You are on page 1of 150

‫معادالت دیفرانسیلی‬

‫پوهاند نور محمد همتا‬


‫انتشارات جهان اسالم‬
‫‪0707070140‬‬
‫آدرس‪ :‬چوک کوته سنگی‪ -‬کابل – افغانستان‬
‫‪1jahan.islam@gmail.com‬‬
‫معادالت دیفرانسیلی‬ ‫نام کتاب‪:‬‬
‫پوهاند نور محمد همتا‬ ‫نویسنده‪:‬‬
‫انجنیر احمد جواد همتا‬ ‫همکار تخنیکی‪:‬‬
‫چاپ اول‬ ‫دوره چاپ‪:‬‬
‫‪1394‬‬ ‫سال چاپ‪:‬‬
‫‪ 1000‬جلد‬ ‫تیراژ‪:‬‬
‫انتشارات جهان اسالم‬ ‫طراحی جلد‪:‬‬
‫انتشارات جهان اسالم‬ ‫صفحه آرایی‪:‬‬
‫انتشارات جهان اسالم‬ ‫ناشر‪:‬‬
‫افغانی‬ ‫قیمت‪:‬‬

‫حق چاپ و نشر این اثر برای انتشارات جهان اسالم و مؤلف محفوظ است هر‬
‫نوع استفاده سوء تجارتی از این کتاب همانند حق چاپ‪ ،‬بازنویسی‪ ،‬نسخه‬
‫برداری‪ ،‬ضبط کمپیوتری و یا تکثیر کامال ممنوع و غیر قانونی است‪.‬‬
c
‫فهرستمطالب‬

‫پیشگفتار ‪1 ..........................................................................................‬‬
‫مقدمه ‪3 .............................................................................................‬‬
‫فصل اول‬
‫چند مساٌلهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬
‫‪ - 1–1‬برخی پروسه های علوم طبیعی و معادالت دیفرانسیلی‪6 .................................. .‬‬
‫‪ -2-1‬معادالت دیفرانسیلی معمولی‪،‬مفاهیم اساسی و تعریفات ‪11 .................................‬‬
‫‪ -3-1‬تمــــر ین‪11 .............................................................)PROBLEMS( :‬‬
‫فصــــل دوم‬
‫معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬
‫‪ - 1.2‬مفاهیم اساسی وتعریفات‪16 ............................................................... .‬‬
‫‪ -1.2‬معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب اول با متحول های قابل تفکیک‪12 .............................. .‬‬
‫‪ -3.2‬معادالت دیفرانسیلی متجانس ترتیب اول ‪33 ................................................‬‬
‫‪ .4.2‬معادلۀ دیفرانسیلی خطی ترتیب اول‪ ,‬معادله برنولی‪14 ...................................... .‬‬
‫‪ -5.2‬معادلۀدیفرانسیلی تام (بادیفرانسیل کامل)‪11 ............................................... .‬‬
‫‪ -6.2‬معادلۀ الگرانژ وکـلیرو‪04 ................................................................... .‬‬
‫‪ - 7.2‬تمرین‪00 ................................................................. )PROBLEMS ( :‬‬
‫فصــل سوم‬
‫معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬
‫‪- 1.3‬معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب عالی‪61 .......................................................... .‬‬
‫‪-2.3‬معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب عالی‪66 .................................................. .‬‬
‫‪-3.3‬معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب دوم با ضرایب ثابت‪66 ................................... .‬‬
‫‪-4.3‬معادالت دیفرانسیلی خطی غیرمتجانس ترتیب دوم‪21 ...................................... .‬‬
‫‪ -0. 3‬تمــرین‪23 .............................................................. (PROBLEMS):‬‬
‫فصــل چهارم‬
‫ســــیستم مــعا دالت دیفرانسیلی‬
‫‪-1.1‬مفاهیم اساسی و تعاریف‪144 ............................................................... .‬‬
‫‪ -1.4‬حل سیسـتم معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب اول با ضرایب ثابت به طریقۀ حذف‪146 .. .‬‬
‫‪ -1.3‬حل سیستم معادالت دیفرانسیلی خطی باضــرایب ثابت به طــریــقۀ ایلر‪111 ...........:‬‬
‫‪ - 4.4‬تمرین‪111 ............................................................... (PROBLEMS):‬‬
‫فصـــل پنجم‬
‫تبـــدیــل الپــالس‬
‫‪ - 1.0‬تبدیل الپالس‪،‬خواص آن وفورمول های اساسی اصل و انعکاس‪116 .................... .‬‬
‫‪ -1.0‬استفاده از تبدیل الپالس در حل معادالت و سیــــستم معادالت دیفــرانســیلی‪133 ... .‬‬
‫‪ -3.5‬تمــرین‪132 .............................................................(PROBLEMS)( :‬‬
‫مــــأخــذ ‪111 ....................................................................................‬‬
‫پیشگفتار‬

‫تجربه نشان می دهد که علم ریاضیات مانند سایر علوم در حالت رشد و انکشاف متداوم‬
‫بوده‪ ،‬مطابق خواست عصر و زمان‪ ،‬زمینه های رشد علوم دیگر را که در بررسی و مطالعه خود‬
‫به ریاضیات اتکا دارند فراهم می سازد‪ .‬روی همین اصل است که ریاضیات عنصر اولیه و‬
‫اساسی علوم طبیعی و زبان طبیعت می باشد‪ .‬بناً الزم است در شیوه تدریس و تنظیم پروگرام‬
‫های درسی آن طور متداوم تجدید نظر صورت گیرد‪ .‬ضرورت روز افزون ساحات علوم طبیعی‬
‫و تخنیک معاصر به ریاضیاتی که جوابگوی نیازمندی های دانشجویان خصوصاً محصالن‬
‫دانشگاه پولیتخنیک کابل وسایر دانشکده های انجینیری نهاد های تحصیلی باشند‪ ،‬انگیزه‬
‫اصلی اقدام به تألیف این کتاب می باشد‪.‬‬
‫این کتاب که شامل پروگرام درسی سمستر اول صنف دوم تمام رشته های اختصاصی‬
‫دا نشگاه پولی تخنیک کابل می باشد‪،‬در سال ‪ 1331‬تحت نام ریاضیات عالی به چاپ‬
‫رسیده بود که‪ ،‬عمدتاً معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول و دوم‪ ،‬متجانس و غیر‬
‫متجانس و شیوه های حل آنها‪،‬عالوتاً سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی و برخی شیوه‬
‫های حل آنها رانیز در بر میگرفت‪ .‬چاپ اول کتاب با وجود کاستی های مانند اشتباهات‬
‫تایپی‪ ،‬تخنیکی و محاسبوی مورد استقبال تعداد از عالقمندان این بخش از علم ریاضیات‪،‬‬
‫موسسات تحصیلی مانند دانشکدۀ انجنیری پوهنتون البیرونی‪ ،‬تحصیالت عالی جوزجان‪،‬‬
‫پوهنتون تعلیم و تربیه‪ ،‬پوهنتون تخار و غیره قرار گرفت‪ .‬چاپ دوم ضمن تصحیح اشتباهات‬

‫پیشگفتار‬
‫تایپی ومحاسباتی چاپ اول‪ ،‬بااضافات الزم دربخش های شامل این کتاب همراه بوده و‬
‫برخی موارد کاربردی معادالت دیفرانسیلی نیز در آن جاداده شده اند‪.‬‬
‫در تحریر و تألیف این کتاب که محصول چندین ساله تدریس مولف آن می باشد سعی‬
‫به عمل آمده تا موضوعات بصورت فشرده‪ ،‬ساده‪ ،‬روشن و عام فهم طرح و در مثالهای‬
‫مشخص و متنوع توضیح شده باشند‪ ،‬افزون بر آن در پایان هرفصل کتاب تعداد کافی مسایل‬
‫و تمرینات مربوط فصل با جوابات آنهاجا داده شده است که حل آنها برای خواننده زمینه خود‬
‫آموزی را می تواند میسر سازد‪.‬‬
‫این کتاب که پروگرام درسی سمستر سوم دانش آموزان دانشگاه پولیتخنیک کابل را‬
‫احتوا می کند‪ ،‬ممد درسی خوبی برای دانش آموزان موسسات تحصیلی دیگری که ریاضیات‬
‫عالی جزء پروگرم درسی آنها را تشکیل می دهد می تواند به شمار آید‪.‬‬
‫افزون بر آن تمام موسسات تحصیلی انجنیری دانشگاه های افغانستان بصورت کتاب‬
‫درسی می توانند از آن استفاده به عمل آورند‪.‬‬
‫از اینکه استاد محترم پوهنوال دکتور محمد انور غوری استاد دیپارتمنت ریاضیات‬
‫پوهنځی ساینس پوهنتون کابل دست نویس کتاب را مطالعه و با مشوره های سالم و سازنده‬
‫خود مولف را در تدوین کتاب یاری رسانیده اند اظهار سپاس و شکران می کنم ‪.‬‬
‫از خوانندگان محترم صمیمانه آرزو دار م که پیشنهادات و نظریات سودمند خود را به‬
‫منظور رفع نواقص و اشتباهات احتمالی‪ ،‬بهبود و تکمیل بهتر این کتاب با من در میان‬
‫گذاشته ممنون سازند‪.‬‬

‫مولف‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫مقــــــدمه‬

‫معادالت دیفرانسیلی بخش مهم و عمدۀ ریاضیات عالی را تشکیل میدهد‪ .‬در حاالتیکه‬
‫پرابلم های علمی و تخنیکی‪ ،‬خاصتا مطالبی که به قوه ها و حرکات رابطه میگیرند و باید به‬
‫زبان ریاضی فور مولبندی گردند‪ ،‬به احتمال زیاد تشکیل یک ویا چند معادلۀ د یفرانسیلی‬
‫را ایجاب میکند‪ .‬هرگاه دریافت مسیر قمر مصنوعی مطلوب باشد ‪،‬اگرمطالعه قانون حرکت‬
‫طیاره ویا لوکوماتیف خط آهن در نظرباشد باید به انتیگرال گیری معادلۀ دیفرانسیلی روی‬
‫آورد‪ .‬بصورت عموم درمسایل الکترونیک ‪ ،‬رادیوتخنیک ‪ ،‬الکتروتخنیک ‪ ،‬دینامیک مایعات ‪،‬‬
‫آیرودینامیک ‪ ،‬تخنیک حرارتی ‪ ،‬فزیک ‪ ،‬کیمیا ‪ ،‬بیولوژی ودراکــــثراز مسایل بخش های‬
‫مختلف علوم طبعی و تخنیک ‪ ،‬معادالت دیفرانسیلی بکار گرفته میشوند‪ .‬حتی درحال‬
‫حاضرجمع هنگفتی از مسایل مختلف مربوط به علوم طبعی نیز وجود دارند که بشکل‬
‫معادالت دیفرانسیلی دقیق فورمولبندی گردیده وحل آنها هنوز دریافت نشده است‪ .‬چنین‬
‫معضالت سبب آن شده است که عالوه برمیتود های حل تحلیلی وتقریبی ‪ ،‬میتود های حل‬
‫عددی معادالت دیفرانسیلی نیز مورد استفاده قرار گیرند ‪.‬‬
‫این کتاب که مطابق به کورس عمومی معادالت دیفرانسیلی معمولی وسیستم نورمال‬
‫معادالت دیفرانسیلی برای موسسات تحصیلی انجنیری در پنج فصل تدوین گردیده ‪،‬در آن‬
‫مفاهیم ‪ ،‬تعاریف وقضایای اساسی از تیوری معادالت دیفرانسیلی که طی سالهای اخیر در‬
‫دانشکده های تخنیکی وعلوم طبعی تد ریس میشوند گنجانیده شده است‪.‬‬
‫در فصل اول عالوه بر مفاهیم اساسی ‪ ،‬بررسی برخی از مسایل علوم طبعی که به‬
‫معادله دیفرانسیلی منتهی میگردند گنجانیده شده ‪ ،‬فصل دوم معادالت دیفرانسیلی ترتیب‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫اول وشیوه های حل عمومی ‪ ،‬حل قسمی وحل خاص آنها را در بر میگیرد ‪،‬فصل سوم‬
‫معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‪ ،‬خاصتا" ترتیب دو میتود های حل آنها را احتوا میکند ‪،‬‬
‫فصل چهارم از سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب دو وباال تر از آن وطریقه‬
‫حل سیستم معادالت دیفرانسیلی بحث میکند‪ ،‬بالخره فصل پنجم شرحی دارد از تبدیل‬
‫الپالس وخواص اساسی آن که مطابق به آن تیوری محاسبات عملیاتی ومفاهیم اصل و‬
‫انعکاس وخواص آنها معرفی میگردند ‪ ،‬همچنان استفاده از میتودهای محاسبات عملیاتی در‬
‫حل معادالت دیفرانسیلی وسیستم معادالت دیفرانسیلی توضیح شده است ‪.‬درتدوین این‬
‫کتاب سعی بعمل آمده تا حد ممکن موضوعات ساده وعام فهم وروشن شرح ودر مثالهای‬
‫مشخص توضیح شده باشد ‪ ،‬افزون برآن در ختم هرفصل تعداد کافی سواالت وجوابات آنها‬
‫آورده شده است که زمینه خود آموزی را برای عالقمندان این بخش از ریاضیات عالی میسر‬
‫میسازد ‪ ،‬وباداشتن این کتاب‪ ،‬آموزنده و آموز گار به کتاب مسایل وتمرینات ضرورت نخواهند‬
‫داشت ‪.‬‬
‫از این کتاب نه تنها موسسات تحصیلی انجنیری وتخنیکی ‪ ،‬بلکه موسسات تحصیلی‬
‫دیگری که ریاضیات عالی شامل پروگرام درسی آنها میباشد ‪ ،‬نیز بحیث کتاب درسی یا ممد‬
‫درسی استفاده کرده میتوانید ‪.‬‬
‫ازخواننده گان محترم وعالقمندان این بخش از علوم ریاضیات احترامانه آرزو برده‬
‫میشود تا نظریات و پیشنهادات خود را بمنظور بهبود ‪ ،‬رفع نواقص و تکمیل بهتر این کتاب با‬
‫مولف شریک ساخته ممنون سازند‪.‬‬
‫مولف‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫فصـــلاول‬

‫چند مساٌلهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬

‫معادالت دیفرانسیلی درحل مسایل تخنیکی‪،‬هندسه‪،‬فیزیک‪،‬استرونومی‪،‬طور عموم در‬


‫حل مسایل علوم طبیعی از اهمیت بسزای برخوردار است‪.‬نیوتن(دانشمند انگلیسی‪،‬هنگام‬
‫مطالعۀاجسام سماوی‪،‬قانون حرکت سیارات را که کپـلر(‪ ) Kepler‬به شکل تجربی آ نرا بر‬
‫قرار کرده بود‪،‬همچنان تغییرات میخانیکی سیارات رابه اساس معادالت دیفرانسیلی تحلیل‬
‫وارزیابی کرد‪.‬در عصر حاضر معادالت دیفرانسیلی موارد متعددو جدید کار بردی خودرادر طرح‬
‫ومحاسبۀتعجیل ذرات ابتدائ‪،‬محاسبۀ مدار اقمار مصنوعی زمین ومهتاب‪،‬راکت های قاره‬
‫پیما‪،‬محاسبۀ استحکام توربین های طیارات ‪،‬کشتی ها‪،‬موترها‪،‬محاسبه استحکام و ثبات بلند‬
‫منزل ها‪،‬الکترو تخنیک‪،‬رادیو تخنیک‪ ،‬اوپتیک‪،‬تجزیۀمواد رادیو اکتیف‪،‬سرعت تعامالت‬
‫کیمیاوی‪ ...‬وغیره حاصل کرده است‪.‬‬
‫قابل تذکر است که امکان مطالعۀ مفصل موارد کاربردی معادالت دیفرانسیلی‪ ،‬دربخش‬
‫های فوق الذکر که راجع به هرکدام کتاب ها نوشته شده است‪،‬میسر نخواهد بود ویا مباحث‬
‫جداگانۀ راایجاب مینماید که در چوکات همین دست داشتۀ شما نمی گنجد‪.‬در این فصل مثال‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫گونه چند مساًلۀ از پروسه های علوم طبعی را در نظر می گیریم که مطالعه وارزیابی آنها به‬
‫معادالت دیفرانسیلی منتهی میگردند ‪.‬‬

‫‪ - 1–1‬برخی پروسه های علوم طبیعی و معادالت دیفرانسیلی‪.‬‬

‫‪ - 10‬فورمول بارومتری‪ :‬واضح است که فشار اتوموسفیری تابع ارتفاع ‪ h‬از سطح‬
‫زمین میباشد‪.‬استوانۀعمودی مملو از هوارا بامقطع عرضانی ومساحت مساوی یک واحد در‬
‫نظر میگیریم‪.‬دو مقطع ‪ s1 , s‬را به ارتفاعات ‪ dh  0, h  dh  h  h , h‬تشکیل می‬
‫کنیم‪.‬‬
‫‪h+dh‬‬ ‫‪S1‬‬
‫واضح است که در صورت عبور از مقطع ‪ s‬به مقطع ‪ s1‬فشار‬
‫‪ p‬به اندازۀ کمیت وزن حجم هوای بین مقاطع کم میشود‪.‬با در‬
‫‪dh‬‬

‫‪h‬‬ ‫‪S=1‬‬
‫نظر داشت کوچک بودن ‪ h‬کثافت هوارابین هردو مقطع‬
‫هوا‬ ‫حجم‬ ‫نتیجه‬ ‫میکنیم‪.‬در‬ ‫قبول‬ ‫‪ s1 , s‬ثابت‬
‫‪ ( s  1) , v  sdh  dh‬بوده ووزن مطلوب ‪ v   dh‬‬
‫‪h=0‬‬
‫‪.‬به این ترتیب کم شدن فشار ‪ p‬توسط ‪ dp   dh‬اندازه‬
‫میشود‪.‬با در نظر داشت قانون بایل‪-‬ماریوت‪،‬کثافت ‪ ‬هوامتناسب بافشار هوا میباشد‪،‬یعنی‬
‫‪ c  const. ,   cp‬از اینرو‬
‫‪dp‬‬ ‫‪dp‬‬
‫‪dp    dh  cpdh ,‬‬ ‫‪ cp ,‬‬ ‫‪ cp  0‬‬
‫‪dh‬‬ ‫‪dh‬‬
‫رابطۀاخیر یک معادلۀ دیفرانسیلی میباشد‪.‬‬
‫‪- 20‬قانون سرد شدن جسم ‪ :‬فرضاً یک جسم داغ (با درجۀحرارت زیاد)در یک‬
‫محیط سرد با درجۀحرارت ثابت ‪   00‬جا گزین میشود‪.‬واضح است که جسم از لحظۀ ورود‬
‫به محیط سرد حرارت خودرابه تدریج از دست میدهدکه‪،‬این سرد شدن تابع زمان ‪t‬‬
‫میباشد‪.‬طبق قانون نیوتن مقدار حرارت ‪ dQ‬که جسم در فاصلۀ زمانی ‪ dt‬از دست میدهد‪،‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫تقریباًمتناسب به تفاوت حرارت جسم با محیط آن ‪   0  d‬ضرب درتفاوت زمانی ‪dt‬‬
‫میباشد‪،‬یعنی‬
‫‪dQ  c1 d , c1  const.‬‬
‫اگر حرارت مخصوص جسم را به ‪ k‬نشان دهیم‪،‬دراین صورت‬
‫‪dQ  kd‬‬
‫عالمۀ منفی نشان میدهد که ‪ d‬در حالت مورد مطالعه کمیت منفی میباشد‪،‬زیراحرارت‬
‫جسم پائین می آید‪.‬از مقائیسۀدو رابطۀ اخیربرای ‪ dQ‬می یابیم‪.‬‬
‫‪d‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪d‬‬
‫‪kd   c1 dt ,‬‬ ‫‪ 1 ,‬‬ ‫‪ c  0‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪k‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪c1‬‬
‫‪ c ‬ثابت بوده و معادلۀ حاصل شده یک معادلۀ دیفرانسیلی خطی ترتیب اول‬
‫‪k‬‬
‫میشود‪ .‬در حالت عمومی تر اگرحرارت مخصوصۀجسم سرد شونده در وابستگی به درجۀ‬
‫حرارت آن تغییرکند‪ ،‬در این صورت کمیت ‪ c‬تابع ‪ ‬بوده و معادلۀ مورد نظر غیر خطی‬
‫خواهد بود‪.‬حل معادلۀ دیفرانسیلی حاصل شده قانون سرد شدن جسم را بیان می کند‪.‬‬
‫‪ -30‬تجزیه ی مواد رادیو اکتیف‪ :‬طبق قانون تجزیه ی مواد رادیو اکتیف‪،‬سرعت‬
‫تجزیه مستقیماٌ متناسب به مقدار مواد و دوران تجزیه نصف مواد مذکور مساوی به‪ T‬است‪.‬‬
‫قانون تجزیه مطلوب است‪.‬‬
‫حـــل‪ :‬فرضاٌ در لحظه ی ‪ t=0‬مقدار مواد مساوی به ‪ M‬واحد است‪ ،‬بعد از گذشت‬
‫زمان ‪ ، t‬کتله ی مواد )‪ m(t‬میشود‪.‬‬
‫‪dm‬‬ ‫‪dm‬‬
‫می باشد و نظر به شرط سوال ‪ k .m‬‬ ‫از اینکه سرعت تجزیه در هر لحظه‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪M‬‬
‫‪ m(t ) ‬به دست می آید‪ .‬به این ترتیب‬ ‫است‪ k( ،‬ضریب تناسب است) که از شرط‬
‫‪2‬‬
‫معادله ی دیفرانسیلی با شرایط اولیه طبق ذیل حاصل می گردد‪.‬‬
‫‪dm‬‬ ‫‪M‬‬
‫‪ k .m ,‬‬ ‫‪m(0)  M ,‬‬ ‫‪m(T ) ‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪2‬‬
‫حل معادله ی حاصل شده قانون تجزیه ی مواد رادیو اکتیف را نشا ن میدهد‪.‬‬
‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬
‫‪ - 40‬قانون سقوط آزاد ‪ :‬جسمی با کتله ‪ m‬از یک ارتفاع رها می شود‪ ،‬واضح است‬
‫باالی جسم مذکور عالوه بر قوه کشش‪ ،‬قوه مقاومت هوا که متناسب به سرعت ‪ ( v‬با‬
‫ضریب تناسب مساوی به ‪ ) k‬جسم می باشد نیز عمل می کند‪ .‬قانون تغییرات سرعت ‪، v‬‬
‫سقوط جسم یعنی ‪ v  f  t ‬مطلوب است‪ t ( ،‬زمان سقوط)‪.‬‬
‫حــل‪ :‬نظر به قانون دوم نیوتن‪ ،‬تغییرات سرعت جسم عبارت است از‪:‬‬
‫‪dv‬‬
‫‪m‬‬ ‫‪F‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪dv‬‬
‫تعجیل جسم هنگام سقوط‪ F ،‬قوه عمل کننده باالی جسم هنگام سقوط‬ ‫در اینجا‬
‫‪dt‬‬
‫می باشد که از قوه کشش ‪  m  g ‬و قوه مقاومت هوا ‪  kv ‬تشکیل می گردد‪ .‬یعنی‪:‬‬
‫‪dv‬‬
‫‪m‬‬ ‫‪ m  g  kv‬‬
‫‪dt‬‬
‫رابطه فوق یک معادله دیفرانسیلی است که وابستگی بین تابع مطلوب ‪ v‬و مشتق آن را‬
‫بیان می کند و حل آن تابع مطلوب ‪ v  f  t ‬را به صورت آشکار نشان می دهد‪.‬‬
‫‪ - 50‬رقاصۀ ریاضی‪( :‬معادلۀ دیفرانسیلی در فیزیک)‪.‬رقاصۀ ریاضی عبارت از نقطۀ‬
‫مادی با کتلۀ ‪ m‬میباشد که‪،‬توسط تارغیر قابل کشش با طول ‪ l‬آویخته شده باشد‪.‬‬
‫فرضاٌ اهتزازرقاصۀ ریاضی در صورت انحراف از حالت اولی در عین یک مستوی صورت‬
‫میکیرد‪ .‬قوه ایکه باالی رقاصه عمل کرده آن رابه موقیعیت تعادل ‪ OA0‬بر میگرداند‪ ،‬قوه ای‬
‫وزنی ‪ mg‬می باشد‪.‬موقیــعیت رقاصه درلحظۀ اختیاری ‪ t‬توسط زاویۀ ) ‪ y  y(t‬که‬
‫انحراف رقاصه را از حالت عمودی ‪ OA0‬نشان میدهد‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪L‬‬
‫‪A‬‬

‫‪Q‬‬
‫‪A0‬‬ ‫‪P‬‬
‫‪t‬‬

‫)‪x=x(t‬‬ ‫‪mg‬‬

‫شکل (‪)2.1.1‬‬

‫تعیین می گردد‪.‬جهت مثبت را خالف حرکت عقربۀ ساعت قبول می کنیم‪.‬قوس‬


‫‪‬‬
‫‪ AA0  ty‬عبارت از مسیر طی شده توسط نقطۀ مادی از نقطۀ ‪ A0‬تا نقطۀ ‪A‬‬
‫میباشد‪.‬سرعت ‪ V‬حرکت به امتداد مماس قوس دایروی مسیر حرکت است که‪،‬قیمت عددی‬
‫آن‬
‫‪dy‬‬
‫‪V L‬‬ ‫)‪(1.1.1‬‬
‫‪dt‬‬
‫میشود‪ .‬برای تشکیل معادلۀ حرکت ‪ ،‬قوۀ وزنی ‪ mg‬را به مرکبات ‪ P , Q‬آن باید‬
‫تجزیه کرد که‪ ،‬اولی به امتداد شعاع ‪ OA‬و دومی به امتداد مماس به قوس دایروی مسیر‬
‫حرکت جهت دارد‪.‬مرکبۀ ‪ Q‬قیمت سرعت ‪ V‬راتغییر داده نمی تواند ‪ ،‬زیرا عملکرد آن‬
‫توسط مقاومت تار غیر قابل کشش ‪ OA‬خنثی می شود‪.‬ت سرعت ‪ V‬را فقط مرکبۀ ‪P‬‬
‫میتواند تغییر دهدکه‪ ،‬همیشه به جهت موقیعیت تعادل ‪ A0‬عمل می کند‪،‬یعنی به طرف‬
‫میرائ ) ‪ y (t‬وقتیکه زاویۀ ) ‪ y (t‬مثبت باشد‪،‬و به طرف تزاید ) ‪ y (t‬وقتیکه ) ‪ y (t‬منفی‬
‫باشد‪.‬قیمت عددی مرکبۀ ‪ p‬مساوی)‪ (-mg sin y‬است‪.‬به این سبب معادلۀ حرکت رقاصه‬
‫‪d2y‬‬ ‫‪g‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dv‬‬
‫‪ v  l‬است ‪،‬بناٌ ‪. 2   sin y‬کمیت‬ ‫‪ m  mg sin y‬میشود‪.‬از اینکه‬
‫‪dt‬‬ ‫‪l‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫‪g‬‬
‫رابه ‪ a2‬وضع کرده می یابیم که اهتزاز آزاد رقاصۀ ریاضی توسط معادلۀ‬ ‫ثابت‬
‫‪l‬‬
‫‪d2y‬‬
‫دیفرانسیلی متجانس دوفینگه ترسیم میگردد ‪ . 2  a 2 sin y  0‬اگر در نقطۀ ‪ A‬قوه ی‬
‫‪dt‬‬
‫دورانی ‪ f (t )   sin t‬نیز عمل کند‪،‬در آنصورت اهتزازرقاصۀ ریاضی توسط معادلۀ غیر‬
‫متجانس دو فینگه طبق ذیل تعیین می گردد‪.‬‬
‫‪d2y‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ a 2 sin y   sin t‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪ – 60‬دوره ی بستۀ اهتزازی برقی( معادلۀ دیفرانسیلی در فیزیک برق)‪ .‬ساده‬
‫ترین دوره یبستۀ اهتزازی برقی متشکل از خازن با ظرفیت ‪ C‬گوتک اندکشنی‪ L‬و مقاومت‬
‫‪ R‬را درنظر میگیریم‪.‬‬
‫فرضاٌ درلحظۀ ‪t‬بین ضمائیم خازن و منبع تغذ یه تفاوت پوتانسیل ‪ E‬بوجود آمده وبعد از‬
‫آن منبع تغذیه قطع میشود‪ .‬برای ‪ L=0‬درهادی ایکه ضمائیم خازن را با هم وصل کرده‬
‫است‪ ،‬تا وقتیکه پوتانسیل ضمائیم مساوی نشده باشند برق جریان می یابد‪ .‬برا ‪ L  0‬در‬
‫دوره ی بسته‪ ،‬اهتزاز برقی به وجود می آید‪ .‬بمنظور ارایۀ قانون چنین اهتزاز تفاوت پوتانسیل‬
‫در ضمائیم خازن را‬

‫‪R‬‬

‫‪L‬‬ ‫‪C‬‬
‫‪E‬‬

‫شکل (‪)3.1.1‬‬

‫به )‪ V=V(t‬و قوه ی جریان برقی را به )‪ I=I(t‬در لحظۀ ‪ t‬نشان میدهیم‪.‬طبق قانون‬
‫فیزیک حاصل ضرب ‪ L.R‬در لحظۀ اختیاری ‪ t‬مساوی به قوه ی محرکۀ کامل میباشد‪ .‬و‬
‫این قوه ی محرکه‪ ،‬از قوه ی محرکۀ ی برقی) )‪ (-V(t‬خازن و قوه ی محرکه ی اندکشن‬
‫‪dI‬‬
‫‪ (  L‬تشکیل شده است‪ .‬به این سبب‪،‬‬ ‫خود بخودی )‬
‫‪dt‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪dI‬‬
‫‪I .R  V  L‬‬ ‫)‪(2.1.1‬‬
‫‪dt‬‬
‫چارج خازن را در لحظه ی ‪ t‬به ‪ Q‬نشان میدهیم ‪.‬در این صورت قوه ی جریان برق در‬
‫‪dQ‬‬
‫در لحظه ی اختیاری می باشد‪ .‬تفاوت پوتانسیل)‪ V(t‬در‬ ‫دوره مساوی به مشتق‬
‫‪dt‬‬
‫‪1‬‬
‫ضمائیم خازن مساوی به ) ‪ Q (t‬میشود‪ .‬به این سبب‬
‫‪c‬‬
‫‪dQ‬‬ ‫‪dV‬‬
‫‪I‬‬ ‫‪C‬‬ ‫)‪(3.1.1‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫بوده و مساوات (‪ )2.1.1‬را می توان به شکل ذیل نوشت‪.‬‬
‫‪d 2V‬‬ ‫‪dV‬‬
‫‪LC‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ RC‬‬ ‫‪V 0‬‬ ‫)‪(4.1.1‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫به این ترتیب در یافتیم که اهتزاز ساده ترین دوره ی بسته ی اهتزازات برقی‪ ،‬یک‬
‫معادله ی دیفرانسیلی خطی ترتیب دو با ضرایب ثابت را تر سیم می کند‪.‬‬
‫‪ -70‬تعامل کیمیاوی ترتیب اول‪ :‬فرضا یک ماده ی کیمیاوی با کتله ی‪ ، a‬در‬
‫تعامل کیمیاوی حصه می گیرد‪.‬‬
‫قسمتی از کتله ی ماده را که درزمان ‪t‬شامل تعامل کیمیاوی میشودبه ‪ ‬نشان میدهیم‬
‫که تابع زمان ‪ t‬میباشد‪.‬‬
‫در برخی از تعامالت مقدار مواد ‪ d‬از زمان ‪ t‬تا ‪ t+dt‬در تعامل کیمیاوی حصه‬
‫میگیرد‪ ،‬در صورت کوچک بودن ‪ dt‬میتوان تقریبا متناسب به ‪ dt‬قبول کرده و مقدار موادی‬
‫که در زمان ‪ t‬وارد تعامل کیمیاوی نمیشود مساوی است به‪.‬‬
‫‪d‬‬
‫‪d  c(a   )dt ,‬‬ ‫‪ c(a   ) , c  const.‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪ z  a  ‬وضع میکنیم ‪ z .‬کتلۀ ماده ی میباشد که در زمان ‪t‬وارد تعامل کیمیاوی‬
‫شده است‪ .‬با در نظر داشت اینکه ‪a‬کمیت ثابت است می یابیم‪.‬‬
‫‪dz‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪dz‬‬
‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ cz , z  cz  0‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫معادله ی اخیر یک معادله ی دیفرانسیلی ترتیب اول میباشد که پروسه ی تعامل‬
‫کیمیاوی ترتیب اول را نشان میدهد‪.‬‬
‫‪ -80‬معادله ی انحنای میله ی متجانس‪ :‬تار متجانس از دو انجام آویخته شده و‬
‫تحت تأثیر قوه ( وزن خود) قرار می گیرد‪ ،‬طبق شکل انحنا نموده است‪ .‬معادله منحنی مذکور‬
‫را دریافت نمایید‪.‬‬
‫حــل ‪ :‬فرضانقطه ‪ M 0  0, b ‬پایین ترین و ‪ M‬نقطه اختیاری تار می باشد‪ ،‬قسمت‬
‫‪ M 0 M‬تار را در نظر می گیریم‪ .‬این قسمت تحت تأثیر سه قوه ذیل در حالت توازن قرار می‬
‫گیرد‪:‬‬
‫‪y‬‬
‫‪T‬‬

‫‪H‬‬
‫‪M0‬‬ ‫‪M‬‬
‫‪H‬‬
‫‪b‬‬
‫‪x‬‬
‫‪0‬‬

‫شکل (‪)4.1.1‬‬

‫‪ -1‬قوه کشش ‪ T‬که به امتداد مماس در نقطه ‪ M‬عمل نموده و زاویه ‪ ‬را با جهت‬
‫مثبت محور ‪ ox‬می سازد‪.‬‬
‫‪ -2‬قوه کشش ‪ H‬که به امتداد افق در نقطه ‪ M 0‬عمل می کند‪.‬‬
‫‪ -3‬وزن تار ‪  s‬که طور عمودی بطرف پایین عمل می کند‪ s .‬طول قوس ‪ M 0 M‬و‬
‫‪ ‬وزن مخصوص تار می باشد‪.‬قوه کشش ‪ T‬را به مرکبات افقی و عمودی آن تجزیه‬
‫نموده‪ ،‬معادله توازن آن را ذیالً حاصل می کنیم‪.‬‬
‫‪T  cos   H‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ tan  ‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪T  sin    s‬‬ ‫‪H‬‬ ‫‪a‬‬
‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪‬‬
‫‪ a ‬وضع شده است‪.‬‬ ‫در اینجا‬
‫‪H‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪ tan   f   x  ‬می‬ ‫فرضاً منحنی مطلوب ‪ y  f  x ‬است‪ .‬می دانیم که‬
‫‪dx‬‬
‫‪dy 1‬‬
‫بعد از دیفرانسیل گیری اطراف معادله اخیر حاصل میکنیم‪:‬‬ ‫شود در این صورت ‪ s‬‬
‫‪dx a‬‬
‫‪d 2 y 1 ds‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪dx 2 a dx‬‬
‫‪2‬‬

‫از اینکه ‪( ds  1   ‬دیفرانسیل طول قوس) می باشد‪ ،‬بناً‪:‬‬


‫‪dy‬‬
‫‪ dx ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪d2y 1‬‬ ‫‪ dy ‬‬
‫‪  1  ‬‬
‫‪ dx ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪a‬‬
‫رابطه اخیر یک معادله دیفرانسیلی می باشد که‪ ،‬رابطه بین مشتقات اول و دوم تابع‬
‫مطلوب ‪ y  f  x ‬را بیان می کند‪.‬‬
‫دوایر‬ ‫تمام‬ ‫ست‬ ‫دیفرانسیلی‬ ‫معادله‬ ‫هندسی‪:‬‬ ‫مساٌلهی‬ ‫–‬ ‫‪90‬‬
‫‪  x  a    y  b   R 2‬را در مستوی ‪  x, y ‬دریافت نمایید‪ ،‬نقطه ‪  a, b ‬مرکز و‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ R‬شعاع دایره مذکور می باشد‪.‬‬


‫حل‪ :‬در معادله دوایر داده شده سه پارامتر ‪ R, b, a‬وجود دارند‪ .‬با در نظر داشت اینکه‬
‫‪ y‬تابع ‪ x‬می باشد‪ ،‬آنرا سه مرتبه مشتق گیری نموده می یابیم‪:‬‬
‫‪ x  a    y  b  y  0‬‬
‫‪1  y2   y  b  y  0‬‬
‫‪3 yy   y  b  y  0‬‬
‫پارامتر ‪ b‬را از معادله دوم و سوم حذف نموده معادله دیفرانسیلی مطلوب را قرار ذیل‬
‫دریافت می کنیم‪:‬‬
‫‪3 y  y   1  y2  y  0‬‬
‫‪2‬‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫‪ -2-1‬معادالت دیفرانسیلی معمولی‪،‬مفاهیم اساسی و تعریفات‬

‫فرضاً تابع ‪ y  f  x ‬یکی ازابعاد کمی یک پدیده و یایک پروسه را انعکاس می دهد‬
‫که مشخصات رابطه یاوابستگی ‪ y‬را از متحول ‪ x‬به صورت صریح بیان میکند‪.‬امادر مطالعه‬
‫پدیده ها اکثراً نمی توان مشخصات رابطه یا وابستگی ‪ y‬را از جنس متحول ‪ x‬بصورت‬
‫مستقیم برقرار نمود‪ ،‬بلکه رابطه مذکور از جنس مشتقات ‪ y‬نظر به متحول ‪ x‬یعنی از‬
‫‪ y n ,..., y, y‬قابل ترسیم می باشد که ‪،‬در نتیجه موضوع به شکل یک معادله‬ ‫جنس‬
‫دیفرانسیلی منتهی شده و حل آن رابطه بین ‪ x‬و ‪ y‬را طور مستقیم بیان می کند‪.‬‬
‫در کورس معادالت دیفرانسیلی معمولی‪ ،‬مجهول‪ ،‬تابع یک متحولهی حقیقی‬
‫میباشدکه‪ ،‬در معادالت دیفرانسیلی مشتقات آن وجود دارند‪.‬اگر از قبل چیزی خالف گفته‬
‫نشده باشد‪ ،‬متحول های مستقل را‪x ، t‬قبول کرده و تابع مجهول یا مطلوب را به )‪ x(t‬یا‬
‫)‪ y(t‬و مشتقات آنهارا به ) ‪ x ( n ) (t ) ,...., x(t ), x(t‬ویا )‪y ( n ) ( x) ,...., y( x), y( x‬‬
‫نشان میدهیم‪ .‬از این که پروسه های فیزیکی توسط معادالت دیفرانسیلی نوشته میشوند و‬
‫کمیت های تشخیص کننده ی آنها‪،‬طبق معمول وابسته به زمان میباشند‪ ،‬به این سبب اکثرا‬
‫متحول مستقل ‪ t‬را به حیث زمان قبول میکنیم‪.‬‬
‫تعریف(‪ :)1.2.1‬رابطۀ ‪ F ( x, y, y , y , y ,.... y ( n ) )  o‬را به نام معادلۀ دیفرانسیلی‬
‫معمولی ترتیب ‪ -n‬ام یاد میکنند‪.‬‬
‫دراینجا ‪ F‬تابع داده شدۀ معین دریک نا حیۀ‪ x ، D‬متحول مستقل‪ y ,‬تابع مطلوب‬
‫وابسته به ‪ x‬و ‪ y ( n ) ,...., y , y ‬مشتقات آن میباشند‪.‬‬
‫بلند ترین ترتیب مشتق شامل معادله ترتیب معادلۀدیفرانسیلی را تعیین میکند‪ .‬مثالً‪:‬‬
‫‪ y  2 x2 y  10  0‬معادله دیفرانسیلی ترتیب یک و ‪y  7 y  3 y  sin x  0‬‬
‫معادله دیفرانسیلی ترتیب دو ‪ yy2  y2‬معادله دیفرانسیلی ترتیب سه و غیره می‬
‫باشند‪.‬بنأموجودیت بلند ترین ترتیب مشتق در معادلۀدیفرانسیلی ضرورمیباشد‪.‬متحولین‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫باقیمانده درمعادله به صورت آشکارمیتوانندوجود نداشته باشند ‪ .‬معادلۀ دیفرانسیلی که فقط‬
‫یک متحول مستقل داشته باشد به نام معادلۀ دیفرانسیلی معمولی یاد میشود‪.‬‬
‫به عین ترتیب رابطه ایکه بین متحولین مستقل ‪ xn ,...., x2 , x1‬باتابع ‪ u‬این متحولین‬
‫و مشتقات قسمی ترتیب ‪ n‬آن برقرارمیشود‪،‬بنام معادلۀ دیفرانسیلی با مشتقات قسمی ترتیب‬
‫‪z‬‬ ‫‪z‬‬
‫‪ x 2‬یک معادلۀ دیفرانسیلی با‬ ‫‪ y2‬‬ ‫‪ n‬یاد میگردد‪. n  1,2,3,.... .‬مثالمعادلۀ ‪ 0‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪ 2u‬‬ ‫‪2  u‬‬
‫‪2‬‬
‫مشتقات قسمی ترتیب اول ومعاد دلۀ ‪ 2  a 2  t‬یک معادلۀ دیفرانسیلی با‬
‫‪t‬‬ ‫‪x‬‬
‫مشتقات قسمی ترتیب دوم میباشد‪.‬در این کتاب معادالت دیفرانسیلی معمولی مورد مطالعه‬
‫قرار میگیرند‪،‬قسمی که متحول مستقل وتابع مطلوب شامل معادله هردومتحولین حقیقی در‬
‫نظر گرفته میشوند‪.‬‬
‫تعریف (‪ : ) 2.2.1.‬هرتابع اختیاری معین با مشتقات مربوطۀ خود در یک ناحیۀ‬
‫مانند‪ D‬بنام حل معادلۀدیفرانسیلی دراین ناحیه یاد میشود‪،‬وقتیکه معادلۀ مذکور رادرهمان‬
‫ناحیه به مطابقت تبدیل نماید‪.‬‬
‫مثال اگرتابع مشتق پذیر )‪ y   (x‬حل معادلۀ دیفرانسیلی تر تیب اول‬
‫‪ F ( x, y, y ) 0‬درانتروال)‪ (a,b‬باشد ‪,‬درینصورت ‪ F ( x,  ( x),  ( x))  0‬در)‪(a,b‬‬
‫میشود‪.‬‬
‫ازمحاسبات انتگرالی میدانیم که تابع ‪ y   ( x)   f ( x)dx  c , c  const.‬حل‬
‫‪dy‬‬
‫میباشد‪.‬از اینجا دیده میشود که ساده ترین معادلۀ‬ ‫معادلۀ دیفرانسیلی ) ‪ f (x‬‬
‫‪dx‬‬
‫دیفرانسیلی در رابطه با ثابت انتگرالی‪ C‬مجموعۀ بی نهایت توابع حل دارد که‪،‬به هریک از‬
‫قیمت های ‪ c‬یکی از حله های آن حاصل میگردد‪.‬به این ترتیب حل معادلۀدیفرانسیلی‬
‫ترتیب یک را میتوان به شکل )‪ y   ( x, c‬نوشت که‪ ،‬به نام حل عمومی معادلۀ‬
‫‪ y   3x 2‬عبارت از‪:‬‬ ‫دیفرانسیلی یاد میگردد‪.‬به گونۀ مثال حل عمومی معادلۀ دیفرانسیلی‬
‫‪dy‬‬
‫‪ 3x 2 , dy  3x 2dx ,‬‬ ‫‪ dy   3x‬‬ ‫‪dx , y  x 3  c , c  const .‬‬
‫‪2‬‬

‫‪dx‬‬
‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬
‫میباشد که‪ ،‬فقط یک ثابت کیفی ‪ c‬دارد‪ .‬باید گفت که حل معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب ‪n‬‬
‫دارای ‪ n‬ثابت کیفی میباشد…‪.n=1,2,3,‬‬
‫پروسۀ دریافت حل معادلۀدیفرانسیلی را به نام انتگرالگیری معادله‪،‬حل عمومی آنرا به نام‬
‫منحنی های انتگرالی نیز یاد میکنند‪.‬مسالۀاساسی معادالت دیفرانسیلی عبارت از دریافت حل‬
‫عمومی و مطالعۀخواص آن است هم چنین ثبوت موجودیت حلیکه شرایط داده شده راصدق‬
‫کند‪،‬مورد دلچسپی خاصی تیوری معادالت دیفرانسیلی و موارد متعدد کاربرد آن نیز قرار دارد‪.‬‬
‫تعریف ( ‪ :)3 .2.1‬هر حل معادلۀ دیفرانسیلی که ‪،‬به یک قیمت مشخص ثابت کیفی‬
‫‪ c‬از حل عمومی حاصل میشود به نام حل قسمی معادلۀ مذکور یاد میشود ‪،‬یعنی حلی که‬
‫شرایط از قبل داده شده را صدق کند‪ .‬این مساله برای معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب یک چنین‬
‫طرح میشود‪:‬‬
‫حل معادلۀ دیفرانسیلی ) ‪ y   f ( x, y‬را دریابید که شرط ا ولیه ی ‪ y( x0 )  y0‬را‬
‫صدق کند‪.‬‬
‫معادلۀ دیفرانسیلی یکجا باشرط (شرایط)اولیه بنام مسالۀ کوشی یاد میشود‪.‬‬
‫از نقطه نظر هندسی مسالۀکوشی چنین توضیح میگردد‪:‬چنان منحنی انتگرالی معادلۀ‬
‫دیفرانسیلی مطلوب است که از نقطۀ ) ‪ ( x0 , y0‬عبور کند‪.‬‬
‫مثـــال (‪ :)1. 2.1‬نقطه ی مادی تحت تاٌثر قوه ی وزنی به امتداد مستقیم عمود‬
‫حرکت می کند‪ ،‬موقیعیت و سرعت آن درلحظۀ‪ t0‬معلوم اند‪ .‬قانون حرکت نقطه ی مادی را‬
‫دریابید‪.‬‬
‫حــل‪ :‬محور ‪ 0y‬را به حیث مسیر حرکت قبول میکنیم‪.‬مبداٌ مختصات را در سطح‬
‫زمین قرار داده ‪ ،‬محور ‪ 0y‬را به طرف باال جهت مییدهیم‪ .‬موقیعیت نقطه ی ما دی و‬
‫سرعت آن را در لحظه ی ‪ t0‬به ‪ y0‬و ‪ V0‬نشان میدهیم ‪ .‬با در نظر داشت مفهوم میخانیکی‬
‫‪d2y‬‬
‫مشتق تر تیب دوم ‪،‬معادله ی دیفرا نسیلی ‪ 2   g‬را میتوان نوشت‪ .‬در اینجا ‪ g‬تعجیل‬
‫‪dt‬‬
‫وزنی میباشد‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫در نتیجه مساٌله به در یافت حل )‪ y=y(t‬معادله ی دیفرانسیلی داده شده منتهی‬
‫میگردد که‪،‬شرایط اولیه ی ‪ y(t0)=y0‬و‪ y’(t0)=V0‬را صدق کند‪ .‬بعد از انتگرالگیری‬
‫معادله ی مذکور حل عمومی آ ن را قرار ذیل حا صل میــــکنیم‪.‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪  gt  c1 ,‬‬ ‫‪y   gt 2  c1t  c2‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪2‬‬
‫به منظور سهولت در محاسبه‪ t0=0 ،‬قبول کرده ‪ ،‬شرایط اولیه را در حل عمومی وضع‬
‫میکنیم‪ ،‬می یابیم که‬
‫‪dy‬‬
‫مطلوب ‪  gt  c1‬‬ ‫قسمی‬ ‫حل‬ ‫‪.‬بناٌ‬ ‫‪C2=y0‬‬ ‫و‬ ‫‪C1=V0‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ y   gt 2  c1t  c 2‬می شود‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫مـــثال (‪ :) 2.1.1‬حل معادله دیفرانسیلی ‪ y  2 y‬را در یابید که به قیمت‬
‫‪( y  1, x  0‬شرط اولیه) شود‪.‬‬
‫حل‪ :‬داریم‪:‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪ 2 y or‬‬ ‫‪ 2dx , 2 y  2 x  2c  y   x  c ‬‬
‫‪2‬‬

‫‪dx‬‬ ‫‪y‬‬
‫با در نظر داشت شرط اولیه ‪ c  1‬میشود و حل عمومی شکل ‪ y   x  1‬را اختیار‬
‫‪2‬‬

‫می کند که به نام حل قسمی معادله مذکور یاد می گردد‪.‬‬


‫از جانب دیگر تابع ‪ y  0‬نیز حل معادله دیفرانسیلی داده شده می باشد‪ ،‬زیرا معادله‬
‫مذکور را صدق می نماید‪ ،‬اما حل ‪ y  0‬از حل عمومی معادله به کدام قیمت مشخص ‪c‬‬
‫حاصل شده نمی تواند‪ ،‬در این صورت ‪ y  0‬را حل خاص معادله دیفرانسیلی داده شده یاد‬
‫می کنند‪.‬‬
‫تعریف (‪ : ) 4.2.1‬حل معادله دیفرانسیلی که از حل عمومی آن نظر به قیمت‬
‫مشخص ثابت اختیاری ‪ c‬حاصل نشده باشد‪ ،‬بنام حل خاص معادله مذکور یاد می گردد‪.‬‬
‫فرضا طرف راست معادلۀ ) ‪ y  f ( x, y‬در ناحیۀ ‪ D‬معین و متمادی بوده ودر تمام‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫‪f‬‬ ‫‪f‬‬
‫در ناحیۀ ‪ D‬محدود باشد‪،‬درینصورت از‬ ‫آن وجود دارد‪ .‬اگر‬ ‫نقاط‪D‬مشتق قسمی‬
‫‪y‬‬ ‫‪y‬‬
‫طریق هر نقطۀ‪D‬یک منحنی انتگرالی معادلۀ دیفرانسیلی عبورمیکند‪ ،‬ومعادلۀ مذکور حل‬
‫خاص ندارد‪ .‬به این سبب حل خاص معادلۀ دیفرانسیلی راباید درجملۀ چنان منحنی های‬
‫‪f‬‬
‫محدود نباشد‪ .‬چنین منحنی هارا به نام منحنی مشکوک به‬ ‫جستجو کرد که در امتدادآنها‬
‫‪y‬‬
‫حل خاص یاد می کنند‪.‬بعد از تشخیص منحنی مشکوک به حل خاص الزم است‪،‬‬
‫ابتداامتحان نمود که‪،‬منحنی مشکوک ‪،‬منحنی انتگرالی نباشد‪ ،‬ثانیا در هر نقطۀ آ ن یگا نه‬
‫بودن حل معادله نقض نشود‪.‬در صورت صدق نمودن هردو شرط یادشده میتوان متیقین شد‬
‫که‪ ،‬منحنی مذکور حل خاص معادله را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫اگر طرف راست معادلۀ ) ‪ y  f ( x, y‬تابع پولینومیال ناطق نظر به ‪ y‬مانند پولینوم ذیل‬
‫)‪y  A0 ( x) y n  A1 ( x) y n1  ....  An1 ( x) y  An ( x‬‬
‫با ضرایب )‪ i  1,2,3,.... , Ai ( x‬متمادی در انتروال)‪(a,b‬باشند‪ ،‬درینصورت چنین‬
‫معادلۀ دیفرانسیلی حل خاص ندارد‪ .‬اگر در پروسۀ انتگرال گیری معادلۀ دیفرانسیلی‪،‬اطراف‬
‫معادله تقسیم یک تابع مانند ) ‪ w( x, y‬گردد‪ ،‬در نتیجه معادلۀ حاصل میشود که‪،‬معادل به‬
‫معادلۀ اولی نمیباشد‪،‬یعنی دراین حالت ممکن حل )‪ y  y(x‬یا ) ‪ x  x( y‬که در آنها‬
‫‪ w( x, y )  0‬میشود‪،‬گم شده باشد‪.‬اگر حله های مذکور شامل حل عمومی نباشند‪ ،‬ویا از‬
‫حل عمومی به هیچ قیمت ثابت کیفی‪ c‬به شمول ‪  ‬حاصل شده نتواند‪ ،‬آنگاه حل مذکور‬
‫عبارت از حل خاص معادلۀ میباشد‪.‬‬
‫به یقین میتوان گفت که ‪،‬اکثر از مسائل میخانیک‪ ،‬فزیک‪ ،‬استرانومی و علوم مثبته‪،‬‬
‫افزون بر آن اکثر پرابلم های تخنیکی به معادالت دیفرانسیلی آورده شده و حل می گردند‪.‬‬
‫قابل ذکراست که بسیاری از معادالت دیفرانسیلی حاصل شده ازاین یاآن پروسه را نمی توان‬
‫به شکل تحلیلی(خصوصاً در مسایل انجنیری )انتیگرال گیری نمود‪ ،‬چنین معادالت توسط‬
‫میتود های محاسبات تقریبی یا عددی حل می گردند‪.‬در این کتاب چنان معادالت‬
‫دیفرانسیلی را مطالعه خواهیم کرد که به شکل تحلیلی انتیگرال پذیر بوده و در اکثر از مسایل‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫علمی با آنها روبرو می شویم‪ .‬برای معادالت دیفرانسیلی و موارد متعدد کاربرد آنها مساله ی‬
‫در یافت حل وثبوت موجودیت حل آن ها که شرایط داده شده را صدق کند ‪،‬مورد دلچسپی‬
‫قرار دارد‪ .‬به این منظور معادله ی دیفرانسیلی ترتیب )‪n (n=1,2,3,….n‬رادرنظر‬
‫میگیریم‪.‬‬
‫‪F (x , y , y , y ,..., y ( n ) )  0‬‬ ‫)‪(1.2.1‬‬
‫فرضا تابع ‪F‬در معادله ی اخیر چنان ا ست که معادله ی مذکور نظر به مشتق ترتیب‬
‫بلند خود قابل حل میباشد‪.‬‬
‫) ‪y ( n )  f ( x, y, y, y,..., y ( n1‬‬ ‫)‪(2.2.1‬‬
‫و اگردر معادله ی (‪ )1.2.1‬مطلوب ‪ y‬و مشتقات آن درجه ی یک داشته باشند‪،‬یعنی‬
‫تابع‪ F‬نظر به ‪ y ( n ) ,..., y, y, y‬خطی باشند‪ ،‬در این صورت معادله ی مذ کوررا می توان‬
‫چنین نوشت ‪:‬‬
‫)‪y ( n )  p1 ( x) y ( n1)  p2 ( x) y ( n2)  ...  pn1( x) y  pn ( x) y  f ( x‬‬ ‫)‪(3.2.1‬‬

‫معادله ی اخیر به نام معادله ی دیفرانسیلی خطی یادمیشود‪.‬‬


‫قضیـــــه (‪( ) 1.2.1‬قضیه ی پیکار)‪ :‬فرضا معادله ی (‪)2.2.1‬با شرایط اولی‬
‫‪ y ( n1)  y0( n1) ,..., y  y0 , y  y0‬برای ‪ x  x0‬داده شده است‪ .‬و تابع‬
‫) )‪ f ( x, y, y, y,..., y ( n1‬در ناحیه ی بسته و محدود ‪R‬‬
‫‪R:‬‬ ‫‪x  x0  a , y  y0  b , y  y0  b ,...., y ( n1)  y0( n1)  b‬‬

‫معین و در این ناحیه شرایط ذیل را صدق میکند‪.‬‬


‫‪ – 1‬تابع ‪ f‬نظر به تمام متحو لین خود متمادی و در نتیجه محدود است‪.‬‬
‫‪f ( x, y, y, y,..., y ( n1)  M‬‬

‫‪– M‬عدد ثابت و مثبت و ) )‪ ( x, y, y, y,..., y ( n1‬نقطه ی اختیاری ناحیه ی ‪R‬‬
‫میباشد‪.‬‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫‪ – 2‬تابع ‪ f‬دارای مشتقات قسمی محدودنظر به متحولین ) )‪( x, y, y, y,..., y ( n1‬‬
‫خود می باشد‪ ،‬یعنی‬
‫) )‪f ( x, y, y, y,..., y ( n 1‬‬
‫‪ k , i  0,1, 2,....,(n  1) , y (0)  y‬‬
‫‪y‬‬ ‫) ‪(i‬‬

‫‪–K‬عدد ثابت مثبت است‪ .‬در این صورت معادلۀ ( ‪ )2.1.2‬دارای یگانه حل )‪y=y(x‬‬
‫میباشدکه‪ ،‬شرایط اولیه ی داده شده را صدق میکند‪.‬‬
‫قضیه ی پیکاربرای سیستم معادالت دیفرانسیلی خطی چنین فور مولبندی می شود‪:‬‬

‫‪ dy1‬‬
‫) ‪ dx  p11 ( x ) y1  p12 ( x ) y2  ...  p1n ( x ) yn  f1 ( x‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ dy2  p ( x ) y  p ( x ) y  ...  p ( x ) y  f ( x‬‬
‫‪21‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2n‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ dx‬‬ ‫)‪(4.2.1‬‬
‫‪.............................................................................‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ dyn  p ( x ) y  p ( x ) y  ...  p ( x ) y  f ( x‬‬
‫‪ dx‬‬ ‫‪n1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪n2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪nn‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪n‬‬

‫) ‪ ( k , l  1,2,3,..., n‬و توابع )‪، f k ( x‬‬ ‫قضیۀ ( ‪ :)2.2.1‬اگر ضرایب )‪, pkl ( x‬‬
‫‪ k  1,2,3,..., n‬در ‪ a, b‬متمادی باشند‪ ،‬در این صورت سیستم (‪ )4.2.1‬در ‪a, b‬‬
‫دارای یگانه حل‪:‬‬
‫‪y1  y1 ( x) ,‬‬ ‫)‪y2  y2 ( x), ...., yn  yn ( x‬‬
‫میباشد که‪ ،‬در این قطعه خط شرا یط اولیه ی داده شده را صدق میکند‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪ - 1.1‬تمــــر ین‪)Problems( :‬‬

‫‪ -1‬توابع داده شده حل معادلۀ دیفرانسیلی مربوطه را تشکیل میدهند یانه؟‬


‫‪c2  x 2‬‬
‫‪a ) y  5x 2‬‬ ‫‪xy  2 y‬‬ ‫‪b) y ‬‬ ‫‪, ( x  y )dx  xdy  0‬‬
‫‪2x‬‬
‫‪c) y  3sin x  4cos x‬‬ ‫‪y  y  0‬‬ ‫‪d ) y  xe x‬‬ ‫‪y  2 y  y  o‬‬
‫‪e) y  sin x‬‬ ‫‪y  y  o‬‬ ‫‪f ) y  1  x2‬‬ ‫‪yy  x  0‬‬
‫جوابات‪.‬‬

‫بلی )‪ ، c‬بلی )‪ ، b‬بلی )‪a‬‬

‫بلی)‪ ، f‬بلی )‪ ، e‬بلی )‪d‬‬

‫‪- 2‬معادالت دیفرانسیلی را تشکیل دهید که توابع داده شدۀ ذیل حل عمومی آنها است‪.‬‬
‫‪a ) x 2  xy  y 2  c 2‬‬ ‫‪b) y  x  ce y‬‬
‫‪c1‬‬
‫‪c) x 2  y 2  c 2‬‬ ‫‪d) y ‬‬ ‫‪ c2 x‬‬
‫‪x‬‬
‫‪e) y  c1e 2 x  c2e 2 x‬‬ ‫‪f ) y  c1 x  c2 x 2‬‬
‫‪g ) y  (c1  c2 x )e  x‬‬ ‫‪h ) y  c1e 2 x  c2e  x‬‬
‫)‪i ) y  sin( x  c‬‬ ‫‪j ) cy  sin cx‬‬
‫‪k ) y  ax 3  bx 2  cx‬‬ ‫‪l ) y  ax 2  be x‬‬
‫‪ - 3‬معادلۀ دیفرانسیلی تمام مستقیم هادر مستوی ‪ xoy‬را دریابید‬
‫‪- 4‬معادلۀدیفرانسیلی تمام پارابول هائی راکه محورتناظرآن ها محور ‪ 0x‬است دریابید‪.‬‬
‫‪- 5‬معادلۀ دیفرانسیلی تمام پارابول های راکه محور تناظر آنها محور ‪ 0y‬است در یافت‬
‫کنید‪.‬‬

‫فصل اول‪ :‬چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬


‫ ومرکز آن‬R‫رادریابید که شعاع آن‬xoy ‫ معادلۀ دیفرانسیلی تمام دوا یر در مستوی‬-1
.‫( است‬a,b) ‫درنقطۀ‬
:‫جوابات‬
y  2x 1
a ) y  , b) y  c) yy  x  0 , d ) xy  xy  y  0
2y  x x  y 1

e) y  4 y  0 f) x 2 y  2 xy  2 y  0 , g ) y  2 y  1  0 , h) y  y  2 y  0

3) y  0, 4) yy  y2  0 5) xy  y  0 , 6) 3 y( y)2  (1  y2 ) y  0

.‫ برای ست توابع ذیل منحنئ را دریابید که شرایط داده شده را صدق کند‬- 7
a) x 2  y 2  c2 y x 0 5 b) y  (c1  c2 x )e2 x y x 0  0 y  x 0  1
c) y  c1 sin( x  c2 ), y x   1 , y  x   0, d ) y  c1e x  c2e 2 x , y x 0  1, y  x 0  2

.‫ حل عمومی معادالت دیفرانسیلی ذیل را دریابید‬-3


2x 1 1 ln x
a ) y  cos x , b) y   , c) y   , d ) y  , e) y  
x 1 2
1 x 4  x2 x
1
f ) y  ln x  1 , g ) y  h) y  xe  x
2
,
x 1
2

.‫ حل معادالت دیفرانسیلی ذیل را دریابیدکه شرط اولیۀ داده شده را صدق کند‬-9
x
a ) y   2 xe  x , y 1 , b) y    1
2

x 0 , y x 0
1  x2
1 1
c) y  , y x 0 1 d ) y  , y  2
1  x2 cos2 x x
2

1 
e) y   , y x 1  , f) xy   2 y , y x 1 5
2  x2 2

‫معادالت دیفرانسیلی‬
:‫جوابات‬

7  a ) x 2  y 2  25 , b) y  xe 2 x , c ) y  sin( x  c ), d ) y  2e  3e 2 x
8  a ) y  sin x  c , b) y  ln( x 2  1)  c , c ) y  2 x  2 ln(1  x )  c
x 1
d ) y  arcsin  c , e) y  ln 2 x  c , f ) y  ln x  c
2 2
1 2
g ) y  ln x  x 2  1  c , h ) y   e  x  c.
2
9  a ) y  e  x , b) y  2  1  x 2 , c) y  arctgx  1, d ) y  tgx  1,
2

x 
e) y  arcsin  , f ) y  5x 2
2 4

‫ چند مسألهی از علوم طبیعی و معادلهی دیفرانسیلی‬:‫فصل اول‬


‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫فصــــلدوم‬

‫معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬

‫مطالبیکه در این فصل مطالعه میشوند عبارت اند از‪:‬‬


‫معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب اول و اشکال مختلف شیوۀ تحریر آن‪،‬حل عمومی ‪ ،‬حل‬
‫قسمی(مسالۀ کوشی)‪،‬و حل خاص معادلۀدیفرانسیلی ترتیب اول‪،‬تعبیر هندسی معادلۀ‬
‫دیفرانسیلی ترتیب اول‪،‬معادلۀ دیفرانسیلی با متحول های قابل تفکیک‪،‬معادلۀ دیفرانسیلی‬
‫متجانس ترتیب اول‪،‬معادلۀ دیفرانسیلی خطی ترتیب اول و معادلۀ بر نولی‪،‬معادلۀ دیفرانسیلی‬
‫تام‪ ،‬ضریب انتگرال گیری‪،‬معادالت دیفرانسیلی الگرانژ‪،‬کلیروومیتود های حل آن ها‪،‬ضمن‬
‫اینکه مفاهیم یا د شده در باال با مثال های مشخص توضیح گردیده در اخیر فصل تعداد‬
‫سواالت که محتوای فصل را دربرمی گیرند به شکل تمرین و به هدف خود آموزی نیز‬
‫گنجانیده شده است‪.‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫‪ - 1.2‬مفاهیم اساسی وتعریفات‪.‬‬

‫تعریف(‪ : )1.1.2‬معادلۀ‬
‫‪F ( x, y, y)  0‬‬ ‫)‪(1.1.2‬‬
‫به نام معادلۀدیفرانسیلی ترتیب اول یاد میشود‪.‬‬
‫اگر معادله (‪)1.1.2‬از جنس مشتق ترتیب اول آن حل گردد‪ ،‬شکل ذیل را اختیار می‬
‫کند‪:‬‬
‫‪dy‬‬
‫) ‪ f ( x, y ) or y  f ( x, y‬‬ ‫)‪(2.1.2‬‬
‫‪dx‬‬
‫همراه با معادله )‪ (2.1.2‬معکوس آن یعنی معادله‪:‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(3.1.2‬‬
‫) ‪dy f ( x, y‬‬
‫رادر حوالی نقاطیکه در آنها ) ‪ f ( x, y‬به بی نهایت تقرب میکند نیز می توان در نظر‬
‫گرفت‪ .‬در اکثر حاالت بهتر است معادله‪:‬‬
‫‪dy  f (x , y )dx  0‬‬ ‫)‪(4.1.2‬‬
‫مورد مطالعه قرار گیرد‪،‬که هریک از متحولین ‪ y,x‬آن نقش متحول مستقل را میتوانند‬
‫ایفا نمایند‪.‬اگراطراف معادلۀ )‪(4.1.2‬به یک تابع ‪ N  x, y   0‬ضرب شود معادله متناظر‪:‬‬
‫‪M (x , y )dx  N (x , y )dy  0‬‬ ‫‪5.1.2‬‬
‫حاصل می گردد‪ .‬در اینجا ‪ M  x, y    f  x, y  N  x, y ‬وضع شده است‪.‬‬
‫معادله)‪ (5.1.2‬از جنس مشتقات متحولین خود به شکل ذیل نوشته شده میتواند‪.‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪N  x, y ‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪M  x, y ‬‬
‫‪‬‬ ‫یا‬ ‫‪‬‬ ‫)‪(6.1.2‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪M  x, y ‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪N  x, y ‬‬
‫همچنان معادالت دیفرانسیلی ترتیب یک بشکل متناظر آن قرار ذیل نیز در نظر گرفته‬
‫می شوند‪.‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(7.1.2‬‬
‫‪X  x, y ‬‬ ‫‪Y  x, y ‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫هریک از معادالت )‪ (1.1.2‬الی )‪ (7.1.2‬اشکال مختتف معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب‬
‫یک بوده و معادل یکدیگر میباشند‪.‬‬
‫فرضاتابع طرف راست معادلۀ ) ‪ y  f ( x, y‬دریک ناحیۀ ‪ D‬مستوی حقیقی ‪ xoy‬معین‬
‫میباشد‪.‬‬
‫تعریف‪ (2.1.2) :‬تابع )‪ y  y(x‬معین و مشتق پذیر در فاصلۀ)‪(a,b‬بنام حل‬
‫معادلۀ ) ‪ y  f ( x, y‬در این انتروال یاد میشود‪ ،‬وقتیگه معادلۀ مذکور را به مطابقت تبدیل‬
‫کند‪.‬یعنی وقتیکه ))‪ y( x)  f ( x, y( x‬شود‪.‬این حل برای معادلۀ)‪ (3.1.2‬شکل‬
‫) ‪ x  x( y‬را به خود میگیرد‪.‬‬
‫مــثال (‪ : )1.1.2‬نشان دهید که تابع ‪ y  e2 x  e x‬حل معادلۀ دیفرانسیلی‬
‫‪ y  y  e2 x‬در )‪ ( , ‬میباشد‪.‬‬
‫حــل ‪ :‬داریم‪ y  2e2 x  e x :‬بعد از وضع در معادلۀ دیفرانسیلی داده شده‬
‫‪2e2 x  e x  e2 x  e x  e2 x‬‬ ‫‪or 2e2 x  e x  2e2 x  e x‬‬
‫از اینکه تابع داده شده معادلۀ دیفرانسیلی رابه مطابقت تبدیل کرده است ‪،‬بناءحل معادلۀ‬
‫دیفرانسیلی داده شده میباشد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫مثــــال )‪ :(2.1.2‬نشان دهیدکه تابع ‪ y  tgx‬در انتروال ) ‪ (  ,‬حل معادلۀ‬
‫‪4 4‬‬
‫دیفرانسیلی ‪ y  y 2  1‬میباشد‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ tg 2 x  1 ,‬‬ ‫‪y‬‬ ‫حـــل‪ :‬از اینکه‬
‫‪cos x cos 2 x‬‬
‫‪2‬‬
‫‪cos 2 x‬‬ ‫‪cos 2 x‬‬
‫میشود بناءتابع داده شده حل معادلۀ دیفرانسیلی مورد نظر میباشد‪.‬‬

‫تعبیر هندسی معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب اول‬


‫‪dy‬‬
‫را درنظر می گیریم ‪،‬حل )‪ y  y(x‬یا ) ‪x  x( y‬‬ ‫معادلۀ دیفرانسیلی ) ‪ f ( x, y‬‬
‫‪dx‬‬
‫آن به منحنی های مطابقت میکند که ‪،‬به نام منحنی های انتگرالی معادلۀ دیفرانسیلی مذکور‬
‫یاد میگردد‪.‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫فرضا طرف راست معادله یعنی تابع ) ‪ f ( x, y‬در یک ناحیۀ ‪ G‬معین است‪ .‬از طریق هر‬
‫نقطۀ ‪ M (x , y ) G‬قطعه خطی رارسم میکنیم (بمنظورسهولت فرض میکنیم که طول‬
‫قطعه خط مذکور یک واحد است)که وسط آن در نقطۀ ) ‪ M ( x, y‬قرار داشته و با جهت مثبت‬
‫محور ‪ ox‬زاویۀ ‪ ‬راتشکیل میدهد‪ ،‬ازاینرو ) ‪ tg  f ( x, y‬میشود‪.‬میتوان گفت که معادلۀ‬
‫) ‪ y  f ( x, y‬یک ساحۀجهت دار راتعیین میکند‪.‬‬
‫‪y‬‬

‫‪T‬‬
‫‪M‬‬ ‫‪α‬‬
‫‪G‬‬

‫‪y‬‬

‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪O‬‬

‫شکل(‪)1.1.2‬‬

‫از نقطه نظر هندسی چنین معنی دارد که جهت مماس درهر نقطۀمنحنی انتگرالی(حل‬
‫معادله) با جهت ساحه درآن نقطه مطابقت میکند‪ .‬بنابر آن معادله تفاضلی ترتیب اول از نقطه‬
‫نظر هندسی عبارت از ارائه جهت ساحه و حل آن عبارت از ارائه منحنی ها نظر به جهت‬
‫ساحه آنها می باشد‬

‫‪y‬‬
‫‪ y ‬را ترسیم نموده و حل عمومی آن‬ ‫مثال )‪ : (3.1.2‬جهت ساحه معادله تفاضلی‬
‫‪x‬‬
‫را دریافت کنید‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪y‬‬

‫‪x‬‬

‫شکل(‪)2.1.2‬‬

‫نظر به مفهوم هندسی مشتق‪ ،‬می توان گفت که در هر نقطه ‪  x, y    0,0‬ضریب‬


‫‪y‬‬
‫باشد‪ .‬طوریکه مالحظه می‬ ‫زاویوی مستقیم مماس به منحنی مطلوب‪ ،‬مساوی به نسبت‬
‫‪x‬‬
‫شود‪ ،‬جهت ساحه در هر نقطه ‪  x, y    0,0‬به جهت مستقیمی مطابقت می کند که مبدأ‬
‫کمیات وضعیه را به نقطه مذکور وصل می کند از اینجا نتیجه می گیریم که حل عمومی‬
‫معادله دیفرانسیلی داده شده شکل ‪ y  cx‬را دارد‪ ،‬یعنی مستقیم های که در هر نقطه‪،‬‬
‫مماس به جهت ساحه می باشند‪.‬‬

‫‪ -1.2‬معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب اول با متحول های قابل تفکیک‪.‬‬

‫این معادله دارای شکل عمومی ذیل می باشد‪.‬‬


‫‪M ( x) N ( y )dx  M1 ( x ) N1 ( y )dy  0‬‬ ‫)‪(1.2.2‬‬
‫مسالۀ کوشی برای معادلۀ مذکور چنین طرح میگردد‪:‬حل معادلۀ (‪ )1.2.2‬را دریابید که‬
‫شرط ‪ y( x0 )  y0‬را صدق کند‪.‬حلیکه شرط داده شده را صدق کندبنام حل قسمی معادله‬
‫یاد میگردد‪.‬‬
‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬
‫بمنظورحل معادله اطراف آن را به ‪ M 1  y  N  x   0‬تقسیم نموده حاصل می‬
‫کنیم‪:‬‬
‫)‪M ( x‬‬ ‫)‪N ( y‬‬
‫‪dx  1‬‬ ‫‪dy  0‬‬
‫)‪M1 ( x‬‬ ‫)‪N ( y‬‬
‫از اینجا حل عمومی معادله عبارت است از‪:‬‬
‫)‪M ( x‬‬ ‫) ‪N1 ( y‬‬
‫‪ M ( x)dx   N ( y ) dy  c‬‬
‫‪1‬‬

‫معادله )‪)1.2.2‬را می توان به شکل ذیل نیز نوشت‪:‬‬


‫‪dy‬‬ ‫‪M x  N  y ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ f 1 x  f 2  y ‬‬ ‫)‪(2.2.2‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪M 1  x  N 1 y ‬‬
‫در اینصورت حل عمومی آن شکل ذیل را به خود می گیرد‪:‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪ f  y    f  x  dx  c‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫)‪(3.2.2‬‬

‫مثال)‪ : (1.2.2‬حل عمومی معادله دیفرانسیلی ‪ y  tan x  y‬را دریابید‪:‬‬


‫حل ‪ :‬طبق فورمول )‪(3.2.2‬می توان نوشت‪:‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪cos x‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪cos x‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪ y‬‬
‫‪sin x‬‬
‫‪,‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪‬‬
‫‪sin x‬‬
‫‪dx , ln y  ln sin x  ln c‬‬

‫‪y‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪ln‬‬ ‫‪ ln sin x ,‬‬ ‫‪ sin x , y  c  sin x‬‬
‫‪c‬‬ ‫‪c‬‬
‫مثال)‪ :(2.2.2‬حل معادله دیفرانسیلی ‪ 1  x2  dy  y dx  0‬را دریابید که شرط‬
‫اولیه ‪ y x1  1‬را صدق کند‪.‬‬
‫حل‪ :‬ابتدا حل عمومی معادله داده شده را دریافت می کنیم‪:‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪, ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪1 x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪1 x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪1  x2‬‬
‫‪y‬‬
‫‪ln y   arctan x  ln c ,  e arctan x , y  c  e  arctan x‬‬
‫‪c‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫اکنون در حل عمومی شرط اولیه داده شده را وضع می کنیم‪ c  e , 1  ce 4 :‬به‬
‫‪4‬‬

‫این ترتیب حل قسمی مطلوب عبارت است از‪:‬‬


‫‪‬‬
‫‪ arctan x‬‬
‫‪y  e4‬‬
‫بمنظورتفکیک متحولین ‪ ،‬اطراف معادله )‪ (1.2.2‬را به ) ‪ M 1 (x ) N ( y‬تقسیم‬
‫کردیم‪،‬درینحالت ممکن است حله ها یاجذور معادالت ‪ N ( y )  0 , M1 ( x)  0‬را که با‬
‫حل معادلۀدیفرانسیلی مطابقت میکنند از بین برده باشیم‪.‬واقعا‪ ،‬اگر ‪ b‬یک حل(جذر حقیقی)‬
‫معا دلۀ ‪ N ( y )  0‬باشد درا ینصورت با وضع‪ y=b‬مطابقت‬
‫‪M ( x) N (b)dx  M1 ( x) N1 (b)db  0‬‬
‫را حاصل میکنیم‪ ،‬در نتیجه‪ y=b‬حل معادلۀ)‪ (1.2.2‬میشود‪.‬به عین ترتیب اگر‪ a‬یک‬
‫حل(جذر حقیقی)معادلۀ ‪ M1 ( x)  0‬باشد‪،‬آنگاه ‪ x=a‬حل معادلۀ)‪ (1.2.2‬نیز میشود‪.‬اگر حله‬
‫های ‪ y=b , x=a‬شامل ست حل عمومی معادله نباشند‪،‬یعنی از حل عمومی به کدام قیمت‬
‫مشخص ‪ c‬حاصل شده نتوانند‪،‬آنگاه حله های مذکور عبارت از حله های خاص معادلۀمذکور‬
‫خواهند بود‪ .‬قابل تذکراست که از حل خاص ‪ y=b‬نقطه با فاصلۀ‪ x=a‬راباید حذف کرد ‪،‬‬
‫زیرادر نقطۀ ‪ y=b , x=a‬معادلۀ)‪(1.2.2‬معین شده نمیتواند‪ .‬همچنان از حل ‪ x=a‬باید‬
‫‪ y=b‬حذف گردد‪.‬به این ترتیب حله های مانند ‪( y  b), x  a , ( x  a), y  b‬‬
‫میتوانندحل خاص معادلۀدیفرانسیلی)‪(1.1.2‬باشند‪.‬‬
‫مثال)‪ : (3 .2.2‬حل معدلۀ ‪ x 1  y 2 dx  y 1  x 2 dy  0‬رادر یابید که شرط‬
‫‪ y(0)  1‬را صدق کند‪.‬‬
‫حل ‪ :‬بعد از جدا سازی متحولین می یابیم‪:‬‬
‫‪xdx‬‬ ‫‪ydy‬‬
‫(حاالت ‪ x  1, y  1‬نیز در نظر گرفته شده باید‬ ‫‪‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪1 x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1  y2‬‬
‫مطالعه شوند)‪.‬بعد از انتگرالگیری حل عمومی معادله را به شکل ذیل حاصل میکنیم‪.‬‬
‫‪1  x2  1  y 2  c‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫با درنظر داشت شرط اولیه‬
‫‪1 0  11  c, c  1‬‬
‫بناًحل معادله که از نقطۀ)‪ (0,1‬عبور میکند(حل قسمی)‪،‬عبارت است از‪:‬‬
‫‪1  x2  1  y2  1‬‬
‫حال موجودیت حل خاص معادله را بررسی میکنیم‪.‬قسمیکه دیده میشود‪،‬تمام حله های‪:‬‬
‫که به نقاط)‪ (-1,1) , (-1,-1) , (1,1) , (1,-1‬ونقاط ‪(1,-1) , (-1,-1) , (1,1) ,‬‬
‫)‪ (-1,1‬اتصال پیدا میکنند‪،‬حله های خاص میباشندکه‪،‬از فورمول حل عمومی حاصل شده‬
‫نمیتوانندو در هریک از آنها یگانه بودن مساًلۀ کوشی نقض میگردد‪.‬‬
‫قسمیکه دیده میشود از نقطۀ )‪ (0,1‬حل‪ y=1‬نیز عبور میکند‪.‬به این ترتیب دو‬
‫منحنی انتگرالی زیر را که از نقطۀ)‪ (0,1‬عبور میکنند حاصل میکنیم‬
‫‪1  x2  1  y 2  1 ,‬‬ ‫‪y  1,  1  x  1‬‬
‫بسیاری از معادالت دیفرانسیلی ترتیب اول به کمک تعویض متحول مستقل و تابع‬
‫مطلوب به معادلۀدیفرانسیلی با متحول های قابل تفکیک آورده میشوند‪.‬بگونۀ مثالمعادالت‬
‫شکل ) ‪ y  f (ax  by‬باستفاده ازتعویض ‪ u  ax  by‬به معادلۀ دیفرانسیلی بامتحول‬
‫های قابل تفکیک آورده میشوند‪.‬واقعا میتوان نوشت‪:‬‬
‫‪u  a‬‬ ‫‪u  a‬‬
‫‪u  a  by,‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ f (u),‬‬ ‫‪u  bf (u)  a‬‬
‫‪b‬‬ ‫‪b‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪du‬‬
‫‪ dx ,‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪c‬‬
‫‪bf (u)  a‬‬ ‫‪bf (u )  a‬‬
‫مثال)‪ : (4.2.2‬حل عمومی معادلۀ ‪ y  y  3x‬را در یابید‪.‬‬
‫حـل ‪ u  y  3x :‬وضع کرده می یابیم‪:‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪du‬‬
‫‪u  y  3, u  ( y  3x )  3, u  u  3 ,‬‬ ‫‪u3 ,‬‬ ‫‪ dx‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪u3‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ u  3  dx ,‬‬ ‫‪x  ln(u  3)  ln c ,‬‬ ‫‪x  ln c(u  3), c(u  3)  e x , u  e x  3‬‬
‫‪c‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫بعد از بازگشت به متحول اولی حاصل میکنیم‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪y  3x  e x  3 , y  c1e x  3x  3 ,‬‬ ‫‪c1 ‬‬
‫‪c‬‬ ‫‪c‬‬
‫مثال)‪: (5.2.2‬حل عمومی معادله دیفرانسیلی ‪ y  cos  y  x ‬را در یابید‪.‬‬
‫حل ‪ :‬قسمیکه دیده می شود متحول های معادله قابل تفکیک نمی باشد‪ ،‬بعد از وضع‬
‫‪ y  x  u‬می یابیم که‪:‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪du‬‬
‫‪y ux ,‬‬ ‫‪ 1‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪du‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪ cos u ,‬‬ ‫‪ cos u  1‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫در نتیجه یک معادله دیفرانسیلی با متحول های قابل تفکیک حاصل گردیده که حل آن‬
‫عبارت است از‪:‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪u‬‬
‫‪ cos u 1   dx  c‬‬ ‫‪, c tan‬‬ ‫‪ x  c , u  2arc cotan  x  c ‬‬
‫‪2‬‬
‫در بازگشت به متحول اولی‪ ،‬حل عمومی معادله داده شده را ذیال حاصل می کنیم‪.‬‬
‫‪y  x  u  y  x  2arc cotan  x  c ‬‬

‫‪ -1.2‬معادالت دیفرانسیلی متجانس ترتیب اول‬

‫‪ Homogeneous Differential Equation of‬‬ ‫‪First Order ‬‬


‫تعریف)‪ : (1.3.2‬تابع ‪ f  x, y ‬نظر به متحول های ‪ x‬و ‪ y‬متجانس (با ترتیب ‪) n‬‬
‫نامیده می شود وقتیکه ) ‪ f (tx, ty )  t n f ( x, y‬باشد‪.‬‬
‫‪x2  y 2‬‬
‫‪ f  x, y  ‬نظر به متحول های ‪ x‬و ‪ y‬متجانس‬ ‫مثال)‪ :(1.3.2‬تابع‬
‫‪xy‬‬
‫ترتیب صفر می باشند زیرا‪:‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫‪tx 2  ty 2‬‬ ‫‪x2  y 2‬‬
‫‪f  tx, ty  ‬‬ ‫‪ t0‬‬ ‫) ‪ f ( x, y‬‬
‫‪txty‬‬ ‫‪xy‬‬

‫مثال)‪ : (2.3.2‬تابع ‪ f  x, y   3 x3  y3‬نظر به متحول های ‪ x‬و ‪ y‬تابع‬


‫متجانس ترتیب اول می باشد‪ .‬زیرا‪:‬‬
‫‪f  tx, ty  ‬‬ ‫‪ tx   ty ‬‬ ‫‪ t 3 x 3  y 3  t  f  x, y ‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬

‫مثال)‪ : (3.3.2‬تابع ‪ f  x, y   xy  y 2‬نظر به متحول های ‪ x‬و ‪ y‬تابع‬


‫متجانس ترتیب دوم اند‪ .‬زیرا‪:‬‬
‫‪f  tx, ty    tx  ty    ty   t 2  xy  y 2   t 2  f  x, y ‬‬
‫‪2‬‬

‫‪dy‬‬
‫متجانس نامیده می شود در‬ ‫تعریف)‪ : (2.3.2‬معادلۀدیفرانسیلی ‪ f  x, y ‬‬
‫‪dx‬‬
‫صورتیکه تابع ‪ f  x, y ‬نظر به متحول های ‪ x‬و ‪ y‬متجانس ترتیب صفری باشند‪ .‬حاال‬
‫‪1‬‬
‫‪ t ‬وضع شود می یابیم‪:‬‬ ‫اگر در معادله دیفرانسیلی فوق‬
‫‪x‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ y‬‬
‫‪ f  x ,  y‬‬ ‫‪f‬‬ ‫‪1, ‬‬ ‫)‪(2.3.2‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ x ‬‬
‫‪y‬‬
‫برای حل معادله )‪ (2.3.2‬از تعویض ‪ u‬‬
‫استفاده می نماییم‪:‬‬
‫‪x‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪du‬‬
‫‪u , y u x ,‬‬ ‫‪u  x ‬‬ ‫‪ 3.3.2 ‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫قیمت های رابطه )‪ (3.3.2‬را در معادله )‪(2.3.2‬وضع نموده حاصل می نماییم‪:‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪du‬‬
‫‪ux‬‬ ‫‪ f u  , x‬‬ ‫‪ f u   u‬‬ ‫)‪(4.3.2‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫معادله ‪  4.3.2 ‬از نوع معادله دیفرانسیلی با متحول های قابل تفکیک است‪:‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪du‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪‬‬
‫‪f u   u x‬‬
‫‪,‬‬ ‫‪ f u   u  ‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪c‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫قبول شده است‪ .‬جذور معادالت‬ ‫‪f‬‬ ‫‪ u‬‬ ‫‪u0‬‬ ‫در اینجا ‪ x  0‬و‬
‫‪ f (u)  u  0 , x  0‬را بایدارز یابی کرد‪،‬زیرا حل خاص معادلۀ متجانس در جملۀ جذور‬
‫این معادالت خواهد بود‪.‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪ x  sin  y  x  y sin‬را دریابید‪.‬‬ ‫مثال)‪ : (4.3.2‬حل عمومی معادله دیفرانسیلی‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪y‬‬
‫حل‪ :‬دو طرف معادله را تقسیم ‪ x‬نموده و ‪  u‬وضع می نماییم‪:‬‬
‫‪x‬‬
‫‪y‬‬
‫‪ u  y  x u  y   u  xu ‬‬
‫‪x‬‬
‫‪sin u  u  xu    1  u  sin u‬‬
‫دو طرف معادله را به ‪ sin u  0‬تقسیم می نماییم‪:‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪du‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪u  xu ‬‬ ‫‪ u , xu  ‬‬ ‫‪, x‬‬ ‫‪‬‬
‫‪sin u‬‬ ‫‪sin u‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪sin u‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪sin u  du  ‬‬ ‫‪,  sin u  du      cos u   ln x  ln c‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪y‬‬
‫‪cos‬‬
‫‪cos u  ln cx  cx  e‬‬ ‫‪x‬‬

‫مثال)‪ : (5.3.2‬معادله منحنی را دریابید که از نقطه ‪ A  0,1‬عبور نموده‪ ،‬مثلثی بین‬


‫محور ‪ ، oy‬مماس منحنی در نقطه اختیاری ‪ M  x, y ‬و شعاع وکتور نقطه ‪ M‬تشکیل می‬
‫شود‪ ،‬یک مثلث متساوی الساقین باشد‪ ،‬ضمناً قاعده مثلث مذکور عبارت از قطعه خط بین‬
‫نقطه تماس ‪ M‬و تقاطع مماس با محور ‪ oy‬در نقطه ‪ N‬است‪.‬‬
‫‪y‬‬

‫‪N‬‬
‫)‪M(x,y‬‬
‫)‪A(0,1‬‬

‫‪y‬‬
‫)‪y=f(x‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪O‬‬
‫شکل(‪)2.1.2‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫حل ‪ :‬فرضاً معادله منحنی مطلوب ‪ y  f  x ‬است‪ .‬مماس ‪ MN‬را در نقطه ‪M‬‬
‫رسم می کنیم‪ .‬طبق شرط سوال مثلث ‪ OMN‬یک مثلث متساوی الساقین است‪ .‬از شکل‬
‫داریم‪:‬‬
‫‪ON  OM  x 2  y 2‬‬
‫معادله مماس عبارت است از‪:‬‬
‫‪Y  y  y  X  x ‬‬
‫اگر ‪ X  0‬وضع شود‪:‬‬
‫‪Y  y  y x Y  ON  y  y x‬‬
‫قیمت ‪ ON‬را در رابطه اخیر وضع کرده‪ ،‬می یابیم‪:‬‬
‫‪2‬‬

‫‪ y   1   ‬یا‬
‫‪y‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪x 2  y 2  y  xy‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫معادله اخیر یک معادله دیفرانسیلی متجانس ترتیب اول می باشد که با وضع ‪ y  xu‬و‬
‫‪: y  u  xu‬‬
‫‪du‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪du‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪u  xu  u  1  u 2 ,‬‬
‫‪1 u‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪x‬‬
‫‪,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1 u‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪x‬‬

‫‪‬‬
‫‪ln u  1  u 2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ln c  ln x  u  1  u 2 ‬‬
‫‪c‬‬
‫‪x‬‬
‫به متحول اولی بازگشت نموده حل معادله را قرار ذیل حاصل می کنیم‪:‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪y2 c‬‬
‫‪ 1  2  , y  x2  y 2  c , x2  y 2   y  c ‬‬
‫‪2‬‬

‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬


‫مثال)‪ : (6.3.2‬حل عمومی وحل خاص معادلۀ ‪ xdy  ( x  y )dx‬را دریابید‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪dy‬‬
‫‪. x‬اطراف معادلۀ اخیررابه‬ ‫حــل ‪ :‬از معادلۀداده شده می یابیم ‪ x  y‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪y‬‬
‫‪. y  1 ‬به‬ ‫‪  x  0?  x  0‬تقسیم کرده‪،‬معادلۀ دیفرانسیلی متجانس را حاصل میکنیم‬
‫‪x‬‬
‫‪y‬‬
‫وضع کرده داریم‪:‬‬ ‫منظور حل معادله ‪ u‬‬
‫‪x‬‬
‫‪du 1‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪y  xu , y  u  xu , u  xu  1  u , xu  1 ,‬‬ ‫‪ , du  , u  ln x  c‬‬
‫‪dx x‬‬ ‫‪x‬‬
‫به متحول اولی باز گشت نموده حل معادله را به شکل ذیل حاصل میکنیم‪.‬‬
‫)‪y  x(ln x  c‬‬
‫قسمیکه دیده میشود ‪ x  0‬معادلۀداده شده رابه مطابقت تبدیل میکند که‪ ،‬از حل‬
‫عمومی معادله حاصل نمیشود‪،‬بناًحل خاص معادله را تشکیل میدهد‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی که به شکل معادالت دیفرانسیلی متجانس آورده میشوند‪.‬‬


‫معادله دیفرانسیلی ذیل را در نظر می گیریم‪.‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪ax  by  c‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(5.3.2‬‬
‫‪dx a1 x  b1 y  c1‬‬
‫اگر ‪ c  c1  0‬باشند‪ ،‬در این صورت معادله ‪  5.3.2 ‬متجانس است‪ .‬فرضاً ‪ c1  0‬و‬
‫‪ c  0‬یا یکی از آنها خالف صفر اند‪ ،‬با استفاده از تعویض ذیل داریم که‪:‬‬
‫‪ x  x1  h‬‬ ‫‪dx  dx1‬‬ ‫‪dy dy1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ y  y1  k‬‬ ‫‪dy  dy1‬‬ ‫‪dx dx1‬‬

‫‪dy1‬‬ ‫‪ax1  by1  ah  bk  c‬‬


‫‪‬‬
‫‪dx1 a1 x1  b1 y1  a1h  b1k  c1‬‬
‫ضریب ‪ h, k‬را طوری انتخاب می کنیم که‪:‬‬
‫‪ah  bk  c  0‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(6.3.2‬‬
‫‪a1h  b1k  c1  0‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫شود‪،‬در این صورت معادله ‪  5.3.2 ‬به یک معادله دیفرانسیلی متجانس ذیل آورده می‬
‫شود‪.‬‬
‫‪dy1 ax1  by1‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(7.3.2‬‬
‫‪dx1 a1 x1  b1 y1‬‬
‫بعد از حل معادله (‪ ) 7.3.2‬و بازگشت به متحول اولی‪ ،‬حل عمومی معادله )‪ (5.3.2‬را‬
‫حاصل می کنیم‪.‬‬
‫هر گاه دیترمینانت سیستم )‪ (6.3.2‬صفر باشد‪:‬‬
‫‪a‬‬ ‫‪b‬‬
‫‪ ab1  a1b  0‬‬
‫‪a1 b1‬‬
‫‪a1 b1‬‬
‫بوده و ‪ a1  a , b1  b ,   const‬می شود‪.‬‬ ‫در این صورت ‪  ‬‬
‫‪a b‬‬
‫بناً معادله )‪ (5.3.2‬را می توان به شکل ذیل نوشت‪:‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ax  by   c‬‬ ‫)‪(8.3.2‬‬
‫‪dx   ax  by   c1‬‬
‫در اینجا از تعویض ‪ z  ax  by‬استفاده به عمل خواهد آمد‪:‬‬
‫‪dz‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dy 1 dz a‬‬
‫‪ ab‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dx b dx b‬‬
‫بعد از وضع قیمت ها در معادله )‪ (8.3.2‬داریم‪:‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ax  by   c‬‬ ‫‪,‬‬
‫‪1 dz a‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪zc‬‬
‫‪dx   ax  by   c1‬‬ ‫‪b dx b  z  c1‬‬
‫معادله اخیر یک معادله دیفرانسیلیی با متحول های جدا شونده است‪ ،‬آنرا حل نموده بعد‬
‫از بازگشت به متحول اولی‪ ،‬حل عمومی معادله )‪ (5.3.2‬را بدست می آوریم‪.‬‬
‫مثال)‪ :(7.3.2‬معادله تفاضلی ‪ dy  x  y  3‬را حل نمایید‪.‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪x  y 1‬‬
‫‪ x  x1  h‬‬
‫‪ ‬استفاده می کنیم‪ .‬در اینصورت‪:‬‬ ‫حل‪ :‬از تعویض‬
‫‪ y  y1  k‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪dy1 x1  y1  h  k  3‬‬
‫‪‬‬
‫‪dx1 x1  y1  h  k  1‬‬
‫‪h  k  3  0‬‬
‫‪ ‬را حل کرده می یابیم که ‪. k  1 , h  2‬‬ ‫سیستم‬
‫‪h  k  1  0‬‬
‫‪dy1 x1  y1‬‬
‫حاصل می شود‪ ،‬بعد از تعویض‪:‬‬ ‫‪‬‬ ‫در نتیجه معادله دیفرانسیلی م تجانس‬
‫‪dx1 x1  y1‬‬
‫‪y1‬‬ ‫‪dy1‬‬ ‫‪du‬‬
‫‪ u , y1  x1  u ,‬‬ ‫‪ u  x1‬‬
‫‪x1‬‬ ‫‪dx1‬‬ ‫‪dx1‬‬
‫‪du 1  u‬‬ ‫‪du 1  u 2‬‬ ‫‪1 u‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪u  x1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪, x1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪du  1‬‬
‫‪dx1 1  u‬‬ ‫‪dx1 1  u‬‬ ‫‪1 u‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪x1‬‬
‫بعد از انتیگرال گیری حاصل می شود‪:‬‬

‫‪arctan u  ln 1  u 2   ln x1  ln c  cx1 1  u 2  earctan u‬‬


‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫به متحول اولی بازگشت نموده می یابیم که‪:‬‬
‫‪arctan‬‬
‫‪y1‬‬ ‫‪y 1‬‬

‫‪ x  2    y  1‬‬
‫‪arctan‬‬
‫‪c x  y e‬‬ ‫‪e‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪x1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪x 2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪, c‬‬

‫مثال)‪ :(8.3.2‬معادله دیفرانسیلی ‪ y  2 x  y  1‬را حل کنید‪.‬‬


‫‪4x  2 y  5‬‬

‫‪ y ‬بناً از تعویض‬
‫‪ 2‬و ‪ 2x  y  1‬‬ ‫‪1‬‬
‫حل‪ :‬قسمیکه دیده می شود‪ 0 :‬‬
‫‪2  2x  y   5 4‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ z  2 x  y‬استفاده می کنیم‪:‬‬
‫‪dz‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dz‬‬ ‫‪z 1‬‬ ‫‪dz 5z  9‬‬
‫‪z  2x  y ,‬‬ ‫‪ 2‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪2 ‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪2z  5‬‬ ‫‪dx 2 z  5‬‬
‫معادلۀ اخیر را انتگرالگیری کرده و به متحول اولی باز گشت نموده می یابیم‪.‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪z  ln 5z  9  x  c‬‬ ‫‪10 y  5x  7ln 10 x  5 y  9  c‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪25‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫‪ .4.2‬معادلۀ دیفرانسیلی خطی ترتیب اول‪ ,‬معادله برنولی‪.‬‬

‫تعریف )‪ :(1.4.2‬معادله دیفرانسیلی خطی ترتیب یک دارای شکل عمومی ذیل‬


‫است‪.‬‬
‫‪y  p  x  y  q  x ‬‬ ‫)‪(1.4.2‬‬
‫)‪p0 ( x) y  p1 ( x) y  q( x‬‬ ‫‪(1.4.2)‬‬
‫در اینجا ‪ p  x  , q  x ‬و ‪ p0 ( x)  0‬توابع متمادی و یا ثابت می باشند‪ .‬هر گاه‬
‫‪ q  x   0‬باشد در این صورت‪:‬‬
‫‪y  p  x  y  0‬‬ ‫)‪(2.4.2‬‬
‫معادله )‪ (2.4.2‬معادله تفاضلی خطی متجانس ترتیب یک می باشد که حل عمومی آن‬
‫عبارت است از‪:‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪  p  x y ,‬‬ ‫‪  p  x  dx , ln y    p  x  dx  ln c‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪y‬‬

‫‪ln    p  x  dx , y  c  e ‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪ p  x  dx‬‬

‫‪c‬‬
‫حل عمومی معادله )‪ (1.4.2‬را با استفاده زا تغییر ثابت کیفی ‪ c‬به تابع ‪( c  x ‬میتود‬
‫الکرانژ) به شکل ذیل جستجو می کنیم‪:‬‬

‫‪y  c  x  e ‬‬
‫‪ p  x  dx‬‬
‫)‪(3.4.2‬‬
‫یعنی فرض می کنیم که تابع )‪ (3.4.2‬حل معادله )‪ (1.4.2‬می باشد‪ ،‬در این صورت‬
‫باید معادله مذکور را صدق کند داریم‪:‬‬

‫‪y  c  x   e ‬‬ ‫‪ c  x p  x e ‬‬


‫‪ p  x  dx‬‬ ‫‪ p  x  dx‬‬

‫بعد از وضع رابطه اخیر در معادله )‪ (1.4.2‬می یابیم که‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪  p  x  dx‬‬ ‫‪  p  x  dx‬‬
‫‪c  x   e ‬‬
‫‪ p  x  dx‬‬
‫‪ c  x p  xe‬‬ ‫‪ c  x p  x e‬‬ ‫‪ q  x‬‬
‫‪d c  x‬‬
‫‪ q  x  e‬‬ ‫‪, c  x    q  x  e‬‬
‫‪p  x  dx‬‬ ‫‪p  x  dx‬‬
‫‪dx  c‬‬
‫‪dx‬‬
‫قیمت ‪ c  x ‬را در معادله )‪ (3.4.2‬وضع نموده‪ ،‬حل عمومی معادله )‪(1.4.2‬را قرار‬
‫ذیل حاصل می کنیم‪:‬‬
‫‪ p  x  dx ‬‬ ‫‪ p x dx dx  c ‬‬
‫‪ye ‬‬ ‫‪  q  x e‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫تبصره)‪ :(1.4.2‬حل معادله )‪ (1.4.2‬را به شکل حاصل ضرب دو تابع مشتق پذیر‬
‫طبق ذیل نیز می توان دریافت کرد‪:‬‬
‫‪y  u  x  v  x‬‬ ‫)‪(4.4.2‬‬
‫از دو طرف معادله )‪ (4.4.2‬مشتق می گیریم‪:‬‬
‫‪y  u  v  v  u‬‬
‫بعد از وضع در معادله )‪ (1.4.2‬حاصل می شود که‪:‬‬
‫‪u  v  v  u  p  x   uv  q  x ‬‬
‫‪u   v  u  v  p  x   v   q  x ‬‬

‫تابع ‪ v  x ‬را می توان طوری انتخاب کرد که‪:‬‬


‫‪v  p  x   v  0‬‬ ‫)‪(5.4.2‬‬
‫شود‪،‬درینصورت‬
‫‪u  v  q  x ‬‬ ‫)‪(6.4.2‬‬
‫ابتدا قیمت ‪ v‬را از معادله )‪ (5.4.2‬دریافت نموده و بعداً ‪ u‬را از معادله )‪(6.4.2‬‬
‫تعیین می نماییم‪:‬‬
‫‪dv‬‬
‫‪v  p  x   v  0 ,‬‬ ‫‪  p  x   v , ln v    p  x  dx‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪ve ‬‬
‫‪ p  x  dx‬‬

‫قیمت ‪ v‬را در معادله )‪ (6.4.2‬وضع می کنیم‪:‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


du   p x dx
 q  x  , du  q  x  e 
p  x  dx
e dx
dx
u  q  x  e
p  x  dx
 dx  c
:‫( عبارت است از‬1.4.2) ‫( حل عمومی معادله‬4.4.2) ‫طبق رابطه‬
 p  x  dx 
y  u v  e     q  x  e dx  c 
p  x  dx
(7.4.2)
 
p0 ( x)  0 ‫ جذر معادلۀ‬a‫ عدد‬.‫ داشته باشد‬x=a ‫( میتواند حل خاص‬1.4.2) ‫معادلۀ‬
.‫میباشد‬
2
.‫ را حل کنید‬y  y   x  1 ‫ معادله تفاضلی‬:)1.4..2( ‫مثال‬
2

x 1
:‫( داریم که‬7.4.2) ‫ طبق فورمول‬:‫حل‬
 dx  
2 2
 p  x  dx  2 
ye     q  x  e dx  c   e x 1     x  1 e x 1 dx  c 
p  x  dx dx

   
  x  12 
e
2ln  x 1
   x  1 e
2 2ln  x 1

dx  c   x  1  
2

  x  12
dx  c 

 
  x  1  x  c 
2

‫ را دریابید که شرط اولی‬y sin x  y cos x  1 ‫ حل معادله تفاضلی‬:(2.4.2)‫مثال‬



.‫ را صدق نماید‬y  0 , x 
2
:‫ ابتدا حل عمومی معادله را دریافت می کنیم‬:‫حل‬
 sin x dx  1   sin x dx   1  ln sin x 
cos x cos x
ye  e dx  c   eln sin x   e dx  c 
 sin x   sin x 
 dx 
 sin x   2  c   sin x  c  cot anx  , y  sin x  c  cot anx 
 sin x 
:‫با وضع شرط اولی‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪0  sin‬‬ ‫‪ c  cot an  , c  0‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫بناً حل قسمی معادله عبارت است از‪:‬‬
‫‪y  sin x  0  cot anx    cos x‬‬
‫تعریف)‪ :(2.4.2‬معادله دیفرانسیلی برنولی دارای شکل عمومی ذیل است‪.‬‬
‫‪y  p  x  y  q  x  y ,   0,1 ;   const‬‬ ‫)‪(8.4.2‬‬
‫تقسیم می کنیم‪:‬‬ ‫اطراف معادله )‪ (8.4.2‬را به ‪( y  0?), y  0‬‬
‫‪yy   p  x  y1  q  x ‬‬
‫‪ z  y1‬وضع کرده معادله )‪ (8.4.2‬را به شکل ذیل حاصل می کنیم‪:‬‬
‫‪dz‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dz‬‬
‫‪ 1    y ‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ p  x z  q  x‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪1    dx‬‬
‫‪z  1    p  x  z  q  x 1   ‬‬
‫معادله اخیر یک معادله دیفرانسیلی خطی ترتیب یک می باشد که حل عمومی آن‬
‫مطابق فورمول )‪ (7.4.2‬دریافت گردیده و بعد از بازگشت به متحول اولی‪ ،‬حل عمومی‬
‫معادله برنولی حاصل می گردد‪.‬‬
‫در تقسیم اطراف معادله به ‪ y ‬ممکن حل ‪ y=0‬راگم کرده باشیم‪.‬به وضاحت دیده‬
‫میشود که این امر فقط به قیمت ‪   0‬امکان دارد ‪(،‬زیرابرای ‪   0‬تابع‪ y=0‬حل‬
‫معادلۀبرنولی نمیباشد)‪،‬همچنان اگر ‪ α>1‬باشد‪،‬حل‪ y=0‬برای ‪ c  ‬شامل حل عمومی‬
‫معادله میباشد که‪،‬حل قسمی معادله را تشکیل میدهد‪ ،‬ویااز طریق نقاط محور ‪ 0x‬هیچ‬
‫منحنی انتگرالی به غیر از محور ‪ 0x‬عبور نمیکند‪.‬یعنی در تمام نقاط محور ‪ 0x‬حل معادله‬
‫وجود داشته و یگانه میباشد‪.‬اگر ‪ 0    1‬باشد‪،‬آنگاه حل‪ y=0‬شامل حل عمومی معادله‬
‫نبوده و حل خاص معادله را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫مثال)‪ :(2.4.2‬معادله تفاضلی برنولی ‪ y  xy  x3 y3‬را حل کنید‪.‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫حل‪ :‬اطراف معادله را تقسیم ‪ y 3‬نموده بعد از تعویض ‪ z  y13  y 2‬معادله ذیل را‬
‫حاصل می کنیم‪.‬‬
‫‪z  2 xz  2 x3‬‬
‫حل عمومی معادله اخیر طور ذیل حاصل می شود‪.‬‬
‫‪2 xdx‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪2‬‬

‫‪‬‬
‫‪z  e     2 x3  e  dx  c   e x c  2 x 3e  x dx‬‬
‫‪2 xdx‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪‬‬
‫‪2 ‬‬

‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬

‫‪‬‬
‫‪ e x  c  2   x 2e x d  x 2    e x c  x 2e  x  e  x‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪‬‬
‫‪ 1  x 2  ce x‬‬
‫‪2‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ z  y 2  y 2  1  x 2  ce x‬یا‬
‫‪2‬‬
‫‪y‬‬
‫‪1  x 2  ce x‬‬
‫‪2‬‬

‫‪ -5.2‬معادلۀدیفرانسیلی تام (بادیفرانسیل کامل)‪.‬‬

‫تعریف )‪ :(1.5.2‬معادلۀ‬
‫‪p  x, y  dx  q  x, y  dy  0‬‬ ‫)‪(1.5.2‬‬
‫را بنام معادله دیفرانسیلی تام یاد می کنند‪ ،‬مشروط بر اینکه طرف چپ آن دیفرانسیل‬
‫کامل یک تابع ‪ u  u  x, y ‬باشد‪ ،‬یعنی وقتیکه‪:‬‬
‫‪u‬‬ ‫‪u‬‬
‫‪p  x, y  dx  q  x, y  dy  du ‬‬ ‫‪dx ‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬
‫شود‪ .‬از اینجا باید‪:‬‬

‫‪ u‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ p  x, y ‬‬
‫‪ dx‬‬
‫‪ u‬‬ ‫)‪(2.5.2‬‬
‫‪  q  x, y ‬‬
‫‪ y‬‬
‫‪‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫باشد‪ .‬اطراف معادله اول را نظر به ‪ y‬و معادله دومی سیستم رانظر به ‪ x‬مشتق گیری‬
‫می کنیم‪:‬‬
‫‪  2u p  x, y ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ xy‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪ 2‬‬ ‫)‪(3.5.2‬‬
‫‪  u  q  x, y ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ yx‬‬ ‫‪x‬‬
‫نظر به قضیه ایلر مشتقات قسمی مختلط ترتیب دوم با هم مساوی اند ‪ ،‬با در نظر داشت‬
‫رابطه )‪ (3.5.2‬می یابیم که‪:‬‬
‫‪p q‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(4.5.2‬‬
‫‪y x‬‬
‫رابطه )‪ (4.5.2‬شرط الزمی و کافی برای تام بودن معادله دیفرانسیلی می باشد‪ .‬از‬
‫اینکه رابطه )‪(1.5.2‬یک معادله دیفرانسیلی تام است‪ ،‬بناً‪:‬‬
‫‪du  x, y   0‬‬
‫حل عمومی معادله تفاضلی تام عبارت است از‪:‬‬
‫‪u  x, y   C‬‬ ‫)‪(5.5.2‬‬
‫به منظور دریافت حل عمومی‪ ،‬از سیستم )‪ (2.5.2‬داریم که‪:‬‬
‫‪u‬‬
‫‪ p  x, y  , u   p  x, y  dx    y ‬‬
‫‪x‬‬
‫)‪(6.5.2‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x0‬‬

‫‪ x0‬نقطه ای اختیاری متعلق به ناحیه موجودیت حل معادله می باشد‪ y .‬ثابت قبول‬


‫شده است‪ ،‬ثابت اختیاری می تواند تابع ‪ y‬باشد‪ .‬از دو طرف معادله )‪ (6.5.2‬نظر به ‪y‬‬
‫مشتق گیری نموده حاصل می کنیم‪:‬‬
‫‪u‬‬ ‫‪x p  x, y ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dx     y ‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪x0‬‬ ‫‪y‬‬
‫از جانب دیگر نظر به معادله )‪ (2.5.2‬داریم که‪:‬‬
‫‪u‬‬
‫‪ q  x, y ‬‬
‫‪y‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫طبق رابطه )‪ p  q (4.5.2‬است‪ ،‬از این رو‪:‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪q  x, y ‬‬
‫‪x0 x dx     y   q  x, y ‬‬
‫‪x‬‬

‫‪q  x, y  xx0    y   q  x, y  , q  x, y   q  x0 , y      y   q  x, y ‬‬

‫‪   y   q  x0 , y  ,   y    q  x0 , y  dy‬‬
‫‪y‬‬

‫‪y0‬‬

‫اگرقیمت ‪   y ‬ازمعادله اخیر در رابطه )‪ (6.5.2‬وضع شود‪ ،‬حل عمومی معادله‬


‫)‪ (1.5.2‬شکل ذیل را اختیار می کند‪.‬‬
‫‪u  x, y    p  x, y  dx   q  x0 , y  dy  c‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬

‫‪x0‬‬ ‫‪y0‬‬
‫)‪(7.5.2‬‬

‫هر گاه برای تشکیل تابع ‪ u  x, y ‬از معادله ‪ u  q  x, y ‬سیستم )‪(2.5.2‬‬


‫‪y‬‬
‫انتیگرال گرفته شود‪ ،‬در این صورت حل عمومی )‪ (7.5.2‬شکل ذیل را اختیار می کند‪.‬‬
‫‪u  x, y    p  x, y  dx   q  x0 , y  dy  c‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬

‫‪x0‬‬ ‫‪y0‬‬

‫‪2x‬‬ ‫‪y 2  3x 2‬‬


‫را دریابید‪.‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪‬‬ ‫مثال)‪ :(1.5.2‬حل عمومی معادله ‪dy  0‬‬
‫‪y3‬‬ ‫‪y4‬‬

‫حل‪:‬‬
‫‪u‬‬ ‫‪2x‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪6x ‬‬
‫‪ p  x, y   3‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ 4 ‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪y  p q‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪u‬‬ ‫‪y 2  3x‬‬ ‫‪q‬‬ ‫‪6 x  y x‬‬
‫‪ q  x, y  ‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ 4‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪y4‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪y ‬‬
‫بناً معادله داده شده بادیفرانسیل کامل است‪ ،‬طبق فورمول )‪ (6.5.2‬داریم‪:‬‬
‫‪2x‬‬ ‫‪x2‬‬
‫‪u  x, y   ‬‬ ‫‪dx    y  ,‬‬ ‫‪u  x, y  ‬‬ ‫‪  y‬‬
‫‪y3‬‬ ‫‪y3‬‬
‫از دو طرف رابطه اخیر نظر به ‪ y‬مشتق می گیریم‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪u‬‬ ‫‪y 2  3x 2‬‬ ‫‪u‬‬ ‫‪3x 2‬‬
‫‪ q  x, y  ‬‬ ‫که‬ ‫دانیم‬ ‫می‬ ‫دیگر‬ ‫جانب‬ ‫از‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   y ‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪y4‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪y4‬‬
‫بوده‪ ،‬داریم‪:‬‬
‫‪y 2  3x 2‬‬ ‫‪3x 2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   y ‬‬ ‫‪,   y  ‬‬ ‫‪,   y  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y4‬‬ ‫‪y4‬‬ ‫‪y2‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪y‬‬
‫بناً حل عمومی معادله عبارت است از‪:‬‬
‫‪x2‬‬ ‫‪x2 1‬‬
‫‪u x , y  ‬‬ ‫‪  y  ,‬‬ ‫‪u x , y  ‬‬ ‫‪ c‬‬
‫‪y3‬‬ ‫‪y3 y‬‬
‫تعریف)‪:(2.5.2‬اگرطرف چپ معادلۀ)‪ (1.5.2‬دیفرانسیل کامل یک تابع نباشدو چنان‬
‫تابع ) ‪    ( x, y‬وجود داشته باشد که در صورت ضرب کردن آن به معادله‪،‬یعنی معادلۀ‬
‫‪ ( p( x, y )dx  q( x, y )dy )  du( x, y )  0,‬‬ ‫)‪(7.5.2‬‬
‫با دیفرانسیل کامل شود‪.‬درینصورت تابع ) ‪    ( x, y‬را به نام ضریب انتگرالگیری‬
‫معادله یاد می کنند‪.‬‬
‫در حالتیکه معادلۀ )‪ (1.5.2‬با دیفرانسیل کامل باشد‪   1 ،‬است‪ .‬اگر توابع‬
‫)‪ q( x, y ), p( x, y‬در معادلۀ)‪ (1.5.2‬دارای مشتقات قسمی متمادی بوده و هردو همزمان‬
‫صفر نباشند‪،‬درینصورت ضریب انتگرال گیری معادلۀ مورد نظر وجود دارد‪.‬‬
‫در صورت ضرب کردن اطراف معادله به ضریب انتگرال گیری ) ‪    ( x, y‬ممکن‬
‫برخی حله های معادله داده شده از بین برده شوند‪.‬چنین حله ها میتوانند مشکوک به حل‬
‫خاص معادله ویاحله های بیگانه یعنی خارج از موضوع باشند‪.‬بصورت مشخص اگر ‪ ‬در تمام‬
‫نقاط یک منحنی الیتناهی شود‪،‬منحنی مذکور حل خاص و اگر مساوی صفر شود‪،‬معادله حل‬
‫خاص نداردویاتوابع )‪ q( x, y ), p( x, y‬پولینوم هامیباشند‪.‬‬
‫قابل تذکر است که‪،‬طریقۀ عمومی در یافت ضریب انتگرال گیری وجود ندارد‪.‬یکی از‬
‫حاالت خصوصی اما خیلی عمدۀ در یافت ضریب انتگرالگیری رابیان میکنیم‪ .‬یک رابطۀ مانند‬
‫‪x‬‬
‫‪z ‬‬ ‫) ‪ z   ( x, y‬را در نظر میگیریم (در حالت خاص میتواند ‪, z  x  y‬‬
‫‪y‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫‪ z  xy , z  y , z  x‬و غیره وضع شود)‪ .‬بررسی میشودکه آیا ضریب انتگرال‬
‫گیری تنها وابسته از ‪    ( z ) ،z‬وجود داردیا نه؟‪.‬اگر وجود داشته باشد باید آنرا دریافت‬
‫کرد‪.‬به این منظورالزم است در معادلۀ‬
‫‪(  p)y  ( q)x ,‬‬ ‫)‪(7.5.2‬‬
‫(شرط الزمی و کافی برای اینکه معادلۀداده شده بادیفرانسیل کامل باشد)‪   ( z ) ،‬‬
‫وضع کرده معادلۀ داده شده را ساده ساخت‪.‬اگر بعد از ساده ساختن یک معادلۀتنها از جنس ‪z‬‬
‫و ظاهرا فاقد ‪ y,x‬مانند‬
‫‪F ( , z , z)  0 ,‬‬ ‫)‪(8.5.2‬‬
‫حاصل شد‪،‬درینصورت ضریب انتگرال گیری وابسته تنها به ‪ z‬را از معادلۀ)‪(8.5.2‬‬
‫دریافت میکنند‪.‬‬
‫تبصره )‪:(1.5.2‬معادلۀدیفرانسیلی متجانس ترتیب اول‪،‬دا رای ضریب انتگرال گیری‬
‫‪1‬‬
‫‪  ‬است‪.‬در این صورت ‪ p. x  q. y  0‬تمام منحنی های مشکوک به حل‬
‫‪p. x  q. y‬‬
‫خاص معادلۀمذکور میباشد‪.‬‬
‫تبصره)‪:(2.5.2‬اگر ‪ 2 , 1‬دو ضریب انتگرال گیری مختلف برای معادلۀمانند‬
‫‪1‬‬ ‫‪‬‬
‫انتگرال عمومی معادلۀ مذکور‬ ‫)‪ (1.5.2‬باشند‪،‬قسمیکه ‪ 1  const.‬شود‪،‬آنگاه ‪ c‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫میشود‪.‬‬
‫تبصره)‪:(3.5.2‬اگر معادلۀمانند)‪ (1.5.2‬با دیفراسیل کامل بوده و ‪  const.‬‬
‫ضریب انتگرال گیری آن باشد‪،‬دراین حالت ‪   c‬حل عمومی آن است‪.‬‬
‫تبصره)‪:(4.5.2‬اگر معادلۀ )‪ (1.5.2‬معادلۀ دیفرانسیلی متجانس وبا دیفرانسیل کامل‬
‫‪،‬ضمناً ‪ p. x  q. y  const‬باشد‪،‬آنگاه ‪ p. x  q. y  c‬حل عمومی آن است‪.‬‬
‫مثال)‪:(2.5.2‬حــل عمومی معادلۀ‬
‫‪( y 4  4 xy )dx  (2 xy 3  3x 2 )dy  0‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫رادریابید‪.‬‬
‫حــل‪:‬داریم‪:‬‬
‫‪p‬‬ ‫‪q‬‬
‫‪ ( y 4  4xy )y  4 y 3  4x ,‬‬ ‫‪ (2xy 3  3x 2 )x  2 y 3  6x‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪p q‬‬
‫است‪،‬بناً معادلۀ داده شده با دیفرانسیل کامل نمیباشد‪.‬ضریب انتگرال‬ ‫‪‬‬ ‫از اینکه‬
‫‪y q‬‬
‫گیری برای معادلۀ داده شده را که تنها وابسته به ‪ z‬باشد‪،‬بشکل ‪ z=xy‬درنظر میگیریم‪.‬اگر‬
‫چنین ضریب انتگرالگیری وجود داشته باشد‪،‬آنرا دریافت می کنیم‪.‬به این هدف معادلۀ داده‬
‫شده را به تابع ) ‪    ( z‬ضرب کرده‪ ،‬شرط الزمی و کافی را برای اینکه معادلۀ داده شده‬
‫با دیفرانسیل کامل باشد‪،‬می نویسیم‪.‬‬

‫‪  ( z )( y 4  4 xy )    ( z )(2 xy 3  3x 2 )  ,‬‬ ‫)‪(9.5.2‬‬


‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬

‫از اینکه ‪:‬‬


‫‪x  z . zx  z .( xy)x  z. y ,‬‬ ‫‪y  z. zy  z ( xy)y  z. x‬‬
‫میشود‪،‬بعد ازوضع در رابطۀ)‪ (9.5.2‬و ساده ساختن افادۀحاصل شده می یابیم‪:‬‬
‫‪z 2‬‬
‫‪z . z  2 ,‬‬ ‫‪ ,‬‬ ‫‪ln   2ln z  ln c ,   cz 2‬‬
‫‪ z‬‬
‫برای ‪ c=1‬ضریب انتگرال گیری رابه شکل ‪   z 2  x 2 y 2‬حاصل میکنیم‪ .‬با ضرب‬
‫کردن آن در معادلۀداده شده معادلۀ زیر را حاصل می کنیم که یک معادلۀ با دیفرانسیل کامل‬
‫میباشد‪.‬‬
‫‪x 2 y 2 ( y 4  4 xy )dx  (2 xy 3  3x 2 )dy   0‬‬
‫‪( x 2 y 6  4 x 3 y 3 )dx  (2 x 3 y 5  3x 4 y 2 )dy  0‬‬
‫معادلۀ اخیر را حل میکنیم‪.‬‬
‫‪1 3 6‬‬
‫‪u( x, y )   ( x 2 y 6  4 x 3 y 3 )dx   ( y ) ‬‬ ‫)‪x y  x4 y3   ( y‬‬
‫‪3‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫ازاطراف رابطۀ اخیر نظر به ‪ y‬مشتق گرفته برای دریافت ) ‪  ( y‬می یابیم‪:‬‬
‫‪u‬‬
‫‪ q( x, y )  2 x 3 y 5  3x 4 y 2   ( y )  2 x 3 y 5  3x 4 y 2 ,‬‬ ‫‪ ( y )  0 ,‬‬ ‫‪ ( y )  c1‬‬
‫‪y‬‬
‫و حل عمومی معادله عبارت است از‪:‬‬
‫‪1 3 6‬‬ ‫‪1 3 6‬‬
‫‪u ( x, y ) ‬‬ ‫‪x y  x 4 y 3  c2 ,‬‬ ‫‪x y  x 4 y 3  c , c  c2  c1‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -6.2‬معادلۀ الگرانژ وکـلیرو‪.‬‬

‫‪- 10‬معادلۀ الگرانژ‪.‬‬


‫تعریف)‪:(1.6.2‬معادلۀ‬
‫‪y   ( y) x  ( y) ,‬‬ ‫‪ ( y)  y‬‬ ‫)‪(1.6.2‬‬
‫بنام معادلۀ الگرانژ یاد میگردد‪.‬‬
‫ساختار حل عمومی معادلۀالگرانژبه شکل پارامتری آن به انتگرال گیری یک معادلۀ‬
‫خطی منتهی میگردد‪.‬حل معادلۀ الگرانژبه استفاده از تعویض‬
‫‪y p ,‬‬ ‫‪dy  pdx‬‬ ‫)‪(2.6.2‬‬
‫صورت میگیردکه دراین صورت‬
‫‪y   ( p) x   ( p) ,‬‬ ‫)‪(3.6.2‬‬
‫میشود‪ .‬از اطراف معادلۀ)‪ (3.6.2‬دیفرانسیل گرفته و قیمت ‪ dy‬را از)‪ (2.6.2‬درآن‬
‫وضع کرده بعد از ساده ساختن حاصل میکنیم‪.‬‬
‫‪dy   ( p )dx   ( p ) xdp   ( p )dp  pdx‬‬
‫‪( ( p )  p )dx  ( x ( p)   ( p))dp  0‬‬
‫‪dx‬‬ ‫) ‪ ( p‬‬ ‫) ‪ ( p‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ ( p)  p  0 ,‬‬ ‫)‪(4.6.2‬‬
‫‪dp  ( p )  p‬‬ ‫)‪p   ( p‬‬
‫معادلۀ )‪ (4.6.2‬یک معادلۀ خطی ترتیب اول از جنس ‪ x‬میباشد‪.‬حل عموی آنرا به‬
‫شکل پارامتری ذیل مینویسیم‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫)‪x  A( p)c  B( p‬‬
‫بعد از وضع قیمت ‪ x‬در معادلۀ )‪ (3.6.2‬قیمت ‪ y‬رامی یابیم‪.‬‬
‫)‪y  A1 ( p)c  B1 ( p‬‬
‫به این ترتیب حل عمومی معادلۀ الگرانژ را به شکل پارامتری قرار ذیل حاصل میکنیم‪:‬‬
‫) ‪ x  A( p )c  B( p‬‬
‫‪‬‬
‫)‪ y  A1 ( p )c  B1 ( p‬‬
‫در رابطۀ )‪ (4.6.2‬اگر ‪  ( p)  p  0‬باشد‪ ،‬جذر های آن را به‬
‫‪ p  pi ,  ( pi )  pi , i  1, 2,3,...‬نشان داده در معادلۀ)‪ (1.6.2‬وضع میکنیم‪.‬‬
‫‪y  pi x  ( pi ) ,‬‬ ‫‪i  1,2,3,.....‬‬
‫چنین حله های معادلۀ)‪ (1.6.2‬که خطوط مستقیم اندمی توانند حل قسمی یا حل‬
‫خاص معادلۀ الگرانژ باشند‪.‬به این ترتیب حله های خاص معادلۀ الگرانژ فقط خطوط مستقیم‬
‫اند‪.‬‬
‫مثــال)‪:(1.6.2‬حل حمومی معادلۀ ‪ y  xy2  y2‬را دریابید‪.‬‬
‫حل‪ y  p :‬وضع میکنیم‪.‬از اینجا ‪. dy  pdx‬از معادلۀ داده شده داریم‪.‬‬
‫‪dy  p 2dx  2 xpdp  2 pdp  p 2dx  (2 xp  2 p)dp  pdx‬‬
‫‪( p 2  p)dx  (2 xp  2 p)dp  0‬‬
‫‪dx‬‬ ‫)‪2 p( x  1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪, ( p 2  p  0) ,‬‬
‫‪dp‬‬ ‫)‪p( p  1‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬
‫)‪dp p( p  1‬‬ ‫‪p 1‬‬
‫یک معادلۀ دیفرانسیلس خطی با ضرایب ثابت حاصل شدکه حل آن‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ p 1‬‬ ‫‪2  p 1dp‬‬ ‫‪c‬‬
‫‪xe‬‬ ‫‪dp(c  ‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪dp ) ‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪p 1‬‬ ‫‪( p  1)2‬‬
‫قیمت ‪ x‬در معادلۀ )‪ (1.6.2‬وضع کرده حل عمومی معادلۀ الگرانژ رابه شکل پارا متری‬
‫آ ن طبق ذیل جاصل میکنیم‪.‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫‪C‬‬ ‫‪CP 2‬‬
‫‪X‬‬ ‫‪1 ,‬‬ ‫‪Y‬‬
‫‪( P  1)2‬‬ ‫‪( P  1) 2‬‬
‫پارامتر ‪ P‬رااز حل پارامتری معادله حذف کرده حل معادلۀ داده شده رادرسیستم مختصات‬
‫قایم طبق ذیل حاصل میکنیم‪.‬‬
‫‪Y  ( X  1  C )2‬‬
‫در صورتیکه ‪ P2  P  0‬باشد مییابیم ‪ P2  1 , P1  0‬بعد از وضع در‬
‫‪ Y  X  1 ,‬را حاصل میکنیم که اولی حل خاص و‬ ‫مغادلۀ)‪ (1.6.2‬دو حل ‪Y  0‬‬
‫دومی حل قسمی میباشد‪.‬‬
‫‪ - 20‬معادلۀ کلیرو‪ :‬اگر در معادلۀالگرانژ ‪  ( p)  p‬باشد در این صورت معادلۀ‬
‫کلیرو حاصل میگردد که عبارت است از‪:‬‬
‫‪y  xy  ( y) ,‬‬ ‫‪ ( y)  ay  b‬‬ ‫)‪(5.6.2‬‬
‫بمنظور حل معادلۀ کلیرو ‪ dy  pdx , y  p‬وضع میکنیم‪.‬دراین صورت معادلۀکلیرو‬
‫چنین شکل میگیرد‪:‬‬
‫‪y  xp  ( p ),‬‬ ‫)‪(6.6.2‬‬
‫از معادلۀ )‪ (6.6.2‬داریم‬
‫‪dy  pdx  xdp  ( p)dp  pdx ,‬‬ ‫‪ x  ( p) dp  0‬‬
‫از این جا‬
‫‪dp  0 , x  ( p)  0 ,‬‬ ‫‪ dp  c ,‬‬ ‫‪pc‬‬

‫بعد از وضع قیمت ‪ p=c‬در معادلۀ)‪ (6.6.2‬می یابیم که‬


‫) ‪y  xc  (c‬‬ ‫)‪(7.6.2‬‬
‫از اینجا دیده میشود حل عمومی معادلۀ کلیرو دستۀ از خطوط مستقیم ها میباشدکه‪،‬در‬
‫صورت تبدیل ‪ y ‬به‪ c‬حاصل میگردند‪.‬‬
‫معادلۀ ‪ x  ( p)  0‬یکجا با معادلۀ )‪ (6.6.2‬حل معادلۀ کلیرو را به شکل‬
‫پارامتری آن بیان میکند‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫)‪ x   ( p‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ y   ( p ) p   ( p‬‬
‫حل مذکور معموالً حل خاص میباشد‪.‬‬
‫به معادلۀ کلیرو هر با ر وقتیکه‪،‬منحنی نظر به خواص مماس آن ‪،‬غیر وابسته از نقطۀ‬
‫تماس آن جستجو گردد روبهرو میشویم که درین صورت از نقطه نظر هندسی فقط حل‬
‫خاص معادله مورد دلچسپی قرار میگیرد‪.‬‬
‫مــثال)‪: (2.6.2‬حل معادلۀ‬
‫‪1 2‬‬
‫‪y  xy ‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪4‬‬
‫رابه شکل پارامتری آن ودر سیستم مختصات قایم دریابید‪.‬‬
‫حل‪ )1 :‬اگردرمعادلۀ داده شده ‪ y  c‬وضع شود حل عمومی آن به شکل ذیل حاصل‬
‫میگردد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y  cx  c 2 ,‬‬ ‫)‪(8.6.2‬‬
‫‪4‬‬
‫‪ y  p )2‬وضع میکنیم‪.‬دراین صورت ‪. dy  pdx‬از معادلۀ داده شده داریم‪:‬‬
‫‪1 2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪y  xp ‬‬ ‫‪p ,‬‬ ‫‪dy  pdx  xdp  .2 pdp , pdx  ( x  p)dp  pdx‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪x  p  0 , dp  0 ,‬‬ ‫‪x p , pc‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫بعد از وضع در حل عمومی حل پارامتری معادلۀ داده شده را به شکل ذیل حاصل‬
‫میکنیم‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1 2 1 2‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪p c,‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪p  c‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬
‫بعد از حذف ‪ c‬می یابیم‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪c  2x ,‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪(2 x )2  x 2‬‬
‫‪4‬‬

‫فصل دوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬


‫به این ترتیب منحنی انتگرالی معادلۀ دیفرانسیلی داده شده عبارت از مستقیم های‬
‫‪1‬‬
‫‪ y  cx  c 2‬میباشند ومنحنی های پوشش عبارت ازپارابول ‪ y  x 2‬میشود‪ .‬این منحنی‬
‫‪4‬‬
‫با مستقیم های انتگرالی فقط یک نقطۀ مشترک دارد ‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
)problems ( :‫ تمرین‬- 7.2

.‫معادالت دیفرانسیلی ذیل را حل کنید‬


1) tan x sin 2 ydx  cos 2 x cot ydy  0 8) x  xy  y ( y  xy )  0
2) xy   y  y 3 9) x 2 y   y  0
3) xyy   1  x 2
4) y  xy   a 1  x 2 y 
5) 3e x tan ydx  1  e x  sec 2 ydy  0
6) y  tan x  y
7) xy   y  0
10) 2 st 2 ds  (1  t 2 )dt
11) y  a 2  x 2  y
12) ( x 2  x ) y   2 y  1
13) (1  x 2 ) y   1  y 2  0
.‫حـــل معادالت دیفرانسیلی ذیل را دریابید‬،‫به استفاده از شر ط اولی داده شــــده‬
14) 1  e  yy   e
x x
, y 1 , x 0
15)   xy  x dx   x
2 2
y  y dy  0 , y 1, x  0

16) y  sin x  y ln y , y 1 , x 
2
17) x 1  y dx  y 1  x dy  0
2 2
y  3  0
18) y   2 y ln x , y e   1
19) dr  rtg d   0 , r ( )  2
 1
20) y   (2 y  1)ctgx , y( )
4 2
21) 2 y  x  y , y  4  1

‫ معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬:‫فصل دوم‬


‫جوابات‬
cy
1) c tg 2 y  tan 2 x  c , 2) x  , y  0, 3) x 2  y 2  ln cx 2
1 y 2

, 5) tan y  c 1  e x  , x  0,6) y  c sin x, 7) y  cx


cx 3
4) y  a 
1  ax
t2 1
1
8) (1  x )(1  y )  ce x  y , 9) y  ce x , 10) s 2  c
t
11) y  c( x  x 2  a 2 ) , 12) ( x  1) 2 y  1  cx , 13) ( x  y )  c(1  xy )
y2
 e 1  e x  , 15) 1  y 2 
2
14) 2e 2
, 16) y  1
1  x2
17) 1  y 2  1  x 2  3 , 18) y  ( x ln x  x  1) 2 , 19) r  2 cos 
1 x 2
20) y  (4sin 2 x  1) , 21) y  e
2

:‫معادالت دیفرانسیلی ذیل را حل کنید‬


y x y x y
22) y    1, 23) y    , 24)( x  y ) y dx  x 2dy  0, 25) y  
x x x
x y y
26) y   , 27) y   , 28) ydx  (2 xy  x )dy  0
x x y
29) xdy  ydx  x 2  y 2 dx , 30) x ( x  2 y )dy  ( x 2  y 2 )dy  0
31) xy  y 2  (2 x 2  xy ) y  , 32) xdy  ydx  ydy , 33) xy   2 xy  y
y
 y y2 y
34) y   e x
 , y (1)  0 , 35) xy   x  y , y (1)  0, 36) y   2  , y ( 1)  1
x x x
37) ( x  2 y )dx  xdy  0 , y (2)  2 38) ( y  x 2  y 2 )dx  xdy  0 , y (1)  0
39) ( x 2  3 y 2 )dx  2 xydy  0 , 40) (4 x 2  3xy  y 2 ) dx  (4 y 2  3xy  x 2 )dy  0
1  3x  3 y x  2y 1
41) (2 x  y  4)dy  ( x  2 y  5)dx  0 , 42) y   , 43) y  
1 x  y 2x  4 y  3
44) (2 x  y  1)dx  (2 y  x  1)dy  0 , 45) ( x  y )dx  (2 y  x  1)dy  0

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫جوابات‬
x
c c x 
22) y  x ln , 23) y   , 24) x  ce y , 25) y  x (ln x  c )
x x 2
x
1 2
26) y  cx  x , ( x  0) , 27) y  ce y , ( y  0) ,
3
x c 1
28)  ln y  c 29) y  x 2  , x  0, 30) x 3  3 x 2 y  y 3  c
y 2 2c
y y
 
31) y  cxe
2 x
, 32) x  y ( c  ln y ) , ( y  0) , 33) x  ce x

x2  1
y
1 2x
34) e  ln x  1, ( x 
x
) , 35) y  , 36) y 
e 2x 1  3x 2
1 1 3
37) y  x 2  x , 38) y  x 2  , 39) y  x 1  x
2 2 8
x  y2  x  y  c  x  y  1  c  x  y  3
2 3 3
40) 41)
42) 3 x  y  2 ln x  y  1  c , 43) ln 4 x  8 y  5  8 y  4 x  c
x2
44) x 2  y 2  xy  x  y  c , 45)  y 2  xy  y  c
2

.‫حل معادالت دیفرانسیلی ذیل را دریابید‬


y dy 2 y
46) y    x, 47)   x 3 , 48) y 2dx  (2 xy  3)dy  0
x dx x
e x
2
3 2
49) y   y  x , 50) y   y  , 51) y  cos x  y sin x  sin 2 x
x x x
52) xy   y  ln x  1, 53) y   y sin x  sin x cos x
ds
54) (1  x 2 ) y   2 xy  (1  x 2 ) 2 , 55) t 2  2ts  3
dt
y
56) xy   y  e x  0 , y (a )  b , 57) y    1  x  0, y (0)  0
1  x2
1
58) y   ytgx  , y (0)  0, 59) xy   y  1 , y (1)  3
cos x

‫ معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬:‫فصل دوم‬


.‫حل عمومی و حل قسمی معادالت دیفرانسیلی(برنولی) ذیل را در یابید‬

y dy
60) y    xy 2 61) 2 xy  y2  x  0
x dx
 1  1
62) ydx   x  x 3 y  dy  0 63) y  y   y 2
 2  x
y   xy   y 3e  x y   xy  xy 3
2
64) 65)
y
66) y    xy 2 67) 2 xyy   y 2  x  0
x
1 1
68) y   y  2 y 2 , y ( 1)  1 69) 3 y 2 y   y 3  x  1, y (1)  1
x x
‫جوابات‬
1 4 c 1
46) y  cx  x 2 47) y
x  2 48) x  cy 2  , 49) y  cx 3  x 2
6 x y
1 1 1 1 c
50) y  2 ( c  e  x ) , 51) y  ( c  cos 2 x ) , 52) y   ln x
2

x 2 cos x 2 x
1
53) y  ce  cos x  cos x  1 , 54) y  (1  x 2 )( c  x ) , 55) s  2t 2 
t
ab  e
  1 x
x a
e 1
56) y   , 57) y  x 1  x 2  arcsin x
x x 2 1 x
, 59) y   1, 60) y  x 2  cx   1 , 61) y 2  x ln
x 2 c
58) y 
cos x x x
1 1 x
62) x 2  , 63) y  , 64) (  c ) y 2  e x
2

y  cy 2
x ( c  ln x ) 2
1 1
65) y  , 66) y  , 67) y  x ( c  ln x )
ce x  1
2
cx  x 2
2x
68) y  , 69) y 3  2e1 x  x
1  3x 2

‫معادالت دیفرانسیلی‬
.‫معادالت تفاضلی ذیل را تحت شر ط اولیه داده شده حل کنید‬
y 1
70) y   , y |x 1  0 71) e x  y y   1 , y |x 1  1
x
1
72) e y  y   1  1 , y  0 , x  0 73) y   y  cos x , y  , x0
2
1
74) y   2 y   x 2 , y 
, x 1 75) y   y  2 x , y  1 , x  0
4
76) xy   y , y  1 , x  1 77) 2 xyy   x 2  y 2  0 , y  0 , x  0

‫جوابات‬
70) y  x  1, 71) y  x , 72) y  0

73) y   sin x  cos x  , 74) y   2 x 2  2 x  1


1 1
2 4
75) y  e  x  2 x  2 , 76) y  x , 77)  x  c   y 2  c 2
2

.‫معادالت دیفرانسیلی با دیفرانسیل کامل ذیل را دریابید‬


y2 2y
78) (4  2
)dx  dy  0 79) 3x 2e y dx  ( x 3e y  1)dy  0
x x
80) e  y dx  (1  xe  y )dy  0 81) ( x  y )dx  ( x  2 y )dy  0
y
82) (3x 2  6 xy 2 )dx  (6 x 2 y  4 y 3 )dy  0 83) dx  ( y 3  ln x )dy  0
x
84) 2 xydx  ( x 2  y 2 )dy  0 85) (2  9 xy 2 ) xdx  (4 y 2  6 x 3 ) ydy  0

.‫حل معادالت الگرانژ و کلیرو را که قرار ذیل داده شده اند در یافت نمائید‬
1
86) y  2 xy   87) y  xy   y 2
y 2
88) y  (1  y ) x  y2 89) y  y   1  y 2
1
90) y  xy   y  , 91) y  xy   , 92) y  xy   y 2
y

‫ معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول‬:‫فصل دوم‬


‫جوابات‬
y2
78) 4 x   c, 79) x 3e y  y  c , 80) xe  y  y  c
x
1 2
81) x  xy  y 2  c , 82) x 3  3x 2 y 2  y 4  c , 83) 4 y ln x  y 4  c
2
84) 3x 2 y  y 3  c , 85) x 2  3x 3 y 2  y 4  c ,
 c 2
 x  p2

p3  x  ln p  arcsin p  c
86)  89) 
 y  p  1  p
y  2c 3 2

 p p2
 c 2 2c p 2 1
87)  x  2  p , y  2  90) y  cx  c , 91) y  cx  , y 2  4 x 2
 p 3 p 3 c
 y  cx  c 2
 x  ce  p  2 p  2 
88)  p
92)  x2
 y  (c  p )e  p  2  
2
 y
 4

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫فصــلسوم‬

‫معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬

‫مفاهیم این فصل در بر گیرندۀ معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‪،‬طرح مسالۀ کوشی و‬
‫شرط موجودیت ویگانه بودن حل مسالۀ کوشی برای آنها‪،‬حل عمومی و حل قسمی‬
‫آنها‪،‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی که درآنها فقط بلند ترین ترتیب مشتق تابع مطلوب و‬
‫متحول مستقل وجود دارند‪،‬معادالت دیفرانسیلی فاقد ‪ x‬وفاقد‪ y‬میباشد‪ ،‬همچنان معادالت‬
‫دیفرانسیلی خطی ترتیب دوم باضرایب متحول‪ ,‬متجانس و غیر متجانس‪ ،‬ترکیب خطی حله‬
‫ها‪ ،‬سیستم حل بنیادی آن‪ ،‬و رونسکیان سیستم حل بنیادی و شیوه ی محاسبه ی آن‪ ،‬حل‬
‫معادله ی متجانس و ساختار حل عمومی معادله غیر متجانس معادله ی دیفرانسیلی خطی‬
‫ترتیب دوم با ضرایب ثابت متجانس و غیر متجانس‪ ،‬معادله ی مشخصه ی آن و حل معادله‬
‫ی متجانس آن به استفاده از اشکال مختلف معادله ی مشخصه‪ ،‬ساختار حل عمومی معادالت‬
‫دیفرانسیلی خطی غیر متجانس با ضرایب ثابت نظر به شکل تابع طرف راست آن و افزون‬
‫برآن حل معادالت دیفرانسیلی ترتیب بلند تر نیز مورد مطالعه قرار میگیرند‪.‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪- 1.1‬معادلۀ دیفرانسیلی ترتیب عالی‪.‬‬

‫‪F ( x, y, y, y,..., y ( n ) )  0  n  2  ، n‬‬ ‫در این بخش‪ ،‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب‬
‫که نظر به مشتق ترتیب بلند آن حل نه گردیده و یامعادلۀ‬
‫) )‪y ( n )  f ( x, y, y, y,..... y ( n1‬‬ ‫)‪(1.1.3‬‬
‫را که نظر مشتق ترتیب بلند خود حل گردیده است مطالعه میکنیم‪.‬‬
‫مساٌلۀکوشی برای معادلۀ (‪ )1.1.3‬چنین طرح میشود‪:‬حل معادلۀ(‪)1.2.1‬را دریابید که‬
‫شرایط اولیۀ ذیل راصدق کند‪.‬‬
‫‪y (x 0 )  y 0 ,‬‬ ‫)‪y (x 0 )  y 0 , y (x 0 )  y 0 , y ( n 1) (x 0 )  y 0( n 1‬‬ ‫)‪(2.1.3‬‬
‫قضیه )‪ :)1.1.3‬اگر تابع طرف راست )‪ (1.1.3‬و مشتقات قسمی‪،‬‬
‫‪f f f‬‬ ‫‪f‬‬
‫آن در ناحیه ‪ - n+1) ، Dn1‬بعدی( متمادی باشند‪ ،‬در این‬ ‫‪,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪,...,  n 1‬‬
‫‪y y y‬‬ ‫‪y‬‬
‫صورت حل یگانه مسأله کوشی برای معادله )‪ (1.1.3‬وجود دارد که شرایط اولی داده شده‬
‫)‪ (2.1.3‬را صدق می نماید‪.‬‬
‫قابل تذکر است که حل عمومی معادله )‪ (1.1.3‬وابسته به ‪ n‬پارامتر ) ثابت کیفی‬
‫‪ (Ci , i  1, 2,3... ‬می باشد‪ ،‬حل عمومی تمام حل های قسمی معادله را احتوا می نماید‬
‫که به شکل ذیل نشان داده می شود‪.‬‬
‫‪y    x, c1, c2 , c3 ,..., cn ‬‬ ‫)‪(3.1.3‬‬
‫همچنان برای هر سیستم شرایط اولی )‪ (2.1.3‬قیمت های مشخص‬
‫‪ c10 , c20 , c30 ,..., cn0‬وجود دارند که تابع ) ‪ y   ( x, c10 , c20 , c30 ,..., cn0‬شرایط اولی‬
‫)‪ (2.1.3‬را صدق نموده و حل قسمی معادله )‪ (1.1.3‬را تشکیل می دهد‪.‬‬
‫در قدم نخست معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی را که تنزیل ترتیب آنها ممکن است‬
‫مورد مطالعه قرار می دهیم‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪ n  2‬‬ ‫‪ - 1‬ساده ترین شکل معادالت دیفرانسیلی ترتیب ‪n‬‬
‫شکل ساده معادله دیفرانسیلی ترتیب ‪ n‬عبارت است از‪:‬‬
‫‪y   f  x ‬‬
‫‪n‬‬
‫)‪(4.1.3‬‬
‫اطراف معادله )‪ (4.1.3‬را ‪ n‬مرتبه نظر به ‪ x‬انتیگرال گیری نموده‪ ،‬حل عمومی آن را‬
‫طور ذیل حاصل می کنیم‪.‬‬

‫‪‬‬
‫‪y  n   y  n 1‬‬ ‫‪  f  x ‬‬
‫‪y  n 1   f  x  dx  c1‬‬

‫‪y  n 2  ‬‬ ‫‪  f  x  dx  c  dx    f  x  dx ‬‬


‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ c1  dx  c2‬‬

‫به همین ترتیب‪:‬‬


‫‪c1‬‬ ‫‪c2‬‬
‫‪y   ... f  x  dx  ‬‬ ‫‪x n1 ‬‬ ‫‪x n2  ...  cn1 x  cn‬‬
‫‪n‬‬

‫!‪ n  1‬‬ ‫!‪ n  2 ‬‬


‫مثال)‪ :(1.1.3‬حل معادله دیفرانسیلی ‪ y  sin kx‬را دریابید که شرایط اولی ذیل را‬
‫صدق کند‪.‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x 0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪x 0‬‬ ‫‪0‬‬
‫حل‪ :‬بعد از انتیگرال گیری معادله داده شده می یابیم که‪:‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪y   sin kx dx ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪sin kx d  kx    cos kx  c1‬‬
‫‪k‬‬ ‫‪k‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪y     cos kx  c1  dx   2 sin kx  c1 x  c2‬‬
‫‪k‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪k‬‬
‫با استفاده از شرایط اولی ثابت های ‪ c2 , c1‬را دریافت می کنیم‪:‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪k 1‬‬
‫‪1   cos 0  c1  c1 ‬‬
‫‪k‬‬ ‫‪k‬‬
‫‪1‬‬
‫‪0   2 sin 0  c1  0  c2  c2  0‬‬
‫‪k‬‬
‫بنابر آن حل قسمی معادله دیفرانسیلی مذکور عبارت است از‪:‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪1‬‬ ‫‪k 1‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪sin kx ‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪k‬‬ ‫‪k‬‬
‫مثال)‪ :(2.1.3‬حل قسمی معادله دیفرانسیلی ذیل را دریافت کنید‪.‬‬
‫‪y  xe x‬‬
‫‪y  0  1‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪y  0   0‬‬
‫در قدم نخست حل عمومی آن را دریافت می نماییم‪:‬‬
‫‪y   xe x dx   xe  x  e  x  c1‬‬
‫‪y     xe x  e x  c1  dx  xe  x  2e  x  c1 x  c2‬‬
‫‪y  xe x  2e x  c1 x  c2‬‬
‫با استفاده از شرایط اولی ثابت های کیفی ‪ c2 , c1‬را دریافت می کنیم‪:‬‬
‫‪1  0  2  0  c2  c2  1‬‬
‫از جانب دیگر‪ y  e x  xe x  2e x  c1 :‬بوده و‪ 0  1  0  2  c1  c1  1 :‬در‬
‫نتیجه حل قسمی مطلوب عبارت است از‪:‬‬
‫‪y  xe x  2e x  x  1‬‬
‫‪ -1‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی فاقد ‪. y‬‬
‫به منظور سهولت معادلۀ دیفرانسیلی تر تیب دوم ‪ ، y  f  x, y‬یعنی معادالتیکه به‬
‫بطور آشکار فاقد تابع ‪ y‬می باشنددرنظر میگیریم‪.‬حل چنین معادالت که ترتیب بلند تر‬
‫دارند‪ ،‬نیز به عین شیوه‪ ،‬ترتیب آ نها پائین آورده میشوند‪ .‬به منظور حل معادله داده شده‪،‬‬
‫‪ y  p  x ‬وضع نموده می یابیم که‪:‬‬
‫‪dp‬‬
‫‪y  p  x ‬‬ ‫‪, y ‬‬ ‫‪ p‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪dp‬‬
‫‪y  f  x, y  , p  f  x, p ‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ f  x, p ‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪p   f  x, p  dx‬‬

‫بعد از انتیگرال گیری رابطه اخیر حاصل می شود که‪:‬‬


‫‪p  p  x, c1 ‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪dy‬‬
‫‪ p ‬وضع شده است بناً‪:‬‬ ‫چون‬
‫‪dx‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪ p  x, c1  ,‬‬ ‫‪y   p  c, x1  dx  c2‬‬
‫‪dx‬‬
‫مثال)‪ :(2.1.3‬معادله دیفرانسیلی ‪ y  y tan x  sin 2x‬حل گردد‪.‬‬
‫حــل‪ :‬معادله مذکور فاقد ‪ y‬بوده‪ y  p  x  ،‬وضع می کنیم‪ ،‬در این صورت‬
‫‪ y  p‬می شود‪ ،‬این قیمت ها را در معادله وضع نموده می یابیم که‪:‬‬
‫‪p  p tan x  sin 2x‬‬
‫معادله اخیر یک معادله دیفرانسیلی خطی ترتیب اول نظر به تابع ‪ p  x ‬بوده طور ذیل‬
‫حل می گردد‪.‬‬

‫‪pe ‬‬
‫‪ tan x dx ‬‬
‫‪  sin 2 x  e‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ tan x dx dx  c   eln  cos x  sin 2 x  e  ln cos x  dx  c‬‬
‫‪1‬‬

‫‪‬‬
‫‪ cos x   sin 2 x ‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪cos x‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪dx  c1   cos x 2 sin x dx  c1  2 cos 2 x  c1 cos x‬‬
‫‪‬‬

‫‪dy‬‬
‫‪ p ‬وضع شده است‪ ،‬بناً حل معادله مذکور طور ذیل حاصل می گردد‪:‬‬ ‫چون‬
‫‪dx‬‬

‫‪ 2 cos 2 x  c1 cos x , y    2 cos 2 x  c1 cos x ‬‬


‫‪dy‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪1  cos 2 x‬‬
‫‪y  2‬‬ ‫‪dx  c1  cos x dx  c2‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y   x  sin 2 x  c1 sin x  c2‬‬
‫‪2‬‬
‫مثال)‪ :(3.1.3‬حل معادله دیفرانسیلی ‪ 2 yy  1‬دریافت نمائید که شرایط‪ .‬اولیۀ‬
‫‪ y‬را صدق نماید‪.‬‬ ‫‪x 1‬‬ ‫‪1 , y‬‬ ‫‪x 1‬‬ ‫‪0‬‬

‫حـل‪ :‬چون معادله داده شده فاقد ‪ y‬است‪ ،‬پس برای حل آن ‪ p  y‬و ‪ y  p‬قرار‬
‫می دهیم‪ ،‬بنابر آن معادله شکل ذیل را اختیار می کند‪.‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪dp‬‬
‫‪2 p p  1 ,‬‬ ‫‪2p‬‬ ‫‪1 ,‬‬ ‫‪2 p dp  dx  p 2  x  c1‬‬
‫‪dx‬‬
‫کنیم‪:‬‬ ‫می‬ ‫استفاده‬ ‫‪y‬‬ ‫‪x 1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫شرط‬ ‫از‬ ‫‪c1‬‬ ‫قیمت‬ ‫تعیین‬ ‫برای‬
‫‪ p2  x  c1 , 1  1  c1  c1  0‬در این صورت‪:‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪p2  x , p  x ,‬‬ ‫‪ x , dy  xdx‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪2 32‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x  c2‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ y‬استفاده می نماییم‪:‬‬ ‫‪x 1‬‬ ‫برای دریافت قیمت ‪ c2‬از شرط ‪ 0‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪ c2  c2  ‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫بنابر آن حل قسمی معادله عبارت است از‪:‬‬
‫‪2 32 2‬‬
‫‪y x ‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪ -1‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی فاقد‪.x‬‬
‫به منظور سهولت‪ ،‬معادله دیفرانسیلی ترتیــب دوم نوع ‪ ، y  f  y, y‬یعنی معادله‬
‫ایکه بصـورت آشکار فاقد متحــول آزاد ‪ x‬می باشد در نظر می گیریم‪ .‬ترتیب معادالت‬
‫دیفرانسیلی بلند تر از دو که‪،‬فاقد ‪ x‬میباشند‪ ،‬نیز به همین شیوه پائین آورده میشوند‪ .‬برای‬
‫حل این نوع معادالت‪ y  p  y  ،‬وضع می کنند‪ .‬در این صورت‪:‬‬
‫‪dp dy‬‬
‫‪y  p  y  ,‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪, y  p  p‬‬
‫‪dy dx‬‬
‫قیمت های ‪ y‬و ‪ y‬را در معادله داده شده وضع نموده می یابیم‪:‬‬
‫‪dp‬‬
‫‪p  p  f  y , p  ,‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪ f  y, p ‬‬
‫‪dy‬‬
‫از اطرا ف معادله اخیر نظر به ‪ p‬انتیگرال گیری نموده حل آن را به شکل‬
‫‪dy‬‬
‫‪ p ‬است‪ ،‬بناً‬ ‫‪ p  p  y, c1 ‬حاصل می کنیم‪ .‬از اینکه‬
‫‪dx‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪dy‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪ p  y, c1   ‬‬ ‫‪ x  c2‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪p  y, c1 ‬‬
‫‪y 2‬‬
‫‪ y ‬را دریابید‪.‬‬ ‫مثال)‪ :(4.1.3‬حل عمومی معادله دیفرانسیلی‬
‫‪y‬‬
‫حل‪ :‬معادله دیفرانسیلی مذکور فاقد ‪ x‬بوده‪ ،‬برای حل آن از تعویض ‪y  p  y ‬‬
‫استفاده می کنیم‪:‬‬
‫‪dp dy‬‬
‫‪y  p  y  ,‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪y  p  p‬‬
‫‪dy dx‬‬
‫قیمت های ‪ y‬و ‪ y‬را در معادله وضع نموده می یابیم که‪:‬‬
‫‪p2‬‬ ‫‪p2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪p‬‬
‫‪p  p ‬‬ ‫‪, p  p ‬‬ ‫‪ 0 , p  p    0‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪p0‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪, yc‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪p‬‬ ‫‪dp p‬‬
‫‪p   0 ,‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪, p  c1  y‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪dy y‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪ c1  y ,‬‬ ‫‪ c1dx‬‬ ‫‪, ln y  c1 x  ln c2 , y  c2e c1x‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪y‬‬

‫‪-2.3‬معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب عالی‪.‬‬

‫در این بخش‪ ،‬معادلۀ دیفرانسیلی خطی غیر متجانس ترتیب ‪- n‬ام را مطالعه می کنیم‬
‫که دارای شکل عمومی ذیل میباشد‪.‬‬
‫‪y   p1  x  y‬‬ ‫‪ p2  x  y ‬‬ ‫‪ ...  pn  x  y  f  x ‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪n 1‬‬ ‫‪n  2‬‬

‫معادله دیفرانسیلی خطی متجانس مطابق به آ ن عبارت است از‪:‬‬


‫‪y   p1  x  y ‬‬ ‫‪ p2  x  y ‬‬ ‫‪ ...  pn  x  y  0‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪n 1‬‬ ‫‪n  2‬‬

‫‪ i  1, 2,3,..., n ,‬در قطعه خط ‪  a, b‬متمادی اند‪.‬‬ ‫در حالیکه ‪ f  x ‬و ‪pi  x ‬‬
‫مسأله کوشی برای معادالت مذکور چنین طرح می شود‪:‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫حل ‪ y  y  x ‬معادله ‪ y n  p1  x  y n1  p2  x  y n2  ...  pn  x  y  f  x ‬را‬
‫دریابید که شرایط اولی داده شده ذیل را صدق کند‪:‬‬

‫‪y‬‬ ‫‪x  x0‬‬ ‫‪ y0 , y‬‬ ‫‪x  x0‬‬ ‫‪ y0 , y‬‬ ‫‪x  x0‬‬ ‫‪ y0 , ... , y  n1‬‬ ‫‪x  x0‬‬ ‫‪ y0 n1‬‬

‫در این صنف از معادالت دیفرانسیلی‪ ،‬بصورت مشخص معادالت دیفرانسیلی ترتیب دوم‬
‫را مطالعه می کنیم که در مسایل مختلف ریاضیات عالی‪ ،‬ریاضیات تطبیقی‪ ،‬علوم طبیعی‬
‫خصوصاً در تیوری اهتزازات وسیعاً مورد استفاده قرار می گیرند‪ ،‬خواص اساسی و میتود های‬
‫حل این معادالت با معادالت دیفرانسیلی ترتیب ‪ - n‬ام نیز مطابقت دارد‪.‬‬
‫معادله دیفرانسیلی خطی ترتیب دوم‪.‬‬
‫معادلۀدیفرانسیلی‬
‫‪y  p1  x  y  p2  x  y  f  x ‬‬ ‫‪5.2.3‬‬
‫بنام معادله دیفرانسیلی خطی غیر متجانس ترتیــب دوم یاد میشود که‬
‫‪y  p1  x  y  p2  x  y  0‬‬ ‫)‪(6.2.3‬‬
‫معادلۀ دیفرانسیلی خطی متجانس ترتیب دوم میباشد‪.‬‬
‫در اینجا توابع ‪ f  x  , p1  x  , p2  x ‬در قطعه خط ‪  a, b‬متمادی اند‪ .‬یعنی‬
‫اینکه شرایط موجودیت حل مسأله کوشی و یگانه بودن آن برای معادالت مذکور تأمین است‪.‬‬
‫نخست معادله متجانس ‪  6.2.3‬را مطالعه می کنیم‪:‬‬
‫قضیه)‪:(1.2.3‬اگر ‪ y2  x  , y1  x ‬دو حل اختیاری معادله )‪ )6.2.3‬باشنددر این‬
‫صورت ترکیب خطی آنها یعنی ‪ y  c1 y1  x   c2 y2  x ‬نیز حل معادله مذکور می باشند‪.‬‬
‫‪ c1 , c2‬ثابت های اختیاری اند‪.‬‬
‫ثبوت‪:‬از اینکه ‪ y2  x  , y1  x ‬دو حل معادله )‪ (6.2.3‬می باشند‪ ،‬بناً معادله مذکور‬
‫را صدق می نمایند یعنی‪:‬‬
‫‪y1  p1  x  y1  p2  x  y1  0‬‬
‫‪y2  p1  x  y2  p2  x  y2  0‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫معادله اول سیستم فوق را به ‪ c1‬دوم آنرا به ‪ c2‬ضرب نموده طرف به طرف جمع می‬
‫کنیم‪:‬‬
‫‪ c1 y1  c2 y2  p1  x  c1 y1  c2 y2   p2  x  c1 y1  c2 y2   0‬‬
‫مطابقت اخیر ثبوت قضیه را بیان می کند‪.‬‬
‫تعریف)‪ :(1.2.3‬حل های ‪ y2  x  , y1  x ‬معادله در ‪  a, b‬غیر وابسته خطی اند‪،‬‬
‫وقتیکه ترکیب خطی آنها یعنی ‪ c1 y1  x   c2 y2  x ‬به تمام قیمت های‬
‫‪ c12  c22  0 , c1 , c2‬مطابقتاً مساوی به صفر نباشند‪.‬‬
‫از تعریف فوق بر می آید که هیچ یک از حل های ‪ y1  x  , y2  x ‬صفر بوده نمی‬
‫‪y2  x ‬‬
‫میشود‪.‬‬ ‫تواند‪ ،‬عالوتاً ‪ cons tan t‬‬
‫‪y1  x ‬‬

‫‪ y1  x  ,‬معادله‬ ‫تعریف)‪ :(2.2.3‬حلهای غیر وابسته خطی ‪y2  x ‬‬


‫(‪ )6.2.2‬را بنام سیستم حل بنیادی معادله مذکوریاد میکنند‬
‫تعریف)‪ :(3.2.3‬دیترمینانت‬
‫‪y1  x ‬‬ ‫‪y2  x ‬‬
‫‪W  x ‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪a xb‬‬
‫‪y1  x  y2  x ‬‬
‫‪y1  x  ,‬‬ ‫بنام ورونسکیان یا دیتر مینانت ورونسک سیستم حل بنیادی ‪y2  x ‬‬
‫معادلۀ)‪ (6.2.3‬یاد میگردد‪.‬‬
‫قضیه)‪ :(2.2.3‬ورونسکیان سیستم حلهای بنیادی معادله دیفرانسیلی (‪ )6.2.3‬طبق‬
‫فورمول ذیل محاسبه می گردد‪.‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x0 P1 x dx‬‬
‫‪W  x   W  x0  e‬‬ ‫‪x0   a , b‬‬
‫ثبوت‪ :‬طبق شرایط قضیه داریم‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪ y1  p1  x  y1  p2  x  y1  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪ y2  p1  x  y2  p2  x  y2  0‬‬
‫‪‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫مطابقت اول را به ‪ y2  x ‬و دوم را به ‪  y1  x ‬ضرب کرده طرف به طرف جمع‬
‫میکنیم‪.‬‬
‫‪ y1 y2  y2  y1   p1  x  y1 y2  y2 y1   0‬‬
‫یا‬
‫‪ y2  y1  y1 y2   p1  x  y2 y1  y1 y2   0‬‬
‫از اینکه ‪ y2 y1  y1 y2  W  x ‬و ‪ y2 y1  y1y2  W  x‬است ‪ ،‬بناً میتوان‬
‫نوشت‪:‬‬
‫‪W   x   p1  x W  x   0‬‬
‫‪dW  x ‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x0 p1 x dx lnW  x0 ‬‬
‫‪  p1  x  dx‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ln W  x   e‬‬
‫‪W  x‬‬
‫از اینجا‪:‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x0 p1 x dx‬‬
‫‪W  x   W  x0  e‬‬
‫قضیه)‪ :(3.2.3‬ورونسکیان سیستم حل بنیادی ‪ y1  x  , y2  x ‬معادله‬
‫(‪ )6.2.3‬در قطعه خط ‪  a , b‬خالف صفر است‪.‬‬
‫ثبوت ‪( :‬از طریق رد ادعای قضیه ثبوت میکنیم)‪.‬فرضاً ‪ y1  x  , y2  x ‬سیستم‬
‫حل بنیادی را تشکیل میدهند‪،‬یعنی در قطعه خط ‪ a, b‬غیر وابستۀ خطی بوده و دیتر‬
‫مینانت ورونسک این توابع در نقطۀ ‪ a  x0  b , x0‬مساوی صفر است‪.‬نظر به شرایط‬
‫تحت شرایط‬ ‫‪y  p1 ( x) y  p2 ( x) y  0‬‬ ‫قضیه حل معادلۀ دیفرانسیلی‬
‫‪ y( x0 )  0 , y( x0 )  0‬شکل عمومی )‪ y  c1 y1 ( x)  c2 y2 ( x‬را دارد‪.‬برای دریافت‬
‫ثابت های ‪ c2 , c1‬به استفاده از شرایط اولیه داریم‪:‬‬
‫‪c1 y1 ( x0 )  c2 y2 ( x0 )  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪c1 y1( x0 )  c2 y2 ( x0 )  0‬‬
‫دیتر مینانت سیستم فوق مساوی صفر میباشد‪ ،‬یعنی‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫) ‪y1 ( x0‬‬ ‫) ‪y2 ( x0‬‬
‫‪  w( x0 ) ‬‬ ‫‪0‬‬
‫) ‪y1( x0‬‬ ‫) ‪y2 ( x0‬‬
‫از اینجا بر می آید که سیستم فوق نظر به ثابت های ‪ c2 , c1‬باید دارای حل غیر‬
‫صفری باشد‪.‬فرضاً ‪ c20 , c10‬حل سیستم مذکور است‪،‬قسمیکه ‪c10  c20  0‬‬
‫میشود‪.‬درینصورت حل معادلۀموردنظر تابع )‪ c10 y1 ( x)  c20 y2 ( x‬بوده‪ ،‬درحالیکه ثابت‬
‫های ‪ c20 , c10‬همزمان مساوی صفر نمیباشند‪.‬از طرف دیگر به سهولت دیده میشود که حل‬
‫معادلۀمذکورتابع ‪ y  0‬است‪.‬نظر به قضیه راجع به یگانه بودن حل مسالۀ کوشی هردو حل‬
‫باید باهم مساوی باشند‪ ،‬یعنی‬
‫‪c10 y1 ( x)  c20 y2 ( x)  0‬‬
‫چون ‪ c20 , c10‬هردو مساوی به صفر نمیباشند‪ ،‬بنا ٌمطابقت اخیر امکان پذیر‬
‫نیست‪،‬زیراتوابع )‪ y2 ( x) , y1 ( x‬در قطعه خط ‪ a, b‬غیر وابستۀ خطی اند‪.‬در نتیجه فرضیۀ‬
‫‪ w( x0 )  0‬درست نبوده و ادعای قضیه صحت دارد‪.‬‬
‫قضیه)‪ :(4.2.3‬اگر ‪ y1  x  , y2  x ‬سیستم دو حل بنیادی معادله(‪)6.2.3‬باشند‪،‬‬
‫در این صورت ترکیب خطی آنها یعنی‪ y  c1 y1  x   c2 y2  x  :‬نیز حل عمومی‬
‫معادله مذکور میشود‪.‬‬
‫ثبوت‪ :‬قبالً ارایه شد که ‪ y  c1 y1  x   c2 y2  x ‬حل معادله (‪ )6.2.3‬میباشد‪.‬‬
‫باید ثبوت شود که تابع مذکور حل عمومی آن نیز میباشد‪ ،‬یعنی باید نشان داده شود که به‬
‫استفاده از شرایط اولی ‪ y |x x0  y0 , y |x x0  y0‬قیمتهای مشخص ‪ c10‬و‬
‫‪ c20‬ثابتهای کیفی ‪ c2‬و ‪ c1‬را میتوان دریافت نمود که ‪ c10 y1  c20 y2‬حل قسمی‬
‫معادله )‪ (6.2.3‬است که شرایط اولی داده شده را صدق میکند‪ .‬بناً حل مذکور را در معادله‬
‫وضع مینمائیم‪:‬‬
‫‪c1 y1  x0   c2 y2  x0   y0‬‬
‫‪‬‬
‫‪c1 y1  x0   c2 y2  x0   y0‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫از اینکه‪:‬‬
‫‪y1  x0 ‬‬ ‫‪y2  x0 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ W  x0   0 ,‬‬ ‫‪a xb‬‬
‫‪y1  x0 ‬‬ ‫‪y2  x0 ‬‬
‫بناً سیستم فوق دارای یگانه حل ‪ c10‬و ‪ c20‬برای ثابت های ‪ c2‬و ‪ c1‬میباشد‪.‬‬
‫معادله‬ ‫بنیادی‬ ‫حل‬ ‫دو‬ ‫‪y1  x  , y2  x ‬‬ ‫اگر‬ ‫قضیه)‪:(4.2.3‬‬
‫‪ y  p1  x  y  p2  x  y  0‬و ‪   x ‬یک حل کیفی معادله غیر متجانس‬
‫‪ y  p1  x  y  p2  x  y  f  x ‬باشد‪ ،‬در این صورت حل عمومی معادله غیر‬
‫متجانس مذکور دارای شکل ذیل است‪:‬‬
‫‪y  c1 y1  x   c2 y2  x     x ‬‬
‫ثبوت‪ :‬حل مذکور را در معادله ‪ y  p1  x  y  p2  x  y  f  x ‬وضع نموده‬
‫‪ y‬مییابیم که ورونسکیان سیستم حاصل‬ ‫‪x  x0‬‬ ‫‪ y0 ,‬‬ ‫'‪y‬‬ ‫‪x  x0‬‬ ‫تحت شرایط اولی ‪ y0‬‬
‫شده از جنس ‪ c2‬و ‪ c1‬خالف صفر است بناً قیمتهای ‪ c10 , c20‬ثابتهای کیفی ‪c1 , c2‬‬
‫طور یگانه دریافت شده میتواند‪ ،‬از اینرو تابع ‪ y  c1 y1  x   c2 y2  x     x ‬حل عمومی‬
‫معادله ‪ y  p1  x  y  p2  x  y  f  x ‬میشود‪.‬‬
‫فرضاً یک حل ‪ y1  x ‬سیستم حل بنیادی معادله ‪y  p1  x  y  p2  x  y  0‬‬
‫داده شده است‪ ،‬حل دوم ‪ y2  x ‬آنرا طبق ذیل دریافت میکنیم‪:‬‬

‫‪ y2  x   y1 y2  y2 y1 W  x  c1e  1‬‬


‫‪ p ( x ) dx‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬


‫‪y‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪y12‬‬
‫برای سهولت ‪ c1  1‬انتخاب و از اطراف مساوات اخیر انتیگرال میگیریم‪:‬‬

‫‪e ‬‬
‫‪ p1 x dx‬‬

‫‪y2  x   y1  x   ‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪ 7.2.3‬‬


‫‪y12‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪y2  x ‬‬
‫است‪ .‬بناً ‪ y2  x ‬حل دوم‬ ‫از اینجا دیده میشود که ‪ cons tan t‬‬
‫‪y1  x ‬‬
‫معادله مذکور میباشد‪ .‬رابطه (‪ )7.2.3‬بنام فورمول استروگراد‪-‬لیوویل یاد میگردد‪.‬‬
‫هرگاه سیستم دو حل بنیادی ‪ y1  x  y2  x ‬معادله (‪ )6.2.3‬داده شده باشد‪ ،‬یک‬
‫حل کیفی ‪   x ‬معادله (‪ )3.2.3‬را توسط طریقه تغییرات جزئی(وریشن) ثابتهای کیفی‬
‫که بنام طریقه الگرانژ یاد میشود میتوان دریافت نمود یعنی‪:‬‬
‫‪  x   c1  x  y1  x   c2  x  y2  x  , a  x  b‬‬
‫تابع ‪   x ‬را در معادله (‪ )5.2.3‬وضع نموده مییابیم که توابع ‪c1  x  c2  x ‬‬
‫سیستم ذیل را که بنام الگرانژ یاد میشود‪ ،‬صدق مینماید‪:‬‬

‫‪c  x 1 y1  x   c  x 2 y2  x   0‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪c1  x  y1  x   c  x 2 y2  x   f  x ‬‬
‫‪‬‬
‫دیترمینانت سیستم اخیر بحیث ورونسکیان سیستم حل بنیادی ‪y1  x  , y2  x ‬‬
‫خالف صفر میباشند‪ .‬از سیستم مذکور‪:‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪y2  x ‬‬
‫‪f  x‬‬ ‫‪y2  x ‬‬ ‫‪y2 f  x ‬‬
‫‪c1  x  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y1  x ‬‬ ‫‪y2  x ‬‬ ‫‪w x ‬‬
‫‪y1  x ‬‬ ‫‪y2  x ‬‬
‫‪y1‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪y1‬‬ ‫‪f  x‬‬ ‫‪y1 f  x ‬‬
‫‪c2  x  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪w x ‬‬ ‫‪w x ‬‬

‫بوده بعد از انتیگرال گیری میابیم‪:‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


y2 f  x 
dx    y2 f  x  e 
p1  x dx
c1  x     dx
w x 
y1 f  x 
dx   y1 f  x  e 
p1  x dx
c2  x    dx
w x 
:‫به این ترتیب‬

  x   y2  x   y1 f  x  e  dx  y1  x   y2  x  f  x  e 
p1 x dx p1 x dx
dx 8.2.3

.‫ را دریابید‬1  x 2  y  2 xy  2 y  0 ‫ حل عمومی معادله‬:(1.2.3)‫مثال‬


.‫ داریم‬:‫حــل‬
2x 2
y  y  y  0 , 1  x2  0
1  x  1  x 
2 2

‫ حل دوم‬.‫ یک حل معادلۀداده شده میباشد‬y1  x ‫به سهولت میتوان امتحان کرد که‬
:‫) دریافت میکنیم‬7.2.3( ‫ آنرا با استفاده از فورمول‬y2
2x 
d 1 x 2 dx
 1 x 2
dx   1 x 2
e e
y 2 x   x  dx  x  dx 
x2 x2

 ln 1 x 2 
e dx
x dx  x  
x2 x 2 1  x 2 
 1 1 1 
 x  2    dx
 x 2 1  x  2 1  x  
 1 1 1 x 
 x    ln 
 x 2 1 x 
:‫به این ترتیب حل عمومی معادله داده شده عبارت است از‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪1‬‬ ‫‪1 x‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y  c1 x  c2  x ln‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪1 x‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ y  y ‬را دریابید‪.‬‬ ‫مثال)‪ :(2.2.3‬حل عمومی معادله‬
‫‪cos x‬‬
‫حــل‪ :‬میتوان امتحان نمود که ‪ y1  x   cos x‬یک حل قسمی معادله‬
‫‪ y  y  0‬میباشد‪ .‬حل دوم ‪ y2  x ‬آنرا به استفاده از فورمول (‪ )7.2.3‬قرار ذیل‬
‫دریافت میکنیم‪.‬‬

‫‪e ‬‬
‫‪ 0 dx‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪y2  cos x ‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪dx  cos x ‬‬ ‫‪ cos x  tan x  sin x‬‬
‫‪cos x‬‬ ‫‪cos 2 x‬‬
‫به این ترتیب ‪ y0  c1 cos x  c2 sin x‬حل عمومی معادله متجانس داده شده‬
‫میباشد‪ c1 , c2 .‬ثابتهای کیفیاند‪ .‬یک حل کیفی ‪   x ‬معادله غیر متجانس داده‬
‫شده را با استفاده از فورمول (‪ )8.2.3‬دریافت میکنیم‪.‬‬

‫‪ e  dx  cos x  sin x ‬‬ ‫‪ e  dx ‬‬


‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪  x   sin x  cos x ‬‬
‫‪0 dx‬‬ ‫‪0 dx‬‬

‫‪cos x‬‬ ‫‪cos x‬‬


‫‪ sin x  dx  cos x  ln cos x  x sin x  cos x  ln cos x‬‬
‫بآلخره حل عمومی معادله غیر متجانس عبارت است از‪:‬‬
‫‪y  c1 cos x  c2 sin x  x sin x  cos x  ln cos x‬‬
‫قابل تذکر است‪ ،‬طریقه سادهای را نمیتوان سراغ داشت که به استفاده از آن یک حل‬
‫قسمی ‪ y1  x ‬معادله متجانس دریافت شده بتواند و طریقه عمومی دریافت آن به کمک‬
‫سلسلهها میباشد‪ .‬اما سیستم حل بسیاری از معادالت دیفرانسلی خطی با ضرایب ثابت را به‬
‫سهولت میتوان دریافت کرد که به مطالعه آن میپردازیم‪:‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪-3.3‬معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب دوم با ضرایب ثابت‪.‬‬

‫معادله دیفرانسیلی خطی غیرمتجانس ترتیب دوم با ضرایب ثابت عبارت است از‪:‬‬
‫‪y  ay  by  f  x  , a, b  cons.‬‬ ‫‪1.3.3‬‬
‫مطابق به آن معادله دیفرانسیلی خطی متجانس ترتیب دوم با ضرایب ثابت دارای شکل‬
‫ذیل است‪:‬‬
‫‪y  ay  by  0 , a, b  const.‬‬ ‫‪ 2.3.3‬‬
‫ابتدا به مطالعه معادله (‪ )2.3.3‬میپردازیم‪ .‬طبق میتود ا یلر حل معادله (‪ )2.3.3‬را به‬
‫‪ k  cons tan t , y  ekx‬جستجو میکنیم‪ :‬بعد از وضع قیمتهای‬ ‫شکل‬
‫‪ y  ekx ,‬در معادله(‪ )2.3.3‬می یابیم‪:‬‬ ‫‪y  kekx , y  k 2ekx‬‬
‫‪k 2e kx  ake kx  be kx  0 , e kx  k 2  ak  b   0‬‬

‫‪k 2  ak  b  0‬‬ ‫‪ 3.3.3‬‬


‫مساوات (‪ )3.3.3‬بنام معادله مشخصه معادله (‪ )2.3.3‬یاد میگردد که یک معادله یک‬
‫مجهوله درجه دوم از جنس ‪ k‬میباشد‪ .‬در رابطه با جذور ‪ k1 , k2‬معادله (‪ )3.33.‬سه‬
‫حالت ذیل وجود دارد‪.‬‬
‫حالت اول‪ :‬هرگاه ‪ k1  k2‬اعداد حقیقی مختلف باشند در این صورت دو تابع‬
‫‪ y2  ek2 x ، y1  ek1x‬حاصل میشود که هرکدام حل معادله (‪ )2.3.3‬میباشند‪ .‬از اینکه‪:‬‬
‫‪y2 ek2 x‬‬
‫‪ k1x  e 2 1   const‬‬
‫‪k k x‬‬

‫‪y1 e‬‬
‫زیرا ‪ k2  k1  0‬میباشند‪ .‬بناً ‪ y2 , y1‬سیستم حل بنیادی معادله (‪)2.3.3‬را‬
‫تشکیل میدهند‪.‬و حل عمومی معادله مذکور عبارت است از‪:‬‬
‫‪y0  c1 y1  c2 y2  c1ek1x  c2ek2 x‬‬ ‫)‪(4.3.3‬‬
‫‪ c2 , c1‬ثابت های کیفی اند‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫مثال (‪ :)3.31.‬حل عمومی معادله دیفرانسیلی ‪ y  y  2 y  0‬را دریابید‪.‬‬
‫‪ k 2  k  2  0‬وحل آن‬ ‫حل‪ :‬معادله مشخصه آن عبارت است از‬
‫‪k2  k  2  0 ,‬‬ ‫‪ k  1 k  2  0 ,‬‬ ‫‪k1  1 , k2  2‬‬
‫‪ k1‬و ‪ k2‬دو جذر حقیقی مختلف معادله مشخصهاند‪ .‬بناً مطابق به (‪ )4.3.3‬حل‬
‫عمومی معادله داده شده عبارت است از‪:‬‬
‫‪y0  c1e x  c2e2 x‬‬
‫حالت دوم‪ :‬هرگاه معادله مشخصه دارای دو جذر حقیقی مساوی ‪k1  k2  k‬‬
‫باشد‪ .‬در این حالت یک حل معادله (‪ )2.3.3‬به شکل ‪ y1  ekx‬حاصل میشود‪ .‬حل دوم‬
‫معادله به استفاده از فورمول استروگراد‪-‬لیوویل عبارت است از‪:‬‬

‫‪e ‬‬
‫‪ adx‬‬
‫‪e ax‬‬
‫‪y2  e  2 kx dx  ekx  2 kx dx  ekx  e   dx‬‬
‫‪kx‬‬ ‫‪ a2 k x‬‬

‫‪e‬‬ ‫‪e‬‬
‫از اینکه ‪( k1  k2  2k  a‬قضیه وییته) میشود‪ ،‬بناً‪:‬‬
‫‪y2  ekx  e0dx  xekx‬‬
‫حل عمومی معادله (‪ )2.3.3‬شکل ذیل را به خود میگیرد‪.‬‬
‫‪y0  c1ekx  c2 xekx  ekx  c1  c2 x ‬‬
‫مثال)‪ : (2.3.3‬حل عمومی معادله ‪ y  4 y  4 y  0‬را دریابید‪.‬‬
‫حل ‪ :‬معادله مشخصه عبارت از ‪:‬‬
‫‪k 2  4k  k  0 ,  k  2   0 , k1  k2  k  2‬‬
‫‪2‬‬

‫حل عمومی معادله داده شده عبارت است از‪:‬‬


‫‪y0  e2 x  c1  c2 x ‬‬
‫حالت سوم‪ :‬جذور معادله مشخصه ‪ k1‬و ‪ k2‬اعداد مختلطاند‪ .‬چون ضرایب معادله‬
‫‪ b , a‬اعداد حقیقیاند‪ ،‬بناً ‪ k1‬و ‪ k2‬اعداد مختلط با هم مزدوج میباشند‪ .‬یعنی‪:‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪ k1    i ‬و ‪ k2    i‬در اینجا ‪   0‬است‪ .‬در این صورت سیستم حل‬
‫بنیادی یا دو حل قسمی معادله را به شکل ذیل حاصل میکنیم‪.‬‬
‫‪y1  e‬‬
‫‪ i   x‬‬
‫‪y2  e‬‬
‫‪ i  x‬‬
‫‪,‬‬
‫‪y1  e x cos  x  ie x sin  x‬‬ ‫‪5.3.3‬‬
‫‪y2  e x cos  x  ie x sin  x‬‬
‫واضح است که اگر تابع مختلط متحول حقیقی ‪ y  u  x   iv  x ‬معادله تفاضلی‬
‫متجانس (‪ )2.3.3‬را صدق نماید‪ ،‬در این صورت قسمت حقیقی و موهومی آن یعنی ‪v  x ‬‬
‫و ‪ u  x ‬هرکدام طور علیحیده حل معادله (‪ )2.3.3‬میباشند‪ .‬واقعاً بعد از وضع تابع مذکور‬
‫در معادله (‪ )2.3.3‬مییابیم‪:‬‬

‫‪u  x   iv  x   a u  x   iv  x   b u  x   iv  x   0‬‬


‫‪u  au  bu   i v  av  bv   0‬‬
‫در معادله مختلط فوق باید قسمت حقیقی و قسمت موهومی مساوی به صفر باشد‪:‬‬
‫‪u  au  bu  0‬‬
‫‪v  av  bv  0‬‬
‫یعنی ‪ u  x ‬و ‪ v  x ‬هرکدام طور علیحده حل معادله (‪ )2.3.3‬میباشند‪.‬‬
‫با در نظر داشت ثبوت ادعای فوق از حل مختلط (‪ )5.3.3‬مییابیم که سیستم دو حل‬
‫معادله (‪ )2.3.3‬عبارت است از‪:‬‬
‫‪y1  e x cos  x‬‬
‫‪y2  e x sin  x‬‬
‫‪y2 e x sin  x‬‬
‫است‪ .‬بناً ‪ y1 , y2‬سیستم‬ ‫‪‬‬ ‫از اینکه‪ tan  x  const :‬‬
‫‪y1 e x cos  x‬‬
‫دو حل بنیادی معادله (‪ )2.3.3‬را تشکیل میدهند و حل عمومی معادله (‪ )2.3.3‬شکل ذیل‬
‫را به خود اختیار میکند‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪y0  c1 y1  c2 y2  c1e x cos  x  c2 e x sin  x‬‬
‫‪y0  e x  c1 cos  x  c2 sin  x ‬‬ ‫)‪(6.3.3‬‬

‫تبصره (‪ : )1.3.3‬اگرجذر دوم ‪ k2    i‬در نظر گرفته شود‪،‬درینصورت به جذر‬


‫مذکور عین سیستم بنیادی حله های مانند ‪ y1  e x cos  x‬و ‪ y2  e x sin  x‬مطابقت‬
‫میکند (زیرامیدانیم که ‪.) ei  cos  i sin ‬از این سبب حل عمومی معادله(‪)2.3.3‬باز‬
‫هم به شکل(‪)1.3.3‬حاصل میگردد‪.‬‬
‫مثال (‪ : )3.3.3‬حل عمومی معادله ‪ y  2 y  5 y  0‬را دریابید که شرایط‬
‫‪ y‬را صدق کند‪.‬‬ ‫‪x 0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪x 0‬‬ ‫اولیه ‪ 0‬‬
‫حل ‪ :‬جذر معادله مشخصه ‪ k 2  2k  5  0‬عبارت از ‪ k1  1  2i‬و‬
‫‪ k2  1  2i‬میباشد‪ .‬حل عمومی معادله داده شده شکل ذیل را اختیار میکند‪.‬‬
‫‪y0  e x  c1 cos2 x  c2 sin 2 x ‬‬
‫اکنون شرایط اولیه را در حل دریافت شده وضع میکنیم‪.‬‬
‫‪y0  e x  c1 cos 2 x  c2 sin 2 x ‬‬
‫‪y0  e x  c1 cos 2 x  c2 sin 2 x   e  x  2c1 sin 2 x  2c2 cos 2 x ‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x 0‬‬ ‫‪ 0 , e0   c1  1  0  , c1  0‬‬

‫‪y‬‬ ‫‪x 0‬‬ ‫‪ 1 ,  e0   c1  0   e0  0  2c2   1 , c2  1‬‬


‫‪2‬‬
‫بناً حل قسمی معادله داده شده عبارت است از‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y0  e x sin 2 x‬‬
‫‪2‬‬
‫باید متذکر شد که دریافت حل عمومی معادالت دیفرانسیلی ترتیب های بلند تر از دو با‬
‫ضرایب ثابت مانند‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪y    a1 y ‬‬
‫‪n 1‬‬
‫‪ a2 y ‬‬
‫‪n 2 ‬‬
‫‪ ...  an y  0‬‬
‫‪n‬‬
‫)‪(7.3.3‬‬

‫عیناً مانند معادالت دیفرانسیلی متجانس ترتیب دوم صورت میگیرد‪ ،‬یعنی‪ :‬معادله‬
‫فرضاً‬ ‫میکنیم‪.‬‬ ‫راتشکیل‬ ‫‪k n  a1k n1  a2k n2  ...  an  0‬‬ ‫مشخصه‬
‫‪ k1 , k2 , k3 , ... , kn‬جذورمعادله مشخصه اند‪.‬‬
‫‪ - 1‬فرضاً جذور معادله اعداد حقیقی و مختلف اند‪.‬درینصورت حل عمومی‬
‫(‪)7.3.3‬شکل ذیل را دارد‪.‬‬
‫‪y0  c1ek1x  c2ek2 x  ....  cnekn x‬‬
‫‪-2‬در جملۀ جذور معادلۀ مشخصه اعداد مختلط مانند ‪ k1    i‬وجود دارند‪،‬‬
‫درینصورت مزدوج آن ‪ k2    i‬نیز جذر معادلۀ مشخصه میباشد‪.‬درینصورت حل عمومی‬
‫معادلۀ(‪)7.3.3‬چنین است‪:‬‬
‫‪y0  e x (c1 cos  x  c2 sin  x)  c3ek3x  ......  cnekn x‬‬
‫‪-3‬در جملۀ جذور معادلۀ مشخصه‪ ،‬جذور تکراری نیز وجود دارند‪.‬فرضاًجذر ‪ j ، k1‬مرتبه‬
‫تکرار میشود‪،‬دراین حالت حدود جمعی ذیل شامل حل عمومی معادلۀ(‪)7.3.3‬میشوند‪.‬‬
‫‪y0  ek1x (c1  c2 x  c3 x 2  ....  c j x j 1 )  c j 1x j  ....  cn x n‬‬
‫‪ -4‬در جملۀ جذور معادلۀ مشخصه‪،‬اعداد مختلط تکراری مانند ‪ k1‬نیز وجود دارند‪،‬قسمیکه‬
‫جذر مختلط ‪ j ، k1‬مرتبه تکرار میشود‪ .‬آنگاه در حل عمومی معادلۀ(‪)7.3.3‬حدود جمعی‬
‫مانندذیل شامل میشود‪:‬‬

‫‪e x (c1  c2 x  c3 x 2  ...  c j x j 1 )cos  x  (c1  c2 x  ...  c j x j 1 )sin  x ‬‬


‫مثال (‪ : )4.3.3‬حل عمومی معادلۀ دیفرانسیلی ‪ y  3 y  9 y  13 y  0‬رادریابید‪.‬‬

‫حل ‪ :‬معادلۀ مشخصه را تشکیل میدهیم‪.‬‬


‫‪k 3  3k 2  9k  13  0‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫جذور معادلۀ مشخصه عبارت اند از‪ k3  2  3i , k2  2  3i , k1  1 :‬به این‬
‫سبب حل عمومی معادله عبارت است از‪:‬‬
‫)‪y0  c1e x  e2 x (c2 cos3x  c3 sin 3x‬‬
‫مثال (‪ : )5.3.3‬حل عمومی معادلۀ ‪ y  5 y  8 y  4 y  0‬را دریابید‪.‬‬
‫حل ‪ :‬معادلۀ مشخصه ‪ k 3  5k 2  8k  4  0‬است‪.‬جذورآن عبارت انداز‪:‬‬
‫‪ ، k3  k2  2 , k1  1‬بناً حل عمومی معادلۀ داده شده‪:‬‬
‫‪y0  c1e x  (c2  c3 x)e2 x‬‬
‫مثال (‪ : ) 1.3.3‬حل عمومی معــادلۀ ‪ y (4)  4 y  8 y  8 y  4 y  0‬را‬
‫دریابید‪.‬‬
‫حل ‪ :‬معادلۀ مشخصه ‪ k 4  4k 3  8k 2  8k  4  0‬وجذور آن عبارت اند‪:‬‬
‫‪. k 4  k 3  1  i , k 2  k 1  1  i‬بناً حل عمومی معادلۀ داده شده‪:‬‬
‫‪y0  e x (c1  c2 x)cos x  (c3  c4 x )sin x ‬‬

‫مثال (‪ : )7.3.3‬حــل عمــومی معادله دیفرانسیلی ‪ y    y  0‬رادریابید‬


‫‪4‬‬

‫حل ‪ :‬با در نظر داشت معادله مشخصه داریم که‪:‬‬


‫‪k 4  1  0 ,  k 2  1 k 2  1  0 , k1  1 , k2  1 , k3  i , k4  i‬‬
‫سیسنم حلهای غیروابسته خطی عبارتاند از‪:‬‬
‫‪y1  e x , y2  e x , y3  cos x , y4  sin x‬‬
‫بناًحل عمومی معادله به شکل ذیل حاصل میگردد‪:‬‬
‫‪y0  c1e x  c2e x  c3 cos x  c4 sin x‬‬
‫ضرایب ‪ c1 , c2 , c3 , c4‬ثابتهای کیفیاند‪.‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪-4.3‬معادالت دیفرانسیلی خطی غیرمتجانس ترتیب دوم‪.‬‬

‫اکنون معادله خطی غیر متجانس ذیل را در نظر میگیریم‪:‬‬


‫‪y  ay  by  f  x  , a, b  const.‬‬ ‫‪1.4.3‬‬

‫میدانیم حل عمومی آن عبارت از حاصل جمع حل عمومی معادله متجانس (‪ )2.4.3‬و‬


‫یک حل اختیاری ‪ y*  x ‬معادله (‪ )1.4.3‬میباشد‪ .‬متذکر میشویم که حل اختیاری‬
‫‪ y*  x ‬را به استفاده از طریقه تغییرات جزئی ثابتهای کیفی در حل معادلۀ متجانس آن‬
‫میتوان دریافت‪ .‬در حاالت خاص اما فوقالعاده مهم به استفاده از شکل تابع طرف راست‬
‫یعنی شکل ‪ f  x ‬حل ‪ y*  x ‬قرار ذیل حاصل شده میتواند ‪ .‬فرضاً طرف راست معادله‬
‫(‪ )1.4.3‬دارای شکل ذیل است‪.‬‬
‫‪f  x   e x Qn  x  cos  x  Pm  x  sin  x ‬‬
‫در حالیکه ‪ Pm  x ‬و ‪ Qn  x ‬پولینومهای درجه ‪ m‬و درجه ‪ n‬داده شده و‬
‫‪    i‬عدد کیفی مختلط است‪( .‬اگر ‪   0‬باشد‪ ،‬عدد حقیقی است ) ‪،‬در این صورت‬
‫یک حل ‪ y*  x ‬معادله (‪ )1.4.3‬به شکل ذیل جستجو میگردد‪.‬‬
‫‪y*  x   x r e x  Rs  x  cos  x  Ts  x  sin  x ‬‬
‫در اینجا ‪ Rs  x  , Ts  x  , s  max  m , n ‬پولینومهای درجه ‪ s‬با ضرایب‬
‫‪ Ai , Bi ,‬میباشد یعنی‪:‬‬ ‫ثابت نامعلوم ‪i  1,2,3,...‬‬
‫‪s‬‬
‫‪R s  x    Ai x i  A 0  A1x  A 2x 2  ...  A s x s‬‬
‫‪i 0‬‬
‫‪s‬‬
‫‪T s  x    B i x i  B 0  B 1x  B 2x 2  ...  B s x s‬‬
‫‪i 0‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫اگر ‪    i‬جذور معادله مشخصه ‪ k 2  ak  b  0‬نباشد‪ . r  0 ،‬اگر‬
‫‪    i‬یک جذر معادله مشخصه باشد‪ . r  1 ،‬اگر ‪  ,    0 ‬جذر مکرر معادله‬
‫مشخصه مذکور باشد‪ r  2 ،‬است‪.‬‬
‫حل ‪ y*  x ‬را در معادله (‪ )1.4.3‬وضع و ضرایب حدود مشابه را در اطراف مطابقت‬
‫حاصل شده‪ ،‬مساوی قرار داده ضرایب ثابت ‪  i  1,2,3,... , Ai , Bi‬را دریافت و بعد‬
‫از وضع آنها در ‪ y*  x ‬یک حل معادله (‪ )1.4.3‬را بدست میآوریم‪.‬‬
‫قضیه (‪ : )1.4.3‬حل عمومی معادله تفاضلی غیر متجانس (‪ )1.4.3‬مساوی به‬
‫حاصل جمع حل عمومی معادله متجانس (‪ )2.4.3‬و حل قسمی معادله غیر متجانس آن‬
‫میباشد‪.‬‬
‫متجانس‬ ‫معادله‬ ‫عمومی‬ ‫حل‬ ‫‪y  c1 y1  c2 y2‬‬ ‫فرضاً‬ ‫‪:‬‬ ‫ثبوت‬
‫‪ y  ay  by  0‬است‪ ،‬در این صورت‪:‬‬
‫‪y  ay  by  0‬‬ ‫‪ 2.4.3‬‬
‫اگر *‪ y‬حل قسمی معادله غیر متجانس ‪ y  ay  by  f  x ‬باشد‪ ،‬در این‬
‫حالت‪:‬‬
‫‪y*  ay*  by*  f  x ‬‬ ‫‪3.4.3‬‬
‫از حاصل جمع معادالت (‪ )2.4.3‬و (‪ )3.4.3‬حاصل میشود‪:‬‬
‫‪ y   y *  a  y   y *   b  y  y *   f  x ‬‬ ‫‪ 4.4.3‬‬

‫از رابطه (‪ )4.4.3‬نتیجه میشود که تابع *‪ y  y  y‬معادله (‪ )1.4.3‬را صدق‬


‫میکند بناً حل عمومی معادله مذکور میباشد‪.‬‬
‫مثال (‪ : )1.4.3‬حل قسمی معادله دیفرانسیلی ‪ y  2 y  3 y  e4 x‬را دریا بید‬
‫که شرایط اولیــــــــه ای ‪ y |x0  1 , y |x0  1‬را صدق نماید‪.‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫حل ‪ :‬جذرهای معادله مشخصه ‪ k 2  2k  3  0‬عبارت از ‪ k1  3‬و‬
‫‪ k2  1‬و حل عمومی معادله متجانس آن ‪ y  c1e3 x  c2e x‬میباشد‪.‬‬
‫حل قسمی *‪ y‬معادله داده شده را جستجو میکنیم‪ .‬از اینکه طرف راست معادله‬
‫‪ f  x   e4 x‬است‪ ،‬یعنی ‪   0 ،   4‬و ‪ Qn  x   1‬میشود از جانب دیگر‬
‫‪   4  k1 , k2‬اند‪ ،‬بنابر این *‪ y‬چنین تعیین میشود‪:‬‬
‫‪y*  x   Ae4 x‬‬
‫به منظور دریافت ضریب ‪ ، A‬مشتقات ‪ y*  x ‬و ‪ y* x ‬را دریافت مینماییم‪:‬‬
‫‪y*  x   Ae4 x , y*  x   4 Ae4 x , y* x   16 Ae4 x‬‬
‫در معادله‬ ‫و ‪y* x ‬‬ ‫بعد از وضع قیمتهای ‪y*  x  ، y*  x ‬‬
‫‪ y  2 y  3 y  e4 x‬و مساوی قرار دادن حدود مشابه دو طرف مطابقت حاصله‬
‫مییابیم‪:‬‬
‫‪y  2 y  3 y  e4 x , 16 Ae4 x  2  4 Ae 4 x  3  Ae 4 x  e 4 x‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ 5 Ae4 x  e4 x , 5 A  1 , A ‬‬
‫‪5‬‬
‫‪1‬‬
‫بآلخره ‪ . y*  x   e4 x‬بنابر آن حل عمومی معادله داده شده چنین شکل میگیرد‪:‬‬
‫‪5‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y  y  y*  x   c1e3 x  c2e  x  e 4 x‬‬
‫‪5‬‬
‫با استفاده از شرایط اولی داده شده ضرایب ‪ c1 , c2‬طبق ذیل حاصل میشود‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪1 4x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c‬‬‫‪1‬‬‫‪e‬‬ ‫‪3x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪c‬‬‫‪2‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c‬‬
‫‪ 1 2 5‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ y  3c e3 x  c e  x  4 e 4 x‬‬ ‫‪3c  c  1 c  11‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪ 1 2 5‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪20‬‬
‫به این ترتیب حل قسمی مطلوب عبارت است از‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪1‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪y  e3 x  e  x  e 4 x‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪4‬‬
‫مثال (‪ : )2.4.3‬معادله دیفرانسیلی ‪ y  y  2 y  e2 x‬حل گردد‪.‬‬
‫حل ‪ :‬جذر معادله مشخصه ‪ k 2  k  2  0‬عبارت است از‪:‬‬
‫‪k1  1 , k2  2‬‬
‫و حل عمومی معادله متجانس مذکور ‪ y  c1e x  c2e2 x‬میشود‪ .‬چون‬
‫‪   k2  2‬میباشد‪ ،‬در این صورت حل قسمی معادله غیر متجانس‬
‫‪ y  y  2 y  e2 x‬طور ذیل تعیین میشود‪.‬‬
‫‪y*  Axe2 x‬‬
‫‪y*  Ae2 x  2 Axe2 x ,‬‬ ‫‪y*  4 Ae2 x  4 Axe2 x‬‬ ‫اینجا‬ ‫از‬
‫قیمتهای ‪ y* , y* , y*‬را در معادله وضع نموده قیمت ‪ A‬را حاصل میکنیم‪:‬‬
‫‪ 4 Ae2 x  4 Axe2 x  Ae 2 x  2 Axe2 x  2 Axe 2 x  e 2 x  3 Ae 2 x  e 2 x ,‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ 3A  1 , A  ‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬
‫حل قسمی معادله تفاضلی غیر متجانس ‪ y*   xe2 x‬بوده و حل عمومی معادله داده‬
‫‪3‬‬
‫شده عبارت است از‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y  y  y*  c1e x  c2e2 x  xe2 x‬‬
‫‪3‬‬
‫مثال (‪ : )3.4.3‬معادله تفاضلی ‪ y  4 y  4 y  xe2 x‬را حل کنید‪.‬‬
‫حل ‪ :‬ابتدا جذور معادله مشخصه ‪ k 2  4k  4  0‬را دریافت میکنیم‪.‬‬
‫‪k 2  4k  4  0 ,‬‬ ‫‪ k  2‬‬ ‫‪ 2 , k1  k2  k  2‬‬
‫‪2‬‬

‫بنابر این حل عمومی معادله متجانس ‪ y  4 y  4 y  0‬عبارت است از‪:‬‬


‫‪y   c1  c2 x  e2 x‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫ حل قسمی‬.‫ میباشد‬Pn  x   x ‫ بوده و‬  k1  k2  k  2 ‫از جانب دیگر‬
:‫ طور ذیل تعیین میشود‬y  4 y  4 y  xe2 x ‫معادله دیفرانسیلی غیر متجانس‬
y*  x 2  A  Bx  e2 x
:‫ را محاسبه و در معادله دیفرانسیلی داده شده وضع میکنیم‬y* ‫ و‬y* ‫مشتقات‬
y *  x 2  A  Bx e 2 x
y *  2x  A  Bx e 2 x  x 2Be 2 x  2x 2  A  Bx e 2 x
y *  e 2 x  2Ax   2A  3B  x 2  2Bx 3 
y *  2e 2 x  2Ax   2A  3B  x  2Bx 3    2A   4A  6B  x 6Bx 2  e
2x

y *  e 2 x  2A   8A  6B  x   4A  12B  x 2  4Bx 3  e 2 x


 2A   8A  6B  x   4A  12B  x 2  4Bx 3  
4e 2 x  2Ax   2A  3B  x 2  2Bx 3   4x 2  A  Bx e 2 x  xe 2 x 
2A   8A  6B  x   4A  12B  x 2  4Bx 3 
4  2Ax   2A  3B  x 2  2Bx 3   4  Ax 2  Bx 3   x

:‫از مطابقت فوق مییابیم که‬


1
A0 , B
6
:‫بنابر آن حل قسمی معادله داده شده عبارت است از‬
1  1
y*  x 2  x  e2 x  x3e2 x
6  6
:‫و حل عمومی معادله مذکور شکل ذیل را دارد‬
1  1 
y  y  y*   c1  c2 x  e2 x  x3e2 x  e2 x  c1  c2 x  x 3 
6  6 
‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫مثال (‪ : )4.4.3‬معادله تفاضلی ‪ y  4 y  e x cos2 x‬حل گردد‪.‬‬
‫حل ‪ :‬جذر معادله مشخصه ‪ k 2  4  0‬عبارت است از‪:‬‬
‫‪k1  2i ,‬‬ ‫‪k2  2i‬‬
‫و حل عمومی معادله متجانس مذکور‪:‬‬
‫‪y  c1e2ix  c2e2ix  c1 cos2 x  c2 sin 2 x‬‬
‫از اینکه ‪ k2‬و ‪   i  1  2i  k1‬و ‪ Pn  x   1 , Qm  x   0‬اند‪ .‬بناً‬
‫حل قسمی معادله داده شده دارای شکل ذیل است‪.‬‬
‫‪y*  e x  A cos 2 x  B sin 2 x ‬‬
‫‪ y* ,‬را محاسبه و در معادله داده شده وضع میکنیم‪ ،‬بعد از مساوی‬ ‫مشتقات ‪y*‬‬
‫قرار دادن ضرایب حدود مشابه‪ ،‬مییابیم که‪:‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪A‬‬ ‫‪, B‬‬
‫‪17‬‬ ‫‪17‬‬
‫‪ex‬‬
‫حل قسمی معادله داده شده ‪ y*   cos 2 x  4sin 2 x ‬است‪ .‬بنابر آن حل‬
‫‪17‬‬
‫عمومی معادله داده شده‪:‬‬
‫‪ex‬‬
‫‪y  y  y*  c1 cos 2 x  c2 sin 2 x   cos 2 x  4sin 2 x ‬‬
‫‪17‬‬

‫مثال (‪ : )5.4.3‬معادله ‪ y  4 y  8sin 2 x‬را حل کنید‪.‬‬


‫حل ‪ :‬ابتدا حل عمومی معادله متجانس را دریافت میکنیم‪:‬‬
‫‪k2  4  0 ,‬‬ ‫‪k1  2i , k2  2i‬‬
‫حل عمومی معادله متجانس ‪ y  4 y  0‬عبارت از ‪y  c1 cos2 x  c2 sin 2 x‬‬
‫است‪ .‬از اینکه‪:‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫‪f  x   8sin 2x  e 0 x  0  cos 2x  8  sin 2x  ,‬‬
‫‪  0 ,   2 , k 1  2i    i ‬‬
‫در این صورت حل قسمی معادله داده شده دارای شکل ذیل میباشد‪.‬‬
‫‪y*  x  A cos2 x  B sin 2 x ‬‬
‫‪ y* ,‬را محاسبه و در معادله تفاضلی داده شده وضع نمائیم به استفاده‬ ‫مشتقات ‪y*‬‬
‫از خواص مطابقتها مییابیم که‪:‬‬
‫‪A  2 , B  0‬‬
‫به این ترتیب حل قسمی معادله داده شده ‪ y*  2 x cos2 x‬و حل عمومی معادله‬
‫عبارت است از‪:‬‬
‫‪y  y  y *  c1 cos2x  c 2 sin 2x  2x cos2x‬‬
‫حل معادالت دیفرانسیلی غیر متجانس خطی ترتیب بلندتر از دو نیز به همین ترتیب‬
‫جستجو میگردند‪.‬‬
‫مثال (‪ :) 1.4.3‬معادله دیفرانسیلی ‪ y  4  y  x 2  x‬حل گردد‪.‬‬
‫حل ‪ :‬نخست حل عمومی معادله متجانس را دریافت میکنیم‪ ،‬به استفاده از معادله‬
‫مشخصه‪:‬‬
‫‪k 4  k 2  0 , k 2  k 2  1  0 , k 1  0 ,‬‬
‫‪k 2  0 ,k 3  i‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪k 4  i‬‬
‫حل عمومی معادله متجانس عبارت از ‪y  c1  c2 x  c3 cos x  c4 sin x‬‬
‫است‪ .‬در معادله داده شده‪:‬‬
‫‪f  x   x 2  x  e 0 x  x 2  x  cos  0x   1  sin  0x   ,‬‬
‫‪  0 , p2  x   x 2  x‬‬
‫دیده میشود که ‪ p2  x   x 2  x‬یک پولینوم درجه دوم بوده و ‪0  k 1  k 2‬‬
‫میباشد از اینرو ‪ r  2‬است بنابر آن حل قسمی معادله شکل ذیل را دارد‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪y*  x 2  A0  A1x  A2 x 2 ‬‬
‫از اینجا‪:‬‬
‫‪y*  2 x  A0  A1 x  A2 x 2   x 2  A1  2 A2 x ‬‬
‫‪y*  2 A0 x  3 A1 x 2  4 A2 x 3‬‬
‫‪y*  2 A0  6 A1 x  12 A2 x 2‬‬
‫‪y* 6 A1  24 A2 x‬‬
‫‪y*   24 A2‬‬
‫‪4‬‬

‫مشتقات ‪ y* , y* , y* , y* , y* 4‬را در معادله داده شده وضع و به‬
‫استفاده از خاصیت مطابقت مییابیم که‪:‬‬
‫‪24 A2  2 A0  6 A1x  12 A2 x 2  x 2  x‬‬
‫‪24A 2  2A 0  0 , 6A1  1 , 12A 2  1 ,‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪A1 ‬‬ ‫‪, A2 ‬‬ ‫‪, A 0  1‬‬
‫‪6‬‬ ‫‪12‬‬
‫‪1 3 x4‬‬
‫‪ y*   x  x ‬و حل عمومی آن عبارت است از‪:‬‬
‫‪2‬‬
‫حل قسمی معادله‬
‫‪6‬‬ ‫‪12‬‬
‫‪x3 x 4‬‬
‫‪y  y  y*  c1  c2 x  c3 cos x  c4 sin x  x  ‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪6 12‬‬
‫مثال)‪ : (7.4.3‬معادله دیفرانسیلی ‪ y 4  y  5cos x‬را حل کنید‪.‬‬
‫حل ‪ :‬ابتدا حل عمومی معادله متجانس آنرا دریافت میکنیم‪ ،‬بدین منظور داریم‪:‬‬

‫‪k 4 1  0 ,‬‬ ‫‪k‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪ 1 k 2  1  0 , k 1  1 ,‬‬
‫‪k 2  1 , k 3  i , k 4  i‬‬
‫در این صورت حل عمومی معادله متجانس عبارت است از‪:‬‬
‫‪y  c1e x  c2e x  c3 cos x  c4 sin x‬‬

‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬


‫و‬ ‫بوده‬ f  x   5cos x  e0 x  5cos x  0  sin x  ‫دیگر‬ ‫جانب‬ ‫از‬
.‫ بناٌ حل خصوصی معادله داده شده دارای شکل ذیل است‬.‫ میباشد‬  i  0  i  k3
y*  x  A cos x  B sin x 
:‫از اینجا‬
y*  A cos x  B sin x  x   A sin x  B cos x 
y*  2 A sin x  2 B cos x  x   A cos x  B sin x 
y* 3 A cos x  3B sin x  x  A sin x  B cos x 
y*  4 A sin x  4 B cos x  x  A cos x  B sin x 
4

‫ را در معادله داده شده وضع نموده‬y* , y* , y* , y* , y*  ‫قیمتهای‬
4

.‫مطابقت ذیل را حاصل مینمائیم‬


4A sin x  4B cos x  x  A cos x  B sin x   x  A cos x  B sin x  
 5cos x 4A sin x  4B cos x  5cos x
5
4 A  0 ,  4B  5 , A  0 , B   :‫از مطابقت اخیر حاصل میشود‬
4
5
‫ بوده و حل عمومی آن‬y*  x sin x ‫در این صورت حل خصوصی معادله داده شده‬
4
:‫عبارت است از‬
5
y  y  y*  c1e x  c2e x  c3 cos x  c4 sin  x sin x
4
‫ و‬y  ay  by  f1  x  ‫ حل قسمی معادله‬y1*  x  ‫ اگر‬:)2.4.3( ‫قضیه‬
‫ باشند در این صورت‬y  ay  by  f 2  x  ‫ یک حل قسمی معادله دیفرانسیلی‬y2*  x 
y  ay  by  f1  x   f 2  x  ‫ یک حل قسمی معادله دیفرانسیلی‬y1*  x   y2*  x 
.‫میشود‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫ثبوت ‪ :‬بعد از وضع توابع ‪ y1*  x ‬و ‪ y2*  x ‬در معادالت دیفرانسیلی حاصل‬
‫میشود‪:‬‬
‫‪y1*  x   ay1*  by1*  x   f1  x ‬‬
‫*‪  x   ay2‬‬
‫*‪y2‬‬ ‫‪  by2*  x   f 2  x ‬‬
‫مطابقت های فوق را طرف به طرف جمع نموده ثبوت قضیه را قرار ذیل حاصل میکنیم‪.‬‬

‫‪ y1*  y2*   a  y1*  y2*   b  y1*  y2*   f1  x   f 2  x ‬‬


‫از قضیه فوق وقتی استفاده به عمل میآید که طرف راست معادله دیفرانسیلی داده شده‪،‬‬
‫حاصل جمع چند تابع متمادی در قطعه خط ‪  a , b‬باشد‪.‬‬
‫مثال (‪ :) 3.4.3‬معادله دیفرانسیلی ‪ y  3 y  x  cos x‬را حل کنید‪.‬‬
‫حل ‪ :‬نظر به قضیه فوق حلهای قسمی هر یک از دو معادله ذیل را دریافت میکنیم‪.‬‬
‫‪y  3 y  cos x , y  3 y  x‬‬
‫ابتدا حل عمومی معادله متجانس ‪ y  3 y  0‬را از طریق جذر معادله مشخصه آن‬
‫تعیین میکنیم‪.‬‬
‫‪k 2  3k  0  k1  0 , k2  3‬‬
‫حل عمومی معادله متجانس عبارت است از ‪ y  c1  c2e3 x‬است‪.‬‬
‫‪ -1‬حل قسمی معادله ‪ y  3 y  x‬را جستجو میکنیم‪.‬‬
‫از اینکه ‪ a  k1  0‬است جل قسمی طور ذیل تعیین میشود‪.‬‬
‫‪y*1  x  Ax  B ‬‬
‫‪ ، y*1‬‬
‫‪ y* ، y*1‬را در‬ ‫‪ . y*1‬قیمتهای ‪‬‬
‫‪  2 Ax  B , y*1‬‬
‫از اینجا‪  2 A :‬‬
‫معادله وضع نموده ضرایب ‪ A , B‬را قرار ذیل دریافت میکنیم‪.‬‬
‫‪y  3 y  x ,‬‬ ‫‪2 A  3  2 Ax  B   x ,  6 Ax   2 A  3B   x‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪6 A  1 , 2 A  3B  0 , A  ‬‬ ‫‪, B‬‬
‫‪6‬‬ ‫‪9‬‬
‫بنابر آن حل قسمی معادله ‪ y  3 y  x‬عبارت است از‪:‬‬
‫فصل سوم‪ :‬معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬
 1 1
y*1  x   x  
 6 9
‫ بادر نظر داشت اینکه‬y  3 y  cos x ‫ ویک حل قسمی معادله‬-2
.‫ چنین شکل میگیرد‬، ‫ است‬  i  0  i  i  k1 , k2
y*2  e0 x  A cos x  B sin x   A cos x  B sin x
:‫از اینجا‬
   Asin x  B cos x , y*2
y*2    A cos x  B sin x
 , y*2
‫ را دریافت‬A , B ‫ ضرایب‬،‫ را در معادله وضع نموده‬y*2 , y*2  ‫قیمتهای‬
.‫میکنیم‬
y   3 y   cos x ,  A cos x  B sin x  3  A sin x  B cos x  
 cos x  A  3B  cos x   B  3A  sin x  cos x ,
A  3B  1 1 3
 , A  , B 
B  3A  0 10 10
:‫ عبارت است از‬y  3 y  cos x ‫حل قسمی معادله‬
1 3
y*2   cos x  sin x
10 10
‫ شکل‬y  3 y  x  cos x ‫بنابر آن حل قسمی معادله‬
 1 1 1 3
y*  y*1  y*2  x   x    cos x  sin x
 6 9  10 10
:‫را داشته و حل عمومی آن عبارت است از‬
 1 1 1 3
y  y  y*  c1  c2e3 x  x   x    cos x  sin x
 6 9  10 10

‫معادالت دیفرانسیلی‬
(Problems):‫ تمــرین‬-5. 3

.‫معادالت دیفرانسیلی ذیل را حل کنید‬

1
1) y  . 2) y    cos x ,
x
3  25
3) y  e  x x
4) y  xe x
4
5) xy   y   0 6) (1  x 2 ) y   y 2  1  0 ,
7) x 2 y  xy   1 8) y (e x  1)  y   0,
9) yy   y 2  y 3 10) xy   1  y 2
11) x 3 y  x 2 y  1 12) xy   y   x 2e x
13) y tgx  y   1 14) y x ln x  y 
15) (1  x 2 ) y  2 xy  0, y  0 , y   3, x  0
16) 1  y 2  2 yy  , y  1, y  1 , 1

1
17) y    , 18) yy   y 2 , 19) y   1  y 2 ,
2y 3
20) yy   y 2  0, 21) y (1  y 2 )  ay  , 22) yy   y 2 y   y 2 ,
23) 2 yy   y 2 , 24) y   1  y 2 , 25) yy   y (1  y )  0,
1
26) y y 3  1, y  1, y   1 , x 
2

‫ معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬:‫فصل سوم‬


‫جوابات‬
1) y  x ln x  x  c1 x  c2 , 2) y  cos x  c1 x  c2
1
3) y  e x   c1 x  c2 , 4) y  ( x  2)e x  c1 x  c2
x
5) y  c1  c2 ln x , 6) y  (1  c12 ) ln x  c1  c1 x  c2
7) y  ln x 2  c1 ln x  c2 , 8) y  c1 ( x  e  x )  c2
c1 2 1
9) y  c1 ln y  x  c2 , y  c, 10) y  x  ln x  c2
4 2c1
1 1 2
11) y  c1 ln x   c2 , 12) y  c1 x  e x  c2
x 2
13) y  c1 cos x  x  c2 , 14) y  c1 x ln x  c1 x  c2
1 2
15) y  x 3  3x , 16) y  ( x  1)
2
c1 x 2
17)1  c1 y 2 ( c2  ) , 18) y  c1e c2 x
2
19) y  ln e 2 x  c1  x  c2 , 20) y   c1 x  c2
y  c2 1 y
21) x  c1  a ln sin , 22) x  ln  c2 , y  c
a c1 y  c1
c1 ( x  c2 )
23) y  , y  c, 24) y  ln e 2 x  c1  x  c2
4
1
25) y  c1e c2 x  , 26) 2 y 2  4 x 2  1
c2

‫معادالت دیفرانسیلی‬
.‫حل عمومی معادالت تفاضلی متجانس ترتیب دوم ذیل را دریابید‬
27) y   5 y   6 y  0 28) y   9 y  0
29) y   y   0 30) y   y  0
31) y   2 y   2 y  0 32) y   4 y   13 y  0
33) y   2 y   y  0 34) y   4 y   2 y  0
y  y
35) y  y   y  36) 3
y 
‫جوابات‬
27) y  c1e2 x  c2 e 2 x 28) y  c1e 2 x  c2 e 2 x
29) y  c1  c2 e x 30) y  c1 cos x  c2 sin x
31) y  e x  c1 cos x  c2 sin x  32) y  e 2 x  c1 cos3x  c2 sin 3x 
33) y   c1  c2 x  e  x 
34) y  e 2 x c1e x 2
 c2 e  x 2

x
 5
x  x
5 x
 11 11 
35) y  e 2  c1e 2  c2 e 2  36) y  e 6  c1 cos x  c2 sin x
  6 6
   
.‫حل قسمی معادالت تفاضلی متجانس ترتیب دوم ذیل را دریابید‬
37) y   5 y   4 y  0 , y 5 , y  8 , x  0
38) y   3 y   2 y  0 , y 1 , y   1 , x  0
39) y   4 y  0 , y  0 , y  2 , x  0
40) y   2 y   0 , y 1 y  0 , x  0
y
41) y   , y  a , y  0 , x0
a2
42) y   3 y   0, y0 , y  0 , x0
:‫جوابات‬
37) y  4e x  e4 x 38) y  e  x 39) y  sin 2 x
x
40) y  1 41) y  a cosh 42) y  0
a
‫ معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬:‫فصل سوم‬
.‫حل عمومی معادالت تفاضلی غیر متجانس ترتیب دوم را دریابید‬
43) y   4 y   4 y  x 2 44) y   y   y  x 3  6
45) y   2 y   y  e 2 x 46) y   8 y   7 y  14
47) y   y  e x 48) y   y  cos x
49) y   y   2 y  8sin 2 x 50) y   y   6 y  xe 2 x
51) y   2 y   5 y  e x cos 2 x 52) y   2 y   x 2  1
53) y   2 y   e 2 x  5 54) y   2 y   8 y  e x  8cos 2 x
55) y   y   5 x  2e x 56) y   2 y   y  e x  e  x

:‫جوابات‬
x
 x 3 3
43) y   c1  c2 x  e 2 x 
1
8
 2 x 2  4 x  3 , 44) y  e 2  c1 cos
x 3
2
 c2 sin
2
  x  3x
2

 
1
45) y   c1  c2 x  e  x  e 2 x , 46) y  c1e x  c2 e 7 x  2
9
1 1
47) y  c1e x  c2 e  x  xe x , 48) y  c1 cos x  c2 sin x  x sin x
2 2
2  x 1 
49) y  c1e x  c2 e 2 x   3sin 2 x  cos 2 x  , 50) y  c1e 2 x  c2 e 3 x  x    e 2 x
5  10 25 
x x x2 x3
51) y  e x  c1 cos 2 x  c2 sin 2 x   e x sin 2 x 52) y  c1  c2 e 2 x   
4 4 4 6
1 5 1 1
53) y  c1  c2 e 2 x  xe 2 x  x 54) y  c1e 2 x  c2 e 4 x  e x   3cos 2 x  sin 2 x 
2 2 9 5
5  1  1
55) y  c1  c2 e  x  e x  x 2  5 x 56) y   c1  c2 x  x 2  e  x  e x
2  2  4

‫معادالت دیفرانسیلی‬
.‫معادالت تفاضلی ذیل را حل کنید‬
57) y   13 y   12 y  0, 58) y   y   0
59) y   y  0 60) y    2 y   0, 61) y    4 y  0
4 4

62) y    8 y   16 y  0 63) y    y   64) y    2 y   y   e x


4 4 4

‫جوابات‬
57) y  c1  c2 e x  c3e12 x 58) y  c1  c2 e  x  c3e x

x
x
 3 3 
59) y  c1e  e  c2 cos
2
x  c3 sin x  , 60) y  c1  c2 x  c3e x 2
 c4 e  x 2

 2 2 
61) y  e x  c1 cos x  c2 sin x   e  x  c3 cos x  c4 sin x 
62) y   c1  c2 x  cos 2 x   c3  c4 x  sin 2 x

x
 x
3 3 
63) y  c1  c2 e  e  c3 cos
2
x  c4 sin x
 2 2 
 x2 
64) y  c1  c2 x   c3  c4 x   e x
 2 

‫ معادالت دیفرانسیلی ترتیب عالی‬:‫فصل سوم‬


‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫فصــلچهارم‬

‫ســــیستم مــعا دالت دیفرانسیلی‬

‫در این فصل سیستم معادالت دیفرانسیلی‪ ،‬سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی‪،‬طرح‬
‫مسالۀ کوشی برای سیستم معادالت دیفرانسیلی‪ ،‬شرایط موجودیت و یگانه بودن حل مسالۀ‬
‫کوشی‪،‬حل عمومی‪،‬حل قسمی و حل خاص سیستم معادالت دیفرانسیلی‪،‬تبدیل معادلۀ‬
‫دیفرانسیلی ترتیب عالی به سیستم معادالت دیفرانسیلی و بر عکس‪،‬حل عمومی و حل قسمی‬
‫سیستم معادالت دیفرانسیلی به طریقۀ حذف‪،‬شکل وکتور‪-‬مترکسی سیستم وحل آن (میتود‬
‫ایلر)‪،‬مطالعۀ حاالتیکه جذور معادلۀ مشخصه حقیقی وساده‪،‬مختلط‪،‬وتکراری باشند‪ ،‬توضیح‬
‫شده اند‪.‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


‫‪-1.1‬مفاهیم اساسی و تعاریف‪.‬‬

‫تعریف (‪:)1.1.4‬سیستم‬
‫‪‬‬ ‫‪F1 ( x, y1 , y2 ,..., yn , y1 , y2 ,..., yn )  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪F2 ( x, y1 , y2 ,..., yn , y1 , y2 ,..., yn )  0‬‬
‫‪‬‬ ‫(‪)1.1.4‬‬
‫‪‬‬ ‫‪........................................................‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Fn ( x, y1 , y2 ,..., yn , y1 , y2 ,..., yn )  0‬‬
‫بنام سیستم معادالت دیفرانسیلی معمولی ترتیب اول یاد میشود‪.‬‬
‫اگرسیستم مذکور از جنس مشتقات توابع مطلوب قابل حل باشد‪،‬درینصورت سیستم‬

‫‪ dy 1‬‬
‫‪ dx  f  x , y 1 , y 2 , ... , y n ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy  n 1‬‬ ‫‪ 2.1.4 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ f  n 1  x , y 1 , y 2 , ... , y n ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪ dy n‬‬
‫‪ dx  f n  x , y 1 , y 2 , ... , y n ‬‬
‫یا به طور فشرده‬
‫‪dy j‬‬
‫‪ j  1,2,3,..., n  ،‬‬ ‫‪ f j  x , y1 , y2 , ... , yn ‬‬
‫‪dx‬‬
‫بنام سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی یاد میگردد‪ .‬تعداد معادالت شامل سیستم‪،‬ترتیب‬
‫معادالت سیستم راتعیین میکند‪.‬مثال (‪)2.1.4‬سیستم معادالت ترتیب ‪ n‬میباشد‪.‬‬
‫بعدی‬ ‫‪ n  1‬‬ ‫توابع طرف راست سیستم معادالت (‪ )2.1.4‬در ناحیه‬
‫‪  x , y 1 , y 2 , ... , y n   D‬متمادی اند‪.‬‬
‫در این بخش‪ ،‬سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی را مطالعه میکنیم‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫اگردر طرف راست سیستم(‪)2.1.4‬متحول مستقل ‪ x‬بصورت آشکار وجود نداشته‬
‫باشد‪،‬آن را بنام سیستم مستقر یاد میکنند‪.‬‬
‫اگر توابع طرف راست (‪)2.1.4‬از جنس توابع مطلوب ‪ y1 , y2 , ... , yn‬خطی‬
‫باشند‪،‬آنگاه سیستم مذکور را سیستم معادالت دیفرانسیلی خطی گویند‪.‬بگونۀمثال سیستم‬

‫‪ dx 1‬‬
‫‪ dt  p11 (t )x 1  p12 (t )x 2  ....  p1n (t )x n‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dx 2  p t  x  p (t )x  ...  p (t )x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪21‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪2n‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪ dt‬‬ ‫)‪(3.1.4‬‬
‫‪..............................................................‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dx n  p (t )x  p (t )x  ...  p (t )x‬‬
‫‪ dt‬‬ ‫‪n1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪n2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪nn‬‬ ‫‪n‬‬

‫سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی خطی است که‪ ،‬در آن عوض متحول مستقل ‪،x‬متحول‬
‫مستقل ‪ t‬وعوض توابع )‪ yn ( x),,....., y2 ( x) , y1( x‬توابع ) ‪ xn (t ),......., x2 (t ), x1(t‬در‬
‫نظر گرفته شده است‪.‬‬
‫تعریف (‪ :)2.1.4‬مجموعه توابع ‪، . .، y2  2  x  ، y1  1  x ‬‬
‫را بنام حل سیستم(‪ )2.1.4‬یاد میکنند ‪ ،‬وقتیکه توابع‬ ‫‪ a  x  b  yn  n  x ‬‬
‫مذکور سیستم معادالت (‪ )2.1.4‬را به مطابقت تبدیل نمایند‪،‬یعنی وقتیکه‬
‫‪dk  x ‬‬
‫‪ f k  x , 1  x  , 2  x  , ... , n  x  ‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪ x   a , b  k  1 , 2 , ... , n ‬‬
‫شود‪.‬مسأله کوشی برای سیستم (‪ )2.1.4‬قرار ذیل طرح میشود‪:‬‬
‫حل سیستم (‪ )2.1.4‬را دریابید که شرایط اولی داده شده ذیل را صدق کند‪.‬‬
‫‪y1  x0   y10 , y2  x0   y20 , ... , yn  x0   yn0‬‬ ‫‪ 4.1.4 ‬‬
‫حل مسأله کوشی که شرایط اولی داده شده را صدق میکند‪ ،‬بنام حل قسمی معادله‬
‫(‪ )2.1.4‬یاد میگردد‪.‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


‫قضیه (‪ : )1.1.4‬فرضاسیستم (‪)2.1.4‬و شرایط اولیۀ(‪ )4.1.4‬داده شده و توابع طرف‬
‫راست(‪ )2.1.4‬در یک ناحیۀ بسته ومحدود‪ D‬که ) ‪ ( x0 , y10 , y20 ,..., yn 0‬و نقاط ‪ b,a‬در‬
‫ناحیۀ مذکور قرار دارند ‪ k  1, 2,..n y k  y k 0  b , x  x  a‬بوده و شرایط ذیل در‬
‫این ناحیه صدق نماید‪.‬‬
‫‪-1‬توابع ‪ f k ( x, y1, y2 ,... yn ), k  1,2,...n‬نظر به تمام متحولین خود متمادی و‬
‫محدود است‪.‬‬
‫‪f k ( x, y1, y2 ,..., yn )  M , M  const.‬‬
‫‪ -2‬توابع ) ‪ f k ( x, y1, y2 ,..., yn‬نظر به متحولین ‪ y1, y2 ,... yn‬خودمشتقات قسمی‬
‫متمادی دارد و‬
‫) ‪f k ( x, y1, y2 ,..., yn‬‬
‫‪ N , N  const. , k , l  1, 2,3,...n‬‬
‫‪yl‬‬
‫دراین صورت سیستم(‪ )2.1.4‬دارای حل یگانه )‪ yn ( x),...., y2 ( x), y1( x‬میباشد که‬
‫شرایط اولیۀداده شدۀ (‪ )4.1.4‬را صدق مینماید‪.‬‬
‫تعریف (‪ : )3.1.4‬مجموع ‪ n‬توابع‪:‬‬
‫‪ y 1  1  x , c1 , c 2 , ... , c n ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 5.1.4 ‬‬
‫‪ y   x , c , c , ... , c‬‬
‫‪ n‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n‬‬

‫را بنام حل عمومی سیستم (‪ )2.1.4‬در ناحیه ‪ D‬یاد میکنند‪ ،‬وقتیکه برای هر نقطه‬
‫اختیار ‪ ،  x , y1 , y2 , ... , yn   D‬سیستم (‪ )5.1.4‬از جنس ‪cn , ... , c2 , c2 , c1‬‬
‫قابل حل بوده‪:‬‬
‫‪ck   k  x , y1 , y2 , ... , yn  ,‬‬ ‫‪k  1,2,..., n‬‬
‫‪dyk‬‬
‫وضع شود آنرا به مطابقت تبدیل‬ ‫و اگر ‪ ck‬در معادله ‪ k  x, c1 , c2 ,..., cn ‬‬
‫‪dx‬‬
‫نماید‪ .‬یعنی‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪k k    x ,  x , y ,..., y  ,   x , y ,..., y  ,...,   x , y ,..., y   ‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪k ‬‬ ‫‪ynn n‬‬
‫‪dydy‬‬
‫‪  x x,,11 x x, y,11y,...,‬‬ ‫‪ynn n,,2‬‬
‫‪2 2x x‬‬ ‫‪ynn n,...,‬‬
‫‪ ,...,nn n x x, y,11y,...,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪k‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪ k‬‬ ‫‪k‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1 ,..., y‬‬
‫‪, y,11y,...,‬‬
‫‪1 ,..., y‬‬ ‫‪1 ,..., y‬‬
‫‪dxdx‬‬
‫‪ff k xx ,,yy1 ,...,‬‬ ‫‪yyn kk 1,2,3,...‬‬
‫‪kf k  x , 1y,...,‬‬
‫‪1 ,..., y‬‬‫‪n n,‬‬ ‫‪ k 1,2,3,...‬‬
‫‪1,2,3,...‬‬

‫قابل تذکر است که حل قسمی سیستم (‪ )2.1.4‬از حل عمومی آن حاصل میگردد‪ ،‬قسمیکه به‬
‫استفاده از شرایط اولی داده شده‪ ،‬قیمت های ثابت های کیفی ‪ c1 , c2 , ... , cn‬را‬
‫دریافت‪ ،‬بعد از وضع در حل عمومی (‪ ،)4.1.4‬حل قسمی معادله یعنی منحنی انتیگرالی که‬
‫از نقطه داده شده عبور میکند حاصل میگردد‪ .‬این موضوع مفهوم هندسی مسأله کوشی را‬
‫نیز بیان میکند‪.‬‬
‫تعریف(‪ :)4.1.4‬حل سیستم معادالت دیفرانسیلی که از حل عمومی آن نظر به‬
‫قیمتهای مشخص‪ ،‬ثابتهای کیفی ‪ k  1 , 2 , 3... ، ck‬بدست آمده نمیتواند‪ ،‬بنام‬
‫حل خاص سیستم معادالت یاد میگردد‪ .‬به گونه مثال حل عمومی سیستم معادالت‬
‫دیفرانسیلی‬

‫‪ y   t  c 2‬‬ ‫‪ dy‬‬


‫‪‬‬ ‫‪ dt  2 y‬‬
‫‪ ‬میباشد‪ .‬اما قسمیکه دیده‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ ‬عبارت از‬
‫‪ x   t  c1   c2‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ dx  y‬‬
‫‪‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪ dt‬‬
‫‪y  0‬‬
‫‪ ‬نیز حل سیستم داده شده است‪ .‬آنرا نمیتوان از حل عمومی بدست آورد‪،‬‬ ‫میشود‬
‫‪x  0‬‬
‫بناً حل خاص سیستم را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫قابل تذکر میدانیم که هر معادله دیفرانسیلی ترتیب ‪ n‬را میتوان به سیستم نورمال‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫معادالت دیفرانسیلی تبدیل کرد‪ .‬واقعاً اگر در معادله ‪y    f x, y, y, y,..., y  ‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪n1‬‬

‫متحول مستقل ‪ x‬را به ‪ t‬نشان دهیم‪ ،‬در این صورت تمام مشتقات ‪ y, y,..., y  ‬از جنس‬
‫‪n‬‬

‫‪ t‬قابل دریافت بوده و بعد از وضع ‪y  x1  t  , y  x2  t  , y  x3  t  , y    xn  t ‬‬


‫‪n‬‬

‫مییابیم که‪:‬‬
‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪ dx1‬‬
‫‪ dt  x2‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪ 2  x3‬‬
‫‪ dt‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dxn  f  t , x , x ,..., x ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dt‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n‬‬

‫برعکس سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی داده شده را میتوان به یک معادله‬


‫دیفرانسیلی ترتیب عالی از جنس یکی از توابع مطلوب آن تبدیل و از حل آن یک تابع‬
‫مطلوب را بدست آورد که توابع باقیمانده در صورت امکان بدون انتیگرال گیری به کمک‬
‫تابع حاصل شده دریافت و در نتیجه حل عمومی سیستم حاصل میگردد‪ ،‬واقعا ! به منظور‬
‫سهولت فرض میکنیم که سیستم نورمال معادالت دیفرانسیلی معمولی به شکل ذیل داده‬
‫شده است‪.‬‬
‫‪ dx1‬‬
‫) ‪ dt  f1 (t , x1 , x2 ,...., xn‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ dx2  f (t , x , x ,...., x‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪ dt‬‬ ‫)‪(6.1.4‬‬
‫‪....................................‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ dxn  f (t , x , x ,...., x‬‬
‫‪ dt‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n‬‬

‫)‪ (n  1‬مرتبه دیفرانسیل‬ ‫قسمیکه توابع طرف راست آن یعنی ‪, fi , i  1,2,...n‬‬


‫پذیر میباشد‪ .‬ازمعادلۀ اول سیستم به ترتیب )‪ (n  1‬مرتبه نظر به ‪ t‬دیفرانسیل گرفته حاصل‬
‫میکنیم‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪dx 1‬‬
‫)‪1‬‬ ‫) ‪ f 1 (t , x 1 , x 2 ,...., x n‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪d 2 x 1 f 1 f 1 dx 1‬‬ ‫‪f dx‬‬
‫)‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪ ....  1 . n ‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪t x 1 dt‬‬ ‫‪x n dt‬‬
‫‪f 1‬‬ ‫‪f‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪‬‬ ‫) ‪ f 1. 1  ...  f n . 1  1 (t , x 1 , x 2 ,..., x n‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪x 1‬‬ ‫‪x n‬‬
‫‪d 3 x 1 1 1 x 1‬‬ ‫‪ x‬‬
‫)‪3‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪ ...  1 . n ‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪t x 1 t‬‬ ‫‪x n t‬‬
‫‪1 1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫) ‪.f 1  ...  1 f n  2 (t , x 1 , x 2 ,..., x n‬‬
‫‪t‬‬ ‫‪t‬‬ ‫‪t‬‬
‫‪..............................................................................‬‬
‫در نتیجه سیستم ذیل حاصل میگردد‪.‬‬
‫‪ dx1‬‬
‫) ‪ dt  f1 (t , x1 , x2 ,..., xn‬‬
‫‪ 2‬‬
‫) ‪ d x1   (t , x , x ,..., x‬‬
‫‪ 2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪ dt‬‬ ‫)‪( 7.1.4‬‬
‫‪....................................‬‬
‫‪ n‬‬
‫‪ d x1‬‬
‫) ‪ dt n  n 1 (t , x1 , x2 ,..., xn‬‬
‫از )‪ (n-1‬معادالت اول سیستم(‪ )7.1.4‬توابع ) ‪ xn (t ),...., x2 (t ), x1(t‬را از جنس‬
‫) ‪ t, x1( n1) (t ),...., x1(t ), x1(t‬دریافت نموده در معادلۀاخیر سیستم(‪)7.1.4‬وضع‬
‫میکنند‪،‬در نتیجه یک معادلۀدیفرانسیلی ترتیب ‪ n‬از جنس ) ‪ x1(t‬حاصل میگردد‪( .‬امکان‬
‫داردازجنس ) ‪ x1(t‬معادلۀحاصل کردد که ترتیب آن کوچکتر از ‪ n‬باشد)‪.‬‬
‫‪d nx1‬‬ ‫‪dx 1 d 2 x 1‬‬ ‫‪d ( n 1) x 1‬‬
‫‪ (t , x 1 ,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫) )‪,..., ( n 1‬‬ ‫)‪(8.1.4‬‬
‫‪dt n‬‬ ‫‪dt dt 2‬‬ ‫‪dt‬‬
‫از حل معادلۀ (‪ )3.1.4‬تابع مطلوب ) ‪ x1 (t‬را دریافت کرده‪ ،‬توابع باقیمانده ) ‪ x n (t ),...., x 2 (t‬را از‬
‫طریق آن نیز دریافت میکنند‪.‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


‫‪ -1.4‬حل سیسـتم معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب اول با ضرایب ثابت به‬
‫طریقۀ حذف‪.‬‬

‫سیستم معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب اول با ضرایب ثابت ذیل را در نظر میگیریم‪.‬‬
‫) ‪ x   a x  a x  ...  a x   (t‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪11 1‬‬ ‫‪12 2‬‬ ‫‪1n n‬‬ ‫‪1‬‬

‫) ‪ x2  a21 x1  a22 x2  ...  a2 n xn   2 (t‬‬


‫‪‬‬ ‫)‪(1.2.4‬‬
‫‪..................................................‬‬
‫‪ ‬‬
‫) ‪ xn  an1 x1  an 2 x2  ...  ann xn   n (t‬‬

‫سیستم (‪)1.2.4‬به استفاده از طریقۀ حذف که ‪،‬درنتیجۀ آن سیستم مذکور به یک‬


‫معادلۀ دیفرانسیلی خطی ترتیب بلند با ضرایب ثابت تبدیل میگردد‪،‬حل میشود‪.‬از اینکه حل‬
‫سیستم غیر متجانس خطی به حل سیستم متجانس مربوط به آن بستگی دارد‪،‬بناٌابتدا سیستم‬
‫متجانس معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب اول با ضرایب ثابت درنظر گرفته میشود‪.‬‬
‫‪ x   a x  a x  ...  a x‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪11 1‬‬ ‫‪12 2‬‬ ‫‪1n n‬‬

‫‪ x2  a21 x1  a22 x2  ...  a2 n xn‬‬


‫‪‬‬ ‫)‪(2.2.4‬‬
‫‪...........................................‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ xn  an1 x1  an 2 x2  ...  ann xn‬‬
‫حل سیستم فوق در پاراگراف گذشته توضیح گردیده است ‪.‬مثالهای ذیل را درنظر‬
‫میگیریم‪.‬‬
‫مثال(‪ :)1.2.4‬حل عمومی سیستم ذیل را دریابید‪.‬‬
‫‪ dx‬‬
‫‪ dt  x  y‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy  x  y‬‬
‫‪ dt‬‬
‫حل‪ :‬معادله اول را نظر به ‪ t‬مشتقگیری مینمائیم‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
d 2 x dx dy
 
dt 2 dt dt
dy dx
‫را از معادله دوم‬  x  y ‫ را از معادله اول و قیمت‬y   x ‫اکنون قیمت‬
dt dt
:‫در آن وضع مینمائیم‬
d 2 x dx dy d 2 x dx
  ,   x y ,
dt 2 dt dt dt 2 dt
d 2 x dx  dx  d x
2
  x    x  , 2  2x
dt 2 dt  dt  dt
‫در نتیجه‬
x  t   2 x  t   0 , k 2  2  0 , k1,2   2
x  c1e 2t
 c2 e  2t

‫ را‬xt  c1 2e 2t
 c2 2e 2t
‫ و‬x  c1e 2t
 c2e 2t
‫هرگاه قیمتهای‬
dx
:‫ مییابیم که‬،‫ وضع نمائیم‬y   x :‫در معادله اول یعنی‬
dt
y  c1 2e 2t
 c2 2e 2t
 c1e 2t
 c2e  2t

y  
2  1 c1e 2t
  
2  1 c2e 2t

:‫بناً حل عمومی سیستم داده شده عبارت است از‬


 x  c1e 2t  c2e 2t



  
y  2  1 c1e 2t  2  1 c2e  2t  
.‫ حل عمومی سیستم ذیل را دریابید‬:) 2.2.4( ‫مثال‬

‫ سیستم معادالت دیفرانسیلی‬:‫فصل چهارم‬


‫‪ dx‬‬
‫‪ dt  2 y‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy‬‬
‫‪  2z‬‬
‫‪ dt‬‬
‫‪ dz‬‬
‫‪ dt  2 x‬‬
‫‪‬‬
‫‪dy‬‬
‫را از معادله دوم در آن وضع‬ ‫حل‪ :‬از معادله اول نظر به ‪ t‬مشتق گرفته‪ ،‬قیمت‬
‫‪dt‬‬
‫مینمائیم‪.‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪d 2x‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪d 2x‬‬
‫‪ 2 y  2  2  2  2 2z ‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪dz‬‬
‫را از معادله سوم در آن وضع‬ ‫از معادله اخیر نظر به ‪ t‬مشتق گرفته‪ ،‬قیمت‬
‫‪dt‬‬
‫مینمائیم‪.‬‬
‫‪d 2x‬‬ ‫‪d 3x‬‬ ‫‪dz d 3 x‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ 4z ,‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪ 4  2 x  , xt  8 x  0‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫حل عمومی معادله اخیر را دریافت میکنیم‪:‬‬

‫‪xt  8 x  0 , k 3  8  0 ,‬‬ ‫‪ k  2   k 2  2k  4   0‬‬


‫‪k1  2 , k2  1  3i , k3  1  3i‬‬

‫‪‬‬
‫‪x  t   c1e 2t  e t c2 cos 3t  c3 sin 3t‬‬ ‫‪‬‬
‫از معادله اول سیستم داریم‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
1 dx
y 
2 dt

y 
 2t 1

1  2c1e  e c 2 cos 3t  c 3 sin 3t  
 
 
2  e t  3c sin 3t  3c cos 3t 
2 3
 
1
  
y  c1e 2t  e t  c 3 3  c 2 cos 3t  c 2 3  c 3 sin 3t 
2 
 
:‫ از معادله دوم سیستم داریم‬z ‫و برای‬
1 dy
z
2 dt
  
z  2c1e2t  e t  c3 3  c2 cos 3t  c3  c2 3 sin 3t 
  
‫ حل قسمی سیستم ذیل را دریابید که شرایط اولی داده شده را صدق‬:) 1.1.1( ‫مثال‬
.‫کند‬
 dx
 dt  3 x  y  z
  x  0  1
 dy 
 x yz ,  y  0   2
 dt 
 dz z  x  0
 dt  4 x  y  4 z

‫ مشتق‬t ‫ از معادله اول سیستم نظر به‬،‫را مییابیم‬ ‫ ابتدا حل عمومی سیستم‬:‫حل‬
:‫میگیریم‬
dx d 2x dx dy dz
 3x  y  z , 2
3  
dt dt dt dt dt
dz dy dx
.‫را در رابطه اخیر وضع کرده مییابیم‬ ، ، ‫قیمتهای‬
dt dt dt

‫ سیستم معادالت دیفرانسیلی‬:‫فصل چهارم‬


‫‪d 2x‬‬
‫‪ 12 x  5 y  6 z‬‬
‫‪dt 2‬‬
‫‪dz dy dx‬‬
‫را در آن وضع و حاصل‬ ‫‪،‬‬ ‫‪،‬‬ ‫بعد از مشتق گیری نظر به ‪ ، t‬قیمتهای‬
‫‪dt dt dt‬‬
‫میکنیم‪:‬‬
‫‪d 3x‬‬
‫‪ 55 x  23 y  31z‬‬
‫‪dt 3‬‬
‫به این ترتیب‪:‬‬
‫‪ dx‬‬
‫‪ dt  3 x  y  z‬‬
‫‪ 2‬‬
‫‪d x‬‬
‫‪ 2  12 x  5 y  6 z‬‬
‫‪ dt‬‬
‫‪ d 3x‬‬
‫‪ 3  55 x  23 y  31z‬‬
‫‪ dt‬‬
‫از معادله اول و دوم داریم‪:‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪d 2x‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪y  z  3x ‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ 6x‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt 2‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪d 2x‬‬ ‫‪d 2x‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪5 y  6 z  12 x  2‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪z  2  5  3x‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫قیمتهای ‪ z‬و ‪ y‬را در معادله سوم وضع‪ ،‬معادله دیفرانسیلی ذیل را حاصل میکنیم‪.‬‬
‫‪d 3x‬‬ ‫‪d 2x‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ x  8x  17 x  10 x  0‬یا ‪ 8 2  17  10 x  0‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫معادله مشخصه و جذور آن عبارتاند از‪:‬‬
‫‪k 3  8k 2  17k  10  0 , k1  1 , k2  2 , k3  5‬‬
‫به این ترتیب حل عمومی معادله حاصل میگردد‪:‬‬
‫‪x  t   c1et  c2e2t  c3e5t‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫به استفاده از حل مذکور قیمتهای ‪ y‬و ‪ z‬را دریافت نموده‪ ،‬حل عمومی سیستم شکل‬
‫ذیل را اختیار میکند‪:‬‬
‫‪ x  t   c1et  c2e 2t  c3e5t‬‬
‫‪‬‬
‫‪ y  t   c1e  2c2e  c3e‬‬
‫‪t‬‬ ‫‪2t‬‬ ‫‪5t‬‬

‫‪‬‬
‫‪ z  t   c1e  3c2e  3c3e‬‬
‫‪t‬‬ ‫‪2t‬‬ ‫‪5t‬‬

‫به استفاده از شرایط اولی ثابتهای کیفی ‪ c1 , c2 , c3‬قیمتهای ذیل را اختیار‬


‫میکند‪:‬‬
‫‪c1  c2  c3  1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪c1  2c2  c3  2‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪c1  ‬‬ ‫‪, c2  1 , c3 ‬‬
‫‪c  3c  3c  0‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬

‫بالخره حل قسمی سیستم داده شده قرار ذیل دریافت میشود‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪3 t‬‬ ‫‪3 5t‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪2t‬‬
‫‪‬‬ ‫‪e‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪3 t‬‬ ‫‪3 5t‬‬
‫‪ y   e  2e  e‬‬
‫‪2t‬‬

‫‪‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪‬‬ ‫‪3 t‬‬ ‫‪9 5t‬‬
‫‪‬‬ ‫‪z‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪3‬‬‫‪e‬‬ ‫‪2t‬‬
‫‪‬‬ ‫‪c3e‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪ -1.1‬حل سیستم معادالت دیفرانسیلی خطی باضــرایب ثابت به‬


‫طــریــقۀ ایلر‪:‬‬

‫فرضا سیستم متجانس معادالت دیفرانسیلی خطی ترتیب اول با ضرایب ثابت طبق ذیل‬
‫داده شده است‪.‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


‫‪ x   a x  a x  ...  a x‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪11 1‬‬ ‫‪12 2‬‬ ‫‪1n n‬‬

‫‪ x2  a21 x1  a22 x2  ...  a2 n xn‬‬


‫‪‬‬ ‫)‪(1.3.4‬‬
‫‪...........................................‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ xn  an1 x1  an 2 x2  ...  ann xn‬‬

‫‪x ‬‬
‫‪ x1 ‬‬ ‫‪ 1 ‬‬ ‫‪ a11 a12 ...a1n ‬‬ ‫‪ 1 (t ) ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x2 ‬‬ ‫‪x ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪a21 a22 ...a2 n ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 2 (t ) ‬‬
‫‪X‬‬ ‫‪, X    , A‬‬
‫‪2‬‬
‫‪,  (t ) ‬‬
‫‪ .. ‬‬ ‫‪ .. ‬‬ ‫‪ ................. ‬‬ ‫اگر ‪ ..... ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ xn ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪an1 an 2 ...ann ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ n (t ) ‬‬
‫‪ xn ‬‬
‫وضع شوند درینصورت سیستم (‪)1.3.4‬شکل وکتور‪-‬متریکسی‬
‫) ‪X   AX   (t‬‬ ‫‪(1.3.4)‬‬
‫‪ i  1,2,...n‬در قطعه خط ‪  ,  ‬متمادی و‬ ‫را اختیار می کند‪ .‬توابع ) ‪, i (t‬‬
‫‪ j, k  1,2,..., n ,‬ثابت های حقیقی اند‪ .‬حل سیستم (‪ )1.3.4‬بشکل‬ ‫‪a jk‬‬
‫‪x n   ne t ,......,‬‬ ‫‪x 2   2e t , x 1   1e t‬‬ ‫)‪(2.3.4‬‬
‫جستجو میگردد ‪  n , ...,  2 ,  1 ,  ،‬اعداد ثابت اند‪.‬از وضع حل پیشنهادی در سیستم‬
‫(‪)1.3.4‬واختصار سیستم حاصله به ‪ et‬مییابیم‪:‬‬
‫‪(a11   ) 1  a12 2  ....  a1n n  0‬‬
‫‪a   (a   )  ....  a   0‬‬
‫‪ 21 1‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2n n‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(3.3.4‬‬
‫‪..................................................‬‬
‫‪‬‬
‫‪an1 1  an 2 2  ....  ( ann   ) n  0‬‬

‫برای اینکه سیستم (‪)3.3.4‬دارای حل غیر صفری ازجنس ‪i  1,2,...n ,  i‬‬


‫باشد‪،‬الزم و کافیست که دیترمینانت سیتم مساوی صفر شود‪.‬یعنی‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫) ‪(a11  ‬‬ ‫‪a12 ....‬‬ ‫‪a1n‬‬
‫‪a21‬‬ ‫‪(a22   )..... a2 n‬‬
‫‪0‬‬ ‫)‪(4.3.4‬‬
‫‪.................................‬‬
‫‪a n1‬‬ ‫) ‪an 2 .....( ann  ‬‬
‫معادلۀ(‪ )4.3.4‬بنام معادلۀمشخصۀمترکس ‪ A‬و درعین حال معادلۀمشخصۀ‬
‫سیستم(‪)1.3.4‬یاد میگردد‪.‬‬
‫‪- 1‬فرضا معادلۀمشخصه تعداد ‪ n‬جذرحقیقی مختلف ‪ n ,...... , 2 , 1‬دارد‪ .‬که بنام‬
‫اعداد مشخصۀ مترکس ‪ A‬یاد میشوند‪.‬به هریک از اعداد مشخصۀ مذکور وکتور مشخصۀ‬
‫مشخصۀ‬ ‫وکتور‬ ‫‪k‬‬ ‫مشخصۀ‬ ‫اعداد‬ ‫میکند‪.‬فرضابه‬ ‫مطابقت‬ ‫آن‬ ‫مربوطۀ‬
‫) ‪ k  1,2,.., n ( 1k  2k .....  nk‬مطابقت دارد‪ .‬دراین صورت سیستم معادالت‬
‫دیفرانسیلی داده شده دارای ‪ n‬حل میشود‪.‬‬
‫حلیکه به جذر ‪   1‬مطابقت دارد عبارت است از‪:‬‬ ‫‪-1‬‬
‫‪xn1   n1e1t ,...., x21   21e1t , x11   11e1t‬‬
‫‪ -2‬حلیکه به جذر ‪   2‬مطابقت دارد عبارت است از‪:‬‬
‫‪xn 2   n 2e2t ,...., x22   22e2t , x12   12e2t‬‬
‫بااالخره حلیکه به جذر ‪   n‬مطابقت دارد‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫‪xnn   nnent ,...., x2n   2n ent , x1n   1nent‬‬
‫در نتیجه سیستم حل بنیادی را حاصل کرده و حل عمومی سیستم را به شکل ذیل می‬
‫نویسیم‪.‬‬
‫‪ x1  c1 x11  c2 x12  ....  cn x1n‬‬
‫‪ x  c x  c x  ....  c x‬‬
‫‪ 2‬‬ ‫‪1 21‬‬ ‫‪2 22‬‬ ‫‪n 2n‬‬
‫‪‬‬
‫‪......................................‬‬
‫‪‬‬
‫‪ xn  c1 xn1  c2 xn 2  ....  cn xnn‬‬
‫مثال(‪:)1.3.4‬حل عمومی سیستم ذیل را دریابید‪.‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


‫‪ x   3x  x  x‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ x2  x1  x2  x3‬‬ ‫)‪(5.3.4‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x   4 x1  x2  4 x3‬‬
‫‪ 3‬‬
‫شکل وکتور – مترکسی سیستم داده شده عبارت است از‪:‬‬
‫‪x‬‬
‫‪ x1 ‬‬ ‫‪3 1 1‬‬ ‫‪ 1 ‬‬
‫‪x   x2  , A   1 1 1 , x   x2 ‬‬
‫‪x ‬‬ ‫‪ 4 1 4‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ 3‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ x3 ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪x  Ax‬‬ ‫‪(5.3.4)‬‬
‫حــل‪ :‬طبق طریقۀ ایلر حل سیستم (‪ )5.3.4‬را به شکل‬
‫‪  1e t ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x     2e t ‬‬ ‫)‪(6.3.4‬‬
‫‪  e t ‬‬
‫‪ 3 ‬‬
‫جستجو میکنیم‪.‬حل پیشنهادی را درسیستم داده شده وضع کرده بعد از اختصار به ‪et‬‬
‫حاصل میکنیم‪.‬‬
‫‪ (3   ) 1   2   3  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪  1  (1   ) 2   3  0‬‬ ‫)‪(7.3.4‬‬
‫‪4    (4   )  0‬‬
‫‪ 1 2‬‬ ‫‪3‬‬

‫برای اینکه سیستم (‪)7.3.4‬حل غیر صفری از جنس ‪  3 ,  2 ,  1‬داشته باشد‪ ،‬الزم و‬
‫کافیست که دیتر مینانت آن مساوی صفر شود‪.‬یعنی‬
‫‪(3   )  1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪1‬‬ ‫) ‪(1  ‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ 0, or ,  3  8 2  17  10  0 , 1  1, 2  2 , 3  5‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪(4  ‬‬

‫‪-a‬برای ‪ 1  1‬از سیستم (‪)7.3.4‬داریم‪:‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪2 1   2   3  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 1   3  0‬‬ ‫)‪(8.3.4‬‬
‫‪4    3  0‬‬
‫‪ 1 2‬‬ ‫‪3‬‬

‫اگر معادلۀ دوم سیستم(‪)3.3.4‬به عدد ‪ 2‬ضرب و با معادلۀ اول جمع شود‪،‬معادلۀ سوم‬
‫حاصل میشود‪،‬بناٌ بهتر است از معادلۀ سوم صرف نظر شود‪،‬درینصورت‬
‫‪2 1   2   3  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 1   3  0‬‬
‫با فرض اینکه ‪  1  1‬است از سیستم فوق حاصل میکنیم ‪ .  1  1,  2  1,  3  1‬در‬
‫نتیجه برای ‪  1  1‬می یابیم‪.‬‬
‫‪  1e1t   et ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x     2e1t    et ‬‬
‫‪  e1t   et ‬‬
‫‪ 3  ‬‬ ‫‪‬‬
‫به عین ترتیب برای ‪ 2  2‬سیستم (‪ )7.3.4‬شکل ذیل را اختیار میکند‬ ‫‪-b‬‬
‫‪ 1   2   3  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 1   2   3  0‬‬ ‫)‪(9.3.4‬‬
‫‪4    2  0‬‬
‫‪ 1 2‬‬ ‫‪3‬‬

‫قسمیکه دیده میشود معادالت اول ودوم سیستم عین یک معادله اند‪ .‬یکی از آنهارا در‬
‫نظر نمی گیریم‪.‬بناٌ سیستم ذیل را داریم‪:‬‬
‫‪ 1   2   3  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪4 1   2  2 3  0‬‬
‫بافرض ‪  1  1‬از سیستم اخیر می یابیم ‪  2  2 ،  3  3 ,‬دراین حالت برای‬
‫‪ 2  2‬می یابیم‪.‬‬
‫‪  1e2t   e2 t ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x     2e2t    2e 2 t ‬‬
‫‪  e2t   3e 2t ‬‬
‫‪ 3  ‬‬ ‫‪‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


.‫)چنین شکل میگیرد‬7.3.4( ‫ سیستم‬3  5 ‫به همین ترتیب به قیمت‬-c
 2 1   2   3  0

  1  4 2   3  0 (10.3.4)
4      0
 1 2 3
‫ می یابیم که‬ 1  1 ‫با صرف نظر از معاد لۀ دوم سیستم اخیر (چرا؟)بعد از وضع‬
.‫در نتیجه به چنین جذر معاد لۀ مشخصه حل ذیل سیستم داده شده صدق میکند‬.  3  3
  1e3t   e5t 
   
x     2e3t    e5t 
  e3t   3e5t 
 3   
‫ مترکسی‬-‫وکتور‬،‫به این ترتیب حل عمومی سیستم داده شده به شکل وکتوری‬
.‫ومترکسی شکل ذیل را اختیار میکند‬

 x1   et   e2t   e 5t 
     
x  c1 x   c2 x   c3 x  ,  x2   c1  e t   c2  2e 2 t   c3  e5t  
x   et   3e 2 t   3e5t 
 3      
 1   c1e  c2e  c3e 
t 2t 5t
1  1 
 
 c1et  1   c2e 2 t  2   c3e5t  2    c1et  2c2e 2 t  c3e5t 
 1  3   3   5t 
       c1e  3c2e  3c3e 
t 2t

‫ویا به شکل معمول‬


 x1  c1et  c2e2 t  c3e5t

 x2  c1e  2c2e  c3e
t 2t 5t


 x3  c1e  3c2e  3c3e
t 2t 5t

.‫ ثابت های کیفی اند‬c1, c2 , c3  const.

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪ -2‬فرضاٌدر جملۀ جذور حقیقی مختلف معادلۀ مشخصه‪ ،‬جذور مختلط ساده مانند‬
‫‪   i‬هم وجود دارندکه‪،‬مزدوج آن ‪   i‬نیز شامل جذور معادلۀ مشخصه میشود‪.‬به هر‬
‫جذر سادۀمختلط ‪   i‬سیستم حل‬
‫‪x1   1e( i )t , x2   2e( i )t , .... , xn   ne( i )t‬‬
‫مطابقت میکند‪.‬دراین جا ‪  n ,.....,  2 ,  1‬اعداد مختلط اند‪.‬فرضاٌ‬
‫‪ 1   11  i 21 ,  2   12  i 22 , .....,  n   1n  i 2n‬‬
‫اند‪ ،‬آنگاه حل مورد نظر عبارت است از‪.‬‬
‫‪x 1  ( 11  i  21 )e ( i  )t , x 2  ( 12  i  22 )e ( i  )t ,‬‬
‫‪.... , x n  ( 1n  i  2 n )e ( i  )t‬‬
‫قسمت های حقیقی وموهومی حل فوق را از هم جدا می کنیم‪،‬داریم‪.‬‬
‫‪x 11  e t ( 11 cos  t   21 sin  t ) ,‬‬
‫‪x 12  e t ( 12 cos  t   22 sin  t ) ,....‬‬
‫‪.................‬‬
‫) ‪x 1n  e t ( 1n cos  t   2 n sin  t‬‬
‫) ‪x 21  e t ( 11 sin  t   21 cos  t‬‬
‫) ‪x 22  e t ( 12 sin  t   2 n cos  t‬‬
‫‪..........‬‬
‫) ‪x 2 n  e t ( 1n sin  t   2 n cos  t‬‬ ‫)‪(11.3.4‬‬
‫حله های فوق در انتروال )‪ (, ‬غیر وابستۀ خطی اند‪ .‬بناٌ ترکیب خطی آنهاحل‬
‫عمومی سیستم داده شده را ارایه می دارد‪.‬‬
‫مثـال (‪ :)2.3.4‬حل عمومی سیستم ذیل را دریابید‪.‬‬
‫‪ dx1‬‬
‫‪ dt  2 x1  x2‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dx2  x1  2 x2‬‬
‫‪ dt‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


‫حـل ‪ :‬معادلۀ مشخصه را تشکیل نموده و آنرا حل می کنیم‪.‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 0, (2   )2  1  0,   2  i , 1  2  i , 2  2  i‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬
‫به هردو جذر ‪ 2 , 1‬عین یک حل مطابقت میکند‪.‬از اینرو برای جذر ‪ 1  2  i‬اعداد‬
‫‪  2 ,  1‬را ازسیستم ذیل در یافت میکنیم‪.‬‬
‫‪2  (2  i ) 1   2  0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 1  i 2  0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ 1  2  (2  i ) 2  0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 1  i 2  0‬‬
‫برای ‪  1  1‬می یابیم که ‪.  2  i‬در نتیجه‬
‫‪x2  ie(2i )t   ie2t (cos t  i sin t ),‬‬ ‫) ‪x1  e(2i ) t  e2t (cos t  i sin t‬‬

‫بعد از جدا ساختن قسمت های حقیقی وموهومی می یابیم‬


‫‪x11  e2t cos t , x21  e2t sin t , x12  e2t sin t , x22  e2t cos t‬‬
‫حل عمومیسیستم داده شده عبارت است از‪:‬‬
‫) ‪ x1 (t )  e2t (c1 cos t  c2 sin t‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ x2 (t )  e (c1 sin t  c2 cos t‬‬
‫‪2t‬‬

‫‪ –3‬فرضاٌ در جملۀ جذورمعادلۀمشخصه جذور تکراری وجود دارند‪.‬‬


‫قضیه (‪ : )1.3.4‬اگرعدد مشخصۀ ‪ 1‬جذر ‪ k‬مرتبه تکراری معادلۀ مشخصه باشد‪،‬با‬
‫چنین عدد حل مانند ذیل مطابقت میکند‪.‬‬

‫‪x1  p1 (t )e1t ,‬‬ ‫‪x2  p2 (t )e1t , ............., xn  pn (t )e1t‬‬ ‫)‪(12.3.4‬‬

‫قسمی که ) ‪ i  1,2,...n pi (t‬پولینوم های متحول ‪ t‬با درجۀ نه بلند تر از)‪ (k-1‬اندکه‪،‬هر‬
‫کدام‪ k‬ضریب ثابت نامعلوم دارند‪ ،‬درجملۀ ضرایب تمام این پولینوم ها ‪ k‬ضریب آنها اختیاری‬
‫بوده و ضرایب متباقی از طریق آ نها دریافت میگردند‪.‬در حالت خاص تمام این پولینوم ها‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫میتوانند ثابت ها با شند‪.‬دراین حالت به جذر‪ k‬مرتبه تکراری ‪ 1‬معادلۀمشخصه حل‬
‫مانندشکل ذیل مطابقت میکند‪.‬‬

‫‪x1   1e1t ,‬‬ ‫‪x2   2e1t , ............., xn   ne1t‬‬


‫در اینجا تعداد ‪ k‬ثابت های ‪  1 ,  2,......,  n‬اختیاری اند‪ ،‬در عین حال قسمیکه برای‬
‫جذر سادۀ معادلۀ مشخصه گفته شد‪،‬فقط یکی از آنها اختیاری تعیین میگردند‪ .‬بمنظور دریافت‬
‫حل سیستم داده شده که به جذر ‪ k‬مرتبه تکراری ‪ 1‬معادلۀ مشخصه مطابقت میکند و به‬
‫شکل (‪)12.3.4‬جستجو میگردد‪،‬حل مذکور را درسیستم داده شده وضع کرده‪،‬ضرایب ثابت‬
‫آنرا از جنس‪ k‬ثابت های اختیاری افاده مینمایند‪ .‬بعدا به ترتیب هریک ازاین ثابت های‬
‫اختیاری رامساوی به ‪ 1‬و متباقی رامساوی صفرقرارداده تعداد‪ k‬حل غیروابستۀ خطی راکه به‬
‫عدد مشخصۀ ‪ 1‬مطابقت میکند تشکیل میدهند و اگر معادلۀمشخصه دارای جذر مختلط ‪k‬‬
‫مرتبه تکراری مانند ‪   i‬باشد‪،‬در این صورت تعداد ‪ k‬حل مختلط غیر وابستۀ خطی را‬
‫که با عدد ‪   i‬مطابقت میکند تشکیل نموده‪،‬قسمت های حقیقی و موهومی آنرا از هم‬
‫جداکرده در نتیجه تعداد ‪ 2k‬حل حقیقی خصوصی غیر وابستۀ خطی را حاصل می‬
‫کنندکه‪،‬ترکیب خطی آنها حل عمومی سیستم داده شده را بیان میکند‪.‬‬
‫مثال (‪ : )4.3.4‬حل عمومی سیستم ذیل را دریابید‪.‬‬
‫‪ dx1‬‬
‫‪ dt  5 x1  x2‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dx2  x1  3x2‬‬
‫‪ dt‬‬
‫حــل ‪ :‬معادلۀ مشخصه را تشکیل نموده جذور آنرا دریافت میکنیم‪.‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 0 , ( 5   )(3   )  1  0 ,  2  8  16  0, 1  2  4‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪3 ‬‬
‫به چنین جذر دو مرتبه تکراری معادلۀ مشخصه حله های مانند ذیل‪:‬‬
‫‪x1  ( At‬‬
‫‪1  A2 )e‬‬
‫‪4t‬‬
‫‪, x2  ( B1t  B2 )e4t‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬سیستم معادالت دیفرانسیلی‬


‫‪dx2 dx1‬‬
‫در سیستم داده شده وضع کرده‬ ‫‪,‬‬ ‫مطابقت میکند‪ .‬قیمت های ‪, x2 , x1‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪،‬سیستم حاصل شده رابه ‪ e4t‬اختصار کرده می یابیم‪.‬‬
‫) ‪ A1  4( A1t  A2 )  5( A1t  A2 )  ( B1t  B2‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ B1  4( B1t  B2 )  A1t  A2  3( B1t  B2‬‬
‫ضرایب حدود مشابه را در اطراف سیستم فوق مساوی قرارداده داریم‪.‬‬

‫‪4 A1  5 A1  B1  A1  B1  0‬‬ ‫‪ A  4 A2  5 A2  B2‬‬


‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪, A1  B1 ,  1‬‬ ‫‪, A2  B2  A1  B1‬‬
‫‪4 B1  A1  3B1  A1  B1  0‬‬ ‫‪ B1  4 B2  A2  3B2‬‬

‫باوضع ‪ A1  c1‬و ‪ A2  c2‬می یابیم که ‪. B2  A2  A1  c2  c1 , B1  c1‬‬


‫‪ c1‬و ‪ c2‬ثابت های کیفی اند‪.‬در نتیجه حل عمومی سیستم داده شده راطبق ذیل حاصل‬
‫میکنیم‪.‬‬
‫‪ x1  (c1t  c2 ) e4t‬‬
‫‪‬‬
‫‪ x2  (c1t  c2  c1 )e‬‬
‫‪4t‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
(Problems): ‫ تمرین‬- 4.4

.‫سیستمهای معادالت دیفرانسیلی ذیل را حل کنید‬


 dy  dy  dy
z  y  5z  3y  z
 dx  dx  dx
1  2  3 
 dz   y  dz  y  3z  0  dz  y  z
 dx  dx  dx
 dx  dx
 dt  y  dt  y  z  dy
   yz
 dy  dy  dx
4  z 5   xz 6 
 dt  dt  dz  x  y  z
 dz  dz  dx
 dt  x  dt  x  y

:‫جوابات‬
 y  e  x c1 cos x  c 2 sin x 
 y  c1 cos x  c 2 sin x 
1  2
z  e  c 2  2c1  cos x  c1  2c 2  sin x 
1 x
z  c 2 cos x  c1 sin x
 5
  
t
3 3 
x  c1e  e 2  c 2 cos t  c 3 sin t 
t

  2 2 
 y  c1  c 2  c1x e 2 x 
  c 3  c2 3 c 3  c3 3 
t
3 4   y  c1e t  e 2  3 cos t  2 sin t 
z  c1x  c 2 e
2 x
  2 2 2 2 

z  c e t  e  2  c 3 3  c 2 cos 3 t  c 2 3  c 3 sin 3 t 
t

 1
 2 2 2 2 


 y  c1  c 2e  4  x  x 
x  c1e t  c 2e 2t 2x 1 2

5   y  c 3e t  c 2e 2t 6
 z  c e 2 x  c  1  x 2  x  1
z   c1  c 3 e  c 2e
t 2t
 2 1
4

‫ سیستم معادالت دیفرانسیلی‬:‫فصل چهارم‬


.‫حل سیستم معادالت دیفرانسیلی ذیل را در یابید که شرایط اولیۀ داده شده را صدق کند‬
 dx1  dx1
 dt  8 x  x  dt  12 x1  5 x2  x1 (0)  1
2 1
 x1 (0)  6
7)  , , 8)  , 
  x (0)  2
 5 x1  12 x2  2
 dx x (0) 0  dx
2
 x1  x2 2 2
 dt  dt
 dx  dx
 dt  3x  y  x (0)  2  dt  3x  2 y  x (0)  0
9)  , , 10)  , 
 dy  4 x  y  y (0)  1  dy  2 x  2 y  y (0)  3
 dt  dt
 dx
 dt  3x  y  z  dx
  x (0)  1  x  2 y
 dy   dt  x (0)  2
11)   x  y  z ,  y (0)  2 , 12)  ,
 dt  z (0)  0  dy  3x  4 y  y (0)  3
 dz   dt
 dt  4 x  y  4 z
‫جوابات‬

 x1  2e3t  4e 3t  x1  e 12 t (cos5t  2sin 5t )  x1  et (5t  2)


7)  3t
, 8)  12 t
, 9) 
 x2  e  e  x2  e (  sin 5t  2 cos5t )  x2  e (1  10t )
3t t

 3 t 3 5t
x  4 e  e  4 e
2t


 x  2e  2e  x  8et  6e2 t
2t t
 3 t 3 5t
10)  t
, 11)  y   e  2e  e , 12) 
2t

 y  e  4e  y  8e  9e
2t t 2t
 4 4
 3 t 9 5t
 z  4 e  3e  4 e
2t

‫معادالت دیفرانسیلی‬
.‫سیستم معادالت دیفرانسیلی ذیل را حل کنید‬

 dx  dx
 dt  (a  1)x  y  dt x y
13)  , 14)  ,
 dy  x  (a  1) y  dy x y
 dt  dt
 dx  dx
 dt  x  4y  dt  4x  y
15)  , 16) 
 dy x y  dy  x  2y
 dt  dt

 dx  dx
 dt  x  2 y  dt  2x  y
17)  , 18)  ,
 dy  x  y  dy  9x  4 y
 dt  dt
 dx  dx
 dt  6x  12 y  z  dt  2y
 
 dy  dy
19)   x  3y  z 20)   2z ,
 dt  dt
 dz  dz
 dt  4x  12 y  3z  dt  2x
 
 dx  dx
 dt  x  y  z  dt  x  y  z
 
 dy  dy
21)  x y z , 22)   x  y  z
 dt  dt
 dz  dz
 dt  x  y  z  dt  2x  y
 

‫ سیستم معادالت دیفرانسیلی‬:‫فصل چهارم‬


:‫جوابات‬

x  e (c1t  c 2 )
at

13)  ,
 y  e at
(c 1t  c 2  c 1 )
x  c1e 2t  c 2e  2t
14) 

 y  ( 2  1)c1e  ( 2  1)c 2e
2t 2t

x  2e (c1 sin 2t  c 2 cos 2t ) x  e (c1  c 2t )


t 3t

15)  , 16) 
 y  e t
( c 1 cos 2t  c 2 sin 2t )  y  e (c1  c 2  c 2t )
3t

x  2c1 cos t  2sin t x  (c1  c 2t ) e t


17)  18) 
 y  (c1  c 2 ) cos t  (c1  c 2 ) sin t
t
 y  (3c1  c 2  3c 2t )e
x  2c1e t  7c 2e 2t  3c 3e 3t

19)  y  c1e t  3c 2e 2t  c 3e 3t ,

z  2c1e  8c 2e  3c 3e
t 2t 3t


x  c1e 2t  e t (c 2 cos 3t  c 3 sin 3t )

 1
20)  y  c1e 2t  e t ((c 3 3  c 2 ) cos 3t  (c 2 3  c 3 ) sin 3t )
 2
 1 t
z  c1e  2 e ((c 3 3  c 2 ) cos 3t  (c 2 3  c 3 ) sin 3t )
2t

x  c1e t  c 2e 2t  c 3e 2t x  c1e t  c 2e 2t  c 3e t


 
21)  y  c1e t  c 2e 2t  c 3e 2t , 22)  y  c1e t  3c 3e t
 t  t t
z  c1e  2c 2e z  c1e  c 2e  5c 3e
2t 2t

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫فصـــلپنجم‬

‫تبدیل الپالس‬

‫در این فصل تعریف و خواص اساسی تبدیل الپالس را مطالعه خواهیم کردکه ‪ ،‬مطابق‬
‫به آن تیوری محاسبات عملیاتی اساس گذاری میشود‪.‬به این منظورمعلومات مشخصی از‬
‫تیوری توابع متحول مختلط ضروری پنداشته میشود‪.‬به ویژه تطبیق مفاهیم ومطالبی از تیوری‬
‫توابع متحول مختلط که مطالعه ی خواص تبدیل الپالس و کاربرد آن را درحل معادالت‬
‫دیفرانسیلی وسیستم معادالت دیفرانسیلی همچنان درحل مسایل بخش مهمی دیگری از‬
‫تخنیک مانند دوره های برقی در الکترو تخنیک سهولت می بخشد‪.‬‬
‫محاسبات عملیلپاتی در حقیقت میتود های حل مسایل مربوطه راتوضیح میکند که‪،‬طبق‬
‫مراحل ذیل عملی میگردد‪.‬‬
‫‪ -1‬عوض تابع مطلوب(تابع اصل)تابع دیگری به نام انعکاس آن در نظر گرفته‬
‫میشود‪.‬‬
‫باالی تابع انعکاس عملیه های الزم مطابق به عملیه ها باالی تابع اصل‬ ‫‪-1‬‬
‫اجرا می گردد‪.‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬تبدیل الپالس‬


‫بعد از حصول نتایج از عملیه هاباالی تابع انعکاس ‪،‬دوباره به تابع‬ ‫‪-2‬‬
‫اولی(اصل)باز گشت صورت میگیرد‪.‬‬

‫‪ - 1.5‬تبدیل الپالس‪،‬خواص آن وفورمول های اساسی اصل و انعکاس‪.‬‬

‫تعریف (‪ : )1.1.5‬تبدیل الپالس برای تابع متحول حقیقی )‪ f(t‬چنان تابع متحول‬
‫مختلط )‪ F(p‬را گویند که‪،‬‬
‫‪‬‬
‫‪F ( p)   f (t )e pt dt‬‬ ‫)‪(1.1.5‬‬
‫‪0‬‬

‫شود‪ .‬در اینجا)‪ f(t‬شرایط ذیل را صدق مینماید‪.‬‬


‫برای ‪ f (t )  0 , t  0‬است‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫میباشد‪.‬‬ ‫‪f (t )  Mes0t , t  0‬‬ ‫های‬ ‫قیمت‬ ‫تمام‬ ‫به‬ ‫‪-2‬‬
‫‪ M , s0  const.‬حقیقی اند‬
‫)‪ f(t‬در ‪ b>0 , a>0، a, b‬یک تابع متمادی یا قسماٌ متمادی است(تابع‬ ‫‪-3‬‬
‫مذکور در قطعه خط داده شده یا متمادی است و یا نقاط غیر متمادیت نوع اول دارد)‪.‬‬
‫فورمول(‪ )1.1.5‬به نام انتگرال الپالس یاد میگردد‪.‬تابع )‪ f(t‬را به نام اصل و)‪F(P‬‬
‫رابه نام انعکاس یاد می نمایند‪.‬رابطه بین تابع اصل وتابع انعکاس به یکی از اشکال ذیل‬
‫نشان داده میشود‪.‬‬
‫) ‪f (t‬‬ ‫‪F (p) ,‬‬ ‫)‪F (p‬‬ ‫‪f (t ) ,‬‬ ‫)) ‪F ( p )  L (f (t‬‬
‫انتگرال غیر خاص (‪ )1.1.5‬وابسته به پارامتر مختلط ‪ p‬میباشد به تمام قیمت های ‪p‬‬
‫که ‪ ReP>0‬باشد‪،‬متقارب است‪.‬خواص آن عینا مانند خواص انتگرال غیر خاص وابسته به‬
‫پارامتر حقیقی میباشد‪ .‬به استفاده از تعریف تبدیل الپالس وخواص آن‪ ،‬انعکاس توابع مختلف‬
‫راکه شرایط تابع اصل را دارا میباشد‪،‬میتوان دریافت کرد‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫مثال (‪ : )1.1.5‬فرض میکنیم تابع اصل‪ f(t)=1‬داده شده است‪.‬انعکاس آن‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 1‬است‪.‬‬ ‫‪ L( f (t ))   e pt .1.dt   e pt‬یعنی‬ ‫‪‬‬ ‫‪(e  1) ‬‬
‫‪p‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪p‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪p‬‬

‫مثال (‪ : )2.1.5‬تابع اصل به شکل ‪ f (t )  et‬داده شده است‪.‬انعکاس آن را دریابید‪.‬‬


‫حــل ‪ :‬داریم‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1 (  p )t  1‬‬
‫‪L (f (t ))   e‬‬ ‫‪ pt‬‬
‫‪.e dt   e (  p )t dt ‬‬
‫‪t‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪(e  ( p  )   1) ‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪p‬‬ ‫‪0   p‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪, e t‬‬
‫‪p ‬‬ ‫‪p ‬‬
‫خواص تبدیل الپالس‬
‫فرضا ) ‪ g (t ) G ( p ) , f (t ) F ( p‬داده شده اند‪.‬‬
‫‪ A , B‬اعداد ثابت‬ ‫) ‪, Af (t )  Bg (t‬‬ ‫‪ -1‬خاصیت خطی‪AF ( p )  G ( p ) .‬‬
‫حقیقی اند‪.‬‬
‫‪ -1‬خاصیت تعادل‪ .‬به رای هر عدد ثابت ‪  0 .‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪p‬‬
‫) ‪f (t‬‬ ‫) (‪F‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ -1‬خاصیت فرو نشینی (خاموشی یا اختالط)‪.‬برای هر عدد حقیقی یا‬
‫مختلط ‪ a‬رابطه ای ذیل صحت دارد‪.‬‬
‫) ‪e at f (t‬‬ ‫)‪F ( p  a‬‬
‫‪ – 4‬خاصیت تاخیر‪.‬به رای هر عدد اختیاری ‪   0‬را بطه ذیل صحت دارد‪.‬‬
‫) ‪f (t   ) e  p F ( p‬‬
‫‪ -5‬خاصیت سبقت‪. .‬به رای هر عدد اختیاری ‪   0‬را بطه ذیل صحت دارد‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪f (t   ) e p  F ( p )   f (t )e  pt dt ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬تبدیل الپالس‬


‫‪ -1‬خاصیت مشتق گیری نظر به پارامتر‪.‬اگر به تمام قیمت های پارامتر ‪ x‬به تابع‬
‫) ‪f (t , x ) F ( p, x‬‬
‫می شود‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫اصل )‪ f(t,x‬انعکاس )‪ F(p,x‬مطابقت کند‪ ،‬درینصورت‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫) ‪ f (t‬داده‬ ‫‪ -7‬مشتق اصل از جنس انعکاس آن‪ .‬فرض می کنیم که ) ‪F ( p‬‬
‫شده است‪.‬در این صورت‪:‬‬
‫) ‪f (t‬‬ ‫)‪pF ( p )  f (0‬‬
‫) ‪f (t‬‬ ‫)‪p  pF ( p )  f (0)   f (0)  p 2 F ( p )  f (0)  f (0‬‬
‫) ‪f (t‬‬ ‫)‪p  p 2 F ( p )  pf (0)  f (0)   f (0)  p 3F ( p )  p 2f (0)  pf (0)  f (0‬‬
‫‪........................................................................................................................‬‬
‫‪f‬‬ ‫) ‪(n‬‬
‫) ‪(t‬‬ ‫‪p n F ( p )  p n 1f (0)  p n  2f (0)  p n 3f (0)  ....  f‬‬ ‫)‪( n 1‬‬
‫)‪(0‬‬

‫به استفاده از انتگرال الپالس و خواص آن ‪،‬توابع انعکاس برخی از توابع اصل را دریافت‬
‫کرده در جدول ذیل نشان داده شده است تا در حل مسایل از آن استفاده به عمل آید‪.‬‬
‫شماره‬ ‫توابع اصـــل‬ ‫توابع انــــعکاس‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪p‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪e‬‬‫‪t‬‬
‫‪p ‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪sin t‬‬ ‫‪p  2‬‬
‫‪2‬‬

‫‪p‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪cos t‬‬ ‫‪p  2‬‬
‫‪2‬‬

‫‪‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪sht‬‬ ‫‪p  2‬‬
‫‪2‬‬

‫‪p‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪cht‬‬ ‫‪p  2‬‬
‫‪2‬‬

‫‪‬‬
‫‪7‬‬ ‫‪et sin t‬‬ ‫‪( p   )2   2‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
p 
3 et cos t ( p   )2   2
 cos   ( p   )sin 
9 et sin(t   )
( p   )2   2
( p   ) cos    sin 
10 et cos(t   )
( p   )2   2
1
11 t p2
n!
12 tn p n 1
n!
13 t n et ( p   )n 1
2 p
14 t sin t ( p   2 )2
2

p2  2
15 t cos t ( p 2   2 )2
2 p
11 tsht
( p   2 )2
2

p2  2
17 tcht
( p 2   2 )2
1
‫قابل تجزیه باشد‬ ‫به درجات‬F(p)‫ اگر تابع انعکاس‬:)1.1.5( ‫قضیه‬
p
a0 a1 a2 a
F ( p)   2  3  .....  nn1  ....
p p p p
.‫ طبق سلسله ی ذیل ارایه شده میتواند‬f(t) ‫در این صورت تابع اصل‬
t t2 tn
f (t )  a0  a1  a2  .....  an  ....
1! 2! n!

‫ تبدیل الپالس‬:‫فصل پنجم‬


‫قضیه (‪ :)2.1.5‬هرگاه تابع انعکاس )‪ F(p‬شکل یک تابع ناطق کسری‬
‫)‪A( p‬‬
‫پولینوم ها بوده ودرجۀپولینوم صورت از‬ ‫)‪B( p), A( p‬‬ ‫‪ F ( p) ‬رادارا باشد‪،‬قسمیکه‬
‫) ‪B( p‬‬
‫درجۀ پولینوم مخرج کوچکتراست‪،‬وپولینوم های صورت ومخرج جذور مشترک ندارند‪ .‬واضح‬
‫است که جذور پولینوم مخرج نقاط خاص متجزای تابع انعکاس)‪ F(p‬میباشند که‪ ،‬تعداد آن‬
‫ها نهائی میباشند‪.‬در این صورت تابع اصل مربوطۀ آن به اساس فورمول محاسبۀریزیدوی‬
‫تابع تحلیلی در نقاط خاص متجزای قطبی ترتیب اختیاری آن‪ ،‬طبق فورمول ذیل محاسبه‬
‫میگردد‪.‬‬
‫)‪( n k 1‬‬
‫)‪A (p‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪A ( p ) pt ‬‬
‫‪f (t )  ‬‬ ‫‪lim ( ( p  ak ) nk‬‬ ‫‪e ‬‬ ‫‪ 2.1.5‬‬
‫)‪B (p‬‬ ‫‪(n k  1)! p ak ‬‬ ‫)‪B (p‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ak‬نقاط قطبی و ‪ nk‬ترتیب آنها میباشند‪.‬مشتق گیری نظر به ‪ p‬صورت گرفته و ‪ t‬ثابت‬
‫میباشد‪.‬درعمل غرض محاسبه به استفاده ازفورمول فوق ابتداپولینوم مخرج رابه مضروبات‬
‫سادۀ آن )‪ B( p)  ( p  ak ) B1( p‬تجزیه میکنند‪ B1 (ak )  0 .‬است‪.‬در این حالت‬
‫‪k‬‬

‫)‪( n k 1‬‬ ‫)‪( n k 1‬‬


‫‪‬‬ ‫‪A ( p )e pt ‬‬ ‫‪ A ( p )e pt ‬‬
‫‪lim ( p  ak ).‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫)‪(3.1.5‬‬
‫‪p ak‬‬
‫‪‬‬ ‫‪( p  ak )B1 ( p ) ‬‬ ‫‪ B1 ( p )  p ak‬‬
‫ساده باشند‪،‬محاسبه ساده تر‬ ‫)‪F ( p‬‬ ‫در حالت خاص‪ ،‬وقتیکه تمام قطب های تابع‬
‫میشود‪.‬‬
‫)‪A (p‬‬ ‫‪A (ak ) ak t‬‬
‫‪f (t )  ‬‬ ‫‪.e‬‬ ‫)‪(4.1.5‬‬
‫)‪B (p‬‬ ‫) ‪B (ak‬‬
‫‪p 1‬‬
‫‪ F ( p) ‬داده شده است‪،‬تابع اصل آن را‬ ‫مثال (‪ :)3.1.5‬تابع انعکاس‬
‫‪( p  1)2 p 3‬‬
‫دریابید‪.‬‬
‫دو نقطۀ خاص قطبی دارد‪ p=0،‬قطب ترتیب ‪ 3‬و ‪p=1‬‬ ‫)‪F ( p‬‬ ‫حــل‪ :‬تابع انعکاس‬
‫قطب ترتیب ‪ .2‬برای ‪ p=0‬مطابق فورمول(‪ )3.1.5‬داریم‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪1  p  2 pt ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪.e ‬‬ ‫‪ t 2  5t  8‬‬
‫)‪2!  ( p  1‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ p 0‬‬
‫این جا در محاسبۀ مشتق از فورمول لیبنایز ‪ (uv)  uv  2uv  vu‬استفاده به‬
‫عمل آمده است‪ .‬به همین ترتیب برای ‪ p=1‬می یابیم‪.‬‬

‫‪ p  2 pt ‬‬
‫‪ p 3 .e ‬‬ ‫‪ (3t  8)et‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ p 1‬‬
‫از اینجا تابع اصل برای انعکاس داده شده عبارت است از‪:‬‬
‫‪p 2‬‬
‫‪F (p) ‬‬ ‫‪(3t  8) e t  t 2  5t  8‬‬
‫‪( p  1)2 p 3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ F ( p) ‬داده شده ‪،‬تابع اصل‬ ‫مــثال (‪ :)4.1.5‬تابع انعکاس به شکل‬
‫) ‪p(1  p 4‬‬
‫آن را دریابید‪.‬‬
‫حــل ‪:‬تابع داده شده را به سلسله تجزیه می کنیم‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪F ( p) ‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪ 5 (1  4  8  .....)  5  9  13  ....‬‬
‫‪p (1  1 ) p‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪p‬‬
‫‪4‬‬
‫‪p‬‬
‫سلسلۀ مذکور به تمام قیمت های ‪ p  1‬متقارب است‪.‬در این صورت تابع اصل عبارت‬
‫است از‪:‬‬
‫‪t 4 t 8 t12‬‬
‫‪f (t )   ‬‬ ‫‪ .....‬‬
‫!‪4! 8! 12‬‬
‫‪p‬‬
‫‪ F ( p)  2‬داده شده‪،‬تابع‬ ‫مــثال (‪ :)5.1.5‬تابع انعکاس به شکل‬
‫‪p  2p 5‬‬
‫اصل)‪ f(t‬آن را دریابید‪.‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬تبدیل الپالس‬


‫حــل ‪ :‬داریم‬
‫‪p‬‬ ‫‪p 1  1‬‬ ‫‪p 1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪F (p) ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪p  2 p  5 ( p  1)  1  5 ( p  1)  4 ( p  1) 2  4‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪p 1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪( p  1)2  4 2 ( p  1) 2  4‬‬
‫به این ترتیب تابع اصل شکل ذیل را اختیار می کند‪.‬‬
‫‪p 1‬‬
‫‪ F ( p) ‬اصل آن‬ ‫مــثال (‪ :)1.1.5‬برای تابع انعکاس‬
‫)‪p( p  1)( p  2)( p  3‬‬
‫را دریابید‪.‬‬
‫حــل ‪ :‬از فورمول (‪)4.1.5‬استفاده می کنیم‪.‬‬
‫‪B( p)  p( p  1)( p  2)( p  3)  p 4  6 p 3  11 p 2  6 p‬‬
‫‪B( p)  4 p 3  18 p 2  22 p  6‬‬
‫جذور تابع)‪B(p‬عبارت اند از ‪ p4  3, p3  2 , p2  1 , p1  0‬به این ترتیب‪.‬‬
‫) ‪A( p1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫) ‪A( p2‬‬ ‫) ‪A( p3‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪A( p4 ) 2‬‬
‫‪ ,‬‬ ‫‪1 ,‬‬ ‫‪ ,‬‬ ‫‪‬‬
‫) ‪B( p1‬‬ ‫‪6‬‬ ‫) ‪B( p2‬‬ ‫) ‪B( p3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪B( p4 ) 3‬‬
‫طبق فورمول یاد شده تابع اصل شکل ذیل را به خود می گیرد‪.‬‬
‫‪p 1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪F (p) ‬‬ ‫‪ e p1t  1e p2t  e p3t  e p4t ‬‬
‫)‪p ( p  1)( p  2)( p  3‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪   1e t  e 2t  e 3t‬‬
‫‪6‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫‪ -1.5‬استفاده از تبدیل الپالس در حل معادالت و سیــــستم معادالت‬
‫دیفــرانســیلی‪.‬‬

‫یکی از موارد مهم کار برد محاسبات عملیاتی که با تبدیل الپالس رابطه دارد‪،‬عبارت از‬
‫حل معادالت دیفرانسیلی و سیستم معادالت دیفرانسیلی خطی با ضرایب ثابت میباشد‪.‬به‬
‫منظور توضیح بهتر موضوع ابتدا معادلۀ دیفرانسیلی خطی ترتیب دوم‬
‫)‪x  a1x  a2 x  f ( x‬‬ ‫)‪(1.2.5‬‬
‫را درنظر گرفته‪ ،‬حل قسمی آن را تحت شرایط اولیۀ ‪ x(0)  x0 , x(0)  x0‬به‬
‫استفاده از میتود محاسبات عملیاتی(انتگرال الپالس) دریافت میکنیم‪ .‬با این هدف حل معادله‬
‫معادلۀ(‪)1.2.5‬را تابع اصل‬ ‫) ‪f (t‬‬ ‫وتابع طرف راست معادله یعنی‬ ‫) ‪x  x (t‬‬ ‫یا تابع مطلوب‬
‫نشان میدهیم‪.‬به استفاده از قضیۀ مشتق اصل از‬ ‫)‪F ( p) , X ( p‬‬ ‫پنداشته‪،‬انعکاس آنهارا به‬
‫) ‪X (t‬‬ ‫) ‪p 2X ( p )  px 0  x 0 , X (t‬‬ ‫جنس انعکاس داریم‪pX ( p )  x 0 :‬‬
‫درمعادلۀ داده شده وضع نموده معادلۀ عامل را به شکل ذیل حاصل میکنیم‪.‬‬
‫)‪p2 X ( p)  px0  x0  a1 pX ( p)  a1x0  a2 X ( p)  F ( p‬‬
‫حاصل میکنیم که‪،‬به نام‬ ‫)‪X ( p‬‬ ‫در نتیجه یک معادلۀ الجبری از جنس انعکاس نا معلوم‬
‫معادلۀ عامل یاد میشود‪ ،‬و حل آن‪:‬‬
‫‪X ( p )( p 2  a1 p  a2 )  F ( p )  px 0  x 0  a1x 0 ,‬‬
‫)‪F (p‬‬ ‫‪px  x 0  a1x 0‬‬
‫‪X (p)  2‬‬ ‫‪ 02‬‬
‫‪p  a1 p  a2‬‬ ‫‪p  a1 p  a2‬‬
‫از اینجا به استفاده از جدول اصل و انعکاس تابع مطلوب)‪x(t‬رادر یافت میکنیم‬
‫که‪،‬عبارت از حل معادلۀ داده شده میباشد‪.‬‬
‫میتود حل بیان شده برای معادالت دیفرانسیلی خطی غیر متجانس ترتیب دوم با‬
‫ضزایب ثابت‪ ،‬برای معادالت دیفرانسیلی ترتیب های اختیاری قابل تطبیق میباشد‪ .‬واقعاٌ!‬
‫فرض میکنیم معادلۀ‪:‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬تبدیل الپالس‬


‫) ‪x ( n )  a1x ( n 1)  ....  an 1x   an x  f (x‬‬ ‫)‪(2.2.5‬‬
‫با شرایط اولیۀ‬
‫)‪x (0)  x 0 , x (0)  x 0 ,...., x ( n 1) (0)  x 0( n 1‬‬ ‫)‪(3.2.5‬‬

‫داده شده است‪.‬به استفاده از فورمول تبدیل الپالس و قضیۀ مشتق اصل از جنس‬
‫انعکاسمی یابیم‪.‬‬
‫‪( p n X ( p )  p ( n 1) x 0  p ( n  2) x 0  ...  x 0( n 1) )  a1 ( p ( n 1) X ( p ) ‬‬
‫‪ p ( n  2) x 0  ...  x 0( n 2) ) ‬‬
‫) ‪.....  an 1 ( pX ( p )  x 0 )  an X ( p )  F ( p‬‬
‫از اینجا‪:‬‬ ‫) ‪f (t‬‬ ‫) ‪F ( p ) , x (t‬‬ ‫)‪X (p‬‬ ‫قسمیکه‬
‫)‪F ( p)   ( p‬‬
‫‪X ( p) ‬‬ ‫)‪(4.2.5‬‬
‫)‪L( p‬‬
‫‪n 1‬‬
‫دراینجا ‪  ( p) ، L( p)  p  a1 p  .....  an1 p  an‬پولینوم با درجۀ نه بلند‬
‫‪n‬‬

‫تر از)‪ (n-1‬با ثابت های وابسته به قیمت های ‪ x0 ,...., x0 , x0‬اند‪.‬اگر در حالت خاص‬
‫)‪( n 1‬‬

‫تمام تمام قیمت های شرایط اولیه مساوی صفر باشند‪، x0  ....  x0  x0  0 ،‬در این‬
‫)‪( n 1‬‬

‫صورت ‪  ( p)  0‬بوده و‬
‫)‪F ( p‬‬
‫‪X ( p) ‬‬ ‫)‪(5.2.5‬‬
‫)‪L( p‬‬
‫درفورمول (‪ )4.2.5‬یا (‪ )5.2.5‬از انعکا س به اصل عبور نموده ‪،‬حل معاد لۀ داده شده‬
‫را حاصل میکنیم‪.‬اگر با معاد لۀ دیفرانسیلی شرایط اولی داده نه شده باشد‪،‬اصل حاصل شده از‬
‫انعکاس آن حل عمومی معادله را ارایه می دارد‬
‫تبصره (‪ :)1.4.2‬حل)‪ x(t‬معادله و تابع طرف راست آن )‪ f(t‬معادله را که اصل ها‬
‫قبول نمودیم‪،‬به قیمت های ‪ t  0‬صدق میکند‪ .‬به رای‪ t<0‬توابع داده شده مطابقتا مساوی‬
‫صفر اند‪.‬‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫مثال (‪ :)1.2.5‬حل معادلۀ دیفرانسیلی ‪ x  3x  2 x  2e3t‬رادریابید که شرایط‬
‫را صدق کند‪.‬‬ ‫‪x(0)  0 , x(0)  0‬‬ ‫اولیۀ‬
‫) ‪x (t‬‬ ‫آن ) ‪F ( p‬‬ ‫حــل ‪ :‬فرضا حل معا دلۀ داده شده )‪ x=x(t‬وانعکاس‬
‫‪3t‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ e‬میباشد‪ .‬داریم‪:‬‬ ‫است‪.‬میدانیم که انعکاس تابع طرف راست معادله‬
‫‪p 3‬‬
‫) ‪x (t‬‬ ‫‪p 2X ( p )  px 0  x   p 2X ( p ) ,‬‬ ‫) ‪pX ( p )  x 0  pX ( p‬‬
‫بعد از وضع در معادلۀ داده شده‪:‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪p 2 X ( p )  3 pX ( p )  2X ( p ) ‬‬ ‫‪, X ( p )( p 2  3 p  2) ‬‬ ‫‪,‬‬
‫‪p 3‬‬ ‫‪p 3‬‬
‫‪2‬‬
‫‪X ( p )  X (t ) ‬‬
‫)‪( p  3)( p 2  3 p  2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪A‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪X ( p) ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪( p  1)( p  2)( p  3) p  1 p  2 p  3 p  1 p  2 p  3‬‬

‫به استفاده از جدول اصل وانعکاس‪،‬تابع اصل را دریافت نموده حل قسمی معادله داده شده را‬
‫طبق ذیل در یافت میکنیم‪.‬‬
‫‪x(t )  et  2e2t  e3t‬‬
‫‪ x  4 x  4 x  t 3e2t‬رادریابید که شرایط اولیۀ‬ ‫مثال(‪ :)2.2.5‬حل معادلۀ‬
‫را صدق کند‪.‬‬ ‫‪x(0)  2 , x(0)  1‬‬

‫) ‪ x (t‬وضع می‬ ‫)‪F (p‬‬ ‫معادل را اصل قبول کرده انعکاس آن را‬ ‫) ‪x (t‬‬ ‫حــل‪ :‬حل‬
‫کنیم‪.‬داریم‪:‬‬
‫) ‪x (t ) p 2 X ( p )  px (0)  x (0)  p 2 X ( p )  p  2 , x (t‬‬ ‫‪pX ( p )  x (0) ‬‬
‫‪ pX ( p )  1‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬تبدیل الپالس‬


‫‪3 2t‬‬ ‫!‪3‬‬
‫‪ t e‬است ‪،‬معادلۀ عامل را تشکیل می دهیم‪.‬‬ ‫با درنظر داشت این که‬
‫‪( p  2) 4‬‬
‫!‪3‬‬
‫‪p 2 X ( p )  p  2  4( pX ( p )  1)  4X ( p ) ‬‬ ‫‪,‬‬
‫‪( p  2) 4‬‬
‫!‪3‬‬
‫‪X ( p )( p 2  4 p  p )  p  6 ‬‬
‫‪( p  2) 4‬‬
‫!‪3‬‬ ‫!‪3‬‬ ‫‪p 6‬‬
‫‪X ( p )( p  2) 2 ‬‬ ‫‪ p 6 ,‬‬ ‫‪X (p) ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪( p  2) 4‬‬ ‫)‪( p  2‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪( p  2) 2‬‬

‫از اینجا نظربه فورمول های جدول اصل وانعکاس‬


‫!‪3‬‬ ‫!‪3‬‬ ‫!‪5‬‬ ‫‪3! 5 2t‬‬ ‫‪1 5 2t‬‬
‫‪‬‬ ‫‪5 1‬‬
‫‪t e ‬‬ ‫‪t e‬‬
‫)‪( p  2‬‬ ‫‪6‬‬
‫)‪5! ( p  2‬‬ ‫!‪5‬‬ ‫‪20‬‬
‫‪p 6‬‬ ‫‪p 24‬‬ ‫‪p 2‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‪( p  2‬‬ ‫‪2‬‬
‫)‪( p  2‬‬ ‫‪2‬‬
‫)‪( p  2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪( p  2) 2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪e 2t  4e 2t‬‬
‫‪( p  2) ( p  2) 2‬‬
‫در نتیجه حل معادلۀ داده شده‪،‬‬
‫‪2 t‬‬ ‫‪2 t‬‬ ‫‪1 5 2t‬‬ ‫‪2 t‬‬ ‫‪t5‬‬
‫‪x (t )  e‬‬ ‫‪ 4te‬‬ ‫) ‪ t e  e (1  4t ‬‬
‫‪20‬‬ ‫‪20‬‬
‫میتود محاسبات عملیاتی (تبدیل الپالس) که برای معادالت دیفرانسیلی خطی با ضرایب‬
‫ثا بت مطالعه شد‪ ،‬کامالٌ به رای سیستم معادالت دیفرانسیلی خطی با ضرایب ثابت‬
‫(متجــانس و غیر متجانس) قابل تطبیق است‪ ،‬به همین سبب از تـوضیح تکراری در زمینه‬
‫صرف نظر کرده به حل مثال های مشخص اکتفا می کنیم‪.‬‬
‫مثــال (‪ :)3.2.5‬حل سیستم‬
‫‪ x  x  y  et‬‬
‫‪‬‬
‫‪ y  3x  2 y  2e‬‬
‫‪t‬‬

‫را صدق کند‪.‬‬ ‫‪y(0)  1 , x(0)  1‬‬ ‫را دریابید که شرایط اولیۀ‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫) ‪ y (t‬حل سیستم داده شده است‪.‬به‬ ‫) ‪Y ( p ) , x (t‬‬ ‫فرضا ) ‪X ( p‬‬ ‫حــل ‪:‬‬
‫سیستم عامل عبور کرده‪ ،‬سیستم معادالت الجبری ذیل را حاصل می کنیم‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ pX ( p )  1  X ( p)  Y ( p)  p  1‬‬ ‫‪( p  1) X ( p)  Y ( p)  p  1  1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪, ‬‬
‫‪ pY ( p )  1  3 X ( p )  2Y ( p) ‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3 X ( p)  ( p  2)Y ( p)  2  1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪p 1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪p 1‬‬

‫از حل سیستم فوق می یابیم ‪.‬‬


‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪X ( p) ‬‬ ‫‪, Y ( p) ‬‬
‫‪p 1‬‬ ‫‪p 1‬‬
‫به تابع اصل عبور نموده حل سیستم داده شده را حاصل می کنیم‪.‬‬
‫‪x (t )  et , y (t )  e t‬‬
‫مثال (‪ :)4.2.5‬حل قسمی سیستم معادالت دیفرانسیلی ذیل را دریا بید‪.‬‬
‫‪ x(t )  x  2 y‬‬ ‫‪ x(0)  0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪, ‬‬
‫‪ y(t )  2 x  y  1‬‬ ‫‪ y (0)  5‬‬
‫حل سیستم داده شده وبه ترتیب‬ ‫) ‪x  x(t ) , y  y (t‬‬ ‫حل ‪ :‬فرض می کنیم که‬
‫‪ X‬انعکاس آنها است‪.‬سیستم عامل را تشکیل می کنیم‪.‬‬ ‫)‪ X ( p) , Y  Y ( p‬‬

‫‪x (t ) pX ( p )  x (0)  pX ( p ) ,‬‬


‫‪‬‬
‫‪ y (t ) pY ( p )  y (0)  pY ( p )  5‬‬
‫بعد ازوضع در سیستم داده شده‬
‫) ‪ pX ( p )  X ( p )  2Y ( p‬‬ ‫)‪( p  1) X ( p)  2Y ( p‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 , ‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪pY‬‬ ‫(‬ ‫‪p‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪X‬‬ ‫(‬ ‫‪p‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪Y‬‬ ‫(‬ ‫‪p‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫(‬ ‫‪p‬‬ ‫‪‬‬ ‫)‪1‬‬‫‪Y‬‬ ‫(‬ ‫‪p‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪X‬‬ ‫(‬ ‫‪p‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪‬‬ ‫‪p ‬‬ ‫‪p‬‬
‫از حل سیستم معادالت الجبری فوق داریم‪.‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬تبدیل الپالس‬


 10 p  2
 X ( p )  p( p  1)( p  3)

Y ( p )  ( p  1)(5 p  1)
 p( p  1)( p  3)
،‫از سیستم فوق می یابیم‬
p1  0 , p 2  1 , p3  3 , B ( p )  p ( p  1)( p  3) 
 p 3  2 p 2  3 p , B ( p )  3 p 2  4 p  3
: ‫می یابیم‬ A( p)  10 p  2 ‫برای تابع‬

A( p1 )  2, A( p2 )  8 , A( p3 )  32, B( p1)  3, B( p2 )  4 , B( p3 )  12

A (0) 2 A (1) A (3) 8 2 8


 ,  2 ,  , X (p) x (t )   e 0t  2e t  e 3t
B (0) 3 B (1) B (3) 3 3 3

.‫ داریم‬Y ( p) ‫به همین ترتیب برای‬


A (0)
A ( p )  5 p 2  4 p  1 , A ( p1 )  1 , A ( p 2 )  8 , A ( p 3 )  32, 
B (0)
1 A (1) A (3) 8
 ,  2, 
3 B (1) B (3) 3
2 8
Y (p)  e 0t  2 e t  e 3t
3 3
:‫به این ترتیب حل سیستم معادالت داده شده عبارت است از‬
 2 8
 x ( t )    2 e  t  e 3t
 3 3

 y ( t )  1  2 e  t  8 e 3t

 3 3

‫معادالت دیفرانسیلی‬
(problems)( :‫ تمــرین‬-3.5

.‫حل قسمی معادالت دیفرانسیلی داده شدۀ ذیل را دریابید‬


1) x   2x   x  t 2e t , x (o )  x '(0)  0 ,
2) x   3x " 3x ' x  6e t , x (0)  x '(0)  x (0)  0
3) x   3x   2x  12e 3t , x (o )  2 , x '(0)  6,
4) x   2x   4sin t  5cos 2t , x (0)  1, x (0)  2
.‫حل قسمی سیستم معادالت معادالت ذیل را در یابید‬
x   2x  2 y  10e 2t x (0)  1

5)  ,  ,

 y   2 x  y  7 e 2t
 y (0)  3
x   y   y  e t x (0)  0
6)  , 
2x   y   3 y  cos t  y (0)  0
x   y  z x (0)  1
 
7)  y   z  x ,  y (0)  1
z   x  y z (0)  0
 
x    y  z x (0)  1
 
8)  y   z ,  y (0)  0,5
z   x  z z (0)  0,5
 

‫ تبدیل الپالس‬:‫فصل پنجم‬


‫جوابات‬

t 4e t
1) x (t )  , 2) x (t )  t 3e t , 3) x (t )  4e t  8e 2t  6e 3t ,
12

x (t )  e
2t

4) x (t )  2sin t  cos 2t 5)  ,
 y (t )  3e

2t

 1 11 4t 3 3
 x (t )    e  e t
 cos t  sin t
 2 34 17 17
6) 
 y (t )  22 e 4t  2 e t  4 cos t  1 sin t

 51 3 17 17

x (t )  e t x (t )  cos t
 
 1
7)  y (t )  e t , 8)  y (t )  (cos t  sin t )
z (t )  0  2
  1
 z (t )  (cos t  sin t )
 2

‫معادالت دیفرانسیلی‬
‫مــــأخــذ‬

1.Barnet R.A. Ziegler M.R.andByleenK.E. 1999


,CollegeAlgebra ,sixth Edition , Boston, USA
2. Barnet R.A, Ziegler M.R and Byleen K.E, 1999,
Calculus, Prentice Hall ,New Jersy
3. Burzynaki.D and Sanders G.D 1995, Applied Calculus,
PWS Publishing Company, Boston USA
4. Carotherc, N.L, 2000, Real Analysis, Cambridge
University
5. Cohen .D, 1990, Precalculus, Los Angeles
6. Demidovich. B, 1981, Problems Mathmatical Analysis,
Moscow
7. David E.P and Edwards C.H, 1994, Calculus with
Analytic Geometry, Prentice Hall Englewood Cliffs New
Jersy
8. Edwards.jr. C.H. and David E.P, 1994, Calculus with
Analysis Geometry, Prentice Hall Englewood Cliffs New
Jersy
9. Gerald. L. B and Karl. J, 1999, Single Variable Calculus
Second Edition Prentice Hall, New Jersy
10. Jerrold. E. M, Anthony J.T and Alan. W, 1993, Basic
Multivariable Calculus, W.H. Freedom and New York.

‫مأخذ‬
11. Frank Ayres J. R, 1958, First Year Colledge
Mathmatics, New York.
12. Frank Ayres J. R, 1964, Calculus. Schoum Publishing
Co, New York.
13. Karl J. C, 1998, Trigonometry for Colledge Students,
Brook/ Col, Washington.
14. Kindle H. J, 1964, Analytic Geometry Schoum, New
York.
15. Marvin L. B, 1999, Calculus, Indiana University,
Addison Wesley, USA.
16. Nikolsky S. M, 1987, Course of Mathmatical Analysis,
Moscow.
.‫ ترجمه عالمت ساز‬،‫ جلد سوم‬،‫ حسابان دیفرانسیل و انتیگرال‬،1371 ،‫ ج‬.‫ استوارات‬.17
.‫ دانشگاه اصفهان‬،‫ا‬.‫ ع‬.‫ محمدی‬،‫ا‬.‫م‬
،‫ ا‬.‫ ترجمه عالم زاده ع‬،‫ حساب دیفرانسیل و انتیگرال مقدماتی‬،1330 ،‫ ا‬.‫ مندلسون‬.13
.‫ تهران‬،‫انتشارات صالحین‬
،‫ ریاضیات عالی‬1310 ‫ دوکتور سید عزیزاهلل سادات‬،‫دوندوچنیکه‬.‫ای‬.‫پروفیسور ل‬.19
.‫انتشارات پوهنتون پولیتخنیک کابل‬

‫معادالت دیفرانسیلی‬

You might also like