Professional Documents
Culture Documents
مولف:محمدتقی صرفی
با همکاری اداره تبلیغات اسالمی شهرستان صحنه
مقدمه
بعد از حمد وسپاس 1الهي و صلوات وسالم 1بر محمد وآل پاكش.
امام خميني(رض)حق بزرگي 1به گردن ما ايرانيها 1دارد چرا كه با قيامپيامبرگونه خود،مردم 1را
متحد نمود تا رژيم طاغوت را همانند ابراهيمبت شكن سرنگون سازند 1ونظام الهي را بنيان نهند.همچنين
امام حقبزرگي 1به گردن مسلمانان دنيا دارد زيرا كه در حالي كه دشمنان اسالمتصور 1كرده بودند كه ديگر
اسالم ضعيف شده ودر حال نابودي 1استناگهان امام با رهبريهاي حكيمانه خود شعاع انقالب را از
مرزهاي ايرانبيرون بردند 1وبه همه جاي عالم كشاندند 1وروح تازهاي در مسلمينجهان دميدند.امام 1حتي بر
مسيحيان ودينداران ديگر فرقهها حق داردزيرا در قرني كه شهوات وتاريكيها حاكم بر مردم 1جهان بود
ومردم از دينگريزان شده بودند وتمدن و صنعت وپيشرفت 1وبهره مندي از لذاتدنيوي جاي دين را گرفته
بود،اين انقالب مردم دنيا را از خواب بيدار كردوباعث شد كه دستگاهاي دينداري 1دوباره قدرت گرفته
ومردم را به خدابخوانند.
امام خميني «رض»در مسائل مختلف دنيا تأثير گذاشتند حتي درمسائل سياسي 1ومعادلههاي قدرت و
در فروپاشي 1ابرقدرت شرق 1ودرتزلزل 1ابرقدرت غرب وحتي در مسائل اجتماعي واخالقي 1دنيا نيزاثرات
مثبتي داشتند كه به نمونه هايي اشاره ميشود.
نشريه پروفيل:
«پيام امام «رض»در ميان مسلمانان نه فقط شيعيان(بلكه)در همةمنطقه و جهان طنين افكند»اميد1
انقالب ش222
دكتر سعيد محمد الشهابي، 1سردبير مجله العالم:
«انقالب اسالمي ايران نه تنها در جامعة اسالمي بلكه در اكثر جوامعتأثير 1اساسي و بنيادي داشته
است.بي شك طي بيست سال گذشته هيچحركتي باندازة انقالب ايران نتوانسته بر جامعة بشري 1تأثير
گذارباشد.دين 1نقش اساسي 1و حياتي در اجتماع دارد و انقالب اسالمي ايننور را بر بشريت تاباند وروشني1
بخشيد«».انقالب اسالمي سبب شد تاروشنفكران و متفكرين ضرورت 1توجه به مسائل ديني و تأثير آن
بروجدان بشريت و افكار 1سياسي -اجتماعي را به خوبي 1مورد توجه قراربدهند.ما 1در عصر انقالب
اسالمي شاهد رجوع 1و تم ّسك مسلمين بهاهل دين شديم».كيهان15/11/75
شبكه اول تلويزيوني 1بي بي سي:
«آن چه در ايران در سال 1979رخ داد نه تنها براي ايرانيان بلكهبراي تمام اديان جهاني نقطة
عطفي بود،نقطة عطفي كه از بازگشتميليونها نفر در سراسر 1دنيا به اصول گرايي مذهبي خبر
ميدهد«».درسراسر 1جهان،پيروان ديگر اديان مانند مسيحيت،يهوديت و هندو نيز بهاصول گرايي مذهبي
روي آوردند،حتي 1در تركيه نيز كه هفتادسال قبل بامذهب وارد 1جنگ شده بود روند 1بازگشت به اصول
اسالمي سرعتگرفته است».فصل نامة حضور ش19
گيدنز،جامعه شناس انگليسي:
«در گذشته سه غول فكري جامعهشناسي 1يعني «ماركس»(،دوركيم»«ماكس وبر» با كم وبيش
اختالفاتي فرآين ِ1د عمومي جهاني را به سمتسكوالريزيسون و به حاشيه رفتن دين ميديدند 1ولي از آغاز
دهة هشتادو با انقالب اسالمي ايران شاهد تحقق عكس اين قضيه هستيم،يعنيفرآين ِ1د عمومي جهان روند1
معكوسي را آغاز كرده وبه سمت ديني شدنپيش ميرود».عصر امام خميني ص50
لخ والسا،رئيس 1جمهور لهستان:
انقالب شما روي 1ما هم اثر گذاشت و ما خوشحاليم از اين كه دركشور 1شما يك انقالب بر اساس
دين صورت گرفته است.پيروزيانقالب اسالمي موجب احياي فكري 1ديني حتي در سطح حكومتهاشد،ولو
در كشورهاي مسيحي».كيهان 17/11/78
طالل عتريسي،استاد 1دانشگاه لبنان:
«رهبري امام خميني«رض»و پيروزي انقالب اسالمي اساس حركتو تمدن جهان كنوني
ميباشد».عصر 1امام خميني ص63
احمد هوبر،روزنامه نگار سويسي1:
«امروز در اروپا احساس ميشود سقوط ديوار 1برلين با انقالب وقيامي كه شما آغاز كرديد مرتبط
است.اين قيام اسالمي امروز در اروپامحسوس است«».امام خميني«رض» نه تنها مسلمانان را بيدار
كردندبلكه بر جهان غير اسالم نيز از خود تأثيراتي بر جاي نهادند«».بدانيد 1آنمرد سالخورده كه رهبر شما
بود هرگز نمرده است بلكه هنوز زنده استو فعال،چرا كه همة اين تحوالت به دست ايشان ايجادشده
است».كيهان 28/7/69
رئيس جمهور سابق اتريش:
انقالب اسالمي به تمامي افراد مذهبي اعتبار و اتكاء به نفس تازهايارزاني داشت».كيهان
21/11/69
پروفسور 1ويليام بيمان آمريكايي1:
«امام با عقايد مذهبي كه غرب آنها را كهنه و قرون وسطاييميدانست 1جهان را تكان داد».كيهان
هوايي 25/8/73
گورباچف1:
«ايشان توانست اثر بزرگي در تاريخ جهان بر جاي بگذارد«».او فراتراز زمان ميانديشيد و در
بعد مكان نميگنجيد»روزنامه جمهورياسالمي 15/3/78
پروفسورلنسر 1اتريشي:
«امام در نزديك شدن انسان به خدا فصل جديدي را گشود 1و باحمايت مردم انقالب اسالمي را كه
نقطة عطف مهمي در تاريخ قرنبيستم 1است،به سرانجام 1پيروزمندانهاي رساند«».ايشان حتي سيرتطوري
(تكامل تدريجي) انسان را تغيير داد»كيهان هوايي 25/8/73
محمدحسنين هيكل مصري1:
«او هم چون گلولهاي بود كه از صدر 1اسالم شليك شده و بر قلب قرنبيستم نشسته بود».مدافع آيت
هللا ص8
هنري پراكت،كاردار سياسي 1و نظامي سفارت آمريكا در ايران:
ترديدي نميباشد 1كه ايشان يكي از مردان بزرگ تاريخ اين قرن بود.كمتر 1كسي را امروز ميتوان
يافت كه از جاذبه و نفوذي همانند آن چه كهنه تنها در ايران بلكه در جهان داشت برخوردار 1باشد و توجه
قدرتهايبزرگ را تا اين حد به خود معطوف دارد».فصل نامة حضور ،خرداد73
رابرت كالستون،دانشمند 1كانادايي:
«از نظر من كه يك غربي و فرد غير مسلمان هستم اين معجزه استكه يك انقالب مكتبي و الهي
بتواند در جهان امروز اين طور تحقق پيداكرده و در جهت استقرار عدالت به پيش برود،اين انقالب بدون
شك ازجانب خداوند حمايت ميشود»كيهان 14/10/60
روزنامه تايمز لندن:
«براي اولين بار يك كشور مسلمان به طور موفقيتآميزي 1قدرتهايبزرگ غربي را به مبارزه
طلبيد،آنان را تحقير كرد وبه منافع ماديشانخسارت وارد كرد».روزنامه جمهوري اسالمي 19/11/68
دكتر ميشل جانسون،متخصص 1روابط بين الملل:
«از نظر سمبليك،انقالب ايران نخستين پيروزي مسلمين بر غرب،ازقرن 16به اين طرف
محسوب ميشود،نكته جالب اين جاست كهاسالم عامل هدايت كنندة اين انقالب بوده و هيچ يك از
ايسمهايغربي،ناسيوناليسم،كاپيتاليسم،كمونيسم 1و سوسياليسم 1در آن نقشينداشتند» 1.جنگ فرهنگي عليه
جمهوري 1اسالمي ص100
روزنامة تايمز:
«اوجگيري خيزش مذهبي ئ انقالب به دنبال بركناري شاه توسط 1امامخميني«رض»در ايران
جريان يافت وسراسر 1جهان را درنورديد 1و درپاييز سال 1357دنياي غرب به دليل انقالب ايران بار ديگر
اسالم راكشف كرد...
ما غربيها خيلي زود 1فهميديم كه هللا اكبر در عربي به معناي خدابزرگ است ميباشد».امام
وانقالب در آيينة انديشة جهان ص71
فرد هاليدي،استاد دانشگاه لندن:
«انقالب اسالمي عظيمترين انقالب تاريخ است و همه ميدانيم اينكار عظيم در پرتو عظمت
شخصيت امام خميني«رض»پا 1گرفت ودستهاي پر قدرت و فرمانده او بود كه اين امواج عظيم انساني 1را
بهشور 1و هيجان و خروش وا ميداشت».اطالعات 13/4/68
امام خميني«رض»1:
«بنابراين نبايد شك كرد كه انقالب اسالمي از همة انقالبهاجداست،هم در پيدايش و هم در كيفيت
مبارزه و هم در انگيزة انقالب وقيام.ترديدي 1نيست كه اين تحفة الهي وغيبي بود كه از جانب خداوندمنان
براي ملت مظلوم وغارت زده عنايت شده است».وصيت نامهسياسي الهي امام خميني«رض»1
مقامات اطالعاتي و سياسي 1آمريكا:
«اين انقالب و پيش آمدهاي آن وضعيت ما را نابود كرد و افراد ما راپراكنده ساخت و سازمان وروشهاي1
باثبات ما را به هيچ وپوچ تبديلكرد!»اسنادالنه جاسوسي ج3ص94
جرج بوش پدر:
«من از رئيس وقت سازمان سيا كه به دليل پيروزي 1انقالب ايران از كاربركنار شد،پرسيدم،يعني1
شما با اين همه آدمي كه در دنيا داريد با اينهمه تجهيزات فوق پيشرفته با اين همه بودجهاي كه صرف
خ به من گفت:ميكنيدنتوانستيد 1انقالب مردم ايران را پيش بيني كنيد؟او در پاس
آن چه در ايران روي داده است يك«بي تعريف»است،كامپيوترهاي ما آن را
نميفهمند!»كيهان 10/11/78
پروفسور 1موالنا:
«امروز كساني كه انقالب اسالمي را با انقالبهاي پيشين جهانمقايسه و نتيجهگيري ميكنند،دچار
اشتباه بزرگ فكري وعلمي هستندزيرا 1انقالب اسالمي ما با انقالبهاي ديگر تفاوتهاي
اساسيدارد».كيهان 18/11/75
الوين تافلر آمريكايي1:
«اين كه كدام كشور بر جهان قرن 21مسلط خواهد شد،سؤالهيجاني 1ميباشد،اما در واقع اساسا ً
طرح اين سؤال اشتباه است،زيرابزرگترين تحول امروز 1جهان ظهور پديدهاي جديد،يعني نيرو1
وقدرتيماوراي 1دولتهاي ملي ميباشد«».وقتي امام خميني فتواي قتل سلمانرشدي را صادر كردند در
واقع براي حكومتهاي دنيا پيامي فرستادندكه بسياري از دريافت وتحليل آن عاجز ماندند ومضمون واقعي1
پيام امامچيزي نبود مگر فرارسيدن عصري جديد از حاكميت جهاني كه غربيهابايد 1آن را با دقت مورد
نظر و بررسي 1قرار دهند،زيرا 1در ادامة حركت امامخميني«رض»،قلمرو 1انديشههاي بشر هم جايگاه
حكومتهاي دولتيرا 1تغيير ميدهد و هم اقتدار دولتهاي ملي ومحلي را»تغيير ماهيتقدرت 1ص655
مقام معظم رهبري1:
با آغاز دوران جديد نه تنها در ايران يا كشورهاي اسالمي مردم بهباورهاي 1الهي بازگشتهاند 1بلكه
در سطح جهان«عقيده مذهبي»و 1گرايشمعنوي 1در ميان جوامعي 1كه ده هاسال تحت سلطة
حكومتهايضدمذهب زندگي كرده بودند رشد نموده است».عصر امام خمينيص46
پروفسور 1محمد حسين هدي ،انديشمند مقيم اتريش:
اگر بنا باشد تاريخي را براي احياي هويت ديني در نظر بگيريم 1آنتاريخ 1979ميالدي است يعني
مقارن با پيروزي انقالب اسالمي ايرانكه خيزش عظيمي را براي تفكرات ديني در تمام اديان به وجود1
آوردهاست.
آخرين آمارها در مورد احياي تفكر ديني كه در سال 1990م صورتپذيرفته نشان ميدهد كه
تقريبا %70مردم 1اروپا احساس دينداريميكنند.در 1تمام اديان از هندوئيسم گرفته تا بوديسم و ...وانواع
فرقههايمسيحيت همه از يك نوع بازگشت به تفكر ديني خبر ميدهند و انقالباسالمي ايران موجب احياي
تفكر ديني در جهان گشت».كيهان29/11/76
صالح الدين نصر از استراليا كه بيست ساله وتازه مسلمان است:منقبال مسيحي بودم تا اينكه از
ت و من تلويزيون استراليا 1يك برنامهاي دربارهاسالم و امام ديدم كه آن برنامه بر من خيلي تأثير 1گذاش
مطالعهكردم و مستقيم شيعه شدم.ونزديك 1به 3سال است كه شيعه شدهام.
ن منبخاطر 1فيلمي بود كه آمريكا ييها بر من به خاطر امام خميني به ايران آمدم چون مسلمان شد
ضد امام خميني درست كردهبودند.وقتي امام را ديدم،گفتم اين مرد كيست؟من ميخواهم 1مثل ايشانبشوم.من
بايد به ايران بروم 1و درس بخوانم تا مثل ايشان بشوم.الحمدهّلِلخداوند 1توفيق شناخت حق وباطل را داده بود و
من شناختم كهآمريكاييها دروغ 1ميگويند.وقتي 1تلويزيون چند دقيقهاي حضرت امامرا نشان داد،من يك حال
ي داشتم و ميگفتم اين مرد كيست كه ازهيچ چيز نميترسد؟ عجيب
تولّد
امام خميني،معجزه قرن
امام خميني در تاريخ بيستم جمادي الثاني 1320هجري قمريمصادف 1با سالروز 1ميالد مسعود 1بانوي
بزرگ اسالم-حضرت فاطمهزهرا (س) -در شهرستان "خمين" چشم به جهان گشود.
پدر ايشان آيت هللا شهيد مرحوم سيد مصطفي موسوي -فرزند برومندعالمه جليل القدر مرحوم 1سيد احمد
موسوي - 1است كه بنابه گفتهبعضي" از خاندان صاحب ((عبقات االنوار)) ميباشند1.
مرحوم سيد احمد موسوي 1كه در نجف اشرف بودهاند بنا به دعوت ودرخواست مرد نيكوكار 1و بزرگواري
به نام (يوسف خان كمرهاي)) كهبراي زيارت به عتبات مقدسه مشرف شده بود به منظور 1ارشادوپيشواي1
اهالي ((خمين)) به آن سامان ميرود و با دختر مرحوم(يوسف خان)) ازدواج ميكنند .از فرزندانشان يك
دختر و پسر بهنامهاي ((صاحبه)) و ((مصطفي)) باقي ميمانند.
مرحوم سيد مصطفي نيز تحصيالت خود رادر نجف اشرف و (سامراء))در عهد ميرزاي شيرازي 1دنبال
كرده در زمره علماءومجتهدين عصر خودقرار 1ميگيرند 1و پس از بازگشت از نجف اشرف زعامت و
پيشوائيخمين 1و حومه را عهده دار ميشود 1.ايشان در تاريخ ذي الحجه 1320قمري 1در بين راه خمين
مورد سوء قصد بعضي اشرار قرار 1ميگيرند و براثر اصابت چند گلوله به كتف و كمر ايشان ،در سن 47
ل گرديده درآنجا دفن ميشود( 1.امام خميني سالگي بهشهادت ميرسند 1.جنازه آن مرحوم به نجف اشرف منتق
در يكي از نوشتههاي خود امضاء كردهبود:ابن الشهيد روح هّللا الموسوي.ص142ج4پايه پاي آفتاب)
آيت هللا شهيد داراي سه پسر و سه دختر بودهاند كه پسرهاي 1ايشانعبارتند از:
-1سيد مرتضي( 1معروف 1به پسنديده)
-2سيد نورالدين كه از محترمين مقيم تهران بودند و در تاريخ شعبان 1396به رحمت ايزدي پيوستند.
-3سيد روح هللا (امام خميني) كه آخرين فرزند آن مرحوم 1ميباشند.
مادر امام خميني بانو ((هاجر)) زني از خاندان علم و تقوا و معاريفاست .پدر آن مرحومه حضرت آيت
هللا مرحوم ميرزا 1احمد از علماء ومدرسين واالمقام است و بعضي 1از اساتيد فن و معارف مناطق كربال
ونجف در محضر ايشان تلمذ كردهاند( .نهضت امام خميني ج1ص)24
با شهادت مرحوم سيد مصطفي ،خواهر واالقدر 1ايشان ،سركار علّيه،مرحومه بانو ((صاحبه)) كه در
صفات و خصايص حميده اين بانوداستانها 1نقل ميكنند ،به خانه برادر شهيد خود رفته و سرپرستي
كودكانخردسال 1آن مرحوم را عهده دار ميگردد.امام 1خميني از پنج ماهگي تحت سرپرستي عمه عزيزش
(بانو صاحبه)و مادر بزرگوارش (بانو هاجر) قرار گرفت و در دامن پاك آن دو بانويپرهيزگار پرورش1
يافت .ضمنادايهاي 1نيز بنام (نه نه خاور) براي ايشانبود كه در نگهداري 1و پرستاري ايشان كمال كوشش
را مبذول ميداشت(.نهضت امام خميني ج1ص)24
امام خميني در ماههاي اول زندگي ،پدر مهربان خويش را از دست داد وبراي هميشه از ديدن جمال پدر
محروم و بي نصيب گرديد و بيش از 15سال نداشت كه مصيبتي 1ديگر برايشان پيش آمد و عمه عزيزش
بانو((صاحبه)) نوازشگر 1قهرمان پرور كه در تربيت و پرورش ايشان سهمبسزايي 1داشت و براي ايشان
مونسي فداكار ،سرپرستي 1دلسوز،پناهگاهي 1محكم و در حقيقت پدري مهربان به شمار ميرفت
،بطورناگهاني درگذشت 1336( 1قمري) و ديري نپاييد كه اجل گريبان مادرمهربانش 1را گرفت و آن بانوي
مردآفرين نيز در بستر مرگ افتاد (1336قمري) (نهضت امام خميني ج 1ص)25
تحصيالت امام خميني (رض) و اساتيد
امام خميني كه داراي هوش و استعداد سرشاري بود در همان اوانكودكي آغاز به درس كرد و داخل منزل
خود نزد معلمي بنام ((ميرزامحمد)) به خواندن و نوشتن مشغول گرديد و سپس قدم به مكتبگذاشت و نزد
استاد مكتبي كه (مال ابوالقاسم) نام داشت و سپس پيشاستاد ديگري( 1شيخ جعفر) تحصيالت خود را ادامه
داد.
امام در سن قبل از 15سالگي تحصيالت فارسي 1آن روز 1را به پايانرسانيد 1و در خواندن و نوشتن از استاد
بي نياز گرديد .آنگاه به تحصيلعلوم اسالمي پرداخت و در محضر 1برادر بزرگوارش 1حضرت آيت
هللا((پسنديده)) صرف و نحوو منطق را آغاز كرد و تا سال 1338ق بهتحصيل مقدمات در محضر ايشان
ادامه داد .سپس در سال 1339بهحوزه علميه اراك كه در آن روز تحت زعامت استاد بزرگ مرحوم1
حاجشيخ عبدالكريم حائري يزدي 1قرار داشت شتافت و در محضر 1اساتيدفن به آموختن ادبيات مشغول
گرديد .در سال 1340كه مرحوم 1آيت هللاحائري ،حوزه علميه اراك را به شهر مقدس قم انتقال داد ،امام نيز
كهتازه كتاب مط ّول را شروع 1كرده بود به قم رفت و در مدرسه ((دارالشفاء))مسكن گزيد و در حوزه جديد
التأسيس قم ،تحصيالت خود را با جديتبيشتري 1دنبال نمود و با كوششهاي 1شبانه روزي 1موفق شد كه تا
سال1345قمري 1سطوح عاليه را به پايان رسانيده در حوزه درس مرحومحاج شيخ عبدالكريم حايري1
شركت نمايد و در محضر آن اساتيد 1بزرگپايه علمي و مباني فقهي و اصولي خود را تحكيم و تكميل كرده
بهدرجه اجتهاد فائق گردد .در سال 1355قمري 1كه آيت هللا حائري 1ازجهان رخت بربستند ،امام خميني
داراي مباني متقن،مستقل و محكمبوده ،در زمره مجتهدين بزرگ و نوابغ علمي قرار داشت و
ازبرجستهترين علماء حوزه علميه قم بود.
امام خميني عالوه بر مقام ممتاز فقاهت ،در علوم هيئت ،فلسفه،حكمت و عرفان نيز داراي مهارتي ويژه و
تخصصي كامل بودند.
استاد ايشان در علم هيئت ،مرحوم 1شيخ علي اكبر يزدي (معروف بهحكيم) ميباشد 1و متون مختلف كتب
مهذب مرحوم 1شيخ محمدعلي شاه آبادي فراگرفته است .و ازبعضي عرفان ،حكمت و فلسفه را ازعالم ّ
مباحثات حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي 1هم استفاده كردهاند.
اما بيشترين تأثير در امام از طرف آيت هللا العظمي شيخ محمد شاهآبادي بوده است .امام در هنگام صحبت
از ايشان ميفرمودند :شيخعارف كامل ،شاه آبادي روحي فداه.
مرحوم آيت هّللا مطهري 1ميگفت :من هرگز از حضرت امام نشنيدهام كهاسم مرحوم 1شاه آبادي را دنبالهاش
((روحي فدا)) را نگوئيد.
ازدوا
ج
امام خميني تا سال 1348ق ( 27سالگي) مجرد و تنها ميزيستند 1.وليدر اين سال زمينه ازدواج ايشان
فراهم آمد و دختر مكرمه آيت هللا آقايحاج 1ميرزا محمد ثقفي تهراني 1به عقد ايشان درآمد.
ثمره اين ازدواج با ميمنت ،دو پسر و سه دختر بود كه پسرهاي ايشانعبارتند از:
-1شهيد آيت هللا العظمي سيد مصطفي خميني (رض) :ايشان در سال 1301شمسي متولد شد .در 15
سالگي به تحصيل علوم اسالميپرداخت و در 22سالگي سطح را تمام كرد و در 27سالگي به
درجهاجتهاد رسيد .استاد ايشان در مرحله اول امام خميني و در مرحله دومآيت هللا بروجردي بودند .چند
سالي نيز از حوزه درس آيت هللا حاجسيد محمد داماد استفاده علمي كردند.
ايشان از مدرسين درس خارج اصول در نجف بودند و كتابهاي علميمهمي در رشتههاي مختلف علوم
تأليف و تصنيف 1كرده از جمله :يكدوره اصول مختصر و مفصل -القواعد الحكميه -القواعد الرجاليه-
القواعد االصوليه -كتاب اجاره -كتاب البيعكه سه تا جلداست .دو جلدكتاب در فقه -اكثر مباحث كتاب
صلوه -شرح زندگي 1ائمه تا امام حسين(ع) 1500 -صفحه تفسير قرآن به سبك جديد تا آيه 33بقره و...
ضمنا ايشان در سال 1335شمسي با دخترواالگرام حضرت آيت هللامرتضي 1حائري ازدواج كردند.
(نهضت امام خميني ج 1ص)32
شهيد مصطفي خميني در سال 1342بعد از تبعيد امام به تركيه،دستگير 1شد و به امام در تركي ه ملحق
گرديد.
خصوصيات اخالقي ويژه
ايشان معرفت نابي نسبت به ائمه اطهار(ع) داشت بخصوص نسبت بهحضرت سيدالشهداء كه معرفت
نادري بود .معمول است كه در ايامزيارت حضرت ابيعبدهللا (ع) (اول رجب -نيمه شعبان
-عرفهوبخصوص اربعين) از نقاط دور و نزديكعراق به زيارت آن حضرتميروند .عشق و عالقها
ي
كه ايشان نسبت به آن حضرت داشت بهحدي بود كه در طي سالهايي 1كه در عراق حضور 1داشت پياده به
زيارتامام حسين (ع) ميرفت مگر اوقاتي 1كه مريض يا در سفر بود.
او در علوم گوناگون وارد و استاد بود .خاطره بسيار جالبي از ايشان دارم.در سفري كه در خدمتش پياده به
كربال ميرفتيمبه باغهاينزديك كربالرسيديم 1.قرار شد آن شب راآنجا بمانيم.رفقا دور حاج آقا مصطفي
راگرفتند 1و با ايشان مشغول صحبت شده هر كدام از دوستان در يكي ازعلوم از ايشانسئوالي 1ميكرد.يادم1
نميرود 1كه سئواالت بسياري 1درعلوم گوناگون از ايشان پرسيده شد و حدود چهارساعت طول كشيد وايشان
ي اين مدت مشغول جواب دادن به اين سواالت بود .منهنوز هم از تصور آن جلسه تعجب ميكنم كه در ط
چطور شخصي 1با اين همهاستعداد 1ممكن است بدون مطالعه در اين مدت اين همه سوال گوناگونرا پاسخ
دهد( .يادها ويادمانها 1ج2ص)152
پس از اينكه موقع 1صبح با جسد شهيد مصطفي مواجه شدند ابتدا بهامام گفتند كه ايشان مريض شده است و
به بيمارستان برده شده.
پس از چند ساعت امام ،سيد احمد را خواند و فرمودند 1:از مصطفي چهخبر؟ ناگهان حاج احمد آقا نتوانست1
كه صبر 1كند و بشدت گريه كرد!امام 1متوجه قضيه شهادت سيد مصطفي شدند و چند بار گفتند (ال هللا وال
قوه اال باهلل العلي العظيم) سپس يك مرتبه گفتند :اناهلل و انا اليهراجعون و فرمودند :بسيار 1اميد داشتم كه
مصطفي بماند و براي مسلمينكار كند( .يادها ويادمانهاج2ص)146
با شهادت سيد مصطفي ،مجالس ختم و فاتحه براي ايشان در نجف،كربال ،بصره ،بغداد و هرجا كه علما
بودند برگزار 1شد .در ايران هممجالس متعددي برگزار 1شد .اين مصادف 1بود با همان فضاي باز سياسيكه
اولين مجلس ترحيم 1در مسجد اعظم قم از طرف آيت هللا گلپايگاني(ره) برگزار شد و بعد در مساجد 1ديگر
مانند مساجد تهران.
پيش از چهلم ايشان ،روزنامه اطالعات مقاله توهينآميزي 1دربار ه امامامت نوشت و به ايشان اهانت كرد و
همين موجب شد كه مراسم چهلمايشان با تظاهرات مردم همراه باشد .درهمان ايام طي تظاهرات مردم
،عدهاي در قم شهيد شدند .در برگزاري چهلم اين شهيد ،تبريز دچارآشوب شد .در چهلم شهداي تبريز،
مردم يزد تظاهرات كردند .اينچهلمها ادامه يافت تا نهضت فراگير 1شد و در نهايت به پيروزي 1منجرگرديد1.
داستانهايي از شهيد مصطفي خميني
خرداد 1349آقاي صادق قطب زاده (كه بعد از انقالب بخاطر توطئهعليه انقالب اعدام شد) براي اولين
ت شناختيرا1 بار به نجف آمد و در شب يكشنبه 31خرداد در منزل شهيد مصطفي خميني بسر برد .بايد گف
كه ملت عزيز ايران امروز 1آقاي قطب زاده پيدا كرد ..آقاي شهيدمصطفي در همان يكشباز او بدست آورد
و بر اثر نبوغ سرشار وهوشفوق 1العاده خودش براحتي دريافت كه او چه عنصر خطرناكي برايانقالب
ايران خواهد بود.
لذا او به من و ديگر برادران روحاني 1توصيه كرد كه از هرگونه همكاري 1وحتي ديدار با قطب
زادهخودداري 1كنيم و خود او نيز از آن شب كهقطب زاده در نزدش بود تا روزي 1كه به شهادت رسيد
ديگر حاضر نشدكه با او روبرو شود و تالشهاي همه جانبه آقاي قطب زاده براييكساعت ديدار و گفتگو با
سيد مصطفي با شكست روبرو 1گرديد وجالب آنكه آقاي قطب زاده در سال 1350كه بار ديگر راهي
نجفشده بود پس از ورود 1ساك دستي 1خود را به دست يكي از افرادي 1كه درمنزل 1امام كار ميكرد و بنام
غالمرضا 1داد تا به منزل شهيد سيد مصطفيخميني 1ببرد و به او خبر دهد كه آقاي قطب زاده به آنجا وارد1
خواهدشد!
در حضور آن شهيد بودم كه غالمرضا ساك او را آورد و پيام او را به آنمرحوم رسانيد 1.ايشان با
عصبانيت ساك را به بيرون افكند و به غالمرضاگفت :از قول من به او بگو كه حق آمدن به منزل مرا
ندارد!
فرداي آن روز مرحوم 1سيد مصطفي در بيرون منزل امام نشسته بود .آقايقطب 1زاده وارد شد و به آ
ن
مرحوم سالم كرد .شهيد مصطفي سالم او راپاسخ داد ولي روي 1خود را برگردانيد 1و پس از لحظهاي از جا
برخاست واز مجلس بيرون رفت.
اين برخورد قاطع 1وانعطاف ناپذيرآن شهيد با آقاي قطب زاده برايبسياري 1از افراد 1كه از ماهيت او آگاهي
نداشتند شگفت آور بود و برخينيز به آن شهيد اعتراض ميكردند كه شما چگونه افراد ماركسيسترا
بهحضور ميپذيريد 1و با آنها به گفتگو مينشينيد ليكن از گفتگو با آقايقطب زاده سرباز زديد.
شهيد سيد مصطفي 1پاسخ ميداد كه فرق يك ماركسيست 1با صادققطب زاده فرق 1كافر و منافق 1است.
وقتي كه با يك ماركسيست روبروميشوم 1ميدانم كه طرف حساب من كيست .وچكاره است.ولي
دربرخورد با افرادي مثل قطب زاده نميدانم 1كه طرف 1حساب منكيست واز اين آمد و شد چه نقشه هايي
در سر دارد! آنچه بر من مسلم است ايناست كه قطب زاده و قطب زادهها در راهخميني نيستند و به
روحانيتايمان ندارند 1و خالصه آدمهاي مرموزي به نظر ميآيند و لذا ترجيحميدهم كه اصال از هرگونه
تماس و مذاكرات با اين گونه افراد بپرهيزيم تااز شرشان در امان باشيم.
آقاي فردوسي پور درباره ايشان ميگويد 1:از خصوصيات اخالقي حاجآقا مصطفي اين بود كه ايشان مردي
بود بسيار خوش بزم ،خوش برخوردو خوش اخالق و شخصي بود كه دائم الذكر بود و همچنين كمتر
دربيرون بيت امام كه طالب ميآمدند و مينشستند 1،ايشان كمتر آنجاميآمد .براي اينكه وقتش را حاضر
نبود ب ه بطالت و به بعضي از مطالبيكه نامربوط 1بود بگذراند! بلكه به مطالعهو تفكر ميگذراند .ايشان
ازكساني بود كه مقيد بود كه شبهاي چهارشنبه را در نجف اشرف بهمسجد سهله مشرف شوند.
ايشان روزهاي 1جمعه معموال در منزل امام مهمان بودند 1و با خانوادهاشبه منزل امام ميآمدند 1و خرج
ي شان را از امام ميگرفتند! هفتگ
او يك زندگي كامال طلبگي خيلي معمولي 1داشت و حتي تا اين اواخريخچال 1نداشت و ماشين لباسشويي
نداشت .يكي از طالب نجف كهميخواست 1به ايران برگردد اثاثش را حراج كرده بود و ايشان يخچال اورا
كه قديمي 1بود خريد ولي تا زمان شهادت ماشين لباسشويي نداشت(.سيره صالحان)
اقاي گرامي درباره ايشان چنين ميگويد 1:حاج آقا مصطفي 1در ايران كهبودند ،تقريبا همه روزه به زيارت
حرم حضرت معصومه (س) ميرفتندو شبها به خواندن دعاتقيد داشتند.
حالت عرفاني و نزديكي با خدا ،بوضوح در ايشان نمايان بود و تماميحاالت و افكارش ،تحت تاثير مستقيم
اين نيرو قرار داشت.
در عراق به غير از كارهاي معمول همه روزه سفرهائي به صورت پيادهبه كربال داشتند كه با چند نفر
براه ميافتادند 1و تمام اين مسير را كه هفدهفرسخ است ،پياده ميپيمودند 1تا به زيارت قبر ساالر شهيدان نائل
شود.
در بين راه هنگام شب كه همه ميخوابيدند ،ايشان يك كاسه آب كنارخود 1ميگذاشتند 1و وضو 1ميگرفتند 1و تا
نماز صبح ،مشغول عبادتميشدند و بعد از آن مقداري ستراحت ميكردند01.سيره صالحان)
با آنكه ايشان خيلي باذوق و خوش مجلس بود و در مجالس دوستانه،منتهاي ظرافت 1و لطافت در سخنانش
بكار ميبرد ،معذلك وقت دعا وعزاداري 1هم كه ميشد در بين تمام افراد ،نظير نداشت .هنگامي كهدعاي
توسل شروع ميشد همانطور كه به پياده روي خود ادامه ميداددر راه كربال با كمال توجه دعا ميخواند1
و تمام مدت دعا ،اشكميريخ0ت و تا ذكر مصيبت شروع ميشد ،زارزار گريه ميكرد و شانههايش از
شدت گريه به لرزه ميافتاد.
شخصي به نام شيخ جعفر بود كه هميشه بعد از نماز امام امت در مسجدشيخ چند جملهاي ذكر ميگفت و
روضه ميخواند .حاضران چنداناعتنايي نداشتند و كم كم متفرق ميشدند و ميرفتند 1و تنها كسيكه مقيدبود
تا آخر بنشيند و روضه را گوش دهد مرحوم 1حاج آقا مصطفي 1بود كهگاهي ميشد كه فقط ايشان در مسجد
مانده بود و به روضه شيخ جعفرگوش ميداد و ميگريست( .سيماي فرزانگان ص)190
حاج آقا مصطفي خيلي مؤدب بود و هميشه وقتي به منزل وارد ميشددست مادرش را ميبوسيد 1.هيچ گاه
نسبت به پدرش هيچ گستاخي راتحمل نميكرد .او پسري نيرومند 1و بازويي توانا در كنار پدر بود.
يعنيتمام تيرهاي 1تهمت و فتنه و تمام حمالت و گستاخيهاي 1ديگران رانسبت به امام به جان ميخريد 1و امام
را مصون نگه ميداشت و ازايشان دفاع ميكرد( .پابه پاي آفتابج2ص)46
درباره سيد احمد خميني (ره)
سيد احمد در روز بيست و چهارم اسفند هزار و سيصد و بيست و چهارهجري 1شمسي ديده به جهان گشود.
نخستين صدائي 1كه در اين عالمشنيد 1آواي ملكوتي اذان بود كه از زبان (روح هللا) در گوش او طنينتوحيد
ميافكند.
هنگامي كه او بدنيا آمد چهار سال از سلطنت محمدرضاي 1خائنميگذشت.
احمد دوران نوجواني 1خود را در خانهاي گذراند 1كه نيمههاي شب آنزمزمه مناجات ملكوتي پدر و آواي
قرآن از زبان آن عارف باهلل شنيدهميشد و روزهاهم 1سخن از علم و جهاد است.
احمد در سال سوم 1دبيرستان به ورزش فوتبال روي 1آورد و همزمان باتحصيل،ع عضو تيم فوتبال قم شد و
مدتي نيز كاپيتان اين تيم بود .او دررشته طبيعي از دبيرستان حكيم نظامي قم ديپلم گرفت.
قيام تاريخي پانزده خرداد سال 42و دستگيري امام و كشتار عدهاي ازمردم 1بدست رژيم 1و همچنين تبعيد
در سال 43و سپس دستگيري 1سيدمصطفي باعث شد كه رسالت سنگيني بر دوش اين جوان تقريبا
بيستساله ميافتد 1و آن اداره بيت امام و پيگيري 1مبارزات امام در قم بههمراهي ياران وفادار 1امام بود.
حضور يادگار 1امام بعد از تبعيد پدر و برادر در منزلي كه كانون قيامشلقب دادهاند و حضور 1تني چند از
معدود ياران وفادار كه هنوز ساواك بهشناسايي 1و بازداشت آنان موفق 1نشده است سبب گرديد 1تا مشعل
قيامدر 1اين جايگاهشريف 1خاموش نگردد.
اين حضور مخاطرهآميز ،دردسرهاي 1تازهاي براي كارگزاران رژيم 1فراهمآورده و چنانكه بعدا خواهيم ديد،
خوابايادي استعمار 1را آشفتهساخته بود.
سيد احمد در اواخر سال 1344از طريق آبادان به عتبات عاليات ومحضر 1پدر مشرف 1شد.
او در اين سفر كوتاه كه مدتش پنج ماه طول كشيد ،تكميل معارف دين رادر نجف پيگيري كرد .سپس
براي انجام رسالتش در ايران ،به قمبرگشت 1كه در راه بازگشت بازداشت و به سازمان امنيت برده شد كه
بازيركي 1هويتش را از ساواك مخفي كرد و پس از آزادي راهي قم ميشد.
او پس از بازگشت تالش خستگيناپذير 1خود را در تحصيل علوم ديني وديدار از خانوادههاي زندانيان و
تبعيديان و انتقال پيامها و سفارشهايامام به مسئولين و مبارزين و نمايندگان شرعي امام در ايران و تنظيم1
اموربيت امام در قم ادامه ميدهد.
سپس در پايان سال 45دوباره عازم عراق ميشود و در اين سفر بدستامام افتخار پوشيدن لباس روحانيت
نائل ميآيد و مدتي را به تلمذ درپيشگاه پدر و برادر و ديگر اساتيد حوزه نجف ميگذراند .او در تير1346
وارد ايران ميشود 1كه توسط 1ساواك دستگير و به زندان مخوفقزل قلعه برده ميشود .او در تاريخ
24.5.46از زندان آزاد و راهي قمميگردد1.
يكي از عواملي كه باعث شد همچنان ياد امام زنده باشدو 1مجالس علنيدر تجليل نام امام برگزار شود تالش
يادگار امام براي فعال نمودن منزلامام در قم بود.
او در سال 1346با دختر فاضله آيت هللا سلطاني 1طباطبايي 1ازدواجنمود 1كه ثمره اين ازدواج سه پسر به
نامهاي حجت االسالم والمسلمينحاج سيد حسن خميني ،حجت االسالم ياسر خميني و آقاي سيد عليخميني
ميباشند.
احمد به مدت 4سال بيت امام را كانون ارتباط مبارزين و مركز 1تجمععاشقان خميني قرار داد .با آنكه اي
ن
مدت به گواهيصدها 1سنديكه ازپروندههاي ساواك بدست آمده است ،رژيم شاه و دستگاههاي امنيتي،امنيتي1
اوبيشترين تالش را بكار گرفتند 1تا ياد و نشان اين كانون قيام وصاحب آن را از دلها بزدايند.
رژيم شاه در آبان 1346با يورش به منزل امام ضمن مصادره كليه كتابها واسناد 1و وسائل موجود 1،سيد
احمد و دوتن از نمايندگان امام به نامهايحضرات آقايان ،علي اكبر اسالمي و حاج شيخ حسن سالمي
رابازداشت نمود كه از اين بازداشت و يورش سودي عائد دستگاه شاهنشد.
با تالشهاي احمد و مبارزين 1ديگر ،رابطه امام با مبارزين عليرغم دورياز 1وطن ،روزبروز 1توسعه يافته و
نام امام خميني هرروز 1پرآوازهتر گرديد1.
احمد در سال 1352براي زيارت خانه خدا و زيارت عتبات عاليات وديدار 1باامام امت و آموزش نظامي
عازم سفر شد و در اواخر همين سالبه ايران بازگشت.
از برنامههاي سيد احمد در اين دوران تكثير اعالميههاي امام و پخشدر ميان مردم بود .او مبارزات خود
را پي گرفت تا اينكه در سال 1356آخرين سفر به عراق راانجام داد كه اين سفر منجر به هجرت به پاريس
بههمراه امام شد.
بنا به نقل ياران امام در نجف ،به محض ورود حاج احمد آقا در سال 56به نجف اشرف شهيد بزرگوار
آيت هللا حاج آقا مصطفي به اعضاي دفترامام و روحانيون مبارز 1آنجا تأكيد ميفرمودند 1كه از آن پس در
نتظيم امورسياسي ومبارزاتي 1به سيد احمد مراجعه كنند.
حاج احمد در سال 1357به همراه امام به فرانسه رفت و در آن ايام كهجزء ماههاي نزديك به پيروزي1
انقالب اسالمي بود سايه وار خورشيدفروزان امام امت را همراهي ميكرد.
حجت االسالم حاج سيد احمد خميني در پاريس عالوه بر مقابله باجريانهاي سياسي منحرف 1از خط امام ،و
برنامه ريزي 1دقيق براي تنظيمامور بيت و دفتر امام در نوفل لوشاتو و برگزاري 1به موقع1
مصاحبههايمطبوعاتي و دقت و وسواس فراوان در ترجمه مصاحبهها و پيامهايامام 1و جلوگيري از
تحريف آنها توسط گروههاي 1ذينفع ،رسالتي بس مهمديگر 1نيز بر عهده داشت كه تجربه كافي آنرا قبال طي
سالها مبارزه درايران آموخته بود و آن برقراري ارتباطهاي گسترده و الزم بين اقشارمختلف 1جامعه
انقالبي ايران و رهبري انقالب ،در خارج كشور بود.
او در راه انجام وظايف خود ،از جان خويش مايه ميگذاشت .به گفتهشاهدان عيني و همراهان امام در
نوفل لوشاتو ،تراكم كارها و فعاليتهاي((احمد)) در آنجا به حدي بود كه چندين بار به بستر بيماري 1افتاد.
از ديگر مسئوليهاي خطير حاج احمد در پاريس و سپس در ايران ،كه تالحظه رحلت بر دوشش بود،
مسئوليت حفظ جان امام امت بود كه بسيسربلند 1از اين مسئوليت بيرون آمد و دشمنان داخلي و خارجي
رامايوس كرد.
وقتي انقالب پيروز 1شد ،مدرسه رفاه و علوي كانون خنثي سازيتوطئهها و مركز هدايت امت اسالم در
مواجهه با دشمنان داخلي وخارجي 1انقالب گرديده است.
تنظيم امور اين كانون همچون دفتر و بيت امام در نوفل لوشاتو 1و همچونكانون قيام 1در قم در طول سالهاي
پس از تبعيد رهبر برعهده عالميكاردان و سياستمداري زيرك بنام احمد است كه در انجام رسالتهمراهي1
با امام و انقالب لحظهاي آرام و قرار نداشت.
او به عنوان يك صاحب نظر مورد اعتماد امام ضمن شركت در جلساتتصميمگيريهاي مهم انقالب و
انتقال پيامهاي حضرت امام و انعكاسلحظه به لحظه رخدادهاي انقالب به ايشان همچون گذشته يك آن
ازحفاظت جان امام و مراقبت و سالمتي ايشان غافل نبود.
نقش برجسته احمد در ناكام ساختن دشمنان كه دهها كودتا و توطئهعليه جان امام تدارك ديدند قابل ترديد
نيست كه نمونهاي از اين نقش اززبان خودش اشاره ميكنيم.
((بالفاصله بعد از آنكه ضدانقالب ومنافقين رودروي نظام اسالميايستادند 1و خط ترور در برنامه كار آنها
قرار گرفت به مسئولين حفاظتجماران اعالم كردم 1كه هيچ كس ،حتي مقامات و مسئولين حق ندارندهنگام1
ت با امام ساك ويا وسيله اي به همراه داشته باشند .چندروز 1بعد از انفجار حزب جمهوري 1اسالمي، مالقا
اعضاي هيئت دولت وشوراي امنيت ملي به حضور امام رسيدند1.
از دفتر 1حفاظت سر راه بيت (در جماران) تماس گرفتند و گفتند كشميريدبير 1شوراي امنيت ملي كه همراه
شهيد باهنر و رجايي آمده است باخود 1كيفي به همراه دارد و ميگويد 1محتوي وسايل و صورتجلساتشوراي
امنيت است و حتما بايد در جلسه باشد .گفتم بگوييد 1نميشودو 1بايد كيف را تحويل دهد .چندبار ديگر تماس
گرفتند فايدهاي نبخشيد.شهيد 1رجايي شخصا به وساطت آمد نزد من ،و از اينكه او را ميشناسدو 1وي به
حدي مورد اعتماد اعضاي شوراست كه حتي گاهي نمازجماعت را به او اقتدا ميكنند سخن گفت .گفتم همه
اينها درست اما مانميتوانيم 1تصميمهايي 1را كه به خاطر مصالح امام بعد ار بحثهايكارشناسي گرفتهايم لغو
كنيم .ايشان از اينكه من اين قدر سماجتميكنم 1قدري دلگير شدند .در همين فاصله اطالع دادند كه دبير
شورايامنيت( 1كشميري) به حالت قهر كيف خود را برداشته و رفته و گفته استدر جلسه شركت نميكنم!
ي -كه تا آن حد نفاق و دورويي از خود يكي دو روز 1بعد از اين بود كه همان منافقنفوذي -همين كشمير
نشانداده و اعتماد مسئولين را جلب كرده بود با گذاردن همين كيف كه بعدامشخص شد حاوي 1مواد منفجره
و بمب ساعت بود و از ترس اينكهمبادا اصرار و سماجتش در جماران باعث لو رفتن وي شود ،منطقه
ك كرده بود -در محل تشكيل جلسه شواراي امنيت در نخستوزيري محبوبترين چهره هاي انقالب راتر
يعني شهيدان عزيز رجايي و باهنررا 1از ملت ايران گرفت و خود فرار كرد)).
كشميري پس از فرار اعتراف كرده بود كه او ابتدا مأموريت داشته تا موادمنفجره را در جلسه ديدار
مسئوالن با امام كار بگذارد 1اما پس از ناكاميدر اين مأموريت 1مواد منفجره را به نخست وزيري برده
است.
يكي از مسائلي كه در مورد 1يادگار امام مطرح و مدتها نقل مجالس بودموضوع ((خط سوم)) است كه اين
امر نيز مانند ديگر مسائل سالهاياوليه بعد از پيروزي و تحت تأثير فضاي سياسي 1آن ايام در اغلبتحليلها
با مطالب خالف واقع توأم گرديده است.
واقعيت آن است كه عدم ورود ايشان به احزاب و گروهها و گرايشمستقل آن مرحوم طبعا با توجه به
شخصيت و موقعيتي كه داشت برهمفكرانش 1در جامعه تأثير 1خود را ميگذاشت و بدين ترتيب پيرويدفاع
از خط امام جداي از روابط حزبي و گروهي به عنوان يك خطمشي سياسي 1نزد برخي از فعاالن سياسي و
مذهبين جامعه مطرحميشد.
ايشان در مصاحبه با روزنامه اطالعات در تاريخ 9/2/61به نكاتي دربازه مسائل مهم اشاره كرد .او از
رأي ندادن ا امام و او به بني صدر درانتخاب رياست جمهوريو رأي امام در مراحل بعدي به شهيد رجايي
وحضرت آيت هللا خامنهاي ياد ميكند وتحليل روشن و مبسوطي 1ازچگونگي روي 1كار آمدن بني صدر و
مخالفتهاي وي با امام و خيانتهاييكه او در ائتالف با منافقين و ديگر عوامل ضد انقالب مرتكب شد
وچگونگي 1عزل او ارائه ميكند...
حضرت امام در تاريخ 23/8/1361درباره مواضع گذشته و حال((احمد)) كه خود از يكسو سند افتخاري1
براي ايشان و از سوي ديگربيانگر دشواريهاي مسير 1انقالب و رنجهاي اين خانواده مطهر است،چنين
مينويسند((...اينجانب 1در پيشگاه مقدس حق شهادت ميدهمكه (احمد) از اول انقالب تا كنون و از پيش از
انقالب در زماني 1كه وارداين نوع مسائل سياسي شده است از او رفتار 1يا گفتاري كه برخالف مسيرانقالب
اسالمي ايران باشد نديدهام و در تمام مراحل از انقالب پشتيبانينموده و در مرحله پيروزي شكوهمند1
انقالب معين و كمك كار من بودهو هست و كاري برخالف نظر من انجام نميدهد و در امور مربوطه
چهدر اعالميه هايا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و دخالتي نمييكند حتي در الفاظ اعالميهها بدون
مراجعه دخالت نميكند و اگر درامري 1نظري دارد تذكر ميدهد كه تذكراتش 1نيز صادقانه و برخالف
مسيرانقالب و مصلحت نيست و من اگر تذكراتش را نپذيرفتم 1تخلف از قولمن نميكند و من نيز اگر
حرفش را صحيح ديدم قبول ميكنم و اميدوارمحرف صحيح رااز همه كس قبول كنم...
...در امور 1سياسي مدتها تهمتها زده شد كه احمد طرفدار 1منافقين استو من در طول مدت انقالب
مخالفتهايي از او ميديدم كه ديگران بر آنشدت و قاطعيت نبودند ...يا مستلزم طرفداري 1از بني صدر ،او
ماداميكه من از بني صدر 1بواسطه بعضي 1مصالح جانبداري 1ميكردم او همگاهي طرفداري ميكرد 1و آنگاه
كه من پرده را باال زده و او را بركنار 1كردميك مرتبه از او طرفداري 1نكرد .و مخالفت شديد ميكرد))...
در ايام دفاع مقدس ،كسب اطالعات دقيق 1روزمره از آخرين وضعيتنيروهاي 1خودي و قواي دشمن در
جبههها ،گرد آوري 1آخرين اطالعاتاز شرايط سياسي و اجتماعي جامعه و موضعگيري افراد و گروهها
درقبال مسئله و تنظيم و جمعبندي آخرين اطالعات در مواضع سياسي 1ونظامي دولتها 1و مجام ع بين المللي
ي 1بيگانه و رساندن به موقع اين اطالعات در رابطه با رخدادهاي 1جبهه و مواضعراديوها وديگر رسانهها
بهفرماندهي كل قوا مسئوليتي بود كه مرحوم 1حاج احمد آقا با مديريتعالي خود و با مطمئنترين روشها 1و
استفاد ه از افراد 1كاري و امين در دفترحضرت امام آن را به بهترين وجه ايفا نمود و عالوه بر آن،
ابالغامانتدارانه و سريع پيامهاي سّري و علني امام در رابطه با امور نظامي وارتباط 1مستمر با شوراي
عالي دفاع و فرماندهان نظامي و شركت درجلسات 1شورا و ارائه رأي و نظر مشورتي 1خويش به حضرت
امام وشورا و برنامه ريزي 1مالقات رزمندگان ارتش وسپاهي 1و بسيجي بافرمانده كل قوا از ديگر
مسئوليتهايي بود كه وي در 8سال دفاع مقدسدر كنار مشغله روزمره و بسيار مهم و موثري 1كه در دفتر
حضرت امام و درخدمت ايشان داشت بخوبي از عهده آن برآمده است.
((حضرت آيت هللا خامنهاي درباره نقش ايشان در مسائل سياسينظامي فرمود:
((ايشان واقعا 1در كنار امام يك عنصر الزم و بي بديل بود .هيچ كسديگري در كنار امام نميتوانست اين
نقش را بپذيرد}. 1کتاب مهاجر قبیله ایمان