You are on page 1of 10

‫‪Archive of SID‬‬

‫سحر حالل (بررسی چیستی سحر در اندیشه ی موالنا)‬

‫رضا اقدامی‪ ،‬تورج عقدایی‪ ،‬دکتر اکرم رحمانی‪ ،‬هاجر خادم‬

‫دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی‪ ،‬دانشگاه آزاد اسالمی واحد زنجان‪ ،‬گروه زبان و ادبیات فارسی‪،‬زنجان‪،‬ایران‪peighamesoroush@yahoo.com .‬‬
‫دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی ‪ ،‬دانشگاه آزاد اسالمی واحد زنجان ‪ ،‬ایران ‪dr_aghdaei@yahoo.com‬‬
‫استادیار و عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی‪ ،‬دانشگاه آزاد اسالمی‪ ،‬واحد رشت‪ ،‬گیالن‪ ،‬ایران‪peighamesoroush@yahoo.com .‬‬
‫دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی‪ ،‬دانشگاه آزاد اسالمی واحد زنجان‪ ،‬گروه زبان و ادبیات فارسی‪ ،‬زنجان‪ ،‬ایران‪khadem2009@yahoo.com.‬‬

‫چکیده‬
‫سحر و جادو از مواردی است که همواره ذهن آدمیان را به خود مشغول می کند ‪ .‬سحر که در علوم غریبه در ذیل عنوان سیمیا می گنجد‪ ،‬علمی است که به‬
‫واسطه ی آن به تصرف در خیال انسان پرداخته و هیجانات متناقض در وی ایجاد می کنند‪ .‬عالمانِ سیمیا را ساحر یا جادوگر می نامند ‪ .‬همان گونه که امروزه‬
‫برای دانشمندان غربی‪ ،‬اثبات شده است‪ ،‬عارفانی همچون موالنا به کمک کشف و شهود روحانی‪ ،‬تجربیاتی فراطبیعی و فراعقلی کسب کرده اند ‪ .‬در دیدگاه عارفان‬
‫به اشتراک گذاری دریافته هاشان‪ ،‬افشای راز بوده و امری قبیح است ‪ .‬امّا جالل الدین بلخی در ال به الی اشعار جوششی خود‪ ،‬گوشه ای از این اسرار را افشا می‬
‫کند ‪.‬‬
‫در مقاله ی حاضر پژوهندگان بر آنند تا با کاوش در دیوان کبیر موالنا‪ ،‬چیستی‪ ،‬خاصیت ‪ ،‬فواید و آسیب های سحر را در اندیشه ی موالنا جالل الدین بلخی‬
‫بررسی و تحلیل کرده و جنبه های مخفی و دور از ذهن این علم را تا حدی آشکار سازند ‪ .‬این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده و شیوه ی گرد آوری‬
‫اطالعات در آن ‪ ،‬کتابخانه ای می باشد‪.‬‬

‫کلید واژه ‪ :‬سحر و جادو ‪ ،‬سیمیا ‪ ،‬دیوان کبیر ‪ ،‬موالنا ‪.‬‬

‫درآمد‬ ‫‪-1‬‬
‫سیمیا‪ ،‬علمی است که به کمک آن‪ ،‬با ایجاد صورت های خیالی‪ ،‬در خیال انسان تصرف کرده و حاالت روحی مختلف از جمله ترس یا لذت ایجاد‬
‫می کنند‪ .‬علمای علم سیمیا ساحرانی هستند که قدرت انتقال روح به بدن دیگری را داشته و چیزهای موهومی به وجود می آورند که حقیقت‬
‫خارجی ندارند ‪.‬‬
‫موضوع علم سیمیا‪ ،‬هماهنگی و خلط « قوای ارادی با قو ای مخصوص مادی است برای دست یابی و تحصیل قدرت در تصرفات عجیب و غریب در‬
‫امور طبیعی که یکی از اقسام آن تصرف خیال مردم است که آن را سحر دیدگان گویند ‪( » .‬عربشاهی‪ ) 18-18 : 8811 ،‬علم سیمیا ارتباط‬
‫مستقیم با سحر و جادو دارد و عالمان این علم در طول تاریخ ساحران و جادوگران بوده اند ‪ .‬به زبان دیگر علم سیمیا در بر گیرنده ی « راز و رمز‬
‫اعداد‪ ،‬دیدن و تصرف موجودات تخیلی‪ ،‬علم خیاالت بوده و در باور قدما‪ ،‬دانشی که بر مبنای آن می توان کارهای خارق العاده انجام داد‪( ».‬انوری‪،‬‬
‫‪ ،8818‬ج‪)8818 :8‬‬
‫در اندیشه ی موالنا سیمیا معادل سحر است ‪ .‬جالل الدین به تعاریف علمی سیمیا توجهی نداشته و تنها به معنای عامی و ساده از آن بسنده می‬
‫کند ‪ .‬البته معنای مورد نظر وی چندان هم ساده نیست‪ .‬او زمانی که از کلمه ی سیمیا استفاده می کند‪ ،‬نوع اعالی سحر مدّنظر اوست ‪ .‬به زبان‬
‫دیگر سحر سیمیایی موالنا‪ ،‬سحری خاص و قوی است ‪ .‬در بیت زیر‪ ،‬او خدا را مخاطب قرار داده و او را نقاش و آفریننده نام می نهد ‪ .‬البته آفریننده‬
‫یی که از چشم ها پنهان است ‪ .‬جالل الدین پنهان بودن خدا از چشم بشر را ساحری در معنای مثبت می داند ‪ .‬آفریدگار جهان در بینش مولوی‪،‬‬
‫بزرگترین ساحر است که سحر اصیل در نزد اوست ‪ .‬او اندیشه یا به بیان برتر‪ ،‬نظریه یی را در این بیت به صورت نهانی عرضه می دارد ‪ .‬جالل الدین‬
‫بر این باور است که خدا در همه جا هست ولی به دلیل سحر الهی است که ما توان دیدار او را نداریم ‪ .‬این نظریه بنیان نظریات غربی ها با عنوان‬
‫جهان چند بعدی است ‪ .‬همان طور که در فصول گذشته به اختصار درباره ی آن صحبت شد‪ ،‬آن چه که امروزه نظریه ی فیزیک کوانتوم می نامند‪،‬‬
‫توسط موالنا در قرن هفتم بیان شده بود ‪ .‬آلبرت اینشتین در نظریه ی ذره یا ریسمان که حداقل مقدار موجود در جهان آفرینش است‪ ،‬برای یک‬
‫ریسمان ‪ 62‬بعد در نظر می گیرد ‪ .‬البته این مباحث بسیار گسترده بوده و خارج از حوصله ی این مقاله است ‪ .‬جهان چند بعدی به این معناست که‬
‫ما‪ ،‬انسان ها در بعدی از ابعاد زندگی می کنیم و به دلیل وجود موانعی که با توجه به ادبیات عرفانی می توان آن ها را حجاب نامید‪ ،‬از ابعاد دیگر‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫غافل ب وده و دانشی نسبت به آن ها نداریم ‪ .‬این نظریه می تواند اندیشه ی جالل الدین راجع به وجود خدا در همه جا و عدم رویت آفریدگار توسط‬
‫انسان را تا حدی پوشش دهد ‪ .‬حال اگر از نظریات امروزی چشم پوشی کنیم و صرفاً اندیشه های ناب و تجربیات غریب موالنا را مورد بررسی قرار‬
‫دهیم ‪ .‬سحری که مدّنظر اوست حجابی مادی است که انسان را مسخّر خود کرده است و انسان باید با سیر درجات کمال به دیدار معبود نایل آید ‪.‬‬
‫زهی چشم بند و زهی سیمیا‬ ‫تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم‬
‫زهی کیمیا و زهی کبریا‬ ‫تو را عالمی غیر هجده هزار‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)888 : 8‬‬
‫برطبق روایات‪ ،‬خداوند هجده هزار عالم آفریده است ‪ .‬جالل الدین در غزلی (غزل شماره ی ‪ )6818‬هجده هزار عالم را به دو قسمت جماد و آگاهی‬
‫تقسیم کرده و خرد جمعی و فردی را منشعب ا ز این دریای آگهی می داند ‪ .‬این طبقه بندی عوالم از طبقات مختلف عالم ارواح سرچشمه گرفته و‬
‫تا طبقات فرودین عالم اجسام ادامه پیدا می کند ‪ .‬آفریدگار « دنیا و آخرت و ملک و ملکوت و در هر عالمی صنفی از مخلوقات آفریده است‪،‬‬
‫روحانی و جسمانی و از هر صنف انواع مختلف آفریده و در هر یک خاصیتی دیگر نهاده ‪( » .‬نجم الدین رازی‪ ) 88 : 8838 ،‬موالنا معتقد است که‬
‫غیر از هجده هزار عالم معروف که کهکشان ما‪ ،‬نقطه ی کوچکی در یکی از این عوالم است‪ ،‬عالم دیگری وجود دارد ‪ .‬این عالم که به دلیل شگفتی‬
‫فراوان به اعتقاد او نشان برتری از عظمت خداوند است‪ ،‬دست مایه ی کیمیاگری قابل بوده و ویژگی های برتری در آن نهفته است‪.‬‬
‫جالل الدین در بیتی روش عملیاتی دنیا را سحر و سیمیا می داند ‪ .‬دنیا همیشه در چشم اولیای خدا پست و بی ارزش بوده است ‪ .‬موالنا نیز با‬
‫همین دید به دنیا می نگرد و در ذمّ دنیا لقب ساحری به او می دهد ‪ .‬زیرا که بزرگترین روش دنیا برای نوع بشر فریبندگی است ‪ .‬جالل الدین‬
‫تمثیلی را مطرح می کند و دنیا را همچون کهربا می داند ‪ .‬کهربا ماده ی سقزی زرد رنگی است ک ه از زمین استخراج می شود و وقتی « آن را‬
‫مالش دهند اجسام سبک را جذب می کند و به همین جهت است که کهربا و کاهربا نامیده می شود ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی کهربا ) موالنا انسان‬
‫هایی که فریفته ی دنیا می شوند همچون کاه‪ ،‬سبک و بی مایه می داند و به اعتقاد او بدین جهت است که جذب دنیا می شوند ‪ .‬در مقابل واصالن‬
‫درگاه حق و انسان های کامل را گندم های پر مغزی می داند که هیچ کهربایی در جهان توان ایجاد انحراف در مسیرشان به سوی حق ندارد ‪:‬‬
‫زیرا که کار دنیا سحرست و سیمیاست‬ ‫اما دغل بسیست‪ ،‬تو کشتی شناس باش‬
‫گندم که مغز دارد‪ ،‬فارغ ز کهرباست‬ ‫دنیا چو کهرباست و همه که رباید او‬
‫(مولوی‪ ،1131 ،‬ج ‪)141 : 7‬‬
‫‪ 1-1‬سحر و جادو‬
‫همان طور که پیش از این گفته شد‪ ،‬سیمیا به مجموعه ی علومی گفته می شود که به سحر و جادو منتج می شود ‪ .‬در تخیّل انسانها‪ ،‬جادو به‬
‫ترفندهایی گفته میشود که در داستانها برخی افراد انجام داده و (به گفته داستانسراها)‪ ،‬میتوانند از طریق این ترفندها قوانین طبیعت را زیر پا‬
‫گذاشته و کارهایی خارقالعاده بروز دهد‪ .‬به فردی که عمل سحر و جادو انجام می دهد ساحر و جادوگر گفته میشود ‪ .‬در داستانها‪ ،‬جادوگران‬
‫میتوانند افراد را طلسم کنند‪ ،‬جادوهای دیگر را خنثی کنند و در شکل و ظاهر افراد و اجسام تغییر به وجود بیاورند‪ .‬در تخیالت داستانسرایان‪،‬‬
‫جادوگران معموال این کارها را با خواندن ورد‪ ،‬کمک گرفتن از نیروهای فراطبیعی‪ ،‬استفاده از ترکیبی از اجسام و یا تهیه آشهایی مرموز انجام‬
‫میدهند‪.‬‬
‫سحر و جادو به نوشته‪ ،‬کالم و یا عملی که با دست آویزی به آن‪ ،‬فرد بتواند بدون مباشرت به جسم یا روح فرد دیگر آسیب برساند ‪ .‬به عنوان مثال‬
‫فرد مسحور « می بیند تمام اتاق را آب فراگرفته و کشتی ها در آن جریان دارند و او غرق می شود » (عربشاهی‪ )33 : 8811 ،‬و می میرد ‪ .‬ساحران‬
‫با آمیختن نیروهای زمینی به نیروهای فرازمینی یا به زبان دیگر آسمانی کارهای خارق العاده یی انجام می دهند ‪.‬‬
‫دنیای سحر و جادو دنیایی پیچیده و گسترده است که به دلیل پنهانی بودن این علوم دریافت کامل آن کاری بس دشوار‪ ،‬خطرناک و زمان بر است‪.‬‬
‫سحر و جادو و راه های مقابله با آن معموالً از علومی است که علمای ادیان علی الخصوص اسالم با آن آشنایی داشته و دارند‪ .‬سحر و جادو به دو‬
‫گروه اصلی که همیشه در جنگ هستند‪ ،‬تقسیم می شود‪ .‬این دو گروه جادوی سیاه و جادوی سفید نام دارند ‪ .‬جادوی سیاه جنبه ی شیطانی‬
‫جادوست که توسط شیطان و عوامل آن به بشر آموزش داده شده و تنها برای آسیب رساندن به نوع بشر کاربرد دارد ‪ .‬در آیین اسرارآمیز جادوی‬
‫سیاه نیروهای دوزخی توسط جادوگر سیاه فراخوانده شده و به خدمت در می آیند ‪ .‬جادوگر سیاه با نیروهای شیطانی معامله می کند ‪ « .‬او داناست‬
‫و روح خود را به بهای گزاف می فروشد ‪( » .‬گلسرخی‪)888 : 8833 ،‬‬
‫این دیدگاه در نگاه کالن با شیطان پرستی در ارتباط بوده و در عمل جادوگران سیاه‪ ،‬پرستندگان لوسیفر هستند‪ .‬نقطه ی مقابل جادوی سیاه‪،‬‬
‫جادوگران سفید هستند که وظیفه ی نجات انسان ها را بر عهده دارند‪ .‬معموالً جادوگران سفید در زمره ی ادیان الهی فعالیت می کنند ‪ .‬مغ ها‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫جادوگران سفیدی هستند « که به غور و تأمّل در طبیعت‪ ،‬بیش از شگفتی ها عالقمند هستند و با همین تأمالت قادرند در چیزهایی که برای‬
‫دیگران عادی و آشناست‪ ،‬نیروهای فعالی را کشف نمایند ‪( » .‬همان ‪)823 :‬‬
‫با بررسی دیوان کبیر می توان آرای جالل الدین پیرامون پدیده ی سحر را دریافت‪ .‬در ادبیات فارسی ازکلمه ی جادو به معانی مختلفی استفاده‬
‫شده است‪ .‬موالنا جالل الدین نیز در آثار خود به دفعات از این لغت استفاده نموده است ‪ .‬این مفهوم در دیوان کبیر به چند تعبیر استنباط شده‬
‫است ‪.‬‬
‫‪ 8-8-8‬جادو و سحر در معنای علمی و غالب ‪:‬‬
‫سحر و جادو در ادبیات فارسی به دلیل غلبه ی جنبه ی هنری و شعری‪ ،‬معانی مختلفی را در خود جای داده است ‪ .‬جالل الدین هم از این قاعده‬
‫مستثنی نبوده و جادو را با معانی گوناگون به کار برده است ‪ .‬یکی از این معانی‪ ،‬استعمال کلمه ی جادو در معنای علمی و مصطلح آن است ‪ .‬یعنی‬
‫جادو با تمام ویژگی هایی که در سطور پیشین ذکر شد‪ .‬البته با این تفاوت که توضیح این مفهوم در دیوان کبیر بر عهده ی جالل الدین بلخی بوده‬
‫و نظریات او حول محور سحر و جادو بیان می شود ‪.‬‬
‫بینش موالنا نسبت به جادو شامل ویژگی هایی می شود که در ابیات گوناگون به آن ها اشاره می کند ‪ .‬جادوگران به وسیله ی جادو آسیب هایی‬
‫وارد می آورند ‪ .‬یکی از این آسیب ها فراموشی های لحظه یی و عجیب است ‪ .‬در بیت زیر گنده پیر کابلی‪ ،‬استعاره از دنیاست‪ .‬همان طور که پیش‬
‫از این گفته شد‪ ،‬دنیا در دیدگاه موالنا ساحری تواناست‪ .‬او سحر دنیا را‪ ،‬الهی نمی بیند و به زبان دیگر از آن جایی که دنیا عاملی برای انحراف‬
‫انسان ها از حرکت به سوی خداست‪ ،‬عاملی شیطانی محسوب شده و حادوی سیاه به حساب می آید‪:‬‬
‫آن گنده پیر کابلی صد سحر کردت از دغا‬ ‫آوارگی نوشت شده خانه فراموشت شده‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)88 : 8‬‬
‫یکی از مضامینی که جالل الدین در اشعارش بارها بدان اشاره کرده است‪ ،‬داستان دینی اساطیری گوساله ی سامری است‪ .‬سامری «نام او موسی بن‬
‫مظفر‪ ،‬قریب و مهتر موسی علیه السالم بود و او گوساله یی زرین‪ ،‬مرصع به جواهر ساخته و خاک نعل براق جبرئیل علیه السالم که در روز غرق‬
‫فرعون به دست آورده بودند در اندرون آن دمیده هر چه بانگی که مالیم گاو است پس گفت آنچه گفت و بدین احتیال نه و نیم سبط گوساله‬
‫پرست شدند‪( » ...‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی سامری) نکته یی که در این داستان نهفته است و تأکیدی بر موضوعات همانند بوده‪ ،‬خاصیّت جادویی خاک‬
‫نعل مرکب جبرئیل است ‪.‬‬
‫با توجه به مطالب گفته شده در صفحات گذشته‪ ،‬در بینش موالنا خدا‪ ،‬بزرگترین ساحر است و این خاصیت جادویی در تمام آفرینش وجود دارد ‪.‬‬
‫اسب جبرئیل که بر عرش خدا قدم نهاده‪ ،‬به مرکز سحر الهی بسیار نزدیک بوده‪ ،‬پس خاک نعل او خواص اکسیری و جادویی دارد ‪ .‬البته به دلیل‬
‫استفاده از ابزار ماوراءالطبیعه در جریان گوساله ی سامری کار موسی بن مظفر جادوگری محسوب شده است ‪:‬‬
‫به رشک آری تو سحر سامری را‬ ‫که باقی غزل را تو بگویی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)21 : 8‬‬
‫در ادبیات فارسی مراد از شش جهت‪ « ،‬اطراف عالم که مشرق و مغرب و جنوب و شمال و تحت و فوق است‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی شش جهت )‬
‫به زبان دیگر شش جهت‪ ،‬تمام عالم یا دنیا می باشد‪ .‬به عقیده ی موالنا دنیا همچون گوساله ی سامری بوده و دل بستن به آن کفر است و نباید به‬
‫زرق و برق دنیا توجه کرد ‪:‬‬
‫گاوکان بر بانگ زر مستان سحر سامری‬ ‫شش جهت گوساله یی زرین و بانگش بانگ زر‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)888 : 2‬‬
‫مشتری بزرگترین سیاره ی منظومه ی شمسی و در اعتقاد نجوم احکامی سعد اکبر است ‪ .‬از روزهای هفته پنجشنبه به مشتری منسوب است ‪« .‬‬
‫مشتری در اسطوره ها و نزد شاعران کهن خدای خدایان محسوب شده است ‪ .‬او پدر خود‪ ،‬زحل را از فرمان روایی جهان خلع کرد و بدون رقیب‬
‫سلطنت جهان را به خود اختصاص داد‪( » .‬مصفّی‪)382 : 8811 ،‬‬
‫مشتری در ادبیات فارسی قاضی فلک نامیده شده و از اهمیت و اعتبار باالیی برخوردار است ‪ .‬جالل الدین دویست سیاره همچون مشتری را از روی‬
‫مانند ماه معشوق خود مست می داند ‪ .‬او اعتبار معشوق خود را باالتر برده و یک غمزه ی او را چندین برابر سحر سامری می داند ‪:‬‬
‫غمزه ی او سحر دو صد سامری‬ ‫از مه من مست دو صد مشتری‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)88 : 3‬‬
‫موالنا در غزلی که ابیاتی از آن در زیر آورده شده است به توهم ایجاد شده توسط سحر اشاره می کند ‪ .‬توهم حاصل از جادو‪ ،‬در نظر فرد جادو‬
‫شونده باعث می شود چیزهایی به جای آنچه باید ببیند‪ ،‬دیده شوند ‪ .‬به زبان دیگر فرد‪ ،‬چنان می اندیشد که ظاهر اشیا و موجودات تغییر کرده‬
‫است ‪.‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫در ابیات زیر جادوگر شیری را در نظر‪ ،‬آهو نشان داده یا فرد مورد هجوم را به دو بینی دچار کرده است ‪ .‬فرد چیزهایی می بیند که در واقعیت‬
‫متفاوت بوده و باعث عکس العمل نامناسب او خواهد شد ‪ .‬بنابراین به واسطه ی این جادو‪ ،‬جان شخص به خطر خواهد افتاد ‪:‬‬
‫شیری بنموده آهوی را‬ ‫ای سخت گرفته جادوی را‬
‫در دیده نهاده یی دوی را‬ ‫از سحر تو احولست دیده‬
‫کی یافت ترنج آلوی را‬ ‫بنموده یی از ترنج آلو‬
‫بنموده ز گندمی جوی را‬ ‫سحر تو نموده بره را گرگ‬
‫طومار خیال منطوی را‬ ‫منشور بقا نموده سحرت‬
‫از سحر تو جاهل غوی را‬ ‫پر باد هدایتست ریشش‬
‫ای ترک نموده هندوی را‬ ‫سوفسطاییم کرد سحرت‬
‫پیالن تهمتن قوی را‬ ‫چون پشه نموده وقت پیکار‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)38 : 8‬‬
‫جالل الدین در جاهای دیگر هم به این توهم دیداری اشاره می کند ‪ .‬این توهمات حاصل از سحر و جادو و تاثیرات آن بر حواس پنچ گانه فرد است‬
‫به گونه یی که فرد چیزهای عادی که به راحتی دیده می شوند را نمی بیند ولی چیزهای که به سختی دیده می شوند را می بیند‪ .‬به زبان دیگر‬
‫جادوگر با دست آویزی به روش هایی‪ ،‬راه حقیقت را بر حواس بشر می بندد‪ .‬معموالً در گذشته امور عجیب که با علم و دانش فرد تطابق نداشت‬
‫ماورایی خوانده می شد‪ .‬البته به غیر از استثنائاتی که وجود دارد حق با آنها بود‪.‬‬
‫که چشم بند کند سحرهاش بینا را‬ ‫کجاست کان شه ما نیست لیک آن باشد‬
‫میان روز و نبینی تو شمس کبری را‬ ‫چنان ببندد چشمت که ذره را بینی‬
‫میان بحر و نبینی تو موج دریا را‬ ‫ز چشم بند ویست آنک زورقی بینی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)883 : 8‬‬
‫موالنا خود را جادوگر معرفی کرده و عدم آگاهی فرد مورد نظر از موقعیت جسمی و ذهنی را از اثرات جادوی خود می داند ‪ .‬مسأله ی دیگری که‬
‫جالل الدین از روش های جادوگری می داند‪ ،‬مقابله با چشم زخم است‪ .‬چشم زخم « آزار و نقصانی است که به سبب دیدن بعضی از مردم و تعریف‬
‫کردن ایشان کسی را و چیزی را به هم رسد و عرب العین الالمه خوانند ‪( ».‬عربشاهی‪)85 : 8811 ،‬‬
‫او برای مقابله با چشم زخم به صورت آن شخص ضربه یی زده و با آزرده کردن او باعث دفع اثر چشم زخم می شود‪ .‬این ترفند هنوز هم به گونه‬
‫یی بین مردم باقی مانده است ‪ .‬به عنوان مثال وقتی فردی وسیله ی نقلیه ی تازه می خرد‪ ،‬حیوانی قربانی کرده و خون آن را به قسمت هایی از آن‬
‫می مالد‪ .‬این مساله از لحاظ روانشناسی روی مخاطب اثر گذاشته و ذهن فرد را از روی خودروی نو به قسمت خونی منحرف می سازد و مانع اثر‬
‫اشعه ی ساطع شده ازچشم می شود‪ .‬بنابراین با این روش به نوعی از پدیده ی چشم زدن در امان می ماند ‪:‬‬
‫جادوم من جادوی کردم تو را‬ ‫با منی وز من نمی داری خبر‬
‫گوش مالیدم بیازردم تو را‬ ‫تا نیفتد بر جمالت چشم بد‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)885 :8‬‬
‫نکته ی مهمی که موالنا در بیتی به آن اشاره می کند‪ ،‬مسأله ی بستن چشم هنگام ساحری است ‪ .‬ساحر یا جادوگر برای افزایش تمرکز و استفاده‬
‫از نیروهای ذهنی خود‪ ،‬معموالً چشمان خود را می بندد ‪ .‬به همین دلیل است که چشم بندی معادل جادوگری است ‪ .‬جالل الدین در بیت زیر هم‬
‫خودش را جادوگر خطاب می کند ‪:‬‬
‫چشم بستم جادوی کردم تو را‬ ‫با منی وز من نمی داری خبر‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)885 : 8‬‬
‫در طول تاریخ مسأله ی جادوی سفید (الهی) و مقابله با جادوی سیاه(شیطانی) بر عهده ی ادیان الهی بوده است‪ .‬یکی از پیامبران الهی که بخشی از‬
‫دوره ی پیغام رسانی خود را به درگیری با ساحران مشغول بوده‪ ،‬موسی‪ ،‬کلیم اهلل است ‪ .‬موسی از دو کلمه ی سریانی مو به معنای تابوت و سی به‬
‫معنای آب مشتق شده است‪ .‬داستان زندگی موسی بسیار عجیب بود؛ فردی خاص‪ ،‬با روحیات غریب ‪ .‬او پیامبر قوم یهود (بنی اسراییل) بود‪ « .‬در‬
‫تاریخ قدیم یهود دالیل فراوانی است که ازمار پرستی آن قوم حکایت دارد ‪( » .‬دورانت‪ ،8831 ،‬ج‪) 826 : 8‬‬
‫فرعون به کمک ساحران‪ ،‬مارهایی را از سیماب خلق می کردد و با آن مردم را می فریفت ‪ .‬موسی به امر پروردگار « عصای خود را انداخت و عصا به‬
‫صورت اژدهایی بزرگ درآمد و همه ی آثار جادوان فرعون را بلعید ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی موسی ) البته مردم به دلیل برتری سحر موسی بر‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫جادوی ساحران‪ ،‬از او پیروی کردند و همواره « موسی و هارون را جادوگر و مروج غیب گویی و سحر می دانسته اند ‪( » .‬دورانت‪ ،8831 ،‬ج‪826 : 8‬‬
‫)‬
‫جالل الدین در بیت زیر برای عصای موسی قابلیت جادویی (جادوی سفید) قایل شده است ؛ که باید طلسم شکنی کرده و گره افکنده شده بر زبان‬
‫ها را بگشاید ‪ .‬یکی دیگر از اثرات سحر و جادو بر انسان بند آوردن زبان است ‪ .‬موالنا با صراحت به تأثیر جادو در بستن زبان و جلوگیری از سخن‬
‫گفتن اشاره می کند‪ .‬نکته ی جالبی که در این بیت نهفته است و شاید در اندیشه ی موالنا هم حضور داشته باشد‪ ،‬این است که موسی در تکلّم‬
‫مشکل داشته است‪ .‬در قرآن از زبان موسی آمده است که ‪ « :‬واحلل عقده من لسانی » ( سوره ی طه‪ ،‬آیه ی ‪ ) 63‬او از خدا می خواهد که لکنت‬
‫زبان او را بر طرف کند ‪ .‬حاال با توجه به بیت موالنا‪ ،‬جالب است کسی که خود مشکل تکلم دارد‪ ،‬با قدرت جادوی الهی می تواند سحر گره زبان را‬
‫خنثی سازد ‪:‬‬
‫تو چون عصای موسی بگشا برو زبان ها‬ ‫ور جادویی نماید بندد زبان مردم‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)888 : 8‬‬
‫عالیمی از قبیل دگرگونی حال در نیمه شب‪ ،‬سر به دیوار زدن‪ ،‬دردی بی درمان که طبیبان از درمانش وامی مانند‪ ،‬از خواب و خوراک افتادن‬
‫مربوط به جن زدگی است ‪ .‬در اندیشه ی موالنا چنین بیماری یی فرا زمینی است ‪.‬در ابیات زیر اطرافیان بیمار با دیدن عالیم فوق‪ ،‬همان طور که‬
‫در گذشته معمول بود‪ ،‬سراغ جن گیر و جادوگر رفته ولی نتیجه نمی گیرند و دست به دامان خدا می شوند ‪ .‬ندا می آید که این بیماری‪ ،‬بیماری‬
‫عشق است و با جادو و افسون درمان نمی شود‪ .‬در بینش جالل الدین درمان بیماری های العالج روحی و جن گیری به عنوان یکی دیگر از وظایف‬
‫حیطه ی جادوگری بوده است ‪:‬‬
‫تا روز بر دیوار ما بی خویشتن سر می زده است‬ ‫آن خواجه را از نیم شب بیماری یی پیدا شده است‬
‫دم های او سوزان شده گویی که در آتشکده است‬ ‫چرخ و زمین گریان شده وز ناله اش ناالن شده‬
‫چاره ندارد در زمین کز آسمانش آمده است‬ ‫بیماری یی دارد عجب نی درد سر نی رنج تب‬
‫دستم بهل دل را ببین رنجم برون قاعده ست‬ ‫چون دید جالینوس را نبضش گرفت و گفت او‬
‫زین واقعه در شهر ما هر گوشه یی صد عربده ست‬ ‫صفراش نی سوداش نی قولنج و استسقاش نی‬
‫کاین عشق اکنون خواجه را هم دایه و هم والده ست‬ ‫نی خواب او را نی خروش از عشق دارد پرورش‬
‫نی خون کس را ریخته ست نی مال کس را بستدست‬ ‫گفتم خدایا رحمتی کآرام گیرد ساعتی‬
‫کاندر بالی عاشقان دارو و درمان بی هدست‬ ‫آمد جواب از آسمان کو را رها کن در همان‬
‫کان جا که افتادست او نی مفسقه نی معبده ست‬ ‫این خواجه را چاره مجو بندش منه پندش مگو‬
‫خاموش کن افسون مخوان نی جادوی نی شعبده ست‬ ‫تو عشق را چون دیده یی از عاشقان نشنیده ای‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)88 : 8‬‬
‫جالل الدین در اشعارش بسیار به داستان هاروت و ماروت اشاره کرده است ‪ .‬این دو نام مخاطبان را با سحر‪ ،‬منشأ و محل آن آشنا می کند و‬
‫مفسران از رهگذر این نام ها‪ ،‬بهانه ی ورود به مبحث جادو و جادوگری را می یابند و اطالعات خوبی به خواننده می دهند ‪.‬‬
‫دین اسالم به جادوگری باور دارد‪ .‬بنا به گفته قرآن در سوره ی بقره جادوگری توسط شیاطین از زمان حضرت سلیمان رواج یافت چنان که‬
‫شیاطین برای اختالف و جدایی انداختن و بروز انواع فتنهها به مردم جادو را آموزش میدادند ‪ .‬خداوند دو ملک به نامهای هاروت و ماروت را مامور‬
‫ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم یاد دهند ‪ .‬خداوند درباره جادو میفرماید‪« :‬آنچه مردم می آموختند (از سحر) به آنها زیان می رسانید‪ ،‬نه‬
‫سود‪( ».‬سوره ی بقره‪ ،‬آیه ی ‪ ) 856‬ولی این دو فرشته منحرف شده و برای تنبیه در چاهی در بابل آویخته شده اند‪ .‬در گذشته های دور سرزمین‬
‫بابل‪ ،‬زیست گاه ساحران بوده است ‪ .‬هیچ تمدنی به مانند بابل غرق در سحر و ساحری نبوده اند ‪ « .‬بیشتر نوشته های بابلی که از کتاب خانه ی‬
‫آسوربانی پال به دست آمده‪ ،‬نسخه های سحری است که برای بیرون راندن اجنه و شیاطین‪ ،‬پرهیز کردن از گزند آن ها و پیش گویی و غیب گویی‬
‫به کار رفته است ‪ ...‬هیچ فرد بابلی یی به کار مهمی اقدام نمی کرد‪ ،‬مگر آن که کاهنی یا جادوگری طالع وی را بخواند و تکلیف او را معین کند ‪» .‬‬
‫( دورانت‪،8831 ،‬ج‪ ) 613 : 8‬این درگیری شدید با نیروهای شیطانی در سرزمین بابل‪ ،‬عامل اصلی ارسال دو فرشته برای کمک رسانی بود ‪ .‬کلمه‬
‫ی نیاساید در بیت زیر به آویخته شدن هاروت و ماروت در چاه اشاره دارد ‪:‬‬
‫تا جان نشود جادو جایی بنیاساید‬ ‫جز تا به چه بابل او را نبود منزل‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)88 : 8‬‬
‫مضمون داستان هاروت و ماروت از دست مایه های پرکاربرد موالنا در دیوان کبیر است ‪ .‬در بیت زیر جالل الدین خدا را مخاطب قرار داده و شمس‬
‫را فرشته یی می داند که از سوی خدا مفتخر به آموختن علم جادو گشته و مأمور شده تا با اکسیر عشق جان موالنا را به آتش کشیده و بسوزاند ‪.‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫در بیت زیر جالل الدین هاروت را به جنبه ی خطاکاری اش نمی بیند ؛ بلکه به ویژگی مأموریت الهی اش و علم جادویی اش می نگرد ‪ .‬به همین‬
‫دلیل شمس الدین را‪ ،‬که عاشقانه دوست می دارد‪ ،‬لقب هاروت بر او می نهد ‪:‬‬
‫ز آنم چنین می سوختی تا شمع تاریکی شوم‬ ‫هاروتی ای افروختی پس جادویش آموختی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)832 : 8‬‬
‫همان طور که پیش از گفته شد‪ ،‬هاروت و ماروت فریفته ی دنیا گشته و منحرف شدند ‪ .‬فریبندگی دنیا آن قدر زیاد است که فرشته های فرستاده‬
‫ی خدا را هم اسیر خود می کند ‪ .‬جالل الدین از دنیای فریبا می نالد و آن را دغل کار غدّار می داند ‪ .‬سحر دنیا بسیار قوی است به گونه یی که‬
‫صد ها فرشته ی دیگر هم اگر به زمین بیایند محکوم به همین سرنوشت هستند ‪ .‬موالنا عاجزانه برای رهایی از وسوسه ی دنیا درخواست یاری می‬
‫کند ‪ .‬او به دنیا لقب سحاره به معنی افسونگر و ساحر می باشد ‪:‬‬
‫سر من در سر این عالم غداره مکن‬ ‫ز دغل عالم غدار دو صد سر دارد‬
‫مر مرا بسته این جادوی سحاره مکن‬ ‫صد چو هاروت و چو ماروت ز سحرش بسته ست‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)668 : 8‬‬
‫هاروت و ماروت « در سحر آموزی‪ ،‬حیله گری‪ ،‬عصیان و غرور در ادبیات پارسی و تازی مثل گردیدند ‪ .‬شعرای بزرگ ما‪ ،‬هر یک به جهت مقصودی‬
‫بدین داستان اشارت کرده اند و عرفای ایران‪ ،‬این حکایت را تشبیه و رمز و کنایتی از جهان معنی گرفته اند ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی هاروت ) به هر‬
‫حال راهی جز هدایت الهی برای مقابله با جادوی سیاه وجود ندارد و فلسفه ی ارسال هاروت و ماروت نیز همین بوده است ‪ .‬جالل الدین در بیت‬
‫زیر‪ ،‬خود را در مقابل سحر ناتوان دیده و از هاروت و ماروت که فرستادگان جادو آموخته ی الهی هستند‪ ،‬یاری می طلبد ‪:‬‬
‫هال هاروت و ماروتم بیاموزید جادویی‬ ‫زغمزه تیراندازش کرشمه ساحری سازش‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)681 : 8‬‬
‫به دلیل حضور این دو فرشته ی سحر دان در چاه بابل‪ ،‬این چاه پر از سحر است ‪ .‬ولی جالل الدین در بیت زیر با حسن تعلیل‪ ،‬چشم سحرانگیز‬
‫معشوق را دلیل سحرآمیزی چاه بابل می داند ‪ .‬در عین حال عالقه یی به سحر حرام ندارد و تأکید دارد که مراد از سحر در اندیشه ی او سحر بیان‬
‫و کالم زیبای شمس الدین است که خاصیت جادویی دارد ‪:‬‬
‫سحری بکن حاللی در چاه بابلم نه‬ ‫از چشم توست جانا پر سحر چاه بابل‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)828 : 8‬‬
‫نیروهای شیطانی و جادوی سیاه تنها زمانی عرصه ی ظهور و خودنمایی پ یدا می کنند که فرد از یاد خدا غافل شده باشد‪ .‬در اندیشه ی جالل‬
‫الدین‪ ،‬وقتی جایی نام خدا برده شود جادو بی اثر خواهد شد‪ .‬البته این مساله شرایط و ضوابط خاص خود را دارد ‪:‬‬
‫سحر اثر کی کند ذکر خدا می رود‬ ‫گفتم جادو کسی سست بخندید و گفت‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)658 : 6‬‬
‫خداوند با تکمیل دین بشر به وسیله ی دین اسالم‪ ،‬رموزی را درکتاب آسمانی خود برای دفع شعر « نفاثات فی العقد » ( سوره ی فلق‪ ،‬آیه ی ‪) 8‬‬
‫قرار داده است ‪ .‬آن چه که از متن قرآن و تفاسیر و روایات بر می آید‪ ،‬قرائت سوره هایی مثل ناس و فلق در مبارزه با شیطان و نیروهای شیطانی و‬
‫جادوی سیاه بسیار مؤثر می باشد‪ .‬در این بیت موالنا به اثر ماورایی این دو سوره اشاره می کند ‪:‬‬
‫چونک سرسبز شدی جمله گل و ریحان بین‬ ‫سحر کرده ست تو را دیو همی خوان قل اعوذ‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)685 : 8‬‬
‫در جادوگری گره افکندن درکارها به وسیله ی موکل‪ ،‬اوراد و دعا انجام می شود‪ .‬با توجه به تحقیقات میدانی اکثر دعاها و اورادی که دعانویسان در‬
‫چند قرن اخیر از آن بهره می برند‪ ،‬به زبان عبری است و اغلب از عزازیل و ابلیس برای پیش برد هدف خاص استمداد می کنند‪ .‬جالل الدین در‬
‫بیت زیر قدرت جادویی چشم معشوق را در خنثی سازی اثر گره افکنی جادوگران‪ ،‬مطرح می کند ‪:‬‬
‫زسحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد‬ ‫دلم هزار گره داشت همچو رشته ی سحر‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)682 : 6‬‬
‫سحر در اسالم حرام است ‪ .‬به شعر که سحری حکمت آموز و پند آمیز است‪ ،‬سحر حالل گفته می شود ‪ .‬شعر به دلیل جنبه هنری و ظرافت خاصی‬
‫که دارد و در اغلب اوقات از ناخودآگاه افرادسرچشمه می گیرد‪ ،‬خواص و تأثیرات جادویی دارد ‪ .‬به زبان دیگر بسیاری از حرف هایی را که اگر با‬
‫زبان عادی مطرح شود تأثیری بر افراد نخواهد گذاشت‪ ،‬با زبان شعر تأثیر خود را می نهد ‪:‬‬
‫کای فتنه ی جادویان ای سحر حاللت خوش‬ ‫تبریز بگو آخر با غمزه ی شمس الدین‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)18 : 8‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫یکی از توانایی های جادوگران‪ ،‬رفتن از جایی به جای دیگر با سرعت بسیار زیاد است ‪ .‬این جابجایی سریع به تحقیق‪ ،‬همان است که در عرفان طی‬
‫االرض نامیده می شود ‪ .‬طی االرض « نوعی کرامت است که به جای گام برداشتن و رفتن‪ ،‬زمین در زیر پای آدمی به تندی پیچیده شود و او به‬
‫مقصد خویش هر چند دور باشد در مدتی بسیار کم برسد ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی طی االرض ) البته در افسانه ها منقول است که‪ ،‬جادوگران برای‬
‫جابجایی از جارو‪ ،‬قالیچه یا وسایل دیگر استفاده می کردند ‪ .‬نمونه ی مشهور این روش‪ ،‬پرواز قالیچه ی سلیمان نبی ست که در قرآن بدان اشاره‬
‫شده است ‪ « .‬اشیای سلیمانی شامل قالیچه‪ ،‬عصا‪ ،‬انبان‪ ،‬انگشتر‪ ،‬شاخ نفیر‪ ،‬دانه ی حضرت سلیمان‪ ،‬کشکول‪ ،‬سغره و عرقچین ‪ .‬این ها در افسانه‬
‫های ما از مهم ترین اشیای جادویی هستند که همگی به حضرت سلیمان منسوبند و عملکردهایی متفاوت دارند ‪( » .‬خدیش‪ ) 88 : 8813 ،‬خدا در‬
‫قرآن می فرماید ‪ « :‬باد را مسخر سلیمان کردیم‪ ،‬بامدادان یک ماهه راه می رفت و شبانگاه یک ماهه راه ‪( » .‬سوره ی سباء‪ ،‬آیه ی ‪ )86‬سلیمان‬
‫پیامبر‪ ،‬درهم پیچاننده ی طومار جن گیران و سلطه ی شیطان بر بشریت بود ‪ .‬او معجزاتی داشت که مهم ترین آن تسخیر باد بود ‪ .‬با تدبیر در آیه‬
‫ی مذکور می توان دریا فت که عامل جادویی بودن قالیچه ی سلیمان اراده ی او بر قدرت باد بود ‪ .‬به هر ترتیب‪ ،‬قالیچه ی پرنده ی سلیمان می‬
‫تواند بن مایه ی اصلی اندیشه ی موالنا در باب حرکت جادوگر سوار بر خم در بیت زیر باشد ‪ .‬جالل الدین در بیت زیر از جادوگری صحبت می‬
‫کند‪ ،‬که بر خم سوار است و این جادوگر به واسطه ی هنر خاص جادویی خویش‪ ،‬دیگر جادوگران را مورد تمسخر قرار می دهد ‪:‬‬
‫جادوان را ریش خندی می کند جادوی خم‬ ‫جادوی بر خم نشیند می دواند شهر شهر‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)618 : 8‬‬
‫در دیوان کبیر‪ ،‬جادو در بعضی ابیات به معنای جادوگر می باشد ‪ .‬در بیت زیر مراد از جادوی استاد‪ ،‬جادوگری است که در کار خود تبحر دارد‪ .‬مانع‬
‫دیدن شدن از جمله کارهایی است که جادوگران انجام می دهند‪ .‬مانع دید شدن و نمایاندن غیر واقعی اشیا از توانایی های ساحران است ‪.‬‬
‫درآ درآب جو و آب می جو‬ ‫چو چشمت بست آن جادوی استاد‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)81 : 8‬‬
‫در بیت زیر هم جادو در معنای جادوگر آمده است ‪ .‬جالل الدین در این بیت شمس را همچون هدهد می داند‪ .‬هدهد « مرغی افسانه یی است که‬
‫در دربار سلیمان می زیست ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی هدهد ) این مرغ همان طور که در قرآن‪ ،‬در سوره ی نمل آمده است‪ ،‬نقش پیام آوری بر عهده‬
‫داشته است ‪ .‬عنقا یا سیمرغ « طایری است دراز گردن که نزد بعضی وجود فرضی دارد‪ ،‬چرا که هیچ کس آن را ندیده است ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه‬
‫ی سیمرغ ) عنقا در اصطالح عرفا عقل فعال نامیده می شود ‪ .‬جالل الدین سیمرغ را انسان کاملی می داند که مراحل طریقت را طی کرده و از زیر‬
‫و بم آن آگاه است « و قدم در مقام حقیقت نهاده و آن راه بی نهایت را نیز به قدم اخالص پیموده و به معراج روحانی رسیده باشد ‪( ».‬گوهرین‪،‬‬
‫‪ ،8815‬ج‪ ) 811 : 2‬معموالً در مثنوی موالنا‪ ،‬شمس الدین را سیمرغ می نامد ولی در این بیت‪ ،‬او را هدهدی می داند که از عقل فعال برای او اکسیر‬
‫وصال حق را به همراه دارد ‪:‬‬
‫چون هدهد پیغامبری از پیش عنقا آمده‬ ‫شاد آمدی شاد آمدی جادو و استاد آمدی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)856 : 8‬‬
‫جالل الدین‪ ،‬شمس الدین را ساحری ناب و متبحر می داند که توانایی های فراوانی در جادوگری دارد ‪ .‬در بیت زیر از قدرت ساحری او سخن به‬
‫میان می آید ‪:‬‬
‫وای ار آرد به ساحری رو‬ ‫دارد دو هزار سحر مطلق‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)88 : 8‬‬
‫مسأله ی اضداد در اندیشه ی موالنا نمود فراوانی داشته و در تجمیع اضداد دارای قدرت زیادی بود ‪ .‬گره گشا در مقابل ساحر قرار می گیرد‪ ،‬وقتی‬
‫کسی مسحور و جادو می شود این طلسم توسط جادوگر سفید ابطال می گردد‪ ،‬به جادوگران سفید گره گشا گفته می شود‪ .‬در بیت زیر عالوه بر‬
‫مسأله ی سحر دیده‪ ،‬به گره افکنی و گره گشایی به دست شمس اشاره می کند‪ .‬البته این تجمیع اضداد خیلی پیچیده نیست‪ .‬معموالً دعا نویسان و‬
‫جادوگران در هر دو زمینه فعالیت می کنند ‪ .‬آن ها با توجه به درخواست مراجعه کننده هم به دیگران آسیب می رسانند و هم طلسم شدگان را‬
‫رهایی می بخشند ‪ .‬البته نکته ی مهم در این جاست که سحر و گره گشایی شمس الدین هر دو در یک راستاست ‪ .‬او جالل الدین را برای جهش‬
‫پایا نی سحر کرد و گره های موجود بر سر راهش که مانع وصول به حق بود از سر راه او برداشت ‪:‬‬
‫آن ساحر و آن گره گشا کو‬ ‫یا سحر نمود و چشم ما بست‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)88 : 8‬‬

‫جالل الدین در بیت زیر‪ ،‬برای روز به دلیل زیبایی های حیات بخشی که دارد و به کمک آن سیاهی و ظلمت را از جهان بر می چیند‪ ،‬خاصیت‬
‫جادویی قایل است ‪:‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫عدل مثال مشعله ظلم چو کور یا کری‬ ‫شب به مثال هندوی روز مثال جادوی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)651 : 8‬‬
‫جادوگران سیاه‪ ،‬برای آزار رساندن به افراد‪ ،‬روش جالبی دارند ‪ .‬آن ها عروسکی‪ ،‬البته با توجه به نسخ خطی بی نام و نشان جمع آوری شده در‬
‫مجموعه نرم افزاری گنج رایگان‪ ،‬از جنس موم ساخته و با خواندن وردهایی به عروسک خاصیت جادویی داده و سوزن هایی را در عروسک فرو می‬
‫کنند ‪ .‬به هر جایی از عروسک که سوزن فرو می کنند‪ ،‬فرد مورد نظر از همان نقاط دچار بیماری یا درد می شود‪ .‬البته در شیوه های امروزی این‬
‫جادو‪ ،‬عروسک ها پارچه یی و دوختنی هستند و جالب است که موالنا هم از فعل دوختن برای عروسک استفاده می کند ‪ .‬مراسم زخمه زدن به‬
‫عروسک به وسیله ی سنجاق « با تغییراتی در تمام آفریقای مرکزی دیده می شود ‪( » .‬النته‪ ) 11 : 8811 ،‬این روش از سال ‪ 8151‬در آفریقا و‬
‫آمریکا باب شد و برگرفته از آیین وودو است و امروز به عروسک وودو شناخته می شود‪ .‬نکته ی عجیب این است که این روش بسیار قبل تر در‬
‫سرزمین علم و عرفان یعنی ایران مرسوم بوده و موالنا از آن اطالع داشته است ‪:‬‬
‫سوزن های بوالعجب در دل من خلیده ای‬ ‫لعبت صورت مرا دوخته یی به جادوی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)688 : 8‬‬
‫جالل الدین معشوق را که البته در بیت زیر مراد از معشوق‪ ،‬معشوق ابدی ‪ -‬ازلی است ؛ دارای قدرت جادویی می داند که همچون جادوگری که با‬
‫سوزن به فرد مورد نظر آسیب می رساند و اختیار مرگ و زندگی خوبان جهان در دست اوست ‪:‬‬
‫زشتش کنی نغزش کنی بردری از مرگ و سقم‬ ‫پیش تو خوبان و بتان چون پیش سوزن لعبتان‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)832 : 8‬‬

‫سحر در دین اسالم حرام است ‪ .‬البته این حرمت قطعی نیست‪ « .‬تعلیم و تعلم سحر کالً حرام نیست بلکه سحرهایی که برای دفع ضررهای دنیوی‬
‫یا اخروی می باشد و نیز دفع سحر و ابطال آن‪ ،‬باز کردن بسته شده‪ ،‬مجاب کردن کسی که به سحر ادعای نبوت می کند یا قصد فریب مردم و سوء‬
‫استفاده از آنان را دارد و آشکار کردن مکر آن ها جایز است و بلکه واجب کفایی است ‪( » .‬عربشاهی‪ ) 16 : 8811 ،‬جالل الدین در بیت زیر به‬
‫مسأله ی تحریم سحر اشاره کرده و با دست آویزی به هنر حسن تعلیل‪ ،‬علت حرمت جادو را استادی معشوقش در سحر می داند ‪ .‬به زبان دیگر‬
‫چون معشوقش استاد بی بدیل سحر و وارث علم انبیاست‪ ،‬حیف است دیگران که دون درجهی او هستند‪ ،‬دم از سحر و ساحری بزنند ‪:‬‬
‫حیف بود که هر خسی الف زند ز ساحری‬ ‫سحر چرا حرام شد زآنک به عهد حسن تو‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)681 : 8‬‬
‫تناقضات اندیشه ی جالل الدین آن قدر عجیب است که گاهی در تحلیل ابیاتش با مشکل مواجه می شویم ‪ .‬او در بسیاری از ابیاتش خداوند را‬
‫بزرگ تری ن ساحر و صاحب اصلی علم سحر می داند ‪ .‬ولی در ابیات زیر خدا را از هر گونه سحر بری می داند ‪ .‬البته خودش در ادامه چنین توجیه‬
‫می کند که سحری که خدا از آن بری ست سحر حرام و جادوی سیاه است ‪ .‬شمس الدین که از حق‪ ،‬نشان دارد‪ ،‬می تواند برای دفع شرّ ساحران‬
‫شیطانی دست ب ه ساحری ببرد ‪ .‬جالل الدین گره افکنی و گره گشایی را مختص او دانسته و علم جادو را در این دو حوزه‪ ،‬خالصه می کند‪ .‬او پا را‬
‫فراتر نهاده شمس الدین و هنر جادوی او را‪ ،‬سحر حالل می داند که در هم پیچاننده ی سحر سامری است ‪:‬‬
‫بر تو حرام نیست که محبوب ساحری‬ ‫شد جادوی حرام و حق از جادوی بری‬
‫می بخش و می ربا که همین است داوری‬ ‫می بند و می گشا که همین است جادوی‬
‫دریا درون گوهر که کرد باوری‬ ‫دریا بدیده ایم که در وی گهر بود‬
‫افسانه گشت بلبل و دستان سامری‬ ‫سحر حالل آمد بگشا پر و بال‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)688 : 2‬‬

‫سرمه ماده ی ی است که برای بهبود دید چشم به روی مژه ها می کشند ‪ .‬این ماده به خصوص در گذشته خاصیت دارویی و درمانی داشته است ‪.‬‬
‫نوعی از سرمه در دست نهان اندیشان وجود داشته که قدرت جادوی داشت ‪ .‬این سرمه را سرمه ی سلیمانی یا سرمه ی خفا می نامیدند ‪ .‬سرمه ی‬
‫خفا‪ ،‬سرمه یی جادویی است « که چون به چشم خود کشند‪ ،‬دیگران آن را نبینند و آنان هر چیز و هر کس را بینند ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی سرمه‬
‫) در ابیات زیر صحبت از سرمه یی به میان آمده که قابلیت هست کردن نیست ها را دارد یعنی چیزهای نادیدنی را در پیش چشم دیدنی می کند‪.‬‬
‫این ها نشانه جادویی بودن این سرمه است ‪ .‬در اندیشه ی جالل الدین‪ ،‬سرمه ی خفا باعث ایجاد وهم و خیال می شود به حدی که وهم از عقل‬
‫گوی سبقت می رباید ‪:‬‬
‫تمییز کجا ماند در دیده ی انسانی‬ ‫چون سرمه ی جادویی در دیده کشی دل را‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫هر وهم برد دستی از عقل به آسانی‬ ‫هر نیست بود هستی در دیده از آن سرمه‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)638 : 8‬‬
‫نظریه و اندیشه ی جادو در پی آن است که برای بشر دام افکنی کرده و او را از مسیر درست منحرف سازد ‪ .‬جالل الدین‪ ،‬شمس را ساحر توانمندی‬
‫می داند که رموز ابطال سحر دنیا در دستان کیمیاگر اوست ‪:‬‬
‫تو همه دام و فنش را به یکی فن بدرانی‬ ‫برود فکرت جادو نهدت دام به هر سو‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)868 : 2‬‬
‫جالل الدین دل ربایی شمس را جادو و افسون می داند ‪.‬البته الزم به تأکید است که موالنا مسحوری ست که با کمال میل سحر گشته است ‪ .‬او این‬
‫مفهوم را در بیت زیر چنین به نظم می کشد ‪:‬‬
‫چه آتشی و چه دودی چه جادویی چه فسونی‬ ‫دلی زمن بربودی که دل نبود و تو بودی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)681 : 2‬‬
‫موالنا در بیت زیر چشم معشوق را جادویی معرفی می کند‪ .‬این مضمون در ادبیات فارسی و در آثار دیگر شاعران همچون سعدی سابقه داشته‬
‫است‪ .‬دلفریبی چشم معشوق در پیش عاشق آن قدر عمیق است که چنین به ذهن متبادر می شود که قدرت جادویی دارد‪ .‬در ادامه جالل الدین‬
‫معشوق را مخاطب قرار داده و می گوید به دلیل چشمان زیبا و سحرانگیز توست که جادو در اسالم حرام اعالم شده است‪.‬‬
‫چون نباشد حرام جادویی‬ ‫پیش آن چشم های جادوی تو‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)63 : 3‬‬
‫شراب لعل شراب سرخ است ‪ .‬البته در ادب فارسی خود لعل هم بعضی اوقات « کنایه از شراب است ‪( » .‬دهخدا‪ ،‬ذیل واژه ی لعل ) جالل الدین از‬
‫شرابی سخن به میان می آورد که گره های جادویی مانع جهش پایانی وی را می گشاید ‪ .‬دلیل سرخی این شراب گره گشا می تواند حدیث رکعتان‬
‫فی العشق‪ .. .‬باشد ‪ .‬او شهادت در راه معشوق عالم افروز خود را راه حل پرواز به سوی حق می داند ‪ .‬موالنا از شیوه های معمول ساحران همچون‬
‫علم حروف و رمل بیزار است و آن ها را تهدید به اعجاز عصای موسی می کند و معجزه ی موسی را فصل الخطاب طومار بلند ساحری می داند ‪:‬‬
‫شراب لعل پیش آر و گره از پر من بگشا‪...‬‬ ‫پر و بالم ز جادویی گره بستست سر تا سر‬
‫رها کن تا عصای خود بیندازد کف موسی‬ ‫خموش این بی و این تی را به جادویی مده شکلی‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)868 : 3‬‬
‫اثرات جادو گاهی چنان است که انسان توانایی تشخیص موقعیت خود را از دست داده و به قول موالنا‪ ،‬باال و پایین خود را تشخیص نمی دهد ‪ .‬او‬
‫برای جادوگران هم طبقه و درجه قایل بوده و می گوید ورای این جادوگران‪ ،‬جادوگران دیگری هستند که در دل این ها وارد شده و تأثیر می‬
‫گذارند ‪ .‬در ابیات زیر به دو کاربرد جادواشاره می شود‪ ،‬عدم تشخیص کمَ و کیف اشیا و مکان ها ونفوذ در ذهن افراد ‪ .‬جادوگران معموالً با موکَل‬
‫قرار دادن جنَی برای شخص مورد هجوم در ذهن او نفوذ کرده و کنترل رفتار و کردار فرد را در دست می گیرند‪.‬‬
‫تا که باال را ندانند از سفول‬ ‫جادوی کردند چشم خلق را‬
‫می کنند اندر دل ایشان دخول‬ ‫جادوان را‪ ،‬جادوانی دیگرند‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)868 : 3‬‬
‫مولوی در مثنوی می گوید ‪ « :‬هر که را اسرار حق آموختند ‪ /‬مهر کردند و دهانش دوختند »(مولوی‪ ،8836 ،‬ج ‪ )885 : 8‬گویا آن چنان اندیشه‬
‫اش مست گشته که حاضر است گناه فاش گویی را به دوش کشد ولی راز را با غیر‪ ،‬مطرح کند ‪ .‬ولی مهر کردن مختص زبان او نیست بلکه در‬
‫صورت افشای راز‪ ،‬جادوی معشوق گوش جهانیان را مهر کرده‪ ،‬تا دریافته های جالل الدین را اصالً نشنوند ‪:‬‬
‫تا باشم من مجرم تا باشم یازقلو‬ ‫مستست دماغ من‪ ،‬خواهم سخنی گفتن‬
‫گوش همه عالم را بردوزد آن جادو‬ ‫گیرم که بگویم من‪ ،‬چه سود ازین گفتن؟‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)888 : 3‬‬

‫زیرا که کار دنیا سحرست و سیمیاست‬ ‫اما دغل بسست‪ ،‬تو کشتی شناس باش‬
‫(مولوی‪ ،8828 ،‬ج ‪)888 : 3‬‬

‫نتیجه گیری‬ ‫‪-6‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫سحر و جادو در دیوان کبیر ‪ ،‬کاربردهای متنوعی دارد ‪ .‬گاهی معنای علمی داشته و گاهی در معانی غیر علمی و عامیانه مورد استفاده قرار گرفته‬
‫است ‪ .‬در برخی موارد هم ‪ ،‬معانی مجازی از آن استنباط می شود‪ .‬جادو دو شاخه ی متناقض دارد ‪ .‬شاخه ای به پشتوانه ی نیروهای شیطانی به‬
‫آزار بندگان مشغول است که جادوی سیاه نام دارد ‪ .‬نظریه و اندیشه ی جادوی سیاه در پی آن است که برای بشر دام افکنی کرده و او را از مسیر‬
‫درست منحرف سازد‪ .‬شاخه ی دیگر که به جادوی سفید معروف است ‪ ،‬جنبه ی الهی جادو می باشد ‪ .‬جادوی سفید برای نجات نوع بشر از شرّ‬
‫شیاطین جنّ و انس کابرد دارد‪.‬‬
‫جالل الدین در بررسی سحر و ساحری به داستان هاروت و ماروت و سلیمان نبی اشاره های زیادی می کند ‪ .‬مضمون داستان هاروت و ماروت از‬
‫دست مایه های پرکاربرد موالنا در دیوان کبیر است ‪ .‬جالل الدین‪ ،‬شمس را فرشته یی می داند که از سوی خدا مفتخر به آموختن علم جادو گشته‬
‫و مأمور شده تا با اکسیر عشق جان موالنا را به آتش کشیده و بسوزاند‪ .‬او هاروت را به جنبه ی خطاکاری اش نمی بیند ؛ بلکه به ویژگی مأموریت‬
‫الهی اش و علم جادویی اش می نگرد ‪ .‬به همین دلیل شمس الدین را‪ ،‬که عاشقانه دوست می دارد‪ ،‬هاروت ‪ ،‬نام می نهد ‪.‬‬
‫تناقضات اندیشه ی جالل الدین آن قدر عجیب است که گاهی در تحلیل ابیاتش با مشکل مواجه می شویم‪ .‬او در بسیاری از ابیاتش خداوند را‬
‫بزرگ ترین ساحر و صاحب اصلی علم سحر می داند ‪ .‬ولی در جای دیگر خدا را از هر گونه سحر بری می داند‪ .‬البته خودش در ادامه چنین توجیه‬
‫می کند که سحری که خدا از آن بری ست سحر حرام و جادوی سیاه است ‪ .‬شمس الدین که از حق‪ ،‬نشان دارد‪ ،‬می تواند برای دفع شرّ ساحران‬
‫شیطانی دست به ساحری ببرد ‪ .‬جالل الدین گره افکنی و گره گشایی را مختص او دانسته و علم جادو را در این دو حوزه‪ ،‬خالصه می کند‪ .‬او پا را‬
‫فراتر نهاده شمس الدین و هنر جادوی او را‪ ،‬سحر حالل می داند که در هم پیچاننده ی سحر سامری است ‪.‬‬
‫اثرات جادو گاهی چنان است که انسان توانایی تشخیص موقعیت خود را از دست داده و به قول موالنا‪ ،‬باال و پایین خود را تشخیص نمی دهد ‪ .‬او‬
‫برای جادوگران هم طبقه و درجه قایل بوده و می گوید ورای این جادوگران‪ ،‬جادوگران دیگری هستند که در دل این ها وارد شده و تأثیر می‬
‫گذارند ‪ .‬جالل الدین به دو کاربرد جادو اشاره می کند‪ ،‬عدم تشخیص کمَ و کیف اشیا و مکان ها و نفوذ در ذهن افراد ‪ .‬جادوگران معموالً با موکَل‬
‫قرار دادن جنَی برای شخص مورد هجوم در ذهن او نفوذ کرده و کنترل رفتار و کردار فرد را در دست می گیرند‪.‬‬
‫به طور کلی دنیای سحر و ساحری ‪ ،‬دنیایی گسترده بوده و زوایای پنهانی زیادی در خود دارد ‪.‬‬

‫فهرست منابع‬

‫انوری‪ ،‬حسن‪ ،8818،‬فرهنگ سخن ‪ ،‬چاپ اول ‪ ،‬تهران ‪ :‬انتشارات سخن‪.‬‬ ‫‪)8‬‬
‫خدیش‪ ،‬پگاه ‪ ، 8813 ،‬ریخت شناسی افسانه های جادویی ‪ ،‬چاپ ‪ ، 8813‬تهران ‪ :‬علمی و فرهنگی ‪.‬‬ ‫‪)6‬‬
‫دهخدا ‪ ،‬علی اکبر‪ ،8836 ،‬لغت نامه ‪ ،‬چاپ اول از دوره ی جدید‪ ،‬تهران ‪ :‬دانشگاه تهران‪.‬‬ ‫‪)8‬‬
‫دورانت ‪ ،‬ویل ‪ ، 8831 ،‬تاریخ تمدن ‪ ،‬ترجمه ی احمد آرام ‪ ،‬جلد اول و دوم ‪ ،‬چاپ ششم ‪ ،‬تهران ‪ :‬علمی و فرهنگی ‪.‬‬ ‫‪)8‬‬
‫نجم الدین رازی ‪ ،‬ابوبکر بن محمد ‪ ، 8838 ،‬مرصاد العباد ‪ ،‬به اهتمام محمد امین ریاحی ‪ ،‬چاپ پنجم‪ ،‬تهران ‪ :‬علمی و فرهنگی ‪.‬‬ ‫‪)8‬‬
‫مولوی‪ ،‬جالل الدین‪ ،8836 ،‬مثنوی معنوی‪ ،‬به تصحیح محمد استعالمی‪ ،‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران ‪ :‬زوّار‪.‬‬ ‫‪)2‬‬
‫مولوی ‪ ،‬جالل الدین‪ ، 8828 ،‬کلیات شمس‪ ،‬به تصحیح بدیع الزمان فروزانفر‪ ،‬چاپ سوم ‪ ،‬تهران ‪ :‬امیرکبیر‪.‬‬ ‫‪)3‬‬
‫مصفّی ‪ ،‬ابوالفضل ‪ ، 8811 ،‬فرهنگ اصطالحات نجومی ‪ ،‬چاپ چهارم ‪ ،‬تهران ‪ :‬پژوهشگاه علوم انسانی ‪.‬‬ ‫‪)1‬‬
‫النته ‪ ،‬ژاک ‪ ، 8811 ،‬دهکده های جادو ‪ ،‬ترجمه ی مصطفی موسوی ‪ ،‬چاپ اول ‪ ،‬تهران ‪ :‬جاودان خرد‪.‬‬ ‫‪)8‬‬
‫گوهرین ‪ ،‬سید صادق ‪ ،8815 ،‬شرح اصطالحات تصوّف‪ ،‬جلد پنجم و ششم ‪ ،‬چاپ اول ‪ ،‬تهران ‪ :‬زوار‪.‬‬ ‫‪)85‬‬
‫گلسرخی ‪ ،‬ایرج ‪ ، 8833 ،‬تاریخ جادوگری ‪ ،‬چاپ اول ‪ ،‬تهران ‪ :‬علم ‪.‬‬ ‫‪)88‬‬
‫نیکنام عربشاهی‪ ،‬محمد ‪ ، 8811 ،‬فرهنگ علوم غریبه ‪ ،‬مجموعه ی کتب خطی کهن ‪،‬نرم افزار گنج رایگان ‪ ،‬لوح فشرده ی اول‪.‬‬ ‫‪)86‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬

You might also like