Professional Documents
Culture Documents
الگوها و ستاپ های پرایس اکشن
الگوها و ستاپ های پرایس اکشن
الگوها و ستاپ های پرایس اکشن:پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتهاست که به ما سیگنال
خرید و فروش میدهد.
محبوبیت پرایس اکشن به علت اعتبار باالی آن و عدم استفاده از اندیکاتورها است.
این روش یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است زیرا عوامل بنیادی را نادیده میگیرد و عموما بر تاریخچه قیمتی دارایی
تمرکز میکند.
چیزی که پرایس اکشن را از سایر روش های تحلیل تکنیکال مجزا میکند این است که تمرکز اصلی این روش بر رابطه
بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است.
در صورتی که سایر روش های تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه قیمتها تاکیید میکنند و حالت تاخیری دارند.
پرایس اکشن در بازارهایی واضح تر است که نقدینگی و نوسان قیمتها در باالترین حد ممکن باشند.
اما به طور کلی هر خرید و فروشی در هر بازاری به ما پرایس اکشن را نشان میدهد.
در این روش به تحلیل رفتاری خریداران و فروشندگان پرداخته میشود که رفتار آنها از طریق پرایس اکشن بر روی چارت
مشخص است.
1
است: در عکس زیر چارت یورو/دالر را داریم که توسط تحلیل گر پرایس اکشن تحلیل شده
ی پرایس اکشن
تحلیلگر پرایس اکشن به مشاهده اندازه نسبی ،شکل ،موقعیت ،رشد و حجم شمع ها نگاه میکند.
در این روش معموال از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک ،خط روند و دامنه معامالتی نیز استفاده
میشود.
استفاده از پرایس اکشن برای سفته بازی الزاما به معنای نادیده گرفتن تمام روش های تحلیل تکنیکال نیست.
اما یک تحلیلگر پرایس اکشن میتواند برای ساخت استراتژی خود صرفا بر روی درک رفتاری پرایس اکشن تمرکز کند.
از بزرگان پرایس اکشن میتوان به ال بروکس و سوری دادال اشاره کرد که برای الگوهای چارتی و الگوهای رفتاری که
مشاهده کرده اند اسامی مورد نظر خود را گذاشته اند که ممکن است با سایرین متفاوت باشد.
به طور کلی ،الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد و معامله گر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب
خاصی شکل بگیرند و بدین ترتیب ستاپ شکل میگیرد که به سیگنال خرید و فروش منتج میشود.
2
معامله گر پرایس اکشن از ستاپ برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده میکند.
هر ستاپ یک نقطه بهینه برای ورود دارد .معامله گران حرفه ای معیارهای خود را برای ورود و خروج دارند که این معیارها
بر اساس تجربه چندین ساله شکل گرفته اند.
بلکه باید از ترکیب شمع ها ،الگوها و ستاپ ها استفاده کرد .زمانی که معامله گر به این نتیجه رسید که سیگنال پرایس
اکشن به اندازه کافی قوی است ،آنگاه منتظر یک نقطه مناسب برای ورود یا خروج میمانند که به آن تریگر گفته میشود.
در هنگام معامله ممکن است سیگنالی را ببینیم اما آنها تریگر نیستند چون باید شمع مورد نظر بسته شود تا سیگنال
معتبر باشد.
یکی از مشاهدات کلیدی معامله گران پرایس اکشن این است که بازار اغلب بعد از شکست سطوح یا اصالحی شدن ،دوباره
به آن سطح بازمیگردد.
اگر بازار به یک نقطه معین برگردد ،آنگاه معامله گر انتظار دارد که بازار یا به مسیر خود ادامه بدهد و یا مجدد برگردد.
در چنین شرایطی معامله گر نباید اقدامی انجام دهد تا اینکه بازار یکی از این دو راه را انتخاب کند.
وقتی بازار از این مرحله بگذرد و یکی از این دو حالت را انتخاب کند ،آنگاه احتمال موفقیت معامله بسیار زیاد خواهد بود.
بنابراین در چنین موقعیتی باید برای دومین نقطه ورود منتظر بمانیم.
برای مثال ،اگر در دومین تالش ،فروشندگان سعی میکنند قیمت را به کف جدیدی ببرند و اگر این تالش شکست بخورد
آنگاه کف دوقلو شکل خواهد گرفت و در چنین نقطه ای فروشندگان نظر خود را تغییر داده و میخرند.
بنابراین فروشندگان هم به خریداران ملحق شده و یک فشار خرید قوی ایجاد میشود.
یک مثال دیگر را بررسی میکنیم .فرض کنیم بازار خط روند یا دامنه معامالتی را میشکند.
3
سپس بازار مجدد به این سطح شکسته شده برمیگردد و بجای اینکه به مسیر قبلی خود ادامه دهد ،برمیگردد و به شکست
ادامه میدهد.
معامله گران به دام افتاده اصطالح رایجی در پرایس اکشن است و به معامله گرانی اشاره دارد که در سیگنال صعیف وارد
بازار شده اند و یا بدون دریافت تایید وارد شده اند.
این معامله گران در ضرر هستند چون بازار در جهت مخالف معامله آنها پیش رفته.
یعنی اگر پرایس اکشن به ایست ضرر آنها برخورد کند ،آنگاه پوزیشن معامالتی آنها بسته میشود.
این عبارت را ال بروکس نیز تحت عنوان دام در کتاب مطرح کرده و گفته است:
دام یک نقطه ورود است که قبل از اینکه به هدف سود اسکلپر رسیده باشد سریعا در جهت مخالف به حرکت خود ادامه
میدهد.
این حالت باعث میشود معامله گران در پوزیشن جدید به دام بیوفتند و در نهایت با ضرر خارج شوند.
بسیاری از معامله گران از ایست ضرر استفاده میکنند تا اگر بازار در جهت مخالف حرکت کرد آنها از پوزیشن خود خارج
شوند.
این حالت باعث میشود ایست ضررهایی که توسط معامله گران به دام افتاده مشخص شده اند به سفارشاتی تبدیل شوند
که جهت مخالف بازار را تقویت کنند.
تمام استراتژی های مربوط به معامله گران به دام افتاده همگی بر پایه روش های ال بروکس است.
روند یا نزولی است و یا صعودی است .در روند صعودی قیمت ها دائما در حال افزایش هستند.
4
در روند نزولی قیمتها دائما در حال کاهش هستند .به همان نسبت که تعریف روند ساده است ،تحلیل آن دشوار و پیچیده
است.
به عبارت دیگر فرض اساسی در تعریف روند وجو همبستگی است .یعنی زمانی که در روند هستیم بازار در همان جهت
قبلی به حرکت خود ادامه خواهد داد.
در عکس زیر یک روند نزولی داریم که دائما در حال افت است و در قسمت های صعودی ،اصالح صورت گرفته است.
معامله گر پرایس اکشن در هر تایم فریمی باید اول بررسی کند که آیا بازار در روند صعودی است یا نزولی و یا اصالحی
است.
بازار اصالحی زمانی شکل میگیرد که بازار در سقف و کف برگردد تا در یک دامنه قیمتی مشخص باقی بماند.
تعریف دامنه معامالتی چندان واضح و مشخص نیست .اما به طور کلی هر وقت روند واضح نبود ،آنگاه دامنه معامالتی
داریم.
5
دامنه معامالتی را میتوان کانال افقی نیز نامگذاری کرد.
در عکس زیر یک دامنه معامالتی داریم که بازار در سقف و کف برگشته است و در یک دامنه قیمتی مشخص نوسان
میکند.
6
بدنه:بخشی از شمع که بین قیمت باز و بسته قرار دارد
دُم یا سایه(باالیی و پایینی):قسمتی از شمع که بین قیمت باز و پایانی قرار ندارد.
●شمع اصالحی:
شمع اصالحی بدنه ندارد یعنی قیمت باز و پایانی هر دو یکی هستند.
بنابراین هیچ تغییر در طی آن دوره زمانی رخ نداده .ژاپنی ها به این نوع شمع ها دوجی میگویند.
در الگوهای شمعی فقط شمع دوجی را دوجی میگویند ،در حالی که ممکن است معامله گران پرایس اکشن یک شمع با
بدنه کوچک را اصالحی در نظر بگیرند.
به این شمع اصالحی میگویند چون بازار در آن شمع فقط بین یک سقف و کف در نوسان بوده.
در چنین حالتی اگر تایم فریم باالتر را ببینیم ممکن است در آن شمع یک دامنه معامالتی شکل گرفته باشد.
●شمع روندی:
شمع های روندی یا صعودی هستند یا نزولی که حتما باید بدنه داشته باشند .یعنی نقطه پایانی شمع از نقطه شروع شمع
فاصله دارد.
در چنین شمع ،قیمت پایانی باالتر از قیمت باز قرار میگیرد.
ممکن است که بازار در آن شمع چند مرتبه بین قیمت باالو پایین نوسان کرده باشد ولی در آخر باالتر از قیمت باز ،بسته
شده است.
در چنین شمع ،قیمت پایانی پایینتر از قیمت باز قرار میگیرد.
اینگونه شمع ها ،شمع هایی هستند که در جهت روند بازار باشند.
7
یعنی شمع روند صعودی در یک بازار صعودی ،همان شمع در جهت روند است و در بازار نزولی ،شمع روند نزولی همان
شمع در جهت بازار است.
اینگونه شمع ها ،شمع هایی هستند که به اندازه دو انجراف معیار از اندازه متوسط بزرگتر هستند.
این شمع ها همان شمع های فرار هستند که در جهت روند میباشند و بدنه خیلی بزرگ آنها به ما میگوید که در یک
روند صعودی آخرین خریداران هم بازار شده اند.
بنابراین اگر االن فقط فروشندگان باقی مانده باشند ،پس بازار به احتمال زیاد برمیگردد .عکس این حالت برای روند نزولی
صدق میکند.
شمع بدون سایه یعنی شمع روندی که تماما بدنه است و هیچ سایه ای در باال و پایین آن وجود ندارد.
بعضی از شمع ها فقط در یک طرف سایه ندارند .مثال سایه باالیی دارند و سایه پایینی ندارند.
وقتی در یک روند قوی ،شمع بدون سایه شکل میگیرد به این معنی است که در طول آن شمع فشار خرید یا فروش
یکسان بوده است.
در چنین حالتی میتوان از سبک ال بروکس برای ورود استفاده کرد که در این روش میتوان یک تیک باالتر یا پایینتر از
شمع مورد نظر سفارش در حال انتظار گذاشت.
در چنین شرایط معامله گر باید خیلی سریع عمل کند تا (slippageتفاوت نقطه سیگنال و نقطه ورود) افزایش پیدا نکند\
8
●اینساید بار:
شمع اینسایدبار کوچک است و در دامنه باال و پایین شمع قبلی جای میگیرد.
یعنی سقف آن از سقف شمع قبلی پایینتر است و کف آن از کف شمع قبلی باالتر است.
اوتساید بار از شمع قبلی خود بزرگتر است و کامال با آن همپوشانی دارد.
مفهوم اوتسایدبار این است که در شمع قبلی از آن بی تصمیمی وجود داشته ولی سپس بازار در شمع اوتسایدبار تصمیم
خود را میگیرد و قیمت باال یا پایین میرود.
ممکن است که تعریف آن ساده باشد ،اما ترکیب اوتساید بار با پرایس اکشن های دیگر میتواند به برتری معامله گران
منجر شود.
با این وجود محل قرار گیری آنها از همه چیز مهمتر است.
اگر کف اوتساید بار به وسط نزدیک باشد ،آنگاه این حالت شبیه به دامنه معامالتی
است زیرا نه خریداران و نه فروشندگان نتوانستند بر یکدیگر غلبه کنند.
در شکل زیر بعد از سقف قیمتها ،اوتسایدبار شکل گرفته است که نشاندهنده
شکست در ادامه روند است.
وها و ستاپ های این حالت به ما سیگنال میدهد که یک اصالح بزرگ در انتظار است.
پرایس اکشن
به طور کلی معامله گران پرایس اکشن ،اوتسایدبار را نادیده میگیرند مخصوصا در
وسط دامنه معامالتی که بی معنی هستند.
زمان که اوتسایدبار در اصالح یک روند قوی قرار بگیرد ،آنگاه در چنین حالتی
شمع اصالحی نیست و نشاندهنده تمایل خیلی قوی برای ادامه اصالح است.
9
برای مثال اگر یک شمع اوتسایدباری نزولی در اصالح روند صعودی شکل بگیرد نشانه این است که این اصالح نزولی به
مسیر خود ادامه خواهد داد.
اگر عالوه بر این شمع دالیل دیگری برای فروش وجود داشته باشد ،آنگاه میتوانیم منتظر بمانیم تا از فروش سود کنیم.
در این حالت ،خریدارانی که ایست ضرر تعیین کرده اند به دام می افتند.
بعد از اینکه بازار برمیگردد ،خریداران هم شروع به فروش میکنند که این خود فشار فروش ایجاد میکند .عکس این حالت
برای روند نزولی برقرار است.
●الگوی اینسایدبار-اوتسایدبار-اینسایدبار(:)ioi
این یک ستاپ برای شکست در جهت مخالف روند است .این الگو ارتباط نزدیکی با الگوی iiدارد .در زیر چارت پوند/ین
را داریم که الگوی ioiرا شکل داده است.
در این الگو ابتدا یک اینسایدبار ،سپس یک اوتساید بار و بعد دوباره یک اینسایدبار شکل میگیرد.
10
این الگو در شکل نشان داده شده.
مفهوم شمع های کوچک باید در محل شکل گیری آنها بررسی شود.
به طور کلی ،شمع های کوچک نشاندهنده این هستند که طرفین بازار اشتیاق ندارند.
همچنین یک شمع کوچک میتواند به معنای توقف در خرید و فروش باشد چون طرفین منتظر هستند ببینند که آیا
نیروی مخالف بازار وارد بازی میشود یا خیر.
شمع کوچک میتواند به معنای عدم توافق بین نیروهایی باشد که بازار را به یک طرف کشانده اند ،پس نشانه برگشت
است.
برای مثال ،در بعضی مواقع شمع کوچک به معنای ایست در روند
است.
پس فرصت مناسبی برای خرید در جهت روند است .اما در سایر
شرایط ممکن است نشاندهنده روند باشد پس سیگنال برگشت
میدهد.
11
معامله گرانی که از جهت بازار مطمئن نیستند اما از حرکت بعدی مطمئن هستند میتوانند همزمان در باال و پایین الگوی
iiیا iiiبه ترتیب سفارش خرید و فروش بگذارند.
بعد منتظر میمانند که بازار این الگوی اصالحی را بشکند .بعد از اینکه بازار این الگوی اصالحی را شکست ،معامله گران
در یک جهت وارد معامله میشود و سفارشی که در جهت دیگر گذاشتند تبدیل میشود به ایست ضرر.
این ستاپ به این صورت است که اگر در یک روند قوی که قبال خط روند شکسته شده ،الگوی iiشکل بگیرد آنگاه اگر
بازار این روند را دوباره بشکند سیگنال برگشت داریم.
اینسایدبارهای کوچک به این معنی هستند که فشار خرید و فروش به یک میزان برابر است.
سفارش خرید در حال انتظار باید یک تیک در جهت خالف اولین شمع در الگوی iiقرار بگیرد و ایست ضرر هم باید تیک
باالتر از شمع اول در جهت مخالف قرار بگیرد.
●روند
روند به دو نوع صعودی و نزولی است .در روند صعودی ،سقف ها و کف های باالتری شکل میگیرند.
در روند نزولی هم سقف ها و کف های پایینتری شکل میگیرند .برای مشخص کردن روند ،سقف ها را به هم و کف ها را
هم به وصل میکنیم.
سوئینگ در روند صعودی یعنی یک سقف باالتر که به آن سوئینگ های ( )swing highهم میگویند.
که بعد از آن پولبک شکل میگیرد که در کف باالتر تمام میشود .عکس این حالت در روند نزولی صدق میکند و ما سوئینگ
لو داریم.
زمانی که بازار خط روند را میشکند ،آنگاه به فاصله بین آخرین سوئینگ تا نقطه شکست ،خط روند میانی یا گام میگوییم.
12
به طور کلی ،معامله گران پرایس اکشن در روند استاندارد به دنبال ۲یا ۳سوئینگ هستند.
گام هایی که در جهت روند شکل میگیرند معموال شمع های بزرگ در جهت روند شکل میدهند.
روند زمانی شکل میگیرد که بازار ۳یا ۴گام متوال شکل دهد.
نکته مهم این است که سقف ها و کف های باالتر باید بعد از بسته شدن شمع بررسی شوند.
اگر قبل از بسته شدن شمع تصمیم بگیریم که این یک سقف باالتر است ،آنگاه این ریسک وجود دارد که بازار بر خالف
انتظار ما برگردد.
همانطور که گفتیم وقتی برای مدتی سقف ها و کف های باالتر داشته باشیم ،آنگاه میتوانیم خط روند رسم کنید.
اما خط روند میکرو زمانی ایج اد میشود که تمام یا اکثر سقف ها و کف ها در یک دوره کوتاه و در طی چند شمع شکل
بگیرد.
یعنی همانطور که شکست در یک روند نزمال ممکن است شکست بخورد ،خطوط روند میکرو هم شکسته میشوند و
شکست آنها هم میتواند فِیک باشد.
برای معامله در شکست خط روند میکرو ،سفارش در حال انتظار را یک تیک باالتر یا پایینتر از شمع قبلی قرار میدهیم،
که بتوانیم در جهت روند وارد بشویم.
بنابراین یک اسکلپ کم ریسک داریم که هدف سود در جهت مخالف کانال روند است.
خط روند میکرو معموال در اصالح روند اصلی و یا پولبک استفاده میشود.
که برای نقطه شکست و پایان خط روند میکرو سیگنال قوی میدهد.
در روند صعودی ،شمعی که خط روند نزولی میکرو را میشکند یک شمع صعودی قوی است که همان شمع سیگنال نیز
میباشد.
سفارش خرید در حال انتظار هم باید ۱تیک باالتر از این شمع سیگنال باشد.
13
اگر بازار از این شمع باالتر برود یعنی شکست خط روند میکرو ،واقعی بوده و بازار به روند صعودی خود ادامه خواهد داد.
●اسپایک و کانال:
این یک نوع روند است که همانطور که ال بروکس اشاره کرده است ،شناسایی و معامله آن دشوار است.
اسپایک همان ابتدای روند است که بازار با قدرت در جهت روند جدید حرکت میکند .که اغلب در ابتدای روز و در چارت
طی روز شکل میگیرد.
سپس سرعت آن کم شده و وارد یک کانال باریک میشود که به آرامی در جهت روند حرکت میکند.
بعد از اینکه کانال شکسته شد ،بازار معموال به سطح شروع روند برمیگردد و سپس وارد دامنه معامالتی میشود.
این دامنه معامالتی معموال بین دو سطح شروع روند و شکست کانال است.
کانال و اسپایک شکاف زمانی رخ میدهد که در نقطه شروع روند ،شکاف داشته باشیم.
یعنی یک شکاف عمودی بین سقف شمع حاضر و کف شمع بعد وجود داشته باشد.
●پولبک:
پولبک جایی است که روند موجود دچار وقفه میشود و یا اصالح میشود.
اما این اصالح از نقطه شروع روند و یا نقطه شکست فراتر نمیرود.
اگر پولبک از نقطه شروع روند فراتر برود ،آنگاه یک برگشت یا شکست نادرست است و نه یک پولبک.
در یک روند قوی ،پولبک برای زمان زیادی ادامه دارد تا اینکه یک گام دیگر شبیه به روند شکل دهد.
همانند یک روند معمولی ،یک پولبک بزرگ نیز دو گام دارد .به عبارتی معامله گران پرایس اکشن انتظار دارند که بازار به
تالش دوباره پایبند بماند.
بنابراین منتظر دومین سوئینگ در پولبک هستند که شکست بخورد و بازار در جهت روند قبلی به حرکت ادامه دهد.
یکی از روش های پرایس اکشن برای اینکه در انتهای پولبک و در جهت روند وارد بشویم این است که در پولبک روند
صعودی تعداد سقف های باالتر را بشماریم و در پولبک نزولی تعداد کف های پایینتر را بشماریم.
14
به عبارت دیگر ،در یک پولبک که در روند صعودی شکل گرفته ،سقف ها به ترتیب پایینتر شکل میگیرند تا اینکه توسط
یک شمع که باالتر از سقف شمع های قبلی شکل میگیرد ،شکسته میشوند.
اگر بعد از ، H1پولبک تمام نشود و روند ادامه نیابد ،آنگاه بازار چند شمع نزولی دیگر شکل میدهد که سقف ها پایینتر
از قبلی هستند تا اینکه یک شمع شکل میگیرد که سقف آن باالتر از سقف قبلی است .این شمع H2است.
این فرآیند ادامه دارد تا اینکه روند به حرکت خود ادامه دهد یا تا اینکه پولبک به دامنه معامالتی یا برگشت تبدیل شود
پولبک
وقتی پولبک یک خط روند میکرو باشد ،آنگاه H1و L1سیگنال های معتبری هستند که H1و L1نشاندهنده شکست
ناکام میباشند.
بنابراین اگر بازار به قانون تالش دوباره پایبند باشد ،آنگاه امن ترین نقطه ورود به روند H2و L2خواهد بود.
یعنی پولبک دو گامی شکل گرفته که رایج ترین نوع پولبک است.
از طرف دیگر در یک روند قوی معموال پولبک ها ضعیف هستند و شمارش Hها و Lها دشوار خواهد بود.
در چنین روندی ،ممکنه دو سوئینگ نزولی شکل بگیرد اما نمیتوانیم H1و H2را شناسایی کنیم.
در مقابل ،معامله گران پرایس اکشن به دنبال شمع روندی نزولی هستند که وقتی بعد از آن یک شمع صعودی با سقف
پایینتر شکل بگیرد ،آن را به عنوان گام اول در پولبک در نظر بگیرند .و بعد به دنبال شمع سیگنال H2میگردند.
شمارش Hها و Lها یکی از روش های پرایس اکشن برای معامله پولبک است که برای دریافت نشانه های بیشتر باید به
سایر سیگنال های پرایس اکشن توجه کنیم مثل موقعیت نسبت به میانگین متحرک ،کف و سقف دوقلو ،الگوهای iiو ،iii
اوتسایدبار ،شمع های برگشتی ،شکست خط روند میکرو یا در ساده ترین حالت به اندازه شمع های روندی صعودی و
نزولی دقت کنیم.
معامله گر پرایس اکشن انتخاب میکند که باید در کدام یک از سیگنال ها تخصص پیدا کند و چگونه آنها را ترکیب کند.
یک روش ساده برای ورود این است که سفارش ورود را یک تیک باالتر از Hیا یک تیک پایینتر از Lقرار بدهیم و همینطور
که شمه بعدی در حال شکل گیری است منتظر باشیم که سفارش ما اجرا شود.
15
اگر سفارش ما در شمع بعد اجرا شود ،آنگاه این شمع ورود است و شمع Hیا Lشمع های سیگنال هستند.
سپس ایست ضرر هم یک تیک پایینتر از Hیا یک تیک باالتر از Lخواهد بود.
●شمع برگشتی:
یعنی معامله گر باید شمع سیگنال را به نشانه برگشت جهت بازار در نظر بگیرد.
قیمت پایانی در یک شمع صعودی برگشتی باید با فاصله زیادی از قیمت باز قرار بگیرد و سایه پایینی بزرگ باشد( ۳۰الی
۵۰درصد از ارتفاع شمع) و سایه باالیی نداشته باشد یا کم باشد.
همچنین باید همپوشانی کمی با شمع های قبل از خود داشته باشد و سایه پایینی آن از شمع های قبلی پایینتر باشد.
اگر سقف یا کف ،باالتر یا پایینتر از حالت طبیعی شکل بگیرد آنگاه احتمال
برگشت بیشتر است.
برای مثال در برگشت صعودی ،سایه پایینی شمع ،پایینتر از شمع های
قبلی است.
در شکل زیر میبینیم که روند نزولی بعد از پیدایش شمع برگشتی صعودی
برمیگردد:
شمع برگشت صعودی را میتوان اینگونه از نقطه نظر پرایس اکشن تحلیل
کرد:
این شمع نشان میدهد که فشار فروش به نقطه اوج خود رسیده و حاال
باید خریداران با قدرت وارد بازار بشوند ،قدرت را در دست بگیرند و قیمت
خود را دیکته کنند.
16
اسکلپرها که در این کف فروخته بودند ،حال مجبور میشوند بخرند که این باعث تقویت حرکت صعودی میشود.
●شکست خط روند:
وقتی بازار برای مدتی در یک روند قوی بوده ،میتوانیم یک خط روند رسم کنیم تا زمان اصالح را متوجه شویم.
هر گونه اصالح به شکست خط روند منجر میشود و نشانه ضعف است.
به عبارتی نشان میدهد که بازار ممکن است به زودی تغییر جهت دهد و یا حداقل سرعت پیشرفت روند برای مدتی کند
خواهد شد.
وقتی بازار به یک نقطه اوج میرسد ،معموال پولبک میزند تا دوباره به این نقطه اوج برسد.
بعد از اینکه مجدد به این نقطه رسید ،بازار برمیگردد .بنابراین این حالت که بازار دو مرتبه برگشته است را الگوی پرچم
نزولی-سقف دوقلو و یا پرچم صعودی-کف دوقلو و یا همان سقف و کف دوقلو میگویند.
این الگو نشاندهنده این است که حرکت اصالحی ادامه خواهد یافت.
بروکس اشاره کرده است که بعد از سقف و کف دوقلو احتمال پولبک زیاد است که به ۵۰تا ۹۵درصد از سقف و کف
دوقلو برمیگردد.
نحوه معامله الگوی کف و سقف دوقلو اینگونه است که برای مثال در کف دوقلو ،سفارش خرید در حال انتظار را یک تیک
باالتر از شمعی که کف دوم را شکل داده قرار میدهیم.
اگر سفارش انجام شود ،آنگاه ایست ضرر را یک تیک پایینتر از همان شمع قرار میدهیم.
●الگوی دوگانه سقف و کف دوقلو(:)Double top twin and double bottom twin
وقتی چند شمع با بدنه نسبتا بزرگ و سایه کوچک داشته باشیم که سایه باالیی یکسانی داشته باشند و در باالترین نقطه
چارت شکل بگیرند ،آنگاه الگوی دوگانه سقف دوقلو داریم.
عکس این حالت الگوی دوگانه کف دوقلو است .این الگوها در تایم فریم کوچکتر در قالب سقف و کف دوقلو شکل میگیرند.
17
سیگنال های شکل گرفته در تایم فریم کوچکتر معموال سریعتر و ضعیف تر هستند.
پس وقتی بنظر میرسد که این الگوها در حال شکست هستند ،معامله گر پرایس اکشن در جهت مخالف سیگنال وارد
معامله میشود.
به عبارت دیگر الگوهای دوگانه سقف و کف دوقلو ،الگوهای در جهت روند هستند.
تحلیلگر پرایس اکشن پیش بینی میکند که سایر تحلیل گران در تایم فریم کوچکتر به سیگنال سقف و کف دوقلو عمل
خواهند کرد و بازار برخالف آنها حرکت خواهد کرد ،پس معامله گر پرایس اکشن هم بر خالف جهت آنها معامله میکند.
پس سفارش خرید در حال انتظار را یک تیک باالتر از سقف یا پایینتر از کف قرار میدهد.
نکته حائز اهمیت این است که معامله گران به دام افتاده باعث میشوند که حرکت مورد انتظار بازار سرعت و شدت بیشتری
داشته باشد.
در این الگو در شمع روندی متوالی داریم که در جهت مخالف یکدیگر
شکل میگیرند.
اندازه بدنه و سایه شمع ها یکسان است .وقتی این الگو در روند شکل
بگیرد ،سیگنال برگشتی به ما میدهد.
اگر این الگو در تایم فریم باالتر دیده شود ،معادل تک شمع برگشتی
است.
حال اگر شمع ها سایه نداشته باشند ،آنگاه سیگنال دریافتی قوی تر
خواهد بود.
18
●الگوی گوه (:)Wedge
الگوی گوه همانند روند است .خطوط روند در رسم کانال به یکدیگر همگرا شده که این نشاندهنده احتمال شکست است.
الگوی گوه که بعد از روند شکل گرفته است را یک سیگنال برگشتی خوب در نظر میگیرند.
●دامنه معامالتی:
دامنه معامالتی زمانی شکل میگیرد که روند نداریم و یک سقف و کف برای حرکات بازار ایجاد میشود.
این سقف ها و کف ها دامنه حرکتی بازار را شکل میدهند که مثل یک مانع بر سر راه بازار عمل میکند.
انتظار میرود که ۸۰درصد از تالش های بازار برای شکست این سطوح با شکست مواجه شود و بازار مجدد در این دامنه
حرکت کند.
زمانی که سقف دانه اصالحی شکسته شود ،یک سقف باالتر شکل میگیرد.
از آنجا که معامله کردن در دامنه معامالتی دشوار است ،پس معامله گران پرایس بعد از شکل گیری اولین سقف باالتر
صبر میکنند تا دومین شکست شکل بگیرد.
این یک معامله نزولی با احتمال موفقیت باال است و وسط دامنه معامالتی را به عنوان هدف سود در نظر میگیریم.
این روش مناسبی است زیرا اوال وسط دامنه معامالتی به عنوان آهن ربای پرایس اکشن عمل میکند.
دوما سقف باالتر چند واحد باالتر از سقف دامنه است و سود بیشتری میدهد.
سوما اینکه طبق قانونِ دو شکست متوالی ،وقتی بازار دوبار سعی کرده که یک جهت را بشکند ولی موفق نمیشود ،آنگاه
بازار در جهت مخالف به حرکت ادامه خواهد داد.
وقتی بازار در یک دامنه معامالتی باریک اسیر میشود و اندازه شمع بزرگ است ،آنگاه ممکن است سیگنال پرایس اکشن
شکل بگیرد اما اعتبار و قدرت پیش بینی آنها بسیار پایین است.
بدین جهت بروکس یک الگوی بخصوص را شناسایی کرده به اسم .Barb Wire
19
در این الگو چند سری شمع داریم که همپوشانی زیادی دارند و شمع های اصالحی را شامل میشود.
الگوی Barb Wireنشاندهنده این است که قدرت نه در دست خریدران است و نه در دست فروشندگان و هیچکدام
نمیتوانند فشار ایجاد کنند.
اگر معامله گر پرایس اکشن بخواهد در بازار اصالحی سود کند باید از استراتژی مناسب برای دامنه معامالتی استفاده کند.
معامالت در خطوط حمایت و مقاومت دامنه معامالتی انجام میشود و هدف سود قبل از اینکه قیمت به جهت مخالف برسد
تعیین میشود.
بخصوص بعد از شکل گیری ،Barb Wireانتظار میرود که شمع های شکست با شکست مواجه شوند و معامله گران در
جهت مخالف شکست سفارش میگذارند.
@Albrooks_Method_Archive
20