You are on page 1of 55

‫ادبیات سیاسی براندازان‬

‫مؤلف‪ :‬علی عبدالرضایی (موتا)‬

‫گردآوری‪ :‬هیئت تحریریهی حزب براندازان‬

‫چاپ اول‪ :‬بهمن ‪1398‬‬

‫چاپ دوم‪ :‬دی ‪1399‬‬


‫فهرست‬

‫آ ‪ -‬ا ‪1 .............................................................................................‬‬
‫ب‪6 ................................................................................................‬‬
‫پ‪8 ................................................................................................‬‬
‫ت‪11 ..............................................................................................‬‬
‫ج ‪14 ..............................................................................................‬‬
‫چ ‪16 ..............................................................................................‬‬
‫ح ‪17 ..............................................................................................‬‬
‫خ ‪18 ..............................................................................................‬‬
‫د ‪20 ...............................................................................................‬‬
‫ر ‪22 ...............................................................................................‬‬
‫ز ‪24 ...............................................................................................‬‬
‫س ‪25 .............................................................................................‬‬
‫ش ‪27 .............................................................................................‬‬
‫ض ‪28 .............................................................................................‬‬
‫ط ‪29 ..............................................................................................‬‬
‫ع ‪30 ..............................................................................................‬‬
‫غ ‪32 ..............................................................................................‬‬
‫ف‪33 ..............................................................................................‬‬
‫ق ‪34 ..............................................................................................‬‬
‫ک ‪36 .............................................................................................‬‬
‫گ ‪40 .............................................................................................‬‬
‫ل ‪41 ..............................................................................................‬‬
‫م ‪43 ...............................................................................................‬‬
‫ن ‪48 ..............................................................................................‬‬
‫و ‪49 ...............................................................................................‬‬
‫ه ‪50 ...............................................................................................‬‬
‫یک توضیح‬

‫در زبان پارسی و بهویژه در فضای سیاسیِ ایران‪ ،‬تاکنون فرهنگنامهای سیاسی و براندازانه که‬
‫مختص جنبشی سیاسی باشد وجود نداشته و ادبیات سیاسی‪ ،‬بهدلیل سانسور و تحمیقِ‬
‫چندصدساله‪ ،‬از این لحاظ همواره با فقدان روبهرو بوده است‪ .‬اکنون با توجه به تأثیر سخنرانیهای‬
‫تند و تیز «علی عبدالرضایی» بر براندازان‪ ،‬به ادبیات سیاسی تازهای رسیدهایم که افشاگر بالهت و‬
‫ریاکاری ‪1400‬ساله است و از این لحاظ توانستهایم به فرهنگنامهای براندازانه و بهشدّت رادیکال‬
‫ت ‪1400‬ساله و جنگ‬
‫دست یابیم؛ فرهنگنامهای که با نوک تیزِ واژگاناش میتوان به جنگ با باله ِ‬
‫با استعمار اسالمی پرداخت و آزادی را با خشمی تازنده فریاد زد‪« .‬ادبیات سیاسی براندازان» جلد‬
‫ی‬
‫دوم «فرهنگنامهی ایرانارشیستی» است که در سال ‪ 1398‬انتشار یافت‪ .‬این فرهنگنامه حاو ِ‬
‫ی‬
‫تندترین و شعوریترین واژههای سیاسیای است که تاکنون در ادبیات پارسی بهوجود آمده و ط ِ‬
‫دوسال اخیر‪ ،‬در مبارزاتِ نرم و شعارهای خیابانی و دیوارنویسیها‪ ،‬توسطِ پارتیسانهای‬
‫ایرانارشیست و جوانانِ مبارز و براندازِ ایرانی‪ ،‬بهکار گرفته شده و بازخورد بسیار باالیی در میان‬
‫ایرانیان داشته است‪« .‬علی عبدالرضایی» با نگاه و تفکری نو‪ ،‬ادبیات تازهای به نام «ادبیات براندازی»‬
‫ی‬
‫ت زبان» را به جنگ با «زبانِ قدرت» سوق داده و ط ِ‬
‫را تولید و با استفاده از این ادبیات‪« ،‬قدر ِ‬
‫ی اسالم سیاسی و مالیان و جمهوری‬
‫دوسالِ اخیر‪ ،‬ضربههای بسیار مهلکی به پیکرهی پوشال ِ‬
‫تروریستی اسالمی وارد کرده است‪ .‬در این فرهنگنامه‪ ،‬واژههای طرحشده توسط «موتا» به رنگ‬
‫قرمز نوشته شده و معنای هر واژه در زیر آن قرار گرفته است‪ .‬این فرهنگنامه چندماه یکبار با‬
‫واژههای نو‪ ،‬تازهتر خواهد شد‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫هیئت تحریریهی حزب براندازان‬

‫أ‬
‫آ‪-‬ا‬

‫آپان‬
‫ی ماه آبان‪ .‬تازیهای اسالمیست‪ 1400 ،‬سال پیش با کشتار و غارت و تجاوز وارد ایران‬
‫نام حقیق ِ‬
‫شدند و یکی از ضربههای بسیار فجیعی که به ایران وارد کردند‪ ،‬آتشزدن کتابخانهها و نابودی‬
‫آثار باستانی چندهزارساله و همچنین نابودی فرهنگ و زبان ایران بود‪ .‬برای آنکه در ایران انسان‬
‫رعایت شود ‪ ،‬ناگزیریم که بودوباش ایرانی و زبان پارسی را از سانسور و تحقیر نجات دهیم که این‬
‫مهم تنها با دستیابی به واژههای حقیقی پارسی ممکن خواهد بود‪.‬‬
‫آپانگان‬
‫قیام آپان ‪.1398‬‬
‫آپانگران یا آپانیستها‬
‫پارتیسانهایی که قیام بزرگ و سراسری آپانگان را رقم زدند و بیش از ‪160‬بانک غارتگر را در‬
‫سرتاسر ایران به آتش کشیدند و پیروزیِ بزرگ آپان را به دست دادند‪.‬‬
‫آرتش ایرانارشیست‬
‫ارتش ایرانارشیست‪.‬‬
‫آرتیش‬
‫ارتش‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫آخوندیسم‬
‫گرایشی سیاسی با محوریت اندیشههای ارتجاعی مالیان شیعی‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫آهنگر رومی‬
‫نام آهنگریست در قریش که مغازهی آهنگری او‪ ،‬پاتوق محمد (پیامبر مسلمانان) در نوجوانی بوده‬
‫است‪« .‬موتا» معتقد است که او یک سردار رومی بوده‪ ،‬که رومیان به او مأموریت داده بودند تا روی‬
‫محمد کار کند‪ .‬پس از آنکه محمد از مکه به مدینه حرکت میکند‪ ،‬این آهنگر تغییر چهره میدهد‬
‫(ریش بلند میگذارد) و در هیئت «سلمان فارسی» در مدینه کار خود را با محمد آغاز میکند‪ .‬در‬
‫واقع‪ ،‬سلمان فارسی و آهنگر رومی یک نفرند و هر دو سرداری رومی هستند که از روم فرستاده‬
‫شدهاند و نقش آموزشدهندهی محمد را بر عهده دارند‪« .‬بالل» (حافظ انجیل) و آهنگر رومی نقش‬
‫شایانی در آموزش محمد داشتند‪.‬‬
‫آیدوال‪ ،‬آلتوال‬
‫نامیدهای برای «آیتاهلل»‪.‬‬
‫اپوش‬
‫اهریمن خشکسالیست که جز سیاهی و خشکسالی و ظلمت به بار نمیآورد و این رهآور ِد اسال ِم‬
‫ی ‪1400‬سال گذشته در ایران به اجرا میگذارد‪ .‬در‬
‫کثیف بوده؛ اسالمی که کثافتِ خود را ط ِ‬
‫سیزدهمِ فروردین «آرش» علی ِه «اپوش» و نشانههای او به کمان مینشیند‪ .‬سیزده ِم فروردین‬
‫«اهورروز» و «تیشترروز» است‪ ،‬در «تیشتریه» ما باید «تیرروز» را به اجرا بگذاریم‪ .‬در این روز علی ِه‬
‫مالتاریا به تیر مینشینیم؛ آرش به تیر مینشیند و چشم مالتاریا را هدف قرار میدهد‪ .‬باید در این‬
‫روز به تما ِم نشانههای اپوش حملهور شوید و از ایران به ایران پیش برویم؛ در واقع‪ ،‬ما مدام باید به‬
‫ی ما باید بهسوی ایران باشد؛ ما جز ایران‪ ،‬هدف و مقصدی نداریم‬
‫ایران پیش برویم و نهایتِ پیشرو ِ‬
‫و اول و آخ ِر ما ایران است‪ .‬در «اورمزدروز» ایران را داشتهایم و در «تیرروز» نیز ایران را خواهیم‬
‫داشت‪ .‬پیشنهاد میکنم که در سیزدهمینروز از فروردین (تشترروز) تیر را آماده کنید‪ .‬اگر در‬
‫ت انسان و‬
‫ل عشق‪ ،‬پیروزی‪ ،‬انسان‪ ،‬رعای ِ‬
‫سیزدهم‪ ،‬تیر را بهدرستی به هدف بزنید‪ ،‬سال ‪ ،1399‬سا ِ‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫پاکسازیِ جبههی براندازی در ایران خواهد بود‪ .‬اگر اسالمیستها سیزده را بهدر میکنند‪ ،‬ما سیزده‬
‫را با نبرد علی ِه اپوش و حمله به او و مریدانِ او (پاسداران‪ ،‬مالها‪ ،‬گهمسلمانات‪ ،‬تمام کسانیکه‬

‫‪2‬‬
‫‪1400‬سال به ما رنج رساندهاند) به اوج میرسانیم‪ .‬جبههی براندازی باید از شرِّ اپوش و ضایعات او‬
‫پاک شود‪.‬‬
‫ارتشِ خفیه‬
‫ارتشِ پنهان‪ ،‬ارتشی که بدون آنکه دیده شود علیه مالپاسداران عملیات (دیوارنویسی‪ ،‬آتشزدن‬
‫پایگاههای بسیج و سپاه و فروشگاهها و بانکهای غارتگر حکومتی) میکند‪.‬‬
‫احمقینژاد‬
‫نامیدهای برای «محمود احمدینژاد»‪.‬‬
‫ابرقدرتِ دوم‬
‫نامیدهای برای «مردم» و قدرت شکستناپذیر آنان‪.‬‬
‫انیرانی‬
‫غیرایرانی‪ ،‬ضدِّایرانی‪.‬‬
‫اکت خیابانی‬
‫عملیاتهای خیابانیِ پارتیسانها‪.‬‬
‫اسالمشاهی‬
‫اسالم بهمثابهی سیستمی سلطنتی که قدرت از شاه به فرزندانش میرسد‪.‬‬
‫ادارات رفراندوم‬
‫اداراتی که در ساختار سیاسی پیشنهادی حزب براندازان‪ ،‬جهت استقرار در تمام شهرها در نظر‬
‫گرفته شده و بهطور مستقیم توسط مردم اداره خواهند شد‪ .‬این ادارات بر فعّالیتِ مسئوالن ساختار‬
‫سیاسی آینده نظارتِ مستقیم خواهند داشت و هر ششماه یکبار با برپاییِ رفراندوم سراسری‪،‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫موجبات عزل و یا تداوم کارشان را فراهم خواهند کرد‪.‬‬


‫استعمار اسالمی‬
‫دلیل عقبماندگی کشورهای خاورمیانه «استعمار اسالمی»ست که زبان و اعتقادات و بودوباشِ‬
‫فردی و جمعی را تحت سیطرهی خود قرار میدهد‪ .‬در واقع‪ ،‬وجود استعمار اسالمی‪ ،‬پیشنیاز ورود‬

‫‪3‬‬
‫استعمار کشورهای قدرتمندی چون روسیه و آمریکاست‪ .‬استعمار اسالمی‪ ،‬از لحاظ عقیدتی و‬
‫عقالنی سبب تحقیر و تحمیق فرد از درون میشود؛ ذهن شخص را از بالهت و خرافه آکنده میکند؛‬
‫او را از درون تهی و هو ّیتِ زبانی و انسانیاش را سلب میکند و بیآنکه بفهمد‪ ،‬از وی یک موّالی‬
‫(غالم‪ ،‬برده) میسازد‪ .‬انواع نامهایی چون «غالمحسین» و «غالمحسن» که در کوچهها و خیابانها‬
‫پاشیده شده‪ ،‬نشان از همین استعمار هزاروچهارصدساله دارند که متأسفانه تاریخ و تمدن و فرهنگِ‬
‫ایرانی را به نابودی کشانده است‪.‬‬
‫اسهالطالبان‬
‫نامیدهای برای «اصالحطلبان»‪.‬‬
‫انتصابات‬
‫ریشه در «نصب؛ قراردادن» دارد؛ کسی را در جایگاهی گذاردن‪« .‬موتا»‪ ،‬باوری به رأی و حضور در‬
‫انتخابات ندارد و معتقد است کلماتی مانند «انتخابات» و «رأیگیری» تنها جهت تزئین «انتصابات»‬
‫بهکار برده میشوند؛ چون در جمهوری اسالمی‪ ،‬مردم (رأیدهندگان) از کوچکترین ارزشی‬
‫برخوردار نیستند و در تاریخ ‪41‬سالهی جمهوری اسالمی مدام نتایج انتخابات را رأیشماران رقم‬
‫زدهاند‪ ،‬نه رأیدهندگان‪.‬‬
‫اماممکان‬
‫نامیدهای برای امام هشتم شیعیان و کنایهای به تبدیلشدنِ مشهد به پاتایای جهانِ اسالم و پایگاهی‬
‫جهت شهوترانی توریستهای عرب‪.‬‬
‫استمرارطالبان‬
‫نامیدهای برای اصالحطلبان و هر شخص یا گروهی که خواهان استمرار وضعیت فعلی ایران و احیای‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫جمهوری اسالمی باشد‪.‬‬


‫استمرارطلبی‬
‫گرایشی سیاسی که مایل به ادامهی حیات جمهوری اسالمی در ایران است‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫ایرانارشیسم‬
‫گرایشی سیاسیست که بر پنج اصل «لیبرتریانیسم»‪ ،‬ا«کوسوسیالیسم»‪« ،‬نوکمونالیسم»‪،‬‬
‫«اکوآنارشیسم» و «خرد باستانی» استوار است‪ .‬تئوریسین و نظریهپردازِ این نحلهی سیاسی «علی‬
‫عبدالرضایی (موتا)»‪ ،‬شاعر‪ ،‬نویسنده‪ ،‬نظریهپرداز و سیاستمدار ایرانی است‪.‬‬
‫ایرانبان‬
‫محافظِ ایران‪.‬‬
‫ایران عنترآشغال‬
‫نامیدهای برای شبکهی تلویزیونی «ایران اینترنشنال»‪.‬‬
‫ایران‪ ،‬گورستان زبالهی اتمی‬
‫نامیدهای برای ایران‪ ،‬بهعنوان محلی برای دفن زبالههای اتمیِ روسیه؛ روسیه زبالههای اتمی خود‬
‫را در ایران دفن میکند و ایران را به نابودی مطلق کشانده است‪.‬‬
‫اینطلب‬
‫ب بادی و بیپرنسیب‪.‬‬
‫کیرطلب؛ حز ِ‬
‫اورمزدروز‬
‫اولینروزِ هر ماه‪ ،‬روز شعف و نعمت و بارآوری‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪5‬‬
‫ب‬

‫بالماسکیزاسیون‬
‫مجموعهاقدامات نمایشیای که سیاستبازانِ ریاکار ایرانی‪ ،‬برای پیشبرد اهدافی که در پشت پرده‬
‫دارند‪ ،‬به نمایش میگذارند‪.‬‬
‫بعثیجی‬
‫بسیجی‪ ،‬مزدور‬
‫براندازم‬
‫اصطالحی که براندازان برای جداکردن مسیر خود از انواع اپوزیسیونها و جایگزینهای جمهوری‬
‫اسالمی‪ ،‬برای خود برگزیدهاند‪.‬‬
‫براندازی‬
‫فروپاشیِ جمهوری اسالمی و پایان اسالم و کوتاهکردن دستِ استعمار از ایران‪.‬‬
‫براندازنما‬
‫مزدوری که در لباس یک برانداز ظاهر میشود‪.‬‬
‫بالهتشاهی‬
‫پادشاهی و حکمرانیِ بالهت‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫بسیجیِ کراواتی‬
‫مزدورهای صادراتیِ جمهوری اسالمی که در لباس اپوزیسیون‪ ،‬اهداف و گفتمان حکومت را پیش‬
‫میبرند‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫بسیجاکِش‬
‫نامیدهای برای بسیجیها یا همان جاکشان حکومت جمهوری اسالمی‪.‬‬
‫بنردری‬
‫پارهکردن یا بهآتشکشیدن بنرهای حکومتی‪.‬‬
‫بگادران‬
‫کنایهای از واژهی «برادر» که بسیجیها و پاسدارها به بسیاری از آن استفاده کرده و این واژه را به‬
‫لجن کشیدهاند؛ برادران بهگارفته‪.‬‬
‫بِشاش به سنّت‬
‫سنّت را دور بریز‪.‬‬
‫بیبیسکینه‬
‫نامیدهای برای «شبکهی انیرانی ‪ BBC‬پارسی»‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪7‬‬
‫پ‬

‫پارتیجان‬
‫از درجات بسیار معتبر در حزب ایرانارشیست‪ ،‬به مبارزی گفته میشود که از بسیاری جهات مورد‬
‫آزمودن قرار گرفته و مورد اعتماد است‪.‬‬
‫پارتیسان‬
‫به سان یک «پارتی»؛ جنگجویی که از روشهای جنگی «پارتیان» الگو میگیرد‪.‬‬
‫پارتیزن‬
‫زنان پارتیسان؛ جنگجو‪.‬‬
‫پاد‬
‫نگهبان‪.‬‬
‫پادشاه‬
‫نگهبان شهر‪.‬‬
‫پاسدارفوبیا‬
‫انزجارداشتن از پاسدارها‪.‬‬
‫پاسدارگایی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫عملیاتی برای ضربهزدن و تزریقِ ترس به پاسداران‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫پاسدارشاه‬
‫در ایران‪ ،‬پاسدارها در رأس قدرت قرار دارند و کشور توسط آنها اداره میشود و بهمثابهی شاه بر‬
‫ایران حکومت میکنند‪ ،‬بههمین دلیل «موتا» چنین نامی را بر آنها نهاده است‪.‬‬
‫پاسدارشاهی‬
‫حکومتی که در آن پاسدارها نقش شاه را دارند‪ ،‬درست مانند حکومت جمهوری تروریستی‬
‫مصباحیان (جمهوری اسالمی)‪.‬‬
‫پانمزدوریسم‬
‫فعّالیتِ برخی از گروههای خائن‪ ،‬با عناوینی چون پانترک‪ ،‬پانکرد و‪ ...‬که در خدمت جمهوری‬
‫اسالمی و برخی دیگر از کشورهای همسایه هستند (کشورهایی که علیه ایران فعّالیت میکنند)‪.‬‬
‫پرجام‬
‫نامیدهای برای «برجام»‪.‬‬
‫پردیسی‬
‫نام واقعی فردوسی‪ ،‬بهشتی‪.‬‬
‫پتروسِ رژیم‬
‫نامیدهای برای «سیّدمحمّد خاتمی»‪.‬‬
‫پورنوپلیتیک‬
‫ض سیاسی که در آن از بدنِ برهنه بهعنوان پیامرسان استفاده میشود؛ در این‬
‫کمپینی برای اعترا ِ‬
‫کمپین براندازان روی بدن برهنهی خود شعارهای رادیکالی چون «مرگ بر جمهوری اسالمی»‪،‬‬
‫«مرگ بر خامنهای»‪« ،‬زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و‪ ...‬نوشتند و تصاویر و ویدیوهای این جنبش‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫را در سرتاسر اینترنت پخش کردند‪.‬‬


‫پوتینگایی‬
‫عملیاتی جهت افشا و رسوایی «والدیمیر پوتین»‪ ،‬رئیسجمهور روسیه که در چنددههی اخیر بیشتر‬
‫از اسالمیستها به ایران ضربه وارد کرده است و دشمن شمارهی ‪ 1‬ایران به شمار میرود‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫پیروپاتالیسم‬
‫ی ایران‬
‫نامیدهای برای سیاستبازان ریاکار سنّتی‪ ،‬سالخوردگانِ منفعل و محافظهکار در فضای سیاس ِ‬
‫که جز بالهت هیچچیز جهت ارائه ندارند‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪10‬‬
‫ت‬

‫تازیسم‬
‫«تازی» نامیدهایست که ما با آن اسالمیستها را صدا میزنیم؛ اسالمیستها یعنی کسانی که شغل‬
‫آنها مسلمانیست‪ ،‬یعنی ایدئولوژیستهای مسلمان؛ مسلمانهایی که ایدئولوژیک رفتار میکنند؛‬
‫ن خود یک میکرودیکتاتور دارند و هر کسی را که مثل آنها فکر‬
‫یعنی دیکتاتورهایی که در ذه ِ‬
‫نکند‪ ،‬گردن میزنند‪ .‬در واقع‪« ،‬تازیسم» میتواند به «نازیسم» هم ربط داشته باشد‪ ،‬یعنی بهنحوی‬
‫نژادپرست هم به حساب میآیند؛ اگر نازیها «نژاد آریایی» را عمده میکنند‪ ،‬اینها تنها روایت‬
‫محمّد را حقیقت میپندارند‪ ،‬یعنی معتقدند «هر که در خط اسالم است با ماست و آنکه نیست‪،‬‬
‫باید گردن زده شود»‪.‬‬
‫تایلند جهان اسالم‬
‫نامیدهای برای شهر مشهد و کنایهای از سکس فراوان و ارزان برای زائرین حرم رضا؛ مالپاسداران‬
‫مشهد را به مرکزی برای سکس ارزان قیمت بدل کردهاند‪ ،‬بهگونهای که یکی از دالیل اصلی ورود‬
‫توریستها به ایران‪ ،‬سفر به مشهد برای سکس با زنان و دختران ایرانیست‪.‬‬
‫تظاهرات خطّی‬
‫برای اینکه نیروی سرکوبگر در محلِ شروع تظاهرات کمین نکند؛ بهجای آنکه محلِ شروع تظاهرات‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫را در یک نقطۀ مشخص (میدان و یا مکانی خاص) قرار دهیم‪ ،‬طول یک خیابان را محلِ شروعِ‬
‫ن دو میدان‬
‫تظاهرات انتخاب میکنیم و پیش از شروع‪ ،‬مردم بهطور گسترده در یک خیابان‪ ،‬بی ِ‬
‫رفتوآمد میکنند و این حرکت تا وقتی ادامه خواهد داشت که بنا به تشخیص «شورای هماهنگی‬

‫‪11‬‬
‫تظاهرات»‪ ،‬در جایی بحران و شلوغی ایجاد کنند و شعار دهند تا بقیه که در اطرافشان هستند‪،‬‬
‫بهسرعت به آنها بپیوندند‪.‬‬
‫تظاهرات هدفمند‬
‫اشاره به تظاهراتی دارای برنامه و اهدافی مشخص‪ ،‬با پایینترین تلفات و هزینه و دارای باالترین‬
‫بهرهی سیاسی و اجتماعی‪.‬‬
‫تلویزیونهای بروندرزی‬
‫تلویزیونهای مزدور پارسیزبان برونمرزی (خارجی)‪.‬‬
‫تلویزیونهای دروندرزی‬
‫تلویزیونهای مزدور درونمرزی (داخلی)‪.‬‬
‫تکتاخت‬
‫تاکتیک‪ ،‬استراتژی‪.‬‬
‫تحولطالبان‬
‫جریان تازهی اصالحطلبانی که به دروغ ادعای براندازی دارند‪.‬‬
‫توهّمِ ترس‬
‫طی ‪41‬سال گذشته‪ ،‬جمهوری اسالمی با رسانههای داخلی و خارجی خود موفق به تزریق توهّمِ‬
‫ترس به بدنهی جامعه شده طوریکه بخشی از مردم ایران (بیشتر طبقهی متوسط) بهندرت در‬
‫تظاهرات خشممحور و براندازانه شرکت میکنند‪.‬‬
‫تیول فمنیستی‬
‫آن دسته از فاطیکماندوها و زنان استمرارطالبی که با توجه به امکاناتِ حکومتی از شهرت و قدرت‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫رسانهای برخوردار شدهاند و زنانِ ساده را جذب کرده و از ش ّدت خواستهای سیاسی و‬
‫ت صرفن مدنی میکاهند‪ ،‬مانند‬
‫برابریطلبانهی آنها تحت عناوینی چون «آزادیِ یواشکی» یا فعّالی ِ‬
‫«معصومه قمی»‪« ،‬شادی صدر» و‪. ...‬‬

‫‪12‬‬
‫تیرروز (در زبان پهلوی تِشترروز)‬
‫«تیرروز» سیزدهمِ هر ماه است‪ .‬در این روز «آرش» تیر خود را از کمان پرتاب میکند‪ .‬همانگونه‬
‫ل‬
‫که زیبایی و باران و بارآوری را صدا میزنیم و با طبیعت همپیمان میشویم‪ ،‬باید با اپوش (غو ِ‬
‫خشک سالی) هم بجنگیم؛ اپوش همان اهریمن است‪ .‬مالتاریا نمایهای از اپوش است که طیِ‬
‫ت ایران را خشکانده و گنجینههای ایران را غارت کرده‬
‫ل اخیر تمام زیبایی و چشمههای نعم ِ‬
‫‪41‬سا ِ‬
‫است‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪13‬‬
‫ج‬

‫جاوید مردم ایران‬


‫شعاری برای ایجاد همبستگی میان مردم‪ ،‬در مقابل شعار سلطنتطلبان (جاویدشاه)‪.‬‬
‫جاعش‬
‫ف جمهوری اسالمیِ عراق و شام؛ نامیدهای برای‬
‫ترکیبی از دو واژهی «جاکش» و «داعش»‪ ،‬مخف ِ‬
‫مزدوران حکومت مالتاریا‪.‬‬
‫جاکشباشان امنیتی‬
‫مأموران امنیتیحکومتی‪ ،‬جاسوسان‪ ،‬انیرانیان‪ ،‬مزدوران‪.‬‬
‫جشنماه محرم‬
‫نامیدهای برای ماه محرم که موسم جشن اهل تس ّنن است‪ .‬آغاز سال نوی قمری و همچنین ماهی‬
‫برای مبارزهی عیّاشانه با استعمار اسالمی و نام یکی از شعرهای رادیکال «علی عبدالرضایی»‪.‬‬
‫جندهکماندو‬
‫ت جهاد نکاح و گشت ارشاد‬
‫آن دسته از مزدورانِ زن در جمهوری اسالمی که همزمان در خدم ِ‬
‫هستند؛ فاطیکماندو‪.‬‬
‫جنبش تحریم داخلی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫تحریم تمام فروشگاههای حکومتی‪ ،‬فروشگاههایی چون افق کوروش‪ ،‬جانبو‪ ،‬رفاه و‪. ...‬‬
‫جماعت شالهکوس‬
‫جماعت مخنث‪ ،‬لمپنزاده‪ ،‬کثیف‪ ،‬مزدور‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫جمهوری مصباحی‬
‫«موتا» بر این باورند که در جمهوری اسالمی‪ ،‬یکی از مالهایی که در ذات خود ضدّایران و‬
‫ضدّایرانیست و این کینه و دشمنی را در همهجا آشکارا بیان کرده‪ ،‬مالمصباح یزدی است‪ ،‬بههمین‬
‫دلیل‪ ،‬برای تخریب نام جمهوری اسالمی‪ ،‬نامیدهی «جمهوری مصباحی» را بر آنان نهاده است‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪15‬‬
‫چ‬

‫چپِ ملّی‬
‫ع ملّی دارند‪،‬‬
‫چپهای ایرانارشیست که برخالف چپهای سنّتی ایرانی‪ ،‬توج ِه ویژهای به مناف ِ‬
‫همچنین نام کتابی سیاسی و تئوریک از «علی عبدالرضایی» است که در سال ‪ 1399‬توسط‬
‫«انتشارات حزب براندازان» منتشر شد‪.‬‬
‫چپِ اسقاطی‬
‫نامیدهای برای چپهایی چون «حزب توده» و «فداییان اکثریت»‪.‬‬
‫چپِ توریستی‬
‫چپنماها یا کسانیکه تظاهر به «چپبودن» میکنند و «چپ» تنها پزشان است‪.‬‬
‫چپِ شعوری‬
‫پ آگاه و روشنگر و پیشرو‪.‬‬
‫چ ِ‬
‫چهاردهمسموم‬
‫همان چهارده معصوم و البته نامیدهای برای چهارده امضاکنندهی «درخواست استعفای سیّدعلی‬
‫خامنهای»‪.‬‬
‫چلبیزاسیون‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫مجموعهفعّالیتهایی شبیه به اقدام آمریکا در بهقدرترساندن «احمد چلپی» در عراق‪.‬‬


‫چیزکِشی‬
‫جاکشی سیاسی‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫ح‬

‫حرامجامگان‬
‫سیاهپوشان حسینی‪.‬‬
‫حضرت پدوفیلی‬
‫نامیدهای برای محمد (پیامبر مسلمانان)‪ ،‬که با عایشهی ‪9‬ساله (کودک) ازدواج کرد‪.‬‬
‫حجتدول اسالم‬
‫معادلی برای «حجتاالسالم»‪.‬‬
‫حسین فیکِ سیاوش‬
‫اشارهای به مراسم «سیاووشان» یا «مرگ سیاوش» که برگزاری آن با فتوای محقّق کرکی در زمان‬
‫صفویه ممنوع شد و جای خودش را به عزاداری عاشورا بخشید و بعد از آن تمام ویژگیهای‬
‫اسطورهی ایرانی «سیاووش» را به «حسینبنعلی» (قاتل زنان ایرانی در نبرد گرگان) نسبت دادند‪.‬‬
‫حکومت مالشاهی‬
‫حکومتی که در آن «سلطنت» و «تئوکراسی» با هم ادغام شده باشند‪.‬‬
‫حکومت زامبیستی‬
‫اشارهای به حکومت مالیان در ایران که مانند زامبیها‪ ،‬آیینی اهریمنی را از ‪1400‬سال پیش‪ ،‬به‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫ایرانِ کنونی احضار کردهاند‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫خ‬

‫خایهمنی‬
‫خایهی من هستی؛ نامیدهای برای تحقیر «سیّدعلی خامنهای»‪.‬‬
‫خایمنی سردارکش‬
‫نامیدهای برای «علی خامنهای» که به محض قدرتگرفتنِ سرداران سپاه‪ ،‬دستور قتل آنها را صادر‬
‫میکند‪.‬‬
‫خشممحور‬
‫بر مبنای خشم؛ مبارزهی خشممحور‪.‬‬
‫خشم زرد‬
‫اشاره به عملیات خشممحور جلیقهزردهای فرانسه‪.‬‬
‫خبرگزاری العقبیه‬
‫خبرگزاری العربیه که چندین بار علیه موتا لجنپراکنی کرد و حتی یکبار در نهایتِ وقاحت‪،‬‬
‫مصاحبهای جعلی را بهنام «گفتوگو با علی عبدالرضایی» منتشر کرد‪.‬‬
‫خرابکارم‬
‫نام دیگر پارتیسانهای ایرانارشیست‪ ،‬دیکانستراکتیویستهای خیابانیست که مدام به‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫ساختارشکنی علیه جمهوری اسالمی میپردازند‪ .‬از این لحاظ برخالف دیگر احزابِ ایرانی‪،‬‬
‫ایرانارشیستها از اینکه «خرابکار» خوانده شوند‪ ،‬نهتنها هیچ شکایتی ندارند‪ ،‬بلکه به آن افتخار‬
‫میکنند‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫خزرپر‬
‫نامیدهای برای قرارداد ننگین جمهوری اسالمی که طیِ آن‪ ،‬دریای خزر (کاسپیان) را به روسیه و‬
‫دیگر همسایگان شمالی ایران‪ ،‬واگذار کرد‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪19‬‬
‫د‬

‫دائواپرستی‬
‫زرتشتیان از آن بهعنوان «دیوپرستی» یاد کردند‪« .‬موتا» معتقد است که «دائواپرستی» دورهی‬
‫پیش از «مِهرپرستی» است که در ایران باستان باب بوده‪« .‬دیو» بر خالف تحریف زرتشتیها‬
‫بهمعنای «خدا» بوده است‪ .‬ترکیب دو واژهی «دی» و «یو» بهمعنای روشنبینی اپدی بوده است‪،‬‬
‫ازاینجهت «دییو» را از خدایان مصلح و نجاتبخش میدانستهاند نه اهریمنصفت‪.‬‬
‫دویچه صادق وله‬
‫نامیدهای برای «خبرگزاری دویچه وله» آلمان که در حمایت از مزدور «صادق زیباکالم»‪ ،‬جایزهی‬
‫آزادی بیان را به وی اهدا کرد‪.‬‬
‫دییو؛ دیو‬
‫‪« :DIU‬دی» به معنای درخشش و «یو» نیز جاودان معنا میدهد‪ .‬از نظر موتا‪« ،‬دیو» نه تنها‬
‫بهمعنای غول و هیوال نیست بلکه حکایت از اندیشهی برتر گیالنیان نسبت به تازیان دارد که تا‬
‫قرنها اجازه ندادند اسالم وارد گیالن شود‪ .‬در واقع‪« ،‬دییو» بهمعنای روشنبینی و درخشش تفکر‬
‫و قدرتِ جاویدان است‪ .‬گرچه دیوها از زمره بازماندگان «گیلگمش» (در زبانِ گیلکی به تنومندی‬
‫و قدرت گاومیش) محسوب میشوند و از لحاظِ ظاهری غولپیکر بودهاند‪ ،‬ولی قدرتِ اصلیشان‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫بهخاطر بینش و شعورِ باالیشان بوده است‪ .‬متأسفانه همانطوری که نام اسطورههای بزرگی چون‬
‫«دیوس» و »موتا» پس از هجوم تازیان به ناسزا بدل شد‪« ،‬دییو» نیز رفتهرفته «دیو» خوانده شد‬
‫و معنای چیپ «غول» گرفت‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫دیگان‬
‫یکی از جشنهای باستانی ایرانیان که در دی هر سال برگزار میشود و تازیها با حمله به ایران آن‬
‫را نابود کردهاند؛ «موتا» با احضار این نامها‪ ،‬قصد زندهکردن بودوباش ائیراییِ ایران را دارد که با‬
‫احیای دوبارهی این آیینها‪ ،‬ایران دوباره به شکوه خود باز خواهد گشت و تمام تازیهای اسالمیست‬
‫در جنگ «احیای فرهنگ ایرانی» شکست خواهند خورد‪.‬‬
‫دیوارتکانی‬
‫عملیات پاکسازیِ دیوارها از نشانههای جمهوری اسالمی‪.‬‬
‫دیوس‬
‫ش جاودان برخوردار‬
‫از «دیوساالر» میآید‪ ،‬یکی از اسطورهها و فرماندهان بزرگ پارسی که از درخش ِ‬
‫بود و تازیان از عظمت و شهرتِ او آنقدر وحشت داشتند که از آن بهجای ناسزا استفاده کردند و‬
‫رفتهرفته به ناسزایی مصطلح بدل شد‪ .‬اساسن به این دلیل است که موتا از اسامی امامان تازیان‬
‫جای فحش استفاده میکند‪ ،‬مانند «مرتیکۀ حسن» که معنای ابنهای میدهد‪ ،‬یا «حسین» که به‬
‫معنای بچّهخوشگل است‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪21‬‬
‫ر‬

‫رادیوفردادادادی‬
‫نامیدهای برای «خبرگزاری رادیو فردا»‪.‬‬
‫رتو‬
‫واژهای اوستاییست‪ ،‬بهمعنای معلّم‪ ،‬لخت‪ ،‬شجاع‪ ،‬دالور‪.‬‬
‫رتو موتا‬
‫«موتا» آموزگار حقیقت‪ ،‬آموزگار لخت‪.‬‬
‫رکیکپارتی‬
‫کمپینی عیّاشانه که در آن براندازان مزدورانِ حکومت را با نوک تیز واژگانِ خود هدف میگیرند‪.‬‬
‫رهخر‬
‫نامیدهای برای رهبر کثیفیها (سیّدعلی خامنهای)‪.‬‬
‫رمهپروری‬
‫کنایهای به پروژهی نادانسازیِ مردم توسط مدیاهای حکومتی و براندازنما‪.‬‬
‫رزا یقلوی‪ ،‬رزا پهلوی‪ ،‬رضا یقلوی‬
‫نامیدههایی برای «رضا پهلوی» که در چندسال گذشته مدام سیاستهای جمهوری جاعش اسالمی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫را پیش برده است‪.‬‬


‫رزا پارکس میدان انقالب‬
‫نامیدهای برای «دختر خیابان انقالب» که با نام «ویدا موحد» معرفی شد‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫روسپی‬
‫روسی‪.‬‬
‫روسپیه‬
‫نامیدهای برای روسیه‪ ،‬سرزمین روسپیها‪.‬‬
‫روز آرشیستها‬
‫سیزدهمِ هر ماه؛ روزی که «آرش» تیرش را از کمان رها میکند!‬
‫ریالپشم‬
‫بیاعتبارشدن پول ایران‪.‬‬
‫‪ ...‬رو کی می؟!‬
‫کنایهای از بیارزشبودنِ کسی یا چیزی؛ بهطورمثال‪« ،‬مال رو کی میگاد؟!»‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪23‬‬
‫ز‬

‫زامبی‬
‫مال و مرتجع و هر آنکه بخواهد عقاید منحطِ هزاران سال قبل را اکنون احیا کند‪.‬‬
‫زینبکار‬
‫زناکار؛ این واژه‪ ،‬نگاهی حقیقی به زینبِ گهمسلمانات دارد و او را بهمثابهی یک روسپی نگاه میکند‪.‬‬
‫زینبِ کمرباریک‬
‫نامیدهای برای زینب‪ ،‬دختر علی قاتل ایرانیان‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪24‬‬
‫س‬

‫سارازنانِ پارتیسان‬
‫نامیدهای برای شیرزنان برانداز با الهام از نام «سارای»‪ ،‬قهرمان غایب قیام فرودستان (قیام دی‬
‫‪.)1396‬‬
‫ساندویچ کوکتل‬
‫نامیدهای برای «کوکتل مولوتف»‪.‬‬
‫سازمان مشاهدان جلق‬
‫نامیدهای برای «سازمان مجاهدین خلق»‪.‬‬
‫سپاه قزاق پاسداران‬
‫اشاره به سپاه پاسداران که تحت فرمان روسیه‪ ،‬اعمال قدرت میکند‪.‬‬
‫سپاه موالی‬
‫نامیدهای برای سپاه تروریستی پاسداران که بردگان روسیه هستند؛ سپاه بردگان‪.‬‬
‫سپاه پارسخواران‬
‫نامیدهای برای «سپاه پاسداران» که مدام از خون ایرانیان تغذیه میکند‪.‬‬
‫سلبریدی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫نامیدهای برای هنربندان و سلبریتیهای حکومتی‪.‬‬


‫سربار سهپا‬
‫سردار سپاه‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫سردار سهپا الی پاست‬
‫کنایه از کیر و خایه‪ ،‬گزارهای برای تخریب سردارانِ سپاه پاسداران‪.‬‬
‫سطلعنطلب‬
‫سلطنتطلب‪.‬‬
‫سگهای ذهنی‪ ،‬سقتاالسالم‪ ،‬سگتاالسالم‬
‫موالیزادگان سگتاالسالم میشوند؛ سیّدات‪ ،‬مادرسیّدها‪.‬‬
‫سیزده‬
‫ی ایرانیان است‪.‬‬
‫روزِ قدرت و زیبای ِ‬
‫سیّدیده‬
‫کنایه از کسی که موردتجاوز قرار گرفته است‪.‬‬
‫سیّدعنی خایمنی‬
‫سیّدعلی خامنهای‪.‬‬
‫سیّدعلی اهریمنی‬
‫سیّدعلی خامنهای‪ ،‬که بهمثابهی یک اهریمن عمل میکند‪.‬‬
‫سیّداالغ پیغمبر‬
‫سیّدِ اوالدِ پیغمبر‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪26‬‬
‫ش‬

‫شاه‬
‫شهر‪.‬‬
‫شاشعنشاش‬
‫نامیدهای برای شاهنشاه‪.‬‬
‫شاش‬
‫نامیدهای برای شاه‪.‬‬
‫شرّلوژی‬
‫نام کتابی سیاسی و تئوریک و رادیکال از «علی عبدالرضایی» تئوریسین حزب براندازان و حزب‬
‫ایرانارشیست‪.‬‬
‫شاشزاده‬
‫نامیدهای برای آنان که خود را ازکونفیلافتاده میپندارند‪ ،‬نام دیگر شاهزاده یا موّالیِ استمرارطالب‬
‫«مصطفا تاجزاده»‪.‬‬
‫شاش قایم سلیمانی‬
‫حاج قاسم سلیمانی‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫شیهه‬
‫شیعه‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫ض‬

‫ضربنزورا‬
‫زور زورکی‪ ،‬بهگونهای که نیروی مقابل از حرکت و مقاومت باز ایستد‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪28‬‬
‫ط‬

‫طرفدارطلبی‬
‫میل به کسب طرفدار‪ ،‬بدون توجه به کیفیت و سطح شعور و آگاهیِ آنها‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪29‬‬
‫ع‬

‫عن چی گِه؟!‬
‫در زبان گیلکی یعنی «او دیگر چه میگوید!»‪ ،‬کنایه از شخصی که مهمل میبافد‪.‬‬
‫عنی جوانمرگی‬
‫نامیدهای برای بازجوخبرنگار مزدور «علی جوانمردی» که فجیعترین ضربهها را به جنبش براندازی‬
‫و به ایران وارد کرده است‪.‬‬
‫عنتخابات‬
‫انتخاباتی که منجر به انتصاب عنها میشود‪.‬‬
‫عنقالب اسالمی‬
‫انقالب اسالمی‪.‬‬
‫عمام‬
‫امام‪ ،‬عمهگاییده‪.‬‬
‫عملیات ساعتِ سیاه‬
‫نام یکی از عملیاتهای ایرانارشیستها که در آن‪ ،‬در یک شب و در ساعتی مشخص (‪،)21:00‬‬
‫‪1500‬زبالهدانی که روی آن نوشته شده بود «بیت رهبری»‪ ،‬توسط پارتیسانها در ‪ 1500‬نقطهی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫ایران به آتش کشیده شد‪.‬‬

‫‪30‬‬
‫عملیات غلطخوانی‬
‫عملیاتی که در آن پارتیسانها با ایجاد تغییر در شعارهای حکومتی در سطح شهرها‪ ،‬معنای تازه‬
‫و براندازانهای را به دست میدهند‪.‬‬
‫عملیات سپیدخوانی‬
‫عملیاتی که در آن پارتیسانها به حذف نشانههای حکومتی از سطح شهرها میپردازند‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪31‬‬
‫غ‬

‫غدیریدم‬
‫ریدن به «عید غدیر خم» و ریدن آنها که میگویند‪« :‬غدیریام!»‪.‬‬
‫غدیرِ مادرسیّدا‬
‫نامیدهای برای عید غدیر؛ عید مادرجندگان‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪32‬‬
‫ف‬

‫فاحشهسادات‬
‫زنان فاحشهای که در لباس مجری و خبرنگار و فعّال اجتماعی برای جمهوری اسالمی مزدوری‬
‫میکنند و نام اغلب آنها‪ ،‬پسوندِ «سادات» دارد‪ ،‬مانند فاطمهسادات‪ ،‬معصومهسادات‪ ،‬مریمسادات‪،‬‬
‫رقیهسادات و‪. ...‬‬
‫فرشِ گِرد‬
‫نامیدهای برای شبکهی «فرشگرد» که در آن جمعی از حزباللهیها و تحکیموحدتیها را دور هم‬
‫گرد آوردهاند و در لباس براندازان مدام سنگ «رضا پهلوی» را به سینه میزنند‪.‬‬
‫فرادست‬
‫نامیدهای برای اهالی سرمایه و قشری از جامعه که به قدرت حاکم متصل هستند‪.‬‬
‫فرودستان‬
‫طبقهی پایین اما بهستوهآمده و آگاه در جامعهی سرمایهداری؛ کسانیکه «میخواهند‪ ،‬اما‬
‫نمیشود»‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪33‬‬
‫ق‬

‫قاطر سلیمانی‬
‫نامیدهای برای «قاسم سلیمانی»‪.‬‬
‫قرارداد ترکمنچاینا ‪ -‬ترکمنچاینیز‬
‫نامیدهای برای «قرارداد ننگین ‪25‬ساله با چین»‪ ،‬که مانند «قرارداد ترکمنچای» است و غارت و‬
‫نابودی ایران را در پی دارد‪.‬‬
‫قهرمانان غایب‬
‫نامیدهای برای جانباختگان جنبش براندازی در دی ‪ 1396‬و آپان ‪.1398‬‬
‫قمبلیزیشن‬
‫پروسهی باجدادنهای متوالیِ جمهوری اسالمی به قدرتهای دنیا برای بقای بیشتر‪.‬‬
‫قمبلعلی خایمنی‬
‫نامیدهای برای «سیّدعلی خامنهای»‪ ،‬پس از نرمشهای قهرمانانه و قمبلکردنهای پیدرپی در‬
‫برابر قدرتهای دنیا‪.‬‬
‫قیام شیهه‬
‫نامیدهای در پاسخ به مزدورانی چون علی جوانمردی که سعی داشتند قیام مبارزان برانداز عراقی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫(قیام مهر و آبان و آذر ‪ )1398‬را صرفن به شیعیان عراق ربط دهند‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫قیام فرودستان‬
‫قیام مردم ایران در دی ‪ 1396‬که با شعار «اصالحطلب‪ ،‬اصولگرا‪ ،‬دیگه تمومه ماجرا!»‪ ،‬حکومت‬
‫جمهوری اسالمی را از مشروعیت انداختند‪.‬‬
‫قیام آبان‬
‫قیام مردم ایران پس از افزایش قیمت بنزین در آبان ‪ 1398‬که ناگهان از ‪1000‬تومان به ‪3000‬تومان‬
‫افزایش یافت و در آن هزاران تن از جوانان ایران توسط امّت تازی به خاک و خون کشیده شدند‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪35‬‬
‫ک‬

‫کادوسیه‬
‫نبرد خونین «قادسیّه»‪.‬‬
‫کارگران فوالدی‬
‫استعارهای از کارگران فوالد خوزستان‪.‬‬
‫کارناوال محرم‬
‫نامیدهای برای مراسم عزاداری محرم که مانند کارناوال است و جوانان برای تفریح و سکس با‬
‫معشوقهی خود در آن شرکت میکنند‪.‬‬
‫کارناوالهای انتخاباتی‬
‫استعارهای از هفتههای پیش از انتخابات در ایران که خیابانها را کارناوالی از تبلیغات فرا میگیرد‬
‫و همچنین نام یکی از کتابهای تئوریک و سیاسیِ «علی عبدالرضایی» که در آن به حربههای‬
‫انتخاباتیِ جمهوری اسالمی پرداخته است‪.‬‬
‫کمپین هشدار‬
‫ن حزب‪ ،‬عالمتی قرمز (ضربدر) را روی‬
‫ی آن‪ ،‬فعّاال ِ‬
‫نام یکی از جنبشهای حزب ایرانارشیست که ط ِ‬
‫دیوار خانهی مزدورانِ جمهوری اسالمی گذاشته و به خانهی آنان نامه میفرستادند که «این آخرین‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫هشدار است! اگر چنانچه در تظاهرات دوباره مردم را سرکوب کنید‪ ،‬با شما برخورد بسیار سختی‬
‫خواهد شد»‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫کمپین سوپرسنکشن‬
‫کمپین تحریم تمام فروشگاههای حکومتی در داخل ایران‪.‬‬
‫کمپین رفیق فابریک‬
‫کمپینی که در آن‪ ،‬هر شخص شناسنامهی خود را با شناسنامهی دوست صمیمیِ خود تعویض‬
‫میکند؛ بهطوریکه هیچکدام نتوانند در انتخابات و رأیگیریهای جمهوری اسالمی شرکت کنند‬
‫و با چنین عملی‪ ،‬یا با نگهداشتن شناسنامهی دوست خود‪ ،‬دوستان خود را به عدم شرکت در‬
‫انتصابات دعوت میکنند‪.‬‬
‫کثیفی‬
‫مال و پاسدار و بسیجی و تمام اسالمیستهای انیرانی‪.‬‬
‫العقبیه‬
‫نامیدهای برای خبرگزاری دروغپرداز «العربیه»‪.‬‬
‫کمپینِ جان‬
‫کمپینی بر پایهی گرایشهای اکوسوسیالیستی در راستای احیای طبیعت‪.‬‬
‫کرکیتوله‬
‫نامیدهای برای مالیان که بهطور نمادین از زمره شاگردان و پیروان و نوادگان «محقّق کرکی»‬
‫محسوب میشوند‪.‬‬
‫کمدی سیاسی‬
‫تکرار مداوم اشتباهی خندهدار در عرصهی سیاست‪ ،‬مانند انقالبهای پیدرپیِ مرد ِم ایران در طول‬
‫‪110‬سالِ گذشته که همواره منجر به برپایی یک دیکتاتوری تازه شده است‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫کموسلمان‬
‫کمونیستهای مسلمان یا مزدورانی که تحت آموزههای «حزب توده»‪ ،‬همواره مدافع منافع روسیه‬
‫در ایران محسوب میشوند‪.‬‬

‫‪37‬‬
‫کلهسر‬
‫پارتیسانهایی که از اندیشهی خود بهمثابهی کالهخود جنگی استفاده میکنند؛ کسانیکه مبارزهای‬
‫شعوری علیه بالهت به راه انداختهاند‪.‬‬
‫کوکتلپارتی‬
‫عیّاشی با «کوکتل مولوتف»؛ آتشزدن پایگاهها بسیج و خودروهای سرکوبگر با کوکتل مولوتف‪.‬‬
‫کونتیوی‬
‫نامیدهای برای «تلویزیون انیرانی منوتو»‪.‬‬
‫کوروشیسم‬
‫جنبشی برای پاسداشت دستاوردهای «کوروش بزرگ»‪.‬‬
‫کونبال‬
‫کربال‪.‬‬
‫کیرحسین کوسوی‬
‫میرحسین موسوی‪.‬‬
‫کیرمال تبریزی‬
‫«کمال تبریزی»‪ ،‬کارگردان مزدور صداوسیمای جاعش و کسیکه سریال کثیف «شهریار» را ساخت‬
‫و به تحریف شعر و زندگیِ «ایرجمیرزا»‪ ،‬شاعر بزرگ ایران پرداخت‪.‬‬
‫کلبال‪ ،‬کلبعلی‬
‫سگِ اهلل‪ ،‬سگِ علی‬
‫کیرروبی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫کروبی‪.‬‬
‫کیرحسین کوسوی‬
‫میرحسین موسوی‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫‪39‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬
‫کسآنجلس‬
‫لسآنجلس‪.‬‬
‫گ‬

‫گاو دکفته باغ‬


‫باغ و جالیزی که گاوها به آن هجوم برده باشند؛ کنایه از جلسات مجلس شورای اسالمی و دیگر‬
‫نشستهای بیسروتهِ مسلمانات‪.‬‬
‫گشت ارشاش‬
‫گشت ارشاد‪.‬‬
‫گهمسلمون‬
‫انیرانی؛ ضدّایرانی‪ ،‬همچنین نام یکی از کتابهای «موتا» است‪ .‬گهمسلمان به کسی میگویند که‬
‫به اسالم اعتقاد دارد‪.‬‬
‫گرگِ نزدیک‬
‫اشاره به استعمار روسیه‪ ،‬و همچنین نام کتابی تئوریک و سیاسی از «موتا» که در سال ‪1399‬‬
‫توسط انتشارات حزب براندازان منتشر شد‪.‬‬
‫گرگِ دور‬
‫اشاره به استعمار آمریکا‪.‬‬
‫گوزنیوز‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫نامی برای وبسایت خبریِ «گویانیوز»‪.‬‬


‫گویاگوز‬
‫نامیدهای برای خبرگزاری مزدور «گویانیوز»‪.‬‬

‫‪40‬‬
‫ل‬

‫ال اله اال الو‬


‫پروردگاری جز «عشق» نیست‪ ،‬عنوان یکی از کتابهای «موتا»‪.‬‬
‫لوسعنجلس‬
‫لوسآنجلس‪.‬‬

‫لیبرتنانگی‬
‫نام جنبشی که «موتا» در اعتراض به قتلعام زندانیان سیاسی و اعتراض به دستگیری افراد سیاسی‬
‫در سال ‪ 1398‬برپا کردند و در آن جنبش پارتیسانهای برانداز بر بدنهای برهنهی خود شعارهای‬
‫اعتراضیای چون «زندانی سیاسی را آزاد کنید‪« ،».‬مرگ بر خایمنی»‪« ،‬مرگ بر روسپیه» و‪...‬‬
‫نوشتند و تصاویر آن را در فضای مجازی بهصورت سرتاسری منتشر کردند‪.‬‬
‫لیبرزن‬
‫ترکیبی از چند واژهی «زن» و «‪ »Liberté‬و «‪ »Labor‬که به «کارگران زن» و «دخترانِ آزادِ‬
‫ایرانارشیست» اطالق میشود‪.‬‬
‫لیدر میدانی‬
‫لیدر تظاهرات و شورشهای محلی؛ کسیکه در تظاهرات جهت شعارها را عوض کرده و سمتی‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫براندازانه به آنها میدهد و نیروهای معترض را هدایت میکند‪.‬‬


‫لیدری ضدِّلیدر‬
‫اشارهای به «علی عبدالرضایی»‪ ،‬لیدر براندازی که ضدِّ هرگونه قدرت و مقامی است‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫لیبرته‬
‫نامیدهای برای زنان مبارز ایرانارشیست‪.‬‬
‫لیبرتن‬
‫نامیدهای برای مردان مبارز ایرانارشیست‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪42‬‬
‫م‬

‫مادرسیّد‬
‫کسیکه تازیها به مادرش تجاوز کرده باشند و نام او از پیشوند انیرانیِ «سیّد» برخوردار است‪،‬‬
‫اشخاصی چون «سیّدروحاهللالموسوی خمینی»‪« ،‬سیّدعلی خامنهای» و «سیّدمحمّد خاتمی»‪.‬‬
‫مادرسیّدِ خندان‬
‫حرامزادهی خندان‪ ،‬نامیدهای برای «سیّدمحمّد خاتمی»‪.‬‬
‫مسدود تارزانی‬
‫نامیدهای برای «مسعود بارزانی» مزدور‪ ،‬رهبر اقلیم کردستان عراق‪.‬‬
‫مسدود گهنود‬
‫نامیدهای برای «مسعود بهنود»‪.‬‬
‫مستر اپورتونیست‬
‫نامیدهای برای «رضا پهلوی»‪.‬‬
‫موالی‬
‫برده‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪43‬‬
‫مراسم کاندیدگایی‬
‫ی کاندیداتورها توسطِ جوانانِ برانداز به آتش کشیده شده یا پاره‬
‫جنبشی که در آن‪ ،‬بنرهای تبلیغات ِ‬
‫میشود و همچنین‪ ،‬ارسال نامههای تهدیدآمیز «لغو درخواست کاندیداتوری» برای کسانی که قصد‬
‫دارند نمایندهی مجلس شوند‪.‬‬
‫مبارزهی مهدنی‬
‫مبارزهی مدنی‪ ،‬مبارزهی منوبکن‪ ،‬کنایهای به عشوههای مبارزاتی براندازنمایان که هرگزاهرگز در‬
‫فعّالیتهای خود به جمهوری اسالمی و سران حکومت حمله نکردهاند‪.‬‬
‫مزدورآزاری‬
‫عملیات تهدید و ترساندن مزدوران جمهوری اسالمی‪.‬‬
‫مصباحی‬
‫اسالمی‪ ،‬مسلمان‪.‬‬
‫مصباحیان‬
‫مسلمانان‪.‬‬
‫مالپاسدار‬
‫هم حراستی هم امنیتی‪ ،‬هم پاسدار هم مال‪ ،‬یک جاعشیِ بهشدّت انیرانی‪.‬‬
‫مالتاریا‬
‫نظام مالیی‪ ،‬نظام مالپاسداران‪.‬‬
‫مالتاریسم‬
‫گرایشی ارتجاعی که طرفدار بقای مالتاریاست‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫مالپدوفیلی‬
‫مالی بچّهباز‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫مالتکانی‬
‫تنبیهکردن مال؛ مالگایی‪.‬‬
‫مالسوزی‬
‫سوزاندن مال‪.‬‬
‫مالشاشی‬
‫شاشیدن به مال‪.‬‬
‫مالشاه‬
‫ترکیبی از دو واژهی «مال» و «شاه»؛ نامیدهای برای مال و شاه که دو روی یک سکهاند و همچنین‪،‬‬
‫اشاره به ولیِّفقیه (سیّدعلی خامنهای) دارد‪.‬‬
‫مالکراواتی‬
‫اشاره به شیکپوشانی با تفکرِ آخوندی‪.‬‬
‫مالکوته‬
‫فرزندِ مال؛ «کوته» در زبان گیلکی‪ ،‬به زادهی حیوانات گفته میشود‪.‬‬
‫مالکرونا‬
‫نامیده ای برای ویروس کرونا؛ مالها هم به مانند ویروس کرونا‪ ،‬ویروسی کشندهاند‪ .‬مالهای زامبی‬
‫در ساخت کرونا ویروس دست دارند تا نسل انسان ایرانی را منقرض کنند‪.‬‬
‫مالگایی‬
‫عملیاتی برای هراساندن مالیان‪ ،‬گاییدن مال‪.‬‬
‫مالنتربوق‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫مالی نکبتزده (رجوع شود به ماجرای شاهعباس و مالنتربوق)‪.‬‬


‫مالییسم‬
‫راه و روش مالیی‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫مسلمانات‬
‫ترکیبی از دو واژهی «مسلمانان» و «حیوانات»‪.‬‬
‫محرمگریزی‬
‫س ضدّایرانیِ محرم‪.‬‬
‫نام عملیاتی برای تخریب مجال ِ‬
‫مِهرمانی‬
‫مهربانی؛ بودوباشی مهراندیشانه‪.‬‬
‫ملّیمنقلی‬
‫کنایه از مزدوران ملّیمذهبی که هیچ ربطی به م ّلت ندارند و در اعمال سیاسیشان مدام منافع ملّی‬
‫را فدای مذهب کثیفِ خود کردهاند‪.‬‬
‫مالی جبلعاملی‬
‫به «محقّق کرکی» اشاره دارد‪.‬‬
‫مزدورخانه‬
‫کنایهای از مساجدی که پاتوقِ نیروهای بسیج است؛ پایگاه بسیج‪.‬‬
‫مالرانی کامیونداران‬
‫اشارهای به تحصن کامیونداران برای مطالبات حقوقِ خود از مالتاریا‪.‬‬
‫میرحسین پهلوی‬
‫نامیدهای برای «رضا پهلوی» که بازیگر نقش «میرحسین موسوی» طی دو سال اخیر (‪ 1396‬و‬
‫‪ )1398‬بوده و مدام به جنبش براندازی خیانت کرده است‪.‬‬
‫مالونزوئال‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫کنایه به مالیان و ارتباط تنگاتنگ آنها با رئیسجمهورِ دیکتاتورِ ونزوئال‪.‬‬

‫‪46‬‬
‫مجتبا پهلوی‬
‫به جانشینی «مجتبا خایمنی» به جای «علی خایمنی» اشاره دارد؛ همانطور که سلطنتطلبها‬
‫«رضا پهلوی» را جانشین پادشاهی «محمدرضا پهلوی» میدانند و عقیده دارند که او باید حکومت‬
‫ایران را در دست بگیرد‪ ،‬تروریستهای پاسدار هم عقیده دارند که مجتبا خایمنی باید پس از علی‬
‫خایمنی عهدهدار حکومت شود‪.‬‬
‫مولکوته‬
‫حرامزاده‪ ،‬ریاکار‪ ،‬دغل‪ ،‬جاکش‪ .‬عصارهی کثیفی است و به هر شکلی در میآید‪ ،‬درست مانند‬
‫اسهالطالبان که مدام نقش عوض میکنند‪.‬‬
‫مولکوتهها‬
‫حرامزادهها‪.‬‬
‫مولی علی‬
‫علی تخم حرام‪.‬‬
‫مول‬
‫تخم حرام‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪47‬‬
‫ن‬

‫نوکِ تیزِ کلمه‬


‫واژههایی که در زبان عوام به فحش یا الفاظ رکیک معروف هستند‪.‬‬
‫نوتازی‬
‫نسل تازهی تازیها‪.‬‬
‫نسرین چسوده‬
‫نسرین ستوده‪.‬‬
‫نیروی انتزامبی‬
‫نیروی انتظامی جمهوری اسالمی (جاعش)‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪48‬‬
‫و‬

‫وِزوِزه مو‬
‫نامیدهای برای «معصومه قمی»؛ مسیح علینژاد‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪49‬‬
‫ه‬

‫هتل اوین‬
‫نامیده ای برای زندان اوین که برای برخی از وابستگان جاعش به هتل تبدیل شده و برخی از‬
‫سلولهای آن‪ ،‬بهمثابهی هتلی پنجستاره‪ ،‬با اجارههای میلیونی است‪.‬‬
‫ادبیات سیاسیِ براندازان‬

‫‪50‬‬

You might also like