You are on page 1of 5

‫لغات کلیدی و تکمییل‬

‫درس اول ‪ -‬پایه دوازدهم‬

‫”‪“Key words‬‬
‫)‪(Lesson One – Vision Three‬‬
‫ج‬

‫تهیه و گـردآوری‪:‬‬

‫جم ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــال احم ـ ـ ـ ـ ــدی‬


‫دب ـ ـ ــی دبـ ـ ــیسـ ـ ــتانهای نمـ ــونه ش ـ ــهرس ــتان بوکـ ــان ‪ /‬اس ـ ـ ــتان آذربـایـ ـ ـ ــجان غـ ـ ــرب‬

‫فایل صوتی و ویرآیش‪:‬‬

‫وح ـ ـ ـ ــید حش ـ ـ ـ ـ ــمت‬


‫دب ـ ـ ــی دبـ ـ ــیسـ ـ ــتانهای ش ـ ــهرس ــتان آباده ‪ /‬اس ـ ـ ــتان ف ـ ـ ـ ـ ــارس‬

‫‪-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ----------------------‬‬
‫ی‬
‫آموزش در کان ـ ـ ــال تلـ ـ ـگـ ـرایم‪:‬‬ ‫س ــایر جـ ـ ـ ــزوات و مط ـ ــالب‬
‫‪0‬‬

‫‪@PracticalEnglishInKonkour‬‬
‫‪---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------‬‬

‫شهریور ‪1401‬‬
‫لغـ ــات کلی ـ ــدی و تکم ـییل "درس اول ‪ -‬پای ـه دوازدهـ ـم"‬
‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬ ‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬
‫‪accidental‬‬ ‫‪ at all‬تصادف‬ ‫اصأل‪ ،‬ابدأ‪ ،‬به هیچ وجه‬
‫‪accidentally‬‬ ‫‪ at last‬تصادفأ‪ ،‬اتفاف‬ ‫رسانجام‪ ،‬در نهایت‬
‫‪A.D.‬‬ ‫‪ at least‬بعد از میالد مسیح‪ ،‬میالدی‬ ‫حداقل‬
‫‪a set of‬‬ ‫‪ attempt‬مجموعه ای از‬ ‫تالش‪ ،‬کوشش‬
‫‪abroad‬‬ ‫‪ author‬خارج از کشور‬ ‫نویسنده‪ ،‬مؤلف‬
‫‪active‬‬ ‫‪ authorized‬فعال‪ ،‬پر جنب و جوش‬ ‫مجاز ‪ -‬مختار‬
‫‪active voice‬‬ ‫‪ authority‬جمله معلوم (در دستور زبان)‬ ‫معتب‬
‫صالحیت‪ ،‬اختیار ‪ -‬ر‬
‫‪addition‬‬ ‫‪ babysit‬جمع‪ ،‬اضافه‬ ‫از بچه پرستاری کردن‬
‫‪advice‬‬ ‫‪ babysitter‬نصیحت‪ ،‬توصیه‬ ‫پرستار بچه‬
‫‪advise‬‬ ‫‪ bear‬نصیحت کردن‪ ،‬توصیه کردن‬ ‫خرس ‪ -‬به دنیا آوردن ‪ -‬تحمل کردن‬
‫‪advisement‬‬ ‫‪ be born‬مشورت‪ ،‬تأمل‬ ‫متولد شدن‪ ،‬به دنیا آمدن‬
‫‪advisor‬‬ ‫‪ because of‬مشاور‪ ،‬راهنما‬ ‫به خاطر‬
‫‪again and again‬‬ ‫‪ belonging‬بارها‪ ،‬دوباره و دوباره‬ ‫تعلق‪ ،‬وابستگ‬
‫‪agreement‬‬ ‫‪ bless‬توافق‪ ،‬موافقت‪ ،‬قرارداد‬ ‫دعا کردن‪ ،‬مبارک خواندن‬
‫‪after a while‬‬ ‫‪ blessed‬بعد از مدت‬ ‫مبارک‪ ،‬سعید‪ ،‬خوشبخت‬
‫‪airbag‬‬ ‫‪ blessedness‬کیسه هوا‬ ‫سعادت‪ ،‬برکت‪ ،‬خوشبخت‬
‫‪airplane‬‬ ‫‪ blessing‬هواپیما‬ ‫خب‪ ،‬نعمت‬
‫رحمت‪ ،‬برکت‪ ،‬دعای ر‬
‫‪along with‬‬ ‫‪ boost‬به عالوه‪ ،‬افزون بر‪ ،‬همراه با‬ ‫باالبردن‪ ،‬افزایش دادن‪ ،‬تقویت کردن‬
‫‪aloud‬‬ ‫‪ booster‬بلند‪ ،‬با صدای بلند‬ ‫تقویت کننده‪ ،‬حام سیاس‬
‫‪although‬‬ ‫‪ bother‬اگرچه‪ ،‬گرچه‪ ،‬با اینکه‬ ‫آزار‪ ،‬اذیت ‪ -‬اذیت کردن‬
‫‪analyze‬‬ ‫آنالب کردن‬
‫‪ bring up‬بررس کردن‪ ،‬ر‬ ‫تربیت کردن‪ ،‬مطرح کردن‬
‫‪analyzer‬‬ ‫‪ broken-hearted‬تحلیل کننده‪ ،‬تحلیل گر‬ ‫دلشکسته‪ ،‬نا امید‬
‫‪anniversary‬‬ ‫‪ burst‬سالگرد‬ ‫ترکیدن‪ ،‬منفجر شدن‬
‫‪antonym‬‬ ‫‪ businessman‬متضاد‪ ،‬ضد‬ ‫تاجر‪ ،‬بازرگان‬
‫‪appropriate‬‬ ‫‪ by heart‬مناسب‪ ،‬شایسته‬ ‫از حفظ‪ ،‬از بر‪ ،‬حفظ‬
‫‪appreciation‬‬ ‫‪ by the way‬قدردات‪ ،‬درک‪ ،‬فهم‬ ‫راست‪ ،‬بگذریم‬
‫‪appreciative‬‬ ‫‪ cage‬قدردان‪ ،‬قدرشناس‬ ‫قفس‪ ،‬قفسه‪ ،‬محفظه‬
‫‪appreciate‬‬ ‫‪ calmly‬قدردات کردن‪ ،‬درک کردن‪ ،‬فهمیدن‬ ‫آرام‪ ،‬راحت‪ ،‬به آرام‪ ،‬آهسته‬
‫‪article‬‬ ‫‪ cancer‬مقاله ‪ -‬شیت‬ ‫رسطان‪ ،‬بال‬
‫‪as‬‬ ‫‪ capable of‬از آنجائیکه ‪ -‬وقت که ‪ -‬به عنوان‬ ‫قادر به‬
‫‪as follows‬‬ ‫‪ care for‬به ررسح زیر‪ ،‬همچون زیر‬ ‫مراقبت کردن از‪ ،‬پرستاری کردن از‬
‫‪a sign of‬‬ ‫‪ carry‬یک نشانه از‬ ‫حمل کردن‪ ،‬با خود بردن‪ ،‬منتقل کردن‬
‫‪as well‬‬ ‫همچنی (در انتهای جمله یم آید)‬
‫ر‬ ‫‪carry no risk‬‬ ‫خطر نکردن‪ ،‬ریسک نکردن‬
‫‪as well as‬‬ ‫همچنی‪ ،‬عالوه بر‬
‫ر‬ ‫‪(the) Caspian Sea‬‬ ‫دریای خزر‬

‫‪" 2‬لغات کلیدی و تکمییل درس "اول" پایه "دوازدهم" ته ـ ـ ــیه‪ ،‬گ ــردآوری و فایل صوب‪" :‬جم ــال احـمـدی ‪ -‬وحید حشمت "‬
‫لغـ ــات کلی ـ ــدی و تکم ـییل "درس اول ‪ -‬پای ـه دوازدهـ ـم"‬
‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬ ‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬
‫‪catch‬‬ ‫‪ definition‬گرفی(بیماری‪ ،‬تاکیس و‪ ،)...‬قاپیدن ‪ -‬فهمیدن‬ ‫تعریف‪ ،‬معت‬
‫‪center‬‬ ‫‪ description‬مرکز‪ ،‬وسط‪ ،‬کانون‬ ‫توصیف‪ ،‬ر‬
‫تشی ح‬
‫‪chapter‬‬ ‫‪ descriptive‬فصل (کتاب)‬ ‫تشییح‪ ،‬وصف‬‫توصیف‪ ،‬ر‬

‫‪chess‬‬ ‫‪ detective‬شطرنج‬ ‫کاراگاه (پلیس)‪ ،‬بازرس‬


‫‪childhood‬‬ ‫‪ diary‬بچگ‪،‬کودیک‪ ،‬دوران بچگ‬ ‫دفب خاطرات‪ ،‬دفب یادداشت‬
‫‪choose‬‬ ‫‪ diploma‬انتخاب کردن‪ ،‬تصمیم گرفی‬ ‫مدرک تحصییل‪ ،‬دیپلم‬
‫‪close friend‬‬ ‫‪ discover‬دوست صمییم‪ ،‬دوست نزدیک‬ ‫کشف کردن‪ ،‬یت بردن‪ ،‬پیدا کردن‬
‫‪college‬‬ ‫‪ discovery‬دانشکده‪ ،‬کالج‬ ‫کشف‪ ،‬اکتشاف‬
‫‪collocation‬‬ ‫‪ distinguish‬ترکیب‪ ،‬همآیند هم نشیت‪،‬‬ ‫تشخیص دادن‪ ،‬متمایز کردن‬
‫‪combine‬‬ ‫‪ distinguished‬ترکیب کردن‪ ،‬ترکیب شدن‬ ‫برجسته‪ ،‬ممتاز‪ ،‬رسشناس‬
‫‪combination‬‬ ‫‪ dish‬ترکیب‬ ‫غذا‪ ،‬ظرف غذا ‪ -‬بشقاب‬
‫‪come back‬‬ ‫‪ doer‬برگشی‬ ‫انجام دهنده‪ ،‬اهل عمل‬
‫‪complain‬‬ ‫‪ deserve‬شکایت کردن‪ ،‬گالیه کردن‬ ‫استحقاق داشی‪ ،‬رساوار بودن‬
‫‪compound‬‬ ‫کیت‪ ،‬مخلوط‪ ،‬ترکیب‬‫‪ divorce‬مرکب‪ ،‬تر ر‬ ‫طالق‪ ،‬جدات‬
‫‪comprehension‬‬ ‫‪ documentary‬درک مطلب‪ ،‬فهم‬ ‫مستند‪ ،‬سند دار‬
‫‪concern‬‬ ‫‪ duty‬دغدغه‪ ،‬نگرات‪ ،‬تشویش‬ ‫وظیفه‪،‬کار‪ ،‬خدمت‪ ،‬تکلیف‬
‫‪conference‬‬ ‫‪ economically‬کنفرانس‪ ،‬جلسه‬ ‫از نظر اقتصادی‬
‫‪confirm‬‬ ‫‪ effortless‬تائید کردن‪ ،‬ثابت کردن‬ ‫بدون تالش‪ ،‬آسان‪ ،‬ساده‬
‫‪confirmation‬‬ ‫‪ either … or‬تصدیق‪ ،‬تائید ‪ -‬تثبیت‬ ‫یا ‪ ...‬یا ‪ -‬هر یک (از دو)‬
‫‪connecting‬‬ ‫‪ elder‬رابط‪ ،‬ربط دهنده‬ ‫بزرگ تر‪ ،‬بزرگ‬
‫‪countless‬‬ ‫‪ elderly‬رت شمار‪ ،‬رت اندازه‪ ،‬بسیار زیاد‬ ‫سالخورده‪ ،‬رپب‪ ،‬قدییم‪ ،‬کهنه‬
‫‪cousin‬‬ ‫‪ elicit‬خاله یا عمه زاده ‪ -‬عمو یا دات زاده‬ ‫رببون کشیدن‪ ،‬به دست آوردن‬
‫‪critic‬‬ ‫‪ emotion‬منتقد‪ ،‬انتقاد کننده‬ ‫احساس‪ ،‬شور‬
‫‪criticize‬‬ ‫‪ end in‬نقد کردن‪ ،‬انتقاد کردن‪ ،‬نکوهش‬ ‫ختم شدن به‪ ،‬پایان یافی با‬
‫‪cry‬‬ ‫کردنکردن‪ ،‬جیغ کشیدن‬ ‫‪ enjoyable‬گریه‬ ‫لذت بخش‪ ،‬مطبوع‪ ،‬خوشایند‬
‫‪culture‬‬ ‫‪ ethics‬فرهنگ‬ ‫اخالق‪ ،‬اخالقیات‪ ،‬اصول اخالف‬
‫‪cultural‬‬ ‫‪ evidence‬فرهنگ‬ ‫مدرک‪ ،‬گوایه‪ ،‬دلیل ‪ -‬شاهد‬
‫‪cure‬‬ ‫‪ expert‬درمان‪ ،‬چاره‪ ،‬درمان کردن‬ ‫متخصص‪ ،‬کارشناس‬
‫‪custom‬‬ ‫‪ feed‬رسم‪ ،‬سنت ‪ -‬گمرک (در جمع)‬ ‫غذا دادن به‪ ،‬تغذیه کردن‬
‫‪customer‬‬ ‫‪ feedback‬مشبی‪ ،‬خریدار‬ ‫بازخورد‪ ،‬بازده‪ ،‬فیدبک‬
‫‪dear‬‬ ‫‪ feeding‬عزیز‪ ،‬گرانمایه‬ ‫تغذیه‪ ،‬خوراک‬
‫‪dedicate‬‬ ‫‪ fingerprint‬وقف کردن‪ ،‬اختصاص دادن‬ ‫اثر انگشت‬
‫‪dedicated‬‬ ‫‪ fix‬متعهد ‪ -‬وقف شده ‪ -‬ایثارگر‬ ‫تعمب کردن‪ ،‬محکم کردن ‪ -‬درست کردن (غذا)‬
‫ر‬

‫‪dedication‬‬ ‫‪ forgive‬اهداء‪ ،‬وقف‪ ،‬تخصیص ‪ -‬فداکاری‬ ‫بخشیدن‪ ،‬عفو کردن‬

‫‪" 3‬لغات کلیدی و تکمییل درس "اول" پایه "دوازدهم" ته ـ ـ ــیه‪ ،‬گ ــردآوری و فایل صوب‪" :‬جم ــال احـمـدی ‪ -‬وحید حشمت "‬
‫لغـ ــات کلی ـ ــدی و تکم ـییل "درس اول ‪ -‬پای ـه دوازدهـ ـم"‬
‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬ ‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬
‫‪forgiveness‬‬ ‫‪ (sit on) lap‬بخشش‪ ،‬عفو‪ ،‬گذشت‬ ‫روی (دامن) کیس نشسی‬
‫‪forgiver‬‬ ‫‪ lawyer‬بخشنده‪ ،‬عفو کننده‬ ‫وکیل‬
‫‪found‬‬ ‫‪ lie‬تأسیس کردن‪ ،‬ایجاد کردن‬ ‫دروغ‪ ،‬دروغ گفی ‪ -‬دراز کشیدن‬
‫‪founder‬‬ ‫‪ location‬تآسیس کننده‪ ،‬مؤسس‪ ،‬بنیان گذار‬ ‫محل‪ ،‬جا‪ ،‬موقعیت‬
‫‪failure‬‬ ‫‪ loving‬شکست‪ ،‬سقوط‬ ‫آمب‬
‫مهربان‪ ،‬بامحبت‪ ،‬محبت ر‬
‫‪fridge‬‬ ‫‪ lower‬یخچال‬ ‫پایی آوردن‪ ،‬کم کردن‬
‫ر‬
‫‪generate‬‬ ‫‪ lack‬تولید کردن‪ ،‬به وجود آوردن‬ ‫فقدان‪ ،‬نبود‪ ،‬کمبود‪ ،‬نداشی‬
‫‪generation‬‬ ‫‪ major‬تولید‪ ،‬نسل‬ ‫اصیل‪ ،‬عمده‬
‫‪go together‬‬ ‫‪ marketing‬با هم همراه بودن‪ ،‬با هم جور بودن‬ ‫اریات‬
‫باز ر‬
‫‪grandchild‬‬ ‫‪ meaningful‬نوه‬ ‫با معت‪ ،‬معت دار‬
‫‪guideline‬‬ ‫‪ moral‬رهنمود‪ ،‬توصیه‪ ،‬دستور العمل‬ ‫اخالف‪ ،‬نتیجه ی اخالف‬
‫‪grateful‬‬ ‫‪ most‬سپاسگزار‪ ،‬متشکر‬ ‫مهم تر این که‪ ،‬از همه مهمب این که‬
‫‪gulf‬‬ ‫‪ importantly‬خلیج‬
‫‪mother-in-law‬‬ ‫مادر شوهر ‪ -‬مادر زن‬
‫‪handle‬‬ ‫‪ muscle‬کنبل کردن‪ ،‬از عهده برآمدن‬ ‫ماهیچه‬
‫‪hard of hearing‬‬ ‫سنگی بودن‬
‫ر‬ ‫‪ (the) North Pole‬گوش (کیس)‬ ‫قطب شمال‬
‫‪hate‬‬ ‫‪ Not surprisingly‬نفرت داشی از‪ ،‬متنفر بودن از‬ ‫تعجت نداره که‪ ،‬معلوم است که ‪...‬‬
‫ر‬
‫‪hear of‬‬ ‫خبی داشی‬
‫خب بودن از‪ ،‬ر‬
‫‪ note‬با ر‬ ‫توجه کردن به‪ ،‬دقت کردن ‪ -‬یادداشت‬
‫‪hence‬‬ ‫‪ object‬بنابراین ‪ -‬از حاال به بعد‪ ،‬دیگر‬ ‫شت ‪( -‬در دستور زبان) مفعول‬
‫ر‬
‫‪heritage‬‬ ‫مباث‪ ،‬ارثیه‬
‫‪ once‬ر‬ ‫روزی‪ ،‬روزگاری‪ ،‬یه زمات یک بار‬
‫‪homeland‬‬ ‫‪ on the other hand‬وطن‪ ،‬میهن‬ ‫از طرف دیگر‬
‫‪honor‬‬ ‫‪ ordinary‬افتخار‪ ،‬احبام گرام داشی ‪-‬‬ ‫معمویل‪ ،‬عادی‬
‫‪honorable‬‬ ‫‪ parrot‬محبم‪ ،‬پسندیده‪ ،‬بزرگوار‬ ‫طوط‬
‫‪hug‬‬ ‫‪ passive‬در آغوش گرفی‬ ‫(در دستور زبان) مجهول‪ ،‬صیغه‬
‫‪icy‬‬ ‫‪ pause‬ییح‪ ،‬رسد‬ ‫کردن‪ ،‬مکث‬ ‫مجهول‬
‫مکث‬
‫‪identity‬‬ ‫‪ pay raise‬هویت‬ ‫افزایش حقوق‬
‫‪immigration‬‬ ‫‪ peaceful‬مهاجرت‬ ‫آمب‬
‫آرام‪ ،‬صلح طلب‪ ،‬صلح ر‬
‫‪immoral‬‬ ‫غب اخالف‪ ،‬بد اخالق‬
‫‪ penalty‬ر‬ ‫جریمه‪ ،‬مجازات‪ ،‬تاوان‬
‫‪inappropriate‬‬ ‫‪ physician‬نامناسب‬ ‫پزشک‪ ،‬طبیب‬
‫‪inspiration‬‬ ‫‪ pigeon‬الهام‪ ،‬منبع الهام‬ ‫کبوتر‬
‫‪inspire‬‬ ‫‪ pity‬الهام بخشیدن‬ ‫ترحم‪ ،‬دلسوزی‪ ،‬جای تأسف‬
‫‪interestingly‬‬ ‫‪ poetry‬جالب است که ‪ ،...‬شگفت است‬ ‫شعر‪ ،‬شاعری‪ ،‬اشعار‬
‫‪inform‬‬ ‫خب کردن‬‫)‪ present (n, adj‬مطلع کردن‪ ،‬با ر‬ ‫کادو‪ ،‬هدیه‪ ،‬حال ‪ -‬حاض‬
‫‪informer‬‬ ‫چی‪ ،‬جاسوس‪ ،‬اطالع دهنده‬ ‫خب ر‬‫ر‬ ‫)‪present (v‬‬ ‫ارائه کردن ‪ -‬اهدا کردن‪ ،‬تقدیم کردن‬
‫‪judge‬‬ ‫‪ principle‬قضاوت کردن ‪ -‬قاض‬ ‫اصل‪ ،‬قاعده‪ ،‬اصل اخالف‬
‫‪kindly‬‬ ‫‪ process‬با مهربات‪ ،‬با مالیمت‬ ‫فرآیند‪ ،‬جریان‪ ،‬روش ‪ -‬فرآوری کردن‬
‫‪kindness‬‬ ‫‪ profit‬مهربات‪ ،‬لطف‪ ،‬محبت‬ ‫سود‪ ،‬فایده ‪ -‬سود بردن‬

‫‪" 4‬لغات کلیدی و تکمییل درس "اول" پایه "دوازدهم" ته ـ ـ ــیه‪ ،‬گ ــردآوری و فایل صوب‪" :‬جم ــال احـمـدی ‪ -‬وحید حشمت "‬
‫لغـ ــات کلی ـ ــدی و تکم ـییل "درس اول ‪ -‬پای ـه دوازدهـ ـم"‬
‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬ ‫”‪“Words‬‬ ‫”‪“Persian Meanings‬‬
‫‪provide‬‬ ‫تامی کردن‪ ،‬تهیه کردن‬
‫ر‬ ‫‪sometime‬‬ ‫زمات‪ ،‬روزی‪ ،‬یک روزی‬
‫‪psychologist‬‬ ‫‪ sound‬روانشناس‬ ‫به نظر رسیدن ‪ -‬صدا دادن ‪ -‬صدا‬
‫‪punish‬‬ ‫‪ spare‬تنبیه کردن‪ ،‬مجازات کردن‬ ‫دری غ کردن‪ ،‬چشم ر‬
‫پوس کردن‬
‫‪punisher‬‬ ‫‪ steal‬تنبیه کننده‪ ،‬مجازات گر‬ ‫دزدیدن‪ ،‬دزدی کردن‬
‫‪punishment‬‬ ‫‪ strength‬تنبیه‪ ،‬مجازات‬ ‫قدرت‪ ،‬توان‪ ،‬استحکام‪ ،‬شدت‬
‫‪qualitative‬‬ ‫‪ strict‬کیف‪ ،‬از نظر کیفیت‬ ‫گب‬
‫سخت ر‬
‫‪quantity‬‬ ‫‪ substance‬کمیت‪ ،‬مقدار‪ ،‬تعداد‬ ‫ماده اصیل‪ ،‬جنس‪ ،‬جسم‪ ،‬رس‬
‫‪quantitative‬‬ ‫‪ such‬از نظر کمیت‪ ،‬کیم‬ ‫چنی‪ ،‬اینطور‪ ،‬چنان‪ ،‬آنقدر‬
‫ر‬
‫‪rather than‬‬ ‫‪ suddenly‬به جای‪ ،‬به جای اینکه‬ ‫ناگهان‪ ،‬یک دفعه ‪ ،‬یکهو‬
‫‪receive‬‬ ‫‪ tag question‬دریافت کردن‪ ،‬بدست آوردن‬ ‫عبارت الحاف ‪ -‬پرسش تاکیدی‬
‫‪record‬‬ ‫‪ take a rest‬ثبت کردن‪ ،‬یادداشت کردن‬ ‫اسباحت کردن‬
‫‪refuse‬‬ ‫)‪ tear (n‬امتناع‪ ،‬رد کردن‪ ،‬نپذیرفی‬ ‫اشک‬
‫‪regard‬‬ ‫)‪ tear (v‬در نظر گرفی‪ ،‬مالحضه کردن‬ ‫پاره کردن‪ ،‬گسسی‬
‫‪regarding‬‬ ‫‪ teenager‬در ارتباط با‪ ،‬با توجه به‬ ‫نوجوان‬
‫‪release‬‬ ‫‪ temperature‬رها کردن‪ ،‬آزاد کردن‬ ‫درجه حرارت‪ ،‬دما‪ ،‬حرارت بدن‪ ،‬تب‬
‫‪religion‬‬ ‫‪ terrible‬مذهب‬ ‫وحشتناک‪ ،‬خییل بد‪ ،‬افتضاح‬
‫‪religious‬‬ ‫مذهت‪ ،‬مؤمن‬
‫ر‬ ‫‪textbook‬‬ ‫کتاب درس‬
‫‪repeatedly‬‬ ‫‪ thus‬بارها‪ ،‬بارها و بارها‪ ،‬به کرات‬ ‫بدین ترتیب‪ ،‬بنابراین‪ ،‬این طور‬
‫‪replace‬‬ ‫‪ tool‬جایگزین کردن‪ ،‬قرار دادن‬ ‫ابزار‪ ،‬وسیله‬
‫‪reply‬‬ ‫‪ truth‬جواب دادن‪ ،‬جواب‬ ‫حقیقت‪ ،‬راست‬
‫‪responsibility‬‬ ‫‪ trustworthy‬مسئولیت‪ ،‬وظیفه‬ ‫قابل اعتماد‪ ،‬درستکار‬
‫‪rub‬‬ ‫‪ uncertainty‬سائیدن‪ ،‬مالیدن‬ ‫عدم قطعیت‪ ،‬شک‪ ،‬تردید‬
‫‪robber‬‬ ‫‪ unnatural‬سارق‪ ،‬دزد‬ ‫غب عادی‪ ،‬ساختگ‬
‫غب طبییع‪ ،‬ر‬
‫ر‬
‫‪rubbish‬‬ ‫‪ umbrella‬آشغال‪ ،‬زباله‬ ‫چب‪ ،‬حافظ‪ ،‬پوشش‬
‫‪salary‬‬ ‫‪ unconditionally‬حقوق‪ ،‬دستمزد‬ ‫بدون قید و ررسط‬
‫‪score‬‬ ‫‪ unreal‬نمره‪ ،‬امتیاز‪ ،‬نتیجه‬ ‫غب واقیع‪ ،‬باور نکردت‬
‫ر‬
‫‪scoreboard‬‬ ‫‪ voluntarily‬تابلو امتیاز‬ ‫به طور داوطلبانه‬
‫‪sensation‬‬ ‫‪ warn‬احساس‪ ،‬حس‪ ،‬شور‬ ‫هشدار دادن‪ ،‬اخطار دادن‬
‫‪sense‬‬ ‫‪ wealthy‬حس‪ ،‬احساس‪ ،‬عقل‪ ،‬فهم‪ ،‬شعور‬ ‫ثروتمند‪ ،‬پولدار‪ ،‬غت‬
‫‪series‬‬ ‫?‪ what’s wrong‬رسی‪ ،‬مجموعه‬ ‫مشکل چیه؟ ‪ -‬جریان چیه؟‬
‫‪shameful‬‬ ‫‪ whereby‬ررسم آور‪ ،‬خجالت آور‪ ،‬ر‬
‫ننگی‬ ‫که با آن‪،‬که از طریق آن‬
‫‪shout‬‬ ‫‪ while‬فریاد کشیدن‪ ،‬فریاد‬ ‫هنگامیکه ‪ -‬در حایل که‬
‫‪signal‬‬ ‫خب دادن عالمت‪،‬‬
‫‪ willing‬عالمت دادن‪ ،‬ر‬ ‫مایل‪ ،‬مشتاق‪ ،‬موافق‬
‫‪sofa‬‬ ‫‪ wisdom‬مبل‪،‬کاناپه‬ ‫حکمت‪ ،‬دانات‪ ،‬عقل‪ ،‬معرفت‬
‫‪solution‬‬ ‫‪ within‬راه حل ‪ -‬محلول‬ ‫در‪ ،‬در محدوده ی‪ ،‬در داخل‬

‫‪" 5‬لغات کلیدی و تکمییل درس "اول" پایه "دوازدهم" ته ـ ـ ــیه‪ ،‬گ ــردآوری و فایل صوب‪" :‬جم ــال احـمـدی ‪ -‬وحید حشمت "‬

You might also like