Professional Documents
Culture Documents
معامله گران
بسیارموفق
https://www.5tradezone.com
-1مسئولیت پذير باشید.
اين خصوصیت يکي از خصوصیات هر تريدر موفق است که اگر اشتباهي را مرتکب شود مسئولیت آن را قبول
مي کند و به جای نپذيرفتن مسئولیت و مقصر دانستن ديگری سعي مي کند آن اشتباه را پیدا کند و در صدد
حل آن برآيد.
شما هرگز نمي توانید تصور کنید که آقای وارن بافت در يک معامله سهام چند میلیون دالر از دست داده و
مقصر اصلي اين زيان را شرايط عمومي بازار و يا گرفتن مشاوره اشتباه از کارگزار مي داند .چنین چیزی غیر
ممکن است بلکه در اين گونه موارد اولین سوالي که در ذهن يک تريدر موفق شکل میگیرد اين است که " آيا
من از قوانیني که برای معامالتم طرح ريزی کرده و مي بايست اجرا نمايم پیروی کرده ام ؟ " اگر پاسخ بله
باشد ،آنها به سراغ قوانین خود میروند چون احتماال الزم است تا آنها را بازنگری کرده و با اصالح آنها از
ضررهای بعدی جلوگیری کنند .اما من میدانم که در اکثر موارد پاسخ آنها به اين سوال خیر مي باشد و دلیل
اصلي زيان آنها عدم پیروی دقیق از قوانینشان است.
زماني که اکثر آنها در پاسخ به سوال " آيا من از قوانیني که برای معامالتم طرح ريزی کرده و مي بايست اجرا
نمايم پیروی کرده ام ؟ " به خودشان پاسخ منفي دادند آنگاه با خود فکر مي کنند که چرا در پیروی از قوانین
موفق نبوده اند و چطور مي توانند اين اشتباه را تکرار نکنند .نکته ای که بايد به آن دقت کنید اين است که
آنها اين سواالت را فقط از خودشان مي پرسند و تنها خودشان را مسئول اشتباهات شان مي دانند و به عوض
اينکه دنبال شخص ديگری به عنوان مقصر بگردند در جستجوی يافتن راهي مي روند تا بتوانند از قوانین
سیستم معامالتيشان بطور کامل پیروی کنند .اگر شما عادت داريد در زمان شکست دنبال مقصر ديگری
بگرديد و علت شکست را از ديگران جويا شويد بايد بگويم شما نمي توانید تريدر موفقي باشید.
اگر شما يک سیستم معامالتي داريد که قبال آن را تست کرده ايد و در دراز مدت از آن نتیجه گرفته ايد و
اين سیستم با خصوصیات فردی شما همخواني دارد چه دلیلي دارد که دائما به فکر پیدا کردن يک سیستم
جديد باشید ؟ اينکار به غیر از اينکه شما را سردرگم نمايد و باعث شود تا افکارتان بهم بريزد و مشوش شود،
هیچ چیز ديگری عايدتان نخواهد کرد .اين يک واقعیت است که اکثر مردم فکر مي کنند روش زندگي ديگران
بهتر از روش زندگي آنهاست و اين مسئله در تريد هم صادق است.
سیستم معامالتي را که برای خود طرح ريزی کرده ايد بپذيريد و تمام عواقب آن را ( مثبت يا منفي) قبول
کنید و سعي کنید راه حل مشکالت را در درون سیستم تان بیابید .به جای جستجو و صرف وقت برای پیدا
کردن سیستمهای ديگر سعي کنید سیستم معامالتي خودتان را بهینه کنید .ابتدا مشکالت را از درون خود
سیستم پیدا کنید و سپس آنها را رفع نمايید .اگر واقعا از عهده اينکار بر نمي آيید توصیه میکنم معامله در
بازار را برای همیشه کنار بگذاريد .مطمئن باشید اهمیت پیروی از قوانین به مراتب بیشتر از خود قوانین مي
باشد.
حال که شما يک سیستم معامالتي داريد که قبال تست شده و از قوانین وضع شده در آن پیروی مي کنید
ديگر چه نیازی داريد که نظر شخص ديگری را در رابطه با معامالت تان بدانید .هر گاه احساس کرديد که به
شک افتاده ايد و اين نیاز را در خود ديديد که الزم است تا نظر شخص ديگری را راجع به خريد و فروش های
تان بدانید بالفاصله آن معامله خود را ببنديد و تمام قوانین معامالتي تان را چک کنید و تالش کنید تا بفهمید
کجای کارتان ايراد داشته که باعث شد تا بخواهید ديگران راجع به تريد تان نظر بدهند .اينکار را آنقدر ادامه
بدهید تا متقاعد شويد که همه چیز طبق قوانین تان پیش مي رود و شما نیازی به دانستن نظر ديگران درباره
اين معامله خاص نداريد انگاه مي توانید مجددا معامله را آغازکنید.
برای اينکار شما نیاز داريد تا يک سیستم معامالتي برای خودتان طراحي کنید و بارها و بارها آن را مطالعه و
آزمايش کنید و بعد از آن مهمترين نکته ای که بايد رعايت کنید پیروی کامل از قوانین اين سیستم است .
بايد ياد بگیريد که فقط و فقط جزئیات سیستم خودتان را اجرا کنید و به حرفهايي که ديگران میزنند توجه
نکنید .بعنوان مثال فرض کنید شما بر طبق اصول معامالتي خودتان پیش بیني مي کنید ارزش يک نماد
افزايش خواهد يافت و معامله ای در جهت خريد آن نماد باز مي کنید حال ديگر شما نیازی نداريد به تحلیل
شخص ديگری که اعتقاد دارد ارزش آن نماد کاهش خواهد يافت .توجه کنید ،تنها وظیفه شما اين است که
چک کنید و مطمئن شويد که در باز کردن اين پوزيشن از تمام اصول و قوانین سیستمتان پیروی کرده ايد.
تمرين کنید و ياد بگیريد که به قوانین سیستم خودتان پايبند بمانید ومطمئن باشید اين بهترين کاری است
که مي توانید انجام دهید .
اگر شما جزو افرادی هستید که از خود مي پرسند " چرا بازار اينگونه رفتار کرد " و يا " بازار باعث شد تا من
ضرر کنم " اين جمالت را فراموش کنید و فقط از خود بپرسید آيا من از قوانین پیروی کرده ام ؟ اگر جواب
شما بله بود بدانید که راه را درست میرويد و اگر پاسخ شما منفي بود به دنبال اشتباه خود بگرديد و سعي
کنید که آنرا تکرار نکنید .اگر بتوانید اين کار را بصورت يکي از عادات معامالتي تان دراوريد مطمئنا از نتايج
خوب آن متحیر خواهید شد.
اينکه سیستم آنها چیست و چگونه کار مي کند اصال مهم نیست و تنها چیزی که اهمیت دارد اين است که
اين سیستم با خصوصیات فردی آنها همخواني دارد و آنها از طريق همین سیستم به سود رسیده اند .
برخي از آنها مانند آقای وارن بافت که يک سرمايه دار بزرگ است از بازار سهام میلیونها دالر درآمد دارد .يا
بسیاری از معامله گران روزانه هستند که در عرض يکسال دومیلیون دالر سود کسب مي کنند .حتي خیلي
از معامله گران کوتاه مدتي هستند که قريب دو و نیم میلیون دالر سود سالیانه نتیجه فعالیت آنها در اين بازار
است .ولي آيا همه اين افراد مثل همديگر کار میکنند ؟ بايد بگويم خیر .
هرکدام از آنها از يک سیستم جداگانه که با خصوصیات فردی آنها همخواني دارد استفاده مي کنند و شايد
تنها نقطه اشتراک آنها اين باشد که همگي به سیستم شان مسلط هستند و همچنین همگي آنها از درآمدی
که کسب مي کنند رضايتمندی کامل دارند .آنها هیچ وقت فکر استفاده از سیستم ديگران را به مغزشان راه
نمي دهند و هیچ شخصي هم سعي نمي کند تا سیستم ديگری را به آنها معرفي کند و يا پیشنهاد بدهد.
شايد خیلي ها عالقه داشته باشند که يک معامله گر روزانه باشند اما بايد بدانید که خصوصیات هر کسي برای
اينکه معامله گر روزانه باشد مناسب نیست .بعنوان مثال يک معامله گر روزانه ممکن است در طي روز چندين
ساعت را پشت سیستم مترصد موقعیتهای احتمالي بنشیند که اين کار ،کاری نیست که از عهده هر کسي بر
بیايد .شايد برای همین است که از کل افرادی که خود را معامله گر روزانه میدانند فقط عده ای موفق به
کسب سود از بازار مي شوند و در عوض بسیاری در حال ضرر دادن هستند .در حالي که آنها نمي دانند مشکل
شان کجاست و شايد اصال نمي دانند که اين سیستم با طبیعت آنها سازگار نیست.
بسیاری از معامله گران با سرمايه های زياد ترجیح مي دهند در بازار سهام خريدی انجام دهند و برای مدت
طوالني آن را نگهداری کنند .آنها پس از يکسال ممکن است اين سهام خريداری شده را به چند برابر قیمت
بفروشند .اين افراد بدون اينکه وقت زيادی را صرف کنند سودهای قابل توجهي بدست مي آورند اما آيا
هرکسي مي تواند آنقدر صبور باشد که يکسال در انتظار نتیجه معامالتش بماند ؟
همه ما بسیار شنیده ايم و خوانده ايم که يک نقطه مشترک بین تمام مديران موفق در دنیا وجود دارد و ان
اين است که تمام آنها عاشق شغلشان بوده اند و با رضايت کامل اين شغل را انتخاب کرده اند .به عقیده من
اين موضوع در مورد معامله گران نیز صدق میکند .شما نمي توانید يک معامله گر موفق بشويد مگر اينکه واقعا
به معامله کردن عالقه مند باشید .هر گاه به درجه ای از عالقه مندی برسید که حاضر نشويد تريد را با کار
ديگری عوض کنید مطمئن باشید در پي آن به سود هم خواهید رسید.
حال ببینیم چطور بايد يک سیستم معامالتي پیدا کنیم که برای ما مناسب باشد .به گذشته برگرديد و يکبار
ديگر اهداف خود را مشخص کنید .اين سواالت را از خودتان بپرسید :
)2برای اينکار چقدر میت وانید وقت بگذاريد؟ تمام وقت؟ پاره وقت؟ آيا هر زماني که الزم باشد مي توانید
کار کنید؟
)4آيا انقدر صبر و شکیبايي داريد که بتوانید يک معامله گر بلند مدتي باشید؟
)5خصوصیات فردی شما چگونه است ؟ آيا شخص فعالي هستید ؟ آيا قدرت تصمیم گیری سريع در مواقع
لزوم را داريد؟
)6چه کتابهايي راجع به نحوه تريد کردن را مطالعه کرده ايد؟ روش کدام يک از معامله گران حرفه ای را مي
پسنديد و چرا؟ آيا مي توانید سیستم آنها را ياد گرفته و اجرا کنید؟
شما نمي توانید بدنبال سیستم يک معامله گر روزانه برويد در حالي که برای اين کار ساخته نشده ايد .بايد
تالش کنید سیستمي برای معامالتتان پیدا کنید که برای شما مناسب باشد و سپس تصمیم بگیريد بهترين
معامله گر در اين سیستم بشويد.
مثال من خودم ترجیح میدهم که يک سهم را امروز سي دالر بخرم و نه ماه بعد به قیمت يکصد و سي دالر
بفروشم ولي اين کار همیسه میسر نیست و اين امکان وجود دارد که چنین اتفاقي فقط يک يا دوبار در سال
بیافتد.
من بسیار صبور هستم و چنانچه شرايط را مناسب نبینم هرگز معامله نمي کنم .من ترجیح میدهم در طول
روز تنها چند دقیقه به نمودارها نگاه کنم و مابقي اوقاتم را صرف خواندن و نوشتن بکنم .توجه کنید که اين
سیستم به هیچ وجه نمي تواند برای هر کسي مناسب باشد اما اهمیت آن برای من اين است که پس از سالها
آزمون و خطا موفق شدم سیستمي را بیابم که با خصوصیات شخصي من کامال همخواني دارد و سپس تنها
هدف من اين شد که بهترين تريدر دنیا در اين سیستم باشم.
به نظر من شما هم بايد کاری شبیه به انچه من کردم را انجام بدهید .اگر شما با سیستمي کار مي کنید که
با خصوصیات شخصي شما منطبق نیست من به شما اطمینان مي دهم که نه تنها بايد گرفتن سودهای کالن
را فراموش کنید بلکه اصال ممکن است نتوانید کمترين درآمدی برای خود بسازيد .
اگر شما يک معامله گر تازه وارد هستید و يا در سیستمي که استفاده مي کنید ناموفق بوده ايد پیشنهاد من
به شما اين است که کار را با پرسیدن اين سوال از خودتان شروع کنید :
برای يافتن پاسخ اين سوال وقت بگذاريد و پاسخ مناسبي برای آن پیدا کنید چرا که اگر خشت اول محکم و
استوار نباشد در اين صورت اگر حتي تمام خشتهای بعدی را محکم و درست بگذاريد نه تنها بنايي که قصد
ساختن ان را داريد فرو خواهد ريخت بلکه مقدار زيادی از سرمايه شما را نیز با خود از بین خواهد برد.
عمده ترين دلیل عدم موفقیت در بازار همین است که افراد سیستم مناسبي برای خود ندارند .شايد خريدن
نرم افزارهای جديد ( سیستمهای خودکار) و يا پیروی از يک مربي جديد بتواند نتیجه کار شما را تا حدودی
عوض کند ولي هرگز نمي تواند باعث موفقیت کامل شما بشود .امیدوارم با اين جمالت توانسته باشم اهمیتي
که در داشتن يک سیستم مناسب در ذهن من است را به شما منتقل کنم.
به نظر من تريدری که بتواند مدت دوسال در بازار حضور داشته باشد به سمت موفقیت پیش مي رود زيرا
میتوان امیدوار بود که او بعد از اين مدت توانسته است قوانین مناسب برای خودش را پیدا کند و با توسعه اين
قوانین سیستمي را که منطبق با خصوصیات شخصي اوست خواهد يافت.
اما متاسفانه عجله افراد برای بدست آوردن پولهای کالن باعث میشود که قبل از اينکه تجربه حضور در بازار
برای آنها به دوسال برسد تمام پول خود به اضافه عالقه الزم برای معامله کردن را از دست بدهند و از بازار
خارج شوند .تالش خود را مضاعف کنید و اين جمله را بارها و بارها برای خود تکرار کنید :من سیستم مناسب
برای خودم را پیدا خواهم کرد و موفق ترين فردی خواهیم شد که با اين سیستم بخصوص کار مي کند.
-3برای معامالت خود برنامه ريزی کنید و بر اساس برنامه ريزی معامله کنید.
ريچارد دنیس ( بنیانگذار استراتژی الک پشتها ) مي گويد هیچ وقت نگران اينکه قیمتها به کجا میروند نباشید
بلکه به اين فکر کنید که اگر قیمتها به هر طرفي رفتند شما چه خواهید کرد .بدين معني که وقتي شما يک
معامله را آغاز مي کنید ديگر هیچ کنترلي بر روی قیمتها نداريد پس نگراني به شما هیچ کمکي نخواهد کرد.
در عوض بايد بر روی نقاط کلیدی نمودار تمرکز کنید و از قبل برنامه ريزی کنید که اگر قیمت به اين نقاط
رسید عکس العمل شما چه خواهد بود .با انجام اينکار شما يک معامله غیر
احساسي خواهید داشت و يکي از بزرگترين محاسن اين کار عدم اضطراب در هنگام معامله است.
برای مثال فرض کنید شما سهم ايکس را تحت نظر داريد و بنا به داليل تحلیلي خودتان در قیمت 42دالر
مقدار 100سهم را خريداری مي کنید .بعد از اينکه معامله را آغاز کرديد مي بايست سواالت زير را از خودتان
بپرسید:
-اگر اين معامله خالف پیش بیني من حرکت کرد با چه میزان ضرر از معامله خارج خواهم شد و يا با توجه
به سرمايه و ريسک پذيری ام تا چه میزان ضرر را میتوانم در اين معامله تحمل کنم؟
-اگر اين معامله در جهت پیش بیني من حرکت کرد من چه زماني و با چه میزان سود از آن خارج خواهم
شد و در حقیقت استراتزی من برای خروج همراه با سود از اين معامله چیست؟
-آيا اگر اين معامله در جهت موافق با پیش بیني من حرکت کند من در چه قیمتي و به چه میزان بر معامله
خود خواهم افزود؟
-تا چه زماني منتظر رسیدن معامله به هدف قیمتي خود خواهم ماند؟ و تا چه زماني اگر اين معامله به حد
سود من نرسید از آن خارج خواهم شد؟
-آيا با استفاده از دستور trailing stopبرای بستن معامله اقدام خواهم و کرد؟
چنانچه اين معامله با ضرر بسته شود من يکبار ديگر معامله خود را با برنامه تريدم چک مي کنم و مطمئن
مي شوم که تمام قوانین را رعايت کرده بودم و سپس منتظر فرصت های بعدی مي مانم.
پس شما قبل از ورود به بازار يک برنامه ريزی کامل برای معامله خودتان خواهید کرد .حال به عنوان يک
مثال برای برنامه ريزی فرض کنید دستور خريدی برای 100سهم ايکس در قیمت 42دالر وارد کرده ايد و
حد ضرر خود را در قیمت 39دالر قرار مي دهید .در حالي که واقعا نمي دانید قیمتها به کدام سو خواهند
رفت ؟
حال فرض کنید که قیمتها در جهت موافق با پیش بیني شما حرکت مي کنند .در اينصورت شما دومین
دستور خريد خود را در قیمت 50دالر قرار مي دهید و بعد از مدتي دستور بعدی شما نیز در قیمت 50دالر
و با حد ضرر 45دالر فعال مي شود .
معامله همچنان در جهت سوددهي برای شما حرکت مي کند و شما هم حد ضررتان را باالتر میاوريد و در
فاصله مناسبي از قیمت بازار قرار مي دهید .نهايتا در قیمت 130دالر حد ضرر شما مي خورد و شما با يک
سود کالن از معامله خارج مي شويد.
مي بینید چنانچه يک برنامه ريزی کامل داشته باشید تا چه حد کارها راحت مي شود؟ زماني که برنامه ريزی
کاملي داريد شما میدانید چه کاری مي خواهید انجام بدهید .حد ضرر را تنظیم مي کنید ,به موقع بر میزان
معامالتتان مي افزايید و به موقع نیز خارج میشويد .بطور خالصه در اين حالت شما به مانند يک تريدر حرفه
ای و فارغ از هرگونه احساسات عمل کرده ايد .مطمئن باشید اگر يک برنامه ريزی کامل برای معامله داشته
باشید و با نظم و انظباط آن را دنبال کنید تريد کردن برايتان يک کار ساده و جذاب خواهد شد که هیچگونه
اضطرابي را هم به شما وارد نخواهد کرد.
برنامه ريزی برای معامالت مانند برنامه ريزی برای مسافرت است شما بايد برای هر اتفاقي که ممکن است رخ
دهد يک عکس العمل مناسب و از پیش تعیین شده داشته باشید .خیلي از مواقع معامله همان راهي را میرود
که شما مي خواهید اما فراموش نکنید که اين اتفاق همیشه ممکن نیست و شما بايد آماده باشید که اگر
قیمتها به سمت باال رفتند چه کنید و يا اگر قیمتها سقوط کردند چه خواهید کرد يا حتي مثال اگر مدت
زيادی گذشت و قیمتها بدون نوسان قابل توجه و رو به جلو حرکت کردند تصمیم شما درباره معامله تان چه
خواهد بود.
در بسیاری از جلسات و سمینارهای مختلف به کرات شنیده ام که افراد سواالتي مي پرسند مانند اينکه " :
من سهم ايکس را چند ماه قبل به قیمت 25دالر خريده ام به نظر شما هنوز آنرا نگهدارم ؟ " من وقتي که
اين گونه سواالت را مي شنوم بسیار متعجب مي شوم و از خودم مي پرسم چطور امکان دارد که يک نفر
اينگونه معامله کند؟ يعني واقعا اين شخص هیچ برنامه ای برای معامالتش ندارد؟ اينطور افراد از بازار چه
انتظاری دارند وقتي حتي نقطه خروج از معامله را نمي دانند و برای دانستن آن مجبورند مرتبا نظر ديگران را
جويا شوند؟
اگر اين شخص يک برنامه ريزی برای معامالتش داشت و از آن مهمتر اين برنامه را با نظم و انظباط دنبال مي
کرد هرگز احتیاج نداشت اينگونه سوال بپرسد .شايد بتوان گفت يکي از مهمترين داليلي که مردم عالقه دارند
نظرات ديگران را دنبال کنند همین نداشتن برنامه ريزی باشد.
اکثر مردم ترجیح مي دهند نظر ديگران را جويا شوند و اين نشاندهنده نداشتن برنامه ريزی و انظباط در
معامالت شان است .با اين کار اينگونه افراد خودشان را از زحمت فکر کردن خالص مي کنند که خب مطمئنا
اين کار به نفعشان نخواهد بود.
زماني که شما شروع به اجرا کردن برنامه تريد خودتان مي نمايید نبايد احتیاجي به دانستن نظر ديگران داشته
باشید .وقتي شما سهم ايکس را زير نظر داريد و در قیمت 60دالر آنرا مي خريد و حد ضرر اولیه تان را 56
دالر قرار میدهید چرا بايد از حرف کسي که میگويد " سهم ايکس را بفروشید زيرا از خريد اشباع شده و
بزودی به قیمت 20دالر سقوط خواهد کرد " دلواپس و نگران شويد؟ اين را بدانید که اوال آن شخص هر
چقدر هم حرفه ای باشد باز هم امکان اشتباه دارد و ثانیا وقتي حد ضرر شما در قیمت 56دالر است و به
محض افت قیمت در اين نقطه پوزيشن شما بسته خواهد شد ديگر جايي برای نگراني وجود ندارد .در اين
حالت است که پاسخ شما به سوال " آيا امروز از قوانین مربوط به معامالتم بطور کامل پیروی کردم؟ " مثبت
خواهد بود و پاسخ مثبت به اين سوال نشاندهنده اين است که مسیر حرکت شما درست است.
من به شما اطمینان میدهم که افرادی مانند وارن بافت و جورج سوروس که در بعضي مواقع ارزش سهامي که
خريداری مي کنند به 50میلیون دالر نیز مي رسد کامال مي دانند که قیمت به هر طرفي برود آنها چه خواهند
کرد .آيا شما مي توانید تصور کنید که وارن بافت با خودش فکر کند که اوه من بیست میلیون دالر از سهم
ايکس را خريده ام و االن 15درصد از ارزش آن کم شده است حاال چه بايد بکنم؟ من به شما مي گويم امکان
ندارد چنین اتفاقي بیافتد .حاال چرا بايد بین معامالت شما و اين افراد تفاوتي باشد ؟
اين اصال مهم نیست که شما با 5000دالر يا 50میلیون دالر معامله مي کنید بلکه نکته مهم رعايت قوانین
است که برای هر دو حساب الزم است .شما بايد تمام احساسات خود را از بین ببريد و فقط بر اساس برنامه
ای که قبال تنظیم کرده ايد عمل کنید.
اگر اين امکان برای شما وجود داشته باشد که به سراغ تريدرهای موفق برويد و با آنها گفتگو کنید يقینا درک
خواهید کرد که چه مقدار تالش و کوشش ,زمان ,پشتکار و ضررهای مادی را تحمل کرده اند تا به جايي
رسیده اند که ما امروز آنها را در اين موقعیت میبینیم .بین يک تريدر حرفه ای و موفق با يک حقوقدان ,دکتر
يا تاجر هیچ تفاوتي از نظر زحماتي که بايد بکشند تا به هدف برسند وجود ندارد.
در نتیجه شما در ابتدا بايد تصمیم بگیريد که آيا واقعا میخواهید يک معامله گر حرفه ای بشويد يا خیر؟ اين
سوال را از خودتان بپرسید و با صداقت به آن جواب بدهید .از خودتان بپرسید آيا من واقعا به معامله در بازار
های مالي عالقه دارم و يا تنها پتانسیل پولي موجود در اين بازار است که مرا شیفته خود کرده و باعث شده
تا به سراغ آن بیايم؟
دراکثر گفتگوهايي که با افراد برتر در حرفه های مختلف انجام مي شود داشتن عالقه به حرفه انتخابي يکي از
نکات مشترک همه آنهاست .
اگر هدف و انگیزه اصلي شما بدست آوردن پول باشد اين هدف دست يافتني است منتها به شرطي که شما
انگیزه کافي برای يادگیری و کوشش را نیزداشته باشید نه اينکه به امید بدست آوردن پول زياد فقط به دنبال
يافتن استراتژیهايي برويد که به ظاهر آسان و پولساز به نظر میايند .عالقه برای بدست آوردن پول چنانچه
باعث شود شما فعالیت بیشتری بکنید بسیار هم خوب هست و میتواند در موفقیت به شما کمک کند .
برای من واقعا جای تعجب است وقتي معامله گراني را مي بینم که حتي ابتدايي ترين کتابها راجع به نحوه
کار بازار را هم نخوانده اند ولي خیلي هم امیدوارند که سودهای کالني را که در انتظار آنها نشسته اند ,بدست
خواهند آورد .به نظر میرسد که خواندن يک کتاب در مورد اصول و قوانین بازار برای آنها کار بسیار پر زحمتي
است .جالب اينجاست که اکثر اين افراد براحتي قادرند يک حساب ده هزار دالری را در کمتر از شش ماه از
بین ببرند.
در حقیقت داشتن معامالت موفق نه تنها مستلزم دانستن اصول معامله گری است بلکه نیازمند تالش و کوشش
برای ماندن در اوج آمادگي مي باشد .در بین نوابغ اين بازار و در بین تريدرهای موفق ما مي توانیم افرادی را
پیدا کنیم که با تالش و کوشش توانسته اند صاحب حسابهای بزرگ بشوند اما همه آنها سالها زحمت کشیده
اند و تالش کرده اند .بارها شکست خورده اند ولي با يافتن اشکاالت کارشان دوباره شروع کرده اند.
آيا ما با آنها تفاوت داريم؟ يک حقوقدان سالهای زيادی را زحمت میکشد و تالش مي کند تا به هدف برسد و
اين مسئله برای افرادی که میخواهند يک تريدر موفق باشند نیز صادق است.
اگر شما تازه کار هستید و مي خواهید موفق شويد و به بازدهي های خوب برسید از همین امروز شروع کنید
.تصور کنید که سه سال اول ورود به بازار را در حال آموختن در يک دانشگاه هستید .بازار معلم شماست و
حسابي که در ابتدا باز مي کنید شهريه ای است که بايد بپردازيد.
معني آن اين است که بايد سخت کار کنید .بگذاريد اين موضوع را در دو قسمت بررسي کنیم .در ابتدا شما
مي بايست با صرف وقت بر روی خصوصیات فردی خودتان مطالعه کنید و يک روش معامله که با آن احساس
راحتي مي کنید را انتخاب کنید و سپس ياد بگیريد که با آن روش چگونه درست معامله کنید .در باره آن
مطالعه کنید ,بپرسید و بیشتر ياد بگیريد .اساسا اولین گام برای شروع ,انتخاب يک سیستم مناسب است .با
توجه به اينکه پیدا کردن اين سیستم کار چندان سادهای نیست و شايد مجبور شويد بارها و بارها آن را عوض
کنید .لذا اين کارممکن است تا مدت يکسال نیز بطول بیانجآمد ( توجه داشته باشید که دراينجا منظور
سودآوری يا عدم سوداوری مناسب سیستم نیست و شما تنها بايد سیستمي را پیدا کنید که با خصوصیات
رفتاری و دروني شما مناسب است و با آن احساس راحتي مي کنید ) در طي اين مدت به احتمال فراوان شما
مقداری پول از دست خواهید داد .توصیه من به شما اين است که در اينطور مواقع دست از معامله بکشید و
آن را فراموش کنید.
اگر احساس کرديد که باز هم دوست داريد به معامله کردن ادامه بدهید و به تريد عالقه منديد برگرديد و
شروع کنید زيرا در اين صورت مي توانید امیدوار باشید که واقعا به اين کار عالقه داريد و امکان موفقیت برای
شما وجود دارد.
بعد از اينکه سیستم مناسب را پیدا کرديد حال مي بايست با نظم و انظباط قوانین آنرا دنبال کنید .باور کنید
نظم و انظباط و داشتن ديسیپلین در اجرای قوانین از ملزومات موفقیت است .شما نبايد به شرايط فعلي تان
قانع باشید و مي بايست سیستم تان را توسعه بدهید و سعي در بهینه تر کردن آن داشته باشید .توجه کنید
که قانع نبودن به اين معني نیست که هر روز سیستم تان را عوض کنید بلکه هدف فقط بهینه تر کردن
سیستمي است که مناسب شماست و با بهینه کردن آن مي توانید به سمت موفقیت گام برداريد.
تاکید میکنم که منظور من به هیچ وجه اين نیست که در سیستم تان فقط به دنبال اشتباه بگرديد بلکه فقط
سعي کنید خوبها را بهتر کنید .برای داشتن ديسیپلین بیشتر تمرين کنید و بر روی اشتباهاتتان کار کنید تا
تکرار نشوند .بله يک تريدر هر قدر هم که حرفه ای و کارآزموده باشد باز هم از اشتباه مبرا نیست .به عنوان
مثال مي توانید به سرگذشت جس لیورمور توجه کنید.
توصیه مي کنم نه تنها آن را بخوانید بلکه از آن درس عبرت بگیريد و سعي کنید از راهي که او رفت بر حذر
بمانید.
جسي لیورمور يک تريدر حرفه ای در بازار سهام و کاال بود .او با يک حساب خیلي کوچک شروع کرد و در
عرض مدتي آن حساب را به يک حساب چند میلیون دالری تبديل کرد اما نتوانست آن را حفظ کند و تمام
حساب چند میلیون دالری خود را از دست داد .از يک نظر او يکي از تريدر های بزرگ دنیا بود ولي از طرفي
کار او ايراداتي هم داشت .مشکل او اين بود که نمي توانست بر احساسات خود غلبه کند .او يکبار يک حساب
کوچک را به يک حساب چند میلیون دالری تبديل کرد و سپس تما آنرا از دست داد .اما آيا اين تجربه برای
او آنقدر عبرت آموز بود تا ديگر آن را تکرار نکند؟ او با وجود ناراحتي و غمي که از اين تجربه داشت باز هم از
ابتدا شروع کرد و اين بار بازهم با تالش و کوشش توانست حساب خود را مجددا به چند میلیون دالر برساند
اما با اين تفاوت که اين بار بعد از هر اشتباهي که منجر به زيان او مي شد سريعا با يادآوری آن تجربه تلخ به
خودش هشدار میداد و اجازه نمیداد تا احساساتي عمل کند.
هر کسي میتواند اشتباه کند و اين اصال ناامید کننده نیست ولي چنانچه از اشتباهات درس نگیريم و آنرا تکرار
کنیم دچار مشکل خواهیم شد .لیورمور با وجود اينکه يک تريدر حرفه ای بود اما هیچ وقت به اندازه کافي بر
روی مسائل روانشناسي کار نکرده بود .مطمئنا اگر او به تمام قوانین مديريت سرمايه و قوانین تريد خودش
بطور کامل عمل میکرد چنین تجربه ای برايش اتفاق نمي افتاد.
از سرگذشت لیور مور درس میگیريم که در طول مدتي که شما برای حرفه ای شدن تالش مي کنید اشتباهات
بزرگي در کمین شما هستند تا تمام زحمات شما را بر باد بدهند .اگر میخواهید به سرنوشت لیورمور دچار
نشويد فقط کافي است احساسات خود را کنترل کنید و قوانین تريد تان را مو به مو اجرا کنید.
حال ببینیم چه مقدار زمان الزم است تا بتوان يک تريدر خوب و شايسته شد ؟ برای اينکه بتوانیم يک تريدر
نسبتا خوب شويم نمي توان زمان دقیقي را مشخص کرد و اين مسئله بستگي به استعداد و تالش افراد دارد
اما من مي توانم زماني را که معموال افراد الزم دارند تا به موفقیت برسند را اينگونه تعريف کنم ( تاکید مي
کنم که اين يک شرط مطلق نیست و اين زمان برای افراد مختلف تفاوت مي کند) .
بايد تالش کنید و وقت بگذاريد تا سیستمي پیدا کنید که نه تنها کارايي داشته باشد بلکه با خصوصیات فرد
شما نیز متناسب باشد شروع به مطالعه و خواندن کتابهايي در رابطه با نحوه عملکرد بازار بنمايد .برخي از اين
کتابها ممکن است شما را شگفت زده بکنند پس توجه داشته باشید که نبايد بعد از خواندن اين کتابها با
خودتان فکر کنید که " همممممم عالیه .باالخره پیداش کردم " در واقع سعي کنید عمقي تر به مسئله نگاه
کنید .از نزديک تر به تريدرهای موفق نگاه کنید .بايد درک کنید که طرف مورد نظر چقدر زمان گذاشته و
چه مقدار تالش کرده تا به يک تريدر موفق تبديل شده .چه بسیار مواقعي بوده اند که او ضرر کرده و چه بسا
چندين بار هم سرمايه اولیه اش را از دست داده است و مجددا شروع کرده .بايد پیدا کنید که چه خصوصیات
بارزی باعث شده تا آن شخص يک تريدر حرفه ای بشود .
به جلسات و سمینارهايي که در رابطه با بازار برگزار میشود برويد .در اين جلسات چیزی را مخفي نکنید زيرا
اين به زيان شماست .سعي کنید گزارش مفصل از واقعیات معامالت تان برای افراد حرفه ای بگويید و بعد به
راهنمايیها و تجارب آنها گوش کنید.
به تمام سمینارهايي که راجع به مفاهیم اولیه نمودار ها ,تحلیل نمودارها ,مطالب روانشناسي ,مديريت سرمايه
و ...برگزار مي شود برويد و بعد از پآيان جلسه به سراغ سخنران برويد و هر گونه سوالي که برايتان وجود دارد
را بپرسید .حتي اگر الزم است از او بخواهید تا به شما برای گرفتن پاسخ سواالت تان وقت بدهد .سعي کنید
بیشتر به نمودارها نگاه کنید و روی آنها مطالعه کنید.
در مورد شخص من چه در مورد تريد و چه در مورد زندگي همیشه زماني که روی خودشناسي کار کرده ام
نتايج بسیار مثبتي گرفته ام .توصیه مي کنم که شما هم همین کار را انجام دهید .بطور قطع اين کار به شما
کمک خواهد کرد تا سیستم مناسب خودتان را راحت تر پیدا کنید.
اگر شما سیستمي را پیدا کرديد و متوجه شديد که مناسب شما نیست خوشحال باشید چون در اينصورت
شما توانسته ايد از پول و وقت خود محافظت کنید و آنها را بي جهت از دست ندهید .بازهم بگرديد .قرار
نیست تمام سیستمهای معامله گری برای شما مناسب باشد .عموما اکثر تريدرهايي که آرزوی موفقیت دارند
ممکن است مجبور شوند چندين بار برگردند و از اول شروع کنند تا باالخره سیستم مناسب را پیدا کنند.
سال دوم:
يک اکانت با سرمايه کم باز کنید .اين اکانت را شهريه ای فرض کنید که میبايست برای يادگیری پرداخت
کنید و آمادگي از دست دادن تمام يا قسمتي از ان را داشته باشید .کماکان به مطالعه ,يادگیری و رفتن به
جلسات و سمینارهايي که مي توانید در اين جلسات سواالت تان را بپرسید ،ادامه دهید .توصیه میکنم که
هیچگاه برای پرسش و گرفتن پاسخ تامل نکنید و سعي کنید هیچ سوالي را بي جواب رها نکنید.
روشي که برای معامله انتخاب کرده ايد و با آن احساس راحتي مي کنید را کامل تر کنید .گزارشات معامالت
تان را از قبیل سايز معامالت ,تعداد آنها و نتیجه شان تهیه و بررسي کنید .مثال ببینید معامالت سودده تان
چند معامله بوده و همینطور زيانده ها .ببینید چند معامله پي در پي سودده و چند معامله متوالي زيانده داشته
ايد؟ برنامه ريزی کنید ( قسمت دوم همین کتاب ) و ياد بگیريد که برای هر اتفاقي آماده باشید.
به خواندن و تحلیل نمودارها ادامه بدهید .به نظر من شما تنها با خواندن مطلب و بدون بررسي نمودار نمي
توانید پیشرفت خوبي داشته باشید .تا زماني که به حد کافي اين بازی را ادامه ندهید نمي توانید احساس
واقعي که به سراغتان میايد را درک کنید و تا زماني که اين شرايط را احساس نکنید مسلما موفق به کنترل
آنها نیز نخواهید شد.
من معتقدم مسايلي مانند مديريت سرمايه را مي توان براحتي در حساب دمو تست کرد و نتايج مختلف آن را
در حساب دمو مشاهده کرد .در حقیقت بحث مديريت سرمايه يکي از مباحثي است که مي توانید آنرا بدون
پرداخت هیچ هزينه ای و تنها با باز کردن يک حساب آزمايشي ياد بگیريد .مديريت سرمايه يکي از ارکان
اصلي اين بازار است که بدون دانستن و رعايت کردن اصول آن شانسي برای برنده شدن نداريد.
برای درک اهمیت مديريت سرمايه کافي است 100معامله را در حاالت مختلف و با ريسکهای متفاوت بررسي
کنید .مطمئنا از نتايج مختلف و گوناگوني که همین رکن از ارکان بازار در حساب شما ايجاد خواهد کرد
شگفت زده خواهید شد.
يک حساب ده هزار دالری را در نظر بگیريد با ريسک دو نیم درصد و بازده ده درصد .يعني اگر شما يک
معامله زيانده داشته باشید تنها 250دالر از حسابتان را از دست خواهید داد و اگر يک معامله سودده داشته
باشید 1000دالر به موجودی شما اضافه خواهد شد .حال کمي وقت بگذاريد و با جابجا کردن اعداد ريسک
و بازده تان و همچنین سايز معامالت نتیجه را پس از 100معامله بررسي کنید .ريسکهای مختلف را جايگزين
کنید وببینید که با هر کدام چه مقدار زيان متحمل خواهید شد .ريسکي را که فکر مي کنید برای شما مناسب
است در نظر بگیريد و تصور کنید اگر با اين میزان ريسک 5معامله زيانده متوالي نصیبتان شود چه بر سر
خودتان و حساب تان خواهد آمد .تصور کنید که اگر در يک معامله 2000دالر يعني بیست درصد سرمايه
تان را از دست بدهید چه حالي خواهید داشت .آيا مي توانید مجددا برگرديد و به کارتان ادامه دهید بدون
اينکه اين ضرر بزرگ باعث احساساتي شدن شما بشود؟
حاالت مختلف را بررسي کنید و همزمان خودتان را در آن شرايط مجسم کنید .هر زماني که احساس کرديد
نسبتي را که يافته ايد برايتان مناسب است انگاه در حساب واقعي نیز از همان نسبتها استفاده کنید.
تمام توجهتان را به معامله و پیروی از قوانین معطوف کنید .کم يا زياد شدن موجودی حسابتان اهمیتي ندارد.
فکر نکنید چون موجودی حسابتان کوچک است پس ارزش وقت گذاشتن را ندارد .روی آن وقت بگذاريد و
کار کنید .به اينکه چند دالر بدست میاوريد يا از دست میدهید اصال توجهي نکنید مهم تعداد واحدهايي(توضیح
مترجم :منظور از واحد میزان تغییرات است که مي توانید به عنوان امتیاز در نظر بگیريد .برای مثال در بازار
فارکس میزان پیپي که جمع مي کنید ،و يا در بازار ارز ديجیتال چند سنت يا دالر و در بازار سهام چند ريال
جمع آوری کرده ايد) است که مي گیريد و يا از دست مي دهید .بعد از اين مدت شما بايد آمادگي پاسخگويي
به سواالت زير را داشته باشید :
-عکس العمل من در مواقعي که چند معامله زيانده داشته باشم و سرمايه ام رو به کاهش است چه خواهد
بود (پاسخ اين سوال را بايد با میزان ريسکهای مختلف بدانید)
سال سوم:
در اين سال شما سیستم مناسب خودتان را يافته ايد و از اينجا به بعد مي توانید سودهای مناسبي را از بازار
بگیريد .اگر در سال سوم شما متوجه شديد که هنوز در پیروی از سیستم تان دچار مشکل هستید و نظم و
ديسیپلین الزم را نمي توانید رعايت کنید از خودتان بپرسید چرا؟ به حساب دمو برگرديد و در انجا امتحان
کنید .البته توجه داشته باشید چنانچه اين سیستم را برای خودتان مناسب میدانید از چند ضرر پي در پي
نگران نشويد و ادامه بدهید .اينگونه ضررها جزء الينفک بازار هستند و مطمئن باشید اگر شما اصول مديريت
سرمايه را رعايت کنید هیچ مشکلي برای شما ايجاد نخواهد شد.
اگر شما هنوز (در سال چهارم) مشغول معامله باشید (بدين معني که توانايي ماندن در بازار به مدت 4سال
را داشته باشید) مطمئنا شما اکنون مي توانید سود مناسبي را بدست آوريد .ولي هرگز از خواندن و يادگیری
نبايد غافل شويد .حتي اگر سالیان متوالي سود مي کنید اگر از يادگیری و مطالعه غافل شويد ممکن است
مجبور به تحمل ضررهای زيادی بشويد.
تمام افراد موفق در بازار با وجود اينکه سودهای خوبي را از بازار مي گیرند ولي همیشه به مطالعه و دانستن
بیشتر اهمیت میدهند .شما نیز بايد اينگونه باشید.
بسیار خوب .حاال تصمیم بگیريد آيا شما حاضريد حدود چهار سال وقت بگذاريد تا معامله در بازار را بصورت
کامل و عملي ياد بگیريد؟ اگر پاسختان منفي است بهتر است از همین حاال اينکار را فراموش کنید و به سراغ
کار ديگری برويد.
اگر شما میخواهید يک تريدر درجه يک باشید میبايست سخت کار کنید .گول افراد و تبلیغاتي که به شما
وعده سودهای 100درصدی میدهند و مي گويند مي توانید در اين بازار سودهای کالن ببريد بدون اينکه
زحمت بکشید ,تالش کنید ,بخوانید و ياد بگیريد وزمان صرف کنید را نخوريد.
چنین چیزی ممکن نمیباشد اما مطمئن باشید اگر واقعا زحمت بکشید و کار کنید بازدهي ای که نصیب تان
خواهد شد ارزش اين زحمات را دارد و از اين بازدهي شگفت زده خواهید شد.
Positive Self-Belief
شما نه تنها مي بايست به سیستم تريدتان اعتماد داشته باشید بلکه برای انجام معامالت نیز بايد اعتماد به
نفس داشته باشید تا بتوانید معامالت موفقي داشته باشید .
تمام معامله گران حرفه ای اذعان دارند که مهمترين اصل برای انجام معامالت موفق داشتن نظم و انظباط در
پیروی از قوانین است و اين اصل الزم برای کسب بازدهي در بازار میباشد .کافیست شما تنها يکي از سیگنالهای
سیستم تان را در هنگام ورود و خروج بدرستي اجرا نکنید در اينصورت پول زيادی را که با سختي بدست
اورده ايد از دست خواهید داد.
اعتماد به نفس زماني بدست مي آيد که شما به کرات تمام قوانین سیستم تان را با نظم و انظباط دنبال کنید
زيرا اين تکرار باعث بوجود آمدن نوعي نگرش مثبت در شما خواهد شد که برای موفقیت به ان احتیاج داريد.
شايد الزم باشد که هر از چند گاهي مروری بر رفتار و ديسیپلین خود داشته باشید و به بررسي ان بپردازيد.
شما میبايست در اجرای دقیق سیستم تان مصمم باشید .
چناچه شما به سیستم معامالتي خودتان و جزئیات آن اطمینان نداشته باشید مطمئنا در اجرای ان ناموفق
خواهید بود .دلیل اينکه بعضي از افراد در اجرای سیستم افراد موفق ناکام مي مانند نیز همین نداشتن اعتماد
است .زيرا زماني که اينگونه سیستم ها در دوره ای زيانده میشوند شخص خريدار با تصور اينکه سیستم کارايي
ندارد آنرا کنار گذاشته و به سراغ سیستم جديدی مي رود در حالي که خیلي از تريدرهای ديگر با همان
سیستم در حال کسب سود مي باشند .تفاوت آنها بااين افراد در اين است که آنها به سیستم خودشان اعتماد
دارند و برای ضررهای احتمالي کامال آمادگي دارند .آنها از قبل خود را برای مواجهه با چنین زيان هايي آماده
کرده اند و در هنگام زيان فقط صبر مي کنند تا شرايط مجددا روبراه شود زيرا مطمئن هستند که در اين
صورت نه تنها اين ضررهای مقطعي را جبران خواهند کرد بلکه برآيند کارشان سود خواهد بود .اينگونه
سیستمها هم سود و هم زيان دارند و مشکل اکثر کساني که اينگونه سیستمها را مي خرند يا از تريدرهای
موفق کپي برداری مي کنند اين است که آنها تحمل ندارند با سیستم بمانند تا دوره زماني که بصورت اتفاقي
دوره زيانده سیستم است و قسمت آنها شده است تمام بشود و دوره سوددهي سیستم فرا برسد و تنها دلیل
بروز اين مشکل اين است که آنها به اين سیستم اعتماد ندارند .
برای بدست آوردن اعتماد به نفس مهمترين اصل همان سخت کوشي و فعالیت مداوم میباشد که در بخش 4
همین کتاب راجع به آن صحبت کرديم .شما مي بايست آنقدر بر روی بازار و عوامل آن مطالعه کنید تا متوجه
شويد چه مسائلي در اين بازار عادی و چه مسائلي غیر عادی میباشند .اين همان دلیلي است که باعث میشود
تا تريدرهای حرفه ای در هنگام مواجهه با يک دوره زيانده به بازار و يا سیستم خودشان بدبین نشوند و اين
مسايل را عادی بدانند.
همه ما مي دانیم که جورج سوروس يک تريدر بزرگ مي باشد .اين شخص طي سالهای 1980تا 1990چند
صد میلیون دالر پول را از بازار کسب کرد اما در خالل اين مدت او هم دوره هايي را با زيان گذراند .او بارها
ضررهای میلیوني را تجربه نمود اما هیچوقت از اين ضررها نگران نشد زيرا او میدانست که اين زيآنها جزء
الينفک بازار و معامله هستند و بايد آنها را هم پذيرفت .بعد از هر شکستي پیروزی در انتظار است و معموال
هر دوره زياندهي نیز بدنبال خود يک دوره سودده در پي خواهد
داشت .بسیاری از معامله گران روش معامله و سیستم تريدشان را پس از چند معامله زيانده غیر کارا مي بینند
و آن را کنار میگذارند .اين افراد هیچ وقت اين شانس را ندارند تا از دوره هايي که سودهای بزرگي را مي
توانستند توسط همان سیستم بدست آورند استفاده کنند.
هر چه را باور داشته باشیم همان را بدست خواهیم آورد .اگر شما فقط بر روی زيان های تان تمرکز کنید
بزودی اعتماد به نفستان را از دست خواهید داد .پس اگر شما از نتیجه معامالت تان راضي نیستید بهتر است
اعتماد به نفستان را هم بررسي کنید .هر گاه متوجه شديد احساستان نسبت به معامله گری بد شده و يا
اعتماد به نفستان ضعیف شده معامالت را متوقف کنید و با مرور گذشته سعي کنید دلیل اين احساس منفي
را بیابید.
دلیل اينکه بعضي افراد هیچ وقت نمي توانند در اين بازار موفق بشوند نوع نگاه آنها به بازار است .کساني که
به اين تجارت مانند نوعي قمار نگاه مي کنند از اين دسته اند .زيرا اين افراد به هنگام زيان به غیر از خودشان
همه کس و همه چیز را مقصر مي دانند.
اگر شما باور نداشته باشید که مي توانید پول زيادی را بدست بیاوريد مطمئنا هیچوقت نمي توانید پولدار
شويد زيرا خود را مستحق آن نمي دانید .بسیاری از معامله گران را ديده ام که حسابهای کوچک را تبديل به
حسابهای میلیون دالری کرده اند ولي بعد از مدتي همه آنرا از دست داده اند زيرا آنها هیچگاه باور نداشته اند
که میتوانند چنین پولي را کسب کنند .اصوال نداشتن باور مثبت برای بدست آوردن چنین پولي دلیل اصلي
اين است که آنها توان نگهداری از اين پول را ندارند .شايد بتوان گفت نداشتن اين باور که شما مي توانید
چنین پولي را از بازار بدست آوريد مانند بمبي است که تمام آن پولهای بدست آورده را نابود میکند.
شما بايد از خودتان بپرسید که واقعا باورتان نسبت به تريد و معامله گری چیست؟ آيا شما جزو ان دسته
افرادی هستید که مدام به خودشان میگويند دراين بازی امکان برنده شدن وجود ندارد؟ آيا شما فکر مي کنید
بدست آوردن پول و بازدهي خوب از اين بازار غیر ممکن است؟ و ...آيا باور شما واقعا اينگونه است ؟
حاال باور واقعي تان نسبت به تريد را بگويید .به نظر شما کسب چه مقدار بازدهي در اين بازار امکان پذير
است؟ برای بدست آوردن اين بازدهي چه مقدار وقت تالش و هزينه الزم است که شما بايد صرف کنید ؟
من در ابتدا که شروع به کار در بازار کردم احساس مي کردم احتیاج دارم تا ساعتها کار کنم .اکثر سخنراني
ها را گوش ميکردم ,با بروکرم مدام در تماس بودم ,گزارشات بازار را میخواندم ,به اخبار گوش میکردم و ...
زيرا باور داشتم که بايد سخت کار کنم تا به بازدهي خوب برسم و اين باعث شد تا بعد از مدتها نگرشم به
خودم عوض شد و اعتماد به نفس خوبي پیدا کردم.
باورهای شما بايد مناسب و عاقالنه باشند .برای تمام مشکالتي که هنگام تريد کردن برای شما پیش خواهد
آمد راه حلي نیز وجود دارد .تمام تريدرهای حرفه ای به اين مسئله اذعان دارند .آنها اگر ببینند که مدتي با
ضررهای غیر عادی روبرو شده اند شروع به تحلیل و بررسي در درون خودشان مي نمايند و برای يافتن پاسخ
در درون خودشان جستجو میکنند.
بهترين کار برای باال بردن اعتماد به نفس فعالیت و کار کردن بیشتر است .برای شروع بايد بپذيريد که
مسئولیت و نتیجه تمام معامالت تان به خود شما مربوط است .سپس بايد تالش کنید تا سیستم مناسب
خودتان را پیدا کرده و آنرا تست نمايید .هر چقدر در مورد سیستم تان تجربه بیشتری کسب کنید مطمئنا
اعتماد به نفس شما نیز باالتر خواهد رفت .در اوايل کار سعي کنید معامالتتان را با ريسک بسیار کم انجام
دهید .برنامه و دورنمای 20ساله برای ماندن در بازار در ذهن خود ترسیم کنید و برای پولدار شدن يک شبه
خیال پردازی نکنید و مطمئن باشید اين مسئله هنگامي ممکن مي شود که شما به امتیازها و پیپهايي که از
تريد بدست میاوريد فکر کنید و نه به مقدار پولي که بدست مي آوريد (در اين مورد در بخش بعدی توضیح
خواهیم داد) .
بايد ياد بگیريد که مبنای ارزيابي معامالت شما پول کسب شده و يا از دست رفته نباشد بلکه فرض کنید
مشغول يک بازی هستید و نتیجه عملکرد شما بوسیله امتیازهايي که کسب مي کنید سنجیده مي شود.
محاسبه موجودی حسابتان را فراموش کنید و فقط بر پیروی بي عیب و نقص از قوانین تمرکز کنید .در
اينصورت مطمئن باشید که نه تنها موجودی حسابتان نیز به طبع گرفتن واحد های بیشتر باال میرود بلکه به
میزان قابل توجهي از استرس شما نیز کاسته میشود .
آيا متوجه شديد زماني که به موجودی پولي( ريالي ،دالری) حسابتان نگاه مي کنید در هنگام باال و پايین
شدن موجودی ناخوداگاه اين افکار در سرتان پديد مي آيد که " اوف چه سود خوبي حاال من میتونم يک
ماشین تازه بخرم " يا " وای تمام پولي که برای تعطیالتم کنار گذاشته بودم از دست رفت " .
اين نوع تريد کردن تريد کردن احساسي است و مطمئن باشید که هیچ معامله گر احساساتي موفق نشده و
نخواهد شد .
من خودم در اوايل کارم تمام اين روياها و افکار را داشتم .در طول روز و در جريان معامالتم همواره اين افکار
از سرم مي گذشت .يک روز حساب مي کردم 500دالر از دست دادم و ناراحت مي شدم روز ديگر 500دالر
سود مي کردم و احساس مي کردم دوباره زنده شدم و دوست داشتم خوشحالي بکنم .حتي اگر من با اين
خصوصیات مي توانستم موفق هم بشوم اين موفقیت نمي توانست لذت بخش باشد.
امروزه من با سیستم تريد خودم که ريسک کم و بازده بااليي دارد موفق هستم اما هر وقت به نمودار نگاه
میکنم و تصمیم به خريد يا فروش مي گیرم اول تصمیم را با قوانین معامالتي چک مي کنم .من يک تريدر
معمولي اما پیرو سر سخت قوانین هستم.
مرور رفتار نوابغ بازار نشان میدهد بعضي از خصوصیات در بین همه آنها مشترک است .آنها هرگز در طي انجام
معامالت پنجره ای که موجودی حسابشان را نشان میدهد باز نمي کنند و تمام تمرکزشان را بر روی اجرای
صحیح معامالت مي گذارند.
آنها فقط قوانین را دنبال مي کنند و سعي در کسب امتیازات بیشتر دارند .من به جرات مي گويم اگر شما با
هر نوسان قیمت میزان دالری سود و زيان تان را چک مي کنید غیر ممکن است که يک تريدر حرفه ای
بشويد.
اگر مي بینید بعد از هر سود و زياني ناخوداگاه به مانده حسابتان رجوع مي کنید و با افزايش يا کاهش آن
خوشحال يا ناراحت میشويد يعني يک عامل منفي برای موفقیت بر سر راهتان وجود دارد .اگر مي خواهید
موفق شويد بايد اين احساس را از بین ببريد .حتما میپرسید چگونه ؟ يک راه دارد و آنهم پیروی از قوانین
است .خب حاال حتما اين سوال برايتان پیش مي آيد که چطور اينکار را انجام دهیم ؟ پاسخ من به شما اين
است که پیروی از قوانین را هدف اصلي خود قرار دهید .اصال میزان افزايش يا کاهش موجودی را فراموش
کنید و فقط تمرکزتان را بر روی اجرای صحیح قواني قرار دهید .فرض کنید حقوق بگیری هستید که رئیستان
گفته فقط اين قوانین را اجرا کن و کاری با نتیجه آن نداشته باش .فرض کنید اجرای درست قوانین فارغ از
اين که نتیجه چه باشد کافیست تا شما حقوقتان را تمام و کمال دريافت کنید .
يکي از کتب جالبي که خوانده ام کتاب " چگونه 52میلیون دالر بدست آوردم " نوشته نیکالس دارواس
میباشد .من اين کتاب را بسیار دوست دارم چون وقتي اونو میخونم به خوبي احساس میکنم اين شخص
چگونه از يک تريدر احساساتي به يک تريدر فارغ از احساسات و مانند يک ربات تبديل شده است.
اما او چگونه موفق شد ؟ او ابتدا قبول کرد که مسئول عملکرد خويش است و در برد و باخت او هیچ کس و
هیچ چیز مقصر نیست و سپس سیستم مناسب خودش را بهینه کرد و برای اجرای ان برنامه ريزی نمود .يکي
از داليل موفقیت او اين بود که هیچگاه دالرهايي که بدست میاورد يا از دست مي داد را نمي شمرد.
او يک سیستم و يکسری قوانین داشت هنگامي که سیگنال خريد و فروش توسط سیستم صادر میشد درصدی
از سرمايه خود را درگیر معامله مي کرد و برای او فرقي نمیکرد که 5000دالر سرمايه دارد و يا 50000دالر
و تنها به تعداد پیپها فکر میکرد .او بدون اينکه به تغییرات حسابش نگاه کند فقط قوانین را دنبال میکرد .
يکبار او به میزان 350000دالر از سهام شرکتي را در قیمت 53دالر و بر اساس سیگنال سیستمش خريده
بود .پس از مدتي قیمت اين سهم رشد کرد و يکروز کارگزار دارواس با او تماس گرفت و گفت تو حاال نزديک
به 250000دالر سود کرده ای .دارواس به فکر فرو رفت و ديد هنوز سیگنال فروشي از سیستمش صادر نشده
است .او مي ديد اگر االن سهامش را بفروشد پول بسیار زيادی نصیبش مي شود و يک حسي به او مي گفت
قوانین را فراموش کن و سودت را بردار و برو .اما او کمي بیشترفکر کرد و متوجه شد اگر االن اين سهام را
بفروشد اگر چه پول خوبي بدست خواهد آورد اما مطمئنا در پیروی از قوانینش موفق نبوده است و باالخره
تصمیم گرفت سهام را تا زماني که قوانین تريدش به او دستور فروش نداده نگهداری کند .طي روزهای بعد
قیمت سهم همچنان رشد کرد و دارواس زماني که سیگنال فروش از سوی سیستم اش صادر شد سهم را
فروخت و سودی بسیار بیشتر از 250000بدست اورد .
اگر قرار باشد شما دائما موجودی حسابتان را چک کنید و به محض باال و پايین رفتن مانده حسابتان شروع
به نقشه کشیدن برای خرج کردن سودها و يا جبران کردن زيان تان بکنید من شک دارم که شما بتوانید به
تريد ادامه دهید.
من در اوايل ورودم به بازار بارها و بارها وسوسه مي شدم که قوانین تريد را نقض کنم و با خودم مي گفتم
همین يک بار اما بعد از مدتي که تجربه ام بیشتر شد متوجه شدم که بهیچ وجه و هرگز نبايد از اجرای دقیق
قوانین سرپیچي کنم و در اين مورد حتي يک استثنا هم قابل قبول نیست و همچنین ياد گرفتم که نبايد
موجودی حسابم را بشمرم و فقط بايد به فکر کسب امتیازات بیشتری از اين بازی باشم.
فکر مي کنید در اين بازار چه چیز افراد برنده و بازنده را از هم متمايز مي کند؟ مطمئن باشید فقط قدرت و
نظم افراد در پیروی از اصول و قوانین است که باعث بوجود آمدن برندگان و بازندگان میشود و چون تعداد
کمي تريدر مي توانید پیدا کنید که واقعا ديسیپلین داشته باشند در نتیجه تعداد افراد برنده بازار نیز بسیار
کم است.
من تاکنون نديده ام که يک تريدر حرفه ای و موفق استرس زيادی داشته باشد .اکثر تريدرهای موفقي که من
با آنها صحبت کرده ام ريلکس وآرام به نظر میرسند .به نظر من يکي از عوامل موفقیت آنها همین بوده است
که توانسته اند استرس را از خودشان دور نمايند .
يکي ديگر از نقاط اشتراک تريدرهای بزرگ توانايي آنها برای دست کشیدن از تريد است و اين توانايي از
آنجايي ناشي مي شود که آنها در قبال معامالتي که انجام مي دهند خونسرد هستند در حالي که بسیاری از
آنها معامالتي با حجم چندصد میلیون دالر را اداره مي کنند .در مقابل خیلي از افراد ديگر حتي با معامالت
چند هزار دالری به شدت هیجان زده مي شوند.
اگر شما سعي مي کنید که قیمتها و بازار را کنترل کنید در حقیقت وقتتان را هدر داده ايد و نتیجه اش تنها
تحمل استرس فراوان است .نگاه کردن 24ساعته به بازار و در تايم فريم های مختلف بعد از خريد يا فروش
هیچ نفعي برای شما نمي تواند داشته باشد.
من در پايان روز معامالتي تمام نمودارها را مي بندم و مابقي وقتم را صرف ورزش ,مطالعه ,نوشتن و پیاده
روی مي کنم و بطور کامل از بازار دور مي شوم .در تمام فعالیتهای اقتصادی الزم است که مدتي را به اين
گونه مسايل الزم برای زندگي اختصاص دهیم .از زماني که من سعي کردم تريد را تنها جزيي از زندگیم به
شمار بیاورم و به کارها و تفريحات ديگر هم برسم نه تنها نتیجه معامالتم بهتر شده بلکه از زندگي شخصي ام
نیز بیشتر لذت مي برم.
اما يک بار ديگر رمز موفقیت تريدرهای حرفه ای در اين بازار را با هم مرور میکنیم .
-آنها در ابتدا قبول کرده اند که مسئول عملکردشان فقط خودشان هستند و برای موفقیت تصمیم گرفته اند
تالش کنند.
-سیستم مناسبي برای خودشان پیدا کرده اند و آنرا بارها تست نموده اند.
-بر روی مسائل اساسي و بنیادی سیستم شان سخت کار مي کنند تا آن را بهینه کنند .
-به سیستم و قوانین شان اعتماد دارند و در اجرای بي عیب و نقص سیستم شان اعتماد به نفس بااليي دارند.
-ياد گرفته اند که به اين کار مانند يک بازی نگاه کنند که میبايست از آن امتیاز کسب کنند و هیچگاه
موجودی حسابشان را شمارش نکرده و آن را مالک ارزيابي عملکردشان قرار نمیدهند .اکثر تريدرهای حرفه
ای ثروتمند هستند و رمز موفقیت آنها در همین است که به اينکار به عنوان يک سرگرمي نگاه مي کنند و
ناخوداگاه با کسب امتیازهای بیشتر درآمد هم کسب مي کنند.
-آنها میدانند که نمیتوانند هیچ کنترلي بر بازار داشته باشند .تريد کردن تمام چیزی نیست که يک تريدر
حرفه ای به آن مي پردازد .آنها همیشه بین تريد کردن و زندگي شخصي شان تعادل را برقرار مي کنند.
تريد کردن تنها جزئي از زندگي شماست .اگر تمام تمرکزتان را بر روی فراز و نشیبهای آن قرار دهید نه تنها
نتیجه رضايت بخشي نخواهید گرفت بلکه باعث خواهید شد تا از ديگر جنبه های زندگیتان نیز غافل بمانید.
اگر شما بتوانید يک میلیون دالر از اين بازار درآمد کسب کنید مسلما رضايت بخش خواهد بود اما بايد ديد
اين پول به چه قیمتي کسب شده و درمقابل بدست آوردن ان از چه چیزهايي جا مانده ايد .هدف تنها رسیدن
به مقصد نیست بلکه چون شما مدت بیشتری را در راه رسیدن به هدف به سر میبريد در نتیجه نحوه طي
مسیر نیز بسیار مهم است .
شما برای انجام تريدهای موفق نیاز داريد تا بعضي اوقات دست از کار بکشید و تجديد قوا کنید .من کامال
بخاطر دارم چند سال اول که وارد بازار شده بودم تمام روز ،شب و تعطیالت آخر هفته را صرف خواندن،
نوشتن ،نگاه کردن به نمودار و تست سیستم های مختلف مي کردم و در حقیقت من تمام نیازهای ديگر
زندگي ام را فراموش کرده بودم .بعدها فهمیدم که بدون توجه به ديگر نیازهای زندگي امکان موفق شدن
وجود ندارد .بعد از آن سعي کردم تا اين اشتباه را ديگر تکرار نکنم و میان زندگي و تريد کردن تعادل ايجاد
کنم.
استرس زياد باعث مي شود تا شما نتوانید از زندگي تان لذت ببريد .سعي کنید در ذهنتان ده سال اينگونه
تريد کردن را مجسم کنید .به نظر شما بعد از اين مدت شما از نتیجه راضي خواهید بود حتي اگر میلیونها
دالر پول داشته باشید.
تريد کردن مانند مابقي حرفه ها مي باشد .شما مي بايست از ساعت 9تا 5بعدازظهر سخت کار کنید و سپس
بطور منظم دست از کاربکشید و به بقیه زندگي تان برسید .
اغلب تريدهای موفق من زماني بوده است که سهمي را مطابق قوانین سیستم مورد استفاده ام که بلند مدتي
مي باشد خريداری کردم و سپس حد ضرری برای آن تعیین کرده ام .سپس به تعطیالت و سفر رفته ام و
ديگر به قیمتها توجهي نداشته ام .معموال بعد از بازگشت با سودهای زيادی مواجه شدم.
اگر شما احساس کنید که مي توانید بازار را کنترل کنید مطمئنا تريد کردن باعث خواهد شد که فکرتان
خراب شود و ناامیدتان کند .ولي اگر شما برای خودتان قانوني بگذاريد و مثال بنا به ضرورت سیستم مورد
استفاده در طول روز به تعداد معین قیمتها را چک کنید و تصمیم بگیريد بسیار راحت تر خواهید بود و در
غیر اين صورت نه تنها وقتتان هدر خواهد رفت بلکه احتمال ارتکاب اشتباه نیز از سوی شما بیشتر خواهد
شد.
اگر شما برای معامله سیستم داريد و قوانین آنرا دنبال مي کنید پس بعد از انجام خريد و فروش اصوال احتیاجي
نداريد تا مدام قیمتها را چک کنید.
سعي کنید از وقتتان بطور بهینه استفاده کنید و آن را با نگاه کردن بي مورد به نمودار هدر ندهید .
تجارت در بازارهای مالي يک روش عالي برای کسب پول است ولي ما بايد باور کنیم که برای کسب درآمدی
قابل توجه میبايست بصورت قابل توجهي نیز کوشش کنیم .اگر شما يک سهم را به قیمت 50دالر و به میزان
50000دالر خريداری کنید و بعد از يکسال قیمت سهم 200دالر باشد در حقیقت شما 150000دالر درآمد
کسب کرده ايد .آيا جالب نیست اين میزان درآمد را با دنبال کردن قوانین و چک کردن بازار تنها برای چند
دقیقه در روز بدست بیاوريد .اما بسیاری از تريدرها زماني که در مثال فوق قیمت به 70دالر میرسد و در
حالي که هنوز سیستم سیگنال فروش نداده است سريعا سهم را به فروش میرسانند و به حساب خودشان
سودی را کسب مي کنند اما بعد از مدتي تمام سود بدست آمده را در يک معامله ديگر از دست مي دهند .اگر
شما بتوانید به عنوان يک تريدر زمان مناسبي را برای تريد کردن و اجرای درست قوانین اختصاص دهید
مطمئنا پول زيادی را نیز کسب خواهید نمود .
https://www.5tradezone.com