You are on page 1of 27

‫فهرست مطالب‬

‫پیشگفتار ‪1..................................................... .............................................................................................................................‬‬

‫چگونه میتوانیم متوجه شویم که یک سرمایهگذار احساسی هستیم؟ ‪2.........................................................................‬‬

‫روانشناسی فردی در بازار سرمایه ‪3........................................................................................................................................‬‬

‫خودکامیابی‪4............................................. ............................................................................................................................. ...‬‬

‫واقعگرایی ‪4...................................................................................................... ..........................................................................‬‬

‫مهار کردن خود تخریبگری ‪7................................................................................................................................................‬‬

‫شناخت برنده و بازنده ‪8............................................................................................................................................................‬‬

‫شناخت الگوهای رفتاری‪10........................................................................................................... .........................................‬‬

‫شناسایی وابستگیهای احساسی ‪11......................................................................................................................................‬‬

‫روانشناسی جمعی در بازار سرمایه ‪11...................................................................................................................................‬‬

‫نظریات متخصصان در مورد جمع ‪12............................................................... .....................................................................‬‬

‫تمایل به تبعیت از یک رهبر ‪14................................................. .............................................................................................‬‬

‫روانشناسی اجتماعی ‪16.........................................................................................................................................................‬‬

‫چگونه تاثیر احساسات را در سرمایهگذاری کاهش دهیم؟ ‪18..........................................................................................‬‬

‫تفاوت معاملهگر خوب و بد چیست؟ ‪20................................................................................................................................‬‬

‫چگونه به یک معاملهگر خوب تبدیل شویم؟ ‪21..................................................................................................................‬‬

‫سخن پایانی ‪24..........................................................................................................................................................................‬‬


‫پیشگفتار‬

‫بازارهای مالی به علت پتانسیل سوددهی باال و جذابیتهای فراوانی که دارند‪ ،‬همهساله افراد بیشماری را به‬

‫سوی خود جذب میکنند‪ .‬بسیاری از افراد بدون مطالعه و دانش کافی جذب این بازار میشوند و در اندیشه‬

‫رسیدن به سودهای باال در زمانی اندک هستند اما خیلی سریع سرمایه خود را از دست میدهند‪ .‬به طور کلی‬

‫معاملهگری موفق از چند جنبه مهم است و باید مورد بررسی قرار گیرد‪ .‬در صورت عدم رعایت این اصول‪ ،‬فرد‬

‫با شکستهای پیدرپی از بازار خارج میشود‪ .‬یکی از این اصول «روانشناسی» حوزه داد و ستد است‪ .‬میتوانیم‬

‫روانشناسی در این حوزه را به دو بخش روانشناسی فردی و روانشناسی جمعی تقسیم کنیم‪.‬‬

‫احساسات یکی از ابزارهای مهم برای بقای انسان به شمار میروند اما این ابزار باید تحت کنترل انسان باشد‪.‬‬

‫ما بسیاری از تصمیمگیری های روزانه خود بر اساس احساسات انجام میدهیم و گاهی حتی خود نیز از این‬

‫موضوع مطلع نیستیم‪ .‬رمز موفقیت در بورس و بازار سرمایه‪ ،‬آگاهی است‪ .‬معاملهگر باید نسبت به احساسات و‬

‫وضعیت روانی خود آگاه باشد‪ .‬باید این حسها و الگوهای رفتاری که بر اساس آنها شکل میگیرد را بشناسد‬

‫تا بتواند اثر آنها را بر تصمیمگیری های خود کنترل کند‪ .‬همچنین او باید با روانشناسی جمع نیز آشنا باشد‬

‫زیرا سرنوشت بازار تا حدود زیادی در گرو همین رفتارهای جمعی است‪.‬‬

‫در این کتاب‪ ،‬نکات مهمی را درباره روانشناسی فردی و جمعی در بازار سرمایه مطرح کردهایم‪ .‬میتوانید از‬

‫این مطالب‪ ،‬برای شناسایی رفتا رهای احساسی خود و جمع استفاده کنید‪ .‬کدها را در نظر بگیرید و آنها را‬

‫در رفتارهای خود و روندها رصد کنید‪ .‬هر چه مهارت بیشتری در تشخیص احساسات و الگوهای روانی داشته‬

‫باشید‪ ،‬کنترل بیشتری روی آنها خواهید داشت‪ .‬در پایان نیز توصیههایی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر‬

‫موفق مطرح کردهایم‪ .‬این توصیهها از تجربیات معاملهگران متعدد به دست آمده است‪ .‬به این روشها محدود‬

‫نشوید و ترفندهای مخصوص به خود را پیدا کنید‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫چگونه میتوانیم متوجه شویم که یک سرمایهگذار احساسی هستیم؟‬

‫سرمایهگذاران موفق‪ ،‬اهمیت ثبات احساسی و روانی را در سرمایهگذاری به خوبی متوجه شدهاند‪ .‬آنها تصمیمات‬

‫خود را بر اساس اطالعات مفید و تحلیلشده میگیرند‪ .‬در سمت دیگر‪ ،‬احساسات و هیجانات عامل اصلی‬

‫تصمیمگیری در سرمایهگذاران احساسی است‪ .‬اگر یکی از ویژگیهای زیر در شما وجود دارد‪ ،‬پس شما یک‬

‫سرمایهگذار یا معاملهگر احساسی هستید‪:‬‬

‫وقتی قیمت سهام کمی افت میکند‪ ،‬آن را به فروش میرسانید‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫تصمیم برای فروش سهام باید نتیجه مالحظات دقیق باشد‪ .‬اگر سهم را فقط به خاطر این که کمی زیان‬

‫کردهاید میفروشید‪ ،‬یک سرمایهگذار احساسی هستید!‬

‫‪ -‬روی اخبار شدیدا متمرکز شدهاید‪.‬‬

‫قبول داریم که بخشی از سرمایهگذاری این است که اخبار بازار را پیگیری و رصد کنید اما اگر در شرکتی‬

‫مانند کارگزاری و شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای مشابه شاغل نیستید‪ ،‬خواندن اخبار و اطالعات سهام‬

‫به صورت ‪ 24‬ساعته رفتار سالمی نیست‪.‬‬

‫‪ -‬به خاطر سودی که هنوز تحقق نیافته‪ ،‬خوشحال هستید‪.‬‬

‫سود تحققنیافته همان سودی است که از یک دارایی به دست میآید فقط اگر آن را در قیمت و زمان مشخص‬

‫بفروشید‪ .‬به طور مثال اگر یک سهم با قیمت ‪ 200‬تومان بخرید و رویای رسیدن قیمت به ‪ 300‬تومان را‬

‫داشته باشید و به این خاطر شادمان شوید یا این که پس از خرید سهام‪ ،‬با شروع رشد قیمت‪ ،‬فورا احساس‬

‫شیفتگی و خوشحالی «شدید» به شما دست دهد‪ ،‬یک سرمایهگذار احساسی هستید!‬

‫‪ -‬به خاطر ضرر و زیانی که هنوز قطعی نشده‪ ،‬اندوهگین میشوید‪.‬‬

‫زیان تحققنیافته‪ ،‬برعکس سود تحققیافته است‪ .‬اگر هر زمان که قیمت سهام از قیمت خریداری شما کمی‬

‫کاهش یافت و شما احساس ناامیدی و اندوه کردید‪ ،‬شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!‬

‫‪2‬‬
‫‪ -‬از بررسی قیمت سهام ترس دارید‪.‬‬

‫اگر میدانید که به احتمال قوی قیمت سهم کاهش یافته است ولی از بررسی قیمت ترس دارید چون‬

‫نمیخواهید با حقیقت مواجه شوید‪ ،‬در این صورت یک سرمایهگذار احساسی هستید!‬

‫‪ -‬با هر خبر بد‪ ،‬ترس وجود شما را میگیرد‪.‬‬

‫راه منطقی برای مواجهه با اخبار بدی که از بازار و سهم شرکتی که میشنوید این است که اثر این اخبار و‬

‫اطالعات را به صورت واقعبینانه بررسی کنید و تصمیم متناسب با آن را بگیرید‪ .‬اگر شما با هر خبر بد رسیده‬

‫از بازار‪ ،‬هراسان میشوید در این صورت یک سرمایهگذار احساسی هستید!‬

‫‪ -‬مدام قیمت سهام را بررسی میکنید‪.‬‬

‫بورس ذاتا دارای نوسانات بسیار است و هر سهم روزانه نوسانات بسیاری خواهد داشت‪ .‬اگر مرتبا با کارگزار‬

‫تماس میگیرید یا در سایت قیمت سهام را بررسی میکنید یا اگر از هرشخصی که میبینید درباره سهام‬

‫نظرخواهی میکنید‪ ،‬شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!‬

‫روانشناسی فردی در بازار سرمایه‬

‫افراد به دالیل گوناگونی معامله میکنند که بعضی از آنها منطقی و بعضی غیرمنطقی است‪ .‬از دید برخی افراد‬

‫معاملهگری فرصتی است برای این که یک شبه ره صد ساله را طی کنند‪ .‬در واقع برای برخی از افراد پول‬

‫سمبل آزادی است‪ .‬از این رو شناخت مسائل روانشناسی برای باقی ماندن در این بازار مهم خواهد بود‪ .‬در ادامه‬

‫بعضی از اصول روانشناسی فردی در بازار سرمایه را با هم بررسی خواهیم کرد‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫خودکامیابی‬

‫هر فرد باید چنان روی پرورش مهارتهایش تمرکز کند که پول نتواند احساساتش را تحت تاثیر قرار دهد‪ .‬او‬

‫نباید تحت تاثیر حس شعف ناشی از برد و حس سرشکستگی ناشی از باخت قرار گیرد و الزم است با تمرکز‬

‫بر کار خود به دور از احساس‪ ،‬معامله کند‪ .‬همانگونه که بازار فرصت زیادی برای خودکامیابی در اختیار افراد‬

‫میگذارد فرصتهای خودویرانگری را نیز برای آنها فراهم میکند‪ .‬تخلیه تعارضات و کشمکشهای درونی در‬

‫محیط بازار بسیار گران تمام خواهد شد‪ .‬معاملهگری که به آرامش درونی نرسیده باشد اغلب به دنبال برآورده‬

‫کردن تمایالت ضدونقی ض خود در بازار است‪ .‬پس اگر ندانید که به کجا میخواهید بروید‪ ،‬سرانجام خود را‬

‫درجایی خواهید یافت که نمیخواستید‪.‬‬

‫واقعگرایی‬

‫بعضی افراد همواره به دنبال سرمایهگذاریهای کوچک با سودهای آنچنانی هستند اما معاملهگر موفق واقعگرا‬

‫است‪ .‬او تواناییها و محدودیتهای خود را میشناسد‪ ،‬درک میکند که چه اتفاقی در بازار در حال وقوع است‬

‫و میداند که چطور در مقابل آن واکنش نشان دهد‪ .‬بدون این که از قواعد سرپیچی کند اقدام به تحلیل بازار‬

‫میکند‪ ،‬عکسالعملهای خود را موردبررسی قرار میدهد و یک برنامه واقعبینانه طراحی میکند چون یک‬

‫معاملهگر حرفهای با توهم و رویا زندگی نمیکند‪.‬‬

‫بازندگانی که مبتال به خرافات ذهنی هستند به شما میگویند‪ :‬من باختم چون به اطالعات مخفی معاملهگری‬

‫دسترسی نداشتم‪ .‬بسیاری از بازندگان همواره در این توهم هستند که معاملهگران موفق به یک سری اطالعات‬

‫مخفی دسترسی دارند‪ .‬البته این توهمات موجب تفکرات مختلف در بازار و وجود بازاری پررونق میشود ولی‬

‫قطعا افراد با این توهم شکست خواهند خورد‪ .‬چیزی که برندگان و بازندگان را از هم جدا میکند نه هوش‬

‫فراوان است نه اطالعات محرمانه و نه تحصیالت عالی‪ ،‬بلکه نظم و چهارچوب مشخص به دور از توهمات است‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫خیلی از بازندگان با خود فکر میکنند که اگر سرمایه بیشتری و حساب بزرگتری داشتند حتما در این کار‬

‫موفق میشدند‪ .‬همه بازندهها یا با زنجیرهای از باختهای پشت سر هم حساب خود را نابود میکنند و یا با‬

‫یک معامله فوقالعاده بد و غیراصولی به یک باره باعث نابودی سرمایه خود میشوند‪.‬‬

‫اغلب پس از این که معاملهگران غیرحرفهای مارجین کال میشوند بازار برمیگردد و در همان روندی که آنها‬

‫انتظارش را داشتند قرار میگیرد‪ .‬بازنده به سرزنش خود و کارگزارش میپردازد و با خود میگوید‪ :‬اگر حسابم‬

‫یک مقدار بزرگتر بود و دوام میآورد االن در سود بودم‪.‬‬

‫بازندهها این برگشتهای قیمت را مهر تأییدی بر روش خود قلمداد میکنند‪ .‬آنها از حقوق خود‪ ،‬پساندازشان‬

‫و قرض گرفتن پول از این و آن مجددا یک حساب کوچک دیگر باز میکنند‪ .‬داستان تکرار میشود و بازنده‬

‫آنقدر به معامله خود اصرار میورزد و به ضرر بیشتری فرو میرود تا مارجین کال شود و کل پول خود را از‬

‫بدهد و این روال ادامه خواهد داشت‪.‬‬

‫بعضی از بازندهها با نشان دادن سابقه معامالت موفقشان به دوستان و اقوام‪ ،‬به جمعآوری پول از آنها‬

‫میپردازند‪ .‬تجربیات قبلی نشان میدهد حاال که سرمایه بیشتری برای کاردارند به سودهای باال و خوبی دست‬

‫پیدا خواهند کرد اما آن پول را نیز در بازار از دست میدهند درست به مانند این است که بازار آنها را دست‬

‫انداخته است‪ .‬دلیل باخت یک بازنده کمبود سرمایه و داشتن حساب کوچک نیست بلکه ذهن او هنوز به تکامل‬

‫و آمادگی الزم نرسیده است‪.‬‬

‫یک بازنده به همان سرعتی که یک حساب کوچک را نابود میکند میتواند یک حساب خیلی بزرگ را نابود‬

‫کند‪ .‬او بیش از اندازه معامله میکند و اصول مدیریت سرمایه را رعایت نمیکند‪ .‬ریسکهایی که انجام میدهد‬

‫خیلی بیشتر از ظرفیت حسابش است‪ .‬فارغ از این که سیستم معامالتیاش تا چه حد کارآمد است‪ ،‬یک سلسله‬

‫از معامالت بد و واکنشهای احساسی‪ ،‬تمام سرمایهاش را به نابودی میکشاند‪.‬‬

‫معاملهگری که بخواهد در این کار دوام بیاورد و به کامیابی برسد باید باختهای خود را کنترل کند و در واقع‬

‫مدیریت ریسک انجام دهد‪ .‬برای این کار باید چندین سال را به یادگیری شیوه صحیح معاملهگری اختصاص‬

‫‪5‬‬
‫دهید و در ابتدای کار تمام سرمایه خود را درگیر نکنید‪ .‬از اشتباهات کوچک و بزرگی که در حساب کوچک‬

‫خود انجام میدهید درس بگیرید و آنها را تکرار نکنید‪ .‬آماتورها انتظار ضرر در یک معامله را ندارند و‬

‫نمیخواهند بپذیرند که ضرر هم جزوی از این کار است‪ .‬این اعتقاد که مشکل من فقط کمبود سرمایه است‬

‫باعث میشود که اینگونه معاملهگران همواره از پذیرفتن دو حقیقت تلخ شانه خالی کنند‪:‬‬

‫‪ ‬فقدان انضباط در معاملهگری‬

‫‪ ‬فقدان مدیریت سرمایه صحیح در معامالت‬

‫تنها مزیت داشتن یک حساب بزرگ این است که هزینه خدمات و امکانات نسبت به اصل سرمایه مبلغ ناچیزی‬

‫خواهد بود‪( .‬کسی که یک حساب ‪ 1‬میلیاردی را مدیریت میکند اگر ‪ 10‬میلیون بابت سمینار و ابزار و لوازم‬

‫مورد نیاز خود پرداخت کند‪ ،‬تنها ‪ 1‬درصد از اصل سرمایه خود را هزینه کرده است اما کسی که با داشتن یک‬

‫حساب ‪ 20‬میلیونی دقیقا همانقدر برای خرید امکانات و خدمات هزینه کند‪ ،‬در واقع ‪ ۵0‬درصد از سرمایه‬

‫خود را خرج کرده است‪).‬‬

‫کسی که بخواهد در این بازار برنده باشد عالوه بر روانشناسی فردی باید به دو اصل سیستم معاملهگری منطقی‬

‫و یک مدیریت سرمایه قوی نیز توجه کند‪ .‬اینها مانند پایههای یک صندلی هستند که اگر هر یک از آنها را‬

‫برداریم صندلی با شخصی که روی آن نشسته است واژگون خواهد شد‪ .‬بازندگان صندلی خود را بر یک یا‬

‫حداکثر دو پایه بنا میکنند‪ ،‬معموال تمام تمرکز خود را بر روی سیستم معامالتی معطوف میکنند و از‬

‫روانشناسی و مدیریت سرمایه غافلاند‪ .‬پس معامالت شما باید با چشمانی باز بر مبنای قوانین روشن و‬

‫تعریفشده باشد‪ .‬شما ملزم به تحلیل احساسات و عواطف خود هستید تا مطمئن شوید تصمیمی که اتخاذ‬

‫کردهاید کامال منطقی است نه از روی احساس‪ .‬مدیریت سرمایه را باید طوری در حساب خود به اجرا درآورید‬

‫که با چند ضرر پشت سر هم تمام حسابتان را از دست ندهید‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫مهار کردن خود تخریبگری‬

‫معاملهگری یک بازی بسیار دشوار است و کسی که بخواهد برای مدت طوالنی در این حرفه موفقیت کسب‬

‫کند باید در مورد آن چه انجام میدهد بسیار جدی و دقیق باشد‪ .‬ساده و زودباور بودن و همچنین معامله بر‬

‫اساس احساس و بدون فکر مسلما عواقب خوبی نخواهد داشت‪ .‬متأسفانه اغلب افراد دمدمیمزاج و کسانی که‬

‫احساس میکنند دنیا همیشه به آنها بدهکار است بهسوی این حرفه جلب میشوند‪ .‬اگر شما این کار را فقط‬

‫برای هیجان انجام میدهید و بدون فکر دست به این عمل میزنید‪ ،‬خود را در معرض معامالتی با شانس برد‬

‫بسیار پایین قرار میدهید و متحمل ریسکهای غیرضروری میشوید‪ .‬بازارها بسیار بیگذشت و بیرحم عمل‬

‫میکنند و معاملهگری احساسی همیشه محکوم به فنا است‪.‬‬

‫تقریبا در همه حرفهها و مشاغل محیط کاری بهگونهای است که احتمال اشتباهات مخرب افراد را کاهش‬

‫میدهد‪ .‬رؤسا‪ ،‬همکاران و مراجعین شما زمانی که نسنجیده رفتار میکنید و یا رفتار مخربی را در پیش‬

‫میگیرید میتوانند به شما یادآور شوند و شما را از این گونه رفتارها بر حذر دارند‪ .‬ولی در معاملهگری چنین‬

‫حمایتی وجود ندارد‪ .‬همین امر سبب میشود این کار‪ ،‬کاری پرخطر باشد‪ .‬بازار همواره موقعیتهای بسیاری‬

‫برای خودویرانگری در اختیار شما قرار میدهد‪ .‬زمانی که در یک جامعه از کسی اشتباهی سر میزند دیگر‬

‫افراد جامعه سعی میکنند به گونهای رفتار کنند که در نتیجه آن اشتباه به خودشان و شخص خاطی خسارتی‬

‫وارد نشود‪ .‬زمانی که یک راننده در اتومبیل خود را که کنار خیابان آن را متوقف کرده است ناگهان باز میکند‬

‫شما سریعا عکسالعمل نشان میدهید تا با او برخورد نکنید‪ .‬شما از وقوع تصادف جلوگیری میکنید چون در‬

‫یک تصادف به هر دو طرف خسارت وارد میشود اما بازارها خارج از این قاعده سودمند انسانها رفتار میکنند‪.‬‬

‫بزرگراه معاملهگری آبستن حوادث و برخوردها است‪.‬‬

‫برخی افراد در طول زندگی خود اشتباهاتی را که در سن ‪ 20‬سالگی مرتکب شدهاند در سن ‪ 60‬سالگی دوباره‬

‫تکرار میکنند‪ .‬برخی دیگر زندگی خود را برای موفقیت در یک زمینه سازماندهی میکنند ولی کشمکشها‬

‫و مشکالت درونی خود را جای دیگری میبرند و تنها عده کمی وجود دارند که از مشکالت خود آگاه هستند‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫سعی کنید از تمایل درونی خود نسبت به خودویرانگری کامال آگاه باشید‪ .‬تقصیرها را به گردن بدشانسی و‬

‫دیگران نیندازید و مسئولیت نتایجی را که به دست میآورید صادقانه بپذیرید‪ .‬روزنگار معاملهگری خود را تهیه‬

‫کنید و در آن تمام معامالت خود را با دلیل ورود و خروج ثبت کنید و الگوهای تکراری موفقیت و شکستهای‬

‫خود را پیدا کنید‪ .‬آنهایی که از ناکامیهای گذشته درس نگیرند محکوم به تکرار آن در آینده هستند؛ مانند‬

‫صخرهنوردهایی که در هنگام صعود به یک طناب ایمنی نیاز دارند شما نیز باید با استفاده از روانشناسی یک‬

‫حاشیه امنیت برای خود فراهم کنید‪.‬‬

‫شناخت برنده و بازنده‬

‫یک بازنده هرگز نمیداند که چرا میبازد‪ .‬اگر میدانست برای آن چارهای میاندیشید و تبدیل به یک برنده‬

‫میشد‪ .‬او در معاملهگری سردرگم عمل میکند‪ .‬یک بازنده همانگونه سعی در کنترل معامالت خود دارد که‬

‫یک الکلی میخواهد مصرف الکل خود را کنترل کند‪ .‬بازندهها برای این که از وضعیتی که در آن قرارگرفتهاند‬

‫رهایی پیدا کنند همه کاری انجام میدهند‪ .‬دائما سیستم معامله خود را تغییر میدهند‪ ،‬نرمافزارهای جدید‬

‫میخرند یا از کسانی که فکر میکنند از خودشان بهتر این کار را بلدند سیگنال میگیرند‪ .‬اعتقاد آنها به‬

‫یکراه نجات خیالی مثل باور داشتن بابانوئل است‪.‬‬

‫این اعتقاد آنها به یک سیستم جادویی که فقط از روی استیصال و ناچاری است‪ ،‬باعث بازارگرمی مشاوران و‬

‫سیگنالفروشان میشود‪ .‬یک بازنده زمانی میتواند شروع به احیا خود کند که همهچیز خود را ازدسترفته‬

‫ببیند و احساس کند که به آخر خط رسیده است‪ .‬به آخر خط رسیدن احساس بسیار بد و ناخوشایندی است‬

‫و زمانی این احساس به فرد دست میدهد که پولی را از دست بدهد که خارج از استطاعت مالی او باشد‪ .‬بیشتر‬

‫افرادی که به این مرحله میرسند دست از معاملهگری میکشند و بازار را برای همیشه ترک میکنند و دیگر‬

‫به سراغ آن نمیآیند‪ .‬برای جلوگیری از در تنگنا قرارگرفتن بهتر است که با مدیریت ریسک در معامالت قبل‬

‫از خسارت از این عمل پیشگیری کنید‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫همه ما از صنوف و مشاغل مختلف وارد این کارشده و پا به بازار گذاشتهایم؛ با تجربیات ذهنی گذشته و طرز‬

‫فکری که در جای دیگری پرورشیافته است‪ .‬مادامیکه در بازار به همان صورتی که کارهای روزمره خود را‬

‫انجام میدهیم عمل کنیم‪ ،‬ضرر خواهیم کرد‪ .‬موفقیت یا شکست شما در بازار بستگی به افکار و احساساتتان‬

‫دارد‪ .‬همچنین به قابلیتتان در بهکارگیری عقل و منطق بهجای تخلیه احساسات و هیجانات بر میگردد‪.‬‬

‫معاملهگری که پس از به دست آوردن هر پیروزی بیش از حد خشنود و پس از هر شکست به شدت افسرده و‬

‫غمگین میشود‪ ،‬هرگز نمیتواند به موجودی حساب خود بیفزاید چراکه او تحت کنترل احساسات خود است‪.‬‬

‫اگر به بازار اجازه دهید که احساسات شما را تحت تاثیر قرار دهد قطعا بازنده خواهید بود‪ .‬برای این که در بازار‬

‫برنده باشید باید خود را بهخوبی بشناسید و بیطرف باشید و منطقی رفتار کنید‪ .‬رنج ناشی از شکست افراد را‬

‫به جستجو برای یافتن یک سیستم جادویی سوق میدهد و باعث میشود از تمام چیزهای مفیدی که در طول‬

‫دوران معاملهگری و سابقه کار خود به آن رسیدهاند دست بکشند و آن را رها کنند‪.‬‬

‫در وجود هر معاملهگری اهریمنی وجود دارد که در پروسه تبدیلشدن به یک معاملهگر حرفهای موفق باید آن‬

‫را شکست دهد‪ .‬در انتها فهرستی از مواردی که میتواند یک معاملهگر غیرحرفهای ناآرام و ناآماده را به یکنیمه‬

‫حرفهای و درنهایت به یک معاملهگر حرفهای تبدیل کند را برای شما آوردهایم‪:‬‬

‫‪ ‬تصمیم بگیرید که برای مدت طوالنی در بازار باقی بمانید‪.‬‬

‫‪ ‬برای معامله کردن حرص نزنید و عجله نکنید و بیشتر وقت خود را به یادگیری اختصاص دهید چون‬

‫بازار همیشه وجود دارد و همیشه به شما فرصت معامالت خوب را خواهد داد‪.‬‬

‫‪ ‬تا میتوانید بیاموزید‪ ،‬مطالب افراد حرفهای را بخوانید و به صحبتهایشان گوش کنید اما همهچیز را‬

‫به طور ‪ 100‬درصد نپذیرید و با سؤاالت خود به هر چیزی مقداری شک داشته باشید تا مطمئن شوید‪.‬‬

‫‪ ‬یک روش تحلیل برای خود در نظر بگیرید به این صورت که اگر الف اتفاق افتاد ب نیز احتماال اتفاق‬

‫میافتد‪ .‬بازار ابعاد مختلفی دارد پس روشی را باید انتخاب کرد که زوایای مختلف را پوشش دهد‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫‪ ‬مدیریت سرمایه باید از اصول اساسی شما باشد‪ .‬هدف اول را بقای طوالنیمدت در بازار در نظر بگیرید‪.‬‬

‫هدف دوم باید رشد تدریجی و هدف سومتان کسب سودهای خوب باشد‪( .‬برخی بهاشتباه هدف سوم‬

‫را هدف اصلی و اول خود میپندارند و از دو هدف قبلی غافلاند‪).‬‬

‫‪ ‬برندهها تفکر‪ ،‬احساس و رفتار متفاوتی نسبت به بازندهها دارند‪ .‬به درون خود بنگرید و خود را از قید‬

‫و بند خیالپردازیها رها کنید‪ .‬روشهای قدیمی شخصیت‪ ،‬فکر کردن و رفتار کردن خود را تغییر‬

‫دهید‪ .‬تغییر سخت است اما برای تبدیلشدن به یک معاملهگر حرفهای باید شخصیت و افکار خود را‬

‫تغییر دهید‪.‬‬

‫شناخت الگوهای رفتاری‬

‫حجم زیادی از افراد همواره به بازارهای سرمایهای روی میآورند‪ .‬پولهای ریز و درشت‪ ،‬پولهای تاثیرگذار و‬

‫بیتاثیر‪ ،‬سرمایههای حقیقی و حقوقی‪ ،‬همه باهم به بازار سرمایه وارد میشوند‪ .‬هر قیمت‪ ،‬بیانگر یک اجماع‬

‫آنی بر سر ارزش آن کاال بین خریداران و فروشندگان و معاملهگران در لحظه انجام معامله است‪.‬‬

‫توافق افراد بر سر ارزش واقعی یک کاال‪ ،‬لحظه به لحظه در حال تغییر است‪ .‬این تغییرات گاهی در محیطی‬

‫آرام و گاهی اوقات در محیطی متالطم اتفاق میافتد‪ .‬در زمانی که بازار آرام است‪ ،‬نوسان قیمتها در یک بازه‬

‫کوچک اتفاق میافتد ولی زمانی که جو بازار هیجانزده و متالطم میشود‪ ،‬قیمتها شروع به افت و خیز‬

‫میکنند‪.‬‬

‫یک معاملهگر زیرک‪ ،‬همواره سعی میکند تا در مواقع آرام وارد بازار شود و زمانی که بازار متالطم میشود‪،‬‬

‫معامله فروش خود را در صورتی که سودده باشد‪ ،‬انجام دهد و از بازار خارج شود‪ .‬زمانی که خریداران و‬

‫فروشندگان از یک قدرت نسبتا یکسان برخوردار باشند‪ ،‬یک معاملهگر منطقی کنار میایستد تا جنگ میان‬

‫خریداران و فروشندگان پایان یابد و هر زمان احتمال برد یکی را بیشتر دانست به او بپیوندد‪ .‬در واقع قیمتها‪،‬‬

‫حجم و تعداد معامالت بازار‪ ،‬بازتاب رفتار جمعی افراد در بازار سرمایه هستند‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫شناسایی وابستگیهای احساسی‬

‫یکی دیگر از مشکالت احساسی در بورس که هیچ جایگاهی در پرتفوی یک سرمایهگذار موفق ندارد‪ ،‬وابستگی‬

‫احساسی به یک سهم یا دارایی است‪ .‬اگر مقداری سهام از پدر یا پدربزرگتان به شما رسیده‪ ،‬احتماال دوست‬

‫داشته باشید بدون توجه به روند سهم و وضعیت شرکت‪ ،‬یادگاری پدربزرگتان را تا ابد نگهداری کنید در‬

‫حالی که اگر واقعبین باشید باید آن سهام را بررسی کنید و اگر ارزش نگهداری و روند مناسبی ندارد آن را‬

‫بفروشید‪.‬‬

‫احساساتی بودن میتواند در زندگی و روابط شخصی ویژگی ارزشمندی باشد‪ ،‬اما نه در سرمایهگذاری‪ .‬برای‬

‫وجود هر دارایی در پرتفوی شما باید یک دلیل قانع کننده وجود داشته باشد و اگر یک دارایی‪ ،‬هدفی که مد‬

‫نظر است را محقق نمیکند باید فروش آن را در نظر گرفت‪ .‬چیزی که ما میخواهیم به آن تاکید کنیم‪ ،‬تشکیل‬

‫سبد دارایی و پرتفوی سهام براساس اصول سرمایهگذاری است و نه وابستگی احساسی!‬

‫روانشناسی جمعی در بازار سرمایه‬

‫افراد معموال در جمع تابع افکار و اعمال دیگران میشوند و بسیار ابتدایی عمل میکنند‪ .‬پیوستن به جمع‪،‬‬

‫گرچه راهحل بسیار سادهای به نظر میرسد‪ ،‬اما همراه با احساساتی مانند وحشت‪ ،‬شعف‪ ،‬استرس و لذت است‪.‬‬

‫احساسات جمعی افراد همواره بین استرس و سرخوشی در تالطم است‪ .‬دانشمندی که میتواند در آزمایشگاه‬

‫خود بسیار خونسرد و منطقی عمل کند‪ ،‬زمانی که به جریان برانگیختگی همگانی بازار کشیده میشود‪ ،‬معامالت‬

‫بسیار غیرمنطقی و نابخردانهای انجام میدهد‪ .‬چه در تاالر معامالت شلوغ و پر رفت و آمد معامله کنید و چه‬

‫در یک جزیره آرام از طریق کامپیوتر‪ ،‬بازهم یک گروه قادر خواهند بود شما را به طرف خود جذب کنند‪.‬‬

‫هر زمان به دیگران اجازه دهید که روی تصمیمات معامالتی شما تاثیر بگذارند‪ ،‬شانس موفقیت خود را از دست‬

‫میدهید‪ .‬در واحدهای نظامی‪ ،‬وفاداری اعضای گروه اصلیترین شرط بقا است‪ .‬انجام کار گروهی به شما کمک‬

‫میکند تا اگر عملکرد خیلی خوبی ندارید‪ ،‬باز هم کار خود را از دست ندهید اما در بازار هیچ گروهی وجود‬

‫ندارد که بتواند از شما حمایت کند‪ .‬به یاد داشته باشید که جمع همواره بزرگتر و قویتر از شما است‪ .‬بدون‬

‫‪11‬‬
‫توجه به این که چقدر باهوش یا توانمند هستید‪ ،‬هرگز نمیتوانید در مقابل جمع قرار بگیرید و همواره مجبور‬

‫به انتخاب یکی از این دو راه هستید که یا به جمع ملحق شوید یا مستقل عمل کنید‪.‬‬

‫بسیاری از معاملهگران متحیرند که چرا تقریبا همیشه پس از این که معامله بازنده خود را با ضرر میبندند‪،‬‬

‫بالفاصله بازار برمیگردد‪ .‬این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که بقیه معاملهگران نیز تحت تاثیر همان ترس و‬

‫تفکرات قرار دارند و تقریبا همگی در آن زمان از بازار خارج میشوند و هنگامیکه فشار فروش پایان مییابد‪،‬‬

‫قیمت چارهای جز باال رفتن ندارد؛ چرا که خوشبینی به معاملهگران مقابل روی میآورد و جمعیتی که همواره‬

‫اسیر طمع خود هستند به خرید بیشتر برای سود بیشتر روی میآورند‪.‬‬

‫از آن جا که جمع‪ ،‬ابتدایی عمل میکند‪ ،‬پس سیستم معامالتی شما نیز باید بسیار ساده باشد‪ .‬هر زمان که‬

‫قیمت برخالف پیشبینی شما حرکت کرد‪ ،‬ضرر خود را محدود کنید و از بازار خارج شوید‪ .‬چون در مقابل‬

‫جمع قرار گرفتن هرگز نتیجه خوبی نخواهد داشت و همچنین بهتر است به طور مستقل در مورد زمان ورود‬

‫و خروج خود در یک معامله تصمیمگیری کنید‪ .‬طبیعت بشر بهگونهای بوده است که هرگاه تحت فشار و تنش‬

‫قرار میگیرد‪ ،‬دست از استقالل میکشد‪ .‬زمانی که اقدام به انجام یک معامله میکنید و معامله در جهت میل‬

‫شما پیش نمیرود‪ ،‬احساس نیاز به داشتن الگو و سرمشق در این شرایط باعث میشود که از عالئم منطقی که‬

‫در بازار قابل مشاهده است غافل شوید‪ .‬به همین دلیل است که باید یک سیستم معامالتی خوب را طراحی و‬

‫اجرا کنید و به آن پایبند باشید و اصول مدیریت سرمایه را از یاد نبرید‪ .‬سیستم طراحیشده توسط خود شما‬

‫باعث میشود قبل از ورود به معامله و به یکی از اعضای جمع تبدیل شوید‪ ،‬تصمیمات عقالنی خود را اتخاذ‬

‫کنید‪.‬‬

‫نظریات متخصصان درباره جمع‬

‫زیگموند فروید تشریح میکند که دوام و ثبات گروهها بستگی به وفاداری اعضا به رهبر دارد و احساسات افراد‬

‫در قبال رهبران گروه به مثابه احساسات دوران کودکی در برابر پدرانشان است‪ .‬ترکیبی از اعتماد‪ ،‬احترام‪،‬‬

‫ترس‪ ،‬میل به جلب نظر و پتانسیل سرکشی و طغیان‪ .‬وقتی فردی به گروهی ملحق میشود‪ ،‬نگرش و افکار‬

‫‪12‬‬
‫اعضای گروه نسبت به مسائل به همان حالت دوران کودکی برمیگردد‪ .‬یک گروه بدون رهبر نمیتواند اعضا را‬

‫در کنار یکدیگر حفظ کند و سرانجام از هم پاشیده میشود و این موضوع انگیزه و دلیل خریدوفروشهای‬

‫عجوالنه است‪ .‬زمانی که معاملهگران احساس کنند روندی که آن را دنبال کردهاند‪ ،‬آنها را جا گذاشته‪ ،‬با‬

‫شتاب تصمیمات غیر منطقی میگیرند و به ضرر خود اضافه میکنند‪ .‬با توجه به نظریه فروید در واقع کسی‬

‫که به گروهی ملحق میشود مانند کودکی رفتار میکند که به دنبال پدر و مادر خود است‪ .‬معاملهگرانی موفق‬

‫هستند که بهطور مستقل فکر و عمل میکنند‪.‬‬

‫تئودور آدورنو در مجموعه دو جلدی خود به نام «سرباز آمریکایی» به خوبی بیان میکند تنها عاملی که از‬

‫روی آن میتوان مؤثر بودن یک سرباز را در میدان نبرد ارزیابی کرد‪ ،‬رابطه او نسبت به مافوقش است‪ .‬سربازی‬

‫که به رهبر خود ایمان و اعتقاد دارد‪ ،‬دستورات او را موبهمو اجرا میکند ولو این که به قیمت جانش تمام شود‬

‫و معاملهگری که باور دارد روندی را کشف کرده‪ ،‬اگر اشتباه کرده باشد‪ ،‬آنقدر در یک معامله بازنده باقی‬

‫میماند تا همه سرمایهاش را از دست بدهد‪.‬‬

‫چارلز مک کای وکیل اسکاتلندی در کتاب خود به نام «توهمات نامتعارف رایج و جنون تودهها» به شرح‬

‫تعدادی از جنونهای جمعی شامل جنون گل الله در هلند در سال ‪ 1643‬و حباب قیمت در بازار در سال‬

‫‪ 1720‬در انگلستان میپردازد‪ .‬جنون گل الله مانند یک بازار افزایشی آغاز شد‪ .‬این بازار افزایشی طوالنی مدت‬

‫هلندیها را به این باور رسانده بود که بازار گل الله همواره به روند صعودی و پررونق خود ادامه میدهد‪.‬‬

‫بسیاری از آنان کار و شغل اصلی خود را رها کردند و به پرورش و فروش گل الله مشغول شدند و حتی برای‬

‫خریدوفروش این گل‪ ،‬کارگزاری تاسیس کردند‪ .‬سرانجام این جنون بر اثر فروش های عجوالنه راه نزولی در‬

‫پیش گرفت و در هم شکسته شد و یک شوک ملی را به کشور هلند وارد کرد و تعداد زیادی ورشکسته شدند‪.‬‬

‫مک کای میگوید مردم تحت تاثیر عملکرد جمع‪ ،‬دیوانهوار عمل میکنند و به سمت کاری هجوم میبرند ولی‬

‫کمکم و بهصورت تدریجی به خود میآیند‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫گوستاو لوبون‪ ،‬فیلسوف و سیاستمدار فرانسوی کتابی دارد به نام «جماعت» که یکی از کتب معروف در زمینه‬

‫روانشناسی جمعی است‪ .‬معاملهگری که امروز این کتاب را مطالعه کند مثل این است که به تماشای تصویر‬

‫خود در یک آینه قدیمی نشسته است‪ .‬لوبون مینویسد که چه زمانی مردم گرد هم میآیند و یک جماعت‬

‫تشکیل میدهند‪« .‬هرکس دارای خصوصیاتی منحصر به فرد است که خواسته یا ناخواسته شیوه زندگی او را‬

‫شکل میدهد‪( .‬مانند شغل‪ ،‬شخصیت یا ذکاوت) اما افراد زمانی که در جمعی قرار میگیرند رفتارشان تحت‬

‫تاثیر یک نوع ذهنیت همگانی قرار میگیرد که باعث میشود احساس‪ ،‬افکار و اعمالشان کامال متفاوت از زمانی‬

‫باشد که تنها هستند‪ ».‬در واقع مردم زمانی که به جماعت میپیوندند‪ ،‬تغییر میکنند‪ ،‬زودباورتر میشوند‪،‬‬

‫احساساتی عمل میکنند و با نگرانی به دنبال یک رهبر میگردند و واکنشهای آنها بیشتر براساس احساسات‬

‫است تا بر پایه عقل و منطق‪.‬‬

‫تمایل به تبعیت از یک رهبر‬

‫بیشتر مردم در ظاهر آرزوی آزادی و استقالل دارند اما به محض این که تحت فشار قرار میگیرند بهسرعت‬

‫تغییر عقیده داده و به دنبال رهبری پرقدرت و تاثیرگذار هستند‪ .‬معاملهگران نیز هنگامی که درمانده میشوند‬

‫سعی میکنند از میان افراد پرآوازه در این کار یک نفر را بهعنوان رهبر و راهنما انتخاب کنند که به آنها‬

‫بگوید چه بکنند؛ اما باید این تصور را که فرد دیگری میتواند ما را ثروتمند کند از ذهن دور کرد و به این باور‬

‫رسید که خودمان رهبر امور خودمان هستیم تا بتوان باثبات و ادامهدار به دنبال کسب موفقیت و ثروت باشیم‪.‬‬

‫زمانی که قیمت در جهت میل شما حرکت میکند‪ ،‬احتماال خیلی هیجانزده و خوشحال میشوید و زمانی که‬

‫قیمت برخالف معامله شما پیش میرود عصبانی‪ ،‬افسرده و ناراحت میشوید و با نگرانی بازار را نظاره میکنید‪.‬‬

‫معاملهگران زمانی که دچار تنش میشوند و دست و پای خود را گم میکنند به جمع ملحق میشوند‪ .‬زمانی‬

‫که احساسات فردی بر او چیره میشود او بالفاصله استقالل خود را از دست میدهد و به دنبال پیروی از دیگر‬

‫اعضای گروه و بهویژه رهبر گروه میرود‪ .‬زمانی که بچهها احساس ترس میکنند و یا در وضعیتی قرار میگیرند‬

‫که نمیدانند چه باید‪ ،‬به پدر و مادر خود نگاه میکنند و دوست دارند آنها راهنماییشان کنند‪ .‬این خلقوخو‬

‫‪14‬‬
‫با آنها باقی میماند و نسبت به معلمها‪ ،‬دکترها‪ ،‬وزرا‪ ،‬رؤسا و خبرنگاران و متخصصان رشتهای که در آن‬

‫فعالیت میکنند نیز چنین رفتاری از خودشان نشان میدهند‪.‬‬

‫معاملهگران نیز به استادهای اعظم‪ ،‬فروشندگان سامانههای معامالتی‪ ،‬مقاالت‪ ،‬نشریات و دیگر رهبران بازار‬

‫مراجعه میکنند؛ اما همانطور که تونی پالمر در کتاب خود بانام پیشبینی بازارهای مالی به زیبایی اشاره‬

‫میکند «قیمت» رهبر اصلی بازار است‪ .‬قیمت‪ ،‬رهبر جماعت حاضر در بازار است چرا که معاملهگران در‬

‫سرتاسر دنیا جابهجایی آن را پیگیری میکنند‪ .‬گویی قیمت به معاملهگران میگوید مرا تعقیب کنید من راه‬

‫رسیدن به ثروت را به شما نشان خواهم داد‪ .‬بیشتر معامله گران خود را مستقل میپندارند اما عده کمی از ما‬

‫به این نکته واقفیم که چقدر تحت تاثیر رفتار رهبر گروه قرار داریم‪ .‬روندی که در جهت دلخواه شما حرکت‬

‫میکند مانند پدر مهربانی است که شما را صدا میزند به سر میز شام بروید وگرنه غذایی نخواهید داشت و در‬

‫مقابل روندی که برخالف میل شما پیش میرود مانند پدری عصبانی است که شما را تنبیه میکند‪ .‬تا زمانی‬

‫که بهسادگی سیگنالهایی را که به شما اخطار خروج میدهند را نادیده میگیرید‪ ،‬زمانی که از برخورد منطقی‬

‫در قبال پذیرفتن ضرر و خروج از یک معامله بازنده اجتناب میکنید قصد مقابله با بازار و تحمیل نظر خود‬

‫رادارید یا بهشدت پشیمان هستید و دعا میکنید که قیمت برگردد تا از شر این معامله خالص شوید شما‬

‫تحت تاثیر احساسات خود قرار دارید‪.‬‬

‫باید معامالت خود را بر مبنای طرح و برنامهای که با دقت از پیش تعیین کردهاید قرار دهید و تحت تاثیر‬

‫حرکات قیمت‪ ،‬وارد معامله نشوید‪ .‬حتماً برنامه خود را مکتوب کنید و بدانید که دقیقاً تحت چه شرایطی به‬

‫یک معامله وارد میشوید و یا از آن خارج میشوید‪ .‬از تصمیمگیریهای آنی بهشدت پرهیز کنید؛ چراکه در‬

‫برابر کشیده شدن به داخل جمع‪ ،‬آسیبپذیر خواهید شد و دیگر این خود نیستید که برای معامالتتان تصمیم‬

‫میگیرید‪ .‬تنها در زمانی میتوانید در معاملهگری موفق شوید که بهصورت انفرادی فکر و عمل کنید‪ .‬چون‬

‫ضعیفترین و آسیبپذیرترین قسمت هر سیستم معامالتی خود معاملهگر است‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫معاملهگران زمانی شکست میخورند که یا هیچ برنامهای برای معامالت خود ندارند یا از برنامه خود منحرف‬

‫میشوند و به آن پایبند نیستند‪ .‬طرحها و نقشهها محصول‪ ،‬استداللهای فردی هستند‪ .‬همواره باید مراقب‬

‫حرکات و رفتار خود باشید و تغییراتی که در حاالت روحی و روانیتان در زمان انجام معامله به وجود میآید‬

‫را مورد توجه قرار دهید‪ .‬دالیل ورود به یک معامله و قوانین خروج از آن را مکتوب داشته باشید و اصول‬

‫مدیریت سرمایه را در معامالت خود به اجرا درآورید‪ .‬هرگز زمانی که یک معامله باز دارید (هنوز از سهام خود‬

‫خارج نشدهاید‪ ).‬برنامه خود را تغییر ندهید و به آن چه از قبل نوشتهاید عمل کنید‪ .‬شما به عنوان یک معاملهگر‬

‫باید بقای خود در بازار را با تعهد و پایبندی به برنامه معامالتی و قوانین مدیریت سرمایه تضمین کنید‪.‬‬

‫روانشناسی اجتماعی‬

‫پیشبینی رفتار و عملکرد یک فرد به دلیل آزادی عمل در تصمیمگیری بسیار دشوار است؛ اما رفتار یک جمع‬

‫(یک گروه) ابتداییتر است و پیگیری آن سادهتر به نظر میرسد‪ .‬زمانی که بازار را تحلیل میکنید در واقع به‬

‫تحلیل رفتار جمع نشستهاید و باید بتوانید مسیری که در هر گروه حاکم است را به همراه تغییرات آن شناسایی‬

‫کنید‪ .‬گروهها شما را به داخل خود میکشند و بر قدرت قضاوت شما سایه میافکنند‪ .‬مشکل بیشتر تحلیلگران‬

‫این است که زمانی که به تحلیل یک گروه میپردازند خود نیز در ذهنیت آن گروه گیر میافتند‪ .‬هر چه یک‬

‫روند صعودی طوالنیتر باشد‪ ،‬تعداد تحلیلگرانی که گرایش خرید بر آنها حاکم است بیشتر میشود و همین‬

‫امر که عالئم سیگنالهای برگشت روند را نادیده بگیرند و برعکس هر چه یک روند نزولی طوالنیتر شود‪ ،‬به‬

‫تعداد تحلیلگرانی که تمایالت بیمنطق فروش دارند‪ ،‬افزوده میشود و دقیقاً به همین دلیل است که باید‬

‫طرح و برنامه معامالتی خود را مکتوب کنید و به آن پایبند باشید تا در این دام گرفتار نشوید‪ .‬میتوان با حجم‬

‫دستورات خریدوفروش‪ ،‬احساسات جمعی را رصد کرد و با مقایسه نسبی قدرت خریداران و فروشندگان‪ ،‬جهت‬

‫احتمالی تغییرات قیمت را حدس زد‪ .‬با پیگیری تغییرات در تمایالت معاملهگران و حجم هیاهو و جوش و‬

‫خروشی که در بازار سهام جریان دارد میتوان بهرههای بسیار برد‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫تئوریهای متعددی وجود دارد که سعی میکنند پشیمانی و واکنش افراطی که خریداران و فروشندگان را در‬

‫بازارهای مالی درگیر خود کرده‪ ،‬توضیح دهد‪ .‬روح و روان سرمایهگذاران در زمانهایی که استرس افزایش‬

‫مییابد (چه این استرس ناشی از خوشحالی مفرط باشد یا از ترس) اغلب بر تفکر منطقی غلبه میکند و‬

‫استرس نیز ناشی از برداشت شخص از اطالعات دریافتی است‪.‬‬

‫سرمایهگذاران‪ ،‬اطالعات مورد نیازشان را از منابع مختلفی مانند سایتهای تحلیلی و خبری‪ ،‬انجمنها‪،‬‬

‫شبکههای اجتماعی‪ ،‬دوستان و همکاران و خانواده به دست میآورند‪ .‬افراد عادی‪ ،‬داستان سودهایی را که‬

‫دوستان و آشنایانشان کسب کردهاند میشنوند و با این داستانها خود را جهت ورود به بازار متقاعد میکنند‪.‬‬

‫داستانها از دورههای صعودی در بازار ناشی میشوند‪ ،‬دورههایی که بازار تمایل دارد یک سره روند افزایشی‬

‫داشته باشد؛ کسب سود در بازار راحت و سهام در حال رشد به وفور در دسترس است‪ .‬در این هنگام است که‬

‫یک سرمایهگذار غیرحرفهای مبتدی‪ ،‬سرمایهای را که با تالش فراوان به دست آورده است‪ ،‬با امید کسب سود‬

‫وارد بورس میکند و سعی دارد آن را از ضرر و زیان محفوظ دارد اما اغلب اوقات اغوا میشود و دست به‬

‫تصمیمات نابخردانه میزند‪.‬‬

‫از طرفی زمانی که سرمایهگذاران درباره رکود و مشکالت اقتصادی (کشور یا شرکت) و نزول احتمالی بازار‬

‫میخوانند‪ ،‬ترس بر آنها غالب میشود و معموال سهامشان را در پایینترین قیمت میفروشند‪ .‬البته گاهی اوقات‬

‫نیز عکس این قضیه پیش میآید و در حالی که سرمایهگذاران بصورت ذهنی آمادگی مواجه با یک بازار صعودی‬

‫واقعی را ندارد‪ ،‬بازار شروع به رشد میکند اما افراد مبتدی معموال خیلی دیر وارد آن میشوند‪.‬‬

‫به نظر میرسد دلیل تاثیرگذاری زیاد اطالعات روی تصمیمگیریهای سرمایهگذاران‪ ،‬عدم قطعیت در بازار‬

‫است که خیلی سریع باعث ترس و تردید میشود و سرمایهگذاران را به سمت تصمیمگیری براساس احساسات‬

‫و هیجانات سوق میدهد‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫چگونه تاثیر احساسات را در سرمایهگذاری کاهش دهیم؟‬

‫کسی در بازار موفق خواهد بود که عالوه بر داشتن مهارت تحلیل و توانایی مدیریت سرمایه‪ ،‬مهارت کنترل‬

‫احساسات را نیز در خود پرورش داده باشد‪ .‬در ادامه راهکارهایی را برای تقویت این مهارت مطرح خواهیم کرد‪.‬‬

‫تشکیل پرتفوی سرمایهگذاری‬

‫تکنیکی که میتواند باعث کاهش پاسخ احساسی به بازار شود‪ ،‬ساخت پرتفوی داراییهاست‪ .‬چون اگر پرتفوی‬

‫به درستی چیده شده باشد با اینکار خیال شما تا حدودی راحت است که اگر یکی از سهام یا دارایی های‬

‫موجود در پرتفوی افت کرد‪ ،‬مابقی آنها مانع از افت شدید سرمایه شما خواهد شد و فقط زمانهای کمی وجود‬

‫داشته که همه بازارها به یک سمت حرکت کرده و تنوعسازی باعث محافظت از دارایی نشده است‪.‬‬

‫تنوعسازی داراییها میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ سرمایهگذاری در صنایع مختلف‪ ،‬مناطق جغرافیایی‬

‫مختلف‪ ،‬خرید انواع دیگر اوراق بهادار و حتی مصونسازی با بازارهای جایگزین مانند بازار مسکن‪ .‬پس در‬

‫بیشتر چرخههای طبیعی بازارها‪ ،‬استفاده از یک استراتژی تنوعسازی میتواند از کاهش شدید ارزش سرمایه‬

‫جلوگیری کند و در نهایت راهکاری باشد برای جلوگیری از رفتار احساسی و هیجانی‪.‬‬

‫داشتن طرح و استراتژی‬

‫وجود یک استراتژی دقیق و نوشته شده روی کاغذ در سرمایهگذاری حیاتی است‪ .‬برخی از موارد پیشنهادی‬

‫که میتوانید مشخص کنید شامل این موارد است‪:‬‬

‫‪ ‬اهداف سرمایهگذاری‬

‫‪ ‬بازه زمانی سرمایهگذاری‬

‫‪ ‬هدف کلی پرتفوی سرمایهگذاری‬

‫‪ ‬استراتژی تغییرات در پرتفوی (چه زمانی در پرتفوی تغییرات ایجاد کنید)‬

‫‪ ‬و…‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫بسیاری از سرمایهگذاران موفق با اهداف قیمت و حد ضرر کار میکنند‪ ،‬برای مثال استراتژی برخی از افراد‬

‫این است که اگر قیمت سهام ‪ 8‬یا ‪ 10‬درصد از قیمت خرید آنها کاهش یافت آن را میفروشند‪ .‬از آن طرف‪،‬‬

‫تصمیمگیری برای فروش سهام و زمان کسب سود کمی مشکل است‪ .‬چون وقتی قیمت سهم در حال افزایش‬

‫است‪ ،‬طمع افزایش قیمت باز هم ادامه مییابد باعث بروز دودلی میشود‪ .‬در این زمان‪ ،‬سرمایهگذاران ممکن‬

‫است تصمیم بگیرند بخشی از سهام خود را در قیمت فعلی و در قیمتهای باالتر‪ ،‬مابقی سهام را به فروش‬

‫برسانند‪.‬‬

‫پرهیز از سرمایهگذاری با پول وام و قرض‬

‫به نظر شما شخصی مبتدی که برای خرید و فروش سهام از سرمایهای قرضی و وام استفاده میکند میتواند‬

‫در بازار موفق شود؟ حرفهایهای بازار از این قاعده مستثنی هستند ولی شخصی عادی که اولین روزها و حتی‬

‫اولین ماههای آشنایی با بورس را میگذراند در صورتی که بخواهد با سرمایهای که مالک آن نیست از بازار سود‬

‫به دست آورد‪ ،‬معموال نخواهد توانست از تاثیر احساسات و هیجانات در معامالت و سرمایهگذاریش اجتناب‬

‫کند‪ .‬زمانی که شما با سرمایهی خودتان در حال معامله هستید‪ ،‬نوسانات بازار احساسات مخرب کمتری در‬

‫شما ایجاد میکند‪.‬‬

‫شروع سرمایهگذاری با مبالغ کم‬

‫همان طور که با سرمایههای باال میتوان سودآوری بیشتری در بورس به دست آورد‪ ،‬میزان زیان احتمالی نیز‬

‫با معامالت سنگین بیشتر میشود و همین عامل است که میتواند میزان استرس و هیجانات را افزایش دهد‪.‬‬

‫مخصوصا زمانی که یک سرمایهگذار مبتدی به معامله و سرمایهگذاری با مبالغ باال عادت ندارد این موضوع‬

‫معموال به ضرر تمام میشود‪ .‬رفتهرفته با افزایش میزان مهارت در بورس‪ ،‬میتوان حتی در معامالت با سرمایه‬

‫باال‪ ،‬کنترل بیشتری روی احساسات داشت‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫پذیرش فرصتهای از دست رفته‬

‫یکی از احساساتی که میتواند مخصوصا باعث شتابزدگی در انجام معامالت سهام و سرمایهگذاری شود‪،‬‬

‫احساس از دست دادن فرصت است‪ .‬از آن جایی که هیچکدام از ما گوی جادویی نداریم‪ ،‬همیشه در حال از‬

‫دست دادن فرصتها هستیم و خواهیم بود! در صورتی که شما قصد خرید سهمی را داشتید ولی به هر دلیلی‬

‫آن را نخریدید یا نتوانستید بخرید و بعدا آن سهم رشد کرد به احتمال قوی آرزو میکنید که آن سهم را‬

‫داشتید‪ .‬البته آرزوکردن هیچ سودی برای شما نخواهد داشت و توصیه بزرگان است که به جای آرزو کردن‪،‬‬

‫روی رشد مهارت سرمایهگذاری و معاملهگریتان کار کنید تا فرصتهای بعدی را به موقع شناسایی کنید‪.‬‬

‫هیچکس در بورس وجود ندارد که از همه فرصتهای سودآوری استفاده کند و اگر این موضوع را بپذیرید‪،‬‬

‫اقدامات احساسی و هیجانی شما در معامالت کاهش مییابد‪.‬‬

‫تفاوت معاملهگر خوب و بد چیست؟‬

‫اگر نمودار یک سهم را به دو معاملهگر نشان دهیم‪ ،‬ممکن است یکی پتانسیل زیادی را برای خرید ببیند و‬

‫دیگری به همان اندازه پتانسیل بالقوه فروش را پیشبینی کند‪ .‬حتی اگر هر دو معاملهگر در یک خانواده بزرگ‬

‫شده باشند‪ ،‬آموزشهای کامال یکسانی دیده باشند‪ ،‬سیستم معامالتی و قوانین یکسانی را در سرمایهگذاریهای‬

‫خود به کار ببرند‪ ،‬در نهایت نتیجه متفاوتی کسب خواهند کرد!‬

‫دلیل اصلی این امر‪ ،‬ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی معامالتی متفاوت هر فرد است که موجب میشود‬

‫هر معاملهگر به شیوه متفاوتی فکر کند و تصمیم بگیرد‪ .‬یکی از این دو فرد ممکن است بیشازاندازه حریص‬

‫یا ترسو باشد و سود بهدستآمده خود را کم کند یا این که اجازه دهد ضررها بیشتر شوند‪ .‬این در حالی است‬

‫که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و درنتیجه سود بیشتری ببرد‪.‬‬

‫این که یک شخص چگونه فکر میکند‪ ،‬نقش مهمی در شیوه معامالتی وی و نتیجه حاصل از آن دارد‪ .‬بر این‬

‫اساس میتوان دو مدل از معاملهگران را از یکدیگر تفکیک کرده و به تعریف هر یک پرداخت‪:‬‬

‫‪20‬‬
‫معاملهگر خوب‪ :‬کسی است که بهروشهای آموخته شده و مورداستفاده قبل احترام گذاشته و به آن پایبند‬

‫باشد‪.‬‬

‫معاملهگر بد‪ :‬کسی است که قدرت کنترل احساسات خود را نداشته و به خود اجازه خرید و فروش بیپروا‬

‫میدهد‪.‬‬

‫چگونه به یک معاملهگر خوب تبدیل شویم؟‬

‫راهکارهایی برای پرورش مهارت معاملهگری وجود دارد که می تواند تا حدود زیادی موفقیت شما را در بازار‬

‫سرمایه تضمین کند‪ .‬در این زمینه‪ ،‬موارد زیر را در نظر داشته باشید‪:‬‬

‫تدوین استراتژی معامالتی شخصی‬

‫استراتژی معامالتی‪ ،‬یک سری قوانین نوشته شده است که ورود به سرمایه گذاری‪ ،‬خروج از آن و معیارهای‬

‫مدیریت سرمایه را مشخص میکند‪ .‬بنابراین آموزش حرف اول را میزند‪ .‬فراگیری مهارتهای مختلف از جمله‬

‫تحلیل تکنیکال‪ ،‬تحلیل بنیادی‪ ،‬مهارتهای فردی و بررسی دیدگاههای فعاالن تجربی بازار‪ ،‬به کسب نتیجه‬

‫خوب از بازار بورس کمک بسزایی میکند‪ .‬یک معامله گر خوب عالوه بر فراگیری مهارتهای موردنیاز‪،‬‬

‫بهروزرسانی اطالعات را اولویت قرار داده و آموزش را بهطور مستمر دنبال میکند‪ .‬به طور کلی استراتژی‬

‫معامالتی باید شخصی باشد چراکه بازار گاهی بیثبات میشود و برخی از معاملهگران استراتژیهای پرخطری‬

‫پیادهسازی میکنند که میتواند برای شما گزینه مناسبی نباشد؛ بنابراین هنگام کپیبرداری از استراتژی‬

‫معامالتی معاملهگران دیگر‪ ،‬الزم است پایه و اساس آن سنجیده شود و از جنبه مدیرت ریسک هم موردبررسی‬

‫قرار گیرد‪ .‬همچنین‪ ،‬تغییر دائم استراتژی معامالتی و عدم ثبات در آن بسیار اشتباه است‪ .‬معاملهگر خوب یک‬

‫روال و طرز فکر خاص را دنبال میکند‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫افزایش مهارت مدیریت سرمایه‬

‫عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه‪ ،‬مشکل بسیاری از معاملهگران است و همواره باید به اندازه توان‪ ،‬ریسک‬

‫کرد‪ .‬مدیریت ریسک برای تبدیلشدن فرد به یک معامله گر خوب و طول عمر کاری وی بسیار حائز اهمیت‬

‫است‪ .‬در مدیریت سرمایه عالوه بر میزان مناسب حجم معامالت و بهکارگیری حد زیان‪ ،‬توجه به این سه نکته‬

‫اساسی ضروری است‪ :‬کاهش ریسک؛ از بین بردن ریسک؛ حفظ سود کسبشده‪.‬‬

‫برای مثال‪ ،‬افرادی هستند که در یک معامله خاص وارد سود بسیار باالیی شدهاند؛ اما در نهایت علی رغم قرار‬

‫داشتن در یک سود باال‪ ،‬معامله خود را با تحمل زیان بستهاند‪ .‬در واقع به دلیل عدم رعایت یکی از مؤلفههای‬

‫مدیریت سرمایه یعنی حفظ سود کسبشده با چنین زیانی مواجه شدهاند که در علم روانشناسی به آن «اجتناب‬

‫از زیان» گفته میشود‪.‬‬

‫شناخت اصول روانشناسی معاملهگری‬

‫توانایی روانشناختی‪ ،‬بیتردید مهمترین عاملی است که برای تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و موفق باید‬

‫آن را پرورش دهید‪ .‬روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتاری در شرایط مختلف‪ .‬این فرآیندها در‬

‫بافت معامالت و بازار‪ ،‬عواملی از قبیل افکار‪ ،‬احساسات‪ ،‬انگیزهها‪ ،‬ترس‪ ،‬طمع‪ ،‬غرور‪ ،‬خودبزرگبینی و امیدواری‬

‫را در برمیگیرند‪ .‬اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید هرگز نمیتوانید آموختهها‬

‫و تجربیات خود در بازار را بکار ببرید‪ .‬افراد زیادی هستند که علیرغم کسب دانایی کافی و مناسب معاملهگری‬

‫در بازار سرمایه‪ ،‬نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی به کار گیرند‪ .‬مشکل این دسته از افراد عدم‬

‫کنترل درونی است‪ ،‬در حالی که این مهم نقش بسزایی در بهبود کارایی معامالتی افراد ایفاء میکند‪ .‬بدون‬

‫شک عواطف و احساسات در این کسبوکار میتواند یکی از تفاوتهای کلیدی بین معاملهگران موفق و اخراجی‬

‫باشد‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫افزایش مهارت نظم و صبر‬

‫دو مهارت نظم و صبر در فرآیند تبدیلشدن به یک معامله گر خوب و داشتن معامالت مستمر و موفق اهمیت‬

‫بسزایی دارند‪ .‬نظم باید خودساخته و خودخواسته باشد و اعتمادبهنفس را از معاملهگر طلب کند‪ .‬به این منظور‬

‫برای تبدیل شدن به یک معاملهگر خوب باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیم گیر خود را‬

‫تا جایی که به یک ویژگی درونی تبدیل گردد پرورش داد‪ .‬معامله گر منظم و صبور کار خود را با رغبت انجام‬

‫میدهد و مسئولیت کارهای خود را میپذیرد‪ .‬به تمام جزئیات دقت کرده و از هر فرصتی برای بهتر شدن بهره‬

‫میگیرد‪ .‬او با شکست دلسرد نشده و آن را جزئی از زندگی میداند‪ .‬برنده شدن در دنیای معامالت بهرهمندی‬

‫از بهترین فرصتهای معامالتی نیست‪ ،‬بلکه برنده شدن شما بسته به چگونه بازی کردن کارتهایی دارد که‬

‫اکنون در اختیار دارید‪.‬‬

‫نگاه حرفهای به معاملهگری‬

‫چنآن چه به معاملهگری بهعنوان یک تفریح نگاه کنید‪ ،‬درآمد آن هم مثل تفریح خواهد بود‪ .‬حرفه معاملهگری‬

‫چه پارهوقت و چه تماموقت‪ ،‬یک کسبوکار جدی است و بایستی با جدیت آن را دنبال کرد‪ .‬معاملهگران موفق‬

‫همواره معاملهگری را یک شغل و کسبوکار میدانند‪ ،‬استراتژیهای مشخصی برای مدیریت زمان و سرمایه‬

‫دارند و درعینحال اراده قوی برای کنترل رفتار خود دارند‪ .‬این یک واقعیت است که معاملهگر میتواند بدون‬

‫داشتن رئیس و همکار‪ ،‬هر طور که دوست دارد‪ ،‬زمان کاری خود را تعریف کند‪ ،‬اما بایستی ساعات کاری منظم‬

‫و از قبل تعریفشدهای داشته باشد‪ .‬زمانی که کار کردن با تفریح تفاوتی نداشته باشد‪ ،‬اخراج شدن از حرفه‬

‫معاملهگری هم قابل درک نخواهد بود‪ .‬کسب مهارت‪ ،‬تجربه و ثبات از پیشنیازهای اساسی برای معاملهگر‬

‫تماموقت است‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫سخن پایانی‬

‫احساسات شما طور مستقیم روی کم و زیاد شدن حسابتان تاثیر میگذارد‪ .‬اگر یک سیستم معامالتی‬

‫فوقالعاده هم داشته باشید اما در لحظه انجام معامله دچار احساس ترس‪ ،‬غرور یا نگرانی شوید‪ ،‬حتما معامله‬

‫شما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت‪ .‬هر زمان دریافتید که یک جسارت قمار گونه و یا ترس بر ذهن شما سایه‬

‫افکنده است دست از معامله کردن بکشید چون موفقیت و شکست شما بهعنوان یک معاملهگر بستگی به این‬

‫دارد که چقدر بتوانید احساسات خود را کنترل کنید‪.‬‬

‫زمانی که اقدام به معامله میکنید در واقع در حال رقابت با دقیقترین و هوشیارترین افراد هستید‪ ،‬در جایی‬

‫به رقابت میپردازید که زمینه برای شکست شما کامال فراهمشده است و اگر اجازه دهید که احساسات در‬

‫معامالتتان دخالت کنند بازی را باختهاید‪ .‬شما شخصا مسئول تمام معامالتی هستید که انجام میدهید‪.‬‬

‫داشتن یک سیستم معامالتی خوب بهتنهایی کافی نیست‪ .‬بسیاری از معاملهگرانی که سیستمهای بسیار خوبی‬

‫در اختیاردارند با ضرر بازار را ترک میکنند زیرا ازلحاظ روانی آمادگی برد را ندارند‪.‬‬

‫ماهیت بازارها مانند قدم زدن در معدنی از طال بسیار اغواکننده است‪ .‬بازار همواره حس طمع را برای به دست‬

‫آوردن سود بیشتر و حس ترس از دست دادن آن چه داریم تحریک میکند‪ .‬این احساسات روی درک درست‬

‫و صحیح از مخاطرات و فرصتها سایه میافکند‪ .‬بیشتر آماتورها بعد از این که چند برد پیاپی کسب میکنند‬

‫احساس نابغه بودن میکنند‪ .‬باور این مطلب که شما بهاندازهای خوب هستید که با تغییر و عدم پایبندی به‬

‫قوانینتان نیز به موفقیت میرسید بسیار هیجانانگیز است‪ .‬دقیقا در همین زمان است که معاملهگر با انحراف‬

‫از قوانینی که وضع کرده است زمینه خود تخریبگری خویش را فراهم میکند‪ .‬معاملهگران با بهکارگیری دانش‬

‫و آگاهی به موفقیت میرسند و با دخالت دادن احساساتشان در معامالت خود دست به خودویرانگری میزنند‪.‬‬

‫بسیاری از معاملهگران همه سودی را که از بازار میگیرند در مدتزمان کوتاهی به بازار بازمیگردانند‪ .‬بازار پر‬

‫از افرادی است که از هیچ به همهچیز رسیدهاند و سپس همه آن را به بازار بازگرداندهاند‪ .‬از تصمیمگیریهای‬

‫آنی اجتناب کنید و برای معامالت خود برنامه داشته باشید‪ ،‬بر اساس آن برنامه پیش بروید و در این بین‪،‬‬

‫‪24‬‬
‫انعطافپذیری نکته مهمی خواهد بود‪ .‬هرگز با یک تصویر ذهنی از پیش تعیینشده اقدام به ورود به بازار نکنید‬

‫تا زمانی که شرایط بازار تغییر میکند شما نیز برنامه خود را عوض کنید و خود را با شرایط تطبیق دهید‪.‬‬

‫‪25‬‬

You might also like