You are on page 1of 474

Geometric Dimensioning and

Tolerancing (GD&T)

1
‫فهرست مطالب‬
‫مقدمه‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مراجع‬
‫‪ ‬تعاريف‬
‫‪ ‬اصول اندازه گذاري‬
‫‪ ‬مزاياي ‪GD&T‬‬
‫‪ ‬شرط ماده ‪Material Condition‬‬
‫‪ ‬تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬
‫‪ ‬ناحيه تلرانسي‬
‫‪ ‬قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬

‫‪2‬‬
‫فهرست مطالب (ادامه)‬
‫تلرانسهاي فرم ‪Form‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مقدمه (فرم ‪ ,‬موج و زبري)‬


‫‪ ‬راستي ‪Straightness‬‬
‫‪ ‬تختي ‪Flatness‬‬
‫‪ ‬گردي )‪Circularity (Roundness‬‬
‫‪ ‬استوانه اي ‪Cylindricity‬‬

‫مبناها‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تعاريف‬
‫‪ ‬سيستم سه صفحه اي (قطعات غير دوار)‬
‫‪ ‬قطعات دوار‬

‫‪3‬‬
)‫فهرست مطالب (ادامه‬
Orientation ‫تلرانسهاي راستا‬ 

Angularity ‫ زاويه اي‬


Parallelism ‫ توازي‬
Perpendicularity (Squareness) ‫ تعامد‬

Location ‫تلرانسهاي مكان‬ 

Position ‫ موقعيت‬
Concentricity & Coaxiality ‫ هم محوري و هم مركزي‬
Symmetry ‫ تقارن‬

4
‫فهرست مطالب (ادامه)‬
‫تلرانسهاي لنگي ‪Run-out‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬لنگي ساده ‪Simple Run-out‬‬


‫‪ ‬لنگي كل ‪Total Run-out‬‬

‫تلرانسهاي پروفيل ‪Profile‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬پروفيل خط ‪Profile of line‬‬


‫‪ ‬پروفيل سطح ‪Profile of surface‬‬

‫‪5‬‬
‫مراجع‬
‫‪‬‬ ‫‪ISO 1101‬‬ ‫تعاريف‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 1660‬‬ ‫پروفيل‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 2768-2‬‬ ‫تلرانس هندسي عمومي‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 2692‬‬ ‫شرط مواد‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 3040‬‬ ‫مخروطها‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 4291‬‬ ‫اندازه گيري گردي‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 4292‬‬ ‫گردي‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 5458‬‬ ‫موقعيت‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 5459‬‬ ‫مبناها‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 8015‬‬ ‫اصول تلرانس گذاري‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 10578‬‬ ‫ناحيه تلرانسي تصويري‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 10579‬‬ ‫قطعات منعطف‬ ‫‪‬‬

‫‪6‬‬
‫مراجع‬
‫‪‬‬ ‫‪ISO 12180‬‬ ‫استوانه اي‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ISO 5460‬‬ ‫اندازه گيري تلرانسهاي هندسي‬ ‫‪‬‬

‫‪7‬‬
‫تاريخچه ‪GD&T‬‬
‫تاريخچه ‪GD&T‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ :1945 ‬اولين بار تلرانس موقعيت مطرح گرديد‪.‬‬


‫‪ :1956 ‬استاندارد آمريكايي ‪ ASA Y14.5‬منتشر گرديد و توسط صنايع‬
‫نظامي پذيرفته شد‪.‬‬
‫‪ :1973 ‬تلرانسهاي هندسي در شهر لندن استاندارد شد‪.‬‬
‫‪ :1977 ‬توافقات جديد در شهر اوتاوا صورت پذيرفت‪.‬‬
‫‪ :1982 ‬استاندارد تلرانسهاي هندسي توسط ‪ ANSI‬تجديد نظر شد‬
‫‪ :1994 ‬استاندارد تلرانسهاي هندسي از ‪ ANSI‬به ‪ ASME‬تغيير نام داد‬

‫‪8‬‬
‫تلرانسها براي انحرافات هندسي‬

‫‪9‬‬
‫عالئم تلرانس هندسي‬

‫‪10‬‬
‫تعاريف‬

‫هدف از تلرانسهاي هندسي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬شناخت تلرانسهاي هندسي‬


‫‪ ‬تفسير هريك از تلرانسهاي هندسي‬
‫‪ ‬رابطه بين تلرانسهاي مختلف‬

‫‪ GD&T‬ي\\ك زبانب\\ينا\\لمللي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تلرانسهاي هندسي و ابعادي يك زبان بين المللي است كه براي معرفي دقيق يك‬
‫قطعه بكار برده ميشود‪.‬‬
‫‪ ‬اين زبان شامل‪ :‬عالئم ؛ قوانين و تعاريفي است كه تلرانسهاي ابعاد؛ فرم؛‬
‫راستا و موقعيت فيچرهاي يك قطعه را توضيح ميدهد‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪ GD&T‬ي\\ك زبانص\\حيح‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تلرانسهاي هندسي يك زبان صحيح است كه طراح توسط آن قادر است‬


‫”آنچيزي كه منظورش ميباشد“ در نقشه بيان كند؛ بنابراين طرحهاي توليدي‬
‫بهبود مي يابد‪.‬‬
‫‪ ‬تلرانسهاي هندسي بحث و جدال؛ حدس زدن در كار؛ فرضيات در تمامي‬
‫فرآيندهاي توليد و بازرسي را كاهش ميدهد‪.‬‬
‫ي ت‪‰‰‰‬وليد و ك‪‰‬نترل(آزمايشگاه‪)‰‬‬
‫‪ GD&T ‬ارتباط ص‪‰‰‬حيح ب‪‰‰‰‬ينب‪‰‰‰‬خشه‪‰‬ايطرا‪‰‬ح ؛‬
‫ق‪‰‰‬طع‪‰‬ات‪‰‬قتصاديت‪‰‰‰‬ر‬
‫ا‬ ‫ميباشد‪ .‬ا‪‰‬گر ت‪‰‰‰‬لرا‪‰‬نسه‪‰‬ايهندسيب‪‰‰‰‬درستيا‪‰‬عما‪‰‰‬لش‪‰‰‬ود؛ ت‪‰‰‰‬وليد‬
‫‪‰‬شت‬
‫ب‪‰‰‰‬وده‪ ‰‬و ب‪‰‰‰‬ازده‪ ‰‬ب‪‰‰‰‬يشتريخ‪‰‬وا‪‰‬هد دا ‪.‬‬

‫‪12‬‬
)‫تعاريف (ادامه‬

Engineering
Tolerance

Product Design Quality Control

Manufacturing

13
‫تعاريف (ادامه)‬

‫منظور از ‪: GD&T‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬روش صحيح اندازه گذاري و تلرانس گذاري نقشه با توجه به عملكرد قطعه‬
‫ميباشد‪.‬‬

‫‪ GD&T‬وق\تيب\\كار ميرود‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مشخصه هايي از قطعه؛ در عملكرد يا تعويض پذيري آن مهم باشد‬


‫‪ ‬براي هماهنگي بين طراحي؛ ساخت و بازرسي از مبنا استفاده ميشود‬
‫‪ ‬زمانيكه در طراحي و ساخت از كامپيوتر استفاده ميشود‬

‫‪14‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪15‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪16‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪17‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪18‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫نقشه مهندسي چيست ؟‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬يك نقشه مهندسي عبارتست از مدركي كه تعريف دقيق از قطعه‌اي را انتقال‬


‫ميدهد‬
‫‪ ‬نقشه هاي مهندسي مدارك قانوني هستند بنابراين بايد دقيق و رسمي باشند‬
‫‪ ‬نقشه هاي ضعيف باعث اشتباه در توليد و مضاعف شدن هزينه هاي توليد و‬
‫زمان تحويل قطعه ميشود‬
‫محتويات نقشه مهندسي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬هندسه قطعه ( شكل ‪ ،‬اندازه و فرم قطعه)‬


‫‪ ‬اندازه‌هاي عملكردي‬
‫‪ ‬تلرانسهاي مجاز براي هر عملكرد خاص‬
‫‪ ‬ماده ‪ ،‬عمليات حرارتي ‪ ،‬پوششها و …‬
‫‪ ‬اطالعات اسنادي قطعه ( شماره فني ‪ ،‬بازنگري و …)‬

‫‪19‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫پروسه توليد نقشه‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬نقشه تحقيقاتي‬
‫‪ ‬نقشه پروتوتايپ‬
‫‪ ‬نقشه طراحي (طرح با ابعاد)‬
‫‪ ‬نقشه متد (تصميم گيري براي نوع ماشينكاري)‬
‫‪ ‬نقشه خام قطعه‬
‫‪ ‬نقشه ماشينكاري قطعه‬

‫‪20‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪21‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬
‫بعد ‪: Dimension‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬عبارتست از يك مشخصه هندسي قطعه مانند‪ :‬طول ‪ ،‬قطر ‪ ،‬زاويه و …‬


‫اندازه ‪: Size‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مقدار عددي كه براي هر بعد تعريف مي‌شود‬

‫(نقشه خوب نقشه‌اي است كه براي تمام ابعاد قطعه اندازه‌هايي بطور مستقيم يا غير‬
‫مستقيم قابل استنتاج باشد‪).‬‬

‫‪22‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬
‫اندازه حقيقي ‪: Real size‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اندازه حقيقي يك بعد عبارتست از مقداري كه تحت شرايط استاندارد و بدون‬


‫خطا روي يك قطعه اندازه‌گيري مي‌شود و اندازه حقيقي تعيين ناپذير است‪.‬‬

‫اندازه واقعي ‪: Actual size‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اندازه واقعي يك بعد عبارتست از اندازه اي كه توليد شده است و قابل‬


‫اندازه‌گيري و دسترسي است و اندازه واقعي تعيين پذير است‪.‬‬

‫اندازه اسمي ‪: Nominal size‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬يك تعريف كلي اندازه است كه براي دسته بندي و گروه بندي (استاندارد‬
‫كردن) بعضي از قطعات استفاده مي‌شود‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬
‫اندازه طراحي ‪: Design size‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اندازه ايست كه در مورد آن تلرانس داده شده است‪.‬‬

‫اندازه مطلق ‪: Basic size‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اندازه‌اي كه تئوريك بوده و از آن اندازه‌هاي حدي براي آن بعد حاصل شده‬


‫است‪.‬‬
‫‪( ‬اندازه‌اي كه تلرانس به آن اعمال نمي‌شود و در نقشه به عنوان اندازه مطلق‬
‫تلقي مي‌شود)‬

‫اندازه محلي ‪: Local size‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اندازه‌اي كه بعداز ساخت قطعه از نقاط نظير به نظير سطح آن حاصل شده‬
‫است‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫اندازه محلي ‪Local Size‬‬

‫‪25‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫انحراف ‪: Deviation‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تفاوت بين اندازه مطلق (خط صفر) و ماكزيمم يا مينيمم تلرانس شفت يا‬
‫سوراخ ميباشد‬
‫تلرانس ‪: Tolerance‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬عبارتست از مقدار مجاز تغييرات يك اندازه و برابراست با تفاوت حداكثر و‬


‫حداقل‬

‫‪26‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬
‫انواع تلرانس‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تلرانس حدي ‪.Limit tol‬‬


‫‪ ‬تلرانس مثبت و منفي ‪.Plus – minus tol‬‬
‫‪ ‬تلرانس دو طرف برابر‬
‫‪ ‬تلرانس يك طرفه‬
‫‪ ‬تلرانس دو طرف نابرابر‬

‫لقي )‪:Allowance (Clearance‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ :.Allowance Min ‬وقتيكه‪ ‰‬ش‪‰‰‬فتو س‪‰‰‬ورا‪‰‬خ هردو در ماكزيمم‪ ‰‬ماده‪ ‰‬ب‪‰‰‰‬اشد؛‬


‫ي‪‰‰‬عنيت‪‰‰‰‬ف‪‰‬اوتب‪‰‰‰‬ينماكزيمم‪ ‰‬ا‪‰‬ندازه‪ ‰‬ي‪‰‰‬ك ش‪‰‰‬فتو مينيمم‪ ‰‬ا‪‰‬ندازه‪ ‰‬ي‪‰‰‬ك س‪‰‰‬ورا‪‰‬خ‬
‫‪ .Allowance Max: ‬وقتيكه شفت و سوراخ هردو در مينيمم ماده باشد؛ يعني‬
‫تفاوت بين مينيمم اندازه يك شفت و ماكزيمم اندازه يك سوراخ‬
‫‪27‬‬
Limit Tolerance ‫تلرانس حدي‬

28
Limit Tolerance ‫تلرانس حدي‬

29
‫تلرانس مثبت ‪ /‬منفي‬

‫‪30‬‬
‫تلرانس مثبت ‪ /‬منفي‬

‫‪31‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪32‬‬
‫انطباقات ‪Fits‬‬
‫انواع انطباق‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬انطباق لق ‪:Clearance Fit‬‬


‫‪ ‬عضو داخلي هميشه فاصله دارد و لق است‬
‫‪ ‬انطباق تداخلي (پرسي) ‪:Interference Fit‬‬
‫‪ ‬عضو داخلي هميشه بزرگتر است و بايد با زور (نيرو) داخل عضو‬
‫خارجي شود‬
‫‪ ‬انطباق انتقالي (عبوري) ‪:Transition Fit‬‬
‫‪ ‬عضو داخلي يا لق است يا تداخلي‬

‫‪33‬‬
‫انطباقات ‪Fits‬‬

‫‪34‬‬
‫انطباقات ‪Fits‬‬

‫‪35‬‬
‫انطباقات ‪Fits‬‬

‫‪36‬‬
‫انطباقات ‪Fits‬‬

‫‪37‬‬
‫انطباقات ‪Fits‬‬

‫‪38‬‬
‫انطباقات ‪Fits‬‬

‫‪39‬‬
Tolerance Chain ‫زنجيره تلرانسي‬

40
Tolerance Chain ‫زنجيره تلرانسي‬

41
Tolerance Chain ‫زنجيره تلرانسي‬

42
Tolerance Chain ‫زنجيره تلرانسي‬

43
Tolerance Chain ‫زنجيره تلرانسي‬

44
Tolerance Chart ‫نمودار تلرانسي‬

45
‫نمودار تلرانسي ‪Tolerance Chart‬‬

‫‪WD‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مربوط به حركت ابزار برش يا‬


‫حركت ميز ماشين‬
‫‪ ‬دقت فيكسچر توليد و ميز ماشين يا‬
‫دقت حركت ابزار برش‬
‫‪MD‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مربوط به فيكسچر توليد يا فواصل‬


‫ابزار برش‬
‫‪ ‬دقت ساخت بين مته هاي مولتي‬
‫اسپيندل‬
‫‪TD‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مربوط به ابعاد ابزار برش‬


‫‪ ‬دقت ساخت فاصله بين تيغه هاي‬
‫ابزار برش؛ ارتفاع پله ابزار برش‬

‫‪46‬‬
Tolerance Chart ‫نمودار تلرانسي‬
SR 

‫)است‬Stock Removed( ‫ مربوط به ابعاد براده برداري‬


RD 

‫) ميباشد‬Raw Dimension( ‫ مربوط به ابعاد قطعه خام‬


CD 

‫) است‬Condition Dimension(‫ مربوط به تلرانس نقشه‬

Σ Tol WD+Σ Tol MD+Σ Tol TD+RD ≥ )Tol CD+Σ SR(

47
‫تلرانس عمومي‬
‫مطابق ‪ISO 2768‬‬ ‫‪‬‬

‫‪48‬‬
‫اصول اندازه گذاري‬
‫اصول اندازه‌ گذاري عملكردي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اندازه بايد واضح ‪ ،‬مطابق مقررات ‪ ،‬خالصه و براساس عملكرد قطعه باشد‬
‫‪ ‬اندازه بايد بزرگترين دامنه تلرانس را كه عملكرد سيستم اجازه مي‌دهد داشته‬
‫باشد‬
‫‪ ‬اندازه بايد قطعه را در حالت قطعه تمام شده نشان دهد‬

‫تفاوت اندازه گذاري متريك و اينچي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مميز در متريك بصورت خط ميباشد و دراينچي بصورت نقطه‬


‫‪ ‬قبل از مميز عدد كوچكتر از يك در متريك صفر ميآيد و در اينچي بدون صفر‬
‫‪ ‬در متريك بين اعشار اندازه اسمي و تلرانس محدوديتي وجود ندارد ولي در‬
‫اينچي محدوديت وجود دارد (تعداد اعشار اندازه اسمي و تلرانس بايد يكسان‬
‫باشد)‬

‫‪49‬‬
‫اصول اندازه گذاري‬

‫‪50‬‬
‫اصول اندازه گذاري‬

‫‪51‬‬
‫مزاياي ‪GD&T‬‬
‫اشكاالت سيستم مختصاتي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي مقطع چهار گوش دارد‬


‫‪ ‬ناحيه تلرانس ثابت است‬
‫‪ ‬مبناها صراحتا مشخص نيست‬
‫‪ ‬ترتيب مبناها مشخص نيست‬

‫مزاياي سيستم هندسي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬توليد ارزانتر قطعه به واسطه ناحيه تلرانس گرد و غير ثابت بودن ناحيه‬
‫تلرانسي‬
‫‪ ‬از توضيحات اضافه و وقتگير در نقشه جلوگيري ميشود‬
‫‪ ‬مشكل عدم تكرارپذيري در توليد و اندازه گيري به واسطه ترتيب مبناها بوجود‬
‫نمي آيد‬

‫‪52‬‬
‫ناحيه تلرانسي مختصاتي و هندسي‬

‫‪53‬‬
‫ناحيه تلرانسي مختصاتي و هندسي‬

‫‪54‬‬
‫ناحيه تلرانسي مختصاتي و هندسي‬

‫مربعي كه در داخل دايره محدود شده است؛ مساحت كمتري نسبت به دايره دارد‬

‫‪55‬‬
‫ناحيه تلرانسي مختصاتي و هندسي‬

‫‪56‬‬
‫مزاياي ‪GD&T‬‬

‫‪57‬‬
‫مزاياي ‪GD&T‬‬

‫‪58‬‬
‫تعاريف كليدي ‪GD&T‬‬
‫سطح ‪: Surface‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬يك اليه فرضي است كه ماده را از فضاي بيرون جدا ميكند‬

‫تعريف فيچر ‪: Feature‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬به هر بخش مشخص و قابل تعريف از سطح يك فيچر گفته ميشود مثل‪:‬‬
‫سوراخ يا شيار‬

‫‪59‬‬
‫تعاريف كليدي ‪GD&T‬‬
‫پوسته مونتاژي (غالف تماسي) ‪: Mating Envelope‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬يك پوسته تماسي براي شفت يك سيلندر كامال ايده آل است كه قطر آن از‬
‫بينهايت كاهش ميبابد تا به بيروني ترين نقطه سطح شفت ميرسد و متوقف‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫‪ ‬براي سوراخ بلعكس از صفر افزايش مييابد تا داخلي ترين نقطه سوراخ‬
‫متوقف ميگردد‬
‫‪ ‬فرم پوسته تماسي كامال ايده آل است‬

‫‪60‬‬
‫شرط ماده ‪Material Condition‬‬

‫شرط ماده يعني شرط بيشترين يا كمترين ماده يا سنگينترين و سبكترين‬ ‫‪‬‬
‫حالت قطعه‬
‫‪ ‬شرط حداكثر ماده ‪MMC‬‬
‫‪ ‬شرط حداقل ماده ‪LMC‬‬

‫در شرط حداكثر ماده ‪ : MMC‬با براده برداري بيشتر؛ تلرانس هندسي‬ ‫‪‬‬
‫افزايش مي يابد و باعث ارزانتر شدن قطعه و ضايعات كمتر ميشود‬

‫‪61‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪62‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪63‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪64‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪65‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪66‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪67‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪68‬‬
‫شرط ماكزيمم ماده ‪MMC‬‬

‫‪69‬‬
‫شرط مينيمم ماده ‪LMC‬‬

‫در شرط حداقل ماده ‪ : LMC‬با براده برداري بيشتر؛ تلرانس هندسي كاهش‬ ‫‪‬‬
‫مي يابد‪.‬‬

‫در شرط حداقل ماده ‪ LMC‬هميشه مجموع خطاي تلرانسهاي ابعادي و‬ ‫‪‬‬
‫هندسي در حالتهاي مختلف تلرانس ابعادي قطعه ثابت است‪.‬‬

‫‪70‬‬
‫شرط مينيمم ماده ‪LMC‬‬

‫‪71‬‬
‫شرط مينيمم ماده ‪LMC‬‬

‫‪72‬‬
‫شرط مينيمم ماده ‪LMC‬‬

‫‪73‬‬
Material Condition ‫شرط ماده‬

74
‫شرط ماده ‪Material Condition‬‬
‫كاربرد شرط حداكثر ماده ‪MMC‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مونتاژ اصل است‬


‫‪ ‬لقي تحت كنترل نيست (بعداز مونتاژ قطعه لق بود مهم نيست)‬
‫‪ ‬براده برداري آسان است‬

‫به نفع سازنده است كه بيشترين براده را بردارد زيرا قطعه ارزانتر ميشود‬

‫كاربرد شرط حداقل ماده ‪LMC‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬كمترين براده برداري موردنياز است (جاييكه براده برداري مشكل است)‬
‫‪ ‬در جاهاييكه كار هدايت ‪ guiding‬انجام ميشود (مثل جيگ سوراخكاري)‬

‫‪75‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪76‬‬
‫جدول تلرانسي ‪Feature Control Frame‬‬
‫جدول تلرانسي ‪Feature Control Frame‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬از ‪ 2‬تا ‪ 5‬خانه تشكيل شده است‬


‫‪ ‬خانه اول‪ :‬محل عالمت تلرانس هندسي‬
‫‪ ‬خانه دوم‪ :‬مقدار تلرانس ذكر ميشود ‪ +‬تغيير دهنده را نيز ميتوان ذكر نمود‬
‫‪ ‬خانه سوم‪ :‬اولين مبنا ذكر ميشود ‪ +‬تغيير دهنده را نيز ميتوان ذكر نمود‬
‫‪ ‬خانه چهارم‪ :‬دومين مبنا ذكر ميشود ‪ +‬تغيير دهنده را نيز ميتوان ذكر نمود‬
‫‪ ‬خانه پنجم‪ :‬سومين مبنا ذكر ميشود ‪ +‬تغيير دهنده را نيز ميتوان ذكر نمود‬

‫‪77‬‬
‫جدول تلرانسي ‪Feature Control Frame‬‬
‫جدولي است كه خواسته هاي طراح در آن نوشته ميشود‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬از ‪ 2‬تا ‪ 5‬خانه ميتواند داشته باشد‬

‫‪78‬‬
‫جدول تلرانسي ‪Feature Control Frame‬‬
‫نحوه تلرانس گذاري روي نقشه‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تلرانس بر روي سطح‬


‫‪ ‬تلرانس روي بخشي از سطح‬
‫‪ ‬تلرانس روي محور يا صفحه تقارن‬
‫‪ ‬تلرانس روي محور مشترك‬

‫‪79‬‬
‫عالئم تلرانس هندسي‬

‫‪80‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬
‫كاربرد تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تغيير مقدار و اندازه ناحيه تلرانسي‬


‫‪ ‬تغيير شكل يا تغيير مكان ناحيه تلرانسي‬

‫ناحيه تلرانسي تصويري ‪ Projected‬در ‪ ISO‬و ‪ ANSI‬آمده است‬ ‫‪‬‬

‫ناحيه تلرانسي مماسي ‪ Tangent‬در ‪ ANSI‬آمده است‬ ‫‪‬‬

‫حالت آزاد ‪ Free State‬در ‪ ISO‬و ‪ ANSI‬آمده است‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي قطعات منعطف الستيكي و قطعات ريختگي با تنش مكانيكي باال‬


‫‪ ‬بايد در نقشه جهت راستاي جاذبه زمين مشخص شده باشد‬
‫ناحيه تلرانسي ‪ RFS‬در ‪ ANSI‬آمده است‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي ثابت و غير قابل تغيير است‬

‫‪81‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪82‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪83‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪84‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪85‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪86‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪87‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪88‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪89‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪90‬‬
‫تغيير دهنده ها ‪Modifiers‬‬

‫‪91‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي فاصله‬


‫‪ ‬فاصله بين دو خط موازي‬
‫‪ ‬فاصله بين دو خط راست موازي‬
‫‪ ‬فاصله بين دو صفحه موازي‬
‫‪ ‬فاصله بين دو صفحه تخت موازي‬
‫‪ ‬فاصله بين دو دايره هم مركز‬
‫‪ ‬فاصله بين دو استوانه هم محور‬
‫‪ ‬ناحيه تلرانسي قطري ( ‪) Ø‬‬
‫‪ ‬دايره‬
‫‪ ‬استوانه‬
‫‪ ‬كره‬

‫‪92‬‬
‫ناحيه تلرانس استوانه اي‬

‫‪93‬‬
‫ناحيه تلرانس استوانه اي‬

‫‪94‬‬
‫ناحيه تلرانس كره اي‬

‫‪95‬‬
‫ناحيه تلرانس كره اي‬

‫‪96‬‬
‫ناحيه تلرانس زاويه ( در هندسي)‬

‫‪97‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬
‫ناحيه تلرانس مشترك ‪:Common Zone‬‬ ‫‪‬‬

‫‪98‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬

‫‪99‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬

‫‪100‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬

‫‪101‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬

‫‪102‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬

‫‪103‬‬
‫ناحيه تلرانسي در ‪GD&T‬‬

‫‪104‬‬
‫حالت مجازي ‪Virtual Condition‬‬

‫حالت مجازي يا بدترين حالت‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬بدترين حالت فيچر كه در ماكزيمم ماده و حداكثر تلرانس هندسي باشد‬


‫‪ ‬در اينحالت اگر يك پوسته مونتاژي ‪ Mating Envelope‬بر فيچر مورد نظر‬
‫تماس يابد اندازه حاصله اندازه مجازي يا ‪ Virtual Size‬ميباشد‬
‫‪ ‬براي شفت‪V.C.S = MMC + Tolerance :‬‬
‫‪ ‬براي سوراخ‪V.C.S = MMC – Tolerance :‬‬

‫در طراحي براي مونتاژ پيچ در سوراخ حتما بايد اندازه هاي مجازي پيچ و‬
‫سوراخ درنظر گرفته شود تا تداخل صورت نگيرد‬

‫قطر پين گيجهاي موقعيت از طريق اندازه مجازي بدست مي آيد‬

‫‪105‬‬
Virtual Condition ‫حالت مجازي‬

106
Virtual Condition ‫حالت مجازي‬

107
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬
‫قانون اول ‪ -GD&T‬قانون تيلور‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬در سال ‪ 1905‬ويليام تيلور قانون اول را تدوين نمود و گيج برو ‪ GO‬را‬
‫اختراع نمود‬
‫‪ ‬تيلور ميگويد‪ :‬يك فيچر در محدوده تلرانس ابعادي هر فرمي ميتواند داشته‬
‫باشد اما در ماكزيمم ماده فرم ايده آل است‬
‫حالت استثنا‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬در بعضي موارد ايده آل بودن قطعه حتي در ماكزيمم ماده اصال مهم نيست‬
‫(مثال پايه پرچم)‬
‫‪ ‬بايد در جدول نقشه ‪ ISO 8015‬آورده شود يعني الزم نيست در ماكزيمم ماده‬
‫فرم ايده آل باشد‬
‫‪ ‬اگر فيچري نياز به فرم ايده آل دارد بايد در كنار اندازه آن از عالمت‬
‫‪ Envelope‬استفاده شود‬

‫‪108‬‬
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬

‫‪109‬‬
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬

‫‪110‬‬
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬

‫‪111‬‬
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬

‫‪112‬‬
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬

‫‪113‬‬
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬

‫‪114‬‬
‫قانون اول و دوم ‪GD&T‬‬
‫قانون دوم ‪ -GD&T‬استقالل فرم از اندازه‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬وقتيكه از شرط ماده براي يك اندازه استفاده نشود يعني فرم از اندازه مستقل‬
‫است‬
‫‪ ‬بعبارت ديگر پل بين تلرانسهاي هندسي و ابعادي از بين ميرود‬
‫‪ ‬يعني همان ‪RFS‬‬

‫‪115‬‬
ISO4287 – ISO 1302
DIN4774 – DIN4760 Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

116
‫‪ISO4287 – ISO 1302‬‬
‫‪DIN4774 – DIN4760‬‬ ‫پروفيل سطح ‪Surface Profile‬‬
‫علتهاي ايجاد پروفيل سطح‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬خطاي فرم‪ :‬در اثر سايش ابزار و لقي فيكسچر توليد يا ميز دستگاه براده‬
‫برداري و قطعه شل يا خيلي محكم نگهداشته شود‬
‫‪ ‬موج‪ :‬در اثر ارتعاشات و ناباالنسي ماشين براده برداري‬
‫‪ ‬زبري‪ :‬در اثر مشخصات نوك ابزار (تغييرات شعاع نوك ابزار) و عدم‬
‫همخواني سرعت و بار براده برداري و ساختار مواد‬
‫اندازه گيري پروفيل سطح‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬خطاي فرم‪ :‬بايد در تمامي سطح اندازه گيري شود‬


‫‪ ‬موج‪ :‬در بخش كوچكي از سطح مطابق روش تست اندازه گيري ميشود (‪Cut-‬‬
‫‪)off‬‬
‫‪ ‬زبري‪ :‬در بخش كوچكي از سطح مطابق روش تست اندازه گيري ميشود (‪Cut-‬‬
‫‪)off‬‬
‫موج و زبري در تمامي طول ماشينكاري با همديگر توليد ميشود‬

‫‪117‬‬
ISO4287 – ISO 1302
DIN4774 – DIN4760 Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

118
ISO4287 – ISO 1302
DIN4774 – DIN4760 Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

119
ISO4287 – ISO 1302
DIN4774 – DIN4760 Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

120
ISO12181
Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

121
ISO12181
Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

122
ISO4287 – ISO 1302
DIN4774 – DIN4760 Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

123
ISO4287 – ISO 1302
DIN4774 – DIN4760 Surface Profile ‫پروفيل سطح‬

124
‫راستي ‪Straightness‬‬
‫تعريف خط راست‪ :‬كوتاهترين فاصله بين دو نقطه‬ ‫‪‬‬

‫انواع راستي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬راستي براي سطح‪( :‬مثل‪ :‬پايه و پيرو ؛ شفت جك هيدروليك)‬


‫‪ ‬ناحيه تلرانسي‪ :‬بين دو خط موازي است و سطح مورد نظر هر شكلي‬
‫ميتواند داشته باشد‬
‫‪ ‬اين ناحيه تلرانسي موازي يا عمود به هيچ جايي نيست و كامال آزاد است‬
‫‪ ‬راستي براي محور‪( :‬مثل‪ :‬گايدستونها)‬
‫‪ ‬ناحيه تلرانسي‪ :‬يك استوانه به قطر ‪Øt‬‬
‫‪ ‬در يك استوانه اگر سطح آن راست باشد طبعا محور آن نيز راست است اما‬
‫عكس آن صادق نيست‬

‫‪125‬‬
Straightness ‫راستي‬

126
Straightness ‫راستي‬

127
Straightness ‫راستي‬

128
‫راستي ‪Straightness‬‬
‫نكات‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تلرانسهاي فرم همگي در مورد سطح بحث ميكنند و تنها يك مورد از راستي‬
‫وجود دارد كه در مورد محور صحبت ميكند‬
‫‪ ‬مقدار تلرانس هندسي راستي در سطح هميشه بزرگتر يا برابر مقدار تلرانس‬
‫هندسي راستي در محور يك استوانه ميباشد‬
‫‪ ‬شرط ماكزيمم ماده در راستي امكان پذير است‬
‫توزيع خطاي راستي در طول سطح‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬جهت جلوگيري از تمركز خطا در يك نقطه ميتوان نرخ توزيع خطا در طولهاي‬
‫كوچكتر در نظر گرفت (مثل ميل ماهك)‬

‫‪129‬‬
Straightness ‫راستي‬

130
Straightness ‫راستي‬

131
Straightness ‫راستي‬

132
Straightness ‫راستي‬

133
Straightness ‫راستي‬

134
Straightness ‫راستي‬

135
Straightness ‫راستي‬

136
‫راستي ‪Straightness‬‬
‫اندازه گيري راستي در محور‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي اندازه گيري اين تلرانس روش دستي وجود ندارد و فقط توسط فرم تستر‬
‫امكان پذير است‬
‫‪ ‬روش ‪ Differential Measurement‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬

‫اندازه گيري راستي در سطح‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬روش ‪ Jackscrew‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬


‫‪ ‬روش ‪Precision Straight edge‬‬
‫‪ ‬روش ‪ Two Blocks‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬

‫‪137‬‬
Straightness ‫راستي‬

138
Straightness ‫راستي‬

139
Straightness ‫راستي‬

140
Straightness ‫راستي‬

141
Straightness ‫راستي‬

142
Straightness ‫راستي‬

143
Straightness ‫راستي‬

144
Straightness ‫راستي‬

145
Straightness ‫راستي‬

146
Straightness ‫راستي‬

147
Flatness ‫تختي‬

148
‫تختي ‪Flatness‬‬
‫تعريف سطح تخت‪ :‬سطحي كه تمام نقاط آن در يك صفحه تخت قرار گرفته باشد‬ ‫‪‬‬

‫در تختي هميشه ناحيه تلرانسي يك فاصله است‬ ‫‪‬‬

‫فاصله بين دو صفحه تخت موازي كه موازي يا عمود به هيچ جايي نيست و كامال‬ ‫‪‬‬

‫آزاد است‬

‫راستي يك تلرانس دوبعدي است و تختي يك تلرانس سه بعدي است‬

‫توزيع خطاي تختي در سطوح‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬جهت جلوگيري از تمركز خطا در يك نقطه ميتوان نرخ توزيع خطا در‬
‫مساحتهاي كوچكتر در نظر گرفت (مثل‪ :‬سطح نيم تنه و سرسيلندر)‬

‫‪149‬‬
Flatness ‫تختي‬

150
‫تختي ‪Flatness‬‬
‫‪ ‬اندازه گيري تختي‪:‬‬
‫تختي نميتواند گيج بشود (يعني با گيج برونرو كنترل كرد) آنرا بايد اندازه گيري نمود‬
‫‪ ‬روش ‪ Jackscrew‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬
‫‪ ‬روش ‪ Wobble Plate‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬
‫‪ ‬روش ‪ Fixed Plane‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬
‫‪ ‬روش ‪ Direct Contact‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬
‫‪ ‬روش ‪( Optical Flat‬براي تختي خيلي كوچك‪ )mm 0.020 – 0.002 :‬و‬
‫هر خط = ‪0.3µm‬‬
‫‪ ‬روش ‪( CMM‬توسط روش ‪ LS‬خطاي تختي محاسبه ميشود)‬
‫‪ ‬روش تراز دوقلو‬

‫‪151‬‬
Flatness ‫تختي‬

152
Flatness ‫تختي‬

153
Flatness ‫تختي‬

154
Flatness ‫تختي‬

155
Flatness ‫تختي‬

156
Flatness ‫تختي‬

157
Flatness ‫تختي‬

158
Flatness ‫تختي‬

159
Flatness ‫تختي‬

160
Flatness ‫تختي‬

161
Flatness ‫تختي‬

162
Flatness ‫تختي‬

163
Flatness ‫تختي‬

164
Flatness ‫تختي‬

165
Flatness ‫تختي‬

166
Flatness ‫تختي‬

167
‫گردي )‪Circularity (Roundness‬‬

‫در گردي هميشه ناحيه تلرانسي يك فاصله است‬ ‫‪‬‬

‫ناحيه تلرانسي‪ :‬فاصله بين دو دايره هم مركز كه در اين محدوده سطح هر فرمي‬ ‫‪‬‬

‫ميتواند داشته باشد‬

‫‪168‬‬
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

169
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

170
‫گردي )‪Circularity (Roundness‬‬

‫اشكاالت چند روش اندازه گيري گردي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬روش ساعت و مرغك‪ :‬در اين روش جمع گردي و هم محوري يعني لنگي‬
‫اندازه گيري ميشود‪ .‬اگر خطاي اندازه گيري شده از حدود نقشه كمتر باشد‬
‫‪ .FIM ≤ Tol‬قطعه قبول است و در غير اينصورت جاي شك است؟‬
‫‪ ‬روش ‪ : V-Block‬در اين روش براي قطعات سه پهن مركز قطعه نيز جابجا‬
‫ميشود و عالوه بر خطاي گردي جابجايي مركز قطعه نيز اندازه گيري ميشود‬
‫‪ ‬روش كوليس‪ :‬در اين روش براي قطعات سه پهن خطاي گردي قابل تشخيص‬
‫نميباشد‬

‫‪171‬‬
Circularity (Roundness) ‫گردي‬
:‫اندازه گيري گردي‬ 

‫(توسط كوليس) اندازه گيري در دو‬Diametral Roundness Measurement ‫ روش‬


.2xTol ≤ )Ømax-Ømin( ‫مقطع و سه قطر در طول شفت يا سوراخ و‬
.FIM ≤ (1+Coscant α)Tol ‫ و‬Vee Block ‫ روش‬
.FIM ≤ Tol ‫ و‬Rotary Table ‫ روش‬
Profile Projector ‫ روش‬
Form Tester ‫ روش‬
Least Square Circle 
)‫يج‬‰‰‰‫يلندر و رينگگ‬‰‰‫لس‬‰‰‫(مثا‬
: Min. Circumscribed Circle 
)‫يج‬‰‰‰‫ينگ‬‰‰‰‫يستونو پ‬‰‰‰‫لپ‬‰‰‫(مثا‬
: Max. Inscribed Circle 
Min. Zone Circles 

172
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

173
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

174
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

175
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

176
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

177
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

178
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

179
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

Data Point

Fitting

180
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

Filtering

Analysis

181
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

Data Point

182
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

Fitting Filtering

183
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

Filtering Analysis

184
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

185
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

186
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

187
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

188
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

189
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

190
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

191
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

192
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

193
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

194
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

195
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

196
Circularity (Roundness) ‫گردي‬

197
‫استوانه اي ‪Cylindricity‬‬
‫تلرانس گردي به كليه قطعاتيكه مقطع گرد داشته باشد قابل اعمال است (مثل‪ :‬دمبل؛‬ ‫‪‬‬

‫مخروط؛ استوانه و ‪ )...‬ولي تلرانس استوانه اي فقط به قطعات استوانه اي قابل‬


‫اعمال است‬
‫در استوانه اي هميشه ناحيه تلرانسي يك فاصله است‬ ‫‪‬‬

‫فاصله بين دو استوانه هم محور كه در اين محدوده سطح هر فرمي ميتواند داشته‬ ‫‪‬‬

‫باشد‬

‫استوانه اي بودن يعني‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬جسمي كه داراي مقطع گرد (گردي) با يالهاي راست (راستي) و زاويه (توازي)‬
‫نداشته باشد‬
‫‪ ‬البته زاويه يالها (توازي) با تلرانس ابعادي چك ميشود بنابراين استوانه اي‬
‫تركيبي از گردي و راستي است‬

‫‪198‬‬
Cylindricity ‫استوانه اي‬

199
Cylindricity ‫استوانه اي‬

200
‫استوانه اي ‪Cylindricity‬‬
‫تلرانس گردي يك تلرانس دوبعدي است و تلرانس استوانه اي يك تلرانس سه بعدي‬
‫است‬

‫محدود كردن خطاي گردي و راستي در خطاي استوانه اي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬با توجه به اجزاي تشكيل دهنده تلرانس استوانه اي (يعني تلرانسهاي گردي و‬
‫راستي) ميتوان عالوه بر تلرانس استوانه اي محدوديت جداگانه اي براي هريك‬
‫از اجزا در نظر گرفت‬

‫‪201‬‬
‫استوانه اي ‪Cylindricity‬‬
‫اندازه گيري استوانه اي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬روش اندازه گيري با فرم تستر (توسط روش ‪ LSC‬خطاي استوانه اي محاسبه‬
‫ميشود)‬

‫‪202‬‬
Cylindricity ‫استوانه اي‬

Least Squares

203
Cylindricity ‫استوانه اي‬

204
Cylindricity ‫استوانه اي‬

Minimum Zone

205
Cylindricity ‫استوانه اي‬

Minimum Circumscribed

206
Cylindricity ‫استوانه اي‬

Maximum Inscribed

207
Cylindricity ‫استوانه اي‬

208
Cylindricity ‫استوانه اي‬

209
Cylindricity ‫استوانه اي‬

210
Cylindricity ‫استوانه اي‬

211
Cylindricity ‫استوانه اي‬

212
Cylindricity ‫استوانه اي‬

213
Cylindricity ‫استوانه اي‬

214
‫تلرانسهاي فرم ‪ -‬خالصه‬

‫‪215‬‬
‫تلرانسهاي فرم ‪ -‬خالصه‬

‫‪216‬‬
‫مبنا ‪Datum‬‬
‫تعريف مبنا‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مبنا ميتواند يك نقطه؛ يك خط؛ يك صفحه يا هر سطح هندسي ديگري باشد كه از‬
‫آن ابعاد اندازه گيري يا تلرانسهاي هندسي نسبت به آن داده ميشود‬
‫‪ ‬مبنا ‪ : Datum‬مبناهاي نقطه‪ ,‬خط يا سطحي هستند كه بصورت ايده آل در نقشه‬
‫ها آورده ميشود‬
‫‪ ‬فيچرمبنا‪ : Datum feature‬فيچرهاي واقعي قطعات هستند كه مبناها را‬
‫ميسازند‬
‫‪ ‬مبناي شبيه سازي شده ‪ : Simulated datum‬سطوح مبناهاي مراجع اندازه‬
‫گيري (مثل‪ :‬صفحه صافي ‪ ,‬گيج بالك ‪ ,‬تيغه هاي موازي ‪ ,‬پين گيج ها و رينگ‬
‫گيجها) كه در تماس با فيچر مبنا هستند و يك نقطه‪ ,‬خط يا صفحه را ميسازند‪.‬‬

‫‪217‬‬
Datum ‫مبنا‬

218
Datum ‫مبنا‬

219
Datum ‫مبنا‬

220
‫مبنا ‪Datum‬‬
‫يك قطعه در فضا ‪ 6‬درجه آزادي دارد‬ ‫‪‬‬

‫هر نقطه از قطعه يك درجه آزادي را مهار مينمايد‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اولين مبنا در قطعات غير دوار با ‪ 3‬نقطه تماس ‪ 3‬درجه آزادي را مهار ميكند و‬
‫نقش ‪ Support‬را دارد‬
‫‪ ‬دومين مبنا در قطعات غير دوار با ‪ 2‬نقطه تماس ‪ 2‬درجه آزادي را مهار ميكند‬
‫و نقش ‪ Align‬را دارد‬
‫‪ ‬سومين مبنا در قطعات غير دوار با ‪ 1‬نقطه تماس ‪ 1‬درجه آزادي را مهار ميكند‬
‫و نقش ‪ Stop‬را دارد‬
‫هميشه نياز به ‪ 3‬مبنا در تلرانسهاي هندسي وجود ندارد ‪ ,‬گاهي نيز با يك مبنا يا با ‪2‬‬ ‫‪‬‬

‫مبنا (قطعات دوار) كار انجام ميشود و بستگي به عملكرد قطعه و فيچرهاي قطعه‬
‫در مونتاژ دارد‬

‫‪221‬‬
‫مبنا ‪Datum‬‬
‫سيستم سه صفحه اي (قطعات غير دوار)‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬در سيستم سه صفحه اي براحتي ميتوان موقعيت هر فيچري را تعيين نمود‬


‫‪ ‬در سيستم سه صفحه اي با اعمال سه صفحه مبنا تمامي ‪ 6‬درجه آزادي آن‬
‫مهار شده و قطعه فيكس ميشود‬
‫‪ ‬اولين مبنا با ‪ 3‬نقطه تماس ‪ 3‬درجه آزادي را مهار ميكند‬
‫‪ ‬دومين مبنا با ‪ 2‬نقطه تماس ‪ 2‬درجه آزادي را مهار ميكند‬
‫‪ ‬سومين مبنا با ‪ 1‬نقطه تماس ‪ 1‬درجه آزادي را مهار ميكند‬
‫قطعات دوار‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬از سيستم سه صفحه اي براي قطعات دوار نميتوان استفاده نمود و بايد از‬
‫طريق پين راهنما يا خار يا ‪ ...‬درجات آزادي قطعه را محدود نمود‬
‫‪ ‬توسط سه نظام ‪ 4‬درجه آزادي يك قطعه دوار مهار ميشود‬

‫‪222‬‬
Datum ‫مبنا‬

223
Datum ‫مبنا‬

224
Datum ‫مبنا‬

225
Datum ‫مبنا‬

226
Datum ‫مبنا‬

227
Datum ‫مبنا‬

228
Datum ‫مبنا‬

229
‫مبنا ‪Datum‬‬
‫نحوه مبنا گذاري روي نقشه‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬عالمت مبنا‬
‫‪ ‬ترتيب مبناها‬
‫‪ ‬يك قطعه ميتواند يك مبنا داشته باشد‬
‫‪ ‬مبناي مشترك‬
‫‪ ‬سطح استوانه مبنا‬
‫‪ ‬محور استوانه مبنا‬
‫‪ ‬مركز كره مبنا‬
‫‪ ‬مبناهاي جزئي ‪Partial Datum‬‬

‫‪230‬‬
Datum ‫مبنا‬

231
Datum ‫مبنا‬

232
Datum ‫مبنا‬

233
Datum ‫مبنا‬

234
Datum ‫مبنا‬

235
Datum ‫مبنا‬

236
Datum ‫مبنا‬

237
Datum ‫مبنا‬

238
‫مبنا ‪Datum‬‬
‫مبنا هاي جزئي (‪:)Partial Datum‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬زمانيكه سطح قطعه به شكلي است كه نميتوان از مبناي كامل براحتي استفاده‬
‫نمود و هر مبنا را بايد بصورت نقاط تماس درنظر گرفت و مبنا را خرد كرد‪.‬‬

‫‪239‬‬
Datum ‫مبنا‬

240
Datum ‫مبنا‬

241
Datum ‫مبنا‬

242
Datum ‫مبنا‬

243
Datum ‫مبنا‬

244
Datum ‫مبنا‬

245
Datum ‫مبنا‬

246
Datum ‫مبنا‬

247
‫مبنا ‪Datum‬‬
‫مبنا در ماكزيمم ماده‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مونتاژ اصل است‬


‫‪ ‬لقي تحت كنترل نيست (بعداز مونتاژ قطعه لق بود مهم نيست)‬
‫‪ ‬براده برداري آسان است‬

‫قطعه با مبنا در ماكزيمم ماده آسانتر و ارزانتر توليد ميشود‬

‫‪248‬‬
Datum ‫مبنا‬

249
Datum ‫مبنا‬

250
Datum ‫مبنا‬

251
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪252‬‬
‫تعاريف (ادامه)‬

‫‪253‬‬
‫مبنا ‪Datum‬‬
‫مثال‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مبناهاي مورد نياز قطعه آداپتوري كه الكتروموتور را به پروانه فن و ياتاقان آن‬


‫متصل مينمايد را تعيين نماييد‪.‬‬

‫‪254‬‬
Datum ‫مبنا‬

255
Datum ‫مبنا‬

256
Datum ‫مبنا‬

257
Datum ‫مبنا‬

258
Datum ‫مبنا‬

259
Datum ‫مبنا‬

260
Datum ‫مبنا‬

261
‫راستا ‪Orientation‬‬
‫تلرانسهاي راستا‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تعامد‬
‫‪ ‬زاويه اي‬
‫‪ ‬توازي‬

‫ناحيه هاي تلرانسي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬صفحه نسبت به سطح (صفحه)‬


‫‪ ‬خط نسبت به سطح (صفحه)‬
‫‪ ‬صفحه نسبت به خط‬
‫‪ ‬خط نسبت به خط‬

‫‪262‬‬
‫راستا ‪Orientation‬‬
‫تلرانس زاويه اي يك مبحث عمومي از تلرانس راستا بوده و تلرانسهاي تعامد و‬ ‫‪‬‬

‫توازي حالتهاي خاص ميباشند‬

‫ناحيه تلرانسي صفحه نسبت به صفحه‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬زاويه اي‪ :‬ناحيه تلرانسي بين دو صفحه تخت موازي با زاويه مورد نظر نسبت‬
‫به سطح مبنا ميباشد و سطح مورد نظر در اين ناحيه هر شكلي ميتواند داشته‬
‫باشد‬
‫‪ ‬تعامد‪ :‬ناحيه تلرانسي بين دو صفحه تخت موازي بوده و عمود به سطح مبنا‬
‫ميباشد و سطح مورد نظر در اين ناحيه هر شكلي ميتواند داشته باشد‬
‫‪ ‬توازي‪ :‬ناحيه تلرانسي بين دو صفحه تخت موازي بوده و موازي به سطح مبنا‬
‫ميباشد و سطح مورد نظر در اين ناحيه هر شكلي ميتواند داشته باشد‬

‫‪263‬‬
Orientation ‫راستا‬

264
‫راستا ‪Orientation‬‬
‫در تلرانسهاي راستا جنس مقدار تلرانس هندسي از درجه نبوده بلكه از ‪mm‬‬ ‫‪‬‬

‫ميباشد‬
‫در تلرانسهاي راستا ميتوان از تلرانسهاي فرم براي محدود كردن رفتار سطح نيز‬ ‫‪‬‬

‫استفاده كرد‬
‫ارتباط تلرانسهاي راستا با تلرانسهاي ابعادي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تلرانسهاي راستا در تلرانسهاي ابعادي شناور هستند‬


‫‪ ‬هميشه تلرانسهاي راستا كوچكتر از تلرانسهاي ابعادي است‬
‫شرايط محدوديت مبناي اول‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬حتما بايد تلرانس تختي داشته باشد‬


‫‪ ‬ميتوان گفت كه حتي محدب نباشد ‪Not convex‬‬

‫‪265‬‬
‫راستا ‪Orientation‬‬
‫اندازه گيري توازي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي اين تلرانس با يك مبنا نيز امكان پذير است و تمامي نقاط سطح مورد نظر‬
‫بايد توسط ساعت لمس شود ‪.FIM ≤ Tol‬‬
‫اندازه گيري تعامد‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي اين تلرانس با يك مبنا نيز امكان پذير نيست و بايد حداقل دو مبنا داشته‬
‫باشد‬
‫‪ ‬در نقشه ايكه مبناي دوم وجود ندارد‪:‬‬
‫‪ ‬طراح ميتواند مبناي دوم را انتخاب نمايد‬
‫‪ ‬اگر طراح در دسترس نبود ‪ ,‬بايد سراغ عملكرد قطعه رفت‬
‫‪ ‬اگر هيچكدام نبود‪ ,‬روشي كه كمترين خطا را نشان ميدهد صحيح ترين‬
‫اندازه گيري ميباشد‬

‫‪266‬‬
Angularity ‫زاويه اي‬

267
‫زاويه اي ‪Angularity‬‬
‫تفاوت بين زاويه ‪ Simple Angle‬و زاويه اي ‪Angularity‬‬ ‫‪‬‬

‫محاسبه تلرانس ابعادي از روي تلرانس زاويه اي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬انتقال مقدار تلرانس زاويه اي به افق (تصوير مقدار تلرانس)‬


‫‪ ‬تلرانس ابعادي هميشه بايد بزرگتر از تلرانس زاويه اي باشد‬

‫‪268‬‬
Angularity ‫زاويه اي‬

269
Angularity ‫زاويه اي‬

270
Angularity ‫زاويه اي‬

271
‫زاويه اي ‪Angularity‬‬
‫توزيع خطاي زاويه اي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬جهت جلوگيري از تمركز خطا در يك ناحيه ميتوان نرخ توزيع خطا در فواصل‬
‫كوچكتر در نظر گرفت‬

‫‪272‬‬
Angularity ‫زاويه اي‬

273
Angularity ‫زاويه اي‬

274
Angularity ‫زاويه اي‬

275
Angularity ‫زاويه اي‬

276
‫تعام\د )‪Perpendicularity (Squareness‬‬
‫توزيع خطاي تعامد‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬جهت جلوگيري از تمركز خطا در يك ناحيه ميتوان نرخ توزيع خطا در فواصل‬
‫كوچكتر در نظر گرفت‬

‫‪277‬‬
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

278
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

279
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

280
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

281
Parallelism ‫توازي‬

282
Parallelism ‫توازي‬

283
Parallelism ‫توازي‬

284
‫راستا ‪Orientation‬‬
‫ناحيه تلرانسي خط نسبت به صفحه‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي خط در واقع محور يا لبه نسبت به سطح مبناي مورد نظر ميباشد‬
‫و خط (محور) مورد نظر در اين ناحيه هر شكلي ميتواند داشته باشد‬

‫روش اندازه گيري (خط نسبت به سطح)‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي سوراخها توسط پينهاي استاندارد و ساعت اندازه گيري‬


‫‪ ‬براي شفتها توسط ساعت اندازه گيري‬

‫‪285‬‬
‫زاويه اي ‪Angularity‬‬
‫صفحه مماسي ‪Tangent Plate‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬در صفحه مماسي خطاي زاويه اي سطح مورد نظر مهم است‬
‫‪ ‬در صفحه مماسي تختي سطح مورد نظر مهم نيست (باعث ارزاني قطعه‬
‫ميشود)‬

‫‪286‬‬
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

287
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

288
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

289
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

290
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

291
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

292
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

293
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

294
Parallelism ‫توازي‬

295
‫راستا ‪Orientation‬‬
‫ناحيه تلرانسي صفحه نسبت به خط‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي بين دو صفحه تخت موازي نسبت به خط (محور) مبنا ميباشد و‬
‫سطح مورد نظر در اين ناحيه هر شكلي ميتواند داشته باشد‬

‫روش اندازه گيري (صفحه نسبت به خط)‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي سوراخهاي مبنا توسط پينهاي استاندارد يا دو مرغك و ساعت اندازه گيري‬
‫‪ ‬براي شفتهاي مبنا توسط سه نظام و ساعت اندازه گيري‬

‫‪296‬‬
Parallelism ‫توازي‬

297
Parallelism ‫توازي‬

298
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

299
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

300
Angularity ‫زاويه اي‬

301
‫راستا ‪Orientation‬‬
‫ناحيه تلرانسي خط نسبت به خط‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي خط (محور) نسبت به خط (محور) مبنا ميباشد و محور مورد‬


‫نظر در اين ناحيه هر شكلي ميتواند داشته باشد‬

‫روش اندازه گيري (صفحه نسبت به خط)‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي سوراخهاي مبنا توسط پينهاي استاندارد يا دو مرغك و ساعت اندازه گيري‬
‫‪ ‬براي شفتهاي مبنا توسط سه نظام و ساعت اندازه گيري‬

‫‪302‬‬
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

303
Parallelism ‫توازي‬

304
Parallelism ‫توازي‬

305
‫تعام\د )‪Perpendicularity (Squareness‬‬
‫روش اندازه گيري تعامد‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬روش گونياي دقيق ‪Precision Square Method‬‬


‫‪ ‬روش سيلندر تعامد ‪Cylindrical Square Method‬‬
‫‪ ‬روش ساعت اندازه گيري و پين گيج (پين استاندارد)‬
‫‪ ‬براي ناحيه تلرانسي صفحه ‪FIM ≤ Tol :‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪ ‬براي ناحيه تلرانسي محور قطري ‪:2‬‬
‫‪Tol  FIM ver  FIM hor‬‬

‫‪306‬‬
Parallelism ‫توازي‬

307
Parallelism ‫توازي‬

308
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

309
Perpendicularity (Squareness) ‫تعام\د‬

310
Angularity ‫زاويه اي‬
‫اندازه گيري زاويه اي‬ 

FIM ≤ Tol ‫ و‬Sin Plate Method ‫ روش ميز سينوسي‬


FIM ≤ Tol ‫ و‬Angle Block Method ‫ روش بلوك زاويه‬

311
Angularity ‫زاويه اي‬

312
Angularity ‫زاويه اي‬

313
Angularity ‫زاويه اي‬

314
Angularity ‫زاويه اي‬

315
Angularity ‫زاويه اي‬

316
Angularity ‫زاويه اي‬

317
Angularity ‫زاويه اي‬

318
‫توازي ‪Parallelism‬‬
‫روش اندازه گيري توازي‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬براي ناحيه تلرانسي فاصله ‪FIM ≤ Tol :‬‬


‫براي ناحيه تلرانسي محور قطري ‪2:‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Tol  FIM ver  FIM hor‬‬

‫‪319‬‬
Parallelism ‫توازي‬

320
Parallelism ‫توازي‬

321
Parallelism ‫توازي‬

322
Parallelism ‫توازي‬

323
Parallelism ‫توازي‬

324
Parallelism ‫توازي‬

325
‫تلرانسهاي راستا ‪ -‬خالصه‬

‫‪326‬‬
‫مكان ‪Location‬‬
‫تلرانسهاي مكان‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬موقعيت‬
‫‪ ‬هم محوري و هم مركزي‬
‫‪ ‬تقارن‬

‫تلرانس موقعيت يك مبحث عمومي از تلرانس مكان بوده و تلرانسهاي هم محوري‬ ‫‪‬‬

‫و تقارن حالتهاي خاص ميباشند‬

‫‪327‬‬
‫موقعيت ‪Position‬‬
‫سيستم دكارتي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي چهارگوش‬


‫سيستم هندسي‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي دايره‬


‫‪ ‬تركيب تلرانسهاي موقعيت و تعامد در حالت سه مبنا‬
‫‪ ‬موقعيت در ماكزيمم ماده‬
‫‪ ‬موقعيت بدون مبنا (ناحيه تلرانسي به جايي عمود نيست و فقط ناحيه تلرانسي‬
‫سوراخها نسبت به همديگر موازي هستند)‬
‫‪ ‬مبنا در ماكزيمم ماده‬

‫‪328‬‬
Position ‫موقعيت‬

329
Position ‫موقعيت‬

330
Position ‫موقعيت‬

331
Position ‫موقعيت‬

332
Position ‫موقعيت‬

333
Position ‫موقعيت‬

334
Position ‫موقعيت‬

335
Position ‫موقعيت‬

336
Position ‫موقعيت‬

337
Position ‫موقعيت‬

338
Position ‫موقعيت‬

339
Position ‫موقعيت‬

340
Position ‫موقعيت‬

341
‫موقعيت ‪Position‬‬
‫تغيير دهنده ها‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬تغيير دهنده ‪( P‬ناحيه تلرانسي تصويري)‬

‫‪342‬‬
Position ‫موقعيت‬

343
‫موقعيت ‪Position‬‬
‫روشهاي اندازه گيري موقعيت‬ ‫‪‬‬

‫‪2  Dist.  Tol .‬‬ ‫‪ ‬اندازه گيري موقعيت توسط پروفايل پروژكتور‬
‫‪ ‬اندازه گيري موقعيت توسط دستگاه ارتفاع سنج دوبعدي‬

‫‪2  ( x  x0 ) 2  ( y  y0 ) 2  Tol .‬‬

‫اندازه گيري موقعيت توسط ‪CMM‬‬ ‫‪‬‬

‫‪344‬‬
Position ‫موقعيت‬

345
‫موقعيت ‪Position‬‬

‫اندازه‌گيري موقعيت توسط‬


‫دستگاه پروفايل پروژكتور‬

‫‪2  Dist.  Tol .‬‬

‫خط پر‪ :‬معرف قطعه ايده‌آل (نقشه)‬


‫خط چين‪ :‬معرف قطعه واقعي (توليد شده)‬

‫‪346‬‬
‫موقعيت ‪Position‬‬

‫اندازه‌گيري موقعيت توسط‬


‫دستگاه ارتفاع سنج دوبعدي‬

‫خط پر‪ :‬معرف قطعه ايده‌آل (نقشه)‬


‫خط چين‪ :‬معرف قطعه واقعي (توليد شده)‬

‫‪2  ( x  x0 )  ( y  y0 )  Tol .‬‬


‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪347‬‬
Position ‫موقعيت‬

348
Position ‫موقعيت‬

349
Position ‫موقعيت‬

350
Position ‫موقعيت‬

351
Position ‫موقعيت‬

352
‫هم محوري‪/‬هم مركزي ‪Concentricity‬‬
‫يادآوري‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬در بحث قبلي هرجائيكه بحث موقعيت است‪ ,‬يك فاصله در كار است‬
‫‪ ‬هم محوري و تقارن زماني مطرح ميشود كه مقدار فاصله صفر باشد يعني بحث‬
‫انطباق صورت ميگيرد‬
‫‪ ‬هم محوري و هم مركزي در مورد محور يا مركز صادق است ولي تقارن در‬
‫ساير موارد ( غير محور يا مركز ) صادق است‬

‫‪353‬‬
‫هم محوري‪/‬هم مركزي ‪Concentricity‬‬
‫وقتي گفته ميشود هم محوري ‪ , Coaxiality‬يعني‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬محور نسبت به محور‬

‫وقتي گفته ميشود هم مركزي ‪ , Concentricity‬يعني‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬مركز نسبت به مركز‬


‫‪ ‬محور نسبت به مركز‬
‫‪ ‬مركز نسبت به محور‬

‫وقتي ميگوييم مركز يعني ‪ :‬ضخامت صفر (مثل‪ :‬ورقها ‪ ,‬واشرها و ‪)...‬‬ ‫‪‬‬

‫‪354‬‬
‫هم محوري ‪Coaxiality‬‬

‫در هم محوري ‪: Coaxiality‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬ناحيه تلرانسي هميشه مقطع ‪ Ø‬دارد يعني دايره يا استوانه است‬


‫‪ ‬مبنا هميشه محور است‬
‫‪ ‬جهت فلش تلرانس هندسي بايد روي محور استوانه مورد نظر باشد‬

‫هم محوري در ماكزيمم ماده امكان پذير است‬ ‫‪‬‬

‫‪355‬‬
Coaxiality ‫هم محوري‬

356
Coaxiality ‫هم محوري‬

357
‫هم محوري ‪Coaxiality‬‬
‫روش اندازه گيري هم محوري ‪: Coaxiality‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬از طريق ساعت اندازه گيري (اشكال اينست كه محور استوانه اندازه‬
‫گيري نميشود بلكه سطح استوانه اندازه گيري ميشود بنابراين خطاي فرم‬
‫سطح استوانه نيز اضافه ميشود) يعني‪ :‬لنگي اندازه گيري ميشود‬
‫‪FIM  Tol‬‬
‫از طريق كوليس (‪.Tol ≤ )a - b‬‬ ‫‪‬‬

‫روش ‪ Differential Measurement‬و ‪.FIM ≤ Tol‬‬ ‫‪‬‬

‫از طريق فرم تستر‬ ‫‪‬‬

‫‪358‬‬
Coaxiality ‫هم محوري‬

359
Coaxiality ‫هم محوري‬

360
Coaxiality ‫هم محوري‬

361
Coaxiality ‫هم محوري‬

362
Coaxiality ‫هم محوري‬

363
Coaxiality ‫هم محوري‬

364
Coaxiality ‫هم محوري‬

365
Coaxiality ‫هم محوري‬

366
Coaxiality ‫هم محوري‬

367
Coaxiality ‫هم محوري‬

368
‫هم مركزي ‪Concentricity‬‬
‫در هم مركزي ‪: Concentricity‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬زماني مطرح ميشود كه در يك فاصله مورد نظر از استوانه خطاي هم مركزي‬


‫الزم است اندازه گيري شود‬

‫‪369‬‬
‫تقارن ‪Symmetry‬‬
‫يادآوري‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬هم محوري و هم مركزي زماني مطرح ميشود كه مقدار فاصله صفر باشد يعني‬
‫بحث انطباق (در مورد محور يا مركز) صورت ميگيرد‬
‫‪ ‬تقارن يعني انطباق در ساير موارد ( غير محور يا مركز ) صادق است‬
‫‪ ‬انطباق مركز نسبت به مركز يعني هم مركزي‬
‫‪ ‬انطباق محور نسبت به محور يعني هم محوري‬
‫‪ ‬انطباق صفحه نسبت به صفحه يعني تقارن‬
‫‪ ‬انطباق صفحه نسبت به محور يعني تقارن‬
‫‪ ‬انطباق محور نسبت به صفحه يعني تقارن‬

‫‪370‬‬
‫تقارن ‪Symmetry‬‬
‫همانطوريكه در بحث هم محوري ناحيه تلرانسي حول محور مبنا تشكيل ميشود ‪ ,‬در‬ ‫‪‬‬

‫بحث تقارن نيز ناحيه تلرانسي بطور مساوي حول مبنا تشكيل ميشود (بدون فاصله)‬

‫تقارن در ماكزيمم ماده امكان پذير است‬ ‫‪‬‬

‫‪371‬‬
Symmetry ‫تقارن‬

372
Symmetry ‫تقارن‬

373
Symmetry ‫تقارن‬

374
Symmetry ‫تقارن‬

375
Symmetry ‫تقارن‬

376
Symmetry ‫تقارن‬

377
Symmetry ‫تقارن‬

378
Symmetry ‫تقارن‬

379
Symmetry ‫تقارن‬

380
Symmetry ‫تقارن‬

381
Symmetry ‫تقارن‬

382
Symmetry ‫تقارن‬

383
Symmetry ‫تقارن‬

384
Symmetry ‫تقارن‬

385
Symmetry ‫تقارن‬

386
Symmetry ‫تقارن‬

387
‫تلرانسهاي مكان ‪ -‬خالصه‬

‫‪388‬‬
‫تلرانسها ‪ -‬خالصه‬

‫‪389‬‬
‫تمرين – گيربكس حلزوني‬

‫‪390‬‬
‫تمرين – درپوش بسته‬

‫‪391‬‬
‫تمرين – درپوش باز‬

‫‪392‬‬
‫لنگي ‪Run-out‬‬
‫انواع لنگي ‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬لنگي ساده (‪Simple Run-out )Circular Run-out‬‬


‫‪ ‬لنگي كلي ‪Total Run-out‬‬

‫لنگي ساده يك تلرانس دو بعدي است و لنگي كلي يك تلرانس سه بعدي است‬

‫لنگي جزء تلرانسهايي است كه نياز به مبنا دارد ‪ ,‬پس مستطيل تلرانس حداقل سه‬ ‫‪‬‬

‫خانه است‬
‫ناحيه تلرانسي هميشه يك فاصله است‬ ‫‪‬‬

‫لنگي هميشه نسبت به محور است پس مبنا هميشه محور است‬ ‫‪‬‬

‫‪393‬‬
‫لنگي ‪Run-out‬‬
‫لنگي هميشه نسبت به محور است پس مبنا هميشه محور است ‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اگر راستاي فلش مستطيل تلرانس در جهت محور مبنا باشد به آن لنگي محوري‬
‫(پيشاني) ‪ Axial Run-out‬گفته ميشود‬
‫‪ ‬اگر راستاي فلش مستطيل تلرانس در جهت عمود بر محور مبنا باشد به آن لنگي‬
‫شعاعي ‪ Radial Run-out‬گفته ميشود‬

‫به لنگي شرط ماكزيمم ماده ‪ MMC‬تعلق نميگيرد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫‪394‬‬
‫لنگي ساده ‪Simple Run-out‬‬
‫لنگي ساده ‪Simple Run-out‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬لنگي ساده محوري ‪Simple Run-out Axial‬‬


‫‪ ‬لنگي ساده شعاعي ‪Simple Run-out Radial‬‬

‫ناحيه تلرانسي فاصله بين دو دايره هم مركز ميباشد‬ ‫‪‬‬

‫در لنگي ساده شعاعي ‪ ,‬براي هر دفعه اندازه گيري ساعت صفر مي شود‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬بزرگترين ‪ FIM‬ساعت بعنوان خطاي لنگي ساده شعاعي مي باشد‬

‫‪FIM ≤ Tol‬‬

‫‪395‬‬
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

396
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

397
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

FIM ≤ Tol

398
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

399
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

400
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

401
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

402
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

403
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

404
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

405
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

406
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

407
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

408
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

409
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

410
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

411
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

412
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

413
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

414
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

415
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

416
Simple Run-out ‫لنگي ساده‬

417
‫لنگي كلي ‪Total Run-out‬‬
‫لنگي كلي ‪Total Run-out‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬لنگي كلي محوري ‪Simple Run-out Axial‬‬


‫‪ ‬لنگي كلي شعاعي ‪Simple Run-out Radial‬‬

‫ناحيه تلرانسي فاصله بين دو استوانه هم محور با محور مبنا ميباشد‬ ‫‪‬‬

‫در لنگي كلي شعاعي ‪ ,‬فقط يكبار ساعت اندازه گيري صفر مي شود‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬بزرگترين ‪ FIM‬ساعت بعنوان خطاي لنگي كلي شعاعي مي باشد‬

‫‪FIM ≤ Tol‬‬

‫‪418‬‬
‫لنگي كلي ‪Total Run-out‬‬
‫لنگي ساده ميتواند صفر باشد ولي لنگي كلي غير صفر باشد‬ ‫‪‬‬

‫لنگي كلي از كل سطح صحبت ميكند ولي لنگي ساده فقط از يك نقطه از سطح‬ ‫‪‬‬

‫صحبت ميكند‬

‫‪419‬‬
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

420
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

421
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

422
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

423
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

424
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

425
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

426
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

427
Total Run-out ‫لنگي كلي‬

428
‫تلرانسهاي لنگي ‪ -‬خالصه‬

‫‪429‬‬
‫تمرين – گيربكس حلزوني‬

‫‪430‬‬
‫تمرين – شفت م\ارپيچ‬

‫‪431‬‬
‫پروفيل ‪Profile‬‬
‫انواع پروفيل ‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬پروفيل خط ‪Profile of line‬‬


‫‪ ‬پروفيل سطح ‪Profile of surface‬‬

‫اكثر تلرانسهاي هندسي كه قبال بحث شده را ميتوان بعنوان تلرانس پروفيل ارايه‬ ‫‪‬‬

‫نمود (مانند‪ :‬تلرانسهاي فرم ‪ ,‬تلرانسهاي راستا و تلرانسهاي مكان)‬


‫اگر تلرانس پرفيل سطح بدون مبنا باشد يعني‪ :‬تختي يا استوانه اي‬ ‫‪‬‬

‫اگر تلرانس پرفيل سطح داراي مبنا باشد يعني‪ :‬توازي ‪ ,‬تعامد ‪ ,‬زاويه اي و موقعيت‬ ‫‪‬‬

‫‪432‬‬
‫پروفيل ‪Profile‬‬
‫ناحيه تلرانسي در پروفيل ‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬در ‪ ISO‬ناحيه تلرانسي بطور مساوي (شبيه تقارن) حول پروفيل نقشه‬
‫(تئوريك) تشكيل ميشود‬
‫‪ ‬بعبارت ديگر ‪ ISO‬ميگويد ‪ ,‬ناحيه تلرانسي پروفيل بصورت يك كره ميباشد كه‬
‫مركز آن روي تمامي خطوط پروفيل نقشه (تئوريك) تشكيل ميشود‬
‫‪ ‬يعني پوسته هايي كه بينهايت كره را از بيرون و داخل بغل كرده است‬

‫‪433‬‬
‫پروفيل ‪Profile‬‬
‫تعريف قديمي ‪ ISO‬براي ناحيه تلرانسي ‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اگر در مستطيل تلرانسي نوشته شود (‪ , )t+‬ناحيه تلرانسي داخل پروفيل نقشه‬
‫تعيين ميشود‬
‫‪ ‬اگر در مستطيل تلرانسي نوشته شود (‪ , )t-‬ناحيه تلرانسي بيرون پروفيل نقشه‬
‫تعيين ميشود‬
‫‪ ‬اگر در مستطيل تلرانسي نوشته شود (‪ , )t‬ناحيه تلرانسي بطور مساوي بر روي‬
‫پروفيل نقشه تعيين ميشود‬

‫‪434‬‬
Profile ‫پروفيل‬

435
Profile ‫پروفيل‬

436
Profile ‫پروفيل‬

437
Profile ‫پروفيل‬

438
Profile ‫پروفيل‬

439
‫پروفيل ‪Profile‬‬
‫تعريف ‪ ANSI‬براي ناحيه تلرانسي ‪:‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬اگر خط نقطه در بيرون پروفيل نقشه باشد ‪ ,‬ناحيه تلرانسي بيرون پروفيل نقشه‬
‫تعيين ميشود‬
‫‪ ‬اگر خط نقطه در داخل پروفيل نقشه باشد ‪ ,‬ناحيه تلرانسي داخل پروفيل نقشه‬
‫تعيين ميشود‬
‫‪ ‬اگر فلش مستطيل تلرانسي صرفا روي پروفيل نقشه باشد ‪ ,‬ناحيه تلرانسي بطور‬
‫مساوي بر روي پروفيل نقشه تعيين ميشود‬

‫‪440‬‬
Profile of line ‫پروفيل خط‬

441
Profile of line ‫پروفيل خط‬

442
Profile of line ‫پروفيل خط‬

443
Profile of line ‫پروفيل خط‬

444
Profile of line ‫پروفيل خط‬

445
Profile of line ‫پروفيل خط‬

446
Profile of line ‫پروفيل خط‬

447
Profile of line ‫پروفيل خط‬

448
Profile of line ‫پروفيل خط‬

449
Profile of line ‫پروفيل خط‬

450
Profile of line ‫پروفيل خط‬

451
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

452
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

453
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

454
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

455
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

456
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

457
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

458
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

459
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

460
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

461
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

462
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

463
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

464
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

465
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

466
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

467
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

468
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

469
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

470
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

471
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

472
Profile of surface ‫پروفيل سطح‬

473
‫تلرانسهاي پروفيل ‪ -‬خالصه‬

‫‪474‬‬

You might also like