You are on page 1of 48

‫ایـران بیـن دو انقالب‬

‫یـرواند آبراهامیان‬

‫پیشینۀ تاریخی‬

‫عواملی که تعدد و گوناگونی اجتماعی ایران قرن ‪ 19‬را به رقابت تبدیل میکنند عبارتند از‪ )1 :‬مبارزه برای‬

‫دستیابی به منابع کمیاب مثل منابع آبی و ‪...‬؛ ‪ )2‬اعتقاد به عدم رشد اقتصادی پایدار این باور را تقویت کرد که‬

‫شخص فقط با محروم کردن دیگران میتواند به ثروت و دارایی دست یابد؛ ‪ )3‬رقابت برای دستیابی به مناصب‬

‫محلی‪.‬‬

‫سه نوع ستیز گروهی در ایران از دید سیاحان‪ )1 :‬ستیز مسلمانان با غیرمسلمانان و سنیان و شعیان؛ ‪ )2‬ستیز‬

‫میان قبایل و روستائیان؛ ‪ )3‬ستیز میان جمعیت ایرانی و غیر ایرانی (اختالف زبانی)‪.‬‬

‫نکته‪ :‬ناکامی در ایجاد بوروکراسی متمرکز در دورۀ قاجار‪ ،‬بیانگر این بود که گروههای محلی استقالل اداری‬

‫خود را حفظ میکنند‪.‬‬

‫ویژگی عمده جامعه ایران از دید مینورسکی‪« :‬مبارزه میان ترکان خانه به دوش و ایرانیان غیر مهاجر»‪.‬‬

‫راهکارهای قاجار برای ماندن در حکومت‪ )1 :‬عقبنشینی هنگام رویارویی با مخالفان خطرناک؛ ‪ )2‬دستکاری و‬

‫تحریک اختالفات گروهی در جامعه چندپاره و متفرق (مانند تشکیل کنفدراسیون خمسه)‪.‬‬

‫سیاحان اروپایی بر این نظر بودند که دولت قاجار به دلیل داشتن قدرت مطلق بر جامعه تسلط دارد‪ ،‬اما در‬

‫واقع سلطه دولت قاجار بر جامعه نه به دلیل قدرتمندی آن بلکه ناشی از ناتوانی آن بود‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫در نیمه دوم سده ‪ 19‬نفوذ و تأثیر غرب در ایران‪ ،‬به دو شیوۀ متفاوت‪ ،‬روابط سست و شکننده دولت قاجار با‬

‫جامعه ایران را تضعیف کرد‪ .1 :‬نفوذ اقتصادی؛ (موحبِ تهدید بازاراهای شهری) از طریق یکپارچه ساختن تجار‬

‫و بازرگانان به عنوان طبقه متوسط فرامحلی (طبقه متوسط سنتی)؛ ‪ .2‬برخورد و تماس با غرب به ویژه تماس‬

‫فکری و ایدئولوژیکی از طریق نهادهای آموزشی نوین (شکلگیری طبقه متوسط جدید ‪ /‬طبقۀ روشنفکر)‪.‬‬

‫** مفاهیم رادیکال طبقۀ تحصیل کرده جدید و عقاید شیعی ضد دولتی طبقۀ متوسط سنتی بود که سرانجام‬

‫پیروزی انقالب مشروطه را ممکن ساخت‪.‬‬

‫نکته‪ :‬نفوذ و تأثیر غرب در ایران از سال ‪ 1800‬م با فشار نظامی روس و سپس انگلیس آغاز شد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬نخستین برنامه نوسازی در ایران را عباس میرزا آغاز کرد و پس از آن امیرکبیر راه او را ادامه داد‪ .‬عباس‬

‫میرزا به ایجاد «نظام جدید» در آذربایجان دست زد‪ .‬اولین دفاتر دائمی نمایندگی ایران را در پاریس و لندن‬

‫افتتاح کرد و نخستین گروه از محصالن ایرانی را به اروپا اعزام کرد‪.‬‬

‫امیرکبیر نیز نخستین روزنامۀ رسمی کشور را با نام وقایع اتفاقیه دایر کرد و مهمتر از همه اینکه‪ ،‬اولین‬

‫دبیرستان سبک جدید یا دارالفنون را بنیان نهاد‪ .‬همزمان شدن شورش بابیها با اصالحات امیرکبیر که به بی‪-‬‬

‫ثباتی عمومی منجر شد ضربه آخر را به پیکر امبیرکبیر و اصالحات او وارد کرد‪.‬‬

‫تصمیم به جذب تجار خارجی در عصر قاجار با دو جریان دیگر مقارن شدند‪ .1 :‬فشار روسیه و انگلستان برای‬

‫گسترش ارتباطات بینالمللی؛ ‪ .2‬جستجوی کشورهای اروپایی؛ به ویژه انگلستان برای یافتن مکانهای سرمایه‪-‬‬

‫گذاری جدید در آن سوی مرزها‪.‬‬

‫«عصر شکار امتیاز در ایران» که لُرد کرزن از آن به عنوان «شبیخون بینالمللی» یاد میکند از سال ‪/ 1251‬‬

‫‪ 1872‬آغاز شد‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫راههای هزینه کردن درآمدهای امتیازات در دوره قاجاریه (ناصرالدینشاه)‪ .1 :‬مقداری از درآمدها صرف دربار و‬

‫هزینه سفرهای ممجل پاشداه میشد؛ ‪ .2‬خرج بیشتر درآمد برای مقابله با تورم؛ ‪ .3‬تأمین هزینههای فراوان برای‬

‫طرحهای نوسازی‪.‬‬

‫ترجمه کتابهای گوناگون غربی در ایران در عصر ناصرالدین شاه تأثیر معکوسی داشت؛ زیرا خواننده این آثار‬

‫ناخواسته شاهان خود را با مشهورترین پادشاه اروپا و فقر ایران را با رفاه اروپا سنجیدند‪.‬‬

‫علیرغم اینکه بازارها و بازاریان (طبقه متوسط سنتی) کارکردهای اقتصادی مهم و حساسی داشته و به دلیل‬

‫تفاوتها و اختالفهای گروهی نفود سیاسی چندانی نداشتند؛ زیرا عوامل جغرافیایی‪ ،‬شهر را از یکدیگر جدا‬

‫میکرد و رقابتهای فرقهای سازمانها و درون شهرها نیز به چندپارگی بازار شهری انجامید‪.‬‬

‫نکته‪ :‬طبقه متوسط سنتی نه به صورت یک نیروی سیاسی و ملی گسترده بلکه به مثابۀ «پدیده اجتماعی‪-‬‬

‫اقتصادی» بود‪.‬‬

‫طبقۀ متوسط‪ ،‬که در آغاز سدۀ نوزدهم به صورت اجتماعات همبستۀ کوچک بومی بود‪ ،‬در آغاز سدۀ بیستم‪ ،‬به‬

‫یک نیروی همبستۀ ملی تبدیل شد که برای نخستینبار از شخصیت و هویت سیاسی مشترک خودآگاهی داشت‪.‬‬

‫بیشتر بازاریان‪ ،‬بیگانگان را دشمن مشترک خود قلمداد میکردند‪.‬‬

‫ورود سرمایههای اروپایی و امتیازات واگذار شده به بازرگانان اروپایی‪ ،‬بورژوازی کمپرادور را به وجود آورد که‬

‫بیرون از شبکۀ بازارها قرار داشت‪.‬‬

‫نکته‪ :‬با پیوستن ایران به اقتصاد جهانی‪ ،‬بازارهای محلی در اقتصاد ملّی ادغام شدند‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫اقسام طبقه متوسط مرفه در نیمه قرن ‪ .1 :19‬از یکسو رشد تجارت خارجی‪ ،‬ظهور بورژوازی وابسته کوچک‬

‫ولی ثروتمند را سرعت بخشید؛ ‪ .2‬از سوی دیگر هجوم کاال‪ ،‬سرمایه و تجار خارجی موجب ضعف و افول‬

‫بورژوازی ملی شد‪.‬‬

‫تاریخ غرب‪ ،‬روشنفکران عصر قاجاریه را به این فکر رهنمون کرد که پیشرفت بشری نه تنها ممکن و مطلوب‬

‫است‪ ،‬بلکه اگر سه زنجیر «استبداد سلطنتی»‪« ،‬جزماندیشی مذهبی» و «امپریالیسم خارجی» را پاره کنند‪،‬‬

‫آسان به دست میآید‪.‬‬

‫ابزارهای طبقه روشنفکر قاجاریه برای ساختن جامعهای نوین‪ ،‬قدرتمند و توسعهیافته عبارت بود از‪.1 :‬‬

‫سکوالریسم؛ ‪ .2‬ناسیونالیسم؛ ‪ .3‬مشروطیت‪.‬‬

‫انقالب مشروطه‬

‫** روشنفکران در زمان انقالب مشروطه با «علما» علیه «شاه» و «قدرتهای امپریالیسم» متحد شدند‪.‬‬

‫اعتقاد بنیادی سید جمالالدین اسدآبادی‪ :‬امپریالیسم با تصرف هندوستان‪ ،‬اکنون منطقه خاورمیانه را تهدید‬

‫میکند‪ .‬جوامع شرق از جمله خاورمیانه‪ ،‬تنها با دستیابی سریع تکنولوژی مدرن غرب میتوانند از هجوم غرب‬

‫جلوگیری کنند و اسالم علیرغم سنتگراییاش‪ ،‬آیین کارآمدی برای بسیج مردم علیه امپریالیستهاست‪.‬‬

‫سید جمال در سالۀ معروف «نیچریه»‪ ،‬که او را به عنوان مدافع اسالم مطرح ساخت‪ ،‬نه بر جنبههای معنوی‬

‫بلکه بر جنبههای اجتماعی مذهب تأکید کرد‪ .‬وی افول اسالم را نه به نژاد عرب بلکه به نبود تساهل مذهبی‬

‫مربوط میدانست‪.‬‬

‫* «انجمن مخفی فراموشخانه» توسط «میرزا ملکمخان» تأسیس شد (به تقلید از فراماسوتری اروپایی)‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫ملکخان با جلب نظر شاه یک دفتر نظارت تنظیمات برای دربار تنظیم کرد‪ .‬این دفتر تنظیمات که نویسندۀ‬

‫آن کامالً از جنبش تنظیمات امپراتوری عثمانی الهام گرفته بود‪ ،‬یکی از طرحهای اصولی منظمی بود که در سده‬

‫‪ 19‬و به منظور انجام اصالحات نوشته شد‪.‬‬

‫ملکمخان هدف اصلی خود را ارائه فلسفه سیاسی غرب در قالب عبارات منطبق با قرآن‪ ،‬حدیث و دیدگاههای‬

‫ائمه شیعه اعالم کرد‪ .‬وی استبداد سیاسی و انزوای فرهنگی را عوامل عقبماندگی ایران میداند‪ .‬او برای از بین‬

‫بردن عامل نخست‪ ،‬قوانین حفظ زندگی‪ ،‬آزادی و مالکیت را پیشنهاد میکند اما راه چیرگی بر مشکل دوم را نیز‬

‫رواج مفاهیم و ایدههای جدید در قالبهای موردپسند اسالم میداند‪.‬‬

‫ملکمخان اصالحات خود را «قانون» نامید تا آنها را از عرف و شریعت متمایز کند و اصول این قوانین اصالحی‬

‫عبارتند از‪ .1 :‬توسعه رفته عمومی؛ ‪ .2‬برابری همۀ شهروندان‪.‬‬

‫عوامل عقبماندگی ایران از نظر میرزا ملکخان عبارتاند از‪ .1 :‬استبداد سیاسی؛ ‪ .2‬انزوای فرهنگی‪.‬‬

‫ملکمخان برای انتقال افکارش از لندن به تهران روزنامه «قانون» را منتشر کرد‪ .‬یکی از نخستین نمودهای‬

‫درخواست دولت پارلمانی در ایران در روزنامه قانون با تقاضای تشکیل یک مجلس شورای ملی بود‪.‬‬

‫در پایان سده نوزدهم سیاحان اروپایی‪« ،‬بیگانهترسی» و «تعصب مذهبی» را از جنبههای ذاتی فرهنگ مردم‬

‫ایران قلمداد میکردند‪ .‬اما به نظر آبراهامیان بیشتر این خصوصیات پیامد ناخواسته نفوذ غرب در ایران بود‪.‬‬

‫در بحران تنباکوی سال ‪ 1270‬نارضایتی عمومی فزاینده به یک جنبش تودهای تبدیل گردید‪ .‬بحران تنباکو‬

‫نشان داد که‪ .1 :‬شورشهای محلی میتوانند به خیزشی عمومی تبدیل شوند؛ ‪ .2‬طبقه روشنفکر و متوسط‬

‫سنتی میتوانند با هم کار کنند؛ ‪ .3‬شاه برخالف ادعایش طبل توخالی است‪.‬‬

‫** اعتراض به امتیاز تنباکو در واقع تمرینی برای انقالب قریبالوقوع مشروطه بود‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫ناصرالدین شاه پس از «بحران تنباکو» به اعمال محدودیتهای سیاسی بیشتر روی آورد و از تغییر و تحوالت‬

‫خطرناک پرهیز کرد‪.‬‬

‫سیاستهای عصر ناصرالدینشاهی یعنی سیاست «سرکوب»‪« ،‬تحریک» و «منزویسازی» ناگهان در سال‬

‫‪ 1275‬پایان یافت‪.‬‬

‫مظفرالدینشاه امتیاز انحصاری استخراج بهرهبرداری از نفت در تمام ایاالت مرکزی و جنوبی را به یک انگلیسی‬

‫به نام دارسی واگذار کرد‪.‬‬

‫دو عضو اصلی روزنامه «گنج فنون» که در آستانه مشروطه در تبریز انتشار یافت‪ .1 :‬میرزا محمدعلیخان‬

‫تربیت؛ ‪ .2‬سید حسن تقیزاده‪.‬‬

‫روشنفکران «انجمن معارف» نخستین کتابخانۀ ملی کشور را تأسیس کردند‪ .‬شخصیت مهم کتابخانه و انجمن‪،‬‬

‫حاج میرزا نصراهلل ملکالمتکلمین بود‪.‬‬

‫مظفرالدینشاه با در پیگیری سیاست لیبرالی سعی داشت مخالفت مردم را فرو نشاند ولی این لیبرالیسم که‬

‫همزمان با نفوذ گسترده غرب بود فقط مخالفان را به تشکیل ازمانهای نیمه مخفی تشویق کرد‪ .‬از بین این‬

‫سازمانها پنج گروه زیر نقش عمدهای در انقالب مشروطه داشتند‪ .1 :‬مرکز غیبی؛ ‪ .2‬حزب اجتماعیون عامیون؛‬

‫‪ .3‬مجمع آدمیت؛ ‪ .4‬کمیته انقالبی؛ ‪ .5‬انجمن مخفی‪.‬‬

‫مرکز غیبی را روشنفکران تبریز که با روزنامۀ گنج فنون همکاری میکردند بنیان گذاشتند‪ .‬رهبر گروه علی‬

‫کربالیی بود‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫حزب اجتماعیون عامیون در باکو توسط گزوهی از مخاجران که زمانی در حزب سوسیال دموکرات روسیه‬

‫فعالیت میکردند‪ ،‬تأسیس شد‪ .‬این حزب باشگاه «همت» را گشود‪ .‬مرکز غیبی برنامههای این حزب را در ایران‬

‫رواج داد‪.‬‬

‫مجمع آدمیت تهران از پوزیتویسم رادیکال سن سیمون و اومانیسم لیبرال آگوست کنت الهام گرفته بود‪.‬‬

‫بنیانگذار مجمع آدمیت «میرزا قلیخان قزوینی (آدمیت) بود‪.‬‬

‫سه هدف عمدۀ مجمع آدمیت تهران از نظر فریدون آدمیت عبارت بود از‪ .1 :‬به کار بردن مهندسی اجتماعی‬

‫برای دستیابی به توسعه ملّی؛ ‪ .2‬کسب آزادی فردی به منظور شکوفایی عقل و اندیشه بشری؛ ‪ .3‬دستیابی به‬

‫برابری در حقوق برای همگان بدون در نظر گرفتن اصل و نسب و مذهب به منظور حفظ و تضمین شأن و منزلت‬

‫همه شهروندان‪.‬‬

‫کمیتۀ انقالبی هم تاکتیک و هم استراتژی رادیکالی داشت‪ .‬ملکالمتکلمین رهبر این گروه به شمار میرفت‪.‬‬

‫کمیته از ‪ 57‬نفر روشنفکر رادیکال که اغلب به کتابخانۀ ملی رفتوآمد میکردند تشکیل یافته بود‪.‬‬

‫در حالی که کمیته انقالب‪ ،‬مجمع آدمیت‪ ،‬حزب اجتماعیون عامیون و مرکز غیبی توسط اعضای طبقه جدید‬

‫روشنفکران تشکیل شده بودند بیشتر اعضای انجمن مخفی از طبقه متوسط سنتی بودند‪.‬‬

‫* بنیانگذار انجمن مخفی «نظام االسالم کرمانی» بود‪ .‬بیشتر اعضای انجمن مخفی از طبقه متوسط سنتی‬

‫بودند‪.‬‬

‫دو تن از مجتهدین برجسته که انجمن مخفی با آنها در ارتباط بود‪ .1 :‬سید عبداهلل بهبانی؛ ‪ .2‬سید محمد‬

‫طباطبایی‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫انقالب (خرداد ‪ – 1284‬مرداد ‪« :)1285‬بحرانهای اقتصادی اوایل سال ‪ »1284‬ضربه نهایی به نظام‬

‫استبدادی قاجاریه پدید آورد و مقدمه انقالب مشروطه شد‪ .‬بحرانهای اقتصادی منجر سه اعتراض عمومی شد‬

‫که به انقالب مشروطه منجر شد‪ .1 :‬اعتراض به صورت یک راهپیمایی آرام در جریان مراسم عزاداری ماه محرم؛‬

‫‪ .2‬اعتراض در آذرماه و هنگامی که حاکم تهران کوشید با فلک بستن دو تن از تجار قیمت شکر را پایین آورد؛‬

‫‪ .3‬اعتراضات در محرم ‪ 1285‬به دلیل ناتوانی شاه در تشکیل عدالتخانه و عزل نوز و شدت عمل پلیس‪.‬‬

‫چهار درخواست بستنشینان حرم حضرت عبدالعظیم به رهبری بهبهانی و طباطبایی‪ .1 :‬عزل حاکم تهران؛ ‪.2‬‬

‫عزل نوز بلژیکی؛ ‪ .3‬اجرای شریعت؛ ‪ .4‬تأسیس عدالتخانه‪.‬‬

‫«انجمن آذرربایجانیها» در تهران توسط حیدر عمو اوغلی تشکیل شد که نخستین سلول حزب سوسیال‬

‫دموکرات ایران بود‪.‬‬

‫روشنفکران در سالهای منتهی به انقالب مشروطه برای بیرون ریختن همه افکار سیاسی تازۀ خود به انتشار‬

‫مجله و روزنامه روی آوردند‪.‬‬

‫در مجلس اول بعد از مشروطه سه مسلک مشخص بودند‪ .1 :‬مستبدین؛ که در مجلس کمطرفدار بودند و می‪-‬‬

‫خواستند از مذاکرات دوری کنند؛ ‪ .2‬معتدلین؛ که اکثریت عمدۀ مجلس بودند و رهبر آنان محمدعلی شالفروش‬

‫و امین الضرب بودند؛ ‪ .3‬آزادیخوهان؛ که نماینده طبقه روشنفکر و پشتیبان اصالحات گسترده بودند‪ .‬رهبر‬

‫آنان تقیزاده و یحیی اسکندری بود‪ .‬ادوارد برون آنها را نمک مجلس مینامد‪.‬‬

‫* آیتاهلل طباطبایی و بهبهانی از گروه معتدلین مجلس اول پشتیبانی میکردند‪ .‬در واقع‪ ،‬معتدلین از سوی‬

‫طبقات متوسط سنتی حمایت میشدند‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫* محمدعلی شاه که خوهان تخفیف مجلس بود امین السلطان را – که فردی میانهرو بود – به جای‬

‫مشیرالدوله برگزید‪.‬‬

‫دو بخش از متمم قانون اساسی مشروطه‪ .1 :‬اصول متساویالحقوق بودن اهالی مملکت در مقابل قانون‪ ،‬حفظ‬

‫جان و آزادی مطبوعات؛ ‪ .2‬پذیرفتن اصل تفکیک قوا و عدم تمرکز قدرت در قوه مجریه و تمرکز قدرت در قوه‬

‫مقننه‪.‬‬

‫دو تعدیل عمده که نمایندگان بر قانون اساسی اقتباس شده از بلژیک به کار بردند عبارتند از‪ .1 :‬به رسمیت‬

‫شناختن وجود انجمنهای ایالتی؛ ‪ .2‬صحه گذاردن بر اهمیت مذهب و به ویژه رهبران مذهبی‪.‬‬

‫جنگ داخلی‪ :‬خرداد ‪ – 1287‬تیر ‪1288‬‬

‫نخستین مقالۀ ضد روحانی که در ایران منتشر شد از روزنامه «صور اسرافیل» بود‪.‬‬

‫قرداد ‪ 1907‬میان انگلستان و روسیه مبنی بر تقسیم ایران به مناطق نفوذ روحیه مشروطهخوهان را تضعیف‬

‫کرد که این عامل موقعیت سلطنتطلبان را در نیمه اول سال ‪ 1286‬بهبود بخشید‪.‬‬

‫محمدعلی شاه سرانجام در خرداد ‪ 1287‬برگارد قزاق به فرماندهی کلنل «لیخوف» روسی مجلس را به توپ‬

‫بست و پس از یک خونریزی شدید مقاومت مشورطهخواهان را در هم شکست‪.‬‬

‫به عقیدۀ ملکالشعرای بهار در جریانات مشروطهخواهی تنها طبقه متوسط به انقالب وفادار ماند و طبقات باال و‬

‫پایین از استبداد پشتیبانی کردند‪.‬‬

‫جمعیت مجاهدین ضمن برقراری ارتباط با سوسیال دموکراتهای باکو اعالمیۀ بلندباالیی منتشر کرد‪ .‬این‬

‫اعالمیه نخستین برنامه سوسیالیستی منتشر شده در ایران بود‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫مجلس عالی‪ :‬این مجلس که به عنوان جانشین ممجلس شورای ملی عمل میکرد‪ ،‬محمدعلیشاه را خلع کرد و‬

‫فرزند دوازده سالهاش احمد را به سلطنت تعیین نمود‪.‬‬

‫رضـاشـاه‬

‫دوره از همپاشیدگی‪.1299-1288 :‬‬

‫مجلس دوم شورای ملی‪ ،‬یپرمخان را‪ ،‬که به گاریبالدی ایران شهرت یافته بود‪ ،‬به ریاست پلیس تهران منصوب‬

‫کرد‪.‬‬

‫جناحبندیهاهی مجلس دوم شورای ملی‪ .1 :‬فرقۀ دموکرات با ‪ 27‬تن از اصالحطلبان ؛ ‪ .2‬فرقۀ اعتدالیون با ‪53‬‬

‫نمایندۀ محافظهکار‪.‬‬

‫سازماندهی فرقۀ دموکرات در بیرون از مجلس را بیشتر حیدرخان و محمدامین روسلزاده انجام میدادند‪.‬‬

‫برای نخستینبار توسط روزنامه «ایران نو» به سردبیری رسولزاده اصول مارکسیسم تبلیغ شد‪.‬‬

‫در حالی که فرقۀ دموکرات سخنگوی طبقۀ روسنفکر جدید بود‪ ،‬فرقۀ اعتدال از اهداف اشرافیت زمیندار و‬

‫طبقۀ متوسط سنتی پشتیبانی میکرد‪ .‬برنامۀ فرقۀ اعتدال مجلس دوم (اعتدالیون) عبارت بود از‪ :‬تقویت سلطنت‬

‫مشروطه‪ ،‬تشکیل مجلس سنا؛ حفظ مذهب به عنوان بهترین سد در برابر ظلم و بیعدالتی؛ حمایت از خانواده‪،‬‬

‫مالکیت خصوصی و حقوق اساسی؛ ترویج روح همکاری بین تودههای مردم از طریق آموزشهای دینی؛ کمک به‬

‫طبقه متوسط به ویژه سرمایهدارن جزء و بازاریان؛ اجرای شریعت؛ دفاع از جامعه در برابر تروریسم آنارشیستها‪،‬‬

‫الحاد دموکراتها و ماتریالیسم مارکسیستها‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫برخورد میان اعتدالیون در برابر دموکراتها‪ ،‬در مذاکرات مجلس دربارۀ اصالحات غیردینی آغاز شد و در‬

‫جریان انتخاب نخستوزیر شدت بیشتری یافت‪ .‬سرانجام‪ ،‬با کشته شدن بهبانی به دست چهار مرد مسلح از‬

‫دستۀ داوطلبان حیدرخان‪ ،‬مبیارزه بین دو جناح آشکار شد‪.‬‬

‫در حالی که تحوالت و واکنشهای داخلی به تعطیلی مجلس اول منجر شده بود‪« ،‬فشارهای خارجی» نیز به‬

‫انحالل مجلس دوم انجامید‪.‬‬

‫* مجلس سوم بالفاصله پس از جنگ جهانی اول تشکیل شد‪.‬‬

‫پس از جنگ اول جهانی و شکستهای دلگرم کننده روسها نمایندگان کمیته مقاومت ملی را برگزیدند که‬

‫رهبران آنها از این قرار بودند‪ .1 :‬سلیمان اسکندری؛ ‪ .2‬مساوات؛ ‪ .3‬سید حسن مدرس (سخنگوی سرشناس‬

‫اعتدالیون)؛ ‪ .4‬میرزا محمدصادق طباطبایی‪.‬‬

‫کمیته دفاع ملی در کرمانشاه «دولت دفاع ملی» را تشکیل داد‪ ،‬با افسران سوئدی طرفدار آلمان ارتباط برقرار‬

‫کرد و با قبایل قشقایی و بلوچی که از آمانها سالح دریافت کردند متحد شدند‪.‬‬

‫واکنش انگلستان به فعالیتهای دولت دفاع ملی عبارت بود از‪ :‬ارسال سالح برای خمسه‪ ،‬بختیاریها و اعراب‬

‫تحت سیاست شیخ غزعل و تشکیل نیروهای پلیس محلی به فرماندهی انگلیسیها با عنوان پلیس جنوب ایران‬

‫(‪ )spr‬بود‪.‬‬

‫تأکید اصلی نشریه کاوه که با تالش تقیزاده و گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم آلمان انتشار اداه میشد بر‬

‫ضرورت استقالل ملی و اصالحات داخلی به ویژه اصالحات غیردینی و آموزشی بود‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫چهار خواسته فرقه دموکرات آذربایجان پس از انقالب ‪ 1917‬روسیه و در زمان محمد خیابانی‪ .1 :‬اجرای‬

‫اصالحات دموکراتیک مانند اصالحات ارضی؛ ‪ .2‬تعیین حاکم مودر قبول و اعتماد مردم آذربایجان؛ ‪ .3‬تشکیل‬

‫فوری مجلس شورای ملی در تهران؛ ‪ .4‬تأسیس انجمنهای ایالتی مطرح در قانون اساسی‪.‬‬

‫همزمان با سازمانیابی دوبارۀ احزاب ملیگرا و کمونیست‪ ،‬در تهران نیز پس از انتشار قرارداد ‪ 1919‬میان ایران‬

‫و انگلیس مخالفت با حکومت مرکزی وارد مرحله تازهای شد‪.‬‬

‫مطابق پیمان ‪ 1919‬انگلیس متعهد شده بود که وامی به مبلغ ‪ 20000000‬پوند در اختیار ایران بگذارد و در‬

‫ایجاد راهآهن‪ ،‬تجدیدنظر در تعرفههای گردآوری غرامت جنگی از اشخاص ثالث به ایارن کمک کند‪ .‬در مقابل‬

‫ایران نیز واگذاری امتیاز انحصاری تأمین سالح‪ ،‬آموزش نظامیان و مشاوران اداری را به انگلیس وعده داده بود‪.‬‬

‫در ضمن‪ ،‬طراح قرداد «لُرد کرزن» بود‪.‬‬

‫از دیدگاه لرد کرزن‪ ،‬طراح قرداد‪ ،‬موافقتنامه ‪ 1919‬ایران را از زوال حقوق‪ ،‬نابسامانی مالی و توطئۀ بلشویکها‬

‫نجات میدهد‪.‬‬

‫از نظر میرزا حسن وثوقالدوله (نخستوزیر) قرداد ‪ 1919‬هزینههای مالی اصالحات اداری را تأمین میکرد‪،‬‬

‫خطر انقالب اجتماعی را بر طرف ساخت و بر سلطه انگلیس بر خاومیانه رسمیت میبخشید‪.‬‬

‫از دیدگاه مخالفان و بیشتر ناظران خارجی قرارداد ‪ 1919‬نمونهای از توطئۀ امپریالیستی با هدف تبدیل ایران‬

‫به یک کشور تحتالحمایه برتانیا بود‪.‬‬

‫دولت روسیه (شوروی) بالفاصله‪ ،‬با لغو همهۀ امتیازاتی که تزار از ایران گرفته بود با عمل انگلیس در کسب‬

‫مستمر انحصارات در خاورمیانه‪ ،‬قراداد را محکوم کرد‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫بعد از انعقاد قرارداد ‪ ،1919‬دموکراتهای آذربایجان با حمایت تجار محلی که این قرارداد را توطئهای‬

‫ماکیاولیستی برای انحراف راه تجاری به سوی بغداد میدانستند‪ ،‬دولت تهران را به فروش کشور متهم کردند‪ ،‬بار‬

‫دیگر خواستار تشکیل مجلس و انجمنهای ایالتی و تشکیل جمهوری شدند و با به کار بردن اصطالح مملکت‬

‫آزادستان به جای ایالت آذربایجان کامهای بلندتری به سوی تجزیهطلبی برداشتند‪.‬‬

‫نخستین نخستوزیر بدون لقب ایران «سید ضیاءالدین طباطبایی» بود که پس از لشکرکشی رضاخان به تهران‬

‫در سوم اسفند ‪ 1299‬به پیشنهاد رضاشاه از جانب احمدشاه به عنوان نخستوزیر برگزیرده شد‪ .‬سید ضیاء‬

‫نخستین نخستینوزیر بدون لقب ایران شد‪ .‬روزنامه رعد وی در زمان جنگ از انگلیسیها پشتیبانی کرده بود‪.‬‬

‫ظهور رضاشاه (‪ :)1304 – 1299‬رضاشاه در اسفند ‪ 1299‬با عنوان جدید سردار سپه وارد کابینه شد و در‬

‫اردیبهشت ‪ ،1300‬با کنار زدن مسعودخان کیهان‪ ،‬وزارت جنگ را در اختیار گرفت‪ ،‬در آبان ماه ‪ 1302‬به‬

‫نخستوزیری رسید و در ‪ 1303‬لقب فرماندهی کل را ازز مجلس گرفت و سرانجام در سال ‪ 1304‬تاجگذاری‬

‫کرد‪.‬‬

‫رضاخان برای تثبیت موقعیت خود جنبشهای زیر را سرکوب کرد‪ .1 :‬شوروش سرگرد الهوتی فرمانده‬

‫ژاندارمری محلی در تبریز علیه حکومت؛ ‪ .2‬کلنل محمدتقیخان پسیان در شمهد (تشکیل کمیته انقالبی)؛ ‪.3‬‬

‫جنبش جنگل که باعث شد موقعیت نظامی رضاشاه مستحکم گردد‪.‬‬

‫رضاخان در اردیبهشت سال ‪ 1305‬به پادشاهی رسید‪ .‬گرچه سرچشمه قدرت رضاخان اساساً ارتش بود اما‬

‫بدون پشتیبانی چشمگیر مرددمی نمیتوانست به آن صورت صلحآمیز و قانونی بر تخت سلطنت بنشیند‪ .‬به‬

‫سلطنت رسیدن رضاخان صرفاً از طریق خشونت‪ ،‬نیروی نظامی‪ ،‬ترور و دسیسههای نظامی انجام نگرفت بلکه به‬

‫واسطۀ ائتالف اشکار با گروههای مختلف درون و بیرون ممجلس چهارم و پنجم صورت پذیرفت‪ .‬گروههای درون‬

‫‪13‬‬
‫وبیرون مجلس چهارم و پنجم که رضاخان با آنها ائتالف کرده بود عبارتند از‪ .1 :‬محافظهکاران حزب اصالح‪-‬‬

‫طلبان؛ ‪ .2‬اصالحطلبان حزب تجدد؛ ‪ .3‬رادیکالهای حزب سوسیالیست؛ ‪ .4‬انقالبیون فرقه کمونیست‪.‬‬

‫حزب اصالحطلبان مجلس چهارم و پنجم وارث حزب «اعتدالیون» بود‪.‬‬

‫محافظهکاران حزب اصالحطلبان (مدرس‪ ،‬احمد قوام‪ ،‬مرتضی قلیخان بیات و ‪ )...‬اکثریت مجلس چهارم را‬

‫تشکیل میدادند‪.‬‬

‫* حزب تجدد در مجلس پنجم با کمک رضاخان دارای اکثریت شد‪.‬‬

‫قرارداد ‪ 1919‬و شورشهای ایالتی ‪ 1300-1298‬دموکراتهای کشور را به دو دسته تقسیم کرد‪.1 :‬‬

‫«تشکیلی»های نگران از فروپاشی ملی و حامی دولت مرکزی؛ ملکالشعرای بهار از این جمله بود؛ ‪.2‬‬

‫«ضدتشکیلی»های مخالف قرارداد و حامی شورشهای ایالتی‪.‬‬

‫سازماندهندگان حزب تجدد‪ .1 :‬علی اکبر داور؛ ‪ .2‬عبدالحسین تیمورتاش؛ ‪ .3‬سید محمد تدین‪.‬‬

‫سه روزنامۀ بانفوذ خواستهای عمومی اصالحطلبان را بیان میکردند‪ )1 :‬ایرانشهر؛ که در برلین توسط حسین‬

‫کاظمزاده منتشر میشد‪ )2 .‬فرنگستان؛ که توسط مشفق کاظمی در آلمان انتشار مییافت‪ .‬و ‪ )3‬آینده؛ توسط‬

‫محمود افشار در تهران منتشر میشد‪.‬‬

‫سه نکته اساسی کتاب «تاریخ مشروطه ایران» احمد کسروی‪ .1 :‬اشاره به آثار زیانآور اختالفات زبانی؛ ‪.2‬‬

‫نقشهای حیاتی آذربایجان در توسعه ایران؛ ‪ .3‬شکست غمانگیز نهضت مشروطه بر اثر اختالفات قبیلهای و زبانی‪.‬‬

‫قدرت گرفتن رضاخان از راه ائتالف با «حزب محافظهکار اصالحطلب» در مجلس چهارم آغاز شد‪.‬‬

‫ائتالف حزب محافظهکار اصالحطلب مجلس چهارم در آخرین روزهای این مجلس با الیحه نظام وظیفه اجباری‬

‫رضاخان به مجلس از بین رفت‪ .‬به اعتقاد بیشتر زمینداران بزرگ خدمت نظام وظیفه اجباری اقتدار پدرساالرانه‬

‫‪14‬‬
‫آنان را از بین میبرد و نیروی کار اصلی را از روستاهایشان خارج میکرد‪ .‬مجلس پنجم الیحۀ خدمت نظام‬

‫وظیفه اجباری را تصویب کرد‪.‬‬

‫اقدامات مجلس پنجم ممجلس شورای ملی‪ )1 :‬تصویب الیحۀ نظام وظیفۀ اجباری؛ ‪ )2‬ملغا ساختن القاب‬

‫اشرافی؛ ‪ )3‬موظف ساختن اتباع ایرانی به گرفتن شناسنامه و تعیین نام خانوادگی؛ ‪ )4‬تقویم هجری شمسی را‬

‫جایگزین هجری قمری کرد؛ ‪ )5‬با اعطای فرماندهی کل –مقامی که مطابق قانون اساسی مختص شااه بود‪ -‬به‬

‫رضاخان‪ ،‬پاداش سرکوبی موفقتآمیز شیخ خزعل را پرداخت؛ ‪ )6‬طرحی برای الغایسلطنت دوهزار ساله پیشنهاد‬

‫کرد‪.‬‬

‫** مدرس اعالم کرد که حمله به پادشاهی حمله به شریعت مقدس است‪.‬‬

‫رضاخان با انتصاب دکتر آرتور میلسپو از وزارت امور خارجه امریکا به سمت خزانهداری کل ایران‪ ،‬درصدد جلب‬

‫کمک امریکاییها برآمد‪ .‬در سال ‪ 256 ،1301‬نفر تاجر طی نامه سرگشاده‪ ،‬مراتب قدردانی خود را از رضاخان‬

‫اعالم کردند‪.‬‬

‫در پاییز ‪ 1304‬ائتالف میان رضاخان و نمایندگان محافظهگار به اوج خود رسید‪ .‬حزب تجدد با حمایت تقریباً‬

‫همه نمادیندگان حزب اصالحطلبان طرحی مبنی بر خلع قاجار از سلطنت و واگذاری دولت به رضا پهلوی تا‬

‫زمان تشکیل مجلس مؤسسان پیشنهاد کرد‪ .‬مهمترین مخالف الیحه دکتر محمد مصدق (مصدقالسلطنه) بود‪.‬‬

‫رضاخان با بهره گیری از مقام وزارت جنگ و مداخله‪ ،‬مجلس مؤسسان را از طرفداران خود در احزاب تجدد و‬

‫اصالحطلبان پر کرد‪.‬‬

‫سه قدرت نگهدارندۀ رضاشاه عبارت است از‪ .1 :‬ارتش نوین (پایه اصلی نظام جدید رضاشاه)؛ ‪ .2‬بوروکراسی‬

‫جدید؛ ‪ .3‬پشتیبانی دربار‪ .‬رضاشاه به ارتش مدرن به عنوان پایۀ اصلی نظام جدید خود تکیه کرد‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫رضاشاه پس از تحکیم و تثبیت کامل قدرت به اصالحات اجتماعی پرداخت‪.‬‬

‫هدف دراز مدت رضاشاه ایجاد جامعهای شبهغربی –یا جامعهای که مطابق برداشت او از غرب باشد‪ -‬بود‪.‬‬

‫ابزارهای رضاشاه برای رسیدن به هدفش (جامعه شبه غربی) عبارت بودند از‪ .1 :‬غیردینیسازی؛ ‪ .2‬مبارزه با‬

‫قبیلهگرایی؛ ‪ .3‬ملیگرایی؛ ‪ .4‬توسعه آموزشی؛ ‪ .5‬سرمایهداری دولتی‪.‬‬

‫در راستای غیردینیسازی جامعه وظیفه دشوار نوسازی کامل وزارت عدلیه به داور (حقوقدان تحصیلکردۀ‬

‫سوئیس) واگذار شده بود‪.‬‬

‫سیاستهای راجع به قبایل با آرزوی دیرینه تبدیل امپراتوری چندقومی به دولتی واحد با مردمی واحد و یک‬

‫قوم‪ ،‬یک زبان‪ ،‬یک فرهنگ و یک قدرت سیاسی مرنبط بود‪.‬‬

‫در سال ‪1313‬رضاشاه با ترغیب سفارت ایران در برلین دستور داد که از این پس نام ایران جای «پرسیا»‬

‫(‪ )persia‬را خواهد گرفت‪.‬‬

‫مبارزه با نفوذ خارجی نیز مؤثر بود‪ .‬رضاشاه امتیازات شدۀ نوزدهم را که به اروپاییان مصونیت قضایی‬

‫فراسرزمینی داده بود‪ ،‬لغو کرد و میلسپو را از سمت خزانهداری کل برکنار کرد‪ .‬حق چاپ اسکناس را از بانک‬

‫شاهی انگلیس گرفت و به بانک ملی ایارن واگذار کرد‪.‬البته رضاشاه در یک مورد مهم –کاهش نفوذ مؤثر و‬

‫گستردۀ شرکت نفت ایران و انگلیس‪ -‬شکست خورد‪ .‬وی گرچه در سال ‪ 1311‬امتیاز دارسی را لغو کرد اما یک‬

‫سال بعد به دلیل جلوگیری از ضبط داراییهای خارجی ایران‪ ،‬عقبنشینی نمود و قرارداد نامناسب مشابهی امضا‬

‫کرد که همین قرارداد دو دهه بعد در روابط ایارن وانگلیس مشکالتی پدید آورد‪.‬‬

‫در بین اصالحات مدنی رضاشاه‪« ،‬اصالحات آموزشی» مؤثرترین اصالحات بود‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫توسعه صنعتی در ایران در دهۀ ‪ ،1930‬هنگامی که رکود بزرگ قیمت کاالهای سرمایهای را بسیار پایین آورد‬

‫به صورت جدی آغاز شد‪.‬‬

‫جنبۀ مهم تفاوت کمال آتاتورک و رضاشاه از نظر آبراهامیان‪ :‬در شرایطی که کمال آگاهانه طبقۀ روشنفکر را‬

‫عالقهمند و پشتیبان خود را در حزب جمهوریخواه سامان داد‪ ،‬رضاشاه رفته رفته نخستین پشتیبانان داخلی‬

‫خود را از دست داد‪ ،‬در کسب پایگاههای اجتماعی جدید ناکام ماند و بنابراین بدون پشتیبانی حزب سیاسی‬

‫سازمانسافتهای حکومت کرد‪ .‬در واقع‪ ،‬در حالی که اقتدار مصطفی کمال کامالً بر طبقه روشنفکر ترکیه مبتنی‬

‫بود‪ ،‬دولت رضاشاه که هیچگونه پایگاه طبقاتی نداشت به نحو تقریباً مخاطرهآمیزی بر بستر جامعه ایران معلق‬

‫بود‪.‬‬

‫دولت پهلوی از لحاظ داشتن وسایل اجبار و زورگویی قدرتمند بود ولی از این لحاظ که توانست وسایل و‬

‫نهادهای اجبار را بر ساختار طبقاتی و پایگاه اجتماعی مبتنی کند ضعیف بود‪.‬‬

‫رضاشاه با جلب نظر و با خود همراه کردن خانوادههای اشرافی‪ ،‬آنها را از موقعیتشان به عنوان بزرگان محلی‬

‫–جایگاهی که در سدۀ نوزدهم به دست آورده بودند‪ -‬و از ایفای نقش طبقه حاکم کشور‪ -‬نقشی که پس از‬

‫انقالب مشرروطه ایفا کردند‪ -‬محروم ساخت‪.‬‬

‫اگرچه رضاشاه توانست بخشی از طبقۀ باالی قدیمی را با خود همراه کند‪ ،‬و در جلب حمایت طبقۀ متوسط‬

‫سنتی موفقیت ناچیزی داشت‪.‬‬

‫مخالفت طبقۀ متوسط با رژیم در سالهای ‪ 1306-1305‬و ‪ 1315-1314‬آشکار شد‪ .‬اعتراضات ‪6-1305‬‬

‫واکنشی بود به اجرای قوانین غیردینی داور و اعزام جوانان شهری به خدمت سربازی‪.‬‬

‫رضاشاه در حالی که طبقۀ متوسط سنتی را به شدت از خود متنفر ساخت در میان طبقه متوسط جدید‬

‫احساسات و گرایشهای بیثبات و متغیری را ایجاد کرد‪ .‬اصالحات غیردینی‪ ،‬به ویژه تغییرات اساسی در نظام‬

‫‪17‬‬
‫قضایی‪ ،‬رایج کردن کاله بینالمللی و کشف اجباری حجاب‪ ،‬نارضایتیهای عمیقی در بین علما‪ ،‬رهبران عقیدتی‬

‫طبقۀ متوسط سنتی به وجود آورد‪ .‬مخالفت طبقه متوسط با رژیم‪ ،‬در سالهای ‪ 1306‬و ‪ 1315-1314‬اشکار‬

‫شد‪ .‬اعتراضات ‪ ،1305-6‬واکنشی بود به اجرای قوانین غیردینی داور و اجرای جوانان شهری به خدمت سربازی‪.‬‬

‫ناآرامیهای ‪ 1315-1314‬به علت کشف حجاب و ترویج کاله بینالمللی آغاز شده بود‪.‬‬

‫قانون ‪ :1310‬براساس این قانون‪ ،‬اعضای سازمانهایی که «پادشاهی مشروطه» را به خطر میانداختند یا «مرام‬

‫اشتراکی» را تبلیغ میکردند‪ ،‬به ده سال زندان محکوم میشد‪ .‬عبارت مبهم «اشتراکی» هر سه ایدئولوژی‬

‫سوسیالیسم‪ ،‬کمونیسم و آنارشیسم را دربر میگرفت‪.‬‬

‫اعضای معروف به گروه ‪ 53‬نفر نخستین گروه مارکسسیت ایرانی بودند که از میان روشنفکران غیرآذری و‬

‫غیرارمنی عضوگیری کرده بود‪ .‬شخصیت اصلی ‪ 53‬نفر استاد ‪ 36‬ساله فیزیک تقی ارانی بود‪ .‬سادهترین و‬

‫آشکارترین اثر سیاسی ارانی «مفهوم ماتریالیستی بشریت» بود‪.‬‬

‫علل نارضایتی کارگران صنعتی از رضاشاه‪ .1 :‬مزدهای پایین؛ ‪ .2‬ساعات کار زیاد؛ ‪ .3‬وضع مالیاتهای گزاف‬

‫برکاالهای صنعتی؛ ‪ .4‬انتقال اجباری کارگران به منطقه ماالریاخیز مازندران‪.‬‬

‫اقدامات رضاشاه برای ایجاد وحدت یکپارچگی ملی نیز نارضایتیهای زیادی در میان اقلیتهای مذهبی و زبانی‬

‫پدید آورد‪.‬‬

‫سقوط رضاشاه پایان دوران مهار دولتی و آغاز سیاست کشمکش اجتماعی بود‪.‬‬

‫نظام سیاسی در حال دگرگونی‪ :‬از پادشاهی نظامی به پادشاهی ضعیف و گرفتار‬

‫از زمان سقوط سلطنت ررضاشاه در شهریور ‪ 1320‬تا زمان شکلگیری سلطنت نظامی محمدرضا شاه در مرداد‬

‫‪ 1332‬قدرت بین پنج قطب جداگانه دست به دست میشد که عبارتند از‪ .1 :‬دربار؛ ‪ .2‬مجلس؛ ‪ .3‬کابینه؛ ‪.4‬‬

‫‪18‬‬
‫سفارتخانههای خارجی؛ ‪ .5‬مردم‪ .‬این مراکز قدرت‪ ،‬بیشتر درگیریهای خود را به درون کابینه کشاندند که نتیجۀ‬

‫آن بیثباتی دائمی در این نهاد بود‪.‬‬

‫در دورۀ رضاشاه دستگاه حکومت بر ساختار اجتماعی تسلط داشت اما در دورۀ ‪ 1320‬تا ‪ 1332‬کشمکشهای‬

‫اجتماعی بسیاری رخ داد که در صحنۀ سیاست نیز نفوذ کردند‪.‬‬

‫فروپاشی ساختار سیاسی در شهریور ‪ 1320‬از وجود دو مشکل عمدۀ ساختار اجتماعی خبر داد که عبارتند از‪:‬‬

‫‪ .1‬تضادهای طبقاتی به ویژه در شهرها؛ ‪ .2‬رقابتهای قومی در میان قبایل همجوار و گروههای زبانی‪.‬‬

‫مسئلۀ ضروری از سال ‪ 1320‬تا پس از کودتای ‪ 1332‬عبارت بود از «حفظ پادشاهی»‪.‬‬

‫انتخابات مجلس چهاردهم‪ ،‬طوالنیترین‪ ،‬رقابتیترین و بنابراین بااهمیتترین انتخابات در ایران معاصر بود‪.‬‬

‫سر ریدر بوالرد سفیر انگلستان در ایران معتقد بود که شاه در اوایل سلطنت خود به دلیل اینکه گمان میکرد‬

‫مردم آرمانی ندارند با گسترش ارتش سعی داشت تا آن را به عنوان آرمان مردم برگزیند‪.‬‬

‫اشغال کشور توسط نیروهای متفقین دو پایه از سه پایه سلطنت را از بین برده بود یعنی‪ .1 :‬بوروکراسی؛ ‪.2‬‬

‫حمایت دربار‪ .‬بنابراین پشتیبانی نهادهای اداری و اجرایی با مسئول شدن وزراء در برابر مجلس از شاه گرفته شد‪.‬‬

‫فراکسیونهای عمدۀ مجلس سیزدهم‪:‬‬

‫‪ .1‬فراکسیون اتحاد ملی که نمایندۀ «اشراف» در دورۀ رضاشاه بود‪ .‬رهبری این فراکسیون بر عهده مرتضی قلیخان‬
‫بیات بود‪ .‬آنان در مورد قانون اساسی‪ ،‬به حفظ مصالحه با شاه امیدوار وار بودند‪ .‬آنان برای حفظ موازنه‪ ،‬امریکا را به صحنه‬
‫آوردند‪ .‬سید احمد بهبهانی سخنگوی گروه در بازار بود‪.‬‬
‫‪ .2‬فراکسیون میهن که از قانون اساسی ناراضی بود‪ .‬این فراکسیون زمینداران و بازرگانان مناطق جنوب را نمایندگی‬
‫میکرد و رهبر آن هاشم ملک مدنی بود‪ .‬فراکسیون میهن هواردار قدرتیابی دوبارۀ سید ضیاءالدین طباطبایی بود‪.‬‬
‫‪ .3‬فراکسیون آذربایجان که مخالف شاه و انگلیس بودند و توسط سران قاجار پایهگذاری شدند و آماده همکاری با‬
‫شوروی بودند‪.‬رهبر فراکسیون آذربایجان محمدولی فرمانفرما بود که هوادار قدرتیابی احمد قوام بودند‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫‪ .4‬فراکسیون عدالت که نماینده روشنفکران نسل قدیم بود و سخنگوی آن علی دشتی بود که طرفدار علی سهیلی‬
‫بودند‪ .‬علی دشتی در سالهای پس از اشغال کشور اصلیترین منتقد پارلمانی دربار بود که همواره به شاه جدید هشدار‬
‫میداد که اگر در سیاست دخالت کند تاج و تختش را از دست خواهد بداد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬رئیس مجلس سیزدهم حسن اسفندیاری بود‪.‬‬

‫قائله ‪ 17‬آذرماه ‪( 1321‬اعتراض به قیمت باالی موادر غذایی در تهران) منجر به استعفای احمد قوام از‬

‫نخستوزیری شد‪.‬‬

‫اختالفات عمدۀ شاه و علی سهیلی (نخستوزیر) در سال ‪ .1 :1322‬خودداری سهیلی از توقیف روزنامههایی که‬

‫مسائل خانوادگی و شرمآور خانواده سلطنت را چاپ میکردند؛ ‪ .2‬اختالف بر سر بودجه ارتش که سهیلی خواهان‬

‫کاهش اما شاه خواهان افزایش آن بود؛ ‪ .3‬اختالف بر سر وزارت کشور که شاه و سهیلی بر سر تسلط بر آن رقابت‬

‫داشتند‪.‬‬

‫* به گمان یکی از روشنفکران دوره انتخابات دوره چهاردهم مجلس را به علت کثرت احزاب‪ ،‬دورۀ «پارتی‬

‫بازی» نامید‪.‬‬

‫احزاب فعال در زمان انتخابات مجلس چهاردهم‪ .1 :‬حزب توده؛ ‪ .2‬حزب همرهان (به رهبری عباس نراقی و‬

‫مصطفی فاتح که دو هدف داشتند‪« :‬برابری سیاسی برای همه» و «ملی کردن بازارهای ملی»)؛ ‪ .3‬حزب ایران؛‬

‫‪ .4‬حزب عدالت؛ ‪ .5‬حزب اتحاد ملّی؛ ‪ .6‬حزب وطن‪.‬‬

‫هسته اصلی حزب ایران «کانون مهندسین ایران» بود که مهندس مهدی بازرگان از مؤسسین کانون و حزب‬

‫ایران بود‪.‬‬

‫مصدق در هماهنگی با حزب ایران در سال ‪ 1320‬دوباره به عرصه سیاست بازگشت‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫سه موضوع عمدۀ مبارزات انتخاباتی مصدق در زمان انتخابات مجلس چهاردهم‪ .1 :‬ایران زمانی میتواند‬

‫استقالل ملی خود را حفظ کند که سیاست نادرست موازنه مثبت را به بیطرفی (موازنه منفی) تبدیل کند؛ ‪.2‬‬

‫دموکراسی نو پایدار نخواهد بود مگر اینکه نیروهای مسلح از نظارت شاه به نظارت مجلس و نیز غیرنظامیان‬

‫منتقل شود؛ ‪ .3‬اصالح نظام انتخاباتی در موارد زیر‪ .1 :‬دو برابر کردن نمایندگان تهران؛ ‪ .2‬گرفتن حق رأی از‬

‫بیسوادان؛ ‪ .3‬جایگزینی کمیتههای غیرنظامی با شورای نظارت بر انتخابات‪.‬‬

‫حزب اتحاد ملی که نمایندگان سلطنتطلب آن را تشکیل داده بودند و ارگان اصلی آن روزنامۀ ندای ملت بود‪،‬‬

‫از همان سیاستهای فراکسیون اتحاد ملی پشتیبانی میکرد‪ .‬این حزب در سال ‪ 1323‬برای مبارزه با حزب‬

‫توده‪ ،‬نام سازمان را به حزب مردم تغییر دادند‪.‬‬

‫حزب وطن در سال ‪ 1322‬پس از بازگشت سید ضیاء به ایران تشکیل شد‪ .‬سید ضیاء روزنامه رعد را منتشر‬

‫کرد‪ .‬وی نام حزب وطن را به حزب اراده ملی تغییر داد‪.‬‬

‫فراکسیونهای مجلس چهاردهم عبارت بودند از‪ .1 :‬فراکسیون اتحاد ملی؛ ‪ .2‬فراکسیون میهن؛ ‪ .3‬فراکسیون‬

‫آزادی؛ ‪ .4‬فراکسیون مستقل؛ ‪ .5‬فراکسیون توده؛ ‪ .6‬فراکسیون منفردین‪.‬‬

‫فراکسیون منفردین ائتالف سستی بود مشتکل از حدود شانزده نماینده که معموالً از رهبری مصدق‪ ،‬به ویژه‬

‫در مورد مسائل خارجی و موضوعاات مربوط به قانون اساسی پیروی میکردند‪.‬‬

‫در برنامه دولت ساعد پس از سهیلی دو تغییر مشاهده شد که عبارتند از‪ .1 :‬بودجه ساالنه نیروهای مسلح ماه‬

‫به ماه پرداخت شود تا ارتش در مایحتاج به دولت وابسته باشد؛ ‪ .2‬در برنامه هدف دولت اصالح ارتش و قانونی‬

‫ساختن شیوۀ ادارۀ آن خواهد بود‪.‬‬

‫«قیام کارگری» در اصفهان میان کارخانهداران محلی و کارگرانشان رخ داد که کارگران در خالل آن حکومت‬

‫نظامی را شکسته و به انبارهای کارخانهها –که مواد غذایی خوودشان را از آنجا تأمین میکردند‪ -‬هجوم آوردند و‬

‫‪21‬‬
‫حدود ‪ 50‬نفر زخمی شدند‪ .‬کارگران صنعتی –جدیدترین طبقه در ایران معاصر‪ ،‬پس از حوادث اصفهان (قیام‬

‫کارگر ی) این قاعدۀ قدیمی را بیان کردند که نبود ارتش یعنی نبود شاه و نبود شاه یعنی نبود مالکیت خصوصی‪.‬‬

‫لذا نمایندگان ضد دربار مجلس چهاردهم نوک تیز پیکان انتقادات خود را از سر شاه برداشته و هدف خود را‬

‫تقویت نهادهایی که به عنوان سد در برابر این خطر اجتماعی – قیام اجتماعی‪ -‬و قیام کارگران قرار دادند‪.‬‬

‫پس از استعفای کابینه بیات‪ ،‬فراکسیونهای اصلی بر سر ابراهیم حکیمی (حکیمالملک) به توافق رسیدند‪.‬‬

‫سر رید بوالرد (سفیر انگلستان در ایران) بحران پارلمانی و نابسامانیهای ناشی از آن را نشانه ارزشنیافتگی‬

‫ذهنی‪-‬روانی ایرانیان میدانست‪.‬‬

‫پیشهوری که در جریان مجلس چهاردهم اعتبارنامهاش از جانب مجلس رد شده بود به تبریز بازگشت و به‬

‫همراه دوستان و باقیماندههای جنبش خیابانی «فرقه دموکرات آذربایجان» را تأسیس کرد و اعالم کرد تحت‬

‫حاکمیت ایران باقی خواهد ماند‪ .‬فرقه دموکرات آذربایجان خواهان سه اقدام اصالحی بودند‪ .1 :‬استفاده از زبان‬

‫آذری در مدارس و ادارات دولتی؛ ‪ .2‬صرف درآمدهای مالیاتی منطقه برای رشد و توسعه خود منطقه؛ ‪ .3‬تشکیل‬

‫انجمنهای ایالتی مقرر در قانون اساسی‪.‬‬

‫در نتیجه مخالفتهای دولت حکیمی و مجلس با فرقه دموکرات آذربایجان و خواستههای آنان از یکسو و عدم‬

‫موفقیت حکیمی در جلب رضایت شوروی از سوی دیگر فرقه دموکرات آذربایجان با تصرف شهرهای اصلی استان‬

‫تشکیل «کنگره ملی» و اعالم تأسیس حکومت خودمختار آذربایجان قیام مسلحانه خود را آغاز کرد‪.‬‬

‫فرقه دموکرات کردستان نیز در همین زمان تشکیل جمهوری مستقل کردستان را اعالم کردند‪.‬‬

‫پس از ناتوانی حکیمی در جلب نظر شوروی و اوجگیری بحران آذربایجان و کردستان و عدم حمایت انگلیس از‬

‫وی نمایندگان مجلس در پی نخستوزیری توانا در حل مشکالت و مورد قبول شوروی بودند لذا احمد قوام‬

‫پیشنهاد شد و قوام به مسکو سفر کرد‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫نتیجۀ گفتگوهای قوام در مسکو‪ .1 :‬پیشنهاد یک امتیاز نفتی در شمال؛ ‪ .2‬حل مسالمتآمیز قضیه آذربایجان‬

‫در صورت خروج نیروهای شوروی تا اردیبهشت ماه‪.‬‬

‫سه مشکل عمدهای که مجلس چهاردهم نتوانست حل کند‪ .1 :‬مشکل قانون اساسی کشور؛ ‪ .2‬مشکل حوزه‬

‫دخالت و قدرت شاه و تسلط او بر ارتش؛ ‪ .3‬مشکل سیاست خارجی و مبارزه برای حفظ استقالل ملی‪.‬‬

‫نظام سیاسی در حال دگرگونی‪ :‬از پادشاهی ضعیف و گرفتار به پادشاهی نظامی‬

‫سه هدف عمده که قوام به آنها وفادار ماند‪ .1 :‬تضعیف سلطنت و هدف واگذاری ارتش به غیرنظامیان؛ ‪.2‬‬

‫حفظ وضع موجود و جلوگیری از ایک انقالب اجتماعی؛ ‪ .3‬اعتقاد به نظریه موازنه مثبت و رودررو قرار دادن‬

‫روسیه و انگلیس و وادر کردن امریکا به بازی سیاست خارجی‪.‬‬

‫** مواد توافق قوام با شوروی در فروردین ‪ .1 :1325‬شوروی باید تا آخر اردیبهشت تمام نیروهای خود را از‬

‫کشور بیرون کند؛ ‪ .2‬ایران شکایتهای خود را از شوروی به سازمان ملل باز پس بگیرد؛ ‪ .3‬دولت ایران باید‬

‫اختالفات خود را با دولت محلی آذربایجان به طور مسالمتآمیز و با توجه به اصالحات الزم قانون اساسی حل‬

‫کند؛ ‪ .4‬قوام باید موضوع تشکیل یک شرکت نفتی متعلق به ایران و شوروی را با مجلس پانزدهم در میان گذارد‪.‬‬

‫با خروج نیروهای شوروی در اواسط اردیبهشت از خاک ایران شاه لقب «جناب اشرف» را به قوام داد‪.‬‬

‫قوام در شرایطی که به سیاست کمک به جناح چپ و محدود کردن جناح راست دامه میداد‪ ،‬در اواخر خرداد‬

‫پیشبینیهای الزم را برای تشکیل سازمانی به نام حزب دموکرات انجام داد‪.‬‬

‫دالیل ایجاد حزب دموکرات از جانب قوام‪ .1 :‬شکست نامزدهای سلطنتطلب و طرفدار انگلیس در انتخاب‬

‫مجلس پانزدهم؛ ‪ .2‬ربودن فرصتهای مناسب از دست نیروهای چپ و همچنین ایجاد توازن در برابر حزب توده‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫جناحهای مجلس پانزدهم‪ .1 :‬حزب دموکرات قوام؛ ‪ .2‬سلطنتطلبان؛ ‪ .3‬گروه طرفدار انگلیس (فراکسیون ملی)‬

‫به رهبری مدنی و طاهری‪.‬‬

‫حزب دموکرات در برنامه خود خواستار اصالحات گسترده اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و اداری بود‪ .‬این برنامه‬

‫تجدیدنظر اساسی در نیروهای امنیتی کشور مانند ارتش‪ ،‬پلیس و ژاندارمری را وعده میداد‪.‬‬

‫روزنامههای حزب دموکرات آذرربایجان‪ .1 :‬دموکرات ایران؛ ‪ .2‬فرمان؛ ‪ .3‬روزنامه عصر خرد؛ ‪ .4‬دیپلمات (ارگان‬

‫کمیته مرکزی که بیشتر به مسائل بینالمللی میپرداخت)؛ ‪ .5‬بهرام‪.‬‬

‫قوام با تشکیل حزب دموکرات‪ ،‬باز هم به جناح چپ نزدیکتر شد‪.‬‬

‫هنگامی که قوام در اواسط مرداد سال ‪ 1325‬بدون مشورت با شاه کابینهای ائتالفی متشکل از احزاب‬

‫دموکرات‪ ،‬توده وایران تشکیل داد به جناح چپ نزدیکتر شد‪.‬‬

‫برنامههای قوام در نزدیکی به جناح چپ با حمالت جناح راست به هم خورد که عبارتند از‪ .1 :‬شورشهای‬

‫عشایری به رهبری رؤسای جنوبی؛ ‪ .2‬آشوب در ارتش به رهبری شاه؛ ‪ .3‬اعمال فشار قدرتهای غربی به ویژه‬

‫انگلیس‪.‬‬

‫در فرودین ماه وزرات امور خارجه انگلیس که از روابط قوام و شوروی بیمناک بود دستاندرکار تهیه طرحهایی‬

‫بودند که اگر قوام به این وضعیت دستنشاندگی روسیه ادامه دهد به اجرا گذارند‪ .1 :‬اعمال فشار به واسطه‬

‫شرکت نفت؛ ‪ .2‬حمایت از نهضتهای خودمختار در جنوب؛ ‪ .3‬اشغال نظامی خوزستان به عنوان راه حل نهایی‪.‬‬

‫در نتیجۀ فشارهای فوق بر قوام او به جناح راست نزدیکتر شد زیرا در صورت اصرار بر مواضع پیشین (نزدیک‪-‬‬

‫تر شدن به جناح چپ) احتمال بروز جنگ داخلی افزایش مییافت و هدف اصلی او –تضعیف سلطنت‪ -‬به تعویق‬

‫میافتاد‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫قوام «اسکی» (اتحادیه سندیکاهای کارگری ایران) را ایجاد کرد‪ .‬کارکنان این سازمان معتقد بودند حزب‬

‫دموکرات برای شکست قدرت بیش از حد کارگر وابسته به حزب توده اسکی را پدید آورد‪ .‬حزب توده در انتقاد از‬

‫تشکیل اسکی آن را «اتحادیه زرد» نامید‪.‬‬

‫انتخابات مجلس پانزدهم مبارزات قدرت میان شاه و قوام را آشکار کرد‪.‬‬

‫انتخابات مجلس پانزدهم مبارزه قدرت میان شاه و قوام و سیاستمداران محافظهکار طرفدار انگلستان بود‪.‬‬

‫سه فراکسیون عمدۀ مجلس پانزدهم‪ .1 :‬حزب دموکرات قوام با کسب ‪ 80‬کرسی در اکثریت؛ ‪ .2‬سلطنتطلبان‬

‫در فراکسیون اتحاد ملی دومین گروه بزرگ؛ ‪ .3‬گروه طرفدار انگلستان با نام فراکسیون ملی که سومین‬

‫فراکسیون بزرگ بود‪.‬‬

‫پس از خروج قوام از صحنه سیاست شاه به دو دلیل قدرت بسیاری یافت‪ .1 :‬گسترش فزاینده نیروهای مسلح؛‬

‫‪ .2‬توزان نیروها در مجلس‪.‬‬

‫پس از سقوط دولت قوام اعضای فراکسیون اتحاد ملی با فراکسیون ملی و شماری از مستقلها متحد شدند تا‬

‫حکیمی را به نخستوزیری انتخاب کنند‪.‬‬

‫پس از حادثه ترور شاه در دانشگاه تهران در سال ‪ 1327‬در سراسر کشور حکومت نظامی برقرار شد‪ .‬شاه‬

‫بالفاصله مجلس مؤسسان تشکیل داد‪ .‬اعضای این مجلس که در شرایط حکومت نظامی انتخاب شده بودندهمگی‬

‫به مجلس سنا که نیمی از اعضایش توسط شاه منصوب میشد رأی دادند که هر وقت بخواهد مجلس را منحل‬

‫کند به شرط اینکه در عرض سه ماه دوباره انتخابات برگزار کند و مجلس جدید را تشکیل دهد‪.‬‬

‫روزهای آغازین مجلس شانزدهم با کشمکش بین شاه و مصدق و بحران نفت سپری شد‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫زمانی که شاه در سال ‪ 1328‬در پی مقدمات سفر به امریکا بود‪ ،‬جمعیتی از سیاستمدارن‪ ،‬دانشجویان و تجار‬

‫بازار به رهبری محمد مصدق وارد محوطه کاخ شدند و نسبت به نبودن آزادی به شخص شاه اعتراض کردند‪ .‬این‬

‫عده کمیتۀ دوازده نفری را برای رویارویی با وزیر دربار هژیر به نزد وی فرستادند که همین کمیته هسته اولیه‬

‫جنبش ملی شد‪.‬‬

‫کمیته دوازده نفری از سه گروه تشکیل میشد‪ .1 :‬سیاستمداران ضد درباری مانند امیر عالیی‪ ،‬محمود نریمان‪،‬‬

‫یوسف مشار اعظم و ‪...‬؛ ‪ .2‬سیاستمداران مرتبط با بازار مانند ابوالحسن حائرینژاد؛ مظفر بقایی‪ ،‬حسین ملکی؛ ‪.3‬‬

‫شماری از جوانان تحصیلکرده غرب مانند دکتر کریم سنجابی‪ ،‬زیرکزاده‪ ،‬دکتر علی شایگان و حسین فاطمی‬

‫که مهمترین گروه بودند‪.‬‬

‫سه خواسته عمدۀ جبهۀ ملی در نخستین بیانیه عمومی‪ .1 :‬برگزاری انتخابات درست؛ ‪ .2‬لغو حکومت نظامی؛‬

‫‪ .3‬آزادی مطبوعات‪.‬‬

‫خواستههای جبهۀ ملی در برنامه جبهه‪ .1 :‬برقراری عدالت اجتماعی؛ ‪ .2‬اجرای قانون اساسی؛ ‪ .3‬انتخابات آزاد؛‬

‫‪ .4‬بیان آزادانه افکار سیاسی؛ ‪ .5‬توسعه و بهبود شرایط اقتصادی‪.‬‬

‫سازمانهایی که پس از تشکیل جبهۀ ملی به این جبهه پیوستند و پشتیبان آن شدند‪ .1 :‬حزب ایران (خواهان‬

‫استقرار جامعه سوسیالیستی‪ ،‬حفظ سلطنت مشروطه و برقراری استقالل)؛ ‪ .2‬حزب زحمتکشان (مؤسسان‪ :‬بقایی‬

‫و خلیل ملکی)؛ ‪ .3‬حزب ملت ایران (مؤسس‪ :‬داریوش فروهر)؛ ‪ .4‬جامعه مجاهدین اسالم (به رهبری آیتاهلل‬

‫کاشانی و شمسالدین قناتآبادی)‪.‬‬

‫برنامه حزب زحمتکشان عبارت بود از‪ .1 :‬ایجاد سلطنت مشروطه حقیقی؛ ‪ .2‬از بین بردن امتیازات طبقه باال؛‬

‫‪ .3‬تشویق صنایع کوچک؛ ‪ .4‬عدم وابستگی ملی به همه اشکال امپریالیسم از جمله امپریالیسم روس؛ ‪ .5‬کاهش‬

‫تنشهای طبقاتی میان کارگزران و کارفرمایان‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫مؤسسان حزب پان ایرانیست‪ .1 :‬داریوش فروهر و ‪ .2‬محسن پزشکپور‪.‬‬

‫داریوش فروهر که به طرفداری پرشکپور از مصدق شک داشت از حزب پان ایرانیست جدا شد و حزب ملت را‬

‫تأسیس کرد‪ .‬حزب ملت که در اندیشه و آرمان ستوان جهانسوز‪ ،‬که در سال ‪ 1318‬به جرم یک طرح «توطئۀ‬

‫فاشیستی» علیه رضاشاه اعدام شده بود ریشه داشت به شدت ضد دربار‪ ،‬ضد کمونیست‪ ،‬ضد سرمایهداری‪ ،‬ضد‬

‫یهود و حتی ضد روحانی بود‪.‬‬

‫هدف اصلی جامعه مجاهدین اسالم«تقویت موضع سیاسی کاشانی» بود‪.‬‬

‫خواستههای جامعهی مجاهدین اسالم‪ .1 :‬اجرای شریعت؛ ‪ .2‬لغو قوانین غیردینی رضاشاه؛ ‪ .3‬رعایت حجاب؛ ‪.4‬‬

‫حفظ صنایع ملی؛ ‪ .5‬اتحاد مسلمانان در برابر غرب‪.‬‬

‫فدائیان اسالم در سال ‪ 1328‬توسط سید نواب صفوی تشکیل شد‪ .‬هدف آن مبارزه با تمام اشکال بیدینی بود‪.‬‬

‫نخستین اقدام فدائیان اسالم ترور کسروی بود‪.‬‬

‫دو جناح متفاوت جبهۀ ملی‪ .1 :‬طبقه متوسط سنتی (بازار‪ ،‬متشکل از تاجران خردهپا و روحانیون و بزرگان‬

‫اصناف)؛ ‪ .2‬طبقه متوسط جدید (طبقه روشنفکر شامل افراد متخصص‪ ،‬مزدبگیران و روشنفکران تحصیلکرده‬

‫غیر مذهبی)‪.‬‬

‫سه عالقه و تعهد مشترک گروههای جبهۀ ملی که آنها را در قالب جبهۀ ملی گرد میآوردند‪ .1 :‬مبارزه‬

‫مشترک علیه ائتالف ارتش و دربار؛ ‪ .2‬مبارزه با شرکت انگلیسی نفت؛ ‪ .3‬عقاید سیاسی و شخصیت فرهمند‬

‫مصدق‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫چهار گروه سیاسی مجلس شانزدهم‪ .1 :‬نمایندگان اندکشمار جبهۀ ملّی؛ ‪ .2‬یک فراکسیون طرفدار انگلیس‬

‫متشکل از اعیان محافظهکار جنوب؛ ‪ .3‬چهل نماینده برجسته مستقل (ابوالقاسم امینی‪ ،‬خسرو قشقایی‪ ،‬ناصر‬

‫ذوالفقاری)؛ ‪ .4‬اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان سلطنتطلب‪.‬‬

‫پیشنهادهای راجع به نفت بحثبرانگیزترین موضوع کار رزم آرا بود‪.‬‬

‫در دوران نخستوزیری حسین عالء یکی از اعضای مجلس به نام جمال امامی که موافق نظر اکثریت مجلس‬

‫بود واگذاری نخستوزیری به مصدق را پیشنهاد کرد زیرا معتقد بود که مصدق میتوانست قانون ملی کردن را‬

‫عملی سازد‪.‬‬

‫علل پیروزی کودتا علیه مصدق‪ .1 :‬گسترده شدن اختالف میان طبقات سنتی و طبقات متوسط درون جبهۀ‬

‫ملی؛ ‪ .2‬جدایی روزافزون افسران از نهادهای حکومتی غیرنظامی و نارضایتی آنها‪.‬‬

‫مصدق در سیام تیرماه برای خشنود ساختن نیروهای سنتی و همچنین جناح جدید جبهه باقر کاظمی‬

‫سیاستمدار باسابقه و مورد اعتقاد علما را به وزارت دارایی و مهدی بازرگان را به معاونت وزیر فرهنگ تعیین کرد‪.‬‬

‫هگامی که خلیل ملکی از حزب زحمتکشان جدا شد سازمان جدیدی تشکیل داد و نام روزنامه خود‪« ،‬نیروی‬

‫سوم» را بر آن گذاشت‪.‬‬

‫حزب توده‬

‫شکلگیری حزب توده‪ :‬بیست و هفت نفر از اعضای جوان ‪ 53‬نفر مارکسیست زنندانی شده در سال ‪ 1316‬با‬

‫گردهمایی در تهران تشکیل یک سازمان سیاسی با عنوان حزب توده ایران در هفتم مهرماه –سیزده روز پس از‬

‫استعفای رضاشاه‪ -‬اعالم کردند‪.‬‬

‫دبیرکل حزب توده پس از تأسیس «سلیمان میرزا اسکندری» بود‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫چهار هدف موقت و اولیه حزب توده‪ .1 :‬ازادی باقی ماندۀ ‪ 53‬نفر؛ ‪ .2‬به رسمیت شناخته شدن حزب توده به‬

‫عنوان سازمان قانونی؛ ‪ .3‬انشتار روزنامه؛ ‪ .4‬تهیه و تدوین برنامهای که بدون برانگسختن علما و امکان جذب‬

‫دمودکاتها‪ ،‬سوسیالیستها و ‪ ...‬را داشته باشد‪.‬‬

‫موارد مورد تأکید در برنامه حزب توده‪ .1 :‬محو آثار دیکتاتوری رضاشاه؛ ‪ .2‬حراست از قانون اساسی؛ ‪ .3‬حراست‬

‫از آزادیهای مدنی و حقوق انسانی؛ ‪ .4‬همیاری در مبارزه جهانی دموکراسی علیه وحشیگری فاشیسم‪.‬‬

‫برخی معتقدند هدف اصلی برنامه موقتی عبارت بود از «متحد ساختن همه شهروندان در برابر فاشیسم داخلی‬

‫با برخورداری از پشتیبانی دارودسته رضاشاه و فاشیسم بینالمللی به رهبری هیتلر و موسولینی»‪.‬‬

‫دالیل امتناع حزب توده از نامیدن کمونیست بر حزب‪ .1 :‬قانون اساسی ‪ 1310‬هر گونه «مرام اشتراکی» را‬

‫ممنوع کرده بود؛ ‪ .2‬به وجود آمدن نگرش خصمانه نسبت به سوسیالیسم و کمونیسم در بین مردم به علت‬

‫تبلیغات حکومت؛ ‪ .3‬عالقه به جذب اصالحطلبان‪ ،‬رادیکالها و انقالبیون مترقی و درک این که طبقه کارگر‬

‫صنعتی در ایران رشد ‪...‬؛ ‪ .4‬بنیانگذاران حزب توده نمیخواستند مطیع رهبران کهنهکار سازمان حزب‬

‫کمونیست شوند‪.‬‬

‫مهمترین شخصیت در تاریخ جنبش کارگری ایران رضا روستا بود‪.‬‬

‫علل گسترش روند قدرتمندی حزب توده در شمال کشور‪ .1 :‬تاریخ رادیکال و پر فرازونشیب گیالن و‬

‫آذربایجان؛ ‪ .2‬وجود کارخانههای تازه تأسیس در تهران و مازندران؛ ‪ .3‬پشتیبانی شوروی‪.‬‬

‫علل ضعف نسبی حزب توده در جنوب‪ .1 :‬حضور انگلیس؛ ‪ .2‬بیمیلی خود حزب به اعمال نفوذ در تأسیسات‬

‫نفتی‪.‬‬

‫مهمترین موفقیت حزب توده در سازماندهی کارگران بود‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫ارگان مرکزی حزب توده نشریه «رهبر» بود‪.‬‬

‫طرحهای انگلستان برای جلوگیری از قدرتیابی حزب توده عبابرتند از‪ .1 :‬تقویت نیروهای مسلح در عراق؛ ‪.2‬‬

‫فرستادن کشتیهای جنگی به آبادان؛ ‪ .3‬تشویق شوروشیان عشایر و ایالت به تشکیل حکومتهای خودمختار‬

‫طرفدار غرب؛ ‪ .4‬گماردن سفارت انگلیس به تضعیف حزب توده از طریق گرفتن مدارکی دال بر روابط حزب با‬

‫شوروی و ایجاد تفرقه درونی در بین آنها‪:).‬‬

‫نقطه آغاز سرکوب حزب توده (مهر ‪–1325‬بهمن ‪ .1 )1328‬شورشهای عشایر در جنوب؛ ‪ .2‬چرخش شدید‬

‫قوام به راست و تسلط دوباره استانهای شمالی‪.‬‬

‫خلیل ملکی و برخی از حامیان وی هنگام ترک حزب توده «جمعیت سوسیالیست توده ایران» را تشکیل دادند‪.‬‬

‫این گروه در ابتدا جداییشان از حزب توده لقب «جداییطلبان» را گرفته بودند‪.‬‬

‫حزب توده پس از حادثه سء قصد به جان شاه عمالً غیررسمی اعالم شد اما هستههای زیرزمینی ‪ 5‬نفرهای‬

‫تشکیل شد که گواه از زنده ماندن حزب بود‪.‬‬

‫با روی کار آمدن رزمآرا اوضاع حزب توده بهبود یافت؛ زیرا نخستوزیر جدید علیرغم پیشینه نظامیاش‬

‫محدودیتها و سرسختیهایی را که نسبت به نیروهای چپ اعمال میشد کاهش داد تا شاید شوروی را آرام و‬

‫جبهۀ ملی را تضعیف کند‪ .‬به نخستوزیری رسیدن مصدف نیز آزادی عمل حزب توده را بیشتر کرد؛ زیرا مصدق‬

‫به روند گسترش فضا باز سیاسی شتاب بخشید‪ .‬مصدق قانون سال ‪ 1310‬را ملغی نکرد و همچنین قانون‬

‫غیرقانونی بوددن حزب توده را که در سال ‪ 1327‬وضع شده بود را لغو نکرد اما بر این باور بود که سختگیری‪-‬‬

‫های انتظامی آزادایهای مدنی و قانون اساسی را نقض میکند‪.‬‬

‫حزب توده تنها در قیام ‪ 30‬تیر که خطر شاه قریبالوقوع به نظر میرسید واکنش نشان داده و از جبهه ملی‬

‫پشتیبانی کردند‪.‬‬

‫‪30‬‬
‫در گردهمایی سراسری حزب توده پس از کودتای ‪ 28‬مرداد ‪ 1332‬رهبران حزب پذیرفتند که حزب توده به‬

‫دلیل عدم پتیبانی کامل از مصدق‪،‬درک نکردن جنبۀ ضدامپریالیستی جنبش بورژوازی ملی و پیروزی سیاست‪-‬‬

‫های فرقهای بسیار چپگرایانه اشتباه فاحشی مرتکب شده است‪.‬‬

‫در جریان جنبش ملی شدن نفت از آنجا که مصدق میدانست ائتالف با حزب توده رنجش و مخالفت امریکا را‬

‫در پی خواهد داشت تشکیل یک جبهۀ متحد را نپذیرفت؛ چرا که اگر مخالفت امریکا را بر میانگیخت کمکهای‬

‫اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬و مهمتر از همه دیپلماتیک این کشور را از دست میداد‪.‬‬

‫به طور کلی مصدق سیاست ناپایداری را در قبال حزب توده در پیش گرفته بود‪ .‬از یک سو ممنوع ساختن‬

‫تظاهرات‪ ،‬غیر قانونی کردن سازمانهای وابسته به حزب و یا سختگیری به شبکۀ زیرزمینی نیمه مخفی حزب‬

‫خودداری کرد و از سوی دیگر حکم انحالل سال ‪ 1327‬را لغو نکرد‪ ،‬رهبران تبعیدی را به کشور بازنگرداند و از‬

‫گفتگوی رسمی برای تشکیل ائتالفی گسترده خودداری ورزید‪.‬‬

‫از سال ‪ 1332‬تا ‪ 1337‬رژیم پهلوی با یک رشته عملیات پلیسی سازمان زیرزمینی حزب توده را نتالشی و‬

‫بیش از سه هزار عضو حزبی را دستگیر کرد‪.‬‬

‫پایگاه طبقاتی حزب توده‬

‫از سال ‪ 1320‬تا ‪ 1322‬مزدبگیران بسیاری از حزب توده پشتیبانی کردند و افراد وابسته به «طبقه متوط‬

‫جدید» بودند که بشتر اعضای رده باال‪ ،‬متوسط و پایین حزب را تشکیل میدادند‪.‬‬

‫اکثر اعضای عادی حزب توده چهار گروه بودند‪ .1 :‬کارمندان دولت؛ ‪ .2‬آموزگاران؛ ‪ .3‬دانشجوبان؛ ‪ .4‬کارگران‬

‫ماهر صنعت نفت و کارخانههای بزرگ‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫نفوذ حزب توده آنچنان فراگیر بود که معنای واژه روشنفکر دوباره دگرگون شد‪ .‬در دهۀ ‪ 1290‬و ‪1300‬‬

‫«روشنفکر» اصطالحی ذهنی برای توصیف خردمندانی بود که خواهان تغییرات سریع بودند‪ .‬در دهۀ ‪ ،1310‬این‬

‫واژه را یک اصالح عینی معطوف به حقوقبگیران و افراد دارای آموزش مدرن به ویژه آموزگاران‪ ،‬پزشکان‪،‬‬

‫مهندسان‪ ،‬حقوقدانان یا کارمندان دولت‪ .‬اما در دهۀ ‪ 1320‬واژه روشنفکر دوباره اصطالحی ذهنی برای توصیف‬

‫طبقه متوسط رادیکال که خواهان تغییرات کاهمل اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و سیاسی بودند تبدیل شد‪.‬‬

‫نفوذ حزب توده در میان همۀ اعضای طبقه متوسط حقوقبگیر گسترده بود‪.‬‬

‫حزب توده بر مهندسان‪ ،‬استادان دانشگاه و دانشجویان‪ ،‬روشنفکران و نویسندگان و زنان و افسران ارتش نفوذ‬

‫داشت‪ .‬فعالیت حزب توده در دانشگاهها و دانشکدهها از سال ‪ 1322‬آغاز شد‪.‬‬

‫فعالیت حزب توده در بین زنان از ‪ 1322‬با تشکیل سازمان زنان برای اعضای حزب و انجمن زنان برای‬

‫هواداران حزب آغاز شد‪.‬‬

‫جذابیت حزب توده برای طبقه روشنفکر بیشتر بع ساختار طبقاتی کشور بر میشگت‪ .‬بینش سیاسی طبقه‬

‫روشنفکر نیز تقریباً با ایدئولوژی حزب توده همگونگی داشت‪ .‬این بینش از سه بخش تشکیل میشد‪.1 :‬‬

‫سوسیالیسم؛ ‪ .2‬ناسیونالیسم؛ ‪ .3‬مشروطهخواهی‪.‬‬

‫از دیدگاه طبقه روشنفکر ایران‪ ،‬سوسیالیسم ضرورتاً نه به معنی مالکیت عموومی ابزار تولید‪ ،‬بلکه به معنی‬

‫برنامهریزی دولتی جدی برای صنعتی کردن سریع و اصالحات اجتماعی گشترده به وی‪/‬زه توزیع زمین‪ ،‬گسترش‬

‫آموزش عمومی و از بین رفتن طبقۀ باالی زمیندار بود‪.‬‬

‫حزب توده از میان سه ایدئولوژی مرسوم در بین روشنفکران (مشروطهخواهی‪ ،‬سیوسیالیسم و ناسیونالیسم) به‬

‫دو ایدئولوژی مشروطهخواهی و سوسیالیسم پایبند نبودند‪ .‬این حزب در راستای اصالحات اجتماعی مرتبط با‬

‫سوسیالیسم مبارزه میکرد‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫حزب توده رضا شاه را به دلیل زیر پا گذاشتن اصول قانون اساسی محکوم میکرد و تأکید میکرد تا ارتش را‬

‫مقامات غیرنظامی اداره نکنند قانون اساسی کامالً اجرا نخواهد شد‪.‬‬

‫علل گرویدن روشنفکران ایرانی به شوروی و عدم گرویدن آنها به انگلستان و تشکیل حزب توده در سالهای‬

‫‪ .1 :1323-1320‬اکثریت وسیع طبقۀ روشنفکر بریتانیا را به علت تسلط انگلیس بر نفت بسیار خطرناکتر از‬

‫شوروی میدانستند؛ ‪ .2‬در گذشته ملّیگرایان مخالف ائتالف با یک قدرت خارجی علیه قدرت دیگر نبودند؛ ‪.3‬‬

‫اکثر روشنفکرانی که تحلیل مارکسیستی امپریالیسم را پذیرا بودند معتقد بودند انگلستان دارای اقتصاد سرمایه‪-‬‬

‫داری در پی اهداف امپریالیستی است و نه شوروی سوسیالیستی؛ ‪ .4‬اصالحگرایان‪ ،‬شوروی را پشتیبان اصلی‬

‫تغییرات رادیکال و انگلیس را طرفدار عمدۀ طبقۀ زمیندار به ویژه رؤسای قبایل مناطق جنوبی میدانستند‪.‬‬

‫در سالهای ‪ 1325-1232‬به دو علت محبوبیت شوروی در نزد روشنفکران کاهش یافت‪ .1 :‬درخواست امتیاز‬

‫نفت شمال توسط شوروی؛ ‪ .2‬حوادث آذربایجان و کردستان‪.‬‬

‫حزب توده به مانند کوه یخی بود که سازمان خبری آن به قلۀ قابل رؤیت و جنبش کارگری بسیار وسیعتر به‬

‫بخش عظیم پنهان کوه یخ شباهت داشت‪ .‬این جنبش کارگری بالفاصله پس از سقوط رضاشاه بهوجود آمد‪.‬‬

‫ناکامی حزب توده در میان طبقه متوسط مرفه با توجه هب دو موضوع قابل تبیین است‪ .1 :‬تضادهای اقتصادی‬

‫میان کارگران و کارفرمایان؛ ‪ .2‬تضادهای ایدئولوژیک میان اسالم علما و رادیکالیسمغیردینی حزب توده‪ .‬محرک‬

‫اصلی کشمکشهای ایدئولوژیکی میان حزب توده و بازار «علما» بودند‪.‬‬

‫دو روحانی برجسته که حزب توده را همراهی کردند‪ .1 :‬شیخ حسین لبکرانی که در سالهای جنگ حزب را در‬

‫آذربایجان یاری کرد؛ ‪ .2‬آیتاهلل سید علی اکبر برقعی از قم که در سالهای حکومت مصدق آشکارا از جمعیت‬

‫هواداران صلح پشتیبانی کرد‪.‬‬

‫‪33‬‬
‫اکثریت عمده علما به حزب توده بیاعتماد بودند؛ زیرا نه تنها مرام مارکسیستی داشت بلکه روشنفکران‬

‫ضدروحانی مانند هدایت را جذب و از دینزدایی‪ ،‬حقوق برابر میان مسلمانان و غیرمسلمانان‪ ،‬حق رأی زنان‪،‬‬

‫ایجاد مدارس مختلط و کشف حجاب پشتیبانی میکردند‪.‬‬

‫بررسیها نشان میداد که تقریباً همۀ گروههای شغلی از لحاظ سیاسی تقسیم شده بودند‪ ،‬به این ترتیب که‬

‫بزرگان صنعتی و صاحبان کارگاهها و مغازهداارن از سیاستمداران محافظهکار‪ ،‬رهبران مذهبی یا مصدق پشتیبانی‬

‫میکردند ولی اعضای اصناف‪ ،‬مزدبگیران و شاگرد مغازهدارها هوادار حزب توده بودند‪.‬‬

‫علت شکست حزب توده نه بیتوجهی و تالش اندک این حزب بلکه «پاسخ مثبت ندادن دهقانان» بود‪.‬‬

‫پایگاه قومی حزب توده‬

‫حزب توده در هر جایی که صنعت مدرن و دیوانساالری دولتی ایجاد شده بود سازمانهایش را گسترش داد‪.‬‬

‫گرچه حزب توده حزبی عمدتاً اجتماعی بود دو گروه اقلیت نقش عمدهای در جنبش بازی کردند‪ .1 :‬جمعیت‬

‫آذریزبان مقیم آذربایجان و تهران؛ ‪ .2‬جوامع مسیحی ارمنی و آسوری‪.‬‬

‫اگرچه حزب توده برای همه اقلیتهای مذهبی برابری‪ ،‬حقوق کامل شهروندی و اصالحات غیردینی را وعده‬

‫میداد‪ ،‬تنها در میان مسیحیان نفوذ چشمگیری به دست آورد و در کل علیرغم عضوگیریهای فردی‪ ،‬در بین‬

‫سنیها‪ ،‬بهائیان‪ ،‬یهودیان و زرتشتیها موفق نبود‪.‬‬

‫رهبر حزب آزادی ارسنجانی بود‪.‬‬

‫حزب توده تنها حزب بزرگی بود که خواهان برابری اجتماعی و سیاسی کامل میان مسلمانان و غیرمسلمانان‬

‫بود‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫عوامل مؤثر در جذب آذریها توسط حزب توده‪ .1 :‬نسبت و سابقه رادیکالیسم‪ :‬آذربایجان از روزهای انقالب‬

‫مشروطه مرکز فعالیت سیاسی بود؛ ‪ .2‬میزان شهرنشینی زیاد و قبایل کم؛ ‪ .3‬رشد جمعیت زیاد در آذربایجان؛ ‪.4‬‬

‫نفوذ خارجی‪ :‬زبان مشترک آذربایجانیهای ایران و آذربایجان شوروی سالح تبلیغی ارزشمندی به دست روسها‬

‫داد‪.‬‬

‫گسترش حزب توده در آذربایجان نه تنها مشکل قومی را در این منطقه حل نکرد‪ ،‬بلکه این مشکل را به درون‬

‫حزب آورد‪ .‬این مشکل به کل ملیت و به ویژه تعریف ملت مربوط میشد‪.‬‬

‫فرقۀ دموکرات آذربایجان در سال ‪ 1324‬از درو شعیه حزب توده در آذربایجان سر در آورد که این امر مورد‬

‫قبول حزب واقع شد‪.‬‬

‫روزنامۀ «ظفر» به طرفداری از تشکیل فرقه دموکرات پرداخت نقطه مقابل آن روزنامه «رهبر» ارگان حزب‬

‫توده بود که پایبند به آرمانهای حزب بود‪.‬‬

‫علل آشکار نشدن اختالفات فرقه دموکرات و حزب توده‪ .1 :‬شورویها پنهانی میکوشیدند تا از برخوردی‬

‫آشکار جلوگیری کنند؛ ‪ .2‬آذریزبانان تودهای به ویژه سازماندهندگان نیوری کارگری از تندروی رهبران حزب‬

‫جلوگیری میکرد؛ ‪ .3‬شورشیان هنگامی که با مقامات تهران گفتگو کردند خواستههای خود را تعدیل کردند؛ ‪.4‬‬

‫فرقه هنگامی که بر سر قدرت بود اصالحات اجتماعی گستردهای انجام داد‪.‬‬

‫سیاست توسعه ناهمگون‬

‫پس از کودتای ‪ 28‬مرداد ‪ 1332‬شاه از حکومت نظامی‪ ،‬دادگاههای نظامی و قانون سال ‪ 1310‬بر ضد «مرام‬

‫اشتراکی» سود جست تا نه تنها حزب توده بلکه جبهۀ ملی و دیگر احزاب مخالف را تارومار کند‪ .‬شاه در دهه‬

‫‪ ،1330‬بر بیشتر بخشهای جامعه به ویژه طبقۀ روشنفکر و کارگر شهری کامالً متوسط بود‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫اسداهلل علم‪ :‬رهبر حزب مردم (چشم قربان شاه)‬ ‫اقبال‪ :‬رهبر حزب ملیون (بله قربان شاه)‬

‫گرچه در برخورد شاه با طبقه روشنفکر و کارگر قاطعانه بود‪ ،‬در ارتباط با خانوادههای بزرگ زمیندار و طبقۀ‬

‫متوسط بازار جانب احتیاط را رعایت میکرد تا موجب رنجش و ناراحتی آنها نشود‪ .‬همچنین شاه سعی میکرد‬

‫رضایت طبقه متوسط سنتی را هم حفظ کند‪.‬‬

‫سیاست دوگانه جذب طبقات سنتی و نظارت شدید بر طبقات جدید‪ ،‬ناگهان در سالهای ‪ 1342-1332‬به‬

‫دلیل دو عامل بسیار مهم برهم خورد که عبارتند از‪ .1 :‬بحران شدید اقتصادی؛ ‪ .2‬فشار امریکا برای اصالحات‬

‫ارضی‪.‬‬

‫دالیل عالقه امریکا به امینی‪ .1 :‬در زمان سفارت امینی در امریکا در ‪ 1330‬توانست اعماد وزارتخانه خارجیه‬

‫امریکا را جلب بکند؛ ‪ .2‬در مقام رئیس گفتگوکننده با شرکتهای نفتی نشان داد میتواند تصمیماتی مخالف نظر‬

‫عمومی اتخاذ کند؛ ‪ .3‬زمانی که وزیر دارایی مصدق بود توانست روابط خوبی را با بیشتر رهبران جبهۀ ملی حفظ‬

‫کند؛ ‪ .4‬زمانی که به همراه برادرش الوالقاسم امینی به قوام پیوسته بود از اصالحات ارضی پشتیبانی کرده بود‪.‬‬

‫شاه از امینی متنفر بود و به علت همکاریهای او با مصدق و قوام به او اعتقاد نداشت و به طرح تحوالت‬

‫سیاسی و اصالحات اقتصادی او بدگمان بود‪.‬‬

‫به عقیدۀ حسن ارسنجانی هدف از اصالحات ارضی «ایجاد طبقه کشاورزان مستسقل» بود و مقصود شاه از بین‬

‫بردن زارعان و تا حد امکان حفظ زمینداران تجاری بود‪.‬‬

‫دالیل سقوط دولت امینی پس از ‪ 14‬ماه‪ .1 :‬اقدامات تندروانه او نارضایتی عموممی را تشدید کرد؛ ‪ .2‬جبهۀ‬

‫ملی پشتیبانی از او را به انحالل ساواک و برگزاری انتخابات آزاد مشروط کرد؛ ‪ .3‬نتوانست در درگیری بر سر‬

‫موضوع ضرورت کاهش بودجه نظامی با شاه حمایت امریکا را جلب کند‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫طره شش مادهای انقالب سفید‪ .1 :‬تقسیم اراضی؛ ‪ .2‬ملی کردن جنگلها؛ ‪ .3‬فروش کارخانههای دولتی به‬

‫سرمایهگذاران خصوصی؛ ‪ .4‬فروش سهام کارخانه به کارگران؛ ‪ .5‬اعطای حق رأی به زنان؛ ‪ .6‬ایجاد سپاه دانش‪.‬‬

‫پایگاه اجتماعی امام خمینی «قشر بازرگانان یابقهدار‪ ،‬زمینداران کوچک و روحانیون معمولی»‪.‬‬

‫امام خمینی در نخستین کتاب خود به نام «کشف الاسرار» که در سال ‪ 1324‬منشتر شد از ایجاد نظام‬

‫حکومت اسالمی بحث کرده است و بدون رد کلی سلطنت‪ ،‬رضاشااه را مسئول بدرفتاری با علما میداند‪.‬‬

‫دالیل برکنار ماندن امام خمینی از مبارزات سیاسی در سالهای ‪ 1320‬و ‪ 1330‬عبارتند از‪ .1 :‬ترس از‬

‫کمونیسم؛ ‪ .2‬رفتار تحقیرآمیز ملیگرایان به ویژه مصدق نسبت به روحانیون؛ ‪ .3‬جلوگیری آیتاهلل بروجردی که‬

‫تا دهۀ ‪ 1330‬پشتیبان مهم شاه بود‪.‬‬

‫موارد انتقاد امام خمینی از حکومت شاه در سالهای ‪ 1341‬و ‪ 1342‬در اوایل مبارزات سیاسی وی‪ .1 :‬ر‪.‬اج‬

‫فساد؛ ‪ .2‬تقلب در انتخابات؛ ‪ .3‬نقض قانون اساسی؛ ‪ .4‬سرکوب مطبوعات و احزاب سیاسی؛ ‪ .5‬از بین بردن‬

‫استقالل دانشگاه؛ ‪ .6‬نادیده گرفتن نیازهای اقتصادی بازرگانان؛ ‪ .7‬تضعیف و نابودی اعتقادات اسالمی مردم؛ ‪.8‬‬

‫تشویق غربزدگی؛ ‪ .9‬اعطای کاپیتوالسیون به بیگانگان؛ ‪ .10‬فروش نفت به اسرائیل؛ ‪ .11‬تشدید مداوم دیوان‪-‬‬

‫ساالری دولتی‪.‬‬

‫آیتاهلل خمینی تا اواخر دهه ‪ 1340‬خواستار از بین رفتن سلطنت و برقراری جمهوری اسالمی نبود‪.‬‬

‫دو تفسیر متفاوت در تبیین عوامل ریشهای انقالب اسالمی عبارتند از‪ .1 :‬تفسیر طرفداران رژیم پهلوی‪ :‬انقالب‬

‫اسالمی بدان سبب روی داد که روند نوسازی شاه برای مردم سنتزده و واپسگرای او بیش از حد گسترده و‬

‫شتابان بود؛ ‪ .2‬تفسیر مخالفان رژیم پهلوی‪ :‬نوسازی ناکافی شاه و دستنشانده بودن سازمان سیاسی او در عصر‬

‫ملیگرایی‪ ،‬بیطرفی و جمهوریخواهی‪.‬‬

‫‪37‬‬
‫نظریه آبراهامیان در باب انقالب (نظریۀ توسعۀ ناهمگون)‪ :‬علت وقوع انقالب این بود که شاه در حوزۀ اقتصادی‪-‬‬

‫اجتماعی نوسازی کرد در نتیجه طیقۀ متوسط جدید و طبقۀ کارگر صنعتی را گسترش داد اما نتوانست در حوزه‬

‫سیاسی نوسازی نماید و این ناتوانی حلقههای پیونددهنده حکومت و ساختار اجتماعی را فرسوده کرد‪ ،‬راههای‬

‫ارتباطی میان نظام سیاسی و مردم را بست‪ .‬شکاف بین گروههای حاکم و نیروهای اجتماعی مدرن را بیشتر کرد‬

‫و مهمتر از همه اینکه پلهای ارتباطی اندکی را که در گذشته پیونددهنده نهاد سیاسی با نیروهای اجتماعی‬

‫سنتی به ویژه بازار و مراجع دینی بود را ویران ساخت‪.‬‬

‫توسعه اجتماعی‪-‬اقتصادی بیشتر به واسطه درآمدهای فزاینده نفت عملی شد‪.‬‬

‫در برنامه عمرانی اول طرحهای زیربنایی از جمله سیستم حملو نقل و بخش کشاورزی به ویژه اصالحات ارضی‬

‫و طرحهای بزرگ آبرسانی در نظر بود‪.‬‬

‫روستائیان بهرهمند از اصالحات ارضی کدخداها‪ ،‬مباشران و نسقداران بودند‪.‬‬

‫سه طبقه روستاها در اوایل دهۀ ‪ .1 :1350‬مالکان غایب که عبارت بودند از خانوادههای سلطنتی‪ ،‬اوقاف‪،‬‬

‫دستاندرکاران کشاورزی؛ ‪ .2‬زمینداران مستقل که دهقانان صاحب زمین و خانوادههای بهرهمند از اصالحات‬

‫ارضی را شامل میشد؛ ‪ .3‬مزدبگیران روستایی شامل خوشنشینهایی که مشمول اصالحات ارضی نشده بودند‪.‬‬

‫برنامههای عمرانی بیشتر بر جمعیت شهرنشین تأثیر داشت‪.‬‬

‫دو هدف عمده برنامههای عمرانی دوم و سوم‪ .1 :‬تولید کاالهای مصرفی مورد نیاز بازار داخلی؛ ‪ .2‬تشویق رشد‬

‫صنایع مادر و واسطهای بهویژه نفت‪.‬‬

‫هدف برنامههای سوم و چهارم توسعه «توجه به بخش منابع انسانی» بود‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫از آنجا که مدارس جدید‪ ،‬امکانات بهداشتی و کارخانههای صنعتی اغلب در شهرها متمرکز شده بود‪ ،‬توسعه‬

‫اقتصادی اجتماعی سالهای ‪ 1342‬تا ‪ 1356‬تأثیر عمیقی بر جمعیت شهری گذاشت‪.‬‬

‫طبقات جمعیت شهری ایران در اواسط دهۀ ‪ .1 :1350‬طبقه باال‪ :‬متشکل از خانواده پهلوی‪ ،‬اشراف‪ ،‬اشراف‬

‫سرمایهداری‪ ،‬سیاستمداران و سرمایهداران؛ ‪ .2‬طبقه متوسط‪ :‬متشکل از مغازهداران‪ ،‬بازرگانان و سرمایهگذاران‬

‫نسبتاً ثروتمند و روحانیون؛ ‪ .3‬طبقه متوسط حقوقبگیر‪ :‬شامل کارممندان اداری‪ ،‬آموزگاران و مدیران و کارگران‬

‫ماهر؛ ‪ .4‬طبقه کارگر‪ :‬شامل مزدبگیران شاغل در بخشهای مختلف صنعت‪.‬‬

‫محمدرضا شاه به جای نوسازی نظام سیاسی قدرتش را همانند پدرش بر روی سه ستون بر نهاد‪ .1 :‬نیروهای‬

‫مسلح (ارتش)؛ ‪ .2‬حمایت دربار؛ ‪ .3‬دیوانساالری گسترده دولتی؛ بهعالوه دولت تکحزبی در سال ‪ .1353‬شاه‬

‫نظامیان را پشتیبان اصلی خود میدانست‪.‬‬

‫سازمان بازرسی شاهنشاهی در سال ‪ 1337‬تأسیس شد و ادارۀ آن بر عهده حسین فردوست بود‪ .‬کارویژههای‬

‫سازمان بازرسی شاهنشاهی عبارتند از‪ .1 :‬نظارت بر ساواک؛ ‪ .2‬جلوگیری از دسیسههای نظامی؛ ‪ .3‬ارائۀ گزارش‪-‬‬

‫هایی درباربۀ فعالیتهای مالی خانوادههای ثروتمند‪.‬‬

‫منابع ثروت دربار شاه عبارتند از‪ .1 :‬زمینهای کشاورزی تصرف و تملک شده توسط رضاشاه؛ ‪ .2‬درآمدهای‬

‫نفتی؛ ‪ .3‬تجارت؛ ‪ .4‬بنیاد پهلوی‪.‬‬

‫با رشد زیاد دیوانساالری‪ ،‬دولت توانست در زندگی روزمرۀ شهروندان عادی کامالً نفوذ کند‪.‬‬

‫حسنعلی منصور در اول بهمن ‪ 1343‬به دست یکی از اعضای «هیئت مؤتلفه اسالم» که از تصمیم منصور‬

‫مبنی بر اعطای امتیازات جدید به شرکتهای خارجی آگاه شده بود کشته شد‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫در سال ‪ 1353‬شاه دو حزب مردم و ایران نوین را منحل کرد و حزب رستاخیز را تشکیل داد‪ .‬شاه اظهار داشت‬

‫آنهایی که به حزب نمیپیوندند باید طرفداران حزب توده باشند‪.‬‬

‫دو گروه متفاوت طراح حزب رستاخیز‪ .1 :‬کارشناسان جوان علوم سیاسی و دارندگان مدرک از امریکا که به‬

‫پیروی از هانتیگتون خواهان حزب دولتی منضبط بودند؛ ‪ .2‬کمونیستهای پیشین شیرازی که در اوایل دهۀ‬

‫‪ 1330‬حزب توده را ترک کرده بودند و خوهان ایجاد سازمانی با ساختار لنیسیستی بودند‪.‬‬

‫هدف اساسی حزب توده «تبدیل دیکتاتوری نظامی از مُد افتاده به یک دولت فراگیر تکحزبی» بود‪.‬‬

‫پیامدهای رشد و گسترش حزب رستاخیز‪ .1 :‬تشدید تسلط دولت بر طبقۀ متوسط حقوقبگیر و طبقه کارگر‬

‫شهری و تودههای روستایی؛ ‪ .2‬نفوذ حساب شده دولت در بین طبقه متوط مرفه به ویژه بازار و نهادهای مذهبی‬

‫برای نخستینبار در تاریخ‪.‬‬

‫حزب رستاخیز در جریان حمله گسترده به مذهب شاه را چونان رهبر معنوی و سیاسی معرفی کرد؛ علما را‬

‫«مرتجعان سیاه قرون وسطایی» نامید‪.‬‬

‫در سه سال آخر عمر رژیم پهلوی به دو علّت تنشهای سیاسی شدیدتر شده بود‪ .1 :‬افزایش بسیار چشمگیر‬

‫قیمت نفت؛ ‪ .2‬تشکیل حزب رستاخیز‪.‬‬

‫مخالفان‬

‫چهار عامل افول حزب توده پس از کودتای ‪ 28‬مرداد عبارتتد از‪ .1 :‬حزب توده ضربههای سخت رژیمهای‬

‫امنیتی را متحمل شد؛ ‪ .2‬رژیم با همکاری متخصصان تبلیغاتی خارجی جنگ روانی شدیدی بر ضد حزب توده‬

‫به راه انداخته بود؛ ‪ .3‬دگرگونیهای اجتماعی حاصل از نوسازی سریع حزب توده را تضعیف کرد؛ ‪ .4‬رهبری‬

‫حزب توده در نتیجۀ مرگ‪ ،‬پیری و ترک رهبران حزب تضعیف شد‪.‬‬

‫‪40‬‬
‫حزب توده در راستای حل اختالفات دیرینه خود با فرقه دموکرات آذربایجان‪ ،‬با این فرقه به هم پیوستند و‬

‫سازمان جدیدی به نام «حزب توده ایران» حزب طبقه کارگر ایران را تشکیل دادند‪.‬‬

‫آیتاهلل طالقانی پس از کودتای ‪ 28‬مرداد به تفسیر کتاب «تنبیه االمه» نایینی پرداخت با هدف این که نشان‬

‫دهد تشیع اساساً با استبداد مغایر و با دموکراسی موافق است‪ .‬وی در کتاب دیگر خود‪« ،‬اسالم و مالکیت» بیان‬

‫داشت که سیوسیالیسم و مذهب با هم موافق هستند زیرا خداوند جهان را برای بشریت آفریده است و به هیچ‬

‫روی نمیخواهد انسان را به طبقات استثمار کننده و استثمار شونده تقسیم کند‪.‬‬

‫دو آرمان در رسالت طالقانی و بازرگانی‪ .1 :‬نشان دادن این که اسالم پاسخهایی برای پرسشهای جدید دارد و‬

‫بنابراین منطبق با جهان معاصر است؛ ‪ .2‬پر کردن شکاف عمیقی که مؤمنان راستین را از اصالحطلبان‬

‫غیرمذهبی‪ ،‬بازاریهای سنتی از متخصصان تحصیل کرده و ‪ ...‬جدا میکرد‪.‬‬

‫از گروههای وابسته به جبهۀ ملی «نهضت آزادی» مهمترین نقش را در انقالب اسالمی ایفا کرد‪.‬‬

‫رهبران نهضت آزادی در امریکای شمالی‪ .1 :‬محمد نخشب؛ ‪ .2‬دکتر ابراهیم یزدی؛ ‪ .3‬مصطفی چمران؛ ‪.4‬‬

‫عباس امیرانتظام‪.‬‬

‫سازمان دهندگان اصلی نهضت آزادی و انجمن اسالمی دانشجویان در فرانسه‪ ،‬صادق قطبزاده و ابوالحسن‬

‫بنیصدر بودند‪.‬‬

‫دکتر علی شریعتی هنگام ترجمه کتاب پنج سال جنگ الجزایر‪ ،‬در سه نامه به فانون‪ ،‬نظریات وی را دربارۀ دین‬

‫و انقالب را نقد و بررسی کرد‪ .‬از دیدگاه فانون مردم جهان سوم برای مبارزه با امپریالیسم غرب دین خود را کنار‬

‫بگذارند‪ .‬اما شریعتی بر این باور بود که مردم جهان سوم نمیتوانند با امپریالیسم مبارزه کنند مگر این که نخست‬

‫هویت فرهنگی خودشان را که در برخی از کشورها با سنتهای مذهبی مردم درآمیخته است بازیابند‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫از نظر آبراهامیان شریعتی را باید روشنفکر اصلی و یا حتی «فانون انقالب اسالمی» نامید‪.‬‬

‫پیام سخنان دکتر علی شریعتی‪ :‬اسالم –به ویژه تشیع‪ -‬باوری محافظهکارانه و قضا و قدری که بیشتر‬

‫روشنفکران غیرمذهبی بیان میکنند و ایمانی شخصی و غیرسیاسی‪ ،‬که برخی علمای مرتجع بیان میکنند‬

‫نیست‪ ،‬بلکه یک ایدئولوژی انقالبی است که همۀ حوزههای زندگی به ویژه سیاست را دربر میگیرد و به همۀ‬

‫مؤمنان راستین الهام میبخشد تا علیه هر گونه استضعاف‪ ،‬استثمار و بیعدالتی اجتماعی مبارزه کنند‪.‬‬

‫شریعتی در بیشتر آثار خود‪ ،‬شمن معرفی امپریالیسم غرب و نابرابری اجتماعی به عنوان دشمنان دیرین و‬

‫اصلی‪ ،‬بر دو موضوع مهم نیز تأکید دارد‪ .1 :‬مارکسیسم به ویژه نوع استالینی آن که به آسانی نسل پیشین‬

‫روشنفکران ایرانی پذیرفتند؛ ‪ .2‬تفسیرهای نادرست از اسالم به ویژه تفسیر محافظهکارانه و غیر سیاسی که برخی‬

‫روحانیون به تودهها القا میکردند‪.‬‬

‫شریعتی خود را ادامه دهندۀ راه و تکمیل کننده رسالتی میدانست که مؤمنان تندروی نسل پیشین از جمله‬

‫طالقانی‪ ،‬بازرگان و نخشب آغاز کردهد بودند‪ :‬رسالت طرح و تدوین مذهبی سکوالر که بدون رنجانددن و راندند‬

‫بازاریهای سنتی و تودههای مذهبی‪ ،‬روشنفکران جدید را جذب کند‪.‬‬

‫شریعتی دقیقاً همان چیزی را جوانان ارزو میکردند ارائه داد‪ ،‬یعنی مذهب تندروی غیرروحانی که از روحانیت‬

‫سنتی جدا شده و دارای سه ویژگی است‪ .1 :‬ویژگی سکوالر انقالب اجتماعی؛ ‪ .2‬نوآوری فناورانه؛ ‪ .3‬خودباوری‬

‫فرهنگی‪.‬‬

‫سه گروه عمدۀ مخالفان روحانی پیش از انقالب‪ .1 :‬علمای محتاط غیرسیاسی که به مسائل معنوی می‪-‬‬

‫پرداختند مانند آیتاهلل خویی و مرعشی نجفی؛ ‪ .2‬روحانیون مخالف میانهرو که علیرغم مخالفت با حق رأی‬

‫زنان و اصالحات ارضی توصیه میکردند که همچنان با شاه در ارتباط باشند مانند گلپایگانی‪ ،‬میالنی و‬

‫شریعتمداری؛ ‪ .3‬روحانیون مخالف تندرو ماننند امام خمینی و منتظری‪.‬‬

‫‪42‬‬
‫امام خمینی میکوشید در سخنرانیهای خود ببرای طالب‪ ،‬از حکومت روحانیون طرفداری کند‪ ،‬اما در‬

‫اعالمیههای عمومی بحث روشنی از این گونه حکومت به میان نمیآورد و از کاربرد والیت فقیه خودداری میکرد‬

‫و استراتژی سال ‪ ،1342‬یعنی حمله به نقطه ضعفهای اصلی رژیم را ادامه داد‪.‬‬

‫پنج گروه سازمانهای چریکی‪ .1 :‬سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (فدائیان مارکسیست)؛ ‪ .2‬سازمان‬

‫مجاهدین خلق ایارن (مجاهدین اسالمی)؛ ‪ .3‬سازمانهای منشعب از مجاهدهدین (مجاهدین اسالمی)؛ ‪ .4‬گروه‪-‬‬

‫های کوچک اسالمی محلی (مانند گروه ابوذر‪ ،‬گروه شیعیان راستین‪ ،‬گروه اهلل اکبر و گروه الفجر)؛ ‪ .5‬گروههای‬

‫کوچک مارکسیست (مانند سازمان آزادیبخش ملی ایران‪ ،‬سازمان آرمان خلق)‪.‬‬

‫از بین سازمانهای چریکی فدائیان مارکسیست و مجاهدین اسالمی بسیار بزرگتر بودند‪.‬‬

‫عوامل مؤثر در انقالب شیوههای جدید و خشن مبارزه از سوی مبارزان و مخالفان جوان پیش از انقالب‪.1 :‬‬

‫توانایی نیروهای مسلح در سرکوب قیام خرداد ‪42‬؛ ‪ .2‬کارایی ساواک در ریشهکن ساختن احزاب مخفی و‬

‫زیرزمینی؛ ‪ .3‬بیاعتنایی سازمانهای مهم مخالف –حزب توده و جبهه ملی‪ -‬به شیوههای جدید مخالفت‬

‫مسالمتآمیز‪.‬‬

‫پایهگذاری فکری چریکهای فدایی خلق ایران بیژن جزنی بود‪ .‬استراتژی اصلی سازمان فدایی جنگ چریکی‬

‫بود‪.‬‬

‫دالیل محکومیت حزب توده از جانب سازمان فدائیان‪ .1 :‬پیروی کورکورانه حزب توده از اتحاد شوروی؛ ‪.2‬‬

‫داوری منفی شتابزده در مورد استالین و کمتوجهی به مسئلۀ ملی به ویژه آذربایجان و کردستان‪.‬‬

‫در تاریخ معاصر ایران ‪ 19‬بهمن‪ ،‬روز حماسه سیاهکل‪ ،‬روز پیدایش جنبش چریکی لقب گرفت‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫دیدگاهها و تفسیرهای شریعتی دربارۀ جنبههای انقالبی تشیع تأثیر غیرمستقیم چشمگیری بر سازمان‬

‫مجاهدین داشت‪.‬‬

‫نخستین اثر تئوریکی مهم سازمان مجاهدین‪« ،‬نهضت حسینی» نوشتۀ احمد رضایی بود‪.‬‬

‫سازمان مجاهدین عملیات نظامی خود را از مردادماه ‪ 1350‬آغاز کرد‪ .‬نخستین عملیات برهم زدن جشنهای‬

‫پر خرج ‪ 2500‬سال شاهنشاهی طراحی دشه بود‪.‬‬

‫سازمان مجاهدین‪ ،‬پس از سال ‪ 1351‬به مارکسیسم گرایش بیشتری پیدا کرد‪.‬‬

‫انقالب اسالمی‬

‫در سالهای منتهی به انقالب اسالمی حتی کسانی که به ثبات رژیم چندان امید نداشتند بر این باور بودند که‬

‫هر چند رژیم پایگاهی در میان مردم و امکانات و ابزارهایی برای کاهش تنشهای روزافزون ندارد‪ ،‬نهادهای آن‬

‫چنان قدرتمند است که در برابر فشارهای ناشی از توسعه ناهمگون و نامتوازن پایداری کند‪.‬‬

‫دو ضعف که ضربهناپذیری رژیم پهلوی را متزلزل ساخت‪ .1 :‬بحران اقتصادی به شکل تورم حاد؛ ‪ .2‬بحران‬

‫نهادی ناشی از اعمال فشارهای خارجی بر شاه که هدف از آنها را وادار ساختن رژیم به تعدیل کنترلهای‬

‫پلیسی و رعایت حقوق بشر به ویژه حقوق مخالفان سیاسی در ایران بود‪.‬‬

‫دالیل پاسخ مثبت شاه به فشارهای خارجی ناشی از روی کارآمدن کارتر‪ .1 :‬شاه نمیخواست روابط ویژه خود‬

‫را با واشنگتن و دسترسی به تسلیحات امریکایی را به خطر اندازد؛ ‪ .2‬شاه به هیچ روی نمیخواست تصویر‬

‫اصالحگری پیشرو مشتاق به آوردن مزایای تمدن غربی به ایران را از دست بدهد‪.‬‬

‫حزب «نهضت رادیکال» توسط رحمتاهلل مقدم مراغهای تأسیس شد‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫در مرحله نخستین انقالب هیچ یک از احزاب عمدۀ مخالف بطور علنی خواستار برقراری جمهوری یا جمهوری‬

‫اسالمی نشدند بلکه برعکس مهمترین هدف و خواست همۀ آنها «اجرای قانون اساسی» بود‪.‬‬

‫از نظر آبراهامیان نخستین جرقههای انقالب (برخالف تحلیلگران که جرقه انقالب را انتشار مقاله توهینآمیز‬

‫در روزناه اطالعات و تویهن به روحانیت و امام خمینی دانستند) جلسههای شب شعر و ناآرامیهای پس از آن‬

‫دردانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) دانست‪.‬‬

‫از نظر آبراهامیان دو بحران انتشار مقاله توهینآمیز روزنامه اطالعات و اعتراضات دانشجویان در پی مراسم شب‬

‫شعر و دانشگاه آریامهر حضور دو نیروی متفاوت –طبقه متوسط حقوقبگیر و سرچشمه نارضایتی سیاسی آن‬

‫(دانشگاههای جدید)‪ ،‬و طبقه متوسط مرفه و مراکز سازمان اجتماعی سیاسی آن (حوزهها و بازار)‪ -‬را در انقالب‬

‫نشان میداد‪.‬‬

‫استراتژیهای سهگانه رژیم پهلوی برای مقابله با بحرانهای منتهی به انقالب‪ .1 .1 :‬کوشید با تهدیدهای‬

‫خشونتآمیز رهبران مخالف غیرمذهبی را مرعوب کند؛ ‪ .2‬رژیم برخی از سیاستها را که موجب خشم بازار و‬

‫روحانیون میانهرو شده بود کنار گذاشت؛ ‪ .3‬نخستوزیر آموزگار کوشید با کند کردن چرخهای اقتصاد‪ ،‬هزینه‬

‫روزافزون زندگی –عامل اقتصادی عمد‪/‬ل نارضایتی طبقۀ متوسط‪ -‬را پایین آورد‪.‬‬

‫علت اعتراض طبقه کارگر در جریان انقالب «رکود اقتصادی» بود‪.‬‬

‫اقدامات شریف امامی در جلب نظر مخالفان‪ .1 :‬تقویم شاهنشاهی را لغو کرد؛ ‪ .2‬بیشتر روحانیون عالیرتیه را‬

‫که از سال ‪ 54‬در زندان بودند آزاد کرد؛ ‪ .3‬کمکهای دولتی به حزب رستاخیز را لغو کرد؛ ‪ .4‬پنجاه و هفت‬

‫قمارخانه وابسته به بنیاد پهلوی را بست؛ ‪ .5‬از اعضای فاسد خانواده پهلوی خواست تا برای مدت زیادی از کشور‬

‫خارج شوند؛ ‪ .6‬با انحالل پستت امور زنان‪ ،‬یک وزارت مشاور و سرپرستی اوقاف تشکیل داد؛ ‪ .7‬با تبلیغات‬

‫زیادیمبارزه گستردهای علیه چهرههای سرشناس منتسب به بهائیان آغاز کرد‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫با مطرح شدن درخواست تشکیل جمهوری اسالمی در خیابانهای تهران‪ ،‬خواستان مخالفان میانهرو مبنی بر‬

‫اجرای قانون اساسی مشروطه تحتالشعاع قرار گرفت و بیاعتبار شد‪.‬‬

‫با رخ دادن اتفاقات در جمعه سیاه (‪ 17‬شهریور) موقعیت میانهروهایی که خواهان اجرای قانون اساسی‬

‫مشروطه بودند برای سازش با سلطنت کوشش میکردند تضعیف کرد‪ .‬بزرگترین قربانی جمعه سیاه‪ ،‬سیاست‬

‫تعدیل و اصالحات لیبرالی بود‪ .‬جمعه سیاه امکان اصالحات تدریجی و آرام را از بین برد و راه حل ساده و روشن‬

‫باقی گذاشت‪ :‬یک انقالب بنیادی یا یک ضدانقالب نظامی‪.‬‬

‫چهار علت عمدۀ شکست سیاستهای یکسالۀ تعدیل نظارتهای پلیسی‪ .1 :‬سرکوب و خفقان ‪ 50‬سالۀ همۀ‬

‫اتحادیههای کارگری و احزاب سیاسی را از بین برده بود؛ ‪ .2‬تغییر ناگهانی اوضاع با رکود اقتصادی که عامل‬

‫پیدایش شمار بسیاری از بیکاران خشمگین بود همزمان شد؛ ‪ .3‬تظاهرات پیدرپی صحنۀ سیاست را از اتاقهای‬

‫برنامهریزی و میزهای مذاکره به خیابانها کشانید و یک وضعیت دو قطبی به وجود آورد؛ ‪ .4‬امام خمینی به‬

‫مبارزه علیه یزید زمان ادامه داد و هرگونه سازش با شیطانی که اسالم و ایران را به بیگانگان فروخته است رد‬

‫کرد‪.‬‬

‫رابط میان دربار و مخالفان میانهرو در بحبوحه انقالب «علی امینی» بود‪.‬‬

‫سه عامل تضعیفکنندۀ موقعیت شاه در دو هفته پس از عاشورای سال ‪ .1 :1357‬مخالفان با تظاهرات‪ ،‬اعتصاب‬

‫و حتی تصرف ادارات و کارخانهها‪ ،‬همهچیز را به هم ریختند؛ ‪ .2‬خودداری افسران و سربازان وظیفه از شلیک‬

‫گلوله به برداران و هموطنان در راهپیماییها؛ ‪ .3‬بیاعتماد شدن واشنگتن نسبت به شاه‪.‬‬

‫شاه در واکنش به دیدگاه جدید واشنگتن مبنی بر متزلزل بودن موقعیت خودش با سنجابی و دیگر رهبران‬

‫جبهۀ ملی گفتگو کرد اما این گفتگوها به نتیجه نرسید زیرا احتماالً سنجابی از ریاست بر یک دولت آشتی ملی‬

‫‪46‬‬
‫بدون توافق شاه در کنارهگیری از سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح‪ ،‬ترک کشور و اقامت در خارج از شکور تا‬

‫تعیین تگلیف سلطنت از طریق یک همهپرسی خودداری کرد‪.‬‬

‫بختیار امام خمینی را گاندی ایران دانست‪.‬‬

‫اقدامات رهبران مخالف در مقابل اقدامات آشتیجویانه دولت بختیار‪ .1 :‬آیتاهلل شریعتمداری از کابینه بختیار‬

‫دفاع کرد و معتقد بود در صورت شکست سیاستهای بختیار کشور دچار هرج و مرج خواهد شد؛ ‪ .2‬سنجابی و‬

‫فروهر ضمن اخراج بختیار از جبۀ ملی اعالم کردند که بدون کنارهگیری شاه صلحی در میان نخواهد بود؛ ‪ .3‬امام‬

‫خمینی اعالم کرد هر دولت منصوب شاه غیرقانونی است و پیروی از بختیار همانند پیروی از ارباب او شیطان‬

‫است‪.‬‬

‫به محض فروپاشی دولت بختیار‪ ،‬قدرت به دست «کمیتهها» افتاد؛ بیشتر این کمیتهها را روحانیون طرفدار‬

‫آیتاهلل خمینی رهبری میکردند‪.‬‬

‫نتیجهگیری‬

‫انقالب مشورطه شاهد پیروزی هر چند کوتاه روشنفکران مدرن بود که قانون اساسی غیردینی را ایجاد کردند و‬

‫در پی همرنگی با اروپا و غرب بودند‪.‬‬

‫نقش مهمی که اسالم در انقالب ‪ 1357‬برعهده داشت خط بطالنی بر این نظریه رایج میکشد که نوسازی به‬

‫دینزدایی و گسترش شهرنشینی به تقویت طبقات جدید و تضعیف طبقات سنتی میانجامد‪.‬‬

‫دو عامل نشاندهندۀ نقش تعیینکننده امام خمینی و محبوبیت گسترده ایشان‪ .1 :‬شخصیت‪ ،‬به ویژه زندگی‬

‫ساده آیتاهلل خمینی و خودداری از سازش با آن ظالم شیطان صفت است؛ ‪ .2‬هوشیاری امام خمینی به ویژه در‬

‫رهبری طیف گستردهای از نیروهای سیاسی و اجتماعی‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫ستون فقرات نهضت امام خمینی را اعضای طبقه متوسط سنتی به ویژه بازاریان و روحانیون تشکیل میدادند‪.‬‬

‫کانون اصلی انقالب از دیدگاه آبراهامیان «بازار» بود‪.‬‬

‫دالیل موفقیت امام خمینی در میان طبقه متوسط جدید‪ .1 :‬پس از گفتگوی شاه با مخالفان غیرمذهبی‪،‬‬

‫جنبش انقالب دیگر به سیل خروشانی تبدیل شده بود مه نه تنها شاه بلکه هر سیاستمدار حاضر به کنار آمدن‬

‫با او را تهیدید میکرد؛ ‪ .2‬امام خمینی نظر مثبت مخالفان غیرمذهبی را جلب و آنان را مسمئن ساخته بود که‬

‫دینساالری هرگز جانشین حکومت استبدادی نخواهد شد؛ ‪ .3‬محبوبیت شریعتی در بین روشنفکران جوان‪.‬‬

‫هجوم ناگهانی و بدون برنامه روستائیان به شهرها‪ ،‬در دهۀ ‪ 1350‬پایگاه اجتماعی روحانیون را تقویت کرد‪.‬‬

‫بدین ترتیب نوسازی موقعیت یک گروه سنتی را بهبود بخشید‪.‬‬

‫علل موفقیت امام خمینی در بین طبقه کارگز شهری‪ .1 :‬وعده امام خمینی مبنی بر ایجاد عدالت اجتماعی با‬

‫ناتوانی رژیم در برآوردن انتظارات روزافزون مردم کامالً مغایر بود؛ ‪ .2‬رژیم از فعالیت روحانیون رده پایین در بین‬

‫فقرای شهری جلوگیری نکرد زیرا آنها را بیخطر دانست؛ ‪ .3‬مذهب احساس همبستگی گروهی و اجتماعی‬

‫موردنیاز جمعیت مناطق فقیرنشین و حلبیآباد شهرها را فراهم کرد؛ ‪ .4‬خالء حاصل از سرکوب شدن همۀ‬

‫احزاب مخالف سکوالر‪.‬‬

‫از نظر آبراهامیان انقالب اسالمی بیشتر یک انقالب شهری بود‪.‬‬

‫عوامل قدرتیابی روحانیون‪ :‬الف) عوامل پایدار‪ .1 :‬فرهنگ شیعی تودههای شهری؛ ‪ .2‬پیوندهای تاریخی میان‬

‫بازار و نهادهای دینی؛ ‪ .3‬دگرگونیهای اقتصادی اجتماعی که رؤسای ایالت و قبایل و ‪ ...‬را از میان برداشت‪ .‬ب)‬

‫عوامل گذرا‪ .1 :‬شخصیت کاریزمای امام خمینی؛ ‪ .2‬نفرت شدید مردم از شاه؛ ‪ .3‬ناتوانی سازمانی احزاب‬

‫غیرمذهبی که رژیم بر آنها تحمیل کرده بود‪.‬‬

‫‪48‬‬

You might also like