Professional Documents
Culture Documents
الف
مؤلفان
-احمد یاسین« فرخاري»
-مؤلف غام سرور بغانی.
ایدیت زباني
-مولف الحاج سید محمود «پایمناری»
کمیتۀ نظارت
-دکتور اسد اه محقق معین انکشاف نصاب تعلیمي ،تربیۀ معلم و مرکز ساینس
دکتور شیر علی ظریفی مسؤول پروژۀ انکشاف نصاب تعلیمی
-معاون سرمؤلف عبدالظاهر گلستانی رئیس عمومی انکشاف نصاب تعلیمی و تألیف کتب درسی
ب
ج
سرود ملی
د
بسم اه الرحمن الرحیم
و من اه التوفیق
فاروق وردگ
وزیر معارف جمهوری اسامی افغانستان
ه
فهرست
صفحه عناوین شماره درس
1 حمد درس یکم
5 ساار پیغمبران (ص) درس دوم
9 زبان و ادبیات چیست؟ درس سوم
15 فولکلور و ادبیات درس چهارم
21 بهار درس پنجم
25 فیض محمد کاتب هزاره درس ششم
31 شعر و اقسام محتوایی آن درس هفتم
37 علم بیان هشتم
43 انجمنهای ادبی افغانستان درس نهم
47 نکوهش ظلم درس دهم
و
53 درخت بی بر درس یازدهم
57 فارسی یا دری درس دوازدهم
65 نقش زنان در ادبیات معاصر دری درس سیزدهم
71 عامه صاح الدین سلجوقی درس چهاردهم
77 نقش مسلمانان در تکامل علوم درس پانزدهم
83 روابط اجتماعی درس شانزدهم
89 علم و عقل درس هفدهم
93 اندرزهای اخاقی درس هژدهم
99 حکایت درس نزدهم
105 نقش رسانه ها در بیداری اذهان عامه درس بیستم
111 ادبیات دری در قرون 11و 12 درس بیست و یکم
117 تولستوی درس بیست و دوم
123 چرس و اضرار آن درس بیست و سوم
127 واژه یابی در فرهنگهای زبان درس بیست و چهارم
133 تأثیرات روانی ماین ها درس بیست و پنجم
137 مواناخسته و تذکره نگاری درس بیست و ششم
143 مردان پارو پامیزاد درس بیست و هفتم
149 سیاستنامه درس بیست و هشتم
155 واژه نامه (لغت نامه)
173 فهرست منابع
ز
هست کلید ِ
درگن ِج حکیم بسم اه الرحمن الرحیم درس
« نظامی گنجوی »
شاگردان عزیز ،سال نو تعلیمی را با نام و یاد خداوند بزرگ یکم
آغاز مینماییم ،که نام او شایسته ترین عنوانهاست و یاد او بایسته ترین
پیمانها .از او امید میبریم و هم بیم داریم .او را ستایش میکنیم و نیایش خویش را به
بارگاهش پیشکش میداریم .باشد که به رحمت بی پایان و مهربانی بیکران خویش ،پرده های اسرار
را برگشاید وگنجهای حکمت و دانش را در تار و پود روح و روان ما جاری سازد؛ تا بندهیی باشیم
شایسته و درخدمت دیگران بایسته ،پس بدین امید و باور ،نخستین درس سال روان را آغاز میکنیم.
حمد
ز نــــــام خـــــدا ســـــازد آن را کلید خـــــرد هر کجـــــا گنجی آرد پدیـــد
همان ناخـــرد مند را چـــــاره ســـــاز خــــدای خـــــرد بخش بخـــــرد نواز
نگارنـــــــــــدۀ نقش ایـــــــن کارگاه بـــــرازندۀ سقف ایـــــن بــــــــارگاه
بـــــــزرگی و داناییش دلپـــــــذیـــر ز دانستنش عقــــــل را ناگــــــــــزیر
نه از آب و آتش نه از بــــــاد و خـــاک یکی کز دویی حضــــــرتش هست پاک
به بــــــود کس او نیست نسبت پذیـــر همه بــــــود را هست از او نــــــاگزیر
خــــــــــردمند ازین حکمت آگاه نیست بدو هیــــــــچ پــــــوینده را راه نیست
ســـــــر از خط فرمان نبــــــاید کشید به هــــــــرچ آرد از زیر و بـــــاا پدید
چـــــو در بسته باشد گشـــــاینده اوست چــــــو ره یاوه گردد نمــــــاینده اوست
1
گـــــر آن چیــــز جنبنده یـــا ساکنست تواناست بـــــر هــــر چه او ممکن است
بــــــود بنـــــده را از خدا ناگــــــزیر خـــــدایا تــــوای بنــــــده را دستگیر
که آید به تــو هــــر مــــرادی به دست ترا خواهم از هـر مــــــــرادی که هست
تو دانی چنـــــان کـــــن که دانی وبس نه من چــــــارۀ خــــویش دانم نه کس
که گـــــویم تـــــرا این و آن ده به من نبینم مـــــن آن زهــــــره در خویشتن
نیــــاز همــــــه سوی درگاه تــــوست تو مستغنی از هــر چه در راه تــــــوست
که یابـــــــم فــــــراغی ز چشم کسان به چشم من از خود فـــروغی رســــــان
بزرگم کـــــــن آخــــــر بزرگیت هست مبین گــــرچــــــه خُ ردم من زیر دست
مــــــن آن ذرۀ خــــــوردم از دیده دور
که نیــــــروی تــــــو برمن افگنده نور
نظامی گنجوی
حکیم الیاس بن یوسف بن زکی بن موید ملقب به جمـال الدین و معروف به حکیم نظامی
گنجوی از اعاظم شعرای دری زبان است.
گرچه سال تولدش به صورت دقیق معلوم نیست؛ اما داکتر صفا سال 530هـ .ق .را تاریخ
وادت نظامی گنجوی می داند.
گنجوی همۀ عمر خود را در گنجه به زهد و عزلت به سر برد ،تنها سفر کوتاه مدت به دعوت
سلطان قزل ارسان به سی فرسنگی گنجه کرد و از این پادشاه عزت و حرمت دید.
از شاعران همزمان خود با خاقانی ارتباط داشته ،در مرگ او رثایی گفته ،گنجوی در سال
614هـ .ق .چشم از جهان پوشید و مدفن او در گنجه است ،آثار او عبارت اند از:
دیوان قصاید ،مثنوی مخزن ااسرار ،مثنوی خسرو شیرین ،مثنوی لیلی و مجنون ،مثنوی
هفت پیکر و مثنوی سکندر نامه.
2
بخوانیم و بدانیم
نامه چیست :نامه پیامی است که بنا به ضرورتی برای کسی یا مؤسسه یی و یا مرجعی
فرستاده میشود .ازین رو نامه برآورندۀ نیازهایی است که در روابط اجتماعی افراد وجود دارد.
از سوی دیگر اگر در نوشتن نامه دقت به خرج رود ،افکار ،احساسات و عواطف نویسنده
دران به خوبی منعکس شود ،جنبۀ ادبی نیز به خود میگیرد؛ چنانکه بسیاری از نامه هایی که
هنرمندان و نویسنده گان و بزرگان تاریخ نوشته اند ،امروز جزء آثار ادبی به شمار میرود.
نامه یی که نوشته میشود ،میتواند بیانگرشخصیت ،فرهنگ ،ادب ،اندیشه ،ذوق و سلیقۀ
نویسنده باشد .اثری که نامه درمخاطب میگذارد ،در بسیاری از موارد ،تأثیر آن از نفوذ کام
قویتر است؛ درحالی که گفتار به دلیل شرم حضور ،یا آماده گی نداشتن گوینده برای رویارویی
و گفتگو با اشخاص ،ممکن است تأثیر ازم را در شنونده و مخاطب نداشته باشد.
3
اما و نگارش
4
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1ساار پیام آوران کیست و به چه دلیل؟ دوم
.2درین شعر« به رهت نشد که قدم زنم» چه معنی دارد؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
5
«ساار پیغمبران» از سروده های شاعرفقید کشور ما «عبدالرازق فانی»
است .عبدالرازق فانی در سال 1322هجری شمسی در شهر کابل به دنیا آمد.
تحصیات عالی اش را در سال 1356هـ .ش .با به دست آوردن درجۀ ماستری
در رشتۀ اقتصاد سیاسی از بلغاریا به اتمام رسانید .او سرودن شعر را از سال
1340هـ .ش .آغاز کرد و در عرصۀ نشرات و کارکرد های فرهنگی دست به
فعالیتهای ارزشمندی زد.
او در سال 136۷هـ .ش .همراه با خانواده اش راه مهاجرت در پیش گرفت و راهی شهر
ساندیاگوی ایالت کالیفورنیای ایاات متحدۀ امریکا شد .باآخره او در بهار سال 13۸6هـ .ش .به
روز دوشنبه سوم ثور داعی اجل را لبیک گفت و درهمان سرزمین غربت به خاک سپرده شد.
از وی چند مجموعۀ شعر به نامهای :ارمغان جوانی ،بارانه ،ابر و آفتاب ،شکست شب و دشت
آیینه و تصویر به جا مانده است ،که ازجمله ابر وآفتاب شکست شب و دشت ،آیینه و تصویر
درکالیفورنیا و بقیه در کابل به چاپ رسیده است؛ همچنان مجموعۀ طنزهای او زیرعنوان «آمر بی
صاحیت» چاپ کابل در دسترس میباشد.
بخوانیم و بدانیم
6
ضرورت نامه نگاری :معمو ًا همۀ ما گاهی نیاز پیدا میکنیم پیامی را ازطریق نامه برای یکی
از دوستان یا خویشاوندان یا مؤسسه یی رسمی و اداری و یا ...بفرستیم .نامه ،چه به صورت نوشتار
روی کاغذ و چه به صورت پست برقی ( ایمیل ) باشد یکی از آسانترین و ارزانترین راههای ارتباط
است به همین دلیل ،آشنایی با اصول آن ضروری است.
هیچ شخص باسوادی نیست که در زنده گانی خود به نامه نوشتن نیاز نداشته باشد .در واقع نامه
وسیله یی است که به کمک آن میتوانیم باهرکس که بخواهیم بدون روبه رو شدن؛ بلکه ازفاصلۀ
دور گفتگو کنیم؛ مخصوص ًا درکارهای رسمی و اداری ،نامه گره گشای دشواریها است؛ زیرا نامه
وسیلۀ برقراری ارتباط در هر زمینه است .اگر تقاضایی داشته باشیم یا بخواهیم پاسخی بدهیم؛
گزارشی تهیه کنیم؛ چیزی بخواهیم و خاصه درهرمورد ،نامه زبان گویای ما به شمار میرود ،عاوه
برآن در ارتباطهای خانواده گی و دوستانه نیز نامه ،بهترین وسیله است.
7
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم مي خواند در کتابچه هاي
تان به صورت اما بنویسید.
.2تصویر مقابل را با موضوع «معماریهای
اسامی» ارتباط داده درمورد آن یک متن هفت
سطری بنویسید.
8
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1زبان چیست و در زنده گی انسانها چه اهمیت دارد ؟
.2اهمیت و نقشهای زبان را صرف نام ببرید.
سوم
.3ادبیات چیست و درقلمرو آن چه چیزهایی یافت میشود ؟
.4زبان و ادبیات از یکدیگر چه تفاوت دارند ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
بشر از دیرباز به صورت اجتماعی میزیسته و یکی از مهمترین نیازهای آدمی در زنده گی
اجتماعی برقراری ارتباط با همنوعان و ایجاد تفهیم و تفاهم بوده است .بشر همواره برای
برقراری ارتباط در جوامع خود از وسایل مختلفی سود میجسته که درین میان« زبان»
مهمترین وسیلۀ او به شمار می آید ،پس زبان ،وسیلۀ عمدۀ بشر برای برقراری ارتباط با
یکدیگر میباشد.
تعریف زبان :زبان مجموعهیی از عایم صوتی ،اکتسابی و قرار دادی است که افراد
یک جامعه به منظور افهام و تفهیم آنرا به کار می گیرند .گاهي زبان به هر نوع ارتباط
میان موجودات زنده گفته میشود .چه این ارتباط کامي باشد و چه غیرکامي .براساس این
تعریف همه حاات و حرکاتي که درانسانها براي تفاهم با یکدیگر انجام میشود ،از تغییرات و
رنگ چهره گرفته تا رمزها و اشارات میان افراد بشر وگفتگوهاي معمولی میان انسانها وهمه
مهارتهاي گفتن ،نوشتن ،شناخت عایم و کاربرد آنها ،زبان نامیده میشود.
اهمیت زبان :زبان و رشد سریع آن در انسان ،موهبت بسیار با ارزش خداوند است که
در سیر کلي رشد و به ویژه رشد اجتماعي او نقش اساسي دارد .با شروع تکلم ،کودک وارد
دنیایي جدید میشود و به تدریج ازحالت خود محوري ،که ویژه گي دوران کودکي است ،رو
9
به اجتماعي شدن میگذارد .بااخره زبان مهارتي است که انسان با آن ،آنچه را در ضمیر دارد
ابراز میدارد و خاطرات قلبي و افکارش را بیان میکند و به کمک زبان آنچه را که دیگران در
باطن دارند ،درمي یابد و اگر زبان نبود انسان چون حیواني گنگ بود که نه دیگران را ازخود
آگاه میساخت و نه از دیگران مطلبي درمییافت.
زبان و هویت :زبان جزیی از هویت فرهنگی انسان است؛ یعنی بیان کنندۀ شخصیت
فرهنگی و هویت تاریخ فرهنگی است و این هویت تا جایی جزیی از نوامیس فرهنگی
اوست؛ بنابرین توجه به نگهداری وحفظ این اصالت ،به صورت طبیعی و معمول ،از اعتقاد
ژرف انسان به حفظ هویت فرهنگی و شخصیت فردی او سرچشمه میگیرد.
ادبیات چیست ؟
از همان ابتدای زنده گی انسان و پیدایش زبان و خط ،ادبیات به عنوان وسیله یی برای
ابراز احساسات وعواطف باطنی بشر به وجود آمد؛ حتی نقاشیهایی که بر دیوار مغارهها وجود
دارد ،بیانگر نوعی عاقۀ انسان به روایت رویدادها ،بیان احساسات و به تصویرکشیدن
تصورات ذهنی اوست که میتواند به عنوان بخشی از ادبیات تلقی گردد.
در تعریف ادبیات گفته اند :ادبیات مجموعۀ آثار هنری ،لسانی ،مکتوب و نا مکتوب،
منظوم و منثور یک جامعه است .نوع ویژه یی ازکام است که در پی ایجاد زیبایی بوده و
با آفرینشی نو ،نظرمخاطبان راجلب کند و درین راستا برخاف «زبان» ،که هدفش منتقل
کردن مفهوم درکمترین زمان است ،میخواهد خود را در پیچش هنری و بیان شاعرانه
بپیچاند تا در ذهنها تخیل ایجاد نماید و دنیای پر رمز و راز را پیش چشم خواننده گان
بگشاید .درین نمایش هنری شاعر از قرارداد های متعارف زبانی ،پیروی نمی کند .ازین
روی به طورکلی سخن ادبی و به طور اخص شعر ،کشف نکته یا راز بیان حالتی ازجهان
هستی انسان و دیگر موجودات و روابط آنها با یکدیگر و تبلور جلوه های گوناگون عواطف و
10
احساسات انسانی است؛ پس گفته میتوانیم که ادبیات در پي تصحیح زبان و تأثیرگذاري پیام
برمخاطب و خواننده است؛ بنابرین تخیل ،بیان احساسات وعواطف باطنی و هنري بودن از
شروط اساسي و اهداف بلند آن به حساب مي آیند.
ادبیات قلمرو بس وسیع دارد که قسمت عمده یي از احوال ،آثار و اجتماع انسان را دربر
میگیرد؛ چنانچه ازحوادث و وقایع شگفت انگیز زنده گي قهرمانان گرفته تا اندیشه های
ذوقي مشایخ صوفیه ،همه در این قلمرو وسیع ادبیات جاي دارند.
اگر به دو ویژهگی دیگر آثار ادبی یعنی گسترده گی و مقبولیت نیز بنگریم ،به این نتیجه
میرسیم که به طور کلی اگر مبتکر ادبی به اصل وهدف ادبیات متوجه باشد ،میتواند اثری
بیافریند که سه ویژه گی :ماندگاری ،گسترده گی و مقبولیت را داشته باشد که این سه ویژه گی،
سه عنصر اساسي ادبیات به شمار میروند .همین امور سبب میشود که آثار ادبی از غیر ادبی
تفکیک گردد.
ادبیات را از دیدگاه شیوه های بیان و شکل ظاهری آن میتوان به دو دستۀ کلی نظم و
نثر تقسیم کرد،که هرکدام شامل بخشهای کوچکتری استند .نظم و شعر ازنظر ظاهری به
وسیلۀ قالبهای شعری :غزل ،قصیده ،مثنوی ،قطعه ،شعر نو و ...شناخته میشود؛ اما نثر را به
انواع ساده ،مسجع ،متکلف و ...دسته بندی کرده اند .همچنان ادبیات را ازدیدگاه مفهوم و
محتوا به چهار دستۀ کلی :حماسی ،غنایی ،نمایشی و تعلیمی تقسیم میکنند ،که هر اثر ادبی
(چه نظم و چه نثر) را میتوان در یکی ازین دسته ها قرار داد.
پیشینیان ادب را دانشي شامل 9علم :لغت ،صرف ،نحو ،معاني ،بیان ،عروض ،قافیه،
قوانین خط وقوانین قرائت دانسته اند وبعضي اشتقاق ،قرض الشعر ،انشا وتاریخ راهم به آن
افزوده اند .نزد قدما علم ادب عبارت بوده است ازمعرفت به احوال نظم ونثر ازحیث درستي
و نادرستي و مراتب آن.
11
بخوانیم و بدانیم
.1زبان مجموعه یی از عایم صوتی ،رمزی ،اکتسابی ،اجتماعی و قرار دادی است که
انسان برای بیان احساسات و اندیشه های خود و برقراری ارتباط سازگاری با محیط به کار
میگیرد.
.2زبان جزیی از هویت فرهنگی انسان و بیان کنندۀ شخصیت فرهنگی او است.
.3ادبیات مجموعه یی از آثار هنری ،لسانی ،مکتوب ،نامکتوب ،منظوم و منثور یک جامعه
است.
.4ادبیات قلمرو بس وسیع دارد که قسمت عمده یي از احوال وآثار فردی و اجتماعي انسان
را دربر میگیرد.
12
.4قواعد دستور زبان ،اما و نشانه های نوشتاری را به کار ببریم.
.5هنگامی که مسودۀ نامه تمام شد ،یک بار آن را بخوانیم و اصاحش کنیم.
.6برای پاکنویس کردن نامه ،باید به این نکات توجه کنیم:
الف :طرف سمت راست و چپ کاغذ ،به اندازۀ دو سانتی متر ،حتم ًا باید حاشیه
بگذاریم.
ب :نوشتن اولین قسمت را که میخواهیم شروع کنیم ،حتم ًا باید از حاشیه هم اندکی به
ا دو سانتی متر حاشیه گذاشته ایم ،اولین قسمت را طرف داخل صفحه برویم؛ یعنی اگر مث ً
از چهار سانتی متر شروع کنیم .این نکته را باید برای هر پاراگراف رعایت کنیم و یا میان
پاراگرافها ،به اندازۀ یک سطر را سفید بگذاریم.
ج :باید خوانا بنویسیم؛ یعنی دندانه ها و نقطه های حرفها را به اندازه و در جایش
بگذاریم و بین کلمه هابه اندازۀ کافی فاصله را رعایت نماییم.
د :پاکنویس که تمام شد ،یک بار دیگر آن را بخوانیم.
.1شاگردان به دوگروه تقسیم شده ،گروه اول درمورد« اهمیت زبان وادبیات» و گروه دوم
دربارۀ « تفاوت زبان وادبیات» باهم گفتگو کنند؛ سپس نتیجه را از هر گروه یک نفر به
دیگران بگوید.
.2چند تن از شاگردان درمورد« اصول ومراحل نامه نگاری» سخنرانی کنند.
13
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه های
تان اما بنویسید.
.2تصویر را با موضوع « بهار در ادبیات» ارتباط داده در
مورد آن یک متن هفت سطری بنویسید.
.3متن کامل درس چهارم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
14
درس
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:. چهارم
.1فولکلور چیست؟ .2فولکلور چه اهمیت دارد؟
.3نخستین بار واژة فولکلور را چه کس و درکجا به کار برد ؟
.4فولکلور با ادبیات چه پیوند دارد؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
فولکلور و ادبیات
16
اساطیری و روایات فولکلوری مردم آریایی نژاد ایجاد شده است .داستانهای لیلی ومجنون،
ویس ورامین ،خسرو و شیرین ،سامان و ابسال ،طالب ومطلوب وامثال آن با ارتباط به
تصویرها ،سیماها و سوژه های فولکلوری مشرق زمین ایجاد شده اند.
درآثار ابوعبداه رودکی ،ناصرخسرو ،نظامی گنجوی ،موانا جال الدین بلخی ،حافظ
شیرازی ،سعدی ،کمال ،عبید زاکانی ،موانا جامی ،واصفی ،هالی ،بیدل ،نَ َسفی ،شاهین
و دیگران ،تأثیرفولکلور واستفاده ازان به طور واضح نمودار است .اینان ازسوژه ها ،سیماها،
اهداف و انواع فولکلورمبتکرانه استفاده جسته اند وهم ازلحاظ ارزشمندیهای ادبی و قوتمندی
مضمون ،آثار بسیارعالی به وجود آورده و آنها را با شرایط جدید تاریخی جامعۀ خویش وفق
داده اند.
توجه به فرهنگ شفاهي ما نه تنها به باروري و غنامندی مکتوبات در عرصۀ فرهنگ
یاری میرساند؛ بلکه موجب استحکام وضع فرهنگ جاری جامعه نیز میشود .ادب فلکلور
تنها یک ادبیات نیست؛ بلکه فرهنگ ملتی است که از فراز و نشیب تاریخ و ذهن مردان و
زنان این سرزمین گذشته است ،سپس وظیفۀ شما شاگردان عزیز هم است که در حفظ آثار
فولکلوری و انتقال آن به نسل های بعدی نقش ارزندۀ تان را ایفا نمایید.
ادبیات فلکلوری ما قدامت طوانی دارد .یعني از زماني در برخي از متون اوستایی
سخن از حماسه ها و پهلوانان گفته شده ،حماسه در سرزمین ما بخش اعظمي از همین
ادبیات بوده که بخشي از آن در شاهنامۀ فردوسي منعکس است.
17
بخوانیم و بدانیم
.1فولکلور هر ملتي درحکم زنده گینامه و شرح احوال آن ملت ،عامل اصلي انتقال خصلتها
و تصویري از آداب ،رسوم و عادات آن قوم و روشنگر سوابق تاریخي و نشان دهندۀ تحول
فکري و تکامل اجتماعي مردم آن کشور است.
.2درقرن نزدهم بود که دو برادر آلمانی به نامهای «یاکوب» و «گریم» کارهایی را در زمینۀ
فولکلورآغاز نموده و نتیجۀ کارشان را به عنوان یک وظیفۀ ملی و حیاتی به جامعه تقدیم
کردند.
.3فولکلور میراث معنوی نسلهای گذشته است که به طورشفاهی درقالب آثارذوقی پدید آمده
و به گونه های مختلف ادبیات داستانی ،غیر داستانی ونمایشی به آینده گان رسیده است.
.4فولکلور به دو بخش تقسیم میشود )1( :ادبیات شفاهی؛ ( )2فرهنگ مردم
.5بهترین آثار ادبیات قدیم دری درموجودیت مواد فولکلوری به وجود آمده است.
.6توجه به فرهنگ شفاهي ما نه تنها به باروري و غنامندی ادبیات در عرصۀ فرهنگ یاری
میرساند؛ بلکه موجب استحکام وضع فرهنگ جاری جامعه نیز مي شود.
18
.4نامه های خود را تایپ نکنید ،مگر این که خط تان خیلی بد باشد.
.5نوع قلم نامه نگاری نشان دهندۀ میزان احترام شما به دریافت کنندۀ نامه است .هرگز
با پنسل نامه ننویسید .بهترین قلم خود رنگ است .در مکاتباتی که چندان رسمی نیستند
میتوانید از خودکار استفاده نمایید.
.6دقت کنید که از کلمات مناسب استفاده کنید .ایجاز و اختصار بهترین روش نامه نگاری
است؛ البته مختصر گویی نباید منجر به نارسایی شود.
.۷به یاد داشته باشید که نامه ها معرف شخصیت شما استند و بعضی از نامه ها سالها
نگهداری میشوند.
ا «جناب آقای دکتور .۸اگر در آدرس نامه ،عنوان خاصی برای شخص به کار رفته ،مث ً
احمدی» در سرنامه هم باید همان عنوان را استفاده کرد .هرگز هنگام امضای نامه برای
خود عنوان ( آقا /خانم ) را به کار نبرید.
کارگروهی و سخنرانی
.1شاگردان در مورد « نقش فولکلور در بیداری اذهان عامه» باهم مباحثه کنند و نتیجه را
یک نفرشان به دیگران بگوید.
.2شاگردان به دو گروه تقسیم شده ،هرگروه با نظر داشت قواعد خوانده شده ،یک دعوتنامه
بنویسند .سپس از هرگروه یک نفر آن نامه را در برابر صنف بخواند و گروه مقابل آن را
تعدیل و اصاح کند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند،
درکتابچه های تان اما بنویسید.
.2این تصویر را با « میلۀ فولکلوری نوروز»
ارتباط داده ،در مورد آن یک متن هفت
سطری بنویسید.
19
.1نخستین بار در کدام زمان و چه کسانی در زمینۀ فولکلور کارهایی را انجام دادند؟
.2فولکلور به چند بخش تقسیم و هریک شامل کدام موارد میشود؟
.3چرا فولکلور یا فرهنگ مردم ،دارای اهمیت است؟ با ارائۀ دایل واضح سازید.
.4فولکلور با ادبیات چه پیوند دارد؟
.5فولکلور در بیداری اذهان عامه چه نقشی را بازی میکند؟
.6مهمترین نکات قابل رعایت در آداب نامه نگاری از نظر شما چیست؟
20
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
« .1یزک تابش خورشید به یغما برخاست» چه مفهوم دارد؟ پنجم
.2بهار چه ارمغان به انسان ها و سایر موجودات دارد؟
.3در بارة شاعر شعر بهار به صورت مختصر معلومات بدهید؟
.4چند مرجع امایی ،انشایی و دستوری را نام بگیرید.
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
بهار
لشکر زحمت ســـرما ز س ِر مـا برخاست علم دولت نو روز به صحـــــرا برخاست
یزک تابش خورشید به یغما بـــر خاست تا رباید کلۀ قاقـــم برف از ســـــر کوه
که به غـــواصی ابر از دل دریا بـرخاست بر عروسـان چمن بست صبا هــر گهری
وین چه بادیست که از جانب صحرا برخاست این چه بوییست که از جــانب خلخ بدمید
چه زمینی است کـه چرخش به توا برخاست چه هوایی است که خلدش به تحیر بنشست
بسکه از طرف چمن الۀ حمــرا برخاست طارم اخضر از عکس چمـــن حمرا گشت
بلبان را ز چمن ناله و غوغا بــــرخاست موسم نغمۀ چنگ است که در بـزم صبوح
شور دیوانه گی از سینۀ دانا بــــــرخاست بــــــــوی آلوده گی از خرقۀ صوفی آید
وز ثری نالۀ مستـــــان بـه ثریا برخاست از زمین نالۀ عشاق بـه گردون بـــــرسید
الغیاث از چمــن و گلبن حمـــرا برخاست بسکه خوبان به تفــرج سوی صحرا رفتند
که دل زاهـــــد از اندیشۀ فـردا برخاست عاشق امروز به ذوقی بر شاهـــد بنشست
عاشق سوخته خرمن چو زلیخا بـــرخاست هر کجا سرو قـدی چهره چو یوسف بنمود
نه که این ولـــــوله از بلبل تنها برخاست هر کسی را هوس روی گلی در ســـر شد
با قدش سرو ندانم به چه یارا بــــرخاست با رخش اله ندانـم به چـه رونق بشگفت
که ز خواب سحر این نرگس شها برخاست سر به بالین عدم باز نه ای نــــرگس مست
که قلم را به سر از دست تو سوداء برخاست سعدیا ،نامه سیاه کــــــردن و سودا تاکی
سعدی
21
عروسان چمن :گلهای رنگارنگ ،زیبا ،میان قد و قد بلند.
طارم اخضر ز عکس چمن حمرا گشت :آسمان سبز از افتیدن عکس چمن سرخ شد.
سعدی :شرف الدین مصلح بن عبداه شیرازی نویسنده و شاعر بزرگ قرن هفتم هجری
قمری.
اجداد او عالم دینی بودند ،سعدی در شیراز به کسب علوم پرداخت و بعد به بغداد شتافت و
در مدرسۀ نظامیه به تحصیل مشغول شد.
در سال 656هـ .ق .گلستان را تألیف کرد ،مهارت او در شعر ،در غزل عاشقانه و عارفانه
است .شعر و نثر سعدی از زمان او تا حال مورد تتبع بزرگان دری زبان قرار گرفته است.
بخوانیم و بدانیم
.1اشعۀ خورشید برف ها را نابود می کنند.
.2بهار زمان به وجود آمدن زیبایی هاست.
.3هوای خوشگوار بهار دشواری های فصل خنک و سرما را به دور می افگند.
.4در بهار انسان به شور و شوق و طرب می آید.
.5در این موسم ابر غواصی می کند و باد های عطر آگین از هر سو می وزد.
.6سعدی شیرازی نویسنده و شاعر بزرگ قرن ۷هـ .ق .است.
22
• مأخذ و مراجع امایی ،انشایی و دستوری
همان گونه که پیش ازین یاد آوری شد ،نگارش نامه یی درست ،افزون بر آگاهی به
ساختار و شکل ظاهری آن ،مستلزم دانستن نکات و قواعد نگارشی درست زبان دری در این
زمینه ها است .دانستن نشانه گذاری ،دستور زبان و امای درست واژه ها ،به کاربردن واژه
های مناسب و آشنایی نسبت به ساختار زبان دری و پرهیز از نارساییها و اشتباهات مختلفی
که امروز در برخی از نوشته ها به دلیل غفلت و ناآگاهی وکم توجهی ،فراوان مشاهده
میشود .به همین منظور ازم است ،حد اقل با برخی از کتابهای مربوط آشنا باشید ،تا بتوانید
مشکات احتمالی خود را با مراجعه به این کتابها برطرف کنید .ازین رو در زیر نام چند کتاب
مربوط به این فن را می آوریم؛ تا درصورت نیاز به این کتابها مراجعه کنید.
.1دستور معاصر زبان دری ،نوشتۀ پوهاند دکتورمحمد حسین یمین
.2غلط ننویسیم ( فرهنگ دشواریهای زبان فارسی ) ،نوشتۀ ابوالحسن نجفی
.3درست بنویسیم ( فرهنگ امای زبان دری ) نوشتۀ احمد یاسین فرخاری
.4روش امای زبان دری ،پذیرفتۀ اتحادیۀ نویسنده گان ( به کوشش پویا فاریابی)
-5دستور زبان معاصر دری نوشتۀ محمد نسیم نگهت سعیدی
کارگروهی و سخنرانی
.1شاگردان به دو گروه تقسیم شده در مورد بهار باهم صحبت کنند ،سپس از هر گروه یک
نفر نتیجه را به دیگران بگوید.
.2چند تن از شاگردان به نوبت در مورد اصول و مراحل نامه نگاری سخنرانی کنند.
23
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه های خویش به صورت اما بنویسید.
.2این تصویر را با موضوع « بهار» ارتباط داده ،در مورد آن یک متن پنج سطری بنویسید.
24
درس
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد: ششم
.1فیض محمد کاتب هزاره کی بود ؟ .2او درکدام زمان میزیست ؟
.3او در کجا و درکدام سال وفات یافت ؟ . 4او چه کارهایی را انجام داد؟
.5چرا او را «بیهقی ثانی» میگویند؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
25
دایلي که کاتب به دربار راه مییابد و عضویت داراانشا را حاصل میکند ،درایت و استعداد
خاص او در نویسنده گي و خوشنویسي است.
وظایف رسمی فیض محمد کاتب :آغاز وظایف رسمي مافیض محمد کاتب،
با پایان دورۀ تحصیل و آموزش او گره میخورد .زماني که او عراق و حوزۀ علمیۀ نجف
را ترک نمود ،ازطریق هندوستان وارد جال آباد شد .وقتي کاتب به جال آباد رسید ،این
مصادف بود با زماني که سردارنصراه خان برادر امیرحبیب اه خان با ختم سفر زمستاني
خود ،جال آباد را به قصد کابل ترک میکرد .فیض محمد دریافت که استاد سابق او ،مولوي
محمد سرور اسحاقزي ،به حیث مشاور همراه با سردار نصراه خان است .پس او خود را به
استادش رسانید و با توجۀ او ،همراه با آن کاروان به کابل آمد .در ضمن با سردارنصراه خان
معرفي گردید و در دربار امیر به حیث عضو داراانشا و مجلس تألیف گماشته شد .پس از
مرگ حبیب اه خان به وظیفۀ او در داراانشا و مجلس تألیف خاتمه داده شد و به دارالتألیف
منتقل گردید که آنجا درتهیه و تنظیم کتابهاي درسي سعي ازم و ارزشمندی به خرج داد
و خود نیز به نوشتن کتاب و مقاات پرداخت ،چنانکه کتاب « تاریخ متقدمین» را درجریان
کار درهمین اداره تألیف و چاپ کرد.
کاتب درتاریخ نگاري خویش از نوع واقعه نگاري استفاده کرده است .او رویداد ها را از
سال 1160تا 134۸هـ .ق .که نزدیک به دوصد سال میشود ،به صورت بسیار واقع بینانه و
دور از مبالغه و گرایشها با اتکا به مدارک مؤثق و دست اول منعکس ساخته است.
ا فعال بود و هم در زمینه هاي تاریخفیض محمد کاتب ،هم در عرصۀ سیاسي کشور ،عم ً
و فرهنگ و بیداري اجتماعي ،خردمندانه و با تدبیر تاش میکرد .به عبارت دیگر آن گونه
که آثارش نشان میدهد ،او پنج هزارصفحه درتاریخ ،فرهنگ و سیاست افغانستان نگاشته و
هیچگاه براي آسایش خودش ،دور از درد و رنج مردم به سر نبرده است .تاریخ نویسان او را
« بیهقی ثانی» لقب داده اند؛ زیرا او شاگرد راستین و ادامه دهندۀ راه ابوالفضل بیهقي است.
بدان سان که ابوالفضل بیهقي ،دانش ،آزاده گي و فضیلت را بندۀ درهم و دینار نساخت و
جوهرحقیقت را گاهي به آشکارا نویسي و صراحت گرایي و گاهي به نیروي ابهام و الهام،
طنز و کنایات در رگهاي تاریخ جاري ساخت .فیض محمدکاتب ،نیز آگاهانه مسیر بیهقي
را پیمود و توانست با بهره برداری از قریحۀ توانایش هدف اساسي خویش را که همانا ثبت
واقعیتهاي تاریخي است ،استادانه برآورده سازد.
باآخره کاتب در 16جدي سال 1309هـ .ش .به سن هفتاد ساله گي درحاليکه پنجاه
سال آن را در خدمت فرهنگ و ادب به سر برده بود ،وفات کرد و در بااجوي چنداول به
خاک سپرده شد.
26
آثار کاتب :از مافیض محمد کاتب آثار فراوانی برجا مانده است که همه مآخذ پژوهشگران
است .نه تنها محققان داخلي که تاریخ نگاران خارجی نیز به گفته های او استناد میورزند.
مهمترین آثار او قرار ذیل اند:
.1تحفة الحبیب :جلد اول شامل وقایع وحوادث دوران سدوزایی وجلد دوم شامل وقایع
دوران محمد زایی ها است.
.2سراج التواریخ ( :پنج جلد ) که امروز تنها سه جلد آن در دسترس است.
.3فیضی ازفیوضات :که مهمترین و با ارزش ترین اثر قلمي کاتب بوده است.
.4تاریخ عصر امانیه :بنابه فرمان تاریخی 1299/2/16امان اه خان نگاشته شده که در
آرشیف ملي افغانستان موجود است.
.5وقایع افغانستان
.6استقال افغانستان
.۷تاریخ حکماي متقدمین ( کتاب درسی )
و بیشتر از بیست جلد کتاب ،رساله و نوشته های دیگر.
واقعه نویسی :در زمان ما فیض محمد کاتب هزاره ،تاریخ نگاري در افغانستان؛ مانند
کشورهاي دیگر اسامي تابع روشي بود که از ظهور اسام به بعد در مراکز مهم فرهنگي
اسامي آن روزگار مثل بغداد ،کوفه و شهرهاي دیگر -آنچه در آن هنگام ،اراضي خافت
شرقیه نامیده میشد – مرسوم بود ،که آن مشتمل بر دو نوع اصلي و انواع فرعي دیگر میباشد:
.1نوع خبر؛ .2نوع واقعه نگاری و یا تاریخ نویسی.
کاتب در تاریخ نگاري اش از نوع دوم که واقعه نگاري است ،استفاده کرده است؛ زیرا واقعه
نگاري به تفصیل در مورد قضایاي تاریخي میپردازد .از قرن چهاردهم به بعد ،مؤرخان روش
واقعه نگاري را به کاربرده و به قید سال ،ماه و روز هم پرداخته اند.
فیض محمد کاتب درآثار خویش ،آنچه در بارۀ تاریخ افغانستان نوشته ،در آن روش
واقعه نگاري و تاریخچه نگاري را برگزیده و وقایع تاریخي را به قید سال بیان کرده و مانند
مؤرخان قرن چهاردهم و پانزدهم تاریخ ماه و روز را نیز بر آن افزوده است.
27
بخوانیم و بدانیم
.1ما فیض محمد کاتب مشهور به «هزاره» درسال 1239هـ .ش .در دهکدۀ «زردسنگ»
واقع قره باغ غزني ،چشم به جهان گشود.
.2کاتب آموزش را پس از نوجواني آغاز کرد .او براي فراگرفتن علوم ،به شهرها وکشور هاي
مختلفی سفرکرد ،و با اندوخته هاي فراوانی برگشت.
.3کاتب درتاریخ نویسی خویش از نوع واقعه نویسی استفاده کرده است.
.4فیض محمد کاتب ،هم در عرصۀ سیاسي کشور ،وهم در زمینه هاي تاریخ ،فرهنگ و
بیداري اجتماعي ،خردمندانه و با تدبیر فعالیت میکرد.
.5او پنج هزارصفحه درتاریخ ،فرهنگ و سیاست افغانستان نگاشته است.
.6تاریخ نویسان او را « بیهقی ثانی» لقب داده اند.
.۷کاتب در 16جدي سال 1309هـ .ش .به سن هفتاد ساله گي وفات یافت و در بااجوی
چنداول به خاک سپرده شد.
.۸مجموعۀ آثار کاتب به بیشتر از بیست اثرمیرسد که مشهورترین آن :تحفة الحبیب ،سراج
التواریخ ،فیضی ازفیوضات ،تاریخ عصر امانیه ،وقایع افغانستان ،استقال افغانستان و تاریخ
حکماي متقدمین میباشد.
• انواع نامه ها :نامه ها را نظر به مضمون ،محتوا ،پیام و سایر مشخصات آن به چند دسته
تقسیم کرده اند ،که در زیر از هریک آن نام میبریم:
.1نامه های اداری (مکتوب ها)
.2نامه های دوستانه
.3نامه های عاطفی
.4نامه های اشخاص به دفاتر رسمی
.5نامه های دفاتر رسمی به اشخاص (مکتوب ها)
.6نامه های آگاهی بخش و غیره
با نظر داشت همۀ موارد یادشده ،درمجموع نامه ها به دو دستۀ عمومی تقسیم میشوند:
- 1نامه های خصوصی
– 2نامه های اداری (مکتوب ها)
28
کار گروهی و سخنرانی
.1شاگردان به گروهها تقسیم شده درمورد این که خواندن علم تاریخ چه فایده دارد ،باهم
گفتگو کنند و فواید آن را فهرست نمایند ،سپس نتیجه را یک نفر از هرگروه به دیگران
بگوید.
.2دوتن ازشاگردان به اساس نوبت در برابر صنف حاضرشده چند نوع نامه ها را نام ببرند و
هر یک شان یک نوع نامه را به برداشت شخصی خود تعریف نموده و نمونه بیاورند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما درکتابچه های خویش بنویسند.
.2این تصویر را با موضوع « استقال» ارتباط داده ،در مورد آن یک نامۀ هفت سطری به
یکی از دوستان خود بنویسند.
29
.1مافیض محمد کاتب هزاره درکجا به دنیا آمد و درکجا وفات یافت ؟
.2او چگونه به دربار راه یافت و به چه کاری مکلف شد ؟
.3تعداد مجموعی آثار کاتب چند است؟ از جمله پنج اثرمشهور او را نام ببرید.
.4چرا تاریخ نویسان او را « بیهقی ثانی» لقب داده اند؟
.5کاتب آموزش را درچه موقعی آغاز کرد و براي فراگرفتن دانش به کدام شهرها وکشورها
سفرکرد؟
.6واقعه نگاری به چه چیزی گفته میشود ؟
.۷ازمجموع انواع نامه ها چند نوع آن را یاد دارید ؟
.۸درمجموع نامه ها به چند دستۀ عمومی تقسیم میشوند ؟ هریک را نام ببرید.
.1درمورد شخصیت و کارنامه های مافیض محمد کاتب هزاره یک مقاله بنویسید.
.2بیت زیر را حفظ کنید:
شبان وادی ایمـــن گهی رسد بــه مـــراد
کــه چند سال به جان خـدمت شعیب کـرد
(حافظ)
.3متن کامل درس هفتم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
30
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1مهمترین ارکان در ساختار شعر کدامهاست ؟ هفتم
.2شعر چیست ؟
.3ارسطو درمورد « وزن» چه گفته است ؟ . 4خیال انگیزی چیست ؟
.5اشعار حماسی و غنایی ازهم چه فرق دارند ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
31
و « َر ِوي» یاد میکنند .هر بیتي خود بیانگر معنایي مستقل است ،که از نظر القاي معنایي،
نسبت به بیت قبلي و بعدي استقال کامل دارد .چنانچه اگر بیتي را خارج از دایرۀ بیان کلي
یک شعر مطالعه کنیم ،خود به تنهایي بیانگر معنایي مستقل باشد».
شمس قیس رازي در کتاب « المعجم في معاییر أشعارالعجم » و خواجه نصیرالدین
طوسي در کتاب « معیار ااشعار » ،برعاوۀ عناصر ترکیبي دیگر شعر ،بردو عنصر « خیال
انگیزي» و « وزن» تأکید بیشتر دارند.
دیده میشود که یکي از پایه هاي اساسي درساختار« شعر» ،همان عنصر« خیال انگیز»
بودن آن است ،که نه تنها دانشمندان قدیم بر وجود آن تأکید فراوان داشته اند؛ بلکه
دانشمندان معاصر نیز« خیال انگیز» بودن آن را یکي از ارکان اساسي شعر میدانند .ازین
گفته برمي آید که هرسخن منظوم و موزوني که فــــاقــد عنصر« خیـــــال انگیزي»
باشد ،نمي تواند نام شعر برخود گیرد.
دانشمندان غربي نیز در تعریف شعر نمونه هایي ارائه داده اند ،که تعریفهای آنان به
جاي خود خالي از ایراد نیست و هیچ یک از آنها نمي تواند تصویري کامل از شناخت شعر
در ذهن مجسم سازد « .گوته » و « اندرو » شعر را نوعی از هنرهاي بیاني میدانند ،که
تعریف آن وابسته است به قوت تصویر پردازي هنري آن در ذهن .برخي دیگر از دانشمندان
غربي تعریفاتي را درمورد شعر ارائه داده اند که هردو بخش شکلي و محتوایي شعر را دربر
میگیرد .یکي از آن جمله « ستدمان» است که درین مورد میگوید « :شعر زبان موزون تخیل
و انعکاس دهندۀ معاني نو ،اندیشه ،عاطفه ،و اسرار روح بشري است».
با نظرداشت سخنان باا ،میتوان شعر را چنین تعریف کرد :شعر سخنی است موزون یا
آهنگین که تصویر پردازی هنری آن موجب خیال انگیزی در ذهن شود.
اقسام محتوایی شعر
اگر از عناصر فنی و ظاهری شعر بگذریم ،زمینۀ معنوی شعر ،حاصل تجربۀ عاطفی یا
اندیشه وخیالی است که شاعر در آفرینش شعر خود به کار گرفته است .مجموع این زمینه
های معنوی شعر را ،که محتویات اشعار را تشکیل میدهند ،دانشمندان عرصۀ ادبیات ،به
اقسام زیر دسته بندی کرده اند:
.1حماسی :حماسه که درلغت به معنای داوری و شجاعت است ،ازقدیمی ترین و مهیج
ترین انواع ادبی است .حماسه از زمانی که ملتی در راه حصول عظمت و تمدن گام نهاده
است ،سخن میگوید .در آن سخن از جنگهایی است که برای استقال و بیرون راندن یا
شکست دشمن یا کسب نام و به دست آوردن ثروت و رفاه صورت گرفته است ،ازین رو
حماسۀ هرملتی ،بیان کنندۀ آرمانهای آن ملت است و مجاهدت آن ملت را در راه سربلندی
32
و استقال برای نسلهای بعدی روایت میکند.
.2غنایی :اشعار غنایی ،آن است که احساسات و عواطف شخصی را به صورت کوتاه مطرح
کند .اصو ًا در اکثر نقاط جهان اشعار عاطفی و عاشقانه و سوزناک ،با موسیقی همراه بوده
است .عربها نیز اشعار عاشقانه و عاطفی را به نام « الشعرالغنایی» یاد میکنند و شاید همین
علت بوده که این گونه اشعار را در زبان مــا ،به تبعیت از عربی ،به اشعـــار غنایی ،ترجمه
کرده اند .به هرحال ،معادل قدیم آن غزل است .درشعر دری ،ادب غنایی به صورت داستان،
مرثیه ،مناجات ،گایه و تغزل در قالبهای غزل ،رباعی ،مثنوی و حتی قصیده مطرح میشود.
.3مدحی وهجوی :مدح مضمون اصلی قصیده است و مقدار زیادی از اشعار شاعران ما،
در مدح پادشاهان و بزرگان است .درمدح باید شخص را بیش از آن که هست بنمایانند و
به اصطاح چهره یی را اسطوره کنند .درهجو ،که صورت منظوم دارد ،شاعر همۀ کوشش
خود را به کار میبرد؛ تا طرف را هجو کند و درین زمینه کار را به غلو وگاهی به زشت نگاری
میرساند.
.4تعلیمی :به سروده هایی گفته میشود که علمی را برای خواننده تشریح کند و یا مسایل
دینی ،اخاقی ،مذهبی و فلسفی را در قالبهای شعری عرضه دارد .در ادبیات ما هرچند نمونه
ها بیشتر مربوط به علوم نظری است؛ اما در علوم عملی هم نظمهایی سروده شده است؛
مانند :نوراانوار از بحرااسرار مظفر علیشاه کرمانی درعلم کیمیا.
.5مرثیه :مرثیه ازنظر ماهیت جزء ادب غنایی است .مرثیه در ادب دری سابقۀ کهن دارد
و در نخستین دیوان شعر دری؛ یعنی «دیوان رودکی» دیده میشود .مرثیه ها اغلب دربارۀ
مرگ پادشاهان و صاحبان قدرت و مقام یا بزرگان علم و ادب سروده شده است .بعضی
مرثیه ها هم دربارۀ فوت یکی از خویشان است ،مانند مراثی فردوسی ،خاقانی و حافظ دربارۀ
مرگ فرزندانشان.
گاهی مرثیه در سوگ کسی سروده نشده است؛ بلکه دربارۀ از بین رفتن ارزشها و گذشت
ایام جوانی و شادکامی یا از بین رفتن عظمت یک تمدن است .مرثیه ممکن است درهر قالبی
باشد :قصیده و قطعه ،ترجیع بند و ترکیب بند و گاهی هم غزل و رباعی و مثنوی.
.6طنزی :طنز از اقسام هجو است؛ اما فرق آن با هجو این است که تندی و تیزی و
صراحت هجو در طنز نیست .درطنز معمو ًا مقاصد اصاح طلبانه و اجتماعی مطرح است.
طنز کاستن از مقام و کیفیت کسی یا چیزی است ،به نحوی که باعث خنده و سرگرمی شود
و گاهی در آن تحقیری باشد .هزل و مطایبه هم عناصر و عواملی هستند که در ادبیات از
آنها برای ایجاد نشاط و خنده در خواننده استفاده میشود.
.7مناظره :مناظره نیز از نظر ساختمان ،جزء ادبیات حماسی است؛ زیرا در آن بین دو چیز
33
بر سر برتری و فضیلت بر دیگری نزاع و اختاف در میگیرد و هر یک با استدالهایی خود
را بر دیگری ترجیح میدهد و سرانجام یکی مغلوب یا مجاب میشود.
ظاهراً اولین شاعری که به نوع ادبی مناظره پرداخته است اسدی (صاحب گرشاسبنامه)
است .از او مناظراتی به نامهای مناظرۀ آسمان و زمین ،مغ و مسلمان ،نیزه و کمان ،شب و
روز ،عرب و پارسی به جامانده است .قالب شعری مناظره قصیده یا قطعه است.
.8حبسیه :بیشتر از موضوعات شعری است تا از انواع ادبی .حبسیه از فروع ادب غنایی
شمرده میشود و در آن شاعر اندوه و رنج خود را در زندان توصیف میکند .نخستین و بیشترین
حبسیه ها در دیوان مسعود سعد سلمان دیده میشود و بعد از او نیز شاعرانی که به زندان رفته
اند ،حبسیه سروده اند .چنان که خاقانی چند حبسیه دارد.
غیر از آنچه برشمردیم ،محتویات دیگری؛ مانند :دینی ،انتقادی ،وصفی ،قصصی ،مناجات
و ...نیز در اشعار زبان دری موجود است.
شعر به مفهوم عام خود نه در تعریف میگنجد و نه در قالب ،ولی شاعران و مخاطبان ،به مرور
زمان به تفاهم رسیده و شکلهای خاصی را درمصراع بندی و قافیه آرایی شعر به رسمیت
شناخته اند ،که شاعران ما کمتر ازمحدودۀ این قالبها خارج شده اند .قالبهای معروف شعر در
زبان دری عبارتند از :قصیده ،مثنوی ،غزل ،قطعه ،ترجیع بند ،ترکیب بند ،مسمط ،مستزاد،
رباعی و دو بیتی.
بخوانیم و بدانیم
.1کلمۀ « شعر» برگرفته ازکلمۀ «شعور» عربیست .چون این نوع سخن ،با قوۀ ادراک و
احساس و تخیل انسان سروکار دارد؛ پس آن را « شعر» نامیده اند.
.2یکي از پایه هاي اساسي درساختار« شعر» ،عنصر« خیال انگیز» بودن آن است .دانشمندان
قدیم و معاصر« خیال انگیز» بودن آن را یکي از ارکانهاي اساسي شعر میدانند.
.3شعر سخنی است موزون یا آهنگدار که تصویر پردازی هنری آن موجب خیال انگیزی
در ذهن شود.
.4محتویات شعر دری را مسایل حماسی ،غنایی ،مدحی وهجوی ،تعلیمی ،دینی ،انتقادی،
وصفی ،قصصی ،مرثیه ،طنز ،مناظره ،حبسیه و مناجات تشکیل میدهند.
34
• نامه های خصوصی
چنان که از نامش پیداست ،به نامه هایی گفته میشود که میان دوستان ،نزدیکان و
خویشاوندان رد و بدل میشود .نامۀ خصوصی باید خشک و رسمی گونه نباشد و از هرگونه
تعارف و تکلف و خودنمایی به دور بوده ،مظهر صفا وصداقت و صراحت باشد؛ تا بر مهر و محبت
بیفزاید ،نه این که از آن کدورتی به میان آید .نامه هایی که به بزرگترها مینویسیم ،باید حاوی
احترام توأم با محبت باشد؛ نامه هایی که به کوچکترها مینویسیم باید از عطوفت و مهربانی
حکایت کند و باآخره نامۀ همساان و همپایه گان ،باید آیینۀ اخاص و صمیمیت باشد.
رعایت ادب و حرمت در همۀ انواع نامه ها ضروری است .هریک از نامه های تسلیت و
تبریک ودعوت و جز آن ،باید به مقتضای حال ،نمایشگر همدردی یا خوشحالی نویسنده و
شرکت وی درغم و شادی مخاطب باشد .درنامه باید از مقدمۀ طوانی و پرگویی و بحثهای
بیمورد پرهیز نمود و نباید وقت خواننده را تلف کرد و نیز نباید نامه را چنان مختصر و
تلگرافی نوشت که خواننده از فهم منظور عاجز بماند و یا دالت بر سردی ،کم مهری و بی
اعتنایی نویسنده کند؛ همچنان از شکوه و شکایت و شرح ناکامیها و ناسازگاریهای روزگار و
گرفتاریهای شخصی حتی اامکان باید احتراز نمود.
35
اما و نگارش
.1متنی راکه معلم محترم می خواند
درکتابچه های تان اما بنویسید.
.2این تصویر را با موضوع «تنهایی»
ارتباط داده ،در مورد آن یک متن هفت
سطری بنویسید.
36
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1علم بیان چیست و ازچه بحث میکند؟ هشتم
.2تشبیه چیست و چند رکن دارد؟
.3فرق مشبه و مشبه به درچیست؟
. 4رابطه های مجازکدام است؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
علم بیان
بیان به معنای پیدا و آشکار شدن است و در اصطاح ادبیات عبارت است از مجموع قواعد
و قوانینی که به وسیلۀ آنها یک معنی به راههای گوناگون نشان داده میشود.
شیوه های بیان اندیشه را دردانش بیان ،درچهار زمینه گنجانیده اند ،که ما دراین بخش به
بررسی هریک ازانها میپردازیم .این چهار زمینه که مباحث علم بیان است ،عبارت است از:
.1تشبیه؛ .2استعاره؛ .3مجاز؛ .4کنایه
1ـ تشبیه
تشبیه پیوند برقرارکردن میان دوچیز و همانند کردن آنهاست با واژه ها یا عباراتی ویژه؛
مانند « :علم درهدایت انسان ،چون نور است ».درین مثال چهار پایه یا رکن وجود دارد ،که
ارکان تشبیه نامیده میشود.
(ُ )1مشَ َبه :چیزی که آن را به چیز دیگری مانندکرده ایم( .یعنی علم)
(ُ )2مشَ َبه به :چیز دوم که ُمشَ َبه ،به آن مانند شده است( .یعنی نور)
( )3ادات تشبیه :واژه هایی که میان مشبه و مشبه به ،پیوند برقرار میکنند .و آنها عبارتند
از :چون ،چو ،همچون ،مانندِ ،به سان ،مثل ،پنداری ،گویی و ...
( )4وجه شِ به :صفت مشترک میان مشبه و مشبه به است (یعنی هدایت)
تشبیه انواعی دارد ،به شرح زیر:
• تشبیه مؤک ّد :گاهی ممکن است ادات تشبیه حذف شود؛ مانند :روی او ماه است ،اگر بر
ماه مشک افشان شود( .که در اصل :روی او چون ماه است ،بوده است)
• تشبیه مجمل :حذف وجه شِ به موجب میگردد؛ تا ذهن خواننده خود تاش کند که دلیل
37
همانندی را بیابد؛ مانند :تنم چون سایۀ موی است و دل چون دیدۀ موران ( .وجه شبه درین
جا باریکی {مو} و تنگی{دیده} است که حذف شده است)
• تشبیه تسویه :هنگامی است که چند مشبه را به یک مشبه ب ِ ِه تشبیه کنند؛ مانند:
نقش خَ َورنق است همه باغ و بوستان فرش ستبرق است همه دشت وکوهسار
• تشبیه جمع :گاه یک مشبه را به چند مشبه به تشبیه میکنند؛ مانند:
من همچو خار و خاکم و تو آفتاب و ابر.
• تشبیه بلیغ :درتشبیه بلیغ ادات تشبیه و وجه شبه هردو حذف میشود؛ مانندُ :عمر برف
است.
مشبه بِهِ ،با کسره به هم میپیوندد و به صورت اضافۀ تشبیهی در زبان ادبی ،گاه مشبه و َ
برف ُعمر .بنابرین اضافۀ تشبیهی ،گونه یی از تشبیه بلیغ است. بیان میشود؛ مانندِ :
چند نمونه :
قد سرو ،تیر مژگان ،شبنم عشق ،باران رحمت ،خوان نعمت ،کاه شگوفه ،مهد زمین ،دایۀ
محبت ،نسیم رحمت ،سحاب رحمت ،سیاب اشک. ابر بهاری ،نوردانش ،چراغ علم ،تخم ّ
-2استعاره
هرگاه واژه یی به دلیل شباهتش با واژۀ دیگری به جای آن به کار رود ،استعاره پدید می آید.
به گفتۀ دیگر ،استعاره تشبیهی است که یکی از طرفین تشبیه ذکر نشود.
استعاره از لحاظ ذکر یا حذف مشبه یا مشبه بِهِ ،دو نوع است:
• استعارۀ ُم َص َر َحه :
هنگامی است که مشبه را حذف کنیم و تنها مشبه به را ذکر نماییم؛ مانند :
یکی درخت گل اندر میان خانۀ ماست /که سرو های چمن پیش قامتش پستند « سعدی»
که بیت باا استعاره از جوانی بلند باا و خوش اندام است.
ستاره یی بدرخشید و ماه مجلس شد « .حافظ» ( استعاره از یار زیبا روی )
زمردین بگسترد « .سعدی» ( استعاره از چمن و سبزه ) فراش باد صبا را گفته تا فرش ّ ّ
همی زور کرد این برآن آن بر این /نجنبید یک شیر بر پشت زین « فردوسی» ( استعاره از
پهلوان)
• استعارۀ مکنیه :
این استعاره صورت معکوس استعارۀ مصرحه است؛ یعنی :دران مشبه به را حذف کرده
و مشبه را ذکر میکنند .ولیکن «مشبه به» جای خود را به یکی یا چند اوصاف خود میدهد؛
ا وقتی میگوییم:کام ظلم ،ظلم را به حیوانی تشبیه کرده ایم ،که کام و دهان برای بلعیدن مث ً
دارد و مظلوم را درکام خود فرو میبرد.
38
نمونه های دیگر:
یکی از صاحبدان سر به جیب مراقبت فرو برده بود.
دست روزگار ،رخسارصبح ،چنگال مرگ ،آستین عقل ،دست طرب ،چشم بخت.
- 3مجاز
مجاز به کاربردن واژه درمعنای غیرحقیقی است ،به شرط آن که میان معنای حقیقی
ا هنگامی که میگوییم « :جهان انجمن شد و معنای غیرحقیقی پیوندی برقرار باشد؛ مث ً
برتخت اوی » مراد ازجهان ،مردم جهان است.
معمو ًا رابطه های زیر باعث میشود که واژه یی در معنای مجازی به کار رود :
• رابطۀ حال با جا :سراسرهمه دشت بریان شدند( .دشت به جای مردم دشت آمده است)
• رابطۀ کل با جزء :افغانستان درمسابقات فوتبال قهرمان شد( .که افغانستان به جای تیم
فوتبال افغانستان آمده است)
• رابطۀ جزء با کل :به کشتن دهند سر به یکباره گی (سر به جای تمام وجود آمده است)
• رابطۀ ازم با ملزوم :فان را در دوستی پای نیست( .پای به جای پایداری آمده است)
در اصطاح علم بیان این رابطه ها را عاقه نیز مینامند.
- 4کنایه
کنایه به معنای سخن پوشیده گفتن است؛ اما درعلم بیان ،عبارت است از گفتن لفظی
درمعنای غیرحقیقی (معنای نزدیک) ،آن گونه که بتوان معنای حقیقی (معنی دور) آن را نیز
اراده کرد.
به عنوان مثال درجمله های:
• « پرسیدم :پس چه خاکی بر سر بریزم» .
ا خط بکش» . • « بقیه را فع ً
عبارتهای مشخص شده دارای دو معنای نزدیک و دور است؛ اما معنای دور آنها مورد
نظر است« .چه خاکی بر سر بریزم » در معنای حقیقی؛ یعنی « چه کار باید بکنم » و عبارت
« خط بکش » یعنی « نادیده بگیر».
این نوع کاربرد را کنایه میگویند.
چند نمونه :
• د ِر خانۀ او به روی همه باز است.
معنای نزدیک :همه میتوانند وارد خانۀ او شوند.
معنای دور :مهمان نواز است.
• چشم به راه بودن
39
معنای نزدیک :یکسره و بدون توقف به راه دیدن
معنای دور :انتظار کشیدن
• کمر بستن
معنای نزدیک :کمربند را به کمر بستن
معنای دور :ه ّمت کردن
تفاوت کنایه با مجاز و استعاره درین است که در کنایه به هر دو معنی میتوان دست یافت
و هر دو معنی میتواند درست باشد ( ولی گوینده معنای حقیقی را میخواهد).
علم بیان که به یاری آن حاات گوناگون سخن را در هماهنگی با حال شنونده و خواننده
تعیین میکنند ،به سه نوع ایجاز ،اطناب و مساوات نیز تقسیم میشود:
ایجاز :عبارت است از بیان مقصود و معنی درکوتاهترین لفظ وکمترین عبارت ،مشروط بر
آن که رسانندۀ مقصود باشد.
اطناب :درازگویی وآوردن واژه ها و عبارات زاید و بسیار درسخن را گویند ،که معنای آنها
کم و اندک باشد.
مساوات :یعنی آوردن لفظ به اندازۀ معنی ،که برای رسانیدن مقصود گوینده مناسب است.
بخوانیم و بدانیم
.1بیان به معنای پیدا و آشکار شدن است و در اصطاح ادبیات عبارت است از مجموع قواعد
و قوانینی که به وسیلۀ آنها یک معنی به گونه های مختلف نشان داده میشود.
.2شیوه های بیان اندیشه را دردانش بیان ،درچهار زمینه گنجانیده اند ،که عبارتند از:
( )1تشبیه؛ ( )2استعاره؛ ( )3مجاز؛ ( )4کنایه
.3علم بیان از نظرسنجش حاات سخن به سه بخش ایجاز ،اطناب و مساوات تقسیم
میشود.
.4تشبیه اقسام زیادی دارد .مهمترین آن تشبیه مؤک ّد ،مجمل ،تسویه ،جمع و بلیغ نام
دارد.
.5تشبیه چهار رکن دارد :مشبه ،مشبه به ،ادات تشبیه و وجه شبه.
40
.6کنایه ،سخن پوشیده گفتن است؛ اما درعلم بیان ،عبارت است ازگفتن لفظی در معنای
غیرحقیقی (معنای نزدیک) ،طوری که بتوان معنای حقیقی (معنی دور) آن را نیز اراده کرد.
41
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه های
تان اما بنویسید.
.2این تصویر را با موضوع « مهر مادر» ارتباط داده
در مورد آن یک نامه به مادر تان بنویسید.
.1درمورد هرآنچه میخواهید ،یک متن بنویسید ،که دران تشبیه و استعاره ،به کار رفته باشد.
سپس هریک آنها را مشخص کنید.
.2این ابیات را به حافظه بسپارید:
علم بیــان ُدر سخــن پـرورد صدف سینـه و دریـای دلِ در
ُپرخور و خوابست که تن پرورد بیخبر ازجان و زجانانه کیست
« حاجب شیرازی»
.3متن کامل درس نهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
42
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1انجمن چیست ؟ نهم
.2اهداف انجمن ادبی کابل چه بود ؟
.3نخستین بار انجمن ادبی درکدام شهر افغانستان تشکیل شد ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود:
43
تذکره نویسان و شناساندن بعضي رجال ادبي ،و علمي به جامعه شد.
انجمن کتابخانۀ کوچکی با کتابهای علمی ،تاریخی ،ادبی و لغت به زبانهای دری ،پشتو،
عربی ،انگلیسی ،ترکی و فرانسوی تأسیس نمود و تألیف ،ترجمه و تصحیح کتابهاي متعدد
از دیگر فعالیتهاي مهم انجمن ادبي کابل به شمار میرفت .از نخستین کتابهایی که انجمن
تألیف نمود اخاق عسکری ،قرائت فارسی برای صنوف چهارم وپنجم ،تاریخ افغانستان،
تاریخ ادبیات افغانستان و تذکرۀ مشاهیر افغانستان را میتوان نام برد.
یکی دیگر ازکارهای بزرگ انجمن ادبی کابل تدوین دايرة المعارف آریانا بود که نخستین
شمارۀ آن در سال (132۷هـ .ش ).به زبانهای دری و پشتو منتشر شد.
.2انجمن ادبی هرات
این انجمن درسال 1309هـ .ش .به ریاست قاضي محمد صدیق خان تشکیل شد و پس
از انجمن ادبی کابل رسمیت یافت.
انجمن مذکور ماهنامه یي را به نام « مجلۀ هرات» در موضوعات ادبي ،تاریخي ،هنري و
اجتماعي به چاپ میرساند .نخستین شمارۀ این ماهنامه در 15حوت 1310هـ .ش .منتشر شد
و انتشار آن تا سال 134۸هـ .ش .ادامه داشت .از اعضاي انجمن میتوان از منشي عبدالکریم
احرار ،محمد سرور جویا نام برد .این کانون ادبي ،مرکز شایسته یي براي تاشهاي فرهنگي
و محیط سودمندي براي رشد استعداد هاي ادبي به شمار میرفت .کنفرانسهاي آموزنده و
بزمهاي ادبي آگاهي دهنده و چاپ آثار قلمزنان هرات در نامۀ انجمن از دستاوردهاي این
نهاد است.
انجمن ادبي هرات مدت یازده سال از 1311تا 1322ش.کانون گرم دوستداران فرهنگ
و ادبیات در هرات بود و با انتشار 144شماره مجلۀ ادبي هرات خدمات پر ارجي را انجام داد.
.3انجمن ادبی قندهار
ً
انجمن دیگری که به موازات انجمن ادبی هرات و تقریبا همزمان با آن از سال
1311هـ .ش .شروع به فعالیت کرد ،انجمن ادبی قندهار بود .این انجمن« مجلۀ قندهار» را
به زبان پشتو به نشر میرساند .سر انجام این انجمن دراثر ایجاد موانع و مشکات از فعالیت
بازماند و مسدود گردید.
انجمن ادبی کابل کتابخانۀ کوچکی با کتابهای علمی ،تاریخی ،ادبی و لغت به زبانهای
دری ،پشتو ،عربی ،انگلیسی ،ترکی و فرانسوی تأسیس نموده بود که بسیاری از کتابهای
این انجمن از کتابفروشی های کشورهای مختلف خریداری شده بود.
44
بخوانیم و بدانیم
.1انجمن ادبی ،گردهمایی ادیبان ،شاعران ونویسنده گان ،به منظورکار بر روی مسایل ادبی،
در زیر چتر یک سازمان یا بنیاد را گویند.
.2شکل رسمی انجمن ادبی در افغانستان ،با تشکیل« انجمن ادبی کابل» در پانزدهم ماه
جوزای سال ( 1310هـ .ش ).آغازشد.
.3هدف اصلی انجمن ادبی کابل همسوکردن اصول نگارش و ایجاد سبک معین نظم و نثر،
تربیت روحیۀ ادبی و تکامل آن و تحقیق درتاریخ افغانستان بود.
.4انجمن ادبي هرات درسال 1311هـ .ش .به ریاست قاضي محمد صدیق تشکیل شد و
ماهنامه یي به نام « مجلۀ هرات» در موضوعهاي ادبي ،تاریخي ،هنري و اجتماعي به چاپ
میرساند.
45
یادداشت و ....
کارگروهی و سخنرانی
.1شاگردان باهم گفتگو کنند و فهرستی از کارهایی که یک انجمن ادبی باید آن را انجام
دهد ،تهیه نمایند؛ سپس نتیجه را یک نفرشان به دیگران بگوید.
.2چندتن از شاگردان در مورد نقش انجمنهای ادبی در
جامعه سخنرانی کنند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه های تان
اما بنویسید.
.2یک تن ازشاگردان یک نامۀ شخصی به دفتر رسمی
بر روی تخته بنویسد و دیگران آن را اصاح کنند.
.3این تصویر را با موضوع « سکوت و اندیشه» ارتباط داده،
در مورد آن متنی بنویسید که کمتر از هفت سطر نباشد.
.1درمورد وظایف انجمنهای ادبی و نقش آنها در ارتقای سطح ادبیات درجامعه مقاله یی
بنویسید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید:
تا طبایع نیست مألوف انجمن ویرانـه است
ناقص افتد خوشه چون بی ربط بالد دانه ها «بیدل»
.3متن کامل درس دهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
46
درس
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد: دهم
.1ظلم از دیدگاه لغت و حقوق چه معنی دارد ؟
.2پیامدهای فردی و اجتماعی ظلم چیست ؟
.3چند مثال درمورد ظلم ارائه کنید.
.4تجاوز از حدود چه معنی دارد ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
نکوهش ظلم
ِ
ظلم درلغت ،ستم کردن و جور و بیداد کردن راگویند .و از نظر حقوقی ،تجاوز از حد
عدالت را ظلم گویند .عدالت به معنای این است که حق هرکس را ارج نهند و با او به اندازۀ
مقام و شایسته گیش رفتار کنند؛ بنابرین ارج ننهادن به حقوق دیگران و درنظر نگرفتن
حدود ،ظلم است.
هر صفتی یک حد وسط دارد که اگر از آن حد تجاوز شد ،چه به این سوی و چه به
ا :میانه روی در خرج کردن ،عدالت است پس اگرکسی آن سوی ،ظلم حساب میشود؛ مث ً
اسراف کند و زیاده روی نماید تا جایی که خانوادۀ خود را به اذیت بیندازد و به آنان رحم
نکند و نانی برای خوردن شان ذخیره ننماید ،از حد تجاوز کرده و ظلم نموده است و اگر
کسی بخل ورزد و اموال خود را در بانکها نگه دارد و حقوق فقرا و مستمندان را نداده ،حقوق
شرعی خود را نپردازد و در راه خدا انفاق ننماید ،او نیز تجاوز کرده و از حد اعتدال خارج شده
و ستم نموده است.
همچنین اگر ما کثافات و خاکروبه های منازل خویش را از خانه کشیده و درسرک و یا
درجوی کوچه بیندازیم ،از حدود تجاوزکرده و ظلم کرده ایم .اگر دود موتر ما به حدی برسد
که باعث آلوده گی هوا شود ،به حدود دیگران تجاوزکرده و ظلم کرده ایم .اگرخود در موتر
نشسته قطی ،پوست ساجق و بوتلهای خالی نوشابه ها را از کلکین موتر به روی سرک
بیندازیم ،ظلم کرده ایم .اگرصدای موسیقی را به حدی بلند کنیم که باعث اذیت و آزار
دیگران شود ،ظلم کرده ایم .اگر چراغها و وسایل برقی را بدون ضرورت روشن بگذاریم ،به
خود و دیگران ظلم کرده ایم .اگر اوقات گرانبهای عمر خویش را با دیدن فلمها ،پارچه های
47
موسیقی و سریالهای مبتذل ضایع سازیم ،ظلم کرده ایم .اگرنلهای آب را بیمورد باز بگذاریم
و یا درهنگام موترشویی ،کااشویی ،ظرفشویی و آبپاشی ،آب را بیش از مقدارضرورت
مصرف کنیم ،ظلم کرده ایم؛ اگر درکارهای خانه سهم نگیریم و تمام کارها را به دوش
دیگران بیفگنیم ،ظلم کرده ایم همچنان هر نوع اعمال غیر قانونی و در نظر نگرفتن حقوق
همۀ مردم در اسناد تقنینی ظلم گفته میشود و خاصه صد ها مورد دیگر ،که همۀ این گونه
موارد ظلم به حساب آمده و سزاوار بازپرس خواهد بود؛ بنا برین هرنوع تجاوز از حدود تعیین
شده ظلم است؛ ولی نسبتها به تناسب اوضاع و احوال فرق میکند؛ پس ازین گفته ها نتیجه
میگیریم که ظلم دارای مفهومی گسترده بوده و شامل انواع تجاوز افراد به حقوق همدیگر
و نافرمانی انسان ازخدا و بلکه شامل رفتار ناشایست و زیان رسانیدن انسان به خویش نیز
میشود؛ چه آن زیان کوچک باشد یا بزرگ ،درهردو صورت ظلم است و سزاوار نکوهش و
کیفر می باشد.
خوشبختانه ،ادبیات دری در وضاحت مفهوم و نکوهش از ظلم ،صدها و هزارها مورد را
به شکل حکایت ،داستان ،افسانه ،روایت ،قصه و شعر درخود نهفته دارد ،که جهت روشنی
بیشترموضوع ،یکی دو نمونۀ آن را نقل میکنیم.
آورده اند که نوشیروان عادل را درشکارگاهی ،صیدی کباب کردند و نمک نبود .غامی به
روستا رفت ،تا نمک آرد .نوشیروان گفت « :نمک به قیمت بستان ،تا رسمی نشود ناستوده و
روستا خراب نگردد ».گفتند :ازین چه قدر خلل زاید .گفت « :بنیاد ظلم در جهان اول اندک
بوده است ،هرکه آمد بر او مزیدی کرد تا بدین غایت رسید».
بـراورند غـامـان او درخـت از بیـخ اگر زبـاغ رعیـت ملک خـورد سیبـی
زنند لشکریانش هـزار مرغ بـر سیـخ به یک بیضه که سلطان ستم روا دارد
همچنان خواجه عبداه انصاری ،در نکوهش از ظلم چنین گفته است:
ای عزیز! د ِرظلم مگشای و از آه مظلومان حذرنمای ،که ظلم نمودن از خدا بیخبریست
و مظلومان را کوی به کوی راندن ،مایۀ دربه دریست .بنیاد ستم ،خرابی اساس دین است و
ظالمان را عذاب الهی در کمین است.
هزار همچو تـو از خانمـان برانـدازد مکن اگر آه فقیـری شبی برون تازد
زسوز سینۀ پیـری که نـاوک انـدازد زتیـر آه یتیمـان مگـر نمـی ترسـی
که گر به کوه زند ،روزنی دران سازد حـذر نمـای ازان نالـۀ سحـرگاهـی
فغان و ناله به عرش ومایک اندازد به وقت نیمه شبی گر بگوید ای اه
48
زآه گـرم فقیـری چو مـوم بگـدازد هزار جوشـن فـواد اگر بپـوشی تو
که دست فتنـۀ ایـام بـرسرت تـازد متاز برسر مظلوم ساکـن ای ظالـم
جـزا دهنـده تـرا در جهنـم انـدازد اگـر بهـل نکنـد سایـل ستمدیـده
ز بـار جـور لئیمـان منـال عبـداه
که گـر خسی بزنـد کردگار بنـوازد
خواجه عبداه انصاری
خواجه عبداه انصاری :شیخااسام ابواسماعیل عبداه بن ابیمنصور محمد (زادۀ 396هـ
.ق ).معروف به «پیرهرات» دانشمند و عارف ،از اعقاب ابو ایوب انصاری است .مادرش از مردم
بلخ بود و عبداه خود در هرات متولد شد .ازکودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت.
وی درتصوف از شیخ ابوالحسن خرقانی تعلیم گرفت و جانشین او بود .محل اقامتش
بیشتر درهرات بود و در آنجا تا پایان زنده گانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت.
انصاری شعر میسرود ولیکن بیشتر شهرت وی به جهت رساات وکتب مشهوری است که
تألیف کرده است .از رسایل منثور او که به نثرمسجع نوشته مناجاتنامه ،نصایح ،زاد العارفین،
کنزالسالکین ،قلندرنامه ،محبتنامه ،هفتحصار ،رسالۀ دل وجان ،رسالۀ واردات و الهینامه
را میتوان نام برد.
بخوانیم و بدانیم
.1ظلم درلغت ،ستم کردن ،جور و بیداد کردن راگویند و از نظر حقوقی ،تجاوز از حد عدالت
را ظلم گویند.
حق هر کس را ارج نهند و با او به اندازۀ جایگاه و شایستگیش
.2عدالت به معنای این است که ّ
رفتار کنند.
.3اگر ما کثافات و خاکروبه های منازل خویش را از خانه کشیده و درسرک و یا در جوی
کوچه بیندازیم ،ویا خود در موترنشسته و پوست ساجق و بوتلهای خالی نوشابه ها را از
کلکین موتر به روی سرک بیندازیم ،از حدود تجاوزکرده و ظلم کرده ایم.
.4ظلم دارای مفهومی گسترده بوده و شامل انواع تجاوز افراد به حقوق همدیگر و نافرمانی
49
انسان ازخدا و بلکه شامل رفتار ناشایست و زیان رسانیدن انسان به خویش نیز میشود.
.5ارج ننهادن به حقوق دیگران و درنظر نگرفتن حدود ،ظلم است.
50
کارگروهی و سخنرانی
شاگردان باهم گفتگو کنند و برای سه مورد ظلم در مکتب ،درخانه و دراجتماع پنج پنج
مثال بر روی یک صفحه کاغذ بنویسند؛ سپس چند تن از شاگردان با کاربرد مثالها درمورد
ظلم مطالبی ارائه کنند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه های تان اما بنویسید.
.2تصویر زیر را با موضوع «نکوهش ظلم» ارتباط داده ،در مورد آن یک متن هفت سطری
بنویسند.
51
.1ظلم را تعریف کنید.
.2عدالت به چه چیزی گفته میشود؟
.3درچه صورتهایی ،ما از حدود تجاوزکرده و مرتکب ظلم میشویم؟
.4ظلم شامل چه چیزهایی میشود؟
.5مهمترین نکات قابل رعایت درنامۀ شخص به دفتر رسمی چیست؟
.6اگر نامه به وسیلۀ انترنت مکاتبه شود ،چه مواردی را باید رعایت نمود؟
.۷ابیات زیر چه معنایی را افاده میکند؟
بـراورند غـامـان او درخـت از بیـخ اگر زبـاغ رعیـت ملک خـورد سیبـی
زنند لشکریانش هـزار مرغ بـر سیـخ به یک بیضه اگر سلطان ستم روا دارد
.1ده مورد از چیزهایی را که ظلم است و در جامعۀ ما مردم بدان اعتنا نمی کنند ،درکتابچه
های تان بنویسید.
.2این ابیات را به حافظه بسپارید:
خـود را بـه دم آه سحـرگاه زنــد آنکس که به کو ِه ظلم خرگاه زند
راهی که زنی ترا همـان راه زنـد ای راهـزن از دورمکافات بتـرس
ابوسعید ابوالخیر
.3متن کامل درس یازدهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
52
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
« .1جزدانش و حکمت نبود میوة انسان» چه مفهوم دارد؟ یازدهم
.2چرا سپیدار گریه کرد؟
.3فرق بین یک شاخ پر ثمر و بی ثمر در چیست و به زنده گی انسان چه
رابطه دارد؟
.4پروین اعتصامی کیست؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
درخت بی بر
از جـــــور تبــــــر زار بنالید سپیــــدار آن قصــه شنیدیــــد که در باغ یکی روز
از تیشۀ هیــــــزم شکن وارۀ نجـــــــار کز من نه دگــر بیخ و بنی ماند ونه شاخی
دست قدرم کرد بــــه ناگاه نگـــــونسار این باکی توان گفت کــــه در عین بلندی
کین موسم حاصل بود و نیست تـــــرا بار گفتش تبــر آهسته که جرم تو همین بس
شد تـــــوده در آن باغ سحر همیۀ بسیـار تــــا شام نیفتاده صدای تبر از گـــــوش
بگریست سپیدار و چنین گفت دگـر بــــار دهقان چو تنور خود از آن هیمه برافروخت
اندام مـــــرا سوخت چنین ز آتش اد بــار آوخ کــه شـــــدم هیزم و آتش گر گیتی
زین جامه نه یک پود بجا مــاند و نه یکتار هر شاخه ام افتاده در آخر بـــه تنــــوری
در صفحۀ ایام نه گل مــاند ونـــــه گلزار چون ریشۀ من کنده شد از بـــاغ بخشکید
آنرا که بسوزند چو من گــــــریه کند زار از سوختن خویش همی زارم و گــــــریم
کو دعــــــوی دیروزی و آن پایه و مقدار کــــــــو دولت فیروزی و آسایش و آرام
نا چیزی تو کــــــرد بدینگونه تــرا خوار خندید برو شعلــــــه که از دست که نالی
فرجام ،بــــه جز سوختنش نیست سزاوار کشد میوه نیــــــارد
آن شـــاخ که سر بر ُ
ای میوه فروش هنر این دکـــــــه و بازار جــز دانش و حکمت نبـــــود میوۀ انسان
کردار نکو کن که نه سودیست ز گفتـار از گفتۀ نا کردۀ بیهوده چه حــــــاصل
پروین اعتصامی
53
* شعری را که خواندید از نقطه نظر قالب شعری قطعه است.
قطعه(شعر) :چند بیت هم وزن و هم قافیه است که قافیه را در مصراع او ل بیت اول آن
رعایت نکنند و در آن از یک مضمون بحث کنند.
* در شعر درخت بی بر نگونسار به معنی (سرچپه) هیمه (چوب هیزم) ادبار(بدبختی) بار
(حاصل میوه) آمده است.
* پروین اعتصامی در سال 12۸5هـ .ش .تولد یافت؛ وی از کودکی زبان شاعری گشود و
در عنفوان شباب از معروفترین شاعران زمان خود گردید.
پروین در قصاید خود از حیث الفاظ پیرو سبک شاعران قرن پنجم و ششم خاصه ناصر خسرو
بلخی است و در اشعار دیگر از قطعات و مثنوی های پر ارزش و غزل ها وغیره سخن او
بیشتر رنگ سخن عراقیدارد و غالب ًا ساده است.
اندیشه های وی نو و متضمن نکات اجتماعی و اخاقی و انتقادی است ،و تمثیات نغز و
اندرز های حکیمانه و تفکرات او مایۀ شگفتی است.
پروین اعتصامی در سال 1320هـ .ش .وفات یافت.
بخوانیم و بدانیم
.1درخت بی بر درخت بی ثمر و بیحاصل را گویند که فقط می توان آن را اره نمود و چوب
آن را به حیث هیزم سوخت به کار گرفت.
.2قطعه نوع شعری است که در مصرع اول قافیه مراعات نشده و در آن از یک مضمون بحث کند.
.3شاخی که بلند باشد و حاصل ندهد ،عاقبت سزاوار او جز سوختن چیزی دیگر نیست.
.4انسانی که دانش نیندوزد ،مانند درخت بی حاصل است.
54
• آدرس نویسی روی پاکت مراسات
نوشتن آدرس یا نشانی در زبان دری دقیق ًا برخاف بسیاری از زبانها از جمله انگلیسی
است؛ بدین معنی که از موارد بزرگتر به سمت موارد کوچکتر میرود؛ به ترتیب زیر:
.1نام کشور .2نام وایت .3نام ولسوالی .4نام قریه .5نام ناحیه .6نام یا شمارۀ سرک
.۷نام یا شمارۀ کوچه .۸شمارۀ منزل .9نام و نام خانواده گی گیرنده .
تفصیات
.1درهمه زبانهایی که از راست به چپ نوشته میشوند (دری ،پشتو ،عربی ،ازبکی و ، )...
قاعده همان است که در باا گفتیم؛ یعنی از موارد بزرگ آغاز نموده به سوی موارد کوچک
باید رفت.
.2اگرنامه به کشور دیگری فرستاده میشود که ترتیب نوشتاری آن کشور از راست به چپ
است ،دران صورت عین قاعدۀ باا بر آدرس گیرنده و فرستنده تطبیق میشود.
.3اگر نامه به داخل کشور فرستاده میشود ،دیگر نوشتن نام کشور ضروری نیست.
.4اگر نامه از مرکز یک وایت به مرکز وایت دیگری فرستاده میشود ،طبیعی است که نام
ولسوالی و قریه نوشته نمی شود.
55
.5آدرس فرستنده به ترتیبی که گفتیم ،درسمت چپ ،کنار باایی پاکت نوشته میشود.
.6آدرس گیرنده به همان ترتیب در سمت راست ،کنار پایینی پاکت نوشته میشود.
کارگروهی و سخنرانی
.1شاگردان به دو گروه تقسیم شده و در مورد درس صحبت نمایند .و یک نفر از هر گروه
نتیجۀ صحبت خود را در مقابل دیگران بیان دارد.
.2دو تن از شاگردان در برابر صنف قرار گرفته و مراحل مختلف آدرس نویسی را روی پاکت
مراسات با ترسیم نمونه ها روی تخته شرح دهند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه
های تان به صورت اما بنویسید.
.2در ارتباط تصویر صفحه با متن درس مقاله یی
بنویسید که از ده سطر کم نباشد.
56
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1زبان دری و فارسی از یکدیگر چه تفاوت دارند؟
دوازدهم
.2چرا این زبان را گاهی فارسی وگاهی دری میگویند؟
.3شاعران شبه قاره به کدام زبان شعرگفته اند؟
.4این زبان درکجا و درکدام زمان به میان آمده است؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
فارسی یا دری؟
زبان و ادبیات دري در درازناي زمانه ها ،حوادث متعددي را پشت سرگذاشته و مواجه به
تغییرات و تحوات بیشماري گردیده است .این زبان ،جادۀ هموار را طي ننموده؛ بلکه همواره
در تغییر و نوسان بوده است .گاه از چهرۀ ظریف طبیعت وصف نموده و زماني سیماي خشن
زنده گي انسان را به تصویر کشیده است.
به گواهی تاریخ ،زبان دری ،که قدامت درحدود دوهزارسال دارد ،بر سر زمین ما و در
همین زادگاه زبانهاي دیگر خانوادۀ هندوآریایي پا به عرصۀ وجود نهاده است که درنخست
ساکنین کابلستان ،زابلستان ،غزنین ،بدخشان ،نیمروز سیستان ،بلخ ،هری ،گندهارا و اراکوزیا
آن را وسیلۀ افهام و تفهیم خویش قرارداده بودند؛ و ازهمین جاها بود که نخستین جوانه هاي
زبان دري روییدن گرفت ،به سیر تکاملي پرداخت و پس از مرور فرازها و فرود های بسیار،
به حد رشد رسید .با رواج یافتن آیین اسام درخراسان و تـغییریافتن الفـبا وآشنایي مردم ما
با زبان عربي ،سیر این زبان تندتر شده و غنای بیشتر یافت و اصول و قواعد دستوري زبان
دري حالت اصلي خویش راحفظ کرد.
اما این که چرا این زبان را دري و یا فارسي میگویند ،سخن بسیار است .درمتون
کاسیک ،اسمهاي چون :دري ،پارسي ،فارسي ،دري ،پارتي -دري و ...به زبان مذکور
اطاق شده است؛ ولي از آنجایي که مطالعات نشان داده ،در اوایل دورۀ اسامي این زبان
را فارسي ،دري و فارسي دري میخواندند.
درگذشته ها عده یی زبان دری را منسوب به« دره » و« دربار» میدانستند و مدعی بودند
که این زبان ،زبان رسمی دربارها بوده ،به این لحاظ « دری» نامیده شده است؛ چنانکه در
57
روایات ابن المقفع ،یاقوت الحموي ،حمزۀ اصفهاني و برخي دیگر ازدانشمندان ،از آن به
عنوان دو زبان جداگانه یاد شده ،که« دري» را زبان مختص دربار و درگاه و « پارسي» یا
« فارسي» را زبان موبدان ،دانشمندان و اهل فارس خوانده اند؛ اما خاور شناسان ازجمله
«کریستینسر» دنمارکی و« دینینگ» انگلیسی درین مورد چنین داوری دارند که در اصل
کلمۀ دری« ،دهاری» بوده و « دهار» نام اصلی سرزمینی است که ما امروز آن را به نام
«تخار» میشناسیم .و« تخار» تعریب شده ازکلمۀ « دهار» است .زبان این سرزمین هم
درنخست« دهاری» ،سپس« دهری» و سرانجام « دری» شده است .این زبان درنخست
دري بوده و در دربارها ازان به عنوان زبان تشریفاتي استفاده به عمل مي آمد.
در هر حال هم اکنون در حدود ( )200ملیون انسان به این زبان سخن می گویند.
در افغانستان یک نظر درمیان بعضی از مردم ما وجود داشت که « زبان دری ،تاجیکی
و فارسی سه زبان جداگانه است»؛ اما این نظر اساس علمی ندارد؛ زیرا هرسه لهجه از یک
زبان واحد است؛ اگرما چنین تصنیفی را بپذیریم که زبان دری ،زبان تاجیکی و زبان فارسی
سه زبان جداگانه اند ،دچار مشکات بسیارجدی میشویم؛ زیرا یک عده از شاعران ما که در
دو – سه صد سال اخیر زنده گی کرده اند ،زبان خود را زبان فارسی گفته اند و یک عده
ازشاعران که از لحاظ جغرافیایی به ایران کنونی ارتباط دارند ،یا به قفقاز مربوط اند ،زبانی
ا :نظامی را که با آن شعرسروده اند یا نثر نوشته اند ،ازان به« دری» تعبیر کرده اند؛ مث ً
گنجه یی ،شاعرقرن ششم که از گنجه است و گنجه درقفقاز موقعیت دارد ،میگوید:
دری نظم کردن سزاوار اوست نظامی که نظم دری کار اوست
ویا حافظ شیرازی (که شیراز درمحدودۀ جغرافیایی ایران کنونی موقعیت دارد) میگوید:
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند زشعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
و درجای دیگر میگوید:
تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن چو عندلیب ،فصاحت فروشد ای حافظ
یا « رشیدی سمرقندی» شاعر قرن ششم که چنین گفته است:
بهانه هاست به ماندن مرا و یک آن است که هست مردن من مردن زبان دری
همچنان با قبول فرضیۀ یاد شده ،دچار یک مشکل دیگرهم میشویم :درمورد شاعران پارسی
ا« بیدل» به کدام زبان گوی که درشبه قاره (هند و پاکستان) نثرنوشتند یا شعرگفته اند .مث ً
شعرگفته است ؟ زبانی را که « بیدل» به آن شعرسروده ،فارسی بدانیم ؟ یا دری ؟
به هر حال زبان دری و فارسی یک زبان است که روزگارانی این زبان در مقاطع گوناگون
58
تاریخ ،زبان رسمی سرزمینهای بسیار وسیعی بوده که از شط العرب شروع تا تمام ایران و
سراسر افغانستان کنونی و ماورای قفقاز ،خود قفقاز ،آسیای میانه و ترکستان چین و گاهی
زبان رسمی سراسر قارۀ هند و در دوره هایی زبان رسمی امپراتوری عثمانی بوده است.
با یاد آنچه گذشت و نگرشی دیگر درآثار باستاني و کنوني این زبان ،کوچکترین مورد
اختافي را نمي توان یافت که روي آن ،زبان مورد بحث را به فارسي ،دري یا تاجیکی تقسیم
نمود .و این که از زبان مذکور لهجه های متعددي شاخه کشیده ،نمي شود آن را دلیلي براي
انقسام این زبان به دري ،فارسي و تاجیکی انگاشت.
در زیر نمونه هایی ازقدیم ترین آثار می آوریم ،که درآنها این زبان را جایی« دری» گفته
اند ،جای دیگری« پارسی» و درمواقعی دیگر ازآن به نام « پارسی -دری» یاد کرده اند:
نطق من آب تازیان برده به نکتۀ دري دید مراگرفته لب ،آتش پـارسي زتـب
( خاقاني شرواني /قرن ششم )
« ارثنگ ،کتاب اشکال ماني بود و اندرلغت دري همین یک ثاء دیده ام ،که آمده است»
( اسدي طوسي)
« دري» به کسر دال (به فتح دال هم میگویند) :ومعناي دقیق آن ،زبان درباریان «در»
59
مخفف دربار یا درگاه است و به زبان فارسي معاصر اطاق میشود.
(دايرة المعارف اسامی)
بخوانیم و بدانیم
.1به گواهی تاریخ ،زبان دری ،که پیشینه یی درحدود دوهزارسال دارد ،درسرزمین ما و
درهمین زادگاه زبانهاي دیگر خانوادۀ هندوآریایي پا به عرصۀ وجود نهاده است.
.2به یک نظر در اصل کلمۀ دری «،دهاری» بوده و« دهار» نام اصلی سرزمینی است که ما
امروز آن را به نام« تخار» میشناسیم « .تخار» تعریب شده ازکلمۀ« دهار» است .زبان این
سرزمین هم درنخست« دهاری» ،سپس« دهری» و سرانجام « دری» شده است.
.3در حدود ( )200میلیون تن به زبان فارسی دری سخن میگویند.
.4زبان رایج در افغانستان ،تاجیکستان و ایران ،سه شاخه یا سه لهجه از یک زبان واحد
60
یعنی زبان فارسی دری است ،نه سه زبان جداگانه.
تفصیات
.1اگر نامه به کشور دیگری فرستاده میشود ،که ترتیب نوشتاری آن کشور از چپ به راست
61
است ،درآن صورت آدرس فرستنده مطابق قاعدۀ دری نوشته شده و آدرس گیرنده مطابق
به قاعدۀ زبانهای چپ به راست نوشته میشود.
.2جاهای نوشتن آدرس فرستنده وگیرنده روی پاکت ،تغییرنمی یابد؛ یعنی آدرس فرستنده
درسمت چپ،کنارباایی پاکت نوشته میشود وآدرس گیرنده درسمت راست ،کنار پایینی آن.
.3بهتر است در پایین آدرس فرستنده ،کلمه Afghanistanرا با حروف اتین بنویسیم؛
زیرا اگر گیرندۀ نامه دران کشور پیدا نشود ،شرکت پستی کشور خارجی به آسانی بداند که
این نامه را به کدام کشور مسترد نماید و از مفقود شدن آن جلوگیری به عمل آید.
کارگروهی و سخنرانی
.1شاگردان درمورد مفهوم کلی درس باهم گفتگو نموده ،نکات اساسی آن را یادداشت کنند؛
سپس چند تن شان ،درین مورد دو دو دقیقه دربرابر صنف صحبت کنند.
.2دوتن از شاگردان تصویر یک نامۀ مراسات خارجی را برروی تخته رسم نموده یک تن
شان آدرس گیرنده و دومی آدرس فرستنده را بارعایت تمام موارد آن نوشته به دیگران شرح
دهند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما بنویسید.
.2این تصویر را با موضوع « فردوسی و زبان دری » ارتباط
داده ،در مورد آن یک متن هفت سطری بنویسید.
62
.1زبان دری یا فارسی مربوط به کدام خانوادۀ زبانی بوده و درکجا به میان آمده است؟
.2چرا این زبان را به نامهای دری و فارسی یاد میکنند؟
.3این زبان درکدام مناطق جهان ،چه تعداد گوینده دارد؟
.4آیا زبان رایج در افغانستان ،تاجیکستان و ایران ،سه زبان جداگانه است؟ چرا؟
.5نوشتن آدرس یا نشانی در زبانهایی که ازچپ به راست نوشته میشوند ،بر روی پاکت
مراسات خارجی چگونه باید باشد؟
.6چرا نوشتن کلمه Afghanistanباحروف اتین برروی پاکت مراسات خارجی
ضروری است؟
.1به رویت جدول پایین ،چگونه گی پیدایش زبان دری را در چند سطربنویسید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید:
یکیست ترکی و تازی درین معامله «حافظ»
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
.3متن کامل درس سیزدهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
63
64
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1نقش زنان در ادبیات ازچه زمان آغاز گردید؟
سیزدهم
.2نخستین داستان نویس زن که بود؟
.3چه عواملی باعث کمرنگ بودن حضور زنان در عرصة ادبیات شده بود؟
.4نام چند تن از زنان شاعر معاصر را به یاد دارید؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
65
و انکشاف معارف عصری افغانستان ،وارد این عرصه شدند .اولین مکتب ابتدایی دختران
در سال 1299هـ .ش .به نام «مکتب عصمت» توسط ملکه ثریا تشکیل شد؛ سپس در سال
1302هـ .ش .مکتب مستورات در شهرآرای کابل گشایش یافت .به روایت دیگر :نخستین
بار به تاریخ 19جدی1300هـ .ش .در قسمتی از پارک زرنگار شهرکابل ،که درآن وقت
«بوستانسرا» نامیده میشد ،به کمک یک عده زنان منور شهر و رهبری ملکه ثریا « ،مکتب
مستورات» گشایش یافت .دخترانی که درخانه به طور خصوصی تحصیل کرده بودند ،به
صنوف بااتر و دیگران به صنوف پایینتر شامل درس شدند و بعد از مدتی یک تعداد آنها
برای تحصیات عالی به ترکیه ،آلمان و فرانسه اعزام گردیدند .درهمین سال با تاش و
ابتکار ملکه ثریا ،مجلۀ ویژۀ زنان به نام «ارشاد النسوان» تأسیس یافت .مکتب مستورات
که بعداً درسال 1321به لیسۀ مالی تغییرنام داد ،از آغاز تا امروز در تنویر افکــــار زنان
افغان نقش شایسته یی را ایفا کرده است .تا آنجا که حتی بسیاری از زنان آگاه ،منور ،شاعر
و نویسندۀ معاصر از همین مکتب فارغ شده اند.
در اواسط سدۀ بیستم بود که با پیدایش کانونهای آموزشی جدید و برخورداری زنان از
فرصتهای آموزشی همسان با مردان و پدید آمدن نشریات ویژۀ شان ،ورود زنان به تدریج در
عرصۀ فعالیتهای فرهنگی آغاز یافت ،و شخصیت زن در آثار ادبی نقش بارزتری پیدا کرد.
خوشبختانه ما امروز شاهد زنان بسیاری استیم که در عرصۀ ادبیات امتیازات چشمگیری
به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار خوبی برخوردار گردیده اند و تقریب ًا همدوش و
همراه بامرد افغان درمراکز علمی ،فرهنگی ،هنری ،اقتصادی ،سیاسی و ...حضور فعال دارند.
نه تنها در عرصۀ شعر و شاعری نامهای ماندگاری را میبینیم که مارا به آینده امیدوارتر
میسازد؛ بلکه در عرصۀ داستان نویسی هم چهره های درخشانی عرض وجود کرده اند.
داستان نویسی
ادبیات داستاني افغانستان از زمان شکل گیري آن به شکل نو وسبکهاي رایج ادبي این صد
سال اخیر ،به سال 1300هـ .ش .برمیگردد ،که ازان زمان تاکنون فراز و فرودهاي بسیاری
در پیوند با تغییر نظامهاي سیاسي و متعاقب آن تغییرات اجتماعي ،فرهنگي و مدني کشور
داشته است .با نوشته شدن داستان« جهاد اکبر» درسال{1300هـ .ش}.و چاپ آن در مجلۀ
معارف ،داستان نویسي ظهور خود را در افغانستان آشکار ،و تا سال{1330هـ .ش}.گهگاه به
صورت تک جرقه هایی در مطبوعات ،چهره نمایی کرد .پس از پایان دهۀ بیست و آغاز دهۀ
سي ،آهسته آهسته داستان با شیوۀ نسبت ًا جدید در مطبوعات جا باز نمود .با توجه به حرکت
زمان و اوضاع جهاني ،از دهۀ چهل تاکنون با تمام دشواریهاي سیاسي و اجتماعي اوضاع
افغانستان ،داستان به رشد و بالنده گي خود ادامه داده است.
66
زنان از دهۀ چهل بدینسو ،مجدانه به ادبیات داستانی روی آورده و درین عرصه قلم زده
اند .نخستین داستانی که توسط یک نویسندۀ زن ( خانم ماگه رحمانی ) نوشته شده بود،
درسال1340هـ .ش .انتشار یافت؛ پس ازان داستانهای دیگری از نویسنده گان زن به وجود
آمد که بسیاری ازانها در داخل و خارج از مرزهای کشور منتشر شد ،که این روند همچنین
تا هنوز ادامه دارد.
بخوانیم و بدانیم
.1نقش زنان در ادبیات ما با نام«رابعۀ بلخی» آغاز مییابد که پس از او تا سده های متمادی،
با نام دیگر زنان سخنورکمتر برمیخوریم.
.2در اواخر قرن نزدهم و آغاز قرن بیستم ،نام چند شاعر زن دیگر؛ مانند :عایشۀ درانی ،آمنۀ
فدوی ،محجوبۀ هروی و مخفی بدخشی را در اوراق برخی ازکتابها می بینیم.
.3اولین مکتب ابتدایی دختران درسال 1299هـ .ش .به نام «مکتب عصمت» توسط ملکه
ثریا تشکیل شد .و در19جدی1300هـ .ش .مکتب مستورات در شهرآرای کابل گشایش
یافت.
.4در اواسط سدۀ بیستم بود که ورود زنان به تدریج در عرصۀ فعالیتهای فرهنگی آغازیافت،
و شخصیت زن در آثار ادبی نقش بارزتری پیدا کرد.
67
کلمه های پایانی نام دارند.
کلمات عنوانی و کلمات پایانی هریک بارعاطفی خاصی دارند ،که اگر هریک از آنها در
جای مناسب خویش به کار نرود ،یا خنده دار خواهد بود و یا توهین به گیرندۀ نامه تلقی
ا اطمینان حاصل کرد. میشود و او را ناراحت میکند؛ پس باید از درست بودن آن کام ً
.1در نامه های خانواده گی :پدر گرامی و گرانقدرم ،پدر مهربانم ،مادر عزیز و مهربانم ،مادر
شیرینتر از جانم ،پدر بزرگوارم ،فرزند عزیزم ،دختر نازنینم ،فرزند گرامی ام.
.2درنامه های دوستانه :دوست گرامیم ،رفیق شفیقم ،دوست بسیارعزیزم ،دوست
گرانقدرم.
.3در نامه های اداری :محترم رئیس جمهور ،...محترم وزیر ،...رئیس محترم ادارۀ ، ...
محترم رئیس محکمۀ ، ...جناب محترم مدیر ، ...به مقام محترم وایت ، ...استاد معظم
جناب ( تخلص ) ،جناب محترم معاون اداری ریاست ....
کلمات پایانی
همان گونه که ذکر شد ،در پایان نامه پس از تمام شدن متن و قبل از امضا یا نوشتن
نام ،ازم است چند کلمه یی که حاکی از احترام یا محبت نسبت به مخاطب نامه باشد،
ذکرشود ،که همین کلمه ها را به نام کلمه های پایانی یاد میکنند .کلمه های پایانی را ؛
مانند :کلمات عنوانی ،مناسب با مقام و سن و شخصیت مخاطب باید نوشت .جای نوشتن
کلمۀ پایانی معمو ًایک سطر پایینتر ازمتن وسمت چپ آخرین سطر آن است .در زیر برخی
از کلمات پایانی را نام می بریم.
.1درنامه های خانواده گی :به امید دیدار ،آرزومند سامتی شما ،به امید نامه های پرمحبت شما.
.2درنامه های اداری :با تقدیم شایسته ترین احترامات ،سپاسگزارم ،با تشکر وسپاس فراوان،
با عرض احترام.
.3درنامه های دوستانه :دوستدارتو ،به امید دیدار ،آرزومند دیدارتو ،آرزومند خوشبختی تو،
ارادتمندت ،دوست همیشه به یادت.
68
کار گروهی و سخنرانی
.1شاگردان درمورد « راههای رشد داستان نویسی زنان» باهم گفتگو کرده ،نکات پیشنهادی
خود را در ورقه یی یادداشت کنند؛ سپس یک تن شان در مورد آن به سخنرانی بپردازد.
.2شاگردان به دو گروه تقسیم شده ،گروه اول در مورد « ویژه گیهای آثار ادبی مردان» و
گروه دوم در مورد « ویژه گیهای آثار ادبی زنان» باهم به گفتگو پرداخته ،نکات مورد نظر را
یادداشت نموده بعد یک تن از هرگروه دربرابر صنف قرار گرفته در مورد آن صحبت کند.
کنند.
اما و نگارش
69
.1نقش زنان در ادبیات ما از کدام زمان آغاز یافته است؟
.2در آغاز قرن بیستم ،نام کدام شاعران زن در ادبیات ما درخشیده است؟
.3کدام عوامل باعث شده است که درگذشته ها ،زنان به کارهای ادبی نپرداخته و درعصر
کنونی درین عرصه بدرخشند؟
.4نخستین مکتب ابتدایی دختران در افغانستان ،در کدام زمان ،با چه نام و توسط چه کسی
افتتاح گردید؟
.5در کدام زمان ،ورود زنان درعرصۀ فعالیتهای فرهنگی آغازیافت ،و شخصیت زن در آثار
ادبی نقش بارزتری پیدا کرد؟
.6کلمات عنوانی و کلمات پایانی را تعریف کرده برای هریک آن مثالهایی ارائه کنید.
.1در مورد « راههای رشد داستان نویسی زنان» متنی بنویسید که از ده سطر کم نباشد.
.2این ابیات را به حافظه بسپارید:
فـروخـت گوهـر عمـر عزیـز را ارزان زنی که گوهر تعلیـم و تربیت نخریـد
سزاست گوهر دانش ،نه گوهـر الـوان برای گردن و دست زن نکو «پروین»
پروین اعتصامی
.3متن کامل درس چهاردهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
70
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1عامه صاح الدین سلجوقی که بود؟ چهاردهم
.2او به کدام علوم و فنون دسترسی داشت ؟
.3او کدام زبانها را در کجا فراگرفت ؟
. 4عامه سلجوقی را با چه کسانی همپایه دانسته اند ؟
.5شما او را چگونه شخصیتی یافتید ؟درپایان معرفی ،همین
پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
71
صاحبنظران او را همپایه با موانا جامي و اناتول فرانس ( نویسندۀ فرانسوي ) دانسته اند.
استاد سلجوقي وظایف رسمی گوناگونی را تجربه کرده است .مفتي محکمه هرات ،مدیر
معارف و مدیر جریدۀ اتفاق اسام ،استاد منطق و ادبیات در لیسۀ اماني کابل ،معلم ادبیات
لیسه های حبیبیه و استقال کابل ،منشي دارالتحریرشاهي ،رئیس مستقل مطبوعات ،وکیل
مردم هرات در هفتمین دور شورای ملی و سفیر افغانستان در مصر.
بااخره این دانشمند بزرگ ،فیلسوف واامقام و استاد ادب و فلسفه و الهیات در ماه
جوزاي سال 1349هـ.ش .پدرود حیات گفت و در شهداي صالحین به خاک سپرده شد.
استاد صاح الدین سلجوقي ،کتابها ،رساله ها و مقاات فراواني در زمینه هاي فلسفه،
اخاق ،سیاست ،ادب ،هنر ،الهیات وعلوم اجتماعي به زبانهاي دري و عربي تألیف کرده است،
که مشهورترین آنها « تجلی خدا درآفاق و انفس» عنوان دارد .بقیه آثار او به شرح زیر است:
.1افکارشاعر .2نگاهی به زیبایی .3مقدمۀ علم اخاق .4ترجمۀ اخاق نیکوماسی ارسطو
.5جبیره .6نقد بیدل .۷تقویم انسان .۸ترجمۀ کتاب محمد (ص) در شیرخواره گی و خرد
سالی .9افسانۀ فردا .10تهذیب ااخاق و چندین کتاب دیگر به زبان عربی.
72
که قوانینی وجود دارد و ممکن است روزی کشف شود و هم محدود و معین گردد ،طبیعی
است که عمر خود را دربحث و فحص و تتبع و استقرای آنها به صرف نمی رساندند؛ زیرا
اگر انسان این اعتقاد و این اطمینان را درنظام کاینات نداشته باشد ،غور و تحقیق و بحث او
درین باره ها عبث و بیهوده خواهد بود .و اگر هرتجربه یی مخالف تجربۀ سابق یعنی تابع
تصادف میبود ،کجا ممکن بود که انسان این پیشرفت موجودۀ خود را به دست آرد ؟
باید در ورای این نظام و این قوانین ،خالق متعالی باشد .این را هیچ عقل قبول کرده نمی تواند
که نظام و قوانینی موجود باشد و در ورای آن آفرینندۀ حکیم و ناظم قدسی و موجد ازلی
نباشد .و هر وقت انسان به قانون جدیدی برمیخورد ،این قانون با صدای بلند اعان میکند:
«خداوند خالق من است و انسان بدون پدید آورندۀ من چیز دیگری نیست».
وجود خداوند در زنده گی روزمره ،حقیقتی است که هیچ شکی دران نیست .حقیقتی که
ازهمه حقایق علمی قویتر است .حقیقتی است که هیچ گونه اشتباه و تردیدی دران راه نمی
یابد .و با این هم وقتی که ما ستاره گان را توصیف میکنیم و مدارهای آنها را رسم مینماییم
و یا این که «آمیب» را برقطعه یی از شیشه ثبت میسازیم و صورت آن را میگیریم ،می
بینیم که ما نمی توانیم از این طور دایل مادی ،طوری که ازم است ،به وجود خداوند()
برسیم .انسان نمی تواند که خدا را بداند و بشناسد تا به او تعالی توجه شخصی نکند و او را
ا :اگر شخصی از دیدن مکروسکوپ نجوید و از راه تجربۀ خود به او معرفتی حاصل نکند؛ مث ً
انکار کند و نخواهد که «آمیب» را ببیند ،درین صورت او میتواند که از« آمیب » نیز انکار کند
و حتی در بارۀ این که موجودی به نام «آمیب» نیست ،مجادلۀ طوانی بکند؛ ولی وقتی که
او « آمیب » را دید ،در همان دقیقه مجادلۀ او سقوط میکند و همچنین است در بارۀ وجود
خداوند .انسان ممکن است که در بارۀ وجود خداوند( )مجادلۀ طوانی بکند؛ ولی همین
که تجلی او تعالی را دید ،درهمان لحظه بحث و جدل او از هم میپاشد و فوراً به وجود او
تعالی تسلیم میشود .به شرطی که درین کار به خبرت و تجربۀ شخصی خود بکوشد .وقتی
انسان نخواهد که سرخود را باا کند و بخواهد به بحث و جدل خود دوام دهد ،ممکن است
این جدال او خیلی دوام کند و ازین است که خداوند( )تنها در دلهای کسانی تجلی میکند
که او را میجویند.
73
* ابن رشد :أبو الولید محمد بن أحمد بن رشد اأندلسي القرطبي ،یکی از دانشمندان
مشهور عالم اسام است که درعلوم طب و فلسفه شهرت جهانی دارد .برعاوه او درعلوم
فلک و ریاضیات سرآمد روزگارخود بوده است .وی درسال 520هـ .ق .تولد ودر 5۷۷هـ .ق.
وفات یافته است.
* مجمع لغوي مصر :که در عربی آن را به نام « مجمع اللغة العربية » یاد میکنند ،سازمانی
است مشترک میان همه کشورهای عربی زبان ،که مرکز آن درمصر قرار دارد .وظیفۀ آن
محافظت ازگنجینه های زبانی و ادبی ،مطابقت بخشی زمینه های مختلف زبان با نیازهای
عصرحاضر ،واژه سازی و غنامند نمودن زبان عربی با مطالب علمی ،ادبی و هنریست.
* اناتول فرانس :نویسنده و فیلسوف فرانسوی که درسال 1۸44م .تولد یافته و درسال
1924م .درگذشته است .بیشتر ازسی سال عضو مجمع علمی فرانسه بوده و جایزۀ ادبی
نوبل را درسال1922م .به دست آورده است .تألیفات او به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه
شده است.
بخوانیم و بدانیم
.1عامه صاح الدین سلجوقي در سال 12۷5هجری شمسی درکنار قلعۀ اختیار الدین در
شهر هرات زاده شد.
ا آشنا شده بود .بعد به مدرسۀ .2سلجوقی تا سن بیست ساله گي با علوم عربي کام ً
سلجوقیان هرات رفت و علوم مروجۀ آن زمان را آموخت.
.3همروزگارانش او را به عنوان ادیب ،شاعر ،منتقد ،فقیه ،محدث ،مفسر ،نویسنده ،دپلومات،
مبلغ و استاد پرآوازۀ فلسفه ،تصوف ،الهیات و ماوراء الطبیعه و درهند ،پاکستان ،ایران و کشور
هاي عربي او را به عنوان دانشمند بزرگ و عامه میشناختند.
.4برخی از صاحبنظران ،سلجوقی را همپایه با موانا جامي و اناتول فرانس دانسته اند.
.5عامه سلجوقی در ماه جوزاي سال 1349هـ .ش .پدرود حیات گفت و در شهداي
صالحین به خاک سپرده شد.
.6مهمترین آثار عامه سلجوقی افکار شاعر ،نگاهی به زیبایی ،مقدمۀ علم اخاق ،تجلی
خدا درآفاق و انفس و محمد ( )در شیرخواره گی و خرد سالی نام دارند.
74
• نامه های اداری (مکتوب ها)
تمام مکاتباتی که در داخل یک ارگان ،اداره و سازمان یا خارج ازان ارگان ،اداره و یا
سازمان دیگری به منظور انجام یافتن کارهای اداری و در شکل و فورم مخصوص همراه
با تشریفات اداری مبادله میگردد ،نامۀ اداری نامیده میشود .نامۀ رسمی اداری به منزلۀ سند
اداری است .اسناد اداری تمام سندهایی را میگویند که به امور ارگان ،اداره و یا سازمان،
همچنین اسناد و سوابقی که به صورت نوشته ( مراسات اداری ،دوسیه ها ) منقوش ( نقشه
ها ،نمودارها ،عکسها و تصاویر و ) ....و اسناد صوتی و تصویری ثبت شده ( کستها و سی
دی ها ) و مانند اینها در هر ارگان ،اداره و سازمان به منظور اجرای وظایف اداری رسم ًا
ایجاد ،دریافت و یا صادر میگردد.
.1شاگردان به چند گروه تقسیم شوند و شخصیت و کارنامه های عامه سلجوقی را با یکی
از نویسنده گان نامدار معاصرافغانستان مقایسه نمایند؛ سپس ازهرگروه یک نفرمقابل صنف
آمده و نتیجه را به دیگران بگوید.
.2یک تن ازشاگردان دربرابرصنف آمده وشرح دهد که برای زنده نگهداشتن یاد و کارنامه
های بزرگانی چون عامه سلجوقی ،دولت ،سازمانهای اجتماعی و مردم چه وظیفه دارند و
شما چه راههایی را درین مورد پیشنهاد میکنید؟
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما درکتابچه های تان بنویسید.
.2تصویر صفحۀ مقابل را با موضوع « هر اثر ،دالت بر سازندۀ آن میکند» ارتباط داده،
درمورد آن یک متن هفت سطری بنویسید.
75
.1عامه صاح الدین سلجوقي در کدام سال و درکجا به دنیا آمد؟
.2مهمترین اثر او کدام است؟ نام ببرید.
.3نامه های اداری به چه چیزی گفته میشود؟
.4عامه سلجوقی بیشتر درعرصۀ کدام علم کار کرده است ؟
« .5من به خدای این کاینات و پروردگار خود ایمان دارم؛ طوری که آثار قدرت او را در خود
و درهمۀ اشیای ماحول خود میبینم ».این جمله چه معنی دارد ؟
.6تجلی خدا در آفاق و انفس یعنی چه ؟
.1با نظرداشت مطالبی که خواندید ،نظریۀ شخصی خودتان را درمورد وجود خداوند(ج) با ارائۀ
مثالها بیان کنید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید:
طایر یک بال نتواند فلک پرواز شد بی حضور دل مبر زنهـار نام اه را
صائب
.3متن کامل درس پانزدهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
76
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1مسلمانان درتکامل علوم چه نقشی دارند؟ پانزدهم
.2البیرونی چه کارهایی را انجام داد؟
.3دایرة المعارف جغرافیا توسط چه کسی به میان آمد؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
77
قارۀ دیگر در نیمکرۀ شمالی دیگر پی میبرد و وجود
این قاره را ضمن هژده سؤالی که برای«ابن سینا»
فرستاده ،مطرح میکند.
طب و اناتومی
ابن سینا را همۀ ما میشناسیم؛ نظریات این دانشمند
تا امروز به همان قوت خود باقیست و در بسیاری از
دانشگاههای جهان تدریس میشود؛ همچنان درعلم
اناتومی ،نخستین بار مسلمانها بودند که به کالبد
شگافی و تشریح علمی و نامگذاری استخوانهای
هیکل انسان پرداختند .حتی امروز هم می بینیم که
بیش از 30درصد اصطاحات علم اناتومی ،متعلق به
زبان عربی است.
روانشناسی
امام ابن قیم الجوزیه ،نویسندۀ دوکتاب مشهور« الروح » و « الجن » ،نخستین کسی
است که با الهام از آیت قرآنی« یعرف المجرمون بسیماهم » و با نوشتن دوجلد کتاب در
همین مورد ،اساس علم روانشناسی را گذاشت و بعدها دانشمندان غربی در تکامل آن
خدماتی انجام دادند.
در بخش زبان ،ادبیات و نشانه های نگارشی
آنچه را که امروز ما به نامهای کامه ،سمیکولن ،شارحه ،نداییه و غیره میشناسیم ،نخستین
بار در زمان حضرت عثمان (رض) ،وقتی قرآن کریم را جمع آوری کردند به منظور این که
مسلمانها در وقت خواندن قرآن ،مرتکب اشتباه نشوند ،نشانه هایی را به خاطر توقف ،مکث
کوتاه ،مکث دراز ،وصل کردن جمله ها و درست خواندن إعرابهای قرآن کریم وضع کردند
که یا به شکل یک مثلث کوچک بود ،یا سه نقطۀ سر به سر یا یک دایره یا اشکالی مثل
اینها ،که نمونه های این نشانه ها را میتوانیم درقدیمی ترین نسخه های قرآن کریم مشاهده
کنیم؛ همچنان دهها مورد دیگر را میتوان نام برد؛ مانند :اختراع الکول که توسط ابوبکر محمد
بن زکریای رازی صورت گرفت .درفن معماری اختراع خشت کلید رواقهای استوانه یی توسط
سنمار صورت گرفت .با اختراع فورمولهایی زیرنام «البواحیر» ،توسط مسلمانان ،اساس علم
هواشناسی گذاشته شد .اختراع ساعت ،اختراع واترپمپ بادی و اساس گذاری فن آبرسانی و
78
بنای کاریزها و ...همه توسط مسلمانان صورت گرفت .و باآخره یکی ازبرازنده ترین چهره
ریاضیدان بزرگ« محمد بن موسی الخوارزمی» بود که برای
ِ های علمی دردنیای اسام
اولین بار جدولهای نجومی و جدولهای مثلثاتی را طرح وتدوین کرد و به کمک 69دانشمند
دیگر ،دایرة المعارف جغرافیا را ،که دردنیای آن روز برای کشتیرانی بسیار اهمیت داشت،
تنظیم و آماده نمود؛ همچنان سلسلۀ اعداد هندی را که امروز به نام سلسلۀ اعداد عربی
یاد میشود ،او برای غرب معرفی کرد .و او بود که اساسات ریاضی و علم الجبر ()Algebra
را گذاشت .حتی امروز نامهای بسیاری درعلوم ریاضی تحریف کلمات عربی است؛ مثل«
الگوریتم » یا « لوگاریتم » که دراصل همان « الخوارزمی» است.
امروز که بشر درعرصه های مختلف علوم به پیشرفتهای چشمگیری نایل آمده و با اختراع
هواپیماهای دورپرواز ،راکتهای قاره پیما ،سفینه های فضایی ،اقمارمصنوعی ،تلسکوپهای
فضاگرد وغیره که همه به وسیلۀ کمپیوتر هدایت میشوند ،ازتنگنای زمین به کیهان راه
یافته است ،دیده میشود که اساسات و مقدمات تمامی این پشیرفت های که امروز نصیب
بشرشده است مرهون زحمات و خدمات این بزرگ مردان می باشد .اینجاست که باز همان
گفتۀ عامه سید جمال الدین افغانی به یاد می آید و از ما میخواهد که پیوسته بر گنجینۀ
دانش خویش بیفزاییم و همیشه درتاش و جستجو باشیم ،تا از کاروان دانشهای بشری
عقب نمانیم.
* اسطراب :وسیله یی است دایروی شکل و ساخته شده ازمس .سطح این آله توسط خطوط
منظم به قسمتهای مساوی تقسیم شده و درقسمتهای مختلف آن ارقام مختلفی نوشته
شده است .در وسط سطح آن یک عقربۀ فلزی نیز قرار دارد .درقسمتهای مختلف سطح آن
نامها و اشکال مختلف برجهای نجومی به شکل محدب و مقعر قرار گرفته است .مسلمانان
نخستین این وسیله را به منظور ردیابی سمت قبله ،نقاط انحرافی شهرها و موارد دیگری از
قبیل تخمین زدن ارتفاع خورشید و اجرام آسمانی ،تعیین مسافت ،دریافت نقطۀ زوال روز و
شب و تقسیم بندی ساعتهای آن به کار میبردند.
س َی َنبغِی لَ َها أَن ون :جزء آیۀ مبارکۀَ :
«ا الشَ ْم ُ * ُک ٌل فِي َفلَ ٍ
ک َی ْس َب ُح َ
ون .آیت 40 ُت ْد ِر َک الْق ََم َر َو َا اللَ ْی ُل َساب ِ ُق ال َن َها ِر َو ُک ٌل فِی َفلَ ٍ
ک َی ْس َب ُح َ
/سورۀ یس» یعنی :نه خورشید را سزدکه به ماه رسد ونه شب بر روز
79
پیشی جوید و هر کدام در سپهر و مدار شناور اند.
یم ُاه ْم ....آیت / 41سورۀ الرحمن » یعنی :تبهکاران * آیۀ مبارکۀُ « :ی ْع َر ُف الْ ُم ْج ِر ُم َ
ون ب ِسِ َ
از سیماي شان شناخته میشوند.
بخوانیم و بدانیم
.1بسیاری از علوم پذیرفته شدۀ بشر چه درساحۀ علوم انسانی و چه دربخش علوم تجربی،
یا بنیان گذاران اصلی آن مسلمانها بودند و یا درتدوین و تحول و تکامل آن دانشها سهم
بزرگی را به دوش کشیدند.
.2ابوریحان البیرونی نخستین کسی بود که طریقۀ ترسیم نقشه های جغرافیایی به طریقۀ
استوانه یی را 550سال پیشتر از مرکوری اختراع کرد.
.3نخستین بار مسلمانها بودند که به کالبد شگافی و تشریح علمی و نام گذاری استخوانهای
هیکل انسان پرداختند.
.4اساس علم هواشناسی با اختراع فورمولهای « البواحیر» ،توسط مسلمانان ،گذاشته شد.
.5نخستین بار محمد بن موسی الخوارزمی جدولهای نجومی وجدولهای مثلثاتی را در جهان
طرح و تدوین کرد و اساس علوم ریاضی و الجبر را گذاشت.
80
شوند.
.4نامه های سِ ِری :نامه های سِ ِری اسنادی است که افشای آن به امنیت مملکت و مصالح
دولت ،لطمۀ بسیاری وارد میکند و آن را به خطر میاندازد .این گونه نامه ها در جا های
مخصوص نگهداری شده و از آنها حفاظت خاص به عمل آید.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما درکتابچه های خویش بنویسید.
.2این تصویر را ( که سیستم تلفون وخبر رسانی درقدیم است ) مشاهده کنید و در مورد آن
متنی بنویسید که کمتر ازهفت سطر نباشد.
81
.1اساس علوم ریاضی و الجبر توسط چه کسی گذاشته شد ؟
.2البیرونی چه کارهایی را انجام داد ؟
.3درگفتۀ عامه سید جمال الدین افغانی چه پیامی نهفته است ؟
ون ،چه معنی دارد ؟ ُ .4ک ٌل فِي َفلَ ٍ
ک َی ْس َب ُح َ
.5نشانه های نگارشی چگونه به میان آمدند ؟
.1در مورد این که چرا نقش مسلمانان امروزی درتکامل علوم کمرنگتر از گذشته است،
مقاله یی بنویسید که کمتر از ده سطر نباشد.
.2این ابیات را به حافظه بسپارید:
جمال و زینت انسان به دانش است و هنر کـه آدمـی شـرف از دانـش و هـنـر دارد
تفاوت بشـر از جانـور بـه معـرفـت است جز این چه فخر و فضیلت به جانـور دارد
ادیب الممالک فراهانی
.3متن کامل درس شانزدهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
82
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1روابط اجتماعی چیست ؟
شانزدهم
.2چه چیزهایی سبب تقویت روابط اجتماعی میشود ؟
.3تقویت روابط اجتماعی چه فایده دارد ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
روابط اجتماعی
شکی نیست که زنده گی اجتماعی یک ضرورت حتمی و قطعی است و آدمی را گریزی
از آن نیست .همین نیرویی که انسان را به زنده گی جمعی فرا میخواند و همان اهداف و
انگیزه هایی که پذیرش این زنده گی را برای وی تسهیل مینماید ،آدمی را به برنامه ریزی
و شکل دادن به روابط بین اعضای جامعه دعوت میکند ،تا نیل به آن اهداف ممکن گردد
وگرنه زنده گی جامعه بدون قانون و روابط اجتماعی قانونمند ،هرگز مطلوب نیست .از سوی
دیگر انسان با سایر موجودات تفاوت اساسی درین جهت دارد که نافع بودن یا مضر بودن
انسان برای انسانهای دیگر وابسته به میل و ارادۀ اوست.
اگر همۀ انسانها بخواهند شرایط مساعدی را برای پیشرفت داشته باشند ،باید روابط سالمی
را پی ریزی نمایند ،زمانی افراد جامعه میتوانند روابط سالم داشته باشند که اساس زنده گی
برمحبت ،صفا وصمیمیت استوار باشد .اگر زنده گی برکینه توزی ،دشمنی ،خودخواهی و مکر
و حیله بنا شود ،انسانها هرگز روز خوشی نخواهند دید.
هرکه بیمار محبت گشت سر تا پا دل است صید مجنون طینتان بیدام الفت مشکل است
(رح)
بیدل
محبت انسان ریشه در معرفت او به خویشتن دارد .محبت انسان به خود ،او را وادار میکند
که به سوي کمال حرکت کند و نقص را ازخود بزداید .تمام فعالیتهاي افراد بشر در زنده گي
بر محور عشق و محبت قرارگرفته است .میزان محبت انسان نسبت به دیگران باید متناسب
با میزان شایسته گي آنها باشد؛ یعني نميتوان همه را به یک اندازه دوست داشت؛ زیرا این
عمل به معناي نادیده گرفتن ارزشها و ضایع کردن گوهر محبت است .محبت سرمایه یي با
ارزش است که نميتوان آن را بیهوده به این و آن بخشید؛ بلکه با توجه به نقش محبت در
سوق دادن انسان به کمال باید تنها در جایي به کار رود که دل خود و دیگران را مجذوب
83
کمال کند.
اگر میخواهیم معیاری محکم و فراگیر وصحیح در معاشرت داشته باشیم و بدانیم چگونه
باید با دیگران رفتارکنیم ،باید خود را به جای آنها قرار دهیم و آنگاه طریق رفتار و سلوک
خود را به دست آوریم و صحت و نادرستی رفتار خویش را به سنجش گیریم؛ بنابرین آنچه در
روابط اجتماعی بعد از شناخت آداب معاشرت و عمل به آنها و احترام به انسانهای دیگر مهم
میباشد ،این است که آنها را همچون خود ببینیم و در رفتار وکردار و اندیشه نسبت به آنها
خود را به جای آنها قرار دهیم و برهمین اساس رفتار اجتماعی خویش را پایهگذاری کنیم.
احتما ًا تاکنون با افرادي روبرو شده باشید که خوش برخورد هستند و رفتاري دلپذیر دارند
و اگر در بین جمعي از افراد بیگانه قرار گیرند ،در زمان کمي با آنها ارتباط برقرار میکنند.
این گونه افراد معمو ًا دوست داشتني و جذاب هستند و قادر اند افراد را به کارهاي دلخواه
خود وادار کنند.
یک فرد با روابط اجتماعي خوب منافع زیادي به دست مي آورد؛ زیرا رفتار چنین فردي
سبب میشود که او اعتماد و پشتیباني افراد را به راحتي به دست آورده و اطرافیانش او را
به سمت موفقیت سوق دهند .چنین فردي نه تنها از حمایت اطرافیان برخوردار است؛ بلکه
خود حامي دیگران است و این چرخه ادامه پیدا میکند .او میتواند با حمایت افراد مختلف در
اجتماع کارهاي زیادي انجام دهد؛ زیرا میداند چگونه ارتباطات اجتماعي خود را باا ببرد.
اگر شما هم نگاهي به قدرت روابط اجتماعي خود کنید و مهارتهاي ارتباطي خود را
شناخته و آنها را تقویت کنید ،براي افزایش قابلیتهاي اجتماعي و تبدیل شدن به انساني
شادتر و موفقتر باید روي رفتار و زنده گي خود یک باز نگری کلي انجام دهید .اگر شما یکي
از این افراد (با قدرت روابط اجتماعي باا) هستید ،دلیلي براي عدم موفقیت شما وجود ندارد.
فقط باید بدانید از کجا شروع کنید .و برای این کار ،نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
.1وقتي در حال تقویت روابط اجتماعي هستید سعي کنید صادق و بي ریا عمل کنید.
صداقت و پاکي سبب افزایش توانایي و اعتبار فرد میشود؛ چون کسي که نقش بازي
میکند هرگز نمي تواند رفتار شخصي را داشته باشد که از ته دل به دیگران محبت میکند.
.2یکي از مهمترین تمرینهاي خود سازی تمرین « شنوندۀ خوب بودن» است.
براي به دست آوردن محبت و اعتماد افراد ،باید شنوندۀ خوبي باشید و با آنها صحبت
کنید .با افرادي که صحبت میکنید ارتباط رویاروی با چشم برقرار کنید .طوري به حرفهاي
افراد گوش کنید ،که گویي هرکلمه از حرفهاي آنها را با دقت میشنوید.
.3قسمت بزرگي از خود سازی ،دوست داشتن خود است.
همیشه به خاطر داشته باشید ،قبل از هرکسي براي خود ارزش قایل شوید و به خود احترام
84
بگذارید .اگر شما خود را فرد قابل احترام و با ارزشي بدانید ،افراد به سمت شما خواهند آمد،
نه این که براي اهداف خود بر روي شانه هاي شما پا بگذارند.
.4شخصیت خود را پرورش دهید.
آیا شما ترشرو و بدخُ لق هستید؟ با این حال نمي توانید وارد زنده گي شوید .از شر رفتارها
و عادتهاي بد خود را رهایی بخشید؛ چون آنها یکي از بزرگترین موانع پیشرفت شما هستند.
چه کسي یک دوست ترشرو و بدخُ لق میخواهد؟
.5یکي از راههاي خود سازی ،تسلط برخویشتن است.
زماني که عصباني میشوید داد و فریاد نکنید .آرام و متین باشید .براي کنترول وضعیت
موجود و تبدیل خشم خود به چیزي مولد و مثبت ،باید به اندازۀ کافي پخته باشید.
.6روابط خود را تقویت کنید.
روابط شما با خانواده و دوستان و افرادي که نقش مهمي در زنده گي شما ایفا میکنند ،نباید
مورد غفلت واقع شوند .کارهاي دلپذیري را با هم انجام دهید تا زماني که خانواده ،دوستان و
افرادي که براي شما اهمیت قایل اند ،پشتیبان شما باشند .شادي شما را ترک نخواهد کرد .و
در پایان روابط خوب شما با دیگران به شما کمک میکند تا تواناییهاي فردي خود را افزایش
دهید و درعین حال به عنوان یک فرد دوست داشتني در موقعیت قرار می گیرید .البته در جامعه
مطرح خواهید شد.
انسان به حیث یک موجود اجتماعی ،از آغاز تولد ،گرایشهای اجتماعی ازخود نشان میدهد.
نیاز به کسب حمایت و امنیت دارد که اولین نشانه های نیازمندی فرد به عوامل بیرونی است.
لبخندی را که در ماههای اول زنده گی در نوزاد دیده میشود ،به عنوان اولین ارتباط او با محیط
اجتماعی خویش میدانند .این لبخند در تمامی نوزادان دیده میشود که به نظر میرسد ،کارکرد
عمدۀ آن ،جلب توجه اطرافیان و برقراری یک نوع ارتباط ساده با اجتماع است.
بخوانیم و بدانیم
.1اگر همه انسانها بخواهند شرایط مساعدی را برای پیشرفت داشته باشند ،باید روابط
سالمی را پی ریزی نمایند.
.2محبت انسان به خود ،او را وادار ميکند که به سوي کمال برود و نقص خود را بزداید.
.3اگر میخواهیم معیاری محکم و فراگیر وصحیح در معاشرت داشته باشیم و بدانیم چگونه
85
باید با دیگران رفتارکنیم ،باید خود را به جای آنها قرار دهیم.
.4یک فرد با روابط اجتماعي خوب منافع زیادي به دست مي آورد؛ زیرا رفتارچنین فردي
سبب میشود که اطرافیان او را به سمت موفقیت سوق دهند.
.5براي افزایش قابلیتهاي اجتماعي و تبدیل شدن به انساني شادتر و موفقتر باید روي رفتار
و زنده گي خود یک بازبیني کلي انجام دهید.
.6وقتي درحال تقویت روابط اجتماعي هستید سعي کنید صادق و بي ریا عمل کنید.
.۷یکي از مهمترین تمرینهاي خود سازی تمرین « شنوندۀ خوب بودن» است.
86
احتمال انجام شدن دارد ،به طور موقت یا دایم متوقف میکند.
.3نامه های دستوری یا درخواستی :دستور یا درخواست انجام شدن کار یا نتیجۀ آن از مراجع
رسمی ،دستگاههای دولتی ،نهادها ،سازمانها ،شرکتها ،مؤسسات و یا فرد است.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند درکتابچه های تان اما بنویسید.
.2تصویر زیر را باموضوع« روابط اجتماعی» ارتباط داده ،در مورد آن متنی هفت سطری
بنویسید.
87
.1براي افزایش قابلیتهاي اجتماعي و تبدیل شدن به انساني شاد و موفق چه باید کرد ؟
.2مهمترین تمرینهاي خودسازی را صرف نام ببرید.
.3نامه های شخصی -اداری را تعریف کنید.
.4بر تمرینهای خود سازی ،شما دیگر چه چیزهایی را عاوه میکنید ؟
.5چه نوع نامه ها میتوانند بیشتر در تقویت روابط اجتماعی مؤثر باشند ؟ به چه دلیل ؟
.1نظریات شخصی خود را در مورد بهبود روابط فرد با اجتماع ،طی ده سطر درکتابچه های
تان بنویسید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید:
گر ز بی سرمایه گی دستت ز سیم و زر تهیست
میتـوان تسخیـر دلهـا کـرد با خُ لـق َح َسـن
«صائب»
.3متن کامل درس هفدهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
88
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1واژة علم چه معنایی را افاده میکند؟ هفدهم
.2چرا انسان باید علم آموز باشد؟
.3چرا دین مقدس اسام همیشه پیروان خویش را به فراگیری دانش
تشویق و ترغیب نموده است؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
علم و عقل
جمله عالم صورت و جان است علم خاتَـم ملک سلیـمـان اسـت عـلـم
تا به هفتـم آسمان افروخـت علــم آدم خاکـی زحـق آمـوخـت عـلــم
تـا بـبـینـی در درون انـبــار علـم
()1
هیـن مکش بهـرهـوا آن بـارعلـم
بـعـد ازان افـتـد تــرا از دوش بــار تـاکـه بـر رهـوار عـلـم آیـی سـوار
علم هـای اهـل تـن اَحمـال شــان علـم هـای اهـل دل َحمـال شـان
علم چون بـرتـن زنـد مـاری شــود علم چـون بـر دل زنـد یـاری شـود
طـالـب علـم اسـت غـواص بِحــار علـم دریایـیـست بـی حـد و کنــار
کـه بـدو روشــن کنــی دل را ورق صیقل عقلت بدان داده اسـت حـق
او عدوی ما و غـول و رهـزن اسـت گفت پیغمبر که احمق هرکـه است
ُروح او و َروح او ریـحــان مـاســت هرکه او عاقل بود او جـان ماســت
َمخلص مرغ اسـت عقـل دام بـیـن آفـت مـرغ اسـت چشـم کام بیــن
عقل خـود با عقـل یـاری یـارکـن
مرهم شوری» بخوان و کارکـن « اَ ُ
« موانا جال الدین محمد بلخی»
89
* علم :درلغت ،دانش ،معرفت ،آگاهی و یقین راگویند .دین مقدس اسام همیشه پیروان
خویش را به فراگیری دانش تشویق وترغیب نموده است؛ چنانچه خداوند متعال درقرآن کریم
ون ....سورۀ الزمر /آیت » 9یعنی: ِین َا َی ْعلَ ُم َ ون َوالَذ َ میفرمایدَ « :ه ْل َی ْس َت ِوي الَذ َ
ِین َی ْعلَ ُم َ
آیا کسانی که میدانند وکسانی که نمیدانند یکسانند؟ همچنان پیامبر اکرم (ص) در حدیثی
میفرماید« :طلب العلم فريضة علی کل مسلم » یعنی :طلب علم (دانش) برهمۀ مسلمانان فرض است.
به همین گونه امام شافعی (رح) میفرماید « :العلم علمان ،علم اأبدان و علم اأدیان ».یعنی:
دانش دو گونه است .1 :دانش بدنها ( یعنی دانشی که مربوط به آسایش آفرینی جسمها و
بدنها میشود؛ مانند :طب ،ساینس،کیمیا ،فزیک و .2 )....دانش دینها (یعنی دانشی که مربوط
به تاریخ ادیان ،ضرورت ادیان ،پیدایش ادیان و بااخره منطق ،اخاق و)...
پس با نظرداشت همۀ این موارد ،دیده میشود که پیامبر اکرم (ص) حکم به مطلق علم
کرده و درتعیین نوعیت علم هیچ گونه قیدی را وارد نساخته است .پس نتیجه میگیریم که
یک مسلمان باید تا حد امکان و توان بشری ،همۀ علوم اعم از علوم دین ،فلسفه ،اخاق،
ادبیات ،ساینس ،طب ،نجوم ،فزیک ،کیمیا ،بیولوژی و ...را بیاموزد؛ تا جامعۀ اسامی ازقوت
ازم برخوردار گردیده و درمقابل غیرمسلمانان احساس عجز و ناتوانی نکند .لذا با نظرداشت
این که پیامبرگرامی ما (ص) حکم به مطلق علم کرده است،
الص َل َة َوأَ ْم ُر ُه ْم
ِین ْاس َت َجابُوا ل َِربِ ِه ْم َوأَ َقا ُموا َمرهم شوری :اشاره به کل آیۀ مبارکۀ « َوالَذ َ * اَ ُ
وری بَ ْی َن ُه ْم ....سورۀ شوری /آیت » 3۸یعنی :و کسانی که [ندای] پروردگارشان را پاسخ شُ َ
[مثبت] داده و نماز برپا کرده اند و کارشان در میانشان مشورت است ....
* آدم خاکی زحق آموخت علم :اشاره به آیۀ مبارکۀ َ « :و َعلَ َم آ َد َم َ
اأ ْس َماء ُکلَ َها ث َُم َع َرضَ ُه ْم
ِین .سورۀ البقره /آیت » 31یعنی: َال أَنبِ ُئون ِي ب ِ َأ ْس َماء َهؤُاء إِن ُکن ُت ْم َصا ِدق َ َعلَی الْ َم َ
ائ َِك ِة َفق َ
و [خدا] همه [معانی] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود
اگر راست میگویید از اسامی اینها به من خبر دهید.
90
بخوانیم و بدانیم
.1آدم (ع) نخستین بار ،علم را با فراگرفتن اسما ،از خداوند (ج) آموخت.
.2مشورت کردن درهر امری ،یک اصل پذیرفته شدۀ اسامی است.
.3یک مسلمان باید تا حد امکان و توان بشری ،همۀ علوم اعم از علوم دین ،فلسفه ،اخاق،
ادبیات ،ساینس ،طب ،نجوم ،فزیک ،کیمیا ،بیولوژی و ...را بیاموزد.
.4نظر به فرمودۀ خداوند (ج) ،یک انسان دانا و یک انسان نادان هیچگاه باهم برابر نیستند.
.5اگر انسان ،دانش و خرد را باهم یکجا سازد ،در دنیا و آخرت سعادتمند میشود.
• پیشنهاد :پیشنهاد نیز نوع دیگری از نامه های اداریست .این نوع نامه ،که آن خود نیز
دارای شکل وچوکات ویژه میباشد ،در ادارات کشور ما معمول است.
پیشنهاد وقتی به کار گرفته میشود که کسی از مقامات پایین رتبه از آمر خویش درخواست
میکند ،دستور اجرا ،ممانعت ،پیگیری و ...کاری را صادر نماید؛ تا این مقام پایین رتبه نظر
به دستور کتبی آمر خویش و به رویت این
ورقه ،در مورد موضوع مربوط اقدام ازم
نماید.
بخشهای اصلی پیشنهاد نیز عین ًا مانند
مکتوب اداری بوده و قابل رعایت میباشد؛
با تفاوت این که پیشنهاد دارای جدول بوده،
تمام مقتضیات پیشنهاد در میان خانۀ سمت
راست نوشته میشود و خانۀ سمت چپ جدول
به منظور نوشتن دستور مقام باایی ،سفید
گذاشته میشود.
91
باهم گفتگو کنند و نتیجه را یک نفرشان ،با ارائۀ مثالها ،به دیگران انتقال دهد.
بـعـد ازان افـتـد تـرا از دوش بــار تـاکـه بـر رهـوار عـلـم آیـی سـوار
.2میگویند ،علم ثروت است .چند تن از شاگردان درین مورد سخنرانی نموده و مفهوم این
جمله را با ارائۀ مثالهای گوناگون ،شرح دهند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند درکتابچه های تان به صورت اما بنویسید.
.2این تصویر را با موضوع « ضرورت فراگیری دانش» ارتباط
داده ،درمورد آن یک متن هفت سطری بنویسید.
چرا یک انسان دانا ویک انسان نادان باهم برابر نیستند ؟ .1
چرا یک مسلمان باید ازهمۀ علوم بهره داشته باشد ؟ .2
مفهوم حدیث پیامبر (ص) که گفته است « :طلب العلم فريضة علی کل مسلم » چیست ؟ .3
پیشنهاد چگونه نامه را گویند؟ .4
.1شرح این بیت را با ارائۀ مثالهای گوناگون درکتابچه های تان بنویسید.
علم چون بـرتـن زنـد مـاری شـود علم چـون بـردل زنـد یـاری شـود
.2این ابیات را به حافظه بسپارید:
چه احتیـاج بـه گنجیـنـه و گهـر دارد کسی که گنج درون آکند به گو هرعلم
چه اعتنا به ُدر و لعل و سیـم و زر دارد کسی که نقد معارف به دل ذخیره کند
«ادیب الممالک فراهانی»
.3متن کامل درس هژدهم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
92
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1راز خوشبختی درچیست ؟ هژدهم
.2خوشبختی چیست و راه وصول به آن کدام است ؟
.3چه چیزهایی در زنده گی میتواند دریچه های خوشبختی را به روی
انسان بگشاید؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
93
بزرگان را می آوریم.
• سستی در عمل موجب نرسیدن به مطلوب است( .حضرت علی (رض))
• برترین دانش ها خدا پرستي است( .بزرگمهر)
• اندیشه دریایي است که مروارید آن فلسفه و فرزانه گي است( .یحیاي برمکي)
• از دو صفت همواره بپرهیزید ،یکی بی حوصله گی و دیگری تنبلی ،اگر بی حوصله باشی
بر هیچ حقی صبر نخواهی کرد ،و اگر تنبل باشی هیچ حقی را ادا نخواهی کرد( .امام صادق)
• دوستی را که به عمری فراچنگ آرند نشاید که به یکدم بیازارند( .سعدی)
• چنان نمای که هستی نه چنان باش که می نمایی( .بایزید بسطامی)
• نزدیکترین چیزها مرگ و دورترین چیزها آرزوست( .سقراط)
• نبوغ ،جوهر تفکر است( .ژان پل سارتر)
• افراد منطقي خودشان را با دنیا تطبیق میدهند .افراد غیر منطقي سعي میکنند دنیا را با
خودشان تطبیق دهند( .برنارد شاو)
• آنچه هستید شما را بهترمعرفي میکند تا آنچه میگویید( .بزرگمهر)
• قدر زمان حال را بدانید که گذشته بر نمي گردد و آینده شاید نیاید( .گالیله)
• حکمت درختي است که ریشۀ آن در قلب است و میوۀ آن در زبان( .بطلمیوس)
• نخستین قانون موفقیت ،تمرکز فکری است( .ویلیام ماتیوس)
• پیروزي آن نیست که هرگز نیفتی ،آن است که بعد از هر افتادنی برخیزي( .مهاتما گاندي)
• تمایات خود را میان دو دیوار محکم « اراده » و « عقل » حبس کنید( .ارسطو)
• دربارۀ آدمها از سؤااتي که میپرسند قضاوت کنید ،نه از جوابهایي که میدهند( .ولتر)
• تمام حقایق سه مرحله را پشت سرگذاشته اند :اول ،مورد تمسخر واقع شدهاند .دوم ،به
شدت با آنها مخالفت شده است .سوم ،به عنوان یک چیز بدیهي پذیرفته شدهاند( .شوپنهاور)
• هرچیزي زیباییها و خصوصیت خودش را دارد؛ ولي هرکسي نمي تواند آنها را ببیند.
(کنفوسیوس)
• آنکه پریدن نمي داند نباید بر پرتگاه آشیانه بسازد.
(نیچه)
• اگر با خونسردي گناهان کوچک را مرتکب شدید ،روزي میرسد که بدترین گناهان را هم
بدون خجالت و پشیماني مرتکب میشوید ( .شوپنهاور)
• آن که میتواند انجام میدهد ،آن که نمي تواند انتقاد میکند( .دیل کارنگي)
• برگرداندن تصاویر آویخته بر دیوار ،مسیر تاریخ را عوض نمی کند( .نهرو)
• شاگرداني که بدون نوآوري همواره سخن استاد خویش را تکرار میکنند ،هیچگاه براي خود
و استاد شان فر و شکوهي به ارمغان نمي آورند ( .ارد)
94
(بیسمارک) • اگر به جاي اسلحه با قلم به جنگ دنیا میرفتیم ،همۀ دشمنان نابود میشدند.
• اگر هر شاگرد یک گام از معلم خود پیش نشود ،جامعه در رکود باقی میماند.
(پروفیسرمحمدکبیر)
• آن که نمي تواند ازخواب خویش براي فراگیري دانش و آگاهي کم کند ،توانایي افزودن
بر بزرگی و برتري خویش را ندارد( .ارد)
• حافظه گنجینه یي است که باید دران سرمایه گذاري کنیم تا بتوانیم کمکي را که به آن
نیاز داریم از آن دریافت کنیم( .روو)
• تو درتمام دنیا فقط یک نفر؛ ولي براي بعضي افراد تمام دنیا هستي( .مارکیز)
• براي شب پیري در روز جواني چراغي باید تهیه کرد( .بلوتارک)
یکی از عوامل عمدۀ بروز مشکات متعدد درجوامع بشری ،نادیده گرفتن و نپرداختن
به امور معنوی است .اگر سیرتکاملی پیشرفت و ترقی درجوامع مختلف انسانی ،در دو خط
موازی مادی و معنوی به پیش میرفت ،ما امروز درجهان خویش شاهد این همه جنگ،
ویرانی ،فقر ،تعصب ،بیماریهای گوناگون ،غارتگری ،تفوق طلبی و دهها پدیدۀ شوم دیگر
نمی بودیم.
بخوانیم و بدانیم
.1راز خوشبختی تنها در پرتو ایمان الهی و باورکامل به اوست.
.2پند و اندرز پذیری وحرف نیوشی از بزرگان و به کاربستن آن میتواند دریچه های
خوشبختی را به روی انسان بگشاید.
.3گاهی یک پند و اندرز معنای یک کتاب کامل از فصلهای زنده گی را درخود نهفته دارد.
.4گاهی دنیایی از فلسفه دریک جملۀ کوتاه گرد آمده است ،که آن جملۀ کوتاه میتواند مسیر
زنده گی ما را عوض کند.
95
• طرح نامه ها (مکتوب های) رسمی دولتی
معمو ًا نامه های رسمی دولتی از نظرشکلی دارای ساختار ویژه یی اند که این طرح و
ساختار ،نماینده گی از رسمی بودن آنها میکند .بخشهای اصلی طرح نامۀ رسمی دولتی به
شرح زیر است:
.1نشان رسمی دولت (دوسانتی متر پایینتر ازکنارۀ باایی صفحه)
.2نام کامل دولت وکشور ( درسطر اول )
.3نام عالیترین مقام همان ارگان (وزارت ،ریاست مستقل و ....در سطر دوم)
.4نام ریاست ( درسطر سوم )
.5نام مدیریت (درسطرچهارم)
.6شمارۀ دفتری ( درسطرپنجم )
.۷تاریخ (درسطرششم)
.۸آدرس و شماره های تماس ( نیم سانتی متر بااتر ازکنارۀ پایینی صفحه ،با خط
کوچک)
تفصیات
.1در زبانهایی که شیوۀ نوشتاری آنها از راست به چپ است ،نشان دولتی درسمت راست
صفحه قرار میگیرد و در زبانهایی که شیوۀ نوشتاری شان از چپ به راست است ،نشان دولتی
درسمت چپ صفحه قرار میگیرد.
.2کشورهایی که دارای دو زبان رسمی اند ،نشان دولتی در وسط صفحه قرارگرفته و موارد
دیگر ،با هردو زبان ،در دوکنار نشان دولتی نوشته میشوند.
.3برخی از ادارات دولتی دارای نشان خاص خود میباشند ،که درین صورت ،نشان دولتی
96
درجای اصلی خویش قرار میگیرد و نشان آن
اداره درسمت دیگر صفحه .موارد دیگر ،با هردو
زبان در وسط هردو نشان نوشته میشود.
.4درگذشته ها ادارات دولتی ما ،نامه های مورد
نیاز را قب ً
ا چاپ کرده و در دفاتر نگاه میداشتند؛
اما امروز بسیاری از ادارات ،یک طرح کامل نامۀ
رسمی را در کمپیوترهای خود ذخیره دارند؛ هنگامی
که نامه یی نوشتند ،یک کاپی آن را گرفته و در
روی همان طرح سفید کمپیوتری نصب میکنند؛
سپس آن را توسط ماشین چاپ(پرنتر) به چاپ
رسانیده به مرجع مربوط میفرستند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند درکتابچه
های تان اما بنویسید.
.2تصور کنید که شما یک کارمند ادارۀ حفظ
محیط زیست هستید .پس در بارۀ این تصویر ،با
نظرداشت قواعدی که خواندید ،درکتابچه های
تان یک نامۀ رسمی به آمر تان بنویسید.
97
.1از درس حاضر چه نتیجه گرفتید ؟
.2نامۀ رسمی دولتی با نامۀ خصوصی چه فرق دارد ؟
.3چه چیزی میتواند دریچه های خوشبختی را به روی انسان بگشاید ؟
.4چرا ما بسیار انتقاد میکنیم و خود بدان عمل نمی کنیم؟ راه عاج چیست ؟
.5چگونه میتوانیم خوشبختی را برای فرد ،خانواده ،جامعه و بااخره کشورخود فراهم
کنیم؟
98
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1درحکایت زیرین چه پیامی نهفته است ؟ نزدهم
ا درکجا نوشته شده است؟ .2کتاب کلیله و دمنه اص ٌ
.3پیام این حکایت را در زنده گی روزمره درچه مواقعی میتوان به کار
بست ؟
.4چرا حیوانات دیگر اشتر را به دوستی برنگزیدند ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
حکایت
آورده اند که زاغی و گرگی و شگالی در خدمت شیری بودند و مسکن ایشان نزدیک
شارع عام بود .شتر بازرگان دران حوالی بماند و به طلب چراخور در بیشه آمد؛ چون نزدیک
شیر رسید ،از خدمت و تواضع چاره یی ندید .شیر او را استمالت نمود و ازحال او استکشاف
کرد وگفت عزیمت درمقام وحرکت چیست ؟ جواب داد که آنچه رأی ملک فرماید .شیرگفت
اگر رغبت نمایی درصحبت من ایمن و مرفه بباشی .اشتر شادگشت و دران بیشه میبود تا
مدتی برآن بگذشت.
روزی شیر درطلب شکار میگشت .پیلی مست به او دررسید و میان ایشان جنگی عظیم
افتاد و از هردو جانب مقاومت رفت و شیر مجروح و ناان بازآمد و روزها از شکار بازماند
وگرگ وزاغ و شگال بی برگ ماندند .شیر اثر آن بدید؛ گفت « :رنج میبینیدکه درین نزدیکی
صیدی جویید ،تا من برون روم وکار شما ساخته گردانم ».ایشان به گوشه یی رفتند و با
یکدیگر گفتند که درین مقام اشتر اجنبی است و درمیان ما چه فایده دهد؟ نه ما را بدو الفتی
و نه ملک را از او فراغی .شیر را برآن باید داشت تا او را بشکند وحالی فراغی پدید آید و
او از طعمه فرو نماند و نیز چیزی به ما رسد .شگال گفت این نتوان کرد که شیر او را امان
داده است و درخدمت خویش آورده و هرکه َملِک را برغدر تحریض کند و برنقض عهد ،دلیر
گرداند ،یاران و دوستان را درمنجنیق با نهاده باشد و آفت را به کمند سوی خود کشیده .زاغ
گفت آن وثیقت را رخصتی توان یافت که شیر را ازعهدۀ آن بیرون آورد .شما جای نگهدارید،
99
تا من بازآیم .پیش شیر رفت و بایستاد .شیر پرسید هیچ به دست شد ؟ جواب داد که کس را
از گرسنگی چشم کار نمی کند؛ لیکن وجهی دیگرهست .اگر امضای رأی َملِک بدان پیوندد،
همه درخصب و نعمت افتیم .شیرگفت چیست آن؟ زاغ گفت این اشتر میان ما اجنبی است
و درمقام او ملک را فایده یی نیست و نفعی صورت نمی بندد .شیر درخشم شد .گفت این
اشارت از کرم و وفا دور است و با مروت مناسبت ندارد .شکستن عهد اشتر را به چه تأویل
جایز شمرم؟ زاغ گفت براین مقدمه وقوف دارم؛ لیکن حکما گویند یک نفس را فدای اهل
بیتی باید کرد و اهل بیتی را فدای قبیله یی و قبیله را فدای شهری ،چون درخطری باشد
و عهد راهم مخرجی توان یافت؛ چنانکه ملک از وصمت غدر منزه باشد و حالی ذات او از
مسلَم گردد .شیر سر درپیش افگند .زاغ رفت و باز یاران راگفت: مشقت فاقد و مخافت بوار َ
« لختی سرکشی و تندی کرد و به آخر رام شد و به دست آمد ».اکنون تدبیر آن است که ما
همه بر شتر فراهم آییم و ذکر شیر و رنجی که او را رسیده است تازه گردانیم و گوییم ما در
پناه دولت و سایۀ حشمت این َملِک روزگار خرم گردانیده ایم .امروز که او را این رنج افتاد،
اگر به همه نوع خویشتن بر او عرضه نکنیم ،و جان و نفس فدای ذات و فراغ او نگردانیم ،به
کفران نعمت منسوب شویم و به نزدیک اهل مروت بیقدر گردیم .صواب آن است که جمله
پیش او رویم و شکر ایادی او را باز رانیم و مقررگردانیم که ازما کاری دیگر نیاید و جانها و
نفسهای ما فدای ملک است و هریک از ما گوید امروز چاشت ملک ازمن سازد و دیگران آن
را دفعی سازند وعذری نهند ،بدین تردد حقی گزارده شود و ما را زیانی ندارد و این فصول
با اشتر درازگردن باا کشیده بگفتند .و بیچاره را با این دمدمه در کوزۀ فقاع کردند و با او
قرار داده پیش شیر رفتند و چون از تقریر شکر و ثنا و نشر محامد و دعا بپرداختند .زاغ گفت
ملک را بقا باد که راحت ما به صحت ذات ملک متعلق است و اکنون ضرورتی پیش آمده
است تن و جان من اگرچه ضعیف است فدای ذات شریف ملک باد.
من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم به دل و دیده و جـان بـار بای تـو کشـم
ِـر َدم رای کنـی هردو را رقص کنان پیش هـوای تو کشـم به خدا گر تو بـه عمـر و خ َ
ور به جان و دل و تـن کار بـرآیـد همـه را به خدا گـوش گرفته بـه سـرای تـو کشـم
و امروز ملک را از گوشت من سد رمقی حاصل تواند بود ،مرا بشکند .دیگران گفتند از خوردن
تو چه آید و ازگوشت تو چه سیری .شگال هم بر این نمط فصلی آغاز نهاد ،جواب دادند که
گوشت تو بویناک و زیانکار است ،طعمۀ ملک را نشاید .گرگ هم براین منوال فصلی بگفت.
100
ایشان گفتند گوشت گرگ خناق آورد و قایم مقام زهر هاهل باشد .اشتر بیچاره این دم
ایشان چون شکر بخورد و ماطفتی نمود هرچه تمامتر و صفت پاکی گوشت خود بکرد،
همه یک کلمه شدند و گفتند راست میگویی و از صدق عقیدت و فرط شفقت عبارت میکنی.
به یکبار دروی افتادند و پاره پاره کردند و شتر در آن دم به دام افتاد .و این مثل بدان آوردم
تا بدانی که مکر اصحاب اغراض ،خاصه که مطابقه نمایند ،بی اثر نباشد ( .ازکتاب کلیله و دمنه )
حکایتی را که خواندید ،برگرفته ازکتاب « کلیله و دمنه » است .کلیله و دمنه کتابی است
در اصل هندی که به دری ترجمه شده است .درین کتاب حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان
حیوانات) نقل شده است .نام آن از نام دو شغال با نامهای«کلیله» و « دمنه » گرفته شده
است .بخش بزرگی ازکتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد .کلیله و دمنه در واقع
تألیفی است مبتنی برچند اثر هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره ( پنج فصل ) و به زبان
سانسکریت است .این کتاب چندین بار از عربی به فارسی دری برگردانده شده است .از جمله
رودکی آن را به نظم درآورد؛ اما امروز جز چند بیت پراگنده ازان باقی نمانده است.
در قرن ششم هجری ،نصراه منشی (منشی بهرامشاه غزنوی) آن را به زبان دری ترجمه
کرد .این ترجمه ترجمۀ آزاد است و نصراه هرجا ازم دانسته است ابیات و امثال بسیار از
خود و دیگران آورده است .ترجمۀ نصراه منشی همان ترجمه یی است که ازان به عنوان
کلیله و دمنه در زبان دری یاد میشود؛ گاه نیز آن را کلیله و دمنۀ بهرامشاه خوانند .و باآخره
« کلیله ودمنه » درسالهای اخیر توسط شاعر شیرین کام کشورما میربهادر واصفی به نظم
در آورده شده که این کتاب در سال 13۸4هـ .ش به نشر رسیده است.
بخوانیم و بدانیم
.1زاغی و گرگی و شگالی درخدمت شیری بودند.
.2اشتر بازرگان دران حوالی بماند و به طلب چراخور در بیشه آمد .شیر برایش گفت اگر
رغبت نمایی درصحبت من ایمن و مرفه باشی.
101
.3پیلی مست دررسید و میان شیر وپیل جنگی عظیم افتاد و شیر مجروح و ناان بازآمد و
روزها از شکار بازماند وگرگ و زاغ و شگال بی برگ ماندند.
.4زاغ وگرگ و شگال به گوشه یی رفتند و با یکدیگر گفتند که در این مقام اشتر اجنبی
است و درمیان ما چه فایده دهد ؟ نه ما را بدو الفتی و نه ملک را از او فراغی؛ پس دسیسه
یی ریختند و او را به هاکت نزدیک ساختند.
.5باید دانست که مکر اصحاب اغراض ،خاصه که مطابقه نمایند ،بی اثر نیست.
102
کار گروهی و سخنرانی
.1شاگردان با هم در مورد درس خوانده شده گفتگو کنند و پیام این حکایت را به دست
آورده ،نتیجه را یک نفرشان به دیگران بگوید.
.2شاگردان به سه گروه تقسیم شده هرگروه چهارقسمت از بندهای نامه های اداری را
برروی کاغذی رسم نمایند؛ سپس ازهرگروه یک نفرشان درمقابل صنف قرارگرفته به ترتیب
تصویر کلی یک نامۀ اداری را بر روی تخته تکمیل کنند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند درکتابچه های تان به صورت اما بنویسید.
.2درمورد تصویر زیر ،با نظرداشت پیام متن درس ،متنی بنویسید که از هفت سطر کم
نباشد.
103
.6مهمترین قسمتهای نامۀ اداری ازنظرشما چیست ؟
.۷آیا آغاز نامه و پایان آن در نامه های اداری ضروری است ؟ به چه دلیل؟
104
درس
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد: بیستم
.1رسانه چیست ؟
.2رسانه ها در جامعه چه نقشی را ایفا میکنند ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
106
ما امروز در شرایطی قرار داریم که عرصۀ فرهنگ عمومي یک عرصۀ کام ً
ا رقابتي
است و کساني میتوانند درعرصه هاي رقابت حضور پیدا کنند ،که بتوانند از قانونمندیهاي
عرصۀ رقابت استفاده کنند و آن قانونمندیها را خوب بشناسند و مطابق با آن حرکت کنند.
این فهم در تمام امور سیاسي اقتصادي وحتي در امور روزمره و جاري صادق است .به همین
خاطر ازم است که پیامها و ارزشهای فرهنگی رسانه ها مطابق با نیازهاي عموم جامعه
باشد؛ یعني جامعه نسبت به آن پیامها و ارزشهای فرهنگی احساس نیازکند و آنها را به خوبی
بپذیرد.
بخوانیم و بدانیم
.1رسانه ،عبارت از وسیلۀ انتقال پیام ،معلومات ،و اطاعات به مردم است ،که درجهت
آگاهی افکار عامه نقش مهمی را ایفا مینماید.
.2رسانه ها به عنوان حامان و منتقل کننده گان پیام مي توانند درساخت فرهنگ عمومي،
باورها و افکار عمومي موثر باشند.
.3فرهنگ عمومي پدیدۀ پویایی است که سکون دران معنی ندارد و هر روز با اختراعات،
اکتشافات و نظریه پردازیهایي که دردنیا شکل میگیرد ،لذا فرهنگ پذیراي این رفتارها ،
تحوات و دیگرگونیها میشود.
.4رسانه وسیله یی است در جهت تفاهم ،تبادلۀ تجارب ،وحدت ملی ،همگرایی ،نزدیکی
افکار و اندیشه های مختلف و درنتیجه صلح ،ثبات و امنیت.
.5تلویزیون به عنوان یکي از وسایل مهم تأثیر گذار بر فرهنگ عمومي ،وقتي موثر است
که بتواند با مخاطبانش مطابق با نیازهاي آنان و با روشهاي درست و مورد قبول ،برنامه را
ارائه کند.
.6رسانه های جمعی مسؤولیت دارند؛ تا درجهت رشد و غنامندی فرهنگ ،عنعنات ،باورها،
رسوم و ارزشهای جامعۀ خود تاش نمایند ،همچنان وظیفه دارند تا درجهت تحقق آزادی،
برابری ،عدالت ،دموکراسی و ارزشهای جامعۀ مدنی وسیله شوند ،به مردم تفهیم نمایند
که افغانستان خانۀ مشترک همه کسانی است ،که درین سرزمین تولد یافته ،بزرگ شده
و زنده گی میکنند .چون رسانه ها وسایلی اند که سیر وحرکت اجتماعی را تعیین میکنند.
107
• استعام :استعام در لغت ،معلومات خواستن ،طلب معلومات کردن و آگاهی خواستن را
میگویند؛ و در اصطاح نامه نگاری ،به نوع خاصی از نامه گفته میشود که دارای شکلی ویژه
بوده و در آن اداره یی از ادارۀ دیگری
یا در میان خود همان اداره ،پیرامون
موضوعی خواستار معلومات میشود؛
همچنان دفاتر مسؤول بازجویی از
متهمان و مجرمان ،پرسشهای خویش
را به صورت تحریری در همین نوع
نامه نوشته و جواب اشخاص متهم یا
مجرم را به صورت کتبی در حشو آن
می گیرند و به حیث سند مورد کاربرد
مراجع قانونی قرار میدهند.
معمو ًا استعام ها در کشور ما دارای
چوکات و شکل مخصوص بوده و
تقریب ًا شکل آن در همه ادارات دولتی،
یکسان است.
108
.2شاگردان طرح یک استعام دفتر رسمی را به صورت دسته جمعی روی یک صفحه کاغذ
بریزند؛ سپس یک تن شان دربرابرصنف آمده قسمتهای مختلف آن را شرح دهد.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما بنویسید.
.2با نظر داشت وظایف رسانه ها ،در بارۀ تصویر زیر ،یک متن هفت سطری بنویسید.
109
کار خانه گی
.1نظریات شخصی خویش را درمورد « آزادی رسانه ها چیست و چگونه باید باشد» طی
چند سطر درکتابچه های خویش بنویسید.
.2این ابیات را به حافظه بسپارید:
گرکه ما دیده ببندیم و به مقصد نرسیم چه کند راحلـه و مرکب رهـواری چنـد
اگـرت مـوعظـۀ عقـل بمـاند درگـوش نبرندت ز رۀ راسـت بـه گفتـاری چنـد
پروین اعتصامی
.3متن کامل درس بیست ویکم را خوانده وبرای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
110
درس
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1مقدمات مکتب هندی چه وقت فراهم شد ؟
بیست
.2مشخصات عمدة مکتب وصال چیست ؟ ویکم
.3ویژه گیهای مکتب هندی درچیست ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
دراواخر دورۀ تیموریان درعصرسلطان حسین بایقرا،که آن را« رنسانس شرق» گویند؛
مکتب ادبی عراقی به افول گرایید و شعر از تکاپو بازماند ،به ویژه شعرا همه به تقلید از
گذشته گان داد سخن میدادند که جامی رامیتوان آخرین نمایندۀ این مکتب دانست .با آن
هم درشعر این دوره مقدمات مکتب هندی فراهم گردید .میان مکتب عراقی وهندی دورۀ
متوسطی درقرن دهم پدید آمد که به نام مکتب«وصال» و« فراق» یادمیشود .این طرز
تازه ،تجارب زنده گی واقعی را در زمینه های عاشقانه با زبان شیرین و دلنشین بیان میکند
که با چاشنی زبان عامیانه همراه است.
شعر« وصال» از اوایل قرن شانزدهم میادی ،به وسیلۀ چند تن از شعرا؛ چون :هاتفی،
هالی چغتایی ،اهلی شیرازی و بیش از همه بابافغانی به وجود آمد .شعر« وصال» که
بازتاب دهندۀ یک عشق واقعیست؛ با بیانی ساده و مضامین تازه چهره مینماید و از بس
با درد و حسرت آگنده میشود ،خواننده را به همدردی ودلسوزی با عاشق میکشاند .درین
زمینه « وحشی بافقی» از نامدار ترین چهره ها و نمایانگر برجستۀ مکتب « فراق » در شعر
فارسی دری است .شعر« وحشی بافقی» با آن که از نظر بافت سخن و آهنگ آن با اشعار
همروزگارانش تفاوت چندانی ندارد؛ اما ازنظر بیان سوز دل و حالت شوریده گی یک عشق
واقعی و ساده گی بیان ،صادقانه ترین و شیرینترین شعر آن دوره به شمار میرود.
اگر مکتب« وصال» ،رسیدن عاشق را به معشوقۀ واقعی نه صوری و مجازی؛ با کام
111
شیرین و تصاویر دلنشین ،بیان کرده است؛ مکتب« فراق» از شکست و ناکامی عاشق و
عدم رسیدن او به وصال یار با سوز وگداز و زبان ساده و تصاویرعام فهم و محسوس ،سخن
به میان آورده است .تفاوتهای این دو مکتب ،نه در شیوه های بیان؛ بلکه در چگونه گی
رسیدن و نا رسیدن عاشق به وصال است .یکی از شاعران معروف این دو مکتب ( وصال و فراق)
بابافغانی بوده است با پیشرفت وغنای این سبک پس از قرن دهم ،مکتب دیگری در شعر و
ادب فارسی دری پدید آمد که به نام مکتب هندی معروف گردید .تا دوران بازگشت ادبی در
قرن 14هجری سراسر سده های دهم تا چهاردهم آثار نظم و نثر درین مکتب آفریده شد.
درین مکتب غزل از دید عمودی یکپارچه نیست؛ بلکه هربیت آن تافتۀ جدا بافته یی است
که تصاویر و مفاهیم مشخصی را بیان میکند .به عبارت دیگردرین مکتب تک بیت اساس
کار غزل است.
درین مکتب ُص َور خیال با ایجاز و ابهام ارائه میشود.کاربرد کنایه و استعاره های بدیع ،که
با ظرافت و باریک بینی و مبالغه همراه است ،شعر را در بستر مضامین تازه بدانجا میرساند
که گاه خواننده را دچار حیرت میسازد .پیچیده گی وکثرت صور خیال معنای کام را دیرفهم
و مشکل میگرداند .همین امر است که شنونده را به تأمل وامیدارد و درعالم خیال به جهان
دیگر میکشاند .همین ویژه گی ،مکتب هندی را شکوه و دبدبۀ خاصی بخشیده است.
شاعران این مکتب در دربارشاهان هند؛ چون :جال الدین اکبر ،جهانگیر ،شاه جهان و
اورنگزیب گرد آمدند و برخیها عواید سرشار و مناصب بلندی را نصیب شدند .عرفی شیرازی،
قدسی مشهدی ،ظهوری ترشیزی ،طالب آملی،کلیم کاشانی وصائب تبریزی که همه از
فارس (ایران امروز) بودند؛ به هندوستان رفتند و درانجا به شهرت ،جاه و مال رسیدند .فیضی
دکنی ،طالب آملی ،جال اسیر ،حزین اهیجی ،میرزا عبدالقادر بیدل ،غنی کشمیری ،محمد
حسین نظیری نیشاپوری ،ناصرعلی سرهندی ،هالی چغتایی ،وحشی بافقی و بسیاری از
شاعران دیگرکه در ماوراء النهر ،خراسان هند و ایران میزیستند؛ در غنا و تکمیل این مکتب
ادبی نقش به سزایی ازخود برجای گذاشته اند .ازین شمارکلیم کاشانی ،صائب تبریزی و
میرزا عبدالقادر بیدل در اوج این مکتب قرار دارند؛ اما بیدل که عرفان وتصوف را چون سنایی
112
و مولوی چاشنی کامش قرار داد؛ شاهبازی است که برقلۀ معانی این مکتب قرار دارد.
درکام بیدل تمام ویژه گیهای این مکتب به چشم میرسد .برعاوه بیدل در اوزان مشکل و
بحرطویل بسیار طبع آزمایی کرده است.
رهکشایان و پیروان این مکتب به غیر از دهلی و آگره ،در قندهار ،بدخشان ،بلخ ،هرات،
غزنه ،کابل ،اصفهان ،شیراز ،سمرقند و بخارا درحلقه های ادبی و یا انفرادی در دربارهای
شاهان و حکام منطقه گردآمده و به انشا و ابداع شان پرداخته اند.
در قندهار احمد شاه ابدالی ،پسرش تیمورشاه و شماری از درباریانش ذوق شعر وادب داشتند.
در دربارتیمورشاه درکابل حلقۀ ادبی تشکیل شده بود که اعضای آن تیمورشاه ،میرهوتک
افغان ،لعل محمد عاجز(طبیب دربار) ،میرزا قلندر و شماری دیگر بودند که به طرز بیدل
مشاعره هایی انجام میدادند.
شمار زیادی ازشاعران قرنهای 11و12هـ .ش .از سرزمین خراسان کهن یا افغانستان
کنونی برخاسته بودند.
در سراسر قرن 11تا نیمۀ اول قرن 12هجری که خراسان به سه حوزۀ مختلف و مخالف از
جانب قدرتهای همسایه تجزیه و تقسیم گردیده بود ،وضع سیاسی و اجتماعی در بحران دایمی سیر
میکرد .بر اثر جنگهای دایمی که قدرتهای سه گانه به خاطر تصاحب این مناطق براین سرزمین
تحمیل کردند؛ شهرها ویران گردید .غارت وکشتار اهالی ،وضع مالیاتهای سنگین ،نبود بازار واحد
ملی ،دوربودن مراکز قدرت و ادارۀ بخارا ،اصفهان ودهلی ازخراسان ،عدم توجه زمامداران به
آبادی و انکشاف اقتصادی و اجتماعی این سرزمین ،خراسان را که در زمان تیموریهای هرات از
پیشرفته ترین و آباد ترین سرزمینهای شرق به شمار میرفت؛ به رکود وقهقرا کشانید .ازهمین سبب
دانشمندان ،هنرمندان ،شاعران ،نویسنده گان ،عرفا و بازرگانان به بخارا اصفهان ،آگره و دهلی
به خدمت شاهان فارس ،فرارود وهندوستان رو آوردند و زبان و ادب دری دران مراکز به رشد و
شگوفایی خویش ادامه داد.
113
بخوانیم و بدانیم
.1در اواخر دورۀ تیموری مکتب ادبی عراقی به افول گرایید و شعرازتکاپو بازماند.
.2میان مکتب عراقی وهندی دورۀ متوسطی درقرن دهم پدید آمد که به نام مکتب « وصال
و فراق» یاد میشود.
.3مکتب« وصال» ،رسیدن عاشق را به معشوقۀ واقعی نه صوری و مجازی؛ با کام شیرین
وتصاویر دلنشین ،بیان کرده است؛ اما مکتب«فراق» ازشکست وناکامی عاشق و عدم رسیدن
او به وصال یار با سوز وگداز و زبان ساده و تصاویرعام فهم ،سخن به میان آورده است.
.4تفاوتهای مکتب «وصال» و « فراق» ،نه در شیوه های بیان؛ بلکه در چگونه گی رسیدن
و نا رسیدن عاشق به وصال است.
.5در مکتب هندی تک بیت اساس کار غزل است که آن را « شاه فرد» نیز گفته اند.
.6در قندهار احمدشاه ابدالی و پسرش تیمور شاه و شماری از درباریانش ذوق شعر و ادب
داشتند.
.۷شمار زیادی ازشاعران قرنهای 11و12هجری ازسرزمین خراسان کهن برخاسته بودند.
114
.5آغاز نامه ( عبارت یا جملۀ احترامی در ابتدای نامه )
.6متن نامه
.۷پایان نامه ( عبارت یا جملۀ احترامی پایانی )
.۸نام و مقام اداری نویسنده ( کنارچپ صفحه )
.9امضای نویسنده
.10مهر اداره ( درصورت ضرورت )
.11ذکر ضمیمه ها با تعداد اوراق آن کنار چپ بااتراز متن نامه
.12نام شخص ویا اشخاص گیرنده ( اگرگیرنده گان بیشتر ازیک شخص باشد).
تفصیات
.1نوشتن عبارات و جمله های احترامی مقدماتی و پایانی درین گونه نامه ها ضروری
است.
.2اگرگیرندۀ نامه دارای القاب وعناوین علمی؛ مانند :دکتور ،انجنیر ،استاد ،سرمحقق ،مؤلف
ویا القاب اداری و نظامی؛ مانند :وزیر ،رئیس ،دگروال ،جنرال و امثال اینها باشد ،نوشتن این
القاب و عناوین ضروری است.
.3اگرنامه ازطرف ارگانهای قضایی برای یک مجرم نوشته میشود ،عبارات و جمله های
احترامی مقدماتی و پایانی و القاب و عناوین علمی ،اداری ونظامی نباید نوشته شود.
.4اما اگرنامه ازطرف ارگانهای قضایی برای یک متهم نوشته میشود ،نوشتن عبارات و جمله
های احترامی مقدماتی و پایانی و القاب و عناوین علمی ،اداری و نظامی ضروری است.
.5اگر درنامه ازگیرنده تقاضای اجرای کاری درموعد معینی شده باشد ،ذکرتاریخ نهایی آن
حتمی است.
115
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه های تان
اما بنویسید.
.2این تصویر را باموضوع « فرهنگ و ادبیات» ارتباط داده،
درمورد آن یک متن هفت سطری بنویسید.
.1در رابطه به یکی از شاعران که در درس خواندید نظر به عاقۀ تان معلومات جمع آوری
نموده روز آینده پیش روی صنف قرائت نمایید.
.1این بیت را به حافظه بسپارید:
به نرمی تندخویانرا ذلیل خود توان کردن کند خاکستر آخر زیردست خویش اخگر را
صایب
.2متن کامل درس بیست و دوم راخوانده وبرای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
116
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1تولستوی که بود ؟ بیست
.2او چه کارهایی در زمینة ادبیات وآموزش انجام داد ؟
.3او با کدام نویسنده گان اروپایی ماقات کرد ؟ و دوم
.4او درکجا و به چه شکل وفات یافت ؟
.5چرا او همیشه در هیجان به سر میبرد ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
تولستوی
لیون تولستوی نویسندۀ چیره دست روسی در نهم سپتمبر
1۸2۸میادی در یک خانوادۀ متمول و سرشناس پا به
عرصۀ هستی نهاد .مادرش را در دو ساله گی وپدرش را در
9ساله گی از دست داد و پس ازان تحت تکفل عمه اش
قرار گرفت .در سال 1۸44میادی در رشتۀ زبانهای شرقی
در پوهنتون قازان ثبت نام کرد و پس از سه سال ،تغییر
رشته داده و به فاکولتۀ حقوق شامل شد و در سال 1۸51م.
به خدمت سربازی شتافت .تولستوی ،توجه و عاقۀ وافری
به آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت .از همین
سبب او در سال 1۸5۷م .بهمدت پنج سال از کشورهای
غرب اروپا بازدید نموده و با مشاهیر آنجا؛ مانند :چارلز دیکنز،
ایوان تورگنیف و فریدریش فروبل ،دیدار به عمل آورد .پس از بازگشت بهکشورش ،براساس
تجارب نوآموخته ،دست بهیک رشته اصاحات آموزشی زد و درهمین راستا به پیروی از
ژان ژاک روسوی فرانسوی ،به تأسیس مکاتب ابتدایی در روستاها پرداخت.
او در نامهیی به یکی از خویشاوندانش (که ادارۀ امور دربار و نظارت اماک تزار روسیه
را به عهده داشت) چنین نوشت « :هرگاه به مکتب قدم میگذارم ،با مشاهدۀ چهره های
تکیده ،موهای ژولیده ،وبرق چشمان این کودکان فقیر ،دستخوش نا آرامی و هیجان میشوم
و همان حالتی به من دست میدهد که بارها از دیدن شرابخواران مست بر من مستولی شده
117
است .ای خدای بزرگ! چگونه میتوانم آنها را نجات دهم ؟ نمیدانم به کدامین یک کمک
کنم .من تعلیم و تربیت را فقط برای مردم میخواهم و نه کسی دیگر ،آیا میتوانم پوشکینها
و لومونوسفهای آینده را از غرق شدن نجات بخشم؟»
تولستوی درسال 1۸62میادی با یک دخترهژده سالۀ آلمانی به نام « سوفیا » ازدواج
کرد و سالها پس ازان؛ یعنی در سال 1۸۸1میادی به همراه خانواده اش به مسکو رفته
درانجا اقامت گزید .آنگاه دست به نوشتن شاهکارهای جاودانه یی به نام «جنگ و صلح» و
«آنا کارنینا» زد ،که نگارش رمان«جنگ و صلح» پنج سال را دربر گرفت .پشتیبانی همسر
جوانش از فعالیتهای ادبی تولستوی ،که به روایتی 1400صفحه از پیش نویس جنگ و صلح
را بیش از هفت بار پاکنویس کرده است ،شایستۀ یاد آوری و تقدیر میباشد .این دو رمان به
مثابۀ شخصیت شکوهمند ادبی تولستوی در جهان محسوب میگردد.
او همواره دچار وسواسی عجیب بود و پیوسته در هیجان به سر میبرد و این همان
دغدغۀ ارزشمندی است که هرنویسندۀ متعهدی نسبت به جامعه اش دارد ،که مبادا حرفهای
شایسته را نگفته ،مرگ به سراغش آید .اتفاق ًا ترس ازهمین دغدغۀ پر رمز و راز ،او را به بستر
بیماری افگند؛ طوری که در آخرین روز های حیات خود به اتفاق طبیب ِ خانواده گی و دختر
کوچکش ،همسر خود را ترک کرده به سوی جنوب روسیه مسافرت نمود .این آخرین سفر
تولستوی بود که (به تاریخ هفتم نوامبر 1910میادی) در ایستگاه راه آهن « آستاپوفو» به
پایان رسید و او را در زادگاهش به خاک سپردند.
تولستوی بهحدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیراً به احترامش سکۀ طایی
را به نام او ضرب زده اند.
آثار تولستوی :از تولستوی آثار بسیاری برجا مانده است که همۀ آن به زبانهای مختلف
درجهان منتشر شده و تعدادی ازان فلم ساخته شده است .مهمترین آثار او ازین قرار است:
.1جنگ و صلح .2آناکا ِرنینا .3رستاخیز .4اعتراف .5بهترین داستانهای کودکان و نوجوانان
.6شیطان .۷هنر چیست؟ .۸خداوند حقیقت را میبیند؛ اما صبر میکند .9محکوم بیگناه
.10پول و شیطان
118
* ایوان تورگنیف :ایوان سرگیویچ تورگنیف ( 9نوامبر 3 - 1۸1۸سپتامبر )1۸۸3رماننویس،
شاعر و نمایشنامه نویس روس بود که نخستین بار توسط اوکشورهای غربی با ادبیات روسی،
آشنا شدند .آثار او تصویری واقعگرایانه و پرعطوفتی است از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه یی
ازطبقۀ روشنفکر جامعۀ روسیه که میخواستند کشور را به سمت ترقی سوق دهند.
* فریدریش فروبل :دانشمندپیداگوژی سویسی که درقرن نزدهم میزیست .او ازجملۀ
بنیان گذاران آموزش کودک محوری بود که باغچۀ کودکان را برای بازی وشادی آنها راه
انداخت .باغچۀ کودکان جایی است که کودکان با مهربانی ودوستی ،بازی و شادی ،پرورش
مییابند.
* ژان ژاک روسو :ژان ژاک روسو ( 1۷12ـ )1۷۷۸متفکر سویسی ،در قرن هژدهم و اوج
دورۀ روشنگری اروپا میزیست .اندیشه های او در زمینه های سیاسی ،ادبی و تربیتی ،تأثیر
بزرگی بر معاصران گذاشت .نقش فکری او که سالها در پاریس به سربرد ،به عنوان یکی از
راهگشایان آرمانهای انقاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست.
* پوشکین :الکساندر سرگیویچ پوشکین شاعر و نویسندۀ روسی سبک رومانتیزم است.
او در 6جون 1۷99میادی در شهرمسکو چشم به جهان گشود و در 10فبروری 1۸3۷در
« سن پترزبورگ» درگذشت .او بنیانگذار ادبیات روسی مدرن به حساب میآید و برخی او را
بزرگترین شاعر زبان روسی میدانند.
* لومونوسف :میخائیل لومونوسف دانشمند روسی در سال 1۷11میادی در یک خانوادۀ
ماهیگیر به دنیا آمد و درسال 1۷35درگذشت .او دراکادمی علوم پترزبورگ روسیه و دانشگاه
ماربورگ آلمان درس خواند .اومؤسس دانشگاه مسکو است که تا امروزبه نام او یاد میشود.
بخوانیم و بدانیم
.1لیون تولستوی نویسندۀ چیره دست روسی در نهم سپتمبر 1۸2۸میادی در یک خانوادۀ متمول
و سرشناس پا به عرصۀ هستی نهاد.
.2او دست بهیک رشته اصاحات آموزشی زد و درهمین راستا به پیروی از ژان ژاک روسوی
فرانسوی ،به تأسیس مکاتب ابتدایی در روستاها پرداخت.
.3او درنامۀ خویش نوشته بود :ای خدای بزرگ! ...من تعلیم و تربیت را فقط برای مردم میخواهم،
نه کسی دیگر ،آیا میتوانم پوشکینها و لومونوسفهای آینده را از غرق شدن نجات بخشم؟
119
.4تولستوی به تاریخ هفتم نوامبر 1910میادی در «آستاپوفو» درگذشت و جسد وی را در
زادگاهش به خاک سپردند.
.5تولستوی به حدی درکشورش مشهور و محبوب است که اخیراً به احترام او سکۀ طایی
را به نامش ضرب زده اند.
• زنده گینامه
وقتی دریک مؤسسۀ دولتی یا غیردولتی درخواست استخدام بدهیم ،آن مؤسسه ازما چیزی
به نام زنده گینامه ( ) CVمیخواهد که نوشتن آن نیز تابع قواعدی است به شرح زیر:
زنده گینامه ها معمو ًا دارای چهاربخش عمده است .1 :نام ،آدرس تماس .2شرح
تحصیات .3وظایف قبلی .4تواناییها.
بخش نخست شامل این نکات میباشد:
قسمت های این بخش به شکل عمودی نوشته میشود:
.1نام ونام خانواده گی (درقسمت وسط صفحه باخط بزرگ) اندازۀ خط 1۸ :بولت (برجسته)
.2آدرس مکمل محل سکونت یا آدرس پستی ( درقسمت پایینی نام ،باخط کوچکتر ) اندازۀ
خط16 :
.3آدرس تماس :شمارۀ تیلفون منزل /مــوبایل /ایمیل ( درقسمت پایینی آدرس ) اندازۀ
خط 16 :
بخش دوم ( شرح تحصیات ) این نکات را دربر میگیرد :اندازۀ خط 14 :
به شکل افقی :درجۀ تحصیل /رشتۀ تحصیلی /نام مؤسسۀ تحصیلی /آدرس کامل آن
(با شهر،کشور) /سال فراغت
توجه :درجۀ تحصیل ( از آخرین سند فراغت تحصیلی به طرف نخستین سند فراغت :دکتورا،
ماستری ،لیسانس ،بکلوریا ،دورۀ متوسطه ،دورۀ ابتدائیه؛ یعنی درشمارۀ نخست ،آخرین
شهادتنامه ،در شمارۀ دوم ،سندفراغت قبل ازان و به همین ترتیب تا دورۀ ابتدایی) .
بخش سوم ( وظایف قبلی ) شامل این نکات میشود :اندازۀ خط 14 :
به شکل افقی :نام وظیفه /مکلفیتها /نام مؤسسه /آدرس مؤسسه ( با شهر،کشور) /ازتاریخ
/ /تا تاریخ / /
بخش چهارم ( تواناییها ) این نکات را دربر میگیرد :اندازۀ خط 14 :
120
به شکل افقی :تجربه و تخصص در رشتۀ کاری /توانایی درخواندن و نوشتن (چند زبان)/
توانایی دربخش منجمنت و اداره /توانایی استفاده ازکمپیوتر و انترنت /و امثال اینها .
* یادداشت -1 :تعداد مجموعی صفحات زنده گینامه ،نباید از دوصفحه تجاوزکند – 2 .در
زبانهایی که از چپ به راست نوشته میشوند ،ازجملۀ چهاربخش ،سه بخش آن به شکل
معکوس نوشته میشوند؛ یعنی بخش اولی به جای خود باقی میماند و سه بخش دیگر باید
بدین ترتیب نوشته شود ( :تواناییها /وظایف قبلی /تحصیات )
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما درکتابچه های تان بنویسید.
.2درموضوع این تصویر ،متنی بنویسید که ازهفت سطر کم نباشد.
121
.1چرا نام تولستوی به عنوان نویسندۀ چیره دست روسیه به ثبت رسید؟
.2در مورد الکساندر پوشکین چه میدانید؟
.3پنج اثر تولستوی را نام ببرید.
.4چرا تولستوی همواره دچار وسواسی عجیب بود و پیوسته در هیجان به سر میبرد؟
.5تولستوی چگونه وفات یافت و چه آثاری ازخویش به جای گذاشت؟
.1یک نمونه از خاصۀ زنده گینامۀ خودتان را به صورت فرضی و مطابق به قواعدی که
خواندید ،بنویسید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید.
غرق وحدت باش اگر آسوده خواهی زیستن
ماهیان را هرچه باشد غیر دریـا ،آتش است
بیدل
.3متن کامل درس بیست و سوم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی
بگیرید.
122
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1چرس چیست؟ بیست
.2چرا چرس ازجملة مواد مخدر به شمار میرود ؟
.3چرس چه زیانهایی دارد؟ وسوم
. 4چگونه در برابر چرس مبارزه کنیم؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود:
123
بوده و شخص معتاد نمي تواند آن را بدون تحمل درد و رنج ،به آساني ترک کند.
اگر از نظر فرهنگی هم به قضیه نگاه کنیم ،افراد چرسي در فرهنگ ما به حیث
انسانهاي ذلیل شناخته شده اند و هیچ کس میل ندارد تا با این افراد دوستی و رفت و آمد
نماید؛ حتي نزدیکترین اقارب و دوستان اشخاص چرسي از دوستي و خویشاوندي با آنها
ننگ دارند .همچنان چرسي بودن در فرهنگ جامعۀ ما معادل ترس و بزدلي ،دیوانه گي،
اعصاب خرابي ،بي اراده گي ،عدم اتکا به نفس ،تزلزل و بي ثباتي ،دروغگویي و هرزه گي
شناخته شده است؛ پس با توجه به معایب و نقایصي که در بارۀ چرس برشمردیم ،برما ازم
است تا به حیث افراد مسؤول ،جامعۀ خود را از لوث این مادۀ مهلک برحذر داریم و آناني را
که به این مصیبت آلوده شده اند ،با توصیه هاي طبي و شرعی از اضرار و عواقب شوم آن
آگاه ساخته و راههاي بیرون رفت ازین معضله را جستجو و به آنها کمک و رهنمایي نماییم،
تا از شر این هیوا نجات یابند .عاوه بران افرادي را که به نحوي درکشت ،زراعت ،خرید
و فروش چرس و گیاهي که ازان چرس استحصال میشود ،مشغول اند از اضرار جسمي و
زیانهای فردی و اجتماعی این مادۀ مهلک آگاه سازیم و آنها را در کسب معاش از راههاي
حال و مشروع تشویق نماییم.
استعمال چرس تأثیرات سوء بیشماري دارد که بعضي برجسم و برخی بر روان شخص
معتاد اثر میگذارد .از جمله میتوان اینها را نام برد .1 :التهاب و انسداد مزمن مجرا های
درجنِین .4تشنج ،اختاات
تنفسي .2عفونتهاي ِر َیوي و سرطان شش .3کاهش وزن بدن َ
رواني و عصبی .5گشاده گي مردمک چشم .6بدخویی ،تند مزاجي و عصبانیت .۷برانشیت
مزمن .۸اضطراب ،افسرده گي و هیجان .9پرحرفي و خنده هاي بي دلیل یا خاموشی و
عزلت .10ضعف سیستم دفاعي بدن .11ضعف جهاز هضمي .12ضعف تمرکز فکری و
عدم عاقه به کار و درس.
بخوانیم و بدانیم
.1چرس ،ترکیب سبز قهوه یي و خاکستري مشتق گیاه شاهدانه است ،که به نامهاي چرس،
حشیش ،ماري جوانا و بنگ شناخته میشود.
124
.2چرس برخاف عقیدۀ رایج مردم ،یک مادۀ به شدت اعتیاد آور بوده و سبب وابسته گي
رواني جدي در شخص مصرف کننده میگردد.
.3استعمال چرس سبب گرایش به مواد مخدر دیگري؛ چون :تریاک ،هرویین و کوکایین میگردد.
125
عالی عالی عالی پشتو 2
خوب متوسط خوب عربی 3
متوسط متوسط متوسط انگلیسی 4
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما بنویسید.
.2این تصویر را با موضوع « اضرارچرس» ارتباط داده ،درمورد
آن یک درخواست به حوزۀ امنیتی پولیس بنویسید.
126
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1چرا ما نیاز به فرهنگ زبان داریم؟
بیست
.2مشهورترین فرهنگهای زبان کدامهاست؟ وچهارم
.3چگونه میتوان یک واژه را در فرهنگ زبان جستجو کرد؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
وقتی کتاب ،مجله ،روزنامه و یا نوشته یی را مطالعه میکنیم ،گاهگاهی اتفاق میافتد که
معنای یک یا چند(لغت) را نمی دانیم .ندانستن معنای یک یا چند واژه ،گاهی یک جمله
را بی مفهوم میسازد وگاهی سبب میشود که ما از درک معنای یک پاراگراف کامل عاجز
بمانیم؛ در نتیجه موضوع به صورت ناقص وارد ذهن ما گردیده و حافظۀ ما نمی تواند آن را
درخویش بگنجاند و نگهداری کند.
روشهای مطالعۀ علمی ایجاب میکند که وقتی چیزی را میخوانیم ،کوشش کنیم معنای
کامل آن را درک کرده و به حافظه بسپاریم .اگرچنین روشی را برگزینیم ،درسهای مکتب
را به سهولت فرا میگیریم و آنچه را که یاد گرفته ایم ،به زودی فراموش نخواهیم کرد؛
برای این که بتوانیم به این هدف نایل آییم ،ناچاریم که در گام نخست یک کتاب لغات یا
فرهنگ زبان را که پذیرفته شده و معتبر باشد باخویش داشته باشیم ،تا در صورت برخورد با
واژه هایی که معنای آنها را نمی دانیم ،از آن کمک بگیریم.
خوشبختانه برای زبان ما از گذشته های دور تا امروز ،صدها کتاب لغات و فرهنگ نوشته
اند و تقریب ًا هشتاد درصد آن را در هندوستان تألیف کرده اند؛ زیرا که زبان فارسی دری بیش
از هفتصد سال درهند زبان رسمی دربار های مختلف و یگانه زبان مشترک در میان طوایف
گوناگون آن سرزمین بوده که زبان همدیگر را نمی دانسته اند .ناچار مردمی که زبان فارسی
دری زبان مادری ایشان نبوده ،نیازمند به کتابهایی بوده اند که بتواند در هنگام جستجوی
127
معانی واژه ها ایشان را یاری رساند.
در کشور های همزبان افغانستان ،ایران و تاجیکستان نیز فرهنگهای متعددی درین زمینه
نوشته شده است ،که بسیاری از مردم باسواد در جامعۀ ما یکی ازین کتابها را به صورت
حتمی در خانۀ خویش دارند .مشهورترین فرهنگهای زبان فارسی دری را میتوان به شرح
زیر ترتیب کرد:
لغتنامۀ دهخدا ،برهان قاطع ،فرهنگ معین ،فرهنگ تحفة ااحباب ،فرهنگ آنندراج ،فرهنگ
عمید ،لغتنامۀ اسدی ،صحاح الفرس ،معیارجمالی ،فرهنگ جهانگیری ،مجمع الفرس،
غیاث اللغات ،فرهنگ انجمن آرا ،فرهنگ نظام ،فرهنگ سخن ،فرهنگ معاصر فارسی،
فرهنگ نوبهار ،فرهنگ شیرخانی یا فواید الصنایع ،فرهنگ نفیسی و ....
شیوۀ لغت یابی در همه فرهنگهای زبان فارسی دری کمابیش یکسان است؛ بدین معنی
که در بسیاری از فرهنگها ،واژه ها به اساس حروف الفبا ترتیب شده و هرکسی که الفبای
این زبان را به ترتیب در حافظه داشته باشد ،در یافتن لغات مورد نظر دچار مشکل نمی
شود.
برای دریافت معنای یک واژه ،طرز تلفظ و اصالت آن ،همیشه از روش زیر استفاده
ا ما میخواهیم معنای واژۀ « ُدرج» را درفرهنگ زبان بیابیم .می بینیم که این میکنیم :مث ً
کلمه با حرف «د» آغاز یافته است .پس فرهنگ زبان را برداشته و ردیف «د» را باز میکنیم.
دیده میشود در نخست کلماتی که حرف اول آنها «د» و حرف دومی شان«الف» است؛
مانند :دافع ،دانه ،دایر و ...به نظر میرسند .پس از ان کلماتی که حرف اول آنها «د» و حرف
دومی شان«ب» است؛ مانند :دباغ ،دبوس ،دبیر و . ...پس ازان کلماتی که حرف دومی
شان«پ» و «ت» و «ث» و «ج» است ،به ترتیب بیان شده اند؛ تا آن که به ردیف «د -ر»
میرسیم .وقتی بدینجا رسیدیم ،حرف سومی کلمه را معیار قرار داده به پیش میرویم ،تا جایی
که حرف «ج» نظر ما را جلب کند .درین مرحله با کلمه یی؛ نظیرُ :در روبرو خواهیم شد،
بازهم تا جایی به پیش میرویم که حرف سومی کلمه«ج» باشد و آن وقت به کلمۀ « ُدرج»
می رسیم.وقتی این کلمه را یافتیم ،دیده میشود که در مقابل آن ،چند حرف به عنوان عامه
128
و نشانه و رمز گذاشته شده است؛ مانند { :ا { ،}.فر} و { ُد -تِ } و پس ازان به توضیح
معنی یا معنی های گوناگون کلمه پرداخته شده است .ناگفته نباید گذاشت که هریک ازین
ا:عامه ها و نشانه های اختصاری ،یکی از خصوصیات همین کلمه را بیان میکنند؛ مث ً
نشانۀ { ا }.ویژه گی دستوری آن را بیان میدارد ،که این کلمه « اسم» است .نشانۀ{ع}
بیان کنندۀ این است که این کلمه عربی است و{ ُد } نشان دهندۀ آن است ،که حرف
نخستین این کلمه را باید مضموم تلفظ کنیم و بااخره{ ج} بیان کنندۀ آن است که این
حرف باید ساکن تلفظ شود .بدین ترتیب ما میتوانیم هم معنی یا معنی های مختلف لغت را
به دست آوریم و هم ویژه گیهای دیگر متعلق به آن را مورد بررسی قرار دهیم.
قابل یاد آوری است که بسیاری از فرهنگهای معاصر ،دارای یک سلسله رمزها ،نشانه ها
و عامات اند ،که ازم است جویندۀ لغات پیش از یافتن معنای واژه ،باید آن رمزها و نشانه
ها را بداند؛ تا در دانستن صفات کلی واژه کمک رساند.
در زیر نمونه هایی از رمزها ،عامات و نشانه های اختصاری در فرهنگهای زبانی معاصر
را با توضیح مفاهیم آنها می آوریم؛ تا هنگام جستجوی معانی واژه ها ،ما را مدد رساند.
129
تعدادی از نویسنده گان ما بر روی فرهنگهای تخصصی کارهایی انجام داده اند ،که
آرزومندیم در آینده فرهنگ های متعدد و کار آمدتری داشته باشیم ،تا نسل جدید بتوانند ،
حتی اصطاحات اختصاصی برخی علوم از آنها بیابند.
بخوانیم و بدانیم
.1روشهای مطالعۀ علمی ایجاب میکند که وقتی چیزی را میخوانیم ،کوشش کنیم معنای
کامل آن را درک کرده و به حافظه بسپاریم.
.2مشهورترین کتابهای لغات یا فرهنگهای زبان :لغتنامۀ دهخدا ،برهان قاطع ،فرهنگ
معین ،فرهنگ عمید ،غیاث اللغات ،فرهنگ سخن ،فرهنگ معاصر فارسی ،فرهنگ نوبهار
و فرهنگ نفیسی نام دارند.
.3در بسیاری از فرهنگها ،واژه ها به اساس حروف الفبا ترتیب شده و هرکسی که الفبای این
زبان را به ترتیب در حافظه داشته باشد ،در یافتن لغات مورد نظر دچار مشکل نمی شود.
.4بسیاری از فرهنگهای معاصر ،دارای یک سلسله رمزها ،نشانه ها و عامات اند ،که یکی
ازخصوصیات واژه را بیان میکنند .برای جویندۀ لغات ازم است پیش از یافتن معنای واژه،
آن رمزها و نشانه ها را بداند؛ تا در دانستن صفات کلی واژه او را کمک رساند.
• دعوتنامه
نامه یی است که از طرف اشخاص ،خطاب به شخص یا اشخاصی به منظور شرکت و
حضور در نشستی خاص تنظیم میشود .دعوتنامه به صورت کلی دو نوع است:
130
.1دعوتنامۀ عمومی :که به صورت اطاعیه یا آگهی بدون ذکر مخاطب از طریق روزنامه،
نشریات و رسانه های گروهی به اطاع مخاطبان خاص خود میرساند.
.2دعوتنامۀ خصوصی :به شخص خاص صادر میشود ،و این نیز دو نوع است:
الف ـ شخصی :که از سوی افراد به یکدیگر نوشته میشود.
ب ـ اداری :این گونه دعوتنامه ها به لحاظ جنبه های عاطفی و احترامی آن ،باید از سوی
بااترین مقام اداری امضا شود ،که معمو ًا فاقد ُمهر اداری است.
دعوتنامه ها دارای بخشهایی اند که ترتیب این بخشها به صورت زیر است:
.1عنوان که درخطاب به گیرندۀ نامه نوشته میشود.
.2آغاز نامه (عبارت و جمله های احترامی مقدماتی)
.3متن نامه
.4پایان نامه (عبارت احترامی پایانی)
.5نام و نام خانواده گی نویسنده و ذکر مشخصات او
.6امضا (درصورت لزوم)
.۷زمان (ساعت ،روز ،تاریخ)
.۸آدرس کامل محل دعوت
.9شمارۀ تلفون فرستنده (درصورت لزوم)
بیشتر بخشهای « آدرس فرستنده و گیرنده » روی پاکت نوشته میشود.
131
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند در کتابچه
هایتان اما بنویسید.
.2این تصویر را با موضوع « راههای مطالعه »
ارتباط داده ،در مورد آن متنی بنویسید که از هفت
سطر کم نباشد.
.1وقتی مطلبی را میخوانیم ،چرا باید معنای کامل آن را درک کرده و به حافظه بسپاریم؟
.2مشهورترین کتابهای لغات یا فرهنگهای زبان چه نام دارند؟
.3عیوب و خوبیهای فرهنگهای زبانی قدیم و جدید در چیست؟
.4در فرهنگهای زبان ،واژه ها به کدام اساس ترتیب شده اند؟ شرح دهید.
.5رمزها ،نشانه ها و عامات در فرهنگهای زبان ،چه چیزی را برای ما روشن میکنند ؟
.6انواع دعوتنامه ها را نام برده و تعریف کنید.
.1معنای واژه های (راکب ،رکود ،صابت ،صور ،تکاپو ،چاشنی ،چوگان ،نامانوس و ناوک)
را از واژه نامه اخیر کتاب دریافت نموده در کتابچه های تان بنویسید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید.
دل زمقصـد غـافـل و آنگاه اف جستجـو شرم دار از معنی لفظی که در اندیشه نیست
بیدل
.3متن کامل درس بیست وپنجم راخوانده وبرای معرفی آن درروز آینده آماده گی بگیرید.
132
درس
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1معلول کیست ؟
بیست
.2ماینها چگونه تأثیرات روانی بر معلوان خویش میگذارند ؟ وپنجم
.3با افراد دارای معلولیت چگونه برخورد کنیم ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
133
میانجامد.
پس برای این که افراد معلول در جامعۀ ما به چنین حااتی دچار نگردند ،وظیفۀ اسامی
و انسانی ماست که با پیش گرفتن شیوه های خاص ،نگذاریم در وجود شان ناامیدی رخنه
کرده و احساس کمی کنند.
134
بخوانیم و بدانیم
.1انفجار ماینها باعث میگردد که شخص آسیب دیده بعد ازحادثه نتواند به صورت عادی
برای پیشبرد زنده گی روزمره تاش نماید.
.2درین گونه شرایط ،فرد خود را در برابر دیوارهاي نوبنیاد قیود جدید اجتماعي درمییابد.
.3هرگاه این حالت ادامه یافت و فرد دریافتن راه حلي مطابق به میل عاجز ماند ،کار به
ناامیدي میکشد ودنبالۀ آن به افسرده گی و دهها عارضۀ جسمي و رواني دیگر میانجامد.
.4برای این که افراد معلول به چنین حااتی دچار نگردند ،وظیفۀ اسامی و انسانی ماست
که نگذاریم در وجود شان ناامیدی رخنه کرده و احساس کمی کنند.
• درخواست نویسی
درخواست ،به نامه یی گفته میشود ،که در آن تقاضای اجرای کاری و یا امری از کسی شود.
قدیمترین نمونه های موجود درخواست ،متعلق به زمان عباسیان است .در میان خراسانیان
عادت چنان بوده که وقتي مطلبي و یا شکایتي را به امرا و ملوک تقدیم مینمودند ،آن رابه
شکل کتبي به مقام و دربار میسپردند ،که ما امروز آن را به نام عریضه و درخواست میشناسیم.
معمو ًا درخواستها از طرف افراد و یا مقامات پایین رتبه به مقامات باارتبه با محتوای احترام
آمیز نوشته میشود .بر اساس آنچه در دفاتر رسمی و غیر رسمی ،رایج و متداول بوده و در عرف
نیز تقریب ًا ثابت و پذیرفته شده است ،درخواست باید دارای شکل و اوصاف زیر باشد:
.1نام و مشخصات کامل درخواست دهنده ( کنار باایی ،سمت راست صفحه )
.2تاریخ (روز ،ماه ،سال)
.3عنوان (خطاب به گیرندۀ درخواست .دو تا سه سانتی متر پایین تر از تاریخ)
.4آغاز نامه (عبارت یا جملۀ احترامی در ابتدای نامه)
.5متن درخواست
.6پایان درخواست (عبارت یا جملۀ احترامی پایانی)
.۷نام مکمل درخواست دهنده (کنارچپ صفحه)
.۸امضای درخواست دهنده در زیر نام (حتمی است)
.9گذاشتن پنج سانتی مترفاصلۀ سفید درپایین صفحه به منظور ارجاع ،ماحظه و
یادداشت.
135
کار گروهی و سخنرانی
.1شاگردان درمورد « وظایف جامعه دربرابرمعلوان» باهم گفتگو کنند؛ سپس نتیجه را یک
نفرشان به دیگران انتقال دهد.
.2شاگردان یک نامۀ درخواستی بنویسند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما بنویسید.
.2در مورد خطرات ماین متنی بنویسید که از هفت سطر کم
نباشد.
.1انفجار ماینها و مهمات منفجرناشده برقربانیان خویش چه تأثیرات روانی برجای میگذارند ؟
.2اگر احساس نا امیدی در معلوان ادامه یافت ،چه تأثیراتی را به بار می آورد ؟
.3وظیفۀ اشخاص سالم دربرابر معلوان چیست؟
.4مهمترین نکات در نوشتن درخواست کدامهاست ؟
.5درخواست را تعریف کنید.
136
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1موانا خسته که بود ؟
.2تذکره نویسی درکدام زمان شکوه و رونق یافت ؟
بیست
.3نخستین تذکره درکدام زمان و توسط که نوشته شد ؟ . 4تذکره چیست ؟ وششم
.5چرا تذکره نویسی دارای اهمیت است ؟
. 6از موانا خسته چند اثر برجا مانده و مهترین آثار او در بخش تذکره
نگاری کدامهاست؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
137
محمد خسته است .این اثر تذکرۀ شاعران معاصر است که معرفي 1۷9تن ازشعراي کشور،
ازعهد امیر عبدالرحمن خان تا سال 1339هـ .ش .را دربر میگیرد.
موانا خسته پژوهشگر ،شاعر ،نویسنده ،خطاط ،تذکره نگار ،ژورنالیست ،محدث ،حافظ
قرآن و سیاست مدار و مبارز مشروطیت و حکومت قانون ،پژوهنده یي است که با تصحیح
و تنقیح کلیات چهارجلدي ابوالمعاني بیدل ،کار بزرگ و استثنایي را درحوزۀ تمدني ما به نام
افغانستان رقم زد .مبارزي که دردورۀ هفتم شورا ،ازمشروطه
و حاکمیت قانون سخن گفت و به آن جرم تا هنگام مرگ،
ممنوع الخروج بود و محکوم به زیستن درکابل.
موانا خال محمد خسته درسال 12۸1هـ .ش .در
دهکدۀ « دهباز » ختان تاجکستان زاده شد .پدرش (ما
رستم پنجشیری) ازجملۀ منشیان سردار محمد اسحاق خان
بود؛ هنگامي که او علیه امیرعبدالرحمن خان قیام کرد
وشکست خورد ،ارکان حکومتش ،ازجمله پدر موانا خسته
به ماوراء النهر فرار نموده و درختان رحل اقامت افگندند .او
با دختري ازهمان ناحیه ازدواج کرد که موانا خسته نتیجۀ
همان وصلت است .پدرخسته ازختان به بخارا رفت و همانجا بود که « خسته » آموزشهاي
ابتدایي راگرفت؛ سپس مارستم باخانوادۀ خود به بلخ بازگشت و درانجا مسکن گزین شد .درین
زمان ،خال محمد که نوجوان بود ،براي معیشت زنده گي ،دست به کار شد .نخست درناحیۀ
« سیاهگرد» مزارشریف به دهقاني پرداخت وپس ازان درمنطقۀ « بوینه قره » امام مسجد شد.
سپس به منظور اکمال تحصیات خویش ،درسن بیست ویک ساله گي به هندوستان رفت و
15سال دران دیار ماند ،مشق شاعري خود را درانجا پخته و استوار ساخت و در اکثر مشاعره ها
درهندوستان سهم موفقانه گرفت .بااخره درسال 131۷هـ .ش .به کشور برگشت و درمدرسۀ
اسدیه ،شش سال به وظیفۀ تدریس اشتغال داشت .وکیل مردم مزارشریف شد ،کتابفروشي کرد
و بااخره در اوج فقر و فاقه پدرود حیات گفت.
پوهاندعبدالحي حبیبي درمورد موانا خسته چنین مینویسد « :رفتم خانۀ خرابۀ خسته را در
منطقۀ « شاه شهید» پیدا کردم؛ چون درآمدم ،مرا به اتاقی مخروب ،که فرشي نداشت ،بردند.
دیدم موانا خسته درحالي که کسي را نمي شناسد ،درحالت اغما بر بستر فرسوده یی ،که فقط
با قد او برابري میکند ،افتاده و باقي صحن خانه خاک است و فرشي وگلیمي ندارد .بعد از سه
روز شنیدم که وفات کرد و چندتن از همشهریان مزاري او را دفن کردند .نه خبري از وفاتش
داده شد ،نه کسي بر او اشک ریخت و نه مرثیه و تاریخ وفات داشت» .
138
در فرجام ،موانا خسته پس از یک عمر خسته گی و دست و پنجه نرم کردن با مشکات ،به
روز شنبه 26سنبلۀ سال 1352هـ .ش .داعي اجل را لبیک گفت و از بساط هستي پاکشید.
موانا خسته یکی از تذکره نگاران برجستۀ معاصرکشور ما به شمار می آید ،که درین زمینه
بیشتر از دیگران قلم زده است .او عاوه برکتاب « معاصرین سخنور » ،هشت تذکرۀ دیگر بر
شرح احوال شاعران ،موسیقی دانان ،خطاطان ،تذکره نگاران وسخنوران دری زبان سرزمین
هند نوشته یا خطاطی کرده و یا شرح و تعلیق بر آنها نگاشته است .کتابهای یاد شده ،عنوانهای
زیر را شامل میشوند:
یادي از رفتگان ،عقد ثریا ،ازمعاصرین سخنور ،تذکرۀ خطاطان ،تذکرۀ تذکره نگاران ،نفوذ
دانش ،معاصرین سخنور (جلد دوم ) و فرقۀ ثالث.
همچنان بیشتر از پانزده عنوان کتاب دیگر از وی به جا مانده ،که مهمترین آنها خمستان،
نظم الحیات ،رمز حیات ،ضرب المثلها ،دبیرستان بلخ ،موسیقیدانان وکارستان بلخ نام دارد.
* خمستان :دیوان شعر خسته و نخستین اثر چاپي اوست که درسال 1314هـ .ش .به کمک
جنرال قنسل افغانستان درهند ( استاد صاح الدین سلجوقي) چاپ شد .موانا خسته درتذکرۀ معاصرین
سخنور ،ازکلیات شش جلدي خود و از دوجلد منتخبات خود نیزخبر داده است که متأسفانه امروز
در دست نیست .خمستان در 24ساله گي او چاپ شد وبیانیست از اندیشه هاي جوان وجواني
خسته.
بخوانیم و بدانیم
.1تذکره درلغت ،یادآوری ،وسیلۀ تذکر و یادگار را گویند و در اصطاح ،به مجموعه یا کتابی
گفته میشود ،که دران خاصۀ احوال شاعران و نویسنده گان گرد آمده باشد.
.2قدیمیترین تذکرۀ شاعران فارسي ،تذکرۀ « لباب االباب » عوفی است ،که ترجمۀ احوال
شاعران پس از اسام تا زمان مؤلف را دربر دارد.
.3یکی از برجسته ترین آثار در زمینۀ تذکره نگاری ،کتاب « معاصرین سخنور» اثر موانا خال
محمد خسته است ،که معرفي 1۷9تن ازشعراي کشور ،ازعهد امیر عبدالرحمن خان تا سال
1339هـ .ش .را دربر میگیرد.
.4موانا خسته یکی از تذکره نگاران برجستۀ معاصرکشور ما به شمار می آید ،او عاوه برکتاب
139
« معاصرین سخنور » ،هشت تذکرۀ دیگر بر شرح احوال شاعران ،موسیقی دانان ،خطاطان،
تذکره نگاران وسخنوران دری زبان سرزمین هند نوشته یا خطاطی کرده و یا شرح و تعلیق بر
آنها نگاشته است.
.5بیشتر از پانزده عنوان کتاب دیگر ازموانا به جا مانده ،که مهمترین آنها خمستان ،نظم
الحیات ،رمز حیات ،ضرب المثلها ،دبیرستان بلخ ،موسیقي دانان وکارستان بلخ نام دارد.
نمونۀ درخواست
ورقۀ درخواست».............« ..........................
تاریخ۸۷/6/12 : ولد ».............« .........................................
کارمند سابق وزارت امور خارجه
(آغاز) شمارۀ تماس............................:
(من)
(عنوان) محترم وزیر امور خارجه!
با تقدیم احترام و ادب ،خدمت شما به عرض رسانیده میشود:
اینجانب که شهرتم در باا ذکر شده است ،از کارمندان سابق این وزارت میباشم که سال
گذشته نظر به مشکات خانواده گی مجبور به ترک وظیفه شده بودم.
اکنون که مشکات پیشین برطرف گردیده و خود را آمادۀ خدمت می بینم ،با تقدیم این
درخواست تقاضا دارم دوباره در یکی از بخش های وزارت محترم امور خارجه تقرر حاصل
نمایم.
بنا از مقام محترم وزارت امور خارجه احترامانه خواهشمندم که دستور تقرر مجدد مرا به ً
مراجع ذیربط صادر فرموده ممنون فرمایند.
ا اظهار سپاس مینمایماز همکاری مقام محترم قب ً (پایان )
140
کار گروهی و سخنرانی
.1چرا ما دانشمندان و فرهنگیان خویش را در زمان حیات شان گرامی نمی داریم؟ و پس از
مرگ به قدرشناسی شان میپردازیم؛ چگونه میشود این فرهنگ را تغییر داد؟ وظایف مردم و
دولت درین زمینه چیست؟ شاگردان درین مورد باهم گفتگو کرده ،راههای پیشنهادی شان را
یک نفر یادداشت کند و نتیجه را به دیگران انتقال دهد.
.2چند تن از شاگردان درمورد نقش فرهنگیان ،استادان و معلمان در پیشرفت و تکامل جامعه
سخنرانی کنند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما بنویسید.
.2تصویر زیر را با موضوع « دشواریهای پژوهشگران درجامعۀ ما » ارتباط داده ،در مورد آن
یک متن هفت سطری بنویسید.
141
.1تذکره درلغت و در اصطاح ،به چه چیزی گفته میشود؟
.2قدیميترین تذکرۀ شاعران فارسي ،چه نام دارد و توسط که نوشته شده است؟
.3موانا خسته درعرصۀ تذکره نگاری چند کتاب نوشته و مهمترین آنها کدامهاست؟
.1چه کارهایی را روی دست بگیریم؛ تا بتوانیم شخصیتهای فرهنگی جامعه را در زمان حیات
شان قدر دانی کنیم؟ درین مورد متنی بنویسید که از پانزده سطر کم نباشد.
.2این ابیات را به حافظه بسپارید:
تا بمانـد نـام نیکـت پایـدار نام نیک رفتگان ضایع مکن
به کـزو ماند سـرای زرنـگار نام نیکو گـر بمانـد زآدمـی
سعدی
.3متن کامل درس بیست و هفتم را خوانده و برای معرفی آن در روز آینده آماده گی بگیرید.
142
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که درس
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد:
.1اسکندر که بود ؟ بیست
.2او درکدام زمان میزیست ؟
.3او در کجا و درکدام سال وفات یافت ؟ وهفتم
. 4او چه کارهایی را انجام داد ؟
.5چرا اعیان این سرزمین را به مهمانی مادرش فرستاد ؟
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
مردان پاروپامیزاد
چو بست بهرجهـانگیــری از غــرور میــان شنـیــده ام کـه سکنــدر شهنشــۀ یـونـان
به چشم خلق نمودی خـدای حربــه و تیــغ نبود بـرســر راهـش کسـی فــزون ازمیــغ
زخــاک پـاش نمــودار خـاک پـادشـهــان زنوک حربۀ او مـی چکیــد خــون جـهــان
بران بشـد کــه بــه دســت آرد آریــانــا را چــو کــرد زیــر وزبــر ســرزمیــن دارا را
نمایــد از رۀ افغــانستــان بـه هنــد عبــور گشـایــد ایـن دژ پــواد را بــه پنجــۀ زور
خـدنگ چلــۀ پکتیـسیـان جگـردوز اســت خبر نبود که این مملکـت عـدو سـوز اســت
پی حصـول مـرام ،همـچـو آسیـا پــی نـان خاصه این کـه چهـل مـاه مانـد سرگـردان
زحال ابـتــر فــرزنــد درهــراس افـتـیــد چـو مـادرش خبــر فتــح هنــد را نشنـیــد
یـگانــه فاتـح گیـتــی گشــای ،اسکـنــدر نوشـت نـامــه کــه ای نــور دیــدۀ مــادر
چه جای این که بیفتی به ایـن چنیـن روزی تــرا نــزاده بُــدم جــز بــرای پـیـــروزی
ستــارۀ تـو و یـا ایـن کـه آسمــان افتــاد؟ چرا به هنـد نرفتـی؟ چـه درمیــان افـتــاد؟
چه فتنه ییست ندانم کـه چـرخ بـرپـا کـرد؟ چه ساخت دهر که یونـان حریـف پیـدا کـرد
کـه پادشــه نـتــوانـد دهــان مـردم بسـت دلم زحرف بـد ونیـک اهـل یـونـان خسـت
بگویـد آن که ازو نیسـت کمتـریـن خبــری یکـی زکـوه تـرا سـرنگــون کنـد ،دگــری
کجـاسـت راه حـقیـقـت کـدام سـو رانـیـم؟ من و ارسطــو و اعیـان ملـک حیــرانـیــم
خیال می کنم آنجــا مکان دیـو و پـریسـت چو فیلسـوف ندانـد کـه سـد راه تـو چیسـت
کـدام دیــو خیــالیـســت نـام او پکتـیـس بـرای خاطـر قلـب حزیــن مــن بنــویـس
سـؤال مـادر خـود را بـه افسـران انـداخــت سکندر از سر خبرت بـه مشـورت پـرداخــت
سکندر و همه یک ذره خـاک پـای تـو مـن نوشت نامـه سکنـدر کـه ای فـدای تـو مـن
ولی نه این کـه بـه خط وکتابـت و مضمـون سؤال سخـت تـرا مـی دهـم جـواب کنــون
جــواب آنچــه ارسطــوش هـم نفهمـیــده ببیــن آه چـه مشـکل جــواب پیــچـیــده
143
روانـه شـد بـه حضــورت ســران افغـانــی بـرای یـک دوسـه هفـتـه زراه مـهـمـانــی
بـدان نمـط کـه شهـان پـرورنـد مهمـان را به شرط آن کـه گـرامـی بـداری ایشــان را
کـه بـا خبـر نکنـنـد از شجـاعـت خویشـت ولـی زیـاده زحاجـت مـخـوانشــان پیـشـت
بگوی هرچه به فکر ورضـا وخواهـش تسـت بـده قبـول بـه دربـارشـان بـه روز نخـسـت
بـه هـدیـه هـای گـرامـی نـوازی ایشـان را به مجلس دومـی چـون بخـوانـی ایشـان را
بدان غرور کـه شاهیـن بـه آشیـانـۀ خویـش که سرفراز بیـاینـد پـس بـه خـانـۀ خویـش
درین زمینه امیـدم بـه خـاک یکسـان اسـت امید من زجنـاب جلـیـلـه زیـن سـان اسـت
روانـه شـد بـه حضــور تـو بـا سـران تـوأم کـه یـک خـریطـه ُپـر ازخـاک آریـانـا هـم
بگستـرنـد ازیـن خـاک مفخــرت میـثــاق که قبل مجلس ثانـی بـه زیـر فـرش اتــاق
گذشــت آنچـه زحیـرت گذشـت بـرســر او گرفـت نــامــۀ فــرزنــد را چــو مــادر او
زباغ و گلشن خـود چیــد هـرکسـی سمنـی به مجلـس اولــی شـد زهـر دهـن سخنــی
فشانده شد بـه تـۀ فـرش خـاک حیــرتبــار به مجلـس دومـی چـون رسیــد نوبـت کـار
نـشـــان فـخــر و غــرور نـــژاد آریـــا را چـو خـواسـتـنــد خوانـیـــن آریـــانـــا را
فلـک بـه لــرزه درامــد زصـولـت ایشــان به درب قصر بـه هـم خـورد حالـت ایشــان
زضرب تیشه تو گویـی کـه بیـستـون غلتیـد دریـن میانـه دوسـه تـن میـان خـون غلتیـد
تو گوکه سقف به هـم آمـد و ستـون افتــاد تـو گـوکـه کنگــرۀ چـرخ نیـلگــون افتــاد
چـنــان کــه ذرۀ خـاکـی وطنپـرستــان را هــزار خُ م نکنـد مسـت مــی پـرستــان را
چه دیده هـا که بـه راه امیـد آن کـور اسـت چه شورها که درین مشت خاک پرشور اسـت
سکنــدر اسـت نـه تنهـا کــه زور مـا دیـده
هــزار آیـینــه را ایــن غـبــار پــوشـیــده
(استاد عبدالرحمن پژواک)
144
شعبات ریاست مستقل مطبوعات کار کرد؛ سپس مدیر مسؤول روزنامۀ اصاح مقرر گردید
و پسانها آژانس باختر را رهبری کرد.
استاد پژواک سالیان زیادی به صفت سفیر کبیر و نمایندۀ دایمی افغانستان ،در سازمان
ملل متحد با مسؤولیت وعاقه مندی کارکرد .عملکرد او درکارزار عرصۀ دیپلوماسی ازهرباب
چشمگیر بود و بنابر ژرف فهم و میزان تجارب به وظایف خطیر دیپلوماتیک گماشته شد
که ازان جمله ریاست کمیسیون تجدید نظر برمنشور سازمان ملل ،ریاست کمیسیون حقوق
بشر ،ریاست مجمع عمومی و ریاست اسامبلۀ خاص سازمان ملل را میتوان نام برد .از استاد
19کتاب به زبانهای دری ،پشتو وانگلیسی درزمینه های مختلف به چاپ رسیده است.
باآخره استاد به روزپنجشنبه 1۸جوزای سال 13۷4هـ .ش .در پشاور چشم از جهان
پوشید.
* سکندر :اسکندرمقدونی ( 356تا 323پیش از میاد) کشورگشای اهل مقدونیه در سدۀ
چهارم پیش از میاد بود.
* سرزمین دارا :دارا یا داریوش شاه هخامنشی که بر سرزمین ایران قدیم حکومت میکرد.
و قلمروی را که زیر فرمان او بود ،به نام سرزمین دارا یاد می شد.
* آریانا :آریانا ،Arianaکلمه اتین شدۀ یونانی Αρειανήآریان ِه یا آریانی Arianēنامیاست
که برخی از تاریخدانان و جغرافیا دانان یونانی سرزمینهای شرقی را که در همسایه گی هند
قرار داشتند ،می نامیدند.
* پکتیسیان :مردم افغانستان قدیم،
* ارسطو :ارسطو یا ارسطاطالیس ( 322ق.م 3۸4 –.ق.م ).فیلسوف قدیم یونانی که شاگرد
افاطون و معلم اسکندر بود .او درعرصه های مختلفی؛ چون :فزیک ،شعر ،منطق و اخاق
کتابها و رساله هایی نوشته است.
بخوانیم و بدانیم
.1اسکندر مقدونی ،کشورگشای یونانی ،درمدت کوتاهی بسیاری ازکشورها را فتح کرد.
.2هنگامی که میخواست افغانستان را فتح کند ،سالهای سال دربرابر مقاومت مردم غیور این
سرزمین قرار گرفت و شکست خورد.
.3درطول تاریخ هیچ کشورگشایی نتوانسته است این کشور را فتح کند.
.4درطول تاریخ سه عامل باعث شده است که مردمان این سرزمین سخت وطندوست
باشند :دین ،فرهنگ و اقلیم.
.5ارسطو ،فیلسوف یونانی ،شاگرد افاطون ومعلم اسکندر بود .او درعرصه های مختلفی؛
145
چون :فزیک ،شعر ،منطق و اخاق کتابها و رساله هایی نوشته است.
.6استاد پژواک شاعر ،نویسنده ،سیاستمدار و دیپلومات افغان بود که سالهای زیادی در
ُپستهای بلند سازمان ملل متحد کارکرد .از وی 19کتاب به زبانهای دری ،پشتو وانگلیسی
در زمینه های مختلف به چاپ رسیده است.
146
کار گروهی و سخنرانی
.1شاگردان باهم بحث و گفتگو کنند و جواب پرسشهای زیر را دریافته ،نتیجه را یک
نفرشان به دیگران بگوید.
• وطندوستی چیست؟
• چگونه می توانیم در قطار کشورهای پیشرفته جهان قرار بگریم؟
.1دوتن ازشاگردان دربرابرصنف حاضرشده ،هرکدام یک نمونۀ کامل دعوتنامه و تسلیتنامه
بر روی تخته بنویسند و قسمتهای مهم آن را شرح دهند.
اما و نگارش
147
.1خاصۀ حکایتی را که درشعرمتن درس خواندید ،با تعبیرخود قصه کنید.
.2درطول تاریخ ،کدام عوامل باعث شده است که مردمان سرزمین ما بسیار وطندوست
باشند ؟
.3ارسطو کی بود و درکدام عرصه ها ازوی آثاری به جا مانده است ؟
.4استاد پژواک کی بود؟ چه کارهایی را انجام داد و از وی چند اثر به کدام زبانها به جا
مانده است؟
.5نامه های عاطفی چیست ؟
.6نامه های عاطفی چگونه باید نوشته شوند ؟
.1خاصۀ حکایتی را که درمتن شعر آمده است ،درکتابچه های تان نوشته ،هدف و پیام آن
را مشخص سازید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید:
دانی که حفظ دین و وطـن بهر مـرد حـق
فرض است آنچنـان که طهـارت صات را
بگسل زخصم و دست به دامان دوست زن
خـواهـی اگـر ز ورطـه طـریـق نجـات را
« ادیب الممالک فراهانی »
.3متن کامل درس بیست وهشتم راخوانده وبرای معرفی آن درروز آینده آماده گی بگیرید.
148
درس
درس امروز توسط یک تن از شاگردان طوری معرفی شود که
تشریحاتش جوابگوی پرسشهای زیر باشد: بیست
.1خواجه نظام الملک کی بود ؟
.2کتاب « سیاستنامه » در مورد چه نوشته شده است؟ وهشتم
. 3چه کسی کتاب « سیاستنامه » را مدون ساخت ؟
. 4شما شخصیت سیاسی نظام الملک را چگونه ارزیابی میکنید.
درپایان معرفی ،همین پرسشها از چند شاگرد دیگر پرسیده شود.
سیاستنامه
قوام الدین ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق ملقب به نظام الملک (خواجه نظام الملک)
ازسال 455هجری قمری تا 4۸5هجری وزیر الپ ارسان سلجوقی و فرزندش سلطان
جال الدین ملکشاه بوده است .اوکتاب« سیاستنامه» یا « سِ َی ّرالملوک» را برای جال الدین
ملکشاه نوشته و دران ،راه و رسم سلطنت را به وی نشان داده است .این کتاب را محمد
مغربی نویسندۀ کتابهای سلطنتی ( بین سالهای 492و ، ) 505پس از مرگ خواجه مرتب و
مدون ساخته است.
کتاب سیاستنامه برای نمایاندن اوضاع اجتماعی زمان ،از جملۀ کتب سودمند است؛ اما از
روی آن فقط میتوان اوضاع اجتماعی آن زمان را تا اواخر قرن پنجم و علی الخصوص در
نیمۀ دوم قرن پنجم که هنوز دورۀ رفاه شمرده میشد ،دریافت .با این حال نظام الملک در
کتاب خود از بعضی رسوم اجتماعی و مقررات اداری که در زمان او متروک مانده و مورد
استقبال پادشاهان سلجوقی قرار نگرفته است ،شکایت دارد و نیز از برخی بی قانونی ها که
به وسیلۀ ساطین و غامان صورت می گرفت ،اظهار ناخشنودی میکند».
درکتاب سیاستنامه داستانهایی دربارۀ نحوه و شرایط به کار گماشتن در دستگاه حکومتی
و توصیۀ آنها به عدل به نحو شایسته یی گنجانیده شده است .نظام الملک عقیده داشت
که پادشاه را چاره نیست ازان که هفته یی دو روز به مظالم نشیند و داد از بیدادگر بستاند و
149
انصاف بدهد و بیواسطه سخن رعیت را به گوش خود بشنود .این وزیر کاردان معتقد بود که
سلطان باید در هرشهری مردی خداترس را مأمور کند و از احوال عامل ،قاضی ،محتسب و
رعایا از خُ رد و بزرگ وی را معلوم گرداند .او برخاف افاطون که فقط دانشمندان را ایق
حاکمیت میدانست ،علم و دانش را از شرایط ازم میداند؛ ولی شرط کافی ،عدالت می پندارد.
او میگوید« :خدای تعالی در هرعصر و روزگاری یکی را از میان خلق برگزیده است و او را به
هنر فرمانروایی آراسته گردانیده است .سلطان باید چنان قلمرو حکومتی را به نظم بیاراید که
مردم بتوانند با اطمینان و احساس امنیت در پی ح َِرف و مشاغل خود بروند .هدف حکومت
دنیوی پر کردن زمین از عدل و داد است .این عدل میبایست با نشاندن هرکس در جای
شایستۀ خود حاصل آید که این نیز در جای خود موجب استواری ارکان دولت است».
خواجه در روز شنبه دهم رمضان سال 4۸5هجری در سفری به نهاوند به وسیلۀ
ابوطاهر ارانی باکارد به قتل رسید .یک ماه پس ازان ،ملک شاه سلجوقی به طور مرموزی
وفات یافت،که میگویند غامان نظامیه به انتقام خون مخدوم خود (نظام الملک) ،ملکشاه
سلجوقی را مسموم کردند.
حکایتی از سیاستنامه
چاره نیست پادشاه را از آنک در هفته دو روز به مظالم نشیند و داد از بیدادگر بستاند و
انصاف بدهد و سخن رعیت به گوش خویش بشنود بی واسطه و چند قصه که مهمتر بود
باید که عرض کنند و در هریکی مثالی دهد ،که چون این خبر درمملکت پراگنده شود که
خداوند عالم متظلمان و داد خواهان را درهفته دو روز پیش خویش میخواند وسخن ایشان
میشنود همه ظالمان به شکوه اند و دست ظلم کوتاه کنند و هیچ کس نیارد بیداد و دست
درازی کردن از بیم عقوبت.
چنین خواندم در کتب پیشینیان که بیشتر ملوک عجم دکانی بلند ساختندی و بر پشت
150
اسب بر آنجا بایستادندی تا متظلمان را که در آن صحرا گرد شده بودندی همه را بدیدندی
و داد هر یک بدادندی و سبب این چنان بود که چون پادشاه جایی نشیند که آن جایگاه را
درگاه و دربند و دهلیز و پرده باشد صاحب غرضان و ستمگران آن کس را باز دارند و نزد
پادشاه نگذارند.
شنیدم که یکی ازملوک به گوش گران تر بوده است .چنان اندیشید که کسانی که
ترجمانی میکنند سخن متظلمان با او راست نگویند و او چون حال نداند چیزی فرماید که
موافق آن کار نباشد .فرمود که متظلمان باید که جامه سرخ پوشند و هیچ کس دیگر جامه
سرخ نپوشد تا من ایشان را بشناسم و این ملک بر پیلی نشستی و درصحرا بایستادی و
هرکه را با جامۀ سرخ دیدی بفرمودی تا جمله را گرد کردندی .پس به جایی خالی بنشستی و
ایشان را پیش او آوردندی تا به آواز بلند حال خویش بگفتندی و او انصاف ایشان میدادی.
بخوانیم و بدانیم
.1خواجه نظام الملک از سال 455هجری قمری تا 4۸5هجری وزیر الپ ارسان سلجوقی
و فرزندش سلطان جال الدین ملکشاه بود.
.2اوکتاب « سیاستنامه » یا « سِ َی ّرالملوک » را برای جال الدین ملکشاه نوشته و دران راه
و رسم سلطنت را به وی نشان داده است.
.3درکتاب سیاستنامه داستانهایی دربارۀ نحوه و شرایط به کارگماشتن در دستگاه حکومتی
و توصیۀ آنها به عدل به نحو شایسته یی گنجانیده شده است.
.4او می گوید که سلطان باید چنان حوزۀ حکومتی را به نظم بیاراید که مردم بتوانند با
اطمینان و احساس امنیت در پی ح َِرف و مشاغل خود بروند.
.5خواجه در روز شنبه دهم رمضان سال 4۸5هجری درسفری به نهاوند به وسیلۀ ابوطاهر
ارانی باکارد به قتل رسید.
151
• نمونه هایی از مکاتیب عاطفی
تبریکنامه :اصطاح ًا به نامه یی گفته میشود که شادمانی نویسنده را درمورد رویداد شادی
بخشی که برای گیرندۀ نامه پیش آمده است؛ مانند:
دوست عزیز و رفیق شفیقم ،بهزاد؛
موفقیت شمارا در پایان رساندن تحصیات عالی و نیل
به درجۀ دکتورا تبریک عرض میکنم .امیدوارم درمراحل
دیگر زندهگی نیز همواره موفق و شادکام باشید و توفیق
خدمت به مردم را به نحو احسن پیدا کنید.
دوست دیرینت مسعود
تسلیتنامه :نامۀ کوتاهی است که به هنگام مرگ کسی به بازمانده گان او مینویسند .تسلیت
نامه نیز باید کوتاه وساده نوشته شده و ازتعارفات بیجا و یا درازنویسی دران اجتناب صورت
گیرد؛ مانند:
همکارگرامی جناب آقای محمودی !
با قلبی اندوهبار وفات پدر بزرگوارتان را تسلیت عرض میکنم
و از خداوند بزرگ خواهانم که به آن دوست عزیز ،صبر
عطا فرماید تا بتواند این مصیبت جانگداز را تحمل نماید.
کریم کیهان آن که درغم شما شریک است
سپاسنامه :به نامه یی گفته میشود که به موجب اجرای کار شایسته ازطرف گیرندۀ نامه ،به
او داده یا فرستاده میشود؛ مانند:
شاگرد عزیز و نازنینم ،غزل؛
اشتراک شما در« مسابقات بین المللی ادبیات شاگردان مکاتب »
منعقدۀ شهر پاریس کشورفرانسه و به دست آوردن مدال طا را
برای شما و همه اعضای خانوادۀ تان تبریک گفته و زحمات شما را
قابل تقدیر فراوان میدانم .از این که افتخار بزرگی را برای افغانستان،
ویژه مکتب ما ،به ارمغان آوردید ،ازشما صمیمانه اظهار سپاسگزاری
میکنم و ازخداوند متعال میخواهم توفیق بیشتری را در راه خدمت به وطن
و مردم افغانستان نصیب تان سازد.
معلم مضمون دری شما ناجیه
152
کار گروهی و سخنرانی
.1شاگردان به دو گروه تقسیم شوند .هریک ازگروهها با مشورۀ هم ،نمونۀ یک نوع متن
سپاسنامه و تسلیتنامه را به عبارات خود بنویسند؛ سپس از هرگروه یک نفرشان نوشتۀ گروه
خود را در برابر صنف بخواند.
.2دوتن از شاگردان مقابل تختۀ صنف آمده و خاصۀ حکایت سیاستنامه را به همصنفان
خویش بگویند.
اما و نگارش
.1متنی را که معلم محترم می خواند به صورت اما درکتابچه های تان بنویسید.
.2در بارۀ این تصویر ،با نظرداشت آنچه خواندید ،درکتابچه های تان یک تبریکنامه
بنویسید.
153
.5پس ازمرگ وی ،چه واقعه یی رخ داد؟
.6تبریک نامه چیست؟
.۷سپاسنامه را تعریف کنید.
.1خاصۀ حکایت «اندر مظالم نشستن پادشاه و عدل و سیرت نیکو ورزیدن» را با شیوۀ
نگارش خودتان بنویسید.
.2این بیت را به حافظه بسپارید:
عدل فاروقـی و فقـر حیـدریسـت سروری در دین ما خدمتـگریسـت
با دل خود یک نفس خلوت گزیـن درهجـوم کارهـای ملـک و دیـن
«عامه اقبال»
.3نظریات شخصی تان را در مورد این کتاب ،سال تعلیمی که گذشت و طرز برخورد و شیوه
های تدریس معلم گرامی تان دریک ورقه ،بدون ذکر نام تان نوشته و آن را در روز امتحان
به صورت دسته جمعی گردآوری کنید و همه را یکجا به معلم محترم تان بسپارید؛ تا درسال
آینده امکان تعدیات ازم درشیوه های تدریس معلم گرامی وتغییرات ازم درچاپهای بعدی
این کتاب درنظر گرفته شود.
154
واژه نامه(لغت نامه)
آ
به وجود آوردن ،انشا ،ابداع ،آفریدن آفرینش
آواز ،بانگ ،صوت آوا
دین ،کیش ،شریعت آیین
افسوس آوخ
الف
بی قدری ،پستی ،کهنه گی ابتذال
دم بریده ،ناقص ،ناتمام ابتر
تبسم کردن ،لبخند زدن ،شگفتن ابتسام
زمان پایان ناپذیر ،زمانی که آن را انتها نباشد ،زمان جاودان ،مقابل ازل ابد
خلقت ،ایجاد ،به وجود آوردن ابداع
آلت ،وسیله ،سامان کار ابزار
رسانیدن ،آگاه کردن اباغ
سخن پوشیده گفتن ،پیچیده و غامض کردن سخن ابهام
تلف کردن ،نابود ساختن ،تباه کردن اتاف
پرهیزکردن ،دوری جستن ،خویشتن داری احتراز
شامل بودن ،دربر داشتن ،اشتمال احتوا
به کسر الف به معنای بردن بار ا ِحمال
خاص تر ،مخصوص تر ،ویژه تر اخص
درک کردن ،دریافتن ،پی بردن ،فهمیدن ادراک
حرفی را درحرف دیگری داخل کردن؛ مانند :بتر که در اصل بدتر بوده ادغام
میل ،خواست ،قصد ،آهنگ اراده
مقام ،اعتبار ،احترام ،اندازه ،ارزش ارج
موزیم تاریخی و بزرگ در لنینگراد روسیه ارمیتاژ
زمانی که آن را ابتدا نباشد ،زمان بی آغاز و بی ابتدا ،مقابل ابد. ازل
ظلم ،تعدی ،جبر استبداد
جداکردن ،بیرون آوردن ،خارج کردن استثنا
155
حاصل گرفتن ،حاصل خواستن ،نتیجه گرفتن استحصال
استواری خواستن ،محکم شدن استحکام
ازجزئی به کلی پی بردن ،جستجوکردن ،کنجکاوی کردن استقرا
دلجویی کردن ،دلخوشی دادن ،به سوی خود متمایل ساختن استمالت
چیزی را سند قرار دادن ،پشت دادن و تکیه کردن استناد
استخراج حقایق ،بیرون آوردن چیزی ،درک کردن استنباط
آشکارساختن ،کشف چیزی را خواستن ،طلب کشف کردن استکشاف
تلف کردن مال ،ولخرجی کردن اسراف
افسانه ،قصه ،حکایت اسطوره
جمع صوت به معنای آواز اصوات
پریشان شدن ،آشفته شدن ،مشوش ساختن اضطراب
روان کنند ،در نظر گیرند اطاق کنند
استعمال کلمه یی به معنای مخصوص ،خواه به طریق حقیقت یا مجاز اطاق
میانه روی ،حد وسط اعتدال
حرکت حرف آخر در واژه های عربی إعراب
اشراف ،بزرگان ،بزرگواران اعیان
جمع غرض به معنای :قصد ،دشمنی ،هدف اغراض
بیهوشی ،ازخود رفته گی اغما
زیاده روی کردن ،از حد و اندازه تجاوزکردن افراط
یاد دادن ،داناکردن ،فهماندن افهام
غروب کردن ،پنهان شدن ،ناپدید شدن افول
جمع قشر به معنای طبقه وگروه ،پوست اقشار
ورم ،پندیده گی التهاب
یاد دادن ،آموختن ،تلقین کردن ،افگندن القا
القای امری از جانب خداوند در دل انسان ،در دل افگندن امری یا مطلبی الهام
آنچه مربوط به ( اله ) باشد ،علم الهی الهیات
تا جاودان ،تا ابد ،همیشه الی اابد
جمع میل به معنای خواهش ،آرزو امیال
هرج و مرج ،بی نظمی ،بی سروسامانی انارشی
گشاده رویی ،شادی ،خوشی ،بازشدن انبساط
156
جمع نجم ،ستاره گان ،اختران انجم
جمع شده ،فراهم آمده ،ذخیره شده اندوخته
بسته شدن ،بند آمدن ،بند شدن انسداد
نفقه دادن ،خرچ کردن مال انفاق
بخش بخش شدن ،قسمت شدن ،منقسم شدن انقسام
آشکارشدن ،پدیدارشدن ،گشاده شدن ،وسعت یافتن انکشاف
خرده گیری ،وارد کردن ،بیان کردن ایراد
آنچه از راه سعی و کوشش به دست آید اکتسابی
تاج ،افسر اکلیل
جمع ایدی ( جمع الجمع ) به معنای دستها ،دستان ایادی
مختصرکردن ،کوتاه کردن ایجاز
بسرآوردن ،تمام کردن ،حق کسی را تمام دادن ایفا
فریاد ،دادخواهی الغیاث
سبز اخضر
بدبختی ادبار
روزها ایام
ب
تاجر ،سوداگر بازرگان
پنهان ،ضمیر ،اصل ،حقیقت ،اندرون باطن
جمع بحر ،دریاها بِحار
کنجکاوی ،جستجو ،کاوش بحث
روشن ،واضح ،آشکار وضروری در نظرعقل بدیهي
تازه ،نو ،جدید ،شگفت بدیع
ناگهانی ،حاضرجوابی ،بدون تفکر سخن گفتن یا شعر سرودن بدیهه
سخن دلکش ،شوخی ،لطیفه بذل
بااتر ،برتر برین
هرجانوری که آن را ذبح کرده و سر بریده باشند ،نمیه جان بسمل
بکشد ،او را ازبین ببرد ،به قتل برساند بشکند
بترسند بشکوهند
منسوب به بصر ،چشمی ،یا هنرهای بصری بصری
157
رسا ،فصیح ،سخن شیوا بلیغ
بنیاد ،بیخ ،ریشه ،اساس بُن
بیخ ،پایه ،اصل ،اساس ،ریشه بنیاد
بهتنخویشکردن خود شخصا عهده دار شدن
بخشیدن ،گذشت بهل
نیست شدن ،هاک گشتن ،نابود شدن بوار
محلی ،منطقوی بومی
نیزار ،نیستان ،جنگل کوچک بیشه
تخم مرغ بیضه
عاقل ،هوشیار ،خردمند بخرد
شایسته ،ایق ،زیبنده برازنده
بلند شد ،ارتفاع گرفت برکشید
میوه بار
پ
وداع ،خداحافظی ،ترک کردن پدرود
جایی بلند که احتمال سقوط ازان رود ،لغزشگاه پرتگاه
روشنی ،شعاع ،فروغ پرتو
درشتی و تندی ،جنگ و جدال ،پیکار پرخاشگری
محققان ،کسانی که کاوش و تحقیق می کنند پژوهشگران
رونده ،دونده ،جاری ،بدون توقف پویا
جستجو کننده پوینده
تاری که در عرض نسج بافته می شود پود
ت
قسمت اعای هرچیز ،قله ،سر ،فرق تارک
شاق ،قمچی ،آنچه بدان چهارپایان را زنند و رانند تازیانه
اندیشه کردن ،فکر کردن ،دقت کردن در امری تأمل
بیان کردن ،تعبیرکام ،بازگردانیدن ،بازگشت کردن ازچیزی تأویل
دورکردن ،راندن ،کسی را ازشهری بیرون راندن تبعید
بلوری شدن ،درخشنده شدن تبلور
دنبال کردن ،درپی چیزی رفتن ،جستجوکردن تتبع
158
همجنس بودن ،ازیک جنس بودن ،همجنسی تجانس
جلوه گرشدن ،هویدا شدن ،نمایان شدن تجلی
جمع تجهیز به معنای سامانها ،لوازم ،ساز وبرگها تجهیزات
برانگیختن ،ترغیب کردن ،تحریک کردن تحریض
تغییر و تبدیل ،برخی ازحروف یک کلمه را عوض کردن تحریف
حقیقت ،واقعیت ،راستی ،به حقیقت پیوستن تحقق
رسیدن ،به حقیقت پیوستن ،پژوهیدن تحقیق
دیگرگون شدن ،برگشتن ازیک حالت به حالت دیگر تحول
اختصاص ،ویژه گی ،مخصوص گردانیدن به چیزی تخصص
گرد آوردن ،فراهم کردن ،جمع آوری کردن ،تألیف تدوین
نرم خواندن ،آهسته خواندن ،قرآن را با قرائت درست خواندن ترتیل
دو دله شدن ،دو دلی ،رفت و آمد کردن تردد
بازگردانیدن ،مردد بودن ،دو دله بودن تردید
به رغبت دراوردن ،خواهان کردن ،راغب کردن ،متمایل ساختن ترغیب
گرد آمدن مردم در یکجا و فشار آوردن به هم تزاحم
آسان کردن ،سهل کردن تسهیل
مساوی کردن ،برابرکردن ،یکسان کردن تسویه
به یکدیگرشبیه شدن ،مانند هم بودن ،همانندی تشابه
تمییز ،چیزی را از دیگری بازشناختن تشخیص
لرزیدن ،درهم کشیده شدن ،لرزش تشنج
شکل پیدا کردن ،صورت پذیرفتن ،خوبصورت شدن تشکل
دسته دسته کردن ،صنف بندی ،صنف صنف کردن تصنیف
خود نمایی کردن ،خود را به داشتن صفتی وانمود کردن تظاهر
میزان برابری ،باهم برابرشدن تعادل
بلند شدن ،برترشدن ،بلند پایه شدن ،ترقی تعالی
عذر و بهانه تعذر
عرق کردن ،به عرق درآوردن تعریق
درک کردن ،سخن یکدیگر را فهمیدن تفاهم
کوتاهی کردن درکاری ،ضایع کردن تفریط
یاد دادن ،داناکردن ،فهماندن تفهیم
159
ترتیب دادن ،مرتب کردن ،دو چیز را به هم آوردن تلفیق
پذیرفتن ،پذیرش تلقی
شهرنشین شدن ،با اخاق و آداب شهریان خوگرفتن تمدن
مسخره کردن ،ریشخند زدن تمسخر
کشمکش موجودات با همدیگر برای حفظ بقای خود تنازع
پاکیزه کردن ،خالص کردن ،اصاح کردن تنقیح
سختی ،فشار ،راه تنگ تنگنا
بی پروایی ،گستاخی ته ّور
باهم ،همراه توأم
یگانه کردن ،یکی ساختن توحید
واضح کردن ،آشکارساختن ،شرح دادن توضیح
وهم داشتن ،گمان بردن ،خیال و گمان توهم
دویدن ،جستجو ،شتاب تکاپو
به کمال رسیدن ،به تدریج کامل شدن تکامل
متعهد شدن ،به عهده گرفتن تکفل
ج
ترس ،بیم ،هراس ،جبران کردن ،اعاده کردن جبن
تخته های باریک که شکسته بند موضع شکستۀ استخوان را با آنها میبندد جبیره
پایین رفتن آب دریا جزر
جمع جعبه به معنای :صندوق ،صندوق کوچک ،هرچیزی شبیه صندوق جعبات
شاخۀ تازۀ درخت ،جوانی ،شباب جوانه
زره ،ساحی که ازحلقه های آهن سازند. جوشن
زحمت ،مشقت جور
گناه ُجرم
چ
سخنان لطیف و دلکش ،چیزی که به اندازۀ چشیدن باشد . چاشني
سایه بان کوچک ،آنچه که چیزهایی را در زیر سایۀ خود قرار دهد. چتر
چراگاه ،علفچر. چراخور
زه کمان ،نخی که ازتارهای باریک تابیده شود ،تارکمان. چله
چوب نیزه بازی که دستۀ آن راست و باریک است. چوگان
160
ح
حمایت کننده ،نگاهدارنده ،پشتیبان حامي
جمع حد به معنای اندازه حدود
پرهیزکردن ،دوری کردن ،بیم و ترس حذر
آلت جنگ ،ساح حربه
مسلکی ،بامهارت حرفوي
گرداگردخانه ،اندرون سرا ،داخل خانه حرم
اندوهگین ،غمگین ،اندوهناک حزین
عظمت ،شکوه ،جاه و جال و بزرگواری حشمت
کندن کاری ،کاوش کردن حفریات
کسی که بار برپشت خود حمل کند ،باربر َحمال
بندهای شمشیر ،آنچه به شانه و پهلو آویزند حمایل
سرخ حمراء
علم ،دانش ،عدل حکمت
خ
انگشترُ ،مهر ،نگین خاتَم
قلم نی خامه
آگاهی داشتن به حقیقت ،مجرب بودن خبرت
نوعی چوب سخت و تیری که ازچوب خدنگ ساخته باشند خدنگ
افسانه ها ،سخنان بیهوده خرافات
ماه گرفته گی ،زمانی که زمین بین خورشید و ماه قرار می گیرد خسوف
فراوانی ،حاصلخیزی خصب
شهربزرگ ،ناحیه ،مملکت ،کشور خطه
گشادگی بین دو چیز ،رخنه ،سوراخ خلل
خفک کردن ،بند آمدن نفس خناق
جمع خان ،امیران ،سرلشکران ،پادشاهان خوانین
نام شهریست خلخ
161
د
دفتری که درانجا نامه ها ،فرامین و دستورات پادشاه و مقامات را می نویسند داراانشا
بزرگی ،عظمت ،شان و شکوه دبدبه
نویسنده ،منشی ،کاتب دبیر
مزاج ،خوی ،عادت ،دانستن ،عقل ،دانش درایت
گنجانیدن ،جا به جا کردن ،نوشتن مطلبی درکتاب ،رساله و مانند اینها درج
واحد پول قدیمی ،پول نقره یی ،مسکوک نقره یی درهم
دزدی ،چپاول ،غارت ،تصرف دستبرد
ترس ،بیم ،تشویش دغدغه
روزگار ،زمانه ،زمان دراز ،جهان دهر
سرگشته گی ،سراسیمه گی ،ترس و خوف دهشت
اتاقکی که در جایی بلند قرار داشته باشد دکان
راهرو دهلیز
واحد پول قدیمی ،پول طایی ،مسکوک طایی دینار
ذ
خوار ،پست ،زبون ،حقیر ذلیل
آب شدن ،گداخته شدن ذوب
ر
ردیف ،قطار راستا
مهربانی ،شفقت ،رحم ،ترحم رأفت
سوار راکب
سوراخ ،شگاف ،چاک رخنه
رسته ،رده ،صف ،پشت سرهم ردیف
بزرگ شدن ،نموکردن رشد
آرام گرفتن ،ایستادن ،کسادی ،تنبلی ،کاهلی رکود
زشت ،قبیح ،سخیف رکیک
ایما ،اشاره ،رازنهفته رمز
مرکب دوندۀ فراخگام و خوش سواری رهوار
نقل کردن مطلب ،خبر یا سخن ازکسی روایت
162
با ضم حرف{ ر} :جان ،روان ُروح
با فتح حرف{ ر} :نسیم خوش آیند ،بوی خوش َروح
خواب خوش ،متضاد کابوس رویا
منسوب به ریه به معنای شُ ش ( همردیف جگر ) ریوي
تحمل رنج و تعب ،زحمت و رنج کشیدن ریاضت
ز
پاک کردن ،پاکیزه ساختن زدودن
کسانی که کار شان استخراج طاست زرکش
پیشوای قوم ،حاکم ،کسی که ادارۀ امورکشور را دردست دارد زمامدار
امان ،پناه ،مهلت زنهار
طاقت ،توان زهره
ژ
گود ،عمیق ،دور و دراز ژرف
شوریده ،آشفته ،درهم ،پریشان ژولیده
س
سوال کننده ،طلب احسان ،گدایی سایل
پیشی گرفتن ،تقدم جستن ،پیشدستی سبقـت
حکم ازم ااجرا سجل
بقیۀ حیات را نگاه داشتن ،گرسنه گی را بند آوردن سد رمق
صد سال ،یک قرن سده
ُپر ،لبریز ،لبالب سرشار
روش ،رفتار ،سازش سلوک
عنوان ،مقام ،رتبه سمت
مضمون ،مایه سوژه
راندن ،حرکت دادن سوق
ماتم ،مصیبت ،غم ،عزا ،اندوه سوگ
چرت ،فکر سوداء
خرید و فروش ،داد و ستد سودا
ایق ،درخور سزاوار
نفع ،ضد (نقص) سود
163
درخت عرعر سپید دار
ش
راه عمومی ،راه بزرگ شارع عام
جمع شریان به معنای رگی که خون را ازقلب به انساج می رساند شرایین
پارۀ آتش که به هوا بپرد ،جرقه شـرر
دریاچه یی است که کشور ایران را از کشور امارات متحدۀ عربی جدا شط العرب
میسازد .آن را به نام خلیج فارس نیز یاد میکنند.
سخنی که با لب و زبان گفته شود و نوشته نشود شفاهی
شغال ،حیوانیست مانند روباه شکال
جاه و جال ،حشمت و شوکت شکوه
راه ،روش ،طریق شیوه
ص
کسانی که فکر بدی دارند صاحب غرضان
اتفاق افتادن ،به وقوع پیوستن ناگهانی و بدون دلیل صدفه
آسیب ،آزار ،مصیبت صدمه
آشکاری ،روشنی ،خلوص ،بی آمیخته گی صراحت
استواری ،محکمی ،سختی ،مخوف بودن قدرت صابت
جمع صورت به معنای شکل ،طریق ،روی ،چهره ُص َور
پیروان طریقۀ تصوف ،اهل طریقت صوفیه
هیبت ،قدرت ،خشم ،غلبه صولت
جا ،درخشش ،زدوده گی چرک و زنگ صیقل
صبحگاهی صبا
ض
باطن انسان ،آنچه اندرون دل بگذرد ،اندیشه ضمیر
بی فایده ،بیهوده ،بی ثمر ،تلف ،تباه ضیاع
شیرقوی ،شیر درنده ضیغم
ط
طریقه ،نمط ،روش طراز
164
شاد شدن ،شادمانی ،نشاط طرب
ازحد خود درگذشتن ،از اندازه تجاوزکردن طغیان
جمع طایفه به معنای گروه ،جماعت ،دسته طوایف
آثارباستانی مصرقدیم مربوط عصرفرعون یازدهم ازسلسلۀ رامسس دوم طوتان خامون
که درسال 1922م کشف گردیده است
گنبد طارم
ع
باستانی ،قدیم عتیقه
نیستی ،نابودی ،ضد وجود عدم
شماره ،شمرده شدن ،زیاد ،بسیار ،فراوان عدید
فلک اافاک ،سقف ،قصر عرش
محوطه ،میدان ،فضا ،ساحه عرصه
پیشنهاد ،نمایش ،ارائه عرضه
رسم و رواج ،عادت عرف
قصد کردن ،آهنگ کردن ،دل به کاری نهادن عزیمت
بدبو شدن ،گندیده گی ،بدبویی عفونت
مجازات عقوبت
بیخ ،اصل ،ریشه عنصر
به زور و به ناخواست عنف وکره
پیمان ،شرط ،میثاق عهد
مسؤولیت ،ذمه ،متقبل شدن عهده
جمع عاطفه به معنای شفقت ،مهر و عاقه و مهربانی عواطف
غ
زیاده روی درکاری یا دروصف کسی یا چیزی ،گزافه گویی غلو
توانگری ،بی نیازی ،دولتمندی غنا
جانور ترس آور ،بزرگ جثه و بد هیکل غول
آب باز غواص
ف
آن که چیزی یا کسی از دست او رفته باشد ،نادار فاقد
جستجوکردن ،کاوش ،تفتیش کردن فحص
165
آنسوی دریا ،ماوراء النهر ،آنسوی دریای آمو فرا رود
پادشاه مصرقدیم قبل ازمیاد فرعون
جمع فرع به معنای شاخه ،آنچه از اصل چیزی جدا شود فروع
جمع فضیلت به معنای افزونی درعلم و معرفت ،برتری ،فزونی فضایل
سخت پلید ،ناروا ،نا مشروع ،سرخفام ،سرخرنگ فقاع
گم شده ،ازدست رفته ،وفات یافته فقید
جمع فیلسوف به معنای حکیم یا دانشمندی که چندین علم را بداند فاسفه
آخر ،سرانجام ،پایان هر کار فرجام
کامیابی ،مؤفقیت فیروزی
ق
جای گرفتن شمشیر ،کارد ،کمان و خنجر قبضه
طبع ،ذوق و قدرت طبیعی درسرودن و نوشتن شعر و نثر قریحه
عرض حال قصه
داوری قضا
منطقۀ حکومت ،ناحیۀ حکمرانی ،حوزۀ فرمانروایی قلمرو
چراغدان ،شمعدان ،چراغ آویز قندیل
بازگشت به عقب ،پس پس رفتن قهقرا
جمع قید به معنای بند ،بستن ،درحبس ماندن قیود
حیوان دارای پوست سفید و نرم قاقم
تقدیرم قدرم
ک
مرکز ،محل اصلی کانون
مدیر ،اداره کنندۀ یک اداره کدر
بزرگی ورزیدن ،خارق عادتی که از ولی و صالحان دیده میشود کرامت
آفتاب گرفته گی ،زمانی که ماه میان زمین و خورشید واقع شود کسوف
آنچه برای چرخاندن زنده گی کافی باشد کفاف
قول ،گفتار ،سخنی که دارای معنای کامل باشد کام
سخنان کوتاه کلمات قصار
سخن پوشیده گفتن ،سخنی که معنای آن صریح نباشد کنایه
امپراتور بزرگ کوشانی آریایی کنیشکا
166
کسی که به مال مردم دست درازی نکند کوتاه دست
سزا ،جزا ،مکافات گام قدم ،فاصله میان دو پا هنگام راه رفتن کیفر
گ
صندوق بسیار بزرگ که در برابر حوادث مقاوم باشد گاوصندوق
میل ،رغبت ،خواهش ،تمایل گرایش
جمع کردن گرد کردن
پهنا ،سطح گستره
شکوه و شکایت ،گله گایه
لهجه ،گفتار ،کام ،سخن گویش
یکی از نشانه های نگارشی ،قوس کان گیومه
ل
فرومایه ،سفله ،ناکس لئیم
لحظه ،قسمت کوچکی از زمان لخت
چیستان ،کام پیچیده ،سخن سربسته لغز
آایش ،آلوده کردن ،آلوده گی لوث
م
تأکید کرده شده ،محکم و استوار مؤک ّد
گرداگرد ،پیرامون ،اطراف ما حول
تنبیه کردن مالش دادن
درپس و درعقب طبیعت ،آنسوی طبیعت ماوراء الطبیعه
درپس و درعقب طبیعت ،دنیایی که برای ما قابل دید نیست ماورای طبیعی
پیشی گرفتن ،شتاب کردن ،تعجیل مبادرت
افراط و زیاده روی در مدح کسی یا چیزی مبالغه
پیش پا افتاده ،بی ارزش ،خوار و ناپسند مبتذل
محکم ،ثابت ،قاطع ،استوارشده مبرم
بیان کننده ،آشکارکننده ،واضح و روشن کننده مبین
بلور شده ،چیزی که شبیه بلورشده باشد ،انعکاس یافتن متبلور
بلند ،رفیع ،بلند پایه ،بلند مرتبت متعالی
مردمان زمان گذشته ،پیشینیان ،گذشته گان متقدمین
چیزی که اجزای آن ازهم گسیخته و پراگنده شده باشد متاشي
167
طوانی ،دایمی ،دراز متمادي
مالدار ،ثروتمند متمول
هماهنگ ،دارای تناسب متناسب
فرمان مثال
کسی که درمناظره مغلوب شود ،جواب داده شده مجاب
چرب زبانی ،خوشامدگویی مجامله
از روی کوشش ،با جدیت ،از روی سعی و تاش مجدانه
جذب شده ،شیفته و فریفته مجذوب
جای روان شدن ،محل جریان یافتن مجرا
مختصر ،کوتاه ،خاف مفصل مجمل
حم َده به معنای کسی را ستودن ،ستایش کردن جمع َم َ محامد
گفتگوکردن ،باهم سخن گفتن محاوره
دارندۀ حشمت و بزرگی و شکوه ُمح َتشم
کسی که احادیث پیامبر(ص) را نقل کند ،دانشمند علم حدیث محدث
چیزی که وجود و اثر آن احساس شود محسوس
جای چرخش ،آنچه گِرد بگردد ،چرخۀ دواب محور
ترسیدن ،خوف داشتن ،بیمناک شدن مخافت
جای خارج شدن ،محل خروج مخرج
خراب شده ،ویران شده مخروب
محل رهایی ،راه خاص ،راه نجات َمخلص
باارفتن آب دریا مد
جای دور زدن و گردش ،جایی که چیزی دور می زند مدار
جمع مدرک به معنای سند مدارک
ادامه دهنده ،دوام دهنده ،همیشه گی مداوم
جمع مرثیه مراثی
مقصود ،آرمان ،هدف مرام
شعر یا سخنی که درسوگواری میت و ذکر نیکیهای او خوانده می شود مرثیه
جوانمردی ،مردمی ،نرم دلی مروت
آمیزش ،اختاط ،درهم آمیختن مزج
کهنه ،دیرینه ،آنچه که زمان درازی بران بگذرد مزمن
168
افزونی ،برتری مزیت
افزون ،زیاد ،بسیار مزید
سعی ها ،کوششها ،تاشها مساعی
عوضی ،بدلی ،چیزی که به عاریت گرفته شده باشد مستعار
بی نیاز ،ثروتمند ،توانگر مستغنی
آنچه که چیز دیگری را ازم دارد مستلزم
بینوا ،بیچاره ،اندوهگین مستمند
جمع مستوره به معنای پوشیده درپرده ،عفیف ،پاکدامن ،با ستر مستورات
مسلط شدن ،غلبه یافتن مستولی
سِ حر زده ،جادو شده ،فریفته شده مسحور
باورکرده ،سپرده شده ،قبول شده ،پذیرفته شده مسلَم َ
رفتن ،روان شدن ،جای سیر وگردش مسیر
شهریه ،ماهانه مشاهرت
پیران ،بزرگان مشایخ
چیزی که از چیز دیگری جدا شده باشد مشتق
تصریح شده ،روشن و آشکارشده ُم َص َر َحه
حرفی که حرکت ضمه ( پیش ) دارد مضموم
برابر کردن ،برابر شدن ،متحد شدن مطابقه
شوخی و مزاح کردن ،خوش طبعی کردن مطایبه
مظالم جمع مظلمه به معنای ظلم و ستم که به کسی شده باشد و یا آنچه مظالم
به ظلم و ستم از کسی گرفته شده باشد.
با اعتبار ،امین و محل اعتماد معتبر
مشکل ،سخت ،دشوار ،زشت معضل
پسندیدۀ عقل ،آنچه که به وسیلۀ عقل درک شود معقول
اندازه و پیمانه ،مقیاس و آلت سنجش معیار
مرد روحانی ،زردشتی ،آتش پرست مغ
چیزی که بدان افتخارکنند ،چیزی که بدان نازند مفخرت
شایسته ها ،حاجات ،ضرورات مقتضیات
حرفی که حرکت کسره ( زیر ) دارد مکسور
کنایه دار ،کنایه داده شده مکنیه
169
نیکویی و نرمی کردن ،مهربانی کردن به کسی ماطفت
عالم غیب ،دنیای آسمانی ملکوت
تمرین کردن ،به کاری پرداختن و همیشه به آن مشغول بودن ممارست
جمع منصب به معنای مقام ،رتبه ،شغل رسمی مناصب
مباحثه و مجادله مناظره
انتقاد کننده ،نقد کننده ،کسی که کتابی یا نوشته یی را بخواند و منتقد
محاسن و معایب آن را بگوید
منتهی شونده منجر
آلتی مرکب از فاخن مانندی بزرگ ،که برسر چوبی قوی جابجا میشد منجنیق
و درجنگهای قدیم به وسیلۀ آن سنگ و آتش به طرف دشمن پرتاب
میکردند.
انحصاریافته ،محدود و محصور منحصر
کهنه ،فرسوده ،پاره پاره مندرس
پاک و پاکیزه ،پاکدامنی ،بی آایش ،دور ازبدی و زشتی منزه
کسی که ازمردم دوری گزیند و درگوشه یی بنشیند منزوي
اصل ،مبدا ،جای پیدایش ،محل نشو ونما منشا
مطابق و برابر منطبق
نقل شده ،روایت شده منقول
مربوط ،وابسته ،بسته شده منوط
زمام ،افسار ،کنترول کردن مهار
هاک کننده ،کشنده ،نابودکننده مهلک
مجموعۀ لوازم و وسایل نظامی ،شامل انواع اسلحه و ابزار جنگ مهمات
سهمناک ،خوفناک ،ترساننده مهیب
هیجان انگیز ،به هیجان آورنده ،بر انگیزنده مهیج
برابر ،یکسان ،باهم موازی
جمع مانع ،بازدارنده ها موانع
مورد وثوق و اطمینان ،عهد وپیمان و استواری موثق
به وجود آورنده ،ایجاد کننده ،آفریننده موجد
آنچه که درمدتی محدود و معین باقی می ماند .متضاد دایم ،پایدار موقت
محل ،مقام ،مسکن موقف
170
بخشش ،دهش ،آنچه که به کسی ببخشند موهبت
بخاری تیره که نزدیک به زمین پدید آید ،مه غلیظ ،ابر میغ
ن
دقیق نازک
نظم دهنده ،به نظم آورنده ،کسی که کاری را نظم دهد ناظم
ناآشنا ،ناشناخته ،دور از ذهن نامأنوس
تیر ،تیر انداز ،هرچیز میان خالی ناوک
یابنده ،بهره مند ،به مقصود رسیدن نایل
جنبیدن رگ ،حرکت قلب ،ضربان قلب نبض
طریقه ،روش نحوه
خسته گی ناپذیر ،کسی که ازکاروکوشش به ستوه نیاید نستوه
نشنل جیوگرافیک انجمن ملی جغرافیایی ،جغرافیای مردمی ،نام یکی از مؤسسات
مراقبت کردن ،نگریستن ،نظرکردن نظارت
باطل کردن ،منهدم کردن ،شکستن عهد و پیمان نقض
بدگویی کردن ،مذمت ،ناستوده نکوهش
سرزنش شده ،عیب گفته نکوهیده
تحریر ،نگاشتن ،نوشتن نگارش
راه ،روش ،طریقه نمط
ساختمان ،بنیاد ،باطن نهاد
جمع ناموس به معنای شرف ،عصمت ،عزت نوامیس
جنبیدن و تکان خوردن چیزی درجای خودش نوسان
حاجت ،ضرورت ،میل و خواهش نیاز
دعا ،ستایش ،پرستش ،دعا از روی تضرع نیایش
رسیدن به مقصود ،به دست آوردن مراد نیل
شنیدن ،گوش کردن و پذیرفتن نیوشیدن
نقش کننده نگارنده
ناچار ،بیچاره ناگزیر
نشان دهنده نماینده
حاجت نیاز
توانایی ،قدرت نیرو
171
سرچپه ،واژگون نگونسار
هـ
بدگویی کردن ،برشمردن معایب کسی هجو
شوخی ،مزاح کردن ،سخن غیر جدی هزل
گیاهی است سمی که دارای قویترین زهر است هاهل
همانند ،شبیه ،مانند همدیگر همسان
هوی :میل ،خواهش ،هوس هوا
پربیم و ترس ،خطرناک ،چیزی که ازآن بیم و هراس آید هولناک
آشکار ،واضح ،روشن هویدا
صورت ،هیکل ،حیوان ترسناک هیوا
حرف تنبیه به معنای هوشدار ،هشیارباش ،توجه کن هین
جثه ،اندام ،قالب آدمی هیکل
همچنان همان
هیزم ،چوب سوخت هیمه
و
آنچه عهد و پیمان را استوار سازد ،سند وثیقت
خوبرویی ،زیبایی ،مقبولیت عام وجاهت
پول یا چیز دیگری که به وسیلۀ آن زنده گی گذرانند وجه
ننگ ،عار ،عیب وصمت
شور و فریاد ولوله
ي
توانایی یارا
پیشرو سپاه ،مقدمه لشکر ،در اینجا به معنی اشعۀ خورشید یزک
چور و چپاول یغما
172
فهرست منابع
.1احمد نژاد ،کامل (دکتر) ،فنون ادبی ،چاپ چهارم ،انتشارات پاپا ،تهران ،ایران13۸2 ،
.2اخگر ،مطهرشاه ،آگاهی ازخطرات ماین ،مهمات منفجرناشده و معلولیت ،ریاست انکشاف
نصاب تعلیمی و تألیف کتب درسی ،وزارت معارف ،کابل ،افغانستان13۸۷ ،
.4انصاری ،خواجه عبداه ،علی پناه (زیرنظر) ،مناجات خواجه عبداه انصاری ،چاپ پنجم،
کتابفروشی فروغی
.6باختری ،واصف ،پیشینۀ تاریخی ادب فارسی دری ،آریانای برونمرزی ،سال هشتم ،شمارۀ
اول
.۸بلخی ،محمد حنیف حنیف ،پرطاووس ،چاپ دوم ،نشرمؤلف ،پشاور ،پاکستان13۸1 ،
.9بلخی ،موانا جال الدین ،مثنوی معنوی ،چاپ نهم ،انتشارات پژوهش ،تهران ،ایران،
13۸6
.10بنووال ،محمد افضل (دکتور) ،فولکلور و پیوند آن با ادبیات ( دستنویس )
.12بیدل ،میرزا عبدالقادر ،کلیات بیدل ،جلد اول ( غزلیات ) ،مطبعۀ وزارت معارف ،کابل
1342 ،
.13پژواک ،عبدالرحمان ،بانوی بلخ ( مجموعۀ اشعار دری و پشتو ) ،مؤسسۀ پژواک ،پشاور،
2001
.15حبیب ،اسداه (دکتور) ،ادبیات در نیمۀ اول سدۀ بیستم
.1۷خانلری ،پرویز ناتل (دکتر) ،وزن شعرفارسی ،چاپ دوم ،انتشارات توس ،تهران ،ایران،
136۷
.1۸خسته ،مولوی خال محمد ،معاصرین سخنور ،چاپ دوم ،انجمن نشراتی دانش ،پشاور،
پاکستان13۸6 ،
.19دانشگر ،دکترمحمد ،نامه نگاری گام به گام ،انتشارات طایه ،چاپ دوم ،تهران ،ایران،
13۸4
.22زرین کوب ،عبدالحسین (دکتر) ،آشنایي بانقد ادبي ،چاپ چهارم ،انتشارات سخن،
تهران ،ایران13۷6 ،
.23ژوبل ،محمد حیدر ،تاریخ ادبیات افغانستان ،نشرات فاکولتۀ ادبیات ،پوهنتون کابل،
افغانستان1333 ،
173
.24سعدی ،شیخ مصلح الدین ،دکترخلیل خطیب رهبر(به کوشش) ،گلستان ،چاپ چهارم،
انتشارات صفی علیشاه ،تهران ،ایران1366 ،
.25سلجوقی ،صاح الدین ( عامه) ،افسانۀ فردا ،شورای ثقافتی جهاد افغانستان ،چاپ
اول1369 ،
.26سلجوقی ،صاح الدین ،تجلی خدا در آفاق و انفس ،چاپ سوم ،بنگاه انتشارات میوند،
کابل ،افغانستان13۸5 ،
.2۷شریعت ،محمد جواد (دکتور) ،آیین نگارش ،چاپ چهارم ،انتشارات اساطیر136۸ ،
.2۸شمیسا ،سیروس (دکتر) ،انواع ادبی ،چاپ دوم ،انتشارات فردوس ،تهران ،ایران13۷3 ،
.32صمیمی ،محمد عبدالحق ،روش جدید نامه نویسی ،چاپ دوم ،مؤ سسۀ انتشارات اازهر،
پشاور ،پاکستان
.34علوی مقدم ،محمد (دکتر) و دکتر رضا اشرف زاده ،معانی و بیان ،چاپ ششم ،سازمان
مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها ،تهران ،ایران13۸4 ،
.36غبار ،میرغام محمد ،افغانستان درمسیرتاریخ ،چاپ اول ،مطبعۀ دولتی ،کابل ،افغانستان،
1346
.3۷فانی ،رازق ،دشت آیینه و تصویر ،کالفورنیا ،امریکا13۸3 ،
.51هاله ،حبیب الرحمان (پروفیسور) ،افکار عامه و تبلیغات ،چاپ اول ،اتحادیۀ نویسنده گان
افغانستان آزاد ،پشاور ،پاکستان13۷1 ،
.52هزاره ،مافیض محمد کاتب ،سراج التواریخ ،ج ، 3 -1مؤسسۀ تحقیقات و انتشارات
بلخ ،تهران ،ایران13۷3 ،
.54واصفی ،میربهادر ،کلیله و دمنۀ منظوم ،چاپ اول ،انتشارات واقفی ،مشهد ،ایران13۸4 ،
.55کشاورز ،کریم ،هزارسال نثرپارسی ،چاپ اول ،جلد ،2سازمان کتابهای جیبی ،تهران،
ایران1345 ،
.56کشاورز ،کریم ،هزارسال نثرپارسی ،چاپ اول ،جلد ،3سازمان کتابهای جیبی ،تهران،
ایران1345 ،
.5۷یمین ،حسین ،رهنمای امای دری و نقطه گذاری ،نشرات دانشکدۀ زبان و ادبیات
دانشگاه کابل ( ،چاپ گستتنر)
174
:ویب سایت ها
http://oldarchive.payamemojahed.com ) شمس الحق ( دکتور، آریانفر.5۸
http://www.magiran.com میترا، آقا میرسلیم.59
http://www.rahenejatdaily.com ، محمد تقی، اخاقی.60
http://aryaadib.blogfa.com آریا، ادیب.61
http://www. ، نقش رسانه های جمعی درجهت آگاهی افکار عامه، زاهد، اساس.62
azmoone-melli.com
http://database-aryana-encyclopaedia.blogspot.com . نعمت، حسینی.63
http://mosharekat.wahdat.net ، عبدالقدیر، شاکری.64
http://www.magiran.com مهدی، طاهری.65
http://www.iranpress.ir ، دکترعبدالرضا رحمانی، فضلی.66
175