You are on page 1of 24

‫نشریه علمی پژوهشهای زبان و ترجمه فرانسه‪ ،‬دوره دوم ‪،‬شماره اول (پیاپی ‪ )2‬بهار و تابستان ‪8931‬‬

‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهای ریختشکنانه» آنتوان برمن در گلستان سعدی با‬
‫استناد به ترجمه فرانسوی شارل دفرمری‬

‫‪8‬‬
‫لیلا شوبیری‬
‫استادیار زبان و ادبیات فرانسه ‪-‬واحد علوم و تحقیقات‪ ،‬دانشگاه آزاد اسلامی‪ ،‬تهران‪ ،‬ایران‪.‬‬
‫مجید یوسفی بهزادی‬
‫استادیار زبان و ادبیات فرانسه ‪-‬واحد علوم و تحقیقات‪ ،‬دانشگاه آزاد اسلامی‪ ،‬تهران‪ ،‬ایران‪.‬‬
‫آتنا رضایی‬
‫دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان فرانسه ‪-‬واحد علوم و تحقیقات‪ ،‬دانشگاه آزاد اسلامی‪ ،‬تهران‪ ،‬ایران‪.‬‬

‫چکیده‬
‫هدف مقاله پیش رو‪ ،‬تحلیل و بررسی کاربست نظریه «گرایشهای ریختشکناانه» آنتکاا‬
‫برمن (‪ )۱۹۹۱-۱۹۹۱‬ترجمهشااس فرانسای در ترجمه باب هشتم گلستا سعدی از شارل‬
‫دفرمری (‪ )۱٨۱۱-۱٨٨١‬است‪ .‬درواقع این مقاله‪ ،‬به بررسی تقابل میا زبا مبدأ (فارسی) و‬
‫زبا مقصد (فرانسه) در چارچاب گرایشهای برمن میپردازد و خطاها و تغییراتی را نشا‬
‫میدهد که تااز آ ها در وفاداری و آزادی مترجم تحقق مییابد‪ .‬تضکادها و شکباهتهای‬
‫واژگانی در متن اصلی و مکتن ترجمهشکد در مطالعکه ترجمکه دفرمکری بهگانکهای ظکاهر‬
‫میشاند که کاربست نظریه برمن به ما میآمازد افزو بر پایبادی به متن مبدأ‪ ،‬لکاز اسکت‬
‫به شنل و معاای زبا مقصد تاجه داشت‪ .‬تلاش خااهیم کرد با تنیه بر دیدگا گفتارمحار‬
‫برمن‪ :‬گفتار ساتمحار‪ ،‬گفتار هدفمحار و گفتار تجربکهمحار بکه آسی شااسکی ترجمکه‬
‫گلستا بپردازیم و نشا دهیم که ابهامات و تااقضات در ترجمه ورسیا دفرمکری نشک ت‬
‫گرفته از عد درک صحیح او از پادها و حنایات اخلاقی‪-‬معاای سعدی است‪.‬‬
‫کلیدواژهها‪ :‬نقد ترجمه‪ ،‬آنتاا برمن‪ ،‬گرایشهای ریختشااسانه‪ ،‬گلستا سکعدی‪ ،‬همگکا‬
‫سازی‪ ،‬دفرمری‪.‬‬

‫‪1. Email : l.shobeiri@gmail.com‬‬ ‫‪DOI : https://doi.org/10.22067/rltf.v1i2.80164‬‬


‫____________________________‬
‫تاریخ پذیرش ‪1031/1/52 :‬‬ ‫تاریخ دریافت ‪1031/1/03:‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -8‬مقدمه‬
‫نایسکادگا‬ ‫در عصر کاانی‪ ،‬ترجمه آثار بیگانه به زبکا فارسکی و همچاکین ترجمکه کتک‬
‫ایرانی به زبا های خارجی ازجمله به زبا فرانسه‪ ،‬در شااخت هرچه بیشتر مسائل بیاکافرهاگی‬
‫مهم تلقی میشاد‪ .‬بهبیا دیگر‪ ،‬فرایاد ترجمه در پیانکد فرها هکا و ملیتهکا میتاانکد پایکه و‬
‫اساس هر تحال اجتماعی باشد و این مهم‪ ،‬به دلیل بایدها و نبایدهایی اسکت ککه مترجمکا در‬
‫ناع انتخاب آثار خایش به تصایر میکشاد‪ .‬در این راستا‪ ،‬ترجمه گلستا سعدی از این قاعکد‬
‫مستثاا نیست و بهعااا یک اثر سرشار از خرد‪ ،‬عرفا و آماز های اخلکاقی‪-‬فرهاگکی همکاار‬
‫مارد تاجه مترجما غربی قرار گرفته است‪ .‬باب هشتم گلستا که در «آداب صحبت» نگاشکته‬
‫شد است‪ ،‬دربردارند اندیشههای اجتماعی سعدی است و ترجمۀ آ به زبکا فرانسکه تاسک‬
‫ترجمهشااس فرانسای شارل دفرمری‪ )۱٨۱۱-۱٨٨١( 1‬در ایجاد رواب دوجانبه فرهاگکی‪-‬ادبکی‬
‫میا ایرا و فرانسه حائز اهمیت است‪ .‬این شاهنار ادب فارسی ککه مشکتمل بکر حنایتهکای‬
‫نظم و نثر با مفاهیم عمیق اخلاقی‪ ،‬عرفانی و اجتماعی است و با داشتن ابیات عربی و ایها های‬
‫نهفته در کلمات‪ ،‬میتااند مشنلاتی را در درک صحیح ماظکار نایسکاد در برگکردا بکه زبکا‬
‫فرانسه به وجاد آورد‪ .‬به همین دلیل آگاهی از میزا درستی متن ترجمهشد (مقصد)‪ 5‬و تطبیکق‬
‫آ با متن اصلی (مبدأ)‪ 0‬هدف این پژوهش است و بهعااا یک نقد تطبیقی در ترجمکهشااسکی‬
‫مطرح میشاد؛ باابراین پادهای‪ 4‬سعدی که برگردا آ ها کاری بس دشکاار بکه نظکر میرسکد‪،‬‬
‫نمانه آشناری است برای بررسی ابهامات معاایی که عمداً و یا سهااً از سای مترجم فرانسکای‬
‫در زبا مقصد رخ داد است‪ .‬همچاین‪ ،‬تقابل ترجمه فرانسه با متن فارسی این امنا را فکراهم‬
‫میسازد ککه قابلیکت ککاربرد نظریکه گرایشهکای ریخکتشکناانه‪ 2‬آنتکاا بکرمن در مطالعکات‬
‫ترجمهشااسی‪ 6‬مهم ارزیابی شاد‪ .‬تلاش خااهیم کرد با تنیه بر ایکن نظریکه‪ ،‬بکه نقکد و تحلیکل‬

‫‪1. Charles Defrémery‬‬


‫‪2. Cible‬‬
‫‪3. Source‬‬
‫‪4. Sentence‬‬
‫‪5. Tendances déformantes‬‬
‫‪6. Traductologie‬‬
‫‪3‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫برگردا فرانسۀ باب هشتم گلستا بپکردازیم و نشکا دهکیم چگانکه کاربسکت آ در ترجمکه‬
‫ورسیا ‪ 1‬میتااند مباای نقد و تحلیل ادبی قرار گیرد‪.‬‬
‫‪ -8-8‬بیان مسئله‬

‫این مقاله بر آ است با کاربست نظریه گرایشهای ریختشناانه برمن در ترجمه فرانسای‬
‫گلستا سعدی از شارل دفرمری به پرسشهای زیر پاسخ دهد‪:‬‬
‫الف‪ :‬کاربست گرایشهای ریختشناانه برمن تا چه حد در نقد ترجمه تطبیقی مکثثر بکاد‬
‫است؟‬
‫ب‪ :‬چگانه وفاداری و آزادی مترجم در تقابل زبا مبدأ (فارسی) و مقصد (فرانسکه) نمکاد‬
‫پیدا میکااد؟‬
‫ج‪ :‬آسی های ترجمه ورسیا دفرمری کداماد؟‬
‫‪ -2-8‬فرضیهها‬

‫در این پژوهش فرضیههای زیر در نظر گرفته شدند‪:‬‬


‫‪ .۱‬گرایشهای ریختشناانه برمن ت ثیر عمد ای بر نقد ترجمه پادها و حنایکات اخلکاقی‪-‬‬
‫معاای گلستا داشتهاند‪.‬‬
‫‪ .۱‬با گزیاش واژگا متضاد و مترادف در زبا مبدأ و زبا مقصد‪ ،‬وفاداری و آزادی متکرجم‬
‫در نظریه برمن تاجیه میشاد‪.‬‬
‫‪ .١‬برای آسی شااسی ترجمۀ دفرمری‪ ،‬ضرورت دارد گرایشهای برمن‪ ،‬تاازنی ماطقی میا‬
‫مترجما مبدأگرا و مقصدگرا برقرار سازد‪.‬‬
‫‪ -9-8‬پیشینه تحقیق‬

‫راجع به کاربست گرایشهای ریختشناانه بکرمن در نقکد ترجمکه فرانسکای بکاب هشکتم‬
‫گلستا تاکاا مقاله علمی‪ ،‬پژوهشی و یکا کتکابی ککه بهصکارت ککاربردی و روششااسکی آ‬
‫گرایشها را معرفی و بررسی کاد‪ ،‬ناشته نشد است و این پژوهش بهطار کامل‪ ،‬کاری جدیکد‬
‫است؛ اما به نظر میرسد این پژوهش میتااند در مباحث ترجمهشااسی مارد تاجکه و بررسکی‬

‫‪1. Version‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪4‬‬

‫قرار گیرد‪ .‬بر اساس جستجاها و اطلاعات بهدستآمد ‪ ،‬گلستا سعدی هماار تاس محققکا‬
‫مارد تاجه باد و ماضاع پژوهشهای متعددی قرار گرفته اسکت‪ .‬از نمانکه ایکن پژوهشهکا‪،‬‬
‫میتاا به این ماارد اشار کرد‪« :‬آنتاا برمن و نظریکه گرایشهکای ریخکتشکناانه معرفکی و‬
‫بررسی قابلیت کاربرد آ در نقد ترجمه»‪ ،)۱١۹۱( ،‬مقاله پژوهشی‪ ،‬محمکدرحیم احمکدی‪ ،‬نقکد‬
‫زبا و ادبیات خارجی‪ ،‬دور ششم‪ ،‬شمار ‪« .۱١‬روایکت‪ ،‬ابکزار تعلکیم در گلسکتا (روینکردی‬
‫روایت شااختی بکه بکاب نخسکت گلسکتا )»‪ ،)۱١۹۶( ،‬مقالکه پژوهشکی‪ ،‬محمکد حنکیم آ ر و‬
‫فخرالدین سعیدی‪ ،‬پژوهشاامه ادبیات تعلیمی‪ ،‬سال نهم‪ ،‬شکمار ‪« .١۹‬مقایسکه سکبنی ماشکتت‬
‫قائم مقا و گلستا سعدی»‪ ،)۱١٨۹( ،‬مقاله پژوهشی‪ ،‬والفقکار علکامی و فریبکا کیانیکا ‪ ،‬فاکا‬
‫ادبی‪ ،‬دور دو ‪ ،‬شمار ‪« .۱‬تحلیکل مکرد نگارانکه فرها عامکه در گلسکتا سکعدی»‪،)۱١۹١( ،‬‬
‫پایا نامه دانشجایی دور کارشااسی ارشد‪ ،‬زهرا مظفری‪ ،‬دانشگا آزاد اسکلامی تهکرا مرککزی‪.‬‬
‫«تجلی باورها و پاکدارهای مردمکی در گلسکتا سکعدی»‪ ،)۱١۹١( ،‬پایا نامکه دانشکجایی دور‬
‫کارشااسی ارشد‪ ،‬لیلا یعقابخکانی غیاثانکد‪ ،‬دانشکگا آزاد اسکلامی تاکسکتا ‪« .‬بررسکی تحلیلکی‬
‫مضامین قرآنی گلستا سعدی با استااد به ترجمه آلمانی روز ‪ ،‬بهمن و گلپک»‪ ،)۱١۹۱( ،‬مقاله‬
‫پژوهشی‪ ،‬نقد زبا و ادبیات خارجی‪ ،‬دور ششم‪ ،‬شمار ‪« .۱١‬بررسی سکاختواژ در گلسکتا‬
‫سعدی»‪ ،)۱١٨١( ،‬پایا نامه دانشجایی دور کارشااسی ارشد‪ ،‬محمدرضا بیکانی پکار‪ ،‬دانشکگا‬
‫رازی‪« .‬نقد ترجمۀ گزید هایی از گلستا سعدی‪ ،‬ترجمههای آندر دوریکه و شکارل دفرمکری»‪،‬‬
‫(‪ ،)۱١۹۱‬پایا نامه دانشجایی دور کارشااسی ارشکد‪ ،‬الهکه محمکدخانی‪ ،‬دانشکگا آزاد اسکلامی‬
‫تهرا مرکزی‪« .‬بررسی ترجمههایی از گلسکتا سکعدی بکه زبکا فرانسکه»‪ ،)۱١۹١( ،‬پایا نامکه‬
‫دانشجایی دور کارشااسی ارشد‪ ،‬مهیا دائمی‪ ،‬دانشگا تهرا ‪.‬‬
‫‪ -4-8‬ضرورت و اهمیت تحقیق‬

‫ترجمه هماار بکهعااا ینکی از ماضکاعات مهکم در مسکائل بیاکافرهاگی مطکرح بکاد و‬
‫ضرورت ارزیابی آ با نظریههای ناین احساس میشاد‪ .‬درنتیجه میتاا با بهر گیری از نظریه‬
‫برمن به این مهم دستیافت و کاربست و آسی های آ را محار اصلی این پژوهش دانست‪.‬‬
‫‪5‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫‪ -2‬بحث و بررسی‬
‫گلستا ثمر تلاش و تجربههای گرا مایۀ شکاعر بلاکدآوازۀ ایرانکی سکعدی شکیرازی اسکت و‬
‫ترجمه آ برای اولین بار تاس آندر دوریه‪ 1‬باعث آشاایی اروپاییا با زبکا فارسکی شکد‪« .‬ایکن‬
‫کتاب ارزند و پادآماز که تا اوایل قر هجدهم دو بار ترجمه شکد و هریکک از ترجمکههای آ‬
‫]‪[ 1‬‬
‫بارها به چاپ رسید باد‪ ،‬در ‪ ۱٨٨۹‬برای سامین بار به کاشش آبکه گکاد ‪ 5‬بکه فرانسکه آمکد»‬
‫(حدیدی‪ .)۱۹۱ :۱١٨١ ،‬با وجاد ترجمۀ گزید هایی از گلسکتا سکعدی در قکر هجکدهم‪ ،‬مکتن‬
‫کامل گلستا را شارل دفرمری در سال ‪ ۱٨١١‬و فرانتس تاسن‪ 0‬در سکال ‪ ۱۹۱١‬بکه زبکا فرانسکه‬
‫انتشار دادند‪ .‬اهمیت آثار سعدی تا جایی پیش رفت که در این قکر گلسکتا را گکراف‪ 4‬بکه زبکا‬
‫آلمانی‪ ،‬نازاریانتس‪ 2‬به زبا روسی‪ ،‬ایستایک‪ 6‬به زبا انگلیسی و کازیمیرسنی‪ 7‬به زبکا لهسکتانی‬
‫ترجمه کردند (زرینکاب‪.)۱١۹ :۱١٨۹ ،‬‬
‫از این ماظر‪ ،‬ترجمۀ فصل هشتم گلستا که بنمایۀ تفنرات معاای‪-‬اخلاقی سکعدی اسکت‪،‬‬
‫ارزشهای انسانی او را نزد اروپاییا دوچادا میکاد‪« :‬گلستا سعدی رابطکه بکین انسکا ها را‬
‫نظا میبخشد‪ .‬باستا روح را تلطیف میکاد و انسا را به خدا نزدیک میسازد‪ ،‬ولکی غزلهکا‬
‫چاا در دامن روح آدمی میآویزد که انسا را تا ملاقات خدا پیش میبرد» (اسممایی آذر‪:٧3٣١ ،‬‬
‫‪)35‬؛ باابراین مطالعه ترجمه ورسیا باب هشکتم گلسکتا در چکارچاب نظریکه ریختشکناانه‬
‫برمن ینی از ویژگیهای نقد ترجمه است که بهواسطه آ میتاا ککاربرد آ هکا را در ترجمکه‬
‫تطبیقی فارسی و فرانسه مهم دانست‪ .‬هما گانه که میدانیم آنتاا برمن یکک متکرجم مبکدأگرا‬
‫است و اعتقاد دارد ترجمه غل یک اثر و همگا ککرد آ از نظکر سکطح زبکانی بکه فرهاک‬
‫صدمه میزند‪ .‬درواقع میتاا گفت ترجمه گلستا سعدی نمیتااند دور از اشنال باشکد و آ‬
‫هم به دلیل تفاوتهای واژگانی است که در زبا مبدأ (فارسی) و زبا مقصد (فرانسکه) وجکاد‬

‫‪1. André du Ryer‬‬


‫‪2. Abbé Gaudin‬‬
‫‪3. Franz Toussaint‬‬
‫‪4. K.H. Graf‬‬
‫‪5. S. Nazariantz‬‬
‫‪6. Eastwick‬‬
‫‪7. Kazimirski‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪6‬‬

‫بیگانه و متن بیگانه اهمیکت میدهکد و بکر ایکن اعتقکاد‬ ‫دارد‪ .‬برمن در نظریه خایش به فرها‬
‫است که م ترجم باید مقید به متن مبدأ و وفادار بکه آ باشکد‪ .‬در حقیقکت‪ ،‬مبکدأگرایی بکرمن و‬
‫پایبادی او به شنل زبا مبکدأ و احتکرا بکه معاکا و صکارت زیبکا در زبکا مقصکد‪ ،‬میتاانکد‬
‫راهگشای هر نقد ماصفانه تلقی شاد‪ .‬در این خصاص‪ ،‬میتاا گفت یافتن چاد غلک واقعکی‬
‫در یک ترجمه ملاک نقد ترجمه نیست‪ ،‬بلنه هدف این است با مقابله ترجمه و اصکل آ تک ثیر‬
‫تئاریهای برمن را در آمازش ترجمهشااسی نشا دهیم‪ .‬به گفتکۀ نجکف دریاباکدری «ترجمکه‬
‫لاز نیست با اصل مطابق باشد‪ ،‬یا حتی ترجمه هرچه از اصل دورتر باشکد بهتکر اسکت ملکاک‬
‫داوری آ چیزی است که ما در دست داریم؛ یعای خاد ترجمه» (حریري‪ .)٣ :٧3١6 ،‬باوجاداین‪،‬‬
‫با استعمال گرایشهای برمن در واکاوی انتقال مفاهیم از زبا مبدأ به زبا مقصکد میتکاا بکه‬
‫این نتیجه دست یافت که «مترجم وقتی کارش قابکل اعتاکا اسکت ککه بتاانکد اثکری را در زبکا‬
‫خادش از نا بیافریاد‪ .‬این آفریاش ناچار محتاج بکه آزادی اسکت» (همکا ‪ .)۹۱‬بکدین ترتیک ‪،‬‬
‫کاربست گرایشهای برمن در ترجمه گلستا اختیارات مترجم را در ترجمه متکا ادبکی مکارد‬
‫قضاوت و ارزیابی قرار میدهد‪.‬‬
‫‪ -8-2‬کاربست گرایشهای ریختشکنانه برمن در ترجمه ورسیون دفرمری (از زبان بیگانه به زباان‬
‫مادری)‬

‫‪ -8-8-2‬شفافسازی (‪)Clarification‬‬

‫هدف این گرایش‪ ،‬روشن و واضح کرد گفتار است‪ .‬درواقع ابها زدایی از آنچه که در متن‬
‫اصلی مبهم است و یا معین کرد عباراتی که نامعین است‪ .‬در این ناع ترجمکه‪ ،‬متکرجم اعتقکاد‬
‫دارد که برای انتقال کلا حنیمانه بهناچار بایست با شفافسازی ایها برخی از کلمات را بکرای‬
‫از بین برد‪:‬‬ ‫انتقال به مخاط‬
‫‪ -‬جاانمرد که بخارد و بدهد به از عابد که روز دارد و باهد‪ .‬هرککه تکرک شکهات از بهکر‬
‫خلق داد است از شهاتی حلال در شهاتی حرا افتاد است‪( .‬سعدی ‪)۱١‬‬
‫‪Sentence. – Un homme généreux et libertin, qui jouira de ses biens et fera‬‬
‫‪des libéralités, vaut mieux qu’un dévot qui observera le jeûne, ne jouira pas‬‬
‫‪de ses richesses et les accumulera. Quiconque a renoncé à la concupiscence,‬‬
‫‪١‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫‪afin de gagner l’approbation des gens, est tombée de la convoitise licite dans‬‬
‫)‪la convoitise défendue. (Defrémery 331‬‬
‫در این مثال شفافسازی بهوضاح دید میشکاد و حکداقل در سکه جکا متکرجم دسکت بکه‬
‫تاضیح نامعین میزند‪:‬‬
‫‪ -‬بخارد و بدهد ← ترجمه تحتاللفظی ← ‪.mange et donne‬‬
‫درحالیکه دفرمری آ را بهر برد از مال و دارایی ترجمکه ککرد و بکهناعی کلکا حنیمانکه‬
‫فرانسایزبا شفاف نشا داد است‪ :‬احسا به دیگری اجر معاای دارد‪.‬‬ ‫سعدی را برای مخاط‬
‫‪ -‬جاانمرد ← ترجمه تحتاللفظی← ‪.Loyal‬‬
‫مقصد اسکت‬ ‫مترجم بخشاد و دنیای ترجمه کرد است و این شفافسازی به دلیل فرها‬
‫و خاانادگا غربی با معاای این ناع کلمات آشاایی بیشتری دارند‪.‬‬
‫‪ -‬باهد← ترجمه تحتاللفظی← ‪.se priver des biens du monde‬‬
‫مترجم این کلا عالمانه سعدی را مالاندوزی تعبیر ککرد و ایکن شفافسکازی میتاانکد در‬
‫نظر مخاطبا فرانسایزبا بهناعی پرهیز از لذتهای دنیای در لباس زهد و پرهیزککاری معاکا‬
‫شاد‪.‬‬
‫‪ -‬مراد از نزول قرآ ‪ ،‬تحصیل سیرت خاب است نه ترتیل سارت منتاب‪ .‬عامی متعبد پیکادۀ‬
‫رفته است و عالم متهاو ساار خفته‪ .‬عاصی که دست بردارد به از عابد که در سکر دارد‪( .‬سکعدی‬
‫‪)١۱‬‬
‫‪Conseil. – Le but pour lequel le Coran a été révélé, c'est afin que les‬‬
‫‪hommes acquissent de bonnes qualités, et non afin qu'ils lussent‬‬
‫‪élégamment un chapitre écrit. L'homme ignorant, mais pieux, est un piéton‬‬
‫‪qui est parti (et arrivé à son but); le savant négligent est un cavalier endormi.‬‬
‫‪Un pécheur qui élève la main pour importer son pardon, vaut mieux qu'un‬‬
‫)‪dévot qui élève la tête, c'est-à -dire qui s'enorgueillit. (Ibid 336‬‬
‫در این مثال نیز شفافسازی دید میشاد‪:‬‬
‫‪ -‬عامی ← ترجمه تحتاللفظی ←‪.Populace‬‬
‫مترجم در ایاجا انسا ناآگا ترجمه کرد و با شفافسازی دیدگا سعدی را نسبت به افکراد‬
‫عامی که تحت ت ثیر عارفا ظاهرنما قرار دارند‪ ،‬برجسته ساخته است‪.‬‬
‫‪ -‬عاصی ← ترجمه تحتاللفظی ←‪.infligé‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪٣‬‬

‫متکرجم گااهنکار ترجمکه ککرد و بککا عبکاراتی همچکا ‪pour implorer son pardon‬‬
‫بهگانهای شفافسازی میکاد که تقابل عابد بیعمل و گااهنکار بکا عمکل در نکزد خااناکدگا‬
‫فرانسای‪ ،‬سعدی را شاعری نیکاندیش و ماتقد نشا میدهد‪.‬‬
‫‪ -2-8-2‬حشو (‪)Allongement‬‬

‫این ناع گرایش چیزی به اطلاعات معاایی متن نمیافزاید‪ .‬حشا بیهاد و زائکد اسکت؛ مثلکاً‬
‫که تنراری بیهاد است‪ .‬در این ترجمه‪ ،‬مترجم بر این باور است ککه بکرای بیکا‬ ‫زیبا و قشا‬
‫کلا مثلف‪ ،‬بایست با طالانی کرد ترجمه برای بیا بهتر جملات از زبا مبدأ به زبا مقصکد‪،‬‬
‫استفاد کرد و بهناعی درازگایی متاسل شد‪:‬‬
‫‪ -‬هرچه زود برآید‪ ،‬دیر نپاید‪( .‬سعدی ‪)۱١‬‬
‫‪Sentence. –Tout ce qui réussit promptement ne dure pas longtemps, et les‬‬
‫‪sages ont dit : il n’y a pas de stabilité pour un bonheur prompt. (Ibid 321).‬‬
‫در این تمثیل‪ ،‬مترجم دست به درازگایی زد است‪ ،‬درحالیکه خاد عبارت اصکلی سکعدی‬
‫دارای معاای مستقل است و دفرمری با طالانی کرد ترجمه‪ ،‬تلاش کرد که متن فرانسکه را بکه‬
‫عرفا شرق نزدیک کاد‪ .‬در حقیقت‪ ،‬میتاا گفت حشا در ایاجا زائد اسکت و خااناکدۀ مکتن‬
‫میداند که این عبارات از زبکا سکعدی جکاری شکد و کلا هکای حنیمانکه او دارای پاکدهای‬
‫اخلاقی است‪.‬‬
‫‪« -‬عالم نا پرهیزگار کار مشعلدار است‪( ».‬سعدی ‪)١‬‬
‫‪Sentence. –– Le savant sans continence est un aveugle qui porte une‬‬
‫‪lanterne. Il dirige les autres et n’est pas dirigé. (Ibid 312).‬‬
‫این مثال نیز نمانه بسیار گایایی است از حشا‪ .‬مترجم با افزود عباراتی‪ ،‬باعکث طالکانیتر‬
‫آ ها سلیقۀ شخصی مترجم بکاد و خکاد جملکه فرانسکه هکم‬ ‫شد متن ترجمه شد که اغل‬
‫ناعی ترجمه تفسیری از متن اصلی است‪.‬‬
‫‪ -9-8-2‬فاخرسازی (‪(Ennoblissement‬‬

‫این گرایش جملات زیبایی را به وجاد میآورد که در متن اصلی وجاد نکدارد‪ .‬ایکن عمکل‬
‫زمانی اتفاق میافتد که سبک مترجم ادبیتر از نایساد است‪ .‬بکه همکین دلیکل در ترجمکههای‬
‫‪9‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫فرانسای‪ ،‬مترجما تمایل دارند صکارت مکتن ترجمهشکد آراسکتهتر از مکتن اصکلی باشکد‪ .‬از‬
‫دیدگا آنتاا برمن فاخرسازی ترجمه نیست‪ ،‬بلنه ناعی مشق سبک است‪.‬‬
‫‪ -‬چا در امضای کاری متردد باشی آ طرف اختیار کن که بیآزارتر برآید‪( .‬سعدی ‪)٨‬‬
‫‪Sentence. –– Lorsque tu es irrésolu touchant l’accomplissement d’une‬‬
‫‪affaire choisis ce parti qui se trouvera présenter le moins‬‬
‫)‪d’inconvénients. (Ibid 314‬‬
‫برخی از واژگا این مثال حاکی از گرایش به زیبا کرد متن است؛ درحالیکه عبارات مکتن‬
‫اصلی دارای چاین ویژگیای نیستاد‪.‬‬
‫‪( "ce‬دسککککته‪ ،‬حککککزب و گککککرو ) بککککهجای «آ طککککرف» و همچاککککین‬ ‫"‪parti‬‬
‫"‪ "l’accomplissement‬بهجای «امضا» از نظر سبک و صارت آراستهتر هستاد‪.‬‬
‫"‪ "le moins d’inconvénients‬بهجای «بیآزارتر» از لحاظ صارت و زیباشااسی‬ ‫ترکی‬
‫اصلی است و دفرمری لحن گفتکار را بالکاتر از مکتن اصکلی در نظکر گرفتکه‬ ‫آراستهتر از ترکی‬
‫است‪ .‬این در حالی است که میتاا از واژگانی همچکا تصکمیم "‪ "le côté" ،"décision‬و‬
‫"‪ "agaçant‬استفاد کرد‪ .‬این عبارت بیشتر یک ساخت نثر مدر فرانسه را به ما میآمازد‪.‬‬
‫‪ -‬رحم آورد بر بدا ‪ ،‬ستم است بر نینا و عفا کرد از ظالما جار است بر درویشکا ‪.‬‬
‫(سعدی ‪)۹‬‬
‫‪Sentence. –– Exercer la miséricorde envers les méchants, c’est une‬‬
‫‪injustice envers les bons; pardonner aux oppresseurs c’est tyranniser les‬‬
‫)‪opprimés. (Ibid 312‬‬
‫در این مثال نیز فاخرسازی دید میشاد‪:‬‬
‫"‪ "Exercer la miséricorde‬بهجای «رحم آورد » از لحاظ صکارت آراسکتهتر از‬ ‫ترکی‬
‫اصلی است‪.‬‬ ‫ترکی‬
‫کاربرد فعل "‪( "tyranniser‬بیعدالتی کرد ‪ ،‬ظلم ککرد ‪ ،‬تعکدی ککرد ‪ ،‬اجحکاف ککرد )‬
‫بهجای «جار است» حاکی از زیبا کرد متن است‪.‬‬
‫ترجمه واژ "‪ "les opprimés‬بهجای «درویشا » از نظر سبک فاخرسازی شد است؛ زیرا‬
‫درویشا واقعی انسا هایی هستاد ریاضتکش و تهیدست که در مقابل سکتمگرا همکاار بکا‬
‫فروتای برای برقراری حق و عدالت کاشش میکااکد‪ .‬در زبکا فرانسکه "‪ "derviche‬اسکتفاد‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪٧1‬‬

‫میشاد و مترجم با افزود کلمه "‪ "opprimé‬کاشید است بردبکاری ایکن قشکر مکثمن را بکه‬
‫تصایر بنشاند‪.‬‬
‫‪ -4-8-2‬عقلایی کردن (‪)Rationalisation‬‬

‫کلمکات زبکا مقصکد را رعایکت کاکد‬ ‫در این گرایش مترجم بر اساس ایکد ای ککه ترتیک‬
‫اصلاحاتی در متن مبدأ اعمال میکاد‪ .‬این گرایشی کلاسیک است که تکا امکروز ادامکه داشکته و‬
‫هدفش اصلاح ساختار جملات و یا تغییر علائم نقطهگذاری آ است‪ ،‬آ هکم بکدو تاجکه بکه‬
‫قصد و نیت نایساد متن‪ .‬بکهبیا دیگر‪ ،‬ایکن شکیا سکاختارهای نحکای مکتن اصکلی و علکائم‬
‫کلمات متن را به دلخاا تغییر میدهد‪:‬‬ ‫سجاوندی را در بر میگیرد و مترجم با تاجه به ترتی‬
‫آرند نشاید که به یکد بیازارند‪( .‬سعدی ‪)۱١‬‬ ‫‪ -‬دوستی را که به عمری فرا چا‬
‫‪Sentence. –"Il ne convient pas que l’on s’aliène en un instant un ami que‬‬
‫)‪l’on aura mis longtemps (litt. Une vie) à se procurer". (Ibid 330‬‬

‫‪ -‬ریشی درو جامه داشتم و شکیخ از آ هکرروز بپرسکیدی ککه چکا اسکت و نپرسکیدی‬
‫کجاست‪ .‬دانستم از آ احتراز میکاد که کر همه عضای روا نباشد و خردمادا گفتهانکد‪ :‬هکر‬
‫کس سخن نساجد از جاابش برنجد‪( .‬سعدی ‪)١٨‬‬
‫‪Leçon de politesse. – J’eus un certain jour une blessure qui était caché‬‬
‫‪par mes vêtements. Mon professeur me demandait chaque jour: «Comment‬‬
‫‪va ta "blessure?" Et il ne me disait pas: "Où est-elle?" Je compris qu’il‬‬
‫‪s’abstenait de ces mots, parce qu’il n’est pas permis de prononcer le nom de‬‬
‫‪chaque membre. Les gens sensés ont dit: "Quiconque ne pèse pas ses‬‬
‫)‪paroles sera mécontent de la réponse qu’on lui fera." (Ibid 341‬‬
‫در این جملات دفرمری به عقلایی کرد پرداخته تکا جملکه فارسکی را بکه شکنل مقبکال و‬
‫عااصر جمله را جابهجا و از آخکر بکه اول‬ ‫پذیرفتهشدۀ فرانسه درآورد‪ :‬در اولی دفرمری ترتی‬
‫ترجمه کرد و در دومی با نشا داد علائم سجاوندی (دو نقطه‪ ،‬ویرگال و علامت سثال) ناع‬
‫جمله خبری را به پرسشی تغییر داد است‪ .‬این شیا ناعی ماطقیسازی است که بهواسکطه آ‬
‫مترجم مطابق با نظم و فهم زبا مقصد‪ ،‬دست به تغییر جملات میزند‪.‬‬
‫‪٧٧‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫‪ -5-8-2‬تهیسازی کیفی (‪)Appauvrissement qualitatif‬‬

‫در این گرایش‪ ،‬از کیفیت متن اصلی کاسته میشاد و بکهجای جملکات و اصکطلاحات مکتن‬
‫اصلی‪ ،‬جملات و اصطلاحاتی جایگزین میشاند که فاقد ارزش آوایی و معاایی هستاد‪:‬‬
‫در همککه عککالم بککه از ایککن پاککد نیسککت‬ ‫‪ -‬پاککدی اگککر بشککاای ای پادشککا‬
‫گرچککه عمککل کککار خردماککد نیسککت‬ ‫جککز بککه خردماککد مفرمککا عمککل‬
‫(سعدی ‪)١‬‬
‫‪Vers. – O roi, si tu écoutes mon conseil, dans tous les livres il n’y a pas‬‬
‫‪d’avis meilleur que celui-ci : Ne confie d’emploi qu’à un homme de sens,‬‬
‫)‪quoique les emplois ne soient pas le fait des hommes de sens. (Ibid 312‬‬
‫در شعر فارسی‪ ،‬کلمۀ «نیست» جزو ردیف است و «پاد» و «خردماد» قافیههایی هسکتاد ککه‬
‫به شعر سعدی ریتمی آهاگین و ماسیقایی میبخشاد و مترجم از کیفیت آوایی آ کاسته است‪.‬‬
‫ناشتۀ ماثار "‪ "la prose poétique‬درآورد و بکا ایکن تغییکر‬ ‫دفرمری شعر سعدی را در قال‬
‫«در همه عالم» در متن اصکلی و معکادل آ در‬ ‫به کیفیت آوایی شعر تاجه نداشته است‪ .‬ترکی‬
‫"‪"tous les livres‬‬ ‫ترجمۀ ورسیا نمیتااند بیا کااد معاای آ باشد‪ ،‬زیرا مترجم از ترکیک‬
‫استفاد کرد است‪.‬‬
‫با خلق کر کن چکا خکدا بکا تکا ککر ککرد‬ ‫‪ -‬خااهی که ممتع شکای از دنیکی و عقبکی‬

‫(سعدی ‪)۱‬‬
‫‪Vers. – "Veux-tu que tu jouisses des biens de ce monde ? Sois libéral‬‬
‫)‪envers autrui comme Dieu l’été envers toi." (Ibid 311‬‬
‫مترجم «دنیی و عقبی» در شعر فارسی را بهدرستی ترجمه ننرد است و این دو واژ را که‬
‫"‪( "des biens de ce monde‬دارایی ایکن‬ ‫هرکدا معاای مستقلی دارند بهصارت یک ترکی‬
‫دنیا) که فاقد ارتباط معاایی است‪ ،‬معادلسازی کرد است‪.‬‬
‫در مصرع دو واژ «کر » بهصارت جاکاس تکا دو بکار تنکرار شکد اسکت و دفرمکری از‬
‫آ در ترجمه ورسیا کاسته است‪ .‬در ترجمه ورسیا مترجم برای این که به متن‬ ‫ضربآها‬
‫"‪( "sois libéral‬بخشاد باش) را دو بار بیاورد‪ ،‬ولینن‬ ‫اصلی نزدیک شاد میتاانست ترکی‬
‫به دلیل ناآشاایی با فاا شعر فارسی از کیفیت آ کاسته است‪.‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪٧2‬‬

‫‪ -6-8-2‬تهیسازی کمّی (‪)Appauvrissement quantitatif‬‬

‫در این ناع تهیسازی‪ ،‬کثرت دالها به یک لفظ کاهش پیدا میکاد؛ یعای مترجم برای یکک‬
‫واژ از زبا مبدأ‪ ،‬چاد معادل در زبا مقصد ارائه میدهد‪ .‬در حقیقت‪ ،‬ایکن تهکیسکازی کمکی‬
‫(کاهش) واژگا میشاد و به بافکت آ هکا صکدمه میزنکد‪ .‬دفرمکری بکرای واژ‬ ‫باعث تخری‬
‫«خردماد» سکه معکادل گانکاگا "‪( "homme de sens/ homme prudent/ sage‬صکفحات‬
‫‪ ١۱۹ ،١۱۱‬و ‪ )١۹۹‬به کار میبرد‪ .‬معادلگزیای «خردماد» با این سه واژ در همهجا شنل مکتن‬
‫واژگانی به همرا دارد‪.‬‬ ‫ناعی تخری‬ ‫و بافت واژگانی را بههمریخته و بدین ترتی‬
‫همچاین برای واژۀ «درویش» از معادلهای مختلفی مثکل‪"opprimé/ pauvre/ derviche" :‬‬
‫واژگکانی‬ ‫(صفحات ‪ ١١١ ،١۱۱‬و ‪ )١۹١‬استفاد کرد که باعث صدمه زد به بافت متن و تخریک‬
‫شد است‪.‬‬
‫‪ -7-8-2‬همگونسازی (‪)homogénéisation‬‬

‫در این ناع ترجمه‪ ،‬مترجم سعی دارد جملات واژگکانی‪ ،‬دسکتاری و نحکای دیکالاص اصکلی را‬
‫ینپارچه کاد‪ .‬از این دیدگا میتاا گفت یناااختسازی جملات از بین بکرد نظکا هکای معاکایی‬
‫ضمای متن است‪:‬‬
‫بکا جهکانی‬ ‫بر مرداری با هم سکر نبرنکد‪ .‬حکری‬ ‫‪ -‬د آدمی بر سفر ای بخارند و دو س‬
‫گرساه است و قانع به نانی سیر‪ .‬حنما گفتهاند‪ :‬تاانگری به قااعت به از تاانگری بکه بضکاعت‪.‬‬
‫(سعدی ‪)۱۹‬‬
‫‪Sentence. -Dix hommes mangeront à la même table, et deux chiens ne‬‬
‫‪pourront vivre sur une même charogne. L’homme avide est affamé, malgré‬‬
‫‪la possession d’un monde, l’homme tempérant est rassasié par un pain. La‬‬
‫)‪richesse consiste dans la modération, non dans le capital. (Ibid 320‬‬
‫در بخش اول پاد‪ ،‬افعال «بخارند» و «نبرند» بیانگر ناعی فن بیا از سعدی هستاد که تقابل‬
‫خلقیات انسا و حیاا را متبلار شد در صفاتی ماناد قااعت و حرص میداند‪ .‬در بخش دو ‪،‬‬
‫در ترجمه دفرمری فاقد دلالت صفت برتر مد نظکر سکعدی‬ ‫قیاس تاانگر قانع و تاانگر حری‬
‫است‪ .‬مترجم با یندست ترجمه کرد و حذف صفت برتر‪ ،‬پاد سعدی را بهصکارت جملکهای‬
‫خبری ترجمه کرد است‪ .‬همچاین با تغییر زما حال افعال به زما آیاد ‪ ،‬نهتاها باعکث کاسکتن‬
‫‪٧3‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫این تفاوت شد ؛ بلنه کاربرد معاایی آ را بهعااا پیشمرجکع قسکمت دو پاکد از بکین بکرد‬
‫است‪ .‬درواقع‪ ،‬برای خاانادۀ متن فرانسه‪ ،‬برتری خصلت قااعت با همگا سازی‪ ،‬نادید گرفتکه‬
‫شد است‪.‬‬
‫روزی باشین که بخاری و ای مطلاب اجل مرو که جا نبری‪( .‬سعدی ‪)۱۹‬‬ ‫‪ -‬ای طال‬
‫‪Conseil.___ «O toi qui cherches ta portion journalière, tiens-toi en repos,‬‬
‫‪car tu mangeras; ô toi que cherche le terme fatal, ne t'enfuis pas, car tu ne‬‬
‫)‪sauveras pas ta vie. (Ibid 334‬‬
‫در این قسمت مترجم بین واژ «طال » و «مطلاب» تفاوتی قائکل نشکد اسکت‪ ،‬درحالیککه‬
‫ماظار سعدی از «رزق طال » رزقی است که به سراغ ما میآید و «رزق مطلاب» رزقکی اسکت‬
‫که ما به دنبال آ میگردیم‪ .‬درواقع دفرمری‪ ،‬سعی بر یناااختسازی جمله کرد است‪.‬‬
‫‪ -1-8-2‬انهدام ضربآهنگ (‪)La destruction des rythmes‬‬

‫این گرایش به تغییر نااختهای متن میپردازد؛ یعای مترجم با تغییر و یا اضافه نماد علکائم‬
‫سجاوندی (نقطه‪ ،‬ویرگال‪ ،‬نقطه و‪ )...‬بر ضربآها های جمله اثر میگذارد‪:‬‬
‫عقابکت او خلکاص نیایکد‪.‬‬ ‫‪ -‬بدخای در دست دشمن گرفتار است که هرکجا رود از چا‬
‫(سعدی ‪)۱۱‬‬
‫‪Sentence. – L’homme d’un mauvais caractère est captif dans la main‬‬
‫‪d’un ennemi, et, quelque part qu’il aille, il ne sera pas délivré de la griffe‬‬
‫)‪des châtiments que cet ennemi lui fait souffrir. (Ibid 317‬‬
‫رساند است‪ .‬پاد سکعدی فقک‬ ‫دفرمری با افزود علائم سجاوندی‪ ،‬به ریتم پاد سعدی آسی‬
‫یک نقطه دارد و جمله مترجم یک نقطه و سه ویرگال دارد‪ .‬درواقع مترجم برای تطبیکق سکاختار‬
‫جمله به زبا فرانسه دست به تغییر علائم نقطهگکذاری زد اسکت‪ .‬هرچاکد در ترجمکه ورسکیا ‪،‬‬
‫جمله فرانسه از فارسی طالانیتر شد ‪ ،‬ولینن پاد سعدی برای خااناکد فرانسکایزبا روا تکر و‬
‫شفافتر است‪.‬‬
‫‪ -‬مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهکر گکرد ککرد مکال‪ ،‬عکاقلی را پرسکیدند نینبخکت‬
‫کیست و بدبختی چیست؟ گفت‪ :‬نینبخت آ که خارد و کِشت و بکدبخت آ ککه مکرد و هِشکت‪.‬‬
‫(سعدی ‪)۱‬‬
‫;‪Sentence.__ "L'argent est destiné à nous procurer les aises de la vie‬‬
‫‪celle-ci ne doit pas servir à amasser de l'argent. On demanda ceci à un sage:‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪٧4‬‬

‫‪"Quel est l'homme heureux et quel est le malheureux?"."L'homme heureux,‬‬


‫‪répondit-il, est celui qui a mangé (c'est-à-dire joui) et semé; le malheureux,‬‬
‫)‪celui qui est mort et a laissé son argent." (Ibid 310‬‬
‫در این مثال نیز مترجم با اضافه کرد علکائم سکجاوندی همچکا ‪ :‬گیامکه‪ ،‬نقطکهویرگال و‬
‫جمله ت ثیر گذاشته است‪.‬‬ ‫ویرگال باعث تغییر نااخت و ریتم متن شد است و بر ضربآها‬
‫‪ -3-8-2‬انهدام سیستم نظاممندی متن (‪)Destruction des systématismes‬‬

‫این گرایش‪ ،‬جملهها و ساختارهای دستاری را در بر مکیگیکرد و زمکا جملکهها در ایکن‬


‫سیستمبادیهای متن بهحسکاب میآیکد‪ .‬ایکن گکرایش‪ ،‬بکا‬ ‫شیا ینی از عااصر مهم در تخری‬
‫نادید گرفتن کاربرد دقیق زما و مجهکال ککرد آ ‪ ،‬بکه مکتن اصکلی صکدمه میزنکد و نظکا‬
‫دستاری را دگرگا میسازد‪:‬‬
‫‪ -‬هرکه بدی را بنشد خلق را از بلای او برهاند و او را از عذاب خدای عزوجکل‪( .‬سکعدی‬
‫‪)٨‬‬
‫‪Bon mot- Quiconque tuera un méchant délivrera les hommes du mal qu’il‬‬
‫‪leur cause et le sauvera lui-même du châtiment de Dieu. (Ibid 315).‬‬
‫در این مثال دفرمری بخش اول و دو جمله را به زما آیاد ترجمه کرد اسکت؛ در حکالی‬
‫که در این پاد تاصیه میشاد هرکه بدی را بنشد و مرد را از دست او رها سکازد‪ ،‬خکاد ایکن‬
‫فرد از عقابت الهی مصا خااهد ماند؛ باابراین در بخش اول‪ ،‬مترجم میبایست از زما حکال‬
‫استفاد میکرد و در بخش دو از زما آیاد ‪ .‬وی با نادید گرفتن ماطق جمله از حال به آیاد ‪،‬‬
‫کرد است‪ .‬درواقع‪ ،‬اگر بگاییم ککه هرککه بکدی را‬ ‫آشنارا ارزش معاایی پاد سعدی را تخری‬
‫خااهد کشت‪ ،‬از عذاب الهی دور خااهد ماند‪ ،‬مضما عبارت این خااهد شد که بدی وجکاد‬
‫ندارد و اگر هر زما وجاد خااهد داشت آ وقت دستار است که او کشته شاد‪.‬‬
‫نعمککت روی زمککین پککر نناککد دیککد تاکک‬ ‫بکه یکک نکا تهکی پکر گکردد‬ ‫‪ -‬رود تا‬
‫(سعدی ‪)۱۹‬‬
‫‪Vers.__ "Les intestins étroits sont remplis par un pain sec; mais les‬‬
‫‪richesses de la surface de la terre ne rempliront pas l’œil avide (du‬‬
‫)‪convoiteux)."(Ibid 320‬‬
‫‪٧5‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫"‪ "se remplissent du pain sec‬اسکتفاد‬ ‫در ایکن قسکمت متکرجم میبایسکت از ترکیک‬
‫میکرد‪ ،‬درحالیکه وجه مجهال (‪ )La voix passive‬به کار برد و بکا در نظکر نگکرفتن ککاربرد‬
‫دقیق زما ‪ ،‬نظا دستاری را تغییر داد و این خاد نیکز انهکدا نظا هکای معاکایی مکتن بهحسکاب‬
‫میآید‪.‬‬
‫‪ -81-8-2‬انهدام یا غیربومی کردن شبکههای زبانی باومی ( ‪Destruction ou l’exotisation‬‬
‫‪)des réseaux langagiers vernaculaires‬‬

‫این ناع گرایش‪ ،‬با حالت شفاهی زبا بامی رابطه مستقیم دارد و تغییر در شبنههای زبکانی‬
‫رساند به متن اصلی‪ .‬در این مفها ‪ ،‬پادهای سکعدی از ایکن قاعکد مسکتثاا‬ ‫بامی یعای آسی‬
‫ناشکتههای ماظکا و‬ ‫بامی دارند‪ .‬اغلک‬ ‫نیستاد؛ زیرا هر یک از آ ها ریشه در تاریخ و فرها‬
‫ماثار سعدی برگرفته از تجارب زندگی و جها بیای او هستاد که بهصارت انکدرز و حنایکات‬
‫اخلاقی به مخاطبین دورا خایش القکا شکد اند‪ .‬از ایکن ماظکر‪ ،‬در ترجمکه ورسکیا دفرمکری‬
‫شکبنههای بکامی زبکانی‪.‬‬ ‫برگردا نظمهای سعدی بهصارت نثر‪ ،‬نمانههایی هستاد از تخریک‬
‫برمن در این بار میگاید‪« :‬محا شبنههای بامی زبانی‪ ،‬بیشکک بکه بافکت متکا نثکر آسکی‬
‫میرساند» (‪ .)Berman,1999: 63‬از دیکدگا بکرمن‪ ،‬بکرای حفکظ شکبنههای بکامی زبکانی و‬
‫غیربامی کرد دو روش وجاد دارد‪ :‬ابتدا مترجم باید هر تغییکری ککه در زبکا اصکلی وجکاد‬
‫ندارد را ایتالیک کاد و سپس برای واقعی نشا داد آ ‪ ،‬با خ کشید زیکر کلمکات‪ ،‬تصکاویر‬
‫بامی را به آ اضافه کاد؛ باابراین‪ ،‬بر اساس نظر آنتاا برمن برای حفکظ ریکتم‪ ،‬شکنل و نظکم‬
‫میکرد‪.‬‬ ‫مازو گلستا سعدی‪ ،‬دفرمری میبایست تغییرات ظاهری هر بیت را مشخ‬
‫‪ -88-8-2‬انهاادام شاابکههای دالهااای نهفتااه (‪réseaux signifiants sous-jacentes‬‬
‫‪)Destruction des‬‬

‫آنتاا برمن بر این عقید است که «هر اثری دارای یک متن «زیکرین» اسکت ککه بکا برخکی‬
‫دالهای کلیدی زنجیروار به هم متصل هستاد و شکبنههای زیکرین مکتن را تشکنیل میدهاکد»‬
‫(هما ‪ .)۶۱‬بهعااا مثال‪ ،‬نا گلستا یک دال (برونه) است و مدلال (درونه) آ بهصارت گل‬
‫و سبز در هن تداعی میشاد‪ .‬حال آ که این دال بکا مکتن زیکرین خکاد بکه معاکای رویکش‪،‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪٧6‬‬

‫طراوت و بالادگی است‪ .‬با این دیدگا ‪ ،‬میتاا گفت دفرمری با نادید گکرفتن عااصکر زیکرین‬
‫عااا گلستا ‪ ،‬ترجمهای ساتی از آ ارائه کرد است‪ .‬مترجم میتاانسکت ‪"Gulistan ou les‬‬
‫"‪( reflets de la vivacité de l’âme‬گلسکککتا یکککا جلا هکککای طکککراوت روح) را‬
‫بهجای "‪( "Gulistan ou Le parterre de roses‬گلستا یا زمکین پکر از گکل رز) جکایگزین‬
‫کاد‪.‬‬
‫‪ -82-8-2‬انهدام عبارات متن اصلی (‪)Destruction des locutions‬‬

‫برمن اعتقاد دارد زبا نثر در عبارات‪ ،‬اصطلاحات و ضربالمثلها ظاهر میشکاد و بخشکی‬
‫از زبا بامی را تشنیل میدهد؛ بهطاری که برخی از آ ها در زبا های دیگکر بهصکارت یکک‬
‫معاا و یا یک تجربه بکه ککار میرونکد‪ .‬بکرمن میگایکد‪« :‬معادلهکای یکک عبکارت و یکا یکک‬
‫ضربالمثل جایگزین آ ها نیستاد‪ .‬ترجمه کرد یافتن معادلها نیست» (هما ‪ .)۶١‬بکه علکاو ‪،‬‬
‫جایگزین کرد آ ها یعای دانستن این ماضاع که در خادما یک آگاهی از ضربالمثل داریم‬
‫و بلافاصله آ را بهصکارت ضکربالمثل جدیکدی مینایسکیم‪ ،‬ضکربالمثلی ککه دارای همکا‬
‫ویژگی است‪ .‬مثالی که خاد برمن آورد ‪ ،‬این است‪:‬‬
‫‪"Le monde appartient à ceux qui se lèvent tôt" (Français).‬‬
‫‪"L’heure du matin a de l’or dans la bouche" (allemand).‬‬
‫درواقع‪ ،‬در این دو مثال‪ ،‬پیاستگی و معاای ضربالمثل فرانسکای بکا تغییکر زیکاد در زبکا‬
‫آلمانی معادلگزیای شد و با اندک ت مل درمییابیم که همکا مفهکا میتاانکد گکزارش شکاد‪.‬‬
‫میدانیم که هر زبا ضربالمثلهای خاص خاد را دارد و برگردا آ ها به زبکا دیگکر ککاری‬
‫دشاار و یا حتی غیرممنن اسکت‪ .‬در مکتن گلسکتا سکعدی‪ ،‬دفرمکری معاکای ضکربالمثل را‬
‫بهدرستی برنگرداند است‪:‬‬
‫کککن خانککهای در خککارد پیککل‬ ‫یککا طلکک‬ ‫‪ -‬دوسکککتی بکککا پیلبانکککا یکککا منکککن‬

‫(سعدی ‪)١١‬‬
‫‪Vers.- "Ou bien ne contracte pas d’amitié avec des gardiens d’éléphants, ou fait‬‬
‫)‪construire une maison qui soit en rapport avec la taille de ceux-ci." (Ibid 338‬‬
‫در این ضربالمثل‪ ،‬سعدی به این ماضاع اشار دارد که با کسانی معاشرت و مراود داشته‬
‫باش که در حد تا باشاد و بتاانی از عهدۀ خااستههایشا برآیی؛ درحالیکه مترجم فق لفظ به‬
‫‪٧١‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫لفظ عبارت را ترجمه کرد و به رساند مفها آ تاجهی ننرد است‪ .‬با تاجه به این مطلک‬
‫و ساتهای اخلاقی است‪ ،‬دفرمری میبایسکت‬ ‫که ضربالمثلها در هر زبا برگرفته از فرها‬
‫انتقال‬ ‫معادل آ را به زبا فرانسه در ترجمه خاد میآورد و یا معاای عمیق آ ها را به مخاط‬
‫میداد‪.‬‬
‫‪ -89-8-2‬محو برهمنهادگی زبانها (‪)effacement des superpositions de langues‬‬

‫این گرایش در ترجمۀ نثر کاربرد اساسی دارد‪ .‬برمن دربار این گرایش میگایکد‪« :‬ینکی از‬
‫مهمترین دشااریها در ترجمه کرد ‪ ،‬ترجمه نثر است‪ ،‬چا ویژگی هر نثکری بکا بکرهم نهکاد‬
‫میگردد» ]‪( [2‬هما ‪ .)۶١‬میتاا گفکت ککه ماظکار‬ ‫باد زبا های کم و بیش معلا ‪ ،‬مشخ‬
‫آنتاا برمن مرباط به لهجهها و گایشهایی است که به ماازات زبا استاندارد وجاد دارند‪ .‬از‬
‫این ماظر‪ ،‬رما کا اسرارآمیز تاماس من‪ 1‬نمانهای کامل از ایکن نظریکه اسکت ککه متکرجم آ‬
‫ماریس بت‪ 5‬تاانسته است در ترجمه خایش بخش وسیعی از دیالاصهکا میکا قهرمکا رمکا‬
‫هانس کاستارپ‪ 0‬و معشاقهاش مادا شاشات‪ 4‬را حفظ کاد‪ .‬در متن اصلی هر دو شخصیت به‬
‫زبا فرانسه با یندیگر ارتباط برقرار میکااکد و جکذابتر ایکن ککه گکایش فرانسکای قهرمکا‬
‫آلمانی داستا با گایش فرانسای معشاقۀ روسی جاا متفاوت است؛ باکابراین نادیکد گکرفتن‬
‫این گایشها و لهجهها محا برهمنهادگی زبا هاسکت‪ .‬بکا ایکن تاصکیف‪ ،‬دفرمکری در ترجمکه‬
‫گلستا تا حدی تلاش کرد است تا کلا ها و پادها ماطبق بر لحن و گفتار سعدی باشد‪.‬‬
‫‪ -2-2‬نظریه ریختشکنانه برمن و نقد ترجمه فرانسوی گلستان از دیدگاه گفتارمحور‬

‫نظریه ریختشناانه آنتاا برمن دارای ساختاری ماسکجم و مسکتحنم اسکت و ککاربرد آ‬
‫میتااند معیار مااسبی در نقد ترجمه فرانسای گلستا سعدی به حسکاب آیکد‪ .‬ایکن نظریکه در‬
‫زبا مقصد (خایش) و نادید گکرفتن‬ ‫ترجمه ورسیا دفرمری گایای اهمیت داد به مخاط‬
‫و زبا مبدأ (دیگری) اسکت‪ .‬از ایکن جهکت‪ ،‬در ترجمکۀ ورسکیا ‪ ،‬متکرجم مقصکدگرا‬ ‫فرها‬
‫میکاشد با اندک تغییراتی در متن بیگانه تاجه خاانادگا خکاد را بکه ترجمکههای قکا محکار‬

‫‪1. Thomas Mann.‬‬


‫‪2. Maurice Betz.‬‬
‫‪3. Hans Castorp.‬‬
‫‪4. Chauchat.‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪٧٣‬‬

‫کاد‪ .‬آنتاا برمن معتقد است که نظریۀ وی جها شمال باد و در همکه زبا هکا ککاربرد‬ ‫جل‬
‫عملی دارد؛ باابراین‪ ،‬کاربست گرایشهای ریختشناانه برمن در نقد ترجمۀ ورسکیا مهکم و‬
‫مفید است‪ .‬با در نظر گرفتن نظریه برمن‪ ،‬ترجمۀ دفرمری را میتاا در سه دستهبادی که بکرمن‬
‫کرد است‪ ،‬ارزیابی کرد‪« :‬گفتار ساتمحار‪ ،‬گفتار هدفمحار و گفتار تجربکهمحکار»‬ ‫مشخ‬
‫(‪.)Broda, 1999: 65‬‬
‫‪ -8-2-2‬گفتار سنتمحور (‪)Discours traditionnel‬‬

‫گفتار ساتمحار یا کلاسیک‪ ،‬به روشی اطلاق میشاد که «دقت در بیا ماظار نایسادۀ متن‬
‫اصلی تا حدودی دستخاش زیبایی کلا متکرجم در زبکا مقصکد میشکاد» ( ‪Oseki-Dépré,‬‬
‫‪ .)1999: 19‬در این شیا ‪ ،‬مترجم برای بیا دیدگا های خایش در باب ترجمه‪ ،‬برگکردا مکتن‬
‫اصلی را با عبارات و واژگا زبکا مقصکد تطبیکق میدهکد‪ .‬از میکا ایکن گرایشهکا میتکاا بکه‬
‫شفافسازی‪ ،‬عقلایی کرد و فاخرسازی اشار داشت که در انتقال پیا به مخاطبا فرانسکایزبا‬
‫باعث تغییراتی در متن اصلی شد اند‪ .‬بدین ترتی ‪ ،‬اگر بپذیریم که نظریکۀ ریخکتشکناانه بکرمن‬
‫خ بطلانی است بر آسی های ترجمه نادرست یک اثر‪ ،‬کاربست آ در مااردی خاص‪ ،‬میتاانکد‬
‫پیاند میا زبا مبدأ و مقصد تلقی شاد‪« :‬هیچ قانا و قاعد ای وجاد ندارد که نشکا دهکد مکتن‬
‫اصلی باید با متن ترجمهشد برابر باشد ] ‪ [ ...‬و برای حفظ متن اصلی‪ ،‬مترجم میتااند با افزود‬
‫یک تاضیح و یا هر اطلاعات «نامتعارف» از طریق یادداشتها‪ ،‬واژ نامه و یا هکر راهنکار دیگکری‬
‫فاصله فرهاگی میا دو زبا را کاهش دهد» (‪ .)Nord, 2008: 112‬از دیدگا این ترجمهشااس‪،‬‬
‫اقتککدار متککرجم در تفککاوت میککا مفککاهیمی همچککا گیرنککد (‪ )destinataire‬و دریافتکااککد‬
‫(‪ )récepteur‬تاجیه میشاد‪« :‬از نقطهنظر نگارش‪ ،‬گیرندۀ مکتن متکرجم‪ ،‬دریافتکااکد ای بکالقا‬
‫‪ ،‬گرو و یا نهادی است که با خاانکد و گکاش‬ ‫است و پس از عرضه متن‪ ،‬دریافتکااد ‪ ،‬شخ‬
‫داد آ را بالفعل میسازد‪( ».‬هما ‪)١١‬؛ باابراین میتاا بیا کرد که افزو بر آسی های نظریکۀ‬
‫برمن در ترجمه ورسیا ‪ ،‬گرایشهای مارد بحث این جستار‪ ،‬متکرجم را در یکک جکدال حقیقکی‬
‫نشا میدهد‪ :‬از یکسا‪ ،‬مترجم باید هر اطلاعات نسبی مربکاط بکه مکتن مقصکد‬ ‫میا دو فرها‬
‫(زمیاههای اجتماعی‪-‬فرهاگی‪ ،‬انتظارات و جها بیای) را از مثلف متن اصلی عیااً دریافکت کاکد و‬
‫واقعی زبا مقصد کسی باشد که با بهر گیری‬ ‫تا حد ممنن انتقال دهد و از سای دیگر‪ ،‬مخاط‬
‫‪٧9‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫از متن ترجمه شد به اطلاعات خاد بیافزاید‪ .‬بهمین دلیل است که مترجم سات محکار بکه ناچکار‬
‫تمایل خاد را به معاا معطاف میدارد‪ .‬هما طار که برمن بیا میکاد‪« :‬گفتار سکاتمحکار ریشکه‬
‫در یک نفاق دارد؛ نفاق میا حامیا «کلا » که در اقلیتاد و حامیا «معاا» ککه در اکثریکت هسکتاد»‬
‫(‪ .)Berman, 1999: 670‬از این رو‪ ،‬گفتار ساتمحار تعریفشد بکرمن میتاانکد در عملنکرد‬
‫خلاقانه دفرمری دید شاد؛ زیرا وی تلاش کرد تعادل نسبی میا کلا و معاکا را در زبکا مبکدأ و‬
‫مقصد برقرار کاد‪.‬‬
‫‪ -2-2-2‬گفتار هدفمحور (‪)Discours objectif‬‬

‫گفتار هدفمحار درواقع اقدا هدفماد مترجم اسکت و ترجمکۀ وی از لحکاظ سکاختاری و‬
‫انسجا معاایی مطابق با متن اصلی ماازنه میشاد‪ :‬مترجم باید آزاد باشکد یکا وفکادار؟ انتخکاب‬
‫میا وفاداری و آزادی عملی نادرست است و هرکدا نیز بهنابه خاد در تمکامی مکتن بکه ککار‬
‫گرفته میشاد‪ .‬به گفتۀ ماریا لدرر‪« 1‬هر ترجمهای انتخاب میکا متکا (وفکاداری بکه کلکا ) و‬
‫مترادفها (آزادی نسبت به کلا ) است» (‪ .)Lederer, 1994: 83‬طبق این نظریه‪ ،‬اگر آزادی را‬
‫نسبت به محتاای متن در نظر بگیریم‪ ،‬بدیهی است ترجمه نباید آزاد باشد و آ وقت است ککه‬
‫کاربست نظریه ریختشناانه برمن در عملنرد واقعی مترجم تاجیه میشاد‪ :‬وفکادار بکاد بکه‬
‫زبا نایساد ‪ ،‬وفادار باد به نایساد نیست‪ .‬به همین دلیل در همگا سازی‪ ،‬وفکاداری نسکبی‬
‫دفرمری به زبا فارسکی آشکنارا دیکد میشکاد و کلمکات «بخارنکد» و «نبرنکد» و «طالک » و‬
‫«مطلاب» بیانگر امانتداری او به زبا سعدی هستاد و همچاین حذف صفت برتر و تغییکر آ‬
‫به وجه اخباری‪ ،‬نشانۀ وفادار نباد به عرفا درونی اوسکت‪ .‬ماریکا لیکدرر نیکز در ایکن بکار‬
‫مینایسد‪« :‬ترجمه کرد لفظ به لفظ کلا فروید خیانت به اوست و این به زبا ترجمکه لطمکه‬
‫میزند» (هما ‪ .)٨۹‬با این حال‪ ،‬تعادل میا وفکاداری و آزادی دفرمکری در انهکدا شکبنههای‬
‫دالهای نهفته و انهدا عبارات متن اصلی متبلار میشاد و این خاد نشانهای از کاربرد درسکت‬
‫کر است که بدانیم اگر مترجم به متن مبدأ وفادار‬ ‫گرایشهای ریختشناانه برمن است‪ .‬شایا‬
‫کاد‪ ،‬در انتقال اندیشه مثلکف نکاتاا اسکت‪ .‬لکادمیرال‪ 5‬در ایکن‬ ‫بماند و آزادی را از خاد سل‬

‫‪1. Marianne Lederer‬‬


‫‪2. Ladmiral‬‬
‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪21‬‬

‫خصاص مینایسد‪« :‬هم وفاداری و ظرافت لاز است و هم روح و کلا » (‪Ladmiral, 1999:‬‬
‫‪ .)90‬از این دیدگا ‪ ،‬آمپارو اورتادو‪ 1‬وفاداری مترجم را در سه مارد بیا میکاکد‪ :‬گفتکۀ مثلکف‪،‬‬
‫زبا مقصد و خااناد و در این بار میگاید‪« :‬ارتباط سهگانه وفاداری یا گفتۀ مثلف‪ ،‬زبا مقصکد‬
‫و خااناد جدانشدنیاند‪ .‬اگر به ینی از این ماردها خیانت کاکیم بکه دیگکر ماردهکا نیکز خیانکت‬
‫کردیم و نمیتاانیم به معاا وفادار بمانیم» (‪)Berman, 1999: 118‬؛ باابراین میتاا گفت گفتکار‬
‫هدفمحار‪ ،‬با آزادی و وفاداری پیاند دارد‪ .‬وفکاداری دفرمکری در انتقکال کلکا سکعدی در زبکا‬
‫مقصد دید میشاد و آزادی او در نظریۀ برمن و انعطکاف داشکتن نسکبت بکه زبکا مبکدأ‪ ،‬احیکا‬
‫میگردد‪.‬‬
‫‪ -9-2-2‬گفتار تجربهمحور (‪)Discours d’expérience‬‬

‫گفتار تجربهمحار از فلسفه و روانناوی نش ت میگیرد و مترجم با تنیه بر علکم تفسکیر در‬
‫ترجمه‪ ،‬به ظرافتهای ماجاد میا متن و مفها میپکردازد‪« .‬تجربکه جاانکه یکک دانکش را در‬
‫خاد دارد و بهصارت یک پیشفهم ماسجم و پایا ظاهر میشکاد» ]‪ .)Broda, 1999: 65( [3‬از‬
‫این ماظر‪ ،‬نظریه ریختشناانه برمن به ما نشا میدهد که ترجمهشااسی او بر پایه یک گرایش‬
‫متضاد طرحریزیشد است‪ .‬اگر جاهر ترجمه به گفتکۀ بکرمن «گشکایش‪ ،‬گفتگکا‪ ،‬آمیختگکی و‬
‫تغییکر» (‪ )Berman, 1999: 16‬باشککد‪ ،‬ایککن ترجمککه انسککجا خککاد را در اختلککاف زبا هککا و‬
‫تضادهای فرهاگی و اجتماعی از دست میدهد‪ .‬به تعبیر دیگکر‪ ،‬در ترجمکۀ ورسکیا دفرمکری‬
‫زبا های فارسی و فرانسه به دلیل تفکاوت معرفتشااسکی غربکی و شکرقی در برگکردا دچکار‬
‫تغییراتی میشاند که برگرفته از یکک نکاع ترجمکهشااسکی تفسکیری اسکت‪ .‬بکهعااا مثکال در‬
‫گرایشهای تهیسازی کیفی و کمّی‪ ،‬دفرمری نتاانسته هما ردیف و قافیکه در نظکم سکعدی را‬
‫کلمات‪ ،‬دست به ناعی تفسیر ترجمکهای‬ ‫در زبا فرانسه نشا دهد و با تهیسازی ضربآها‬
‫زد است‪ .‬مترجم همچاین با تهیسازی کمّی برای یک واژ درویش که اختصاص بکه فرهاک‬
‫شرق دارد‪ ،‬چاد معادل جایگزین میکاکد و ایکن خکاد نکاعی آمیکزش (‪ )métissage‬واژگکانی‬
‫است‪ .‬درواقع‪ ،‬این سردرگمی بهصارت «تضاد» در عااصری ماناد‪ :‬اصل و یا ترجمه‪ ،‬خکادی و‬

‫‪1. Amparo Hurtado‬‬


‫‪2٧‬‬ ‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه» ‪….‬‬

‫یا بیگانه‪ ،‬مفها و یا کلا ‪ ،‬وفاداری و یا آزادی‪ ،‬ترجمهپذیری و یا ترجمکهناپکذیری نمکاد پیکدا‬
‫میکاد‪ .‬این در حالی است که به اعتقاد جادی ود ورس‪« :1‬مترجما ادبی همیشه به هار ترجمه‬
‫کککرد اندیشککید اند و عمککدتاً آ را بککهطار تجربککی‪ ،‬تمثیلککی و هاجککاری انجککا داد انککد‪».‬‬
‫(‪ .)Woodsworth, 1988: 115‬طبق این نظریه‪ ،‬دفرمری در کار ترجمه نهتاها تمثیلات اخلاقی‬
‫سعدی را به خاانادگا فرانسای معرفی کرد است‪ ،‬بلنه تلاش داشته بکا ترجمکۀ گلسکتا بکه‬
‫تجارب ادبیاش بیفزاید‪.‬‬
‫آنچه تاکاا گفته شد این است که گرایشهای ریختشناانۀ برمن بهخادیخاد نمیتااناد‬
‫در همه مترجما دید شاند‪ .‬این گرایشها بهصارت ناخادآگا نکزد متکرجم وجکاد دارنکد و‬
‫حاصل تضاد میا مفها زبا مبدأ و کلا زبا مقصد هسکتاد‪ .‬درواقکع‪ ،‬نظریکه ترجمکهشااسکی‬
‫برمن اثر اصلی را هدف میگیرد و نقش آ در نقد ترجمه کاملاً مشهاد است‪.‬‬

‫‪ -9‬نتیجهگیری‬
‫با تاجه به مباحث مطرحشد ‪ ،‬میتاا استدلال کرد که گرایشهای ریختشناانه آنتاا بکرمن‬
‫بنمایۀ تقابل زبا مبدأ و زبا مقصد است و بهصارت تلفیقی از کلا و مفها در نقد ترجمکه بکه‬
‫کار گرفته میشاند‪ .‬در ترجمۀ ورسکیا دفرمکری‪ ،‬تغییکر شکنل مکتن مبکدأ (فارسکی) بکه هکدف‬
‫خاانشی آسا در زبا مقصد (فرانسکه) ینکی از فرایاکدهای مهکم ترجمکهشااسکی اسکت ککه در‬
‫گرایشهای سیزد گانه برمن بهوضاح مارد نقد و بررسی قرار گرفت‪ .‬با این تحلیکل‪ ،‬تقابکل مکتن‬
‫اصلی و متن ترجمهشد بهمثابه نیروی محرکهای عمل میکاد که گرایشهای برمن در مکرز میکا‬
‫تئاری و عمل‪ ،‬کاربردی شاد‪« :‬تااع روشها و تئاریهکا در ترجمکه‪ ،‬اهمیکت فرایاکدهای نهفتکه‬
‫ترجمه را آشنار میسازد» (‪ .)Oustinoff, 2003: 5‬گرایشهکای بکرمن در حکاز نقکد ترجمکه‬
‫(ورسیا و تم) میتااند راهگشای برخی مشنلات در میزا وفکاداری و آزادی متکرجم بکه مکتن‬
‫اصلی باشد‪ .‬در این مقاله همچاین تاانستیم با معرفی نظریه برمن عملنرد دفرمکری را در ترجمکه‬
‫ورسیا تا حدی نشا دهکیم ککه کاربسکت هکر یکک از ایکن گرایشهکا بتاانکد از دشکااریهای‬
‫مطالعات ترجمه تطبیقی بناهکد‪ .‬ترکیبکات‪ ،‬اصکطلاحات و ضکربالمثلها در زبکا مبکدأ متحمکل‬

‫‪1. Judith Woodsworth‬‬


‫دوره دوم ‪ ،‬شماره اول‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ ‫‪22‬‬

‫تغییراتی شدند‪ ،‬بهگانهای که نظریه برمن تاانست افزو بر آسی شااسی آ ها‪ ،‬مدلسازی فرایاکد‬
‫نقد ترجمه را عملی سازد‪ .‬در دیدگا گفتارمحار برمن مشاهد کردیم که ترجمه ککمغلک متکا‬
‫ادبی‪ ،‬تلفیقی از وفاداری و آزادی مترجم است و این امر میتااند در گرایشهکای ریخکتشکناانه‬
‫برمن مثبت ارزیابی شاد‪.‬‬
‫لاز به کر است هرچاد نظریه برمن در روند نقد ترجمه نقش مهمکی ایفکا میکاکد‪ ،‬شکاید‬
‫و‬ ‫بتاا گفت که پرهیز از خطاها و اشتباهات مترجم که ناشکی از عکد شکااخت او از فرهاک‬
‫زبا مبدأ است‪ ،‬تقریباً امری اجتاابناپذیر است؛ زیرا مترجم ناخادآگا درگیر معاای واژ هکا و‬
‫معادلسازی آ ها در زبا مقصد میشاد‪ .‬نظریه ریختشناانه به ما نشا داد ککه انتقکاد و وارد‬
‫و زبکا دیگکری اسکت و ایکن ککه بکا‬ ‫شد به فضای قیاس و ساجش نیازماد شااخت فرها‬
‫غرابت و بیگانگی متن اصلی نیز سازش کایم‪« :‬ترجمه تماس زبا هاست و باابراین یک ارتبکاط‬
‫دوزبانه است» (‪ .)Mounin, 1963: 4‬با آگاهی یافتن از برخی ابهامات و تااقضات در ترجمکه‬
‫دفرمری بهعااا یک ترجمکهشکااس غربکی‪ ،‬اهمیکت و جایگکا قکا مکداری و نادیکد گکرفتن‬
‫گردید‪ .‬امحا و انهدا شبنههای زبانی مبدأ‪ ،‬عقلایی کرد و همگکا سکازی‬ ‫«دیگری» مشخ‬
‫در زبا مقصد نشانهای است از تقابل لفظ و معای و کلمه و بیکا ‪ :‬گلسکتا سکعدی مکرز میکا‬
‫ترجمهپذیری و ترجمهناپذیری است‪.‬‬

‫یادداشتها‬
‫‪[1]. Cf. Abbé, Gaudin, Essai historique sur la législation de la Perse, précédé de‬‬
‫‪la traduction complète du Jardin des Roses de Sâdy, Éditions Le Jay fils, Paris,‬‬
‫‪1789.‬‬
‫نایسادگا ترجمه‬ ‫‪ .۱‬ترجمه از نایسادگا ‪ .‬تمامی نقلقالهای برگرفته از ماابع فرانسای تاس‬
‫شد است‪.‬‬
‫‪[3]. Cf. Serge, Lusignan, Parler vulgairement, Montréal, Presses de l’Université de‬‬
‫‪Montréal, 1986, p. 51-52.‬‬
23 …. »‫بررسی تحلیلی نظریه «گرایشهاي ریختشکنانه‬

‫کتابنامه‬
.‫ انتشارات سخن‬: ‫ تهرا‬. ‫ ادبیات ایرا در ادبیات جها‬.)۱١٨٨( .‫ امیراسماعیل‬،‫آ ر‬
.‫ مرکز نشر دانشگاهی‬: ‫ تهرا‬. ‫ از سعدی تا آراگا‬.)۱١٨١( .‫ جااد‬،‫حدیدی‬
.‫ نشر کارنامه‬: ‫ تهرا‬.‫ یک گفتوگا‬.)۱١٨۶( .‫ ناصر‬،‫حریری‬
: ‫ تهرا‬.‫ دربارۀ زندگی و اندیشۀ سعدی‬-‫ حدیث خاش سعدی‬.)۱١٨۹( .‫ عبدالحسین‬،‫زرینکاب‬
.‫انتشارات سخن‬
‫ انتشارات‬: ‫ تهرا‬،‫ به تصحیح محمد علی فروغی‬،‫ کلیات سعدی‬.)۱۱١٨١( .‫ شیخ مصلح الدین‬،‫سعدی‬
.‫هرمس‬

Berman Antoine. (1999). La traduction et la lettre ou l’auberge du lointain, Paris :


Seuil.
_________. L’Epreuve de l’étrange. (1984). Paris : Gallimard.
_________. “La traduction et ses discours “, Meta: journal des traducteurs / Meta:
Translators’ Journal, vol. 34, n˚ 4, P. 672-679, http:// id.erudit.org/ iderudit/
002062ar, 1989.
Broda, Martine. (1999). La traduction poésie à Antoine Berman, Strasbourg: Presse
Universitaire de Strasbourg.
Defrémery, Charles. (1858). Gulistan ou Le Parterre de roses, Chiraz: Librairie
Marefat.
Gaudin, Abbé (Jacques). (1789). Essai historique sur la législation de la Perse,
précédé de la traduction complète du Jardin des Roses de Sâdy, Paris: Éditions
Le Jay fils.
Hurtado-Albir, Amparo. (1990). La notion de fidélité en traduction, Paris: Didier
Érudition.
Lusignan, Serge. (1986). Parler vulgairement, Montréal: Presses de l’Université de
Montréal.
Lederer, Marianne. (1994). La traduction aujourd’hui, Paris: Hachette, 1994.
Ladmiral, Jean-René. (1999). Traduire : Théorèmes pour la traduction, Paris:
Gallimard.
Mounin, Georges. (1963). Les problèmes théoriques de la traduction, Paris:
Gallimard.
Nord, Christiane. (2008). La traduction: une activité ciblée, Arras: Artois Presse
Universitaire.
Oseki-Dépré, Inês. (1999). Théories et pratiques de la traduction littéraire, Paris:
Armand Colin.
Oustinoff, Michaël. (2003). La traduction, Paris: Presse Universitaire de France.
‫ شماره اول‬، ‫دوره دوم‬ ‫پژوهشهاي زبان و ترجمه فرانسه‬ 24

Woodsworth, Judith. (1988). Traducteurs et écrivains: vers une redéfinition de la


traduction littéraire, TTR : traduction, terminologie, rédaction, 1 (1), 115-125,
http:// apropos.erudit.org/fr/usagers/politiquedutilisation/.

You might also like