Professional Documents
Culture Documents
**
سبیکه اسفندیار* ـ رضا رضایی
دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان ـ استادیار زبان و ادبیات عربی
دانشگاه سیستان و بلوچستان
چکیده
بررسی اشعار آدونیس نشان میدهد که امور متضاد در تفکّر و اندیشههای او از جایگاه ویژه و
واالیی برخوردار است؛ به حدّی که در انتقال مفاهیم نو و مورد نظر شاعر نقشی اساسی دارد.
یکی از مهمترین این عناصر که با بسامد باال در اشعار آدونیس دیده میشود ،عنصر روشنی و
تاریکی است .این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی دو عنصر متضاد و پرکاربرد
روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با تکیه بر تحلیلهای عرفانی ،پرداخته است تا نگاه ویژة
آدونیس را به طبیعت و اشیاء بکاود و جنبههایی از تفکّرات متعالی در اشعار او را آشکار کند.
نتایج پژوهش نشان میدهد که عالوه بر مفاهیمی چون خیر و شرّ ،جهان ظاهر و جهان باطن،
هدایت و ضاللت و ...که این دو عنصر در این مفاهیم بازتاب مییابند ،مهمترین کاربرد
آدونیس از روشنی و تاریکی ،رها شدن از سرشت ذاتی این دو و لزوم همراهی تاریکی با
روشنایی برای رسیدن به نقطهای است که در آن همة عناصر متضاد و کثرات به وحدت بدل
میشوند .آدونیس برای رسیدن به این هدف ،پردههای ظاهری و مادّی اشیاء را کنار میزند و با
تکیه بر مفهومی ویژه به نام «جنون» عریانی حقیقت و شناخت انسان از کنه هستی را موجب
میشود.
کلیدواژه :آدونیس ،روشنی و تاریکی ،جنون ،وحدت ،شناخت انسان.
مقدمه
علیاحمدبنسعید اِسبر معروف به آدونیس (1994م) یکی از نامآورترین شعرای
معاصر عرب است که اشعارش نه تنها در سرزمینهای اسالمی ،بلکه در بسیاری
از نقاط جهان مورد استقبال قرار گرفته و به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
وی در تصویرآفرینی و کاربرد مفاهیم شعری ،نگاهی خاص و متفاوت از طبیعت
ارائه میدهد که در آن همة هستی صاحب شعور و معرفت هستند .آدونیس در
توصیف طبیعت و اشیاء ،به جهان آنسویی و غیبی نظر دارد و بیش از هر چیز
برای رسیدن به حقیقتی پنهان در ورای هستی تالش و تأکید میکند .آدونیس به
عنوان شاعری نظریهپرداز در عرصة شعر و نقد ،به شیوة کالسیک و نو
طبعآزمایی کرده و پژوهشهای زیادی نیز در این دو عرصه از وی منتشر شده
است .اشعار آدونیس مظهر کامل پویایی ،حیات و طبیعت است و تابلویی که همة
عناصر طبیعت در آن دیده میشود .هر آفریده و شیئی در اشعار او تفسیری فراتر
از سطح مادی دارد که نشاندهندة بُعد متعالی و عرفانی اندیشة اوست .نگاه ویژة
آدونیس به عناصر طبیعت محدود به جاندار انگاری آنها نیست؛ زیرا همة
کائنات آسمان و زمین در نگاه او صاحب شعور و حیات مدام هستند .آدونیس
در پی ارائة نگاهی نو و فراتر از سایر نگاهها به مقولة شعر و کاربرد آن ،آدمی را
از افسردگی و ناامیدی این جهان خاکی ،به معنای حقیقی زندگی رهنمون میکند
و از رهگذر تعریفی نو و متفاوت از امور طبیعی ،پردة ظاهری و مادی اشیاء را
کنار میزند و مخاطب را متوجه حقیقت معنای نهفته در پس آنها میکند.
سؤال پژوهش
اهمیّت و ضرورت تحلیل اشعار آدونیس با رویکرد عرفانی ،به سبب نگاه ویژه و
متعالی او به عناصر طبیعت و کاربرد مؤلفههای نویی که راهگشای آدمی به
فراسوی هستی است .با وجود قرنها اختالف میان عصر عرفا و آدونیس،
تشابهات فکری و معرفتی میان آنها ،قابل توجه است .جستوجوی همة هستی
در پی یک مقصود برتر و راه یافتن آدمی به نقطة کمال ،هدفی است که آدونیس
را به سمت نگرشی نو و متفاوت از طبیعت و ارائة نظریات معنوی از جهان مادی
سوق داده است.
پیشینة پژوهش
موضوع حاضر تا کنون در هیچ اثر مستقلّی مورد بررسی قرار نگرفته است ،اما در
بعضی تحقیقات که پیرامون تحلیل آثار آدونیس انجام شده ،به جنبههای متعالی
اشعار او اشاره شده است که از آن میان میتوان به مقاالت زیر را اشاره کرد:
امینی ( ،)1991در مقالهای با عنوان «عرفان سوررئالیزه :خوانش سکوالر سنت
عرفانی در شعر آدونیس (تحلیل بینامتنی شعر «تحوالت عاشق»)» ،نزدیکی شعر
آدونیس با جهان عرفان را تبیین میکند و با تحلیل مؤلفههایی چون رؤیا ،سحر و
جادو و ...سعی میکند به بخشی از ناشناختههای اشعار وی نزدیک شود .یکی از
مهمترین دستاوردهای این تحقیق تحوالتی است که در جریان گذر از جهان
الهی به جهان سورئالیستی برای عاشق اتفاق میافتد.
/ 11فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
امین مقدسی و قیصری ( ،)1996در مقالهای با عنوان «واکاوی کارکرد رؤیا در
سرودههای آدونیس» ،به بررسی این نکته میپردازند که آدونیس به عنوان یکی از
موفقترین شاعرانی که جهان شعر عرب را متحوّل کرده ،در به کارگیری نگارش
رؤیا ،تصاویرش را بر پایة کشف و شهود بنا کرده و از این منظر به جهان صوفیه
بسیار نزدیک است .همچنین بر رهایی از بند عقل و منطق و آزادی تخیّل برای
قدم نهادن در جهان رؤیا تأکید میکند و تناقض را به عنوان مهمترین منشأ رؤیا
در اشعار آدونیس مورد توجه قرار میدهد.
علیمحمدی و سیّدبابک ( ،)1991در مقالهای با عنوان «اسطوره در شعر آدونیس
و شاملو» ،با مقایسة این دو شاعر در به کارگیری مضامین مشترک اسطورهای ،به
جنبههای نمادین در شعر آدونیس و شاملو اشاره میکنند و بیان میکند که
چگونه عناصر اسطورهای در انتقال مفاهیم خاصی که ابعاد متعالی وجوه شعری
آنها را نشان میدهد ،نقش کلیدی دارد .نگاه ژرف و دیگرگون به اشیاء و
پدیدهها نیز در بازتاب مشکالت اجتماعی و ذهنی بشر ،یکی از تشابهات بنیادین
آدونیس و شاملو در بکارگیری عناصر اسطورهای است و هر دوی آنها در این
راه از دیدگاههای غربی نیز تأثیر پذیرفتهاند.
در پژوهش حاضر سعی می شود که با تحلیل اشعار آدونیس در دفترهای مختلف
شعر او ،بتوان به نظریات و اندیشههای معرفتی آدونیس نزدیک و اندکی از جهان
فکری این شاعر صاحب سبک را به خصوص در پیرامون روشنی و تاریکی بیان
نمود.
با وجود آنکه آدونیس در بسیاری از شعرهایی که به شیوة کالسیک سروده است،
متأثر از قدمای بزرگ عرب چون ابونواس و متنبی بوده است ،اما در اشعار نو و
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد12 /...
مدرن ،به غیر از جنبههای عارفانة اشعارش که مورد توجه این مقاله است ،از
اشعار غربی به خصوص فرانسه تأثیر پذیرفته و گرایشات سورئالیستی آدونیس از
نشانههای برجستة آن است .یوسف سامی دربارة آدونیس میگوید« :در شعر
آدونیس تجربة عربی را کمتر میبینیم حال آنکه ما در روزگاری زندگی میکنیم
که هیچ چیز برای یک انسان روشنفکر بیشتر از حرکت تاریخ اهمیت ندارد.
آدونیس تاریخ را قربانی مفهوم کرده است )514 :1954( ».آدونیس ورود خود به
عرصة شعر غربی بهویژه فرانسه را نه از حیث تخیّل و گرایشات خاص آن ،بلکه
موضوعات شعری میداند و اذعان میکند که شعر غربی برای او یک الگو نبوده
بلکه نوعی ضربة معرفتی بوده است( .آدونیس )65 :1952حیده میگوید« :آدونیس
افزون بر رویکردش به نمادهای اسطورهای به وضوح تحت تأثیر سوررئالیزم و
تصوف نیز قرار گرفت؛ یعنی غالباً و شاید به طور ناخودآگاه تصاویری نزدیک به
تصاویر سورئالیستی ضمن دور شدن از سنتگرایی ،مفاهیم عمیقتر و
جذابتری نیز در اختیارمان قرار دهد)512 :1954( ».
آدونیس در آوردن مضامین تازه و مفاهیم دور از ذهن معروف است تا حدی
که بسیاری از منتقدان ،شعر او را ترکیبی از عناصر متناقض در کنار هم میدانند
که سبب پیچیدگی و عدم فهم آسان اشعار اوست.
«شعر آدونیس در میان خوانندگان عرب و حتی ناقدان به عنوان شعری غامض و
رازآلود معروف است .این پدیده و یا به اصطالح قدما تعقید معنوی در شعر او
چنان مشهود است که گاه خشم ناقدان به خصوص ناقدان رئالیست را
برمیانگیزد .وقتی خواننده روشنفکر به درک مطلوب ازین سمبلها دست
نمییابد ،دیگر حساب خوانندة عادی روشن است .حتی صالح عبدالصبور (که
هم شاعر است و هم ناقد) آدونیس را متهم کرده است که شعر عرب را ویران و
چهرة آن را در اذهان جدید مشوه و مسخ کرده است او عمداً خواننده را در
تنگنا قرار میدهد و این کار را از طریق کاربرد واژههایی انجام میدهد که
/ 16فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
دربردارندة تناقضهای حاد و شدید هستند با این القای ذهنی که در پشت این
واژهها مفاهیمی عمیق نهفته است( ».نیشاوی )249 :1954
اتهامی که به آدونیس نسبت داده شده کامالً وارد است ،اما نه در جهت منفی؛
زیرا شعر آدونیس هم شامل امور متناقض و هم مفاهیم عمیق در پس آن امور
است .او ابایی ندارد که مفاهیم مربوط به صفات انسانی را به امور طبیعی نسبت
دهد و پیچیدگی که در کالم او دیده میشود تنها در ظاهر و سطح اشعار است .با
نظر به متعالی بودن اندیشههای آدونیس در پس امور به ظاهر متناقض ،کالم او
به تصوف و سورئالیسم نزدیک میشود و تفسیر عرفانی ،این تناقضها را به
وحدت و نظم بدل میسازد .عباس عرب با توجه به صوفیه و سورئالیتة آدونیس،
میگوید« :قولهای آدونیس از صوفیان معروف در موضوعات مختلف عقالنی و
عاطفی همچون عالم و عقل و نور نشاندهندة تأثیر عمیق او چه در شکل و چه
در محتوا از تصوف اسالمی است )165 :1959( ».خود آدونیس نیز کالمش را
عارفانه میداند و در توضیح زبان صوفیانه میگوید« :قدرت کالم در زبان صوفیه
اشاری و نمادین است و سخن صوفیه نه همچون تعبیر شاعرانه مجازی است؛ از
اینرو ،با زبان شرعی و دینی تفاوت دارد؛ چرا که این یکی در اصل و اساس
زبان فهم است حال آنکه اوّلی (زبان صوفی) در ماهیت زبان عشق است:1995( ».
)92احسان عباس از جمله ناقدانی است که غرابت ترکیبهای زبانی و مفاهیم
پیچیدة آدونیس را علت شکاف بیشتر میان او و بخش بزرگی از روشنفکران
عرب میداند ،اما این غرابت زبانی را به گرایش سورئالیستی و صوفیانه آدونیس
نسبت میدهد و میگوید :اساساً آدونیس معتقد است فهم آسان شعر ،دشمن
بزرگ کشف و مکاشفه است )54 :1965( .آدونیس در صوفیه و سورئالیته وجود
ظاهری را زندگی بزرگ میخواند و وظیفة نخست انسان را خارج شدن از این
زندان و قدم نهادن در دنیای وجود باطنی میداند که این درست عقیدة متصوفه
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد16 /...
است( .آدونیس )69 :1995آدونیس در شعر اشیاء ،به طور غیرمستقیم به مفهوم
مکاشفه اشاره میکند و نزدیکیش را با جهان عرفان اثبات میسازد .آنگاه که
میگوید« :در آن حال که اشیاء در پیرامون من به خواب میروند /به نجوا نام
خود را به من میگویند( ».آدونیس )25 :1955
کاربرد آدونیس از طبیعت به عنوان ابزارهای تصویرآفرینی ،او را به شاعران
سبک خراسانی شبیه میکند ،اما نگاه ویژه و متعالی او به طبیعت ،یادآور شاعری
چون عطار است که در مصیبتنامه طریقت را بر شانههای طبیعت حمل میکند.
آدونیس از نظر تصویرگری بسیار آفرینشگر و خالق است .از نظر او تصویرگری
در شعر نوعی غافلگیری ،حیرتزدایی و رؤیا است؛ یعنی نوعی تغییر و
دگرکونی در نظام و تجسم اشیاء )122 :1965( .آدونیس نه تنها در باب محتوا و
مفهوم شعری به اندیشههای عرفانی و جهان فراسویی نظر دارد ،بلکه تصاویر
شعری خود را نیز در خدمت عالم غیب و سکوی پرتابی به دنیای باطن میداند.
وی در مقدمة للشعر العربی میگوید« :تخیّل (که پایة تصویرگری است) میلی
فراگیرتر و ژرفتر از خیال است .دیدن غیب است ،یک نیروی پنهان درونی
است که آن سوی واقعیتها را میبیند )199 :1969( ».مروه در توصیف شعر
آدونیس تصاویر شعری او را نزدیک به سبک شاعران نوگرای رمانتیک میداند و
توضیح میدهد که در شعر او زبان و واژهها از مدلولها و مفاهیم معمولی و
مأنوس فاصله گرفته ،قالبها ،ساختارهای تعبیری و بیانی از بار وجدانی
برخوردار هستند« )964 :1962( .حضوری یگانه ،دردناک و در عین حال درخشان،
مقاوم ،ماندگار ،سخت همچون صخره و توفنده همچون توفان است .حضوری
که واقعیتها را پیرامون خود گرد میآورد و بر آنها نور حقیقت میتاباند.
حضوری آفرینشگر و بخشاینده و نه به ارث رسیده از دیگران چرا که ما
آفرینندهایم نه مرده ریگخوار( ».آدونیس )555 :1965رضایینیا در مقدمة کارنامه
/ 15فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
()1
آدونیس میباشد ،دربارة صبغة باد که ترجمهای از دفتر فهرس ألعمال الریح
صوفیانة آدونیس چنین میگوید« :دلدادگی وصفناپذیر نسبت به نثر و شعر
صوفیانه یکی از خطوط پررنگ حرکت شعری آدونیس در بده بستان با تراث
فرهنگی است که حکایت از انس عمیق و دیرپا دارد و البته در شیوة خاص خود
آدونیس ،در بیان و فرمی مدرن نمود پیدا میکند( ».رضایینیا 1 :1965ـ)9
با وجود نظرات موافق و مخالفی که دربارة شعر آدونیس وجود دارد ،کسی
نمیتواند منکر طریقة نو و خاص او در ابداع معانی جدید به مدد تفکر نو و
متعالی او شود و به گفته ابراهیم محمدمنصور ،آدونیس مهمترین شاعر معاصری
است که از میراث صوفیه بهره برده و تأثیر پذیرفته است1154( .ق)65 :
آدونیس در برخی از اشعارش میان تاریکی و نور تضادی کامل برقرار میکند و
آن دو را در معنای مطلق و ظاهری کلمه ،از دو جنس مختلف و دارای دو راه و
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد19 /...
هدف متفاوت میخواند .در اینگونه شعرها تاریکی به طور کامل منفی و روشنی
مثبت است .آدونیس در «دلیلٌ السفر فی غابات المعنی» به جنبة منفی تاریکی و
جنبههای مثبت روشنی اشاره میکند و با نظر به آفرینش جسم از خاک ،تن را
فضایی تاریک و روشنی را مساوی با حقیقت و بخشش میخواند:
ما الکابة؟ /غسقٌ /فی فضاء الجسد)195 :5446( .
افسردگی چیست؟ /تاریکنایی است /در فضای تن( .آدونیس )191 :1955
ما الحقیقة؟ /هی آن ترسم تقاطیع الماء /او وجه الضوء( .آدونیس )191 :5446
حقیقت چیست؟ /اینکه شمای آب را نقش بزنی /یا رخسار روشنی را( .آدونیس
)152 :1955
الیطلب الضوء و الیأخذ /یعطی دائماً( .آدونیس )12 :5446
روشنایی نه درخواست میکند و نه چیزی میگیرد /همیشه عطا میکند( .آدونیس
)169 :1955
آدونیس روشنی را با روز و شب و تاریکی را با خواب توأم میسازد که این
امر عالوه بر تضاد ظاهری میان تاریکی شب و روشنی روز به دو خصوصیت
معنوی خواب و بیداری؛ یعنی غفلت و هوشیاری نیز اشاره میکند که مسلماً این
دو خصلت به روشنی و تاریکی نیز سرایت کرده ،روشنی را رمزی از بصیرت و
آگاهی و تاریکی را رمزی از غفلت و گمراهی قرار میدهد.
()5
الیعمل الضوء الّا مستیقظاً /و الیعمل الظالم الّا نائماً( .احتفاء بالیل و النهار)
روشنایی جز در بیداری کار نمیکند /و تاریکی جز در خواب)92 :1955( .
الظالم طاغیة یحاصرالمکان /والضوء فـارس یحـرّره( .احتفـاء باألشـیاء الغامضةة
الواضحه)
تاریکی خودکامهای است که مکان را محاصره میکند /و روشنایی شهسواری
است که آن را آزاد میکند( .همان)154 :
/ 24فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
آدونیس برای روشنی و تاریکی ،کارکردهای مثبت و منفی دیگری نیز قائل است،
که برخالف خصلت ذاتی آنها عمل میکند و این امر به پذیرندة این دو عنصر
باز میگردد؛ یعنی این دو صفت خصلتهای مطلق خود را در مثبت و منفی
بودن از دست داده و با توجه به موقعیت و مقصود ،صفاتی فراتر از بُعد ظاهری
و ذاتی خود را بازتاب میدهند .در «مرآة الصیف» بُعد روشنیِ تاریکی نشان داده
میشود که در آن نه تنها تاریکی از نوع گمراهی و بدی نیست ،بلکه هدایتکننده
و سبب راهیابی به نور است .آدونیس در جستوجوی معرفت ،تاریکی را سبب
هدایت و شناخت میخواند .تاریکی که روشنی را به ارمغان میآورد و آدونیس
آن را چراغ میخواند ،هر تاریکی نیست ،شبی است که روز را در خود نهان دارد
و به واسطة روز میتواند عامل شناخت باشد:
اللیل نفسهُ قندیل آخر (احتفاء بالطفولة)
شب خود چراغی دیگر است)155 :1955( .
قولی ایّتها المرآة /مِن أین لکِ هذا الظّالم /الذی الیکس غیرَالنّور؟ (آدونیس :5445
)512
بگو ای آینه /از کجا آوردهای این تاریکی را که جز نور منعکس نمیکند( .آدونیس
)552 :1955
عالوه بر آنکه مقصود آدونیس از تمثیل آینهای که تاریکیِ وجودش ،نور را
انعکاس میدهد ،نمودن جنبة مثبت تاریکی در جهت رسیدن به نور حقیقت
است ،به حقیقتِ برتری نیز اشاره دارد که در آن انسان به عنوان مظهر نوراهلل،
حقیقتی جز نور محض ندارد و نوری که از تاریکی آینه میتابد ،اشارتی است بر
تابش نور روحانی انسان از تاریکی جسمانیت او .اگرچه مفهوم سیر روحانی
/ 25فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
اثر مختلف است و موثر یکی است؛ زیرا همان چیزی که روی گازر سیاه کند
همان چیز است که جامة گازر را سپید کند( ».عینالقضات )154 :1965
الشمس نفسها التنیر /الّا مایقبل النّور( .آدونیس )99 :5446
خورشید خود روشن نمیکند /جز آنچه را که پذیرای نور است( .آدونیس :1955
)164
نکتة جالب توجهی که دربارة نور و روشنی در اشعار آدونیس دیده میشود ،لزوم
همراهی این دو مفهوم برای کشف حقیقت است .آدونیس در جایی روشنی و
تاریکی را با همة مصادیقشان در برابر هم قرار میدهد و یکی را مثبت و دیگری
را منفی میخواند؛ و در جایی دیگر در ارتباط با پذیرندة روشنی و تاریکی،
خصوصیات ذاتی آنها را برعکس میکند؛ و در یک نگاه متعالی این دو را باهم
جمع میسازد و به لزوم همراهی تضادها برای یافتن حقیقت اشاره میکند .در
مضمون آخری ،آدونیس به نظریة عرفانی وحدت نزدیک میشود که در آن همة
کثرات و تضادها به یگانگی بدل میشوند که البته نظریة سورئالیسم و
روانشناسی نیز بر این اساس بنا شده است« .یونگ انسان کامل را کسی میداند
که در اوصاف شخصیتاش اضداد جمع آیند .همانگونه که در خصوص امام
علی (ع) گفته شده است :جمعت فی صفاتک االضداد( ».فراملکی )119 :1966
آدونیس در تمثیلی که از سر و پیکر میزند ،به لزوم این همراهی تأکید میکند:
للنور وجهٌ و لیس له احشاء /للظالم احشاء و لیس له وجه)51 :5446( .
نور را رخساری است و احشا نه /تاریکی را احشایی است و رخسار نه( .آدونیس
)121 :1955
/ 21فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
الوجه نور الجسد /،حین یظلم الوجه /ینطفئ الجسد کلّه( .احتفاء بلعب الحیاة و
الموت)
چهره نور پیکر است /وقتی که چهره تاریک میشود /پیکر سربهسر خاموش
میشود( .آدونیس )159 :1955
آدونیس چهره را نورِ پیکر میخواند و بار دیگر رخسار را نور و احشاءِ بدن
را تاریکی .در حقیقت علت آوردن رخسار و احشاء یا چهره و پیکر که رابطهای
ناگسستنی با هم دارند ،تأکید بر لزوم روشنی و تاریکی ،ظاهر و باطن ،خیر و
شرّ ،روز و شب و همة امور متضاد در تعامل با هم ،برای رسیدن به تکامل
روحانی است .جهان آمیخته از امور متضاد است که وجود آنها در کنار هم
تابلویی از تناقضها را مینماید ،اما آدونیس سعی دارد که به وحدتی پنهان در
پس تناقضهای ظاهری و اموری که به ظاهر در تضاد با هم هستند دست یابد؛
وحدتی که در عالم غیب و روحانی میسر میشود و هر کثرتی در آنجا رنگ
یگانگی و وحدت مییابد:
الیعرف النهار أن ینام /الّا فی حضن اللیل( .احتفاء باللیل و النهار)
روز نمیتواند بخوابد /جز در دامان شب( .همان)91 :
الضوء ثوب /یحدث آحیاناً أن ینسجه اللیل( .احتفاء باللیل و النهار)
روشنا جامهای است /که گاه پیش میآید جواله آن شب باشد (همان)92 :
مهمترین نکتهای که دربارة توأمان بودن روشنی و تاریکی برای رسیدن به
حقیقت وجود دارد ،هدایتگری تاریکی است .آدونیس جستوجوی حقیقت را
که توأم با بصیرت و نگاه ژرف باشد ،جز در تاریکی میسّر نمیبیند و این تاریکی
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد22 /...
اشارتی میتواند باشد به اعماق روح و جهان ناپیدای غیب که چونان جهان
ظلمات ،آب روشن حقیقت را در خود نهان دارد:
اللّقاء األکثر عمقاً /الیتمٌ الّا فی نوع الظالم( .آدونیس )54 :5446
دیدار ژرفتر /جز در گونهای تاریکی دست نمیدهد( .آدونیس )124 :1955
التستطع أن تکون قندیالً /الّا اذا حملت اللیل علی کتفیک( .آدونیس )51 :5446
نمیتوانی چراغ باشی /مگر اینکه شب را بر شانههایت حمل کنی( .آدونیس :1955
)121
تصویر چراغی که شب را بر روی شانههایش حمل میکند و اگر شبی نباشد،
چراغی نیز نخواهد بود ،تأکید بر لزوم همراهی روشنی و تاریکی برای کشف
حقیقت ،تا جایی که بدون تاریکی ،روشنایی محال انگاشته میشود .جسم و
جهان خاکی در آثار عرفانی ،مادیّت محض دارند و در سویة تاریکیِ این دو
عنصر متضاد واقع شدهاند ،در برابر آن ،عالم غیب و جهان معنی ،نور محض
است .تصویر چراغی که شب را بر شانههایش حمل میکند ،به این مفهوم نزدیک
میشود که روح ،جسم را بر شانههایش حمل میکند و تنها زمانی پرواز روح به
عالم غیب میسّر میشود که روح به واسطة وجود جسمانی در این جهان تاریکی
کسب معرفت کند .جسم و دنیای مادّی به عنوان رمزی از تاریکی ،معبری است
که روح انسان را به عنون رمز روشنی به جهان نور محض میرساند و انسان در
پرتو هر دو نیروی نور و ظلمت ،و روحانیّت و جسمانیّت ،به حقیقت راه
مییابد؛ چنانکه آدونیس تاریکی را برترین دلیل کشف جهان غیب میخواند ،در
حالیکه آن را برترین نماد مادّیت نیز در نظر میگیرد:
األسود هو ،بین األلوان ،األکثر مادیّة /واألکثر کشفاً عن الغیب( .احتفاء بلعب الحیاة
و الموت)
/ 26فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
در میان رنگها ،سیاه ،مادّیترین رنگ است /و غیب کاشفترین (آدونیس :1955
)152
از نظر عقلی عناصر متضاد از هم دوری میکنند و این منطقی است که خیر از
شرّ و شرّ از خیر بگریزد ،اما حقیقت این است که مرز میان عقل و دل ،و خوبی
و بدی اندک است ،حتی میتوان گفت مرزی نیست؛ زیرا آدونیس معتقد است
تاریکی نه تنها وجودی مجزا از روشنی ندارد ،بلکه از آن آفریده شده است .این
امری است که در دیوان آدونیس ،برعکسِ آن اتفاق نمیافتد؛ یعنی تاریکی
نمیتواند خالق روشنی باشد ،اگرچه مبدأ و سبب آن گردد:
لیس الظلّ نقیضاً للشمس /،هو باألحری ،ضوءها اآلخر)54 :5446( .
سایه نقیض آفتاب نیست /او به طریق اولی ،پرتو دیگر اوست( .آدونیس :1955
)124
از این مقدمه به این نتیجه میتوان رسید که آدونیس اگرچه تابلویی از تضادها
را در دیوان خود به تصویر میکشد ،اما اعتقادی به وجود تناقض در جهان و در
مرتبة اولی اعتقادی به وجود تضادها و کثرات ندارد .تضادها در عالم مادّی
هیچگاه به هم نمیرسند و در هم یگانه نمیشوند ،اما در عالم رؤیا و جنون یا
همان جهان معنای عرفانی چنین تصویری از وحدت به حقیقت میپیوندد.
آدونیس در احتفاء باألشیاء الغامضة الواضحه به مفهوم وحدتِ روشنی اشاره
میکند که این اشاره با وجود ملفوف بودن ،بسیار آشکار است .آدونیس معتقد
است که روشنی در پیکرها و جلوههای گوناگونی نمود پیدا میکند ،اما در باطن
و حقیقتِ وجود ،جز یکی بیش نیست .این مفهوم مستقیماً به یگانگی کثرات در
نقطة متعالی وحدت اشاره دارد و اینکه سرچشمة روشنایی و خیر ،نور الهی
است« :اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ» (نور )92 /آدونیس جهان را پر از مصادیق
روشنی میداند و این امر را در دیوان خود اثبات میکند .وی روشنی را در
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد26 /...
جلوههای مختلفی نمود میدهد ،اما خود بر این امر تأکید میکند که حقیقت
روشنی و معنای مطلق آن ،با وجود کثیر بودن جز یکی و وحدت نیست:
للضوء اجسام کثیرة /لکن لیس له الّا وجه واحد( .احتفاء باألشیاء الغامضة
الواضحه)
روشنایی را پیکرهای بسیاری است /اما جر یک رخ ندارد( .آدونیس )114 :1955
جنون اگرچه در دیوان آدونیس در هالهای از ابهام و مرموزی است ،اما وقتی آن
را با جنون سورئالیستی و دیوانگی عرفانی مقایسه میکنیم ،معنای متعالی آن و
تصاویری که آدونیس از این مفهوم میآفریند ،آشکار میشود .آدونیس جنون را
سبب برهنگی اشیاء میخواند .برهنهشدن اشیاء نشان از آشکارشدن معنا و
ح قیقتی دارد که در پس لباس ظاهری و مادّی پنهان است؛ حقیقتی نادیدنی و
نهفته در باطن اشیاء که به قدرت جنون آشکار میگردد:
العقل طللٌ والجنون الرّحیل /الجنون لقاء دایم مع االشیاء کلّها /و هو فی الوقت
نفسه ،وداعٌ دایمٌ /االشیاء کلّها تتغطّی بثیاب تموهها /الیبدو الشیء فی عرّیة
الکامل /االّ حین تمسّک به یدالجنون( .احتفاء بلعب الحیاة و الموت)
عقل ویرانة دیاری است و جنون رخت سفر بستن /جنون دیداری دایم با جمله
اشیاست /و در همان حال وداعی دایم /اشیاء جملگی خود را در جامههایی
پوشیده دارند /شیء به تمامی برهنه نمینماید /جز به هنگامی که دست جنونش
میگیرد( .همان)156 :
آدونیس اشیاء را پوشیده در جامههایی میداند که تنها قدرت جنون میتواند
آنها را کنار بزند و حقیقت اشیاء را آشکار کند .در نگاه عارف همة هستی
/ 25فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
صاحب جامه و حقیقت جهان در زیر جامه و حجاب مادّی پنهان است .رسیدن
به کنه حقیقت ،گذر از عالم عقل و قدم نهاندن در جهان غیبی است که جنون و
دیوانگی جزیی از آن است .آدونیس چونان عارف ،راه رسیدن به معرفت و
حقیقت کائنات را دریدن حجاب مادی و رسیدن به عریانی میداند که حامل
حقیقتی متعالی است .همانگونه که آدونیس همواره در پی کشف معنایی تازه در
فراسوی اشیاست ،عرفان نیز حقیقتِ عریان را میجوید و در راه رسیدن به این
مقصود ،محتاج جنون است .جنونی که آدونیس از آن سخن میگوید ،نزدیکی
بسیار با جنونی دارد که عطار آن را رساننده به مقصود و حقیقت مطلق میداند؛
جنونی عرفانی ،نه دیوانگی مصطلح در میان عوام( .ر.ک .مؤذنی و اسفندیار :1959
)116-161
نکتة قابل تأمل دیگری که در این شعر آدونیس از جنون میبینیم ،تقابل عقل
و جنون ،و برتری جنون بر عقل است .انسانی که در محدودة عقل اسیر است ،از
سطح اشیاء فراتر نمیرود و در بند چون و چراهای عقلی میماند و آنچه را که با
چشم سر نمیبیند ،باور نمیکند .بنابراین ،حقیقتی پنهان در ورای هستی مادّی
قایل نیست تا راهرو سفر معرفت باشد .آدونیس عقل را ویرانة دیاری و جنون را
رخت سفر بستن میخواند؛ زیرا عقل در اسارت جهان مادّی میماند ،اما جنون
با نیروی قلبی و باطنی که عالمی سرشار از حیرت و بیخودی است ،برای
وصول حقیقت به ماورای هستی سفر میکند .آدونیس واژة طفل را برای جنون
برمیگزیند که در باغ عقل بازی میکند و با این وصف ،عقل را در برابر جنون
که همواره چون کودک در پی کشف ،تکاپو و نوشدن است ،به حقارت کشیده و
فوراً پس از آن ،به برتری دل در برابر عقل اشاره میکند و به طور غیرمستقیم دل
را ابزار جنون و همراه همیشگی آن میخواند:
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد29 /...
الجنون طفوله /تمارس لهوها االجمل /فی حدیقة العقل /العقل یدور حولنا /وأمامنا
یسیر القلب( .احتفاء بالطفولة)
جنون طفولیتی است که زیباترین بازی خود را در باغ عقل میکند /عقل بر گرد
ما میچرخد /و دل پیشاپیش ما راه میسپارد( .آدونیس 156 :1955و)156
آدونیس در شعر جنون به طور آشکارتر ،از جنون سورئالیستی و عرفانی سخن
میگوید؛ جنونی که راهبر شاعر به سمت ناشناختهها است و در نگاه کلّیتر،
راهبر انسانها از جهان مادّی به سوی جهان حقیقت .تعبیری که آدونیس برای
جهان مادّی و جهان غیبی به کار میگیرد ،روشنی و تاریکی است و آنچه در
بخش جنون با این دو مفهوم متضاد پیوند میخورد ،عبور شاعر از جهان تاریکی
به جهان روشنی است و جنون همان راهبری است که جهان روشنی را نوید
میدهد:
ی
والجنون الذی قادنی الیزالُ امیرَ الجنون /وأنا سیّدُ الضوء /لکنّنی کی أالمسَ أقص َ
المسافاتِ /أخلعُ نفسیَ ،حیناً /وأخرج من خطواتی /وأتوّج نفسی /ملکاً باسمِ
ضوئی ،علی الظلماتِ( .آدونیس ،1955ج)199 :5
آن جنون که راهبر من بود همچنان شهریار جنون است /و من ساالر روشناییام/
اما برای آنکه دورترین مسافتها را لمس کنم /گاه خویشتن را از تن به در
میآورم /و از گامهایم بیرون میروم /و خود را /به نام روشنایی خویش /پادشاه
ظلمات میخوانم( .آدونیس )56 :1955
اولین اشارة آدونیس به جهان غیب ،دور بودن مسافت آن است و این
دورترین مسافت ،از آنِ جهانی است که جنون راهبر آدمی به سوی آن میباشد.
/ 64فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
در جهان عرفان سالکی که قدم در مسیر طریقت مینهد ،سیر او در عوالم نه به
قدم جسمانی ،بلکه با قدم دل و جان و به مدد پرواز روح سالک است؛ پروازی
ورای زمان و مکان و به قول عطار در مصیبتنامه از سر فکرت:
نه ز عقل از دل پدیدار آمدهست سالک فکرت که در کار آمدهست
(عطار )129 :1956
آدونیس نیز برای راهروِ سفرِ جهان روشنی ،به لزوم رهاشدن از جسم و
گامهایی اشاره میکند که از جنس گامهای مادّی و این جهانی نیست .نکتة
دیگری که ب اید یادآور شد ،زمانی است که شاعر خود را در ابتدا ،ساالر روشنایی
و در انتها ،پادشاه ظلمات میخواند .ساالر روشنایی بودن ،اتصال ذات انسان به
ت مطلق تداعی میکند و اینکه در
نورانیّت الهی را در پایان طریقت و درک حقیق ِ
پایان شعر ،خود را به نام روشنی ،پادشاه ظلمات میخواند ،به برتری و غلبة او
بر تاریکی اشاره دارد که از جهان ظلماتِ جسمانی به رهبری جنون و گامهای
روحانی ،به جهان نور رسیده و اکنون خود نور گشته است.
فراتر رفتن آدونیس از واقعیت سطحی و ظاهری اشیاء و درک حیقت غیرمادّی
آنها ،سبب اصلی تغییر هویت و ماهیّت اشیاء و طبیعت در اشیاء آدونیس است.
آدونیس در محدودة صاعقة سبز این مفهوم را بارتاب میدهد:
فغیّری خریطة االشیاء /یا صورتی فیالشمس والجنون /ایتها الصاعقة الخضراء
( ،1955ج)996 :1
پس تو جغرافیای اشیاء را دگرگون کن /ای تصویر من در آفتاب و جنون /ای
صاعقة سبز( .آدونیس )61 :1955
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد61 /...
نتیجه
پینوشت
( )1به دلیل کمبود منابع از آثار آدونیس چه در ایران و چه در سایتهای کتابخانهای ،نسخة
نایاب فهرس ألعمال الریح توسط مترجم این دفتر عبدالرضا رضایینیا در اختیار نویسندگان
قرار گرفته و برای دفتر احتفاء باألشیاء الغامضة الواضحه نیز از نسخه الکترونیکی استفاده شده
است.
( )5اشعار دفتر احتفاء باألشیاء الغامضة الواضحه از شبکه اینترنتی قامات الثقافیه گرفته شده که
آدرس الکترونیکی آن در منابع بیان شده است .احتفاء بلعب الحیاة و الموت ،احتفاء باللیل و
النهار ،احتفاء بالطفولة از مجموعه شعرهای این دفتر است و از آنجا که نسخه ،فاقد شمارة
صفحه میباشد ،برای سهولت یافتن به عنوان هریک از اشعار اشاره شده است تا از تکرار
آدرس اینترنتی خودداری شود.
س 16ـ ش 25ـ بهار 99ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد69 /...
کتابنامه
قرآن کریم.
آدونیس ،علی احمد سعید .1955 .احتفاء باألشیاء الغامضة الواضحه .بیروت :داراالداب للنشر و
التوزیع.
ـــــــــــــــــــــــــ 1965 .م .زمن الشعر .بیروت :دارالعودة.
ـــــــــــــــــــــــــ 1969 .م .مقدمة للشعر العربی .چ .5بیروت :دارالعودة.
ــــــــــــــــــــــــــ 1952 .م .سیاسة الشعر ،دراسات فی الشعریة العربیة المعاصرة .چ.1
بیروت :دارآلداب.
ـــــــــــــــــــــــــ 1955 .م .األعمال الشعریة الکاملة .بیروت :دارالعودة.
ــــــــــــــــــــــــــ 1995م .الصوفیه و السورئالیته .چ .1بیروت :دارالساقی با همکاری
یونسکو.
ـــــــــــــــــــــــــ 5446 .م .فهرس ألعمال الریح .الطبعة الثانیة .بیروت :بدایات للطباعة
و النشر و التوزیع.
ــــــــــــــــــــــــــ 5445 .م .ورّاق یبیع کتب النجوم .الطبعة االولی .بیروت :دارالساقی.
ــــــــــــــــــــــــــ .1955 .ستارهها در دست .گردآوری تحقیق و ترجمة موسی
اسوار .تهران :سخن.
امینی ،ادریس« .1991 .عرفان سوررئالیزه :خوانشِ سکوالر سنت عرفانی در شعر ادونیس
(تحلیل بینامتنی شعر «تحوالت عاشق»)» .فصلنامة تخصصی نقد ادبی .س .6ش.59
صص116ـ.99
حیده ،عبدالحمید1954 .م .االتجاهات الجدیدة فی الشعر العربی المعاصر .چ .1بیروت :مؤسسة
نوفل.
رضایینیا ،عبدالرضا .1965 .کارنامة باد .ترجمة فهرس ألعمال الریح .تهران :مرکز.
عباس ،احسان1965 .م .اتجاهات الشعر العربی .کویت (المجلس الوطنی للثقافة) :عالم المعرفه.
عرب ،عباس .1959 .آدونیس در عرصة شعر و نقد معاصر عرب .چ .1مشهد :دانشگاه
فردوسی.
/ 61فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی
عطار نیشابوری ،فریدالدین محمدبن ابراهیم .1956 .مصیبتنامه .با مقدمه ،تصحیح و تعلیقات
محمدرضا شفیعیکدکنی .تهران :سخن.
علیمحمدی ،علی و فرزانه سیّدبابک« .1991 .اسطوره در شعر آدونیس و شاملو» .فصلنامة
ادبیات عرفانی و اسطورهشناسی دانشگاه آزاد اسالمی واحد تهران جنوب .دوره .5ش .59
صص .11-64
فرامرز فراملکی ،احد« .1966 .درآمدی بر دینشناسی یونگ» .مجلة قبسات .ش 2و.6
صص129ـ.114
محمدمنصور ،ابراهیم1154 .ق .شعر و تصوف .البعة االولی .قاهره :داراالمین.
مروه ،حسین1962 .م .دراسات نقدیه فی ضوء المنهج الواقعی .بیروت :مکتبة المعارف.
مؤذنی ،علیمحمد و سبیکه اسفندیار« .1959 .بررسی ابعاد شخصیت دیوانه در مصیبتنامه
(دیوانگان در مقام عارفان نه عقالء مجانین)» .فصلنامة دانش .مرکز تحقیقات ایران و پاکستان.
ش .144صص 161ـ.116
مقدّسی ،ابوالحسن امین و مهدیه قیصری« .1996 .واکاوی کارکرد رؤیا در سرودههای
آدونیس» .فصلنامة ادب عربی .س .14ش .5صص.1-54
نیشاوی ،نسیب1954 .م .مدخل الی دراسة المدارس فی الشعر العربی المعاصر .طبعة االولی.
دمشق :خود مؤلف.
عینالقضات همدانی .1965 .نامههای عینالقضات .به کوشش علینقی منزوی .تهران:
منوچهری.
یوسف سامی ،الیوسف1954 .م .الشعر العربی المعاصر .چ .1دمشق :اتحاد الکتاب العرب.
62 /...ـــ تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد99 ـ بهار25 ـ ش16 س
Refrences
The Holy Qorān.
Adonis, Alī Ahmad Sa'īd. (1988). Al-Ghamzadeh . Beyrūt: Dār al-
ādāb lel-naser vaal-tozī.
ــــــــــــــــــــــــــــ. (1978 ) Poem. Beyrūt: Dar al-'Audī.
(ـــــــــــــــــــــــــــ1979) Introduction by Lalshar al-Arabi. 2ed ed. Beyrūt:
Dar al-'Audī.
( ــــــــــــــــــــــــــــ1985) The politics of al-Sha'īr, īn al-Sha'ari al-
Arabiya al-contemporary. 1st ed. Beyrūt: Dār al-Adāb.
. (ـــــــــــــــــــــــــــ1988) Practical Al-Shari'ah Al-Kamali. Beyrūt: Dār
al-'Audī.
( ــــــــــــــــــــــــــ1992) Al-Sufi and Al-Surreality. 1st ed. Beyrūt: Dar al-
Sāqī īn collaboration with UNESCO.
(ـــــــــــــــــــــــــ2006) Functional Floors. Alphabetically. Beyrūt:
Talebān and -al-Nusra and al-Tawzīyyah.
(ــــــــــــــــــــــــــ2008) Sheet of Al-Yunjum. 1st ed. Beyrūt: Dar -al- Sāqī.
ــــــــــــــــــــــــــ. ( 2009/1388SH) Stars in hand. Collecting the research
and translation of Mūsā Aswār. Tehrān: soxan.
Alī Mohammadī, Alī & Farzāne Seyyed Bābak.(2012/1391SH).
"Myth in Adonis and Shamlow's Poetry". Mystical Literature and
Mythology Quarterly Islamic Azad University, South Tehran Branch.
Year. 8. No. 29. Pp. 41-70.
Amīnī, Edrīs. (2015/1394SH). "Surrealistic Mysticism: The Secular
Reading of the Mystical Tradition in Adonis's Poetry (Intertextual
Analysis of the Poetry of Lovers"). Special Journal of Literary
Criticism.year 7.no. 29. P.p. 93-113
Abbās, Ehsān. (1978) Al-Shaar Al-Arabi's accusations. Koveyt (Al-
Quwain al-Majlis): 'AlaM al-ma'rafe.
Arab, Abbās. ( 2004/1383SH). Adonis in Contemporary Arab Poetry
and Criticism. 1st ed. Mašhad: Ferdowsī University.
Attār Neyšābūrī, Farīd al-dīn Mohammad Ibn-e
Ebrāhīm.(2007/1386SH) mosībat-nāme. A disaster. With the
introduction, correction and suspensions of Mohammad Rezā šafī’ī
Kadkanī. Tehrān: soxan.
Bahā valad, Xatībī Balxī.(1993/1372SH) ma'āref. by the efforts of
Badī’ al-zamān Forūzānfar. Tehrān: Ketāb-Xāne-ye Tahourī.
Esfandīyār, Sabīkīye (2010/1389SH). “Onsor-e Qāleb-e Dard dar
Mosībāt-nāme, yekī az Moxtasāt-e Sabkī-ye erfān-e Attār". Māh-
فصلنامة ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی ــــــــــــــــــــ سبیکه اسفندیار ـ رضا رضایی/ 66