You are on page 1of 12

‫‪V.

‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪1‬‬ ‫‪Abandon‬‬ ‫ترک کردن‪ ،‬رها کردن‬ ‫‪Resist‬‬ ‫مقاومت کردن در برابر‬
‫‪Qualify‬‬ ‫واجد شرایط شدن‬ ‫‪Lack‬‬ ‫کمبود‪ ،‬نداشتن‬
‫‪2‬‬ ‫‪Conceal‬‬ ‫پنهان کردن‪ ،‬پوشاندن‬ ‫‪Ignore‬‬ ‫نادیده گرفتن‬
‫‪Inhabit‬‬ ‫ساکن شدن (در)‬ ‫‪10‬‬ ‫‪Excel‬‬ ‫برتری داشتن بر‬
‫‪Recline‬‬ ‫تکیه کردن‬ ‫‪Mount‬‬ ‫سوار شدن‪ ،‬باال رفتن‬
‫‪Tempt‬‬ ‫وسوسه کردن‬ ‫‪Compete‬‬ ‫رقابت کردن‬
‫‪3‬‬ ‫‪Persuade‬‬ ‫متقاعد کردن‬ ‫‪Dread‬‬ ‫ترسیدن‬
‫‪Devise‬‬ ‫طراحی کردن‬ ‫‪Underestimate‬‬ ‫کمتر از حد برآوردن کردن‬
‫‪4‬‬ ‫‪Eliminate‬‬ ‫حذف کردن‬ ‫‪11‬‬ ‫‪Hesitate‬‬ ‫مکث کردن‪ ،‬اکراه داشتن‬
‫‪Utilize‬‬ ‫به کار بردن‬ ‫‪12‬‬ ‫‪Ignite‬‬ ‫آتش گرفتن‬
‫‪Descend‬‬ ‫فرود آمدن‬ ‫‪Abolish‬‬ ‫خاتمه دادن‪ ،‬از بین بردن‬
‫‪Circulate‬‬ ‫گشتن‪ ،‬دور زدن‬ ‫‪Pollute‬‬ ‫آلوده کردن‬
‫‪Predict‬‬ ‫پیش بینی کردن‬ ‫‪Reveal‬‬ ‫آشکار کردن‬
‫‪Vanish‬‬ ‫ناپدید شدن‬ ‫‪Prohibit‬‬ ‫منع کردن‬
‫‪5‬‬ ‫‪Assemble‬‬ ‫تجمع کردن‪ ،‬مونتاژ کردن‬ ‫‪Decrease‬‬ ‫کاهش دادن‬
‫‪Explore‬‬ ‫بررسی کردن‬ ‫‪13‬‬ ‫‪Revive‬‬ ‫نیروی تازه گرفتن‬
‫‪Evade‬‬ ‫شانه خالی کردن‪ ،‬فرار کردن‬ ‫‪Commence‬‬ ‫شروع کردن‬
‫‪Probe‬‬ ‫جستجو کردن‬ ‫‪Identify‬‬ ‫نشان دادن هویت‬
‫‪Reform‬‬ ‫اصالح کردن‬ ‫‪Migrate‬‬ ‫مهاجرت کردن‬
‫‪6‬‬ ‫‪Approach‬‬ ‫نزدیک شدن‬ ‫‪Persist‬‬ ‫اصرار کردن‬
‫‪Detect‬‬ ‫متوجه شدن‪ ،‬کشف کردن‬ ‫‪14‬‬ ‫‪Thrust‬‬ ‫چپاندن‪ ،‬پرتاب کردن‬
‫‪Neglect‬‬ ‫غفلت کردن از‬ ‫‪15‬‬ ‫‪Expand‬‬ ‫گسترش دادن‬
‫‪Deceive‬‬ ‫فریب دادن‬ ‫‪Alter‬‬ ‫تغییر دادن‪ ،‬عوض کردن‬
‫‪Defraud‬‬ ‫کالهبرداری کردن‬ ‫‪Revise‬‬ ‫تجدیدنظر کردن‪ ،‬اصالح کردن‬
‫‪7‬‬ ‫‪Postpone‬‬ ‫به تعویق انداختن‬ ‫‪Pursue‬‬ ‫تعقیب کردن‬
‫‪Consent‬‬ ‫رضایت دادن‬ ‫‪16‬‬ ‫‪Surpass‬‬ ‫سبقت گرفتن از‬
‫‪Preserve‬‬ ‫محافظت کردن‬ ‫‪Penetrate‬‬ ‫نفوذ کردن‬
‫‪Denounce‬‬ ‫محکوم کردن‪ ،‬انتقاد کردن‬ ‫‪Pierce‬‬ ‫سوراخ کردن‬
‫‪Resent‬‬ ‫رنجیدن از‬ ‫‪17‬‬ ‫‪Avoid‬‬ ‫اجتناب کردن‬
‫‪Molest‬‬ ‫آسیب رساندن‪ ،‬حمله کردن‬ ‫‪Nourish‬‬ ‫غذا دادن‪ ،‬تغذیه کردن‬
‫‪8‬‬ ‫‪Exaggerate‬‬ ‫مبالغه کردن‬ ‫‪Opt‬‬ ‫انتخاب کردن‬
‫‪Survive‬‬ ‫جان سالم به در بردن‬ ‫‪18‬‬ ‫‪Manipulate‬‬ ‫دستکاری کردن‬
‫‪9‬‬ ‫‪Conclude‬‬ ‫پایان دادن‪ ،‬به نتیجه رساندن‬ ‫‪Rave‬‬ ‫هذیان گفتن‬
‫‪V.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪Lubricate‬‬ ‫روغن کاری کردن‬ ‫‪Ulter‬‬ ‫بر زبان آوردن‬
‫‪19‬‬ ‫‪Calculate‬‬ ‫محاسبه کردن‬ ‫‪Pacify‬‬ ‫آرام کردن‬
‫‪Absorb‬‬ ‫جذب کردن رطوبت یا آب‬ ‫‪Respond‬‬ ‫پاسخ دادن‬
‫‪Ban‬‬ ‫منع کردن‪ ،‬ممنوع کردن‬ ‫‪Beckon‬‬ ‫با اشاره فراخواندن‬
‫‪20‬‬ ‫‪Emerge‬‬ ‫بیرون آمدن‬ ‫‪27‬‬ ‫‪Disrupt‬‬ ‫بههم زدن‬
‫‪Linger‬‬ ‫باقی ماندن‪ ،‬طول کشیدن‬ ‫‪Exhaust‬‬ ‫تا ته مصرف کردن‪ ،‬خسته کردن‬
‫‪Perish‬‬ ‫هالک شدن‬ ‫‪Unite‬‬ ‫متحد کردن‪ ،‬یکی کردن‬
‫‪Prosper‬‬ ‫رونق گرفتن‬ ‫‪Cease‬‬ ‫متوقف کردن‬
‫‪Devour‬‬ ‫بلعیدن‪ ،‬حریصانه خوردن‬ ‫‪28‬‬ ‫‪Promote‬‬ ‫ترفیع دادن‪ ،‬ارجاع کردن‬
‫‪21‬‬ ‫‪Collide‬‬ ‫تصادف کردن‬ ‫‪Illustrate‬‬ ‫با مثال توضیح دادن‬
‫‪Confirm‬‬ ‫تأیید کردن‬ ‫‪Disclose‬‬ ‫فاش کردن‬
‫‪Verify‬‬ ‫درباره صحت چیزی تحقیق کردن‬ ‫‪Insist‬‬ ‫تأکید کردن‪ ،‬اصرار کردن‬
‫‪Anticipate‬‬ ‫انتظار داشتن‬ ‫‪29‬‬ ‫‪Toil‬‬ ‫جان کندن‪ ،‬زحمت کشیدن‬
‫‪Transmit‬‬ ‫انتقال دادن‬ ‫‪Daze‬‬ ‫مبهوت کردن‬
‫‪Relieve‬‬ ‫تسکین دادن درد‬ ‫‪Mourn‬‬ ‫سوگواری کردن‬
‫‪Baffle‬‬ ‫سردرگم کردن‬ ‫‪Subside‬‬ ‫فروکش کردن‬
‫‪22‬‬ ‫‪Acknowledge‬‬ ‫پذیرفتن‪ ،‬به رسمیت شناختن‬ ‫‪Maim‬‬ ‫علیل کردن‬
‫‪Reject‬‬ ‫نپذیرفتن‬ ‫‪Comprehend‬‬ ‫فهمیدن‬
‫‪Deprive‬‬ ‫محروم کردن از‬ ‫‪Commend‬‬ ‫تحسین کردن‬
‫‪Penalize‬‬ ‫جریمه کردن‪ ،‬تنبیه کردن‬ ‫‪30‬‬ ‫‪Depict‬‬ ‫توصیف کردن‪ ،‬شرح دادن‬
‫‪23‬‬ ‫‪Forbid‬‬ ‫ممنوع کردن‬ ‫‪Appoint‬‬ ‫منصوب کردن‪ ،‬مقرر کردن‬
‫‪Proceed‬‬ ‫پیش رفتن‪ ،‬حرکت کردن‬ ‫‪Roam‬‬ ‫پرسه زدن‬
‫‪Extract‬‬ ‫بیرون کشیدن‬ ‫‪Attract‬‬ ‫جذب کردن‬
‫‪24‬‬ ‫‪Detest‬‬ ‫متنفر بودن‬ ‫‪31‬‬ ‫‪Confine‬‬ ‫محبوس کردن‬
‫‪Sneer‬‬ ‫ریشخند کردن‬ ‫‪32‬‬ ‫‪Refer‬‬ ‫فرستادن‪ ،‬ارجاع کردن‬
‫‪Encourage‬‬ ‫تشویق کردن‬ ‫‪Diminish‬‬ ‫کاهش دادن‪ ،‬تقلیل یافتن‬
‫‪Consider‬‬ ‫درباره چیزی فکر کردن‬ ‫‪Flee‬‬ ‫فرار کردن‬
‫‪Wail‬‬ ‫شیون کردن‬ ‫‪Signify‬‬ ‫معنی دادن‪ ،‬داللت کردن‬
‫‪25‬‬ ‫‪Squander‬‬ ‫ضایع کردن‬ ‫‪Provide‬‬ ‫تأمین کردن‬
‫‪Prosecute‬‬ ‫تعقیب قانونی کردن‬ ‫‪33‬‬ ‫‪Hinder‬‬ ‫مانع شدن‪ ،‬به تأخیر انداختن‬
‫‪26‬‬ ‫‪Compel‬‬ ‫مجبور کردن‬ ‫‪Abuse‬‬ ‫سوء استفاده کردن‬
‫‪Quench‬‬ ‫خاموش کردن‪ ،‬عطش را فرونشاندن‬ ‫‪Retain‬‬ ‫حفظ کردن‪ ،‬به خاطر سپردن‬
‫‪Betray‬‬ ‫خیانت کردن‬ ‫‪34‬‬ ‫‪Precede‬‬ ‫مقدم بودن بر‬
‫‪V.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪Skim‬‬ ‫بطور سطحی خواندن‬ ‫‪Ponder‬‬ ‫سنجیدن‪ ،‬به فکر فرو رفتن‬
‫‪Vaccinate‬‬ ‫واکسن زدن‬ ‫‪Resign‬‬ ‫استعفا دادن‪ ،‬تسلیم شدن‬
‫‪35‬‬ ‫‪Elevate‬‬ ‫بلند کردن‪ ،‬ارتفاع دادن‬ ‫‪Amend‬‬ ‫اصالح کردن‬
‫‪Obtain‬‬ ‫به دست آوردن‬
‫‪Discard‬‬ ‫دور انداختن‬
‫‪Soar‬‬ ‫اوج گرفتن‬
‫‪Relate‬‬ ‫گفتن‪ ،‬ربط دادن‬
‫‪36‬‬ ‫‪Scorch‬‬ ‫تاول زدن‪ ،‬سوزاندن‬
‫‪Soothe‬‬ ‫آرام کردن‪ ،‬تسکین دادن‬
‫‪Redeem‬‬ ‫باز خریدن‪ ،‬جبران کردن‬
‫‪Resume‬‬ ‫از سر گرفتن‬
‫‪Refrain‬‬ ‫برگردان‪ ،‬خودداری کردن‬
‫‪37‬‬ ‫‪Dwindle‬‬ ‫به تدریج ضعیف شدن‬
‫‪Deliberate‬‬ ‫اندیشه کردن‪ ،‬تعمق کردن‬
‫‪Abide‬‬ ‫تحمل کردن‬
‫‪Unify‬‬ ‫با هم متحد شدن‬
‫‪38‬‬ ‫‪Drench‬‬ ‫خیس کردن‬
‫‪Wobble‬‬ ‫لق بودن‪ ،‬تلوتلو خوردن‬
‫‪Kneel‬‬ ‫زانو زدن‬
‫‪Recede‬‬ ‫دور شدن‪ ،‬عقب رفتن‬
‫‪39‬‬ ‫‪Unearth‬‬ ‫از زیر خاک بیرون کشیدن‬
‫‪Depart‬‬ ‫ترک کردن‪ ،‬فوت کردن‬
‫‪Coincide‬‬ ‫همزمان بودن‬
‫‪Cancel‬‬ ‫باطل کردن‬
‫‪Scald‬‬ ‫با آب گرم سوزاندن‬
‫‪40‬‬ ‫‪Magnify‬‬ ‫بزرگ کردن‬
‫‪Ventilate‬‬ ‫تهویه کردن هوا‪ ،‬تصفیه کردن‬
‫‪Jeopardize‬‬ ‫به خطر انداختن‬
‫‪41‬‬ ‫‪Rehabilitate‬‬ ‫توان بخشیدن‪ ،‬بازسازی کردن‬
‫‪Nominate‬‬ ‫نامزد مقامی کردن‬
‫‪42‬‬ ‫‪Maintain‬‬ ‫حفظ کردن‪ ،‬تأمین کردن‬
‫‪Endure‬‬ ‫تحمل کردن‪ ،‬دوام آوردن‬
‫‪Expose‬‬ ‫در معرض گذاشتن‪ ،‬فاش کردن‬
‫‪n.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪1‬‬ ‫‪Tact‬‬ ‫تدبیر‬ ‫‪decate‬‬ ‫دهه‬
‫‪Oath‬‬ ‫قسم‪ ،‬سوگندخوردن‬ ‫‪Conflict‬‬ ‫اختالف‬
‫‪Hardship‬‬ ‫سختی‬ ‫‪Minority‬‬ ‫اقلیت‪ ،‬بخش کمتر‬
‫‪Data‬‬ ‫اطالعات‪ ،‬دادها‬ ‫‪Fiction‬‬ ‫افسانه‪ ،‬خیال‬
‫‪Bachelor‬‬ ‫مرد مجرد‬ ‫‪12‬‬ ‫‪Population‬‬ ‫جمعیت‬
‫‪2‬‬ ‫‪Corpse‬‬ ‫جنازه‪ ،‬جسد‬ ‫‪13‬‬ ‫‪Journalist‬‬ ‫روزنامه نگار‬
‫‪Peril‬‬ ‫مخاطره‪ ،‬خطر‬ ‫‪Famine‬‬ ‫قحطی‬
‫‪3‬‬ ‫‪Talent‬‬ ‫استعداد‬ ‫‪Vessel‬‬ ‫کشتی‪ ،‬ظرف تو خالی‪ ،‬آوند‬
‫‪4‬‬ ‫‪Vapor‬‬ ‫بخار‬ ‫‪Gleam‬‬ ‫نور ضعیف‬
‫‪Villain‬‬ ‫آدم شرور‪ ،‬مجرم‬ ‫‪Editor‬‬ ‫ویراستار‬
‫‪Theory‬‬ ‫تئوری‪ ،‬نظریه‬ ‫‪14‬‬ ‫‪Rival‬‬ ‫رقیب‬
‫‪5‬‬ ‫‪Tradition‬‬ ‫سنت‬ ‫‪Opponent‬‬ ‫حریف‪ ،‬رقیب‬
‫‪Burden‬‬ ‫مسئولیت سنگین‬ ‫‪Brawl‬‬ ‫داد و بیداد‪ ،‬جنجال‬
‫‪Majority‬‬ ‫اکثریت‬ ‫‪Underdog‬‬ ‫آدم بازنده‪ ،‬توسری خور‬
‫‪Topic‬‬ ‫موضوع‬ ‫‪15‬‬ ‫‪Pioneer‬‬ ‫پیشگام‬
‫‪Debate‬‬ ‫بحث‬ ‫‪16‬‬ ‫‪Capacity‬‬ ‫گنجایش‪ ،‬ظرفیت‬
‫‪6‬‬ ‫‪Defect‬‬ ‫نقص‪ ،‬عیب‬ ‫‪Microscope‬‬ ‫میکروسکوپ‬
‫‪Employee‬‬ ‫کارمند‬ ‫‪17‬‬ ‫‪Addict‬‬ ‫معتاد‬
‫‪Client‬‬ ‫موکل‪ ،‬مشتری‬ ‫‪Misfortune‬‬ ‫بدشانس‬
‫‪7‬‬ ‫‪Capsule‬‬ ‫کپسول‬ ‫‪Keg‬‬ ‫بشکه کوچک‬
‫‪Torrent‬‬ ‫سیالب‬ ‫‪Quantity‬‬ ‫مقدار‪ ،‬کمیت‬
‫‪8‬‬ ‫‪Variety‬‬ ‫گوناگونی‪ ،‬تنوع‬ ‫‪18‬‬ ‫‪Tragedy‬‬ ‫تراژدی‬
‫‪Security‬‬ ‫جان سالم به در بردن‬ ‫‪Pedestrian‬‬ ‫عابر پیاده‬
‫‪9‬‬ ‫‪Vicinity‬‬ ‫نزدیکی‪ ،‬محله‬ ‫‪Budget‬‬ ‫بودجه‬
‫‪Century‬‬ ‫قرن‬ ‫‪19‬‬ ‫‪Morsel‬‬ ‫لقمه‬
‫‪Rage‬‬ ‫خشم‬ ‫‪Quota‬‬ ‫سهمیه‬
‫‪Document‬‬ ‫سند‬ ‫‪Threat‬‬ ‫تهدید‪ ،‬خطر‬
‫‪Source‬‬ ‫منشأ‪ ،‬منبع‬ ‫‪20‬‬ ‫‪Ambush‬‬ ‫کمینگاه‬
‫‪10‬‬ ‫‪Menace‬‬ ‫تهدید‪ ،‬خطر‬ ‫‪Vigor‬‬ ‫قدرت‪ ،‬توان‬
‫‪Tendency‬‬ ‫تمایل‪ ،‬گرایش‬ ‫‪21‬‬ ‫‪Plea‬‬ ‫تقاضا‪ ،‬درخواست‬
‫‪11‬‬ ‫‪Evidence‬‬ ‫شهادت‪ ،‬گواه‬ ‫‪Dilemma‬‬ ‫دوراهی‪ ،‬تنگنا‬
‫‪Vision‬‬ ‫دید‪ ،‬خیال‬ ‫‪Detour‬‬ ‫راه انحرافی‬
‫‪Glimpse‬‬ ‫نظر اجمالی‬ ‫‪Warden‬‬ ‫مسئول‪ ،‬نگهبان‬
‫‪n.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪Justice‬‬ ‫عدالت‬ ‫‪Colleague‬‬ ‫همکار‬
‫‪Spouse‬‬ ‫همسر‬ ‫‪Loyalty‬‬ ‫وفاداری‬
‫‪Vocation‬‬ ‫حرفه‪ ،‬کار‬ ‫‪34‬‬ ‫‪Candidate‬‬ ‫کاندیدا‪ ،‬نامزد‬
‫‪Homicide‬‬ ‫قتل‪ ،‬قاتل‬ ‫‪Utensil‬‬ ‫ابزار‪ ،‬لوازم آشپزخانه‬
‫‪Beneficiary‬‬ ‫ذینفع‪ ،‬بهرهمند‬ ‫‪35‬‬ ‫‪Lottery‬‬ ‫بخت آزمایی‬
‫‪23‬‬ ‫‪Reptile‬‬ ‫جانور خزنده‬ ‫‪Cinema‬‬ ‫سینما‬
‫‪Precaution‬‬ ‫احتیاط‬ ‫‪Event‬‬ ‫اتفاق‪ ،‬واقعه‬
‫‪24‬‬ ‫‪Vermin‬‬ ‫حشرات موذی‬ ‫‪36‬‬ ‫‪Tempest‬‬ ‫طوفان‬
‫‪Symbol‬‬ ‫نماد‬ ‫‪Harmony‬‬ ‫سازگار‪ ،‬تطبیق‬
‫‪Authority‬‬ ‫قدرت‪ ،‬اختیار‬ ‫‪37‬‬ ‫‪Heir‬‬ ‫وارث‬
‫‪Trifle‬‬ ‫امر جزئی‬ ‫‪Traitor‬‬ ‫خائن‬
‫‪25‬‬ ‫‪Architect‬‬ ‫معمار‬ ‫‪Vandal‬‬ ‫آدم خرابکار‬
‫‪Matrimony‬‬ ‫ازدواج‪ ،‬عروسی‬ ‫‪Summit‬‬ ‫اوج‪ ،‬قله‬
‫‪Baggage‬‬ ‫اسباب سفر‪ ،‬چمدان‬ ‫‪38‬‬ ‫‪Biography‬‬ ‫شرح حال‬
‫‪Fugitive‬‬ ‫فراری‬ ‫‪Tumult‬‬ ‫غوغا‬
‫‪Calamity‬‬ ‫مصیبت‪ ،‬فاجعه‬ ‫‪Tyrant‬‬ ‫ظالم‪ ،‬ستمگر‬
‫‪Pauper‬‬ ‫فقیر‪ ،‬گدا‬ ‫‪Charity‬‬ ‫صدقه‪ ،‬بخشش‪ ،‬خیریه‬
‫‪Collapse‬‬ ‫فروپاشی‪ ،‬شکست‬ ‫‪Verdict‬‬ ‫رأی‪ ،‬عقیده‬
‫‪Bigamy‬‬ ‫داشتن دو همسر همزمان‬ ‫‪39‬‬ ‫‪Placard‬‬ ‫پالکارد‬
‫‪27‬‬ ‫‪Severity‬‬ ‫شدت‪ ،‬سختی‬ ‫‪Clergy‬‬ ‫روحانی‬
‫‪Monarch‬‬ ‫فرمانروای مطلق‪ ،‬پادشاه‬ ‫‪40‬‬ ‫‪Obesity‬‬ ‫فربهی‪ ،‬چاقی‬
‫‪28‬‬ ‫‪Disaster‬‬ ‫فاجعه‪ ،‬حادث بد‬ ‫‪Chiropractor‬‬ ‫پزشک متخصص دست و پا‬
‫‪Culprit‬‬ ‫مجرم‬ ‫‪Obstacle‬‬ ‫مانع‪ ،‬سد راه‬
‫‪29‬‬ ‫‪Repetition‬‬ ‫تکرار‪ ،‬بازگویی‬ ‫‪41‬‬ ‫‪Wasp‬‬ ‫زنبور بی عسل و وحشی‬
‫‪30‬‬ ‫‪Occupant‬‬ ‫ساکن‪ ،‬مقیم‬ ‫‪Multitude‬‬ ‫فراوانی‪ ،‬جمعیت‬
‫‪Site‬‬ ‫محل‪ ،‬جا‪ ،‬مکان‬ ‫‪Morgue‬‬ ‫سردخانه‬
‫‪Verse‬‬ ‫آیه‪ ،‬بیت‬ ‫‪Upholstery‬‬ ‫رویه مبل‬
‫‪Morality‬‬ ‫اخالقیات‬ ‫‪Indifference‬‬ ‫بی توجهی‬
‫‪31‬‬ ‫‪Commuter‬‬ ‫مسافر هر روزه‬ ‫‪42‬‬ ‫‪Wrath‬‬ ‫خشم‪ ،‬غضب‬
‫‪Idol‬‬ ‫بت‪ ،‬محبوب‬ ‫‪Legend‬‬ ‫افسانه‪ ،‬اسطوره‬
‫‪Valor‬‬ ‫شجاعت‪ ،‬دلیری‬ ‫‪Wharf‬‬ ‫اسکله‬
‫‪Vein‬‬ ‫سیاهرگ‪ ،‬رگه‬
‫‪32‬‬ ‫‪Mythology‬‬ ‫اسطوره شناسی‬
‫‪adj.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪1‬‬ ‫‪Keen‬‬ ‫تیز‪ ،‬زیرک‬ ‫‪10‬‬ ‫‪Feminine‬‬ ‫زنانه‬
‫‪Jealous‬‬ ‫حسود‬ ‫‪Masculine‬‬ ‫مردانه‬
‫‪Vacant‬‬ ‫خالی‬ ‫‪Victorious‬‬ ‫فاتح‪ ،‬پیروز‬
‫‪Gallant‬‬ ‫شجاع‬ ‫‪Numerous‬‬ ‫متعدد‪ ،‬بیشمار‬
‫‪Unaccustomed‬‬ ‫غیرعادی‬ ‫‪Flexible‬‬ ‫انعطاف پذیر‬
‫‪2‬‬ ‫‪Dismal‬‬ ‫غمگین‪ ،‬دلگیر‬ ‫‪11‬‬ ‫‪Solitary‬‬ ‫آدم گوشهگیر‪ ،‬تنها‬
‫‪Frigid‬‬ ‫خیلی سرد‬ ‫‪Frequent‬‬ ‫مکرر‬
‫‪Numb‬‬ ‫بی حس‪ ،‬کرخت‬ ‫‪Recent‬‬ ‫اخیر‬
‫‪Sinister‬‬ ‫شیطانی‪ ،‬پست‬ ‫‪Absurd‬‬ ‫احمقانه‪ ،‬مزخرف‬
‫‪3‬‬ ‫‪Typical‬‬ ‫نمونه‪ ،‬معمولی‬ ‫‪12‬‬ ‫‪Urban‬‬ ‫شهری‬
‫‪Scarce‬‬ ‫کمیاب‪ ،‬نادر‬ ‫‪Frank‬‬ ‫رک و راست‬
‫‪Essential‬‬ ‫ضروری‬ ‫‪Urgent‬‬ ‫فوری‬
‫‪Visible‬‬ ‫دیدنی‪ ،‬مرئی‬ ‫‪Adequate‬‬ ‫کافی‪ ،‬مناسب‬
‫‪Expensive‬‬ ‫گران‪ ،‬پرخرج‬ ‫‪Audible‬‬ ‫قابل شنیدن‪ ،‬رسا‬
‫‪4‬‬ ‫‪Dense‬‬ ‫متراکم‪ ،‬انبوه‬ ‫‪13‬‬ ‫‪Observant‬‬ ‫تیزبین‪ ،‬ناظر‬
‫‪Humid‬‬ ‫مرطوب‬ ‫‪Hazy‬‬ ‫مه رقیق‪ ،‬مه آلود‬
‫‪Enormous‬‬ ‫عظیم‪ ،‬خیلی بزرگ‬ ‫‪14‬‬ ‫‪Unruly‬‬ ‫عنان گسیخته‪ ،‬سرکش‬
‫‪5‬‬ ‫‪Rural‬‬ ‫روستایی‪ ،‬محلی‬ ‫‪Violent‬‬ ‫خشن‬
‫‪6‬‬ ‫‪Popular‬‬ ‫عامه پسند‬ ‫‪Brutal‬‬ ‫وحشیانه‪ ،‬بیرحم‬
‫‪Thorough‬‬ ‫تمام عیار‪ ،‬جامع‬ ‫‪Vicious‬‬ ‫وحشی‪ ،‬پست‬
‫‪Comprehensive‬‬ ‫جامع‪ ،‬مفصل‬ ‫‪Whirling‬‬ ‫چرخش‪ ،‬چرخیدن‬
‫‪7‬‬ ‫‪Massive‬‬ ‫حجیم‬ ‫‪Bewildered‬‬ ‫سردرگم‪ ،‬گیج‬
‫‪Unique‬‬ ‫منحصربه فرد‬ ‫‪15‬‬ ‫‪Mature‬‬ ‫بالغ‪ ،‬کامل‬
‫‪Gloomy‬‬ ‫تیره‪ ،‬افسرده‬ ‫‪Sacred‬‬ ‫مقدس‪ ،‬مذهبی‬
‫‪Unforeseen‬‬ ‫غیرمترقبه‬ ‫‪Casual‬‬ ‫اتفاقی‪ ،‬غیر رسمی‬
‫‪8‬‬ ‫‪Mediocre‬‬ ‫معمولی‪ ،‬حدوسط‬ ‫‪Unanimous‬‬ ‫هم عقیده‬
‫‪Valid‬‬ ‫معتبر‪ ،‬قانونی‬ ‫‪Fortunate‬‬ ‫خوش شانس‬
‫‪Weird‬‬ ‫عجیب و غریب‪ ،‬مرموز‬ ‫‪Innovative‬‬ ‫ابتکاری‪ ،‬نوین‬
‫‪Prominent‬‬ ‫مشهور ‪ ،‬برجسته‬ ‫‪16‬‬ ‫‪Slender‬‬ ‫الغر‪ ،‬کم و اندک‬
‫‪Bulky‬‬ ‫تنومند‪ ،‬چاق‪ ،‬حجیم‬ ‫‪Vast‬‬ ‫وسیع‪ ،‬پهناور‬
‫‪Reluctant‬‬ ‫ناراضی‪ ،‬بیمیل‬ ‫‪Accurate‬‬ ‫صحیح ‪ ،‬دقیق‬
‫‪Obvious‬‬ ‫آشکار‪ ،‬واضح‬ ‫‪Grateful‬‬ ‫سپاسگزار‬
‫‪9‬‬ ‫‪Undeniable‬‬ ‫غیرقابل انکار‬ ‫‪Cautious‬‬ ‫محتاط‪ ،‬مواظب‬
‫‪adj.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪Confident‬‬ ‫مطمئن‪ ،‬دلگرم‬ ‫‪Excessive‬‬ ‫بیش از حد‬
‫‪17‬‬ ‫‪Wary‬‬ ‫با مالحظه‬ ‫‪29‬‬ ‫‪Final‬‬ ‫نهایی‪ ،‬قطعی‬
‫‪Aware‬‬ ‫آگاه‪ ،‬با خبر‬ ‫‪Vain‬‬ ‫مغرور‪ ،‬بیهوده‬
‫‪Wretched‬‬ ‫بیچاره‪ ،‬بدبخت‬ ‫‪30‬‬ ‫‪Mortal‬‬ ‫فناپذیر‪ ،‬مهلک‬
‫‪Harsh‬‬ ‫تند‪ ،‬ناگوار‬ ‫‪31‬‬ ‫‪Patriotic‬‬ ‫میهن پرستانه‬
‫‪18‬‬ ‫‪Nimble‬‬ ‫چابک ‪ ،‬فرز‬ ‫‪Uneventful‬‬ ‫بی حادثه‪ ،‬بدون رویداد مهم‬
‫‪Reckless‬‬ ‫بیاحتیاط‪ ،‬بیدقت‬ ‫‪Fertile‬‬ ‫بارورشده‪ ،‬حاصلخیز‬
‫‪Horrid‬‬ ‫ترسناک‪ ،‬مهیب‬ ‫‪32‬‬ ‫‪Vulnerable‬‬ ‫آسیب پذیر‪ ،‬حساس‬
‫‪Economical‬‬ ‫مقرون به صرفه‬ ‫‪333‬‬ ‫‪Shrill‬‬ ‫صدای خیلی بلند‬
‫‪Ingenious‬‬ ‫مبتکر‬ ‫‪Jolly‬‬ ‫شاد‪ ،‬خوش‬
‫‪19‬‬ ‫‪Abundant‬‬ ‫فراوان‬ ‫‪Witty‬‬ ‫شوخ‬
‫‪Uneasy‬‬ ‫پریشان‪ ،‬نگران‬ ‫‪Mute‬‬ ‫خاموش‪ ،‬بیصدا‬
‫‪Appropriate‬‬ ‫مناسب‪ ،‬درست‬ ‫‪34‬‬ ‫مدرسه یا دانشگاه مختلط ‪Coeducational‬‬
‫‪20‬‬ ‫‪Jagged‬‬ ‫دندانهدار‪ ،‬ناهموار‬ ‫‪Radical‬‬ ‫ریشه ای‪ ،‬افراطی‪ ،‬تندرو‬
‫‪Crafty‬‬ ‫حیلهگر‬ ‫‪Spontaneous‬‬ ‫خودبخود‪ ،‬خودجوش‬
‫‪Defiant‬‬ ‫جسور‪ ،‬مبارز‬ ‫‪Untidy‬‬ ‫نامرتب‬
‫‪Fragile‬‬ ‫شکستنی‬ ‫‪Sensitive‬‬ ‫حساس‪ ،‬زودرنج‬
‫‪21‬‬ ‫‪Weary‬‬ ‫خسته‪ ،‬بیزار‬ ‫‪Temperate‬‬ ‫معتدل‬
‫‪22‬‬ ‫‪Unstable‬‬ ‫ناپایدار‪ ،‬متزلزل‬ ‫‪35‬‬ ‫‪Vague‬‬ ‫مبهم ‪ ،‬دوپهلو‬
‫‪23‬‬ ‫‪Logical‬‬ ‫منطقی‬ ‫‪Subsequent‬‬ ‫بعدی‬
‫‪Prior‬‬ ‫قبلی ‪ ،‬قبل از‬ ‫‪Stationary‬‬ ‫ثابت‬
‫‪Valiant‬‬ ‫شجاع‬ ‫‪36‬‬ ‫‪Hasty‬‬ ‫شتابزده‪ ،‬عجول‬
‫‪Partial‬‬ ‫ناتمام‪ ،‬ناقص‬ ‫‪Sympathetic‬‬ ‫همدرد‬
‫‪24‬‬ ‫‪Fierce‬‬ ‫خشن‪ ،‬وحشی‬ ‫‪Illegal‬‬ ‫برخالف قانون‬
‫‪Neutral‬‬ ‫بیطرف‪ ،‬خنثی‬ ‫‪37‬‬ ‫‪Majestic‬‬ ‫باعظمت‬
‫‪26‬‬ ‫‪Possible‬‬ ‫احتمال‪ ،‬امکان‬ ‫‪38‬‬ ‫‪Dejected‬‬ ‫افسرده‬
‫‪Awkward‬‬ ‫دست و پا چلفتی‪ ،‬شرمسارانه‬ ‫‪Obedient‬‬ ‫مطیع‬
‫‪Awesome‬‬ ‫ترسناک ‪ ،‬عالی‬ ‫‪39‬‬ ‫‪Legible‬‬ ‫خوانا‬
‫‪27‬‬ ‫‪Rapid‬‬ ‫سریع‪ ،‬تند‬ ‫‪Contagious‬‬ ‫مسری‪ ،‬واگیردار‬
‫‪Feeble‬‬ ‫ضعیف‪ ،‬ناتوان‬ ‫‪Customary‬‬ ‫مرسوم‪ ،‬رایج‬
‫‪Thrifty‬‬ ‫صرفه جو‬ ‫‪Transparent‬‬ ‫واضح‪ ،‬شفاف‬
‫‪Miserly‬‬ ‫خسیس‬ ‫‪40‬‬ ‫‪Negative‬‬ ‫منفی‬
‫‪28‬‬ ‫‪Undernourished‬‬ ‫سوء تغذیه‬ ‫‪Vital‬‬ ‫ضروری‪ ،‬حیاتی‬
‫‪adj.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪Municipal‬‬ ‫مربوط به شهرداری‪ ،‬شهری‬
‫‪Oral‬‬ ‫شفاهی‪ ،‬دهانی‬
‫‪41‬‬ ‫‪Complacent‬‬ ‫از خودراضی‬
‫‪42‬‬ ‫‪Drastic‬‬ ‫اساسی‪ ،‬بنیادی‬
‫‪n. v.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪2‬‬ ‫‪Shriek‬‬ ‫جیغ کشیدن‪ ،‬جیغ‪ ،‬فریاد‬ ‫‪Wad‬‬ ‫فشردن‪ ،‬گلوله پنبه‪ ،‬دسته‬
‫‪Wager‬‬ ‫شرط‪ ،‬شرطبندی کردن‬ ‫‪35‬‬ ‫‪Finance‬‬ ‫امورمالی‬
‫‪3‬‬ ‫‪Blend‬‬ ‫مخلوط کردن‪ ،‬ترکیب‬ ‫‪37‬‬ ‫‪Heed‬‬ ‫توجه کردن به‪ ،‬اعتنا‬
‫‪9‬‬ ‫‪Challenge‬‬ ‫به مبارزه طلبیدن‪ ،‬چالش‬ ‫‪38‬‬ ‫‪Swarm‬‬ ‫دسته‪ ،‬ازدحام کردن‬
‫‪15‬‬ ‫‪Pledge‬‬ ‫تعهد‪ ،‬قول دادن‬ ‫‪30‬‬ ‫‪Pension‬‬ ‫مستمری‪ ،‬حقوق بازنشستگی‬
‫‪16‬‬ ‫‪Doubt‬‬ ‫تردید کردن‪ ،‬شک‬ ‫‪41‬‬ ‫‪Parole‬‬ ‫آزادی مشروط‪ ،‬قول شرف‬
‫‪17‬‬ ‫‪Appeal‬‬ ‫جذابیت‪ ،‬خواهش کردن‬ ‫‪42‬‬ ‫‪Snub‬‬ ‫بی اعتنایی کردن‪ ،‬رفتار سرد‬
‫‪18‬‬ ‫‪Glance‬‬ ‫نگاه گذرا‪ ،‬نگاهی انداختن‬ ‫‪ballot‬‬ ‫برگۀ رأی‬
‫‪19‬‬ ‫‪Harvest‬‬ ‫درو کردن‪ ،‬محصول‬
‫‪Estimate‬‬ ‫محاسبه کردن‪ ،‬قضاوت‬
‫‪Panic‬‬ ‫سراسیمگی‪ ،‬هول‬
‫‪21‬‬ ‫‪Merit‬‬ ‫شایستگی‬
‫‪23‬‬ ‫‪Exhibit‬‬ ‫به نمایش گذاشتن‬
‫‪Embrace‬‬ ‫در آغوش گرفتن ‪ ،‬بغل‬
‫‪24‬‬ ‫‪Scowl‬‬ ‫اخم کردن‪ ،‬اخم‬
‫‪25‬‬ ‫‪Envy‬‬ ‫حسادت‪ ،‬حسد بردن‬
‫‪26‬‬ ‫‪Venture‬‬ ‫اقدام به کار مخاطره آمیز‪ ،‬جرأت کردن‬
‫‪Guide‬‬ ‫راهنما‪ ،‬راهنمایی کردن‬
‫قانون شکن‪ ،‬غیرقانونی‪ ،‬اعالم‬
‫‪28‬‬ ‫‪Outlaw‬‬
‫کردن‬
‫‪Censor‬‬ ‫سانسورچی‪ ،‬سانسورکردن‬
‫‪Bait‬‬ ‫طعمه‪ ،‬طعمه گذاشتن‬
‫‪29‬‬ ‫‪Blunder‬‬ ‫اشتباه بزرگ‪ ،‬اشتباه کردن‬
‫‪30‬‬ ‫‪Quarter‬‬ ‫محل سکونت‪ ،‬اسکان دادن‬
‫‪Quote‬‬ ‫نقل قول کردن‬
‫‪31‬‬ ‫‪Jest‬‬ ‫شوخی کردن‪ ،‬شوخی‬
‫‪Dispute‬‬ ‫مخالفت کردن‪ ،‬جر و بحث‬
‫‪32‬‬ ‫‪Distress‬‬ ‫درماندگی‪ ،‬مخمصه‬
‫‪Torment‬‬ ‫درد و رنج‪ ،‬عذاب دادن‬
‫‪33‬‬ ‫‪Volunteer‬‬ ‫داوطلب شدن‪ ،‬داوطلب‬
‫‪Prejudice‬‬ ‫پیشداوری کردن‪ ،‬غرض ورزی‬
‫‪Lecture‬‬ ‫سخرانی کردن‪ ،‬تدریس‪ ،‬نصیحت‬
‫‪Mumble‬‬ ‫من من کردن‬
‫‪n. adj.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪3‬‬ ‫‪Minimum‬‬ ‫حداقل‪ ،‬کمترین‬
‫‪Annual‬‬ ‫سالی یکبار‪ ،‬ساالنه‬
‫‪Wholsale‬‬ ‫عمده فروشی‬
‫‪5‬‬ ‫‪Campus‬‬ ‫محوطه دانشگاه یا مدرسه‬
‫‪8‬‬ ‫‪Amateur‬‬ ‫آماتور‪ ،‬ناشی‬
‫‪9‬‬ ‫‪Miniature‬‬ ‫مینیاتور‪ ،‬ریز‬
‫‪14‬‬ ‫‪Duplicate‬‬ ‫کپی‪ ،‬رونوشت‬
‫‪20‬‬ ‫‪Captive‬‬ ‫اسیرجنگی‪ ،‬محبوس‬
‫‪22‬‬ ‫‪Delinquent‬‬ ‫بزهکار‬
‫‪27‬‬ ‫‪Rash‬‬ ‫جوش‪ ،‬عجوالنه‬
‫‪28‬‬ ‫‪Juvenile‬‬ ‫نوجوان‬
‫‪30‬‬ ‫‪Novel‬‬ ‫نوین‪ ،‬جدید‪ ،‬رمان‬
‫‪31‬‬ ‫‪Lunatic‬‬ ‫احمق‪ ،‬مجنون‬
‫‪32‬‬ ‫‪Maximum‬‬ ‫حداکثر‬
‫‪34‬‬ ‫‪Adolescent‬‬ ‫نوجوان‪ ،‬به بلوغ رسیده‬
‫‪36‬‬ ‫‪Narcotic‬‬ ‫ماده مخدر‪ ،‬مسکن‬
‫‪37‬‬ ‫‪Surplus‬‬ ‫مازاد‪ ،‬باقی مانده‬
‫‪39‬‬ ‫‪Debtor‬‬ ‫بدهکار‬
‫‪40‬‬ ‫‪Epidemic‬‬ ‫همهگیر‪ ،‬مسری‬
‫‪41‬‬ ‫‪Vertical‬‬ ‫عمودی‬
‫‪Potential‬‬ ‫بالقوه‪ ،‬توانایی‬
‫‪Preoccupied‬‬ ‫پریشان‪ ،‬پرمشغله‬
‫‪adv.‬‬
‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬ ‫ردیف‬ ‫لغت انگلیسی‬ ‫ترجمه فارسی‬
‫‪6‬‬ ‫‪Undoubtedly‬‬ ‫بی تردید‬
‫‪23‬‬ ‫‪Rarely‬‬ ‫به ندرت‬

‫‪pre.‬‬
‫‪27‬‬ ‫‪Despite‬‬ ‫علی رغم ‪ ،‬باوجود اینکه‬

‫‪adj. v.‬‬
‫‪29‬‬ ‫‪Exempt‬‬ ‫معاف و معاف کردن‬
‫‪31‬‬ ‫‪Idle‬‬ ‫بی اساس‪ ،‬تنبل شدن‪ ،‬وقت تلف کردن‬

‫‪36‬‬ ‫‪Prompt‬‬ ‫سریع ‪ ،‬بیدرنگ‪ ،‬به فعالیت واداشتن‬

‫‪adj. adv.‬‬
‫‪25‬‬ ‫‪Abroad‬‬ ‫به کشور دیگر ‪ ،‬خارج از کشور‬

You might also like