You are on page 1of 18

‫ا ﺻ ﻮ ل ﻋ ﺸ ﻖ د ر ﻏ ﺰﻟ ﯿ ﺎ ت ﺳ ﻌ ﺪ ی و ﻋ ﻄ ﺎ ر‬

‫ﭘﺪﯾﺪآورﻧﺪه )ﻫﺎ( ‪ :‬ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺟﻬﺎﻧﮕﯿﺮ‪ ،‬ﺳﯿﺪه آﻣﻨﻪ‬


‫ادﺑﯿﺎت و زﺑﺎﻧﻬﺎ ‪ ::‬ﻧﺸﺮ ﯾﻪ ﭘﺎژ ‪ ::‬ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ‪ - 1397‬ﺷﻤﺎره ‪30‬‬
‫ﺻﻔﺤﺎت ‪ :‬از ‪ 93‬ﺗﺎ ‪108‬‬
‫آدرس ﺛﺎﺑﺖ ‪https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1409583 :‬‬

‫ﺗﺎر ﯾﺦ داﻧﻠﻮد ‪1402/08/03 :‬‬

‫ﻣﺮﮐﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ی ﻋﻠﻮم اﺳـﻼﻣﯽ )ﻧﻮر( ﺟﻬﺖ اراﺋﮥ ﻣﺠﻼت ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪه در ﭘﺎﯾﮕﺎه‪ ،‬ﻣﺠﻮز ﻻزم را از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻣﺠﻼت‪ ،‬درﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ‪ ،‬ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس ﻫﻤﻪ ﺣﻘﻮق‬
‫ﻣـﺎدی ﺑﺮآﻣـﺪه از ورود اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻘﺎﻻت‪ ،‬ﻣﺠﻼت و ﺗﺄﻟﯿﻔﺎت ﻣﻮﺟﻮد در ﭘﺎﯾﮕـﺎه‪ ،‬ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ "ﻣﺮﮐﺰ ﻧﻮر" ﻣﯽ ﺑﺎﺷـﺪ‪ .‬ﺑﻨﺎﺑﺮ اﯾﻦ‪ ،‬ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻧﺸـﺮ و ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻘﺎﻻت در ﻗﺎﻟﺐ ﻧﻮﺷـﺘﺎر و‬
‫ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﮐﺎﻏـﺬی و ﻣﺎﻧﻨﺪ آن‪ ،‬ﯾﺎ ﺑﻪ ﺻﻮرت دﯾﺠﯿﺘـﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ و ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ از اﯾﻦ ﭘﺎﯾﮕﺎه ﺑﺎﺷـﺪ‪ ،‬ﻧﯿﺎزﻣﻨـﺪ ﮐﺴﺐ ﻣﺠﻮز ﻻزم‪ ،‬از ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻣﺠﻼت و ﻣﺮﮐﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت‬
‫ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ی ﻋﻠﻮم اﺳﻼﻣﯽ )ﻧﻮر( ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ و ﺗﺨﻠﻒ از آن ﻣﻮﺟﺐ ﭘﯿﮕﺮد ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ اﺳﺖ‪ .‬ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﮐﺴﺐ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات اﺳﺘﻔﺎده از ﭘﺎﯾﮕﺎه ﻣﺠﻼت‬
‫ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻧﻮر ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻓﺮﻣﺎﺋﯿﺪ‪.‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫ﻣ ﻘﺎﻻت ﻣﺮﺗﺒ ﻂ‬
‫ﻧﺴﺒﺖ ﻣﯿﺎن ﻋﻘﻞ و ﻋﺸﻖ از ﻣﻨﻈﺮ ﺳﻌﺪی‬
‫ﺳﻌﺪی و اﺑﻌﺎد ﻋﺸﻖ در زﻧﺪﮔﯽ اﻧﺴﺎﻧﯽ‬
‫روانﺷﻨﺎﺳﯽ ﻋﺸﻖ در ﻏﺰل ﺳﻌﺪی‬
‫واﮐﺎوی ﻋﺸﻖ در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﻋﺮﻓﯽ ﺷﯿﺮاز ی ﺑﺎ روﯾﮑﺮد ﺑﻪ ﻧﻈﺎم اﻧﺪﯾﺸﮕﺎﻧﯽ‬
‫واﺳﺎز ی ﻋﺸﻖ در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺳﻌﺪی‬
‫ﻋﺸﻖ از دﯾﺪﮔﺎه ﺳﻌﺪی و ار ﯾﮏ ﻓﺮوم‬
‫ﻣﺬﻫﺐ ﻋﺸﻖ اﻟﻬﯽ در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺳﻌﺪی‬
‫ﺑﺎزﺗﺎب ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻠﯽ و ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎی آن در ﺷﻌﺮ ﺷﺎﻋﺮان ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ی ﻋﺼﺮ ﻣﺸﺮوﻃﻪ‬
‫ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺳﻌﺪی و ﻣﮑﺘﺐ ﻋﺸﻖ او‬
‫ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﻌﻤﺎر ی ﺳﺒﺰ در ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ در راﺳﺘﺎی ﻫﻤﺰ ﯾﺴﺘﯽ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ اﮐﻮﻟﻮژ ی )ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی‪ :‬روﺳﺘﺎی ورﮐﺎﻧﻪ(‬
‫ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﯿﻔﯽ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ و ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺷﻬﺮ اﺳﻼﻣﯽ؛ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﺘﻮن دﯾﻨﯽ‬
‫ﺟﻼل و ﺟﻤﺎل )واژه‪ ،‬ﺑﺤﺚ ﻗﺮآﻧﯽ‪ ،‬در ﻋﺮﻓﺎن و ﺗﺼﻮف(‬
‫ﻋ ﻨ ﺎو ﯾﻦ ﻣ ﺸ ﺎ ﺑﻪ‬
‫ﺑﺎزﺗﺎب ﻋﺸﻖ و ﻋﻘﻞ در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺳﻌﺪی ﺷﯿﺮاز ی‬
‫ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ﻋﺸﻖ در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﻣﻮﻻﻧﺎ‪ ،‬ﺳﻌﺪی و ﺣﺎﻓﻆ‬
‫ﻣﻌﻨﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﻔﻬﻮم »ﻋﺸﻖ« در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺳﻌﺪی و ﺣﺎﻓﻆ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻣﻌﻨﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻧﻘﺪ ادراﮐﯽ‬
‫ﻣﻘﺎﯾﺴﮥ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﺼﺪاق ﻋﺸﻖ و رواﺑﻂ ﻋﺎﺷﻖ و ﻣﻌﺸﻮق در ﻏﺰﻟﯿﺎت اﻧﻮر ی و ﺳﻌﺪی‬
‫ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ اﺳﻄﻮره و ﻋﺮﻓﺎن در ﻫﻔﺖ ﺷﻬﺮ ﻋﺸﻖ ﻋﻄﺎر ﺑﺎ ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺑﯿﺪل دﻫﻠﻮی‬
‫آﻣﯿﺰهی ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺟﻨﮓ و ﺷﮑﺎر و ﻋﺸﻖ در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺳﻌﺪی ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﻧﻈﺮ ﯾﻪی»ﻓﻮﮐﻮﻧﯿﻪ«و»ﺗﺮﻧﺮ«‬
‫اﻧﺴﺠﺎم ﻣﺘﻨﯽ در ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺳﻌﺪی و ﺑﯿﺪل دﻫﻠﻮی ﺑﺮرﺳﯽ و ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ده ﻏﺰل ﺳﻌﺪی و ده ﻏﺰل ﺑﯿﺪل‬
‫ﺗﺎﺛﯿﺮ ﭘﺬﯾﺮ ی ﻋﺸﻖ در »ﻣﻨﻄﻖاﻟﻄﯿﺮ« و »اﻟﻬﯽﻧﺎﻣﺔ« ﻋﻄﺎر از »ﻟﯿﻠﯽ و ﻣﺠﻨﻮن«‬
‫ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﺸﺎﻧﻪﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﻋﺸﻖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ در ﻏﺰل ﻣﻮﻟﻮی و ﺳﻌﺪی )ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی اﻟﮕﻮی ﻣﺎﺗﺮ ﯾﺲ وﻫﯿﭙﻮﮔﺮام ﻣﺎﯾﮑﻞ‬
‫ر ﯾﻔﺎﺗﺮ(‬
‫ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ارﺟﺎﻋﺎت درونﻣﺘﻨﯽ ﺷﻌﺮ "ﻋﺸﻖ و ﺷﻮر و ﻣﺴﺘﯽ" در ﺑﻮﺳﺘﺎن ﺳﻌﺪی ﺑﺎ ﻧﮕﺎره "ﮔﺪاﯾﯽ ﺑﺮ در ﻣﺴﺠﺪ" اﺛﺮ‬
‫ﮐﻤﺎلاﻟﺪﯾﻦ ﺑﻬﺰاد‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪93‬‬

‫اصول عشق در‬


‫غزلیّات سعدی و عطّار‬
‫حسیای جهانگیر‪‬‬ ‫سیّدهآما‬

‫چکیده‬
‫عشق پدیدهای است که از دیرباز فکر و ذهن شاعران را به خود معطوف کـرده اسـت و سـبب شـده‬
‫شاعران آن را بهطور گسترده در آثار خویش انعکاس دهند‪ .‬شـاعران بزرگـی همچـون‪ :‬مولـوی حـافو و‬
‫سعدی به توصیف عشق و عاشق در اشعار خود پرداخته و هر کدام از زاویهای بـدان نگریسـتهاند‪ .‬مولـوی‬
‫عشق را تفسیر عرفانی نموده و آن را به کمال رسانده و سعدی عشق زمینـی را بـه اوج رسـانیده اسـت‪.‬‬
‫فردی چون حافو نیز عشق آسمانی و زمینی را با هم تلفیق کرده از آن معجـونی بـرای دردهـای درونـی‬
‫انسان ساخته است‪ .‬در این پژوهش تالش شده است عشق در غزلیّات سعدی و عطّار و اصولی که برای آن‬
‫درنظرگرفته شد مورد نقد و بررسی قرار گیرد‪ .‬مسئلة پژوهش آن است که سعدی و عطّار چـه اصـولی را‬
‫برای عشق بنا نهادهاند و به چه میزان آنها را در اشعار خود انعکاس دادهاند؟‬
‫در این پژوهش با برگزیدن ابیاتی از دیوان عطّار نیشابوری و سعدی شیرازی دیدگاه ایـن دو‬
‫شاعر بزرگ دربارة عشق نقد و بررسی شده است‪.‬‬

‫کلیدواژهها‪ :‬سعدی عطّار عشق اصول عشق‪.‬‬

‫* دانشجوی دکتری زبان وادبیات فارسی دانشگاه آزاد مشهد‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 94‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫مقدمه‬
‫کلمۀ عشق دخ ادب فاخسی نخستی باخ دخ شعر شهید بلخنی توفنات ‪ )325‬بنهکناخ خفتنه‬
‫است تمدی‪ .)1 :1371،‬عشق چه مجازی و چه حقیقی باشد‪ ،‬انسان خا از خنود و خودپرسنتی‬
‫دوخ میکند و گاهی دخ خاه معرفت عشق مجازی وخزوها خا به یک وخزو ابدیل میکند و دوینی‬
‫و شرک خا از میان میبرد‪ .‬عشق خؤیت محبوب و معشنو اسنت تپوخنامنداخیان‪.)14 :1375 ،‬‬
‫عشق با خنج و محنت و حتّی جنون از دیشنر صنتات عشنق اسنت تهمنان‪ .)15 :‬عشنق مغنز‬
‫کائنننات و محننوخ هسننتی و نیننروی جننا ب ک نلّ موجننودات‪ ،‬بننهسننوی ون وجننود حقیقننی‬
‫تاشرفزاده‪ )11 :1382،‬است‪.‬‬
‫عشق دخ قرون و حدیث بهمعنی محبّت ومده است‪ .‬عرفایی که به عشق خدا و بنندگان بنه‬
‫یکدیشر اشاخه میکنند‪ ،‬غالبا به ویهای از قرون که دخ ضم ون ومده است‪« :‬ف َ‬
‫َسنوفَ یَنرای اَهللُ‬
‫باقَومٍ یُحبّهم و یُحبّونَهُ» ت‪ )54 /5‬استناد میکنند‪ .‬دخ ای ویه‪ ،‬خداوند نخست از محبّنت خنود‬
‫به بندگان و ونشاه از محبّت ونان به او یاد میکند؛ ونجا که بننده محن ّ اسنت‪ ،‬خندا محبنوب‬
‫‪GS‬‬
‫است تمدی‪.)201 :1371،‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪MA‬‬
‫جمنال‪N‬و‬
‫‪OO‬‬ ‫محبّت دخ اصوف بعدها عشق نام میگینرد‪ .‬دخ پرانوی ون‪ ،‬صنوفیان خا جنز دینداخ‬
‫وصال یاخ هی هوای دیشری دخ دل نمیمانند‪ .‬صنوفیان و زاهندان انا مندّتها از کناخبرد کلمنۀ‬
‫«عشق» پرهیز میکردند؛ به دو دلیل‪ -1 :‬کاخبرد محبّنت دخ قنرون و احادینث و مشنتقات ون و‬
‫نیامدن عشق‪ -2 ،‬باخ عاطتی مالیمار کلمۀ محبّت نسبت به عشق که خعاینت احتیناط و امکنان‬
‫ابرّی و گریز از خطرهای احتمالی خا بیشتر بهکاخ میومد تپوخنامداخیان‪ .)6 :1375 ،‬خاه عشنق پنر‬
‫خطر است و هستیسوز‪ .‬عشق خا از ون جهت با بال ومیختهاند که هر کسی دعوی محبّت نکنند‪.‬‬
‫ای دخ حالی است که دم زدن از محبّت الهی نیز اا اواخر قرن سوّم میاوانسته سب سنوءا رن ّ‬
‫متکلّمان و متشرعان باشد تهمان‪ .)7 :‬عشق دخ شعر سعدی مضمون عاشنقانۀ زمیننی داخد و بنه‬
‫بهتری شکل و شیوه و به سادهاری زبان بیان شده است‪ .‬غزلیّنات سنعدی وقنف عشنق اسنت‪.‬‬
‫سعدی عشق خا الزمۀ انسانیّت میداند‪ .‬عشق سعدی خا نمیاوان اتسنیر عرفنانی کنرد‪ .‬سنعدی‬
‫شیرازی با عرفان و اصوف اگر چه نه بهطوخ کامل و عمیق وشنایی داشته و عشنق عاخفاننه خا ننه‬
‫به کمال اجربه کرده‪ ،‬مسلّم است که وثاخ بزخگان عاخف پنی از خنود خا مطالعنه کنرده و از هنر‬
‫یکی از ون وثاخ خوشهای و اوشهای برگرفته و «خرم معرفتنی» گنرد ووخده و دسنتهگلهایی از‬
‫ون بوستان و گلستان فراهم ووخده است تاشرفزاده‪.)167 :1382،‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪95‬‬

‫عاخفان‪ ،‬اتاوت بی انسان و فرشتشان خا «عشق» میدانند‪ ،‬زیرا معتقدند کنه «عشنق» بنه‬
‫عنوان «امانت الهی» دخ وجود انسان قراخ داده شده‪ ،‬و ای عشق است که بنه خونندۀ خاه خندا‪،‬‬
‫پر و بال میدهد و او خا از بند و عقیلۀ عقل وزاد میکند و اوج پروازی میومنوزد‪ ،‬دخحنالیکنه‬
‫فرشتشان‪ ،‬ای امانت خا نه پذیرفتند و نه داخند تعطّاخ‪ :1391،‬بیست و پنج)‪ .‬عطّناخ نیشنابوخی‪،‬‬
‫بهعنوان عاخفی که خود کوچه پس کوچههای اصوف خا قدمبنهقندم طنی کنرده و وادیهنای‬
‫سخت و خونریز خا یکی بعد از دیشری پشت سر گذاشته است‪ ،‬بنه نکتنهای ررینف‪ ،‬بنی از‬
‫سایر عاخفان معتقد است و ون موضوع «دخد» است تهمان‪ :‬بیستوپنج)‪.‬‬
‫همی دخد برای عاخف‪ ،‬چون وب است برای ماهی‪ ،‬گرچه «لنویی ماسنینیون» اخکنان‬
‫اصلی شعر عطّاخ نیشابوخی خا «زیبایی‪ ،‬عشق و دخد» میدانند‪ ،‬ولنی بنا انندکی احقینق و‬
‫جسننتوجننو‪ ،‬محقننق‪ ،‬خنننو غلننیظ «دخد» خا دخ بیننت بیننت وثنناخ او اشننخیص میدهنند‬
‫تاشرفزاده‪ .)10 :1382،‬دخ حقیقت ای دخد‪ ،‬نیروی محرّکۀ عشق است که خاخخناخی دخ‬
‫دل عاشق میاندازد و او خا به پی میخاند و یک دم وخام نمیگذاخد انا بنه محبنوب‬
‫برسد‪ .‬شعر عطّاخ با ومیختشی با ای «دخد» است که بنه «اازیاننۀ اهنل سنلوک» مشنهوخ‬

‫‪GS‬‬
‫‪MA‬‬
‫شده است تعطّاخ‪ :1391،‬بیستوش )‪.‬‬
‫‪OR‬‬
‫‪NO‬‬
‫عشق همان خهایی از خودخواهی است‪ .‬همه چیز خا برای معشو میخواهد‪ .‬شناعران‬
‫و نویسندگان از جمله عطّاخ و سعدی فوایدی از قبیل خهایی از خودخواهی خا برای عشق‬
‫برشمردهاند‪ .‬برای ون اصولی همانند وفاداخی به عهد و پیمان‪ ،‬احمّنل سنختیها خا بنرای‬
‫دخک متهوم عشق الزم دانستهاند‪.‬‬

‫مسئلة پژوهش‬
‫دخ ای پژوه االش شده است که مضامی بلند عشق دخ اشعاخ سعدی و عطّاخ نقند‬
‫و برخسی شود و به سؤاالت زیر پاس داده شود‪ -1 :‬با اوجه به اینکنه عطّناخ ینک عناخف‬
‫است و سعدی فقط یک شاعر‪ ،‬ویا اتاوای بی دیدگاههای ای دو شاعر بزخگ وجود داخد‬
‫یا نه؟ ‪ -2‬اگر چنی اتاوای وجود داخد چه مواخدی برجستهار و قابل اعتناست؟‬

‫پیشینة کار‬
‫دخباخۀ عقل و عشق پژوه های زیادی انجام شده است و ای مسئله پیشینۀ زینادی‬
‫دخ ادبیّات فاخسی داخد و همۀ شاعران‪ ،‬بهخصوص عاخفنان از مسنائل پیرامنون عشنق بنه‬
‫خصوص مباحالی چون اضّاد عقل و عشق سخ گتتهاند‪ .‬با این حنال‪ ،‬دخ این پنژوه‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 96‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫سعی شده است که نکاای نقد و برخسی شود که بهعنوان ینک اصنل دخ دیندگاه این دو‬
‫شاعر مطرح بوده و دخ اشعاخ ونها انعکاس گستردهای داشته است‪.‬‬

‫شیوة کار‬
‫شیوۀ کاخ دخ ای پژوه اوصیتی و کتابخانهای است‪ .‬دخ ابتدا با خواندن کتابهنایی‬
‫دخ زمینۀ عشق و اصول عشق و همچنی فی برداخی از ونها و مطالعنۀ مقالنه دخ منوخد‬
‫سعدی و عطّاخ دیدگاههای مختلف پژوهششران جمنعووخی و پنس از ون‪ ،‬چنند نموننه از‬ ‫‪GS‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪MA‬‬
‫‪O‬‬
‫غزل های ‪NO‬‬
‫سعدی و عطّاخ که از نظر محتوا و مضامی با عشق مرابط بود‪ ،‬برخسی شد‪.‬‬

‫ضرورت پژوهش و تحقیق‬


‫برای شناخت بهتر عاخفان‪ ،‬شاعران و نویسندگان الزم است که وثاخ شعری و نوشتاخی‬
‫ونان اجزیهواحلیل شود اا خوانندگان بتوانند از اندیشنههای وننان بیشنتر بهنره ببرنند و‬
‫پژوهششران بتوانند بهصوخت عملی دخ اجزیهواحلیل شخصیت عاخف با شاعر بهره ببرنند‪.‬‬
‫نقد و برخسی موشکافانۀ اشعاخ و غزلیّات عطّاخ و سنعدی بنرای خواننندگان بسنیاخ متیند‬
‫خواهد بود‪.‬‬

‫آزادگی و عشق‬
‫وزادی و وزادگی یکی از خصلتهای پسندیده است که هر انسانی دوست داخد خود خا‬
‫به چنی صتتی بیاخاید‪ .‬همانطوخ که عطّاخ گتته است‪:‬‬
‫فاخغ ز نیک و بد گشت‪ ،‬ایم ز ما و م شند‬ ‫دخ خاه عشق هر دل‪ ،‬کاو خصم خویشنت شند‬
‫کآن دم که عشق ومد از ننوا ا ‪ ،‬به ا شند‬ ‫نینی که نیست کس خا جز نام عشق حاصنل‬
‫تعطّاخ‪)114 :1391،‬‬
‫چون دل عاشق است‪ ،‬به جان اوجّهی نداخد‪ .‬انسان عاشق دنبال نیک و بند نیسنت و‬
‫دخ مقابل معشو ارهاخ فروانی میکند و غروخ و اکبّر برای او معنایی نداخد‪ .‬عاشق دنبال‬
‫ننو و نام و مسائل جسمانی نیست و هنشامی که عشق دخ مینان باشند‪ ،‬جسنم بنرای او‬
‫بیاخزش است‪ .‬عطّاخ دخ ای باخه میگوید‪:‬‬
‫دلننننم از دخد‪ ،‬دخ فغننننان ومنننند‬ ‫کنناخم از عشننق اننو بننه جننان ومنند‬
‫از بنند و نیننک بننر کننران ومنند‬ ‫اننا ماننی عشننق اننو چشننید دلننم‬
‫تهمان‪)120: 1391،‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪97‬‬

‫بیتوجّهی عاشق به مالمت دیگران‬


‫کسی که عاشق است‪ ،‬فقط جل خضایت معشنو خا میطلبند و نسنبت بنه مالمنت‬
‫دیشران بیاتاوت است‪ .‬غم خوخدن دوست و معشو برای اهمّیّت فنراوان داخد‪ .‬سنعدی‬
‫میگوید‪:‬‬
‫یا غم دوست خوخد یا غم خسوایی خا‬ ‫عاشقان خا چه غم از سرزن دشم و دوست؟‬
‫تسعدی‪)34 :1371،‬‬ ‫‪AG‬‬
‫‪S‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪M‬‬
‫سب‪ OO‬عشق فراوان بنه معشنو ‪ ،‬انششنتنمایی خا بنه جنان میخنرد و‬ ‫گاهی عاشق به‬
‫‪N‬‬
‫سرزن دیشران خا احمّل میکنند و این خسنوایی خا از جنان و دل پنذیرا میشنود‪ ،‬امّنا‬
‫جدایی از معشو برای او غیر قابل احمّل اسنت‪ .‬عاشنق مالمنت خا بنه جنان میخنرد و‬
‫وسای و خاحتی برای دیشران واگذاخ میکند‪.‬‬
‫همه سهل است‪ ،‬احمّل نکنم باخ جندایی‬ ‫عشق و دخویشی و انششتنمایی و مالمت‬
‫تهمان‪)745 :‬‬
‫تحمّل سختیهای راه عشق‬
‫یکی از مسائلی که سعدی دخ خاه عشق بیان میکند‪ ،‬احمّل سختیهای عشنق اسنت‪.‬‬
‫عاشق باید دخ مقابل سختیها اسلیم شود و هی گوننه شنکوه و شنکایتی نداشنته باشند‬
‫تخک‪.‬کرامتی‪ .)272 :1393،‬او حتّی قتل عمدی معشو خا نادیده میانشاخد‪:‬‬
‫معافا دوست بداخند قتلا عمندا خا‬ ‫م از پی که نالم؟ که دخ شریعتا عشق‬
‫تسعدی‪)8 :1371،‬‬
‫او نهانها شکوه نمیکند‪ ،‬بلکه سختیها خا به شیرینی پذیراست‪ ،‬حتّنی اگنر ماننند‬
‫زهر ال باشد‪.‬‬
‫چنان به و اخادت خوخم که حلنوا خا‬ ‫به دوستی که اگر زهنر باشند از دسنتت‬
‫تهمان‪)6 :‬‬
‫حتّی اگر ناخودوگاه وهی بکشد‪ ،‬وه شیری است و ون وه خا بر هر دو عالم ارجیح میدهد‪.‬‬
‫گر کنم وهی ز دو عالم بانه اسنت‬ ‫از میننان جننان ز سننوز عشننق اننو‬
‫تعطّاخ‪)46 :1391،‬‬
‫ای دخ حالی است که دخدهای خاه عشق هی گونه محندودهای ننداخد و پیوسنته و دخ‬
‫هر حالی عاشق خا دخبرمیگیرد‪ .‬عطّاخ دخ ای موخد میگوید‪:‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 98‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫زیرا که عشقا جانان‪ ،‬دخیای بیکران اسنت‬ ‫دخ عشق‪ ،‬دخد خود خا هرگز کنران نبیننی‬
‫تهمان‪)39 :‬‬
‫سعدی اعتقاد داخد اگر باخ جتای معشو خا احمّل نکنند‪ ،‬اخزش عشنق خا نمیدانند و‬
‫نشانۀ ون است که دخ خاه عشق صاد نیست‪.‬‬
‫سست عهدی که احمّل نکند باخ جتنا خا‬ ‫قیمت عشق نداند‪ ،‬قدم صند ننداخد‬
‫تسعدی‪)10 :1371،‬‬
‫دخ خوز ایر باخان باید که سنر نخناخد‬ ‫مشغول عشق جانان گر عاشقی اسنت صناد‬
‫تهمان‪)242 :‬‬
‫میکند و وننان خا کنافر میدانند‪ .‬همنانطوخ کنه‬ ‫او بدی جهت مدعیان عشق خا نکوه‬
‫عطّاخ میگوید‪:‬‬
‫کتر است دخ ای معنی کآن جا خس اندیشند‬ ‫گر مدّعیا عشنقت دخ چناه بنال افتند‬
‫گر دخ همه عمرا خود از سنوخت اندیشند‬ ‫پروانۀ پر معنی کی محرم شمع افتد؟‬
‫تعطّاخ‪)119 :1391،‬‬
‫بدی جهت‪ ،‬عاشق باید دل از همه چیز خالی گرداند و فقنط بنه معشنو بیندیشند‪.‬‬
‫سعدی گتته است‪:‬‬
‫دل که نظرگاه اوست از همه پنرداخت‬ ‫مذه اگر عاشقی است‪ ،‬سنّت عشا چیسنت؟‬
‫تسعدی‪)671 :1371،‬‬
‫تضّاد صبر و عشق‬
‫اقابل صبر و عشق داخای بیشتری بسامد دخ غزلیّات سعدی اسنت و نشنانۀ ون‪ ،‬این‬
‫است که عاشق‪ ،‬شوخیده و بیقراخ است‪ .‬همانطوخ که سعدی گتته است‪:‬‬
‫گر او شکی داخی‪ ،‬طاقنت نمانند منا خا‬ ‫مشتاقی و صبوخی از حد گذشت ما خا‬
‫تهمان‪)12 :‬‬
‫پس صبر و عشق هرگز نمیاوانند دخ کناخ هم قراخ گیرند و انسنان عاشنق صنبر خا از‬
‫کف میدهد و بیقراخ است و االش میکند به معشو خنود برسند‪ .‬بناز دخ همنی بناخه‬
‫سعدی گتته است‪:‬‬
‫نتواند که کند عشنق و شنکیبایی خا‬ ‫وب خا قول او با وا اگر جمع کنند‬
‫تهمان‪)34 :‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪99‬‬

‫بعضی از مواقع‪ ،‬برای عشق به معشو به راهر صبوخی میکنند‪ ،‬دخحنالیکنه دخ دل‬
‫عاشق غوغا و پی و ااب است‪ .‬سعدی دخ ای باخه ووخده است‪:‬‬
‫‪A‬‬ ‫‪GS‬‬
‫‪M‬‬ ‫اگر چه صبر م از خوی دوست ممک نیست‬
‫‪OR‬‬
‫‪NO‬‬
‫همیکنم به ضروخت چو صبر ماهی از وب‬
‫تهمان‪)42 :‬‬
‫تضّاد عقل و عشق‬
‫یکی از اجربههای عرفان دخ سیروسلوک‪ ،‬وجود سختیها و دشواخیهای خاه است که‬
‫هی عقل سلیمی ون خا نمیپذیرد‪ .‬بدی جهت عقل‪ ،‬عاشق خا سرزن میکنند و او خا از‬
‫گام برداشت دخ ای مسیر بر حذخ میداخد‪.‬‬
‫کان که عاشق شد‪ ،‬ازو حکم سنالمت برخاسنت‬ ‫عشق وخزیدم و عقلم به مالمت برخاست‬
‫تهمان‪)76 :‬‬
‫هننر خوز عشننق بیشننتر و صننبر کمارسننت‬ ‫گتتیم عشق خا به صبوخی دوا کننیم‬
‫تهمان‪)101 :‬‬
‫دخ اینجا شاعر به راهر میگوید که عاشقی پیشه کردم و عقنل منرا سنرزن کنرد و‬
‫گتت هر کسی که عاشق شده است‪ ،‬وخام و عافیت از او دوخ شد و دخ بال افتناد و بایند‬
‫همیشه خنج بکشد‪.‬‬
‫وی طبع که من داخم بنا عقنل نینامیزد‬ ‫هشیاخ کسی باید کز عشق بارهینزد‬
‫تهمان‪)274 :‬‬
‫شاعر اضّاد عقل و عشق خا بیان میکند و اینکه عاشق پیوسنته دچناخ سنتیز دخوننی‬
‫است‪ .‬دخ غزلهای سعدی اضّاد عقل و عشق دوّمی خابه خا داخد تخشیدی‪.)25 :1379،‬‬
‫ای بدان جهت است که عقل از دخک زیبایی معشو عاجز و متحیّر است‪ .‬عطّناخ‬
‫نیز اضّاد عقل و عشق خا دخ غزلیّات خود مطرح کرده است‪:‬‬
‫لیک عقل از عشق چنون بیشاننهای اسنت‬ ‫شمع خویت خا دلنم پرواننهای اسنت‬
‫تعطّاخ‪)47 :1391،‬‬
‫دخ ای بیت شاعر عقل خا بیشانهای نامحرم دانسته و اعتقاد داخد که برای خسنیدن بنه‬
‫معشو باید عقل خا کناخ زد‪ ،‬چرا که به گتتۀ حافظ‪:‬‬
‫دست غی ومند و بنر سنینۀ ننامحرم زد‬ ‫مدعی خواست که وید به اماشناگه خاز‬
‫تحافظ‪)206 :1373،‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 100‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫مولوی نیز دخ غزلیّات خود میگوید‪:‬‬


‫بننند بشننک ‪ ،‬خه عیننان اسننت‪ ،‬ای پسننر!‬ ‫عقننل‪ ،‬بن ندا خه خوان اسننت‪ ،‬ای پسننر‬
‫تمولوی‪)418 :1395،‬‬
‫یعنی دخ مسیر سیروسلوک عقل مانع است و نباید از عقل استتاده کنی‪ .‬باز عطّاخ میگوید‪:‬‬
‫طای طریقت بتافت‪ ،‬عقنل نشونسناخ شند‬ ‫یک شرخ از عی ا عشق دوش پدیداخ شد‬
‫هر چه نه از عشق بود از همنه بینزاخ شند‬ ‫مرغ دلم همچون بادا گارد دو عالم بششنت‬
‫تعطّاخ‪)109 :1391،‬‬
‫شاعر ضعیف بودن عقل خا دخ مقابل عشق بیان میکنند و اعتقناد داخد کنه بنا وجنود‬
‫عقل نمی اوان دخ طریق سیروسلوک و طی مقامات عرفانی گام برداشت‪ .‬باز عطّناخ گتتنه‬
‫است‪:‬‬
‫خنننناک دخ چشننننم عقننننل افشنننناند‬ ‫مرکنن عشننق اننو چننو برگننذخد‬
‫تهمان‪)128 :‬‬
‫عشق ونقدخ سریع دخ مسیر سیروسلوک و عشق گام برمیداخد که گنردی کنه از ون‬
‫برمیخیزد‪ ،‬چشم عقل خا کوخ میکند‪.‬‬
‫توصیفناپایری عشق‬
‫معشو دخ اشعاخ سعدی دخ حدّ حسن و کمنال اسنت‪ .‬اینکنه غیرعاشنق نمیاوانند‬
‫کماالت و زیباییهای معشو خا دخک و زیباییهای او خا وصف کنند‪ ،‬جنای بسنی ارمنل‬
‫است‪ .‬سعدی گتته است‪:‬‬
‫کای مدح وفتاب‪ ،‬نه اعظیم شرن اوسنت‬ ‫اشبیه خوی او نکنم من بنه وفتناب‬
‫تسعدی‪)87 :1371،‬‬
‫‪NOORMAGS‬‬
‫امّا با ای زیبایی‪ ،‬سنشدل‪ ،‬جتاکاخ‪ ،‬بیوفا و صاح نناز و غنروخ اسنت‪ ،‬بنهنحنوی کنه‬
‫سعدی ووخده است‪:‬‬
‫زینهاخ از دل سخت که به سنندان مانند‬ ‫هر که چون موم به خوخشید خخت نرم نشد‬
‫تهمان‪)325 :‬‬
‫و ون سست عهد‪ ،‬خوی به دینواخ میکنند‬ ‫ما خوی کرده از همه عالم به خوی او‬
‫تهمان‪)356 :‬‬
‫با ای همه‪ ،‬معشو دخ نزد او مقامی بسیاخ واال داخد‪.‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪101‬‬

‫مشسی خا که او پرواز دهی شاهی اسنت‬ ‫بندۀ خویشتنم خوان که به شاهی برسم‬
‫تهمان‪)194:‬‬
‫همچنی عطّاخ دخباخۀ زیبایی بیحدّ و حصر معشو گتته است‪:‬‬
‫اننا ابنند انششننت دخ دننندان بماننند‬ ‫هر که یک دم ون لن و دنندان بدیند‬
‫جنناودان دخ رلمننت هجننران بماننند‬ ‫هنر کنه جسننت وب حینات وصنل اننو‬
‫دایمنننا دخ دخد بنننی دخمنننان بمانننند‬ ‫وخ کسنننی خا وصنننل دادی بیطلننن‬
‫تعطّاخ‪)128 :1391،‬‬
‫باز هم عطّاخ از دید عرفانی به ای مسئله میپردازد و زیبایی معشو خا از دید عاخفانۀ‬
‫خود مینشرد و از «طل » که یکی از وادیهای هتتشانۀ عرفان و اوّلی مرحلۀ ون اسنت‪،‬‬
‫سخ میگوید‪ .‬عاخف برای خسیدن‪ ،‬نیاز به سیروسلوک عاخفانه داخد اا ای مرحله خا طی‬
‫نماید‪ .‬عطّاخ با خ دیشر دخباخۀ اوصیفناپذیری عشق گتته است‪:‬‬
‫ون است که هر چیز که گوینند ننه ون اسنت‬ ‫خاصیّت عشقت که برون از دو جهان اسنت‬
‫تهمان‪)38 :‬‬
‫پس انسان نمیاواند با عوامل مادی به عشق حقیقی برسد‪.‬‬
‫تواضع در مقابل معشوق‬
‫اواضع و فروانی یکی از فضایل اخالقی بهشماخ میوید‪ ،‬همانطوخ که عطّاخ گتته است‪:‬‬
‫کآید به سنر کوینت دخ خناک دخت افتند‬ ‫از دستا چو م عاشق‪ ،‬دانی کنه چنه برخینزد؟‬
‫حقّا کنه اگنر از من سرگشنتهارت افتند‬ ‫گر عاشق خوی خود سرگشته همیخنواهی‬
‫تهمان‪)72 :‬‬
‫اگر چه گاهی عاشق دخ مقابل معشو فروانی میکند و جتاهای او خا احمّل میکند‪،‬‬
‫ولی گاهی عنان از کف میدهد و دخ مقابل او به شکوه و شکایت میپردازد و حتّنی بنر او‬
‫منّت میگذاخد که عاشقار از م برای او پیدا نخواهد شد‪ .‬دخ ای گونه غزلیّات که شناعر‬
‫قلندخانه سخ میگوید‪ ،‬نکتهای نهتته است که بعندها دخ قنرن نهنم و دهنم دخ مکتن‬
‫واسوخت فو العاده خواج مییابد‪.‬‬
‫حیرت در مقابل معشوق‬
‫حیرت دخ اشعاخ سعدی خاموشی دخ برابر معشنو اسنت‪ ،‬وقتنی بنا معشنو خوبنهخو‬
‫می شود‪ .‬زبان او‪ ،‬قدخت بازگو کنردن احساسنات و عواطنف دخ مقابنل معشنو خا ننداخد‪.‬‬
‫سعدی همانطوخ میگوید‪:‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 102‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫مرا دخ خو از حیرت‪ ،‬فنرو بسنته اسنت گوینایی‬ ‫چو بلبل خوی گل بیند زبان دخ حدیث ویند‬
‫تسعدی‪)733 :1371،‬‬
‫بلبل وقتی گل خا میبیند‪ ،‬شروع به وواز خواندن میکند‪ ،‬امّا م او خا که میبینم‪ ،‬دخ‬
‫مقابل او خاموش میشوم‪ .‬عشق زمینی دخ احساسنات و عواطنف سنعدی کنامال نماینان‬
‫است‪ .‬دخ جایی که عطّاخ همی حینرت دخ مقابنل معشنو و سنرگردانی دخ عشنق خا بنه‬
‫وسمان پیوند میدهد و از منظر عرفان مسئله خا موخد اریید قراخ میدهد‪.‬‬
‫غرقننننۀ دخیننننای بیپایننننان شنننندم‬ ‫اننا ز سننرّ عشننق سننرگردان شنندم‬
‫تعطّاخ‪)221 :1391،‬‬
‫حیرت که مرحلنۀ ششنم از مراحنل هتتشاننۀ عرفنان اسنت‪ ،‬باعنث میشنود انسنان‬
‫مسیرهای ون خا طی کند یا به معشو خود دست یابد‪.‬‬
‫جاودانگی عشق‬
‫گننوییم جننان نننداخد یننا دل نمیسننااخد‬ ‫پایی که بر نیاید خوزی به سنو عشقی‬
‫تسعدی‪)242 :1371،‬‬
‫شاعر زندگی حقیقی خا دخ گرو عشق دانسته و گتته است کسنی کنه عشنق نداشنته‬
‫باشد‪ ،‬مردۀ متحرک است و جان دخ بدن او نیست‪.‬‬
‫عطّاخ نیز دخباخۀ جاودانشی عشق گتته است‪:‬‬
‫منننناه و منننناهی فتنننناد دخ شسننننتم‬ ‫چون شوم من وخای هنر دو جهنان‬
‫تعطّاخ‪)211 :1391،‬‬
‫وقتی انسان عاشق میشود‪ ،‬از پایی اری نقطۀ هستی اا اوج فلک همه از ونا اوسنت‪.‬‬
‫پس ای بیت عطّاخ حالت عشق معنوی خا بیان میکند‪ ،‬یعنی حیات حقیقی زمانی شنکل‬
‫میگیرد که عشق دخ وجود انسان پدید وید‪ ،‬عشق باعث میشنود انسنان از منیّتهنا و از‬
‫اکبّر و خودخواهی دست بکشد و خوح خود خا صیقل دهد انا بنه وصنال معبنود حقیقنی‬
‫دست یابد و از خّۀ اا به کهکشان برسد‪.‬‬
‫عشق مجازی پلی است برای خسیدن به عشق حقیقی‪ .‬یکی از مبناحالی کنه دخ منوخد‬
‫‪NOORMAGS‬‬

‫عشق مطرح است‪ ،‬خسیدن به عشق حقیقی است‪ .‬عشق مجازی الزمۀ خسیدن بنه عشنق‬
‫حقیقی است‪ ،‬البتّه باید مدّ نظر داشت که عشق مجازی زیاد طول نکشد‪ .‬عشنق مجنازی‬
‫پلی است برای خسیدن به عشق حقیقی؛ همانطوخکه سعدی گتته است‪:‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪103‬‬

‫خط همیبیند و عاخف قلنما صننع خندا‬ ‫چشم کواهنظران بر وخ ا صوختا خوبت‬
‫تسعدی‪)11 :1371،‬‬
‫دخ وثاخ عطّاخ ای عشقا مجازی خا میاوان دخ داستان شی صنعان دخ منطنقالطیر بنه‬
‫خوبی دخک کرد‪ .‬او دلباختۀ دختر ارسا میشود و ای عشق مجازی خاهی بنرای خسنیدن‬
‫به عشقا حقیقی است‪.‬‬

‫‪GS‬‬ ‫عدم درک بیخبران از عشق‬


‫‪MA‬‬
‫‪OR‬‬
‫‪NO‬‬
‫سعدی اعتقاد داخد که بیخبران از عشق‪ ،‬حال عاشق خا دخک نمیکند و بدی جهت‪،‬‬
‫ونان خا مالمت میکند و ونان خا نادان میخواند و میسراید‪:‬‬
‫حبی م کنه ندیندهسنت خوی عنذخا خا‬ ‫کسی مالمت وامق کنند بنه ننادانی‬
‫تهمان‪)6 :‬‬
‫اننا دگننر عینن نشویننند منن ا حیننران خا‬ ‫همه خا دیده دخ اوصاف او حیران مانندی‬
‫تهمان‪)28 :‬‬
‫او دخ ای باخه میگوید‪ :‬حتّی اگر باد صنبا زیبنایی معشنو خا دخک کنند‪ ،‬بنه چمن‬
‫بیاعتنا خواهد شد‪.‬‬
‫به سر زلف او گر دست خسد بنادا صنبا خا‬ ‫از سر زلف عروسان چم دست بنداخد‬
‫تهمان ‪)10:‬‬
‫و خودش نیز دخ مقام احیّر عقل از دخک زیباییهای معشو میسراید‪:‬‬
‫چون ارمّل کند ای صوخت انششت نمنا خا‬ ‫سر انششت احیّر بشزد عقل بنه دنندان‬
‫تهمان‪)10 :‬‬
‫امّا دخ مقابل زیباییهای معشو گاهی ارشرویی معشو است که زیبایی او خا به هنم‬
‫میزند ولی عاشق شیتته به ای دگرگونی اوجهای نمیکند‪.‬‬
‫ای خا شکی نیست‪ ،‬گر ون خا ماللنت اسنت‬ ‫فرهاد خا از ونچه که شیری انرش کنند‬
‫تهمان‪)85 :‬‬
‫زیرا عاشق اعتقاد داخد که سختیهای خاه عشق خا باید به جان بخرد‪ ،‬بهخصنوص اگنر‬
‫ای سختیها از جان معشو باشد‪.‬‬
‫به اخادت ببرم دخد که دخمان هم از اوست‬ ‫به حالوت بخوخم زهر که شاهد سناقی اسنت‬
‫تسعدی‪):1371،‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 104‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫وقتی ای اعامل بهوجود میوید‪ ،‬همان معشو سنشی دل و جتاکناخ حنال عاشنق خا‬
‫دخک میکند‪.‬‬
‫‪GS‬‬
‫‪MA‬‬

‫دانند کنه وب دینندۀ وامنق خسنالت اسننت‬ ‫عذخا که نانوشته بخواند حندیث عشنق‬
‫‪OR‬‬
‫‪NO‬‬

‫تهمان‪)85 :‬‬
‫جوهرة عشق غیرمادی‬
‫عطّاخ اعتقاد داخد که ات عشق غیرمادی و غیردنیوی است‪ ،‬لذا عاشنق بایند فراانر از‬
‫جسم و مادیّات به عشق بنشرد‪.‬‬
‫مننرغ عشنننق از وشننیانی دیشنننر اسنننت‬ ‫عشنق خا گنوهر ز کننان دیشنر اسننت‬
‫عشننق بازینندن ز جننانی دیشننر اسننت‬ ‫هر که با جان‪ ،‬عشق بازد ای خطاسنت‬
‫تعطّاخ‪)29 :1391،‬‬
‫به ای ارای ‪ ،‬جانبازی دخ خاه معشو نه جنبۀ مادی داخد‪ ،‬بلکه یک امنر معننوی‬
‫است‪ .‬بر ای اساس‪ ،‬صبر و اسلیم دخ مقابل دخد عشق یک ضروخت بهشماخ میخود‪.‬‬
‫باید که فرو شوید دست از همه دخمانهنا‬ ‫ون خا که چنی دخدی از پنای دخانندازد‬
‫تسعدی‪)40 :1371،‬‬
‫کمالبخشی عشق‬
‫یکی از مهماری بحثهایی که دخ موخد عشق مطنرح بنوده‪ ،‬کمالبخشنی ون اسنت‪.‬‬
‫شاعران عشق خا به کیمیایی اشبیه کردهاند کنه باعنث اخزش بخشنیدن بنه منس وجنود‬
‫انسان میشود‪ .‬سعدی گتته است‪:‬‬
‫اکسیر عشنق بنر مسنم افتناد و زخ شندم‬ ‫گویند خوی سرخ او سعدی که زخد کنرد؟‬
‫تهمان‪)550 :‬‬
‫دخ اینجا شاعر خود خا موخد خطاب قراخ میدهد و از زبان بنیخبنران از عشنق منیگویند‪:‬‬
‫چهرۀ خوش وب و خنو او خا چه چیزی زخدگونه کرده است؟ باز پاس خود خا چنی میدهند‬
‫که اکسیر عشق دخ مس وجود م ارثیر نمنود و ون خا بنه زخ ابندیل کنرد‪ .‬سنعدی دخ اینجنا‬
‫عشق خا مانند کیمیایی دانسته که باعث اخزشبخشی به انسان میشود‪ .‬شاعر نتیجنۀ عشنق خا‬
‫دخ ای بیت بیان میکند و با اصویرسازی میاواند باخ عاطتی عشنق و کمالبخشنی ون خا بنه‬
‫خواننده منتقل نماید‪ .‬عشق سب کمال میشود و انسنان خا بنه اوج میخسناند‪ .‬شنی بهنایی‬
‫گتته است اگر عشق دخ وجود انسان نباشد‪ ،‬ابدیل به حیوان میشود‪.‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪105‬‬

‫بهننننرا او پنننناالن و افسنننناخی بینننناخ‬ ‫هر که خا بنر سنر نباشند عشنق یناخ‬
‫‪)160 :1392‬‬ ‫‪S‬‬
‫تبهایی‪،‬‬
‫‪M‬‬ ‫‪AG‬‬
‫‪R‬‬
‫خوحینات‬
‫‪N‬‬ ‫‪OO‬‬ ‫عاشق پیششی سعدی و اسلّط او بر زبان‪ ،‬دو عامل اساسی است که سب شنده‬
‫عاشقانه و اجربیّات اغزلی او بهخاحتی دخ غزل جریان یابد تایرانزاده‪.)49 :1382،‬‬
‫پروانه و شمع یکی از امالیلهای موخد عالقۀ سعدی اسنت‪ .‬او دخ گلسنتان و بوسنتان‪ ،‬بنه‬
‫خصوص دخ غزلیّات خود باخها به ون اشاخه کرده است‪ .‬پروانه‪ ،‬نماد عاشق جانباز و شمع‪ ،‬نمناد‬
‫معشو است‪ .‬پروانه میسوزد و ووازی از او برنمیوید تپوخجوادی‪.)70 :1377 ،‬‬
‫کننان سننوخته خا جننان شنند و وواز نیامنند‬ ‫ای مرغ سحر عشق ز پرواننه بیناموز‬
‫کان خا کنه خبنر شند خبنری بناز نیامند‬ ‫ای مدعیان دخ طلب بنیخبراننند‬
‫تسعدی‪)50-51 :1369،‬‬
‫حافظ نیز دخباخۀ کمالبخشی عشق میگوید‪:‬‬
‫اننا کیمیننای عشننق بیننابی و زخ شننوی‬ ‫دست از مس وجود چو مردان خه بشوی‬
‫تحافظ‪)664 :1373،‬‬
‫عطّاخ نیز کمالبخشی عشق خا از منظر عرفانی مینشرد و میگوید‪:‬‬
‫لینننک بنننیعلّتنننی عطنننا بخشننند‬ ‫عشقت ایمان و جان به منا بخشند‬
‫عشننق بننیچننون و بننیچننرا بخشنند‬ ‫عشنا اسنت‬ ‫لیک گنجی که قسم ّ‬
‫تعطّاخ‪)117 :1391،‬‬
‫عشق باعث میشود انسان دخ مسیر ایمان جان اازهای پیدا کند‪ .‬عشق گنجنی اسنت‬
‫که نصی عاشقان و سالکان خاه میشود‪ .‬و باز او میگوید‪:‬‬
‫عننرش و کرسننی بننه جملننه شنند پَسننتم‬ ‫از بلننندی کننه جننان منن بننر شنند‬
‫تهمان‪)211 :‬‬
‫عطّاخ دخ ای بیت میگوید که با عشق به جایشاه واالیی خسیدم‪ ،‬بهحندّی کنه بعند از‬
‫ون‪ ،‬عرش وسمان و هتت کرسی فلک بهکلّی دخ نظر م بیاخزش شد‪ .‬او دخ ای بیت بنه‬
‫بیاخزشی اعیّنات دنیوی دخ مقابل عشق اشاخه کرده است‪.‬‬
‫درک عشق توسط عاشق‬
‫همننو داننند کننه قنندخا عشننق چننند اسننت‬ ‫دلی کز عشقا جانان دخدمنند اسنت‬
‫تهمان‪)26 :‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 106‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫کسی که عاشق است‪ ،‬فقط قدخ عشق خا دخک میکند‪ .‬عطّاخ دخ ای بینت بناز مسنئلۀ دخد‬
‫خا مطرح میکند که عشق باید همراه دخد باشد‪ .‬همنی دخد باعنث میشنود کنه عاشنق قندخ‬
‫عشق خا بداند‪ .‬دخ ادامۀ همی دخک عشق‪ ،‬به شعر دیشری از عطّاخ برمیخوخیم که میگوید‪:‬‬
‫نه قیمت عشنق انو‪ ،‬هنر بیخبنری دانند‬ ‫نه قدخ وصال او‪ ،‬هر مختصری دانند‬
‫او قیمننت عشننق اننو وخننر قنندخی داننند‬ ‫هر عاشق سرگردان کز عشق او جان بدهند‬
‫تهمان‪)127 :‬‬
‫حیاتبخشی عشق‬
‫کماننننری چیزهننننا جننننان یننننافتم‬ ‫ونچننه م ن دخ عشننق جانننان یننافتم‬
‫تهمان‪)215 :‬‬
‫از جنان من بناالار اسنت و باعنث‬ ‫چیزهایی که از معشو به م خسنیده‪ ،‬اخزشن‬
‫میشود م زندگی دوباخه پیدا کنم‪.‬‬
‫وفاداری به معشوق‬
‫بعد از او خوا باشند نقن ا همنه پیمانهنا‬ ‫اا عهد او دخبستم‪ ،‬عهد همه بشکسنتم‬
‫تسعدی‪)40 :1371 ،‬‬
‫اللّه اللّه‪ ،‬او فراموش مکن صنحبت منا خا‬ ‫ما خسم شکست نبود عهدا وفا خا‬ ‫پی‬
‫تهمان‪)10 :‬‬
‫رضایت معشوق‬
‫شیرینی وصال بدون حضوخ معشو و خضایت او فراهم نمیشود‪ .‬سعدی دخ ای موخد‬
‫گتته است‪:‬‬
‫میس نر نمیشننود مننا خا‬
‫ّ‬ ‫کننه بیاننو عننی‬ ‫دگر بهر چه او گویی مخالتت نکننم‬
‫تهمان‪)8 :‬‬
‫هم سن بودن با عاشق برای درک دردِ او‬
‫کننه احتمننال نمانننده اسننت ناشننکیبا خا‬ ‫ز دست خفت دیواننه عناقالن داننند‬
‫تهمان)‬
‫پایرفتن جفای معشوق‬
‫عاشق ون است که بر دیده نهد پیکنان خا‬ ‫سر و باالی کمان ابرو اگنر اینر زنند‬
‫تهمان‪)28 :‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫اصول عشق در غزلیّات سعدی و عطار ‪107‬‬

‫معشو اگر ایری به طرف او که عاشق هستی‪ ،‬پنرت کنند‪ ،‬بایند ون خا بشینری و بنه‬
‫چشمت بزنی‪.‬‬

‫ترجیح درد بر درمان‬


‫هر خوز عشق بیشتر و صبر کمار اسنت‬ ‫گتتیم عشق خا به صنبوخی دوا کننیم‬
‫تهمان‪)101 :‬‬

‫نتیجهگیری‬
‫اگرچه سعدی شیرازی دخ عشق مجازی سرومد شاعران گشته و عطّناخ نیشنابوخی دخ‬
‫بیان امالیالت عاخفانه و عشق معنوی گوی سبقت خا از همانندان خود خبنوده اسنت و بنا‬
‫اینکه ای دو شاعر بزخگ دخ دو وادی متتاوت شعر سرودهاند‪ ،‬ولنی اشنتراکات زینادی دخ‬
‫متاهیم بنیادی عشق بیان نمودهاند‪ .‬ونان دخباخۀ متاهیم زیر ااّتا نظر داخنند‪ :‬وزادگنی و‬
‫اضناد صنبر و‬
‫عشق‪ ،‬بیاوجّهی عاشق به مالمت دیشران‪ ،‬احمّل سنختیهنای خاه عشنق‪ّ ،‬‬
‫عشق‪ ،‬اضّاد عقل و عشق‪ ،‬اوصیفناپذیری عشق‪ ،‬اواضنع دخ مقابنل معشنو ‪ ،‬حینرت دخ‬
‫مقابل معشو ‪ ،‬جاودانشی عشق‪ ،‬عدم دخک بیخبران از عشق‪ ،‬جنوهرۀ عشنق غیرمنادی‪،‬‬
‫کمالبخشی عشق‪ ،‬دخک عشق اوسط عاشق‪ ،‬حیاتبخشی عشنق‪ ،‬وفناداخی بنه معشنو ‪،‬‬
‫خضایت معشو ‪ ،‬هم سن بودن با عاشنق بنرای دخک دخدا او‪ ،‬پنذیرفت جتنای معشنو ‪،‬‬
‫ارجیح دخد بر دخمان‪.‬‬
‫ای مضامی مشترک‪ ،‬بیانشر ون است کنه عشنق مجنازی الزمنۀ خسنیدن بنه عشنق‬
‫حقیقی بوده و میاواند دخ ای مسیر اجربۀ اخزشمندی بهشماخ خود‪.‬‬

‫کتابنامه‬
‫ن قرون کریم‪.‬‬
‫ن اشرفزاده‪ ،‬خضا‪ ،‬ت‪ ،)1382‬عطّاخ و دیشران‪ ،‬مشهد‪ :‬سخ گستر‪.‬‬
‫ن ایرانزاده‪ ،‬نعمتاهلل‪ ،‬ت‪ ،)1382‬احلینل کناخبرد هننری فعنل دخ غزلهنای سنعدی‪،‬‬
‫«فصلنامۀ پژوه های ادبی»‪ ،‬ش‪،2‬ت‪.)37-62‬‬
‫ن بهایی‪ ،‬ت‪ ،)1392‬کلیات اشعاخ و وثاخ فاخسی به همراه گزیدۀ کشکول‪ ،‬قم‪ :‬اوسعۀ قلم‪.‬‬
‫ن پوخنامداخیان‪ ،‬اقّی‪ ،‬ت‪ )1375‬دیداخ با سیمرغ‪ ،‬اهران‪ :‬پژوهششاه علوم انسانی‪.‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬
‫‪ 108‬فصلنامة پاژ‪ ،‬تابستان ‪1397‬‬

‫ن حافظ شیرازی‪ ،‬شمسالدی محمّد‪ ،‬ت‪ ،)1373‬دیوان اشعاخ‪ ،‬اصحیح خلینل خطین‬
‫‪MA‬‬
‫‪GS‬‬
‫خهبر‪ ،‬اهران‪ :‬صتی علیشاه‪.‬‬
‫ن پوخجوادی‪ ،‬نصرتاهلل‪ ،‬ت‪ )1377‬سعدی و غزالی سعدیشناس‪ ،‬به کوش کنوخوش‬
‫‪OR‬‬
‫‪NO‬‬

‫کمالی سروستانی‪ ،‬دفتر سوم‪.‬‬


‫ن سعدی شیرازی‪ ،‬شی مصلحالدی عبداهلل‪ ،‬ت‪ ،)1371‬دینوان غزلیّنات‪ ،‬بنه کوشن‬
‫خلیل خطی خهبر‪ ،‬اهران‪ :‬مهتاب‪.‬‬
‫ن نننننننننن ‪ ،‬ت‪ ،)1369‬گلستان‪ ،‬به اصحیح غالمحسی یوستی‪ ،‬اهران‪ :‬خواخزمی‪.‬‬
‫ن عطّاخ نیشابوخی‪ ،‬فریدالدی ‪ ،‬ت‪ ،)1391‬دیوان‪ ،‬مقدمنه و اصنحیح خضنا اشنرفزاده‪،‬‬
‫مشهد‪ :‬به نشر‪.‬‬
‫ن نننننننننن ‪ ،‬ت‪ ،)1372‬منطق الطیر‪ ،‬سیدصاد گوهری ‪ ،‬اهران‪ :‬علمی فرهنشی‪.‬‬
‫ن خشیدی‪ ،‬مالّعبدالرشید‪ ،‬ت‪ ،)1379‬فرهنو خشیدی‪ ،‬چای ‪ 1872‬میالدی دخ مطبنع‬
‫باتست مش پریس‪ ،‬کلکته‪.‬‬
‫ن کرامتیمقدم‪ ،‬سیّدعلی‪ ،‬ت‪ ،)1393‬از فراسوی حماسنه انا بلنندای عرفنان‪ ،‬مشنهد‪:‬‬
‫سخ گستر‪.‬‬
‫ن مهدی‪ ،‬اخژنو‪ ،‬ت‪ ،)1371‬عشق دخ ادب فاخسی‪ ،‬اهران‪ :‬پژوهششاه‪.‬‬
‫ن مولوی بلخی‪ ،‬جاللالدی محمّد‪ ،‬ت‪ ،)1395‬کلیات شمس ابریزی‪ ،‬مطابق با نسنخۀ‬
‫اصحیح شدۀ استاد بدیعالزمان فروزانتر‪ ،‬اهران‪ :‬پیام عدالت‪.‬‬

‫‪www.noormags.ir‬‬

You might also like