دوران رژیم سفاک پهلوی وکشف حجاب و قتل و غارت مردم و دخالت انگلیس در امور داخلی ایران در دوره قاجار و پهلوی و پایان حکومت سلطنتی در ایران 1357وپیروزی امام خمینی ره و 40 سال حکومت جمهوری اسالمی ایران تا ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که مطابقت کامل با سال ظهور استحصال شده توسط ما از .طریق رموز قرآنی و دیگرعالئم دارد استاد شهيد مرتضی مطهري مي فرمايد : شاه نعمت اله ولي از معاريف و مشاهير عرفاو صوفيه است واين مرد نسب به علي (ع)مي برد (نسبش به حضرت علی علیه السالم میرسد) .سلسله نعمت الهي در عصر حاضر از معروفترين سلسه هاي تصوف است .قبرش در ماهان کرمان مزار صوفيان است و گويند 95سال عمر کرد .اکثر عمرش در قرن هشتم گذشته و با حافظ مالقاتي داشته (مجموعه آثار استاد شهيد مطهري ج 14ص577 :نسب نور الدین بن میر عبدالله بن محمد بن عبدالله بن کمال الدین یحیی بن هاشم بن موسیبن جعفر بن صالح بن میر حاتم بن سید علی بن ابراهیم بن سید علی کاشانی بن میر محمد بن سیداسماعیل بن ابی عبدالله بن محمد باقر فرزند حضرت علی بن الحسین ( علیه السالم ) در روزدوشنبه چهاردهم ربیع االول 731 هجری قمری در شهر حلب متولد شد از عرفای مشهور قرن هشتم و نهم هجری بوده است و در روز پنجشنبه بیست و سوم ماه رجب 832و به روایتی 834هجری در کرمان دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ماهان به خاک سپرده .شد :پیشگویی
بسم الله الرحمن الرحیم
قدرت کردگار oمی بینم oحالت روزگار oمی
بینمo
از نجوم این سخن نمی گویم بلکه از سر
یار می بینم از سالطین گردش دوران یک بیک را سوار می بینم
هر یکی را بمثل ذره نور پرتوی آشکار
می بینم
بعد از آل ائمه اطهار دیگری را سوار می
بینمo
از پس شاهی همه اینها چند سلطان بکار
می بینم
از بزرگی و رفعت ایشان صفوی بر قرار
می بینم چند سلطان ز نسل او پیدا همه را بر قرار می بینم
آخر پادشاهی صفوی یک حسینی oبکار می
بینمo
از بخارا هرات و بلخ و سرخس لشگری
بیشمار می بینمo
باز بعد از خرابی ایشان سار بانی بکار
می بینم
نادری در جهان شود پیدا قامتش استوار
می بینم بیست و شش سال پادشاهی او تا بگردون غبار می بینم
آخر عهد نوجوانی او قتل او آشکار می
بینمo
پادشاهی ز نو شود پیدا تیغ او آبدار می
بینمo
بیست و پنج است پادشاهی او سکه اش
بی عیار می بینم
چون ز نسلش بسی ولد ماند بوالعجب
روزگار می بینم پادشاهی بود محمد نام شهیش با وقار می بینم
ده و هفت است پادشاهی او اولش با
وقار می بینم
لشکرش سی سه صف برای جالل جنگ
او آشکار می بینم
عهد آن شاه کشور دوران دو بال آشکار
می بینم
یک تزلزل بود یکی طاعون حال مردم
فکار می بینم غارت و قتل شیعیان علی دست ایشان بکار می بینم
غین و شین چونکه بگذرد از سال این
اساس آشکار می بینمo
شهر تبریز oرا چو کوفه کند شهر طهران
را قرار می بینم
جنگ او در میان تبریز oاست فتح او آشکار
می بینم
در صفا هان چو او پیاده شود در ابر قو
سوار می بینم چون بهم می رسند شاه و سوار قتل او آشکار می بینم
قتل آن شاه کشور دوران در صف کار
زار می بینم
اربعین است پادشاهی او دولتش کامکار
می بینم
دائم او را همی ز کثرت لیل لیل او بی
نهار می بینم
لیک آن شاه را زیانی هست محرم او
نگار می بینم چون فریدون به تخت بنشیند دولتش بر قرار می بینم
صر صر دیگرش شود پیدا پای او در
رکاب می بینم
مسکن و فوت او در اصفهان بر سر
مرغزار می بینم
حاکم قندهار مثل شتر بر دماغش مهار
می بینم
حکم درباره اش صدور دهند سر او را
بدار می بینم ناگهان شخصی از توابع لرحاکم oکامکار می بینم
هست شاه و وکیل خوانندش کمترین
هوشیار می بینم
پادشاهی کند چو بیست و دو سال کارش
آخر بزار می بینم
بعد از آن لر ,لر دگر آید ظالم و نابکار
می بینم
سکه از نو زند چو بر رخ زر درهمش کم
عیار می بینمo هشت سال است پادشاهی او دولتش بی مدار می بینمo