Professional Documents
Culture Documents
اول :دیدگاه بیضاوی :رسول ،بر خالف نبی ،صاحب شریعت است .اشکال :شرایع بیشتر از پنج قسم نیست که o
انبیای پنجگانه اولوالعزم داشتند ،درحالی که در قرآن به رسالت غیر اولی العزم تصریح شده است .و در روایات
هم رسول را 313نفر ذکر کرده است
دوم :وجهی است که از بعضی از عرفا نقل شده است که در رسالت ،تبلیغ احکام ،شرط گردیده است ،چرا ک ه o
قرآن می فرماید”:یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ”( )1و در نبوت شرط شده که إخب ار از مع ارف و
حقایقی دهند که متعلق و مربوط به تفاصیل و جزئیات صفات و افعال خداوند است.
در واقع آن ها به نبوتِ انبائی(نبوت خبردهنده) مانند حضرت مریم(علیها السالم) نیز باور دارند .یعنی حض رت o
مریم و حضرت فاطمه(علیها السالم) ،نبوت انبائیه که حاکی از اطالع از ع الم غی ب اس ت داش تند ،ن ه نب وت
رسالیه .نبوت اِنبائی را نبوت اِخباری نیز گویند.
صاحب نبوت اِنبائی خواه زن باشد و خواه مرد ب ه ج ایی م ی رس د ک ه مکاش فات و مش اهدات آن س ویی و o
همنشینی با ارواح و مکالمات با موجودات غیبی و تشرف به حضور انسان های ملکوتی ...به او روی می آورد.
به همین خاطر به حضرت مریم حضرت زهرا (سالم اهلل علیها) محدَّثه می گویند (کسی که با خداون د بواس ه o
مالئک در ارتباط است اما به خاطر اینکه ادعای نبوت ندارد و ...به آن ه ا مح دی یعن ی ح دین ش ونده م ی
گویند)
تفاوت رسول و نبی و محدث و امام
سوم :رسول کسی است که صاحب کتاب باشد و نبی صاحب کتاب نیست .اشکال :بر این اساس باید سیصد و سیزده کت اب •
به تعداد رسل وجود داشته باشد ،در حالیکه چنین نیست؛ چرا که پیامبر ختمی فرموده است :تعداد کتب انبیا(علیه السالم) به
صد و چهار می رسد
چهارم :رسول کسی است که از جانب خداوند به سوی مردم ارسال شود ،و از طریق جبرئیل به او وحی ش ود ب ه نح وی ک ه •
جبرئیل را ببیند و نبی کسی است که نبوتش به الهام یا به وسیله خواب باشد که احادین شیعه ،م ابق این دیدگاه است.
تعداد انبیا •
ابوذر از پیامبر پرسید :پیامبران چند نفرند؟ فرمود :صد و بیست و چهار هزار پیامبر .این روایت مشهور است. •
سؤال کردم رسوالن چند نفرند؟ فرمود :تمام رسوالن سیصد و ده نفراند. •
در یک روایت دیگری از ابوذر نقل شده :به طور کلی و مجموعاً تعداد رسوالن سیصد و سیزده نفرند. •
پیامبران اولو العزم •
در قرآن کریم ،گروهی از پیامبران خدا به عنوان «اولوالعزم» معرفی شده اند“ .فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَ زْمِ مِ نَ الرُسُ لِ”(یعن ی •
همانند پیامبران الوالعزم صبر پیشه کن) ولی ویژگی آنان در ق رآن مش خن نش ده اس ت .ب ه حس ب آن ه از روای ات اه ل
بیت(علیه السالم) به دست می آید پیامبران اولوالعزم پنج نفرند که عبارتند از حض رات ن وح و اب راهیم و موس ی و عیس ی و
محمد (علیه السالم) .از ظواهر آیات و روایات چنین استفاده می شود که پیامبران اولوالعزم در رتبه اول حضرت محم د(ص لی
اهلل علیه و آله) و پس از آن حضرت ابراهیم (علیه السالم) و پس از او حضرت ن وح (علی ه الس الم) و پ س از ایش ان حض رت
موسی (علیه السالم) و پس از او حضرت عیسی (علیه السالم) است
ویژگی آن ها این است که هرکدام از ایشان کتاب و شریعت مستقلی داشته اند و پیامبران معاصر یا متأخر ،از شریعت آن ان •
تبعیت می نمودند
انبیای اولوالعزم
الف) در شرای ی که .1تبلیغ رسالت الهی در همه جهان به وسیله یک پیامبر و به کمک یاران و جانشینان وی •
میسّر باشد .2احکام و قوانین یک شریعت ،پاسخ گوی نیازهای حال و آینده جامعه باشد .3پ یش بین ی ه ای
الزم برای مسائل نوظهور ،در آن شریعت شده باشد .4نیز تضمینی برای بقاء و مصونیت آن از تحریفات وجود
داشته باشد ،دیگر دلیلی برای مبعوی شدن پیامبر دیگری نخواهد بود..
ب) ختم رسالت در عصری و نسلی و مکانی وقتی به فعلیت می رسد که بشر قادر است طرح کلی و جهانی و با •
ثبات دینی (اسالم و قرآن) را تحمل کند و آن از زمان پیامبر اکرم(صلی اهلل علیه و آله) به بعد بوده است.
ج) خداوند متعال با علم نامتناهی خود می تواند ختم نبوت و زمان آن را اعالم نماید. •
خاتمیت
آیا ختم نبوت به معنای پایان یافتن هر گونه ارتباط با خداوند است؟ •
پاسخ :ختم نبوت به معنای قطع رابطه ی هدایت میان خدا و خلق نیست ،بلکه هرگاه خددای متعداص دالح •
بداند میتواند از علوم غیبی خود ،به بندگان شایسته اش افاضه نماید ،هر چند بده دورت«وحدی نبدوت»
نباشد ،چنان که به عقیده شیعه ،چنین علومی را به امامان معصوم(علیه السالم) عطا فرموده است.
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد فیض روح القدس ار باز مدد فرماید •
بنابراین یکی از ضروریات دین اسالم ،مسئله خاتمیت است .خاتمیت بدین معناست کده سلسدله پیدامبران •
الهی با پیامبر اسالم ختم می شود و پس از او هیچ پیامبری نیامده و نخواهد آمدد .قدرآن و روایدات متدواتر
آشکارا بر این مسأله تأکید دارد.
با توجه به مطالب ذکر شده ،اشکاص سخن اقباص الهوری روشن میشود .او می نویسدد« :زنددگی انسدان در •
گذشته براساس غریزه اداره می شد که وحی مربوط به دوران غریزه است ،ولی با پیشرفت انسدان ،تعقد و
تفکر جای غریزه را گرفته است .خاتمیت ،یعنی پایان دوران غریزه یا پایان هدایت براسداس وحدی و هدور
دوره هدایت عق (و بی نیازی از قرآن)» این سخن باط و به دور از قرآن و سنت و انصاف و آگداهی اسدت.
اقباص خاتمیت را به معنای ختم دوران غریزه میداند در حالی که بدیهی است غریزه نیاز به پیدامبر و نبدوت
ندارد ،در دوران غریزه هر کسی طبق غریزه خدادادی عم می کند زنبورها به دور ملکه جمع شده و بدرای
او کار میکنند بدون اینکه نیاز به پیامبری داشته باشند ...این پایان غریزه هست که نیاز به نبوت و راهنما را
ضروری میکند ...حتی با وجود عق به عنوان پیامبر درونی بشر خود را بی نیاز از وحی نمیداند ...البته اگدر
از عق بهره بگیرد و حاص آنکه اکثرهم الیعقلون
مهندسی خلقت
مهندسی خلقت یعنی خدای متعال این عالَم را با مهندسی آفریده است .امام رضا (علیه السالم) در شرح مهن دس ب ودن •
خداوند میفرماید :یونس ،اعتقاد شیعه بر آن است که هر اتفاقی در ع الَم م ی افت د ،ب ر اس اس «مش یت» « ،اراده» ،
«تقدیر» و «قضا»ی الهی است .خالصه و عصاره این چهار لفظ در فارسی به معنای خواست خداوند است.
تقدیر ← یعنی «هو الهندسه من ال ول و العرض و البقاء»؛ خداوند در مرتبه «تقدیر» عالم را مهندسی می کند و ب رای •
هر شی ای نسبت به شی دیگر اندازه و اجلی معین می کند.
مرحوم مالصدرا در شرح این روایت می فرماید :مهندس مشتق شده اس ت از واهه ی « هن داز » اس ت و هن داز ی ک •
کلمه فارسی بوده است که «زا» تبدیل به «سین» شده است (هنداز ش ده هن داس) و چ ون در زب ان ع رب « ،زا» بع د
از«دال» نداریم ،به هندسه تغییر یافت( یعنی فارسیش هندازه بوده ،عربی اش شده هندسه ) هندازه به معنی اندازه است
و اندازه یعنی مقدار .پس مهندس کسی است که اندازه گیری می کند.
هیچ چیزی مثل فهم این هندسه در معنویت انسان اثر گذار نخواهد بود .برای کسب معنویت کافی است ،هندسه عالم •
را بپذیریم و آن را باور کنیم.
در روایت آمده ،دو نفر با هم دعوا می کردند ،حضرت از کنار آنه ا رد ش دند و فرمون د :اینه ا اگ ر م ی دانس تند ، •
خداوند ،آدم ها را چ ور آفریده ،باهم دعوا نمی کردند .پس اگر کسی از مهندسی خلقت یا به تعبیری از راز خلق ت
سر دربیاورد با آرامش و معنویت زندگی می کند.
مهندسی خلقت
اولین بحثی که برای شروع ،روی آن تمرکز می کنیم ،بحن «نظام تسخیر» است. •
خدای متعال عالَم را بر اساس نظام تسخیر آفریده است و مبنای فکری تمدن اسالمی نظام تسخیر اس ت ،ام ام زم ان •
(علیه السالم) که تشریف بیاورند عالم را بر اساس نظام تسخیر مدیریت می کند.
نظام تسخیر از دو حین مد نظر است: •
وَ سَخَبرَ لَکُمْ ما فِی السَبماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ إِنَب فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَبرُونَ(جاثیه)13: •
.1ل ف بودن :خواجه نصیرالدین طوسی چنین استدالل می کند که امام و نصب او از جانب خداوند
ل ف است و هر ل فی بر خداوند واجب است ،پس امام و نصب او از جانب خداوند ،بر خداوند
واجب است .البته این وجوب ،عقلی است
امامت
ل ف آن حقیقتی است که مکلف به وسیله آن به فعل صحیح و خوب ،نزدیک تر می شود و از عمل قبیح ،دورتر می
گردد .
در وهله اول باید مکلف بهره ای از تمکن و توان و قدرت داشته باشد ،سپس برایش مسئله ل ف م رح باشد و از آن
طرف ل ف به حد جبر نیز نرسد ،مثل وجود امام معصوم که باعن می شود مأموم به عمل خوب ،بیشتر ترغیب شود
و از کار زشت ،بیشتر تنفر حاصل نماید.
ل ف امام جزء عوامل اختیار و قدرت نیست که اگر امام نباشد تکلیف ساق شود ،مثل این که کسی که مست یع
نباشد حج بر او واجب نمی شود ،پس است اعت ل ف نیست ،بلکه روحانی کاروان ل ف است .این ل ف ،بر حضرت
حق واجب است
خالصه این که امام اگر نباشد ما هم نان مکلف به اطاعت از پیامبریم ولی اگر باشد مردم بیشتر به کارهای خوب
رغبت پیدا می کنند و از کارهای قبیح بیشتر متنفر می گردند
افزون بر آن ،شرای دشوار و سخت زندگی پیامبر اسالم ،مانند چند سال محصور بودن در شعب ابی طالب و ده سال
جنگ با دشمنان اسالم و ...اجازه نمی داد که همه احکام و قوانین اسالم را برای عموم مردم ،بیان کند و همان اندازه
که اصحاب دستوراتی فرا می گرفتند ،نیز ضمانتی برای محفوظ ماندن آنها وجود نداشت و حتی برای مثال کیفیت
وضو گرفتن آن حضرت که سال ها در مرئی و منظر مردم بود ،مورد اختالف واقع شد و در جائی که احکام همیشگی،
چنین در معرض اختالف باشد ،خ ر اشتباه در نقل و تحریفات عمدی در مورد احکام دقیق و پی یده ،به ویژه احکام
و قوانینی که به هوس ها و امیال سیاست مداران و منافع اقوام برخورد می کند ،به مراتب بیشتر خواهد بود.
امامت
شیعه سرمایه ای دارد که اهل تسنن ندارند .نهایت بهره اهل تسنن از عصمت بیشتر از بیست و سه سال نیست ،چون آن ها معصوم
را تنها پیغمبر اکرم می دانند(البته با اختالفی که بین آن ها در این مسئله وجود دارد)
ولی شیعه همان بیست و سه سال را به عالوه ی دویست و پنجاه سال دیگر دارد ،یعنی شیعه مجموعاً در حدود دویست و هفتاد و
سه سال دوره عصمت دارد و از سیره ی معصوم می تواند استفاده نماید.
برای مثال امام صادٍ(علیه السالم) در دوران بنی العباس شرای ی را داشته است که پیامبر اکرم(صلی اهلل علیه و آله) نداشته است.
از این جهت سرمایه شیعه غنی تر و جامع تر از اهل سنت است.
به ویژه شیعه به واس ه فیت یعنی وجود امام زمان(عج) که در پس پرده ی غیبت است اعتقاد دارد و از این حین از همه ادیان
آسمانی و حتی از فرٍ اسالمی ،کامل تر و جامع تر است.
ماحصل بحن همان سخن مولی امیرالمؤمنین علی(علیه السالم) در نهج البالغه است که فرمود« :أال و إن لکل مأموم اماماً یقتدی به
ویستضیء بنور علمه»؛( )3به هوش باشید که بی گمان برای هر پیروی کننده ای ،پیشوائی است که به وی اقتدا کند و از فروغ
دانش او روشنی بجوید.
اول این که فرض شود ذریه افرادی بودند که همیشه ظالم بودند.
دوم این که در آغاز عمر عادل و خوب بودند و در اواخر عمر ظالم شدند.
سوم این که در اول عمر ظالم بودند و در پایان عمر خوب شدند.
چهارم این که در همه اوقات خوب و عادل بودند.
محال است ابراهیم(علیه السالم) امامت را با این شأن بزرگی که دارد و خودش نیز با امتحاناتی که بعد از دوران
نبوت و رسالت برای کسب مقام امامت کشید این منصب را برای آن دسته از ذریه خود خواسته باشد که
مصداق فرض اول و دوم باشند ،پس درخواست شامل فرض سوم و چهارم می شود.
بنابرین وقتی آیه”الَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ”نازل می شود ،از بین دو فرض باقیمانده ،فرض سوم نیز محال می
شود .و تنها فرض چهارم شامل مقام امامت می شوند .خلفای سه گانه اهل سنت با این توضیح شایسته مقام
امامت نیستند؛ چون طبق اسناد اهل سنت آن ها بت پرست بودند ،زیرا ابوبکر در سن چهل سالگی اسالم آورد
(تاریخ طبری جلد ،3ص )862و همو بود که به پیامبر گفت :تو چرا بت نمی پرستی و عمر در سن سی و پنج
سالگی مسلمان شد (مروج الذهب مسعودی ،ج ،1ص )661و خواهرش به او خطاب نمود :تو بت پرستی(تاریخ
ابن اثیر ،ج 2ص )907و عثمان نیز به دست ابوبکر مسلمان شد.
پس آیه شامل تنها فرض چهارم می گردد ،لذا منصب امامت و خالفت بالفصل به سه خلیفه اول محال است
اعطا گردد ،چون آن ها در آغاز مشرک بودند
شرک ورزیدن ،ظلم به خدا و بزرگترین ظلم محسوب می شود .حضرت لقمان به فرزندش می فرماید :شرک
به خدا نورز که شرک ،ظلم بزرگی است”.إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان )13بنابراین امامت که عهد و منصب
الهی و مقام باالتر از مقام نبوت است ،مالزم با عصمت ائمه ی هدی(علیه السالم) است.
امامت
الحجة الخامسة :روى البیهقی فی «السنن الکبیر» عن أبی هریرة قال :کان رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم یجهر فی
الصالة ببسم اللّه الرحمن الرحیم ،ثم إن الشیخ البیهقی روى الجهر عن /عمر بن الخطاب ،و ابن عباس ،و ابن عمر،
و ابن الزبیر ،و أما أن علی بن أبی طالب رضی اللّه عنه کان یجهر بالتسمیة فقد ثبت بالتواتر ،و من اقتدى فی دینه بعلی
بن أبی طالب فقد اهتدى ،و الدلیل علیه قوله علیه السالم :اللهم أدر الحق مع علی حیث دار.
و احتج المخالف بوجوه و حجج :الحجة الثانیة ...و أقول :إن أنساً و ابن المغفل خصصا عدم ذکر بسم اللّه الرحمن
الرحیم بالخلفاء الثالثة ،و لم یذکرا علیاً ،و ذلك یدل على إطباق الکل على أن علیاً کان یجهر ببسم اللّه الرحمن
الرحیم ....فلما وصلت الدولة إلى بنی أمیة بالغوا فی المنع من الجهر ،سعیاً فی إبطال آثار علی علیه السالم ،فلعل أنساً
خاف منهم فلهذا السبب اضطربت أقواله فیه ،و نحن و إن شککنا فی شیء فإنا ال نشك أنه مهما وقع التعارض بین
قول أنس و ابن المغفل و بین قول علی بن أبی طالب علیه السالم الذی بقی علیه طول عمره فإن األخذ بقول علی
أولى ،فهذا جواب قاطع فی المسألة.
ثم نقول :هب أنه حصل التعارض بین دالئلکم و دالئلنا ،إال أن الترجیح معنا ،و بیانه من وجوه:
السابع :أن الدالئل العقلیة موافقة لنا ،و عمل علی بن أبی طالب علیه السالم معنا ،و من اتخذ علیاً إماماً لدینه فقد
استمسك بالعروة الوثقى فی دینه و نفسه.
.2آیه تطهیر
بخشی از آیه ی 33سوره احزاب که به آیه ی تطهیر شهرت یافته ،آیه ”إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ
الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا” است .شیعه و سنی بر این باورند که این آیه ،فضیلت واالیی را برای اهل بیت به اثبات
رسانده است .اندیشمندان شیعه ،این فضیلت را برابر عصمت می دانند.
امامت
خداوند متعال آیه تطهیر را میان آیاتی که مربوط به زنان پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) است قرار داده است .شیعیان از
این طریق فهمیدند که اهل بیت(علیه السالم) زنان پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) نیستند زیرا در آیه تطهیر ،ضمائر
مذکرند و قبل و بعد آن ،مونث .جمله ی «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ؛(احزاب ) 33در خانه های خود بمانید» در مورد زنان
پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) است ولی مقصود عایشه دختر ابوبکر است.
پیش بینی رسول اکرم ص از واقعه جنگ جمل
ابن عباس نقل کرده که روزی پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) درحالیکه تمام زنانش حاضر بودند فرمود :یکی از شما
(عایشه) بر شتری قوی هیکل و پیکر ،سوار می شود و سگ های حَوأَب (که نام محلی معروف است) جلوی راهش
می آیند و به او حمله می کنند و از سمت راست و چپش جمعیت فراوانی کشته می شوند و تماماً اهل جهنم اند.
در جریان جنگ جمل همین که عایشه به حوأب رسید سگ ها جلو آمده سخت حمله کردند ،به طوری که بعضی از
شترها رم نمودند .عایشه به یاد کالم پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) افتاد و زمام شتر را برگردانید .همراهان عایشه دیدند
اگر عایشه برگردد در برابر علی(علیه السالم) کاری از پیش نخواهند برد ،لذا یکی از آنان به عایشه گفت :این محل،
حوأب نیست و از حوأب گذشته ایم .عایشه گفت :شاهد شما کیست و از کجا می دانید اینجا حوأب نباشد؟ پنجاه
نفر عرب را پول داده آوردند و شهادت دادند که اینجا حوأب نیست و از حوأب گذشته اند .همین که عایشه شهادت
آنان را شنید رو به بصره (برای جنگ با علی(علیه السالم)) حرکت کرد.
مقصود از اراده خدا در تطهیر اهل بیت پیامبر :اراده و خواست خدا در آیه تطهیر به دو گونه قابل تصور است
گونه اول اراده تکوینی و تخلف ناپذیر؛ به این معنا که عصمت اهل بیت(علیه السالم) همان اراده فعلی و علم فعلی
حضرت حق است.
امامت
گونه دوم :اراده تشریعی است؛ در این حالت خواست و اراده انسانها واسطه قرار می گیرد که یا فعل پسندیده و
بایسته را انتخاب و اختیار می کنند و یا عمل ناپسند و ناشایسته را
انسان هایی که اعمال آن ها ،مرضی خداوند است ،در مورد آن ها نیز می توان گفت :اعمال آن ها مثل اعمال
معصومان ،از مصادیق و موارد اراده و علم فعلی حضرت حق است با این تفاوت که آن ها را به مردم معرفی نمی کند
واژه «رجس» درباره مجموعه ای از آلودگی های ظاهری و باطنی به کار رفته و چون در این آیه با «ال» جنس یا
استغراق همراه گشته ،همه نوع پلیدی را در بر می گیرد.
برخی از راویان و مفسّران اهل سنت در تفسیر آیه ی شریفه ،حدیث «فأنا و اهل بیتی مطهرون من الذنوب» را از
پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) گزارش کرده اند(.سیوطی ،تفسیر درالمنثور ج 6ص )606
یکی از مفسّران اهل سنت در تفسیر آیه تطهیر می نویسد :فیه دلیل علی عصمه األنبیاء من الکبائر قبل البعثه و أن
الفاسق الیصلح لالمامه .یعنی این آیه دلیل بر عصمت انبیا از گناهان کبیره قبل بعثت است و اینکه فرد فاسق
صالحیت امامت ندارد) (تفسیر بیضاوی ج 1ص )187
اشکال عمده ی او این است که ارتکاب گناه صغیره را بر آن ها تجویز نموده است.
استدالل به نحو قیاس شکل اول :آیه تطهیر«إنما یرید اهلل لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» با آیه
ی”لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (واقعه 79یعنی کسی قرآن را درک نمی کند مگر اینکه مطهر و پاک باشد) قیاس شکل
اول تشکیل می دهد .به این صورت که :اهل بَیت(علیه السالم) مطهراند و هر مطهری قرآن را درک می کنند ،پس
اهل بیت(علیه السالم) قرآن را درک می کنند.
امامت
دلیل دیگر به عدم شمول زنان پیامبر :براساس روایات فراوانی که به حدیث کِسا شهرت یافته اند ،رسول خدا
عبایی پشمی و سیاه که بر دوش داشت بر روی خود و علی و فاطمه و حسن و حسین(علیه السالم) انداخته،
جمله «اللهم هؤالء اهل بیتی» را برای آیندگان به یادگار نهاد و در پاسخ به امّ سلمه که یکی از شایسته ترین
همسران پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) بود و پیوستن به اصحاب کسا را درخواست نمود ،فرمود :رحمت خدا بر تو
باد! تو همواره به راه خیر و رستگاری بوده ای و چقدر من از تو راضی ام! لیکن این فضیلت ،ویژه من و این
گرامیان است.
.3آیه والیت
از مهمترین آیاتی که می توان بر حقانیت مولی امیرالمؤمنین علی(علیه السالم) در امر عصمت و امامت استدالل
نمود آیه والیت است .خداوند می فرماید”:إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّالَهَ وَیُؤْتُونَ
الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (مائده )55؛ ولیّ شما ،تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند :همان کسانی
که نماز بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
بسیاری از مفسران و محدّثان درباره شأن نزول این آیه نوشته اند :سائلی داخل مسجد شد و درخواست کمك نمود،
اما کسی به او چیزی نداد .امام علی(علیه السالم) در حالی که در رکوع بود ،انگشتر خود را به فقیر داد...
ولیّ در آیه به معنای رهبر و صاحب اختیار است که آن از تعبیر «انما» به دست می آید ،نه به معنای دوست و
ناصر است که از ویژگی مؤمنان نسبت به یکدیگر است”:وَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ(توبه
)71اگر «ولیّ» به معنای دوست و یاور بود هرگز ضرورتی نداشت موضوع زکات ،آن هم در حال رکوع مطرح
گردد ،بنابراین آیه در مورد بیان ویژگی های یک نفر به نام امام علی(علیه السالم) است.
امامت
منظور از زکات در این آیه به معنای انفاق که یک امر مستحبی می باشد ،است ،نه زکات به اصطالح فقهی؛
.زیرا این واژه در آیه مکی”وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُونَ(مومنون )4به کار رفته است ،در حالیکه زکات
اصطالحی بعد از هجرت ،در مدینه ،واجب شد و شامل مواردی خاص مثل گندم ،جو ،شتر ،گوسفند ،طال و...
می شود ،از این رو زکات به معنای انفاق شامل انگشتر نیز می شود.
و انفاق نمودن در حال نماز ،آن هم نماز مستحبی ،خود عبادتی ،افزون بر عبادت نماز مستحبی است .عرفان
علی(علیه السالم) ،علی را از انفاق باز نمی دارد و انفاق آن حضرت او را از عرفان باز نمی دارد .او مظهر«عا ٍل
فی دنوّه و دانٍ فی علوّه» است.
امام حسین(علیه السالم) فرموده است :من ضمانت می کنم که صدقه ای که به دست بنده ی خدا داده می شود،
پیش از او به دست خدا می رسد ،چون خود او فرموده است« :یأخذ الصدقات(توبه )104
امام صادق(علیه السالم) فرموده است :شخص قبل این که به عیادت بیمار برود به عیادت خدا رفته است؛ فیقول
اهلل عزّوجلّ :من عاد مؤمناً فقد عادنی.
از پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) نقل شده است :للمریض اربع خصال...؛ بیمار چهار ویژگی دارد .1 :قلم از او رفع
می شود ،یعنی(در مورد کارهایی که نمی تواند انجام دهد) تکلیف ندارد .2 .خداوند برای مریض گویی مانند
احسن و بهتر از آنچه در دوران سالمتی انجام می داد می نویسد .3 .دعای مریض در حق مالقات کننده او
مستجاب می شود .و خداوند به ملک سمت شمال(سمت چپ) وحی می کند مادامی که بنده در وثیقه و پیمان
من است چیزی برایش ننویسد و به ملک سمت راست وحی می کند که برای بنده من دو برابر حسنات قرار بده
و بنویس .4مرض کودک ،کفاره گناهان والدین و پدر و مادر او به شمار می آید(.عدة الداعی ابن فهد ص )126
امامت
با توجه به این نکته تفاوت توجه حضرت در نماز به سخن فقیر و کمک کردن به فقیر و درآوردن تیر از پای حضرت در
نماز روشن می شود .یعنی هر کاری یا عملی که به عبادت ارتباط داشته باشد حضرت به آن توجه دارد به خصوص در انفاق
به فقیر که مرتبه باالتری از عبادات مستحبی دارد و در روایت قبل نیز به این مطلب اشاره شد .بنابرین منافات ندارد که
حضرت به اندازه ای غرق در عبادت و توجه به خدا باشند که تیر از پایش بکشند و متوجه نشود و اینکه در نماز باشد به
درخواست فقیری توجه کند .چون این کار عین عبادت بلکه باالتر از نماز مستحبی است .دلیل اینکه در نماز می توان به
سخن مادر پاسخ داد یا به خاطر خطر جانی حتی نماز را قطع کرد همین است( .البته برخی ویژگی ها در امامان معصوم که
بهترین انسان های عصر خویش هستند برای هر فردی ممکن نیست و افراد دیگر مراتب پایین تر آن را می توانند انجام دهند
امام معصوم در این حالت ،تجلی این صفت خداست که الیشغله شأن عن شأن یعنی هیچ شأنی او را از شئون دیگر غافل نمی
کند).
برخی سؤال می کنند اگر مقصود آیه ،امام علی(علیه السالم) است ،چرا الفاظ جمع در آن به کار رفته است؟
پاسخ این است که روش قرآن چنین است ،چنانکه در آیه مباهله(آل عمران )61کلمه «نساءنا» و «انفسنا» به صورت جمع آمده،
حال آن که مفسران اسالمی اتفاق نظر دارند که مقصود از اولی فاطمه زهرا(علیه السالم) و مراد از دومی امام علی(علیه السالم)
است.
با توجه به آنچه بیان شد اشکال رأی و نظر آلوسی ،مفسر سنی مذهب ،آشکار می گردد .وی می نویسد :بسیاری از عارفان نیز
جانشینی بالفصل علی ،کرم اهلل وجهه ،را می پذیرند ،اما نظر آنان از این جانشینی خالفت باطنی است ،نه خالفت صوری و
ظاهری .ترتیب درست خالفت صوری ،همان است که در عمل تحقق یافته و اهل سنت از آن جانبداری نموده اند.
خالفت باطنی ،یعنی جانشینی در ارشاد و تربیت و یاری رسانی و تصرف روحانی؛ در حالی که خالفت صوری عبارت از اجرای
حدود و آماده سازی لشکریان و دفاع از حریم اسالم و جنگ مسلحانه با دشمنان است .خالفت باطنی مغز خالفت ظاهری است.
امامت
خالفت باطنی ،یعنی جانشینی در ارشاد و تربیت و یاری رسانی و تصرف روحانی؛ در حالی که خالفت صوری
عبارت از اجرای حدود و آماده سازی لشکریان و دفاع از حریم اسالم و جنگ مسلحانه با دشمنان است .خالفت
باطنی مغز خالفت ظاهری است.
اما آیات ذکر شده مخالف این نگاه است و اگر چنین بود معنا نداشت که حضرت علی ع و حضرت زهرا ع و...
برای دفاع از خالفت حقه ایشان این همه تالش و مبارزه کنند و به شهادت برسند و..
.4آیه تبلیغ
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ(مائده )67؛ ای
پیامبر ،آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده ،ابالغ کن و اگر انجام ندهی پیامش را نرسانده ای .خدا
تو را از (گزند) مردم نگاه می دارد.
بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت و تمامی مفسران و محدثان شیعه بر آن اند که این آیه در مورد امامت
علی(علیه السالم) و داستان غدیرخم نازل شده است .آن حادثه در روزی است که حضرت ختمی مرتبت درباره
اش می فرماید :یومُ غدیرِ خُمٍّ افضلُ أعیاد امتی(امالی ص )125و آن روزی است که خداوند توبه آدم(علیه
السالم) را پذیرفت و ابراهیم(علیه السالم) را از آتش نجات داد و موسی ،هارون(علیه السالم) را مقتدا ساخت و
عیسی ،وصی خود ،شمعون صفا(علیه السالم) را معرفی نمود(اقبال األعمال ص )466و آن روز ،هیجدهم ذی
الحجه بوده است.
امامت
پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) در سرزمین غدیرخم دست علی(علیه السالم) را گرفت و باال برد و فرمود :ایها الناس مَن أَولی
الناس بالمؤمنین من انفسهم؟؛ ای مردم چه کسی بر مؤمنان از خود آنان سزاوارتر و صاحب اختیارتر است؟
در پاسخ گفتند :خدا و پیامبر او بهتر می داند .پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) فرمود :خداوند موالی من و من نیز موالی مؤمنانم
و بر آنان از خودشان صاحب اختیارترم؛ چرا که در قرآن آمده است”:النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ(”.احزاب )6سپس
سه بار فرمود :فمن کنت مواله فعلی مواله .بعد آن حضرت به یاران خود دستور داد به علی(علیه السالم) به عنوان «امیر
مؤمنان» تهنیت و تبریک بگویید.
در مورد گرمای غدیر خم با وجود اینکه برخی اشکال کردند که آن زمان 28اسفند ماه بوده است و هوا گرم نبود در کتب
اهل سنت و روایاتی که نقل کردند مشهود است.
مهدویت
امام دوزادهم فرزند امام حسن عسکری(علیه السالم) در پانزدهم شعبان سال 255هجری در شهر سامرا (سُرَّ مَن رأی) چشم
به دنیا گشود .گروهی از اهل سنت که حداکثر را تشکیل می دهند معتقدند آن حضرت در آینده متولد خواهد شد .که این
درست نیست ،زیرا حدیث ثقلین ،که مورد اتفاق عامه و خاصه است ،حاکی از این است میان قرآن و فرقان و عترت و اهل
بیت هرگز افتراق و جدایی به وجود نخواهد آمد.
پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) فرمود :إنی تارک فیکم الثَقَلین احدُهما اکبر من اآلخر :کتابُ اهلل ،حبلٌ ممدود من السماء الی
االرض و عترتی اهلُ بَیتی و أنهما لن یفترقا حتی یردا علیَّ الحوضَ این حدیث به «حدیث ثقلین» معروف است.
معنای حدیث چنین است :من دو چیز گران بها در میان شما باقی می گذارم که یکی از آن دو بزرگ تر از دیگری است:
کتاب خدا ،حبل و ریسمانی که از طرف آسمان به سوی زمین کشیده شده است ،و عترت و اهل بَیت و دودمان و خاندان
من .این دو هرگز از یک دیگر جدا نمی شوند مگر این که نزد حوض کوثر بر من وارد آیند.
مهدویت
دلیل دیگر اینکه طبق آیه ی«تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ و روایات ،امام معصومی که اآلن امام زمان است باید وجود
داشته باشد تا به عنوان محل نزول ،مالئکه و روح باشد.
نام و کنیه آن حضرت همانند نام و کنیه پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) است .کنیه هر دو ابوالقاسم است .از لقب
های ایشان حجت و مهدی و قائم و امام زمان ،امامی که در عهد خود مأمور هدایت خلق است و ولی عصر
است.
آن حضرت دو غَیبت داشت و دارد :غیبت صغری و غیبت کبری .غیبت صغری از سال 260پایان آن سال 329
هجری است .در دوران غیبت صغری ،شیعیان از طریق چهار نائب خاص به ترتیب عثمان بن سعید و محمد بن
عثمان و حسین بن نوح و علی بن محمد سمُری با آن حضرت ارتباط داشتند .در دوران غیبت کبری باید به
نائبان عام آن حضرت ،یعنی فقیهان آگاه و عادل مراجعه نمایند.
اعتقاد به ظهور مهدی و مصلح جهانی ،امری تردیدناپذیر است؛ چنانکه پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) فرمود« :لولم
یبقَ من الدنیا اال یومٌ واحدٌ لطوّل اهلل ذلک الیوم حتی یخرجَ رجل من وُلدی فیمألها عدالً و قسطاً کما ملئت ظلماً
و جورا یعنی اگر از عمر جهان ،جز یک روز باقی نمانده باشد ،خداوند آن روز را به قدری طوالنی می کند تا
مردی از فرزندان من قیام نماید و دنیا را از عدل و قسط پر سازد ،همان گونه که از ظلم وجور پر شده است.
معموالً جور در مقابل قسط و ظلم در مقابل عدل است .برخی بیان داشته اند که قسط از آن جهت که
دربردارنده مفهوم اعتدال است با عدل هم معنی می باشد ،اما اختالف و تفاوت آن با عدل آن است که قسط
جنبه تطبیق مفهوم عدالت و اجرای آن در مصادیق و مواردش را داراست.
مهدویت
قسط ،اجرا و تحقق عدل است و پیامدش نیز تطبیق عدل بر موارد و جایگاه های خارجیش می باشد،
پس قسط ،عدلی است که ظهور یافته و محسوس گشته است و از همین روی ترازو کردن اشیا را
قسط گویند
( ** شهید صدر یکی از معانی ظلم و ستم در این روایات را به شرک تعبیر کرده است و دجال را به
این تکنولوژی پیشرفته ای که صرفا در خدمت دنیا باشد تفسیر می کند).
عالئم ظهور
عالئم ظهور دو دسته است :یکی مشروط و غیرحتمی و دیگری غیرمشروط و حتمی .جز نشانه هایی
که صراحتاً در احادیث به حتمی بودن آن ها اشاره شده است ،بقیه نشانه های ظهور همگی از امور
موقوفه و غیرحتمی به شمار می روند و در آن ها ممکن است بَداء حاصل شود ،یعنی بنابر مشیت و
اراده الهی ممکن است تغییر و تبدیل و یا تقدم و تأخر پیدا نماید.
بداء به این معناست که خداوند بنابر مصلحتی ،مسئله ای را از زبان پیامبر یا ولیای از اولیای خویش به
گونه ای تبیین می نماید و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز ،غیر آن را نشان دهد.
زیاد قرآن خواندن و کم عمل نمودن و کشتار زیاد میان مردم و ظاهر شدن منکر در بین آنها ربا
خوردن و رشوه گرفتن و ،...از جمله نشانه های ظهور غیرقطعی و حتمی اند.
مهدویت
باز در این خصوص امام صادق می فرماید ... :وقتی دیدی بدکار را ستایش کنند و او شاد و شارژ شود ...و وقتی
دیدی خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن ،دستور داده می شود و حالل ،حرام و حرام ،حالل می شود ...و
آن زمان که دیدی سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد ...و هنگامی که نگریستی مردم نماز را سبک می
شمارند ...و آن زمان که دیدی در مکه و مدینه کارهایی می کنند که خدا دوست ندارد ...و وقتی دیدی
قدرتمندان غذای عمومی مردم را احتکار می کنند و چشم و هم چشمی می شود ،آن زمان ،زمان آخر الزمان
است .آرزوی کمیِ فرزند داشتن و مرگ ناگهانی ،آن گاه که مردان به زنان تشبه کنند و زنان به مردان و مردان
به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان و ...از عالئم آخرالزمان است.
عالئم حتمی در روایات
.2خروج سفیانی در ماه رجب .وی با یک حمله پنج ایالت را می گیرد .او به دین مسیح رومی و دارای صلیبی
در گردن است .بقای او در مدت نه ماه است که بعد از او امام زمان ظاهر می شود.
.3ورود خراسانی ها .آن ها صاحب پرچم های سیاه یا «رایات السود»اند که از آن جا به کوفه برای بیعت با ولی
اهلل االعظم وارد می شوند.
.4خروج یمانی از یمن است که به حق دعوت می کند.
.5فرو رفتن زمین در صحرای بَیداء(زمین هموار و نرم بین مکه و مدینه که به مکه نزدیک است
.6کشته شدن نفس زکیه که پانزده روز بعد از آن ،امام زمان قیام می کند.
.7کسوف آفتاب در نیمه ی ماه رمضان و خسوف ماه در آخِر آن.
مهدویت
.8طلوع خورشید از مغرب.
.9جنگ میان مکه و مدینه.
.10شکاف برداشتن نهر فرات و فرو ریختن سمت غربی مسجد دمشق و خراب شدن دیوار پشت
مسجد کوفه.
.11فرود آمدن حضرت مسیح(علیه السالم) .پیامبر(صلی اهلل علیه و آله) در این خصوص می فرماید:
فیلتفت المهدیُّ و قد نزل عیسی...؛ مهدی(عج) متوجه می شود که عیسی(علیه السالم) در قدس در
نزدیکی مناره سفید فرود آمده است ،...پس مهدی می گوید :جلو بایست و با مردم نماز بخوان ،سپس
عیسی می گوید :نماز(جماعت) برای تو اقامه شده است .پس عیسی پشت سر او نماز می خواند و با او
بیعت می کند و می گوید :من به عنوان وزیر برانگیخته شده ام ،نه به عنوان امیر و امام از عبارت«قد
نزل عیسی »...فهمیده می شود که آن حضرت ،نزول دارد ،نه رجعت.
رجعت
• دلیل رجعت
• عالمه طباطبائی در این خصوص می فرماید :روایات در خصوص رجعت ،در یک معن ای مش ترک ان د و آن
این که سیر نظام دنیوی متوجه روزی است که در آن ،آیات خدا به طور کامل ظاهر م ی ش ود ،پ س در آن
روز خدای سبحان معصیت نمی شود ،بلکه خالصانه عبادت می شود و ه وای نف س و اغ وای ش ی ان وج ود
ندارد(منظور این که فضا ،فضای الهی است و این منافات با ارتکاب فردی و در خلوت ندارد).
• امام صادٍ(علیه السالم) می فرماید«:من لم یقل برجعتنا فلیس منا»؛ کسی که قائل به رجعت ما نیست ،از ما
(پیروان شیعه) نیست.
• عده ای رجعت را مانند تناسخ می دانندکه صحیح نیست ،زیرا رجعت بازگشت روح به بدن اولی آن اس ت،
ولی در تناسخ روح پس از نوعی از تکامل ،بازگشت به بدن دیگری دارد که خود ،روح دارد ،در نتیجه ی ک
بدن دو روح پیدا می کند و آن ،وحدت کثیر و کثرت واحد است و اگر آن بدن ،نفس نداشته باشد ،نفس و
روحی که به تجرد و فعلیت رسیده است محال است به بدن دیگری که م ادی و ب القوه اس ت تعل ق گی رد.
اساساً حرکت در نظام عالم از قوه به فعل است ،نه از فعل به قوه و به یک حالت قهقرایی و واپس گرای ی و
ارتجاعی.
• وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا( و روزی که از هر امتی گروهی از افرادی که آیات م ا را
تکذیب کردند برمی گردانیم ) شیخ طوسی می نویسد :کلمه «من» در آیه یعنی «من کل امه فوجاً» به معنای
تبعیت (و بعضی) است ،پس منظور آیه ،رجعت است ،نه قیامت ،در حالیکه در جای دیگر در مورد قیامت
• آمده است“)1(:وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا”؛( )2همه را جمع می کنیم و احدی را فروگذار نمی کنیم.