬‬
‫‪ Grilled‬را داشــتید کــه به‬
‫همراه یک همبرگر ووپر عرضه‬
‫می‌شد‪ .‬چرا ادکلن؟ (این ادکلن‬
‫رایحه ســاندویچ ووپر‪ ،‬به طور‬
‫مشخص‪‎‬تر بوی مخلوطی از سس‬
‫مایونز‪ ،‬کاهو‪ ،‬پیاز‪ ،‬گوجه فرنگی‬
‫و گوشت گوساله را دارد!)‬
‫تاتســویوا‪ :‬این ایده از شعبه‬
‫آمریکای شــمالي برگر کینگ‬
‫بوده اســت‪ .‬آن‪‎‬ها چندین سال‬
‫پیــش ایــن کار را کردند‪ .‬ما‬
‫فکر کردیم کــه می‌توانیم آن‬
‫را بــرای روز اول آوریــل‪ ،‬که‬
‫روز شايعه‪‎‬سازی‪‎‬ســت‪ ،‬به ژاپن‬
‫بیاوریم‪ .‬کلمــه ووپر به معنای‬
‫یک دروغ بزرگ است و روز اول‬
‫آوریل هم روز دروغگویی‌ست‬
‫که مردم می‌توانند به هم دروغ‬
‫بگوینــد و یکدیگر را ســرکار‬
‫بگذارند‪ .‬ما درخواست دادیم و‬
‫از طرف انجمن مراسم‌های سال‬
‫‪ 2014‬ژاپن اجازه گرفتیم که روز‬
‫اول آوریل را روز ووپر نامگذاری‬
‫کنیــم‪ .‬ما فکر کردیــم که اگر‬
‫روز شــروع فروش این عطر را‬
‫اول آوریل اعــام کنیم‪ ،‬مردم‬
‫آن را دروغ اول آوریل حساب‬
‫می‌کنند (و بدین شــکل بیشتر‬
‫در این مورد صحبت می‌کنند)‪.‬‬ ‫مــا از هیچ آژانس خالقیتی برای این محصوالت بهره نبرده‪‎‬ایم‪ .‬و بدین طریق به پول زیادی برای افزایش‬
‫اما ما واقعا آن را تولید کردیم و‬ ‫آگاهی نســبت به برند احتیاج نبود‪ .‬برگرکینگ نسبت به رســتوران‌های رقیب رستوران بزرگی نبود‪.‬‬
‫واقعا هم موثر بود‪ .‬با یک شرکت‬ ‫مک‌دونالد نزدیک به ‪ 3000‬شعبه در ژاپن دارد‪ .‬رستوران ‪ MOS‬برگر‪ ،‬که یک رستوران بومی‪‎‬ست‪ ،‬حدود‬
‫تولیــد عطر داخلــی صحبت‬ ‫‪ 1400‬شعبه دارد‪.‬‬
‫کردیم و از او خواســتیم چنین‬ ‫چند نفر در تیم بازاریابی شما حضور داشتند؟‬
‫عطری با این رایحه بسازد‪ .‬واقعا‬ ‫تاتسویوا‪ :‬پنج نفر که شامل تیم تحقيق و توسعه نیز بود‪.‬‬
‫سفارش خاصی برای آن‪‎‬ها بود و‬ ‫خب چرا این بار از رنگ قرمز استفاده کردید؟‬
‫به سختی برای تولید آن تالش‬ ‫تاتسویوا‪ :‬چهار سال بود که داشــتیم همبرگرهای سیاه را تولید می‌کردیم و می‌خواستیم امسال اتفاق‬
‫کردند‪.‬‬ ‫جدیدی رخ دهد‪ .‬همچنین داشتیم به ســاندویچ انگری ووپر (نوعی ساندویچ پر از فلفل جاالپنو) فکر‬
‫فروش چطور بود؟‬ ‫می‌کردیم که در برخی از فروشگاه‌ها عرضه می‌شد اما رنگ آن مانند ساندویچ‌های معمولی بود‪ .‬به این فکر‬
‫به عنوان فروشی که تنها در یک‬ ‫افتادیم که اگر آن را به رنگ قرمز تولید کنیم باعث کنجکاوی مردم شده و نمایانگر طعم تند آن خواهد بود‪.‬‬
‫روز صورت می‌گرفت‪ ،‬عالی بود‬ ‫آیا رستوران‌های دیگر از این ایده‌ها تقلید کردند؟‬
‫و رکورد محسوب می‌شد‪.‬‬ ‫تاتسویوا‪ :‬امسال در شعبه سنگاپور برگرکینگ ساندویچ‌هایی به رنگ سیاه و سفید عرضه شد‪ .‬همچنین‬
‫شعبه مالزی برگر‌کینگ نیز نوعی ساندویچ سیاه به نام نینجا دارد‪.‬‬

‫‪49‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪Creative Seller‬‬
‫فروشنده خالق‬
‫درس‌های فروش بیمه با حمید امامی‬
‫‪1‬‬ ‫آخریــن روزهای اســفندماه به‬
‫سرعت داشت ســپری می‪‎‬شد‪ ،‬آن‪‎‬قدر عجله‬
‫داشــت که حتی از یاد برده بود که امســال ننه سرما‬

‫يكرسمايه‪‎‬گذارىكوچك‬ ‫فرصت پیدا نکرده بود خودی نشان بدهد‪ .‬عقربه‪‎‬های ساعت‪،‬‬
‫یازده شــب را نشان می‪‎‬داد‪ .‬صدای ویراژ ماشین سواری و موسیقی‬
‫بلندی که از باندهای صوتي اتومبیل در قهقهه جوانان سرنشین خودرو‬

‫كهازيادرفت‪...‬‬
‫در هم پیچیده بود‪ ،‬زن جوان را که در کنار ســفره شامی که برای همسرش‬
‫پهن کرده و در انتظارش به خواب رفته بود‪ ،‬از خواب پراند‪ .‬زن جوان سراسیمه‬
‫به ســمت پنجره دوید‪ .‬دلشوره عجیبی داشت‪ ،‬نفس‪‎‬هایش به شماره افتاده بود‪،‬‬
‫دهانش خشک شــده بود‪ ،‬زانوانش حس نداشت‪ ،‬صورتش خیس عرق شده بود‪،‬‬
‫خدایا چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد؟ به طرف پنجره دیگر دوید تا خیابان را‬
‫بهتر ببیند‪ .‬مادرشوهر سالخورده‪‎‬اش در خواب عمیقی فرو رفته بود‪ .‬پایش به لیوان‬
‫آبی که در کنار پیرزن بود اصابت کرد و مادر شــوهرش از خواب پرید‪ .‬هراسان‬
‫پرسید چی شده مادر؟ وقت تزریق انسولینم است؟ آره مادر براي‪‎‬تان می‪‎‬آورم‪،‬‬
‫نگاهی به پنجره انداخت ولی چیزی دستگیرش نشد‪ .‬از یخچال بطری آب را‬
‫برداشت و لیوان را پر آب کرد و تا آخرین جرعه‪‎‬اش را سر کشید‪ .‬انسولین‬
‫مادرشوهرش را زد سروصدایی از خیابان شنید‪.‬دلشوره‪‎‬اش بیشتر شد‬
‫به سمت گوشی تلفن رفت‪ .‬شماره موبایل همسرش را گرفت‪ ،‬پیغام‬
‫آزاردهنده (مشترک مورد نظر در دسترس نيست) نگرانی‪‎‬اش‬
‫را بيش‪‎‬تر كرد‪ .‬صدای آژیر آمبوالنس ضربان قلبش را‬
‫شدت بخشید‪ .‬دوباره شماره همراه شوهرش‬
‫را گرفت‪.‬‬

‫دوباره سه باره باز هم همان پیغام‬


‫قبلی‪ ،‬دفتر تلفن را برداشت و شماره شیرینی‪‎‬پزی‬
‫حاج خلیفه را گرفت‪ .‬پس از شنیدن چند بار صدای زنگ‬
‫تلفن مطمئن شد که شوهرش از قنادی برگشته‪ .‬ولی خدایا چرا‬ ‫‪2‬‬
‫هنوز به خانه برنگشته؟ چادرش را سرش انداخت و از آپارتمان زد بیرون‪.‬‬
‫صدای مادرشوهرش را شــنید که ناله می‪‎‬کرد کجا می‪‎‬روی این موقع شب؟‬
‫آمبوالنس با سرعت حرکت کرد و هنوز جمعیت در خیابان جمع شده بود و پلیس‬
‫راهنمایی و رانندگی مردم را متفرق می‪‎‬کرد که چشــمش به دوچرخه شوهرش‬
‫افتاد‪ .‬جیغ بلندی کشید و بی‌رمق افتاد‪ .‬وقتی چشمانش را باز کرد‪ ،‬دکتر بخش‬
‫اورژانس بیمارستان را باالی ســرش دید‪ .‬حالت خوب است خانم؟ به اطرافش‬
‫نگاه کرد‪ .‬چه اتفاقی افتاده؟ دکتر رو کرد به پرستار و گفت هنوز جواب آزمایش‬
‫آماده نشده؟ چند وقت است باردار هستی؟ کی باردار است آقای دکتر؟ مگر خبر‬
‫نداری؟ تو به زودی مادر می‪‎‬شــوی‪ ،‬به شما تبریک می‪‎‬گويم‪ .‬باید خیلی مواظب‬
‫خودت باشــید تا چند ماه دیگر یک مسافر کوچك دارید‪ .‬خانم احمدی مریض‬
‫را بستری کنید‪ .‬تزریقات را هم انجام بدهید‪ ،‬هنوز از بستگانش کسی نیامده؟‬
‫نه آقای دکتر خبری از ايشــان نیست‪ .‬به پایان سال کمتر از یک ساعت باقی‬
‫مانده‪ ،‬چه دنیای عجیب و غریبی‪‎‬ست‪ ،‬دسته‪‎‬ای از مردم شادمان آماده نشستن‬
‫سرسفره هفت سین‪ ،‬عده‪‎‬ای روی تخت بیمارستان‪ ،‬کارگر جوان قنادی که‬
‫صبح زود برای تامین معاش همسر و مادرش با شور وشوق به سرکار رفته‬
‫بود ساعت‪‎‬هاست که در سردخانه بیمارستان است و جعبه شیرینی‬
‫و لنگه کفشش در داخل جوی آب کنار دوچرخه‪‎‬اش منتظر‬
‫دستانی‪‎‬ست که آن‪‎‬ها را به خانه ببرد‪.‬‬

‫‪ 50‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫‪3‬‬
‫بهار از خواب بیدار شــد تا نوید فصل‬
‫بهار را بدهد‪ .‬روزها به سرعت سپری می‪‎‬شد و کم‪‎‬کم‬
‫فصل بهار بایدهایش را به تابستان می‪‎‬داد‪ .‬با پایان یافتن بهار‪ ،‬زن‬
‫جوان مرگ همسرش را برخالف میل باطنیش پذیرفته بود‪ ،‬فشار اقتصادی‬
‫چهره واقعی اش را به نمایش گذاشــت‪ .‬طلبکارها یکی‪‎‬یکی زنگ در خانه را به‬
‫صدا در می‪‎‬آوردند‪ ،‬صاحب‪‎‬خانه برای وصول اجاره‪‎‬خانه بی‪‎‬تابی می‪‎‬کرد‪ ،‬هزینه داروهای‬
‫مادرشوهرش هم مزید بر علت شده بود‪ .‬پیشنهادهای به ظاهر دلسوزانه فامیل شوهر برای‬
‫ســقط بچه‪ ،‬روح و روانش را به شدت آزار می‪‎‬داد‪ ،‬زهراجان ما برای خودت می‪‎‬گويیم‪ .‬اشک‪‎‬های‬
‫زهراخانم و خون دل‪‎‬خوردن‪‎‬هایش تمامی نداشت‪ .‬صاحبخانه بنای تهدید گذاشت‪ .‬زن جوان در راه‬
‫بازگشت به منزل به شدت مضطرب بود‪ .‬اشک‪‎‬هایش بی اختیار صورتش را پوشانده بود‪ .‬جلوی پایش را‬
‫نمی‪‎‬دید‪ ،‬پایش از پله لغزید‪ ،‬چشمانش تیره و تار شد و از روی پله‪‎‬ها سقوط کرد‪.‬‬
‫این بار برای پرستاران و دکتر بخش اورژانس بیمارستان چهره‪‎‬ای شناخته شده بود‪ .‬در حالت نیمه هوشیاری‬
‫بود‪ .‬پچ‪‎‬پچ مالقات‪‎‬کنندگان را کم و بیش متوجه می‪‎‬شد‪ .‬اگر بچه‪‎‬اش سقط شود؟ چهار روز دیگر عروس می‪‎‬شود‬
‫می‪‎‬رود دنبال زندگیش‪ .‬حقوق شوهر هم می‪‎‬رسد به مادر شوهر بیمارش و‪...‬‬
‫در یک لحظه همه وقایع را در ذهنش مرور کرد‪ .‬چشمانش را باز کرد‪ .‬به ندای درونش گوش داد‪ .‬باید زنده بمانم‪،‬‬
‫باید بچه‪‎‬ام را به دنیا بیاورم‪ ،‬باید یادگار شوهرم را به ثمر برسانم‪ .‬باید امانت شوهرم را مثل مادر خودم پرستاری‬
‫کنم‪...‬هنوز یک هفته از ترخیص شدنش نگذشته بود که صدای زنگ تلفن رشته افکارش را پاره کرد‪ .‬گوشی‬
‫را برداشت‪ .‬صدای خانمی از پشت خط سراغ همسرش را گرفت‪ .‬شما با همسر من چه کاری دارید؟ ایشان‬
‫یک ماه از موعد پرداخت قسط‪‎‬شــان گذشته باید بیاید اقساط‪‎‬اش را بپردازد‪ .‬طاقت این یکی را نداشت‪.‬‬
‫فریاد زد‪ :‬خسته شدم دیگر نمی‪‎‬توانم‪ .‬هیچ پولی ندارم‪ .‬دیگر این‪‎‬جا زنگ نزن‪ .‬گریه امانش نداد‪ .‬گریه‬
‫توام با ناله زن جوان‪ ،‬حس همدردی منشی را تحریک کرد‪ .‬با لحنی دلسوزانه سعی در آرام‪‎‬کردن زن‬
‫جوان داشت و با مهربانی و آرامش پرسید‪ :‬چه مشکلی پیش آمده؟ می‪‎‬توانم کمکی به شما بکنم؟‬
‫زن جوان با هق‪‎‬هق گفت‪ :‬هیچ‪‎‬کس نمی‪‎‬تواند کمکم کند‪ .‬چه كسي می‪‎‬تواند شوهرم را بهم‬
‫برگرداند؟‬
‫سه ماه است شوهرم را از دست داده‪‎‬ام‪ .‬دیگر خسته شده‪‎‬ام‪ ،‬بریده‪‎‬ام‪ .‬ببخشید‬
‫خانم چی شده؟ شب عید از سرکار برمی گشت یک ماشین بهش زد و‬
‫فرار کرد‪ ...‬یک لحظه صبر کنید‪ .‬گوشــی را نگه دارید تا من با‬
‫رییسم صحبت کنم‪ .‬الو سالم خانم‪ ...‬من از شرکت‬
‫بیمه‪ ...‬با شما صحبت می‪‎‬کنم‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫می‪‎‬توانیــد مدارک شناســایی‬
‫خودتان و همســرتان را به همراه گواهی فوت‬
‫آماده کنید و آدرس را بدهید تا ما خدمت برسیم؟ چرا‬
‫این مدارک را می‪‎‬خواهید؟ چی شده؟ نگران نباشید خانم‪ ،‬خیر‬
‫است‪ .‬همسر شما نزد شرکت ما بیمه عمر و سرمایه‪‎‬گذاری داشته‪ .‬اگر‬
‫اجازه دهید حضوری توضیحات بیشتر را مي‪‎‬دهيم‪ .‬به خدا من هیچ پولی‬
‫ندارم که‪ ...‬نگران نباشید‪ .‬نیازی نیست پولی بپردازید ما از محل بیمه عمرشان‬
‫باید به شما پول بپردازیم‪ .‬فقط بفرمایید چه زمانی اجازه می‪‎‬دهید خدمت برسیم؟‬
‫امروز عصر خوب است؟‬
‫ساعت ‪ 4‬بعدازظهر زنگ در آپارتمان به صدا درآمد‪ .‬فرشتگان نجات با تطبیق مدارک‬
‫و تشــکیل پرونده دکتر از یک ماه‪ ،‬مبلغ قابل توجهی را طی یک فقره چک در اختیار‬
‫همســر متوفی قراردادند و با وصول چک بخشی را به عنوان رهن آپارتمان جدید و‬
‫بخشــی را برای بدهی‪‎‬ها پرداخت کرد‪ .‬روزها به سرعت سپری می‪‎‬شد و هرروز تولد‬
‫پســرش نزدیک‪‎‬تر می‪‎‬شد‪ .‬احســاس غرور می‪‎‬کرد‪ .‬محض قدردانی از آینده‪‎‬نگری‬
‫همســرش هر هفته جمعه‪‎‬ها با دسته گلی به آرامگاه همسرش می‪‎‬رفت تا با تربیت‬
‫فرزندش و نگهداری از مادرشوهرش به عهدش وفادار بماند‪.‬‬
‫‪ 2‬سال بعد با مراجعه به نمایندگی شــرکت بیمه تصمیم به خرید یک بیمه‬
‫عمر برای پســرش گرفت‪ .‬با دریافت مشاوره حرفه‪‎‬ای از کارشناس بیمه‬
‫و اعتمادی که به صنعت بیمه داشت به این نتیجه رسيد که اولویت‬
‫اول در خرید بیمه‪‎‬نامه با خودش اســت‪ .‬بیمه‪‎‬نامه‪‎‬ای خرید و‬
‫پسرش را ذی‪‎‬نفعش قرار داد‪ .‬يك سرمايه‪‎‬گذاري براي‬
‫روزهايي كه شايد سخت‪‎‬تر از سخت شوند‪...‬‬

‫‪51‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫يادداشتي از دكتر يحيي علوي‬

‫چراعصـرفروشندگىويزيتورى‬
‫تـاممشدهاست؟‬

‫در تاريخ بازار شاهد چند دگرديســي بوده‪‎‬ايم‪ .‬دوره‪‎‬اي داشته‪‎‬ايم كه در آن تقاضا بيش‬
‫از عرضه بوده و فعاليت تجاري به صورت ســفارش‪‎‬گيري پيگيري مي‪‎‬شده است‪ .‬يعني‬
‫فروشــنده در دفترش زير باد كولر مي‪‎‬نشسته و به تماس مشــتري پاسخ مي‪‎‬داد ‪‎‬ه و با‬
‫دريافت پول‪ ،‬محصول را به او تحويل مي‪‎‬داده اســت‪ .‬بعد از اين دوره رســيديم به بازار‬
‫رقابتي‪ .‬در بازار رقابتي كه در ايران دهه ‪ 1380‬وجود داشته‪ ،‬عرضه و تقاضا با هم برابري‬
‫داشته‪‎‬اند‪ .‬در اين نوع از بازار اين امكان وجود نداشته كه شما صرفا پشت تلفن بنشينيد‬
‫و پاسخگوي نياز مشتريان باشــيد‪ .‬بايد مي‪‎‬رفتيد پيش مشتري و محصول خود را ارائه‬
‫مي‪‎‬كرده‪‎‬ايد‪ .‬در فروش به اين دوره مي‪‎‬گوييم «تولد ويزيتوري»‪ .‬ما هم‪‎‬اكنون از اين دوره‬
‫هم گذشــته‪‎‬ايم؛ ولي هنوز متاسفانه بسياري از كســب‪‎‬وكارها در ايران به اسم فروش‪،‬‬
‫مشــغول ويزيتوري هســتند و فرق بين مقوله فروش و مقوله ويزيتوري را نمي‪‎‬دانند‪.‬‬
‫ويزيتوري يك نوع مدل فروشندگي‪‎‬ست كه شما صرفا كاالي خود را معرفي مي‪‎‬كنيد‪.‬‬

‫امروز در دوره تعدد رقبا و بحث كم‪‎‬شدن تقاضا (كه از آن با عنوان ركود ياد مي‪‎‬شود)‬
‫كاري كه مي‪‎‬كنند اين است كه هزينه نيروي انساني خود را افزايش مي‪‎‬دهند‪ .‬يعني‬
‫به طور روزافزوني ويزيتور استخدام مي‪‎‬كنند و بعد‪ ،‬مي‪‎‬بينند فروش اتفاق نمي‪‎‬افتد‪.‬‬
‫امروز خيلي از تجار هستند كه مي‪‎‬گويند از بهمن و اسفند بازار تكان نخورده است و‬
‫خيلي‪‎‬ها در اين شرايط به اميد تكان‪‎‬خوردن بازار نشسته‪‎‬اند‪ .‬در حالي كه بازار تحول‬
‫پيدا كرده اســت و اين با ركود موقت و دوره‪‎‬اي فرق دارد‪ .‬اين تحول‪ ،‬شيوه ديگري‬
‫از كسب‪‎‬وكار را مي‪‎‬طلبد و اگر شما هم شــيوه فروش خود را تغيير ندهيد‪ ،‬مسلما‬
‫نمي‪‎‬توانيد با اين شرايط جديد كار كنيد‪ .‬پيتر دراكر مثلثي دارد كه از آن به عنوان‬
‫مثلث رشد هر كسب‪‎‬وكار ياد مي‪‎‬كند‪.‬‬

‫‪ 52‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫در صفحات بعد مي​خوانيد‬

‫‪NEXT‬‬ ‫الفباي زندگي و مديريت عمر با دكتر احمد روستا اين شماره‪ ،‬حرف «و»‬

‫پنجره خالقیت‪ ،‬اول و نیمه هرماه منتشر می‌شود‬


‫شماره بعدی‪ :‬نیمه دوم مرداد‬

‫در اين مثلث مي‪‎‬گويد ‪3‬فاكتور در رشــد شــركت‪‎‬ها دخيل است‪ .‬اولين آن ارائه‬
‫ارزش افزوده است كه از آن با عنوان بازاريابي و برندينگ ياد مي‪‎‬شود‪ .‬دومين آن‬
‫فروش بيشتر در زمان كمتر و سومين آن مشتريان جديد در بازارهاي جديد است‪.‬‬
‫خيلي از شركت‪‎‬ها در ايران سراغ فاكتور اول و سوم مي‪‎‬روند‪ .‬يعني مي‪‎‬روند سمت‬
‫بازاريابي و برندينگ كه ‪100‬درصد درست است و بعد هم مي‪‎‬روند سمت بازارهاي‬
‫جديد مثل عراق و شهرستان‪‎‬هاي كوچك كشور‪ .‬اما چيزي كه يادشان مي‪‎‬رود اين‬
‫است كه امروزه استخدام نيروي انساني خيلي گران است و شما اگر شما نتوانيد‬
‫توان نيروي انســاني فعلي خود را از بعد تاثيرگذاري و بهره‪‎‬وري افزايش دهيد‪،‬‬
‫نمي‪‎‬توانيد سود چنداني توليد كنيد‪.‬‬

‫در واقع شما در مسيري حركت مي‪‎‬كنيد كه فروش‪ ،‬عقب‪‎‬تر از هزينه قرار مي‪‎‬گيرد و به‬
‫همين دليل كسب‪‎‬وكار با مشكل روبه‪‎‬رو مي‪‎‬شود‪ .‬نكته مهمي كه امروز در بحث فروش‬
‫مطرح است اين است كه بايد كســب‪‎‬وكار خود را از حالت سيستم فروش ويزيتوري‬
‫خارج كنيد‪ .‬در بحث امروز فروش و فروشــندگي‪ ،‬دو عامل پيگيري مي‪‎‬شــود‪ ،‬يك‪،‬‬
‫متقاعدكردن مشــتريان و دو‪ ،‬ايجاد نياز‪ .‬در حالي كه در فروش ويزيتوري دو عامل‬
‫معرفي كاال و برآورده‪‎‬كردن نياز پي‪‎‬گيري مي‪‎‬شــد و ناگفته پيداست كه اين دو بسيار‬
‫بــا هم فرق دارند‪ .‬اگر اين موضوع و اين تحول را در كســب‪‎‬وكار خود ناديده بگيريد‬
‫نمي‪‎‬توانيد فروش خود را با هزينه‪‎‬هاي خود هماهنگ سازيد‪.‬‬
‫البته بســياري از كسب‪‎‬وكارها در ايران هنوز بر ســر اين‪‎‬كه آيا فروش علم است يا‬
‫نه‪ ،‬ترديد دارند‪ .‬اين‪‎‬ها همان كســب‪‎‬وكارهايي هســتند كه همچنان در دوره فروش‬
‫ويزيتوري به سر مي‪‎‬برند و برگه‪‎‬اي پر از نوشته را مي‪‎‬دهند به فروشنده و مي‪‎‬گويند اين‬
‫را بخوان و برو بفروش‪ .‬در دوره‪‎‬اي درگير فروش ويزيتوري هستيم و بر سر علم‪‎‬بودن‬
‫فروش ترديد داريم كه شركت‪‎‬هايي نظير زيراكس مدارس و دانشكده‪‎‬هاي فروش دارند‬
‫و در آن طي دوره‪‎‬هاي دو ساله مقوله فروش را به متقاضيان آموزش مي‪‎‬دهند‪.‬‬

‫خيلي‪‎‬ها هنوز در ايران فكر مي‪‎‬كنند فروشندگي يعني خوب حرف‬


‫زدن و خوب لبخند زدن و رو‪-‬داشتن‪ .‬در حالي كه از اين ویژگی‌ها‬
‫در فــروش برخورداربودن‪ ،‬از نظر مشــتري يعنــي بي‪‎‬اعتمادي و‬
‫دروغگويي‪ .‬در فروش حرفه‪‎‬اي اعتقاد دارم كه كل فروشــندگي دو‬
‫عامل اســت‪ .‬يك‪ ،‬مردم بايد از شما به عنوان فروشنده خوش‪‎‬شان‬
‫بيايد و دو‪ ،‬بايد بتوانند به شــما اعتماد كنند و كل دوره‪‎‬هاي فروش‬
‫به شما مي‪‎‬گويد كه چه كار كنيم مردم در كوتاه‪‎‬ترين زمان ممكن از‬
‫ما خوش‪‎‬شــان بيايد و در كوتاه‪‎‬ترين زمان ممكن به ما اعتماد كنند‪.‬‬
‫در این مورد مثال‪‎‬های دیگری هم وجود دارد که تالش می‪‎‬کنیم در‬
‫شماره‪‎‬های بعد بدان‪‎‬ها بپردازیم‪.‬‬

‫‪53‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫‪Iranian View‬‬
‫نگاه ایرانی‬
‫الفباي زندگي و مديريت عمر با دكتر احمد روستا‪ /‬اين شماره‪ ،‬حرف «و»‬

‫واقع‪‎‬بینباشیم‬
‫موضوعات و موارد‪ ،‬بتواند خــوب و بد‪ ،‬قوت و ضعف و بود و نبودها را‬ ‫نگرش واقع‪‎‬بینانه‪ ،‬نگرشی جامع همراه با دیدن جنبه‪‎‬های خنثی‪ ،‬مثبت‬
‫همان‪‎‬گونه که هستند‪ ،‬به درستی تشخیص دهد و بشناسد با بسیاری‬ ‫و منفی هرچیز‪،‬هرکس و هر پدیده است‪ .‬نگاه واقع‪‎‬بینانه نگاهی مستدل‬
‫از رویدادها‪ ،‬قوانین و شرایط زندگی سریع‪‎‬تر و آرام‪‎‬تر برخورد می‪‎‬کند‬ ‫و معتدل به خود‪ ،‬دیگران و جهان هستی‪‎‬ست‪.‬‬
‫و توقعات خود را با واقعیات ســازگار می‪‎‬سازد‪ .‬به نظر نگارنده زندگی‬ ‫اگرچه رضایت از زندگــی تحت تاثیر عوامل بســیار زیاد درونی و‬
‫ترکیبی‪‎‬ست از خوش‪‎‬بینی‪ ،‬بدبینی و واقع‪‎‬بینی و هیچ‪‎‬کس نمی‪‎‬تواند و‬ ‫بیرونی‪‎‬ست؛ اما یکی از عواملی که در رضایت یا نارضایتي هرکس نقش‬
‫نباید همواره خوش‪‎‬بین‪ ،‬بدبین یا حتی واقع‪‎‬بین باشد‪ .‬واقع‪‎‬بینی یکی‬ ‫دارد‪ ،‬نوع نگرش و تفکر او یعنی‪« ،‬خوش‪‎‬بینی‪ ،‬بدبینی یا واقع‪‎‬بینی»ست‪.‬‬
‫از شیوه‪‎‬های نگریستن‪ ،‬ســنجیدن وبرگزیدن است که به طور نسبی‬ ‫در حالی که همه انسان‪‎‬ها در طول حیات خود گاهی خوش‪‎‬بین‪ ،‬زمانی‬
‫با روشن‪‎‬بینی‪ ،‬اســتدالل و منطق همراه است‪ .‬واقع‪‎‬بین کسی‪‎‬ست که‬ ‫بدبین و در مواردی واقع‪‎‬بین هستند‪ ،‬اما هرکس بنا بر پیشینه‪ ،‬تربیت‪،‬‬
‫هست‪‎‬ها را بررســی و ارزیابی می‪‎‬کند و با توجه به آرمان‪‎‬ها‪ ،‬اهداف‪،‬‬ ‫تجربه‪ ،‬دانش و بینش خود گرایش بیشتری به یکی از این سه نگرش‬
‫انتظارات‪ ،‬امکانات و شرایط فردی و محیطی آن‪‎‬ها را می‪‎‬پذیرد یا با آن‪‎‬ها‬ ‫دارد‪ .‬انسان با افکار و اندیشــه‪‎‬های خود‪ ،‬انتظارات‪ ،‬ارزش‪‎‬ها‪ ،‬باورها‪،‬‬
‫مبارزه می‪‎‬کند‪ .‬واقع‪‎‬بینی به معنای تسلیم‪‎‬شدن و پذیرش بدون چون و‬ ‫احساســات و رفتار خود را شکل می‪‎‬دهد‪ .‬واقع‪‎‬بینی‪ ،‬نگاهی مبتنی بر‬
‫چرا نیست‪ .‬بلکه نوعی «درست دیدن» برای «بهترشدن» است‪.‬‬ ‫«هست»‪‎‬ها برای دستیابی به «باید»هاست‪ .‬کسی که در برخورد با انواع‬

‫تا روزی که «توقعات» خود را برتر از «واقعیات» بدانیم‪،‬‬ ‫شــاید بتوان گفت کــه خیلی‪‎‬هــا‪ ،‬ادای واقع‪‎‬بینی و‬
‫نگرش خودبینانه و کامجویانه جایگزین نگرش واقع‪‎‬بینانه‬ ‫واقعیت‪‎‬پذیری را درمی‪‎‬آورند‪ .‬خیلی‪‎‬ها «آن نیستند که‬
‫می‪‎‬شــود و هیچ‪‎‬کس و هیچ چیزی را آن‪‎‬گونه که هست‬ ‫هستند» بلکه «آن هستند که نیستند» که خود نشانه‬
‫وواقعیت دارد ارزیابی و انتخاب نمی‪‎‬کنیم‪.‬‬ ‫واقعیت‪‎‬گریزی آن‪‎‬هاست‪ .‬بعضی‪‎‬ها واقعیت را برای خود به‬
‫ما در طول حیــات خود‪ ،‬تجربیات گوناگونی از بدبینی و‬ ‫غلط تعریف می‪‎‬کنند و شاید ریشه بسیاری از مشکالت‬
‫خوش‪‎‬بینی داریم‪ .‬گاهی گرفتــار بدبینی و منفی‪‎‬نگری‬ ‫و گرفتاری‪‎‬های آن‪‎‬ها ناشی از تعریف نادرست از واقعیت‬
‫آزاردهنده می‪‎‬شویم و به شدت خود را ناتوان می‪‎‬بینیم‬ ‫و پذیرش آن است‪ .‬ما در کالم و گفتار طرفدار واقع‪‎‬بینی‬
‫و نگرانی‪‎‬هــای گوناگونــی را تجربــه می‪‎‬کنیم و دچار‬ ‫هستیم اما در عمل و رفتار اسیر خودبینی و عادت‪‎‬های‪‎‬مان‬
‫آشــفتگی‪ ،‬تردید‪ ،‬ترس‪ ،‬نومیدی‪ ،‬بهانه‪‎‬تراشی و حتی‬ ‫هستیم‪ .‬ما «توقعات» را جایگزین «واقعیات» می‪‎‬کنیم و‬
‫گوشه‪‎‬گیری‪‎‬های ناخواسته می‪‎‬شویم‪ .‬زندگی کسانی که‬ ‫واقعیت را آن‪‎‬طور که دل‪‎‬مان می‪‎‬خواهد تعریف می‪‎‬کنیم‪ .‬ما‬
‫گرفتار بدبینی مزمن و شدید می‪‎‬شوند‪ ،‬زندگی محدود‪،‬‬ ‫همه‪‎‬کس و همه چیز را از صافی «توقعات» خود می‪‎‬گذرانیم‬
‫تکراری و همراه با خستگی‪ ،‬افسردگی و درماندگی‪‎‬ست‪.‬‬ ‫و با خودفریبی عمدی و سهوی آن را واقع‪‎‬بینی می‪‎‬نامیم‪.‬‬

‫این‪‎‬گونه افراد‪ ،‬تهدید و مساله را بیشتر از فرصت و راه‪‎‬حل می‪‎‬بینند و با آن‪‎‬ها زندگی می‪‎‬کنند‪ .‬بدبین‬
‫و منفی‪‎‬نگر گاهی در خلوت و تنهایی از یک عالمت و عامل ساده و کوچک منفی‪ ،‬یک بحران بزرگ‬
‫برای خود ترسیم می‪‎‬کند و از کاه‪ ،‬کوه می‪‎‬سازد‪ .‬گاهی این‪‎‬گونه افراد دچار توهم شدید می‪‎‬شوند و‬
‫از همه و حتی از خود می‪‎‬گریزند‪ .‬بسیاری از برخوردها‪ ،‬ناراحتی‪‎‬ها و گرفتاری‪‎‬های این‪‎‬گونه افراد در‬
‫روابط عاطفی‪ ،‬خانوادگی و حرفه‪‎‬ای ناشی از بزرگنمایی منفی‪‎‬هاست‪ .‬نقطه مقابل بدبینی و منفی‪‎‬نگری‬
‫شدید و مخرب در زندگی‪ ،‬خوش‪‎‬بینی و مثبت‪‎‬نگری کاذب است‪ .‬بعضی از افراد‪ ،‬گاهی آن‪‎‬قدر نسبت‬
‫به همه کس و همه چیز خوش‪‎‬بین هستند که جزپدیده‌های مثبت و نیز فرصت نمی‪‎‬بینند و در ارتباط‬
‫با دیگران یا برخورد با انواع پدیده‪‎‬ها‪ ،‬بســیار ساده و راحت همه چیز را می‪‎‬پذیرند؛ این‪‎‬گونه افراد‪،‬‬
‫گاهی چنان غرق در خوش‪‎‬بینی می‪‎‬شوند که از نظر دیگران ساده‪‎‬لوح به نظر می‪‎‬رسند و معموال آن‪‎‬ها‬
‫را جدی نمی‪‎‬گیرند‪ .‬تمرین کنیم تا برای زندگی سالم‪ ،‬آرام و مطلوب‪ ،‬هم از بدبینی و منفی‪‎‬نگری‪‎‬های‬
‫زیاد دوری کنیم و هم از خوش‪‎‬بینی و مثبت نگری‪‎‬های کاذب‪ ،‬فریبنده و دروغین بپرهیزیم‪ .‬نه همه‬
‫چیز و همه کس را بسیار بد‪ ،‬زشت و مخرب و نه آن‪‎‬ها را بسیار خوب‪ ،‬زیبا و سازنده بدانیم‪.‬‬

‫‪ 54‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫سالمتی‪ ،‬امکانات و داشته‪‎‬های‪‎‬تان بنگرید‬ ‫نکرد؛ این لیوان یک لیوان « نصفه و نیمه»‬ ‫همه کس و همه چیــز را همان‪‎‬گونه که‬
‫تا بتوانید با پشــتوانه آن‪‎‬ها و امیدواری‬ ‫از آب اســت‪ .‬این نوع نگــرش و تفکر را‬ ‫هستند‪ ،‬بشناســيم و ارزیابی کنیم‪ .‬بارها‬
‫بیشتر‪ ،‬نیمه خالی زندگی را پر کنید و به‬ ‫می‪‎‬توان نگرش و تفکر « واقع‪‎‬بینانه» نامید‬ ‫شاهد نشان‪‎‬دادن لیوانی بوده‪‎‬ایم که آن را‬
‫موفقیت‪‎‬های بیشــتری دست پیدا کنید‪.‬‬ ‫که خود نقش بسیار مهمی در تحول‪ ،‬رشد‪،‬‬ ‫تا نیمه آب ریخته اند و از ما پرســیده‌اند‬
‫هنگامی که در زندگی بســیار سرمست‪،‬‬ ‫توسعه و پیشرفت دارد‪.‬اگر خواهان تحول‬ ‫که لیوان را چگونه می‪‎‬بینیم؟ و آن را چه‬
‫مغرور و خودخواه می‪‎‬شوید و ممکن است‬ ‫و دگرگونی‪‎‬های سازنده و ارزنده هستید‪،‬‬ ‫می‪‎‬نامیم؟ اگــر گفته‪‎‬ایم این لیوانی «نیمه‬
‫که گرفتار ســهل‪‎‬انگاری و خودشیفتگی‬ ‫همواره خــود و زندگی خــود را لیوان‬ ‫پر» اســت ما را خوش‪‎‬بیــن و اگر آن را‬
‫شوید به نیمه خالی زندگی خود فکر کنید‬ ‫«نصف و نیمــه»ای بدانید که چیزهایی را‬ ‫لیوانی«نیمه خالی» معرفی کرده‪‎‬ایم‪ ،‬ما را‬
‫و بپذیریــد که برای رســیدن به کمال و‬ ‫دارد و چیزهایی نــدارد‪ .‬وقتی در زندگی‬ ‫بدبین نامیده‪‎‬اند‪.‬‬
‫منزلت واقعی هنوز نیازمند خیلی چیزهای‬ ‫نومید‪ ،‬نگران‪ ،‬افسرده و دل‪‎‬زده می‪‎‬شوید‬ ‫با کمی دقت‪ ،‬تیزبینی و هوشمندی می‪‎‬توان‬
‫جدید ومفید هستید و بکوشید تا مسیر‬ ‫به نیمه پر زندگی‪‎‬تان یعنی به بسیاری از‬ ‫نگاهی متفاوت به همین لیوان داشت و در‬
‫آینده را هوشیارانه و آگاهانه طی کنید‪.‬‬ ‫استعدادها‪ ،‬قابلیت‪‎‬ها‪ ،‬جذابیت‪‎‬ها‪ ،‬مزیت‪‎‬ها‪،‬‬ ‫معرفی آن از پســوند خالی و پر استفاده‬

‫تمرین واقع‪‎‬بینی‬ ‫نگرش و تفکر واقع‪‎‬بینانه‪ ،‬نگرشی‪‎‬ســت که اگرچه واقعیت‪‎‬ها‬


‫واقع‪‎‬بینی را با توجه به نکات و پیشنهادهای زیر تمرین کنید‪.‬‬ ‫را همان‪‎‬گونه که هســتند می‪‎‬بیند‪ ،‬می‪‎‬سنجد و می‪‎‬پذیرد اما‬
‫هــر کس و هر چیزی را در «جایگاه» خود مورد ســنجش‬ ‫هیچ‪‎‬گاه در «هســت‪‎‬ها» متوقف نمی‪‎‬شــود و می‪‎‬کوشد تا با‬
‫وگزینش قرار دهید‪.‬‬ ‫استفاده از داشته‪‎‬ها به بسیاری از نداشته‪‎‬ها دست پیدا کند و‬
‫هــر کس و هر چیز را در «زمان مناســب »مورد ارزیابی و‬ ‫جویا و پویا باشد‪.‬‬
‫انتخاب قرار دهید‪ .‬گاهی زمان نقش اصلی در ارزیابی‪‎‬ها دارد‪.‬‬ ‫واقع‪‎‬بین کسی‪‎‬ست که شناخت و درک واقعیت‪‎‬ها را پیش نیاز‬
‫ارزیابی انسان‪‎‬ها و پدیده‪‎‬های گوناگون در زمان مناسب‪ ،‬تمرین‬ ‫سنجش و گزینش منطقی و پاسخگويی درست به نیازهای خود‬
‫خوبی برای برخورد واقع‪‎‬بینانه است‪ .‬زمان مناسب زمانی‪‎‬ست‬ ‫و دیگران می‪‎‬داند‪ .‬انتقادپذیری‪ ،‬انعطاف‪‎‬پذیری‪ ،‬انطباق‪‎‬پذیری‪،‬‬
‫که از «دیر و زود»شدن جلوگیری می‪‎‬کند‪ .‬گاهی برای دستیابی‬ ‫عزت نفــس‪ ،‬اعتماد به نفــس و آمادگی بــرای به‪‎‬آفرینی‪،‬‬
‫و دیدن واقعیــات‪ ،‬زمان کافی در نظر بگیرید تا خیلی چیزها‬ ‫بازآفرینی ونوآفرینی و سازگاری با تحوالت از جمله ویژگی‪‎‬ها و‬
‫روشن شوند‪.‬‬ ‫خصلت‪‎‬های انسان‪‎‬های واقع‪‎‬بین به شمار می‪‎‬روند‪.‬‬

‫به «حد و اندازه مناسب» باعث می‪‎‬شود‬ ‫است یا تصویر و تاثیری نادرست دریافت‬ ‫در مواردی الزم است تا سریع اقدام کنید‬
‫تا حاشــیه‪‎‬ها بیش از متن مورد توجه و‬ ‫کرده‪‎‬اید‪.‬‬ ‫و اجازه ندهید با گذشت زمان واقعیت‪‎‬ها‬
‫ارزیابی قرار گیرند‪.‬‬ ‫سعی کنید با مدیریت زمان و درک آن و‬ ‫گم یا پنهان شوند‪ .‬مشکل این است که‬
‫یکی از مهم‪‎‬ترین موانع تصمیم‪‎‬گیری‬ ‫نقشی که در زندگی و به ویژه واقع‪‎‬بینی‬ ‫بســیاری از ما «زمان‪‎‬نشناس» هستیم‬
‫در زندگی‪ ،‬اطالعات بسیار زیاد و اضافی‬ ‫دارد‪ ،‬خود را از بدبینی‪‎‬ها و خوش‪‎‬بینی‪‎‬های‬ ‫یا شــده‪‎‬ایم‪ .‬همین بی‪‎‬توجهی به «زمان‬
‫هســتند‪ .‬اگر می‪‎‬خواهید در زندگی به‬ ‫بی‪‎‬موقع یا بدموقع و نادرست دور کنید‪.‬‬ ‫درست» بسیاری از واقعیت‪‎‬ها را غیر واقعی‬
‫واقع‪‎‬بینــی نزدیک شــوید‪ ،‬دقت کنید‬ ‫هر کس و هر چیز را در «حد و اندازه»‬ ‫می‪‎‬کند و باعث برداشت‪‎‬های نادرست و‬
‫تــا «حد و اندازه‪‎‬ها» را حتی در کســب‬ ‫خودش ارزیابی کنید‪ .‬گاهی نادیده گرفتن‬ ‫نتیجه‪‎‬گیری‪‎‬های اشتباه می‪‎‬شود‪.‬‬
‫اطالعات بشناسید و رعایت کنید‪ .‬رعایت‬ ‫حد‪ ،‬اندازه‪ ،‬ظرفیت و گنجایش انسان‪‎‬ها و‬ ‫خاطرات و تجربیات خود را به یاد آورید‬
‫«اندازه» در هــر پديده‪‎‬اي مهارت مهمی‬ ‫پدیده‪‎‬ها باعث می‪‎‬شوند تا برداشتی کاذب‬ ‫تا متوجه شــوید که چگونه بی‪‎‬توجهی‬
‫در مدیریت عمر‪ ،‬سنجش‪‎‬ها‪ ،‬گزینش‪‎‬ها و‬ ‫از آن‪‎‬ها پیدا کنیــد‪ .‬گاهی تالش‪ ،‬دقت‬ ‫به «زمان درســت» یا «به موقع بودن»‬
‫پذیرش‪‎‬هاست‪.‬‬ ‫و حساس‪‎‬شــدن به پدیده‪‎‬ها بدون توجه‬ ‫فرصت‌ها را به تهدید‪‎‬هــا تبدیل کرده‬

‫و منفی را الزمه شــناخت و آگاهی برای تصمیم‪‎‬گیری بهتر‪،‬‬ ‫در ارزیابــی و گزینش هــر کس و هر چیز «تناســب و‬
‫برنامه‪‎‬ریزی اصولی‪‎‬تر و اقدامات مفیدتر و نتیجه‪‎‬گیری مطلوب‪‎‬تر‬ ‫برازنده‪‎‬بودن» را نیز در نظر بگیرید تا واقع‪‎‬بین‪‎‬تر شوید‪.‬‬
‫می‪‎‬داند‪.‬‬ ‫گاهی نامناســب‪ ،‬بی‪‎‬ربط و نامتناسب‪‎‬بودن‪ ،‬باعث دریافت‪‎‬ها و‬
‫چه کنیم تا واقع‪‎‬بین باشیم‬ ‫برداشت‪‎‬های بسیار نادرست وغیرواقعی می‪‎‬شوند‪.‬‬
‫واقع‪‎‬بینی نوعی تمرین است‪ .‬تمرینی ساده و ارزشمند که‬ ‫اگر انســان‪‎‬ها را متناســب با ویژگی‪‎‬های فردی‪ ،‬خانوادگی‪،‬‬
‫هر کــس می‪‎‬تواند با آن از بدبینی‪‎‬ها و خوش‪‎‬بینی‪‎‬های افراطي‬ ‫حرفه‌ای و اجتماعی مورد ارزیابی قرار ندهید‪ ،‬نتایج بسیار غلط‬
‫و تفریطی دوری کند‪ .‬ســعی کنید هرجا وهــر گاه و در هر‬ ‫و غیرواقعی دریافت خواهید کرد‪.‬‬
‫زمینــه‪‎‬ای بیش از حد مثبت یا منفی هســتید‪ ،‬آن‪‎‬ها را کنار‬ ‫واقع‪‎‬بینی پیش‪‎‬شــرط تحول مفید و موثر و ســازگاری در‬
‫بگذارید و بپذیرید که زندگی همیشــه آن‪‎‬طور که شما عادت‬ ‫زندگی‪‎‬ســت؛ کسی که واقع‪‎‬بین است ســاده‪‎‬تر و سریع‪‎‬تر از‬
‫کرده‪‎‬اید ببینید و توصیف کنید‪ ،‬نیست‪ .‬نه همه چیز نامطلوب و‬ ‫دیگران خود را با شرایط سازگار می‪‎‬کند‪ .‬چون واقعیت‪‎‬پذیری را‬
‫منفی‪‎‬ست و نه همه چیز مطلوب و مثبت‪.‬‬ ‫جایگزین واقعیت‪‎‬گریزی می‪‎‬سازد و برخورد با هست‪‎‬های مثبت‬

‫‪55‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫یکی از نکات مهم در زندگی تفاوت بین واقعیت و ایده‪‎‬آل‬ ‫واقع‪‎‬بینی گاهی تمرینی برای اعتدال و میانه‪‎‬روی‪‎‬ســت‪.‬‬
‫است‪ .‬شکاف و فاصله بین واقعیت و ایده‪‎‬آل بیانگر رضایت‬ ‫بد فهمی‪ ،‬کج‪‎‬فهمی و تفســیرهای نادرست و اغراق‪‎‬آمیز‪،‬‬
‫یا نارضایتي‪‎‬های ما در زندگی‪‎‬ســت؛ گاهی آن‪‎‬قدر در دنیای‬ ‫بزرگ‪‎‬ترین آفت‪‎‬های زندگی ما هستند که باعث بحران‪‎‬های‬
‫ایده‪‎‬آل و رویایی خود غرق می‪‎‬شــویم و با خود و واقعیت‪‎‬ها‬ ‫گوناگون می‪‎‬شوند‪.‬‬
‫فاصله می‪‎‬گیریم که دچار نوعی پریشان‪‎‬حالی‪ ،‬هیجان‪‎‬زدگی‬ ‫نگرش‪ ،‬ســنجش و گزینش‪‎‬های مــا تعیین‪‎‬کننده نوع و‬
‫و افســردگی مي‪‎‬شــويم و از حرکت باز می‪‎‬مانیم‪ .‬به جای‬ ‫کیفیت روابط‪ ،‬دادوســتد‪‎‬ها و دســتاوردهای ما هستند‪.‬‬
‫ایده‪‎‬آل‪‎‬بودن به آرمان‪‎‬های‪‎‬تان بیندیشــید و با واقع‪‎‬بینی به‬ ‫بدبینی و خوش‪‎‬بینی‪‎‬های نادرســت جهت‪‎‬دهنده حرکات و‬
‫آرمان‪‎‬های‪‎‬تان دست پیدا کنید‪.‬‬ ‫فعالیت‪‎‬های ما در زندگی و آینده ما هستند‪ .‬به عبارتی ما با‬
‫«خودفهمی» و نوع احساســات نسبت به خودمان نقش‬ ‫نگرش‪‎‬ها‪ ،‬ارزش‪‎‬ها و اهداف‪‎‬مان مسیر و جهت گیری خود را‬
‫بسیار مهمی در فرایندهای ذهنی و زندگی ما دارند‪ .‬سعی‬ ‫تعیین می‪‎‬کنیم‪ .‬شاید اگرانسان‪‎‬ها از نقش‪ ،‬اهمیت و ارزش‬
‫کنید با خودشناســی و خودفهمی درســت و واقع‪‎‬بینانه‪،‬‬ ‫واقع‪‎‬بینی آگاه شــوند و به آثار آن در ابعاد گوناگون توجه‬
‫زندگی بهتری داشته باشید‪.‬‬ ‫کنند‪ ،‬واقع‪‎‬بین‪‎‬تر از گذشته در زندگی باشند‪.‬‬

‫شامل خود امیدوار‪ ،‬خود ایده‪‎‬آل‪ ،‬خود موفق‪ ،‬خود ثروتمند‪،‬‬ ‫خــود آگاهی و خودفهمی واقع‪‎‬بینانــه گاهی با آن‪‎‬چه‬
‫خود ترسو‪ ،‬خود بیکار‪ ،‬خود خشمگین‪ ،‬خود بی‪‎‬عرضه است‪.‬‬ ‫دیگران از ما می‪‎‬دانند و می‪‎‬فهمند متفاوت است‪ .‬اگر بتوانیم‬
‫بســیاری از آزمون‪‎‬های روانشناسی مربوط به خود‪‎‬های‬ ‫خود واقعی را بشناسیم و درک کنیم بسیاری از مشکالت‬
‫فعلی‪‎‬ست و به خودهای «گذشته» و ««آینده» کمتر توجه‬ ‫را می‪‎‬توانیم حل کنیم‪.‬‬
‫دارند‪ .‬در حالی که آن‪‎‬چه ما می‪‎‬خواهیم باشــیم و آن‪‎‬چه‬ ‫مشکل اصلی‪ ،‬عدم خودفهمی واقع‪‎‬بینانه است که الزم‬
‫می‪‎‬ترسیم بشویم به شدت روی رفتار ما تاثیرگذار هستند‪.‬‬ ‫است مورد توجه قرار دهیم‪ .‬هر کس یک خود واقعی دارد‬
‫بعضی از زمینه‪‎‬های «خودفهمی» برای ســال‪‎‬ها ثابت‬ ‫که همان هویت ترجیحی یا «بهترین خود» است‪.‬‬
‫می‪‎‬مانند و بعضی دیگر تغییر می‪‎‬کننــد‪ .‬گاهی به خاطر‬ ‫ما یک «خود» داریم با اجزای گوناگون که بعضی از آن‪‎‬ها را‬
‫یک شکســت خود را نادان می‪‎‬دانیم و گاهی به دلیل یک‬ ‫دوست داریم و بعضی‪‎‬های دیگر را دوست نداریم‪.‬‬
‫پیروزی خود را حاکم می‪‎‬نامیم‪ .‬ما دارای «خودهای عمومی»‬ ‫نظریه‪‎‬های گوناگونی در مورد «خود» وجود دارد‪ .‬مطالعات‬
‫و «خودهای خصوصی» هستیم‪ .‬خودفهمی می‪‎‬تواند ذاتی یا‬ ‫و تحقیقات جدید ثابت کرده‪‎‬اند که ما «خودهای چندگانه»‬
‫اکتسابی‪ ،‬خودآگاه یا ناخودآگاه باشد‪.‬‬ ‫داریم از جمله خود موجــود و «خود احتمالی آینده» که‬

‫هر شش ماه یک‪‎‬بار‪ ،‬نتایج موفقیت‪‎‬ها و پیشرفت‪‎‬های‪‎‬تان‬ ‫نکته مهم در همه موارد‪ ،‬فهم درست و واقعی از خود است که‬
‫را که مرتبط با واقع‪‎‬بینی بوده‪‎‬اند به صورت یک تابلو درآورید‬ ‫نقش مهمی در خودسازی و مدیریت بر خویشتن دارد‪.‬‬
‫و سعی کنید با مطالعه و دیدن آن‪‎‬ها‪ ،‬هدفمندتر‪ ،‬امیدوارتر و‬ ‫هرروز چند نکته و گفته در مورد «واقعیت» یا «واقع‪‎‬بینی»‬
‫جدی‪‎‬تر به راه‪‎‬تان ادامه دهید‪.‬‬ ‫و آثار آن‪‎‬ها در زندگی بنویسید و به آن‪‎‬ها توجه کنید‪.‬‬
‫هر ســال با ارزیابی واقع‪‎‬بینانه «هست و نیست‪‎‬ها‪ ،‬باید‬ ‫هر هفته یک تمرین برای تقویت «واقعیت»‪‎‬های زندگی‪‎‬تان‬
‫و نبایدهــا و خوب و بدها»‪ ،‬کتابچه‪‎‬ای برای اســتفاده خود‬ ‫انجام دهید‪.‬‬
‫و دیگران بنویسید تا در آینده بیشــتر و بهتر به اهداف و‬ ‫هرمــاه آثار چندین تحول ناشــی از واقع‪‎‬بینی‪‎‬های خود‬
‫آرمان‪‎‬های‪‎‬تان نزدیک شوید‪.‬‬ ‫و دیگران را ثبت و ضبط کنید و آن‪‎‬ها را با دقت‪ ،‬بررســی و‬
‫بــا واقع‪‎‬بینی و واقعیت‪‎‬پذیری‪ ،‬بکوشــید تــا عالوه بر‬ ‫مطالعه كنید‪.‬‬
‫«خودفهمــی و خودپذیری» به «هم‪‎‬فهمــی و هم‪‎‬پذیری»‬ ‫هر ســه ماه یک‌بار الزامات و اقدامات موفقیت بیشتر و‬
‫در زندگی و کسب و کار‪‎‬ها برســید و به آرامش‪ ،‬آسایش و‬ ‫واقعیت‪‎‬پذیری‪‎‬های بیشــتر را بشناسید و آن‪‎‬ها را به صورت‬
‫ارزش‪‎‬های مادی و معنوی بیشتری دست پیدا کنید‪.‬‬ ‫اولویت‪‎‬ها و ضرورت‪‎‬های آینده مشخص و مدون کنید‪.‬‬

‫موفقیت‪‎‬های ما نقش دارند‪ .‬کارشناسان به این باور رسیده‪‎‬اند‬ ‫نتیجه یکی از مطالعاتی که در مدرسه بازرگانی هاروارد انجام‬
‫که «نگرش» از «اســتعداد» هم مهم‪‎‬تر است و تنها با داشتن‬ ‫شده اســت بیانگر این نکته اســت که ‪ 85‬درصد از دالیل‬
‫نگرش واقع‪‎‬بینانه و مثبت‪‎‬اندیشی‪‎‬ست که می‪‎‬توان به بسیاری از‬ ‫پیشرفت‪ ،‬موفقیت وتوسعه مرتبط با نوع «نگرش» است و فقط‬
‫خواسته‪‎‬ها رسيد‪ .‬بیايیم نگرش «واقع‪‎‬بینانه» را با «جامع‪‎‬نگری»‬ ‫‪ 15‬درصد مرتبط با تخصص‪‎‬های تکنیکی‪‎‬ست‪.‬‬
‫در هم آمیزیم تا «جامع و واقعی» به خود‪ ،‬دیگران و پدیده‪‎‬ها‬ ‫بنابر مطالعات انجام شده‪ 90 ،‬درصد آموزش‪‎‬ها به گردآوری و‬
‫بپردازیم و بن‪‎‬بست را به فرصت تبدیل کنیم‪.‬‬ ‫کسب اعداد و ارقام و آمارها اختصاص دارند و فقط ‪ 10‬درصد‬
‫بیايیم واقع‪‎‬بینی را ازهرجا که آماده‪‎‬تر‪ ،‬آسان‪‎‬تر‪،‬ســاده‪‎‬تر و‬ ‫آن‪‎‬ها به توسعه نگرش‪‎‬ها و به ویژه نگرش مثبت می‪‎‬پردازد‪.‬‬
‫شدنی‪‎‬تر اســت و از خودمان و آن‪‎‬چه مربوط به اخالق‪ ،‬افکار‪،‬‬ ‫به عبارتی می‪‎‬توان گفت ما ‪ 90‬درصد از اوقات آموزشی و منابع‬
‫گفتار‪ ،‬رفتار و آثار خودمان است‪ ،‬آغاز کنیم‪.‬‬ ‫و عمر خود را صرف ‪ 15‬درصــد از چیزهایی می‪‎‬کنیم که در‬

‫‪ 56‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫را نمی‪‎‬شناسد؛ اما هرکس با تمرین می‪‎‬تواند واقع‪‎‬بینانه‪‎‬تر زندگی‬ ‫بیايیم با پرسش‪‎‬هايی ســاده‪ ،‬به پاسخ‪‎‬هايی تازه برای زندگی بهتر‬
‫کند و با واقع‪‎‬بینی به آرامش‪ ،‬آسایش و ارزش‪‎‬های مادی و معنوی‬ ‫دست پیدا کنیم از جمله این‪‎‬که‪:‬‬
‫بیشتر و بهتری دست پیدا کند‪.‬‬ ‫واقعیت‪‎‬های زندگی من کدام‪‎‬اند؟‬
‫واقع‪‎‬بین کسی‪‎‬ست که از طریق تجربه آموخته است که «آن چه‬ ‫جایگاه واقعی من کجاست؟‬
‫هست به معنای آن‪‎‬چه همیشــه خواهد بود‪ ،‬نیست» واقع‪‎‬بینی‬ ‫اخالق واقعی ما چگونه است؟‬
‫نوعی درســت‪‎‬بینی وروشنگری‪‎‬ســت که می‪‎‬تواند چاره‪‎‬یاب‪،‬‬ ‫ذهن و فکر و نیت واقعی من برای انجام امور گوناگون چیست؟‬
‫چاره‪‎‬ســاز‪ ،‬راه‪‎‬گشا و گره‪‎‬گشا باشــد‪.‬واقع‪‎‬بین کسی‪‎‬ست که در‬ ‫واقعیت‪‎‬های حرفه‪‎‬ای و شغلی من کدامند؟‬
‫برخورد با انواع پدیده‪‎‬های زندگی هســت‪‎‬ها را بدون دستکاری‬ ‫تا چه اندازه انتظارات‪ ،‬اهداف‪ ،‬اعمال و رفتارم با «واقعیت»‪‎‬ها‬
‫جستجو می‪‎‬کند و می‪‎‬پذیرد‪ ،‬اما تسلیم نمی‪‎‬شود و در جستجوی‬ ‫ارتباط دارند؟‬
‫«به‪‎‬آفرینی‪ ،‬بازآفرینی و نوآفرینی»ست‪ .‬واقع‪‎‬بین فردی شجاع‪،‬‬ ‫چگونه می‪‎‬توانم با خودداری از خوش‪‎‬بینی و بدبینی زیاد خود‬
‫انتقادپذیر‪ ،‬تحول‪‎‬گرا‪ ،‬توســعه‪‎‬جو‪ ،‬کمال‪‎‬گرا و پویاست و هیچ‪‎‬گاه‬ ‫را به واقع‪‎‬بینی نزدیک کنم؟‬
‫هراسی از برخورد با واقعیت‪‎‬های زندگی ندارد‪.‬‬ ‫بپذیریم که «واقعیت» مطلق نیست‪ ،‬هیچ کس همیشه واقعیت‪‎‬ها‬

‫گفته‪‎‬ها و نکته‪‎‬ها‪:‬‬
‫دنیا قوانینی دارد که اگر همان‪‎‬گونه که هســت بشناســیم‪ ،‬می‪‎‬توانیم توقعات خود را با واقعیات‬
‫نزدیک‪‎‬تر کنیم و حس رضایت بیشتر از زندگی کسب کنیم‪.‬‬
‫طبق قانون جذب‪ ،‬انســان‪‎‬ها با ذهن و افکارشان‪ ،‬واقعیت‪‎‬ها را می‪‎‬سازند‪ .‬اگرذهن و فکر انسان‪‎‬ها‬
‫متمرکز بر مثبت‪‎‬های زندگی باشد‪ ،‬واقعیتی که خلق می‪‎‬شود‪ ،‬مثبت است‪.‬‬
‫کســی که خود را به درستی بشناســد و واقعیت‪‎‬های خود یا خود واقعی را بپذیرد‪ ،‬در برخورد با‬
‫دیگران هم واقع‪‎‬بینانه‪‎‬تر برخورد می‪‎‬کند‪.‬‬
‫واقع‪‎‬بینی پیش شرط هرگونه تحول اساســی در زندگی‪‎‬ست‪ .‬کسی که بتواند قوت‪‎‬ها و ضعف‪‎‬ها‬
‫و فرصت‪‎‬ها و تهدیدها را واقعی‪‎‬تر ببیند‪ ،‬در تنظیم برنامه‪‎‬ها و اســتراتژی‪‎‬های رشد و توسعه فردی‬
‫موفق‪‎‬تر خواهد بود‪.‬‬

‫بیابید‪.‬‬ ‫واقع‪‎‬بینی هیچ‪‎‬گاه مطلق‪ ،‬کامل و ثابت نیســت‪.‬‬


‫با واقع‪‎‬بینی وواضح‪‎‬بینی پدیده‪‎‬ها‪ ،‬مسیر آینده خود‬ ‫واقع‪‎‬بینی نسبی‪ ،‬پویا ودر حال تغییر است‪.‬‬
‫را مشخص کنید‪.‬‬ ‫بسیاری از حوادث‪ ،‬رویدادها وزمینه‪‎‬ها در زندگی‬
‫واقع‪‎‬بینی هم حد و اندازه دارد‪ ،‬بیش از حد خود را‬ ‫خط‌کشی شده نیستند‪ ،‬بلکه خط‪‎‬خطی هستند‪ ،‬به‬
‫گرفتار واقع‪‎‬بینی نکنید‪ .‬زیرا زندگی را سخت و خشک‬ ‫همین دلیل هیچ‪‎‬گاه خوش‪‎‬بینی‪ ،‬بدبینی وواقع‪‎‬بینی‬
‫و غیرقابل تحمل خواهید یافت‪.‬‬ ‫را به شیوه‪‎‬ای خط‪‎‬کشی‪‎‬شــده در زندگی ندانید و از‬
‫تفاوت بین واقعیــات و توقعات را بدانید و مراقب‬ ‫هر یک برای بهبود و دگرگونی‪‎‬های زندگی به درستی‬
‫باشید تا واقعیت را در صافی توقعات خود نگذرانید که‬ ‫استفاده کنید‪.‬‬
‫خود نوعی واقعیت‪‎‬گریزی و خودفریبی‪‎‬ست‪.‬‬ ‫از پیش داوری‪‎‬ها بپرهیزید تــا واقعیت‪‎‬ها را بهتر‬

‫درســت‪‎‬بینی را تمرین کنید تا زندگی بهتری داشته باشید‪ .‬درست‪‎‬بینی‬


‫ترکیبــی از خوش‪‎‬بینی‪ ،‬بدبینی و واقع‪‎‬بینی برای نتیجه‪‎‬گیری بهتر و مدیریت‬
‫عمر مطلوب‪‎‬تر است‪.‬‬
‫واقع‪‎‬بینی‪ ،‬رسیدن به بن بست نیست بلکه یافتن فرصت است‪.‬‬
‫واقع‪‎‬بینی تضادی با آرمان‪‎‬گرايی ندارد‪.‬‬
‫«صداقت عقلی» معرف کیفیت واقع‪‎‬بینی رهبران كســب‪‎‬وكار است‪ «.‬پیتر‬
‫دراکر»‬
‫«اصل واقعیت» رمز موفقیت در مدیریت است‪ «.‬جک ولش»‬

‫‪57‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫درس مهم زندگی از پیرمر ِد زالزالک‪‎‬فروش‬

‫‪1‬‬
‫محمود معظمی | ‪www.moazami.ca‬‬

‫خاطرم هست که حدود‬


‫از خودم پرســیدم که این مرد‪،‬‬ ‫‪ ۲۵‬ســال پیش‪ ،‬ظهرها‬
‫موقع من‪،‬‬
‫ِ‬ ‫چند سال دارد؟ نسبت به آن‬ ‫که شــرکت‪‎‬مان تعطیل‬
‫ده بیست سال از من مسن‪‎‬تر بود‪ .‬سرمایه‪‎‬اش‬ ‫می‪‎‬شــد‪ ،‬به اتفاق پدرم‬
‫چیست؟ یک کالسکه که با سینی و زالزالک و ترازوی‬ ‫می‪‎‬رفتیــم خانه آن‪‎‬ها و‬
‫توی آن‪ ،‬دوهزار تومان بیشتر نمی‪‎‬ارزید‪ .‬اوضاعش چطور‬ ‫استراحتی می‪‎‬کردم و بعد‬
‫بود؟ به نظر نمی‪‎‬رسید آدم تحصیلکرده یا متبحری باشد‪.‬‬ ‫سر کارم برمی‪‎‬گشتم‪ .‬در‬
‫بساطی درست کرده بود که روزگارش را بگذراند‪ .‬پیش خودم‬ ‫این مسیر رفت‪‎‬وبرگشت‪،‬‬
‫فکر کردم و گفتم محمود جان! این آقا در این سن و سال‪ ،‬احتماال‬ ‫اتفاقات جالبــی برای‬
‫خانه خیلی مرتبی هم ندارد‪ ،‬احتماال زندگی مرفهی هم ندارد‪ ،‬احتماال‬ ‫من رخ می‪‎‬داد‪ .‬یک روز‬
‫حقوق بازنشستگی هم ندارد‪ ،‬پس‪‎‬انداز زیادی هم ندارد‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫(چون مانند هر شرکت‬
‫دیگری‪ ،‬شــرکت ما هم‬
‫دچار بحران‪‎‬هایی شده‬
‫این مرد‪ ،‬با یک کالسکه و یک ســینی زالزالک و یک ترازو راه افتاده و دارد‬ ‫بود که ناشــی از رشدِ‬
‫زندگی می‪‎‬کند‪ .‬روی پای خودش ایستاده‪ .‬گدایی نمی‪‎‬کند‪ ،‬ذلیل و زبون نیست‪.‬‬ ‫آن بود و من احســاس‬
‫یک گوشه هم دارد استراحت می‪‎‬کند و بعد راه می‪‎‬افتد و می‪‎‬فروشد و فردا هم‬ ‫خوبی نداشــتم و ناامید‬
‫همین‪ .‬توانایی‪‎‬های من باالتر است یا این مرد؟ دیدم من! تحصیالت‬ ‫و نگران بودم و افسرده‬
‫بیشتر‪ ،‬نقدینگی بیشتر‪ ،‬اعتبار بیشتر‪ ،‬مشتریان خوب‪،‬‬ ‫شده بودم؛ به‪‎‬خصوص که‬
‫دوســتان و همکاران بارز و متبحری داشتم‪ .‬االن‬ ‫مسائل جنبی هم به این‬
‫که می‪‎‬روم‪ ،‬غذایم حاضر است‪ .‬با ماشین می‪‎‬روم‬ ‫موضوع دامن می‪‎‬زد) فکر‬
‫و می‪‎‬آیم‪ .‬این همه آدم دارند به من ســرویس‬ ‫کردم این چه زندگی‪‎‬ست‬
‫می‪‎‬دهند‪ .‬چه‪‎‬ام شده؟‬ ‫که از صبح بلند می‪‎‬شویم‬
‫و می‪‎‬دویــم‪ .‬آخرش که‬
‫از پدرم خواهش کردم که بایستد‪ .‬دختر کوچکم‬ ‫چه؟ رفته بودم توی آن‬
‫عقب ماشین نشسته بود‪ .‬از ماشین پیاده شدم‪.‬‬ ‫دایره نحســی که آدم با‬
‫دســتم را روی زانویم گذاشــتم و به پیرمرد‬ ‫دلســوزی‪‎‬های بی‪‎‬جایی‬
‫زالزالک‪‎‬فروش تعظیمی کردم؛ و چون استراحت‬ ‫که برای خودش می‪‎‬کند‪،‬‬

‫‪3‬‬
‫می‪‎‬کرد‪ ،‬مزاحمش نشدم‪ .‬سوار ماشین شدم و‬ ‫به جای چاره‪‎‬جویی فقط‬
‫راه افتادیم‪ .‬پدرم و دخترم تعجب کردند‪.‬‬ ‫حال خــودش را بدتر‬
‫دلیل کارم را پرســیدند‪ .‬گفتم من به‬ ‫می‪‎‬کنــد‪ .‬همین‪‎‬طور که‬
‫ِ‬
‫عظمت انسان‪ ،‬به روحش‪ ،‬به امید‪،‬‬ ‫پدر ما داشــت رانندگی‬
‫به تالش‪ ،‬احترام و تواضع کردم‪.‬‬ ‫می‪‎‬کرد و مــن کنارش‬
‫نشســته بودم‪ ،‬ســ ِر‬
‫چهارراهــی نزدیــک‬
‫تهرانپــارس‪ ،‬پیرمردی‬
‫را دیدم کــه روی یک‬
‫کالسکه قدیمی بچه‪‎‬ها‬
‫یک سینی گذاشته بود و‬

‫‪4‬‬
‫مقداری زالزالک درونش‬
‫بود و یک ترازوی کوچک‬
‫و چند تا پاره‪‎‬ســنگ‪.‬‬
‫بعدازظهــر گرمی بود‪.‬‬
‫دیدم زیر سایه نشسته‬
‫و دارد استراحت می‪‎‬کند‪.‬‬
‫یک لحظه مغزم کلیکی‬
‫کرد‪.‬‬

‫‪ 58‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫‪5‬‬
‫آن‪‎‬جاست که باید تحمل کنیم‪ .‬همان لحظه است که باید یادتان باشد که پیشکسوتان‪‎‬ات چه‬
‫کردند‪ ،‬همان را بکنی‪ .‬از این به بعد به جای غر زدن‪ ،‬ایراد گرفتن و دلســوزی برای خودمان‪،‬‬
‫به جای این که زیاد در بندِ خودمان باشــیم‪ ،‬بیرون بیاییم‪ .‬از خودمان بیرون بیاییم و دنیا را‬

‫‪8‬‬
‫نگاه کنیم‪ .‬کسانی غیر از ما هســتند‪ .‬کسانی که در کنار ما هستند‪ .‬نیازی نیست به «بیل‬
‫معلم من در آن گوشه دراز‬ ‫ِ‬ ‫گیتس من آن گوشه دراز کشیده بود‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫گیتس» نگاه کنم‪ .‬بیل‬
‫کشــیده بود‪ .‬الگو هست‪ ،‬شاگرد باید باشد تا معلم بیاید‪ .‬آقا و خانم محترم‪ ،‬آیا‬
‫ماشین فالن و بهمان ندارم‪،‬‬
‫ِ‬ ‫شما که از زندگی ناراحتید و غر می‪‎‬زنید که چرا‬
‫مر ِد زالزالک‪‎‬فروش را دیده‪‎‬اید؟ قصدِ من مطلقا این نیست که کوچک‬
‫بمانیم و رشــد نکنیم‪ .‬ما نمی‪‎‬توانیم کوچک باشیم‪ .‬قصدِ من این‬
‫ارزش چیزی را که دارید‪ ،‬آن‪‎‬چه را که هستید‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫است که بگویم‬
‫بدانید‪ .‬وقتی ناامید می‪‎‬شــوید که نمی‪‎‬دانید که هستید‪.‬‬
‫فقط مساله را می‪‎‬بینید‪ .‬براد ِر من آقای دکتر مسعود‬
‫معظمی یک بازی با دانشجویانش در خارج از کشور‬
‫می‪‎‬کند‪ .‬می‪‎‬گوید دست‪‎‬تان را بیاورید جلوی‪‎‬تان‬
‫و به آن نگاه کنید‪ .‬می‪‎‬پرســد دنیا بزرگ‪‎‬تر‬ ‫به معلم‪‎‬ام‬
‫دست شما‪ .‬همه می‪‎‬گویند‬ ‫ِ‬ ‫کف‬ ‫اســت یا ِ‬ ‫گوشــه‬ ‫که آن‬
‫دنیا‪ .‬می‪‎‬گوید حاال دست‪‎‬تان را جلوتر‬ ‫نشسته بود‪ .‬به معلمی‬
‫بیاورید‪ .‬نگه‪‎‬اش دارید‪ .‬حاال بفرمایید‬ ‫ِ‬
‫شــرایط سخت‬ ‫که در آن‬
‫دست شما‪.‬‬‫ِ‬ ‫دنیا بزرگ‪‎‬تر است یا ِ‬
‫کف‬ ‫به‬ ‫و‬ ‫‪‎‬داد‬
‫ی‬ ‫مــ‬ ‫ادامه‬ ‫زندگی را‬
‫هنوز دنیا بزرگ‪‎‬تر است ولی دنیا را‬ ‫بایستم‪،‬‬ ‫پایم‬ ‫روی‬ ‫که‬ ‫داد‬ ‫من یاد‬

‫‪6‬‬
‫نمی‪‎‬بینید‪ .‬چرا دنیا را نمی‪‎‬بینید؟‬ ‫شکر‬ ‫را‬ ‫خدا‬ ‫ببینم‪،‬‬ ‫را‬ ‫‪‎‬هایم‬ ‫ارزش‬
‫کف دســت‪‎‬تان‬ ‫بــرای این که ِ‬ ‫کنم‪ ،‬غر نزنم‪ ،‬مثبت بیندیشم و از‬
‫دیدن شما می‪‎‬شود‪ .‬چرا‬ ‫ِ‬ ‫مانع‬
‫ِ‬ ‫خودم بیرون بیایم‪.‬‬
‫کف دست‪‎‬مان را زیاد جلوی‬ ‫ِ‬
‫چشــم‪‎‬مان می‪‎‬آوریم؟ این‬ ‫آدم وقتی زیاد توی فک ِر خودش است مایوس‬
‫کف دست‪ ،‬نشانه مصائب و‬ ‫ِ‬ ‫و افسرده می‪‎‬شود‪ .‬یکی از دالیل افسردگی‪،‬‬
‫مشکالت است‪.‬‬ ‫فک ِر زیاد راجع به خودمان است‪ .‬وقتی زیاده از‬
‫حد به خودم فکر کنم‪ ،‬یادم می‪‎‬رود که دیگرانی‬
‫هم هستند‪ ،‬دنیایی هم هست‪ ،‬درختانی هم‬
‫هستند‪ .‬پرنده‪‎‬ای هم هست‪ .‬یادم می‪‎‬رود الگو‬
‫بگیرم‪ .‬آن روز در آن ماشین‪ ،‬معلم‪‎‬ام را پیدا‬
‫اگر زیاد به مشــکالت نزدیک شوید‪ ،‬دیگر دنیا و راه‪‎‬حل‪‎‬ها را‬ ‫کردم که کنار کوچه دراز کشــیده بود‪ .‬به ما‬
‫نمی‪‎‬بینید و آن وقت مایوس می‪‎‬شــوید‪ .‬توصیه نمی‪‎‬کنم که‬ ‫درس داد که شجاع باش‪ ،‬توانایی و ارزش در‬
‫مشــکالت را نادیده بگیرید‪ .‬ولی آن‪‎‬ها را به چشــم‪‎‬تان هم‬ ‫شرایط سخت پدیدار می‪‎‬شود‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫نچسبانید‪ .‬آن‪‎‬ها را همان اندازه که هستند‪ ،‬ببینید‪ .‬مشکالت را‬
‫مشکالت بزرگ و کوچک‬‫ِ‬ ‫به همان اندازه که هســت‪ ،‬ببینید‪ .‬اما‬ ‫اگر اوضاع و احوال خوب اســت که دیگر‬
‫چشم یک عروسک یا دستش از جا دربیاید‪ ،‬یا‬ ‫ِ‬ ‫چه هستند؟ اگر‬ ‫کارها خودش پیش می‪‎‬رود! دیگر من کا ِر‬
‫چرخ ماشین اســباب‪‎‬بازی بچه از جا دربیاید‪ ،‬ناله می‪‎‬کند‪ .‬برایش‬ ‫ِ‬ ‫مهمی نمی‪‎‬کنم! اگر این همه داســتان‬
‫مصیبتی‪‎‬ست‪ .‬برای او خیلی معضل است؛ اما برای شما معضل بزرگی‬ ‫خواندیم‪ ،‬کتاب خواندیم‪ ،‬شرح حال‬
‫نیست‪ .‬شما چرخش را جا می‪‎‬اندازید‪ ،‬دست عروسک را جا می‪‎‬اندازید‬ ‫بزرگان و مردان و زنان سختکوش را‬
‫یا نهایتا یک ن ِو آن را برایش می‪‎‬خرید‪ .‬و بچه آرام می‪‎‬شود‪ .‬چرا این مساله‬ ‫خوانده‪‎‬ایم‪ ،‬برای چه بود؟ برای این‬
‫برای شما راحت است؟ چون شما نسبت به این مساله توانایید و او نسبت به‬ ‫باب‬
‫که در لحظات سخت که دنیا ِ‬
‫همان مساله ناتوان است و برای همین‪ ،‬این مساله برای او معضل بزرگی‌ست‪.‬‬ ‫میل ما نیست‪ ،‬چه بکنیم‪.‬‬ ‫ِ‬
‫در حقیقت‪ ،‬مسائل نیستند که بزرگ یا کوچک‪‎‬اند‪ ،‬توانایی‪‎‬های ما هستند که‬
‫کم یا زیادند‪ .‬آن وقت که توانایی‪‎‬ها زیاد است‪ ،‬مسائل کوچک است‪ .‬وقتی توانایی‬
‫کم اســت‪ ،‬مسائل بزرگ می‪‎‬شود‪ .‬پس یک‪ ،‬دســتت را به اندازه کافی دور از خودت‬
‫نگه دار‪ .‬مساله را زیاد بزرگ نکنید‪ .‬اگر اختالف دارید با همسر یا فرزندتان یا با همکار یا‬
‫رییس‪‎‬تان‪ ،‬چه اشکالی دارد؟ چرا این‪‎‬قدر بزرگش می‪‎‬کنید؟ چرا بزرگش می‪‎‬کنیم؟ از سر عادت‬
‫است‪ .‬دوم‪ ،‬توانایی‪‎‬های‪‎‬مان را نمی‪‎‬بینیم‪ .‬اگر بچه این مهارت را یاد بگیرد‪ ،‬خودش دست عروسک را‬
‫جا می‪‎‬اندازد‪ .‬به خاطر داشــته باشید خیلی وقت‪‎‬ها ما مثل آن کودک ناله می‪‎‬کنیم و پا به زمین می‪‎‬کوبیم‪،‬‬
‫برای چیزی که خیلی ارزش ندارد و قابل حل است‪ .‬حوصله کنید‪ .‬مشکالت‪ ،‬نه بزرگ هستند و نه کوچک‪ .‬انسان‪‎‬ها‬

‫‪9‬‬
‫انسان کوچک‪ ،‬مسائل بزرگ است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫انسان بزرگ‪ ،‬مسائل برایش کوچک است و برای‬ ‫ِ‬ ‫هستند که بزرگ و کوچک‪‎‬اند‪.‬‬
‫جز ِو انسان‪‎‬های بزرگ باشید چون بزرگ خلق شده‪‎‬اید‪ .‬وقتی از منشأمان و از آن بزرگی فاصله می‪‎‬گیریم‪ ،‬زندگی‪‎‬مان‬
‫تلخ می‪‎‬شــود‪ .‬به خودمان بیاییم‪ .‬ارزش‪‎‬های‪‎‬مان را مرور کنیم‪ .‬کارهای ارزشمندی را که در طول روز یا هفته انجام‬
‫داده‪‎‬ایم‪ ،‬یادداشت کنیم‪ .‬مشورت کنیم‪ .‬هیچ لزومی ندارد که همه مسائل را ما حل کنیم‪ .‬آموزش ببینیم‪ .‬در سمینارها‬
‫و کارگاه‪‎‬های آموزشی شرکت کنیم‪ .‬سمینارهایی در مورد موفقیت‪ ،‬هدف‪ ،‬همسرداری‪ ،‬شرکت‪‎‬داری‪ ،‬تربیت فرزند و‪....‬‬
‫احتیاجی هم نیست که به دانشگاه برویم‪ .‬بروید و بیاموزید و اجرایش کنید‪ .‬االن شما می‪‎‬دانید که وقتی به مساله‪‎‬ای‬
‫برخوردید‪ ،‬مغ ِز مهربان‪‎‬تان به شما می‪‎‬گوید که زیاد بزرگش نکن‪ .‬اوال این یک مساله است‪ .‬دوم‪ ،‬من چه توانایی‪‎‬هایی‬
‫دارم؟ می‪‎‬توانی حل‪‎‬اش کن و نمی‪‎‬توانی‪ ،‬مشورت کن و دائم این کار را بکن تا موفق‪ ،‬شاد و سربلند زندگی کنی‪.‬‬
‫برای آگاهی از همایش‪‎‬ها و محصوالت آموزشی محمود معظمی‪ ،‬لطفا عبارت ‪ KG‬را به شماره ‪ ۱۰۰۰۴۶۴۴۶‬ارسال کنید‪.‬‬

‫‪59‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫عشق و امیدم برای تو‬
‫امیرمهدی سادات اعالیی| بنیانگذار نخستین کافیشاپ موفقیت در ایران | ‪sadataalaee@gmail.com‬‬

‫تصمیم بگیر! با تو هســتم‪ .‬یک‪‎‬بار برای همیشــه تصمیم بگیر که‬ ‫سال‪‎‬های زیادی‪‎‬ست که متمرکز روی تغییر و تحول فردی کار می‪‎‬کنم‪.‬‬
‫می‪‎‬خواهم زندگی‪‎‬ام را زیــر و رو کنم‪ .‬می‪‎‬خواهم جهانی دوباره خلق‬ ‫از نزدیک با کارآفرینان و خالقان ثروت در کشورم رودررو شده‪‎‬ام و نیز‬
‫کنم‪ .‬می‪‎‬خواهم بر پیکره گذشته‪‎‬ام ردی از ستاره بگذارم‪.‬‬ ‫با افــرادی که به خاک پیوند خورده‪‎‬اند‪ ،‬آن‪‎‬هایی که همه چیز را تمام‬
‫این ابتدای راه است‪ .‬خوشبختی در البه‪‎‬الی پیچ و تاب اندیشه‪‎‬هایت‬ ‫شده می‪‎‬بینند و مولد فقر هستند‪ .‬در ساختار زندگی دو گروه مطالعه‬
‫به انتظار تو فریاد می‪‎‬زند‪.‬‬ ‫و تحقیق کرده‪‎‬ام و به موضوعات جالبی رسیده‪‎‬ام‪ .‬این دو گروه درست‬
‫یکی از نــکات جالبی که در زندگی این دو گــروه دیدم‪ ،‬ارتباطات‬ ‫مطابق با قوانینی که خود وضع کرده‪‎‬اند چه خواسته و چه ناخواسته‪ ،‬به‬
‫متفاوتی‪‎‬ست که خلق کرده‪‎‬اند‪.‬اجازه می‪‎‬خواهم راحت و صریح حرف‬ ‫تولید رفتار مشغول هستند‪ .‬رفتارها آرام‪‎‬آرام جان می‪‎‬گیرد و می‪‎‬شوند‬
‫بزنم‪ .‬دیر زمانی‪‎‬ســت که شبکه‪‎‬های اجتماعی به زندگی ما ورود پیدا‬ ‫عادتی تنومند‪ .‬حال اگر این خلق عادت‪ ،‬مولد موفقیت و پیروزی باشد‬
‫کرده‪‎‬اند‪ .‬این روند به گونه‌ای‌ست که به سرعتی شگفت‌آور همه‌گیر‬ ‫که زهی سعادت و اگر مولد فقر باشد و تباهی‪ ،‬همانند طاعون بر جان‬
‫می‌شود‪ .‬خب تا این‪‎‬جای داستان که بسیار عالی‪‎‬ست‪ .‬اما اتفاقی عجیب‬ ‫می‪‎‬افتد و تا مرگ همراهی می‪‎‬کند‪ ...‬راحت بگویم؛ اگر این قوانین را‬
‫شکل می‪‎‬گیرد‪ .‬ایرانیانی که قدمتی تاریخی دارند‪ ،‬نوعی رفتار جدید‬ ‫بدانی و تا آخرین جرعه جام جانت بمانی‪ ،‬ثروت را حس می‪‎‬کنی و اگر‬
‫را رقم می‪‎‬زنند‪ .‬باور نمی‪‎‬کنی تا وقتی که نگاهت بر صفحات شخصی‬ ‫لحظه‪‎‬ای تردید کنی‪ ،‬تمام است‪.‬‬
‫افراد می‪‎‬افتد‪.‬‬ ‫درست مثل همین لحظه؛ می‪‎‬بینی تردید چگونه در برابرت می‪‎‬رقصد‪.‬‬

‫انتقام جاری باشد‪ ،‬سکته رویاهایت را به همین زودی خواهی‬ ‫هجوم الفاظ رکیک و نامناســب چنگ بــر جانت می‪‎‬زند‪.‬‬
‫دید‪.‬‬ ‫برای‪‎‬شــان فرقی نمی‪‎‬کند این‪‎‬جا محل عبور چه کسی‪‎‬ست‪.‬‬
‫نسل‪‎‬های پیشین ما هرگز این‪‎‬گونه بی‪‎‬مهابا افسار بر ناواژه‪‎‬های‬ ‫مادری خواهد آمد یا کودکی؛ موســپید مردی یا جوانی که‬
‫خاک‪‎‬نشین نمی‪‎‬زد و اینگونه آنان را در معرض دید دیگران به‬ ‫به دنبال پرواز اســت‪ .‬آن‪‎‬ها فقط مشتی واژه را که هیچ‪‎‬وقت‬
‫رونمایینمی‪‎‬نشاند‪.‬‬ ‫نخواهی شنید به رقص دیدگانت خواهند گذاشت‪.‬‬
‫من‪ ،‬تو و همه وظیفه داریم عشق و امید را دوباره جاری کنیم‪.‬‬ ‫نمی‪‎‬توانیم از کنار این پدیده بــه راحتی عبور کنیم و آن را‬
‫اگر از کنار آنانی که حرمت‪‎‬ها را می‪‎‬شــکنند بگذری‪ ،‬از روی‬ ‫نادیده بگیریم‪ .‬ما جزو این جامعه هستیم‪ .‬جامعه‪‎‬ای که در آن‬
‫تحقق رویاهایت در حال عبور هستی‪.‬‬ ‫اخالق سقوط کند‪ ،‬آیا راهی برای آفرینش ثروت خواهد یافت؟‬
‫جاری شو و با تمام جانت به هم‪‎‬نوعت بگو‪ :‬عشق و امیدم برای‬ ‫موفقیت قوانینی دارد که اگر هر کدام از آنان به وجود نیاید؛‬
‫تو‪.‬‬ ‫اتفاقی نمی‪‎‬افتد‪ .‬وقتی ارتباطات عالی نداشته باشی‪ ،‬چگونه‬
‫انســان‪‎‬های موفق با رویکردی متفاوت با دیگران در ارتباط‬ ‫می‪‎‬خواهی رشد را در مسیر زندگیت قرار دهی؟‬
‫هســتند‪ .‬آن‪‎‬ها از موفقیت‪‎‬های دیگران بســیار شادمانند‬ ‫وقتی برای دیگران عشــق و امید را راهــی نکنی‪ ،‬چگونه‬
‫و برای‪‎‬شــان زیباترین‪‎‬ها را آرزو می‪‎‬کنند‪ .‬در ســخت‪‎‬ترین‬ ‫می‪‎‬خواهی جایی را در جهان به تسخیر اندیشه‪‎‬هایت کشانی؟‬
‫شرایط‪‎‬شان‪ ،‬بهترین واژه‪‎‬ها را برای دیگران می‪‎‬خواهند‪ .‬آنان‬ ‫این قلب باید دوباره رونمایی شود‪ .‬این تپش‪‎‬ها باید برای عشق‬
‫فقط به چگونگی خلق ثروت فکر می‪‎‬کنند‪ .‬به این‪‎‬که موفقیت‬ ‫و دوستی بتپد تا جانی را دوباره جان دهد‪.‬‬
‫برای همه هست‪ .‬فقط باید راهش را پیدا کنند‪.‬‬ ‫اگر در مویرگ‪‎‬های قلبت‪ ،‬لخته‪‎‬ای از کینه و حسادت و خشم و‬

‫من هر بار ثروتمندی را می‪‎‬بینم از عمق وجودم برایش آرزوی‬


‫موفقیت و پیروزی دارم‪ .‬منظور از ثروتمند آنانی هستند که بر‬
‫اساس خودسازی و تدبیر و دانش به موفقیت مالی رسیده‪‎‬اند‪.‬‬
‫وقتی با کارآفرینان‪ ،‬سخنرانان‪ ،‬ســتاره‪‎‬های کشورم روبه‪‎‬رو‬
‫می‌شوم و از نزدیک با آنان گپ می‪‎‬زنم‪ ،‬برای‪‎‬شان زیباترین‪‎‬ها‬
‫را می‪‎‬خواهم‪.‬‬

‫‪ 60‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫تغییر و تحول فردی‪‎‬ست‪.‬‬ ‫این مرا ثروتمند می‪‎‬کند‪ .‬اویی که ما را آفرید‪ ،‬ثروت را رهسپار‬
‫او کتابــی جانانه در زمینه ارتباطات دارد که ماحصل تجارب‬ ‫جان آنانی می‪‎‬ســازد که الیقش هستند و لیاقت از همین جا‬
‫سالیانی تحقیق و مطالعه در این امر بوده است‪ .‬از این شماره‬ ‫آغاز می‪‎‬شود‪ .‬جایی که تو و من ایستاده‪‎‬ایم‪.‬‬
‫با این رویکرد همراهتان می‌شوم تا با گسترش ارتباطات‪‎‬تان‪،‬‬ ‫خدایا برای ثروتمندان کشورمان در این لحظه بی‪‎‬نظیرترین‬
‫دید تجاری‌تان را گسترش دهید‪.‬‬ ‫برکات و رحمتت را ببار‪.‬‬
‫***‬ ‫و ایمان داشــته باش در این بارش رحمت الهی‪ ،‬زمین‪‎‬های‬
‫ویلیام جیمز فیلســوف گفته است‪ :‬با ساختن شخصیت‪‎‬مان‬ ‫آرزوهای تو نیز مملو از رویش جوانه‪‎‬های ثروت شــود‪ .‬ایمان‬
‫در جهت غلط و از روی عادت برای خودمان جهانی سخت و‬ ‫یعنی همین‪.‬‬
‫صعب درست می‪‎‬کنیم‪.‬‬ ‫***‬
‫شما باید توانایی این را داشته باشید که بر دل‪‎‬های مردم غلبه‬ ‫یکی از انســان‪‎‬هایی کــه زندگیم را زیر و رو کرده اســت‪،‬‬
‫کنید و احساس ارزشمند بودن را در جان آنان لبریز کنید و تا‬ ‫معلمی‪‎‬ست به نام جان سی مکسول‪.‬‬
‫مهارت را نیاموزید چگونه می‪‎‬خواهید موفق شوید؟‬ ‫واقعا می‪‎‬توانم بگویم یکی از اساتید برجسته جهان در زمینه‬

‫که اکنون هستی‪ ،‬بنویس‪ .‬بگذار با خود واقعی‪‎‬ات رودررو شوی‪.‬‬ ‫پس نقطه شروع از شما آغاز می‪‎‬شــود‪ .‬باید با خودتان آغاز‬
‫سخت‪‎‬ترین رقیب زندگیت خودت هستی‪ .‬اگر از خودت عبور‬ ‫کنید‪ .‬بــرای چندی رها کنید‪ ،‬همه آن چیزی که شــما را به‬
‫کنی‪ ،‬می‪‎‬توانی مرزهای موفقیت را طی کنی‪ .‬دیگران را مقصر‬ ‫اسارت کشانده اســت‪ .‬خودت را به تنهایی دعوت کن‪ .‬ببین‬
‫زندگیت ندان‪ .‬این‪‎‬جا آن‪‎‬جایی‪‎‬ست که می‪‎‬مانند آن‪‎‬هایی که باید‬ ‫گام‪‎‬های واژگانت تو را چگونــه صدا می‪‎‬زنند‪ .‬راحت‪‎‬تر بگویم‪:‬‬
‫بمانند‪.‬‬ ‫عاشق وجودت هستی؟ خودت را الیق زیباترین‪‎‬ها و بهترین‪‎‬ها‬
‫این‪‎‬هایی که نوشتی‪ ،‬چه خوب و چه زشت هویت اصلی توست‬ ‫می‪‎‬دانی؟‬
‫و رفتارهای ما بر اساس هویت‪‎‬مان شکل می‪‎‬گیرد‪.‬‬ ‫کاغذی بردار و صادقانه بنویس هر آن‪‎‬چه که خودت را مستحق‬
‫تا این هویت تقویت نشود‪ ،‬رفتارهای جدید متولد نخواهند شد‪.‬‬ ‫آن می‪‎‬بینی‪ .‬تمام خصوصیات‪ ،‬توانمندی‪‎‬ها‪ ،‬همه آن چیزی را‬

‫اکنون دوباره بنویس‪ .‬ببین اگر هنوز ننوشته‪‎‬ای‪ ،‬صفحه را ورق بزن و برو صفحه بعد! وقتت را تلف نکن‪ .‬خبری‬
‫نیســت‪ .‬این مقاله تا چند لحظه دیگر به پایان می‪‎‬رسد‪ .‬حداقل زمانت را حفظ کن‪ .‬این بار همه آن چیزی را‬
‫که می‪‎‬خواهی شوی‪ ،‬بنویس‪ .‬با قدرت و ایمان و باور شروع کن به نگارش برنامه تحولت‪ .‬دوباره متولد شو‪.‬‬
‫و هر روز این برنامه تحول را بخوان و برای خلق رفتارهای مطابق با این تحول‪ ،‬دســت به اقدام بزن‪ .‬عمل را‬
‫شروع کن‪ .‬بنویس اگر چه فعالیت‪‎‬هایی را به انجام رسانی‪ ،‬این تحول تثبیت می‪‎‬شود‪.‬‬
‫***‬
‫هر آن‪‎‬چه را امروز خواندی و آموختی برای آن‪‎‬که در جان ذهنت النه کند تا ‪ 48‬ســاعت فرصت داری تا به‬
‫دیگران بیاموزی‪.‬‬
‫خداوندا از تو سپاسگزاریم‪ ،‬قبل از آن‪‎‬که چشمان‪‎‬مان را به سویی حرکت دهیم‪ ،‬سخت‪‎‬ترین گره همزبان و‬
‫همنوعی را در سراسر جهان به آنی به لطف خودت گشودی‪ .‬آمین‪.‬‬
‫نظراتت را پیرامون این شماره برایم ارسال کن‪.‬از طریق شماره سامانه ‪ 10000100003090‬پذیرای‪‎‬تان هستم‪.‬این‬
‫صدای زندگی‪‎‬ست‪ .‬آن‪‎‬الین باشید‪.‬‬

‫‪61‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫گفتههاونکتهها‬ ‫این افکار الهام‌بخش شما را برای انجام کار صیقل می‌دهند‪ .‬در‬
‫ُجنــــگثـــروت‬
‫این‌جا نقل قول‌هایی را انتخاب کرده‌ایم که می‌بینید‪:‬‬

‫‪.2‬‬ ‫‪.1‬‬
‫از دست دادن‬ ‫صدچندان که دانا را‬
‫امیدی پوچ و محال‪،‬‬ ‫از نادان نفرت است‪ ،‬نادان‬
‫خود موفقیت و پیشرفتی‬ ‫را از دانا وحشت است‪.‬‬
‫بزرگ است‪.‬‬ ‫«سعدی شیرازی»‬
‫«شکسپیر»‬

‫*‬
‫داستان ها و نکته ها با سعید گل محمدی‬

‫بارویاهایتزندگیکن‬
‫در نتیجه کیف‪‎‬های‪‎‬شان را در همان‬
‫مولف کتاب «نیم کیلو باش؛ ولی خودت باش» و موسس سایت ‪nimkiloo.com‬‬

‫روزی روزگاری دو برادر در کنــار هم زندگی می‪‎‬کردند‪ .‬خانه آن‪‎‬ها در‬


‫طبقه رها کردند و از پله‪‎‬ها باال رفتند‪.‬‬ ‫طبقه هشــتادم یک برج مسکونی قرار داشــت‪ .‬روزی وقتی به خانه‬
‫وقتی به طبقه چهلم رسیدند برادر‬ ‫برمی‪‎‬گشتند در کمال ناامیدی متوجه شدند که آسانسورهای برج محل‬
‫کوچک شــروع کرد بــه غرزدن و‬ ‫زندگی‪‎‬شــان از کار افتاده‪‎‬اند و ناچارند از پله‪‎‬هــا باال بروند تا به طبقه‬
‫دعوای‪‎‬شان شــد‪ .‬در حالی که با هم‬ ‫هشــتادم برسند‪ .‬بعد از رسیدن به طبقه بیســتم هر دو که به شدت‬
‫دعوا و مشاجره می‪‎‬کردند از پلکان‬ ‫خسته شــده وبه نفس زدن افتاده بودند تصمیم گرفتند که کیف‪‎‬های‬
‫بــاال می‪‎‬رفتند تا این‪‎‬کــه به طبقه‬ ‫خود را همان جا رها کنند تا بارشــان سبک شــود و روز بعد آن‪‎‬ها را‬
‫شصتم رسیدند‪.‬‬ ‫بردارند‪.‬‬

‫وقتــی متوجه شــدند که فقط‬ ‫اما یادشــان آمد که دسته کلید را داخل کیفی که طبقه بیستم رها کرده‪‎‬اند‬
‫بیســت طبقه دیگر تا خانه‪‎‬شان‬ ‫جا گذاشته‪‎‬اند!‬
‫باقی مانده اســت‪ ،‬دست از دعوا‬ ‫نکته‪ :‬این داســتان زندگی ما آدم‪‎‬هاست‪ .‬بســیاری از ما در جوانی مطابق‬
‫و مشاجره کشیدند و در آرامش‬ ‫توقعات و انتظارات والدین‪ ،‬آموزگاران و دوســتان خود زندگی می‪‎‬کنیم‪ .‬به‬
‫به راه خود ادامه دادند‪ .‬سرانجام‬ ‫نــدرت فرصتی برای انجام کارهایی پیدا می کنیم که واقعا دوســت داریم‬
‫به طبقه هشتادم رسیدند‪ .‬آن‪‎‬ها‬ ‫وتا سن بیست ســالگی آن‪‎‬چنان تحت فشار واسترس قرار داریم که خسته‬
‫منتظر بودند تا دیگری در را باز‬ ‫می‪‎‬شویم و تصمیم به رهاکردن این بار سنگین می‪‎‬گیریم‪.‬‬
‫کند‪.‬‬

‫بعد از رهایی از فشار و استرس به‬


‫خود ادامه می‪‎‬دهیم‪.‬‬ ‫دچار احساس نارضایتی می‪‎‬شویم وشکوه‪،‬‬
‫نحوی خودانگیخته مشغول تالش‬
‫تصور می کنیم چیزی برای ناامیدکردن‪‎‬مان‬ ‫شکایت و انتقاد را آغاز می‪‎‬کنیم‪.‬‬
‫می‪‎‬شویم وآرزوهایی بلندپروازانه‬
‫نمانده اســت‪ .‬اما ناگهان متوجه می‪‎‬شویم‬ ‫طوری با درماندگی بــه زندگی خود ادامه‬
‫وجاه‪‎‬طلبانه برای خود در ســر‬
‫نمی‌توانیم به آرامش برســیم‪ .‬آرزویی که‬ ‫می‪‎‬دهیــم کــه هرگز احســاس رضایت و‬
‫می‪‎‬پرورانیم‪.‬‬
‫شــصت ســال قبل به حال خود رهایش‬ ‫خرســندی را تجربه نمی‪‎‬کنیــم‪ .‬وقتی به‬
‫وقتی به ســن چهل ســالگی‬
‫کرده‪‎‬ایم‪ .‬پــس همین حاال طــوری دنبال‬ ‫سن شصت سالگی می‪‎‬رســیم تازه متوجه‬
‫می‪‎‬رسیم امیدها وآرزوهای خود‬
‫رویاها و آرزوهای خود بروید که عمری را در‬ ‫می‪‎‬شــویم که فرصتی برای شــکایت باقی‬
‫را کم‪‎‬کم از دست می‪‎‬دهیم‪.‬‬
‫حسرت و پشیمانی سپری نکنید‪.‬‬ ‫نمانده و در آرامش و ســکوت به راه زندگی‬

‫‪ 62‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫‪.10‬‬ ‫‪.8‬‬ ‫‪ .6‬اگر‬
‫‪.4‬‬
‫گاهی افرادی به‬ ‫ایمان و باور ما‬ ‫حداکثر تالش‌تان‬
‫علت موفقیت‬
‫موفقیت‌های بزرگ می‌رسند‬ ‫در ابتدای هر مسوولیت‬ ‫را کرده‌اید‪ ،‬حتما به‬
‫آدم‌های موفق این است‬
‫تنها به این دلیل ساده که‬ ‫دشوار‪ ،‬تنها عاملی‪‎‬ست که‬ ‫موفقیت‌هایی هم رسیده‌اید‪.‬‬
‫که خرد خود را در کوره‌های‬
‫نمی‌دانند کاری که به آن دست‬ ‫موفقیت نهایی‌مان را تضمین‬ ‫قرار نیست همه به نهایت‬
‫ناکامی پیدا کرده‌اند«ویلیام‬
‫زده‌اند‪ ،‬بسیار دشوار‪ ،‬بلکه‬ ‫می‌کند‪« .‬تی هارو اکر»‬ ‫برسند‪« .‬مایکل جردن»‬
‫سارویان»‬
‫غیرممکن است‪« .‬آنتونی‬
‫رابینز»‬
‫‪.7‬‬
‫‪.9‬‬ ‫موفقیت از آن کسانی‬ ‫‪.5‬‬ ‫‪.3‬‬
‫اعتماد به نفس‬ ‫نیست که هرگز دچار‬ ‫یادگیری مداوم‬ ‫کارایی اساس‬
‫ضرورتاتضمین‪‎‬کننده‬ ‫ناکامی نشده‌اند‪ ،‬بلکه متعلق‬ ‫حداقل شرط الزم برای‬ ‫بقاست‪ ،‬اما الزمه‬
‫موفقیت نیست‪ ،‬اما نداشتن‬ ‫به کسانی‪‎‬ست که هرگز برای‬ ‫موفقیت در هر زمینه‌ای‪‎‬ست‬ ‫موفقیت‪ ،‬ثمربخش بودن‬
‫اعتماد به نفس یقینا باعث‬ ‫از سرگرفتن مبارزه‪ ،‬بیم و‬ ‫که در آن فعالیت می‌کنید؛ هر‬ ‫است‪« .‬جان مکسول»‬
‫شکست می‌شود‪« .‬آلبرت‬ ‫هراسی ندارند‪« .‬هانری‬ ‫روز چیز جدیدی بیاموزید‪.‬‬
‫بندورا»‬ ‫کپ»‬ ‫«برایان تریسی»‬

‫‪15‬‬ ‫‪14‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬

‫جدولرمزدار‬
‫‪3‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬
‫‪14‬‬ ‫‪10‬‬
‫‪3‬‬

‫با جایزه‬
‫‪4‬‬

‫‪5‬‬ ‫‪5‬‬

‫‪9‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬


‫‪16‬‬

‫‪7‬‬ ‫طراح‪:‬رسول نادری‬


‫‪12‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪8‬‬ ‫ازترکیب حروف خانه های شماره دار‬
‫‪9‬‬
‫رمزجدول به دست می آید رمز جدول‬
‫‪4‬‬ ‫‪17‬‬
‫‪10‬‬
‫راباشــماره ‪100046446‬بامادرمیان‬
‫‪11‬‬
‫‪11‬‬

‫‪12‬‬
‫بگذاریدتایکی ازبرندگان ماباشید‬
‫‪6‬‬ ‫‪13‬‬
‫‪13‬‬ ‫‪14‬‬ ‫رمز جدول شماره پیش‪ :‬جان بده برای رویاهایت‬
‫‪15‬‬
‫‪15‬‬

‫عمودی‪:‬‬ ‫افقی‪:‬‬
‫‪ -1‬جای بدون خطر‪ -‬یکی ازعوامل موفقیت سايت‪ -2 .‬فرستاده شده‪ -‬قسمتی از گوش‬ ‫‪ -1‬این سایت پایگاهی‪‎‬ست جهت عرضه صنایع دســتی خانگی‪ ،‬کارگاهی‪ ،‬تابلوهای‬
‫بیرونی‪ -‬خندان نیست‪ -3 .‬قدرت و تحمل‪ -‬کشوری در شرق آسيا‪ -‬رشته کوه آمریکا‪.‬‬ ‫نقاشی وبه طورکلی هر آن چیزی‪‎‬ست که تاکنون به وسیله واسطه‪‎‬ها به قیمت ناعادالنه از‬
‫‪ -4‬نوعی آش‪ -‬واحدی در سطح‪ -‬گندم سوده‪ -‬عالمت جمع‪ -5 .‬ویتامین جوانی‪ -‬گوشه‬ ‫هنرمندان خریداری می‪‎‬شد‪ -‬اسم ترکی‪ -2 .‬برابر‪ -‬زن برادر شوهر‪-‬پناهگاه‪ -3 .‬میوه تازه‬
‫و ساحل‪ -‬تالشگر‪ -6 .‬بسیار برنده‪ -‬از اقوام مادری‪ -‬جامعه اعتقادي‪ -7 .‬شرمسار‪ -‬بحث‬ ‫به بازارآمده‪ -‬از تنقالت سالم که به شما انرژی و میزان مناسبی آنتی‪‎‬اکسیدان می‪‎‬دهد‪ -‬از‬
‫و تحقیق‪ -‬غذایی از تخم‪‎‬مرغ‪ -8 .‬تغار چوبی‪ -‬پهلو‪ -‬همراه آشــغال‪ -‬پسر نوح با آنان‬ ‫درختان جنگلی‪ -4 .‬دست نخورده‪ -‬ویتامین جدولی‪ -‬گرفتار شدن‪ -5 .‬به یغمابردن‪-‬‬
‫بنشست‪ -9 .‬اثری از ماکسیم گورکی‪-‬جو دوسر‪ -‬آینده‪ -10 .‬از مشتقات نفت‪ -‬شبانگاه‪-‬‬ ‫عقیده‪ -‬نفس خســته‪ -6 .‬شهری در آلمان‪ -‬آن طرف‪ -‬مقصود و هدف‪ -7 .‬روان شدن‬
‫از سنگ‪‎‬های ساختمانی‪ -11 .‬کمک و مساعدت‪ -‬درود‪ -‬بوی ماندگی‪ -12 .‬زمینه‪ -‬خانه‬ ‫آب‪ -‬ازسخنرانان انگیزشی و نویسنده کتاب «قورباغه‪‎‬ات را قورت بده»‪ -‬النه مرغ‪-8 .‬‬
‫بزرگ‪ -‬مادر به زبان عربی‪ -‬امربه دریافتن می‪‎‬کند‪ -13 .‬نظرات‪ -‬هنر صداها‪ -‬بی‪‎‬سواد‪.‬‬ ‫کارها‪ -‬تصدیق روسی‪ -‬بین دو جور بیاید معنی تنوع می‌دهد‪ -‬سهل‪ -9 .‬زیرکی‪ -‬آهو‪-‬‬
‫‪ -14‬سرگردان‪ -‬دشمن دیرینه پنیر‪ -‬مقابل بیرون‪ -15 .‬یکی ازنشانه‪‎‬های آمادگی برای‬ ‫نامي با دو ريشــه عربي و سانسكريت‪ -10 .‬نجات‪‎‬دهنده‪ -‬اندیشیدن‪ -‬گام‪ -11 .‬بخشي‬
‫راه‪‎‬اندازی کسب‪‎‬وکار‪ -‬به پول غير داخلي مي‪‎‬گويند‪.‬‬ ‫از دســتگاه انتقال خون در بدن‪ -‬رود اروپایی‪ -‬از خوشنویسان بنام که در سال ‪1375‬‬
‫درگذشت‪ -12 .‬انگيزه انجام كار‪ -‬تیر پیکاندار‪ -‬محل عبور‪ -13 .‬حمام تاریخی کاشان‪-‬‬
‫کارش پرورش احشام است‪ -‬جرات‪ -14 .‬قوه حافظه‪ -‬آيینه‪-‬مشهور‪ -15 .‬شهر فستیوال‬
‫سینمایی‪ -‬سخنران و نویسنده کتاب‪‎‬های«افکار بزرگ» و «قدرت شگرف بودن»‪.‬‬

‫‪63‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫موارد نوع «ب» کارهایی هستند که باید‬
‫انجام دهید اما عواقب آنها خیلی شدید‬
‫نیست‪.‬‬

‫این موارد بچه قورباغه‌هاي زندگی شما‬


‫قورباغه را‬
‫هستند‪.‬‬ ‫قورت بده!‬

‫‪ ۲۱‬روش عالی برای‬


‫قاعده این است که وقتی هنوز یکی از موارد‬ ‫غلبه بر تعلل و‬
‫«الف» باقی مانده است‪ ،‬هرگز نباید به موارد‬ ‫تنبلی و انجام کار‬
‫«ب» بپردازید‪.‬‬
‫بیش‌تر در زمان‬
‫کم‌تر‬
‫برگرفتهازکتابی‬
‫بههمیننامنوشته‬
‫«برایانتریسی»‬

‫بخش هفدهم‬

‫مترجــم‪ :‬لطیــف احمدپور‬


‫(‪)MadWealth.ir‬‬
‫موارد «پ» آنهایی هستند که انجام دادنشان خوب است اما انجام‬
‫ندادنشان عواقبی در پی ندارد‪.‬‬

‫‪ 64‬پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬


‫موارد «ت» کارهایی هستند که می‌توانید به شخص دیگري محول کنید‪.‬‬
‫قاعده این است که باید هر کاري را که شخص دیگري می‌تواند انجام دهد‪ ،‬به‬
‫وي واگذار کنید تا براي انجام موارد «الف» که فقط خودتان می‌توانید انجام‬
‫دهید‪ ،‬وقت بیشتري پیدا کنید‪.‬‬

‫موارد «ث» آنهایی هستند که می‌توانید آنها را به کلی حذف کنید‬


‫بدون اینکه واقعا تغییري ایجاد شود‪.‬‬

‫این موارد می‌توانند کارهایی باشند که زمانی اهمیت‬


‫داشته‌اند اما دیگر به شما مربوط نمی‌شوند یا براي شما‬
‫مناسب نیستند‪ .‬این کارها را اغلب از روي عادت یا‬
‫چون از آنها خوش‪‎‬تان می‌آید انجام می‌دهید‪.‬‬

‫مهمترین چیز براي اینکه روش الف ب پ ت ث موثر واقع شود این است که‬
‫خودتان را موظف کنید تا بالفاصله براي انجام مورد الف‪ 1-‬دست به کار شوید و‬
‫تا زمانی که به اتمام نرسیده است دست از کار بر ندارید‪.‬‬

‫‪65‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫چگونه پولساز شويد؟‬

‫لیست نمایندگیهای شهرستان خالقیت‬


‫تلفن ثابت ‪:‬‬ ‫همراه‪:‬‬ ‫شهرستان نام و نام خانوادگی‬
‫اگر در‬
‫‪041-35555509‬‬
‫‪0443-2258413‬‬
‫‪0914-4167305‬‬
‫‪0914-4414698‬‬
‫آقای اسد مالزاده‬
‫خانم رضوان آيرملو‬
‫تبريز‬
‫ارومیه‬ ‫شهرستان‬
‫‪0444-3221888‬‬
‫‪0841-3348064‬‬
‫‪0914-3479989‬‬
‫‪0918-3418313‬‬
‫آقای عبداله اسماعیل زاده‬
‫آقای ملک زاذه‬
‫سردشت‬
‫ايالم‬ ‫خود در‬
‫‪0452-7221218‬‬
‫‪045-33235418‬‬
‫‪0914-4529996‬‬
‫‪0914-4523623‬‬
‫آقای فوالدی‬
‫آقای رضا موذنی‬
‫پارس آباد‬
‫اردبیل‬
‫تهیه‌ی‬
‫‪0313-4420720‬‬
‫‪031-55450606‬‬
‫‪0913-1161110‬‬
‫‪0913-1637987‬‬
‫آقای شفیعی‬
‫آقای سیدحسین صدری‬
‫اصفهان‬
‫کاشان‬
‫مجله‌ی‬
‫‪0372-3227071‬‬
‫‪038-32258028‬‬
‫‪0913-4712187‬‬
‫‪0913-2833221‬‬
‫آقای محمد آقانصیری‬
‫آقای بابانژاد‬
‫گلپايگان‬
‫شهرکرد‬
‫خالقیت‬
‫‪077-3554550‬‬ ‫‪0917-7722433‬‬
‫‪0916-3139756‬‬
‫آقای اقبال مجرد‬
‫آقای باسردوئی‬
‫بوشهر‬
‫اهواز‬
‫مشکل‬
‫‪051-38464092‬‬
‫‪051-44231423‬‬
‫‪0915-3154935‬‬
‫‪0915-5716673‬‬
‫خانم عزت کیانی‬
‫آقای رضا قديريان‬
‫مشهد‬
‫سبزوار‬
‫دارید‪ ،‬با‬
‫‪058-32254372‬‬
‫‪0585-7222274-6‬‬
‫‪0915-5843960‬‬
‫‪0915-3692781‬‬
‫آقای علی صمدی‬
‫آقای محمدرضا شريفان‬
‫بجنورد‬
‫اسفراين‬
‫نمایندگی‬
‫‪024-33364811‬‬
‫‪023-33349581‬‬
‫‪0912-7423870‬‬
‫‪0919-7439200‬‬
‫آقای احمد حسني‬
‫خانم محبوبه مؤمن‬
‫زنجان‬
‫سمنان‬
‫مربوط به‬
‫‪023-32240522‬‬
‫‪0541-3211006‬‬
‫‪0912-1731721‬‬
‫‪0915-1413670‬‬
‫آقای حسن يزدانی‬
‫آقای احمدی‬
‫شاهرود‬
‫زاهدان‬
‫شهرتان در‬
‫‪028-33568540‬‬
‫‪0917-6968050‬‬
‫‪0912-3827728‬‬
‫آقای مطلق‬
‫آقای قلی زاده‬
‫شیراز‬
‫قزوين‬
‫تماس باشید‪.‬‬
‫‪028-33568540‬‬ ‫‪0912-4513810‬‬ ‫آقای کاروان‬ ‫قم‬
‫‪087-33288585‬‬ ‫‪0918-3736561‬‬ ‫خانم اخالقی‬ ‫سنندج‬
‫‪0872-5241882‬‬ ‫‪0918-3729552‬‬ ‫آقای مرتضی کرمی‬ ‫قروه‬
‫‪0873-6216188‬‬ ‫‪0918-3769234‬‬ ‫آقای ناصر محمدی‬ ‫سقز‬
‫‪034-32527913‬‬ ‫‪0913-1401444‬‬ ‫آقای محسنی‬ ‫کرمان‬
‫‪0345-42236980‬‬ ‫‪0913-2785159‬‬ ‫آقای حمداله عرب گوئینی‬ ‫سیرجان‬
‫‪0912-4351878‬‬ ‫آقای کاوه رستمی‬ ‫کرمانشاه‬
‫‪0741-2231170‬‬ ‫‪0917-1430982‬‬ ‫آقای صادق حسین زاده‬ ‫ياسوج‬
‫‪013-33601848‬‬ ‫‪0912-2969285‬‬ ‫آقای موسوی‪ -‬رشیدی‬ ‫رشت‬
‫‪017-32347792‬‬ ‫‪0912-6224465‬‬ ‫آقای امامی‬ ‫گرگان‬
‫‪066-33405109‬‬ ‫‪0916-1619906‬‬ ‫آقای نجفوند‬ ‫خرم آباد‬
‫‪0664-22523140‬‬ ‫‪0939-3644711‬‬ ‫آقای عزت اله بیات‬ ‫الیگودرز‬
‫‪011-33394348‬‬ ‫‪0911-9524183‬‬ ‫آقای محمدی‬ ‫ساری‬
‫‪011-32220591‬‬ ‫‪0911-1120165‬‬ ‫آقای زاهدی‬ ‫بابل‬
‫‪011-44228459‬‬ ‫‪0911-6275350‬‬ ‫آقای رجائی‬ ‫آمل‬
‫‪0114-2266370‬‬ ‫‪0911-9251569‬‬ ‫آقای تقوی‬ ‫قائمشهر‬
‫‪0861-2239345‬‬ ‫‪0918-1612722‬‬ ‫آقای داراب بیات‬ ‫اراک‬
‫‪0865-2222002‬‬ ‫‪0918-7618551‬‬ ‫آقای عبدالهی‬ ‫خمین‬
‫‪0866-4223634‬‬ ‫‪0918-3669857‬‬ ‫آقای شفیعي‬ ‫دلیجان‬
‫‪0864-2238408‬‬ ‫‪0912-1553713‬‬ ‫آقای علی آقا شکوهی‬ ‫ساوه‬
‫‪0866-3220599‬‬ ‫‪0918-3694522‬‬ ‫آقای حمیدرضا کرمی‬ ‫محالت‬
‫‪076-32242285‬‬ ‫‪0917-7618914‬‬ ‫آقای پرويز ساالري‬ ‫بندرعباس‬
‫‪081-38330333‬‬ ‫‪0918-8113421‬‬ ‫آقای مدی‬ ‫همدان‬
‫‪0351-6229322-23‬‬ ‫‪0913-3526094‬‬ ‫آقای محمدرضا ابهت‬ ‫يزد‬
‫‪021-66269603‬‬ ‫‪0912-1446822‬‬ ‫آقای حیدری‬ ‫ورامین‬
‫‪0912-5773441‬‬ ‫آقای عباس علوی‬ ‫شهريار‬
‫‪021-65638737‬‬ ‫‪0912-5773441‬‬ ‫آقای علوی‬ ‫شهر قدس‬
‫‪021-44428635‬‬ ‫‪0912-5497542‬‬ ‫کريم زادگان‬ ‫اسالمشهر‬
‫پرفروشترين كتاب نيويورك تايمز و وال استريت ژورنال در‬
‫سال ‪ 2013‬بهترين كتاب سايت آمازون در سال ‪2013‬‬

‫بهترين و پرفروشترين‬
‫كتاب بيزنسي سال ‪2013‬‬
‫جهان را خوانده ايد؟‬

‫كتاب مهم‬
‫«مسری؛ راهكارهای بازاريابی ويروسی»‬
‫در ايران منتشر شد‬

‫براي خريد اين كتاب عدد ‪872‬‬


‫را به شماره ‪ 100046446‬پيامك كنيد‬

‫تا قانون اثر مركب را ندانيد‬ ‫رابرت كيوساكي‪:‬‬


‫موفقيتتان در زندگي‪ ،‬غيرممكن است‬ ‫اين بهترين كتابي ست‬
‫برايان تريسي‪:‬‬ ‫كه تا به حال نوشتهام‬
‫كتاب اثر مركب‪ ،‬گنجينه ای ست از‬
‫اگر میخواهيد هوش مالی خود را افزايش‬
‫ايدهها برای رسيدن به موفقيتهايی‬
‫دهيد اين كتاب را حتما بخوانيد‪.‬‬
‫بزرگتر از آن چه تاكنون فكر میكرديد‬
‫كه ممكن است‬

‫براي خريد اين كتاب عدد ‪ 379‬را به‬ ‫براي خريد اين كتاب عدد ‪ 993‬را به‬
‫شماره ‪ 100046446‬پيامك كنيد‬ ‫شماره ‪ 100046446‬پيامك كنيد‬
‫‪67‬‬ ‫‪Khalaghiyat.com‬‬
‫رستوران دار بزرگ‬
‫شهرامفخار‬
‫نخستینراهنمای‬
‫تاسیسومدیریت‬
‫یکرستوران‬
‫از مبتدی تا‬
‫حرفهای‬
‫فستفودوسنتی‬

‫کتابی برای آنها که میخواهند یک کارآفرین بزرگ شوند‬

‫‪ 68‬برای دریافت این کتاب عدد ‪ 11‬را به شماره‪ 100046446‬پیامک کنید‬


‫پنجره خالقیت‪ .‬شماره ‪۷۰‬‬

You might also like