Professional Documents
Culture Documents
Ù Û Ø Ù Ù Û
Ù Û Ø Ù Ù Û
2
«آشفتهبازار ترجمه» بهترین توص66یف وض66ع کت66اب و نش66ر در س66الی
بود که گذشت .هفتهای نبود که کت6اب جدی66دی در ح66وزه نظری66ه و نق66د
ادبی روی پیشخوان کتابفروش6یها ن66رود؛ کتابه66ایی ب66ا عنوانه66ای
جذاب و نویسندگانی مهم که مخاطب را ترغیب به خرید میک66رد .ام66ا
دریغ66ا ک66ه این خری66داران خیلی زود ،و بع66د از ورقزدن فق66ط چن66د
ص66فحه و خوان66دن چن66د پ66اراگراف کت66اب میفهمیدن66د ب66ا ترجمهه66ایی
غیرقابل فهم سر و کار دارن66د .ومترجم66انی تازهک66ار ک66ه ح6تی یکب66ار
کتاب را تا انتها نخواندهاند .در ادامه نقد ترجمهه66ایی ک66ه س66ال گذش66ته
در صفحه اندیشه روزنامه شرق منتشر شد برای بررسی وض66ع نش66ر
و ترجمه با اکبر معصومبیگی مترجم باسابقه به گفتوگ66و نشس66تیم .او
فض66ای فعلی ترجم66ه را اقیانوس66ی از رش66د میدان66د ک66ه بیش از ی66ک
سانتیمتر عمق ندارد و معتقد اس66ت ترجم66ه کت66اب در اغلب م66وارد ب66ه
معن66ای ت66دارک ی66ک رزوم66ه اس66ت و ن66وعی «پ66ز» تلقی میش66ود .او
همچنین اصلیترین 6معضل فعلی وضع ترجمه را در ای66ران م66دگرایی
میداند .معصومبیگی مترجم کتابه66ای «مارکسیس66م و فلس66فه» آلکس
کالینیکوس« ،م66ارکس و آزادی» ت66ری ایگلت66ون« ،ه66زاره ك66دام كس؟
3
آنها يا ما؟» دانيل سينگر« ،زندگی و هنر پیکاس6و» لوتار بوخهایم،
«پول» امیل زوالو «فوتبال در آفت66اب و س66ایه» ادواردو گالئ66انو و ..
است .آخرین کتابی ک66ه از او منتش66ر ش66د «چگون66ه م66ارکس بخ66وانیم»
پیتر آزبورن در سال ۱۳۸۹بود .این گفتوگو همچنین به بهانه تجدید
چاپ کت66ابی از او پس از چن66د س66ال وقف66ه اجب66اری در انتش66ار آث66ارش
صورت میگیرد« :مارکسیسم و نقد ادبی» ت66ری ایگلت66ون ک66ه پیش از
این در سال ۱۳۸۳توسط نشر اکنون توقیفشده «دیگر» منتش66ر ش66ده
ب66ود و اواخ66ر س66ال ۱۳۹۳از س66وی نش66ر بوتیم66ار تجدی66د چ66اپ ش66د.
معص66ومبیگی نظ66ر خ66ود را نس66بت ب66ه ایگلت66ون و این کت66اب اینگون66ه
توضیح میدهد« :از ابتدای جوانی عالوه بر سیاست به هنر دلبستگی
داش66تم .در تفک66ر ایگلت66ون این دو ب66ه هم میرس66ند .ن66ثر او رقص66ان و
طنزآمیز و نو است ،این کت6اب اث6ری اس6ت میانرش6تهای ک6ه م6دام از
سینما و تئاتر و ادبیات مثال میآورد .عالوه بر اینها ایگلت66ون یکی از
سر موضعترین 6مارکسیستهایی است که درباره ادبی66ات مینویس66د».
او همچنین از عالقهاش برای ترجمه کت66اب «وال66تر بنی66امین ب66ه س66وی
نقد انقالبی» میگوید که ایگلتون در سال ۱۹۸۱نوشته است.
4
س ال گذش ته گ روه اندیش ه ش رق طی سلس له مق االتی ب ه بررس ی
وض عیت ترجم ه مت ون نظ ری پ رداخت .ش ما از جمل ه مترجم ان ب ا
سابقه این حوزهای د .وض ع ترجم ه کتابه ای نظ ری را در س الهای
اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز تکثری را در ترجمه کتابهای ادبیات و علوم انس66انی ش66اهدیم
که در گذشته وجود نداشت .پیش از این نویس66ندهها مح66دودتر بودن66د و
مترجمه66ا س66راغ نویس66ندگانی میرفتن66د ک66ه دی66دگاههای خ66اصتری در
ادبیات داشتند .امروز همانطور که تکثر در ادبیات داستانی زیاد شده
در حوزه نظریه اجتماعی نیز ش6اهد تن6وع و تک6ثر هس6تیم .قبال ش6مار
متفکرانی که به آنها پرداخته میشد از تعداد انگشتان یک دست فراتر
نمیرفت .اکن66ون چ66نین نیس66ت و ت66ا دلت66ان بخواه66د پهن66ا و درازای آن
گس66ترش یافت66ه اس66ت .این قض66یه ی66ک جنب66ه مثبت دارد .ب66ه ه66ر ح66ال
فضایی دموکراتیک بین نویسنده و مترجم و مخاطب ایجاد شده اس66ت.
سابق بر این ،اینگونه نبود و شما با نویس66ندههای خاص66ی س66ر و ک66ار
داشتید .زمانی نویسندهای گفته بود ب66ا فروپاش66ی اتح66اد ش66وروی بخش
اعظم مخاطبان و خوانندگان کتاب در ای66ران از دس66ت رفت .این ی66ک
5
واقعیت است .در دورهای مخاطب گستردهای وجود داشت که به دنبال
تغی66یر ب66ود .این خوانن66ده کت66اب را ن66ه ب66رای کت66اب بلک66ه ب66رای تغی66یر
میخوان66د و طبیعت66ا ه66ر کت66ابی را ک66ه در این چ66ارچوب میگنجی66د
میخرید .ب6ا فروپاش6ی ش6وروی و ام6واج ناامی6دی ف6ردی و اجتم6اعی
متع666اقب آن بس666یاری از خوانن666دهها از کتابخوان666دن ب666ه ص666ورت
سیستماتیک و نظامیافت66ه کن66ار کش66یدند و س66راغ ک66ار خودش66ان رفتن66د.
نتیجه این بود که قدر مطلق خوانندهها کم نشده بود بلکه خوانن66دهها در
رشتههای مختلف تقسیم ش6ده بودن66د .اینب66ار مثال ب66ا ی6ک قش66ر لی6برال
کتابخوان یا یک قشر راست جدید هم مواجهید .در زمین66ه کتابه66ای
علوم انسانی هم با متفکرهایی طرف میشوید ک66ه س66ابق ب66ر این آنه66ا
را نمیش66ناختید و ح66تی تکف66یر میش66دند و کس66انی میگفتن66د این آث66ار
خوان66دن ن66دارد – ام66ا ح66االدیگر تیغش66ان نمیب66رد .ش66ما ب66ه راح66تی
نمیتوانید به کسی بگویید این کتاب را نخوان.
اما این وضعیت ،ی6ک جنب6ه بس6یار مخ6رب و غمانگ6یز هم پی6دا ک6رده
اس66ت .چ6یزی ک66ه بای66د ن6ام آن را «س66رطان ُم66د فک66ری» گذاش66تُ .م66د
فکری مثل هر م66د دیگ66ری اساس66ا در س66طح ح66رکت میکن66د و مطلق66ا
کاری به عمق ندارد ،چون موج اس66ت .ام66روز ممکن اس66ت دل66وز م66د
6
شود ،فردا ژیژک ،پسفردا گت6اری ،بع66د هم ل66وس ایریگ66اری .بع66د از
مدتی هم مثل ه6ر م6د دیگ6ری از جل6وی چش6م کن6ار میرود ،مان6دگار
نیست ،میآید و میرود .چیزی که همیشه در فرهنگ ما وجود داشته.
مطالعه و عمقیافتن در پژوهش چه در زمینه ادبیات و چ66ه در زمین66ه
علوم اجتماعی در غرب اساسا درون آکادمی ممکن میشود .نقد ادبی
و علوم انسانی بیرون از آکادمی حاصلی ندارد جز همین وضعیتی که
ام66روز در روزنامهه66ا و مجالت میبی66نیم .از آنج66ا ک66ه س66رنا از س66ر
گشادش نواخته شده شما ممکن است با یک متفکر م66د روز فرانس66وی
آشنا شوید و بگویند این متفکر نوکانتی یا نوهگلی است ،ولی مخاطبی
که آن کتاب را میخواند نه میداند کانت چه چیزی گفته نه هگ66ل ،ن66ه
هایدگر و نه مارکس .همین حالت را در عالم چپ هم میبینی66د .انگ66ار
لزومی ندارد کسی که آلن بدیو را میخواند به مب66انی مارکسیس66م آش66نا
باشد یا چیزی از مائوئیسم بداند تا بتواند ریشه بسیاری از معادالت او
را در «درب66اره تض66اد» و «درب66اره عم66ل» م66ائو پی66دا کن66د .بن66ابراین
سطحیاندیشی ُمد و پیروی از رسم روز هرگز به کسی عمق نمیدهد
و آنچه میدهد نوعی حالت یا مود ( )moodروشنفکری است ،نوعی
بازیکردن با مفاهیم ،سطحی نگاهکردن به همهچیز و دانستن هرچ66یز
7
برای اینکه بتوان یک وراجی یا چت فیسب66وکی ک66ردُ .م66د هیچگ66اه از
این ح66د فرات66ر نمیرود .ب66ه همین دلی66ل اس66ت ک66ه در این عرص66هها
کارهای تحقیقاتی به ندرت مشاهده میشود ،به این معنا که بتوان گفت
کسی که تحقیق کرده ،صاحب فکر بوده ،کپی پیست نکرده و قطع66ات
را کنار هم نچیده است.
ارزیابی خود من در دهه شص66ت ت66ا نیم66ه ده66ه هفت66اد این ب66ود ک66ه این
میزان گسترش کار ترجمه خیلی هم خوب است .هر چه بیشتر گذشت
دری66افتم ک66ه ترجم66ه کت66اب در اغلب م66وارد ب66ه معن66ای ت66دارک ی66ک
«رزوم66ه» اس66ت و ن66وعی «پُ66ز» تلقی میش66ود؛ یکج66ور س66ری بین
سرها در آوردن .علتش هم روشن است :امروزهروز تا دلتان بخواه66د
فارغالتحصیل زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی پی66دا میش66ود و دیگ66ر
بره66وت ده66ه ۶۰و ۷۰ب66ه خاطرهه66ا پیوس66ته .بن66ابراین در بس66یاری
موارد با اقیانوسی از رشد روبروییم ک66ه بیش از ی66ک س6انتیمتر عم66ق
ندارد .بدینترتیب ،هنوز هم ک66ه هن66وز اس66ت اگ66ر بخ66واهیم مترجم66ان
شاخص را نام ببریم مترجمان نسل پیش هستند .همچنان در میان نسل
جدید مترجمان علوم انسانی اف66رادی را ن66داریم ک66ه ب66ا ق66اطعیت بت66وان
گفت دقتش66ان ح66رف ن66دارد ،ب66ه ه66ر دو زب66ان مس66لطاند ،فارس66ی را
8
چن66دیک ی66ا چن66د گ66ام ب66ه جل66و بردهان66د ،ب66ا کت66اب ترجمهش66ده موانس66ت
داشتهاند و آن را چند بار خواندهان66د .بهراح66تی میت66وان فهمی66د ک66ه آی66ا
مترجم به موضوع کار خود مسلط بوده یا ن66ه .از حواش66ی م66ترجم ب66ر
یک اثر مشخص میشود آیا او کتابی را که ترجمه کرده فهمیده اس66ت
یا نه .فاجعه دیگر و نکته سوم این است که سرعتی که در کل جامع66ه
پیش آم66ده ب66ه م66ترجم مهلت نمیده66د ب66ا اث66ر موانس66ت ،همنش66ینی و
همفکری پیدا کند .به گمانم در نزدیک به ۹۰درصد ترجمهها م66ترجم
حتی یکبار کتاب را تا انتها نخوانده و ک66ار او ی66ا سفارش66ی اس66ت ،ی66ا
تابع ُمد است یا کس6ی توص6یه ک6رده ی6ا فک6ر میکن6د ترجم6ه فالن اث6ر
«ش66ان» دارد .اخ66یراً نق66دی از ص66الح نجفی را ب66ه کت66ابی خوان66دم ک66ه
ظاهراً س66الها پیش نوش66ته ش66ده اس66ت .م66ترجم کت66اب ح66تی از مب66ادی
ابت66دایی زب66ان بیاطالع اس66ت؛ ح66تی کلم66ات س66اده و پیشپاافت66اده را
نمیداند ،و این یعنی فاجعه .در نتیج66ه ،من ج66رات خری66دن کتابه66ای
ترجمهای جدید را ندارم .عنوانها و نویسندگان اغلب خ66وب و متن66وع
اس66ت و آدم ب66ه خری66دن آن ت66رغیب میش66ود ولی ترجمهه66ا غیرقاب66ل
اعتماد .در نهایت باید بگویم من به دموکراسی ادبی متعهدم و به ق66ول
مائو «بگذار صد گل بشکفد» اما اگر گلی در کار باشد.
9
مواردی که شما گفتید نشانه نوعی بینظمی است که به نظر میرسد
در ح وزه آث ار نظ ری بیش از ادبی ات ب ه چش م میخ ورد .گ ویی
مترجمان باس ابقه و قاب ل اعتم اد هم ه ب ه ح وزه ادبی ات نق ل مک ان
کردهاند ،مترجمهایی نظیر عبدهللا ک وثری ،ک اوه میرعباس ی و امث ال
ایشان .در نتیج ه مخ اطب میتوان د ب ا خی ال آس وده رم ان و ادبی ات
داس تانی را بخ رد .ام ا در ح وزه نظری ه کتابه ای مهمی منتش ر
میشود که وقتی باز میکنیم اصال قابل خواندن نیستند .گویی رق ابتی
میان مترجمان جوان وجود دارد برای تب دیل کتابه ای مهم و بعض ا ً
کالس یک نظ ری ب ه مت ونی ناخوان ا و بالاس تفاده .رق ابتی مب نی ب ر
زودت ر رس اندن ترجم ه کتابه ا ب ه ب ازار و ثبت ن ام خ ود بهعن وان
مترجم…
این نکته دیگری است که شما به حرفهای من اضافه کردید؛ زودت66ر
رسیدن به بازار.
اما وق تی از م دگرایی ص حبت میش ود هم واره ب ا انتق اد قاب ل تأم ل
«نیتخ وانی» روب روییم .بن ابراین در اینج ا م دگرایی را ب ه معن ای
کندن یک کتاب ،یک ایده ،یک نظریه از بستر آن بگیریم.
10
دقیقا .منظور من از مد فکری این نیست که نباید به خاطر اینک66ه ی66ک
کتاب تفکرانگیز 6است س66مت آن رفت .بلک66ه رفتن بهس66راغ کتابه66ا و
نظریات صرفا ًَ به جهت اینکه مد شده و بهاصطالح گرفته و راجع ب66ه
نویسنده آن حرف میزنند و … .غرضم از مد این بود.
بنابراین مقصود از مترجم در اینجا کسی است که یک اث ر ی ا متفک ر
را در بستر و زمینه و زمانه آن مع رفی میکن د .اولین و ب دیهیترین
پیششرط معرفی صحیح ،ترجمه درست یک اثر اس ت ک ه ظ اهراً در
ش رایط کن ونی ممتن ع ش ده اس ت .آی ا یکی از دالی ل این امتن اع را
نمیتوان در کمکاری یا بیانگیزگی مترجمان باس ابقه در آث ار نظ ری
دانست؟ مترجم انی ک ه تن ب ه ش تابزدگی و رق ابتجویی نمیدهن د و
کارشان برخوردار از دقت و وثاقت است .خود شما مدت زیادی است
اثر جدیدی منتشر نکردهاید.
در مورد خودم باید بگویم اصال کمکاری نبوده است و ب66ه مس66ائلی ب66ر
میگردد که چندان هم بر کسی پوشیده نیست .آخرین کتابی که ترجم66ه
و منتشر کردم «چگونه مارکس بخوانیم» اثر پی66تر آزب66ورن ب66ود .بع66د
از آن م66رتب ک66ار ک66ردهام وترجمهه66ا را ب66ه ناش66ران دادهام ام66ا هن66وز
منتشر نشدهاند .این روند تا تجدید چاپ کتاب «مارکسیسم و نقد ادبی»
11
تری ایگلتون ادامه داشت .در دولت جدید نیز وزیر ارش66اد گفت روی
اسم آدمها حساسیتی وجود نداشته باشد و به محتوای کتابها بپردازید.
از این نکت66ه بگ66ذریم .در م66ورد مترجم66ان ح66رفهای نمیت66وان گفت
انگیزه خود را برای کار از دست دادهاند ،بلکه به دلیل س66لطه م66دهای
فک66ری و آموزشه66ای غیرمس66تقیمی ک66ه در این زمین66ه داده میش66ود
گرایش مترجمان بیش66تر ب66ه س66مت هم66ان م66دها اس66ت ولی مترجمه66ای
خوب ما هم کموبیش کار میکنند .ممکن است یکی پیر شده و دیگری
مشکل امرار معاش دارد اما نمیتوان به کمکاری نسبت داد.
نقش ناش ران را در آش فتهبازار کن ونی ترجم ه چ ه میدانی د؟ آی ا
ناش ران م ا نبای د ف رد ی ا اف رادی ب رای بررس ی ص حت و س قم
ترجمههایی ک ه ب ه دستش ان میرس د ،و ح تی پیش ازآن برن امهای
برای ترجمه کتابهایی ک ه فک ر میکنن د ب رای مخ اطب فارس ی الزم
است داشته باشند و به مترجمان مورد اعتماد بسپارند؟
ناشران مطلق66ا برنام66ه ک66اری ب66رای ترجم66ه ندارن66د .اینج66ا ب66ا راتلج و
رندوم هاوس و آکسفورد طرف نیستیم .اکثریت قریب به اتفاق ناشران
ایرانی از اساس افراد بیاطالعی هستند .کتاب را میبینند اگر بپسندند
و در چارچوب انتشاراتشان باشد منتشر میکنند .خود مترجمان ن66یز
12
تابع هیچ برنامهای نیستند .این دو بلیه از بزرگترین بالیایی است ک66ه
ممکن است گریبان فکری یک جامعه را بگیرد .ناشر هیأت تحریری66ه
ی66ا هی66أت مش66اورانی ن66دارد ک66ه بگوی66د امس66ال میخ66واهیم مثال هم66ه
کارهای داروین یا گرامشی یا کانت و هگل و م66ارکس ی66ا ه66ر متفک66ر
دیگ66ری را ب66ه فارس66ی برگ66ردانیم .این در ح66الی اس66ت ک66ه م66ا بع66د از
انقالب ناشرهای بزرگ و سرمایهدار کم نداشتهایم .قبل از انقالب فقط
یک انتشارات امیرکبیر را داشتیم ،اما امروز مثالً نشری داریم که ب66ه
رفیق درگذشته من مهدی سحابی پیشنهاد ترجمه رمان «در جس66تجوی
زمان از دسترفته» را داد و گفت تا آخ66رین جل66د پروس66ت را ترجم66ه
نکردهای کار دیگری نکن .با او قرارداد بستند و موفق هم شدند .ناشر
همه سرمایه خود را پای این کتابها گذاشت .اما در هر حال ناش66ران
برنامهای ب6رای تعری6ف چ6نین پروژهه6ایی ندارن6د .م6ترجم پیش6نهادی
میدهد و ناشر چاپ میکند .متاسفانه مترجم هم تابع م66دها و موده66ای
فکری است .بدینسان ،شما نمیتوانید روزی هی66اتی را در انتش66اراتی
پیدا کنید که بگوید قصد داریم مثالً مجموعه آثار ۴۵جلدی م66ارکس و
انگلس را ترجمه و منتشر کنیم .شاید باور نکنی66د ولی در س66ال ۱۹۳۳
نه در اتحاد شوروی بلکه در ژاپن ،در کشوری ک66ه ح66زب کمونیس66ت
13
ممنوع بود ،کاملترین آثار م66ارکس و انگلس ب66ه زب66ان ژاپ66نی منتش66ر
شد .مقصود من از برنامهریزی و انس66جام این اس66ت .در فق66دان چ66نین
برن66امهای ،اینط66رف و آن ط66رف کتابه66ا ترجم66ه و س66پس فرام66وش
میشوند .من یک کت66اب از هگ66ل ترجم66ه میکنم ،آن هم ن66ه از آلم66انی
بلکه از زبان دوم یا سوم و با یک چاپ ب6د ،دیگ66ری کت66ابی از ک66انت،
سومی رس66الهای از م66ارکس ،تکهتک66ه و از همگس66یخته .چ66نین تش66تتی
نمیتوان66د دنی66ای فک66ری بس66ازد ،از لح66اظ فک66ری جریانس66از باش66د و
تحقیق را ممکن کند .ناشران هر چیزی ب66ه پستش66ان میخ66ورد چ66اپ
میکنند .م6ا هن66وز ی66ک مجموع6ه ترجم6ه اس66تاندارد از آث66ار شکس66پیر
نداریم .مشکل مربوط به مسائل حقوقی هم وجود دارد .وضع ناش66ر و
مترجم از نظر حقوقی بس66یار مبهم و متعل66ق ب66ه رواب66ط جامع66ه ماقب66ل
تاریخ است .روابط جامعه س66رمایهداری بای66د ب66ر اس66اس ق66انون باش66د.
روابط حقوقی بین ناشر و م66ترجم بای66د بتوان66د بهص66ورت ق66انونی ح66ل
شود و هر کس66ی ب66ه تعه66دات خ66ود پایبن66د باش66د .مثال اگ66ر ناش66ر طب66ق
قرارداد نتوانست در عرض یک سال کتاب را به تجدید چ66اپ برس66اند
باید کتاب را به مترجم بازگرداند.
14
منظ ور از ترجم ه اس تاندارد چیس ت؟ چ ون در م ورد شکس پیر مثالً
ترجمه عالءالدین پازارگادی را داریم که جامع و مانع است.
ترجمه استاندارد یعنی مترجمان مختلفی مجموعه آثار را ترجمه کنن66د
و یک سرویراستار چیرهدست بر کار آنها نظارت کند؛ ک66اری ک66ه در
انتش666اراتیهای ب666زرگ ص666ورت میگ666یرد .وق666تی مجم666وعهای از
مترجمان یکجا جمع شوند ،یک زبان بر کل آث66ار حک66ومت نمیکن66د.
مشکل ترجمه پازارگادی از شکسپیر همین است .بنگاه نشر و ترجمه
کتاب اواخر دهه ۱۳۳۰و اوایل ۱۳۴۰دست ب66ه ترجم66ه مجم66وعهای
از آثارادبیات غرب زد که بسیار خ6وب ب6ود .ام6ا مث6ل هم6ه تجربی6ات
دیگر در ایران دچار گسست شد .در اینجا به ق66ول ف66روغ فرخ66زاد م66ا
«پیش نمیرویم» بلکه «فرو میرویم» .غرضم این است که ت66ا وق66تی
ناشر و مترجم طبق قرارداد مش66خص و در چ66ارچوب رواب66ط ق66انونی
سرمایهداری پیش نروند وضع ما همین خواهد بود که هست.
از سوی دیگر بسیاری از ناشران ما فاقد یک دس6تگاه ویراس66تاری ب66ه
معنی دقیق و «غربی» کلمه هس6تند .تب66دیل «میباش66د» ب6ه «اس66ت» و
«است» به «میباشد» ویراستاری نیست .حاصل کاراین میش66ود ک66ه
ویراستار به مقداری که پول میگیرد قلم قرم6ز را ب6ه ک6ار میب6رد ،و
15
قلم قرم6ز را ب6ه ک6ار میب6رد ت6ا ب6ه ناش6ر بگوی6د ب6بین من چق6در ک6ار
کردهام .اکثر اوقات کارهای ویراس66تاری س66لیقهای اس66ت .ویراس66تاری
خود یک داستان مفصل است .خالصه بگویم ،وقتی اث66ری ب66ه بیش از
۴۰درصد ویراستاری نیاز داشته باشد اساسا نباید چاپ شود .ترجم66ه
خ6وب ت6رجمهای اس6ت ک6ه ت6ا ۷۰درص6د قاب6ل قب6ول باش6د چ6ون ۳۰
درصد از خطاهای چشمی و سهوالقلم قابل اغماض هستند .کتابه66ای
جیبی فرانکلین هنوز بعد از چند دهه به جهت ویراستاری خ6وب قاب6ل
خواندناند .اما اکنون تنها چ66یزی ک66ه معی66ار اس66ت ش66تاب در از تن66ور
نشر درآوردن و عرضه کتاب است .نمونه آن کارهای دیوی66د ه66اروی
اس66ت .ب66ه واس66طه همین آش66فتهبازار یکی از درخش66انترین کتابه66ا
درباره پستمدرنیسم ب66ه قلم او ش66هید ش6د .اینه66ا کتابه6ایی نیس66ت ک66ه
مترجم دوم و سوم داشته باشد چ66ون ب66ازار کت66اب ای66ران ت66اب و ت66وان
ترجمه دوباره و خرید این کتابه66ا را ن66دارد .خوانن66دگان ح66رفهای هم
در عدم ایجاد این چرخه معیوب نقش دارند .خواننده ح66رفهای میدان66د
کتاب را چگونه انتخاب کن66د و نیندیش6یده و نس66نجیده و نش6ناخته کت6اب
نمیخرد؛ او هم به ن66ام م66ترجم وهم ناش66ر نگ66اه میکن66د .مجموع66ه این
16
عاملها نوعی برچسب برای یک اثر قابل اطمینان و موث66ق محس66وب
میشود.
البته اگر مترجمان مبتدی سراغ کتابها یا نامهایی میرفتند ک ه زی اد
مطرح نباشند باز چن دان مهم نب ود .ولی کس ی مث ل ه اروی ب ا هم ه
اهمیت جهانیاش در اینجا به چنین روزی میرسد.
دقیقا .به هرحال در دنی66ای ام66روزی ه66اروی کس66ی اس66ت ک66ه مط66رح
اس666ت .همهج666ا نظری666اتش را بررس666ی میکنن666د و یکی از مهمت666رین
نظریهپردازان 6شهری در دنیای سرمایهداری معاص66ر اس66ت .ام66روزه
نیز شهر در ایران مساله ش66ده اس66ت .در ده66ه ۱۳۴۰ش66هر نداش66تیم و
نظام ارباب و رعیتی تمام نشده بود؛ حاال شهری داریم که هم66ه در آن
از آلودگی ه66وا و آلودگیه66ای ص66وتی و بص66ری در ح66ال خفهش66دنیم.
پ66رداختن نس66ل ج66وان ب66ه همین زیرگ66ذر چه66ارراه ولی عص66ر مای66ه
شگفتی بود .در نسل م66ا ممکن نب66ود کس66ی ب66ه این ام66ور ب66پردازد .این
خوداگاهی به متروپل در پشت خود نیازمند ماخذ و ادبیاتی اس66ت .این
ادبیات ترجمه میشود و فردا قرار است از دل آن تحقی66ق و ت66الیف در
بیای66د .ولی اگ66ر غل66ط ترجم66ه ش66ود کت66اب و مول66ف را اینگون66ه ن66ابود
میکنیم .این اتفاق در حال وقوع است.
17
البت ه این عالق ه ش یفتهوار ب ه مطالع ات ف رهنگی و نظری ه ش هر و
موضوعاتی مث ل زیرگ ذر چه ارراه ولیعص ر نش انه عقبنش ینی از
حوزههای دیگر هم میتواند تلقی شود.
مسلما .چون عرصه در سیاست تنگ میشود خیلی ها به عرص 6ههای
دیگر رو میآورند ،و از سر ناگزیری .اکثر سیاسیهای م66ا اساس66ا از
عالم ادبیات ب66ه سیاس66ت آمدهان66د .در افغانس66تان ن66یز همینگون66ه اس66ت؛
نورمحمد ترکی سرپرست یک دایرهالمعارف بزرگ افغانی بود .اینجا
سیاسیها یا از عالم ادبیات گذر میکنند یا از عالم ادبی66ات ب66ه سیاس66ت
میآیند .این یک آمدوشد دائمی است .در غرب این قضیه را نمیبینید.
ام66یر پروی66ز پوی66ان از «خوش66ه» ش66املو راه ب66ه پایگاهه66ای چ66ریکی
میب66رد .عکس آن هم اتف66اق میافت66د .اگ66ر دس6تتان از سیاس66ت بری66ده
شود به طرف فرهنگ میروید .این به معنای این نیست ک66ه ای66ران از
فرط فرهنگ در حال انفج66ار اس66ت بلک66ه ش66اهد انتق66ال از سیاس66ت ب66ه
سمت فرهنگ هستیم .نسلی از تودهایهای قدیمی که بعد از ۲۸مرداد
س66رکوب ش66دند ب66ه کاره66ای اجتم66اعی و ف66رهنگی روی آوردن66د .مثال
م66دارس ملی تاس66یس کردن66د مع66ادل م66دارس غیرانتف66اعی کن66ونی.
دس66تاندرکاران بس66یاری از این م66دارس تودهایه66ا بودن66د .بن66ابراین
18
تاح6دی درس6ت میگویی6د؛ بخش6ی از پ6رداختن ب6ه ش6هر آن هم در این
حدو با گستردگی طبعا به این دلی66ل اس66ت ک66ه حوزهه66ای دیگ66ر ممتن66ع
شده است ،آن چیزی که باید تنفسگاه آزاد ما باشد .حتی توجه به شهر
به عنوان یک امر سیاسی امری جدید است و کم66تر در دههه66ای قبلی
مطرح بوده .بنابراین این توجه باید متکی بر ماخذ و منابعی باش66د ک66ه
به شلختهوارترین نح66و ممکن ب66ه دس66ت مخ66اطب میرس66د و متفک66ری
همچ66ون ه66اروی لتوپ66ار میش66ود .در نس66ل م66ا این اتف66اق در م66ورد
ترجمه سارتر افتاد ،چون سارتر آن موق66ع در دنی66ا ُم66د ب66ود ،منته66ا در
سطح بسیار محدودتری از آنچه اکنون میبینیم .امروز «نقد ترجم66ه»
تنها چاره کار اس66ت .البت66ه بهش66رطی ک66ه نظ66ام یافت66ه و مط66ابق قاع66ده
باشد .اکنون نقد ترجمه به صورت فردی انجام میش66ود ولی تص66ادفی
است و به ضرورت بدل نمیشود و برنامهمند نیست .مثال اگ66ر کرای66ه
خانه منتق6د را ب6اال ببرن66د ممکن اس6ت دیگ6ر نتوان6د این ک66ار را انج6ام
ده66د ،ب66رود ب66ه ک66ار دیگ66ری ب66پردازد .در آمریک66ا نش66ریات معت66بری
همچون NewYork Review of Booksو London Review
of Books ،T.L.Sو دهها نشریه دیگر را دارید که به شکلی منظم
و منس66جم ب66ه بررس66ی کتابه66ا میپردازن66د .وق66تی رم66ان «پیش66روی»
19
داکترو در آمریکا منتشر شد نشریهای نبود که به این رم66ان ن66پردازد.
منظور از پ66رداختن هم این نیس66ت ک66ه پش66ت جل66د کت66اب را بخوانن66د و
ریویو بنویسند .آنجا وقتی قرار بر نقد ترجمه باش6د پ6در م6ترجم را در
میآورن66د .نق66دی در نش66ریه Telosخوان66دم درب66اره ترجم66ه انگلیس66ی
«نظریه زیباشناسی» تئودور آدورنو .منتق66د ب66ا بیرحمی تم66ام م66ترجم
را زیرسوال برده بود که چرا جملههای گسیخته آدورن66و را ک66ه ج66زو
سبک اوست به هم چسبانده و به نحوی عبارات را به هم چس66بانده ک66ه
همچون کالسیکهای پنجقرن پیش ترجم66ه ک66رده اس66ت .ام66ا در اینج66ا
من اگر با شما دوست باشم باید بیقیدوش66رط کتابت66ان را تایی66د کنم .و
اگر هم ب66ا یک66دیگر دش66منی ای66دئولوژیک ،فک66ری ،سیاس66ی و ع66اطفی
داشته باشیم امانتان ندهم .به وفور دیدهایم کسی در حال ترجمه کتابی
اس66ت و وق66تی متوج6ه میش6ود دیگ66ری آن را ترجم66ه ک6رده او را نق66د
میکند .حال آنکه بعدا کاشف به عمل میآید فرد خود در ح66ال ترجم66ه
همان کتاب بوده است .اینها چیزهایی است ک66ه فق66ط در جه66ان س66وم و
خاورمیانه میبینید.
ش ما ب ه نقش م ترجم و ناش ر اش اره کردی د .سیاس تهای دول تی و
سانسور در این می ان چ ه نقش ی دارد؟ مثال دی دیم ک ه ب ر اث ر فش ار
20
دولتهای قبلی «نشر دیگر» ناشر چاپ اول همین کتاب «مارکسیم و
نقد ادبی» به محاق توقی ف رفت و ب رای همیش ه تعطی ل ش د و خ ود
کتاب امروز بعد از ۱۰سال با ناشر جدیدی منتشر شده است.
ممیزی و سانس6ور ب66ه کلی ح66وزهای را ح6ذف میکن66د .مثال در م6ورد
تاریخ معاصر ایران این اتف66اق میافت66د .ی66ا اگ66ر ب66ا ح66ذف کلی مواج66ه
نشود کتاب را از معنا تهی میکند .فقط به عنوان یک نمونه از ح66وزه
مورد گفتگوی ما ،کتاب «طبقه و کار در ایران» این زخم را بر پیکر
دارد و ح66ذفیات زی66ادی خ66ورده اس66ت .در نتیج66ه ترجم66ه بس66یاری از
کتابه66ا و حوزهه66ا و نویس66ندهها ممکن نیس66ت .مثالً نمیت66وان کت66اب
عظیم ۲۰۰۰صفحهای استیون جی .گلد را درباره تکام66ل ب66ه فارس66ی
منتشر کرد .این کتاب حاصل ۵۰سال عمر این محقق است .ب66ه نظ66ر
من هرگز نباید گفت سانسور که همیشه هست .سانس66ور را نبای66د ی66ک
وضع طبیعی تلقی کرد .هیچ چیز به اندازه آزادی طبیعی نیست.
در خالل ص حبتهایتان ب ه نکت ه مهمی اش اره کردی د و آن اهمیت
پینوش تها و مقدمههاس ت .ش ما گفتی د از پی نوش ت ی ک م ترجم
میتوان به کیفیت ترجمه او پی برد .بهواقع هم چنین بهنظر میرسد.
21
اغلب نیازی نیست که کل یک کتاب را بخوانیم تا درب اره آن قض اوت
کنیم بلکه از چند عبارت مترجم میتوان به کل کار او رسید.
بهترین مترجمان م66ا مث66ل ابوالحس66ن نجفی ،نج66ف دریابن66دری ،محم66د
قاضی ،ادیب سلطانی و امث66ال آنه66ا چ66را به66ترین محس66وب میش66وند؟
وقتی به فهرست کتابهای آنها مینگرید میبینی66د ی66ک م66ترجم ج66وان
امروزی که ده سال است کار میکن66د س66ه براب66ر این مترجم66ان کت66اب
منتشر کرده است .دیگر فوق حرفهایتر از دریابندری پی66دا نمیکنی66د؟
او در حوزههای متنوعی ترجمه میکرد .ام66ا فهرس6ت آث66ار او ب66ه ۲۵
عنوان نمیرس66د .چ66ون مترجم66انی از قبی66ل دریابن66دری ب66ه ک66اری ک66ه
میکردند ،به نویسندهای که از او ترجمه میکردند ،به زبان فارس6ی و
ب66االتر از هم66ه ب66ه اس66م خودش66ان تعه66د داش66تند .آنه66ا وج66ود غل66ط و
شتابزدگی را در کارشان مایه آبروری66زی میدانس66تند .بین این نامه66ا
از همه پرکارتر محمد قاضی بود .او هم کارهای آخرش قاب66ل مقایس66ه
با شاهکاری مث66ل دنکیش66وت ،ی66ا آث66اری ک66ه از ک66ازانتزاکیس 6ترجم66ه
ک66رده نیس66ت .اگ66ر م66ترجم کت66اب را ت66ا انته66ا خوان66ده باش66د و بتوان66د
مشکالتش را حل کند به این نتیجه میرسد که مقدمهای بنویسد ت66ا متن
را ب66رای خوانن66ده توض66یح ده66د .آنگ66اه س66واالتی در ذهن م66ترجم پیش
22
میآی66د :این کت66اب را چ6ه کس66ی میخوان6د؟ چق6در خوان66ده میش66ود؟ و
نظ66ایر آن .در نتیج66ه م66ترجم خوانن66ده را در نظ66ر میگ66یرد و اگ66ر
مینویسد «جن66گ ب66زرگ» حتم66ا در پران66تز میآورد «منظ66ور جن66گ
اول است» .نسل ق66دیم ش66عاری داش66ت« :ده و بلک66ه ص66د بخ66وان ی66ک
ترجمه کن» .میگفتند ما این کتاب را خواندیم و لذت بردیم و خواستیم
دیگران را نیز در این لذت سهیم کنیم .بنابراین حواشی یک م66ترجم و
مقدم6ه او نش6ان میده6د چق6در اث6ری را ک6ه ترجم6ه ک6رده میشناس6د.
مترجم خوب میکوشد مشکالت انتقال مفهوم از زبان مب66دا ب66ه مقص66د
را ب66رای خوانن66ده توض66یح ده66د .ب66ه ق66ول یکی از مترجم66ان مع66روف
«مترجم کسی است که یک کتاب را خوب خوانده باشد».
البته امروز دیگر شعار مذکور مصداق ن دارد و نس بت ده خوان دن و
یک ترجمهکردن در بهترین حالت معکوس شده است .گویا لذتبردن
از ی ک متن ،چ ه در فارس ی و چ ه انگلیس ی ،ن اممکن ش ده و
ترجمهک ردن پیش از خوان دن ص ورت میگ یرد .وف ور ترجمهه ای
نامفهوم تاحدی هم ناشی از همین چرخه معکوس است.
اص66طالحی هس66ت بین مترجمه66ا ک66ه میگوی66د این کت66اب «م66ترجم
خرابکن» است .یعنی ش66ما کت66ابی را ترجم66ه میک66نی ک66ه نمیت66وانی
23
مشکالتش را رفع کنی یا مشکالت ی66ک کت66اب اساس6ا ً دس6تکم در این
مرحله رفعناکردنی است .اما اگر بتوان از متن لذت برد طبیعی اس66ت
که در برگردان66دن ب66ه فارس66ی هم میت66وان توفی66ق نس66بی پی66دا ک66رد.در
بسیاری از موارد مترجمان جوان وکمتجرب66ه و ش66تابکار در خ66وانش
متن مشکل دارند.
خب چه وقتی مشکل ندارند؟ وقتی بتوانند خالص ه ای دههای کت اب را
در ی ک پ اراگراف توض یح دهن د ،ح ال آنک ه ام روز ب ا مترجم انی
مواجهیم که دهها صفحه مقدمه مینویسند بیآنکه بتوانند اص ل ای ده
کتاب را به اجمال بازنویسی کنند.
مشهور است که اگر فردی عالم به یک متن باش66د میتوان66د چکی66ده آن
را در یک صفحه کاغذ بنویسد ولی اگر عالم نباشد میتواند به قدر دو
کتاب صحبت کند و هیچ نگوید .گاه چکیدهها از خود متن روش6نترند.
بسیاری از مترجمان کتاب را جمله به جمله نقاشی میکنن6د .در مقاب6ل
در شرایط کنونی با کتابهایی روبروییم که ترجمه کلم66ه ب66ه کلم66ه آن
درست است اما وقتی به انتهای پ66اراگراف میرس66ید درکی از معن66ای
متن نمییابید.
24
به نظر میرسد بسیاری از این معضالت ب ه فق دان آک ادمی در ای ران
ب ر میگ ردد .در نب و ِد آک ادمی کانونه ا و نهاده ای ج ایگزینی بای د
باشند تا در آنها مالقاتهایی بین مترجمان قدیم و جدید صورت گ یرد
و بحثهایی از جنس همین بحثها انجام شود .ولی این کانونها ن یز
با موانع و مشکالتی دست به گریباناند.
چیزی که در این مملکت اتفاق افتاده این است که علوم انسانی ب66یرون
از آکادمی نضج میگیرد .اگر منتقد ادبی ی66ا س6ینمایی ی66ا تئ6اتر ب66یرون
آمده از دل آکادمی و ژورنالهای آکادمیک نیامده است .اف66راد ب66یرون
از آکادمی بستری داشتهاند برای اینکه همدیگر را ببیند و تعاطی فکر
کنند و انجمنهای صنفی تشکیل دهند و در عین حال خواس66تار حق66وق
اجتماعی ،سیاسی و ادبی خود بودهاند .اما اگر این امکانها ب66ا مش66کل
مواجه شود چیزی که باقی میماند نهادهایی است که خود در معرض
خطرند همچون روزنامههای ما که گاه و بیگاه ب66ه دالی66ل گون66اگون از
انتشار باز میمانند .پس هرگز انتق6ال تجرب6ه بین نس6ل گذش6ته و نس6ل
بعدی انفاق نمیافتد .برای انتقال تجربه نیازمند بس66تر مناس66ب هس66تیم.
باید بتوان بدون ممانعت جلسات نقد ترجم66ه و آم66وزش آن را در هم66ه
رشتهها و همه گوشهها برگزار کرد .همین االن ناشران م66ا از انتش66ار
25
ب66رخی کتابه66ا تن میزنن66د چ66ون برچس66ب خطیب66ودن میخورن66د.
پراکن66دگی ،تش66تت و هزارپ66ارگی خاص66یت این زیس66ت ناهمزم66ان در
قرن بیستویکم است .هرگز نمیتوان مطمئن بود همین روزنام66ه ک66ه
چهارتا نقد ترجمه منتشر میکند دوام داشته باشد .در مورد یک س6ری
افراد همیشه سکوت میشود .این وض66عیت ام66روز ماس66ت و همهچ66یز
کمعمق و کممایه است و هیچچیز استمرار ندارد .بگذارید مثالی بزنم.
مجله Nation، ۱۵۶سال است که درآمریک6ا منتش6ر میش6ود .منتق6د
مدرنیست بزرگی مثل کلمنت گرینبرگ ،منتقد ب66زرگ ه66نری هارول66د
روزنبرگ و فیلسوف و هنرشناس مهمی همچون آرت66ور دانت66و در این
نشریه نوشتهاند .این مجله سنت دارد ،ان66واع و اقس66ام آدمه66ا و نس 6لها
در آن قلم زدهان66د و وس66عت مش66رب هم دارد .در نتیج66ه این امک66ان را
یافته تا بزرگترین منتقدان را پرورش دهد .این مداومتی است ک66ه از
آن صحبت کردم.
آیا بخشی از پرکاری مترجم ان کن ونی و پایینآم دن کیفیت ترجمهه ا
به قضیه امرار معاش بر نمیگ ردد؟ خ ود ش ما ک ه اختصاص ا از راه
ترجمه امرار معاش میکنید همواره کوشیدهاید از سنت م ورد عالق ه
26
خودتان ترجمه کنید ولی ممکن است به دلیل شرایط اقتصادی نت وان
به اصول و قواعد شخصی پایبند بود.
ب66ه نظ66ر من همهچ66یز ب66ه ش66رف نویس66ندگی و آب66روی حف66ظ اس66م ب66از
میگردد .بهترین مترجمان ما قلم ادبی خ6ود را هیچگ66اه نفروختهان66د و
هرگز کاری را که دوست نداشتهاند انجام ندادهاند .خ66ود من ب66ه وف66ور
در زمینههای دیگری ترجمه کردهام و میکنم تا امرار معاش کنم ولی
هیچگاه کت66ابی را ترجم66ه نمیکنم ک66ه مط66ابق ب66ا اص66ول خ6اص خ66ودم
نباش66د .گ66اهی ب66ه دالی66ل اقتص66ادی کت66ابی را ک66ه در دس66ت دارم کن66ار
میگذارم و ترجمههای متفرق66ه میکنم ت66ا مخ66ارج خ66ود را ت66أمین کنم.
ولی این کاره666ا ربطی ب666ه ک666ار ادبی من (ادبی در معن666ای کلی آن)
ندارد .هرگز کتابی نبوده که دوست نداش66ته باش66م و از روی ُم66دگرایی
سراغ آن بروم .چیزی که باعث شد من از ک66ار ترجم66ه رم66ان ب66یرون
بیایم این بود که دیدم در ب66ازار رق66ابتی در م66ورد نویس66ندههایی وج66ود
دارد که یکباره مشهور میشوند مثل خالدحسینی و موراک6امی .من هم
اهل رقابت و روی دست کسی بلندشدن نیستم .اگ6ر هم کت6اب «فوتب6ال
در آفتاب و سایه» را ترجمه کردم به این دلی66ل ب66ود ک66ه اس66تثناییترین
کتاب فوتبال اس66ت ،از نویس66ندهای ک66ه زن66دانی سیاس66ی ب66وده و عاش66ق
27
فوتبال است .طبعا ً کسی که اینگونه کار میکند همیش66ه در تنگناس66ت.
ق66دیمیترها ش66غل اصلیش66ان ترجم66ه نب66ود .مثال محم66د قاض66ی ش66غل
دیگری داشت و ترجمه تفنن او بود .بسیاری از مترجمهای دیگر ن66یز
چنین بودند .اکنون هم معدودند مترجم66انی ک66ه فق66ط از طری66ق ترجم66ه
امرار معاش میکنند چون بسیار کار دشواری اس66ت .اص66وال ارت66زاق
.از راه فرهنگ دشوار است
28