Professional Documents
Culture Documents
Supply Demand
1
توجه :این مقاله به شیوهی «ترجمه آزاد» و در قالبی عامیانه و به دور از لحن کتابی ،ارائه
میگردد.
من تو کلّ زندگیم درگیر ورزش بودم .همه جورش رو هم تجربه کردم؛ از هاکی روی یخ
بگیرید تا فوتبال ،گلف و تنیس و ...بین اینا هاکی رو در سطح حرفهای بازی میکنم .من تو این
ورزش یاد گرفتم چهطوری میشه «مستمر و همیشه» برنده بود.
حتماً دیدید یه سری تیمهای ورزشی تو لیگها هستند که همیشه کارشون بُردنه! اما خب
تیمهایی رو هم داریم که معموالً بازندهاند! وقتی با این تیم بازندهها مسابقه داشتیم ،من نگرانی
خاصی نداشتم! (حتی وقتی لحظاتی از بازی جوالن میدادند و اصطالحاً بازی دستشون بود ).یعنی
حتی اگه چند گل ازشون عقب میافتادیم؛ تهش میدونستیم که ما برنده میشیم!
میخوام از «عادت» براتون حرف بزنم .عادت به برنده بودن ،همیشه عادت به بازنده
بودن رو شکست میده! خیلی مهم نبود وسط بازی چه اتفاقی افتاده و اونا چند تا گل از ما جلو
افتادند؛ آخرش ما برمیگشتیم و میبردیم! تیم برنده همیشه با یه طرز فکر بازی میکنه« :بردن»؛
اما تیم بازنده با یه طرز فکر دیگه بازی میکنه« :نباختن» .دومی یعنی از بین بردن اعتماد به
نفس و همیشه ترس داشتن .به خاطر همینه که این تیمها معموالً میبازند( .شکست مستمر)
یکی دیگه از ورزشهای مورد عالقهی من «گلف» هست .یه دوست دوران کودکی دارم که
بعضی وقتها باهاش گلف میزنم .خیلی جالبه! با اینکه مهارتهامون تقریباً یه اندازه است؛ اما من
معموالً همیشه اون رو شکست میدم! می دونید مشکل کجاست؟ دوستم وقتی یه حرکت بد انجام
2
میده؛ دیگه از نظر روحی به هم میریزه و تا آخر ،بازیش خراب میشه! یه حرکت بد ،چنان روی
روحیهش اثر منفی میذاره که بقیهی راند بازی براش فاجعهبار میشه .البته من هم ،گهگاهی
حرکت بد انجام میدم ،یعنی همهی ما انجام میدیم .اما فرقش اینجاست که من نمیذارم هیچ
تأثیری روی حرکت بعدیم بذاره .من به خودم قبولوندم که حرکت بد بعضی وقتها اتفاق میافته و
جزوی از بردن بازیه .درست ،زمانی که دوست من یه ضربهی بد میزنه ،کارش تمومه و من برنده
میشم ،پایان بازی!
وقتی آدم با موفقیتهای زیادی تو ورزش روبهرو میشه؛ احساس میکنه دیگه هیچ چیزی تو
زندگی نیست که نشه انجامش داد .تو این شرایط ،هر مأموریتی جلوی روی ما باشه؛ گزینهای به
اسم عدم موفقیت روی میز فکر ما نیست .من با این طرز فکر وارد دنیای معاملهگری شدم و تصور
کنید چقدر شوکه شدم از این که شنیدم «تو باید بهطور منظم ،خوب ببازی تا بتونی ببری!»
این حرف برام بیشتر شبیهِ یه جوک بود! یعنی چی که ببازم؟! من از باختن متنفرم ،من تقریباً
هیچوقت تا حاال نباختم.
اما خیلی طول نکشید که فهمیدم اتفاقاً اون حرف صد در صد حقیقت داشت! من تو معامالتم
باختهایی داشتم و اونها تأثیر خوبی روی من نداشتند .برای همین سعی کردم باختها رو از بین
ببرم؛ ولی همین که تالش کردم ،معامالت برد هم از بین رفتند .من از باخت متنفر بودم؛ اما با به
دست آوردن تجربه و به کمک یکی از دوستام ،کم کم راز معامله کردن رو یاد گرفتم .این راز ،کالً
تو برداشت و تصور شما از «باختن» خالصه میشه .ماجرا این بود که من روزهای اول معاملهگری،
برداشت اشتباهی از کلمهی «باخت» داشتم.
3
ادراک (طرز فکر ،نوع دید) همه چیز است
Perception Is Everything
ازتون میخوام به همهی مشکالت و شکستهایی که تو زندگی داشتید ،فکر کنید :مالی،
روابط ،ترفیع شغل و غیره .سؤالم اینه :آیا همهی اونها باعث نشدند که شما قویتر بشید و در کل
عملکرد «بهتری» داشته باشید؟ به نظر من شکست ،بخش جدا نشدنیِ موفقیته .همونطور که
بنیانگذار مؤسسه آکادمی معامله گری آنالین ،یعنی Eyal Shaharمی گه« :کل زندگی دربارهی
ادراکه ».اگه هردفعه که این جمله رو ازش میشنیدم یک دالر میگرفتم ،دیگه الزم نبود معامله
کنم! حرفش کامالً درسته؛ کلید اصلی ،طبقه بندیه .اگه من هر استاپ خوردن رو شکست تلقی
کنم ،عملکردم دچار این مشکل خواهد شد« :من نمیتونم باخت رو تحمل کنم!» اما اگه هر ضرر
معامالتی رو تو جایگاه درست خودش قرار بدم ،یعنی جایگاه «بردن»؛ اون موقع میفهمم که یه
ضرر معامالتی ،الزمهی موفقیته.
شرکت اپل
تو یکی از کالسهای مؤسسه بودم که یه موقعیت معامالتی در سهام معروف اپل به وجود
اومد .عواملی که میگفت این یه موقعیت خوبه رو بررسی کردم و همه چیز به نظر ایده آل بود.
1
Online Trading Academy
4
من محدوده « »Aرو به عنوان محدودهی مقاومت (عرضه) مشخص کردم ،جایی که احتماالً
فشار فروش وجود داره .وقتی قیمت به سمت محدوده صعود کرد « ،»Bمن تمایل به فروش
داشتم .بعضی از اعضای کالس راجع به محدودهی « »Cپرسیدند .من گفتم اون هم یه محدودهی
عرضه است و میتونه به خوبی کار کنه؛ اما قیمت ،اول به محدودهی « »Aبرخورد میکنه.
خالصه ،قیمت تو نقطهی « ،»Bمحدوده رو لمس کرد ،یه ریزش کوچیک هم اتفاق افتاد و
معامله رفت تو سود .اما چند روز بعد ،با یه اتفاق غیرمنتظره روبهرو شدیم .اپل به داخل محدوده
نفوذ کرد و حدضرر معامله فعال شد .اینجاست که سؤاالت شروع میشه .شاید از خودتون بپرسید:
کجای کارم اشتباه بود؟ چهطور این ضرر رو مدیریت کنم؟ چه چیزی تو برنامهی معامالتی من
اشکال داشت؟
2
Trading Plan
5
باید بگم اگه این جوری فکر میکنید (سه چهار جملهی آخر) ،تو مسیر روانی اشتباهی قرار
دارید! یه ضرر کوچیک نباید انقدر برای شما مهم باشه .اون در مجموع باید درصد کوچیکی از
حساب شما رو شامل شده باشه .حجم معاملهی شما باید به اندازهای باشه که حقیقتاً حاضر به از
دست دادنش باشید و بعد از ضرر ،بهراحتی بتونید باهاش کنار بیایید .شما باید مطمئن باشید که
این عدد( ،که ریسک نهایی شما به حساب میآد) عددیه که خیلی باهاش احساس راحتی
میکنید .من خودم تو یکی از حسابهای کم ریسکم ،ریسک رو 111دالر یا کمتر نگه میدارم.
به عکس زیر نگاه کنید...
این تصویری از سود و ضرر اپل هست( .همون که به حد ضرر خورد) اگه عدد $061دالر شما
را میترسونه ،پس مشخصه که این ریسک ،برای محدودهی امن شما خیلی زیاده .اگه این ضرر
باعث میشه دچار خشم یا ترس بشید ،پس برداشت اشتباهی از «ضرر کردن» دارید .شما «ضرر
کردن» رو در دسته بندی غلط قرار دادید.
وقتی ضرر اتفاق میافته؛ ما باید ازش بگذریم .من فکر میکردم محدودهی « »Aنمایندهی
تصویری از عدم تعادل عرضه و تقاضا است و این جور جاها معموالً چرخش قیمت داریم .اما تو این
مورد ،مقدار عرضه اونقدری نبود که من فکر میکردم .وقتی قیمت محدوهی « »Aرو رد کرد؛
خیلی سریع به سمت محدودهی « »Cحرکت کرد .باتوجه به استراتژی قانون محوری که استفاده
میکنم ،حاال دوباره وقت فروش بود.
6
وقتی قیمت به اون سطح رسید ،فشار فروش شدیدی وجود داشت :یعنی عرضه ،تقاضا رو
شکست داده بود .به خاطر همین ،قیمت به سرعت چرخش کرد و تارگت ( :1ریوارد/ریسک) رو
لمس کرد .باتوجه به قوانینی که داریم ،حدضرر رو به نقطهی ورود منتقل کردم .با این کار ،این
معامله به یه معاملهی رایگان تبدیل شد .در اصل ریسک معامله صفر شد! این گاز دوم از کیک اپل
سودآور بود!
خب ،اگه تمرکزم رو روی ضرر اولی گذاشته بودم و دربارهش احساس بدی میکردم ،چی
میشد؟! سود معاملهی دوم هیچوقت اتفاق نمیافتاد؛ چون دچار ترس از اشتباه کردن (قضاوت
اشتباه) میشدم .ضرر کردن تو مقیاس کوچیک نه تنها مشکلی نداره؛ که اتفاقاً کار
درستیه .یادتون باشه! اگه میخواهید از سودهاتون لذت ببرید (سودهای خوبی بکنید) ،این یه امر
«الزم» به حساب میآد.
وقتی داشتم این مقاله رو براتون مینوشتم ،چند موقعیت معامالتی فیوچرز S&Pبه دست
اومد .موقع انجام معامالت ،مطلقاً نباید ترسی داشته باشیم؛ چون میدونیم اعمال ما نمیتونه به
شکست ختم بشه .همهی کارهای ما در معاملهگری ،جزوی از مسیر موفقیته .خیلی راحت تمام
معامالتم انجام شدند.
7
این تصویر مربوط به یکی از اکانتهای فیوچرز منه که ازش بیشتر برای نمایش (آموزش)
استفاده میکنم .یه حساب زنده به همراه پول واقعی .انتهای اون روز ،حساب 1,562.50$دالر سود
کرده بود؛ اونم از دو معاملهای که تو جلسهی معامالتی (کالس آموزش) گرفته شده بود .در این
روز ،ما دو معامله انجام داده بودیم ،که یکیش بازنده بود و دیگری برنده .مثل الس وگاس ،من
اصالً اهمیت نمیدم که تو این روز فقط %01درصد دقیق و درست عمل کردم .من میدونم که تا
وقتی به قوانین خودم بچسبم و بهشون پایبند باشم؛ دارم یه استراتژی رو اجرا میکنم که کامالً
سودآوره ،چون احتماالت به نفع من عمل میکنند و مدیریت ریسک هم که دارم.
من میدونم فقط زمانی به سود دست پیدا میکنم که ضررها رو قبول کنم .یادتونه اول مقاله
از «عادت» براتون حرف زدم؟ باید بدونید وقتی عادتهای خودتون رو تغییر میدید و به درک
درست میرسید ،کلمهی «ضرر» دیگه برای شما همون معنی رو داره که کلمهی «برد».
امروز ،دو معاملهی اول بازنده بودند .درست مثل معاملهی اول اپل .خب ،اگه بریم تو پستوی
افکارمون و بهخاطر این ضررها خودمون رو تنبیه کنیم یا فکر کنیم چیزی رو اشتباه انجام دادیم و
با افکار ترس و شکست ،خودمون رو فلج فکری کنیم؛ عمالً داریم برنامهی معامالتی خودمون رو
متوقف میکنیم .اینطوری هرگز رنگ سود در این بازار رو نمیبینیم!
8
من از روی تجربه به شما میگم ،قوانینی که احتماالت رو به نفع شما میکنند ،اونقدر هم
سخت نیستند .من هر هفته این قوانین رو تو کالسهام درس میدم .این قسمت آسون کاره؛
بخش سختش تغییر برداشت و ادراک آدما از دسته بندی «باخت» به «برد» هست .من
افرادی رو مالقات میکنم که فکر میکنند من و بقیهی مدرسها هیچوقت ضرر نمیکنیم! اونها
در اصل میخوان تو کالسهای ما شرکت کنند ،چون فکر میکنند میتونند یاد بگیرند هیچ موقع
ضرر نکنند و همیشه معامالت برنده داشته باشند .واقعیت اینه که ما درصد برد باالیی داریم؛ ولی
مطمئناً باختهایی هم برای ما پیش میآد .هیچکدوم از ما باختن رو دوست نداریم ،من این رو
مستقیماً از رقابت در ورزش گرفتم .باید بدونیم گرچه ،زمین خوردن موقع تمرین اسکیت سواری،
«الزم» هست؛ اما سریعتر رد شدن از موانع هم الزامیه ،اگه میخواهید خودتون رو به لیگهای
رقابتی بزرگ برسونید.
تصور کنید چه اتفاقی برای کازینو میافتاد ،اگه سعی میکرد ضررهاش رو حذف کنه! باید
کسب و کارشون رو تعطیل میکردند! ضرر کردن تو معامله گری عالیه ،تا وقتی که به شکل
«درست» و منطقی باشه .برای تبدیل شدن به یه برندهی حرفهای ،باید اول یک بازندهی
حرفهای بشید( .نباید با یه باخت ،از نظر روحی به هم بریزید! مثال دوست من در بازی گلف)
این مثل یه راه بند 1تو جاده میمونه که خیلی از آدمها هیچ وقت ازش رد نمیشند (یعنی بر
اون غلبه نمیکنند) به خاطر همینه که خیلیها تو سفته بازی بازارها شکست میخورند .تعداد
اندکی از سفته بازها هستند که درک درستی دارند و حق خودشون رو از کسانی که این درک رو
ندارند میگیرند( ،انتقال حساب) .0خالصه اگه مایل به تغییر هستید ،درک و برداشت خودتون از
«ضرر» رو تغییر بدید.
امیدوارم این مقاله براتون مفید باشه ،روز خوبی داشته باشید.
3
Road Block
4
Speculating
5
Transfer of accounts
9