Professional Documents
Culture Documents
Notes 231117 120445
Notes 231117 120445
بحث ترحم بر حیوانات هرچند در عصرکنونی جایگاه قابل توجهی نداشته وآنقدر جالب به نظر نمی آید .ولی در تمدن
اسالمی اهمیت بسزایی داشته و جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است .همچنانکه در گذشته ها انسانها
هیچگونه حقی برای حیوانات قائل نبوده و آنان را مورد شفقت قرار نمی دادند .هم اکنون نیز ارزش به آن قائل نبوده و
در جهان امروز ملت هایی
وجود دارند که در روزهای عید و محافل عمومی شان جهت سرگرمی،حیوانات را به قتل می رسانند .اما در تمدن
اسالمی احساس شفقت نسبت به حیوانات و احساسی لطیف نسبت به آنها آنچنان زیبا جلوه می کند که در هیچ تمدنی تا
به امروز آنگونه احساسی وجود نداشته است .زیرا که نرمی و مدارا نسبت به آنها در این تمدن در حد باالیی موجود
می باشد .همان مدارایی که توجه بسیاري را بخود جلب نموده و باعث شگفتی همگان شده است .
یک از موضوعاتی را که تمدن اسالمی در ارتباط به حیوانات اعالم می دارد
این است که دنیای حیوانات ،همانند دنیای انسانها دارای ویژگیها ،طبیعت ها و احساس های مخصوص به خود می
باشد(َو َم ا ِمْن َد اَّبٍة ِفي اَأْلْر ِض َو اَل َط اِئٍر َيِط يُر ِبَج َن اَح ْيِه ِإاَّل ُأَمٌم َأْم َث اُلُك ْم {)...األنعام«.}38:هیچ جنبندۀ در زمین،و هیچ پرندۀ
که با دو بال خود پرواز می کند ،نیست مگر اینکه آنها امت های همانند شما هستند ».
پس در فرهنگ اسالم حیوانات بسان انسانها دارای حقوقی هستند که باید رعایت گردند .و یکی از آن حقوق رفق و
مدارا با حیوانات است ،زیرا«کسانی که دیگران را مورد ترحم قرار می دهند
خداوند هم ایشان را مورد لطف و رحمت خویش قرار می دهد»«و به کسیکه نرمش و مهربانی داده شده باشد گویا
خیر دنیا و آخرت برای او داده شده است» و حتی رفتار نیک با حیوانات باعث دخول به جنت می شود« شخصی به
راهی می رفت و در میان راه سخت تشنه گردید چشمش به چاهی افتاد داخل آن چاه شده و آب نوشید و بیرون آمد،
هنگام بیرون آمدن متوجه شد که سگی زبانش را از تشتنگی بیرون کشیده و خاک های مرطوب را می خورد آن
شخص خیلی متأثر شده و فکر کردکه این سگ به همان صورت که من تشنه بودم تشنه است .به لحاظ عطوفت و
شفقتی که نسبت به آن پیدا کرده بود داخل چاه رفته و موزه اش را پر از آب کرد و با دهانش محکم گرفته و از چاه
بیرون آمده سگ را آب داد .خداوند متعال در اثر این شفقت ،آن شخص را مورد عفو قرار داد .بعضی از اصحاب
پس از شنیدن این داستان از آن حضرت پرسیدند :یا رسول هللا آیا در رفع تکلیف و رنج از جانوران به ما ثواب داده
می شود؟ آن حضرت فرمودند :آری! در رفع تکلیف هر جانداری اجر و ثواب است ».
گذشته از این ،در تعالیم اسالم خشونت و بی رحمی نسبت به حیوانات باعث وارد شدن به جهنم می گردد .در روایت
آمده است زنی ،گربه ای را زندانی کرده و نه خود به او غذا و آب مي داد و نه آن را رها مي کرد تا خود بیرون بیاید
و از جانداران و حشرات زمین شکار و تغذیه کند ،تا اینکه گربه به اثر گرسنگی جان داد و خداوند آن زن را بخاطر
پیش از تیز کردن کارد در شریعت اسالمی نوعی سنگدلی نسبت به حیوان تلقی می گردد .
شخصی گوسفندی را برای ذبح خوابانده بود وکارد خود را داشت تیز می کرد رسول خدا فرمودند«:آیا می خواهی این
حیوان را چندین بار بکشی؟ چرا کاردت را پیش از خواباندن حیوان تیز نکردی؟ ».
عبدهللا بن مسعود می گوید «:با پیامبر در سفر بودیم ایشان به قضای حاجت رفتند و ما حمره ای(مرغی است سرخ
رنگ مانند گنجشک)را دیدیم که دو جوجه به همراه داشت و جوجه های آن را گرفتیم .مرغ آمد و بال های خود را
گفتیم ما .فرمودند :جز خدای آتش ،کسی نباید با آتش عذاب دهد ».
ببینید که تمدن زیبای اسالم چقدر اهتمام زایدالوصفی برای حیوانات داشته و به نرمخویی و رفتار نیک نسبت به آنها
اینکه صاحبش در حفظ و نگهداری حیوانش سهل انگاری کرده باشد .آنوقت خود صاحبش باید جبران خساره کند .
این ها اصول و مبانی تمدن اسالمی در ارتباط به ترحم به حیوانات بود که خدمت خوانندگان تقدیم نمودم .اینک ببینیم
که این حقوق و امتیازات در حیات اجتماعی اسالم عمًال مورد اجرا قرار می گرفته است یا خیر؟
پائین کردند و شتر را هم رها کردند و رفت و هیچکس مانع آن نشد ».
حضرت عمر از نزد شخصی عبور می کرد ،دید که او پای گوسفندی را گرفته بر زمین می کشید تا آن را ذبح کند.
عمر برای آن مرد گفت :وای برتو گوسفند را بسوی مرگ خوب سوق ده .
اینگونه تمدن اسالمی توجه خاصی به حیوانات مبذول داشته و در گذشته ها نیز دولت های اسالمی و نهادهای
اجتماعی همۀ حقوق حیوانات را مورد توجه خویش قرار می دادند .
در ارتباط به اهتمام و توجه دولت های اسالمی در گذشته به حیوانات باید گفت که خلفاء اسالمی بارها در این
خصوص ابالغیه هایی پخش نموده و همۀ مردم را توصیه می کردند تا با چارپایان با شفقت رفتار کرده و آنها را
برای هیچکس اجازه ندهد تا اسپ ها را لجام ثقیل کنند یا با تازیانه ای که در نوكش آهن باشد بزنند .
و از جمله وظایف محتسب این بود که مردم را از بارکردن چارپایان باالتر از توان شان منع کرده و از زدن و تعذیب
آنها باز دارند .و اگر کسی را می دیدند که چارپایان را تعذیب می نماید او را تأدیب و مجازات می کردند .و محتسب
هم برای ادای این مسؤولیت مردم را به رعایت قوانین مقررۀ حکومت مجبور
می نمود؛ برای اینکه رعایت اینگونه قوانین به مصلحت جامعه و مردم می انجامید .به همین لحاظ مردم چارپایان را
باالتر از توان شان تحمیل نمی کردند و آنها را در زیر بار به سرعت نرانده و مورد ضرب شدید قرار نمی دادند و
در اماکن عمومی آنها را زیر بار توقف نمی دادند؛ برای اینکه تمام این اعمال هم در شریعت اسالمی مورد نهی قرار
داده شده بودند و هم در قوانین اجتماعی .و بر مردم الزم است تا خداوند را ناظر بر اعمال خویش دانسته وکاه وآب و
دانه حیوانات شان را به قدر کافی تهیه کنند تا حیوانات بی زبان تشنه وگرسنه نمانند .
در دفاتر ثبت اوقاف قدیم می بینیم که برای حیوانات مریض وکالن ساالنی که توانایی حمل و نقل را ندارند ،مراکز
اوقاف ویژه ای تخصیص داده شده بود که برای تداوی حیوانات مریض مورد استفاده قرار می گرفتند و همچنان
چراگاه هایی نیز برای اسپ هایی که توان کار را نداشتند تعیین شده بود .كه یکی از این چراگاه ها به نام چراگاه
(سبز) نام داشت ،كه هم اکنون ورزشگاه شهر دمشق می باشد .
از جمله مراکز اوقاف دمشق ،می توان از مرکز وقفی گربه ها نام برد،سرایی بود که ویژه گربه ها بوده و در آن
صدها
گربه چاق و فربه جمع شده و روزانه طعام برای آنها تهیه می شد وگربه ها هم جز برای گردش و تفریح از جای شان
.
بیجا نمی شدند
تنها وجود این همه اوقاف ،انسان را به روحیۀ مسلمانها کامًال آشنا می سازد که در آخرین درجه از مهربانی و لطف و
نرمی نسبت به حیوانات قدم گذاشته است .چنین روحیه ای را نمی توان در ملت های دیگر سراغ داشت .صحابه جلیل
القدری به نام ابو درداء شتری داشتند زمانیکه نزدیک مرگ شان شد شتر خود را مورد خطاب قرار داده وگفتند :ای
شتر! مبادا نزد پروردگارت با
من مخاصمه کنی برای اینکه من هرگز تو را باالتر از توانت بار نکرده ام .همچنان صحابی بزرگوار دیگری به نام
عدی بن حاتم ،نان را برای مورچه ها خورد و ریزه می کرد و می گفت که :این ها همسایه های ما هستند و بر ما حق
.
دارند
امام بزرگی به نام ابو اسحاق شیرازی روزی از راهی با برخی از یارانش عبور می کردند ،سگی به طرف او آمد و
یکی از یارانش آنرا بدور راند .شیرازی رفیقش را از این کار منع کرده وگفت :آیا نمی دانی که این راه ،مشترک
میان ما و حیوانات است؟
هنگامی که از چگونگی معاملۀ امت های دیگر در برابر حیوانات در قدیم و قرون وسطی آگاهی یابیم ،آن وقت است
که به زیبایی آموزه های عالي تمدن اسالمی پی می بریم .نخستین چیزی که توجه ما را به خود جلب خواهد کرد این
خواهد بود که در تعالیم ملت های دیگر چیزی به نام حق ترحم و مدارا به حیوانات وجود نداشته است و به همین لحاظ
چیزی به نام حقوق حیوانات نیز در آنها به رسمیت شناخته نشده است .جالب اینکه در تعالیم امت های دیگر حیوانات
بخاطر جنایت های شان مورد مؤاخذه قرار می گرفتند و بسان انسان عاقل و مفکر مسؤولیت داشته اند! و این عجیب
ترین چیزی است که در تاریخ قدیم و قرون وسطی تا قرن نوزدهم وجود داشته طوریکه حیوانات کامًال مانند انسانها
بودند و میدانی که در آن جلسات محکمه ویژه منعقد می گردید به نام (البرتانیون) یاد می شد .
افالطون در کتاب(القوانین)آورده است که اگر حیوانی ،انسانی را به قتل برساند
خانوادۀ مقتول حق دارد باالی حیوان اقامۀ دعوا نماید و اولیای مقتول باید یکی از کشاورزان را به عنوان قاضی
تعیین کنند هرگاه جریمه به اثبات رسید در آن صورت حیوان قصاصًا کشته شود و نعشش در خارج شهر انداخته شود.
اگر انسانی در مبارزه با حیوان در ورزشگاه به قتل می رسید هیچگونه مجازاتی بر حیوان مرتب نمی گردید .اگر
جمادی(سنگی مثال) باالی انسانی افتاد و او را به قتل رسانید نزدیکترین شخص برای مقتول به عنوان قاضی تعیین
گردد و به انداختن جماد در خارج از شهر حکم نماید .مسؤولیت حیوانات منحصر در حالت های قتل نمی باشد بلکه
در
جنایت های پایین تر هم مؤاخذه می گردد .مثًال اگر سگی شخصی را بگزد بر صاحب سگ الزم است تا سگ خود را
دست و پا بسته تسلیم شخص گزیده شده نماید تا او هر طوریکه می خواهد آن را مجازات کند .
همچنان یونانی ها در برخی حالت ها حیوانات را بخاطر جنایت صاحبش و یا خانوادۀ صاحبش مجازات می کردند.
مثًال کسی که به خاطر جنایت در برابر دین یا دولت محکوم به اعدام میگردید خودش ،خانواده اش ،حیواناتش و تمام
هلند،آلمان ،ایتالیا وسوید در نيمۀ قرن شانزدهم به این اصل تمسک جسته و آن را عملی ساختند .
این اصل(اصل مسؤولیت داشتن حیوانات) تا قرن نوزدهم میالدی در تمام این کشورها مرعی االجراء بود !
جالب اینکه محاکمۀ حیوانات در اروپا
طوری صورت می گرفت که مجنی علیه و یا دادستان باالی حیوان اقامه دعوا میکرد سپس وکالی مدافع ،از حیوان
متهم به دفاع می پرداختند .گاهی دادگاه احتیاطًا به بازداشت حیوان می پرداخت! سپس حکم صادر می شد و مانند
محاکمۀ انسانها در حضور همۀ مردم به اجراء گذاشته می شد .گاهی حیوان را سنگسار می کردند و سر آن را بریده
و به آتش میکشیدند و یا پیش از اعدام برخی از اعضای آن را می بریدند .البته باید گفت که اینگونه محاکمه ها برای
سرگرمی و تفریح مردم صورت نمی گرفت بلکه کامًال جدی بوده و دالئلی را که موجب صدور چنین حکمی
می گردید یکایک بیان می نمودند .مثًال میگفتندکه «:این حیوان برای تحقق عدالت محکوم به اعدام گردیده است» یا
اینکه« این حیوان برای این که جرم بسیار سختی را مرتکب شده است بدار آویخته می شود» جالب تر از همه اینکه
آنچه اروپائیان را به محاکمه حیوانات وادار می کرد این بود که جنایت حیوان را تعدی و تجاوز بر قوانین طبیعت می
دانستند؛ لذا آنها را به محاکمه می کشاندند .حتی حیوانات،متهم به «سحر» هم می شدند و سحر موجب جریمه ای بود
که مرتکبین آن به آتش سوزانده می شدند و برای اجرای مجازات بر حیوانات جشن بزرگی بر پا
می کردند و جالدها پشتاره های چوب را آورده و در وسط میدان می گذاشتند وگربه های محکوم را در قفس های
آهنین حاضر کرده و هرگاه زمان اجرای حکم فرا می رسید برخی از کشیشان همراه با حاکمان حاضر شده در حالیکه
در دست یکی از ایشان شعله های آتش بوده نزدیک می آمد و آتش را روشن می کرد سپس یکی از حاکمان دستور
می داد تا گربه ها را در میان شعلۀ آتش باندازند پس از این که دستور اجراء می گردید ،گربه ها در آتش خاکستر می
گردیدند و این چنین بود که اروپایی ها گربه هایی را که به اعتقاد آنها ساحر بودند محکوم به مرگ می نمودند .
دادرسی های مشهوری در اروپای قرون وسطی صورت گرفته که بیجا نخواهد بود اگر برخی از آنها را ذکرکنم .از
جالب ترین و مشهورترین این دادرسی ها ،محاکمه موش ها در شهر(اوتون) فرانسه در قرن یازدهم میالدی می باشد.
طوریکه موش ها در این شهر متهم به حضور در خیابانها به طور گسترده و ایجاد ناراحتی برای شهروندان شدند.
وکیل مدافع به نام (شاسانیه) عهده دار دفاع از پروندۀ موش ها گردید و از دادگاه خواست تا دادرسی را به تعویق
اندازد برای اینکه در میان موش های شهر ،موش های مریض وکالن سال
وجود دارند که نمی توانند در دادگاه حضور بهم رسانند .و از دادگاه خواست تا فرصت مناسبی برای آنها بدهد .دادگاه
پیشنهاد وکیل مدافع را پذیرفت و برای موش ها فرصت داد .تا در دادگاه همه حاضر شوند وقتیکه دوباره زمان
دادرسی فرا رسید موش ها در دادگاه حاضر نشدند .وکیل مدافع برای دادگاه چنین گفت :موش ها مطیع اوامرشما اند و
دوست دارند در دادگاه حاضر شوند اما از ترس اینکه مبادا گربه ها به آنها حمله برند از حضور در دادگاه امتناع
ورزیدند .رئیس دادگاه در تعقیب سخنان وکیل مدافع گفت :ما مسؤولیت داریم تا زندگی افراد متهم را تأمین کنیم .سپس
وکیل مدافع از دادگاه خواست تا تمام گربه های شهر را حبس کنند تا موکب موش ها در امنیت و آرامش از خیابانها
عبور کرده و به دادگاه بیایند .دادگاه درخواست وکیل مدافع را پذیرفت و دستور داد تا از عبور و مرور سگ ها و
گربه ها جلوگیری شود تا موش ها بتوانند به تاالر دادگاه حضور یابند .اما مردم شهر اجرای چنین دستوری را
نپذیرفتند .سپس دادگاه مجبور شد تا به براءت موش ها حکم کند! برای اینکه موش ها از وسائل دفاع مشروع محروم
بودند! ..وکیل مدافع بخاطر همین قضیه شهرت زیادی کسب کرد و معلوم نیست که آیا از موش ها پاداشی دریافت کرد
یاخیر؟ شاید موش ها به او تعهد سپرده اند که دیگر کتابها وکاغذهای او را نجوند !
یکی دیگر از عجیب ترین دادرسی های قرون وسطی محاکمه خروسی بود که تخم مانده بود .باالی این خروس در
شهر بال سویس در سال 1474م ادعا شد که آن تخم مانده است .و در آن زمان تخم ماندن خروس در نظر اروپایی ها
جرم نابخشودنی تلقی می گردید .اروپایی ها به این باور بودن که جادوگرها همواره در پی تخم خروس اند تا از آن در
اهداف شیطانی خویش استفاده کنند .به همین لحاظ خروس را به محاکمه
کشاندند و وکیل مدافع از خروس دفاع کرده وگفت:چگونه می توانید خروسی را بخاطر حادثه ای که از اختیارش
خارج بوده مسؤول بدانید؟ اما دادگاه به سخنان وکیل مدافع وقعی نگذاشت و حکم اعدام خروس را صادر نمود و علت
این حکم را چنین بیان کرد که :تا در اعدام این خروس عبرتی برای خروسان دیگر باشد؟ !
در سال 1495م قضیۀ دیگری نیز در فرانسه به وقوع پیوست که از عجیب ترین دادرسی های حیوانی به حساب می
آید .باغداران در منطقۀ(سان جولیان) باالی تعدادي از (کرمها) ادعا
کردند که آنها انگورهای شان را تلف کرده و درختان شان را نیز از بین برده اند و در نتیجه صناعت و تجارت آنها
هم از رونق افتاده است .دو نفر از حقوقدانان برجسته به حیث وکیل مدافع کرم ها تعیین گردید ،و این قضیه چهل سال
کامل طول کشید تا اینکه باغداران از تأخیر صدور حکم علیه کرم ها ملول شدند و همۀ شان اتفاق کردند تا قطعه
زمینی را برای کرم ها اختصاص دهند تا از کشت و درخت و میوه آن موافق دلخواه خود استفاده کنند !
آنچه گذشت مقایسۀ جالبی میان موقف تمدن اسالمی و تمدنهای دیگر در برابر
حیوانات بود و از این مقایسه به این نتیجه دست می یابیم که تمدن اسالمی دو امتی8از برجستۀ دیگری هم بر باالی
امروز در میان نسلهاي شان باقی مانده است .اما خوشبختانه که تمدن اسالمی از این چنین اعمال پاک و مبراست .