Professional Documents
Culture Documents
جعفری
جعفری
(ص)
پوهنتون خاتم النبیین
پوهنځی حقوق و علوم سیاسی
استاد رهنما:
دکتر محمد جواد صمیمی
محقیق:
محمد یاسین جعفری
G4401199
0911
تذکر:
چاپ این اثر منوط به اجازه پوهنتون خاتم النبیینص میباشد .استفاده از اثر نوسینده
کاری اشتباه بوده و هرگاه استفاده میگردد باید ذکر شود و این کار باعث احترام
گذاشتن به مقام یک نوسینده میباشد.
تقدیم به :
تقدیم به ارواح پاک پدرم که همیشه یاری ام کرده است و همچنان به مادر مهربانم که با تشویق
شان توانستم این دوره از تحصیالت ام را موفقانه به پایان رسانم .
تقدیر و تشکر
در اینجا الزم میدانم ازهیت رهبری دانشگاه پرافتخار خاتم النبین غزنی که در طول چهار سال تحصیلی زمینه
رشد وبالندگی محصلین را فراهم ساخته است تشکری نمایم .لذا استاد فرهیخته راهنمای جناب دوکتور محمد
جواد صمیمی تشکری ویژه دارم که با راهنمای سازنده ایشان این مونوگراف به سرانجام رسید.
چکیده:
انجام رفتار مجرمانه به تنهای برای مجرم قلمداد کردن فاعلش کافی نمی باشد ،لذا عالوه بر انجام
فعل مجرمانه ،احراز سوءنیت ( قصد مجرمانه ) نیز الزم می باشد .از سوی دیگر سوءنیت یا
قصد مجرمانه در انجام تمام افعال مجرمانه بصورت یکسان نبوده بلکه متفاوت از همدیگر می
باشد .بنابراین حقوق دانان و قانون گذاران کشورها جنایت را به لحاظ عنصر معنوی یا روانی به
سه دسته تقسیم بندی نموده اند .قانون گذاران جمهوری اسالمی افغانستان نیز از این امر مستثناء
نبوده و البد در قوانین جزای افغانستان جرایم به لحاظ عنصر معنوی به سه دسته فوق الذکر
تقسیم بندی گردیده است.
دریک دسته بندی دیگر ازنگاه فقهی جرایم به لحاظ شدت و خفت ،جرایم قباحت تقسیم بندی
شده است که در واقع در این دسته بندی جنایت زیر مجموعه جرایم قرار گرفته و از نوع شدید
آن نیز می باشد .حقوق افغانستان در ماده ( )۳۲قانون جزا به این موضوع پرداخته و هرکدام را
بصورت صریح و آشکار در مواد تعریف نموده استندر این نوشتار ما به دنبال این هستیم که
جنایت و انواع آنرا به لحاظ عنصر معنوی ،در قانون جزایی افغانستان و فقه اسالمی بصورت
مقایسه-ای و تطبیقی مورد بررسی قرار داده و با ذکر اشتراکات و افتراقات قوانین مزبور در رابطه
با جنایت و انواع آن به نکات قوت و ضعف هریک پی ببریم.
واژگان کلیدی :عنصر معنوی ،جرم ،فقه ،حقوق جزا.
فهرست عناوین
مقدمه
بیان موضوع1 ..................................................................................................... :
اهداف تحقیق ۳ ....................................................................................................
سواالت تحقیق۲ .................................................................................................. :
فرضیه های تحقیق۲ .............................................................................................. :
روش تحقیق ۲ .....................................................................................................
قلمرو تحقیق 4 .....................................................................................................
ساختار (سرفصلهای) تحقیق 4 ....................................................................................
فصل اول:کلیات و مفاهیم
گفتار اول :مفاهیم5 .....................................................................................................
الف :مفهوم لغوی جرم5................................................................................................................................. ،
)۲حقوق 00.............................................................................................................
أ
گفتار دوم :بررسی نظر دانشمندان حقوق در مورد جرم01 .....................................................
گفتار سوم :اقوال فقها در مورد جرم و گناه 01 ..................................................................
)1اصطالح عام 01 .......................................................................................................
یکی از موضوعات مهم و اساسی حقوق جزای عمومی جرم و یا جنایت می باشد که در تمامای
سیستم های حقوق کیفری و قوانین جزایی کشورها به آن پرداخته شده است .یکی از بحث های
اصلی-ای که وجود دارد این است که پدیده جرم یک چیزی مسلم و انکار ناپذیری است که در طول
تاریخ در میان جوامع بشری و انسانی وجود داشته و اکنون نیز وجود دارد ،یعنی نمی توان آنرا نادیده
گرفت و وجود آنرا انکار کرد .لذا اگر بخواهیم سابقه ای تاریخی آنرا بررسی نمائیم بدون شک
میتوان گفت که جرم همزاد با تشکیل اجتماعات اولیه-ای بشری و همگام با انسانها بوده است .اما
این پدیده-ای که همیشه در جامعه حضور داشته و انکار ناپذیر است ،همچنان از سوی جوامع و
هیأت حاکم منفور بوده و برای مرتکبین آن مجازاتی را اعمال و اجرا می کرده است .چنانکه امروزه
نیز در قوانین کیفری و جزای کشورها یکتعداد مسایل و رفتارهایی است که از نظر جامعه به عنوان
یک عمل ضد ارزش مورد شناسایی قرار گرفته و قانونگذار نیز آنها را جرم تلقی کرده و برای
مرتکبین آنها در قوانین جزایی ،مجازاتی را پیش بینی کرده است .البته با توجه به متفاوت بودن
فرهنگها و ارزشها در کشورهای مختلف ،ممکن است جرایم و هم چنان مجازاتی که برای مرتکبین
شان در نظر می گیرند نیز متفاوت و گوناگون باشند که این یک چیزی مسلم و قطعی است.
بنابر این تحقیق حاضر در قالب پایان نامه مقطع لیسانس به بررسی عنصر معنوی جرم در فقه و
حقوق جزای افغانستان پرداخته است که بصورت کلی شامل کلیات تحقیقو سه فصل می شود ،فصل
اول مربوط به تعریف مفاهیم ،فصل دوم مربوط به طبقه جرایم بر اساس عناصر متشکله و فصل سوم
را بحث عناصر معنوی جرم در فقه و حقوق جزایی افغانستان دربرمی گیرد.
بیان موضوع:
هیچ امری را نمی توان جرم دانست مگر آن که به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تامینی یا
تربیتی تعریف شده باشد .ولی وجود قانون به تنهایی کافی نیست که کسی را در معرض مجازات قرار
دهد ، .توجّه و تحمیل مجازات به مرتکب جرم ،از منظر حقوقی ،آنگاه امکان پذیر است که شرایط و
اوصاف اصلی برای او فراهم باشداین موضوع ،به آن معناست که برای ارتکاب جرم و تحقّق مسؤولیت
کیفری ،صرف وقوع رفتار مادیِ مجرمانه ،کفایت نمیکند؛ بلکه ،این رفتار باید ناشی از حالت نفسانی
متعارف ،آزاد و وآگاه باشد لذا مجموع دو عنصر قانونی و مادی کافی نیست که شخص مرتکب را در
معرض مجازات قرار دهد بلکه شرط دیگری هم ضروری است و آن این که مرتکب با میل واراده عمل
ممنوعه را انجام داده باشد یا حداقل در ارتکاب آن مرتکب بی احتیاطی یا بی مباالتی شده باشد این
شرط سوم را دانشمندان نامیده اند.
البته ارتکاب عمل مجرمانه ،به خودی خود دلیل وجود عنصر روانی نیست و در مواردی با وجود آنکه
عمل مجرمانه ارتکاب مییابد ،قانون مرتکب را به خاطر فقدان قصد جنایی یا مسئولیت کیفری قابل
تعقیب نمیداند؛ زیرا هر انسانی نتایج و عواقب نامطلوب جرمی که از روی درک ،ا ختیار ،اراده و عمد
مرتکب شده است را به دوش میگیرد و از طرفی مرتکب تنها در صورتی ازنظر کیفی مسئول قلمداد
میشود که رضایت ،توانایی و اهلیت درک اعمال و رفتار خود را داشته باشد و به عبارتی قادر به فهم
ماهیت اعمال و اوضاع واحوال بوده ،عواقب عمل خود را سنجیده و بارضایت عمل را انجام داده باشد
در این تحقیق نگارنده درصدد مطالعه و بررسی عنصر معنوی جرم و نقش اراده در عنصر معنوی و
شقوق آن است و ضمن تعریف مفاهیم عملیاتی تحقیق ،عنصر معنوی جرم را در فقه اسالمی و حقوق
جزایی افغانستان بررسی و تبیین می نماید.
اهداف تحقیق
هدف اصلی تحقیق :شناسایی عنصر معنوی جرم در فقه اسالمی و حقوق جزای افغانستان.
اهداف فرعی:
به نظر میرسد حقوق جزا به انواع جرایم اولویت قایل می باشد.
روش تحقیق
این اثر ،به گونه توصیفی و تحلیلی تحقیق صورت گرفته و یافته ها و داده ها نیز با رویکرد کتابخانه
ای تهیه و تدوین شده ،برای تکمیل یافته ها نیز از نرم افزارهای مختلف ،استفاده شده روش رفرنس
دهی تحقیق حاضر نیز به اساس روش A P Aانجام شده است.
قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق از لحاظ بررسی آراء فقهاء ،محدودیت زمانی ومکان خاصی ندارد ،اما از لحاظ
حقوقی ،مکان آن در افغانستان و زمانی به مقررات استناد شده پس از استقالل کشور افغانستان و تشکیل
حکومت ،به تصویب رسیده است.1
1تجویری ،محمد بن ابراهیم( ،)۶۹۳۱مخترص فقه اسالمی ،مرتجم :محمدگل گمشادزهی ،بی تا.
فصل اول:
کلیات و مفاهیم
0
گفتار اول :مفاهیم
جرم ،از ریشه عربی ج ر م ،به معانی قطع کردن ،چیدن میوه از درخت ،حمل کردن
،کسب کردن ،ارتکاب گناه و وادار کردن به کاری ناپسند به کار رفته و مجرم کسی است که
از حق بریده و به باطل روی آورده است و برکار ناپسند خود اصرار میورزد در متون و منابع
دینی ،جرم یا جریمه و مشتقات آنها مترادف با گناه و در همان معنای لغوی بهکار رفته است را
جرم معنا کردهاند .بنابراین ،جرم در اصطالح متون دینی و فقهی هر نوع کار ممنوع شرعی است
یا اخروی مقرر کرده ،اعم از انجام دادن کاری که در دین از آن نهی شده یا ترک کردن کاری
که بدان امر شده است و مجرم کسی است که از حق بریده و به باطل روی آورده است و برکار
ناپسند خود اصرار میورزد در متون و منابع دینی ،جرم یا جریمه و مشتقات آنها مترادف با گناه
و در همان معنای لغوی بهکار رفته است .برخی فقها و مؤلفان دینی نیز جرم را گناه و ذَنب
(گناه) را جرم معنا کردهاند بنابراین ،جرم در اصطالح متون دینی و فقهی هر نوع کار ممنوع
شرعی است که خداوند برای آن کیفر دنیوی یا اخروی مقرر کرده ،اعم از انجام دادن کاری که
در دین از آن نهی شده یا ترک کردن کاری که بدان امر شده است .و سنّت یا ارتکاب عملی
که به تباهی فرد یا جامعه بینجامدبرخی فقها جرم را فقط در ممنوعات شرعی ،که کیفر دنیوی
دارند ،به کار برده و بقیه کارهای ممنوع را مصداق دانستهاند .این تعریف از جرم به اصطالح
حقوقی آن بسیار نزدیک و بلکه مترادف آن است از دیدگاه جامعهشناسان ،جرم عملی مخالف
با نظم اجتماعی یا مخالف یکی از ضوابط و ارزشهای مشترک در جامعه است .این ضوابط و
ارزشها بر آمده از افکار ،عقاید و شرایط فرهنگی و اجتماعی آن جامعه است .بهنظر برخی
جامعهشناسان ،مخالفت کردن با قواعدی که تخلف از آنها همواره ،در هر دسته اجتماعی ،جرم
به شمار میرود ،جرم طبیعی نامیده میشود هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات
1
تعیین شده باشد ،جرم است.
1ابن هشام ،ابومحمد عبدامللك ( ،)۶۹۱۶السیره النبویه ،بیروت :داراملعرفه ابن هشام ،ابومحمد عبدامللك ( ،)۶۹۱۶السیره النبویه ،بیروت :داراملعرفه.ص84
ب :مفهوم اصطالحی جرم
جرم در اصطالح حقوق جزا عبارت از رفتاری است مخالف نظم اجتماعی که مرتکب آن را در
معرض مجازات یا اقدامات تامینی قرار می دهد (گلدوزیان.)۶۵ : ،هم چنان جرم از نظر کود
جزای افغانستان ارتکاب عمل یا امتناع از عملی است که مطابق احکام این قانون جرم شناخته
شده ،عناصر آن مشخص و برای آن مجازات یا تدابیر تأمینی تعیین گردیده باشد
ویا جرم عبارت از رفتار مجرمانه ای است که به ارتکاب آن خص به اساس حکم شرع و یا قانون
مستحق مجازات می باشد .ازین جهت اطالق جرم به طور کلی باالی رفتار مخالف نظم اجتماعی
یک انسان علیه جامعه شده می تواند
در تعریفی که کنفرانس اجرای حقوق کیفر اسالمی و اثر آن در مبارزه با جرائم از جرم آورده است
می گوید :جرم مخالفت با اوامر و نواهی کتاب و سنّت ،یا ارتکاب عملی است که به تباهی فرد
یا
جامعه بیانجامد .هر جرم را کیفری است که شارع بدان تصریح کرده و یا اختیار آنرا به ولی امر یا
قاضی سپرده است علیرغم تعاریف بسیاری که درباره پدیده جرم ارائه شده ،هنوز تعریفی از جرم
که در کلیه زمان ها و مکان ها مورد قبول همگان باشد در دست نیست بلکه هر یک از صاحب
نظران به اقتضای رشته های علمی و تخصصی خود جرم را تعریف کرده اند.1
1تجویری ،محمد بن ابراهیم( ،)۶۹۳۱مخترص فقه اسالمی ،مرتجم :محمدگل گمشادزهی ،بی تا.ص 56
در متون فقهی برخالف متون حقوقی آنچنان به تعریف جرم پرداخته نشده است بلکه بیشتر به
طبقه
بندی آنها به حسب مجازات اکتفا شده است .برای درک بهتر معنای جرم به سراغ آیات قرآن،
سنّت و متون فقهی خواهیم رفت:
الف .قرآن :اصطالح جرم و مشتقات آن در قرآن با توجّه به آیات ذیل ال یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ
عَلى أَالَّ تَعْدِلُو دشمنی با قومی شما را به گناه ترک عدالت نکشد..
إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُواْ کاَنُواْ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یَضْحَکُون»( بدکاران در دنیا پیوسته به مومنان می خندیدند
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فىِ ضَلَالٍ وَ سُعُر همانا مجرمین در گمراهی .و شعله های آتشند و با توجّه به معنای
اصطالحی واژه هایی مانند اثم ،سیئه ،خطیئه و ...کاربرد آن ها در آیات قرآنی می توان جرم را
این گونه معنا کرد که جرم یا گناه عبارت است از مخالفت با اوامر و نواهی شارع مقدس که
موجب تباهی فرد یا جامعه می شود .در کتب روایی ما جرائم را به سه طبقه دسته بندی کرده
است که برخی از جرائم مستلزم حد و قصاص و برخی مستلزم ضمان و دیه و برخی شامل تعزیر
می باشند که موضوعات آن ها یا در شرع بعینه تعیین شده و یا به ید قاضی و حاکم شرع قرارداده
شده است .در کالم فقها نیز برای مفهوم جرم تعاریف متعدّدی انجام گرفته است که برخی دایره
معنایی مضیق که شامل تمام افراد نمی شو د .برخی از معانی مرادف با جنایت گرفته شده است
برخی نیز مانند صاحب کتاب التشریع الجنائی االسالمی در تعریف جرم می نویسند :جرم عبارت
از امور ممنوعه شرعی است که خداون د برای آن مجازات حد یا تعزیر تعیین فرموده استجناب
آقای سید اسماعیل صدر قائل هستند که برای بیان جرم باید مفهوم عام و وسیع تری در نظرگرفت
که چیزی جز ذنب و گناه نمی تواند باشد .حضرت امام خمینی نیز جرم را معادل ذنب و گناه
گرفته اند منتهی ایشان معتقدند لفظ جرم برای گناهان کبیره استعمال می شود لذا هر گناه کبیره
ای جرم است آنچه از کلمات مرحوم دکتر گرجی بر می آید این است که وی نیز به مفهوم عام
جرم و گناه بیشتر توجّه کرده اند .برخی جرم را اینگونه تعریف کرده اند که :هر عملی که در
شرع ممنوع و دارای کیفر دنیوی همچون حد ،تعزیر ،قصاص ،دیه ،کفاره و یا کیفر اخروی باشد
خواه در رابطه با خود مجرم باشد و خواه در ارتباط با دیگری مانند قتل و ...بنابراین جرم در
اصطالح فقهی مرادف معصیت است.1
تعریف جرم درقوانین جزای کشورهای که اصل قانونی بودن جرم و مجازات را به
منظور حفظ آزادی فردی پذیرفته اند متفاوت است .در قانون جزا افغانستان جرم بطور مشخص
تعریف نشده است ،اما در مورد جرم ماده دوم و سوم قانون جزا چنین صراحت دارد هیچکس
را نمیتوان مجازات نمود مگر مطابق به احکام قانونی که قبل از ارتکاب فعل مورد اتهام نافذ
گردیده باشد
در اصطالح حقوق ،جرم به فعل یا ترک عملی که بر اساس قانون ،قابل کیفر و یا مستلزم اقدامات
تأمینی و تربیتی باشد ،تعریف شده است .بنابراین بین تعریف فقهی و حقوقی ،عموم و خصوص
من وجه است یعنی برخی از اعمال از منظر فقهی جرم هستند و از منظر حقوقی جرم تلقی نمی
شوند مانند غیبت و بالعکس از دیدگاه قانون برای اینکه عملی جرم محسوب شود و قابل مجازات
باشد اجتماع چند عامل و ترکیب آنها با یکدیگر الزم است .البته باید دانست این تقسیم بندی
عناصر متشکله جرم از مختصات حقوق جزای موضوعه است و با آنچه فقها پیرامون عناصر تشکیل
دهنده جرم گفته اند متفاوت است .در رابطه با تعریف جرم می توان به این نکته اشاره کرد که؛
در قانون جزایی افغانستان هیچ گونه تعریفی از جرم صورت نگرفته است ،بلکه قانون گذار
افغانستان فقط هر یک از عناصر جرم را تعریف نموده اند ،که این خود باعث ایجاد یکسری
ابهامات و مشکالت در زمینه تعریف جرم می گردد .در حالیکه قانون جزا باید بطور صریح هر
یک از جرم ،مجرم و مجازات را تعریف و مشخّص نماید .یعنی قبل از سائر موارد ،در قانون
جزا باید تعریفی از جرم ارائه شود ،بعداً به عناصر جرم پرداخته شوددر فقه برای تحقق جرم
وجود سه عامل زیر ضرورت دارد:۳
1.ادلّه جرم
از دیدگاه علمای اخالق ،قواعد اخالقی چون منبعث از درون انسان هستند بدون نیاز
به دخالت دولت میزانی برای تشخیص نیکی و بدی رفتار و ضابطه برای تمییز حق و عدالت از
باطل و ستم است کانت فیلسوف بزرگ آلمانی در کتاب معتقد بود کاری اخالقی است که به
منظور ادای وظیفه و تکلیف باشد و نه جلب منفعت .از این دیدگاه جرم یک عمل زیان آور و
بر خالف اخالق و عدالت است و بزهکار کسی است که دستورهای اخالقی را زیر پا گذاشته
و نظم اخالقی جامعه را بر هم بزند .مفهوم اخالقی از دو منظر قابل نقد می باشد:
-1هدف حقوق جزا تنها حفظ نظم اخالقی نیست.
دانشمندان علوم اجتماعی با توجّه به نقش اساسی عوامل فرهنگی و اجتماعی در تعریف
جرم گفته اند .نقض نظام اجتماعی و رفتاری که با ضوابط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه
مغایرت دارد و احساسات عمومی را جریحه دار می کندحاصل تعاریف اجتماعی این است که
جرم از تضاد موجود بین عمل فرد و مصالح اجتماعی حاصل خواهد شد .این تعاریف هم از
1
حیث عدم توجّه به بُعد وجودی مستقل انسان و بُعد شخصی و روانی وی قابل نقد میباشد.
گفتار دوم :مفهوم جرم درفقه
)0فقه در لغت:
به معنی فهم ،تامل ،دقت ،پی بردن به کنه مساله و ...بکار رفته است
)1فقه در اصطالح
به معنی ذیل آمده است:
علم و آگاهی دقیق نسبت به علوم دین ،فقه در لغت به معنای عام داللت دارد که متعلق
آن هر نوع علمی میتواند باشد و در فرهنگ آیات و روایات تدریجا معنی خاص و ویژه ای را
پیدا کرده است ،مثال در سوره توبه تفقه در دین آمده است .بنابر این هرچند فقه به معنی مطلق
دانش اس ت اما نسبت به ارجهیت علم دین بر سایر علوم تعبیر علم دین غلبه یافته است.
فقه به معنی علم و آگاهی نسبت به احکام دینی بکار رفته است ،با گذشت مدت زمانی نه چندان
طوالنی فقه در مواردی زیادی به بخش از علوم دینی ،یعنی بخش عملی از احکام عملی و دستور
های دینی اختصاص یافته است
حقوق در لغت :حقوق جمع حق برای حق و مشتقات آن ،درلغت به معنی مختلف از
جمله :واجب ،خالف باطل ،ثابت ،نظام ،مال واجب ،سزاوار ،ملک ،عدل و راست امده است.
هم چنین حق به اعتبار مصدری به معنی ثبوت و در مفهوم وصفی به معنی ثابت است و برخی
هم از حق که جمع آن حقوق است به عدالت نیز تعریف نموده است .چنانچه میان دو طرف
دعوایی برای حکمیت و میان جگری شخص سوم میانجگری کند ،گفته می شود که میان دوطرف
عدالت نمود ،یعنی آنچه عدالت میخواست به همان حکم نموده است.
حقوق در اصطالح :دانشمندان از حقوق تعریف های متعدد و مختلفی ارائه کرده اند اما بصورت
کلی متوان گفت :از اینکه انسان ها موجود اجتماعی است .برای کسب منفعت و دفع مضرات در
اجتماع زیست می نماید ،بنابر این جهت تامین نظم و امنیت در جامع نیاز به یک سلسله دساطیر
و قواعدی است که بر روابط اشخاص از جهت اینکه عضو جامعه هستند حاکم باشدف تا جلوی
1
هرج مرج و بی نظمی گرفته شود ،ما امروز این مجموعه را "حقوق" می نامی
1تجویری ،محمد بن ابراهیم( ،)۶۹۳۱مخترص فقه اسالمی ،مرتجم :محمدگل گمشادزهی ،بی تا.ص22
فصل دوم:
5
گفتار اول :طبقه بندی جرایم
تقسیم بندی هایی براساس عناصر جرم صورت گرفته ،که بدان اشاره می شود:
. 1از لحاظ شدت و ضعف :جنایت ،جنحه و خالف در قانون مجازات قدیم؛
. ۳طبقه بندی به جرایم عمومی و نظامی؛
۲.طبقه بندی به جرایم عمومی و جرایم (شبه) خصوصی .جرایم عمومی جرایمی است که جنبه
عمومی دارد ،هرچند غالبا افراد متضرر هستند ،ولی شکایت آن ها ،تنها موجب تعقیب از طرف
مقامات جزایی می شود و گذشت شاکی خصوصی ،تأثیری در کار رسیدگی دادگاه و اجرای حکم
محکومیت ندارد .جرایم (شبه) خصوصی ،جرایمی است که تا مدعی خصوصی شکایت نکند،
دادگستری آن را دنبال نمی کند و گذشت شاکی در توقف مجازات مؤثر است.
در حقوق اسالمی ،غالبا تقسیمات مذکور وجود ندارد ،ولی برای بسیاری از اقسام یادشده می توان
در کتب فقها ،مثال هایی به دست آورد:
. 1جرایم موجب حدّ ،تعزیر ،قصاص ،دیات؛
. ۳جرایم عمدی و غیرعمدی (شامل خطا و شبه عمد)؛
. ۲جرایم مهم شامل :دماء ،اعراض ،اموال.
اثر مهم این تقسیم این است که در جرایم مهم یعنی دماء ،اعراض و اموال ،برخالف دیگر موارد که
در شبهات بدویّه آن ها اصل برائت جاری می شود ،در این گونه موارد ،حتی در شبهات بدویّه باید
احتیاط کرد و نمی توان اصل برائت جاری کرد .مثالً اگر نمی داند که فالن عمل واجب است یا نه،
یا فالن کار حرام است یا خیر ،اصل برائت می گوید ،الزامی در بین نیست .ولی اگر نمی داند فالن
شخص جایزالقتل است یا نه یا فالن مال از آن اوست یا نه ،به یقین نمی تواند او را جایزالقتل یا
مال را از آن خود بداند ،بلکه بر عکس باید احتیاط کند.1
. 4تقسیم حقوق به حق اهللِ محض مثل تکالیف عبادی و حق الناسِ محض مثل نفقه زن و فرزند و
حقوقی که هر دو جنبه را داراست مثل حرمت سرقت.
. ۶تقسیم حقوق کیفری به حقوق مربوط به حفظ دین مثل کیفر ارتداد ،حفظ عقل ،مثل کیفر شرب
خمر ،حفظ نسل مثل کیفر زنا ،حفظ نفس مثل کیفر قتل و حفظ مال مثل کیفر سرقت .هرچند دو
تقسیم فوق ،به طور مستقیم به جرایم مربوط نیست ،ولی ارتباط غیرمستقیم آن ها به گناهان بر کسی
۳
پوشیده نیست
دانشمندان حقوق جزای عرفی ،جرم را به فعل یا ترکی اطالق می کنند که از شخص
مسؤولی سرزده و قانونگذار برای آن ،مجازاتی را در نظر گرفته است .از این رو ،اوالً ،مقصود از
جرم تنها فعل یا ترکی است که به جان ،مال ،ناموس و حیثیت دیگران لطمه ای وارد می آورد .
ثانیا ،شامل همه جرایم حتی جنایات عمدی و خطایی نیز می گردد.
)0اصطالح عام
:که عبارت است از ارتکاب هر فعل حرام یا ترک واجبی که شارع آن را ممنوع کرده است و مرتکب
آن را مستحق کیفر دنیوی ازجمله حدود یا قصاص یا تعزیر یا پرداخت دیه می داند.
)1اصطالح خاص
که از آن به جنایت به نفس یا عضو تعبیر شده است و آن عبارت است از هر نوع صدمه و تجاوز
ناحق نسبت به جسم و جان دیگری یا تعرض نسبت به مرده که مجازات آن قصاص نفس یا قصاص
1استوارت میل ،جان ( ،)۶۹۱۱درباره آزادی ،ترجمه جواد شیخ االسالمی ،تهران ،وزارت فرهنگ و آموزش عالی ،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.ص84س
عضو یا پرداخت دیه است .اما کالم فقها در خصوص جرم و گناه؛ در این جا از باب نمونه به چند
مورد اشاره می شود:
جرم عبارت است از:
. 1ابوالحسن ماوردی« :جرم عبارت است از امور ممنوع شرعی که خداوند به وسیله اجرای حدّ یا
تعزیر ،مردم را از ارتکاب آن باز می دارداین تعریف از آنجایی که اشاره به قصاص و دیه نکرده
است ،ناقص است.
. ۳فاضل مقداد« :جرم مترادف با جنایت است و آن عبارت است از کلیه جرایم و تعدیاتی که به
نفس و اعضا صورت پذیرد .این تعریف هم کامل نیست؛ چون جرم را مترادف با جنایت دانسته و
در واقع ،به معنای خاص جرم اشاره نموده است.1
. ۲اسماعیل صدرجرم عبارت است از هر فعل یا ترک فعلی که شارع مقدس به حرمت آن تصریح
کرده یا مجازاتی برای آن تعیین نموده باشداین تعریف کامل تر از سایر تعریف ها است.
. 4امام خمینی قدس .کسی که چیزی از محرمات ،که مسلمین بر حرام بودنش اجماع دارند ،حالل
شمارد ،مانند :گوشت میته ،خون ،خوک و ربا ،چنانچه انکار او به تکذیب پیامبر صلی اهلل علیه و آله
۳
یا انکار شریعت بازگردد و بر فطرت اسالم متولد شده باشد اعدام می شود و االّ تنها تعزیر می شود
ب .هرکس واجبی را ترک نماید ،یا حرامی را مرتکب شود ،پس برای امام علیه السالم و نایب امام
این حق وجود دارد که او را تعزیر نماید ،به شرط این که عمل شخص در ترک واجب یا ارتکاب
حرامگناه کبیره باشد
همان طور که پیداست ،بین این دو عبارت ،یعنی موضوع تعزیر و این که جواز تعزیر شامل هر گناه
کبیره و صغیره می شود یا شرط آن کبیره بودن است ،ظاهرا تعارض وجود دارد .در مورد نظر قطعی
امام خمینی چه باید گفت؟
2استوارت میل ،جان ( ،) ۶۹۱۱درباره آزادی ،ترجمه جواد شیخ االسالمی ،تهران ،وزارت فرهنگ و آموزش عالی ،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.ص64
جواب :از آنجایی که اوالً ،احکام مسکرات و لواحق آن پس از احکام قذف بیان شده است و ثانیا،
فاصله چندانی بین این دو مبحث وجود ندارد ،بنابراین ،مطلب دوّم ،با توجه به بحث قبلی نوشته
شده است .در نتیجه ،نظر ایشان در مورد تعزیر ،اعم از کبائر و صغائر است .بر این مطلب یک مؤید
نیز وجود دارد و آن این که امام خمینی قدس سره در بحث تعدد قتل توسط یک قاتل ،می فرمایند :
اگر یک نفر از روی عمد دو یا چند نفر دیگر را ،به صورت دسته جمعی یا یکی پس از دیگری ،به
قتل برساند ،قاتل به واسطه قتل ایشان به قتل می رسد ...وجیه ترین قول این است که یکی از اولیای
خون نمی تواند بدون اجازه سایر اولیای دم ،اقدام به کشتن قاتل نماید ،بلکه الزم است از جمیع
اولیای دم اذن طلب نماید؛ ولی ،اگر قاتل را کشت بدون اجازه سایرین مرتکب گناه شده است و
حاکم شرع می تواند او را تعزیر نماید
چنانچه مراد ازگناه صغیره باشد ،حاکم شرع حق تعزیر او را خواهد داشت ،پس نظر ایشان در مورد
تعزیر اعم از کبائر و صغائر است.
. ۶آیة اللّه گلپایگانی قدس سره :تعزیر در معاصی کبیره ای است که حدّ معینی بر آن ها ذکر نشده
1
است
گفتار چهارم عناصر تشکیل دهنده جرم
عنصر در لغت به معنای اصل ،حسب ،ماده و به هر جسمی اطالق می شود که قابل تجزیه و تقسیم
به مواد دیگر نباشد در اصطالح حقوق ،عنصر به جزء از یک موضوع یا چیزی اطالق می شود که با
نبود آن ،شی یا آن موضوع محقق نشده و تحقق آن ،امکان پذیر نیست؛ به عنوان نمونه هنگامی که
ما می گوییم ،عنصر قانونی جرم ،از جمله عناصر جرم است .این به این معنا است که بدون عنصر
قانونی ،یک عمل جرم پنداشته نمی شود؛ ولو که دارای دیگر عناصر باشد.
با واضح و روشن شدن معنای لغوی و اصطالحی هر دو واژه حاال به خوبی می توانیم توضیح دهیم
که عناصر جرم به چه چیزی گفته می شود .عناصر جرم به مجموعه از اجزای جرم گفته می شود
که بدون حتی یکی از آن ها وقوع جرم امکان پذیر نیست.۳
1استوارت میل ،جان ( ،) ۶۹۱۱درباره آزادی ،ترجمه جواد شیخ االسالمی ،تهران ،وزارت فرهنگ و آموزش عالی ،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.ص86
2نیا ،حسین ( )۶۹۳۱حقوق کیفری اختصاصی،تهران :نرش میزان.ص65
از یک نظر جرم دارای سه عنصر و از نظر دیگر جرم دارای چهار عنصردر ذیل به هر دو دیدگاه به
صورت مفصل با دالیل شان می پردازیم.1
دیدگاه اول اکثری از حقوقدانان به این باور اند که جرم دارای سه عنصر می باشد که هر یک را در
ذیل شرح می دهیم:
عنصر مادی جرم به هر فعل و ترک فعل مشخصی گفته می شود که به اثر آن جرم به
وقوع می پیوندد .این عنصر مبیّن آن است که جرم زمانی به وقوع می پیوندد که آثار ملموس و
قابل مشاهده را در بر داشته باشد .بدون این عنصر نمی توان یک عمل به صرف ذهنی بودن را و
بدون داشتن آثار مخرب عینی ،جرم تلقی کرد .این عنصر نشانگر آن است که یک عمل باید از
مرحله ذهنی و فکری بگذرد و آثار عینی خود را بجا بگذارد .همین نکته جدا و تفکیک کننده
اصول اخالقی از حقوقی است .اصول اخالقی شامل تمامی سکنات و اعمال اعم از ذهنی و عینی
می شود .از دیدگاه اصول اخالقی ،اگر کسی در ذهن خویش یک عمل منفی و زشتی را می گذراند،
شنیع و مذمّت است .در احادیث گوهر بار حضرت محمد مصطفی (ص) هم مشاهده می کنیم که
به قصد و نیت به چه اندازه اهمیت قایل شده اند .مثالً حدیثی از حضرت محمد (ص) نقل می
کنند که می گوید« :اِنّماَالَعمَالُ بِانِّیات یعنی اجر و پاداش هر عمل ،متعلق به نیت است .به عنوان
نمونه از دیدگاه دینی اگر کسی جهاد نماید که هدف اش نشان دادن دلیری به مردم باشد ،در این
صورت این که جهاد اش مورد قبول نیست ،هیچ بلکه مورد نکوهش و عقاب ابدی هم می شود؛
چون در عمل خویش ریا کرده است و هزاران مثال دیگر هم می توان به همین گونه قیاس کرد .
اما عمل تا زمانی آثار عینی و ملموس نداشته باشد ،جرم تلقی نمی شود.هر چند به لحاظ مبنایی
عملی باید جرم تلقی شود که منطبق و مبتی با اصول اخالقی باشد .به بیان دیگر هیچ عملی را نمی
1نیا ،حسین ( )۶۹۳۱حقوق کیفری اختصاصی،تهران :نرش میزان تجویری ،محمد بن ابراهیم( ،)۶۹۳۱مخترص فقه اسالمی ،مرتجم :محمدگل گمشادزهی ،بی
تا.ص87
توان مطابق به قوانین ،جرم تلقی کرد که با اصول اخالقی و حقوق طبیعی در تضاد باشد؛ مثالً نمی
توان شکنجه را توسط قوانین مشروع تلقی کرد؛ زیرا شکنجه عملی است که هیچ انسانی به جواز
آن حکم نمی کند .باید متذکر شد که حق های طبیعی و ذاتی با هم وابستگی دارند .دولت ها
مکلف اند که از تمامی این حق ها صیانت و حراست نمایند .بر اساس نظریه قرارداد اجتماعی،
مردم یک جامعه برخی از حقوق و آزادی های خویش را به دولت واگذار نمودند که از بقیه حقوق
و آزادی های شان صیانت و حراست گردد .بنابر این اولین وظیفه دولت در قبال ملت این است
که از حق های طبیعی و ذاتی شان حفاظت کند .نتیجه سخن این است که دولت ها نمی توانند،
هر عمل را جرم بدانند؛ بلکه اعمالی را باید جرم بدانند که با انجام آنها مردم یک جامعه واکنش
تندی داشته باشد.1
1استوارت میل ،جان ( ،) ۶۹۱۱درباره آزادی ،ترجمه جواد شیخ االسالمی ،تهران ،وزارت فرهنگ و آموزش عالی ،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.ص61
2اکرمی ،روح الله ،عادل ساریخانی( ،)۶۹۳۹بررسی فقهی و حقوقی تعزیرات با تأکید بر قانون مجازات اسالمی ،پژوهشنامه حقوق کیفری.ص67
)3شرایط عنصر روانی جرم
. 1ارادی بودن :الزمه دارای عنصر روانی بودن یک عمل جرمی ،ارادی بودن آن است؛ به این معنا
که فرد مرتکب ،باید در هنگام ارتکاب جرم ،با هوش و اراده کامل بوده باشد .اگر فاقد چنین ارادۀ
باشد ،چنانکه قبالً گفته شد ،ما نمی توانیم ،آنرا مجرم حساب نموده و برای آن مجازات تعیین کنیم؛
مثالً فردی که از اثر سکر مرتکب قتل شود ،در این صورت چون اراده نداشته است ،نمی توانیم ،آنرا
قاتل به شمار بیاوریم؛ چون در زمان ارتکاب جرم ،اراده نداشته و غیر ارادی عمل جرمی را مرتکب
شده است.
. ۳موانع مسئولیت جزایی :این شرط به این معنا است که شخص مرتکب جرم ،باید از جمله
اشخاصی باشد که از نظر قانون ،دارای مسئولیت جزایی باشد .اگر فرد مرتکب از منظر قانونی،
مشمول کسانی باشد که فاقد مسئولیت جزایی هستند ،نمی توانیم آنها را مجرم قلمداد کنیم.
عنصر روانی هم در جرایم عمدی وجود دارد و هم در جرایم غیر عمدی .عنصر روانی در جرایم
عمدی» قصد جرمی »است و در جرایم غیر عمدی« خطای جزایی «است .در مورد اول فرد
مرتکب با قصد مرتکب یک عمل جرمی می شود؛ اما در مورد دوم ،فرد با قصد ،مرتکب آن عمل
جرمی نمی شود؛ بلکه احتیاط های که قانونگذار به او بار کرده است را ،رعایت نکرده است .بنابر
این خطای وی از دید مردم نابخشودنی و مستحق مجازات است .مثال برای اولی مثل کسی است
که با اختیار رفته و مرتکب قتل می شود .مثال برای دوم همانند کسی است که برای صید آهو به
دشت رفته و شرایط شکار نمودن در آن محله را رعایت نمی کند .بعداً باالی آهو مورد نظر شلیک
می کند؛ اما از قضا تیر موصوف به یک انسان اصابت کرده و منجر به قتل وی شود .در اینجا هرچند
که قصد قتل شخص را نداشته است؛ اما چون احتیاط های قانونی را در هنگام شکار رعایت نکرده
است ،دارای تقصیر جزایی است.1
1اکرمی ،روح الله ،عادل ساریخانی( ،) ۶۹۳۹بررسی فقهی و حقوقی تعزیرات با تأکید بر قانون مجازات اسالمی ،پژوهشنامه حقوق کیفری.ص85
) 9عنصر قانونی جرم
این عنصر به معنای آن است که تمامی شرایط مادی و ذهنی جرم ،در قانون درج شود .
اگر عناصر مادی و ذهنی یک عمل جرمی در قانون بیان نشود ،نمی توانیم مرتکب عمل مورد نظر
را مجازات کنیم .اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها که برای اولین بار سزار بکاریا در رساله
گوهر بار خویش به نام« جرایم مجازات ها »از آن یاد نمود ،اقتضا می کندکه هنگامی ما بخواهیم
یک عمل را جرم تلقی کنیم ،باید پیشاپیش در قوانین جزایی از سوی پارلمان کشور ،جرم دانسته
شده و برای آن مجازات در نظر گرفته شود .اگر چنین نباشد ،به ناروا و غیر مجاز مردم به دام
مجازات های خودسرانه محکوم شده و در جامعه بی نظمی و هرج و مرج حاکم خواهد شد .بدین
لحاظ الزم است که یک عمل جرمی قبل از قبل در قوانین کشور ها جرم دانسته شوند.
دیدگاه دوم :برخی از حقوقدانان به این باور اند که جرم دارای چهار عنصر روانی ،مادی ،محل و
موضوع و مجازات است :از منظر این دیدگاه عنصر قانونی بودن ،عنصر قانونی جرم تلقی نمی شود؛
چون قانون منبع به وجود آورنده جرم با شرایط و بیان عناصر آن است .معقول نیست ،چیزی که به
وجود آورنده چیزی باشد ،جزء آن نباشد و جداگانه عنصر به حساب بیاید .ایشان معتقد اند که جرم
نمی تواند ،دارای موضوع و محل نباشد .معقول نیست که ما عملی را جرم انگاری کنیم که موضوع
و محل آن معلوم نباشد .همچنان مجازات به این خاطر عنصر جرم به حساب می آید که بدون
ال جرمی امکان پذیر نیست .ما نمی توانیم یک عملی را جرم بدانیم که مجازات نداشته
مجازات اص ً
1
باشد .پس عناصر جرم متشکل از عنصر روانی ،مادی ،محل و موضوع و مجازات است.
1تجویری ،محمد بن ابراهیم( ،)۶۹۳۱مخترص فقه اسالمی ،مرتجم :محمدگل گمشادزهی ،بی تا.ص56
فصل سوم تحقیق
03
مقدمه:
فصل حاضر شامل دو گفتار کلی است که در گفتار اول در ارتباط به عناصر جرم در حقوق
جزای افغانستان ،که در این میان عناصر مادی و قانونی به اختصار و عنصر معنوی به تفصیل با انواع
جنایات واحکام آن در قانون جزای مورد بررسی قرار گرفته است و در گفتار دوم به مسایل مربوط
به ارائ نظرات فقهی در باب عنصر معنوی جرم پرداخته شده است.
اکثریت قریب به اتفاق جرایم با انجام یک فعل مادی مثبت تحقق می یابند .درین موارد رفتار جرمی
عبارت است از اقدام به کاریکه قانون از آن نهی کرده است .مانند اقدام به کشتن دیگری ،اقدام به
فریب کاری ،اقدام به ربایش مال دیگری و... .
) .۳جرایم ترک فعل( اجتناب از عمل واجب(
قانونگذار در برخی از موارد ،به شهروندان تکلیف می نماید که یک عمل را انجام دهند و
در صورت اجتناب و سرپیچی از آن ،مجازات در انتظار شان خواهد بود .به عبارت دیگر جرایم
فعل مخالف با نواهی قانونگذار است و جرایم ترک فعل مخالف با اوامر قانونگذار است .در اولی
قانونگذار ما را از انجام عملی منع می کند که در صورت انجام آن ،مجازات برای ما پیش بینی
شده است و در دومی قانونگذار ما را به انجام عملی امر می کند که در صورت عدم انجام آن،
مجازات در نظر گرفته شده است.
منشاء تکالیف قانونگذار که بر اثر مخالفت با آن جرم ترک فعل تحقق می یابد ،عبارت اند از:
1اکرمی ،روح الله ،عادل ساریخانی( ،) ۶۹۳۹بررسی فقهی و حقوقی تعزیرات با تأکید بر قانون مجازات اسالمی ،پژوهشنامه حقوق کیفری.ص58
. 1تکالیف ناشی از قانون ،مانند تکالیف بیان شده در ماده ۲۶4قانون جزا ( کمک به مأمورین
مؤظف خدمات عامه هنگام حریق یا حوادث بزرگ دیگر ) و مانند تکالیف ذکر شده در ماده 44
قانون ترافیک جاده ( کمک به مجروح حادثه ترافیکی )
. ۳تکالیف ناشی از وظیفه :این وظیفه دولتی یا غیر دولتی است .اگر وظیفه دولتی باشد به دو بخش
تقسیم میشود.
. 1وظیفه نظامی مانند جرم عدم اطاعت
. ۳وظیفه ملکی مانند اهمال مؤظف تعقیب جرم در اطالع دادن جرم وظیفه غیر دولتی مانند سرپرستان
اشخاص ضغیر
)2رابطه سببیت
در ذیل ماده ۳4قانون جزا به رابطه سببیت اینگونه اشاره شده است :رابطة سببیت بین
عمل و نتیجه موجود شده باشد ».این امر بیانگر آن است که میان عمل جرمی که شخص انجام
داده و نتیجة که به وقوع پیوسته رابطه مستقیم وجود داشته باشد .در غیر آن جرم منتسب به شخص
مورد نظر نخواهد بود؛ مثالً اگر شخصی با قصد کشتن دیگری بیاید و باالی او شلیک کند .اما از
قضا او با آن شلیک که باید به قتل می رسید ،نمی رسد و فرد دیگر آمده شخص مجنی علیه را
اختناق می کند و مجنی علیه به اثر خفه شدن از بین می رود .در اینجا قاتل شخص دومی است؛
چون رابطه میان شخص اولی و مرگ مجنی علیه را قطع کرده است و خود مستقیماً مرتکب قتل
شده است .بنابر این ذیل ماده ۳4می خواهد ،همین مسئله را روشن نماید.1
جویباری ،رجب گلدوست ( ،)۶۹۳۳جرایم علیه امنیت کشور ،تهران :انشتارات جنگل.ص86
قانون اساسی افغانستان در مورد عنصر قانونی بودن جرایم در ماده ۳4مضمونی به شرح ذیل دارد :
«هیچ عملی جرم شمرده نمی شود؛ مگر مطابق به احکام قانونی که قبل از ارتکاب آن نافذ گردیده
باشد.
«هیچ شخص را نمی توان تعقیب ،گرفتار ویا توقیف نمود؛ مگر بر طبق احکام قانون.
«هیچ شخص را نمی توان مجازات نمود ،مگر به حکم محکمه با صالحیت و مطابق به احکام قانونی
که قبل از ارتکاب فعل مورد اتهام نافذ گردیده باشد
ماده ۳4قانون متذکره به عدم جواز تعذیب انسان و کرامت انسانی امر نموده است.
ماده ۳قانون جزای افغانستان بیان می دارد« :هیچ عملی جرم شمرده نمی شود؛ مگر به موجب
قانون.
ماده ۲قانون متذکره بیان می دارد« :هیچ کس را نمی توان مجازات نمود؛ مگر مطابق به احکام
1
قانونی که قبل از ارتکاب فعل مورد اتهام ،نافذ گردیده باشد
ماده ۲4قانون جزا عنصر قانونی جرم را صریحاً چنین تعریف می دارد :عنصر قانونی جرم عبارت
است از تصریح اَعمال جرمی و جزا های آن در قانون.
«قاعده قانونیت جرم و جزا در احکام مندرج مواد ۳و ۲این قانون تصریح یافته است».
اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها را می توان اصلی ترین ستون حقوق جزای مدرن دانست .از
وقتی که مبارزه با نورم شکنی ها به عهده حکومت گذاشته شد .همواره این پرسش در اذهان بشر
وجود داشته است که مبادا حکومت از قدرت منحصر به فرد و بی حریفش در برهم زدن نظم جامعه
به مقصد اهداف شخصی سوء استفاده کرده و به حقوق و آزادی های افراد تجاوز کند .تجربه بشری
نشان داده است که در طول تاریخ و انکشافات مفکوره بشری به آزادی خواهی و دموکراسی نهایتاً
جویباری ،رجب گلدوست ( ،)۶۹۳۳جرایم علیه امنیت کشور ،تهران :انشتارات جنگل1 .اکرمی ،روح الله ،عادل ساریخانی( ،)۶۹۳۹بررسی فقهی و حقوقی
جویباری ،رجب گلدوست ( ،)۶۹۳۳جرایم علیه امنیت کشور ،تهران :انشتارات جنگل.ص86
۲ـ اصرار قبلی عبارت است از اتخاذ تصمیم قاطع قبل از انجام جرم مورد نظر ,مشروط بر اینکه
ناشی از غضب آنی و هیجانات نفسی نباشد.
4ـ اصرار ،قبلی شمرده میشود بدون آنکه قصد مرتکب جرم متوجه شخص معین یا غیر معین باشد
اعم از اینکه قصدموقوف به شرط و یا مرتبط به امری باشد یا نباشد.
قسمی که قبالً بیان نمودیم ،قصد در جرایم عمدی عبارت است از خواستن نتیجه مجرمانه.
همان گونه که ماده ۲۶قانون جزای افغانستان را مشاهده می کنید .شق اول آن را می توان جرایم
عمدی با قصد جرمی نامبرد که در اینجا به بررسی مختصر آن می پردازیم.
قانونگذار افغانستان در شق اول ماده ۲۶قانون جزا از قصد جرمی نامبرده است .اینکه قصد جرمی
چیست؟ خوشبختانه خود قانونگذار در بند 1ماده ۲4آنرا تعریف کرده است که « :قصد جرمی
عبارت است از سوق و اراده ی فاعل بهارتکاب فعلی که جرم را بوجود می آورد به نحوی که منجر
به وقوع نتیجه جرم مورد نظر ویا وقوع نتیجه جرم دیگری شود».
«سوق و اراده فاعل به ارتکاب فعلی که جرم را بوجود می آورد »...مبین آن است که اراده مجرم
به فعل جرمی تعلق گرفته است .در اینجا قانونگذار با بیان :ارتکاب فعلی که جرم را بوجود می
آورد ،بی دلیل جرایمی که با ترک فعل واجب ،محقق می شود ،را از تعریف قصد جرمی کشیده
است و مجبور شده است که در شق بعدی متعرض عمد بودن آن گردد .راه درست مسئله آن بود
که به جای آوردن کلمه فعل ،رفتار را می آورد .این رفتار هم شامل جرایم فعل و هم جرایم ترک
فعل می شد.1
)0جنایت عمدی
عمد در لغت به معنای انجام دادن کاری به طور قصدی آمده استبا توجه به این ،افعال انسان زمانی
عمدی شمرده می شود که مبنتی بر قصد و اراده آزاد او باشد .قانون گذاران میان افعال عمدی انسان
نیز تفاوت قایل شده و آندسته از افعال عمدی که سوء نیت یا قصد مجرمانه را به همراه دارند ،به
1بختیاری ،احمد فردین ( ) ۱۱۶۳واکاوی عنارص تکوینی جزایم سایربی در پرتو کود جزای افغانستان ،کابل :پوهتون کاردان..ص82
عنوان جرایم عمدی تلقی می نمایند .حال پرسشی که ممکن به ذهن متبادر شود این است که
سوءنیت یا قصد مجرمانه چیست؟ در پاسخ به این سوال باید به برخی از تعاریفی که حقوق دانان
ارائه داده اند پرداخت و بعداً تعریفی که قانون گذار جمهوری اسالمی افغانستان پیش بینی نموده
1
است مورد مطالعه قرار خواهیم داد
امیل گارسون حقوقدان معروف فرانسوی در تعریف سوءنیت (قصد مجرمانه) چنین اظهار
نظر نموده است که « :اراده فاعل به ارتکاب جرم همانگونه که قانون تعیین کرده است »و یا «
آگاهی بزهکار به نقض ممنوعیت های در این تعریف دو نکته قابل توجه است که عبارت اند از
آگاهی و اراده .منظور از آگاهی داشتن ،این است که فاعل جرم هم کیفیت فعل مجرمانه و هم نا
مشروع بودن آن را بداند .به عبارت کوتاه یعنی فاعل جرم هم نسبت به موضوع جرم آگاهی داشته
باشد و هم نسبت به حکم قانونی آن .اما مراد از اراده این است که فاعل جرم با وجود آگاهی،
اراده و تصمیم به انجام کاری بگیرد که بر اساس قانون جرم تلقی می گردد.
آقای محمد باهری در تعریف سوءنیت ( قصد مجرمانه ) چنین بیان می دارد که سوءنیت یعنی یقین
بر حصول نتیجه مجرمانه ایشان در ادامه بیان می دارد که در تشخیص سوءنیت بایستی اوضاع و
احوال مورد توجه قرار گیرد .سوءنیت از مسائل موضوعی است نه حکمی با بررسی این تعریف از
سوءنیت بخوبی آشکار است که ایشان برخالف آقای امیل گرسون ،سوءنیت را تنها در مسائل
موضوعی می داند نه در حکم قانونی .مثالً :اگر کسی مالی دیگری را بدون اجازه شان ببرد ،کافی
است برای تحقق سرقت ،یعنی الزم نیست که شخص مرتکب ،جرم بودن آن را نیز بداند .حال آنکه
اغلب حقوق دانان سوءنیت را هم نسبت به موضوع دانسته و هم نسبت به حکم .یعنی زمانیکه کسی
سوءنیت (قصد مجرمانه) داشته باشد نسبت به اینکه یک جرمی را انجام بدهد ،باید هم علم و آگاهی
نسبت به موضوع داشته باشد و هم نسبت به حکم آن(مثالً :قتل زمانی عمد محسوب می گردد که
مرتکب ،عالوه بر دانستن فعل قتل ،جرم بودن قتل را نیز بداند.
اما قانون گذار افغانستان سوءنیت یا قصد جرمی را در ماده ( ) ۲4قانون جزا چنین بیان می دارد
قانون گذار افغانستان در ماده ۲۶قانون جزا جرم عمدی را چنین تعریف نموده اند
.1جرم وقتی عمدی شمرده می شود که قصد جرمی نزد مرتکب آن محقق شده باشد
.۳جرم در حاالت آتی نیز عمدی شمرده می شود :
یک :در حالتی که شخص به موجب قانون یا موافقت به انجام وظیفه مکلفیت داشته باشد و از ایفای
آن عمداً امتناع ورزد به نحوی که امتناع وی مستقیماً منجر به وقوع جرم گردد
.دو :در حالتی که شخص فاعل نتایج جرمی عمل خود را قبالً پیش بینی نموده باشد و لی با آنهم
به اجرای عمل مذکور محض جهت وقوع جرم اقدام نموده باشد .
با توجه به تعریفی که در بند ( )1ماده فوق الذکر بیان گردیده استفاده می شود که جرم وقتی عمدی
است که مرتکب آن دارای سوءنیت یا قصدی جرمی باشد .قصد جرمی را نیز قانون گذار افغانستان،
سوق اراده فاعل به ارتکاب فعلی که جرم را بوجود می آورد دانسته است .به عبارت دیگر قصد
جرمی یعنی خواستن نتیجه مجرمانه .براساس قانون جزای افغانستان برای احراز جرم عمدی نیاز به
داشتن قصد مجرمانه خاص نیست ،یعنی همینکه نتیجه مجرمانه واقع شود ،ولو اینکه قصد فاعل،
ارتکاب این عمل خاص نبوده باشد جرم عمدی شمرده می شود .مثالً :اگر یک کسی به قصد ورود
ضرب و جرح ،باالی دیگری حمله نموده بگونه ای که عمل شان غالباً هم کشنده نباشد ،اما سبب
قتل طرف شود ،در اینصورت عمل ارتکابی (قتل) ،عمدی شمرده می شود .هم چنان در بند ()۳
همان ماده جرم را با احراز شرایط خاص ،در مواردی که شخص وظیفه قانونی خود را عمداً ترک
کرده باشد و یا در موردی که شخص مرتکب ،نتیجه عمل ارتکابی خود را می دانسته ،اما با وجود
علم به آن موضوع ،دست به ارتکاب فعل می زند ،در اینصورت نیز جرم را عمدی تلقی کرده است .
در قسمت فقره هیچ گونه مشکلی وجود ندارد که جرم شان عمدی محسوب می گردد ،چون ایشان
بصورت عمدی وظیفه خود را ترک نموده و هم چنان میدانسته که عمل شان منجر به وقوع جرم می
گردد.
اما در قسمت فقره ماده فوق الذکر گفته شده است که به چنین جرایمی اصطالح ًا ( جرایم
با قصد احتمالی ) گفته می شود .این فقره بیان می دارد که « :در حالتی که شخص فاعل نتایج
جرمی عمل خود را قبالً پیش بینی نموده باشد و لی با آنهم به اجرای عمل مذکور محض جهت
وقوع جرم اقدام نموده باشد ».با توجه به این ،گرچه فاعل اصالً نتیجه جرمی و یا حتی هیچگونه
نتیجه ای را از فعل خود نمی خواهد ،اما می دانسته که به احتمال بسیار قوی نتیجه جرمی واقع
خواهد شد .نتیجه جرمی گرچه اراده نشده اما احتمال تحقق آن به حدی قوی است که وی نباید
مرتکب عمل می شد .این حالت از عنصر روانی در مرز عمد و غیر عمد قرار دارد .از یک جهت
چون وقوع نتیجه قطعی بوده به عمد شباهت دارد و از سوی دیگر چون نتیجه ،مورد نظر مرتکب
نبوده به غیر عمد نزدیک است مثالً :وقتی که شخص با علم به اینکه موترش دچار نقص تخنیکی
است ،با سرعت بسیار باال و غیر مجاز در جاده حرکت می کند و سبب سرنگونی موتر و مرگ
مسافرین می گردد .در اینصورت گرچه او مرگ مسافرین را نمی خواسته اما او میدانسته که با
چنین حالتی ،قطعاً عمل او موجب جنایتی خواهد شد .در چنین حالتی مرتکب نمی تواند خود را
به بهانه-ای اینکه نتیجه مجرمانه را نمی خواسته ،لذا خود را مشمول عقوبت جرایم غیر عمدی
بنمایاند .نتیجتاً باید گفت که قانون گذار افغانستان در واقع با تصویب فقره ( )۳ماده ( )۲۶قانون
جزا ،قصد احتمالی را در نظام جزای افغانستان پذیرفته و آنرا در حکم عمد دانسته اند.1
ب .جنایت شبه عمد
شبه عمد جنایتی است که در آن مرتکب قصد انجام فعل را داشته اما قصد نتیجه را نداشته باشد .یا
به عبارت دیگر شبه عمد جنایتی است که وقوع آن مقصود جانی نبوده است ،هر چند فعل واقع شده
بر مجنی علیه را قصد کرده باشد
قانون گذار افغانستان در تقسیم بندی جرایم به لحاظ عنصر معنوی ،جرایم را به دو دسته ( جرایم
عمدی و غیر عمدی ) تقسیم بندی نموده است ،که در واقع جرایم غیر عمدی شامل شبه عمد و
خطائی محض می گردد .اما قانون گذار افغانستان بصورت مستقیل از عبارت ( جرایم شبه عمد )
هیچگونه سخنی به میان نیاورده است که این خود باعث سر درگمی و جنجال آفرینی می گردد .اما
1بختیاری ،احمد فردین ( ) ۱۱۶۳واکاوی عنارص تکوینی جزایم سایربی در پرتو کود جزای افغانستان ،کابل :پوهتون کاردان..ص88
در قسمت جرم قتل از عبارت؛ قتل عمد ،قتل خطاء و ضرب منجر به موت سخن به میان آورده
است .نویسنده به این باور است که با توجه به تعریف جرم شبه عمد ،این ضرب منجر به موت در
واقع همان قتل شبه عمد است که در ماده ۲44قانون جزای افغانستان چنین مقرر شده است :
« 1شخصی که بدون داشتن قصد قتل علیه شخص دیگری با وارد نمودن ضرب ،جرح یا دادن مواد
مضر و یا با ارتکاب هر نوع فعل مخالف قانون عمداً تجاوز نماید به نحوی که فعل او منجر به مرگ
مجنی علیه گردد ،حسب احوال به حبس طویل محکوم می گردد . ».با توجه به این ماده قانونی می
توان استدالل کرد که با در نظر داشت تعریف جنایت شبه عمد که :شبه عمد جنایتی است که در آن
مرتکب ،قصد فعل را داشته اما قصد نتیجه را ندارد .در این ماده قانونی نیز مرتکب قصد فعل را
داشته اما قصد نتیجه را نداشته که در واقع همان جرم شبه عمد است .لذا می توان گفت که قتل
اتفاق افتاده قتل شبه عمد خواهد بود .اما قانون گذار افغانستان از آن به عنوان« ضرب منجر به
موت »نام برده است.
جنایت خطائی محض به جنایتی گفته می شود که در آن نه قصد فعل وجود داشته باشد و نه قصد
نتیجه .یعنی خطائی محض در مواردی است که در آن جانی بدون قصد فعل واقع شده بر مجنی
علیه و بدون آنکه نتیجه حاصله مقصود وی باشد ،مرتکب قتل یا ضرب و جرح گردد مثالً کسی
بدون اینکه قصد مجرمانه داشته باشد کامالً بطور اتفاقی با دیگری برخورد نموده و به او آسیب وارد
کند.
در جنایت خطائی فعل ارتکابی نه تنها باید عاری از هرگونه خطائی جزایی باشد ،بلکه جانی
ضمن آنکه نتیجه بدست آمده را قصد نکرده ،وقوع فعل بر مجنی علیه را نیز خواستار نبوده است.
قانون گذار افغانستان در مورد جرم خطائی تعریفی مشخصی ارائه نکرده است ،اما جرایم غیر عمدی
را طوری تعریف نموده اند که مشمول جرم خطائی نیز می گردد .ماده ۲۵قانون جزای افغانستان مقرر
می دارد « :جرم وقتی غیر عمدی شمرده می شود که وقوع نتیجه جرمی از فاعل آن به سبیل خطاء
صدور یافته باشد ،خواه خطاء ناشی از اهمال ،ساده لوحی ،بی احتیاطی و عدم توجه باشد و یا ناشی
از عدم رعایت قوانین ،مقررات و اوامر ».یعنی تمام موارد خطائی که در این ماده قانونی ذکر
گردیده ،مشمول جرایم غیر عمدی بوده و هیچگاه عمد تلقی نمی شود .چون در این موارد انسان
قصداً و با سوءنیت مرتکب عمل مجرمانه نمی گردد ،بلکه بصورت اشتباهی یا غفلت یا بی احتیاطی
است که مرتکب جرم می گردد که در اینصورت سوءقصد انسان دچار خدشه گردیده و در نتیجه
عمد از آن برداشته می شود .مثالً :عبور موتور سوار از جاده-ی فرعی به اصلی بدون کم کردن
سرعت.
هم چنان قانون گذار افغانستان در مورد قتل خطائی در ماده 4۴۴قانون جزا چنین بیان می دارد :
شخصی که باثر خطای ناشی از اهمال ،غفلت ،بی احتیاطی ،عدم مراعات قانون ،مقررات ،لوایح و
اوامر مرتکب قتل شخص دیگری گردد یا بدون عمد سبب قتل شود به حبس الی سه سال و جزای
نقدی-ای که از سی و شش هزار افغانی تجاوز نکند و یا به یکی از این دو جزا محکوم می گردد،
مگر اینکه قانون طوری دیگری حکم کرده باشد .بنابراین قانون گذار افغانستان قتل خطائی را نیز
ناشی از اهمال ،غفلت ،بی احتیاطی ،عدم مراعات قانون و ...دانسته است .حال آنکه ما در تعریف
جنایت خطائی گفتیم که جنایت خطائی زمانی است که مرتکب نه قصد فعل داشته باشد و نه قصد
نتیجه .قتل خطائی نیز همینطور است .مثل اینکه کسی به قصد شکار به طرف حیوان تیر اندازی می
کند ،اما تیر شان به انسان اصابت می کند ،در اینصورت جنایت یا قتلی که واقع شده خطائی محض
خواهد بود .اما متأسفانه قانون گذار افغانستان در این مورد تعریف دقیقی از جنایت خطائی محض
ارائه نداده بلکه از خطائی ناشی از اغفال ،بی احتیاطی ،و ...نام برده که اینها به نظر می رسد متفاوت
از خطائی محض می باشد.
در قانون جزای کشور ،جزای قتل عمد دراحوال مشدده اعدام است ،ولی درجزای قتل عمد
بسیط اختیاری است ،یعنی قاضی بر حسب احوال حبس دوام یا اعدام را بر می گزیند .ماده ۲4۶
قانون جزا دراین باره چنین صراحت دارد :مرتکب قتل عمدی دریکی ازحاالت آتی به اعدام محکوم
می گردد 1 :ـ درحالتیکه قتل با اصرار قبلی و ترصد توأم باشد.
۳ــ اگر قتل توسط استعمال مواد سمی بیهوش کننده یا منفجره صورت گرفته باشد .
۲ـ اگرقتل با انگیزه دنی یا در برابر اجرت و یا طور وحشیانه صورت گرفته باشد .
4ــ اگرمقتول ازاصول قاتل باشد .
۶ــ اگرعمل قتل برموظف خدمات عامه دراثنای اجرای خدمات یا به سبب آن صورت گرفته
باشد.
1بختیاری ،احمد فردین ( )۱۱۶۳واکاوی عنارص تکوینی جزایم سایربی در پرتو کود جزای افغانستان ،کابل :پوهتون کاردان.ص61
۵ـ اگرقاتل قصد قتل بیش ازیک نفر را داشته وباثر فعل واحد قتل همة آنها صورت گرفته
باشد
4ــ اگرقتل توأم با جنایت یا جنحه دیگر صورت گرفته باشد .
4ــ اگرقتل بمنظور تمهید یا تسهیل یا تنفیذ ،وقادرشدن به ارتکاب جنایت یا جنحه که جزای
آن ازیکسال کمتر پیش بینی نشده باشد ویا بمنظورفرار یا رهائی ازجزا صورت گرفته باشد .
4ــ اگرمرتکب قتل عمد محکوم علیه به حبس دوام باشد ودرخالل مدت تنفیذ حکم مرتکب
قتل عمد دیگر یا شروع درآن گردیده باشد .
قانون جزا کشور در ماده ۲44قتل شبه عمد را با وصف جرمی ضرب منجر به موت بیان نموده
است.
در تعریف اینگونه قتل باید گفت که شخص قصد کشتن فرد را ندارد ولی با وارد نمودن ضرب،جرح
یا دادن مواد مضره وغیره عمل او منجر به فوت مجنی علیه می شود.
مجازات قتل شبه عمد
مرتکب قتل شبه عمد طبق ماده ۲44حبس طویل که از شش سال الی پانزده سال تعین گردیده است
مجازات می گردد .
قانون جزا قتل خطا را در ماده 4۴۴تصریح نموده که به حسب نوعیت قتل تفاوت دارد.بااین توضیح
که جزای قتل خطای مجرد با جزای قتل خطای مشدد سبک و سنگینی می کند .
ــ جزای قتل خطای مجرد
در فقره 1ماده 4۴۴قانون جزا چنین تصریح شده است :شخصیکه باثرخطای ناشی ازاهمال ،
غفلت ،بی احتیاطی ،عدم مراعات قانون ،مقررات ،لوائح واوامر ،مرتکب قتل شخص دیگری گردد
،یا بدون عمد سبب قتل شود ،به حبس الی سه سال وجزای نقدی ایکه ازسی وشش هزارافغانی
تجاوز نکند ویا به یکی ازاین دوجزا محکوم میگردد .
-جزای قتل خطای مشدده
در فقره ۳و ۲ماده 4۴۴این قانون سه نوع جزا را درسه حالت عنوان شده است :
فقره ۳ماده : 4۴۴مرتکب قتل خطا به حبس متوسط که ازدوسال کمتر وجزای نقدی ایکه ازپنجاه
هزار افغانی تجاوز نکند محکوم میگردد ،وقتی که خطا درنتیجه تخلف جسیم ازاصولی صورت
بگیرد که وظیفه پیشه یا حرفه براو الزم گردانیده ویا خطا دروقت ارتکاب ناشی ازاستعمال مواد
مخدره یا مسکره باشد ویا هنگام وقوع حادثه ازمساعدت با مجنی علیه با وجود قدرت به آن امتناع
ورزد.
جرم در زبان قرآن کریم ،عبارت از انجام دادن فعل یا گفتن قولی است که شارع آن را منع
کرده و برای آن کیفر قرار داده است .به عبارت دیگر ،جرم یا گناه عبارت است از مخالفت با اوامر
و نواهی شارع مقدس.
برای درک معنای جرم در قرآن کریم ،باید به الفاظی مانند جرم ،اثم ،سیئه ،خطیئه و ذنب و مشتقات
آن که به معنی کار زشت و ناپسند است ،مراجعه کرد و نیز به آیاتی که در باب انواع جرائم مشمول
قصاص نفس ،قصاص عضو ،دیه ،حد زنا ،حد قذف ،حد سرقت ،محاربه و بغی است استشهاد نمود.
در یکی از آیات قرآن ،جرم در مورد افترا به خدا و انکار آیات الهی به کار رفته است« :چه کسی
ظالم تر است ،همچون کسی که از روی کذب بر خداوند افترا می بندد ،یا آیاتش را انکار می
نماید،همانا خداوند،مجرمین رارستگارنمی نماید.
اثم نیز از جمله واژه هایی است که به معنی ستم و ظلم آمده است ،می فرماید« :تا این که عده ای
1
اموال مردم را به ستم بخورند ،در حالی که شما بدان اطالع دارید
خطیئه و سیئه نیز از جمله واژگانی است که در قرآن به معنی بدی و زشتی آمده است« :بلی من
کسب سیئة و احاطت به خطیئته فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدونآری ،کسی که بدی را به دست
آورد و زشتی او را احاطه کرده باشد ،پس آنان اهل آتشند در حالی که در آن جاویدان هستند.
ذنب نیز از دیگر واژگانی است که مرادف با جرم آمده است« :وکفی بربک بذنوب عباده خبیرا
بصیرا »(اسرا )14:و همین برای پروردگار تو کافی است که به گناهان بندگانش آگاه و بیناست.
تعزیر در لسان فقها به معنای تأدیب به کار رفته است که مقدار آن از مقدار ح ّد پایین تر است .چنان
که در تحریرالوسیله می فرمایند« :تعزیر از ح ّد پایین تر است و اندازه آن با حاکم است و احوط در
آن در مواردی که اندازه آن معین نشده است ،و دلیلی بر آن در دست نیست این است که از کم
ترین اندازه حد تجاوز نکند
بنابراین ،تعزیر مجازاتی است بازدارنده و متناسب با جرایمی است که مستوجب حدود ،قصاص یا
دیات نباشد و هدف از آن اصالح و تربیت مجرم است.
. 0 – 1انواع تعزیر
.مجازات زندان :حضرت امیرالمؤمنین علیه السالم در مورد کسی که مرتکب سرقت گوشواره 1
ای از گوش دختری شده بود فرمودند که این جرم آشکاری است (و موجب قطع دست نیست؛ زیرا
در سرقت مشمول حدّ ،یکی از شرایط اصلی این است که پنهانی باشد) ،او را تعزیر و سپس زندانی
کرد
۳.مجازات مالی :حضرت امیرالمؤمنین علیه السالم در مورد دزد میوه فرمودند« :فیعزر و یغرم قیمته
مرتین »یعنی عالوه بر تأدیب بدنی ،در برابر قیمت میوه ای که دزدیده ،باید جزای نقدی بپردازد
. ۲موعظه به همراه تعزیر :درباره کسی که به دیگری توهین و دشنام کرده آمده :در توهین ح ّد وجود
ندارد ،ولی در مورد آن تعزیر و موعظه است.
جنایاتی که معموالً در اجتماع رخ می دهد ،جزو یکی از هفت نوع تجاوزی است که اسالم در برابر
آن ها کیفر مقرر کرده است:
. 1تجاوز به عقیده و مکتب ،مانند ارتداد و توهین به مقدسات؛
. ۳تجاوز به مال افراد مانند دزدی؛
. ۲تجاوز به جان افراد (نفس) ،مانند قتل و ضرب و جرح؛
. 4تجاوز به ناموس افراد ،مانند زنا و لواط؛
. ۶تجاوز به آبرو و حیثیت افراد ما
. ۶تجاوز به آبرو و حیثیت افراد مانند افترا و تهمت؛
. ۵تجاوز به امنیت جامعه ،مانند ایجاد وحشت یا حمله مسلحانه (محارب)؛
. 4تجاوز به حقوق جامعه مانند اشاعه فحشا و گناه
. 1در برابر اعمال خالف عفت و اخالق و تجاوز به مال و شرف مردم و سایر حقوق عمومی،
مجازات حدّ تعیین شده است.
. ۳در برابر مجازات هایی که تعیین مقدار و خصوصیت آن بستگی به اهمیّت جرم دارد ،مجازات
تعزیر مقرر شده است.1
. ۲در برابر صدمات جانی و بدنی که افراد بر دیگری وارد می کنند ،مجازات قصاص تعیین شده
است.
. 4خون بها ،که مجرمان در برابر جرایم خود باید آن را بپردازند (مجازات دیه)
اجرای قوانین کیفری مایه حیات جامعه است؛ چه قرآن می فرماید« :و فی القصاص حیاۀ یا اولی
االلباب »(.بقره.)144 :
1بیهقی ،حمد بن حسین ( ،)۶۱۱۱السنن الکربی ،بیروت :دار الک تب العلمی ٔە .ص26
نتیجه گیری
با توجه به مباحثی که در این تحقیق مطرح گردیده است ،چند نکته را می توان به عنوان نتایج تحقیق
یاد آوری نمود که قرار ذیل اند:
قانون گذاره کشور افغانستان جنایت عمد ،شبه عمد و خطاء را در قوانین جزائی پیش بینی نموده
و برای مرتکبین شان مجازاتی را در نظر گرفته اند .حال آنکه در فقه صرفا به لحاظ انواع به هفت
نوع تقسیم بندی کرده و همه هفت نوع از جمله جرایم عمد فرض نموده و برای هر کدام قصاص
یاحد تعیین نموده است اما در این میان به لحاظ مراتب و شدت جنایت مالحظه داشته و نظر به آن
تعزیر معین نموده است اما در ارتباط به شبه عمد و خطا چیزی مطرح نشده است.
قانون گذار افغانستان قبل از همه جنایت را به دو دسته (جنایت عمدی و غیر عمدی) تقسیم بندی
نموده و بعد جنایت غیر عمد را مشمول( شبه عمد و خطاء ( دانسته است .و از هریک جنایتهای
مزبور تعریفی جداگانه ی ایراد نموده اند .اما به لحاظ فقهی صرفه بصورت جنایت ،جرحه و قباحت
مطرح شده یعنی صرفا میزان شدت ان مطمح نظر است نه اهداف و قصد قبلی و اگاهی از نتایج فعل
در جرم.
سوءنیت یا قصد مجرمانه که از مباحث مهمی در جنایت عمد و شبه عمد محسوب می گردد ،و
قانون گذار کشور باید از آن تعریفی ارائه دهند ،قانون گذار افغانستان سوءنیت را به عنوان قصد
جرمی یاد نموده و از آن تعریفی واضح و روشن ارائه داده است .اما با توجه به تحقیق که صورت
گرفت در فقه هیج گونه تعریفی از سوءنیت یا قصد مجرمانه ارائه نداده است.
پیشنهادات
.0در قانون جزا بشکل واضح از ارکان قتل یاد نشده است ولی بازهم هرگاه به قانون مراجعه
نماییم در ماده اول این قانون ،قانونگذار چنین تصریح می کند :این قانون جرایم و جزاهای
تعزیری را تنظیم می نماید .مرتکب جرایم حدود ،قصاص و دیت مطابق احکام فقه حنفی
شریعت اسالم مجازات می گردد .بنابر این الزم است تمام ارکان جرمی در روشنایی فقه و
شریعت و در عین حال درصورت امکان در مطابقت با قوانین بین المللی جرایم و حقوق بشر
قانون گذاری شود.
.۳تصور می شود عامل بزرگی اکثریت از جرایم ناآگاهی از فقه و قانون باشد بنابر این نخبه گان
اجتماعی و فرهنگی به شمول رسانه های مختلف از مجراهای مختلف و با ابزار ممکن به اگاهی
دهی به مردم تالش نماید.
.۲پیشنهاد می شود دانشجویان و دانش اموختگان حقوق به بررسی علمی عناصر جرمی پرداخته و
با حقوق ملت های اسالمی و غیر اسالمی و هم چنین فقه اسالمی تشابهات و افتراقات اش
برجسته نمایند تا در امر قانون گزاری حقوق جزای مکمل تر و مناسب تر کمکی نموده باشند.
منابع و مأخذ
-القرآنکریم.
-ابن منظور ،محمد بن مکرم )144۴(.لسان العرب ،بیروت :دارالفکر.
-ابن هشام ،ابومحمد عبدالملک ( ،)1۲۵1السیره النبویه ،بیروت :دارالمعرفه .
-ابویوسف ،یعقوب بن ابراهیم( ،)1۲4۵الخراج ،مصر :مطبعه السلفیه.
-استوارت میل ،جان ( ،)1۲۵۳درباره آزادی ،ترجمه جواد شیخ االسالمی ،تهران ،وزارت فرهنگ و
آموزش عالی ،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.
اکرمی ،روح اهلل ،عادل ساریخانی( ،)1۲4۲بررسی فقهی و حقوقی تعزیرات با تأکید بر قانون -
مجازات اسالمی ،پژوهشنامه حقوق کیفری.
بختیاری ،احمد فردین ( )۳۴14واکاوی عناصر تکوینی جزایم سایبری در پرتو کود جزای -
افغانستان ،کابل :پوهتون کاردان.
-برقى ،ابوجعفر ،)1۲41(.المحاسن ،قم :دارالکتب اإلسالمیه.
بیهقی ،حمد بن حسین ( ،)14۳4السنن الکبری ،بیروت :دار الکتب العلمیە . -
تجویری ،محمد بن ابراهیم( ،)1۲4۵مختصر فقه اسالمی ،مترجم :محمدگل گمشادزهی ،بی تا. -
تمیمی آمدی ،عبدالواحد ( ،)141۴غررالحکم و دررالکلم ،قم ،دارالکتاب االسالمی. -
-جبعی العاملی ،زین الدین )شهید ثانی جبعی العاملی (( ،)1۲44رسائل ،قم :مکتبه بصیرتی .
-جعفری لنگرودی ،محمدجعفر( ،)1۲4۵ترمینولوژی حقوق ،تهران ،انتشارات ابن سینا.
-جالل الدین احمد بن احمد محلی و جالل الدین عبدالرحمن بن سیوطی(، )1۲41تفسیر
جاللین،مترجم،حسین رستمی،ارومیه،خیابان شهید مطهری،موسسه انتشاراتی حسینی اصل. -
جویباری ،رجب گلدوست ( ،)1۲44جرایم علیه امنیت کشور ،تهران :انشتارات جنگل. -
-حر عاملی ،محمد بن الحسن ،وسائل الشیعه ،دار احیاء التراث العربی.
-خراسانی ،محمد کاظم ( ،)14۴4کفایه االصول ،نشر موسسه ال البیت.
دهخدا ،علی اکبر( ،)1۲۲4لغتنامه دهخدا ،تهران ،موسسه لغتنامه دهخدا. -
-دورکیم ،امیل ( ،) 1۲4۲قواعد روش جامعه شناسی ،مترجم عل محمد کاردان ،تهران :موسسه
مطالعات وتحقیقاتی اجتماعی.
راغب اصفهانی ،حسین بن محمد ( ، )141۳مفردات الفاظ القرآن،بیروت :انشتارات دارلعلیم. -
رحیمی نژاد ،اسماعیل ( ،) 1۲4۴آشنایی با حقوق جزا و جرم شناسی،انتشارات دفتر تبلیغات -
اسالمی.
زراعت ،عباس ( ،) 1۲44قانون مجازات اسالمی در نظم حقوق کنونی،تهران:انشتارات ققنوس. -
زراعت ،عباس( ،)1۲4۶حقوق جزای اختصاصی ،جرایم علیه اشخاص،تهران،انشتارات فکر -
سازان.
-زینلی ،محمد رضا( ،) 1۲44جرم سیاسی و حقوق جزای اسالم تهران :انتشارات امیر کبیر.
ساریخانی ،عادل ( ،)1۲44جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی ،قم :انتشارات دانشگاه قم، -
شرح کود جزا ،کابل :بنیاد آسیا.1۲44.، -
صالح ولیدی ،محمد( ،)1۲4۳حقوق جزای عمومی جرم ،تهران:دفتر نشر داد . -
طباطبایی ،محمد حسین( ،)1414تفسیرالمیزان فی تفسیر القرآن،قم :دفتر انشتارات جامعه مدرسین -
حوزه علمیه .
طبرسی ،فضل بن حسن( ،)1۲44تفسیر جوامع الجامع،تهران :انتشارات دانشگاه تهران. -
عاملی ،ابراهیم )1۲۵۴(.تفسیر عاملی ،تهران :انتشارات صدوق. -
عباس زاده اهری ،حسن ( ،)1۲44جرم ها و مجازات ها در اسالم ،بی تا. -
-عزیزی ،وزیر احمد( ،) 1۲44حقوق جزا و رعایت حریک خصوصی در افغانستان ،مجله قضا،
کابل:ستره محکمه.
عالمه حلی ،زین الدین بن علی( ،)1۲44حقوق کیفری اسالم،تهران :حقوق مرکز نشر دانشگاهی. -
-علی آبادی ،عبدالحسین ( ،)1۲4۴حقوق جنائی ،تهران :انتشارات فردوسی.
-علی بابایی ،غالمرضا ( ،)1۲۵4فرهنگ علوم سیاسی ،تهران :انتشارات وبیس.
-عمید ،حسن( ،)1۲4۶فرهنگ عمید ،تهران :انتشارات امیر کبیر.
-قانون جزای افغانستان ،مصوب سال.1۲۶۶
-قرائتی ،محسن ،تفسیر نور(،)1۲4۲تهران،مرکز فرهنگی درس های از قرآن.
کاتوزیان ،ناصر( ،)1۲۶۳فلسفه حقوق،تهران :انتشارات دانشگاه تهران. -
کلینی ،ابوجعفر محمدبن یعقوب ( ،)14۴4اصول الکافی،تهران :دارالکتب االسالمیه . -
کود جزای افغانستان سال .1۲4۲ -
گرجی ،ابوالقاسم («،)1۲۶4گزارش علم کنفرانس اجرای حقوق کیفری اسالمی و اثر آن در مبارزه -
با جرائم»،نشر موسسه حقوقی تطبیقی .
-گلدوزیان ،ایرج ( ،)1۲4۶حقوق جزای اختصاصی ،تهران :دانشگاه.
گلدوزیان ،ایرج ( ،)1۲41حقوق جزای اختصاصی،بی تا،انتشارات ماجد . -
مکارم شیرازی ،ناصر( ،)1۲44تفسیر نمونه،تهران ،خانه کتاب اسالمی . -
مومنی ،عابدین ( ،)1۲4۳حقوق جزای اختصاصی اسالم ،تهران :انتشارات خط سوم. -
نجفی ابرندآبادی ،علی حسین ،حمید ،هاشم بیگی( ،)1۲44دانشنامه جرم شناسی،تهران:انتشارات -
گنج دانش .
نیا ،حسین ( )1۲4۵حقوق کیفری اختصاصی،تهران :نشر میزان . -
وزارت عدلیه ،قانون جرایم عسکری ،سال .1۲۵۶ -
وزارت عدلیه ،قانون جزا مصوبه .1۲۶۶ -
ولیدی ،محمد صالح(بی تا) ،حقوق جزایی اختصاصی،تهران :انتشارات دانشگاه پیام نور. -