Professional Documents
Culture Documents
لغات جست - وجو شده1 - فست دیکشنری
لغات جست - وجو شده1 - فست دیکشنری
🎉 با پر کردن فرم نظرسنجی ،برندهی ۶ماه اشتراک حرفهای به قید قرعه شوید.
شرکت در نظرسنجی
retain
نگه داشتن ،از دست ندادن ،حفظ کردن ،ابقا کردن
preserve
محافظت کردن از ،حفاظت کردن از ،نگهداری کردن از ،حفظ کردن ،محفوظ نگه داشتن
maintain
نگه داشتن ،برقرار داشتن ،نگه داری کردن ،ابقا کردن ،ادامه دادن
hoard
احتکار کردن ،اندوختن ،انباشتن ،ذخیره کردن
eradicate
از ریشه کندن ،از بیخ کندن ،از بیخ برآوردن
rendering
ترجمه ،تعبیر ،اندود بار اول
heartrending
جانگداز ،جانسوز ،دلخراش ،دلآزار ،جانکاه ،دلخونکننده
dump
ریختن ،خالی کردن ،توده کردن
discard
دور انداختن ،ول کردن
https://fastdic.com/history 1/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
consume
مصرف کردن ،تحلیل رفتن ،از پا درآمدن
merely
فقط ،صرفًا ،تنها ،و بس ،همینقدر
conserve
نگهداری ،نگهداری کردن ،از صدمه محفوظ داشتن ،کنسرو تهیه کردن ،کنسرو ،خوراک نگهداریشده
abandon
رها کردن ،دست کشیدن ،متوقف کردن ،ول کردن ،صرف نظر کردن
sophisticated
(شخص) خبره و ماهر ،با تجربه ،آزموده ،فرهیخته ،امروزی ،شیک ،آراسته
protagonist
بازیگر عمده ،پیشقدم ،پیش کسوت ،سردسته
mundane
عادی ،معمولی ،پیشپاافتاده
drab
زن شلخته ،فاحشه ،جندهبازی کردن ،یکنواخت و خسته کننده ،خاکستری ،کسلکننده
chic
شیک ،مد ،باب روز ،زیبا
depot
بازخانه ،انبارگاه ،انبار( ،آمریکا) ایستگاه راهآهن ،مخزن مهمات
supply
موجودی ،منبع ،آذوقه
supplies
تدارکات
https://fastdic.com/history 2/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
stockpile
انباشته ،ذخیره ،انباشته کردن ،توده کردن
acquisitive
زیادهخواه ،زیادهطلب ،حریص ،طماع ،مالاندوز ،زیادهخواهانه ،طماعانه
archive
بایگانی ،ضبط اسناد و اوراق بایگانی
awe
هیبت ،شگفتی ،حیرت (آمیخته با ترس و احترام)
striking
برجسته ،قابل توجه ،مؤثر ،گیرا ،فاحش ،چشمگیر
striker
(فوتبال) شوت کن ،گلزن ،مهاجم ،بازیکن خط حمله
strike
زدن ،ضربه زدن ،خوردن به ،اصابت کردن
rotate
محوری ،چرخیدن ،برمحور خود گردیدن
revolve
چرخیدن ،گردیدن ،گردش کردن ،سیر کردن ،دور زدن،تغییر کردن
innovate
نوآوری کردن ،تغییرات و اصالحاتی دادن در ،چیز تازه آوردن ،بدعت گذاردن ،ابداع کردن
dye
رنگ ،رنگزنی ،رنگ کردن
demolish
(ساختمان و غیره) ویران کردن ،خراب کردن ،منهدم کردن ،درهم کوبیدن( ،مجازی) نابود کردن ،نقش بر آب کردن
futuristic
مربوط به آینده ،پیشرو
https://fastdic.com/history 3/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
cutting edge
لبهی بران ،هرچیز مؤثر یا اصلی
ridge
برآمدگی ،مرز ،لبه ،خطالرأس ،خرپشته ،نوک ،مرزبندی کردن ،شیاردار کردن
timber
چوب ،تیر ،الوار ،کنده ،درخت الواری ،صدای خشک ،ناهنجار ،طنیندار شبیه صدای زنگ ،با الوار و تیر پوشاندن
thread
نخ ،رگه ،نخ کردن ،بند کشیدن
technique
فن ،شیوه ،شگرد ،اصول ،مهارت ،روش ،تکنیک
against
در برابر ،در مقابل ،در مقایسه ،پیوسته ،مجاور ،بهسوی ،مقارن ،بر ضد ،مخالف ،علیه ،به ،بر ،با
prop
حائل ،نگهدار ،پایه ،تیر ،شمع (در معدن) ،نگهداشتن ،پشتیبانی کردن ،حائل کردن یا شدن
polyester
نمک آلی مرکبی که تغلیظ شده ودر پالستیکسازی مصرف میشود ،الیاف یا پارچه پولی استر
plank
قطعه ،قسمت ،واحد ،قسمتی از برنامه ،تخته ،تخته میز و پیشخوان مهمانخانه ،تختهپوش کردن ،تختهتخته کردن
pillar
(معماری) ستون ،پایه ،جرز ،رکن ،ارکان ،ستون ساختن ،خرپا ،پیلپا ،پاالر ،پاغر
patent
آشکار ،دارای حق امتیاز ،امتیازی ،بهوسیلهی حق امتیاز محفوظ مانده ،دارای حق انحصاری ،گشاده ،مفتوح ،آزاد ،محسوس ،حق ثبت
beat
شکست دادن ،پیروز شدن بر ،غلبه کردن
bush
بوته ،بته ،شاخوبرگ
https://fastdic.com/history 4/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
marble
سنگ مرمر ،تیله ،گلوله شیشهای ،تیلهبازی ،مرمری ،رنگ ابری زدن ،مرمرنما کردن
log
کنده ،قطعهای از درخت که اره نشده
mattress
الیی ،تشک
foam
کف ،جوشوخروش ،حبابهای ریز ،کف کردن ،کف به دهان آوردن
fabric
محصول (کارخانه و غیره) ،پارچه ،قماش ،سبک بافت ،اساس ،دست اول
expense
برآمد ،هزینه ،خرج ،مخارج
realm
قلمرو سلطان ،متصرفات ،مملکت ،ناحیه
cyberspace
فضای مجازی ،فضای سایبر ،سایبراسپیس
solidify
جامد کردن ،سفت کردن یا شدن ،یکپارچه شدن ،متبلورکردن
repel
دفع کردن
release
رها کردن ،آزاد کردن ،مرخص کردن ،منتشر ساختن
reflect
بازتاب دادن یا یافتن ،منعکس کردن ،برگرداندن ،فکر کردن ،منتج شدن به
pierce
خلیدن ،سپوختن ،سوراخ کردن (با نیزه و چیز نوکتیزی)،سفتن ،فروکردن (نوک خنجر و غیره) ،شکافتن ،رسوخ کردن
https://fastdic.com/history 5/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
penetrate
نفوذ کردن در ،به داخل سرایت کردن ،رخنه کردن
dissolve
آب کردن ،حل کردن ،گداختن
dilute
رقیق کردن ،آبکی کردن
pedestrian
پیاده ،وابسته به پیادهروی
collide
تصادف کردن ،تصادم کردن ،به هم خوردن ،برخورد کردن
burst
قطع شدن ،ترکیدن ،از هم پاشیدن ،شکفتن ،منفجر شدن
activate
فعال کردن
absorb
(مایع و گاز) جذب کردن ،جذب شدن
vast
پهناور ،وسیع ،بزرگ ،زیاد ،عظیم ،بیکران ،هنگفت
transient
زودگذر ،ناپایدار ،فانی ،کوتاه ،تند ،فراگذر
janitor
دربان ،سرایدار ،فراش مدرسه ،راهنمای مدرسه
minuscule
کوچک ،خرد ،حرف کوچک
magnetic
آهنربایی
https://fastdic.com/history 6/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
infinitesimal
بینهایت کوچک ،بیاندازه خرد ،بینهایت کم (عدد و مقدار و غیره)
imperceptible
بسیار جزئی ،نامحسوس ،دیدهنشدنی ،نفهمیدنی ،درکنشدنی
immense
بیاندازه ،گزاف ،بیکران ،پهناور ،وسیع ،کالن ،بسیارخوب ،ممتاز ،عالی
immeasurable
بیاندازه ،بیکران ،بیحدوحصر ،بیحد ،غیرقابل اندازهگیری
fleeting
زودگذر ،گذرا ،کوتاهمدت ،ناپایا ،کوتاه ،موقتی
fascinating
فریبنده ،دلربا ،دلکش ،دلفریب ،بسیار جذاب
colossal
بسیاربزرگ ،عظیم الجثه ،غول پیکر ،غولآسا
wither
پژولیدن ،پژمرده کردن یا شدن ،پالسیده شدن
climatic
اقلیمی ،مربوط به آبوهوا ،آبوهوایی
astronomic
نجومی ،عظیم ،بیشمار ،وابسته به علم هیئت
astronomer
ستارهشناس ،اخترشناس ،منجم
astronomical
نجومی ،عظیم ،بیشمار ،وابسته به علم هیئت
light-year
سال نوری (مسافتی که نور در خأل در مدت یک سال طی میکند و تقریبًا برابر است با ۹پتامتر)
https://fastdic.com/history 7/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
harbor
لنگرگاه ،بندرگاه ،پناهگاه ،فرارگاه ،مخفیگاه ،ناو پناه ،زیستگاه
gravity
سنگینی ،ثقل ،جاذبه زمین ،درجه کشش ،وقار ،اهمیت ،شدت ،جدیت ،دشواری وضع
evaporation
تبخیر
eclipse
گرفتگی ،گرفت ،کسوف یا خسوف ،تحتتأثیر قرار دادن
litter
آشغال ،زباله
debris
بقایا ،آوار ،خرده ،تکه ،قطعه
condensation
چگالش ،خالصه ،جمعشدگی ،تکاثف ،تغلیظ
thrive
پیشرفت کردن ،رونق یافتن ،کامیاب شدن
poach
پختن چیزی مانند ماهی یا تخممرغی که پوستهی آن جدا شده باشد ،با قرار دادن آن در آب جوش یا مایع دیگر
lay
قرار دادن ،نهادن ،گذاشتن ،فرو انداختن ،چیدن (آجر و غیره)( ،موکت و غیره) پهن کردن ،نصب کردن ،گذاردن ،طرح کردن ،دفن کردن
hibernate
بهخواب زمستانی رفتن ،زمستانخوابی کردن
forage
علوفه ،علف ،تالش و جستوجو برای علف ،غارت کردن ،پی علف گشتن ،کاوش کردن
flourish
تزئینات نگارشی ،جلوه ،رشد کردن ،نشوونما کردن ،پیشرفت کردن ،زینتکاری کردن ،شکفتن ،برومند شدن ،آباد شدن ،لگ کردن
https://fastdic.com/history 8/9
2/18/24, 6:25 PM لغات جستوجو شده | فست دیکشنری
venomous
زهرآلود ،زهردار ،سمی ،کینهتوز
https://fastdic.com/history 9/9