Professional Documents
Culture Documents
شعر زنان
دیباچهای بر ِ
شاعران زن هزاران سال شعر نوشتهاند .امر مسلم در این بررسی این است که
تاریخ شعر زنان در ازای تاریخ فمینیسم طوالنیتر است.
زنان شاعر در موضوعات
زمانی که شعرهای این کتاب را بخوانیم درمییابیم که ِ
مختلفی شعر نوشتهاند.
شعر زنان چه بوده است؟ آنها به چه جور سبکهایی از کالم عالقه
مضامین ِ
نشان دادهاند و از چه دایرهی کلماتی استفاده کردهاند؟ در این کتاب به بحث
در این باره مینشینیم.
بر مبنای نظریهی لیکاف زنان از دایرهی واژ گانی خاصی برخوردارند و از سبک
ی مخصوص به خود بهره میگیرند ،آنها از دامنهی وسیعی از رنگواژهها
کالم
استفاده میکنند ،از دشواژهها کمترین استفاده را میکنند و به تشدیدکنندهها
بسیار عالقهمندند ،حروف اضافه و عالئم سجاوندی را به دقت به کار
میبندند ،از زبان غیرمعیار میگریزند و توصیفات ظریف و دقیقی را از محیط به
رشتهی تحریر درمیآورند .بررسیهای زبانشناختی بسیاری بر عالم مقال زنانه
ذهن ما به تکاپو بیفتد که
خواندن این کتاب ِ
ِ صورت گرفته است و شاید بعد از
مختصات زبان زنانه را بیابد و در چند و چون آن اندیشه کند.
***
9
اللهها10/
در بررسی تاریخ مکتب اصالت زن-محور خوب است که در ابتدا به نام سیمون
دوبوآر برگردیم و با نقل قولی از او آغاز کنیم« :من زن به دنیا نیامدم ،من زن
شدم ».با این گفته او معتقد است که تعاریفی که جامعهی مردساالر از جنس
دوم ساخته است ،زنان را ناچار کرده است که به ماهیتی کلیشهای و ناخواسته
تن در دهند که مطابق سلیقهی مردان باشد ،از الزامات آنها تبعیت کنند و از
زاویهی یک مرد خود را تعریف کنند .شاعرانی مثل سیلویا پالت ،آن سکستون و
دوروتی پارکر به مخالفت با این کلیشهها میپردازند ،زن را در حصار خانگیاش
نمیپذیرند و میخواهند نقشهای دیگری به غیر از زن خانهدار ،معشوقه،
مادر و همسر را در خود بیابند و آن را تعریف کنند.
از موارد دیگری که بارها در ادبیات مردساالرانه دیده شده است؛ نگاه کردن به
زن و جسم او به عنوان یک ابژهی جنسی و معیار گذاشتن برای آن است؛ ا گر
به دو شعر «خواستگار» و «خانم خوب» در میان آثار سیلویا پالت و دوروتی پارکر
رجوع کنیم مراتب اعتراض آنها را به این نگرش میبینیم که آنها چقدر از شی
انگاشتن زنان بیزارند.
ِ
کتاب دیگری که باید در اینجا به آن اشاره کنم؛ کتاب «اتاقی از ِآن خود»
نام «خواهر شکسپیر» را مطرح
ویرجینیا وولف است و او در این کتاب تعبیری به ِ
میکند و پرسش میکند که آیا ا گر شکسپیر خواهری به همان ذوق و قریحه
میداشت میتوانست به این درجه از سرشناسی و مقبولیت اجتماعی برسد و
استعداد خود را به کار ببندد تا آثاری ارزشمند بیافریند؟ و در اینجا به مفهوم
تبعیض در پذیرفته شدن یک اثر ادبی از جانب یک زن میرسیم و نمونهی
شاعر زن نظیر امیلی
ادبی پس از مرگ چند ِ
عملی و بارز آن را میتوانیم در زندگی ِ
برونته ،امیلی دیکنسون و سیلویا پالت بیابیم و اینکه آیا آنها قربانی باورهای
10
/ 11ده شاعر زن
آثار
زمان حیاتشان به خوبی دیده نشدهاند و از ِ
سنتی و عام نبودهاند و چرا در ِ
مرد شاعر در
آنها قدرشناسی نشده است .نابرابری اجتماعی بین ِزن شاعر و ِ
زندگی شخصی زوجهای ادبی نظیر سیلویا پالت و تد هیوز قابل بررسیست.
ِ
مکتب فمینیسم دورههای مختلفی را در بر میگیرد .این دورهها را میتوان به
دورهی نخست یعنی زمانی که شاعران زن الگوهای مردانه را مورد تقلید خود
قرار میدادند و حتی از نامهای مستعار مردانه استفاده میکردند و پس از آن
دورهی دوم که زنان به حق و حقوق خود در اجتماع میاندیشیدند و میتوان
انگاشت که از منظری اجتماعی و حتی سوسیالیستی به شعر نگاه میکنند و
آثار آن سکستون ،سیلویا
این نوع نگاه را میتوان در شعر اعتراف زنان از جمله ِ
پالت و دوروتی پارکر دید تا دورهی سوم و نهایی که زنان به قول ژولیا کریستوا به
نوعی خالقیت زنانه در حوزهی زبان و متن میرسند که لذت از متن زنانه را برای
خواننده به ارمغان میآورد.
تقسیمبندی من در باال همان سه دورهای بوده است که الن شوالتراز ادبیات
زنانه مطرح کرده است .منتقدان زن به تقسیمبندی دوگانهی زن به زن فرشته
و زن شیطانی اعتراض کردهاند و این دوگانهانگاری را حاصل نگرشی مردساالرانه
میپندارند .در نگرش انتقادی بر دنیایی دوگانه محور که ژا ک دریدا آن را
مورد انتقاد قرار میدهد ،نگرش اخالقی که به زن بر پایهی پندارهای سنتی
موجود است نیز پس از ساختارشکنی از این تفکر دوگانه فرو میریزد .بسیاری از
کلیشهها نظیر سخت /نرم ،لطیف /زمخت ،ضعیف /قوی ،زشت /زیبا و...
جنس دوم را
ِ جنس دیگریا
ِ نیز تعاریف مردساالرانهایست که با آنها هویت
قالب زده اند و بایستهی ساختارشکنیست.
شاید امروزه زنان شاعر بتوانند به زبانی ویژهی خود دست پیدا کنند که حاصل
11
اللهها12/
12
/ 13ده شاعر زن
13
/ 15ده شاعر زن
15
اللهها16/
16
/ 17ده شاعر زن
مرتبط
ِ اساطیر یونان بود ،شعرهای
ِ گال ک که از کودکی دلبستهی
بسیاری را با اساطیر خلق کرده است .کهنالگوها و دغدغههای
کشف پدیدهها خود را مینمایاند .او در
ِ شمول بشری که در
ِ جهان
انتخاب و چیدمان واژ گانش از وسواسی بیبدیل برخوردار است
ذهن شاعرانهاش گذر کنند و درِ و کلمات میبایست از صافی
نوشتن
ِ آرام کالمش جان پیدا کنند .زمانی معتقد بود که
موسیقی ِ
ِ
شعر را نمیتوان آموخت اما درست بالعکس آنچه میپنداشت از
زمانی که آموزش شعر در دانشگاهها را آغاز کرده و نسل شاعران
جوانتر را آموزش داده خالقیتش چندین برابر شده است .میگوید
در طول حیات خالقهاش دورههایی بوده که نمیتوانسته بنویسد و
دورههایی هم بوده که به شدت خالق بوده است.
17
اللهها18/
شعر بلند(
)بخشی از یک ِ
18
/ 19ده شاعر زن
19
اللهها20/
20
/ 21ده شاعر زن
Iسپیدهدم I
۱
کودک در اتاقی تاریک بیدار میشود
و جیغ میزند که اردکم را میخواهم ،من اردکم را میخواهم
در زبانی که هیچکس کمترین آن را نمیفهمد
اردکی نیست
اما سگ بر پارچهی مخملی روکش مبل قرار گرفته
سگ دقیقا آنجا نشسته که کنارش را گرفتهاند
سالها و سالها
و این زمانیست که سپری شده است
تمام در رویایی
اما اردک
کسی نمیداند که چه اتفاقی برایش افتاده
21
اللهها22/
2
22
/ 23ده شاعر زن
3
23
اللهها24/
24
/ 25ده شاعر زن
25
اللهها26/
Iمهاجران شب I
26
/ 27ده شاعر زن
27
اللهها28/
28
/ 29ده شاعر زن
یا
پرندگانی که عشقبازی میکنند
تغییر جهت پیدا کرده
ِ طناب که
میان دو درخت
سفت ِ
پشتهیکوچکی در باد میلرزد
هوا را بو کن
کاج سپید را
عطر ِ
و تو میشنوی
صدای مادرم را
ِ
و یا اینکه تنها صداییست
که درختان میسازند
میان کاجها
زمانی که باد میوزد ِ
و چه صدایی میتوانست باشد به جز این
وقتی که از هیچ گذر کرده است؟
29
اللهها30/
30
/ 31ده شاعر زن
31
اللهها32/
32
/ 33ده شاعر زن
33
اللهها34/
34
/ 35ده شاعر زن
Iنارونها I
35
اللهها36/
36
/ 37ده شاعر زن
37
اللهها38/
Iپرتره I
و تو قلب را میکشی
برخالف آن تهی که او خلق کرده است
ِ
38
/ 39ده شاعر زن
Iپروانه I
39
اللهها40/
Iسنبل I
1
40
/ 41ده شاعر زن
2
ُ
در عتیقهدان گلی نبود
شکل بیمانندی تصور شده بود
جسم پسران ،بیرنگ ،به ِ
اما ِ
انسانی خود بدل شد
ِ شکل
پسر خداوند ،به ِ
ِ
با آرزوهایش
در زمین
بید مجنون
درختی از ِ
دیگر جاودانگیای نیست
و آپولو مالزمان را پس فرستاد.
3
41
اللهها42/
4
42
/ 43ده شاعر زن
5
43
اللهها44/
6
44
/ 45ده شاعر زن
45
اللهها46/
«کلمات سکوت»
ِ ورونیکا گولس شاعر آمریکایی در کتاب
به انتقاد از سیاستهای خارجی آمریکا میپردازد و
جنگهای خاورمیانه را به تصویر میکشد .در این کتاب ،او
پسااستعماری سیاستهای کشورش مینشیند و
ِ نقد
به ِ
مردم خاورمیانه که «دیگری» توصیف شدهاند را با نگاهی
ساختارشکنانه توصیف میکند.
46
/ 47ده شاعر زن
47
اللهها48/
دیگر تو چیست؟
نام ِعشقِ ،
اسب سرخ را میدواند؟
چه کسی ِ
همان که این آتش و دود را برپا کرده؟
چه کسی این زمین را لگدمال میکند
سنگ چخماقاند
وقتی که کلمات ِ
و آن چیست که ناچارمان کرده،
میخواهم که عشق باشد
نزدیک بیا
مردی برهنه
که کالهی بر سرش قرار گرفته
و دستهایش از پشت بسته است
و چطور میشود این را بیان کرد
و آن کلمه چیست
که میتواند آروارهام را باز کند؟
48
/ 49ده شاعر زن
دریای سرخ
ِ از
از آبهای شورش
زیر آب
گرم کم عمقش ِ
از تپههای ِ
صبر کن!
خوب من دارند برمیخیزند!
مردگان ِ
ِ اینجا
49
اللهها50/
محمد-عمر-جواد-علی-سلما-جواد-مدیا-فاطمه-سها د
حسین-احمد-سالم-آزاد-عایشه-میسون-نوهاد-فیصل
رعد-زید-وداد-نوحه-حیفا-امل-کیفا-سعد-فلوجه-رمادی
دیاله-بصره-غزه
50
/ 51ده شاعر زن
51
اللهها52/
52
/ 53ده شاعر زن
Iنگاه کن I
53
اللهها54/
54
/ 55ده شاعر زن
55
اللهها56/
و نه...
شبیه این است که سگ مردهای را ببینی و گربهی مردهای که
دراز کشیده است را
جایی که گفتم او به چهرهی مطبوع من نگاه میکند
که از پدرم به ارث بردهام
دوباره نگاه خواهد کرد
جایی که منظور او این است که باید ناپدید شوم
به خاطر نام خانوادگیام
و او جواب داد بله
ً
و این دقیقا همان است که منظورم بود
ً
جایی که تو میگویی که من باید دقیقا ناپدید شوم به خاطر
نام خانوادگیام
که او جواب داد بله،
این همان است که معنی میدهد
اضافه بر این که همسرش کمک کرد که نسخهی میهنپرستی
را مبتنی بر قانون بنویسد
جایی که قاضی فدرال میخواست که مطمئن شود
که نام موکلش را درست تلفظ کرده است
56
/ 57ده شاعر زن
57
اللهها58/
جایی که سگی
پاسخ دادند
و از این قرار است
بگذارید که اهمیت بیابد آنچه را که نامیدهایم
بگذارید که حداقل برای شانزده ثانیه چهرهای بینظیر باشد
بگذارید که به شما نگاه کنم
بگذارید که در نوری به شما نگاه کنم
که سالها طول خواهد کشید که به اینجا برسد
58
/ 59ده شاعر زن
59
اللهها60/
60
/ 61ده شاعر زن
61
اللهها62/
Iزنان I
خواهر من نشستهاند
ِ سه
بر گدازهها و سنگها
برای بار اول در روشنایی ،به وضوح میبینم آنها را
62
/ 63ده شاعر زن
63
اللهها64/
64
/ 65ده شاعر زن
نردبانیست آنجا
این نردبان همیشه آنجا بوده
همیشه بیتقصیر ،همیشه بیگناه آویخته شده
تاب میخورد
ماها که در بند آن بودهایم
میدانیم به چه دردی میخورد
غیر این
و به ِ
تنها یک ریسمان دریانوردیست
اسباب جورواجور
ِ یکی از همین
65
اللهها66/
و هیچکس نیست
که به من بگوید
اقیانوس از کجا شروع میشود.
داستان دیگریست
ِ دریا
دریا آن چیزی نیست که در توانش شک داشته باشی
66
/ 67ده شاعر زن
پی آن آمدهام:
آن چیست که من ِ
داستان الشهی کشتی
ِ الشهی کشتی و نه
خود کشتی و نه افسانهی کشتی
خود ِ
ِ
چهرهی مغروق خیره مانده تا همیشه
به خورشید
67
اللهها68/
و اینجا همانجاست
و من اینجا هستم،
این مرد دریایی که زره به تن دارد
ما در سکوت حلقه میزنیم
گرد این کشتی که شکسته
ِ
شیرجه میرویم سوی انبار
شکل زنانهاش هستم
من ِ
شکل مردانهاش هستم.
من ِ
68
/ 69ده شاعر زن
69
/ 71ده شاعر زن
71
اللهها72/
72
/ 73ده شاعر زن
73
اللهها74/
74
/ 75ده شاعر زن
Iلبه I
بر تن بیجانش
لبخند رضایتی نقش بسته
ردایش وهمیاز تقدیری یونانی
پاهایش انگار میگویند
ما تا بدینجا آمدهایم ،حاال دیگر تمام شده است
هر کودک مردهای به خود میغلتد
اهریمنیست سفیدرنگ که بر شیشهی شیر خالی النه کرده
75
اللهها76/
76
/ 77ده شاعر زن
Iرقیب I
77
اللهها78/
78
/ 79ده شاعر زن
79
اللهها80/
80
/ 81ده شاعر زن
81
اللهها82/
82
/ 83ده شاعر زن
83
اللهها84/
Iبریدگی I
84
/ 85ده شاعر زن
برای که میجنگند؟
ای سپاه ریز
که چه بدحالم من
و برای کشتنت قرص میخورم
این حس نازک کاغذی
خراب میکند همه چیز را
و هواپیما در عملیاتی انتحاری سقوط خواهد کرد.
85
اللهها86/
86
/ 87ده شاعر زن
Iآئینه I
87
اللهها88/
حاال دریاچهام
زنی بر رویم خمیده است
مرا میکاود که خود را بیابد
و بعد به دروغگویی بدل میشود ،شمع است یا ماه
پشتش را میبینم و دقیق بازتابش میدهم
مرا با اشکها و دستهای ملتهبش جایزه میدهد
مهم است برایش ،میآید و میرود
هر صبح چهرهاش جای تاریکی را میگیرد
در من دختری جوان را و در من زنی پیر را غرقه کرده است
روزها از پی یکدیگر میگذرند
ماهی مخوفی بدل شده است
و او به ِ
88
/ 89ده شاعر زن
Iکلمات I
تبرها
که پس از ضرباتشان جنگل به صدا درمیآید
و طنین آنها
در پژواکی که سفر میکند
عصارهاش
چاههایی شبیه اشک
چون آبی که در کوشش است
که آینهاش را از نو پدید آرد
بر صخرهای
که میافتد و میگردد
جمجمهای سپیدرنگ
که با علفها خورده میشود
89
اللهها90/
سالها بعد
بر جادهای به آنها برخواهم خورد
کلمات زمختند و بی سوار
سم اسبانی که خستگیناپذیرند
زمانی که از ته برکه
ستارگانی سفت
حیات را رقم میزنند.
90
/ 91ده شاعر زن
Iپدر I
91
اللهها92/
شهر فرانسیسکوست
شبیه مهری بزرگ که در ِ
اما سرش در اقیانوس اطلس به آشوب است
روی آبیها میریزد
وقتی که دانههای سبزش را به ِ
ساحل نوست لنگر میگیرد.
ِ و در
و برای بهتر شدنت چقدر دعا که نکردم
زبان آلمانی پیدا کنم
میخواستم که تو را در ِ
شهرک لهستانی
ِ در آن
که با غلتانههای جنگ ،جنگ ،جنگ با خاک یکسان شد
اما اسم آن شهر برای ما چه آشناست
لهستانی من!
ِ دوست
ِ ای
92
/ 93ده شاعر زن
برفهای تیرول
آبجوی وین
پاک و ساده نیستند
با اجداد کولی من
بخت غریب که بر من افتاده
و این ِ
و دستهی ورقهای تاروت
و دستهی ورقهای تاروت
حاال شبیه یهودیها شدهام.
93
اللهها94/
خدایی نیست
اما صلیبی شکسته است
چنان سیاه است که هیچ آسمانی در آن نفوذ نمیکند
و زنها فاشیستها را ستایش میکنند
پوتینهایی که به چهرهها برخورد میکنند
و سنگدل
و سنگدلی قلبی که به تو میماند.
94
/ 95ده شاعر زن
پاهایت نه!
و با این همه کمتر از آن شیطان نیستی
و کمتر از مردی سیاه
که قلب زیبا و سرخ مرا شکستهای
و به دو قسمت کردی
95
اللهها96/
مردی در لباسی
با چهرهای شبیه هیتلر
و عاشق آزار
و آنچه میخواهد
96
/ 97ده شاعر زن
97
اللهها98/
نور ُسست
این ِ
صافی گیاهان در آب
ِ که رد میشود از
این برگها که نمیخواهند ما شتاب کنیم:
98
/ 99ده شاعر زن
گرد،
مسطح،
از پندهای زغال گرفته ُپر شدند
و ا گر که کلمات خود را از پارو تکانده باشند.
روح تاریکی که در ماست،
این ِ
در ماهیهاست
دست بیرنگش را برای خداحافظی برآورده
سنگی سخت ِ
ستارهها از الی سوسنها باز میشوند
آژیر بیشکل؟
کور شدهای با این ِ
ارواح بهتزدهاست.
سکوت ِ
ِ و این
99
اللهها100/
100
/ 101ده شاعر زن
مثل ُجرم
ی تاریک به دنبال میکشد دریا را ِ
خاموش
سرخوردگی محض
ِ در
با دهانی گرد
حیات من اینجاست.
ِ
قرون وسطاییاش
درخت کاج در پیکرهی ِ
ِ
به آسمان نشانه میرود
101
اللهها102/
102
/ 103ده شاعر زن
IاللههاI
شعر بلند(
)بخشی از یک ِ
103
اللهها104/
شن ساحلیست
برای آنها ِ
تن من ِ
ِ
مثل آب نگهش داشتهاند
و به مالیمت نازش میکنند که شنها از رویش بگذرند
با سوزنهایی که میدرخشند مرا کرخت میکنند و خواب
و حاال که درخودم گم شدهام این بستهها حالم را بد میکند
قرص
ِ طول شب بستهاند به یک جعبه
تمام ِ
و مرا اینجور در ِ
سیاه
قاب عکس بیرون زده
لبخند همسر و کودکم از ِ
ِ
داخل پوستم ،لبخندهایی ریز که گره
ِ لبخندشان نفوذ میکند
میخورند.
104
/ 105ده شاعر زن
105
/ 107ده شاعر زن
107
اللهها108/
108
/ 109ده شاعر زن
بچرخ دریا!
بچرخ با کاجهای سوزنیات
و بیفشان بر ما
بپوشان ما را
به کاجهای عظیمت
برصخرههایمان بپاش
و با سبزیات ما را به ِگرد خود بگیر
و با حوضی پر از کاج بپوشان ما را...
109
اللهها110/
| برخاستن ماه |
آوازی در سر داریم،
لب رودخانه تیر و کمانهایمان را قسمت خواهیم کرد.
ِ
ای پرواز،
او را به تکانی به آواز بیاور
او بیهمتاست
درختان کاج اندازه خواهیم گرفت.
ِ او را با
110
/ 111ده شاعر زن
| گل سرخ دریا |
ای ستمگر،
گل سرخ!
ِ
ُ
بی شکل در انبوهی از گلبرگهات
ُ
ای گ ِل بیاندام
نحیف
تکیده در برگهایت.
تو گرانبهاتری
ُ
از گلی که خیس شده
تنها یک ساقه مانده
جریان باد گرفتم.
ِ تو را در
111
اللهها112/
میتواند آیا
این رایحهی تند
ُ
از آن گل به جا مانده باشد
که در تکبرگی فشرده شده؟
112
/ 113ده شاعر زن
| درخت گالبی |
113
اللهها114/
114
/ 115ده شاعر زن
| شقایقهای دریا |
گنج
کنار درختچههای کاج ریخته میشود
که سنگها را سفید کند
115
اللهها116/
116
/ 117ده شاعر زن
| زنبق دریا |
1
علف جلبکی
علفِ ،
ریشه در شن گره میخورد
زنبق دریا ،گلی شکننده
گلبرگی که شبیه صدفی شکسته است
و تو سایهای را نشر میدهی
که شبیه شاخهی درخت نازک است.
آن خوشبخت
که معطر است و تیز
غنچهی کندری که مسلم است
گل کافوری
شیرین و شور ،تو بر بادی
در پرههای بینی ما
117
اللهها118/
2
118
/ 119ده شاعر زن
119
اللهها120/
120
/ 121ده شاعر زن
کتابشناسی:
خانهی دلقکها 1918
ساحل طال 1929
ِ رسوم آن
ِ آداب و
آواز سرمازدگان 1948
ِ
باغبانها و منجمان 1953
مطرود 1962
121
اللهها122/
و بر سنگ قبر:
هنوز باران میبارد
در زمینی خونین
جائی که امیدهای کوچک پرورش پیدا میکند
122
/ 123ده شاعر زن
123
اللهها124/
ی را دوست میدارد
قلب آدم
ندایی از آن آوای واحد که ِ
میان جانوران خسبیده است
کودکی که ِ
«که هنوز دوست میدارم و هنوز نور پاکم را در اینجا میپرا کنم،
خونم را ،برای تو».
124
/ 125ده شاعر زن
| کنار دریاچه |
125
اللهها126/
126
/ 127ده شاعر زن
127
اللهها128/
| خانهی دلقکها |
128
/ 129ده شاعر زن
129
اللهها130/
130
/ 131ده شاعر زن
131
اللهها132/
132
/ 133ده شاعر زن
کتابشناسی:
کار خانگی2000 :
ِ
عکس افلیای بال ک2002 :
ِ
سرباز بومی2006 :
بعد از کاترینا2010 :
برده2012 :
بنای تاریخی2018 :
مسیر یادبود2020 :
133
اللهها134/
134
/ 135ده شاعر زن
135
اللهها136/
136
/ 137ده شاعر زن
137
اللهها138/
138
/ 139ده شاعر زن
| مجسمهای دیگر |
139
اللهها140/
140
/ 141ده شاعر زن
141
اللهها142/
142
/ 143ده شاعر زن
| من کسی نیستم |
143
اللهها144/
144
/ 145ده شاعر زن
145
/ 147ده شاعر زن
147
اللهها148/
148
/ 149ده شاعر زن
149
از رزا جمالی در انتشارات ایهام به چاپ رسیده است:
ارتباط با مترجم:
instagram:@rosa.jamali.ir