You are on page 1of 25

‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬

‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫عناصر فرهنگي در ترجمه‪ :‬رویکردهاي مترجم‬

‫‪3‬‬
‫مهناز احدي*‪ ،1‬ناهيد جليليمرند ‪ ،2‬شراره چاوشيان‬

‫‪ .1‬کارشناس ارشد مترجمی زبان و ادبیات فرانسه‪ ،‬دانشگاه الزهرا‬


‫‪ .2‬دانشیار گروه زبان و ادبیات فرانسه‪ ،‬دانشگاه الزهرا‬
‫‪ .3‬استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه‪ ،‬دانشگاه الزهرا‬

‫پذیرش‪1399/9/12 :‬‬ ‫دریافت‪1398/10/14 :‬‬


‫چکيده‬
‫درحال حاضر‪ ،‬صاحب نظران حوزۀ مطالعات ترجمه بر این موضوع اتفاقنظر دارند کهه ترجمهه ی هی از‬
‫محهدود‬ ‫شاخصترین الگوهای برخورد میان دو فرهنگ است و نمیتوان آن را به فراینهد زبهانی صهر‬
‫کرد‪ .‬در زمینۀ ترجمهشناسی‪ ،‬نظریهپردازانی همچون برمن‪ ،1‬ونوتی‪ ،2‬شالیر ماخر‪ 3‬و ری ور بر بازنمایی‬
‫‪4‬‬
‫فصلنامة علمي‪ -‬پژوهشي پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫دورة‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪ ،1399‬صص‪133-109‬‬

‫دیگری و بیگانههسهازی تککیهد مهی کننهد و آن را راه هار برتهر مهیداننهد‪ .‬آنهها متهرجر را از هرگونهه‬
‫«مقدسشماری زبان مادری» برحهذر مهیدارنهد و معتقدنهد او بایهد فرهنهگ دیگهری را بهدون هرگونهه‬
‫به خوانندگان زبان مقصد معرفی کند‪ .‬اما در واقعیهت امهر همیشهه ننهین نیسهت و گهاهی‬ ‫دخلوتصر‬
‫مترجر بهجای آشنا کردن خوانندۀ مقصد با فرهنگ بیگانه‪ ،‬جایگزینی معنایی را بهکهار مهیبنهدد گهاهی‬
‫کهردن مطالهب روی مهیآورد‪ .‬آیها مهیتهوان بهدون درنظهر گهرفتن موقعیهت‪،‬‬ ‫و عهو‬ ‫حتی به حذ‬
‫بیگانه سازی را راه ار برتر دانست؟ اولویت راه ارها به نهه عهوام ی بسهتگی دارد؟ آیها عهدخ انت ها‬
‫ننین راه ار بهاصطالح برتر صرفاً ریشه در دیدگاه مترجمان بهه فراینهد ترجمهه دارد؟ نهه عهوام ی در‬
‫انت ا های مترجر تکثیر میگذارد و موجب تمایز ترجمههای گوناگون یک اثر میشود؟ این انت ها هها‬
‫نه تکثیراتی در خوانندۀ زبان مقصد دارند؟ مقالۀ حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر انت ا های متهرجر در‬
‫برگردان عناصر فرهنگی میپردازد و سپس تکثیر این انت ا ها را در خوانندگان زبان مقصد مورد بررسی‬
‫قرار میدهد‪.‬‬
‫واژگان کليدي‪ :‬عناصر فرهنگی‪ ،‬زبان مبدأ‪ ،‬زبان مقصد‪ ،‬ترجمه‪ ،‬روی ردهای مترجر‪.‬‬

‫‪E-mail: mahnaz.ahadi6776@gmail.com‬‬ ‫* نویسندۀ مسئول مقاله‪:‬‬

‫‪109‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫‪ .1‬مقدمه‬
‫ب ش مهمی از حیات جامعه در گروِ پویایی زبان و فرهنگ آن است‪ .‬این دو مقولۀ بههرپیوسته‬
‫تکثیر متقابل بر ی دیگر دارند‪ .‬زیبایی متون ادبی‪ ،‬کالخ نویسنده و تکثیر آن در ایجهاد ارتبهاب بها‬
‫م اطب مدیون حضور همین عناصر فرهنگی است که نشان از ارزشهها و باورههای م هتهها‬
‫دارد‪ .‬آیا میتوان عوامل این پویایی را در ترجمه انتقال داد؟‬
‫در حوزۀ مطالعات ترجمه‪ ،‬واژۀ فرهنگ به مفهومی کاربردی و ک یهدی تبهدیل شهده زیهرا‬
‫فراوردههای زبان از درون فرهنگ آن نشئت میگیرد و به زبان مورد نظر معنا میدههد‪ .‬درواقه‬
‫بافت فرهنگی ح ر ق مروی ارجاعی برای مقوالت زبانی دارد‪ .‬تجربه نشان میدهد ترجمههای‬
‫نادرست اغ ب ریشه در سوءتعبیرها و برداشت های ش صی مترجر از عناصهر فرهنگهی زبهان‬
‫بیگانه دارد‪ .‬کسانی که با ترجمه دستوپنجه نرخ کردهاند‪ ،‬بهخوبی میدانند که عناصهر بهومی و‬
‫فرهنگی «از سرکشترین ویژگیهای ترجمه ناپذیر متن مبدأ هستند و معموالً منحصر به ترجمۀ‬
‫ادبیاند نه ترجمۀ فنی» (وکهاوی‪ .)225 :5831 ،‬وکسهتین‪ )2008: 113( 1‬بهه تعبیهر اسهتعاری‬
‫‪7‬‬
‫جالبی اشاره میکند که فابریس آنتوان‪ 6‬برای ترجمه برگزیده و مترجر را «قاناقچی فرهنهگ»‬
‫دانسته است نون مترجر باید بار فرهنگی نهان در پس واژهها را بهطرز ماهرانهای به خواننهده‬
‫منتقل کند‪ .‬نالشهایی که مترجر برای برگردان عناصر فرهنگمحور با آنهها روبههروسهت‪ ،‬از‬
‫یک سو ریشه در مستتر بودن این عناصر دارد و فهر آنها مست زخ برخورداری افراد غیربومی از‬
‫دانشی فرازبانی پیرامون جامعهای است که به این زبان س ن مهیگویهد از سهوی دیگهر خه‬
‫فرهنگی (یعنی نیزی در یک فرهنگ هست که در فرهنهگ مقصهد نیسهت و یها همهان ارزش‬
‫فرهنگی و نمادین را ندارد) نیز به این نالشها دامن میزند‪.‬‬
‫درمقابلِ مبدأگرایان و مقصدگرایان که هرکداخ یک شیوۀ خاص را تنها راه درست میدانند‪،‬‬
‫برخی از پژوهشگران حوزۀ ترجمه به روی ردی توصیفی روی آورده و فهرستی از راه ارهایی‬
‫را ارائه دادهاند که مترجمان در عمل بهکار میبندنهد‪ .‬بها درنظهر گهرفتن ایهن راه ارهها بهرای‬

‫‪110‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫برگردان عناصر فرهنگی و معادلیابی آنها توسط مترجر‪ ،‬پرسشههای ییهل بهرای مها مطهرح‬
‫است‪:‬‬
‫نه عوام ی باعث میشود تا مترجمان یک اثهر بهرای انتقهال یهک واژه روی ردههای متفهاوتی‬
‫داشته باشند؟ برای مثال مترجر ایرانی در مواجهه با ک مۀ برنهدی‪ 8‬کهه بههعنهوان نوشهیدنی در‬
‫قند» اسهتفاده‬ ‫آلیس در سرزمین عجایب از «آ‬ ‫پذیرفته شده‪ ،‬در برگردان کتا‬ ‫فرهنگ غر‬
‫‪9‬‬
‫می کند و دیگری به واخواژه روی میآورد‪ .‬ی ی هر به واژۀ «کنیاک» متوسهل مهی شهود و آن‬
‫میکند‪ .‬سؤال دیگر این اسهت کهه انت ها ههای متهرجر نهه‬ ‫دیگری واژۀ مورد نظر را حذ‬
‫تکثیری در خوانندۀ زبان مقصد خواهد داشت‪.‬‬
‫بر آن است که عوامل تاثیرگذار بر انت ا ههای متهرجر‬ ‫در پاسخ به پرسش ن ست‪ ،‬فر‬
‫نقشی تعیینکننده در ترجمه دارد مانند سالیق ش صی‪ ،‬دانش و مهارتهای زبهانی‪ ،‬مع ومهات‬
‫عمومی وی دربارۀ فرهنگ زبان بیگانه‪ ،‬تجربه و درنهایت جنسیت او و هنجارهای جامعه‪ .‬برای‬
‫پرسش دوخ اینگونه تصور میشود که اگر مترجر راه ارههای مناسهبی ات های کنهد‪ ،‬محصهول‬
‫نهایی ترجمه ام ان آشنایی با فرهنگ بیگانه را برای م اطبان متن فراهر میآورد‪.‬‬

‫‪1‬ـ‪ .1‬پيشينة پژوهش‬


‫انتقال فرهنگ و مش الت آن در ترجمه زمینۀ پهژوهش بسهیاری از مقهاالت بهوده اسهت بهه‪-‬‬
‫خصوص بین زبانهای شرقی و غربی که قرابت کمتری با ی دیگر دارند‪ .‬طبهق جسهتوجهوی‬
‫بهعملآمده‪ ،‬دهها مقاله در این زمینه نوشته شده که به یکر تعداد محدودی از آنها میپهردازیر‬
‫زیرا برشمردن تمامی آنها از حوص ه و اندازۀ این مقاله خارج است‪.‬‬
‫‪10‬‬
‫صابونچی در مقالهای باعنوان «اهمیت شناخت فرهنگ در ترجمه با استناد بر نند نمونه»‬
‫به پیامدهای ناآگاهی مترجر از فرهنگ مبدأ در هنگاخ ترجمه میپردازد‪ .‬سجودی و کاکهخهانی‬
‫به وجود رمزگانهای فرهنگی در شعرها‪ ،‬رابطۀ ترجمه و سپهر نشانهای در مقالۀ «بازی نشانهها‬
‫و ترجمۀ شعر»‪ 11‬میپردازند و به این نتیجه میرسند که در ترجمۀ شعر‪ ،‬نشهانهههای فرهنگهی‬

‫‪111‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫حفظ یا محو میشوند یا متناسب با فرهنگ زبان مقصد تغییر مییابند‪ .‬پدیدۀ استعاره و ویژگی‪-‬‬
‫های فرهنگی آن‪ ،‬ترجمهپذیری یا ترجمهناپذیری آن‪ ،‬موضهوع تحقیقهی دربهارۀ ترجمهۀ ننهد‬
‫نمونه از رباعیات خیاخ است کهه ویسهی حصهار و تهوانگر بهه الگوههای فرهنگهی مشهترک و‬
‫غیرمشترک‪ ،‬همچنین تکثیر آنها در نگونگی انتقال در زبان مقصد در مقالۀ «استعاره و فرهنگ‪:‬‬
‫روی ردی شناختی به دو ترجمه رباعیات خیاخ»‪ 12‬پرداختهاند‪ .‬بررسی و ارائۀ راهحل در ترجمۀ‬
‫ضر المثلها و کنایات که از بارزترین عناصر فرهنگی است‪ ،‬موضهوع مقالهۀ دیگهری بهاعنوان‬
‫«ارزش فرهنگی ضر المثلها و کنایات (عربی ه فارسی)»‪ 13‬به نگارش نیازی و نصیری است‪.‬‬
‫اختالفات و ناهنجاریهای فرهنگی که منشک آنچه تابو‪ 14‬نامیده مهیشهود‪ ،‬اسهت‪ ،‬از مشه الت‬
‫میشود که در مقالۀ «نگونه تابوها را ترجمه کنیر؟»‪ 15‬نوشتۀ ج ی هی مرنهد و‬ ‫ترجمه محسو‬
‫ده وارقانی مورد تح یل قرار گرفته است‪.‬‬
‫مسئ ۀ تفاوت جنسیت در ترجمه و انتقال سبک نگارش و مفاهیر درونمتنی ازجم ه مفاهیر‬
‫فرهنگی یا به عبارت دیگر‪ ،‬تغییر ماهیتی بیولوژیک به ماهیتی فرهنگی را ناوشیان و جاللی در‬
‫مقالۀ «‘من’ مترجر و کالبدش‪ :‬آیا میتوان مترجر مرد و مترجر زن را از ی دیگر متمایز نمهود؟‬
‫نگاهی به ترجمۀ مائدههای زمینی»‪ 16‬با تمرکز بر دو ترجمه از رمان آنهدره ژیهد مهورد مطالعهه‬
‫قرار دادهاند‪ .‬امیرشجاعی و قریشی در مقالۀ «بررسی نشانهای ه فرهنگی و تغییر ایهدئولوژی در‬
‫ترجمههه (براسههاس تح یههل گفتمههان انتقههادی) مطالعههۀ مههوردی‪ :‬پیرمههرد و دریهها‪ ،‬اثههر ارنسههت‬
‫همینگوی»‪ 17‬به تح یل گفتمان انتقادی و نقش مؤثر آن در درک مسهائل فرهنگیهو اجتمهاعی و‬
‫بعد در انتقال این مفاهیر پرداختهاند‪« .‬ترجمۀ زبانشناختی و تطبیق فرهنگی»‪ 18‬عنوان مقالههای‬
‫نوشتۀ منافی اناری‪ ،‬به تطبیق فرهنگی که در معادلیابی اصطالحات فرهنگی بههکهار مهیرود و‬
‫تفاوت بین معادل فرهنگی و معادل واژگانی میپردازد‪.‬‬
‫اشرفی و بهزادی به دوبالژ دو فی ر فارسیزبان به کارگردانی اصغر فرهادی‪ ،‬دربهارۀ الهی و‬
‫جدایی نادر از سیمین پرداختهاند‪ .‬این فی رها که به زبانههای م ت هب برگردانهده و در سهط‬
‫بینالم ی شناخته شدهاند‪ ،‬مش الت انتقال مفاهیر فرهنگی را بررسی میکنند‪ .‬براسهاس طبقهه‪-‬‬

‫‪112‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫بندی نیومارک و بومیگرایی و بومیزدایی‪ ،‬مطابق نظریات وینهی و دارب نهه‪ ،‬نویسهندگان مقالهۀ‬
‫‪19‬‬
‫«بررسی ویژگیهای مؤثر فرهنگی در فی رهای دوب هشدۀ اصغر فرهادی (فارسهی ه فرانسهه)»‬
‫راه ارهایی پیشنهاد کردهاند‪ .‬همین مسئ ه در مقالۀ «انتقال فرهنگ در دوبالژ فهی ر ژرمینهال بهه‬
‫فارسی»‪ 20‬نوشتۀ احمدی و معمار‪ ،‬پردازش شده و با ت یهه بهر تئهوریههای وینهی و دارب نهه‪،‬‬
‫پیشنهادهایی برای انتقال فرهنگ ارائه شده است‪ .‬همانطور که در ابتدا بدان اشاره کردیر‪ ،‬تعداد‬
‫مقالهها در این خصوص بسیار است که به یکر این نند نمونه بسنده میکنیر‪ .‬خوانندگان مهی‪-‬‬
‫توانند با رجوع به آنها اطالعات بیشتری در این باره کسب کنند‪.‬‬

‫‪ .2‬زبان‪ ،‬فرهنگ و ادبيات‬


‫امروزه پژوهشگران بر این موضوع اتفاق نظر دارند که زبان‪ ،‬محمل فرهنگ و متن‪ ،‬عرصۀ ظهور‬
‫و حضور عناصر فرهنگی است‪ .‬توسعۀ ع وخ زبهانشناسهی‪ ،‬مهردخشناسهی و بهاالخص تحهول‬
‫مفاهیر زبان و فرهنگ سهر گستردهای در ش لگیری نظریههای مربوب به روابط میهان زبهان و‬
‫فرهنگ دارد‪ .‬زمانی رابطۀ میان این دو پدیده مطرح شد کهه مفههوخ فرهنهگ بهه مفههوخ نظهاخ‬
‫نزدیک و زبان بهعنوان امری اجتماعی تعریب شد (‪ .)Mailhot, 1969: 200‬در اینجا منظهور از‬
‫فرهنگ‪ ،‬فرهنگ مردخ شناختی است که پورشه آن را ننهین تعریهب مهیکنهد‪« :‬مجموعههای از‬
‫رسوخ مشترک‪ ،‬شیوۀ نگرش‪ ،‬تف هر و عمهل کهه در تعریهب تع قهات افهراد سههیرانهد یعنهی‬
‫میراثهای مشترکی که این تع قات زاییدۀ آن است و ب شی از هویت افراد را میسهازد» (بهه نقهل از‬
‫‪ .)Cuq & Gruca, 2005: 83‬اما این ه الگوهای فرهنگی با کداخیک از جنبههای زبانی تنهاظر دارد‪،‬‬
‫امروزه مش ص شده که هیچ هربستگیای میان آنها و سط واجهی زبهان مهورد نظهر وجهود‬
‫اختیاری مبتنی است و « این سط معنهایی زبهان‬ ‫ندارد زیرا نظاخ واجیِ تماخ زبانها بر انت ا‬
‫است که به بهترین نحو پذیرای استداللهای مربوب به فرهنگ است زیرا مصداقههای دخیهل‬
‫در داللت رویدادهایی غیرزبانی هستند» (‪.)Mailhot, 1969: 204‬‬

‫‪113‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫براساس این تعریب‪ ،‬فرهنگ بهمثابۀ «رمزگانی فرانهاده بر زبان عمل میکند بهگونههای کهه‬
‫بسیاری از نشانههای زبانی بهلحاظ فرهنگی نشانهدار شدهانهد» (‪.)Pamies Bertran, 2009: 144‬‬
‫در زبانشناسی و ترجمه شناسی‪ ،‬برای نشان دادن واحدهای زبانی که حاوی اطالعات فرهنگهی‬
‫‪références ،allusions culturelles،termes culturels ، realia‬‬ ‫هستند‪ ،‬اغ ب واژههایی همچون‬
‫(‪Lungu-‬‬ ‫‪ (dramatique) mégasigne ،folklorèmes ،ethnonymes ،culturelles‬را بهکار میبرنهد‬
‫‪.)Badea, 2009: 19‬‬
‫بنابر تعریب والخوین و ف ورین‪ 21،‬این عناصر بومی‪« 22‬واژهها [و هرنشینیهای] یک زبهان‬
‫م ی[اند] که بر اشیا‪ ،‬مفاهیر و پدیدههایی داللت میکنند که م تص به محیطههای جغرافیهایی‪،‬‬
‫فرهنگ‪ ،‬واقعیتهای روزمره یا جزئیات اجتماعی ه تاری ی یک جامعه‪ ،‬م ت‪ ،‬کشهور یها قبی هه‬
‫هستند بنابراین به متن صبغۀ م ی‪ ،‬مح ی یا تاری ی میب شند» (وکهاوی‪ .)221 :1385 ،‬ایهن‬
‫پژوهشگر عناصر بومی را بههلحهاظ محتهوایی در نههار دسهته قهرار مهیدههد‪« :‬جغرافیهایی و‬
‫قوخشناختی‪ ،‬فول وریک و اسطورهای‪ ،‬عناصر روزمره‪ ،‬اجتماعی و تاری ی» (همانجا)‪.‬‬
‫ترجمهشناسان همچنین از واژۀ ‪ culturème‬یا بُن فرهنگ‪ 23‬برای نشان دادن «واحهد کمینهۀ‬
‫حامل اطالعات فرهنگی» استفاده میکنند (‪ .)Lungu-Badea, 2009: 28‬بُن فرهنگ سه ویژگهی‬
‫اساسی دارد که بهسبب آن‪ ،‬از سایر مفاهیر کمابیش مشابه نظیر هالۀ معنایی (معنی ت هویحی‪،)24‬‬
‫ت می ‪ ،25‬بُن ترجمه‪ 26‬و‪ ...‬متمایز میشود‪:‬‬
‫‪27‬‬
‫است و به فرهنگ خاصی تع ق دارد [‪ ]...‬بُن فرهنگ‬ ‫بُن فرهنگ‪ ،‬تکفرهنگی‬
‫شدت واحدی را ندارد زیرا احتمال کمی وجود دارد که میان کاربران زبانی واحد‬
‫که نمایندگان فرهنگی واحد هستند‪ ،‬بدون تغییر یافت شود از این رو وضعیتی‬
‫نسبی دارد [‪ ]...‬بُن فرهنگ به فرایند ترجمه وابسته نیست و در بیرون از عمل‬
‫(‪.)Ibid., 71‬‬ ‫ترجمه تج ی میکند‬
‫عالوهبر این‪ ،‬بُن فرهنگ خود میتواند انگیزش فرهنگی بهرای تولیهد واحهدهای عبهارت ه‬
‫ضر المث ی باشد‪ .‬بر این ساس‪ ،‬عناصر فرهنگی بهلحاظ صوری میتوانند بهصهورت «واژگهان‬

‫‪114‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫‪31‬‬
‫ساده یا مرکّب‪ ،‬عناصر هرنشین‪ ،28‬عبارتهای اصطالحی‪ 29،‬ت ویحات فرهنگی‪ 30،‬خردهمهتن‬
‫یا واحد ترجمۀ صفر‪( 32‬زمانی که بُن ترجمه و بُن فرهنگ در متن مقصد نیامده باشهند) ظهاهر‬
‫شود» (‪ .)Ibid., 70‬در عناصر فرهنگی مرکّب ک مات سهازنده دیگهر اسهتقالل معنهایی خهود را‬
‫ن واهند داشت و براساس معنای کالخ است کهه مهیتهوان داللهت عنصهر فرهنگهی مرکهب را‬
‫استنباب نمود‪.‬‬
‫در آثار ادبی‪ ،‬عناصر فرهنگی‪ ،‬تاری ی و جغرافیایی تاروپهود مهتن را تشه یل مهیدهنهد و‬
‫فرهنگ منب بسیاری از شاه ارهای ادبی است‪ .‬دربارۀ این موضوع شاله‪ 33‬ننین میگوید‪:‬‬
‫هنر در اجتماع پدید میآید لذا هنرمند هنگامی که عالَر خارجی را نشان میدههد‪،‬‬
‫تنها حیات باطنی و کیفیات نفسانی خویش را بیان نمیکند‪ ،‬ب ه حیهاتی اجتمهاعی‬
‫را منع س میسازد‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬عواطفی که آثهار هنهری در نهاظرین هنردوسهت‬
‫تولید میکنند جنبۀ اجتماعی دارند (‪.)66 :1377‬‬

‫‪ .3‬ترجمة عناصر فرهنگي‪ :‬عوامل مؤثر بر انتخابهاي مترجم‬


‫‪35‬‬ ‫‪34‬‬
‫ترجمه پژوههان بسهیاری همچهون وکسهتین (‪ ،)2008‬گامبیهه (‪ )2001‬و سهوان (‪)1998‬‬
‫فهرستی از راه ارهای ترجمۀ عناصر فرهنگمدار را ارائه کردهانهد‪ .‬در ادامهه بهه بررسهی ایهن‬
‫راه ارها‪ ،‬عوامل مؤثر بر انت ا های مترجر و تکثیر هریک از این راه ارها بر جامعهۀ مقصهد‬
‫میپردازیر‪.‬‬

‫‪66‬‬
‫‪3‬ـ‪ .1‬ترجمة مستقيم (وامگيري‪ ،‬گرتهبرداري و ترجمة تحتاللفظي)‬
‫در این روش‪ ،‬مترجر برای نشان دادن بیگانگی عنصهر فرهنگهی بها فرهنهگ مقصهد از لحهاظ‬
‫معنایی‪ ،‬همچون اسامی خاص و ناخهای جغرافیایی‪ ،‬بهه راه ارههای حهرو نینهی (همچهون‬
‫درشهت و گیومهه) روی مهیآورد‪ .‬در روش واخگیهری‪ ،‬واژۀ‬ ‫ایرانیک‪ /‬ایتالیک‪ ،‬حهرو‬ ‫حرو‬
‫مورد نظر بهمنظور هماهنگ شدن با الگوی آوایی زبان مقصد‪ ،‬بهلحاظ آوایی تغییراتهی را مهی‪-‬‬

‫‪115‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫پذیرد‪ .‬بهدالیل م ت فی می توان از این راه ار استفاده کرد ازجم هه ننانچهه ایهن عناصهر بهار‬
‫فرهنگی ی سانی در زبان و فرهنگ مبدأ و مقصد داشته باشند‪ .‬بهباور صادق هدایت‪ ،‬سرنشمۀ‬
‫ب ش عمدهای از میراث فرهنگی بشری است و نه م ی‪:‬‬
‫عادات و اعتقادات ما نهتنها از جانب پدر و یا کسانی که در سرزمین هرنژاد نیاکهان‬
‫میزیسته اند به ما رسیده‪ ،‬ب ه از تماخ نژادهای دیگهر ایهن عهادات و اعتقهادات را‬
‫گرفتهایر‪ .‬فول ور دشمنی با بیگانگان را زایل میکند و هربستگی نژاد بشر را نشان‬
‫میدهد (هدایت‪.)237 :1381 ،‬‬
‫درواق فول ور فرهنگ عامۀ مردخ است که برپایۀ عشق و نهوعدوسهتی بنها نههاده شهده و‬
‫و رسهوخ‬ ‫نوعی هربستگی را به زبان قشرهای عامه‪ ،‬صر نظر از دین‪ ،‬نهژاد و م یهت‪ ،‬بها آدا‬
‫خاص خود ترویج میکند‪.‬‬
‫همچنین ننانچه عنصر فرهنگی از شهرت بینالم ی برخوردار بوده و یا بهقدر کهافی نهزد‬
‫م اطبان مقصد شناخته شده باشد‪ ،‬بهگونهای که معنای ت ویحی آن را بیدرنگ و بدون کهاوش‬
‫یهنی دریابند و یا ترجمۀ تحت ال فظی عنصر فرهنگی در زبان مقصد مبهر و بیمعنا نباشد‪ ،‬این‬
‫روش را میتوان بهکار برد‪ .‬در مثال زیر‪ ،‬نوشیدنی ال ی وُدکا کهه خاسهتگاه آن روسهیه اسهت‪،‬‬
‫جا بهاز کهرده و مترجمهان بها درنظهر گهرفتن‬ ‫سالهاست در میان نوشیدنیهای ال ی معرو‬
‫شهرت بینالم ی آن‪ ،‬به برگردان مستقیر روی آوردهاند‪:‬‬
‫مرگ گاهی ودکا مینوشد (سپهری‪.)61 :1344 ،‬‬
‫‪La mort prend parfois de la vodka (Traduit par Djalili Marand & al: 60).‬‬
‫یا در نمونۀ زیر‪ écu ،‬س های است کهه از قهرونوسهطی در فرانسهه بهه تمهاخ سه هههای‬
‫پنجفران ی از جنس نقره اطالق میشد‪ pistole .‬هر در فرانسهه بهرای بعضهی از سه هههایی از‬
‫شد و در نوشتههایی بهین قهرون‬ ‫جنس طال بهکار میرفت که ن ست در ایتالیا و اسپانیا ضر‬
‫شانزدهر تا نوزدهر میالدی بهنشر میخورد ازجم ه در نوشتههای ادبی کهه دزدان دریهایی را‬

‫‪116‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫بهنمایش درمیآورد (وی یپدیا)‪ .‬در اینجا مترجمان با ترجمۀ مستقیر تالش کردهاند رنگوبوی‬
‫متن اص ی را حفظ کنند‪.‬‬
‫‪GÉRONTE Le pendard de Scapin, par une fourberie, m’a attrapé cinq cents écus.‬‬
‫‪ARGANTE Le même pendard de Scapin, par une fourberie aussi, m’a attrapé deux‬‬
‫‪cents pistoles )http://toutmoliere.net/les-fourberies-de-scapin,48.html).‬‬
‫«ژرونت اس اپن بیسروپا با حی ه و ک ک‪ ،‬پانصد اکو از من درآورده‪».‬‬
‫«آرگانت‪ ،‬همان اس اپن نابهکار‪ ،‬با حی ه و ک ک‪ ،‬از من هر دویست پیستول کشیده» (مولیر‪،‬‬
‫ترجمۀ اعالیی و هم ار‪.)444 :1377 ،‬‬
‫همچنین گاهی مترجر بهعمد به انتقال عناصر فرهنگی بدون تعدیل یا با اعمال تعهدی ی‬
‫جزئی روی میآورد تا بدینطریق بر جذابیت متن خود بیفزاید‪ .‬در نمونۀ زیر‪ chapacan ،‬یا‬
‫‪ciapacan‬به کارکنان شهرداری اطالق میشود که سگهای ولگرد را جم آوری مهیکننهد تها‬
‫آنها را به محل نگهداری حیوانات بسپارند‪ .‬هر دو مترجر به ترجمۀ مسهتقیر روی آوردهانهد و‬
‫دغدغۀ آشنا کردن خوانندۀ مقصد با این عنصر فرهنگی در متن آنها مشهود است‪.‬‬
‫‪Tout ça était très bien, mais il fallait faire attention au Ciapacan (Le Clézio, 1982:‬‬
‫‪23).‬‬
‫«همهنیز بهخوبی پیش میرفت‪ ،‬فقط میبایست مراقب سیاپاکان میبود» (ترجمۀ دادور‪.)22 ،‬‬
‫«همهنیز برای موندو بهخوبی و خوشی میگذشت‪ .‬اما بایهد مواظهب سهیاپاکان بهود» (ترجمهۀ‬
‫ف وهی‪.)30 ،‬‬
‫افزونبر این‪ ،‬ترجمۀ مستقیر (بیگانهساز یا اق یتساز) راه اری مناسب برای مقاب ه با س طۀ‬
‫فرهنگی استعمارگران‪ ،‬بهویژه امری است که «سرس تانه تکزبانهه و نسهبت بهه بیگانهه ناپهذیرا‬
‫هستند و به ترجمههایی خو گرفتهاند که رواناند و ناپیدا‪ ،‬متن خارجی را طبق ارزشهای زبهان‬
‫مقصهد مهی نگارنهد و تجربهۀ بازشهناختن فرهنهگ خهود در فرهنهگ دیگهری را کهه ناشههی از‬
‫خودشیفتگی است‪ ،‬دراختیار خواننده میگذارند» (ونوتی به نقل از وکاوی‪66 :1385 ،‬ه‪.)77‬‬
‫ری ور (‪ )11 :1386‬ترجمه را «داللی و واسطهگری» میان یک خود و یک دیگری میداند‪.‬‬
‫وی معتقد است که ترجمه زمانی نتیجهب ش خواههد بهود کهه متهرجر فهار از گهرایشههای‬

‫‪117‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫ناسیونالیستی و شوونیستی و با گشودگی‪ ،‬با بیگانه و دیگری روبهرو شود و او را در زبان خهود‬
‫مهمان کند‪ .‬وی ترجمه را «مهماننوازی شناختی» تعبیر نموده و آن را اینگونهه تعریهب کهرده‬
‫است‪« :‬عمل س نی دادن واژۀ دیگران بهموازات عمل دریافت واژۀ دیگهران در خانهۀ خهود‪ ،‬در‬
‫مس ن خود» (همان‪ .)12 ،‬اما همانگونه که وکستین (‪ )2008‬نیز یادآوری میکند‪ ،‬برای آن هه‬
‫گشودگی خ ی در ارتباب و فهر ایجاد ن ند‪ ،‬مترجر باید جانب احتیاب را رعایت کنهد و حهد‬
‫تعادل را در این کار از یاد نبرد‪.‬‬
‫انت ا های مترجر نهتنها بر معنا و سبک اثر‪ ،‬ب ه بر بازنماییهها‪« ،‬یعنهی تصهویری کهه از‬
‫تولیدکننده(گان) متن در جامعۀ مبدأ‪ ،‬مردخ آن و هویت آنان فراهر میآورند اثر میگذارند [‪،]...‬‬
‫موجب خوانش و یا برداشتهای خاصهی مهیشهوند‪ ،‬تهکثیراتی در آن جوامه از خهود بههجها‬
‫می گذارند و درنتیجه ارزش ایدئولوژیک پیدا میکننهد» (فرحهزاد‪ .)40 :1390 ،‬بههطهور ک هی‬
‫ننین روی ردی نوعی «تجربۀ غریبخوانی» را برای خوانندگان مقصد بههمراه دارد (ونوتی به‬
‫نقل از وکاوی‪ .)98 :1385 ،‬از سوی دیگر ترجمه محل برخورد طهرز ف رهها و فرهنهگههای‬
‫گوناگون است و خوانندۀ متن ترجمهشده با تجربۀ بیگانگان به کشب خهود نائهل مهیشهود و‬
‫بهگفتۀ ری ور‪« ،‬بهترین شهیوه بهرای خودبهودگی‪ ،‬ازطریهق دیگربهودگی» اسهت (‪.)15 :1386‬‬
‫آلوارز و ویدال‪ 37‬نیز تجربۀ دیگری را «بازتجربۀ هویت» میدانند (گنتزلر و تیموکزکهو‪:1392 ،‬‬
‫‪ .)113‬اما این روش همواره کارساز نبوده و در برخی موارد به ترجمهای اشتباه‪ ،‬مبهر و گهاهی‬
‫انتقاد قرار میدهد‪.‬‬ ‫بیمعنا میانجامد و توانایی مترجر در معر‬

‫‪88‬‬
‫‪3‬ـ‪ .2‬ترجمة مستقيم بههمراه توضيح‬
‫در این نوع انتقال‪ ،‬مترجر عنصر فرهنگی بیگانه را حفظ میکند و درعهین حهال الزخ مهیبینهد‬
‫توضی کوتاهی را خواه در قالب گروه اسمی عطفی‪ 39‬یا جم ۀ سادۀ توضیحی‪ 40‬در کنهار واژه‪،‬‬
‫خواه متنی کوتاه‪ 41‬در پاورقی و یا در میان پرانتز قید کند تا درک معنای ت ویحی پنهان در پهس‬
‫واژه تسهیل شود و خ های احتمالی دربارۀ فرهنگ بیگانه جبران گردد‪ .‬درواق نوع م اطب و‬

‫‪118‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫تعدادشان‪ ،‬انتظارات آنها‪ ،‬میزان آشناییشان با فرهنگ مبدأ‪« ،‬اطالعات عمومی و بردباریشهان‬
‫دربرابر نوآوریها یا سط توضیحی مط و »‪ 42‬همگی بر انت ا های مترجر تکثیر میگذارنهد‪.‬‬
‫دو نوع م اطب را باید از هر متمایز کرد‪ :‬م اطب خاص و م اطب عاخ که با زبان و فرهنهگ‬
‫مبدأ آشنایی ندارد‪ .‬ورمیر نظریۀ اس وپوس (هد ) را مطرح میکند که براسهاس آن‪ ،‬نیازهها و‬
‫انتظارات م اطب مقصد راه ارهای ترجمه را تعیین میکند‪ .‬ایهن نظریهه دسهت متهرجر را در‬
‫واژگان یا ساختارهای نحوی باز میگذارد تا متن برای م اطب قابل فهر باشد‪ .‬در ایهن‬ ‫انت ا‬
‫روش‪ ،‬مترجر میکوشد تا فاص های که فرهنگهای مبدأ و مقصهد را از ههر دور مهیکنهد‪ ،‬بهه‬
‫توضهی‬ ‫حداقل برساند و خوانندۀ متن را با دنیایی آشنا کند که بهه آن تع هق نهدارد‪ .‬بهرخال‬
‫پاورقی‪ ،‬توضیحی که در کنار واژه مهیآیهد‪ ،‬خهوانش را دنهار وقفهه و درنتیجهه خسهتهکننهده‬
‫نمیکند‪ .‬برای مثال برای غذاها و نوشیدنیها بهجهای پهانویس مهیتهوان از ایهن مقولهه کمهک‬
‫مهیتهوان‬ ‫بوردو و یا برای ش صهیتههای معهرو‬ ‫گرفت مثالً بهجای بوردو بنویسیر شرا‬
‫لقبشان را یکر کرد‪ .‬اما دربارۀ رسوخ و جشنها پانویس میتوانهد راهگشها باشهد‪ .‬ایهن راه هار‬
‫گرنه عنصر خارجی را حفظ میکند‪ ،‬شرب ایجاز کالخ را زیر پا مینهد بهدینترتیهب متهرجر‬
‫توضیحات ضروری را بدون نگرانی از طوالنی شدن متن مینویسد‪.‬‬
‫در نمونههای زیر‪ ،‬مترجر روش ترجمۀ مستقیر همراه با توضی در پانویس را بهکهار بهرده‬
‫است‪:‬‬
‫سبزه آبروی سفره هفتسین بود» (نظرآهاری‪.)35 :1393 ،‬‬ ‫«بشقا‬
‫‪Les germes de blé, transformés en verdure, étaient l’honneur de la nappe de Hâft-sin‬‬
‫‪(Traduit par Djalili Marand & al: 34).‬‬
‫«ی دا نرخنرمک با مهر آمده بود» (همان‪.)41 ،‬‬
‫‪Yalda était venue à petits pas avec Mehr… (Ibid.: 40).‬‬
‫البته نباید در این روش افراب کرد زیرا خواننده با دیدن پانویسهای اضافی‪ ،‬درخصهوص‬
‫مع ومات خود تردید میکند و این احساس به او دست میدهد که متهرجر مع ومهات عمهومی‬
‫وی را نادیده گرفته است‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬مترجر از رسالت خود فاص ه میگیرد و بهجهای آن هه‬

‫‪119‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫فرهنگی را جبران کند‪ ،‬بیشتر به آن دامن میزنهد‪ .‬غبرایهی خهود را پایبنهد بهه اقتصهاد‬ ‫اختال‬
‫پانویس میداند و ننین استدالل میکند‪:‬‬
‫برای این ه مسئ ه برای م اطبر قابل فهر باشد‪ ،‬توضی کوتاهی پهانویس مهیکهنر‪.‬‬
‫البته ترجی میدهر پانویسهایر به حداقل مم ن برسد نراکه به تجربهه بهه ایهن‬
‫نتیجه رسیدهاخ که هرنه توضی کمتری به م اطب بدهر و خهودخ را بیشهتر کنهار‬
‫ب شر بهتر است‪ .‬باید بگذارخ نویسنده از صافی من صحبت کنهد‪ .‬بهیش از ایهنهها‬
‫نباید در متن مداخ ه داشته باشر (نشست ترجمه و فرهنگ‪.)2016 ،‬‬
‫‪43‬‬
‫ننانچه این توضیحات و پانویسها بهصورت پیوسته ت رار شود‪ ،‬به ترجمهای پرحاشهیه‬
‫ختر میشود که بهدنبال «ایجاد احتراخ بیشتر در خوانندۀ مقصد نسبت بهه فرهنهگ مبهدأ و نیهز‬
‫شناخت عمیقتر از شیوهای است که مردخ محیطهای دیگر اندیشیده و اندیشههای خود را بیان‬
‫کردهاند» (وکاوی‪ .)268 :1385 ،‬دامنۀ تکثیر این روش میتواند بسیار فراتر از ایهنهها بهوده و‬
‫عواقب دیگری را بهدنبال داشته باشد‪ .‬آپیا‪ ،‬ترجمهپژوه هندی‪ ،‬ترجمۀ غربیها از ادبیات هنهد را‬
‫با استعمار هندوستان مرتبط میداند‪ .‬بهباور او‪ ،‬غربیهها بها آوردن پهانویسههای بهیشهمار در‬
‫ترجمههایشان از ادبیات هند‪ ،‬سرزمین هند را «غریبه‪ ،‬اسرارآمیز و قابل کشهب» نشهان دادنهد و‬
‫زمینهساز استعمار این کشور شدند (فرحزاد‪.)44 :1390 ،‬‬
‫در مثالهای زیر‪ ،‬مترجمان در برگردان عناصر فرهنگی به روش ترجمۀ مستقیر روی آورده‬
‫و در قالب واژهنامه‪ 44‬ارائه کردهاند‪.‬‬ ‫و توضیحات را بهجای پانویس‪ ،‬در انتهای کتا‬
‫«در این هنگاخ کودکی ح وافروش از کنار خانقاه گذشت و پیوسته با صدای ب ند مردخ را به خریهد‬
‫ح وا ترغیب میکرد» (خونسارینژاد‪.)16 :1355 ،‬‬
‫‪A ce moment-là, un enfant qui vendait du halva passa devant le khanqah. A haute‬‬
‫‪voix, il invitait sans cesse les gens à en acheter (Traduit par Chavoshian & al:‬‬
‫‪16).‬‬
‫«نگاه او ننان غریبوار بود که خواجه مجبور شد خود را معرفی کند‪ .‬گفت‪ :‬من فالن خواجۀ شهر‬
‫هستر و نامر فالن است» (همان‪.)14 ،‬‬

‫‪120‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫‪Son regard était tellement étrange que khajeh fut obligé de se présenter: je suis tel‬‬
‫‪khajeh, de telle ville et mon nom est un tel (Ibid.: 14).‬‬

‫‪55‬‬
‫‪3‬ـ‪ .3‬بوميسازي‬
‫در این روش‪ ،‬مترجر به جای عنصر فرهنگی زبان مبدأ از عنصهری فرهنگهی در زبهان مقصهد‬
‫استفاده میکند که همان بار فرهنگی و معنای ت هویحی را دارد‪ .‬در مثهال زیهر‪ ،‬مترجمهان بهرای‬
‫اصطالح «کاسهای زیر نیر کاسهه اسهت» از اصهطالح "‪( "il y a anguille sous roche‬ترجمهۀ‬
‫لفظبهلفظ‪ :‬مارماهی زیر ص ره است) استفاده کردهاند که همین معنای ت ویحی را دارد‪ .‬درواقه‬
‫مارماهی از نور بیزار است و زیر ت تهسنگها پنهان میشود‪ ،‬بدین ترتیب‪ ،‬این نهوع مهاهی کهه‬
‫صیدش نندان آسان نیست‪ ،‬در فرهنگ فرانسه به نمهاد آ زیرکهاهی و فریب هاری بهدل شهده‬
‫است‪:‬‬
‫«مادران نون شیطنت بچهها را میشناختند یقین داشتند که موضوع به این سادگیها نیسهت‪ ،‬ب هه‬
‫کاسهای زیر نیر کاسه است» (خونسارینژاد‪.)9 :1355 ،‬‬
‫‪Les mères qui connaissaient bien leurs enfants turbulents, étaient sûres que c’était‬‬
‫‪plus compliqué que cela et qu’il y avait anguille sous roche (Traduit par‬‬
‫‪Chavoshian & al: 9).‬‬
‫در مثالی دیگر‪ ،‬مترجر بهجای «س ۀ دهشاهی» از "‪ "un petit sou‬اسهتفاده کهرده کهه در‬
‫نظاخ پولی جامعۀ مقصد همان ارزش اقتصادی را دارد‪:‬‬
‫«زندگی یافتن س ۀ دهشاهی در جوی خیابان است» (سپهری‪.)99 :1344 ،‬‬
‫‪La vie, c’est de trouver un petit sou dans un cours d’eau au coin de la rue (Traduit‬‬
‫‪par Djalili Marand & al: 48).‬‬
‫ناآشنا بودن خواننده با واحد پول کشور مبدأ که جزئی از فرهنگ اقتصادی زبهان آن اسهت‪،‬‬
‫این راه ار خواهد بود‪.‬‬ ‫انگیزهای برای انت ا‬

‫‪121‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫از سوی دیگر الزاماتی را مییابیر که براسهاس کشهورها و زبهانهها متغیرنهد بهرای نمونهه‬
‫لوکوئی‪ )2012( 66‬اظهار میکند که اهالی فرانسویزبان کبک تمایهل بهه حفهظ زبهان خهود از‬
‫هرگونه نفوی‪ ،‬بهویژه نفوی زبان انگ یسی‪ ،‬دارند و درمقابل انگ یسیزبانان به حفهظ سهاختارهای‬
‫اص ی مایلترند‪ .‬خطمشی ترجمهای تاب زمان و عصری که مترجر به آن تع ق دارد نیز هسهت‪.‬‬
‫ریچموند التیمور در این باره ننین مینویسد‪« :‬هیچ مترجمی نمی تواند ق هر خهود را از رنهگ‬
‫زمانه برکنار نگه دارد و تازه کوشش برای در امان ماندن از تکثیرات این عامل نیز کار نادرسهتی‬
‫است‪ .‬در خ نمیتوان ترجمه کرد» (نجفی‪ .)20 :1366 ،‬برای مثال اگر بهه گذشهته بنگهریر‪،‬‬
‫درمییابیر که مترجمان ایرانی برای بومیسازی اسامی خاص و ب شهای دیگر گفتمان گرایش‬
‫میکردند‪ ،‬در ساختار نمایشنامه‬ ‫زیادی داشتند‪« :‬مترجمان دورۀ قاجار ناخ ش صیتها را عو‬
‫تغییر میدادند‪ ،‬سبک و زبان آن را به نمایشهای روز مانند تق ید و شبیهخهوانی نزدیهک مهی‪-‬‬
‫طب و یوق شرقی میکردند» (هاشمی میناباد‪.)39 :1383 ،‬‬ ‫کردند [‪ ]...‬و اثر غربی را با‬
‫مترجمان و ترجمهپژوهان بسیاری بر ناکارآمدی و ناهمسویی بومیسازی در ترجمه تککیهد‬
‫روششناختی خارج شهود‬ ‫نمودهاند‪ .‬گیدر‪ )2008( 77‬معتقد است که مترجر نباید از نارنو‬
‫و انسجاخ درونی و وفاداری به متن مبدأ را نادیده بگیرد‪ .‬براساس معیارهای کنونی‪ ،‬مترجر باید‬
‫جسارت به خرج داده‪ ،‬به معرفی عناصر فرهنگهی ناآشهنا بپهردازد یها بهه راه ارههای جبرانهی‬
‫همچون پانویس و توضی متوسل شود‪.‬‬
‫در این روش خواننده مم ن است دنار سوءتفاهر شود بدین ترتیب روح متن باید معادل‬
‫فرهنگی را بپذیرد‪ .‬در غیر این صورت‪ ،‬باید از آن صر نظر کرد‪ .‬بهرای مثهال همهانطهور کهه‬
‫غبرایی بیان میکند‪« ،‬در ترجمۀ ضر المثلها‪ ،‬آنهایی را که بهلحاظ فرهنگی نشاندار هسهتند‪،‬‬
‫مانند زیره به کرمان بردن‪ ،‬نمیتوان در متن غربی بهکار برد نون متن را خی ی فارسی میکند»‬
‫(نشست ترجمه و فرهنگ‪ .)6666 ،‬بدیهي است که معادلیابي اصطالحات و ضربالمثل‪-‬‬
‫ها‪ ،‬درصورت وجود آنها در زبان مقصد‪ ،‬بهترین شيوه براي برگرداندن این بخش از زبـان‬

‫‪122‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫است‪ .‬در غير این صورت‪ ،‬باید از روش دیگري مانند توضيح و شـبهجملـه بـراي تفهـيم‬
‫مطلب استفاده کرد‪.‬‬
‫در مثال زیر‪ ،‬تاری ی و ظ مات شب به "‪ "Scaramouche‬مانند شده است ش صیتی سنتی‬
‫در کمدی ایتالیایی که سر تا پا سیاهپوش است‪ .‬مترجمان میتوانستند به بومیسازی روی آورند‬
‫و مثالً از ش صیت عمونوروز در ترجمۀ این تشهبیه کمهک بگیرنهد امها مهتن ترجمههشهده از‬
‫حالوهوای فرهنگ بیگانه دور میشد و رنگوبوی ایرانی میگرفت‪.‬‬
‫‪... le ciel s'est habillé, ce soir, en Scaramouche ; et je ne vois pas une étoile qui‬‬
‫‪montre le bout de son nez (http://toutmoliere.net/le-sicilien-ou-l-amour-‬‬
‫‪peintre.html).‬‬
‫«امشب آسمان مثل نهرۀ زنگیان تیرهوتار است‪ .‬محﺾ رضهای خهدا یهک سهتاره ههر بههنشههر‬
‫نمیخههورد کههه خههودی نشان بدههد» (مولیر‪ ،‬ترجمۀ احدی و حسنی‪.)521 ،‬‬
‫گرنه این روش خوانش را راحتتر میکند‪ ،‬رسالت مترجر را نادیده میگیرد‪.‬‬
‫را در متنی که دربارۀ مسجد است بهه‬ ‫برای مثال مم ن است مترجمی [‪ ]...‬محرا‬
‫‪ chapel‬ترجمه کند‪ .‬در این صورت‪ ،‬متن مقصد به معیار روانی نزدیک مهیشهود و‬
‫خوانندۀ غربی آسانتر با آن رابطه برقرار میکنهد امها دیگهر ارجهاع آن بهه جامعهۀ‬
‫مس مان نیست و یا دستکر این برداشت را بهوجود میآورد کهه مسهجد و ک یسها‬
‫مثل هر هستند‪ .‬این برداشت ترجمهای ارزش ایهدئولوژیک دارد (فرحهزاد‪:1390 ،‬‬
‫‪.)40‬‬
‫وقتی این روش ت رار گردد‪ ،‬بیانگر نوعی موض گیری بوده و سبب میشود خوانندۀ مقصد‬
‫با «بازشناسی دیگریِ فرهنگ خود‪ ،‬خودشیفتگی را تجربه کنهد» (گنتزلهر و تیموکزکهو‪:1392 ،‬‬
‫‪.)117‬‬

‫‪88‬‬
‫‪3‬ـ‪ .4‬جايگزیني معنایي‬

‫‪123‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫می شود و مترجر درصدد یافتن معادل برنمهیآیهد ب هه‬ ‫در این روش‪ ،‬عنصر خارجی حذ‬
‫معنای ت ویحی آن را توضی میدهد‪ .‬عوامل متعددی باعث بهکار بردن این راه ار است‪ .‬بهرای‬
‫نمونه وقتی سه راه ار قب ی کارساز نیفتند‪ ،‬مترجر به این شیوه توسهل مهیجویهد‪ :‬زمهانی کهه‬
‫ترجمۀ لفظبهلفظ عنصر فرهنگی به ترجمهای گنگ و نامفهوخ بینجامد یا معادل عنصر فرهنگهی‬
‫در زبان مقصد وجود نداشته باشد یا دارای همان ارزش معنهایی و فرهنگهی نباشهد و بهاالخره‬
‫شهرت کمی در جامعۀ مقصد داشته باشد‪ ،‬ناگزیریر از ترجمۀ مستقیر صر نظر کنیر‪ .‬همچنین‬
‫اگر در زبان مقصد موفق به یافتن عنصر فرهنگی با همان معنای ت ویحی نشویر‪ ،‬روش بهومی‪-‬‬
‫سازی کارساز ن واهد بود‪.‬‬
‫در این روش‪ ،‬غرابت معنایی حس نمیشود ولی متن اص ی تحریب و دگربودگی مهتن اصه ی‬
‫ازبین میرود‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬انتظار میرود مترجر آشنا کردن م اطب با جهان دیگری را نادیهده‬
‫نگیرد ننانکه سجودی بیان میکند‪« ،‬همراه با ترجمه‪ ،‬مفهوخ وسوسۀ نشاب برانگیز نگاه کهردن‬
‫به فرهنگ دیگری مطرح میشود و اگر مترجر این نگریسهتن بهه دیگهری و ازآنِ خهود کهردنِ‬
‫دیگری را از یک فرهنگ بگیهرد‪ ،‬گهویی شهریان ههای حیهاتی آن را گرفتهه اسهت» (قهرمهانی‪،‬‬
‫‪ .)2015‬در ادامه نمونههایی از این راه ار ترجمه یکر شده است‪:‬‬
‫«حاال جوانها از دل و دما افتادهاند‪ ،‬از غورگی مویز میشوند» (هدایت‪.)153 :1333 ،‬‬
‫‪De nos jours, les jeunes gens n’ont plus d’entrain, à peine épanouis, ils s’étiolent‬‬
‫‪(Traduit par Razavi, 97).‬‬
‫«داشآکل نگاه پرمعنا به شاگرد قهوهنی انداخت‪ ،‬بهطوریکه او ماسهتهها را کیسهه کهرد»‬
‫(همان‪.)43 ،‬‬
‫…‪Dache Akol lança un coup d’œil chargé de sens sur le garçon, qui en fut terrorisé‬‬
‫‪(Ibid.: 68).‬‬
‫«سوار دید که اگر آن ش ص را بیدار کند و ماجرا را به او خبر دهد‪ ،‬از شدت ترس زهره‪-‬‬
‫اش میترکد» (خونسارینژاد‪.)24 :1355 ،‬‬
‫‪Le cavalier savait bien que s’il le réveillait et qu’il lui racontait l’histoire, l’homme‬‬
‫‪serait mort de peur (Traduit par Chavoshian & al: 24).‬‬

‫‪124‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫‪3‬ـ‪ .5‬حذف‬
‫میکند‪ .‬امروزه پژوهشگران ترجمه همچهون‬ ‫در این روی رد‪ ،‬مترجر تفاوت فرهنگی را حذ‬
‫گنتزلر‪ 99‬ترجمه را برگردان وفادار ق مداد نمیکننهد و معتقدنهد کهه ترجمهه «کهنش عمهدی و‬
‫آگاهانۀ برگزیدن و کنار هر نیدن و ت فیق و سرهر کردن است تازه در مواردی هر تحریب و‬
‫ان ار اطالعات و ق ب کردن و ایجهاد مهوازین پنههان» (‪ .)99 :1392‬ترجمههشناسهان بهه ایهن‬
‫موضوع ایعان دارند که ترجمه میتواند ابزاری در خدمت مناسبات قدرت باشد و برای رسیدن‬
‫اقتصادی‪ ،‬سیاسی و اجتماعی مهمی بههکهار گرفتهه شهود‪.‬‬ ‫به مناف ش صی یا گروهی و اهدا‬
‫کند و از انتقال اطالعهات و‬ ‫مترجر میتواند بهجای وفاداری به متن اص ی‪ ،‬در آن دخلوتصر‬
‫عناصهر فرهنگهی مشههود‬ ‫مقصود واقعی متن اص ی خودداری نماید‪ .‬در نمونههای زیر‪ ،‬حهذ‬
‫است‪:‬‬
‫«نان سنگک میخریدیر به ب ندی یک آدخ» (هدایت‪.)153 :1333 ،‬‬
‫‪On achetait les pains de la hauteur d’un homme (Traduit par Razavi, 97).‬‬
‫«میگفت ‘سینهریز یاقوتر را گذاشتر سر عقد بدهر به عروسر’» (پیرزاد‪.)26 :1381 ،‬‬
‫‪Elle disait qu'elle gardait cette parure pour sa future belle-fille (Traduit par Balay:‬‬
‫‪51).‬‬
‫شده است‪.‬‬ ‫در مثال باال عقد در متن فرانسه حذ‬
‫در نمونهای دیگر‪ ،‬سر وی یاخ جونز‪ 50‬در ترجمهۀ نمهایشنامههای از زبهان سانسه ریت بهه‬
‫عهرق کهردن قهرمهان زن داسهتان پرداختهه اسهت‪ .‬دربهارۀ ایهن موضهوع‬ ‫انگ یسی‪ 52‬به حذ‬
‫باسنت‪ 52‬ننین میگوید‪:‬‬
‫جم ۀ ارجاعات به عرق کردن قهرمانبانو‪ ،‬شرایط‬ ‫تصمیر جونز مبنههههههی بر حذ‬
‫خاص جسمانهههی را در شبهقارۀ هند به یک کرشمه از میان برمهههیدارد و اشارات‬
‫مربوب به تعبیر هندوان از عرق کردن را به نشانههۀ تحریک جنسههی‪ ،‬به جای نشانههۀ‬
‫میکند (‪.)70 :1392‬‬ ‫تب‪ ،‬حذ‬

‫‪125‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫همانطور که فرحزاد (‪ )43 :1390‬بیان کرده‪ ،‬ننانچهه متهرجر ایهن روی هرد را بهرای بعضهی‬
‫ک مات و مفاهیر در متن مقصد بهکار گیرد‪ ،‬شاهد نوعی سانسور خواهیر بود که ایهن امهر نیهز‬
‫ریشه در موض گیریهای ایدئولوژیک مترجر و هنجارهای عقیدتی‪ ،‬سیاسی و مذهبی حاکر بر‬
‫جامعۀ مقصد دارد‪ .‬برای نمونه در ترجمۀ زیبای خفته‪ 53،‬متهرجر در ترجمهۀ بهه زبهان عربهی‪،‬‬
‫کرده که به آیین مسیحیت مربوب است و برای کودکان الجزایهری‬ ‫مراسر غسل تعمید را حذ‬
‫که دین رسمیشان اسالخ است‪ ،‬ناآشناست (‪.)Sadouni, 2017: 74‬‬
‫فروغی که وفاداری به متن اص ی را در اولویت کار خود قرار داده‪ ،‬برای در امهان مانهدن از‬
‫سانسور به راهحل جالبی متوسل میشود که نه بسا برای مترجمان تازهکار راهگشا باشد‪« :‬مثالً‬
‫برای مشروبات ال ی برای این ه به مش ل سانسور برن ورخ‪ ،‬برای آبجو مهینویسهر ت ابهه و‬
‫سرخابه‪ .‬در کتا های موراکهامی بایهد دیهده باشهید‪ .‬ولهی‬ ‫برای ویس ی اس اچ و برای شرا‬
‫حاضر نیستر نوشابه بنویسر‪ .‬نون نوشابه همانی نیست که متن میگوید» (نشسـت ترجمـه و‬
‫فرهنگ‪ .)2016 ،‬بهعقيدة ما‪ ،‬این روش نوعي واژهتراشي است که مترجم با توسل به آن با‬
‫یک تير دو نشان را هدف قرار ميدهد‪ :‬انتقال مفهوم واژه و درعـين حـال رهـایي از تيـ‬
‫سانسور‪.‬‬
‫عالوهبر عوام ی که یکر شد‪ ،‬تعداد دیگری نیز در انت ا های مترجر دخیلانهد کهه نهوع و‬
‫نقش متن مبدأ از آن جم هاند‪ .‬کاتارینا رایس‪ )2002( 44‬سه نوع متن را پیشهنهاد مهیکنهد کهه‬
‫هریک نقش خاصی دارد‪ :‬بیانی‪ ،‬اطالعی و کنشی‪.‬‬
‫افزونبر موارد یکرشده‪ ،‬راه ارهای ترجمه به «انعطا پذیری زبان مقصد یا توانهایی آن در‬
‫‪Reiss,‬‬ ‫پذیرفتن قاب یتهای بیانی زبان مبدأ» نیز بسهتگی دارد (مریهان ه ژنسهت‪ 55‬بهه نقهل از‬
‫‪ )2002: 40‬و وظیفۀ هر مترجمی این است که نیروهای بالقوۀ زبان مقصد را بیدار کند‪.‬‬
‫حتههی در یههک برهههه و درون فرهنگههی واحههد هههر میههان مترجمههان اخههتال نظههر هسههت‪.‬‬
‫درخصوص ترجمۀ عناصر فرهنگی برای م اطب کودک‪ ،‬الئید ج هولی‪ 66‬از اخهتال آرا میهان‬
‫مترجمان س ن میگوید‪ :‬عدهای بر این باورند که زبان نوشتاری برای کودکان بایهد سهادهشهده‬

‫‪126‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫باشد زیرا کودک در سنی است که فهر زبان ادبی فهاخر‪ ،‬پیچیهده و سرشهار از تصهاویر ادبهی‬
‫برایش مم ن نیست‪ .‬درمقابل عدهای دیگر به خالقیت و پرسشگری کودک توجهه مهیکننهد و‬
‫معتقدند که الزخ است داستانها را به زبانی به او منتقل کنیر که متناسب با سنش بتواند به درک‬
‫این تصاویر نائل آید (به نقل از ‪.)Sadouni, 2017: 71‬‬
‫‪77‬‬
‫راه ارههای او بهیتهکثیر نیسهت‪ .‬وی مهارت (‪ )2009‬در‬ ‫جنسیت مترجر نیز در انت ا‬
‫مقالهای که به نقش جنسیت در انت ا های مترجر پرداختهه‪ ،‬در ایهن بهاره ننهین مهینویسهد‪:‬‬
‫«فعالیت مغزی دارای تمایز جنسی است‪ ،‬عمل نگارش از ‘صفحهک ید بدن’ میگذرد [‪ ]...‬بهنظر‬
‫بدیهی میرسد که نوشته نشانههایی را از خیالها و درک از جهان یدک میکشد کهه تع هق بهه‬
‫میکند»‪ .‬وی مثال ییل را آورده است‪ :‬یک مترجر آقا و‬ ‫ی ی از دو جنس مؤنث و مذکر ایجا‬
‫یک مترجر خانر متن واحدی را از ایتالیایی به فرانسه ترجمه کردهاند‪ .‬گرنه ترجمهۀ ههر دوی‬
‫آنها صحی است‪ ،‬بسیار متفاوت با ی دیگرند‪ .‬برای نمونه مترجر خهانر جم ههای را بهه ایهن‬
‫‪99‬‬
‫‪il chevauchait son‬‬ ‫صورت ترجمه کرده است‪ il enfourcha son étalon 58 :‬و مترجر آقا‪:‬‬
‫‪ .destrier‬ی ی از ویژگیهای بارز نوشتار زنانه این است که درونمایههای زنانهه را شهرح مهی‪-‬‬
‫دهند مضامینی همچون بارداری و زایمان و این امر نزد مترجمان زن نیز مصداق دارد‪.‬‬
‫قهرمانی نیز در پژوهشی دربارۀ تح یل جنسیتی ترجمههای نجفی و یوالقدر از ناتور دشت‬
‫اثر جروخ دیوید س نیجر‪ ،‬به نتایج جالبی دست یافته است‪ .‬پهژوهش وی بهر مداخ هۀ جنسهیتی‬
‫مترجمان در برگردان عبارات رکیک صحه میگذارد‪« :‬ترجمۀ زهرا یوالقدر بهمراتب زنانهتر بود‬
‫و ترجمۀ محمد نجفی بهشدت فالیهک» (نشست ترجمه و فرهنگ‪ .)2016 ،‬معموالً زنـان در‬
‫‪00‬‬
‫اغلب جوامع براساس عرف حاکم بر آن در ارجاع به مواردي از ایندست به حسنتعبير‬
‫و اطناب‪ 11‬توسل ميجویند؛ در صورتي که مالحظاتي از اینقبيل نزد مترجمان مرد کمتـر‬
‫دیده ميشود‪.‬‬

‫‪ .4‬نتيجهگیری‬

‫‪127‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫براساس معیارهای کنونی‪ ،‬رسالت مترجر فقط انتقال معنا نیست ب ه گرایش به حفهظ عناصهر‬
‫فرهنگی است که برای خوانندۀ هشیار و آگاه بهترین سازوکار است‪ .‬درواق دسهتکهر گهرفتن‬
‫خواننده توهین به سط درک وی ت قی میشود و او را از لذت کشب دنیهای دیگهری محهروخ‬
‫میسازد‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬ترجمه باید آشنایی با فرهنگ و اندیشۀ م ل گوناگون را بهرای خواننهده‬
‫بهارمغان آورد‪ .‬باوجود این‪ ،‬همانگونه که در درمان بیماریها نمیتوان دارویی ی سهان تجهویز‬
‫کرد‪ ،‬در ترجمه نیز نمیتوان این راه ار را در تماخ موقعیتها بهکار بست زیرا احتمال دارد به‬
‫ترجمهای نامفهوخ بینجامد‪ .‬درنتیجه هر متنی را باید جداگانه مورد مطالعهه و بررسهی قهرار داد‪.‬‬
‫آنها بنابر موقعیت و ضرورت متن در باال بردن‬ ‫آگاهی مترجر از راه ارهای م ت ب و انت ا‬
‫کیفیت ترجمه نقش بسزایی دارد‪ .‬همانگونه که در ب ش پایهانی مقدمهه اشهاره شهد‪ ،‬عوامهل‬
‫باشد‬ ‫متعددی در انت ا های واژگانی مترجر نقش دارند از این رو ترجمه نمیتواند بیطر‬
‫نون مداخ ۀ مترجر در فرایند آن امری است گریزناپذیر ننانکه باسهنت بیهان کهرده‪ ،‬مفههوخ‬
‫«پیدایی» مترجر واژه ای ک یدی در مطالعات پژوهشگران ترجمه در دهۀ نهود اسهت (گتنزلهر و‬
‫تیموکزکو‪.)120 :1392 ،‬‬
‫و تصمیرگیری مترجر فرایندی تصادفی نیست و تنها به عوام ی مانند سالیق‬ ‫انت ا‬
‫ش صی‪ ،‬دانش و مهارتهای زبانی‪ ،‬مع ومات عمومی وی دربارۀ فرهنگ زبان بیگانه‪ ،‬تجربه‪،‬‬
‫درنهایت جنسیت او و هنجاهای جامعه بستگی ندارد ب ه مقولهای است نندبُعدی‪،‬‬
‫درهرتنیده و پیچیده‪ .‬به همین دلیل است که مترجمان از راه ارهای م ت فی برای برگردان‬
‫عناصر فرهنگی بهره میجویند‪ .‬از یک سو م اطبان متن‪ ،‬میزان آشنایی آنها با فرهنگ مبدأ‪،‬‬
‫نیازها و انتظارات و از سوی دیگر مبدأگرایی یا مقصدگرایی مترجر‪ ،‬نوع و سبک متن‪ ،‬همه و‬
‫همه در انت ا های او نقش بسزائی ایفا میکنند‪ .‬مترجر نمیتواند به دور از طب و رنگ‬
‫زمانهای که به آن تع ق دارد ترجمه کند‪ .‬این ن ته را نباید از نظر دور داشت که فرایند ترجمه‬
‫همچون فرایند تولید متن و هر اثر هنری دیگر در جامعه پدید میآید از این رو نمیتواند‬
‫بیتکثیر از آن باشد‪ .‬الگوهای ترجمه از فرهنگی به فرهنگ دیگر‪ ،‬از عصری به عصر دیگر و‬

‫‪128‬‬
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫حتی از مترجمی به مترجر دیگر متفاوت است بنابراین یک متن براساس تجربۀ مترجمان‪،‬‬
‫دیدگاهها‪ ،‬ایدئولوژی و فرهنگ آنها‪ ،‬حتی بافت و موقعیت خاص متن به برداشتهای‬
‫م ت ب و درنتیجه به ترجمههای م ت فی میانجامد‪.‬‬
‫از سوی دیگر انت ا های مترجر پیامدهای گستردهای درپی دارد و همانگونه که یکر آن‬
‫رفت‪ ،‬حتی زمینهساز استعمار فرهنگی میشود‪ .‬ننانچه مترجر متن را براساس ارزشها و‬
‫هنجارهای جامعۀ مقصد برگرداند‪ ،‬گرنه ترجمه برای م اطب روانتر میشود‪ ،‬دیگر غرابت‬
‫معنایی حس نمیشود‪ ،‬دگربودگی متن اص ی ازبین میرود و فراتر از آن‪ ،‬ام ان دارد حس‬
‫خودشیفتگی نزد م اطب ایجاد شود زیرا فرهنگ بیگانه را مانند فرهنگ خود میانگارد‪.‬‬
‫اقتصادی‪ ،‬سیاسی و اجتماعی مهمی بهکار گرفته‬ ‫عالوهبر این‪ ،‬ترجمه میتواند درجهت اهدا‬
‫میکند و‬ ‫شود‪ .‬در این صورت‪ ،‬مترجر بهجای وفاداری به متن نویسنده‪ ،‬در آن دخلوتصر‬
‫مان انتقال اطالعات متن مبدأ بهطور کامل و صحی میشود‪ .‬اما ننانچه مترجر به متن وفادار‬
‫باشد‪ ،‬م اطب دنیای ناشناختۀ دیگری را کشب میکند و با فرهنگ و تمدن آن آشنا میشود‪.‬‬

‫پينوشتها‬
‫‪1. Berman‬‬
‫‪2. Venuti‬‬
‫‪3. Schleiermacher‬‬
‫‪4. Ricœur‬‬
‫‪5.Wecksteen‬‬
‫‪6. Fabrice Antoine‬‬
‫‪7. contrebandier de culture‬‬
‫‪ :Brandy .8‬نوعی نوشیدنی ال ی‬
‫‪9. Emprunt‬‬
‫‪ .10‬پژوهشهای زبانشناختی در زبانهای خارجی‪ ،‬دانشگاه تهران‪ ،)2( 5 ،‬پاییز و زمستان ‪333 ،1344‬ه‪.351‬‬
‫‪ .11‬زبانپژوهی‪ ،‬دانشگاه الزهرا‪ ،)5( 3 ،‬پاییز ‪133 ،1390‬ه‪.153‬‬
‫‪ .12‬جستارهای زبانی‪ ،‬دانشگاه تربیت مدرس‪ ،)4( 5 ،‬آیر و دی ‪177 ،1393‬ه‪.218‬‬
‫‪ .13‬زبانپژوهی (ع وخ انسانی)‪ ،‬دانشگاه بینالم ی اماخ خمینی‪ ،)1( 1 ،‬بهار ‪167 ،1388‬ه‪.184‬‬
‫کردهاند‪.‬‬ ‫‪ .14‬در فارسی اخیراً معادل «دژواژه» را برای این ک مه انت ا‬

‫‪129‬‬
‫ روی ردهای مترجر‬:‫عناصر فرهنگی در ترجمه‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021

.44‫ه‬77 ،1392 ‫ پاییز و زمستان‬،)12( 7 ،‫ دانشگاه تبریز‬،‫ پژوهش زبان و ادبیات فرانسه‬.15
.99‫ه‬23 ،1344 ‫ پاییز و زمستان‬،)22( 11 ،‫ نشریۀ انجمن ایرانی زبان و ادبیات فرانسه‬،‫ ق ر‬.16
.32‫ه‬7 ،1355 ‫ تابستان‬،)19( 8 ،‫ دانشگاه الزهرا‬،‫ زبانپژوهی‬.17
.66‫ه‬43 ،1383 ‫ زمستان‬،)22( 8 ،‫ دانشگاه عالمه طباطبایی‬،‫ متنپژوهی ادبی‬.18
.24‫ه‬5 ،1393 ‫ پاییز و زمستان‬،)2( 5 ،‫ دانشگاه نمران‬،‫ مطالعات زبان و ادبیات فرانسه‬.19
.39‫ه‬25 ،1393 ‫ پاییز و زمستان‬،)14( 8 ،‫ دانشگاه تبریز‬،‫ پژوهش زبان و ادبیات فرانسه‬.20
21. Vlakhov & Florin
22. realia
phonème ‫) به عاریت گرفته شده و به قیاس ک ماتی نون‬cybernétique( ‫ این واژه از فرمانگری‬.23
-‫ در اینجا به قیاس واژه‬.)Lungu-Badea, 2009: 18( ‫ ساخته شده است‬...‫ و‬lexème ،morphème ،
.‫ بین فرهنگ ترجمه کردهایر‬،textème ‫ و‬transème ‫هایی مانند‬
24. connotation
25. allusion
26. traductème
27. monoculturel
28. syntagmes
29. unites phraséo-parémiologiques
30. allusion culturelles
31. minitexte
32. unité de traduction zéro
33. Challaye
34. Gambier
35. Svane
36. traduction directe (report seul, emprunt et traduction littérale)
37. Alvarez & Vidal
38. Report assorti d'une explication du sens
39. groupe nominal apposé
40. proposition explicative
41. paratexte
42. http://archive-overt.unige.ch
43. thick translation
44. glossaire
45. Acclimatation
46. Lecuit
47. Guidère
48. Substitution sémantique
49. Gentzler
130
‫دورة ‪ ،8‬شمارة ‪ ،4‬زمستان ‪9999‬‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫‪50. Sir William Jones‬‬


‫‪51. Sakuntala or the Fatal Ring: An Indian Drama‬‬
‫‪52. Bassnett‬‬
‫‪53. La Belle au Bois Dormant‬‬
‫‪54. Reiss‬‬
‫‪55. E. Merian-Genast‬‬
‫‪56. Laïd Djellouli‬‬
‫‪57. Wuilmart‬‬
‫‪ .58‬اسب ت رکشی‬
‫‪ .59‬اسب جنگی‬
‫‪60. euphémisme‬‬
‫‪61. périphrase‬‬

‫منابع‬
‫‪ -‬باسنت‪ ،‬سوزان (‪« .)1392‬ترجمۀ پسااستعماری»‪ .‬ترجمۀ صال حسینی‪ .‬ادبیات تطبیقهی (فرهنگستان‬
‫فارسی)‪ .‬ش‪ .7‬صص‪62‬ه‪.84‬‬ ‫زبان و اد‬
‫‪ -‬پیرزاد‪ ،‬زویا (‪ .)1381‬سه کتا ‪ ،‬مثل تماخ عصرها‪ .‬تهران‪ :‬نشر مرکز‪.‬‬
‫‪ -‬خونسارینژاد‪ ،‬ش وهالسادات (‪ .)1355‬دژ هوشربا (داستانهایی از مثنوی مولهوی)‪ .‬ترجمهۀ شهراره‬
‫ناوشیان‪ ،‬مهسا قرانورلویی سابق‪ ،‬سمانه کریمی یزدی‪ .‬قر‪ :‬س س ه‪.‬‬
‫‪ -‬ری ور‪ ،‬پل (‪ .)1386‬دربارۀ ترجمه اندیشه در عمل‪ .‬ترجمهۀ مرتضهی بحرانهی‪ .‬تههران‪ :‬پژوهشه دۀ‬
‫مطالعات فرهنگی و اجتماعی‪.‬‬
‫سپهری‪ .‬ترجمۀ ناهید ج ی یمرنهد‪ ،‬انسهیه زمهانی و‬ ‫‪ -‬سپهری‪ ،‬سهرا (‪ .)1344‬دو دفتر شعر سهرا‬
‫پروانه عزیزمحمدی‪ .‬تهران‪ :‬راه ابریشر‪.‬‬
‫‪ -‬شاله‪ ،‬ف یسین (‪ .)1377‬استتیک یا شناخت زیبایی‪ .‬ترجمهۀ ع هیاکبهر بامهداد‪ .‬چ‪ .3‬تههران‪ :‬کتاب انهۀ‬
‫طهوری‪.‬‬
‫‪ -‬فرحزاد‪ ،‬فرزانه (‪« .)1390‬نقد ترجمه‪ :‬ارائۀ مدلی سهوجهی»‪ .‬پژوهشنامه‪ .‬ش‪ .)88( 5‬صص‪29‬ه‪.48‬‬

‫‪131‬‬
‫عناصر فرهنگی در ترجمه‪ :‬روی ردهای مترجر‬ ‫مهناز احدی و هم اران‬
‫‪Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021‬‬

‫‪ -‬گتنزلر‪ ،‬ادوین و ماریا تیموکزکو (‪ .)1392‬ترجمه و قدرت‪ .‬ترجمۀ محمهد کریمهی بهبههانی‪ .‬تههران‪:‬‬
‫قطره‪.‬‬
‫‪ -‬لوک زیو‪ ،‬ژان ماری گوستاو (‪ .)1385‬موندو‪ .‬ترجمۀ المیرا دادور‪ .‬تهران‪ :‬مروارید‪.‬‬
‫‪ -‬هههههههههههههههههههههه (‪ .)1391‬موندو و داستانهای دیگر‪ .‬ترجمۀ ناصر ف وهی‪ .‬تهران‪ :‬ماهریز‪.‬‬
‫‪ -‬مولیر‪ ،‬ژان باتیست (‪ .)1377‬سیسی ی یا نقاش عشق‪ .‬ترجمۀ مهناز احدی و یاسمن حسنی‪ .‬مجموعهۀ‬
‫آثار مولیر‪ .‬ج‪ .1‬تهران‪ :‬قطره‪.‬‬
‫‪ -‬ههههههههههههههههه (‪ .)1377‬نیرنگهای اس اپن‪ .‬ترجمۀ مینا اعالیی و مسعود پاکروانفر‪ .‬مجموعۀ آثار‬
‫مولیر‪ .‬ج‪ .1‬تهران‪ :‬قطره‪.‬‬
‫‪ -‬نجفی‪ ،‬ابوالحسن (‪« .)1366‬مسئ ۀ امانهت در ترجمهه» در دربهارۀ ترجمهه‪ .‬چ‪ .4‬تههران‪ :‬مرکهز نشهر‬
‫دانشگاهی‪ .‬صص‪3‬ه‪.14‬‬
‫‪ -‬نظرآهاری‪ ،‬عرفان (‪ .)1393‬وای اگر پرندهای را بیازاری‪ .‬ترجمۀ ناهید ج ی یمرند‪ .‬تهران‪ :‬نورونار‪.‬‬
‫‪ -‬وکاوی‪ ،‬شات ورت (‪ .)1385‬فرهنگ توصیفی اصطالحات مطالعات ترجمه‪ .‬ترجمهۀ فرزانهه فرحهزاد‪،‬‬
‫غالمرضا تجویدی و مزدک ب وری‪ .‬تهران‪ :‬ی دا ق ر‪.‬‬
‫‪ -‬هاشمی میناباد‪ ،‬حسن (‪« .)1383‬فرهنگ در ترجمه و ترجمۀ عناصر فرهنگی»‪ .‬مطالعات ترجمه‪ .‬ش‪2‬‬
‫(‪ .)5‬صص‪31‬ه‪.99‬‬
‫‪ -‬هدایت‪ ،‬صادق (‪ .)1333‬سه قطره خون‪ .‬چ‪ .3‬تهران‪ :‬سروز‪.‬‬
‫‪ -‬هدایت‪ ،‬صادق (‪ .)1381‬فرهنگ عامیانۀ مردخ ایران‪ .‬گردآورنده جهانگیر هدایت‪ .‬تهران‪ :‬نشر نشمه‪.‬‬
‫‪ -‬گزارش «نشست ترجمه و فرهنگ»‪ ،‬مؤسسۀ بهاران خرد و اندیشه‪ 16( ،‬می ‪ .)2016‬در‪:‬‬
‫‪https://baharanschool.com/‬‬
‫‪ -‬قهرمههانی‪ ،‬مههریر‪ ،‬گههزارش «نشسههت ت صصههی سههینما و ترجمههه»‪ 12( ،‬دسههامبر ‪ :)2015‬در‪:‬‬
‫‪/https://www.linkedin.com/pulse‬‬
‫‪http://archive-overt.unige.ch‬‬
‫‪https://en.wikipedia.org/wiki/Écu‬‬
‫‪https://en.wikipedia.org/wiki/Pistole‬‬
‫‪http://toutmoliere.net/le-sicilien-ou-l-amour-peintre.html‬‬
‫‪http://toutmoliere.net/les-fourberies-de-scapin,48.html‬‬
‫‪- Balay, Ch. (2007). Comme tous les après-midi. Paris: Zulma.‬‬

‫‪132‬‬
9999 ‫ زمستان‬،4 ‫ شمارة‬،8 ‫دورة‬ ‫فصلنامة پژوهشهاي ادبيات تطبيقي‬
Downloaded from clrj.modares.ac.ir at 9:49 IRDT on Monday May 31st 2021

- Cuq, J.P. & Gruca, I. (2005). Cours de didactique du français langue étrangère et
seconde. Grenoble: Presses universitaires de Grenoble.
- Gambier, Y. (2001). "Traduire le sous-texte" in H. Kronning et al. (Eds.). Langage
et référence. Mélanges offerts à Kerstin Jonasson à l’occasion de ses soixante
ans (pp. 223-235). Uppsala: Acta Universitatis Upsaliensis.
- Guidère, M. (2008). Introduction à la traductologie : penser la traduction: hier,
aujourd'hui, demain. Bruxelles : De Boeck.
- Hedayat, S. (1959). Trois gouttes de sang et six autres nouvelles (traduit du persan
par F. Razavi). Paris: Keyhan.
- Le Clézio, J.M.G. (1982). Mondo et autres histoires. Paris: Gallimard.
- Lecuit, É. (2012). Les tribulations d’un nom propre en traduction. [Online]
Available:
- http://www.tln.li.univ-tours.fr.
- Lungu-Badea, G. (2009). Remarques sur le concept de culturème. [Online]
Available:
- https://doi.org/10.2478/tran-2014-0003.
- Mailhot, J. (1969). "Les rapports entre la langue et la culture". Meta. 14(4). pp.
200-206.
- Pamies Bertran, A. (2009). "Comparaison inter-linguistique et comparaison
interculturelle" in M. Quitout & J. Sevilla Munoz (Eds.). Traductologie,
proverbes et figements (pp. 143-155). Paris: L’Harmattan.
- Reiss, K. (2002). La critique des traductions, ses possibilités et ses limites (traduit
de l’allemand par Catherine Bocquet). Arras: Artois Presses Université.
- Sadouni, R. (2017). "Traduction des contes pour enfants en Algérie : Entre le
marteau de la censure et l'enclume de l'adaptation". EISH. No. 4. pp. 68-80.
- Svane, B. (1998). "Comment traduire la réalité ? Étude de la traduction des
expressions référentielles" in O. Eriksson (Ed.). Språk-och kulturkontraster, om
översättning till och från franska (pp. 93-118). Åbo: Åbo Akademis förlag.
- Wecksteen, C. (2008). "La traduction des connotations culturelles: entre
préservation de l’Etranger et acclimatation". Plume. No. 2 (4). pp. 111-138.
- Wuilmart, F. (2009). Traduire un homme, traduire une femme… est-ce la même
chose ? [Online] Available: http://journals.openedition.org/palimpsestes/183.

133

You might also like