You are on page 1of 9

‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫🎉‬ ‫با پر کردن فرم نظرسنجی‪ ،‬برنده‌ی ‪ ۶‬ماه اشتراک حرفه‌ای به قید قرعه شوید‪.‬‬

‫شرکت در نظرسنجی‬

‫لغات جست‌وجو شده‬


‫در زیر فهرست لغات جست‌وجو شده توسط شما را مشاهده می‌کنید‪ ،‬این فهرست فقط برای شما و بر روی مرورگر‬
‫شما نمایش داده می‌شود‪.‬‬

‫قدیمی‌ترین‬ ‫جدیدترین‬ ‫ترتیب بر اساس‪:‬‬

‫‪affluent‬‬
‫(شخص‪ ،‬جامعه) ثروتمند‪ ،‬دولتمند‪ ،‬مرفه‪ ،‬پربرکت‪ ،‬متمکن‬

‫‪outrageous‬‬
‫ظالمانه‪ ،‬عصبانی‌کننده‪ ،‬بیداد‌گرانه‬

‫‪nocturnal‬‬
‫شبانه‪ ،‬مربوط به شب‬

‫‪irresponsible‬‬
‫وظیفه نشناس‪ ،‬غیر مسئول‪ ،‬نامعتبر‪ ،‬عاری از حس مسئولیت‬

‫‪out to‬‬
‫در پی‪ ،‬کوشا (برای چیزی)‪ ،‬مصمم‬

‫‪ought not‬‬
‫( ‪ ) t ' oughtn‬نبایستی‪ ،‬شایسته نیست‪ ،‬نباید‬

‫‪impartial‬‬
‫بی‌طرف‪ ،‬بی‌غرض‪ ،‬بی‌نظر‪ ،‬برابرنگر‪ ،‬داد ور‪ ،‬بی‌غرضانه‪ ،‬راست بین‪ ،‬عادل‪ ،‬منصفانه‪ ،‬منصف‬

‫‪hypocritical‬‬
‫ریاکار‪ ،‬متظاهر‪ ،‬دورو‪ ،‬مزور‪ ،‬سالوس‪ ،‬دورنگ (شخص)‪ ،‬ریاکارانه‪ ،‬مزورانه (رفتار و غیره)‬

‫‪aquatic‬‬
‫(جانور یا گیاه) آبزی‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪1/9‬‬
‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫‪appalling‬‬
‫وحشتناک‪ ،‬وحشت‌بار‪ ،‬رقت‌انگیز‪ ،‬ترسناک‪ ،‬هولناک‪ ،‬هراس‌انگیز‪ ،‬مخوف‬

‫‪threshold‬‬
‫استانه‪ ،‬سرحد‬

‫‪onlooker‬‬
‫ناظر‪ ،‬تماشاچی‪ ،‬مراقب‪ ،‬تماشاگر‬

‫‪swarm‬‬
‫گروه‪ ،‬دسته زیاد‪ ،‬گروه زنبوران‪ ،‬ازدحام‪ ،‬ازدحام کردن‪ ،‬هجوم آوردن‬

‫‪rival‬‬
‫هماورد‪ ،‬رقیب‪ ،‬حریف‬

‫‪prey‬‬
‫شکار‪ ،‬نخجیر‪ ،‬صید‪ ،‬طعمه‪ ،‬قربانی‪ ،‬دستخوش‪ ،‬صید کردن‪،‬دستخوش ساختن‪ ،‬طعمه کردن‬

‫‪condemn‬‬
‫محکوم کردن‪ ،‬تخطئه کردن‪ ،‬نکوهیدن‪ ،‬سرزنش کردن‪ ،‬مقصر شمردن‪ ،‬مطرود دانستن‪( ،‬ابزار ساختمان‪ ،‬دستگاه و غیره) از رده خارج کردن‪،‬‬

‫‪old maid‬‬
‫زن میانسالی که تابه‌حال ازدواج نکرده‬

‫‪parasite‬‬
‫انلگ‪ ،‬طفیلی‪ ،‬صدای مزاحم‪ ،‬پارازیت‬

‫‪pack‬‬
‫دسته‪ ،‬گروه‪ ،‬بسته‬

‫‪life span‬‬
‫رجوع شود به‪lifetime :‬‬

‫‪hive‬‬
‫کندو‬

‫‪herd‬‬
‫رمه‪ ،‬گله‪ ،‬گروه‪ ،‬جمعیت‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪2/9‬‬
‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫‪harm‬‬
‫آسیب‪ ،‬صدمه‪ ،‬اذیت‪ ،‬زیان‪ ،‬ضرر‪ ،‬خسارت‪ ،‬گزند‬

‫‪habitat‬‬
‫محل سکونت‪ ،‬مسکن طبیعی‪ ،‬بوم‪ ،‬جای اصلی‬

‫‪overwhelming‬‬
‫مقاومت‌ناپذیر‪ ،‬نفس‌گیر (فشار و قدرت و غیره)‪ ،‬شدید‪ ،‬زیاده از حد (میل و احتیاج و غیره)‪ ،‬قاطع (شکست و پیروزی و اکثریت و غیره)‪،‬‬

‫‪flood‬‬
‫سیل‪ ،‬طوفان‬

‫‪devastation‬‬
‫ویران‌سازی‪ ،‬ویرانگری‪ ،‬با خاک یکسان‌سازی‪ ،‬انهدام‪ ،‬خرابی‬

‫‪demise‬‬
‫مردن‪ ،‬وفات یافتن‪ ،‬انتقال دادن‬

‫‪degradation‬‬
‫پستی‪ ،‬خفت‪ ،‬تنزل رتبه‪ ،‬خواری‪ ،‬ضاللت‬

‫‪deforestation‬‬
‫جنلگ‌زدایی‪ ،‬قطع درختان جنگلی‬

‫‪colony‬‬
‫مستعمره‪ ،‬مستملکات‪ ،‬مهاجر‌نشین‪ ،‬جرگه‬

‫‪burrow‬‬
‫سوراخ زیرزمینی‪ ،‬نقب‪ ،‬پناهگاه‪ ،‬زیرزمین النه کردن‪( ،‬مجازًا) پنهان شدن‪ ،‬نقب زدن‬

‫‪diagnose‬‬
‫تشخیص دادن‪ ،‬برشناخت کردن‬

‫‪misdiagnose‬‬
‫بیماری را عوضی تشخیص دادن‪ ،‬کژشناخت کردن‬

‫‪misinterpret‬‬
‫غلط تعبیر کردن‪ ،‬برداشت غلطی کردن از‪ ،‬غلط تعبیر یا تفسیر کردن‪ ،‬برداشت اشتباهی داشتن (از چیزی)‪ ،‬بدفهمیدن‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪3/9‬‬
‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫‪deceive‬‬
‫فریفتن‪ ،‬فریب دادن‪ ،‬گول زدن‪ ،‬اغفال کردن‪ ،‬زیان رساندن‬

‫‪mislead‬‬
‫گمراه کردن‪ ،‬به اشتباه انداختن‪ ،‬فریب دادن‬

‫‪misjudge‬‬
‫بدقضاوت کردن‪ ،‬بد‌داوری کردن‬

‫‪mistrust‬‬
‫بدگمانی‪ ،‬اطمینان نکردن به‪ ،‬ظن داشتن‬

‫‪subsidize‬‬
‫کمک‌هزینه دادن‪ ،‬کمک‌خرج دادن‬

‫‪prose‬‬
‫نثر‪ ،‬سخن منثور‪ ،‬به نثر درآوردن‪ ،‬نثر نوشتن‬

‫‪state‬‬
‫حال‪ ،‬حالت‪ ،‬چگونگی‪ ،‬کیفیت‪ ،‬وضع‬

‫‪awkward‬‬
‫بی‌دست‌وپا‪ ،‬غیراستادانه‪ ،‬خامکار‪ ،‬سرهم بند‪ ،‬غیرماهر‪ ،‬ناشی‬

‫‪uncoordinated‬‬
‫ناهماهنگ‬

‫‪social service‬‬
‫(خدمتی که دولت محلی یا ملی یا سازمان دیگری به افرادی که مسن یا بیمار هستند یا در زندگی خود به حمایت نیاز دارند ارائه می‌کنند و‬

‫‪safety net‬‬
‫(تور محکمی که در زیر طناب بندبازها در سیرک قرار دارد و در صورت افتادن آن‌ها را حفظ می‌کند ) تور ایمنی‬

‫‪old age pension‬‬


‫مستمری سالمندی (مستمری‌ای که دولت به افرادی که به دلیل رسیدن به سن خاصی دست از کار کشیده‌اند می‌پردازد)‬

‫‪notion‬‬
‫تصور‪ ،‬مفهوم‪ ،‬اندیشه‪ ،‬فکر‪ ،‬نظریه‪ ،‬خیال‪ ،‬ادراک‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪4/9‬‬
‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫‪military service‬‬
‫خدمت سربازی‪،‬خدمت وظیفه‬

‫‪member of parliament‬‬
‫نماینده مجلس‪ ،‬وکیل‪ ،‬عضو مجلس‬

‫‪mayor‬‬
‫شهردار‬

‫‪evolve‬‬
‫تحول یافتن‪ ،‬پرورش یافتن‪ ،‬شلک گرفتن‪ ،‬رشد یافتن‪ ،‬پروراندن‪ ،‬تحول دادن‪ ،‬شلک دادن‪ ،‬توسعه دادن‪ ،‬رشد دادن‪ ،‬بسط دادن (به‌تدریج)‬

‫‪healthcare‬‬
‫مراقبت سالمت‪ ،‬خدمات درمانی‪ ،‬مراقبت‌ درمانی‬

‫‪community‬‬
‫جامعه‪ ،‬انجمن‪ ،‬اجتماع‪ ،‬مجموعه‬

‫‪civil servant‬‬
‫کارمند دولت‬

‫‪bureaucrat‬‬
‫کارمند (دولت)‪ ،‬مأمور دولتی‪ ،‬دیوان‌ساالر (عضو دیوان‌ساالری)‬

‫‪outweigh‬‬
‫سنگین‌تر بودن از‪ ،‬مهمتر بودن از‬

‫‪frost‬‬
‫ژاله‪ ،‬شبنم منجمد‪ ،‬شبنم‪ ،‬سرماریزه‪ ،‬گچک‪ ،‬برفک‬

‫‪damage‬‬
‫زیان‪ ،‬آسیب‬

‫‪attract‬‬
‫جلب کردن‪ ،‬جذب کردن‪ ،‬مجذوب ساختن‪ ،‬شیفتن‪ ،‬به خود کشیدن‪ ،‬گرایش داشتن‬

‫‪stunning‬‬
‫گیج‌کننده‪ ،‬بسیار خوب‪ ،‬ماه‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪5/9‬‬
‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫‪scenic‬‬
‫صحنه‌ای‪ ،‬نمایشی‪ ،‬مجسم‌کننده‪ ،‬خوش‌منظر‬

‫‪scene‬‬
‫منظره‪ ،‬چشم‌انداز‪ ،‬مجلس‪ ،‬صحنه‪ ،‬جای وقوع‬

‫‪spectacular‬‬
‫تماشایی‪ ،‬منظره دیدنی‪ ،‬نمایش غیرعادی‬

‫‪rustic‬‬
‫روستایی‪ ،‬مربوط به روستا‬

‫‪remote‬‬
‫دور‪ ،‬فاصله‌ی زیاد‪ ،‬دوردست‪ ،‬بعید‪ ،‬پرت‬

‫‪assertion‬‬
‫ادعا‬

‫‪precipice‬‬
‫صخره پرتگاه‪ ،‬پرتگاه‪ ،‬سراشیبی تند‬

‫‪precarious‬‬
‫عاریه‌ای بسته به میل دیگری‪ ،‬مشروط به شرایط معینی‪ ،‬مشکوک‪ ،‬مصر‪ ،‬التماس‌ کن‪ ،‬پرمخاطره‬

‫‪comfortable‬‬
‫راحت‪ ،‬آسوده‪ ،‬آرام‌بخش‬

‫‪dramatic‬‬
‫(مربوط به) تئاتر‪ ،‬نمایش‪ ،‬نمایشی‪ ،‬هیجانی‬

‫‪memorable‬‬
‫حائز اهمیت‪ ،‬جالب‪ ،‬یاد‌آوردنی‬

‫‪scenery‬‬
‫چشم‌انداز‪ ،‬منظره‪ ،‬صحنه‌سازی‬

‫‪mountainous‬‬
‫کوهستانی (سرزمین و غیره)‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪6/9‬‬
‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫‪flour‬‬
‫آرد‬

‫‪pastry‬‬
‫کماج و کلوچه و مانند آن‌ها‪ ،‬شیرینی‌پزی‪ ،‬شیرینی‬

‫‪charming‬‬
‫جذاب‪ ،‬دلربا‪ ،‬گیرا‪ ،‬فریبا‪ ،‬فریبنده‪ ،‬ملیح‬

‫‪breathtaking scenery‬‬
‫منظره ی مهیج‪ /‬نفس‌گیر‬

‫‪breathtaking‬‬
‫مهیج‪ ،‬باهیجان‬

‫‪urge‬‬
‫خواستار شدن‪ ،‬با اصرار خواستن‪ ،‬تأکید کردن‪ ،‬اصرار کردن‪ ،‬با اصرار وادار کردن‬

‫‪tempt‬‬
‫اغوا کردن‪ ،‬فریفتن‪ ،‬دچار وسوسه کردن‬

‫‪reassure‬‬
‫دوباره اطمینان دادن‪ ،‬اطمینان مجدد بخشیدن‪ ،‬دوباره قوت قلب دادن‪ ،‬قوت قلب مجدد دادن‪ ،‬دوباره اطمینان خاطر دادن‪ ،‬دوباره خاطر‬

‫‪pressurized‬‬
‫(ظرف و محفظه و غیره) تحت‌ فشار (قرارگرفته) (به‌گونه‌ای که فشار هوای داخل آن بیشتر از فشار هوای بیرون باشد)‬

‫‪oblige‬‬
‫مجبور کردن‪ ،‬وادار کردن‪ ،‬مرهون ساختن‪ ،‬متعهد شدن‪ ،‬لطف کردن‬

‫‪induce‬‬
‫موجب شدن‪ ،‬به‌وجود آوردن‪ ،‬واداشتن‪ ،‬وادار کردن‪ ،‬ایجاد کردن‬

‫‪entice‬‬
‫کشاندن (به سویی)‪ ،‬فریفتن‪ ،‬وسوسه کردن‪ ،‬اغوا کردن‪ ،‬ترغیب کردن‬

‫‪cultivate‬‬
‫کشت کردن‪ ،‬زراعت کردن (در)‪ ،‬ترویج کردن‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪7/9‬‬
‫‪2/17/24, 9:29 PM‬‬ ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

‫‪assure‬‬
‫اطمینان دادن (به)‪ ،‬مطمئن کردن‪ ،‬راضی کردن‪ ،‬قول دادن (به)‪ ،‬خاطر‌جمع کردن‪ ،‬روی چیزی حساب کردن‪ ،‬متقاعد کردن‪ ،‬مجاب کردن‬

‫‪inevitable‬‬
‫ناچار‪ ،‬ناگزیر‪ ،‬اجتناب‌نا‌پذیر‪ ،‬چاره‌ناپذیر‪ ،‬غیر‌قابل‌امتناع‪ ،‬حتمًا‪ ،‬حتمی‌الوقوع‪ ،‬بدیهی‬

‫‪unavoidable‬‬
‫اجتناب‌ناپذیر‪ ،‬گریزناپذیر‪ ،‬غیر‌قابل‌ اجتناب‪ ،‬ناگزیر‪ ،‬حتمی‪ ،‬محتوم‬

‫‪ubiquitous‬‬
‫همه‌جاحاضر‪ ،‬همه‌جاموجود‪ ،‬فراگیر‬

‫‪slick‬‬
‫سطح صاف‪ ،‬سطح صیقلی‪ ،‬لیز‪ ،‬ساده‪ ،‬مطلق‪ ،‬ماهر‪ ،‬صاف‪ ،‬نرم‪ ،‬یک دست‪ ،‬نرم و صاف کردن‪ ،‬یکدست کردن‪ ،‬جذاب‬

‫‪repetitive‬‬
‫تکراری‪ ،‬مکرر‬

‫‪promotional‬‬
‫تبلیغاتی‬

‫‪featured‬‬
‫دارای ویژگی خاص‪– ،‬چهره‪– ،‬صورت (در ترکیب می‌آید)‬

‫‪persuasive‬‬
‫قانع‌کننده‪ ،‬متقاعد‌کننده‪ ،‬ترغیب‌کننده‪ ،‬مقنع‬

‫‪monetary‬‬
‫پولی‬

‫‪irritate‬‬
‫عصبانی کردن‪ ،‬برانگیختن‪ ،‬خشمگین کردن‪ ،‬خراش دادن‪،‬سوزش دادن‪ ،‬ازردن‪ ،‬رنجاندن‬

‫‪irritating‬‬
‫برانگیزنده‪ ،‬خشم‌آور‪ ،‬برخورنده‪ ،‬رنجاننده‪ ،‬سوزش‌آور‪ ،‬محرک‪ ،‬مهیج‬

‫‪invasive‬‬
‫متجاوز‪ ،‬مهاجم‬

‫‪https://fastdic.com/history‬‬ ‫‪8/9‬‬
2/17/24, 9:29 PM ‫لغات جست‌وجو شده | فست دیکشنری‬

https://fastdic.com/history 9/9

You might also like