Professional Documents
Culture Documents
ساحری لوازم
ساحری لوازم
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ،دانشگاه آزاد اسالمی واحد زنجان ،گروه زبان و ادبیات فارسی،زنجان،ایرانpeighamesoroush@yahoo.com .
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی ،دانشگاه آزاد اسالمی واحد زنجان ،ایران dr_aghdaei@yahoo.com
استادیار و عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی ،دانشگاه آزاد اسالمی ،واحد رشت ،گیالن ،ایرانpeighamesoroush@yahoo.com .
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ،دانشگاه آزاد اسالمی واحد زنجان ،گروه زبان و ادبیات فارسی ،زنجان ،ایرانkhadem2009@yahoo.com.
چکیده
سحر و جادو از مواردی است که همواره ذهن آدمیان را به خود مشغول می کند .سحر که در علوم غریبه در ذیل عنوان سیمیا می گنجد ،علمی است که به
واسطه ی آن به تصرف در خیال انسان پرداخته و هیجانات متناقض در وی ایجاد می کنند .عالمانِ سیمیا را ساحر یا جادوگر می نامند .همان گونه که امروزه
برای دانشمندان غربی ،اثبات شده است ،عارفانی همچون موالنا به کمک کشف و شهود روحانی ،تجربیاتی فراطبیعی و فراعقلی کسب کرده اند .در دیدگاه عارفان
به اشتراک گذاری دریافته هاشان ،افشای راز بوده و امری قبیح است .امّا جالل الدین بلخی در ال به الی اشعار جوششی خود ،گوشه ای از این اسرار را افشا می
کند .
در مقاله ی حاضر پژوهندگان بر آنند تا با کاوش در دیوان کبیر موالنا ،چیستی ،خاصیت ،فواید و آسیب های سحر را در اندیشه ی موالنا جالل الدین بلخی
بررسی و تحلیل کرده و جنبه های مخفی و دور از ذهن این علم را تا حدی آشکار سازند .این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده و شیوه ی گرد آوری
اطالعات در آن ،کتابخانه ای می باشد.
درآمد -1
سیمیا ،علمی است که به کمک آن ،با ایجاد صورت های خیالی ،در خیال انسان تصرف کرده و حاالت روحی مختلف از جمله ترس یا لذت ایجاد
می کنند .علمای علم سیمیا ساحرانی هستند که قدرت انتقال روح به بدن دیگری را داشته و چیزهای موهومی به وجود می آورند که حقیقت
خارجی ندارند .
موضوع علم سیمیا ،هماهنگی و خلط « قوای ارادی با قو ای مخصوص مادی است برای دست یابی و تحصیل قدرت در تصرفات عجیب و غریب در
امور طبیعی که یکی از اقسام آن تصرف خیال مردم است که آن را سحر دیدگان گویند ( » .عربشاهی ) 18-18 : 8811 ،علم سیمیا ارتباط
مستقیم با سحر و جادو دارد و عالمان این علم در طول تاریخ ساحران و جادوگران بوده اند .به زبان دیگر علم سیمیا در بر گیرنده ی « راز و رمز
اعداد ،دیدن و تصرف موجودات تخیلی ،علم خیاالت بوده و در باور قدما ،دانشی که بر مبنای آن می توان کارهای خارق العاده انجام داد( ».انوری،
،8818ج)8818 :8
در اندیشه ی موالنا سیمیا معادل سحر است .جالل الدین به تعاریف علمی سیمیا توجهی نداشته و تنها به معنای عامی و ساده از آن بسنده می
کند .البته معنای مورد نظر وی چندان هم ساده نیست .او زمانی که از کلمه ی سیمیا استفاده می کند ،نوع اعالی سحر مدّنظر اوست .به زبان
دیگر سحر سیمیایی موالنا ،سحری خاص و قوی است .در بیت زیر ،او خدا را مخاطب قرار داده و او را نقاش و آفریننده نام می نهد .البته آفریننده
یی که از چشم ها پنهان است .جالل الدین پنهان بودن خدا از چشم بشر را ساحری در معنای مثبت می داند .آفریدگار جهان در بینش مولوی،
بزرگترین ساحر است که سحر اصیل در نزد اوست .او اندیشه یا به بیان برتر ،نظریه یی را در این بیت به صورت نهانی عرضه می دارد .جالل الدین
بر این باور است که خدا در همه جا هست ولی به دلیل سحر الهی است که ما توان دیدار او را نداریم .این نظریه بنیان نظریات غربی ها با عنوان
جهان چند بعدی است .همان طور که در فصول گذشته به اختصار درباره ی آن صحبت شد ،آن چه که امروزه نظریه ی فیزیک کوانتوم می نامند،
توسط موالنا در قرن هفتم بیان شده بود .آلبرت اینشتین در نظریه ی ذره یا ریسمان که حداقل مقدار موجود در جهان آفرینش است ،برای یک
ریسمان 62بعد در نظر می گیرد .البته این مباحث بسیار گسترده بوده و خارج از حوصله ی این مقاله است .جهان چند بعدی به این معناست که
ما ،انسان ها در بعدی از ابعاد زندگی می کنیم و به دلیل وجود موانعی که با توجه به ادبیات عرفانی می توان آن ها را حجاب نامید ،از ابعاد دیگر
www.SID.ir
Archive of SID
غافل ب وده و دانشی نسبت به آن ها نداریم .این نظریه می تواند اندیشه ی جالل الدین راجع به وجود خدا در همه جا و عدم رویت آفریدگار توسط
انسان را تا حدی پوشش دهد .حال اگر از نظریات امروزی چشم پوشی کنیم و صرفاً اندیشه های ناب و تجربیات غریب موالنا را مورد بررسی قرار
دهیم .سحری که مدّنظر اوست حجابی مادی است که انسان را مسخّر خود کرده است و انسان باید با سیر درجات کمال به دیدار معبود نایل آید .
زهی چشم بند و زهی سیمیا تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم
زهی کیمیا و زهی کبریا تو را عالمی غیر هجده هزار
(مولوی ،8828 ،ج )888 : 8
برطبق روایات ،خداوند هجده هزار عالم آفریده است .جالل الدین در غزلی (غزل شماره ی )6818هجده هزار عالم را به دو قسمت جماد و آگاهی
تقسیم کرده و خرد جمعی و فردی را منشعب ا ز این دریای آگهی می داند .این طبقه بندی عوالم از طبقات مختلف عالم ارواح سرچشمه گرفته و
تا طبقات فرودین عالم اجسام ادامه پیدا می کند .آفریدگار « دنیا و آخرت و ملک و ملکوت و در هر عالمی صنفی از مخلوقات آفریده است،
روحانی و جسمانی و از هر صنف انواع مختلف آفریده و در هر یک خاصیتی دیگر نهاده ( » .نجم الدین رازی ) 88 : 8838 ،موالنا معتقد است که
غیر از هجده هزار عالم معروف که کهکشان ما ،نقطه ی کوچکی در یکی از این عوالم است ،عالم دیگری وجود دارد .این عالم که به دلیل شگفتی
فراوان به اعتقاد او نشان برتری از عظمت خداوند است ،دست مایه ی کیمیاگری قابل بوده و ویژگی های برتری در آن نهفته است.
جالل الدین در بیتی روش عملیاتی دنیا را سحر و سیمیا می داند .دنیا همیشه در چشم اولیای خدا پست و بی ارزش بوده است .موالنا نیز با
همین دید به دنیا می نگرد و در ذمّ دنیا لقب ساحری به او می دهد .زیرا که بزرگترین روش دنیا برای نوع بشر فریبندگی است .جالل الدین
تمثیلی را مطرح می کند و دنیا را همچون کهربا می داند .کهربا ماده ی سقزی زرد رنگی است ک ه از زمین استخراج می شود و وقتی « آن را
مالش دهند اجسام سبک را جذب می کند و به همین جهت است که کهربا و کاهربا نامیده می شود ( » .دهخدا ،ذیل واژه ی کهربا ) موالنا انسان
هایی که فریفته ی دنیا می شوند همچون کاه ،سبک و بی مایه می داند و به اعتقاد او بدین جهت است که جذب دنیا می شوند .در مقابل واصالن
درگاه حق و انسان های کامل را گندم های پر مغزی می داند که هیچ کهربایی در جهان توان ایجاد انحراف در مسیرشان به سوی حق ندارد :
زیرا که کار دنیا سحرست و سیمیاست اما دغل بسیست ،تو کشتی شناس باش
گندم که مغز دارد ،فارغ ز کهرباست دنیا چو کهرباست و همه که رباید او
(مولوی ،1131 ،ج )141 : 7
1-1سحر و جادو
همان طور که پیش از این گفته شد ،سیمیا به مجموعه ی علومی گفته می شود که به سحر و جادو منتج می شود .در تخیّل انسانها ،جادو به
ترفندهایی گفته میشود که در داستانها برخی افراد انجام داده و (به گفته داستانسراها) ،میتوانند از طریق این ترفندها قوانین طبیعت را زیر پا
گذاشته و کارهایی خارقالعاده بروز دهد .به فردی که عمل سحر و جادو انجام می دهد ساحر و جادوگر گفته میشود .در داستانها ،جادوگران
میتوانند افراد را طلسم کنند ،جادوهای دیگر را خنثی کنند و در شکل و ظاهر افراد و اجسام تغییر به وجود بیاورند .در تخیالت داستانسرایان،
جادوگران معموال این کارها را با خواندن ورد ،کمک گرفتن از نیروهای فراطبیعی ،استفاده از ترکیبی از اجسام و یا تهیه آشهایی مرموز انجام
میدهند.
سحر و جادو به نوشته ،کالم و یا عملی که با دست آویزی به آن ،فرد بتواند بدون مباشرت به جسم یا روح فرد دیگر آسیب برساند .به عنوان مثال
فرد مسحور « می بیند تمام اتاق را آب فراگرفته و کشتی ها در آن جریان دارند و او غرق می شود » (عربشاهی )33 : 8811 ،و می میرد .ساحران
با آمیختن نیروهای زمینی به نیروهای فرازمینی یا به زبان دیگر آسمانی کارهای خارق العاده یی انجام می دهند .
دنیای سحر و جادو دنیایی پیچیده و گسترده است که به دلیل پنهانی بودن این علوم دریافت کامل آن کاری بس دشوار ،خطرناک و زمان بر است.
سحر و جادو و راه های مقابله با آن معموالً از علومی است که علمای ادیان علی الخصوص اسالم با آن آشنایی داشته و دارند .سحر و جادو به دو
گروه اصلی که همیشه در جنگ هستند ،تقسیم می شود .این دو گروه جادوی سیاه و جادوی سفید نام دارند .جادوی سیاه جنبه ی شیطانی
جادوست که توسط شیطان و عوامل آن به بشر آموزش داده شده و تنها برای آسیب رساندن به نوع بشر کاربرد دارد .در آیین اسرارآمیز جادوی
سیاه نیروهای دوزخی توسط جادوگر سیاه فراخوانده شده و به خدمت در می آیند .جادوگر سیاه با نیروهای شیطانی معامله می کند « .او داناست
و روح خود را به بهای گزاف می فروشد ( » .گلسرخی)888 : 8833 ،
این دیدگاه در نگاه کالن با شیطان پرستی در ارتباط بوده و در عمل جادوگران سیاه ،پرستندگان لوسیفر هستند .نقطه ی مقابل جادوی سیاه،
جادوگران سفید هستند که وظیفه ی نجات انسان ها را بر عهده دارند .معموالً جادوگران سفید در زمره ی ادیان الهی فعالیت می کنند .مغ ها
www.SID.ir
Archive of SID
جادوگران سفیدی هستند « که به غور و تأمّل در طبیعت ،بیش از شگفتی ها عالقمند هستند و با همین تأمالت قادرند در چیزهایی که برای
دیگران عادی و آشناست ،نیروهای فعالی را کشف نمایند ( » .همان )823 :
با بررسی دیوان کبیر می توان آرای جالل الدین پیرامون پدیده ی سحر را دریافت .در ادبیات فارسی ازکلمه ی جادو به معانی مختلفی استفاده
شده است .موالنا جالل الدین نیز در آثار خود به دفعات از این لغت استفاده نموده است .این مفهوم در دیوان کبیر به چند تعبیر استنباط شده
است .
8-8-8جادو و سحر در معنای علمی و غالب :
سحر و جادو در ادبیات فارسی به دلیل غلبه ی جنبه ی هنری و شعری ،معانی مختلفی را در خود جای داده است .جالل الدین هم از این قاعده
مستثنی نبوده و جادو را با معانی گوناگون به کار برده است .یکی از این معانی ،استعمال کلمه ی جادو در معنای علمی و مصطلح آن است .یعنی
جادو با تمام ویژگی هایی که در سطور پیشین ذکر شد .البته با این تفاوت که توضیح این مفهوم در دیوان کبیر بر عهده ی جالل الدین بلخی بوده
و نظریات او حول محور سحر و جادو بیان می شود .
بینش موالنا نسبت به جادو شامل ویژگی هایی می شود که در ابیات گوناگون به آن ها اشاره می کند .جادوگران به وسیله ی جادو آسیب هایی
وارد می آورند .یکی از این آسیب ها فراموشی های لحظه یی و عجیب است .در بیت زیر گنده پیر کابلی ،استعاره از دنیاست .همان طور که پیش
از این گفته شد ،دنیا در دیدگاه موالنا ساحری تواناست .او سحر دنیا را ،الهی نمی بیند و به زبان دیگر از آن جایی که دنیا عاملی برای انحراف
انسان ها از حرکت به سوی خداست ،عاملی شیطانی محسوب شده و حادوی سیاه به حساب می آید:
آن گنده پیر کابلی صد سحر کردت از دغا آوارگی نوشت شده خانه فراموشت شده
(مولوی ،8828 ،ج )88 : 8
یکی از مضامینی که جالل الدین در اشعارش بارها بدان اشاره کرده است ،داستان دینی اساطیری گوساله ی سامری است .سامری «نام او موسی بن
مظفر ،قریب و مهتر موسی علیه السالم بود و او گوساله یی زرین ،مرصع به جواهر ساخته و خاک نعل براق جبرئیل علیه السالم که در روز غرق
فرعون به دست آورده بودند در اندرون آن دمیده هر چه بانگی که مالیم گاو است پس گفت آنچه گفت و بدین احتیال نه و نیم سبط گوساله
پرست شدند( » ...دهخدا ،ذیل واژه ی سامری) نکته یی که در این داستان نهفته است و تأکیدی بر موضوعات همانند بوده ،خاصیّت جادویی خاک
نعل مرکب جبرئیل است .
با توجه به مطالب گفته شده در صفحات گذشته ،در بینش موالنا خدا ،بزرگترین ساحر است و این خاصیت جادویی در تمام آفرینش وجود دارد .
اسب جبرئیل که بر عرش خدا قدم نهاده ،به مرکز سحر الهی بسیار نزدیک بوده ،پس خاک نعل او خواص اکسیری و جادویی دارد .البته به دلیل
استفاده از ابزار ماوراءالطبیعه در جریان گوساله ی سامری کار موسی بن مظفر جادوگری محسوب شده است :
به رشک آری تو سحر سامری را که باقی غزل را تو بگویی
(مولوی ،8828 ،ج )21 : 8
در ادبیات فارسی مراد از شش جهت « ،اطراف عالم که مشرق و مغرب و جنوب و شمال و تحت و فوق است( » .دهخدا ،ذیل واژه ی شش جهت )
به زبان دیگر شش جهت ،تمام عالم یا دنیا می باشد .به عقیده ی موالنا دنیا همچون گوساله ی سامری بوده و دل بستن به آن کفر است و نباید به
زرق و برق دنیا توجه کرد :
گاوکان بر بانگ زر مستان سحر سامری شش جهت گوساله یی زرین و بانگش بانگ زر
(مولوی ،8828 ،ج )888 : 2
مشتری بزرگترین سیاره ی منظومه ی شمسی و در اعتقاد نجوم احکامی سعد اکبر است .از روزهای هفته پنجشنبه به مشتری منسوب است « .
مشتری در اسطوره ها و نزد شاعران کهن خدای خدایان محسوب شده است .او پدر خود ،زحل را از فرمان روایی جهان خلع کرد و بدون رقیب
سلطنت جهان را به خود اختصاص داد( » .مصفّی)382 : 8811 ،
مشتری در ادبیات فارسی قاضی فلک نامیده شده و از اهمیت و اعتبار باالیی برخوردار است .جالل الدین دویست سیاره همچون مشتری را از روی
مانند ماه معشوق خود مست می داند .او اعتبار معشوق خود را باالتر برده و یک غمزه ی او را چندین برابر سحر سامری می داند :
غمزه ی او سحر دو صد سامری از مه من مست دو صد مشتری
(مولوی ،8828 ،ج )88 : 3
موالنا در غزلی که ابیاتی از آن در زیر آورده شده است به توهم ایجاد شده توسط سحر اشاره می کند .توهم حاصل از جادو ،در نظر فرد جادو
شونده باعث می شود چیزهایی به جای آنچه باید ببیند ،دیده شوند .به زبان دیگر فرد ،چنان می اندیشد که ظاهر اشیا و موجودات تغییر کرده
است .
www.SID.ir
Archive of SID
در ابیات زیر جادوگر شیری را در نظر ،آهو نشان داده یا فرد مورد هجوم را به دو بینی دچار کرده است .فرد چیزهایی می بیند که در واقعیت
متفاوت بوده و باعث عکس العمل نامناسب او خواهد شد .بنابراین به واسطه ی این جادو ،جان شخص به خطر خواهد افتاد :
شیری بنموده آهوی را ای سخت گرفته جادوی را
در دیده نهاده یی دوی را از سحر تو احولست دیده
کی یافت ترنج آلوی را بنموده یی از ترنج آلو
بنموده ز گندمی جوی را سحر تو نموده بره را گرگ
طومار خیال منطوی را منشور بقا نموده سحرت
از سحر تو جاهل غوی را پر باد هدایتست ریشش
ای ترک نموده هندوی را سوفسطاییم کرد سحرت
پیالن تهمتن قوی را چون پشه نموده وقت پیکار
(مولوی ،8828 ،ج )38 : 8
جالل الدین در جاهای دیگر هم به این توهم دیداری اشاره می کند .این توهمات حاصل از سحر و جادو و تاثیرات آن بر حواس پنچ گانه فرد است
به گونه یی که فرد چیزهای عادی که به راحتی دیده می شوند را نمی بیند ولی چیزهای که به سختی دیده می شوند را می بیند .به زبان دیگر
جادوگر با دست آویزی به روش هایی ،راه حقیقت را بر حواس بشر می بندد .معموالً در گذشته امور عجیب که با علم و دانش فرد تطابق نداشت
ماورایی خوانده می شد .البته به غیر از استثنائاتی که وجود دارد حق با آنها بود.
که چشم بند کند سحرهاش بینا را کجاست کان شه ما نیست لیک آن باشد
میان روز و نبینی تو شمس کبری را چنان ببندد چشمت که ذره را بینی
میان بحر و نبینی تو موج دریا را ز چشم بند ویست آنک زورقی بینی
(مولوی ،8828 ،ج )883 : 8
موالنا خود را جادوگر معرفی کرده و عدم آگاهی فرد مورد نظر از موقعیت جسمی و ذهنی را از اثرات جادوی خود می داند .مسأله ی دیگری که
جالل الدین از روش های جادوگری می داند ،مقابله با چشم زخم است .چشم زخم « آزار و نقصانی است که به سبب دیدن بعضی از مردم و تعریف
کردن ایشان کسی را و چیزی را به هم رسد و عرب العین الالمه خوانند ( ».عربشاهی)85 : 8811 ،
او برای مقابله با چشم زخم به صورت آن شخص ضربه یی زده و با آزرده کردن او باعث دفع اثر چشم زخم می شود .این ترفند هنوز هم به گونه
یی بین مردم باقی مانده است .به عنوان مثال وقتی فردی وسیله ی نقلیه ی تازه می خرد ،حیوانی قربانی کرده و خون آن را به قسمت هایی از آن
می مالد .این مساله از لحاظ روانشناسی روی مخاطب اثر گذاشته و ذهن فرد را از روی خودروی نو به قسمت خونی منحرف می سازد و مانع اثر
اشعه ی ساطع شده ازچشم می شود .بنابراین با این روش به نوعی از پدیده ی چشم زدن در امان می ماند :
جادوم من جادوی کردم تو را با منی وز من نمی داری خبر
گوش مالیدم بیازردم تو را تا نیفتد بر جمالت چشم بد
(مولوی ،8828 ،ج )885 :8
نکته ی مهمی که موالنا در بیتی به آن اشاره می کند ،مسأله ی بستن چشم هنگام ساحری است .ساحر یا جادوگر برای افزایش تمرکز و استفاده
از نیروهای ذهنی خود ،معموالً چشمان خود را می بندد .به همین دلیل است که چشم بندی معادل جادوگری است .جالل الدین در بیت زیر هم
خودش را جادوگر خطاب می کند :
چشم بستم جادوی کردم تو را با منی وز من نمی داری خبر
(مولوی ،8828 ،ج )885 : 8
در طول تاریخ مسأله ی جادوی سفید (الهی) و مقابله با جادوی سیاه(شیطانی) بر عهده ی ادیان الهی بوده است .یکی از پیامبران الهی که بخشی از
دوره ی پیغام رسانی خود را به درگیری با ساحران مشغول بوده ،موسی ،کلیم اهلل است .موسی از دو کلمه ی سریانی مو به معنای تابوت و سی به
معنای آب مشتق شده است .داستان زندگی موسی بسیار عجیب بود؛ فردی خاص ،با روحیات غریب .او پیامبر قوم یهود (بنی اسراییل) بود « .در
تاریخ قدیم یهود دالیل فراوانی است که ازمار پرستی آن قوم حکایت دارد ( » .دورانت ،8831 ،ج) 826 : 8
فرعون به کمک ساحران ،مارهایی را از سیماب خلق می کردد و با آن مردم را می فریفت .موسی به امر پروردگار « عصای خود را انداخت و عصا به
صورت اژدهایی بزرگ درآمد و همه ی آثار جادوان فرعون را بلعید ( » .دهخدا ،ذیل واژه ی موسی ) البته مردم به دلیل برتری سحر موسی بر
www.SID.ir
Archive of SID
جادوی ساحران ،از او پیروی کردند و همواره « موسی و هارون را جادوگر و مروج غیب گویی و سحر می دانسته اند ( » .دورانت ،8831 ،ج826 : 8
)
جالل الدین در بیت زیر برای عصای موسی قابلیت جادویی (جادوی سفید) قایل شده است ؛ که باید طلسم شکنی کرده و گره افکنده شده بر زبان
ها را بگشاید .یکی دیگر از اثرات سحر و جادو بر انسان بند آوردن زبان است .موالنا با صراحت به تأثیر جادو در بستن زبان و جلوگیری از سخن
گفتن اشاره می کند .نکته ی جالبی که در این بیت نهفته است و شاید در اندیشه ی موالنا هم حضور داشته باشد ،این است که موسی در تکلّم
مشکل داشته است .در قرآن از زبان موسی آمده است که « :واحلل عقده من لسانی » ( سوره ی طه ،آیه ی ) 63او از خدا می خواهد که لکنت
زبان او را بر طرف کند .حاال با توجه به بیت موالنا ،جالب است کسی که خود مشکل تکلم دارد ،با قدرت جادوی الهی می تواند سحر گره زبان را
خنثی سازد :
تو چون عصای موسی بگشا برو زبان ها ور جادویی نماید بندد زبان مردم
(مولوی ،8828 ،ج )888 : 8
عالیمی از قبیل دگرگونی حال در نیمه شب ،سر به دیوار زدن ،دردی بی درمان که طبیبان از درمانش وامی مانند ،از خواب و خوراک افتادن
مربوط به جن زدگی است .در اندیشه ی موالنا چنین بیماری یی فرا زمینی است .در ابیات زیر اطرافیان بیمار با دیدن عالیم فوق ،همان طور که
در گذشته معمول بود ،سراغ جن گیر و جادوگر رفته ولی نتیجه نمی گیرند و دست به دامان خدا می شوند .ندا می آید که این بیماری ،بیماری
عشق است و با جادو و افسون درمان نمی شود .در بینش جالل الدین درمان بیماری های العالج روحی و جن گیری به عنوان یکی دیگر از وظایف
حیطه ی جادوگری بوده است :
تا روز بر دیوار ما بی خویشتن سر می زده است آن خواجه را از نیم شب بیماری یی پیدا شده است
دم های او سوزان شده گویی که در آتشکده است چرخ و زمین گریان شده وز ناله اش ناالن شده
چاره ندارد در زمین کز آسمانش آمده است بیماری یی دارد عجب نی درد سر نی رنج تب
دستم بهل دل را ببین رنجم برون قاعده ست چون دید جالینوس را نبضش گرفت و گفت او
زین واقعه در شهر ما هر گوشه یی صد عربده ست صفراش نی سوداش نی قولنج و استسقاش نی
کاین عشق اکنون خواجه را هم دایه و هم والده ست نی خواب او را نی خروش از عشق دارد پرورش
نی خون کس را ریخته ست نی مال کس را بستدست گفتم خدایا رحمتی کآرام گیرد ساعتی
کاندر بالی عاشقان دارو و درمان بی هدست آمد جواب از آسمان کو را رها کن در همان
کان جا که افتادست او نی مفسقه نی معبده ست این خواجه را چاره مجو بندش منه پندش مگو
خاموش کن افسون مخوان نی جادوی نی شعبده ست تو عشق را چون دیده یی از عاشقان نشنیده ای
(مولوی ،8828 ،ج )88 : 8
جالل الدین در اشعارش بسیار به داستان هاروت و ماروت اشاره کرده است .این دو نام مخاطبان را با سحر ،منشأ و محل آن آشنا می کند و
مفسران از رهگذر این نام ها ،بهانه ی ورود به مبحث جادو و جادوگری را می یابند و اطالعات خوبی به خواننده می دهند .
دین اسالم به جادوگری باور دارد .بنا به گفته قرآن در سوره ی بقره جادوگری توسط شیاطین از زمان حضرت سلیمان رواج یافت چنان که
شیاطین برای اختالف و جدایی انداختن و بروز انواع فتنهها به مردم جادو را آموزش میدادند .خداوند دو ملک به نامهای هاروت و ماروت را مامور
ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم یاد دهند .خداوند درباره جادو میفرماید« :آنچه مردم می آموختند (از سحر) به آنها زیان می رسانید ،نه
سود( ».سوره ی بقره ،آیه ی ) 856ولی این دو فرشته منحرف شده و برای تنبیه در چاهی در بابل آویخته شده اند .در گذشته های دور سرزمین
بابل ،زیست گاه ساحران بوده است .هیچ تمدنی به مانند بابل غرق در سحر و ساحری نبوده اند « .بیشتر نوشته های بابلی که از کتاب خانه ی
آسوربانی پال به دست آمده ،نسخه های سحری است که برای بیرون راندن اجنه و شیاطین ،پرهیز کردن از گزند آن ها و پیش گویی و غیب گویی
به کار رفته است ...هیچ فرد بابلی یی به کار مهمی اقدام نمی کرد ،مگر آن که کاهنی یا جادوگری طالع وی را بخواند و تکلیف او را معین کند » .
( دورانت،8831 ،ج ) 613 : 8این درگیری شدید با نیروهای شیطانی در سرزمین بابل ،عامل اصلی ارسال دو فرشته برای کمک رسانی بود .کلمه
ی نیاساید در بیت زیر به آویخته شدن هاروت و ماروت در چاه اشاره دارد :
تا جان نشود جادو جایی بنیاساید جز تا به چه بابل او را نبود منزل
(مولوی ،8828 ،ج )88 : 8
مضمون داستان هاروت و ماروت از دست مایه های پرکاربرد موالنا در دیوان کبیر است .در بیت زیر جالل الدین خدا را مخاطب قرار داده و شمس
را فرشته یی می داند که از سوی خدا مفتخر به آموختن علم جادو گشته و مأمور شده تا با اکسیر عشق جان موالنا را به آتش کشیده و بسوزاند .
www.SID.ir
Archive of SID
در بیت زیر جالل الدین هاروت را به جنبه ی خطاکاری اش نمی بیند ؛ بلکه به ویژگی مأموریت الهی اش و علم جادویی اش می نگرد .به همین
دلیل شمس الدین را ،که عاشقانه دوست می دارد ،لقب هاروت بر او می نهد :
ز آنم چنین می سوختی تا شمع تاریکی شوم هاروتی ای افروختی پس جادویش آموختی
(مولوی ،8828 ،ج )832 : 8
همان طور که پیش از گفته شد ،هاروت و ماروت فریفته ی دنیا گشته و منحرف شدند .فریبندگی دنیا آن قدر زیاد است که فرشته های فرستاده
ی خدا را هم اسیر خود می کند .جالل الدین از دنیای فریبا می نالد و آن را دغل کار غدّار می داند .سحر دنیا بسیار قوی است به گونه یی که
صد ها فرشته ی دیگر هم اگر به زمین بیایند محکوم به همین سرنوشت هستند .موالنا عاجزانه برای رهایی از وسوسه ی دنیا درخواست یاری می
کند .او به دنیا لقب سحاره به معنی افسونگر و ساحر می باشد :
سر من در سر این عالم غداره مکن ز دغل عالم غدار دو صد سر دارد
مر مرا بسته این جادوی سحاره مکن صد چو هاروت و چو ماروت ز سحرش بسته ست
(مولوی ،8828 ،ج )668 : 8
هاروت و ماروت « در سحر آموزی ،حیله گری ،عصیان و غرور در ادبیات پارسی و تازی مثل گردیدند .شعرای بزرگ ما ،هر یک به جهت مقصودی
بدین داستان اشارت کرده اند و عرفای ایران ،این حکایت را تشبیه و رمز و کنایتی از جهان معنی گرفته اند ( » .دهخدا ،ذیل واژه ی هاروت ) به هر
حال راهی جز هدایت الهی برای مقابله با جادوی سیاه وجود ندارد و فلسفه ی ارسال هاروت و ماروت نیز همین بوده است .جالل الدین در بیت
زیر ،خود را در مقابل سحر ناتوان دیده و از هاروت و ماروت که فرستادگان جادو آموخته ی الهی هستند ،یاری می طلبد :
هال هاروت و ماروتم بیاموزید جادویی زغمزه تیراندازش کرشمه ساحری سازش
(مولوی ،8828 ،ج )681 : 8
به دلیل حضور این دو فرشته ی سحر دان در چاه بابل ،این چاه پر از سحر است .ولی جالل الدین در بیت زیر با حسن تعلیل ،چشم سحرانگیز
معشوق را دلیل سحرآمیزی چاه بابل می داند .در عین حال عالقه یی به سحر حرام ندارد و تأکید دارد که مراد از سحر در اندیشه ی او سحر بیان
و کالم زیبای شمس الدین است که خاصیت جادویی دارد :
سحری بکن حاللی در چاه بابلم نه از چشم توست جانا پر سحر چاه بابل
(مولوی ،8828 ،ج )828 : 8
نیروهای شیطانی و جادوی سیاه تنها زمانی عرصه ی ظهور و خودنمایی پ یدا می کنند که فرد از یاد خدا غافل شده باشد .در اندیشه ی جالل
الدین ،وقتی جایی نام خدا برده شود جادو بی اثر خواهد شد .البته این مساله شرایط و ضوابط خاص خود را دارد :
سحر اثر کی کند ذکر خدا می رود گفتم جادو کسی سست بخندید و گفت
(مولوی ،8828 ،ج )658 : 6
خداوند با تکمیل دین بشر به وسیله ی دین اسالم ،رموزی را درکتاب آسمانی خود برای دفع شعر « نفاثات فی العقد » ( سوره ی فلق ،آیه ی ) 8
قرار داده است .آن چه که از متن قرآن و تفاسیر و روایات بر می آید ،قرائت سوره هایی مثل ناس و فلق در مبارزه با شیطان و نیروهای شیطانی و
جادوی سیاه بسیار مؤثر می باشد .در این بیت موالنا به اثر ماورایی این دو سوره اشاره می کند :
چونک سرسبز شدی جمله گل و ریحان بین سحر کرده ست تو را دیو همی خوان قل اعوذ
(مولوی ،8828 ،ج )685 : 8
در جادوگری گره افکندن درکارها به وسیله ی موکل ،اوراد و دعا انجام می شود .با توجه به تحقیقات میدانی اکثر دعاها و اورادی که دعانویسان در
چند قرن اخیر از آن بهره می برند ،به زبان عبری است و اغلب از عزازیل و ابلیس برای پیش برد هدف خاص استمداد می کنند .جالل الدین در
بیت زیر قدرت جادویی چشم معشوق را در خنثی سازی اثر گره افکنی جادوگران ،مطرح می کند :
زسحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد دلم هزار گره داشت همچو رشته ی سحر
(مولوی ،8828 ،ج )682 : 6
سحر در اسالم حرام است .به شعر که سحری حکمت آموز و پند آمیز است ،سحر حالل گفته می شود .شعر به دلیل جنبه هنری و ظرافت خاصی
که دارد و در اغلب اوقات از ناخودآگاه افرادسرچشمه می گیرد ،خواص و تأثیرات جادویی دارد .به زبان دیگر بسیاری از حرف هایی را که اگر با
زبان عادی مطرح شود تأثیری بر افراد نخواهد گذاشت ،با زبان شعر تأثیر خود را می نهد :
کای فتنه ی جادویان ای سحر حاللت خوش تبریز بگو آخر با غمزه ی شمس الدین
(مولوی ،8828 ،ج )18 : 8
www.SID.ir
Archive of SID
یکی از توانایی های جادوگران ،رفتن از جایی به جای دیگر با سرعت بسیار زیاد است .این جابجایی سریع به تحقیق ،همان است که در عرفان طی
االرض نامیده می شود .طی االرض « نوعی کرامت است که به جای گام برداشتن و رفتن ،زمین در زیر پای آدمی به تندی پیچیده شود و او به
مقصد خویش هر چند دور باشد در مدتی بسیار کم برسد ( » .دهخدا ،ذیل واژه ی طی االرض ) البته در افسانه ها منقول است که ،جادوگران برای
جابجایی از جارو ،قالیچه یا وسایل دیگر استفاده می کردند .نمونه ی مشهور این روش ،پرواز قالیچه ی سلیمان نبی ست که در قرآن بدان اشاره
شده است « .اشیای سلیمانی شامل قالیچه ،عصا ،انبان ،انگشتر ،شاخ نفیر ،دانه ی حضرت سلیمان ،کشکول ،سغره و عرقچین .این ها در افسانه
های ما از مهم ترین اشیای جادویی هستند که همگی به حضرت سلیمان منسوبند و عملکردهایی متفاوت دارند ( » .خدیش ) 88 : 8813 ،خدا در
قرآن می فرماید « :باد را مسخر سلیمان کردیم ،بامدادان یک ماهه راه می رفت و شبانگاه یک ماهه راه ( » .سوره ی سباء ،آیه ی )86سلیمان
پیامبر ،درهم پیچاننده ی طومار جن گیران و سلطه ی شیطان بر بشریت بود .او معجزاتی داشت که مهم ترین آن تسخیر باد بود .با تدبیر در آیه
ی مذکور می توان دریا فت که عامل جادویی بودن قالیچه ی سلیمان اراده ی او بر قدرت باد بود .به هر ترتیب ،قالیچه ی پرنده ی سلیمان می
تواند بن مایه ی اصلی اندیشه ی موالنا در باب حرکت جادوگر سوار بر خم در بیت زیر باشد .جالل الدین در بیت زیر از جادوگری صحبت می
کند ،که بر خم سوار است و این جادوگر به واسطه ی هنر خاص جادویی خویش ،دیگر جادوگران را مورد تمسخر قرار می دهد :
جادوان را ریش خندی می کند جادوی خم جادوی بر خم نشیند می دواند شهر شهر
(مولوی ،8828 ،ج )618 : 8
در دیوان کبیر ،جادو در بعضی ابیات به معنای جادوگر می باشد .در بیت زیر مراد از جادوی استاد ،جادوگری است که در کار خود تبحر دارد .مانع
دیدن شدن از جمله کارهایی است که جادوگران انجام می دهند .مانع دید شدن و نمایاندن غیر واقعی اشیا از توانایی های ساحران است .
درآ درآب جو و آب می جو چو چشمت بست آن جادوی استاد
(مولوی ،8828 ،ج )81 : 8
در بیت زیر هم جادو در معنای جادوگر آمده است .جالل الدین در این بیت شمس را همچون هدهد می داند .هدهد « مرغی افسانه یی است که
در دربار سلیمان می زیست ( » .دهخدا ،ذیل واژه ی هدهد ) این مرغ همان طور که در قرآن ،در سوره ی نمل آمده است ،نقش پیام آوری بر عهده
داشته است .عنقا یا سیمرغ « طایری است دراز گردن که نزد بعضی وجود فرضی دارد ،چرا که هیچ کس آن را ندیده است ( » .دهخدا ،ذیل واژه
ی سیمرغ ) عنقا در اصطالح عرفا عقل فعال نامیده می شود .جالل الدین سیمرغ را انسان کاملی می داند که مراحل طریقت را طی کرده و از زیر
و بم آن آگاه است « و قدم در مقام حقیقت نهاده و آن راه بی نهایت را نیز به قدم اخالص پیموده و به معراج روحانی رسیده باشد ( ».گوهرین،
،8815ج ) 811 : 2معموالً در مثنوی موالنا ،شمس الدین را سیمرغ می نامد ولی در این بیت ،او را هدهدی می داند که از عقل فعال برای او اکسیر
وصال حق را به همراه دارد :
چون هدهد پیغامبری از پیش عنقا آمده شاد آمدی شاد آمدی جادو و استاد آمدی
(مولوی ،8828 ،ج )856 : 8
جالل الدین ،شمس الدین را ساحری ناب و متبحر می داند که توانایی های فراوانی در جادوگری دارد .در بیت زیر از قدرت ساحری او سخن به
میان می آید :
وای ار آرد به ساحری رو دارد دو هزار سحر مطلق
(مولوی ،8828 ،ج )88 : 8
مسأله ی اضداد در اندیشه ی موالنا نمود فراوانی داشته و در تجمیع اضداد دارای قدرت زیادی بود .گره گشا در مقابل ساحر قرار می گیرد ،وقتی
کسی مسحور و جادو می شود این طلسم توسط جادوگر سفید ابطال می گردد ،به جادوگران سفید گره گشا گفته می شود .در بیت زیر عالوه بر
مسأله ی سحر دیده ،به گره افکنی و گره گشایی به دست شمس اشاره می کند .البته این تجمیع اضداد خیلی پیچیده نیست .معموالً دعا نویسان و
جادوگران در هر دو زمینه فعالیت می کنند .آن ها با توجه به درخواست مراجعه کننده هم به دیگران آسیب می رسانند و هم طلسم شدگان را
رهایی می بخشند .البته نکته ی مهم در این جاست که سحر و گره گشایی شمس الدین هر دو در یک راستاست .او جالل الدین را برای جهش
پایا نی سحر کرد و گره های موجود بر سر راهش که مانع وصول به حق بود از سر راه او برداشت :
آن ساحر و آن گره گشا کو یا سحر نمود و چشم ما بست
(مولوی ،8828 ،ج )88 : 8
جالل الدین در بیت زیر ،برای روز به دلیل زیبایی های حیات بخشی که دارد و به کمک آن سیاهی و ظلمت را از جهان بر می چیند ،خاصیت
جادویی قایل است :
www.SID.ir
Archive of SID
عدل مثال مشعله ظلم چو کور یا کری شب به مثال هندوی روز مثال جادوی
(مولوی ،8828 ،ج )651 : 8
جادوگران سیاه ،برای آزار رساندن به افراد ،روش جالبی دارند .آن ها عروسکی ،البته با توجه به نسخ خطی بی نام و نشان جمع آوری شده در
مجموعه نرم افزاری گنج رایگان ،از جنس موم ساخته و با خواندن وردهایی به عروسک خاصیت جادویی داده و سوزن هایی را در عروسک فرو می
کنند .به هر جایی از عروسک که سوزن فرو می کنند ،فرد مورد نظر از همان نقاط دچار بیماری یا درد می شود .البته در شیوه های امروزی این
جادو ،عروسک ها پارچه یی و دوختنی هستند و جالب است که موالنا هم از فعل دوختن برای عروسک استفاده می کند .مراسم زخمه زدن به
عروسک به وسیله ی سنجاق « با تغییراتی در تمام آفریقای مرکزی دیده می شود ( » .النته ) 11 : 8811 ،این روش از سال 8151در آفریقا و
آمریکا باب شد و برگرفته از آیین وودو است و امروز به عروسک وودو شناخته می شود .نکته ی عجیب این است که این روش بسیار قبل تر در
سرزمین علم و عرفان یعنی ایران مرسوم بوده و موالنا از آن اطالع داشته است :
سوزن های بوالعجب در دل من خلیده ای لعبت صورت مرا دوخته یی به جادوی
(مولوی ،8828 ،ج )688 : 8
جالل الدین معشوق را که البته در بیت زیر مراد از معشوق ،معشوق ابدی -ازلی است ؛ دارای قدرت جادویی می داند که همچون جادوگری که با
سوزن به فرد مورد نظر آسیب می رساند و اختیار مرگ و زندگی خوبان جهان در دست اوست :
زشتش کنی نغزش کنی بردری از مرگ و سقم پیش تو خوبان و بتان چون پیش سوزن لعبتان
(مولوی ،8828 ،ج )832 : 8
سحر در دین اسالم حرام است .البته این حرمت قطعی نیست « .تعلیم و تعلم سحر کالً حرام نیست بلکه سحرهایی که برای دفع ضررهای دنیوی
یا اخروی می باشد و نیز دفع سحر و ابطال آن ،باز کردن بسته شده ،مجاب کردن کسی که به سحر ادعای نبوت می کند یا قصد فریب مردم و سوء
استفاده از آنان را دارد و آشکار کردن مکر آن ها جایز است و بلکه واجب کفایی است ( » .عربشاهی ) 16 : 8811 ،جالل الدین در بیت زیر به
مسأله ی تحریم سحر اشاره کرده و با دست آویزی به هنر حسن تعلیل ،علت حرمت جادو را استادی معشوقش در سحر می داند .به زبان دیگر
چون معشوقش استاد بی بدیل سحر و وارث علم انبیاست ،حیف است دیگران که دون درجهی او هستند ،دم از سحر و ساحری بزنند :
حیف بود که هر خسی الف زند ز ساحری سحر چرا حرام شد زآنک به عهد حسن تو
(مولوی ،8828 ،ج )681 : 8
تناقضات اندیشه ی جالل الدین آن قدر عجیب است که گاهی در تحلیل ابیاتش با مشکل مواجه می شویم .او در بسیاری از ابیاتش خداوند را
بزرگ تری ن ساحر و صاحب اصلی علم سحر می داند .ولی در ابیات زیر خدا را از هر گونه سحر بری می داند .البته خودش در ادامه چنین توجیه
می کند که سحری که خدا از آن بری ست سحر حرام و جادوی سیاه است .شمس الدین که از حق ،نشان دارد ،می تواند برای دفع شرّ ساحران
شیطانی دست ب ه ساحری ببرد .جالل الدین گره افکنی و گره گشایی را مختص او دانسته و علم جادو را در این دو حوزه ،خالصه می کند .او پا را
فراتر نهاده شمس الدین و هنر جادوی او را ،سحر حالل می داند که در هم پیچاننده ی سحر سامری است :
بر تو حرام نیست که محبوب ساحری شد جادوی حرام و حق از جادوی بری
می بخش و می ربا که همین است داوری می بند و می گشا که همین است جادوی
دریا درون گوهر که کرد باوری دریا بدیده ایم که در وی گهر بود
افسانه گشت بلبل و دستان سامری سحر حالل آمد بگشا پر و بال
(مولوی ،8828 ،ج )688 : 2
سرمه ماده ی ی است که برای بهبود دید چشم به روی مژه ها می کشند .این ماده به خصوص در گذشته خاصیت دارویی و درمانی داشته است .
نوعی از سرمه در دست نهان اندیشان وجود داشته که قدرت جادوی داشت .این سرمه را سرمه ی سلیمانی یا سرمه ی خفا می نامیدند .سرمه ی
خفا ،سرمه یی جادویی است « که چون به چشم خود کشند ،دیگران آن را نبینند و آنان هر چیز و هر کس را بینند ( » .دهخدا ،ذیل واژه ی سرمه
) در ابیات زیر صحبت از سرمه یی به میان آمده که قابلیت هست کردن نیست ها را دارد یعنی چیزهای نادیدنی را در پیش چشم دیدنی می کند.
این ها نشانه جادویی بودن این سرمه است .در اندیشه ی جالل الدین ،سرمه ی خفا باعث ایجاد وهم و خیال می شود به حدی که وهم از عقل
گوی سبقت می رباید :
تمییز کجا ماند در دیده ی انسانی چون سرمه ی جادویی در دیده کشی دل را
www.SID.ir
Archive of SID
هر وهم برد دستی از عقل به آسانی هر نیست بود هستی در دیده از آن سرمه
(مولوی ،8828 ،ج )638 : 8
نظریه و اندیشه ی جادو در پی آن است که برای بشر دام افکنی کرده و او را از مسیر درست منحرف سازد .جالل الدین ،شمس را ساحر توانمندی
می داند که رموز ابطال سحر دنیا در دستان کیمیاگر اوست :
تو همه دام و فنش را به یکی فن بدرانی برود فکرت جادو نهدت دام به هر سو
(مولوی ،8828 ،ج )868 : 2
جالل الدین دل ربایی شمس را جادو و افسون می داند .البته الزم به تأکید است که موالنا مسحوری ست که با کمال میل سحر گشته است .او این
مفهوم را در بیت زیر چنین به نظم می کشد :
چه آتشی و چه دودی چه جادویی چه فسونی دلی زمن بربودی که دل نبود و تو بودی
(مولوی ،8828 ،ج )681 : 2
موالنا در بیت زیر چشم معشوق را جادویی معرفی می کند .این مضمون در ادبیات فارسی و در آثار دیگر شاعران همچون سعدی سابقه داشته
است .دلفریبی چشم معشوق در پیش عاشق آن قدر عمیق است که چنین به ذهن متبادر می شود که قدرت جادویی دارد .در ادامه جالل الدین
معشوق را مخاطب قرار داده و می گوید به دلیل چشمان زیبا و سحرانگیز توست که جادو در اسالم حرام اعالم شده است.
چون نباشد حرام جادویی پیش آن چشم های جادوی تو
(مولوی ،8828 ،ج )63 : 3
شراب لعل شراب سرخ است .البته در ادب فارسی خود لعل هم بعضی اوقات « کنایه از شراب است ( » .دهخدا ،ذیل واژه ی لعل ) جالل الدین از
شرابی سخن به میان می آورد که گره های جادویی مانع جهش پایانی وی را می گشاید .دلیل سرخی این شراب گره گشا می تواند حدیث رکعتان
فی العشق .. .باشد .او شهادت در راه معشوق عالم افروز خود را راه حل پرواز به سوی حق می داند .موالنا از شیوه های معمول ساحران همچون
علم حروف و رمل بیزار است و آن ها را تهدید به اعجاز عصای موسی می کند و معجزه ی موسی را فصل الخطاب طومار بلند ساحری می داند :
شراب لعل پیش آر و گره از پر من بگشا... پر و بالم ز جادویی گره بستست سر تا سر
رها کن تا عصای خود بیندازد کف موسی خموش این بی و این تی را به جادویی مده شکلی
(مولوی ،8828 ،ج )868 : 3
اثرات جادو گاهی چنان است که انسان توانایی تشخیص موقعیت خود را از دست داده و به قول موالنا ،باال و پایین خود را تشخیص نمی دهد .او
برای جادوگران هم طبقه و درجه قایل بوده و می گوید ورای این جادوگران ،جادوگران دیگری هستند که در دل این ها وارد شده و تأثیر می
گذارند .در ابیات زیر به دو کاربرد جادواشاره می شود ،عدم تشخیص کمَ و کیف اشیا و مکان ها ونفوذ در ذهن افراد .جادوگران معموالً با موکَل
قرار دادن جنَی برای شخص مورد هجوم در ذهن او نفوذ کرده و کنترل رفتار و کردار فرد را در دست می گیرند.
تا که باال را ندانند از سفول جادوی کردند چشم خلق را
می کنند اندر دل ایشان دخول جادوان را ،جادوانی دیگرند
(مولوی ،8828 ،ج )868 : 3
مولوی در مثنوی می گوید « :هر که را اسرار حق آموختند /مهر کردند و دهانش دوختند »(مولوی ،8836 ،ج )885 : 8گویا آن چنان اندیشه
اش مست گشته که حاضر است گناه فاش گویی را به دوش کشد ولی راز را با غیر ،مطرح کند .ولی مهر کردن مختص زبان او نیست بلکه در
صورت افشای راز ،جادوی معشوق گوش جهانیان را مهر کرده ،تا دریافته های جالل الدین را اصالً نشنوند :
تا باشم من مجرم تا باشم یازقلو مستست دماغ من ،خواهم سخنی گفتن
گوش همه عالم را بردوزد آن جادو گیرم که بگویم من ،چه سود ازین گفتن؟
(مولوی ،8828 ،ج )888 : 3
زیرا که کار دنیا سحرست و سیمیاست اما دغل بسست ،تو کشتی شناس باش
(مولوی ،8828 ،ج )888 : 3
www.SID.ir
Archive of SID
سحر و جادو در دیوان کبیر ،کاربردهای متنوعی دارد .گاهی معنای علمی داشته و گاهی در معانی غیر علمی و عامیانه مورد استفاده قرار گرفته
است .در برخی موارد هم ،معانی مجازی از آن استنباط می شود .جادو دو شاخه ی متناقض دارد .شاخه ای به پشتوانه ی نیروهای شیطانی به
آزار بندگان مشغول است که جادوی سیاه نام دارد .نظریه و اندیشه ی جادوی سیاه در پی آن است که برای بشر دام افکنی کرده و او را از مسیر
درست منحرف سازد .شاخه ی دیگر که به جادوی سفید معروف است ،جنبه ی الهی جادو می باشد .جادوی سفید برای نجات نوع بشر از شرّ
شیاطین جنّ و انس کابرد دارد.
جالل الدین در بررسی سحر و ساحری به داستان هاروت و ماروت و سلیمان نبی اشاره های زیادی می کند .مضمون داستان هاروت و ماروت از
دست مایه های پرکاربرد موالنا در دیوان کبیر است .جالل الدین ،شمس را فرشته یی می داند که از سوی خدا مفتخر به آموختن علم جادو گشته
و مأمور شده تا با اکسیر عشق جان موالنا را به آتش کشیده و بسوزاند .او هاروت را به جنبه ی خطاکاری اش نمی بیند ؛ بلکه به ویژگی مأموریت
الهی اش و علم جادویی اش می نگرد .به همین دلیل شمس الدین را ،که عاشقانه دوست می دارد ،هاروت ،نام می نهد .
تناقضات اندیشه ی جالل الدین آن قدر عجیب است که گاهی در تحلیل ابیاتش با مشکل مواجه می شویم .او در بسیاری از ابیاتش خداوند را
بزرگ ترین ساحر و صاحب اصلی علم سحر می داند .ولی در جای دیگر خدا را از هر گونه سحر بری می داند .البته خودش در ادامه چنین توجیه
می کند که سحری که خدا از آن بری ست سحر حرام و جادوی سیاه است .شمس الدین که از حق ،نشان دارد ،می تواند برای دفع شرّ ساحران
شیطانی دست به ساحری ببرد .جالل الدین گره افکنی و گره گشایی را مختص او دانسته و علم جادو را در این دو حوزه ،خالصه می کند .او پا را
فراتر نهاده شمس الدین و هنر جادوی او را ،سحر حالل می داند که در هم پیچاننده ی سحر سامری است .
اثرات جادو گاهی چنان است که انسان توانایی تشخیص موقعیت خود را از دست داده و به قول موالنا ،باال و پایین خود را تشخیص نمی دهد .او
برای جادوگران هم طبقه و درجه قایل بوده و می گوید ورای این جادوگران ،جادوگران دیگری هستند که در دل این ها وارد شده و تأثیر می
گذارند .جالل الدین به دو کاربرد جادو اشاره می کند ،عدم تشخیص کمَ و کیف اشیا و مکان ها و نفوذ در ذهن افراد .جادوگران معموالً با موکَل
قرار دادن جنَی برای شخص مورد هجوم در ذهن او نفوذ کرده و کنترل رفتار و کردار فرد را در دست می گیرند.
به طور کلی دنیای سحر و ساحری ،دنیایی گسترده بوده و زوایای پنهانی زیادی در خود دارد .
فهرست منابع
انوری ،حسن ،8818،فرهنگ سخن ،چاپ اول ،تهران :انتشارات سخن. )8
خدیش ،پگاه ، 8813 ،ریخت شناسی افسانه های جادویی ،چاپ ، 8813تهران :علمی و فرهنگی . )6
دهخدا ،علی اکبر ،8836 ،لغت نامه ،چاپ اول از دوره ی جدید ،تهران :دانشگاه تهران. )8
دورانت ،ویل ، 8831 ،تاریخ تمدن ،ترجمه ی احمد آرام ،جلد اول و دوم ،چاپ ششم ،تهران :علمی و فرهنگی . )8
نجم الدین رازی ،ابوبکر بن محمد ، 8838 ،مرصاد العباد ،به اهتمام محمد امین ریاحی ،چاپ پنجم ،تهران :علمی و فرهنگی . )8
مولوی ،جالل الدین ،8836 ،مثنوی معنوی ،به تصحیح محمد استعالمی ،چاپ چهارم ،تهران :زوّار. )2
مولوی ،جالل الدین ، 8828 ،کلیات شمس ،به تصحیح بدیع الزمان فروزانفر ،چاپ سوم ،تهران :امیرکبیر. )3
مصفّی ،ابوالفضل ، 8811 ،فرهنگ اصطالحات نجومی ،چاپ چهارم ،تهران :پژوهشگاه علوم انسانی . )1
النته ،ژاک ، 8811 ،دهکده های جادو ،ترجمه ی مصطفی موسوی ،چاپ اول ،تهران :جاودان خرد. )8
گوهرین ،سید صادق ،8815 ،شرح اصطالحات تصوّف ،جلد پنجم و ششم ،چاپ اول ،تهران :زوار. )85
گلسرخی ،ایرج ، 8833 ،تاریخ جادوگری ،چاپ اول ،تهران :علم . )88
نیکنام عربشاهی ،محمد ، 8811 ،فرهنگ علوم غریبه ،مجموعه ی کتب خطی کهن ،نرم افزار گنج رایگان ،لوح فشرده ی اول. )86
www.SID.ir