Professional Documents
Culture Documents
مونوگراف علم عروض
مونوگراف علم عروض
شاید با عروض علمی اُلفتی نداشته باشید در این ضوزت ناچار با ع روض س ّنــتی
ــ که دارای مشکالت،تناقضات واسامی عجیبی است ــ آشنایی دارید و برای فرا گرفتن آن
زحمت بسیار کشیده اید و با آن مأموس گردیده اید.لذا،اگر فعصّبی هم نداشته باش ید ،ممکن
است دلیلی نبینید که محتمل زحمت دیگری شوید و ع روض علمی و جدی د را ــ گ ه بن ای
این رساله برآن است ــ فرا گیرید.این است که از عزوض س ّنـتی به ویژه ب ه عن وان اینک ه
قرن ها پیشینیان ما با آن روش کار کرده اند،دفاع کنید و حال آنکه اگ ر ع روض علمی را
منظم استو هرگ ز مش کالت به د ّقت مطالعه فرمایید در خواهید یافت که چقدر دقیق،ساده و ّ
و تناقضات عروض قدیم را ندارداز طرفی،حرفه ی یک م درّ س و محق ق ایج اب می کن د
که با تازه های علمی و روش های جدید و ساده ی هر علم آشنا شویم تا بتوانیم ب ا زحم تی
کمتر،بهره ی بیشتری را کسب نماییم.
باید توجّ ه داشت که عروض یان م ا در گذش ته خ دمات بس یار ارزن ده ای را در راه
تدوین و تحقیق عروض دری انجام داده اند امّا اوزان شعر دری را چنانچه که ب وده م ورد
بررسی نگرفته اند،بلکه بر عکس ۀن ه ا را ب ر چ ارچوب قواع د مح دود ع روض ع رب
تنظیم کرده اند گله مندی شاعران بزرگی چون موالنا را نیزبرافروخته اند:
مفتعـــلن مفـــتعلن مفتعـــلن کشـــت رستم از این بیت وغزل،ای شه خوب ان ازل
مـرا
1
امّا ع روض ش عر دری از جهت نظم ،دقت ،خ وش آهنگی و امک ان تولی د اوزان
تازه به ویژه ک ثزت اوزان(ب ا داش تن ح دود 350وزن)در جه ان بی نظ یر اس ت وتع رار
اوزان شعر عرب کمتر از یک پنجم اوزان شعر دری می باشد .
عروض علمی در واقع خالصه ای از عروض قدیم است با برخی از اف زوده ه ا و
کاسته های مجاز زبان خود به همان نت ایجی می رس د ک ه از طری ق ع روض س ّنـتی ن یز
میتوان به آن رسید امّا با روشی ساده و در وقت کم می توان بهره ای وافر گرفت.
دکتر تقی وحیدیان کامیار و داک تر س یروی شمیس ا از جمل ه ی پیش گامان ع روض
نوین فارسی دری می باشند هر چند که در روزنامه ی فرهنگی کیهان ته ران،ش ماره ی
،104عقرب سال 1372هـ.ش .مناظراتی را ارایه کرده اند امّا پژوهش ها و س اده س ازی
هر دوی آن هاراهگشایی های فراوانی را با خود داشته است؛ت ا ج ایی ک ه ع روض علمی
مدیون زحم ات این ب زرگ م ردان می باش د.دان تر عب دالخابق پره یزی ن یز در ادام ه این
راه،عروض را به عن وان بخش ی از علم زب ان شناس ی ب ا اص طالحات آوا شناس ی و واج
شناسی به تفسیر گرفته است و با همکاری دانشجویان دانشگاه کردس تان در گ روه زب ان و
ادبیات فارسی به تحقیقات وسیعی پرداخته ان د ک ه در ن وع خ ود بی نظ یر و قاب ل س تایش
است .ما هم در این رساله ار آث ار عروض ی این بزرگ ان به ره ه ای ف راوانی ب رده ایم و
مبنای اصلی و اساسی ما بوده اند.در کشور ما هم کسانی چون:اس تاد محم د افض ل بن وال،
استاد عبدالحق بیت اب ،اس تاد واص ف ب اختری و محم ود جعف ری آث اری را در زمین ه ی
عروض ارایه کرده اند.
از آنجا که عروض علمی در کشور ایران ساده سازی شده و گسترش یافته است؛با
زبان دری مملکت ما تفاوت لحجه ای خاصی دارد؛کوشیده ایم تا این ضوابط زبانی را در
بخش های صامت ها و مصوت های زبان دری،درست خواندن و درست نوشتن شعرحفظ
نماییم؛مثالً:صامت /ق /در فارسی ایرانی معادل صامت /غ /تلفظ می گردد،اما در زبان
دری کابلی هر کدام جداگانه تلفظ می شوند یا تقسیم مصوت های هشتگانه زبان دری به
مصوت های ششگانه عروضی،تلفظ های متفاوت منظقه ای،بحث حروف مخفف و
حروف مشدد که در کشور ما به آن کمتر پرداخته می شود و در بیشتر جاها از آن صرف
نظر می گرددحتی این مشکل تاجای پیش رفته است که نبود حروف مشدد و مبحث
تشدیدگذاری درکتاب های درسی ابتدای باعث عدم درک این موضوع برای دانشجویان
شده است ونمی توانند حروف مشدد را بشناسند،بحث تشخیص«ی»نکره،کسره اضافه
و...نیزشامل این مشکالت می باشند.
تسلسل وتوالی موضوعات این رساله ازانسجام خاصی برخورداراست ومخاطب ما
بایدهوشیارانه مطالب وقواعد را فصل به فصل ادامه دهد وبرای پرسش های خود جواب
های قناعت بخش راکه در متن هرفصل وجود دارد،بیابد،در غیرآن صورت برایش مشکل
تمام خواهدشد.
مهمترین فصل این رساله ،فصل سوم آن یعنی"قواعد تعیین وزن" است ،برای این
منظور در این بخش خودآزمایی هایی را درنظرگرفته ایم تاعروض آموزباتمرین
وآزمایش خود درآنها به مهارت برسد.
2
درفصل چهارم براساس داده های آماری که توسط" جدول بسامدی اوزان اشعار
58شاعرپارسی گو"استادعبدالخالق پرهیزی صورت گرفته به تقسیم بندی اوزان مشهور-
حدود -127وزن پرداخته ایم.
ویژگی دیگری که این رساله دارد این است که نام بحرهای مختلف وشاخه های
مختلف آن را نیاورده ایم تا عروض آموزان مطابق جدول بسامدی فصل چهارم ،اوزان
مشهورومورد نیازخود رابیابندوهیچ اجباری نیست مبنی براینکه بعدازتقطیع ارکان به نام
گذاری وتعیین بحرآن وزن بپردازند.درواقع خواندن شعربا ارکان آن جذابیت خاصی
رابوجودمی آورد که می توان با تکرار،آن وزن را سماعی وشناخته شده تداعی کرد .به
نظرمن ضرورتی دیده نمیشودکه باحفظ این نام های مغلق،یادگیری ولذت عروضی را
آسیب برسانیم .این خودحاکی این فرق اساسی عروض علمی است که اوزان شعردری
هرکدام مستقل وجداگانه موردبحث قرارمی گیرد وبس.
این رساله وپژوهش علمی نیزهمانند سایرآثاربشری خالی از نواقص نخواهدبود:
امیدواریم که کوتاهی های آن را به بزرگواری خودتان نادیده بگیرید درصورت امکان با
ما در میان بگذارید تا ازنظریات وانتقادهای سازنده ی شما نیزاین" وزن نامه" بارورتر
شود و باورهای بیشتری را به خودجلب کند.همچنین امیدوارم که ازجمله کسانی باشید که
گام های وزن شناسانه ای را دراین راستا بنهید وباهم به این رسالت ادبی خویش ادامه
دهیم.
3
فصل اول:
کلیات عروض
« اول کسیکه در ادبیات عرب به تدوین وتنظیم و یا وضع این علم پرداخت ،خلیل
احمد بصری نحوی ( متوفی در حدود 170ه .ق ) است .او به پانزده بحر قا ئل بود .
بعد از خلیل ،ابو الحسن بلخی (معروف به اخفش اوسط ،متوفی 215ه .ق )یک بحر به
پانزده بحر افزود .سرانجام علمای ایرانی عروض [= آریانای قدیم ] از قبیل ابوالحسن
سرخسی بهرامی ( از شاعران قرن پنجم دوره غزنویان و صا حب تصا نیف غا یة
العروضین و کنز القا فیه ) ،بوذر جمهٌر قاینی (=قسیمی در عصر غزنویان ) و منشور ی
سمرقندی ( در عصر غزنویان) در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم این علم را توسعه
دادند .در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم امام حسن قطان مروزی ( حکیم معاصر
رشید وطواط که در فتنه ی غز د ر سال 548ه .ق به شهادت رسید و صاحب کتاب
کیهان شناخت در هیئت است ) با اختراع دو شجره احزب و اخرم جهت استخراج اوزان
مختلف ربا عی ره گسترش ربا عی کمک کرد .سرانجام نوبت به شمس قیس رازی
رسید .شمــس قیس در عروض ،کتاب بسیا ر مهم "المعجم فی معا ییر العجم "( تأ لیف
در حدود سال 630ه .ق ) را نوشت که تا امروز کا ملتر ین مرجع و منبع برای مطا
لعه در عروض سنتی است،30(».ص )75
« ...اصل کتاب [المعجم ] به زبان عربی بود و بنا بر پذیرفتن سخن نا قــــدان بر این
کتا ب ،شمس قیس ان را به دو کتا ب " ،المعجم فی معا ییر اشعار العجم "( به دری ) و "
المعرب فی معایی اشعار العرب " ( به عربی ) نا م نها د .نویسنده این کتاب تأ لیف های
دیگری داشته که تنها نام آن ها باقی است و خود شان از بین رفته اند ؛ چون ":الکا فی
فی العروضین "و "حدائق المعجم" .قیس درنگا رش اثر خویش از آثار پیشینیان از جمله «
حدائق السحر » رشید وطواط ...و « غا یة العروضین » ابو الحسن بهرامی سر خسی و
نوشته های امام حسن قطا ن مروزی ...بهره برده است .یکی از وجوه رجحان و بر
4
تری این کتا ب بر آثار مشا به خود آنست که در المعجم مطا لب با توضیح و گسترش
دیگری بیان شده و دیگر آنست که در استشهاد به ابیات ،همه جا بر یکی دو بیت که
منطبق بر مضمون و موید بر مطلب است ،اقتصار نکرده ؛ بلکه احیا نا ً قصاید مطول
وقطعات و غزلیات به تمامی ایراد شده است و این نکته با توجه به اینکه از بخت بد غالب
اشعار شعرای پیشین و گاه نام شا عر نیز به تاراج رفته حایز اهمیتی بسزا است(».
،29ص1و،2باتلخیص)
« اهمیت این کتاب به حد ی است که جمیع آثار عروضی قبل از خود را تحت شعاع
قرار داده ،چنان که امروزه ،از عروض دانان قبل از شمس قیس کتابی در دست نیست .
بعد ازشمس قیس هم هیچ حرکت اصیلی درعروض رخ نداد وتمام کتابهای عروضی تحت
تأثیر مستقیم المعجم نوشته شدند.
تنها کتابی که میتوان آن را همسنگ المعجم شمرد" معایراالشعار" خواجه نصیر
طوسی است که درهمان زمان تألیف المعجم نوشته شده است و دربرخی از زمینه ها از
نظر ابتکار واستقالل رأی بر المعجم سر است،30(».ص )76
« کتابی بنام "حدائق الحقایق" ،از شرف الدین محمد راضی تبریزی ( وفات
) 759شاعر ونویسنده قرن نهم بر جای مانده است که شرح وبسط حدائق السحر وطواط
است .از قرن هشتم کتاب دیگری بنام "الکافیه " در عروض و قافیه دردست است که از
محمود بن عمر نجاتی است و به عروض نجا تی مشهور است .جزاین کتاب ها ،کتاب
عروضی از محمد بن خالد القرشی و کتاب دیگری بنام "جامع المختصر" درعروض و
بدیع وقافیه از وحید تبریزی باقی مانده است که ظاهراً از روی آثار مفصل تلخیص شده
است واحتمال دارد از قرن نــــــهم باشد .دیگر از کتاب های قابل ذکر "رسالة فــــی
العروض "از عبد الرحمان جامی ،همچنین کتاب "عروض سیفی " معاصر سلطان حسین
بایقرا و کتاب "بدایع االفکار فی صنایع االشعار" مال حسین واعظ کاشفی ( وفات ) 910
و رساله ای در علم قوافی از عطاءالمحمود حسینی،3(».ص)11
« درقرون اخیر ( از قرن 18به بعد ) مستشرقان که به دلیل آ شنایی با
عروض ال تین و یونان با ستان ،با تقطیع هجا یی آ شنا یی داشتند ،اشعا ر فارسی و
عربی را بدا ن اسلوب تقطیع کردند و باب مطالعات جدیدی را گشودند .دردوران
مشروطه که آ شنا یی با شعر اروپا یی حا صل شد ،بحث هایی هم در زمینه " نو کردن
عروض " در گرفت .کسا نی چون عبد الحسین آ ینی و یحیی دولت آ با دی و دیگران
کوشش های در این زمینه کرده اند که کالً سطحی بود و هیچ کدام موفق به ارائه نظریه
بنیادی اصیلی نگشتند .در روز گار ما اشخا ص متعددی با شیوه های گوناگون به بحث
در عروض پرداختند و برخی از آنان موفق به ارائه نظریات تازه ای گشتند که مجموعا ً به
عروض شکل علمی و تازه داد و توانستند گوهر ساده و بی پیرایه عروض را از میان
غبار خروار ها نام و اصطالح بیهوده و توجیهات غلط بیرون آ ورند،30(».ص)77
«لذا بزرگان ومحققین این فن در صدد برآمده اند که عروض را به صورت علمی
وبا زبان ساده به نسل جدید منتقل کنند؛ فرهیختگانی چون دکتر خانلری ،استاد فرزاد
مسعود،دکتر حمیدی شیرازی،عالمه همایی،دکتر وحیدیان کامیار،دکتر شمیسا واستاد
ابوالحسن نجفی دراین راه توفیقاتی داشته اند،47(».ص)5
5
«درکشور ما دانشمندانی چون استاد عبدالحق بیتاب،پوهنوال محمد افضل بنوال
واستاد واصف باختری درزمینه عروض[ به شیوه سنتی وقدیمی] آثار ارزشمند ازقبیل":
عروض وقافیه" ازاستاد بیتاب"،وزن شعر دری" ازاستاد بنوال و" مقاالت انشاء" ازاستاد
باختری را به عروض دوستان پیشکش نموده اند،39(».ص)3
« این کلمه به معنی چوبی باشد که خیمه بدان استوار گردد وچون قوام ابیات به
قسمت آ خر مصراع نخستین است ،لذ ا این قسمت را مجازاً عروض می خوانده اند و آ ن
گاه این کلمه از رهگذری نامگذاری کل به اسم جزء بر علم که از اوزان شعر در آن
گفتگومی شود ،اطالق شده است یا اینکه عروض درلغت عرب به ماده شتر توسن گفته می
شود و اوزان شعر را که شاعر نا گزیر اســــــت رام خود سازد به این علت عروض
خوانده اند .و برخی گفته اند " :العروض " لقب شهر مکه است وچون خلیل بن احمد بن
عمر بن تمیم بصری الفراهیدی واضح این علم در شـــهر مکه به این دانش دست یافته
است آ ن را به این نام خوانده اند،47(».ص)9
منشأ عروض
« در اینکه منشأ عروض فارسی اوزان شعر ی قبل از اسالم است با دستگاه عروض
عربی ،بین محققان اختالف است .
به نظر می رسد که دستگاه عروضی شعر فا رسی در اساس مقتبس از دستگاه
عروضی شعر عربی باشد اما بعد ها به منا سبت اختالف دو زبان ،بین این دو عروض
فرق ها یی پیدا شده باشد یا این همه مسلم است که برخی از اوزان ویا حتی قوانین
عروضی منشأ ایرانی [ =آ ریایی ] دارند ،30(».ص)75
6
« پیش از اسالم زبان ها و لحجه های متعدد وجود داشـــــت که از آ ن سه زبان ،
فا رسی با ستانی ،اوستا و پهلوی از تشخـّص و رسمیت بیشتری برخور دار بودند :
در کتیبه های زمان هخا منشی ( کتا ب مقدس زردشتیان ) از قبیل " گا ثه ها " و
" یشت ها " به صورت شعر است اوزان این دو کتا ب با یکدیگر متفا وت است .
وجود شعر در فارسی میا نه ( زبان دوره اشکانی و سامانی ) نیز مسلم است .در
" بُندَ ِه ّش ن" " ،درخت آ سوریک " " ،جا ما سب نامه " " ،یاد گا ر زر یران " و غـــیره
آ ثا ری که از شعرپهلوی برجای مانـــده است وحتی "سروده های مانی " نیز در دست
است .
علی رغم کوشش محققان نتیجه ی مقنعی در باره ی چگونگی و مبا نی وزن و
اشعار اوستایی وپهلوی بدست نیا مده است .
به گمان برخی ،وزن شعر در زمان های باستانی " تکیه ای " [ بعد تر درمورد ان
بحث می کنیم ] بوده است .یعنی شعر به اساس شما ره ی تکیه ها استوار بود ( ما نند
شعر انگلسی و آ لمانی ) .ظاهراً در این اوزان " تسا وی تقریبی تعداد هجا ها " [ = وزن
کمی یا وزن عروضی ] نقش ثانوی داشته است ،30(».ص17ــ،15باتلخیص)
« اگر چه عروض و قا فیه شعر فا رسی از عروض و قا فیه شعر عربی نشأ
ت گرفت اما به اقتضا ی اختالف دو زبان به کلی از آن متما بز شد .دریغا که از
عروضیا ن پیش از شمس قیس رازی جز به ندرت خبری نداریم .اما مسلم است که آنان
متوجه این فرق ها بوده اند ،30(» .ص)14
« اما عروض عربی خودش هم اصل و مــــــنشا روشنی ندارد .در تعریف آن
گویند ؛ شناخت اصول است که بدان وزن درست را نا درست توان شناخت .در صورتی
که واقعا ً تا کسی وزن شعر را درک نکرد ه باشد ان را با میزان عروضی نمی تواند
منطبق کند و از این رو است که عروض برای کسانی که ذوق ادراک وزن را دارند مورد
حا جت نیست و در واقع مدت ها قبل از پیدا یش عروض ،اعراب شعر گفته اند ،بی
آنکه خود را آ موختن عروضی معطل کرده با شند،47(».ص)9
« در اینجا نکته ای هست در خور تأ مل :بیشتر الفا ظی که در عروض و
قافیه اصطالح شده است از همین مشا بهت که بین بیت شعر هست با لوازم زندگی بدوی
– خیمه و شتر – درست شده است .این مثل وتد [ =یعنی میخ ] ،سبب [ = ریسمان ] ،
فاصله [ = مسا فت ] َ ،روی [ = آب دهنده ] و ...بله ظاهر آن است که شعر عربی اول
دربین بدوی ها بوجود آمده است و اهل حضر که بعد ان را اقتباس کرده اند ،رموز شعر
را هم چنان با اسم های آن از بدوی ها با ید گرفته باشند ...اما به هر حال مبهم است و
محتا ج بحث و تحقیق،47(».ص)9
دکتر خا نلری می نویسد « :ابو ریحان در « تحقیق ما للهند » از مشا بهت
برخی اصطال حات عروض هندی با عروض عربی سخن می داند ؛ از جمله مشا بهت
آری » با عروض ( جزء آ خر مصرع اول)،مشابهت sabdaبا سبب و varta کلمه « َ
با وتد و ترکیب sadda vartaبا سبب و وتد،31(».ص ...« )23مشابهتی که میان
قواعد و اوزان هند و عروض عرب هست و این که بسیار بعید می نما ید که کسی – خلیل
بن احمد بصری – علمی را از آغاز تا انجام آ ن ابداع کرده باشد .می توان گما ن برد،
خلیل بن احمد در اختراع قوا عد عروض عرب به اصول علم اوزان سا نسگریت نظر
7
داشته و قوانین عروض عرب را از روی آن ساخته و پرداخته باشد .آنچه این حدس را تأ
یید می کند ؛ تولد و اقا مت اوست در بصره که بندر تجا رتی بود با هندو هندویان ،نا چار
دانسته است،39(».ص)1
« عروضیان ما اوزان شعر فارسی را مستقال و چنا نکه بوده مورد توصیف و
بررسی قرار نداده اند ،بلکه بر عکس آنها را بر چهار چوب قواعد محدود خلیل بن احمد
( که خود را مورد انتقاد محققا ن عرب است ) تنظیم کرده اند وحال انکه عروض فارسی
از جهت نظم و دقت و خوش آهنگی و امکان تولید اوزان تازه بو یژه کثرت اوزان ( با
داشتن حدود 350وزن) در جهان بی نظیر است .امروز تعداد اوزان شعر فارسی به
دلیل بوجود آمدن اوزان تازه و تحقیق دقیق تر در دیوان شا عرن بیشتر از گذشته است .
اما در گذشته نیز تعداد اوزان شعر فارسی خیلی بیشتر از شعر عرب بوده است ؛ چنا نکه
خواجه نصیر طوسی تعداد اوزان شعر عرب را 63و تعداد اوزان شعر فارسی را
یکصدو نودو نه می داند .لذا عروض عرب برای تدوین و تنظیم عروض فارسی که
عالوه بر عظمت و زیبا یی ،قواعد خا ص خود را دارد ،به هیچ وجه منا سب نبوده است
....نا گفته نما ند که درگذشته برخی از عروضیا ن ما متو جه برخی از نا رسایی های
عروض خلیل بن احمد برای تدوین عروض فارسی شد ه در مواردی قواعد آن را زیر پا
قرارداده اند .امروز بر ماست که ضمن حفظ سنت های درست اِشکال ها خطا های
عروض گذشته را رها سا زیم و قواعد عروض فارسی را آنچنا ن که هست تــــو صیف و
تد وین کنیم ،52(».ص)21
« عروض یکی از اقسا م علوم عربی است که موضوع آن بحث در وزن (=
آهنگ و موسیقی ) شعر است ودر مورد چگونگی ایجاد وزن ،انواع وزن صحت و سُقم
آن و برخی از شگرد های که مخصوص کالم منظوم است بحث می کند،30(.ص)11
اقسام عروض
« عروض در زبان دری به دو گونه تقسیم شده است :
الف :عروض قدیم
ب :عروض جدید
عروض قـــــدیم بر اساس حروف ساکن و متحرک استوار است ولی عروض جدید
بر پایه صا مت و مصوت قرار دارد .مثال « :سبب » « ،و تد » و « » -سه رکن
اصلی عروض قدیم را تشکیل می دهند در حا لیکه عروض جدید هیچگو نه حرفی از اینها
در میا ن نمی با شد بلکه تقطیع وزن بر اساس صامت و مصوت صورت می گیرد .
8
همچنین عروض سنتی مبتنی بر نوزده بحر ثا بت است ،لیکن در عروض جدید
بحر معیار نیست بلکه وزنهای مختلف و گسترده مبنا ی کار قرار می گیرد .؛ یعنی در
عروض قدیم اگر می خواستند تغییراتی را ایجا د کنند ،می آمـــــــــــدند مثال در بحر
"رمل "تغییراتی بوجود می آوردند و از آن چهار چوب خا رج نمی شدند ؛ اما در عروض
نو ،می توان درهر نوع وزن و آهنگ منا سب تغــییراتی را بوجود می آورد،13(.ص
151و)152
« یاد آوری این نکته ضروری است ؛ به علت اشکا الت عمده عروض سنتی و
تنا قضات آن و توصیف اوزان فرا وان شعر فاسی در چهار چوب تنگ و محدود و در
بعضی موارد قوا عد نامناسب عروض عربی و کثرت زحا فات ( تغییرات ارکان وزن )
و اسا می نأ نوس آ نها ،علم زیبای عــــروض – که دلنواز و گوش نواز است – در میان
انبو هی از " زحا ف ها"و " نامهای عجــیب و غریب "( عربی ) مدفون شده و این مسا
یل یادگیری آن را دچار بیما ری و صعو بت کرده است،47(».ص)5
« روی همین لحا ظ بعضی عروض قدیم را از استفا ده انداخته و عروض
جدید را مبنای کار شان قــــرار می دهند و بـــرخی هم به هما ن شیوه سا بق بـا قی ما ند
و بر حفظ ان پا فشار ی دارند و آن را سهل الوصول تر می دانند،13(.ص)152
«امروزه عروض جزو یکی از نظام های زبان شناسی محسوب می گردد و
در مطا لعات مربوط به فنو لوژی ( واج شناسی ) و سبک شناسی کار برد وسیع یا فته
است،30(».ص)11
« دانش عروض تا جا یی که ممکن است باید به علوم آوا شناسی ( فونتیک )
و واج شناسی (فنولوژی) و تحقیقات آماری تکیه کند و مبا حث مختلف آن بر مبنای داده
های این علوم باز نویسی شود ،10( ».ص ) 9
« واج شناسی و آوا شنا سی شاخه هایی از علم زبان شناسی هستند که به
مطالعه ی آواهای زبان می پردازند .واج شناسی( ) phonologyنظام آوایی زبان را
مطا لعه و ارزش هرکدام از این آواها را درون این نـــــــظام تعیین می کند و آوا شناسی (
))phoneticsخصوصیات تولیدی وشنیداری وفیزیکی این اواها را مورد تحقیق
قرارمیدهد ( ».همان ،ص )14
9
معرفت کامل داشته باشیم واین معانی همگی دربخش مبانی وزن شعر دری مورد بحث
وجستجو قرار خواهند گرفت که همگی باهم دانش زیبای عروض را به ما می فهماند .
شعرو وزن
«وزن ازعناصرمهم شعراست؛حتى خواجه نصيرطوسى ك ه ازديدگاه اه ل فلس فه
ومنطق به شعرنگاه می کندوآن رامانندارس طووابن س یناکالمی خی ال انگیزوش ورانگیزمی
داند،درباره وزن می گوید:وزن نه تنهابرخیال انگ یزی ش عرمی افزای د،بلک ه ادراک ش عر
رابرای خواننده آسان تر می کندونظم وتناس بی بین اج زای پراکن ده ب ه وج ودمی آوردوآن
رابه صورت یکدست ویکپارچه عرضه می دارد،به گـــــــــــونه ای که ذهن به آن خ ومی
گیردوباآن به هیجان می آیدوازآن لذت می برد،3(».ص)29
« اصوالً شعرهمیشه ونزدهمه مردم موزون بوده وتنها درس ده ی اخ یر،اش عاربی
وزن هم گفت ه ش ده اس ت.اش عاربی وزن گرچ ه خی ال انگیزهستنداماشوروافس ون
اشعارموزون راندارند.
غـــــــــــــــــرض ازخیــــــــــال انگــــــــــــیزبودن شعرچیست؟
اگربگویید"خورشیدطلوع کرد"تنهاخبرازطـــــــــــــلوع خورشیدداده اید،امااگربگویید"گل
10
خورشید شگفت"عالوه بردادن خبر،سخن شماخیال انگیز،موزون وزیباست.چرا خیال
انگیزاست؟چون شماپیوندنهانی زیبامیان خورشیدوگل رایافته وخوشیدرابه گل تشبیه کرده
اید.این سخن شماموزون نیزهست زیرابخش(هجا)های آن بانظم وتناسب خاصی درکنارهم
نشسته اندواگرمی گفتید"گل خورشیدشگفته شد"این سخن تنهاخیال انگیزاست اماازنعمت
وزن بهره ای ندارد.
وزن ب ه ش عر،زیب ایی ســـــــــــــــــحرانگیزی می بخش دوآن راش ورانگیزمی
سازد.اگروزن شعری رابرهم بزنیم خواهیم دیدکه تاچه میزان اززیبایی وت أثیرآن درنف وس
کاسته می شود؛
مثألشعر_:
روزوش ب این طف ل ب ه نشونماست دان ه چ وطفلی س ت درآغ وش خ اک
اگربه صورت بی وزن درآیددرمی یابیم که چقدرزیبایی وش ورانگیزی اش راازدس ت داده
است_:
این طفل روزوشب به نشونمااست. دانه چوطفلی درآغوش خاک است
پس وجودوزن برای شعرالزم،بلکه ازفصول ذاتی آن است.ازاین روآشنایی باوزن
شعربرای همه خوب است وکسانی که باشعروشاعری س روکاردارندبه وی ژه باشعرفارس ی
که ازنظرخوش آهنگی،زیبایی،کثرت وتنوع درجهان بی نظیراست ،52( ».ص3و)4
11
مبانی وزن شعردری
واج(واک)honemeP،
حرف ()Grapheme
«وسیله نگارش وثبت س خن خ ط اس ت.ب رای نگ ارش هرزب انی،خ ط خاص ی ب ه
کارمی رودکه از"یک مجموعه نشانه های نوشتاری"تشکیل می یابد.این نشانه هاراحروف
الفبای آن خط می نامند،10(».ص)14
حروف یاالفب ائرحقیقت ص ورت نوش ته ای ونمودارن ام اص وات زب ان می باش دنه
نمایانگرصورت عناصرس ازنده ی زب ان؛مثالً:واج وف ونیم/ج/ازنگ اه الفب اجیم ی احرف جیم
گفته می شود.درساحه ی مطالعات زب ان امروزب ه ج ای کلم ه ی "ح رف"بیشتراص طالح
علمی گرافیم به کاربرده می شود،55(».ص)38
12
وآواهای زبان عربی باآواهای زبان ماتفاوت زیاددارند،ثانیاًاینالفب اازپیش ازی ک هزارس ال
تاکنون برای نوشتنزبانفارسی دری به کارمی رودودرطی این مدت زمان ط والنی آواه ای
زبان فارسی تعی یرات ف راوانی ک رده ان دولی الفب ای خ ط فارس ی درخم ان ص ورت اوّ لی ه
خودباقیمانده است.مسلم است که این امرب اعث می ش ودکه اجـــــــزای این دودس ته نش انه
(واج ه اوحروف)هرچ ه بیش ترازهم فاص له بگیرن د.مط ابقت خودرابایکدیگرازدس ت
بدهند.اینک درزیربه بررسی ناهماهنگی های آنهامی پردازیم
ع دم مط ابقت واج ه ای زب ان فارس ی وح روف الفب ای خ ط فارس ی ب ه یکی
ازچهارصورت زیرمیباشد:
13
دری ب یرون مــــــــــی ایـــــستند[امّــــــاهردودرحکم ی ک ص امت می باش ند!](».
،55باتلخیص و ویرایش،ص48و)49
ب.حروف مصوّ ت(،Vovelآوادار،واکه):
ح روفی هس تند ک ه«...دراثن ای تولی دآن،جری ان هواب ه هیچ م انعی درمج رای
گفــــــــتارازقــــبیل گرفــــــتگی یاتــــــنگی ای که منجربــه سایش شــــود،برخــــــوردنمی
کند....مصوّ ت(واکه)درابــــــــــــــتدای واژه واق ع نمی ش ودوفقط درمی ان وپای ان واژه می
آید،10(».ص16
«درزبان دری،لحجه ی معی اری کاب ل،هش ت واج مص وّ ت وجودداردک ه عب ارت
انداز:
.1الف ممدودَ( aآ).2،یای معروف َ(iای).3،واو مع روف َ( uاو).4،ال ف مفتوح ه
یافتحه ( aا= ــَ ).5،الف مکسوره یاکسره ( iا=ــِ ).6،الف مضموم یاض مه ( uا = ُــ )،
.7واومجهول ( oــُـو) .8،یای مجه ول ( eـِــ ی )،55(».ب اتلخیص و وی رایش،ص 44ــ
)41
به منظور آسانی کاردرعرصه عروض نوین امروزی،مص وّ ت ه ای زبان دری را
به شش6مصوّ ت عروضی تقسیم می کنیم که زیرنشان داده ایم :
مصوّ ت های عروضی «مصوّ ت های زبان دری
14
«مص وّ ت ه ای بلن دعبارت ان داز:ا ( = آ )،و( = او ) و ی ( =ای )؛مثالًدرآخ ر
واژه های " :کو ""،پآ " و " سی " »(.همان،ص)5
نکته ی اوّ ل ـــ «چون هرمصوّ ت بلندتقریباَدوبرابرمصوّ ت کوتاه کش یده تلف ظ می
شود،دروزن شعردوحرف به حساب می آید؛مصوّ ت کوتاه برابریک ح رف اس ت[همچ نین
هرصامت یک حرف به حساب می آید]؛مثالَ:کلمه ی " مآ "دروزن شعرس ه ح رف حس اب
می شودوکلمه ی" َسرد" چهارحرف( = ی –َ ر د )(».همان،ص)22
نکت ه ی دوّ م « -اگرص ورت ملف وظ اشعاررابنویس یم "ا "" ،و" "،ی"،فق ط وق تی
مصوّ ت بلند(بدون همزه )هستندودوحرف به حس اب می آیندک ه"دوّ مین ح رف هج ا"باش ند؛
مثالًدرکلمات":کار""،سود""،دید" .لــــــــــــذا"،و"درکلمات"وام""،قول" و "ی"درکلمه های
"س یل"ص امت هس تند؛زی را – ب ه ت رتیب – اوّ لین ودوّ مین ح رف "ی اد" و َ
هجاهستند(».همان،ص)22
نکته ی سوّ م « -عالمت "و" نماینده ی سه حرف ملفوظ[ ( ُ-ضمه)،و ( =او)،و (
= واو ) ] است؛مثالًدرواژه ه ای "ت و""،س ود" و"وج د"....عالمت "ی"نیزنمــــــــاینده ی
دوحـــــــــــــرف ملفوظ است؛مـــــــــثالًدرواژه هـــــای" :سی" و "نای"(».همان،ص)5
نکت ه ی چه ارم – در.زن شعرص ورت ملف وظ ح روف موردنظراس ت ن ه ش کل
مکتوب؛مثالً:واژه "خواهر"به صورت "خاهر"...و واژه"نام ه"ب ه ص ورت "ن ا َم" تلف ظ می
شوند(»....همان،ص)4
هجا(بخش) Syllable،
15
«درزبان فارسی مصوّ ت هیچگاه درآغارهجاواقع نمی گرددوبیش ازی ک ص امت
نیزنمی توانددرآغازهجا( قبل ازمصوّ ت) بیای د.دانش مندان ق دیم این کیفیّت رااین طوربی ان
کرده اند":ابتدا به ساکن محال است"،10(».ص)17
انواع هجا:
«درزب ان فارس ی ش ش ن وع هج ا(مجموع ه ی ص امت ومص وّ ت )وج ود
دارد،امّادرعروض فارسی فقط سه نوع آن کاربردداردکه به آن هاهجاه ای عروض ی می
گویند،30(».ص«)18دروزن شعر،هجاهای فارسی ارنظرامتداد سه نوع اند:کوتاه ،بلند و
کشیده.
.1هجای کوتاه که دارای دوحرف عروضی است وب اعالمت " " Uنش ان داده می
ب ).
ت )،به ( = َ شود؛مانندکلمات :نه ( = َن )،تو ( = ُ
.2هجای بلندکه دارای سه جرف عروضی است وب اعالمت " ـــ " نش ان داده می
شود؛مانندکلماتَ :سر ،دِل ُ
،گل ،پآ ،بو ،سی .
.3هجای کشیده که دارای چهاریاپنج حرف عروضی است وباعالمت "ـــ " U
نش ان داده می ش ود؛مانن دکلماتَ :ن رمُ ،گفت ،کِش ت،ش اد،س ود،دی د،کاش ت،پ ارس،پوس و
ریخت.چنان که می بینیم ارنظرامتدادهرهجای کشیده معادل اس ت بای ک هج ای بلن دویک
هجای کوتاه؛یعنی س ه ح رف اوّ ل مع ادل ی ک هج ای بلن دویک ی ادوحرف بع دمعادل ی ک
هجای کوتاه است؛مثل واژه های :
پــــو سـت ســو د پـــآ رس ُگـفــــــــــت
ـــ U ـــ U ـــ U U ـــ
د ّقت کنیدک ه ی ک ی ادوحرف آخرهج ای کش یده،هج ای کوت اه نیس ت؛بلک ه ارنظ ر
مص وتامتدادهجاهادرحکم یک هجای کوتاه است ؛زیراهرهجای فارس ی بای د دارای ی ک ّ
باش د.البت ه "خواج ه نص یر" هجاه ایی نظیرهج ای اوّ ل کلم ه ی "پ ار ــ س ی"[هج ای
چهارحرفی :پآ ر]رادارای حرکت مجهوله یامختلسه می داند:
«درپارسی حرکتی دیگراس ت ک ه آن راب ه ض مت وفتحت وکس رت نس بت نت وان
کردوآن را حرکت مجهوله یامختلسه خوانندکانندحرکت حرف "ر" درلفظ پآرسی ».
(معیاراالشعار،چاپ سنگی )
بسیاری ازعروضیان س ّنت گ رای امروزب ه غل ط ح رکت مجهول ه راب ه ص ورت
کسره یاضمه ظاهرمی سازندوبه این ترتیب تلفظ درست ش عررا ف دای ع روض می کنن د؛
درحالی که درتقطی ع ب ه ش یوه این رس اله هیچ ی ک ازاین مش کالت راپیش نمی آورد(».
،52ص22و)23
برای تشحیص هجاهاازیکدیگررعایت ودرنظرگرفتن نکات زیرضروری است:
«.1گف تیم ک ه امتدادهرمص وّ ت بلنددوبرابرمص وّ ت کوت اه اس ت،ل ذادروزن
شعردوحرف به حساب می آید؛مثالً:کلمه ی "س ی"س ه ح رفی اس ت.هری ک ازاین ح روف
دیگرچه مصوّ ت کوتاه وچه صامت دوحرف به حساب می آید(».همان،ص)24
«.2اگرهج ادارای س ه واک ی احرف عروض ی گردیدبلن دواگردارای دو واک
یاحرف عروضی گردیدکوتاه است [هجایی که چهاریاپنج حرف عروضی داشته باشدمعادل
یک هچای بلندویک هجای کوتاه است]،31(».ص)24
16
"«.3آ" درخط فارسی برابراست باهمره ومصوّ ت بلند"ا"،لذاسه ح رف ب ه حس اب
می آی د[آ =ءا] مث ل کلم ه "آب اد"[آ –ب اد ] ک ه هج ای اوّ لش س ه ح رفی وهج ای دوّ مش
چهارحرفی است،52(».ص«)24درکلماتی مانند"اگ ر""،این" "،او" وغ یره(ک ه ظاهراًب ه
نظرمی رسدکه بامصوّ ت آعازشده اند)همواره همزه ای درابتداوجوددارد.بدین جهت همزه
درزبان فارسی درحکم صامت است؛اگر( = َء َگر)،این( =ءین)،او( =ءُو ) و،30(»....ص
)19
تکیــــه()Accent
17
آهنگ ()Intonation
«عبارت است ازادای ترکیب ها باموسیقیّت خاص آن،یع نی این ک ه درزب ان دری
مشخصی بیان می گردد.بنابرآنّ گفته ها،عبارات،فقره هاوجمله هادرمواردمعیّن به گونه ی
آهنگ اگرچه مخصوص جمله هاوفقره هامی تواندباشدامّاهرواژه وترکیب هم،آهنگ خاص
خ ودرادارد.ب ویژه کلم ه ه ای چــــــــــــــندهجایی ک ه درآن هافش اروتکیه ی ثقی ل،خفی ف
ومتوسط مطرح است وادای آن هاآهنگ خاصّی رایجادمی کند.درزبان دری آهنگ ت رکیب
هاسه درجه متمایزدارد:آهنگ پایین-افتان،-آهنگ بلند-خیزان،-آهن گ م وازی-متوس ط.-ب ه
طورمثال جمله ی خبری باآهنگ پایین گفته می شود؛"نجیب آمد؟"وجمله ی تعجبی ون دایی
باآهن گ م وازی بی ان می گ ردد":نجیب آم د!نجیب بی ا!"دی ده می ش ود ک ه درزب ان دری
تغییرآهنگ دریک ترکیب مفهوم رادگرگون می سازدواگرفشار -تکی ه -راهم دراین زمین ه
درنظربگیریم،این مفهوم گیری ازیک ترکیب روبه افزایش می نهد،55(».ص 53و )54
وصل وفصل()Joncture
«هرگاه درزبان دری یک کلمه باکلمه دیگری پیوسته وبدون وقفه گفته شودآن رابه
نام «وصل»یادمی کنندوهرگاه کلمه ای ازکلم ه ی دیگرجداوباوقف ه گفت ه ش ودآن راب ه ن ام
«فص ل»ی ادمی کنن د....گرچ ه وص ل وفص ل درنح وی ادای جمل ه ه اموردبحث ق رارمی
گیردامّادرواژه های ترکی بی ن یزنقش آن م ؤثریت زی اددارد؛آن هم دروابس تگی ب ه ت رکیب
های جمله.
وصل وفصل نیزمانندآهنگ دردگرگ ونی مف اهیم ت رکیب ه انقش عم ده
دارد،مثالًدراین مصراع:
من چنگ نمی زنم نی آرید من بنگ نمی خورم می آرید
اگراجزای فعل های آخرمصراع هاباوصل گفته شود،معنی” نهی” رامی
ده دوهرگاه بافص ل گفت ه ش ودمعنی”آوردن َنی” رامی رس اند.همچ نین اج زای
ترکیب”شهریار”دراین بیت ازشاعرمعروف شهریارکه نخست باوصل وسپس بافص ل گفت ه
می شود:
رواست جای تودرچشم شهریارای اشک
که نیست جزتودراین شهر ،یاردیده ی من
وزن شعر
18
ّ
مشخص ی دیگراست.بنابراین وزن شعر،مجموعه ای ازهجاهای کوتاه وبلنداست ک ه ب انظم
خاص ی راب ه ذهن متب ادرمی کن د.پس؛
ّ پی درپی قرارگرفت ه باش د.ه رنظم خ اص،وزن
شعرفارسی به طورکلّی مبتنی برکمیت (کوتاه وبلندی)هجاهاست ،30(».ص)29
عروض«علمی است که ازوزن،آهنگ،چگونگی ایجاد،نحوه ی شناسایی،
ان واع وش گردهای وی ژه بحث می کن د،13(».ص«)148ع روض علمی اس ت ک ه
قواعدتعیین اوزان شعر(تقطیع)وطبقه بندی اوزان راازجنبه های نظ ری وعلمی بدس ت می
دهد.
واحد وزن:
واحد وزن درشعرفارسی وبسیاری اززبان های دیگر«مصراع»می باشد،لذا
وزن هرمص راع ش عردراین زب ان ه انموداروزن مص راع ه ای دیگراس ت،و وق تی
شاعرمصراع اوّ ل رامی سراید،به ناچاربقیه ی مصراع هاراباهمان وزن بایدبسراید.
واحد وزن درشعرعرب«بیت»می باشد ،درنام گذاری اوزان اشعارفارسی[درعروض
قدیم]،طبق سنت ،واحد وزن رابیت می گیرند،52(».ص)24
تعیین وزن
19
تعیین وزن
برای تعیین وزن یک شعر،چهارقاعده ی زیررابه د ّقت بایدبه کاربرد:
.1درست خواندن و درست نوشتن شعر .2تقطیع هجایی .3تقطیع به اکان
.4اختیارات شاعری ،52(».ص)25
«در نوشتن شعر به خط عروضی رعایت چند نکته الزم و ضروری است:
.1اگر در فصیح خواندن شعر،همزه ی آغاز هجا (وقتی که قبل ازان صامتی
باشد)تلفظ نشود در خط نیز همزه را باید حذف کرد؛مثال:
صدق پیش آرکه اخالص به طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
پیشانی نیست
چنانکه در شعر فوق "طاعت آن" و "پیش آر" با حذف همزه به صورت "طاعتان" و
"پیشار" تلفظ می شوند .همچنین مصراع"بنی آدم اعضای یکدیگرند" با حذف همزه
ی"أعضا" به صورت" َبنی آدَمــَعـضای" ...خوانده میشوند.
.2در خط عروضی باید حرکات(مصوّ ت های کوتاه)گذاشته شود (حرکات ،مانند
مصوّ ت های بلند همیشه دومین حرف هجا هستند):
َمقصود وُ جـود آفـَـــــریـــنـــِش هـل بـیـنــِشاَی َچـشـ ُم چـِراغ اَ ِ
.3روشن است کلماتی مانند"تو""،دو" و "و"ربط(عطف) به صورتی که تلفظ می
"ت"ُ "،د""،ـُـ" (معموالً"و" عطف یا ربط،به ویژه شوند بایدنوشته شوند؛یعنی به صورت ُ
در شعر به صورت ضمه تلفظ می شود؛مثل:من و او=مـَن ُ او).
.4حرفی که در خط هست امّا به تلفظ در نمی آید در خط عروضی حذف می
شود.مثالً در کلمات ":خویش""،خواهر""،نامه" و "چه" به صورت "خیش""،خاهر""،نا َم"
و "چ ِ"نوشته می شود:
20
نیز َبر َنفس ِدیگری َم َپ َسند فس خیش َن َپ َسدی
هـَرچ ِ َبر َن ِ
.5همانطور که قبالً گفتیم؛مصوّ ت،دومین حرف هرهجاست،لذا حروف
"و""،ا""،ی" فقط وقتی دومین حرف هجا باشند مصوت هستند و دو حرف به حساب می
آیند.مثالًدر کلمات":کو""،سار" و "ریخت".بنابراین در کلمه ای مثل"نـَو" که دومین حرفش
مصوت فتخه است "و" صامت است.
ّ
شود؛مانند":عزت" که .6حرفی که مشدد تلفظ گردد باید به صورت دو حرف نوشته
ِززت" نوشته می شود: به صورت"عـ َ
ت بالین نـِه،52(».ص25و کِ نِـ َیم َبردَر ُ ِززت زین بـِهپیر گـُفتا کِ چ ِ عـ َ
)26
«.7در کلمات بسیط فارسی هیچگاه مصوّ ت بلند "ی" قبل از صامت "ی" قرار نمی
گیرد،پس کلماتی نظیر "گیاه" و "سیاه" را به صورت "گـِـیاه" و "سـِـیاه" می نویسیم(».
،30ص)20
«.8تنوین به صورتی که تلفظ می شود به حساب می آید؛یعنی یک مصوت کوتاه و
یک صامت نون:
َنرم با َید گـُفت قولـَن لـَییــِ َنن پیش فِرعون ِز َمن موسـِیا دَر ِ
ً
[که کلمات "قوال" و "لـــیّناً" به صورت " قولـَن" و " لـَییــِ َنن"در خط عروضی در آمده
است]،3(».ص)34
«.9کسره اِضافی در َبر گیرنده یک حرف است :
صدای بال ِتــ ُُرا ای پرنده ی موعود. ی خون آلود شنیدم از نفس ِ بادها ِ
.10های غیر ملفوظ آنست که مکتوب شود امّا در قالب تلفظ نگنجد و در انتهای
کلمات پدیدا می گردد؛مانند":گریه کردم ـــ زنده بــُدم""،ــه" درگریه و زنده ساقط می
گردد»(،47ص16و )17و به صورت "گـِری َ " و "ز ِنـد َ "نوشته می شوند.همچنین
"ب" نوشته می شوند. حروف ربط"که" و "به" در خط عروضی به صورت "کِ " و َ
تقطیع هجایی
«منظور از تقطیع هایی م ّشخص کردن هجاها ی شعر اعم از کوتاه،بلند و کشیده
است.برای این کار ابتدا باید هجاهای شعر را به د ّقت جدا و مرز هر هجا را با خط
مشخص کرد .د ّقت شود که به تعداد مصوّ ت هاهجا وجود دارد.ضمنا ً ّ عمودی کوتاهی
هجای کشیده باید با خط عمودی به یک هجای بلند(سه حرفی) و یک هجای کوتاه(یک یا
دو حرف بعد)تقسیم شوند؛مثالً:
ایـــن مُر غ ِ َوحـــــــــشی ــــرنــــجان د ِ لـَم را کِ
َم َ
ِز بــا مــی کِ َبـر خا ست مُشـــــــکِل نِــــــــشیــــــــــــ َنــد
21
ج ـــ هجاهای سه یا چهار حرفی(کشیده)،عالمت " ـــ ("Uعالمت"ـــ"برای سه
حرف اوّ ل و عالمت""Uبرای یک یا دو حرف بعد)،52(».ص26و)27
باتوجه به نکاتی که درقسمت هجاگفتیم؛درنظرگرفتن نکات زیرنیزدرتقطیع
هجایی ضروری است:
«.1دروزن شعر"ن"ساکن بعدازمصوّ ت های بلند["و""،ا""،ی"]به حساب نمی
آید.درحقیقت مصوّ ت بلند قبل از"ن"کوتاه تلفظ می شودامّا چنانکه خواجه نصیرتوسی
در"معیاراالشعار"می گوید:واژه هایی مانند دون،دان،دین بروزن دو،دا،دی می باشد؛
مثال :جان= جا،برین =بری،خون=خو.
اگراین "ن" به هجای بعدمنتقل گردد،درهجای جدید چون بعداز مصوّ ت
بلندقرارنمی گیردبه حساب آورده می شود؛مثال ً":دوان آمد" را اگر به صورت " َد – وا –
نا – َمد "تلفظ کنیم ،به سبب اینکه "ن"درهجای جدید ِ"نا" ازمصوّ ت بلند قبل ازخودفاصله
گرفته است،به حساب می آیدوساقط نمی گردد،52 (».ص)24
«.2هجای پایانی اوزان شعرفارسی همیشه بلند است واگربه جای آن هجای کشیده
یاکوتاه بیاید حکم هجای بلند رادارد،لذاهجای پایانی [مصراع]راهمیشه با هجای بلند"ــــ "
نشان می دهیم(».همان،ص )27
«.3همانطورکه قبال ًگفتیم ،حرکات (مصوّ ت های کوتاه)مانند دیگرحروف
هستندامّاهرمصوّ ت بلند دوحرف به حساب می آید(».همان،ص)27
اکنون با توجه به گفته های فوق و درنظرداشتن خط عروضی ،مصراع زیر را
باتقطیع هجایی نشان می دهیم :
ِد َلــَم را کِ ایـن مــُر غ ِ َوحـ شی َمـ َرنــ جان
Uــــ ــــ ـــ ـــ Uـــ ـــU Uــــ ـــ
حال اگرمصراع دوّ م [ومصراع های دیگر]شعر ران یزتقطیع هج ایی ک نیم ،خ واهیم
دیدکه نظم وتعداد هجا های آن دقیق ا ًمث ل مص راع اوّ ل خواه د ب ود.هجاه ای مص راع دوّ م
را[به ترتیب] زیرهجاهای مصراع اوّ ل می آوریم تاهجاهای دومصراع رابهتربتوان تطبیق
کرد:
ِد َلــَم را کِ ایـن مــُر غ ِ َوحـ شی مُـ َرنــ جان
ــــ Uــــ ـــ ـــ Uـــ ـــU Uــــ ـــ
با مــی کِ َبر خا ست مُشـ کـِـل نــِ شـی نـَد ِز
همچنین شعردیگری را باخط عروضی نوشته وتقطیع هجایی می نماییم:
بیشترآید سخنش ناصواب هرکه تأمّــ ُل نکند درجواب
(سعدی)
َجـ واب هـَر کـِ تــَ أ َمـ مـُل نـَ کـ ُ نـَد دَر
ـــ U Uـــ ـــ U ـــ ـــ U Uـــ
بیــــــــش تـَ را یـَد سـ ُ خـَ نـَش نا صـَ واب
22
"کـ"ح ذف ش ده ،ح رف "م"درکلم ه ی درتقطیع هجایی ش عرفوق ":ه" غ یرملفوظ ِ
"تأمّل"دوبارنوشته شده ومش دد اس ت ،هج ای کش یده "واب"درپای ان مص راع ه ا ب اعالمت
هج ای بلندنش ان داده ش ده اس ت ،هج ای کش یده "بیش"دراوّ ل مص راع دوّ م بای ک هج ای
بلند(سه حرفی) ویک هجای کوت اه(ی ک ح رفی)تقطی ع ش ده وت رکیب "بیش ترآید"دررابط ه
بایکدیگردرنظرگرفته شده اند ک ه ص امت"ر"ازکلم ه ی "بیش تر"و"مص وّ ت بلن د"آ"ازکلم ه
"آید"هجای بلند"رآ " راساخته اند .
از آنجا که تقطیع هجایی مهمترین بخش تعیین وزن می باشد؛لذاضروری است ک ه
تمرین های بسیاری دراین بخش انجام بگیرد؛به همین منظوردراین قسمت تم رین ه ایی را
برای شما پیشکش می کنیم (»:همان،ص)27
23
خودشــــــــــکن آیینه شـکستن خطاست آینه ار نقش توبــــــــنمود راست
(نظامی)
که صــــــــــــورت نبـــندد دری دیگرم خدایابه خواری مـــــران ازدرم
(سعدی)
زشـــــــــــــــیران جــنگی برآرند شور نبینی که چون باهـــــــم آیندمور
(سعدی)
دنباله ی کار خــــــــــــــــــــویش گیرم بنشیــــــــــــنم وصبرپیش گیرم
(سعدی)
مرغ تســـــــــــــبیح خوان مـن خاموش گفتم این شرط آدمیّت نیســـــت
(سعدی)
نیســـــــتم،نیـــــستم،نــــــــــــــیستم من چند پرسی که من چیســـتم من؟
( میرزاحبیب خراسانی)
پیــــــوندروح کردی پیغام دوست دادی ای بادبامدادی خوش میروی به شادی
(سعدی)
تقطیع به ارکان
اگرشعر:
وان دل که باخود داشتم بادلستانم می رود ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
(سعدی )
را تقطیع هجایی می کنیم که به صورت زیر درمی آید:
24
َأی سا ِر بان آ هِس تــَ ران کا را مــِ جا نــَم می َر َود
َنـم مـی َر َود ُخد دا ش تــَم با دِل سـِ تا وان دِل کـِ با
ـــ /ـــ ـــ Uـــ /ـــ ــــ Uـــ ـــ ـــ Uـــ /ـــ ـــ U
همچنین هرمصراع شعرفوق را اگربه ص ورت س ه هج ایی ج دا ک نیم نظمی در آن
هانمی بینیم ولی اگربه صورت چهار هجایی جدا ک نیم نظم آن ه ا آش کار می ش ود ب ه این
صورت ازتکرار چهاربار"ـــ ـــ Uـــ "تشکیل شده است:
ـــ ـــ Uـــ /ـــ ـــ Uـــ /ـــ ـــ Uـــ /ـــ ـــ Uـــ
تقطیع هجایی شعرزیر:
باهمه آمیخت دل،گرچه جدامی رود فتنه برانگیخت دل،خون شهان ریخت دل
(مولوی)
به این صورت است:
ب َرنـ گیـ خـت دِل خو ن ِ شــَ هان ریـ خت دِل َ فـِتـ َن
َود َر می میـ خت دِل گـَر چ ِ جـ ُ دا آ با هـَ َم
ـــ ـــ /ــــ U ـــ /ـــ U U U ـــ U Uـــ /ـــ
حال اگر هجاهای آن را فقط به صورت جهار هج ایی ج دا ک نیم ،وزنی متن اوب در آن ه ا
می بینیم :
UUـــ / Uـــ Uـــ ـــ UU /ـــ / Uـــ Uـــ ـــ
پس برای اینکه نظم میان هجاهای یک شعر آشکار شود باید هجاهای یک مصراع
آن را به صورت چهار هجایی ،سه هجایی یا چهار هجایی وسه هجایی جدا کنیم.
درمیان هجاهای مـــــعدودی از اوزان نظمی ظاهر نیست ؛مثل هجاهای شعر:
25
روزم ندهد بی تو روشــــنایی ای مایه خوبــی ونــــیکنامی
(رودکی)
می نا کـ نیـــ یُ بی خو یِ یَ ما ای
یی نا شـَ رو تـ ُ بی هــَد ِد نــَ َزم رو
ـــ ـــ U ـــ U ـــ ـــ U U ـــ ـــ
به طورکلی اکثراوزان شعر فارسی دارای نظم تک راری هس تند و بعض ی ن یز نظم
متن اوب دارن د ودر ان دکی از اوزان نظمی دی ده نمی ش ود .ض منا ًنظم تک راری ب رنظم
متناوب ترجیح دارد .لذا اگرهجاهای شعری را بتوان بانظم تکراری تقطیع کرد ،تقطی ع آن
به متناوب جایز نیست ؛مثال ًشعر"مرنجان دلم را که این "...که به صورت منظم ،یعنی":
Uـــ ـــ U /ـــ ـــ U/ـــ ـــ U /ـــ ـــ"تقطیع می شود نبای د ب ه صوس رت متن اوب "U
ـــ ـــ / Uـــ ـــ U /ـــ ـــ / Uـــ ـــ "تقطیع کرد ،52(».ص)29-31
26
تـن تـنناتن تـنن ،تن تـنناتـن تـنن زان پس بریاداوپرده ی ع ّشاق ساز
یعنی":مفتعلن فاعلن ،مفتعلن فاعلن"»(،31ص)35
تـَ نــَن نـَ نا تـَـن نـَن تـَن تـَ نـَ نا تن تـَ تـَن تـَ
عـِ لـُن عـِ لـُن فا عـِ لـُن مفـ تـَ عـِ لـُن فا مـُفـ تـَ
Uـــ Uـــ /ـــ U Uــــ /ـــ U Uـــ /ـــ ـــ
پس:
«ارکان عروضی واحدهایی هستند که برای سنجش نظم موجود درمیان آواهای
ّ
مشخص ی زنجیره ی گفتارموزون به کار می روند وهرکدام از آنها ازت رکیب ی ک تع داد
از حروف متحرّ ک وساکن [چندین هجا]به دست می آیند،10(».ص)60
«مهمّترین ارکان عروضی فارسی 19تا است که در زیر باآن ها آشنا می شوید:
27
عالوه ازتقسیم بندی فوق ارکان عروضی را براساس تعداد هجاه ا ن یز تقس یم
بندی کرده اند.
ازمالحظ ه ارک ان عروض ی نتیج ه می گ یریم ک ه «:درهیچ رک نی بیش
ازدوهج ای کوت اه مت والی وس ه هج ای بلن د مت والی ق رار نگرفت ه اس ت...واغلب اوزان
براساس پایه های سه هجایی وچهار هجایی است ،31(» .ص)37
«برای تقطیع شعر به ارکان ،ابتدا آن راتقطیع هجایی می کنیم ،سپس مرزهجاه ارا
مشخص شود باخط عمودی پر رنگ تری به اجزای سه یاچه ار ّ به صورتی که نظم آن ها
هجایی تقسیم می نماییم ،آن گاه به ارکان مراجعه می کنیم تا ببی نیم ه ر ی ک ازاین اج زای
چهار یا سه هجایی باچه رکنی مطابقت دارند؛آن هارا انتخاب می کنیم زیراج زا نویس یم ؛
مثال:
که صورت نبندد دری دیگرم خـدایا به خواری مران از درم
(سعدی)
َرم َد از ران مـَ ری به خا خـ ُ دا یا
دی گـَ َرم ری دَ بـَن دَ د نـَ کِ صو َرتـ
ـــ U /ـــ ـــ U/ ـــ ـــ U/ Uـــ ـــ
فـَــــــعـَل فـــَــــــــــعــو لـُـن فـــَــــــعــو لـُـن فـــَـــعــو لـُـن
هجاه ای ش عر باالب ه چه ار " Uـــ ـــ "تقس یم گردی ده ولی از آخ ر " Uـــ ـــ
"چهارم ،یکهجاحذ ف شده است وبه صورت " Uـــ "درآمده که ب ا مراجع ه ب ه ارک ان می
بینیم که معادل " Uـــ "رکن "فـَعـَـل"است .ارکان را زیر هجاهای تقسیم شده نوشته ایم .
28
تی خـ سو نـَم جا تـ ُ نی ما شیـ پ
َ َوز
ـــ U ـــ ـــ / ـــ U /ـــ ـــ ـــ U ـــ
عــِـــــــلـُـن فــا تــُن عــِـــــــــال فــا تــُن عــِـــــــــال فــا
به سه رکن "ـــ Uـــ ـــ "تقسیم شده ولی از "ـــ Uـــ ـــ" چهارم یک هجا حذف شده وبه
صورت "ـــ Uـــ "درآمده است .با مراجعه به ارکان ،معادل "ـــ Uـــ ـــ " یعنی "ف اعالتن
"ومعادل "ـــ Uـــ" یعنی "فاعلن "را زیر هجاهای تقسیم شده می نویسیم :
(سعدی)
َبد َن تا ما ه تــا بُ آ فـِ َگر َیـ دَ شا
َحم َمد رو ی ِ چُن ح ِ ال ل ِ ُم ش ُد َأبـ پیـ
ـــ / Uـــ U Uـــ /ـــ ـــ U U Uـــ / ـــ
مفـــــــتـَــــــعـِــــلـُن فع فــا عــــــــال تن مفـــــــتـَــــــعـِـــــلـُن
29
نظم متناوب دارد که از آخرین"ـــ Uـــ " Uسه هجای پای انی ح ذف ش ده ....بامراجع ه ب ه
ُ
اعالت"و "ـــ "ب ا ارک ان"ـــ UUـــ "ب ا رکن"مفتعلن"و" ـــ Uـــ " Uب ا رکن"ف
رکن"فع"مطابقت دارد و وزن شعرفوق می شود :
مفـــــــتـَــــــعـِـــــلـُن فــا عــــــــال تن مفـــــــتـَــــــعـِــــلـُن فع
،52(»....ص)35-37
یعنی :
بـــــــــــد مــاه نــتــا آفـــــتــــــاب و شـــایـــداگـــر
مـــــــــد(ص) الل محمـــــ روی چون هـــ پیش دوابـــــ
ـــ ـــ UUـــ ـــ Uـــ U ـــ UUـــ
فــــــــــــع ت /مــفــتــعــلـن / فــاعـــــــال ُ مــفــتــعــلــن /
30
وگــــرناخــــــداجــــامــه بـــــرتـــــــــن خــــداکــــشتی آنـــــــجا ک ه خواه د بــــرد
درد
( سعدی )
بــــی نـــام تو نامه کــــــی کنـــــــــــم بــــاز ای نـــام توبهتـــــــــــریـن ســــــــــرآغاز
( نظامی )
چه کنم که هست این هاگل باغ آشنـــایـــــی زدودیــده خون فشانم زغمت شب جدایی
( عراقی )
اختیارات شاعری
«چنان که درمثال های قبل دیدیم وزن شعرفارسی بسیار منظم ودقی ق اس ت ونظم
وتساوی هجاها در مصراع های یک شعر دقیقا رعایت میشود واز این نظ ر تقعطی ع ش عر
فارسی بسیار ساده است ،٥۲(».ص )٣٧تقطيع اينست که شعررا به هجاهای کوت اه و بلن د
تقسيم کنيم وس پس ب ارکن بن دی،وزن آن را پيدا ک نيم .ام ا اوال ً تقطيع درس ت محت اج ب ه
رعايت دقايقی است ...وثانيا کمتر شعری اس ت ک ه بع دازتقطيع و رکن بن دی وزن اص لی
شعررا نشان دهد بلکه معموال وزنی به دست می ِِِِآ يد ک ه وزن اص لی نيس ت .ب رای تب ديل
31
وزن تقطيعی به وزن اص لی توج ه ب ه دق ايقی ک ه ب ه آنه ا اختيارات ش اعری گوين د,الزم
است ،۳۱(».ص:)۴۹
« اختيارات شاعری ب ه آن دس ته ازدگرگونيه ای آوايی گفت ه ميش ود ک ه ش اعردر
بکارگرفتن و بکار نگرفتن آنه ادارای اختياراس ت .اين قبيل دگرگ ونی ه ای آوايی اگرچ ه
خالف هنجارطبيعی زبان ياخالف قواعد وزن هستد,سنگينی آنها به حدی نيست ک ه آهن گ
شعررا نامطبوع سازد وشنونده به آسانی متوجه آنها نمی شود و حتی اف راد آگ اه از قواع د
وزن ن يز ای بس ا ممکن اس ت ک ه ت ا وق تی ش عررا تقطيع نک رده ان د ,ب ه وج ود آنه ا پی
نبرند,١٠(».ص)۳٠
نکته ـ«برای تعيين وزن يک شعر,تقطيع يک مصراع آن کافی است چون در اشعار
فارس ی معم والﹰاز اختيارات اس تفاده می ش ود ب ا مقايس ه ی دو مص راع يع نی از روی
اختالف هجاها ,اختالفات شاعری را بهتردرميابيم .لذا در تقطيع,هجاه ای مص راع دوم را
به ترتيب زيرهجاهای مصراع اول می نويسيم ...اگر هجايی با هجای معادلش درمص راع
ديگرمتفاوت باش د عالمت ه ر دوهج ا رامی گ ذاريم و وق تی ک ه طب ق اختيارات ش اعری
مشخص شد که باهجای متفاوت معادلش مس اوی اس ت عالمت قبلی آن راخ ط می زنيم(».
‚٥٢ص٣۸و)٣۹
32
[وزن اصلی= Uـ ـ U/ـ ـ U/ـ ـ U/ـ ( /فعولن فعولن فعولن فعل) ].
شاعربه ضرورت وزن"،دَر آن"(=ـ ـ)را "،دَ ران"(= Uـ) تل ّفظ کرده تاهجاهای دومصراع
يکسان و وزن درست باشد،زيرا اگر "دَر آن"تل ّفظ می کرد،هجای اوّ ل مصراع اوّ ل بلندمی
بودوحال آنکه هجای اوّ ل مصراع دوّ م کوتاه است.
دوم_ تغييرکم ّيت مصـ ّـوت هــا_ ش اعر درمواردخاص ی مختاراس ت ک ه ب ه نــوع ّ
صرورت وزن شعر،مصوّ ت کوتاه رابلند ويا مصوّ ت بلند راکوتاه تل ّفظ کند:
.1بلندتل ّفظ کــردن مصـ ّـوت هــای کوتــاه:مص وّ ت کوت اه پايان کلم ه رامی ت وان ب ه
ضرورت وزن کش يده تل ّف ظ نم ود تامص وّ ت بلن د ب ه حس اب آيد؛همچ نين کس ره اض افه و
"و"عطف را:
مصوت کوتاه "فتحه ـَ ":ّ مثال برای بلند تل ّفظ کردن
چه مايه غم خوردتا گل برآرد نبينی باغبان چون گل بکارد
(فخرالدين اسعد گرگانی)
َرد کا چُن گــُل بــِ بی نی بـــا غـ بان نـَ
ـ ـ ـ U / ـ ـ ـ U ـ ـ U
U
را َرد گـُل بـَ َرد تـا ی غـَم خـ ُ َ چ ِ ما
33
ـ U ـ /ـ ـ U ـ /ـ ـ U ـ
U
َرت َسـ َن شا َنم کـ ُ دو َزم َقت ُر چا
[وزن اصلی=ـــ Uـــ ـــ /ـــ Uـــ ـــ /ـــ Uـــ ( /فاعالتن فاعالتن فــــــــــــاعلن) ]
هجای چهارم مصراع دوّ م بلند است وکوتاه تلفظ نمی شود امّا درمص راع اوّ ل طب ق قاع ده
باید کشیده تلفظ شود تا همانند هجای چهارم مصراع دوّ م گردد.
مصوت بلند فتحه " ــَ " که تنها درآخر کلمه ی "نه"می آید وکم ّ مثال برای
ا ّتفاق می افتد:
خوش ببین واللّــّه اَعلـَم باالصّواب نه سبو پیدا دراین حالت نه آب
(مولوی)
آب نــَــَ لـَت حا دَ رین دا بـــو پیـ سـَ َن
U
ـــ U ـــ /ـــ Uـــ ـــ /ـــ ـــ U ـــ
واب صـَ بـِص لـَم ـ ُه اَعــ ال َولـ بیـن ُخش بـِـ
[وزن اصلی=ـــ Uـــ ـــ /ـــ Uـــ ـــ /ـــ Uـــ ( /فاعالتن فاعالتن فـــــــــــــاعلن) ]
هجای اوّ ل در مصراع اوّ ل کــوتاه است امّا به ضرورت وزن طبق قاعده بلند تلفظ می
شود تا معادل هجــــــــــای اوّ ل در مصراع دوّ م گردد[هجاهای کشیده "آب" و "واب "
درپایان مصراع های اوّ ل و دوّ م،معادل هجای بلند درنظر گرفته شده اند] .
مصوت بلند:هرگاه پس از کلمه های مخت وم ب ه مص وّ ت ه ای ّ .2کوتاه تلفظ کردن
بلند"و" یا "ی"مصوّ تی بیای د،ش اعر اختی ار داردک ه این مص وّ ت ه ای بلن د را کوت اه تلف ظ
34
کندتاکوتاه به حساب آیند .ضمنا ًمیان دو مصوّ ت،صامت "ی" قرار می گیردک ه آن را "ی"
میانجی می نامند؛مثال ً:جم ع "دان ا" می ش ود "دانای ان"(= دان ا +ی +ا ن )،منس وب ب ه "
لیمو" می شود "لیمویی" (لیمو +ی +ی).
+مصوت):
ّ مصوت بلند "و"( "و"" +ی" میانجی
ّ مثال برای کوتاه تلفظ کردن
آرزویی که همی داردم اکنون پژمان درچنان روز مرا آرزویی خواهد بود
(رعدی آذرخشی)
َهد بود ِر زو یــی خا مـَ را آ ز دَر چـِ نان رو
ــ/ـ
ـــ /ـــ ـــ ـــ ـــ U U /ـــ ـــ U U / ـــ Uـــ
َمک نون ِپژ مان َد َر َهـ می دا کـِ آ ر ِ زو یی
[وزن اصلی=ـــ Uـــ ـــ UU/ـــ ـــ UU/ـــ ـــ/ـــ ـــ(/فاعالتن فعالتن فعالتن فعلن) ]
هج ای دهم درمص راع دوّ م کوت اه اس ت وبلن د تلف ظ نمی ش ود ا ّم ا[مع ادل همین هج ا ]
درمصراع اوّ ل بلند است و طب ق قاع ده کوت اه تلف ظ می گ ردد.چنانک ه مالحظ ه می ش ود؛
مص وّ ت"و" درکلم ه ی "آرزویی"درمص راع اوّ ل ب ه ض رورت وزن کوت اه ش ده ا ّم ا
درمصراع دوّ م چون ضرورت وزن وجود ندارد این مصوّ ت کوتاه تلفظ نشده است.
35
(سعدی)
دِل ِز تی دَسـ ریــ ـم را تـــا بـَ یا بــِ
ـــ ـــ U / ـــ ــــ U / ـــ ـــ U / ـــ U
گـِل ِز دا فـَر د َور را وان بـَ َنتـ کِ
[وزن اصلی= Uـ ـ U/ـ ـ U/ـ ـ U/ـ ( /فعولن فعولن فعولن فعل) ].
36
(ناصر
خسرو)
بــه تدبـــــیـــر رفــــتــن هـــمـــه بـــرگ ب ودن همی ســاخــتــی
نــپــرداخــتــی
(سعدی)
برخ یز و بی ا ب ه س وی ش د موســـــــــــم ســـبزه و تمـــاشـــــا
صـــــــــــــــــحرا
(سعدی
)
نـدارم بدو ســــــــــــــــر به یکــــــبارگی سوی چاره گشتم زبیـــــــچارگی
(فردوسی)
ت و بم ان ای آنک ه چ ون ت و پ اک روزه اگر رفت گ و رو ب اک نـــــیست
نـیـســــــت
(مولوی)
ذک رش بخ یر س اقی مسکــــین مس ت اگ ر ی ار و ی اد حریف ان نمی کنـد
نــــواز مـــا
(حافظ)
ز هــــر گونـــــه ای آزمـــــودیــــم به گرز و به تیر و به تیـــغ و کمنـــد
بـــنــد
(فردوسی)
دل از جن گ جس تن پشـــیــمـــان ب ه پیش جهان دار پیـــمان کنــــیم
کــنـــیـــم
(فردوسی
)
که سبزه بخواهد دمیـــــــد از گــــلــم به سبزه کجا تازه گردد دلــــــم
(سعدی)
کــجــــادانـندحال م ا،ســـــــبکباران شب تاریک وبیم موج وگردابی چ نین های ل
ساحل ها
(حافظ)
ترک ســـــود و سودا کن،قطع هر تم ّنــا کـــــن
می خور و طرب ها کن من هم این عمل دارم
(بیدل)
آهـم،شــررم،اشـکم و داغـم،چــه تــــوان کرد؟
چــون شمع در این بزم به صد رنگ هالکــــم
(بیدل)
اگر بر خلق دنیــــــــــانباشد تهمت پــــــــیری
ز دست پیر میگردد بلی کار جــــــــوان پیــــدا
(دیوان اشعاراستاد غفوری کوهستانی)
37
به اوج عالم معنی چودشوارست پی بــردن
از آن رو کلک مشکین زد رقم مضمون آســانــی
ب.اختیارات وزنی:
«اختیارات زبانی فقط تسهیالتی درتلفظ شاعر فراهم می سازد تاب ه ض رورت وزن
از آن اس تفاده کن د بی آنک ه م وجب تغیی یری در وزن ش ود ،ا ّم ا اختی ارات وزنی امک ان
کوچک در وزن را به شاعر می دهد ؛تغی یراتی ک ه گ وش فارس ی زبان ان،آن ه ا را عیب
نمی شمارد.
اختیارت وزنی بر چهار گونه است :
.1بلند بودن هجای پایانی مصراع :آخرین هجای مصراع بلند اس ت ا ّم ا ش اعر می
تواند به جای آن هجای کش یده ی ا کوت اه بی اورد،هج ای پای ان مص راع راهمیش ه ب اعالمت
هجای بلند نشان می دهیم؛مثالً در شعر زیر:
38
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است
همه آن است وگرنه دل و جان این همه نیست
(حافظ)
فا عـِــــال تن
ضست َ ت جا نان غـَ َر ب ِ َ ُل جان شـَ َر فِ صُحـ از ِد
U U
ـــ ـــ U U / ـــ U U /ـــ ـــ Uـــ ـــ U U /ـــ
U U Uـــ ـــ
ُل جان این هـَ َم نیست ِد َهـ مـَ آ َنسـ ت َو َگــَر َنــــــ
فــــعــــال تن
چنان که می بینید وزن مصراع اوّ ل این شعر با" ـــUـــ ـــ (فاعالتن)"شروع شده و
حال آن که دراصل وزن "UUـــ ـــ (فعالتن )" بوده است .
این اختیار وزنی بسیار رایج است ،ح تی ممکن اس ت درتم ام مص راع ه ا ح ّتی در
مصراع اوّ ل شعرنیز صورت بگیرد ،52(».ص)45
بیت های زیر را نیز می توانید تقطیع کنید تااین اختیار شاعری را مالحظه کنید:
به جهان خرّ م از آنم که جهان خرّ م ازاوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
(سعدی)
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یـاد نـــــــکرد
بـه وداعـی دل غـــم دیـــده ی ما شاد نکرد
(حافظ)
چاره ی هجر تو سازم بـه وصال دگـــران
آه تا چــــــنــد کشــم بی تــو مـــحال دگران
(سیفی بخارایی)
بودم آن روز مـــن از طایـــفه ُدرد کشـان
که نه از تاک نشان بود ونه از تاک نشــــان
(جامی)
دل آواره که در کوی تــــو باشد وطـنـش
تاپریشان نشود زلف بــه هـــم بــر مــزنـــش
(طرب اصفهانی)
کمر کوه کم است از کمر مور این جــا
نا امید از در رحمت مشــو ای بـاده پرســت
(حافظ)
.3تسکین یا اِبدال «:شاعر میتواند به جای دو هجای کوتاه پایان مصراع ،یک
هجای بلند بیاورد؛یعنی :شاعر به جای UUـــ (فعلن)،ـــ ـــ (فع لن)بیاورد.
مثال:
کــــافرم گر َجوی زیـان بیــنی هر چه داری اگر به عشق دهی
39
(هاتف)
باید توجّ ه داشت که هرگاه تعداد هجاهای مصراعی کمتر از مصراع دیگر باشد
احتمال این اِبدال هست .در صورت وجود این اِبدال درتفطیع دو هجای کوتاه یک مص راع
معادل یک هجای مصراع دیگر قرار می گیرد،البت ه این در ح الت اصــل دو هجــای کوتــاه
است .
اختیار شاعری اخیر در دو هجای ماقبل آخر بسیار رایج است و حتـّی در تمام
مصراع های یک شعر ممکن است از آن استفاده شود.امّا کاربرد موارد دیگر آن کم است؛
مانند":ـــUUـــ" (مفتعلن)" UU" ،ـــ ـــ (فعالتن)" و " ـــ ـــ ( UUمستفعلُ)" که ب ه ج ای
هریک از این ارکان می تواند "ـــ ـــ ـــ (مفعولن)"بیاید.شعر زی ر ب ر وزن "فعالتن فعالتن
فعلن" اس ت امّامص راع اوّ ل آن ب ه ص ورت "ف اعالتن مفع ولن فعلن"آم ده،یع نیUUـــ
ـــ(فعالتن) دوّ م "،ـــ ـــ ـــ (مفع ولن)" ش ده اس ت.ض منا ً در ه ر دومص راع فعالتن اوّ ل ب ه
صورت فاعالتن آمده است:
پشته ی خـار همی برد به پشت خار کش پیری با دلق درشت
(جامی)
رُشت ُد قِ دَلــ با ری پیــ کـش ِ ر خا
ــــ
Uــــ ـــ U / ـــ ـــ U U / ـــ U ـــ
U
ب پُشت َ د بُـــر می ر هـَ خـا یِ تَ پـُشـ
در شعر زیر به جای "ـــ UUـــ (مفتعلن)"" ،ـــ ـــ ـــ (مفعولن)" آمده است:
گه به سپــــاس آمد گل پیش خار گل به سالم چـــــــمن آمد بهار
(نظامی)
ـهار َبــ َمد نـآ چــَ ـ َمـ مِ لـآ ســَ ب
َ گـُل
U
ـــ U /ـــ ـــ U U ـــ /ـــ U U ـــ
ـــــ
خار شِ پیـ گـُل مـَــــــــد سآ پـا ســِ ب
َ گـَــه
40
[وزن اصلی = ـــUUـــ /ـــUUـــ /ـــUـــ( /مفتعلن مفتعلن فاعلن)].
در شعر زیر به جای "ـــ ـــ ( UUمستفعلن)"" ،ـــ ـــ ـــ (مفعولن)"آمده است:
کــان دانــــش را تمام دانــــــی می کوش به هر ورق که خوانی
(نظامی)
خا نی َو َرق کِ َهـر ب
می کو ش َ
ـــ ـــ Uـــ U / ـــ ـــ U /U ـــ
ـــــ
دا نی م ت مـا َ را کــان دا نــِـــش
[وزن اصلی = ـــ ـــ U / Uـــ Uـــ U /ـــ ـــ ( /مفعو ُل مفاعلن فعولن) ].
با تفطیع اشعار زیر نیز می توانید اِبدال دو هجای کوتاه به یک هجای بلند را
مالحظه کنید :
هست کلید در گنــــــــــــــــــــــــج حکیم بسم هللا الرحمـــــــــــــــــــــــن الرحیم
(نظامی)
محســـــــــوس شنیدم من آواز بــــــریدن در باطن من ،جان من از غیر تو بُبرید
(مو لوی)
.4قلب:شاعر به ضرورت وزن می تواند یک هجای بلند و یک هجای کوت اه
کنارهم را جابجا کند؛یعنی بجای "ـــ "Uمی توان د"Uـــ "بی اورد ی ا ب ر عکس.ک اربرد این
اختـــــــــیار شاعـــــــــــــری کـــــــــــــــــــم اس ت و آن هم در رکـــــــــــــن ه ای "ـــ
UUـــ(مفتعلن)"و"UـــUـــ(مفاعِ لن)" رُخ می دهد:
یک سخن از من بدان مرد سخندان برد کیست که پیغام من به شهر شروان برد
(جمال الدین اصفهانی)
41
دست کسی برنرسد به شاخ هویّــت تو
تا رگ نخلیّـت او ز بیخ و بُــــن برنکنی
(سنایی)
42
امکان حذف همزه
مصوت
ّ بلندتلفظ کردن اختيارات زبان
های کوتاه .
مصوت ها
ّ تغييرک ّميت
کوتـــاه تلفـــظ کـــردن اختيارات شـــاعری
مصوت بلند"و"" ،ی" .
ّ
.1بلندبودن هجاهای کوتـاه و کشيده در پايان
مصراع .
.2آوردن "فاعالتن" به جای "فعالتن" در اختيارات وزنی
رکن ّاول مصراع.
.3آوردن يک هجای بلندبه جای دوهجای کوتاه
درميان مصراع.
.4قلب :آوردن "ـ "Uبه جای " Uـ" .
«برای پیدا کردن وزن یک شعر باید نکته های ذیل را[به ترتیب
وبادقت]موردتوجه قراردارد:
.1درست خواندن شعرودرست نوشتن آن باخط عروضی.
.2جدا کردن هریک از هجاها با خط عمودی.
.3عالمت گذاری هریک ازهجاها در زیر آن ها.
.4درنظرگرفتن اختیارات شاعری[وتطابق آن درشعر,درصورتی که اختالف
درتطابق هجاها باشد].
.5تقسیم هجاهای هرمصراع به اجزای چهارهجایی,سه هجایی یاچهارهجایی وسه
هجایی به طوری که درصورت امکان,وزن به صورت تکراری یامتناوب درآید.
.6نوشتن ارکان عروضی معادل اجزا درزیرآن ها,52(».با تلخیص و
ویرایش,ص )37
43
ناچارهای شاعری
44
.1تخفیف حرف مشدد:
غیرمشدد آوردن کلمه ای که قاعدتا ً دارای تشدید است در مواردی که در زبان
محاوره و زبان متون نظم و نثر قدیم و جدید رایج نیست،تصرّ ف محسوب می شود؛مثالً
در ابیات زیر ،موالنا،تشدید کلمات"صیّاد" و "حجّ ام" را حذف کرده است،در حالی که
حذف تشدید کلماتی که بر وزن"فعّال" هستند،در زبان فارسی معمول نیست:
مـادرش مشفق درآن غم شاد کام بچّ ه می لرزید از آن نیش حجام
وان صیّاد آن جا نشسته در کمین دانه ی چندی نهاده بر زمــین
45
پر نقش و نگار همچوژنگســـــــت اکنون ز بهار ما نوی طـــــــبع
به جای "ارژنگ""،ژنگ" آمده است.
در رقص اندر آورد جان های در جنبش آورد زلف عــــــــــــبر فشان را
صوفیان را
(مولوی)
"عبرشان"به جای "عنبرافشان" آمده است.البه شاید بتوان آن را مخفف"عبیرافشان"هم
گرفت.
مصوت به کلمه: ّ .6افزودن یک
آوردن"الف اطالق"در قافیه از آن جمله است،منوچهری می گوید:
باغ همچو تبّت و راغ به سان عدنا نوبهارآمد و آور دگل و یاسنا
رهایــــی ده مـــرا از ننــگ و نــا ُم بگردان ساقــی مه روی جا ُم
شاعر در بیت فوق برای هماهنگ ساختن قافیه با قافیه سایر ابیات که عربی است،به پایان
کلمه های"جام" "نام" یک ضمه کشیده را افزوده است.
.تصرف کلی از نوع افزایش: ّ 7
بدان زمانه ندیدی که این چنینان بود تو رودکی را ای ماهرو کنون بــینی
"این چنینان" به جای "این چنین" .
مصوت بلند بدون داشتن اختیار: ّ .8کوتاه کردن
دهن پر ز خاک و زره چاک چاک بیــــنداخت از پشت اســـبش به خاک
(فردوسی)
"دهن" به جای"دهان"....
چو بد خواه او چاره گر بُد به جنگ برآشفت سهراب و شد چون پلنـــگ
(فردوسی)
"بُد" به جای"بود".
غنچه ای چند از او تازه و نوبرچـِده ای؟ آستین بر زده ای؟دس به گل بر زده ای؟
(منوچهری)
"برچـِدن" به جای "برچیدن".
.9قلب:
مصوت ها: ّ ا لف ــ جابجایی
ص َفــر سوده میان لبـــنا
ریخته ُمع َ وان گل سوسن ماننده ی جامی زلبن
(منوچهری)
عص َفــر" به جای" ُم َعص َفر"آمده است. " ُم َ
چون شـعــله های آذر گل های نار هرشب همی درخشد در گـُـلسِ ـــتان
(فرّ خی)
"گلسِ تان" به جای ُ
"گلِستان". ُ
ب ــ جابجایی دو لخت کلمه مر ّکب:
بــرافروخت بر سان آتش ز نی خود ار جای بر خاست "کاووس کی"
گذر کرد پیش جهاندار نــــــــــو نــخستـیــــن "فریبرز"بــُد پــیـــش رو
46
نــــخـواهــم پراگــــندن انــجمن چــنین گـفت " ُدخـت پــوران"کــه من
همان غارت "شهر ایران "کنند نمانــیم کـــــین بوم ویــــران کـــنــنــد
(فردوسی)
ّ
باالمشخص شده اند،به ترتیب عبارت است صورت اصلی کلماتی که در بیت های
از":کیکاووس"،برزفری""،پوران ُدخت"و "ایران شهر"که با تصرّ ف شاعر به این
صورت در آمده اند.
در هشت خلد مملکه بستان تازه کرد خسرو به دار ملک جم ایوان تازه کرد
در ملک نیـــمروز شبستان تازه کرد کیخسروی به هندسه ی زال سیـــستان
"ن"در پایان کلمات"ایوان ""،بستان" و "شبستان" با وجود اینکه بعد از مصوِّ ت
بلند"الف"قرار گرفته اند،از تقطیع حذف نشده است.
فرشــته را ز فلک جانب زمین کشد بیار آن را که قرین را سوی قرین کشد
(عطار)
"ن"در "قرین"دوّ م و "زمین"از تقطیع حذف نمی شود.
.11بهـ کاربردن صورت عامیانه ومحاوره ای لفظ به جای گونه ی ادبی آن:
ای غریب زمان "سـال ٌم عـلـیک" ای ظریف جهان"سـال ٌم عـلـیک"
(مولوی)
کلمه ی "سـال ٌم عـلـیک" دراینجا به صورت"سـال َمـلّـَـیک"تلفظ می شود.
نکته ــ همانطوری که از مثال های باالمی توان استنباط کرد،مثال ها و مصداق ها
مشخص تصرّ ف های لفظی ّ انواع مختلف تصرّ ف های لفظی متداخل است؛یعنی یک مورد
گاهی میتواند در ذیل چند نوع مختلف قرار بگیرد و مثالً در آن واحد هم مصداق حذف
صامت باشد،هم گرایش به تلفظ عامیانه و هم،10(»....باتلخیص و ویرایش،صص52ــ
)46
«...و آن خارج شدن از وزن است به واسطه بکاربردن الفاظی که دقیقا ً با وزن
مطابقت نمی کند.شاعر وقتی تن به این نوع تصرّ ف می دهد که ناچار به آوردن کلمه ها و
عبارت های ناسازگار با وزن،در شعر خود باشد و راه مناسب برای تصرّ ف در آن الفاظ
نیز پیدا نکند.اینک انواع تصرّ ف های وزنی را با ذکر مثال توضیح می دهیم:
47
ُ
فاعالت مفاعلن فعل"تقطیع می شود که خود دو مصوّ ت بیت فوق برو زن"مفعو ُل
کوتاه به یک مصوّ ت بلند ـــ در دو هجای ماقبل آخر به دست آمده است.بنابراین "ت"در
کلمه "دانست" اضافه بر وزن است....
اوزان دوری
48
«وزن دوری به وزنی گفته می شود که درآن هر مصراع شعر به دو نیمه قرینه
تقسیم شود و این دو نیمه با مکثی از یکدیگر جدا گردند،10(».ص«)103به عبارت
دیگردر وزن دوری هر نیم مصراع در حکم یک مصراع می باشد،مانند وزن شعر زیر
که"مفتعلن فاعلن //مفتعلن فاعلن" است:
که هر "مفتعلن فاعلن"گر چه نیم مصراع است امّا حکم یک مصراع را دارد.
مشخصات اوزان دوری: ّ
.1بعد از پاره ی اوّ ل هر مصراع وقفه یا مکثی باالقوّ ه یا باالفعل هست؛چنان که
در شعر فوق بعد از"بار غمت می کشم" و "گر نکند التفات"مکثی می توان کرد.
وزن شعر فوق که ازتناوب"مفتعلن" و"فاعلن"درست شده است.
.3هجای پایانی نیم مصراع های اوّ ل مثل(هجای پایانی مصراع ها)همیشه بلند است
امّا به جای آن می تواند هجای کشیده یا کوتاه بیاید.به عبارت دیگر هجای کشیده یا کوتاه
در پایان نیم مصراع های اوزان دوری برابر با هجای بلند است،لذا همیشه آن را با
عالمت هجای بلند نشان می دهیم .مثالً در شعر فوق هجای پایان نین مصراع
اوّ ل"شـَم"بلند و هجای پایان مصراع دوّ م"فات"کشیده است .
.4هجاهای هر مصراع (اعم از کوتاه و بلند ) زوج است و معموالً هر نیم مصراع
هفت یا پنج هجا دارد،52(».ص53و)54
«.5عالوه بر جنبه های مه ّم فوق،باید توجّ ه داشت که اوزان دوری خوش آهنگ
ترین اوزان شعری شعری هستند و نیز قسمت اعظم زایایی عروض فارسی به عهده ی
اوزان دوری است؛زیرابا ترکیب اوزان مختلف می توان اوزان تازه ساخت،31(».ص
)72
تعداد اوزان دوری زیاد است امّا برخی از پر کار بردترین آن ها را با ذکر مثال
شعری بیان می نماییم:
1ــ مفعو ُل فاعالتن //مفعو ُل فاعالتن(=مستفعلن فعولن//مستفعلن فعولن):
ساقی بده بشارت ،رندان پارسا را خوبان پارسی گو"ی"بخشندگان عمراند
(حافظ)
2ــ مفعو ُل مفاعیلن //مفعو ُل مفاعیلن(=مستفع ُل مفعولن//مستفع ُل مفعولن):
دریاب ضعیفا را ،در وقت توانایی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند
(حافظ)
49
ماه برآمد به صبح چون ُدم ماهی ز آب
(خاقانی)
4ــ مفتعلن مفاعلن//مفتعلن مفاعلن:
هزار پرده ربودی،هنوز زیر نقابی هزار مُهره ربودی ،هنوز اوّ ل بازیست
(مولوی)
ُ
فعالت فاعالتن:ط ُ
فعالت فاعالتن// 6ــ
زدو دیده خون فشانم ،ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست این ها،گل باغ آشنایی
(عراقی)
(»....اِستخراج شده از جدول بسامدی اوزان شعری 58پارسی گو،همین رساله)
ذوبحرین و ملوّ ن
«ذوبحرین یا ذو وزنین یا ملوّ ن شعری است که آن را به بیش ازیک وزن می توان
خواند .ملوّ ن را معادل ذو وزنین یا ذو بحرین بکار برده اند.امّا بهتر است که این دو
اصطالح را از هم جدا کنیم و معنی دقیق تری به آن ها بدهیم؛ ذو بحرین را به اشعاری
اختصاص بدهیم که به دو وزن خوانده می شوند و ملوّ ن را برای اشعاری بکار ببریم که
به بیش از دو وزن دارند.
دانشجویان باید بدانند که چنین اشعاری صرفا ً برای تف ّنن و اِبراز مهارت در
عروض گفته شده اند و هیچ گونه ارزش هنری ندارند.معموالً شعر چنین ابیاتی را بسیار
سر هم می کند،چنان که در بیتی در زیر به عنوان شاهد برای ملوّ ن آورده با تکلّف ِ
هیم،مالحظه می شود که نه تنها هیچ زیبایی و لطفی وجود ندارد،بلکه معنی درستی هم از
آن بدست نمی آید.
نمونه ی ذو بحرین:
عاقبت ای دل همه یکسر گِلیم خواجه در ابیشم و ما درگلیم
(از مثنوی سحر حالل اهلی
شیرازی)
تقطیع مصراع اوّ ل ــ به دو صورت ــ :
.1
لیم گِ دَر ما ُم شَ اَب ری دَر َج خا
U
Uـــ ـــ Uـــ ـــ ـــ ـــ Uـــ ـــ
فـــــا عـــــِــــــــلــا ُتــــــن فـــــا عـــــِــــــــلــا ُتــــــن فــــــا عــــِــــلــُن
.2
لیم گِ دَر ما ُم شَ ری َرب دَ َج خا
Uـــ ـــ U Uـــ ـــ ـــ U U ـــ
عــــِــــلــُن مُفـــــــــ َتـــــــــعِــــــــلُــن فــــــا مُفـــــــــــ َتـــــــــعِــــــــلُــن
50
مالحظه می شود که با استفاده از اختیارات شاعری:حذف همزه و اِشباع[کشیده
تلفظ کردن] مصوّ ت کوتاه [واو عطف]،این مصراع به دو وزن خوانده میشود:
.1مفتعلن مفتعلن فاعلن
.2فاعالتن فاعالتن فاعلن
نمونه ی ملوّ ن:
شب تو حامل کوکبَ ،مه تو با خط هاله لب تو حامی لؤلؤ،خــط تومرکز الله
تقطیع مصرا اوّ ل ــ به سه صورت ــ:
.1
ِز ال َله َمر کـَ ُ
ت ی لُو لُو َخ طِ ت حا م ِ ِ ُ ب
ِ َل
U U
ـــ U Uـــ ـــ ـــ U Uـــ ـــ U Uـــ ـــ U U
ـــــــــــــعــــال ُتن
َ ــــــعــــــــــال ُتن َفــــــ َعــــــــــال ُتن َفــــــ َعــــــــــال ُتن َف
َ َف
.2
َله ال ِز َمر کـَ ُ
ت ی لُو لُو َخ طِ ت حا م ِ ِ ُ ب
ِ َل
U U
U Uـــ ـــ Uـــ Uـــ U Uـــ ـــ Uـــ Uـــ
َفــــــــــ َعــــال ُتن َمـــــــفا عِ ـــــــلـن ــــــعــــــال ُتن
َ َف َمــــفـــاعــــِـــــلــن
.3
َله ال ِز ت َمر کـَ ُ ی لُو لُو َخ طِ ت حا م ِ ِ ُ ب
ِ َل
U U U U U U
ـــ ـــ Uـــ ـــ ـــ ـــ ـــ Uـــ ـــ ـــ Uـــ Uـــ
َمـــــــفا عیـــــلن َمـــــــفا عیـــــلن َمـــــــفا عیـــــلن َمـــــــفـا عیـــــلن
مصراع فوق دارای سه وزن مختلف است که عبارت اند از:
.1فعالتن 4بار.
.2مفاعلن فعالتن 2بار.
.3مفاعیلن 4بار،10(».ص105و)106
51
سکته ی عروضی
«سکته،مکث و عدم روانی در قرائت شعر است»(،31ص)76به عبارت دیگر«..
هرگونه سنگینی و وقفه را در وزن،چه به سبب دگرگونی های آوایی باشد چه به سبب
عدول از هنجار وزن،باید سکته نامید.مثالً در بیت زیراز موالنا :
حق بیالود اوّ ل کارش لـــــبـــــی عاشــق هر پیــــشه یــی ومطلبــــی
تقطیع مصراع اوّ ل:
لــَ بــــی َمط ی
ُ ش یــی َ ِق َهر پی شِ عا
U U
ـــ U ـــ ـــ Uـــ ـــ ـــ Uـــ ـــ
فـــا عـــــــــِلــــــُن فـــا عـــــــــِلـــا ُتــن فـــا عـــــــــِلـــا ُتــن
خیش کِ دی َنز ت َند خا بِ َند ُچ دا
ـــ U ـــ Uــــ ـــ ـــ U Uـــ ـــ
َفـــــــعـَـــل َفـــــــعـــو لـــُن َفـــــــعـــو لـــُن َفـــــــعـــو لـــُن
می بینیم که در کلمه ی "بخواندت"که حذف فتحه ی دال(مصوّ کوتاه ــَــ) که به ضرورت
رعایت وزن انجام گرفته،باعث در کنار هم قرار گرفتن دو صامت شده که بنا بر سرشت
آوایی زبان فارسی معموالًدر کنار هم قرار نمی گیرند و همین امر موجب سنگینی تلفظ
این کلمه و درنتیجه باعث ایجاد نوعی ناروانی و وقفه شده است .
بنا براین پدیدهایی از قبیل این دو نوع موردمصداق سکته هستند،10(».ص 38و
)39همچنین در نظر گرفتن اختیارات شاعری وزنی،نا چاری های لفظ،ناچاری های
52
وزنی وبرخی نو گرایی های بیرون از قاعده،می تواند سکته ی عروضی را به ذنبال
داشته باشد که دلزدگی ،ناروانی ،رنجش و پیچیدگی خوانش را برای خواننده به بار می
آورد و درنتیجه ارزش شعر را کم و شاعر را بی مهارت جلوه می دهد.نمونه های شعری
زیر نیز هریک دارای سکته ی عروضی میباشد:
از کـــار فـــــلک بی خبــــــر نبــاشد نامرد خــــــــــر و کور و کر نبـــاشــد
(موالنا)
مــــــحسوس شــنیدم مـــن،اواز بریدن در بــاطن من جان من از غیر تو ببرید
(ناصر خسرو)
سش در چشم من بیارایید چـــو نوعرو َ زمانه ی بد هرجا که فـتنه یی بــــاشـــد
(مسعود سعد سلمان)
بــجزکه محنت،کان نزد من همی پاید زمانه بربود از من هرآنچه بود مــــــرا
( مسعود سعد سلمان)
ور به بــــلور اندرون بیــــنی گویـــــــی
گوهرسرخ است به کف موســــــی عمران
(رودکی)
گر بترسی همی از آتـــــــش دوزخ بگریــز
سوی پیمانش که پیمانشاز آتش ســـیر است
(ناصر خسرو)
فصل چهارم:
53
طبقه بندی رایج ترین وزن های شعر دری
وزن
«…حداقل وزن ركن است… ازاجتماع اركان مختلف ،اوزان گوناگوني پديد مي
آيد .درهيچ وزني كمتراز دو وبيشتراز چهار ركن وجود ندارد .به عبارت ديگر كوتاه
ترين مصراع شعرسنتي فارسي داراي دو ركن وطويل ترين آن داراي چهارركن است.
اگرركنی دريك مصراع چند بار(دو،سه،چهار) تكرار شود وزن حاصل را متفق االركان
واگر اركان يك مصراع يك درميان تكرار شود وزن آن را متناوب االركان گويند:
متفق االركان مثل :مفاعيلن،مفاعيلن،مفاعيلن،مفاعيلن ( چهار بار)
ُ
فعالت فاعالتن دوبار) فعالت فاعال ُتن(
ٌ ُ
فعالت فاعالتن متناوب االركان مثل:
درعروض سنتي براي هريك از وزن ها اسمي نهاده بودند ،مثال اوزان مبني بر
مفاعلين را "هزج" و اوزان مبتني بر فاعالتن را "رمل" ،اوزان مبتني مستفعلن را "رجز"
|و اوزان مبتني برمفعولن را"متقارب"| مي گفتند ،31( ».ص «)39قدما به اوزان مستفل
معتقد نبودند واوزان شبيه به هم را ازيك وزن اصلی متفرّ ع می دانستند .مجموعه ي اين
چند وزن شبيه به هم كه با يكديگراختالف زيادي نداشتند يك"بحر" مي گفتند،31( ».ص
« )89اگرتعداد اركان يك بيت 8مي بود وزن را مثمن واگر 4مي بود مربع واگر 6می
بود مسدس مي گفتند…اگر ركن شكل اصلي خود را حفظ می كرد وتغييري در آن راه می
یافت آن را مزاحف يا غير سالم ميگفتند :فاعالتن سالم وفاعلن مزاحف است.
54
مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن مفاعيلن (بحر هزج مثمن سالم).
فاعالتن فاعالتن فاعن (بحررمل مسدس محذوف).
براي هريك اززحاف (تغييرات اركان) نامي نهاده بودند كه عروض را بسيار
پيچيده ومشكل مي كرد .تعداد زحاف بسيار زياد است(قريب به )100وبه خاطرسپردن
اسامي آن ها بيهوده ،زيرا اول اينكه درعروض جديد كار بردي ندارد(وما به استقالل
اركان واوزان قائل هستيم) ودوّ م اينكه درمواقع لزوم مي توان به كتاب هاي عروض قديم
مراجعه كرد،31(».ص)92،91
«عروض فارسي ازجهت نظم ودقت وخوش آهنگي وامكان توليد اوزان تازه وبه
ويژه كثرت اوزان (باداشتن حدود 350وزن) در جهان بي نظيراست،52( ».ص)21
اما«… وزن هايی كه بيشترمورد توجه شاعران بوده اند خوش آهنگ تر ودلنشين تر اند.
و وزن هايی كه گويندگان شعركمتر به آن ها رغبت نشان داده اند،ثقيل ونامطبوع اند...
دراين چندسال اخيرـــ بعضي از مؤلفين كتاب هاي اموزشي عروض بااستفاده از روش
های آماری درباره ميزان كاربرد وزن هاي عروضي به تحقيق پرداخته وبه اين ترتيب
زمينه را براي فرا رفتن از روش سنتي و ساده كردن اين مباحث فراهم ساخته اند .در
روش جديد به جاي رديف كردن انبوه اوزان مزاحف مهجور بحرهاي مختلف وآوردن
شواهد وامثله اي براي هركدام ازآن ها ،ميزان كاربرد اوزان مختلف را درهزار سال
گذشته ي شعر فارسي (دري) مي سنجند وازميان وزن های متعدد ،معدودي را كه بيش از
نود درصد اشعار فارسي براساس آن ها سروده شده است ،مشخص مي سازند تاجويندگان
اين دانش اين دانش با آموختن همين تعداد معدود از اوزان از يادگيري انبوه صورت هاي
مزاحف ثقيل وبدون استفاده ي بحرهاي مختلف بي نياز شوند ،10(».ص)70
«...مباحث اين فصل را تنهابراساس فهرست بسامدي اوزان 52ديوان واشعار
پراگنده شش تن از شعراي دوره آغازين ادبيات دري تاليف كرديم ...درهرصورت هرچند
ديوان كه براي اين كار مورد استفاده واقع شود نتايج حاصل ازآن با آنچه دراينجا آمده
تفاوت چنداني نخواهد داشت با افزودن چند ديوان به اين مجموعه يا كاستن چند ديوان
ازآن ممكن است جاي بعضي از اوزان درجدول اندكي باال وپايين برود ولي اينكه طبقه
بندي حاضر به هم بخورد و مثآل يك وزن با كاربرد متوسط در رديف اوزان پركاربرد
قرار گيرد يا برعكس ،احتمالش كم است .مثآل وزن "فاعالتن 3بار+فاعلن" كه درصدر
جدول قرار گرفته است ،تاحدي بواسطه تعداد فراوان غزل هاي يكنواختي است كه
"صائب" براين وزن سروده است .اگر ديوان صائب را ازين مجموعه خارج سازيم ،وزن
مذكور نيز به رديف هاي سوم وچهارم جدول سقوط خواهد كرد اما درهر حال اين وزن
در رديف سه يا چهار وزن اوّ ل جدول باقي خواهد ماند.
بيان اين نكته نيز براي دانشجويان خالي از فايده نيست كه روش تحقيق
درعروض استقراريی است نه قياسي؛ يعني چنين نيست كه ابتدا كسي مجموعه ای از
55
اوزان وقواعد عروضي را وضع كرده باشد وسپس شاعران اشعار خود را براساس آن
وزن ها وقاعده هاسروده باشند بلكه شعرا از روي ذوق سليم وطبع موزون به پيروي از
ويژه گي هاي كلي حاكم برنظام آوايي زبان خود،شعر گفته اند وبعد محققین شعر وادب با
پژوهش وتدقيق دراشعار ايشان عواملی را كه باعث ايجاد شعروآهنگ درشعر شان شده
است،تجزيه وتحليل كرده واصول وقواعدي رابراي آن تدوين ساخته اند تا شعراي جوان
را در تتبع كار ايشان وشعر دوستان رادر تشخيص نيك وبد اشعار شان ياري دهد.
مجموعه همين اصول وقواعد است كه دانش زيبايي عروض را پديد آورده است .بنابرين
دانشجويان وادب دوستان وبه خصوص شعراي تازه كار نبايد با قواعد عرویبه طور
جزمي برخورد كنند وآن را سد راه ذوق وسليقه خود سازند،10(».ص 70و)71
جدول مجموع فهرست بسامدی اوزان ديوان ها واشعار پراگنده ای را كه
درسطور باال ازآن ياد كرديم در زير بطوركامل می بينيم:
قــــطــعــــ
غـــــــــــز
قـــصیــــــ
مســــمــــ
مــثــــــنو
وزن
جمـــــع
قطــعه
شماره و
تركيب
ترجيع
قالب
دیـــگر
رديف
ده
ل
ه
2 1 5 4 8 3 3 7 5 8 1
723 24 1 5 4 8 368 3 7 58 83 فالعالتن 3بار+ 1
5 8 2 4 61 2 فاعلن
8 6 0 6 3 3 6 8 1 4 8 2
581 64 0 6 3 3 694 8 1 40 90 مفاعلن فعالتن 2
8 9 4 36 9 مفاعلن فعلن
5 4 1 7 3 6 5 4 9 4 7 3
574 48 1 7 3 6 548 4 9 42 74 ُ
فاعالت مفعو ُل 3
8 1 8 9 3 24 2 مفاعي ُل فاعلن
4 3 3 2 3 1 2 2 4 3 4
485 37 3 2 3 1 274 2 2 40 39 فعالتن 3بار+ 4
8 8 1 7 3 51 2 فعـــــــــلن
3 2 0 1 3 1 4 8 0 3 2 5
369 20 0 1 3 1 41 8 0 33 24 مفاعيلن 4بار 5
3 2 6 31 4
3 7 1 6 3 3 1 1 1 1 4 6
339 72 1 6 3 3 151 1 1 15 42 فعالتن مفاعلن 6
6 9 9 3 1 4 6 94 5 فعلن
2 3 0 3 1 8 1 9 6 2 3 7
56
270 32 0 3 1 8 116 9 6 21 30 مفعو ُل مفاعي ُل
8 9 0 84 4 مفاعي ُل فعولن
قــــطــعــــ
غـــــــــــز
قـــصیــــــ
فــــــــــــر
مســــمــــ
مــثــــــنو
وزن
جمـــــع
قطــعه
شماره و
تركيب
ترجيع
قالب
دیـــگر
رديف
ده
ل
ه
1 3 5 2 1 5 3 8 2 1 1 8
196 57 5 2 1 5 32 8 2 13 15 مفاعیلن 2بار+ 8
4 2 4 5 7 10 9 فعولن
1 1 2 2 5 1 1 1 3 1 8 9
169 17 2 2 5 1 18 1 3 13 82 فاعالتن 2بار+ 9
4 4 1 5 0 46 فاعلن
1 8 1 1 6 7 1 1 1 1 1 0
140 8 1 1 6 7 16 1 1 10 10 10مفعو ُل مفاعلن
0 2 3 1 4 1 66 2 فعولن
9 7 2 1 4 0 2 4 0 8 5 1
977 7 2 1 4 0 28 4 0 86 55 11مفعو ُل فاعالتن+
0 7 2بار
7 7 0 4 3 2 1 4 0 6 2 1
704 7 0 4 3 2 13 4 0 64 25 12مفعو ُل مفاعیلن
6 2بار
5 3 1 0 3 3 3 5 0 5 3 1
599 3 1 0 0 3 3 5 0 55 32 13مستفعلن 4بار
2
5 1 0 5 2 1 0 6 0 4 6 1
552 1 0 5 2 1 13 6 0 45 14مفتعلن فاعلن 2بار 60
1 4
4 9 5 8 5 0 1 0 0 1 9 1
496 9 0 8 5 0 16 0 0 17 90 15فعولن 3بار +فعل
1 3
4 9 6 1 1 0 8 1 0 2 1 16
460 9 6 3 1 0 84 1 0 21 13 فعولن 4بار
3 3
4 0 0 2 0 1 3 3 0 4 9 1
57
439 0 0 2
0 1 0 3 0 42 9 مفتعلن مفاعلن 17
0 4 2بار
4 0 1 1 1 0 9 2 0 2 5 1
436 0 1 1 1 0 95 2 1 25 18فعالتن 2بار+فعلن 52
1 2 5
4 1 1 7 1 5 49 2 2 1 1 1
411 11 1 7 1 5 2 19 12 ُ
فاعالت 19مفتعلن
0 8 6 مفتعلن فع
3 8 1 1 4 1 2 3 1 2 5 2
381 8 1 1 4 1 27 3 1 24 54 20مفتعلن
3 5 5 2بار+فاعلن
3 5 0 0 1 0 1 0 0 2 1 2
323 5 0 0 1 0 10 0 0 29 13 21مفاعلن فعالتن
4 2بار
2 0 0 5 0 0 1 2 0 2 1 2
275 0 0 5 0 0 1 2 0 26 1 ُ
فعالت فاعالتن 22
6 2بار
2 4 0 7 0 0 2 0 0 1 7 2
227 4 0 7 0 0 29 0 0 10 78 23مفعو َل مفاعلن
9 مفاعیلن
1 0 0 0 0 1 4 0 0 1 6 2
155 0 0 0 0 1 4 0 1 14 6 24فاعالتن 4بار
3
1 0 0 0 0 0 1 0 0 1 4 2
110 0 0 0 0 0 1 0 0 10 4 25فعالتن 4بار
5
8 1 7 2 0 0 1 2 0 3 4 2
87 14 7 2 0 0 18 2 0 3 41 ُ
فاعالت 26مفعو ُل
مفاعیلن
7 0 0 0 0 0 0 2 0 7 1
72 0 0 0 0 0 0 0 0 71 1 مفتعلن 4بار 27
6 0 0 0 0 0 0 0 0 6 0
68 0 0 0 0 0 0 0 68 0 متفاعلن 4بار 28
6 0 0 0 0 2 1 0 0 6 0 29
66 0 0 0 0 2 1 0 0 63 0 مستفعالتن 2بار
4 0 0 2 0 0 9 0 0 0 3 3
45 3 0 2 0 0 9 0 0 0 31 30مفعو ُل مفاعی ُل
58
فاعالتن
4 4 1 8 0 1 0 0 0 11 0 3مفعول ُ مفاعیل ُ
42 4 1 8 6 1 11 0 0 31مفاعیل ُ فعل
3 0 0 1 0 0 1 0 0 3 1 ُ
فاعالت مفتعلن 3
34 0 0 1 0 0 1 0 0 31 1 2 32بار
2 2 0 0 0 1 3 0 0 0 2 3فعالتن 3بار +فع
28 2 0 0 0 1 3 0 0 0 22 33
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0 3مفاعالتن 4بار
28 0 0 0 0 0 0 0 0 28 0 34
2 0 0 0 0 0 1 0 0 1 2 3فعلن 4بار(فع لن
22 0 0 0 0 0 1 0 0 19 2 35فعلن 2بار)
2 1 0 0 0 0 0 0 0 1 0 3فعالنن مفاعلن
20 1 0 0 0 0 0 0 0 19 0 2 36بار
1 3 0 0 0 0 0 0 0 1 2 3مفاعی ُل 3بار +
18 3 0 0 0 0 0 0 0 13 2 37فعولن
59
تركيب بــــند
ترجيع بنــــد
قالب دیـــگر
قـــصیــــــده
مــثــــــنوي
غـــــــــــزل
قــــطــعــــه
مســــمــــط
فــــــــــــرد
وزن
جمـــــع
قطــعه
شماره و
رديف
1 0 0 0 0 0 1 0 0 3 1 مفعو ُل مفاعی ُل 3
15 0 0 0 0 0 1 0 0 3 11 فاعلن 38
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفاعی ُل فعولن 2بار 3
13 0 0 0 0 0 0 0 0 13 0 39
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفتعالتن 2بار 3
12 0 0 0 0 0 0 0 0 12 0 40
1 0 0 0 0 0 0 0 8 0 ُ
فاعالت مفعو ُل 4
11 0 0 1 0 0 0 0 0 8 2 مفاعی ُل فاعالتن 41
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 2 فاعلن مفتعلن 2بار 42
11 0 0 0 0 0 0 0 0 11 0
1 0 0 0 0 0 0 0 0 4 مفاعی ُل فاعلن 2بار 1 43
11 1 0 0 0 5 0 0 0 4
1 0 0 1 0 0 0 0 0 8 1 ُ
فاعالت 44مفتعلن
10 0 0 1 0 0 0 0 0 8 1 مفتعلن فاعلن
0 0 0 1 0 0 3 0 0 1 4 ُ
فعالت 45مفعو ُل
9 0 0 1 0 0 3 0 0 1 4 مفاعی ُل فع
9 0 0 0 0 0 0 0 0 5 4 46فاعالتن 3بار
9 0 0 0 0 0 0 0 0 5 4
8 5 0 0 0 0 0 0 0 1 2 47مفاعی ُل2بار
8 5 0 0 0 0 0 0 0 1 2 +فاعلن
8 0 0 0 0 0 2 0 0 0 6 ُ
فاعالت 48مفعو ُل
8 0 0 0 0 0 2 0 0 0 6 فعولن
8 0 0 0 0 0 1 0 0 4 3 49مستفعلن فعلن 2بار
8 0 0 0 0 0 1 0 0 4 3
8 0 0 0 0 0 0 0 0 0 5 ُ
فاعالت 50مفتعلن
8 2 0 0 0 0 1 0 0 0 5 مفتعلن
8 0 0 0 0 0 0 0 0 7 1 مفتعلن 3بار +فع
51
8 0 0 0 0 0 0 0 0 7 1
7 0 0 0 0 2 0 0 0 4 1 52مفاعلن 4بار
7 0 0 0 0 2 0 0 0 4 1
60
تركيب بــــند
ترجيع بنــــد
قالب دیـــگر
قـــصیــــــده
مــثــــــنوي
غـــــــــــزل
قــــطــعــــه
مســــمــــط
فــــــــــــرد
وزن
جمـــــع
قطــعه
شماره و
رديف
0 1 0 0 0 0 0 0 0 4 2 فعالتن مفاعلن
7 1 0 0 0 0 0 0 0 4 2 53فعالتن
6 0 0 0 0 0 0 0 0 6 0 54فاعالتن فاعلن
6 0 0 0 0 0 0 0 0 6 0 2بار
5 0 0 0 0 0 1 0 0 3 1 55مفاعیلن 3بار
5 0 0 0 0 0 1 0 0 3 1
4 0 0 0 1 1 2 0 0 0 2
56مفعو ُل مفاعی ُل
5 1 0 0 1 0 1 0 0 0 2 مفاعیلن
5 1 0 0 0 0 0 0 0 2 2 57مفعو ُل مفاعی ُل
5 1 0 0 0 0 0 0 0 2 2 مفاعی ُل مفاعیلن
5 0 0 0 0 0 1 0 0 4 0 58مستفعلن 3بار +فع
5 0 0 0 0 0 1 0 0 4 0
5 0 0 0 0 0 1 0 0 0 4 59مستفعلن 2بار
5 0 0 0 0 0 1 0 0 0 4 +فعولن
5 1 0 0 0 0 0 0 0 1 3 60مفعو ُل فاعلن 2بار
5 1 0 0 0 0 0 0 0 1 3
4 0 0 0 0 0 0 0 0 4 0 61فاعالتن فعولن
4 0 0 0 0 0 0 0 0 4 0 2بار
4 0 0 0 0 0 0 0 0 4 0 62فعلن 8بار
4 0 0 0 0 0 0 0 0 4 0
4 0 0 0 0 0 0 0 0 4 0 63متفاعالتن 2بار
4 0 0 0 0 0 0 0 0 4 0
0 0 0 0 0 0 1 0 0 2 0 64مفعو ُل مفاعلن
3 0 0 0 0 0 1 0 0 2 0 2بار
3 0 0 0 0 0 0 0 0 0 3 65مفاعلن 3بار
3 0 0 0 0 0 0 0 0 0 3
3 0 0 0 0 0 0 0 0 2 1 66مفاعالتن 2بار
3 0 0 0 0 0 0 0 0 2 1
3 0 0 0 0 0 1 0 0 1 0 67مفتعلن 3بار
3 0 0 0 0 0 1 0 0 2 0
61
قـــصیــــــده
مــثــــــنوي
غـــــــــــزل
قــــطــعــــه
مســــمــــط
فــــــــــــرد
وزن
جمـــــع
قطــعه
شماره و
تركيب
ترجيع
قالب
دیـــگر
رديف
3 0 0 0 0 0 0 0 0 2 1 68فاعلن فعل 4بار با
3 0 0 0 0 0 0 0 0 2 1 مکث
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0 69مفعولن 4بار
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0
2 0 0 2 0 0 0 0 0 0 0
مفعو ُل مفاعیلن 70
2 0 0 2 0 0 0 0 0 0 0 فعولن
2 0 0 0 0 0 0 0 0 0 مفعو ُل مفاعلن 71
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0 فعلن
2 0 0 0 0 0 0 0 0 1 1 مفعو ُل مفتعلن 72
2 0 0 0 0 0 0 0 0 1 1 2بار
2 1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 فاعالتن 3بار +فع 73
2 1 0 0 0 1 0 0 0 0 0
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0 فاعالتن فعلن 2بار 74
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0 مستفعلن 3بار 75
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0
2 1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 مستفعلن 2بار + 76
2 1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 فاعلن
2 0 0 0 0 0 0 0 0 1 1 مستفعلن مفاعلن 77
2 0 0 0 0 0 0 0 0 1 1
2 0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 مفتعالتن 4بار 78
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 2 مفتعلن فعولن 2بار
79
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0 فاعلن فعل 2بار 80
2 0 0 0 0 0 0 0 0 2 0
2 1 0 0 0 0 0 0 0 2 0 مفاعیلن 3بار+ 81
1 1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 فاعلن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفاعیلن 3بار+ 82
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 فعل
62
فــــــــ
مــثــــ
قطــع
مســــ
قــــطـ
جمــــ
غــــــ
و رديف
قـــص
ترجي
قالب
دیـــگر
تركي
یــــــده
شماره
ـــــزل
ـعــــه
وزن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 83مفاعیلن 2بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0
0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 ُ
فاعالت مفاعیلُن 84
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفعولن فع
2 1 0 0 0 0 1 0 0 2 0 مفاعی ُل 3بار +فع 85
1 0 0 0 0 0 1 0 0 0 0 لن
2 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفاعی ُل مفعولن 86
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 2بار
2 0 0 0 0 0 0 0 1 0 ُ
فاعالت مفاعی ُل 87
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفاعی ُل فاعلن
2 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفاعی ُل مستفعلن 88
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 فعل
2 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفاعی ُل مفتعالتن 89
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 2بار
2 0 0 0 1 0 0 0 0 0 ُ
فاعالت مفاعلن 90
1 0 0 0 0 1 0 0 0 0 0 مفاعلن فاعلن
2 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفاعلن فعالتن 91
1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 1 مفاعلن فع
1 0 0 0 1 0 0 0 0 0 0 92مفعو ُل مفاعیلن
1 0 0 0 1 0 0 0 0 0 0 مفاعیلن
1 0 0 0 1 0 0 0 0 0 0 93مفعو ُل فاعالتن
1 1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 مفاعیلن
0 0 0 0 0 0 0 0 0 94مفعو ُل فاعالتن
1 1 0 0 0 0 0 0 0 0 0
0 0 0 0 0 0 0 0 0 95فاعالتن مفاعیلن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 فعالتن فع لن
0 0 0 0 0 0 0 0 0 96فاعالتن مفاعلن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 2بار
فــــــــ
مــثــــ
قطــع
مســــ
قــــطـ
جمــــ
غــــــ
و رديف
قـــص
ترجي
قالب
دیـــگر
تركي
یــــــده
شماره
ـــــزل
ـعــــه
وزن
0 0 0 0 0 0 0 0 0 97فاعالتن فع2بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0
63
0 0 0 0 0 0 0 0 0 ُ
فاعالت مستفعلن 98
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 فع
0 0 0 0 0 0 0 0 0 99فعالتن 3بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0
0 0 0 0 0 0 0 0 0
فعالتن(فاعالتن)مفا 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 عالتن 2بار 0
0 0 0 0 0 0 0 0 0 ُ
فعالت فاعالتن 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 ُ
فعالت فاعلن 1
0 0 0 0 0 0 0 0 0 فعالت فاعالتنُ 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 فعالت فعلن ُ 2
0 0 0 0 0 0 0 0 0 فعالت فاعلن 2بار ُ 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 3
0 0 0 0 0 0 0 0 0 مستفعلن 6بار 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 4
0 0 0 0 0 0 0 0 0 مستفعلن 2بار 10
1 0 0 0 0 1 0 0 0 0 0 5
0 0 0 0 0 0 0 0 0 ُ
فاعالت مستفعلن 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 1 فع لن 6
0 0 0 0 0 0 0 0 0 مستفعلن فعالتن فع
10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0
7
0 0 0 0 0 0 0 0 0 مستفعلن(مفاعلن) 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 4بار 8
0 0 0 0 0 0 0 0 0 ُ
فاعالت مفتعلن 10
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 فعل 9
0 0 0 0 0 0 0 0 0 مفتعلن فاعلن 11
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 مفتعلن مفاعلن 0
قــــطــعــــ
غـــــــــــز
قـــصیــــــ
فــــــــــــر
مســــمــــ
مــثــــــنو
جمـــــع
قطــعه
شماره و
تركيب
ترجيع
قالب
دیـــگر
وزن
رديف
ده
ل
ه
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11مفتعلن فاعلن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 1 1
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11مفتعلن 2بار+
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 2مفعو ُل مفاعیلن
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11مفتعلن 2بار+
1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 1 ُ
فاعالت فع 3
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11مفتعلن 3بار+
64
1 0 0 0 0 1 0 0 0 0 0 4فاعلن
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11مفتعلن 2بار +فع
1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 1 5
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11مفتعلن مفتعالتن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 2 6بار
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11مفتعالتن مفتعلن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 2 7بار
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11فعولن 5بار+فعل
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 8
0 0 0 0 0 0 0 0 0 11فعولن 5بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 9
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12فاعلن 4بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 0
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12فاعلن 3بار +فع
1 0 0 0 0 0 0 0 1 0 0 1
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12فاعلن 3بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 0 1 2
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12مفاعلتن 4بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 3
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12متفاعلن 3بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 4
قطــعه مصر ّ ع
جمـــــع کــــــل
شماره و رديف
تركيب بــــند
ترجيع بنــــد
قالب دیـــگر
قـــصیــــــده
مــثــــــنوي
غـــــــــــزل
قــــطــعــــه
مســــمــــط
فــــــــــــرد
وزن
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12متفاعلن 2بار
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 5
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12متفاعلن مفتعلن
1 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 2 6بار
0 0 0 0 0 0 0 0 0 12متفاعالتن 2بار
0 1 0 0 0 0 0 0 0 1 0 7
4 2 2 5 2 9 4 2 6 1 5
458 29 2 5 2 9 46 2 6 جمـــــــــــع کـــــــــــــل ّ 34 50
83 4 2 1 8 8 63 0 3 44 98
3 7 1 5 1
65
شعرایی که این فهرست براساس مجموعه ی اشعار آن ها ترتیب یافته است،عبارت اند
از:
.1ابن یمین فریو مدی.2،ابوشکور بلخی.3،ابوحنیفه اسکافی.4،اقبال الهوری،
.5امیر خسرو دهلوی.6،انوری.7،اوحدی مراغه ای.8،ایرج میرزا.9،بابافغامی شیرازی،
.10ملک الشعرای بهار.11،بیدل دهلوی.12،پروین اعتصامی.13،عبدالرحمان جامی
عبدالرزاق اصفهانی.15،حافظ شیرازی.16،حزین الهیجی،ّ .14جمال الدین محمد
.17خاقانی شروانی.18،خاجوی کرمانی.19،دقیقی طوسی.20،رودکی سمرقندی،
.21سروش اصفهانی.22،سعدی شیرازی.23،سلمان ساوجی.24،سنایی غزنوی،
هّللا
.25سوزنی سمرقندی.26،سید حسن غزنوی.27،سیف فراغانی.28،شاه نعمت ولی،
.29دیوان شمس تبریزی از موالنا جالل الدین رومی.30،صائب تبریزی.31،طالب آملی،
.32عبدالواسع جبلی.33،عبیدزاکانی.34،فخرالدین عراقی.35،عرفی شیرازی،
.36میرزاده عشقی.37،عطارنسشابوری.38،غضایری رازی.39،فرخی سیستانی،
.40فرخی یزدی.41،فروغی بسطامی.42،فیض کاشانی.43،فیض فیضایی.44،قایم مقام
فراهانی.45،قاآنی شروانی.47،کسائی مروزی.47،کلیم اصفهانی.48،کمال الدین
اسماعیل اصفهانی .49،لبیبی.50،محتشم کاشانی.51،مسعود سعد سلمان.52،ابو طیّب
معزی.54،منوچهری دامغانی.55،ناصر خسرو قبادیانی.56،وحشی مصعبی.53،امیر ّ
بافقی.57،هاتف اصفهانی و .58حاللی جغتایی،10(».ص153ــ)147
قابل تذکر است که نتایج جدول فوق توسط استاد "عبدالخالق پرهیزی و جمعی از
دانشجویان رشته ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان با ممارست و دقت قابل
مالحظه ای ترتیب و تنظیم شده است ودر حد خود کاری نو قابل تقدیر می باشد.امید است
که در آینده برای تکمیل تدقیق سازی این پژوه ش با افزایش دیوان های شاعران
دیگری،روبر باشیم ونتایج دقیق تر وکامل تر به عروض دوستان و عروض آموزان
پیشکش گردد.
«با نکاهی اجمالی به جدول مذکور می بینیم که تعداد کل قطعه های اشعار این
مجموعه 45883قطعه است که بر 127وزن مختلف سروده شده است.این 127وزن را
از لحاظ میزان کاربرد و درجه ی رواج شهرت آن ها می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
.1اوزان پر کاربرد.
.2اوزان متوسط کاربرد.
.3اوزان کم کاربرد.
.4اوزان مهجور.
66
ده وزن اوّ ل جدول را می توان از این دسته قرار داد.تعداد 38519قطعه؛یعنی 95/83
در صد از مجموع قطعات شمارش شده بر این ده وزن مذکور بیش از یک هزار قطعه
است و بین 1400ــ7235قطعه تغییر میکند،در حالی که وزن کل قطعات وزن شماره
تنزل کرده است،10(».ص )71اکنون هر کدام از بعد(شماره )11به زیر یک هزار قطعه ّ
این وزن ها را با مثال هایی از مطلع غزل های:سعدی،موالنا و حافظ ارئه می کنیم:
.1فاعالتن 3بار+فاعلن
چـــست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما دوش ازمسجد سوی میــــخانه آمد پیر ما
دوستی کی آخرآمد دوسـتداران را چه شد یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
(حافظ)
تــا قیامت شکر گویم کردگار خویـــش را وه که من باز بینم روی یار خویـــــش
یا مـــلک در صورت مردم به این تویی یا سرو بستــــانی به رفــــتارآمده است
گفتار آمده است
(سعدی)
عاشقان را با جمال عشق ِبی چون کارها در میان پرده ی خون عشق را گـلزارها
پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انـگور بود
از شراب الیـــزالی جــــان مـــا
مـــــخمور بود
(مولوی)
.2مفاعلن فعالتن مفاعلن فعلن
که سربه کوه بیـــــابان تو داده ای مــا را صبا به لطـــــــف بگو ان غزال رعنا را
سخن شـــناس نه ای،جان من ،خطا چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطـــــاست
این جاست
(حافظ)
فراغ از تو مـــیسّر نــــمی شــــودما را اگر تو فارغی از حال دوســــــتان یارا
جــفا و ناز و عقاب و ستمگری آموخت معلّمت همه شوخی و دلــبری آموخــت
(سعدی)
جهــــــــان چه دارد چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیــــست
درکف آن عطای تو نیست
که بو کــــــــــنید دهان مرا،چه بو دارد میــــــان باغ گل سرخ های و هو دارد
(مولوی)
ُ
فاعالت مفاعی ُل فاعلن .3مفعو ُل
شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است باغ مراچه حاجت سرو و صنوبراست
67
بگشای لب که قنـــــــد فراوانم آرزوست بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
امروز روی خوب تو یارب چه دلرباست از بامداد روی تو دیدن حـیـات ماست
(مولوی)
.4فعالت 3بار +فعلن
آتـشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت سینه ازآتش دل درغم جانانه بسوخت
بــاده پـــیش آرکه اسباب جهان این حاصل کارگه کون ومکان این هـــمه نیست
همه نیست
(حافظ)
ســـــوزعشقت ننشاند زجگر جوش مرا تا بود بار غمت بردل بـــــیهوش مرا
تاچو خورشــــــید نبینند به هربام دوست دارم که بپوشی رخ همچوقمـــــرت
ودرت
(سعدی)
68
بخت و اقبال را شکــــــــــــــار کــــــند هر که بهر توانـــــــــــتظار کنــد
کی ببینم مراچنـــــــــــــــــــــان که منم آه چه بی رنـــتگ ونشان که منم
(مولوی)
.7مفعو ُل مفاعی ُل مفاعی ُل فعولن
وی مرغ بهشتی که دهد دانـه و آبــــــــت ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است ت هلِل که در میکده باز اسـت ال ِم ّنـَ ُ
(حافظ)
یاقوت چه ارزد؟بده آن قـــــوت ساقی بده ان کوزه یــــــاقوت روان را
روان را
69
خاصه در عشق چنـــــــــــین شیرین لقا در میان عاشقان عاقـــــــــــــل مبا
اندک اندک می پرستـــــــــــان می رسند اندک اندک جمع مـستان می رسند
(مولوی)
.10مفعو ُل مفاعلن فعولن
برخیز که روز نشــــــــــــاط صحراست بوی گل وبانگ مرغ برخاســــــت
کن فتنه ی مه عذار گلرنـــــــــــــــــــگ برخیز زخواب و ساز کن چنــــگ
(سعدی)
جانم به زیــــــــارت لـــــــــــــــب آمــد روزم به عــــیــادت شب آمـــــــــد
(مولوی)
،10(»....ص173ــ)169
«پانزده وزن بعدی جدول (شماره های 11ــ)25در این دسته قرار می گیرند.تعداد
قطعات سروده شده بر هر کدام از این توزان بین 977ــ 110قطعه متغیِّـراست و در
مجموع 6545قطعه؛یعنی 14/ 264درص ِد مجموع اشعار این فهرست را در بر می
گیرد.
به این ترتیب می بینیم که 25وزن اول جدول بر روی هم 214/98درصد کل
اشعار این مجموعه ( 52دیوان و اشعار پراکنده ی شش شاعر بی دیوان) را به خود
اختصاص داده است و 102وزن بعدی تنها 786/1درصد آن را شامل می گردد .از این
جا می توان نتیجه گرفت که اگر عروض آموز بتواند این 25وزن را به راحتی تشخیص
دهد ...در تقطیع اشعار فارسی[دری] به ندرت با مشکلی مواجه خواهد شد،10( ».ص
)72
اکنون به آوردن شواهدی ازمطلع غزلهای :حافظ ،سعدیو مولوی برای هر یک از
اوزان این دسته می پردازیم:
«.11مفعول ُ فاعالتن 2بار
دردا که راز پنـــهان خواهد شد آشکارا دل میرود زدستم صاحب دالن خــدارا
(حافظ)
مدهوش میگذاری یـــاران مهربــــانـــت خوش میرود به تنها تن ها فدای جانت
(سعدی)
گفتا "چه کار داری؟"گفــــتم"مها! گفتا که "کیست بر در؟" گفتم"کمین غـالمت
سالمت
(مولوی)
.12مفعول ُ فاعیلن2بار
دل بی تو به جان آمد وقت اسـت که ای پادشه خوبان داد از غم تنهــــــایی
باز آیی
70
(حافظ)
بی خویشتنم کردی بوی گل و وقتی دل سودایی می رفت به بستان ها
ریـتحان ها
(سعدی)
کفرش همه ایمـان شد ،تا باد چنین بادا معشوقه به سامان شد،تا باد چنین بــادا
(مولوی)
.13مستفعلن 4بار
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
(حافظ)
وقت طرب خوش یافتم آن دلــبر ط ّناز را
ساقی!بیار آن جام می،مطرب بزن آن ساز را
(سعدی)
ای یوسف خوش نام ما ! خوش می روی بر بام ما
ای در شکسته جـــــــــــــام ما!ای بردریده دام ما
(مولوی)
(مولوی)
.15فعولن 3بار +فعل
همه کس شناسند و هر جا روند نشاید که خوبان به صحرا روند
(سعدی)
چه جان و جهانی؟ کجا تا کجا! تو جان و جهانی ،کریما ،مــرا
(مولوی)
.16فعولن 4بار
بدان مردم دیده ی آشنــــــــــــــایی سالمی چو بوی خوش آشنــــــــایی
(حافظ)
چو تشنه ی تو باشد که باشد سقایش؟ دلی کز تو سوزد ،چه باشد دوایش؟
گرفتم گروگان خیالــت به تـــــاوان ببردی دلم را بدادی به زاغـــــــــان
(مولوی)
71
.17مفتعلن مفاعلن 2بار
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف طالع اگرمدد دهد ،دامنش آورم به کف
(حافظ)
میروم و نمی رود ناقه به زیر محمـــــــــلم بار قراق دوستان بس که نشست بردلم
(سعدی)
داغ تو دارد این دلـــــم جای دگر نمی بی همگان به سر شودبی تو به سر نـمی شود
رود
(مولوی)
.18فعالتن 2بار +فعلن
که من ایــــــنجا به امیدی دگرم من از اینـــــــجا یه مالمت نروم
(سعدی)
ور نکوبی در هجران چه شود؟ گر نخسبی شبکی،جان چه شود؟
(مولوی)
ُ
فاعالت مفتعلن فع .19مفتعلن
دســت به کاری که غصّـــــــه سر آید بر سر آنم که گر ز دســـــت برآید
(حافظ)
مرده دل است آن که هیچ دوست نگیرد زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
(سعدی)
.20مفتعلن 2بار +فاعلن
گفت بـــــــبخشـــــــــند گنه می بنوش هاتفی از گوشه ی میخانـــــه دوش
(حافظ)
ســر کوی یارِ آن که بــــــــــــمیرد به برهوشــــــــــــیار؟
زنده کدام است ِ
(سعدی)
کار مــاست چون او یار ماست کارِ ، دلبری و بیدلی اسرار مــــــــاست
(مولوی)
.21مفاعلن فعالتن 2بار
زباغ عارض ســـاقی،هزار الله برآید چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
(حافظ)
72
دل ما به دور رویت ز چمــن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چوالله داغ دارد
(حافظ)
دل هر که صید کردی نکشد سرا کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بنـــــدت
(سعدی)
به من آورید آخرصنم گــــــــــــریز پا را بروید ای حریفان،بکشــــــــید یار ما را
(مولوی)
.23مفعو ُل مفاعلن مفاعیلن
چندین به مفارقــــــــــــــــــــت مرنجانم ای مرهم ریش و مونس جـــــــــــــانم
(سعدی)
این پرده بزن که یــار مســــــــــــــت آمد ای مطرب جان،چودف به دســــت آمد
(مولوی)
.24فاعالتن 4بار
هرکه شیرینی فروشد،مشتری بر وی بجـــوشد
یا مگس را پر ببندد،یا عسل را ســـــــر بپوشد
(سعدی)
من کار دارم به خانه ،ال ُن َسلّـِم ال ُن َسلّـِم هرچه گویی از بهانه،ال ُنســَلّـِم ال ُن َسلّـِم
(مولوی)
.25فعالتن 4بار
توکامیّ و چه نامی که چنین خوب خرامی؟
خون ع ّشاق حالل است،زهی شوخ حرامی
همه کس را تن اندام و جمال است وجوانی
وین همه لطف ندارد،تو مــگر سرو روانی
(سعدی)
تومرا گنج روانــــتی،چه کنم گج تو مرا جانی و جهانی،چه کنم جـــان و جهان را؟
روان را
گرت امـــروز براند ،نه که فردا بخوانت هله نومید نباشــــــــی که تو را یار براند
(مولوی)
،10(»...صص178ــ )173
« شامل 28وزن (از شماره ی 26تا 63جدول ) است که کال ّ 733قطعه؛ یعنی
597/1درصد مجموع قطعات این مجموعه از دیوانها و اشعارپراکنده ،را در بر می
گیرد .جمع کل قطعاتی که بر هر کدام از این وزن ها سروده شده ،از 87تا 4قطعه
متغییّر است.این که عدد 4را از لحاظ میزان کاربرد در مرز این گروه و گروه بعدی
قرار داده ایم ،بر این مناسبت که به تجربه دریافته ایم که یک شاعر ممکن است بر یک
73
وزن مهجورــ از سر تفنن یا به هر علت دیگری 1تا 3قطعه شعر سروده باشد اما اوزانی
که بییشتر از 3قطعه بر اساس آن ها سروده شده است :کمتر احتمال می رود که جزو
اوزان نادر و مهجور باشند،10( ».ص)77
گل به بار آید و بادام به بار آیــــــــــد چند گوی که هنگام بهار آیــــــــــــــد
(ناصر خسرو)
.40مفتعالتن 2بار
آن من است اوهی مـــــــــــــــکشیدش جان من است اوهی مــــــــــــبریدش
(مولوی)
.41مفعول ُ فاعالت مفاعیل ُ فاعالتن
جان بی لب تو گوهرکان را نمی شناسد دل بی رخ تو صورت جان را نمی شناسد
(عروض سیفی)
.45مفعول ُ فاعالت مفاعیل ُ فع
هر چ آن به است قصد سوی آن کــــــنم شاید که حال و کار دگر سان کـــــــــــــنم
(ناصر خسرو)
.46فاعالتن 3بار
جنبش گردون طفیل اخـــــــــــــــتیارت هر کجا رأی تو باشد رازی به کـــــــاری
(انوری)
.49مستفعلن فعلن 2بار
گاهی چو وعده ی او گاهی چو پشت منی ای زلفف دلبر من،پر بند وپر شــــــکنی
(امیر ّ
معزی)
ُ
فاعالت مغتعلن .50مفتعلن
نیست دگر با غمانش کار مـــــــــــــــرا تیز نگیرد جهان شکار مـــــــــــــــــرا
(ناصر خسرو)
.52مفاعلن 4بار
به دشت پر مالل ما پرنده پر در این سرای بی کسی ،کسی به در نــمی زند
نــــــــــــمی زند
(هوشنگ ابتهاج)
.55مفاعیلن 3بار
74
نیاری یاد از آن پیمان که کــــــــردستی جهانا عهد با من جز چنین بـــــــــستی
(ناصر خسرو)
،47( »....با تلخیص،ص165ــ )39
« این گروه شامل باقی مانده ی اوزان جدول ،یعنی 64وزن میباشد که بر روی
هم 86قطعه 187/0 ،درصد از کل قطعات این مجموعه از اشعار و دیوان ها را شامل
می شود ....این گروه از اوزان غیر معمول و کم کاربرد را می توان به دو دسته ی
فرعی تقسیم کرد:
(بیدل دهلوی)
.68فاعلن فعل 4بار با چهار بار مکث
بر در تو من،رو به خـــاک عجز،ناله میکنم،که ای اله من
جرم کرده ام،ظلم کرده ام،پرده ای بپوش،بر گنـــــاه
من
(فیض کاشانی)
75
هرکه را بخت،دیده میدهد،در رخ تو بینــــــــــــنده می کند
وآن که می کند،سیر صورت،وصـــف آفرینـــــنده
میکند
(فروغی بسطامی)
آن پری چو از بهردلبری زلف عنبرین شانه می کنـــــــد
در جهان هرآن دل که بنــگری،بی قرار و دیوانه
میکند
(فرّ خی یزدی)
.88مفاعیل مستفعلن فعل
دلم بر تو زین بد گمــــــــــان شود رخت دل بد ز دد نــــــــــهان شود
اگر ابرویت جویم کمــــــــان شود چو زلف تو جستم کمـــــــــــند شد
(اوحدی مراغه ای)
.103مستفعلن 6بار
بیا بیا دلدار من!دلدارمن !درآ درآ درکار من،در کار من
تویی تویی گلزار من،گلزار من،بگو بگو اسرار
من،اسرارمن
بیا بیا درویش من!درویش من !مرو مرو از پیش من ،ازپیش من
تویی تویی هم کیش من،هم کیش من،تویی تویی هم خویش من،هم
خویش من
(مولوی)
.107مستفعلن(مفاعلن)4ر بار
ُ
والموت فی ارکانِها... العیشُ فی اَکنافِها فیما تری؟فیما تری؟یامن تری والیـــری
کیل گهر همی رســـــــد بر خود کی رود کشتی دراو؟که اوتهی بیرون رود
مشتری ومشتری
(مولوی)
ُ
فاعالت فعل .108مفتعلن
عاشق از دام رســـــــتـــه ی تـــــــــــو زود شود باز بســـــــــــــــــــــــتری تو
(اوحدی مراغه ای)
.109مفتعلن فاعلن مفتعلن مفاعلن
عشق تو خودعالمیست،عقل در آن نمی در صفت عشق توشرح وبیان نمی رسد
رســـد
گر چه بگویم بسی سوی زبان نمی رسد آنچ که از عشق تومعتکف خان ماســـت
(عطار)
.111مفتعلن 2بار +مفعول ُ مفاعیلن
کرده مرا در غم عشقت بی سروبی پادل ای دل من بسته درآ زنجیر سمن سا دل
رانده از این دیده پرخون برده از این قالب خاکی رخت به صـــحراجام
سیـــــــل به دریا دل
(خواجوی کرمانی)
76
ُ
فاعالت فع .112مفتعلن 2بار +
و آنچــــه تو بینی بجز از مستعار غم مخور ای دل که جهان را قرار نیــــــست
نیست
وانچه حقیقی بود ان آشکار نیـــــــــست آنچه مجازی بود آن هست اشکـــــــار
(محمد تقی بهار)
.118فعولن 5بار
ز وصـلت جگر خستگان را نگاه ار کنی،جان ستانی،تغافل کنــــــی دل
مه من چه حاصل چوآیی،زشادی دهم جان؛روی چون،زاندوه
زدست فراق و وصــــال توام کار مشکل
(فیض کاشانی)
77
آهنگ در یک وزن عروضی ان است که وزن و موسیقی خارج از کالم وجدا از آن
کمتراحساس می شود.
حال این سؤال پیش می آید که مالیمت یک وزن ونزدیک آن به آهنگ طبیعی
گقتار موجب دلنشینی و رواج آن است،خود این مالیمت از چه عواملی نا شی می
شود؟....ـ
وقتی عمیق تر به این مطلب نگاه می بینیم که سه عامل در مالیم کردن این وزن
عروضی دخالت دارندّ :اول طوالنی و چهار جزئی بودن مصراع ....دوّ م،مخفف بودن
اجزا ...و عامل سوّ م،ختم شدن مصراع است به یک جزء مخفف مزاحف کوتاه تر از
دیگر اجزا،10(»....ص73و)74
«علّت این که پرکاربرد ترین اوزان شعر فارسی اوزان مختلف االجزایی
ُ
فاعالت مفاعی ُل فاعلن" و "فاعالتن مفاعلن مانند"مفاعلن فعالتن مفاعلن فعلن" و "مفعو ُل
فعلن" هستند،این است که این اوزان به علّت آرامی ومتانت خود بیشترین نزدیکی را با
آهنگ طبیعی گفتار دارند.می دانیم که امروزه شعرای بزرگ در همه ی زبان ها تالش
می کنند که وزن شعر را هر چه بیشتر به آهنگ طبیعی گفتار نزدیک کنند و آن را از
زیر سلطه موسیقی تحمیلی اوزان عروضی بیرون بیاورند؛ چرا که به حق معتقد آنند که
چنین سخنی برای بیان عواطف و احساسات انسان رساتر وصادق تر است،این کار
درواقع یکی از سالت های شعر نو است،10(»....ص)30
« در اینجا الزم است که نکته ای را متذکر شویم و آن اینکه نزدیک شدن به آهنگ
طبیعی گفتار به معنی عدول از وزن وکنار گذاشتن اهنگ و موسیقی نیست.مالیمت به
شرطی باعث مطبوع شدن یک وزن می شود که آن وزن خود را در اصل آهنگین و
موسیقیایی باشد و گر نه ریختن سخن در قالب افاعیلی که هیچ نوع تناسبی در میان اجزای
آن وجود ندارد و قرائت آن عینا ً مانند نثر وبلکه دشوار تر از نثر است،نه تنها مطبوع و
دلنشین نیست،بلکه چنین سخنی اصالً از دایره بحث وزن شعر خارج است.به این سبب
است که بسیاری از اوزان کم کاربرد ومهجوری که در همین جدول آمده اند،در حالی که
از هرسه عامل مذکور برخوردارند،به ندرت قطعاتی بر اساس انها سروده شده است....
نتیجه ی کلی که از این پژوهش آماری و تحلیل تنایج آن بدست می آید،این است
که ّاوالً شعر،حتما ً باید دارای موسیقی و آهنگی محسوس و مؤثر باشد؛ثانیا ً این موسیقی
وآهنگ هر چه پنهان تر و به اهنگ طبیعی گفتار عاطفی نزدیک باشد،مؤثرتر و مو ّفق تر
و مطلوب تر خواهد بود،10(».ص75و)74
«...همچنین پزوهش آماری وزن شعر قدیم فارسی و تعیین میزان کاربرد اوزان
مختلف ما را به این نتیجه می رساند که شعرای بزرگ قدیم ما بدون اینکه از لحاظ نظری
درباره ی نزدیکی وزن شعر آهنگ طبیعی گفتار به بحث پرداخته باشند،به اقتضای قریحه
و ذوق خود در چارچوب اصول ادبی زمان خود،این نکته را به خوبی رعایت کرده و
بیشتر اوزانی را بکار برده اند که به آهنگ زبان محاوره نزدیکتراند،10(».ص)30
78
فصل پنجم:
79
موزون نمی یابند .پیش از آن که انواع وزن را بررسی کنیم ،اشاره [ ویاد آوری ] به دو
نکته الزم است .
تکیه – برجستگی ای است که فقط به یک هجای کلمه داده میشود ،به عبارت
دیگر در واژه های چند هجایی یکی از هجاها برجسته ت ر تلف ظ میگ ردد و تکی ه روی آ ن
است .مثالً در واژه ی " م ردان " تکی ه روی هج ای آخ ر ق رار دارد و در واژه "زی را "
روی هجای اول .برای درک بهتر تکیه می توانیم کلماتی را در نظ ر بگ یریم ک ه تنه ا ب ا
تغییر جای تکیه معنی آنها عوض میشود .مثالً اگر تکیه را روی هجای اول " گویا "قرار
دهیم معنی " ظاهراً " میدهد ،اما اگر روی هجای آخر قرار دهیم مع نی "ن اطق"از آن ب ر
می آید .همین تف اوت مح ل تکی ه در " ولی " ب ه مع نی یی " ام ا " و "ولی " ب ه مع نی "
سرپرست " هست .تکیه اکثر کلمه های فارسی روی هجای آخر قرار میگیرد .
زیر و بمی -در بعضی زبان ها مانند چینی و ویتنامی ،زیر و بمی نقش مهمی
دارد ،چندان که اگر کلمه ای یک هجایی را زیر تلفظ کنیم یک معنی میدهد و اگر بم تلفظ
کنیم معنی دیگر ،مثالً در زبان چــینی واژه ی "ما " معنی " مادر "می دهد ام ا اگ ر زی ر
تلف ظ ش ود مع نی " اس ب " دارد .وزن چ نین زب ان ه ایی ب ر پای ه زی ر و
بـــــــــــــــــــــــــــــــــمی یعنی آهنگی است ، 52 ( ».ص ) 73
وزن ضربی یا تکیه ای که اساس این وزن فقط بر تساوی تعداد تکیه ها در
هر مصراع شعر قرار دارد و تعداد هجاهای هر مصراع ممکن است تغییر کن د .وزن
ضربی خاص زبان هایی است که در آن ها هجاهای تکی ه دار اص ل اس ت و هجاه ای
بی تکیه سریع تلفظ می شوند .مثل وزن شعر انگلیسی قدیم و آلمانی . . . .
ضمنا ً در شعر فارسی تساوی تعداد تکیه ی مصراع ها به هیچ وجه نقشی
ندارد .مثالً این بیت سعدی ،مصراع اول دو تکیه و مصراع دوم ش ش تکی ه دارد بی
آنکه وزن آن کمترین اشکال داشته باشد . .
80
ک ه ایــــن زه د خــــشک اس ت و آن ف راهم نشــــــــــــــــــــــینند ت ر دامــنـــان
دامنان
وزن عددی که در آن فقط تساوی تعداد هجاهای هر مصراع معتبر است و این
وزن خاص زبان هایی است که در آن کوتاه و بلند بودن مصوت ها و تکیه زیر و بمی
هیچ کدام نقشی ندارد ،مانند وزن شعر زبان های فرانسوی [و ایتالیایی و اسپانیایی ] و
ژاپنی .
شعر فارسی زیر در وزن هجایی ( ده هجایی ) سروده شده است ،ولی به
گوش فارسی زبان ها موزون نمی رسد :
چند حصــــــــاری بودند دلیران در یک قلعه ییی خالی نیـــــــــــم ویران
بخار زمین آنرا می پوشاند . . . آفتاب ،زمین را چون دیگ می جوشاند
( الهوتی )
-5وزن ضربی – هجایی –
« وزن شعر فارسی به سبب ثابت بودن کمّیت مصوت های بلند و کوتاه در
زبان شعر فارسی ،به ناچار کمّی است ، 52 ( ».ص ) 69وما هم بر همین اس اس
یعنی ،نظم و تساوی هجاهای کوتاه بلند در شعر ،اش عار را ب ه س ه دس ته زی ر تقس یم
نمودایم :
الف -اوزانی که مبتنی بر نظم و تساوی هجاها در هر مصراع شعر است .
-2اوزانی که در آنها نظم میــان هجاهـای هــر مصــراع رعـایت می شــود امــا طــول
مصراع ها یکسان نیستـ .
ج -اوزانی که در آنها نظم و تساوی هجاها در هر مصراع شعر رعایت نمی شود .
81
اوزانی که مبتنی بر نظم و تساوی هجاها در هر مصراع شعر است :
«...همه ی اشعار فارسی جز معدودی ،مستزاد و بحر طویل تا زمان نیما یو
شیج در این اوزان سروده شده است » ( ، 52ص ) 69اکنون در مورد رایج ت رین
وزن های عروضی در قالب های شعری س نتی ،گفت ه ه ای کوت اهی را پیش کش می
نماییم .
وزن رباعی
ُ
فاعالت مستفع ُل - | UU | - U – U | - - UU - -گونـــــــه ی اصلی
مستفع ُل فع (که از قلب هجای 2و 3رکن دوم وزن اصلی بدست آمده است) .
از صورت منظم وزن اصلی و گونه ی اصلی ،ده گونه ی دیگر از طریق
اب دال دو هج ای کوت اه ب ه ی ک هج ای بلن د حاص ل می ش ود ؛ یع نی " " UU - -
( مستفع ُل ) به " ( "- - -مفعولن ) تبدیل میشود ( از وزن اص لی 7گون ه مش تق می
شود واز گونه اصلی 3وزن اشتقاقی ).
اینک هریک از گونه های داوزده گانه ی رباعی با مصراعی به عنوان مثال
آورده می شود :
اصل وزن
( ) 1ــــ ــــ U U ـــ ـــ U U ـــ ـــ U U ـــ
تـقدیــــر کـــــه بــــرکـــشتنــــــــت آ ز ر م نـــــــداشت
82
( )5ــــ ــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ــــ ـــــ U U ـــ
مـــــــــــی گفتم در خــــشــم مــــــرو بــــــایـــــا رم
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ــــــ ـــــ ــــ ( )8ــــ ــــ ـــــ
رم گـــــــــفــتم کـــو گـــفــت ایــــنک گــــــفـــــتا د ا
گونه ای اصلی
( )9ـــــ ـــــ U U ـــــ Uـــــ U ـــــ ـــــ U U ــــ
هـــنگـــــا م ســـــپـــیـــده دم خـــــــــرو س ســـــحــــری
( )12ــــ ـــــ ــــــ ـــــ Uـــــ U ــــ ـــــ ـــــ ــــ
رم طــــــر ب ز مــــــــن پــــنـــهـــا نست تــــا هــــــشـــیا
، 52 (»....با تلخیص و ویرایش ،ص 65و ) 66
تــذکر
« در برخی از کتاب های متأخران جمله ای "ال هول وال قوة اال با هلل " ( مستفعل
مستفعل مفعو لن فع ــــ ــــ U U ــــ ــــ U U ــــ ــــ ــــ ـــ ) به عنوان
وزن رباعی ذکر شده است .باید دانست که این وزن یکی از اوزان تقطیعی رب اعی اس ت
نه وزن اصلی آن ،زیرا هیچگاه در شعر فارسی هجای بلند به دو هجا ی کوتاه تبدیل نمی
شود ( اما عکس آن صحیح است ) ، 31 ( » .ص ) 66
83
وزن دوبیتی ( ترانه )
« دوبیتی ( ترانه ) ورباعی از لحاظ قالب عین هم هستند ؛ یعنی هر کدام از آنها
از دو بیت یا چها ر مصراع تشکیل می یابند که مصراع های اول ،دوم و چهارمش ان هم
قافیه اند .بنا ب راین تفاوتش ان تنه ا در وزن اس ت ....تران ه ب ر وزن " مف اعیلن مف اعیلن
فعولن " ...می آید .البته این تفاوت وزن کم وبیش موجب تفاوت موض وع هم ش ده اس ت ؛
چون که ترانه یا دوبی تی ،ب ه علت س بک و روان ب ودن وزن آن ،همچن ان ک ه از ن امش
پیداست ،بیشتر برای بیان مغازالت ساده وبی پیرایه عاشقانه وگاه عرفانی به ک ار رفت ه ،
درحالیکه رباعی به علت آهستگی ومتانتی که در وزن آن هست ،اغلب ،ت أ مّالت فلس فی
وعرفانی وافکار ج ّدی را درخود جای داده است ، 10 ( » .ص ) 99
« وزن دوبیتی ها در اصل کامالً عروضی نبود ؛ یعنی نمونه های قدیم دوبیتی با
قواعد عروضی قابل تقطیع نیست امّا به مرور زمان تحت تأثیر ش عر رس می وزن آن ه ا
کامالً عروضی شد ( همچنان که درلغات ولهجه ی آن ها تغییر ایجاد شد ) .هنوز ص ورت
های قدیمی از ترانه های با با طاهر در دست است ک ه وزن ک امأل عروض ی ندارن د وب ا
مقایسه ی آن ها با صورت ها ی جدید ،میتوان به تحوّ ل عروضی وجابجایی لغات وتغی یر
تلفظ پی برد ، 31( » .ص ) 67
« مترادف با اصطالح دوبیتی ،اصطالح ها ی دیگری نیز درگوشه وکن ار
مملکت [ما یعنی افغانستان ] به کار برده می شود .چنانچه مردم " پنجشیر " اصطالح "
سنگ گردی " را بکار می برند ،در ولسوالی " چاه اب " والیت تخار اصطالح " فل ک "
ومردم برخی از مناطق دیگر افغانستان اصطالح نادرست " چهاربیتی " را بکار می برن د
.همچنان کلمله های " سیغانی " " ،کردکی " و " کوچه باغی " نیز مترادف دوبی تی بک ار
می روند ، 33 ( ».ص ) 39
« ...اما از نظر وزن تمام چهار مصراع آن در وزن " مفاعیلن مفاعیلن فعولن "
سروده می شود .البته این حتمی نیس ت ومی ت وان در وزن ه ای دیگ ری ن یز دوبی تی را
سرود ....دوبیتی یکی از ساده ترین قالب ه ای ش عری اس ت ک ه مبت دیان می توانن د ک ار
شاعری اشان را از آن آغازکنند ، 13 ( » .ص ) 303
به مثال های زیر دقت کنید - :
خمار آلو ده با جا می بسا جه دل عا شق به پیغامی بسا جه
زیا ضت کش به بادامی بساجه مرا کیفیّــت چشم تو باقیست
( بابا طاهر)
چه کــارم با گل باغ بهار است مرابا گردش صحرا چه کار است
به پیشم سرووسنبل هردخاراست در آبادی گلی دید م که تا حشــــــر
( فایز دشتستانی)
84
« دو بیتی ها در تاریخ کهن ما سابقه ی طوالنی داشته ودر مواقع مختلف به واسطه
گوینده گان نا معلوم سروده شده است :
به غــــم های فـــراق یـار مــــــیشم به نیم شب که من بیدار میشم
به جــــــان تنـــد رسـت بیــمار میشم به غـــم های فراق یار جـــــانی
دلــــــم جوالن زدو یــــاد وطــن کرد نمــــاز شـــام غریبی رخ به کرد
ســــالمت باشــد هـــرکس یادمن کرد نمــی دانـــم پد کـــرد یا بـــــرادر
،33 (»....ص 39و ) 40
دوبیتی ها ی بسیار ی به زبان های عامیانه ومحلی با لحجه های متفاوتی در بین
اقوام مختلف م ردم م ا رواج دارن د ک ه در هنگ ام تقطی ع عروض ی بای د لحج ه ی آنه ا در
نظرگرفته شود.
مثنوی ها بخش مهمی از شعر فارسی را تشکیل می دهند .ب ا این هم ه از تم ام
اوزان شعر فارسی ،تنها از وزن های مح دود ی جهت س رودن مثن وی ه ای مهم اس تفاده
ش ده اس ت .قاب ل ذک ر اس ت ک ه ش اعران مثن وی س را هم واره ی ک وزن را درسرتاس ر
مجموعه ی شعری خود رعایت می کنند ؛ مثال :فردوسی شاعر حماسه سرای ب زرگ م ا
در سرتاس ر ش اهنامه ک ه دارای شص ت ه زار بیت اس ت تنه ا از وزن « فع ولن ،فع ولن
فعولن فعل » استفاده کرده است .
مهمترین اوزان مثنوی قرار ذیل میباشند :
– 1مفاعیلن مفاعیلن فعولن
از ویس رامین فخرالدین اسعد گرگانی ( قرن پنجم ) :
فـــــریب تـــو دیگــــر نشنـــید خـــواهم جـــــهـــا نا مـــن زتو ببرید خوا هــــم
زدل زنـــگار مــــهـــر تــــــــو زدو دم چـــــو مـــهـــرت باد گــــرکس آزمــــود م
85
عالوه بر مثنوی ها ی خسرو شیرین نظامی ،یوسف وزلیخا جامی و ویس ورامین
فخرالدین اسعد گرگانی که نمونه های شعری آن را در ب اال آوردیم ؛ « مثن وی ه ای :الهی
نامه واسرارنامه ی عطار و گلشن راز شیخ محمود شبستری نیز در این وزن سروده ش ده
است ، 3( ».ص ) 45
86
« از محزن اال سرار نظامـــی :
آ ســـتی یی بــــر هـــمه عا لـــم فشــــــان یـک نفـس ای خـوا جه ی دامن کشنان
ساعتی از محتشـــمـــی دور بــــــــــــــاش رنـــج مشـــو را حــت رنــــجور باش
،31( »....ص ) 84
« مثنوی مطلع االنوار امیر خسرو دهلوی نیز در این وزن ســــــــــروده شده است
، 3(»...ص ) 77
– 4مفعول مفاعلن فعولن
از تحفة العراقین خاقانی ( قرن ششم ) :
افکـــند مــــرا چـــو زال را ســـــام مســـکـــین پـــدرم ز جــــور ایـــــــا م
در زیــــر پـــرم گـــرفت چون زال او ســـیمـــر غی نمـــود در حــــــــا ل
پـــــرورد مــــرا بــــه آشیــا نـــــش آورد بـــــــه کــــــــوه قــــــاف دانــش
بـــــا مـــن بــه یتـــیم داری آن مــــرد آن کـــــرد کــه عـم ب ه مص طفی ک رد
،31(»....ص )85
« مثنوی های تحفة العراقین خاقانی ،لیلی و مجنون نظامی و مثنوی های بسیاری
که به تقلید لیلی ومجنون نظامی سروده شده به این وزن است ، 3 (» .ص ) 46
87
از حد یقة الحقیقة سنایی :
ژنــــده یــــی زیـــر جــــــــــامــه ژنــــده دیــــد وقـــتی یکـــــی پـــــرا گـنده
گـفت " :هست آن من " چنین زان است گفت ایـن جـامه سخت خلقان است
جـــامه ال بـــــد نبـــاشـــدم بـــــه از ایـــن! چــو نجــویم حـــرام و ندهــم دین
(،31ص )85
« هـــمه ی مثنوی های سنایی وهفت پیــــــــــــــــــــــــکر نظامی به این وزن
است ،3( ».ص )75
« مثنوی مولوی ،منطق الطیر و مصیبت نامه ی عطار به این وزن سروده شده
است ».
( ، 3ص ) 54
88
برای پیداکردن مشهور ترین وزن های شعری در قالب های غزل ،قصیده ،
قطعه ترجیح بند ،ترکیب بند ،مسمط وفرد وبیت مصرع می توانیم به ج دول " بس ا م دی
اوزان عروضی در مجموعه ی اش عار 58ش اعر پارس ی گ و " مراجع ه ک نیم وب ا توج ه
میزان کار برد آماری آن وزن متناسب با قالب دلخ واه خ ود را بی ابیم ؛ زی را در اک ثر یت
این قالب ها تعداد ابیات کم است وش اعر ب ه دلخ واه خ ود وزن ه ای گون اگونی را دری ک
ق الب انتخ اب می کن د .مثآل از مجموع ه ی 127وزنی ک ه در ج دول آم ده ش اعران در
103وزن آن غزل گفته اند وشاعران بلن د پای ه ای چ ون س عدی وحاف ظ ،ب رای س رودن
غزل های خود وزن های متفاوت بسیاری را در نظر گرفته اند ک ه ج زء پرک اربرد ت رین
اوزان عروضی می باشد ( رجوع کنی د ب ه فص ل چه ارم رایج ت رین اوزان ش عر فارس ی
دری ) .
ب -اوزانی کــه در آن هــا نظم میــان هجاهــای هــر مصــراع رعــایت می شــود امــا طــول
مصراع ها نکسان نیستـ :
89
فع لـــــن مستفعلن مستفعل مستفعل فع لن مستفعل
...
یا مانند رباعی مستزاد ،از استاد همایی :
با صـــــدق و صــــفـــا گــر حاجت خود ز بـری به درگاه خدا
بـــی چون وچــــــــــــرا حــــا جــــات ترا کنــــد خداونـــدروا
بــــا جــــامـــــــه دلــــق زنـها ر مبر حاجت خود را به درخلق
بـــــی شرک وریـــــــــا کــــز خلـــق نیاید کـــــرم وجودوعطا
فــــــع مستــــــفعل مستفعل مستفعل مستفعل فــــــع
، 13 ( » ...ص ) 218
همانطوریکه در مثال های فوق دیده می شود نظم هجاهای کوتاه وبلند رعایت
شده است اما تساوی مصراع ها شکسته شده است .
« قبل از مشروطیت درقالب مستزاد ،اشعار اندکی سروده شده است ( » .
، 52ص « ) 69قالب مستزاد کمتر م ورد توج ه ش اعران ب وده وهس ت زی را پ اره آخ ر
مصراع ها یک بار اضافی است که بر دوش شعر گذاشته می ش ود ، 52 ( » .ص 218
)
« چون وزن عروضی مبتنی بر تساوی ونظم هجاهای هر مصراع شعر ،با
مفاهیم واحساسات روز گار متناسب نبود ،فکر یافتن وزن جدید در شاعران پیدا شد .س ر
انج ام نیم ا یوش یج راهی ت ازه در وزن اب داع ک رده ،ب ه این ص ورت ک ه قی د تس اوی را
بردشت ودست شاعر را در سرودن شعر باز کرد بی آنکه از زیبایی موسیقیایی وزن ق دیم
90
بکاهد در این وزن که با طبیعت زبان ساز گار تر است ،ش اعر مجب ور نیس ت ب ر خالف
طبیعت زبان جمله هایش را مساوی بیاورد تا در مصراع ه ای مس اوی بگنج د ،زی را در
اینگونه وزن مصراع در جایی تمام می شود که کالم خاتمه یابد ی ا نفس ت ازه ک ردن ی ا ت أ
کید وغیره الزم باشد .لذا فی المثل اگ ر ش عر در وزن "رکن فعالتن " باش ده ب ه اقتض ای
معنی ممکن است مصراعی دو " فعالتن " داشته باشد و مصراع های دیگر سه ی ا چه ا ر
یا یک یا ، 52 ( » ...ص ) 70
« وزن شعر نیما از لحاظ مبانی وقواعد تقطیع وبحور و اوزان وزحافات آن با وزن
عروضی سنتی [ وعروض نوین ] هیچ فرقی ندارد :تفـــــــــــــــاوت آن با عروض س نتی
[ وعروض نوین ] تنها در کوتاهی وبلندی مصراع والگ وی قافی ه اس ت .در وزن نیم ایی
مصراع یا سطر شعر به هرکدام از اجزای عروض ی تش کیل دهن ده ی آن ختم ش ود وه ر
جزئی که درپایان مصراع قرار می گیرد نیز ممکن است کامل باشد یا به زحافی مزاحف
گردد .همچنین یک مصراع می تواند یک یا چند جزء اض افه ب ر تع داد اج زای متع ارف
خود داشته باشد ومثال طول آن ها تا هفت جزء امتداد یابد .البته این دگرگونی ب دون کن ار
گذاشتن الگوی سنتی قافیه ممکن نیست .در شعر نیمایی ل زومی ن دارد ک ه قافی ه در پای ان
هر یک یا دو مصراع به طور مرتب تکرار شود بلکه شاعر در بکار بردن آن ک امالً آزاد
است .به قول خود نیما " قافیه زنگ مطلب " است ؛ یعنی باید درج ایی بیای د ک ه خوانن ده
را در فهم مواضع پیوستگی و گسستگی مطلب یاری نماید وبه انتظام وانسجام شعر کم ک
کند .بنابراین از دید نیما برای شعر تنها این کافی نیست که بدان د قافی ه در کج ا بای د بیای د
بلکه این هم الزم ایت که بداند قافیه در کجا نباید بیاید ،10( » ....ص ) 110
اینک چند سطر از یک شعر نیما را به عنوان نمونه تقطیع می کنیم :
شــــــب اســــــــت
فعل ( = مفا ) ـــــ U
درتقطیع شعر قوق مالحظه می شود که شاعر تنها با شکستن تساوی مصراع ها
با استفاده از اختیارات شاعری :بلند تلفظ کردن کسره اضافی وقلب از ع روض وق وانین
عروضی پیروی کرده ونظم هجا ها را رعایت کرده است .
91
مثال دیگری از شعر نیما در وزنی دیگر :
بـــــر بساطــــی کـــه بســــاطی نیســـت
ــــ Uــــ ــــ ـــــ Uــــ ــــ ــــ
فــــا عــــال تـــن فـــــا عـــــال تن فع ( = فا )
در بند فوق مالحظه می گردد که سطر اول دارای سه رکن ،سطر دوم شش رکن و
سطر سوم دارای هفت رکن می باشد .
« شعرای بعد از نیما با وزن نیمایی بر خورد های متفاوتی داشته اند .دسته ای از
آن ها { مربوط به این قسمت بخث ماست } مانند خود نیما کوشیدند ک ه ب ه مب انی ع روض
سنتی وفادار بمانند وتنها طول مصراع ها را کوتاه وبلند کنن د ،از آن جمل ه مه دی اخ وان
ثالث است که در زیر نمونه ای از اشعار او زا تقطیع می کنیم :
نــــه از رومـــم نـــه از زنــگم هـــمان بــــیرنــــگ بــــی رنـــگم
Uــــ ـــــ ــــ Uـــ ـــــ ــــ Uــــ ــــ ـــــ Uـــ ــــ ـــــ
مــــفا عــــــیلن مــــــفا عیـلن مــــــفا عــــیلن مــــفا عـــــیلن
حــــریفا ! مـــیــز بــا نا! میــــهمــــــان ســـــا ل وماهت پشـت در چون مو ج می لــرزد
Uـــ ــــ ــــ Uـــ ـــــ ــــ Uــــ ــــ ـــ Uـــ ــــ ـــ Uـــ ـــ ــــ Uـــ ـــ ــــ
نکـــته :در وزن نیمایی وقتی که یک وزن متفق االجزا بکار می رود ،طول
مصراع ها هم می تواند کمتر از حد متعارف عروض سنتی باشد وهم بیش تر از آن ،ب ه
92
عبارت دیگر می توان از تعدا د معمول اجزاء وزن در عروض س نتی ،کاس ت ی ا ب ه آن
افزود .اما در وزن های مختلف االجزاء – چه از یک بحر مختل ف االرک ان باش د چ ه از
یک بحر متفق االرکان – تفا وت طول مصراع ها ب ا کاس تن از اج زای بعض ی از آن ه ا
حاصل می شود ....به ندرت در چنین اوزانی ممکن است که ج زئ ب ر مص راع اف زوده
شود چون این امر تقارن اجزأ را به هم می زند .اینک تقطیع یک بند از شعری که دارای
وزن مختلف االجزا ست :
تـــو در نمــــــاز عــــشق چه خواند ی ؟
ــــ ــــ U ـــ Uـــ U Uــــ ــــ
که ســا ل هـــا ست
ــــ ــــ U ـــ
بــــــا ال ی دار رفـــــــتــی و این شحــنه ها ی پیر
ــــ ــــ Uـــ Uـــ U Uــــ ــــ U ــــ Uــــ
وزن بند باال « مفعول فاعالت مفاعیل فاعلن » است که یکی از پرکاربرد ترین
اوزان عروضی در شعر س نتی و وزنی مختل ف االج زا اس ت از بح ر مختل ف االرک ان .
طول مصراع سوم کامل ومطابق صورت سنتی وزن است .مالحظه می شود که اختالف
طول مصراع های دیگر تنها با کاستن از اج زای { ارک ان } آن ه ا حاص ل ش ده ودر هیچ
کدام از مصراع ها چیزی بر چهار جزء سنتی افزوده نشده است .
دست ای دیگر از شعرای بعد از نیما اگرچه مبانی عروض سنتی را مانند خود
نیما کامأل رعایت نکرده اند ،تنها در بعض ی نک ات ج زئ از آن ع دول نم وده وتص رفی
اساسی در اصول آن به عمل نیاورده اند .از جمله شعرای این دسته سهراب سپهری است
که نمونه ای از شعر اورا در زیر تقطیع می کنیم :
93
قـــفــــــسی می ســـــــــازم بـــــا رنگ مــی فــــروشـــــم به شـــــما
U Uــــ ــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــــ Uــــ ــــ U Uـــ
وزن بند فوق که از شعر " صدای پای آب " گرفته شده " فعالتن فعالتن فعالتن
فعالتن " است .می دانید که ش اعر طب ق اختی ارات ش اعری می توان د در این وزن ج زء
اول مصراع را به جای "فعالتن " " ،فاعالتن " بیاورد ،همچنین با اِعمال اختیار تس کین
"فعالتن " را تبدیل به " مفعولن " کند بنابراین وزن این قطع ه ب ه غ یراز ی ک نکت ه ی آن
عینأ مطابق اصول عروض سنتی است .آن یک نکت ه هم این اس ت ک ه در مص راع س وم
یک مکث بعد از کلمه ی " رنگ " آمده ودر نتیجه شاعر آن نقطه را مانند پای ان مص راع
تلقی کرده ودر آن جا زحافی را که خاص پای ان مص راع می باش د ،اعم ال ک رده اس ت .
ادامه ی مصراع را نیز مانند آغاز مصراع گرفته است وبه جای " فعالتن " " ،فاعالتن "
آورده است .این نکته ازابتکارات خاص سپهری است که در اشعار خود به فراوانی از آن
استفاده کرده است ، 10 ( » .ص ) 111 – 113
البته عروض شعرنیمایی شگرد ها وریزه کاری های خاص خود را دارد ؛ چنانکه
در صفحات گذشته به اشباع " و"به صورت " وا " در آغاز مص راع ی ا آوردن"مفع ولن و
فعالت"در رکن آغازین اشاره شد ،در اینجا فقط به ی ک م ورد ُ مفعولُ" به جای"فعالتن و
مهم که پایان بندی [ مصراع های] شعر است ،اشاره می شود [ که ب ا دقت در مث ال ه ای
گذشته به وجود آن ها پی می برید ] :
– 1برای اینکه خواننده یا شنونده پایان مصراع را احساس کن د ،بای د در آخ ر
مصراع یک یا دو صامت اضافه بر وزن آورد ویـــــــــــــا مصراع را به رکن غ یر س الم
( مزاحف ) تمام کرد .
– 2اگررکن آخرسالم باشد بهتر است در آن جا از قافیه ( درمعن ای وس یعش )
استفاده شود .
– 3عدم توجه به این نکته [ پایان بندی مصراع شعر ] باعث می شود ک ه ش عر
نیمایی تبدیل به بحر طویل شود ،یعنی پایان مصراع ها احساس نشود وارکان مصراع ه ا
پشت سر هم خوانده شوند .زیرهم نوشتن مصراع ها نیز ناظر همین نکته است .
94
– 4آغاز مجدد وزن ،مصراعی نوین است ، 31 ( ».ص ) 79
« نکات دیگری از قبیل قایل شدن به آزادی های اندکی در توالی ارکان ودر آمیختن
اوزان شبیه به یکدیگر هم در عروض نیمایی مطرح است که عالقه مندان با تقطیع اش عار
شاعران نامی می توانند آن موارد را در یابند ، 31 ( ».ص ) 89
ج -اوزانی که در آن ها نظم وتساوی هجا ها د ر هر مصراع شعر رعایت نمی شود :
نظم وتساوی هجا ها ی هر مصراع همیشه عامل مهم وکافی برای بوجود آمدن
وزن در اش عارامروزی می باش د ام ا ب ا توج ه ب ه تح والتی ک ه در دوران مش روطه رخ
داد،ترجمه آثار و اشعار اروپایی باعث بوجود آمدن قالب شعری جدیدی گردید که بع د ه ا
با استقبال ب رخی ادب دوس تان هم راه ش د .ق البی ک ه دارای وزن "ن ا منظم ،ن ا همگ ون
ونامس اوی هجاه ا " دره ر مص راع میباش د ک ه ب ه ص ورت ن ا خ ود آگ اه دارای آهن گ
محسوس وکم رنگی می باشد وعوامل دیگری به غیر از وزن نا محس وس در ش عر ب ودن
این دسته از اشعا ر دخالت دارند وما این دسته را شامل اشعار سپید می دانیم :
95
من از آن گونه با خویش بمهرم
که بسمل شدن را به جان می پذیرم
بس که پاک می خواند این آب پاکیزه که عطشانش مانده ام !
بس که آزاد خواهم شد
از تکرار هجاهای همـــهمه
در کشاکش این جنگ بی شکوه !
« احمد شاملو »
نتیجه گیری
نتیجه گیری
96
مراحل بی جواب نمانده باشد.برای تدقیق سازی بشتر این درک،بیایید تاچکیده ای مختص ر
از این "وزن نامه "راباری دیگربه مرور بگیریم:
عروض یا "وزن شناسی کمّی"یکی از انواع علوم ادبی است که موضوع آن بحث
در وزن(=موسیقی)شعر است و در مورد مبانی وزن،چگ ونگی ایج اد وزن،طبق ه بن دی و
گونه های وزن وبرخی از شگردهایی که مخصوص کالم منظوم است بحث می کند.
ش اعران از دی ر ب از ب رای س رودن اش عار خ ود می بایس ت ع روض و ق وانین
عروضی را می آموختند تاکالم ان ها م وزون و آهنگین باش د و ب ه این وس یله ت أثیر کالم
خود را بیفزایند.ای روند تا به امروز ادامه داشته و پیگیری خواهد شد.
ب ا توج ه ب ه اس ناد و م دارک علمی و ادبی ک ه در دس ترس داریم؛ین علم پس از
ورود اَعراب به سرزمین های آریایی،وارد زبان ما شده است و قب ل از آن در م ورد وزن
کمّی یا عروضی ش واهدی در دس ت نیس ت و اَگ رهم اس نادی در دس ت هس ت گوی ای این
حقیقت است که وزن شعر در زبان های باستانی مملکت ما"تکیه ای"بوده اس ت ن ه کمّی و
عروض به هرحال اوّ لین کسی که این علم را به صورت مدوّ ن جمع آوری کرد؛"خلیل ابن
احمد بص ری فراهی دی"ک ه ب رخی او را آری ایی خوان ده ان د.ب رخی دیگ ر معتقداندک ه وی
عروض عربی را از روی عروض هندی تدوین کرده است که تم ام این نظری ات نی از ب ه
تحقیقات بیشتری دارند.
بع د از خلی ل ابن احم د،ع روض دوس تان آری ایی ب رای گس ترش و س اده س ازی
ع روض عربیف آن را مناس ب زب ان ش یرین و ش یوای دری ندانس ته ان د و در ط ول
زمان،برخی کاستی های آن را خارج و برخی اِضافه های اساسی مناسب با زب ان خ ود را
به آن اَفزوده اند؛اِمروزه نیز این اِقدامات سازنده ادامه یافت ه اس ت ت ا ع روض آم وزان ب ه
س ادگی بتوانن د وزن ه ا را بیابن د و ب ه آف رینش وزن ه ای جدی د و م ور دلخ واه خ ود
بپردازند.این وزن نامه نیز اقدامی است به آن سو.
شاعر پیش از ان که بتواند به تعیین وزن بپردازد باید مبانی وزن را به خوبی ف را
بگ یرد،اص ولی ک ه بیش تر مرب وط ب ه زب ان شناس ی س ت؛اص ولی چ ون یع نی ش اعر ب ا
کوچک ترین واح د آوایی زب ان(واج)،کلم ه ه ایی رابوج ود می آورد ک ه فق ط ازروی تل ّف ظ
دروزن مهم می باشد نه ازروی نوشتار .درمبانی وزن می آموزیم که هرکلمه ممکن اس ت
ازبه هم پیوستن دو یاچندحرف صامت(بی صدا)ومصوّ ت(صدا دار)به وجود آیندهجای س ه
:هر صامت و مصوّ ت کوتاه ی ک ح رف عروض ی و ه ر مص وّ ت بلن د (در ص ورتی ک ه
دوّ مین حرف هجا باشد) دو حرف عروضی به حساب می آید.هجای دو حرفی کوتاه،هجای
سه حرفی بلند و هجای چهار یا پنج ح رفی(هج ای کش یده)مع ادل ی ک هج ای بلن د و ی ک
هجای کوتاه است.حروف صامت و مصوّ ت وهجاها برای ج ود ق وانین بخصوص ی دارن د
که باید به خوبی و اساسی فراگرفت ه ش وند و در غ یر آن ص ورت"ت ا ثر ّی ا می رود دی وار
کج".
مواردی چون:تکیه،آهنگ،فصل و وصل ش عر ک ه در خ وانش ش عر نقش بس زا و
عمده ای دارند نیز جزء مبانی و اص ولی ان د ک ه ی ک ع روض آم وز بای د آن ه ا ررا ب ه
درستی فرا گیرد.
97
با فراگیری مبانی وزن،شاعر می تواند به مرحل ه ی تع یین وززن گ ام نه د.واح د
وزن در شعر دری و بسیارب از زبان های دیگر مصراع است .لذاوزن،هر مصراع شعر
دراین زبان ها نشان دهنده ی وزن مصراع های دیگر است و وقتی شاعر مصراع اوّ ل را
سرود،به ناچار بقیّه مصراع ها را در همان وزن می سراید.
98
می زند.این نکته ن یز بای د در نظ ر گرفت ه ش ود ک ه اعم ال اخی ترات بیش از ح د در ی ک
مصراع،بیت و شعر می تواند وزن را رننده و نا روان جلوه بدهد.
بعضی اوقات شاعر برخالف اختیارات شاعری،از هنجار ط بیعی گفت ار و قواع د
وزن به گونه ای خارج می گردد که به گوش هر شنونده ای زننده است و با خوان دن ش عر
آشکار می گردد.برخی از ناچاری های ش اعری ب ا تص رّ ف در لف ظ ص ورت می گیرن د؛
مثل:تخفیف مشدد،تشدید غیر مشدد،حذف مصوّ ت کوتاه،حذف صامت از کلمه ،تص رّ ف و
افزایش حروف در کلمات و هزاران تصرّ ف دیگری که با مطالعه و تقطی ع دقی ق و وس یع
اشعار شاعران نامی،میتوان به وجود آن ها پی برد.د سته ای دیگرازناچاری های ش اعری
با تصرف در وزن بوجود می آیند؛مانند:آوردن یک صامت اضافه بروزن در قسمت ه ای
مختل ف مص راع،ح ذف ی ک هج ای کوت اه از مص راع ح ذف ی ک هج ای بلن د از
مصراع،آوردن هجای کوتاه به جای هج ای بلن د و ب رعکس و مث ال ه ای دیگ ری ک ه می
توان در اشعارشاعران مختلف پیداکرد.
بعدازفراگیری ناچارهای شاعر،مب احث کوت اه دیگ ری رانیزبای د بی اموزیم ک ه در
تعین وزن،هرچن د نقش برجس ته ای ندارن د ام ا بی م وردهم نیس تند،مب احثی چ ون؛اوزان
دوری،ذوبحرین،ملوّ ن وسکته ی عروضی.
ع روض دری ازجهت نظم ودقت وخ وش آهنگی و امک ان تولی د اوزان ت ازه وب ه
ویژه کثرت اوزان،درجهان بی نظیراست وزن هایی که بیشتر م ورد توّ ج ه ش اعران ب وده
اند،خوش آهنگ تر و دلنش ین تران د و وزن ه ایی ک ه گوین دگان ش عر کم تر ب ه آن رغبت
نش ان داده ان د،ثقی ل و ن امطبوع ان د.در این چن د س ال اخ یر م ؤلّفین کت اب ه ای اموزش ی
عروضی،با استفاده از روش های آماری درباره ی میزان کاربرد وزن های عروض ی ب ه
تحقیق پرداخته اند.در این روش به جای ردیف کردن انب وه اوزان مزاح ف و مهج ور دور
از ذهن ،بحر های مختلف و آوردن شواهد و امثل ه ب رای ه ر ک دام ان ه ا؛م یزان ک اربرد
اوزان مختل ف در ه زار س ال گذش ته ی ش عر دری را می س نجند و از می ان وزن ه ای
گوناگون،مع دودی را ک ه بیش از ن ود( )90درص د اش عار ب ر اس اس ان ه ا س روده ش ده
است،مشخص می سازند تا جویندگا این دانش با آم وختن همین تع داد مع دود از اوزان ،از
یاد گیری انبوه صورت های مزاحف ثقیل و بدون استفاده بحر های ق دیم بی نی از کردن د و
م ا هم ب ر همین اس اس ج دول "فهرس ت بس امی اوزان عروض ی در مجموع ه ی اش عار
58پارسی گو"127،وزن را ازلحاظ کاربرد و درجه ی رواج ش هرت آن،ب ه چه ار دس ته
ی :اوزان پرکاربرد،اوزان متوسط کاربرد،اوزان کم کاربرد و اوزان مهجور تقس یم ک رده
ایم که از این پژوهش اماری نتیج ه می گی یریم ":اوزن ه ای ک ه دارای آهن گ و موس یقی
محسوس و مؤثــّرو نزدیک به اهنگ طبیعی گفتار عاطفی باشند:مؤثرتر،موفق تر،مطل وب
تر،پرکاربردتر و رایج تراند.شعرای بزرگ قدیم ما بدون اینک ه از لح اظ نظ ری از لح اظ
نزدیکی وزن شعر به آهنگ طبیعی گفتار عاطفی به بحث پرداخته باشند،به اقتضای قریحه
و ذوق خود،در چارچوب اصول ادبی زمان خود ،این نکت ه را ب ه خ وبی رع ایت ک رده و
بیشتر اوزانی را بکار برده اند که به آهنگ زبان محوره نزدیک تراند .و شاید هم شاعران
نوگرایی چون نیما،این موضوع راحساس کرده اند این موضوع را احساس کرده ان د و ب ه
اقداماتی دست زده اند تا این نزدیکی به آهنگ گفتار عاطفی کوتاه تر گردد.
99
وزن در زبان های مختل ف جه ان ب ر اس اس وی ژگی هه ای زب انی ان واع مختلفی
دارد؛برخی از آن ها مانند وزن شعر دری مبتنی ب ر نظم و تس اوی هجاه ای کوت اه و بلن د
در مصراع های یک شعر اند،برخی از وزن ها مانند وزن شعر آلمانی؛فقط تساویی تع داد
تکیه ها در مصراع های شعر مهم است،برخی از زن ها مانند وزن شعر چی نی؛زی ر و بم
در یک کلمه یک هجایی باعث تغییر معنی می شود.یک تعداد از اوزان دیگ ر مانن د؛وزن
شعرشعر فرانسوی فقط تساوی تعداد هجاها در هر مصراع معتبر است و در برخی دیگ ر
از اوزان مانند وزن شعر انگیسی امروز؛هم تعداد هجاها و هم تعداد تکیه ها نقش بسزایی
در وزن شعر دارند.
مص وت ه ای بلن د وکوت اه،کمّی اس ت. وزن شعردری به سبب ث ابت ب ودن کمیّت ّ
دراین وزن نامه،اشعار دری رابراساس نظم وتساوی هجاه ای هرمص راع ب ه س ه گ روپ
تقسیم کرده ایم:
اوزانی که مبتـــنی برنظم وتساوی تعداد هجاهای هرمصراع است وهمه ی
اش عار درق الب ه ای سنـــــــــتی شـــــــــــــعررادربــــــــــــــــرمی گـــــــــــــــــــیرد؛
مثآل:قالب های :ترانه،رباعی،مثنوی،غزل،قصیده،قطعه وغیره قالب های سنتی که ام روزه
هم کاربرد دارند،دارای اوزان این گروه می باشند ونظم وتساوی هجاهای کوتاه بلند دره ر
مصراع رعایت می گردد.
برخی اوزان دیگرماند وزن درقالب های مستزاد،بحرطویل وشعرنیمایی اگرچه
ازنظم هجاه ای کوت اه وبلن د درمص راع ه ا برخوردارن دامّا تس اوی هجاه ای ّ
منظم
درهرمصراع رعایت نمی گردد.
گروه دیگری ازوزن هاکه امروزه طرف داران زیاد تری رابه خودجلب کرده
اند:اوزانی هستند که نظم وتساوی هجاهای کوتاه وبلند درهرمصراع را رعایت نمی کنن د؛
وزن درقالب سپید نمونه ی این گونه ازوزن ها می باشد.
100
فهرست منابع و مآخذ
101
-16خاق انی ش روانی،افض ل ال دین ب دیل ابن علی نجّ ار،دی وان اشــعار،مقابلــه
وتصــــحیح ومقدمــــه وتعلیمــــات بــــه کـــــوشــــــــــــــــــــــــــــش:داکـــــــــترضیاءالدین
سجادی،انــتــشـــارات زوّ ار،تــهران،چاپ سوّ م با تصحیح مجدد.1368:ص .68 ّ
-17خراس انی،میزاح بیب،دیــــوان اشـــــــــــــعار،بــــه ســــعی واهتمــــام:علی
حبیب،انتشارات زوّ ار،تهران چاپ چهارم.1361:ص.85
-18کرمانی،خواج و،دیــــــــــــــــــــــــــــــوان اشــعـــــــار،بـــــــــــه اهــــتــــــــــمام
وتصـــــحیــــــــح:احــــمـــدسـهیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوانساری،انتشارات
پاژنگ،تهران،بهار.1369،ص.42
-19دهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلوی،امـــیـــرخـــســـــرو،دیــــــوان کـــــــامـــــــل
اشعار ،ســــعـــیــدنفیسی باهــــمــــت وکوشــــــــــــــــــــــش:م.درویش،س ازمان،انتش ارات
جاودان،تهران،چاپ دوّ م:زمستان.72 .1361،
102
.32صالحی،سید علی،شرح شوکران،انتشارات تهران،تهران.1368،ص.211 ،
.33ع امر،گ ل زم ان،ادب ّیـــات شـــفاهی و فرهنـــگ ملّی ما،وزارت تحص یالت
عالی،تحصیالت عالی کندز.1385،ص .40
.عط ار نیش ابوری،ش یخ فریدال دین محم د،منط ق الط یر،ب ه اهتمتم ص ادق ّ 34
گوهرین،بنگاه ترجمه ونشر کتاب،تهران.1342،ص.56
عطار نیشابوری،شیخ فریدالدین محمد،دیوان اشعار،به اهتمام و تصحیح :تقی ّ .35
ضلی،انتشارات علمی و فرهنگی،تهران،چاپ ششم.29 .1371، تف ّ
.36عمید،حسن،فرهنگ فارسی(2جلد)،انتشارات امیر کبیر،ته ران،چ اپ بیس ت و
هفتم.1384:
.37غفوری کوهستانی،استاد عبدالغفور،دیوان اشعار،به تدوین پوهاند عبدالرسول
رهین و بــه تصــحیحـ عبدالبصــیرغفوریـ،انتش ارات ش ورای ف رهنگی افغانس تان،کاب ل
. 1368صص .62
.38غی اث ال دین،محم د،رســـاله ی معـــراج العـــروض،غی اث اللغ ات،چ اپ
سنگی ،دهلی.1225،
.39ف ایق،مح د ظ اهر،رســاله ی :اوزان عروضـــــــــی شـــــــــعر بیــدل(پایـــــــان
نامـــــــــه)،دانشگاه بغالن،تاریخ؟صص 1و.3
.فرخی سیستانی،ابوالحسن علی بن جلوغ،دیوان اشــعار،ب ا مق ّدم ه و حواش ی و ّ 40
تعلیقات به کوشش:محد دبیر سیاقی،کتاب فروشی زوّ ار،تهران ،چ اپ س وّ م،ب ا تجدی د نظ ر
کامل:زمستان. 1363ص 5و .17
.فرخی یزدی ،دیــوان اشــعار،به تص حیح و مقدم ه و ش رح اح وال ش اعر -ب ه ّ 41
اهتمام:حسین مکّی،انتشارات امیر کبیر،تهران ،چاپ نهم،با تجدید نظر کامل.1369:صص
76و.98
-42فردوسی،حکیم ابوالقاسم،شاهنامه(متن کامل)،به تصحیح ژول مول،انتش ارات
بهزاد،تهـــــــــــــــــــــــــــــــــران چاپ یازدهم،1387،ص.256
.43ف روغی بس طامی،دیــوان اشــعار،بامقدم ه وتص حیح:س ید علی ش فیعی،نش ر
چکامه،تهران ،چاپ دوّ م ،1367:ص28و.59
.44قبادیانی بلخی،ناصر خسرو،دیوان اشعار،به تصحیح مجت بی مین وی ــ مه دی
محقق،انتشارات دانشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگاه ته ران،چ اپ س وّ م:خ زان ،1367ص
.126
.45قیّم،عب دال ّنبی ،فرهنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگ معاصـــــــر عـــــــربی ــ
فارسی،انتشارات فرهنگ معاصر،تهران،1381،ص.721
.46کاش انی،موالن ا فیض،دی وان کام ل اش عار،بامقدم ه وتص حیح س ید علی
شفیعی،نشر چکامه،تهران،چاپ دوّ م،1367:ص56و.72
.47م ددی ،داک تر حس ن،عــروض و قافیه،انتش ارات تیرگ ان،ته ران،1385،ص
.165
.48من وچهری دامغ انی،دی وان اش عار،ب ا حواش ی وتعلیق ات ب ه کوش ش:مح ّم د
دبیرسیاقی،کتاب فروشی زوّ ار،چاپ پنجم ،1363:ص.98
103
غزلیات شمس تبریزیـ،با مقدمه اس تاد ِ .49مولوی بلخمی،جالل الدین محمد،دیوان
جالل الدین همایی،به اهتــــــــــمام منصورمشفـــــــق،انــــــــــــتشـــــــــــــارات صــــفی
عـــلیـــشــــاه ،تهران،چاپ هفتم،1367:ص.142
.50مولــــــوی بلخی ،جــــالل الـــدین مـــــحمد،مــــثنوی معنــوی(ســه جلد)،ب ه
همّت:ریــــــــــــــــــــــــنولد و اِلین و نیــــــــــــــــکلسون،اتش ارات م ولی،ته ران چ اپ
پنجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم1366:ه.شــ 1408ه.ق،ص .298
.51نظ امی گنج وی،کلیــــات حکیم نظــــامی،باحواش ی و تص حیح و ش رح
لغات:شادروان وحید دستگردی،انتشارات مؤسسه مطبوعاتی علمی،تهران چاپ دوّ م:خ زان
،1363ص.79
دوم ادبیــات"،)"1کت اب .52وح دیان کامی ار،داک تر تقی ،عــروض و قافیــه(بخش ّ
ذرسی دوره ی پبش دانشگا هی،رش ته ی ادبی ات و عل وم انس انی ای ران،نش ر کت اب ه ای
درسی ایران،تهران،چاپ هشتم،1381:ص .76
.53وحی دیان کامی ار،داک تر تقی،عــــــــــــــــــــــــروض و قافیــه علمی،مجل ه ی
کیهان فرهنگی،شماره ،104تهران،1372،ص16ــ .318،1
.54همدانی ،بابا طاهرعریان،دیــوان شــعر،تص حیح ش ده از روی نس خه ی وحی د
دستگردی،با مقدمه ی:م.درویش،انتشارات جویا،1374،ص.57
.55یمین،پوهاند داک تر محم د حس ن،دســتور معاصــرزبان پارســی دری،انتش ارات
میوند،کابل،1384،ص .56
.56یوشیج،نیما،مجــــــــــــــــــــــموعه ی اشعار،به کوش ش داکترابوالقاس م ج ّن تی
عطایی،انتشارات صفی علیشاه،تهران،چاپ ششم:بدون تاریخ؟ص.83
104