You are on page 1of 7

‫خان عبدالفغارخان و ابطال جهار اسطوره در مورد مقاومت عاری از خشونت ‪ /‬بخشی از درس گفتار مایکل‬

‫آن ناگلر‬

‫محمدامین احمدی‬

‫امروز در بارهای زندگی یک فرد ویژه از همراهان مهم گاندی صحبت میکنم‪ .‬یعنی خان عبدالغفارخان (‪1890‬‬
‫– ‪)1988‬‬

‫از بیان نکات مهم ی شروع میکنم که دوست دارم از داستان زندگی او به دست آوریم‪ .‬ایشان شخصی است که‬
‫در طول حیات خود برنامه ریزی کرد تا چهار اسطوره در باب عدم خشونت را دروغ ثابت کند‪ .‬چهار بی باوری‬
‫عام و فراگیر در مورد عدم خشونت وجود دارند‪ .‬زندگی خان نشان میدهد که این چهار دیدگاه در مورد عدم‬
‫خشونت درست و صادق نمیباشند‪.‬‬

‫اسطوره نخست این است که عدم خشونت فقط علیه مخالف و خصم ضعیف کار میدهد و این یک مشکل جدی‬
‫در این حوزه است‪ ،‬چون این بدین معناست که عدم خشونت اساساً یک نیروی ضعیف است و تأثیر گذاری آن‬
‫تابع و وابسته به شخص دیگر است در ذات مقاومت نهفته نیست‪ .‬لکن اگر قبول کنیم که عدم خشونت نیروی‬
‫ضعیف است به این معنا است که چنین نیرویی وجود ندارد‪ ،‬دیدگاهی که بخشی از یک پارادیم قدیمی است‪.‬‬
‫این پارادایم دقیقا همان چیزی است که ما داریم کوشش میکنیم براندازیم و یا دست کم میخواهیم برای آن‬
‫بدیل نشان دهیم‪ .‬همینکه شما فهمیدید که عدم خشونت یک نیرو (قدرت) است‪ ،‬شما در این مسیر قرار گرفته‬
‫اید که درک کنید که واقعاً برترین نیرو است‪.‬گاندی گفت «عدم خشونت بزرگترین نیروی در دسترس بشریت‬
‫است‪ .‬بنابراین‪ ،‬به هیچ وجه متکی و وابسته به اوضاع و احوال مخالف نیست‪ .‬مقالهای است از رالف سامی‬
‫(‪ )Ralph Summy‬تحت عنوان «عدم خشونت و قضیه خصم شدیدا ظالم»‪ .‬اگر شما جنگ متعارف داشته باشید‬
‫و هر دو جانب از ابزارهای یکسان استفاده میکنند‪ ،‬طرفی که ابزارهای بیشتر را در اختیار داشته باشند‪ ،‬پیروز‬
‫می شود‪ .‬لکن اگر آنها ده تفنگ داشته باشند و شما تصمیم بگیرید که از عدم خشونت استفاده کنید‪ ،‬یک معادله‬
‫کامالً متفاوت به وجود میآید‪ ،‬در این صورت‪ ،‬خشونت بیشتر از جانب مقابل‪ ،‬راه را برای شما برای شکست‬
‫دادن وی آسانتر میکند‪ .‬به همین دلیل در زمان گاندی وقتی که یک دانشمند امریکایی صلح جو به نام ریچارد‬
‫گرگ‪ ،‬به هندوستان رفت و گاندی را مالقات کرد و برگشت در مورد او یک کتاب نوشت‪ .‬اصطالحی که غالبا‬
‫در آن روزها – دهه ‪ – 1930‬داشت استعمال میشد «‪ »moral jujitsu‬بود‪ .‬نکته اصلی در اخالق جوجیتسو‬
‫این بود که تمام هنر نظامی آن تا جایی که من میدانم این است که اگر کسی با قدرت و شدت بر شما حمله‬
‫کرد‪ ،‬راه آسان برای غلبه بروی در این نوع از حمله نهفته است‪ ،‬چون چیزی که شما دارید انجام میدهید به‬
‫کاربردن انرژی آنها علیه خودشان است‪ .‬لذا از این حیث این واقعیت نشان میدهد که عدم خشونت شبیه چیست‪.‬‬
‫و ما داریم میرویم که نمونه بسیار برجسته از آن را در یک قطعه از نهضت مقاومت مدنی ببینیم‪ ،‬مارتین لوترکینگ‬
‫به این دلیل علیه کانونهای کله شق قدرت به صورت درخشان موفق بود‪ .‬که به اندازه کافی آرام و ساکت بود که‬
‫او را در مأل عام بزند – مخصوصا زدن کودکان که بسیار موثر و مفید بود‪ .‬حد اقل در یک مورد در آلبانی و‬
‫گرجستان فهمیدند که این روش کار نمیدهد‪ .‬و لذا در این صورت فقط شما را مودبانه توقیف میکند‪ .‬این کاری‬
‫است که در واشنگتن انجام میشود‪ .‬از این رو مفروض این است که به هر اندازه که دشمنان بیرحمتر داشته باشید‬
‫پیروز شدن بر آن از طریق عدم خشونت ناممکن تر میشود‪ ،‬بر عکس این حقیقت است‪ .‬البته‪ ،‬این ممکن است‬
‫به این معنا باشد اگر آن ها واقعاً بیرحم باشند‪ ،‬شما باید پیش از شکست دادن آنان رنج زیاد بکشید‪ .‬پیش از این‬
‫گفتم از گاندی پرسیده شده بود‪« :‬شما میتوانید عدم خشونت را برای شکست دادن نازیها به کار ببرید؟» و او‬
‫گفت که «نه بدون رنج بسیار» بنابراین بله ممکن است ضرر وارد کند‪ ،‬اما این ضررها پیروزی شما را مطمئنتر‬
‫میکند‪ .‬بنابراین داستان پتان که صورت انگلیسی شده پشتون‪ /‬پختون است که تا حدودی دال بر یک جامعه‬
‫فرهنگی و قومی است‪ ،‬که بیشتر با افغانستان هم مرز است این مردمی است که اتحاد شوروی نتوانست آنها را‬
‫تسخیر کند‪ .‬لکن این افسانه دوم است‪ .‬لذا اجازه دهید که اولی را مقداری بیشتر توضیح دهم‪ .‬اگر شما این داستان‬
‫را بخوانید خواهید دید که رفتار بریتانیا در ایالت سرحد شمالغربی خشونت بار بود اما نشان داد‪ ،‬عدم خشونت‬
‫مانند موارد دیگر در این منطقه موفق بوده است این نشان میدهد که عدم خشونت محدود به موردی که مخالف‬
‫ضعیف باشد‪ ،‬نیست‪.‬‬

‫اسطوره دوم‪ ،‬شخصی که پیشنهاد عدم خشونت میدهد باید مهربان و لطیف باشد‪ .‬این کامال اشتباه نیست‪ ،‬لکن‬
‫برای اینکه عدم خشونت موفق شود‪ ،‬الزم نیست پیشنهاد دهنده ضعیف و ناتوان باشد‪ .‬در واقع این تصور که‬
‫پیشنهاد دهنده ضعیف باشد از این اندیشه به وجود آمده است که عدم خشونت قدرت واقعی نیست‪ .‬پتان‪ ،‬این‬
‫افسانه را نیز باطل میکند چون پتان آدم ضعیف نبود و هنوز هم پتان ها افراد ضعیف نیستند‪ .‬در سالهای ‪1930‬‬
‫و چهل وقتی که بسیاری از هندوها داشتند میگفتند که «عدم خشونت به معنای کار نکردن است» بعضی از‬
‫رهبران آنها به گشودن جبهه جنگ علیه بریتانیا توصیه میکردند‪ ،‬تا جایی که حتی برای مالقات به هیتلر به آلمان‬
‫رفتند و میخ واستند هندوهای ناشکیبا را جمع کند اما زیاد توفیق نصیب شان نشد و پتان در آن شرایط هنوز‬
‫کامال متعهد به عدم خشونت بود و عبدالغفار خان به گاندی گفت « این چگونه است؟» شما میدانید که شما‬
‫هندوان علی االدعا مردم خشونت پرهیز میباشید‪ .‬ما مسلمانان خشن میباشیم االن مسئله بر عکس شده است‪.‬‬
‫گاندی گفت بله ما هندوان عقیده داریم که با عدم خشونت بستهایم لکن همیشه شجاع نیستیم ‪ .‬شما پشتونها‬
‫همیشه شجاع بودهاید و لذا وقتی که عدم خشونت را بر میگزینید‪ ،‬به طور موثرتر از هندوان از آن‪ ،‬استفاده‬
‫میکنید‪.‬‬

‫سوم‪ .‬به دلیل وجود این تصور که عدم خشونت جایگاهی در اسالم ندارد فرصت ویژه برای پرداختن به‬
‫عبدالغفارخان گذاشتهام‪ .‬با مالک یک کتابفروشی که مجالت افغانی ‪ ...‬میفروخت راجع به اینکه اسالم مانند‬
‫سایر سنتهای دینی مبتنی بر عدم خشونت است‪ ،‬سخن میگفتیم‪ ..‬تا اینکه آن شخص چیزی گفت که هرگز‬
‫فراموش نمیکنم وی گفت «میدانید مسلمانتر از پتان وجود ندارد» به عبارت دیگر پشتونها مگا مسلمان اند‪ .‬یعنی‬
‫آنها سوپر مسلمان اند‪ .‬از این رو‪ ،‬استناد به اینکه پتانها توانستند مقاومت عاری از خشونت داشته باشند میتوانند‬
‫دلیل باشد بر اینکه اسالم به عنوان یک ایمان منجر به خشونت نمیشود میتوان مسلمان خوب بود اما خشونت‬
‫پرهیز‪.‬‬

‫اسطوره چهارم؛ عدم خشونت فقط میتواند در یک جامعه استعمال شود‪ .‬یعنی نمیتواند علیه جنگ و یا به مثابهای‬
‫چیزی جایگزین آن سازماندهی شود‪.‬‬

‫پیش از این گفتم دو حالت وجود دارد که در آن عدم خشونت قابلیت کاربرد را دارد‪ :.‬در جنگ میان دولتها که‬
‫دفاع غیر نظامی نامیده میشود‪ ،‬جایی که شما خود دفاع میکند و دیگری مداخله‪ ،‬عاری از خشونت جانب سوم‪.‬‬

‫لکن واقعیت این است که خان صاحب اولین کسی بود که ارتشی از مقاومتگران خشونت پرهیز را سازماندهی‬
‫کرد‪ .‬این سازمان «خدایی خدمتگار» نامیده میشد‪ .‬خدا فارسی است یا عربی؟ فکر میکنم کلمه فارسی است‪.‬‬
‫این سازمان هشتاد هزار عضو داشت‪ .‬در نظم سلسله مراتبی از فرماندهان خود اطاعت میکردند و فرمانده کل‬
‫خان عبدالغفارخان بود‪ .‬آنها یونیفرم میپوشیدند‪ .‬از هر لحاظ شبیه یک ارتش بود‪ ،‬جز اینکه سالح نمیپوشید‬
‫و فقط به مقاومت عاری از خشونت و ارایه خدمات بشردوستانه و ملکی (غیر نطامی) میپرداختند‪ .‬مطالعه زندگی‬
‫این مرد چهار اسطوره رایج در مورد عدم خشونت را میشکند‪ .‬او در سال ‪ 1890‬در روستای عثمانزی واقع در‬
‫نزدیکی پشاور به دنیا آمد‪ .‬ایالت سرحد از فرهنگ اسالمی قوی و قبایلی برخوردار بود‪ .‬و متأثر و گرفتار خشونت‬
‫ناشی از بازی بزرگ‪ ....‬و خیبر برای محافظت از هند برتانوی اهمیت حیاتی داشت‪ .‬از این لحاظ چیره شدن بر‬
‫پشتونها مهم بوده است و لذا انگلیس میکوشید آن منطقه را به هر قیمتی که شده حفظ کند‪ ،‬آنهم پتانهایی که‬
‫مطابق فرهنگ قبایلی خود هر که آنها را بکشد‪ ،‬حتما باید به قتل برساند‪ .‬همچنین روحیه باورنکردنی استقالل‬
‫طلبی و آزادی در میان پتانها‪ .‬روسها نتوانست بر آنها چیره شود‪ .‬من احساس خنده دار دارم که سالهاست داریم‬
‫میبینیم ارتش ما آنجا سفر کرده به غم و اندوه میرسد‪ ،‬همین طور که طالبان دارد به تدریج کشور را دو باره‬
‫میگیرد‪ .‬آنها تا حدودی این کار را بر اساس روحیه قدیمی پتانها که هیچ کسی موفق نشده آنها را شکست دهد‬
‫انجام میدهند‪.‬‬

‫خانواده عبدالغفارخان بسیار یک خانواده اصیل پتان بود‪ .‬اولین فعالیت سیاسی او چیزی بود که گاندی آن را‬
‫«‪ »Village uplift‬تقویت بخشی روستا نامید‪ ،‬بود‪ .‬روستا به روستا میرفت و از آنها میپرسید که «مردم چه نیاز‬
‫دارند؟» نخستین چیزی که آنها میخواستند مکتب بود‪ ،‬چیزی که او را مستقیماً وارد یک مناقشه با مالیان کرد‬
‫که اصرار داشتند به جز قرآن چیزی دیگر آموزش داده نشود‪ .‬اما به کار خود ادامه داد‪ .‬و از طرف دیگر با حکومت‬
‫هم مناقشه پیدا کرد‪ ،‬چون حکومت میخواست که آنها هیچ کاری نکنند‪ .‬اما او میگفت باید برای مردم خود‬
‫کاری کند و لذا ‪ 52‬سال از عمر نود ساله خود را در زندان سپری کرد که عمدتا به دست بریتانیا بوده است‪ .‬او‬
‫شخصیت بسیار مهم برای توسعه صلح در جهان بوده است و هیج کسی که موفق به دریافت جایزه صلح شده‬
‫است به پای او نمیرسد‪ .‬ما او را دوبار برای دریافت جایزه صلح کاندید کردیم اما ندادند چون بسیار مهم و فوق‬
‫العاده بود‪ .‬او مشغول ارتقای وضعیت روستا شد‪ ،‬ایجاد مکاتب و فعالیت مهم دیگر وی ارتقا و توانمند سازی‬
‫زنان بود و این فعالیت در تمامی بقیه زندگی او ادامه داشت و به فعالیت عمده او تبدیل شد‪ .‬در سال ‪ 1925‬وقتی‬
‫که او از گاندی شنید اما هنوز او را مالقات نکرده بود‪ ،‬روزنامهای پشتون را تأسیس کرد‪ .‬می بینیم که شبیه گاندی‬
‫است به برنامههای سازنده زیاد توجه داشته است‪ .‬در سال ‪ 1948‬سوگند وفاداری به پاکستان خورد و گفت که‬
‫خیری در خرابی و ویرانی نیست و کسی که در پی ویرانی باشد از وی حمایت نمیکنم‪ .‬اگر میخواهید برای‬
‫مردم خود چیزی سازنده انجام دهید از برنامه سازنده استقبال کنید‪ .....‬او مانند گاندی خود را به کارهای سازنده‬
‫اختصاص داده بود‪.‬‬

‫در سال ‪ 1928‬در کلکته هم نشست کنگره و هم نشست مسلم لیگ برگزار گردید که بسیار رقابت با هم نداشتند‪.‬‬
‫نشست مسلیم لیگ یک نوع فاجعه بود‪ .‬همه در حال مشاجره و ستیزه بودند‪ .‬در این جلسه آنان داشتند خنجر‬
‫میکشیدند‪.‬و خان از این نوع نشست بیزار شده بود و سرگردان‪ ،‬سر از کنگره ملی در آورد‪،‬و او چیزی قابل توجه‬
‫دید‪ ،‬گاندی در جایگاه نشسته بود و یکی از مخاطبان داشت به او طعنه میزد و گاندی داشت زمان و عمر خود‬
‫را صرف میکرد اما به او طعنه داده میشد‪ ،‬اما مع ذلک مانع از آنچیزی که باید میگفت نمیشد و لکن هیچ یک‬
‫از نکات شخصی که به او طعنه میزد دلخور نمیشد‪ .‬این صحنه که گاندی تحت فشار طعنهها و جدالهای‬
‫مخاطب خود به وراجی نیفتاده بود و همچنان احترام مخاطب خود را نگه میداشت‪ ،‬بالفاصله تحسین خان را‬
‫جلب میکند‪ .‬به کنفرانس خود برگشت و به رئیس جلسه مسلیم لیگ به طور خصوصی گفت که او فکر میکند‬
‫جنبش میتواند قویتر شود اگر رهبری آن از مدارا و خودداری بیشتر برخوردار شود‪ .‬البته آمدن چنین پیامی‬
‫از یک پتان دور از توقع بوده است‪ .‬لذا رئیس بر او نهیب میزند « اینطور! پتانهای وحشی آمده است برای‬
‫ما در باره مدارا‪ /‬تولرانس درس میدهد‪ ».‬و خان کنفرانس را ترک و به خانه میرود‪ .‬لکن تصوری که از گاندی‬
‫در ذعن او نشسته بود به او این قدرت را داد که رفتار توهین آمیز رئیس مسلم لیگ را تحمل کند‪ .‬این دو نیرو‪،‬‬
‫در مبارزات عمیقا در کنار هم قرار گرفتند و خان ساتیاگراها را در ایالت سرحد رهبری میکرد‪.‬‬

‫در یک مورد گاندی میخواست برای ایراد یک سخنرانی برود که به دلیل محتوایش احتماال از سوی بریتانیاییها‬
‫فتنهانگیزی محسوب میشد‪ ،‬خان گفت من این سخنرانی را انجام میدهم اما گاندی مانع شد‪ .‬اما گاندی خودش‬
‫بازداشت‪ ،‬شد و سخنرانی ماند و صحنه مبارزه مدتی خاموش شد لذا خان تصمیم گرفت که برود همان سخنرانی‬
‫را انجام دهد و در نتیجه سخنرانی در دهلی بازداشت شد‪ .‬در سال ‪.1929‬‬

‫از موارد برخورد خشونت آمیز بریتانیا با مبارزات خان حادثهای است که در بازار قصه خوانی پشاور رخ داد‪ .‬یک‬
‫بخش از کتاب را میخوانم تا نشان داده شود که اسطوره نخست درست نیست‪.‬‬

‫در توصیف این حادثه مدیون جن شارپ هستیم که اسنادی را یافت که نشان میدهد ویرانگر‪ ،‬بیرحمانهتر و انسان‬
‫زدایانهتر از حادثه جالین واال باغ‪ ،‬بوده است‪ .‬ما هنوز شمار دقیق کسانی را که کشته و زخمی شدند نمیدانیم‬
‫لکن شما فقط در مورد به فریاد کشاندن مردم با موترهای زرهی سخن میگویید و در هم شکستن مردم به گونهای‬
‫که هیج رابطه احساسی میان داد و فریاد مردم مقاومتگر در این بازار و پولیس بریتانیا نبود که به آنها دستور ترک‬
‫داده بود‪ ....‬حادثه را توصیف میکند‪ .‬نتیجه این رویداد این بود که تا آن زمان جنبش «خدایی خدمتگار» بیست‬
‫تا سی هزار عضو داشت بعد از این حادثه تعداد اعضایش به هشتاد هزار نفر رسید‪ .‬پیش از تقسیم هند و استقالل‬
‫این کشور جنبش خدایی خدمتگار به گونه ای سیستماتیک سرکوب میشد‪ .‬واقعا یک جنبشی بود که از بنیاد‬
‫توسط بریتانیا سرکوب شد‪ .‬بعد از استقالل سوال این بود که با هند باشد یا پاکستان؟ در خصوص ایالت سرحد‬
‫با وجود اینکه نود درصد مسلمان داشت‪ ،‬اما عضویت حزب کنگره را داشتند و یک رفراندوم در آنجا برگزار‬
‫شد‪ .‬در رفراندوم نخست مردم با اتفاق آرا به سود پیوستن به هند رای داد‪ .‬اما جناح آن را قبول نکرد‪ .‬در دوم‬
‫خان آن را تحریم کرد و با تحریم وی شرکت کنندگان به سود پاکستان رای داد‪.‬‬

‫راجع به اهمیت «خدایی خدمتگار» میتوان گفت‪ :‬وقتی که منازعه نبود آنها میرفتند برای ارایه خدمات و کامال‬
‫کارشان هوشمندانه بود ‪ .‬آنها چیزی را میساختند که گاندی «شانتی سنا»(‪ Shanty Sena‬مینامد یعنی ارتش‬
‫صلح سنا ارتش‪ ،‬شانتی صلح‪ .‬نقش آنها به دلیل خدمات شان بود‪ .‬با ارایه خدمات توسط این ارتش مخالفت‬
‫میشد مخصوصا در زمینه منازعات اولیه و منازعات همگانی که به سرعت گسترش مییافت و به ویرانگری منجر‬
‫میشد‪ ،‬در حالیکه آنان میتوانستند خدمات خوب برای حل منازعه میان دو جانب انجام دهند‪ ....‬یک صورت از‬
‫نگهبانی صلح وجود دارد که یک عملیات ارژانسی است که شما میروید برای ساختن صلح که میتواند یک‬
‫کلمه باشد ‪.‬‬

‫این داستان یک پتان بود که در سازمان خدایی خدمتگار آمده بود‪.‬بخشی از اهمیت خان این بود که نخستین‬
‫کسی بود که ساز و برگ یک ارتش کامل را به وجود آورد که با یونیفرم عملیات میکرد همه چیز ارتش داشت‬
‫میوزیک ‪ ...‬فقط اسلحه نداشت‪ .‬و بسیار پر انرژی و پر تحرک بودند و کامال بر اجرای مقاومت بدون خشونت‬
‫موفق بودند برای مثال از جمله یک پتان در اداره خدایی خدمتگار آمد و به شکل بسیار دراماتیک پیراهن خود‬
‫را کشید و خود را چرخاند و نشان داد که جای شالق بزرگ در پشت اش نشسته است که شدیدا توسط پولیس‬
‫زده شده بود و گفت چنین چیزی در تاریخ برای یک پتان رخ نداده است‪ .‬آمدهام تا با خان در این مورد صحبت‬
‫کنید‪.‬‬

‫جدیدا یک خانم بنگالدیشی برای تحقیق در مورد خدایی خدمتگار به سرحد رفت و بقایای این جنبش را جمع‬
‫کرد و از آنها پرسید چه چیز باعث شد که شما از خان پیروی کنید در حالیکه مشی او با فرهنگ شما کامال‬
‫مخالف بود‪ .‬همه جواب داد به خاطر معنویت اش بود‪ .‬خودش بود و یک رهبر واقعی بود‪ ...‬گاندی به مردم‬
‫سرحد گفته بود اقدام و سلوک شما در مسیر عدم خشونت آغاز راه است من میبینم و هنوز ضعیف است‪ .‬من‬
‫میخواهم که شما این را در قلب خود جای دهید و عدم خشونت را قویتر و قدرتمندتر کنید و یا به خانه‬
‫برگردید‪ .‬آنها در پیروی از خان به تعریفی جدید از شجاعت دست یافته بودند که با برنامههایی که در جهت‬
‫اعمار و سازندگی بودند‪ ،‬پیوند خورده بود‪.‬‬
‫خان گفت من دارم سالحی را در اختیار شما قرار میدهم که پولیس و ارتش توانایی مقابله با آن را ندارد و این‬
‫اسلحه پیامبران است‪ ،‬اما ما و شما از آن آگاه نبودهایم‪ .‬این اسلحه‪ ،‬صبر و درستکاری است‪.‬‬

You might also like