You are on page 1of 40

‫ترحم بر حیوانات در تمدن اسالمی‬

‫بحث ترحم بر حیوانات هرچند در عصرکنونی جایگاه قابل توجهی نداشته وآنقدر جالب به نظر نمی آید‪ .‬ولی در تمدن‬
‫اسالمی اهمیت بسزایی داشته و جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است‪ .‬همچنانکه در گذشته ها انسانها‬
‫هیچگونه حقی برای حیوانات قائل نبوده و آنان را مورد شفقت قرار نمی دادند‪ .‬هم اکنون نیز ارزش به آن قائل نبوده و‬
‫در جهان امروز ملت هایی‬
‫وجود دارند که در روزهای عید و محافل عمومی شان جهت سرگرمی‪،‬حیوانات را به قتل می رسانند‪ .‬اما در تمدن‬
‫اسالمی احساس شفقت نسبت به حیوانات و احساسی لطیف نسبت به آنها آنچنان زیبا جلوه می کند که در هیچ تمدنی تا‬
‫به امروز آنگونه احساسی وجود نداشته است‪ .‬زیرا که نرمی و مدارا نسبت به آنها در این تمدن در حد باالیی موجود‬

‫می باشد‪ .‬همان مدارایی که توجه بسیاري را بخود جلب نموده و باعث شگفتی همگان شده است‬ ‫‪.‬‬
‫یک از موضوعاتی را که تمدن اسالمی در ارتباط به حیوانات اعالم می دارد‬
‫این است که دنیای حیوانات‪ ،‬همانند دنیای انسانها دارای ویژگیها‪ ،‬طبیعت ها و احساس های مخصوص به خود می‬
‫باشد(َو َم ا ِمْن َد اَّبٍة ِفي اَأْلْر ِض َو اَل َط اِئٍر َيِط يُر ِبَج َن اَح ْيِه ِإاَّل ُأَمٌم َأْم َث اُلُك ْم ‪{)...‬األنعام‪«.}38:‬هیچ جنبندۀ در زمین‪،‬و هیچ پرندۀ‬

‫که با دو بال خود پرواز می کند‪ ،‬نیست مگر اینکه آنها امت های همانند شما هستند‬ ‫‪».‬‬
‫پس در فرهنگ اسالم حیوانات بسان انسانها دارای حقوقی هستند که باید رعایت گردند‪ .‬و یکی از آن حقوق رفق و‬
‫مدارا با حیوانات است‪ ،‬زیرا«کسانی که دیگران را مورد ترحم قرار می دهند‬
‫خداوند هم ایشان را مورد لطف و رحمت خویش قرار می دهد»«و به کسیکه نرمش و مهربانی داده شده باشد گویا‬
‫خیر دنیا و آخرت برای او داده شده است» و حتی رفتار نیک با حیوانات باعث دخول به جنت می شود« شخصی به‬
‫راهی می رفت و در میان راه سخت تشنه گردید چشمش به چاهی افتاد داخل آن چاه شده و آب نوشید و بیرون آمد‪،‬‬
‫هنگام بیرون آمدن متوجه شد که سگی زبانش را از تشتنگی بیرون کشیده و خاک های مرطوب را می خورد آن‬
‫شخص خیلی متأثر شده و فکر کردکه این سگ به همان صورت که من تشنه بودم تشنه است‪ .‬به لحاظ عطوفت و‬
‫شفقتی که نسبت به آن پیدا کرده بود داخل چاه رفته و موزه اش را پر از آب کرد و با دهانش محکم گرفته و از چاه‬
‫بیرون آمده سگ را آب داد‪ .‬خداوند متعال در اثر این شفقت‪ ،‬آن شخص را مورد عفو قرار داد‪ .‬بعضی از اصحاب‬
‫پس از شنیدن این داستان از آن حضرت پرسیدند‪ :‬یا رسول هللا آیا در رفع تکلیف و رنج از جانوران به ما ثواب داده‬

‫می شود؟ آن حضرت فرمودند ‪:‬آری! در رفع تکلیف هر جانداری اجر و ثواب است‬ ‫‪».‬‬
‫گذشته از این‪ ،‬در تعالیم اسالم خشونت و بی رحمی نسبت به حیوانات باعث وارد شدن به جهنم می گردد ‪ .‬در روایت‬
‫آمده است زنی‪ ،‬گربه ای را زندانی کرده و نه خود به او غذا و آب مي داد و نه آن را رها مي کرد تا خود بیرون بیاید‬
‫و از جانداران و حشرات زمین شکار و تغذیه کند‪ ،‬تا اینکه گربه به اثر گرسنگی جان داد و خداوند آن زن را بخاطر‬

‫این عملش تعذیب و وارد آتش کرد‬ ‫‪.‬‬


‫احکام شریعت اسالمی در زمینۀ ترحم بر حیوانات از این هم فراتر رفته و حتی درنگ کردن بر پشت حیوان در حال‬
‫توقف را نیز حرام کرده است‪ .‬رسول خدا هنگامیکه شتری را دیدند از گرسنگی شکمش با پشتش چسپیده بود فرمودند‪:‬‬
‫«در بارۀ چهارپایان بی زبان از‬
‫خدا بترسید‪ .‬آنها را خوب سوار شوید و نیکو ذبح کنید و بخورید» همچنان بارکردن حیوان را باالتر از توانش ممنوع‬
‫فرموده است‪ .‬روزی رسول خدا در باغ یکی از انصار که شتری نیز در آنجا بود داخل شد‪ ،‬زمانیکه شتر‪ ،‬رسول خدا‬
‫را دید صدای غمگینانه ای برآورد و از چشمانش اشک جاری شد‪ .‬رسول خدا نزدیکش آمد و اشکهایش را پاک کرد‬
‫سپس فرمود‪«:‬صاحب این شترکیست؟ صاحبش پاسخ داد که منم یا رسول خدا‪ .‬پیامبر فرمود‪:‬آیا از خدا در بارۀ‬
‫چهارپایانی که تو را مالک آنها ساخته است نمی ترسی؟ این شتر به من شکایت دارد که تو باالی آن کار زیاد می‬
‫کنی اما گرسنه اش نگه می داری»‪ .‬همچنان کشتن حیوانات را برای سرگرمی نیز منع فرموده است‪ .‬کسی که پرنده‬
‫ای را بدون فائده بکشد آن پرنده در روز قیامت ناله کنان به درگاه خداوند حاضر شده و می گوید‪«:‬پروردگارا! فالنی‬
‫مرا بیهوده و بدون اینکه از من استفاده کند کشته است»‪ .‬کشتن حیوانات را جهت تمرین تیر اندازی و غیره نیز منع‬
‫فرموده است«رسول خدا کسی را که ذی روح را هدف قرار بدهد نفرین کرده» و از جنگ انداختن حیوانات و داغ‬
‫نهادن بر آنها برای عالمه گذاری نیز منع کرده است‪ .‬رسول خدا در حین عبور‪ ،‬االغی را دید که صورتش داغ‬
‫شده بود فرمود‪ «:‬لعنت خدا برکسی که آنرا داغ کرده است» مهربانی بر حیوانات حالل گوشت این است که هنگام ذبح‬
‫آنها‪ ،‬آلۀ ذبح‪ ،‬تیز باشد و حیوان سیراب کرده شود و پس از ذبح گذاشته شود تا جانش خوب بر آید سپس سلخ شود‪.‬‬
‫رسول خدا فرمودند‪«:‬خداوند نیکوئی را بر هر چیز واجب کرده است هرگاه کشتید خوب بکشید و هرگاه ذبح کردید‬
‫نیکو ذبح کنید‪ .‬باید ذبح کننده کارد خود را پیش از ذبح‪ ،‬خوب تیز کند و ذبیحه را راحت سازد»حتی خواباندن حیوان‬

‫پیش از تیز کردن کارد در شریعت اسالمی نوعی سنگدلی نسبت به حیوان تلقی می گردد‬ ‫‪.‬‬
‫شخصی گوسفندی را برای ذبح خوابانده بود وکارد خود را داشت تیز می کرد رسول خدا فرمودند‪«:‬آیا می خواهی این‬

‫حیوان را چندین بار بکشی؟ چرا کاردت را پیش از خواباندن حیوان تیز نکردی؟‬ ‫‪».‬‬
‫عبدهللا بن مسعود می گوید‪ «:‬با پیامبر در سفر بودیم ایشان به قضای حاجت رفتند و ما حمره ای(مرغی است سرخ‬
‫رنگ مانند گنجشک)را دیدیم که دو جوجه به همراه داشت و جوجه های آن را گرفتیم‪ .‬مرغ آمد و بال های خود را‬

‫باالی ما می گسترانید(تا شاید جوجه هایش را زیر سایۀ بالش قراردهد)‬


‫پیامبر تشریف آوردند و فرمودند‪ :‬چه کسی این مرغ را با ربودن بچه هایش آزرده و به درد آورده است؟ جوجه هایش‬
‫را به آن باز پس گردانید‪ .‬و النه مورچگان را دید که آن را سوزانده بودیم فرمودند‪ :‬چه کسی این را سوزانده است؟‬

‫گفتیم ما‪ .‬فرمودند‪ :‬جز خدای آتش‪ ،‬کسی نباید با آتش عذاب دهد‬ ‫‪».‬‬
‫ببینید که تمدن زیبای اسالم چقدر اهتمام زایدالوصفی برای حیوانات داشته و به نرمخویی و رفتار نیک نسبت به آنها‬

‫تشویق کرده و از سنگدلی در حق آنها برحذر می دارد‬ ‫‪.‬‬


‫در روشنائی اینگونه تعالیم بود که فقهای اسالم احکام زیادی را در ارتباط به حقوق حیوانات استنباط کردند که به فکر‬
‫هیچ کس خطور نمی کرد‪ .‬از جمله اینکه گفته اند‪ :‬نفقۀ حیوان باالی صاحبش واجب بوده و هرگاه از آن امتناع ورزد‬
‫قاضی وی را جبر به نفقه می کند تا برای آن نفقه نموده و یا آن را بفروشد و یا در جایی که دارای آب و علف باشد‬
‫رها کند و یا اگر از حالل گوشتان باشد آن را ذبح کند‪ .‬و حتی برخی از فقهاء گفته اند‪ :‬اگر گربۀ کوری به خانه‬
‫شخصی پناه برد بر صاحب خانه واجب است تا نفقۀ آن را بدهد‬
‫برای اینکه گربۀ کور نمی تواند دو باره به جای اصلیش برگردد‪ .‬همچنان فقهای اسالم از بارکردن حیوان باالتر از‬
‫توانش منع کرده اند و بر این مسأله احکامی را مرتب ساخته اند مانند اینکه اگر کسی مثًال حیوانی را برای باربری یا‬
‫سواری اجاره می گیرد و آن را باالتر از توانش بار می کند درصورت هالک شدن حیوان‪ ،‬باید تاوان آن را به‬
‫صاحبش بپردازد‪ .‬و اندازۀ بار هم از طرف فقهای اسالم تعیین گردیده است‪ .‬جالب اینکه برخی از فقهاء اندازۀ بارهای‬
‫حیوانات را طوری معین کرده اند که باعث نا رضایتی فقهای دیگر شده و در تعقیب فتاوای آنها گفته اند که« قسم به‬
‫خدا این حکم برای‬
‫استر منصفانه است اما برای یک االغ ظالمانه» در زمینۀ جنایات حیوانات گفته اند که جنایت حیوان هدر است مگر‬

‫اینکه صاحبش در حفظ و نگهداری حیوانش سهل انگاری کرده باشد‪ .‬آنوقت خود صاحبش باید جبران خساره کند‬ ‫‪.‬‬
‫این ها اصول و مبانی تمدن اسالمی در ارتباط به ترحم به حیوانات بود که خدمت خوانندگان تقدیم نمودم‪ .‬اینک ببینیم‬
‫که این حقوق و امتیازات در حیات اجتماعی اسالم عمًال مورد اجرا قرار می گرفته است یا خیر؟‬

‫رسول خدا در یکی از سفرهایش صدای‬


‫زنی از انصار را شنید که بر شتری سوار بوده و آن را مورد لعنت قرار می دهد‪ .‬ایشان اینگونه برخورد را ناپسند‬
‫تلقی کرده و فرمودند‪«:‬بارهای شتر را پایین کنید و بگذاریدش برود‪ ،‬برای اینکه آن ملعون است‪ .‬بارها را از شتر‬

‫پائین کردند و شتر را هم رها کردند و رفت و هیچکس مانع آن نشد‬ ‫‪».‬‬
‫حضرت عمر از نزد شخصی عبور می کرد‪ ،‬دید که او پای گوسفندی را گرفته بر زمین می کشید تا آن را ذبح کند‪.‬‬

‫عمر برای آن مرد گفت‪ :‬وای برتو گوسفند را بسوی مرگ خوب سوق ده‬ ‫‪.‬‬
‫اینگونه تمدن اسالمی توجه خاصی به حیوانات مبذول داشته و در گذشته ها نیز دولت های اسالمی و نهادهای‬

‫اجتماعی همۀ حقوق حیوانات را مورد توجه خویش قرار می دادند‬ ‫‪.‬‬
‫در ارتباط به اهتمام و توجه دولت های اسالمی در گذشته به حیوانات باید گفت که خلفاء اسالمی بارها در این‬
‫خصوص ابالغیه هایی پخش نموده و همۀ مردم را توصیه می کردند تا با چارپایان با شفقت رفتار کرده و آنها را‬

‫مورد اذیت و آزار قرار ندهند‬ ‫‪.‬‬


‫عمربن عبدالعزیر به تمام والیانش نامه‬
‫فرستاد و در آن دستور داد تا مردم را از دواندن بی مورد اسپ ها باز دارند‪ .‬و به مأمورین کنترول راه ها نوشت که‬

‫برای هیچکس اجازه ندهد تا اسپ ها را لجام ثقیل کنند یا با تازیانه ای که در نوكش آهن باشد بزنند‬ ‫‪.‬‬
‫و از جمله وظایف محتسب این بود که مردم را از بارکردن چارپایان باالتر از توان شان منع کرده و از زدن و تعذیب‬
‫آنها باز دارند‪ .‬و اگر کسی را می دیدند که چارپایان را تعذیب می نماید او را تأدیب و مجازات می کردند‪ .‬و محتسب‬
‫هم برای ادای این مسؤولیت مردم را به رعایت قوانین مقررۀ حکومت مجبور‬
‫می نمود؛ برای اینکه رعایت اینگونه قوانین به مصلحت جامعه و مردم می انجامید‪ .‬به همین لحاظ مردم چارپایان را‬
‫باالتر از توان شان تحمیل نمی کردند و آنها را در زیر بار به سرعت نرانده و مورد ضرب شدید قرار نمی دادند و‬
‫در اماکن عمومی آنها را زیر بار توقف نمی دادند؛ برای اینکه تمام این اعمال هم در شریعت اسالمی مورد نهی قرار‬
‫داده شده بودند و هم در قوانین اجتماعی‪ .‬و بر مردم الزم است تا خداوند را ناظر بر اعمال خویش دانسته وکاه وآب و‬

‫دانه حیوانات شان را به قدر کافی تهیه کنند تا حیوانات بی زبان تشنه وگرسنه نمانند‬ ‫‪.‬‬
‫در دفاتر ثبت اوقاف قدیم می بینیم که برای حیوانات مریض وکالن ساالنی که توانایی حمل و نقل را ندارند‪ ،‬مراکز‬
‫اوقاف ویژه ای تخصیص داده شده بود که برای تداوی حیوانات مریض مورد استفاده قرار می گرفتند و همچنان‬
‫چراگاه هایی نیز برای اسپ هایی که توان کار را نداشتند تعیین شده بود‪ .‬كه یکی از این چراگاه ها به نام چراگاه‬

‫(سبز) نام داشت‪ ،‬كه هم اکنون ورزشگاه شهر دمشق می باشد‬ ‫‪.‬‬
‫از جمله مراکز اوقاف دمشق‪ ،‬می توان از مرکز وقفی گربه ها نام برد‪،‬سرایی بود که ویژه گربه ها بوده و در آن‬
‫صدها‬
‫گربه چاق و فربه جمع شده و روزانه طعام برای آنها تهیه می شد وگربه ها هم جز برای گردش و تفریح از جای شان‬

‫‪.‬‬
‫بیجا نمی شدند‬

‫تنها وجود این همه اوقاف‪ ،‬انسان را به روحیۀ مسلمانها کامًال آشنا می سازد که در آخرین درجه از مهربانی و لطف و‬
‫نرمی نسبت به حیوانات قدم گذاشته است‪ .‬چنین روحیه ای را نمی توان در ملت های دیگر سراغ داشت‪ .‬صحابه جلیل‬
‫القدری به نام ابو درداء شتری داشتند زمانیکه نزدیک مرگ شان شد شتر خود را مورد خطاب قرار داده وگفتند‪ :‬ای‬
‫شتر! مبادا نزد پروردگارت با‬
‫من مخاصمه کنی برای اینکه من هرگز تو را باالتر از توانت بار نکرده ام‪ .‬همچنان صحابی بزرگوار دیگری به نام‬
‫عدی بن حاتم‪ ،‬نان را برای مورچه ها خورد و ریزه می کرد و می گفت که‪ :‬این ها همسایه های ما هستند و بر ما حق‬

‫‪.‬‬
‫دارند‬

‫امام بزرگی به نام ابو اسحاق شیرازی روزی از راهی با برخی از یارانش عبور می کردند‪ ،‬سگی به طرف او آمد و‬
‫یکی از یارانش آنرا بدور راند‪ .‬شیرازی رفیقش را از این کار منع کرده وگفت‪ :‬آیا نمی دانی که این راه‪ ،‬مشترک‬
‫میان ما و حیوانات است؟‬
‫هنگامی که از چگونگی معاملۀ امت های دیگر در برابر حیوانات در قدیم و قرون وسطی آگاهی یابیم‪ ،‬آن وقت است‬
‫که به زیبایی آموزه های عالي تمدن اسالمی پی می بریم‪ .‬نخستین چیزی که توجه ما را به خود جلب خواهد کرد این‬
‫خواهد بود که در تعالیم ملت های دیگر چیزی به نام حق ترحم و مدارا به حیوانات وجود نداشته است و به همین لحاظ‬
‫چیزی به نام حقوق حیوانات نیز در آنها به رسمیت شناخته نشده است‪ .‬جالب اینکه در تعالیم امت های دیگر حیوانات‬
‫بخاطر جنایت های شان مورد مؤاخذه قرار می گرفتند و بسان انسان عاقل و مفکر مسؤولیت داشته اند! و این عجیب‬
‫ترین چیزی است که در تاریخ قدیم و قرون وسطی تا قرن نوزدهم وجود داشته طوریکه حیوانات کامًال مانند انسانها‬

‫محکوم به حبس‪ ،‬تبعید و مرگ می شده اند‬ ‫‪.‬‬


‫در شریعت یهود آمده که اگر یک گاو‪ ،‬شخصی را با شاخ بزند و مصدوم در اثر آن بمیرد آن گاو باید سنگسارگردد‬
‫وگوشت اش نباید خورده شود‪ .‬اما صاحبش مسؤولیتی ندارد‪ .‬اگر گاو شاخزن بود و مردم صاحبش را آگاهی داده‬
‫بودند اما صاحبش سهل انگاری کرده وگاو خود را مراقبت ننموده درین صورت اگر شخصی را با شاخ بزند‪،‬گاو‬
‫باید سنگسار شده و صاحبش اعدام گردد‪ .‬همچنان اگر شخصی ‪ -‬چه مرد باشد یا زن – باحیوانی مقاربت جنسی کند‬

‫در آن صورت حیوان و انسان باید به قتل برسند‬ ‫‪.‬‬


‫یونانی های قدیم دادگاه ویژه ای برای محاکمه حیوانات و جماداتی که باعث هالکت انسانها می گردیدند ایجاد نموده‬

‫بودند و میدانی که در آن جلسات محکمه ویژه منعقد می گردید به نام (البرتانیون) یاد می شد‬ ‫‪.‬‬
‫افالطون در کتاب(القوانین)آورده است که اگر حیوانی‪ ،‬انسانی را به قتل برساند‬
‫خانوادۀ مقتول حق دارد باالی حیوان اقامۀ دعوا نماید و اولیای مقتول باید یکی از کشاورزان را به عنوان قاضی‬
‫تعیین کنند هرگاه جریمه به اثبات رسید در آن صورت حیوان قصاصًا کشته شود و نعشش در خارج شهر انداخته شود‪.‬‬
‫اگر انسانی در مبارزه با حیوان در ورزشگاه به قتل می رسید هیچگونه مجازاتی بر حیوان مرتب نمی گردید‪ .‬اگر‬
‫جمادی(سنگی مثال) باالی انسانی افتاد و او را به قتل رسانید نزدیکترین شخص برای مقتول به عنوان قاضی تعیین‬
‫گردد و به انداختن جماد در خارج از شهر حکم نماید‪ .‬مسؤولیت حیوانات منحصر در حالت های قتل نمی باشد بلکه‬
‫در‬
‫جنایت های پایین تر هم مؤاخذه می گردد‪ .‬مثًال اگر سگی شخصی را بگزد بر صاحب سگ الزم است تا سگ خود را‬

‫دست و پا بسته تسلیم شخص گزیده شده نماید تا او هر طوریکه می خواهد آن را مجازات کند‬ ‫‪.‬‬
‫همچنان یونانی ها در برخی حالت ها حیوانات را بخاطر جنایت صاحبش و یا خانوادۀ صاحبش مجازات می کردند‪.‬‬
‫مثًال کسی که به خاطر جنایت در برابر دین یا دولت محکوم به اعدام میگردید خودش‪ ،‬خانواده اش‪ ،‬حیواناتش و تمام‬

‫متملکاتش محکوم به سوزاندن‪ ،‬تلف کردن و مصادره شدن‪ ،‬بودند‬ ‫‪.‬‬


‫همینطور در شریعت یونان قدیم موادی وجود داشت که بر اساس آنها هرگاه گاو و یا صاحبش در زمان شخم زدن حد‬
‫فاصل میان دو زمین را بردارند مجازات آنها اعدام خواهد بود‪ .‬و سگی که انسانی را بگزد مجازاتش این بود که برای‬
‫شخص گزیده شده رها گردد و آن شخص هر طوریکه خواسته باشد آن را مجازات کند‪ .‬و چنین حکمی هم باالی‬

‫حیوانی که علف دیگران را خورده باشد نیز اجراء می گردید‬ ‫‪.‬‬


‫جرمنی های قدیم‪ ،‬حیوانات را بسان رومی ها و یونانی ها نیز مجازات می‬
‫کردند‬‫‪.‬‬
‫اما فارس های قدیم کارشان از این هم جالب تر و خنده آورتر بود و در قانون شان چنین آمده بود که اگر سگ هاری‪،‬‬
‫گوسفندی را گزید و آن را کشت یا انسانی را گزید و او را مجروح ساخت مجازاتش این است که بایدگوش راستش‬
‫بریده شود اگر دو باره گزید‪،‬گوش چپش بریده شود مرتبه سوم پای راستش قطع گردد مرتبه چهارم پای چپش قطع‬

‫کرده شود و در مرتبه پنجم دمش از بیخ بریده شود‬ ‫‪!.‬‬


‫فرانسوی ها هم نخستین ملت اروپایی‬
‫مسیحی بودند که در قرن سیزدهم میالدی به اصل مسؤولیت داشتن حیوانات و مجازات آنها در صورت ارتکاب جرم‬
‫در دادگاه مانند انسانها اعتراف کردند سپس (سردینا) در پایان قرن چهاردهم و (بلژیک)در پایان قرن پانزدهم و‬

‫هلند‪،‬آلمان‪ ،‬ایتالیا وسوید در نيمۀ قرن شانزدهم به این اصل تمسک جسته و آن را عملی ساختند‬ ‫‪.‬‬

‫این اصل(اصل مسؤولیت داشتن حیوانات) تا قرن نوزدهم میالدی در تمام این کشورها مرعی االجراء بود‬ ‫!‬
‫جالب اینکه محاکمۀ حیوانات در اروپا‬
‫طوری صورت می گرفت که مجنی علیه و یا دادستان باالی حیوان اقامه دعوا میکرد سپس وکالی مدافع‪ ،‬از حیوان‬
‫متهم به دفاع می پرداختند‪ .‬گاهی دادگاه احتیاطًا به بازداشت حیوان می پرداخت! سپس حکم صادر می شد و مانند‬
‫محاکمۀ انسانها در حضور همۀ مردم به اجراء گذاشته می شد‪ .‬گاهی حیوان را سنگسار می کردند و سر آن را بریده‬
‫و به آتش میکشیدند و یا پیش از اعدام برخی از اعضای آن را می بریدند‪ .‬البته باید گفت که اینگونه محاکمه ها برای‬
‫سرگرمی و تفریح مردم صورت نمی گرفت بلکه کامًال جدی بوده و دالئلی را که موجب صدور چنین حکمی‬
‫می گردید یکایک بیان می نمودند‪ .‬مثًال میگفتندکه‪ «:‬این حیوان برای تحقق عدالت محکوم به اعدام گردیده است» یا‬
‫اینکه« این حیوان برای این که جرم بسیار سختی را مرتکب شده است بدار آویخته می شود» جالب تر از همه اینکه‬
‫آنچه اروپائیان را به محاکمه حیوانات وادار می کرد این بود که جنایت حیوان را تعدی و تجاوز بر قوانین طبیعت می‬
‫دانستند؛ لذا آنها را به محاکمه می کشاندند‪ .‬حتی حیوانات‪،‬متهم به «سحر» هم می شدند و سحر موجب جریمه ای بود‬
‫که مرتکبین آن به آتش سوزانده می شدند و برای اجرای مجازات بر حیوانات جشن بزرگی بر پا‬
‫می کردند و جالدها پشتاره های چوب را آورده و در وسط میدان می گذاشتند وگربه های محکوم را در قفس های‬
‫آهنین حاضر کرده و هرگاه زمان اجرای حکم فرا می رسید برخی از کشیشان همراه با حاکمان حاضر شده در حالیکه‬
‫در دست یکی از ایشان شعله های آتش بوده نزدیک می آمد و آتش را روشن می کرد سپس یکی از حاکمان دستور‬
‫می داد تا گربه ها را در میان شعلۀ آتش باندازند پس از این که دستور اجراء می گردید‪ ،‬گربه ها در آتش خاکستر می‬

‫گردیدند و این چنین بود که اروپایی ها گربه هایی را که به اعتقاد آنها ساحر بودند محکوم به مرگ می نمودند‬ ‫‪.‬‬
‫دادرسی های مشهوری در اروپای قرون وسطی صورت گرفته که بیجا نخواهد بود اگر برخی از آنها را ذکرکنم‪ .‬از‬
‫جالب ترین و مشهورترین این دادرسی ها‪ ،‬محاکمه موش ها در شهر(اوتون) فرانسه در قرن یازدهم میالدی می باشد‪.‬‬
‫طوریکه موش ها در این شهر متهم به حضور در خیابانها به طور گسترده و ایجاد ناراحتی برای شهروندان شدند‪.‬‬
‫وکیل مدافع به نام (شاسانیه) عهده دار دفاع از پروندۀ موش ها گردید و از دادگاه خواست تا دادرسی را به تعویق‬
‫اندازد برای اینکه در میان موش های شهر‪ ،‬موش های مریض وکالن سال‬
‫وجود دارند که نمی توانند در دادگاه حضور بهم رسانند‪ .‬و از دادگاه خواست تا فرصت مناسبی برای آنها بدهد‪ .‬دادگاه‬
‫پیشنهاد وکیل مدافع را پذیرفت و برای موش ها فرصت داد‪ .‬تا در دادگاه همه حاضر شوند وقتیکه دوباره زمان‬
‫دادرسی فرا رسید موش ها در دادگاه حاضر نشدند‪ .‬وکیل مدافع برای دادگاه چنین گفت‪ :‬موش ها مطیع اوامرشما اند و‬
‫دوست دارند در دادگاه حاضر شوند اما از ترس اینکه مبادا گربه ها به آنها حمله برند از حضور در دادگاه امتناع‬
‫ورزیدند‪ .‬رئیس دادگاه در تعقیب سخنان وکیل مدافع گفت‪ :‬ما مسؤولیت داریم تا زندگی افراد متهم را تأمین کنیم‪ .‬سپس‬
‫وکیل مدافع از دادگاه خواست تا تمام گربه های شهر را حبس کنند تا موکب موش ها در امنیت و آرامش از خیابانها‬
‫عبور کرده و به دادگاه بیایند‪ .‬دادگاه درخواست وکیل مدافع را پذیرفت و دستور داد تا از عبور و مرور سگ ها و‬
‫گربه ها جلوگیری شود تا موش ها بتوانند به تاالر دادگاه حضور یابند‪ .‬اما مردم شهر اجرای چنین دستوری را‬
‫نپذیرفتند‪ .‬سپس دادگاه مجبور شد تا به براءت موش ها حکم کند! برای اینکه موش ها از وسائل دفاع مشروع محروم‬
‫بودند!‪ ..‬وکیل مدافع بخاطر همین قضیه شهرت زیادی کسب کرد و معلوم نیست که آیا از موش ها پاداشی دریافت کرد‬
‫یاخیر؟ شاید موش ها به او تعهد سپرده اند که دیگر کتابها وکاغذهای او را نجوند‬ ‫!‬
‫یکی دیگر از عجیب ترین دادرسی های قرون وسطی محاکمه خروسی بود که تخم مانده بود‪ .‬باالی این خروس در‬
‫شهر بال سویس در سال ‪ 1474‬م ادعا شد که آن تخم مانده است‪ .‬و در آن زمان تخم ماندن خروس در نظر اروپایی ها‬
‫جرم نابخشودنی تلقی می گردید‪ .‬اروپایی ها به این باور بودن که جادوگرها همواره در پی تخم خروس اند تا از آن در‬
‫اهداف شیطانی خویش استفاده کنند‪ .‬به همین لحاظ خروس را به محاکمه‬
‫کشاندند و وکیل مدافع از خروس دفاع کرده وگفت‪:‬چگونه می توانید خروسی را بخاطر حادثه ای که از اختیارش‬
‫خارج بوده مسؤول بدانید؟ اما دادگاه به سخنان وکیل مدافع وقعی نگذاشت و حکم اعدام خروس را صادر نمود و علت‬

‫این حکم را چنین بیان کرد که‪ :‬تا در اعدام این خروس عبرتی برای خروسان دیگر باشد؟‬ ‫!‬
‫در سال ‪ 1495‬م قضیۀ دیگری نیز در فرانسه به وقوع پیوست که از عجیب ترین دادرسی های حیوانی به حساب می‬
‫آید‪ .‬باغداران در منطقۀ(سان جولیان) باالی تعدادي از (کرمها) ادعا‬
‫کردند که آنها انگورهای شان را تلف کرده و درختان شان را نیز از بین برده اند و در نتیجه صناعت و تجارت آنها‬
‫هم از رونق افتاده است‪ .‬دو نفر از حقوقدانان برجسته به حیث وکیل مدافع کرم ها تعیین گردید‪ ،‬و این قضیه چهل سال‬
‫کامل طول کشید تا اینکه باغداران از تأخیر صدور حکم علیه کرم ها ملول شدند و همۀ شان اتفاق کردند تا قطعه‬

‫زمینی را برای کرم ها اختصاص دهند تا از کشت و درخت و میوه آن موافق دلخواه خود استفاده کنند‬ ‫!‬
‫آنچه گذشت مقایسۀ جالبی میان موقف تمدن اسالمی و تمدنهای دیگر در برابر‬
‫حیوانات بود و از این مقایسه به این نتیجه دست می یابیم که تمدن اسالمی دو امتی‪8‬از برجستۀ دیگری هم بر باالی‬

‫تمدنهای دیگر دارد‬ ‫‪.‬‬


‫نخست اینکه تمدن اسالمی نهادهای اجتماعی ای بوجود آورد تا حیوانات را مورد توجه و عنایت قرارداده و زندگی‬

‫شان را تأمین کنند‬ ‫‪.‬‬


‫دوم اینکه در تمدن اسالمی هیچگاهی حیوانات محاکمه نشده اند؛ بخاطر اینکه تمدن اسالمی سیزده قرن پیش از‬
‫تمدنهای نوین ندای رفع مسؤولیت حیوانات را سر داده و از مظاهر سنگدلی‬
‫در برابر حیوانات نیز عاری بوده است‪ .‬در حالیکه در قدیم االیام یونانی ها و رومی ها سنگدلی و بی رحمی در برابر‬
‫حیوانات را برسمیت می شناختند و تا امروز در کشور اسپانیا برسمیت شناخته می شود‪ ،‬طوریکه جشن های بزرگی‬
‫برای جنگ دادن گاوها برگزار می گردد و اینگونه اعمال بدون شک رسوباتی از وحشیگریهای قدیم غرب است که تا‬

‫امروز در میان نسلهاي شان باقی مانده است‪ .‬اما خوشبختانه که تمدن اسالمی از این چنین اعمال پاک و مبراست‬ ‫‪.‬‬

You might also like