Professional Documents
Culture Documents
Fielding 1
Smollett 2
1
هیچکس غیر از یک بیمار روانی جامعه ستیز نمی خواهد آن را بنویسد یا
کار
بخواند .رمانی که بر اساس قتل نوشته می شود برای پرداختن به ِ
خود ،حل مسایل خود و پاسخ دادن به سواالت خود ،شیوه ی افسرده کننده
ی خاص خود را نیز دارد .چیزی برای بحث باقی نمی ماند ،جز این که
آیا به اندازه ی کافی به خوبی نوشته شده که داستان خوبی باشد یا خیر ،و
به هر حال کسانی که نیم میلیون نسخه کتاب می فروشند پاسخ این سوال
را نمی دانند .کشف کیفیت نگارش حتی برای کسانی که بدون توجه
فراوان به مسئله ی فروش باال ،این کار را زندگی حرفه ای خود می
سازند ،کار مشکلی است.
با این وجود نوشتن داستان کارآگاهی ،حتی در مرسوم ترین شکل
خود ،کار دشواری است .نمونه های خوب این هنر از رمان های جدی
خوب کمیاب ترند .نمونه های درجه دو از اکثر داستان های پرتحرک
ماندگارتر می شوند ،و تعداد بسیار زیادی از آنها که هرگز نباید متولد می
شدند اصال حاضر نیستندـ بمیرند .آنها مثل مجسمه های پارک های
عمومی مقاوم و به همان میزان کسالت بارند.
این واقعیت برای آدم های با بصیرت آزار دهنده است .آنها از این
قضیه خوششان نمی آید که آثار داستانی هوشمندانه و مهم چند سال قبل
روی قفسه ی خاصی در کتابخانه با نام «پرفروش ترین آثار سال های
گذشته» یا چیزی شبیه آن ،باقی می مانند ،و هیچ کس به سراغ شان نمی
رود جز یک مشتری نزدیک بین که خم می شود ،نگاهی سطحی می
اندازد و با سرعت دور می شود؛ در حالی که در همان موقع خانم های
مسن جلوی قفسه ی کتاب های معمایی به هم تنه می زنند تا یکی از کتاب
های همان سال را به چنگ آورند که نامش «پـرونـده ی قتل های سه گانه
ی گل های اطلسـی» یا «کارآگاه پینچ باتل برای نجات وارد می شود»
3تقطیر
2
اسـت .آنها اصال خوششان نمی آید که در پیشخوان کتاب های چاپ مجدد
با «کتاب های واقعا مهم» (که بعضی از آنها هم به نوعی واقعا مهم
ش
هستند) با سردی برخورد می شود در حالی که کتاب «مـرگ ِک ِ
ب زرد می پوشـد» به چـاپ پنجاهم می رسد یا با تیراژ صد هزارجـورا ِ
نسخه روی پیشخوان روزنامه فروشی های کشور می رود ،یا آشکارا
فقط برای خداحافظی روی پیشخوان ها قرار نگرفته است.
راستش را بگویم ،من خودم هم زیاد از این قضیه خوشم نمی آید .در
لحظات آرامترم من هم داستان کارآگاهی می نویسم ،و این همه جاودانه
گی رقابتی کمی بیش از حد به وجود می آورد .اگر سالی سیصد رساله
در باره ی فیزیک عالی به چاپ می رسید ،و چندین هزار رساله ی دیگر
هم به شکل های مختلف منتشر و در بهترین حالت در صف انتظار
خوانده شدن بودند و خوانده هم می شدند ،حتی انیشتن هم نمی توانست
خیلی پیشرفت کند.
اما من عالقه ی کمتر پلیدی به این موضوع دارم .به نظر من تولید
داستان های کارآگاهی در ابعادی چنین وسیع ،و توسط نویسندگانی که
پاداش بالفاصله شان چنین کوچک و نیازشان به تمجید منتقدان تقریبا
صفر است ،در صورتی که این کار استعدادی الزم داشت اصال ممکن
نمی بود .از این منظر ،ابرو باال بردن منتقد و کیفیت نازل عرضه ی
کتاب توسط ناشر کامال منطقی است .یک داستان کارآگاهی متوسط
احتماال بدتر از یک رمان متوسط نیست ،ولی شما معموال رمان متوسط
را نمی بینید.ـ رمان متوسط منتشر نمی شود .داستان کارآگاهی متوسط –
یا کمی باالتر از متوسط – منتشر می شود .نه تنها منتشر می شود ،بلکه
در تعدادـ نسخه ی کم به کتابخانه هایی که کتاب قرض می دهندـ فروخته
3
کامل
ِ شده و خوانده می شود .حتی چندتایی خوش بین هستندـ که به قیمت
تک فروشی دو دالر آن را می خرند ،چون بسیار تازه و نو به نظر می
رسد و عکس جنازه ای روی جلدش وجود دارد.
این استا ِد دانش های کمیاب از نظر روانی در عصر دامن های
بزرگ و پف کرده ی قدیمی زندگی می کند .اگر در باره ی سرامیک و
سوزن دوزی مصری هرآنچه باید دانست را می داند ،در باره ی پلیس
هیچ چیز نمی داند .اگر می دانیدـ که پالتین به تنهایی در دمای کمتر از
سی هزار درجه فارنهایت 5ذوب نمی شود ،اما اگر نزدیک میله ای از
سرب قرار داده شود در یک به هم زدن یک جفت چشم آبی ذوب می
شود ،نمی دانید که مردان در قـرن بیستـم چگـونه عشـق می ورزند .و
اگر در باره ی خوش گذرانی های بی هدف شیک و ظریف در ریویرای
فرانسه ی پیش از جنگ انقدر بدانید که آنجا را به عنوان محل وقوع
داستان خود انتخاب کنید،ـ نمی دانید که دو کپسول باربیتال که برای بلعیدنـ
4
به اندازه ی کافی کوچک باشند نه تنها یک مرد را نمی کشند ،بلکه -اگر
آن مرد در برابرشان مقاومت کند -حتی او را خواب هم نخواهند کرد.
اینها واژه های تندی هستند،ـ اما نگران نباشید .فقط واژه هستند.ـ
بگذارید به یکی از این آثار شکوهمند ادبی ،شاهکاری به رسمیت شناخته
شده از هنر فریب دادن بدون تقلب خواننده ،نگاهی اندازیم .نامش
7
«ماجرای اسرارآمیز خانه ی سرخ» است ،توسط الن الکساندر میلن
نوشته شده ،و الکساندر وولکات(کسی که در به کار بردن
تعاریف غلوآمیز ید طوالییدارد) آنرا «یکی از بهترین سه رمان
معماییتمام دورانها» نامیده است .واژههاییبا اینابعاد ،بیخود به
کار برده نمی شوند .این کتاب در 1922منتشر شده ،اما زمانندارد
و به راحتیمیتوانست در ، 1939یا با چند تغییر جزئی،هفته
گذشته به چاپبرسد .سیزده بار تجدید چاپشده و برای حدود
شانزده سال ،با همانشکل اولیه اش،بارها به چاپرسیده است .این
اتفاقبرای تعداد بسیار کمی از کتاب ها از هر نوع رخ میدهد .کتاب
خوشایندیاست،سنگین نیست ،به شکل ضربتی سرگرم کننده است،و
تفریب دهنده اینوشته شده که چنانکه به نظر به شیوه ی راح ِ
میرسد ساده نیست.
7
Milne
5
منشیایدارد که مشوقاوستو صبحانه ،با نام خانه ی سرخ است .وی
در این کار به او کمک می دهد ،و اگر بتواند موفق شود و خود را به
جای برادرش جا بزند ،قصد قتل او را دارد .هیچیک از اهالی دور و بر
خانه ی سرخ رابرت را ،که پانزده سال است در استرالیا به سر می برد و
به بدی شهره اسـت ،نمی شناسد .از نامه ای حـرف زده می شود اما
هرگز نشان داده نمی شود که آمدن رابرت را اعالم می کند و مارک
اشاره می کند که این آمدن واقعه ی خوشایندی نخواهد بود .سپس یک
روز بعد از ظهر رابرت از راه می رسد ،خود را به یکی دو خدمه
معرفی می کند،ـ و به اتاق مطالعه راهنمایی میشود .مارک به دنبال او
می رود (طبق شهادتی که حین بازجویی داده می شود) .سپس جنازه ی
رابرت با گلوله ای که در صورتش شلیک شده ،روی زمین یافت می
شود ،و البته مارک دود شده و به هـوا رفته است .پلیس ها ،که فکر می
کند مارک باید قاتل باشد ،از راه می رسند ،بقایای او را می برند ،و
بررسی – و پس از طی مراحل الزم -تحقیقات را آغاز می کنند.
اما این کافی نیست .پلیس جنازه و لباس ها و محتویات جیب های آن
را در دست خواهد داشت .در نتیجه هیچیک از اینها نباید به مارک
مربوط باشند .در نتیجه میلن مانند یک سوئیچر 9عملمیکند تا این
انگیزه را جا بیندازد که مارکچنانفریبکار دقیقیاستکه حتیجورابها
و لباس زیرشرا هم عوضکرده (که منشیعالئم سازنده تمام آنها
را کنده است)،مانند بازیگری برای ایفاینقش اتللو تمام بدن خود را
سیاه میکند .میلنفکر میکند که اگر خواننده اینرا بپـذیـردـ (و
فـروش باالی کتاب نشـان میدهد که پذیرفته) ،داستاناو محکم است.
اما ،اینداستانهر قدر هم از لحاظ ساختاری سبکباشد ،به عنوانیک
مسئله ی منطقو استنتاج ارائه شده است.
8
Ablett
9
وسیله کوچک ریلی برای جا به جایی کوپه های قطار
6
اگر این نباشد ،هیچ چیز نیست .امکان ندارد که چیز دیگری باشد.
اگر موقعیت غلط باشد ،حتی به عنوان یک رمان سبک هم نمی توان آن
را پذیرفت ،چون داستانی وجود ندارد که رمان سبک در باره ی آن
نوشته شده باشد .اگر مسئله عناصری از حقیقت و محتمل بودن را در
خود نداشته باشد ،مسئله نیست؛ اگر منطق آن توهم باشد ،چیزی برای
استنتاج وجود ندارد .اگر جعل هویت وقتی به خواننده گفته می شود که
باید چه شرایطی داشته باشد ،غیر ممکن باشد ،پس کل ماجرا یک تقلب
است .نه یک تقلب عمدی ،زیرا میلن اگـر می دانسـت که با چه مشکالتی
مواجـه اسـت ایـن داسـتان را نمی نوشت .او مشکالت متعددی پیش رو
دارد که حتی هیچیک را در نظر نمی گیرد .ظاهرا خواننده ی عادی نیز،
که می خـواهد از داسـتان لذت ببرد و به همین خاطر آن را به شکل
موجود می پذیرد،ـ به این مشکالت توجهی نمی کند .اما وقتی نویسنده
واقعیت های زندگی را نمی داند،ـ از خواننده توقع نمی رود که آنها را
بداند.ـ در اینجا نویسنده متخصص است.
7
-3پلیس با تحقیقات مستقیم خود کشف می کند که رابرت آبلت در
دهکده ی زادگاهـش خوشـنام نیسـت .باالخره یک نفر باید او را
می شناخته .چنین کسی به جلسه ی بازرسی احضار نمی شود.
(چون داستان نمی توانست آن را تاب بیاورد).
-7مردی ناپدید شده ،یک مرد سرشناس محلی ،و جنازه ای در
سردخانه شباهت فراوانی به او دارد .غیر ممکن است که پلیس
این احتمال را کنار بگذارد که مرد مفقود شده همان جنازه
است .اثبات هیچ چیز ساده تر از این نیست .باورنکردنی است
که حتی به آن فکر هم نمی کنند.ـ این کار پلیس را ابله جلوه می
آماتور خودنما بتواند با یک راه حل تقلبی دنیا را
ِ دهد تا یک
شگفت زده کند.
8
است .او پولی از این ماجرا در نمی آورد ،اما همیشه وقتی ژاندارمری
محل دفترش را گم می کند در دسترس است .پلیس انگلیس با اخالقگرایی
مرسوم خود او را تحمل می کند،ـ اما حتی فکر این که بروبچه های اداره
شهر من ممکن است با او چه کنند تنم را به لرزه می اندازد.
ِ ی جنایی
حتی نمونه10های کمتر محتملی از این هنر هم وجود دارد .در «آخرین
پرونده ترنت» (که اغلببه عنواننمونه ی داستانکارآگاهی بی عیبو
نقص از آنیاد میشود) باید اینفرض را بپذیرید که یک غول
سرمایه گزاری مالیبین المللی ،که کوچکترین اخم او باعث میشود
وال استریتمثلیک سگچواوا به خود بلرزد ،نقشه ی مرگخود را می
کشد تا بتواند منشیاشرا باالی دار بفرستد ،و منشیوقتیدستگیر می
شود سکوتی اشرافیرا حفظ میکند – که شاید نشان درسخواندنشدر
دانشگاه اتون 11باشد .من نسبتا تعدادـ کمی از سرمایه گزاران بین
المللی را میشناخته ام ،اما تصور میکنم نویسنده ی اینداستان(اگر
چنینچیزیممکنباشد) از منهم کمتر با اینافراد آشناییداشته است.
داستان دیگری هم وجود دارد که توسط فریمن ویلز کرافت (کسی که
وقتی زیاده از حد خودنمایی نمی کند استادترین سازنده ی اینگونه داستان
هاست) نوشته شده که در آن قاتل ،با کمک گریم ،زمان بندی دقیق و
حرکات بسیار شیرین برای فرار ،خود را به جای مردی که به قتل
رسانده جا می زند و با این ترفند او را زنده کرده ،از محل جنایت دور
می سازد .داستانی نوشته ی دوروتی سایرز 12وجود دارد که در آنمردی
شب تنها در خانه اشبه وسیله ی وزنه ایکه به طور مکانیکیرها
میشود به قتل میرسد و داستانکار میکند چـوناو همیشـه در
لحظـه ی خاصـیرادیو را روشنمیکند ،همیشه درستدر جایخاصی
جلویآنمیایستد ،و همیشه درسـتبه اندازه ی خاصـیخم میشـود .اگر
یکـی دو اینچ به هـر طرفمیرفتایناتفاقنمی افتاد .اینچیزیاستکه
به زبانعوام امداد غیبیخوانده میشود؛ قاتلی که به اینمقدار مشیت
الهی نیاز دارد حتما در انتخابشغلش اشتباه کرده است.
11
Eton
12
Dorothy Sayers
9
اش ،وقایع را مثل سر هم کردن یک مخلوط کن به یک سری عملیات
ساده تقسیم کرده ،نتیجه می گیرد که از آنجا که هیچ کس در قطار نمی
توانسته به تنهایی مرتکب قتل شده باشد ،همه با هم این کار را کرده اند.
این از آن دست طرح هاییاست که به طور تضمینی تیزهوش ترین
افراد را هم سر در گم می کند .تنها یک شیرین عقل می توانست جواب
معما را حدس بزند.
این ،داستان کالسیک کارآگاهی ،هیچ چیز یاد نگرفته و هیچ چیز را
هم فراموش نکرده است .این داستانی است که تقریبا هر هفته در مجالت
بزرگ زرق و برق دار ،با تصاویر زیبا ،مشاهده می کنیدـ که نسبت به
عشق دوشیزه های باکره و انواع خاصی از کاالهای لوکس ادای احترام
می کند .شاید ضرباهنگ داستان کمی تندتر و دیالوگ ها کمی روان تر
شده باشند .شاید نوع مشروب ها به روزتر شده باشند و مشروب های
قدیمی کمتری در آنها یافت شود ،شاید لباس ها بیشتر مد « ُوگ» 14و
دکور خانه ها بیشتر از نوع «خانه زیبا» باشند ،شاید بیشتر شیک
شده باشند اما حقیقتبیشتری در آنها نیست .وقتزیادیدر هتلهایمیامیو
اقامتگاه هایتابستانی کیپ کاد 15میگذرانیم اما زیاد اتفاقنمی افتد که
پایین برویم و سری به ساعتآفتابیخاکستریباغ سبکدورانالیزابت
اندازیم.
14
Vogue
15
Cape Cod
10
16
تویت سوم روی نت باالی «آواز بِل» اپرای الکمی
پاتینگیون پُستلِ ِ
صدایش را نگاه داشته ،در حضور پانزده مهمان ناهمخوان ،یک نفر
کاردی از جنس پالتین خالص را در بدن او فرو می کند؛ همان زن یا
دختر معصوم در پیژامه ای با لبه های خز دوزی شده که در شب جیغ
می کشد تا باعث شود همه سراسیمه از درها داخل و خارج شوند و زمان
داستان را طوالنی تر کند؛ همان سکوت پر از تنش احساسی روز بعد که
همه دور هم می نشینندـ و جرعه جرعه مشروب سینگاپور اسلینگ می
نوشند و به یکدیگر چشم غره می روند ،در حالی که ماموران پلیس با
کاله های ِدربی 17رویسرهاشان زیر فرش هایایرانیاز سویی به سویی
میخزند.
در باره ی تمام این داستان ها یک نظر بسیار ساده می توان بیان
کرد :آنها در واقع از نظر تفکربرانگیز بودن معما ،و از نظر هنری
داستان نیستند.ـ آنها بیش از حد ساختگی هستند و از آنچه در دنیا می گذرد
اطالع بسیار اندکی دارند .سعی می کنند صادق باشند ،اما صداقت یک
هنر است .و نویسنده ی بیچاره بی آنکه خودش بداند یک دروغگو است،
و آنکه نسبتا کارش را خوب انجام می دهد می تواند دروغگو باشد چون
نمی داند در رابطه با چه چیزی صادق باشد .او تصور می کند که داستان
پیچیده ی قتلی را نوشته که نه تنها خواننده ی تنبل را ،که حاضر نیست
زحمت دسته بندی جزئیات را به خود هموار نماید ،مبهوت می کند ،بلکه
پلیس را هم ،که شغلش پرداختن به جزئیات است ،مبهوت می کند.
بر و بچه هایی که پاهایشان را روی میز کارشان انداخته اند می دانند
که ساده ترین پرونده ی قتل برای کشف در دنیا قتلی است که یک نفر
سعی کرده حساب شده و با برنامه ریز انجام دهد؛ـ آنچه واقعا آنها را
آزار می دهد قتلی است که یک نفر دو دقیقه پیش از انجام آن به فکرش
افتاده است .اما اگر نویسنده های این نوع داستان ها در باره ی قتل هایی
16
Lakmé
17
کاله لبه دار انگلیسی
11
بنویسندـ که واقعا اتفاق می افتند ،مجبور خواهند بود در باره ی طعم
واقعی زندگی به همان شکلی که آدمها زندگی می کنندـ بنویسند .و از آنجا
که نمی توانند این کار را بکنند،ـ وانمود می کنندـ که آنچه انجام می دهندـ
کاری است که باید انجام شود .که این به معنی حذف صورت مسئله است
– و بهترین هایشان این نکته را می دانند.
18
. slothپستانداری شبیه میمون که به خاطر کم تحرک بودن این نام را به او داده اند
19
روزنامه نگار آمریکایی که لقب پدر روزنامه نگاری مدرن را به او داده اند
12
ریاضیات،نجوم ،آثار بندیتو کروچه ،20یا «خاطرات مرد فراموش
شده» .اگر طور دیگری تعبیرش کنیم از لحاظ فکری یک فخرفروشیم ،و
هنر زندگی کردن به بلوغ نرسیده ایم.
در ِ
فکر نمی کنم چنین مالحظاتی دوشیزه سایرز را به نگارش مقاله اش
در باره ی بیهودگی نقد واداشته باشد.
من فکر می کنم آنچه که واقعا ذهن دوشیزه سایرز را آزار می داده
درک آرام آرام این مسئله بوده که نوع داسـتان کارآگاهی او فرمول
خشکی است که حتی پاسخگوی پیامدهای خودش هم نمی تواند باشد.
نوشته های او ادبیات درجه دو بودندـ چون در باره ی چیزهایی نبودند که
بتوانندـ ادبیات درجه یک خلق کنند.ـ اگر در ابتدا در باره ی آدم های
واقعی می نوشت (و شخصیت های فرعی او نشان می دهند که می
توانست در باره ی آدم های واقعی بنویسد)،ـ اینشخصیت ها خیلی زود
باید دست به کارهای غیر واقعی می زدند تا مسیر تصنعی الزم برای
طرح داستان را به وجود آورند .وقتی کارهای غیرواقعی انجام می دادند،
خودشان هم دیگر واقعی نبودند.ـ آنها به عروسک های خیمه شب بازی و
شـرور کاغذی و کارآگاه هایـی
ِ عشاق بریده شده از مقوا و شخصیت های
با ویژگی های متمایـز و غیـر ممکن تبدیلـ می شدند.
در «تعطیالت آخر هفته ی طوالنی» ،که گزارش شدیدا استادانه ای
از زندگی و رفتار انگلیسی در دهه های پس از جنگ جهانی اول است،
رابرت گریوز 21و الن هادج 22به داستانکارآگاهی قدری توجه کردند.
20
فیلسوف ،منتقد و سیاستمدار ایتالیایی
21
Robert Graves
22
Alan Hodge
13
آندو درستبه اندازه ی گل هایسرسبد دورانطالییانگلیسیسنتی
بودند ،و در باره ی دورانی نوشتند که این نویسنده ها تقریبا به اندازه ی
هر نویسنده ی دیگری در جـهان شـناخـته شـده بـودند .میلیون ها نسخه از
کتاب های آنها به شکل های گوناگون و به ده ها زبان مختلف به فروش
رفتند .اینها کسانی بودند که فرم را ثابت کردندـ و قواعد آن را پایه
23
گزاری کردندـ و باشگاه استنتاج را بنیاد نهادندـ که کوه پارناسوس
نویسندگان انگلیسیداستانهای اسـرارآمیـز اسـت .فهـرستاعضایاین
باشگاه عمالتمام نویسندگان داستانهایکارآگاهی از کانن دویلتا
امروز را شامل میشود.
اما گریوز و هادج تصمیم گرفتند که در تمام این دوران تنها یک
نویسنده ی درجه یک داستان های کارآگاهی نوشته است .یک آمریکایی
به نام دَشیل َه ِمت .24چه سنتی بودندـ و چه نبودند ،گریوز و هادج
خبره های خودپسند و خودنمایآثار درجه دو نبودند؛ـ آنها میتوانستند
ببینند که در دنیا چه اتفاقاتیرخ میداد و در داستانهایکارآگاهی آنها
رخ نمی داد؛ و متوجه بودند که نویسندگانی که نگاه و توانایی این
را دارند که داستانواقعیخلقکنندـ داستانهایغیر واقعیخلقنمی کنند.
25
Dreiser
26
Ring Lardner
27
Carl Sandburg
14
انقالبیزبانو مواد اولیه ی داستاندر شـرفوقـوع بود .به احتمال زیـاد
این اتفاق از شعـر آغاز شـده بود؛ تقریبا همه چیز از آنجا آغاز می شود.
اگر بخواهید می توانید تا والت ویتمن 29آنرا دنبال کنید.ـ اما همتاین
تحول را به داستانکارآگاهی وارد کرد ،و اینکار به خاطر پوسته
ی کلفت و سخت اصالتانگلیسیو شبه اصالتآمریکاییایننوع داستان،
کار بسیار دشواریبود.
29
Walt Whitman
30
Surbiton
31
Bognor Regis
15
او سبک نوشتن خود را داشت ،اما مخاطبانش این را نمی دانستند،
زیرا به زبانی می نوشت که قرار نبود توانایی چنین ظرافت هایی را
داشته باشد .آنها تصور می کردندـ یک ملودرام پر مالط خوب تحویل می
گیرند که به زبانی نوشته شده که تصور می کردندـ خودشان حرف می
زدند .از یک منظر همینطور هم بود ،اما چیزی بسیار بیش از این بود.
همه ی زبان ها با گفتار ،گفتار عوام کوچه و بازار ،آغاز می شوند ،اما
وقتی زبان تا حد یک رسانه ی ادبی توسعه می یابد تنها شبیه گفتار به
نظر می رسد .شیوه ی نگارش هَ ِمت در بدترینـ حالتش مثل صفحه ای از
رمان «ماریوس اپیکوری» 32رسمیبود؛ و در بهترین حالتش تقریبا هر
چیزیمیتوانست بگوید .من باور دارم که اینسبکنگارش ،که به همت
یا هیچ کس دیگریتعلق ندارد ،بلکه زبانآمریکاییاست(و حتیدیگر
انحصارا آمریکاییهم نیست) ،میتواند چیزهاییرا بیان کند که او نمی
دانستچگونه بگوید ،یا نیاز به گفتنش را احساسکند .این شیوه ی
نگارش در دستاناو هیچ مفهوم ضمنی اینداشت ،هیچ پژواکی به جا نمی
گذاشت ،هیچ تصویری را در پشت تپه ایدر دوردستتداعی نمی کرد.
با این همه او داستان کارآگاهی را از بین نبرد .هیچکس نمی تواند این
کار را بکند؛ تولید فرمی را می طلبد که می تواند تولید شود .رئالیسم
استعداد و آگاهی بیش از حدی می طلبد .همت ممکن است آن را جایی
کمی ُشل تر و جایی تیزتر کرده باشد .یقینا همه ی نـویسنـدگان ،غیـر از
احمق ترین و بی استعدادترینـ آنها ،بیش از گذشته به تصنعی بودن خود
واقف هستند.ـ و او نشان داد که نوشتن داستان های کارآگاهی می تواند
نوع مهمی از نویسندگی باشد« .شاهین مالت» ممکن است حاصل نبوغ
باشد یا نباشد ،اما هنری که می تواند آن را خلق کند «از لحاظ نظری»
نمی تواند از انجام هیچ کاری عاجز باشد .وقتی یک داستان کارآگاهی می
تواند به این خوبی باشد ،تنها فضل فروشان خشک مغز انکار می کنندـ که
می تواند بهتر هم بشود.
32
Walter Paterرمانی فلسفی از والتر پاتر
16
پرسیوال وایلد ،33یا 34یک بررسی طنز آمیز به شیوایی «حکم دوازده نفر»
اثر ریموند پُست ِگیت ،یا قطعه ی وحشیانه ایپر از اصطالحات
«خنجر ذهن» اثر ِکنِت فیرینگ ،35یا بت سازی
ِ دوپهلویروشنفکریمثل
تراژیک-کمدی از قـاتل مثل«آقایبولینـگ یک روزنامه میخـرد» اثـر
دونالـد هنـدرسـون ،36یا حتییک اثر بی محتوایسرخوشانه ی هالیوودی
مانند «الزاروس شماره »7اثر ریچارد ِسیل 37به وجود نمی آمد.
33
Percival Wilde
34
Raymond Postgate
35
Kenneth Fearing
36
Donald Henderson
37
Richard Sale
17
حتی چند تایی هم از قهرمانان به شدت ترسیده ی داستان های معمایی
رسمی یا کالسیک هستندـ که فکر می کنند هیچ داستانی که یک معما ی
رسمی و دقیق را مطرح نکند و سرنخ های برچسب زده را مرتب و
منظم دور آن نچیند،ـ داستان کارآگاهی نیست .به عنوان مثال اینگونه آدمها
به این اشاره می کنند که در هنگام خواندن «شاهین مالت» هیچکس خود
را درگیر این مساله (که تنها مساله ی رسمی داستان است) نمی کند که
آرچر ،شریک اسپِید را چه کسی کشته است ،چون ذهن خواننده مشغول
فکر کردن به چیز دیگری نگاه داشته می شود .اما در «کلید شیشه ای»
مدام به خواننده یادآوری می شود که مساله این است که چه کسی تایلر
هنری را کشته و دقیقا همان حس به دست می آید – حرکت ،توطئه،
تمام آنچه داستان
اهداف متقابل ،و توصیف تدریجی شخصیت پیچیده ،که ِ
کارآگاهی حق دارد باشد هم همین است .بقیه اش بازی با تکه های معما
در اتاق نشیمن است.
اما تمام اینها ( و همچنین همت) برای من کافی نیستند .رئالیست در
جنایت از دنیایی می نویسد که گانگسترها در آن می توانند به ملت ها
حکومت کنندـ و تقریبا در شهرها حکومت می کنند،ـ دنیایی که در آن
صاحبان هتل ها و مجموعه های آپارتمانی و رستوران های پرطرفدار
مردانی هستند که پولشان را از روسپی خانه ها به دست آورده اند ،دنیایی
که در آن یک ستاره ی سینما می تواند کسی را که باید کشته شود به
اعضای مافیا نشان دهد و مـرد خـوبی که پایین راهـرو زندگی می کند
رییس باند گرداننده ی قمار است؛ دنیایی که در آن یک قاضی با
زیرزمینی پر از مشروبات قاچاق می تواند مردی را به جرم داشتن یک
نیم بطری مشروب به زندان بفرستد،ـ دنیایی که در آن شهردار شهر شما
ممکن است قتل را به عنوان راهی برای پولدار شدن تایید کرده باشد،
جایی که هیچکس نمی تواند با امنیت در یک خیابان تاریک قدم بزند چون
نظم و قانون چیزهایی هستندکهـ در باره شان حرف می زنیم اما از انجام
آن خودداری می کنیم؛ دنیایی که ممکن است در روز روشن شاهد
زورگیری باشید و بدانیدـ چه کسی آن کار را کرده ،اما به جای این که به
کسی بگویید به سرعت در بین جمعیت ناپدیدـ می شوید ،چون زورگیرها
ممکن است دوستانی با تفنگ های دراز داشته باشند ،یا پلیس ممکن است
از شهادت شما خوشش نیاید،ـ و به هر حال وکیل کالهبردار اجازه خواهد
داشت که در دادگاه عمومی ،جلوی هیات منصفه ای که از بین ابلهان
انتخاب شده اند ،بدون هیچ مداخله ای بیش از بی معنی ترین مداخله از
سوی یک قاضی سیاسی کار ،شما را مورد آزار قرار دهد و بدنام کند.
18
چیزی به آن کوچکی کشته شود و مرگ او باید سکه ی چیزی باشد که به
آن تمدن می گوییم گاهی خنده دار است .اما تمام اینها هم کافی نیستند.ـ
او نسبتا فقیر است ،اگر نبود اصال کارآگاه نمیشد .او مردی عامی
است وگرنه نمی توانست به میان عوام برود .حسی از شخصیت دارد،
وگرنه کارش را بلد نبود .او با حقه و کلک پول هیچ کس را نمی گیرد و
اهانت هیچ مردی را بدون انتقامی متناسب و بی احساس تحمل نمی کند.
او مردی تنهاست و غرورش در این است که مثل یک مرد با وقار با او
رفتار کنید وگرنه از اینکه او را دیده اید بسیار پشیمان خواهید شد .او مثل
مردان هم سن و سال خود حرف می زند -یعنی با تیزهوشی گستاخانه،
حس سرزنده ای از چیزهای مشمئز کننده،ـ انزجار از تقلب ،و تنفر از
حقارت.
داسـتان ماجرای این مرد است در جستجوی حقیقتی پنهان ،و اگر این
ماجـرا بـرای مردی که مناسـب نبود اتفاق می افتاد ،اصال ماجرا نمیشد.
دامنه ی اطالعات او چنان وسیع است که شما را بهت زده می کند،ـ اما
داشتن این اطالعات به حق متعلق به اوست ،چون به دنیایی تعلق دارد که
او در آن زندگی می کند .اگر در دنیا به اندازه ی کافی آدم هایی مثل او
وجود داشت ،دنیا برای زندگی جای بسیار امنی میشد ،بی آنکه انقدر
کسالت بار شود که ارزش زندگی را نداشته باشد.
19