Professional Documents
Culture Documents
*
بازکاوی مجسمههای پرویز تناولی با تأکید بر نقد روانسنجانۀ شارل مورون
1دانشجوی دکتری پژوهش هنر ،گروه هنر ،پردیس بینالمللی کیش ،دانشگاه تهران ،ایران.
2استاد گروه پژوهش هنر ،دانشکده هنرهای تجسمی ،دانشکدگان هنرهای زیبا ،دانشگاه تهران ،تهران ،ایران.
3استاد ،گروه آموزشی نقاشی ،دانشکده هنرهای تجسمی ،دانشگاه هنر ،تهران ،ایران.
(دریافت مقاله ،1400/05/05 :پذیرش نهایی)1400/09/28 :
چکیده
پرویز تناولی یکی از هنرمندان مجسمهساز ایرانی و از بنیانگذاران جنبش سقاخانه است .آثار او به عنوان هنرمندی پیشرو و
خالق ،پیشترها باید به نقد روانشناسانه درمیآمد .شارل مورون از بانیان نقد روانسنجی ،برای مطالعۀ آثار هنری و ادبی ،چهار
مرحله معرفی مینماید :گام اول ،گردآوری و مطالعۀ آثار یک هنرمند و بررسی عناصر مشترک آنها؛ گام دوم ،یافتن تصاویر
ثابت در آثار هنرمند؛ گام سوم ،شناسایی اسطورۀ شخصی هنرمند؛ و گام آخر ،مطالعۀ سرگذشت هنرمند با هدف ارزیابی نتایج
به دست آمده از مراحل قبلی .با این رویکرد در مقالۀ پیش رو ،پرسش آن است ،ذهنیت هنرمند چه تأثیری در انتخاب غالب
و محتوای آثارش دارد؟ هنرمند با آگاهی شخصی بهسوی ضمیر درونی و ناخودآگاهش هدایت میشود؟ این پژوهش به روش
مطالعۀ موردی که یکی از رایجترین روشهای تحقیق کیفی است و با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانهای انجام شده است.
این خوانش عالوه بر ،بازیابی اسطورۀ شخصی تناولی ،امکان شناخت بهتر آثار و نگاه پنهان هنرمند به دنیای اطرافش و ضمیر
ناخودآگاه مؤثر در خلق آثارش را آشکار مینماید؛ ناخودآگاهی که بیانگر تعلق خاطر و جستوجوهای درونی هنرمند به
ریشههای بومی و ملی است و همچنین عمق گفتوگوی درونی هنرمند با خودش را نمایان میسازد.
واژگان کلیدی
شارل مورون ،اسطورۀ شخصی ،مجسمه ،پرویز تناولی.
* مقالۀ حاضر برگرفته از رسالۀ دکتری نگارندۀ اول ،با عنوان «مطالعۀ روانسنجانۀ هنرمندان جنبش سقاخانه» ،میباشد که با راهنمایی نگارندگان دوم و سوم ارائه شده است .بدینوسیله از راهنماییهای
ارزندۀ استادان راهنما کمال امتنان را دارم.
** نویسندۀ مسئول :تلفن ،021-61113485 :نمابر021-66415282 :؛ .E-mail: yazhand@ut.ac.ir
40
نشریه رهپویه هنر /هنرهای تجسمی دوره 5شماره 1بهار 1401
مقدمه
پیشینۀ پژوهش حاضر ،به دلیل ویژگیهای میانرشتهای میتواند بسیار گرایش به یافتن نوعی زبان هنری و در عین حال ملی در هنرهای
وسیع باشد و گسترهای از مطالعات تاریخی ،روانشناسی ،جامعهشناسی، تجسمی ،بیش از هر بخش دیگری در دهه چهل و در «جنبش سقاخانه»
ادبیات و هنر را شامل شود .بنابراین به دلیل پرهیز از زیادهگویی و ارتباط جلوهگر شد .پرویز تناولی یکی از هنرمندان سقاخانه است ،که با تعداد
مستقیم با موضوع پژوهش ،صرف ًا بر پیشینههای حول محور رویکرد بسیار زیاد آثار هنری در داخل و خارج از ایران ،بهویژه در بخش
روانسنجی در تحلیل آثار هنری و همچنین مطالعات مرتبط با آثار مجسمهسازی ،دلمشغولی وی را با ایران سنتی آشکار مینماید .این پژوهش
تناولی متمرکز میشود. در نظر دارد با رویکرد روانشناسانۀ شارل مورون ،1خوانشی میانرشتهای
سابقۀ بسیار اندکی در تحقیقات و پژوهشهای داخلی در زمینۀ از حجمهای پرویز تناولی ارائه دهد و به شناخت الیههای پنهان و مطالعه
مطالعات هنر ایرانی با رویکرد روانسنجی شارلمورون ،وجود دارد. نشدة آثار و مهمتر از آن شناخت «اسطورۀ شخصی» وی دست یابد .بر این
اغلب کوششهای قابل بیان در جهت معرفی و گسترش مفاهیم محوری اساس ،پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسشهای اصلی است
در حوزۀ روانسنجی و یافتن اسطورۀ شخصی در برخی از مقالهها و که؛ ذهنیت روانی و فردی هنرمند ،چه تأثیری در خلق آثارش از حیث
کتابهای دکتر بهمن نامورمطلق و بهروز عوضپور آمده است .مانند انتخاب غالب و محتوا داشته است؟ و خالق این آثار به ضمیر درونی و روانی
عوضپور و دیگران ( )1399در کتاب روان اسطورهشناسیهای هنری، خویش آگاه بوده یا ناآگاهانه و از ضمیر درونیاش بهسوی برخی عناصری
به واکاوی انواع رویکردهای مرتبط با روانسنجی و روانرنجوریهای که بهکار برده ،سوق یافتهاست .برای پاسخگویی به این پرسشها ،در بخش
مرتبط با آن میپردازند؛ در این مطالعه با بازخوانی نمون ه آثار ادبی و اول مقاله ،ابتدا رویکرد روانسنجی شارل مورون و مراحل چهارگانۀ
هنری ایرانی و غیر ایرانی ،سعی در تشریح دقیق نظریۀ مورون دارد. نظریه وی که منتج به یافتن اسطوره شخصی هنرمند میشود ،بررسی
همچنین عوضپور ( )1395در دو کتاب :رسالهای در باب اسطورهکاوی میشود .در بخش دوم نوشتار ،با کاربست مراحل چهارگانۀ مورون ،گام
و رسالهای در باب اسطورهشناسیهای شخصی ،آراء شارل مورون را با به گام مجسمههای تناولی ،به جهت دستیابی به اسطورۀ شخص ِی وی ،مورد
ذکر نمونههایی از هنر مدرن غربی بهطور اجمالی بررسی نموده است. بازکاوی قرار میگیرد .اصلیترین هدف این پژوهش پس از مطالعۀ آثار
نامورمطلق ( )1392در کتاب درآمدی بر اسطورهشناسی ،به معرفی انواع تناولی ،معرفی اسطورۀ شخصی وی است .علت و ضرورت انتخاب این
روشهای نقد مرتبط با اسطورهشناسی میپردازد؛ و از آنجایی که مقصد موضوع ،کاربست نقدی نو به عنوان حوزهای میان رشتهای و تبیین مسیری
اصلی نقد روانسنجی ،به اسطورۀ شخصی منتج میشود؛ نویسندۀ کتاب نو برای خوانش آثار هنرمندان تجسمی معاصر است.
بهطور مفصل رویکرد روانسنجی را آورده است .همچنین ،پژوهشنامۀ
روش پژوهش
شمارۀ چهار فرهنگستان هنر ( )1386مراحل تولد ،تحول و گسترۀ نقد
روانکاوانه ،را برای اولین بار در ایران ،مورد بررسی قرار داده است. پژوهش حاضر ،مطالعهای بینارشتهای است و برای تحلیل و فهم
از سویی دیگر در مورد هنرهای تجسمی معاصر ایران در سالهای دادههای مورد نظر ،از روش «مطالعه موردی» بهره برده است .مطالعۀ
اخیر پژوهشهایی در غالب کتاب و یا مقاله توسط پژوهشگران داخلی موردی ،یکی از راههای تحقیق کیفی است .تحقیق کیف ِی حاضر ،با
و خارجی انجام شده است که برخی از آنها مشخص ًا به مبحث مکتب رویکردی توصیفی و تحلیلی انجام میپذیرد .گردآوری اطالعات
سقاخانه و پرویز تناولی پرداختهاند .پرویز تناولی نیز تألیفات متعددی در با مشاهده و استناد به منابع معتبر کتابخانهای و الکترونیکی ،از منابع
مورد هنرهای سنتی ایران انجام داده است .اکثر تألیفات به بررسی دوران مختلفی همچون کتابها ،مقالهها ،کاتالوگها استخراج شدهاند .و از
تاریخی ،زندگینامه ،معرفی صنایع دستی ایران و آثار تجسمی هنرمند و آنجایی که آثار تناولی بسیار متعدد و پراکنده در موزهها و مجموعههای
کلیت چگونگی شکلگیری هنر مدرن در ایران و نقش تناولی در به ثمر عمومی و خصوصی هستند؛ بنابراین اولویت نگارندگان به انتخاب آثار
رسیدن آن میپردازند .و طی بررسیهای انجام شده ،هیچ موردی که به شخص هنرمند بوده است .اگرچه طبق چارچوب ِ از کتابهای تألیفی
کاربست رویکرد شارل مورون بر آثار تناولی پرداخته باشد ،مشاهده نظری پژوهش ،باید تمامی آثار هنرمند مورد مطالعه قرار میگرفت؛
نشد. اما این امر عم ً
ال با توجه به جامعۀ آماری بیشمار و پراکندۀ آثار تناولی
امکانپذیر نبود .از سوی دیگر ،طبق گام دوم مبانی نظری ،منتقد در پی
مبانی نظری پژوهش یافتن استعارات مشترک آثار هنرمند است ،لذا نگارندگان از میان آثار
نقد روانسنجانۀ شارل مورون متنوع و متکثر هنرمند ،مضامین و عناصر تکرارشونده را انتخاب کرده؛ و
این پژوهش در نظر دارد با کاربست نقد روانسنجانۀ شارل مورون، پس از جمعآوری و فیشبرداری اطالعات ،دادهها را در جهت پاسخگویی
مجسمههای تناولی را بازکاوی نماید .زیگموند فروید 2و کارل گوستاو به سوال پژوهش ساماندهی نمودند.
یونگ ،3به عنوان بنیانگذاران روانشناسی ،آغازگر نقد روانشناسی بودند.
پیشینه پژوهش
آنان از همان ابتدای پژوهشها ،اهتمام خاصی به مطالعۀ ادبیات و هنر
41
بازکاوی مجسمههای پرویز تناولی با تأکید بر نقد روانسنجانۀ شارل مورون
و با اتکا به آنها ،و با بیانی فنی به نقد آثار هنرمند میپردازد .در این داشتند .با كشف موضوع ضمیر ناخودآگاه توسط فروید تحول بزرگی در
مرحله ،باید از مجموعۀ اسطورههای موجود در فرهنگ هر هنرمندی، عرصۀ نقد به وجود آمد .در واقع ،برای فروید «متن» آستانهای است برای
یکی را که با روایت مراحل خلق آثار هنری هنرمند تطابق بیشتری دارد ورود به جهان ناخودآگاه مؤلف (نامورمطلق .)51 :1386 ،یونگ ،دیگر
به عنوان اسطورۀ شخصی هنرمند انتخاب شود. بنیانگذار نقد روانشناسی ،نقش مهمی در توسعه افكار فروید داشت.
.4ارزیابی صحت اسطورۀ شخصی با مطالعۀ زندگینامه هنرمند :در نظریه و نقد روانسنجانه در حدود سال 1950ارائه گردید و به عنوان
پایان برای اطمینان بیشتر نسبت به نتیجه نقد ،نتایج به دست آمده از یکی از نقدهای مهم به آن توجه شد و بسیاری از مطالعات دانشگاهی
مراحل پیشین ،با زندگینامه هنرمند مورد مطابقت قرار میگیرد (صنعتی، با همین نقد انجام شد .از مهمترین چهرههای نقد روانشناسی میتوان به
.)58 :1386 شارل مورون اشاره کرد .مورون بر شخصیت خال ِق مؤلف و تأثیر آن
الزم به توضیح است که ،منظور مورون از زندگی هنرمند ،بیشتر بر ضمیر ناخودآگاه شخصی تأکید دارد (نامورمطلق .)362 :1392 ،از
زندگی حرفهای اوست .فصل اشتراک من اجتماعی و من خالق و من منظر مورون تنها هنرمندا ِن واقع ًا خالق ،دارای اسطورۀ شخصی هستند
ناآگاه هر هنرمندی را در زندگی حرفهای میتوان سراغ گرفت نه در (عوضپور و دیگران .)266 :1399 ،مورون که از پیروان فروید بود،
زندگی شخصی او (عوضپور و دیگران.)268 :1399 ، برای نخستینبار واژۀ نقد روانشناسانه را بهکار گرفت .او در کتابهایی
مطالعۀ گام به گام روانسنجانۀ مجسمههای پرویز تناولی همچون نقد روانشناسانهگونه کمیک ،به بسط نقد خود پرداخت.
سپس به مطالعۀ آثار شاعرانی همچون ماالرمه 4پرداخت و شبکهای
گام نخست) تناولی حجمساز از استعارهها را کشف کرد که در کنار هم چهرهای اسطورهای به خود
برای برداشتن نخستین گام در هنرهای تجسمی که آثار تناولی نیز از میگرفتند .وی در سال 1964به این نتیجه رهنمون شد که ،این چهرۀ
این نوع است ،الزم است که فرم و محتوا بهطور جداگانه بررسی شوند. اسطورهای نزد هر هنرمند خالقی ،به اسطورهای مشخص ره میبرد که
برهمنهش محتوایی را در انتخاب موضوع؛ و برهمنهش فرمی را میتوان میتوان آن را «اسطورۀ شخصی» نامید .وی بر این باور است که شخصیت
در کاربست عناصر و کیفیات تجسمی و ترکیببندی آثار دنبال کرد. خالق یک مؤلف ،بیش از هر چیز متأثر از ضمیر ناخودآگاه شخصی
برهمنهش محتوا :در پی مشاهده و مطالعۀ مجسمههای تناولی وی است .بنابراین چنانکه آثار یک مؤلف براساس شخصیت درونی وی
میتوان پیکره و دست انسان را در مضامین فرهاد ،عشاق ،شاعر ،پیامگزار شکل بگیرد ،در این صورت میان آثار وی هماهنگی و پیوستگی وجود
(نبی) مشاهده نمود .او عناصر حیوانی مانند شیر ،آهو ،پرنده (سیمرغ و خواهد داشت؛ زیرا همۀ آثار از یک منشأ ویژه الهام گرفته میشود .در
بلبل) را بهطور مجزا یا ترکیب با موضوعات دیگر مورد توجه قرار نتیجه آثار چنین مؤلفی با یکدیگر تصویری هماهنگ و بزرگ را شکل
داده است .متداولترین طبیعت بیجانهای او عبارتند از قفل ،قفس میدهند که براساس آن میتوان به ویژگیها و عناصر ضمیر ناخودآگاه
(ضریح) ،دیوار و شیرآب .عناصر گیاهی و طبیعت چون درخت ،دریا شخصی آن مؤلف پی برد (نامورمطلق.)362 :1392 ،
و کوه در آثار تناولی جایی ندارند ،اما درخت سرو در آثار متأخر او مورون به سال 1949در کتابی به نام از استعارات وسوسهبرانگیز
نمود مییابد .نوشتار حروف و کلمات فارسی ،عربی و باستانی به صورت تا اسطورۀ شخصی ،تالش کرد تا روشی تجربی و عملی برای دستیابی به
خوانا یا ناخوانا و تصویری ،در اغلب آثار تناولی قابل مشاهده هستند؛ ولی اسطورۀ شخصی ابداع نماید؛ روشی که خود آن را «روانسنجی» 5مینامید
کاربست کلمۀ «هیچ» یک استثنای شاخص در آثار او است (جدول .)1 (همان .)364،او روش نقد خود را به چهار مرحله بنا نهاد که عبارت
تناولی در سال 1337برای اولین بار مجسمهای به یاد فرهاد کوهکن است از:
میسازد .این مجسمه فرهاد را پس از افتادن از کوه نشان میداد .پیکرۀ .1شناسایی شبکههای تصاویر خیالی :با گردآوری و مطالعۀ همه
مردی افقی در حالتی خشک و محجر ،موضوعی که سالهای زیادی با آثار یک هنرمند به شناسایی شبکههای صورخیالی آن هنرمند پرداخته
او باقی ماند و با نامهای مختلفی چون فرهاد افتاده ،مرد خوابیده و شاعر میشود .منتقد در این مرحله ،در پی آن است که عناصر مشترک آثار
خوابیده عرضه شد .بعد از آن فرهادهای متعددی ساخت که برخی از یک هنرمند را مورد شناسایی قرار داده و صور تکراری آنها را به تحقیق
آنها همراه پرنده و آهو و اشیای دیگر بودند و حتی در برخی از آنها استخراج نماید.
خودش شانه به شانۀ و در کنار فرهاد حضور داشت ،به نحوی که دست .2شناسایی موقعیتهای دراماتیک :شبکههای تصاویر خیالی ،منتقد
در دست و یا دست بر گردن فرهاد داشت (تصویر .)1ساخت فرهادهای را بهسوی برخی تصاویر ثابت در آثار هنرمند سوق میدهد .تصاویری که
مکرر باعث شد تا تناولی به مجموعه «عشاق» برسد .او هیچگاه در صدد به شکلهای مختلف و در متنهای گوناگون خود را مینمایانند.
به تصویر درآوردن افسانهها و عاشقان شیفته نبود ،بلکه سعی در یافتن و .3شناسایی اسطوره شخص ِی هنرمند :با کنار هم قرار دادن تصاویر
تجسم جوهرۀ این داستانها بود .نقطۀ او ِج ساخت تندیسهای «عشاق»، ثابت ،چهرۀ یک تصویر بزرگ و پنهانی که گاه گاهی خود را متجلی
زمانی است که هنرمند ،ماشینها و دستگاههای برقی و لوازم آشپزخانه میسازد ،شکل میگیرد که همان اسطوره شخصی هنرمند است .منتقد در
را به صورت عشاق میدید .مانندگوشی تلفنی که همچون معشوقی ،در بر این مرحله ،با مشخص کردن ویژگیهای بنیادین اسطورۀ شخصی هنرمند
42
نشریه رهپویه هنر /هنرهای تجسمی دوره 5شماره 1بهار 1401
در بخش کاربست عناصر حیوانی ،شیر بیش از حیوانات دیگر مورد عاشق خود لمیده است .بعدها ابزارهای دیگر چون قاشق و چنگال ،بیل
توجه تناولی قرار گرفت .او پس از آشنایی با قالیچههای شیری (قشقایی)، و شنکش و غیره را در مجموعۀ عشاق نشان میدهد .مجموعۀ «شاعر»
موضوع و نقش شیر را برای خلق آثار نقاشی ،مجسمه و حتی طرح دنبالۀ فرهادهای اوست که منادی آزادی ،صلح و عشق است« .شاعر»،
فرشهایش برگزید (تناولی( )35 :1396 ،تصویر .)4حیوان دیگر ،آهو ارجاع مشخصی است به تصوف ایران ،و نمادیست از انسان زاهد و صوفی
است که در موقعیتهای تنها یا همراه با فرهاد ،یا در کنار آهوی مادر عارف .واقعیت این است که تمامی شاعران نامدار فارسی همانند ،موالنا،
و مواردی مشابه عرضه شد (تصویر .)5موضوع پرنده ،یا به تعبیر ادبیات حافظ ،خیام و سعدی بزرگترین مروجین عرفان و تصوفی بودهاند
فارسی بلبل ،یکی دیگر از عناصر حیوانی آثار تناولی است .پرنده در طول (تصویر .)2
دوران هنری وی حضور مستمر دارد .پرنده ،به صورتهای منفرد و یا گاهی به جای شاعر« ،نبی» را انتخاب میکرد .نبی نیز گرچه انسانی
همراه با عناصری همچون قفس ،قفل ،درخت سرو ،دیوار ،و در اغلب مافوق دیگر انسانها بود ،اما فارغ از قید و بند نبود «قفل» بهترین
مجموعههای او همچون عشاق ،زیورآالت و غیره قابل مشاهده است نماد برای عرضۀ قید و بند بود که اغلب آن را به بدن نبی میآویخت
(تصویر .)6 (تصویر .)3تناولی ضمن برشمردن مصالح زیادی به قفل اشاره میکند« :در
از عناصر پر تکرار آثار تناولی در بخش طبیعت بیجان ،قفس و کارهای من قفل نقش مؤثری داشته است به حدی که به صورت عضوی
قفل میباشد .قفل ،نقش تأثیرگذاری در مجسمههای تناولی داشته است تا از اعضای مجسمههایم در آمده است» (تناولی.)9 :1387 ،
حدی که به صورت یکی از اعضای تندیسها درآمده است (تصویر .)3 همچنین تناولی از ابتدای کار حرفهایاش ،بارها بارها به مضمون
و قفس ،در اغلب مجموعههای هنرمند در کنار عناصر انسانی ،حیوانی دستها پرداختهاست .دست به عنوان تنها عضو بدن انسان ،در مذهب
و طبیعت بیجانها حضور همیشگی دارد (تصویر .)7دیوید گالووی 6در تشیع در همهجا از جمله در سقاخانه و امامزاده حضور دارد.
این مورد مینویسد« :قفسها و قفلها ،غالب ًا از مؤلفههای اصلی هنر تناولی
بهشمار میآیند».
«دیوار» یکی دیگر از عناصر بیجان و مکرر آثار تناولی است که
کهنترین بخش معماری محسوب میشود .در مفهومی کالسیک ،دیوار
فراتر از یک حصار جداکننده ،یک سطح بیانگرا با جلوهای تزیینی و
زیباییشناختی است .در خاطرۀ جمعی ما ایرانیان ،دیوارها هنگامی که با
کتیبهها تزیین میشوند ،سطوح داخلی و گنبد مساجد یا هر جدارۀ مقدس
دیگر را به یاد میآورند .بر همین مبنا دیوارهای تناولی بهطور منطقی در
ذهن ما به یک نماد تبدیل میشوند و بر حکمت کهن و میراث فرهنگی
تصویر .1فرهاد و آهو ،1339 ،اسقاط ماشینآالت .منبع( :تناولی)6 :1384 ،
تصویر .4شیر و قفل ،1392 ،بافت بیجار .منبع( :تناولی)155 :1396 ،
تصویر .3پیامبر ،1341 ،برنز ،مجموعۀ تصویر .2پرویز تناولی ،شاعر،1340 ،
تصویر .5پرویز تناولی ،مهر مادری ،اسقاط ماشینآالت.1336 ، مرکز هنری داکر ،مینیاپولیس. مس،مجموعۀمنیژه.
منبع( :کاتالوگ اولین بیینال تهران)32 :1337 ، منبع( :کشمیرشکن)123 :1393 ، منبع)Keshmirshekan, 2001: 398( :
43
بازکاوی مجسمههای پرویز تناولی با تأکید بر نقد روانسنجانۀ شارل مورون
گرفتار و در بند نیستند و در آنجا احساس راحتی میکنند .به واقع، ایرانی و یا جهانی داللت پیدا میکنند .تناولی اولین دیوار را با عنوان «سایۀ
غالب ًا در حال گریز از قفس هستند و آمادۀ پرواز تغزلی و مسرتبخش هیچ» ساخت .او سایۀ یکی از مجسمههای «هیچ»اش را بر سطح دیوار با
(پاکباز و دیگران( )17 :1381 ،تصویر .)7عالوه بر مجموعۀ «هیچ»ها ،بر کاربست بافتی شبیه به حرف «الف» نمایان کرد .در این مرحله او ،تجربۀ
سطوح اغلب آثار تناولی بهویژه در مجموعۀ «دیوارها» نوشتارهایی حک کلمه را خالصه کرد و آن را به یک «حرف» تقلیل داد (مجابی:1383 ،
شده است که یادآور میراث کتیبهنگاری باستانی ایرانیان است .گاهی ( )978تصویر .)8بعد از آن ،دیوارهایی برای فرهاد کوهکن ،ایران و
بافتهای فشردۀ کالیگرافی خوانا یا ناخوانا با حروف فارسی ،عربی یا یادبودهای دیگر ساخت (تصویر .)9
خطوط باستانی و یا فرمهایی شبیه خطنگارهایی ناآشنا که صرف ًا نوعی درخت سرو ،تنها عنصر گیاهی است که در مجسمههای تناولی
نوشتار را تداعی میکنند؛ تمام سطوح و یا بخشهایی از آن را به صورتی به وفور دیده میشود .انتخاب این نقشمایه ،نشان میدهد که تناولی
منظم و یکپارچه پوشانده است (تصاویر 9و .)11 به نمادهای اصیل و کهن ایرانیان آگاهی دارد (تصویر .)6از سوی دیگر،
برهمنهش فرم .از برهمنهش فرمی مجسمههای تناولی ،میتوان گفت کاربست نقوش انتزاعی مرسوم در هنرهای سنتی که برگرفته از گیاهان
که اغلب آنها از جنس سرامیک ،برنز ،مس ،فایبرگالس هستند که هستند همچون اسلیمیها و ختاییها ،نیز مورد توجه هنرمند بوده است.
در اندازههای بسیار کوچک (زیورآالت) تا اندازههای بسیار بزرگ در بخش مضامین نوشتاری ،مجموعۀ «هیچ»ها یکی از شاخصترین
(بیش از چهار متر) ساخته شدهاند (تصاویر 7و .)10ترکیببندیهای ادوار هنری تناولی هستند .ورود به دورۀ «هیچ» ،برای تناولی ،نقطۀ اوجی
سادهای در اغلب این مجسمهها بهکار رفته است .هنرمند قالب کارهایش بود بر منحنی پرفراز و نشیبی که او در طول سالها فعالیت تندیسگریاش
را براساس ترکیبی از چند استوانه و یا مکعب استوار میکرد که هر پیموده بود .اولین «هیچ» او به سال 1344در گالری بورگز به نمایش
شکل هندسی جعبهای بود که با تراش و کاستن از آن یا افزودن بر آن در آمد( .همان« .)973 ،هیچ» ،بازگشت زیرکانۀ مجسمهساز به عنصر
جعبهها ،حجم اولیۀ مجسمهها ساخته میشد .بعدها این جعبهها عالوه اصلی هنرهای اسالمی یعنی خط است ،آن هم خط نستعلیق (تصویر.)10
بر کارکرد کمی و جسمانی ،کاربرد کیفی نیز به خود گرفتند؛ بدین معنا مجسمههای «هیچ» تناولی آثار شادیآورند .این «هیچ»ها میایستند،
ال «فرهاد و آهو» در آغاز ،شباهتهایی موجز و کنایی به انسان که مث ً مینشینند و َیله میشوند که به طرزی گویا و چشمنواز ویژگیهای
و آهو داشتند؛ اما به مرور چند جعبه نمایندۀ فرهاد میشد و چند حجم تجسمی خوشنویسی فارسی را به یاد میآورد .غالب ًا نگاهی شیطنتآمیز
هندسی دیگر نشانگر آهو .مهم در این ترکیب ،پیوند ارگانیک و ضروری و پرسشگر دارند ،و اگرچه گاه درون قفس نشان داده شدهاند گویی
ال شاخ آهو و دست و پای فرهاد. حجمها (جعبهها) با یکدیگر بود نه مث ً
نمونهای از آشناییزدایی و نو هنجارآفرینی ،که حجمها و فضاهای ابداعی
را جایگزین شکلهای عادت شده میکند (مجابی .)975 :1383 ،از سوی
دیگر ،بافتهای نوشتاری کتیبهگونه بر روی مجسمهها ،تضاد سطوح
صیقلی و بافتدار را به نمایش میگذارد .آنچه در همۀ این مجسمهها
متحدالشکل مینمود ،حرکت خشک و سطوح هندسی آنها و حذف
تصویر .9دیوارهای ایران ( ،1357 ،)3برنز. تصویر .8سایۀ هیچ ،1973 ،برنز ،مجموعۀ گری، تصویر .7پرویز تناولی ،هیچ قالب کمربند،1353 ،
منبع( :پاکباز و دیگران)131 :1381 ، نیویورک .منبع)Daftari, 2014: 210( : برنز 30×70×81 ،میلیمتر .منبع( :تناولی)86 :1387 ،
44
نشریه رهپویه هنر /هنرهای تجسمی دوره 5شماره 1بهار 1401
به مثابه قربانی یک مثلث عشقی ترسیم میکنند .رقابت عاشقانه بر سر جزییاتی چون انگشتان دست و پا و یا اجزای صورت بود .این انتخاب
شیرین ،بین خسرو امپراطور قدرتمن ِد عاشقپیشه اما انحصار طلب است احتما ًال به دلیل کوشش هنرمند برای نزدیکی و پیوند هرچه بیشتر با
با فرهاد مجسمهساز و معمار بااستعداد .ثروت او هنرش است؛ ابزارش شیوههای میراث فرهنگی و بومی گذشتۀ ایران بود (تناولی.)15 :1384 ،
چکش و قلم؛ و مواد کارش کوهها و صخرهها .پیشبینی چنین مثلث در ضمن ،حجمهای او همواره پنجرهای گشوده است به درون ،به درون
عشقی ،خصوص ًا با توجه به جایگاه فرهاد در داستان ،چندان دشوار تندیس ،به درون هنرمند و حتی به درون تماشاگر (مجابی.)968 :1383 ،
نیست .فرهاد هنرمندی با عزتنفس است که در عشقی پرشور گرفتار جدول .1برهمنهش محتوایی مجسمههای تناولی.
شده؛ خسرو ،و حتی شیرین ،او را بازیچۀ خود قرار دادهاند .فرهاد که به
مضامین عناصر پر تکرار
هنرمندی عزلتگزین بدل شده ،به طبیعت وحشی و همنشینی با بزهای
فرهاد کوهکن ،شاعر ،پیامگزار (نبی) ،عشاق انسان /دست 1
کوهی ،آهوان ،و شیرها پناه میبرد (تناولی .)7 :1397 ،تناولی در این مورد
مینویسد: شیر ،آهو ،پرنده (بلبل /سیمرغ) حیوان 2
«در نظر من فرهاد تنها عاشقی شوریده که کوه را به خاطر عشق قفل ،قفس (ضریح) ،دیوار ،شیر آب طبیعت بیجان 3
شیرین تراشیده ،نبود؛ بلکه او در صدر مجسمهسازان عالم بود .هیچ درخت سرو ،نقوش اسلیمی گیاه 4
ملو ِل آن نشدم که از وی چیزی باقینمانده است .همان افسانهها
کلمۀ «هیچ» ،نوشتههای کتیبهگونه به زبان فارسی،
نوشتار 5
که مؤید مهارت و قدرت وی در حجاری بود ،برایم کافی مینمود». عربی و باستانی
(تناولی)17 :1384 ،
عناصر «تیشه» و «دست فرهاد» به صورت نمادهای مقدسی برای گام دوم) استعارات مشترک
تناولی درآمدهاند .زیرا در تمام طرحهای اولیه و دهۀ چهل (شمسی)، در گام نخست و مطالعۀ برهمنهش موضوع پیکره در آثار تناولی،
هرگاه فرهاد را کار کرده ،تیشه به دست بوده است حتی زمانی که مشخص شد که شخصیتهای انسانی مانند فرهاد کوهکن ،شاعر ،نبی و
فرهاد از کوه میافتد ،تیشه از دستش جدا نمیشود؛ گویی تیشه نمادی عشاق حضور مستمر و مکرر دارند .هنرمند این شخصیتها را با دقت
از «دست» شیرین است و یا نماد دست پر قدرت فرهاد که بیوقفه انتخاب مینماید؛ اینان همگی ارتباط مستقیم و یا غیرمستقیم با احساسات،
تیشه میزند .گاهی هم دست ،نماد دست بریده حضرت ابوالفضل (ع) نیازها و قدرتهای بالقوۀ نهادینه ،در آدمیان دارند؛ او با این انتخاب سعی
است .از اوایل ،1380تناولی دست شیرین را در دست فرهاد میگذارد در بیان ذهنیات خویش دارد .در این مورد چیکوکی 7مینویسد« :تناولی
و مجموعۀ «دست»ها را خلق مینماید .سری دست بر روی دستها، با ساختن مجسمه و نمایش دنیای درونیاش احساسها و اندیشههایش را
تفسیر مینیمالیستی از «عشاق» است .این عشاق گاه زن و مردند؛ گاه مادر اظهار میکند» (پاکباز و دیگران .)8 :1381 ،همچنین جواد مجابی بیان
و کودک یا پدر و فرزند ،و گاه مرید و مراد ،یعنی همان مرشد صوفی مینماید « :تناولی در سراسر زندگیاش هنرمندی مفهومگرا باقی مانده
و مریدانش .مرید دست مراد خود را برای کمک گرفتن و قدرت یافتن، است» (مجابی.)979 :1383 ،
میفشرد (تناولی( )9 :1397 ،تصویر .)12 تقریب ًا همۀ روایتهای آثار تناولی ،از اسطورۀ فرهاد در ادبیات فارسی
عناصر حیوانی در آثار تناولی عالوه بر همنشینی با فرهاد کوهکن، شروع میشود .این قهرمان مصیبتزده ،داستان مشهو ِر دوران ساسانی را
تصویر .11پرویز تناولی ،عشاق ( ،1392 ،)27برنز 11×22×50 ،سانتیمتر. تصویر .10هیچ بزرگ ،1351 ،فوالد ،ارتفاع 4متر ،مینهسوتا.
منبع( :تناولی)65 :1397 ، منبع( :تناولی)64 :1384 ،
45
بازکاوی مجسمههای پرویز تناولی با تأکید بر نقد روانسنجانۀ شارل مورون
بیشترین کاربرد قفلهای طلسمی موسوم به «نظر قربانی» انتقال نوعی ایمنی با فرهنگ و باورهای مذهبی ایرانیان هم مرتبط بوده است .مجسمه یا
و اتکا به صاحب قفل و دور داشتن آن از چشم بدخواهان است ... .قفل نقش شیر که جزء عناصر پرتکرار در آثار هنرمند هستند ،نماد حضرت
در حقیقت نوعی اطمینان خاطر و قدرتیابی است برای دوری از چشم علی (ع) یا شیر خدا (اسداهلل) (از القاب آن حضرت) است .نقش شیر در
بد ،شیاطین ،اجنه ،حسودان ،بخیالن (تناولی .)83 :1386 ،او هرگاه شاعر بازوبندهای «شیر والشمس» 8مرتبط با حضرت علی (ع) میباشد .عالوه
و نبی را در کنار هم قرار میداد ،شاعر را با شی ِر آب از نبی متمایز بر این ،بازوبند یکی از ابزارهای پهلوانی و قدرت نیز هست .بنابراین
میکرد .شی ِر آب ،همان شی ِر آب سقاخانهها و آب انبارهای ایران بود که بیشتر بازوبندهای شیر والشمس برای پهلوانان و کشتیگیران ساخته
با بخشندگی ،همگان را چون رودخانهای سیراب میکرد (تناولی:1384 ، میشده است (تناولی( )70 :1386 ،تصویر .)13
.)26اما قفس ،از عوامل مهم معماری ایران شبکههایی است که برای انتقال احتما ًال تناولی در انتخاب شیر ،عالوه بر اعتقاد پهلوانان ،بر بنیانهای
نور از بیرون به درون ،بر دیوار کلبهها ،خانهها ،مساجد ایجاد شده است. فکری عالمان علوم غیبی هم نیمنگاهی داشته؛ زیرا در کتاب تألیفیاش با
نوری که از این روزنهها به داخل بنا میتابد ،به فضا روحانیت ویژهای عنوان «طلسم ،گرافیک سنتی ایران» شرح مبسوطی از این نقش آورده است.
میبخشد .نوع دیگر این روزنهها ،پنجرههای مشبکی است که بر دیوار رماالن و دعانویسان که از دیرباز به افسانههای حیوانات و جاذبههای
سقاخانهها و یا امامزادهها قرار گرفته ،اما سه ُبعدیترین این شبکهها، نهفتهاش در بین مردم آگاهی داشتند ،بخش مهمی از کار خود را بر دوش
ضریح امامزادههاست .ضریح ،مانند قفس بزرگی است که در میان اتاقی آنها قرار میدادند .طلسمهایی که به شکل شیر از جنس فوالد و برنج
کار گذاشته باشند .مردم به هنگام زیارت ضریح همچون موجود زندهای ساخته شده است ،به جهت ازدیاد قدرت جسمی و حتی روحی و غلبه
با آن به درد و دل مینشینند و با آن به گونهای ماوراءالطبیعه رفتار بر دشمن محسوب میشوند .بهویژه طلسمهایی که بر روی آنها نوشتهها
میکنند ،گویی قدرتی نهفته در درون ضریح وجود دارد که از آن استمداد و اعدادی آمده است .همچنین کاربست پوست حیوانات (بهویژه پوست
میطلبند .تناولی که ارادات خاصی به فرهنگ سنتی ایران داشت ،احتما ًال آهو) برای نوشتن دعا و طلسم ُبرندهتر از کاغذ و پارچه بود .حتی آنان
موضو ِع قدرتمن ِد «قفس» را انتخاب و تا سالهای متمادی آن را با عناصر معتقد بودند ،آویختن قطعهای از پوست شیر ،به گردن کودک مانع
متعدد و رایج آثارش همچون ،پرنده ،هیچ و دیوار همراه نمود (تصویر .)7 بیماری صرع است (تناولی.)90 :1386 ،
مجموعۀ دیوارها که یکی دیگر از طبیعتبیجانهای مورد عالقۀ در مورد پرنده که یکی از سوژههای پرتکرار تناولی است ،به جرأت
تناولی است ،با دیوار «سایۀ هیچ» شروع شد .تناولی با کاربست هوشمندانۀ میتوان گفت که هیچ جانداری به اندازۀ مرغ و پرنده در فرهنگ و هنر
حرف «الف» ،خطنگاری بر سطوح دیوارهایش را آغاز کرد و این حرف ایران نفوذ نکرده است .در شعر و عرفان ایران پرنده (بلبل) اغلب قاصد
را به صورت «ا» در بسیاری از آثارش تکرار نمود .دلیل این انتخاب را عشق است و پیام عاشق را برای معشوق میبرد .در علوم ماورالطبیعه و
میتوان اینگونه بیان نمود که توجه به حرف «الف» ریشه در باورهای طلسمات هم پرنده همین نقش را دارد .همچنین پرنده نماد آزادی است و
ایرانیان دارد .اهل حروف [حروفیه] ،9برای هر یک از حروف نیرویی به اشخاصی که در صددند از جور و ستم زورگویان خالصی یابند توصیه
شفادهنده قائلاند و این نیرو را در تعدد و تکرار میدانند و عقیده دارند میشود (همان.)92 ،
اگر حرفی مطابق عدد آن به دقت معین و در خلوت و یا در صحرا ذکر در این میان« ،قفل» و «قفس» عناصری هستند که در آثار تناولی بسیار
شود ،عمل آن درست درمیآید .برای مثال ،طبق این باور ،نوشتن 111 تکرار میشوند ،تا اندازهای که مشغلۀ ذهنی هنرمند را نشان دهند؛ یعنی
«الف» در شب جمعه و گفتن یا سبحان ا ،...عزت ،قدرت و حرمت همچون توضیحی شخصی و روانشناختیاند و اگر در کار نمیبودند این
نزد بزرگان و پادشاهان میآورد (تناولی .)33 :1386 ،احتما ًال هنرمند با آثار فقط اشکالی غیرشخصی به شمار میرفتند (پاکباز و دیگران:1381 ،
همین دیدگاه ،در برخی از خطنگاریهایش بر سطوح آثار ،نقوشی کام ً
ال .)14قفل که در اغلب آثار تناولی وجود دارد ،همراه همیشگی با پیکرۀ
مشابه با نوشتارهای علوم غریبه (طلسم و تعویذ) ترکیبی از نوشتهها، «نبی» است و از مفاهیم حاضر در فرهنگ ایرانی ،که عالوه بر حفاظت
اموال و دارایی ،مفاهیمی مرتبط با عقاید مذهبی و باورهای مردمی دارد.
تشدیدمینماید. اعداد و اشکال هندسی یا غیر هندسی را به کاربرد است (تصویر .)11اما
بنابراین با توجه به موارد مشروح ،سنتهای بومی ،ملی و مذهبی برای ِ
متناسب آن عالقۀ هنرمند به واژه «هیچ» ،احتما ًال مربوط به شک ِل زیبا و
تناولی در اولویت قراردارند و از سوی دیگر او در دنیای مدرن دهههای بوده؛ شکلی که همچون کالبد آدم نرم و انعطافپذیر است و میتواند به
سی و چهل (شمسی) به عنوان پیشگام هنر مجسمهسازی مدرن و معاصر ال لم دهد ،روی صندلی بنشیند یا به میز حالتهای گوناگون درآید؛ مث ً
ایران شناخته میشود؛ اما با کمی تأمل و تعمق بهنظر میرسد که آثار او تکیه دهد .از همه مهمتر ،سر آن بود که با «هـ» دو چشم آغاز میشد و
بیش از آن که تمایل به مدرنیسم داشته باشد ،بازگشت صریحی است به «ی» و «چ» پیکر موزون و پراطوار آن را کامل میکنند (Gallovay,
بنمایههای آشنای بصری در فرهنگ ایرانی و تالشی است برای بازگویی .)2000: 97بنابراین ،تناولی برپایۀ مالحظاتی زیباییشناختی واژۀ «هیچ»
آنها (شمخانی .)154 :1383 ،در عین حال ،اتینگهاوزن 10معتقد است، را برگزیده و نه «فنا» را .البته کاربرد واژۀ «هیچ» بر تعدادی از طلسمهای
هرچند این مجسمهها ویژگی بسیار فردی دارند که آشکارا از آ ِن تناولی مورد مطالعۀ هنرمند در کتاب طلسمهای تألیفی وی ،قابل مشاهده است،
است ولی به همان زبان مدر ِن جهانی سخن میگویند (پاکباز و دیگران، که تأثیرات آن را بر هنرمند نمیتوان نادیده گرفت (تصویر .)13
.)14 :1381 در مورد درخت سرو منتخب گیاهی در آثار تناولی ،طبق روایات
گام سوم) اسطورۀ شخصی مکتوب آمده است که زرتشت با دست خود دو نهال سرو کاشته است
و هر دو درخت در ایران مورد تکریم و احترام بوده است .با روی کار
همانطور که در گام پیشین مشخص شد ،منشاء وسواس تناولی در
آمدن صفویان در پی بازآفرینی عظمت گذشته و نمادهای آن ،شکل سرو
بیان روانکاوانۀ آن تثبیت روند هنری و حرفهای اوست .با مطالعۀ آثار
دوباره زنده شد .بعدها به اماکن مذهبی راه یافت و بر بیرق حسینیهها
ِ
منتخب هنرمند از سوی نگارندگان ،میتوان به این نتیجه رسید که تناولی
قرار گرفت و در مراسم عزاداری و سینهزنی به شکل َع َلمهای فوالدی
هرگز به صورت کلیشهای خلق اثر نکرده است و بیش از آنکه به دنبال
درآمد (تناولی( )79 :1393 ،تصویر .)11
فرافکنی خود به دیگران باشد ،درگیر میراث ملی ،بومی ،مذهبی ایرانی
پیرو مطالعه و برهمنهش فرمی آثار تناولی میتوان به انتخاب و
و ناخودآگاه شخصیاش بوده است .نمونههای مورد بررسی از آثار ،نشان
کاربست گستردۀ عناصر و احجام سهگانۀ اصلی تجسمی (مربع ،دایره
میدهد تناولی به واسطۀ کاربست عناصر منتخب که هر یک به نوعی با
و مثلث) که نمادهایی از استحکام و قدرت و پویایی هستند ،از سوی
مضمو ن «قدرت» در ارتباط هستند از فرهاد کوهکن تا درخت سرو ،شیر
هنرمند اشاره کرد .مربع ،که از لحاظ بصری شکلی متعادل ،محکم و ایستا
و پرنده تا مفهوم احجام سادۀ هندسی ،همگی مظاهری از انواع قدرتیابی
است .نموداری از استواری ،مردانگی ،سکون و منطق و سرانجام معرف
یا کسب قدرت هستند.
زمین است .دایره نمادی از حرکت و زمان است .در عین حال نمادی از
پس اکنون بنا بر روانسنجی شارل مورون ،باید از میان اساطیر ایرانی،
آسمان ،عالم ملکوت ،حرکت اجرام سماوی در حول محوری دوار و
اسطورهای جست که طرح روایت اصلی منسوب به او ،قدرتمندی ،مسلح
سیار و جهان معنوی و متعالی است .همچنین مثلث ،نمادی از ایستایی و
و مسلطبودن با اتکاء بر نیروی اندیشه و خالقیت بنیان گرفته باشد
توازن است ،شعارهایی نظیر گفتار نیک ،پندار نیک ،کردار نیک؛ سه
و در پیشبرد پیرنگ آن روایت تکتک حالتهای روانی حادث از
رنگ اصلی آبی ،زرد و قرمز در این رابطه قرار میگیرند .بنابر این از
برهمنهش حجمهای تناولی نقشی شایسته ایفا نماید .با توجه بر اوصافی
ترکیب اشکال بنیادین ،شکلهای بیشماری پدیدار میشوند که دستمایه
که از نظر گذشت ،و با مطالعه در میان اساطیر ایرانی بهنظر میآید که
و ابزاری برای ایجاد فضا توسط هنرمند است (حسینی.)46 :1379 ،
اسطورۀ شخصی مدنظر برای تناولی ،اسطورۀ «بهرام» یا «وهرام» باشد.
همچنین ،مجموعۀ دیوارها که انتزاعیترین آثار تناولی هستند ،بر
اسطورۀ ایرانی ،بهرام یا وهرام َ(و َر َثرغ َنه) وجودی است انتزاعی ،و
دو رکن ساختاری ،استوارند :یک حجم هندسی افالطونی مشابه شالودۀ
تجسمی است از یک اندیشه .ورثرغنه ،خدای سلحشوری ،مهاجم و
معمارانه و یکی سطح کالیگرافی ناخوانا با بافتی منظم و یکپارچه
نیروی پیروزمند در مقابل دیوان است (مککال .)123 :1389 ،بهرام
(کاتالوگ حراج تهران .)71 :1395 ،در این مورد چیکوکی بیان مینماید:
خدای جنگ است و تعبیری است از نیروی پیشتا ِز مقاومتناپذیر
« در اسالم ،انتزاع هم در خدمت بیا ِن نوع و نمونه است و هم در خدمت
پیروزی که به ده هیأت گوناگون تجسم مییابد .هر کدام از این
مفهوم اخفا و پردهپوشی .تناولی نیز همسو با مفهومِ انتزاع به مثابۀ اخفا،
صورتها نمایندۀ یکی از تواناییهای اوست .او به صورتهایی چون
عناصر احتما ًال گویا را به شکلهای سادۀ هندسی تقلیل میدهد تا فقط
زردگوش زرینشاخ ،اسب سفید با سازوبرگ زرین ،شتر ِ بادِ تند ،گاو نر
نشانههایی اندک را در اختیار بیننده بگذارد» (پاکباز و دیگران:1381 ،
بارکش تیزدندانی که پای بر زمین میکوبد و پیش میرود ،گراز تیز ندانی
.)8
که به یک حمله میکشد ،جوان زورمندی به سن آرمانی پانزده سالگی،
در شکلهای عظیم ،قرص و محکم مجسمههای تناولی که هرچند
پرندۀ تیزپروازی که احتما ًال تجسمی از باز است ،قوچ دشتی ،بز نر و
هیأت انسانی یا غیر انسانی دارند ،ولی بیشتر به هیوالیی ماشینی شبیهاند
سرانجام به صورت مردی دلیر که شمشیری زرینتیغه در دست دارد،
و گویا از دنیایی دیگر آمدهاند؛ نیرومندی اندیشه و توان اجرایی هنرمند
تجسم مییابد .از این تجسمها ،دو تجسم از محبوبیت بیشتری برخوردار
را برمیتابند و کاربست آلیاژهای فلزی همچون برنز و فوالد این امر را
است :یکی پرندۀ تیز پرواز و دیگری گراز است که در ایران باستان نمادی
47
بازکاوی مجسمههای پرویز تناولی با تأکید بر نقد روانسنجانۀ شارل مورون
این کارگاه یافت میشد .اگر چه در آغاز ،کارم را با مجسمههای از نیرومندی بود .بهرام درفشدار ایزدان مینوی و مسلحترین آنهاست .از
مسی و سرامیکی شروع کردم؛ اما به زودی به برنزریزی روی نظر نیرو ،نیرومندترین؛ از نظر پیروزی ،پیروزمندترین؛ و از نظر ّفره،
آوردم و مجسمههای زیادی از برنز ساختم .همان مضامینی که در ّفرهمندترین است .او بر شرارت آدمیان و دیوان غالب میآید و نا درستان
تهران داشتم ،در مینیاپولیس هم دنبال میکردم ،اما با این تفاوت و بدکاران را به عقوبت گرفتار میکند .اگر به شیوهای درست او را نیایش
که به جای فرهاد که کسی او را نمیشناخت ،موضوع «شاعر» را کنند پیروزی میبخشد و نمیگذارد که سپاه دشمن وارد کشور آریایی
انتخاب کردم». گردد و بال بر آن نازل شود .هنگام نبرد ،نخستین سپاه آریایی که او را به
در جای دیگر مینویسد: یاری طلبد به پیروزی میرسد .بهرام در یکی از صورتهای خود یعنی
«نزدیکی من و فرهاد کمکم به جایی رسید که هیچ چیز را جز گراز ،ایزد مهر را همراهی میکند که نمادی مناسب از نیروی پیشتاز
برای فرهاد نمیساختم ...کمکم فرهاد را به جای قهرمان داستانهای پیروزی است .بهرام در میان سربازان از محبوبیت خاصی برخوردار بوده
دیگر گذاشتم و یا او را همدم آنها کردم .چنانکه فرهاد را همراه است (آموزگار.)27 :1391 ،
آهو که داستانش منتسب به یکی از امامان است ،میساختم و یا
گام چهارم) زندگینامۀ حرفهای
خود را کنار فرهاد و آهو قرار میدادم .ماحصل آثار این دوران
گام آخر ،در پی آن است که نتایج به دست آمده از هر سه گام پیشین
درهای تازهای به رویم گشود که در صدر آنها مجسمههای دو
را مبتنی بر زندگی حرفهای هنرمند ارزیابی کرده و از این راه بر قوام و
نفرۀ «عشاق» بود( ».تناولی)5 :1397 ،
صالبت اسطورۀ شخصی هنرمند بیفزاید.
از دید تناولی ،فرهاد تنها مجسمهساز ایران پیشامدرن است و ارادت
پرویز تناولی در سال 1316در تهران متولد شد .وی به سال 1332در
تناولی به او به همین دلیل است .تناولی در سالهای تحصیل در ایتالیا
رشتۀ مجسمهسازی هنرستان هنرهای زیبا ثبت نام کرد و پس از گذراندن
و آشنایی با شاهکارهای مجسمهسازی جهان ،هنر ایران را تهی از آثار
دورۀ سه سال مجسمهسازی ،به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای
برجستۀ مجسمهسازی دید و به همین دلیل فرهاد افتاده را کار کرد.
کارارا مشغول به تحصیل شد ،اما یک سال بعد ( )1336به دلیل مشکالت
تناولی ،بعدها به تدریج در فرم و محتوای فرهاد ،تغییراتی ایجاد کرد.
مالی به ایران بازگشت .پس از بازگشت از ایتالیا ،دو نمایشگاه برگزار
فرهاد افتاده به فرهاد عاشق ،شیرین و فرهاد؛ و دست فرهاد تحول پیدا
کرد .یکی از طراحیها و حکاکیهایی که در ایتالیا از روی مدل انجام
کرد و فرهاد افتادۀ منفعل جای خود را به فرهاد عاشقپیشه داد.
داده بود و دیگری از طراحیهایی که در تهران از دستههای سینهزنی در
چیکوکی در مقالهای بیان مینماید :عاشق و معشوق ،شاعر و پیامآور
محرم تهیه کرده بود (تناولی .)7 :1384 ،گفتنی است که او از این راه
جملگی از موضوعات مکرر آثار تناولیاند .ولی دربارۀ فرهاد کوهکن
توانست برای ادامۀ تحصیل در ایتالیا از وزارت فرهنگ بورسیه تحصیلی
که از دورنمایههای مورد عالقۀ تناولی است باید گفت ،فرهاد هم نماد
بگیرد .بعد از بازگشت به ایتالیا به آکادمی بررا در شهر میالن رفت
عاشق محنتکش و سختکوش است و هم نماد هنرمندی که در راه خلق 11
و در حدود دو سال نزد مجسمهساز برجستۀ ایتالیایی ،مارینو مارینی
اثری ارزشمند و دشوار ،مرارت را به جان میخرد .در پرتو این تفسیر،
آموزش دید .سپس در سال 1338با کسب درجۀ ممتاز از آکادمی بررا
دلبستگی سالیان دراز تناولی به فرهاد ،هم از نظر هویت فرهاد و هم از
فارغالتحصیل شد .در همین زمان نمایشگاهی از آثار او در گالری ری
نظر اینکه نماد چیست ،منطقی مینماید (پاکباز و دیگران.)9 :1381 ،
ماگل شهر میالن برگزار شد که سوژه تمام آثار از روایتهای کهن ایرانی
تناولی در سال 1343به ایران بازگشت؛ و در خیابان ضرابخانۀ تهران
بهویژه شیرین و فرهاد بود (پاکباز و دیگران.)22 :1381 ،
آتلیهای برای ساخت مجسمههایش با نام « آتلیه زال زر (آتلیه برنز)»
تناولی پس از فارغالتحصیلی به ایران بازگشت و در سال 1339آتلیه
تأسیس کرد .همچنین او با حمایت مالی خانم گری 13در دانشکدۀ هنرهای
کبود را تأسیس کرد و همزمان در هنرکدۀ هنرهای تزیینی مشغول به
زیبا ،آتلیۀ مستقلی برای تدریس مجسمهسازی تأسیس کرد و شاگردان
تدریس شد .مضمون اصلی آثار او در این سالها« ،فرهاد کوهکن» بود که
بسیاری را پرورش داد .اغلب شاگردان او امروزه از موفقترینهای
از طرف خود او «شاعر» خطاب میشد .در این مدت ،در نمایشگاههای
مجسمهسازی ایران به شمار میآیند (همان .)24 ،مشهورترین آثار تناولی
ملی و بینالمللی متعددی شرکتکرد و جوایز بسیاری را از آن خود کرد.
یعنی مجموعۀ «هیچ»ها در این دوران خلق شدهاند .تناولی تا سال 1355
او از سال 1339فعالیت جدی و مستمر خود را در زمینۀ مجموعهداری،
فقط «هیچ» میساخت .تناولی بیان مینماید:
مطالعۀ دقیق دربارۀ صنایع دستی ایران شامل قفلها ،قالیچهها ،گلیمها،
«از اواسط دهۀ 1340و سالهای بعد از آن کار سقاخانه باال
گبهها ،قلمکارها و غیره ادامه داد و در این زمینهها کتابهایی هم منتشر
گرفت و نقاشان بیشتری به این مکتب پیوستند .اغلب نقاشان،
کرده است (اسکندری .)39 :1385 ،در همین زمان بود که تناولی به
خط را اساس کار خود قرار داده بودند و تابلوهایشان را از خط
مینیاپولیس 12دعوت شد و چند سالی در امریکا اقامت گزید .تناولی در
میپوشاندند؛ این امر به جای آن که مرا خشنود کند ،باعث دلزدگی
کتاب آتلیه کبود مینویسد:
من شد .احساس میکردم خط وسیلهای برای عدهای نانقاش شده
«کارگاه مینیاپولیس همان کارگاه ایدهآلی بود که به دنبالش
است .بر همین اساس تصمیم گرفتم تا جای ممکن از خط کناره
میگشتم ...همۀ وسایلی که یک مجسمهساز نیازمند آن است ،در
48
نشریه رهپویه هنر /هنرهای تجسمی دوره 5شماره 1بهار 1401
چند پلهای که به خدا نزدیکتر است ،انتخاب کردم (تناولی:1384 ، بگیرم و هرگاه الزم باشد آن را بهکار برم و به یک کلمه قناعت
ِ
ترکیب مجموعۀ دیوارهای خود ( )67تصویر .)9پس از این ،تناولی به کنم .مدتها در فکر چنین تک کلمه بودم ،تا عاقبت به”هیچ“
با مضامین قبلی آثارش یعنی شاعر ،فرهاد کوهکن و کاربست عناصری رسیدم .اما من اولین کسی نبودم که برای بیان احساساتم به یک
همیشگیاش همچون قفل ،سرو و دست و ...پرداخت. تککلمه متوسل میشدم ،بلکه چنان که بعدها دریافتم در بین
طبقات صوفیه گروهی که خود را ”حروفیه“ مینامیدند ،به قدرت
نتیجه گیری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلمات آگاهی داشتند و گروه دیگری که”نقطویه“ 14نام داشتند،
مطالعه به روش شارل مورون ،بر مبنای گامهای چهارگانه از آن نیز فراتر رفته و به نقطه رسیده بودند( ».تناولی)58 :1384 ،
روانسنجانه و برای دستیابی به اسطورۀ شخصی هنرمند استوار گردیده تناولی در مورد انتخاب کلمۀ «هیچ» بیان مینماید:
است .مقالۀ پیش رو ،در اولین گام به مطالعۀ فرمی و محتوایی در «تندیسِ ”هیچ“ مسکنی است ،در برابر عدم وجود مجسمهسازی
آثار تناولی پرداخته و عناصر انسانی ،حیوانی ،گیاهی ،طبیعت بیجان، در ایران .این ”هیچ“ همواره تسلیبخش من بوده است« .هیچ»بودن
خطنگاریهای پرتکرار از میان جامعۀ آماری منتخب نگارندگان، و نبودنش یکی نیست ...برای این که تفاوتبودن و نبودن «هیچ»
مشخص گردید .در گام دوم ،پیرو دستاوردهای گام نخست ،تأثیرپذیری را نشان بدهم ،دو تا قفس ساختم .یکی قفس خالی از «هیچ» و
تناولی از سنت ،فرهنگ و باورهای ملی و مذهبی رایج در ایران آشکار در دیگری یک «هیچ» وجود دارد .همانطور که بارها گفتهام:
شد .پیرو آن ،استعارات مشترک در آثار وی تعیین ،و پژوهشگران را به «هیچ» هیچ امید و دوستی است و نفی هیچکس و هیچچیز را دنبال
یافتن تصویر ثابت در آثار هنرمند که همانا کسب قدرت و پیروزی بود، نمیکند( ».شمخانی)137 :1383 ،
رهنمون نمود .سپس در گام سوم که مهمترین مرحلۀ روانسنجی مورون بعد از «هیچ»ها ،با ساختن مجموعۀ «دیوارهای ایران» روی دیگری
است ،و با توجه به یافتههای گامهای پیشین اسطورۀ شخصی تناولی از آثار هنرمند نمایان شد که به نقل خود او دنبالۀ همان «هیچ»ها بود
از میان اساطیر ایرانی ،اسطورۀ «بهرام» تعیین شد؛ وجودی انتزاعی که و در این مورد تناولی در کتاب آتلیه کبود مینویسد« :دیواری که «هیچ»
تجسم اندیشه است .بهرام خدای سلحشوری و نیروی پیروزمند در مقابل پیش پایم گذاشته بود[دیوار سایۀ «هیچ»] ،دیوارهای دیگری را به دنبال
دیوها است که در ده صورت ظاهر میشود .نهایت ًا در گام آخر ،به جهت آورد .اولین دیوار باید به یاد فرهاد کوهکن ساخته میشد .فرهاد تنها
ارزیابی و صحت مراحل پیشین ،مطالعۀ زندگینامه حرفهای تناولی از کسی بود که توانست جایگزین «هیچ» شود .دیوار فرهاد ،راه را برای
نظر گذشت .در این مرحله بسیاری از وجوه مشترک مراحل کاری و دیوارهای دیگر هموار کرد ...میخواستم دیواری بسازم تا فرهاد در سایۀ
حرفهای تناولی با اسطورۀ بهرام مطابقت داده شد (جدول .)2 آن بیاساید و یا در دل دیوار ،جایی برای آمدنش تعبیه میکردم .چنین بود
که برخی از دیوارهایم منبرگونه شدند .شاید هم منبر را به جهت همان
جدول .2تطبیق باورها و دستاوردهای مجسمهسازی تناولی با اسطورۀ بهرام.
تنوع هیأت (نشانگر توانایی بهرام): تنوع مضامین (نشانگر توانایی هنرمند):
گوش زرین شاخ ،اسب سفید با ساز و برگ زرین، ِ مضامین انسانی( :فرهاد ،شاعر ،عشاق ،نبی ،دست) /حیوانی :بادِ تند ،گاو نر زرد
4
(شیر ،پرنده ،آهو) /طبیعت بیجان( :قفل ،قفس ،ضریح ،دیوار شتر بارکش تیزدندان ،گراز تیز دندان ،جوان زورمند پانزده ساله ،پرندۀ
تیزپرواز (باز) ،قوچ دشتی ،بز نر ،مردی دلیر با شمشیری زرین تیغه. و / )..نوشتار :خط نستعلیق و خطوط باستانی
بارزترین نمودها: بارزترین نمودها:
پرندۀ تیز پرواز (نماد آزادی) فرهاد و هیچ (نمادهای عشق و امید) 5
گراز (نماد نیرومندی) دیوار (نماد استواری و استحکامات)
مسلحترین به ابزار نبرد مسلح و مسلط به تکنیکهای مجسمهسازی 6
مسلحترین ایزد :بهرام درفش دار مهمترین شخصیت :فرهاد کوهک ِن تیشه بر دست 7
تالش بر حفظ سرزمین آریایی و نیرویی در مقابله با دیوان تالش بر حفظ سنتها و باورهای بومی ،ملی و مذهبی 9
.)23:1386 براین اساس ،در این ژرفنگری مجسمههای تناولی میتوان بیان
فهرست منابع فارسی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمود که وی با مطالعۀ گسترده و عمیق فرهنگ و باورهای ایرانیان،
باعث نهادینه شدن این دستاوردها در ذهن هنرمند شده و در خودآگاه او
آغداشلو ،آیدین ( ،)1394این دو حرف ،تهران ،آبان.
تأثیر داشتهاند .سپس به وقت خلق اثر ،از این منبع غنی درونی به صورت
آلن ،جیمز ( .)1381هنر فوالدسازی در ایران ،ترجمة پرویز تناولی ،تهران،
یساولی. ناخودآگاه و با اشکال انتزاعی بهرهبرده است.
آموزگار ،ژاله ( ،)1391تاریخ اساطیر ایران ،چاپ سیزدهم ،تهران ،سمت. هنرمند در پی کاربست این ذخایر ارزشمند ذهنی که در اعماق
اسکندری ،ایرج (دبیر نمایشگاه) ( ،)1385جنبش هنر نوگرای ایران (مجموعه ناخودآگاه وی رسوخ نموده است ،آنهارا به نقشمایهها و ترکیبهای
آثار ایرانی موزة هنرهای معاصر تهران) ،تهران ،مؤسسة توسعه هنرهای تجسمی. عجیب تبدیل کرده و آثار متنوع و در عین حال سادهگرایانهای خلق
بالغی ،شیوا ( ،)1390هیچ امید :مجموعۀ هیچ پرویز تناولی ،تهران ،بنگاه. مینماید .این سادهگرایی در لحظۀ بیان و خلق اثر ،با روشی کودکانه
پاکباز ،رویین و دیگران ( ،)1381پیشگامان هنر نوگرای ایران (پرویز متجلی میشود .روشی که در عین آگاهی از داشتهها ،به واسطۀ انباشتی
تناولی) ،تهران ،مؤوسسة توسعه هنرهای تجسمی. از ذهنیات غنی در لحظۀ مواجهه و خلق اثر ،عناصر تجسمی با شیوهایی
تناولی ،پرویز ( ،)1377تاچههای چهارمحال ،تهران ،یساولی. شبیه کودکان در لحظۀ نقاشی ،به صورت خود به خودی انتخاب میشوند
تناولی ،پرویز ( ،)1384آتلیه کبود ،تهران ،بنگاه. و این امر یعنی ناخودآگاه و رهایی از بند ساختارهای متعین و پناه بردن
تناولی ،پرویز ( ،)1386طلسم ،گرافیک سنتی ایران ،چاپ دوم ،تهران ،بنگاه. به ناخودآگاه شخصی.
تناولی ،پرویز ( ،)1386قفلهای ایران ،تهران ،بنگاه. همچنین تناولی در این نمود بخشیدن به سنتهای دیرین ایرانیان
تناولی ،پرویز ( ،)1387جواهرات پرویز تناولی ،تهران ،بنگاه. نشان داد که جستوجوهای هنر غرب که به انتزاع منتهی میشود ،در
تناولی ،پرویز ( ،)1388سنگ قبر ،تهران ،بنگاه. ریشههای فرهنگی ،هنری ما موجود است و باید در حفظ آنها کوشید.
تناولی ،پرویز ( ،)1389افشار ،دستبافتههای ایالت جنوب شرقی ایران، در نهایت باید اظهار نمود که ،روانسنجی با تفسیر تصویرها ،رابطهها
تهران ،فرهنگستان هنر.
و رویدادها سعی بر دستیابی به معانی پنهان دارد .یعنی رسیدن به آنچه
تناولی ،پرویز ( ،)1393شاعر ،تهران ،بنگاه.
تناولی ،پرویز ( ،)1394نمکدان (دستبافتههای عشایری و روستایی ایران)،
که ممكن است الاقل بخشی از حقیقت باشد .حقیقتی كه از طریق معانی
تهران ،نظر. به آن میتوان دست یافت .حقیقتی که لزوم ًا نه تمامی حقیقت است و
تناولی ،پرویز ( ،)1396پرویز تناولی و شیرهای ایران ،تهران ،نظر. نه تنها حقیقت ممكن.
تناولی ،پرویز ( ،)1396تاریخ مجسمهسازی در ایران ،تهران ،نظر.
پینوشتها ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تناولی ،پرویز ( ،)1397عشاق ،تهران ،بنگاه.
1. Charles Mauron (1899-1966).
حسینی ،مهدی (دبیر نمایشگاه) ( ،)1395سقاخانه :یک جنبش ملی ،تهران،
2. Sigmund Freud (1856-1939).
فرهنگستانهنر.
3. Carl gustav Jung (1875-1961)..
سمیعآذر ،علیرضا ( ،)1396زایش مدرنیسم ایرانی ،تهران ،نظر. 4. Stephane Mallarme (1842-1898).
شمخانی ،محمد؛ ( ،)1383نوشت و نقدهایی دربارة برخی از پیشگامان هنر 5. Psychocritique.
معاصر ایران ،تهران آگاه. 6. David Galloway (1937- ).
صنعتی ،محمد ( ،)1386تولد ،تحول و گسترۀ نقد روانکاوانه ،پژوهشنامۀ 7. Nina Chikoki.
فرهنگستان هنر ،ش ،4 .صص .64-49 .8بازوبندی بیضیشکل از جنس نقره یا فوالد ،با نقش شیر که داخل بدن شیر،
سورۀ والشمس نوشته میشود .فوالد عالوه بر آن که مردانه است ،عقیده بر آن است که
کاتالوگ حراج تهران ( ،)1395هنر کالسیک و مدرن ایران ،مرکز هنرهای
دارای خواص زیادی نیز هست و تماس آن بر بدن باعث ازدیاد قدرت میشود (تناولی،
تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی.
.)70 :1386
کشمیرشکن ،حمید ( ،)1393کنکاشی در هنر معاصر ایران ،تهران ،نظر. .9در روزگار تیموری (اواخر قرن هشتم ه.ق) ،مردی به نام فضلاله استرآبادی،
عوضپور ،بهروز ( ،)1395رسالهای در باب اسطورهکاوی ،تهران ،کتابآرایی مکتبی را در عرفان بنا نهاد که «حروفیه» نام گرفت .وی معتقد بود :هر کس میخواهد
ایرانی. به معانی درست کتابهای آسمانی و سخنان پیامبر(ص) پی ببرید ،باید با معانی حروف
عوضپور ،بهروز ( ،)1395رسالهای در باب اسطورهشناسیهای شخصی، و رموزی که در پس آنهاست آشنا شود بعدها از این دانش ،در علوم غریبه استفاده
تهران ،کتابآرایی ایرانی. کردند (تناولی.)21 :1386 ،
عوضپور ،بهروز؛ محمدی خبازان ،سهند ،و محمدی خبازان ،ساینا (،)1399 10. Richard Ettinghausn (1906-1979).
روان اسطورهشناسیهای هنری ،تهران ،سخن. 11. Marino Marini (1901-1980).
12. Minnea Polis.
مجابی ،جواد ( ،)1383نگاه کاشف گستاخ ،تهران ،افق.
13. Grey.
مککال ،هنریتا و دیگران ( ،)1389جهان اسطورهها( ،)2ترجمۀ عباس .14یکی از سلسلههای مهم درویشی در قرن هشتم هجری است .مؤسس
مخبر ،تهران ،مرکز. نقطویه شخصی به نام محمود پسیخانی گیالنی بود .نقطویها نقطه را نماد خاک
نامورمطلق ،بهمن (مدیر مسئول) ( ،)1386پژوهشنامۀ فرهنگستان هنر ،ش. میشمردند و پیدایش هرچیزی را به نقطه و خاک ربط میدادند (تناولی:1386 ،
50
نشریه رهپویه هنر /هنرهای تجسمی دوره 5شماره 1بهار 1401
New York.
،4تهران ،فرهنگستان هنر جمهوری اسالمی ایران.
& Galloway, D. (2000). Parviz Tanavoli: Sculptor, writer,
collector. Art Publishing , Tehran, Iran.
نامورمطلق ،بهمن (مدیر مسئول) ( ،)1392درآمدی بر اسطورهشناسی ،تهران،
Keshmirshekan, H. (2013). Contemporary Iranian Art (New
سخن.
perspectives). Saqi Books, London. فهرست منابع التین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Daftari, F., Diba, L. (2014). Iran Modern. Ashia Society,