Professional Documents
Culture Documents
457962
457962
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
1 Abandon ترک کردن ،رها کردن Resist مقاومت کردن در برابر
Qualify واجد شرایط شدن Lack کمبود ،نداشتن
2 Conceal پنهان کردن ،پوشاندن Ignore نادیده گرفتن
Inhabit ساکن شدن (در) 10 Excel برتری داشتن بر
Recline تکیه کردن Mount سوار شدن ،باال رفتن
Tempt وسوسه کردن Compete رقابت کردن
3 Persuade متقاعد کردن Dread ترسیدن
Devise طراحی کردن Underestimate کمتر از حد برآوردن کردن
4 Eliminate حذف کردن 11 Hesitate مکث کردن ،اکراه داشتن
Utilize به کار بردن 12 Ignite آتش گرفتن
Descend فرود آمدن Abolish خاتمه دادن ،از بین بردن
Circulate گشتن ،دور زدن Pollute آلوده کردن
Predict پیش بینی کردن Reveal آشکار کردن
Vanish ناپدید شدن Prohibit منع کردن
5 Assemble تجمع کردن ،مونتاژ کردن Decrease کاهش دادن
Explore بررسی کردن 13 Revive نیروی تازه گرفتن
Evade شانه خالی کردن ،فرار کردن Commence شروع کردن
Probe جستجو کردن Identify نشان دادن هویت
Reform اصالح کردن Migrate مهاجرت کردن
6 Approach نزدیک شدن Persist اصرار کردن
Detect متوجه شدن ،کشف کردن 14 Thrust چپاندن ،پرتاب کردن
Neglect غفلت کردن از 15 Expand گسترش دادن
Deceive فریب دادن Alter تغییر دادن ،عوض کردن
Defraud کالهبرداری کردن Revise تجدیدنظر کردن ،اصالح کردن
7 Postpone به تعویق انداختن Pursue تعقیب کردن
Consent رضایت دادن 16 Surpass سبقت گرفتن از
Preserve محافظت کردن Penetrate نفوذ کردن
Denounce محکوم کردن ،انتقاد کردن Pierce سوراخ کردن
Resent رنجیدن از 17 Avoid اجتناب کردن
Molest آسیب رساندن ،حمله کردن Nourish غذا دادن ،تغذیه کردن
8 Exaggerate مبالغه کردن Opt انتخاب کردن
Survive جان سالم به در بردن 18 Manipulate دستکاری کردن
9 Conclude پایان دادن ،به نتیجه رساندن Rave هذیان گفتن
V.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
Lubricate روغن کاری کردن Ulter بر زبان آوردن
19 Calculate محاسبه کردن Pacify آرام کردن
Absorb جذب کردن رطوبت یا آب Respond پاسخ دادن
Ban منع کردن ،ممنوع کردن Beckon با اشاره فراخواندن
20 Emerge بیرون آمدن 27 Disrupt بههم زدن
Linger باقی ماندن ،طول کشیدن Exhaust تا ته مصرف کردن ،خسته کردن
Perish هالک شدن Unite متحد کردن ،یکی کردن
Prosper رونق گرفتن Cease متوقف کردن
Devour بلعیدن ،حریصانه خوردن 28 Promote ترفیع دادن ،ارجاع کردن
21 Collide تصادف کردن Illustrate با مثال توضیح دادن
Confirm تأیید کردن Disclose فاش کردن
Verify درباره صحت چیزی تحقیق کردن Insist تأکید کردن ،اصرار کردن
Anticipate انتظار داشتن 29 Toil جان کندن ،زحمت کشیدن
Transmit انتقال دادن Daze مبهوت کردن
Relieve تسکین دادن درد Mourn سوگواری کردن
Baffle سردرگم کردن Subside فروکش کردن
22 Acknowledge پذیرفتن ،به رسمیت شناختن Maim علیل کردن
Reject نپذیرفتن Comprehend فهمیدن
Deprive محروم کردن از Commend تحسین کردن
Penalize جریمه کردن ،تنبیه کردن 30 Depict توصیف کردن ،شرح دادن
23 Forbid ممنوع کردن Appoint منصوب کردن ،مقرر کردن
Proceed پیش رفتن ،حرکت کردن Roam پرسه زدن
Extract بیرون کشیدن Attract جذب کردن
24 Detest متنفر بودن 31 Confine محبوس کردن
Sneer ریشخند کردن 32 Refer فرستادن ،ارجاع کردن
Encourage تشویق کردن Diminish کاهش دادن ،تقلیل یافتن
Consider درباره چیزی فکر کردن Flee فرار کردن
Wail شیون کردن Signify معنی دادن ،داللت کردن
25 Squander ضایع کردن Provide تأمین کردن
Prosecute تعقیب قانونی کردن 33 Hinder مانع شدن ،به تأخیر انداختن
26 Compel مجبور کردن Abuse سوء استفاده کردن
Quench خاموش کردن ،عطش را فرونشاندن Retain حفظ کردن ،به خاطر سپردن
Betray خیانت کردن 34 Precede مقدم بودن بر
V.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
Skim بطور سطحی خواندن Ponder سنجیدن ،به فکر فرو رفتن
Vaccinate واکسن زدن Resign استعفا دادن ،تسلیم شدن
35 Elevate بلند کردن ،ارتفاع دادن Amend اصالح کردن
Obtain به دست آوردن
Discard دور انداختن
Soar اوج گرفتن
Relate گفتن ،ربط دادن
36 Scorch تاول زدن ،سوزاندن
Soothe آرام کردن ،تسکین دادن
Redeem باز خریدن ،جبران کردن
Resume از سر گرفتن
Refrain برگردان ،خودداری کردن
37 Dwindle به تدریج ضعیف شدن
Deliberate اندیشه کردن ،تعمق کردن
Abide تحمل کردن
Unify با هم متحد شدن
38 Drench خیس کردن
Wobble لق بودن ،تلوتلو خوردن
Kneel زانو زدن
Recede دور شدن ،عقب رفتن
39 Unearth از زیر خاک بیرون کشیدن
Depart ترک کردن ،فوت کردن
Coincide همزمان بودن
Cancel باطل کردن
Scald با آب گرم سوزاندن
40 Magnify بزرگ کردن
Ventilate تهویه کردن هوا ،تصفیه کردن
Jeopardize به خطر انداختن
41 Rehabilitate توان بخشیدن ،بازسازی کردن
Nominate نامزد مقامی کردن
42 Maintain حفظ کردن ،تأمین کردن
Endure تحمل کردن ،دوام آوردن
Expose در معرض گذاشتن ،فاش کردن
n.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
1 Tact تدبیر decate دهه
Oath قسم ،سوگندخوردن Conflict اختالف
Hardship سختی Minority اقلیت ،بخش کمتر
Data اطالعات ،دادها Fiction افسانه ،خیال
Bachelor مرد مجرد 12 Population جمعیت
2 Corpse جنازه ،جسد 13 Journalist روزنامه نگار
Peril مخاطره ،خطر Famine قحطی
3 Talent استعداد Vessel کشتی ،ظرف تو خالی ،آوند
4 Vapor بخار Gleam نور ضعیف
Villain آدم شرور ،مجرم Editor ویراستار
Theory تئوری ،نظریه 14 Rival رقیب
5 Tradition سنت Opponent حریف ،رقیب
Burden مسئولیت سنگین Brawl داد و بیداد ،جنجال
Majority اکثریت Underdog آدم بازنده ،توسری خور
Topic موضوع 15 Pioneer پیشگام
Debate بحث 16 Capacity گنجایش ،ظرفیت
6 Defect نقص ،عیب Microscope میکروسکوپ
Employee کارمند 17 Addict معتاد
Client موکل ،مشتری Misfortune بدشانس
7 Capsule کپسول Keg بشکه کوچک
Torrent سیالب Quantity مقدار ،کمیت
8 Variety گوناگونی ،تنوع 18 Tragedy تراژدی
Security جان سالم به در بردن Pedestrian عابر پیاده
9 Vicinity نزدیکی ،محله Budget بودجه
Century قرن 19 Morsel لقمه
Rage خشم Quota سهمیه
Document سند Threat تهدید ،خطر
Source منشأ ،منبع 20 Ambush کمینگاه
10 Menace تهدید ،خطر Vigor قدرت ،توان
Tendency تمایل ،گرایش 21 Plea تقاضا ،درخواست
11 Evidence شهادت ،گواه Dilemma دوراهی ،تنگنا
Vision دید ،خیال Detour راه انحرافی
Glimpse نظر اجمالی Warden مسئول ،نگهبان
n.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
Justice عدالت Colleague همکار
Spouse همسر Loyalty وفاداری
Vocation حرفه ،کار 34 Candidate کاندیدا ،نامزد
Homicide قتل ،قاتل Utensil ابزار ،لوازم آشپزخانه
Beneficiary ذینفع ،بهرهمند 35 Lottery بخت آزمایی
23 Reptile جانور خزنده Cinema سینما
Precaution احتیاط Event اتفاق ،واقعه
24 Vermin حشرات موذی 36 Tempest طوفان
Symbol نماد Harmony سازگار ،تطبیق
Authority قدرت ،اختیار 37 Heir وارث
Trifle امر جزئی Traitor خائن
25 Architect معمار Vandal آدم خرابکار
Matrimony ازدواج ،عروسی Summit اوج ،قله
Baggage اسباب سفر ،چمدان 38 Biography شرح حال
Fugitive فراری Tumult غوغا
Calamity مصیبت ،فاجعه Tyrant ظالم ،ستمگر
Pauper فقیر ،گدا Charity صدقه ،بخشش ،خیریه
Collapse فروپاشی ،شکست Verdict رأی ،عقیده
Bigamy داشتن دو همسر همزمان 39 Placard پالکارد
27 Severity شدت ،سختی Clergy روحانی
Monarch فرمانروای مطلق ،پادشاه 40 Obesity فربهی ،چاقی
28 Disaster فاجعه ،حادث بد Chiropractor پزشک متخصص دست و پا
Culprit مجرم Obstacle مانع ،سد راه
29 Repetition تکرار ،بازگویی 41 Wasp زنبور بی عسل و وحشی
30 Occupant ساکن ،مقیم Multitude فراوانی ،جمعیت
Site محل ،جا ،مکان Morgue سردخانه
Verse آیه ،بیت Upholstery رویه مبل
Morality اخالقیات Indifference بی توجهی
31 Commuter مسافر هر روزه 42 Wrath خشم ،غضب
Idol بت ،محبوب Legend افسانه ،اسطوره
Valor شجاعت ،دلیری Wharf اسکله
Vein سیاهرگ ،رگه
32 Mythology اسطوره شناسی
adj.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
1 Keen تیز ،زیرک 10 Feminine زنانه
Jealous حسود Masculine مردانه
Vacant خالی Victorious فاتح ،پیروز
Gallant شجاع Numerous متعدد ،بیشمار
Unaccustomed غیرعادی Flexible انعطاف پذیر
2 Dismal غمگین ،دلگیر 11 Solitary آدم گوشهگیر ،تنها
Frigid خیلی سرد Frequent مکرر
Numb بی حس ،کرخت Recent اخیر
Sinister شیطانی ،پست Absurd احمقانه ،مزخرف
3 Typical نمونه ،معمولی 12 Urban شهری
Scarce کمیاب ،نادر Frank رک و راست
Essential ضروری Urgent فوری
Visible دیدنی ،مرئی Adequate کافی ،مناسب
Expensive گران ،پرخرج Audible قابل شنیدن ،رسا
4 Dense متراکم ،انبوه 13 Observant تیزبین ،ناظر
Humid مرطوب Hazy مه رقیق ،مه آلود
Enormous عظیم ،خیلی بزرگ 14 Unruly عنان گسیخته ،سرکش
5 Rural روستایی ،محلی Violent خشن
6 Popular عامه پسند Brutal وحشیانه ،بیرحم
Thorough تمام عیار ،جامع Vicious وحشی ،پست
Comprehensive جامع ،مفصل Whirling چرخش ،چرخیدن
7 Massive حجیم Bewildered سردرگم ،گیج
Unique منحصربه فرد 15 Mature بالغ ،کامل
Gloomy تیره ،افسرده Sacred مقدس ،مذهبی
Unforeseen غیرمترقبه Casual اتفاقی ،غیر رسمی
8 Mediocre معمولی ،حدوسط Unanimous هم عقیده
Valid معتبر ،قانونی Fortunate خوش شانس
Weird عجیب و غریب ،مرموز Innovative ابتکاری ،نوین
Prominent مشهور ،برجسته 16 Slender الغر ،کم و اندک
Bulky تنومند ،چاق ،حجیم Vast وسیع ،پهناور
Reluctant ناراضی ،بیمیل Accurate صحیح ،دقیق
Obvious آشکار ،واضح Grateful سپاسگزار
9 Undeniable غیرقابل انکار Cautious محتاط ،مواظب
adj.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
Confident مطمئن ،دلگرم Excessive بیش از حد
17 Wary با مالحظه 29 Final نهایی ،قطعی
Aware آگاه ،با خبر Vain مغرور ،بیهوده
Wretched بیچاره ،بدبخت 30 Mortal فناپذیر ،مهلک
Harsh تند ،ناگوار 31 Patriotic میهن پرستانه
18 Nimble چابک ،فرز Uneventful بی حادثه ،بدون رویداد مهم
Reckless بیاحتیاط ،بیدقت Fertile بارورشده ،حاصلخیز
Horrid ترسناک ،مهیب 32 Vulnerable آسیب پذیر ،حساس
Economical مقرون به صرفه 333 Shrill صدای خیلی بلند
Ingenious مبتکر Jolly شاد ،خوش
19 Abundant فراوان Witty شوخ
Uneasy پریشان ،نگران Mute خاموش ،بیصدا
Appropriate مناسب ،درست 34 مدرسه یا دانشگاه مختلط Coeducational
20 Jagged دندانهدار ،ناهموار Radical ریشه ای ،افراطی ،تندرو
Crafty حیلهگر Spontaneous خودبخود ،خودجوش
Defiant جسور ،مبارز Untidy نامرتب
Fragile شکستنی Sensitive حساس ،زودرنج
21 Weary خسته ،بیزار Temperate معتدل
22 Unstable ناپایدار ،متزلزل 35 Vague مبهم ،دوپهلو
23 Logical منطقی Subsequent بعدی
Prior قبلی ،قبل از Stationary ثابت
Valiant شجاع 36 Hasty شتابزده ،عجول
Partial ناتمام ،ناقص Sympathetic همدرد
24 Fierce خشن ،وحشی Illegal برخالف قانون
Neutral بیطرف ،خنثی 37 Majestic باعظمت
26 Possible احتمال ،امکان 38 Dejected افسرده
Awkward دست و پا چلفتی ،شرمسارانه Obedient مطیع
Awesome ترسناک ،عالی 39 Legible خوانا
27 Rapid سریع ،تند Contagious مسری ،واگیردار
Feeble ضعیف ،ناتوان Customary مرسوم ،رایج
Thrifty صرفه جو Transparent واضح ،شفاف
Miserly خسیس 40 Negative منفی
28 Undernourished سوء تغذیه Vital ضروری ،حیاتی
adj.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
Municipal مربوط به شهرداری ،شهری
Oral شفاهی ،دهانی
41 Complacent از خودراضی
42 Drastic اساسی ،بنیادی
n. v.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
2 Shriek جیغ کشیدن ،جیغ ،فریاد Wad فشردن ،گلوله پنبه ،دسته
Wager شرط ،شرطبندی کردن 35 Finance امورمالی
3 Blend مخلوط کردن ،ترکیب 37 Heed توجه کردن به ،اعتنا
9 Challenge به مبارزه طلبیدن ،چالش 38 Swarm دسته ،ازدحام کردن
15 Pledge تعهد ،قول دادن 30 Pension مستمری ،حقوق بازنشستگی
16 Doubt تردید کردن ،شک 41 Parole آزادی مشروط ،قول شرف
17 Appeal جذابیت ،خواهش کردن 42 Snub بی اعتنایی کردن ،رفتار سرد
18 Glance نگاه گذرا ،نگاهی انداختن ballot برگۀ رأی
19 Harvest درو کردن ،محصول
Estimate محاسبه کردن ،قضاوت
Panic سراسیمگی ،هول
21 Merit شایستگی
23 Exhibit به نمایش گذاشتن
Embrace در آغوش گرفتن ،بغل
24 Scowl اخم کردن ،اخم
25 Envy حسادت ،حسد بردن
26 Venture اقدام به کار مخاطره آمیز ،جرأت کردن
Guide راهنما ،راهنمایی کردن
قانون شکن ،غیرقانونی ،اعالم
28 Outlaw
کردن
Censor سانسورچی ،سانسورکردن
Bait طعمه ،طعمه گذاشتن
29 Blunder اشتباه بزرگ ،اشتباه کردن
30 Quarter محل سکونت ،اسکان دادن
Quote نقل قول کردن
31 Jest شوخی کردن ،شوخی
Dispute مخالفت کردن ،جر و بحث
32 Distress درماندگی ،مخمصه
Torment درد و رنج ،عذاب دادن
33 Volunteer داوطلب شدن ،داوطلب
Prejudice پیشداوری کردن ،غرض ورزی
Lecture سخرانی کردن ،تدریس ،نصیحت
Mumble من من کردن
n. adj.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
3 Minimum حداقل ،کمترین
Annual سالی یکبار ،ساالنه
Wholsale عمده فروشی
5 Campus محوطه دانشگاه یا مدرسه
8 Amateur آماتور ،ناشی
9 Miniature مینیاتور ،ریز
14 Duplicate کپی ،رونوشت
20 Captive اسیرجنگی ،محبوس
22 Delinquent بزهکار
27 Rash جوش ،عجوالنه
28 Juvenile نوجوان
30 Novel نوین ،جدید ،رمان
31 Lunatic احمق ،مجنون
32 Maximum حداکثر
34 Adolescent نوجوان ،به بلوغ رسیده
36 Narcotic ماده مخدر ،مسکن
37 Surplus مازاد ،باقی مانده
39 Debtor بدهکار
40 Epidemic همهگیر ،مسری
41 Vertical عمودی
Potential بالقوه ،توانایی
Preoccupied پریشان ،پرمشغله
adv.
ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی ردیف لغت انگلیسی ترجمه فارسی
6 Undoubtedly بی تردید
23 Rarely به ندرت
pre.
27 Despite علی رغم ،باوجود اینکه
adj. v.
29 Exempt معاف و معاف کردن
31 Idle بی اساس ،تنبل شدن ،وقت تلف کردن
adj. adv.
25 Abroad به کشور دیگر ،خارج از کشور