Professional Documents
Culture Documents
نظریه های تجارت بین الملل درصدد هستند به سواالت ذیل پاسخ دهند
-1چه عوامل باعث بر قراری تجارت بین الملل یعنی صدور ورود کاال ها توسط
کشورهامیشوند به عبارت دیگرچه عوامل ترکیب جهت ومیزان تجارت بین
المللی را تعیین میکند.
-2کاال هادر بازار بین المللی براساس چه نرخی ( با چه قیمت ) بایکدیگر مبادله
میشوند .به بیان دیگر نسبت مبادله حقیقی ( نرخ مبادله تهاتری ) براساس چه
کمیت های بین کاال های صادراتی ووارداتی تعیین میگردد.
-3چیگونه کشورهای به طور کلی دنیا ازبرقراری تجارت بهره گیری میکنند و به
چه میزان دراین فصل تالش خواهم کرد با توجه به نظریه های مختلف به 1این
سوالت پاسخ دهیم.
تیوری تجارت بین الملل
تیوری تجارت بین الملل بر پایه تیوری مصرفی به نام (تیوری برتری نسبی ) قرار
دارد که اولین بار توسط دیوید ریکاردواقتصاددان مشهور قرن نوزدهم انگلستان
ارایه شده است ریکاردوبه منظور نشان دادن منافع حاصل از تجارت با دیگر
کشورها مثال های متعددی ارایه میکند که در زیر یک نمونه آن آورده شده است.
دو کشور نروژ واسپانیا را در نظر بگیرید که هر کشورهای دارای زمین های
زراعتی وسواحل دریای مناسب برای ماهی گیری هستند اما شرایط معتدل تر هوا
در اسپانیا باعث میشود که این کشوردر هر دو زمینه کشاورزی وماهی گیری از
کار آیی باالتری برخوردار باشد.
1محتشم دولت شاهی دوکتور طهماسب اقتصاد بین الملل -تجارت بین الملل -مالیه بین الملل
انتشارات تهران سال 1382ص 32
1
تعداد مساعات نیروی کار مورد نیاز در تولید هر تن از این دو محصول در کشور
مذکور در جدول مشخص شده است
نروژ اسپانیا
5ساعت نیروی کار 4ساعت نیروی کار یک تن ماهی
5ساعت نیروی کار 2ساعت نیروی کار یک تن غله
برای ساده گی در مثال باال دوفرض زیرانجام شده است .اوأل تنها هزینه تولید
هزینه نیروی کار تصور کرد ثانیأ هزینه هر واحد نیروی کار 1برای تمامی سطوح
تولید ثابت فرض شده است به عبارت دیگرعرضه dیا زیان های حاصل از مقیاس تولید
در نظر گرفته نمیشود جدول اول نشان دهنده دونوع تفاوت درساخت هزینه دو کشور
است اوأل تولید ماهی وغله درکشور اسپانیا درتولید هر کاال (برتری مطلق دارد ثانیأ به
هزینه های فرصت مناسب بین دو کشور متفاوت است هزینه تولید هر یک از دو کاال
را در هر دو کشور مورد مالحظه قرار دهید در نروژ تولید یک تن ماهی به معنای
ازدست رفته تولید یک تن ماهی دریک تن غله درآنجا است دراسپانیا تولید یک ماهی
به مفهوم از دست دادن فرصت برای تولید دوتن غله است بنابر این درهزینه های
فرصت ازدست رفته ماهی درنروژ ارزانتر از اسپانیا وغله اسپانیا ارزانتر ازنروژ
است .
-1نظریه مرکانتلیست ها درمورد تجارت بین المللی
مرکانتلیست ها تیوری تجارت بین المللی را برای بار اول علمأ مطرح نمودند وسیاست
های به خصوص را در زمینه پیشنهاد کردند مرکانتلیست ها طرفدار بیالنس تجارت
مثبت بوده یعنی ازمازاد صادرات حمایه نمودند وطرفدار افزایش طال ونقره درکشور
بوده وعقیده داشتن که افزایش طال ونقره درکشور ازطریق افزایش صادرا ت امکان
پذیر است بنأ ازواردات جلوگیری شود مطابق نظریه مرکانتلیست ها ثروت یک کشور
ازروی موجودی فلزات قیمتی خاصه موجودی طال آن کشور اندازه گیری میشود.
1روزبهان محمود تیوری اقتصاد کالن – انتشارات تابان تاریخ انتشار 1383ص 235 -234
2
امروز ما ثروت یک کشور را ازروی موجودی کل نیروی انسانی منابع مصنوع
طبیعی که درتولید بکار برده میشوند اندازه میگیریم هرقدرثروت کشورزیادتر باشد
مقدار کاال وخدمتی که میتواند دراختیار یک فرد قرار گیرد بیشتر وسطح زنده گی آن
کشور باالترخواهد بود.
1
مکتب مرکانتلیست (سوداگری ) ازجمع آوری طال طرفداری میکرد زیرا ازدید گاه
آنان ثروت واقعی کشور به حساب میآید دریک تجزیه وتحلیل پییچیده تر دالیل خرید
پذیر دیگری نیز وجودداشت به کمک طال پادشاه یک کشور میتوانست ارتش را
تجهیزکند وسایل ابزار خریداری نماید وناهمگان مورد نیاز برای یک پارچه نگهداشتن
قدرت خویش رافراهم آورد ومستعمراتی بدست آورده طال زیاد تر به معنای افزایش
مسکوک طالی درجریان وافزایش فعالیت تجاری بود به منظور جمع آوری طال به
کشورمی بایستی صادرات خود را تشویق وواردا ت محدود میکرد ولذا تولید واشتغال
ملی را باال میبرد.
مرکانتلیست ها طرفدار کنترول شدید بر تجارت به وسیله دولت بودند آنها سعی
میکردند نشان دهند که هدف های کشوراساسأ درتضاد اند آنها ناسیونالیسم اقتصادی
راتوصیه میکردند .برخی ازاین نظریات باتغییرات که درآنها داده شده به عنوان
مرکانتلسیم جدید امروز نیز کماکان مطرح است ازسوی دیگر آدم اسمیت (دیگر
ازاقتصاددان کالسیک ) ازتجارت به عنوان بهتر برای کشورهای جهان حمایت میکرد
سیاست تجارت آزاد تنها شامل استثنای چند بود یکی ازاین استثناًت حمایت ازصنایعی
بود که ازلحاظ رفاه ملی اهمیت داشتند .که آنها ثروت وپول را اشتبها کردند وصرف
افزایش پول موجب ازدیاد رفاه اقتصادی درکشور نمیگردد اما بعضی ازعلما این
انتقادات را ردنمایند واین طور عقیده دارند که انتقادات خیلی ضعیف است زیرا هدف
مرکانتلسیت ها به دست آوردن طال ونقره نبوده بلکه هدف شان تقویه قدرت اقتصادی
بوده چون طال ونقره زیاد مرکانتلیست ها جهت رسیدن به بیالنس مثبت تجارت آن
-11ایران پرور ترجمه هدایت –گل ریز حسن تیوری ومسایل اقتصاد بین ااملل – چاپ ششم تهران سال 1383
صفحه 21
3
سیاست های اقتصادی را توسعه میدادند مرکانتلیست ها بخاطر پایین آوردن مصارف
1
تولید یک سلسله سیاست های را پیشنهاد نموده اند قرارذیل است .
اول سیاست نفوس -مرکانتلیست ها طرفدار ازدیاد نفوس بودند وازدیاد نفوس چون
ازطریق افزایش تولدات ومهاجرت ها امکان پذیر است آنها به این مقصد بودند افزایش
نفوس با عث افزایش عرضه کارگرمیگردد.افزایش عرضه کار به نوبه خود موجب
کاهش کار میگردد وپایین بودن سطح مزدها مصارف تمام شد زیاد موثر بوده زیرا
درآن زمان عامل کاریک عمده درپروسه تولید .
دوم تهیه مواد ارزان برای صنعت :به ارتباط مواد خام مرکانتلیست ها خواهان لغوه
تعرفهای گمرکی باالی واردات مواد خام وهم چنان مخالف صدور مواد خام به خارج
بودند ازاین رو خواستار وضع تعرفه های گمرکی بسیار بلند باالی صادرات مواد خام
بودند .
سوم ایجاد سهولت کریدتی ومالیاتی برای صنایع :برای انکشاف وتوسعه صنایع
طرفدارتسهیالت ازقبیل تسهیالت کریدتی ومالیاتی برای صنایع داخلی بودند هم چنان
وضع تعرفهای گمرکی بسیار بلند باالی واردات اجناس کار تمام وتشویق صادرات
اجناس کار تمام بودند زیرا به عقیده آنان ازدیات واردات فلزات نجیبه را از
کشورخارج میسازد ودرحالیکه افزایش صادرات اجناس کارتمام باعث ورود فلزات
نجیبه درکشور میگردد.
چهارم تشویق صنعت گران ومخترعین :صنعت گران باید تشویق حمایت وصنایع
گردند تا امتعه تجارتی به مقدار کافی با کیفیت بهتر کمای گردد طروق ومناسبات
عنعنوی تولید با ید به کارخانه های بزرگ ودارای کارگران واستادان ماهر باشد با
شرایط بهتر مبدل میگردد.
-2نظریه کالسیک ها درمورد تجارت بین امللی
بعد از مرکانتلیست ها علما اقتصاد کالسیک ازقبیل داوید هوم آدم اسمیت ریکاردو به
طوری سیستماتیک وعلمی تیوری تجارت بین امللی را انکشاف دادند البته به عقیده
1نجفی – پوهنمل نرگس لکچر نوت درسی اقتصاد بین المللی سمستر پنجم 1383
4
بعضی ها سهم دبیت یو درانکشاف تیوری اقتصاد بین المللی بیشتر است اما به ارتباط
تیوری تجارت بین المللی کالسیک ها بیشتر ازریکاردو یاد میکنند .دبیت یو تیوری
تجارت بین المللی مرکانتلیست مورد انتقاد قرار داده واهمیت واردات را به ارتباط
انکشاف فکتور مهم شمرده هم چنان پول را وسیله تخنیکی برای ایجاد تسهیالت
درتجارت تلقی نمود ومتذکر شد به اساس تیوری مقداری پول بیالنس تجارت برای
مدت طوالنی مثبت دوام کرده نمیتواند به اساس تیوری مقداری پول افزایش درعرصه
پول موجب بلند رفتن سطح قیم میگردد .بنابراین اگر یک کشور دارای بیالنس تجارت
مثبت که مرکانتلیست ها طرفدار آنها بودند باشد مقدار فلزات نجیبه درکشورکه اضافه
صادرات بوده بیشتر گردیده ودرنتیجه سطح قیم درکشور مذکور افزایش میگردد.
باافزایش سطح قیم درکشور متذکره قدرت رقابتی کشورمذکور کاهش میابد هم چنان
کشور که دارای بیالنس مثبت نباشد کاهش درمقدارفلزات نجیبه که پول مروج را
درزمان مرکانتلیست ها تشکیل میداد باعث کاهش سطح قیم ودرنتیجه باعث افزایش
رقابتی کشور مذکور میگردد پس درنتیجه کشورکه دارای اضافه صادرات وبیالنس
تجارت آن مثبت بود واردات افزایش میابد که دراین صورت به مالحظه میرسد که
بیالنس تجارت مثبت به طور متداوم بوده نمیتواند.
آدم اسمیت درسال 1732درمحله ای کوچک درشهر کوچکی دراسکاتلیند بدنیآمد
پدراو 1مدت کوتاهی قبل ازتولدش فوت کرد آدم اسمیت شدیدأ به مادرش وابسته بود وتا
سال 1784که درگذشت بااو زنده گی میکرد .آدم اسمیت هیچگاه ازدواج نکرد اوبعد
ازگزراندن تحصیالت ابتدای درزاد گاهش وارد دانشگاه شده والتین یونانی ریاضی
وفلسفه اخالق را تحصیل کرد اسمیت درسال 1764به فرانسه رفت ودر آنجا با ولتر
آشنا شد اودرفرانسه با " تورگوت " مالقات کرد اسمیت دونیم سال خارج ازانگلستان به
سر برد اوایل نوامبر سال 1766به لندن مراجعت کرده ویک سال بعد به زادگاهش
رفت اودراین جا شاهکارخود را بنام " ثروت ملل" انتشار داد چند سال بعد کتاب
دیگری تحت عنوان رفاه ملت منتشر کرد آدم اسمیت بنیاگذار اقتصاد لیبرالیسم محسوب
1محتشم دولت شاهی دوکتور طهماسب اقتصاد بین الملل – تجارت بین الملل – مالیه بین الملل انتشارات تعران سال
1382صفحه 28-27
5
میشد دولت براساس عقاید اواجازه دخالت درامور اقتصادی افراد را ندارد اوبرخالف
مرکانتلیسم هاطرفدار آزادی فعالیت های اقتصادی بود اسمیت دخالت دولت را فقط
دردفاع کشوروبرخی ازرشته های اقتصادی که بخش خصوصی تمایل به سرمایه
گذاری درآنها ندارند مجازمیداند .اسمیت برخالف فیزوگرات ها زمین را منبع اصلی
ثروت تلقی میکرد ند نیروی کاررا نیز ازجمله عوامل تولیدی می پنداشت که درتولید
موثر میباشد.
آدم اسمیت یکی ازعلمای اقتصادی کالسیک ها میگفت که اگر درهرکشور درتولید
کاالی که درآن کارآی بیشتر دارد تخصص یابد (بیش ازمصرف dداخلی تولید نماید )
واین مازاد را باکاالیی که درتولید کارآی کمتری دارد مبادله کند تولید هر دوکاالیی که
مورد مبادله قرار میگیرد افزایش خواهد یافت این اضافه تولید را کشورهای طرف
تجارت بین هم تقسیم کنند لذا منافع حاصل ازتجارت ازتخصص درتولید وتجارت
سرچشمه میگیرد این درواقع تعمیم منافع حاصل ازتخصص وتقسیم کار (مبادله)
درسطح مناسبات بین المللی است که اسمیت آن را درسطح ملی نشان داده بود این منافع
چنانچه دولت کمترین مداخله را دراقتصاد داخلی مینمود (یعنی دریک اقتصاد کامأل
آزاد ) وهم چنان تجارت بین المللی نیزآزادی بوده به حد اکثر میرسد ازآنچه که آدم
اسمیت اقتصاددان معتقد بود تجارت آزاد عمومأ منجر به حداکثر شدن رفاه جهانی
خواهد شد ممکن است وضع محدودیت یکسان درمقابل جریان آزاددانه کاال خدمات
وعوامل تولید ازجانب کشورهای با این هدف مغایر به نظر میرسد محدویت های
تجارتی همواره درجهت توجیه رفاه ملی جنبه های عقالیی به خود می گیرد دردنیای
واقعی این محدویت برای حمایت ازصنایعی وضع میشوند که درنتیجه واردات لطمه
میبیند ازهمین رو محدویت های تجارتی به نفع محدودی ازافراد وبه زیان بسیاری است
که باید قیمت های کاالهای تولیدی داخلی گرانترراتحمل کند.
1
1ایران پرور ترجمه هدایت – گلریز حسن تیوری ومسایل اقتصادبین dالملل چاپ ششم 1380صفحه 23-22
6
تیوری مزیت مطلق:
اسمیت درکتاب خود بنام ثروت ملل نظریه مرکانتلیست ها راانتقاد نمود ومزایای 1تقسیم
کار وتخصص رادرساحه بین المللی بیان نموده است نظریات آدم اسمیت درمورد تقسیم
کاروتخصص درساحه بین المللی متکی به تیوری وی که مزایای تقسیم کار وتخصص
برای اقتصاد داخلی بیان نموده میباشد اسمیت عقیده داشت که اگر یک شخص تمام
ضرویات زنده گی خود را خودش به تنهایی تهیه نماید مجبوراست به یک سطح بسیار
پایین امرارحیات نماید اما اگر شخص مذکور خود را به تولید اجناس مصروف سازد
که درتولید آن دارای مهارت وکفایت بیشتر است یقینأازاجناس مذکورمقدار بیشتر تولید
نموده واگر مقدار اضافه ازاحتیاج خود را با تولید اشخاص دیگر که آنها درتولید اجناس
دیگر دارای مهارت وکفایت میباشند تبادله نمایند یقینأ به سطح بلند تر میتواند امرار
حیات نماید پس اسمیت عقیده داشت که همان گونه که تقسیم کار وتخصص دراقتصاد
داخلی با عث افزایش رفاه اقتصادی میگردد تخصص وتقسیم کار درساحه بین امللی نیز
باعث افزایش مولدیت جهانی ودرنتیجه موجب افزایش رفاه اقتصادی درسطح جهان
گردیده وکشورهای مشغول تجارت بین المللی همه ازمزایای تخصص وتقسیم کاربین
المللی مستفید میگردند تیوری تجارت بین المللی آدم اسمیت بنام (تیوری مزیت مطلق
مشهوراست ) معنی مزیت مطلق این است که هر مملکتی یک شی را به کمترین
مصارف تولیداتی تهیه کنند وآسان ترین شرایط تولیدی برایش مهیا باشد پس باید
درتولید آن تخصص پیدا نماید این کار وقتی صورت میگیرد که عوامل تولید همان شی
درمملکت تولید کننده آن وفرت داشته باشد ( وافر ) البته میدانیم که تمام ممالک دنیا به
عین کمیت وکیفت صاحب تمام عوامل تولید نیستند پس هر مملکت نظر به قدرت خود
اشیای مختلفه را بهتر وبا مزیت مطلق تولید نماید وآنرا دربین خود تبادله نمایند
ودرعوض اشیای را که تولید کرده نمیتوانند وارد نمایند این کار موجب تزیید تولید
اجتماعی هر دوجانب طرف معامله میگردد که باالخره رفاهیت اقتصادی راسبب
میشود.
1نجفی پوهندوی استاد نرگس لکچر نوت اقتصا د بین المللی 25 -15سا ل 1383
7
تیوری' مزیت نسبی یا تیوری' مصارف مقایسوی تجارت بین المللی :
( تیوری مزیت نسبی ریکاردو متکی به تیوری ارزش کار 1میباشد به اساس تیوری
ارزش کار درتولید اجناس تنها یک عامل تولید یعنی عامل کاردارای اهمیت است
وارزش اجناس ازروی مقدار کاریکه برای تولید آن به مصرف میرسد تعیین گردد)
بنابرین هرگاه برای تولید دومتاع عین مقدار کاربه مصرف برسد ارزش آنها باهم
مساویست واجناس هم به اساس مقدار کاریکه درتولید آنها به مصرف میرسد باهم
تبادله میشود درداخل یک کشورمناطق مختلفه خود را به تولید اجناس اختصاص میدهد
اجناس مذکور رابامصرف تولید کمتر یعنی مقدار کار کمتر به مقایسه منطقه دیگر تولید
مینماید همین موضوع رامیتوانیم درسطح جهانی درنظر گرفته وچنین ادعا کرد که
هرکشور باید خود رابه تولید متاعی مصروف سازد که آن متاع رانظربه ممالک دیگر
به مصارف تولید کمتر یعنی مقدار کار کمتر تولید نماید بنابراین به اساس عقیده
ریکاردو هرگاه کشورها به اساس مزیت نسبی تولید نمایند وتبادله بین المللی سهم گیرند
این تخصص وتبادله باعث ایجاد مزیت برای کشورهای شاملی تجارت ودرنتیجه
موجب افزایش رفاهیت اقتصادی کشورهای متذکره میگردد .بااستفاده ازمثال خود
ریکاردو تیوری مزیت نسبی ریکاردو راتوضیح میدهند ومطالعه مینمایم که چیگونه
کشورها درصورتیکه dازمزیت مطلق برخوردارنباشند باهم تجارت نمایند وازتجارت
مستفید گردند.
ریکاردو درمثال خود دوکشورانگلستان وپرتغال ودو متاع یعنی تکه وگندم
رادرنظرگرفته است.
کشور ساعت کار ساعت کار
انگلستان 120 100
90
پرتغال 80
8
ازروی مثال فوق به مالحظه میرسد که پرتغال ازنگاه 2مصارف تولید درتولید
هردومتاع دارای مزیت مطلق است درحالیکه انگلستان درتولید هردومتاع مواجه به
عدم مزیت مطلق بوده وبه مقایسه پرتغال هر دومتاع رابا مصارف کار بیشتر تولید
مینماید .امااگر مزیت نسبی درنظر گرفته شود موضوع طوری دیگری خواهد بود
هرگاه به طوری نسبی موضوع رادرنظر بگیریم به این نتیجه خواهیم رسید که
انگلستان باوجودداشتن عدم مزیت مطلق درتولید هردومتاع باهم ازتجارت منفعت میبرد
هرگاه خود رابه تولید متاعی اختصاص دهد که درتولید آن ازمزیت نسبی بیشترویابه
عباره دیگرازعدم مزیت مطلق کمتربرخورداراست هرگاه به طوری نسبی میباشد برای
اینکه مزیت نسبی این کشورها رادرتولید امتعه مورد بحث تعیین نمایم ازنسبت های
عمودی استفاده مینمایم.
=80/120=%66/66/0مصرف تولید گندم درپرتغال به مقایسه انگلستان
=90/100=%90/90/0مصرف تولید تکه درپرتغال به مقایسه انگلستان
یعنی مصارف تولید یک کیلو گرام گندم درپرتغال %66مصارف تولید یک کیلو گرام
گندم درانگلستان است وهم چنان مصارف تولید یک متر تکه درپرتغال %90مصارف
تولید یک متر تکه درانگلستان است ازروی نسبت های فوق به این نتیجه میرسیم که
بااینکه پرتغال هر دومتاع رانظر به انگلستان است کمتر تولید مینماید اماگندم رابه
مقایسه تکه نظریه انگلستان بیشتر ارزان تولید مینماید .تیوری مزیت ریکاردو باالی
یک سلسله فرضیه های استوار است که فرضیه های مذکور رامیتوان طوری ذیل
خالصه نمود .
1تنها هردوجنس دردومملکت درنظر گرفته شود.
2قیمت فی واحد جنس ازروی مصرف کارتعیین میشود.
3تغییر مقدار تولید سبب تغییر مصارف فی واحد نمیگردد.
4عوامل تولید به صورت کامل استخدام شده ودر داخل مملکت آزادانه حرکت کرده
میتواند.
9
5مصارف ترانسپورت مد نظر نیست .
6رول پول بیطرف است .
7تغییر ساختمان وقت ریکاردو اما دراین جا فرض شده که وقت توافق مساوی به صفر
است.
1
انتقادات باالی تیوری مزیت نسبی :
اگرچه تیوری ریکاردو برای انکشاف تیوری تجارت خارجی دارای اهمیت است اما
فرضیه های نام برده اکثرأغیر واقعی وناقص است.
-1ریکاردو درتیوری خویش هر مملکت رادرنظر گرفته درحالیکه درساحه بین المللی
ممکن است یک مملکت باچندین مملکت دیگر روابط تجارتی داشته باشد البته طوری
که میدانید هدف مدل ساده ریکاردو به ارتباط تجارت بین المللی وهم چنان هدف سایر
مدل های اقتصادی اینست که ازپیچیده بودن موضوع بکاهد وموضوع راسریعتر قابل
فهم بسازد.
زیرا اگر تمام عوامل دریک مدل شامل ساخته شود مدل فوق العاده مغلق گردیده ودرک
آن مشکل میگردد البته به ارتباط مدل ریکاردو میتوان چندین متاع ویا چندین
کشورشامل سازیم بدون اینکه دراصل تیوری تغییر وانمودگردد .اما موضوع مورد
مطالعه رامشکل میسازد پس با اساس تیوری اهمیت نسبی گفته میتوانیم یک کشور
اجناس راکه صادرمینماید درآن دارای مزیت نسبی است.
2ریکاردو مدل خود اشیا رادرنظرگرفته وپول راازمیان کشیده درحالیکه اقتصاد
امروزی اقتصاد طبیعی نبوده بلکه بیشتر اقتصاد پول وکریدت است ازین جهت پول باید
درتحلیل آورده شود به حیث مصرف تولید تنها عوامل تولید کار راقرار داد نمودند
درحالیکه درمصارف تولیددیگر عوامل تولید نیز شامل است اما باید گفت که میتوانیم
همه عوامل تولید رادرنظر میگیریم وازدیدگاه مصرف مجموعی مزیت نسبی رابین
کشورها دریابیم بنابراین هر کشور که یک متاع مشخص رابه مصارف مجموعی کمتر
تولید مینماید درتولید متاع مذکور دارای مزیت نسبی میباشد.
10
3انتقاد دیگری باالی میتود ریکاردو درنظر نه گرفتن مصارف ترانسپورت است چنین
استدالل شده که امکان دارد که درمورد بعضی اجناس مصارف ترانسپورت آن چنان
زیاد باشد که مزیت نسبی یک کشوررا درتولید یک متاع ازبین ببرد این به این اسناد
1
میتوان ازدونگاه پاسخ ارایه نمود.
الف :مصارف ترانسپورت ممکن آنقدر زیاد نباشد یابه عباره دیگر مزیت نسبی هر
کشور آنقدر زیاد باشند که مصارف ترانسپورت یک جز ناچیز به شمار رفت وبنابر آن
اهمیت مزیت نسبی کشوررا منحصر نسازد براساس تیوری مزیت نسبی ریکاردو
منفعت ازتجارت بین المللی به یک کشور به حیث کل تعلق میگیردد یعنی منفعت به تمام
کشورمیرسد واضح نه نموده که کدام افراد ویا گروپ ها ازتجارت بین المللی مستفید
میشود بنابر این واضح نیست که آیا دروضع اقتصادی همه باشنده گان کشوربهبودبه
عمل می آیند یا خیر علمای اقتصاد کالسیک طرفدارتجارت آزاد بودند وبنابر این
ازنگاه قرضه تجارت آزاد یک کشورمیتوان مورد انتقاد قرار گیرد زیرا اگر تجارت
آزاد رفاه اقتصادی همه باشنده گان یک کشور راافزایش ندهد وصرف یک گروپ
یاگروپ های به خصوص ازتجارت آزاد مستفید گردند دراین صورت تجارت آزاد باید
مورد انتقاد قرارگیرد .باوجود انتقادات فوق نیاید فکرگردد که این تیوری اهمیت خود
راازدست داده است زیرا دردوره بعدازریکاردو تا امروز به توسعه واصالح این
تیوری کوشش شده است تامفهوم عملی وواقعی آن افزایش یابد.
ارایه گرافیکی تیوری مزیت نسبی :بااستفاده ازمنحنی امکانات تولید میتوانیم تیوری
مزیت نسبی ریکاردو را طورگرافیکی ارایه داریم امکانات تولیدی رادریک مملکت به
اساس مصارف ثابت فی واحد تولید توسط منحنی امکانات تولید ذیأل نشان داده شده
میتواند.
1ازهما ن اثر
11
متکی به تیوری ریکاردو ویک کشوری رادرنظرمیگیریم dکه دومتاع یعنی تکه وگندم
تولید نموده میتواند واینکه چه مقداری ازهردومتاع رامیتواند تولید نماید مربوط به
تجهیزعوامل تولید وسطح دانش تخنیکی آن مملکت میباشد فرضأ اگر تمام عوامل تولید
برای تولید تکه درپرتغال مصروف ساخته شود میتواند به اندازه ( obو یا 120ساعت
کار واحد ) ویادرصورت تولید گندم به اندازه OAیا 100ساعت کار واحد آنرا تولید
نمایم دریک حالت اقتصاد بسته چون این مملکت با کدام مملکتی دیگری رابطه ندارد
پس باید یک قسمت عوامل تولید را برای تولید گندم ویک قسمت آنرا برای تولید تکه
1
مصروف بسازد .زیرا مصرف کننده گان هم تکه میخواهد وهم گندم .
12
مقدارعامل زیاد کاردارند صادرات شان را اشیای تشکیل میدهد 1که ازنگاه عامل
کارتشدیدی است سوال که مطرح میگردد این است که چه وقت گفته میتوانیم یک
کشورازنگاه عامل کارویا ازنگاه عامل سرمایه غنی است .به منظور تثبیت نمودن این
که غنی بودن کشورها را ازنگاه عوامل تولید تعیین نماییم دومعیار موجود است اول
ازنگاه مقدارعوامل تولید ازنگاه میتوانیم کشورهای رابه غنی بودن ازنظرسرمایه
ویاکارتقسیم نمود فرضأ گفته میتوانیم که کشور Aبه مقایسه کشور Bازنظر مقدارعامل
سرمایه غنی است اگر درکشور Aنسبت سرمایه به کارنظربه کشور Bبزرگترباشد.
وازنگاه عوامل تولید قیمت عوامل تولید وقتی گفته میتوانیم که کشور Aبه مقایسه کشور
Bازنگاه عوامل سرمایه غنی تراست اگر قیمت سرمایه درکشور Aبه مقایسه کشورB
ارزانتر باشد.
تیوری تجارت بین المللی نیو کالسیک ها وقتی صدق مینماید که کشورها را به غنی
بودن ازنگاه وازنگاه کاربه اساس معیار دوم تفکیک نمایم زیرا درمعیار اول دیده
میشود که تنها جنبه عرضه درنظرگرفته شده است وجنبه تقاضا فراموش شده درحالیکه
درمعیاردوم چون قیمت به اساس عرضه وتقاضا تعیین میگردد پس عرضه وتقاضا هر
دونظر گرفته شده است اگر تنها درنظر گرفته شود ممکن است مقدار یک عامل مثأل
سرمایه ازمقدارکم است ممکن تقاضابرای عامل مذکور زیاد نباشد ودرنتیجه قیمت
عامل سرمایه به مقایسه کشوردیگر عامل مذکور به مقدار وافر است ودرعین حال
تقاضا برای سرمایه آن زیاد است پایین تر باشد.
-1ازنگاه مقدارعوامل تولید :ازنگاه این معیار میتوانیم کشورها را ازنگاه غنی بودن
سرمایه وغنی بودن ازنگاه کارتعیین نمایم یعنی گفته که کشور Aبه مقایسه کشورB
ازنگاه عامل سرمایه غنی است اگر درکشور Aنسبت سرمایه وکارنظربه کشور B
بزرگترباشد.
-2ازنگاه قیمت عوامل تولید :به اساس قیمت عوامل تولید وقتی گفته میتوانیم که کشور
Aبه مقایسه کشور Bازنگاه عامل سرمایه غنی تراست اگر قیمت سرمایه درکشور A
13
به مقایسه کشور Bارزانترباشد تیوری تجارت بین المللی نیوکالسیک ها وقتی صدق
مینماید که کشورها را به غنی بودن ازنگاه عامل سرمایه وغنی بودن ازنگاه عامل
کاربه اساس معیار دوم تفکیک نماییم زیرا درمعیار اول قسمیکه علمای کالسیک تنها
جنبه عرضه رادرنظرگرفته بود درنظر رفته شود وجنبه تقاضا گردد درحالیکه درمعیا
ردوم چون قیمت به اساس عرضه وتقاضا تعیین میگردد پس عرضه وتقاضا
درنظرگرفته شده میتواند زیرا اگر تنها عرضه درنظرگرفته شود ممکن است مقداریک
عامل مثأل سرمایه دریک کشوربه مقایسه کشوردیگربیشتر dباشد اما کشوریکه عامل
سرمایه ازنگاه مقدارکم است ممکن تقاضا برای عامل مذکورزیاد نباشد ودرنتیجه قیمت
عامل سرمایه به مقایسه کشور دیگرکه مقادیر زیاد عامل مذکور را دارد ودرعین حال
1
تقاضا برای آن زیاد است پایینترباشد .
تاثیرتجارت بین المللی باالی قیم عوامل تولید :
به اساس تیوری تجارت بین المللی نیوکالسیک ها اختالف درمصارف مقایسوی بین
کشورها ناشی ازاین است که کشور های مختلف دارای مقادیرمتفاوت عوامل تولید
میباشد واین کارباعث ایجاد اختالف درمصارف مقایسوی درنتیجه باعث ایجاد تجارت
بین المللی میگردد به اساس این تیوری اگر تجارت بین المللی آزاد گذاشته شوداین آزاد
بودن تجارت اجناس باعث میگردد که قیمت عوامل تولید بین کشورها به طرف مساوی
شدن تقرب نماید.به عبارت دیگر تجارت آزاد اجناس جانشین عدم انتقال عوامل تولید
بین کشورها میگردد زیرا طوری که میدانیم قیمت که به یک عامل تولید پرداخته میشود
مساوی به سهم عامل مذکوردرتولید dنهای آن میباشد پس کشوریکه ازنگاه سرمایه غنی
است چون برای واحد عامل کارمقدار کار بیشتر سرمایه به دست راس دارد
بنابرمولدیت نهای عامل سرمایه پایین است ودرنتیجه بهره که به عامل سرمایه تادیه
میشود نیزپایین است وبرخالف کشوریکه ازنگاه کارغنی است چون برای هرعامل
سرمایه مقدارزیاد عامل کارموجود است درنتیجه مولدیت نهای عامل کارپایین میباشد
ودرنتیجه عامل مذکورپرداخته میشود پایین میباشد بعد ازآغازتجارت بین المللی
14
کشوریکه ازنگاه عامل سرمایه غنی است تولید اجناس سرمایه بررا به
منظورصادرات 1dبیشتر توسعه میدهد درنتیجه تقاضا به عامل سرمایه بیشترمیشود واین
افزایش درتقاضا برای عامل مذکورباعث میگردد که قیمت عامل مذکور افزایش یابد
پس قیمت سرمایه درکشوریکه ازنگاه عامل سرمایه غنی است روبه افزایش میگذارد به
عین ترتیب کشوریکه ازنگاه عامل کار غنی است بعد ازآغاز تجارت بین المللی قیمت
کار افزایش میابد باید پس به طورخالصه اگرتجارت بین المللی اجناس آزاد گذاشته
میتوانیم که به اساس تیوری تجارت بین المللی نیوکالسیک ها قیم عوامل تولید بین
کشورهای مختلف به طرف مساوی شدن حرکت مینماید البته تساوی کامل قیم عوامل
تولید بین کشورها امکان پذیر نیست وآن زمانی میتواند تحقق یابد که انتقال یا تحرک
آزادانه عوامل تولید بین کشورها صورت گیرد.
تاثیر تجارت بین المللی باالی توزیع عوامل تولید :
به اساس تیوری ریکاردو به این نتیجه میرسیم که کشورهای شامل تجارت بین المللی
منفعت میبرند زیرا که تجارت بین المللی کشورها موردبحث راقادرمیسازد که خارج
ازامکانات منحنی تولید خود مصرف نمایند به عباره دیگر به این نتیجه میرسیم که
کشورهای شامل تجارت بین المللی افزایش میابد باید متذکرگردید که منفعت ازتجارت
بین المللی به یک کشوربه حیث کل تعلق میگیرد واضح نیست که آیا تجارت بین المللی
همه افراد کشوررامستفید میسازد ویا اینکه گروپ های به حصص ازتجارت بین المللی
منفعت میبرند وانتقاد ک هبه تجارت بین المللی آزاد وارد گردیده مخصوصأ به این
ارتباط است تاثیرتجارت بین المللی باال ی توزیع عاید چیگونه است وآیا همه افراد
جامعه ازتجارت بین المللی را باالی توزیع عاید قرارذیل مورد بحث قرارمیدهیم .
1ازنگاه عوامل تولید که درتولید امتعه به خصوص دارای تخصص کامل اند عوامل
تولید به متاعی که کشور درآن دارای عدم مزیت مقایسوی است دارای تخصص میباشد
بعد ازآغازتجارت بین الملی متضررگردد زیرا با آغازتجارت بین المللی کشورمذکور
درتولید اشیا راکاهش خواهد داد که درآن دارای عدم مزیت مقایسوی است پس عوامل
تولید که به صنعت اجناس اخیرالذکر دارای تخصص کامل اند درصنایع توسعه یافته
ازهما ن اثر 1
15
امکان استخدام برای شان کمتر میسربوده ویا باعاید کمتر استخدام میگردند ودرنتیجه
ازتجارت بین المللی متضررمیگردند وسطح رفاهیت شان کاهش میابد مقایسوی ست
پس عوامل تولید که به منفعت اجناس اخیر الذکر دارای تخصص کامل اند درصنایع
توسعه یافته امکان استخدام برای شان کمتر میسربوده ویا با عاید کمتراستخدام میگردند
1
ودرنتیجه ازتجارت بین المللی متضررمیگردند dوسطح رفاهیت شان کاهش میابد.
2عوامل تولید که دارای تخصص کامل نیستند وآزادانه میتوانند بین مشاغل مختلفه
درحرکت باشند فرضأ یک کشور ازنگاه عامل سرمایه غنی است ومیدانیم که بعد
ازآغازتجارت بین المللی کشورمتذکره تولید اشیای را که سرمایه براست وتولید اشیای
را که کاربر است مقدارزیاد عامل کارفارغ میگردد باتولید اجناس سرمایه برمقدارکم
عامل کارجذب میگردد ودرنتیجه زمینه استخدام عامل کارکاهش یافته وباالخره عایدی
که به عامل کارمیدهد واین خود باعث کاهش رفاهیت اقتصادی عامل کارمیگردد.
البته عکس این حالت درکشوریکه ازنگاه عامل کارغنی است به وقوع می پیوندد پس
خالصه میگویم عامل که طوری تشدیدی درصنایع که با واردات دررقابت است
بکارمیرود معموأل باآغاز تجارت بین المللی متضرر میگردند .پالیسی متذکره باید
باپالیسی توزیع مجدد عاید همراه باشد تا با پالیسی توزیع مجدد عاید ضرریکه ازناحیه
تجارت بین المللی آزاد برگروپ های به خصوص میرسد جبران گردد البته این
موضوع راعلمای اقتصاد کالسیک درنظرگرفته بود .
توضیحات فوق مارا به این نتیجه میرساند که تجارت آزاد بین المللی وقتی مورد حمایه
قرارگرفته میتواند که با پالیسی توزیع مجدد عاید همراه باشد واین خود ایجاب مداخله
دولت را دراموراقتصادی می نماید .
16
فـصـــــــــل دوم
1
1تيوري تجارت وانکشاف اقتصادي
قرار تيوري تجارت بين المللي اگر هر مملکت به توليد اجناس که درآن مزيت
نسبي دارد خود را اختصاص دهد توليد جهاني بزرگتر شده واز طريق تجارت هر
مملکت درمفاد آن شريک ميشود با وضع کنوني موجوديت عوامل توليد وتکنالوژي در
مملکت پيشرفته وممالک روبه انکشاف تيوري مزيت ابزاري مينمايد که ممالک روبه
انکشاف به توليد وصادرات مواد خام انرژي ومعدنيات وغذا تخصص يافته وآنرا به
ممالک پيشرفته صادر کنند ومقابل آن از ممالک متذکره اجناس صنعتي بدست آرند
اگر چه اين حالت شايد در مدت کوتاه رفاهيت را در ممالک روبه انکشاف زياد
سازد اما مردم اين ممالک عقيده دارند که چنين شکل تجارت آنها را به وابستگي
وتابعيت کشانيده ايشان را از مزاياي ديناميک صنعتي شدن واعظمي ساختن رفاهيت
آنها در مدت طويل باز ميدارد مزاياي ديناميک انکشاف صنعتي عبارت از پيدا شدن
یک قوه کار تربيه شده ابداعات قيمت هاي بلند ومستقر تر براي صادرات وعايد بلند
مردم ميباشد اگر ممالک روبه انکشاف به توليد مواد خام و ممالک پيشرفته به توليد
اجناس صنعتي وتجارت آن بپردازد گويا تمام منافع ديناميکي صنايع و تجارت به
ممالک پيشرفته تعلق گرفته وممالک روبه انکشاف را غريب تر انکشاف نيافته تر
وابسته تر ميگذارد اين عقيده را واقعيتي تاييد ميدارد که تمام ممالک پيشرفته صناعتي
بوده وتمام ممالک روبه انشکاف اصال زراعتي اند .به اين صورت ممالک روبه
انکشاف تيوري عنعنوي تجارت را به منزله توافق به شرايط موجود دانسته در حاليکه
انکشاف به معني تغيير شرايط موجود است خالصه تيوري عنعنوي تجارت شايد
1شبان د کتور محمد انور تیوری ها – عوامل وسیاست های انکشاف سال طبع 1375ص 232
17
رفاهيت دارد يک نقطه زماني اعظمي بسازد اما نه در جريان زمان بالنتيجه ممالک
روبه انکشاف خواهان تغييرات در شکل 1تجارت و روابط اقتصادي کنوني بين المللي
مطابق اهداف انکشافي ميباشد البته اگر تحليل باال صدق کند تيوري تجارت بين المللي
را در پروسه انکشاف اقتصادي بي اهميت ميسازد اگر تيوري تجارت بين المللي
تغييرات در 2عرضه عوامل تکنالوژي و عالقه به اجناس را ( )testاز طريق ميتود
ستاتيک مقايسوي احتوا کرده بتواند به اين ترتيب واضح ميشود که شکل انکشاف
اقتصادي يک مملکت تنها و تنها يکبار تعيين نشده بلکه با تغيير شرايط در مرور
زمان تغيير ميخورد از اين جهت ممالک روبه انکشاف دايما محکوم به صادرات
مواد خام وواردات اجناس صنعتي نميباشد مثال اگر يک مملکت روبه انکشاف
سرمايه تشکيل داده وتکنالوژي خود را پيش ميبرد مزيت نسبي آن از صادرات مواد
خام به توليد اجناس ساده صنعتي انتقال ميکند به ترتيب به توليد اجناس پيشرفته
صنعتي ميتواند تخصص حاصل کند چنانچه مثال هاي آن دربرازيل مکسيکو تايوان
کورياي جنوبي وغيره ديده ميشود .
به اين صورت اگر چه ضرورت Gبه يک تيوري ديناميکي مزيت نسبي 3را
نميتوان انکار کرد طريق ستاتيک مقايسوي هم ميتواند در گنجانيدن تغييرات ديناميکي
در تيوري تجارت بين المللي تا اندازه زيادي مفيد ثابت شود از اين رو بعضي ها فکر
18
مينمايند که اين توري در مورد ممالک پيشرفته و روبه انکشاف تا حدي زيادي قابل
استفاده است .
در قرن 19اکثري توليدات صنعتي برتانيه تمرکز يافته بود افزايش توليدات
صنعتي و نفوس که فاقد منابع طبيعي وافر بود .سبب ازدياد واردات مواد خام ومواد
غذايي از مناطق جديد مسکوني (امريکا کانادا آسترليا نيوزيالند ارجنتاين و افريقاي
جنوبي وغيره جاها) گرديده .چنانچه مثأل بين 1913 – 1815نفوس برتانيه سه چند
شده ومحصول غير خالص اجتماعي GNPحقيقي آن 10چند اضافه شد در اين عين
حال مقدار واردات 20چند اضافه گرديد .چنانچه به عقيده بعضي علما مانند (
)nurkisسکتور صادرات اين ممالک به حيث سکتور رهبرانکشاف گرديد به اين
صورت گويا تجارت خارجي به حيث انجن رشد اقتصادي شد مناطق جديد مسکوني
شده افزايش سريع تقاضاي بريتانيه را براي مواد خام و مواد غذايي تکافو کرد وخود
شان هم بنابر شرايط خاص رشد کردند اوال اين مناطق داراي زمين زراعتي فراوان
ومنابع طبيعي غني بود ثانيا از سبب فشار نفوس در اروپا يک تعداد زياد مردم 1داراي
مهارت هاي مختلف به اين ممالک مهاجرت کردند هم چنان سرمايه به اين ممالک به
مقدار زياد وارد شد .احصاييه هاي درست وجود ندارد ،اما تخمين ميشود که بين 30
تا 50فيصد تشکيل سرمايه درممالکي مانند ارجنتاين کانادا و آسترليا از خارج وارد
گرديد ،آمدن مردم و سرمايه سبب شد که خطوط آهن هرجا امتداد يابد ،کانال هاي حفر
گردد واقدامات ديگر براي استفاده از معدنيات وجنگالت جديد صورت گيرد،عالوتا ٌ
19
ابداعات در کشتي راني با عث تسهيالت در صادرات آنها که شامل گندم ،جواري،
پشم ،چرم وغيره مواد خام و مواد ومواد غذايي بود به مصرف (کاست) نازل گرديد .
به اين صورت تمام شرايط براي رشد سريع اين مناطق آماده بود و تقاضا براي
صادرات شان زياد تر گرديده بعضي اقتصاديون krarisعقيده دارد که رشد اين
ممالک بيشتر از سبب غناي طبيعي ومهاجرت کارگر وسرمايه به آن ممالک بود
وتجارت بين المللی نقش ثانوي داشت اما ممالک روبه انکشاف امروزي به تجارت
جهاني براي انکشاف خود کمتر اتکا کرده ميتوانند .زيرا شرايط عرضه وتقاضا براي
توليدات آنها در بازار جهاني متفاوت است در جنبه تقاضا گفته ميشود که امروز براي
توليدات ممالک روبه انکشاف تقاضا به آهسته گي افزايش ميابد البته داليل آن عبارت
از اوال ٌ ارتجاعيت تقاضا بر اساس عايد براي توليدات ممالک روبه انکشاف که شامل
مواد غذايي و مواد خام است کمتر از يک ميباشد ,به اين صورت وقتي که عايد
درممالک پيشرفته زياد ميشود و تقاضاي شان براي صادرات ممالک روبه انکشاف
کمتر از افزايش عايد اضافه ميگردد مثالً ارتجاعيت تقاضا به اساس عايد براي
مصنوعي نايلون و پالستيک بجاي آنها استفاده ميشود .
ثالثا ً انکشاف 1تکنالوژي احتياج را به محتواي مواد خام اجناس صنعتي کم ساخته
است رابعا ً سکتور خدمات به مقايسه سکتور صنعتي درممالک پيشرفته سريعتر رشد
کرده است باالخره ممالک صنعتي بر اکثر صادرات ممالک روبه انکشاف تعرفه هاي
گمرکي وضع نموده اند .
در جنبه عرضه طوريکه بعضي علما مثالً ( )cairncrossذکر کرده منابع
طبيعي اين ممالک محدود بوده ونفوس شان به سرعت افزايش يا فته و رشد مقدار
سرمايه بسيار ناچيز است .عالوتا ً ممالک روبه انکشاف امروز مواجه به فرار مغزها
20
نظربه عوامل اقتصادي وسياسي ميباشند باالخره ممالک روبه انکشاف با اميد انکشاف
صنعتي در چند دهه قبل زراعت را فراموش کرده اند و از اين جهت دربسامورد
خودشان واردکننده موادغذايي شده اند .
هنوزهم درتيوري تجارت بين المللي فکر ميشود که تجارت بين ممالک بعضي
مزاياي دارد.
اوال ازطريق تجارت منابع يک مملکت بهتر تهيه شده وبه مقدار توليدي ميرسند
که با کفايت تر بوده وصرفه جويي استفاده شده ميتوانند .تجارت به حيث يک راه
خروج ماذاد توليد شناخته شده است که در غير آن توصل به چنين کفايت ممکن 1نبوده
.ثانيا ً تجارت بازار ممالک را توسعه داده تقسيم کار بين ممالک را اضافه ساخته و
باعث انتقال سرمايه وتکنالوژي به ممالک روبه انکشاف ميشود .واردات اجناس
صنعتي باعث انتقال افزايش تقاضاي داخل براي مواد خام در داخل وصدور اجناس
ساده صنعتي به خارج ميگردد .هم چنان تجارت آزاد ازانحصارات که ضد کفايت
اقتصادي است ,جلوگيري مينمايد.به حيث دليل آخري دوام تجارت اين ممالک به
ممالک پيشرفته است زيرا اگرواقعا ً کدام نفي از تجارت متصور نبود چرااين ممالک
هنوزهم به تجارت ادامه ميدهند شايد در توزيع نفع تجارت بين ممالک پيشرفته وروبه
انکشاف اختالفات وجود داشته باشد اما بجاي قطع تجارت بايد ديد که چيگونه اين
اختالفات گردند .
21
نسبت تجارت وانکشاف اقتصادي
ثابت مي نمايد .حتي کارگران اين ممالک ميتوانند بعضي اوقات مزدهاي خود را
بيشتراز افزايش مولديت شان اضافه سازند .
اين عمل مصرف (کاست ) توليد وقيمت اجناس را که به ممالک روبه انکشاف
صادرميگردد ،بلند ميبرد از طرف ديگر از سبب موجوديت مازاد عرضه
کاردرممالک روبه بيکاري وضعف اتحاديه هاي کارگران ويا عدم موجوديت چنين
اتحاديه ها هر افزايش مولديت ويا قيمت اعظم آن با عث کم ساختن مصرف توليد ويا
قيمت هاي نازلتر براي صادرات زراعتي اين ممالک ميگردد.
- 1ازهمان اثر
22
اگر تمام افزايشات در مولديت هر دو دسته ممالک سبب تنزيل قيمت ها ميگرديد
پس نسبت تجارت ممالک روبه انکشاف خرابتر نمیشد وحتی نسبت تجارت درممالک
روبه انکشاف بهتر میگردید زیرا افزایش مولدیت درزراعت به مقایسه صنایع کمتر
ممکن بوده واز این جهت باید مصارف وقیمت اجناس صنعتی به مقایسه اجناس
زراعتی سریعتر نزول میکرد چون ممالک پیشرفته معموالً صادر کننده اجناس
صنعتی میباشد واجناس زراعتی ومواد خام وارد میکند نسبت تجارت شان باید خرابتر
میگردید .
اما قرار عقیده اقتصاددانان های فوق وضع به این منوال نیست بلکه نسبت
تجارت ممالک روبه انکشاف در دوره طویل روبه خرابی گذشته است خرابی نسبت
تجارت در این ممالک به معنی بهبود نسبت تجارت درممالک پیشرفته است .
یک دلیل خراب شدن نسبت تجارت ممالک روبه انکشاف این است که تقاضا
شان برای صادرات صنعتی ممالک پیشرفته به مقایسه تقاضای ممالک پیشرفته برای
مواد خام زراعتی آن ممالک سریعتر زیاد میشود علت آن ارتجاعیت بلند تقاضا
براساس عاید برای اجناس است نظربه این دلیل خراب شدن نسبت تجارت ممالک
روبه انکشاف آنقدر زیاد خواهد بود که تجارت نکردن برایشان بهتر از تجارت کردن
1
خواهد بود .
گرچه دلیل فوق معقول معلوم میشود اما ارزیابی تیوریکی آنها به تنهای کافی
نیست ازطرف دیگر حتی در تیوری دراین حصه نظریات مختلف ارایه شده
است .ازاین جهت یک تعداد اقتصاددانان ها کوشیده اند که نسبت را دوره زمانی از
روی اعداد احصاییوی مطالعه کنند.
23
مطالعه تاریخی نسبت تجارت بر اساس اجناس
این نتیجه گیری از چند جهت انتقاد گردید اول 2چون قیمت صادرات و واردات
در بندر برتانیه گرفته شده یک قسمت زیاد تقلیل نسبی قیمت غذاومواد وارداتی ناشی
از تقلیل مصرف ما است ترانسپورت بحری دراین دوره نبوده است واز این جهت
حتما ً قیمت پرداخته شده به صادر کننده گان تقلیل نیافته است ثانیا ً قیمت بلند اجناس
صنعتی صادراتی برتانیه مربوط به بهتر شدن جنسیت مواد خام و مواد زراعتی بوده
است مثالً یک ماشین تایپ امروزی بسیار کارهای دیگر را به مقایسه تایپ 20یا
30سال قبل اجرا کرده میتواند در حالیکه یک پاو قهوه امروز از یک پاو چند سال
پیش بسیار تفاوت ندارد ثالثا ً ممالک پیشرفته هم بعضی انواع مواد خام اولیه صادر
میکند مثالً امریکا بزرگترین صادر کننده اجناس زراعتی است ازاین جهت سنجش
نسبت تجارت ممالک روبه انکشاف تجارت محض از روی تقسیم کردن قیمت اجناس
زراعتی بر قیمت اجناس صنعتی درست نیست باالخره این مطالعه در سالی ختم شد
که نزدیک بحران بوده وازاین جهت قیمت مواد خام ومواد زراعتی در آن سال بسیار
- 1از همان اثر
- 2ازهمان اثر
24
پایین آمد ویا به صورت نسبت تجارت برتانیه به صورت غیر عادی بلند تخمین
گردیده بود.
انتقادات فوق موجب مطالعات بیشتر شد تاخالهای مطالعه ملل متحد را پر کند
یکی ازاین مطالعات در kindle berge 1956صورت گرفت که نسبت تجارت
ممالک روبه انکشاف مقابل ممالک اروپایی بین 1952 1870بسیار کم خراب شده
است .روی هم رفته تغییرات وجنسیت اجناس را رعایت نکرده است یک مطالعه
دیگر توسط lipseدر 1963شان دارد که نسبت تجارت ممالک روبه انکشاف
مقابل ایاالت متحد امریکا بین 1880و 1960متداوما ً خراب شده است .
این نسبت قبل از جنگ جهانی وبعداز جنگ دوم جهانی تا 1952بلند رفته
بعداز آن روبه خرابی گذاشته است .این نتیجه گیری توسط یک مطالعه ملل متحد در
1972تایید گردیده که درآن ثابت شد نسبت تجارت 1ممالک روبه انکشاف بین
1952و 1972ساالنه (6/1 %با استثنای مواد پطرولی ) خراب شده است .
باالخره یک مطالعه دیگر در 1980توسط spraosنشان داد که تمام انتقادات علیه
تیوری singerو prebischبیجا بوده ونسبت تجارت ممالک روبه انکشاف بین
1938 1870ولوبه پیمانه کمتر روبه خرابی گذاشته بود لهذا از تاریخی فوق میتوان
نتیجه گرفت که اول نسبت تجارت این ممالک مقابل ممالک پیشرفته صنعتی خراب
شده است اما نه به اندازه که ادعا میشود ثانیا ً در تمام مطالعات فوق مطالعات مشابه
مشکالت احصاییوی وجود دارد .احصاییه های صادراتی ممالک روبه انکشاف
ناقص بوده اکثراً آن احصاییه ها از روی معلومات احصاییوی وارداتی ممالک
صنعتی گرفته میشود ثالثا ً نسبت تجارت که تمام ممالک روبه انکشاف گرفته میشود
نسبت وسطی بوده ومانند هر وسطی دیگر تطبیق آن در قسمت یک مملکت واحد
- 1ازهمان اثر
25
مشکل است .رابعا ً نسبت تجارت به اساس عاید که بهبود این نسبت را در همه ممالک
1950و 1956نسبت تجارت نسبت تجارت بر اساس عاید در این ممالک در عین
دوره 56 %بهتر شده است .
عالوه از خراب شدن قرنی یا طویل المدت نسبت تجارت ممالک روبه انکشاف
ممکن است آنها تموجات کوتاه مدت در قیمت ودر آمد صادراتی خود مواجه شوند که
مانع انکشاف اقتصادی آنها گردد نخست اساسات 1تیوریکی علل واثرات تموجات
کوتاه مدت در قیمت و در آمد صادراتی این ممالک مطالعه میکنیم .بعد ها موافقات
بین المللی اجناس را که متوجه استقراروازدیاد قیمت ها ودرآمد صادراتی این ممالک
است از نظر میگذارنیمG.
بعضا ً ممالک روبه انکشاف تموجات زیادی را در قیمت صادرات شان مواجه
گردند علت آن عرضه وتقاضای غیر ارتجاعی وغیر مستقر است .
شکل 20منحنی های s dعرضه وتقاضای غیر ارتجاعی مواد اولیه را در یک
مملکت روبه انکشاف نشان میدهد قیمت pعبارت از نقطه تعادل s ,dاست اما اگر
نظر به علتی تقاضا dکم میشود یعنی چپ به d1انتقال کند ویا عرضه sاضافه شده
طرف راست به S1حرکت کند قیمت تعادل از pبه p1کم میشود و اگر عرضه
وتقاضا هر دو در یک وقت به سمت ,s1و d1سیر کند قیمت تعادلی زیاد تر کم و
p2میرسد وبازهم اگر s1و d1نظر به علتی به s, dانتقال کنند دوباره قیمت
بسیار بلند رفته وبه pمیرسد از این دومنحنی های غیر ارتجاعی وغیر مستقر(انتقال
کننده) عرضه وتقاضا برای مواد اولیه ممالک روبه انکشاف سبب تموجات بزرگ
- 1ازهمان اثر
26
درآمد صادراتی شده میتواند اما آیا چرامنحنی های عرضه تقاضای صادرات این
ممالک غیر ارتجاعی است که افراد وخانواده ها درممالک پیشرفته یک جز وبسیار
کوچک عاید شانرا باالی چنین اجناس مثالً قهوه کعکاو شکرمصرف Gمیکند بالنتیجه
وقتیکه قیمت این اجناس تغییربخوردکه خانواده هامقدارخریداری این اجناس را
بسیارتغییر نمیدهد که منتج به تقاضای غیر ارتجاعی میشود ازطرف دیگر تقاضا
برای بسیاری برای بسیاری معدنیات غیر ارتجاعی است .زیرا برای آنها عوضی های
بسیار کم وجود دارد تقاضا برای صادرات 1مواد اولیه ازممالک روبه انکشاف ازاین
جهت غیرمستقراست که تموجات دوره وی شغل درممالک پیشرفته برای آن اجناس
راتغییرمیدهد .
گراف 20رابطه بین قیمت ومقدار درحالت عرضه وتقاضای غیر ارتجاعی .
P
P
P
اکنون جنبه عرضه را مطالعه میکنیم دراینجا هم میابیم که عرضه مواد اولیه که
صادرات این ممالک رامیسازد غیرارتجاعی است (یعنی مقدارعرضه با تغییرات
قیمت بسیارعکس العمل نشان نمیدهد) علت آن ساختمان های راکدعرضه درممالک
27
1
روبه انکشاف است خصوصا ً این ادعا درمورد حاصالت زراعتی که چندسال برای
حاصل دهی به کاردارد .بهتر صدق میکند ازطرف دیگر عرضه این تولیدات ازجهت
خرابی اقلیم امراض وغیره انتقال میکند.
چون قیمت صادرات متموج است پس درآمد صادراتی این ممالک هم نوسان
میکند .وقتیکه درآمدصادرات اضافه شودصادرکننده گان مخارج مصرفی ،سرمایه
گذاری امانات بانکی رااضافه میسازند ،اثرات این تموالت ازراه ضریب ومسرع به
دیگرجاهای اقتصاد پخش میشود .تقلیل درآمد صادراتی به عین سبب تقلیل چندین چند
درعاید ملی پس اندازه ها وسرمایه گذاری میشود توافق این تغییرات بزرگ برای پالن
گذاران (که به واردات ماشین آالت .مواد ومحروقات ضرورت دارند) مشکل است .
استقرار قیمت صادرات ممالک روبه انکشاف از طریق وسایل داخلی مانند
تاسیس یک بورد مارکیتینک صورت گرفته میتواند .این نوع بورد هامانند مارکتینک
کعکاو درگاناو بورد مارکتینک برنج دربرما بعداز جنگ جهانی دوم شروع به کار
کردند اجناس تولید شده دهاقین محلی به یک قیمت مستقر که توسط بورد تعین
میگردید خریداری میشد این بوردها اجناس را به قیمت های متموج بازارجهانی دراین
بازارها می فروختند .درسالهای خوب حاصالت زیاد میبود قیمت هارا کمتر از بازار
جهانی تعین نموده به این صورت بورد یک اندازه مفاد بدست آورده آنرا پس
اندازمیکرد Gازاین پس انداز درسالهای که حاصالت خراب میبود با پرداخت های قیمت
های بلند تر به دهاقین استفاده میشد (یعنی به مولدین قیمت بلندتراز بازارجهانی
پرداخته میشد ) اما یک تعداد قلیل این بورد ها موفق میشدند زیرا پیش بینی قیمت های
داخلی وبین المللی آسان نیست .در عین حال رشوه ستانی وفساد دربورد ها 2باعث
- 1ازهمان اثز
- 2ازهمان اثز
28
بدنامی وناکامی آنها شد ذخایرحمایوی عبارت ازخریداری یک جنس برای ذخیره است
وقتیکه قیمت یک جنس نظربه قیمت اصغری موافقه شده نازلتر شود وهم زمان فروش
جنس ازآن ذخایر است ،درصورت که قیمت جنس بلندتر ازقیمت حد اکثر موافقه شده
ارتقاکند .
ذخایر حمایوی بعضی نواقصی دارد .اوالً ذخیره بعضی اجناس تنها به مصرف
(کاست) بسیار بلند ممکن است .ثانیا ً اگر قیمت اصغری بلند تر از قیمت تعادلی باشد
ذخایر اضافه میگردد یک مثال ذخایر حمایوی عبارت ازقرار داد بین المللی قلعی
است .این قرارداد درسال 1956صورت گرفت اما بعداز چند سال فعالیت نا موافقانه
ذخیره قلعی آن تمام شده ونتوانست از افزایش قیمت قلعی باال ترازقیمت حداکثر موافقه
شده جلوگیری نماید.
قرارداد های خرید عبارت از قرار دادهای چندین جانبه اندکه درآن ممالک وارد
کننده موافقه میکنند تایک مقدار معین جنس را به یک قیمت حد اکثر بفروشند .این
29
قرارداد هانواقص ذخایرحمایوی کنترول صادرات راندارد اما درسیستم برای قیمت
برای جنس بوجودمیآید مثال آن قرارداد بین المللی گندم که در 1949امضا شد میباشد.
این قرارداد که متوجه ایاالت متحده ،کانادا ،آسترلیا بوده وبه ممالک روبه انکشاف
ارتباط نمیگرفت موفق نگردید.زیرا اتحاد شوروی بعدازسال 1970به حیث کالنترین
خریداری دربازار جهانی داخل شد وقیمت های گندم باالتر بلند قیمت تعین شده گردید.
قراردادهای فوق الذکر تنها قراردادهای مهمی است که بعد از جنگ جهانی عقد
گردید وهر کدام درزمان معین مورد استفاده قرار گرفت .اما طوریکه ذکر شد این
قراردادها یاناگام شدند ویا موفقیت ناچیز داشته نتوانستند ممالک روبه انکشاف را
دراستقرار درآمد صادراتی وقیمت ها کمک نمایند.دلیل ناکامی آنها عبارت ازمصرف
(کاست) بلند تعمیل این قراردادها بوده ودرعین حال این قراردادها ازطرف ممالک
پیشرفته حمایه نشدند زیرا این ممالک می بایست درتاسیس ،تنظیم وپرداخت مصرف
(کاست)آن فعاالنه حصه میگرفتند .ممالک روبه انکشاف هنوزهم خواهان چنین
قراردادها بوده میخواهد آنرابه حیث یک جزنظم جدید اقتصادی جهان شامل کنند.یک
طرح دیگر بنام سیستم تمویلی جبرانی (compensatory financing
)sehemeازاوایل 1970به این طرف توسط صندوق وجهی بین المللی
بوجودآمده است ،دراین سیستم اگر درآمد صادراتی یک مملکت دریک سال کمتر
ازوسطی درآمد آن درپنج سال گذشته شود صندوق وجهی بین المللی آن کمبود را
جبران میکند یک سیستم مشابه 1947توسط جامعه اقتصادی اروپا یک سرمایه 400
ملیون دالر تاسیس گردید.تابه 46کشورمملکت کنفرانس lome1که شامل ممالک
افریقای جزایر کارابی وپاسیفیک میباشد .کمک شود اما چنین سیستم کمتر ازآن است
که ممالک روبه انکشاف میخواهند ،به هرصورت Gسیستم های تمویل جبرانی به
30
مقایسه قرار دادهای بین امللی اجناس مزایای بیشتر داشته از پرابلم های آن قرار دادها
جلوگیری مینماید.
اکنون وقت آنست تادالیل ممالک روبه انکشاف را برای انکشاف صنعت
ازطریق تعویض واردات بجای تقویه صادرات مطالعه کنیم .بعدها نتایج سیاست
تعویض واردات را ارزیابی نمایم .درچند دهه گذشت اکثر ممالک روبه انکشاف
کوشش های زیادی برای انکشاف صنعتی خود برای تشویق صادرات زراعتی ومواد
خام مطابق تیوری مزیت نسبی تجارت به خرچ داده اند هدف آنها از انکشاف صنعتی
عبارت بود از پیشرفت تخنیکی سریع خلق جنای کاربرای بیکاران روزافزون ضریب
ومسرع بلند تر از خلق ارتباطات جلوی وعقبی درپروسه تولید بهبود نسبت تجارت
استقرار وافزایش قیمت از افزایش تقاضا آنها برای اجناس صنعتی و وارداتی وعدم
استقرار درآمد صادراتی بوده است .آروزی ممالک روبه انکشاف برای انکشاف
صنعتی از واقعیتی آب مینوشند که تمام ممالک غنی پیشرفته صنعتی بوده وتمام
ممالک غریب اوأل زراعتی میباشد وقتیکه مملکت برای صنعتی شدن تعمیم گرفت
سوال این است که آیا انکشاف صنعتی از طریق تعویض واردات ویا تقویه صادرات
ویا وهر دو صورت گیرد .هرکدام این پالیسی های نواقص ومزایای دارد انکشاف
1
صنعتی از طریق تعویض واردات سه مزیت دارد.
اول بازار برای جنس وجود دارد واز همین جهت آن جنس دارد میشود پس
تاسیس صنعت که واردات را عوض کند خطر کمتر دارد ثانیآ آسانتر آن است
تاممالک پیشرفته رامجبور بسازد تمام موانع گمرکی خود را مقابل صادراتی صنعتی
آنها کم بسازد باالخره تصدی های خارجی تشویق میگردند تابرای گذشتن از مواقع
گمرکی شعبات خود را در ممالکت روبه انکشاف انتقال بدهند.مقابل منافع فوق نقایص
- 1ازهمان اثر
31
ذیل قرارگرفت است .نخست صنایع داخلی به حمایه ازرقابت خارجی عادی شده کدام
انگیزه برای کفایت تر شدن ندارد .ثانیآ تعویض واردات سبب بی کفایت شدن صنایع
میگردد زیرا بازار خورد ممالک روبه انکشاف صرفه جوئ های کتلوی را خلق کرده
نمیتواند باالخره درمراحل اول تعوض میکند امارفته امکانات تعویض واردات
درقسمت اجناس پیشرفته ترکم میگردد علت خورد بودن بازار دراین ممالک کوچک
بودن آن ممالک وغربت شان است تولید اجناس صنعتی برای صادرات موجب کفایت
وتوسعه آن درکل اقتصاد میشود مخصوصا ً اگر تولید یک تصدی به حیث مواد
کارآمدتصدی دیگر مورد استفاده قرار گیرد .باالخره افزایش صادرات اجناس صنعتی
1
محدود به بازار داخلی نیست.
اماتقویه صادرات حداقل درپرابلم خلق میکند اول شاید تاسیس صنایع صادراتی
برای مملکت روبه مشکل باشد زیرا مقابل این صنایع تصدی های صنعتی با کفایت
تروبزرگتر ممالک پیشرفته رقابت مینمایند.ثانیا ً ممالک پیشرفته اکثراً برای صنایع
ساده وکاربردخود که مملکت روبه انکشاف بزودی یک مزیت نسبی پیدا خواهد کرد
یک سیستم حمایه موثر را برخود خواهندآورد دوره های 1950و 1960ممالک
روبه انکشاف مخصوصا ً ممالک بزرگتر آنها سیاست تعویض واردات رادرپیش
گرفتند .آنهاصنایع نوزاد خودرا حمایه کرده وتاسیس چنین صنایع را تشویق نموده اند
وبرای 2رسیدن به این مرام تعرفه های موثر بسیار بلند وضع کردند.این تعرفه ها
بادرجه تبدیل مواد خام با اجناس کارتمام سریعا ً اضافه میگردید اوالً آنها درصنعتی
شدن خود ازیک جا کردن پروژه های که ازخارج وارد میشد .شروع کردند وامید
داشتند که این پروژه ها به مرورزمان درداخل تولید گردیده (روابط عقبی) روش
انکشاف صنعتی سهل تر میگردد این اقدام درعین زمان سبب تاسیس صنایع تعرفوی
32
tariff factoriesدراین ممالک گردید به عبارت دیگر تصدی های خارجی
شعبات خود را درآن ممالک برای جلوگیری ازپرداخت تعرفه ها تاسیس کردند.
لهذا کارگران دیگر باید درزراعت وخدما ت جذب میگردید ویا بیکاری میماند
هم چنان توقع یافتن کار صنعتی پر عاید درشهرها سبب مهاجرت ازاطراف به شهرها
شده وتراکم نفوس را درشهرها زیاد ترساخت .کوشش انکشاف صنعتی ازطریق
تعویض واردات سبب فراموش زراعت گردید چنانچه دربعضی ممالک روبه انکشاف
33
مواجه به تقلیل درآمد صادراتی عنعنوی شان شدند وبعضی های دیگر مانند برازیل
باید مواد غذایی وارد میکرد گرچه قبالً وارد میکردگرچه قبالً یک صادرکننده مواد
غذای بود .هم چنان سیاست تعویض واردات بعضی ممالک را به مشکالت بیالنس
تادیات مواجه ساخت زیرا آنها مجبوربه واردات مواد خام سرمایوی موادخام،انرژی
ومواد غذای گردیدند.نتیجه کلی آن بود که ممالک روبه انکشاف که مانند
1
پاکستان،هند،ارجنتاین انکشاف صنعتی را از طریق تعویض واردات درپیش گرفته
بودند یک نسبت رشد بطی تر به مقایسه ممالکی که انکشاف وتقویه صادرات راهدف
قرار داده بودند مانند کوریای جنوبی ،تایوان ،سنگاپور وهانگانگ داشتند ،طبق
تخمینی که به عمل آمده است .سیاست تعویض واردات سبب صنایع شدن تقریبا ً %
100عاید ملی مملکت روبه انکشاف وتقویه صادرات پرداختند ویا این صورت نتیجه
ضمنی آن متوجه بیشتر به زراعت بود اماممالک متذکره مواجه به موانع گمرکی زیاد
میباشند که ازطرف ممالک پیشرفته وضع شده اند این موانع اثرا ت مثبت سیاست
تشویق صادرات راکم ساخته و وجود آنهم بعضی ممالک مانند برازیل،ارجنتای،
ومکسیکو وفلپاین تاحدی موفق بودند وکفایت اقتصادی وصادراتی آنها اضافه گردیده
است بعضی دیگر آهسته گی سیاست تعویض واردات را با تقویه 2صادرات عوض
کرده اند (مانند پاکستان ،ترکیه،هند) ودراین امرآنقدرموفق نبودند.
دراخیر باید تذکر داد که سیاست تعویض واردات شاید درمراحل اولی انکشاف
اقتصادی مفید ترباشد ولی بعد از یک مرحله رشد اقتصادی سیاست تقویه صادراتی
حتمی تلقی میگردد .ازاین جهت بجای آنکه این دوسیاست عوض یکدیگر باشد میتوانند
ازنگاه زمانی متعاقب یکدیگر گرفته شده مکمل هم گردند این ادعا مخصوصا ً درباره
ممالک بزرگ صدق میکند.
34
فصل سوم
درقسمت تجارت بین المللی ونقش آن درانکشاف اقتصادی ممالک روبه انکشاف
نظریات متفاوت وجود دارد علما ازقبیل میردال merdalوال پریش prebisheh
استدالل مینمایند که تجارت بین المللی بیشتر به منفعت کشورهای صنعتی منجر شده
ودر واقع مانع شد اقتصادی کشورهای روبه انکشاف گردیده است برخالف دکتورین
کالسیک ها ونیوکالسیک های تجارت بین المللی عدم تساوی بین المللی 1راشدید
ترساخته ودرمقابل علمای هابرلر habarlarوکیرن کراسی caran crace
استدالل میکنند که تجارت بین المللی بیشتر به منفعت کشورهای روبه انکشاف
ومخصوصا ً کشورهای صادرکننده مواد خام گرفته ومنفعت ازتجارت بین المللی به
هیچ وجه مغایر انکشاف اقتصادی کشورهای روبه انکشاف نموده است میردال اظهار
میدارد ککه تیوری تجارت بین المللی کالسیک ها چنین توقع را بوجود دارند که عدم
تساوی بین المللی نه باید به این پیمانه زیاد روز افزون باشد هم چنان تیوری های
مذکور می پنداشتند که تجارت آزاد بین المللی متکی به قوهای بازار منجر به تساوی
دوقسم عوامل تولید بین المللی ورقابت نه تنها باعث تساوی عاید درساحه بین المللی
نگردیده بلکه باعث مانع انکشاف صنعت درکشورهای مذکور گردیده است .زیرا
رقابت آزاد ممالک پیشرفته صنعتی ازطریق تجارت بین المللی مانع پیشرفت منابع
درکشور های روبه انکشاف گردیده زیرا کشورهای پیشرفته صنعتی دارای صنایع اند
با کفایت بوده ودارای مولدیت زیاد اند ومولدیت زیاد آنها هم ناشی ازاستفاده آنها
ازاقتصادیت بوده ودارای خارجی وداخلی بهره ظرفیت بوده ونظربه این عوامل
صنایع کشورهای روبه انکشاف با واردات ازآن کشورهای پیشرفته صنعتی مواجه
گردیده که این امر باعث شده که تنها انکشاف درکشورهای روبه انکشاف به مشکالت
2
مواجه گردد.
1نورستانی پوهنیار د کتور عبد الناصر لکچر نوت درسی تیوری اقتصاد بین المللی پوهنتون کابل سال 1370
2ازهمان اثر
35
بلکه باعث ازبین بردن صنایع دستی وحرفوی که درکشورهای روبه انکشاف
موجود بود بیشتر گردیده زیرا صنایع دستی وحرفوی باواردات ارزان صنایع به
طوری کتلوی تولید نمایند رقابت که نتوانسته ازبین میروند یااینکه باعث کاهش تولید
درآنها میگردد.متوجه وازدیاد صادرات موادخام بوده است .اگرچه این توصیه ها شدید
ازنگاه کوتاه مدت مفید باشد .اماازنگاه طویل المدت مشوره های مذکورقانع کننده نبوده
زیرا ازنگاه طویل المدت معقول تراین است که مولدیت عاید وسطح زنده گی
درسکتور زراعت که یک سکتور وسیع رادرکشورهای روبه انکشاف تشکیل میدهند
بلند برده شود اما تجارت بین المللی باعث افزایش مولدیت عاید وسطح زنده گی
درسکتورزراعت Gنگردیده است هم چنان نمتواند باالی انتقال سرمایه به کشورهای
روبه انکشاف جهت ازبین بردن عدم تساوی بین المللی کردالبته واقعیت دارد که
سرمایه درکشورهای روبه انکشاف نادروکمیاب است اما درتحت شرایط تولید عقب
مانده درکشورهای روبه انکشاف ضرورت به سرمایه تقاضا موثر را ارایه نمیدارد که
مثال آن مخصوصا ً فرارسرمایه ازکشورهای روبه انکشاف است.
که باوجود کنترول اسعاری ازطرف بسیاری ممالک روبه انکشاف یک جریان
مداوم فرارسرمایه به مشاهده میرسد وسرمایه بجای فرار میکند که دارای مولدیت
وبهره بیشتر بوده وهم چنان مصون باشد.ازبین رفتن صنایع دستی وحرفوی ویا کاهش
تولید درآنها باعث شده که قوای کاربه تولیدات مواد خام که صادرات آن درمجموع
صادرات کشورهای روبه انکشاف یک قلم فوق العاده عمده است افزایش یافته وباعث
کاهش قیمت مواد مذکور میگردد زیرا خاصیت مهم مواد خام این است که تقاضا به آن
1بسیار غیرارتجاعی است که افزایش عرضه مواد خام باعث کاهش قیمت ویا نوسانات
شدید درقیمت میگردد ازطرف دیگر چون رشد نفوس دراین کشورها بسیارزیاد است
واکثر نفوس کشورهای روبه انکشاف به سطح حد اقل معشیت امرارحیات مینمایند،
بنابر این افزایش نفوس وازدیاد قوای کار اثر منفی بیشتر به سکتور صادراتی
کشورهای مذکور گذاشته وباعث کاهش بیشترقیمت های مواد خام صادرات گردیده
- 1ازهمان اثر
36
است که کاهش قیمت باعث شد تا سکتور نتواند رول مهم را درازدیاد وعاید انکشاف
اقتصادی کشورهای روبه انکشاف ایفا نمایند مشوره هایکه معموالًبه کشورهای روبه
انکشاف ازطرف کشورهای پیشرفته صنعتی داده شده رال میردال استدالل مینماید که
موجودیت وافزایش روزافزون عدم توازن درتجارت بین المللی کشورهای روبه
انکشاف اساسا ً نمایشگر پایه انکشاف متفاوت تقاضا برای صادرات مواد خام به
1آهستگی افزایش میابد تقاضا به افزایش اجناس صنعتی به سرعت روبه افزایش است
علت عمده رشد بطی تقاضا مواد خام که صادرات بسیاری ازممالک روبه انکشاف
رانشان میدهد ترقی تکنالوژی درکشورهای صنعتی این بوده که به طور روزافزون
موادخام طبیعی بامواد مصنوعی تعویض گردیده است واین موضوع واقعا ً درمورد
رابر ولیاف مصنوعی که جانشین الیاف طبیعی گردیده است به مشاهده میرسید.
وازجانب دیگر ترقی تکنالوژی باعث شده که سهم مواد خام دراجناس کارتمام کاهش
یابد یعنی برای یک مقدار معین جنس کار تمام حاالً مقدار کمتر موادخام ضرورت
است.
یعنی تکنالوژی بیشتر منجر به ازدیاد مولدیت درکشورهای صنعتی شده است
ازدیادمواد خام درکشورهای پیشرفته که ناشی از افزایش مولدیت درسکتورزراعت
بیشتر باعث ضعف صادرات کشورهای روبه انکشاف گردیده است اماباوجود افزایش
زیاد مولدیت سطح قیم مواد مذکور دربازارهای داخلی کشورهای پیشرفته به مقایسه
دربازارهای جهانی بسیاربلند است وعلت آن حمایه تولیدات مواد مذکور توسط
کشورهای پیشرفت است تابه این وسیله تاثیر تکنالوژی را که هم چنان کشورهای
پیشرفته جهت تضمین بازارهای داخلی برای تولیدات داخلی کشورهای مذکور موانع
گمرکی زیاد واردات کشورهای روبه انکشاف وضع نموده است واگر این پالیسی های
حمایوی منجر به تولید بیشتر نسبت به تقاضای داخلی گردد کشورهای مذکوراعطا ً
مازاد تولید را به بازارهای جهانی صادرنموده که این امر باعث کاهش بیشتر قیمت
های مواد خام دربازارهای جهانی گردیده است یعنی کشورهای پیشرفته صنعتی نمی
37
خواهد مفاد را که ازناحیه مولدیت وافزایش آن درسکتور زراعت بوجود میآید به شکل
کاهش قیمت وبه ضرر مولدین زراعتی به سایرسکتورهاانتقال دهد.اماتاثیر نامطلوب
این پالیسی هاباالی صادرات کشورهای روبه انکشاف درنظر گرفته نشده است
1
واقدامات متعدیدی که توسط کشورهای صنعتی عملی میگردد یک تعداد زیادی مواد
اولیه رادربرمیگیرد Gکه امکان تولیدات درداخل کشورهای پیشرفته صنعتی موجود
است .ازقبیل شکر،گوشت،شیر ،روغن نباتی ،روغن حیوانی قهوه وغیره مواد غذایی
که همه این اقدامات تحدیدی باعث میگردد تاتولیدات داخلی به مصارف بلند وبه
ضررواردات Gتشویق یابد برعالوه فروش مواد اولیه توسط کشورهای صنعتی به قیمت
پایین وسبسایدی شده باعث میگردد.تاآنعده Gازکشورهای روبه انکشاف که خود مواد
مذکور را تولید نمی نماید .مواد مذکور رااز کشورهای صنعتی به عوض وارد نمودن
سایر کشورهای روبه انکشاف وارد نمایند که این عمل باعث میگردد تاتجارت بین
المللی کشورهای روبه انکشاف توسعه نیابد وبازارفروش ممالک انکشاف به تولیدات
ممالک پیشرفته صنعتی اختصاص یابد البته ازبین بردن محدویت های تجارتی
درمقابل صادرات کشورهای روبه انکشاف دارای تاثیر باالی قیمت مواد اولیه میباشد.
اما تاثیرآن باالی نسبت تجارت ممالک روبه انکشاف که میالن نزول دارد
وروزبه روز به خرابی است عمده نخواهد بوده وعلت عمده خرابی نسبت تجارت
افزایش بطی تقاضا باعث میگردد تایک عده قلیل ازنفوس ممالک روبه انکشاف
درتولید مواد مذکور جذب میگردد واگر ازتخنیک های پیشرفته درزراعت روبه
انکشاف تقلید گردد امکان جذب نفوس درتولید مواد مذکوربیشتر کاهش میابد.
بنابرآن نفوس اقتصاد فعال درسکتورصنعت ودر دیگر سکتورها جذب میگردد
امااین انتقال به سرعت صورت گیرد وتولید اولیه که صادرات کشورهای روبه
انکشاف را تشکیل میدهد میتوان با تقاضا بطی به آن توافق داده شود ووقتی تولید
بیشتر از تقاضا نباشد امکان کاهش قیمت جلوگیری میگردد ونسبت تجارت غیر
مساعد به منفعت ممالک روبه انکشاف مساعد میگردد باعث بهبود تجارت کشورهای
- 1ازهمان اثر
38
مذکور میگردد.اما مشکل عمده این انتقال نفوس این است که معموالً بیشتر از60
فیصد نفوس فعال کشورهای مذکور درسکتورهای زراعت مصروف اند که دارای
مولدیت پایین بوده ومزدیکه پرداخته میشود نیز به سطح پایین قراردارد حتی اگر
1
مولدیت درسکتور مذکور دراثر بکاربردن تخنیک بهتر افزایش یابد واین افزایش
مولدیت به شکل کاهش قیمت مواد زراعتی به سایر قیمت های اقتصادی داخلی
وخارجی انتقال میکند درحالیکه درکشورهای صنعتی کارگران وجود دارد واتحادیه
های مذکور فشاروارد منمایند تابا افزایش مولدیت مزدها نیز افزایش یابد پس دراین
نتیجه میرسیم که علت نامساعد بودن نسبت تجارت این خواهد بود که کشورهای روبه
انکشاف ناشی ازفرق عمده ساختمان کشورهای مذکور از کشورهای صنعتی است
یگانه راه ازبین بردن عدم تساوی درتجارت بین امللی وبهبود نسبت تجارت این خواهد
بود که کشورهای روبه انکشاف روبه توسعه صنعت میپردازند اما انکشاف صنعت هم
مدت طوالنی الزم دارد زیرا ضرورت به سرمایه دراین کشورها زیاد است ومشکل
سرمایه دراین کشورهابسیار بطی است ازجانب دیگر خرابی نسبت تجارت باعث
انتقال عاید ازکشورهای روبه انکشاف به کشورهای صنعتی میگردد که البته طرق
مختلف برای تجارت ازاین حالت وجود دارد یکی از آن عقد موافقت نامه های اجناس
بین کشورهای است که که به این مفهوم که ممالک صنعتی حاضر گردیده به قیمت بلند
مواد اولیه را از کشورهای روبه انکشاف خریداری نماید تابهرهاضافی را که ازنسبت
تجارت ممالک روبه انکشاف بدست آورده ان دوباره اعاده نمایند.
واقعیت جهان خالف گفته کالسیک ها بوده که گفته بودند تجارت عامل مساویانه
برای همه کشورهای است زیرا علل ویا به عباره دیگر همه عوامل باعث انکشاف
صنعتی واقتصادی ممالک پیشرفته شده اند عبارت ازاستفاده از منافع سرشار زمین
های حاصل خیز ومستعمره های بوده است هم چنان فشار نفوس درآن وقت به اندازه
امروزی کشورهای روبه انکشاف نبوده است.
- 1ازهمان اثر
39
درتیوری کالسیک ها فرض شده است که عوامل تولید اکثراً بین ممالک انتقال
نیافته وازاین لحاظ خالیی بوجود میآید لهذا آنها ادعا میکردند که تجارت اجناس این
خالرا ازبین برده وتعادل درسطح عاید قیمت 1عوامل وقیمت اجناس بوجود میآید اما
2متاسفانه تجارب نشا ن داده که این تساوی وتعادل دراثر تجارت آزاد بوجود نیامده به
عباره دیگر تعادل سیستم قیمت بازار کالسیکی موجب مساوات نگردیده بلکه برخالف
منفعت آنها تمام گردیده که بهتر باوسایل انکشافی مجهز بودند رقابت آزاد وانکشاف
ممالک پیشرفته بیشتر ازبیش باعث عقب مانی ممالک کم رشد گردید.چنانچه همین
تجارت بین المللی آزاد ورقابت اقتصاد های پیشرفته که دارای صنایع کاملتر وهم
ازصرفه جوی های ممالک عقب مانده موجب ازبین رفتن اکثرحرفه های وصنایع
دراین ممالک گردید زیرا این ها باواردات ارزان خارجی رقابت کرده نتوانستند.
مشوره های ممالک پیشرفته صنعتی به منظور انکشاف اقتصادی ممالک عقب ماند با
واضح تر ممالک روبه انکشاف متوجه ازدیاد صادرات مواد خام آنها بود که البته این
مشوره های برای مدت کوتاه درست بود وبرای مملکت بصورت تجربوی درست
است درحالیکه مشوره های مفید ازنگاه طویل المدت دراین زمینه هانا ازدیاد مولدیت
ازدیاد عاید وبلند رفتن سطح زنده گی عموم باشنده گان ممالک روبه انکشاف است
تجارت دراین قسمت به شکل که فعالً درجریان است اثرات عقب مانده گی را زیاد
ساخته روش انکشاف قهقرای رکود اقتصادی را بار می آورد درچنین حالت حتی
انتقال سرمایه هم برای ازبین بردن عدم مساوات بین ممالک مفید تمام نمیشود زیرا
تحت این گونه شرایط تولیدی درممالک روبه انکشاف تقاضا برای سرمایه طور شاید
3
باید وجود ندارد ویا به عباره دیگر برای سرمایه محیط مناسب وجود ندارد.
دراثر انکشاف اقتصادی درجریان دوقرن گذشته ساختمان اقتصادی بسیار ممالک
عقب ماند به حیث ساختمان های مکمله اقتصادی ملی پیشرفته درآمده واکثراً به حیث
40
تحول دهنده گان مواد خام صنعتی درآمدند قیمت بزرگ صادرات بسیاری از ممالک
دوسه تولید زراعتی ویا معدنی بوده ودر حالت استثنای محصوالت صنایع دستی شامل
میگردد 1گرچه دربعضی موارد این ممالک توانسته اند مواد نیم کاره صنعتی را نیز
بر صادرات عنعنوی گذشته خود بافزایند مانند منسوجات نخی هند،کوریای جنوبی
2وافغانستان که به ممالک صنعتی صادرگردیده وبعداً درانجام توسعه رنگ وبعضی
تغییرات دیگر برکیفیت آنها افزود گردیده ودوباره به این کشورهای صادر میگردد
وهم چنین باوجود تاسیس وشیوع صنایع دراین ممالک هنوزهم اقالم عمده صادراتی
این ممالک راموادخام تشکیل میدهد تاقبل ازجنگ جهانی دوم اکثراً ممالک عقب مانده
به حیث صادر کننده گان مواد غذایی بوده .
3
سهم ممالک روبه انکشاف درتجارت بین المللی
سهم ممالک عقب مانده درتجارت بین المللی هم روبه نزول بوده وچنانچه بین
سال های 1968 1950سهم ممالک پیشرفته دردر تجارت بین المللی از 4/68
فیصد به 9/79فیصداضافه شد ولی این سنجش درمورد ممالک روبه انکشاف نشان
میدهد که سهم این ممالک درتجارت جهانی تجارت بین المللی درعین دوره از 6تا 31
فیصد کاهش نموده است که درپهلوی سایر عوامل این تغییرات درسهم ممالک ازنگاه
تجارت میتوان ازارتجاعیت تقاضا برای اجناس مورد معامله به اساس قیمت وعاید
درممالک نام برد ضمنا ً بیالنس تجارت کشورهای روبه انکشاف دراکثری حاالت کسر
بوده واین کسر روبه ازدیاد میباشد ودرنتیجه ممالک عقب مانده یا روبه انکشاف بعد
- 1نورستانی عبد ا لناصر لکچرنوت درسی تیوری ا قتصا د بین ا لمللی
پوهنحی ا قتصا د پوهنتون کابل 1370
2
3
41
ازسالهای 1950پیش ازپیش متضرر شدند برای اینکه میتوان سهم گروه کشورهای
روبه انکشاف را خاصتا ً درقسمت صادرات دربین ممالک جهان مالحظه نمایم بی
مورد نیست تایکبار به گراف ذیل نمایان گر میالن سهم کشورهای روبه انکشاف (نفتی
وغیرنفتی ) درصادرات جهان میباشد.
طوریکه ارقام نشان میدهد که کشورهای توسعه یافته غرب درسال1980 1
تسلط خود را بر صادرات جهانی حفظ کردند درعوض سهم ممالک روبه انکشاف
درصادرات جهانی درسال 1980کمتر ازسهم آنها درصادرات دهه 50بوده است
این رامیتوان به عنوان سیرقهقرای مطرح کرده که حتی جریان عظیم افزایش قیمت
نفت درسالهای 1980 1974هم نتوانسته است آنرا متوقف نماید.ازسال 1950تاسال
1973سهم جهان سوم (کشورهای روبه انکشاف درصادرات جهانی از 8/30درصد
2/19درصد رسید که بعد به اثر افزایش قیمت نفت درسال ( 1974بحران نفت )
افزایش یافت کشورهای روبه انکشاف غیرنفتی که تقریبا ً 75فیصد جمعیت کشورهای
روبه انکشاف را دربرمیگیرند درزمینه بازارگانی کاهش قابل توجهی را داشته
وچنانچه از آمارهای مربوط مشخص میگردد این کشورهای درسال 1950درحدود
6/23فیصد ازصادرات جهان را به عهده داشتند که درسال 1980این میزان به
2/11فیصد رسیده است کشورهای روبه انکشاف ازطرف دیگر 70فیصد
42
ازامورتجارتی خود را با جهان غرب انجام داده وفقط فیصد مبادالت تجارتی
وبازارگانی را بین خودشان انجام میدهند البته مورد اخیر 5درصد رادرطی دهه 80
نشان میدهد البته 4فیصد امور بازرگانی کشورهای روبه انکشاف درآن دهه ها
باکشورهای بالک سوسیالیستی بوده است .درسالهای 1980که 1درمقایسه باسال
تاسال 1981و 1982میتوان آنر سال خوبی برای تجارت وبازارگانی کشورهای
روبه انکشاف نامید کشورهای صنعتی درحدود 9/135ملیارد دالر به صورت سی ـ
ای ـ اف C I Fازکشورهای توسعه نیافته غیرنفتی وارد کردند.
همان گونه گفته آمدیم پدیده عدم تعادل درتجارت خارجی کشورهای کم رشد
یاروبه انکشاف ومتوجه جدی به آن تازه گی دارد وتاچندی پیش حتی وجود چنین عدم
تعادل مورد شک وتردید بودزیرا بنام تعالیم تیوری کالسیک ها هرگاه وجود عدم
تعادل مورد تایید قرار میگرفت بازگشت خود به خود تعادل رامسلم می پنداشتند اما
حقیقت این است که تیوری اقتصاد برای مبادله آزاد بین المللی قایل بود وتعادل
کمگانی میرفت ازاین راه دراقتصاد همه ممالک پدیده تحقق نیافت (برخالف تیوری
کالسیک ها) به هر صورت عدم تعادلی که تجارت بین المللی درکشورهای روبه
انکشاف پدیده میآورد عامل مهمی درخفه کردن رشد اقتصادی ازخارج به شمارمیرود
تشدیدی است .
43
2تغییر دررابطه تبادله محصوالت کشاورزی ومواد اولیه با کاالهای صنعتی به
زیان کشورهای کم رشد یا روبه انکشاف دوام یافته وبه طوری نسبی ازارزش
صادرات آنها کاسته است .
3تسلط اقتصادی وسیاسی کشورهای صنعتی عامل مهمی درتشدیدی عدم تعادل
به زیان رشد صنعتی درممالک کم رشد وتجارت مناطق پیشرفته 1بوده است .
کشورهای روبه انکشاف به حیث منابع عمده وتهیه کننده گان مواد خام برای
صنایع کشورهای صنعتی درآمده اند که هر یک ازاین کشورها یک قسمت ضروریات
مواد خام مورد ضرورت صنایع کشورهای پیشرفته را بر آورده میسازد درحال
2حاضر جهان سوم قسمت عمده مجموع محصوالت اولیه صنعتی تولید میکند درسال
1970سهم نسبت به کل جهان به استثنای کشورهای دارای پالن مرکزی بوده الیاف
پنبه 68فیصد نفت خام سنگ آهنی 40فیصد قلعی 97فیصد رابر طبیعی 100
فیصد یوکست 5/64فیصد سنگ کروم 95فیصد الماس زمینی وصنعتی 100فیصد
سنگ مس سنگ وفاسفیت طبیعی 36فیصد بوده است.ممالک جهان سوم درحال
حاضر یک قسمت بزرگ عایدات خود را ازطریق صدور مواد خام به بازارهای
ممالک صنعتی بدست میآورند.وازاین Gلحاظ بسیاری ازاین کشورها دارای یک نسبت
بلند تجارت خارجی به تناسب محصوالت با عاید مجموعی خود میباشد.
ولی بر عکس تیوری کالسیک ها مزایای تجارت آزاد راتبلیغ میکند این نسبت
3بلند تجارت خارجی یک شبانه مثبت بهره گیری آنها ازمزایای اقتصادی تقسیم کاربین
- 1گورنا ل میردا ل تیوری ا قتصا د ی کشورهای کم رشد ترجمه غالم رضا سعید – تهران سال 1359
- 2پیرزاله شناخت آ ماری جهان سوم دانشگاه تهران سا ل1359
- 3ا ز همان اثز
44
المللی نبوده بلکه یکی از مظاهر حالت عقب مانده گی یا به عباره دیگر سطح تولیدات
وعاید مجموعی دراین کشورهای میباشد.
این واقعیت ازرشد سریع سکتور صادرات مطابق صنایع کشورهای صنعتی
وعدم رشد سکتورهای اقتصادی به مقایسه سکتور صادرات نماینده گی میکند.
45