Professional Documents
Culture Documents
9000 Vazhe Ke Bayad Danesht
9000 Vazhe Ke Bayad Danesht
abandon ترک کردن ،ترک گفتن ،واگذار کردن ،تسليم شدن ،رها کردن ،تبعيد کردن ،
واگذارى ،رها سازى ،بى خيالى
abase پست کردن ،تحقير نمودن ،کم ارزش کردن
abate فروکش کردن ،کاستن ،تخفيف دادن ،رفع نمودن ،کم شدن ،اب گرفتن از(فلز) ،
خيساندن (چرم) ( ،حقوق) غصب يا تصرف عدوانى ،بزور تصرف کردن ،کاهش ،
تنزل ،فرونشستن
abbess رئيسه صومعه زنان تارک دنيا
abdicate واگذار کردن ،تفويض کردن ،ترک گفتن ،محروم کردن (از ارث) ،کناره گيرى
کردن ،استعفا دادن
abdomen شکم ،بطن
abduct ربودن ،دزديدن (شخص) ،ادم دزديدن ،از مرکز بدن دور کردن (پزشکى)
abduction عمل ربودن (زن و بچه و غيره) ،ربايش ،دور شدگى ( ،پزشکى) دورى از مرکز بدن
،قياسى ،قياس
abed در بستر ،در رختخواب
aberration خطا ،عدم دقت هندسى سيستمهاى اپتيکى (علم اپتيک) ،خبط ،گمراهى ،
کجراهى ،انحراف ( ،پزشکى) عدم انطباق کانونى
1
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
abet برانگيختن ،جرات دادن ،تربيت کردن ،تشويق (به عمل بد) کردن ( ،حقوق)
معاونت کردن(در جرم) ،تشويق ،تقويت ،ترغيب (به کار بد)
abeyance بى تکليفى ،وقفه ،تعليق
abide ايستادگى کردن ،پايدار ماندن ،ماندن ،ساکن شدن ،منزل کردن ،ايستادن ،
منتظر شدن ،وفا کردن ،تاب اوردن
abject فرومايه ،سرافکنده ،مطرود ،روى برتافتن ،خوار ،پست کردن ،کوچک کردن ،
تحقيرکردن
abjure سوگند شکستن ،نقض عهد کردن ،براى هميشه ترک گفتن ،مرتد شدن ،رافضى
شدن
able-bodied داراى جسم توانا
abnegate ترک کردن ،انکار کردن ،بخود حرام کردن ،کف نفس کردن
abort صرف نظر کردن ،سقوط کردن موشک يا هواپيما ،ناموفق ،سقوط کردن ،عدم
موفقيت درانجام ماموريت ،بچه انداختن ،سقط کردن ،نارس ماندن ،ريشه نکردن ،
عقيم ماندن ،بى نتيجه ماندن
abortive مسقط ،رشد نکرده ،عقيم ،بى ثمر ،بى نتيجه
2
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
abound فراوان بودن ،زياد ب ودن ،وفور داشتن ،تعيين حدود کردن ،محدود کردن
abrade سنگ زدن ،ساييدن ،خراشيدن ،زدودن ،پاک کردن ،حک کردن ( ،مجازى) سر
غيرت اوردن ،بر انگيختن ،تحريک کردن
abrasion خراشيدگى ،خوردگى ،سائيدگى ،سونش ،شست و ساب ،ساييدن ،فرسايش ،
سوهان کردن ،خردشدن در اثر ضربه ،خراش ،سايش ،ساييدگى
abrasive پاک کننده ،ماده ساينده ،ساينده ،تراشنده ،سوزش اور ،سايا
abrogate از ميان برده ،ملغى ،ازميان بردن ،باطل کردن ،منسوخ کردن ،لغو کردن
abrupt تند ،پرتگاه دار ،سراشيبى ،ناگهان ،ناگهانى ،بيخبر ،درشت ،جداکردن
abscond گريختن ،فرار کردن ،دررفتن ،رو نشان ندادن ،رو پنهان کردن ،پنهان شدن
absolute مطلق ،غير مشروط ،مستقل ،استبدادى ،خودراى ،کامل ،قطعى ،خالص ،ازاد از
قيود فکرى ،غير مقيد ،مجرد ( ،در هندسه فضايى اقليدس)دايره نامحدود
absolution بخشش ،امرزش گناه ،بخشايش ،عفو ،بخشودگى ،تبرئه ،برائت ،انصراف از
مجازات ،منع تعقيب کيفرى
absolve بخشيدن (گناه) ،امرزيدن ،عفو کردن ،کسى را از گناه برى کردن ،اعالم بى
تقصيرى کردن ،برى الذمه کردن ،کسى را از انجام تعهدى معاف ساختن ،پاک
کردن ،مبرا کردن
absorb مکيدن ،درکشيدن ،دراشاميدن ،جذب کردن ،فراگرفتن ،جذب شدن (غدد) ،
کامال فروبردن ،تحليل بردن ،مستغرق بودن ،مجذوب شدن در
absorption جذب (بع) ،جذب ،درکشى ،دراشامى ،فريفتگى ،انجذاب
abstain ممتنع ،خوددارى کردن (از) ،پرهيز کردن (از) ،امتناع کردن (از) ـ
abstemious مرتاض ،ممسک در خورد و نوش و لذات ،مخالف استعمال مشروبات الکلى ،
پرهيزکار ،پارسامنش
3
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
absurd پوچ ،ناپسند ،ياوه ،مزخرف ،بى معنى ،نامعقول ،عبث ،مضحک
Abuja آبوجا
abusive سوء استفاده ،سوء استعمال ،شيادي ،فريب،دشنام ،فحش ،بد زباني ،تجاوز به عصمت،
تهمت،تعدي ،ناسزاوار ،زبان دراز ،بدزبان،توهينآميز
abut نزديک بودن ،مماس بودن ،مجاور بودن ،متصل بودن يا شدن ،خوردن
academy فرهنگستان ،دانشگاه ،اموزشگاه ،مدرسه ،انجمن ادباء و علماء ،انجمن دانش ،
اکادمى ،نام باغى در نزديکى اتن که افالطون در آن تدريس ميکرده است
( ، )Academyمکتب و روش تدريس افالطونى
acarpous بى بر ،بدون ميوه ،بى ثمر
accede دست يافتن ،رسيدن ،راه يافتن ،نائل شدن ،نزديک شدن ،موافقت کردن ،
رضايت دادن ،تن دردادن
accelerate شتاباندن ،تسريع کردن ،تند کردن ،شتاب دادن ،بر سرعت (چيزى) افزودن ،
سرعت دادن ،سرعت گرفتن ،تند شدن ،تندتر شدن
accentuate با تکيه تلفظ کردن ،تکيه دادن ،تاکيد کردن ،اهميت دادن ،برجسته نمودن
4
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
access اضافى ،دستيابى ،در دسترس بودن ،دست يابى ،تقريب ،اجازه دخول ،راه
دسترس ،مدخل ،وسيله حصول ،افزايش ،الحاق ،اضافه ( ،پزشکى) بروز مرض ،
حمله ،اصابت ( ،حقوق) دسترسى يا مجال مقاربت ( ،در مسيحيت) تقرب به خدا
accessible قابل دسترس ،دستيابى پذير ،در دسترس ،قابل وصول ،نزديک (شدنى) ،اماده ء
پذيرايى ،خوش برخورد ،دست يافتنى
accession قابليت دسترسى ،نزديکى ،ورود ،دخول ،پيشرفت ،افزايش ،نيل (بجاه و مقام
بخصوص سلطنت) ،جلوس ( ،پزشکى) شيوع ،بروز ( ،حقوق) تملک نماء ،شيى ء
اضافه يا الحاق شده ،نمائات (حيوان و درخت) ،تابع وصول ،الحاق حقوق ،شرکت
در مالکيت
accessory پيرامونى ،لوازم کمکى ،متعلقات ،معين ،همدست(حقوق) ،معاون ،شريک(جرم) ،
نمائات و نتايج (در جمع) ،لوازم يدکى ( ،حقوق) تابع ،الحق ،فروع و ضمائم ،
منضمات ،لوازم فرعى ،دعواى فرعى
acclaim تحسين ،ادعا کردن ،افرين گفتن ،اعالم کردن ،جارکشيدن ،ندا دادن ،هلهله
کردن ،فرياد کردن ،کف زدن
acclimate به اب و هواى جديد خو گرفتن ،مانوس شدن
accolade سر بااليى ،فراز ،سختى ،مراسم اعطاى منصب شواليه يا سلحشورى و يا شهسوارى
( ،موسيقى) خطاتصال ،اکوالد ،خط ابرو(به اين شکل " { } ")
accommodate تطبيق دادن ،همساز کردن ،جا دادن ،منزل دادن ،وفق دادن با ،تطبيق نمودن ،
تصفيه کردن ،اصالح کردن ،اماده کردن(براى) ،پول وام دادن(بکسى)
accompaniment مشايعت ،ضميمه ( ،موسيقى) ساز يا اواز همراهى کننده
accompany همراه بودن(با) ،سرگرم بودن (با) ،مصاحبت کردن ،ضميمه کردن ،توام کردن ،
(موسيقى) دم گرفتن ،همراهى کردن ،صدا يا ساز راجفت کردن (با)
accomplice همدست ( ،حقوق) شريک يا معاون جرم
accord جورکردن ،وفق دادن ،آشتي دادن،تصفيه کردن ،اصالح کردن ،موافقت
کردن(با)،قبول کردن ،سازگاري ،موافقت ،توافق ،همآهنگي ،دلخواه ،طيب خاطر،
مصالحه ،پيمان ،قرار ،پيمان غير رسميبينالمللي
accordion اکوردئون
5
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
accost مخاطب ساختن ،مواجه شدن(با) ،نزديک شدن(بهر منظورى) ،مشترى جلب
کردن(زنان بدکار در خيابان) ،نزديک کشيدن ،در امتداد چيزى حرکت کردن(مثل
کشتى)
account شمردن ،حساب کردن ،محاسبه نمودن( ،حق) حساب پس دادن ،ذکر علت
کردن،دليل موجهاقامه کردن(با ،)forتخمين زدن،دانستن ،نقل کردن حساب،
صورت حساب،گزارش ،بيان علت ،سبب.حساب ،شرح ،مسئولبودن
accouter اماده ء جنگ کردن ،مجهز کردن ،ملبس کردن
accredit اعتبارنامه دادن ،استوارنامه دادن(به) ،معتبر ساختن ،اختيار دادن ،اطمينان
کردن(به) ،مورد اطمينان بودن يا شدن ،برسميت شناختن(موسسات فرهنگى) ،
معتبر شناختن
accretion رشد پيوسته ،بهم پيوستگى ،اتحاد ،يک پارچگى ( ،حقوق) افزايش بهاى اموال ،
افزايش ميزان ارث
accrue افزايش يافتن ،انباشتن ،افزوده شدن ،منتج گرديدن ،تعلق گرفتن
accumulate روى هم گذاشتن ،جمع کردن ،جمع شده ،جمع شونده ،اندوختن ،رويهم
انباشتن
accuracy دقت و صحت ،درجه دقت ،درستى ،صحت ،دقت
accustom عادت دادن ،اشنا کردن ،اشنا شدن ،معتاد ساختن ،معتاد شدن ،عادت ،خو
گرفتن ،انس گرفتن
6
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
achromatic اکروماتيک ،رنگ پذير ،بى رنگ ،رنگ ناپذير ( ،موسيقى) بدون ترخيم ،بدون نيم
پرده ء ميان اهنگ
acid ترشا ،ترش ،حامض ،سرکه مانند ،داراى خاصيت اسيد ،جوهر اسيد ( ،مجازى)
ترشرو ،بداخالق ،بدجنسى ،جوهر ،محک
acidify اسيد کردن ،ترش کردن ،حامض کردن
acknowledge تاييد کردن ،اعالم وصول کردن ،شماره اعالم وصول ،اعالم نشانى کردن ،قدردانى
کردن ،اعتراف کردن ،تصديق کردن ،وصول نامه اى را اشعار داشتن
acknowledgment شماره اعالم وصول ،اعالم معرف اعتراف ،سپاسگزارى ،تشکر ،اقرار ،تصديق ،
قبول ،خبر وصول(نامه) ،شهادت نامه
acme اوج ،ذروه ،قله ،منتها(درجه ء) ،سر ،مرتفعترين نقطه ( ،پزشکى) بحران ،نقطه ء
کمال
acoustic صوت شناختى ،به طريقه صوتى ،صوتى ،اوا شنودى ،وابسته به شنوايى ،مربوط به
صدا ،مربوط به سامعه
acoustics صوتشناسى ،اوا شناسى نسبتهاى صوتى ،قابليت شنوايى ،صوت شناخت ،علم
صوت ،صوت شناسى ،علم اوا شنود ،علم عوارض شنوايى ،علم اصوات ،خواص
صوتى ساختمان(ازنظرانعکاس صدا)
acquaint اشنا کردن ،اگاه کردن ،مسبوق کردن ،مطلع کردن
acquiesce تسليم شدن ،تن در دادن ،راضى شدن ،رضايت دادن ،موافقت کردن ،ارام کردن
acquire کشف و تعيين محل هدف با رادار ،به دست اوردن ،تعيين ،گرفتن ،بدست اوردن ،
حاصل کردن ،اندوختن ،پيداکردن
acquisition کشف ،تحصيل ،تملک ،فراگيرى ،اکتساب ،استفاده ( ،حقوق) مالکيت
7
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
acquit ابراء ( ،حقوق) تبرئه کردن ،روسفيد کردن ،برطرف کردن ،اداکردن ،از عهده
برامدن ،انجام وظيفه کردن ،پرداختن و تصفيه کردن(وام و ادعا) ( ،حقوق) اداى
(دين) نمودن ،برائت (ذمه) کردن
acquittal تبرئه واريز ،برائت ذمه ،رو سفيدى
actuate بکار انداختن ،مسلح کردن مين ،به کار انداختن سيستم انفجارى مين ،به عمل
واداشتن ،عمل کردن ،بکارانداختن ،تحريک کردن ،برانگيختن ،سوق دادن ،نشان
دادن
acuity تيز فهمى ،تيز هوشى
acute تيزرو ،نوک تيز ( ،پزشکى) حاد ،بحرانى ،زيرک ،تيزنظر ،شديد (موسيقى) تيز ،
زير ( ،سلسله ء اعصاب) حساس ( ،هندسه) حاد ،تيز ،زاويه ء حاد ،زاويه تند
ad hoc تک کاره ،فاقد عموميت
ad infinitum به همين ترتيب تا بي نهايت ،به سمت بي نهايت ،بي نهايت ،تا بي نهايت ،الي آخر
adapt سازوار کردن ،وفق دادن ،موافق بودن ،جور کردن ،درست کردن ،تعديل کردن ،
اقتباس کردن
8
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
addiction اعتياد
addle چرکي ،باطالق ،کثافت ،سختي،گرفتاري ،آدم بيکله ،گنديده ،فاسد ،ضايع کردن،
فاسد کردن ،ضايع شدن ،فاسدشدن ،رسيدن ،عمل آمدن ،گيج کردن ،خرفکردن
address درست کردن ،مرتب کردن ،متوجه ساختن ،قراول رفتن ،دستوردادن ،اداره
کردن،نظارت کردن ،خطاب کردن ،عنوان نوشتنمخاطب ساختن ،سخن گفتن،
عنوان ،نامونشان ،سرنامه ،نشاني ،آدرس ،خطاب ،خطابه،نطق ،عريضيه ،طرزخطاب
adduce ايراد کردن ،اقامه کردن ،تقديم کردن
adhere چسبيدن ،پيوستن ،وفادار ماندن ،هواخواه بودن ،طرفدار بودن ،وفا کردن ،توافق
داشتن ،متفق بودن ،جور بودن
adherence الصاق ،هواخواهى ،تبعيت ،دوسيدگى ،چسبندگى
adhesion چسبيدگي ،الصاق ،طرفداري ،رضايت ،موافقت ،اتصال و پيوستگي غير طبيعي سطوح
در آماس ،آميزش و بهم آميختگي طبيعي قسمتهاي مختلف( ،حق) .الحاق ،انضمام،
قبول عضويت ،همبستگي ،توافق ،الحاق دولتي به يک پيمان ،کشش
adieu خدا حافظ ،خدانگهدار ،بخدا سپرديم
adjacent هم جوار ( ،علوم نظامى) نزديک ،مجاور ،همسايه ،همجوار ،ديوار بديوار
adjourn بتعويق انداختن بازى ناتمام ،بوقت ديگر موکول کردن ،خاتمه يافتن(جلسه) ،
موکول بروز ديگر شدن
adjudge با حکم قضايى فيصل دادن ،فتوى دادن(در) ،داورى کردن ،محکوم کردن ،مقرر
داشتن ،دانستن ،فرض کردن
adjudicate فتوى دادن ،حکم کردن ،مقرر داشتن ،فيصل دادن ،داورى کردن ،احقاق کردن
adjunct افزوده ،مالزم ،ضميمه ،معاون ،يار ،کمک(د .-من ).فرع ،قسمت الحاقى ،صفت
فرعى
adjuration تحليف ،سوگند ،قسم ،البه ،التماس
9
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
adjure سوگند دادن ،قسم دادن ،البه کردن ،به اصرار تقاضا کردن(از)
admonish نصيحت کردن ،پند دادن ،اگاه کردن ،متنبه کردن ،وعظ کردن
ado مصدرحال فعل to doمثل to have adoبمعنى (کار داشتن) پرمشغله بودن ،
گرفتارى
adolescent نوجوان ،بالغ ،جوان ،رشيد
adorn زيبا کردن ،قشنگ کردن ،ارايش دادن ،زينت دادن ،با زر و زيور اراستن
adrenaline هورمن قسمت مرکز غده فوق کليه که باال برنده ء خون و فشارخون است
adroit زرنگ ،زبر دست ،زيرک ،ماهر ،چابک ،چاالک ،تردست ،چيره دست
adulterant ناسره ،چيز تقلبى ،مايه تقلب و فساد ،متقلب ،پست تر کننده ،استحاله دهنده
adulterate تقلب کردن ،جازن ،قالبى ،زنازاده ،حرامزاده ،چيز تقلبى ساختن (مثل ريختن اب
در شير)
adumbrate مبهم کردن ،سايه افکندن بر ،طرح(چيزى را) نشان دادن
adversary دشمن ،مخالف ،رقيب ،مدعى ،متخاصم ،ضد ،حريف ،مبارز ،هم اورد
10
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
advisory مشورتى
aerie النه ء پرنده بر روى صخره ء مرتفع ،اشيانه ء مرتفع ،خانه ء مرتفع
affect عاطفه ،نتيجه ،احساسات ،برخورد ،اثر کردن بر ،تغيير دادن ،متاثر کردن ،
وانمود کردن ،دوست داشتن ،تمايل داشتن(به) ،تظاهر کردن به
affectation وانمود ،تظاهر ،ظاهرسازى ،ناز ،تکبر
affiliate مربوط ساختن ،پيوستن ،اشناکردن ،درميان خود پذيرفتن ،به فرزندى پذيرفتن ،
مربوط ،وابسته
affiliation وابستگى ،پيوستگى ،خويشى
affinity خويشاوندى سببى ،قرابت سببى ،ميل ترکيبى ،همريشگى ،قرابت ،وابستگى ،
پيوستگى ،قوم و خويش سببى ،نزديکى
11
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
affluent سرشار ،ريزابه ،ريزنده ،رودخانه اى که به داخل رودخانه بزرگتر يا درياچه بريزد ،
فراوان ،دولتمند
affront اشکارا توهين کردن ،روبرو دشنام دادن ،بى حرمتى ،هتاکى ،مواجهه ،رودررويى
Afghanistan افغانستان
aficionado هواخواه
afterthought پس انديشه ،فکر کاهل ،چاره انديشى براى کارى پس از کردن ان
agape در حال دهن دره ،مبهوت ،متعجب با دهان باز ،درشگفت ،عشق الهى
age خستگى ،کهنه کردن ،سرد و سخت کردن فوالد ،رده بندى سنى اسبها
agent ارگان ،عنصر ،عامل اطالعاتى ،عامل شيميايى خرج (مواد منفجره) ،فرستنده (در
تله پاتى) ،عامل (در شيمى) ،کاگزار ،واسطه ،پيشکار ،نماينده ،گماشته ،وکيل ،
مامور ،عامل
agglomerate همجوش اتشفشانى ،توده کردن ،همبسته ،کلوخه ،توده ،انبوه ،گرد کردن ،جمع
کردن ،انباشتن ،گرد امدن ،متراکم شدن ،جوش اتشفشانى
12
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
agglutination هم چسبى ،عمل چسباندن ( ،پزشکى) التيام زخم ( ،دستور زبان) ترکيب لغات
ساده و اصلى بصورت مرکب
aggrandize بزرگ کردن ،افزودن
aggravation تبديل به بدتر ،سخت کردن ،سختى ،شدت ،تهييج ،مايه تشديد جرم
aggregate مصالح دانه اى ،مصالح دانه بندى ،کلوخه ،مصالح سنگى ،ارقام کلى ،مجموعه ،
جمع امده ،جمع شده ،متراکم ساختن ( ،ج.ش .-گ.ش ).بهم پيوسته ،انبوه ،
تراکم ،مجموع ،جمع کردن ،جمع شدن ،توده کردن
aggress نزديک شدن ،نزديک کردن ،حمله کردن (به) ،مبادرت کردن (به)
agitate بهم زدن ،بکارانداختن ،تحريک کردن ،تکاندادن ،اشفتن ،پريشان کردن ،
سراسيمه کردن
agitator همزن ،اشوبگر ،اسباب بهم زدن مايعات
13
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
albino زال ،ادم سفيد مو و چشم سرخ ،شخص فاقد مواد رنگ دانه
alcoholism مى بارگى ،ميخوارگى ،اعتياد به نوشيدن الکل ،تاثير الکل در مزاج
alderman کديور ،عضو انجمن شهر ،کدخدا ( ،انگليس) نام قضات ،نام مستخدمين شهردارى
،عضوهيئت قانون گذارى يک شهر
Algeria الجزاير
Algerian الجزايري
Algiers الجزيره
alibi غيبت هنگام وقوع جرم ،جاى ديگر ،بهانه اوردن ،عذر خواستن
alien بيگانه ،خارجى ( ،مجازى) مخالف ،مغاير ،غريبه بودن ،ناسازگار بودن
14
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
alienation ناهمبستگى (در امار) ،از خود بيگانگى (اليناسيون) ،انتقال مالکيت ،بيگانگى ،
بيزارى
aliment رزق ،قوت اليموت ،قوت دادن ،غذا دادن
allocate منظور کردن ،تقسيم کردن ،تخصيص دادن ،اختصاص دادن ،معين کردن
allotment مستمرى ،سهميه ،منابع اختصاصى ،توزيع ،سهم ،جيره ،تسهيم ،پخش ،تقسيم
،تخصيص ،سرنوشت ،تقدير
alloy همبسته کردن ،همبسته ،بار(در فلزات) ،درجه ،ماخذ ،الياژ فلز مرکب ،ترکيب
فلز بافلز گرانبها ( ،مجازى) الودگى ،شائبه ،عيار زدن ،معتدل کردن
allude اشاره کردن ،اظهار کردن ،مربوط بودن به (با ، )toگريز زدن به
15
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
almanac زيج ،سالنامه ،تقويم ساليانه ،تقويم نجومى ،نشريه ء اطالعات عمومى
aloft روى دکل ،سطوح باال ،در باالى زمين ،در نوک ،در هوا ،در باالترين نقطه ء
کشتى ،در فوق
aloof دور ،کناره گير
alter تغييردادن ،عوض کردن ،اصالح کردن ،تغيير يافتن ،جرح و تعديل کردن ،
دگرگون کردن ،دگرگون شدن
alteration تعويض کردن ،تغيير ،تبديل ،دگرش ،دگرگونى
alternate راه کار فرعى ،تعويض ،يک درميان امدن ،متناوب کردن ،متناوب بودن ،بنوبت
انجام دادن ( ،هندسه) متبادل ،عوض و بدل
alternative شق ديگر ،پيشنهاد متناوب ،تناوبى ،ديگر ،چاره
altitude بلندى (از سطح دريا) ،ارتفاع از سطح دريا ،فرازا ،بلندى ،ارتفاع ،فراز ،منتها
درجه ،مقام رفيع ،منزلت
alto در اواز) صداى التو ،صداى اوج
altruism خودنگهدارى ،همگونه گرايى ،نوع دوستى ،بشردوستى ،غيرپرستى ،نوع پرستى
altruist نوعدوست
altruistic نوعدوستانه
amalgam الياژ جيوه باچند فلز ديگرکه براى پرکردن دندان و ايينه سازى بکار ميرود ،ترکيب
مخلوط ،ملقمه
amalgamate اميختن ،توام کردن (ملقمه فلزات با جيوه)
amazon زنانى که در اسياى صغير زندگى ميکردند و با يونانيان مى جنگيدند ،زن سلحشور و
بلندقامت ،رود امازون در امريکاى جنوبى
ambiance نقوش و تزئينات اطراف يک تابلو نقاشى ،محيط
16
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ambidextrous ذواليمينين
ambience زنانى که در اسياى صغير زندگى ميکردند و با يونانيان مى جنگيدند ،زن سلحشور و
بلندقامت ،رود امازون در امريکاى جنوبى
ambiguous باابهام ،تاريک (از لحاظ مفهوم) ،دوپهلو ،مبهم
ambivalence توجه ناگهانى و دلسردى ناگهانى نسبت بشخص يا چيزى ،دمدمى مزاجى ،داراى
دو جنبه
ambivalent دوجنبه اى ،دمدمى
ambrosia افسانه) خوراک خدايان که زندگى جاويد بانها ميداده ،مائده ء بهشتى ،شهد ،عطر
ambush کينگاه ،دام ،سربازانى که درکمين نشسته اند ،پناه گاه ،مخفى گاه سربازان براى
حمله ،کمين کردن ،در کمين نشستن
ameliorate بهتر کردن ،اصالح کردن ،چاره کردن ،بهتر شدن ،بهبودى يافتن
amend اصالح کردن ،بهتر کردن ،بهبودى يافتن ،ماده يا قانونى را اصالح و تجديد کردن ،
ترميم کردن
amendment ضميمه ،ملحقه ،تصحيحات ،اصالح ،تصحيح ( ،حقوق) پيشنهاد اصالحى نماينده ء
مجلس نسبت به اليحه يا طرح قانونى ،ترميم
amenity سازگارى ،مطبوعيت ،نرمى ،ماليمت
17
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
amnesia پزشکى) ضعف حافظه بعلت ضعف يا بيمارى مغزى ،فراموشى ،نسيان
amok اموک (جنون ادم کشى) ،ادمکشى کردن ،لذت بردن از ادم کشى ،مجنون ،شخص
عصبانى و ديوانه ،درحال جنون
amoral غيراخالقى ،بدون احساس مسئوليت اخالقى
amorphous بيشکل ،غير بلورى ،پوک ،بينظم ،بى شکل ،بى نظم ،بدون تقسيم بندى ،غير
متبلور ،غير شفاف ( ،زيست شناسى) داراى ساختمان غير مشخص
amortize کشتن ،بيحس کردن ،خراب کردن ( ،حقوق) بديگرى واگذار کردن ،وقف کردن ،
مستهلک کردن
amour عشق ،محبت
ampersand امپرسند
amplify وسعت دادن ،بزرگ کردن ،مفصل کردن ،مفصل گفتن يا نوشتن ( ،برق) افزودن ،
باالبردن ،بزرگ شدن ،تقويت کردن (صدا) ـ
amplitude دامنه (نوسان) ،فزونى ،فراخى ،فراوانى ،استعداد ،ميدان نوسان ،فاصله ء زياد ،
دامنه ،بزرگى ،درشتى ،انباشتگى ،سيرى ،کمال
amply بطور فراوان ،بطور بيش از حد
18
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
anachronism بيموردى ( ،درتاريخ نويسى) اشتباه در ترتيب حقيقى وقايع و ظهور اشخاص ،
نابهنگامى
anachronistic نابهنگام ،بيمورد(از نظر تاريخ وقوع)
anagram قلب ،تحريف ( ،بديع) مقلوب ،تشکيل لغت يا جمله اى از درهم ريختن کلمات يا
لغات جمله ء ديگر
analgesic دردنشان
analogy همترائى ،تمثيل ( ،منطق) قياس ،مقايسه ،شباهت ،همانندى ( ،رياضى) تناسب ،
توافق
analyse تجزيه کردن ،تحليل کردن ( ،مجازى) موشکافى کردن ،جداکردن ،جزئيات را
مطالعه کردن ،پاره پاره کردن ،تشريح ک ردن ( ،شيمى) با تجزيه ازمايش کردن ،
فرگشايى کردن
analyst تحليل گر ،استاد تجزيه ،روانکاو ،فرگشا
analyze تجزيه کردن ،تحليل کردن ،کاويدن ( ،مجازى) موشکافى کردن ،جداکردن ،
جزئيات را مطالعه کردن ،پاره پاره کردن ،تشريح کردن ( ،شيمى) با تجزيه ازمايش
کردن ،فرگشايى کردن
anarchist سامان ستيز ،هرج و مرج طلب ،اشوب طلب
anarchy بى حکومتى ،بى قانونى ،هرج و مرج ،بى ترتيبى سياسى ،بى نظمى ،اغتشاش ،
خودسرى مردم
anathema هرچيزى که مورد لعن واقع شود ،لعنت و تکفير ،مرتد شناخته شده از طرف
روحانيون
anatomical تشريحى ،وابسته به کالبد شناسى
anchor لنگر ،لنگر کشتي .لنگر انداختن ،محکم شدن ،بالنگر بستن يانگاه داشتن
19
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ancillary فرعى ،معين ،کمکى ،کمک ،دستيار ،تابع ،مستخدم بومى ،مربوط به کلفت
anemometer بادسنج
anesthetic داروى بيهوشى ،بيهوشانه ،داروى بى هوشى ،بى هوش کننده ،کم کننده ء حس
Anguilla آنگويال
anguish دلتنگى ،اضطراب ،غم و اندوه ،دلتنگ کردن ،غمگين شدن ،نگران شدن ،نگران
کردن
angular گوشه دار ،گوشه اى ( ،مجازى) الغر ،زاويه اى
animadversion قوه ء ادراک ،مالحظه ،مراقبت ،مشاهده ،اعتراض ،تذکر و اعالم خطر ،انتقاد
animadvert خرده گرفتن ،اعتراض کردن ،متوجه شدن ،تعيين تقصير و مجازات(بوسيله ء
دادگاه)نمودن
animalcule جانور ذره بينى ،جانور کوچک ،حيوانک
animate سرزنده ،باروح ،جاندار ،روح دادن ،زندگى بخشيدن ،تحريک و تشجيع کردن ،
جان دادن به
20
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
animus نرينه روان (يونگ) ،اراده ،قصد ،نيت ،روح دشمنى و غرض ،عناد
annals تاريخچه ،وقايع ساليانه ،سالنامه ،اخبار سال ،برنامه ساليانه ء عشاء ربانى
anneal نرم کردن فلز به وسيله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره ،پخت ،تابش ،
گرم کردن ،پختن (اجر) ،حرارت زياد دادن و بعد سرد کردن (فلزات) ( ،مجازى)
سخت وسفت کردن ،بادوام نمودن
annex پيوست (ادارى) ،ضميمه کردن ،پيوست ،پيوستن ،ضميمه سازى
annotate حاشيه نوشتن ،يادداشت نوشتن ،تفسير نوشتن ( ،با onيا) upتفسير کردن
annunciation اگهى ،اعالم ،بشارت ( ،باحرف بزرگ) عيد تبشير (عيد 25مارس مسيحيان)
anode قطب مثبت باطرى ،اند (قطب مثبت) ( ،برق) قطب مثبت (در پيل الکتريکى) ،
الکترود مثبت ،اند
anodyne ارام کننده ،تسکين دهنده ،دواى مسکن
anomalous غير عادى ،خارج از رسم ،بيمورد ،مغاير ،متناقض ،بى شباهت ،غير متشابه
21
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ante باال بردن ،نشان دادن ،توپ زدن ،پيشوندى است بمعنى " پيش " و " قبل از " و "
درجلو "
antecede سابق يا اسبق بودن ( ،از لحاظ مکان و زمان و مقام) برترى جستن ،پيش رفتن ،
جلوترامدن
antecedent پيشين ،پيشى ،سابق ،مقدم ،مقدمه ،سابقه ( ،دستور زبان) مرجع ضمير ،دودمان
،تبار
antechamber اطاق کفش کن ،پيش اطاقى
antedate پيش از تاريخ حقيقى تاريخ گذاشتن ،پيش بودن (از) ،منتظربودن ،پيش بينى
کردن ،جلوانداختن ،سبقت
antediluvian وابسته به پيش از طوفان ،پيش از طوفان نوح ،ادم کهن سال ،ادم کهنه پرست
anthropocentric معتقد باينکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
22
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
antibiotic پادزى ،مانع ايجاد لطمه بزندگى ،جلوگيرى کننده از صدمه به حيات ،مربوط به
انتى انتى بيوزيس ،ماده اى که از بعضى موجودات ذره بينى بدست ميايد و باعث
کشتن ميکربهاى ديگر ميشود
antibody پادتن (انتى بادى) ،پادتن
anticlimax پاداوج ،بيان قهقرايى (مثل " زنم مرد ،مالم را بردند و سگم هم گم شد ") ،بيانى
که هرچه پيش مى رود اهميتش کمتر ميشود ،بيان قهقرايى نمودن
anticyclone واچرخه ،گردباد هوايى
antigen پادزا ،ماده اى که در بدن ايجاد عکس العمل عليه خودش ميکند ،مواد توليد کننده
ء پادتن ،پادگن
Antigua and آنتيگوا و باربودا
Barbuda
antilogy تناقض مطالب
antiphon سرودى که بوسيله سرايندگان کليسا در جواب دسته ء ديگر خوانده ميشود ،سرود
برگردان
antiphony انعکاس يا جواب سرود و موسيقى ،تهليل خوانى ،سرود تهليلى ،جواب
antiquate کهنه کردن ،برانداختن ،منسوخ کردن ،از رسم روز بيرون انداختن
antiseptic دواى ضد عفونى ،گندزدا ،ضدعفونى ،تميز و پاکيزه ،مشخص ،پلشت بر ،جداگانه
،پادگند
antislavery مخالف بردگى
23
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
antistrophe در تراژدى هاى يونانى) حرکت از چپ براست نمايشگران هنگام اواز دسته جمعى ،
صنعت تجنيس
antithesis پادگذاره ،ضد و نقيض ،تضاد ،تناقض
apartheid نفاق و جدايى بين سياه پوستان و سفيد پوستان افريقاى جنوبى
aperture گشايش ،روزنه ديد ،شکاف ديد ،دهانه يا سوراخ ،روزنه ،گشادگى
apex نقطه اوج ،کاکل ،نوک سر ،نوک ،سر ،اوج ،راس زاويه ،تارک
apogee زاويه انحراف ثقل موشک ( ،هندسه) اوج ،نقطه ء اوج ،ذروه ،اعلى درجه ،نقطه ء
کمال
apolitical داراى شخصيت غير سياسى ،بى عالقه بامور سياسى ،غير سياسى
24
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
apparatus اپارات ،شعبه حزب ،شعبه زيرزمينى و مخفى فعال ،اسباب ،الت ،دستگاه ،لوازم ،
ماشين ،جهاز
apparent ظاهرى ،مشهود ،پيدا ،اشکار ،ظاهر ،معلوم ،وارث مسلم
appease ارام کردن ،ساکت کردن ،تسکين دادن ،فرونشاندن ،خواباندن ،خشنود ساختن
appellate استينافى
appertain وابسته بودن ،مربوط بودن ،متعلق بودن ،اختصاص داشتن (با )to
application برنامه کاربردى ،تقاضاى کار ،به کار گماردن استخدام کردن ،به کار بردن ،اعمال ،
درخواست نامه ،پشت کار ،استعمال ،کاربرد ،استفاده
apportion بخش کردن ،تقسيم کردن ،تخصيص دادن
apposition عطف بيان ،بدل ،کلمه ء وصفى (مثل Peter the Hunterکه در اينجا کلمه ء
hunterوصف پطروس است)
appraise ارزيابى کردن ،تقويم کردن ،تخمين زدن
appreciate قدردانى کردن (از) ،تقدير کردن ،درک کردن ،احساس کردن ،بربهاى چيزى
افزودن ،قدر چيزى را دانستن
25
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
apprehend دستگير کردن ،بازداشت ،دريافتن ،درک کردن ،توقيف کردن ،بيم داشتن ،
هراسيدن
apprehensible قابل فهم
apprise براورد کردن ،تقويم کردن ،قيمت کردن ،مطلع کردن ،اگاهى دادن
appropriate اختصاص دادن ،براى خود برداشتن ،ضبط کردن ،درخور ،مناسب ،مقتضى
appurtenance جزء ،ضميمه ،دستگاه ،اسباب ،جهاز ،حالت ربط و اتصال ،متعلقات
appurtenances جزء ،ضميمه ،دستگاه ،اسباب ،جهاز ،حالت ربط و اتصال ،متعلقات
arabesque اسليمى ،عربانه (شيوه تزيينى اسالمى) ،نقش عربى يا اسالمى ،کاشى کارى سبک
اسالمى
arable قابل کشتکارى ،قابل زرع ،زمين مزروعى
arbitrary استبدادى ،دلبخواهى ،دلبخواه ،ارادى ،اختيارى ،دلخواه ،مطلق ،مستبدانه ،
قراردادى
arbitrate داورى کردن ،حکميت کردن (در) ،فيصل دادن ،فتوى دادن
26
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
arboriculture درختکارى
arcade طاقگان ،داالن ،پياده روى سرپوشيده ،گذرگاه طاقدار ،طاقهاى پشت سرهم
arcane محرمانه
arch تاق ،چفت ،چفته ،چفد ،کمان ،بشکل قوس ياطاق در اوردن ،ناقال ،شيطان ،
موذى ،اصلى ،پيشوندى بمعنى ' رئيس ' و ' کبير ' و 'بزرگ'
archaeology باستان شناسى
archipelago مجمعالجزاير
archives بايگانى
Argentinian آرژانتيني
27
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
arid کم اب ،خشک ،باير ،لم يزرع ،خالى ،بيمزه ،بيروح ،بى لطافت
arm شاخه هاى لنگر ،قدرت پرتاب توپ ،چاشنى کشيدن اماده انفجار کردن ،رسته
(رزمى و پشتيبانى رزمى) ،دست (از شانه تا نوک انگشت) ،بازو ،شاخه ،قسمت ،
شعبه ،جنگ افزار ،سالح ،اسلحه ،دسته ء صندلى يا مبل ،مسلح کردن
armada بحريه ،نيروى دريايى ،ناوگان
Armenia ارمنستان
armory اسلحه خانه ،قورخانه ،زراد خانه ( ،آمريکايى) کارخانه ء اسلحه سازى
aromatic عطرى (در رده بندى بوها) ،معطر ،بودار ،گياه خوشبو
arousal انگيختگى
arraign احضار نمودن (بمحکمه) ( ،حقوق) با تنظيم کيفر خواست متهمى را بمحاکمه
خواندن
arrange مرتب کردن ،ترتيب دادن ،اراستن ،چيدن ،قرار گذاشتن ،سازمند کردن
arrangement ارايش ،ضميمه قرارداد ،حل و فصل ،تسويه ،روش و ترتيب ،تصرف ،تنظيم ،
مقررات ،تدبير ،قول و قرار ،اصالح ،ترتيب ،نظم ،قرار ( ،تهيه) مقدمات ،تصفيه
arrant بدترين ،بدنام ترين ،ولگرد ،اواره
array اراستن ،درصف اوردن ،منظم کردن ،صف ،نظم ،ارايش ،ارايه ،رژه
arrear بدهى معوق ،به عقب ،درپشت ،بدهى پس افتاده ،پس افت
28
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
arrest توقيف شخص ،سد کردن ،ممانعت کردن ممانعت ،سد ،دستگير کردن ،جلب
کردن ،جلوگيرى از سقوط (کوهنوردى) ،حکم توقيف ،حکم ضبط ،بازداشت ،
توقيف کردن ،بازداشتن ،جلوگيرى کردن
arrhythmic بى نواخت ( ،در شعر) بى وزنى ( ،پزشکى) نامنظمى ضربان نبض
articulate شمرده سخن گفتن ،مفصل دار کردن ،ماهر در صحبت ،بندبند
artless بى هنر ،بى صنعت ،ساده ،بى تزوير ،غير صنعتى
Aruba آروبا
ascendant فراز جو ،فراز گراى ،صعودى ،باال رونده ( ،نجوم) سمت الراس ،نوک
29
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ascribe نسبت دادن ،اسناد دادن ،دانستن ،حمل کردن (بر) ،کاتب ،رونويس بردار
ashen داراى رنگ خاکسترى ،شبيه خاکستر ،مربوط به چوب درخت زبان گنجشک
askance چپ چپ ،کج ،از گوشه ء چشم ( ،مجازى) با چشم حقارت ،با نگاه رشگ اميز ،از
روى سوءظن
askew با گوشه ء چشم ،کج ،چپ چپ ،اريب وار
asperity خشونت (در صدا) ،سختى ،ترشى (در مزه) ،تلخى و خشونت (دراخالق) ،
نامطبوعى
aspersion هتک شرف ،توهين ،افتراء ،اب پاشى و اب افشانى
aspiration اشتياق ،دم زنى ،تنفس ،استنشاق ،اه ،ارزو ،عروج ،تلفظ حرف Hاز حلق ،
شهيق
aspire ارزو داشتن ،ارزو کردن ،اشتياق داشتن ،هوش داشتن (با afterيا forيا) ، at
بلند پروازى کردن ،باال رفتن ،فرو بردن ،استنشاق کردن
assail حمله کردن ،هجوم اوردن بر
assay تحقيق و ازمايش کردن ،ازمايش فلز ،عيارگيرى فلزات گران قيمت ،سنجش ،
ازمايش ،امتحان ،عيارگرى ،طعم و مزه چشى ،مزمزه ،سعى ،سنجيدن ،عيار
گرفتن ،محک زدن ،کوشش کردن ،چشيدن ،بازجويى کردن ،تحقيق کردن
assent موافقت کردن ،رضايت دادن ،موافقت ،پذيرش
30
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
assert دفاع کردن از ،حمايت کردن ،ازاد کردن ،اظهار قطعى کردن ،ادعا کردن ،اثبات
کردن
assess ارزيابى کردن ،ماليات بستن به ،تشخيص دادن ،تعيين کردن ،ماليات بستن بر ،
خراج گذاردن بر ،جريمه کردن ،ارزيابى ،تقويم کردن
assessment مميزى ماليات ،ارزشيابى ،براورد ماليات ،تشخيص ،تعيين ماليات ،وضع ماليات ،
ارزيابى ،تقويم ،براورد ،تخمين ،اظهارنظر
assessor ارزياب ،خراج گذار
asset دارائى ،چيز با ارزش و مفيد ،ممر عايدى ،سرمايه ،جمع دارايى شخص که بايستى
بابت ديون او پرداخت گردد
assets مال و اموال ،مايملک ،مواد الزم ،وسايل ،ابزار ،دارائى ،موجودى شخص
ورشکسته
asseverate بطور جدى اظهار کردن ،تصريح کردن
assimilate يکسان کردن ،هم جنس کردن ،شبيه ساختن ،در بدن جذب کردن ،تحليل رفتن
،سازش کردن ،وفق دادن ،تلفيق کردن ،همانند ساختن
assonance شباهت صدا ،هم صدايى ،قافيه ء وزنى يا صدايى
assumption فرض ،خودبينى ،غرور ،اتخاذ ،قصد ،گمان ( ،با) Aجشن صعود مريم باسمان ،
انگاشت ،پنداشت
assurance پشتگرمى ،اطمينان ،دلگرمى ،خاطرجمعى ،گستاخى ،بيمه(مخصوصا بيمه عمر) ،
تعهد ،قيد ،گرفتارى ،ضمانت ،وثيقه ،تضمين ،گروى
Astana آستانا
asteroid سياره خرد ،اخترواره ،ستارک ،سيارک ،خرده سياره ( ،درجمع) نوعى اتشبازى که
شکل ستاره دارد ،شبيه ستاره ،ستاره مانند ،ستاره اى ،سيارات صغار مابين مريخ
و مشترى ،شهاب اسمانى
astigmatism ناهمخوانى بينايى ( ،پزشکى) بى نظمى در جليديه ء چشم
31
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
astringent گس ،جمع کننده ،سفت ،داروى قابض ،سخت گير ،دقيق ،طاقت فرسا ،شاق ،
تند و تيز
astronomical نجومى ،عظيم ،بيشمار ،وابسته به علم هيئت
Asunción آسونسيون
asylum حق پناهندگى سياسى ،حقى است که به موجب ان هر دولت مى تواند کسانى را که
به علل سياسى به خاک او يا سفارتخانه اش مى گريزند را پناه دهد ،پناهگاه ،
بستگاه ،گريزگاه ،نوانخانه ،يتيم خانه ،تيمارستان
asymmetric نامتقارن ،بى قرينه ،غيرمتقارن ،بى تناسب
Athens آتن
athwart به طور عرضى ،از اين سو بان سو ،از طرفى بطرف ديگر ،از وسط ( ،مجازى)
برخالف ،برضد
atlas فرهنگ جهان نما ،مهره ء اطلس ( ،يونان باستان) قهرمانى که دنيا را روى شانه
هايش نگهداشته است ،کتاب نقشه ء جهان
atomizer اتم ساز ،پودر کننده ،سوخت افشان ،سوخت پاش ،دستگاهى که عناصرى را به
ذرات ريز تبديل ميکند مثل عطرپاش
atone کفاره دادن ،جبران کردن ،جلب کردن ،خشم (کسى را) فرونشاندن ،جلب رضايت
کردن
atonement کفاره ،ديه ،جبران ،اصالح
atrophy الغري ،ضعف بنيه ،نقصان قوهء ناميه ،الغرکردن ،خشک شدن ،الغر شدن
32
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
attain دست يافتن ،نائل شدن ،موفق شدن ،تمام کردن ،بدست اوردن ،بانتهارسيدن ،
زدن
attainment دست يابى ،نيل ،حصول ،اکتساب
attenuate رقيق کردن ،نازک کردن ،الغر کردن ،سبک کردن ،تقليل دادن ،دقيق شدن ،
ضعيف شدن ،نازک ،رقيق
attest سوگند دادن ،گواهى دادن (با ، )toشهادت دادن ،سوگند ياد کردن ،تصديق
امضاء کردن
attorney-general مدعي العموم ،دادستان
attribute مشخصه ،ويژگى ،نشان ،خواص ،شهرت ،افتخار ،صفت ،نسبت دادن ،حمل
کردن (بر)
attrition کناره گيرى ،کاهش توان رزمى ،فرسايش ،ساييدگى ،اصطکاک ،مالش ،خراش
auburn بور ،طاليى ،قهوه اى مايل به قرمز ،رنگ قرمز مايل به زرد
audible قابل شنوايى ،تعويض مانور حمله يا دفاعى در مقابل حريف (فوتبال امريکايى) ،قابل
شنيدن ،شنيدنى ،رسا ،مسموع ،سمعى
audit مميزى دفاتر محاسباتى ،بازبينى ،حسابرسى کردن ،مميزى کردن ،بازرسى ،
مميزى ،رسيدگى کردن
audition شنوايى ،قدرت استماع ،استماع ،ازمايش هنرپيشه ،سامعه
auditor بازرس دفاتر محاسباتى ،حسابرس ،مامور رسيدگى ،مميز حسابدارى ،شنونده ،
مستمع
auditory مربوط بشنوايى يا سامعه ،مربوط به مميزى و حسابدارى
augment غير سازمانى ،الحق ،اضافه کردن تقويت کردن ،تکميل کردن ،افزودن ،زياد
کردن ،عالوه کردن ،زياد شدن ،تقويت کردن
augur غيب گو ،فال بين ،فالگير ،شگون ،پيش بينى کردن (باتفال)
33
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
august همايون ،بزرگ جاه ،عظيم ،عالى نسب ،ماه هشتم سال مسيحى که 31روزاست ،
اوت
aura پيش درامد (در صرع) ،نشئه و تجلى هر ماده (مثل بوى گل) ،رايحه ،تشعشع
نورانى
aural گوشى (مربوط به گوش) ،مربوط به گوش يا سامعه ،گوشى
aureole هاله يا نور گرداگرد سرمقدسين ،هاله نورانى اطراف خورشيد و ساير ستارگان
auspice تطير ،تفال از روى پر و از مرغان فال ،سايه حمايت ،توجهات ،حسن توجه
Australia استراليا
Australian استراليايي
Austria اتريش
Austrian اتريشي
autarchy کفايت ،لياقت ،حکومت استبدادى ،حاکم مطلق ،جبار مطلق ،خودبسندگى
autobiography خودزيستنامه ،خود زندگى نامه ،نگارش شرح زندگى شخصى بوسيله ء خود او
34
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
automaton ادم ماشينى ،ماشين خودکار ،ادم مکانيکى ،ماشينى که کارهاى انسان را ميکند ،
(مجازى) ادم بى اراده ،الت دست
autonomic خود مختار ،مستقل ،خودمختار ( ،زيست شناسى) ارادى ،عمدى
autonomous خود مختار ،داراى حکومت مستقل ،خودمختار ،خودگردان ( ،زيست شناسى)
داراى زندگى مستقل
autonomy خود مختارى ،استقالل داخلى ،خودمختارى ،حاکميت ملى مبنى براستقالل
اقتصادى و سياسى ،خودگردانى
autopsy کالبد شکافى ( ،مجازى) تشريح مرده ،تشريح نسج مرده (درمقابل) biopsy
autumnal پاييزى
avenge کينه جويى کردن (از) ،تالفى کردن ،انتقام کشيدن (از) ،دادگيرى کردن ،
خونخواهى کردن
aver از روى يقين گفتن ،بطور قطع اظهار داشتن ،اثبات کردن ،تصديق کردن ،بحق
دانستن
averse بيزار ،مخالف ،متنفر ،برخالف ميل
avert برگرداندن ،گردانيدن ،دفع کردن ،گذراندن ،بيزار کردن ،بيگانه کردن ،منحرف
کردن
aviary النه مرغ ،مرغدانى ،محل پرندگان
avocation پيشه ،کار فرعى ،کار جزيى ،مشغوليت ،سرگرمى ،کار ،حرفه ،کسب
avow اعتراف کردن ،پيمان ،عهد ،قول ،شرط ،تعيين ،عزم ،تصميم ،نذر کردن ،قسم
خوردن ،وقف کردن
35
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
avuncular مربوط بدايى ،مانند دايى ( ،به شوخى) طرف ،مرتهن ياگروگير
axiom بديهيه ،اصل متعارف ،حقيقت اشکار ،قضيه حقيقى ،حقيقت متعارفه ،بديهيات ،
قاعده کلى ،اصل عمومى ،اصل موضوعه ،پند ،اندرز
axiomatic بديهى ،حاوى پند يا گفته هاى اخالقى
azan اذان
Azerbaijan آذربايجان
Azerbaijani آذربايجاني
babble تداخل سيگنالها در تعداد زيادى از کانالهاى يک سيستم ،ور ور کردن ،سخن
نامفهوم گفتن ،فاش کردن ،ياوه گفتن ،ياوه ،سخن بيهوده ،من ومن
bacchanalian وابسته به جشن باده گسارى و شادمانى
back پشت را تقويت کردن ،پشت ريختن پشت انداختن ،سمت عقب ،پشت نويسى
کردن ،ظهر نويسى کردن ،مدافع ،بک ،تنظيم بادبان ،پشت (بدن) ،عقبى ،
گذشته ،پشتى کنندگان ،تکيه گاه ،به عقب ،درعقب ،برگشت ،پاداش ،جبران ،
ازعقب ،پشت سر ،بدهى پس افتاده ،پشتى کردن ،پشت انداختن ،بعقب رفتن ،
بعقب بردن ،برپشت چيزى قرارگرفتن ،سوارشدن ،پشت چيزى نوشتن ،
ظهرنويسى کردن
bacterium ميکروبهاى گياهى
36
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
baffle ديوار ارام کننده ،سپر ،صفحه منعکس کننده ،صفحه انعکاس از پيشرفت بازداشتن
،تيغه بلندگو ،گيج يا گمراه کردن ،مغشوش کردن ،دستپاچه کردن ،بى نتيجه
کردن ،پريشانى ،اهانت
Baghdad بغداد
Bahamas باهاما
Bahrain بحرين
Bahraini بحريني
bait طعمه دادن ،خوراک دادن ،طعمه رابه قالب ماهيگيرى بستن ،چينه ،مايه تطميع
،دانه ء دام
baize نوعى فالنل روميزى
Baku باکو
bald لخت ،بيمو ،کل ،برهنه ( ،مجازى) بى لطف ،ساده ،بى مالحت ،عريان ،کچل ،
طاس شدن
bale عدل ،لنگه ،تاچه ،مصيبت ،بال ،رنج ،محنت ،رقصيدن
balk مرز ،زمين شخم نشده ( ،مج) مانع ،مايه ء لغزش ،طفره رفتن از ،امتناع ورزيدن ،
رد کردن ،زيرش زدن
ballad شعر افسانه اى ( ،موسيقى) تصنيف ،اواز يکنفرى که در ضمن آن داستانى بيان
ميشود ،يک قطعه ء رومانتيک
ball-and-socket مفصل ماشينى که گلوله دارد و درتوى حفره اى قرار ميگيرد
joint
ballast کيسه شن ،وزنه متعادل کننده ،جرم تعادل ،پاره سنگ ،شن ريزى ،هرچيز
سنگينى چون شن و ماسه که در ته کشتى ميريزند تا از واژگون شدنش جلوگيرى
کند ،باالست ،سنگينى ،شن و خرده سنگى که در راه اهن بکارميرود ،کيسه شنى
که در موقع صعودبالون پايين مياندازند ،سنگ و شن در ته کشتى يا بالون ريختن ،
سنگين کردن
balm بلسان ،مرهم
37
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Bamako باماکو
Bangkok بانکوک
Bangladesh بنگالدش
Bangladeshi بنگالدشي
bar کانون وکال ،جايگاه متهمين در دادگاه ،چوب افقى باالى مانع (دو و ميدانى) ،
ستون ،ميله اهنى ،نوشگاه ،خور ،ميل ،ميله ،شمش ،تير ،نرده حائل ،مانع
شدن ( ،مجازى) مانع ،جاى ويژه زندانى در محکمه ( ،با )theوکالت ،دادگاه ،
هيئت وکالء ،ميکده ،بارمشروب فروشى ،ازبين رفتن(ادعا) رد کردن دادخواست ،
بستن ،مسدودکردن ،بازداشتن ،ممنوع کردن ،بجز ،باستنثاء ،بنداب
barb پيکان ،نوک ،ريش ،خاردارکردن ،پيکاندارکردن
Barcelona بارسلون
38
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
barometer فشارسنج هوا ،بارومتر ،فشارسنج ،هواسنج ،ميزان الهواء ،فشار سنج (براى اندازه
گيرى فشارهوا)
baroque غريب ،آرايش عجيب وغريب ،بي تناسب ،وابسته به سبک معماري در قرن هيجدهم،
سبکبيقاعده وناموزون موسيقي
barrage وقت اضافى (شمشيربازى) ،سد اتش ،سدبندى ،رگبارگلوله ،بطورمسلسل بيرون
دادن
barren نازا ،عقيم ،لم يزرع ،بى ثمر ،بى حاصل ،تهى ،سترون
barricade مهار هواپيما ،سد جاده ،سنگربندى کردن ،سنگربندى موقتى ،مسدود کردن
(بامانع)
barring بجز ،باستثناء
bask افتاب خوردن ،باگرماى ماليم گرم کردن ،حمام افتاب گرفتن
baste چرب کردن (گوشت کباب) ،نم زدن ( ،در گويش) شالق زدن ،زخم زبان زدن ،
کوک موقتي(بلباس)
bastion باستيون ،سنگر و استحکامات
bate کم کردن ،تخفيف دادن ،پايين اوردن ،نگهداشتن (نفس) ،راضى کردن ،دليل
وبرهان اوردن ،بال زدن بطرف پايين ،خيساندن چرم درماده قليايى
bathos تنزل از مطالب عالى به چيزهاى پيش پا افتاده
baton عصا يا چوپ صاحب منصبان ( ،موسيقى) چوب ميزانه ،باتون ياچوب قانون ،عصاى
افسران
battalion علوم نظامى) گردان ( ،در جمع) نيروهاى ارتشى
batten قاب نوسانى ماشين بافندگى ،تخته سقف ،زيرکوب ،زهوار ،زبانه ،پروار کردن ،
چاق شدن ،حاصل خيز شدن ،نشو و نما کردن
batter خرد کردن ،داغان کردن ،پى درپى زدن ،خراب کردن ،خمير(دراشپزى) ،
خميدگى پيداکردن ،باخميرپوشاندن ،خميردرست کردن
39
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
battery باطرى ،باترى ( ،علوم نظامى) اتشبار ،صداى طبل ،حمله با توپخانه ،ضرب و جرح
beacon برج دريايى ،برج مراقبت برج کنترل هواپيماها ،چراغ دريايى ،ديدگاه ،برج ديدبانى
،امواج راديويى براى هدايت هواپيما ،باچراغ يانشان راهنمايى کردن
beam باريکه ،دسته کردن اشعه الکترونى ،جهت دادن ،تيرک ،تير سقف ،شاه تير ،
فرسب ،عرض ناو ،عرض ستون نور ،نورافکن شعاع نور ،شاهين ترازو ،ميله ،
شاهپر ،تيرعمارت ،نورافکندن ،پرتوافکندن ،پرتو ،شعاع
beatific سعادت اميز ،فرخنده
beau کج کاله ،جوان شيک ،مرديکه خيلى بزن توجه دارد
becalm دريا نوردى) از پيشرفت بازداشتن (دراثر فقدان باد) ،ارام کردن ،تسلى دادن
beck اشاره ،تکان سريادست ،تعظيم کردن ،باسرتصديق کردن ياحالى کردن چيزى ،
سرتکان دادن
bedaub الودن ،ملوث کردن ،اندودن ،رنگ کردن
bedraggle خيس کردن ،روى زمين کشيدن و چرک کردن ،کثيف کردن
beget توليد کردن ،بوجود اوردن ،ايجاد کردن ،سبب وجود شدن
40
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
behoove واجب بودن ،فرض بودن ،اقتضاء کردن ،شايسته بودن ( ،درمورد لباس) امدن به
Beijing پکن
belabor امدن و رفتن ،با دقت روى چيزى کار کردن ،شالق زدن ( ،مجازى) زخم زبان زدن
،سخت زدن
Belarus بالروس
Belarusian بالروسي
belay به لنگر بستن قايق ،حمايت (کوهنوردى) ،محکوم کردن ،عمل پيچيدن ،وسيله
پيچيدن ،محاط کردن ،پوشاندن ،اماده کردن ،دستگيره ،جادستى
beleaguer محاصره کردن ،احاطه کردن
Belgian بلژيکي
Belgium بلژيک
Belgrade بلگراد
belie دروغ دراوردن ،افترا زدن (به) ،بد وانمود کردن ،دروغ گفتن ،دروغگو درامدن ،
خيانت کردن به ،عوضى نشان دادن
believe باور کردن ،اعتقادکردن ،گمان داشتن ،ايمان اوردن ،اعتقادداشتن ،معتقدبودن
41
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
bellwether پيش اهنگ گله ،گوسفند زنگوله دار ( ،مجازى) رهبر ،پيشوا
belly نوعى روش حمله با پاس دادن به شکم بازيگر (فوتبال امريکايى) ،قسمت زير تخته
بسکتبال ،قسمت داخلى کمان نزديک زه ،طبله ،شکم دادن وباد کردن
Belmopan بلموپان
bemoan سوگوارى کردن (براى) ،گريه کردن (براى) ،افسوس خوردن (براى)
bend کمان ،خمش فشارى ،بستن بادبان به تير دکل ،خم شدن (کوهنوردى) ،خميدن ،
خمش ،زانويه ،شرايط خميدگى ،زانويى ،گيره ،خم کردن ،کج کردن ،منحرف
کردن ،تعظيم کردن ،دوال کردن ،کوشش کردن ،بذل مساعى کردن
benediction دعاى خير ،دعاى اختتام ،برکت ،نيايش
beneficiary موقوف عليه ،وظيفه خوار ،بهره بردار ،ذيحق ،ذينفع ،استفاده
benefit منفعت ،استفاده ،احسان ،اعانه ،نمايش براي جمعآوري اعانه ،فايدهرساندن ،احسان
کردن ،مفيد بودن ،فايده بردن
benevolence خير خواهى ،نيک خواهى ،نوع پرستى ،سخاوتمندى
Benin بنين
42
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
bent قاب ،پايه ،اسم رمز از کار افتادن وسايل ،علف نيزار ،علف بوريا ،علف شبيه نى ،
سرازيرى ،سربااليى ،نشيب ،خميدگى ،خم شده ،منحنى
bequeath وصيت کردن ،وقف کردن ،تخصيص دادن به ( ،از راه وصيت نامه) بکسى واگذار
کردن
berate تخفيف درجه دادن ،سرزنش کردن
Berlin برلين
Bermuda برمودا
Bern برن
berth کسب عنوان ،جاى خوابيدن در قايق ،اسکله ،پهلوگاه ،خوابگاه کشتى ،اطاق
کشتى ،لنگرگاه ،پهلوگرفتن ،موقعيت ،جا
beseech درجستجوى چيزى بودن ،التماس کردن ،تقاضا کردن ،استدعا کردن
beset حمله کردن ،به ستوه اوردن ،احاطه کردن ،مزين کردن ،حمله کردن بر ،بستوه
اوردن ،عاجز کردن
besiege محاصره کردن
43
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
betray لو دادن ،تسليم دشمن کردن ،خيانت کردن به ،فاش کردن
betrothal نامزدى
bevel کج کردن ،شيب دار کردن ،پخ کردن لبه گرفتن ،تيزى لبه را گرفتن ،مورب ،
شيبدار ،پخ ،گونيا ،سطح اريب ،اريب کردن ،اريب وار بريدن ياتراشيدن ،رنده کر
دن
bevy دسته ،گروه (دختران)
Bhutan بوتان
Bhutanese بوتاني
bide در انتظار ماندن ،درجايى باقى ماندن ،بکارى ادامه دادن ،تحمل کردن ،بخود
هموارکردن
biennial دوساله ،درخت دوساله
bier تخت روان ،جاى گذاردن تابوت در قبر ،جسد ،الشه ،مقبره ،مزار
44
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
bifurcate دو شاخه شدن ،منشعب شدن ،دوشاخه شدن ،دوشاخه کردن ،بدوشاخه منشعب
کردن ،دوشاخه اى
bigamist مرد دو زنه ،زنى که دو شوهر دارد
bight حلقه طناب مضاعف قايق ،حلقه طناب دوبل (کوهنوردى) ،حلقه طناب ،پيچ وخم ،
پيچ رودخانه ،خليج کوچک ،باطناب بستن
bigot ادم رياکار ،ادم خرافاتى ،متعصب
bilateral دو طرفه ،دو جانبه ،دو جانبى ،دوطرفه ،دوجانبه ( ،گ) متقارن الطرفين ،
دوکنارى
bilateral دو طرفه ،دو جانبه ،دو جانبى ،دوطرفه ،دوجانبه ( ،گ) متقارن الطرفين ،
دوکنارى
bilge مکيدن اب يا روغن ،شکم بشکه ،رخنه پيدا کردن ،تراوش کردن ( ،مجازى) هر
چيز زننده ومتعفن ،اب ته کشتى
bilingual بدو زبان نوشته شده ،متلکم بدو زبان ،دوزبانى
bilk گول ،کاله سر (کسى) گذاشتن ،از پرداخت (وجهى) طفره زدن ،چرند
billow موج بزرگ اب ،خيزاب ،موج زدن (از اب يا جمعيت يا ابر) ،بصورت موج درامدن
45
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
blanch رنگ پريده ياسفيد شدن ،سفيدکردن (با اسيدوغيره) ،سفيدپوست کردن ،رنگ
پريده کردن ،رنگ چيزى را بردن
bland ماليم ،شيرين و مطلوب ،نجيب ،ارام ،بى مزه
blaze شعله درخشان يا اتش مشتعل ( ،مجازى) رنگ يا نور درخشان ،فروغ ،درخشندگى ،
جار زدن ،باتصوير نشان دادن
blazon اعالم کردن ،جلوه دادن ،منتشرکردن ،اراستن ،نشان خانوادگى ،سپر ،پرچم
bleak بى حفاظ ،در معرض باد سرد ،متروک ،غم افزا
bleed خون امدن از ،خون جارى شدن از ،خون گرفتن از ،خون ريختن ،اخاذى کردن
blemish خسارت واردکردن ،اسيب زدن ،لکه دار کردن ،بدنام کردن ،افترا زدن ،نقص
blink چشمک زدن ،سوسو زدن ،تجاهل کردن ،ناديده گرفته ،نگاه مختصر ،چشمک
blithe خوش قلب ،خوش ،ادم شوخ ومهربان ،مهربانى ،دوستانه ،نرم وماليم ،شوخ ،
شاددل
blithesome خوشدل ،شوخ ،بشاش ،سرحال
46
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
blockade بلوکه کردن ،راه بندان ،انسداد ،بستن ،محاصره کردن ،راه بندکردن ،سد راه ،
سدراه کردن
blood pressure فشار خون
blood خوى ،مزاج ،نسبت ،خويشاوندى ،نژاد ( ،مجازى) نيرو ،خون الودکردن ،خون
جارى کردن ،خون کسى را بجوش اوردن ،عصبانى کردن
bloodstream رگ گردش خون
bluff توپ زدن ،حريف را از ميدان درکردن ،توپ ،قمپز ،چاخان ،سراشيب ،پرتگاه
blunder اشتباه بزرگ ،سهو ،اشتباه لپى ،اشتباه کردن ،کوکورانه رفتن ،دست پاچه شدن و
بهم مخلوط کردن
blunderbuss نوعى تفنگ قديمى ( ،مجازى) ادم کودن
bluster باسختى وشدت وسروصدا وزيدن (مثل باد) ،پرسروصدا بودن ،باد مهيب وسهمگين
boast خرده الماسي که براي شيشهبري بکار رود ،الف ،مباهات ،باليدن ،خودستاءي کردن،
سخن اغراقآميز گفتن ،بهرخ کشيدن ،رجز خواندن
boatswain افسرى که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طناب هاى کشتى است
bode پيشگويى کردن ،نشانه بودن (از) ،حاکى بودن از ،داللت داشتن (بر) ،شگون
داشتن
bodice پستان بند ،سينه بند (زنانه)
body متن پيام ،گروه يا يکانى از يک عده عمده ،جسد ،تنه ،تن ،بدن ،الشه ،بدنه ،
اطاق ماشين ،جرم سماوى ،داراى جسم کردن ،ضخيم کردن ،غليظ کردن
Bogota بوگوتا
Bogotá بوگوتا
47
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
boisterous خشن و زبر ،خشن وبى ادب ،قوى ،سترک ،شديد ،مفرط ،بلند وناهنجار ،توفانى
Bolivia بوليوي
Bolivian بوليويايي
bolster کيسه يا تورى حاوى سنگ شکسته که براى کنترل فرسايش بکار ميرود ،متکا ،
تيرى که بطور عمودى زيرپايه گذارده شود ،بابالش نگهداشتن ،پشتى کردن ،تکيه
دادن ،تقويت کردن
bolt چفت کردن ،پيچ کردن ،فرار يا منحرف شدن اسب از مسير ،رول کوهنوردى ،
زبانه قفل ،گلنگدن ،کشو ،گلوله ،پيچ ،توپ پارچه ،از جاجستن ،رها کردن
،راست ،بطورعمودى ،مستقيما ،ناگهان
bomb يک برنامه زمانى دچار اين حالت مى شود که خروجى هاى ان نادرست بوده و يا به
علت اشتباهات منطقى و گرامرى قابل اجرا شدن نباشد ،خرابى غير عادى کامپيوتر ،
، crashشکست فاحش ،شوت دور ،محکم زدن گوى الکراس پاس بلند که منجر
به لمس گردد (فوتبال امريکايى) ،بمب ،نارنجک ،بمباران کردن ( ،نفت) مخزن
bombard گلوله باران ،بمباران کردن ،بتوپ بستن
bombast کتان ،جنس پنبه اى (مجازى) گزافه گويى ،سخن بزرگ يا قلنبه ،مبالغه
bona fide با حسن نيت ،به طور جدى ،باحسن نيت ،جدى ،واجد شرايط
bone عظم ،استخوان بندى ،گرفتن يا برداشتن ،خواستن ،درخواست کردن ،تقاضاکردن
booming شکوفايي
48
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
bore داخل را تراشيدن سوراخ ،اشترک ،لوله توپ ،گمانه ،سنبيدن ،سفتن ،نقب زدن ،
بامته تونل زدن (با ، )throughخسته کردن ،موى دماغ کسى شدن ،خسته
شدن ،منفذ ،مته ،وسيله سوراخ کردن ،کاليبر تفنگ ( ،مجازى) خسته کننده
borough آمريکايى) قصبه ،دهکده ،بخش ( ،انگليس) شهرياقصبه اى که وکيل به مجلس
بفرستد ياانجمن شهردارى داشته باشد
Bosnia and بوسني و هرزگوين
Herzegovina
Bosnia- بوسني و هرزگوين
Herzegovina
Bosnian بوسنيايي
bosom بغل ،بر ،پيش سينه ،بااغوش باز پذيرفتن ،دراغوش حمل کردن ،رازى رادرسينه
نهفتن ،داراى پستان شدن (درمورد دختران)
botanical وابسته به گياه شناسى ،ترکيب يامشتقى از مواد گياهى و داروهاى گياهى
botanize گياه جمع کردن (براى مقاصد گياه شناسى) ،تحقيقات گياه شناسى بعمل اوردن
Botswanan بوتسوانا
bouillon ابگوشت
bourgeois سوداگر ،عضوطبقه متوسط جامعه ،عضو طبقه دوم ،طبقه کاسب ودکاندار
bowdlerize تزکيه ياتصفيه کردن ،قسمت هاى خارج از اخالق را حذف کردن از (کتاب وغيره)
bowler قدح ساز ،نوعى کاله لبه دار ،کسى که باگلوله ياگوى بازى ميکند ،مشروب
خوارافراطى ،دائم الخمر
49
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
brain مخ ،کله ،هوش ،ذکاوت ،فهم ،مغز کسى را دراوردن ،بقتل رساندن
brandish زرق وبرق دادن (شمشير) ،باهتزاز دراوردن (شمشير وتازيانه) ،تکان دادن سالح
(ازروى تهديد)
brash عجول و بى پروا ،متهور ،گستاخ ،بى حيا ،بى شرم
Brasilia برازيليا
Bratislava براتيسالوا
brazen برنجى ( ،مجازى) بى شرم ،بى باک ،بى پروايى نشان دادن ،گستاخى کردن
Brazil برزيل
Brazilian برزيلي
breach تجاوز به حقوق ديگران ،نقض عهد نقض کردن ،نفوذ کردن ،رخنه کردن سوراخ
کردن ،نقض کردن ،نقض عهد کردن ،ايجاد شکاف کردن ،رخنه کردن در
breadth پهنا ،عرض ،وسعت نظر
breast اغوش ( ،مجازى) افکار ،وجدان ،نوک پستان ،هرچيزى شبيه پستان ،سينه بسينه
شدن ،برابر ،باسينه دفاع کردن
50
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
breech کوالس (توپ) ،محفظه کوالس ،ته دار کردن ،ته تفنگ ،ته توپ ( ،در گويش)
کفل
brethren برادران
bridle بند چشمى ،افسار ،عنان ،قيد ،دهه کردن ( ،مجازى) جلوگيرى کردن از ،رام
کردن ،کنترل کردن
brigade تيپ ،دسته ،تشکيالت
brimstone گوگرد
bristle موى زبر ،موى سيخ ،موى خوک ،سيخ شدن ،رويه تجاوزکارانه داشتن ،اماده
جنگ شدن
britannia بريتانى
broach سوراخ شدن قايق ،سوراخ کردن قايق ،سنجاق کراوات ،برش ،شکل سيخ ،بشکل
مته ،سوراخ کن ،سوراخ کردن ،نوشابه دراوردن (از چليک) ،براى نخستين بار
بازکردن ،بازکردن يامطرح نمودن ،بسيخ کشيدن ،تخلف کردن از
broadcast پراکندگى ،انتشار ،پخش خبر کردن ،اعالم کردن ،منتشر کردن ،اشاعه دادن ،
رساندن ،پخش کردن (از راديو) ،سخن پراکنى ،پراکندن ،داده پراکنى
brocade زرى ،زربفت ،پارچه ابريشمى گل برجسته
51
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
brochure جزوه ،رساله ،کتاب کوچک صحافى نشده که گاهى جلد کاغذى دارد
brogan پوتين ،چکمه سنگين پاشنه دار ،لهجه محلى ،کفش خشن وسنگين
brokerage حق داللى ،کارمزد خريد سهام ،پول داللى ،حق العمل ،مزد داللى
bromide شيمى) برمور ،نمک الى يامعدنى اسيد هيدروبرميک ،اظهار يا بيان مبتذل
bromine برم
brood کليه جوجه هايى که يکباره سراز تخم درمياورند ،جوجه هاى يک وهله جوجه کشى
،جوجه ،بچه ،توى فکر فرو رفتن
brook جويبار ،جوى ،نهر ،تحمل کردن ،سازش کردن
brouhaha بى نظمى ،اختالل ،بى ترتيبى ،اشفتگى ،کسالت ،برهم زدن ،مختل کردن
Brunei بونئي
Brussels بروکسل
52
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Bucharest بخارست
Budapest بوداپست
buffet قفسه جاى ظرف ،بوفه ،اشکاف ،رستوران ،کافه ،مشت ،ضربت ،سيلى
buffoonery مسخرگى
Bujumbura بوجومبورا
Bulgaria بلغارستان
Bulgarian بلغاري
bulwark خاکريز ،بارو ،ديوار(ساحلى) ،ديواره سد ،موج شکن ( ،مجازى) پناه ،سنگربندى ،
حامى
bumper ضربه گير ،سپراتومبيل ،ضرب خور ،چيز خيلى بزرگ
bungle سرهم بندى کردن ،سنبل کردن ،خراب کردن ،خام دستى
buoyancy نيروى باالبر ،نيروى شناورى ،رانش ،سبکى ،شادابى روح ،خاصيت شناورى
53
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
bureau هيئت ادارى ،دفترخانه ،اداره ،دايره ،ميز کشودار يا خانه دار ،گنجه جالباسى ،
ديوان
bureaucracy ديوانساالرى ،رعايت تشريفات ادارى بحد افراط ،تاسيسات ادارى ،حکومت ادارى ،
مجموع گماشتگان دولتى ،کاغذ پرانى ،ديوان ساالرى
burgeon جوانه زدن ،درامدن ،شروع برشدکردن
burly تنومند ،ستبر ،کلفت ( ،براى پارچه ولباس) زبر وخشن ،گره دار
burnish فشردن ،جال دادن ،پرداخت کردن ،صيقل دادن ،جال ،صيقل
Burundi بروندي
bustle شلوغى ،هايهو ،جنبش ،کوشش ،شلوغ کردن ،تقال ياکشمکش کردن
butt خوردن ،از سر يا لب جفت شدن ،نوک ،لبه ،لوالى فرنگى ،ضربه با سر به حريف ،
سرشاخ انتهاى چوب هاکى ،قسمت انتهايى چوب گلف ،قسمت انتهاى راکت تنيس
،قسمت انتهاى چوب بيليارد ،تپه يا برامدگى پشت زمين هدف ،دسته چوب
ماهيگيرى ،پشته ،قنداق تفنگ ،ته سيگار ،فيلتر سيگار کف ،شاخ زدن ،ضربه
زدن ،پيش رفتن ،پيشرفتگى داشتن ،نزديک يامتصل شدن ،بشکه ،بيخ ،کپل ،
ته درخت ،ته قنداق تفنگ ،هدف
butte تل يا تپه
buttress شمع پشت بند ،ديوار پشت بند ،پشت بند ،جرز ،شمع پشتيبان ديوار ،نگهدار ،
پايه ،شمع زدن ،محکم بستن ،داراى شمع ياحائل
buxom خوش هيکل ،چاق وچله ،خوش ،خوشدل
54
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
cabal دوز و کلک ،دسيسه و توطئه ،روايت ،راز ،سر ،دسيسه کردن
cabinet اطاق کوچک ،گنجه ،اطاقک کوچک ،قفسه ،جعبه کشودار ،کابينه ،هيئت دولت
،هيئت وزرا ،اطاقک
cache نهانگاه ،ذخيره گاه ،چيز نهان شده ،مخزن ،پنهان کردن
cadenza موسيقى) اهنگ معترضه اى که طى اهنگ يا اوازى اورده شود ،قطعه اواز يکنفرى
cadge گره زدن ،بستن ،محکم کردن ،باربرى کردن ،اخاذى کردن ،دوره گردى کردن ،
گدايى ،دوره گردى
Cairo قاهره
calculus حساب ديفرانسيل و انتگرال ،جبر ،حساب جامعه و فاضله ،جامع و فاضل ،سنگ
55
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
calibrate کاليبره کردن ،قطر داخلى چيزى را اندازه گرفتن ،تحت قاعده واصول معينى
دراوردن ،واسنجيدن ،مدرج کردن
calibre کاليبر
calibre کاليبر
calk کام دراوردن ،بند زدن ،درز گيرى ،بتونه کارى کردن ،زيرپوش سازى کردن ،
مسدود کردن ،نعل زدن ،سرخوردن روى يخ ،بانعل يالگد اسب مجروح شدن ،کپيه
کردن ،محاسبه کردن ،چرت زدن
calligraphy خوش نويسى ،خطاطى
callous سفت ،پينه خورده ،بيحس ،بى عاطفه ،سنگ دل ،بى حس کردن ،پينه زدن ،
پنبه اى
callow جوجه اى که هنوز پر درنياورده ،شخص بى تجربه وناشى
calvary نام صليب گاه حضرت عيسى ،نمايش صليب کردن حضرت عيسى
Cambodia کامبوج
Cambodian کامبوجي
came بتونه سربى (براى نگاهدارى قاب شيشه) ،ميله سربى ،بتونه سربى ،گذشته فعل
امدن
cameo برجسته کارى درجواهر وسنگ هاى قيمتى ،رنگ هاى مابين قرمز مايل به ابى يا
قرمزمايل به زرد ،جواهر تراشى کردن
56
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Cameroon کامرون
Cameroonian کامروني
camouflage استتار کردن ،استتار ،پوشش ،پنهان کردن وسايل جنگى ،مخفى کردن ،پوشاندن
campaign حمله ،صحنه نبرد ،رزم نبرد کردن ،زمين مسطح ،جلگه ،يک رشته عمليات
جنگى ،لشکرکشى ،مبارزه انتخاباتى ،مسافرت درداخل کشور
canaanite کنعانى
Canberra کانبرا
candid راست ،صاف و ساده ،صادق ،بى تزوير ،منصفانه ،صاف وساده
canker ماشرا ،خوره ،اکله ،يکجور افت درختان ميوه ،نوعى شته ياکرم ،فاسدکردن ،
فاسدشدن
canny زيرک ،عاقل ،داراى عقل معاش
canon تصويبنامه ،تصميم ،حکم ،قانون کلي ،قانون شرع ،مجموعه کتب ،قانون گزاريکردن،
( )=canyonدره عميق وباريک
canonical شرعى ،قانونى ( ،رياضى) استاندارد ،معيار ،متعارفى
cant کج کردن ،کج شدن ،سطح مايل ،کج گرفتن کمان ،پخ ،اوريب ،زاويه ميل
قبضيتن ،اصطالحات مخصوص يک صنف يا دسته ،زبان دزدها وکولى ها ،
طرزصحبت ،زب ان ويژه ،گوشه دار ،وارونه کردن ،ناگهان چرخانيدن ياچرخيدن ،
باناله سخن گفتن ،بالهجه مخصوصى صحبت کردن ،خبرچينى کردن ،اواز خواندن
،مناجات کردن
cantankerous چموش ،بدخلق ،بداخم
57
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
canter چهارنعل کوتاه ،گدا ،ولگرد ،يورتمه رفتن (سوارکارى) ،گامى شبيه چهارنعل ،
گردش ،سوار اسب (چهارنعل رونده) شدن ،سالنه سالنه راه رفتن
canto سرود ،بند(شعر) ،قسمت ،فصل (کتاب)
cantonment اردوگاه
canvas کتان ،چادر ،کرباس ،پارچه مخصوص نقاشى ( ،مجازى) نقاشى ،پرده نقاشى ،کف
رينگ بوکس يا کشتى
canvass جمع اورى ارا کردن ،بازاريابى کردن ،غافلگير کردن ،ضربت ،حمله ناگهانى ،
شبيخون ،براى جمع اورى اراء فعاليت کردن ،الک يا غربال کردن
canvass جمع اورى ارا کردن ،بازاريابى کردن ،غافلگير کردن ،ضربت ،حمله ناگهانى ،
شبيخون ،براى جمع اورى اراء فعاليت کردن ،الک يا غربال کردن
capacious جادار ،گنجايش دار ،گشاد ،فراخ ،وسيع
capacity اهليت ،قوه کار ،توانايى کار ،توان حيطه کار ماشين ،توانايى ،گنجايش ،صالحيت
،استعداد ،مقام ،ظرفيت
caparison زره و تجهيزات اسب ،مجهز کردن
caption حکم توقيف ،گواهى مندرج در روى سند ،توقيف ،سرلوحه ،عنوان دادن
Caracas کاراکاس
58
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
cardinal کاردينال ،عدداصلى ،اعداد اصلى ،اصلى ،اساسى ،سهره کاکل قرمز امريکايى
caret نشانه " ^ " در فضاى کليد کنترل ،عالمت [^] ،هشتک
carp عيب جويى کردن ،از روى خرده گيرى صحبت کردن ،گله کردن
carte blanche کارت سفيد ،کاغذ سفيد ( ،مجازى) اختيار تام ،اختيار نامحدود
cascade پى شار ،کاسکاد ،اتصال سرى ،شرشره ،ابشيب ،ابشارى ،ابشار کوچک ،بشکل
ابشار ريختن
castanets موسيقى) قاشقک ،يک نوع الت موسيقى
59
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
caste طبقه منفصل ،طبقه ،صنف ،قبيله ،طبقات مختلف مردم هند
catalyst عامل فعل و انفعال اجسام شيميايى در اثر مجاورت ( ،مجازى) تشکيالت دهنده ،
سازمان دهنده ،فروگشا
catapult فالخن ،سنگ قالب ،سنگ انداز ،هرجسمى که داراى خاصيت فنرى بوده وبراى
پرتاب اجسام بکار ميرود ،منجنيق انداختن ،بامنجنيق پرت کردن ،منجنيق
cataract ابشار بزرگ ( ،پزشکى) اب مرواريد ،اب اوردن (چشم) ـ
catcall صداى سوت ،جيغ ،سوت (مخصوصا در نمايش که نشانه نارضايتى مردم است)
catechism پرسش نامه مذهبى ،کتاب سوال وجواب دينى ،تعليم ودستور مذهبى
categorical صريح ،قاطع ،حتمى ،جزمى ،قياسى ،قطعى ( ،منطق) مطلق ،بى قيد ،بى شرط
caucus انجمن حزبى ،کميته هاى پارلمانى ،نمايندگان حزب کارگر درپارلمان يا انجمن
60
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
caulk شکاف وسوراخ چيزى را گرفتن ،بتونه گيرى کردن ،درز گرفتن ،اب بندى کردن
cavil خرده گيرى کردن ،عيب جويى کردن ،خرده گيرى ،عيب جويى
cavity فضاى مجوف ،مقر ماسوره ،کاواک ،گودال ،حفره ،کرم خوردگى دندان
61
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
centilitre سانتيليتر
cereal غله ،گياهان گندمى ،حبوبات ،غذايى که از غالت تهيه شده وباشير بعنوان صبحانه
مصرف ميشود
cerebella مخچه ،مخ کوچک ،پس مخ
cessation تعطيل ،خاتمه دادن ،قطع کردن ،مهلت ،ايست ،توقف ،انقطاع ،پايان
Chad چاد
62
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
chafe مالش دادن ،خراشيدن ،ساييدن ،بوسيله اصطکاک گرم کردن ( ،مجازى) به
هيجان اوردن ،اوقات تلخى کردن به ،عصبانيت ،ساييدگى ،پوست رفتگى
chafed پوست رفته ،ساييده (شده)
chaffing پرز شدن -پوسته شدن -زبر و خشن شدن -خراشيده شدن
chagrin ازردگى ،غم وغصه ،اندوه ،الم ،تنگدلى ،اندوهگين کردن ،ازرده کردن
chamber اطاق خرج ،خزانه لوله ،تاالر ،اتاق خواب ،خوابگاه ،حجره ،خان(تفنگ) ،فشنگ
خورياخزانه(درششلول) ( ،درجمع) دفترکار ،اپارتمان ،در اطاق قرار دادن ،جا دادن
chameleon حرباء ،سوسمار کوچک ،ادم متلون المزاج ودمدمى
chancery دفتر خانه ،دادگاهى که ، lord chancellorمقام يا وظيفه صدارت عظمى ،
(انگليس) مقام وزارت دارايى ،دفتر مهردار سلطنتى
chaos هرج ومرج ،بى نظمى کامل ،شلوغى ،اشفتگى
characteristic صفت اختصاصى يا مميز ،نشان ويژه عالمت مشخصه ،منشى ،خيمى ،نهادى ،
نهادين ،منش نما ،نشان ويژه ،صفت مميزه ،مشخصات ،مشخصه
characterize منش نمايى کردن ،توصيف کردن ،مشخص کردن ،منقوش کردن
chase پايه چرخش ،تعقيب کردن ،دنبال کردن ،شکار کردن ،واداربه فرار کردن ،راندن
واخراج کردن(با awayو outو) ، offتعقيب ،مسابقه ،شکار
chasm رخنه ،شکاف ،وقفه ( ،مجازى) فرق بسيار ،پرتگاه عظيم
63
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
check امتحان کردن بازرسى ،منع ،و شدن بوى شکار ،کم يا متوقف کردن سرعت بدن
(ترامپولين) ،بازرسى کردن ،بازديد کردن ،رسيدگى کردن سر زدن ،بازداشت
کردن ،دريچه تنظيم ،جلوگيرى کردن از ،ممانعت کردن ،سرزنش کردن ،
رسيدگى کردن ،مقابله کردن ،مقابله ،بررسى کردن ،تطبيق کردن ،نشان گذاردن
،چک بانک
checkered راه راه ،خانه خانه
cherubic کروبى
Chicago شيکاگو
childish بچگانه
Chile شيلي
Chilean شيليايي
chimaera افسانه) جانورى که سرشير وبدن ببر ودم مار داشته است ( ،مجازى) خيال واهى
chimera افسانه) جانورى که سرشير وبدن ببر ودم مار داشته است ( ،مجازى) خيال واهى
64
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
China چين
Chinese چيني
cholera وبا
chortle صداى خورخور ياخنده ،سرود وتسبيح خواندن ،مناجات کردن ،صداى خرخرکردن
،صداى خرناس کردن ،خنديدن
christ مسيح ،عيسى
chronology وقايع نگارى ،شرح وقايع بترتيب زمانى ،علم ترتيب تاريخ ،گاه شناسى ،تاريخ
شمارى ،جدول يا شرح وقايع ياتاريخ هاى وابسته بانها
chronometer کرنومتر ،ساعت شمار دقيق ،زمان سنج ،گاه شمار ،کرونومتر ،وقت نگار ،گاه نگار
cipher صفر زنى ،عدد صفر ،حروف يا مهر رمزى ،حساب کردن (بارقام) ،صفر گذاردن ،
برمزدراوردن ،صدر ،سرى کردن
65
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
circlet حلقه زرياگوهر ،انگشترى ،تشکيل دايره کوچک دادن ،دايره وارحرکت کردن
circuitous غيرمستقيم
circulate داير کردن ،منتشر کردن ،انتشار دادن ،رواج دادن ،بخشنامه کردن ،بدورمحور
گشتن ،گردش کردن ،به گردش در اوردن ،منتشر شدن
circulation مسير گردش ،انتشار جريان ،پول در جريان ،چرخش ،گردش ،انتشار ،جريان ،
دوران خون ،رواج ،پول رايج ،تيراژ
circulatory system دستگاه گردش خون
circumnavigate دورتادورگيتى يا اقليمى کشتى رانى کردن ،زمين را دورزدن ،پيرامون پيمودن
cistern حوضچه ارامش ،اب انبار ،مخزن اب ،قدح بزرگ مسى ،منبع
citadel پاسگاه ،پايگاه ،مستحکم ارگ ،ارک ،دژ ،قلعه نظامى ،سنگر
cite ايراد کردن ،احضار کردن ،اخطار کردن ،ذکر کردن ،اتخاذ سند کردن ،گفتن
clandestine سازمان پنهانى ،سازمان زيرزمينى نهضت زيرزمينى ،مخفى ،غيرمشروع ،زيرجلى
66
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
clarify تصفيه شدن ،صاف کردن يا شدن ،روشن کردن ،واضح کردن ،توضيح دادن
clasp گره فلزى ،چفت ،گيره قزن قفلى ،جفت چپراست ،قالب ،دراغوش گرفتن ،بستن
classify رده بندى کردن ،دسته بندى کردن ،طبقه بندى کردن
clearance فضاى بازى ،هوا ،تصفيه ،تهاتر ،ترخيص گمرکى ،تعيين صالحيت کردن ،پاک
سازى تاييد صالحيت ،تخليه کردن ،اجازه ترخيص اجازه نامه ،تسويه حساب ،
واريز حساب فاصله ازاد ،تولرانس ،برداشتن مانع ،گواهينامه ياکاغذ دال بر پاکى و
بى عيبى ،ترخيص کاال از گمرک ،اختيار ،اجازه ،زدودگى
cleave جدا کردن ،شکستن ،ورامدن ،چسبيدن ،پيوستن ،تقسيم شدن ،شکافتن سلول
67
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
cling صداى جرنگ (مثل صداى افتادن پول خرد) چسبيدن ،پيوستن ( ،مجازى) وفادار
بودن
clip مفصل کابل ،ترمينال باطرى بست ،سد کردن راه حريف از پشت با انداختن خود به
زمين (فوتبال امريکايى) ،قالب نوار ،بست ،برش ،موزنى ،پشم چينى ،کوتاه
کردن ،شانه فشنگ ،گيره کاغذ ،گيره ياپنس ،چيدن ،بغل گرفتن ،محکم گرفتن
clique جرگه ،دسته ،گروه ،محفل
cloister راهرو سرپوشيده ،اطاق يا سلول راهبان وتارکان دنيا ،ايوان ،دير ،گوشه نشينى
کردن ،درصومعه گذاشتن
close-hauled پيشروى قايق در مقابل باد
clout زدن ،وصله کردن ،چرم يا پارچه مندرس ،پارچه کهنه ،کهنه
clump گيره ،گل ميخ ،قپه ،دسته ،خوشه ،ضربه سنگين ،مشت ،انبوه کردن
coalition در ارتباطات بين المللى اين کلمه به تجمع چند دولت به منظور وصول به هدف
مشترک ،ائتالف ،پيوستگى ،اتحاد موقتى
cobbler پينه دوز
cochlea صدف گوش ،حلزون گوش ،پلکان پرپيچ وخم ،پيچ وخم
68
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
coddle نيم پزکردن ،اهسته جوشاندن يا پختن ،بادقت زياد بکارى دست زدن ،نازپرورده
کردن ،نوازش کردن
codicil مکمل وصيتنامه
cog شمش ساختن ،پيش نورد کردن ،دنده چرخ ،دندانه دار کردن ،حقه بازى ،طاس
گرفتن (درتخته نرد)
cogent متقاعد کننده ،داراى قدرت وزور
cognitive شناختى
cognizance اخطار قانونى ،اخطار رسمى ،معرفت ،ادراک ،شناسايى ،اگاهى ،تصديق ضمنى
coincide همزمان بودن ،باهم رويدادن ،منطبق شدن ،دريک زمان اتفاق افتادن
69
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
collage اختالط رنگهاى مختلف درسطح پرده نقاشى ،هنر اختالط رنگها
collate مقابله کردن ،مرتب کردن ،به هم مرتبط کردن امور ،تلفيق ،مقابله وتطبيق کردن
collateral وجه التزام ،عين مرهونه ،در مجاورت هم ،همسايه ،هم بر ،پهلو به پهلو ،متوازى
،تضمين ( ،آمريکايى) وثيقه
collation مقابله ،مقايسه ،تطبيق دستخط ها
collective دسته جمعى ،مشترک ،عمومى ،بهم پيوسته ،انبوه ،اشتراکى ،اجتماعى ،جمعى
collector کلکتور ،راه اب زهکش ،کولکتور ،جاروى الکتريکى ،تحصيلدار ،جمع کننده ،
فراهم اورنده ،گرد اورنده
collegian عضو دانشکده ،دانشجو
collusion ساخت و پاخت ،توافق ميان فروشندگان يک کاال (يا کاالها) ،ساخت وپاخت ،تبانى
،سازش ،هم نيرنگ ،بست وبند
Colombia کلمبيا
70
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Colombian کلمبيايي
colon کلن ،نشان دونقطه ،دونقطه يعنى اين عالمت ، :روده بزرگ ،قولون ،معاء غالظ ،
ستون روده
color-blind رنگ کور ،فاقد حساسيت نسبت برنگ
combustible سوختنى ،قابل اشتعال ،قابل احتراق ،قابل سوزش ،سوزا ،احتراق پذير ،قابل
تحريک وبرانگيختنى
combustion سوختن ،سوخت ،اشتعال ،احتراق
commandeer وارد بخدمت اجبارى کردن ،براى ارتش برداشتن ،مصادره کردن
commensurate متناسب
commiserate دلسوزى کردن ،ترحم کردن بر ،تسليت گفتن بر ،اظهار تاسف کردن
71
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
commission کميسيون و کميته ،ارتکاب ،حق العمل کارى ،امانت فروشى ،درگير رزم کردن ،
بکار بردن عده ها عملياتى کردن ،مامور کردن ،زير امر قرار دادن ،ماموريت امريه ،
کارمزد ،حق داللى ،ماموريت ،تصدى ،حق العمل ،فرمان ،حکم ،هيئت ،مامورين
،کميسيون ،انجام
commitment التزام ،درگير جنگ کردن ،تسليم ،کاربرد نيرو يا قوا ،سرسپردگى ،ارتکاب ،حکم
توقيف ،تعهد ،الزام
committal سرسپردگى ،ارتکاب ،حکم توقيف ،تعهد ،الزام
commodity محصول ،مواد اوليه ،کاالى مصرفى ،وسيله مناسب ،متاع ،کاال ،جنس
commute تبديل کردن ،مسافرت کردن با بليط تخفيف دار ،هر روز از حومه بشهر وبالعکس
سفرکردن
Comoros کامرون
compact بهم فشردن ،تنگ هم قراردادن ،بهم فشرده ،متراکم کردن ،تو پر کردن ،جمع
وجور ،بهم پيوسته ،پيمان ،معاهده ،متراکم
comparable برابرکردنى ،قابليت مقايسه ،قياس پذير ،قابل مقايسه ،مانند کردنى ،نظير
comparative تطبيقى ،مقايسه اى ،نسبى ( ،دستور زبان) تفضيلى (بطور اسم) ،درجه تفضيلى ،
صفت تفضيلى
comparison مقايسه ،همسنجى ،تطبيق ،سنجش ،برابرى ،تشبيه
compensate خنثى کردن ،تنظيم کردن ،تاوان دادن ،پاداش دادن ،عوض دادن ،جبران کردن
compensatory جبرانى
72
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
competent صالحيت دار ،فنى ،صالح ،با کفايت ،اليق ،ذى صالحيت ،شايسته ،داراى سر
رشته
competitive مسابقه اى ،قابل رقابت ،رقابتى ،سبقت جو
compilation کامپايل ،ترجمه ،جمع اورى و انتخاب ،جمع اورى اطالعات به صورت نوشته ،
گرداورى ،تاليف ،تلفيق ،همگردانى
compile همگردانى کردن ،جمع اورى کردن ،توده کردن ،همگرادنى کردن ،گرداوردن ،
تاليف کردن
complacence خوشنودى از خود ،خود خوشنودى
complacent از خود راضى ،عشرت طلب ،تن اسا ،خود خوشنود
complement استعداد کامل سازمانى ،پرسنل سازمانى ناو ،تملق گويى کردن خوشامد گفتن ،
تکميل کردن ،حد مجاز مکمل ،ملحقات ،تعارفات معمولى ( ،رياضى) متمم ،
مکمل ،ضمائم ،تزئينى ،کامل کردن ،متمم بودن ،متمم گرفتن
complementary تکميلى ،متمم ،مکمل ،تکميل کننده يکديگر ،متممى
complex مجتمع ،گروهه ،مجموعه ،عقده ( ،)oghdehآچار ،هم تافت ،پيچيده ،مرکب از
چند جزء ،بغرنج ،هم تافت.پيچيده ،مختلط
compliance قبول ،اجابت ،بر اوردن
73
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
component جزء سازنده ،عنصر ،قطعه ،جزء ساختمانى ،مولفه بردار ،سازنده ،جزء در شيمى ،
سازا ،جسمهاى ترکيب کننده ،همنهند ،جزء (ترکيب دهنده) ،قسمت ،عضو ،
اجزاء ،ترکيب کننده ،ترکيب دهنده ،جزء ،مولفه
comport سازش کردن ،جور بودن ،تحمل کردن ،دربرداشتن ،حامل بودن ،رفتار
compound ماده مرکب ،کمپوند ،اتصال مرکب ،تصفيه کردن ،اردوگاه ،کمپ ،انبار موقت ،
پادگان محوطه پادگان ،مخلوط ،مرکب ،چند جزئى ،لفظ مرکب ،بلور دوتايى،
محوطه ،عرصه ،حياط ،جسم مرکب
comprehensible دريافتنى ،قابل درک
compress هم فشرده کردن ،بهم فشردن ،خالصه شدن ،خالصه کردن ،متراکم کردن
compromise تسالم ،خطر کشف رمز ،امکان کشف داشتن به خطر افتادن ،تراضى ،توافق ،
مصالحه کردن ،تسويه کردن
compulsion اجبار ،اضطرار
Conakry کوناکري
74
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
concept راه کار ،تدبير ،روش اجراى يک چيز ،چکيده ،فکر ،عقيده ،تصور کلى ،مفهوم
conception فهم ،راى انعقاد نطفه ،مفهوم ،حاملگى ،لقاح تخم وشروع رشد جنين ،ادراک ،
تصور
concerted مجتمعا ،باهم ،موزون ،هم نوا
conciliatory مصالحه
concoct درست کردن ،جعل کردن ،اختراع کردن ،ترکيب کردن ،پختن ( ،م) گواريدن
concordance فهرست الفبايى کلمات و عبارات در نوشته فهرست ،همشبيى ،کشف اللغات ،
فهرست ،تطبيق نامه ،راهنماى مطالب وموضوعات کتاب ،هم شيبى
concur موافقت کردن ،هم راى بودن ،دمساز شدن
concurrence تالقى دو نيرو در يک خط عمليات نقطه تالقى ،موافقت ،توافق ،دمسازى ،رضايت
،تصادف
concurrent دريک وقت واقع شونده ،موافق ،متقارن ،همرو ،همزمان
concussion صدمه و تکان مغز که منجر به بيهوشى ميشود ،تصادم ،صدمه ،ضربت سخت
75
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
condensation ميعان گازها ،غلظت ،انقباض ،تراکم ،ژاله زائى (هواشناسى) ،به هم فشردگى ،
چگالش ،خالصه ،جمع شدگى ،تکاثف ،تغليظ
condense ذخيره کردن ،منقبض کردن يا شدن غليظ کردن ،هم چگال کردن ،همچگال ،
متراکم کردن ،تغليظ کردن ،منقبض کردن ،مختصرومفيدکردن ،خالصه کردن ،
چگاليدن
condescend تمکين کردن ،فروتنى کردن ،خود را پست کردن ،تواضع کردن
conduit لوله برگمن ،لوله سيم پوش ،کانال لوله ،لوله ،مجراى سيم ،مجراى اب ،ابگذر ،
معبر ،کانال ،مجرا
confection شيرينى ،معجون ،ترکيب ،ساخت ،مربا
confederate همدست (در ازمايشها) ،هم پيمان ،متحد ،موتلف ،متفق کردن
76
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
confessor معترف ،کسى که کيش خود را اشکارا اعتراف ميکند ،اقرار اورنده
confide سپردن ،محرمانه گفتن (به) ،اطمينان کردن ،اعتماد داشتن به
confinement تحديد حدود ،بازداشت ،حبس کردن ،تحديد ،زندان بودن ،زايمان ،بسترى
confluence برخوردگاه ،دواب ،پيوندگاه (هواشناسى) ،اتصال يا تالقى دو نهر ،همريختنگاه ،
همريزگاه
confluent به هم برخورنده ،همريز ،باهم جارى شونده ،متالقى
congeal منجمد شدن يا کردن ،ماسيدن ،يخ بستن ،بستن ،منجمد شدن ،سفت کردن
77
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Congo کنگو
conjoin پيوستن ،وصل کردن ،قرين شدن ،مقترن ( ،حقوق) همسر ،زوج
conjunction مقارنه ،اجتماع ،پيوستگى ،اتصال ،اقتران ،حرف ربط ،حرف عطف ،عطف ،
ترکيب عطفى
conjure التماس کردن به ،سوگند دادن ،جادو کردن
connive چشم پوشى کردن ،مسامحه کردن ،تجاهل کردن ،سر وسر داشتن
connoisseur خبره
78
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
consanguineous نسبى
conscript به خدمت وظيفه احضار کردن ،سربازگيرى کردن ،سرباز وظيفه ،مشمول نظام
کردن
consecrate وقف شده ،ويژه کردن ،تخصيص دادن ،تقديس کردن
consecutive پى درپى ،پشت سرهم ( ،دستور زبان) نتيجه اى ،پياپى ،متوالى
consensus اتفاق اراء ،اجتماع ،توافق عام ،رضايت وموافقت عمومى ،وفاق ،اجماع
consent موافقت ورثه با مندرجات وصيتنامه رضايت ،اجازه ،توافق ،موافقت ،راضى شدن ،
رضايت دادن
consequential نتيجه اى ،مهم ،داراى اهميت ،پربرايند
conservatism محافظه کارى (در هر امرى که باشد) ،محافظه گرائى ،سياست محافظه کارى
consign سپردن چيزى به ،فرستادن ،سپردن ،تسليم کردن ،امانت گذاردن ،ارسال کردن
consignee مرسل اليه ،گيرنده امانت ،دريافت کننده محموله ،گيرنده کاال براى بارنامه ،کسى
که جنس يا مالى بعنوانش ارسال شده
consignor ارسال کننده کاال ،فرستنده کاال ،حمل کننده کاال
console پايانه نمايش ،کنسول ،پايانه فرمان ،تير يک طرف گيردار ،سگدست ،صفحه
نشان دهنده عاليم دلدارى دادن ،دلدارى دادن ،تسلى دادن ،تسليت دادن ،ميز
زير راديو ياتلويزيون ياارگ وپيانو ،پيشانه ،ميزفرمان
consolidate محکم کردن ،يکى کردن ،يک رقم کردن
79
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
consolidation اختالط ،نشست ،يکپارچگى ،استحکام ،ادغام کردن ،درهم اميختن ،تحکيم
کردن يکجا کردن ،يکپارچه ،تحکيم ،تثبيت ،تقويت ،ترکيب ،اتحاد ،قوام
consonance هم اهنگى ،هم صدايى ،توافق صدا
conspicuous برجسته ،واضح ،انگشت نما ،پديدار ،اشکار ،توى چشم خور
conspire توطئه چيدن براى کار بد ،هم پيمان شدن ،درنقشه خيانت شرکت کردن
constituency هيات موکالن يک حوزه (در انتخابات قوه مقننه) ،هيئت موسسان ،حوزه انتخاباتى
constituent ماده متشکله ،جزء متشکله ،سازه ،جزء ترکيب کننده ،سازا ،جزء اصلى ،انتخاب
کننده ،موکل ،سازنده
constrain مجبور کردن ،حبس کردن ،توقيف ،بزور وفشار وادار کردن ،تحميل کردن
consul نماينده اى است که از کشورى به کشور ديگر اعزام مى شود تا مصالح و منافع
شخصى و تجارى اتباع کشور متبوع خود را در کشور مرسل اليه حفظ کند ،کنسول
،قنسول
consulate کنسولگرى ،اداره کنسولى
consummate بپايان رساندن ،انجام دادن ،عروسى کردن ،بوصال رسيدن ،رسيده ،تمام وکمال ،
بحدکمال
consummation تکميل ،انجام ،مقصد ،کمال ،منتها
80
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
contest مباحثه وجدل کردن ،اعتراض داشتن بر ،ستيزه کردن ،مشاجره ،مسابقه ،رقابت ،
دعوا
context سابقه ،زمينه ،مفاد ،مفهوم ،متن
contingency اتفاقى ،عمليات احتمالى ،وابستگى (در شرطى شدن) ،احتمال وقوع ،چيزى که
دراينده ممکن است رخ دهد ،تصافى ،محتمل الوقوع
contingent موکول يا موقوف به (با onيا) ، uponوابسته ،محتمل الوقوع ،تصادفى ،مشروط
،موکول
81
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
continuance تمديد يا تجديد وقت دادگاه ،دوام ،ادامه ،تناوب بدون انقطاع
contradiction نقض ،تکذيب ،انکار ،تضاد ،مخالف ،تناقض ،رد ،ضد گويى ،خالف گويى ،
مغايرت
contradictory متضاد ،متناقض ،مخالف ،متباين ( ،منطق) ضد ونقيض ،مغاير
contribution جبران ضرر وارده به يکى از شرکا به وسيله سايرين ،اعانه دادن ،پولى که براى
مصارف عام المنفعه بدهند شرکت ،سهميه ،سهم ،اعانه ،هم بخشى ،همکارى
وکمک
contributor شرکت کننده ،اعانه دهنده ،هم بخشگر
control بازرسى کردن ،کنترل کردن فرمان ،اختيار ،بازرسى نظارت ،جلوگيرى ،سيستم
کنترل شبکه دستگيره کنترل ،مهار ،کنترل کردن ،نظارت کردن ،تنظيم کردن ،
بازرسى ،کنترل ،بازبينى ،کاربرى
controller کنترل شده ،تنطيم کننده ،کنترولر ،رگوالتور ،بازرس ،حسابدار مميز ،ناظر ،
کنترل کننده
82
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
contusion خون مردگى ( ،پزشکى) کوفتگى ،ضرب ،ضربت ،کوفتگى انساج ،ضغطه
convalescent بهگرا
convene گردامدن ،دورهم جمع شدن ،جمع کردن ،تشکيل جلسه دادن ،هم ايش کردن
convention ائين قراردادى ،قرارداد ،عهدنامه ،همايش ،هم ايى ،پيمان نامه ،انجمن ،مجمع ،
ميثاق ،عرف ،قرار داد
conventional جنگ افزارهاى معمولى (غير اتمى) ،متداول ،متعارف ،عرفى ،قراردادى ،مرسوم ،
مطابق ايين وقاعده ،پيرو سنت ورسوم
converge تقارت پيدا کرد ن ،به هم جمع شدن ،توجه بيک نقطه يا يک مقصد مشترک ،
(رياضى) تقارب خطوط ،وجود تشابه ،همگراشدن ،همگرا بودن
convergence انحراف ،کجى شبکه ،تقارب نصف النهارات کج کردن ،همگرايى ،تقارب
converse صحبت کردن ،مذاکره کردن ،آميزش ،صحبت ،معکوس ،واژگون ،وارونه ،مخالف،
گفتگو ،عکس ،محاوره کردن
conversion استفاده بالجهت و من غير حق از مال غير اختالس کردن ،تبديل يک بدهى به
بدهى ديگر با نرخ ارز کمتر ،قلب ،تبديل ،تسعير ،تغيير کيش
83
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
convert مقلوب کردن ،پاسکارى سريع ،امتياز گرفتن ،بازى در پست غير تخصصى ،پنالتى
موفق گل با پرتاب ازاد ،تبديل کردن ،برگرداندن ،وارونه کردن ،معکوس کردن ،
بکيش ديگرى اوردن ،تازه کيش
convertible قابل تسعير و تبديل ،قابل تبديل ،تغيير پذير ،قابل تسعير
convey هدايت کردن ،انتقال مال يا دين به وسيله سند کتبى صلح کردن (مال يا حق) ،
رساندن ،بردن ،حمل کردن ،نقل کردن
conveyance نقل ،انتقال نامه ،حمل ،واگذارى ،سند انتقال ،وسيله نقليه
Copenhagen کپنهاگن
coquette لوند ،عشوه گرى ،طنازى کردن ،زن عشوه گر ،زن السى ،لوند
cordon سرپوش ديوار ( ،معدن) کمربند ،قيطان ،يک عده پاسبان يانظامى که درفواصل
معين محلى رااحاطه کنند ،خط قرنطينه
cornea قرنيه
84
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
cornice گلويى ،پيش امدگى ،قرنيز ،رخبام ،قرنيس ،کتيبه ،گچ برى باالى ديوار زير
سقف
cornucopia شاخ amalthaeaيا شاخ وفور نعمت ،ظرفى شبيه بشاخ يا قيف
corporal موشک کورپورال (درجه قديمى) ،بدنى ،جسمى ( ،علوم نظامى) سرجوخه
corporate صنفى ،يکى شده ،داراى شخصيت حقوقى ،بصورت شرکت درامده
corps هيات ،لشگر (در اصطالح نظامى) ،جسد ،هيئت ،گروه ،دسته ،م عده ،لشکر ،
سپاه
corpse نعش ،الشه ،جسد
corpuscle تنيزه ،ذره ،جسمک ،گويچه(سفيد ياسرخ خون وبافت هاي غضروفي وغيره) ،گلبول
correlation رابطه ،وابستگى ،ارتباط همبسته کردن ،ارتباط داشتن ،ارتباط ،ربط ،همبستگى
،بستگى دوچيز باهم
correlative بهم پيوسته ،الزم و ملزوم ،وابسته بهم ،جفتى ،الزم وملزوم
85
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
corrosion کندوساب ،رفتگى ،زنگ خوردگى ،فرسودگى ،خورده شدن ،خوردگى (عمل
شيميايى) ،تحليل ،فساد تدريجى ،زنگ زدگى
corrosive ماده خورنده ،خورنده ،تباه کننده ،فاسد کننده ،ماده اکاله ،موجد زنگ (در فلز
وگياه)
corrugate چين دار کردن ،موج دار کردن ،چين خوردن ،چين دادن ،موجدار کردن ،راه راه
کردن
corrugated چين دار
cosmology عالمشناسى ،کيهان شناسى ،فلسفه انتظام گيتى ،نظام عالم وجود
cosmopolitanism سيستم " جهان وطني" ،بين المللى بودن ،جهانشهر گرايى
86
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
counteract متقابال "تاثير گذاشتن ،بى اثر کردن ،خنثى کردن ،عمل متقابل کردن
counterbalance متعادل کردن ،باالست ،موازنه کردن ،وزنه تعادل ،پارسنگ ( ،مجازى) برابرى
کردن ،خنثى کردن
countercharge تهمت متقابله
countermand حکم ناسخ ،فسخ کردن ،لغو کردن ،برگرداندن حکم صادره ،ممنوع کردن
counting-house دفترخانه
couple تزويج شدن ،زن و شوهر ،زوج يا جفت (ديناميک) ،زوج ،دوتا ،زن وشوهر ،بهم
بستن ،پيوستن ،جفت کردن ،جفت شدن ،وصل کردن
courageous دلير ،باجرات
course مسير رفت و برگشت ،پيست مسابقه ،اليه ،طبقه ،قشر ،راه ،مسير حرکت ،مسير
هواپيما ،دوره مسير تيراندازى ،مسير مسابقه ،دوره اموزش ،ميدان تير ،خط سير
(در نقشه بردارى) ،دوره ،مسير ،روش ،جهت ،جريان ( ،با) inدرطى ،درضمن ،
بخشى از غذا ،اموزه ،اموزگان ،دنبال کردن ،بسرعت حرکت دادن ،چهار نعل رفتن
courser اسب تندرو
covenant شرط ،عقد منجز ،منشور عقد بستن ،تعهد کردن ،در CLعبارت است از عقدى
که بر مبناى قرارداد کتبى مهر و امضا شده ،که بين طرفين مبادله مى گردد ،عهد ،
پيمان بستن ،ميثاق بستن
covert مخفى ،پنهانى ،سرى ،مخفيانه ،نهان ،راز ،پناهگاه ،پوشيده ،پوشپر
87
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
covetous ازمند
creak صداى غوک دراوردن ،شکوه وشکايت کردن ،غژغژ کردن ،صداى لوالى روغن
نخورده ،جيرجيرکفش
creamery کارخانه کره گيرى ،لبنياتى
88
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
crestfallen سرافکنده
crevasse جر ،شکاف عميق ،شکاف زدن ،رخنه کردن ،نفوذ کردن ،کافت
critical خطرناک ،انتقادى قابل تامل ،حساس ،مهم ،حياتى ،شاخص ،بحرانى ،انتقادى ،
وخيم ،نکوهشى ،منتقدانه
critique تجديد نظر کردن در ،فن انتقاد ،مقاله انتقادى
Croatia کرواسي
89
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Cuba کوبا
Cuban کوبايي
culminate به اوج رسيدن ،بحد اکثر ارتفاع رسيدن ،بحد اعلى رسيدن
culvert پل کوچک ،پلک ،ابگذر ،مجراى سر پوشيده ،اب گذر ،نهر سرپوشيده ،مجراى
اب زير جاده ،لوله مخصوص کابل برق زير زمينى
cumbersome سنگين ،طاقت فرسا ،مايه زحمت ،بطى
curb زنجير ،بازداشت ،جلوگيرى ،لبه پياده رو ،محدود کردن ،داراى ديواره يا حايل
کردن ،تحت کنترل دراوردن ،فرونشاندن
90
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Cypriot قبرسي
Cyprus قبرس
dabble رنگ پاشيدن ،نم زدن ( ،کم کم) تر کردن ،دراب شلپ شلپ کردن ،سرسرى
کارکردن ،بطور تفريحى کارى راکردن
dais سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته ،سايبان يا اسمانه باالى تخت پادشاه
Dakar داکار
Damascus دمشق
Danish دانمارکي
91
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
dare يارا بودن ،جرات کردن ،مبادرت بکار دليرانه کردن ،بمبارزه طلبيدن ،شهامت ،
يارايى
daring يارايى ،جسور ،متهور ،جرات ،شهامت ،پردلى
datum يک واحد داده ،پايه ،سطح اب دريا ،سطح مبناى ارتفاع در نقشه بردارى سطح
مبناى مختصات ،ماخذ ،اطالع ،داده
daub اندودن ،ماليدن ،ناشيانه رنگ زدن
deacon شماس ،خادم کليسا که به کشيش يا اسقف کمک ميکند ،سرود مذهبى قرائت
کردن
dead-heat مسابقهاي که در آن چند نفر برنده مي شوند
deadlock حالت عدم فعاليتى که در اثر وجود دو نيروى متعادل ايجاد گردد ،دچار وقفه يا بى
تکليفى شدن ،بن بست
deadpan قيافه خشک و بى روح داشتن
92
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
debris خاک و شن ،قلوه سنگ ،خرده ،باقى مانده ،اثار مخروبه ،اشغال روى هم ريخته ،
اوار
debunk احساسات غلط و پوچ را از کسى دور کردن ،کسى را اگاه و هدايت کردن ،کم ارزش
کردن
debut اغاز کار ،نخستين مرحله دخول در بازى يا جامعه ،شروع بکار کردن
decant ريختن شراب (از تنگ و غيره) ،اهسته خالى کردن ،سرازير کردن
93
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
deceive فريب دادن حريف (شمشيربازى) ،گول زدن ،فريفتن ،فريب دادن ،گول زدن ،
اغفال کردن ،مغبون کردن
decelerate از سرعت چيزى کاستن ،کاستن سرعت ،کندکردن ،اهسته کردن
decimate از هرده نفر يکى را کشتن ،تلفات زياد وارد کردن
decipher ماشين کشف پيام ،کشف رمز نمودن ،کشف کردن ،گشودن سر ،فاش کردن سر
decisiveness قطعيت
declamation دکلماسيون
decorate اذين کردن ،پيراستن ،ارايش دادن ،زينت کردن ،نشان يا مدال دادن به
decoy پياده رونده دور شطرنج ،ادمک ،هدف مصنوعى ،طعمه يا دام يا تورى براى گرفتن
اردک و مرغان ديگر ( ،مجازى) تله ،وسيله تطميع ،بدام انداختن ،فريفتن
decree قرار دادگاه ،مقرر داشتن ،قضاء ،قضاوت ،تصويبنامه (هئيت وزيران) ،حکم کردن ،
حکم ،فرمان
decrepit سالخورده و فرتوت ،ضعيف و ناتوان ،خيلى پير
94
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
dedication وقف کردن ،اهداء کردن ،اهداء وقف بر مصالح عامه ،اختصاص اموال خصوصى
جهت مصارف و منافع عمومى ،در CLممکن است اين تاسيس به وسيله فعل
صريح و رسمى مالک ايجاد شود و يا به موجب قانون ،از برخى از افعال مالک ،اهداء
،تخصيص ،فداکارى
deduce استنباط کردن ،دريافتن ،نتيجه گرفتن ،کم کردن ،تفريق کردن
default قصور کردن ،عدم پرداخت بدهى (اصل و فرع وام) ،کوتاهى ،قصور ،غفلت ،نکول
کردن ،قراردادى
defection پناهندگى ،فرار ،ارتداد ،عيب
defensive منطقه دفاع ،تدافعى ،پدافندى ،دفاعى ،تدافى ،حالت تدافع ،مقام تدافع
defer عقب انداختن ،بتعويق انداختن ،تاخيرکردن ،تسليم شدن ،احترام گذاردن
defiance لجبازى ،مبارزه طلبى ،دعوت به جنگ ،بى اعتنايى ،مخالفت ،مقاومت ،اعتراض
95
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
defile سان ،دفيله رفتن ،معبر باريک راه ،الوده کردن ،بى حرمت کردن ،بى عفت کردن
،گردنه ،رژه رفتن ،گذرگاه
definite محکم ،معين ،قطعى ،تصريح شده ،صريح ،روشن ،معلوم
deflate باد (چيزى را) خالى کردن ،جلوگيرى از تورم کردن ،کاهش قيمت
deflect منحرف شدن ،کج کردن ،منحرف کردن ،منکسر کردن ،شکستن
deforest درختان جنگل را قطع کردن ،ازحالت جنگل خارج کردن ،جنگل تراشى کردن
deform زشت کردن ،کج و معوج کردن ،بدشکل کردن ،از شکل انداختن ،دشديسه کردن
defy به مبارزه طلبيدن ،بمبارزه طلبيدن ،تحريک جنگ کردن ،شير کردن
degenerate هم ارزى ،چند حالتى ،هم تراز ،تباه ،روبه انحطاط گذاردن ،فاسد شدن ،منحط
degradation از هم پاشيدگى ،تنزل درجه (در ارتش) ،تحقير ،پستى ،خفت ،تنزل رتبه
degrade پايين دادن ،تنزيل رتبه ،تنزل کردن ،تنزل دادن ،پست کردن ،خفت دادن ،
تنزل رتبه دادن ،منحط کردن
dehydrate اب چيزى را گرفتن ،بى اب کردن ،پسابش داشتن ،وابشت کردن
96
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
deity خدا
deject پژمان کردن ،افسردن ،دل شکسته کردن ،پژمان ،نژند ،افسرده ،محزون ومغموم
delegate وکيل ،فرستاده مامور کردن ،نمايندگى دادن ،وکالت دادن ،محول کردن به ،
نماينده
delete حذف کنيد ،لغو کنيد ،انداختن ،حذف کردن ،برداشتن
deliberate دانسته ،عمليات با فرصت ،تعمد کردن ،عمدا انجام دادن ،عمدى ،تعمدا ،تعمق
کردن ،سنجيدن ،انديشه کردن ،کنکاش کردن
delicacy ظرافت ،دقت ،نازک بينى ،خوراک لذيذ
97
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
demise فوت ،مرگ ،موت ،واگذار کردن ،انتقال دادن مال ،مردن ،وفات يافتن ،انتقال
دادن
demobilize ازحالت بسيج بيرون اوردن ،بحالت صلح دراوردن ،دموبيليزه کردن
demonstrate نمايش دادن ،ثابت کردن ،اثبات کردن(با دليل) ،نشان دادن ،شرح دادن ،
تظاهرات کردن
demonstrative اثبات کننده ،مدلل کننده ،شرح دهنده ،صفت اشاره ،ضمير اشاره ،اسم اشاره
demur ايراد بدون ورود در ماهيت بدوى ،در CLحالتى است که مدعى عليه ،کمرويى
کردن ،ناز ( ،حقوق) تقاضاى درنگ يا مکث کردن ( ،م.م ).درنگ کردن ،مهلت
خواستن ،استثنا قائل شدن ،تاخير ،ترديد راى
demure متين ،موقر ،محتاط ،جدى ،سنگين
98
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
demurrage بيکار و معطل نگهداشتن کشتى بيش از مدتى که جهت بارگيرى يا تخليه يا طى
مسافت مبداء به مقصد الزم است ،جريمه تاخير ،هزينه معطلى در حمل با قطار يا
کشتى ،خسارت بيکار ماندگى ،کرايه معطلى (در راه اهن و کشتى) ،تاخير کردن ،
نگاهداشتن ،حق باراندازى گرفتن
dendrite پزشکى) دندريت ،شاخه هاى متعدد سلولهاى عصبى ،سنگ شجرى ،سنگ درخت
وار ( ،جغ) شجرى
dendroid بشکل درخت ،درخت مانند ،شجرى
Denmark دانمارک
denomination نام گذارى ،تسميه ،لقب يا عنوان ،طبقه بندى ،مذهب ،واحد جنس ،پول
denominator برخه نام ،تقسيم کننده ،مشتق کننده ،مقسوم عليه ،مخرج
denote مشخص کردن ،تفکيک کردن ،عالمت گذاردن ،عالمت بودن ،معنى دادن
denounce متهم کردن ،عليه کسى اظهارى کردن ،کسى يا چيزى را ننگين کردن ،تقبيح
کردن
dentifrice گرد دندان ،خمير دندان
denunciation اعالن الغاء يا خاتمه ،نقض ،بدگويى ،عيبجويى ،اتهام ،شکايت ،چغلى
depict نمايش دادن (بوسيله نقشه و مانند ان) ،نقش کردن ،مجسم کردن ،رسم کردن ،
شرح دادن
deplete تقليل درامد ملى ،تهى کردن ،خالى کردن ،به ته رسانيدن
depletion تقليل درامد ملى ،تخليه ،تهى سازى ،رگ زنى ،تقليل ،نقصان
99
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
deploy اعزام ناو به ماموريت ،گسترش دادن گسترش يافتن ،باز شدن ،جبهه ،گسترش
يافتن ،بحالت صف دراوردن ،قرار دادن قشون
deponent درظاهرمجهول ودرمعنى معلوم ،گواهى نويس
depose گواهى دادن (با التزام به قيد سوگند) ،معزول کردن ،عزل نمودن ،خلع کردن
deposition ته نشست ،گواهى کتبى ،استشهاديه ،گواهى ،نوشته ،ورقه استشهاد ،خلع ،عزل
depositor امانتگذار ،وديعه گذار ،امانت گذار ،صاحب سپرده ،کسيکه پول در بانک ميگذارد
depredate غارت کردن ،به يغما بردن ،از بين بردن ،تلف کردن
depress گود کردن ،پايين دادن لوله ،دلتنگ کردن ،دژم کردن ،افسرده کردن ،فرو بردن ،
(م.م ).کم بها کردن ،از ارزش انداختن
depression تورفتگى ،کم شدگى ،فرو رفتگى موضعى ،فروبار ،گودشدگى ،پايين دادن ،گودى
،رکود ،تو رفتگى ،گود شدگى ،فرودافت ،کسادى ،تنزل ،افسردگى ،پريشانى
depth ارتفاع ،ژرفا ،عمق ،قعر ،گودى
derelict کشتى رها شده ،متروک ،ترک شده بوسيله مالک يا قيم ،بى سرپرست ،کشتى
متروکه
100
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
derivative مبدل (در روانکاوى) ،اشتقاقى ،مشتق ،فرعى ،گرفته شده ،ماخوذ
derive استنتاج کردن ،نتيجه گرفتن ،مشتق شدن ،ناشى شدن از ،منتج کردن ،مشتق
کردن
dermatologist متخصص امراض پوست
derrick دريک ،دکل کشتى ،برج چاه کنى ،با جرثقيل حمل کردن
descant زياد سخن راندن ،بسط مقال دادن ،اواز زير خواندن ،ازادانه انتقاد کردن
desert بيابان ،دشت ،صحرا ،شايستگي ،استحقاق ،سزاواري ،ول کردن ،ترک کردن ،گريختن
designate نمايش دادن ،نشان دادن ،تخصيص دادن ،در نظر گرفتن ،تعيين کردن ،انتخاب
کردن ،عالمت گذاري کردن ،معين کردن ،گماشتن ،گماردن ،مشخص کردن
101
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
desolate ويران کردن ،از ابادى انداختن ،مخروبه کردن ،ويران ،بى جمعيت ،متروک ،
حزين
despair نوميدى ،ياس ،مايوس شدن
desperate بى اميد ،بيچاره ،از جان گذشته ،بسيار سخت ،بسيار بد
despond تنگدل شدن ،دلسرد شدن ،افسرده شدن ،مايوس شدن ،ياس
despotic مستبدانه
desultory بى قاعده ،پرت ،بى ترتيب ،درهم و برهم ،بى ربط
102
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
detritus اوار ،مواد خردوريز ،چيزى که در نتيجه خرابى بدست ايد ،ريزه
detumescence فروخوابيدگى
develop گسترش دادن ،توسعه دادن وضعيت تهيه کردن ،گسترش وضعيت ،توسعه دادن
اشکار کردن ،توسعه دادن ،بسط دادن ،پرورش دادن ،ايجاد کردن
deviance انحراف ،برگشتگى ،رفتار منحرف ،کج رفتارى
deviate برگشتن ،منحرف شدن ،کجرو شدن ،انحراف ورزيدن ،غير سالم
devise تدبير کردن ،درست کردن ،اختراع کردن ،تعبيه کردن ،وصيت نامه ،ارث برى ،
ارث گذارى
devitalize بى جان کردن ،از نيرو انداختن ،از کار انداختن
103
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Dhaka داکا
dialogue مکالمه ء دو نفرى ،مکالمات ادبى و دراماتيک ،گفتگو ،صحبت ،گفت و شنود ،هم
سخنى ،محاوره
diaphanous روشن ،شفاف
diaphragm واشامه ،ميان پرده ،حجاب حاجز ،پرده ء دل ،ديافراگم ،حجاب يا پرده گذاردن ،
(در عکاسى)دريچه ء نور را بستن
diatomic داراى دو جوهر فرد ،دواتمى ،داراى دو اتم در هر مولکول
dictate دستور دادن ،ديکته کردن ،با صداى بلند خواندن ،امر کردن
104
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
die جفت طاس ،مردن ،درگذشتن ،جاندادن ،فوت کردن ،طاس ،طاس تخته نرد ،مهره،
سرپيچ ،بخت ،قمار ،سرنوشتبشکل حديده ياقالويزدر آوردن ،با حديده و قالويز رزوه
کردن ،قالب گرفتن ،سر سکه
die ماتريس ،فرم ريختگى ،مرگ ،ماندن در پايگاه در پايان بازى بيس بال دو سرعت ،
جنگ تا پيروزى ،مردن ،درگذشتن ،جان دادن ،فوت کردن ،طاس ،طاس تخته
نرد ،جفت طاس ،مهره ،سرپيچ ،بخت ،قمار ( ،مجازى) سرنوشت ،بشکل حديده
ياقالويزدر اوردن ،با حديده و قالويز رزوه کردن ،قالب گرفتن ،سر سکه
difference فرق ،اختالف ( ،رياضى) تفاوت ،تفاضل
differential تفاضلى ،افتراقى ،تشخيص دهنده ( ،مکانيک) ديفرانسيل ( ،رياضى) مشتقه ،داراى
ضريب متغير
differentiate ديفرانسيل گرفتن ،تميز دادن ،متمايز کردن ،مشتق گرفتن ،فرق گذاشتن ،فرق
قائل شدن ،ديفرانسيل تشکيل دادن
diffidence عدم اعتماد به نفس ،کم رويى ،ترس بيم از خود
diffuse پخش شدن ،نفوذ کردن ،منتشر شده ،پراکنده ،پخش شده ،افشانده ،افشاندن ،
پخش کردن ( ،مجازى) منتشر کردن
diffusible پاشيده شدنى ،قابل انتشار
diffusion انتشار نور ،تخليه کردن با فشار ،کم کردن از قدرت ،تخليه فشار ،پراکندگى ،
ريزش ،افاضه ( ،مجازى) انتشار ،پخش شدگى
digest گواريدن ،هضم کردن ،هضم شدن ،خالصه کردن و شدن ،خالصه
105
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
106
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
disagree نا همراى بودن ،موافق نبودن ،مخالف بودن ،ناسازگار بودن ،نساختن با ،مخالفت
کردن با ،مغاير بودن
disallow رد کردن ،نپذيرفتن ،روا نداشتن ،قائل نشدن
disappoint مايوس کردن ،ناکام کردن ،محروم کردن ،نا اميد کردن
disarm از ضامن خارج کردن ،خلع سالح کردن بى اثر کردن مين ،خنثى کردن ،خلع
سالح کردن ،به حالت اشتى درامدن
disarrange به هم زدن ،بى ترتيب کردن ،مختل کردن ،بر هم زدن
disband بر هم زدن ،منحل کردن يکانها ،برهم زدن ،منحل کردن ،متفرق کردن يا شدن
discard قسمت وازده ،دور انداختن ،رد کردن ،دورانداختن ،دست کشيدن از ،متروک
ساختن ،ول کردن
discern تشخيص دادن ،تميز دادن
107
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
disciplinary اهل انضباط ،نظم دهنده ،انضباطى ،انتظامى ،تاديبى ،وابسته به تربيت
discipline نظم دادن ،ادب کردن تربيت کردن ،انضباط ،انتظام ،تحت نظم و ترتيب در اوردن
،تاديب کردن
disclaim رد کردن ،انکار کردن ،قبول نکردن ،ترک دعوا کردن نسبت به ،منکر ادعايى
شدن ،از خود سلب کردن
disclose فاش کردن ،باز کردن ،اشکار کردن
discomfit خنثى کردن ،ايجاد اشکال کردن ،دچار مانع کردن ،ناراحت کردن ،بطالن
disconcert مشوش کردن ،دست پاچه کردن ،مبهوت کردن ،عدم هم اهنگى داشتن
discord ناسازگارى ،اختالف ،دعوا ،نزاع ،نفاق ،ناجور بودن ،ناسازگار بودن
discourse سخن گفتن ،سخنرانى کردن ،ادا کردن ،مباحثه ،قدرت استقالل
discover پى بردن ،دريافتن ،يافتن ،پيدا کردن ،کشف کردن ،مکشوف ساختن
108
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
discriminating بصير
disembark پياده کردن ،از کشتى در اوردن ،پياده شدن ،تخليه کردن (بار و مسافر)
disencumber رها کردن (از بار يا مانع) ،از قيد ازاد کردن
disengage خالص کردن ،از گير در اوردن ،از قيد رها کردن ،باز کردن
disfigure از شکل انداختن ،بد شکل کردن ،بدنما کردن ،زشت کردن ،بدريخت کردن ،
خراب کردن
disgorge استفراغ کردن ،خالى کردن ،ريختن
disheartened دلسردشده ،چشم ترسيده ،دژم ،دلتنگ ،پريشان ،افسرده ،غمگين ،ملول
disillusion رهايى از شيفتگى ،وارستگى از اغفال ،بيدارى از خواب و خيال ،رفع اوهام
109
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
disinter از خاک در اوردن ( ،مجازى) از بوته فراموشى يا گمنامى دراوردن ،نبش کردن
disinterested بى عالقه ،بى غرض ،بى طرف ،بى طمع ،بى غرضانه
disjunctive فصلى (انفصالى) ،جداسازنده ،فاصل ،حرف عطفى که بظاهر پيوند مى دهد و در
معنى جدا ميسازد (مثل ، )butداراى دو شق مختلف ،فصلى
dislocate بر هم زدن ،جابجا کردن ،از جادررفتن (استخوان)
dismantle پياده کردن موتور ،بى مصرف کردن ،پياده کردن(ماشين االت)عارى از سالح يا
اثاثه کردن
dismay ترسانيدن ،بى جرات کردن ،ترس ،جبن ،وحشت زدگى ،بى ميلى
dismember جزء به جزء کردن ،اندام هاى کسى رابريدن ( ،مج) جداکردن ،تجزيه کردن
dismissal اخراج از شغل ،عزل ،اخراج از خدمت ،انفصال ،اخراج ،مرخصى ،برکنارى
dismount ديسمانت ،پي اده کردن يا شدن ،پياده کردن قطعات و وسايل ،پياده کردن ،از اسب
پياده شدن
disobedience نشوز ،تقريبا "معادل ، desertionتمرد ،سرپيچى ،نافرمانى ،عدم اطاعت
disown مالکيت چيزى را انکارکردن ،ردکردن ،از خود ندانستن ،نشناختن ،عاق کردن
disparage عدم وفق ،انکار فضيلت چيزى راکردن ،کم گرفتن ،بى قدرکردن ،پست کردن ،
بى اعتبارکردن
110
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
dispatch قتل ،ارسال کردن ،حمل مخابره کردن ،اعزام يکانها ،گسيل داشتن ،گسيل کردن
،اعزام داشتن ،اعزام کردن ،اعزام ،روانه کردن ،فرستادن ،مخابره کردن ،ارسال ،
انجام سريع ،کشتن ،شتاب ،پيغام ،توزيع امکانات
dispel برطرف کردن ،دفع کردن ،طلسم را باطل کردن
dispensation عافيت ،پخش ،توزيع ،تقسيم ،اعطا ،تقدير ،وضع احکام دينى در هر دوره و عصر
،عدم شمول
disperse پراکنده شدن ،متفرق شدن ،پراکنده کردن ،متفرق ساختن ،متفرق کردن
displace جابجا کردن ،جابجا شدن ،جابجاکردن ،جانشين(چيزى)شدن ،جاى چيزى را
عوض کردن ،تبعيدکردن
disport خوشى کردن ،حرکات نشاط انگيزکردن ،بازى کردن ،تفريح کردن ،تفريح
disposition استقرار يکانها و اماد در منطقه ،تنظيم محل ناوها ،ارايش گرفتن ،ارايشات
گسترش ،صورت بندى ،وضع گسترش موضع گرفتن ،تغيير مکان ،امادگى ،خلق
،وضع ،خواست ،حالت ،مشرب ،خو ،مزاج ،تمايل
dispossess خلع يد کردن ،ازتصرف محروم کردن ،بى بهره کردن ،محروم کردن ،دورکردن ،
بيرون کردن ،رهاکردن
disputation مباحثه ،ستيزه ،منازعه ،مناظره ،بحث و جدل
111
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
disrupt از هم گسيختن ،بهم زدن قوا ،منقطع کردن ،درهم گسيختن
dissemble تلبيس کردن ،تدليس کردن ،پنهان کردن ،وانمودکردن ،بهانه کردن ،ناديده
گرفتن
dissemble تلبيس کردن ،تدليس کردن ،پنهان کردن ،وانمودکردن ،بهانه کردن ،ناديده
گرفتن
disseminate ارسال کردن ،توزيع اخبار ،تخم کاشتن ،منتشرکردن
dissimulate پنهان کردن ،برروى خود نياوردن ،دورويى کردن ،فريب دادن
112
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
113
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
divination غيب گويى ،پيش گويى ،فال گيرى ،تفال ،حدس درست
divine خدايى ،يزدانى ،الهى ،کشيش ،استنباط کردن ،غيب گويى کردن
divulgence افشاء
Djibouti جيبوتي
114
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
docket دفتر اوقات محکمه ،دفتر تعيين وقت دادگاه ،فهرست محتوى بسته ارسالى ،ليست
محتواى بسته بندى ،دفتر ثبت دعاوى حقوقى ،ثبت کردن
doctrinaire کسى که تابع دکترين خاصى است اصولى ،ايين گراى ،کسيکه نظريات واصول خود
را بدون توجه به مقتضيات ميخواهد اجرا کند ،اصولى
doctrine تعاليم ،افراس ،افراه ،عقيده ،اصول ،حکمت ،تعليم ،گفته
Dodoma دارالسالم
dogmatize امرانه اظهار عقيده کردن ،مقتدرانه سخن گفتن ،تعصب مذهبى نشان دادن
Doha دوحه
115
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
domestic داخلى ،محلى ،خانگى ،خانوادگى ،اهلى ،رام ،بومى ،خانه دار ،مستخدم يا
خادمه
domesticity حالت اهلى ،زندگانى خانگى ،رام شدگى
dominant حاکم ،حکم فرما ،سلطه گر ،چيره ،مسلط ،حکمفرما ،نافذ ،غالب ،برجسته ،
نمايان ،عمده ،مشرف ،متعادل ،مقتدر ،مافوق ،برتر
dominate چيره شدن ،حکمفرما بودن ،تسلط داشتن ،تفوق يافتن
Dominica دومينيکا
donor هديه کننده ،دهنده ،اعطاء کننده ،بخشنده ،واهب ،هبه کننده
116
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
doublet انتن دوبله ،رمز نويسى دوبله ،کليجه ،نوعى يل يا نيم تنه ،لنگه ،قرين
doubly به طور دوگانه ،دو بار ،دوباري ،دو تايي ،مضاعفا
douse دراب يا چيز ديگرى فرو بردن ،روى چيزى اب ريختن ،خيس کردن
dowager بيوه زنى که دارايى از شوهرش به او ارث رسيده باشد ،بيوه زنى که از شوهرش باو
دارايى يا مقامى بارث رسيده باشد ،وارثه
dowdy زن شلخته ،کهنه ،بى عرضه
drab رنگ و روغن ،زن شلخته ،فاحشه ،جنده بازى کردن ،يکنواخت وخسته کننده ،
خاکسترى ،کسل کننده
drachma درهم ،پول نقره يونان باستان
draconian مربوط به دراکو مقنن سختگير اتن ،قوانين حقوقى سخت وبى رحمانه ،اژدهايى
dragoon سواره نظام ،سواره نظام را هدايت کردن ،بزور شکنجه بکاري واداشتن
drivel گليز ،اب دهان جارى ساختن ،از دهن يا بينى جارى شدن ،درى ورى سخن گفتن
117
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
drone خودرو يا هواپيماى بدون راننده يا خلبان هواپيماى مدل با کنترل دور ،زنبور عسل
نر ،سخن يکنواخت ،وزوز کردن ،يکنواخت سخن گفتن
dross پس مانده ،کف روى سطح فلزات مذاب ،مواد خارجى ،تفاله
Dubai دبي
Dublin دوبلين
duet موسيقى) قطعه موسيقى يا اواز دونفرى ،دو نفرى خواندن ،دونفرى نواختن
dun استمرار ،دوام ،مدت دوام ،دوران ،ديري ،مدت ،زمان ،طول مدت ،طول دوره
duplex دو رشته اى ،مدار دو طرفه يا دوسيمه ،مدار دوپلکس مدار دوجزئى ،مضاعف ،
دورشته اى ،دواليى ،دوتايى ،دوسمتى ،خانه دوخانوارى
duplicity دورويى ،دورنگى ،تزوير ،ريا ،دواليى
duress سختى ،سفتى ،محکمى ،شدت ،رفتار خشن وتند ،اکراه ،اجبار
Dushanbe دوشنبه
118
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
dwindle رفته رفته کوچک شدن ،تدريجا کاهش يافتن ،کم شدن ،تحليل رفتن
dynamic باالن ،قوه اى ،متحرک ،نيروى درونى ،نيروى مستقر ،نيروى فعاله درونى ،وابسته
به نيروى محرکه ،جنباننده ،حرکتى ،شخص پرانرژى ،پويا
dyne دين (واحد نيرو) ـ
ear گوشواره ،گوشه ،شنوايى ،هرالتى شبيه گوش يا مثل دسته کوزه ،دسته ،خوشه
دار يا گوشدار کردن
eardrum پرده گوش ،پرده صماخ
earnest دليل ،جدى ،دلگرم ،باحرارت ،مشتاق ،صميمانه ،سنگين ،عالقه شديد به چيزى
،وثيقه ،بيعانه
earthenware سفالين ،سفال ،ظروف گلى ،گل سفالى
eccentric هم مرکز نبودن ،نامتعارف ،گريزنده از مرکز ،بيرون از مرکز ( ،مجازى) غير عادى ،
غريب ،عجيب
119
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
eccentricity لنگى ،گريز يا خروج از مرکز ،خروج از مرکز ،دورى از مرکز ،گريز از مرکز ،غرابت
،بى قاعدگى
ecclesiastic کشيش ،علم اداره ء کليساها ،مربوط به کليسا ،اجتماعى
echelon مرتبه ،درجه ،طبقه سلسله مراتب ،پلکانى ،ستون پله ،بصورت پلکان در اوردن ،
پله ،رده
eclat روشنى خيره کننده ،درخشش ،افتضاح ،سروصدا زياد
Ecuador اکوادور
ecumenical جهانى ،مربوط به سرتاسر جهان (مخصوصا در مورد کليساها گفته ميشود) ،عام
edacious پرخور
editorial سرمقاله
120
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
effect اجرا کردن ،اثر ،نتيجه ،معنى ،مفهوم ،نيت ،مفيد ،کارموثر ،اجراکردن ،عملى
کردن ،معلول
effective سرباز اماده به خدمت ،مفيد ،کارگر ،کارى ،عامل موثر ،قابل اجرا
effervesce جوشيدن ،کف کردن ،جوش زدن ،گازدار کردن (مشروبات وغيره)
effervescent گازدار
efficacious موثر
efficiency ضريب انتفاع ،درجه تاثير ،اثر بخشى ،کارايى وسيله يا نفر شايستگى ،قابليت ،
کارامدى ،کفايت ،عرضه ،ميزان لياقت ،توليد ،کارايى ،فعاليت مفيد ،بازده ،بهره
ورى ،راندمان
efficient بهره ور ،موثر ،کارامد ،با کفايت ،کارا
effluvium جريان (درالکتريسته و نور و مغناطيس) ،پخش بخارج ،هواى گرفته و خفه ،
استشمام هواى خفه و گرفته
effrontery جسارت ،گستاخى ،بيشرمى ،چيرگى
121
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
effulgent درخشنده
effuse بيرون ريختن از ،ريختن (خون) پاشيدن ،پخش کردن ،پراکنده و متفرق
effusion برون ريزى ،نشد ،ريزش ( ،مجازى) اضافه ،جريان بزور ،تظاهر ،فوران
egoist خودپرست
egotist خودپرست
Egypt مصر
Egyptian مصري
eject بيرون کردن ،پس زدن ،بيرون راندن ،بيرون انداختن ،دفع کردن ،معزول کردن
elaborate ساخت استاد ،پرکار ،استادانه درست شده ،بزحمت درست شده ،به زحمت
ساختن ،داراى جزئيات ،بادقت شرح دادن
elaboration پيچيدگى ،جزئيات
122
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
electrotype چاپ برقى ،جاپ بوسيله برق ،گراورسازى برقى ،بوسيله برق چاپ کردن ،برق
نگارى
eleemosynary خيرات ،صدقه خورى ،وابسته به صدقه ،خيراتى
element عامل اصلى ،جزء ،المان ،عنصر عملياتى ،رکن ،سازه برقى ،عنصر (شيميايى) ،
جسم بسيط ،جوهر فرد ،عنصر ،اساس ،اصل ،محيط طبيعى ،اخشيج ،عامل
elicit بيرون کشيدن ،استخراج کردن ،استنباط کردن
eliminate زدودن ،حذف کردن ،محو کردن ( ،از معادله) بيرون کردن ،رفع کردن ،برطرف
کردن
elite برگزيدگان ،سرامدن ،برگزيدن ،نخبه ،زبده ،گلچين ،ممتاز
emaciate الغر کردن ،نزار کردن ،بى قوت کردن ،تحليل رفتن
123
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
emanate ساطع شدن ،ناشى شدن ،سرچشمه گرفتن ،بيرون امدن ،جارى شدن ،تجلى
کردن
emancipate ازقيد رها کردن ،از زير سلطه خارج کردن
embargo توقيف کردن ،توقيف کشتى در بندر ،ممنوعيت ،تحريم ،مانع ،محظور
embark سوار کردن وسايل و بار در کشتى يا خودرو سوار شدن ،درکشتى سوار کردن ،
درکشتى گذاشتن ،عازم شدن ،شروع کردن
embarkation بارگيرى کشتى يا خودرو ،سوارکشتى شدن
embed تعبيه کردن ،جا دادن ،تو کار گذاشتن فرو کردن ،درج کردن ،کار گذاشتن ،در
زمين پنهان کردن ،نشاندن ،فرو کردن ،خواباندن ،محاط کردن ،دور گرفتن ،
جاسازى کردن ،جادادن ،در درون کار کردن
embellish ارايش کردن ،ارايش دادن ،زينت دادن ،زيبا کردن ،پيراستن
embezzle اختالس کردن ،دستبرد زدن به ،حيف و ميل کردن ،دزديدن ،باال کشيدن
emblem نشانه ،عالمت ،شعار ( ،ک) تمثيل ،با عاليم نشان دادن
embrace دراغوش گرفتن ،در بر گرفتن ،بغل کردن ،پذيرفتن ،شامل بودن
embroil به نزاع انداختن ،ميانه برهم زدن ،دچار کردن ،اشفته کردن
emend اصالح کردن ،تصحيح کردن ،درست کردن ،غلط گيرى کردن
124
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
emendation اصالح
emergence امر فوق العاده و غيره منتظره ،حتمى ،ناگه اينده ،اورژانس
emergent بيرون اينده ،طالع ( ،مجازى) براينده ،ناشى ،مبرم ،مضر ،اثرات ناشيه ،معلول
eminence عالى رتبه ،عاليجناب ( ،پزشکى) برامدگى ،بزرگى ،جاه ،مقام ،تعالى ،بلندى ،
برجستگى
eminency عالى رتبه ،عاليجناب ( ،پزشکى) برامدگى ،بزرگى ،جاه ،مقام ،تعالى ،بلندى ،
برجستگى
eminent برجسته ،بلند ،متعال ( ،مجازى) بزرگ ،واال مقام ،هويدا
emit تشعشع کردن ،ساتع کردن ،بيرون دادن ،خارج کردن ،بيرون ريختن ،انتشارنور ،
منتشرکردن
emollient نرم کننده ،ملين ،لينت اور
emolument حق الزحمه ،فوق العاده ،درامد ،مواجب ،مداخل ،معونت ،حقوق ،مقررى
emote هيجان بخرج دادن ،هيجان نشان دادن ( ،بشوخى) اظهار احساسات کردن
emphasize باقوت تلفظ کردن ،تاييد کردن (در) ،اهميت دادن ،نيرو دادن به
125
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
empower صاحب اختيار و قدرت کردن ،قدرت دادن ،اختيار دادن ،وکالت دادن
emulate هم چشمى کردن با ،رقابت کردن با ،برابرى جستن با ،پهلو زدن ،تقليد کردن
enact بصورت قانون دراوردن ،وضع کردن(قانون) تصويب کردن ،نمايش دادن
encamp اردو زدن ،چادر زدن ،خيمه برپا کردن ،منزل دادن
encapsulate بصورت کپسول در اوردن ،در کپسول گذاردن ،در محفظه اى قرار دادن
encipher سرى کردن ،برمز نوشتن ،رمز نوشتن ،با رمز دراميختن
enclave ناحيه اى که کشور بيگانه دور انرا گرفته باشد ،ناحيه ايکه حکومت کشورهاى بيگانه
انرا کامال احاطه کرده باشد ،تحت محاصره
encomiastic ستايش اميز ،مداحانه
encompass دورگرفتن ،احاطه کردن ،حلقه زدن ،دارا بودن ،شامل بودن ،دربرگرفتن ،
محاصره کردن
encore درموسيقى) دوباره بنوازيد
encounter رويارويى ،روياروى شدن ،برخورد ،روبروشدن ،مواجه شدن با ،مصادف شدن با ،
دست بگريبان شدن با ،مواجهه ،تصادف
encourage ترغيب کردن ،تشويق کردن ،دلگرم کردن ،تشجيح کردن ،تقويت کردن ،پيش
بردن ،پروردن
encroach تجاوز و تخطى کردن ،دست اندازى کردن ،دست درازى کردن ،تخطى کردن ،
تجاوز کردن
encroachment غصب ،تعدى ،دست اندازى ،تخطى ،تجاوز
encumber سنگين کردن ،اسباب زحمت شدن ،دست و پاي(کسى را) گرفتن ،باز داشتن
126
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
endemic مختص يک ديار ،بيمارى همه گيربومى ،مخصوص اب و هواى يک شهر يا يک
کشور
endorse پشت نويسى کردن ،ظهر نويسى کردن جيرو کردن ،امضاء کردن ،پشت نويس
کردن ،ظهرنويسى کردن ،درپشت سندنوشتن ،امضا کردن ،صحه گذاردن
endow با) withبخشيدن (به) ،اعطا کردن(به) ( ،به صيغه اسم مفعول) دارا ،چيزى راوقف
کردن ،وقف کردن ،موهبت بخشيدن به
endue وادار کردن ،بخشيدن به (با) withپوشانيدن
endure تحمل کردن ،بردبارى کردن دربرابر ،طاقت چيزى راداشتن ،تاب چيزى رااوردن
enervate سست کردن ،بى رگ کردن ،بى حال کردن ،جسما ضعيف کردن ،ناتوان کردن ،
بى اثرکردن
enfeeble سست کردن ،ضعيف کردن
enfranchise ازاد کردن ،از بندگى رهاندن ،معاف کردن ،حقوق مدنى اعطا کردن به
engage استخدام کردن ،مشغول کردن ،دست زدن به کارى ،درگير شدن ،درگير کردن ،
بکارگماشتن ،گرفتن ،استخدام کردن ،نامزدکردن ،متعهد کردن ،از پيش سفارش
دادن ،مجذوب کردن ،درهم انداختن ،گيردادن ،گروگذاشتن ،گرودادن ،ضامن
کردن ،عهد کردن ،قول دادن
engaging سرگرم کننده ،جالب توجه ،کاربرد
engender توليد نسل کردن ،ابستن شدن (زن) ،ايجاد کردن ،بوجود امدن
England انگليسي
English انگليسي
127
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
engulf غرق کردن در ،غوطه ورساختن ،توى چيزى فروبردن ،فراگرفتن ،خروشان کردن
enlist اسم نويسى کردن ،براى سربازى گرفتن ،نام نويسى کردن ،کمک طلب کردن از ،
درفهرست نوشتن
enmity عدوان ،دشمنى ،خصومت ،عداوت ،نفرت ،کينه
enormity غيرعادى ،عظمت ،شرارت زياد ،ستمگرى ،شناعت ،وقاحت ،تجاوزفاحش ،
هنگفتى
enormous بزرگ ،عظيم ،هنگفت
ensconce استحکامات ساختن ،پوشاندن ،پناه دادن ،پنهان شدن ،خود را در جان پناه جا
دادن
ensemble يکمرتبه ،مجموع ،اثرکلى ،بطورجمعى ،دسته جمعى
enshrine در زيارتگاه گذاشتن ،تقديس کردن ،ضريح ساختن (مج) مقدس وگرامى داشتن
128
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
entail مستلزم بودن ،شامل بودن ،فراهم کردن ،متضمن بودن ،دربرداشتن ،حمل کردن
بر ،حبس ياوقف کردن ،موجب شدن
entails درقفس يا جعبه گذاردن ،روکش کردن
enthral بنده کردن ،بغالمى دراوردن ،شيفته کردن ،اسيرکردن ،مفتون ساختن
enthrall بنده کردن ،بغالمى دراوردن ،شيفته کردن ،اسيرکردن ،مفتون ساختن
enthuse احساسات را بر انگيختن ،غيرت کسى را بخوش اوردن ،جسور و متهور ساختن
entitlement حق ،استحقاق ،هده ،سزيدگى ،مورد استحقاق ،مورد سزيدگى،مستمرى ،مقررى،
اعتبار
entity موجوديت مستقل ،نهاد ،وجود
entrance مدخل ،درون رفت ،وروديه ،اجازه ورود ،حق ورود ،دروازهءدخول ،ورود ،مدخل ،بار،
درب مدخل ،آغاز ،مدهوش کردن ،دربيهوشيياغشانداختن ،ازخودبيخودکردن،
زيادشيفتهکردن
entreat درخواست کردن (از) التماس کردن ( ،به) البه کردن ،استدعاکردن
129
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
entrench سنگر کندن ،به سنگر رفتن ،تجاوز کردن به ،خندق کندن ،در سنگر قرار دادن
entwine بهم پيچيدن ،بهم پيچاندن ( ،مج) بافتن ،مثل طناب تابيدن ،دراغوش گرفتن
envenom زهر الودکردن ،رهراگين کردن (مج) مشوب کردن ،الوده کردن
envoy فرستاده ،مامور ،نماينده ،ايلچي ،مامور سياسي ( ،گ) سخن آخر ،شعر ختامي
epicure پيرو عقيده اپيکور ،ادم خوش گذران وعياش ،ابيقورى ،شکم پرست
epicycle دايره اى که مرکزش روى محيط دايره بزرگترى است و در مدار دايره بزرگترى
حرکت ميکند
epicycloid برون چرخزاد ،برون چرخنما
epidemic همه گير ،مسرى ،واگير ،بيمارى همه گير ،عالمگير ،جهانى
130
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
epitomize خالصه کردن ،متمرکز کردن ،مجسم کردن ،صورت خارجى به چيزى دادن
epoch مبدا تاريخ ،اغاز فصل جديد ،دوره ،عصرتاريخى ،حادثه تاريخى
equalize مساوى و مانند کردن ،همسانى ،تعديل ،مساوى کردن ،متحدالشکل کردن
equanimity متانت ،خوددارى ،ماليمت ،ارامى ،قرار ،قضاوت منصفانه ،تعادل فکرى ،انصاف ،
عدالت
equanimity متانت ،خوددارى ،ماليمت ،ارامى ،قرار ،قضاوت منصفانه ،تعادل فکرى ،انصاف ،
عدالت
Equatorial Guinea گينه استوايي
equilibrium وضع ثابت و پايدار ،موازنه و تعادل ،ترازمندى ،موازنه ،تعادل ،ارامش ،سکون
131
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
equipoise تعادل ،توازن ،برابري دروزن ،متعادل ساختن ،بهحالت تعادل درآوردن ،متوازن کردن
equity حق صاحبان شرکت ،دارايى شرکاء ،سرمايه ،دارائى خالص ،قاعده انصاف ،انصاف
بى غرضى ،تساوى حقوق
equivalent برابرى ،مساوى ،معادل ،هم بها ،برابر ،مشابه ،هم قيمت ،مترادف ،هم معنى ،
همچند ،هم ارز
equivocal داراى دو معنى ،داراى ابهام ،دو پهلو ،نامعلوم
equivocate دو پهلو حرف زدن ،زبان بازى کردن ،ابهام بکاربردن ،دروغ گفتن
Eritrea ايتره
err خطاکردن ،دراشتباه بودن ،غلط بودن ،گمراه شدن ،بغلط قضاوت کردن
erratic نامنظم ،سرگردان ،غيرمعقول ،متلون ،غيرقابل پيش بينى ،دمدمى مزاج
escapade فرار و اختقا از ترس توقيف ،جفتک زنى ( ،مج) فراراز زندگى دشوار
escapism فلسفه فرار ،انزواى سياسى ،خوددارى از شرکت درکارهاى سياسى ،فرار از واقعيات
132
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
espouse عقد کردن ،عقدکردن ،عروسى کردن ،نامزدکردن ،شوهردادن ،حمايت کردن از ،
عقيده داشتن به
esprit حميت قسمتى ،غرور ،روح ،نشاط ،سرزندگى ،هوش ،ذکاوت
espy جاسوسى کردن ،ديده بانى کردن ،جاسوس بودن ،بازرسى کردن ،تشخيص دادن
esquire اقا ،عنوان روى نامه و امثال آن براى مردهاعنوانى که يکدرجه پايين تراز " شواليه "
بوده ،مالک زمين ،ارباب
essay اليحه ،انشاء ،ازمايش کردن ،ازمودن ،سنجيدن ،عيارگيرى کردن(فلزات) ،تاليف
،مقاله نويسى
essence فروهر ،هستى ،وجود ،ماهيت ،گوهر ،ذات ،اسانس
esteem قدر ،اعتبار ،اقدام ،رعايت ارزش ،نظر ،شهرت ،ارجمندشمردن ،اليق دانستن ،
محترم شمردم
esthete زيبايى گرا
Estonia استوني
Estonian استونيايي
estuary کشندان ،مصب ،دهانه رودخانه بزرگى که شتکيل خليج کوچکى دهد ،مدخل
ethereal اترى (در رده بندى بوها) ،اترى ،رقيق ،نازک ،لطف ،اسمانى ،روحانى ،اثيرى ،
سماوى ،علوى
Ethiopia اتيوپي
Ethiopian اتيوپيايي
133
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
eugenic وابسته به به نژادى ،صحيح النسب ،از نژاد يانسب خوب ،اصالح نژادى
eulogize ستودن ،ستايش کردن ،مدح کردن ،مداحى کردن ،تشويق کردن
euphemism حسن تعبير ،استعمال کلمه ء نيکو و مطلوبى براى موضوع يا کلمه ء نامطلوبى
euphony خوش اهنگى کلمات ،سهولت ادا ،عدم تنافر ،صداى دلپذير
euthanasia مرگ اسان ،مرگ يا قتل کسانى که دچار مرض سخت و العالجند(براى تخفيف درد
انها)
evacuate تخليه کردن ،اخراج ،تهى کردن ،خالى کردن ،تخليه مزاج کردن ،ترک کردن ،
محروم کردن
evade گريز از دشمن ،طفره زدن از ،گريز زدن از ،ازسربازکردن ،تجاهل کردن
evanesce کم کم ناپديد شدن ،بتدريج محو و ناپديد شدن(مانند بخار) ( ،رياضى) بطرف صفر
ميل کردن
evanescence محو تدريجى ،فقدان تدريجى ،ناپايدارى ،ناپديدى ،غيب زدگى ،زوال تدريجى ،
امحاء
evanescent محو شونده ،ناپايدار
evangelic انجيلى ،پروتستان ،پيرو اين عقيده که رستگارى و نجات دراثرايمان به مسيح
بدست ميايد نه دراثر کردار و اعمال نيکو ،مژده دهنده
evangelical انجيلى ،پروتستان ،پيرو اين عقيده که رستگارى و نجات دراثرايمان به مسيح
بدست ميايد نه دراثر کردار و اعمال نيکو ،مژده دهنده
evangelist انجيل نويس ،صاحب انجيل ،مژده رسان ،واعظ بى مواجب
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن ،طفره ،تجاهل ،بهانه ،حيله ،
گريز زنى
134
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
evict فيصله دادن ،مستردداشتن ،بيرون کردن ،خارج کردن ،خلع يد کردن
evince نشان دادن ،معلوم کردن ،ابراز داشتن ،موجب شدن ،برانگيختن
evolution فرضيه سيرتکامل ،سير تکاملى ،تغييرشکل ،تحول ،تکامل تدريجى ،چرخش ،
حرکت دورانى ،فرگشت
evolve بازکردن ،گشادن ،بيرون دادن ،در اوردن ،استنتاج کردن ،نموکردن
exact به زور مطالبه کردن ،بزور مطالبه کردن ،بزور گرفتن ،تحميل کردن بر ،درست ،
دقيق ،کامل ،صحيح ،عين ،عينا
exacting تحميل کننده ،تحميلى ،سنگين ،سخت گير
exaggerate اغراق اميز کردن ،بيش از حد واقع شرح دادن ،مبالغه کردن در ،گزافه گويى کردن
exasperate خشمگين کردن ،ازجادربردن ،اوقات تلخى کردن کردن ،برانگيختن ،بدتر کردن ،
تشديدکردن ،خشمگين
exasperation تشديد ،غضب
exceed متجاوز بودن از ،متجاوز شدن از ،تجاوز کردن ،متجاوز بودن ،تجاوزکردن از ،بالغ
شدن بر ،قدم فراتر نهادن ،تخطى کردن از ،عقب گذاشتن
135
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
excess افزونى ،اضافى ،فزونى ،زيادتى ،زيادى ،افراط ،بى اعتدالى ،اضافه
excise ماليات کاالهاى داخلى ،ماليات غيرمستقيم ،ماليات بستن بر ،قطع کردن
excitation برانگيزش ،انتشار امواج مخابراتى ،برانگيختگى ،القاء ،هيجان ،تحريک ،
برانگيختن ،براشفتگى
exclaim ازروى تعجب فرياد زدن ،اعالم کردن ،بعموم اگهى دادن ،بانگ زدن
exclude محروم کردن ،راه ندادن به ،بيرون نگاه داشتن از ،مانع شدن ،مستثنى کردن
136
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
execute عمل کردن ،اجرا کردن ،اداره کردن ،قانونى کردن ،نواختن ،نمايش دادن ،اعدام
کردن
executor مجرى ،مامور اجرا ،وصى ،قيم
exhaust تخليه کردن ،لوله اگزوز ،خروج گاز يا بخار ،تمام شدن انرژى ،اگزوز ،خروج
(بخار) ،در رو ،مفر ،تهى کردن ،نيروى چيزى راگرفتن ،خسته کردن ،ازپاى در
اوردن ،تمام کردن ،بادقت بحث کردن
exhaustible خالي کردني ،بيرون کشيدني ،تمام کردني ،تمام شدني
exigent ضرورى ،مبرم ،محتاج به اقدام يا کمک فورى ،فشاراور ،بحرانى ،مصر ،تحميلى
137
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
exit عزيمت ،مرگ ،بيرون رفتن ،خروج بازيگر از صحنه ء نمايش ،دررو ،مخرج ،خارج
شدن
exodus مهاجرت بنى اسرائيل از مصر به کنعان ،خروج ،مهاجرت دسته جمعى
exorbitant گزاف
expand بسط يافتن ،منبسط شدن ،منبسط کردن ،توسعه دادن ،بسط دادن ،پهن کردن ،
به تفصيل شرح دادن
expanse پهنا ،وسعت ،فضاى زياد ،بسط و توسعه ،گسترش
expatriate از کشور خود راندن ،تبعيد کردن ،ترک کردن ميهن ،تبعيدى
expect پيش بينى کردن ،چشم داشتن ،انتظار داشتن ،منتظر بودن ،حامله بودن
expectorate از سينه بيرون کردن ،ازشش خارج کردن ،تف کردن ،موادبلغمى دفع کردن
138
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
expertise کاردانى ،کارشناسى ،خبرگى ،مهارت ،سررشته ،گزارش اهل فن ،نظر صائب*
explode منفجر شدن يا منفجر کردن ،محترق شدن ،منفجر شدن ،ترکيدن ،منبسط کردن
،گسترده کردن
exploit رفتار ،کردار ،عمل ،کار برجسته ،شاهکار ،بکار انداختن ،استخراج کردن ،بهره برداري
کردن از ،استثمار کردن
explosion احتراق ،ترکش ،انفجار ،بيرون ريزى ،سروصدا ،هياهو
explosive قابل احتراق ،يورش ناگهانى ،قابل انفجار ،سوختار ،منفجر شونده
exponent نما (در رياضيات) ،توان (در رياضيات) ،نما (دررياضى) ،تعريف کننده ،شرح دهنده
،نماينده ،نما ،توان
exposition ش رح ،بيان ،تفسير ،عرضه ،نمايشگاه
exposure پرتوگيرى ،در معرض ديد قرار گرفتن ،ظاهر شدن ظهور ،کشف شدن ،پيدا شدن
،درمعرض گذارى ،اشکارى ،افشاء ،نمايش ،ارائه
expound تفسيرکردن ،به تفصيل شرح دادن ،واضح کردن
139
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
extant داراى هستى ( ،ک) پديدار ،باقى مانده ،نسخه ء موجود و باقي(ازکتاب وغيره)
extemporize بالبداهه گفتن ،فورا تهيه کردن ،بى انديشه يا بى مطالعه درست کردن
extensible قابل تمديد ،منبسط شدنى ،توسعه پذير ،قابليت تمديد ،قابل تعميم
extension انبساط ،امتداد دادن ،طوالنى کردن ،اتصالى شعبه فروشگاه يا اداره ،ملحقات ،
امتداد ،گستردگى ،اضافى ،الحاقى ،کشش ،توسيع ،تمديد ،تعميم ،تلفن فرعى
،بسط ،توسعه ،گسترش
extensive شديد ،زياد ،پهن ،عريض ،گسترده ،پهناور ،وسيع ،بزرگ ،بسيط ،کشيده
extenuate رقيق کردن ،تخفيف دادن ،کاستن از ،کم کردن ،کوچک کردن ،نازک کردن ،
کم تقصيرقلمدادکردن ،کم ارزش قلمداد کردن
exterior بيرونى ،ظاهرى ،واقع در سطح خارجى
external ظاهرى ،پديدار ،صورى ،خارج ،بيرون ،ظاهر ،سطح ،ظواهر ،بيرونى ،خارجى
extinct معدوم ،از بين رفته ،منقرض ،تمام شده ،مرده ،منسوخه ،خاموش شده ،ناياب
extinguish مستهلک کردن ،خاموش کردن ،خفه کردن ،فرونشاندن ،کشتن ،منقرض کردن
extirpate از بن کندن ،ريشه کن کردن ،از بين بردن ،بکلى نابود کردن
extort به زور يا حيله يا تهديد گرفتن ،بزورگرفتن ،بزور تهديد يا شکنجه گرفتن ،اخاذى
کردن ،زياد ستاندن
extortion اخذ بزور و عنف ،اخاذى ،اجحاف ،زياده ستانى
140
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
extract بيرون کشيدن استخراج ،جوهر ،گلنگدن زدن ،اخراج کردن پوکه ،چکيده ،عصاره
گرفتن ،بيرون کشيدن ،استخراج کردن ،اقتباس کردن ،شيره ،عصاره ،زبده ،
خالصه
extradite مقصرين را پس دادن ،مجرمين مقيم کشور بيگانه را به کشور اصليشان تسليم
کردن
extradition استرداد مجروحين ،استرداد محرمين بدولت متبوعه ،اصل استرداد مجرمين
extrajudicial خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه ،غيررسمى ،خارج ازصالحيت قضايى
extrapolate ازروى قرائن و امارات پيش بينى کردن ،قياس کردن ،استقراءنمودن ،برون يابى
کردن
extrapolation قياس گيرى ،ادامه روند ،برون يابى
extravert برونگرا
extremist افراطى
extrinsic داراى مبداء خارجى ،بيرونى ،خارجى ،فرعى ،جزئى ،ضميمه ،اتفاقى ،تصادفى ،
عارضى
extrovert داراى رويش برونى ،شخصى که تمام عقايد و افکارش متوجه بيرون ازخودش است ،
برون گراى
extrude بيرون انداختن ،از داخل حديده يا قالب بيرون کشيدن اشترانق پرسه ،بيرون
انداختن ،تبعيدکردن ،دفع کردن ،بيرون امدن ،ازقالب دراوردن
exuberance فراوانى ،بسيارى ،وفور ،فرط فيض ،کثرت
141
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
exult جس ت وخيزکردن ،بوجدوطرب امدن ،خوشى کردن ،شادى کردن ،وجدکردن
eye روزنه دار ،چشمى ،گوشواره اى سوراخ سوزن ،سوراخ ميخ کوهنوردى ،حلقه ،
شکاف درجه دايره اى شکل ،چشم ،ديده ،بينايى ،دهانه ،سوراخ سوزن ،دکمه يا
گره سيب زمينى ،مرکز هر چيزى ،کاراگاه ،نگاه کردن ،ديدن ،پاييدن
eyebrow ابرو ( ،معمارى) گچ برى هاللى باالى پنجره
fabricate سوار کردن ،ساختن ،بافتن ،از کار در اوردن ،تقليد کردن ،جعل کردن
face قسمت جلو شى ء ،رويه راکت قسمتى از چوب هاکى که با گوى تماس دارد شيب
صاف جلو موج ،جبهه (کوهنوردى) ،نماى خارجى ،جبهه ،سينه کار ،پيشانى ،رخ
،رخسار ،صورت ،نما ،روبه ،مواجه شدن ،چهره ،طرف ،سمت ،وجه ،ظاهر ،
منظر ،روبروايستادن ،مواجه شدن ،روياروى شدن ،پوشاندن سطح ،تراشيدن ،
صاف کردن ،روکش کردن
facet صورت کوچک ،سطوح کوچک جواهر و سنگهاى قيمتى ،تراش ،شکل ،منظر ،بند
،مفصل
facetious شوخ ،لوس ،اهل شوخى بيجا
facility جا ،ساختمان ،سهولت ،وسيله تسهيل ،روانى ،تردستى ،امکان ،وسيله
142
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
facsimile فاکس ،نمابرد ،رونوشت گرفتن ،عکس راديويى )fax( ،رونوشت عينى ،رونوشت ،
گروار ،کليشه عين متن اصلى
faction نزاع ،مخالفت ،دسته بندى ،حزب ،انجمن ،فرقه ،نفاق
factitious ساختگى ،مصنوعى ،صورى ،غيرطبيعى ،دروغى ،وانمود کننده ،بهانه کننده
faculty توانايى ،نيروى ذهنى ،هيئت علمى ،اولياى مدرسه ،استادان دانشکده يا دانشگاه ،
قوه ذهنى ،استعداد فکرى
fad مد زودگذر ،هوس
fallow زرد کمرنگ ،غيره مزروع (زمين) ،زمين شخم شده و نکاشته ،باير گذاشته ،ايش
کردن شخم کردن
falter گيرکردن ،لکنت زبان پيدا کردن ،با شبهه وترديد سخن گفتن ،تزلزل يا لغزش
پيداکردن
famine قطحى ،تنگ سالى ،قحطى ،قحط وغال ،کميابى ،نايابى ،خشکسالى
fanatic شخص متعصب ،داراى احساسات شديد(مذهبى وغيره) ،داراى روح پليد ،ديوانه
fanatical شخص متعصب ،داراى احساسات شديد(مذهبى وغيره) ،داراى روح پليد ،ديوانه
fancy خيال ،وهم ،قوه مخيله ،هوس ،تجملى ،تفننى ،عالقه داشتن به ،تصور کردن
143
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
fascicle دسته ،جزوه ،کراسه.دسته يا مجموعه کوچک الياف ،دستهاي از رشتههاي عضالني
که عضله را تشکيل ميدهند
fastidious سخت گير ،باريک بين ،مشکل پسند ،بيزار
fathom واحد عمق پيمايى برابر با 6پا ،بغل (يکاى عمق برابر 82/1متر) ،فاتوم ،فادم ،
قوالج (واحد عمق پيمايى دريايى) اندازه گرفتن ،عمق پيمايى کردن ،درک کردن
fatuous احمق ،بيشعور
fauna فون ،کليه جانوران يک سرزمين يايک زمان ،حيوانات يک اقليم ،جانور نامه ،
جانداران ،زيا
faux pas اشتباه ،لغزش ،گاف ،خطا
fawn اهوبره ،رشا ،حنايى ،بچه زاييدن (اهوياگوزن) ،اظهار دوستى کردن ،تملق گفتن
feature عوارض زمين ،عارضه ،وضع پست و بلندى زمين ،شکل ،مشخصه (خصيصه) ،
سيما ،چهره ،طرح صورت ،ريخت ،ترکيب ،خصيصه ،خصوصيات ،نمايان کردن ،
بطوربرجسته نشان دادن
febrile تبى (مربوط به تب)
144
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
federate متحد کردن ،وابسته ،هم پيمان ،هم عهد کردن ،متعهد کرد ،تشکيل کشورهاى
متحد دادن
feign وانمود کردن ،بخود بستن ،جعل کردن
feint فريفتن با حرکت دروغين ،حرکت از ميله باال به ميله پايين ،نوعى درو در خرک ،
حمله ظاهرى يا دروغين ،ظاهرسازى کردن در عمليات ،تظاهر به عمليات ،
تظاهرات ،حرکت فريبنده ،نمايش دروغى ،تظاهر ،فريب ( ،علوم نظامى) حمله
خدعه اميز ،وانمود کردن
feint فريفتن با حرکت دروغين ،حرکت از ميله باال به ميله پايين ،نوعى درو در خرک ،
حمله ظاهرى يا دروغين ،ظاهرسازى کردن در عمليات ،تظاهر به عمليات ،
تظاهرات ،حرکت فريبنده ،نمايش دروغى ،تظاهر ،فريب ( ،علوم نظامى) حمله
خدعه اميز ،وانمود کردن
felicitate تبريک و تهنيت گفتن ،مبارک باد گفتن
fell انداختن ،قطع کردن ،بريدن وانداختن ،بزمين زدن ،مهيب ،بيداد گر ،سنگدل
felony جرم جنائى ،بزه ،تبه کارى ،جنايت ،بدکارى ،خيانت ،شرارت
feral حيوان شکارى ،وحشى ،مهلک ،وابسته به تشييع جنازه ،کفن و دفنى
ferment ترش شدن ،مخمرشدن ،ور امدن ( ،مجازى) برانگيزاندن ،تهييج کردن ،ماده
تخمير ،مايه ،جوش ،خروش ،اضطراب
fernery سرخسستان ،کرف زار
145
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ferret هواپيما يا کشتى يا خودرويى که مخصوص کشف و تعيين محل و ثبت و تجزيه و
تحليل تشعشعات الکترومغناطيسى و رادار دشمن تهيه شده باشند ،موش خرما ،
راسو ( ،مجازى) ادم کنجکاو ،کنجکاوى کردن ،کاوش ،گريزاندن(با awayيا)
out
fertile حاصلخيز ،پرثمر ،بارور ،برومند ،پربرکت
fetish يادگار ،طلسم ،اشياء ياموجوداتى که بعقيده اقوام وحشى داراى روح بوده و
موردپرستش قرارمى گرفتند ،بت ،صنم ،خرافات
fetter بخو ،پابند ( ،مجازى) قيد ،مانع ،مقيد کردن ،در زير غل وزنجير اوردن
feudal اقطاعدار ،تيولدار ،تيول گراى ،تيولى ،ملوک الطوايفى ،وابسته به تيول ،فئودال
feudalism سيستم تيولدارى ،سيستم اقطاعدارى اصول ملوک الطوايفى ،نظام زميندارى ،تيول
گرايى ،فئوداليسم ،ملوک الطوايفى
feverish تب دار ،بيقرار
146
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
fidget بى ارامى ،بى قرارى ،بخودپيچى ،لول خورى ،بى قرار بودن ،ناراحت بودن
fight مبارزه ،نبرد ،کارزار ،پيکار ،زد وخورد ،جنگ کردن ،نزاع کردن ،جنگيدن
figure نگاره ،هيکل ،پيکره ،تنديس ،شکل ،صورت ،شخص ،نقش ،رقم ،عدد ،
کشيدن ،تصوير کردن ،مجسم کردن ،حساب کردن ،شمردن ،پيکر
figurehead رئيس پوشالى ،رئيس بى نفوذ ،دست نشانده
Fiji فيجي
filibuster آمريکايى) کسى که قانونگذارى مجلس را با اطاله کالم و وسايل ديگر بتاخير مى
اندازد
filigree تزئيناتى بشکل ذرات ريز يا دانه هاى تسبيح که امروزه بصورت سيم هاى ريز طال
ونقره و يا مسى در اطراف االت زرين وسيمين ساخته مى شود ،مليله دوزى کردن
filing سوهان کارى ،ضبط ،بايگانى ،سيخ زنى ،براده
147
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
financial مالى
financier کارشناس علم ماليه ،تامين اعتبار کننده ،متخصص مالى ،سرمايه دار ،سرمايه
گذار
finery ارايش ،زر و زيور ،جامه پر زرق و برق ،کارخانه تصفيه فلزات
finger باندازه يک انگشت ،ميله برامدگى ،زبانه ،انگشت زدن ،دست زدن (به)
fingernail ناخن
Finland فنالند
Finnish فنالندي
fission شکافت ،عمل تجزيه اتمى ،تجزيه ،شکافتن ،انشقاق ،شکستن هسته اتمى
fist مشت کردن توپ ،مشت زدن ،بامشت گرفتن ،کوشش ،کار
fixture چفت و بست ،ادوات ،منضمات ملک طلق ،چيز ثابت ( ،درجمع) اثاثه ثابت ،لوازم
نصب کردنى
fizzle فش فش ،زرزر ،وزوز (صداى هيزم تر هنگام سوختن) ،کوشش مذبوحانه ،شکست
،زه زدن
flaccid سست ،شل وول ،چروک شده ،اويخته
flag خسته شدن دونده در اخر مسابقه ،پرچم افراشتن ،بيرق ،علم ،دم انبوه وپشمالوى
سگ ،زنبق ،برگ شمشيرى ،جاده سنگ فرش ،پرچم دار کردن ،پرچم زدن به ،
باپرچم عالمت دادن ،سنگفرش کردن ،پايين افتادن ،سست شدن ،از پا افتادن ،
پژمرده کردن
148
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
flag-officer امير ،ا فسر پرچم ،افسر پرچمدار ،افسر دريايى ،درياساالر ،دريادار ،دريابان
flail الت نوسانى هر چيزى ،گندم کوب ،کوبيدن ،شالق زدن ،خرمن کوب
flamboyant شعله دار ،زرق و برق دار ،وابسته به مکتب معمارى گوتيگ ،شعله مانند
fleck رگه رگه کردن ،خط خط کردن ،نقطه نقطه کردن ،نقطه ،خال ،رگه ،راه راه ،
برفک
flection خميدگى ،کجى ،خم سازى ،انحناء ،تصريف
fleece پشم گوسفند وجانوران ديگر ،پارچه خوابدار ،خواب پارچه ،پشم چيدن از ،
چاپيدن ،گوش بريدن ،سروکيسه کرد ن
fleeting زودگذر ،فانى ،سريع الزوال
flesh گوشت ،مغز ميوه ،جسم ،شهوت ،جسمانيت ،حيوانيت ،بشر ،دربدن فرو کردن
flexibility حالت گير ،خم شو ،تاشو ،نرم ،خم پذيرى ،قابليت خم شدن ،انعطاف پذيرى ،
قابليت انعطاف ،خمش
flexible خمش پذير ،انعطاف پذير ،خم شو ،تاشو ،نرم ،قابل انعطاف ،قابل تغيير
flick ضربه سريع با چرخش مچ ،ضربت اهسته و سبک با شالق ،تکان ناگهانى ،تلنگر ،
تکان دادن ،بريدن ،قطع کردن
flight مانع در دو (اسب دوانى) ،مانع ،هواپيما ،رسد هوايى ،مسير پرواز ،مهاجرت
(مرغان يا حشرات) ،عزيمت ،گريز ،پرواز کردن ،فرارکردن ،کوچ کردن ،يک
رشته پلکان ،سلسله
149
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
flinch شانه خالى کردن ،بخود پيچيدن ،دريع داشتن ،مضايقه کردن ،مضايقه ،امساک
floral گلدار
flounder نوعى ماهى پهن ،لغزش ،اشتباه ،درگل تقال کردن ،بال بال زدن ،دست وپاکردن
flourish تزئينات نگارشى ،جلوه ،رشد کردن ،نشو ونما کردن ،پيشرفت کردن ،زينت کارى
کردن ،شکفتن ،برومند شدن ،اباد شدن ،گل کردن
flout اهانت کردن ،بى احترامى کردن (با ، )atدست انداختن ،استهزاء کردن ،اهانت يا
بى احترامى کردن ،مسخره ،توهين
flu پزشکى) انفلوانزا
fluctuate نوسان داشتن ،نوسان کردن ،باال و پايين رفتن ،ثابت نبودن ،موج زدن ،بى ثبات
بودن
fluctuation افت و خيز ،ترقى و تنزل ،ترقى و تنزيل ،نوسان ،تغيير
flugel بال ,پره ,قسمتي از يک بخش يا ناحيه ( ,نظ ).گروه هوايي ,هر چيزي که هوا را
برهم ميزند(مثل بال) ,بال مانند ,زاءده حبابي ,جناح ,پره ,زاءده پره دار ,طرف ,
شاخه ,شعبه ,دسته حزبي ,پرواز ,پرش ,بالدار کردن ,پردارکردن ,پيمودن
fluke قالب لنگر ،زمين گير ،انتهاى دم نهنگ ،يکنوع ماهى پهن ،داراى دو انتهاى نوک
تيز ،اصابت اتفاق ،اتفاق ،طالع
150
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
fluster سراسيمه کردن ،گيج کردن ،گرم شدن کله (در اثر مشروب) ،دست پاچه کردن ،
عصبانى کردن ،اشفتن ،مضطرب کردن ،سراسيمگى ،دست پاچگى
fluted خياره دار
flux تراوش ،فلوى الکتريکى ،فلوى مغناطيسى شار الکتريکى يا مغناطيسى ،ماده
گدازاور ،تغييرات پى در پى ،روان ساز ،سيالن ،سيل ،سرعت جريان ،گداختگى ،
گداز ،تغييرات پى درپى ،اسهال ،خون ريزش ،جارى شدن ،گداختن ،اب کردن ،
شار
fodder عليق ،علوفه دادن ،غذا دادن
fog قسمت مات عکس ،قسمت تيره عکس ،تيرگى ،ابهام ،تيره کردن ،مه گرفتن ،مه
الود بودن
foggy مات ،مانند مه ،مه الود ،تيره وتار
foil مسابقه شمشيربازى فويل ،جاى نگين ،تراشه ،ته چک ،سوش ،فلز ورق شده ،
سيماب پشت اينه ،زرورق ،بى اثرکردن ،عقيم گذاردن ،خنثى کردن ،دفع کردن ،
فلز را ورقه کردن
foist چيزى را بجاى ديگرى جا زدن ،جيب برى کردن ،بقالب زدن (چيز تقلبى)
folio برگ ،صفحه ،دفتر يادداشت ،پوشه ياکارتن کاغذ ،کتاب ورق بزرگ
folklore رسوم اجدادى ،معتقدات واداب ورسوم قديمى واجدادى ،افسانه هاى قومى
واجدادى ،فولکلور
folk-lore مردم ،گروه ،قوم وخويش ،ملت
151
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
foot قسمت پايين چيزى ،پايين بادبان ،پا (ى بادبان) ،فوت (پا) ،قدم ،پاچه ،دامنه ،
فوت (مقياس طول انگليسى معادل 12اينچ) ،هجاى شعرى ،پايکوبى کردن ،پازدن
،پرداختن مخارج
foot-note پى نوشت ،پانوشت
forage علوفه ،تالش وجستجو براى عليق ،غارت کردن ،پى علف گشتن ،کاوش کردن
foray غنيمت ،پيشتاز لشگر ،گروه يورتچى ،غارت ،تاخت وتاز کردن ،تاراج ،تهاجم
کردن ،بيغما بردن ،چپاول کردن ،حمله
forbear معموال بصورت جمع) نيا ،اجداد ،جد اعلى ،احتراز کردن ،امساک کردن ،
خوددارى کردن از ،صرف نظر کردن ،گذشتن از ،اجتناب کردن از ،گذشت کردن
forbearance خوددارى ،شکيبايى ،تحمل ،امساک ،مدارا
ford پاياب ،قسمت کم عمق رودخانه اى که جهت عبورحيوانات وانسان مناسب باشد ،به
اب زدن به گدار زدن
forearm ساعد ،بازو ،از پيش مسلح کردن ،قبال اماده کردن
forebode پيش گويى کردن ،تفال بد زدن ،قبال بدل کسى اثر کردن
foreboding شوم
forecast پيش بينى وضع هوا يا حوادث ،پيش بينى کردن ،از پيش اگاهى دادن ياحدى زدن
152
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
foreclose فروختن وثيقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام ،مسدود کردن ،محروم کردن ،سلب
کردن
forecourt جلوخان
forego پيش رفتن ،پيش از چيزى واقع شدن ،مقدم بودن بر
foreground پيش صحن ،پيش صحن ،پيش نما ،نزديک نما (در برابر دور نما) ،منظره جلو
عکس ،زمين جلو عمارت
forehead پيشانى
forehead پيشانى
foreign خارجه ،توقيف اموال مديون غايب ،بيگانه ،خارجى ،بيرونى ،ناجور ،نامناسب
foresee قبال تهيه ديدن ،پيش بينى کردن ،از پيش دانستن
foreshadow از پيش خبر دادن ،از پيش حاکى بودن از
foresight مگسک تفنگ ،پيش بينى ،دور انديشى ،مال انديشى ،بصيرت
153
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
forestall پيش دستى کردن بر ،پيش جستن بر ،پيش افتادن ،ممانعت کردن ،کمين ،
کمينگاه
foretell پيشگويى کردن ،ازپيش اگاهى دادن ،از پيش خبر دادن ،نبوت کردن
forfeit جريمه کردن ،محروميت ،ضبط کردن ،بطور جريمه يا تاوان گرفتن ،فقدان ،زيان
،ضبط شده ،خطا کردن ،جريمه دادن ،هدر کردن
forfend دفع کردن ،منع کردن ،ممانعت کردن ،حفظ کردن
forge بر سندان کوفتن ،تراشيدن ،کوره اهنگرى ،دمگاه ،کوره قالگرى ،تهيه جنس
قالبى ،جعل کردن ،اسناد ساختگى ساختن ،اهنگرى کردن ،کوبيدن ،جلو رفتن
forgery صورت سازى ،سند سازى ،جعل اسناد ،امضاء سازى ،سند جعلى
formation صورت بندى ،فرم ،زيرگاه ،ارايش جنگى ،ارايش يکان ترتيب نيرو ،سازمان دادن
نيرو تشکيل دادن ،شکل گيرى ،تکوين ،ارايش ،شکل ،ساختمان ،تشکيالت ،
احداث ،صف ارايى ،تشکيل ،رشد ،ترتيب قرارگرفتن
formidable ترسناک ،سخت ،دشوار ،نيرومند ،قوى ،سهمگين
forte هنر ،جنبه قوى ،لبه تيز شمشير ( ،موسيقى) بلند ،موسيقى بلند
forth نوعى برنامه نويسى جهت استفاده در برنامه نويسى وظيفه اى ،از حاال ،دور از مکان
اصلى ،جلو ،پيش ،پس ،اين کلمه بصورت پيشوند نيز بامعانى فوق بکارميرود ،
تمام کردن ،بيرون از ،مسير ازاد
forthright رک ،سرراست ،مستقيما ،بيمحابا ،بيدرنگ
fortify مستحکم کردن ،داراى استحکامات کردن ،تقويت کردن ،نيرومند کردن
154
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
forum روم باستان) ميدان ،بازار ،محل اجتماع عموم ،دادگاه ،محکمه ،ديوانخانه
forward سلف ،مهاجم ،فوروارد ،فرمان پيش ،پيش ،ببعد ،جلوى ،گستاخ ،جسور ،
فرستادن ،رساندن ،جلوانداختن ( ،فوتبال)بازى کن رديف جلو ،به جلو ،ارسال
کردن
foster رضاعى ،نسل ،بچه سر راهى ،پرستار ،دايه ،غذا دادن ،شير دادن ،پرورش دادن
founder از پا افتادن ،لنگ شدن ،فرو ريختن ،غرق کردن (کشتى) ،فرورفتن ،برپا کننده ،
موسس ،بنيان گذار ،ريخته گر ،قالبگير
foursome مسابقه بين دو تيم دو نفره گلف ،چهارتايى (در بازى) ، golfبازى گلف چهار نفرى
fracture خرد کردن ،انکسار ،شکست ،ترک ،شکاف ،شکستن ،شکافتن ،گسيختن ،
شکستگي(استخوان)
fragile شکننده ،ترد ،نازک ،لطيف ،زودشکن ،ضعيف
frail نازک ،نحيف ،شکننده ،زودگذر ،سست در برابر وسوسه شيطانى ،گول خور ،بى
مايه
frailty سستى ،ضعف اخالق ،نحيفى ،خطايى که ناشى ازضعف اخالقى باشد ،بيمايگى ،
نااستوارى
France فرانسه
franchise معافيت ،مصونيت ،ازادى ،حق انتخاب امتياز ،حق مخصوص ،امتياز ،حق انتخاب
،ازاد کردن ،حق راى دادن
Frankfurt فرانکفورت
frankincense کندر ،بوته کندر ،درخت کندر سرخ ،کندر هندى ،درخت مرمکى
155
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
fraudulent شياد ،کالهبردار ،متقلب ،کاله بردار ،گول زن ،حيله گر ،فريب اميز
fraught پر ،مملو ،دارا ،همراه ،مالزم ،بار شده ،بار ،کرايه ،بار کردن
fray ترس ،وحشت ،غوغا ،نبرد ،نزاع ،ترساندن ،هراسانيدن ،جنگ کردن ،ساييدن ،
فاقدنيرو کردن ،ضعيف کردن ،فرسوده شدن
freckle لکه ،لک صورت ،خال ،داراى کک مک کردن ،خالدار شدن
freethinker کسى که داراى فکر ازاد است و بمذهب کارى ندارد ،بيدين ،ازاد فکر
Freetown فريتاون
French فرانسوي
frequency تعداد پريودها ،پريوديسيته وفور ،تواتر ،کثرت وقوع ،زمان تناوب زمان تکرار ،
فراوانى (درامار) ،بسامد ،تکرار ،فرکانس ،تناوب ،فراوانى
fresco نقاشى ابرنگى کردن ،نقاشى ابرنگى روى گچ
fret اذيت ،ترشرويى ،تحريک ،تهييج ،هيجان ،بى حوصلگى ،جيغ ،فرياد ،داراى
نقشه هاى پيچ در پيچ کردن ،جور بجور کردن ،گالبتون دوزى کردن ،اخم کردن ،
پوست را بردن ،کج خلقى کردن ،ساييده شدن ،هايهو کردن ،جويدن ،مجروح
کردن ،رنگ اميزى کردن
fretful اخمو ،ناراحت ،جوشى
frieze فريز ،حاشيه تزيينى ،حاشيه ارايشى ،باکتيبه اراستن ،حاشيه زينتى دادن به
frightful وحشتناک
156
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
frigid سردمزاج (در زنان) ،بسيار سرد ،منجمد ،داراى اندکى تمايل جنسى
fritter کلوچه قيمه دار يا ميوه دارکه سرخ کنند ،خاگينه گوشت دار ،پاره ،خرده ،
خردکردن ،قطعه قطعه کردن ،تلف کردن ،هدر کردن
frivolity سبکى ،پوچى ،بيهودگى ،بى معنايى ،هرزه درايى
frizz جعدوشکن گيسو ،فر زدن ،جلز وولز (درموقع سرخ کردن غذا)
frizzle جلزو وولز ،غذا را سرخ کردن ،جزجز کردن ،فر زدن ،فر
fructify ميوه دادن ،مثمر شدن ،ميوه دار کردن ،برومند کردن ،بارور ساختن
frustrate بدل کارى (کشتى) ،خنثى کردن ،هيچ کردن ،باطل کردن ،نااميد کردن ،فکر
کسى را خراب کردن ،فاسدشدن
frustration عقيم گذاري ،خنثي سازي ،محروم سازي ،نا اميدي
fuel ماده قابل اشتعال ،غذا ،اغذيه ،تقويت ،سوخت گيرى کردن ،سوخت دادن (به) ،
تحريک کردن ،تجديد نيرو کردن
fugacious زود گذر ،ناپايدار ،بى دوام ،زودريز ،اواره
fulcrum نقطه دوران ،نقطه اتکاء ،شاهين ترازو ،اهرم ،داراى نقطه اتکاء کردن ،تکيه گاه
ساختن پايه دار کردن
157
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
fulminate رعد وبرق زدن ،غريدن ،منفجر شدن ،محترق شدن ،باتهديد سخن گفتن ،
دادوبيداد راه انداختن ،اعتراض کردن
fulsome فراوان ،مفصل ،فربه ،شهوانى ،تهوع اور ،زننده ،اغراق اميز ،غليظ ،زياد ،زشت ،
پليد
fumigate بخاردادن ،دود دادن ،ضد عفونى کردن
Funafuti فونافوتي
fundamental ابتدايى ،پايه اى ،اصولى ،اساسى ،اوليه ،اساس ،اصل ،اصلى ،بنيادى
furbish پرداخت کردن ،پاک کردن ،جال دادن ،تجديد کردن ،صورت تازه دادن به ،تجديد
نظرکردن در
furlong واحد درازا مساوى با يک هشتم ميل
furrow زمين يامزرعه شخم زده ،خط گود ،شياردار کردن ،شيار زدن ،شخم زدن
further بيشتر ،ديگر ،مجدد ،اضافى ،زائد ،بعالوه ،بعدى ،دوتر ،جلوتر ،پيش بردن ،
جلو بردن ،ادامه دادن ،پيشرفت کردن ،کمک کردن به
furtherance پيشرفت ،تهيه وسايل ،پيش بردن ،کمک ،تقويت
fuse روان شدن ( ،علوم نظامى) فتيله مواد منفجره ،فتيله گذاشتن در ،سيم گذاشتن ،
فيوزدارکردن ،اميختن ،ترکيب کردن يا شدن ،ذوب شدن ،گداختن
fusible گداختنى ،زود گداز
158
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
fusion گداخت ،همجوشى ،ذوب ،اتصال ،جوش هسته اى ،گداز ،عمل ترکيب هسته اى
،ائتالف يک شرکت با شرکت ديگر ،ترکيب وامتزاج
fustian فاستونى نخى ،سخن گزاف ،بى ارزش ،لفاظى
Gabon گابن
Gabonese گابني
Gaborone گابورون
gaily با خوشحالى ،با سرور ،با نشاط ،شوخ وشنگ ،پر جلوه ،پر زرق و برق ،با روح
gait خرامش ،راه رفتن ( ،در اسب) يورتمه روى ،گام برداشتن ،قدم زدن ،خراميدن
gale باد و بوران ،باد قوى ،تند باد ،باد ( ،در دريا) طوفان
gall حمالت مکرر توام با تيراندازى به دشمن بستوه اوردن دشمن ،نقطه ضعف ،زهره ،
زرد اب ،صفرا ،تلخى ،گستاخى ،زخم پوست رفتگى ،ساييدگى ،تاول ،ساييدن ،
پوست بردن از ،لکه ،عيب
gallant نگهبان ،دلير ،شجاع ،عالى ،خوش لباس ،جنتلمن ،زن نواز ،متعارف وخوش
زبان درپيش زنان ،دالورى کردن ،زن بازى کردن ،مالزمت کردن
galleon کشتى بادبانى بازرگانى يا جنگى اسپانيولى قرن پانزدهم
galvanism جريان مستقيم برق ،الکتريسيته شيميايى ،معالج با جريان برق مستقيم ،تماس
برق بابدن
159
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
galvanize سفيد کردن ،با برق اب طال يا نقره دادن به ،اب فلزى دادن ،ابکارى فلزى کردن
Gambia گامبيا
Gambian گامبيايي
gambit گامبى ،شروع بازى شطرنج ،از دست دادن يکى دو پياده در برابر تحصيل امتيازاتى
،بذله ،موضوع بحث
gamble برد و باخت ،قمار کردن ،شرط بندى کردن ،قمار
gambol جست وخيز ،ورجه ورجه (در رقص) ،جست و خيز کردن ،پرش کردن
gape نگاه خيره با دهان باز ،خالء ،خميازه کشيدن ،دهان را خيلى باز کردن ،با شگفتى
نگاه کردن ،خيره نگاه کردن
garble بد نمايش دادن ،اشتباه در ارسال و دريافت پيام (از نظر تغيير صدا) ،ضايعات ،
فضوالت ،تحريف کردن ،الک کردن
garbled اشفته ،درهم
gargoyle ناودانى که از ديوار پيشامدگى پيدا ميکند و بيشتر انرا بصورت سر و تن انسان
ياجانورى در مى اورند ،راه اب ،هر نوع تصوير عجيب
garish زننده ،داراى زرق و برق زياد ،شعله ور
garnish پارچه سفيد ،عالمت محل عبور سيم مسلح کردن ،توقيف کردن ،ارايش دادن ،
چاشنى زدن (بخوراک) ،چاشنى زدن به ،ارايش
garotte خفه سازى بطرز اسپانيولى ،اسباب ادم خفه کنى ،راهزنى بوسيله خفه کردن مردم ،
شريان بند
garrison محصور کردن ،پادگان ،ساخلو ،مقيم کردن ،مستقر کردن
garrote خفه سازى بطرز اسپانيولى ،اسباب ادم خفه کنى ،راهزنى بوسيله خفه کردن مردم ،
شريان بند
160
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
gastrocnemius گاستروکنميوس
gaudy زرق وبرق دار ،نمايش دار ،پر زرق و برق ،جلف ،لوس ،روزشادى
gauge سنجيدن ،نمونه ،گيج ،درجه ،مقياس ،معيار ،ضخامت ورق فلزى يا قطر سيم و
غيره ،پيمانه کردن ،ازمايش کردن ،اندازه گير ،اندازه گرفتن
gaunt نحيف ،بدقيافه ،بى ثمر ،الغرکردن ،زننده ساختن ،ويران کردن
gavel باج ،خراج ،ربا ،بهره غير مجاز ،چکش چوبى حراج کنندگان ياروساى انجمن ها ،
چکش حراجى
gawk بى خيال نگاه کردن ،احمقانه نگاه کردن
gazette مجله ،مجله رسمي ،روزنامه ،اعالن و آگهي ،در مجله رسمي چاپ کردن
generality کليات ،ابهام ،عموميت ،اظهار عمومى ،نکته کلى ،اصل کلى
generalize بطور عام گفتن ،عموميت دادن (به) ،عمومى کردن ،تعميم دادن ،کليت بخشيدن
generate گسترش يافتن ،افريدن ،ساختن ،زادن ،زاييدن ،توليد کردن ،احداث کردن ،
بوجود اوردن ،تناسل کردن ،حاصل کردن ،توليد نيرو کردن
generic نوعى ،جنسى ،عمومى ،عام ،کلى ،وابسته به تيره
161
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
genesis پيغايش ،پديدايى ،تکوين ،توليد ،طرز تشکيل ،کتاب پيدايش (تورات) ،پسوند
بمعنى ايجاد کننده
Geneva ژنو
genitive حالت اضافه ،حالت مالکيت ،حالت مضاف اليه ،ملکى مضاف اليهى
genre نوع ،قسم ،جور ،طبقه ،دسته ،راسته ،جنس ،طرز ،طريقه
Georgia گرجستان
Georgian گرجي
German آلماني
Germany آلمان
gerrymander تقسيم حوزه هاى انتخاباتى و غيره بطور غير عادالنه ،بطور غير عادالنه تقسيم کردن
gesticulate با سر و دست اشاره کردن ،ضمن صحبت اشارات سر و دست بکار بردن ،باژست
فهماندن
162
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
gesture اشاره ،حرکت ،اشارات و حرکات در موقع سخن گفتن ،وضع ،رفتار ،ژست ،قيافه
،ادا
Ghana غنا
Ghanaian غنايي
gibber تند و ناشمرده سخن گفتن ،دست و پا شکسته حرف زدن ،ور زدن ،سخن تند و
ناشمرده
gibberish حرف شکسته و نامفهوم ،نامفهوم ،قلمبه سولمبه
gibe سخن طعنه اميز گفتن ،طنز گفتن ،دست انداختن ،باطعنه استهزاء کردن
girder تير حمال ،تير مرکب ،تير افقى ،تير اهن ،شاه تير ،شاهين ترازو
girth تنگ اسب ،محيط ،قطر شکم ،ابعاد ،بست اهنى وچرمى ،باتنگ بستن ،دور
گرفتن
gist جان کالم ،ملخص ،لب کالم ،نکته مهم ،مطلب عمده ،مراد
giver دهنده
glacier کوه يخ ،توده يخ غلطان ،يخ رود ،برف رود ،توده يخ غلتان ،رودخانه يخ ،يخچال
طبيعى
gladden خوشنود کردن ،خرسند کردن ،خوشحال کردن ،شاد شدن
gland اب بند ،برجستگى ،زبانه ،زائده ،هر عضو ترشح کننده ،دشبل ،غده عرقى ،
حشفه مرد ،بظر زن
glaring درخشان ،زياد ،اشکار ،مشهور ،خيره ،خودنما
163
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
glaze لعاب شيشه ،مهره ،برق ،پرداخت ،لعابى کردن ،لعاب دادن ،براق کردن ،صيقل
کردن ،بى نور و بيحالت شدن(درگفتگوى ازچشم)
glazier شيشه بر ،شيشه گر
glimmer نور کم ،درک اندک ،خرده ،تکه ،کور کورى کردن ،سوسو زدن ،با روشنايى
ضعيف تابيدن
glimpse نگاه کم ،نگاه انى ،نظر اجمالى ،نگاه سريع ،اجماال ديدن ،بيک نظر ديدن ،اتفاقا
ديدن
gloat نگاه از روى کينه و بغض ،نگاه عاشقانه و حاکى از عالقه ،نگاه حسرت اميز کردن ،
خيره نگاه کردن
globose گرد يا کروى
gloss نرمي ،صافي ،براقي ،جال ،جلوه ظاهر ،برق انداختن ،صيقل دادن ،شرح ،تفصيل،
توضيح ،تفسير ،تاويل ،سفرنگ ،حاشيه ،فهرست معاني ،تاويل کردن ،حاشيه نوشتن
بر
glossary واژه نامه ،فرهنگ لغات دشوار ،فرهنگ لغات فنى ،سفرنگ ،فهرست معانى ،
فهرست لغات
glossy جال دار ،براق ،صيقلى ،صاف ،خوش نما
glower خيره نگاه کردن ،اخم کردن ،نگاه خيره ،اخم ،تروشرويى
glut پر کردن ،اشباء کردن ،پر خوردن.پرخوري ،پري ،عرضه بيش از تقاضا ،زيادي خون،
اشباع ،پاره آجر ،سير کردن ،اشباع کردن ،با حرص و ولع خوردن
gluteus maximus ماهيچهباسن
164
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
gnash دندان قرچه کردن ،دندان بهم فشردن (از خشم) ،بهم فشردن ،بهم ساييدن
goad سيخک ،سيخ ،خار ،مهميز ،انگيزه ،تحريک کردن ،ازردن ،سک زدن
gordian knot گرهى گورديان گورديوس ،مسئلهى گيجکننده ،مشکل معما مانند
gorge دره کوچک ،حلق ،دره تنگ ،گلوگاه ،ابکند ،شکم ،گدار ،پر خوردن ،زياد
تپاندن ،با حرص و ولع خوردن ،پر خورى کردن ،پر خورى
gory خونى ،لخته شده ،جنايت اميز ،خونخوار
gossamer بند شيطان ،لعاب خورشيد ،لعاب عنکبوت ،پارچه بسيار نازک ،تنزيب ،نازک ،
لطيف ،سبک
gothic وحشى ،وهمى ،زبان گوتيک ،سبک معمارى گوتيک ،حروف سياه قلم المانى
gouge منقار ،اسکنه جراحى ،بزورستانى ،غضب ،جبر ،در اوردن ،با اسکنه کندن ،بزور
ستاندن ،گول زدن
gourd کدوى قليايى ،گرداب
gradation ارتقاى درجه ،ترفيع درجه گرفتن ،درجه بندى ،سلسله ،درجه ،تدريج ( ،در
هنرهاى زيبا) انتقال تدريجى ،ارتقاء
gradient گراديان ،شيبدار ،نشيب ،ميزان شيب ،درصد شيب ،خيز ،سطح شيب دار ،در
خور راه رفتن ،شيب دار ،سالک ،افت حرارت ،مدرج ،متحرک
graduated درجه بندي شده ،مدرج
graft قلمه ،پيوند گياه ،گياه پيوندى ( ،جراحى) پيوند بافت ،تحصيل پول و مقام و غيره
از راههاى نادرست ،ساخت و پاخت ،سوءاستفاده ،اختالس ،خندق ،پيوند زدن ،
بهم پيوستن ،جفت کردن ،پيوند ،از راه نادرستى تحصيل کردن
165
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
granulate چکش کارى کردن ،تيشه اى کردن ،دانه دانه کردن ،داراى ذرات ريز کردن
granule دانه ريز ،جودانه ،گرده( ،داروسازي) دانه ،حب و کپسولي که باقند و شکرپوشيده
باشد
graphic مقياس مصور ،نمودار ترسيمى ،نگاره اى ،گرافيک ،نوشته شده ،کشيده شده ،
وابسته به فن نوشتن ،مربوط به نقاشى ياترسيم ،ترسيمى ،واضح
grapple چنگ ،قالب ،گالويزى ،دست بگريبانى ،دست بگريبان شدن ،گالويز شدن
grate ميله هاى اهنى ،بخارى پنجره اى ،بخارى تو ديوارى ،ميله هاى اهخنى ( ،م) قفس
اهنى ،زندان ،صداى تصادم(نيزه و شمشير) ،حبس کردن ،باشبکه مجهز کردن ،
شبکه دارکردن داراى نرده وپنجره اهنى کردن ،رنده کردن ( ،بهم)ساييدن ،
( مجازى) ازردن ،صداى خشن دراوردن ،بزور ست اندن
gratification خشنودى ،لذت ،سر بلندى
gratify خشنود و راضى کردن ،لذت دادن(به) ،مفتخر کردن ،جبران کردن
gravity گرانى ،گرانش ،سنگينى ،ثقل ،جاذبه زمين ،درجه کشش ،وقار ،اهميت ،شدت
،جديت ،دشوارى وضع
Great Britain بريتانياي کبير
166
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Greek يوناني
Greenland گرينلند
gregarious گروده دوست ،جمعيت دوست ،گروه جو ،گروهى ،اجتماعى دسته اى ،گله اى
Grenada گرانادا
grill سيخ شبکه اى ،گوشت کباب کن ،روى سيخ يا انبر کباب کردن ،بريان کردن ،
عذاب دادن ،پختن ،بريان شدن
grim ترسناک ،شوم ،عبوس ،سخت ،ظالم
ground زمين کردن ،کف زمين ،عرصه ،جهت ،سبب ،تماس دادن توپ با زمين (رگبى) ،
خاک (کشتى) ،به گل نشاندن ناو ،کار گذاشتن يا مستقر کردن ،محوطه ،اتصال
زمين ،اتصال منفى ،اتصال بدنه ،قطب منفى ،اتصال به زمين ،زمين ،خاک ،
ميدان ،زمينه ،عنوان ،کف دريا ،اساس ،پايه ،بنا کردن ،برپا کردن ،بگل نشاندن
،اصول نخستين را ياد دادن(به) ،فرودامدن ،بزمين نشستن ،اساسى ،زمان ماضى
فعل grind
grouse با قرقره ،نوعى رنگ قهوه اى
167
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
grovel دمر خوابيدن ،سينه مال رفتن ،پست شدن ،پست بودن ،خزيدن
gruel تنبيه شدن ،اماج ،فرنى ،حريره ،تنبيه ،فرسوده کردن ،عاجز کردن ،ناتوان
کردن
grueling خسته کننده ،فرساينده ،تنبيه کننده
gruff داراى ساختمان خشن و زمخت ،درشت ،ناهنجار ،بدخلق ،ترشرو ،گرفته
Guadeloupe گوادلوپ
Guam گوام
Guatemala گواتماال
Guatemalan گواتمااليي
guile حيله ،مکر ،دستان و تزوير ،تلبيس ،روباه صفتى ،خيانت ،دورويى
gull ياعو ،مرغ نوروزي ،نوعي رنگ خاکستري کمرنگ ( ،سابقا) حريصانه خوردن ،
بلعيدن ،حفر کردن ،آدم ساده لوح و زود باور ،گول ،گول زدن ،مغبون کردن ،
گود کردن
gullable گول خور
168
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
gums لثه دندان ،انگم ،قى چشم ،درخت صمغ ،وسيع کردن ،با لثه جويدن ،چسب
زدن ،چسباندن ،گول زدن ،صمغى شدن
gustatory چشايى (صفت) ،چششى ،خوشمزه ،ذائقه اى
guy سيم بکسل ،ريسمان ،شخص ،مرد ،يارو ،فرار ،گريز ،با طناب نگه داشتن ،با
تمثال نمايش دادن ،استهزاء کردن ،جيم شدن
Guyana گويان
habitant ساکن
hackle شانه مخصوص شانه کردن ليف هاى کتان وابريشم ،کتان زن ،حشره پردار ،شانه
کردن ،از هم بازکردن ،شکافتن ،متالشى کردن
hackney اسب سوارى ،درشکه کرايه ،اسب کرايبه ،مزدور ،فعله ،فاحشه ،مبتذل کردن ،
زياداستعمال شده
hackneyed پيش پا افتاده ،همگاني ،کهنه ،عمودي ،کهنه کار ،مبتذل
169
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
hail تگرگ ،طوفان تگرگ ،تگرگ باريدن ،سالم ،درود ،خوش باش ،سالم برشما باد ،سالم
کردن ،صدا زدن ،اعالم ورود کردن (کشتي ).
hair موى سر ،زلف ،گيسو
halcyon مرغ افسانه اى که دريا را ارام ميکند ،ايام خوب گذشته ،روز ارام
hale خوش بنيه ،نيرومند ،بى نقص ،سالم ،کشيدن ،سوى ديگر بردن ،روانه کردن
hamstring زردپى طرفين حفره پشت زانو ،عضالت عقب ران ،زردپى ،زانوى کسيرا بريدن ،
فلج کردن
hand امضا ،وضعى که بتوان گوى اصلى بيليارد را در هر نقطه گذاشت ،نفر ،يارى دادن ،
دست ،عقربه ،دسته ،دستخط ،خط ،شرکت ،دخالت ،طرف ،پهلو ،پيمان ،دادن
،کمک کردن ،بادست کارى را انجام دادن ،يک وجب
hands ورزشى)قدرت توپگيرى
hapless بيچاره
170
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
happy-go-lucky اهلل بختى ،برحسب تصادف ،القيد ،ال ابالى ،اسان گذران ،بيمار
harass ايذا کردن دشمن ،به ستوه اوردن اذيت کردن ،بستوه اوردن ،عاجز کردن ،اذيت
کردن ( ،علوم نظامى) حمالت پى درپى کردن ،خسته کردن
harbinger پيشرو ،منادى ،جلودار ،قاصد
harbor لنگرگاه ،بندرگاه ،پناهگاه ،پناه دادن ،پناه بردن ،لنگر انداختن ،پروردن
hard-hearted سنگدل
harping چنگ (آلت موسيقي) ،چنگ زدن ،بصدا در آوردن ،ترغيب کردن ،غربال ،الک ،
سرند
harrow هرس ،چنگک زمين صاف کن وريشه جمع کن ،کلوخ شکن ،باچنگک زمين را
صاف کردن ،ازردن ،زخم کردن ،جريحه دار کردن ،غارت کردن ،اشفته کردن
harrowing جان آزار ،دلخراش ،برخورنده ،جريحه دارکننده
harry غارت کردن ،چاپيدن ،لخت کردن ،ويران کردن ،ازردن ،بستوه اوردن
hatch دريچه ،روزنه ،نصفه در ،روى تخم نشستن (مرغ) ( ،مجازى) انديشيدن ،پختن ،
ايجاد کردن ،تخم گذاشتن ،تخم دادن ،جوجه بيرون امدن ،جوجه گير ى ،
(مجازى) درامد ،نتيجه ،خط انداختن ،هاشور زدن
haughtiness مناعت ،تکبر ،غروراميز
Havana هاوانا
171
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
hazard امتياز با به کيسه انداختن هر کدام از گويهاى بيليارد ،ناراحتى ،ضرر ،قمار ،اتفاق ،
در معرض مخاطره قرار دادن ،بخطر انداختن
hazardous معامالت قمارى ،اتفاقى ،تصادفى ،مضر ،زيان اور ،پرخطر
head دهنه ابزار ،ارتفاع ريزش ،سر رولور سر ،مبحث ،موضوع در راس چيزى واقع شدن
،ضربه با سر ،هد ،انتهاى ميز بيليارد ،طول سر اسب بعنوان مقياس فاصله برنده از
نفر بعد ،دستشويى قايق ،باالى بادبان ،سرفشنگ ،عناصر اوليه ستون ،پيش رو ،
رهبر يا دسته پيشرو يک ستون ،توالت ناو ،عازم شدن ،سرپل گرفتن ،مواجه شدن
،سر ،کله ،راس ،عدد ،نوک ،ابتداء ،انتها ،دماغه ،دهانه ،رئيس ،ساالر ،عنوان
،موضوع ،منتها درجه ،موى سر ،فهم ،خط سر ،فرق ،سرصفحه ،سرستون ،سر
درخت ،اصلى ،عمده ،مهم
headlong باکله ،سربجلو ،بادست پاچگى ،تند ،سراسيمه ،بى پروا ،شيرجه رونده ،معلق ،
عجول
headstrong خودسر ،خودراي ،لج باز ،خودسرانه ،لجاجت آميز ،لجوج
heart قلب ،سينه ،اغوش ،مرکز ،دل و جرات ،رشادت ،مغز درخت ،عاطفه ،لب کالم ،
جوهر ،دل دادن ،جرات دادن ،تشجيع کردن ،بدل گرفتن
heartrending جانگداز ،جانسوز ،سوزناک ،دل آزار ،دلخون کننده ،ريشريش کنندهى قلب*
heathenish کافروار
heckle شانه کردن ( ،مجازى) سخت بازپرسى کردن از ،سوال پيچ کردن ،بباد طعنه گرفتن
،شانه
hector باحرف بزرگ) اسم خاص مذکر ،آدم گردن فراز ،خودنما ،الف زدن ،قلدري کردن
( ،افسانه يونان وباحرف بزرگ) يکي از فرزندان پريام ()priam
hedonism لذت گرائى ،فلسفه خوشى پرستى وتمتع از لذايذ دنياى زودگذر
heed پروا ،توجه ،رعايت ،مراعات ،اعتناکردن (به) ،محل گذاشتن به ،مالحظه کردن
172
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
heel توپ را با پاشنه پا رد کردن (رگبى) ،قسمت عقبى بدنه قايق ،کج شدن قايق از يک
طرف ،پاشنه در ،چرخيدن ،مهميز ،در پاشنه قرارگرفتن ،کجى ناو ،پاشنه ناو ،
پشت سم ( ،درجمع) پاهاى عقب (جانوران) ،ته ،پاشنه کف ،پاشنه جوراب ،پاشنه
گذاشتن به ،کج شدن ،يک ور شدن
hefty قوى ،سنگين
hemorrhoid بواسير
hemorrhoids بواسير
hence از اينرو ،بنابر اين ،از اين جهت ،پس از اين
henpeck سعى کردن براى تفوق يافتن (در مورد زوجه نسبت به شوهر خود) ،کوشش در
مداخالت جزئى (در کارهاى شوهر) کردن ،عيبجويى کردن
heptagon هفت گوش ،هفت گوشه ،هفت ضلعى ،هفت پهلويى ،هفت ماهه
hereditary ارثى
hereditary ارثى
173
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
heredity اجدادى ،انتقال موروثى ،رسيدن خصوصيات جسمى وروحى بارث ،تمايل برگشت
باصل ،توارث ،وراثت
heresy کفر ،ارتداد ،الحاد ،بدعتکارى ،فرقه ،مسلک خاص
heritage مال موروث ،ميراث ،ارثيه ،ارث ،ماترک ،ترکه غير منقول ،مرده ريگ ،سهم
موروثى ( ،مجازى) بخش
hermetic وابسته به هرمس مصرى ،کيميايى ،سحر اميز
heterodox داراى مذهب وعقايدى مخالف عقايد عمومى ،مرتد ،گمراه ،زنديق
heteromorphic جور بجور شونده ،داراى شکل هاى گوناگون ،جانوران دگرديس
hew بريدن ،قطع کردن ،انداختن (درخت وغيره) ،ضربت ،شقه ،ذبح ،شکاف ياترک
نتيجه ضربه
hexagon شش ضلعى ،مسدس ( ،هندسه) شش گوش ،شش گوشه ،شش بر ،شش پهلو
174
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
hibernal زمستانى
hibernate زمستان را در بيهوشى بسر بردن ،بخواب زمستانى رفتن (گياهان وجانوران)
hidebound پوست بتن چسبيده ،خشکيده ( ،مجازى) کوتاه فکر ،خودراى ،کوته نظر ،خسيس
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه ،سلسله سران روحانى وشيوخ ،سلسله مراتب
hillock تپه کوچک ،برامدگى در سطح صاف ،پشته ،گريوه ( ،علوم نظامى) پرندک
hinder بازداشتن ،ممانعت کردن ،جلوگيرى از ضربه زدن حريف ،پسين ،عقبى ،واقع در
عقب ،پشتى ،عقب انداختن ،پاگيرشدن ،بازمانده کردن ،مانع شدن ،بتاخير
انداختن
hindmost عقب ترين ،پسين ،دورترين
hip ابرو دره اى (شيروانى کوبى) ،کفل ،قسمت ميان ران وتهيگاه ،مفصل ران ،جستن
،پريدن ،لى لى کردن ،سهو کردن
hireling مزدور ،اجير
175
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
holocaust وصيتنامه خود نوشت ،همه سوزى ،کشتار همگانى ( ،معموال بوسيله سوزاندن) ،
قتل عام ،اتش سوزى همگانى
holster جلد اسلحه ،جلد چرمى هفت تير وتپانجه ،در جلد چرمى قرار دادن (تپانچه)
homage اعالم رسمى بيعت از طرف متحد يا متفقى نسبت به پادشاه ،تجليل ،بيعت
homeopathy پزشکى) معالجه امراض بوسيله تجويزدارويى که دراشخاص سالم عالئم ان مرض را
بوجود اورد
homeostasis خودپايدارى ،هوموستاز
homogeneous همگن ،متجانس ( ،زيست شناسى) مقاربت کننده باهم جنس خود ،متوافق ،هم
جنس ،يکجور ،مشابه
homologous همانند (قرينه) ،متشابه ،همسان
homonym متشابه ،کلمه اى که تلفظ آن با کلمه ديگر يکسان ولى معنى ان دگرگون باشد
Honduran هندوراسي
hone سنگ تيغ تيز کن ،با سنگ تيز کردن ،صاف کردن ،ناله کردن
176
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
horde مشتق از کلمه ترکى اردو) ايل وتبار ،گروه بيشمار ،دسته ،گروه ترکان ومغوالن
hormone هورمن
host ميزبانى ،گروه ،ازدحام ،دسته ،سپاه ،ميزبان ،صاحبخانه ،مهمان دار ،انگل دار
house مجلس ،جا دادن ،محکم کردن ،سراى ،جايگاه ،خاندان ،برج ،اهل خانه ،اهل
بيت ،جادادن ،منزل دادن ،پناه دادن ،منزل گزيدن ،خانه نشين شدن
hovel کلبه ،خانه رعيتى ،پناهگاه ،خيمه ،سايبان
hover پرواز نزديک زمين ،درحال توقف پر زدن ،پلکيدن ،شناور واويزان بودن ،در ترديد
بودن ،منتظرشدن
hubbub غوغا ،هياهو ،جنجال
huckster دوره گرد ،دست فروش ،ادم مزدور ،ادم پست وخسيس ،چک وچانه زدن
hue رنگمايه ،چرده ،رنگ ،شکل ،تصوير ،ظاهر ،نما ،صورت ،هيئت ،منظر
humanitarian بشر دوستانه ،کسى که نوع پرستى را کيش خود ميداند ،نوع پرست ،بشر دوست ،
وابسته به بشر دوستى
humanize انسانى کردن ،انسان شدن ،واجد صفات انسانى شدن ،با مروت کردن ،نرم کردن
177
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
humble زبون ،فروتن ،متواضع ،محقر ،بدون ارتفاع ،پست کردن ،فروتنى کردن ،شکسته
نفسى کردن
humbug حيله ،گول ،شوخى فريب اميز ،فريب دادن ،بامبول زدن
humus خاک گياهى ،هرموس ،خاک نباتى ،خاک گياه دار ،خاک درخت ،گياخاک
Hungarian مجاري
Hungary مجارستان
hurtle خوردن ،تصادف کردن ،مصادف شدن ،پرت کردن ،انداختن ،پيچ دادن ،ازدحام
husband شوى ،کشاورز ،گياه پرطاقت ،نر ،شخم زدن ،کاشتن ،باغبانى کردن ،شوهردادن
،جفت کردن
husbandry کشاورزى ،کشتکارى ،فالحت ،باغبانى
hustle هل دادن ،فشار دادن ،تکان دادن ،بزور وادار کردن ،پيش بردن ،فريفتن ،گول
زدن ،تکان ،شتاب ،عجله ،فشار ،زور
hybrid هايبريد ،جانور دورگه (چون قاطر) ،گياه پيوندى ،چيزى که از چند جزء
ناجورساخته شده باشدکلمه اى که اجزاء ان از زبان هاى مختلف تشکيل شده باشد ،
دورگه ،
hydra شجاع ( ،افسانه يونان) مار 9سرى که بدست هرکول کشته شده ( ،مجازى) چيزى
که برانداختن ان دشوار است ،مار ابى
hydraulic روغنى ،ابى ،وابسته به نيروى محرکه اب ،هيدروليک ،وابسته به مبحث خواص اب
درحرکت
hydrodynamics علم نيرو وجنبش ابگونه ها
178
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
hydrometer رطوبت سنج ،الت سنجش وزن ويژه مايعات ،چگالى سنج
hypnotic هيپنوتيسمى ،خواب اور (در داروها) ،خواب اور ،منوم ،توليدکننده خواب ،
هيپنوتيزم ،مولد خواب مصنوعى
hypnotism علم هيپنوتيزم ياطريقه خواب اورى مصنوعى
hypnotize خواب هيپنوتيزم کردن ،بطور مصنوعى خواب کردن ( ،مجازى) مسحور و مفتون
کردن
hypochondriac ماليخوليايى ،سودايى ،ادم افسرده
hypocrisy دورويي ،ريا ،رياکاري ،دو رنگي ،وانمود سازي ،زرق ،سالوس
hypocrite ريا کار ،با ريا ،ادم رياکار ،ادم دو رو ،زرق فروش ،سالوس ،متصنع
hypodermic زيرپوستى ،تحت الجلدى ( ،پزشکى) تزريق زير جلدى ،سوزن مخصوص تزريق زير
جلد
hypotenuse وتر (در مثلث قائم الزاويه) ( ،هندسه) زه ،وتر مثلث قائم الزاويه
hysteria تشنج ،غش يا بيهوشى وحمله در زنان ،هيجان زياد ،هيسترى ،حمله عصبى
Iceland ايسلند
Icelandic ايسلندي
179
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ichthyosaur يکجور خزنده ءبزرگ ماهى مانند در دوره ء دوم طبقات االرضى
ichthyosaurus يکجور خزنده ءبزرگ ماهى مانند در دوره ء دوم طبقات االرضى
icon نماد تصويرى ،نشان ،نشانه ،شمايل ،تمثال ،تنديس ،پيکر ،تصوير حضرت
مسيح يامريم ويامقدسين مسيحى
iconoclast بت شکن
idealize بصورت ايده ال در اوردن ،صورت خيالى و شاعرانه دادن (به) ،دلخواه سازى
idealogy مبحث افکار و ارزوهاى باطنى ،خيال ،طرز تفکر ،ايدئولوژى ،انگارگان
ideology مبحث افکار و آرزوهاي باطني ،خيال ،طرز تفکر ،ايدءولوژي ،انگارگان
idiosyncrasy حال مخصوص ،طبيعت ويژه ،طرز فکر ويژه ،شيوه ويژه هرنويسنده ،خصوصيات
اخالقى
idolatrous مربوط به بت پرستى و کفر
idolize بت ساختن ،صنم قرار دادن ،پرستيدن ،بحد پرستش دوست داشتن
idyl چکامه کوتاه ،قصيده کوتاه ،شرح منظره اى از زندگانى روستايى ،چکامه در باره
زندگى روستايى
idyll چکامه کوتاه ،قصيده کوتاه ،شرح منظره اى از زندگانى روستايى ،چکامه در باره
زندگى روستايى
idyllic قصيده اى ،چکامه اى
ignite محترق کردن يا شدن ،اتش کردن ،اتش زدن ،روشن کردن ،گيراندن ،اتش
گرفتن ،مشتعل شدن
180
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
illuminate چراغانى کردن ،روشن کردن منطقه ،درخشان ساختن ،زرنما کردن ،چراغانى
کردن ،موضوعى را روشن کردن ،روشن (شده) ،منور ،روشن فکر
illumine روشن کردن
imaginable تصور کردنى ،قابل تصور ،انگاشتنى ،قابل درک ،وابسته به تصورات و پندارها ،
تصورى
imaginal تصور کردنى ،قابل تصور ،انگاشتنى ،قابل درک ،وابسته به تصورات و پندارها ،
تصورى
181
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
imaginary انگارى ،مقدار موهومى ،انگاشتى ،پندارى ،وهمى ،خيال ،خيالى ،تصورى
imbibe نوشيدن ،اشباع کردن ،جذب کردن ،خيساندن ،تحليل بردن ،فرو بردن ،در
کشيدن
imbroglio درهم و برهم ،قطعه موسيقى درهم اميخته و نامرتب ،مسئله غامض ،سوء تفاهم
imbrue اغشتن ،الوده کردن ،تر کردن ،خيساندن ،مرطوب کردن ،اشباع کردن ،جذب
کردن
imbue خوب رنگ گرفتن ،خوب نفوذ کردن ،رسوخ کردن در ،اغشتن ،اشباع کردن ،
ملهم کردن
imitation بدل ،شبيه ،پيروى ،چيز تقليدى ،بدلى ،ساختگى ،جعلى
imitator مقلد
immaculate معصوم
immature ناتمام ،نيم ساخته ،نارسيده ،نا بالغ ،نارس ،رشد نيافته ،نابهنگام ،بى تجربه
immense بى اندازه ،گزاف ،بيکران ،پهناور ،وسيع ،کالن ،بسيار خوب ،ممتاز ،عالى
immerse غوطه ور کردن ،فرو بردن ،زير اب کردن ،پوشاندن ،غوطه دادن ،غسل ارتماسى
دادن(براى تعميد)
immersion شناورى ،فروبرى ،غوطه ورى ،غوطه ور شدن ،پوشيدگى ،غسل ،غوطه ورى
immigrate مهاجرت کردن (بکشور ديگر) ،ميهن گزيدن ،توطن اختيار کردن ،اوردن ،نشاندن
،کوچ کردن
imminence نزديکى ،مشرف بودن ،قرابت ،وقوع خطر نزديک
182
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
immune ازاد ،مقاوم در برابر مرض بر اثر تلقيح واکسن ،داراى مصونيت قانونى و پارلمانى ،
مصون کردن ،محفوظ کردن
immune system سيستم ايمني
immunity مصونيت سياسى ،مصونيت ديپلماسى عدم تبعيت مامور سياسى خارجى از مقررات
قانونى کشور مرسل اليه است ،ايمنى (مصونيت) ،مصونيت ،ازادى ،بخشودگى ،
معافيت ،جواز
immunization مصون کردن ،واکسن زدن ،مصونيت دادن
impairment اختالل
impale چهار ميل کردن ،بر چوب اويختن ،سوراخ کردن ،احاطه کردن ،محدود کردن ،
ميله کشيدن
impalpable لمس نشدنى ،غير محسوس
impart سهم بردن ،بهره مند شدن از ،رساندن ،ابالغ کردن ،افشاء کردن ،بيان کردن ،
سهم دادن ،بهره مند ساختن ،افاضه کردن
impartial بى طرف ،بيطرف ،بيغرض ،راست بين ،عادل ،منصفانه
impassable غير قابل عبور ،صعب العبور ،بى گدار ،نا گذرا
impasse کوچه بن بست ( ،مجازى) حالتى که از آن رهايى نباشد ،وضع بغرنج و دشوار ،گير ،
تنگنا
impassible بى حس ،فاقد احساس ،بيدرد
183
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
impatience بى تابى ،بى صبرى ،ناشکيبايى ،بى حوصلگى ،بى طاقتى
impeach متهم کردن ،بدادگاه جلب کردن ،احضار نمودن ،عيب گرفتن از ،عيب جويى
کردن ،ترديد کردن در ،باز داشتن ،مانع شدن ،اعالم جرم کردن
impeccable بى عيب و نقص
impend مشرف بودن ،اويزان کردن ،در شرف وقوع بودن ،محتمل الوقوع بودن
impenetrable غير قابل رسوخ ،سوراخ نشدنى ،داخل نشدنى ،نفوذ نکردنى ،درک نکردنى ،
پوشيده
impenitent توبه ناپذير ،ناپشيمان
imperative امرانه ،حاکم ،الزم االجرا ،دستور بى چون و چرا ،امرى ،دستورى ،حتمى ،الزام
اور ،ضرورى
imperceptible ديده نشدنى ،غير قابل مشاهده ،جزئى ،غير محسوس ،تدريجى ،نفهميدنى ،
درک نکردنى
imperial امپراطورى ،شاهنشاهى ،پادشاهى ،امپراتورى ،با عظمت ( ،مجازى) عالى ،با شکوه
،مجلل ،همايون ،همايونى
imperil در مخاطره انداختن ،بخطر انداختن
impermeable ناتراوا ،نفوذناپذير ،غيرقابل نفوذ ،تراوش ناپذير ،ضد نفوذ اب ،غير قابل تراوش ،
نشت ناپذير
impermissible ممنوع ،غير مجاز ،ناروا
impertinence جسارت ،فضولى ،گستاخى ،نامربوطى ،بى ربطى ،نابهنگامى ،بى موقعى ،اهانت
184
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
impertinency جسارت ،فضولى ،گستاخى ،نامربوطى ،بى ربطى ،نابهنگامى ،بى موقعى ،اهانت
impiety بى دينى ،نا پرهيزکارى ،بى تقوايى ،بى ايمانى ،بد کيشى
impinge تصادف کردن ،تجاوز کردن ،تخطى کردن ،حمله کردن ،خرد کردن ،پرت کردن
implement اجرا کردن ،الت ،افزار ،ابزار ،اسباب ،انجام دادن ،ايفاء کردن ،اجراء کردن
تکميل کردن
implicate داللت کردن بر ،گرفتار کردن ،مشمول کردن ،بهم پيچيدن ،مستلزم بودن
implicit تلويحى ،ضمنى ،التزامى ،مجازى ،اشاره شده ،مفهوم ،تلويحا فهمانده شده ،
مطلق ،بى شرط
implode از داخل ترکيدن ،از داخل منفجر شدن
implore درخواست کردن از ،عجز و البه کردن به ،التماس کردن به ،استغاثه کردن از
imply داللت داشتن ،مطلبى را رساندن ،ضمنا فهماندن ،داللت ضمنى کردن بر ،اشاره
داشتن بر ،اشاره کردن ،رساندن
impolitic مخالف مصلحت ،مخالف رويه صحيح ،بيجا
import مفهوم ،ورود ،واردات ،وارد کردن ،به کشور اوردن ،اظهار کردن ،دخل داشتن به
،تاثير کردن در ،با پيروزى بدست امدن ،تسخير کردن ،اهميت داشتن ،کاالى
رسيده ،کاالى وارده ( ،درجمع) واردا ت
importation ورود ،واردات
185
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
importune مصرانه خواستن ،اصرار کردن به ،عاجز کردن ،سماجت کردن ،ابرام کردن ،
مصرانه
imposter دغل باز ،وانمود کننده ،طرار ،غاصب
impotent عنين (ناتوان جنسى) ،داراى ضعف قوه باء ،ناتوان ،اکار
impoverish فقير کردن ،بي نيرو کردن ،بي قوت کردن ،بي خاصيت کردن
impromptu بداهتا ،تصنيف ،کارى که بى مطالعه و بمقتضاى وقت انجام دهند ،بالبداهه حرف
زدن
improper معيوب ،غلط ،ناشايسته ،نامناسب ،بيجا ،خارج از نزاکت
impugn رد کردن ،اعتراض کردن (به) ،تکذيب کردن ،عيب جويى کردن ،مورد اعتراض
قرار دادن
impuissance نا توانى ،ضعف قواى جنسى ،سستى ،عجز ،کم زورى ،عنن
186
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
impulsive کسيکه از روى انگيزه انى و بدون فکر قبلى عمل ميکند
impute نسبت دادن ،بستن ،اسناد کردن ،دادن ،تقسيم کردن ،متهم کردن
inactive غيرفعال ،ناکنش ور ،بى کاره ،غير فعال ،سست ،بى حال ،بى اثر ،تنبل ،بى
جنبش ،خنثى ،کساد
inadequate ناکافى ،کسرى ،غير کافى ،نابسنده
inadvertently سهوا"
inadvisable غير مقتضى ،دور از صالح ،مضر ،بى صرفه ،دور از مصلحت ،ناروا ،مخالف
inarticulate وابسته به بى مفصالن ،بى بند ،بى مفصل ،ناشمرده ،درست ادا نشده ،غير ملفوظ
inaudible غير قابل شنيدن ،غير قابل شنوايى ،نارسا ،شنيده نشده ،غير مسموع
inaugurate گشودن ،افتتاح کردن ،بر پا کردن ،براه انداختن ،داير کردن ،اغاز کردن
inbred ذاتى ،جبلى ،فطرى ،غريزى ،ايجاد شده بر اثر تخم کشى از موجودات هم تيره
187
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
incapacitate ناقابل ساختن ،سلب صالحيت کردن از ،بى نيرو ساختن ،از کار افتادن ،ناتوان
ساختن ،محجور کردن
incapacity حجر ،فقدان اهليت ،عجز ،عدم صالحيت
incarnate مجسم (بصورت ادمى) ،داراى شکل جسمانى ،برنگ گوشتى ،مجسم کردن ،
صورت خارجى دادن
incarnation تجسد ،تجسم ،صورت خارجى
incense بخور دادن به ،سوزاندن ،بخور خوشبو ،تحريک کردن ،تهييج کردن ،خشمگين
کردن
incentive محرک ،انگيزه ،فتنه انگيز ،اتش افروز ،موجب ،مشوق
inception اغاز ،شروع ،درجه گيرى ،اصل ،اکتساب ،دريافت ،بستن نطفه
inchoate اغاز کردن ،بنياد نهادن ،تازه بوجود امده ،نيمه تمام
incidence حادث شدن ،ميزان بروز (در بيماريها) ،شيوع مرض ،انتشار (مرض) ،برخورد ،
تالفى ،تصادف ،وقوع ،تعلق واقعى ماليات ،مشموليت
incident رويداد ،ماوقع ،الزم ،فرعى ،تصادم يکانها ،ناگهان اتفاق افتادن ظهور کردن ،
حادثه عملياتى ،شايع ،روى داد ،واقعه ،حادثه ،ضمنى ،حتمى وابسته ،تابع
incidental اتفاقى ،تصادفى ،جزئى ،ضمنى ،غير مبهم ،الزم
188
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
incline خم کردن ،کج کردن ،متمايل شدن ،مستعد شدن ،سرازير کردن ،شيب دادن ،
متمايل کردن ،شيب
inclined مايل ،کج ،مورب
incoherence گسستگى ،عدم ربط ،عدم چسبندگى ،ناجورى ،عدم تطابق ،ناسازگارى ،تناقض
incommodious ناراحت
incomparable غير قابل قياس ،بى مانند ،بى نظير ،بى همتا ،بى رقيب ،غير قابل مقايسه
incompatible منافى ،نا سازگار ،نا موافق ،ناجور ،نامناسب ( ،پزشکى)غير قابل استعمال با
يکديگر
incompetence نا شايستگى ،بى کفايتى ،نادرستى ،نارسايى ،نقص ( ،حقوق) عدم صالحيت
incompetency ناشايستگى ،بى کفايتى ،نادرستى ،نارسايى ،نقص ( ،حقوق) عدم صالحيت
incomplete ناتمام ،نا تمام ،ناقص ،انجام نشده ،پر نشده ،معيوب
189
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
incompressible تراکم ناپذير ،تراکم نا پذير ،فشار نا پذير ،خالصه نشدنى ،کوچک نشدنى ،غير
قابل تلخيص ،فشرده نشدنى
inconceivable تصور نکردنى ،غير قابل ادراک ،باور نکردنى
incongruous نامتجانس
inconsistence تناقض ،تباين ،ناسازگارى ،ناهماهنگى ،ناجورى ،نا سازگارى ،نا استوارى ،بى
ثباتى
inconsistency تناقض ،تباين ،ناسازگارى ،ناهماهنگى ،ناجورى ،نا سازگارى ،نا استوارى ،بى
ثباتى
inconsistent متناقض ،ناجور
inconspicuous ناپيدا ،نامعلوم ،غير برجسته ،کمرنگ ،نامريى ،جزئى ،غيرمحسوس ،غيرمشخص
incontinent ناپرهيزکار
incontrovertible غير قابل بحث ،بدون مناقشه ،بى چون و چرا ،بدون مباحثه ،مسلم
incorporate تاسيس کردن ،يکى کردن ،بهم پيوستن ،متحد کردن ،داخل کردن ،جادادن ،
داراى شخصيت حقوقى کردن ،ثبت کردن(در دفتر ثبت شرکتها) ،اميختن ،ترکيب
کردن ،معنوى ،غير جسمانى
incorporeal غير مادى ،بى جسم ،مجرد ،معنوى
increment نمو ،افزايش در حقوق ،فواصل کوچک ،افزايش ،ترقى ،سود ،توسعه
incriminate به جرمى متهم کردن ،مقصر قلمداد کردن ،بگناه متهم کردن ،گرفتارکردن ،
تهمت زدن به ،گناهکارقلمداد نمودن
190
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
inculcate فرو کردن ،جايگير ساختن ،تلقين کردن ،پا گذاشتن ،پايمال کردن
incur موجب (خرج يا ضرر يا تنبيه و غيره) شدن ،متحمل شدن ،وارد امدن ( ،خسارت)
ديدن
incursion تاخت و تاز ،تهاجم ،تاراج و حمله ،تعدى
indecipherable غيرقابل کشف (در مورد تلگراف رمز و غيره) ،کشف نکردنى ،حل نکردنى ،غيرقابل
استخراج
indefatigable خستگى ناپذير ،خسته نشدنى
indefinite نا محدود ،بيکران ،بى حد ،بى اندازه ،غيرقابل اندازه گيرى ،نامعين ،غير قطعى ،
(بطور صفت) غير صريح ،نکره
indefinitely بطور نامحدود ،بطور نامعين ،بطور نامعلوم ،براى يک مدت نامحدود
indemnify غرامت دادن به ،غرامت پرداختن ،هزينه اى راپرداختن ،بيمه کردن ،جبران
خسارت ،تاوان دادن ،لطمه زدن به ،اذيت کردن ،صدمه زدن به ،غرامت دادن
indemnity غرامت پرداختن ،تضمين جبران خسارت احتمالى اينده تضمين هر نوع خسارت ،
تاوان ،غرامت ،جبران زيان ،بخشودگى ،صدمه
indentation توگذارى ،ايجاد فرورفتگى ،دندانه گذارى ،دندانه ،کنگره ،تضريس
indenture سند دو نسخهاي ،دوتاسازي ،دوبل کردن ،قرارداد ،سياهه رسمي زدندانهگذاري ،عهد
نامه ،کنترات ،بشاگردي گرفتن ،با سند مقيد کردن ،با سند مقيد شدن ،با قرار داد
استخدام کردن ،شيار دار کردن ،دندانه دار کردن
indescribable وصف ناپذير ،توصيف ناپذير ،نامعلوم
191
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
India هندوستان
indicative شاخص ،اخبارى ،خبر دهنده ،اشاره کننده ،مشعر بر ،نشان دهنده ،داللت کننده
،حاکى ،دال بر
indicator نمايشگر ،عقربه ،نشان دهنده ،عالمت خط نشانه ،نشانگر ،انديکاتور ،نماينده ،
شاخص ،اندازه ،مقياس ،فشار سنج
indices شاخصها ،زيرنويسها
indict متهم کردن کسى بر مبناى تشخيص هيات منصفه دادگاه جنايى ( ،حقوق) عليه
کسى ادعا نامه تنظيم کردن ،اعالم جرم کردن ،متهم کردن ،تعقيب قانونى کردن
indictment ادعانامه ،تنظيم کيفرخواست ( ،حقوق) اعالم جرم ،تنظيم ادعا نامه ،اتهام
indifferent خون سرد ،القيد ،بى طرف ،بى تعقيب ،بى اهميت ،بى تفاوت ،جزئى ،بى اثر
indignation خشم
indispensable واجب ،حتمى ،چاره نا پذير ،ضرورى ،ناگزير ،صرفنظر نکردنى ،الزم االجرا
indisputable بى چون و چرا ،مسلما ،بى گفتگو ،بطور غير قابل بحث ،بطور مسلم
192
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
indissoluble تجزيه نا پذير ،اب نشدنى ،ناگداز ،غير قابل حل ،بهم نخوردنى ،منحل نشدنى ،
ماندگار ،پايدار
indistinct نا معلوم ،تيره ،غير روشن ،درهم ،اهسته ،ناشنوا
indoctrinate تلقين کردن ،اغشتن ،اشباع کردن ،تعاليم مذهبى يا حزبى را اموختن به
indomitable رام نشدنى ،سرکش ،سخت ،غير قابل فتح ،تسخير نا پذير ،تسلط ناپذير
Indonesia اندونزي
Indonesian اندونزيايي
induce اغوا کردن ،فراهم کردن ،تحميل کردن ،تحريک کردن ،تلقين کردن ،وادار کردن
،اعوا کردن ،غالب امدن بر ،استنتاج کردن ،تحريک شدن ،تهييج شدن
induct برقرار کردن ،مستقر کردن ،دريافت کردن ،فهميدن ،درک کردن ،استنباط کردن
،وارد کردن ،گماشتن بر ،اشنا کردن ،القاء کردن
inductee نفر استخدام شده ،استخدامى ،کسيکه وارد خدمت شده
indulge مخالفت نکردن ،مخالف نب ودن ،رها ساختن ،افراط کردن (دراستعمال مشروبات و
غيره) ،زياده روى کردن ،شوخى کردن ،دل کسى را بدست اوردن ،نرنجاندن
indulgence لطف کردن ،از راه افراط بخشيدن ،ولخرجى کردن ،غفو کردن ،زياده روى ،افراط
inebriated مست
193
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ineligible غير مشمول ،شامل نشدنى ،نا شايسته براى انتخاب ،فاقد شرايط الزم ،غير قابل
قبول
ineluctable نا گريز ،چاره ناپذير ،غير قابل مقاومت ،ناچار
inept بى عرضه ،نا شايسته ،ناجور ،بى معنى ،بى منطق ،نادان
inerrancy بى خطايى ،بى غلطى ،فاقد غلط و اشتباه ،بى لغزشى
inert بى حرکت ،بى اثر ،خنثى ،نا کار ،فاقد نيروى جنبش ،بيروح ،بيجان ،ساکن ،
راکد
inertia انرسى ،ماند ،اينرسى ،ايستايى ،رکود ،لختى ( ،فيزيک) جبر ،قوه جبرى ،ناکارى
،سکون
inestimable فوق العاده ،گرانبها ،تخمين نا پذير ،بى بها
inevitable نا چار ،نا گزير ،اجتناب نا پذير ،چاره نا پذير ،غير قابل امتناع ،حتما ،حتمى
الوقوع ،بديهى
inexcusable عذر نا پذير ،بدون بهانه ،نبخشيدنى ،غير معذور
194
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
infamous محروم از حقوق مدنى ،ترذيلى (مجازات) ،زشت ،بد نام ،مفتضح ،پست ،نفرت
انگيز شنيع ،رسوايى اور ،ننگين ،بدنام
infamy رسوايى ،بدنامى ،افتضاح ،سابقه بد ،ننگ
infer بستن ،استنتاج کردن ،استنباط کردن ،پى بردن به ( ،زبان عاميانه) حدس زدن ،
اشاره کردن بر
inference استنباط ،استنتاج
infiltrate نفوذ کردن در منطقه ،تراوش کردن ،نشر کردن ،گذاشتن ،در خطوط دشمن نفوذ
کردن
infinite نامحدود ،بى نهايت ،بيکران ،اليتناهى ،نا محدود ،بى اندازه ،سرمد
infinitude ابديت
inflammable اشتعال پذير ،قابل اشتعال ،اتشگير ،شعله ور ،التهاب پذير ،تند
195
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
inflammatory اشتعالى ،فتنه انگيز ،فساد اميز ،اتش افروز ،فتنه جو
influence اعتبار ،برترى ،تفوق ،توانايى ،تجلى ،نفوذ کردن بر ،تحت نفوذ خود قرار دادن ،
تاثير کردن بر ،وادار کردن ،ترغيب کردن
influential داراى نفوذ و قدرت
ingenious داراى قوه ابتکار ،مبتکر ،داراى هوش ابتکارى ،با هوش ،ناشى از زيرکى ،مخترع
ingenuity قوه ابتکار ،نبوغ ،هوش (اختراعى) ،امادگى براى اختراع ،مهارت ،استعداد ،صفا
ingraft رنگ زدن ،رنگ ثابت زدن ( ،مجازى) اسقاء کردن ،اشباع کردن ،در جسم چيزى
فروکردن ،در ذهن جانشين کردن
ingrained نبافته رنگ شده ،ديرينه ،ريشه کرده ،ذاتى
196
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ingrate ظلم کردن بر ،تعدى کردن ،فشار وارد اوردن بر ،نمک ناشناسى کردن ،ناسپاس ،
نمک ناشناس ،ناشکر ،حق ناشناس
ingratiate خود شيرينى کردن ،مورد لطف و عنايت قرار دادن ،طرف توجه قرار دادن ،ارضاء
کردن ،داخل کردن
ingratitude ناسپاسى ،نمک ناشناسى ،ناشکرى ،نمک بحرامى
ingredient جزء ترکيبى ( ،در جمع) اجزاء ،ذرات ،داخل شونده ،عوامل ،عناصر
inhale تنفس کردن ،تو کشيدن ،در ريه فروبردن ،استنشاق کردن ،بداخل کشيدن ،
استشمام کردن
inherence چسبيدگى ،لزوم ذاتى ،ذاتى بودن ،اصليت ،جبلى
inherit به ميراث بردن ،وارث شدن ،از ديگرى گرفتن ،مالک شدن ،جانشين شدن
inherited موروثى
inhibit باز داشتن و نهى کردن ،منع کردن ،مانع شدن ،از بروز احساسات جلوگيرى کردن
inimitable غير قابل تقليد ،بى مانند ،بى رقيب ،بى نظير
initiate ابداع کردن ،ابتکار کردن ،تازه وارد کردن ،اغاز کردن ،بنياد نهادن ،نخستين قدم
را برداشتن
inject پاشيدن ،تزريق کردن ،اماله کردن ،سوزن زدن
injunction وصيت ،دستور کتبى دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وى به رعايت حقوق
خواهان است ،حکم توقيف ،نهى ،قدغن ،حکم بازداشت ،دستور ،اتحاد
injurious مضر ،اسيب رسان
197
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
inkling اشاره ،اطالع مختصرى که با آن به چيزى پى برند ،گزارش ،اگاهى ،کوره خبر
inlet دهانه ،فرورفتگى و رخنه کوچک دريچه ورودى ،شاخابه ،خليج کوچک ،خور ،راه
دخول
inmost درونى ،ميانى ،باطنى ( ،مجازى) صميمانه
innate درون زاد ،ذاتى ،فطرى ،جبلى ،مادرزاد ،طبيعى ،الينفک ،اصلى ،داخلى ،
درونى ،چسبنده ،غريزى
innervate داراى پى کردن ،پى دادن(به)
innovate نو اورى کردن ،ايين تازه اى ابتکار کردن ،تغييرات و اصالحاتى دادن در ،چيزتازه
اوردن ،بدعت گذاردن
innovate نو اورى کردن ،ايين تازه اى ابتکار کردن ،تغييرات و اصالحاتى دادن در ،چيزتازه
اوردن ،بدعت گذاردن
innovation حرکت جديد ،نواورى ،بدعت ،ابداع ،تغيير ،چيز تازه ،نو اورى
innuendo معنى ،مقصود ،يعنى ( ،مجازى) تشريح ،شرح ،تلويحا اشاره کردن ،اداکردن ،
کنايه
innumerable بى شمار ،غيرقابل شمارش ،بيحد و حصر
inquire پرسش کردن ،جويا شدن ،باز جويى کردن ،رسيدگى کردن ،تحقيق کردن ،
امتحان کردن ،استنطاق کردن
inquisition نظرى که هيات منصفه در ذيل برگ بازجويى مى دهد ،رسيدگى (قضايى) ،
استنطاق ،تفتيش عقايد مذهبى از طرف کليسا ،جستجو
inquisitive کنجکاو ،فضول ،پى جو
198
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
inscribe نوشتن ،نقش کردن ،حجارى کردن روى سطوح و ستونها ،حکاکى کردن ،ثبت
کردن
inscrutable نفوذ ناپذير ،مرموز
insecure ناامن ،غيرمحفوظ ،بدون ايمنى ،غير مطمئن ،نامعين ،غير قطعى ،سست ،بى
اعتبار ،متزلزل
insensate بيحس ،بيحال ،بى عاطفه ،بى معنى ،بى فکر
insignificant ناچيز
insinuate تلقين کردن ،داخل کردن ،اشاره کردن ،به اشاره فهماندن ،بطور ضمنى فهماندن
insolence گستاخى ،بى احترامى ،جسارت ،اهانت ،توهين ،غرور ،خود بينى ،ادعاى بيخود
،تکبر
insolent گستاخ ،جسور
199
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
instance بعنوان مثال ذکر کردن ،لحظه ،مورد ،نمونه ،مثل ،مثال ،شاهد ،وهله
instant مربوط به ماه جارى ،دم ،آن ،لحظه ،ماه کنونى ،مثال ،فورا
instil چکاندن ،چکه چکه ريختن ،کم کم تزريق کردن ،اهسته القاء کردن ،کم کم
فهماندن
instill چکاندن ،چکه چکه ريختن ،کم کم تزريق کردن ،اهسته القاء کردن ،کم کم
فهماندن
institute بنياد نهادن ،برقرار کردن ،تاسيس کردن ،موسسه ،بنداد ،بنگاه ،بنياد ،انجمن ،
هيئت شورا ،فرمان ،اصل قانونى ،مقررات
instructive اموزنده ،ياد دهنده
insufficience عدم تکافو ،کمى ،نارسايى ،نابسندگى ،عدم کفايت ،ناتوانى ،عجز
insufficiency عدم تکافو ،کمى ،نارسايى ،نابسندگى ،عدم کفايت ،ناتوانى ،عجز
insulate عايق کردن ،سيم را لحيم کردن ،جدا کردن مجزا کردن ،جدا کردن ،روپوش دار
کردن ،با عايق مجزا کردن ،بصورت جزيره دراوردن
insulated عايق دار ،روپوش دار
insult دشنام ،توهين کردن به ،بى احترامى کردن به ،خوار کردن ،فحش دادن ،باليدن ،
توهين
insuperable برطرف نکردنى ،از ميان برنداشتنى ،شکست ناپذير ،مغلوب نشدنى ،فائق نيامدنى
200
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
insurmountable غير قابل تفوق ،فائق نيامدنى ،غير قابل عبور ،بر طرف نشدنى
intangible نامرئى ،غيرعينى ،لمس ناپذير ( ،مجازى) بغرنج ،درک نکردنى ،مال غير عينى ،نا
هويدا
integral جدايى ناپذير ،درست ،صحيح ،بى کسر ،کامل ،تمام ،انتگرال
integrate جمع کردن ،انتگرال گرفتن ،يکپارچه کردن ،گنجاندن ،در شکم چيزى جا دادن ،
تمام کردن ،کامل کردن ،درست کردن ،يکى کردن ،تابعه اوليه چيزى را گرفتن ،
اختالط
integrity يکپارچگى ،درستى ،امانت ،راستى ،تماميت ،بى عيبى ،کمال
intelligence اطالعات ،هوش ،زيرکى ،فراست ،فهم ،بينش ،اگاهى ،روح پاک يا دانشمند ،
فرشته ،خبرگيرى ،جاسوسى
intelligentsia اشخاص با هوش و خردمند ،طبقه روشنفکر
intention اراده ،عمد ،نيت ،قصد ،منظور ،خيال ،غرض ،مفهوم ،سگال
inter در خاک نهادن ،مدفون ساختن ،در قبر نهادن ،زير خاک پوشاندن
intercede پادر ميانى کردن ،ميانجى گرى کردن ،ميانجى شدن ،ميانه گيرى کردن ،وساطت
کردن ،شفاعت کردن
201
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
intercept محل تقاطع ،قطع پاسکارى حريف ،استراق سمع کردن ،عرض (درمحور مختصات)
،بريدن ،قطع کردن ،جدا کردن ،حائل شدن ،جلو کسى را گرفتن ،جلو گيرى
کردن
intercession ميانجى گرى ،پايمردى ،شفاعت ،وساطت ،پادرميانى
interdict قدغن کردن ،محروم کردن ،جدا کردن ،ممانعت کردن اجراى عمليات ممانعتى ،
قدغن ،تحريم ،منع ،جلوگيرى ،ممنوعيت ،حکم بازداشت ،حکم نهى ،حکم
ادارى ،بازداشتن ،محجور کردن ،نهى کردن
interim موقتى ،موقت ،فيمابين ،فاصله ،خالل مدت
interject در ميان اوردن ،بطور معترضه گفتن ( ،م) در ميان انداختن ،در ميان امدن ،
مداخله کردن
interlocutor جواب دهنده ،طرف صحبت ،هم سخن ،کليم
intermediate عضو ميانى ،ميانه ،متوسط ،درميان اينده ،مداخله کننده ،در ميان واقع شونده ،
واسطه ،ميانجى
interment ايين تدفين ،دفن ،تدفين ،بخاک سپارى
intermission تنفس (بمعنى زنگ تنفس يا فاصله ميان دو پرده نمايش) باد خور ،غير دائم ،نوبه
اى ،تنفس دار
intermit قطع کردن ،گسيختن ،موقتا تعطيل کردن ،نوبت داشتن ،نوبت شدن
interpolate دخل و تصرف در سند ،در ميان عبارات ديگر جا دادن ،داخل کردن
interpolation تناسب ،درونيابى ،ميانگيرى ،انترپوالسيون ،ميان يابى (در روى نقشه يا در
محاسبات) ،درون يابى ،الحاق ،درج
interpose مداخله کردن ،پا به ميان گذاردن ،در ميان امدن ،ميانجى شدن
202
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
interposition پا ميان گذارى ،مداخله ،چيزى که در ميان چيزهاى ديگر گذارند ،وساطت ،
دخالت ،ميانه گيرى
interpreter مفسر عکس هوايى ،مترجم شفاهى ،مفسر
interregnum فترت ،فاصله ميان دوره يک سلطنت با دوره ديگر ،دوره حکومت موقتى ،فاصله
interrogate بازپرسى کردن ،استنطاق کردن ،تحقيق کردن ،باز جويى کردن
intersect برخورد ،از وسط قطع کردن ،تقسيم کردن ،تقاطع کردن
intervene در ميان امدن ،مداخله کردن ،پا ميان گذاردن ،در ضمن روى دادن ،فاصله
خوردن ،حائل شدن
intestacy نداشتن وصيت نامه
intimate مطلبى را رساندن ،معنى دادن ،گفتن ،محرم ساختن ،صميمى ،محرم ،خودمانى
intolerable تحمل ناپذير ،سخت ،غير قابل تحمل ،دشوار ،تن در ندادنى ،بى نهايت
intolerance نابردبارى ،عدم تحمل ،عدم قبول ،طاقت فرسايى ،تعصب ،ناتوانى ،فروماندگى ،
عجز
intolerant زير بارنرو ،بى گذشت ،متعصب
203
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
intractable سرپيچ ،متمرد ،خود سرانه ،لجوج ،خيره سر ،ستيزه جو ،لجوجانه ،رام نشدنى
intrepid با جرات ،دلير ،شجاع ،بى باک ،بى ترس ،متهور
intrinsic بيواسطه ،ذاتى ،اصلى ،باطنى ،طبيعى ،ذهنى ،روحى ،حقيقى ،مرتب ،شايسته
intromit داخل کردن ،دراوردن ،جادادن ،منصوب کردن ،دخالت کردن ،مزاحم شدن ،
مانع شدن
introspect بخود برگشتن ،بخود امدن ،درخود فرو رفتن
introspective معاينه کننده درون خود ،خويشتن نگر ،ناشي از خويشتن نگري يا معاينه نفس
introvert بسوى درون کشيدن ،بخود متوجه کردن ،شخصى که متوجه بباطن خود است ،
خويشتن گراى
intrude سرزده امدن ،فضوالنه امدن ،بدون حق وارد شدن ،بزور داخل شدن
intuition درک مستقيم ،انتقال ،کشف ،دريافت ناگهانى ،فراست ،بصيرت ،بينش ،شهود ،
اشراق
204
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
intuitive مستقيما درک کننده ،مبنى بر درک يا انتقال مستقيم ،حسى ،بصير ،ذاتى
inundate سيل زده کردن ،از اب پوشانيدن ،زير سيل پوشاندن ،اشباع کردن
inure عادت دادن ،خودادن ،اموخته کردن ،معتاد کردن ،موجب شدن
invalid بي اعتبار ،باطل ،پوچ ،نامعتبر ،عليل ،ناتوان )invalidate( ،ناتوانکردن ،عليل
کردن ،باطل کردن
invalidate ناتوان کردن ،عليل کردن ،باطل کردن
invasion استيالء ،تاراج ،تجاوز ،تک يورش ،تاخت و تاز ،هجوم ،تهاجم ،استيال ،تعرض
inveigh سخن سخت گفتن ،با سخن حمله کردن ( ،با) againstمورد حمله قرار دادن
inveigle اغوا کردن ،از راه بدر بردن ،فريفتن ،سرگرم کردن ،گمراه کردن و بردن ،بدام
انداختن
inventive جعلى ،اختراع کننده ،اختراعى ،مبتکر
inverse قلب ،واژگونه ،وارون ،وار ونه ،معکوس ،برعکس ،مقابل ،برگشته
invert جريان دائم را به جريان متناوب تبديل کردن ،برگرداندن ،کف زير پل (در رودخانه)
،کفبندى ،کفبند (در رودخانه) ،برگشتگى ،برگردانى ،بالعکس کردن ،سوء تعبير
،انحراف ،سخن واژگون ،قلب عبارت ،معکوس کردن نسبت
investigator بازپرس ،رسيدگى کننده ،بازجو ،مامور تحقيق
invigorate نيرو دادن ،قوت دادن ،روح بخشيدن ،پر زور کردن ،تقويت شدن ،خوش بنيه
شدن
invigorating نيرو بخش ،مقوى ،قوت دهنده
205
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
invocation نيايش
involution عود مرض ،عود چيزى ،پيچ ،پيچيدن ( ،رياضى) توان يابى ،قوه يابى ( ،د .بديع)
پيچدارکردن عبارت
involve همراه بودن ،ناشي شدن ،عبارت است از ،به کار رفتن ،مستلزم بودن ،متضمن بودن،
شامل شدن ،ايجاب
invulnerable محفوظ از خطر ،زخم ناپذير ،اسيب ناپذير ،شکست ناپذير ،رويين تن
inwardly باطنا"
Iran ايران
Iraq عراق
Iraqi عراقي
irascible زود خشم ،اتشى مزاج ،زود غضب ،تند طبع ،سودايى
Ireland ايرلند
206
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Irish ايرلندي
irk خسته شدن ،فرسوده شدن ،بى ميل بودن ،بيزار بودن ،بد دانستن ،رنجاندن ،
ازردن
irksome خستگى اور ،کسل کننده ،متنفر ،ازرده
irony طعنه ،وارونه گويى ،گوشه و کنايه و استهزاء ،مسخره ،پنهان سازى ،تمسخر ،
سخريه ،طنز
irradiance درخشندگى ،تابش ،روشنى ،تابندگى ،لوستر
irradiate پاشيدن ،منتشر کردن ،پرتو افکندن تابيدن ،درخشان کردن ،منور کردن ،
نورافکندن
irrational مبهم ،غير عقالنى ،نامعقول ،غير منطقى ،بى معنى
irreconcilable وفق ناپذير ،جور نشدنى ،ناسازگار ،مخالف ،غير قابل تطبيق ،اشتى ناپذير
irrefragable غير قابل انکار و تکذيب ،رد نکردنى ،سرسخت ،خود راى ،لجوج ،تسليم نشدنى
irrefrangible ناگسستنى ،غير قابل شکستن ،غير قابل غضب ،نگفتنى ،مصون ،منزه ،نرم ،
غيرقابل تجزيه
irrefutable تکذيب ناپذير ،انکار ناپذير ،غير قابل تکذيب
irrepressible جلوگيرى نکردنى ،منع ناپذير ،غيرقابل جلو گيرى ،خوابانده نشدنى ،مطيع نشدنى
،سرکش
irreproachable سرزنش نکردنى ،مالمت نکردنى ،بى گناه
207
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
irritancy رنجش ،رنجيدگى ،غيظ ،پوچى ،بطالن ،پوچ سازى ،باطل سازى ،ابطال
irritant به خشم اورنده ،برانگيزنده ،خراش اور ،دلخراش ،سوزش اور ،محرک ،بخشم
اورنده ،ازارنده
irritate عصبانى کردن ،برانگيختن ،خشمگين کردن ،خراش دادن ،سوزش دادن ،ازردن ،
رنجاندن
irruption تهاجم ،فوران ،ايجاد ناگهانى
isobar همفشار ،ايزوبار ،خطوط هم فشار ،خطوط متحدالفشار هوايى (هواسنجى) ( ،جغ)
خط جغرافيايى نشان دهنده نقاط هم فشار ( ،شيمى) دواتم داراى وزن مساوى ولى
داراى عدد اتمى غير مساوى ،هم فشار
isochronal همزمان ،واقع شونده در فواصل منظم و مساوى ،متقارن ،متوازن
isolate مجزا کردن ،سوا کردن ،در قرنطينه نگاهداشتن ،تنها گذاردن ،منفرد کردن ،عايق
دار کردن
isothermal هم دما
208
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Israel اسرائيل
Istanbul استانبول
Italian ايتاليايي
Italy ايتاليا
jabber سخن تند و ناشمرده ،ورور کردن ،پچ پچ کردن ،تند و ناشمرده گفتن
Jakarta جاکارتا
Jamaica جامائيکا
Jamaican جامائيکايي
Japan ژاپن
Japanese ژاپني
jargon گفتار نامفهوم ،سخن دست و پا شکسته ،سخن بى معنى ،اصطالحات مخصوص
يک صنف ،لهجه خاص
jaundice پزشکى) زردى ،دچار يرقان کردن ،برشک و حسد در افتادن
jaunt گردش ،تفريح ،مسافرت کوچک ،تفرخ کردن ،سفر کوچک کردن
jaunty خود نما ،خود ساز ،جلف ،مغرور ،گستاخ ،القيد ،زرنگ
jaw فک ،ارواره ،دم گيره ،وراجى ،تنگنا ،هرزه درايى کردن ،پرچانگى کردن
jeer طنز ،ريشخند ،استهزاء ،طعنه زدن ،سخن مسخره اميز گفتن ،هو کردن
209
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
jeopard بخطر انداختن ،بمخاطره انداختن ،در خطر صدمه يا مرگ قرار دادن
Jerusalem اورشليم
jettison به دريا ريختن کاال براى نجات کشتى ،پرتاب کردن ،بدريا ريزى کاالى کشتى ،
(مجازى) از شر چيزى راحت شدن ،بيرون افکندن
jibe تغيير سمت قايق در حال حرکت با باد ( ،دريا نوردى) ناگهان باين سو و آن سو
حرکت کردن (بادبان) ،موافقت کردن ،تطبيق کردن
jingo کسى که به عنوان ميهن پرستى از سياست جنگجويانه و تجاوزکارانه دولت خود
طرفدارى مى کند ،کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازى بکار ميبرند ،اجى
مجى
jingoism وطن پرستى با تعصب
joggle بريدگى اجر و امثال آن براى جلوگيرى از لغزش ،تيزى يا شکاف اجر و چوب و غيره
،بند زدن ،ميخ زدن ،بهم جفت کردن دو چيز ،تکان تکان خوردن ،متصل کردن
Johannesburg ژوهانسبورگ
joint بهم پيوستن ،اتصال دادن بند ،اتصال ضربه اى ،محل اتصال محل ضربه ،درزه
(زمين شناسى) ،وصله (فلزکارى) ،هرزمالت ،درز(درودگرى) ،درز(بنايى) ،ستاد
مشترک ،الحاقى ،اتصالى ،مهره اتصال ،نيروهاى مشترک ،عمليات مشترک ،درزه
،بند گاه ،مفصل ،پيوندگاه ،زانويى ،جاى کشيدن ترياک با استعمال نوشابه ،لوال ،
توام ،شرکتى ،مشاع ،شريک ،متصل ،خرد کردن ،بند بند کردن ،مساعى
مشترک
jollity خوشى ،عيشى ،کيف ،عياشى ،زيور
Jordan اردن
Jordanian اردني
210
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن ،در دفتر ثبت کردن ،دفتر روزانه نگاه داشتن
junction محل اتصال يا پيوند ،نقطه تقاطع نقطه انشعاب ،پيوندگاه ،نقطه الحاق ،محل
الحاق ،چهارراه ،دگراهى ،نقطه اتصال ،اتصال ،برخوردگاه
juncture موقع بحرانى ،بحران ،موقعيت ويژه بهم پيوستگى ،پيوند گاه درز ،بند ،درنگ (در
زبانشناسى) ،اتصال ،الحاق ،پيوستگى ،مفصل ،درزگاه ،ربط
junket خوش گذرانى کردن ،سور زدن ،سفر تفريحى کردن
211
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
jut پيش رفتن ،پيشرفتگى داشتن ،جلو رفتن (بيشتر با outيا مانندان بکارميرود) ،
پيش رفتگى ،پيش امدگى
juvenile نوجوان ،در خور جوانى ،ويژه نو جوانان
Kabul کابل
Kampala کامپاال
Karachi کراچي
Kathmandu کاتماندو
Kazakh قزاق
Kazakhstan قزاقستان
keen تيزکردن ،شديدبودن ،شديدکردن ،نوحه سرايى کردن ،پرزور ،تند ،حاد ،شديد ،
تيز ،زيرک ،باهوش ،مشتاق
keepsake هديه يادگارى يادبود
Kenya کنيا
Kenyan کنيايي
Khartoum خارطوم
kid چرم بزغاله ،کودک ،بچه ،کوچولو ،دست انداختن ،مسخره کردن
212
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Kiev کيف
Kigali کيگالي
kiloliter کيلوليتر
Kingston کينگستون
Kinshasa کينشاسا
Kiribati کيريباتي
knavery رذالت
213
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
knell ناقوس عزا را بصدا در اوردن ،صداى ضربه ناقوس ،صدايى زنگ
knickknack خرت وپرت ،چيزقشنگ وکم بها ( ،زبان عاميانه) بازيچه کوچک
knuckle بند انگشت (مخصوصا برامدگى پنج انگشت) ،قوزک پا يا پس زانوى چهار پايان ،
برامدگى يا گره گياه ،قرحه روده ،تن در دادن به ،تسليم شدن ،مشت زدن
Korea, Democratic کره شمالي ،نماينده مردم دموکراتيک (کره شمالي)
People's Rep.
)(North Korea
Korea, Republic of کره جنوبي (کره جنوبي)
)(South Korea
Kosovo کوزوو
Kuwait کويت
Kuwaiti کويتي
Kyiv کيف
Kyrgyzstan قرقيزستان
labile ناپايدار
214
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
labyrinth شکنج ،البيرنت ،دخمه پرپيچ وخم ،ماز ،پلکان مارپيچ ( ،مجازى) پيچيدگى ،چيز
بغرنج
labyrinthine پر پيچ و خم ،پر شکنج
lackluster بى نور ،تاريک ،بدون زرق وبرق ،تار وبى برق
Lagos الگوس
Lahore الهور
laity عوام ،مردم غير روحانى ،ناشى ،غير فنى وغير علمى
lament تاسف خوردن ،زاريدن ،سوگوارى کردن ،سوگوارى ،ضجه و زارى کردن
215
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
landscape باغدارى) خاکبردارى وخيابان بندى کردن ،دورنما ،چشم انداز ،بامنظره تزئين
کردن
languid سست ،ضعيف ،بى حال ،اهسته ،خمار
languish بيحال شدن ،افسرده شدن ،پژمرده شدن ،بيمار عشق شدن ،باچشمان پر اشتياق
نگاه کردن ،باچشمان خمار نگريستن
languor مستى ،ضعف ،فتور ،ماندگى ،پژمردگى
Laotian الئوسي
lap رويهم قرار دادن ،زيرکار ،شناکردن طول استخر ،يک دور کامل زمين اسبدوانى ،
تمام کردن يک دور اسبدوانى ،رسيدن به اسب جلويى تمام کردن يک دور ،منطقه
پاک سازى مين ،دامن لباس ،لبه لباس ،سجاف ،محيط ،محل نشو ونما ،اغوش ،
سرکشيدن ،حريصانه خوردن ،ليس زدن ،با صدا چيزى خوردن ،شلپ شلپ کردن
،تاه کردن ،پيچيدن
lap رويهم قرار دادن ،زيرکار ،شناکردن طول استخر ،يک دور کامل زمين اسبدوانى ،
تمام کردن يک دور اسبدوانى ،رسيدن به اسب جلويى تمام کردن يک دور ،منطقه
پاک سازى مين ،دامن لباس ،لبه لباس ،سجاف ،محيط ،محل نشو ونما ،اغوش ،
216
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
سرکشيدن ،حريصانه خوردن ،ليس زدن ،با صدا چيزى خوردن ،شلپ شلپ کردن
،تاه کردن ،پيچيدن
lapse ارتداد ،سلب سلب يا ساقط يا زايل شدن ،لغزش ،خطا ،برگشت ،انحراف موقت ،
انصراف ،گذشت زمان ،زوال ،سپرى شدن ،انقضاء ،استفاده از مرور زمان ،ترک
اولى ،الحاد ،خرف شدن ،سهو و نسيان کردن ،از مدافتادن ،مشمول مرور زمان
شدن
larceny تصرف غيرقانونى ،دستبرد ،دزدى ،سرقت
largess بخشش ،دهش ،انعام ،سخاوت ،ازادگى ،مساعدت ،وسعت نظر ،گشاده دستى ،
بخشيدگى
largesse بخشش ,سخاوت ,خير خواهي ,گشاده دستي , .بخشش ,سخاوت ,خير خواهي ,
گشاده دستي
lascivious شهوانى ،هرزه ،شهوت انگيز
latency تاخير ،زمان بيکارى ،دوره عکس العمل ،ناپيدايى ،پوشيدگى ،دوره کمون ،مرحله
پنهانى ،رکود ،نهفتگى
latent پنهان ،ناپيدا ،پوشيده ،درحال کمون ،مکنون ،راکد ،نهفته
lateral در عرض ،راهرو زيرزمينى موازى جبهه ،فرعى ،پهلويى ،جانبى ،واقع درخط افقى
،جنبى ،عرضى
latish اندکى دير ،قدرى دير
Latvia ليتواني
Latvian ليتوانيايي
217
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
laureate اراسته ببرگ غار ( ،مجازى) جايزه دار ،برجسته ،ملک الشعراء
lax لخت ،سست ،سهل انگار ،اهمال کار ،لينت مزاج ،شل کردن ،ول کردن ،
رهاکردن
laxative ضد يبوست ،ملين
lea واحد اندازه طول نخ و ريسمان ،چمنزار ،علفزار ،مرتع ،جلگه سبز
lean تکيه کردن ،تکيه زدن ،پشت دادن ،کج شدن ،خم شدن ،پشت گرمى داشتن ،
متکى شدن ،تکيه دادن بطرف ،تمايل داشتن ،الغر ،نزار ،نحيف ،اندک ،ضعيف ،
کم سود ،بيحاصل
leaven خمير مايه ،خمير ترش ،عامل کارگر ،مخمر کردن ،خمير کردن ،ور اوردن
Lebanese لبناني
Lebanon لبنان
leery ناقال
leeward بادپناه
218
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
leeway يک ورشدگى کشتى در اثر باد ،حرکت يک ورى ،انحراف ( ،مجازى) مهلت ،عقب
افتادگى ،راه گريز
left-handed چپ دست ،دوپهلو ،دورو ،مشکوک
leg قسمتى از مسابقه ،قسمتى از زمين کريکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف
او ،ساق مثلث قائم الزاويه ،خط واصل بين دو نقطه ،شاخه ،ساق پا ،پايه ،ساقه ،
ران ،پاچه شلوار ،بخش ،قسمت ،پا زدن ،دوندگى کردن
legacy ماترک ،ترکه ،ميراث ،ارث
legalize به طور رسمى شناختن ،قانونى کردن تصديق کردن (امضا) ،قانونى کردن ،اعتبار
قانونى دادن ،برسميت شناختن
legend شرح عالئم و اختصارات ،افسانه ،نوشته روى سکه ومدال ،نقش ،شرح ،فهرست ،
عالئم واختصارات
legerdemain تردستى ،حقه بازى ،حيله ،شعبده
legitimate مانع مشروع ،عذر قانونى ،حالل زاده ،درست ،برحق ،قانونى ،مشروع
219
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Lesotho لسوتو
lethargy سبات ،مرگ کاذب ،خواب مرگ ،بى عالقگى ،بيحالى ،سنگينى ،رخوت ،موت
کاذب ،تهاون
levee کناره رودخانه ،مجلس پذيرايى ،سالم عام ،بارعام دادن ،خاکريز ،بند ،لنگرگاه
lever دستگيره ،لور ،ديلم ،بااهرم بلند کردن ،بااهرم تکان دادن(با overو upوغيره) ،
تبديل به اهرم کردن ( ،در ترازو وغيره) شاهين ،ميله اهرم ،دسته
leverage نسبت بدهى به دارائى خالص ،شيوه بکار بردن اهرم ،کار اهرم ،دستگاه اهرمى ،
وسيله نفوذ ،نيرو ،قدرت نفوذ(در امرى)
leviathan جانور بزرگ دريايى که در کتاب عهد عتيق نام برده شده ،نهنگ
levy وضع کردن ماليات ،اخذ ماليات ،هزينه ،سربازگيرى اجبارى ،سرباز مزدور ،وضع
ماليات ،ماليات بندى ،خراج ،وصول ماليات ،باج گيرى ،تحميل ،نام نويسى ،
ماليات بستن بر ،جمع اورى کردن
lewd هرزه ،ناشى از هرزگى ،شهوت پرست
lexicon لغت نامه ،فرهنگ ،کتاب لغت ،قاموس ،واژه نامه ،ديکسيونر
liability تعهد ،الزام ،اسناد ديونى ،مسئوليت ،دين ،بدهى ،فرض ،شمول ،احتمال ،
(درمحاسبات) بدهکارى ،استعداد ،سزاوارى
liable قابل اطمينان ،مسئول ،مشمول
libation ساغر ريزى ،نوشابه پاشى ،نوشيدن شراب ،تقديم شراب به حضور خدايان
libel توهين کردن به ،هجو نامه يا توهين نامه افترا ،تهمت ،توهين ،هجو ،افترا زدن
220
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
liberal ازاديخواه ،ازادانديش (ليبرال) ،ازاده ،نظر بلند ،داراى سعه نظر ،روشنفکر ،ازادى
خواه ،زياد ،جالب توجه ،وافر ،سخى
liberalism ازادانديشى (ليبراليسم) ،ازاديخواهى ،اصول ازادى خواهى ،وسعت نظر ،ازادگى
Liberia ليبريا
Liberian ليبريايي
libertine هرزه ،افسار گسيخته ،کسيکه پابند مذهب نيست ،باده گسار وعياش ،غالم ازاد
شده
libidinous وابسته به شهوت جنسى
libido زيست مايه (لى بيدو) ،شور جنسى ،شهوت جنسى ،هوس ،تحريک شهوانى
Libreville ليبرويل
Libya ليبي
Libyan ليبيايي
licentious بى بند و بار ،هرزه ،ول ،شهوتران ،بد اخالق ،مبنى بر هرزگى
licit مشروع ،حالل ،قانونى ،روا ،مجاز ،حراج ،فروش از طريق مزايده
lien حق حبس ،حق وصول طلب ( ،حق) حق تصرف مال يا ملکى تاهنگاميکه بدهى
وابسته به آن داده شود ،حق رهن ،حق گروى ،طحال ،سپرز
lieu به جاى ،بجاى ،در عوض
221
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ligature بخيه زنى ،نوار ،زخم بند ،شريان بندى ،رشته ،رباط ،طلسم ( ،موسيقى) خط
پيوند ،خط ارتباط ،کليد کوک سازهاى زهى ،دو يا چند حرف متصل بهم
light-hearted خوشدل ،سبکدل ،اميدوار
ligneous چوبى
lilliputian وابسته به کشور ليلى پوت ،ليلى پوتى ،ريزه اندام ،کوته فکر ،تنگ نظر
Lilongwe ليلونگوه
Lima ليما
limb سوهان کارى ،جالکارى کردن ،عضو بدن ،دست يا پا ،بال ،شاخه ،قطع کردن
عضو ،اندام زبرين ،اندام زيرين
limber عراده را به عقب توپ بستن ،سربزير ،مطيع ،تاشو ،خم شو ،نرم ،خم کردن ،
تاکردن ،خميده کردن ،تمرين نرمش کردن
limerick شعر غير مسجع پنج بندى ،شعر بند تنبانى
limn مصورکردن ،تذهيب کردن (کتاب وغيره) ،رنگ اميزى کردن ،اب رنگ زدن
lineage سطربندى ،سطر شمارى ،سويه ،دودمان ،اصل ونسب ،اجداد ،اعقاب
lineament نشان ويژه ،سيما ،طرح بندى ،خطوط چهره ،صفات مشخصه
liner سرباز خط جبهه ،کشتى يا هواپيماى مسافرى ،استردوز ،استرى ،کسى که خط
ميکشد ،خط کش
linger درنگ کردن ،تاخير کردن ،دير رفتن ،مردد بودن ،دم اخر را گذراندن
222
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
linguistics زبان شناسى ،علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکيب کلمات وصرف ونحو ،
لسانيات ،علم زبان
liniment روغن ماليدنى ،مرهم رقيق ،روغن مالش
lip لبه ،کنار ،طاقت ،سخن ،بيان ،لبى ،با لب لمس کردن
liquefacient ابگونگر ،گدازنده ،مايع کننده ( ،پزشکى) عامل موجب ترشح ،ترشح کننده ،مايع
ترشح کننده
liquefy ابگون کردن ،گداختن ،تبديل به مايع کردن
liquidate تسويه کردن ،حساب را واريز کردن ،برچيدن ،از بين بردن ،مايع کردن ،بصورت
نقدينه دراوردن ،سهام
liquify ابگون کردن ،گداختن ،تبديل به مايع کردن
liquor مشروب خوردن ياخوراندن ،نوشابه ،مشروب الکلى ،با روغن پوشاندن ،چرب کردن
،مايع زدن ،مشروب زدن به
Lisbon ليسبون
list سياهه برداشتن ،صورت کردن ،حاشيه ،نوار ،کج شدن ،صورت ،سياهه ،جدول ،
سجاف ،کنار ،نرده ،ميدان نبرد ،تمايل ،کجى ،ميل ،در فهرست وارد کردن ،
فهرست کردن ،در ليست ثبت کردن ،شيار کردن ،اماده کردن ،خوش امدن ،
دوست داشتن ،کج کردن
listless بى ميل ،بى توجه
litany مناجات ودعاى دسته جمعى بطور سوال وجواب ،مناجات وعبادت تهليل دار
223
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Lithuania ليتواني
Lithuanian ليتوانيايي
litigate دادخواهى کردن ،عارض شدن ،طرح دعوى کردن ،مرافعه کردن ،تعقيب قانونى
کردن
litigation ترافع دعوى ،دادرسى ،مرافعه ،دادخواهى ،دعوى قضايى
litigious دعوايى
litotes (بديع) خفض جناح ،کوچک قلم دادن چيزى براى افزايش اهميت ان ويااجتناب
ازانتقاد ،شکسته نفسى
little finger انگشت کوچک
live برقدار ،تحت پتانسيل ،زنده کردن ،فشنگ جنگى ،مهمات جنگى
Ljubljana ليوبليانا
loam رس شنى ،ابليز ،لجن ،گل ،خاک رس وشن که با گياه پوسيده اميخته باشد ،
خاک گلدانى
loath بى ميل ،بيزار ،متنفر
224
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
loathe نفرت داشتن از ،بيزار بودن ،بد دانستن ،منزجر بودن ،بيزار کردن ،سبب بيزارى
شدن
lobbyist کسيکه در پارلمان تبليغ ميکند
locative دال بر مکان ( ،دستور زبان) مکانى ،دال برمکان ،حالت مکانى ،اندرى
lock محکم نگهداشتن ،قفل گلنگدن ،چفت شدن ،طره گيسو ،دسته پشم ،چخماق
تفنگ ،چفت و بست ،مانع ،سد متحرک ،سدباالبر ،چشمه پل ،محل پرچ يا
اتصال دوياچند ورق فلزى ،قفل کردن ،بغل گرفتن ،راکد گذاردن ،قفل شدن ،
بوسيله قفل بسته ومحکم شدن ،محبوس شدن
locomotion جنبش ،نقل وانقال نيرو بوسيله حرکت ،تحرک ،نقل وانتقال ( ،مجازى) مسافرت
lodgement منزل گيرى ،استقرار ،جايگزينى ،سپارش پول ،وديعه گذارى ( ،علوم نظامى)
موضع گيرى
lodgment منزل گيرى ،استقرار ،جايگزينى ،سپارش پول ،وديعه گذارى ( ،علوم نظامى)
موضع گيرى
lofty ارجمند ،رفيع ،عالى ،بزرگ ،بلند پايه ،مغرورانه
log چوب گرد ،گرد بينه ،کيلومتر شمار ناو ،فهرست ليست ،پيمودن ،شرح روزانه ،
جدول لگاريتم ،کنده ،قطعه اى ازدرخت که اره نشده ،سرعت سنج کشتى ،کارنامه
،صورت عمليات ،گزارش سفرنامه کشتى ،گزارش سفرهواپيما ،گزارش روزانه
عمليات هيئت ياعمليات موتورياماشين وغيره ،کندن کنده درخت ،درسفرنامه
واردکردن ،ثبت کردن وقايع
logic الجيک ،منطق رياضى ،منطق ،استدالل ،برهان
logistics لجستيک ،تدارک کردن ،امايش ،امادها ( ،علوم نظامى) مبحث تدارکات لشکر
کشى ،شعبه اى از فنون نظامى که درباره فن لشکرکشى و وسائط نقليه وتهيه
اردوگاه واذوقه ومهمات الزمه درطى لشکر کشى بحث ميکند
loiter درنگ کر دن ،تاخير کردن ،ديرپاييدن ،پابپاورکردن ،معطل کردن ،باتنبلى حرکت
کردن
loiterer کسيکه در رفتن تعلل کند ،پرسه زن
225
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
loll لم دادن ،لميدن ،اويختن ،لم ،تکيه ،زبان بيرون ،بيرون افتادن
Lomé لومه
London لندن
loom هاله روشنايى ،کارگاه بافندگى ،دستگاه بافندگى ،نساجى ،جواليى ،متالطم
شدن(دريا) ،ازخالل ابريا مه پديدارشدن ،ازدور نمودار شدن ،بزرگ جلوه کردن ،
رفعت ،بلندى ،جلوه گرى از دور ،پديدارازخالل ابرها
loot چپاولگرى کردن ،چپاول ،تاراج ،استفاده نامشروع ،غارت کردن (شهرى که اشغال
شده) ،چاپيدن
lope خراميدن ،رقصيدن ،جست وخيز کردن ،شلنگ انداختن ،تاخت رفتن (اسب
وغيره) ،بجست وخيز دراوردن ،جست وخيز وشلنگ تخته ،تاخت ،حرکت خرامان
loquacious پرگو ،وراج ،پرحرف
loquacity پرحرفى
louse شته ،هر نوع شپشه يا افت گياهى وغيره شبيه شپش ،شپش گذاشتن ،شپشه
کردن
lout سرفرود اوردن ،ادم بى دست وپا ،ادم نادان ونفهم ،بيشعور دانستن ،ريشخندکردن
،نفهمى نشان دادن ،ولگردى کردن
lovable دوست داشتنى ،محبوب ،جذاب
low ضعيف ،عقب ،پست ،کوتاه ،دون ،فرومايه ،پايين ،اهسته ،پست ومبتذل ،
سربزير ،فروتن ،افتاده ،کم ،اندک ،خفيف ،مشتعل شدن ،زبانه کشيدن
lowly خوار ،دون ،ص غير ،افتاده ،فروتن ،بى ادب ،بطورپست
Luanda لواندا
lubricious ليز ،نرم ،هرزه ،بيقرار ،بى ثبات ،لغزنده ،گريز پا
226
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
lugubrious محزون (بطور اغراق اميز يا مضحک) ،اندوهگين ،غم انگيز ،حزن انگيز ،تعزيت
اميز
lukewarm نيم گرم ،ولرم ،ملول ،غير صميمى ،بى اشتياق
lull ارام کردن ،فرونشاندن ،ساکت شدن ،الاليى خواندن ،ارامش ،سکون ،ارامى
lumber تير بريده ،تخته ،تيربريده ،الوار را قطع کردن ،چوب برى کردن ،سنگين حرکت
کردن ،سالنه سالنه راه رفتن
lumen واحد تشعشع برابر مقدار نوري که از يک شمع معمولي بين المللي ساطع ميگردد،
حفره يا مجراي عضو لولهاي شکل ،حفره سلولي درون جدار گياه
luminary جسم روشن ،جرم اسمانى ،جرم نورافکن اسمانى ،ادم نورانى ،پر فروغ ،شخصيت
تابناک
luminescence فروزندگى ،تابناکى ( ،فيزيک) پديده نورافشانى جسمى پس از قرار گرفتن درمعرض
تابش اشعه ،شب تابى
luminescent شب تاب ،درخشان ،تابناک
luminosity روشنايى ،درخشندگى ،نور افکنى ،جسم نورانى ،فروغ ،فروزندگى ،درخشش
luminous روشن ،فروزنده ،درخشان ،فروزان ،روشنى بخش ،نورانى ،تابان ،شب نما
227
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
lunge حرکت النژ ،حمله ناگهانى شمشيرباز بجلو و باز کردن بازو ،حمله ناگهانى (مثال با
شمشير) ،پرتاب ناگهانى ،پيشروى ناگهانى ،جهش کردن ،خيز زدن
lurch چرخش ناگهانى کشتى بيک سو ،کج شدن ،فريب ،خدعه ،گوش بزنگى ،امادگى ،
شکست فاحش ،نوسان ،تلوتلو خوردن
lurid رنگ پريده ،مستهجن ،بطورترسناک ياغم انگيز ،موحش ،شعله تيره ،شعله دودنما
،رنگ زرد مايل به قرمز ،کم رنگ وپريده ،زننده
lurk کمين کردن ،در تکاپو بودن ،درکمين شکار بودن ،در انتظار فرصت بودن ،دزدکى
عمل کردن ،در خفا انجام دادن
Lusaka لوساکا
luster جال ،زرق وبرق ،درخشندگى ،درخشش ،لوستر ،درخشيدن ،جلوه داشتن ،برق
زدن
lustrous فروزنده ،رخشان ،رخشنده ،پر زرق وبرق ،پر جلوه
Luxembourg لوکزامبورگ
luxuriance پرنعمتى ،وفور ،فراوانى ،پربرکتى ،شکوه وجالل ،فراوان ،حاصلخيزى ،انبوهى
luxuriate پربرکت شدن ،حاصلخيز شدن ،پرپشت شدن ،فراوان شدن ،وفور يافتن ،شکوه
يافتن ،اب وتاب زياد دادن ،درتجمل زيستن ،خوشگذران
luxurious خوش گذران ،داراى زندگى تجملى ،مجلل
lying دروغگويى
lynch بدون محاکمه مجازات کردن ياکشتن (توسط جماعت) ،درکوچه وبازار گرداندن
ومجازات کردن ،بدنام کردن ،زجر کشى کردن
lyre موسيقى) چنگ ،بربط
lyric چنگى ،بربطى ،سرودى ،خواندنى ،غنائى ،غزلى ،احساساتى ،غزل سرا
Macau ماکائو
228
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
mace نوعى موشک هدايت شونده که با انرژى جنبشى هدايت مى شود ،پوست جوز ،گل
جوز ،راف ،گرز ( ، )gorzکوپال ،چماق زدن ،گول زدنى ،فريب ،چماق
Macedonia مقدونيه
macerate الغر کردن ( ،مجازى) ظلم کردن بر ،زجر دادن ،خيساندن ،خيس شدن
machinist ماشين چى ،چرخکار ماشين ساز ،سرموتوريست ناو ،ماشين کار ،چرخکار ،ماشين
ساز
macrocosm جهان ،دنيا
maculate لکه دار کردن ،الودن ،بى عفت کردن ،لکه دار
maculated لکه دار کردن ،آلودن ،بي عفت کردن ،لکه دار
Madagascar ماداگاسکار
Madrid مادريد
magnanimity جوانمردى ،رادمردى ،بزرگوارى ،بزرگى طبع ،علو طبع ،بلند همتى
229
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
magnanimous بزرو طبع ،بزرگوار ،عالي فطرت ،آقا منش ،نظر بلندانه
magnitude دامنه ،حيطه عمل ،کشش ،شدت ،تعداد ،بزرگى ،عظمت حجم ،قدر ،اهميت ،
شکوه ،اندازه ،مقدار
maharaja مه راجه ،مهاراجه ،مه راجا ،لقب دسته اى از راجه ها يا شاهزادگان بزرگ در هند
maim کسيرا معيوب کردن ،معيوب شدن ،اختالل يا از کارافتادگى عضوى ،صدمه ،جرج
،ضرب و جرح ،نقص عضو ،چال ق کردن
maintain پشتيبانى کردن ،نگهدارى کردن ،ابقا کردن ،ادامه دادن ،حمايت کردن از ،مدعى
بودن ،نگهداشتن ،برقرار داشتن
maintenance صيانت ،حمايت ،نفقه ،نگاهدارى ،حفاظت کردن ،حفظ کردن ،تعمير و نگهدارى
،تاسيسات ،حفظ ،نگهدارى ،تعمير ،قوت ،گذران ،خرجى ،ابقاء ،نگهداشت
maize ذرت ،بالل ،رنگ ذرتى
make-up ترکيب ،ساخت ،ساختمان ياحالت داستان ساختگي ،در (تاتر)آرايش ،گريم ،ترکيب
کردن ،درست کردن ،جبران کردن ،جعل کردن ،گريم کردن ،بزک ،توالت
maladroit بى مهارت ،ناشى ،بى دست وپا ،ناهنجار ،زشت
Malawi ماالوي
230
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Malaysia مالزي
Malaysian مالزيايي
Maldives مالديو
Maldivian مالديوي
malefactor تبهکار ،بدکار ،تبه کار ،جانى ،جنايت کار ،جنايت اميز
Mali مالي
malice سوء نيت ،سوء قصد ،بدانديشى ،بدجنسى ،بدخواهى ،عناد ،کينه توزى ،نفرت ،
قصد سوء
malicious بد انديش ،از روى بدخواهى ،از روى عناد
malignant بدطينت ،خطرناک ،زيان اور ،صدمه رسان ،کينه جو ،بدخواه ،متمرد ،سرکش ،
(پزشکى)بدخيم
malinger خود را بنا خوشى زدن ،تمارض کردن
malingerer سرباز يا ملوانى که خود را بناخوشى ميزند و از زير کار شانه خالى ميکند
mallet چوب چکش مانند بازى کروکه ،گرز ،پتک ،کلوخ کوب ،چوگان ،چکش زدن ،
کوبيدن
malodorous بد بو
231
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Malta مالت
mammal پستاندار
manacle دست بند (مخصوص دزدان وغيره) ،قيد ،بخو ،دستبندزدن ،زنجيرکردن
Managua ماناگوآ
Manama منامه
mandate حکم قيمومت ،تحت قيمومت دراوردن ،دستور مردم به (وکيل) ،دستور مافوق ،
وکالت نامه ،قيمومت ،حکم ،فرمان ،تعهد ،اختيار
mandatory قيم ،اجبارى ،الزامى ،الزام اور
mane يال
maneuver تمرين نظامى ،عمليات نظامى وجنگى را تمرين کردن ،مشق کردن ،مانور دادن ،
طرح کردن ،مانور
mangy مبتال به جرب ،مبتال به گرى ،جرب دار
manifest مانيفيست ،مانيفست ،بارنامه ،فهرست بارها ،ليست وسايل ،قطعنامه ،اظهارنامه ،
صورت بار ،بازنمود کردن ،بارز ،اشکار ساختن ،معلوم کردن ،فاش کردن ،اشاره ،
خبر ،اعالميه ،بيانيه ،نامه
manifestation مظهر ،اشکار سازى ،ظهور ،ابراز
manifold مانيفولد ،چند راهه ،لوله چند اليى ،روپوش اتصال ،چند تا ،بسيار ،زياد ،متعدد
،گوناگونى ،متنوع کردن ،چند برابرکردن
232
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
manipulate بادست عمل کردن ،با استادى درست کردن ،بامهارت انجام دادن ،اداره کردن ،
دستکارى کردن
manlike نرينه ،جنس نر ،وحشى ،مرد مانند
manoeuvre تمرين نظامى ،عمليات نظامى وجنگى را تمرين کردن ،مشق کردن ،مانور دادن ،
طرح کردن ،مانور
manor ملک اربابى ،ملک تيولى ،منزل ،خانه بزرگ
mantle جبه ،تورى چراغ ،پرده ،پوست ،شنل زنانه ،باالپوش ،ردا ،پوشش ،کاله تورى
Maputo ماپوتو
mar خراب کردن ،اسيب زدن ،اسيب رساندن ،زيان رساندن ،معيوب کردن ،ناقص
کردن ،بى اندام کردن ،صدمه زدن ،اسيب
maraud نهب وغارت کردن ،بقصد غارت حمله کردن ،دله دزدى يا تالش کردن ،غارت
کردن ،چپاول کردن
marauder غارتگر ،چپاولگر
marginal لبه ،حاشيه اى خطرناک ،بحرانى ،حداکثر ،کنارى ،وابسته به حاشيه ،کم ،
حاشيه اى ،مرزى
marine تکاور دريايى ،بحرى ،وابسته به دريانوردى ،تفنگدار دريايى
maritime ناوگان مستقل دريايى ،وابسته به بازرگانى دريايى ،وابسته بدريانوردى ،استان
بحرى ياساحلى
233
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
maroon شاه بلوط اروپايى ،رنگ خرمايى مايل بقرمز ،درجزيره دورافتاده ياجاهاى مشابهى
رها شدن يا گير افتادن
marquee چادر بزرگ ،خيمه بزرگ ،سايبان ،اسمانه
Marrakesh مراکش
marshal در صف اوردن ،مارشال ،ارتشبد ،کالنتر ،سردسته ،به ترتيب نشان دادن ،
راهنمايى کردن با(تشريفات) ،مرتب کردن
Marshall Islands جزاير مارشال
martinet انضباطى ،ادم با انضباط وسخت گير ،سخت گيرى وانضباط خشک ،منجنيق سنگ
انداز
Martinique جزيرهى مارتينيک
martyrdom شهادت
marvel چيز شگفت ،شگفتى ،تعجب ،اعجاز ،حيرت زده شدن ،شگفت داشتن
masochist فردىکهازآسيبرسانىبهخودشلذتببرد*
masonry بنايى
masquerade بالماسکه ،رقص بانقاب هاى مضحک وناشناس ،تغيير قيافه ،به لباس مبدل در
امدن ،قيافه ظاهرى بخود دادن ،لباس مبدل
massacre قتل عام کردن ،کشتار
massive گران کوه ،ساختمان فشرده ،سنگين ،قوال ،توپر ،بزرگ ،حجيم ،عظيم ،گنده ،
فشرده ،کالن
masterpiece شاهکار
masticate چاوش کردن ،جويدن ،نرم کردن ،خمير کردن ،بزاقى کردن
234
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
material ماده کار ،کاال ،نيرو ،مواد ،ماتريال ،مصالح ساختمان ،چيز ،جنس ،ماده ،مصالح
،مادى ،جسمانى ،مهم ،عمده ،کلى ،جسمى ،اساسى ،اصولى ،مناسب ،مقتضى
،مربوط ،جسم
materialism مکتب ماديت ،ماده گرايى (ماترياليسم) ،ماده گرائى ،ماديت ،ماده گرايى ،ماده
پرستى
materialize مادى کردن ،صورت خارجى بخود گرفتن ،جامه عمل بخود پوشيدن
matriculate در دفتر دانشگاه يا دانشکده نام نويسى کردن ،نام نويسى کردن ،در دانشکده
يادانشگاه پذيرفته شدن ،قبول کردن ،پذيرفتن
matrimony زناشويى ،عروسى ،ازدواج ،نکاح
matrix قالب ،زمينه ،شبکه ،زهدان ،رحم ،بچه دان ،موطن ،جاى پيدايش ،ماتريس
matter قالب ،کاال ،ماده ،جسم ،ذات ،ماهيت ،جوهر ،موضوع ،امر ،مطلب ،چيز ،مهم
بودن ،اهميت داشتن
matter of fact حقيقت امر ،بطور واقعى
maudlin باحرف بزرگ) اسم خاص مونث ،مريم مجدليه ،ضعيف وخيلى احساساتى ،سرمست
maul پتک چوبى ،اهنکوب ،روش قديمى جلوگيرى از کسب امتياز با دفاع فردى يا
گروهى ،گروه مهاجمان و مدافعان اطراف توپ (رگبى) ،چکش چوبى ،تخماق ،
چماق ،گرز ،توپوز ،ضربت سنگين ،باچکش زدن ياکوبيدن ،خردکردن ،له کردن
،صدمه زدن
maunder بطور خواب الود وسرگردان حرکت کردن ،بطور نامفهوم حرف زدن
Mauritania موريتاني
Mauritanian موريتانيايي
Mauritius موريس
235
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
mawkish حالت تهوع نسبت به غذاى بد مزه ،کسل کننده ،بطور زننده احساساتى
maze جاى پرپيچ وخم ،پيچ وخم ،پلکان مارپيچ ،سرسام ،هذيان
Mbabane مبابانه
mead نوشابه الکلى مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر ،شهد اب
mealy-mouthed اهسته حرف زن ،سخن له کن ،بى خلوص ،دريغ دارنده از راست گويى
meander رودپيچ ،مئاندر ،دور ،گردش ،راه پر پيچ وخم ،پيچ وخم داشتن ،مسير پيچيده
اى را طى کردن ،چماب
mechanics علم ماشين االت ،نيرو برد ،علمى که درباره اثر نيرو بر اجسام بحث ميکند ،علم
جراثقال ،علم مکانيک
medallion مدال بزرگ ،مداليون ،با مدال بزرگ زينت دادن
mediate ميانى ،وسطى ،واقع درميان ،غير مستقيم ،ميانجى گرى کردن ،وساطت کردن ،
پابميان گذاردن ،درميان واقع شدن
medicine دارو ،دوا ،پزشکى ،علم طب
236
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
medium مال" ،ميانى ،مقدار متوسط ،معدل ،واسطه دالل ( ،پزشکى) محيط کشت ،
ميانجى ،واسطه ،وسيله ،متوسط ،معتدل ،رسانه
medley اميخته ،اختالط ،رنگارنگ ،زد وخورد ( ،موسيقى) قطعه موسيقى مختلط
meek فروتن ،افتاده ،بردبار ،حليم ،باحوصله ،ماليم ،بيروح ،خونسرد ،مهربان ،نجيب ،
رام
megalomania مرض بزرگ پندارى خويش ،جنون انجام کارهاى بزرگ
meliorate بهتر شدن ،بهبود يافتن ،بهتر کردن ،اصالح کردن ،ترقى دادن
melodrama نمايش توام با موسيقى واواز که پايانى خوش داشته باشد ،عشق خوش فرجام
menace تهديد کردن ،چيزى که تهديد کننده است ،مخاطره ،تهديدکردن ،ارعاب کردن ،
چشم زهره رفتن
menagerie نمايشگاه جانوران ،جايگاه دام ودد ،دامگاه
237
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
merciless بيرحم
merge ادغام شدن ،يکى کردن ،ممزوج کردن ،ترکيب کردن ،فرورفتن ،مستهلک شدن ،
غرق شدن ،ادغام کردن
merger استهالک ،ادغام (دو شرکت) ،ممزوج کننده ،يکى شدن دو يا چند شرکت ،ادغام ،
امتزاج
meritocracy شاينده ساالرى ،نخبه ساالرى
metal فلز ،ماده ،جسم ،فلزي ،ماده مذاب ،سنگ ريزي کردن ،فلزي کردن ،با فلزپوشاندن
metamorphose تغيير شکل دادن ،دگرديسى ،دگرديس کردن ،دگرگون کردن ،تغييرماهيت دادن
238
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
mete اندازه گرفتن ،پيمودن ،سهم دادن ،پيمانه ،خط مرزى ،کرانه ،سنگ مرزى ،
سرحد
metempsychosis فرهنگسار ،حلول روح متوفى در بدن انسان يا جانور ديگرى
methodology روش شناسائى ،متدلوژى ،گفتار در روش واسلوب ،علم اصول ،روش شناسى
metonymy بديع) کنايه ،ذکر کلمه اى بمنظور ديگرى (غير از معنى اصلى کلمه) ،مجازمرسل
metric بديع) علم سجع ،مبحث بحر ووزن شعر ،اندازه اى ،استاندارد يامعيارمترى ،مترى
metronome زمان سنج اونگى (مترونوم) ،ميزانه شمار ،اسبابى که براى تعيين زمان دقيق
(مخصوصا در موسيقى) بکار ميرود
metropolis کالن شهر ،شهر بزرگ ،مادر شهر
Mexican مکزيکي
Mexico مکزيک
239
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
migrate جابجا شدن ،سير کردن ،کوچيدن ،کوچ کردن ،مهاجرت کردن
mileage مقدار کيلومتر ،مقدار کارکرد موتور ،سنجش برحسب ميل (چند ميل در ساعت يا
در روز)
milieu محيط ،اجتماع ،قلمرو ،دور وبر ،اطراف
militarism روح سربازى يا نظامى گرى ،ارتش ساالرى (ميليتاريسم) ،جنگ گرايى ،بسط
وگسترش قواى نظامى
militate جنگيدن ،نبرد کردن ،ستيزه کردن
militia نيروى مقاومت ملى ،نيروى شبه نظامى ،قواى شبه نظامى ،مليشيا (ترکيبى از
نيروى چريکى شهر و ده و نيروى جوانمرد و چريک تمام وقت) ،جنگجويان غير
نظامى ،نيروى نظامى (بومى) ،امنيه ،مجاهدين
milky way راه شيرى ،راه کهکشان ( ،نجوم) کهکشان ،اسمان دره ،جاده شيرى ( ،در شعر)
پستان زن
millennium هزار سال ،هزارمين سال ،هزاره
mince ريزه ،ريز ريز کردن ،قيمه کردن ،خردکردن ،حرف خود را خوردن ،تلويحا گفتن
،گوشت
240
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
minimize کمينه ساختن ،کمينه کردن ،به حداقل رساندن ،کوچک شمردن ،دست کم
گرفتن
minion شخص يا جانور سوگلى ،نوکريا وابسته چاپلوس ،معشوق
Minsk مينسک
minute دقيقه ،دم ،آن ،لحظه ،پيش نويس ،مسوده ،يادداشت ( ،بصورت جمع ) گزارش
وقايع ،خالصه مذاکرات ،خالصه ساختن ،صورت جلسه نوشتن ،پيش نويس کردن،
بسيار خرد ،ريز ،جزءي ،کوچک
minutiae جزئيات کم اهميت ،فروع
mire گل الود ،گل وشل ،باتالق ،کثافت ،لجن ،گرفتارى ،درمنجالب فرو بردن ،در گل
فرو بردن يارفتن
mirth خوشى ،خوشحالى ،نشاط ،شادى ،عيش ،شنگى
241
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
misconstrue بد تعبير کردن ،بد تفسير کردن ،در فهميدن مقصود (کسى) اشتباه کردن
miscreant بى وجدان ( ،ادم) پست ( ،ادم) خدا نشناس ( ،شخص) بى دين ،رافضى ،بدعت
گذار ،خبيث
misdeed بدکردارى ،خالف ،بزه ،جرم ،گناه ،بدرفتارى ،سوء عمل
242
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
mnemonics روش تقويت هوش وحافظه از راه قياس منطقى ،دارگونه حافظ ومادر خدايان شعر
وادب
moat خاکريز ،خندق کندن
mobile پرجنبش ،سيال ،تغييرپذير ،متحرک ،قابل حرکت ،قابل تحرک ،سيار
mock ساختگى ،تقليدى ،تقليد در اوردن ،استهزاء کردن ،دست انداختن ،تمسخر
mode نما (در امار) ،نما ،رسم ،سبک ،اسلوب ،طرز ،طريقه ،مد ،باب ،وجه
moderate ماده معتدل کننده ،متوسط ،معتدل ،ماليم ،ارام ،ميانه رو ،مناسب ،محدود ،
اداره کردن ،تعديل کردن
moderation ميانه روى ،اعتدال
243
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
modification بهتر کردن مدل ،تعويض مدل ،تغيير شکل دادن ،بهبود بخشيدن ،تغيير وتبديل ،
تعديل ،پيرايش ،اصالح
modify جرح و تعديل ،بهبود دادن ،تجديد نظر کردن ،بهتر کردن ،پيراستن ،تغيير دادن
،اصالح کردن ،تعديل کردن
modish شيک ،مدپرست
modulate تلقيق کردن ،سوار کردن.تعديل کردن ،ميزانکردن ،بمايهدرآوردن ،زيروبم کردن،
برابري کردن ،مطابقکردن ،يک پرده يامقام ،تغييرپردهومقامدادن ،تحريردادن ،تنظيم
کردن ،ماليم کردن ،نرم کردن ،باآوازخواندن ،تلحين کردن( ،برق) فرک
Mogadishu موگاديشو
mollify فرو نشاندن ،ارام کردن ،نرم کردن ،تسکين دادن ،خواباندن
momentum اندازه حرکت ،برترى ،دور حرکت ،سرعت حرکت ،شتاب حرکت ،مقدار حرکت ،
مقدار جنبش انى ،نيروى حرکت انى
Monaco موناکو
monastic رهبانى
244
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Mongolia مغولستان
Mongolian مغول
monochromatic تکفام
monograph تک نگارى ،ويژه نگاشت ،رساله درباره يک موضوع ،امضاء با يک حرف ،تک
پژوهش
monolith تک سنگ ،بلوک ،يکپارچه ،تکسنگى ،داراى يک سنگ
245
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Monrovia مونروويا
montage عکسى که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکيل شده باشد ،قطعه ادبى يا
موسيقى مرکب از قسمتهاى گوناگون ،تهيه عکس هاى بهم پيوسته
Montenegrin مونتنگرويي
Montreal مونترآل
Montserrat مونتسرات
moot مجلس خطابه ومناظره ،انجمن ،شورا ،مطرح کردن ،دادخواهى کردن ،قابل بحث
mordant زننده ،جگرسوز ،گوشه دار ،نيشدار ( ،رنگرزى) ماده ثابت کننده ،ماده ثبات بکار
بردن
mores عادات ،اداب ،رسوم
Moroccan مراکشي
246
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Morocco مراکش
mosaic نوار عکس ،سيستم عکس بردارى موزاييک ،وابسته به موسى ،موسوى ( ،باحرف
کوچک) موزاييک ،باموزاييک اراستن ،تکه تکه بهم پيوستن
Moscow مسکو
motif نقش و نگار ،موتيف ،موضوع ،اصل ،مايه اصلى ،شکل عمده
motility جنبندگى
motley رنگارنگ ،آميخته ،مختلط ،لباس رنگارنگ دلقک ها ،لباس چهل تکه
motor رانشگر ،موتورى ،موتور ،ماشين ،منبع نيروى مکانيکى ،محرک ،حرکت دهنده ،
اتومبيل راندن
mottled خالدار
mountaineer يکان کوهستانى ،کوهستانى ،ساکن کوه ،کوه پيمايى کردن ،کوه نوردى کردن
mouth دهانه ،مصب ،مدخل ،بيان ،صحبت ،گفتن ،دهنه زدن (به) ،در دهان
گذاشتن(خوراک) ،ادا و اصول در اوردن
mouthful لقمه ،دهن پر ،مقدار
move کپى کردن اطالعات از يک مکان حافظه در حافظه اصلى به مکان ديگر ،تغيير دادن
انتقال دادن ،حرکت کردن تکان خوردن ،پيش رفتن ،اسباب کشى کردن تکان ،
حرکت فريبنده ،جنبيدن ،تکان دادن ،حرکت دادن ،بجنبش دراوردن ،بازى
کردن ،متاثر ساختن ،جنبش ،تکان ،اقدام ( ،دربازى) نوبت حرکت يابازى ،
247
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
بحرکت انداختن ،وادار کردن ،تحريک کردن ،پيشنهاد کردن ،تغيير مکان ،
حرکت کردن ،نقل مکان ،اسباب کشى کردن
Mozambican موزامبيکي
Mozambique موزامبيک
muddle گيج کردن ،خراب کردن ،درهم وبرهم کردن ،گيجى ،تيرگى
muffle چيزى که صدا را از بين ببرد ،صدا خفه کن ،پيچيدن ،دم دهان کسى را گرفتن ،
چشم بستن ،خاموش کردن ،ساکت کردن
muggy گرم ،خفه ،مرطوب ،گرفته
multilingual چندزبانى
Mumbai بمبئي
248
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
murky تيره
Muscat مسقط
muscle استفاده کامل ازعضله ها ،ماهيچه ،عضله ،نيروى عضالنى ،بزور وارد شدن
muscular عضالنى
muse انديشه کردن ،تفکر کردن ،در بحر فکر فرو رفتن ،تعجب کردن ،در شگفت ماندن
،شگفت ( ،باحرف بزرگ) الهه شعر وموسيقى
mushroom قارچ ،سماروغ ،بسرعت روياندن ،بسرعت ايجاد کردن
muster ليست اسامى ،فراخواندن ،احضار کردن ،جمع اورى کردن ،جمع شدن ،جمع
اورى ،اجتماع ،ارايش ،صف
musty کپک زده ،بوى ناگرفته ،پوسيده ،کهنه
muted گنگ ،الل ،بي صدا ،بي زبان ،صامت ،کسر کردن ،خفه کردن
mutilate ناقص يا فلج کردن ،قلب وتحريف شده ،بى اندام کردن ،اخته کردن ،ناقص کردن
،فلج کردن ،تحريف شدن ،معيوب کردن
mutinous ياغى
mutiny ياغيگرى ،ياغى گرى ،تمرد ،سرکشى ،شورش کردن ،ياغى شدن
249
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
N’Djamena انجامنا
Nairobi نايروبي
Namibia ناميبيا
Namibian ناميبيايي
narcissistic ازخودراضى
narrate داستانى را تعريف کردن ،داستان سرايى کردن ،نقالى کردن ،شرح دادن
Nassau ناسائو
250
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Nauru نائورو
nauseate باال اوردن ،حالت تهوع دست دادن ،متنفر ساختن ،از رغبت انداختن ،منزجرکردن
navigate ناوبرى کردن ،کشتيرانى کردن ،هدايت کردن (هواپيماو غيره) ،طبيعت ،ذات ،
گوهر ،ماهيت ،خوى ،افرينش ،گونه ،نوع ،خاصيت
Naypyidaw نايپيداو
nebula ابرى ( ،نجوم) سحاب ،توده هاى عظيم گازو گرد مابين فواصل ستارگان جاده شيرى
،لکه ،ميغ ،ابر
nebulous تار ،محو ،شبيه سحاب ،بشکل ابر ،تيره
necessitate ناگزير ساختن ،بايسته کردن ،بايستن ،واجب کردن ،مجبورکردن ،ايجاب کردن ،
مستلزم بودن
necessity اضطرار ،بايستگى ،ضرورت ،نيازمندى ،لزوم ،احتياج
neck نخ نخ شدن ،کم شدن ناگهانى مقاطع فلزات نرم ،نخ شدگى ،قسمتى از سر چوب
گلف و الکراس ،گردن سر و گردن اسب ،گردن ،گردنه ،تنگه ،ماچ و نوازش کردن
necrology امار متوفيات ،ثبت اموات ،اگهى فوت
251
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
needy نيازمند
negligence تفريط ،بى مباالتى ،سهل انگارى ،قصور ،اهمال ،فراموشکارى ،غفلت ،فرو
گذاشت
negligent مسامحه کار ،بى دقت ،فرو گذار ،برناس
negotiable بها دار ،قابل معامله ،قابل مذاکره ،قابل تبديل به پول نقد
neonate نوزاد
252
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Nepal نپال
Nepalese نپالي
nepotism خويش و قوم پرستى ،انتصاب برادر زاده يا خواهر زاده و اقوام نزديک به مشاغل مهم
ادارى
nerve عصب ،پى ،رشته عصبى ،وتر ،طاقت ،قدرت ،قوت قلب دادن ،نيرو بخشيدن
nestle اشيان گرفتن ،النه کردن ،اسودن ،در اغوش کسى خوابيدن
Netherlands هلند
neuter خنثى کردن ،اخته کردن ،وابسته به جنس خنثى ،خنثى ،بى طرف ،بى غرض ،
اسم يا صفتى که نه مذکر و نه مونث است ،خواجه
neutral بى اثر ،بى طرف ،بيطرف ،بدون جانبدارى ،خنثى ،بيرنگ ،نادر گير
neutrophil نوتروفيل
253
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Niamey نيامي
Nicaragua نيکاراگوئه
Nicosia نيکوزيا
Niger نيجر
Nigeria نيجريه
nip گازگرفتن ،کش رفتن ،جوانه زدن ،شکفتن ،مانع رشدونموشدن ،ببادانتقادگرفتن
،دراثرسرما بيحس شدن ،صدمه زدن ،دردناک بودن ،جفت جفت زدن ،پريدن ،
جيم شدن ،چيزى ،جزئى ،نيش ،زخم زبان ،سرمازدگي(گياه وجوانه ها) ،طعم
تندوتيز(مثل فلفل) ،سوزش ،دزدى ،منگنه ،گيره ،ذره ،خرده
nirvana نيروانا
254
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Niue نيو
nomenclature مجموعه اصطالحات ،نام گذارى قطعات ،فهرست واژه ها و اصطالحات يک علم يا
يک فن ،مجموعه لغات ،نام ،فهرست عالئم و اختصارات
nomic معمولى ،عادى ،متداول ،پيش پا افتاده ordinary
nonplus پريشانى ،اشفتگى ،بى تصميمى ،بى تصميم بودن ،پريشان کردن
255
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
norm نرم ،شيوه ،هنجار ،اصل قانونى ،قاعده ،ماخذ قانونى ،مقياس يا معيار ،حد وسط
،معدل
norman اهل نرماندى ،از نژاد نرمان
Norwegian نروژي
nose بينى اسب ،سر لوله ،دهانه ،عضو بويايى ،نوک بر امده هر چيزى ،دماغه ،بو
کشيدن ،بينى ماليدن به ،مواجه شدن با
nostalgia دلتنگى براى ميهن ،احساس غربت
note تفسير ،قبض ،نامه رسمى ،نامه اى که به وسيله نماينده سياسى به حکومت
خارجى تسليم مى شود ، aide-memoireسند ،اسکناس ( ،موسيقى) کليد
پيانو ،اهنگ صدا ،خاطرات ،تبصره ،يادداشت ها(درجمع) ،يادداشت کردن ،ثبت
کردن ،بخاطر سپردن ،مالحظه کردن ،نت موسيقى نوشتن ،توجه کردن ،ذکر
کردن
noticeable قابل توجه ،قابل مالحضه ،برجسته
Nouakchott نواکشوت
256
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
novice جزء برندگان قرارگرفتن شمشيربازى که امتياز منفى ندارد ،تازه کار ،نو اموز ،
مبتدى ،جديدااليمان ،ادم ناشى ،نوچه
nowadays امروزه ،اين روزها
nuisance مزاحمت ،بال ،ايذايى ،ايذا کردن ،ازار کردن ،ازار ،مايه تصديع خاطر ،مايه
رنجش ،اذيت
nullify ملغى کردن ،بى اثر کردن ،لغو کردن
nullity سند پوچ ،بطالن ،بى اعتبارى ،نيستى ،عدم ،پوچى ،صفر
nunnery صومعه
nurture پرورش ،تربيت ،تغذيه ،غذا ،بزرگ کردن (کودک) ،بار اوردن بچه ،پروردن
257
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
nutritious مغذى
nutritive مغذى
nuzzle با پوزه کاويدن يا بو کردن ،پوزه بخاک ماليدن ،غنودن ،عزيز داشتن
oaf بچه اى که پريان بجاى بچه حقيقى بگذارند ،بچه ناقص الخلقه ،ساده لوح
oakum پس مانده الياف شاهدانه ،بتونه ،الياف قيراندود کنف مخصوص درزگيرى
objective داراى وجود خارجى ،اماج ،منظور از عمليات ،عملى ،واقعى ،قابل مشاهده ،بى
طرف ،علمى و بدون نظر خصوصى ،حالت مفعولى ،برونى ،عينى ،هدف ،منظور ،
مقصود ،معقول
objector اعتراض کننده ،معترض
obligate در محظور قرار دادن ،متعهد و ملتزم کردن ،ضامن سپردن ،ضرورى
obligatory فرض واجب ،فرض ،اجبارى ،الزامى ،فرضى ،واجب ( ،حقوق) الزم ،الزام اور
oblique کج ،عکس مورب ،اريب ،مايل ،غير مستقيم ،منحرف ،حاده يا منفرجه ،مورب
obliterate از بين بردن ،ستردن ،محو کردن ،زدودن ،پاک کردن ،معدوم کردن
oblong دراز پهنا ،مستطيل ،دراز ،دوک مانند ،کشيده ،نگاه ممتد
258
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
obscure مشکوک ،کدر ،پوشاندن ،مخفى کردن ،محو ،نامفهوم ،تيره کردن ،تاريک کردن
،مبهم کردن ،گمنام کردن
obsequies ايين تشيع جنازه ،ختم گزارى
observance رعايت
obsidian شيشه اتش فشانى ،شيشه معدنى ،مواد اتش فشانى سياه ماننداست به شيشه
بطرى
obsolescence از رده خارج شدن ،کهنگى ،منسوخى ،متروکى ،از رواج افتادگى
obsolete غيرقابل استفاده ،فرسوده ،منسوخ ،مهجور ،غيرمتداول ،متروک ،متروکه ،کهنه ،
از کار افتاده
obstetrician ماما ،قابله ،پزشک متخصص زايمان
obstruct بستن ،مسدود کردن ،جلو چيزى را گرفتن ،مانع شدن ،ايجاد مانع کردن ،
اشکالتراشى کردن
obtrude بدون تقاضا چيزى را مطرح کردن ،مزاحم شدن ،متحمل شدن بر ،جسارت کردن
259
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
obtuse لب گرد ،پخ ،باز ،بيحس ،کند ذهن ،منفرجه ،زاويه ¹9تا ¹18درجه
occasion اقتضا ،لزوم ،سبب موقعيت ،موجب شدن ،موقع ،مورد ،وهله ،فرصت مناسب ،
موقعيت ،تصادف ،باعث شدن ،انگيختن
occident غرب ،مغرب زمين ،اروپا ،باخترى
occult از نظر پنهان کردن ،مخفى کردن ،پوشيده ،نهانى ،سرى ،رمزى ،مکتوم ،اسرار
اميز ،مستتر کردن
occupant ساکن ،مستاجر ،اشغال کننده
octagon هشت گوش ،هشت پهلو ،هشت ضلعى ،هشت وجهى ،هشت گونه ،چيز هشت
گوشه
octave فاصله بين دو فرکانس با نست( ، 1:2در موسيقى) ( ،موسيقى) شعر هشت هجايى ،
نت هاى هشتگانه موسيقى
octavo ورق بزرگ کاغذ هشت برگى
odyssey قطعه منظوم رزمى منسوب به هومر شاعر يونانى حاوى شرح مسافرتهاى پر حادثه'
اديسه'
260
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
off خارج از محدوده مدافع خط ،مربوط به سمت راست زمين کريکت سمت راست
اسب ،جدا ،قطع ،خاموش ،ملغى ،پرت ،از محلى بخارج ،بسوى (خارج) ،عازم
بسوى ،دورتر ،از يک سو ،از روى ،از کنار ،خارج از ،مقابل ،عازم ،تمام ،کساد ،
بيموقع ،غير صحيح ،مختلف
offensive اهانت اميز ،تهاجمى ،متهاجم ،عمليات افندى ،تهاجم ،مهاجم ،متجاوز ،اهنانت
اور ،رنجاننده ،کريه ،زشت ،يورش ،حمله
offhand بى تامل ،بداهه ،بدون مقدمه ،بدون تهيه
ogle چشم چرانى کردن ،چشم چرانى ،نگاه عاشقانه کردن ،با چشم غمزه کردن ،عشوه
Oman عمان
Omani عماني
261
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
operate کار کردن ،فرمان دادن ،عمل کردن بکار افتادن ،به کار انداختن ،خريد و فروش
کردن ،بفعاليت واداشتن ،بکار انداختن ،گرداندن ،اداره کردن ،راه انداختن ،داير
بودن ،عمل جراحى کردن ،عمل کردن ،بهره بردارى کردن
operative عملى ،کارگر ،قابل استفاده ،موثر ،داير ،عامل ،عمل کننده
operator عملگر ،کارگردان ،اپراتور ،تلگرافچى ،متصدى دستگاه ،متصدى ،عمگر ،
گرداننده ،عمل کننده ،تلفن چى
operetta اپراى کوچک
opponent طرف دعوى ،رقيب ،مخالف ،ضد ،معارض ،حريف ،طرف ،خصم
opposite معکوس ،ضد عکس ،مقابل ،ضد ،وارونه ،از روبرو ،عکس قضيه
262
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
optics نورشناخت ،اپتيک ،نورشناسى ،علم روشنايى ،علم بينايى ،فيزيک نور
optimum مناسب ،حد مطلوب ،بهينه ،مقدار مطلوب ،حالت مطلوب ،درجه الزم
option خيارات (در جمع) ،حق انتخاب ،اختيار خريد يا فروش ،گزينه ،انتخاب ،خصيصه
اختيارى ،ازادى ،اظهار ميل
optional اختيارى ،انتخابى
optometry ديد سنجى ،تعيين ميزان ديد چشم ،عينک سازى ،عينک فروشى
opulent وافر
ordain ترتيب دادن ،مقدر کردن ،وضع کردن ،امر کردن ،فرمان دادن
ordinate عرض (محور مختصات) ،رست ،عرض (در صفحه مختصات) ،عرض (نقطه) ،عرض
،بعد قائم
ordination انتصاب ،برگمارى ،دسته بندى ،سنخيت
263
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ordnance رسته اردنانس ،اردنانس ،مربوط به اسلحه و مهمات ( ،علوم نظامى) توپ ،توپخانه ،
مهمات ،ساز وبرگ
organ ارگ ،ارغنون ،عضو ،اندام ،الت ،وسيله ،ارگان
orgy روم و يونان قديم) مجالس عياشى و ميگسارى بافتخار خدايان ،ميگسارى عياشى
orient توجيه کردن ،روانه کردن ،تطبيق دادن ،توجيه دستگاههاى مغناطيسى ،
کشورهاى خاورى ،درخشندگى بسيار ،مشرق زمين ،شرق ،بطرف خاور رفتن ،
جهت يابى کردن ،بجهت معينى راهنمايى کردن ،ميزان کردن
orientation تمايل ،جهتگيرى ،جهات يابى ،توجيه کردن ،روانه کردن ،جهت گيرى ،اشنايى ،
راهنمايى ،گرايش ،جهت يابى
orifice دهانه تنگ ،روزنه (در کالبدشناسى) ،روزنه ،سوراخ
origin منبع ،اساس ،نژاد ،مايه ،مبداء ،منشاء ،نقطه شروع ،خاستگاه ،اصل ،بنياد ،
منشا ،مبدا ،سرچشمه ،علت
original نسخه اصلى ،اغازين ،اصيل ،اصلى ،اصل ،مبتکر ،ابتکارى ،بکر ،بديع ،منبع ،
سرچشمه
originate سرچشمه گرفتن ،موجب شدن ،ناشى شدن ،اغاز شدن يا کردن
orthodox درست ايين ،رسمى ،فريور ،داراى عقيده درست ،مطابق عقايد کليساى مسيح ،
مطابق مرسوم ،پيرو کليساى ارتدکس
orthodoxy فريورى ،راست دينى ،ارتدکسى
oscillate نوسان کردن ،تاب خوردن ،از اين سو به آن سو افتادن ،مردد بودن
264
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
osculate بوسيدن ،تماس نزديک حاصل کردن ،برخورد کردن ،صفات مشترک داشتن
Oslo اسلو
osseous استخوانى
ostensible شريک اسمى ،شريک ظاهرى ،نمايان ،ظاهر ،قابل نمايش ،صورى
ostracism محروم کردن از حقوق اجتماعى ،نفى بلد ،محروميت از حقوق اجتماعى و وجهه
ملى ،طرد
ostracize از حقوق اجتماعى محروم کردن ،با اراء عمومى تبعيد کردن ،از حقوق اجتماعى و
سياسى محروم کردن ،از وجهه عمومى انداختن
Ottawa اتاوا
Ouagadougou اوآگادوگو
outlaw متمرد ،قانون شکن ،چموش ،ياغى شمردن ،غيرقانونى اعالم کردن ،ممنوع
ساختن
265
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
outlive بيشتر دوام اوردن ،بيشتر زنده بودن از ،بيشترعمر کردن از
outmoded منسوخ
outrage تخطى ،غضب ،هتک حرمت ،از جا در رفتن ،سخت عصبانى شدن ،بى حرمت
ساختن ،بى عدالتى کردن
outrageous ظالمانه ،عصبانى کننده ،بيداد گرانه
outride در سوارى پيش افتادن از ،در برابر طوفان ايستادگى کردن ،در مسابقه چيره شدن
overbearing مغرور ،از خود راضى ،منکوب گر ،طاقت فرسا ،غالب ،قاطع
overeat پرخوردن
overhang کالهک (کوهنوردى) ،طره ،پيشامدگى ،رواويز ،اويزان کردن يا شدن ،برامدگى ،
تاق نما ،اويزان بودن ،تهديد کردن ،مشرف بودن
overleap جستن از ،جستن از روي ،ناديده گذشتن از
266
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
overproduction توليد بيش از حد ،اضافه توليد ،توليد اضافى يا بيش از حد ،بس فراورى
overrun پوشاندن ،انبوه شدن ،تاخت و تاز کردن ،تاراج کردن ،سرتاسر محلى را فراگرفتن ،
تجاوز ،تجاسر ،اب لبريز شده
oversee سرکشى کردن به ،مباشرت کردن بر ،سرپرستى کردن
overshadow تاريک کردن ،مسلط شدن بر ،تحت الشعاع قرار دادن ،سايه افکندن بر
overthrow بر انداختن ،بهم زدن ،سرنگون کردن ،منقرض کردن ،مضمحل کردن ،موقوف
کردن ،انقراض
overtone صداى فرعى ،قوى ،شديدالحن ،مفهوم فرعى
overture مقدمه ،پيش درامد ،سوراخ ،شکاف ،اغاز عمل ،افشا ،کشف ،مطرح کردن ،
باپيش در امداغاز کردن
overweening بسيار مغرور
overwrought پر کار ،کار برده ،تهيه شده از روى مهارت ،عصبى
pacify به صلح وادار کردن ،ارام کردن ،فرونشاندن ،تسکين دادن
267
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
pact حلف ،قرارداد ،نوع خاصى از ارتباطات سياسى است که در آن تعدادى از دول به
طور مشترک ،عهد ،ميثاق ،معاهده ،پيمان بستن
paean پيروزي نامه ،رجز ،پيروزي نامه نوشتن
Pakistan پاکستان
Pakistani پاکستاني
Palau پاالئو
Palestine فلستين
Palestinian فلستيني
palinode قطعه شعر يا سرودى که مطلب شعر يا سرود قبلى را انکار کند ،صنعت انکار
pall پارچه ضخيم روى تابوت يا قبر ،تابوت محتوى مرده ،حائل ،با پرده يا روپوش
پوشاندن ،بيزارشدن ،بيذوق شدن ،ضعيف شدن ،ضعيف کردن
268
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
pallet پالت ،چرخ دستى حمل بار ،مقر حمل مهمات سکوى حمل بار ،ماله
چوبي(معمارى وغيره) ،ماله مخصوص کوزه گران ،ماله ء صافکارى ،تخته پهن ،
تشک کاهى
palliate تسکين دادن ،موقتا ارام کردن
palm درخت خرما ،نشان ارشديت و برترى ،برگ خرما ،نخل خرما ،نشانه پيروزى ،
کاميابى ،کف دست انسان ،کف پاى پستانداران ،کف هرچيزى ،پهنه ،وجب ،با
کف دست لمس کردن ،کش رفتن ،رشوه دادن
palpable پرماس پذير ،پرماسيدنى ،حس کردنى ،قابل لمس ،اشکار ،واضح
pan الوک خاکشويى ،ماهى تابه ،روغن داغ کن ،تغار ،کفه ترازو ،کفه ،جمجمه ،
گودال اب ( ،افسانه يونان) خداى مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان ،استخراج کردن ،
سرخ کردن ،ببادانتقاد گرفتن ،بهم پيوستن ،متصل کردن ،بهم جور کردن ،قاب ،
پيشوندى بمعنى همه و سرتاسر
panacea اکسير ،نوشدارو ،عالج عام ،اسقولوفندريون
Panama پاناما
Panamanian پانامايي
269
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
panel تخته کوبيدن ،صورت اساسى افراد واجد شرايط براى عضويت هيات منصفه ،پانل ،
ورقه ،تابلوى برق ،قاب تخته اى ،قاب تزئينى ،پرده شبکه مخابرات ،پرده مخابرات
،صفحه تقسيم برق ،صفحه کليد ،صفحه نمودار جعبه سويچها ،تابلو ،صفحه ،
هيئت تشک ،پاالن ،قاب سقف ،قاب عکس ،نقاشى بروى تخته ،نقوش حاشيه
دارکتاب ( ،مجازى) اعضاى هيئت منصفه ،فهرست هيئت ياعده اى که براى انجام
خدمتى اماده اند ،هيئت ،قطعه مستطيلى شکل ،قسمت جلوى پيشخوان اتومبيل
و هواپيماوغيره ،قاب گذاردن ،حاشيه زدن به
panic اضطراب و ترس ناگهانى ،دهشت ،وحشت زده کردن ،در بيم و هراس انداختن
panoply زره کامل ،سالح کامل ،کامال مجهز ،تجهيزات و ارايش کامل
panorama منظره ،جهان نما ،تمام نما ،تصوير دورنما ،مناظر مختلفى که پى در پى پشت
شهرفرنگ يا دوربين از نظر بگذرد ،چشم انداز
panoramic وسيع ،چشم اندازدار
pantheism فرضيه اى که خدا را مرکب از کليه نيروها و پديده هاى طبيعى ميداند ،همه خدايى
،وحدت وجود
pantheon معبد تمام خدايان و اديان مختلف ،زيارتگاه
pantoscope دوربين عکاسى که عدسى گردنده دارد واز دور نماى مسلسل عکس برميدارد
270
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
paradox تناقض ،ضديت ،قياس ضد و نقيض ،بيان مغاير ،اضداد ،مهمل نما
paragon معيار ،مقياس رفعت و خوبى ،نمونه کامل ،رقابت کردن ،بعنوان نمونه بکار بردن ،
برترى يافتن
Paraguay پاراگوئه
parallel همسو ،نظير ،مطابق بودن با ،برابر بودن ،مانند کردن تشبيه کردن ،انشعاب ،
همگام ،متوازى ( ،مجازى) برابر ،خط موازى ،موازى کردن ،برابر کردن ،همزمان
parallelism موازت ،همانندى ،موازات ،برابرى ،همسانى ،مشابهت ،ترادف عبارات ،اشتراک
وجه ،تقارن
paralysis فلج ،رعشه ،سکته ناقص ،از کار افتادگى ،وقفه ،بيحالى ،رخوت ،عجز
Paramaribo پاراماريبو
parameter ويژگى بنيادى قابل تعريف ،مقدار ثابت ،اماره جامعه ،نسبت ميان تقاطع دو سطح ،
مقدار معلوم و مشخص ،پارامتر ،مقدارى از يک مدار
paramount فائق ،حاکم عاليمقام ،بزرگتر ،برترين
paranoia پزشکى) جن ون ايجاد سوء ذن شديد و هذيان گويى و فقدان بصيرت ،پارانويا
parapet طوقه چاه ،جنپناه ،دست انداز ،حفاظ سنگر ،جان پناه ،سنگر ،سپر ،محجر ،
ديواره ،نرده
paraphernalia اموال شخصى زن ،اثاث البيت ،اثاث ،اسباب ،لوازم ،متعلقات ،ضمائم ،لفافه
paraphrase بازى با الفاظ ،تاويل ،ربط ،ترجمه ازاد ،توضيح ،نقل بيان ،ترجمه و تفسير کردن
parch برشته کردن ،بريان کردن ،نيم سوز کردن ،خشک شدن (باحرارت) ،تفتيدن ،
افتاب سوخته کردن
parchment کاغذ پوست ،نسخه خطى روى پوست اهو
pare سرشاخه چيدن ،قسمت هاى زائد چيزى را چيدن ،تراشيدن ،چيدن ،کاستن ،
پوست کندن
271
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
parentage نسب
Paris فرانسوي
parish بخش يا ناحيه قلمرو کشيش کليسا ،بخش ،شهرستان ،قصبه ،اهل محله
parisian پاريسى
parity کفائت ،مساوات ،قياس ،يکسانى ،تعادل قوا ،همطرازى قوا ،توازن قواى نظامى ،
برابرى ،تساوى ،زوج بودن ،تعادل ،جفتى ،توازن ،زوجيت
parlance مکالمه ،مناظره ،گفتگو ،طرز سخن گفتن
parley گفتگوى دو نفرى ،مذاکره درباره صلح موقت ،مکالمه کردن ،مذاکره کردن
parody استقبال شعرى ،نوشته يا شعرى که تقليد از سبک ديگرى باشد ،تقليد مسخره
اميزکردن
paronymous هم ريشه ،داراى وجه اشتقاق مشترک ،مشتق
parquet دادسرا و اعضا ان ،ا جر موزاييک ،اجرچوبى کف اطاق ،محل ارکسترنمايش ،پايين
صحنه ،باچوب فرش کردن
parricide پدر کشى ،مادر کشى ،قاتل والدين ،خائن به ميهن ،پدر کش
parry سد کردن ،دفاع مستقيم (شمشيربازى) ،حرکت دفاعى در جنگ با سرنيزه ،دفع
کردن حمله حريف ،دور کردن ،دفع حمله ،دورسازى ،طفره رفتن
parse اجزاء وترکيبات جمله را معين کردن ،جمله راتجزيه کردن ،تجزيه شدن
partial غرض اميز ،غرض الود ،جزيى ،مختصر ،نيمه کامل ،نيمه کاره ،جانبدار ،مغرض ،
جزئى ،ناتمام ،بخشى ،قسمتى ،متمايل به ،عالقمند به ،پاره اى ،طرفدارانه ،غير
منصفانه
272
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
participate سهيم شدن در ،شريک شدن ،شرکت کردن ،سهيم شدن ،دخالت کردن
partisan شمشير پهن و دسته بلند ،طرفدار ،حامي ،پيرو متعصب ،پارتيزان
partition ناحيه ،قسمت ،جدار ،ديوار تيغه ،تيغه ،ديواره ،وسيله يا اسباب تفکيک ،حد
فاصل ،اپارتمان ،تقسيم به بخش هاى جزء کردن ،تفکيک کردن ،جدا کردن ،
جزء بندى کردن ،افراز
passage معبر ،دريا کرايه ،تيمچه ،راه عبور ،داالن ،راه ،حق عبور ،پاساژ ،اجازه عبور ،
سپرى شدن ،انقضاء ،سفردريا ،راهرو ،گذرگاه ،تصويب ،قطعه ،نقل قول ،عبارت
منتخبه از يک کتاب ،رويداد ،کارکردن مزاج
'passe دوره زيبايى و عنفوان جوانى را گذرانده ،کهنه مسلک ،گذشته
passive کم اثرپذير ،مفعولى ،وقت کشى بدون اجراى فن (کشتى) ،پذيرا ،پدافند غير عامل
بى بهره ،مبارزه منفى ،نافعال ،انفعالى ،منفعل ،مفعول ،تاثر پذير ،تابع ،بيحال ،
دستخوش عامل خارجى ،غير فعال ،مطيع وتسليم ،کنش پذير
passport پاسپورت ،جواز سفر ،گذرنامه ،تذکره ،وسيله دخول ،کليد
patent گشوده ،باز ،داراى امتياز يا حق ثبت شده ،حق ثبت شده انحصارى براى استفاده از
اختراعى ،اختراع ثبت شده ،پروانه ،حق اختراع ،حق تثبيت اختراع ،اشکار ،داراى
حق امتياز ،امتيازى ،بوسيله حق امتياز محفوظ مانده ،داراى حق انحصارى ،
گشاده ،مفتوح ،ازاد ،محسوس ،حق ثبت اختراع ،امتياز نامه ،امتياز ياحق
انحصارى بکسى دادن ،اعطا کردن (امتياز)
paternal پدرانه ،داراى محبت پدرى ،از پدر
pathetic داراى احساسات شديد ،رقت انگيز ،تاثراور ،موثر ،احساساتى ،حزن اور ،سوزناک
273
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
patriarch پدرشاه ،رئيس خانواده ،ريش سفيد قوم ،ايلخانى ،شيخ ،بزرگ خاندان ،پدرساالر
patronize رئيس وار رفتار کردن ،تشويق کردن ،نگهدارى کردن ،مشترى شدن
patter ذکر کردن ،بطور سريع وردخواندن ،تند تند حرف زدن ،لهجه محلى
pauper فقير ،مفلس ،گدا ،بى نوا ( ،حقوق) معسر يا عاجز از پرداخت
pavilion غرفه نمايشگاه ،عمارت کاله فرنگى ،چادر صحرايى ،درکاله خيمه زدن ،درکاله
فرنگى جا دادن
payee گيرنده وجه ،ذينفع ،پرداخت شونده ،گيرنده ،دريافت کننده وجه
274
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
peccant گناهکار ،اشتباه کار ،غلط ،ناصحيح ،خطا ( ،پزشکى) ناخوش ،فاسد
pedal در دوچرخه وچرخ خياطى وغيره) رکاب ،جاپايى ،پدال ،پايى ،وابسته به رکاب ،
پازدن ،رکاب زدن
pedant فضل فروش ،عالم نما ،کرم کتاب
peddler دستفروش
pedestal پاسنگ ،سکوى تير (اصطالح توپخانه) ،پايه ستون ،پايه مجسمه ،شالوده ،محور ،
روى پايه قرار دادن ،بلند کردن ،ترفيع دادن
pedestrian وابسته به پياده روى ،مبتذل ،بيروح
pedigree شجره نامه ،نسب نامه ،دودمان ،تبار ،اشتقاق ،ريشه ،نژاد
275
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
penalty از کف دادن نوبت (بيليارد) ،امتياز منفى خطاى پرش (شمشيربازى) ،غرامت ،جزا ،
کيفر ،مجازات ،تاوان ،جريمه
penance حد ،توبه وطلب بخشايش ،پشيمانى ،رياضت ،وادار به توبه کردن
pendant پننت ،طناب نگهدارنده ،معلق ،اويخته ،لنگه ،قرين ،شيب ،نامعلوم ،بى تکليف ،
ضميمه شده ،اويز شده ،اويزه
pendulous نوسانى
penetration نفوذ در جبهه دشمن ،داخل شدن درصفوف دشمن ،رخنه کردن ،نفوذ ،حلول ،
کاوش ،زيرکى ،کياست ،فراست
peninsula جغرافى) شبه جزيره ،پيشرفتگى خاک در اب
pension جيره ،حقوق بازنشستگى ،حقوق بازشنستگى ،مقررى ،مزد ،حقوق ،مستمرى
گرفتن ،پانسيون شدن
pensive انديشناک ،متفکر ،افسرده ،پکر ،گرفتار غم ،محزون
276
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
pentagon پنج بر ،پنج پهلو ،پنج گوشه ،پنج ضلعى ( ،مجازى) ارتش امريکا
pentagram ستاره پنج راس ( ،هندسه) شکل پنج ضلعى ،شکل پنج تايى
perch نشيمن گاه پرنده ،چوب زير پايى ،تير ،ميل ،جايگاه بلند ،جاى امن ،نشستن ،
قرار گرفتن ،فرود امدن ،درجاى بلند قرار دادن
percipience دريافت ،درک ،فراست ،بينش وادراک ،احساس ،حس تشخيص
percussion بهم خوردن ،عمل ضربتى ،ضربتى ،ضربت ،دق ( ،موسيقى) اسباب هاى ضربى
مثل طبل ودنبک
perdition تباهى ،فنا ،نيستى ،مرگ روحانى
277
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
peremptory قاطع ،غير قابل انکار ،قطعى ،بى چون وچرا ،امرانه ،خود راى ،شتاب اميز
perennial ديرپاى ،بادوام ،هميشگى ،دائمى ،ابدى ،جاودانى ،پايا ،همه ساله
perform انجام دادن ،بجا اوردن ،اجرا کردن ،بازى کردن ،نمايش دادن ،ايفاکردن
peril مخاطره ،بيم زيان ،مسئوليت ،درخطر انداختن ،در خطر بودن
perimeter ميدان سنج بينايى ( ،هندسه) پيرامون ،محيط ،فضاى احاطه کننده
peripatetic وابسته به فلسفه ارسطو ،راه رونده ،گردش کننده ،سالک ،دوره گرد ،پياده رو
peripheral دوره امادگى ،نورس ،جنبى ،پيرامونى ،دوره اى ،وابسته به محيط ( ،مجازى)
خارجى ،ثانوى
peripheral nervous دستگاهعصبجانبى
system
peripheral vision ديدهاي جناحي
perjure قسم دروغ خوردن ،عهد شکستن ،سوگند دروغ خوردن ،گواهى دروغ دادن
perjury شهادت کذب ،قسم دروغ ،نقض عهد ،سوگند شکنى ،گواهى دروغ
278
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
permanent پايا ،هميشگى ،دايمى ،پايدار ،ابدى ،ثابت ،ماندنى ،سير دائمى
peroration نطق
perplex بهت زده کردن ،گيج کردن ،سردرگم کردن ،سرگشته کردن
perquisite منافع ،فايده ( ،حقوق) چيز اکتسابى ،عايدى اکتسابى ،حاصل ،زحمت
وهنرشخصى ،عايدى اضافه برحقوق
persecution زجر ،شکنجه ،ازار ،اذيت
279
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
personnel افراد ،پرسنل ،کارکنان ،مجموعه کارمندان يک اداره ،اداره کارگزينى ،کارگزينى
perspective دورنماى سه بعدى ،سه بعد نمائى ،عمق نمايى ،دورنما ،بينايى ،منظره ،چشم
انداز ،مناظر و مرايا ،ج نبه فکرى ،لحاظ ،سعه نظر ،روشن بينى ،مال انديشى ،
تجسم شى ،خطور فکر ،ديدانداز
perspicacious زيرک ،بينا ،تيزهوش
perspicuity روشنى ،وضوح ،صراحت ،شفافى ،روشن بينى ،روش فکرى ،تيز بينى ،زيرکى ،
عاقلى
perspicuous واضح ،صريح ،روشن ،شفاف
pert بى پرده ،گستاخ ،پر رو ،جسور ،ماهر ،غنچه دار ،قشنگ ،سرحال ،سالم ،باروح
pertinent يکان الحق ،وابسته به يکان مربوطه ،شايسته ،وابسته ،مربوط ،مقتضى
Peru پرو
280
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Peruvian پرويي
pervade فراوان يا شايع بودن ،نفوذ کردن ،بداخل راه يافتن ،پخش شدن
pervert منحرف کردن ،از راه راست بدرکردن ،گمراه شدن ،مرتد ،بدراه ،منحرف
pessimist بدبين
pestle دسته هاون ( ،در گويش) ران گوسفند ،ران خوک ،خرد کردن ،پودر ساختن
peter معموالبا) outکم امدن ،بپايان رسيدن ،تمام شدن ،ازپادرامدن ،ته کشيدن ،
ازپاافتادن
petrify سنگ کردن يا شدن ،متحجر کردن ،گيج کردن ،از کارانداختن
281
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
phenomenal پديدارى ،پديده اى ،حادثه اى ،عارضى ،عرضى ،محسوس ،پيدا ،شگفت انگيز ،
فوق العاده
phenomenon پديده ،حادثه ،عارضه ،نمود ،تجلى ،اثر طبيعى
philander زن بازى کردن ،دنبال زن افتادن ،الس زدن ،زن دوست بودن
Philippine فيليپيني
philologist استاد زبان شناسى ،زبان شناس ،واژه شناس ،ويژه گر در زبانشناسى تاريخى
وتطبيقى
philology علم زبان ،زبان شناسى تاريخى وتطبيقى واژه شناسى
phobia هراس ( ،روان شناسى) ترس بيخود ،بيم ،انزجار ،نفرت ،تشويش
282
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
phonology واج شناسى ،واجگان ،صدا شناسى ،دانش دگرگونى صدا در زبان
photometry نورسنجى
physics فيزيک
physiocracy حکومت بخکم عوامل طبيعى ،عقيده باينکه زمين يگانه سرچشمه ثروت است
physiognomy برون چهر ،سيما شناسى ،قيافه شناسى ،سيما ،چهره ،صورت
physiological وابسته به علم وظايف اعضاء ،ساختمانى ،وابسته به علم فيزيولوژى ،تنکردى
283
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
piece طغرا ،سوار ،پاره ،قبضه توپ يا تفنگ ،قبضه ،دانه ،مهره ،پارچه ،فقره ،عدد ،
سکه ،نمونه ،قطعه ادبى يا موسيقى ،نمايشنامه قسمت ،بخش ،يک تکه کردن ،
وصله کردن ،ترکيب کردن ،جور شدن ،قدرى ،کمى ،اسلحه گرم
piece de resistance امر مهم ،فقره برجسته ،کار پر اهميت ،خوراک اصلى
piecemeal ذره ذره ،تکه تکه ،قسمت به قسمت ،کم کم ،بطور تدريجى ،به اجزاء ريز تقسيم
کردن ،خردخرد ،تکه تکه ،بتدريج ،تدريجى
pied ابلق ،گوناگون ،پرنده رنگارنگ
pigment رنگينه ،رنگدانه ،پيگمان ،رنگ غير محلول ،رنگيزه ،رنگ دانه ،ماده ملونه ،باماده
رنگى رنگ کردن
pilfer دله دزدى کردن ،کش رفتن
pillory قاپوق ،نوعى الت شکنجه قديمى که سر ودست مجرم را از سوراخ کوچک تخته
سنگى گذارنده وفشار ميدادند
pimple کورک ،عرق گز ،جوش دراوردن
pinch فشار دادن ،محکم گرفتن بيش از حد گوى بولينگ کاستن سرعت اسب ،نيشگون
گرفتن ،قاپيدن ،مضيقه ،تنگنا ،موقعيت باريک ،سربزنگاه ،نيشگون ،اندک ،
جانشين
pinchers گازانبر ،ماشه ،گيره
pine غم و اندوه ،از غم و حسرت نحيف شدن ،نگرانى ،رنج و عذاب دادن ،غصه خوردن
،
pinion دنده هرزه گرد ،دنده پينيون ،دنده اليتناهى ،قسمت دوراز مرکز بال پرنده ،چرخ
دنده جناحى ،پر و بال پرنده را کندن ،دست کسى رابستن ،کفتربند کردن
pinioned کت بسته ،بال چيده
pioneer مهندس استحکامات ،پيش قدم ،سرباز مهندس حفار ،بيلدار ،پيشگام ،پيشقدم
شدن
pious ديندار ،پرهيزگار ،زاهد ،متقى ،پارسا ،وارسته
284
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
pique مشاجره ،رنجش ،انزجار ،تحريک کردن ،زخم زبان زدن ،پارچه ء راه راه نخى ،
پيکه ،منبت کارى
piscatorial وابسته به ماهيگيرى ،وابسته به صيدماهى
pith مغز تيره ،مغز حرام ،مغز ميوه ،مخ استخوان ،اهميت ،قوت ،پر معنى و عميق
placebo دارونما (پالسسيبو) ( ،پزشکى) دواى مريض راضى کن ،داروى دل خوش کنک و بى
اثر ،مايه تسکين
placebo دارونما (پالسسيبو) ( ،پزشکى) دواى مريض راضى کن ،داروى دل خوش کنک و بى
اثر ،مايه تسکين
placid ارام ،راحت ،متين
plait موى بافته ،پيچيدن گيسو ،گيس بافته ،تاه زدن ،چين دار کردن
285
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
plasticity نرمينگى ،حالت خميرى ،شکلپذيرى ،خاصيت شکل افرينى ،خميرائى ،خميرى ،
اندام پذيرى ،شکل پذيرى ،قالب پذيرى ،حالت پالستيکى ،نرمى ،انعطاف
platitude بيمزگى ،بياتى ،پيش پاافتادگى ،ابتذال
plea پاسخ دعوى ،دادخواست ،منازعه ،مشاجره ،مدافعه ،عذر ،بهانه ،تقاضا ،استدعا ،
پيشنهاد ،وعده مشروط ،ادعا
pleasant خوش ايند ،دلپذير ،خرم ،مطبوع ،پسنديده ،خوش مشرب
pleb ادم طبقه سوم ،خشن ورذل ،دانشجوى سال اول نيروى دريايى
plebe ادم طبقه سوم ،خشن ورذل ،دانشجوى سال اول نيروى دريايى
plebeian ادم طبقه سوم ،خشن ورذل ،دانشجوى سال اول نيروى دريايى
286
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
pliable خم پذير ،خم شو ،انحناء پذير ،نرم شدنى ،قابل انعطاف
plod اهسته ومحکم حرکت کردن ،صداى پا ،زحمت کشيدن ،با زحمت کارى را انجام
دادن
pluck شهامت ،شجاعت ،تصميم ،دل وجرات ،انقباض ،کندن ،چيدن ،بصدا دراوردن ،
گلچين کردن ،لخت کردن ،ناگهان کشيدن
plumage پرهاى زينتى ،پر وبال ،پرشاهين
plumb ژرف پيما ،شاقول عمودي ،گلوله سربي ،راست ،بطور عمودي ،عمودا ،درست ،عينا،
لوله کشي کردن ،ژرف يابي کردن ،عمق پيمودن ،عموديقرار دادن ،با شاقول
آزمودن ،باسرب مهر وموم کردن ،شاقولي افتادن ،عمود بودن ،سر
plummet گلوله سربى ،وزنه شاقول ،شاقول ،ژرف پيما ،سرازيرشدن ،نازل شدن ،سرنگون
وارافتادن
pluperfect فعل ماضى بعيد ،خيلى عالى
pluralism حالت تعدد ،تعددحزبي ،حکومت اءتالفي ،جمعگراءي ،تعدد ،وفور ،چندگانگي
plurality حالت تعدد ،تعددحزبى ،حکومت ائتالفى ،جمع گرايى ،تعدد ،وفور ،چندگانگى
pneumatic پنوماتيکى ،گازى ،هوايى ،هوادار ،پرباد ،کار کننده باهواى فشرده ،داراى چرخ يا
،الستيک بادى
pneumatics علم خواص هوا و گاز
Podgorica پودگوريسا
287
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
poetics رساله اى درباره شعر و زيبايى شناسى ،نظريه شاعرانه ،فنون شاعرى
poise توازن ،وضع ،وقار ،ثبات ،نگاهدارى ،اونگ يا وزنه ساعت ،وزنه متحرک ،بحالت
موازنه دراوردن ،ثابت واداشت ن
Poland لهستان
polar مربوط به قطب ،قطبى ،وابسته به قطب شمال وجنوب ،داراى قطب مغناطيسى يا
الکتريکى ،متقارن ،متقابل ،متضاد
polarize قطبى کردن ،قطبش دادن ،دوقطبى ساختن ،بصورت متضاد در اوردن ،متقارن
کردن
polemic جدلى ،اهل جدل ،بحث وجدل
Polish لهستاني
politic با تدبير ،مصلحت دان ،مصلحت اميز ،ديپلوماسى ،اراسته ،مهذب ،با سياست ،
سياس ،نماينده سياسى ،زندانى سياسى
polity طرز حکومت ،طرز اداره ،سياست
polygamy چند همسرى ،تعدد زوجات ،چند زن گيرى ،چندگانى ،بس گانى
288
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
polygon چند ضلعى ،کثيراالضالع ( ،هندسه) بسيار پهلو ،چند گوشه ،کثير االضالع
polytechnic جامع الفنون ،چند رشته اى ،وابسته بتدريس هنرهاى فنى مختلف ،وابسته به علوم
عملى مختلف ،دانشکده صنعتى
polytheism چند خدا پرستى ،پرستش خدايان متعدد
pommel قاچ زين اسب ،جسم گلوله مانند ،گلوله ،قاش زين ،قرپوس زين ،قبه شمشير ،
سر عصا ،محکم زدن
pomposity دبدبه ،اب وتاب ،جلوه وشکوه
pompous پرشکوه
pontificate دوره يا مقام اسقفى يا پاپى يا کهانت ،امامت ،اسقفى کردن ،فضل فروشى کردن
pore خلل و فرج ،سوراخ ريز ،منفذ ،روزنه ،خلل وفرج ،در درياى تفکر غوطه ور شدن ،
(با )overبمطالعه دقيق پرداختن ،با دقت ديدن
pore خلل و فرج ،سوراخ ريز ،منفذ ،روزنه ،خلل وفرج ،در درياى تفکر غوطه ور شدن ،
(با )overبمطالعه دقيق پرداختن ،با دقت ديدن
porose خلل وفرج دار ،متخلل ،پر منفذ
289
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
portfolio دارايى ،سند دارائى ها ،کيف کاغذ ،کيف چرمى بزرگ ،مقام ،سهام
Portugal پرتغال
Portuguese پرتغالي
position شغل رسمى ،حالت ،محل سازمانى ،مقام شغل سازمانى ،مستقرشدن ياکردن ،
قراردادن امورات مربوط به وظايف ،شکل ،موقعيت ،وضعيت ،موضع ،نهش ،شغل
،مرتبه ،جايگاه ،مقام يافتن ،سمت ،منصب ،قراردادن ياگرفتن
positive مسلم ،واقعى ،نسخه اصلى عکس ،قطب مثبت باطرى الکتريسيته مثبت ،مثبت ،
قطعى ،محقق ،يقين ،معين ،مطلق ،ساده
posse ممکن ،نيروى اجتماعى ،قدرت قانونى ،دسته افراد پليس ،جماعت ،قدرت ،امکان
possess تصرف کردن ،دارا بودن ،متصرف بودن ،در تصرف داشتن ،دارا شدن ،متصرف
شدن
possession حيازت ،متصرفات ،مايملک ،تسخير ،جن زدگى ،تصرف ،دارايى ،مالکيت ،ثروت
،يد تسلط
possessive ملکى ،حالت اضافه ،حالت مضاف اليه
290
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
posthumous متولد شده پس از مرگ پدر (درمورد طفل) ،منتشر شده پس از مرگ نويسنده
postscript ذيل نامه ،يادداشت الحاقى اخر نامه يا کتاب ،ضميمه کتاب (مخفف ان .P.S
است)
postulate شرط اصلى ،الزمه ،اصل موضوع ،تقاضا ،درخواست ،ادعا ،بديهى شمرده ،الزم
دانستن ،قياس منطقى کردن ،فرض نمودن ،انگاره ،پذيره ،مسلم فرض کردن
posture وضع ،حالت ،پز ،چگونگى ،طرز ايستادن يا قرار گرفتن ،قرار دادن
posture وضع ،حالت ،پز ،چگونگى ،طرز ايستادن يا قرار گرفتن ،قرار دادن
potential ولتاژ ،عامل بالقوه ،بالقوه ،عامل ،بالفعل ،ذخيره اى ،پنهانى ،داراى استعداد
نهانى ،پتانسيل
potion جرعه ،دارو يا زهر ابکى ،شربت عشق دادن به
practical قابل استفاده ،سودمند ،ازموده ،کارکن ،کابردى ،عملى ،بکار خور ،اهل عمل
practitioner وکيل دست به کار ،وکيل کيف به دست وکيلى که کار اصليش وکالت باشد وکيل
حرفه اى ،دندان پزشک ،شاغل مقام طبابت ياوکالت
pragmatic عملى ،فعال ،واقع بين ،فلسفه واقع بينى ،واقعيت گرايى ،کاربسته ،عمل گرا
pragmatics عملى ،فعال ،واقع بين ،فلسفه واقع بينى ،واقعيت گرايى ،کاربست
Prague پراگ
prank شوخى اميخته با فريب ،شوخى خرکى ،مزاح ،شوخ طبعى ،شوخى زننده ،تزئين
کردن
prate هرزه درايى کردن ،پچ پچ ،ورور ،پرگويى ،ياوه گويى کردن ،وراجى کردن
291
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
preamble ديباچه ،سراغاز مقدمه کتاب ،مقدمه سند ،ديباجه ،مقدمه وراهنماى نظامنامه يا
مقررات ،توضيحات ،مقدمه نوشتن
precarious عاريه اى بسته بميل ديگرى ،مشروط بشرايط معينى ،مشکوک ،مصر ،التماس کن
،پرمخاطره
precaution پيشگيرى ،ضربتى (ماسوره) ،درنظرگرفتن احتياط و جنبه هاى تامينى ،پيش بينى
،حزم ،احتياط کردن ،اقدام احتياطى
precede مقدم بودن ،جلو بودن ،قبل از ،پيش از ،قبل از ...قراردادن
precedence الويت ،ترتيب تقدم ،پيشى گرفتن ،پيشى ،اولويت ،حق تقدم ،امتياز ،سابقه ،
تقدم ،برترى
precedency پيشى ،اولويت ،حق تقدم ،امتياز ،سابقه
precedent رويه قضايى ،سابقه داشتن ،مقدم بر ،مسبوق به ،سابقه ،ماقبل ،مقدم ،نمونه
precept دستور ،حکم ،فرمان ،امريه ،خطابه ،مقررات ،نظامنامه ،پند ،قاعده اخالقى
precession ساييدگى ،پيشروى ،سبقت ،تقدم ،تغيير جهت محور جسم گردند (مثل فرفره) ،
انحراف مسير
precinct مرز ،محوطه ،بخش ،حوزه ،حدود
precipitate رسوب کردن ،بشدت پرتاپ کردن ،شتاباندن ،بسرعت عمل کردن ،تسريع کردن ،
سر اشيب تند داشتن ،ناگهان سقوط کردن ،غير محلول وته نشين شونده ،جسم
تعليق شونده يا متراسب ،خيلى سريع ،بسيار عجول ،ناگهانى ،رسوب شيميايى
precipitately از روى شتاب زدگى
precise دقيق کردن ،مختصر کردن ،مختصر ،مفيد ،جامع ،صريح ،دقيق ،معين
precision رقم دقت ،دقت تير ،دقت ،صراحت ،درستى ،صحت ،ظرافت ،دقيق
292
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
preclude پيش گيرى کردن ،مانع شدن ،مانع جلو راه ايجاد کردن ،مسدود کردن
predicate مسندى ،خبرى ،خبر دادن ،اطالق کردن ،بصورت مسند قرار دادن ،مبتنى کردن
،مستند کردن ،گزاره ،داللت کردن
predict پيشگويى کردن ،قبال پيش بينى کردن
predominate داراى نفوذ نجومى ،قاطع بودن ،نفوذ قاطع داشتن ،مسلط بودن ،چربيدن
preempt باحق شفعه خريدن ،حق تقدم پيدا کردن ،پيشدستى کردن ،قبضه کردن ،به
انحصار دراوردن
preemption حق شفعه ،پيشدستى
preen سنجاق سينه ،خود را اراستن ،با منقار و زبان خود را اراستن ،بخود باليدن
293
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
prefer طرح کردن ،ترجيح يافتن ،ترجيح دادن ،برترى دادن ،رجحان دادن ،برگزيدن
prefix پيشوندى
prehensile گيرکننده ،گيرنده ،قابض ،مخصوص گرفتن و چيدن برگ ،داراى استعدادهنرى ،
درک کننده
prehension قبض ،اخذ ،گرفتن ،تسليم ،تحويل
prejudice زيان ،لطمه ،پيشداورى ،تعصب ،غرض ورزى ،قضاوت تبعيض اميز ،خسارت
وضرر ،تبعيض کردن ،پيش داورى
prelacy مقام اسقفى ،مطرانى ،حکومت روحانى
premature زودرس ،پيش از موعد ،پيشرس ،پيش رس ،قبل از موقع ،نابهنگام ،نارس
premier رئيس الوزرا ،مقدم ،برتر ،واالتر ،مهمتر ،رئيس ،رهبر ،نخست وزير ،نخستين
نمايش يک نمايشنامه ،هنرپيشه برجسته
preminence برترى ،علو ،رجحان ،تفوق
premise قضيه ثابت يا اثبات شده ،بنياد واساس بحث ،صغرى وکبراى قياس منطقى ،فرض
قبلى ،فرضيه مقدم ،فرض منطقى کردن
premonition تحذير ،اخطار ،برحذر داشتن ،فکر قبلى
294
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
preparation تهيه (مصالح) ،اتش تهيه ،تهيه کردن اتش ،تيرتهيه اجرا کردن ،پيش بينى ،
تدارک ديدن ،اماده کردن ،امايش ،تمهيد ،پستايش ،امادش ،تدارک ،تهيه
مقدمات ،اقدام مقدماتى ،اماده سازى ،امادگى
preparatory اماده کننده ،شيپور خبر ،تيراندازى مقدماتى ،پستايى ،مقدماتى ،مربوط به تهيه
يامقدمات ،امايشى ،تدارکى
preponderance برترى ،مزيت ،فضيلت ،فزونى ،سنگين ترى
prepossess قبال بتصرف اوردن ،تحت تاثير عقيده يامسلکى قرار دادن ،قبال تبعيض فکرى
داشتن
prepossession تصرف قبلى ،اشغال قبلى ،تمايل بيجهت ،تعصب
prerogative حق يا امتياز ويژه ،داراى حق ويژه ،حق ويژه ،امتياز مخصوص ،حق ارثى ،امتياز
presage نشانه ،نشان ،عالمت ،فال نما ،شگون ،گواهى دادن بر ،خبردادن از ،پيشگويى
کردن
prescience پيش دانى ،اگاهى از پيش ،علم غيب ،الهام
prescript دستور ،مقرر شده ،امر صادر شده ،تجويز شده ،امريه
prescription مرور زمان ،حکم ،دستورالعمل ،صدور فرمان ،امريه ،نسخه نويسى ،تجويز ،
نسخه
prescriptive وابسته به نسخه نويسى ،تجويزى
295
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
presentiment عقيده قبلى نسبت بچيزى ،احساس وقوع امرى از پيش ،روشن بينى قبلى ،دلهره
presentment اطالع هيات منصفه دادگاه جنايى از وقوع جرم در صورتى که مبنى بر مشاهده يا
اگاهى خود ايشان بوده ،بر مبناى کيفرخواست تنظيمى نباشد ،ارائه ،شرح ،بيان ،
حضور ،طرز نمايش
preservation حفاظت ،صيانت ،نگهدارى ،حفظ ،محافظت ،جلوگيرى ،حراست
preside کرسى رياست را اشغال کردن ،رياست کردن بر ،رياست جلسه را بعهده داشتن ،
اداره کردن هدايت کردن ،سرپرستى کردن
prestige شهرت ،وجهه ،حيثيت ،اعتبار ،ابرو ،نفوذ ،قدر و منزلت
prey شکار ،نخجير ،قربانى ،صيد کردن ،دستخوش ساختن ،طعمه کردن
prickle خراش کوچک ،خارتيغ ،خارنوک تيز ،تيرکشيدن ،نيش ،سک زدن
prig شخص منفور ،ميخ کوچک ،ادم خودنما ،نکته گير ،ايرادگير ،کش رفتن ،دزديدن
،التماس کردن ،دله دزد
priggish خودنما ،ايرادى ،سخت گير
prim برگ نو ،ياسم ،نوار ابيض ،خيلى محتاط ،تميز ،رسمى وخشک بودن ،خود را
گرفتن ،اراستن
296
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
primer پيش قطار ،وسيله به کار اندازنده مشتعل کننده ،کتاب الفباء ،مبادى اوليه ،بتونه ،
چاشنى ،وابسته بدوران بشر اوليه ،باستانى ،ابتدايى
primeval پيشين ،اوليه ،بسيار کهن ،باستانى
primordial بسيار کهن ،خاستگاهى ،اصل نخستين ،عنصر نخستين ،اساسى ،اصلى
principal دستور دهنده ،مضمون عنه ،امر ،مرتکب اصلى ،رئيس دانشکده يا دبيرستان ،
رئيس موسسه اثاثه ارثى ،اصل ،کارفرما ،موکل ،ارباب ،عمده ،رئيس ،مدير ،
مطلب مهم ،سرمايه اصلى ،مجرم اصلى
principality شاهزادگى ،قلمرو شاهزاده
principle مسلک ،مرام اخالقى ،قانون علمى ،اصل علمى ،اصل اخالقى ،اصل ،قاعده کلى ،
مرام ،سرچشمه ،حقيقت ،مبادى واصول ( ،درجمع)معتقد باصول ومبادى کردن ،
اخالقى کردن
priory دير يا خانقاه کوچکتر از صومعه
privateer کشتى تجارتى که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح ميشود ،فرمانده کشتى
بازرسى ،درکشتى تجارتى مسلح کار کردن
privation محروميت ،محروم سازى ،تعليق مقام ،سختى
privilege برترى ،رجحان ،مزيت ،حق ويژه ،امتياز مخصوصى اعطا کردن ،بخشيدن
privy شريک ،سهيم ،خصوصى ،محرمانه ،صميمى ،محرم اسرار ،اختصاصى ،دزدکى ،
مستراح
prize کشتى يا کااليى که به موجب حقوق جنگى در دريا به غنيمت برده شود ،انعام ،
جايزه ،ممتاز ،غنيمت ،ارزش بسيار قائل شدن ،مغتنم شمردن
probate تصديق صحت وصيتنامه ،رونوشت مصدق وصيتنامه ،رونوشت گواهى شده وصيت
نامه ،گواهى حصر وراثت ،گواهى نمودن صحت وصيت نامه ،محاکمه کردن ،
استنطاق کردن ،تحت ازمايش يا نظر قرار دادن
297
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
probation تعليق مجازات ،کاراموزى ،به سر بردن محکومين جوان در مراکز اموزش مخصوص ،
ازادى مشروط )probational (،ازمايش ،امتحان ،ازمايش حسن رفتار وازمايش
صالحيت ،دوره ازمايش وکار اموزى ،ارائه مدرک ودليل ،ازادى بقيد التزام
probe ميله بازرسى ،ميله مدرج ،ستون ،جستجو ،تحقيق ،نيشتر ،رسيدگى ،اکتشاف
جديد ،غور کردن ،بررسى کردن ،کاوش کردن ،تفحص کردن ،کاوشگر
probity پاکدامنى ،راستى ،پيروى دقيق از اصول
procedure طرزکار ،طريقه فرايند ،اقدام ،ايين کار ،روش کار ،شيوه ،دستورالعمل ،روال ،
رويه ،طرز عمل ،روش ،ايين دادرسى ،روند ،پردازه
proceed پيش رفتن ،رهسپار شدن ،حرکت کردن ،اقدام کردن ،پرداختن به ،ناشى شدن از
،عايدات
proclamation اعالم کردن ،اعالم ،اگهى دادن ،بيانيه دادن ،اعالن ،اگهى ،انتشار ،بيانيه ،
اعالميه ،ابالغيه
proclivity تمايل (بارتکاب بدى) ،تمايل طبيعى بچيز بد
proctor مباشر ،نماينده ،وکيل مدافع ،وکيل قانونى ،بازرس دانشجويان ،متولى ،ناظر ،
نايب ،ممتحن ،نظارت کردن ،بازرسى کردن
procure تهيه و تحويل اماد ،به دست اوردن ،تهيه کردن ،فراهم کردن ،بدست اوردن ،
تحصيل کردن ،جاکشى کردن
procurement تهيه و انجام خدمات و اماد ،تدارک کردن وسايل ،تامين اماد ،بدست اورى ،تهيه
productive باراور ،توليدى ،پربار ،حاصلضرب ،فراور ،مولد ثروت ،توليد کننده ،مولد ،پر
حاصل
profane کفر اميز ،بدزبان ،بى حرمتى کردن
298
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
profess ادعا يا اظهار کردن ،ادعا کردن ،اظهارکردن ،تدريس کردن ،ابراز ايمان کردن
profession دعوى ،اظهار ،شغل ،اقرار ،اعتراف ،حرفه يى ،پيشگانى ،پيشه کار
profile شکل دادن ،فرم دادن ،شکل ،فرم ،پروفيل ،برش طولى ،نمودار خصوصيات ،
نمايه ،مقطع عرضى ،برش عمودى ،نقشه برش نما ،عکس نيمرخ ،برجسته ،
نمودار يا منحنى مخصوص نمايش چيزى
profiteer سودجو ،استفاده چى بودن ،اهل استفاده زياد بودن
prognosis پيش بينى مرض ،بهبودى از مرض در اثر پيش بينى جريان مرض ،پيش بينى ،
مال انديشى
prognosticate پيش بينى کردن ،تشخيص دادن قبلى مرض
program برنامه ،نقشه ،روش کار ،پروگرام ،دستور کار ،برنامه تهيه کردن ،برنامه دار کردن
،برنامه نوشتن
progression سرى ،فرايازى ،تصاعد ،توالى ،تسلسل ،پيشرفت
prohibition حرمت ،ممنوعيت ،نهى ،تحريم ،ممانعت ،قدغن ،صدور حکم منع
299
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
projection سيستم تصوير در تهيه نقشه ،پيش امدگى ،پيش افکنى ،برامدگى ،نقشه کشى ،
پرتاب ،طرح ريزى ،تجسم ،پرتو افکنى ،نور افکنى ،اگرانديسمان ،پروژه ،افکنش
،تصوير
proletarian عضو طبقه کارگر ،وابسته بکارگر ،کارگرى
proliferate پربار شدن ،زياد شدن ،کثير شدن ،بسط و توسعه يافتن
prolong طوالنى کردن ،امتداد دادن ،دراز کردن ،امتداد يافتن ،بتاخيرانداختن ،طفره رفتن
،بطول انجاميدن
prolongate طوالنى کردن ،امتداد دادن ،دراز کردن ،امتداد يافتن ،بتاخيرانداختن ،طفره رفتن
،بطول انجاميدن
promenade سير ،گردشگاه ،تفرجگاه ،گردش رفتن ،تفرج کردن ،گردش کردن
promote تاسيس کردن ،توسعه دادن ،باال بردن ،ترفيع دادن ،ترقى دادن ،ترويج کردن
promoter ترويج کننده فروش ،پيش برنده ،ترقى دهنده ،ترويج کننده
prompt کاراکتر يا پيامى که توسط کامپيوتر ارائه مى شود تا مشخص کند که اماده پذيرفتن
ورودى صفحه کليد است ،اعالن ،ف ورى ،بيدرنگ ،سريع کردن ،بفعاليت واداشتن ،
برانگيختن ،سريع ،عاجل ،اماده ،چاالک ،سوفلورى کردن
promulgate اعالم کردن ،انتشار دادن ،ترويج کردن
300
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
prone حالت درازکش ،در معرض ،متمايل ،مستعد ،مهيا ،درازکش ،دمر
propagate منتشر کردن ،قلمه کردن انتقال دادن ،گستردن ( ،بوسيله توليد مثل) تکثير کردن
،زياد کردن ،پروردن ،قلمه زدن ،منتشرکردن ،انتشار دادن ،پخش کردن ،پخش
شدن ،رواج دادن
propel بجلو راندن ،سوق دادن ،بردن ،حرکت دادن
propound مطرح کردن ،پيشنهاد کردن ،ارائه دادن ،تقديم کردن ،رواج دادن
propriety تناسب ،قواعد متداول ومرسو م رفتارواداب سخن ،مراعات اداب نزاکت ،برازندگى
propulsion فشار به سمت جلو ،سوق ،نفوذ ،فشار بسوى جلو ،نيروى محرکه ،خروج ،دفع ،
پيش راندن
propulsive دافع ،بيرون ريزنده
proscribe تبعيد کردن ،ممنوع ساختن ،تحريم کردن ،نهى کردن ،بد دانستن ،بازداشتن از
301
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
proselyte جديد االيمان ،کسيکه تازه بدينى واردشود ،نو اموزمذهبى ،عضو تازه حزب ،بدين
تازه اى وارد کردن ،تبليغ کردن ،تبليغ شدن
proselytize بدين تازه اى وارد شدن ياکردن
prospectus خالصه اگهى ،اينده نامه ،اطالع نامه ،شرح چاپى درباره شرکت يا معدنى که براى
ان بايد سرمايه جمع اورى شود
prosperity شکوفائى ،رونق ،موفقيت ،کاميابى ،کامکارى
prostrate بخاک افتاده (درحال عبادت يا خضوع) ،روى زمين خوابيده ،دمر خوابيده ،افتادن ،
درمانده وبيچاره شدن
prostration بخاک افتادن ،درماندگى ،دمر بودن
protection پشتيبانى ،تيماردارى ،حفاظت ،محافظت ،حراست ،حمايت ،حفظ ،نيکداشت ،
تامين نامه
protective محافظتى ،حفاظتى ،محافظ ،وابسته به حفظ يا حراست
protocol پروتکل ،صورت جلسه کنفرانس ،خالصه مذاکرات معاهده و اتفاق ،نسخه اول و
اصلى مقاوله نامه مقدماتى ،پيوند نامه ،موافقت مقدماتى ،پيش نويس سند ( ،در
فرانسه) اداب ورسوم ،تشريفات ،مقاوله نامه نوشتن
protomartyr نخستين شهيد ،سر سلسله شهدا
302
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
prototype نمونه ازمايشى ،مدل نمونه اوليه ،نخستين بشر ،اصل ماده ،نخستين افريده ،نمونه
اصلى ،شکل اوليه ،مدل پيش الگو ،پيش گونه ،نمونه اوليه
protract طول دادن ،دراز کردن ،امتداد دادن ،کش دادن
protrude جلو بردن ،بيرون انداختن ،برامدگى داشتن ،جلو امده بودن ،تحميل کردن
prowess دالورى
303
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
proxy نماينده صاحب سهم در مجمع عمومى صاحبان سهام ،وکيل ،نماينده ،وکالت ،
وکالتنامه ،بنمايندگى ديگرى راى دادن
prude امل ،متظاهر ،کوته فکر
prune الو ،گوجه برقانى ،الوبخارا ،اراستن ،سرشاخه زدن ،هرس کردن
pry بادقت نگاه کردن ،کاوش کردن ،فضوالنه نگاه کردن ،با ديلم يا اهرم بلند کردن ،
اهرم ،ديلم ،کنجکاوى ،فضولى ،فضول
pseudonym اسم مستعار ،تخلص
psyche افسانه يونان ) شاهزاده زيباءي که " کوپيد" ( )Cupidبدام عشقش گرفتارشد،
روان ،روح
psychiatrist روانپزشک
pterodactyl ديرين شناسى) راسته اى از سوسماران بالدار عهد ژوراسيک سفلى تا عهد
مسوزوئيک
pudgy خپله ،چاق ،گوشتالو
304
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
pulsate زدن (نبض) ،جهند کردن ،تپيدن (قلب) ،تکان دادن ،بضربان افتادن
pulse ضربه ،پالس ،امواج ضربانى ،تپش ،ضربان ،نبض ،جهند زدن ،تپيدن
punctual وقت شناس ،خوش قول ،بموقع ،ثابت در يک نقطه ( ،مثل نقطه) اليتجزى ،نکته
دار ،معنى دار ،نيشدار ،صريح ،معين ،مشروح ،باذکر جزئيات دقيق ،اداب دان
puncture شکسته شدن ،رخنه ،سوراخ شدن ،پنچر شدن ماشين ،سوراخ کردن ،پنچر شدن
pungent پر ادويه ،تند ،زننده ،گوشه دار ،نوک تيز ،سوزناک
purchase اشتراء ،شراء ،خريدن ،ابتياع ،خريدارى کردن ،درامد ساليانه زمين
purgatory بزرخ ،وسيله تطهير ،تطهيرى ،پااليشى ،در برزخ قرار دادن
305
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
purge پاک کردن ،تهى کردن ،خالى کردن ،زدودن ،پاکسازى کردن ،تنقيه کردن ،
تطهير کردن ،تبرئه کردن ،تطهير ،پااليش ،سرشاخه زنى ،مسهل ،کارکن ،
تصفيه حزب يا دولت از عناصر نادلخواه
purist شخصيکه در استعمال کلمات صحيح وسواس دارد
purl مشروب مالت ،ابجو داراى ادويه معطر ،گالبتون ،زرى ،کوک برجسته وقالبى ،
حاشيه ،حلقه دود يا بخار ،صداى شرشر ،زمزمه اب ،مثل فرفره چرخيدن ،واژگون
شدن ،زردوزى کردن ،با شرشرجارى شدن ،حلقه حلقه شدن
purloin ربودن ،دزديدن
purport مفهوم ساختن ،فحوا ،مفاد ،فهماندن ،معنى دادن ،بنظر امدن
purse کيسه پول ،کيف پول ،دارايى ،وجوهات خزانه ،غنچه کردن ،جمع کردن ،پول
دزديدن ،جيب برى کردن
pursue تعقيب کردن ،تعاقب کردن ،تحت تعقيب قانونى قرار دادن ،دنبال کردن ،
اتخاذکردن ،پيگيرى کردن ،پيگرد کردن
purveyor اذوقه رسان
purview مواد اساسى ،وسعت ،رسايى ،قلمرو اجراء ،چشم رس ،ميدان ديد ،موضوع مورد
بحث ،حدود صالحيت
pusillanimous ترسو ،ضعيف ،بزدل ،جبون
putrefy گنديدن ،متعفن شدن ،پوسيدن ،فاسد شدن ،چرک نشستن ،چرک کردن ،
گنداندن
putrescent گنديده ،فساد پذير
pyrotechnic مربوط به فن اتشبازى ،مربوط به استفاده ازاتش درعلم وهنر ،اتش بازى
306
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Qatar قطر
Qatari قطري
quack شارالتان ،زبان باز ،چاخان ،دروغى ،ساختگى ،قات قات کردن ،صداى اردک
کردن ،دواى قالبى دادن
quackery حقه بازى ،شارالتان بازى ،حليه گرى
quail بلدرچين ،وشم ،بدبده ،شانه خالى کردن ،از ميدان دررفتن ،ترسيدن ،مردن ،
پژمرده شدن ،لرزيدن ،بى اثر بودن ،دلمه شدن
quaint خيلى ظريف ،از روى مهارت ،عجيب و جالب
qualification تعديل ،شايستگى ،مهارت فنى ،کسب مهارت ،صفت ،شرط ،قيد ،وضعيت ،
شرايط ،صالحيت ،توصيف
qualified واجد شرايط الزمه ،مقيد ،واجد شرايط ،کارشناس ،اليق ،صالحيت دار ،شايسته
،قابل ،داراى شرايط الزم ،مشروط
qualify شايستگى پيدا کردن ،کسب مهارت ،محدود کردن ،تعيين کردن ،قدرت راتوصيف
کردن ،ازبدى چيزى کاستن ،منظم کردن ،کنترل کردن ،صالحيت داشتن ،واجد
شرايط شدن ،توصيف کردن
qualitative کيفى ،مقدارى ،چونى
qualm حالت تهوع ،عدم اطمينان ،بيم ،ترديد ،ناخوشى همه جاگير
307
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
quarry کان سنگ ،الشه شکار ،صيد ،توده انباشته ،شيشه الماسى چهارگوش ،اشکار
کردن ،معدن سنگ
quarter يک چهارم زمان مسابقه ،چهار يک ،کوى ،يک چهارم ،يک چارک ،چهارک ،ربع
،مدت سه ماه ،برزن ،اقامتگاه ،محله ،بخش ،ربعى ،به چهار قسمت مساوى
تقسيم کردن ،پناه بردن به ،زنهار دادن ،زنهار
quarterly چهار بار در سال ،سه ماه سه ماه ،سه ماهه
quartet قطعه موسيقى مخصوص چهارتن خواننده يا نوازنده ،گروه چهارتنى که قطعه اى
رابسرايند ،چهارقلو ،چهاربخشى
quarto درکاغذ هاى يک ربعى چاپ شده ،ربع کاغذى
quash نقض کردن ،باطل کردن ،الغا کردن ،با ضربه زدن ،له کردن ،فرو نشاندن
quasi شبيه ،شبه ،بصورت پيشوند نيز بکار رفته و بمعني "شبه" و "بظاهرشبيه" است
quasi- بصورت پيشوند نيز بکار رفته و به معني ' شبه ' و ' بظاهرشبيه ' است
quench سخت کردن ،فرو نشاندن ،دفع کردن ،خاموش کردن ،اطفا
querulous کج خلق ،زود رنج ،گله مند ،ستيز جو ،شکوه گر
query ايراد ،تحقيق و باز جويى کردن ،پرسيدن ،استنطاق کردن ،پرسش ،پرس و جو ،
سوال ،ترديد ،جستار ،استفسار
quest تالش ،جويش ،طلب ،بازجويى ،تحقيق ،جستجو کردن
queue صف اتوبوس و غيره ،صف بستن ،در صف گذاشتن ،در صف ايستادن
quibble کنايه ،نيش کالم ،نيرنگ در سخن ،زبان بازى کردن ،ايهام گويى کردن ،محاجه
کردن
quid pro quo درعوض ،بجاى ،عوض ،جبران ،تعويض
308
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
quiet خموش ،ارامش ،سکون ،رفاه ،ساکن ،خاموش ،بيصدا ،ارام کردن ،تسکين دادن
،ساکت کردن
quieten ارام کردن ،تسکين دادن ،ساکت کردن
quintessence پنجمين و باالترين عنصر وجود ،عنصر پنجم يعني' اثير 'يا' اتر' ،جوهر ،اصل
quintet قطعه موسيقى مخصوص ساز و اواز پنج نفرى ،پنج نفرى ،پنجگانه
quip کنايه ،گوشه ،مزه ريختن ،بذله ،طنز ،لطيفه ،طعنه زدن ،ايهام گفتن
quirk تزئينات يا خصوصيات خط نويسى شخص ،خصوصيات ،تغيير ناگهانى ،حياط ،
تغييرفکر ،دمدمى ،مزاجى ،تناقض گويى ،تغيير جهت دادن (بطور سريع)
quisling حاکم دست نشانده اجنبى
Quito کويتو
quiver ترکش ،تيردان ،بهدف خوردن ،درتير دان قرار گرفتن ،لرزيدن ،ارتعاش
Rabat رباط
racy داراى طعم اصلى ،داراى صفات اصلى و نژادى ،تند ،با مزه ،با روح ،با نشاط ،
مهيج ،جلف
radiance شيد ،تابندگى ،تشعشع ،درخشندگى ،پرتو
309
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
radical بنيادى ،ريشه ،قسمت اصلى ،اصل ،سياست مدار افراطى ،طرفدار اصالحات
اساسى ،بنيان ،بن رست ،ريشگى ( ،رياضى) عالمت راديکال
radius زند باال ،شعاع دايره ،زند زبرين ،نصف قطر ،برش دادن
radix پايه (رياضيات) ،ريشه (در کالبدشناسى) ،منشا ،سرچشمه اوليه ،پايه ،منبع اصلى
،مبنا
raffish بى ارزش ،بد نام
rail دست انداز ،کمرکش در و پنجره ،الت ميانى در و پنجره ،سرزنش ،سرکوفت ،
طعنه ،ريل خط اهن ،خط اهن ،نرده کشيدن ،توبيخ کردن
raillery شوخى ،استهزا ،سرزنش ،انتقاد ،توبيخ
rally اجتماع مجدد ،دوباره جمع شدن ،صف ارايى کردن ،دوباره جمع اورى کردن ،
دوباره بکار انداختن ،نيروى تازه دادن به ،گرد امدن ،سرو صورت تازه گرفتن ،
پشتيبانى کردن ،تقويت کردن ،باال بردن قى مت
Ramallah رام اهلل
ramble ولگردى ،سر گردانى ،پريشانى ،بى هدفى ،کردن ،پرسه زدن
ramify شاخه شاخه شدن ،منشعب شدن ،شاخه دادن ،شاخه بستن
ramose پرشاخه
ramous پرشاخه
ramp سربااليى اتصال ،سينه کش اتصال فراز اتصال ،درب شيب دار ،رمپ ،محل توقف و
پياده سوار کردن هواپيما ،سکوى هواپيما ،سرازيرشدن ،خزيدن ،صعود کردن ،باال
بردن يا پايين اوردن ،سکوب سراشيب ،سرازير ،پله ء سراشيب ،پيچ ،دست انداز ،
پلکان ،سطح شيب دار
rampant شايع ،منتشرشده ،فراوان ،حکمفرما
310
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
random بى نظم ،بى مقصدى ،بى منظورى ،پيشامد اتفاقى همينطورى ،اهلل بختکى ،
اتفاقى الکى ،بى ترتيب ،نامنظم ،بى هدف تصادفى ،کتره اى ،تصادف (نا) ،عدد
شانسى ،اتفاقى ،مسير ناگهانى ،خط سير اتقافى ،فکر تصادفى ،غيرعمدى ،بختانه
rankle چرک نشستن ،چرک جمع ک ردن ،جان گدازبودن ،جانسوزبودن ،عذاب دادن
rant لفاظى کردن ،ياوه سرايى کردن ،بيهوده گفتن ،سرزنش کردن ،ياوه سرايى ،
بيهوده گويى
ranten لفاظى کردن ،ياوه سرايى کردن ،بيهوده گفتن ،سرزنش کردن ،ياوه سرايى ،
بيهوده گويى
rapacious درنده خو ،ژيان
rapture از خود بيخودى ،شعف وخلسه روحانى ،حالت جذب و انجذاب ،وجد روحانى ،
ربايش ،جذبه ،شور ،بوجد اوردن ،از خود بيخود کردن ،خلسه
rarefy رقيق کردن ،منبسط کردن ،تصفيه کردن
rash تند ،عجول ،بى پروا ،بى احتياط ،محل خارش يا تحريک روى پوست ،جوش ،
دانه
311
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
rasp چوبساى ،سوهان زدن ،تراش دادن ،با صداى سوهان گوش را ازردن ،صداى
سوهان
raspy داراى صداى گوش خراش
ratiocination استدالل
ration جيره غذايى ( ،علوم نظامى) جيره ،مقدار جيره روزانه ،خارج قسمت ،سهميه ،
سهم دادن ،جيره بندى کردن
rationale منطق ،دليل ،توضيح اصول عقايد ،اس اساس ،بنياد و پايه
rationalize عقال توجيه کردن ،بااستدالل عقلى توجيه يا تفسير کردن ،منطقى کردن
ravage ويران يا غارت کردن ،خرابى وارد اوردن ،يغما ،ويرانى ،ستمگرى ،ويران کردن ،
غارت کردن ،تاخت و تاز کردن ،بال زده کردن
rave ديوانه شدن ،جار و جنجال راه انداختن ،با بيحوصلگى حرف زدن ،ديوانگى ،غوغا
ravel دربافندگى) شانه مخصوص جداکردن تارهاى نخ ،پيچ انداختن در ،گره دار کردن ،
دام بال ،چيز در هم پيچيده ،نخ گوريده ،گوريدگى ،از هم جدا کردن الياف
ravenous بسيار گرسنه ،پر ولع ،پر اشتياق
ravine فرکند ،ابکند ،دره تنگ و عميق ،داراى دره تنگ کردن
ready حاضر به کار ،اماده کردن ،مهيا کردن ،حاضر کردن ،اماده
realism واقعيت گرايى ،راستين گرايى ،واقع بينى ،واقع گرايى ،رئاليسم ،تحقق گرايى
312
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
rebate فاق دار کردن ،کاستن ،کم کردن ،کند کردن ،بى ذوق کردن ،تخفيف ،کاهش
rebuild تجديد ساخت ،نوسازى کردن قطعات ،بازساختن ،دوباره ساختمان کردن ،چيز
دوباره ساخته شده
rebuke سرزنش کردن ،سرزنش ،گوشمالى ،توبيخ کردن ،مالمت کردن ،مالمت ،زخم
زبان
rebus معماى مصور ،نشاندادن واژه ها بصورت مصور
rebut رد کردن ،بر گرداندن ،جواب متقابل دادن ،پس زدن
recant حرف خود را رسما پس گرفتن ،گفته خود را تکذيب کردن ،بخطاى خود اعتراف
کردن
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن ( ،زيست شناسى) صفات ارثى را در طى چند نسل
تکرارى کردن
recapture پس گرفتن ،دوباره تسخير کردن ،پس گيرى
recede کنار کشيدن ،عقب کشيدن ،خوددارى کردن از ،دور شدن ،بعقب سرازيرشدن ،
پس رفتن
receivable دريافت کردنى ،قابل وصول ،پذيرفتنى ،قابل قبول ( ،در جمع) بروات وصولى
receptacle ژاک راديو ،سيم اتصال ،نهنج ،ظرف ،جا ،حاوى ،حفره درون سلولى گياه
recidivism تکرار (در جرم يا بيمارى روانى) ،عود ،باز گشت ،بازگشت به ،تکرار جنايات
313
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
reciprocal مقدار عکس ،متقابله ،دو سويه ،تقابلى ،عکس (در اعداد) ،دو جانبه ،عمل متقابل
،معکوس ،دوجانبه ،دو طرفه
reciprocate مقابله به مثل نمودن ،دادن و گرفتن ،تالفى کردن ،عمل متقابل کردن ،معامله
بمثل کردن ،جبران کردن
reciprocity معامله بمثل ،عمل متقابل
recitation از بر خوانى ،از حفظ خوانى ،بازگو نمودن درس حفظى ،شرح ،ذکر ،بيان ،تعريف
موضوع
reck پروا داشتن ،بيم داشتن ،باک داشتن
reclaim احياء کردن ،احياء اراضى موات ،استرداد کردن ،اصالح شدن ،مرمت کردن ،
اصالح کردن ،نجات دادن ،زمين باير را داير کردن
recline برپشت خم شدن يا خوابيدن ،سرازير کردن ،خم شدن ،تکيه کردن ،لميدن
recognizance التزام نامه ،التزام ،تعهد نامه ،سپرده التزامى ،وجه الضمانه
recognize به رسميت شناختن ،تشخيص دادن ،برسميت شناختن ،بازشناختن ،تصديق
کردن
recoil برگشت ،پس زنى ،لگد زدن تفنگ ،عقب نشينى کردن توپ ،بحال خود برگشتن ،
بحال نخستين برگشتن ،پس زدن ،عود کردن ،پس نشستن ،فنرى بودن ( ،با on
و) uponواکنش داشتن بر
recollect دوباره جمع کردن ،بخاطر اوردن ،در بحر تفکر غوطه ور شدن ،مستغرق شدن در
recompense پاداش ( ،حقوق) غرامت ،جبران ،رفع خسارت ،عوض دادن ،غرامت پرداختن
reconcile صلح دادن ،اشتى دادن ،تطبيق کردن ،راضى ساختن ،وفق دادن
314
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
reconstruct تجديد بنا کردن ،نوسازى کردن ،از نوساختن ،احيا کردن
recount برشمردن ،يکايک گفتن ،تعريف کردن ،شمارش مجدد ،باز گفتن
recourse اعاده ،چاره ،وسيله ،پاتوق ،ميعادگاه ،متوسل شدن به ،مراجعه کردن به
recover جمع اورى يکان ،جمع اورى کردن ،به هوش امدن بهبود يافتن از مريضى ،
اخراجات کردن ،جمع اورى وسايل از کارافتاده يا بيماران ،اخراجات وسايل ،نجات
دادن ،به حالت اول درامدن ،دوباره بدست اوردن ،بازيافتن ،ترميم شدن ،بهبود
يافتن ،بهبودى يافتن ،بهوش امدن ،دريافت کردن
recreant تسليم شونده ،ترسو ،بى وفا ،ناسپاس ،خائن
recreate تفريح کردن ،تفريح دادن ،وسيله تفريح را فراهم کردن ،تمدد اعصاب کردن ،از نو
خلق کردن
recrimination اتهام متقابل ،تهمت متقابل
recrudescent سرباز يا دانش اموز جديد ،استخدام کردن استخدام ،تازه سرباز ،کارمند تازه ،نو
اموز استخدام کردن ،نيروى تازه گرفتن ،حال امدن
recruit سرباز يا دانش اموز جديد ،استخدام کردن استخدام ،تازه سرباز ،کارمند تازه ،نو
اموز استخدام کردن ،نيروى تازه گرفتن ،حال امدن
rectify تصحيح کردن ،برطرف کردن ،جبران کردن ،يکسو کردن ،اصالح کردن
315
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
redeem از رهن دراوردن ،فک کردن رهن ،باز خريدن ،از گرو در اوردن ،رهايى دادن
redemption فک ،از گرو دراوردن ،معادل ، ransomبازخريد ،بازپرداخت ،باز خريد ،
خريدارى و ازاد سازى ،رستگارى
redolence بو داشتن ،بو ،عطر ،خاطرات گذشته
redress جبران خسارت ،تصحيح ،التيام ،دوباره پوشيدن ،جبران کردن ،فرياد رسى
reek بخار دهان ،بخار از دهان خارج کردن ،متصاعد شدن ،بوى بد دادن
refer احاله کردن ،ارجاع کردن ،اشاره کردن ،نشان کردن ،نشانه روى به نقطه نشانى ،
مراجعه کردن ،فرستادن ،بازگشت دادن ،رجوع کردن به ،منتسب کردن ،منسوب
داشتن ،عطف کردن به
referable مراجعه کردنى
referee حکم ،دور ،حاکم ،ميانجى ،داورى کردن ،داور مسابقات شدن
referendum رفراندوم ،مراجعه به اراء عمومى ،يادداشتى که از طرف سفير به دولت متبوع وى
ارسال مى شود ،همه پرسى ،رفراندم ،مراجعه بارا عمومى ،کسب تکليف
refinery پااليش ،پااليشگاه ،تصفيه خانه
reflection بازتاب ،انعکس ،تامل( )reflexionانعکاس ،باز تاب ،انديشه ،تفکر ،پژواک
reflector اينه ،بازتابنده ،جسم منعکس کننده ،جسم صيقلى ،الت انعکاس
reform تجديد نظر ،بازساخت ،بهسازى کردن ،ترميم کردن ،اصالحات ،تجديد سازمان
316
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
refusal امت ،سرپيچى ،روگردانى ،ابا ،امتناع ،استنکاف ،خود دارى ،رد
regenerate باز زادن ،باززاييدن ،احياء کردن ،تهذيب کردن ،زندگى تازه و روحانى يافته ،
دوباره خلق شدن يا کردن
regeneration باززايى ،باززاد ،نوزايش ،تهذيب اخالق ،اصالح ،احياء
regiment علوم نظامى) هنگ ،گروه بسيار ،دسته دسته کردن ،تنظيم کردن
regress پس رفتن ،پس رفت کردن ،برگشت ،پس روى ،سير قهقرايى کردن
317
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
rehabilitate اعاده اعتبار کردن ،نوتوان کردن ،توانبخشى کردن ،داراى امتيازات اوليه کردن ،
تجديد اسکان کردن ،اعاده حيثيت کردن ،ترميم کردن ،بحال نخست برگرداندن
reign س لطنت کردن ،حکومت ،حکمفرمايى ،سلطنت يا حکمرانى کردن ،حکمفرما بودن
reimburse مسترد کردن ،باز پرداخت کردن ،باز پرداختن ،جبران کردن ،هزينه کسى يا
چيزى را پرداختن ،خرج چيزى را دادن
rein زمام ،عنان ،افسار کردن ،کنترل ،ممانعت ،لجام زدن ،راندن ،مانع شدن
reinforce تقويت يکانها ،مستحکم کردن ،تقويت کردن ،محکم کردن ،مدد کردن
reinstate دوباره گماشتن ،دوباره برقرار کردن ،از نو به مقام اوليه خود رساندن ،تثبيت کردن
rejoin پاسخ دفاعى دادن ،در پاسخ گفتن ،دوباره پيوستن به
relapse بازگشت ،برگشت ،عودت ،مرتد ،بحال نخستين برگشتن ،عود کردن
relegate ارجاع کردن ،انداختن ،موکول کردن ،محول کردن ،واگذار کردن ،منتسب کردن
relinquish ترک دعوى کردن ،اعراض از حق کردن ،ول کردن ،ترک کردن ،چشم پوشيدن
reliquary جعبه اشياء متبرکه ،ظرف مخصص نگهدارى اثار مقدس يا باستانى ،محفظه عتيقه ،
باقيمانده
318
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
relish ذائقه ،طعم ،چاشنى ،ذوق ،اشتها ،مزه اوردن ،خوش مزه کردن ،با رغبت
خوردن ،لذت بردن از
reluctance بى ميلى ،اکراه ،بيزارى ،مخالف ،مقاومت مغناطيسى
remand بازداشت مجدد ،به بازداشتگاه برگرداندن ،احضار کردن ،اعاده دادن
remedy گزير ،عالج ،دارو ،ميزان ،چاره ،اصالح کردن ،جبران کردن ،درمان کردن
remission عذر گناه ،بخشودگى ،بخشش ،امرزش ،عفو ،گذشت ،تخفيف ،بهبودى بيمارى
remit تخفيف دادن ،فرستادن (وجه) ،بخشيدن ،امرزيدن ،معاف کردن ،فرو نشاندن ،
پول رسانيدن ،وجه فرستادن ،ارسال وجه
remnant باقى مانده ،بقيه ،اثر ،بقايا(درجمع) ،اثار
remonstrant معترض
319
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
render استرداد ،تحويل دادن ،تسليم داشتن ،منتقل کردن ،ارائه دادن ،ترجمه کردن ،
در اوردن
rendezvous امدگاه ،وعده گاه ،پاتوق ،ميعاد ،قرار مالقات گذاشتن
renege انکار کردن ،دبه کردن ،ترک تابعيت کشور يا دين خود را کردن ( ،در گويش) گول
زدن
renounce انکار کردن ،سرزنش يا متهم کردن
rent استيجار ،کرايه اجاره کردن يا دادن ،اجاره بها ،مال االجاره ،منافع ،اجاره کردن ،
کرايه کردن ،اجاره دادن
renunciation چشم پوشى ،ترک ،کناره گيرى ،قطع عالقه
repeal لغو کردن ،احضار کردن ،احضار ،باز گردانى ،الغاء ،لغو ،فسخ
repel دفع کردن ،رد کردن ،نپذيرفتن ،جلوگيرى کردن از ،بيزار کردن ،مقابله کردن
repentant تائب
320
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
repercussion بازگردانى ،پس زنى ،انعکاس ،برگشت ،عکس العمل ،واکنش ( ،پزشکى)دفع يا
پيشگيرى
repertoire موجودى ،مخزن ،فهرست نمايش هاى اماده براى نمايش دادن
replenish پرکردن مجدد ،سرويس و سوختگيرى هواپيماها تجديد سوخت ،تدارک مجدد ،
تنظيم کردن روغن سالحها ،دوباره پر کردن ،ذخيره تازه دادن ،باز پر کردن
replete کامال پر ،لبريز ،چاق ،تکميل ،انباشته
repress باز فشردن ،باز کوفتن ،فرونشاندن ،سرکوب کردن ،در خود کوفتن
reproach سرزنش ،توبيخ ،رسوايى ،ننگ ،عيب جويى کردن از ،خوار کردن
reproduce دوباره عمل اوردن ،تکثير کردن ،چاپ کردن ،دوباره ساختن ،دوباره توليد کردن ،
باز عمل اوردن
reproduction چاپ کردن ،تکثير کردن ،تکثير نشريات ،توليد مجدد ،هم اورى ،تکثير ،توالد و
تناسل ،توليد مثل
321
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
repulse عقب زدن ،پس زدن دشمن ،پس زنى ،دفع کردن ،راندن
repulsion دفع کردن ،دفع ،عدم پذيرش ،عقب زنى ،تنقر ،دشمنى
reputed مشهور
reseat دوباره نشاندن ،در جاى ديگر نشاندن ،نشيمنگاه تازه دادن ،صندلى جديد دادن*
resent منزجر شدن از ،رنجيدن از ،خشمگين شدن از ،اظهار تنفر کردن از ،اظهار رنجش
کردن
resentment رنجش ،خشم ،غيض
reserve نگهداشتن ،ذخيره کردن ،عضو على البدل ،کتمان حقيقت ،مقدار وجهى که هر
بانک بايد جهت پرداخت ديون خود داشته باشد ،قيد ،کنار گذاشتن ،پس نهاد
کردن ،نگه داشتن ،اختصاص دادن ،اندوختن ،اندوخته ،ذخيره ،احتياط ،يدکى ،
(درمورد انسان) تودار بودن ،مدارا ،از پيش حفظ کردن ،رزرو کردن
reservoir تانک ،خزانه ،سرباز احتياط يا ذخيره ،اب انبار ،ذخيره ،مخزن اب
322
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
residue باقيمانده ،پس مانده ،تفاله ،قسمت باقى مانده ،فاضل ،زيادتى ،ته نشين
resigned تن بقضا داده ،تن برضا (خدا) داده ،تسليم پيشامد يا تقدير ،مسلم
resistance تاب ،دوام ،پايدارى ،ايستادگى ،عايق مقاومت ،مقاومت ،سختى ،مخالفت ،
استحکام
resistant مقاوم ،پايدار
resistive مقاومتى
resolute صاحب عزم ،ثابت قدم ،پا بر جا ،مصمم ،ثابت ،تصويب کردن
resolution دقت ،اراده ،قرار ،تحليل ،تجزيه ،حل ،نتيجه ،ثبات قدم ،عزم ،قصد ،نيت ،
تصميم ،تصويب ،تفکيک پذيرى ،رفع
resolve حل کردن يا شدن ،رفع کردن ،مقرر داشتن ،تصميم گرفتن ،راى دادن
resonance رزونانس ،تشديد صدا ( ،درصوت) تشديد ،پيچش صدا ،ايجاد طنين
respondent فرجام خوانده ،خوانده ،مدعى عليه ،مخاطب ،مطابق ،موافق ،جوابگو ،واکنش دار
responsiveness پاسخدهى
restitution استرداد ،تبديل مختصات نقاط از عکس يا نقشه اى به نقشه ديگر ،اعاده ،بازگردانى
،جبران ،تالفى ،ارتجاع
323
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
restraint مانع ،بازداشت ،توقيف ،ضبط کردن ،محدوديت ،جلوگيرى ،منع ،نگهدارى ،
خوددارى
resumption از سر گرفتن ،از سر گيرى ،ادامه ،تجديد ،شروع ،باز يافت
retain احراز کردن ،ابقاء کردن ،تمرکز دادن ،ابقا کردن ،نگهداشتن ،نگاه داشتن ،از
دست ندادن ،حفظ کردن
retaliate تالفى کردن ،تاوان دادن ،عين چيزى را بکسى برگرداندن
retaliation تقاص ،قصاص ،انتقامجويى ،تالفى کردن ،مقابله کردن به مثل ،تالفى ،عمل
متقابل
retch اوغ زدن ،قى کردن
retention حفظ ،حفاظت ،ياددارى (در يادگيرى) ،نگهدارى ،نگاهدارى ،ابقا ،ضبط ،حافظه
retort قرع ،انبيق ،برگرداندن ،پس دادن ،جواب متقابل دادن ،جواب متقابل ،تالفى
retract تو بردن ،الغاء کردن ،منقبض کردن ،تو رفتن ،جمع شدن
324
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
retrench قطع کردن ،حذف کردن ،داراى سنگر موقتى زير زمينى کردن ،از نو خندق
ساختن ،مستحکم کردن
retribution جزا ،مجازات ،تالفى ،کيفرى ،مجازاتى ،سزا
retrieve باز يافتن ،دوباره بدست اوردن ،پس گرفتن ،جبران کردن ،اصالح يا تهذيب کردن
،حصول مجدد
retroaction پس کردار ،پس کنش ،عطف بگذشته ،عطف بماسبق ،عمل معکوس
retrograde عقب روى ،عقب کشيدن ،برگشت دهنده ،انحطاط دهنده ،قفايى ،تنزل کننده ،
قهقهرايى ،بقهقرا رفتن ،پس رفتن
retrogress بقهقرا رفتن ،پس رفتن ،برگشت ،ترقى معکوس کردن
retrospect شامل گذشته ،عطف بماسبق کننده ،نگاه به گذشته ،مسير قهقرايى ،پس نگرى ،
پس نگرانه
retrospective عطف کننده بماسبق
reverent محترم
reversion رجوع از هبه ،معکوس کردن ،معکوس ،برعکس کردن ،وارونه کردن ،برگرداندن ،
بازگشت ،بازپيدايى (در وراثت) ،ترجمه مجدد ،برگشتگى بعقب ،عود ،رجوع
revert عطف کردن ،برگشتن ،رجوع کردن ،اعاده دادن ،برگشت
325
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
revise بازبينى ،تجديد نظر کردن ،اصالح نمودن ،دوباره چاپ کردن ،حک و اصالح کردن
revoke رجوع کردن ،الغاء کردن ،لغو کردن ،مانع شدن ،الغا ،فسخ ،ابطال
revulsion تنفر شديد ،جابجا شدن درد ،ردع ،انحراف درد ،جابجا ساختن درد ،تغيير
ناگهانى ،عمل کشيدن
Reykjavik ريکياويک
rhapsody اشعار حماسى مخصوص نقاالن و داستان گويان شعر رزمى ،قطعه موسيقى ممزوج و
احساساتى
rhetoric علم بديع ،علم معانى بيان ،فصاحت و بالغت ،لفاظى ،خطابت ،قدرت نطق و بيان
،وابسته بعلم بديع يا معانى بيان
rhetorical معانى بيانى ،بديعى ،وابسته به فصاحت وبالغت ،لفاظى
rib راه را ه کردن ،ميله دار کردن ،خط ،راه ،تويزه ،گچى لنگه ،تکه گوشت دنده دار ،
دنده دار کردن ،گوشت دنده ،هر چيز شبيه دنده ،پشت بند زدن ،مرز گذاشتن ،
نهر کندن ،شيار دار کردن
ribald دون ،بددهن ،بدزبان ،ادم هرزه ،فاحشه
riddle الک کردن ،غربال (با سوراخ مدور) ،سوراخ سوراخ کردن ،غربال کردن ،سرند ،
چيستان ،لغز ،رمز ،جدول معما ،گيج و سردر گم کردن ،تفسيريا بيان کردن
rider الحاقى ،سوار کار ،الحاقيه
ridicule الک کردن ،غربال (با سوراخ مدور) ،سوراخ سوراخ کردن ،غربال کردن ،سرند ،
چيستان ،لغز ،رمز ،جدول معما ،گيج و سردر گم کردن ،تفسيريا بيان کردن
ridiculous مسخره اميز ،مضحک ،خنده دار
rift ترک مويين ،خراش ،بريدگى ،شکاف دهنده ،دريدگى ،چاک دادن ،شکافتن ،
بريدن ،برش دادن
326
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
rig حيله ،برپا کردن ،نصب قطعات ،بادگل و بادبان اراستن ،مجهز کردن ،اماده شدن
،با خدعه و فريب درست کردن ،گول زدن ،دگل ارايى ،وضع حاضر ،سر و وضع ،
اسباب ،لوازم ،لباس ،جامه ،تجهيزات
Riga ريگا
rigid سخت پا ،سخت ،سفت و محکم ،نرم نشو ،جدى ،جامد ،صلب
rivet پرچ کردن ،پر چين کردن ،باميخ پرچ محکم کردن ،بهم ميخ زدن ،محکم کردن
riveting پرچکاري
Riyadh رياضي
rogue ولگرد ،بيخانمان ،ادم دغل ،رند ،ناقال ،بذله گو ،هرس کردن ،از علف هرزه پاک
کردن ،حيوان عظيم الجثه سرکش ،اسب چموش ،گول زدن ،رذالت و پستى نشان
دادن
roil اشفته کردن ،مخلوط کردن ،سرگردان شدن ،دنبال هم دويدن ،با جيغ و داد و
بازى کردن
Romania روماني
327
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Romanian رومانيايي
Rome رم
Roseau روسو
roster صورت نگهبانى ،فهرست ،وارد صورت کردن ،سياهه نامه ها ،سياهه وظايف
rotate چرخاندن ،پيچاندن ،محورى ،چرخيدن ،برمحور خود گرديدن ،دوران کردن
rote صداى موج ،کارى که از روى عادت بکنند ،عادتا تکرار کردن
rout با پوزه کاويدن ،جمع ،گروه ،بى نظمى و اغتشاش ،بطور اشفته گريزاندن ،کامال
شکست دادن ،تار و مار کردن
routine جريان عادى و دايمى ،طريقه عادى ،امور غير مهم ،روتين ،خط مشى جارى ،
روال ،امر عادى ،روزمره ،کار عادى ،جريان عادى ،عادت جارى
rubble سن گ نتراشيده ،قلوه سنگ ،پاره اجر ،خرده سنگ ،ويران کردن
rubric عنوان ،سرفصل ،عنوانى که با حروف قرمز نوشته يا چاپ شده باشد ،خط قرمز ،
روال
ruddy شنجرفى ،قرمز رنگ ،گلگون ،گلچهره ،سرخ کردن
rue پشيمان شدن ،افسوس خوردن ،دلسوزى کردن ،پشيمانى ،ناگوارى ،غم ،غصه ،
ندامت
328
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
rugged ثابت ،قوى ،ناهموار ،زمخت ،نيرومند ،تنومند ،بى تمدن ،سخت ،شديد
rumble صداى ريز و سنگين دراوردن ،غريدن ،چيز پرسر و صدا ،شکايت ،چغلى ،غرولند
rummage جستجو ،تحقيق ،کاوش ،بازرس کشتى ،اغتشاش ،اشفتگى ،خاکروبه ،کاويدن ،
زير و رو کردن ،بهم زدن ،خوب گشتن
runagate مرتد ،از دين برگشته
rupture شکستگى ،تخريب کردن ،از بين بردن ،شکافتن و سوراخ کردن به طور دايره اى ،
گسيختگى ،سکستگى ،جدايى ،گسيختن ،جدا کردن ،ترکيدن ،قطع کردن ،
پارگى ،گسستن ،گسستگى
ruse حيله ،نيرنک ،مکر ،خدعه
Russia روسيه
Russian روس
Rwanda رواندا
Rwandan رواندايي
saboteur خرابکار
sac کيسه (در کالبدشناسى) ( ،کالبد شکافى ،جانور شناسى) کيسه ،عضو کيسه مانند
جانور
saccharin ساخارين
329
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
sacrifice عقيقه ،از دست دادن ،قربانى براى شفاعت ،قربانى دادن ،فداکارى کردن ،قربانى
کردن جانبازى
sacrificial مستلزم فداکارى ،فداکارانه ،وابسته به قربانى
safeguard نگهدارى کردن ،حفاظت کردن ،مامور حفاظت پرسنل و يا اموال ،حفاظ ،پناه ،
حفظ کردن ،حراست کردن ،تامين کردن ،امن نگهداشتن
saga حماسه ،حماسه اسکاندويناوي
salience برجستگى ،چابکى درجست وخيز ،جلو امدگى ،برترى ،نکته برجسته ،موضوع
برجسته
saliency برجستگى ،چابکى درجست وخيز ،جلو امدگى ،برترى ،نکته برجسته ،موضوع
برجسته
330
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
sallow درخت بيد ،رنگ خاکسترى مايل به زرد وسبز ،زرد رنگ (مثل مريض) ،زردرنگ
کردن
salubrious سازگار ،گوارا ،سالم ،صحت بخش ،سودمند
salvage مازاد ،نجات کشتى از خطر يا حقوقى که بابت آن گرفته مى شود ،کاالى بازيافتى ،
کشتى يا محموله را از خطر نجات دادن ،بازيابى ،اوراق کردن وسايل ،اوراقى ،
بازيافتى ،پياده کردن کامل قطعات ،وسايل اسقاطى ،حراج کردن ،نجات مال يا
جان کسى ،نجارت کسى از خطر ،از خطر نابودى نجات دادن ،مصرف مجدداشغال
وزائد هر چيز
salve مرهم تسکين دهنده ( ،مجازى) داروى تسکين دهنده ،ضماد گذاشتن ،تسکين
دادن
salvo رگبار ،شليک توپ براى اداى احترام ،توپ سالم ،اظهاراحساسات شديد ،شليک
کردن
Samoa ساموآ
Sana’a صنعا
331
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
sanction جريمه ضمانت اجرا ،تصديق ،مجازات اقتصادى ،تصويب کردن ،فرمان ،فتواى
کليسايى ،سوگند ،تصويب ،جواز ،تاييد رسمى ،داراى مجوز قانونى دانستن ،
ضمانت اجرايى معين کردن ،ضمانت اجرايى قانون
sanctity تقدس ،پرهيز کارى ،حرمت ،علو مقام
sanctuary بسط ،منط قه بى خطر عقب جبهه ،جايگاه مقدس ،حرم مطهر ،بستگاه ،مخفيگاه
،پناهگاه ،تحصين ،حق بست نشينى
sangfroid خون سردى
Santiago سانتياگو
Sarajevo سارايوو
332
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
sarge گروهبان
satiric هزلى
satirical هزلى
satyr افسانه يونانى) موجود نيمه انسان ونيمه بز ،ادم شهوانى ،وابسته به ساتير
savage سبع ،رام نشده ،غير اهلى ،وحشى شدن ،وحشى کردن
savor حس ذائقه ،طعم ،بو ،مزه کردن ،فهميدن ،دوست داشتن
savour حس ذائقه ،طعم ،بو ،مزه کردن ،فهميدن ،دوست داشتن
333
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
scaffold پل بستن ،چوب بست ،داربست ،سکوب يا چهار چوب ،تخته بندى کردن ،سکوب
زدن ،بدار اويختن
scale مقياس کردن ،حرکت تعادلى ژيمناستيک ،قپان ،خطکش ،طبلک درجه ،طبله ،
ميزان مقياس درجه ،شاخص ،ستون درجه ،رسوب جدار داخلى ديگ بخار ناو ،
جدول ،درجه
scalp پوست فرق سر ،پوست سر با مو ،جمجمه ،فرق سر ،الک ،غربال ،پوست کندن از
سر
scamp دزد سرگردنه ،راهزن (سواره) ،ادم رذل ،بچه بد ذات وشيطان ،عبوراچيزى را
لمس کردن ،پرسه زدن ،ور رفتن
scanty کم ،اندک قليل ،غير کافى
scapegoat بز طليعه ،کسيکه قربانى ديگران شود ،کسى را قربانى ديگران کردن
scarcity کميابى
scavenge تنظيف کردن ،سپورى کردن ،تميز کردن ،در اشغال کاوش کردن
scenario متن يا نمايشنامه فيلم سينمايى ( ،درجمع) دستور نوشته ورود وخروج بازيگران
نمايش ،زمينه يا طرح راهنماى فيلم صامت
schematic الگووار ،قياسى ،نمودارى ،الگو وار ،طرح کلى
scoff طنز ،طعنه ،ريشخند ،استهزاء ،اهانت وارد اوردن ،تمسخر کردن
334
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
scope حدود ،طول زنجير ارتفاع سنج ناو ،هدف عمليات ،ميدان ديد ،حيطه عمل ،
وسيله ديدبانى يا بينايى ،چشم انداز ،گستره ،دامنه ،هدف ،نقطه توجه ،طرح
نهايى ،فحوا ،منظور ،مفاد ،مطمح نظر ،ميدان ديد ،ازادى عمل ،ميدان ،قلمرو ،
حوزه ،وسعت ،نوسان نما
scorn تمسخر ،تحقير ،بى اعتنايى ،حقارت ،خوار شمردن ،اهانت کردن ،استهزاء کردن
،خردانگارى ،خردانگاشتن
scotch ويسکى اسکاتلندى ( ،با حرف بزرگ) اسکاتلندى ،خراش ،زخم ،چاک دادن ،
زخمى کردن ،له کردن ،مسدود کردن ،مانع غلتيدن شدن ،مردد بودن ،نوار
چسب اسکاچ
scoundrel ارقه ،الت ،رذل
scourge شالق ،بال ،وسيله تنبيه ،غضب خداوند ،گوشمالى ،تازيانه زدن ،تنبيه کردن
scribe کاتب نسخه هاى خطى ،منشى ،کتابت کردن ،حکاکى کردن
script متن سند ،دستخط ،حروف الفبا ،بصورت متن نمايشنامه دراوردن
scruple اندک ،ذره ،واحد سنجش چيز جزئى ،بيم ،محظور اخالقى ،نهى اخالقى ،وسواس
باک ،ترديد داشتن ،دو دل بودن ،وسواس داشتن
scrupulous محتاط ،وسواسى ،ناشى از وسواس يا دقت زياد
scuffle نزاع ،غوغا ،جنجال ،مشاجره ،کشمکش کردن ،دست بيقه شدن با
scurry حرکت تند وسريع ،حرکت از روى دست پاچگى ،مسابقه کوتاه ،سراسيمگى ،
بسرعت حرکت دادن
scurvy پوشيده از شوره ،پست ،منفور ،کمبود ويتامينC
scuttle حبله ،غرق کردن اضطرارى ناو ،سطل ذغال ،جا ذغالى ،کج بيل ،گام تند ،گريز ،
عقب نشينى ،روزنه ،دريچه ،سوراخ کردن ،بسرعت دويدن ،در رفتن
scythe با داس بردن ،درو کردن
335
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
seamy درزدار
sear چخماق ،پايه اتش ،عالمت داغ ،خشکيده ،از کار افتاده ،خسته ،خشکاندن ،
سوزاندن ،داغ کردن پژمرده کردن يا شدن
sebaceous چربى دار ،چرب
secede کناره گيرى کردن ،از عضويت خارج شدن ،منتزع شدن ،جدا رفتن
secession تفکيک ،جدا روى ،تجزيه طلبى ،انشعاب حزبى ،انفصال ،انتزاع
seclude جدا کردن ،مجزا کردن ،منزوى کردن ،گوشه انزوا اختيار کردن ،منزوى شدن
secrecy پنهانى بودن ،رازدارى ،راز پوشى ،پوشيدگى ،سرى بودن ،اختفا ،نهانکارى ،
محرمانه بودن
secretary دبير ،منشى ،رازدار ،محرم اسرار
sect فرقه ،مسلک ،حزب ،دسته مذهبى ،مکتب فلسفى ،بخش ،بريدن ،قسمت کردن
secular قرنى ،مدت دار ،دوره اى ،وابسته بدنيا ،دنيوى ،غير روحانى ،عامى
sediment نهشت ،ته نشين ،ته نشست ،الى ،درده ،رسوب کردن
336
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
seduce اغوا کردن ،گمراه کردن ،از راه بدر کردن ،فريفتن
seedy تخمى ،تخم دار ،بتخم افتاده ،مندرس ،از کار افتاده
seep تراوش طبيعى ،رسوخ ،تراوش کردن ،از ميان سوراخهاى ريز نفوذ کردن ،چکه
کردن
seer بيننده ،پيش بينى کننده ،غيبگو ،پيغمبر
seize ضبط کردن ،ربودن ،ضبط يا توقيف يا تصرف کردن ،گيرکردن پيستون بعلت
حرارت زياد ،تصرف کردن ،گرفتن ،نج پيچ کردن طناب ،اشغال هدف ،بتصرف
اوردن ،ربون ،قاپيدن ،توقيف کردن ،دچار حمله (مرض وغيره) شدن ،درک کردن
selective برگزيننده ،بهگزين ،گزيننده ،گزيده ،انتخابى ،گزينشى ،انتخاب کننده ،مبنى بر
انتخاب ،داراى حسن انتخاب گلچين کننده
self-respect احترام بخود ،شرافت نفس ،مناعت طبع ،عزت نفس
semiannual شش ماه يکبار ،داراى دوام شش ماهه ،شش ماهه ،نصف سالى
337
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Senegal سنگال
Senegalese سنگالي
senility کبر ،مسن ،اختاللهاى پيرى ،پيرى ،کهولت ،سالخوردگى ،خرف بودن
sense ادراک ،معنى مفاد ،مدلول ،مصداق ،حواس پنجگانه ،هوش ،شعور ،معنى ،مفاد
،حس تشخيص ،مفهوم ،احساس کردن ،پى بردن ،حس کردن ،دريافتن ،جهت
sensibility حس تشخيص ،حساسيت ،احساس ودرک ،هش
sensuous وابسته به حواس يا احساسات ،مبنى بر لذات جسمانى ،پيرو محسوسات ولذات
نفسانى
sentence ادراک ،جمله ،حکم ،فتوى ،قضاوت ،گفته ،راى دادن ،محکوم کردن
sentience توانايى حسى ،دريافت ،ادراک ،درک ،زندگى فکرى ،مبناى حس وحساسيت ،
حساسيت جسمانى
sentient درک کننده ،با ادراک ،حساس ،دستخوش احساسات
Seoul سئول
separable جدا شدنى ،جدا کردنى ،قابل تفکيک ،تفکيک پذير ،مجزا
338
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
separate مجزا کردن ،سوا کردن تجزيه کردن ،جدايى ،تجزيه ،مفارقت ،يکان مستقل ،
مجزا ،جدا جدا کردن ،جداگانه ،عليحده ،اختصاصى ،جدا کردن ،سوا کردن ،
تفکيک کردن ،متارکه ،انفصال
separatist جدا گراى ،تجزيه طلب
septic وا بسته به گنديدگى ،جسم عفونى ،ماده عفونى ،گنديده ،الوده ،چرکى
sequacious مقلد ،پيرو ،مريد ،اهل تقليد ،تابع ،نرم ،چکش خور ،لوله شو ،نصيحت پذير
sequence مراحل ،سلسله مراتب ،پى رفت ،توالى ،ترادف ،تسلسل ،تابعيت ،رشته ،به
ترتيب مرتب کردن ،دنباله ،ترتيب دادن
sequent پيرو ،تابع ،پى در پى ،منتج ،ناشى ،نتيجه
Serbia صربستان
sere تغيير وسير تکاملى محيط زيست گياهان وجانوران ،خشک ،خشکيده ،پژمرده
serene ارام ،ساکت ،باز ،روشن ،بى سر وصدا ،متين ،اسمان صاف ،متانت ،صافى ،
صاف کردن
serenity ارامش ،بى سر وصدايى ،صافى ،صفا ،وقار
sergeant سرگروهبان يکان ،گروهبان موشک زمين به زمين سارجنت ( ،علوم نظامى)
گروهبان ،مامور اجرا
sergeant-at-arms مامور اجرا ،فراش (انجمن ها و مجالس)
339
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
serjeant گروهبان
service منفعه توجه و حفظ کردن ،خدمات دولتى و عمومى وظيفه مامور دولت ،اطاعت و
فرمانبردارى عبادت و نماز ،شعائر ،نظامى ،قسمت يکان ،اداره ،استخدام ،نوکرى ،
يارى ،عبادت ،تشريف ات ،کمک ،بنگاه ،يکدست ظروف ،اثاثه ،لوازم ،نظام وظيفه
serviceable سودمند ،بدرد خور ،قابل استفاده ،روبراه شدنى ،تعمير پذير
severely شديدا"
sextant وسيله اندازه گيرى ارتفاع ستارگان مسافت سنج دريايى ،يک ششم دايره ،زاويه يا
قوس داراى ¹6درجه ( ،نجوم) الت زاويه ياب ،ذات السدس
sextet موسيقى) نغمه شش سازه يا شش اوازه ،شش بيت اخر غزل ،شش گانه ،شش قلو ،
شش بخشى
sextette موسيقى) نغمه شش سازه يا شش اوازه ،شش بيت اخر غزل ،شش گانه
sextuple شش چندان ( ،موسيقى) داراى شش ضربه ،شش گانه ،شش ال ،شش برابر کردن
Seychelles سيشل
sham قالبى ،ساختگى ،دروغى ،رياکارى ،وانمود کردن ،بخود بستن ،تظاهر کردن
340
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
shamble بصورت جمع) کشتارگاه ( ،مجازى) قتلگاه ،تلوتلو خودن ،سالخى کردن ،کشتار
کردن
shambles کشتارگاه ( ،مجازى) قتلگاه ،صحنه کشتار
Shanghai شانگهاي
shard خرده ريز ،پاره سفال ،صدف ،سفال ،کوزه شکسته ،شکستن وبصورت قطعات ريز
دراوردن
shaving تراشه ،چيز تراشيده ،اصالح ،صورت تراشى
sheaf بغل ،دسته يابافه گندم ،دسته گل يا گياه ،بافه ردن ،دسته کردن
shear کوتاه کردن ،قيچى اهن بر ،چيدن مو ،چيدن پشم گوسفند وغيره ،بريدن ،شکاف
دادن ،قيچى کردن ،اسباب برش قيچى ،ماشين برش
sheathe نيام ،جلد ،پوش ،غالفدار کردن ،پوشاندن ،کند کردن ،غالف کردن
sheer صرف ،محض ،خالص ،تند ،مطلق ،بطورعمود ،يک راست ،پاک ،بکلى ،
مستقيما ،پارچه ظريف ،حريرى ،برگشتن ،انحراف حاصل کردن ،کنار رفتن ،
کنار زدن
sherbet بستني ميوه ،ليموناد
shibboleth ازمون ،محک ،امتحان ،اصطالح پيش پا افتاده ومرسوم ،بيان رايج ،اسم رمز
shimmer سوسو زدن ،روشن وخاموش شدن ،روشنايى لرزان داشتن ،داراى تصوير يا شکل
لرزان ومرتعش بودن ،تموج داشتن ،موج زدن
shin پياده وباسرعت رفتن ،ساق پا ،قلم پاى خوک ،گوشت قلم پا
shirk شانه خالى کردن از ،از زير کارى در رفتن ،روى گرداندن از ،طفره زدن ،اجتناب ،
طفره رو
shoal پاياب ،تنگ ،کم جاى ،تپه زيرابى ،گروه ،دسته شدن ،کم ژرفا ،کم عمق شدن
shoddy پارچه پست ،پست ،بدساخت ،جازده ،جنس بنجل ،کاالى تقلبى
shoulder دوشى ،فاصله بين گلوله و باروت (در فشنگ) ،دوش ،کتف ،هرچيزى شبيه شانه ،
جناح ،باشانه زور دادن ،هل دادن
shrew زن غرغرو ،زن ستيزه جو ،پتياره ،سليطه
shriek جيغ زدن (مثل بعضى از پرندگان) ،فرياد دلخراش زدن ،جيغ ،فرياد
341
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
shrinkage افت حجمى ،افت ،وابست ،جمع شدگى ،انقباض بتن ،کاهش ،انقباض ،چروک
خوردگى ،اب رفتگى
shrivel چروک شدن ،چين خوردن ،خشک شدن
shroud پوشش ،لفافه ،طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتى ،پوشاندن ،در زير حجاب
نگاه داشتن ،کفن کردن
shuffle برزدن ،بهم اميختن ،بهم مخلوط کردن ،اين سو وان سو حرکت کردن ،بيقرار
بودن
shun دورى و اجتناب ،پرهيز کردن ،اجتناب کردن از ،گريختن
shunt به خط ديگر انداختن ،تغيير جهت دادن کنار گذاشتن ،شنت کردن ،موازى کردن
بستن ،بسته شدن ،شنت ،ترن را بخط ديگرى انداختن ،منحرف کردن ،تغيير
جهت دادن ،از ميان بردن ،کنارگذاشتن ،مقاومت موازى
shyster کسيکه در قانون وسياست فاقد اصول اخالقى است ،بى همه چيز ،بى مرام ،دغل
کارى کردن
sibilance صداى سوت ،صفير
sibilate هيس کردن ،سوت زدن ،مانند حرف ' س ' تلفظ کردن
sibylline الهامى
sic بمعني عمدا چنين نوشته شده ،چنين ،جستجوکردن ،عالمت چاپى بمعنى عمدا
چنين نوشته شده( )= such
sick مريضى ،ناخوش ،بيمار ،ناساز ،ناتندرست ،مريض شدن ( ،سگ را) کيش کردن ،
جستجوکردن ،عالمت چاپى بمعنى عمدا چنين نوشته شده ،برانگيختن
side effect اثر جانبى ،اثر فرعى (دارو) ،اثر زيان اور ،واکنش ثانوى ،اثرجانبى ،نتيجه جانبى
342
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
significance معنادارى (در امار) ،بامعنى ،مفيد ،معنى ،مقصود ،مفاد ،مفهوم ،اهميت ،قدر
significant پر معنى ،مهم ،قابل توجه ،حاکى از ،عمده ،معنى دار
silt الى ،گل ،کف ،درده ،ته مانده ،لجن گرفتن ،ليمون
simper بيجا خنديدن ،سفيهانه خنديدن ،خنده زورکى کردن ،پوزخند زدن ،سوسو زدن
(نور)
simplify ساده کردن ،اسان تر کردن ،مختصر کردن
simulate وانمود سازى کردن ،صورى ،وانمود کردن ،بخود بستن ،مانند بودن ،تقليد کردن
،شباهت داشتن به شبيه سازى کردن ،شبيه سازى کردن ،تشبيه کردن
simultaneous همبود ،باهم واقع شونده ،همزمان
sinecure هر شغلى که متضمن مسئوليت مهمى نباشد ،جيره خور ولگرد ،وظيفه گرفتن وول
گشتن ،مفت خورى وولگردى
sinewy پى دار ،سخت پى ،بااسطقس ،نيرومند
Singapore سنگاپور
Singaporean سنگاپور
singe سوختگى سطحى ،بودادن ،بطور سطحى سوختن ،داغ کردن ،فر زدن
singular تک ،تکين ،منفرد ،فريد ،فوق العاده ،خارق العاده ،غريب ( ،دستور زبان) واژه
مفرد ،صيغه مفرد ،غرابت ،شگفتى ،يکتايى ،منحصر بفردى
sinister گمراه کننده ،بدخواه ،کج ،نادرست ،خطا ،فاسد ،بديمن ،بدشگون ،ناميمون ،
شيطانى
sinuosity موج ،شيارموجى ،انحراف اخالقى ،حرکت موجى
sinus درون حفرههاي پيشاني وگونهها ،معصره ،ناسور ،گودال ،کيسه ،حفره ،مغ ،جيب
343
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
siren حوري درياءي ،زن دلفريب ،سوت کارخانه ،آژير ،حوري مانند
sirenic حورى دريايى ،زن دلفريب ،سوت کارخانه ،اژير ،حورى مانند
skepticism شک گرايى ،فلسفه شکاکى وبدبينى ،ترديد ،شک ،انتقاد مضر واز روى بدبينى
skin پوسته ريخته گى ،چرم ،جلد ،پوست کندن ،با پوست پوشاندن ،لخت کردن
skittish چموش ،رم کننده ،السى ،اهل حال ،تغيير پذير ،ترسو
Skopje اسکوييه
skulk در مورد روباه) دسته ،گروه ،دزدکى حرکت کردن ،از زير مسئوليت فرار کردن ،
ادم بى بند وبار
skull حرکت دادن پارو يا دست در اب ،حرکت دادن قايق بجلو يا عقب ،
slacken باز کردن پيچ ،سست کردن ،شل کردن يا شدن ،اهسته کردن ،کند کردن ،کم
شدن ،نحيف کردن
slag سرباره گرفتن ،کفه گرفتن ،شالکه گرفتن ،سرباره ،شالکه ،کفه ،تفاله اهنگدازى
،تفاله کوره هاى بلند ،کف ،چرک ،درده ،خاکستر ،گداز اتشفشانى ،فلز نيم
سوخته ،مزخرف ،اشغال ،تفاله گرفتن از
slake فرونشاندن ،کشتن ،فروکشى ،تخفيف ،فرونشستن ،معتدل شدن ،کاهش يافتن ،
ابديده کردن
slander افتراء ،افترا زدن ،سعايت ،تهمت يا افترا ،تهمت زدن
344
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
slapdash عجول وبى دقت ،بى پروا ،ناگهان ،غفلتا ،عينا ،کارى که سرسرى يا از روى بى
پروايى انجام دهند ،پوشش تگرگى
sleazy سست ،شل ()shol
sleeper خواب رونده ،خوابيده ،واگن تختخواب دار ،اهن زير ساختمان
slight مقدار ناچيز ،شخص بى اهميت ،ناچيز شمارى ،بى اعتنايى ،تحقير ،صيقلى ،الغر
،نحيف ،باريک اندام ،پست ،حقير ،فروتن ،کودن ،قليل ،اندک ،کم ،ناچيز
شمردن ،تراز کردن
slipshod پاشنه خوابيده ،ال ابالى ،ال قيد ،شلخته
slither لغزش ،غلت ،اشغال ،سنگريزه ،تراشه ،شکاف ،سريدن ،خزيدن ،غلتيدن
slough لجن زار ،باتالق ،نهر ،انحطاط ،در لجن گير افتادن ،پوست ريخته شده مار ،
پوست مار ،پوسته خارجى ،سبوس ،پوست دله زخم ،پوسته پوسته شدگى ،
پوست انداختن ،ضربه سنگين زدن
Slovak اسلواک
Slovakia اسلواکي
sluice ابگير ،بند سيل گير ،سد ،دريچه تخليه ،انبار ،بندگذاشتن ،از بنديا دريچه جارى
شدن ،خيس کردن ( ،معدن) سنگ شويى کردن
345
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
slur نشان ،اشاره ،پيوند ،خطاتحاد ،لکه ننگ ،تهمت ،لکه بدنامى ،مطلب را ناديده
گرفتن ورد شدن ،باعجله کارى را انجام دادن ،مطلبى را حذف کردن ،طاس
گرفتن(براى تقلب درنرد) ،تقلب
small intestine روده کوچک ،معاء دقاق ،روده باريک
smolder سوختن ودود کردن ،بى اتش سوختن ،خاموش کردن ،خفه کردن
smug خود بين ،از خود راضى ،کوته نظر ،ابرومند ،تميز کردن سر وصورت دادن به
snicker پوزخند زدن ،نيشخند زدن ،با صدا خنديدن ،شيهه کشيدن نيشخند ،پوزخند
snide زبان عاميانه) ادم عوام فريب ،حقه باز ،زرنگ ،کنايه اميز ( ،حرف) نيشدار
snivel فين ،زکام ،نزله ،از بينى جارى شدن ،اب بينى را با صدا باال کشيدن ،دماغ
گرفتن
snob قلمبه ،برجستگى ،مغرور ،افاده اى ،با بغض شديد گريستن
sociable قابل معاشرت ،خوش معاشرت ،خوش مشرب ،انس گير ،دوستانه ،جامعه پذير
sodden جوشانده ،چروکيده وپژمرده ( ،در اثر جوشاندن) بى مصرف ،نيم پخته ،اشباع شده
،خيس شدن ،گيج وکند ذهن
Sofia صوفيه
346
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
solace تسليت خاطر ،مايه تسلى ،ارامش ،تسکين ،ارام کردن ،تسلى دادن ،تسليت
گفتن
solar شمسى ،وابسته بخورشيد ،خورشيدى
solder کفشير ،وسيله التيام واتصال ،لحيم کردن ،جوش دادن ،التيام دادن
sole انحصارى ،مجرد ،ازدواج نکرده ،کف پا ،تخت کفش ،زير ،قسمت ته هر چيز ،
شالوده ،تنها ،يگانه ،منحصربفرد ( ،بکفش) تخت زدن
solecism غلط دستورى ،غلط اصطالحى ،بى ترتيبى
solicit درخواست کردن ،التماس کردن ،خواستن ،تقاضا کردن ،جلب کردن ،تشجيع
کردن ،خواستاربودن ،بيرون کشيدن ،وسوسه کردن
solicitor حقوق) وکيل ،کسى که اسناد ومدارک عرضحال را تهيه ميکند
solvent گدازنده ،اب کننده ،ملى ،حالل ،مايع محلل ،قادر به پرداخت قروض
Somali سوماليايي
Somalia سومالي
347
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
somnambulist کسيکه در خواب راه ميرود ،وابسته به راهروى درخواب ،خواب گرد
somnambulistic کسيکه در خواب راه ميرود ،وابسته به راهروى درخواب ،خواب گرد
sophisticate پيچيده ،خبره وپيشرفته کردن ،سفسطه کردن ،رنگ واب فريبنده زدن به ،از
اصالت وسادگى انداختن ،فريبنده
sophisticated خبره وماهر ،مشگل وپيچيده ،درسطح باال ،مصنوعى ،غير طبيعى ،تصنعى ،
سوفسطايى
sophistry سفسطه ،مغالطه ،زبان بازى ،برهان تراشى ،فريب
348
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
sovereign مطلق ،فرمانروا ،رئيس کشور ،تسلط ،حاکم مسلط ،هيات رئيسه ،دولت مستقل و
داراى اعتبار ،واالمرتبه ،شاهانه ،صاحب سيادت ،عالى و موثر
Spain اسپانيا
spangle پولک وسنگهاى بدلى زينت لباس ،منجوق ،هر چيز زرق وبرق دار ،درخشش ،
باپولک مزين کردن
Spanish اسپانيايي
spat به سيخ کشيد ،تف کرد ،سوراخ کرد ،حلزون خوراکي خيلي کوچک ،بچهحلزون،
مرافعه ،کشمکش کردن ،سيلي ،سيلي زدن
spate طغيان رود ،سيالب ،رگبار ،تعداد خيلى زياد ،هجوم بى مقدمه ،سيل کلمات
spatula کفگير ( ،پزشکى) مرهم کش ،کاردک مخصوص پهن کردن و ماليدن مرهم روى
پارچه و زخم و غيره
spawn تشنجى ،بگير و ول کن ،همراه با انقباضات
speciality کاالى ويژه ،داروى ويژه يا اختصاصى ،اسپسياليته ،اختصاص ،کيفيت ويژه ،
تخصص ،رشته اختصاصى ،ويژه گرى
specialize ويژه گرى ،ويژه کارى کردن ،متخصص شدن ،تخصص يافتن ،اختصاصى کردن
specialty کاالى ويژه ،داروى ويژه يا اختصاصى ،اسپسياليته ،اختصاص ،کيفيت ويژه ،
تخصص ،رشته اختصاصى ،ويژه گرى
349
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
specious خوش منظر و بدنهاد ،داراى ظاهر زيبا وفريبنده ،ظاهرا صحيح ،بطورسطحى
درست ،ظاهرامنطقى ودرست ولى واقعا عکس ان
speckled خال دار ،خالدار ،لکه دار
spectrum بيناب ،قالب ،بينايى ،خيال ،منظر ،شبح ،رنگ هاى مريى در طيف بين
speculate سوداگرى کردن ،انتظار سود و زياد داشتن ،انديشيدن ،تفکر کردن ،معامالت
قمارى کردن ،احتکارکردن ،سفته بازى کردن
speculator محتکر ،سفته باز ،زمين خوار
sphinx مجسمه ابوالهول ،موجود عجيب ،مرد مرموز ،موجود افسانه اى داراى بدن شير
وسروسينه زن
spinal cord مغز تيره ،مغز حرام ،نخاع شوکى
spine تيره پشت ،ستون فقرات ،مهره هاى پشت ،تيغ يا برامدگى هاى بدن موجوداتى
مثل جوجه تيغى
spinous خارمانند ،پراز خار ،نامطلوب
splenetic کج خلق ،ترشرو ،عبوس ،ناراضى نما ،اسپرزى ،داروى اسپرز
350
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
splice گره زدن سيم ،تعمير سيم ،بهم تابيدن ،باهم متصل کردن ،پيوند کردن
spontaneous خود به خودى ،خود بخود ،خود انگيز ،بى اختيار ،فورى
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف ،تعويض حروف در تلفظ برحسب تصادف ،لقلقه
sporadic تک وتوک ،تک تک ،پراکنده ،انفرادى ،گاه وبيگاه ،گاه بگاه
sprain رگ به رگ کردن ياشدن ،بدرد اوردن ،رگ برگ شدگى ،پيچ خوردن
sprawl پهن نشستن ،گشاد نشستن ،هرزه روييدن ،بى پروا دراز کشيدن يا نشستن ،بطور
غيرمنظم پخش شدن ،پراکندگى
sprightly خوشحال ،بانشاط ،سرزنده ،چاالک ،شنگول
spurious ساختگى ،قلب ،بدلى ،بدل ،جعلى ،قالبى ،الکى ،نادرست ،حرامزاده
squabble جرو و بحث کردن ،داد وبيداد ،نزا مختصر ،ستيزه کردن
squat وزنه بردارى يکضرب المانى ،چمباتمه زدن ،قوز کردن ،محل چمباتمه زنى ،چاق
وخپل
squatter چمباتمه زن ،قوزکن ،اقامت گزين درزمين غير معمور
squeal جيغ ممتمد ،داد ،دعوا ،نزاع ،فرياد ،جيغ کشيدن (مثل خوک) ،فاش کردن
351
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
staccato موسيقى) قطع شده ،منقطع ،بطور فشرده ،بطور بريده بريده ادا کردن
stagnate راکد شدن ،از جنبش ايستادن ،بيروح شدن ،خوابيدن ،کساد شدن
stanch وفادار ،پايدار ،دو اتشه ،بند اوردن ،جلو خونريزى را گرفتن ،خاموش کردن ،
ساکت شدن ،ساکن شدن ،فرونشاندن
stanchion پايه (ى سيم محافظ) ،استانچى ،ميله هاى عمودى ناو ،پايه ،ميل ،شمع ،حائل ،
نگهدار ،سايبان يا چادر جلو مغازه ،مهار يامحدودکردن ،تير دار کردن
stanza بخشى از بازى ،بند شعر ،قطعه بندگردان ،تهليل
stark خشن ،زبر ،شجاع ،خشک وس رد (در مورد زمين) ،شاق ،قوى ،کامل ،سرراست ،
رک ،صرف ،مطلق ،حساس ،سفت ،سرسخت ،پاک ،تماما
statecraft سياستمدارى ،کشور دارى ،ملک دارى
static فشار ثابت هوا ،نيروى ثابت ،الکتريسيته ساکن ،ايستاده ،وابسته به اجسام ساکن
statics علم استاتيک ،ايست شناسى ،دانش پايدارى نيروها ،سکون شناسى ،ايستاشناسى
،مبحث اجسام ساکن ،مبحث اجسام ايستا
stationary ساکن ،بى حرکت ،اليتغير ،ايستاده ،بى تغيير ،ايستا
statuesque تنديس وار ،خوش هيکل ،مجسمه وار ،شبيه مجسمه ،سبک مجسمه
352
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
stature قامت ،رفعت ،مقام ،قدر و قيمت ،ارتفاع طبيعى بدن حيوان
statute قانون مدون ،احکام قانونى ،فريضه ،قانونى ،قانون موضوعه ،قانون ،حکم ،
اساسنامه
statutory حقوق مدون ،قانون مدون ،طبق قانون موضوعه ،قانونى ،مقرر ،طبق قانون
steep داراى شيب عميق ،سرازيرى ،سرازير ،تند ،سراشيب ،گزاف ،فرو کردن (در مايع)
،اشباع کردن ،شيب دادن ،مايع (جهت خيساندن)
stellar اخترى ،ستاره وار ،شبيه ستاره ،درخشان ،پر ستاره
stem راه باريک ،محور ،سپر ناو ،شاخک ،تنه (در ماده هاى ازمون) ،ستاک ،تنه ،ميله
،گردنه ،دنباله ،دسته ،اصل ،دودمان ،ريشه لغت قطع کردن ،ساقه دار کردن ،
بند اوردن
stentorian خيلى بلند (در مورد صدا) ،صدا بلند ،رسا
stereotype کليشه کردن ،با کليشه چاپ کردن ،يک نواخت کردن ،رفتار قالبى داشتن
sterling داراى عهيار قانونى ،تمام عيار ،ظاهر وباطن يکى ،واقعى ،ليره استرلينگ
stevedore متصدى ياناظر بارگيرى وبار اندازى ،بارگيرى وباراندازى کردن ،کارگر بار انداز
stickler سخت گير ،جدى ،لجوج ،سمج ،خيلى دقيق ،مصر ،گيج کننده
stigmatize داغ ننگ زدن بر ،نشان دار کردن ،لکه دار کردن
353
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
still ارام ،بى حرکت ،راکد ،هميشه ،بازهم ،هنوزهم معذلک ،ساکن ،بى جوش ،بى
کف ،ارام کردن ،ساکت کردن ،خاموش شدن ،دستگاه تقطير ،عرق گرفتن از ،
سکوت ،خاموشى
stilted داراى چوب پا ،با اب وتاب ( ،مجازى) باشکوه ،قلنبه
stint محدود کردن ،از روى لئامت دادن ،مضايقه کردن ،کم دادن ،بقناعت واداشتن
stipple با نقطه سايه زدن يانقشى ايجاد کردن ،لکه دار کردن ،منقوط کردن ،ترسيم
بانقطه
stipulate ميثاق بستن ،پيمان بستن ،قيد کردن ،قرار گذاشتن ،تصريح کردن
stock موجودى انبار ،دسته حديده ،بدنه رنده ،ماده اوليه ،مال التجاره ،عرضه کردن کاال
براى فروش سرسلسله ،دودمان ،جوراب ساق بلند ،ازاد کردن ماهى پرورشى در اب
،ميله عرضى لنگر ،اماد ذخيره ،ذخيره کردن ،قبضه جنگ افزار ،سهم ،انباشته
،مايه ،موجودى کاال ،کنده ،تنه ،ته ساقه ،قنداق تفنگ ،پايه ،دسته ريشه ،نيا ،
سهام ،سرمايه ،مواشى ،پيوندگير
stockade جزء موجودى نگهداشتن ،موجودى انبار ،دودکش ،بازوى لنگر کشتى ،سد چوبى ،
سنگر چوبى ،ايجاد مانع ،انسداد ،مسدود ساختن ،حصار بندى
Stockholm استکهلم
354
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
strait تنگ ،باريک ،دشوار ،باب ،بغاز ،تنگه ،در مضيقه ،در تنگنا ،تنگنا
strength شدت ،استعداد رزمى ،توان رزمى ،تعداد نفرات ،قدرت رزمى ،مقاومت ،نيرو ،زور
،قوت ،قوه ،توانايى ،دوام ،استحکام
strenuous باحرارت ،مصر ،بليغ ،فوق العاده ،فعال ،شديد
stridency گوشخراشى
stringent سخت ،دقيق ،غير قابل کشش ،کاسد ،تند وتيز ،سختگير ،خسيس ،محکم بسته
شده
stripling نورسته ،نوجوان
strut تير ،شمع پشتبند ،پايه در پل ،پستوان ،ريل نگهدارنده يا ضامن پايه اتش ،ستون
،خراميدن ،خرامش ،قدم زنى با تبختر
studied از روى مطالعه ،دانسته ،عمدى ،تعمدى ،از پيش اماده شده
studious زحمتکش ،ساعى ،کوشا ،درس خوان ،کتاب خوان ،مشتاق ،خواهان ،پرزحمت ،
بليغ ،جاهد
stultify خنثى کردن ،احمق کردن ،خرف کردن
stupefy بهت زده کردن ،گيج کردن ،بيهوش کردن ،تخدير کردن ،کودن کردن ،خرف
کردن ،متحيرکردن يا شدن
355
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
stupendous بهت اور ،شگفت انگيز ،شگفت ،حيرت اور ،عجيب ،گزاف
stymie قرار گرفتن ،توپ گلف يک بازيکن در جلو توپ بازيکن ديگر ،مانع شدن ،گير
کردن
suasion اغواء ،تحريک ،ترغيب
subjective فلسفه مبتنى بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنى و محدوديت اگاهى انسان ،صرفا "به
همين ادراکات ،درون گرايى ،درونى ،ذهنى ،معقول ،وابسته بطرز تفکر شخص ،
فاعلى ،خصوصى ،فردى
subjugate تحت انقياد در اوردن ،مطيع کردن ،منکوب کردن
sublimate تصفيه کردن ،پاک کردن ،تصعيدکردن ،متعال کردن ،باالبردن ،متصاعدکردن ،
منزه ،متعال
sublime برين ،واال ،رفيع ،بلند پايه ،عرشى
subliminal غير کافى براى ايجاد تحريک عصبى يا احساس ،خارج از مرحله اگاهى ،نيمه
خوداگاه
sublingual زير زبانى ،واقع در زير زبان
356
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
submarine مانور مدافع بصورت گريز از زير سد مهاجم ،خزيدن يا شيرجه رفتن از زير دست
حريف مهاجم (فوتبال امريکايى) ،تحت البحرى ،زير دريا حرکت کردن ،با زير
دريايى حمله کردن
submerge دراب فرو بردن ،زير اب کردن ،غوطه ورساختن ،پوشاندن ،مخفى کردن
submers دراب فرو بردن ،زير اب کردن ،غوطه ورساختن ،پوشاندن ،مخفى کردن
submersible قابل غوطه ورى ،قابل شناورى ،غوطه ور شناور ،قابل فرورفتن يا فرو بردن در زير
اب
submersion فرو رفتگى در زير اب
submission نظريه ،تکمين ،مطيع ،تابع ،تسليم ،واگذارى ،تفويض ،فرمانبردارى ،
اظهاراطاعت ،انقياد
submissive مطيع ،فروتن ،حليم ،خاضع ،خاشع ،سربزير
subordinate تبعى ،زيرامر ،تحت امر ،يکانهاى تابعه ،مادون ،وابسته ،فرعى ،پايين تر ،مرئوس
،تابع قراردادن ،زيردست يامطيع کردن ،فرمانبردار
suborn دزدکى ومحرمانه چيزى کسب کردن ،کسى را بکاربد اغواء کردن
subsequent پيروى ،پس ايند ،بعدى ،پسين ،الحق ،مابعد ،ديرتر ،متعاقب
subside (درد وغيره) واگذاشتن ،نشست کردن ،فرو نشستن ،فروکش کردن
subsidiary تابعه ،تقويتى ،تقويت کننده ،عمق دهنده به انفجار ،کمکى ،معين ،مويد ،متمم
،فرعى ،تابع
subsidy ماليات فوق العاده اى که در مواقع اضطرار و براى امور مهم و غير مترقبه مملکتى
اخذ مى شود ،کمک بالعوض دولت ،اعانه ،کمک هزينه ،کمک مالى
subsist زيست کردن ،ماندن ،گذران کردن
subsistence وسايل زيست ،مربوط به زيست ،زيستى ،حق معاش ،اعاشه ،زيست ،گذران ،
خرجى ،وسيله معيشت ،امرار معاش ،دوام ،نگاهدارى
substantial ذاتى ،جسمى ،اساسى ،مهم ،محکم ،قابل توجه
357
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
substantiate ماهيت جسمانى دادن به ،شکل مادى بخشيدن به ،با دليل ومدرک اثبات کردن
substantive قائم بذات ،متکى بخود ،مقدار زياد ،داراى ماهيت واقعى ،حقيقى ،شبيه اسم ،
داراى خواص اسم
subsume رده بندى کردن ،شامل کردن ،استقراء کردن ،استنتاج کردن
subversion سرنگون کردن حکومت ،سيستم براندازى ،برانداختن ،از بين بردن ،نابود کردن ،
درون واژگونى ،انهدام ،تخريب ،وابسته به خرابکارى
subversive عمليات براندازى ،براندازنده ،شورشى ،مربوط به براندازى حکومتها از نظر سياسى ،
اقتصادى ،روانى ،واژگون ،ويران ،توطئه گر ،خرابکارانه
subvert واژگون ساختن ،برانداختن ،موقوف کردن ،خرابکارى کردن ،درون واژگون سازى
کردن
succeed کامياب شدن ،موفق شدن ،نتيجه بخشيدن ،بدنبال امدن ،بطور توالى قرار گرفتن
succor يارى ،کمک براى رهايى از پريشانى ،موجب کمک ،يارى کردن
succour يارى ،کمک براى رهايى از پريشانى ،موجب کمک ،يارى کردن
succumb از پا در امدن (کشتى) ،از پاى در امدن ،تسليم شدن ،سرفرود اوردن
Sudan سودان
358
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Sudanese سوداني
suffrage حق انتخاب ،کمک ،همراهى قبول ،حق راى وشرکت در انتخابات ،راى
summary خالصه وضعيت ،خالصه ،مختصر ،موجز ،اختصارى ،ملخص ،انجام شده بدون
تاخير ،باشتاب
summation مجموع يابى ،مجموع ،جمع زنى ،افزايش ،جمع ،مقامى ،خالصه
summit قله در نيمرخ طولى ،ستيغ ،حداکثر ارتفاع قله مسير ،قله ،نوک ،اوج ،ذروه ،
اعلى درجه
sumptuous مجلل ،پرخرج ،گران ،وعالى
superabundance وفور
superannuate متروکه دانستن ،بازنشسته دانستن ياشدن ،کهنه شدن ،از مد افتادن ،سالخورده
شدن
superannuated باز نشسته ،متقاعد ،از کار افتاده ،زياد کهنه
359
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
supererogatory وابسته به بس پردازى ،غير ضرورى ،زياد ،نافله ،زائد ،بيش از حد لزوم
superintend رياست يا نظارت کردن بر ،رياست کردن ،نظارت کردن بر ،سرپرستى کردن
superlative باالترين ،بيشترين ،درجه عالى ( ،دستور زبان) صفت عالى ،افضل ،مبالغه اميز
supervene ناگهان رخ دادن ،اتفاقا امدن ،سرزده وارد شدن ،تصادفى روى دادن ،غيرمترقبه
بودن
supine برپشت خوابيدن ،تاق باز ،بيحال ،سست
supplant از ريشه کندن ،جاى چيزى را گرفتن ،جابجا شدن ،جابجا کردن ،تعويض کردن
supple در بافت) قابل ارتجاع ،کش دار ،تغيير پذير ،نرم شدن ،راضى شدن ،انعطاف پذير
supplementary موضع تکميلى ،اضافى ،متمم ،مکمل ،تکميلى ،پس اورده ،هم اورده
360
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
suppress خنثى کردن اتش ،سرکوب کردن اتش يا فعاليت يک يکان ،موقوف کردن ،توقيف
کردن ،فرو نشاندن ،خواباندن ،پايمال کردن ،مانع شدن ،تحت فشار قرار دادن ،
منکوب کردن
suppressible متوقف کردنى
suppression سرکوب کردن ،خنثى کردن يک يکان از نظر اتش يا فعاليت سرکوبى اتش ،منع ،
جلوگيرى ،توقيف ،موقوف سازى ،فرونشانى
supramundane مافوق اين جهان ،ماوراى مراتب دنيوى ،اسمانى ،علوى
surcharge اضافه بار ،هزينه حمل اضافى که بابت معطلى کشتى در بندر دريافت مى شود ،
بعنوان جريمه گرفتن ،مبلغ جريمه ،هزينه اضافى ،سربار ،زياد ستاندن ،زياد بار
کردن ،تحميل کردن زياد پر کردن ،اضافه کردن ،نرخ اضافى ماليات اضافى ،
جريمه ،اضافه بها
surety پايندان ،ضامن ،پابندان ،کفيل ،گرو ،وثيقه ،اطمينان
Suriname سورينام
Surinamese سرينامي
surmount باال قرار گرفتن ،غالب امدن بر ،برطرف کردن ،از ميان برداشتن ،فائق امدن
surrogate نماينده ،عوض ،جايگير ،جانشين شدن ،قائم مقام شدن ،وکيل شدن
surround احاطه کردن ،فرا گرفتن ،محاصره کردن ،احاطه شدن ،احاطه
surveillance تجسس ،بررسى کردن ،زير نظر داشتن ،کاوش کردن ،جستجو کردن ،پايش
(نظارت) ،نظارت ،مراقبت ،پاييدن ،مبصرى
surveyor مميز ،ارزياب ،براوردکننده ،زمين پيما ،مساح ،نقشه بردار ،بازبين ،مبصر کالس
،پيمايشگر
susceptibility در معرض خطر بودن ،در معرض اسيب بودن ،مستعد بودن (در بيمارى) ،استعداد
،امادگى ،قابليت ،حساسسيت ،فروگيرى
susceptible در معرض ،اماده ،فروگير ،حساس ،مستعد پذيرش
361
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
suspect بدگمان شدن از ،ظنين بودن از ،گمان کردن ،شک داشتن ،مظنون بودن ،
مظنون ،موردشک
suspense در حال تعويق ،معلق ،درحال تعليق ،مردد ،اندروايى ،اويزانى
suspension اتصال ،اويزان کردن ،معلق کردن ،تعليق دستگاه تعليق ،توقف ،وقفه ،تعطيل ،
ايست ،تعليق ،بى تکليفى ،اويزان ،اويزانى ،اونگان ،اندروايى ،اويزش
suspicious بدگمان ،ظنين ،حاکى از بدگمانى ،مشکوک
sustain ثابت ،تند ،پايدار نگهداشتن ،نگهداشتن ،متحمل شدن ،تحمل کردن ،تقويت
کردن ،حمايت کردن از
sustenance نگهدارى ،تغذيه ،معاش ،اعانت
Suva سووا
swagger خود فروشانه گام زدن ،با تکبر راه رفتن ،کبر فروشى ،خودستايى ،مغرور ،
(انگليس)شيک
swallow شيار قرقره تاکل ،پرستو ،چلچله ،مرى ،عمل بلع ،فورت دادن ،فرو بردن ،
بلعيدن
swarm گروه ،دسته زياد ،گروه زنبوران ،ازدحام ،ازدحام کردن ،هجوم آوردن
swath ردپا ،رديف باريک ،راه باريک ،اثرماشين چمن زنى ،پيچيدن ،قنداق کردن ،نوار
swathe ردپا ،رديف باريک ،راه باريک ،اثرماشين چمن زنى ،پيچيدن ،قنداق کردن ،نوار
Swaziland سوازيلند
Sweden سوئد
Swedish سوئدي
swerve منحرف شدن ،عدول کردن ،طفره زدن ،کج شدن ،منحرف کردن
swindler محتال ،گول زن ،گوش بر ،قاچاق ،متقلب ،کاله گذار ،کاله بردار
362
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Swiss سوئيسي
Switzerland سوئيس
Sydney سيدني
symbiosis همزيستى (در زيست شناسى) ،همزيگرى ،زندگى تعاونى ،همزيستى وتجانس
دوموجود مختلف يا دوگروه مختلف باهم
symmetrical متقارن
symmetry قرينه سازى ،همسنجى ،هم اراستگى ،هم جور ،قرينه ،تناسب ،تقارن ،مراعات
نظير ،تشابه ،همسازى
sympathetic همدرد ،دلسوز ،شفيق ،غمخوار ،موافق
symptomatic مطابق نشانه بيمارى ،نماينده ،حاکى از عالئم مرض ( ،پزشکى) نشانه بيمارى
363
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
synchronous هماهنگ ،همزمان ،همگام ،هم زمان ،همگاه ،واقع شونده بطور هم زمان
syndrome پزشکى) مجموعه عالئم بدنى وذهنى مرض ،عالئم مشخصه مرض ،همرفت
synergy عمل مشترک ،هم کوشى (در نظريه کاتل) ،هم نيروزايى ،کار توام ،اشتراک
مساعى ،همکارى ،يارى
synod شوراى کليسايى ،مجلس مناظره مذهبى
synthesis ساخت ،سنتز ،نتيجه گيرى ،استنتاج ،هم نهاد ،صنع ،ترکيب ،تلفيق ( ،شيمى)
امتزاج ،پيوند ،هم گذارى ،اختالط
synthetic ترکيبى ،مرکب از مواد مصنوعى ،همگذاشت
Syria سوريه
systematic سيستماتيک ،بانظام ،مرتب ،خودکار ،نطامدار ،منظم ،نظم دار ،روش دار ،
اصولى ،قاعده دار ،با همست ،همست دار
systemic همستى ،بدنى ،جهازى
table به جدولى انتقال دادن ،جدول (جدول محاسبات) ،سفره ،خوان ،لوح ،جدول ،
ليست ( ،در مجلس) از دستور خارج کردن ،معوق گذاردن ،روى ميز گذاشتن ،در
فهرست نوشتن ،کوهميز ،مطرح کردن
tableau پرده نقاشى ،تابلو ،دور نماى نقاشى ،جدول
364
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
tack تغيير سمت قايق در حرکت ،گوشه جلويى بادبان ،سمت حرکت قايق نسبت به باد
،تک ،ميخ سرپهن کوچک ،رويه ،مشى ،خوراک ،ميخ زدن ،پونز زدن ،ضميمه
کردن
tact حضور ذهن ،عقل ،مالحظه ،نزاکت ،کاردانى ،مهارت ،سليقه ،درايت
tactician متخصص کار بردن يکانها ،متخصص تدابير جنگى ،جنگفن گر ،رزم ارا ،با تدبير ،
متخصص فنون جنگى
tactics کاردانى ،تاکتيک ،نظم و ترتيب ،دانش فرماندهى در صحنه جنگ ،طرق و وسائل
و طرحهاى ماهران ه اى که جهت وصول به هدف به کار گرفته مى شود رويه ماهرانه ،
تاکتيکها ،جنگ فن ،تدابير جنگى ،جنگ دانى ،رزم ارايى ،فنون
tactile بساوشى (لمسى) ،لمس کردنى ،وابسته بحس بساوايى ،المسه اى
taint لکه دار کردن ،رنگ کردن ،الوده شدن ،لکه ،ملوث کردن ،فاسد کردن ،عيب
Taipei تايپه
Taiwan تايوان
Tajik تاجيک
Tajikistan تاجيکستان
Tallinn تالين
tamp سوراخى را با شن وغيره پر کردن ،بوسيله ضربات متوالى باال يا پايين راندن
365
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
tantalize اميدوار ،و سپس محروم کردن ،کسى را دست انداختن ،سردواندن ،ازار دادن
Tanzania تانزانيا
taper شمع مومى ،باريک شونده ،نوک تيز ،باريک شدن ،مخروطى شدن
tapestry پرده منقوش ،پارچه پرده اى ،پرده قاليچه نما ،پرده نقش دار ،مليله دوزى
tarantula رطيل
Tashkent تاشکند
taunt دست انداختن و متلک گفتن ،سرزنش کردن ،شماتت کردن ،طعنه زدن ،طعنه
taut سفت ،شق ،محکم کشيدن ،کشيده ،مات کردن ،درهم پيچيدن ،محکم بسته
شده (مثل طناب دور يک بسته)
tautological حشو و زوائدى
366
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Tbilisi تفليس
technique اسلوب کار ،روش يا فن اجراى کار ،اسلوب ،شگرد ،فن ،اصول مهارت ،روش فنى
،تکنيک ،شيوه
technology تخصص شناسى ،صنعت شناسى ،حرفه شناسى شناخت دانشى ،ابزارشناسى ،
دانش فنى ،اشنايى باصول فنى ،فن شناسى ،تکنولوژى ،فنون ،شگرد شناسى
tedious ماللت اور ،خسته کننده ،کسل کننده ،کج خلق ،ناراضى
Tegucigalpa تگوسيگالپا
Tehran تهران
temper ترکردن ،مرطوب کردن ،بازپختن ماليم کردن ،سخت کردن ،درجه سختى
طبيعى ،حالت سختى بازپخت ،اب دادن (فلز) ،درست ساختن ،درست خمير
کردن ،ماليم کردن ،معتدل کردن ،ميزان کردن ،مخلوط کردن ،مزاج ،حالت ،
خو ،خلق ،قلق ،خشم ،غضب
temperament خلق و خو ،مزاج ،حالت ،طبيعت ،خلق ،فطرت ،سرشت
367
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
temporal گيجگاهى ،دنيوى ،غير روحانى ،جسمانى ،زمانى ،وابسته بگيجگاه ،شقيقه اى ،
موقتى ،زودگذرفانى
temporary زودگذر ،موقت ،موقتى ،انى ،زود گذر ،سپنج ،سپنجى
tenant کرايه نشين متصرف ،کرايه نشين ،مستاجر ،اجاره دار ،اجاره کردن ،متصرف بودن
tender پيشنهاد در مزايده يا مناقصه ،پيشنهاد اداى دين ،درخواست ،دقيق ،ترد ونازک ،
باريک ،محبت اميز ،بامالحظه ،حساس بودن ،ترد کردن ،لطيف کردن ،انبار ،
ارائه دادن ،تقديم کردن ،پول رايج ،مناقصه ،مزايده ،پيشنهاد دادن
tendon درگوشت) پوره( ،تش) پي ،وتر ،زردپي( ،درجمع) اوتار
tenet انگاشته ،انگاره ،عقيده ،اصول ،مرام ،متعقدات مذهبى ،پايه تفکر
tenor فحوا و مفاد و مدلول سند ،بازار سلف ،فحوا ،مفاد ،نيت ،رويه ،تمايل ،صداى زير
مردانه
tense عصب يا طناب) کشيده ،عصبى وهيجان زده ،تصريف زمان فعل ،سفت ،سخت ،
ناراحت ،وخيم شدن ،تشديد يافتن
tensile قابل انبساط ،کش دار
368
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
terminal کلم ،محل اتصال ،ترمينال ،سکوى نظامى ،بارانداز نظامى انتهايى ،اخرى ،انتهائى
،نهايى ،انتهايى ،واقع در نوک ،پايان ،انتها ،اخر خط راه اهن يا هواپيما ،پايانه ،
پايانى
terminate تمام شدن ،بپايان رساندن ،خاتمه دادن ،منتهى ،منقضى کردن ،فسخ کردن ،
محدود کردن ،خاتمه يافتن ،پايان دادن ،پايان يافتن
termination انقضاء ،خاتمه ،انتها ،فسخ ،ختم ،پايان يابى ،پايان دهى
terminology لغات ،اصطالحات علمى يافنى ،کلمات فنى ،واژگان ،لفظ گذارى ،مجموعه
اصطالحات
terminus ايستگاه نهايى ،پايانه
tessellate بصورت سنگهاى چهارگوش کوچک دراوردن ،باموزاييک زينت دادن ،با موزاييک
فرش کردن
testament پيمان ،تدوين وصيت نامه ،عهد
testimonial گواهى نامه ،شهادت ،تصديق نامه ،سفارش وتوصيه ،رضايت نامه ،شاهد ،پاداش ،
جايزه
testy زود رنج ،کج خلق
Thai تايلندي
Thailand تايلند
369
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
theology يزدان شناسى ،علم دين ،الهيات ،حکمت الهى ،خدا شناسى
theoretical نظرى
theorize نگرشگرى کردن ،استدالل نظرى کردن ،تحقيقات نظرى کردن ،فرضيه بوجود
اوردن ،فرضيه اى بنياد نهادن
therabout در همان نزديکى (يا حوالى) ،دران حدود (چيزى کمتر يا بيشتر)
thesis نهاده ،تز ،کار تحقيقى ،پايان نامه ،رساله دکترى ،قضيه ،فرض ( ،موسيقى)
ضرب قوى
thespian وابسته به تسپيس شاعر يونانى ،هنرپيشه
thigh ران
Thimphu تيمفو
370
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
throat گلو (ى بادبان) ،گلوگاه ،ناى ،دهانه ( ،مجازى) صدا ،دهان ،از گلو ادا کردن
throttle ساسات کشيدن ،پت پت کردن عبور کم کم روغن يا مايع ،دريچه کنترل بخار يا
بنزين ،خفه کردن ،گلو را فشردن ،جلو را گرفتن ،جريان بنزين را کنترل کردن
thumb جاى شست ،شستى اسلحه ،باشست لمس کردن يا ساييدن
thwart نيمکت (پاروزن) ،بى نتيجه گذاردن ،خنثى کردن ،حائل کردن ،عقيم گذاردن ،
مخالفت کردن با ،انسداداريب ،کج ،در سرتاسر (چيزى) ادامه دادن يا کشيدن
Tibet تبت
tiller دسته سکان ،کشاورز ،زارع ،کشتکار ،اهرم سکان کشتى ،جوانه زدن
371
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
tincture تنتور ،طعم جزيى ،اثر جزيى ،رنگ جزيى ،ته رنگ ،رنگ زدن ،الودن
tipple دائم الخمر بودن ،ميگسارى کردن ،هميشه نوشيدن ،مست کردن ،مشروب ،
نوشابه
tipsy لول شدن ،مست ،تلوتلو خور
Tirana تيرانا
titanic باحرف بزرگ) غول آسا ،خيلي کالن ،وابسته به عنصر تيتانيوم
titillate غلغلک دادن ،غلغلک شدن ( ،مجازى) بطور لذت بخشى تحريک کردن
title مستند ،مالکيت ،حق يا ادعا ،باب ،فصل ،عيار ،عوض ،مقابل ،دارنده عنوان
قهرمانى ،کنيه ،سمت ،اسم ،مقام ،حق ،استحقاق ،سند ،صفحه عنوان کتاب ،
عنوان نوشتن ،واگذارکردن ،عنوان دادن به ،لقب دادن ،نام نهادن
titter خنده تو دزديده ،پوزخند زدن ،ترتر خنديدن
titular لقبى ،ناشى از لقب رسمى ،افتخارى ،لقب دار ،صاحب لقب ،متصدى ،داراى
عنوانى
toady چاپلوس ،متملق ،کاسه ليس ،مداهنه کردن
toe پنجه ،انگشت پاى مهره داران ،جاى پا ،با انگشت پا زدن يا راه رفتن
Togo توگو
Togolese توگويي
toilsome پرزحمت
Tokelau توکلو
Tokyo توکيو
372
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
tolerable تحمل پذير ،قابل تحمل ،نسبتا خوب ،ميانه ،متوسط ،قابل قبول ،مدارا پذير
tolerance خورند ،دامنه تغييرات ،حد تغييرات ،تفاوت مجاز ،حدود قابل تحمل ،مرز گذشت
،روادارى ،تاب ،مدارا ،سعه نظر ،اغماض ،بردبارى ( ،پزشکى) قدرت تحمل نسبت
بدارو يا زهر
tolerant بامدارا ،مدارا اميز ،ازادمنش ،ازاده ،داراى سعه نظر ،شکيبا ،اغماض کننده ،
بردبار ،شخص متحمل
tolerate تحمل کردن ،برخورد هموار کردن ،طاقت داشتن ،مدارا کردن ،تاب اوردن
tongue زبانه فنرى کوچک ،شاهين ترازو ،بر زبان اوردن ( ،با) itگفتن ،داراى زبانه کردن
tooth نيش ،داراى دندان کردن ،دندانه دار کردن ،مضرس کردن
topography برجسته نگارى ،نگارش عوارض زمين نشان دادن عوارض زمين ،نقشه بردارى ،
مکان نگارى ،مساحى
torment شکنجه ،ازار ،زحمت ،عذاب دادن ،زجر دادن
Toronto تورنتو
torque گشتاور نيرو ،نيروى پيچشى ،نيروى گردنده درقسمتى از دستگاه ماشين ،نيروى
گشتاورى ،چنبره ،طوق ،طوقه
torrent تند اب ،تندرود ،سيل رود ،جريان شديد ،سيل وار
torrid حاره ،زياد گرم ،حاد ،سوزاننده ،سوزان ،محترق ،بسيار مشتاق
tortious خطا ،تقصير ( ،حقوق) وابسته به شبه جرم ،زيان اور ،مضر ،موذى
373
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
totter ترديد کردن ،پس و پيش رفتن ،تلو تلو خوردن ،متزلزل شدن
tout خريدار پيدا کردن ،مشترى جلب کردن ،صداى نکره ايجاد کردن ،بلند جار زدن ،
باصداى بلند انتشار دادن
toxic مسموم ،زهرالود ،زهرى ،سمى ،ناشى از زهر اگينى ،زهراگين
tract دسته تار عصبى ،مجرا ،مدت ،مرور ،کشش ،حد ،وسعت ،اندازه ،داستان
يانمايشنامه وياحوادث مسلسل ،نشان ،اثر ،رد بپا ،رشته ،قطعه ،مقاله ،رساله ،
نشريه
tractable رام شو ،رام کردنى ،سربراه ،نرم ،سست مهار
traduce افترا زدن به ،بهتان زدن به ،بدن ام کردن ،رسوا کردن ،لکه دار کردن ،تعريف
کردن
trait ويژگى ،نشان ويژه ،نشان اختصاصى ،خصيصه
trajectory منحنى مسير گلوله ،خط سير ،گذرگاه ،ورا افکن ،مسير گلوله
trammel يکجور دام يا تور ،پابند ،کمالف ،الت ترسيم بيضى ،تعديل کردن ،بدام افتادن ،
محدود ساختن
tranquil ارام ،اسوده ،بى جنبش ،درحال سکون
374
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
transcendent برتر ،فائق ،افضل ،مافوق ،ماوراي مقوالت ،دهگانه ،خارج از جهان مادي
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن ،اوانويسى کردن ،رونويس کردن ،رونوشت
برداشتن ،نقل کردن ،رونويسى کردن
transcript سواد ،نسخه رونوشت
transfer احاله ،نقل کردن انتقال ،تغيير سمت دادن لوله ،انتقال (در يادگيرى) ،ورابرى ،
ورابردن ،انتقال دادن ،واگذار کردن ،منتقل کردن ،واگذارى ،تحويل ،نقل ،سند
انتقال ،انتقالى
transferable انتقال پذير ،قابل واگذارى ،قابل انتقال ،قابل ورابرى
transference انتقال (در روانکاوى) ،انتقال ،واگذارى ،نقل ،تحويل ،حواله ،ورابرى
transfigure تغيير صورت دادن ،تغيير شکل يافتن ،تغيير شکل دادن ،تجلى کردن ،نورانى
کردن ،دگر سيما کردن
transfusable قابل تزريق در جسم ديگرى
transfuse از يک ظرف بظرف ديگر ريختن ،چيزى را نقل وانتقال دادن ،رسوخ يافتن در ،
تزريق کردن در
transfusible قابل تزريق در جسم ديگرى
transgress تجاوز کردن از ،تخلف کردن از ،تخطى کردن از ،سرپيچى کردن از
transgression پيش روى (در زمين شناسى) ،سرپيچى ،تخلف ،تجاوز ،خطا ،گناه ،فراروى
transient زودگذر ،ناو يا کشتى يا هواپيماى در حال نقل و انتقال ،در حال انتقال ،گذرا ،زود
گذر ،ناپايدار ،فانى ،کوتاه ،تند ،فراگذر
transition گذار ،تحول ،انتقال ،عبور ،تغيير از يک حالت بحالت ديگر ،مرحله تغيير ،برزخ ،
انتقالى
transitive تراگذر ،انتقا لى ،متغير ( ،منطق) رابطه مجازى ،رابطه غير مستقيم ( ،فعل) متعدى
375
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
transitory انتقالى ،زود گذر ،سپنج ،ناپايدار ،فانى ،زودگذر ،بى بقا
transliterate عين کلمه ياعبارتى را از زبانى بزبان ديگر نقل کردن ،حرف بحرف نقل کردن ،
نويسه گردانى کردن ،حرف بحرف نوشتن
translucence فراتابى ،نيم شفافى ،ماتى شفافى ،حالت زجاجى
transmission ارسال پيام ،ارسال کردن ،مخابره کردن ،جعبه دنده ،انتقال ،عبور ،مخابره ،
مخابرات ،ارسال ،سرايت ،اسبابى که بوسيله ان نيروى موتور اتومبيل بچرخهامنتقل
ميشود ،فرا فرستى ،فرا فرستادن ،سخن پراکنى
transmit رد کردن ،فرا فرستادن ،پراکندن ،انتقال دادن ،رساندن ،عبور دادن ،سرايت
کردن ،مخابره کردن ،فرستادن
transmutation تبديل هسته اى ،تغيير شکل ،قلب ماهيت ،تکامل ،استحاله ،تبديل عنصرى
بعنصر ديگرى
transmute تبديل کردن ،تغيير شکل دادن قلب ماهيت کردن ،کيمياگرى کردن ،تغيير هيئت
دادن
transparent روشن ،شفاف (کاغذ شفاف) ،پشت نما ،شفاف ،ناپيدا ،نور گذران ،فرانما
transpire رويدادن ،بيرون امدن ،نشرکردن ،نفوذ کردن ،بخار پس دادن ،فاش شدن ،رخنه
کردن ،فراتراويدن
transplant نشاکردن ،در جاى ديگرى نشاندن ،مهاجرت کردن ،کوچ دادن ،نشاء زدن ،
(جراحى) پيوندزدن ،عضو پيوند شده ،فراکاشتن
transport نقل و انتقال ،حمل و نقل ،ترابرى کردن ،بردن ،حمل کردن ،نقل وانتقال دادن ،
نفى بلد کردن ،از خود بيخودشدن ،از جا در رفتن ،بارکش ،حمل ونقل ،وسيله
نقليه ،ترابرى ،حامل
transposition ترانهش ،پس و پيشى ،پس و پيش سازى ،تقدم و تاخر ،جابجاشدگى ( ،رياضى)
انتقال اعدادمعلوم بيکسو و مجوالت بطرف ديگر معادله ،فراگذارى
transverse اريب ،متقاطع ،خط قاطع ،
376
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
trapping تله انداختن ،اختالف در امواج رادار ،يراق ،تجمالت وتزئينات ،بدام اندازى ،تله
گذارى ،در تله اندازى
trappings يراغ تجملى ،تجمالت
travail مشقت ،درد زايمان ،رنج بردن ،رنج زحمت ،درد شکيدن
traverse گردش ،حرکت نمايشى اسب ،حرکت دادن لوله در سمت ،رد شدن ،حرکت در
سمت ،پيمايش کردن ،حرکت سمتى ،خاکريز ،جان پناه ،خط متقاطع ،اشکال ،
مانع حائل ،درب تاشو ،حجاب حاجز ،عبورجاده ،مسير ،معبر ،پيمودن ،عرضى ،
متقاطع ،طى کردن ،گذشتن از ،عبور کردن ،قطع کردن
travesty تعبير هجو اميز ،تقليد مسخره اميز کردن
treble سه ال کردن ،سه برابر کردن ( ،موسيقى) صداى زير در اوردن ،سه برابر ،صداى زير
trek سفر ،کوچ مسافرت باگارى ،بازحمت حرکت کردن ،باسختى واهستگى مسافرت
کردن
tremble لرزيدن ،مرتعش شدن ،لرزه ،ارتعاش ،ترساندن ،لرزاندن ،مرتعش ساختن ،رعشه
377
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
trespass تجاوز يا تعدى يا تخطى کردن ،خطا کردن ،تعدى ،تخطى ،خطا ،خالف ،تجاوز
کردن ،تخلف کردن
trestle سه پايه ،ستون را روي پايه قرار دادن
tribune حامى ملت ،سکوب سخنرانى ،کرسى ياميز خطابه ،منبر ،تريبون
trigger مدار رهاساز ،برانگيزنده ،پاشنه ،پرتاب کردن فشنگ ،ماشه اسلحه ،گيره ،سنگ
زير چرخ ،چرخ نگهدار ،ماشه (چيزى را) کشيدن ،رها کردن ،راه انداختن
trilogy سه نمايش تراژدى ،گروه سه تايى
trinket گول زنک ،چيز کم خرج ،جواهر بدلى ،دزدکى وزير جلى کار کردن
378
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
trio سه نفر خواننده ،قطعه موسيقى مخصوص نواختن ياخواندن سه نفر ،سه نفرى ،سه
تايى
triple سه گانه ،سه جزيى ،سه گروهى ،سه برابر کردن ،سه برابر چيزى بودن
triplicate سه نسخه اى ،سه برابر ،سه برابر کردن ،در سه نسخه تهيه کردن
Tripoli طرابلس
trisect بسه بخش مساوى تقسيم کردن ،سه بخش کردن ،تقسيم بسه قسمت
troth وفادارى ،پيمان ( ،م.م ).نامزد کردن ،براستى ،از روى ايمان ،نامزدى
troubadour شاعر بزمى ونوازنده دوره گرد قرون 11الى 13فرانسه ،نغمه سراى سيار
trough طشتک ،طغار ابخور اسبان ،نشيب موج ،ابشخور ،سنگاب ،تغار
truant از اموزشگاه گريز زدن ،شاگرد يا ادم طفره رو ،مکتب گريز
truncate بى سر کردن ،شاخه زدن ،ناقص کردن ،بريدن ،کوتاه کردن
trunk سيم اصلى ،خط اصلى ،تلگراف يا تلفن ،تنه الشه ،مدار ترانک ،الوار کنده چوب ،
بشکه ،تنه ،کنده درخت ،خرطوم بينى انسان ،چمدان بزرگ ،صندوق ،بدنه
ستون ،شاه سيم
truthful راستگو ،صادق ،راست ،از روى صدق وصفا
379
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
tumid بادکرده ،اماس کرده ،اماسيده ،ورم کرده ،متورم ،ورقلنبيده ،پراب وتاب ،
مطنطن
tumult هنگامه ،همهمه ،غوغا ،شلوغ ،اشوب ،التهاب ،اغتشاش کردن ،جنجال راه
انداختن
tundra تندرا ،دشت هاى بى درخت پوشيده از گلسنگ نواحى قطبى
Tunis تونس
Tunisia تونس
Tunisian تونسي
Turkey ترکيه
Turkish ترک
tutelar سرپرست
tutelary داراى قيم يا سرپرست ،داراى محافظ وحامى ،وابسته بقيمومت ،وابسته بسرپرست
،قيمومتى
380
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Tuvalu توالو
twinge دور زدن ،پيچيدن ،درد کشيدن ،تير کشيدن ،نيش ،سوزش ،سرزنش وجدان ،
دردشديدوناگهانى
tycoon بازرگان مهم ،سرمايه گذار مهم ،سرمايه دار خيلى مهم ،ادم بانفوذ وپولدار
typify نمونه دادن ،بانمونه مشخص کردن ،نمونه بودن ،نماينده نوعى ازگياه ياجانوربودن
typography فن چاپ ،فن بيان وتعريف چيزى بصورت عالئم ونشانه هاى رمزى
tyro مبتدى (کشتى) ( )tiro( ،م) نوچه ،نواموز ،تازه کار ،مبتدى ،کاراموز
Uganda اوگاندا
Ugandan اوگاندايي
Ukraine اکراين
Ukrainian اکرايني
Ulaanbaatar اوالنباتور
381
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
ultimatum اولتيماتوم ،حد نهايى ،هدف نهايى ،اتمام حجت ،اخرين پيشنهاد ،قطعى ،غايى ،
نهايى
ultramontane وابسته به کشورها و مردمى که درانطرف کوه ها و ارتفاعات هستند ،تفوق مطلق
پاپ
ultramundane فراجهانى ،ماورا جهان ،ماوراگيتى ،ماورا منظومه شمسى
umbrage تارى ،تاريکى ،سايه شاخ و برگ ،اثر ،شابهت سايه وار ،سوظن ،نگرانى ،رنجش
unaccountable توضيح ناپذير ،غير مسئول ،غير قابل توصيف ،عريب ،مرموز
unassailable يورش ناپذير ،بى ترديد ،غير قابل بحث ،غيرقابل حمله
unassuming فروتن ،بى ادعا ،افتاده ،بى تصنع ،بى تکلف ،ساده
unbiased ناسوگيرانه ،ناسودار ،بى پيشقدر ،بيغرض ،عارى از تعصب ،بدون تبعيض ،تحت
تاثير واقع نشده
unbridled ول ،بى لجام ،خودسر
unconscious بى هوش ،ناهشيار ،بيهوش ،غش کرده ،از خود بيخود ،بى خبر ،عارى از هوش ،
ضمير ناخوداگاه ،ضمير نابخود
uncouth زشت ،ناهنجار ،ناسترده ،ژوليده ،نامربوط
382
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
unction روغن مالى ،مرهم گذارى ،تدهين ،روغن ،مرهم ،مداهنه ،چرب زبانى ،حظ ،
تلذذ ،نرمى ،لينت
unctuous روغنى ،چرب و نرم ،مداهنه اميز
undercharge کم حساب کردن ،کم مطالبه کردن از ،کم خرج گذاشتن در (تفنگ)
underlie در زير چيزى اليه قرار دادن ،زمينه جيزى بودن
underpinning زيربند
underrate چيزى را کمتر از قيمت واقعى نرخ گذاشتن ،ناچيز شمردن ،دست کم گرفتن
undue زايد ،بدون مداخله ،زيادى ،غير ضرورى ،ناروا ،بى مورد
undulate موج دار کردن ،تموج داشتن ،موجدار بودن ،نوسان داشتن
undulating مواج
undulation جنبش نوسانى ،زبرى (معموال در مورد جاده هائى که دست انداز دارد بکار ميرود) ،
تموج ،نوسان ،حرکت موجى ،زيروبم
undulous مواج
383
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
unearth از زيرخاک در اوردن ،افتابى کردن ،از النه بيرون کردن ،از زيردراوردن ،حفارى
کردن
unearthly عجيب و غريب ،غيرزمينى
unerringly خطا ناپذير ،اشتباه نشدني ،غير قابل لغزش ،بي ترديد
unfledged خام دست ،پر در نياورده ،کامال رشد نکرده ،نابالغ ،نارسا
ungainly زمخت و غيرجذاب ،زشت ،بى لطف ،ناازموده ،بيحاصل ،بدون سود
uniform لباس فرم ،اونيفرم ،لباس متحدالشکل لباس نظامى ،متحدالشکل ،اونيفورم ،يک
ريخت ،يک شکل ،يکسان ،متحد الشکل ،يکنواخت کردن
unify متحد کردن ،يکى کردن ،يکى شدن ،تک ساختن
unilateral يک طرفه ،يک ضلعى ،يکطرفه ،يک جانبه ،تک سويه ،يک سويه
384
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
union مهره ماسوره ،سازش ،پيوند اتحاديه ،اتصالى ،اتحاد واتفاق ،يگانگى ،وحدت ،
اتصال ،پيوستگى ،پيوند ،وصلت ،اجتماع ،اتحاديه ،الحاق ،اشتراک منافع
unique منحصر بفرد ،بى مانند ،بيتا ،بى همتا ،بيمانند ،بى نظير ،يکتا ،يگانه ،منحصر
به فرد
unison هماوايى ،هم اهنگى ،هم صدايى ،يک صدايى ،اتحاد ،اتفاق
unisonant هم اهنگ ،هم صدا ،هم نوا ،متحدالقول ،يک نوا
unisonous هم اهنگ ،هم صدا ،هم نوا ،متحدالقول ،يک نوا
385
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
unregenerate دوباره ساخته نشده ،دوباره حيات نيافته ،دوباره بنانشده ،دوباره توليد نشده ،
گناهکار ()unregenerated
unremitting مدام ،مداوم ،پشتکار دار ،مصر درکار ،بى امان
unwitting بى خبر ،بى اطالع ،بى توجه ،بى هوش ،غيرعمدى
386
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
upheaval تغيير فاحش ،تحول ،انقالب ( ،زيست شناسى) برخاست ،باال امدن
upstart نوکيسه ،تازه بدوران رسيده ،ادم متکبر ،يکه خوردن ،روشن کردن(موتور ماشين و
غيره)
upturn چرخش بباال ،برگشت (بوضع بهتر) ،تبديل به احسن ،تغيير وضع ،روبترقى
Uruguay اروگوئه
US آمريکايي
usage نحوه استعمال ،استفاده مورد استفاده بودن ،عادت ،رسم ،معمول ،عرف ،
استعمال ،استفاده ،کاربرد
387
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
usually معموال
usurpation غصب
utilitarian سودگرا ،مطلوبيت چيزى بخاطرسودمندى ان ،معتقد باصل اخالقى سودمند گرايى
،سودمندگرا
utilitarianism مکتب انتفاعى ،فلسفه سودجويى ،سودمند گرايى ،کاربرد گرايى ،اعتقاد باينکه
نيکى ،بدى هر چيزى بسته بدرجه سودمندى آن براى عامه مردم است
utility نفع ،منفعت ،مفيد بودن ،بارى ،بارکش ،تاسيسات و وسايل رفاهى کارهاى
عمومى يا خدماتى ،سودمندى ،مفيديت ،سود ،فايده ،صنايع همگانى (مثل برق و
تلفن) ،کاربردپذيرى
utmost بيشترين ،منتهاى کوشش ،حداکثر ،دورترين
utopia دنياى فرضى که در آن همه چيز در حد اعلى نيکو است ،وهم و خيال ،خيالى و
تصورى ،ناکجا اباد ،دولت يا کشور کامل و ايده الى ،مدينه فاضله
uxorious زن پرست ،عيال پرست ،بنده و مطيع عيال خود
Uzbek ازبک
Uzbekistan ازبکستان
vacillate دودل بودن ،دل دل کردن ،ترديد داشتن ،مردد بودن ،نوسان کردن ،جنبيدن ،
تلوتلو خوردن
vacuous تهى ،خالى ،بى مفهوم ،پوچ ،کم عقل ،بيمعنى
vacuum خال ،فضاى تهى ،ظرف يا جاى بى هوا ،باجاروى برقى تميز کردن
388
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
vale دره ،مجراى کوچک (درشعرو مذهب) جهان ،دنيا ،زمين ،جهان خاکى ،
خدانگهدار
valediction خداحافظى ،وداع ،بدورد ،خطابه توديعى
valedictorian دانشجوى ممتاز فارغ التحصيل که خطابه جشن فارغ التحصيلى را ميخواند
valid نافذ ،قابل قبول ،قوى ،سالم ،معتبر ،قانونى ،درست ،صحيح ،داراى اعتبار ،موثر
validate معتبر ساختن ،تاييد اعتبار ،قانونى کردن ،قانونى شناختن ،نافذ شمردن ،تنفيذ
کردن
Valletta والتا
valor دليرى ،شجاعت ،دالورى ،ارزش شخصى و اجتماعى ،ارزش مادى ،اهميت
vamp جوراب کوتاه ،رويه ،تعمير کردن ،وصله کردن ،سرهم بندى کردن ،تمهيد کردن
،گام زدن بر روى ،قدم زدن ،ساز تنهازدن (همراه بااواز يا رقص) ،بالبداهه گفتن و
يا ساختن ،وسوسه و از راه بدرکردن
vampire روح تبه کاران و جادوگران که شب هنگام ازقبر بيرون امده و خون اشخاص راميمکد
،خون اشام
vanguard پيشگام ،پيشقراول ،طاليه دار يکان سرجلودار ،پرچم دار يکان ،جلو دار ،پيش
لشگر ،پيشتاز ،پيشقرال
vantage مناسب ،تناسب ،سرکوب ،برترى ،بهترى ،مزيت ،تفوق ،فرصت
Vanuatu وانوواتو
389
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
variation نوسان ،متناوب پراکندگى ،وارياسيون ،گونه ها ،اختالف سمت يا محل ترکش
گلوله تغييرات سمتى ،اختالف ،ناپايدارى ،بى ثباتى ،تغييرپذيرى ،وابسته به
تغيير و دگرگونى
variegate رنگارنگ کردن ،خال خال کردن ،جورواجور کردن ،متنوع کردن
vary نوسان کردن ،تغيير دادن ،تغيير کردن ،تغيير داد ،تغييردادن ،عوض کردن ،
دگرگون کردن ،متنوع ساختن ،تنوع دادن به ،فرق داشتن
vassal نوکر ،تابع ،پيرو ( ،حق -قديم انگليس) خراجگزار ،هم بيعت بالرد ،تبعه ،بنده ،
غالم ،رعيت
vastly زياد ،بطور وسيع
vaulting طاقسازى
veer پس دادن ،تغييرجهت دادن ،تغيير عقيده دادن ،برگشت ،گشت ،انحراف ،تغيير
مسير
vegetal نباتى ،گياهى ،بى حس
390
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
vein وريد ،سياهرگ ،حالت ،تمايل ،روش ،رگ دار کردن ،رگه دار شدن
vendor کمپانى فروش وسائل جانبى کامپيوتر فروشنده ،فروشنده کاالهاى نظامى ،
دستفروش ،فروشنده
veneer روکش کردن ،چوب مخصوص روکش مبل و غيره ،اليه نازک چوب ،جالء ،روکش
زدن به
venerable محترم ،معزز ،قابل احترام ،ارجمند ،مقدس
Venezuela ونزوئال
Venezuelan ونزوئاليي
Venice ونيز
venom سم ،زهر مار و عقرب و غيره ،کينه ،مسموم کردن ،مسموم شدن
venose وريدى ،داراى رگهاى متعددو بر امده ،پراز رگ و وريد ،پر عروق
391
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
vent مجرايى به اتمسفر ،هواکش ،روزنه ،باد خور گذاردن براى ،بيرون ريختن ،بيرون
دادن ،خالى کردن ،مخرج ،منفذ ،دريچه
ventral بطنى ،پيشين (قدامى) ،شکمى ،واقع بر روى شکم
ventriloquist در خميه شب بازى و غيره) کسيکه بجاى عروسک ياجانورى تکلم کند
ventriloquistic در خميه شب بازى و غيره) کسيکه بجاى عروسک ياجانورى تکلم کند
venture مشارکت ،فعاليت اقتصادى ،ابتکار ،سوداگرى ،تصدى ،جرات ،جسارت ،معامله
قمارى ،اقدام بکار مخاطره اميز ،ريسک ،اقدام يا مبادرت کردن
venturesome مخاطره اميز ،با تهور ،خطرناک ،پرمخاطره
venue محل رسيدگى به جرم ،امدن ،اغاز ،حمله ( ،حقوق) محل وقوع جرم يا دعوى ،
محل دادرسى ،حوزه صالحيت دادگاه
veracious راستگو ،درست ،حقيقى ،واقعى
verbalize تبديل به فعل کردن ،وراجى کردن ،بصورت شفاهى بيان کردن ،لفاظى کردن
verge مقدار نامعينى از زمين ،حريم شاهراه يا راه ،شانه تحکيم نشده ،شانه تثبيت نشده
،شانه راه ،کنار ،لبه ،نزديکى ،حدود ،حاشيه ،نزديک شدن ،مشرف بودن بر
verification وارسى ،تائيد شدن ،بازبينى ،رسيدگى ،تحقيق ،مميزى ،تصديق ،تاييد
verify وارسى کردن ،مقايسه کردن با اصل پيام ،بازبينى کردن ،رسيدگى کردن ،صحت و
سقم امرى را معلوم کردن ،مميزى کردن ،تحقيق کردن
verily هراينه ،امين ،براستى ،حقيقتا ،واقعا
392
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
verity واقعيت ،صدق ،راستى ،صحت ،حقيقت ،سخن راست ،چيز واقعى
vernacular زبان مادرى (زبان محلى) ،محلى ،کشورى ،زبان بومى ،زبان مادرى
versatile فراگيرنده ،داراى استعداد و ذوق ،روان ،سليس ،گردان ،متحرک ،متنوع و
مختلط ،چندسو گرد ،تطبيق پذير ،همه کاره
version مدل ،روش ،شرح ويژه ،ترجمه ،تفسير ،نسخه ،متن
vertex اوج ،تارک (در زاويه هاى) ،نوک ،سر ،تارک ،فرق ،قله ،راس
vespertinal شامگاهى ،شب بازشو ،پروازکننده درشب ،شب پره ،مربوط به شب ،شبانه ،
عشايى
vespertine شامگاهى ،شب بازشو ،پرواز کننده درشب ،شب پره ،مربوط به شب ،شبانه ،
عشايى
vest سپردن ،جليقه ،زيرپوش کشباف ،لباس ،واگذارکردن ،اعطا کردن ،محول کردن ،
ملبس شدن
vestige نشان ،اثر ،جاى پا ،رديا ،ذره ،خرده ،بقايا
veto حق رد ،رد ،منع ،نشانهمخالفت ،راي مخالف ،رد کردن ،قدغن کردن ،راي مخالف
دادن
vex ازردن ،رنجاندن ،رنجه دادن ،خشمگين کردن
393
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
viable زنده ماندنى ،زيست پذير ،ماندنى ،قابل دوام ،مناسب رشد و ترقى
Victoria ويکتوريا
Vienna وين
Vietnam ويتنام
Vietnamese ويتنامي
vigilance بيدارى و هشيارى ،ترصد ،مراقبت ،مواظبت ،شب زنده دارى ،کشيک ،امادگى ،
چاالکى ،احتياط ،گوش بزنگى
vigilant مراقب ،هوشيار ،گوش بزنگ ،بيدار ،حساس
villain رعيت ،ناکس ،ادم پست ،تبه کار ،شرير ،بدذات ،پست
villi نا فرمان ,سرکش ,رام نشدني ,تعليم نا پذير ,سبع ,وحشي ,رام نشده ,غير اهلي ,
وحشي شدن ,وحشي کردن ,غيرقابل جلوگيري ,کنترل ناپذير ,غيرقابل نظارت,
غيرقابل کنترل ,غير قابل اداره ,وحشي ,لجام گسيخته ,وحشي ,جنگلي ,خود رو
,شيفته و ديوانه
Vilnius ويلنيوس
394
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
vindicate استيفاى حقوق کردن ،حمايت کردن از ،پشتيبانى کردن از ،دفاع کردن از ،محقق
کردن ،اثبات بيگناهى کردن ،توجيه کردن
vindication حمايت ،دفاع ،اثبات بيگناهى ،توجيه ،خونخواهى
395
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
visage رخسار ،رخ ،چهره ،رو ،صورت ،لقا ،سيما ،منظر ،نما
visceral احشايى
viscosity وشکسانى ،ويسکوزيته ،دوسناکى ،لزوجت ،کند روانى ،دوسگنى ،چسبندگى ،
کشوارى ،نوچى ،لزجى ،چسبانى ،شيره دارى ،قوام ،گران روى ،دوسندگى ،
لزجت ،ناروانى ،چسبناکى
viscount وايکانت (لقب اشرافى)
visionary رويايى ،خيالى ،تصور غير عملى ،وابسته بداليل نظرى ،رويابين ،الهامى ،رويا
گراى
vista منظره مشهود از مسافت دور ،چشم انداز ،دورنما
visualize در پيش چشم نمودار کردن ،متصور ساختن ،تجسم کردن ،تصور کردن
vitalize زندگى دادن ،زندگى بخشيدن ،حيات بخشيدن ،زنده کردن ،تحريک کردن
vitiate فاسد کردن ،تباه کردن ،معيوب ساختن ،خراب کردن ،ناپاک ساختن ،فاسد شدن
،تباه شدن ،بالاثر کردن
vitreous شيشه اى ،شيشه اى ،زجاجى ،شبيه شيشه ،زرق و برق
vitriol نمک جوهرگوگرد ،زاج ،توتيا ،سخن تند ،جوهرگوگرد (اسيدسولفوريک) زدن به ،
تند و سوزنده
vitriolic نمک جوهرگوگرد ،زاج ،توتيا ،سخن تند ،جوهرگوگرد (اسيدسولفوريک) زدن به ،
تند و سوزنده
vituperate توبيخ کردن ،بد گفتن ،ناسزا گفتن ،سرزنش کردن ،عيب جويى کردن
396
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
vogue رسم معمول ،رواج ،عادت ،مرسوم ،مد ،متداول ،عمومى ورايج
volatile حافظه داده پرداز الکترونيکى که با قطع توان الکتريکى پاک ميشود ،فرار
( ، )farraarبخارشدنى ،سبک ،لطيف
volition خواست ،از روى قصد و رضا ،از روى اراده
397
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
vouchsafe تفويض کردن ،لطفا حاضر شدن ،پذيرفتن ،تسليم شدن ،عطاکردن ،بخشيدن ،
اعطا کردن
voyeur نگاه کننده ،فضول ،اطفا کننده شهوت بانگاه
waft سبک بردن ،روى هوايا اب شناور ساختن ،وزش نسيم ،بهوا راندن ،بحرکت در
اوردن
wag جنباندن ،تکان دادن ،تکان خوردن ،جنبيدن ،تکان
waif مال بى صاحب (در دريا) ،مال متروکه ،بچه بى صاحب ،ادم دربدر ،بچه سر راهى
waist ميانه ناو ،دور کمر ،کمر لباس ،کمربند ،ميان تنه
waive صرفنظر کردن از ،اسقاط کردن ،صرف نظر کردن ،چشم پوشى کردن ،چشم
پوشيدن از ،از قانون مستثنى کردن
wake شيار ،رد ناو ،بيدارى ،شب زنده دارى ،شب نشينى ،احياء ،شب زنده دارى کردن
،از خواب بيدار کردن ،رد پا ،دنباله کش تى
Wallis and Futuna جزاير واليس و فونتانا
Islands
wallow غلتيدن ،در گل و الى غوطه خوردن
wampum صدف براق و زيبايى که سرخ پوستان امريکايى بجاى پول مصرف ميکردند ( ،زبان
عاميانه) پول
wampumpeag صدف براق و زيبايى که سرخ پوستان امريکايى بجاى پول مصرف ميکردند ( ،زبان
عاميانه) پول
wan رنگ پريده ،کم خون ،زرد ،کم رنگ ،رنگ پريده شدن يا کردن
wand دستگاه ورودى خواندن برچسب هاى رمزى شمش نورى به وسيله حس کردن
الگوهاى نورى فضاهاى تيره و روشن ،دستگاه نورى دستى که مى تواند برچسب
398
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
هاى کدگذارى شده کدهاى ميله اى و کاراکتر را خوانده و معرفى کند ،عصا ،گرز ،
چوب ميزانه ،چوب گمانه ،ترکه
wanderlust آلماني) عالقهمند به سياحت ،سفر دوستي
wane جنگ ،دشمن ،نزاع ،رو بکاهش گذاشتن ،نقصان يافتن ،کم شدن ،افول ،کم و
کاستى ،وارفتن ،به اخر رسيدن
wangle تلولو خوردن ،به حيله متوسل شدن ،لرزاندن
wanton سرکش ،حرف نشنو ،بازيگوش ،خوشحال ،عياش ،جسور ،شرور شدن ،گستاخ
شدن ،بى ترتيب کردن ،شهوترانى کردن ،افراط کردن
wantonness بازيگوشى ،القيدى
warlike نظامى ،جنگجو ،ستيز گر ،اماده جنگ ،جنگ دوست ،جنگى ،رزمجو
warp تاب دادن ،پيچ دادن ،منحرف کردن تاب برداشتن ،طناب ،تار (در مقابل پود) ،
ريسمان ،پيچ و تاب ،تاب دار کردن ،منحرف کردن ،تاب برداشتن
warrant اختيار ،مجوز ،اجازه قانونى ،اجازه کتبى ،حکم قانونى تعهد کردن ،ضمانت کردن
کسى ،سند عندالمطالبه ،گواهى کردن ،تضمين کردن ،گواهى ،حکم
warranty التزام ،ضامن ،گرو ،وثيقه ،تعهد نامه ،ضمانت نامه ،تعهدنامه ،متعهد ،تعهد
کننده ،پابندان ،گارانتى ،ضمانت ،امر مورد تعهد يا تضمين ،تضمين ،تعهد
warren جاى نگاهدارى خرگوش و جانوران ديگر
Warsaw ورشو
waste هدر ،افت ،قراضه ،تضييع کردن ،تفريط ،اشغال ،ضايع کردن ،صرف کردن ،
زباله ،هرزدادن ،حرام کردن ،بيهوده تلف کردن ،نيازمند کردن ،بى نيرو و قوت
کردن ،ازبين رفتن ،باطله ،زائد ،اتالف
wastrel ادم ولخرج ،متلف ،ادم بى معنى
399
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
waver متزلزل شدن ،فتور پيدا کردن ،دو دل بودن ،ترديد پيدا کردن ،تبصره قانون ،
نوسان کردن
wax واکس اسکى ،موم ،مومى شکل ،شمع مومى ،رشد کردن ،زياد شدن ،
(درموردماه)رو به بدر رفتن ،استحاله يافتن
waylay درکمين کسى نشستن ،کمين کردن ،خف کردن
weather جوى ،هواشناسى ،تغيير فصل ،اب و هوا ،باد دادن ،در معرض هوا گذاشتن ،
تحمل يابرگزارکردن
wee اسکاتلند) کوچولو ،ريز ،يکى کمى ،اندکى ،لحظه اى
Wellington ولينگتون
welt حاشيه چرمى دور چيزى ،مغزى گذاشتن ،شالق زدن ،لبه ،نوار باريک ،نوار ،ورم
،تاول
welter اختالط ،درهم و برهمى ،خشکى ،پژمردگى ،اغشتن ،غلت زدن
400
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
whet برانگيختن ،تهييج کردن ،صاف کن ،ابچرا ،عمل تيز کردن بوسيله مالش
whiff دروغ گفتن ،دروغ در چيزى گفتن ،چاخان ،باد ،نفخه ،بو ،دود ،وزش ،پرچم ،
با صداى پف حرکت دادن ،وزيدن ،وزاندن
whim هوى و هوس ،تلون مزاج ،وسواس ،خيال ،وهم ،تغيير ناگهانى
wile حيله ،فريب ،خدعه ،تزوير ،مکر ،تلبيس ،بطمع انداختن ،فريفتن ،اغوا کردن
wince خود را عقب کشيدن ،رميدن ( ،از شدت درد) خود رالرزاندن و تکان دادن ،لگد
پرانى
401
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Windhoek ويندهوک
winnow بوجارى کردن ،باد افشان کردن ،باد دادن ،افشاندن ،پاک کردن ،غربال کردن ،
بجنبش در اوردن
winsome با مسرت و خوشى ،مناسب ،خوش ايند ،پيروز
withhold محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمى محدوديت اجراى اتش ،ممانعت ،دريغ
داشتن ،مضايقه داشتن ،خوددارى کردن ،منع کردن ،نگاهداشتن
withstand تاب اوردن ،مقاومت کردن با ،ايستادگى کردن در برابر ،تحمل کردن ،مخالفت
کردن ،استقامت ورزيدن
witless بيهوش ،نفهم ،بى شعور ،بى معنى ،نادان ،کودن ،دير فهم ،بى خبر
402
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
wont اموخته ،معتاد به ،خو گرفته ،عادت ،رسم ،خو گرفتن يا خو دادن
wooden چوبى ،از چوب ساخته شده ،خشن ،شق ،راست ،سيخ
wrangle داد و بيداد کردن ،مشاجره کردن ،نزاع کردن ،داد و بيداد ،مشاجره ،نزاع ،گرد
اورى وراندن احشام
wrath خشم ،غضب ،غيظ ،اوقات تلخى زياد ،قهر
wrench اچار پيچکشى ( ،م) نقشه فريبنده ،عمل تند و وحشيانه ،اچار فرانسه ،تند ،
چرخش ،پيچ دادن ،پيچ خوردن
wrest گرداندن ،پيچاندن ،چالندن (پارچه) ،زور اوردن ،فشار اوردن ،واداشتن ،بزور
قاپيدن و غصب کردن ،چرخش ،پيچش ،گردش
wretched رنجور ،بدبخت ،بيچاره ،ضعيف الحال ،پست ،تاسف اور
wretchedness بدبختى
writhe از شدت درد يا شرم) بخود پيچيدن ،پيچ و تاب خوردن ،ازرده شدن
wry کج ،معوج شده ،کنايه اميز ،چرخيدن ،پيچ خوردن ،خم کردن ،دهن کجى
کردن ،به اطراف چرخاندن ،اريب شدن
xenophobia بيگانه ترسى ،بيم از بيگانه
Yaounde يائونده
403
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
Yemen يمن
Yemeni يمني
yield بار ،قيمت بازار ،بازده انفجار ،قدرت انفجار گلوله تسليم شدن ،پس دادن ،بازدهى
،ثمر دادن ،واگذارکردن ،ارزانى داشتن ،بازده ،محصول ،حاصل ،تسليم کردن يا
شدن
yielding تسليم شدن
yoke يوغ ،ميله عريض ،سلطه.يوغ ،اسارت ،بندگي عبوديت ،در زير يوغ آوردن ،جفت
کردن ،وصل کردن( )yolkزرده تخم مرغ( ،زيست شناسي) محتويات نطفه
yokel روستايى ،برزگر ،دهاتى ،نادان
Zambian زامبيايي
zany لوده ،مسخره ،ادم ابله ،مقلد ،ميمون صفت ،ادم انگل
zeal وطن پرستى ،جانفشانى ،شوق ،ذوق ،حرارت ،غيرت ،حميت ،گرمى ،خير
خواهى ،غيور ،متعصب
zealot غيور ،ادم متعصب ياهواخواه ،مجاهد ،جانفشان
zenith سمت الراس ،نقطه قائم بر ناظر ،راس القدم ،اوج محور قائم بر افق نقاط ( ،هندسه)
سمت الراس ،باالترين نقطه اسمان ،قله ،اوج
zephyr باختر باد ،باد صبا ،نسيم باد مغرب
404
روح هللا یوسفی رامندی Essential Words for the IELTS،GRE،TOEFL 09100429554
405