You are on page 1of 13

‫‪AFGHAN GERMAN ONLINE‬‬

‫‪http://www.afghan-german.com‬‬
‫‪http://www.afghan-german.de‬‬

‫مسئوولیت متن و شکل بدوش نویسندۀ مضمون میباشد‪ ،‬عقید ٔه نویسنده لزوما ً نظر افغان جرمن آنالین نمی باشد‬

‫‪۲۰۱۸/۰۵/۳۱‬‬ ‫احسان لمر‬

‫محمد هاشم میوندوال‬


‫در (‪ 8‬میزان ‪ 1352‬ــ ‪ 30‬سپتامبر ‪1973‬م) فاجعه ای در تاریخ سیاسی کشور ما افغانستان‪ ،‬به وقوع پیوست و‬
‫نقشه ای طرح ریزی شد تا اولین سد بزرگ را در رسیدن به اهداف شوم شان از راه خویش بردارند‪ .‬بلی ! این‬
‫نقشه سازی برای از بین برداشتن مردی بود که در گرم و سرد روزگار پیوسته و پیگیرانه دنبال یک عقیده‬
‫سرگردان بوده و در جهت تحقق این عقیده ناامیدی را هرگز در قاموس زندگانی خودش راه نداده بود‪ .‬محمد هاشم‬
‫میوندوال که گل زندگی گران مایه اش نا جوان مردانه دستخوش سیاست جاه طلبانه‪ ،‬عقده مندان خانوادۀ و درباریان‬
‫و عمال و گماشتگان شوروی شد‪ ،‬او در نهایت فداکاری و انصراف نا پذیری جانش را فدای عقیده بیداری و بیدار‬
‫گری مردمش نمود‪ .‬او که از ردیف سید جمال ها‪ ،‬محمود طرزی ها‪ ،‬بابا عبدالعزیز ها و محی الدین انیس های و‬
‫‪ ...‬این مرز و بوم است ستاره درخشانی است که ‪ 45‬سال پس از شهادتش دلقک های دیروز و امروز دربار و‬
‫مدافعان منافع اتحاد شوروی به سوی این ستاره درخشان فرهنگ و تاریخ کشور سنگ پرتاب میکنند غافل از این‬
‫که سنگ ها به ستارگان نه می رسد و ایشان به ناحق خویش را خسته می سازند‪.‬‬
‫به پا گرفتن تابوت من مناز رقیب‬
‫هنوز مرده من زنده ترا بار است‬
‫محمد هاشم میوندوال در سال ‪ 1299‬شمسی (‪1923‬م) در یک خانواده روحانی متولد گردید‪ .‬پدرش از ولسوالی‬
‫مقر والیت غزنی بود که در آغاز قرن گذشته میالدی مسکونه سه دکان عاشقان و عارفان شهر کابل گردید و مال‬
‫امام مسجد آن محله بود‪ .‬ما در تاریخ دینی خویش با دو گرو از روحانیت بر خوردیم آنانی که از دار و ندار دنیا‬
‫بهر دین می گذرند و دوم آنانی که دین را بهر دنیا عرضه می کنند و مولوی عبدالحکیم پدر میوندوال در روحانیت‬
‫ردیف اولی قرار داشت و زندگی نهایت فقیرانه و درویش مشرف داشت‪ ،‬خسر وی (پدر کالن مادری میوندوال)‬
‫صاحب زاده مولوی گل احمد احمدزی از روحانیون برجسته آغاز سدۀ بیستم کشور بود که به نمایندگی از افغانستان‬
‫در اولین کنفرانس اسالمی اشتراک و نظر به درایت و فهم عالیش از علوم دینی به حیث رئیس این جلسات انتخاب‬
‫شده و نمایندگان کشور های اشتراک کننده به او «گل افغانستان» لقب دادند‪.‬‬
‫محمد هاشم تحصیل ابتدائی را در مکتب غازی و سپس لیسه حبیبیه ادامه داد او صاحب استعداد قوی و نهایت ذکی‬
‫و با هوش بوده‪ .‬خموشی او را از خصوصیات او بر شمرد‪ .‬حراف نبود و ذکاوت عالی او در بین همکالسان و‬
‫بعدا ً اجتماع پیوسته مطرح بحث بود‪.‬‬
‫در اخرین سالهای لیسه «پردیس» تخلص می کرد و ریاست کنفرانسهای مکتب را به عهده داشت‪ .‬وی در این‬
‫زمان در کلبه فقیرانه شان در گذر عاشقان و عارفان با مادر‪ ،‬دو برادر و همسر اولیش زندگی می کرد‪ .‬خانم اول‬
‫وی به تکلیف توبرکولوز گرفتار گردید که از یک جانب وسیله عالج نداشت و از جانبی فقر و ناتوانی اقتصادی‬
‫باعث گردید که در اثر آن مریضی وفات نماید‪ .‬میوندوال که از عمق اجتماع و مردم برخواسته بود تا اخرین نفسها‬
‫در راه مردمش قرار داشت و درد و رنج شان را بخوبی درک می کرد‪.‬‬
‫او بعد از فراغت مکتب (‪ 1321‬ش ــ ‪1942‬م) به راه و مکتب بیدار گری رو آورد و نگارندۀ روز نامه شد در‬
‫جریدۀ (اتفاق اسالم) هرات شروع بکار نمود‪ .‬در نخستین ماه های کار ثابت ساخت که از درایت و فراست فراونی‬
‫بر خوردار است‪ .‬با فهم این حقیقت در سال(‪ 1324‬ش ــ ‪1945‬م) مدیریت عمومی ادارۀ دایرة المعارف را‬
‫برایش تفویض نمودند که انسایکلوپیدیا پشتو و دری را ترتیب نمودند‪.‬‬
‫در سالهای (‪ 1326‬الی ‪1328‬ش ــ ‪ 1947‬ــ ‪1949‬م) مدیریت مسئول روزنامه انیس را برایش دادند و از این‬
‫زمان به بعد میوندوال را بحیث تخلص پذیرفت‪ .‬او در روزنامه انیس مبارزه بر ضد آثار فئودالیسم چون القاب‬
‫(خان) را شروع نمود‪ ،‬که بار نخست در مورد صدراعظم وقت سپهساالر شاه محمود تصادف نمود که مورد خشم‬
‫مقامات ریاست مطبوعات وقت گردید‪ .‬او از طریق این روزنامه برای نخستین بار مبارزه برای بلدیه ها(شاروالی‬
‫های) انتخابی را آغاز کرد که مورد توجه صدراعظم قرار گرفته که در نتیجه میوندوال و آمرین مطبوعات را‬
‫احضار و گفت‪« :‬در روزنامه انیس مطالبی پیرامون بلدیۀ انتخابی به نظر می رسد حکومت با این نظر موافق است‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 1‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫و فکر دارد یک روز مردم را در مسجد عید گاه جمع کند تا رئیس شهر را در حضور خودش انتخاب نمایند‪1 ».‬‬
‫میوندوال با استقبال از آمادگی حکومت پیشنهاد نمود تا این امر توسط انتخاب و رای در صندوقهای آراء انجام‬
‫شود‪ .‬که روز نامه انیس برای تحقق این پروسه و بعدا ً در انتخابات دوره هفتم ولسی جرگه نیز نقش برازندۀ بازی‬
‫نمود که نظر به این سهم بزرگ در هیئت شمارش آرا در شهر کابل انتخاب و موفقیت وکالء کابل را در عمارت‬
‫شاروالی برایشان ابالغ نمود‪ .‬در زمان تصدی او در روزنامۀ انیس مجله ژوندون پا به عرصه مطبوعات گذاشت‪.‬‬
‫در سال (‪ 1328‬ش) مدتی معاون ریاست مستفل مطبوعات(وزارت اطالعات و فرهنگ کنونی)‪ ،‬بعد مشاور‬
‫مطبوعاتی پادشاه و سال بعد (‪1329‬ش) به حیث رئیس مستقل مطبوعات مصروف کار شد‪ .‬در این دوره روز نامۀ‬
‫انیس برای نخستین بار تمامی جریانات ولسی جرگه و بیانات وکال را بدون کم و کاست نشر می نمود به خصوص‬
‫که عدۀ از شخصیت های ملی (دکتور محمودی‪ ،‬غبار‪ ،‬الفت‪ ،‬حبیبی و‪ )...‬عضویت پارلمان را داشتند‪.‬‬
‫بعد از فعالیت نهایت بیدارگر میوندوال در مطبوعات او را به حیث مستشار سفارت افغانستان در واشنگتن فرستادند‬
‫و بعد معین وزارت خارجه را عهده دار شد و چندی بعد سفیر افغانستان در لندن مقرر شد‪.‬‬
‫در سال (‪ 1333‬ش ــ ‪ 1953‬م) میوندوال را مجددا ً به ریاست مستقل مطبوعات آوردند‪ .‬در جلسه کابینه بحث های‬
‫داغی قبل از سفر خروسچف صدراعظم شوروی و بولگانین به کشور ما صورت گرفت‪ ،‬آن هم چون میوندوال‬
‫پیشنهاد نمود تا بر مواد مائده مودت (‪ )1921‬افغانستان و اتحاد شوری تجدید نظر صورت گیرد و همچنین بعضی‬
‫کلمات که به حیثیت و استقالل کشور در شرایط آن روز سازگار نبود مانند« شوروی استقالل افغانستان را حمایه‬
‫می کند» باید تبدیل گردید که دوستان شوروی با آن مخالف بودند که مقدمۀ شد برای خروج او از کابینه‪ ،‬بعد از‬
‫مدتی به عنوان سفیر افغانی به واشنگتن تعیین گردید‪ .‬با استعفای سردار محمد داود خان از صدارت (‪ 1342‬ش ــ‬
‫‪ 1963‬م) و حکومت موقت دکتور محمد یوسف خان او وزیر مطبوعات تعیین شد‪ .‬در اولین سال وزارت‬
‫مطبوعات در اثر توطئه سید قاسم خان رشتیا (سیدال یوسفزی دوره خلقی ها) و نویسنده رسالۀ ( نادر چگونه به‬
‫پادشاهی رسید؟) مواد زهر آلود به وی خورانده شد که به تکلیف بطنی فجائی مواجه گردید که تا اخیر عمر و‬
‫شهادتش دوام داشت‪.‬‬
‫بعد از واقعه سوم عقرب ‪ 1343‬شادروان دکتور محمد یوسف خان از مقام صدارت مستعفی و پادشاه میوندوال را‬
‫به حیث صدراعظم موظف پیشنهاد نمود‪ .‬ادعای آقای سید قاسم خان رشتیا در رسالۀ اش (خاطرات سیاسی) توهین‬
‫نامۀ است به پادشاه ـ میوندوال و حتی دولت افغانستان که گویا ( سفیر امریکا از رشتیا خواسته تا علی احمد خان‬
‫وزیر دربار زمینه مالقات او را با شاه مساعد و او پیشنهاد تعیین میوندوال به حیث صدراعظم نموده است) افسانه‬
‫تخیلی رشتیا است که او در این کتاب خودش ثابت ساخته که غرض منفعت و مقام و امتیاز او با همه بود و با هیچ‬
‫کس نبود‪.‬‬
‫«روزی از دروازه شمالی وزارت اطالعات و کلتور مشرف به پارک زر نگار پله های زینه را باال می آمدم‪ ،‬در‬
‫منزل سوم مدیریت عمومی سمعی و بصری بود که وظیفه داشتم‪ .‬در پهلوی دفتر ما مدیریت عمومی اداری و لفت‬
‫بود‪ .‬در بیرون دفتر پیاده آن روی چوکی قرار داشت‪ ،‬قدم زنان نزدیک دفترم میشدم که ناگهان دروازه لفت‬
‫(اسانسور) باز شد‪ ،‬شهید میوندوال که آن زمان وزیر بود‪ ،‬برآمد و چشمش به پیاده دفتر افتاد‪ .‬وی قد راست ایستاد‬
‫مثلی که سابقه آشنایی داشتند‪ ،‬سالم علیک کردند‪ ،‬وزیر اسمش را گرفت باهم دست دادند‪ ،‬احوال پرسی کردند‪ ،‬از‬
‫پسرانش‪ ،‬دخترانش و خانمش هریک نام میبرد‪ ،‬از مصروفیت های شان می پرسید که اوالد ها درس می خوانند من‬
‫که این صحنه را دیدم در خالی دروازه شعبه عکاسی کمی خود را پنهان کردم وهم کمی ترس برایم پیدا شده بود‬
‫که مبادا وزیر صاحب بپرسد کجا بودی چه میکنی چرا باالی وظیفه ات نیستی‪ ،‬سخنان شان را بخوبی می شنیدم‪.‬‬
‫این دید وادید تقریبا ‪ 5‬دقیقه دوام کرد‪ ،‬بعدا ً آن شهید راه مردم خداحافظی کرد و از راه زینه به دفترش باال رفت‪.‬‬
‫بلی خواننده گرامی‪ ،‬این بود یک وزیر مردمی‪ .‬هنگامیکه در وزارت زراعت وظیفه داشتم به گوش شنوایم شنیدم و‬
‫با چشمم بینایم دیدم که وزیر زراعت غالم حیدر عدالت (محمد زایی تبار) یکی از روءسای وزارت را پدر و مادر‬
‫و ناموسش را به باد دشنام گرفته بود» ‪ 2‬غالم محمد خان شیر زاد وزیر تجارت (پسر سردار شیر احمد خان) هر‬
‫روز با مامورین و کدر وزارت چنین برخورد داشت‪ .‬نمونه دیگر این که سید عبدهللا خان وزیر داخله زمان‬
‫صدارت مرحوم داود خان‪ ،‬در دفتر کار خویش مشاجره لفظی را با حیدر علی خان ترجمان شروع نموده کدام کلمه‬
‫رکیک استعمال نموده‪ ،‬مرحوم حیدر علی خان چوکی را برداشته به سوی سید عبدهللا خان پرتاب نموده از اتاق کار‬
‫او وهم از کار اخراج شد‪.‬‬
‫میوندوال در اولین سطور ارائه خط مشی حکومت خود به شورای ملی گفت‪« :‬خط مشی حکومت متوجه تامین آن‬
‫توقعات ملت افغانستان می باشد که مفهوم های آن در قانون اساسی ما درج گردیده و هدف نهائی آن است که در‬
‫سراسر افغانستان کرامت بشری از راه نظام دموکراسی و پیشرفت و ترقی معنوی و مادی مردم تامین شود‪3 ».‬‬
‫میوندوال با اکثریت مطلق از ولسی جرگه رای اعتماد گرفت او برای جریان گذاشتن مردم نه تنها به جراید اجازه‬
‫انتشار جریانات رای اعتماد را داد بلکه با نصب لودسکیپر ها به عالقه مندانی که در اطراف شورا اجتماع کرده‬
‫بودند قابل سمع بود‪.‬‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 2‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫«میوندوال زمامداری بود زرنگ‪ ،‬از لحظه ای که او از ولسی جرگه رای اعتماد را در میان هلهله ها و شادمانی‬
‫وکالء مردم به دست آورد(وکال بعد از رای اعتماد به او‪ ،‬او را بر شانه های خود باال گرفتند و زنی کهن سال که‬
‫در بیرون تاالر در جمله استماع کنند گان جریانات رای اعتماد بود حینی که میوندوال سوار موتر می شد پیش آمد‬
‫و پیشانی میوندوال را بوسید» ‪4‬‬
‫« صدراعظم در اولین روز های کار حکومت از ریاست ظبط احواالت که در آن وقت (میر عبدالعزیز آغا) رئیس‬
‫آن اداره بود چگونگی اوضاع پوهنتون را معلومات نمود و ایشان گفتند حالت «بسیار وخیم است اگر اشخاص و‬
‫افراد مستقر در پوهنتون یک کارمند دولت را بیابند آنها را زنده از پوهنتون خارج شدن نه می گذارند» ‪5‬‬
‫«رفتن میوندوال به پوهنتون در حلقه های سلطنتی طرف تائید نبود و از رفتن میوندوال ممانعت می شد» ‪ 6‬اما‬
‫میوندوال از تصمیم خود منصرف نشده و یکه و تنها بدون محافظ و موتر تعقیبی به پوهنتون کابل در مراسم فاتحه‬
‫شرکت نمود‪.‬‬
‫« مرحوم محمد هاشم میوندوال وقتی مقام صدارت را اشغال نمود و برای اولین دفعه رهسپار مقر پوهنتون کابل‬
‫گردیده مجلس ترحیم و فاتحه خوانی کشته شدگان حادثه سوم عقرب را که توسط محصلین پوهنتون سازمان داده‬
‫شده بود گشایش و بیانیه تاریخی خویش را در جهت بازپرس از مسؤولین این حادثه ارائه و آرزو های قلبی خود را‬
‫در محضر استادان و محصلین پوهنتون در جهت دموکراسی و عدالت اجتماعی ابراز و نسبتأ تسلی بخش احساسات‬
‫آنها گردید‪7 ».‬‬

‫در این فوتو مالحظه می نمائید که صدراعظم محمد هاشم میوندوال بدون اطالع و پرو گرام و پرتو کول قبالً‬
‫تنظیم شده بدون گارد و محافظ و پلیس به اجتماع محصلین رفته و با مردمش صحبت می کند‪.‬‬
‫میوندوال بعد از فاتحه‪ ،‬خطاب به محصلین گفت‪« :‬برادران اگر وطن و مردم به قربانی من آباد شود من که به‬
‫اصطالح نفر دوم مملکت هستم اینک دست خالی به مقابل شما ایستاده ام‪...‬‬
‫مگر واقعیت چنین است که من خصلت بدنه درخت را دارم‪ ،‬شاخ و پنجه درخت شما برادران و فرزندان عزیز من‬
‫هستید‪ ،‬و اگر شما واقعا ً آبادی وطن خود‬
‫را عالقه و احساس دارید و میدانید‬
‫زمینه خدمت دوستان دیگر شما در‬
‫دستگاه حکومت مساعد است لیست آنها‬
‫را به من بدهید تا مطابق به خواست شما‬
‫در کار گماشته شوند و به وطن و مردم‬
‫خود مصدر خدمت شوند‪ ،‬زیرا اگر من‬
‫بگویم تنها این وطن را آباد می نمایم‬
‫قابل قبول نیست وطن به خدمت مشترک‬
‫همه ما و شما ضرورت دارد و در بارۀ‬
‫اعمار آن مسئولیت مشترک داریم‪.‬‬
‫بگذار از این کانون فرهنگی به عوض‬
‫مظاهرات‪ ،‬فارغ التحصیل با دانش و‬
‫الیق به جامعه تقدیم گردد‪.‬‬
‫پیشنهادات شما قابل غور و دقت است‪،‬‬
‫دروازه صدارت بروی همه فرزندان‬
‫وطن باز است‪ ،‬بیائید خواستها و‬
‫مطالبات خود را ارائه نمائید من به شما وعده تطبیق همه خواسته های شما را با حدود توان حکومت ابراز می‬
‫نمایم‪ ،‬و به قناعت تان خواه پرداخت‪ ،‬میشود برای اینکار چند نفر نماینده تعین و نزد من بیایند» ‪8‬‬
‫«طی این دوران یعنی تا سالهای ‪ ۱۳۴۴‬و ‪ ۱۳۴۵‬تشکیالت قوماندانی اکادمی پولیس نیز سازماندهی و عصری‬
‫گردیده به کادرهای مسلکی و علمی آن افزودی به عمل آمده و دارای البراتوار های مجهز تجهیزات و تسلیحات‬
‫مدرن و استفاده از تفنگچه های والتر و استفاده از دنده های پولیس و غیره مالزمه ضروری برای پولیس کابل‬
‫عملی گردیده و بنا اکادمی پولیس واقعأ کانون مرکزی تعلیم و تربیۀ دستگاه پولیس کشور گردید‪9 ».‬‬
‫شهید میوندوال نخستین صدراعظم افغانستان است که در پرو گرام اصالحی خود سوسیالیسم را نه تنها پذیرفته‬
‫بلکه در جهت تحقق آن برنامه ریخته است‪ .‬البته به صراحت کامل بنویسم که این طرح {سوسیالیسم} هرگز با‬
‫عقاید دوستداران اتحاد شوروی و هم {ناسیونال سوسیالیسم} هیتلری المان و هواداران شان در کشور ما قطعا ً‬
‫همخوان نبوده و هیچگونه ربطی ندارد‪ .‬سوسیالیسم را که میوندوال عقیده داشت می توان نمونه های آن را در‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 3‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫حزب کنگره هندوستان(مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو) مارشال تیتو یوگسالوی‪ ،‬جمال عبدالناصر در مصر‪،‬‬
‫دکتور سوکارنو در اندونیزیا و بن بال در الجزایر و ‪ ....‬بر شمرد‪ ،‬چنانچه میخوانیم‪:‬‬
‫« از آنجا که حیات ملی افغانستان باید مطابق به واقعیات تاریخ و فرهنگ ملی و مقتضیات عصر تنظیم شود‪ .‬از‬
‫آنجا که مهمترین وجهۀ مقتضیات عصر تشکیل یک جامعه آزاد مترقی و مرفه بر اساس تساند ملی‪ ،‬حرمت‬
‫کرامت انسانی‪ ،‬سلطه قانون‪ ،‬مساوات‪ ،‬تعاون اجتماعی و ترقی متوازن همه امور حیاتی میباشد‪ .‬از آنجا که همه‬
‫افراد ملت باید در مجادله علیه هر نوع تبعیض‪ ،‬خود پرستی‪ ،‬قبیله پرستی‪ ،‬منطقه پرستی‪ ،‬تعصبات‪ ،‬استبداد ‪،‬‬
‫ارتجاع و استفاده جویی متحد گردند‪ .‬بنابرین ما تصمیم گرفته ایم تا این جهاد ملی را بر اساس اسالمیت رژیم شاهی‬
‫مشروطه ملیت‪ ،‬دموکراسی و سوسیالیسم اعالم کنیم و در جهات اقتصادی ‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی ‪ ،‬مدنی ‪،‬اخالقی و‬
‫معنوی زندگانی ملی اصالحات وارد آریم‪.....‬‬
‫ما معتقدیم با در نظر داشتن عدالت با هر نوع اعمال نفوذی که موانعی در راه ترقی و رعایت حقوق احترام اصل‬
‫آزادی و مساوات مردم ایجاد نماید مجادله نماییم ‪»......‬‬
‫« بنیان گذاری یک جامعۀ مسعود افغانی در پرتو دموکراسی از طریق تامین حقوق و تطبیق عدالت‪ ،‬صورت پذیر‬
‫می باشد‪ .‬برای این منظور الزم است تحول وسیع و عمیق در اذهان وارد کنیم تا روحیه سلطه قانون‪ ،‬جای حاکمیت‬
‫جبر و فشار را فرا گیرد‪ ،‬استقالل قضاء تامین گردد و مردم ما در یک محیط وارسته از تهدید و تخویف از حقوق‬
‫خود دفاع نمایند و به تامین آن نایل گردند‪10 ».‬‬
‫این از آغاز معلوم بود که آوردن میوندوال در مقام صدارت بازی زود گذر و موقت دربار است برای تسلط بر‬
‫اوضاع داغ آن روزگار‪ ،‬از جانب دیگر صدراعظم باید برنامه اصالحی خود را عملی میگرد که برای نظام خوش‬
‫گوار و پسندیده نبود‪.‬‬
‫عامل قوی سبک دوشی آقای میوندوال از پُست صدرات بیانیه تند و تیز او علیه اسرائیل در پنجمین جلسه‬
‫اضطراری مجمع عمومی بروز جمعه اول سرطان ‪ 1346‬مطابق ‪ 23‬جون ‪ 1967‬در نیویارک بود‪ .‬در بیانیه‬
‫آقای میوندوال آمده بود که ‪ «:‬شاغلی رئیس‪ ....‬مادر اینجا برای آن آمده ایم تا نگرانی عمیق خود را در مورد‬
‫خطرات و تباهی های ابراز نماییم که به اثر تجاوز اسرائیل در شرق میانه پیوسته است‪....‬شاغلی رئیس‪...‬اجازه‬
‫بدهید بگویم که ملت افغان یک ملت عرب نیست‪ .‬ملت افغان به همان جامعه مسلمان تعلق دارد که اکثریت عربها به‬
‫آن متعلق میباشد‪ .‬ما به اساس عقاید دین اسالم از ایدیالوژی های تبعیضی مخصوصآ تحت مدرن ترین مظاهر‬
‫توسعه جوئی و تصرف جای و سر زمین دیگران از طریق حمله و استعمال قوه و اعتقاد به این مفکوره که قدرت‬
‫حق است‪ .‬نفرت داریم ‪ ...‬پروپاگند های شدید جهان غرب برای بر انگیختن افکار عامه به طرف اعمال غیر‬
‫انسانی و بیداد گری های وحشیانه نازی ها علیه یهودی ها و منافع شخصی جا طلبی های استعمار‪ ،‬اسرائیل را‬
‫قدرت بخشیده تا در جهان عرب جا گرفته و سعی ورزد خود را درآن مستقر سازد‪....‬‬
‫‪...‬لوی درستیز اسرائیل گفت‪ :‬وقت آن شاید برسد که دمشق را اشغال کرده و حکومت سوریه را سرنگون سازیم‬
‫این امر تکان دهنده است که بخاطر آورد شود که پالن تجاوز نظامی اسرائیل تا زمان تفصیالت آخری متذکره با‬
‫آمادگی های سایکالوژیک متوازی بوده و آن عبارت بود از توسل به یک پیمانه وسیع به مبارزه تبلیغاتی تا افکار‬
‫عامه مردم جهان را گمراه ساخته باشند‪ .‬و چنان فضای روحی بین المللی را ایجاد نمایند که در اثر آن عرب ها‬
‫بحیث محرکین شناخته شوند و در نتیجه مسئول جنگی بحساب روند که توطئه و آغاز آن توسط اسرائیل تحت یک‬
‫پالن سنجیده شده به عمل آمده است‪.‬‬
‫‪...‬دارای اهمیت زیادی است که قدرت های مهم که اعضای با امتیاز این موسسه میباشند باید اثبات نمایند که در‬
‫مورد مسئولیت های خود آگاه میباشند و تعهدات خود را در مورد تامین صلح و امنیت جهان ایفا نموده و تجاوز را‬
‫تقبیح نمایند‪.‬‬
‫اینجا من میخواهم یکی از بیانات نماینده ایاالت متحده امریکا را بخاطر اسامبله بیاورم که گفته بود ایاالت متحده‬
‫امریکا به صورت موکد متعهد گردیده تا از استقالل سیاسی و تمامیت ارضی تمام کشور های شرق میانه حمایت‬
‫نماید‪ .‬ایاالت متحده امریکا به تجاوز هر کشور در این منطقه و بهر شکلی که صورت گیرد شدیدآ مخالفت میکند‬
‫چه این تجاوز آشکار باشد و چه پوشیده‪.‬‬
‫این موقف ایاالت متحده امریکا با تفاوت اوضاع نباید تغییر کند‪...‬ما عقیده داریم که حق غیر قابل انکار مردم و‬
‫کشور ها نباید معروض شرایط و مناقصه و مزایده باشد قبول همچو موقف معنی تعدیل منشور ملل متحد را خواهد‬
‫داد‪11 ».‬‬
‫غربیها بعد از این بیانیه در پی انتقام برآمدند‪ ،‬لهذا از طریق مجله ماهوار )‪ Remparts (magazine‬مطلبی را‬
‫که گویا عمال سی آی ای تا سطح کابینه در حکومت قبلی افغانستان وجود داشت به نشر رسانید‪ ،‬آنهم مشخص نشده‬
‫بود ولی منافقان و حکومت جنگ افروز و خون ریز لیندن جانسون در امریکا آنرا متوجه حکومت موجود‬
‫ساختند‪ .‬و حلقه وابسته به سرداران مستقیما ً موضوع را به صدراعظم چسب زدند‪.‬‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 4‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫آقای میوندوال با بیانیه خویش اسرائیلی ها را خشمگین و امریکایی ها را عصبانی ساخته بود ‪.‬زیرا انتظار چنین‬
‫بیانیۀ را از جانب دولت افغانستان نداشتند‪ .‬توطئه هایی که آقای میوندوال از آنها یاد کرد بود بزودی گریبان خودش‬
‫را گرفت و برای بد نام ساختنش نزد روشنفکران ترقی خواه افواه پخش شد که میوندوال با ( سی‪ .‬آی ‪.‬ای) {سیا}‬
‫همکاری دارد‪ .‬در این رستا افغان ملت در رهبری ( انور الحق احدی ؟؟؟ داماد فامیل گیالنی* ؟؟؟)‪ ،‬جریان‬
‫دموکراتیک خلق به رهبری (نور محمد تره کی و ببرک کارمل) و دوستداران منافع شوروی در دربار سریع تر از‬
‫آنکه میوندوال در دل و دماغ روشنفکران راه یافته بود‪ ،‬تاثیراتش در دل و دماغ شان کم رنگ شد‪.‬‬
‫«سند نمره ‪ :542:‬تلگرام از سفارت امریکا در افغانستان به وزارت خارجه امریکا کابل‪ 28 :‬اپریل ‪،1967‬‬
‫اعالمیه در مورد بند کجکی و گندم‬
‫‪ 1‬ــ در تلگرام قبلی نمبر ‪ 4209‬خود‪ ،‬من درخواست کرده بودم که اعالمیه در مورد گندم فورا منتشر شود‪.‬‬
‫‪ 2‬ــ در روز های بعد از آن در خواست ‪ ،‬جنجالی که بخاطر تهمت های محصلین افغان بر ضد سی آی ای ‪C I A‬‬
‫) قضیه هوتکی (در اثر انتقادات تذکر یافته در مطبوعات محلی) رجوع شود به راپور نمبر‪ ( 9632‬شدیدا افزایش‬
‫یافته است ‪ .‬به گمان اغلب صدراعظم در روز سه شنبه ‪ 2‬ماه می در مقابل ولسی جرگه حاظر خواهد شد ‪ ،‬و به‬
‫گمان غالب صدراعظم شدیدا مورد فشار قرار خواهد گرفت که از سفر اخیر خود به اضالع متحده امریکا و حتی‬
‫ارزش رابطه با اضالع متحده امریکا دفاع نماید‪ .‬این در حالتی است که در ارتباط با قضیه ای هوتکی شک و شبه‬
‫در مورد مقاصد امریکا در افغانستان ایجاد شده است‪( .‬رجوع شود به راپور نمبر‪ 4322‬کابل)‬
‫‪ 3‬ــ ما اصال خود را بازی میدهیم اگر به این واقعیت نرسیده ایم که قبول کنیم که این قضیه هوتکی نه تنها‬
‫حکومت میوندوال را شدیدا به مخاطره انداخته است ‪ ،‬بلکه موقف اضالع متحده امریکا را در اینجا به صورت‬
‫قابل مالحظه پائین آورده است‪ .‬در فاصله یک هفته تمام منفعت های سفر میوندوال به اضالع متحده امریکا از بین‬
‫رفته است‪.‬‬
‫(‪ )3‬بنا ء ما صرف یک وسیله در اختیار داریم که امکان دارد به ما کمک کند که از این حالت بیرون بیائیم‪ .‬ما‬
‫میتوانیم و باید پرو گرام ‪ PL–480‬را که عبارت است از فروش گندم و قصد اجرای پروژه بند کجکی را قبل از‬
‫رفتن صدراعظم به مقابل ولسی جرگه یعنی قبل از ‪ 2‬ماه می اعالن نمائیم‪ .‬شخص صدراعظم بوسیله روان‬
‫فرهادی به سفارت احوال فرستاده است که اعالن به موقع این پرو گرام بی اندازه به وی کمک خواهد کرد‪.‬‬
‫‪ -4‬من شدیدا درخواست میدارم که این دو نمونه کمک و همکاری اضالع متحده امریکا با افغانستان نه به خاطر‬
‫اینکه ما از میوندوال دفاع میکنیم ( شخص میوندوال شاید از نجات دادن گذشته باشد‪ )،‬بلکه بخاطر اینکه ما‬
‫ضرورت داریم آنرا منحیث نمونه کمک بدون مقصد و غرض اضالع متحده امریکا نشان بدهیم‪ ،‬خاصتا در حالتی‬
‫که اضالع متحده امریکا زیر شک و شبهه قرار گرفته و منحیث " یک قدرت امپریالیستی استعمار جدید" تحت‬
‫حمله است‪ .‬امضا نیومن سفیر» ‪12‬‬
‫"آنچه در افغانستان مانند کاه باد میشود "اتهام" است‪ .‬هر کس میتواند بر پیشانی مرده و زنده هر آدمی که دلش‬
‫بخواهد‪ ،‬بر چسب های چنین بیاویزد‪ :‬کارمند استخبارات‪ ،‬عضو این یا آن حزب‪ ،‬تنظیم یا سازمان‪ ،‬اجیر اجنبی‪،‬‬
‫نفر مخصوص سفارت خارجی‪ ،‬اجنت بیگانه‪ ،‬چاکر همسایه‪ ،‬نوکر انگلیس‪ ،‬جاسوس روس‪ ،‬مهره ایاالت متحده‪،‬‬
‫مزدور فرانسه‪ ،‬جیره خوار دوطرفه‪ ،‬خائن ملی‪ ،‬عنصر نامطلوب‪ ،‬گماشته خود فروخته و ‪{"...‬صبور سیاه سنگ در‬
‫فیس بوک}‬
‫اتهام وابسته به این و آن در کشور ما تازه نیست‪ ،‬قبل از آن روز های که پای رقبای جنگ سرد در کشور ما داخل‬
‫شود نوکر و جاسوس انگریز و روس مد روز بود‪ ،‬بی تفاوتی و عدم عالقه غربی ها در نفوذ تدریجی همسایهء‬
‫شمالی در کشور ما‪ ،‬بازار کشف عمال یا جاسوس غربی و پاکستان نهایت داغ شد تا با این گونه توجه عامه‬
‫طرف آنها شود و عمال و جواسیس واقعی روسها و کی جی بی مصون و فعال باشند‪ .‬استاد غالم علی آهین مرد‬
‫فرزانه و دانشمند کشور بعد از ختم تحصیالت وقتی به کشور آمد به « بچه ایزنهاور» محکوم شد ولی هیچکس‬
‫نفهمید که کی ها از داخل و برون دربار و تحت حمایت آنها به منافع اتحاد شوروی کار مینمایند‪ .‬رژیم تره کی ـ‬
‫امین دوازده هزار نفر را کشتند که بعضی اعضای خانوادۀ سلطنتی دهها عضو کابینه ها شاهی و جمهوری و‬
‫صدها افسر نظامی در این جمع بودند اما یک نفر مامور عالی رتبه و معاون صدارت نظام جمهوری اول مصون‬
‫بود؟‪ .‬امروز بد نام ترین و سیاه کار ترین فرد چون بسم هللا محمدی وزیر دفاع دوران (علی بابا ــ حامد کرزی ) به‬
‫دکتر رمضان بشر دوست یگانه وکیل نیک نام پارلمان «جاسوس!!! »خطاب میکند؟؟؟‪.‬‬

‫« بسوی مردم میروم ـ خلکو ته ور ُحم »‬


‫صدراعظم به والیات سفر نمود با مردم نشست و بزبان خودشان صحبت نمود مشکالت و شکایات شان را‬
‫شنید و این آتشی بود نهایت سوزنده به خانواده ی حکمران که ایشان هرگز توان و جرئت‪ ،‬اهلیت و شایستگی چنین‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 5‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫کاری را نداشتند اما امروز فرزندی غریب بچه ای از عمق توده ها با‬
‫مردمش می نشیند‪ ،‬درد دل و راز دل مینماید‪.‬‬
‫صدراعظم در تمام محافل رسمی‪ ،‬منحیث مسئولیت قانون اساسی و فرد‬
‫دوم کشور در عقب یا پهلوی شاه می بود در حالیکه آنجا ها بر اشخاص‬
‫غیر رسمی خاندانی ریزرف شده بود بدین گونه بر خانواده ی حاکم‬
‫چنین راد مرد ملی و مردمی قابل تحمل نبود‪ .‬آنها غالم حلقه به گوش‬
‫میخواستند‪ ،‬چنانچه محمد ظاهر شاه به محترمه مینه بکتاش از سرویس‬
‫دری بی بی سی گفت که " داود خان ازجمله همان افرادی بود که غالم‬
‫می پالید"‪ .‬به قول از شادروان سید مسعود پوهنیار آخرین صدراعظم‬
‫سلطنت در دعوت های رسمی در میز سلطنتی نمی نشست بلکه با‬
‫رحیم غالم بچه در یک میز صرف غذا می نمود‪.‬‬
‫اگر میوندوال به مسجد رفت و نماز خواند گفتند ‪« :‬این هم یکی از‬
‫طرق زعیم شدن است» اگر در والیات مملکت نزد مردم رفت و با‬
‫مردم از نزدیک تماس گرفت و از حال شان با خبر شد گفتند «برای‬
‫مشق فصاحت که الزمه زعیم شدن است به اینجا و آنجا میرود‪ ».‬اگر‬
‫پالن های اقتصادی طرح نمود آن را در داخل و خارج شورا نکوهش‬
‫کردند‪ ،‬در حالی که بعد از او پالن هایش را حکومتهای بعدی هر یک بنام خود قسما ً مورد استفاده قرار دادند‪ ،‬حتی‬
‫دستگاه قاتلش ‪.‬‬
‫میوندوال در اولین ماه صدارت (‪ 12‬قوس ‪ )1344‬از ولسوالی بهسود‪ ،‬در(‪ 19‬قوس) والیت لغمان و در(نهم‬
‫جدی) از والیات ننگرهار بازدید نمودند در اجتماع محصلین پوهنتون ننگرهار گفت‪ " :‬خطر های امروزی‪ ،‬صلح‬
‫جهان را تهدید میکند‪ ،‬اما امید در این است که دفاع بشر پیشرفت علمی کرده و سیانس میعار قضاوت بشر گردیده‬
‫و با این معیار ما به خطراتی مواجه نخواهیم شد‪ ،‬عقل و سنجش استقامت ما را تعین خواهد کرد‪ ،‬اگر ما در ظاهر‬
‫عصری میباشیم و طرز تفکر دل و دماغ ما عصری نه می باشد و به اجتماع خود موثر واقع نخواهیم شد‪....‬‬
‫باید احساسات ملی خود را تقویه کنیم زیرا احساسات در ما عشق و عالقه برای خدمت به وطن و ملت تولید‬
‫میکند‪ .‬با داشتن احساسات صادق شما میتوانید آرزو های ملی خود را تبارز دهید‪ .‬اگر یک ملت حرکت نه می‬
‫داشته باشد اصالً به زندگی خود مستقر نه می شود‪13 "....‬‬
‫در ‪ 17‬حوت در گردیز گفت ‪ " :‬جهان در راه حفظ استقالل کشور های شان به مشکالت روبرو میباشد آنچه‬
‫ضامن حفظ استقالل یک کشور شده میتواند بلند بردن سویه اقتصادی آن است‪"....‬‬
‫در اجتماع مردم خوست گفت ‪ .... " :‬در این شکی نیست که در بین ما و مردم ما فرق و تفاوتی وجود ندارد‬
‫همه ما یک وجود و یک دست میباشیم‪ .‬هدف ما‪ ،‬مردم ما و خط السیر ما برای رسیدن یک هدف آن هم خدمت به‬
‫خاک و مملکت میباشد‪"...‬‬
‫به همین گونه در ابتدای سال بعد شمسی به والیات بلخ‪ ،‬سمنگان‪ ،‬جوزجان‪ ،‬قندهار‪ ،‬فراه‪ ،‬چخانسور و‬
‫ارزگان‪ ،‬کنر‪ ،‬نورستان‪ ،‬بغالن‪ ،‬وردک‪ ،‬غزنی سفر ها نموده و با مردم به نهایت خلوص قلبی صحبت نمود‪.‬‬
‫میوندوال بعد از تحمل مشکالت و تا نهایت سنگ اندازی ‪ ،‬دسیسه و توطئه سازی ها خانواده سلطنتی درباریان‬
‫وابسته دلقک ها و متملّقان در اثر مریضی ها ناتوان شد و مستعفی گردید‪ .‬اعلیحضرت در شفاخانه صدری ابن سینا‬
‫با ملکه به عیادتش رفتند و به قول صباح الدین کشککی شاه تا هفتاد روز صدراعظم دیگر انتخاب نکرد‪ ،‬بعد‬
‫مجبورا ً سرداری از اوالدۀ سردار یحیی خان را در این پست انتصاب نمود‪.‬‬
‫کارنامه یکساله حکومت آن شهید راه مردم و وطن را از ماه حمل الی حوت ‪ 1346‬ذیالً جمع‬
‫بندی می نمایم ‪:‬‬
‫«سنگ تهداب مرکز تصفیه گاز در ساحه یتیم طاق و خواجه گوگردک شبرغان ـــ افتتاح سر بند نهر خواجه در‬
‫گلبهار ـــ قرار داد شبکه خط آهن بین چمن و سپین بولدک به کمک بال عوض امریکا ـــ کار باقی مانده اعمار‬
‫بند خروار در لوگر ( که چندین سال بی دلیل ملتوی مانده بود) ـــ افتتاح شاهراه کابل قندهار ـــ قرار داد فابریکه‬
‫بوت دوزی با سویدن ـــ افتتاح دستگاه ‪ 100‬کلیواته موج متوسط رادیو افغانستان در ساحه پل چرخی ـــ سنگ‬
‫تهداب قسمت تدریسی مکتب ببرک خان زدران در والیت پکتیا ـــ افتتاح پروژه انکشاف زراعتی والیت پکتیا ـــ‬
‫خریداری‪ 474‬پایه ماشین جدید برای فابریکه نساجی گلبهار ـــ کار ساختمان سرک هرات اسالم قلعه ـــ اولین‬
‫توربین پروژه برق آبی نغلو بکار افتاد ـــ یک لیسه سه مکتب متوسطه و ‪ 12‬ابتدائی و ‪ 14‬مکتب دهاتی در والیت‬
‫تخار تاسیس گردید ـــ افتتاح شفاخانه گردیز ـــ کار پروژه آبیاری بخت یاران آغاز گردید ـــ گذاشتن سنگ تهداب‬
‫عمارت شفاخانه سی بستر شهر ایبک ـــ افتتاح سرک دوشی شیر خان بندر ـــ افتتاح بند برق ماهی پر ـــ انتقال‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 6‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫برق از پلخمری به کندز ـــ نصب جنریتر برق صد کیلواته به شهر جدید تالقان ـــ سنگ تهداب عمارت لیله برای‬
‫‪ 500‬محصل لیسه و دارالمعلمین لشکرگاه ـــ افتتاح پل سرخکان جالل آباد و پل اسعد آباد در کنر و پل جاغوری‬
‫باالی دریا ارغنداب ـــ افتتاح دستگاه پایپ لین سازی هلمند ـــ افتتاح دستگاه کشمش پاکی چاریکار ـــ سنگ تهداب‬
‫شهر جدید ولسوالی دهراود ـــ به منظور تشویق زارعین تزئید قیمت در خرید پخته ـــ برمه کاری چاه های عمیق‬
‫آب آشامیدنی برای اهالی اندخوی ـــ افتتاح کلینیک صدری ابن سینا و دهها پروتو کول اقتصادی و فرهنگی با‬
‫کشور های دوست‪14 ».‬‬
‫البته در ساحه مطبوعات ارزنده ترین کارها برای بیداری مردم صورت گرفت جراید متعدد اجازه نشر یافت از آن‬
‫جمله زمانی که به جریده خلق(صاحب امتیاز نور محمد تره کی) اجازه نشر اخبارش را دادند در پهلو جریده‬
‫(مردم) به امتیاز سید مقدس نگاه و مدیریت غالم محی الدین تفویض نشر می شد چنانچه به جواب مضمون {خلق‬
‫از خود دفاع می کند} منتشره شماره شش دوشنبه ‪ 26‬ثور ‪ 1345‬جریده (خلق) ــ جریده (مردم) در شماره ‪2‬‬
‫مورخ ‪ 28‬ثور همان سال خود بنام {مصاحبه} مضمونی دارد که با این جمالت آغاز می شود «روز دوشنبه ‪26‬‬
‫ثور‪ 1345‬محترمه میرمن ستمدیده(؟) خلقی با چادر رنگ دادۀ سرخ و رخ سیاه به دفتر جریده مردم تشریف‬
‫آورده و از کارکنان اداره سواالتی نمودند‪ »...‬جریده (خلق) در همین سال و بعد از نشر ششمین شماره بنا بر‬
‫تصویب مشرانو جرگه از نشرات باز ماند‪ .‬در حالی که فرکسیون پارلمانی جریان دموکراتیک خلق (ببرک کارمل‬
‫ــ دکتور اناهیتا راتب زاد ــ نور احمد نور و فیضان الحق فیضان) وکالی پارلمان کشور بودند‪ ،‬این هم عقده‬
‫فراموش نا شدنی برای شان در ضدیت به میوندوال بود‪ .‬بعدا ً در دوران صدارت مرحوم اعتمادی جریده پرچم‬
‫اجازه نشر گرفت که از(‪ 23‬حوت ‪ 1346‬ــ ‪ 14‬مارچ ‪ )1968‬الی (‪ 2‬ثور ‪ 1349‬ــ ‪ 22‬اپریل ‪ )1970‬دوام‬
‫نمود آنهم بعد از اینکه در جریان کنفرانس حزبی به مناسبت صدمین سالروز جهانی تولد والدمیر الیچ لنین شعری‬
‫از بارق شفیعی نشر شده بود که در اخیر با این جمالت ختم می شد‪:‬‬
‫از ما درود باد بر آن حزب پیشتاز‬
‫و از ما درود باد بر آن رهبر کبیر‬
‫لنین کبیر‪.‬‬
‫بدین مناسبت بود که جریده پرچم متوقف گردید‪ .‬ولی آنها چندین جریده دیگر در اختیار داشتند مانند (کمک) از‬
‫مرحوم یعقوب کمک و غیره‪.‬‬
‫کتابهای {رهنمای کابل} و {کتاب سال انیس} (این کتاب بعد از غضب جریده ملی انیس و زندانی نمودن محی الدین‬
‫انیس بنیانگذار آن زندگی نامه واقعی او را منعکس نمود) و دهها عنوان کتب دیگر به شمول اجازه نشر {افغانستان‬
‫در مسیر تاریخ} که لرزه بر اندام خاندان محمد زائی و ریزه خوران دستر خوان آنها انداخت‪ ،‬چنانچه این کتاب نور‬
‫احمد خان اعتمادی را به حدی جنون زده ساخت که آن را بعد از نشر محبوس نموده و در ولسی جرگه به‬
‫تعرضات شخصی علیه میوندوال وا داشت‪ .‬این حکومت با تمام دم و دستگاه دولتی مانع آمدن میوندوال بحیث‬
‫وکیل شورا شدند چنانچه شهید میوندوال نوشت ( از قوای هوائی سپاس گذارم که در این انتخابات مداخله نکردند)‬
‫در حالی که به اپوزسیون دولت شاهی و قانون اساسی (دوستان داود خان مرحوم) همکاری نمود تا به شورا راه‬
‫یابند (محترمین سید ظاهر شاه‪ ،‬محمد اسحق عثمان‪ ،‬محمد شاه رحمتیان‪ ،‬عزیز هللا واصفی‪ ،‬عبدالروف بینوا و‪،)....‬‬
‫و همچنان دو نماینده ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬هر یک (محترمین ببرک کارمل و حفیظ هللا امین‪ )،‬و هم محترم محمد اسماعیل خان‬
‫فرمان به ریاست استخبارات گماشته شد‪ .‬آقای اعتمادی به پاس خدمات قابل قدر شان در تحکیم روابط افغانستان و‬
‫اتحاد شوروی !!! {به نقل از دکتور امین ضیایی پسر شادروان محمد رحیم شیون ضیایی از چشم دید پدرش} ‪15‬‬
‫برنده جایزه لنین از جانب دوستان شوروی شدند و در نظر بود بعد از کنفرانس هاوانا و آخرین مالقات تره کی و‬
‫برژنف در مسکو که باید حفیظ هللا امین یا بنام سفیر از کشور بیرون می شد یا به قتل می رسید‪ ،‬ایشان (مرحوم‬
‫اعتمادی) بحیث رئیس جمهور بر قدرت رسد و شورای وزیران بدست ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬می بود که امین از موضوع آگاه‬
‫و خاموشانه وی را از زندان برون نموده و به قتل رسانید‪.‬‬
‫« مرحوم محمد هاشم میوندوال دارای سجایای عالی انسانی و شخص پرهیزگار و با دیانت بوده و به دموکراسی‬
‫واقعأ عقیده مند بود اما با مشکالتی که از نگاهی صحت و نیز اتهاماتی که طی دوران صدارت وی از جانب‬
‫شخصی بنام عبدالطیف هوتکی در بازدید رسمی وی از ایاالت متحده امریکا عاید او و چند نفر دیگر اراکین بلند‬
‫پایۀ حکومت آن وقت افغانستان در مصاحبات مطبوعاتی صورت گرفت دیری نه پائید ‪ .‬اما اینجانب یکی از خاطره‬
‫های خود را که مصادف با بازدید رسمی آن مرحومی از وزارت داخله و منسوبین قوماندانی عمومی ژاندارم و‬
‫پولیس آنزمان بود و مجموع افسران و منسوبین اداری و امنیتی ارگان وزارت داخله را مخاطب قرار داده و آنها را‬
‫به پاک نفسی تقوی و امانت داری توصیه می نمود و چنین شعری را با فصاحت و بالغت کامل کالم بر زبان آورد‬
‫که هیچگاه فراموش خاطر من نگردیده و چقدر با مسمی برای کارمندان پولیس و امنیه و نقش پولیس را در جامعه‬
‫توضیح و مشخص نمود ‪ .‬یعنی اینکه ‪:‬‬
‫وای به وقتی که (به حالی که ) بکنند نمک‬ ‫هرچه بگندد نمک اش میزنند‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 7‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫یعنی موقف و اهمیت مقام پولیس را در جامعه به نمک وانمود کرده و تشبیه نموده که بسیار عالمانه و بجا صحبت‬
‫نموده بود‪16 ».‬‬
‫مرحوم میوندوال پس از سال و اندی صدارت زیر فشار دربار از مقام خود استعفا داد و در یکی از کشور های‬
‫خارجی مصروف تداوی بود که شاه دامادش سردار ولی را نزد وی فرستاد و پیامی فرستاد‪ ،‬بغیر از نمایندگی در‬
‫ملل متحد سفارت هر کشوری را که خواسته باشد برایش میدهم‪ ،‬به وطن بر نگردد‪ ،‬شاه حتما ً از دسایس و دشمنی‬
‫خانوادگی اش و مشاورین شوروی با وی اطالع داشت‪ ،‬ولی میوندوال قبول نکرده جواب رد داد‪ ،‬چون برای او‬
‫مردم و وطنش با ارزش تر بود نه پست سفارت‪.‬‬
‫سردار نور احمد اعتمادی در بیانیه بحث برخط مشی حکومت وی در شورا به میوندوال تاخت و تاز نمود‪ ،‬گر‬
‫چند جواب های خود را در دهها مقاله جراید به شمول جریده مساوات چون مقالۀ (جوش در پیاله) و (سردار نور‬
‫احمد اعتمادی ) خواند‪« ،‬این سردار در ‪ 1348‬می خواست میوندوال را به زندان اندازد که شاه برایش گفته بود‪،‬‬
‫اول جای خود را انتخاب کن و بعد دیگران را به زندان انداز زیرا صدراعظم بعدی میخواهد ترا زندانی‬
‫نماید‪17 ».‬‬
‫نور احمد خان اعتمادی در اولین روزهای صدارت امر حبس کتاب « افغانستان در مسیر تاریخ » را در تحویل‬
‫خانه های مطبعه داد و غبار را تحت فشار گرفتند که چند جلد آنرا که بعد از نشر از مطبعه گرفته دوباره مسترد‬
‫نماید‪.‬‬
‫میوندوال اینبار کالً در خدمت مردم و بیداری مردم قرار گرفت او در اجتماعی سوم عقرب ‪ 1350‬بر مردم گفت‪:‬‬
‫«اگر شما در چوکات ماموریت به مقام صدارت هم برسید موقف شما از یک پیشخدمت بیش نخواهد بود ( یعنی‬
‫صالحیت صدراعظم کمتر از محمد رحیم پنجشیری می باشد) اگر در افغانستان جنرال سه ستاره شوید مقام شما از‬
‫یک اردلی بیش نیست ( منظور وزیر دفاع کشور بود که در مقابل دگرمن سردار عبدالولی داماد شاه به اصطالح‬
‫عسکری تیار سیط ایستاده میشد)‪.،‬اگر در چوکات پارلمان شما کرسی ریاست را داشته باشید ارزش شما بیشتر از‬
‫یک بوقچه بردار بیش نیست " ‪18‬‬
‫میوندوال باری به صباح الدین کشککی گفته بود که ‪ ":‬حتی نام آن اعضای خاندان سلطنتی که هنوز در قنداق اند‬
‫باید در خبر‪ ،‬بیشتر از نام صدراعظم که مسئولیت ها و کار های مهم را انجام میدهد جا داده شود" ‪19‬‬
‫در دورۀ مرحوم اعتمادی ائتالف سیاسی و مخفی بین بخش نظامی و ملکی جناح پرچم ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬و دوستداران‬
‫شخصی مرحوم داود خان و سرداران امتیاز باخته دهه اخیر سلطنت به وجود آمد‪ .‬وکالی پارلمان چون محترمین‬
‫واصفی‪ ،‬عثمان‪ ،‬رحمتیان‪ ،‬بینوا‪ ،‬سید ظاهر شاه موضع گیری های مشابه با کارمل و امین داشتند‪ .‬در جریان بحث‬
‫بر خط مشی حکومت دکتور عبدالظاهر‪ ،‬تظاهرات جشن پشتونستان و حتی اجتماع احتجاجیه در روز ورود امیر‬
‫عباس هویدا و عقد قرار داد مائده آب هیرمند که به رهبری ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪( .‬جناح پرچم) برگزار شده بود همۀ این‬
‫ائتالف شرکت داشتند‪.‬‬
‫در بیست ششم سرطان ‪ 1352‬در یک کودتا سفید سردار محمد داود خان فقید(پسر کاکا و خاله و همچنان شوهر‬
‫همشیره محمد ظاهر شاه ) سلطنت را خلع و جمهوری را در کشور اعالن نمود‪" .‬این هم یک واقعیت انکار ناپذیر‬
‫است که سردار محمد داود با تشریک مساعی خلقی ها و پرچمی ها اقدام به کودتا نمود در اوایل زمامداری اش‬
‫برنامه «خطاب به مردم افغانستان» در عرصه سیاست داخلی و خارجی‪ ،‬مساله ملی‪ ،‬وضع اجتماعی‪ ،‬زراعتی‪،‬‬
‫حقوق زنان‪ ،‬تعلیمات و تحصیالت و پالن های اقتصادی به طور کلی نظرات کمونیستی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ .‬را منعکس می‬
‫نمود و در کابینه اش پرچمی ها و در قطعات نظامی اش خلقی ها جا گرفته‪ ،‬فیض محمد وزیر امور داخله‪ ،‬غالم‬
‫جیالنی باختری پسر خاله ببرک کارمل وزیر امور زراعت‪ ،‬دگروال عبدالقادر قوماندان مدافع هوائی‪ ،‬ضیاء‬
‫قوماندان گارد {سردار ضیاء مجید} حسن شرق معاون صدارت‪ ،‬یعقوب کمک بحیث نایب لوی ځارنوالی‪،‬‬
‫عبدالهادی مکمل معین وزارت‪ ،‬شاه محمد دوست و صد ها ولسواالن و ذوات معلوم الحال حزب د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ .‬در مرکز‬
‫و والیات در دستگاه دولتی شامل کار شده بودند‪ 20 ».‬باید اضافه نمود که از جنرال خلیل خان میا خیل قوماندان‬
‫توپچی‪ ،‬محمد خان جاللر وزیر تجارت‪ ،‬جنرال محمد رفیع‪ ،‬جنرال محمد اسلم وطن جار‪ ،‬غالم صدیق محبی وزیر‬
‫تحصیالت عالی و دیگران هم باید نام برد‪ .‬گر چند اینها همه زاده این مرز و بوم بودند و حق این را داشتند و دارند‬
‫که در هر کجائی به کار گماشته شوند ولی رجحان و برتری دادن به مکتب و ایدئولوژی و منافع شخصی بر منافع‬
‫ملی کاری است خائنانه که ما از کودتا ‪ 1352‬تا کنون با آن مواجه هستیم‪.‬‬
‫زمانی ببرک کارمل طی صحبت شفاهی با کدر ها حزبی شان گفته بود‪« :‬ما از نقشه بس خطرناکی اطالع حاصل‬
‫کردیم که در طول زمان دورۀ ظاهر شاه مطرح بود‪ .‬اگر به خاطر داشته باشید من در وقت رأی اعتماد مربوط به‬
‫حکومت مرحوم داکتر ظاهر برایش اعالم کردم که تو آخرین تیر قانون اساسی هستی‪ .‬برای اینکه توطئه های‬
‫عظیم در کشور موجود است‪ .‬به خاطر دارید؟ در آن وقت ما اطالع داشتیم که چه پالن رذیالنه و خائنانه یی در‬
‫مورد مردم ما‪ ،‬وطن ما‪ ،‬حاکمیت ملی کشور ما و تمامیت ارضی کشور ما در جریان طرح و تطبیق است‪ .‬از یک‬
‫طرف کودتای خود ظاهر شاه مطرح بود که باید علیۀ خود کودتا کند‪ .‬کودتای به اصطالح سردار ولی دامادش‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 8‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫مطرح بود‪ .‬کودتای میوندوال مطرح بود و دیگر اجنت های امریکایی در پیوند با پاکستان و رژیم شاهنشاهی‬
‫ایران‪ .‬به هر حال طوریکه خصوصیت همین سلسله دودمان بود که روی منافع خود برادر‪ ،‬برادر را کور کرده و‬
‫همیشه افغانستان را در خاک و خون کشانیده اند و باالی مردم افغانستان ظلم و ستم روا داشته اند پس از میان خود‬
‫شان بعدا ً داؤد به وجود می آید در اینجا شک نیست‪ ،‬ما اعتراف می کنیم که در مرحلۀ اول داؤد را پشتیبانی کردیم‬
‫برای اینکه سلطنت سرنگون شود برای اینکه زمینه های اساسی برای یک انقالب بعدی به وجود بیاید‪ .‬ما می‬
‫شناختیم که این آدم جاه طلب‪ ،‬خود خواه و خود سر در کشور ما موجود است‪.‬‬
‫به هر حال ما صادقانه از داؤد پشتیبانی میکردیم برای اینکه وعده کرد در افغانستان خدمت و کار میکند ولی بعداً‬
‫ثابت شد که عینا ً همان نقشه ارتجاع منطقه و امپریالیستی بود که وی هم در همان دام بسته شد‪ .‬در آن وقت‬
‫دیگر راهی نبود برای نجات افغانستان جز سرنگونی تمام بقایای سلطنت نادر شاه‪ ،‬ظاهر شاه و داؤد‪ .‬حزب ما این‬
‫وظیفۀ تاریخی را اجرا کرد‪ .‬برای جامعۀ ما در مرحلۀ جدید عینی حلقه های توطئه و دسیسه بسته شده بود‪ .‬من‬
‫پیشتر به شما گفتم ما در پیشگاه مردم خود تعهد سپرده ایم که حقیقت را بگوییم‪21 ».‬‬
‫شهید میوندوال در اثرش زیر عنوان « دموکراسی مترقی » که در جریدۀ مساوات ( ناشر افکار حزب مترقی‬
‫دمکرات افغانستان ) در همان زمان به نشر رسیده است می نویسد ‪:‬‬
‫« دیگر زمان آنکه تحوالت اجتماعی توسط یک اقلیت مستشعر به رهبری توده های غیر مستشعر‪ ،‬صورت بگیرد‬
‫گذشته است ‪ ،‬اکنون اگر سوال تغییر اوضاع اجتماعی مطرح است ‪ ،‬باید اکثریت مردم شامل آن باشند و با تمام‬
‫وجود خود آنرا درک کنند و بدانند که چه چیزی مورد برد و باخت است »‪.‬‬
‫می بینیم که شهید میوندوال حتی رهبری آشکار یک اقلیت را ولو آگاه تر باشد بر توده هائی که هنوز از کنه طرح‬
‫و تحول اجتماعی به درستی مطلع نیستند ‪ ،‬تردید و نفی میکند‪ .‬که اگر تحوالتی بدین شیوه در گذشته به موفقیت‬
‫رسیده است‪ ،‬دیگر چنین شیوۀ تحول اجتماعی را کهنه و حتی مطرود میداند که بقای آن به شدت مورد تردید است‬
‫‪ ،‬زیرا تاریخ نشان میدهد که نظام هائی که بدین شیوه ‪ ،‬برای مدتی مستقر شده اند و احیانا حسن نیتی هم داشته اند‬
‫‪ ،‬در دراز مدت نتوانسته اند حمایت توده ها را در عقب خویش حفظ کنند و به گونه ای مضمحل شده اند ‪.‬‬
‫حال خوانندۀ محترم خود قضاوت کند که نظر میوندوال در مورد شبخون های سیاسی و غصب مقدرات مردم ‪،‬‬
‫چگونه بود ‪ ،‬بخصوص در زمانیکه همۀ ملت افغانستان در خواب باشد و تا چشم باز کند ‪ ،‬تفنگ دارانی را که نه‬
‫می داند کی ها هستند و چه می خواهند بر سینۀ خویش نشانه گرفته ببیند ‪.‬‬
‫در جای دیگر در همان اثر می گوید ‪ «:‬کسانیکه یک جنبش مردمی را عمل طوالنی حساب می کنند ‪ ،‬از‬
‫اقدامات خام و نا رسیده طرفداری میکنند‪ .‬مبارزین در درجۀ اول باید ارتباط با مردم و آگاهی مردم را وظیفۀ‬
‫خود قرار دهند ‪ .‬در مبارزه برای دموکراسی‪ ،‬نقطۀ اتکأ باید خود مردم باشد ‪ ،‬و برای حصول دموکراسی ‪ ،‬باید به‬
‫اصول دموکراسی مبارزه کرد ‪ ،‬زیرا دموکراسی با دیکتاتوری به میان آمده نه می تواند ‪ ،‬و اگر کسی بخواهد‬
‫دموکراسی را به زور و دیکتاتوری پیاده کند ‪ ،‬این امر منجر به انحرافاتی خواهد شد و جامعه را در بند دیکتاتوری‬
‫خواهد انداخت » ‪.‬‬
‫سند دیگری که شاهد آن عده ای از جوانانی بودند که امروز تعدادی در قید حیات اند و گواه می باشند که‪ :‬در یکی‬
‫از روز های تابستان ‪۱۳۴۹‬هجری شمسی در جریان یکی از جلسات حزب مترقی دموکرات که عدۀ زیادی از‬
‫اندیواالن و غیر اندیواالن ‪ ،‬حضور داشتند ( جلسات حزب مترقی دموکرات همیشه علنی بود و هر کس در آن حق‬
‫اشتراک و نظر داشت اما حق رای‪ ،‬منوط به اندیواالن بود ) زمانیکه صحبت به کشور های شرق میانه کشیده شد‬
‫‪ ،‬نویسندۀ این سطور‪ ،‬از شهید میوندوال پرسید ‪:‬‬
‫آیا اقدامات کودتایی می تواند موجد یک تحول مثبت و انقالبی در کشور ها گردد؟‬
‫او در پاسخ ‪ ،‬نخست با قاطعیت گفت ‪:‬‬
‫نه ؛ و بعد با همان متانتی که خصلت وی بود ‪ ،‬چنین ادامه داد ‪ :‬کودتا را به انگریزی ‪Palace Revolution‬‬
‫یعنی انقالب کاخی می گویند ‪ ،‬که دست بدست شدن قدرت است از دست یک مقتدر به دست مقتدر دیگر ‪ ،‬و کسانی‬
‫می توانند دست به کودتا بزنند که قبل از کودتا و تا آوان آن‪ ،‬زبر دست و مقتدر و فرمانده بوده اند ‪ ،‬و عده ای را‬
‫زیر دست و تحت اقتدار و فرمان خویش داشته باشند ‪ ،‬و کسانیکه چنین توانائی را دارند ‪ ،‬خود در کلیه مفاسد رژیم‬
‫قبلی شریک می باشند ‪ .‬از طرف دیگر کودتا به صورت عموم یک اقدام نظامی است و شبیه یک توطئه می باشد ‪،‬‬
‫که توطئه طبعا ً یک طرح اختفائی و یک عملیۀ مخفی است ‪ ،‬و چون مخفی است ‪ ،‬نه می تواند همگانی و ملت‬
‫شمول باشد ‪ ،‬لذا بدون ارتباط با اکثریت ملت و بدون اطالع عامه به میان می آید ‪ ،‬و چون فاقد ارتباط با توده های‬
‫مردم است و کتله های مردم در طرح و تعمیل و نتایج آن سهمی ندارند‪ ،‬لحاظا دور از ملت باقی می ماند و‬
‫پشتیبانی مردم را به خود جلب کرده نه می تواند ‪ .‬با وجود آنکه خود را در سرنگونی رژیم گذشته محق جلوه‬
‫میدهد ‪ ،‬باز هم مجرد از اقدام و اتکا ی ملت خواهد بود و هم نه می تواند خواست ها و ضرورت های اساسی مردم‬
‫را به صورت درست تشخیص کند ‪ ،‬زیرا ریشه در عمق جامعه و خواست های ملی ندارد و اگر حسن نیتی هم‬
‫داشته باشد ‪ ،‬بازهم دست به اقدامات غیر الزم و سطحی می زند که بیشتر به یک نمایش شبیه می باشد تا یک اقدام‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 9‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫واقعی ‪ ،‬و چون طرح هایش نه می تواند جواب گوی تقاضا های ملت باشد ‪ ،‬لذا پشتیبانی ملت را جلب کرده نه می‬
‫تواند ‪ ،‬وقتی چنین اتکائی را نداشت ‪ ،‬لرزان خواهد بود ‪ ،‬و این بی ثباتی باعث آن خواهد گشت که از ترس سقوط‬
‫خود ‪ ،‬به استبداد بگراید ‪ ،‬تا هر نوع اقدام و نظر مخالف را با زور و قوه خفه کند ‪ .‬بنابر آن نتیجۀ کودتا ‪ ،‬یک‬
‫رژیم ترور و استبداد و اختناق خواهد بود ‪.‬‬
‫شهید میوندوال ادامه داده افزود ‪:‬‬
‫کودتا همیشه مار خود را در آستین خود دارد ‪ ،‬و این وحشت کودتا چی از مار آستین ‪ ،‬چنان او را در رعب و‬
‫خوف نگه خواهد داشت که کشور را به وحشتکده و اختناق سرا مبدل خواهد گردانید‪.‬‬
‫از مظاهر زشت کودتا یکی دیگر هم این است که رژیم کودتا ‪ ،‬برای بقای خود و ترس از کودتا های احتمالی در‬
‫آینده‪ ،‬عدۀ کثیری را در بدل معاش به جاسوسی و خبر چینی می گمارد و فضای کشور را از لحاظ سیاسی مختنق‬
‫و مسموم ‪ ،‬از لحاظ اقتصادی ‪ ،‬بیت المال را مفلس ‪ ،‬و از لحاظ اخالقی ‪ ،‬مردم را فاسد می سازد ‪ .‬هم چنانی که‬
‫رژیم کودتا از مردم نیرو نه می گیرد و همیشه لرزان و ترسان است ‪ ،‬این ترس ‪ ،‬او را مستبد و ستمگر خواهد‬
‫ساخت ‪ ،‬که در نتیجه دوام و بقایش هم کوتاه خواهد بود ‪ ،‬ولی وحشت از سقوط ‪ ،‬کودتاچیان را چنان سراسیمه نگه‬
‫خواهد داشت که به خطرناکترین اقدامات ضد ملی دست خواهند زد ‪ ،‬یعنی برای جستجوی یک پشتوانه و یک‬
‫مرجع اتکأ مجبور خواهند بود یا با تکیه به بیگانگان و اجانب دست به کودتا بزند و یا آنکه بعد از احراز قدرت ‪،‬‬
‫به اجانب و نیرو های غیر ملی اتکأ کند ‪ ،‬و اینجا است که اولین سنگ خیانت و وطن فروشی گذاشته می شود‪.‬‬
‫شهید میوندوال بر اساس درک عمیق خویش از اقدامات غافل گیرانۀ کودتائی و بی ارتباط با ملت‪ ،‬از آغاز کودتای‬
‫سرطان میدانست که چنین راهی به کجا می انجامد ‪ ،‬چه در جواب روزنامه نگارانی در خارج از کشور که از وی‬
‫جویای تبصره بر تحوالت بعد از کودتای سرطان در افغانستان بودند ‪ ،‬به صراحت گفت که ‪ « :‬این اقدام از خوان‬
‫اقتدار نشأت کرده است و او نه می تواند امیدوار کدام تحول عمیق و مثبت از این تغیر باشد » که این جمله با‬
‫صراحت بیاگر آنست که میوندوال کودتا را یک انقالب کاخی می شناخت که سیمای آنرا در باال ترسیم کرد ه است‬
‫و متیقن بود که چنین اقداماتی مؤجد هیچ تحول واقعی و مؤثر در کشور نخواهد گشت ‪22 » .‬‬
‫ببین تفاوت عقل از کجاست تا به کجا ‪ ،‬آیا چنین فردی با این همه احتوای نظر و تبحر دانش اجتماعی و با این‬
‫پشتوانه عقیدتی و با این آرأء و افکار مشهود‪ ،‬می توانست همه را در پیش گاه مردم نا دیده بگیرد و به اقدامی‬
‫بپردازد که خود در نظر و عمل منکر آنست؟ اکنون شاید هموطنان حساس و ادراک دریافته باشند که چرا محمد‬
‫داود خان و کودتا چیان دور و برش و حامیان بیرونی آن‪ ،‬چنین کینه ای از میوندوال در دل داشتند ‪.‬‬
‫در این اواخر باز هم عدۀ محدودی از هوا داران استبداد در حالی که هیچ موضوعی در مورد میوندوال نبود از‬
‫مواضع پر کینه و خصم خود البته نه با ثبوت و دالیل و اسناد موثق بلکه تنها برای نمک و زهر پاشی روی‬
‫جراحات و درد های این ملت در صفحات نظر سنجی ظاهر شدند که براین سند داران بی سند باید نوشت که چرا‬
‫در عهد مبارک و پر میمنت صدارت (تحت بهانه کودتا عبدالملک خان به کمک پاکستان ؟؟ و سالح امریکایی؟؟؟‬
‫که از طریق شوروی؟؟؟در اختیار شان گذاشته می شد) و هم کودتا سرطان ‪ 52‬شهید داود خان(کودتا میوندوال و‬
‫جنرال مرستیال) در کشور ما کشف شد و تا امروز یک ورق سندی به ځارنوالی و محکمه ارائه نشد و اسناد شان‬
‫از کشف این کودتا ها گویا اعترافات؟؟؟ است‪ .‬آنهم بدست بهترین رفقای انقالب جمهوری!!! ‪.‬‬
‫هموطن عزیز و خواننده آگاه ! اگر با وجدان سالم به قضایا بنگریم در کشور ما نی بلکه در هند‪ ،‬پاکستان‪ ،‬ایران‪،‬‬
‫روسیه و ترکیه تا زندانهای گوانتانامو‪ ،‬ابوغریب و بگرام و‪ .....‬اعتراف گیری به نوعی بود و است که مو بر‬
‫بدن بیننده و شنونده راست می کند‪.‬‬
‫در وطن عزیز ما خودم اعتراف گیری های اگسا را (در صدارت و شش درک) دیده ام و صدها و یا هزاران دیگر‬
‫از اگسا و کام و خاد را چشیده اند و حتی اگر دور تر رویم فیض محمد کاتب مینویسد " میرزا محمدحسین خان‬
‫{مستوقی الممالک} سر دفتر سنجش کوتوال کابل و میرزا عبدالروف خان نائب او مقرر شدند و از این دو شغل‬
‫بزرگ رعب عظیم و خوف عمیم در دل خلق انداخته امور بس شگفت و هنگفت بر روی روزگار آورده کارهای‬
‫آشکار او نهضت بسیار کردند"‪ .‬نام های طره باز خان و عبدالغنی خان گردیزی و سید کمال خان بها‪ ،‬مرزا محمد‬
‫شاه خان رئیس ضبط احواالت و‪ ....‬و بعداً محمد رسول خان عسکر زوی همراه با ترس و دهشت و نفرت بود‪.‬‬
‫پس آیا چند صفحه به اصطالح اعترافات{ همه میدانیم چگونه} سند شده می تواند؟؟؟‬
‫چرا نظام های وقت اسناد دقیق گویا کودتا عبدالملک خان عبدالرحیم زی را تا اخرین روزهای زندگی شان (‪ 6‬ثور‬
‫‪ )1357‬ارائه محکمه و یا جراید و مطبوعات نکردند‪ .‬چرا دستگاه دولتی گویا کاغذی را که از نل بخاری منزل‬
‫مولوی سیف الرحمن یافته بود؟؟؟ تا کنون نشر نتوانستند؟؟؟ یکی دو قطعه عکس از ریکشا های مجهز با سالح‬
‫شهید عارف خان شینواری را می گرفتید؟؟؟ که امروز هم برای مدافعان آن نظام سند می بود‪ .‬این گونه به نتیجه‬
‫می رسیم که آنانی که حقیقت را نه می دانند گناه کار هستند و آن کسی که میداند و انکار میکند تبهکار می باشد‪.‬‬
‫آنچه را بار بار گفتیم‪ ،‬بازهم به ثبوت دریافتیم که تالش های سرسام در دفاع از استبداد نه دفاعی است واقعی از‬
‫یک ستمگر کهن و نه تحقیقی است در بازشناسی حقایق‪ ،‬بلکه تحمیقی است در انحراف اذهان در مشروعیت‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 10‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫بخشیدن به کودتا و دیکتاتوری و استبداد و زمینه چینی ایست در هموار سازی یک طرح ضد انسانی‪ ،‬ضد آزادی و‬
‫ضد دموکراسی دیگر در افغانستان که انتشار بی باک و گردن فرازانۀ اعترافات خونین کشته گان و زجر دیدگان‬
‫دست استعباد استعماری کودتاچیان سرطان‪ ،‬به مثابه سند ثبوت‪ ،‬خود گویای چنین نیت است‪ ،‬آنچه که حتی همان‬
‫مستبد کهن وهم دستانش در بروز و انتشار آن متردد و حتی نادم بودند که با همه تالش های شان برای پاک کردن‬
‫این خون های ناحق از دامن شان و اختفای شکنجه های طاقت فرسا‪ ،‬بازهم این لکۀ سیاه در کنار سایر سیاه کاری‬
‫های ملی آنها در حافظه تاریخی ملت مظلوم افغانستان ثبت است‪.‬‬
‫حال می بینیم که این دوستان استبداد‪ ،‬بار دیگر بر همۀ آن جنایات صحه گذاشتند و با تصدیق آن به اثبات رساندند‬
‫که آن جنایات وخیم یک رژیم نا مشروع‪ ،‬یک توطئه مشترک و پالن شدۀ یک مثلث استبداد و استعمار و عمال هر‬
‫دو بوده است که در همدستی محکم شان دیروز‪ ،‬بر فرزندان معصوم این ملت اعمال کردند و در احیای مجدد این‬
‫مثلث شوم امروز‪ ،‬برآن صحه می گذارند‪.‬‬
‫از آنجا که خداوند واقعا ً یار حق است‪ ،‬به گونۀ حکمت آمیزی سر از رمز و راز جنایات ضد بندگان مظلومش می‬
‫گشاید؛ انتشار اعترافات کودتای نام نهاد‪ ،‬زمینه ای شد تا ملت افغانستان یکبار دیگر صدای مردان ستم کشیده ای‬
‫را شنیدند که عمری را با حرمت و اعتبار در بین فامیل و قوم و ملت خویش زیسته بودند و کسی یک روز بر‬
‫وطن دوستی و ایمان داری و تقوای نفس شان شک و شبه نکرد بود‪ ،‬اما با شکنجه های وحشیانۀ پیش قراوالن‬
‫استعمار‪ ،‬تن های شان در زیر مشت و لگد‪ ،‬شاک های برقی‪ ،‬چوب زدن ها‪ ،‬سر به دیوار کوبیدن ها و دنده های‬
‫برقی‪ ،‬پاره و خونین و مجروح گشت و باالخره در زیر شنیع ترین و نا مردانه ترین شیوه ها یعنی با شنواندن‬
‫فریاد های فرزندان آنها و تهدید به اعمال هتک حرمت به فامیل شان‪ ،‬آنها را وادار به اعترافات ناحق و باطل‬
‫کردند‪ .‬حال هموطنان شما قضاوت کنید که کسانیکه اکنون‪ ،‬آن اعترافات خون آلود را با سر فرازی صحه می‬
‫گذارند و آنرا منحیث سند ثبوت تصدیق می کنند‪ ،‬آیا بدتر تر از آن شکنجه گران نیستند؟!» ‪23‬‬
‫در جای دیگر می خوانیم‪« :‬راست و دروغش را خداوند بهتر میداند‪ ،‬میگویند‪ :‬هنگامی که محمد داوود فرمان داده‬
‫بود پُل دیگری بر دریای کابل ساخته شود‪ ،‬انجنیر غوث الدین فایق (وزیر فواید عامه) پرسیده بود‪" :‬حضور سردار‬
‫صاحب! پل بر عرض دریا باشد یا بر طول آن؟"‬
‫این را نیز شنیده ایم که باری [هفته چهارم سپتمبر ‪ ]1973‬نامبرده برای دیدن محمد هاشم میوندوال به زندان رفته‬
‫بود تا گزارش تازه تری به "حضور سردار صاحب" پیشکش کند‪ .‬بازتاب آن رویداد ماجرا بر انگیز را در سندی‬
‫که دستگاه ‪ CIA‬به رسانه ها داده است‪ ،‬میخوانیم‪:‬‬
‫«حکومت افغانستان به تاریخ دوم اکتوبر [‪ ]1973‬اعالم کرد که محمد هاشم میوندوال صدراعظم پیشین‪ ،‬بامداد‬
‫امروز در سلولش به زندگی خود پایان داد‪.‬‬
‫محمد هاشم میوندوال خودکشی نکرده است‪ .‬وی در جریان بازجویی در وزارت داخله‪ ،‬چندین روز شکنجه و تا‬
‫سرحد مرگ لت و کوب شده بود‪ .‬آخرین مشت و لگد مرگبار بر میوندوال از سوی انجنیر غوث الدین فایق وزیر‬
‫فواید عامه حکومت افغانستان حواله گردیده بود‪.‬‬
‫گواهی که پیکر بیجان میوندوال را دیده است‪ ،‬گزارش میدهد‪ :‬ناخن های هشت انگشتش در جریان تحقیقات کشیده‬
‫شده بودند و نشانه شکنجه برقی در جسدش ثابت است‪».‬‬
‫اگر از برگردان دنباله این تلگرام پلیسی (شانزدهم اکتوبر ‪ )1973‬در پیرامون سرنوشت جنرال خان محمد و‬
‫جنرال عبدالرزاق خموشانه بگذریم؛ آیا انجنیر غوث الدین فایق – پس از دیدار (حقیقی یا تخیلی؟) با آن زندانی‬
‫متهم به کودتا در برابر جمهوریت – بر خود تهمت نبسته بود؟‬
‫آیا او که وزیر "فواید عامه" بود‪ ،‬نه وزیر "نواقص عامه" یا حتا "نواقص خاصه"‪ ،‬چگونه میتوانست در شکنجه‬
‫برقی یا مشت و لگد زدن به محمد هاشم میوندوال نقش داشته باشد؟» ‪24‬‬
‫جنرال عمرزی در جای دیگر می نویسد‪« :‬میوندوال در اطاق لمبر ‪ 15‬سحر آمیز که قبالً در موردش صحبت‬
‫گردید بدست مخالفین ایدئولوژیک اش تحت تحقیق قرار داده شده بود‪ .‬میوندوال چهره شناخته شده ملی و بین‬
‫المللی بود و مشاورین اتحاد شوروی هم در ضدیت او قرار داشتند‪.....‬‬
‫موظفین که نظر یات رئیس دولت نسبت به میوندوال برایشان معلوم بود بی رحمانه او را تحت فشار و شکنجه قرار‬
‫داده بودند‪ ....‬طوریکه مرگ او را انتحار ساخته بودند به همان شکل شایع مسئله بدون کدام سرو صدا خاموش‬
‫گردید ولی در دلهای ارباب بصیرت خاطرۀ تلخ ضیاع همچو یک شخصیت سیاسی باقی خواهد بود‪25 ».‬‬
‫در رابطه به این که ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬در قضیه محو فیزیکی میوندوال و زندانی ساختن عدۀ تحت این عنوان دست داشتند‬
‫به مطلب ذیل توجه فرمایید‪ .‬مدتی کوتاهی بعد از ‪ 7‬ثور ‪ 57‬ش دولت زندانیان جنائی و اخالقی دهمزنگ را آزاد‬
‫و حفیظ هللا امین‪ ،‬دستگیر پنجشیری‪ ،‬نور احمد نور و عده دیگر از اعضای کابینه در محفلی اشتراک و بعد از‬
‫ابالغ آزادی آنها دوسیه های شان را اتش زدند( که خود توهین به احکام قضائی وقت بود) اما زندانیان تحت‬
‫عنوان قضیه {کودتا میوندوال} در دهمزنگ باقی ماندند‪ ،‬بعداً آنها را به منزل اول بالک دوم محبس پل چرخی‬
‫منتقل ساختند‪ ،‬و من که در منزل دوم همان بالک (دودی ــ کالی و کور) در اختیارم بود‪ ،‬برای زندانیان منزل اول‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 11‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫کالً ممنوع و حتی ساعت تفریح شان{صبح و بعد از ظهر} با ما فرق می کرد {زندانبانان‬ ‫حق دید وا دید با دیگران ّ‬
‫همه محبوسین منزل اول را خطرناک ها می گفتند}‪ .‬در ‪ 8‬جوزا ‪ 58‬رژیم شروع کرد به اعدام جمعی زندانیان که‬
‫‪ 170‬نفر را از منزل اول شب هنگام برون کرده و حوالی ساعات ‪ 11‬شب برون احاطه محبس تیر باران نمودند‪.‬‬
‫فردا نوبت گروپ دوم بود(گروپ زندانی به اتهام شهید میوندوال) که نه تنها زندانیان همان منزل وقتی نوبت تفریح‬
‫ما بود از پنجره ها صدا می کردند«برادر ها دعا کنید امشب نوبت ما است» بلکه یک نفر زندانی منزل اول(برادر‬
‫شوهر{ایور} مالک آرایشگاه محترمه حمیرا واقع سرک اول کارتهء چهار وقت) را یک افسر با دو سرباز مسلح با‬
‫کلشنکوف به اتاق ها منزل دوم و سوم بردند که زندانی از آن طبقه را اگر فرار کرده شناسائی نماید وقتی که‬
‫نزدیک بستر های ما( اطاق عمومی صد و چند نفری) رسید که جنرال رسول خان عسکرزوی و دو پسرش (حبیب‬
‫جان و منصور جان) نظام جان ځلمی پسر (سپهساالر زلمی خان)‪ ،‬و چند نفر دیگر در دور بر ما بودند با اشاره‬
‫دست تمثیل نمود که دعا کنید که ما را می کشند‪ .‬اما ظهر همان روز با اعتصاب غذائی و رشادت سید اکبر شهید‬
‫موضوع تغییر و سید عبدهللا قوماندان محبس شدیدا ً زخمی و تبدیل شده تغیرات در مدیریت محبس بوجود آمد‪.‬‬
‫بعد از شش جدی ‪ 58‬با اینکه حکومت ببرک کارمل «عفو عمومی تمامی زندانیان» را اعالن نمود‪ ،‬فامیل های‬
‫زندانیان که به امید آزادی آنها آمدند عدۀ بی انتها را ندیدند که آزاد شوند با اعتراض و عصبیت به محبس داخل‬
‫شدند بر در بالک دوم که دروازه حیاط آن از داخل قفل و سپاهیان مسلح در پشت در بودند در این زمان مرحوم‬
‫جمیل نورستانی یکی از افسران بلند رتبه پلیس و(کدر حزبی) بر دیواری باال و با صدای بلند به مردم گفت که همه‬
‫زندانیان آزاد شده اند و در محبس محمد رسول خان عسکرزوی و پسرانش‪ ،‬انجنیر عزیز(بعدا ً رئیس ارزاق)‪ ،‬خلیل‬
‫صل این قصه مجملی گفتم ‪ ،‬تو خود حدیث مفصل‬ ‫زمر و کودتا چیان میوندوال باقی مانده اند و بس!!!‪ .‬من از مف ّ‬
‫بخوان از این مجمل‪.‬‬
‫در مذهب عشق جز نکو را نکشند‬
‫الغر صفتان زشت خو را نکشند‬
‫گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز‬
‫مــردار بود هر آنکه او را نکشند‬
‫**********************************************************************************‬
‫منابع‪:‬‬
‫‪ 1‬ــ نجیم آریا ــ محمد هاشم میوندوال ــ سبا کتابخانه پشاور چاپ چهارم ‪ 1378‬ص ‪. 17‬‬
‫‪ 2‬ــ سید آقا هنری ــ میوندوال مرد مردمی بود ــ ‪ Khawaran.com‬مورخ ‪ 23‬قوس ‪ 13(1391‬دسمبر‬
‫‪.)2012‬‬
‫‪ 3‬ــ الحاج عبدالشکور احمدزی ــ شهید میوندوال ــ نشرات میوند پشاور ‪،1378‬ص ‪28‬‬
‫‪ 4‬ــ صباح الدین کشککی ــ دهه قانون اساسی ـ ص ‪.43‬‬
‫‪ 5‬ــ عبدالشکور احمدزی ص ‪.38‬‬
‫‪ 6‬ــ نجیم آریا ــ ص ‪.32‬‬
‫‪ 7‬ــ جنرال خلیل اله سکندری اورکزی ــ مسیر تاریخی دفاع و امنیت در افغانستان بخش نخست ‪ ( -‬قوای دفاع‬
‫ملی افغانستان) ــ سایت روشنایی ‪.02/02/1387 :‬‬
‫‪ 8‬ــ عبدالشکور احمدزی ص ‪.39‬‬
‫‪ 9‬ــ جنرال سکندری اورکزی‪.‬‬
‫‪ 10‬ــ سیاوش ــ ما محتاج یک انقالب کلتوری می باشیم ــ سایت انترنتی زندگی‪.‬‬
‫‪ 11‬ــ همانجا‪.‬‬
‫*(مراجعه فرمائید به مقاله « افتضاحات برادران گیالنی» منتشره ‪ 18/04/15‬از این قلم در سایت افغان جرمن)‪.‬‬
‫‪ 12‬ــ احمد فواد ارسال ــ مکتوب سفیر امریکا در مورد محمد هاشم میوندوال و مقاله مجله رامپارتس اپریل‬
‫‪ 1967‬ــ سایت افغان جرمن تأریخ‪.2015/10/15 :‬‬
‫‪ 13‬ــ احمد زی ص ‪.49‬‬
‫‪ 14‬ــ کتاب سال انیس چاپ مطبعه دولتی ‪.1345‬‬
‫‪ 15‬ــ ولی احمد نوری ــ سردار محمد رحیم ضیایی «شیون کابلی» ــ انجمن فرهنگ افغانستان شهر لیوژ فرانسه‬
‫میزان ‪ 1382‬ص ‪57‬‬
‫‪ 16‬ــ جنرال خلیل اله سکندری‪.‬‬
‫‪ 17‬ــ نجیم آریا ــ ص ‪.70‬‬
‫‪ 18‬ــ همانجا ــ ص ‪. 40‬‬
‫‪ 19‬ــ کشککی ــ ص ‪.19‬‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 12‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬
‫‪ 20‬ــ جنرال غنی عمرزی ــ شب های کابل ــ سبا کتابخانه پشاور عقرب ‪ 1374‬ش ص ‪.94‬‬
‫‪ 21‬ــ (‪ Pdpa Pdpatds‬با ‪ Assadullah Keshtmand‎‬و ‪ ۳۵‬نفر دیگر در فیس بوک ‪ 17‬اپریل ‪2016‬‬
‫از سخنرانی شفاهی و تاریخی زنده یاد ببرک کارمل)‪.‬‬
‫‪ 22‬ــ در دادگاه مردم محمد ولی آریا کابل ناتهـ شمارهء مسلسل ‪ ،۱۷۰‬سال هشتم‪ ،‬جوزا‪/‬سرطان ‪ ۱۳۹۱‬هجری‬
‫خورشیدی ‪ ۱۶‬جون ‪ ۲۰۱۲‬عیسوی‪.‬‬
‫‪ 23‬ــ ولی آریا ــ جراحات دیرینۀ ملت و نمک پاشان جدید استبداد ــ‬
‫‪ http://www.graanafghanistan.com‬ــ ‪.24.11.2015‬‬
‫‪ 24‬ــ (‪ Saboor Siasang‬فیس بوک ‪.)27.11.2015‬‬
‫‪ 25‬ــ جنرال عمرزی ــ ص ‪95‬‬

‫د پاڼو شمیره‪ :‬له ‪ 13‬تر‪13‬‬


‫افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي‪ .‬په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ ‪maqalat@afghan-german.de‬‬
‫یادونه‪ :‬دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ‪ ،‬هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ‬

You might also like