You are on page 1of 35

‫تولد خورشيد‬

‫(زندگي‌ سياسي‌ امام‌ خميني‌ «رض‌»)‬

‫مولف‪:‬محمدتقی صرفی‬
‫با همکاری اداره تبلیغات اسالمی شهرستان صحنه‬

‫مقدمه‌‬
‫بعد از حمد وسپاس‌‪ 1‬الهي‌ و صلوات‌ وسالم‌‪ 1‬بر محمد وآل‌ پاكش‌‪.‬‬
‫امام‌ خميني‌(رض‌)حق‌ بزرگي‌‪ 1‬به‌ گردن‌ ما ايراني‌ها‪ 1‬دارد چرا كه‌ با قيام‌پيامبرگونه‌ خود‪،‬مردم‌‪ 1‬را‬
‫متحد نمود تا رژيم‌ طاغوت‌ را همانند ابراهيم‌بت‌ شكن‌ سرنگون‌ سازند‪ 1‬ونظام‌ الهي‌ را بنيان‌ نهند‪.‬همچنين‌‬
‫امام‌ حق‌بزرگي‌‪ 1‬به‌ گردن‌ مسلمانان‌ دنيا دارد زيرا كه‌ در حالي‌ كه‌ دشمنان‌ اسالم‌تصور‪ 1‬كرده‌ بودند كه‌ ديگر‬
‫اسالم‌ ضعيف‌ شده‌ ودر حال‌ نابودي‌‪ 1‬است‌ناگهان‌ امام‌ با رهبري‌هاي‌ حكيمانه‌ خود شعاع‌ انقالب‌ را از‬
‫مرزهاي‌ ايران‌بيرون‌ بردند‪ 1‬وبه‌ همه‌ جاي‌ عالم‌ كشاندند‪ 1‬وروح‌ تازه‌اي‌ در مسلمين‌جهان‌ دميدند‪.‬امام‌‪ 1‬حتي‌ بر‬
‫مسيحيان‌ ودينداران‌ ديگر فرقه‌ها حق‌ داردزيرا در قرني‌ كه‌ شهوات‌ وتاريكيها حاكم‌ بر مردم‌‪ 1‬جهان‌ بود‬
‫ومردم‌ از دين‌گريزان‌ شده‌ بودند وتمدن‌ و صنعت‌ وپيشرفت‌‪ 1‬وبهره‌ مندي‌ از لذات‌دنيوي‌ جاي‌ دين‌ را گرفته‌‬
‫بود‪،‬اين‌ انقالب‌ مردم‌ دنيا را از خواب‌ بيدار كردوباعث‌ شد كه‌ دستگاهاي‌ دينداري‌‪ 1‬دوباره‌ قدرت‌ گرفته‌‬
‫ومردم‌ را به‌ خدابخوانند‪.‬‬
‫امام‌ خميني‌ «رض‌»در مسائل‌ مختلف‌ دنيا تأثير گذاشتند حتي‌ درمسائل‌ سياسي‌‪ 1‬ومعادله‌هاي‌ قدرت‌ و‬
‫در فروپاشي‌‪ 1‬ابرقدرت‌ شرق‌‪ 1‬ودرتزلزل‌‪ 1‬ابرقدرت‌ غرب‌ وحتي‌ در مسائل‌ اجتماعي‌ واخالقي‌‪ 1‬دنيا نيزاثرات‌‬
‫مثبتي‌ داشتند كه‌ به‌ نمونه‌ هايي‌ اشاره‌ مي‌شود‪.‬‬
‫نشريه‌ پروفيل‌‪:‬‬
‫«پيام‌ امام‌ «رض‌»در ميان‌ مسلمانان‌ نه‌ فقط‌ شيعيان‌(بلكه‌)در همة‌منطقه‌ و جهان‌ طنين‌ افكند»اميد‪1‬‬
‫انقالب‌ ش‪‌222‬‬
‫دكتر سعيد محمد الشهابي‌‪، 1‬سردبير مجله‌ العالم‌‪:‬‬
‫«انقالب‌ اسالمي‌ ايران‌ نه‌ تنها در جامعة‌ اسالمي‌ بلكه‌ در اكثر جوامع‌تأثير‪ 1‬اساسي‌ و بنيادي‌ داشته‌‬
‫است‌‪.‬بي‌ شك‌ طي‌ بيست‌ سال‌ گذشته‌ هيچ‌حركتي‌ باندازة‌ انقالب‌ ايران‌ نتوانسته‌ بر جامعة‌ بشري‌‪ 1‬تأثير‬
‫گذارباشد‪.‬دين‌‪ 1‬نقش‌ اساسي‌‪ 1‬و حياتي‌ در اجتماع‌ دارد و انقالب‌ اسالمي‌ اين‌نور را بر بشريت‌ تاباند وروشني‌‪1‬‬
‫بخشيد‪«».‬انقالب‌ اسالمي‌ سبب‌ شد تاروشنفكران‌ و متفكرين‌ ضرورت‌‪ 1‬توجه‌ به‌ مسائل‌ ديني‌ و تأثير آن‌‬
‫بروجدان‌ بشريت‌ و افكار‪ 1‬سياسي‌ ‪ -‬اجتماعي‌ را به‌ خوبي‌‪ 1‬مورد توجه‌ قراربدهند‪.‬ما‪ 1‬در عصر انقالب‌‬
‫اسالمي‌ شاهد رجوع‌‪ 1‬و تم ّسك‌ مسلمين‌ به‌اهل‌ دين‌ شديم‌‪».‬كيهان‪‌15/11/75‬‬
‫شبكه‌ اول‌ تلويزيوني‌‪ 1‬بي‌ بي‌ سي‌‪:‬‬
‫«آن‌ چه‌ در ايران‌ در سال‌ ‪ 1979‬رخ‌ داد نه‌ تنها براي‌ ايرانيان‌ بلكه‌براي‌ تمام‌ اديان‌ جهاني‌ نقطة‌‬
‫عطفي‌ بود‪،‬نقطة‌ عطفي‌ كه‌ از بازگشت‌ميليون‌ها نفر در سراسر‪ 1‬دنيا به‌ اصول‌ گرايي‌ مذهبي‌ خبر‬
‫مي‌دهد‪«».‬درسراسر‪ 1‬جهان‌‪،‬پيروان‌ ديگر اديان‌ مانند مسيحيت‌‪،‬يهوديت‌ و هندو نيز به‌اصول‌ گرايي‌ مذهبي‌‬
‫روي‌ آوردند‪،‬حتي‌‪ 1‬در تركيه‌ نيز كه‌ هفتادسال‌ قبل‌ بامذهب‌ وارد‪ 1‬جنگ‌ شده‌ بود روند‪ 1‬بازگشت‌ به‌ اصول‌‬
‫اسالمي‌ سرعت‌گرفته‌ است‌‪».‬فصل‌ نامة‌ حضور ش‪‌19‬‬
‫گيدنز‪،‬جامعه‌ شناس‌ انگليسي‌‪:‬‬
‫«در گذشته‌ سه‌ غول‌ فكري‌ جامعه‌شناسي‌‪ 1‬يعني‌ «ماركس‌»‪(،‬دوركيم‌»«ماكس‌ وبر» با كم‌ وبيش‌‬
‫اختالفاتي‌ فرآين ِ‪1‬د عمومي‌ جهاني‌ را به‌ سمت‌سكوالريزيسون‌ و به‌ حاشيه‌ رفتن‌ دين‌ مي‌ديدند‪ 1‬ولي‌ از آغاز‬
‫دهة‌ هشتادو با انقالب‌ اسالمي‌ ايران‌ شاهد تحقق‌ عكس‌ اين‌ قضيه‌ هستيم‌‪،‬يعني‌فرآين ِ‪1‬د عمومي‌ جهان‌ روند‪1‬‬
‫معكوسي‌ را آغاز كرده‌ وبه‌ سمت‌ ديني‌ شدن‌پيش‌ مي‌رود‪».‬عصر امام‌ خميني‌ ص‪‌50‬‬
‫لخ‌ والسا‪،‬رئيس‌‪ 1‬جمهور لهستان‌‪:‬‬
‫انقالب‌ شما روي‌‪ 1‬ما هم‌ اثر گذاشت‌ و ما خوشحاليم‌ از اين‌ كه‌ دركشور‪ 1‬شما يك‌ انقالب‌ بر اساس‌‬
‫دين‌ صورت‌ گرفته‌ است‌‪.‬پيروزي‌انقالب‌ اسالمي‌ موجب‌ احياي‌ فكري‌‪ 1‬ديني‌ حتي‌ در سطح‌ حكومت‌هاشد‪،‬ولو‬
‫در كشورهاي‌ مسيحي‌‪».‬كيهان‌ ‪17/11/78‬‬
‫طالل‌ عتريسي‌‪،‬استاد‪ 1‬دانشگاه‌ لبنان‌‪:‬‬
‫«رهبري‌ امام‌ خميني‌«رض‌»و پيروزي‌ انقالب‌ اسالمي‌ اساس‌ حركت‌و تمدن‌ جهان‌ كنوني‌‬
‫مي‌باشد‪».‬عصر‪ 1‬امام‌ خميني‌ ص‪‌63‬‬
‫احمد هوبر‪،‬روزنامه‌ نگار سويسي‌‪1:‬‬
‫«امروز در اروپا احساس‌ مي‌شود سقوط‌ ديوار‪ 1‬برلين‌ با انقالب‌ وقيامي‌ كه‌ شما آغاز كرديد مرتبط‌‬
‫است‌‪.‬اين‌ قيام‌ اسالمي‌ امروز در اروپامحسوس‌ است‌‪«».‬امام‌ خميني‌«رض‌» نه‌ تنها مسلمانان‌ را بيدار‬
‫كردندبلكه‌ بر جهان‌ غير اسالم‌ نيز از خود تأثيراتي‌ بر جاي‌ نهادند‪«».‬بدانيد‪ 1‬آن‌مرد سالخورده‌ كه‌ رهبر شما‬
‫بود هرگز نمرده‌ است‌ بلكه‌ هنوز زنده‌ است‌و فعال‌‪،‬چرا كه‌ همة‌ اين‌ تحوالت‌ به‌ دست‌ ايشان‌ ايجادشده‌‬
‫است‌‪».‬كيهان‌ ‪28/7/69‬‬
‫رئيس‌ جمهور سابق‌ اتريش‌‪:‬‬
‫انقالب‌ اسالمي‌ به‌ تمامي‌ افراد مذهبي‌ اعتبار و اتكاء به‌ نفس‌ تازه‌اي‌ارزاني‌ داشت‌‪».‬كيهان‌‬
‫‪21/11/69‬‬
‫پروفسور‪ 1‬ويليام‌ بيمان‌ آمريكايي‌‪1:‬‬
‫«امام‌ با عقايد مذهبي‌ كه‌ غرب‌ آن‌ها را كهنه‌ و قرون‌ وسطايي‌مي‌دانست‌‪ 1‬جهان‌ را تكان‌ داد‪».‬كيهان‌‬
‫هوايي‌ ‪25/8/73‬‬
‫گورباچف‌‪1:‬‬
‫«ايشان‌ توانست‌ اثر بزرگي‌ در تاريخ‌ جهان‌ بر جاي‌ بگذارد‪«».‬او فراتراز زمان‌ مي‌انديشيد و در‬
‫بعد مكان‌ نمي‌گنجيد»روزنامه‌ جمهوري‌اسالمي‌ ‪15/3/78‬‬
‫پروفسورلنسر‪ 1‬اتريشي‌‪:‬‬
‫«امام‌ در نزديك‌ شدن‌ انسان‌ به‌ خدا فصل‌ جديدي‌ را گشود‪ 1‬و باحمايت‌ مردم‌ انقالب‌ اسالمي‌ را كه‌‬
‫نقطة‌ عطف‌ مهمي‌ در تاريخ‌ قرن‌بيستم‌‪ 1‬است‌‪،‬به‌ سرانجام‌‪ 1‬پيروزمندانه‌اي‌ رساند‪«».‬ايشان‌ حتي‌ سيرتطوري‌‬
‫(تكامل‌ تدريجي‌) انسان‌ را تغيير داد»كيهان‌ هوايي‌ ‪25/8/73‬‬
‫محمدحسنين‌ هيكل‌ مصري‌‪1:‬‬
‫«او هم‌ چون‌ گلوله‌اي‌ بود كه‌ از صدر‪ 1‬اسالم‌ شليك‌ شده‌ و بر قلب‌ قرن‌بيستم‌ نشسته‌ بود‪».‬مدافع‌ آيت‌‬
‫هللا ص‪‌8‬‬
‫هنري‌ پراكت‌‪،‬كاردار سياسي‌‪ 1‬و نظامي‌ سفارت‌ آمريكا در ايران‌‪:‬‬
‫ترديدي‌ نمي‌باشد‪ 1‬كه‌ ايشان‌ يكي‌ از مردان‌ بزرگ‌ تاريخ‌ اين‌ قرن‌ بود‪.‬كمتر‪ 1‬كسي‌ را امروز مي‌توان‌‬
‫يافت‌ كه‌ از جاذبه‌ و نفوذي‌ همانند آن‌ چه‌ كه‌نه‌ تنها در ايران‌ بلكه‌ در جهان‌ داشت‌ برخوردار‪ 1‬باشد و توجه‌‬
‫قدرت‌هاي‌بزرگ‌ را تا اين‌ حد به‌ خود معطوف‌ دارد‪».‬فصل‌ نامة‌ حضور‪ ،‬خرداد‪73‬‬
‫رابرت‌ كالستون‌‪،‬دانشمند‪ 1‬كانادايي‌‪:‬‬
‫«از نظر من‌ كه‌ يك‌ غربي‌ و فرد غير مسلمان‌ هستم‌ اين‌ معجزه‌ است‌كه‌ يك‌ انقالب‌ مكتبي‌ و الهي‌‬
‫بتواند در جهان‌ امروز اين‌ طور تحقق‌ پيداكرده‌ و در جهت‌ استقرار عدالت‌ به‌ پيش‌ برود‪،‬اين‌ انقالب‌ بدون‌‬
‫شك‌ ازجانب‌ خداوند حمايت‌ مي‌شود»كيهان‌ ‪14/10/60‬‬
‫روزنامه‌ تايمز لندن‌‪:‬‬
‫«براي‌ اولين‌ بار يك‌ كشور مسلمان‌ به‌ طور موفقيت‌آميزي‌‪ 1‬قدرت‌هاي‌بزرگ‌ غربي‌ را به‌ مبارزه‌‬
‫طلبيد‪،‬آنان‌ را تحقير كرد وبه‌ منافع‌ ماديشان‌خسارت‌ وارد كرد‪».‬روزنامه‌ جمهوري‌ اسالمي‌ ‪19/11/68‬‬
‫دكتر ميشل‌ جانسون‌‪،‬متخصص‌‪ 1‬روابط‌ بين‌ الملل‌‪:‬‬
‫«از نظر سمبليك‌‪،‬انقالب‌ ايران‌ نخستين‌ پيروزي‌ مسلمين‌ بر غرب‌‪،‬ازقرن‌ ‪ 16‬به‌ اين‌ طرف‌‬
‫محسوب‌ مي‌شود‪،‬نكته‌ جالب‌ اين‌ جاست‌ كه‌اسالم‌ عامل‌ هدايت‌ كنندة‌ اين‌ انقالب‌ بوده‌ و هيچ‌ يك‌ از‬
‫ايسم‌هاي‌غربي‌‪،‬ناسيوناليسم‌‪،‬كاپيتاليسم‌‪،‬كمونيسم‌‪ 1‬و سوسياليسم‌‪ 1‬در آن‌ نقشي‌نداشتند‪» 1.‬جنگ‌ فرهنگي‌ عليه‌‬
‫جمهوري‌‪ 1‬اسالمي‌ ص‪‌100‬‬
‫روزنامة‌ تايمز‪:‬‬
‫«اوج‌گيري‌ خيزش‌ مذهبي‌ ئ انقالب‌ به‌ دنبال‌ بركناري‌ شاه‌ توسط‌‪ 1‬امام‌خميني‌«رض‌»در ايران‌‬
‫جريان‌ يافت‌ وسراسر‪ 1‬جهان‌ را درنورديد‪ 1‬و درپاييز سال‌ ‪ 1357‬دنياي‌ غرب‌ به‌ دليل‌ انقالب‌ ايران‌ بار ديگر‬
‫اسالم‌ راكشف‌ كرد‪...‬‬
‫ما غربي‌ها خيلي‌ زود‪ 1‬فهميديم‌ كه‌ هللا اكبر در عربي‌ به‌ معناي‌ خدابزرگ‌ است‌ مي‌باشد‪».‬امام‌‬
‫وانقالب‌ در آيينة‌ انديشة‌ جهان‌ ص‪‌71‬‬
‫فرد هاليدي‌‪،‬استاد دانشگاه‌ لندن‌‪:‬‬
‫«انقالب‌ اسالمي‌ عظيم‌ترين‌ انقالب‌ تاريخ‌ است‌ و همه‌ مي‌دانيم‌ اين‌كار عظيم‌ در پرتو عظمت‌‬
‫شخصيت‌ امام‌ خميني‌«رض‌»پا‪ 1‬گرفت‌ ودست‌هاي‌ پر قدرت‌ و فرمانده‌ او بود كه‌ اين‌ امواج‌ عظيم‌ انساني‌‪ 1‬را‬
‫به‌شور‪ 1‬و هيجان‌ و خروش‌ وا مي‌داشت‌‪».‬اطالعات‌ ‪13/4/68‬‬
‫امام‌ خميني‌«رض‌»‪1:‬‬
‫«بنابراين‌ نبايد شك‌ كرد كه‌ انقالب‌ اسالمي‌ از همة‌ انقالب‌هاجداست‌‪،‬هم‌ در پيدايش‌ و هم‌ در كيفيت‌‬
‫مبارزه‌ و هم‌ در انگيزة‌ انقالب‌ وقيام‌‪.‬ترديدي‌‪ 1‬نيست‌ كه‌ اين‌ تحفة‌ الهي‌ وغيبي‌ بود كه‌ از جانب‌ خداوندمنان‌‬
‫براي‌ ملت‌ مظلوم‌ وغارت‌ زده‌ عنايت‌ شده‌ است‌‪».‬وصيت‌ نامه‌سياسي‌ الهي‌ امام‌ خميني‌«رض‌»‪1‬‬
‫مقامات‌ اطالعاتي‌ و سياسي‌‪ 1‬آمريكا‪:‬‬
‫«اين‌ انقالب‌ و پيش‌ آمدهاي‌ آن‌ وضعيت‌ ما را نابود كرد و افراد ما راپراكنده‌ ساخت‌ و سازمان‌ وروش‌هاي‌‪1‬‬
‫باثبات‌ ما را به‌ هيچ‌ وپوچ‌ تبديل‌كرد!»اسنادالنه‌ جاسوسي‌ ج‪‌3‬ص‪‌94‬‬
‫جرج‌ بوش‌ پدر‪:‬‬
‫«من‌ از رئيس‌ وقت‌ سازمان‌ سيا كه‌ به‌ دليل‌ پيروزي‌‪ 1‬انقالب‌ ايران‌ از كاربركنار شد‪،‬پرسيدم‌‪،‬يعني‌‪1‬‬
‫شما با اين‌ همه‌ آدمي‌ كه‌ در دنيا داريد با اين‌همه‌ تجهيزات‌ فوق‌ پيشرفته‌ با اين‌ همه‌ بودجه‌اي‌ كه‌ صرف‌‬
‫خ به‌ من‌ گفت‌‪:‬‬‫مي‌كنيدنتوانستيد‪ 1‬انقالب‌ مردم‌ ايران‌ را پيش‌ بيني‌ كنيد؟او در پاس ‌‬
‫آن‌ چه‌ در ايران‌ روي‌ داده‌ است‌ يك‌«بي‌ تعريف‌»است‌‪،‬كامپيوترهاي‌ ما آن‌ را‬
‫نمي‌فهمند!»كيهان‌ ‪10/11/78‬‬
‫پروفسور‪ 1‬موالنا‪:‬‬
‫«امروز كساني‌ كه‌ انقالب‌ اسالمي‌ را با انقالب‌هاي‌ پيشين‌ جهان‌مقايسه‌ و نتيجه‌گيري‌ مي‌كنند‪،‬دچار‬
‫اشتباه‌ بزرگ‌ فكري‌ وعلمي‌ هستندزيرا‪ 1‬انقالب‌ اسالمي‌ ما با انقالب‌هاي‌ ديگر تفاوت‌هاي‌‬
‫اساسي‌دارد‪».‬كيهان‌ ‪18/11/75‬‬
‫الوين‌ تافلر آمريكايي‌‪1:‬‬
‫«اين‌ كه‌ كدام‌ كشور بر جهان‌ قرن‌ ‪ 21‬مسلط‌ خواهد شد‪،‬سؤال‌هيجاني‌‪ 1‬مي‌باشد‪،‬اما در واقع‌ اساسا ً‬
‫طرح‌ اين‌ سؤال‌ اشتباه‌ است‌‪،‬زيرابزرگترين‌ تحول‌ امروز‪ 1‬جهان‌ ظهور پديده‌اي‌ جديد‪،‬يعني‌ نيرو‪1‬‬
‫وقدرتي‌ماوراي‌‪ 1‬دولت‌هاي‌ ملي‌ مي‌باشد‪«».‬وقتي‌ امام‌ خميني‌ فتواي‌ قتل‌ سلمان‌رشدي‌ را صادر كردند در‬
‫واقع‌ براي‌ حكومت‌هاي‌ دنيا پيامي‌ فرستادندكه‌ بسياري‌ از دريافت‌ وتحليل‌ آن‌ عاجز ماندند ومضمون‌ واقعي‌‪1‬‬
‫پيام‌ امام‌چيزي‌ نبود مگر فرارسيدن‌ عصري‌ جديد از حاكميت‌ جهاني‌ كه‌ غربي‌هابايد‪ 1‬آن‌ را با دقت‌ مورد‬
‫نظر و بررسي‌‪ 1‬قرار دهند‪،‬زيرا‪ 1‬در ادامة‌ حركت‌ امام‌خميني‌«رض‌»‪،‬قلمرو‪ 1‬انديشه‌هاي‌ بشر هم‌ جايگاه‌‬
‫حكومت‌هاي‌ دولتي‌را‪ 1‬تغيير مي‌دهد و هم‌ اقتدار دولت‌هاي‌ ملي‌ ومحلي‌ را»تغيير ماهيت‌قدرت‌‪ 1‬ص‪‌655‬‬
‫مقام‌ معظم‌ رهبري‌‪1:‬‬
‫با آغاز دوران‌ جديد نه‌ تنها در ايران‌ يا كشورهاي‌ اسالمي‌ مردم‌ به‌باورهاي‌‪ 1‬الهي‌ بازگشته‌اند‪ 1‬بلكه‌‬
‫در سطح‌ جهان‌«عقيده‌ مذهبي‌»و‪ 1‬گرايش‌معنوي‌‪ 1‬در ميان‌ جوامعي‌‪ 1‬كه‌ ده‌ هاسال‌ تحت‌ سلطة‌‬
‫حكومت‌هاي‌ضدمذهب‌ زندگي‌ كرده‌ بودند رشد نموده‌ است‌‪».‬عصر امام‌ خميني‌ص‪‌46‬‬
‫پروفسور‪ 1‬محمد حسين‌ هدي‌ ‪،‬انديشمند مقيم‌ اتريش‌‪:‬‬
‫اگر بنا باشد تاريخي‌ را براي‌ احياي‌ هويت‌ ديني‌ در نظر بگيريم‌‪ 1‬آن‌تاريخ‌ ‪ 1979‬ميالدي‌ است‌ يعني‌‬
‫مقارن‌ با پيروزي‌ انقالب‌ اسالمي‌ ايران‌كه‌ خيزش‌ عظيمي‌ را براي‌ تفكرات‌ ديني‌ در تمام‌ اديان‌ به‌ وجود‪1‬‬
‫آورده‌است‌‪.‬‬
‫آخرين‌ آمارها در مورد احياي‌ تفكر ديني‌ كه‌ در سال‌ ‪ 1990‬م‌ صورت‌پذيرفته‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌‬
‫تقريبا ‪ %70‬مردم‌‪ 1‬اروپا احساس‌ دينداري‌مي‌كنند‪.‬در‪ 1‬تمام‌ اديان‌ از هندوئيسم‌ گرفته‌ تا بوديسم‌ و‪ ...‬وانواع‌‬
‫فرقه‌هاي‌مسيحيت‌ همه‌ از يك‌ نوع‌ بازگشت‌ به‌ تفكر ديني‌ خبر مي‌دهند و انقالب‌اسالمي‌ ايران‌ موجب‌ احياي‌‬
‫تفكر ديني‌ در جهان‌ گشت‌‪».‬كيهان‪‌29/11/76‬‬
‫صالح‌ الدين‌ نصر از استراليا كه‌ بيست‌ ساله‌ وتازه‌ مسلمان‌ است‌‪:‬من‌قبال مسيحي‌ بودم‌ تا اينكه‌ از‬
‫ت و من‌‬ ‫تلويزيون‌ استراليا‪ 1‬يك‌ برنامه‌اي‌ درباره‌اسالم‌ و امام‌ ديدم‌ كه‌ آن‌ برنامه‌ بر من‌ خيلي‌ تأثير‪ 1‬گذاش ‌‬
‫مطالعه‌كردم‌ و مستقيم‌ شيعه‌ شدم‌‪.‬ونزديك‌‪ 1‬به‌ ‪3‬سال‌ است‌ كه‌ شيعه‌ شده‌ام‌‪.‬‬
‫ن من‌بخاطر‪ 1‬فيلمي‌ بود كه‌ آمريكا يي‌ها بر‬ ‫من‌ به‌ خاطر امام‌ خميني‌ به‌ ايران‌ آمدم‌ چون‌ مسلمان‌ شد ‌‬
‫ضد امام‌ خميني‌ درست‌ كرده‌بودند‪.‬وقتي‌ امام‌ را ديدم‌‪،‬گفتم‌ اين‌ مرد كيست‌؟من‌ مي‌خواهم‌‪ 1‬مثل‌ ايشان‌بشوم‌‪.‬من‌‬
‫بايد به‌ ايران‌ بروم‌‪ 1‬و درس‌ بخوانم‌ تا مثل‌ ايشان‌ بشوم‌‪.‬الحمدهّلِل‌خداوند‪ 1‬توفيق‌ شناخت‌ حق‌ وباطل‌ را داده‌ بود و‬
‫من‌ شناختم‌ كه‌آمريكايي‌ها دروغ‌‪ 1‬مي‌گويند‪.‬وقتي‌‪ 1‬تلويزيون‌ چند دقيقه‌اي‌ حضرت‌ امام‌را نشان‌ داد‪،‬من‌ يك‌ حال‌‬
‫ي داشتم‌ و مي‌گفتم‌ اين‌ مرد كيست‌ كه‌ ازهيچ‌ چيز نمي‌ترسد؟‬ ‫عجيب ‌‬
‫تولّد‬
‫امام‌ خميني‌‪،‬معجزه‌ قرن‌‬
‫امام‌ خميني‌ در تاريخ‌ بيستم‌ جمادي‌ الثاني‌ ‪ 1320‬هجري‌ قمري‌مصادف‌‪ 1‬با سالروز‪ 1‬ميالد مسعود‪ 1‬بانوي‌‬
‫بزرگ‌ اسالم‌‪-‬حضرت‌ فاطمه‌زهرا (س‌)‪ -‬در شهرستان‌ "خمين‌" چشم‌ به‌ جهان‌ گشود‪.‬‬
‫پدر ايشان‌ آيت‌ هللا‌ شهيد مرحوم‌ سيد مصطفي‌ موسوي‌ ‪-‬فرزند برومندعالمه‌ جليل‌ القدر مرحوم‌‪ 1‬سيد احمد‬
‫موسوي‌‪ - 1‬است‌ كه‌ بنابه‌ گفته‌بعضي‌" از خاندان‌ صاحب‌ ((عبقات‌ االنوار)) مي‌باشند‪1.‬‬
‫مرحوم‌ سيد احمد موسوي‌‪ 1‬كه‌ در نجف‌ اشرف‌ بوده‌اند بنا به‌ دعوت‌ ودرخواست‌ مرد نيكوكار‪ 1‬و بزرگواري‌‬
‫به‌ نام‌ (يوسف‌ خان‌ كمره‌اي‌)) كه‌براي‌ زيارت‌ به‌ عتبات‌ مقدسه‌ مشرف‌ شده‌ بود به‌ منظور‪ 1‬ارشادوپيشواي‌‪1‬‬
‫اهالي‌ ((خمين‌)) به‌ آن‌ سامان‌ مي‌رود و با دختر مرحوم‌(يوسف‌ خان‌)) ازدواج‌ مي‌كنند‪ .‬از فرزندانشان‌ يك‌‬
‫دختر و پسر به‌نامهاي‌ ((صاحبه‌)) و ((مصطفي‌)) باقي‌ مي‌مانند‪.‬‬
‫مرحوم‌ سيد مصطفي‌ نيز تحصيالت‌ خود رادر نجف‌ اشرف‌ و (سامراء))در عهد ميرزاي‌ شيرازي‌‪ 1‬دنبال‌‬
‫كرده‌ در زمره‌ علماءومجتهدين‌ عصر خودقرار‪ 1‬مي‌گيرند‪ 1‬و پس‌ از بازگشت‌ از نجف‌ اشرف‌ زعامت‌ و‬
‫پيشوائي‌خمين‌‪ 1‬و حومه‌ را عهده‌ دار مي‌شود‪ 1.‬ايشان‌ در تاريخ‌ ذي‌ الحجه‌ ‪1320‬قمري‌‪ 1‬در بين‌ راه‌ خمين‌‬
‫مورد سوء قصد بعضي‌ اشرار قرار‪ 1‬مي‌گيرند و براثر اصابت‌ چند گلوله‌ به‌ كتف‌ و كمر ايشان‌ ‪،‬در سن‌ ‪47‬‬
‫ل گرديده‌ درآنجا دفن‌ مي‌شود‪( 1.‬امام‌ خميني‌‬ ‫سالگي‌ به‌شهادت‌ مي‌رسند‪ 1.‬جنازه‌ آن‌ مرحوم‌ به‌ نجف‌ اشرف‌ منتق ‌‬
‫در يكي‌ از نوشته‌هاي‌ خود امضاء كرده‌بود‪:‬ابن‌ الشهيد روح‌ هّللا‌ الموسوي‌‪.‬ص‪‌142‬ج‪‌4‬پايه‌ پاي‌ آفتاب‌)‬
‫آيت‌ هللا‌ شهيد داراي‌ سه‌ پسر و سه‌ دختر بوده‌اند كه‌ پسرهاي‌‪ 1‬ايشان‌عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬سيد مرتضي‌‪( 1‬معروف‌‪ 1‬به‌ پسنديده‌)‬
‫‪ -2‬سيد نورالدين‌ كه‌ از محترمين‌ مقيم‌ تهران‌ بودند و در تاريخ‌ شعبان‪ ‌1396‬به‌ رحمت‌ ايزدي‌ پيوستند‪.‬‬
‫‪ -3‬سيد روح‌ هللا‌ (امام‌ خميني‌) كه‌ آخرين‌ فرزند آن‌ مرحوم‌‪ 1‬مي‌باشند‪.‬‬
‫مادر امام‌ خميني‌ بانو ((هاجر)) زني‌ از خاندان‌ علم‌ و تقوا و معاريف‌است‌‪ .‬پدر آن‌ مرحومه‌ حضرت‌ آيت‌‬
‫هللا‌ مرحوم‌ ميرزا‪ 1‬احمد از علماء ومدرسين‌ واالمقام‌ است‌ و بعضي‌‪ 1‬از اساتيد فن‌ و معارف‌ مناطق‌ كربال‬
‫ونجف‌ در محضر ايشان‌ تلمذ كرده‌اند‪( .‬نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪‌1‬ص‪)‌24‬‬
‫با شهادت‌ مرحوم‌ سيد مصطفي‌‪ ،‬خواهر واالقدر‪ 1‬ايشان‌‪ ،‬سركار علّيه‌‪،‬مرحومه‌ بانو ((صاحبه‌)) كه‌ در‬
‫صفات‌ و خصايص‌ حميده‌ اين‌ بانوداستانها‪ 1‬نقل‌ مي‌كنند‪ ،‬به‌ خانه‌ برادر شهيد خود رفته‌ و سرپرستي‌‬
‫كودكان‌خردسال‌‪ 1‬آن‌ مرحوم‌ را عهده‌ دار مي‌گردد‪.‬امام‌‪ 1‬خميني‌ از پنج‌ ماهگي‌ تحت‌ سرپرستي‌ عمه‌ عزيزش‌‬
‫(بانو صاحبه‌)و مادر بزرگوارش‌ (بانو هاجر) قرار گرفت‌ و در دامن‌ پاك‌ آن‌ دو بانوي‌پرهيزگار پرورش‌‪1‬‬
‫يافت‌‪ .‬ضمنادايه‌اي‌‪ 1‬نيز بنام‌ (نه‌ نه‌ خاور) براي‌ ايشان‌بود كه‌ در نگهداري‌‪ 1‬و پرستاري‌ ايشان‌ كمال‌ كوشش‌‬
‫را مبذول‌ مي‌داشت‌‪(.‬نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪‌1‬ص‪)‌24‬‬
‫امام‌ خميني‌ در ماههاي‌ اول‌ زندگي‌‪ ،‬پدر مهربان‌ خويش‌ را از دست‌ داد وبراي‌ هميشه‌ از ديدن‌ جمال‌ پدر‬
‫محروم‌ و بي‌ نصيب‌ گرديد و بيش‌ از ‪15‬سال‌ نداشت‌ كه‌ مصيبتي‌‪ 1‬ديگر برايشان‌ پيش‌ آمد و عمه‌ عزيزش‌‬
‫بانو((صاحبه‌)) نوازشگر‪ 1‬قهرمان‌ پرور كه‌ در تربيت‌ و پرورش‌ ايشان‌ سهم‌بسزايي‌‪ 1‬داشت‌ و براي‌ ايشان‌‬
‫مونسي‌ فداكار‪ ،‬سرپرستي‌‪ 1‬دلسوز‪،‬پناهگاهي‌‪ 1‬محكم‌ و در حقيقت‌ پدري‌ مهربان‌ به‌ شمار مي‌رفت‌‬
‫‪،‬بطورناگهاني‌ درگذشت‌‪ 1336( 1‬قمري‌) و ديري‌ نپاييد كه‌ اجل‌ گريبان‌ مادرمهربانش‌‪ 1‬را گرفت‌ و آن‌ بانوي‌‬
‫مردآفرين‌ نيز در بستر مرگ‌ افتاد (‪1336‬قمري‌) (نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪ ‌1‬ص‪)‌25‬‬
‫تحصيالت‌ امام‌ خميني‌ (رض‌) و اساتيد‬
‫امام‌ خميني‌ كه‌ داراي‌ هوش‌ و استعداد سرشاري‌ بود در همان‌ اوان‌كودكي‌ آغاز به‌ درس‌ كرد و داخل‌ منزل‌‬
‫خود نزد معلمي‌ بنام‌ ((ميرزامحمد)) به‌ خواندن‌ و نوشتن‌ مشغول‌ گرديد و سپس‌ قدم‌ به‌ مكتب‌گذاشت‌ و نزد‬
‫استاد مكتبي‌ كه‌ (مال ابوالقاسم‌) نام‌ داشت‌ و سپس‌ پيش‌استاد ديگري‌‪( 1‬شيخ‌ جعفر) تحصيالت‌ خود را ادامه‌‬
‫داد‪.‬‬
‫امام‌ در سن‌ قبل‌ از ‪ 15‬سالگي‌ تحصيالت‌ فارسي‌‪ 1‬آن‌ روز‪ 1‬را به‌ پايان‌رسانيد‪ 1‬و در خواندن‌ و نوشتن‌ از استاد‬
‫بي‌ نياز گرديد‪ .‬آنگاه‌ به‌ تحصيل‌علوم‌ اسالمي‌ پرداخت‌ و در محضر‪ 1‬برادر بزرگوارش‌‪ 1‬حضرت‌ آيت‌‬
‫هللا‌((پسنديده‌)) صرف‌ و نحوو منطق‌ را آغاز كرد و تا سال‌ ‪ 1338‬ق‌ به‌تحصيل‌ مقدمات‌ در محضر ايشان‌‬
‫ادامه‌ داد‪ .‬سپس‌ در سال‌ ‪ 1339‬به‌حوزه‌ علميه‌ اراك‌ كه‌ در آن‌ روز تحت‌ زعامت‌ استاد بزرگ‌ مرحوم‌‪1‬‬
‫حاج‌شيخ‌ عبدالكريم‌ حائري‌ يزدي‌‪ 1‬قرار داشت‌ شتافت‌ و در محضر‪ 1‬اساتيدفن‌ به‌ آموختن‌ ادبيات‌ مشغول‌‬
‫گرديد‪ .‬در سال‌ ‪ 1340‬كه‌ مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌حائري‌ ‪،‬حوزه‌ علميه‌ اراك‌ را به‌ شهر مقدس‌ قم‌ انتقال‌ داد‪ ،‬امام‌ نيز‬
‫كه‌تازه‌ كتاب‌ مط ّول‌ را شروع‌‪ 1‬كرده‌ بود به‌ قم‌ رفت‌ و در مدرسه‌ ((دارالشفاء))مسكن‌ گزيد و در حوزه‌ جديد‬
‫التأسيس‌ قم‌‪ ،‬تحصيالت‌ خود را با جديت‌بيشتري‌‪ 1‬دنبال‌ نمود و با كوشش‌هاي‌‪ 1‬شبانه‌ روزي‌‪ 1‬موفق‌ شد كه‌ تا‬
‫سال‪‌1345‬قمري‌‪ 1‬سطوح‌ عاليه‌ را به‌ پايان‌ رسانيده‌ در حوزه‌ درس‌ مرحوم‌حاج‌ شيخ‌ عبدالكريم‌ حايري‌‪1‬‬
‫شركت‌ نمايد و در محضر آن‌ اساتيد‪ 1‬بزرگ‌پايه‌ علمي‌ و مباني‌ فقهي‌ و اصولي‌ خود را تحكيم‌ و تكميل‌ كرده‌‬
‫به‌درجه‌ اجتهاد فائق‌ گردد‪ .‬در سال‌ ‪1355‬قمري‌‪ 1‬كه‌ آيت‌ هللا‌ حائري‌‪ 1‬ازجهان‌ رخت‌ بربستند‪ ،‬امام‌ خميني‌‬
‫داراي‌ مباني‌ متقن‌‪،‬مستقل‌ و محكم‌بوده‌‪ ،‬در زمره‌ مجتهدين‌ بزرگ‌ و نوابغ‌ علمي‌ قرار داشت‌ و‬
‫ازبرجسته‌ترين‌ علماء حوزه‌ علميه‌ قم‌ بود‪.‬‬
‫امام‌ خميني‌ عالوه‌ بر مقام‌ ممتاز فقاهت‌‪ ،‬در علوم‌ هيئت‌‪ ،‬فلسفه‌‪،‬حكمت‌ و عرفان‌ نيز داراي‌ مهارتي‌ ويژه‌ و‬
‫تخصصي‌ كامل‌ بودند‪.‬‬
‫استاد ايشان‌ در علم‌ هيئت‌‪ ،‬مرحوم‌‪ 1‬شيخ‌ علي‌ اكبر يزدي‌ (معروف‌ به‌حكيم‌) مي‌باشد‪ 1‬و متون‌ مختلف‌ كتب‌‬
‫مهذب‌ مرحوم‌‪ 1‬شيخ‌ محمدعلي‌ شاه‌ آبادي‌ فراگرفته‌ است‌‪ .‬و ازبعضي‌‬ ‫عرفان‌‪ ،‬حكمت‌ و فلسفه‌ را ازعالم‌ ّ‬
‫مباحثات‌ حاج‌ ميرزا جواد آقا ملكي‌ تبريزي‌‪ 1‬هم‌ استفاده‌ كرده‌اند‪.‬‬
‫اما بيشترين‌ تأثير در امام‌ از طرف‌ آيت‌ هللا‌ العظمي‌ شيخ‌ محمد شاه‌آبادي‌ بوده‌ است‌‪ .‬امام‌ در هنگام‌ صحبت‌‬
‫از ايشان‌ مي‌فرمودند‪ :‬شيخ‌عارف‌ كامل‌‪ ،‬شاه‌ آبادي‌ روحي‌ فداه‌‪.‬‬
‫مرحوم‌ آيت‌ هّللا‌ مطهري‌‪ 1‬مي‌گفت‌‪ :‬من‌ هرگز از حضرت‌ امام‌ نشنيده‌ام‌ كه‌اسم‌ مرحوم‌‪ 1‬شاه‌ آبادي‌ را دنباله‌اش‌‬
‫((روحي‌ فدا)) را نگوئيد‪.‬‬

‫آيت‌ هللا‌ العظمي‌ محمدعلی شاه‌ آبادي‌‬


‫ايشان‌ در سال‌ ‪ 1292‬قمري‌‪ 1‬متولد و در سال‌ ‪ 1329‬شمسی‌ رحلت‌فرمودند‪1.‬‬
‫پدر ايشان‌ ميرزا محمد جواد مجتهد اصفهاني‌ جامع‌ معقول‌ و منقول‌ وحاوي‌ فروع‌‪ 1‬و اصول‌ بود‪ .‬ايشان‌‬
‫مدتي‌ از پدرشان‌ كه‌ از شاگردان‌صاحب‌‪ 1‬جواهر بود درس‌ گرفته‌ بودسپس‌‪ 1‬در اصفهان‌ در حوزه‌‬
‫درس‌اخوي‌ خود مرحوم‌‪ 1‬آقا شيخ‌ احمد مجتهد (معروف‌ به‌ حسين‌ آبادي‌اصفهاني‌) كسب‌ علوم‌ ديني‌ نمود‪ ،‬و‬
‫همچنين‌ در حوزه‌ درس‌ ميرزامحمد‪ 1‬هاشم‌ چهارسوقي‌ و مدتي‌ در تهران‌ در محضر‪ 1‬مرحوم‌ حاج‌‬
‫ميرزاحسن‌ آشتياني‌ و سپس‌ در نجف‌ در حوزه‌ درس‌ آخوند مال كاظم‌خراساني‌‪ 1‬و ميرزا محمد تقي‌ شيرازي‌‬
‫ادامه‌ تحصيل‌ دارده‌ و علوم‌ منقول‌را نزد شيخ‌ المتالهين‌ ميراز هاشم‌ رشتي‌ خواندند‪1.‬‬
‫آیه هللا شاه آبادی بزرگ از زبان شاگردان‬
‫مهارت‌ در خطابه‌‬
‫خصيصه‌ ديگر استاد متر ّجم‌‪ 1‬ما اين‌ بود كه‌ ايشان‌ مهارتي‌ داشتند درخطابه‌و‪ 1‬قريب‌ يك‌ ساعت‌ و نيم‌ در‬
‫مسجد جامع‌ تهران‌ ايستاده‌ فرمايش‌مي‌فرمودند‪ .‬من‌ يكي‌ از آن‌ خطابه‌ها را به‌ ياد دارم‌ كه‌ در يك‌ مجلس‌‬
‫درقم‌ كه‌ بزرگان‌ هم‌ در مجلس‌ بودند‪ ،‬اين‌ مهارت‌ ايشان‌ به‌ اوج‌ رسيد‪ .‬در آن‌مجلس‌ ايشان‌ در بيان‌ معجزه‌‬
‫حضرت‌ رضا عليه‌ السالم‌ كه‌ عكس‌ روي‌پرده‌ ‪ ،‬شير حقيقي‌ شد‪ ،‬واقعااعجاز كردو‪ 1‬ما كه‌ در مجلس‌ بوديم‌‬
‫يك‌حالت‌ ديگري‌‪ 1‬پيدا كرديم‌ از اين‌ بيان‌ ايشان‌‪.‬‬
‫روش‌ مناسب‌ براي‌ نهي‌ از منكر‬
‫در نزديكي‌‪ 1‬منزل‌ ايشان‌ در خيابان‌ اميركبير‪ 1‬دكتري‌ بود به‌ نام‌ ايوب‌ كه‌براي‌ دخترانش‌ معلم‌ موسيقي‌ آورده‌‬
‫ي دكترپيغام‌‪1‬‬ ‫بود و صداي‌ موسيقي‌‪ 1‬بلند بود به‌گونه‌اي‌ كه‌ از صداي‌‪ 1‬آنها همسايه‌ها ناراحت‌ بودند‪ 1.‬ايشان‌ برا ‌‬
‫فرستاد‪ 1‬و از او خواست‌ كه‌ از اين‌ كار دست‌ بردارد اما دكتر جواب‌داده‌ بود كه‌ من‌ اين‌ كار را ترك‌ نمي‌كنم‌‪1‬‬
‫و شما هر اقدامي‌‪ 1‬كه‌ مي‌خواهيدبكنيد‪1.‬‬
‫مرحوم‌ آيت‌ هللا‌ شاه‌ آبادي‌ تا روز جمعه‌ صبر كردند و آن‌ گاه‌ در جلسه‌روز جمعه‌ كه‌ در مسجد شاه‌ سابق‌‪1‬‬
‫تشكيل‌ شده‌ بود به‌ مردم‌ گفتند‪:‬‬
‫((خوب‌ است‌ از اين‌ به‌ بعد هركس‌ از اين‌ خيابان‌ عبورمي‌كند چون‌ به‌ مطب‌ اين‌ دكتر رسيد داخل‌ مطب‌‬
‫شده‌و سالم‌ كند و آن‌ گاه‌ با خوشرويي‌ از او بخواهد كه‌ آن‌عمل‌ خالف‌ خود را ترك‌ كند‪)).‬‬
‫از آن‌ پس‌‪ ،‬هركس‌ از جلو مطب‌ عبور مي‌كرد‪ ،‬براي‌ انجام‌ وظيفه‌ شرعي‌خود داخل‌ مطب‌ مي‌ شد و سالم‌‬
‫مي‌كرد و موضوع‌ را با زبان‌ خوش‌ درميان‌ مي‌گذاشت‌ و خارج‌ مي‌شد‪.‬‬
‫چندين‌ روز به‌ اين‌ منوال‌ گذشت‌ و دكتر هر روز با صدها مراجعه‌ كننده‌مواجه‌ مي‌شد كه‌ همگي‌ يك‌ مطلب‌‬
‫را به‌ او تذكر مي‌دادند! وي‌ ديد اگربخواهد‪ 1‬به‌ لجاجت‌ خود ادامه‌ دهد‪ ،‬نه‌ تنها بايد مطب‌ خود را تعطيل‌كند‪،‬‬
‫بلكه‌ مجبور است‌ از آن‌ خيابان‌ هم‌ كوچ‌ كند از اين‌ رو دست‌ از ايجادمزاحمت‌ برداشته‌ جلسه‌ آموزش‌‬
‫موسيقي‌ دخترانش‌ را تعطيل‌ كرد‪.‬‬
‫در يكي‌ از روزهايي‌‪ 1‬كه‌ ايشان‌ به‌ طرف‌ مسجد در حركت‌ بود‪ ،‬دكتر ايوب‌را ديد كه‌ به‌ طرف‌ او مي‌آيد‪.‬‬
‫وقتي‌ نزديك‌ شد دكتراز شدت‌ خنده‌نمي‌توانست‌‪ 1‬سالم‌ كند و باالخره‌ پس‌ از سالم‌ و احوالپرسي‌‪ 1‬گفت‌‪ :‬آقاي‌شاه‌‬
‫آبادي‌با قدرت‌ ملت‌ كار را تمام‌ كردي‌ و من‌ گمان‌ مي‌كردم‌ شما به‌مراجع‌ قانوني‌ و محاكم‌ قضايي‌ مراجعه‌‬
‫مي‌كنيد كه‌ من‌ به‌ سادگي‌مي‌توانستم‌‪ 1‬جواب‌ آنها را بدهم‌ و هرگز درباره‌ اين‌ روش‌ مردمي‌نيانديشيده‌ بود‪.‬‬
‫يازده‌ ماه‌ تحص ‌‬
‫ن‬
‫مرحوم‌ والد مي‌فرمود كه‌ اسالم‌ از ناحيه‌ اين‌ دولت‌ در خطر است‌‪ .‬ايشان‌در ابتدا تالش‌ خود را در متحد‬
‫كردن‌ علماء به‌ كار گرفته‌ و در هيئت‌ها به‌افشاگري‌ دولت‌ و بيداري‌‪ 1‬مردم‌ پرداختند‪ .‬ادامه‌ مبارزات‌ ايشان‌‬
‫منتهي‌ به‌تحصن‌ در حرم‌ حضرت‌ عبدالعظيم‌ عليه‌ السالم‌ گرديده‌ و يازده‌ ماه‌ به‌عنوان‌ اعتراض‌ به‌ دولت‌ در‬
‫آنجا متحصن‌ بودند‪ .‬در آخر‪ ،‬به‌ اصرار آيت‌هللا‌ مدرس‌ و مرحوم‌ حاج‌ شيخ‌ عبدالنبي‌ و جمعي‌ از علما‬
‫ومؤمنين‌ (درسال‌ ‪ )1306‬به‌ تهران‌ بازگشتند)‬
‫تا خون‌ در بدن‌ داريم‌‬
‫ي از بزرگان‌‬ ‫در ايامي‌ كه‌ والد محترم‌ در زاويه‌ حضرت‌ عبدالعظيم‌ (ع‌) متحصن‌ بودنددر پاسخ‌ به‌ سؤال‌ يك ‌‬
‫نجف‌ كه‌ از ايشان‌ در مورد علت‌ تحصن‌سؤال‌ نموده‌ بود فرموده‌ بودند‪1:‬‬
‫ما وارث‌ ديني‌ هستيم‌ كه‌ از زمان‌ رسول‌ اكرم‌ (ص‌) تا كنون‌ گذشته‌ ازشهادت‌‪ 1‬ائمه‌ اطهار‪( 1‬ع‌) و اصحاب‌ و‬
‫يارانش‌ ‪ ،‬هزاران‌ شهيد از علماء وبزرگان‌ در به‌ ثمر رساندن‌ آن‌ نقش‌ داشته‌اند و اكنون‌ ما هستيم‌ كه‌ ثمره‌‬
‫آن‌همه‌ فداكاري‌‪ 1‬و جان‌ نثاري‌‪ 1‬را در اختيار داريم‌‪ .‬لذا وظيفه‌ است‌ تا جان‌ دربدن‌ داريم‌ در حفظ‌ آن‌ بكوشيم‌‪ 1‬و‬
‫اين‌ هديه‌ گرانبهاي‌ الهي‌ را كه‌ با خون‌بسياري‌‪ 1‬از شهدا آبياري‌ شده‌‪ ،‬محافظتش‌‪ 1‬كنيم‌ و اينكه‌ مي‌بينيم‌‬
‫اين‌امانت‌ الهي‌ در معرض‌ دستبرد و نابودي‌ اين‌ حكومت‌ جبار است‌ با همه‌وجود بايستي‌‪ 1‬در نگه‌ داري‌ آن‌‬
‫تالش‌ نماييم‌ و از تجاوز‪ 1‬به‌ حدود آن‌ممانعت‌ نماييم‌‪ .‬چون‌ معتقديم‌ كه‌ خون‌ ما رنگين‌تر از خون‌‬
‫گذشتگان‌نيست‌‪.‬‬
‫فتواي‌ حكيمانه‌‬
‫در زمان‌ آيت‌ هللا‌ شاه‌ آبادي‌ استفاده‌ از بي‌ سيم‌ و راديو در تهران‌ تازه‌رايج‌ شده‌ بود‪ ،‬ولي‌ چون‌ وسايل‌‬
‫ارتباط‌ جمعي‌ به‌ دست‌ حكومت‌ظالمانه‌ رضاخان‌ اداره‌ مي‌شد بيشتر برنامه‌هاي‌ آن‌ مبتذل‌ و ضد‬
‫اسالمي‌ومروج‌ فرهنگ‌ غرب‌ بود‪ .‬اين‌ امر موجب‌ شد كه‌ عده‌اي‌ از علما ءمعتقدبه‌ حرمت‌ تمام‌ برنامه‌هاي‌‬
‫آن‌ شوند‪ 1‬و به‌ حرمت‌ استفاده‌ از آن‌ فتوادهند‪.‬‬
‫در اين‌ حال‌ عده‌اي‌ از مردم‌ نزد آيت‌ هللا‌ شاه‌ آبادي‌ رفته‌‪ ،‬از ايشان‌ درباره‌جواز استفاده‌ از اين‌ وسايل‌ سؤال‌‬
‫كردند ايشان‌ ضمن‌ اظهار تأسف‌ از اين‌كه‌ اين‌ وسيله‌ تبليغ‌ خوب‌ در دست‌ مسلمانان‌ نيست‌ فرمودند‪:‬‬
‫((راديو همچون‌ زبان‌ گويايي‌‪ 1‬است‌ كه‌ هم‌ مي‌تواند به‌ دانش‌ و فرهك‌خدمت‌ كند‪ ،‬هم‌ مي‌تواند‪ 1‬گفتارهاي‌‪1‬‬
‫ناصواب‌ بگويد‪ .‬بنابراين‌ خريد ونگهداري‌‪ 1‬آن‌ براي‌ استفاده‌ از برنامه‌هاي‌ مفيد‪ ،‬مانعي‌ ندارد‪}.‬‬
‫نيز در دوراني‌‪ 1‬كه‌ بلندگو تازه‌ رواج‌ يافته‌ بود وتعدادي‌‪ 1‬از علماء استفاده‌ ازآن‌ را مجاز مي‌دانستند‪ ،‬ايشان‌‬
‫در پاسخ‌ عده‌اي‌ از مردم‌ كه‌ از ايشان‌پرسيدند آيا اجازه‌ مي‌دهيد بلندگويي‌‪ 1‬خريده‌ و در مسجد نصب‌ كنيم‬
‫‌‪،‬جواب‌ دادند اين‌ چه‌ سؤالي‌ است‌؟! حتماآن‌ را تهيه‌ كنيد كه‌ تا من‌زنده‌ام‌‪،‬حجت‌ بر مردم‌‪ 1‬تمام‌ شود كه‌ اين‌‬
‫وسيله‌ گناه‌ ندارد و نگهداري‌ آن‌و نيز استفاده‌ از آن‌ در موارد صحيح‌ نه‌ تنها زياني‌ ندارد بلكه‌ الزم‌است‌‪.‬ص‬
‫‪‌40‬‬
‫شاگردان‌ استاد‬
‫عالوه‌ بر شخصيت‌ واالي‌ امام‌ خميني‌ قدس‌ سره‌‪ ،‬شخصيت‌ هاي‌ زيرنيز‪ 1‬از محضر والد بزرگوار استفاده‌‬
‫كرده‌اند‪.‬‬
‫‪ -1‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌العظمي‌ شهاب‌ الدين‌ نجفي‌ مرعشي‌ قدس‌ سره‌‬
‫‪-2‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ آخوندمال علي‌ همداني‌ (ره‌)‬
‫‪ -3‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ حاج‌ سيد موسي‌ مازندراني‌ (ره‌)‬
‫‪-4‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ حاج‌ شيخ‌ شهاب‌ الدين‌ ماليري‌‬
‫‪ -5‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ حاج‌ شيخ‌ محمد ثقفي‌ تهران‌(ره‌)‬
‫‪ -6‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ حاج‌ شيخ‌ راضي‌ (ره‌)‬
‫‪ -7‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ حاج‌ ميرزا حسن‌ يزدي‌‪( 1‬ره‌)‬
‫‪ -8‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ حاج‌ ميرزا خليل‌ كمره‌اي‌(ره‌)‬
‫‪ -9‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ حاج‌ مير سيد حسن‌ احمدي‌ (ره‌)‬
‫‪ -10‬مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ ميرزا هاشم‌ الريجاني‌‪( 1‬آملي‌)‬
‫‪ -11‬حضرت‌ آيت‌ هللا‌ آقاي‌ حاج‌ سيد علي‌ بهشتي‌‬
‫ص‌ ‪45‬‬
‫اين‌ خبيث‌‪،‬اسالم‌ را از بين‌ برد‬
‫(مرحوم‌ والد در دوران‌ تحصن‌ خود در حرم‌ حضرت‌ عبد العظيم‌ (ع‌)يك‌ دهه‌ عاشورا منبر رفتند‪ 1‬و يك‌‬
‫موضوع‌‪ 1‬را هر شب‌ ‪ 3‬نوبت‌ (اول‌ منبر‪،‬وسط‌ منبر‪ ،‬آخر منبر) بيان‌ فرمودند‪ .‬در شب‌ دهم‌ در آخرين‌‬
‫منبرفرمودند‪1:‬‬
‫((خدايا! تو شاهد و گواه‌ باش‌ كه‌ اين‌ مرتبه‌ كه‌ اين‌ جمله‌ بگويم‌‪ ،‬در اين‌ده‌ شب‌ سي‌ مرتبه‌ تكرار كرده‌ام‌ و‬
‫اتمام‌ حجت‌ نموده‌ام‌ وبراي‌علماءنجف‌‪ 1‬واصفهان‌ و مشهد و تمام‌ نقاطي‌ كه‌ مي‌دانستم‌ وتوانستم‌ هم‌ نامه‌‬
‫نوشته‌ام‌ و امشب‌ هم‌ براي‌ آخرين‌ مرتبه‌ در اين‌ مجلس‌مي‌گويد‪ 1‬و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ رضا خان‌ دست‌ نشانده‌‬
‫انگليس‌است‌‪.‬وهدفش‌‪ ،‬اعدام‌ قرآن‌ و اسالم‌ است‌ و اگر با من‌ روحاني‌ مبارزه‌مي‌كند‪ ،‬نه‌ به‌ خاطر خود من‌‬
‫است‌‪ .‬بلكه‌ به‌ علل‌ آن‌ است‌ كه‌ من‌ مبلغ‌قرآنم‌‪ 1‬لذا اين‌ به‌ دنيا اعالم‌ مي‌كنم‌ كه‌ اگر حركت‌ نكنيد‪ ،‬اين‌ خبيث‌‬
‫اسالم‌را از بين‌ مي‌برد‪1.‬‬
‫مالئكه‌ مبهوت‌ مي‌شوند‬
‫مرحوم‌ والد مي‌فرمودند‪1:‬‬
‫ب مي‌شود‪،‬‬ ‫((سه‌ آيه‌ آخر سوره‌ مباركه‌ حشر را تالوت‌ كنيد تا ملكه‌ شما شود و اولين‌اثري‌‪ 1‬كه‌ از آن‌ مترت ‌‬
‫پس‌ از مرگ‌ و شب‌ اول‌ قبر است‌‪ .‬وقتي‌ كه‌ملكين‌ از طرف‌ پروردگار براي‌ سوال‌ و جواب‌ مي‌آيند در‬
‫ك‌)) بگويي‌‪:‬‬ ‫جواب‌ ((من‌رب ّ‬
‫هو هللا‌ الذي‌ ال اله‌ اال هو‪ .‬عالم‌ الغيب‌ و الشهاده‌ هو الرحمن‌ الرحيم‌‪ .‬هوهللا‌ الذي‌ ال هللا‌ اال هو الملك‌ القدوس‌‬
‫السالم‌ المومن‌ المهيمن‌ العزيزالجبار المتكبر سبحان‌ هللا‌ عما يشركون‌‪ .‬هو هللا‌ الخالق‌ الباري‌ المصور‪1‬‬
‫له‌االسماء الحسني‌ يسبح‌ له‌ مافي‌ السموات‌ و االرض‌ و هو العزيز‪ 1‬الحكيم‌‪.‬‬
‫وقتي‌ اين‌ طور پاسخ‌ بگويي‌‪ ،‬مالئكه‌ الهي‌ مبهوت‌ و متحير‪ 1‬مي‌شوند‪.‬چون‌‪ 1‬اين‌ مع ّرف‌ حق‌ است‌ به‌ زبان‌ حق‌‬
‫نه‌ معرفي‌ حق‌ به‌ زبان‌ حق‌‪{ .‬عارف کامل ص‪}‌54‬‬
‫آيت‌ هللا‌ العظمي‌ محمد علي‌ شاه‌ آبادي‌‬
‫لطيف‌ترين‌ روح‌‬
‫روزي‌ به‌ همراه‌ روسا‪ 1‬و زعماي‌ دوست‌‪ ،‬خدمت‌ امام‌ (ره‌) رسيديم‌‪ .‬آقاي‌هاشمي‌ رفسنجاني‌ از امام‌ (ره‌)‬
‫سؤال‌ كردند كه‌ شما مرحوم‌‪ 1‬آيت‌ هللا‌ شاه‌آبادي‌ را چگونه‌ ديديد؟ امام‌ (ره‌) فرمودند‪ :‬من‌ در عمر خود‬
‫روحي‌لطيف‌تر‪ 1‬از روح‌ مرحوم‌‪ 1‬شاه‌ آبادي‌ نديدم‌‪)).‬‬
‫سپس‌ حضرت‌ امام‌ (ره‌) ادامه‌ دادند كه‌ ايشان‌ صرف‌ نظر از جنبه‌فقاهت‌‪ ،‬فلسفه‌‪ ،‬عرفان‌ كه‌ كم‌ نظير بودند‬
‫در سياست‌ نيز كم‌ نظيربودند‪)).‬‬
‫هر وقت‌ شاه‌‪ ،‬گبر شد‬
‫در زمان‌ رضاخان‌‪ ،‬زماني‌‪ 1‬قصد كردند نماز جماعت‌ مساجد را تعطيل‌كنند‪ .‬در مسجد جامع‌ كه‌ ائمه‌ جماعت‌‬
‫متعددي‌ داشت‌‪ ،‬هريك‌ از آنها به‌دليلي‌ نيامدند‪ ،‬يكي‌ به‌ مسافرت‌ رفت‌‪ ،‬ديگري‌‪ 1‬به‌ اصطالح‌ مريض‌ شد‪!.‬اما‬
‫آيت‌ هللا‌ شاه‌ آبادي‌ براي‌ نماز عازم‌ مسجد شدند‪.‬‬
‫آن‌ روز‪ 1‬عوض‌ مردم‌ نمازگزار‪ ،‬عده‌اي‌ قزاق‌ در مسجد مستقر شده‌ بودند‪،‬در راه‌ مسجد‪ ،‬يكي‌ از مريدهاي‌‪1‬‬
‫آقا به‌ ايشان‌ مي‌گويد‪ 1:‬در مسجد قزاق‌هاريخته‌اند‪ ،‬آقا مي‌فرمايند‪ :‬خب‌‪ ،‬قزاق‌ ريخته‌ باشد! و وارد‬
‫مسجدمي‌شوند‪.‬‬
‫يكي‌ از افراد دولتي‌ با لباس‌ شخصي‌ جلو مي‌آيد و به‌ آقا مي‌گويد‪ :‬آقامگر‪ 1‬نمي‌دانيد نماز تعطيل‌ است‌؟ آقا در‬
‫حالي‌ كه‌ حتي‌ سرشان‌ را بلندنكرده‌ بودند كه‌ او را نگاه‌ كنند به‌ او فرمود‪ 1:‬برو بگو گنده‌تر از تو بياد!گفت‌‪:‬‬
‫من‌ بزرگتر هستم‌‪.‬‬
‫آقا فرمود‪ :‬اگر با تو حرف‌ بزنم‌‪ ،‬بعدا كس‌ ديگري‌‪ 1‬نيست‌ كه‌ اعتراض‌ كند؟گفت‌‪ :‬خير‬
‫فرمودند‪ :‬اينجا كجاست‌؟‬
‫گفت‌‪ :‬تهران‌‬
‫فرمود‪ 1:‬نه‌ اينجا كه‌ ايستاده‌اي‌ و با تو صحبت‌ مي‌كنم‌ كجاست‌؟‬
‫گفت‌‪ :‬مسجد‬
‫فرمودند‪ :‬من‌ كي‌ هستم‌!‬
‫گفت‌‪ :‬پيشنماز‬
‫فرمودند‪ :‬مملكت‌‪ ،‬چه‌ مملكتي‌ است‌؟‬
‫گفت‌‪ :‬ايران‌‬
‫فرمودند‪ :‬ايراني‌‪ ،‬دينش‌ چيست‌؟‬
‫گفت‌‪ :‬اسالم‌‬
‫فرمودند‪ :‬شاه‌ چه‌ ديني‌ دارد!‬
‫چون‌ نمي‌توانست‌‪ 1‬بگويد مخالف‌ قرآن‌ و نماز و اسالم‌ است‌ گفت‌‪ :‬شاه‌مسلمان‌ است‌‪.‬‬
‫ايشان‌ فرمودند‪ :‬هروقت‌ شاه‌ گبر شد و اعالم‌ كرد كه‌ من‌ كافرم‌ و يا يهودي‌و‪ 1‬نصراني‌ هستم‌ و باالي‌ سر اي ‌‬
‫ن‬
‫مسجد ناقوس‌ زدند من‌ كه‌ پيشنمازمسلمانان‌ هستم‌‪ ،‬مي‌روم‌ و در مسجد مسلمانان‌ نماز مي‌خوانم‌‪ 1.‬ولي‌مادامي‌‬
‫كه‌ اين‌ جا ناقوس‌ نزدند و شاه‌ هم‌ اعالم‌ گبريت‌ و كفر نكرده‌‪ ،‬من‌پيشنماز مسلمانان‌ بايد اين‌ جا نماز بخوانم‌‪.‬‬
‫پس‌ از اين‌ گفت‌ و گو‪ ،‬وارد شبستان‌ شدند و با اينكه‌ كسي‌ براي‌ نماز درمسجد‪ 1‬نبود‪ ،‬داخل‌ محراب‌ به‌ نماز‬
‫ايستادند‪ .‬يكي‌ از نمازگزاران‌ كه‌ايشان‌ را ديده‌ بود ‪ ،‬در مسجد فرياد (الصلوه‌) را بلند كرد‪ .‬مردم‌ هم‌‬
‫كه‌نمازگزار بودند‪ 1‬با وضع‌ وجود آمده‌‪ ،‬مشتاق‌تر‪ 1‬شده‌ بودند و به‌ مسجدهجوم‌ آوردند‪ 1‬و بساط‌‪ 1‬شاه‌ و قزاق‌ها‪1‬‬
‫به‌ هم‌ خورد‪.‬‬
‫ص‪‌57‬‬
‫دعاي‌ كميل‌‬
‫از خاطره‌هاي‌ خوبي‌‪ 1‬كه‌ دارم‌‪ ،‬دعاي‌ كميل‌ شبهاي‌ جمعه‌ مرحوم‌ شاه‌آبادي‌ بود كه‌ واقعا برنامه‌ فوق‌ العاده‌اي‌‬
‫بود‪ .‬هرهفته‌ شبهاي‌ جمعه‌حدود ‪ 2‬ساعت‌ به‌ اذان‌ صبح‌ مانده‌ به‌ مسجد تشريف‌‪ 1‬مي‌آورند‪ 1‬و بعد ازاينكه‌ يك‌‬
‫قليان‌ مي‌كشيدند‪ ،‬مراسم‌ دعاي‌ كميل‌ را شروع‌‪ 1‬مي‌كردند و درحالي‌ كه‌ تمام‌ چراغهاي‌ مسجد خاموش‌ بود‪،‬‬
‫دعاي‌ كميل‌ را از حفظ‌مي‌خواندند‪ 1‬و من‌ به‌ خاطر دارم‌ كه‌ يك‌ دفعه‌ براي‌ اينكه‌ در اين‌ مراسم‌شركت‌‪ 1‬كنم‌‪،‬‬
‫شب‌ را در همان‌ شبستان‌ مسجد جامع‌ با چند تن‌ از دوستان‌خوابيديم‌‪ 1‬و دو ساعت‌ به‌ اذان‌صبح‌ بيدار شديم‌‪.‬‬
‫زمستان‌ بسيار سردي‌هم‌‪ 1‬بود و برف‌ سنگيني‌ هم‌ آمده‌ بود وضو‪ 1‬گرفتيم‌‪ 1‬و در برنامه‌ دعاي‌كميل‌ شركت‌‬
‫كرديم‌‪.‬‬
‫خوب‌ به‌ خاطرم‌ هست‌ وقتي‌ ايشان‌ در اواخر اين‌ دعا‪ ،‬آيات‌ عذاب‌ رامي‌خواندند‪ ،‬تمام‌ مردم‌ با صداي‌ بلند‬
‫گريه‌ مي‌كردند‪ 1‬و ضجه‌ مي‌زدند وصداي‌‪ 1‬آنها تا ((چهارسوبزرگ‌)) مي‌آمد‪ .‬ص‪‌96‬‬
‫اينجا وزارت‌ فرهنگ‌ است‌‬
‫يكبار من‌ به‌ خاطر دارم‌ كه‌ در روز تاسوعا يا عاشورا مأمورين‌‪ 1‬رضاخان‌ به‌مسجد جامع‌ آمدند كه‌ كه‌ مانع‌‬
‫برگزاري‌‪ 1‬مراسم‌ عزاداري‌ شوند ومي‌گفتند‪ 1‬بايد از وزارت‌ فرهنگ‌ اجازه‌ بگيريد‪.‬‬
‫در اين‌ حال‌ آيت‌ هللا‌ شاه‌ آبادي‌‪ ،‬خطاب‌ به‌ آقاي‌ سيد علي‌ اصغر آل‌احمد كه‌ صداي‌ خيلي‌ خوبي‌ هم‌ داشت‌‪،‬‬
‫فرمودند كه‌ ((زيارت‌ عاشورارا بخوان‌!‬
‫مرحوم‌ آل‌ احمد هم‌ شروع‌‪ 1‬به‌ خواندن‌ زيارت‌ عاشورا كرد و در اثر آن‌صداي‌ گريه‌ و ضجه‌ عزاداري‌‬
‫مردم‌ در تمام‌ بازار‪ 1‬بلند شد‪ .‬بعد هم‌ آيت‌هللا‌ شاه‌ آبادي‌ خطاب‌ به‌ مأمورين‌ رضا خان‌ گفتند به‌ آن‌ مرد‬
‫قلدرچاروادار‪ 1‬بگو كه‌ مانع‌ عزاداري‌ مردم‌ نشود و به‌ وزير‪ 1‬فرهنگ‌ هم‌ بگويدكه‌ در وزارت‌‪ 1‬فرهنگش‌ را‬
‫ببندد‪ .‬اينجا وزارت‌‪ 1‬فرهنگ‌ ماست‌‪)).‬‬
‫ص‪‌97‬‬
‫پنج‌ دستورالعمل‌ اخالقي‌ واجتماعي‌ مرحوم‌ آيت‌ هللا‌ العظمي‌ميرزا محمد علي‌ شاه‌ آبادي‌ (ره‌)‬
‫بسم‌ هللا‌ الرحمن‌ الرحيم‌‬
‫يدهللا‌ فوق‌ ايديهم‌‬ ‫االسالم‌ يعلووال يُعلي‌ عليه‌‬
‫قال‌ هللا‌ تعالي‌ قل‌ انما اعظكم‌ بواحده‌ ان‌ تقوموا مثني‌ و فرادي‌‪1‬‬
‫و اعتصوا حبل‌ هللا‌ جميعا و ال تفرقوا‬
‫و ضربت‌ عليهم‌ الذلة‌ اينما ثقفوا ال بحبل‌ من‌ هللا‌ و حبل‌ من‌ الناس‌‬
‫مراد از قيام‌ هّلِل‌‪ ،‬مجاهده‌ با نفس‌ مي‌باشدو‪ 1‬آن‌ محتاج‌ است‌ به‌ پنج‌ چيز‪.‬‬
‫اول‌ اعتصام‌ بحبل‌ هللا‌ كه‌ حاصل‌ نشود مگر باعتصام‌ بحبل‌ من‌ الناس‌ وآن‌ معاهده‌ با نائب‌ امام‌ عليه‌ السالم‌‬
‫است‌ برترك‌ معصيت‌ وبمنزله‌ زره‌ولباس‌ مجاهدين‌ في‌ سبيل‌ هللا‌ است‌‪.‬‬
‫دوم‌ سپر دوام‌ وضو كه‌ الوضوء جنته‌‬
‫هّلل‬
‫سوم‌ چون‌ شيطان‌ نفس‌ حيله‌ كند او را رجم‌ نمايد بخواند اعوذ با ‌ من‌الشيطان‌ الرجيم‌‪.‬‬
‫و هرگاه‌ سگ‌ نفس‌ هجوم‌ آورد‪ 1‬او را به‌ حربة‌ خواندن‌‬
‫و كلبهم‌ باسط‌ ذراعيه‌ بالوصيد‪ 1‬خاكسارش‌ كند‪.‬‬
‫چهارم‌ آنكه‌ الاقل‌ يكنفر را هدايت‌ كند براي‌ معاهده‌ مذكور‪.‬‬
‫پنجم‌ آنكه‌ الاقل‌ هفته‌اي‌ يكروز براي‌ جماعت‌ حاضر‪ 1‬شود‬
‫والسالم‌ علي‌ من‌ التبع‌ الهدي‌‬
‫اال حقر العباد محمد علي‌ بن‌ محمد جواد اصفهاني‌‬
‫ص‪‌238‬‬
‫جشن‌ تولد رضا خان‌‬
‫ايشان‌ به‌ تمام‌ معنا مبارز‪ 1‬بود و براي‌ خدا هم‌ مبارزه‌ مي‌كرد‪ 1.‬يادم‌ هست‌براي‌ رضاخان‌ در‪24‬اسفند‪ ،‬جشن‌‬
‫تولد مي‌گرفتند‪ 1.‬ايشان‌ فرمودند‪((:‬نمي‌دانم‌‪ 1‬اين‌ در كدام‌ طويله‌ به‌ دنيا آمده‌ كه‌ برايش‌ تاريخ‌ تولدگذاشته‌اند؟‪ 1‬در‬
‫طويله‌ كه‌ كس‌ تاريخ‌ نمي‌گذارند!ص‪‌87‬‬
‫******‬
‫خوابي‌ كه‌ تعبير شد!‬
‫من‌(فرزند‪ 1‬شاه‌ آبادي‌بزرگ‌) من‌ از ايامي‌ كه‌ در نجف‌ در خدمت‌ امام‌بودم‌‪،‬خاطرة‌ جالي‌ دارم‌‪.‬قبل‌‪ 1‬از تشريف‌‪1‬‬
‫ي‪ 1‬امام‌ به‌ نجف‌‪،‬شبي‌خواب‌‪ 1‬ديدم‌ كه‌ در ايران‌ آشوب‌ وجنگ‌ است‌‪.‬بخصوص‌ در خوزستان‌‪.‬‬ ‫فرمائ ‌‬
‫سرتمامي‌‪ 1‬نخلهاي‌ خرما يا قطع‌ شده‌ بود ويا سوخته‌ بود‪.‬در‪ 1‬اين‌ جنگ‌يكي‌ از نزديكانم‌ شهيد شده‌ بود‪-.‬كه‌‬
‫البته‌ برادرم‌ حاج‌ آقا مهدي‌ درجنگ‌ شهيد شد‪-.‬جنگ‌ كه‌ خيلي‌ طوالني‌ شده‌ بود با پيروزي‌‪ 1‬ايران‌ تمام‌شد‪.‬در‬
‫تمام‌ مدت‌ جنگ‌ من‌ چنين‌ تصور مي‌كردم‌‪ 1‬كه‌ جنگ‌ ميان‌ حضرت‌سيد الشهداء(ع‌) ودشمنانش‌‪ 1‬است‌‪.‬وقتي‌‬
‫جنگ‌ تمام‌ شد‪،‬پرسيدم‌‪:‬آقاامام‌‪ 1‬حسين‌(ع‌)كجاهستند؟‪ 1‬طبقه‌ باالي‌ ساختماني‌ را بمن‌ نشان‌ دادند كه‌دواطاق‌‬
‫داشت‌‪.‬يكي‌ در سمت‌ راست‌ ويكي‌‪ 1‬در سمت‌ چپ‌ بود‪.‬من‌ به‌آنجا رتم‌ وخدمت‌ حضرت‌ سيد الشهداء(ع‌)مشرف‌‬
‫شدم‌ وعرض‌ ادب‌كردم‌‪.‬درهمين‌ حين‌ از خواب‌ بيدارشدم‌‪1.‬‬
‫پس‌ از تشريف‌‪ 1‬فرمائي‌‪ 1‬امام‌ ب ‌ه نجف‌ اين‌ خواب‌ را براي‌ ايشان‌ تعريف‌كردم‌‪.‬ايشان‌ تبسمي‌ كرده‌ فرمودند‪1:‬اين‌‬
‫جريانها واقع‌ خواهدشد‪.‬پرسيدم‌‪:‬چطور‪ 1‬آقا؟فرمود‪:‬باالخره‌ معلوم‌ مي‌شود اين‌بساط‌!من‌ دوباره‌ اصرار كردم‌‪1‬‬
‫وسرانجام‌‪ 1‬ايشان‌ فرمودند‪:‬من‌ يك‌نكته‌ بتو بگويم‌ ولي‌ بايد تا زماني‌ كه‌ زنده‌ هستم‌ جائي‌نگوئي‌!زمانيكه‌ در‬
‫قم‌ خدمت‌ مرحوم‌ والدت‌ بودم‌‪،‬بسياربايشان‌ عالقه‌ داشتم‌ بطوريكه‌ تقريبا نزديكترين‌ فردبايشان‌ بودم‬
‫‌‪.‬وايشان‌ هم‌ مرانامحرم‌ نسبت‌ به‌ اسرارنمي‌دانستند‪.‬روزي‌ براي‌ من‌ مسير حركت‌ وكار را بيان‌كردند‪.‬حاال‬
‫البته‌ زود است‌‪.‬وتا ان‌ زمان‌ كه‌ اين‌ مسيرشروع‌ شود‪،‬زود است‌‪.‬ا ّما مي‌رسد‪(.‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌3‬ص‪‌261‬‬

‫بعضي‌ از ويژگيهاي‌ اخالقي‌ امام‬


‫عبادت‌ و بندگ ‌‬
‫ي‬
‫در ارتباط‌‪ 1‬با تهجد امام‌ خاطره‌اي‌ به‌ يادم‌ آمده‌ است‌ كه‌ براي‌ شناساندن‌گوشه‌اي‌‪ 1‬كوچك‌ از زواياي‌‪ 1‬شخصيتي‌‬
‫آن‌ حضرت‌ گفتنش‌ بد نيست‌‪.‬‬
‫حضرت‌ امام‌ (ره‌) بعضي‌‪ 1‬از شبها از منزل‌ خارج‌ و در باغي‌ كه‌ در نزديكي‌منزلشان‌ بود‪ ،‬به‌ نماز مشغول‌‬
‫مي‌شدند‪ .‬يك‌ شب‌‪ ،‬نزديك‌‪ 1‬اذان‌ صبح‌ بودكه‌ من‌ از آنجا كه‌ محل‌ عبورم‌ بود‪ ،‬رد مي‌شدم‌‪ 1.‬شنيدم‌ يك‌ نفر گريه‌‬
‫و ناله‌مي‌كند‪ .‬رفتم‌‪ 1‬تا به‌ كنار ديوار رسيدم‌‪ .‬ديدم‌ آقايي‌‪ 1‬سر به‌ سجده‌ گذاشته‌وبا خداي‌ خود راز ونياز مي‌كمند‪1‬‬
‫ودرهمان‌ حال‌‪،‬اشك‌ پهناي‌ صورتش‌را پوشانده‌است‌‪ 1.‬خجالت‌ كشيدم‌ كه‌ جلوتر بروم‌‪ .‬آمدم‌ كنار باغ‌ ايستادم‌تا‬
‫هنگام‌ رفتن‌ آن‌ آقا‪ ،‬او را ببينم‌ و بفهمم‌ كه‌ كيست‌‪ .‬وقتي‌‪ 1‬كه‌ باالخره‌ نمازآن‌ مرد تمام‌ شد و از جا برخاست‌ و‬
‫رفت‌‪ .‬خوب‌ نگاهش‌ كردم‌‪ 1‬ديدم‌ كه‌حضرت‌ امام‌ (س‌) است‌‪( ).‬پا به‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪ ‌4‬ص‪)‌152‬‬
‫امام‌ هر روز (در ماه‌ رمضان‌) ده‌ جزء قرآن‌ مي‌خواند‪ 1.‬يعني‌ در هر سه‌روز‪ ،‬يك‌ دور قرآن‌ مي‌خواندند‪ 1.‬در‬
‫ماه‌ رمضان‌ برادران‌ خوشحال‌‪ 1‬بودندكه‌ دو دور‪ ،‬قرآن‌ خوانده‌اند‪ ،‬ولي‌ بعد مي‌فهميدند‪ 1‬كه‌ امام‌ ده‌ يا‬
‫يازده‌دور‪ ،‬قرآن‌ خوانده‌اند‪.‬‬
‫احمد آقا مي‌گفت‌‪ :‬شب‌ رمضاني‌‪ ،‬من‌ روي‌ پشت‌ بام‌ خوابيده‌ بودم‌‪.‬خانه‌ ايشان‌ يك‌ خانه‌ كوچك‌ چهل‌ و پنج‌‬
‫متري‌ بود‪ .‬بلند شدم‌ و ديدم‌ كه‌صدا مي‌آيد و بعد متوجه‌ شدم‌ كه‌ آقاست‌ كه‌ در تاريكي‌‪ 1‬در حال‌ نمازخواندن‌‬
‫است‌ و دستهايش‌‪ 1‬را به‌ طرف‌ آسمان‌ دراز كرده‌ و گريه‌ مي‌كند‪1.‬‬
‫برنامه‌ عبادت‌ ايشان‌ در ماه‌ رمضان‌ اين‌ بود كه‌ شب‌ تا صبح‌ نماز و دعامي‌خواندند و بعد از نماز صبح‌ و‬
‫مقداري‌ استراحت‌‪ ،‬صبح‌ زود براي‌كارهايشان‌ آماده‌ بودند‪( .‬پا به‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌4‬ص‪)‌261‬‬
‫ايشان‌ تا وقتيكه‌ در قم‌ بودند بطور‪ 1‬مرتب‌ پس‌ از درس‌ صبح‌‪،‬وگاهي‌‪ 1‬پس‌از درس‌ عصر به‌ حر ‌م مطهر‬
‫حضرت‌ معصومه‌(س‌) وهنگاميكه‌ در نجف‌اشرف‌ بودند‪،‬هرشب‌ به‌ حرم‌ مطهر حضرت‌ اميرالمؤمنين‌(ع‌)‬
‫مشرف‌مي‌شدند‪ 1‬وزيارت‌ جامعه‌ وامين‌ هّللا‌ را مي‌خواندند‪.‬‬
‫هر روز‪ 1‬مقيد بودند كه‌ حتما چند صفحه‌ قرآن‌ حدود يك‌ جزء يا بيشتربخوانند‪(.‬پا به‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌2‬ص‪)‌171‬‬
‫آية‌ هللا‌ خوانساري‌‪ 1‬نقل‌ مي‌كردند كه‌‪:‬المكام‌ در مدرسه‌ دارالشفاء حجره‌داشتند وشبها براي‌ نماز شب‌ چون‌ آب‌‬
‫ض دارالشفاء خوب‌ نبود به‌فيضيه‌ مي‌آمدند ويخ‌ حوض‌ را مي‌شكستند ووضوء مي‌گرفتند‬ ‫حو ‌‬
‫ونمازمي‌خواندند‪.‬گويا در وديوار‪ 1‬فيضيه‌ با اين‌ سيد چهل‌ ساله‌ همذكروهمصدا مي‌شد‪(.‬پا به‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‬
‫‪‌3‬ص‪)‌281‬‬
‫زهد و بي‌رغبتي‌ به‌ دنيا‬
‫در نجف‌ اشرف‌ روزهاي‌ اول‌ براي‌ تهيه‌ غذا‪ ،‬يك‌ دوبار‪ 1‬از امام‌ پرسيدم‌كه‌ ((ناهار چه‌ مي‌خوري‌؟)) و يا‬
‫((شام‌ چه‌ ميل‌ مي‌كنيد؟)) و امام‌ هم‌چيزي‌‪ 1‬مي‌گفتند‪ .‬ظاهرا بار سوم‌‪ 1‬بود كه‌ امام‌ با قاطعيت‌‬
‫هميشگي‌فرمودند‪:‬‬
‫از اين‌ به‌ بعد ديگر راجع‌ به‌ غذا و شام‌ و ناهار از من‌ چيزي‌ نپرسيد‪ 1‬وهرچه‌ خواستيد‪ 1‬درست‌ كنيد‪ .‬من‌ هم‌‬
‫مانند شما هرچه‌ بود مي‌خورم‌!‬
‫و عمال نيز تا مدتي‌ كه‌ من‌ در خدمت‌ ايشان‌ بودم‌ اين‌ شيوه‌ را در زندگي‌داشتند‪ 1‬و معموال درمورد‪ 1‬غذا و كم‌‬
‫و كيف‌ آن‌ اظهار نظر نمي‌كردند‪.‬اگرچه‌ در مورد نظافت‌ و جهات‌ بهداشت‌ آن‌ حساسيت‌ خاصي‌ داشتند‪(.‬پا‬
‫به‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪ ‌2‬ص‪)‌173‬‬
‫امام‌ در طول‌ مدتي‌ كه‌ در نجف‌ اشرف‌ بودنددر يك‌ منزل‌ استيجاري‌‪ 1‬كه‌نوساز نبود و از جهت‌ سادگي‌‪ 1‬مثل‌‬
‫منازل‌ ساير مردم‌ عادي‌ بود‪ ،‬سكونت‌داشتند‪( 1.‬سرگذشتهاي‌‪...‬ج‪‌51‬‬
‫چندي‌ پيش‌ يك‌ خانم‌ ايتاليايي‌‪ 1‬كه‌ شغل‌ او معلمي‌ و دينش‌ مسيحي‌ بودنامه‌اي‌ آكنده‌ از ابراز محبت‌ و عالقه‌ به‌‬
‫امام‌ و راه‌ او همراه‌ با يك‌ گردنبدطال براي‌ حضرت‌ امام‌ فرستاده‌ بود كه‌ ما آن‌ را خدمت‌ امام‌ داديم‌‪.‬‬
‫دو سه‌ روز‪ 1‬بعد دختربچه‌ دو يا سه‌ ساله‌اي‌ را آوردند آنجا‪ ،‬كه‌ پدرش‌ درجبهه‌ مفقود االثر شده‌ بود‪.‬‬
‫امام‌ وقتي‌‪ 1‬متوجه‌ شدند فرمودند‪ 1:‬االن‌ بياوريدش‌ داخل‌‪ .‬سپس‌ او راروي‌ زانوي‌‪ 1‬خودشان‌ نشاندند و صورت‌‬
‫مباركشان‌ را به‌ صورت‌ بچه‌چسبانيده‌ و دست‌ بر سر او گذاشتند‪ ...،‬سپس‌ همان‌ گردنبدي‌‪ 1‬كه‌ زن‌ايتاليايي‌‬
‫فرستادده‌ بود را برداشتند و با دستان‌ مباركشان‌ بر گردن‌دختربچه‌ انداختند‪( .‬سرگذشتهاي‌‪...‬ج‪‌51‬ص‪)‌67‬‬
‫چند روزي‌ كه‌ من‌ ( مسعود خميني‌ ) در نجف‌ منزل‌ امام‌ مهمان‌ بودم‌ درتمام‌‪ 1‬اين‌ مدت‌ غذاي‌ منزل‌ امام‌‬
‫آبگوشت‌ بدون‌ چربي‌ بود‪ .‬يك‌كيلوگوشت‌ مي‌گرفتند و خودشان‌ با خانواده‌ و كاركنان‌ و بيروني‌‪ 1‬واندروني‌‪1‬‬
‫همه‌ غذايي‌ را كه‌ با آن‌ پخته‌ مي‌شد‪ ،‬مي‌خوردند‪ 1.‬تحمل‌ اين‌اوضاع‌ براي‌ من‌ كه‌ يك‌ طلبه‌ جوان‌ بودم‌‪ 1‬سخت‌‬
‫بود‪ .‬روزي‌ به‌ امام‌ عرض‌كردم‌‪ 1:‬آقا! خوردن‌ اين‌ آبگوشت‌ بدون‌ چربي‌ شما براي‌ من‌ كمي‌ سخت‌است‌‪.‬‬
‫ايشان‌ فرمودند‪ :‬منزل‌ ما همين‌ است‌‪ .‬اگر پلو يا چلو مي‌خواهيد برويدمنزل‌ حاج‌ آقا مصطفي‌ بگوييد‪ 1‬برايتان‌‬
‫درست‌ كند‪.‬‬
‫منهم‌ رفتم‌ و ماجرا را به‌ حاج‌ آقا مصطفي‌‪ 1‬گفتم‌‪ .‬شب‌ به‌ منزل‌ ايشان‌ رفتم‌و‪ 1‬بعد از هفت‌ هشت‌ روز‪ 1‬توانستم‌‬
‫پلو بخورم‌‪.‬‬
‫روزي‌ شبي‌ كه‌ آقا در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ با يك‌ تخم‌ مرغ‌ و يكي‌ و دو چاي‌افطار‪ 1‬مي‌كرده‌اند‪( .‬پا به‌ پاي‌‬
‫آفتاب‌ج‪‌4‬ص‪)‌157‬‬
‫غذا و خورد و خوراك‌ ايشان‌ خيلي‌ ساده‌ بود‪ .‬ايشان‌ به‌ نان‌ و پنير و چاي‌خيلي‌ عالقه‌ داشتند‪ .‬اغلب‌ صبحها‬
‫و حتي‌ در ماه‌ رمضان‌ سحري‌‪ 1‬نان‌ وچاي‌‪ 1‬و پنير بود‪...‬‬
‫امام‌ خودشان‌ سماور را روشن‌ مي‌كردند و سحري‌ مي‌خوردند‪.‬‬
‫روش‌ امام‌ با ديگران‌ تفاوت‌ داشت‌‪ .‬روش‌ ديگران‌ اين‌ بود كه‌ هرچه‌ كسي‌به‌ آنها نزديكتر‪ 1‬بود ب ‌ه او بيشتر‬
‫توجه‌ مي‌كردند‪ 1.‬اما امام‌ به‌ هركس‌ كه‌ به‌ايشان‌ نزديكتر بود كمتر توجه‌ مي‌كردند‪ .‬حتي‌ اگر در مجلس‌‬
‫طلبه‌اي‌مي‌آمد امام‌ برايش‌ احترام‌ بيشتري‌ قائل‌ مي‌شدند‪ .‬اما اگر مثال فرزندشان‌مي‌آمد‪ 1‬يا يكي‌ از ما مي‌آمديم‌‪1‬‬
‫كه‌ خيلي‌ به‌ ايشان‌ نزديك‌ بوديم‌طوري‌نمي‌‪ 1‬كردندكه‌ ما احساس‌ كنيم‌ به‌ ايشان‌ نزديكيم‌ و در ما توقع‌ايجاد‪1‬‬
‫شود‪ .‬ايشان‌ سعي‌ مي‌كرد در ماروحيه‌ اخالص‌ ايجاد شود‪ .‬افرادي‌كه‌ سالها با امام‌ بودند محال‌ است‌ كه‌ يك‌‬
‫كلمه‌ غيبت‌ و يا حرفهاي‌مربوط‌‪ 1‬به‌ ديگران‌ از امام‌ شنيده‌ باشد‪ .‬روزي‌‪ 1‬يكي‌ از برادران‌ خدمت‌ امام‌رسيد و‬
‫مسئله‌اي‌ را مطرح‌ كرد و در صحبت‌ حرفي‌‪ 1‬از يك‌ شخصي‌‪ 1‬به‌ميان‌ آمد كه‌ ايشان‌ ناراحت‌ شدند و فرمودند‬
‫در اينجا از كسي‌ حرف‌نزنيد‪( 1.‬پا به‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌4‬ص‪)‌264‬‬
‫شجاعت‌‬
‫در ماههاي‌ نخست‌ آغاز جنگ‌ بود‪ .‬در يكي‌ از روزهاي‌‪ 1‬فراموش‌ نشدني‌ وغمبار‪ ،‬نزديكيهاي‌ ظهر بود كه‌‬
‫تلفن‌ زنگ‌ زد و من‌ (رسولي‌‪ 1‬محالتي‌)كه‌پاي‌ گوشي‌‪ 1‬بودم‌ تلفن‌ را برداشتم‌‪ 1‬و متوجه‌ شدم‌ كه‌ مهندس‌‬
‫غرضي‌است‌ كه‌ آن‌ موقع‌ استاندار‪ 1‬خوزستان‌ بود‪ .‬پس‌ از سالم‌ و تعارف‌ با دلهره‌و اضطراب‌ به‌ من‌ گفتند‬
‫فالني‌ اين‌ خبر را فورا به‌ امام‌ بدهيد و پاسخ‌ آن‌ راهم‌ بگيريد‪ 1‬و به‌ من‌ بگوييد‪ .‬خرمشهر‪ 1‬سقوط‌ كرده‌ و‬
‫آبادان‌ هم‌ در خطرسقوط‌‪ 1‬است‌ تكليف‌ چيست‌؟!‬
‫من‌ با شنيدن‌ اين‌ خبر بدون‌ عبا وعينك‌ به‌ اتاق‌ بغل‌ دفتر امام‌ كه‌ اتاق‌پذيرايي‌ امام‌(رض‌) بود رفتم‌‪ 1‬و با‬
‫توجه‌ به‌ همان‌ نظم‌ دقيق‌ زندگي‌ امام‌(ره‌) مي‌دانستم‌‪ 1‬كه‌ ايشان‌ در آن‌ زمان‌ كه‌ اذان‌ ظهر مي‌گفتند‬
‫سرسجاده‌نماز‪ 1‬و آماده‌ انجام‌ فريضه‌ ظهرند‪ 1‬با همان‌ وضع‌ خود را به‌ جلوي‌ سجاده‌نماز ايشان‌ رساندم‌‪ ،‬ديدم‌‬
‫مشغول‌ اقامه‌ نمازند‪ 1.‬مراكه‌ با آن‌ وضع‌ ديدندفرمودند‪ :‬چه‌ خبر شده‌ است‌؟‬
‫من‌ سخنان‌ آقاي‌ غرضي‌ را بازگو‪ 1‬كردم‌ و عرض‌ كردم‌‪ :‬گوشي‌ در دست‌ايشان‌ است‌ و منتظر‪ 1‬پاسخ‌ و‬
‫دستور حضرت‌ عالي‌ هستنند‪ 1.‬امام‌ (ره‌)طوري‌‪ 1‬كه‌ انگار هيچ‌ مطلب‌ غير معمول‌ نشنيده‌ بودند‪ 1‬با همان‌‬
‫آرامش‌ وطمأنينه‌ هميشگي‌ فرمودند‪1:‬‬
‫برويد به‌ ايشان‌ بگوييد‪ 1‬جنگ‌ است‌آقا! جنگ‌ است‌!‬
‫همين‌ دو جمله‌ را گفتند و به‌ دنبال‌ گفتن‌ فصول‌ بعدي‌ اقامه‌ خود رفتند‪ 1‬وسپس‌ هم‌ بدون‌ توجه‌ يه‌ اينكه‌ من‌‬
‫هنوز ايستاده‌ام‌‪ ،‬تكبيره‌ االحرام‌ گفتندو با طمأنينه‌ نماز ظهر را شروع‌ كردند‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌2‬ص‪)‌176‬‬
‫در سال‌ ‪42‬هنگاميكه‌ در بازار تهران‌ بعضي‌‪ 1‬از فقها را زدند و مردم‌ را زيرضرب‌ و شتم‌ گرفتند‪ 1‬و همه‌‬
‫قدرتهانيز از اين‌ كار دولت‌ پشتيباني‌ كردند‪.‬امام‌ فرمود‪:‬‬
‫اگر يك‌ قطره‌ از خون‌ ابي‌ عبدهللا‌ هم‌ در من‌ باشدمن‌ تا رژيم‌‪ 1‬ستمشاهي‌را‪ 1‬ساقط‌ نكنم‌ از پاي‌ نمي‌نشينم‌‪ 1‬و نه‌‬
‫ن بلكه‌ امريكا را نيز به‌ ذلت‌ وخواري‌‪ 1‬مي‌كشانم‌‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌3‬ص‪)‌296‬‬ ‫تنها آ ‌‬
‫هّللا‬
‫امام‌ در يكي‌ از صحبتهايشان‌ فرمودند‪ :‬شبي‌ كه‌ مرا مي‌بردند‪ ،‬آنهامي‌ترسيدند‪ .‬و ‌ خميني‌ نمي‌ترسيد‪( 1.‬پابه‌‬
‫پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌3‬ص‪)‌326‬‬
‫اضطراب‌ در امام‌ وجود‪ 1‬نداشت‌ وقتي‌‪ 1‬كه‌ اوضاع‌‪ 1‬در كردستان‌‪ 1‬بهم‌ خورده‌بود‪ 1‬مرحوم‌‪ 1‬رباني‌ املشي‌ از ايشان‌‬
‫پرسيده‌ بودند‪ :‬شما مضطرب‌ نشديد!فرموده‌ بودند‪ :‬من‌ هيچ‌ گاه‌ مضطرب‌ نمي‌شوم‌‪( 1.‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌3‬ص‬
‫‪)‌327‬‬
‫حضرت‌ امام‌ در روز عاشورا كه‌ مصادف‌‪ 1‬با ‪ 13‬خرداد ‪ 42‬بود در موردرئيس‌ ساواك‌‪ 1‬قم‌ سرهنگ‌ مولوي‌‬
‫فرمودند‪ :‬آن‌ مردك‌‪ ،‬كه‌ حاال اسم‌ او رانمي‌برم‌‪ ،‬آنگاه‌ كه‌ دستور دادم‌ گوش‌ او را ببرند نام‌ او را مي‌برم‌‪.‬‬
‫(سرگذشتهاي‌‪...‬ج‪‌51‬ص‪)‌59‬‬
‫حضرت‌ امام‌ (ره‌) در شجاعت‌ بي‌ نظير بودند خود ايشان‌ در اين‌ موردمي‌فرمودند‪1:‬‬
‫در سال‌ ‪ 1342‬شبي‌ كه‌ ساواك‌ مرا دستگير كرد و از قم‌ به‌ تركيه‌ فرستاد‪ 1‬وبعد از سخنراني‌ مربوط‌‪ 1‬به‌‬
‫كاپيتاالسيون‌‪ 1‬من‌ اطمينان‌ پيدا كردم‌ كه‌مي‌خواهند‪ 1‬مرا بكشند بنابراين‌ خودم‌‪ 1‬را امتحان‌ كردم‌‪ 1‬كه‌ آيا مي‌ترسم‌‬
‫يانه‌؟ و ديدم‌ كه‌ چينن‌ نيست‌ و هيچگونه‌ ترسي‌ در دل‌ من‌ راه‌ ندارد‪( .‬پابه‌پاي‌ آفتاب‌ ج‪ ‌4‬ص‪)‌208‬‬
‫وقتي‌ مسئوالن‌ سازمان‌ امنيت‌ عراق‌ نزد امام‌ آمدند و از امام‌ خواستند كه‌فعاليتهاي‌‪ 1‬سياسي‌ خويش‌ را عليه‌‬
‫ايران‌ محدود كند امام‌ خيلي‌ تند وشديد با آنها برخورد كردند كه‌ طرف‌ مقابل‌ خيلي‌ تغيير كرد و خود‬
‫راباخت‌ و از آمدن‌ خود سخت‌ پشيمان‌ شد‪ .‬امام‌ در پاسخ‌ خود گفته‌بودكه‌من‌ كارهايم‌‪ 1‬را تعطيل‌ نمي‌كنم‌‪ .‬من‌‬
‫وظيفه‌ام‌ اين‌ است‌ كه‌ مبارزه‌ راادامه‌ دهم‌ و سكوت‌ هيچ‌ مفهومي‌ ندارد‪ .‬خميني‌ خميني‌ است‌‪ ،‬هرجاكه‌ برود‪1.‬‬
‫من‌ هركجا بروم‌‪ 1،‬همين‌ هستم‌‪ .‬چه‌ در عراق‌ باشم‌ چه‌ در جاي‌ديگر‪(.‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌4‬ص‪)‌267‬‬
‫در يكي‌ از روزهاي‌ اقامت‌ امام‌ در مدينه‌ علوي‌ سيدي‌ همراه‌ با فرد غيرمعممي‌‪ 1‬كه‌ پالتو و عرق‌ چين‌‬
‫داشت‌ آمده‌ بود‪ .‬خيلي‌ متأثر و ناراحت‌ ووحشت‌ زده‌ و با چهره‌اي‌ زرد‪ .‬من‌ (ناطق‌ نوري‌) مسئول‌ انتظامات‌‬
‫بودم‌‪.‬گفتم‌ چيست‌؟ گفتند‪ :‬كاري‌ خصوصي‌ داريم‌‪ 1‬و نگرانيمان‌ اين‌ است‌ كه‌عليه‌ امام‌ جادو‪ 1‬و سحر شده‌‪ .‬آنچه‌‬
‫ما مي‌بينيم‌‪ 1‬اين‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ايشان‌ مريض‌ شوند و مثل‌ شم ‌ع آب‌ شوند‪ .‬خالصه‌ ناراحتيم‌‪ 1‬و آمده‌ايم‌دعا‬
‫و وردي‌‪ 1‬كه‌ باطل‌ سحر است‌ به‌ امام‌ بدهيم‌!‬
‫گفتيم‌‪ :‬اين‌ حرفها چيست‌؟!‬
‫گفتند‪ :‬نه‌ ما نگرانيم‌!‬
‫مابا آن‌ عشقي‌ كه‌ ما به‌ امام‌ داشتيم‌‪ 1‬اگر يك‌در ميليون‌ هم‌ احتمال‌ خطربود‪ 1‬قلبمان‌ تكان‌ مي‌خورد‪.‬‬
‫گفتيم‌‪ :‬نكند خداي‌ نكرده‌ چيزي‌ باشد و ما سرسري‌‪ 1‬بگيريم‌‪ .‬رفتيم‌خدمت‌ امام‌ و عرض‌ كرديم‌‪ 1‬كه‌ قضيه‌ اين‌‬
‫است‌‪ .‬امام‌ لبخند زدند وفرمودند‪ :‬بگوئيد من‌ خودم‌ باطل‌ سحرم‌‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌4‬ص‪)‌279‬‬
‫شب‌ عيدي‌ بود ‪.‬رؤساي‌‪ 1‬محترم‌ سه‌ قوه‌ در منزل‌ حاج‌ احمد آقا تشكيل‌جلسه‌ داده‌ بود‪ .‬حضرت‌ امام‌ تشريف‌‬
‫آوردند‪ .‬مقداري‌ صحبت‌ شد وناگهان‌ حمله‌ هوايي‌ شروع‌‪ 1‬شد‪ .‬امام‌ با خاطري‌‪ 1‬جمع‌ خنديدندوفرمودند‪:‬‬
‫اينها آنقدر احمق‌ هستند كه‌ نمي‌دانند‪ 1‬در چنين‌ شرايطي‌ و چنين‌ شبي‌بمباران‌ كردن‌ سبب‌ دشمني‌ مردم‌‪ 1‬نسبت‌‬
‫به‌ آنان‌ مي‌شود‪1.‬‬
‫آنچه‌ در قاموس‌‪ 1‬وجود حضرت‌ امام‌ نبود ترس‌‪ ،‬دستپاچگي‌‪ 1‬و جاخوردن‌ و نظاير اينها بود‪ .‬نسبت‌ به‌ اين‌‬
‫واژه‌ها و حاالت‌ حساسيت‌داشتند‪ .‬يك‌ حرف‌ و منطق‌ اصلي‌ در برابر فشارها‪ 1‬و حوادث‌ شكننده‌داشتند‪ 1‬و آن‌‬
‫انجام‌ وظيفه‌ بود‪ .‬مي‌فرمودند‪ 1:‬در اين‌ دنيايي‌ كه‌ همه‌ قدرتهاعليه‌ ما هستند ما بايد انجام‌ وظيفه‌ را در نظر‬
‫داشته‌ باشيم‌‪(.‬پابه‌ پاي‌آفتاب‌ ج‪‌4‬ص‪)‌176‬‬
‫تدبير و حكمت‌‬
‫يكي‌ از ويژگيهاي‌‪ 1‬حضرت‌ امام‌‪ ،‬شناخت‌ افراد و شنيدن‌ مطالبي‌ است‌ كه‌اشخاص‌ مختلف‌ در خدمت‌ ايشان‌‬
‫ح مي‌كردند‪ .‬من‌ بارها ديدم‌ كه‌امام‌ خودشان‌ از تمام‌ زواياي‌ مسئله‌ يا سرگذشتي‌‪ 1‬كه‌ برايشان‌‬ ‫مطر ‌‬
‫مطرح‌مي‌كنند‪ 1‬مطلع‌ بودند‪ 1.‬عده‌اي‌ مي‌آمدند‪ 1‬خدمت‌ امام‌ و گزارش‌ مسئله‌اي‌را مي‌دادند‪ 1.‬باز نمي‌فرمودند كه‌‬
‫مطلع‌ هستم‌ يا مي‌دانستم‌ و يا تجزيه‌ وتحليل‌ كه‌ در اين‌ مورد دارم‌‪ ،‬اين‌ است‌‪ .‬به‌ اين‌ ترتيب‌‪ ،‬ايشان‌ با‬
‫شنيدن‌قضيه‌ يا مسئله‌ از افراد و گروههاي‌ متفاوت‌ ضد ونقيض‌ اين‌ گفتارها راپيش‌ خودشان‌ جمع‌ بندي‌‬
‫مي‌كردند‪ 1‬كه‌ آيا همه‌ اين‌ گفتارها يكنواخت‌است‌ يا متفاوت‌‪ .‬پس‌ از آن‌ از تفاوت‌ گفتارها برداشت‌ مي‌كردند‬
‫كه‌مسئله‌ چيست‌ و اين‌ آقايان‌ از چه‌ بعدي‌ صحبت‌ مي‌كنند‪.‬‬
‫رئيس‌ دفتر حضرت‌ امام‌ خميني‌ مدعي‌ بودند كه‌ حدود چهل‌ سال‌ درخدمت‌ امام‌ بودند‪ 1‬و معتقد بودند كه‌ آ ‌‬
‫ن‬
‫مقدار كه‌ امام‌ ما را مي‌شناختندما‪ 1‬امام‌ را نشناخته‌ايم‌‪ .‬اگرچه‌ ما ه ‌م معتقد بوديم‌‪ 1‬كه‌ امام‌ ما را از خودمان‌بهتر‬
‫مي‌شناسند‪ 1‬اما وقتي‌‪ 1‬كه‌ با ما مواجه‌ مي‌شدند‪ 1‬به‌ گونه‌اي‌ رفتارمي‌كردند كه‌ گويا اصال ماهيتمان‌ را‬
‫نمي‌شناسند‪ 1‬و به‌ صورت‌ و سيماي‌خودشان‌ نمي‌آورند‪( 1.‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌2‬ص‪)‌284‬‬
‫امام‌ در مقام‌ مسائل‌ ‪ ،‬از هوشمندي‌ و درك‌ فوق‌‪ 1‬العادي‌ برخوردار بودند‪.‬هر‪ 1‬روز بولتنهاي‌‪ 1‬جديدي‌ در كنار‬
‫ايشان‌ ديده‌ مي‌شدو‪ 1‬ايشان‌ مالحظه‌مي‌فرمودند‪ .‬نامه‌هاي‌ مردم‌ را كه‌ خالصه‌ مي‌شد به‌ دقت‌ مطالعه‌مي‌كردند‪1‬‬
‫و اگر نامه‌اي‌ را مي‌خواستند‪ ،‬فورا‪ 1‬خدمتشان‌ آورده‌ مي‌شد‪.‬حضرت‌ امام‌ حساسيت‌ فوق‌ العاده‌اي‌ به‌ مسائل‌‬
‫بين‌ المللي‌ داشتند و به‌طور مرتب‌ راديوهاي‌ بيگانه‌ را گوش‌ مي‌دادند و از نگرش‌ بيگانگان‌نسبت‌ به‌‬
‫انقالب‌‪ ،‬اطالع‌ كامل‌ داشتند‪ 1.‬نسبت‌ به‌ مسائل‌جناحي‌واطالعات‌ ديگر كشور‪ ،‬چون‌ هركس‌ از زاويه‌ ديد‬
‫خودش‌مسائل‌ را تحليل‌ مي‌كرد‪ 1.‬ايشان‌ پيش‌ از اقدام‌‪ ،‬از كانالهاي‌ مختلف‌ درمورد مسئله‌ تحيق‌ مي‌كردند‪ 1‬و به‌‬
‫هيچ‌ وجه‌ تحت‌ تأثير يك‌ اظهارنظر قرارنمي‌گرفتند‪ .‬مسائل‌ در ذهن‌ ايشان‌ طبقه‌ يندي‌ شده‌ بود‪ .‬به‌ ويژه‌ در‬
‫موردمسائل‌‪ 1‬استراتژيك‌‪ ،‬همچون‌ سياست‌ خارجي‌‪ ،‬مسائل‌ خاص‌ اقتصادي‌‪،‬افكار عمومي‌‪ ،‬مسائل‌ روحانيت‌‪1‬‬
‫و مسئله‌ دانشگاهها‪ ،‬حساسيت‌ فوق‌العاده‌اي‌ داشتند و اقداماتشان‌ در اين‌ زمينه‌‪ ،‬به‌ روز‪ ،‬و گاهي‌ به‌‬
‫ساعت‌بود‪ .‬مرتب‌ از طريق‌ كانالهاي‌ متنوع‌‪ 1‬و منبعهاي‌ اطالعات‌ متعدد وگسترده‌‪ ،‬در جريان‌ امور بودند‪.‬‬
‫اين‌ وضع‌ تا آخرين‌ روز‪ 1‬حيات‌ ايشان‌ادامه‌ داشت‌‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌4‬ص‪)‌186‬‬
‫در جريان‌ حزب‌ توده‌‪ ،‬به‌ ما تلفن‌ زده‌ شد كه‌ حزب‌ توده‌‪ ،‬توطئه‌ وسيعي‌را‪ 1‬پي‌ ريخته‌ و مسائل‌ چنين‌ مطرح‌‬
‫شده‌ بود كه‌ "ممكن‌ است‌ ظرف‌ چهل‌و هشت‌ و يا بيست‌ و چهار ساعت‌‪ ،‬اتفاقاتي‌‪ 1‬بيافتد‪ .‬ما‬
‫(ميرحسين‌موسوي‌) به‌ برادرمان‌ آقاي‌ هاشمي‌ رفسنجاني‌‪ 1‬تلفن‌ كرديم‌‪ 1‬و مسئله‌ بابقيه‌ مسئوالن‌ باالي‌ مملكتي‌‬
‫ح شد‪ .‬گويا حضرت‌ آيت‌ هللا‌ خامنه‌اي‌و آيت‌ هللا‌ موسوي‌‪ 1‬اردبيلي‌ آن‌ وقت‌ تشريف‌ نداشتند‪ 1.‬فورا خدمت‌‬ ‫مطر ‌‬
‫امام‌رسيديدم‌‪ .‬برادران‌ اطالعات‌‪ ،‬مسئله‌ را گزارش‌ دادند‪ .‬حضرت‌ امام‌ بادقت‌ گوش‌ دادند سپس‌ در ظرف‌‬
‫چند دقيقه‌ تحليلي‌ از روند حركت‌شرق‌‪ 1‬و غرب‌ ارائه‌ دادند و فرمودند‪ 1:‬اين‌ اطالعات‌ كامال نادرست‌ است‬
‫‌‪،‬هيچ‌ مسئله‌اي‌ پيش‌ نخواهد آمد‪.‬‬
‫اصرار شد كه‌‪(( :‬آقا! چنين‌ نيست‌‪ .‬خود آنان‌ اعتراف‌ كرده‌اند‪ .‬ايشان‌فرمودند‪1:‬‬
‫من‌ نمي‌گويم‌ مواظب‌ نباشيد‪ 1‬و تحقيق‌ نكنيد‪ .‬ولي‌ بدانيد اين‌ مسائل‌ واطالعات‌ دروغ‌ است‌‪.‬‬
‫بعد هم‌ تحليل‌ حضرت‌ امام‌ درست‌ درآمد و نظر ايشان‌ ثابت‌ شد ‪(.‬پابه‌پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌4‬ص‪)‌188‬‬
‫زماني‌ ذخاير سيلوها كم‌ شده‌ بود‪ ،‬كاال و كشتي‌ در دريا متراكم‌ شده‌ بود وج ّ‪1‬و سياسي‌ كشور هم‌ غليظ‌ بود‪.‬‬
‫در چنين‌ شرايطي‌ عده‌اي‌‪ ،‬كاميونداران‌راتحريك‌‪ 1‬به‌ اعتصاب‌ مي‌كردند‪ .‬حضرت‌ امام‌ با يك‌ كلمه‌ بحران‌ را‬
‫حل‌كردند‪ .‬فرمودند‪ :‬چرا كاميون‌ داران‌ مومن‌ را نمي‌فرستيد؟‬
‫با همين‌ يك‌ كلمه‌‪ ،‬كاميونداران‌ با ايمان‌ كه‌ نقش‌ مهمي‌ در طول‌ جنگ‌داشتند و بايد از آنان‌ تشكر‪ 1‬كرد چنان‌‬
‫هجومي‌ به‌ سمت‌ ساحل‌ بردند كه‌مشكل‌ دولت‌ به‌ طور‪ 1‬كامل‌ حل‌ شد‪(.‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌4‬ص‪)‌192‬‬
‫زماني‌ امام‌ اوقاتشان‌ از يكي‌ از مسئوالن‌ تلخ‌ بود و مي‌فرمودند‪ :‬اين‌كيست‌؟ چرا او را كنار نمي‌گذاريد؟‪1‬‬
‫همه‌ مي‌ گفتند اجازه‌ بدهيد بررسي‌كنيم‌‪ ،‬يا مهلت‌ بفرماييدتا‪ 1‬اقدام‌ شود ولي‌ امام‌ مي‌گفتند‪ :‬نخير‪ ،‬ايشان‌بايد‬
‫سريعا بركنار‪ 1‬شوند‪.‬‬
‫در اين‌ حال‌‪ ،‬آقاي‌ باهنر به‌ من‌ (موسوي‌‪ 1‬اردبيلي‌) نگاهي‌ كرد كه‌ يعني‌ توچيزي‌‪ 1‬بگو‪ .‬من‌ گفتم‌‪ :‬حضرت‌‬
‫امام‌ براي‌ ما ثابت‌ شده‌ است‌ كه‌ هر وقت‌شما‪ 1‬نظري‌ داشته‌ايد و چيزي‌ گفته‌ايد نظر شماصائب‌‪ 1‬بوده‌ است‌‪.‬‬
‫اين‌ بارهمه‌ ما مي‌گوئيم‌ حرف‌ شما درست‌ نيست‌‪.‬‬
‫امام‌ خنديدند‪ 1‬و گفتند‪ :‬اين‌ بار هم‌ حرف‌ من‌ درست‌ است‌‪ ،‬ولي‌ اشكال‌ندارد‪ 1‬اين‌ بار من‌ به‌ حرف‌ شما عمل‌‬
‫مي‌كنم‌ ولي‌ خواهيد فهيد كه‌ حرف‌من‌ درست‌ است‌‪ .‬يك‌ ماه‌ نگذشته‌ بود كه‌ ديديم‌ آن‌ مسئول‌ خيلي‌ بدعمل‌‬
‫مي‌كند‪ .‬و نهايتا مجبور‪ 1‬به‌ بركنار‪ 1‬كردن‌ آن‌ شديم‌‪(.‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌‬
‫ج‪‌4‬ص‪)‌202‬‬
‫نظم‌ و ترتيب‌‬
‫در تمام‌ حوزه‌ عليمه‌ قم‌ درسي‌ منظم‌تر از درس‌ ايشان‌ نبود‪ 1.‬حتي‌ باروحانيون‌ حوزه‌هاي‌ ديگر مانند نجف‌‬
‫يا اصفهان‌ و مشهد هم‌ صحبت‌شده‌ بود‪ .‬گفته‌ بودند‪ 1‬درسي‌ منظم‌تر‪ 1‬از درس‌ ايشان‌ سراغ‌ نداشتيم‌‪.‬‬
‫ايشان‌ در مدت‌ چهارسال‌ و نيم‌‪،‬يك‌ دوره‌ اصول‌ تدريس‌ كردند‪.‬غير ازعيدها ومراسم‌‪ 1‬سوگواري‌ ويا جمعه‌ها‬
‫كه‌ معموال تعطيل‌ است‌ ايشان‌ درچهار سال‌ ونيم‌‪،‬دو روز‪ 1‬درس‌ را تعطيل‌ كردند‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌4‬ص‪)‌49‬‬
‫حدود سيزده‌ سالي‌ كه‌ ايشان‌ در نجف‌ بودند مرتب‌ و منظم‌ هر شب‌سرساعت‌ به‌ حرم‌ مشرف‌ مي‌شدند‪1....‬‬
‫شايد بتوان‌ گفت‌ كه‌ مهمترين‌ويژگي‌‪ 1‬ايشان‌‪ ،‬نظم‌ بود‪.‬‬
‫مرحوم‌ حاج‌ احمدآقا مي‌گفتند‪ :‬من‌ به‌ امام‌ گفتم‌‪ :‬آقا! وقت‌ ناهار شده‌است‌‪ .‬بگويم‌‪ 1‬ناهار بياورند! آقا به‌‬
‫ساعتشان‌ نگاه‌ كردند و فرمودند‪ :‬نه‌!هنوز وقتش‌ نشده‌ است‌‪ .‬مدت‌ كمي‌ گذشت‌ و چند كلمه‌اي‌ با آقاصحبت‌‬
‫كردم‌‪ .‬آمدم‌ تا دم‌ در‪ .‬امام‌ ما صدا زدند و من‌ برگشتم‌‪ 1‬ايشان‌فرمودند‪ :‬مي‌خواهيد‪ 1‬ناهار بياوريد‪ 1‬بياوريد‪ 1.‬حاال‬
‫وقتش‌ است‌‪ .‬شايد يك‌دقيقه‌ نشده‌ بود‪ .‬اما آقا اين‌ قدر‪ 1‬منظم‌ بودند كه‌ براي‌ خانواده‌ خودشان‌هم‌‪ 1‬جاي‌ تعجب‌‬
‫داشت‌‪.‬‬
‫ايشان‌ در بيست‌ و چهار ساعت‌‪ ،‬نيم‌ ساعت‌ قدم‌ مي‌زدند‪ .‬يكروز جمعه‌كه‌ هوا خوب‌ بود‪ ،‬ايشان‌ داشتند در‬
‫ي نشسته‌ بوديم‌ كه‌ وقتي‌ قدم‌‪ 1‬زدن‌ايشان‌ تمام‌‬ ‫حياط‌ قدم‌ مي‌زدند‪ .‬من‌( دكترمحمودبروجري‌‪ ) 1‬وعيالم‌ روي‌‪ 1‬تخت ‌‬
‫ن ‪ ،‬بايستي‌ دو استكان‌ چاي‌ جلوي‌ ايشان‌‬ ‫مي‌شد‪ .‬روي‌ آن‌ مي‌نشستند‪. 1‬معمولشان‌ اين‌ بود كه‌ بعد ازقدم‌ زد ‌‬
‫مي‌گذاشتند‪. 1‬عيالم‌پرسيد‪ :‬آقا! چاي‌ بياورم‌‪ 1‬خدمتتان‌؟ ايشان‌ به‌ ساعتشان‌ نگاه‌ كردند وفرمودند‪ :‬بيست‌ و سه‌‬
‫ثانيه‌ ديگر مانده‌ است‌‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌1‬ص‪)‌213‬‬
‫توسل‌ به‌ ائمه‌‬
‫در نجف‌ اشرف‌ از روز ورود‪ 1‬تا روز مهاجرت‌ هرشب‌‪ ،‬زمستان‌ يا تابستان‌در سرما يا گرما‪ ،‬سه‌ ساعت‌ كه‌‬
‫از شب‌ مي‌رفت‌‪ ،‬به‌ حرم‌ حضرت‌ علي‌(ع‌) مشرف‌ مي‌شدند‪ 1.‬يعني‌ ده‌ و نيم‌ شب‌ تابستان‌ و هشت‌ شب‌‬
‫زمستان‌در حرم‌ حضرت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ (ع‌) حضور داشتند‪ 1.‬اين‌ برنامه‌ شان‌هرگز ترك‌ نمي‌شد‪.‬‬
‫من‌(سيد حميد روحاني‌) به‌ ياد دارم‌ كه‌ به‌ دنبال‌ كودتايي‌‪ 1‬كه‌ در عراق‌ رخ‌داده‌ بود و مقررات‌ حكومت‌‬
‫نظامي‌ در سراسر كشور‪ 1‬وضع‌ شده‌ بودروزي‌ مرحوم‌‪ 1‬حاج‌ آقا مصطفي‌ گفتند‪ :‬ديدم‌ آقا توي‌ اتاق‌ نيستند‪.‬‬
‫گفتيم‌نكند كه‌ آقا رفته‌ باشد حرم‌! يعني‌ كجا رفته‌اند؟ اين‌ طرف‌‪ 1‬را بگرد‪ ،‬آن‌طرف‌‪ 1‬را بگرد‪ ،‬باالخره‌ ديديم‌‬
‫كه‌ رفته‌اند باالي‌ بام‌ و چنان‌ ايستاده‌اند كه‌گنبد حرم‌ معلوم‌ باشد و دارند‪ 1‬بطرف‌ حرم‌ زيارتنامه‌ مي‌خوانند‪1.‬‬
‫(پابه‌پاي‌ آفتاب‌ ج‪ ‌3‬ص‪)‌165‬‬
‫وقتي‌ آقاي‌ هاشمي‌ رفسنجاني‌‪ 1‬ترور شد‪ ،‬امام‌ همان‌ وقت‌ نذر كرد كه‌ اگرحال‌ آقاي‌ رفسنجاني‌ خوب‌ شود‪،‬‬
‫گوسفندي‌ را قرباني‌ كنند‪ .‬ما نيز باشنيدن‌ خبر ترور آقاي‌ رفسنجاني‌‪ 1‬به‌ طرف‌‪ 1‬اقامتگاه‌ امام‌ در قم‌‬
‫براه‌افتاديم‌‪ .‬وقتي‌‪ 1‬كه‌ به‌ آنجا رسيديم‌ ديديم‌‪ 1‬كه‌ دارند گوسفندي‌‪ 1‬را سرمي‌برند‪ 1.‬پرسيديم‌‪ ،‬اين‌ براي‌ چيست‌؟‬
‫گفتند‪ :‬امام‌ نذر كرده‌ از قرار‪ 1‬معلوم‌شده‌ است‌ كه‌ خطر رفع‌ شده‌‪ ،‬قرباني‌ مي‌كنند‪1.‬‬
‫امام‌ را كسي‌ نديده‌ است‌ كه‌ ذكر مصيبت‌امام‌ حسين‌ (ع‌) و يا حضرت‌زهرا(س‌) و ديگر ائمه‌ معصومين‌‬
‫(ع‌) را بشنود و گريه‌ نكند‪ .‬يكروز به‌مناسبت‌ يكي‌ از وفيات‌ ائمه‌ (ع‌) چند نفري‌ به‌ عنوان‌ خواندن‌‬
‫دعاي‌توسل‌ به‌ اطاق‌ امام‌ رفتيم‌‪ 1.‬همه‌ رو به‌ قبله‌ نشتسند‪ 1‬و شروع‌‪ 1‬به‌ دعاكردند‪.‬بعد از شروع‌‪ ،‬امام‌ وارد‪ 1‬شدند‬
‫و در صف‌ نشستند و همراه‌ با همه‌دعا خواندند‪ .‬در اثناي‌ دعاي‌ توسل‌ يكي‌ از آقايان‌ ذكر مصيبت‌مختصري‌‬
‫خواند‪ .‬با آنكه‌ ذاكر روضه‌ خوان‌ ماهر نبود و با حضور امام‌دست‌ پاچه‌ شده‌ بود و صدايش‌ هم‌ مرتعش‌ و‬
‫بريده‌ بريده‌ بود همينكه‌شروع‌ به‌ روضه‌ كرد با آنكه‌ مطلب‌ حساسي‌‪ 1‬را بيان‌ نكرده‌ بود‪ ،‬امام‌ چنان‌به‌ گريه‌‬
‫افتادند كه‌ شانه‌ هايشان‌ به‌ شدت‌ تكان‌ مي‌خورد‪(.‬سرگذشتهاي‌‪..‬ج‪‌5‬ص‪)‌71‬‬
‫تواضع‌ و فروتني‌‬
‫وقتي‌ در ساعتهاي‌ غير درسي‌ به‌ حضور‪ 1‬ايشان‌ مي‌رسيدم‌‪( 1‬حجت‌االسالم‌ و المسلمين‌ مرتضي‌ تهراني‌)‬
‫مي‌ديدم‌ كه‌ در آن‌ سيماي‌ الهي‌ و باآن‌ وجهه‌ علمي‌ كه‌ در حوزه‌ داشتند‪ ،‬هيچ‌ نشانه‌اي‌ از غرور نيست‌‬
‫وبرخوردشان‌ با طلبه‌ها و محصالن‌ طوري‌‪ 1‬بود كه‌ گويي‌ خودشان‌ هم‌ طلبه‌هستند‪.‬‬
‫به‌ جرأت‌ مي‌توانم‌‪ 1‬بگويم‌ كه‌ هيچ‌ گاه‌ نشد كه‌ من‌ در مسير رفت‌ وآمدشان‌‪ ،‬امام‌ (ره‌) را زيارت‌ كنم‌ و ايشان‌‬
‫در سالم‌ كردن‌ پيشدستي‌ نكرده‌باشند‪ 1.‬اين‌ خصوصيت‌ از خصوصيات‌‪ 1‬اخالقي‌ حضرت‌ رسول‌اكرم‌(ص‌)نيز‬
‫گفته‌ شده‌ است‌‪ .‬گاهي‌ اوقات‌ در هنگام‌ ديدنشان‌ فاصله‌ ما حدود ده‌الي‌ پانزده‌ متر بود و من‌ احتمال‌ مي‌دادم‌‬
‫سالم‌ كنم‌‪ ،‬نشنوند‪ .‬تصميم‌مي‌گرفتم‌‪ 1‬وقتي‌ فاصله‌ كمتر شد‪ ،‬سالم‌ كنم‌‪ .‬ولي‌ ايشان‌ هميشه‌ قبل‌ ازاينكه‌ من‌ اراده‌‬
‫كنم‌ سالم‌ مي‌كردند‪.‬و با وجود تمام‌ فضيلتهاي‌ كه‌ حق‌تعالي‌ در وجودشان‌ قرار‪ 1‬داده‌ بود اين‌ چنين‌ متواضع‌‪ 1‬و‬
‫فروتن‌ بودند‪(.‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌2‬ص‪)‌322‬‬
‫وقتي‌ امام‌ به‌ نجف‌ رفت‌‪ ،‬يكي‌ دو ماه‌ از ورود امام‌ گذشته‌ بود سه‌پيشنهاد به‌ حضرت‌ امام‌ عرض‌ شد‪ .‬ابتدا‬
‫پيشنهاد شد كه‌ درس‌ را شروع‌كنند‪ 1.‬حضرت‌ امام‌ فرمودند‪ :‬من‌ در نجف‌ يك‌ طلبه‌ هستم‌‪.‬‬
‫يكبار يك‌ روستايي‌ گفته‌ بود كه‌‪ :‬يكي‌ از لباسهاي‌‪ 1‬امام‌ را كه‌ ايشان‌ در آن‌نماز خوانده‌ باشند مي‌خواهم‌‪ .‬و‬
‫ي اصرار‪ 1‬كرد و به‌ عهده‌ من‌ گذاشته‌بود كه‌ من‌ خجالت‌ مي‌كشيدم‌‪ 1‬به‌ امام‌ بگويم‌ ولي‌ ناچار موظف‌‪1‬‬ ‫طور ‌‬
‫شدم‌بگويم‌‪ 1.‬يكبار كه‌ خدمت‌ امام‌ بودم‌ كارم‌ كه‌ تمام‌ شد عرض‌ كردم‌ كه‌‪:‬‬
‫ك مسئله‌ ديگر است‌ كه‌ من‌ عرض‌ مي‌كنم‌ هرطور‪ 1‬نظرتان‌ است‌عمل‌ كنيد‪ .‬بنده‌ خدايي‌ گفته‌ است‌ كه‌‬ ‫آقا! ي ‌‬
‫لباس‌ شما را مي‌خواهد‪ 1‬كه‌ باآن‌نماز خوانده‌ايد يا هرچه‌ باشد! همين‌ كه‌ حرفم‌ را زدم‌ ديدم‌ امام‌ با تبسم‌و‪1‬‬
‫نهايت‌ خوشرويي‌‪ 1‬فرمودند‪ 1:‬اشكالي‌ ندارد‪.‬‬
‫بعد فرمودند‪ 1‬كه‌ عبايي‌ آوردند‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌4‬ص‪)‌328‬‬

‫ازدوا ‌‬
‫ج‬
‫امام‌ خميني‌ تا سال‌ ‪ 1348‬ق‌ (‪ 27‬سالگي‌) مجرد و تنها مي‌زيستند‪ 1.‬ولي‌در اين‌ سال‌ زمينه‌ ازدواج‌ ايشان‌‬
‫فراهم‌ آمد و دختر مكرمه‌ آيت‌ هللا‌ آقاي‌حاج‌‪ 1‬ميرزا محمد ثقفي‌ تهراني‌‪ 1‬به‌ عقد ايشان‌ درآمد‪.‬‬
‫ثمره‌ اين‌ ازدواج‌ با ميمنت‌‪ ،‬دو پسر و سه‌ دختر بود كه‌ پسرهاي‌ ايشان‌عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬شهيد آيت‌ هللا‌ العظمي‌ سيد مصطفي‌ خميني‌ (رض‌)‪ :‬ايشان‌ در سال‪ ‌1301‬شمسي‌ متولد شد‪ .‬در ‪15‬‬
‫سالگي‌ به‌ تحصيل‌ علوم‌ اسالمي‌پرداخت‌ و در ‪ 22‬سالگي‌ سطح‌ را تمام‌ كرد و در ‪ 27‬سالگي‌ به‌‬
‫درجه‌اجتهاد رسيد‪ .‬استاد ايشان‌ در مرحله‌ اول‌ امام‌ خميني‌ و در مرحله‌ دوم‌آيت‌ هللا‌ بروجردي‌ بودند‪ .‬چند‬
‫سالي‌ نيز از حوزه‌ درس‌ آيت‌ هللا‌ حاج‌سيد محمد داماد استفاده‌ علمي‌ كردند‪.‬‬
‫ايشان‌ از مدرسين‌ درس‌ خارج‌ اصول‌ در نجف‌ بودند و كتابهاي‌ علمي‌مهمي‌ در رشته‌هاي‌ مختلف‌ علوم‌‬
‫تأليف‌ و تصنيف‌‪ 1‬كرده‌ از جمله‌‪ :‬يك‌دوره‌ اصول‌ مختصر و مفصل‌‪ -‬القواعد الحكميه‌‪ -‬القواعد الرجاليه‌‪-‬‬
‫القواعد االصوليه‌‪ -‬كتاب‌ اجاره‌‪ -‬كتاب‌ البيع‌كه‌ سه‌ تا جلداست‌‪ .‬دو جلدكتاب‌ در فقه‌‪ -‬اكثر مباحث‌ كتاب‌‬
‫صلوه‌‪ -‬شرح‌ زندگي‌‪ 1‬ائمه‌ تا امام‌ حسين‌(ع‌)‪ 1500 -‬صفحه‌ تفسير قرآن‌ به‌ سبك‌ جديد تا آيه‌ ‪ 33‬بقره‌ و‪...‬‬
‫ضمنا ايشان‌ در سال‌ ‪ 1335‬شمسي‌ با دخترواالگرام‌ حضرت‌ آيت‌ هللا‌مرتضي‌‪ 1‬حائري‌ ازدواج‌ كردند‪.‬‬
‫(نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪ ‌1‬ص‪)‌32‬‬
‫شهيد مصطفي‌ خميني‌ در سال‌ ‪ 1342‬بعد از تبعيد امام‌ به‌ تركيه‌‪،‬دستگير‪ 1‬شد و به‌ امام‌ در تركي ‌ه ملحق‌‬
‫گرديد‪.‬‬
‫خصوصيات‌ اخالقي‌ ويژه‌‬
‫ايشان‌ معرفت‌ نابي‌ نسبت‌ به‌ ائمه‌ اطهار(ع‌) داشت‌ بخصوص‌ نسبت‌ به‌حضرت‌ سيدالشهداء كه‌ معرفت‌‬
‫نادري‌ بود‪ .‬معمول‌ است‌ كه‌ در ايام‌زيارت‌ حضرت‌ ابيعبدهللا‌ (ع‌) (اول‌ رجب‌‪ -‬نيمه‌ شعبان‌‬
‫‪-‬عرفه‌وبخصوص‌ اربعين‌) از نقاط‌ دور و نزديك‌عراق‌ به‌ زيارت‌ آن‌ حضرت‌مي‌روند‪ .‬عشق‌ و عالقه‌ا ‌‬
‫ي‬
‫كه‌ ايشان‌ نسبت‌ به‌ آن‌ حضرت‌ داشت‌ به‌حدي‌ بود كه‌ در طي‌ سالهايي‌‪ 1‬كه‌ در عراق‌ حضور‪ 1‬داشت‌ پياده‌ به‌‬
‫زيارت‌امام‌ حسين‌ (ع‌) مي‌رفت‌ مگر اوقاتي‌‪ 1‬كه‌ مريض‌ يا در سفر بود‪.‬‬
‫او در علوم‌ گوناگون‌ وارد و استاد بود‪ .‬خاطره‌ بسيار جالبي‌ از ايشان‌ دارم‌‪.‬در سفري‌ كه‌ در خدمتش‌ پياده‌ به‌‬
‫كربال مي‌رفتيم‌به‌ باغهاي‌نزديك‌ كربالرسيديم‌‪ 1.‬قرار شد آن‌ شب‌ راآنجا بمانيم‌‪.‬رفقا دور حاج‌ آقا مصطفي‌‬
‫راگرفتند‪ 1‬و با ايشان‌ مشغول‌ صحبت‌ شده‌ هر كدام‌ از دوستان‌ در يكي‌ ازعلوم‌ از ايشان‌سئوالي‌‪ 1‬مي‌كرد‪.‬يادم‌‪1‬‬
‫نمي‌رود‪ 1‬كه‌ سئواالت‌ بسياري‌‪ 1‬درعلوم‌ گوناگون‌ از ايشان‌ پرسيده‌ شد و حدود چهارساعت‌ طول‌ كشيد وايشان‌‬
‫ي اين‌ مدت‌ مشغول‌ جواب‌ دادن‌ به‌ اين‌ سواالت‌ بود‪ .‬من‌هنوز هم‌ از تصور آن‌ جلسه‌ تعجب‌ مي‌كنم‌ كه‌‬ ‫در ط ‌‬
‫چطور شخصي‌‪ 1‬با اين‌ همه‌استعداد‪ 1‬ممكن‌ است‌ بدون‌ مطالعه‌ در اين‌ مدت‌ اين‌ همه‌ سوال‌ گوناگون‌را پاسخ‌‬
‫دهد‪( .‬يادها ويادمانها‪ 1‬ج‪‌2‬ص‪)‌152‬‬
‫پس‌ از اينكه‌ موقع‌‪ 1‬صبح‌ با جسد شهيد مصطفي‌ مواجه‌ شدند ابتدا به‌امام‌ گفتند كه‌ ايشان‌ مريض‌ شده‌ است‌ و‬
‫به‌ بيمارستان‌ برده‌ شده‌‪.‬‬
‫پس‌ از چند ساعت‌ امام‌‪ ،‬سيد احمد را خواند و فرمودند‪ 1:‬از مصطفي‌ چه‌خبر؟ ناگهان‌ حاج‌ احمد آقا نتوانست‌‪1‬‬
‫كه‌ صبر‪ 1‬كند و بشدت‌ گريه‌ كرد!امام‌‪ 1‬متوجه‌ قضيه‌ شهادت‌ سيد مصطفي‌ شدند و چند بار گفتند (ال هللا‌ وال‬
‫قوه‌ اال باهلل‌ العلي‌ العظيم‌) سپس‌ يك‌ مرتبه‌ گفتند‪ :‬اناهلل‌ و انا اليه‌راجعون‌ و فرمودند‪ :‬بسيار‪ 1‬اميد داشتم‌ كه‌‬
‫مصطفي‌ بماند و براي‌ مسلمين‌كار كند‪( .‬يادها ويادمانهاج‪‌2‬ص‪)‌146‬‬
‫با شهادت‌ سيد مصطفي‌‪ ،‬مجالس‌ ختم‌ و فاتحه‌ براي‌ ايشان‌ در نجف‌‪،‬كربال‪ ،‬بصره‌‪ ،‬بغداد و هرجا كه‌ علما‬
‫بودند برگزار‪ 1‬شد‪ .‬در ايران‌ هم‌مجالس‌ متعددي‌ برگزار‪ 1‬شد‪ .‬اين‌ مصادف‌‪ 1‬بود با همان‌ فضاي‌ باز سياسي‌كه‌‬
‫اولين‌ مجلس‌ ترحيم‌‪ 1‬در مسجد اعظم‌ قم‌ از طرف‌ آيت‌ هللا‌ گلپايگاني‌(ره‌) برگزار شد و بعد در مساجد‪ 1‬ديگر‬
‫مانند مساجد تهران‌‪.‬‬
‫پيش‌ از چهلم‌ ايشان‌‪ ،‬روزنامه‌ اطالعات‌ مقاله‌ توهين‌آميزي‌‪ 1‬دربار ‌ه امام‌امت‌ نوشت‌ و به‌ ايشان‌ اهانت‌ كرد و‬
‫همين‌ موجب‌ شد كه‌ مراسم‌ چهلم‌ايشان‌ با تظاهرات‌ مردم‌ همراه‌ باشد‪ .‬درهمان‌ ايام‌ طي‌ تظاهرات‌ مردم‬
‫‌‪،‬عده‌اي‌ در قم‌ شهيد شدند‪ .‬در برگزاري‌ چهلم‌ اين‌ شهيد‪ ،‬تبريز دچارآشوب‌ شد‪ .‬در چهلم‌ شهداي‌ تبريز‪،‬‬
‫مردم‌ يزد تظاهرات‌ كردند‪ .‬اين‌چهلمها ادامه‌ يافت‌ تا نهضت‌ فراگير‪ 1‬شد و در نهايت‌ به‌ پيروزي‌‪ 1‬منجرگرديد‪1.‬‬
‫داستانهايي‌ از شهيد مصطفي‌ خميني‌‬
‫خرداد ‪ 1349‬آقاي‌ صادق‌ قطب‌ زاده‌ (كه‌ بعد از انقالب‌ بخاطر توطئه‌عليه‌ انقالب‌ اعدام‌ شد) براي‌ اولين‌‬
‫ت شناختي‌را‪1‬‬ ‫بار به‌ نجف‌ آمد و در شب‌ يكشنبه‪ ‌31‬خرداد در منزل‌ شهيد مصطفي‌ خميني‌ بسر برد‪ .‬بايد گف ‌‬
‫كه‌ ملت‌ عزيز ايران‌ امروز‪ 1‬آقاي‌ قطب‌ زاده‌ پيدا كرد‪ ..‬آقاي‌ شهيدمصطفي‌ در همان‌ يكشب‌از او بدست‌ آورد‬
‫و بر اثر نبوغ‌ سرشار وهوش‌فوق‌‪ 1‬العاده‌ خودش‌ براحتي‌ دريافت‌ كه‌ او چه‌ عنصر خطرناكي‌ براي‌انقالب‌‬
‫ايران‌ خواهد بود‪.‬‬
‫لذا او به‌ من‌ و ديگر برادران‌ روحاني‌‪ 1‬توصيه‌ كرد كه‌ از هرگونه‌ همكاري‌‪ 1‬وحتي‌ ديدار با قطب‌‬
‫زاده‌خودداري‌‪ 1‬كنيم‌ و خود او نيز از آن‌ شب‌ كه‌قطب‌ زاده‌ در نزدش‌ بود تا روزي‌‪ 1‬كه‌ به‌ شهادت‌ رسيد‬
‫ديگر حاضر نشدكه‌ با او روبرو شود و تالشهاي‌ همه‌ جانبه‌ آقاي‌ قطب‌ زاده‌ براي‌يكساعت‌ ديدار و گفتگو با‬
‫سيد مصطفي‌ با شكست‌ روبرو‪ 1‬گرديد وجالب‌ آنكه‌ آقاي‌ قطب‌ زاده‌ در سال‌ ‪ 1350‬كه‌ بار ديگر راهي‌‬
‫نجف‌شده‌ بود پس‌ از ورود‪ 1‬ساك‌ دستي‌‪ 1‬خود را به‌ دست‌ يكي‌ از افرادي‌‪ 1‬كه‌ درمنزل‌‪ 1‬امام‌ كار مي‌كرد و بنام‌‬
‫غالمرضا‪ 1‬داد تا به‌ منزل‌ شهيد سيد مصطفي‌خميني‌‪ 1‬ببرد و به‌ او خبر دهد كه‌ آقاي‌ قطب‌ زاده‌ به‌ آنجا وارد‪1‬‬
‫خواهدشد!‬
‫در حضور آن‌ شهيد بودم‌ كه‌ غالمرضا ساك‌ او را آورد و پيام‌ او را به‌ آن‌مرحوم‌ رسانيد‪ 1.‬ايشان‌ با‬
‫عصبانيت‌ ساك‌ را به‌ بيرون‌ افكند و به‌ غالمرضاگفت‌‪ :‬از قول‌ من‌ به‌ او بگو كه‌ حق‌ آمدن‌ به‌ منزل‌ مرا‬
‫ندارد!‬
‫فرداي‌ آن‌ روز مرحوم‌‪ 1‬سيد مصطفي‌ در بيرون‌ منزل‌ امام‌ نشسته‌ بود‪ .‬آقاي‌قطب‌‪ 1‬زاده‌ وارد شد و به‌ آ ‌‬
‫ن‬
‫مرحوم‌ سالم‌ كرد‪ .‬شهيد مصطفي‌ سالم‌ او راپاسخ‌ داد ولي‌ روي‌‪ 1‬خود را برگردانيد‪ 1‬و پس‌ از لحظه‌اي‌ از جا‬
‫برخاست‌ واز مجلس‌ بيرون‌ رفت‌‪.‬‬
‫اين‌ برخورد قاطع‌‪ 1‬وانعطاف‌ ناپذيرآن‌ شهيد با آقاي‌ قطب‌ زاده‌ براي‌بسياري‌‪ 1‬از افراد‪ 1‬كه‌ از ماهيت‌ او آگاهي‌‬
‫نداشتند شگفت‌ آور بود و برخي‌نيز به‌ آن‌ شهيد اعتراض‌ مي‌كردند كه‌ شما چگونه‌ افراد ماركسيست‌را‬
‫به‌حضور مي‌پذيريد‪ 1‬و با آنها به‌ گفتگو مي‌نشينيد ليكن‌ از گفتگو با آقاي‌قطب‌ زاده‌ سرباز زديد‪.‬‬
‫شهيد سيد مصطفي‌‪ 1‬پاسخ‌ مي‌داد كه‌ فرق‌ يك‌ ماركسيست‌‪ 1‬با صادق‌قطب‌ زاده‌ فرق‌‪ 1‬كافر و منافق‌‪ 1‬است‌‪.‬‬
‫وقتي‌ كه‌ با يك‌ ماركسيست‌ روبرومي‌شوم‌‪ 1‬مي‌دانم‌ كه‌ طرف‌ حساب‌ من‌ كيست‌‪ .‬وچكاره‌ است‌‪.‬ولي‌‬
‫دربرخورد با افرادي‌ مثل‌ قطب‌ زاده‌ نمي‌دانم‌‪ 1‬كه‌ طرف‌‪ 1‬حساب‌ من‌كيست‌ واز اين‌ آمد و شد چه‌ نقشه‌ هايي‌‬
‫در سر دارد! آنچه‌ بر من‌ مسلم‌ است‌ اين‌است‌ كه‌ قطب‌ زاده‌ و قطب‌ زاده‌ها در راه‌خميني‌ نيستند و به‌‬
‫روحانيت‌ايمان‌ ندارند‪ 1‬و خالصه‌ آدمهاي‌ مرموزي‌ به‌ نظر مي‌آيند و لذا ترجيح‌مي‌دهم‌ كه‌ اصال از هرگونه‌‬
‫تماس‌ و مذاكرات‌ با اين‌ گونه‌ افراد بپرهيزيم‌ تااز شرشان‌ در امان‌ باشيم‌‪.‬‬
‫آقاي‌ فردوسي‌ پور درباره‌ ايشان‌ مي‌گويد‪ 1:‬از خصوصيات‌ اخالقي‌ حاج‌آقا مصطفي‌ اين‌ بود كه‌ ايشان‌ مردي‌‬
‫بود بسيار خوش‌ بزم‌‪ ،‬خوش‌ برخوردو خوش‌ اخالق‌ و شخصي‌ بود كه‌ دائم‌ الذكر بود و همچنين‌ كمتر‬
‫دربيرون‌ بيت‌ امام‌ كه‌ طالب‌ مي‌آمدند و مي‌نشستند‪ 1،‬ايشان‌ كمتر آنجامي‌آمد‪ .‬براي‌ اينكه‌ وقتش‌ را حاضر‬
‫نبود ب ‌ه بطالت‌ و به‌ بعضي‌ از مطالبي‌كه‌ نامربوط‌‪ 1‬بود بگذراند! بلكه‌ به‌ مطالعه‌و تفكر مي‌گذراند‪ .‬ايشان‌‬
‫ازكساني‌ بود كه‌ مقيد بود كه‌ شبهاي‌ چهارشنبه‌ را در نجف‌ اشرف‌ به‌مسجد سهله‌ مشرف‌ شوند‪.‬‬
‫ايشان‌ روزهاي‌‪ 1‬جمعه‌ معموال در منزل‌ امام‌ مهمان‌ بودند‪ 1‬و با خانواده‌اش‌به‌ منزل‌ امام‌ مي‌آمدند‪ 1‬و خرج‌‬
‫ي شان‌ را از امام‌ مي‌گرفتند!‬ ‫هفتگ ‌‬
‫او يك‌ زندگي‌ كامال طلبگي‌ خيلي‌ معمولي‌‪ 1‬داشت‌ و حتي‌ تا اين‌ اواخريخچال‌‪ 1‬نداشت‌ و ماشين‌ لباسشويي‌‬
‫نداشت‌‪ .‬يكي‌ از طالب‌ نجف‌ كه‌مي‌خواست‌‪ 1‬به‌ ايران‌ برگردد اثاثش‌ را حراج‌ كرده‌ بود و ايشان‌ يخچال‌ اورا‬
‫كه‌ قديمي‌‪ 1‬بود خريد ولي‌ تا زمان‌ شهادت‌ ماشين‌ لباسشويي‌ نداشت‌‪(.‬سيره‌ صالحان‌)‬
‫اقاي‌ گرامي‌ درباره‌ ايشان‌ چنين‌ مي‌گويد‪ 1:‬حاج‌ آقا مصطفي‌‪ 1‬در ايران‌ كه‌بودند‪ ،‬تقريبا همه‌ روزه‌ به‌ زيارت‌‬
‫حرم‌ حضرت‌ معصومه‌ (س‌) مي‌رفتندو شبها به‌ خواندن‌ دعاتقيد داشتند‪.‬‬
‫حالت‌ عرفاني‌ و نزديكي‌ با خدا‪ ،‬بوضوح‌ در ايشان‌ نمايان‌ بود و تمامي‌حاالت‌ و افكارش‌‪ ،‬تحت‌ تاثير مستقيم‌‬
‫اين‌ نيرو قرار داشت‌‪.‬‬
‫در عراق‌ به‌ غير از كارهاي‌ معمول‌ همه‌ روزه‌ سفرهائي‌ به‌ صورت‌ پياده‌به‌ كربال داشتند كه‌ با چند نفر‬
‫براه‌ مي‌افتادند‪ 1‬و تمام‌ اين‌ مسير را كه‌ هفده‌فرسخ‌ است‌‪ ،‬پياده‌ مي‌پيمودند‪ 1‬تا به‌ زيارت‌ قبر ساالر شهيدان‌ نائل‌‬
‫شود‪.‬‬
‫در بين‌ راه‌ هنگام‌ شب‌ كه‌ همه‌ مي‌خوابيدند‪ ،‬ايشان‌ يك‌ كاسه‌ آب‌ كنارخود‪ 1‬مي‌گذاشتند‪ 1‬و وضو‪ 1‬مي‌گرفتند‪ 1‬و تا‬
‫نماز صبح‌‪ ،‬مشغول‌ عبادت‌مي‌شدند و بعد از آن‌ مقداري‌ ستراحت‌ مي‌كردند‪01.‬سيره‌ صالحان‌)‬
‫با آنكه‌ ايشان‌ خيلي‌ باذوق‌ و خوش‌ مجلس‌ بود و در مجالس‌ دوستانه‌‪،‬منتهاي‌ ظرافت‌‪ 1‬و لطافت‌ در سخنانش‌‬
‫بكار مي‌برد‪ ،‬معذلك‌ وقت‌ دعا وعزاداري‌‪ 1‬هم‌ كه‌ مي‌شد در بين‌ تمام‌ افراد‪ ،‬نظير نداشت‌‪ .‬هنگامي‌ كه‌دعاي‌‬
‫توسل‌ شروع‌ مي‌شد همانطور كه‌ به‌ پياده‌ روي‌ خود ادامه‌ مي‌داددر راه‌ كربال با كمال‌ توجه‌ دعا مي‌خواند‪1‬‬
‫و تمام‌ مدت‌ دعا‪ ،‬اشك‌مي‌ريخ‪‌0‬ت‌ و تا ذكر مصيبت‌ شروع‌ مي‌شد‪ ،‬زارزار گريه‌ مي‌كرد و شانه‌هايش‌ از‬
‫شدت‌ گريه‌ به‌ لرزه‌ مي‌افتاد‪.‬‬
‫شخصي‌ به‌ نام‌ شيخ‌ جعفر بود كه‌ هميشه‌ بعد از نماز امام‌ امت‌ در مسجدشيخ‌ چند جمله‌اي‌ ذكر مي‌گفت‌ و‬
‫روضه‌ مي‌خواند‪ .‬حاضران‌ چندان‌اعتنايي‌ نداشتند و كم‌ كم‌ متفرق‌ مي‌شدند و مي‌رفتند‪ 1‬و تنها كسيكه‌ مقيدبود‬
‫تا آخر بنشيند و روضه‌ را گوش‌ دهد مرحوم‌‪ 1‬حاج‌ آقا مصطفي‌‪ 1‬بود كه‌گاهي‌ مي‌شد كه‌ فقط‌ ايشان‌ در مسجد‬
‫مانده‌ بود و به‌ روضه‌ شيخ‌ جعفرگوش‌ مي‌داد و مي‌گريست‌‪( .‬سيماي‌ فرزانگان‌ ص‪)‌190‬‬
‫حاج‌ آقا مصطفي‌ خيلي‌ مؤدب‌ بود و هميشه‌ وقتي‌ به‌ منزل‌ وارد مي‌شددست‌ مادرش‌ را مي‌بوسيد‪ 1.‬هيچ‌ گاه‌‬
‫نسبت‌ به‌ پدرش‌ هيچ‌ گستاخي‌ راتحمل‌ نمي‌كرد‪ .‬او پسري‌ نيرومند‪ 1‬و بازويي‌ توانا در كنار پدر بود‪.‬‬
‫يعني‌تمام‌ تيرهاي‌‪ 1‬تهمت‌ و فتنه‌ و تمام‌ حمالت‌ و گستاخيهاي‌‪ 1‬ديگران‌ رانسبت‌ به‌ امام‌ به‌ جان‌ مي‌خريد‪ 1‬و امام‌‬
‫را مصون‌ نگه‌ مي‌داشت‌ و ازايشان‌ دفاع‌ مي‌كرد‪( .‬پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ج‪‌2‬ص‪)‌46‬‬
‫درباره‌ سيد احمد خميني‌ (ره‌)‬
‫سيد احمد در روز بيست‌ و چهارم‌ اسفند هزار و سيصد و بيست‌ و چهارهجري‌‪ 1‬شمسي‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود‪.‬‬
‫نخستين‌ صدائي‌‪ 1‬كه‌ در اين‌ عالم‌شنيد‪ 1‬آواي‌ ملكوتي‌ اذان‌ بود كه‌ از زبان‌ (روح‌ هللا‌) در گوش‌ او طنين‌توحيد‬
‫مي‌افكند‪.‬‬
‫هنگامي‌ كه‌ او بدنيا آمد چهار سال‌ از سلطنت‌ محمدرضاي‌‪ 1‬خائن‌مي‌گذشت‌‪.‬‬
‫احمد دوران‌ نوجواني‌‪ 1‬خود را در خانه‌اي‌ گذراند‪ 1‬كه‌ نيمه‌هاي‌ شب‌ آن‌زمزمه‌ مناجات‌ ملكوتي‌ پدر و آواي‌‬
‫قرآن‌ از زبان‌ آن‌ عارف‌ باهلل‌ شنيده‌مي‌شد و روزهاهم‌‪ 1‬سخن‌ از علم‌ و جهاد است‌‪.‬‬
‫احمد در سال‌ سوم‌‪ 1‬دبيرستان‌ به‌ ورزش‌ فوتبال‌ روي‌‪ 1‬آورد و همزمان‌ باتحصيل‌‪،‬ع‌ عضو تيم‌ فوتبال‌ قم‌ شد و‬
‫مدتي‌ نيز كاپيتان‌ اين‌ تيم‌ بود‪ .‬او دررشته‌ طبيعي‌ از دبيرستان‌ حكيم‌ نظامي‌ قم‌ ديپلم‌ گرفت‌‪.‬‬
‫قيام‌ تاريخي‌ پانزده‌ خرداد سال‌ ‪ 42‬و دستگيري‌ امام‌ و كشتار عده‌اي‌ ازمردم‌‪ 1‬بدست‌ رژيم‌‪ 1‬و همچنين‌ تبعيد‬
‫در سال‌ ‪ 43‬و سپس‌ دستگيري‌‪ 1‬سيدمصطفي‌ باعث‌ شد كه‌ رسالت‌ سنگيني‌ بر دوش‌ اين‌ جوان‌ تقريبا‬
‫بيست‌ساله‌ مي‌افتد‪ 1‬و آن‌ اداره‌ بيت‌ امام‌ و پي‌گيري‌‪ 1‬مبارزات‌ امام‌ در قم‌ به‌همراهي‌ ياران‌ وفادار‪ 1‬امام‌ بود‪.‬‬
‫حضور يادگار‪ 1‬امام‌ بعد از تبعيد پدر و برادر در منزلي‌ كه‌ كانون‌ قيامش‌لقب‌ داده‌اند و حضور‪ 1‬تني‌ چند از‬
‫معدود ياران‌ وفادار كه‌ هنوز ساواك‌ به‌شناسايي‌‪ 1‬و بازداشت‌ آنان‌ موفق‌‪ 1‬نشده‌ است‌ سبب‌ گرديد‪ 1‬تا مشعل‌‬
‫قيام‌در‪ 1‬اين‌ جايگاه‌شريف‌‪ 1‬خاموش‌ نگردد‪.‬‬
‫اين‌ حضور مخاطره‌آميز‪ ،‬دردسرهاي‌‪ 1‬تازه‌اي‌ براي‌ كارگزاران‌ رژيم‌‪ 1‬فراهم‌آورده‌ و چنانكه‌ بعدا خواهيم‌ ديد‪،‬‬
‫خواب‌ايادي‌ استعمار‪ 1‬را آشفته‌ساخته‌ بود‪.‬‬
‫سيد احمد در اواخر سال‌ ‪ 1344‬از طريق‌ آبادان‌ به‌ عتبات‌ عاليات‌ ومحضر‪ 1‬پدر مشرف‌‪ 1‬شد‪.‬‬
‫او در اين‌ سفر كوتاه‌ كه‌ مدتش‌ پنج‌ ماه‌ طول‌ كشيد‪ ،‬تكميل‌ معارف‌ دين‌ رادر نجف‌ پي‌گيري‌ كرد‪ .‬سپس‌‬
‫براي‌ انجام‌ رسالتش‌ در ايران‌‪ ،‬به‌ قم‌برگشت‌‪ 1‬كه‌ در راه‌ بازگشت‌ بازداشت‌ و به‌ سازمان‌ امنيت‌ برده‌ شد كه‌‬
‫بازيركي‌‪ 1‬هويتش‌ را از ساواك‌ مخفي‌ كرد و پس‌ از آزادي‌ راهي‌ قم‌ مي‌شد‪.‬‬
‫او پس‌ از بازگشت‌ تالش‌ خستگي‌ناپذير‪ 1‬خود را در تحصيل‌ علوم‌ ديني‌ وديدار از خانواده‌هاي‌ زندانيان‌ و‬
‫تبعيديان‌ و انتقال‌ پيامها و سفارشهاي‌امام‌ به‌ مسئولين‌ و مبارزين‌ و نمايندگان‌ شرعي‌ امام‌ در ايران‌ و تنظيم‌‪1‬‬
‫اموربيت‌ امام‌ در قم‌ ادامه‌ مي‌دهد‪.‬‬
‫سپس‌ در پايان‌ سال‌ ‪ 45‬دوباره‌ عازم‌ عراق‌ مي‌شود و در اين‌ سفر بدست‌امام‌ افتخار پوشيدن‌ لباس‌ روحانيت‌‬
‫نائل‌ مي‌آيد و مدتي‌ را به‌ تلمذ درپيشگاه‌ پدر و برادر و ديگر اساتيد حوزه‌ نجف‌ مي‌گذراند‪ .‬او در تير‪1346‬‬
‫وارد ايران‌ مي‌شود‪ 1‬كه‌ توسط‌‪ 1‬ساواك‌ دستگير و به‌ زندان‌ مخوف‌قزل‌ قلعه‌ برده‌ مي‌شود‪ .‬او در تاريخ‌‬
‫‪ 24.5.46‬از زندان‌ آزاد و راهي‌ قم‌مي‌گردد‪1.‬‬
‫يكي‌ از عواملي‌ كه‌ باعث‌ شد همچنان‌ ياد امام‌ زنده‌ باشدو‪ 1‬مجالس‌ علني‌در تجليل‌ نام‌ امام‌ برگزار شود تالش‌‬
‫يادگار امام‌ براي‌ فعال‌ نمودن‌ منزل‌امام‌ در قم‌ بود‪.‬‬
‫او در سال‌ ‪ 1346‬با دختر فاضله‌ آيت‌ هللا‌ سلطاني‌‪ 1‬طباطبايي‌‪ 1‬ازدواج‌نمود‪ 1‬كه‌ ثمره‌ اين‌ ازدواج‌ سه‌ پسر به‌‬
‫نامهاي‌ حجت‌ االسالم‌ والمسلمين‌حاج‌ سيد حسن‌ خميني‌‪ ،‬حجت‌ االسالم‌ ياسر خميني‌ و آقاي‌ سيد علي‌خميني‌‬
‫مي‌باشند‪.‬‬
‫احمد به‌ مدت‌ ‪ 4‬سال‌ بيت‌ امام‌ را كانون‌ ارتباط‌ مبارزين‌ و مركز‪ 1‬تجمع‌عاشقان‌ خميني‌ قرار داد‪ .‬با آنكه‌ اي ‌‬
‫ن‬
‫مدت‌ به‌ گواهي‌صدها‪ 1‬سنديكه‌ ازپرونده‌هاي‌ ساواك‌ بدست‌ آمده‌ است‌‪ ،‬رژيم‌ شاه‌ و دستگاههاي‌ امنيتي‌‪،‬امنيتي‌‪1‬‬
‫اوبيشترين‌ تالش‌ را بكار گرفتند‪ 1‬تا ياد و نشان‌ اين‌ كانون‌ قيام‌ وصاحب‌ آن‌ را از دلها بزدايند‪.‬‬
‫رژيم‌ شاه‌ در آبان‌ ‪ 1346‬با يورش‌ به‌ منزل‌ امام‌ ضمن‌ مصادره‌ كليه‌ كتابها واسناد‪ 1‬و وسائل‌ موجود‪ 1،‬سيد‬
‫احمد و دوتن‌ از نمايندگان‌ امام‌ به‌ نامهاي‌حضرات‌ آقايان‌‪ ،‬علي‌ اكبر اسالمي‌ و حاج‌ شيخ‌ حسن‌ سالمي‌‬
‫رابازداشت‌ نمود كه‌ از اين‌ بازداشت‌ و يورش‌ سودي‌ عائد دستگاه‌ شاه‌نشد‪.‬‬
‫با تالشهاي‌ احمد و مبارزين‌‪ 1‬ديگر‪ ،‬رابطه‌ امام‌ با مبارزين‌ عليرغم‌ دوري‌از‪ 1‬وطن‌‪ ،‬روزبروز‪ 1‬توسعه‌ يافته‌ و‬
‫نام‌ امام‌ خميني‌ هرروز‪ 1‬پرآوازه‌تر گرديد‪1.‬‬
‫احمد در سال‌ ‪ 1352‬براي‌ زيارت‌ خانه‌ خدا و زيارت‌ عتبات‌ عاليات‌ وديدار‪ 1‬باامام‌ امت‌ و آموزش‌ نظامي‌‬
‫عازم‌ سفر شد و در اواخر همين‌ سال‌به‌ ايران‌ بازگشت‌‪.‬‬
‫از برنامه‌هاي‌ سيد احمد در اين‌ دوران‌ تكثير اعالميه‌هاي‌ امام‌ و پخش‌در ميان‌ مردم‌ بود‪ .‬او مبارزات‌ خود‬
‫را پي‌ گرفت‌ تا اينكه‌ در سال‌ ‪1356‬آخرين‌ سفر به‌ عراق‌ راانجام‌ داد كه‌ اين‌ سفر منجر به‌ هجرت‌ به‌ پاريس‌‬
‫به‌همراه‌ امام‌ شد‪.‬‬
‫بنا به‌ نقل‌ ياران‌ امام‌ در نجف‌‪ ،‬به‌ محض‌ ورود حاج‌ احمد آقا در سال‌ ‪56‬به‌ نجف‌ اشرف‌ شهيد بزرگوار‬
‫آيت‌ هللا‌ حاج‌ آقا مصطفي‌ به‌ اعضاي‌ دفترامام‌ و روحانيون‌ مبارز‪ 1‬آنجا تأكيد مي‌فرمودند‪ 1‬كه‌ از آن‌ پس‌ در‬
‫نتظيم‌ امورسياسي‌ ومبارزاتي‌‪ 1‬به‌ سيد احمد مراجعه‌ كنند‪.‬‬
‫حاج‌ احمد در سال‌ ‪ 1357‬به‌ همراه‌ امام‌ به‌ فرانسه‌ رفت‌ و در آن‌ ايام‌ كه‌جزء ماههاي‌ نزديك‌ به‌ پيروزي‌‪1‬‬
‫انقالب‌ اسالمي‌ بود سايه‌ وار خورشيدفروزان‌ امام‌ امت‌ را همراهي‌ مي‌كرد‪.‬‬
‫حجت‌ االسالم‌ حاج‌ سيد احمد خميني‌ در پاريس‌ عالوه‌ بر مقابله‌ باجريانهاي‌ سياسي‌ منحرف‌‪ 1‬از خط‌ امام‌‪ ،‬و‬
‫برنامه‌ ريزي‌‪ 1‬دقيق‌ براي‌ تنظيم‌امور بيت‌ و دفتر امام‌ در نوفل‌ لوشاتو و برگزاري‌‪ 1‬به‌ موقع‌‪1‬‬
‫مصاحبه‌هاي‌مطبوعاتي‌ و دقت‌ و وسواس‌ فراوان‌ در ترجمه‌ مصاحبه‌ها و پيامهاي‌امام‌‪ 1‬و جلوگيري‌ از‬
‫تحريف‌ آنها توسط‌ گروههاي‌‪ 1‬ذينفع‌‪ ،‬رسالتي‌ بس‌ مهم‌ديگر‪ 1‬نيز بر عهده‌ داشت‌ كه‌ تجربه‌ كافي‌ آنرا قبال طي‌‬
‫سالها مبارزه‌ درايران‌ آموخته‌ بود و آن‌ برقراري‌ ارتباطهاي‌ گسترده‌ و الزم‌ بين‌ اقشارمختلف‌‪ 1‬جامعه‌‬
‫انقالبي‌ ايران‌ و رهبري‌ انقالب‌‪ ،‬در خارج‌ كشور بود‪.‬‬
‫او در راه‌ انجام‌ وظايف‌ خود‪ ،‬از جان‌ خويش‌ مايه‌ مي‌گذاشت‌‪ .‬به‌ گفته‌شاهدان‌ عيني‌ و همراهان‌ امام‌ در‬
‫نوفل‌ لوشاتو‪ ،‬تراكم‌ كارها و فعاليتهاي‌((احمد)) در آنجا به‌ حدي‌ بود كه‌ چندين‌ بار به‌ بستر بيماري‌‪ 1‬افتاد‪.‬‬
‫از ديگر مسئوليهاي‌ خطير حاج‌ احمد در پاريس‌ و سپس‌ در ايران‌‪ ،‬كه‌ تالحظه‌ رحلت‌ بر دوشش‌ بود‪،‬‬
‫مسئوليت‌ حفظ‌ جان‌ امام‌ امت‌ بود كه‌ بسي‌سربلند‪ 1‬از اين‌ مسئوليت‌ بيرون‌ آمد و دشمنان‌ داخلي‌ و خارجي‌‬
‫رامايوس‌ كرد‪.‬‬
‫وقتي‌ انقالب‌ پيروز‪ 1‬شد‪ ،‬مدرسه‌ رفاه‌ و علوي‌ كانون‌ خنثي‌ سازي‌توطئه‌ها و مركز هدايت‌ امت‌ اسالم‌ در‬
‫مواجهه‌ با دشمنان‌ داخلي‌ وخارجي‌‪ 1‬انقالب‌ گرديده‌ است‌‪.‬‬
‫تنظيم‌ امور اين‌ كانون‌ همچون‌ دفتر و بيت‌ امام‌ در نوفل‌ لوشاتو‪ 1‬و همچون‌كانون‌ قيام‌‪ 1‬در قم‌ در طول‌ سالهاي‌‬
‫پس‌ از تبعيد رهبر برعهده‌ عالمي‌كاردان‌ و سياستمداري‌ زيرك‌ بنام‌ احمد است‌ كه‌ در انجام‌ رسالت‌همراهي‌‪1‬‬
‫با امام‌ و انقالب‌ لحظه‌اي‌ آرام‌ و قرار نداشت‌‪.‬‬
‫او به‌ عنوان‌ يك‌ صاحب‌ نظر مورد اعتماد امام‌ ضمن‌ شركت‌ در جلسات‌تصميم‌گيري‌هاي‌ مهم‌ انقالب‌ و‬
‫انتقال‌ پيامهاي‌ حضرت‌ امام‌ و انعكاس‌لحظه‌ به‌ لحظه‌ رخدادهاي‌ انقالب‌ به‌ ايشان‌ همچون‌ گذشته‌ يك‌ آن‌‬
‫ازحفاظت‌ جان‌ امام‌ و مراقبت‌ و سالمتي‌ ايشان‌ غافل‌ نبود‪.‬‬
‫نقش‌ برجسته‌ احمد در ناكام‌ ساختن‌ دشمنان‌ كه‌ دهها كودتا و توطئه‌عليه‌ جان‌ امام‌ تدارك‌ ديدند قابل‌ ترديد‬
‫نيست‌ كه‌ نمونه‌اي‌ از اين‌ نقش‌ اززبان‌ خودش‌ اشاره‌ مي‌كنيم‌‪.‬‬
‫((بالفاصله‌ بعد از آن‌كه‌ ضدانقالب‌ ومنافقين‌ رودروي‌ نظام‌ اسالمي‌ايستادند‪ 1‬و خط‌ ترور در برنامه‌ كار آنها‬
‫قرار گرفت‌ به‌ مسئولين‌ حفاظت‌جماران‌ اعالم‌ كردم‌‪ 1‬كه‌ هيچ‌ كس‌‪ ،‬حتي‌ مقامات‌ و مسئولين‌ حق‌ ندارندهنگام‌‪1‬‬
‫ت با امام‌ ساك‌ ويا وسيله‌ اي‌ به‌ همراه‌ داشته‌ باشند‪ .‬چندروز‪ 1‬بعد از انفجار حزب‌ جمهوري‌‪ 1‬اسالمي‌‪،‬‬ ‫مالقا ‌‬
‫اعضاي‌ هيئت‌ دولت‌ وشوراي‌ امنيت‌ ملي‌ به‌ حضور امام‌ رسيدند‪1.‬‬
‫از دفتر‪ 1‬حفاظت‌ سر راه‌ بيت‌ (در جماران‌) تماس‌ گرفتند و گفتند كشميري‌دبير‪ 1‬شوراي‌ امنيت‌ ملي‌ كه‌ همراه‌‬
‫شهيد باهنر و رجايي‌ آمده‌ است‌ باخود‪ 1‬كيفي‌ به‌ همراه‌ دارد و مي‌گويد‪ 1‬محتوي‌ وسايل‌ و صورتجلسات‌شوراي‌‬
‫امنيت‌ است‌ و حتما بايد در جلسه‌ باشد‪ .‬گفتم‌ بگوييد‪ 1‬نمي‌شودو‪ 1‬بايد كيف‌ را تحويل‌ دهد‪ .‬چندبار ديگر تماس‌‬
‫گرفتند فايده‌اي‌ نبخشيد‪.‬شهيد‪ 1‬رجايي‌ شخصا به‌ وساطت‌ آمد نزد من‌‪ ،‬و از اينكه‌ او را مي‌شناسدو‪ 1‬وي‌ به‌‬
‫حدي‌ مورد اعتماد اعضاي‌ شوراست‌ كه‌ حتي‌ گاهي‌ نمازجماعت‌ را به‌ او اقتدا مي‌كنند سخن‌ گفت‌‪ .‬گفتم‌ همه‌‬
‫اينها درست‌ اما مانمي‌توانيم‌‪ 1‬تصميمهايي‌‪ 1‬را كه‌ به‌ خاطر مصالح‌ امام‌ بعد ار بحثهاي‌كارشناسي‌ گرفته‌ايم‌ لغو‬
‫كنيم‌‪ .‬ايشان‌ از اينكه‌ من‌ اين‌ قدر سماجت‌مي‌كنم‌‪ 1‬قدري‌ دلگير شدند‪ .‬در همين‌ فاصله‌ اطالع‌ دادند كه‌ دبير‬
‫شوراي‌امنيت‌‪( 1‬كشميري‌) به‌ حالت‌ قهر كيف‌ خود را برداشته‌ و رفته‌ و گفته‌ است‌در جلسه‌ شركت‌ نمي‌كنم‌!‬
‫ي ‪ -‬كه‌ تا آن‌ حد نفاق‌ و دورويي‌ از خود‬ ‫يكي‌ دو روز‪ 1‬بعد از اين‌ بود كه‌ همان‌ منافق‌نفوذي‌‪ -‬همين‌ كشمير ‌‬
‫نشان‌داده‌ و اعتماد مسئولين‌ را جلب‌ كرده‌ بود با گذاردن‌ همين‌ كيف‌ كه‌ بعدامشخص‌ شد حاوي‌‪ 1‬مواد منفجره‌‬
‫و بمب‌ ساعت‌ بود و از ترس‌ اينكه‌مبادا اصرار و سماجتش‌ در جماران‌ باعث‌ لو رفتن‌ وي‌ شود‪ ،‬منطقه‌‬
‫ك كرده‌ بود‪ -‬در محل‌ تشكيل‌ جلسه‌ شواراي‌ امنيت‌ در نخست‌وزيري‌ محبوبترين‌ چهره‌ هاي‌ انقالب‌‬ ‫راتر ‌‬
‫يعني‌ شهيدان‌ عزيز رجايي‌ و باهنررا‪ 1‬از ملت‌ ايران‌ گرفت‌ و خود فرار كرد‪)).‬‬
‫كشميري‌ پس‌ از فرار اعتراف‌ كرده‌ بود كه‌ او ابتدا مأموريت‌ داشته‌ تا موادمنفجره‌ را در جلسه‌ ديدار‬
‫مسئوالن‌ با امام‌ كار بگذارد‪ 1‬اما پس‌ از ناكامي‌در اين‌ مأموريت‌‪ 1‬مواد منفجره‌ را به‌ نخست‌ وزيري‌ برده‌‬
‫است‌‪.‬‬
‫يكي‌ از مسائلي‌ كه‌ در مورد‪ 1‬يادگار امام‌ مطرح‌ و مدتها نقل‌ مجالس‌ بودموضوع‌ ((خط‌ سوم‌)) است‌ كه‌ اين‌‬
‫امر نيز مانند ديگر مسائل‌ سالهاي‌اوليه‌ بعد از پيروزي‌ و تحت‌ تأثير فضاي‌ سياسي‌‪ 1‬آن‌ ايام‌ در اغلب‌تحليلها‬
‫با مطالب‌ خالف‌ واقع‌ توأم‌ گرديده‌ است‌‪.‬‬
‫واقعيت‌ آن‌ است‌ كه‌ عدم‌ ورود ايشان‌ به‌ احزاب‌ و گروهها و گرايش‌مستقل‌ آن‌ مرحوم‌ طبعا با توجه‌ به‌‬
‫شخصيت‌ و موقعيتي‌ كه‌ داشت‌ برهمفكرانش‌‪ 1‬در جامعه‌ تأثير‪ 1‬خود را مي‌گذاشت‌ و بدين‌ ترتيب‌ پيروي‌دفاع‌‬
‫از خط‌ امام‌ جداي‌ از روابط‌ حزبي‌ و گروهي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ خط‌مشي‌ سياسي‌‪ 1‬نزد برخي‌ از فعاالن‌ سياسي‌ و‬
‫مذهبين‌ جامعه‌ مطرح‌مي‌شد‪.‬‬
‫ايشان‌ در مصاحبه‌ با روزنامه‌ اطالعات‌ در تاريخ‌ ‪ 9/2/61‬به‌ نكاتي‌ دربازه‌ مسائل‌ مهم‌ اشاره‌ كرد‪ .‬او از‬
‫رأي‌ ندادن‌ ا امام‌ و او به‌ بني‌ صدر درانتخاب‌ رياست‌ جمهوري‌و رأي‌ امام‌ در مراحل‌ بعدي‌ به‌ شهيد رجايي‌‬
‫وحضرت‌ آيت‌ هللا‌ خامنه‌اي‌ ياد مي‌كند وتحليل‌ روشن‌ و مبسوطي‌‪ 1‬ازچگونگي‌ روي‌‪ 1‬كار آمدن‌ بني‌ صدر و‬
‫مخالفتهاي‌ وي‌ با امام‌ و خيانتهايي‌كه‌ او در ائتالف‌ با منافقين‌ و ديگر عوامل‌ ضد انقالب‌ مرتكب‌ شد‬
‫وچگونگي‌‪ 1‬عزل‌ او ارائه‌ مي‌كند‪...‬‬
‫حضرت‌ امام‌ در تاريخ‌ ‪ 23/8/1361‬درباره‌ مواضع‌ گذشته‌ و حال‌((احمد)) كه‌ خود از يكسو سند افتخاري‌‪1‬‬
‫براي‌ ايشان‌ و از سوي‌ ديگربيانگر دشواريهاي‌ مسير‪ 1‬انقالب‌ و رنجهاي‌ اين‌ خانواده‌ مطهر است‌‪،‬چنين‌‬
‫مي‌نويسند((‪...‬اينجانب‌‪ 1‬در پيشگاه‌ مقدس‌ حق‌ شهادت‌ مي‌دهم‌كه‌ (احمد) از اول‌ انقالب‌ تا كنون‌ و از پيش‌ از‬
‫انقالب‌ در زماني‌‪ 1‬كه‌ وارداين‌ نوع‌ مسائل‌ سياسي‌ شده‌ است‌ از او رفتار‪ 1‬يا گفتاري‌ كه‌ برخالف‌ مسيرانقالب‌‬
‫اسالمي‌ ايران‌ باشد نديده‌ام‌ و در تمام‌ مراحل‌ از انقالب‌ پشتيباني‌نموده‌ و در مرحله‌ پيروزي‌ شكوهمند‪1‬‬
‫انقالب‌ معين‌ و كمك‌ كار من‌ بوده‌و هست‌ و كاري‌ برخالف‌ نظر من‌ انجام‌ نمي‌دهد و در امور مربوطه‌‬
‫چه‌در اعالميه‌ هايا ارشادها بدون‌ مراجعه‌ به‌ من‌ تصرف‌ و دخالتي‌ نمي‌يكند حتي‌ در الفاظ‌ اعالميه‌ها بدون‌‬
‫مراجعه‌ دخالت‌ نمي‌كند و اگر درامري‌‪ 1‬نظري‌ دارد تذكر مي‌دهد كه‌ تذكراتش‌‪ 1‬نيز صادقانه‌ و برخالف‌‬
‫مسيرانقالب‌ و مصلحت‌ نيست‌ و من‌ اگر تذكراتش‌ را نپذيرفتم‌‪ 1‬تخلف‌ از قول‌من‌ نمي‌كند و من‌ نيز اگر‬
‫حرفش‌ را صحيح‌ ديدم‌ قبول‌ مي‌كنم‌ و اميدوارم‌حرف‌ صحيح‌ رااز همه‌ كس‌ قبول‌ كنم‌‪...‬‬
‫‪ ...‬در امور‪ 1‬سياسي‌ مدتها تهمتها زده‌ شد كه‌ احمد طرفدار‪ 1‬منافقين‌ است‌و من‌ در طول‌ مدت‌ انقالب‌‬
‫مخالفتهايي‌ از او مي‌ديدم‌ كه‌ ديگران‌ بر آن‌شدت‌ و قاطعيت‌ نبودند‪ ...‬يا مستلزم‌ طرفداري‌‪ 1‬از بني‌ صدر‪ ،‬او‬
‫مادامي‌كه‌ من‌ از بني‌ صدر‪ 1‬بواسطه‌ بعضي‌‪ 1‬مصالح‌ جانبداري‌‪ 1‬مي‌كردم‌ او هم‌گاهي‌ طرفداري‌ مي‌كرد‪ 1‬و آنگاه‌‬
‫كه‌ من‌ پرده‌ را باال زده‌ و او را بركنار‪ 1‬كردم‌يك‌ مرتبه‌ از او طرفداري‌‪ 1‬نكرد‪ .‬و مخالفت‌ شديد مي‌كرد‪))...‬‬
‫در ايام‌ دفاع‌ مقدس‌‪ ،‬كسب‌ اطالعات‌ دقيق‌‪ 1‬روزمره‌ از آخرين‌ وضعيت‌نيروهاي‌‪ 1‬خودي‌ و قواي‌ دشمن‌ در‬
‫جبهه‌ها‪ ،‬گرد آوري‌‪ 1‬آخرين‌ اطالعات‌از شرايط‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ جامعه‌ و موضعگيري‌ افراد و گروهها‬
‫درقبال‌ مسئله‌ و تنظيم‌ و جمعبندي‌ آخرين‌ اطالعات‌ در مواضع‌ سياسي‌‪ 1‬ونظامي‌ دولتها‪ 1‬و مجام ‌ع بين‌ المللي‌‬
‫ي‪ 1‬بيگانه‌ و رساندن‌ به‌ موقع‌ اين‌ اطالعات‌‬ ‫در رابطه‌ با رخدادهاي‌‪ 1‬جبهه‌ و مواضع‌راديوها وديگر رسانه‌ها ‌‬
‫به‌فرماندهي‌ كل‌ قوا مسئوليتي‌ بود كه‌ مرحوم‌‪ 1‬حاج‌ احمد آقا با مديريت‌عالي‌ خود و با مطمئن‌ترين‌ روشها‪ 1‬و‬
‫استفاد ‌ه از افراد‪ 1‬كاري‌ و امين‌ در دفترحضرت‌ امام‌ آن‌ را به‌ بهترين‌ وجه‌ ايفا نمود و عالوه‌ بر آن‌‪،‬‬
‫ابالغ‌امانتدارانه‌ و سريع‌ پيامهاي‌ سّري‌ و علني‌ امام‌ در رابطه‌ با امور نظامي‌ وارتباط‌‪ 1‬مستمر با شوراي‌‬
‫عالي‌ دفاع‌ و فرماندهان‌ نظامي‌ و شركت‌ درجلسات‌‪ 1‬شورا و ارائه‌ رأي‌ و نظر مشورتي‌‪ 1‬خويش‌ به‌ حضرت‌‬
‫امام‌ وشورا و برنامه‌ ريزي‌‪ 1‬مالقات‌ رزمندگان‌ ارتش‌ وسپاهي‌‪ 1‬و بسيجي‌ بافرمانده‌ كل‌ قوا از ديگر‬
‫مسئوليتهايي‌ بود كه‌ وي‌ در ‪ 8‬سال‌ دفاع‌ مقدس‌در كنار مشغله‌ روزمره‌ و بسيار مهم‌ و موثري‌‪ 1‬كه‌ در دفتر‬
‫حضرت‌ امام‌ و درخدمت‌ ايشان‌ داشت‌ بخوبي‌ از عهده‌ آن‌ برآمده‌ است‌‪.‬‬
‫((حضرت‌ آيت‌ هللا‌ خامنه‌اي‌ درباره‌ نقش‌ ايشان‌ در مسائل‌ سياسي‌نظامي‌ فرمود‪:‬‬
‫((ايشان‌ واقعا‪ 1‬در كنار امام‌ يك‌ عنصر الزم‌ و بي‌ بديل‌ بود‪ .‬هيچ‌ كس‌ديگري‌ در كنار امام‌ نمي‌توانست‌ اين‌‬
‫نقش‌ را بپذيرد‪}. 1‬کتاب مهاجر قبیله ایمان‬

‫مهارت‌ كم‌ نظير امام‌ درعلوم‌ عقلي‌ ونقل ‌‬


‫ي‬
‫امام‌ اين‌ امتياز ويژه‌ را داشت‌ كه‌ به‌ اعتراف‌ بسياري‌ از علماء وفضال ِءخبره‌ و وارد‪،‬در‪ 1‬رشته‌هاي‌ مختلف‌‬
‫علوم‌ منقول‌ ومعقول‌ مانندفقه‌‪،‬اصول‌‪،‬فلسفه‌وعرفان‌‪،‬تخصص‌‪ 1‬ويژه‌ ومهارت‌‪ 1‬كامل‌ داشت‌ونحريرفنون‌ وجام ِع‌‬
‫معقول‌ ومنقول‌ بود‪.‬‬
‫تخصص‌ ويژه‌ امام‌ در علوم‌ فوق‌ باعث‌ شد كه‌ ايشان‌ در همان‌ عنفوان‌جواني‌‪،‬تنها پاخگوي‌ اشكاالت‌‬
‫وشبهات‌ عقلي‌ نسبت‌ به‌ اسالم‌‪،‬درحوزه‌ علميه‌ قم‌ باشد‪.‬واگر‪ 1‬كسي‌ نسبت‌ به‌ مسائل‌ ديني‌ اشكال‌ داشت‌وبه‌ قم‌‬
‫م‌ي‌ آمد‪،‬بااينكه‌ علماي‌ زبردستي‌ درقم‌‪ 1‬بودند‪،‬ولي‌‪ 1‬اورا به‌ امام‌خميني‌‪ 1‬ارجاع‌ مي‌دادند‪.‬‬
‫گويا در سال‪‌1363‬قمري‌ شخصي‌‪ 1‬به‌ علت‌ شبهاتي‌ كه‌ معاندين‌ نسبت‌ به‌دين‌ در او ايجاد كرده‌ بودند‪،‬در عقايد‬
‫خوددچار‪ 1‬لغزش‌ شده‌ بود‬
‫خدمت‌ امام‌ رسيد وامام‌ هم‌ براي‌ رفع‌ شبهات‌ درس‌ خودرا سه‌ روزتعطيل‌ كردند وبا او صحبت‌ كردند‪1‬‬
‫وتوانستندشبهات‌‪ 1‬را از ذهن‌ او بزداين‌واورا‪ 1‬به‌ حق‌ راهنمائي‌‪ 1‬كنند‪(.‬نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪‌1‬ص‪)‌37‬‬
‫همچنين‌ در آن‌ ايام‌ كتاب‌ سفسطه‌ اميز(اسرار هزارساله‌)منتشر‪ 1‬شدوچون‌اشكاالت‌‪ 1‬نويسنده‌ به‌ دين‌ ‪،‬عقلي‌ بود‬
‫به‌ امام‌ مراجعه‌ شد وايشان‌ با اينكه‌دچار چشم‌ درد بودند وبه‌ مطالعه‌ ونوشتن‌ قادر نبودند‪،‬در ر ّد آن‌‬
‫كتاب‌(كشف‌ االسرار)را نوشتند‪ 1‬ودرهنگام‌ نوشتن‌ كتاب‌‪،‬دردچشم‌‪ 1‬ايشان‌ بنحومعجزه‌ آسائي‌ برطرف‌ شد‪.‬‬
‫امام‌ تدريس‌ كتب‌ فلسفي‌ را درسن‌ ‪27‬سالگي‌ درسال‌ ‪1347‬قمري‌ آغازكردند‪ 1‬وهمزمان‌ با تدريس‌ فلسفه‬
‫‌‪،‬براي‌ افراد‪ 1‬قابل‌ وشايسته‌‪،‬دروس‌عرفان‌‪ 1‬را مي‌فرمودند‪.‬وبراي‌ تعليم‌ امور اخالقي‌‪،‬درس‌ اخالقي‌‪ 1‬را‬
‫شروع‌نمودند‪.‬ابتدا هفته‌اي‌ يكروز‪ 1‬وبطور‪ 1‬محدود بودكه‌ عالوه‌ برطالب‌‪،‬عده‌اي‌ از كسبه‌ وبازاريان‌‬
‫وكارگران‌ هم‌ شركت‌ مي‌كردند‪..‬ولي‌‪ 1‬كم‌كم‌ شعاع‌ وآثار معنوي‌ آن‌‪،‬به‌ انجا رسيد كه‌ اهالي‌ ديگر شهرستانها‬
‫نيزراهي‌ قم‌ مي‌شدند‪ 1‬و َمدرس‌ فيضيه‌ مملو از جمعيت‌ مي‌شد وبا رونق‌‪ 1‬اين‌محفل‌ معنوي‌ به‌ دوجلسه‌ در هفته‌‬
‫رسيد‪.‬‬
‫ا ّما ع ّمال‌ رضاخان‌ احساس‌ خطر كردهودر‪ 1‬صدد جلوگيري‌ از آن‌برآمدند‪.‬كه‌ با مقاومت‌ امام‌ مواجه‌‬
‫شدند‪.‬امام‌ درپاسخ‌ فرستاده‌ پليس‌ كه‌خواستار تعطيلي‌‪ 1‬مجلس‌ درس‌ اخالق‌ شده‌ بود‪،‬اظهارداشت‌‪:‬من‌‬
‫موظف‌هستم‌ كه‌ به‌ هرنحوشده‌ اين‌ جلسه‌ را برگزار‪ 1‬كنم‌‪.‬پليس‌ شخصا بيايد وازانعقاد آن‌ جلوگيري‌ كند!ع ّمال‌‬
‫رژيم‌ از دخالت‌ مستقيم‌ خود داري‌ كردندولي‌‪ 1‬به‌ فشار وكارشكني‌ خود ادامه‌ دادند تا اينكه‌ امام‌ محل‌ درس‌ را‬
‫به‌مدرسه‌(حاج‌ مالصادق‌)كه‌ درمحله‌ دوردست‌‪ 1‬قم‌ وبا شرائط‌‪ 1‬محدودتري‌بود‪،‬منقل‌‪ 1‬كردند‪.‬ولي‌‪ 1‬بعد از تبعيد‬
‫ت امام‌خميني‌‪1‬‬ ‫رضاخان‌ به‌ موريس‌‪،‬دوباره‌ اين‌جلسات‌ در فيضيه‌ ساليان‌ درازي‌ باشكوه‌ تشكيل‌ مي‌شد‪(.‬نهض ‌‬
‫ج‪‌1‬ص‪)‌38‬‬
‫امام‌ تدريس‌ خارج‌ فقه‌ واصول‌ را درسال‌ ‪ 1363‬همزمان‌ با ورود آية‌ هللا‌بروجردي‌ به‌ قم‌ شروع‌ نمودند‪.‬كه‌‬
‫قبل‌ از آن‌ سالها به‌ تدريس‌ سطح‌مشغول‌ بودند‪1.‬‬
‫با اينكه‌ شيوه‌ درس‌ امام‌ طوري‌‪ 1‬بود كه‌ براي‌ هركسي‌ قابل‌ استفاده‌ نبودوالزم‌‪ 1‬بود كه‌ طلبه‌ چندسال‌ خارج‌‬
‫خوانده‌ باشد تا بتواند از حوزه‌ درس‌ايشان‌ استفاده‌ كند‪،‬ولي‌بزرگترين‌‪ 1‬كرسي‌ تدريس‌ علوم‌ اسالمي‌ از‬
‫آ ِن‌ايشان‌ بود‪.‬وحوزه‌ درس‌ ايشان‌ از نظر ك ّمي‌ وكيفي‌ با دروس‌ ديگران‌ قابل‌مقايسه‌ نبود‪.‬بطوريكه‌ سالهاي‌‬
‫آخريك ‌ه امام‌ در قم‌ مي‌زيستند‪،‬تعدادشاگردان‌ ايشان‌ از هزار ودويست‌ نفر تجاوز‪ 1‬مي‌كرد كه‌ يك‌‬
‫برابرونيم‌شاگردان‌ آية‌ هّللا‌ بروجردي‌‪ 1‬در سالهاي‌ آخر زندگي‌‪ 1‬آن‌ مرحوم‌‪ 1‬بود‪.‬‬
‫امام‌ حداقل‌ سي‌ سال‌ بهترين‌ وبزرگترين‌ كرسي‌ تدريس‌ شيعه‌ را به‌ عهده‌داشتند‪.‬درهرچندسالي‌‪،‬صدها عالم‬
‫‌‪،‬فاضل‌ومجتهد‪ 1‬از درس‌ ايشان‌بيرون‌ مي‌امدندوبه‌ اطراف‌ ودراكناف‌‪ 1‬كشور پراكنده‌ مي‌شدند‪.‬از‪1‬‬
‫جمله‌شاگردان‌ ايشان‌‪:‬آيات‌ عظام‌ وحجج‌ اسالم‌‪:‬شهيدقاضي‌‪ 1‬تبريزي‌‪،‬شهيدسعيدي‌‪،‬مشكيني‌‪،‬نوري‌ همداني‬
‫‌‪،‬فاضل‌لنكراني‌‪،‬شهيدمفتح‌‪ ،‬خزعلي‌‪،‬جنتي‌‪،‬شهيدمطهري‌‪،‬شهيد بهشتي‌‪،‬شهيدمحالتي‌‪،‬مقام‌ رهبري‬
‫‌‪،‬هاشمي‌رفسنجاني‌‪،‬اميني‌‪،‬شهيد‪ 1‬هاشمي‌ نژاد‪،‬سبحاني‌‪،‬راستي‌‪،‬محمدي‌ گيالني‌‪،‬‬
‫جوادي‌ آملي‌‪،‬شهيدقدوسي‌‪،‬رضواني‌‪،‬مهدوي‌‪ 1‬كني‌‪،‬مصباح‌ يزدي‌‪،‬صانعي‌‪،‬امامي‌‪ 1‬كاشاني‌‪،‬توسلي‌‪،‬موحدي‌‪1‬‬
‫كرماني‌‪،‬مظاهري‌‪ ،‬معرفت‌‪،‬طاهري‌ خرم‌ آبادي‌‪ ،‬دواني‌و‪(..‬نهضت‌‪ 1‬امام‌ خميني‌ ج‪ ‌1‬ص‪)‌50‬‬
‫تأليفا ‌‬
‫ت‬
‫اولين‌ كتابي‌ كه‌ امام‌ تأليف‌ كردند‪(،‬مصباح‌‪ 1‬الهداية‌)درمبحث‌ عرفان‌ درسن‌ ‪27‬سالگي‌ بود‪.‬در‪291‬سالگي‌‬
‫(شرح‌ دعاي‌ سحر) وسپس‌ (چهل‌حديث‌)را نوشتند‪1.‬‬
‫كتابهاي‌ ديگر امام‌ ‪:‬حاشيه‌ برفصوص‌ قيصري‌‪1‬‬
‫‪،‬حاشيه‌برمفتاح‌الغيب‌‪،‬اسرارالصلوة‌‪،‬‬
‫رساله‌ درطلب‌ واراده‌‪،‬حاشيه‌ بررساله‌ حديث‌ رأس‌الجالوت‌‪،‬كشف‌‪ 1‬االسرار‪،‬شرح‌ حديث‌ جنودعقل وجهل‌‬
‫‪،‬آداب‌الصلوة‌‪،‬الرسائل‌‪،‬‬
‫تحريرالوسيله‌‪،‬الطهاره‌‪،‬تهذيب‌ االصول‌‪،‬نيل‌‬
‫االوطار‪،...‬رساله‌ در اجتهاد وتقليد‪،‬‬
‫حکومت اسالمي‌‪،‬جهاداكبر‪،‬مكاسب‌مح ّرمه‌‪،‬‬
‫و‪...‬‬
‫مرجعيت‌ امام‌‬
‫عظمت‌ چشمگير امام‌ در علم‌ وتقوا وفضيلت‌‪ 1‬باعث‌ شد كه‌ بسياري‌ ازمردم‌‪ 1‬مسلمان‌ ايران‌ به‌ اعلميت‌ ايشان‌‬
‫پي‌ برده‌ واز ايشان‌ تقليد كنندوفتاوا‪ 1‬ودستورات‌‪ 1‬ايشان‌ را بكار ببندند‪.‬‬
‫اگر سازمان‌ سيا ورژيم‌‪ 1‬ضد اسالمي‌ شاه‌ كه‌ از مرجعيت‌ امام‌ ونفوذ روزافزون‌‪ 1‬ايشان‌ سخت‌ بيمناك‌ بودند‬
‫ودرصدد‪ 1‬جلوگيري‌‪ 1‬از تقليد از ايشان‌بربيايند‪ 1‬لذا رساله‌ ايشان‌ را ممنوع‌ وجمع‌ اوري‌ كردند‪ 1‬ومقلدين‌ ايشان‌‬
‫راسخت‌ تحت‌ تعقيب‌ قرار دادند وهركسي‌‪ 1‬از اعلميت‌ امام‌ حرفي‌مي‌زد‪،‬دستگير وروانه‌ زندان‌ مي‌نمودند‪1‬‬
‫وبرنامه‌ها وتوطئه‌هاي‌‪ 1‬زيادي‌براي‌ تضعيف‌ مرجعيت‌ امام‌ بكار بردند ولي‌ راه‌ بجايي‌ نبردند‪.‬زيرا خداكامل‌‬
‫كننده‌ نور خود است‌‪.‬‬
‫شروع‌ نهضت‌‬
‫درسال‌ ‪ 1322‬شمسي‌ امام‌ دريادنامة‌ كتابخانة‌ وزيري‌ يزد شرحي‌ را بطوريادگار‪ 1‬مرقوم‌‪ 1‬فرمودند‪ 1‬كه‌‬
‫امروزپس‌ از سالها باز از هر جهت‌ جالب‌ بنظررسيده‌ وطرز تفكر امام‌ را درآن‌ سالهانشان‌ مي‌دهد‪:‬‬
‫بسم‌ هّللا‌ الرحمن‌ الرحيم‌‬
‫قال‌ هّللا‌ تعالي‌‪:‬انّما‪ 1‬اعظكم‌ بواحدة‌ اَن‌ تقوموا هلل‌ّ مثني‌وفُرادي‌ (سبأ‪)46‬‬
‫خداي‌ تعالي‌ در اين‌ كالم‌ شريف‌‪ 1‬از سرمنزل‌‪ 1‬تاريك‌طبيعت‌ تا منتهاي‌ سير انسانيت‌ را بيان‌ كرده‌‬
‫وبهترين‌موعظه‌ هائي‌ است‌ كه‌ خداي‌ عالم‌ از ميان‌ تمام‌ مواعظ‌انتخاب‌ فرموده‌ واين‌ يك‌ كلمه‌ را پيشنهاد‪1‬‬
‫بشرفرموده‌‪.‬اين‌ كلمه‌ تنها راه‌ اصالح‌ درجهان‌ است‌‪.‬‬
‫ّ‬
‫قيام‌ براي‌ خداست‌ كه‌ ابراهيم‌ خليل‌ الرحمن‌ را بمنزل‌خلت‌ رسانده‌ واز جلوه‌هاي‌ گوناگون‌ عالم‌‬
‫طبيعت‌رهانيده‌‪.‬‬
‫ب االفلين‌ زن‌‬ ‫ُ‬
‫خليل‌ آسا در علم‌ اليقين‌ زن‌ نداي‌ الاح ‌ّ‬
‫قيام‌ هّلل‌ است‌ كه‌ موسي‌‪ 1‬كليم‌ را با يك‌ عصا برفرعونيان‌چيره‌ كرد وتمام‌‪ 1‬تاج‌ وتخت‌ آنان‌ را بباد داد ونيز‬
‫اورابميقات‌ محبوب‌ رساند وبه‌ كمقام‌ صحف‌ وصحوه‌ كشاند‪.‬‬
‫قيام‌ براي‌ خداست‌ كه‌ خاتم‌ النبيين‌ را يك‌ تنه‌ برتمام‌عادات‌ وعقائد جاهليت‌ غلبه‌ داد وبتهارا از خانة‌‬
‫خدابرانداخت‌ وبجاي‌‪ 1‬آن‌ توحيد وتقوي‌‪ 1‬را گذاشت‌ ونيزآن‌ ذات‌ مق ّدس‌ را به‌ مقام‌ قاب‌ قوسين‌ اوادني‌ رساند‪.‬‬
‫بدبختي‌ وتيره‌ روزي‌ ما به‌ خاطر‪ 1‬قيام‌ براي‌ منافع‌شخصي‌ است‌‪.‬خودخواهي‌ وترك‌ قيام‌‪ 1‬براي‌ خدا مارا به‌اين‌‬
‫ن در آورده‌‪.‬‬ ‫ي اسالمي‌ را زير نفوذ ديگرا ‌‬ ‫روزگار‪ 1‬سياه‌ رسانده‌ وهمه‌ جهانيان‌ را برما چيره‌ كردوكشورها ‌‬
‫قيام‌ براي‌ منافع‌ شخصي‌ است‌ كه‌ روح‌ وحدت‌ وبرادري‌را در ملت‌ اسالمي‌ خفه‌ كرده‌‪.‬قيام‌‪ 1‬براي‌ نفس‌ است‌‬
‫كه‌بيش‌ از ده‌ ميليون‌ شيعه‌ را درايران‌ به‌ طوري‌ از هم‌متفرق‌ وجدا كرده‌ كه‌ طُعمة‌ مشتي‌ شهوت‌ پرست‌‬
‫پشت‌ميز نشين‌ شدند‪.‬‬
‫قيام‌ براي‌ شخص‌ است‌ كه‌ يكنفرمازندراني‌(رضاخان‌)بي‌ سواد را بر يك‌ گروه‌ چندميليوني‌ چيره‌ مي‌كند كه‌‬
‫حرث‌ ونسل‌ آنان‌ را دستخوش‌شهوات‌‪ 1‬خود كند‪.‬قيام‌ براي‌ نفع‌ شخصي‌‪ 1‬است‌ كه‌ االن‌هم‌ چند نفر كودك‌ خيابان‌‬
‫گرد درتمام‌ كشور‪ 1‬بر اموال‌ونفوس‌‪ 1‬واعراض‌ مسلمانان‌ حكومت‌ داده‌‪.‬‬
‫قيام‌ براي‌ نفس‌ ا ّماره‌ است‌ كه‌ مدارس‌ علم‌ ودانش‌ راتسليم‌ مشتي‌ كودك‌ ساده‌ كرده‌ ومراكز علم‌ وقرآن‌‬
‫رامركز فحشاء كرده‌‪.‬‬
‫قيام‌ براي‌ خود است‌ كه‌ موقوفات‌‪ 1‬مدارس‌ ومحافل‌ديني‌‪ 1‬را به‌ رايگان‌ تسليم‌ مشتي‌ هرزه‌ گرد بي‌ شرف‌‬
‫كرده‌ونَفَس‌ از هيچ‌ كس‌ بر نمي‌آيد‪1.‬‬
‫قيام‌ براي‌ نفس‌ است‌ كه‌ چادر عفّت‌ را از سر زنهاي‌‪ 1‬عفيف‌مسلمان‌ برداشت‌‪.‬االن‌ هم‌ كه‌ اين‌ امر برخالف‌‬
‫دين‌وقانون‌ در مملكت‌ جاري‌ است‌‪،‬كسي‌ برعليه‌ ان‌ سخن‌نمي‌گويد‪.‬قيام‌ براي‌ نفعهاي‌ شخصي‌ است‌ كه‌‬
‫روزنامه‌هاكه‌ كاالي‌ پخش‌ فساد واخالق‌‪ 1‬است‌ امروز هم‌ همان‌نقشه‌ها را كه‌ از مغز خشك‌ رضاخان‌ بي‌‬
‫شرف‌ تراوش‌كرده‌‪،‬تعقيب‌ مي‌كنند ودرميان‌ توده‌ پخش‌ مي‌كنند‪1.‬‬
‫قيام‌ براي‌ خود است‌ كه‌ مجال‌ به‌ بعضي‌ از اين‌ وكالي‌قاچاق‌‪ 1‬داده‌ كه‌ در پارلمان‌بر عليه‌ دين‌ وروحانيت‌‬
‫هرچه‌مب‌ خواهند بگويند وكسي‌‪ 1‬نَفس‌ نكشد‪.‬‬
‫براي‌ نجات‌ دين‌ از دست‌ مشتي‌ شهوتران‌ قيام‌ كنيد‪.‬‬
‫هان‌! اي‌ روحانيون‌ اسالمي‌!اي‌ علماي‌ ربّاني‌!اي‌دانشمندان‌ ديندار!اي‌ گويندگان‌ آئين‌ دوست‌!اي‌ديندارا ‌‬
‫ن‬
‫خداخواه‌!اي‌ خداخواهان‌ حق‌ پرست‌!اي‌حق‌ پرستان‌ شرافتمند!اي‌‪ 1‬شرافتمندان‌ وطن‌ خواه‌!اي‌وطن‌ خواهان‌ با‬
‫ناموس‌!موعظت‌ خداي‌ جان‌ رابخوانيد ويگانه‌ راه‌ اصالحي‌ را كه‌ پيشنهاد فرموده‌بپذيريد وترك‌‪ 1‬منفعتهاي‌‬
‫شخصي‌ كرده‌ تا به‌ همة‌سعادتهاي‌‪ 1‬دوجهان‌ نائل‌ شويد وبا زندگي‌‪ 1‬شرافتمندانه‌‬
‫دوعالم‌ دست‌ در آغوش‌ شويد‪.‬ا ّن‌ هّلل‌ في‌ ايّام‌ دهركم‌نفحات‌‪ 1‬اَال فتعرضوا لها‪.‬امروز‪ 1‬روزيست‌‪ 1‬كه‌ نسيم‌‬
‫روحاني‌وزيدن‌ گرفته‌ وبراي‌‪ 1‬قيام‌ اصالحي‌ بهترين‌ روزاست‌‪.‬اگرمجال‌ را از دست‌ بدهيد وقيام‌‪ 1‬براي‌ خدا‬
‫نكنيد ومراسم‌ديني‌ را عودت‌ ندهيدفردا‪ 1‬است‌ كه‌ مشتي‌ هرزه‌ گرد شهوت‌ پرست‌(محمدرضاخان‌ بي‌ شرف‌‪1‬‬
‫جالد)رشماچيره‌ شوند وتمام‌‪ 1‬آئين‌ وشرف‌ شمارا دستخوش‌‪ 1‬اغراض‌باطلة‌ خود كنند‪.‬امروز شماها در پيشگاه‌‬
‫خداوند عالم‌ چه‌عذري‌ داريد؟همه‌ ديديد كتابهاي‌‪ 1‬يك‌ نفر تبريزي‌‪ 1‬بي‌سر وپا(كسروي‌)را كه‌ تمام‌ آئين‌ شمارا‬
‫دستخوش‌ ناسزاكرده‌ ودركركز‪ 1‬تشيّع‌ به‌ امام‌ صادق‌(ع‌) وامام‌ غائب‌روحي‌ له‌ الفداء آن‌ همه‌ جسارت‌ كرد‬
‫وهيچ‌ كلمه‌اي‌ ازشماها صادر‪ 1‬نشد‪.‬‬
‫امروز چه‌ عذري‌ در محكمة‌ خدا داريد؟اين‌ چه‌ ضعف‌وبيچارگي‌ است‌ كه‌ شمارا فرا گرفته‌؟‬
‫اي‌ آقاي‌ محترم‌ كه‌ اين‌ صفحات‌ را جمع‌ اوري‌ نموديدوبه‌ نظر علماء بالد وگويندگان‌ رسانديد!خوبست‌‬
‫يك‌كتابي‌ هم‌ فراهم‌‪ 1‬آوريد كه‌ جمع‌ تفرقه‌ آنان‌ را كند وهمه‌آنان‌ را در مقاصد اسالمي‌ همراه‌ كرده‌‪،‬ازهمه‌‬
‫امضاءمي‌گرفتيد‪ 1‬كه‌ اگر در اين‌ گوشة‌ مملكت‌ به‌ دين‌ جسارتي‌مي‌شد همه‌ يك‌ دل‌ ويك‌ جهت‌ از تمام‌ كشور‬
‫قيام‌مي‌كرديد!‬
‫خوبست‌ دينداري‌ را از بهائيان‌ ياد بگيريد‪ 1‬كه‌ اگر يك‌ نفرآنها در يك‌ ِده‌ زندگي‌ كند از مراكز حساس‌ آنها‬
‫بااورابطه‌ دارند واگر جزئي‌ تعدي‌ به‌ او شود‪ 1‬براي‌ او قيام‌كنند‪1.‬‬
‫شماها كه‌ به‌ حق‌ مشروع‌ خود قيام‌ نكرديد‪،‬خيره‌ سران‌بي‌ دين‌ از جاي‌ برخاستند وهرگونه‌ زمزمه‌ بي‌ ديني‌‬
‫رااغاز كردند‪ 1‬وبه‌ همين‌ زودي‌ به‌ شما تفرقه‌ زده‌ها چيره‌شوند‪ 1‬كه‌ از زمان‌ رضاخان‌ بي‌ شرف‌ روزهايتان‌‬
‫سخت‌ترشود!‬
‫ومن‌ يخرج‌ من‌ بيته‌ مهاجرا الي‌ هّللا‌ ورسوله‌ ث ّم‌ يدركه‌الموت‌ فقد وقع‌ اجره‌ علي‌ هّللا‌‪(.‬نساء‪)100‬‬
‫‪11‬شهرجمادي‌ االول‪‌1363‬قمري‌‬
‫سيد روح‌ هّللا‌ خميني‌(امام‌ خميني‌ در آئينه‌ خاطره‌ها ص‪)‌32‬‬
‫تا زمانيكه‌ آية‌ هّللا‌ بروجردي‌‪ 1‬زنده‌ بودند وپرچم‌ اسالم‌ ر ا بدوش‌داشتند‪،‬امام‌‪ 1‬تابع‌ نظرات‌ ايشان‌ بودند‪( 1‬نقل‌‬
‫شده‌ كه‌ چندبارنارسائيهاواشتباهات‌ را به‌ امام‌ گفتند ولي‌ ايشان‌ جواب‌ دادند كه‌ االن‌پرچمدار‪ 1‬آية‌ هّللا‌‬
‫بروجردي‌ هستند ومادر اين‌ شرائط‌‪ 1‬وظيفه‌نداريم‌)(سرگذشتهاي‌‪ 1‬ويژه‌ ج‪ ‌5‬ص‪)‌39‬وآية‌ هّللا‌ هم‌ عالوه‌ برتبادل‌‬
‫نظردر امورمهم‌ با مام‌‪،‬ايشان‌ را چند بار بعنوان‌ نماينده‌ خودنزد‪ 1‬دولت‌مي‌فرستادند‪.‬‬
‫ا ّما بادرگذشت‌‪ 1‬آية‌ هّللا‌ بروجردي‌‪ 1‬درسال‌ ‪1340‬شمسي‌‪،‬امام‌ پرچم‌ رابدست‌ گرفتند ومنتظر‪ 1‬فرصتي‌‪ 1‬بودند تا‬
‫تهضت‌ را علني‌ كنند‪.‬تا اينكه‌(اليحة‌انجمنهاي‌ ايالتي‌ وواليتي‌)درسال‌ ‪ 1341‬در هيئت‌ دولت‌بتصويب‌ رسيد‪.‬‬
‫چون‌ چندماده‌ از اين‌ اليحه‌ از جمله‌ حذف‌ قيد اسالم‌ از كانديداهاورأي‌دهندگان‌ وقسم‌‪ 1‬به‌ كتابهاي‌ آسماني‌‬
‫بجاي‌ قرآن‌‪،‬خالف‌ اسالم‌ بود‪.‬امام‌باتوجه‌ به‌ اطالعي‌ كه‌ از تحوالت‌ سياسي‌‪ 1‬روز داشتند‪،‬پيش‌ بيني‌ كردندكه‌‬
‫حوادث‌ ناموزون‌ وخانمانسوزي‌‪،‬از طرف‌ رژيم‌‪ 1‬درشرف‌‪ 1‬تكوين‌است‌وخوابهايي‌‪ 1‬براي‌ اسالم‌ وملّت‌ محروم‌‬
‫ايران‌ ديده‌ شده‌ است‌‪،‬لذاامام‌ دست‌ بكار شده‌ وجلسه‌اي‌ با علماء طرازاول‌‪ 1‬قم‌ درمنزل‌ استادمرحوم‌‪ 1‬خود آية‌‬
‫اللژه‌ حائري‌ يزدي‌ گرفتند‪ 1‬وپيرامون‌ اين‌ اليحه‌ گفتگوكردند‪1.‬‬
‫امام‌ مطالب‌ مهم‌ وبيداركننده‌اي‌‪ 1‬درباره‌ توطئه‌ رژيم‌‪ 1‬فرمودندوپس‌‪ 1‬ازمذاكرات‌‪،‬قرار‪ 1‬شد كه‌ تلگرافي‌‪ 1‬به‌ شاه‌‬
‫زده‌ ومخالفت‌ علماء را با مفاد اين‌اليحه‌ بوي‌ اطالع‌ دهندولغو‪ 1‬فوري‌ آنرا بخواهند‪.‬عالوه‌ بر دراختيار‬
‫مردم‌گذاشتن‌ رونوشت‌ تلگراف‌‪،‬همچنين‌ ط ّي‌ نامه‌هايي‌ علماء شهرستانهارادر جريان‌ امر قرار دهند‬
‫وهرهفته‌ جلسه‌ مشورت‌ بين‌ علماء قم‌ برگزارشود‪.‬ضمنا تلگرافي‌‪ 1‬به‌ علم‌‪،‬نخست‌ وزير وقت‌ زده‌ شده‌‬
‫وعالوه‌براعتراض‌ به‌ اليحه‌ مذكور‪،‬به‌ موارد خالف‌ اسالم‌ ديگر اشاهره‌ شود‪.‬‬
‫امام‌ عالوه‌ بر تشكيل‌ جلسه‌ مذكور‪،‬از طريق‌ نامه‌ وتلگراف‌ به‌ داخل‌وخارج‌ كشور‪،‬واز طريق‌‪ 1‬سخنراني‌‬
‫وشركت‌ در جلسات‌ متعدد‪،‬پرده‌ ازروي‌‪ 1‬حقايق‌ برداشته‌ وافشاگري‌‪ 1‬مي‌نمودند‪ 1‬واغراض‌ شوم‌ هيئت‌ حاكمه‌را‬
‫برمال مي‌نمودند‪1.‬‬
‫طولي‌ نكشيد كه‌ موج‌ خشم‌ واعتراض‌ درميان‌ مردم‌ ديدار‪ 1‬شد وسيل‌تلگراف‌ وطومار ونماه‌ها از طبقات‌‬
‫واقشار‪ 1‬مختلف‌ دائر برپشتيباني‌‪ 1‬ازخواسته‌ علماء واعتراض‌ به‌ اليحه‌ به‌ دربار‪ 1‬پهلوي‌ وكاخ‌ نخست‌‬
‫وزيري‌سرازير شد‪.....‬‬
‫با رهبري‌ امام‌ وحمايت‌ علماء ومردم‌‪،‬عاقبت‌ دولت‌ علم‌‪،‬لغو اليحه‌ رااعالم‌ كردو‪...‬‬
‫مدتي‌ بعهد امام‌ خبردارشدند‪ 1‬كه‌ به‌ بهانه‌ ‪17‬دي‌ روز كشف‌حجاب‌‪،‬مي‌خواهندزنان‌ هرجائي‌ وابسته‌ به‌‬
‫استعمار را به‌ رژه‌ وميتينگ‌خياباني‌‪ 1‬وادارند!‬
‫بالفاصله‌ امام‌ به‌ دولت‌ هشدار داد كه‌ اگر بخواهند‪ 1‬در روز‪ 1‬شوم‌ ‪17‬دي‌بساطي‌‪ 1‬پهن‌ كنند‪،‬علماء بمناسبت‌‬
‫شاگرد كمسجد گوهرشاد‪،‬اين‌ روز‪ 1‬راعزاي‌ عمومي‌ اعالم‌ مي‌كنند‪.‬با‪ 1‬اين‌ پيام‌‪،‬رژيم‌ فورا‪ 1‬عقب‌ نشيني‌ كرد‬
‫وازبرگزاري‌ميتينگ‌ منصرف‌‪ 1‬شد!‬
‫اين‌ هشدار باعث‌ توجه‌ بيشتر مردم‌ به‌ شخصيت‌ امام‌ شد وبه‌ رهبري‌داهيانه‌ ايشان‌ اميدوار نمود‪1.‬‬
‫تعيين‌ تاريخ‌ نوزده‌ دي‌ براي‌ رفراندوم‌ درباره‌ انقالب‌ سفيد شاه‌ بازفرصتي‌ براي‌ مبارزه‌ امام‌ با دستگاه‌‬
‫استبدادي‌ شاه‌ پديد آورد‪.‬‬
‫باز جلسات‌ متعدد علماء برگزار شد ومخالفت‌ علماء رابا اين‌ لوايح‌ كه‌ظاهري‌ زيبا ولي‌ درباطن‌ عليه‌‬
‫ح كشور‪ 1‬بود‪،‬گوشزد‪ 1‬نمودند‪.‬‬ ‫مصال ‌‬
‫ي مردم‌تهران‌‪ 1‬در دوم‌ بهمن‌ ‪ 1341‬شد كه‌‬ ‫اين‌ مبارزه‌ طي‌ فراز ونشيبهائي‌‪ 1‬ادامه‌ يافت‌ كه‌ منجر به‌ راهپيمائ ‌‬
‫به‌ دستگيري‌ مرحوم‌‪ 1‬فلسفي‌ وسركوب‌عده‌اي‌ از مردم‌ وعماء انجاميد‪ .‬مردم‌ رفراندوم‌‪ 1‬را تحريم‌ نمودند‪1‬‬
‫ودرروز رفراندوم‌‪ 1‬سر صندوقها‪ 1‬نرفتند‪ 1‬ولي‌ با كمال‌ تعجب‌ روزنامه‌ها نوشتندكه‌ پنج‌ ميليون‌ ايراني‌ در‬
‫رفراندوم‌ شركت‌ نمودند!‬
‫چهارم‌ بهمن‌ شاه‌ به‌ قم‌ رفت‌ ولي‌ بدستور امام‌ بازار بسته‌ وتعطيل‌ شدوهيچ‌ كس‌ در خيابانها ديده‌‬
‫نمي‌شد‪.‬كسي‌‪ 1‬براي‌ استقبال‌ شاه‌ نيود حتي‌توليت‌‪ 1‬آستان‌ حضرت‌ معصومه‌(س‌) نيز در مراسم‌‪ 1‬نبود‪.‬شاه‌ با‬
‫ديدن‌ اين‌مطلب‌ درسخنراني‌ خود اهانتهاي‌‪ 1‬زيادي‌ به‌ روحانيت‌ نمود‪.‬‬
‫امام‌ وعلماء‪،‬مراسم‌‪ 1‬نماز جماعت‌ ومنبر‪ 1‬رادررمضان‌ سال‪‌41‬راتحريم‌نمودند!‬
‫درعيد نوروز‪ 42‬امام‌ اين‌ روزرا عزا اعالم‌ كردند!مردم‌ از امامشان‌ پيروي‌كرده‌ ودرنوروز‪ 1‬بجاي‌ تبريك‬
‫‌‪،‬بهم‌ تسليت‌ گفته‌ آية‌ (انّا هلل‌ّ وانّا اليه‌راجعون‌)را مي‌خواندند‪.‬‬
‫در روز‪ 1‬دوم‌ عيد‪42‬ناگاه‌ دهها كاميون‌ نظامي‌‪ 1‬كه‌ مجهز به‌ مسلسل‌ سنگين‌بود ومملو از سربازان‌ مسلح‌‪،‬وارد‪1‬‬
‫قم‌ شدند ودر بعد از ظهر‪،‬هنگاميكه‌بمناسبت‌ شهادت‌ امام‌ صادق‌(ع‪‌9‬مجلسي‌ در فيضيه‌ بود‪،‬آنجارامحاصره‌‬
‫نمودند وبه‌ مردم‌‪ 1‬حمله‌ نمودند‪.‬بافرار‪ 1‬مردم‌‪،‬دژخيمان‌ كه‌ بيش‌از هزارنفر بودند‪،‬به‌ طالب‌ وروحانيون‌ حمله‌‬
‫ور شدند وبا تيراندازي‌ به‌طالب‌‪،‬مدرسه‌ را تصرف‌‪ 1‬نموده‌ وشروع‌ به‌ زدن‌ وكشتن‌ وخراب‌ كردن‌وپاره‌‬
‫كردن‌ قرآنها‪ 1‬ولباس‌ طالب‌ نمودند‪.‬دراين‌ حمله‌‪،‬دههانفرشهيدوصدهانفر‪ 1‬زخمي‌ شدند‪.‬كه‌ موقع‌ خاتمه‌ حمله‬
‫‌‪،‬اجساد بي‌ جان‌ ونيمه‌جان‌ را باخود بردند ومعلوم‌‪ 1‬نشدچه‌ برسر‪ 1‬آنها آمد‪.‬‬
‫مانندهمين‌ حمله‌ درتبريز به‌ مدرسه‌ طالبيه‌شد وآنجاراه‌ به‌ حمام‌ خون‌تبديل‌ كردند‪(.‬نهضت‌‪ 1‬امام‌ خميني‌ ج‬
‫‪‌1‬ص‪)‌349‬‬
‫روزبعد‪ 1‬امام‌ دستوردادتا‪ 1‬مردم‌ وعلماء براي‌ ديدار از آثار جنايات‌ رژيم‌ ازمدرسه‌ بازديد‪ 1‬كنند‪.‬‬
‫بعد از اين‌ فاجعه‌‪،‬امام‌ پيام‌ خودرا‪ 1‬كه‌ لرزه‌ بركاخنشينان‌ انداخت‌‪،‬صادركرد‪:‬شاه‌ دوستي‌ يعن ‌‬
‫ي‬
‫غارتگري‌‪..‬شاه‌ دوستي‌ يعني‌ ضربه‌زدن‌ به‌ پيكر قرآن‌ واسالم‌‪..‬شاه‌ دوستي‌ يعني‌ تجاوز به‌احكام‌‬
‫اسالم‌‪..‬شاه‌ دوستي‌ يعني‌ كوبيدن‌ روحانيت‌‪...‬‬
‫شاه‌ بعد از اين‌ حادثه‌ وپيام‌ امام‌‪،‬دستور دستگيري‌‪ 1‬طالب‌ واعزام‌ آنان‌ به‌سربازي‌ صادر‪ 1‬كرد!‬
‫بدنبال‌ دستگيري‌ عده‌اي‌ از روحانيون‌ واعزا به‌ سربازي‌ كه‌ هاشمي‌رفسنجاني‌ از جمله‌ آنان‌ بود‪ ،‬امام‌‬
‫درپيامي‌ براي‌ طالب‌ نوشتند كه‌‪:‬نگران‌نباشيد‪.‬تزلزل‌ بخودراه‌ ندهيد وباكمال‌ رشادت‌ وسربلندي‌‪ 1‬وروحي‌‬
‫قوي‌باشيد‪.‬شما‪ 1‬هركجاباشيد‪،‬سرباز امام‌ زمان‌(عج‌) مي‌باشيد‪ 1‬وبايد به‌ وظيفه‌سربازي‌ خود عمل‌ كنيد‪.‬رسالت‌‬
‫شما روشن‌ ساختن‌ واگاه‌ كردن‌ سربازان‌ودرجه‌ داران‌ است‌ كه‌ با آنان‌ سروكار‪ 1‬داريد‪.‬‬
‫اين‌ توطئه‌ شاه‌ هم‌ با تدبير امام‌ واستقامت‌ طالب‌ به‌ جائي‌ نرسيد‪.‬‬
‫روحانيون‌ ديگر شهرهابراي‌ پشتيباني‌ از حوزه‌ علميه‌ قم‌ وامام‌‪،‬ازشش‌فروردين‌ تا‪12‬فروردين‌ دست‌ به‌‬
‫اعتصاب‌ زدند واز رفتن‌ به‌ مساجدخوددادري‌‪ 1‬وتصميم‌ خودرا‪ 1‬باطالع‌ مردم‌ رساندند‪.‬همچنين‌ بازار‬
‫تهران‌وبسياري‌ از شهرها‪،‬سه‌ روز‪ 1‬تعطيل‌ كردند‪(.‬نهضت‌ امام‌ خميني‌ج‪‌1‬ص‪)‌387‬‬
‫در چهلم‌ حادثه‌ فيضيه‌‪،‬امام‌‪ 1‬پيام‌ مه ّمي‌ صادر‪ 1‬كردند ازجمله‌‪:‬دستوراعليحضرت‌ است‌ كه‌ به‌ دانشگاه‌ بريزند‬
‫ودانشجويان‌ رابكوبند؟جرم‌ ما حمايت‌ از اسالم‌ واستقالل‌ ايران‌است‌‪..‬ما از سربازي‌ بودن‌ فرزندان‌ اسالم‌‬
‫هراسي‌نداريم‌‪(...‬نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪‌1‬ص‪)‌413‬‬
‫درصبح‌ عاشوراي‪ ‌42‬كه‌ امام‌ خودرا براي‌ سخنراني‌ مه ّمي‌ آماده‌ كرده‌بودند‪،‬يكي‌ از مقامات‌ ساواك‌ خودرا‪1‬‬
‫با امام‌ رسانده‌ وپس‌ از معرفي‌ خودگفت‌‪:‬من‌ از طرف‌ اعليحضرت‌ مأمورم‌‪ 1‬بشما ابالغ‌ كنم‌ كه‌ اگر‬
‫بخواهيدامروز‪ 1‬در مدرسه‌ فيضيه‌ سخنراني‌ كنيد‪،‬كماندوها را به‌ مدرسه‌ مي‌اوريم‌وآنجارا بخاك‌ وخون‌‬
‫مي‌كشيم‌!‬
‫امام‌ بدون‌ اينكه‌ خم‌ به‌ ابرو بياورد‪،‬فرمود‪:‬مام‌ به‌ كماندوهاي‌ خوددستور مي‌دهيم‌ تا فرسنتادگان‌‬
‫اعليحضرت‌ را ادب‌ كنند!‬
‫آن‌ مأمور‪ 1‬وقتي‌ اين‌ مطلب‌ را شنيد‪،‬چنان‌ دست‌ وپاي‌ خودرا گم‌ كرد كه‌نمي‌دانست‌‪ 1‬از كدام‌ راه‌ آمده‌ واز كجا‬
‫بايد برود!‬
‫امام‌ درقسمتي‌‪ 1‬از سخنراني‌‪ 1‬خود درآن‌ روزفرمودند‪:‬بدبخت‌!بيچاره‌!چهل‌ وپنج‌ سال‌ از عمرت‌ميره‌!يك‌ كمي‌‬
‫تأمل‌ كن‌!يك‌ كمي‌ تدبّر كن‌!‪..‬عبرت‌ ازپدرت‌ بگير!‬
‫امروز بمن‌ خبردادند كه‌ عده‌اي‌ از وعاظ‌ وخطباي‌تهران‌ را برده‌اند سازمان‌ امنيت‌‪.‬وتهديد كرده‌اند كه‌‬
‫ازسه‌ موضوع‌ حرف‌ نزنند‪.‬از شاه‌ بدگوئي‌ نكنند‪.‬به‌ اسرائيل‌حمله‌ نكنند‪.‬نگويند اسالم‌ در خطر است‌ وديگر‬
‫هرچه‌بگويند آزادند‪.‬‬
‫تمام‌ گرفتاريها واختالفات‌ ما درهمين‌ سه‌ موضوع‌ نهفته‌است‌!(نهضت‌ امام‌ خميني‌ج‪‌1‬ص‪)‌459‬‬
‫دوروزبعد شب‌ پانزده‌ خرداد‪ 42‬نيمه‌هاي‌ شب‌ كماندوها‪ 1‬بمنزل‌ امام‌حمله‌ كردند وابتدا چندنفر از عالقه‌مندان‌‬
‫به‌ امام‌را‪ 1‬اذيت‌ كردند كه‌ ناگاه‌امام‌ درحاليكه‌ لباس‌ پوشيده‌ وعباي‌ خودرازير‪ 1‬بغل‌ گرفته‌ بود ظاهرشدندوفرياد‪1‬‬
‫كشيدند‪:‬روح‌ هّللا‌ خميني‌ منم‌!چرا اين‌ بيچاره‌ اراكتك‌ مي‌زنيد؟اين‌ چه‌ رفتار وحشيانه‌اي‌ است‌ كه‌‬
‫بامردم‌مي‌كنيد؟چرا به‌ اصول‌ انساني‌ پايبند نيستيد؟اين‌ چه‌وحشيگري‌ است‌ كه‌ از شما سر مي‌زند؟‬
‫مزدوران‌ شاه‌ درحاليكه‌ سعي‌ مي‌كردند‪ 1‬برخود مسلط‌ باشند‪،‬باصداي‌لرزان‌‪،‬مرتب‌‪ 1‬پاسخ‌ مي‌دادند‪:‬همه‌ ارادت‌‬
‫داريم‌!همه‌ مؤمنيم‌!كسي‌ رانمي‌زنيم‌!‬
‫سپس‌ امام‌ راسوار‪ 1‬ماشين‌ فولكس‌ واگن‌ كرده‌ به‌ تهران‌ بردند‪(.‬نهضت‌ امام‌خميني‌‪ 1‬ج‪ ‌1‬ص‪)‌471‬‬
‫وقتي‌ خبر توقيف‌‪ 1‬امام‌ به‌ مردم‌ قم‌ وتهران‌ رسيد‪،‬مردم‌‪ 1‬درحاليكه‌ اشك‌مي‌ريختند وبر سر مي‌زدند‪،‬به‌ خيابانها‬
‫ريختند وحماسه‌ پانزده‌خرداد‪421‬را بوجود‪ 1‬آوردند‪.‬‬
‫در اين‌ روز‪،‬درقم‌‪ 1‬صدها نفر شهيد وزخمي‌ ودستگير شدند‪.‬درتهران‌ نيزمردم‌ تهران‌ بطرف‌ كاخ‌ مرمر‬
‫تظاهرات‌ كردند كه‌ مورد حمله‌ مأمورين‌شاه‌ قرار گرفته‌ وچندين‌ هزار نفر بشهادت‌ رسيدند‪.‬دهقانان‌‬
‫پيشواي‌ورامين‌ كفن‌ پوش‌ بطرف‌‪ 1‬تهران‌ درحركت‌ بودند‪ 1‬كه‌ مورد‪ 1‬حمله‌ قرار‪ 1‬گرفته‌وبطور‪ 1‬دسته‌ جمعي‌ قتل‌‬
‫عام‌ شدند‪....‬‬
‫درشانزده‌ خرداد هم‌ اين‌ حادثه‌ تكرار شد ورقم‌ شهداء تهران‌ را تا پانزده‌هزار نفر تخمين‌ زده‌اند‪.‬‬
‫با دستگيري‌‪ 1‬امام‌‪،‬علماء وروحانيون‌ عالوه‌ برصدور‪ 1‬اطالعيه‌‪،‬بطرف‌تهران‌ حركت‌ كرده‌ وآزادي‌‪ 1‬امام‌ را‬
‫خواستارشدند‪.‬بعد از بيست‌ روز ازدستگيري‌‪ 1‬امام‌‪،‬ايشان‌ را آزاد كردند‪.‬وقتي‌‪ 1‬حادثه‌ عظيم‌ پانزده‌ خرداد‬
‫رابراي‌ امام‌ بيان‌ كردند‪،‬بسيار متأثرشده‌ وفرمودند‪1:‬خدا مي‌داند كه‌اوضاع‌ ‪15‬خرداد مرا كوبيد‪...‬تاملت‌ عمر‬
‫دارد غمگين‌در مصيبت‌ ‪15‬خرداد است‌‪.‬‬
‫مبارزات‌ امام‌ ادامه‌ داشت‌ تا اينكه‌ درمرداد‪ 43‬اليحه‌ كاپيتوالسيون‌ درمجلس‌ شوراي‌‪ 1‬ملي‌ بتصويب‌‪ 1‬رسيد‪.‬‬
‫امام‌ در‪4‬آبان‪ ‌43‬ساعت‪‌5/8‬صبح‌ شروع‌ به‌ افشاگري‌‪ 1‬عليه‌ اين‌ توطئه‌جديد‪،‬نمودندوبا سخناني‌ بسيار‪1‬‬
‫شورانگيز‪ 1‬ومؤثر‪ 1‬وحكيمانه‌‪،‬اين‌ مصوبّه‌ننگين‌ را براي‌ مردم‌‪ 1‬ايران‌ فاش‌ كردند‪.‬از جمله‌ فرمودند‪:‬قلب‌ من‌‬
‫درفشار‪ 1‬است‌‪.‬ناراحت‌ هستم‌‪...‬ايران‌ ديگر عيد ندارد‪...‬عيدايران‌ را عزا كردند‪.‬مارا فروختند‪.‬عزت‌ ما‬
‫پايكوب‌شد‪.‬عظمت‌ ايران‌ ازبين‌ رفت‌‪..‬قانوني‌ بمجلس‌ بردند كه‌تمام‌ مستشاران‌ نظامي‌ آمريكا‬
‫باخانواده‌هايشان‌‪،‬باكارمندان‌ فني‌ شان‌‪،‬باكارمندان‌اداريشان‌‪،‬باخدمه‌ شان‌ وباهركسي‌ كه‌ به‌ آنهابستگي‌دارد‪،‬از‬
‫هر جنايتي‌ كه‌ درايران‌ بكنند ‪،‬مصون‌ هستند!‬
‫اگر يك‌ خادم‌ آمريكائي‌‪،‬يك‌ آشپز امريكائي‌‪،‬مرجع‌تقليد شمارا‪ 1‬وسطبازار‪ 1‬ترور كند‪،‬زيرپاي‌ خود‬
‫منكوب‌كند‪،‬پليس‌ ايزان‌ حق‌ ندارد جلو اورا بگيرد!دادگاهاي‌ايزان‌ حق‌ محاكمه‌ ندارند!بايد پرونده‌ به‌ آمريكا‬
‫برودودر آنجا اربابها تكليف‌ را معيّن‌ كنند!‬
‫آقايان‌ من‌ اعالم‌ خطر مي‌كنم‌!اي‌ ارتش‌ ايران‌ من‌اعالم‌ خطر مي‌كنم‌!اي‌ سياسيون‌ ايران‌!من‌ اعالم‌‬
‫خطرمي‌كنم‌!اي‌‪ 1‬بازرگانان‌ ايراني‌ من‌ اعالم‌ خطر مي‌كنم‌!اي‌علماي‌ ايران‌!من‌ اعالم‌ خطر مي‌كنم‌!اي‌ مراجع‌‬
‫اسالم‌من‌ اعالم‌ خطر مي‌كنم‌!اي‌ فضال!اي‌ طالب‌!اي‌حوزه‌هاي‌‪ 1‬علميه‌ ايران‌!اي‌ نجف‌!اي‌ قم‌!اي‌ مشهد!‬
‫اي‌تهران‌!اي‌ شيراز!من‌ اعالم‌ خطر مي‌ كنم‌!‬
‫ي مجلس‌ شورا‪،‬انهائيكه‌ به‌ اين‌ امر رأي‌ دادند‪،‬به‌كشور خيانت‌ كردند‪.‬اينها وكيل‌ نيستند!دنيا‪ 1‬بداند‬ ‫وكال ‌‬
‫اينهاوكيل‌ ايران‌ نيستند‪.‬اگرهم‌‪ 1‬بودند‪،‬من‌ عزلشان‌ كردم‌!ازوكالت‌ معزولند‪ 1‬وتمام‌ تصويبنامه‌ هائيكه‌‬
‫تاكنون‌گذرانده‌اند‪:‬بي‌ اعتبار است‌‪(...‬نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪‌1‬ص‪)‌726‬‬
‫شب‌ ‪13‬آبان‌ ‪،43‬صدها كماندو‪ 1‬منزل‌ امام‌ را محاصره‌وايشان‌ را دستگيروبه‌ تركيه‌ تبعيد كردند‪.‬همچنين‌‬
‫همانروز‪ 1‬شهيد سيد مصطفي‌ را نيزدستگير وبه‌ زندان‌ بردند وبعد از مدتي‌ آزاد كردند ودوباره‌ در‪13‬ديماه‬
‫‪ ‌43‬ايشان‌ را دستگير‪ 1‬وبنزد پدر در تركيه‌ تبعيد كردند‪.‬‬
‫امام‌ از تركيه‌ رهبري‌‪ 1‬را ادامه‌ دادندومردم‌‪ 1‬وعلماء هم‌ در داخل‌ با رژيم‌مشغول‌‪ 1‬مبارزه‌ بودند‪.‬‬
‫در بهمن‌ ‪، 43‬حسينعلي‌ منصورنخست‌ وزير‪ 1‬وقت‌ بدست‌ بخارائي‌عضوجمعيت‌ مؤتلفه‌ اسالمي‌‪،‬ترور‪ 1‬شد!‬
‫همچنين‌ قرا ربود كه‌شاه‌‪،‬نصيري‌‪،‬علم‌‪،‬اقبال‌ وچندنفر‪ 1‬ديگر كه‌ درجسارت‌‪ 1‬به‌ امام‌ شريك‌بودند‪، 1‬ترور‪ 1‬شوند‬
‫كه‌ با لو رفتن‌ اين‌ گروه‌ ودستگيري‌‪ 1‬اعضاء اين‌ مطلب‌منتفي‌ شد‪(.‬نهضت‌ امام‌ خميني‌ج‪‌1‬ص‪)‌819‬‬
‫امام‌ بعد از ‪9‬ماه‌ تبعيد در تركيه‌ به‌ عراق‌ تبعيد شدندكه‌ با استقبال‌ زائدالوصف‌‪ 1‬علماء ومراجع‌ ومردم‌ عراق‌‬
‫وارد شهرهاي‌ مختلف‌ عراق‌شدند‪1.‬‬
‫از اقدامات‌ رژيم‌ براي‌ جلوگيري‌ از فعاليتهاي‌ امام‌‪،‬كنترل‌‪ 1‬بيت‌ايشان‌‪،‬ايجاد تفرقه‌ بين‌ امام‌ وبقيه‌ علماء نجف‌‬
‫وتوطئه‌ هاي‌ ديگر بود‪.‬‬
‫امام‌ اولين‌ سخنراني‌ خودرا‪ 1‬درعراق‌ در‪23‬آبان‌ ‪ 44‬در مسجد شيخ‌انصاري‌‪ 1‬ايراد كردند‪ 1‬ودرآن‌ به‌ بيان‌‬
‫مسائل‌ مختلف‌ جهان‌ اسالم‌ومسوليت‌‪ 1‬علماء پرداختند‪.‬‬
‫سخنراني‌ها‪،‬اعالميه‌ها وپيامهاي‌‪ 1‬امام‌ مرتب‌ بگوش‌ مردم‌ ايران‌ مي‌رسيدومبارزات‌ بمناسبتهاي‌ مختلف‌ ادامه‌‬
‫داشت‌‪.‬ازجمله‌ در هنگام‌ تصويب‌اليحه‌ خانواده‌ درسال‪،‌45‬دررابطه‌ با اسرائيل‌وتحريم‌‪ 1‬فروش‌ نفت‌‬
‫به‌آنجا‪،‬جنگ‌ شش‌ روزه‌ اعراب‌ ‪،‬تصرف‌‪ 1‬وتعطيلي‌ مدرسه‌ فيضيه‌درتابستان‪،‌46‬غارت‌ اموال‌ امام‌درقم‌‪1‬‬
‫توسط‌ مأمورين‌درآبان‪،‌46‬جشن‌تاجگذاري‌ شاه‌ در آبان‌ ‪،46‬توطئه‌ تبعيد امام‌ به‌ هندوستان‌ كه‌ شكست‌خورد‬
‫دربهمن‪،‌46‬كودتاي‌ حزب‌ بعث‌ درتيرماه‪،‌47‬جواز صرف‌ قسمتي‌از‪ 1‬وجوهات‌ درراه‌ مبارزات‌‬
‫فلسطيني‌ها‪،‬اخراج‌ علماء وديگرايراني‌ها ازعراق‌ در فروردين‪،‌48‬به‌ آتش‌ كشيده‌ شدن‌ مسجد‬
‫االقصي‌درمرداد‪،48‬هجوم‌ سرمايه‌ داران‌ خارجي‌ به‌ ايران‌ در اردي‌ بهشت‌ ‪49‬و‪..‬‬
‫امام‌ در اول‌ بهمن‪ ‌48‬بحث‌ حكومت‌ اسالمي‌ را دزير عنوان‌ واليت‌ فقيه‌در مسجد شيخ‌ انصاري‌ آغاز كردند‪.‬‬
‫با طرح‌ اين‌ مباحث‌‪،‬هدف‌ نهائي‌ امام‌ از مبارزات‌‪ 1‬مشخص‌ شد وآن‌تشكيل‌ حكومت‌ اسالمي‌ در ايران‌ بود‪.‬‬
‫مبارزات‌ امام‌ ادامه‌ داشت‌ تاينكه‌ اول‌ آبان‌ ‪ 56‬آية‌ هللا‌ حاج‌ آقا مصطفي‌خميني‌ بگونه‌اي‌ مرموز‪ 1‬در نجف‌‬
‫بشهادت‌ رسيد‪.‬‬
‫بگفته‌ تمامي‌ دوستان‌ وبسياري‌‪ 1‬از مخالفان‌امام‌ درحوزه‌‪،‬وي‌ اميد آينده‌نهضت‌ امام‌ خميني‌ بود‪.‬لذا‪ 1‬عليرغم‌‬
‫لطمع‌ روحي‌‪ 1‬كه‌ اين‌ حادثه‌ درصحنه‌مبارزه‌ وارد مي‌ساخت‌‪،‬حضرت‌ امام‌ به‌ گونه‌اي‌ شگفت‌ آور از آن‌‬
‫بعنوان‌(يكي‌ از الطاف‌ خفيف‌ الهي‌)يادكردند‪.‬‬
‫مجالس‌ بزرگداشت‌ ارتحال‌ فرزند امام‌ دربسياري‌ از شهرهاي‌ ايران‌برگزار‪ 1‬شد وگويندگان‌ از فرصت‌‬
‫استفاد ‌ه كردندو‪ 1‬در اين‌ مجالس‌‪،‬به‌افشاگري‌‪ 1‬جنايات‌ رژيم‌ وابالغ‌ اهداف‌ قيام‌‪ 1‬پانزده‌ خردادپرداختند‪.‬نام‌امام‌‬
‫خميني‌ بارديگر بطور‪ 1‬گسترده‌اي‌ برسر زبانها‪ 1‬بود‪.‬‬
‫رژيم‌ تصميم‌ به‌ انتقام‌ گرفت‌ ومقاله‌اي‌ تحت‌ عنوان‌(ايران‌ واستعمارسرخ‌ وسياه‌)بانام‌‪ 1‬مستعار رشيدي‌ مطلق‌‬
‫در روزنامه‌ اطالعات‌ ‪17‬دي‌ماه‪( ‌56‬روز كشف‌ حجاب‌)درج‌ شد‪ .‬كه‌ در آن‌ به‌ روحانيت‌ انقالبي‌‬
‫وامام‌اهانتهاشده‌ بود‪.‬‬
‫بادرج‌ اين‌ مقاله‌ ياران‌ امام‌ درحوزه‌ دست‌ بكارشدند‪.‬روز‪ 1‬بعد درسهاتعطيل‌‪ 1‬شد وجمعيت‌ زيادي‌‪ 1‬ازطالب‌‬
‫ومردم‌ قم‌ در خيابانهابه‌ راهپيمائي‌پرداختند وبه‌منظور‪ 1‬جلب‌ همصدايي‌ مراجع‌ واساتيد‪ 1‬قم‌ به‌ منزل‌‬
‫آقايان‌مي‌رفتند‪.‬‬
‫شب‌ هنگام‌ فرياد انبوه‌ جمعيت‌ در مسجد اعظم‌ قم‌ وشعار(درودبرخميني‌)و(مرگبرحكومت‌‪ 1‬پهلوي‌)قمرا‪ 1‬به‌‬
‫لرزه‌ درآورد‪ 1‬وخاطره‪‌15‬خرداد‪ 42‬زنده‌ شد‪.‬‬
‫روز نوزدهم‌‪ 1‬ديماه‌ هم‌ تظاهرات‌ گسترده‌تر‪ 1‬از روز‪ 1‬قبل‌ از صبح‌ اغاز شدوبه‌ درگيري‌ با مأمورين‌ كه‌ تا‬
‫نيمه‌ شب‌ ادامه‌ داشت‌‪،‬كشيده‌ شد‪.‬عده‌اي‌مجروح‌‪ 1‬وعده‌اي‌ شهيد شدند‪.‬واين‌ حركت‌ جرقه‌اي‌ براي‌ انفجار نور‬
‫بودكه‌ در ‪22‬بهمن‌ ماه‌ به‌ نتيجه‌ رسيد‪.‬‬
‫مراسم‌ سوم‌ وهفتم‌ وچهلم‌ شهداي‌ قم‌ درتبريز واصفهان‌ وشيراز‪ 1‬واهوازوتهران‌ وشهرهاي‌‪ 1‬ديگر انجام‌ مي‌شد‪1‬‬
‫كه‌ دركنار آن‌ پيامهاي‌ امام‌ نيزبگوش‌ مردم‌ رسانده‌ مي‌شد‪.‬‬
‫جشنهاي‌ نوروزونيمه‌ شعبان‪ ‌57‬از سوي‌ امام‌ تحريم‌وبه‌ اعتراض‌ عليه‌رژيم‌ تبديل‌ شد‪.‬‬
‫قيام‌ مردم‌ اصفهان‌ در رمضان‌ ‪ 57‬دولت‌ را ناگزير به‌ اعالم‌ حكومت‌نظامي‌ در اين‌ شهر نمود‪.‬‬
‫حوادث‌ ديگري‌ پي‌ درپي‌ بوقوع‌ مي‌پيوست‌‪ 1‬از جمله‌ فاجعه‌ سينماركس‌آبادان‌‪،‬سقوط‌‪ 1‬كابينه‌ آموزگار‪،‬ونخست‌‪1‬‬
‫وزيري‌شريف‌‪ 1‬امامي‌كه‌ درشهرهاي‌‪ 1‬زيادي‌ حكومت‌ نظامي‌ برقرار‪ 1‬نمود‪،‬وحادثه‌ بسيار‪ 1‬تلخ‪‌17‬شهريور‪57‬در‬
‫ميدان‌ ژاله‌ كه‌ بدينوسيله‌ شاه‌ از مردم‌ پيرو‪ 1‬امام‌ انتقام‌گرفت‌‪.‬امام‌ در پيامي‌ بمناسبت‌ فاجعه‌ ‪17‬شهريور‪1‬‬
‫خطاب‌ به‌ ملت‌ ايران‌نوشت‌‪:‬اي‌ كاش‌ خميني‌ درميان‌ شما بود ودركنار شمادرجبهة‌ دفاع‌ براي‌ خدايتعالي‌‬
‫كشته‌ مي‌شد‪.‬ملت‌ايران‌!مطمئن‌ باشيد كه‌ دير يازود پيروزي‌ از آن‌شماست‌‪.‬‬
‫امپ‌ا امام‌ قاطعانه‌ برمواضع‌ خود وبدون‌ هيچ‌ ترديدي‌‪ 1‬پافشاري‌‪ 1‬مي‌كندونويد پيروزي‌ وسقوط‌‪ 1‬پهلوي‌ را‬
‫مي‌دهد‪.‬‬
‫ببركت‌ قيام‌ مردم‌‪،‬زندانيان‌ سياسي‌‪ 1‬درچند مرحله‌ آزاد مي‌شوند‪1.‬‬
‫دولت‌ عراق‌ قادر به‌ كنترل‌ فعاليتهاي‌ امام‌ نيست‌‪.‬درچندذ مرحله‌ سران‌بعثت‌ نزد امام‌ آمده‌ ودر‪ 1‬مورد‬
‫فعاليتهاي‌‪ 1‬ايشان‌ هشدار مي‌دهند‪.‬‬
‫امام‌ در اين‌ مورد فرمود‪:‬ايشان‌(رئيس‌‪ 1‬سازمان‌ امنيت‌ عراق‌)بطور رسمي‌گفت‌ كه‌ ما چون‌ تعهداتي‌‪ 1‬بادول ‌‬
‫ت‬
‫ايران‌ داريم‌ از اين‌ جهت‌ نمي‌توانيم‌تحمل‌‪ 1‬كنيم‌ كه‌ شما اينجا فعاليت‌ كنيد‪...‬شما نبايد چيزي‌ بنويسيد‪ 1‬ياصحبتي‌‬
‫بكنيد يا نواري‌ پر نمائيد وبنويسند‪.‬براي‌ آنكه‌ اينها مخالف‌تعهدات‌ ما است‌‪.‬‬
‫من‌ به‌ او گفتم‌‪:‬اين‌ تكليف‌ شرعي‌ من‌ است‌ شماهم‌ به‌ هرتكليفي‌ داريد عمل‌ كنيد!‬
‫درپي‌ فشارهاي‌‪ 1‬دولت‌ عراق‌ به‌ امام‌‪،‬ايشان‌ هجرت‌ تاريخي‌ خودرا به‌پاريس‌ انجام‌ دادند‪.‬ايشان‌ فرنودند‪:‬‬
‫خيال‌ ماهم‌ اين‌ بود كه‌ به‌ كويت‌ وسپس‌ به‌ سوريه‌برويم‌‪...‬هيچ‌ برنامه‌اي‌ هم‌ نداشتيم‌ به‌ پاريس‌برويم‌‪.‬شايد‬
‫مسائلي‌ بود كه‌ هيچ‌ اراده‌ ما در آن‌ دخالت‌نداشت‌ وهرچه‌ بود واز اول‌ هم‌ هرچه‌ بود ارادة‌ خدايود‪..‬فقط‌‬
‫خواست‌ خدابود كه‌ بايد عمل‌ مي‌شد‪.‬‬
‫سرانجام‌ صبحگاه‌ ‪13‬مهر‪ 57‬امام‌ وارد‪ 1‬پاريس‌ شدند‪.‬دربدو ورودنمايندگان‌ كاخ‌ اليزه‌ با امام‌ مالقات‌ نموده‌‬
‫وپيام‌ رسمي‌ دولت‌ را مبني‌برممانعت‌ از هرگونه‌ فعاليت‌ سياسي‌‪ 1‬ابالغ‌ كردند‪.‬امام‌ در پاسخ‌ با همان‌قاطعيتي‌‬
‫كه‌ با مسئولين‌ عراقي‌ برخورد كردند‪،‬فرمودند‪1:‬ما فكرمي‌كرديم‌ كه‌ اينجا مثل‌ عراق‌ نيست‌‪.‬من‌ هركجا‬
‫بروم‌حرفم‌‪ 1‬را مي‌زنم‌‪.‬من‌ از فرودگاهي‌‪ 1‬به‌ فرودگاه‌ ديگر وازشهري‌ به‌ شهر ديگر سفر مي‌كنم‌ تا بدنيا اعالم‌‬
‫كنم‌ كه‌ تمام‌ظالمان‌ دنيا دستشان‌ را در دست‌ يكديگر گذاشته‌اند تامردم‌ دنيا صداي‌ ما مظلومان‌ را‬
‫نشنوند‪.‬ولي‌ من‌ صداي‌مردم‌ ايران‌ را به‌ دنيا خواهم‌ رساند‪.‬من‌ به‌ دنيا خواهم‌گفت‌ كه‌ در ايران‌ چه‌ مي‌گذرد‪.‬‬
‫درپي‌ اخطار دولت‌ فرانسه‌ به‌ امام‌‪،‬سيل‌ تلگرافها‪ 1‬ونامه‌هاي‌ شخصيتهاي‌سياسي‌‪ 1‬ومذهبي‌ وجمعيتها‪1‬‬
‫ودانشجويان‌ وعلماء داخل‌ وخارج‌ كشوربراي‌‪ 1‬ژيسكاردستن‌‪ 1‬رئيس‌ جمهور‪ 1‬فرانسه‌ ومقامات‌ فرانسوي‌‪1‬‬
‫سرازير‪ 1‬شدوخواستار آزادي‌ عمل‌ رهبر انقالب‌ بودند‪.‬‬
‫محبوبيت‌ امام‌ وفشار‪ 1‬افكار عمومي‌ باعث‌ شد كه‌ مسئولين‌ فرانسوي‌بدون‌ آنكه‌ رسما موضع‌ خودرا‪ 1‬اعالم‌‬
‫كنند‪،‬در عمل‌ از فشارهاي‌‪ 1‬خود كم‌كردند‪1.‬‬
‫امام‌ درنوفل‌ نوشاتو در حومه‌ پاريس‌ بجز ساعات‌ محدودي‌‪،‬تمام‌‪ 1‬وقت‌كار‪ 1‬مي‌كردند‪.‬سخنراني‌هاي‌ پياپي‌‬
‫براي‌ دانشجويان‌وديداركنندگان‌‪،‬مصاحبه‌هاي‌ مكرر باخبرگزاريها‪،‬پيامهاي‌‪ 1‬متعدد راجع‌به‌ اوضاع‌ ايران‬
‫‌‪،‬لحظه‌ به‌ لحظه‌ انقالب‌ را هدايت‌ مي‌نمود‪.‬‬
‫در ايران‌ دولت‌ آشتي‌ ملي‌ برهبري‌ استاد اعظم‌ فراماسونري‌ يعني‌شريف‌ امامي‌ نتوانست‌ در مقابل‌ قاطعيت‌‪1‬‬
‫امام‌ وتبعيت‌ ملت‌‪،‬كمكي‌ به‌رژيم‌ شاه‌ كند‪.‬درزمان‌‪ 1‬صدارت‌ كوتاه‌ شريف‌ امامي‌‪،‬كشتار‪17‬شهريور‪،‬فاجعه‌‬
‫مسجدجامع‌ كرمان‌‪،‬برقراري‌‪ 1‬حكومت‌ نظامي‌‪ 1‬وكشتاروسيع‌ درشهرهاي‌‪ 1‬مختلف‌ بوقع‌‪ 1‬پيوست‌‪.‬‬
‫باشروع‌‪ 1‬فصل‌ مدارس‌ ودانشگاههادر‪ 1‬اوائل‌ مهرماه‪،‌57‬اعتصاب‌ مراكزآموزش‌‪ 1‬وفرهنگيان‌‪ 1‬بربحرانهاي‌‪1‬‬
‫رژيم‌ افزود‪.‬در سيزده‌ آبان‌ ‪،57‬سالگردتبعيد امام‌ تظاهرات‌ وسيعي‌ درحوالي‌‪ 1‬دانشگاه‌ تهران‌ برگزار شد‬
‫وفرياددههاهزار نفر دانش‌آموز ودانشجو‪ 1‬وشعار‪ 1‬مرگ‌ برشاه‌ ومرگ‌ برآمريكا‪،‬نشانگر‪ 1‬ابود كه‌ سخنراني‌‪1‬‬
‫امام‌ عليه‌ كاپيتوالسيون‌ در‪14‬سال‌قبل‌‪،‬اكنون‌ به‌ ثمر نشسته‌ است‌‪.‬تظاهرات‌ از سوي‌ مأمورين‌ دولت‌‬
‫آشتي‌ملي‌‪،‬به‌ هنگام‌ ظهر به‌ خاك‌ وخون‌ كشيده‌ شد‪.‬‬
‫فرداي‌ انروز‪ 1‬دولت‌ شريف‌‪ 1‬امامي‌‪،‬سقوط‌ كرد ورسما‪ 1‬دولت‌ نظامي‌ به‌رهبري‌ سپهبدازهاري‌‪ 1‬كه‌ بخاطر‬
‫كشتاربيرحمانه‌اش‌ درمحرم‌‪ 1‬به‌ قصاب‌تهران‌ معروف‌ بود‪،‬سپرده‌ شد‪.‬‬
‫درپي‌ سقوط‌ شريف‌ امامي‌‪،‬امام‌ طي‌ پيامي‌ از مردم‌ ايران‌ تشكر كرده‌وفرمودند‪:‬عزيزان‌ من‌ صبور باشيد كه‌‬
‫پيروزي‌ نهائي‌نزديك‌ است‌ وخداباصابران‌ است‌‪.‬‬
‫در شب‌ اول‌ درمحرم‪ ‌571‬به‌ پيشنهاد‪ 1‬ياران‌ امام‌‪،‬مردم‌‪ 1‬برباالي‌ بامها فريادتكبير‪ 1‬ومرگ‌ برشاه‌‪،‬سردادند‬
‫ومأمورين‌ دولت‌ نظامي‌ هم‌ بي‌ هدف‌شليك‌ مي‌كردند‪.‬تظاهران‌ به‌ خيابانها كشيده‌ شد وجمعيت‌ زيادي‌‬
‫دردرگيري‌ با مأمورين‌ كشته‌ ومجروح‌ شدند‪.‬‬
‫هّللا‬
‫در دوروز‪ 1‬تاسوعا وعاشورا‪ 1‬تظاهرات‌ عظيمي‌ پيرو پيامهاي‌ امام‌ وبادعوت‌ آية‌ ‌ طالقاني‌ وجامعه‌‬
‫روحانيت‌ مبارز‪ 1‬تهران‌ برگزارشد‪.‬خبرگزاريها تعداد جمعيت‌ را ‪3‬تا‪4‬ميليون‌ نفر تخمين‌ زدند‪.‬اين‌تظاهرات‌‪1‬‬
‫در حقيقت‌ رفراندوم‌‪ 1‬غير رسمي‌ در حمايت‌ از امام‌ ومخالفت‌با شاه‌ بود‪.‬‬
‫يكي‌ از حوادث‌ مهم‌ مذاكرات‌ مهم‌ سران‌ سه‌ كشوراروپائي‌(فرانسه‌‪،‬انگليسي‌ آلمان‌)بارئيس‌ جمهور آمريكا‬
‫در گودالپ‌ بودكه‌ به‌ تعيين‌ نخست‌ وزيري‌ شاپور‪ 1‬بختيار بعنوان‌ آخرين‌ اميد غرب‌مي‌انجامد‪.‬ژنرال‌‪ 1‬هايزر‬
‫به‌ ايران‌ مي‌ آيد وتالشهاي‌ پشت‌ پرده‌ اوج‌مي‌گيرد‪ 1‬وامريكا در رؤياي‌‪ 1‬تكرار كودتاي‌ ‪28‬مرداد‪،‬درتاريخ‌‬
‫‪13‬دي‪‌57‬بختيار‪ 1‬بعنوان‌ نخست‌ وزير معرفي‌‪ 1‬شده‌ وطبق‌ برنامه‌ ‪13‬روز بعد شاه‌ ازايران‌ فرار‪ 1‬مي‌كند‪.‬‬
‫بازگشت‌ امام‌ وپير‪.‬زي‌ انقالب‌ در‪22‬بهمن‪‌57‬‬
‫خبر بازگشت‌ امام‌ قلب‌ ميليونها زن‌ ومرد ايراني‌‪ 1‬را به‌ وجد آورده‌است‌‪.‬جمعيت‌ زيادي‌ از شهرهاي‌ مختلف‌‬
‫به‌ تهران‌ سرازير‪ 1‬مي‌شوند تادر مراسم‌‪ 1‬استقبال‌ شركت‌ كنند‪.‬چندروزي‌‪ 1‬بدستور‪ 1‬بختيار فرودگاههارامي‌بندند‬
‫ولي‌ عاقبت‌ امام‌ در ‪12‬بهمن‌ ‪57‬وارد ايران‌ ميشود ويكي‌ ازبينظيرترين‌ مراسم‌‪ 1‬استقبال‌ تاريخي‌‪ 1‬بوقوع‌‬
‫مي‌پيوندد‪.‬امام‌ پس‌ از سخنان‌كوتاهي‌‪ 1‬راهي‌ بهشت‌ زهراء ومحل‌ دفن‌ شهداء انقالب‌ ميشود‪.‬در بهشت‌زهراء‬
‫سخنراني‌ مهمي‌ ايراد كردند واز جمله‌ فرمودند‪:‬من‌ با مشت‌ به‌دهن‌ اين‌ دولت‌ مي‌زنم‌‪.‬‬
‫ده‌ روز بعد كه‌ دهة‌ پيروزي‌‪ 1‬انقالب‌ لقب‌ گرفت‌‪،‬انقالب‌ پيروز شد‪.‬دراين‌دهه‌ همه‌ روز سيل‌ مشتاقان‌ ديدار‬
‫امام‌ كه‌ از تهران‌ وشهرهاي‌‪ 1‬ديگر درمدرسه‌ رفاه‌ وعلوي‌ تهران‌ جمع‌ مي‌شدند‪ 1‬يا امامشان‌ تجديد‬
‫بيعت‌مي‌كنند‪.‬در ‪19‬بهمن‌ ‪ 57‬افسران‌ ودرجه‌ داران‌ نيروي‌‪ 1‬هوائي‌ نيز به‌حضور‪ 1‬امام‌ رسيدند وبا امامشان‌‬
‫بيعت‌ كردند‪.‬‬
‫عصر‪21‬بهمن‌ حكومت‌ نظامي‌ كامل‌ اعالم‌ مي‌شود‪.‬به‌ اعتراف‌ سران‌بازداشت‌ شده‌ رژيم‌‪ 1‬واسناد‬
‫موجود‪،‬تصميم‌ بركشتار خونين‌ وسركوبي‌قيام‌ در سطحي‌ گسترده‌ گرفته‌ مي‌شود‪.‬تانكها وزره‌ پوشها‪ 1‬به‌‬
‫حركت‌ درمي‌آيند‪.‬ناگاه‌ امام‌ در يك‌ تصميم‌ مهم‌ وحساس‌ ‪،‬آخرين‌ تالشهاي‌ آمريكاودولت‌‪ 1‬دست‌ نشانده‌اش‌ را‬
‫ناكام‌ مي‌سازد‪.‬ياران‌ امام‌ اين‌ پيام‌ را با وسائل‌گوناگون‌ به‌ گوش‌ مردم‌‪ 1‬رساندند‪:‬اعالميه‌ امروز حكومت‌‬
‫نظامي‌خدعه‌ وخالف‌ شرع‌ است‌‪.‬ومردم‌ به‌ هيچوجه‌ به‌ آن‌ اعتنانكنند!‬
‫درمدت‌ اندكي‌ با حضور‪ 1‬وسيع‌ زن‌ ومرد‪،‬مراكز‪ 1‬حساس‌ وخيابانهاوكوچه‌هاي‌‪ 1‬تهران‌‪،‬بوسيله‌ دهها هزار‬
‫كيسه‌ شن‌ ووسائل‌ديگر‪،‬سنگربندي‌‪ 1‬شد‪.‬درگيري‌ با عوامل‌ رژيم‌ آغاز ودر كمتر از‬
‫‪24‬ساعت‌ پايگاههاي‌ رژيم‌ يكي‌ پس‌ از ديگري‌ سقوط‌ مي‌كند وباالخره‌صداي‌ انقالب‌ از طريق‌‪ 1‬راديو‬
‫‪،‬پيروزي‌ قيام‌‪15 1‬خرداد امام‌ وملت‌وسرنگوني‌‪ 1‬طاغوت‌ را بگوش‌ جهان‌ رساند‪1.‬‬
‫حوادث‌ سنگين‌ وبيشماري‌ كه‌ از صبحدم‌‪22 1‬بهمن‌ ‪ 57‬تا ‪13‬خرداد‪ 1368‬با محوريت‌ نقش‌ خصمانه‌ آمريكا‪1‬‬
‫وحمايت‌ همه‌ جانبه‌ دولتهاي‌غربي‌‪ 1‬ودربسياري‌ موارد‪ 1‬حمايت‌ شوروي‌ وبه‌ كمك‌ گروهكها‪ 1‬واحزاب‌متعدد‪1‬‬
‫چپ‌ وراست‌ درمقابله‌ با انقالب‌ اسالمي‌ بوقع‌‪ 1‬پيوست‌‪،‬آنقدرگسترده‌ ومتنوع‌ است‌ كه‌ حتي‌ بيان‌ عنوان‌ آنها‬
‫نيز از محدوده‌ اين‌مقدمه‌(مقدمه‌ حاج‌ سيد احمد)خارج‌ است‌‪.‬‬
‫صف‌ بندي‌ گروهكهاي‌‪ 1‬مسلح‌‪،‬درگيري‌ گنبد وكردستان‌‪،‬غائله‌ حزب‌خلق‌ مسلمان‌‪،‬خيانتهاي‌ بني‌ صدر‬
‫وليبرالها‪،‬كشتار بيرحمانه‌ شهيدبهشتي‌ و‪72‬تن‌ از بهترين‌ ياران‌ امام‌‪،‬شهادت‌ باهنر ورجائي‌وشهداي‌محراب‬
‫‌‪،‬ترورهاي‌ منافقين‌‪،‬تحميل‌ طوالني‌ترين‌ جنگ‌ با حمايت‌ كامل‌شرق‌ وغرب‌ به‌ مدت‌ هشت‌ سال‌‪،‬بمباران‌‬
‫شهرها وتأسيسات‌‪ 1‬نفتي‌واقتصادي‌‪،‬محاصره‌ اقتصادي‌‪ 1‬وتسليحاتي‌‪ 1‬وسياسي‌‪ 1‬ايران‌ از سوي‌بسياري‌ از هم‌‬
‫پيمانان‌ آمريكا وغرب‌‪،‬طرحهاي‌ كودتا‪،‬وموج‌ تبليغات‌هماهنگ‌ غرب‌ عليه‌ نظام‌ نوپا‪،‬نمونه‌ هايي‌ از اين‌‬
‫حوادثند‪(.‬مجموعه‌آثار‪ 1‬يادگار امام‌ ج‪‌2‬ص‪‌204‬كه‌ اين‌ مطالب‌ نوشته‌ حاج‌ سيد احمدخميني‌‪ 1‬است‌)‬
‫امام‌ بعد از پيروزي‌‬
‫بعد از پيروزي‌‪ 1‬انقالب‌ اسالمي‌ در ‪22‬بهمن‌ ‪ 57‬وتشكيل‌‪ 1‬جمهوري‌ اسالم‌با رفراندوم‌‪12 1‬فروردين‌ ‪58‬ورأي‌‬
‫اكثريت‌ قاطع‌ مردم‌ به‌ جمهوري‌اسالمي‌‪،‬رهبري‌ امام‌ ابعاد جديدي‌ بخود گرفت‌‪.‬‬
‫اداره‌ كشوري‌‪ 1‬با اين‌ وسعت‌ وتنوع‌ به‌ شيوه‌ اسالمي‌ بدون‌ اينكه‌ نمونه‌والگوي‌‪ 1‬قبلي‌ داشته‌ باشد‪،‬فقط‌ از عهده‌‬
‫امام‌ بر مي‌آمد وهمه‌ ديديم‌ كه‌امام‌ با كياست‌ ودرايت‌ وسياست‌ اسالمي‌ توانستند‪ 1‬اين‌ كشور ونظام‌رابمدت‌ ده‌‬
‫سال‌ تا زمان‌ رحلتشان‌ به‌ بهترين‌ شكل‌ حفظ‌ وتقويت‌ كنندوتمام‌‪ 1‬توطئه‌ها ودشمنيهاي‌‪ 1‬استكبار وعوامل‌ داخلي‌‬
‫استكبار را با مددالهي‌ وهمراهي‌‪ 1‬ملت‌ رشيد ايران‌ خنثي‌ نمايند‪.‬بعضي‌‪ 1‬از حوادث‌ بعد ازانقالب‌ وايام‌ رهبري‌‬
‫حكيمانه‌ امام‌ بشرح‌ زير است‌‪:‬‬
‫‪-1‬غائله‌ حزب‌ خلق‌ مسلمان‌‪:‬اين‌ حزب‌ زير نظر آقاي‌ شريعتمداري‌از‪ 1‬مراجع‌ تقليد وقت‌ ادار ‌ه مي‌شد كه‌‬
‫عده‌اي‌ از عوامل‌ اين‌ حزب‌درمخافت‌‪ 1‬با امام‌ وحمايت‌ از شريعتمداري‌‪ 1‬تظاهرات‌ واغتشاشاتي‌ درقم‌‪ 1‬وتبريز‪1‬‬
‫در ارديبهشت‪‌581‬برپاكردند‪ 1‬واهداف‌ شومي‌ در سر داشتند كه‌شكست‌ خوردند‪.‬‬
‫‪-2‬تجزيه‌ كردستان‌‪:‬دشمن‌ قصد تجزيه‌ كردستان‌ ودر حقيقت‌ ايجاداسرائل‌ دوم‌ را داشت‌ كه‌ چند روز‪ 1‬پس‌‬
‫از پيروزي‌ انقالب‌ ‪،‬اين‌ توطئه‌ رااجرا كردند ولي‌ ناكام‌ ماندند‪.‬‬
‫‪-3‬كودتاي‌ نوژه‌‪:‬اين‌ توطئه‌ كه‌ از خارج‌ طراحي‌‪ 1‬شده‌ بود قرار بود باپرواز‪ 1‬چند هواپيماي‌‪ 1‬شكاري‌ وبمب‌‬
‫افكن‌ از پايگاه‌ سوم‌ شكاري‌ همدان‌وبمباران‌ منزل‌ امام‌ وچند نقطه‌ حساس‌ ديگر درتهران‌ آغاز شود‪ 1‬كه‌‬
‫اين‌كودتا قبا از تاريخ‌ مقرر توسط‌‪ 1‬نيروهاي‌ اطالعاتي‌ كشور‪ 1‬خنثي‌ شد‪.‬‬
‫‪-4‬انجمن‌ حجتيه‌‪:‬اين‌ انجمن‌ قبل‌ از انقالب‌ تشكيالت‌ گسترده‌اي‌داشت‌‪ 1‬ونيروهاي‌ مذهبي‌ زيادي‌ را بخود‬
‫جذب‌ كرده‌ بود‪.‬اما‪ 1‬انحراف‌اصلي‌‪ 1‬اين‌ انجمن‌ از اسالم‌ اصيل‌ از آنجا ناشي‌ مي‌شد كه‌ بنيانگذاران‌وگرداننگان‌‪1‬‬
‫آن‌ معتقد به‌ عدم‌ مداخله‌ در امور‪ 1‬سياسي‌ بودند‪.‬آنها‪ 1‬درزمانيكه‌ امام‌ درسال‌ ‪ 57‬وقبل‌ از انقالب‌ در اعتراض‌‬
‫به‌ جنايتهاي‌شاه‌‪،‬جشنهاي‌‪ 1‬سوم‌ ونيمه‌ شعبان‌ را تحريم‌‪ 1‬نمود‪،‬اين‌ انجمن‌ باتمام‌ توان‌تالش‌ كردند تا اين‌‬
‫اعتصاب‌ را بشكنند‪1.‬‬
‫همچنين‌ انحطاط‌ فكري‌‪ 1‬وتفسيرهاي‌‪ 1‬آنها از انتظار فرج‌ وشرائط‌ ظهورحضرت‌ مهدي‌(عج‌)به‌ ح ّدي‌ بود كه‌‬
‫هرگونه‌ مبارزه‌ سياسي‌‪ 1‬وتالش‌ براي‌حاكمين‌ صلحاء بركشور را محكوم‌ مي‌كرد‪(.‬مجموعه‌ آثار يادگار امام‌‬
‫ج‪‌1‬ص‪‌352‬‬
‫ومسئله‌ منافقين‌‪،‬گروهك‌‪ 1‬نهضت‌ آزادي‌‪،‬قائم‌ مقام‌ رهبري‌‪،‬مجمع‌تشخيص‌ مصلحت‌ نظام‌‪،‬دادگاه‌ ويژه‌‬
‫روحانيت‌‪،‬سياست‌‪ 1‬خارجي‌جمهوري‌‪ 1‬اسالمي‌‪،‬سلمان‌ رشدي‌ مرتد‪،‬باند مهدي‌ هاشمي‌و‪ 1...‬را بامديريت‌ الهي‌‬
‫خود حل‌ وفصل‌ نمودند‪1.‬‬

‫رحلت‌ جانگدازامام‌ خميني‌(رض‌)‬


‫امام‌ امت‌ در ايام‌ بعد از پيروزي‌‪ 1‬انقالب‌ اسالمي‌ در چند نوبت‌ بيمارشدند‪ 1‬وبستري‌ ومعالجه‌ گرديدند‪.‬تا اينكه‌‬
‫در آخرين‌ بيماري‌ خود‪،‬درخرداد‪ 68 1‬به‌ لقاء هّللا‌ پيوستند‪.‬حال‌ ايام‌ قبل‌ از عمل‌ جراحي‌‪ 1‬وچگونگي‌رحلت‌‪ 1‬امام‌‬
‫را از زبان‌ نزديكان‌ آن‌ انسان‌ ملكوتي‌ مي‌خوانيم‌‪1:‬‬
‫دوهفته‌ قبل‌ از عمل‌ جراحي‌ امام‌‪،‬يك‌ شب‌ ناراحتي‌ قلبي‌ برايشان‌ رخ‌داده‌ بود‪.‬من‌(سيد رحيم‌ ميريان‌)ودونفر‪1‬‬
‫از پزشكان‌ ودوپرستار‪،‬خدمت‌امام‌‪ 1‬رسيديم‌‪.‬‬
‫فورا آقارا بستري‌‪ 1‬كردند ومشغول‌‪ 1‬معالجه‌ شدند‪.‬همانطور‪ 1‬كه‌ آقااستراحت‌‪ 1‬كرده‌ بودند‪،‬وقتي‌‪ 1‬فشار خونشان‌ را‬
‫مي‌گرفتند‪،‬فرمودند‪1:‬‬
‫هرچيزي‌ پاياني‌ دارد واين‌ هم‌ پايانش‌ است‌‪.‬‬
‫من‌ گفتم‌ ‪:‬آقا اين‌ حرفهارا نزنيد‪.‬شما‪ 1‬انشاء هّللا‌ عمر زيادي‌‪ 1‬خواهيد كرد‪.‬‬
‫ا ّما بازهم‌ امام‌ فرمودند‪:‬ديگر آخر كار است‌‪...‬‬
‫روزي‌ هم‌ كه‌ داشتند‪ 1‬براي‌ آزمايش‌ بطرف‌‪ 1‬بيمارستان‌ مي‌رفتند‪،‬كناردرخت‌ توت‌ منزل‌ كه‌ رسيدند‪،‬بازهم‌‪ 1‬اين‌‬
‫حرف‌ را تكرار كردند‪ 1‬كه‌‪:‬اين‌ديگر پايان‌ كار است‌‪.‬‬
‫روز شنبه‌ ‪13‬خرداد ‪68‬ساعت‌ ده‌ ونيم‌ صبح‌ بود كه‌ آقا مرتب‌ آب‌مي‌خواستند‪.‬يكبار به‌ دكتر گفتيم‌‪.‬دكتر‬
‫گفت‌‪:‬مقداري‌ آب‌ كمپوت‌ هلو به‌امام‌ بدهيد‪.‬به‌ امام‌ آب‌ كمپوت‌ هلو داديم‌‪،‬كمي‌‪ 1‬آشاميدند وبعد استفراغ‌كردند‬
‫وهرچه‌ در معده‌ شان‌ بود‪،‬بيرون‌ آمد‪.‬دكتر گفت‌‪:‬ابنها خيلي‌ بر امام‌سنگيني‌‪ 1‬مي‌كرد وخوب‌ شد كه‌ خارج‌ شد‪.‬‬
‫ساعت‌ يك‌ ربع‌ به‌ يازده‌ بود كه‌ اقا سؤال‌ كردند‪:‬ساعت‌ چنداست‌؟پاسخشان‌ را داديم‌‪.‬فرمودند‪1:‬مي‌خواه ‌م‬
‫وضوبگيرم‌‪.‬عرض‌ كرديم‌ ‪:‬چون‌ وقت‌ زيادي‌‪ 1‬تا ظهر مانده‌ است‌‪،‬يكساعت‌استراحت‌ كنيد‪.‬فرمودند‪:‬پس‌ به‌‬
‫آقاي‌ انصاري‌ بگوئيد كه‌ساعت‌ بيست‌ دقيقه‌ به‌ دوازده‌ بيايد كه‌ من‌ مي‌خواهم‌وضو بگيرم‌‪.‬‬
‫ي انصاري‌ خبرداديم‌‪.‬درهمان‌ ساعت‌ خدمت‌ امام‌ رسيديم‌ ومام‌وضو‪ 1‬گرفتند وفرمودند‪:‬مي‌خواهم‌ نماز‬ ‫به‌ آقا ‌‬
‫بخوانم‌‪.‬‬
‫آقاي‌ انصاري‌ گفتند‪:‬آقا مي‌خواهند نماز نافله‌ بخوانند‪ 1‬ونيازي‌ به‌ مهرنيست‌‪.‬امام‌ پس‌ از خواندن‌ نافله‌ ونماز‬
‫ظهر وعصر‪،‬همچنان‌ به‌نمازخواندن‌(همراه‌ با اذان‌ واقامه‌)وذكر‪ 1‬گفتن‌ ادامه‌ دادند‪.‬تقريبا‪ 1‬ساعت‌دو بود كه‌‬
‫افراد خانواده‌ را طلبيدندوبا آنهاصحبت‌‪ 1‬كردند‪.‬سپس‌ حاج‌احمد آقا خدمت‌ امام‌ رسيد‪.‬از ساعت‌ دو ونيم‌ به‌ بعد‬
‫ديگر صداي‌ ذكرگفتن‌ امام‌ نمي‌آمد ولي‌ لبهايشان‌ همچنان‌ حركت‌ مي‌كرد‪1.‬‬
‫ساعت‌ سه‌ وچند دقيقه‌ بود‪،‬درحاليكه‌ امام‌ ذكر مي‌گفتند‪،‬ناگاه‌ فشارخون‌ ايشان‌ پائين‌ آمد وخيلي‌ سقوط‌ كرد‪.‬تا‬
‫اينكه‌ سكته‌ كردند‪.‬پزشكان‌مشغول‌ كار شدند تا اينكه‌ در ساعت‌ چهار بعد از ظهر‪،‬فشار‪ 1‬خون‌ فوري‌باال رفت‌‬
‫وهمه‌ خوشحال‌ شده‌ بودند‪1.‬‬
‫تقريبا ساعت‌ هفت‌ شب‌ بود كه‌ امام‌ لحظه‌اي‌ چشمهارا بازكردند‪.‬ساعت‌ هفت‌ ونيم‌ بود كه‌ حاج‌ احمد آقا‬
‫آمدندوگفتند‪1:‬آقا!وقت‌ نماز است‌‪.‬وامام‌ هيچ‌ سخني‌ نمي‌گفتند‪.‬يكبارديگر‪ 1‬آقاي‌ انصاري‌ آمد واين‌ حرف‌ را‬
‫تكرار كرد ولي‌ جواب‌ از امام‌شنيده‌ نشد‪.‬زيرا لولة‌ تنفس‌ در گلويشان‌ بود‪.‬از ساعت‌ ‪9‬شب‌ فشار‪ 1‬خون‌امام‌‬
‫مرتب‌ پائين‌ مي‌آمد تا اينكه‌ ساعت‌ ده‌ وبيست‌ وپنج‌ دقيقه‌ از دنيارفتند‪(.‬پابه‌پاي‌ آفتاب‌ ج‪‌3‬ص‪)‌183‬‬
‫همانطور‪ 1‬كه‌ استبال‌ از امام‌ در دوازده‌ بهمن‌ ‪ 57‬تاريخي‌ وبي‌ نظيربود‪،‬مراسم‌ وداع‌ ا ّمت‌ با امام‌ ورهبرشان‌‬
‫نيز از ديدنيهاي‌‪ 1‬تاريخي‌ بود كه‌چگونه‌ يك‌ مرد بدون‌ داشتن‌ امتيازات‌ دنيوي‌ از قبيل‌ ثروت‌ وقدرت‌وغيره‌ بر‬
‫دل‌ ميليونها نفر ايراني‌ وغير ايراني‌ حكومت‌ كرد وبا كمك‌ آنان‌ريشه‌ حكومت‌ شاهان‌ را در ايران‌ برانداخت‌‬
‫وبراي‌ اولين‌ بار در تاريخ‌اسالم‌ بعد حكوت‌ پنج‌ ساله‌ اميرالمؤمنين‌(ع‌)‪،‬حكومتي‌ اسالمي‌ وپيرواهلبيت‌(ع‌)در‬
‫ايران‌ تأسيس‌ نمود وراه‌ رهائي‌ ملتها را از دست‌ مستكبرين‌وظالمين‌ وحكومتهاي‌‪ 1‬جور به‌ آنان‌ نشان‌‬
‫داد‪.‬ومحبوب‌‪ 1‬مستضعفين‌ عالم‌شد‪.‬‬
‫امام‌ بفكر هدايت‌ مردم‌ بعد از رحلت‌ خود بودند لذا وصيتنامه‌ سياسي‌الهي‌ خودرا‪ 1‬كه‌ نصايح‌ وارشادات‌‪1‬‬
‫خودرا براي‌ سعادت‌ ملت‌ در آن‌نوشته‌اند ‪،‬تقديم‌ اين‌ ملت‌ وفادار به‌ امامشان‌ نمود‪.‬واز طرفي‌‪ 1‬نشانه‌‬
‫هايي‌براي‌ تعيين‌ رهبري‌ پس‌ از خودشان‌ براي‌ چند نفر از ياران‌ خودشان‌ بيان‌كردند كه‌ اين‌ نشانه‌ها داللت‌‬
‫مي‌كرد كه‌ ايشان‌ حضرت‌ آية‌ هّللا‌ خامنها ي‌را براي‌ جانشيني‌‪ 1‬خودشان‌ از همه‌ اصلح‌ وافضل‌ مي‌دانند‪1‬‬
‫ودرعمل‌ هم‌ديديم‌ كه‌ چگونه‌ از سال‪ ‌68‬تاكنون‌(‪)81‬مقام‌ معظم‌ رهبري‌ توانستند‪ 1‬اين‌انقالب‌ را درهمان‌‬
‫مسيري‌ كه‌ امام‌ قرار داده‌ بودن‌ به‌ پيش‌ ببرند‪1.‬‬
‫همچنين‌ كليه‌ سخنرانيها‪ 1‬وپيامهاي‌ امام‌ در صحيفه‌هاي‌ نور جمع‌ آوري‌وبصورتهاي‌‪ 1‬مختلف‌ در اختيار اين‌‬
‫ا ّمت‌ سلحشور‪ 1‬وپيروخط‌‪ 1‬امام‌ قرارگرفته‌ ومي‌ گيرد‪.‬‬
‫منابع‌‬
‫نهضت‌ امام‌ خميني‌ ج‪‌1‬و‪ 2‬سيد حميد روحاني‌‪1‬‬
‫سيرة‌ صالحان‌ ابوالفضل‌ اشكوري‌‪1‬‬
‫سيماي‌ فرزانگان‌ رضا‪ 1‬مختاري‌‬
‫پابه‌ پاي‌ آفتاب‌ اميررضا ستوده‌‬
‫تاريخ‌ سياسي‌‪ 1‬معاصر ايران‌ استادمدني‌‬
‫سرگذشتهاي‌ ويژه‌ از زندگي‌ امام‌ رضا شعرباف‌‬
‫امام‌ خميني‌ در آئينه‌ خاطره‌ها علي‌ دواني‌‪1‬‬
‫مجموعه‌ آثار يادگار امام‌ مؤسسه‌ تنظيم‌ ونشر‪ 1‬آثار امام‌ خميني‌(رض‌)‬
‫مجموعه‌ مقاالت‌ كنگره‌ بين‌ المللي‌ امام‌ خميني‌ واحياء تفكر ديني‌«مؤسسه‌ تنظيم‌ ونشر آثار امام‌‬
‫خميني‌(رض‌)»‬
‫عارف‌ كامل‌معاونت‌ پژوهشي‌‪ 1‬بنيادفرهنگي‌ شهيد شاه‌ آبادي‌‬
‫عصر امام‌ خميني‌ميراحمدرضاحاجتي‌‪1‬‬
‫مدافع‌ آيت‌ هللامحمد حسنين‌ هيكل‌‬
‫تغيير ماهيت‌ قدرت‌الوين‌ تافلر‬
‫روز نامه‌هاي‌‪:‬‬
‫كيهان‌‪،‬جمهوري‌ اسالمي‌‪،‬اطالعات‌‪،‬‬
‫مجالت‌‪:‬‬
‫اميد انقالب‌‪،‬فصل‌ نامة‌ حضور‪،‬كيهان‌ هوايي‌‪،‬‬
‫پايان‌‬

You might also like