Professional Documents
Culture Documents
فهرست موضوعات
موضوعات
صفحه
مقدمه 6.....................................................................
پیشگفتار 11.............................................................
مال در نظام اسلمی 11..............................................
فصل اول :احكام عمومي در علم ارث16...........................
بخش اول :ارث از لحاظ لغوی و اصطلحی17..................
بخش دوم :فضایل علم ارث20.....................................
بخش سوم :شروط ارث23.........................................
بخش چهارم :اسباب ارث 28........................................
2 ارث و وصیت در فقه و حقوق
مقدمه
سپاس خدایی را که هستی را آفریککد و قککرآن را نککازل کککرد و
قوانین و ضوابط را گذاشت تا در سککایه شککریعت وی تمککامی
جن و انس خوشبخت باشند ،و سلم و درود بر بهترین افککراد
بشککر ،سککید و سککرور مککا محمککد )ص( و بککر آل و اصککحاب و
پیروان راستین ایشان.
اما بعد:
این کتاب را با هدف قرب و نزدیکی به خداونککد تککألیف کککرده
ام تا در جاودانگی این علم )علم میراث( سککهیم باشککم و بککه
دست فراموشی سپرده نشود .و این علم ،اولین علمی است
که از امت برداشته و گرفته خواهد شد.
همچنان که پیکامبر )ص( بکه مککا خککبر داده اسککت .كککه در آخککر
الزمان همه علوم دینککی از کتککاب و سککینه حافظککان برداشککته
خواهد شد و همچنین این کتاب کمکی باشد برای دانش جویان
عزیزی که مککی خواهککد نسککبت بککه ایککن علککم شککناخت داشککته
باشند و برای علقمندان این شریعت پاک که مککی خواهنککد از
آن بهره بگیرند ،شاید که ما نیز از زمره علمای نیکوکار قککرار
بگیریم.
5ارث و وصیت در فقه و حقوق
پیشگفتار
مال در نظام اسلمی
شریعت اسلم برای رعککایت مصککلحت در دو دنیککا گذاشککته
شده است .ابن قیککم میگویککد :مبنککا و اسککاس شککریعت بککر
اساس حکمت و مصلحت بندگان در زندگی دنیککا و قیککامت
است ،پس شریعت ،عدل و رحمککت و مصککلحت و حکمککت
است .پس هر مسألهای که از عدل بککه سککتم و از رحمککت
به ضد رحمت و از مصلحت بککه مفسککدت و از حکمککت بککه
بیهودگی منجر شد ،از شریعت نیست .در نککتیجه شککریعت،
عککدل خداونککد در میککان بنککدگانش و رحمککت وی در میککان
1
مخلوقاتش و سایه وی بر روی زمینش است.
حقیقتا ا ما باید اقرار کنیم که شریعت اسلم تنهککا شککریعتی
است که دردهای مردم را کاهش میدهککد و جکان و عقککل و
آبرو و نسل و اموالشان را در یک نظام قانونمنککد کامککل و
هدفمند حفظ میکند و این کلم خداوند متعال اسککت کککه:
)نساء» (28/خداوند می خواهد کار را بر شما آسان کند و
انسان ضعیف آفریده شده است«.
و در جای دیگر میفرماید :
)نساء» (27/خداوند می خواهد توبه شما را بپ ذیرد و کس انی ک ه ب ه دنب ال
شهوات راه می افتند می خواهند که خیلی منحرف گردید«.
بنابراین در مییابیم که شریعت اسلما انسان را از چیزی که به آن نیاز دارد
منع نکسسرده اسسست ،ماننسسد :خسسوردن و نوشسیدن و ازدواج و بچسسه دار شسسدن و
امسسسوال و ...خداونسسسد متعسسسال میفرمایسسسد :
) اعراف» (31/و
بخورید و بیاشامید ولی اسراف و زیاده روی نکنیسسد کسسه خداونسسد مسسسرفان و
زیادهروی کنندگان را دوست نمیدارد« .و همچنین میفرماید :
) نور» (32/م ردان و زن ان خسسود را و غلمسسان و کنیسسزان شایسسسته
خویش را به ازدواج یکدیگر در آورید اگر فقیسسر و تنگدسسست باشسسند خداونسسد
آنان را در پرتو فضل خود دارا و بی نیاز می کند .بی گمان خداونسسد دارای
-اعلم الموقعین عن رب العالمین ،ابن قیم جوزیه )ت 751هک(.3/1 ، 1
9ارث و وصیت در فقه و حقوق
نعمت فسسراخ و آگسساه اسسست« .و نیسسز میفرمایسسد :
) نح ل» (72/خ دا از جن س خودت ان
همسرانی برای شما قرار داد و از همسسسرانتان پسسسران و نوادگسسانی بسسه شسسما
داد و چیزهسسای پسساکیزه ای بسسه شسسما عطسسا کسسرد« .و نیسسز میفرمایسسد :
)نساء» (5/اموال کم خردان)سفهاء( را که در اصل اموال شماست به خسسود
آنان تحویل ندهید چسسرا کسسه خداونسسد بوسسسیله امسسوال زنسسدگی را برایتسسان برپسسا
داشته است«.
اماما احمد در مسند خود از عمرو بن عاص از پیسسامبر )ص( روایسست کسسرده
کسسه پیسسامبر )ص( دنبسسال او فرسسستاد و فرمسسود :مسسن میخسسواهم تسسو را همسسراه
لشکری بفرستم خداوند تو را سالم و بسسا غنسسایم بگردانسسد و مسسن بسسه آن امسسوال
علقه خوب ونیک دارما گفت :به رسسسول اسس )ص( گفتسم :مسن بخساطر مسال
اسلما نیاورده اما بلکه بسسه خسساطر رغبسست و شسسوق بسسه اسسسلما و اینکسسه همسسراه
رسسسول اسس )ص( باشسسم ،اسسسلما آورده اما ،پیسسامبر )ص( فرمسسود :ای عمسسرو
1
بهترین مال خوب برای افراد خوب است.
طبیعی است که وقتی اموال پاک و صالح هستند کسسه از راه سسسالم و صسسحیح
و به دور از شبهه حراما یا خسسود حسسراما ماننسسد ربسسا ،احتکسسار ،رشسسوه ،ظلسسم و
فریب ،دزدی ،غارت ،چپاول و ...به دست آمده باشسسند و پیسسامبر )ص( بسسر
مالی که از هر یسک از راههسای حسراما بسه دس ت آمسده باشسد ،بسسیار سسخت
گرفته است ،از جمله آنچه که اماما مالک با سندش از ابسسی امامسسة از پیسسامبر
)ص( نقل کرده است که فرمود :کسی که حق فردی را با سسسوگندش ضسسایع
کند ،خداوند بهشت را بر او حراما و آتش جهنم را بسسر او واجسسب میگردانسسد.
مردی به ایشان گفت :حتی اگر چیز بسیار ناچیزی باشد؟ فرمود :حتی اگسسر
یک شاخه ناچیز سواک باشد ،حتی اگر یک شاخه ناچیز سواک باشد ،حتی
2
اگر یک شاخه ناچیز سواک باشد.
علقه به مال و تصرف کسردن و تملسک آن چیسزی اسست کسه در نهساد بشسر
وجود دارد .چرا کسسه خداونسد متعسسال در مسسورد انسسسان میفرمایسسد :
) عادیات» (8/و او علق ه ش دیدی ب ه
دارایی و اموال دارد« .و یا میفرماید :
) فج ر » (20/و ام وال و دارائ ی را بس یار دوس ت میداریسد« .پسس
بسیار مهم است كه شریعت اسلما قواعد و احكاما ارث را تعیین كند و اینهسسا
را به اجتهاد بشری یا هوای نفسهایی که حریصانه به جمع آوری اموال می
-مسند امام احمد ،4/197 ،مسند عمرو. 1
-امام مالک در موطأ روایت کرده است ،کتاب القضیة ،شماره .1407 2
10 ارث و وصیت در فقه و حقوق
نگران حال ایشان میباشند .پس از خدا بترسند و با یتیمان با متانت و محبت
سخن بگویند «.پس صحیح نیسست کسه فرزنسدان بسرای خسود و بع د از خسود
بدبختی را بخواهند.
پس هرگاه مسلمانی خواست که در دین و دنیا و آخرتش سالم بماند ،باید بسسه
حکم خدا و رسولش راضی باشد و حلل را حلل و حراما را حراما بداند و
به حدود خداوند تجاوز نکند تا زندگی پاک داشته باشد و خداونسسد خسسانواده و
فرزندانش را حفظ کند و اموالش را به عنوان صدقه جسساریه بسسرای او قسسرار
بدهد ،و در حالی با خداوند ملقات کند که خداوند از او خشنود باشد.
12 ارث و وصیت در فقه و حقوق
فصل اول
احكام عمومي در علم ارث
که شامل مطالب زیر میشود:
بخش اول :میراث از لحاظ لغوی و اصطلحای
بخش دوم :برتری و فضایل علم ارث
بخش سوم :شرایط ارث
بخش چهارم :اسباب ارث
بخش پنجم :موانع ارث
بخش ششم :ترکه و حاقوقی که به آنها تعلق میگیرد.
سؤالهای فصل اول
13ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
ارث از لحاظ لغوی و اصطلحی
ارث از لحاظ لغوی :مصدر ورث است و بککر دو معنککی اطلق
1
میشود.
اول :انتقال چیزی از شخصی به دیگری بعد از مرگ ،پککس آن
انتقال به بعد از مرگ اختصاص دارد ،در نتیجه امککوالی کککه در
زمان زندگی طرفین از شخصککی بککه شککخص دیگککر از طریککق
خرید و فروش یا هدیه منتقل میشود ارث نامیککده نمیشککود .و
ارث انتقال چیزهای محسوس را شامل میشود ،مثل عقارات
)زمین و اموال غیر منقککول( و منقککولت کککه منقککولت بیشککتر
هستند ،و نیز شامل امور معنوی مانند وراثت نبوی میشود که
خداوند متعال از قول زکریککا میفرمایککد :
) مریم» (5-6/پ س از فض ل خ ویش جانش ینی ب ه م ن
ببخککش .از مککن و از آل یعقککوب ارث بککبرد و او را پروردگککارا،
مورد رضایت گردان« و نیز میفرماید :
) نم ل» (16/و س لیمان وارث داود ش د« .و ای ن وراث ت
شامل ملک و نبوت است نککه مککال و امککوال .چککرا کککه امککوال
انبیاء به ارث نمیرسد بلکه به عنوان صدقه بخشیده میشود.
پیامبر )ص( میفرماید)) :إنن انلءنبإيءيياَءء لءينم يثيءوُرثييوُا إدينءيياَررا ءوءل إدنرءهرميياَ إنءميياَ ءونرثييوُا النإعنل يءم فءءم ينن أءءخ يءذهث
أءءخ ي يءذ بإءح ي يظظ ءواإف ي يرر(( »علما وارثان انبیاء هستند و انبیاء دینار یا درهمی از آنهسسا بسسه
ارث باقی نمیماند بلکسسه تنهسسا علسم ار آنهسسا بسه ارث بسسرده میشسسود .پسسس هسسر کسسس
2
میتواند به اندازه خود از آن بر گیرد«.
دوما :بقاء ؛ یعنسسی بسساقی بسسودن چیسسزی در دسسست مسسالکش ،و خداونسسد متعسسال اسسسم
وارث را بر آن نهاده است .ابن منظور مصری نویسنده لسسسان العسسرب میگویسد:
خداوند تنها کسی است که همیشگی است و باقی میماند و وارث تماما مخلوقسسات
است و بعد از نابود شدن آنها باقی میماند و خداوند متعال به ترین وارث اسست.
یعنی بعد از نابودی همه ،اوست که باقی میماند .و در دعای پیامبر )ص( آمسسده
است که فرمود» :خداوندا گوش و چشمهایم را به من بسسده و آنهسسا را وارث مسسن
بگردان« .یعنی تا زمانی که میمیرما آنها را برایم سالم نگه دار.
- 1رجوع کنید به :لسان العرب ابن منظور مصکری ،ورث بککاب واو .قکاموس محیکط فیککروز
آبادی باب ث ،فصل واو و آنچه بین آن دو است و معجم الوسیط.
- 2این حدیث توسط ابن ماجه در مقدمه روایت شده اسککت ،بککاب فضککل العلمککاء و الحککث
علی طلب العلم ،شماره .223
14 ارث و وصیت در فقه و حقوق
و اینجا فقط معنای وارث برای انتقال وجود دارد و ممکن است که معنی وارث
بودن خداوند این باشد که خداوند کسی است کسه بعسد از نسابودی مالکسان تمسامی
3
ِملکها و اموالها به او باز میگردند.
میراث و ارث هر دو صحیح هستند و الف در ارث ،واو منقلب شسسده اسسست کسسه
در اصل ورث بوده است.
میراث بر ترکهای که شخص مرده بعد از خود بجسسای میگسسذارد گفتسسه میشسسود و
همچنیسسن تسسراث نیسسز نامیسسده میشسسود .خداونسسد متعسسال میفرمایسسد :
) فج ر» (19/می راث را حریص انه یکج ا
میخورید«.
ابن سسیده میگویسد :ورث ،تسسراث و میسسراث چیزهسسایی هسستند کسسه بسسه ارث بسسرده
میشوند ،و گفتهاند که :ارث ممکن اسست کسه در حسسب باشسد و ورث و میسراث
در مال باشد.
ماده ورث با مشتقات آن در قرآن 35بار تکرار شده است.
اما علم میراث اصطلحاا به معنای قواعدی فقهی ریاضسسی اسسست کسسه بسسه وسسسیله
آنها سهم هر یک از وارثان از ترکه مشخص میشود .و این طبسسق تعریفسسی بسسود
که شیخ علی )رحمه ا( بیان کرده بود.
و این یک تعریف کامل و کافی یا به عبارت اهل منطق جامع و مانع است.
-المقصد السنی فی شرحا اسماء الله الحسنی ،الغزالی ،ص .132 3
15ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش دوم
فضایل علم ارث
بعضی از افراد علم میراث را سسسخت و ثقیسسل میپندارنسد و آن را نسوعی معمسسای
پیچیده تصور میکنند ،در حالی که حق آن است که این علم برای کسی کسسه خسسدا
آن را برای وی آسان بگرداند ،آسان است ،و ارزشمندی یادگیری آن و جایگسساه
رفیع آن و تشویقهای مداوما پیامبر )ص( به یادگیری آن ما را وا میدارد کسسه آن
را به خوبی قبول کنیم و به سرعت آن را یاد بگیریم و مسائل آن را به فضسسل و
لطف خداوند قبول کنیم ،به طسسوری کسسه ابسسن مسساجه بسسا سسندش از ابسوهریره نقسل
کرده که پیامبر )ص( فرمود» :علم ارث را بیاموزیسسد و آن را بسسه دیگسسران نیسسز
یاد بدهید زیرا که علم میراث نصف علم است .و این علم بسسه سسسرعت فرامسسوش
1
می شود و اولین چیزی است که از امت من جدا میشود«.
ابوداود با سندش از عبدا بن عمرو بن عاص روایسست کسسرده کسسه پیسسامبر )ص(
فرمود» :علم سه قسم است و افسسزون بسسر آن زیسسادی اسسست :آیسسات محکسسم ،سسسنت
2
پایدار ،ارث عادلنه«.
حاکم با سندش از عبدا بن مسعود نقل کرده کسسه پیسسامبر )ص( فرمسسود» :قسسرآن
را یاد بگیرید و آن را به مردما یاد بدهید و ارث را یاد بگیرید و آن را به مسسردما
یاد بدهید .چرا که من میمیرما و علم از امت برداشته می شود و ممکن است که
دو نفر در مورد ارث با هم اختلف داشته باشسسند و کسسسی را نیابنسسد کسسه بسسه آنهسسا
3
کمک کند«.
و عمر بن خطاب )رضی ا عنه( مسلمانان را بسسه یسسادگیری علسسم ارث تشسسویق
4
میکرد و میگفت :علم ارث را یاد بگیرد چرا که جزء دین شماست.
بهترین فردی که بعد از پیامبر )ص( افتخسسار مهسسارت و تبحسسر در علسسم ارث را
داشت ،زید بن ثابت بود و پیامبر )ص( به این امسسر گسسواه بسسوده اسسست ،آنجسسا کسسه
اماما احمد و ابن ماجه و ترمذی و نسائی بسا سسند خودشسان از انسس )رضسی اس
عنه( روایت کردهاند کسسه پیسسامبر )ص( فرمسسود :مهربسسانترین فسسرد بسسه امسست مسسن
ابسسوبکر و سسسخت گیرتریسسن آنهسسا عمسسر و بسسا حیسسا و پاکسسدامنترین آنهسسا عثمسسان و
عالمترین آنها به مسائل حلل و حراما معاذ بن جبل و کسسسی کسسه بیشسستر از همسسه
قرآن را میخواند أأَبیّ بن كعب و عالمترین فرد به علم ارث زید بن ثابت است و
5
هر امتی شخصی امین دارد و امین این امت ابوعبیده جراح است.
- 1ابن ماجه ،کتاب الفرائض ،باب الحث علی تعلیم الفرائض ،شماره .2719
- 2ابوداود ،کتاب الفرائض ،باب ما جاء فی تعلیم الفرئض ،شماره .2765
- 3حاکم در المستدرک علی الصحیحین ،روایت کرده است .کتاب الفرائض .4/333 ،
- 4فتح الباری ،ابن حجر عسقلنی.12/7 ،
- 5رجوع کنید به :سنن ابن ماجه ،فضککائل اصککحاب رسککول اللککه )ص( ،شککماره 154؛ نیککل
الوطار شوکانی ،کتاب الفرائض 6/54؛ و ابن حجر گفته که حدیث حسن است و امام احمد
و صککاحبان سککنن آن را اسککتخراج کردهانککد و ترمککذی و ابککن جبککان و حککاکم آن را صککحیح
16 ارث و وصیت در فقه و حقوق
این حدیث بر این امر تاکید میکند کسسه عسسالمترین صسسحابه بسسه علسم ارث زیسد بسن
ثابت ضحاک با کنیه ابوسعید بوده است کسسه ایشسسان از بهسسترین اصسسحاب پیسسامبر
بوده و در حالی که یک پسر یازده ساله بود وارد مدینه شسسد و اولیسسن غزوهای
که در آن شرکت کرد ،غزوه خندق بود .و او کاتب وحی رسول ا )ص( بسسود
و ابوبکر )رضی ا عنه( او را به جمع آوری قرآن امر کرد ،و بسسه وی گفسست:
» تو یک مرد عاقل و جسسوان هسستی و تسو را متهسم نمسسی کنسسم و تسو کساتب وحسی
رسول ا )ص( بودی ،پس قرآن را جمع آوری کن« .زیسد مسسی گفسست :قسسسم بسسه
خدا اگر مسسرا مجبسسور بسسه برداشسستن یکسسی از ایسسن کوههسسا میکسسردی ،سسسنگینتر از
کاری که به من سپردهای ،نبود.
اصحاب پیامبر )ص( زید را به خاطر علم و فضلش گرامی میداشتند .تا جسسایی
که روایت شده که ابن عباس )رضی اسس عنسه( رِکساب شستر وی را میگرفسست و
زید به او گفت :رهایش کن ای پسر عموی رسول ا )ص( .و او گفت :مسسا بسسا
علما و بزرگان خود این گونه رفتار میکنیم.
ابن عباس در روز مرگ زیسسد 1گفتسسه اسسست :ایسسن گسسونه علسسم از میسسان مسسا رخسست
بربست ،امروز علم زیادی را از دست دادیم .و ابوهریره گفته اسسست :جسسوهر و
سرمایه این امت درگذشت و شاید خداوند متعال ابن عباس را جانشین وی قرار
2
داده باشد.
بنابراین بسیاری از علما در علم ارث نظر زید را بر سایرین ترجیح میدهند.
پس ما طبق سنت زید بن ثابت به این علم و جمع آوری مسایل آن اقداما کردیسسم،
تا شاید به این فضل بزرگ برسیم.
بخش سوم
شروط ارث
شرط چیزی است که چیز دیگری به وجود آن بستگی دارد و خارج از حقیقسست
ل طهارت و پاکی شرط درستی نماز اسسست و لزما اسسست کسسه آن چیز میباشد .مث ا
قبل از شروع نماز طهارت وجود داشته باشد .ولی رکن چیزی اسسست کسسه چیسسز
دیگری به وجود آن بسسستگی دارد امسسا داخسسل در حقیقسست آن چیسسز میباشسسد ،ماننسسد
خواندن سوره حمد در نماز که رکن میباشد چرا که جزئی از نماز میباشد.
برای وجود داشتن ارث باید چهار شرط وجود داشته باشد که عبارتند از:
شرط اول :مرگ مورث که به طور حاقیقی یا حاکمی یا تقدیری ثابت شود.
طبیعی است که ارث بردن از کسی زمانی کامل میشود که صسساحب مسسال فسسوت
کرده باشد و برای هیچ کس صحیح نیسسست کسسه قبسسل از مسسرگ پسسدرش در مسسورد
حقی که در مسسال وی دارد ،صسسحبت کنسسد .ولسسی ایسسن مسسرگ ممکسسن اسسست مسسرگ
طبیعی و حقیقی باشد که نزد مردما معروف اسسست ،و بسسا دیسسدن یسسا دلیسسل شسسرعی
ثابت میشود ،مثلا شاهدانی در سفر او را دیدهاند.
اما مرگ حکمسسی ،مرگسسی اسسست کسسه قاضسسی بسسه آن حکسسم داده اسسست و آن شسسامل
حالت زیر میشود:
-1مفقود :شخص غایبی است که مدت غیبت وی به طول انجامیده و هیسسچ
خسسبری در مسسورد او وجسسود نداشسسته و جسسا و مکسسانش مشسسخص نبسسوده ،و
مرگ یا زنده بسسودن وی یقینسسی نباشسسد .کسسه علمسسا در مسسورد چنیسسن فسسردی
اختلف نظر دارند؛ حنفیها بر این عقیده هستند که قاضی بعسسد از هفتسساد
سالگی فرد میتواند حکم به مرگ وی بدهد و به این حدیث پیامبر )ص(
استناد میکنند که فرمود :سن و عمر افراد امت من میان شصت تا هفتاد
1
سالگی است.
و شافعی ها بر این نظر هستند که باید منتظر ماند تا زمانی کسسه ظسسن غسسالب
در مورد مرگ هم سسسن و سسسالهای آن فسسرد ایجسساد شسسود ،و آن را بسسه اجتهسساد
حاکم وابسته کردهاند .و مالکی ها معتقدند که بایسسد تسسا سسسن 75سسسالگی فسسرد
منتظر ماند .ولی حنابله میان حالتی که ظن غالب در مورد شخص نسسابودی
باشد و بین حالتی که ظن غالب در مورد شخص نابودی نباشد فرق گذاشسته
اند .حالت اول :مانند فردی است که در زمسسان جنسسگ بیسسرون رفتسسه باشسسد یسسا
سوار بر کشتی شده که بعضی از افسسراد آن غسسرق شسسدهاند یسسا در صسسحرایی
بوده که مردمانی در آنجا هلک شدهاند یا در میان خانوادهاش بسسوده و گسسم
میشود مثل کسی که برای نمسساز عشسسا یسسا بسسرای کسساری بیسسرون میرود و بسسر
- 1ترمذی در کتاب الزهد روایت کرده است؛ ابن ماجه در کتاب الزهد ،باب المل و الرجاء
آورده اس ،شماره .4236
18 ارث و وصیت در فقه و حقوق
نمیگردد ،برای این گونه افراد بایسسد چهسسار سسسال منتظسسر مانسسد سسسپس قاضسسی
حکم به مرگ وی میدهد و اموالش تقسیم میشود و همسرش در عسسّده وفسسات
قرار میگیرد.
اما کسی که ظن غالب در مورد نابودی وی در زمان غیبتش وجود نداشسسته
باشد مانند کسی که برای تجارت یا علم یا تفریح مسسسافرت میکنسسد و خسسبری
از او نمیرسسسد ،کسسه در مسسورد ایسسن افسسراد روایسسات زیسسادی وجسسود دارد کسسه
1
مشهورترین آنها این است که باید تا 90سالگی منتظر او ماند.
به هر حال اینها مسائل اجتهادی هستند که نصی در مورد آنها وجود ندارد.
ولی با وجود پیشرفت وسایل ارتبسساطی و وسسسایل جسسستجو و تحقیسسق بایسسد در
این آرای پیشین تجدی د نظسر کسرد .و شساید ایسن چیسزی باش د کسه قانونگسذار
مصر در بسساب ارث آن را رهسسا کسسرده و بسسه ارزیسسابی قاضسسی موکسسول کسسرده
است .در ماده اول قانون ارث شماره 77سال 1943آمده است کسسه» :ارث
با مرگ مورث یا به اعتبار مرده بودن وی با حکسسم قاضسسی بسسه وارث تعلسسق
میگیسسرد« .و ایسسن ترجیسسح صسسحیحی اسسست چسسرا کسسه مسسا از طریسسق اعلما در
روزنامه ها و مجلت و اینترنت و ماهواره هسسا در مسسدت کوتسساهی میتسسوانیم
بدانیم یا ظن غالب به موجود یا مفقود بودن شخص پیدا کنیم.
-2اسیر :اسیر وقتی هیچ خبری از او نباشد در حکم مفقود است.
در هر حال قاضسی حکسم بسه مسرگ اسسیر میدهسد و مسدت زمسان غیبست وی
اعتباری ندارد و این حکم اثر بازگشتی نسسدارد .یعنسسی ارث بسسردن از لحظسسه
حکم قاضی به مرگ مورث است نه از لحظه غیبت یا اسارت.
اما مرگ تقدیری ،جنینی است که به سبب جنایتی که بر مادرش شده ،مرده
به دنیا میآید و قانون بر خلف مذهب حنفیه از این امر پیروی نکرده است.
شرط دوم :زنده بودن وارث به طور حاقیقی یا تقدیری:
زنده بودن حقیقی ،معلوما و بدیهی است .ولی زنده بسسودن تقسسدیری ،حکسسم بسسه
زنده بودن جنین در شکم مادرش است چرا که این احتمال بیشتر است .پس
سهم ارث وی بنابر فرض زنده بودن وی جدا میشود .میراث جنین تفصسسیل
زیادی دارد که ان شاء ا در جای خود از آن بحث میکنیم.
و از جلمه مسائلی که به این دو شرط تعلق دارد مسئله ای است کسسه دو نفسسر
یا بیشتر که از همدیگر ارث میبرند با هم بمیرند مانند زن و شوهر یسسا پسسدر
و پسر و امثال اینها که غالباا در جنگها و حوادث ویرانگر و آتسسش سسسوزیها
و تصادفات و درگیریها پیش میآید .که در مورد این مسسسائل دو قسسول وجسسود
دارد :آنها از همدیگر ارث میبرند و بعضسسیها نیسسز گفتهانسسد کسسه هیچکسسداما از
آنها از همدیگر ارث نمیبرند و این قول صحیح است .چرا کسه روایست شسده
- 1المغنی ،ابن قدامه مقدسی ،تحقیککق :د .عبککدالفتاحا الحلککو ،د .عبککدالله الککترکی-9/186 ،
،187مسأله شماره .1049
19ارث و وصیت در فقه و حقوق
که کشته شدگان جنگ صفین و یمامه از همسسدیگر ارث نبردهانسسد و روایسست
شده که اما کلثوما دختر علی در گذشت و پسسسرش ابسسو زیسسد بسسن عمسسر نیسسز در
همان حال درگذشت و هیچکداما از همدیگر ارث نبردند .و ترکسسه و میسسراث
1
آنها میان افراد نیازمند زنده پخش شد.
در ماده سوما قانون ارث مصر آمده است که :وقتی دو نفر بمیرنسسد و معلسسوما
نباشد که کداما یک از آنهسسا اول مسسرده اسسست ،هیسسچ یسسک از آنهسسا از هسسم ارث
نمیبرند ،خواه مرگ آنها در یک حادثه باشد یا در حادثههای متفاوت باشد.
شرط سوم :علم به علت و اسباب میراث:
و این اسباب سه قسمند :قرابت یا نزدیکی ،زوجیت یا همسسسر بسسودن و ولء
)صاحب برده بودن(.
علم در اینجا منظور تاکید بر اثبات نسب یا دواما زندگی زناشویی حقیقی یسسا
حکمی و ولء که همان فرد آزاد کرده بردهها میباشد .کسسه حسسق ارثشسسان بسسه
آنها میرسد وقتی که شخص صاحب برده وارثسسی نداشسسته باشسسد کسسه بعسسداا بسسه
تفصیل از آن بحث میشود اما در اینجا بایسسد علسسم بسسه وجسسود یکسسی از اسسسباب
میراث وجود داشته باشد.
شرط چهارم :مانعی از موانع ارث وجود نداشته باشد:
مانند اختلف دین ،کشتن مورث توسط وارث که تفصیل آن ان شاء اسس بسسه
زودی بیان خواهد شد.
بخش چهارم
اسباب ارث
اسباب جمع سبب است و در لغت به معنای چیسزی اسست کسه بوسسیله آن بسه
دیگری وصل میشود و در اصطلح عبارت اسسست از چیسسزی کسسه از وجسسود
آن وجود و از عدما آن عدما شسسیء حاصسسل میشسسود 1.مثسسل غسسروب آفتسساب کسسه
موجب نمسساز مغسسرب و بسساز کسسردن روزه روزه داران میشسود .پسسس غسسروب
آفتاب سبب ثبوت این احکاما است.
در متن رحبیه آمده است که:
اسباب ارث افراد ،سه تاست که هر یک از اینهسسا مسسستحق ارث را صسساحب
آن میگردانسسد و آنهسسا نکسساح و ولء وو نسسسب هسسستند کسسه بعسسد از اینهسسا سسسبب
دیگری برای ارث وجود ندارد.
نخست :قرابت یا نسب:
قرابت خونی که به سبب ولدت ایجاد شده است و در علسسم ارث شسسامل سسسه
نوع میباشد:
-1صاحابان فروض ،که خویشاوندان شخص مرده هستند که خداوند متعال
سهم مشخصی را برای آنها در قرآن یا سنت نبسسوی معیسسن کسسرده اسسست.
مانند پدر ،جد ،مادر ،جده ،دختر ،دختر پسسسر و خسسواهر تنسسی و خسسواهر
پدری و فرزندان مادری.
-2عصبهها :نزدیکی و فامیلی پدری یک فسسرد میباشسسد ماننسسد :پسسسر ،پسسسر
پسسسر و پسسایین تسسر و بسسرادر تنسسی و پسسسرش و بسسرادر پسسدری و پسسسرش و
عموی تنی و پسرش و عموی پدری و پسرش.
-3ذوی الرحاام :مانند دخسستر دخسستر و پسسسر دخسستر و دایسسی و پسسسر دایسسی و
مادر پدر مادر.
تمامی اینها به جهت پدری و یا پسرش با شسسخص مسسرده فامیسسل هسسستند .پسسس
افراد برتر مانند پدر و جد و عمو در واقع برادر پدر و امثسسال اینهسا هسستند.
و فرزند بودن در پسر یا پسران ظاهرتر است هر چند پاینتر باشد .و دخسستر
و پسرانش .و دختر صاحب فرض می باشند و پسسسرش جسسزء ذوی الرحسساما
است چرا که به خانواده دیگری تعلق دارد.
دلیلسسی کسسه بسسر ارث بسسه قرابسست دللسست میکنسسد ایسسن آیسسه اسسست کسسه میفرمایسسد :
) نساء» (7/ب رای
- 1الرحبیة فی علم الفرائض بشرحا سبط الماردینی؛ تعلیق :د .مصطفی دیب البغا ،ص -30
.31
21ارث و وصیت در فقه و حقوق
این نوع ولء مربوط به آزاد کردن برده است نه ولی سوگند و معاهده کسسه
مختص به بردگانی است که سیدشان آنها را آزاد کرده ،در نسستیجه ایسسن سسسید
امسسوال بسسرده را بسسه ارث مسسی بسسرد اگسسر بسسرده وارث نداشسسته باشسسد .که بر
معنای ولء و وفا تأکیککد کککرده باشککد .چککرا کککه آنهککا را آزاد
کرده و تشویق به آزاد کردن بندگان باشککد بککه گونهکای ککه
حق آنها در ارثشان از بین نرود.
این اسباب سه گانه مورد اتفاق همه علما است ..و هرگاه
وارثی به علت قرابت یا ازدواج یا ولء وجود نداشته باشد،
بیت المال وارث اسککت .و در اینجککا سککپردن مککال بککه بیککت
المال بر اساس مصلحت است نه میراث .ماننککد مککال گککم
شده ای کککه صککاحب نککدارد و ایککن رأی راجککح در نککزد مککن
1
است.
- 1در این مورد تفصیلی وجود دارد که آیا بیت المال باید منتظکم باشککد یککا نکه؟ و آیککا حککاکم
عادلی بر آن اشراف دارد یا نه؟ و ما در اینجا نیازی به این تفصیلها نداریم و کسککی کککه مککی
خواهد بیشتر بداند قوانین ابن جزی ص 24مراجعه کند.
23ارث و وصیت در فقه و حقوق
اسبا
ب
ارث
قرابت
ولءا ازدواج
بخش پنجم
موانع ارث
مانع ارث وجود چیزی اسسست کسسه مسسانع اسسستحقاق ارث میشسسود هسسر چنسد کسسه
س بب آن وجسود داشسته باشسد ماننسد پسسری کسه پ درش را میکشسد و از ارث
محروما میشود و این قتل مانع ارث بردن وی است هر چنسسد کسسه سسسبب ارث
24 ارث و وصیت در فقه و حقوق
که قرابت باشد موجود است .و کسی که از میراث محروما بشسسود گسسویی کسسه
در اصل وجود نداشته است و هیچ کس را حجب نمیکند )چه حجب حرمان
و چه حجب نقصان(.
1
موانع ارث چهار چیز هستند .که عبارتنسسد از :قتسسل ،اختلف دیسسن ،اختلف
دارین )دارالسلما و دارالکفر( ،بردگی و تفصیل آن به شکل زیر است.
مانع اول :قتل:
وقتی که فرزندی اقداما به قتل پدر میکند یا زنی اقداما به قتل شوهرش میکند
و یا برعکس ،فرد قاتل از مقتول ارث نمیبرد ،هر چند ک ه سبب ارث وجود
داشته باشد ،و آن به این علت است:
-1اماما مالک با سند خود از عمر بن خطاب )رضی ا عنسه( روایست کسرده کسه
2
رسول ا )ص( فرمود :قاتل هیچ حق و سهمی ندارد.
-2روایتی که بیهقی با سند خود از ابن عباس )رضی ا عنه( آورده کسسه پیسسامبر
)ص( فرمود :کسی که دیگری را بکشد از او ارث نمیبرد ،حتی اگر وارثی غیر
از او نداشته باشد ،حتی اگر پدر یا فرزندش باشسسد چسسرا کسسه قاتسسل سسسهمی از ارث
3
ندارد.
-3این احادیث مخصص آیات و احسسادیث عسسامی هسسستند کسسه هسسر وارثسسی را
مستحق ارث بردن از اموال مسسورثش میدانسسد ماننسسد ایسسن آیسسه کسسه میفرمایسسد:
) نساء/
(7پس این آیه حق هر مرد و زنی را که با شخص مرده قرابت دارن د ،در
اموال وی ثابت میکند ولسسی ایسسن آیسسه عسساما اسسست و بسسا احسسادیثی کسسه قبلا ذکسسر
کردیم تخصیص داده شدهاند که قاتل از این وارثسسان خسسارج شسسده و از ارث
4
محروما میشود.
- 1در متن الرحبیه آمده است که موانع ارث سه تا هستند:
شخص به واسطه داشتن یکی از این سه علت از ارث محروما میشود؛ بردگی و قتل و اختلف دین ،پس بدان که شسسک
مثل یقین نیست.
ابن جزی در القوانین الفقهیة ) (260آورده است که موانع ارث ده قسم هستند :اختلف دین ،بردگی ،قتسسل عمسسد ،لعسسان،
زنا ،شک در مردن مورث مانند مفقود یا اسیر و شک در زنده بودن مولود ،شک در زودتر مسسردن مسسورث یسسا وارث،
شک در مذکر و مونث بودن فرد مخنث .ولی حقیقت آن است که آنچسه ابسسن جسسزی بیسسان کسسرده ،تسسداخل میسسان شسسروط و
موانع ارث است ،و گرنه عدما وجود ترکه یا بدهکار بودن بیش از ترکه متوفی را نیز به موانع ارث میافزویم.
- 2کتاب العقول ،باب ما جاء فی میراث العقل و التغلیظ فیه ،ص 867از کتاب الموطأ.
- 3به روایت بیهقی ،کتاب الفرائض ،باب ل یرث القاتل و آلبانی در إرواء الغلیککل در تخریککج
احادیث منار السبیل آن را استخراج کرده است.117-6/116 .
- 4شاید این گونه باشد که افرادی قسمتی از آیه یا حدیث را بخوانند و به سرعت اقدام به
حکم کردن بکنند بدون اینکه اهلیت فتوی دادن و اجتهاد را داشته باشککند » کسککی کککه بککدون
علم و آگاهی فتوا بدهد وارد جهنم خواهد شد« همچنککانکه پیککامبر )ص( روایککت شککده اسککت.
چرا که نصی را که تصور میکند عام است ،شاید مخصص داشته باشد و مطلکق شکاید مقیکد
داشته باشد و یا نصوص منسککوخ باشککند و شککاید اینهککا شککأن نککزول داشککته باشککند و لزم بککه
توضیح باشند .اینها باعث میشود که ش خص مسکلمان از فت وی دادن بکدون دقکت خکودداری
کند .ابن قیم میگوید :جرأت و جسککارت فتککوی دادن نشککانه کککم علمککی اسککت .ر .ک :اعلم
الموقعین .1/28
25ارث و وصیت در فقه و حقوق
-4ابن قدامه مقدسی در مورد علت این حکم میگوید :زیسسرا اگسسر قاتسسل ارث
میبرد باعث زیاد شدن قتل میشود ،چرا که گاهی فرد عجله دارد که مورث
زود بمیرد و او صاحب اموالش شود پسس بسا قتسل وی مسرگ او را بسه جلسو
میاندازد .همچنان که آن اسرائیلی عمویش را کشت و خداوند داسسستان آن را
1
در داستان گاو آورده است.
-5قاتل به علت این قاعده شرعی از ارث محروما میشود که :مسسن اسسستعجل
شیئاا قبل أوانه عوقب بحرمانه یعنی هر کس قبل از فرا رسیدن کاری عجله
کند و خسسود آن را جلسسو بیانسسدازد بسسا ممنسسوع کسسردن وی از آن کسسار مجسسازات
میشود.
ولی آیا هر قاتلی از ارث محروما میشود؟
در این مسأله اختلفات زیادی وجود دارد .ولی چیزی که بدان عمل میشود
مفاد ماده پنجم قانون ارث است که قتل عمسسد را مسسانع ارث دانسسسته اسسست .و
فرقی نمیکند که قاتل خودش فاعل اصلی باشد یا اینکه شریک جرما باشد یسسا
شهادت دروغ داده باشد که شهادت وی منجر بسسه حکسسم اعسسداما شسسده باشسسد .و
قتل باید به ناحق و بدون عذر و بهانه باشد و قاتل باید عاقل باشد و بسسه سسسن
15سالگی رسیده باشد.
2
بدین ترتیب شروط محروما شدن قاتل از ارث به شرح زیر میباشد:
-1قتل باید عمدی باشد ،ولی قتل غیر عمد )قتل خطأ( مانع قاتل از میراث
3
نمیشود.
- 1المغنی ،9/151 ،مسأله شماره ،1043کاری که آن اسرائیلی کرده بود این بود که تنهککا
پسر عمویش را کشت تا به ارث عمویش برسد پس همسایهاش را بککه قتککل پسککر عمککویش
متهم کرد و از آنها دیه خواست و خداوند آنها را به کشتن یک گاو امر کککرد تککا قسککمتهایی از
آن را به شخص مرده بزنند تا بگوید که قاتلش کیست .و این جایگاه یهودیان در هر زمککان و
مکانی است .خداوند آنها را بکشد آنها مکار و حیله گر و خسیس بودند و این قتککل در قککرآن
بیش از چهل بار به آنها نسبت داده شد ولی قتل تنها یکی از جرایم مرتکب شده آنهاست.
- 2فی المیراث و الوصیه ،محمد بلتاجی ،ص .30-29
- 3قتل در فقه اسلمی انواعی دارد:
- 1قتل عمد عدوانی :قتلی که با اصرار و کمین کردن و نیت همراه باشد کککه یککا قصککاص یککا
دیه یا گذشت به دنبال دارد.
-2قتل شبه عمد :مثل پدری که پسرش را با چیزی که نه زخمی کننده و نککه کشککنده اسککت
بزند ولی پسر بمیرد و یا باید دیه بدهد یا عفو و کفاره به دنبال دارد.
-3قتل خطأ :خواه خطا و اشککتباه در قصککد و نیککت باشککد مثککل کسککی کککه تیککری را بککه نیککت
دشمنش رها میکند ولی بعد ا ا مشخص میشود که پدرش بوده اسککت یککا خطککا در فعککل باشککد
مثل کسی که اسلحهاش را تمییز میکند که ناگاه تیری از آن رهککا میشککود و پسککرش را مککی
کشد که باید دیه بدهد یا مورد عفو قرار بگیرد..
-4قتل به سبب؛ مثل کسی که چالهای بر سر راه عمومی میکنککد و پککدرش در آن میافتککد و
میمیرد و کسی که به قتل دیگری دستور داده یا دیگککری را بککه آن تشککویق کککرده یککا در قتککل
شرکت کرده نیز این گونه است.
- 5قتل به حق؛ مثل قصاص یا حد یا دفاع از واجب )جان ،دین ،آبرو ،مال.(...
و از جهت شرعی نه دیه و نه کفاره دارد و از جانب قانون جنایت نیست.
26 ارث و وصیت در فقه و حقوق
-2در این قتل عمد فرقی نمیکند که قاتل فاعل اصلی قتسل باشسد یسا ش ریک
قتل باشد یا سبب قتل باشد مثل کسی که بسسه دیگسسری امسسر کسسرده باشسسد یسسا
شهادت دروغ داده باشد که حکم اعداما مبتنی بر آن باشد.
-3قتل بدون حق و دلیل باشد.
-4قاتل در هنگاما قتل به سن تکلیف رسیده باشد.
اینها مفاد قانون بودند و قانونگذار بر اساس مذهب مالکی عمل کرده اسسست
چرا که وقتی ثابت شد ک ه قتل خطا بوده ،قاتسسل ارث میبرد و محسسروما شسسدن
از ارث فقط با قتل عمد است.
ولی من هر چند این قول را اشتباه نمیدانم اما قول شافعیه و حنفیه و حنسسابله
و ظاهریه را درستتر میدانم چرا که قاتل قتل خطسسأ را نیسسز از ارث محسسروما
میدانند .زیرا:
-1سخن پیامبر < که فرمود» :قاتل هیچ حق و سهمی ندارد« عاما است و
شامل تمامی قاتلن غیر از بچسه و مجنسون میشسود زیسرا آنهسا در اصسل
مکلف نیستند و قتل به حق و دلیل شامل آن نمیشود چرا که حق یا دلیسسل
دارند ولی قتل خطأ نیاز به احتیاط دارد تا ما فسسرد را مسسسؤول نسسدانیم .و
این قتل از شخص مکلف نیز ناشی شده است.
-2شسسریعت اسسسلما قاتسسل خطسسأ را ملسسزما بسسه پرداخسست دیسسه کسسرده اسسست ،در
صورتی که اولیای دما از آن نگذرنسد و س پس بایسد کفساره بپردازنسد ،در
حالی که از لحاظ شرعی گناهکسسار نیسسست .و در سسسایه ایسسن امسسر حسسدیث
پیامبر < تفسیر میشود که میفرماید :خداونسسد گنسساه خطسسا و فراموشسسی و
1
اکراه را از امت من برداشته است.
یعنی کسی که چیزی را به اشتباه و خطا تلف کرد ،باید آن را درست کند و
باید جبران خسارت کند هر چند که خطا بوده است .پس بهتر است که قاتسسل
قتل خطأ نیز از ارث محروما شود.
-3وقتی که قتل عمد تنها مانع میراث باشد و قتل خطسأ مسانع نباش د ،وارث
میتواند مورثش را عمداا بکشد و بعد جریان را به گونهای طراحی کنسسد
که قتل خطأ ثابت شود و فرد وارث به هدفش برسسسد .ولسسی طبسسق قاعسسده
سد ذریعه لزما است که قاتل چه عمدی و چسسه خطسسایی از ارث محسسروما
شود.
- 6قتل به عذر و دلیل؛ مثل کسی که ناگهان با زنش یا خواهرش همراه یک زناکککار مککواجه
میشود و هر دوی آنها را میکشد.
-7قتل از جانب غیر مکلف مثل مجنون یا بچه؛ مثل کسی که با اسلحه پدرش بازی میکند و
او را میکشد یا بچهای مادهای سمی را در غذای دیگری میریککزد بککه گمککان ایکککه شکککر بککوده
است و او را میکشد که در اینجا باید عاقله وی دیه بدهند.
- 1ابن ماجه ،کتاب الطلق ،باب طلق المکره و الناسی ،شماره .2/178 ،235
27ارث و وصیت در فقه و حقوق
-ابوداود ،کتاب الفرائض ،باب هل یرث المسلم الکافر ،2791 ،احمد المسند.2/178 ، 1
فرمود :اسلما زیاد میشسود ولسسی کاسسسته نمیشسسود پسسس مسسسلمان از کسسافر ارث
3
میگیرد.
ترجیح من در ارث مسلمان از غیر مسلمان:
به نظر من جایز است مسلمان از غیر مسلمان ارث ببرد زیرا:
-1حدیث پیشین که گفتیم »اسلما زیاد میشود ولی کاسته نمیشود« کسسه امسساما
احمد و ابسسوداود ایسسن حسسدیث را در مسسسند خسسود آوردهانسسد و حسساکم آن را
صحیح دانسته است و ذهبی با آن موافق است و مناوی گفته کسسه شسسنیدن
این حسسدیث توسسسط ابوالسسسود از معسساذ ممکسسن اسسست .و حسسدیث از لحسساظ
محتوایی با قوانین شریعت و عقل توافق دارد.
-2عدما ارث بردن در سایه گستردگی اسلما و روی آوردن غیر مسسسلمانان
به اسلما باعث روی نیاوردن بعضی از افرادی میشود که میخواهند بسسه
اسلما روی بیاورند .چسرا کسه بساعث میشسود شسخص نومسسلمان فقیسر و
نیازمند گردد ،مخصوصساا وقستی کسسه مسسا میدانیم غسسالب نومسسلمانان زن
هستند و این زن با روی آوردن به اسلما خودش را بدون مال و همسسسر
– بر حسب فتوای کسانی که قایل به جدا شدن زن مسلمان و مسسرد غیسسر
مسلمان از هم هستند – میبیند و ایسسن کسسار بسساعث جلسسوگیری از پخسسش و
رواج اسلما میشود و عقسسل هیسسچ فقیسسه یسسا دعسسوتگری ایسسن امسسر را قبسسول
نمیکند.
-3شیخ السلما ابن تیمیه درستی ارث بردن مسلمان از غیر مسلمان )غیر
حربی( را ترجیح داده است و به این دلیل استناد کرده است:
الف( پیامبر )ص( زنادقه منافق را در احکاما ظاهری اسلما مانند مسسسلمانان
به حساب میآورد ،پس از آنها ارث برده میشسسد و آنهسسا نیسسز وارث مسسسلمانان
میشسسدند ،ماننسسد کسساری کسسه بسسا عبسسدا بسسن ابسسی کسسرد و ملک ارث بسسردن را
همکاری و همیاری ظاهری قرار داد نه ایمان قلبی و باطنی.
ب( مشهور است که صحابه از اموال مرتدان ارث بردهاند.
ج( این حدیث »مسلمان از کافر ارث نمیبرد« در مورد کسسافر حربسسی اسسست
نه دیگران .پسسس ملک در ارث بسسردن همکسساری و تعسساون اسسست و مسسانع آن
جنگ و محاربه است .بنابراین اکثر فقها گفتهاند که :شسسخص ذمسسی از کسسافر
حربی ارث نمیبرد ،صسحابه نزاعسی در م ورد ارث بسردن فسرد مسسلمان از
خویشاوندان ذمیاش و ارث بردن برده از سید غیر مسلمانش نداشتهاند.
-4ایسسن نظسسری اسسست کسسه علمسسه شسسیخ قرضسساوی در پاسسسخ بسسه سسسؤال یسسک
نومسلمان انگلیسسسی داده اسسست کسسه پسسدرش فسسوت کسسره و ترکسسه زیسسادی از او
بجای مانده و او تنها وارث وی است ،اگسسر آن را رهسسا کنسد بسسه حکسسومت یسسا
-ابوداود ،کتاب الفرائض ،ش 2792و گفته که در آن یک مرد مجهول وجود دارد. 3
29ارث و وصیت در فقه و حقوق
مؤسسههای غیر اسلمی میرسد و شیخ قرضاوی به وی پاسخ داده است که
میتواند از او ارث ببرد و به دلیسسل پیشسسین اسسستدلل کسسرده اسسست و دو دلیسسل
دیگر نیز بر آن افزوده است که عبارتند از:
الف( قانون حق را به ارث بردن میدهد و این ارث بردن یکسسی از راههسسای
تملسسک اسسست پسسس وارث بسسا کمسسک قسسانون از او ارث میبرد و ایسن یکسسی از
اسباب تملک است.
ب( ممکن است که به وی وصیت کرده باشد و اختلفسی در ایسن نیس ت کسه
وصیت مسلمان برای غیر مسلمان و بر عکس جایز است و حداقل امر این
است که او تا زمانی که زنده است از آن اموال استفاده میکند و بعداا آنها را
بسسه مؤسسسسههای اسسسلمی میبخشسسد ،تسسا ایسسن امسسوال بسسه طریسسق غیسسر شسسرعی
استعمال نشوند ،و این طبق فتوای مجامع فقهی در مسسورد امسسوالی اسسست کسسه
از راه حراما مانند ربا به دست میآیند کسسه آنهسسا را میگیرنسسد و در راه خیسسر و
1
مصلحت مسلمانان استفاده میکنند.
-5مجلسسس افتسساء و تحقیقسسات اروپسسا بسسه جسسواز ارث بسسردن مسسسلمان از غیسسر
مسلمان فتوا داده است تا موافق با نیاز مسسسلمانان جدیسسد غسسرب باشسسد .و بعسسد
میسسزان حسسق آنهسسا را در ایسسن ارث بسسردن تعییسسن کردهانسسد کسسه اینهسسا پسسس از
تحقیقات و بررسیهایی پیرامون موضوع بوده است کسسه بسسه جسسواز آن فتسسوی
دادهاند و این امر برای من معلوما شد که این نظر صحیحتر است.
من تعجب میکنم از اینکه ابن قدامه گفته که ایسسن قضسسیه )جسسایز نبسسودن ارث
مسلمان از کافر( مورد اجماع است ،پس خودش اسم افرادی را میآورد کسسه
قائل به جواز ارث بردن مسلمان از غیر مسلمان هسسستند مثسسل عمسسر ،معسساذ،
معاویه ،محمد بن حنفیه ،علی بن حسین ،سعید بن مسیب ،مسسسروق ،عبسسدا
بن معقسسل ،شسعبی ،یحیسسی بسن معمسسر و اسسسحاق و اینهسسا صسسحابه بزرگسسوار و
تابعین بودهاند.
مخصوصاا سرور ما عمر ،معاذ و ابن مسسسیب ،پسسس آیسسا اجمسساع بسسدون اینهسسا
ممکن است؟!! در حقیقت بسیاری از آنچه کسسه در مسسورد آن ادعسسای اجمسساع
کرده اسسست ،اختلف زیسسادی در آن وجسسود دارد ،از جملسسه ایسسن قضسسایا ارث
بردن مسلمان و غیر مسلمان می باشد .
عدما ارث بردن مسلمان و کافر از همدیگر در برگیرنده مسایل زیر است:
2
-1ارث بردن بعضی از غیر مسلمانان از همدیگر .
اختلفی در این امسر نیسست کسه کسافران اگسر همگسی از یسک دیسن باش ند از
همسسدیگر ارث میبرنسسد مثسسل یهودیسسان بسسا یهودیسسان و مسسسیحیان و بوداییسسان و
سسسیکها و کمونیسسستها و ملحسسدان ،کسسه هسسر ملسستی از اینهسسا از همسسدیگر ارث
میبرند.
اما اگر یک ملحد بسسا یسسک بسسودایی یسسا یهسسودی نصسسرانی ازدواج کنسسد یسسا پسسدر
کمونیست باشد و پسرش یهودی باشد آیا از همدیگر ارث میبرند؟
در مورد این مسأله سه نظر وجود دارد:
نخست :اختلف ملتهای کسسافر مسسانع ارث نیسست و ایسسن نظسسر جمهسسور فقهسساء
است :حنفیه ،شافعیه ،داود ظاهری و یک روایت از اماما احمد که دلیل آنها
این کلما خداوند متعال است :
) انف ال .(73/و مرج ع و منش أ ارث ولی ت و همک اری اس ت و
خداوند میفرماید) :یونس(32/
پس تمامی اینها کافر و ملتشان یکی اسسست و دینشسسان باطسسل اسسست .و قسسانون
نیز از این نظر تبعیت کرده است آنجا که در ماده 61آمده است که مسلمان
و کافر از همدیگر ارث نمیبرند ،در حسسالی کسسه بعضسسی از غیسسر مسسسلمان از
همدیگر ارث میبرند و این در حال حاضر قول راجح است.
دوما :اختلف دینهسسای کفسسر مسسانع ارث بسسردن آنهسسا از همسسدیگر میشسسود ،پسسس
یهودی از مسیحی ارث نمیبرد و بسسالعکس ،چسسرا کسسه هسسر یسسک از آنهسسا دیسسن
مستقلی هستند و به دلیل این حدیث پیسسامبر )ص( »اهسسل دو دیسسن مختلسسف از
همسسدیگر ارث نمیبرنسسد« و اینهسسا بنسسابر کلما خداونسسد متعسسال ادیسسان مختلسسف
هستند) :مائده (48/و
چون خداوند متعال این ادیان را به طور جداگانه در قرآن ذکسسر کسرده اسست
و میفرمایسسسسد :
) حج (17/و عطف
کردن آنها به همدیگر مقتضی غیر و جدا بودن آنها از یکدیگر است.
هر چند که دلیل خوبی است اما بسسه قسسوت اسسستدلل اولسسی نمیرسسسد ،چسسرا کسسه
حدیث پیامبر )ص( »مسلمان از کافر ارث نمیبرد و کسسافر از مسسسلمان ارث
نمیبرد« دارای دللت مفهوما مخالفت است که مسلمان از مسلمان و کافر از
کافر ارث میبرد.
سوما :غیر مسلمانان سه دین هستند :یهودی ،مسیحی و سایر کفار یسسک دیسسن
هستند .چرا که همگی اهل کتاب نیستند .پس اگر یک یهودی و مسیحی زن
و شوهر باشند از همدیگر ارث نمیبرند .ولی کافر از مجوسسسی ارث میبرد
و دلیل این است که یه ودی و مسسیحی هسر کسداما دی ن جسداگانه ای هس تند و
31ارث و وصیت در فقه و حقوق
کتاب و نبی دارند و سایر کفار همگی به هیچ کتاب یا رسولی ایمان ندارنسسد
و این جدایی در اینجا ضعیف است و در مقابل دلیل گروه اول قوی نیست.
-2ارث مرتد:
1
مرتد کسی است که با اختیار خودش اسلما را ترک کسسرده باشسسد .و همگسسی
توافق دارند که مرتد از مسلمان ارث نمیبرد مثل کسی که بمیرد و یک پدر
مرتد و یک پسر مسسلمان از او بجسای بمان د کسه پ در صساحب ارث نیسست،
ولی در اینجا اختلفاتی در مورد ارث مرتد به شکل زیر وجود دارد:
-1زیسسد و مالسسک و شسسافعی و احمسسد معتقدنسسد کسسه خسسانواده مرتسسد از او ارث
نمیبرند .چرا که مرتد با ارتدادش ولیت میان او و سایر مسلمانان تمسساما
میشود .و این به دلیل عاما بودن حدیث »مسلمان از کافر ارث نمیبرد و
کافر از مسلمان ارث نمیبرد« است .و اموال وی به عنوان فیء به بیت
المال یا خزانه عمومی مسلمانان سپرده میشود.
-2ابوحنیفه و ثوری و بسیاری از بصریها معتقدنسد کسسه ارتسداد مرتسد مسسانع
ارث بردن خانوادهاش از امسوالی کسه قبسل از مرتسد ش دن کسسب کسرده
نمیشود بلکه تنهسا از امسوالی کسه بعسد از مرتسد شسد ن کسسب کسرده ارث
نمیبرند و به بیت المال مسلمانان داده میشسسود .و دلیلشسسان ایسسن اسسست کسسه
مرتد بر دین جدیدش پایدار نیست .پس احکاما دینی که به آن گرویده بسسر
وی منطبق نمیشود ،پس اگر مسیحی شد مثل یک مسیحی با وی رفتسسار
نمیشود بلکه او کسسافر اسسست بنسسابراین اگسسر دو نفسسر کسسه از همسسدیگر ارث
میبرند ،مرتد شوند ،هیچ یک از همدیگر ارث نمیبرند حتی اگر به یک
دین مرتد شده باشند.
قانون ارث مصر به این قضسسیه اعسستراض نکسسرده اسسست و بنسسابراین بسسه رأی
راجح مذهب ابوحنیفه نعمان ،عمل کرده است کسسه در مسساده 280قسسانون 78
سال 1931آمده است .تماما چیزهایی که در قوانین موضوعه احکاما احسسوال
شخصیه نیامده به قول راجح مذهب ابوحنیفه عمل میشود.
-3اختلفا دارین:
مراد از اختلف دارین ،دارالسسسلما و دارالحسسرب اسسست .پسسس سسسرزمینهای
اسلمی همگی یک دار هستند هسسر چنسسد کسسه هسسر کشسسوری لشسسکر و حسساکم و
قانون خاص خودش را دارد ولی همگی یک دار محسوب میشوند ،چرا که
خداونسسد میفرمایسسد :
) انبی اء (92/و نی ز میفرمای د:
- 1به مرتد سه روز فرصت داده میشود که توبه کند و بعضی از علمای اسلم پیرامککون وی
جمع میشوند و او را به اسلم علقمند میکنند ولی اگر به اسلم بازنگشککت قاضککی حکککم بککه
ارتداد وی میکند سپس توسط دولت به قتل میرسد نه به دست کسککانی کککه از مرتککد شککدن
وی خشمگین هستند ،زیرا این باعث هرج و مرج و انتشککار قتککل میشککود و هککر قککاتلی ادعککا
میکرد که او از کسی که او را کشته است چیزهایی مبنی بر کفر شنیده است.
32 ارث و وصیت در فقه و حقوق
- 1و این چیزی است که نیاز به اجتهاد حقیقی دارد تا ملک دارالحرب و دارالسلم مشخص
شود.
- 2شاید خداوند این امر را عملی کرد و مسلمانان بر دشمنان پیروز شدند و مران و زنانی
را به اسیری گرفتند و این داستان دوباره ظهکور پیکدا کنکد و اینجاسکت ک ه فقهکا از افکزودن
ماده قانونی عاجز نخواهند شد و به مذهب ابوحنیفه چنانکه در مککاده 28قککانون شککماره 78
سال 1931آمده عمل میکنند.
33ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش ششم
ترکه و حقوقی که به آن تعلق میگیرد
نخست :ترکه:
ترکه رکن اساسی ارث است ،پسسس اگسسر ترکسسه وجسسود نداشسسته باشسسد ،ارث و
وصیت وجود ندارند.
ترکه از »الترک« آمده است و به معنای هر چیسسزی اسسست کسسه انسسان پشست
سر خودش بجای میگذارد و ترکسسه امسسوالی اسسست کسسه شسسخص مسسرده بعسسد از
مرگش بجای میگذارد.
امسسا در مشسسخص کسسردن مسساهیت ترکسسه چیزهسسایی کسسه شسسامل آن میشسسود و
چیزهایی کسه شسامل آن نمیشسود ،میسان فقهسا اختلف وجسود دارد ،بسه شسکل
زیر:
الف( جمهور فقها معتقدند که ترکه شامل موارد زیر میشود:
-1اموال :خواه اموال غیر منقول باشد مثل :زمین ،کارخانه ،ساختمان ،یسسا
اموال منقول باشد مثل پول ،طل ،نقره ،کتسساب ،وسسسایل خسسانه و ماشسسین.
پس تمامی اینها وصف مسسال بسسر آنهسسا صسسادق میشسسود و شسسامل بسسدهیهای
شخص مرده نزد دیگران نیز میشود مانند سرمایهای که در بانسسک دارد
یا بدهیای که نزد افراد و شرکتها دارد یا حقوق کارمنسسدان و کسسارگرانی
که در مؤسسههای آنها کار میکردند و اگر مورث کشته شده باشسسد ،دیسسه
نیز شامل این قسم میشود؛ دیه در قتل خطأ یا صلح در قتل عمد یا تبدیل
1
قصاص به دیه در صورت گذشت برخی از اولیای دما.
-2منافع :مثل کسی که خانه یسسا ادارهای را اجسساره میکنسسد ،پسسس او مالسسک
عین آن خانه یا اداره نیست بلکه با عقد اجاره و طبق شسسروط عقسسد تنهسسا
مالک منافع آن است و ایسسن حسسق از دیسسدگاه جمهسسور فقهسسا بسسه ارث بسسرده
میشود.
-3حاقوق :مثل حقوق نشر برای مؤلف که به وارثان منتقسسل میشسسود و حسسق
شفعه که بعد از مرگ مورثشان برای وارث همچنان بسسه صسسورت یسسک
حق ثابت باقی میماند و حق قبول وصسیت .پسس اگسر فسردی بسه دیگسری
وصیتی کمتر از یک سوما اموالش کرد با مردن وی شخصی که به وی
وصیت شده مستحق وصیت میگسردد ولسسی اگسسر قبسل از گرفتسن وصسیت
بمیرد ،این حق وی به وارثان وی منتقل میشود.
- 1به این معنی که اگر شخص دیگری را کشته باشد و فرد مقتول پنج فرزند داشته باشد و
همگی آنها بجز یک نفر قایککل بککه قصککاص باشککند قصککاص تبککدیل بککه دیکه میشککود ،زیککرا قتککل
جزءپذیر نیست و همگی اولیای دم دیه میگیرند بجز کسی که گذشت کرده است و ایکن ککار
در جهت رواج عفو گذشت است.
34 ارث و وصیت در فقه و حقوق
و حق رهن نیز این گونه است ،مثسل :محمسسد ده هسزار لیسره از علسسی قسرض
میگیرد و رهنی را به علی میدهد تا ضامن و گرو قرضش باشد ،این رهسسن
یک ماشین بود سپس علی فوت کنسسد و محمسسد قرضسسش را بسسه او ندهسسد ،ایسسن
حق یعنی نگه داشتن ماشین تا زمان ادای دین برای ورثه علی باقی میماند.
این اموال و حقوق1و منافع از دیدگاه جمهور علما بسسه ارث بسسرده میشسسوند و
دلیلشان روایتی است که ابن مسساجه بسسا سسسند خسسود از مسسردی از اهسسل شسساما از
اصحاب رسول ا )ص( از پیامبر )ص( روایت کرده که فرمود :کسی که
مال یا حقی از وی بجا بماند از آن ورثهاش است و کفسسالت خانوادهاش بسسا
من است 2.و حدیث تاکیسسد میکنسسد کسسه امسسوال و حقسسوق بسسه وارثسسان میرسسسد و
منافعی که با مال قابل ارزیابی باشد نیز به مال ملحق میشوند.
دوما :حنفیه معتقدند که تنها چیزی که به ارث گذاشسسته میشسسود مسسال اسسست .و
منافع و حقوق و عقد اجسساره را جسسزء ترکسسه نمیداننسسد و حسسق رهسسن نیسسز اگسسر
شخص بمیرد و منزلی خریده باشد و قیمت آن را پرداخت نکرده باشسسد ایسسن
حق به ارث برده نمیشسسود و حسسق صسساحب خسسانه اسسست کسسه خانهاش را پسسس
بگیرد .و تا زمانی که پول را دریافت نکرده ،از معامله رجوع کند .و دلیل
حنفیه در اینجا روایتی است از پیامبر )ص( که فرمسسود :کسسسی کسسه مسسالی از
وی بجا بماند ،مال وارثانش است .و در این روایسست کلمسسه حسسق را نیسساورده
3
است و منافع نیز از دیدگاه حنفیه مال نیستند.
رای راجح نظر جمهور علما و امر معمول در قانون است.
ب( حاقوق مربوط به ترکه:
-1کفن و دفن کردن شخص مرده و کسانی که تحت سرپرستی وی بودند:
اولین چیزی که از ترکه شخص مرده کسسسر میشسسود ،هزینسسه کفسسن و دفسسن و
4
مراسسم خاکسسپاری وی در حسد عسرف کسه مخسالف شسریعت نباشسد ،اسست.
مراسم خاکسسسپاری شسسامل هزینههسسای شسسستن و کفسسن کسسردن و انتقسسال وی از
منزل تا قبرستان و هزینههای قبر و دفسسن کسسردن اسسست .و ایسسن هزینههسسا بسسر
- 1اینجا حقوق شخصی وجود دارد که با مال قابل ارزیابی نیست و حقوقی هسککتند کککه بککه
ارث برده نمیشوند مانند حق طلق دادن زن یا حق حضانت بچه که به ارث نمیرسند.
- 2احمد عطیه در ضوابط المیراث ص 77ذکر کرده است و جمهور ایککن عبککارت را صککحیح
دانستهاند که هر کس مال یا حقی از او بجای بماند مال ورثهاش است و موقع تحقیق دیدیم
که کلمه حق در سنن ابن ماجه یافت نشد .ر .ک :کتاب الفرائض بککاب ذوی الرحککام 6/914
شماره .2738
- 3با وجود این حنفیه حقوق عینی که با مال قابل ارزیابی باشند را قابل ارث میدانند ماننککد
حق نوشیدن ،حق راه ،پس کسی که زمینی داشته باشد و از آنجا رفت و آمد میکند این حق
به وارثانش نیز به ارث میرسد.
- 4ملک این هزینه ،اعتدال است .خداوند متعال میفرماید :
) فرقان.(67/
35ارث و وصیت در فقه و حقوق
پرداخت دیون و وصیت و حقوق ورثه مقدما است .و هزینههای اضسسافی بسسه
منظسسور فخسر فروشسی و شسسهرت مثسل آگهیهسای بلنسد در روزنامههسسا و برپسسا
کردن چادرها و علمها به نشانه فخرفروشی و آوردن نوحه خوانها و کشتن
حیسسوان و گرفتسسن هفتسسم و چهلسسم و سسسالگرد و ...شسسامل هزینههسسای مراسسسم
خاکسپاری نمیشود .چرا که همه اینها بدعت هستند و اصلی ندارند و عرف
بدانها عمل میکند ولی در اسلما ایسسن قبیسسل کارهسسا وجسسود نسسدارد .و از ترکسسه
شخص مرده برای این قبیسسل کارهسسا هزینسسه نمیشسسود .و اگسسر شسسخص مسسرد و
فرزندان کوچکی از او بجسسای ماندنسسد و عمویشسسان هزینسسه آنهسسا را بسسه عهسسده
گرفت این هزینهها از ترکه کم نمیشود و عمو باید خود آن را پرداخت کنسسد
و بجز هزینههای مراسم خاکسپاری از ترکه کم نمیشود.
دلیل این است که کفن کردن و انتقسسال شسسخص مسسرده از خسسانه بسسه قبرسسستان،
ملحقات زمسان حیسات وی هسستند .پسسس اگسسر شسخص بسدهکار و نسساتوان بسود
فروش لباسهایش لزما نیست و اگر لباسهایش پاره بود ،خریدن لبسساس جدیسسد
برای وی لزما نیست .بنابراین وقسستی کسسه شخصسسی بمیسسرد و امسسوالی از وی
بجا بماند لزما است که از اموال خاص خودش هزینه کفن و دفنش پرداخت
شسود .و اگسسر امسسوال و دارایسسی از او بجسسای نمانسسده بسود ،فسسرد حاضسسری کسسه
توانایی مالی داشته باشد ،باید آن را پرداخت کنسد و اگسسر کسسسی پیسدا نشسد از
بیت المال مسلمانان پرداخت میشود.
و آنچه که از ترکه مرد برای مراسم خاکسپاری زنش خرج میشسسود نیسسز بسسه
آن ملحق میشسود ،مسردی همسراه زنسش در آن واحسد میمیرنسد و زن خسودش
اموالی دارد ولسسی هزینسسه و مخسسارج خاکسسسپاری وی از مسسال شسسوهرش بایسسد
پرداخست شسود نسه از ترکسه خسودش .و اگسر زن بمیسرد و مسرد زنسده بمان د،
وظیفه شوهر است که با اموال خودش مراسم خاکسپاری وی را انجاما دهسسد
نه از ترکه زنش چرا که نفقه زن در هر حال بر عهده شوهر اسسست چسسه در
زمان حیات و چه در زمان مرگ.
-2پرداخت بدهیها:
بدهیها بر ذمه انسان تعلق میگیرند ،خواه بسسا نصسسوص شسسرعی کسسه بسسر فسسرد
واجب میکند مثل نفقه فرزندان و همسر ،پرداخت زکات و نذر یا به وسسسیله
عقد بر انسان تعلق میگیرد مثل معاملهای که فروشنده بدهکار کسسال باشسسد و
مشتری بدهکار پول )مخصوصاا وقتی کسه قسسسطی باشسد( و عقسد اجساره کسه
مستأجر بدهکار پرداخت مقدار مشخصسسی در مسساه اسسست و عقسسد ازدواج کسسه
بایسسد بسسه مسسوجب آن شسسوهر مهسسر را بسسه زوجسسه بدهسسد و بسسدهی وی محسسسوب
میشود .و یا عقود قرض مانند بسسرات و چسسک بسسه حسسساب دیگسسران .و گسساهی
بدهی در نتیجه کارهای مشخص افسسراد اسست .مثسسل اینکسسه فسردی ماشسین یسسا
36 ارث و وصیت در فقه و حقوق
مزرعه یا وسیله دیگری را خراب کرده باشسسد .یسسا کسسسی کسسه عقسسد مضسساربه
داشته باشد و در اموال کوتاهی کرده باشد و اگر کوتساهی و تقص یر عمسدی
باشد ضامن است.
تمامی دیون و بدهیها بایسسد قبسسل از اجسسرای وصسسیت و تقسسسیم ترکسسه پرداخسست
شوند .پس زکاتهای پرداخت نشده باید پرداخت شوند چسسرا کسسه حسسق خداونسسد
هسسستند و حسسق فقسسرا و مسسساکین بایسسد پرداخسست شسسوند ولسسی آنهسسا از وارثسسان
نخواستهاند ،باید به آنها پرداخت شود.
و کسی که بمیرد و اموال زیادی از او بجسسا مانسسد و نتوانسسسته اسسست کسسه حسسج
بگذارد ،پس این بدهی و حق خداست ،پس باید مبلغی به یکی از افسسراد داده
شود تا بجای پدر حج بگذارد به شسسرط اینکسسه خسسودش حسسج گسسذارده باشسسد .و
همچنیسسن کفسساره روزه و قسسسم و ظهسسار و ...اگسسر شسسخص بمیسسرد و آنهسسا را
پرداخسست نکسسرده باشسسد ،بایسسد بسسرای بسسری شسسدن ذمسسه شسسخص مسسرده آنهسسا را
1
پرداخت کند.
اما قرض و بدهیهایی که متعلق به مردما می باشد مثل مهر زن یسسا باقیمانسسده
پول کالهای قسطی ،اختلفسسی در وجسسوب پرداخسست آن نیسسست .همچنیسسن در
اجاره ماهیانه مسکن به موجب عقد اجاره و رهن ،حق مرتهن است که قبل
از دریافت اجاره رهن را به صاحبانش ندهد.و دیونی کسسه بسسه خداونسسد تعلسسق
میگیرد ،پرداخت آن از لحاظ دینی واجب است نه از لحسساظ قضسسایی 2.بسسدین
معنی که اگر خانواده شخص مرده از چنین قرضی آگاهی پیسدا کردنسد و آن
را پرداخت کردند برای شخص مرده خیسسر اسسست و ذمسسه وی بسسری میشسسود.
ولی قاضی نمیتواند خانواده مرده را مجبور به پرداخت کنسسد .بسسا پیسسروی از
مذهب حنفیسسه بسا مسرگ شسسخص دیسون خداونسد از فسرد سساقط میشسود .زیسسرا
معنای عبادت در آن بوده و نیاز به نیت صاحبش دارد.
قول اول صحیحتر است که وجوب پرداخت حق ا بر بندگانش است .زیرا
بخاری با سندش از ابن عباس )رضی ا عنسسه( روایسست کسسرده کسسه زنسسی از
جهینه نزد پیامبر )ص( آمد و گفت :مادرما نذر کرده بود که حج بسسرود ولسسی
قبل از رفتن به حج درگذشت ،آیا من به جای او حج بروما؟ فرمود :آری بسسه
جسسای وی حسسج بسسرو ،آیسسا اگسسر مسسادرت بسسدهکار کسسسی بسسود آن را پرداخسست
نمیکردی؟ پس حق خدا را نیز ادا کن کسسه ادا کسسردن حسسق خداونسسد اولسسی تسسر
3
است.
- 1ر .ک :قرطبی.5/74 ،
- 2گاهی چیزی از لحاظ دینی بر ذمه واجب میشود نه از لحاظ قضایی .مثل اینکه شخصی
1000لیره از دیگری قرض کند و آن را ننویسند و هیچ مدرکی و شاهدی نداشته باشند .پس
اگر قرض گیرنده به وعده خود عمل نکرد قضاوتی در مورد او شکل نمیگیکرد بلککه بکر ذم ه
شخص قرض گیرنده باقی میماند و در مقابل خداوند قرض خود را از وی میخواهد.
- 3صحیح بخاری ،کتاب الحج.
37ارث و وصیت در فقه و حقوق
بنابراین ابن قدامه میگوید :وقتی کسی که حج بسسر او واجسسب بسسوده و قبسسل از
ادا کردن آن بمیسرد واجسب اسست کسه از امسوال وی هزینسه رفتسن بسه حسج و
عمره کنار گذاشته شود .خواه فرد متسسوفی در رفتسسن بسسه حسسج کوتسساهی کسسرده
باشد یا نه .چرا که حج نیز حقی است که نیابت پذیر است و با مرگ سسساقط
1
نمیشود مثل دین.
اما پرداخت بدهی و دیون مردما هسم از لحسساظ دینسسی و هسم از لحسساظ قضسسایی
اگر مدرکی باشد واجب است ،مثل اقرار خواه در زمان سالم بسسودن متسسوفی
یا در زمان مرض الموت و خواه با عقد یا شهود ثابت شسسده باشسسد مثسسل عقسسد
ازدواج و عقد اجاره و ...
پس بدهیهای زمان سالم بودن وی که با بینسسه ثسسابت شسسده ،پرداخسست میشسسود،
مثل مهرالمثل برای کسی که با زنی ازدواج کرده و مهر تعیین نکرده باشد
و سپس بمیرد ،پس مهرالمثل به او داده میشود.
-3اجرای وصیتهای شخص مرده در حاد مشروع:
وصیت تملیکی بدون عوض است که بعد از مرگ نافذ میشود و اجسسرای آن
تا یک سوما باقیمانده اموال پس از هزینه کفن و دفن و پرداخت بدهیها نیسساز
به اجازه وارثان ندارد.ولی افزون بر یک سوما نیاز به اجازه وارثسسان دارد.
اگر همگی اجازه دادند ،وصیت نافذ است 2.همچنانکه اگر شخصسسی نصسسف
ارثش را برای مرکز حفظ قرآن کریم یا انجمن امداد رسانی وصسسیت کسسرد،
یک سوما آن بدون اختیار وارثان اجرا میشود و از یک سوما تا نصسسف نیسساز
به اجازه همه وارثان دارد .پسسس اگسسر بعضسسی اجسسازه دادنسسد و بعضسسی دیگسسر
نپذیرفتند ،از سهم کسانی که اجسسازه دادهانسسد انسسدازه سسسهم کسسسانی کسسه اجسسازه
ندادهاند ،گرفته میشود و هر کس که وصیت را قبسسول نکسسرده بعسسد از کسسسر
یک سوما حقش را به طور کامل میگیرد.
تقدم بدهی بر وصیت:
در اینجا یک سؤال پیش میآید که چرا اجرای وصیت بعد از پرداخت دیون
است در حالی که آیات قرآن همیشه وصیت را مقسسدما بسسر دیسسن آورده اسسست،
مثل این آیه که میفرمایسسد :
)نس اء (11/ی ا ای ن آی ه
)نساء.(12/
3
قرطبی این سؤال را این گونه پاسخ داده است:
-1طبق اجماع پرداخت بدهی مقدما بر وصیت است و علمسسا نیسسز بسسه همیسسن
عمل کردهاند و به روایتی از ترمذی استناد کردهانسسد کسسه پیسسامبر )ص(
به پرداخت بدهی قبل از اجرای وصیت حکم میکرد.
-2مراد آیه تقدما دین و وصیت بر ارث بوده نه تقدما وصیت بر دین.
-3وقتی که وصیت لزوما کمتری از دین داشته باشسسد پسسس بایسسستی بسسه تقسسدما
دین توجه بیشتری کرد.
-4و گفتهاند که وصیت به علت اینکه غالباا وجود دارد و همیشه واقع شده
است بر دین مقدما است.
-5و گفتهاند که وصیت به علت اینکه سهم فقرا و ضعفاء اسسست بایسسد مقسسدما
شود و این به علت اینکه سهم افسسراد نیرومنسسد و قسسوی اسسست ،بسسه تسسأخیر
انداخته میشود.
شسیخ دکستر مصسسطفی شسسلبی میگویسد :مقسسدما بسودن وصسیت بسسر دیسن حکمسست
دیگری دارد و آن اینکه وصیت مثل در اینکه بسسدون عسسوض گرفتسسه میشسسود
مثل ارث است و پرداخت آن برای وارثان سخت اسسست و احتمسسال اهمسسال و
سستی در آن راه دارد و در آیه آن را جلسسوتر ذکسسر کسسرده بخسساطر جایگسساه و
ارزش آن است و اینکسسه بسسه اجسسرای آن تشسسویق شسسده باشسسد بسسرخلف دیسسن و
بدهی ،چرا که دین یا بدهی در قبال عوض گرفته شده است که ممکن است
در ترکه وجود داشته باشسسد .پسسس دیسسن حقسسی قسسوی اسسست کسسه نمیتسسوان در آن
سستی و اهمال کرد و بعد از وصیت ذکر شده است.
حقیقت آن است که عطف در آیات )عطف دیسسن بسسر وصسسیت( نشسسانه ترتیسسب
آنها نیست چرا که با لفظ »أو« آمده است و قویترین دلیسل بسر تقسدما دیسن بسسر
وصسیت حسسدیث پیسسامبر )ص( اسسست کسسه ابوعیسسسی ترمسذی آورده اسسست کسسه
پیامبر )ص( حکم به پرداخت دیون قبل از اجرای وصیت کرده است.
چهارم :حاقوق وارثان:
بعد از خرج هزینههای لزما در مورد کفن و دفن شخص مسسرده و پرداخسست
بدهیها و اجرای وصیت تا یک سسسوما ،آنچسسه کسسه بسساقی میمانسسد ،حسسق وارثسسان
است که به شکل زیر مرتب میشوند:
-1صاحبان فروض :کسانی هسسستند کسسه خداونسسد متعسسال در آیسساتی از سسسوره
نساء آنها را ذکر کرده و پیامبر )ص( در احادیث نبوی آنها را بسسا سسسهم
1 1 2 1 1 1
یسسا بسسه عبسسارت است، ، ، ، ، :
6 3 3 8 4 2
مشخص ناما برده که شش سهم
دیگر نصف و نصف نصف و نصف نصف نصف یا دو سوما و نصسسف
آن و نصف نصف آن.
-2عصبههای نسبی :خویشاوندان نزدیک غیر از صاحبان فروض هسسستند
و بعد از صاحبان فروض هر چه که از ترکه بساقی بمانسد ،میگیرن د .یسا
39ارث و وصیت در فقه و حقوق
اگر وارث صاحب فرضی وجود نداشته باشد ،تمسساما ترکسسه را میگیرنسسد،
که تفصیل آن ان شاء ا ذکر خواهد شد.
-3اگر عصبه وجود نداشته باشد و صاحبان فروض تماما ترکسسه را نگرفتسسه
باشند ،باقیمانده ان به صاحبان فروض به جز یکی از زوجین میرسد.
-4اولوالرحساما؛ خویشساوندان غیسر از صساحبان فسروض و عصسبه هسستند
مانند پسسر دخ تر و دایسی ،و اینهسا فقسط وقستی ارث میبرن د کسه صساحب
فرض یا عصبه وجود نداشته باشد یا از میان اصحاب فروض فقط یکی
از زوجین باقی مانده باشد .همچنانکه اگر زنی بمیرد و شسسوهر و دایسسی
داشسسته باشسسد ،شسسوهر نصسسف ترکسسه را میبرد و نصسسف دیگسسر بسسه دایسسی
میرسد ،زیرا جزو اولوالرحاما است.
-5رد به زوجین )بعد از دریافت سهم خود(؛ اگر عصسسبه یسسا ذوی الرحسساما
ل اگر مردی بمیرد و فقط زنش وارث وی باشسسد، وجود نداشته باشند مث ا
زن مال را که سهم خود است میگیرد و باقیمانده را نیز بسسه رد میگیسسرد
چرا که عصبه و ذوی الرحاما وجسسود نداشسسته اسسست .و حکمسست آن ایسسن
است که همچنانکه شیخ حسسب ا میگویسد :قبسل از ارث ذوی الرحساما
ارث به هیچ یک از زوجین رد نمیشود تا با مال بسسر آنهسسا مقسسدما شسسوند و
بسساعث قطسسع صسسله رحسسم میشسسود .
) انفال.(75/
-6عصبه سببی :سیدی که بردهاش را آزاد کرده باشد و این برده بمیسسرد و
وارث صاحب فرض و عصبه و فامیلی نداشته باشد ،ایسن سسید و مسولی
عصبه او میشود و ارث میگیرد.
اینها حقوق وارثانی است که سبب وابستهای به میراث دارند مثل قرابت یسسا
ازدواج یا ولء.
وقتی که کسی از این جمسسع وجسسود نداشسست کسسه ارث بسسه او برسسسد ،ترکسسه بسسه
ترتیب به یکی از سه گروه زیر میرسد:
-1کسی که اقرار به نسب وی شده باشسسد کسسه ایسسن اقسسرار حمسسل بسسر دیگسسری
ل شخصی را که نسبش مجهول اسسست پیسدا مسی کنسد و اسسسمش زیسد باشد ،مث ا
است و محمد اقرار میکند که برادرش اسسست ،محمسسد در حسسالی کسسه بسسر ایسسن
اقرار خود پافشاری میکند ،میمیرد و وارثی ندارد ،پس زید وارث اموال و
دارایی محمد میشود و گفته میشود که اقسسراری اسسست کسسه حمسسل بسسر دیگسسری
شده است .زیرا وقتی محمسد میگویسد :او بسرادرما اسسست ،ضسرورتا ا او را بسه
پدرش نسبت داده است و این اقرار نسبت به پسسدر محمسسد نافسسذ نیسسست .یعنسسی
زید از پدر محمد و برادر و خواهرش و هیچ کس دیگر ارث نمیبرد .و این
40 ارث و وصیت در فقه و حقوق
اقرار فقط نسبت به حق محمد نافذ و قابل اجسسرا اسسست .اگسسر محمسسد بمیسسرد و
وارثی حقیقسسی یسا حکمسی نداشسته باشسد ،در اینجسا بسا اقسراری کسه در مسسورد
1
خودش کرده با وی رفتار میشود نه در حق دیگری.
-2کسی که به بیش از یک سوما به وی وصسسیت شسسده باشسسد پسسس اگسسر سسسایر
وارث قبلسسی وجسسود نداشسستند ایسسن شسسخص کسسه بسسه بیسسش از یسسک سسسوما بسسه وی
وصیت شده میتواند آن را بگیرد.
-3هرگاه هیچ یک از وارثین که قبل ذکر شد وجود نداشته باشد ،امسسوال و
دارایی شخص مرده به بیت المال مسلمانان یا خزانه عمومی سپرده میشود.
و دلیل آن ایسسن اسسست کسسه پیسسامبر )ص( فرمسسود :مسسن وارث کسسسی هسسستم کسسه
وارثی ندارد 2.و این به معنای شسخص پیسامبر )ص( نیسست بلکسه مصسلحت
مسلمانان است.
- 1این برخلف اقرار به پدر بودن یا پسر بودن است که با همبستری یککا شککهادت یککا اقککرار
همراه با سوگند ثابت می ش ود .بنکابراین کسکی ک ه ب ه نفکع وی اقکرار شکده از جملکه ذوی
الفروض میگردد.
- 2سنن ابی داود ،کتاب الفرائض ،باب میراث ذوی الرحام ،شماره .279
41ارث و وصیت در فقه و حقوق
فصل دوم
ارث صاحبان فروض و سهم
مشخص
که در بردارنده بخشهای زیر است:
بخش اول :ارث زوجین
بخش دوم :ارث پدر و مادر
بخش سوم :ارث پدربزرگ و مادربزرگ
بخش چهارم :ارث دختران و دختران پسران
بخش پنجم :ارث خواهر تنی و خواهر پدری
بخش ششم :برادران و برادران مادری
خلصه فصل دوم.
سؤالت فصل دوم.
44 ارث و وصیت در فقه و حقوق
پیشگفتار
ارث با دادن سهم مشخص و معین به افسسراد معیسسن کسسه در قسسرآن آمسسده اسسست
شکل میگیرد و اینها صاحبان فروض )سهم( ناما دارنسسد .سسسپس باقیمانسسده آن
به عصبهها میرسد .به دلیل روایتی که بخاری و مسلم و ابسسوداود و ترمسسذی
و ابن ماجه و نسائی با اسناد خود از ابن عباس )رضی ا عنسسه( آوردهانسسد
که رسول ا )ص( فرمود :فرائسسض یسسا سسسهاما مشسسخص را بسسه صسساحبان آن
1
بدهید و آنچه که باقی ماند برای اولی ترین مرد از مردان است.
و صاحب الرحبیة وارثین به فرض و عصبه را در متنش آورده و میگوید:
وارثان مرد ده دسته هستند که نامهایشسان معسسروف و مشسهور اسست ،پسسر،
پسر پسر و پاینتر ،پدر ،جد و بالتر ،برادر از هر جهتی که باشسد چسرا کسه
خداوند در قرآن ذکر کرده اسسست و پسسسر بسسرادر نزدیسسک بسسه پسسدر کسسه سسسخن
دروغی نیست ،عمسسو ،پسسسر عمسسوی پسسدری پسسس شسسکرگذار باشسسد ،شسسوهر و
معتق صاحب ولء که اینها همگی وارثان مذکر بودند.
وارثان زن هفته دسته هستند که شریعت غیر آنها به کس دیگری ارث نداده
است .دختر ،دختر پسر و مادر و همسسسر و مسسادربزرگ و معتقسسه و خسسواهر
از هر جهت که باشد ،پس تعداد وارثان زن نیز مشخص شد.
و برای روشن شدن افرادی که به فرض یا تعصیب یککا هککر
دو ارث میبرند به جدول زیر نگاه کنید:
وارثسسسسان بسسسسه فسسسسرض و وارثان به عصبه وارثان به فرض
عصبه بودن
-12پسر و پسرش و -6پدر -1شوهر
پاینتر -7جسسسسد صسسسسحیح و -2همسر
-13برادر تنی بالتر -3مادر
-14بسسرادر پسسدری و -8دختر -4جده صحیح
پسرش -9دختر پسر -5فرزندان مادری
-15عمسسسوی تنسسسی و -10خواهر تنی
پسرش -11خواهر پدری
-16عمسسوی پسسدری و
پسرش
جدول 1
و ما در بخشهای بعدی هر یک از ایسسن افسسراد را بررسسسی خسسواهیم کسسرد کسسه
چطور فقط به فرض و عصبه بودن و یا فقط به عصبه بسسودن ارث میبرنسسد.
- 1بخاری ،کتاب الفرائض ،باب میراث الولد من ابیه و امکه ،شککماره 6732؛ مسککلم ،کتککاب
الفرائض ،باب الحقوا الفرائض باهلها.
45ارث و وصیت در فقه و حقوق
در مورد کسانی که به عصبه بودن ارث میگیرند ان شاء ا در فصل آینده
صحبت میکنیم.
46 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
ارث زن و شوهر
خداوند متعال میفرماید :
) نساء» (12/و برای شما نصف دارایی
بجا مانده از همسرانتان است ،اگسسر فرزنسسدی نداشسته باشسند و اگسسر فرزنسسدی
داشته باشند ،سهم شما یک چهسسارما ترکسسه اسسست ،پسسس اگسسر فرزنسسدی نداشسسته
باشید و اگر شما فرزندی داشتید ،سهمیه همسرانتان یک هشتم ترکسسه بسسوده،
پس از انجاما وصیتی است که میکنید و بعد از قرضی که به عهده دارید«.
از این آیه روشن می شود که س هم زن و شکوهر بکه ش کل زی ر
است:
ملحظات شروط سهم وارث
وقتی که زنش فرع وارث نداشته فرقی ندارد که فرع 1
1
وارث فرزندان شوهر باشد. 2
شوهر
وقتی که زنش فرع وارث داشته یا زن از همسر سابق 1
باشد یا نه. باشد 4
1وقتی که شوهر فرع وارث نداشته زن وقتی یک نفر
1 1
میگیرد یا
8 4
باشد باشد 4
جدول 2
ارث زن و شوهر را به شکل زیر توضیح میدهیم:
-1زن و شوهر در هر حال ارث میبرند و در هیچ شرایطی حجب حرمان
)ممنوع شدن از ارث( نمیشوند ،بلکه به دلیل وجود فسسرع وارث حجسسب
نقصان میشوند.
- 1منظور از فرع وارث کسانی هستند که مستقیما ا به شخص مرده وصل هستند مثل پسر
و دختر .یا از طریق مذکر به او متصل هستند مثل پسککر پسککر و پسککر پسککر پسککر و پککاینتر و
دختر پسر و دختر پسر پسر و کسانی که از طریق غیر مستقیم به شخص مرده میرسککند دو
نفر هستند مثل پسر دختر و دختر دختر که اینها ذوی الرحام هستند و سکهم زن و شکوهر را
کاهش نمیدهند.
47ارث و وصیت در فقه و حقوق
-2ارث زن نصسسف ارث مسسرد اسسست ،پسسس اگسسر زوجسسه فسسرع وارث داشسسته
باشد ،شوهرش یک چهارما میگیرد و اگر شوهر بمیسسرد زن یسسک هشسستم
میگیسسرد .و ایسسن طبسسق قواعسسد ارث اسسست همچنسسان کسسه خداونسسد متعسسال
میفرماید) :نساء (11/چرا که
سرپرستی برای مرد است و بر او واجب اسسست کسسه نفقسسه زن را بدهسسد،
چه خواهرش باشد چه زنش و چه دخترش .و نفقه اولد و خسسودش نیسسز
بر زن واجب نیست حتی اگر ثروتمند باشد تا جایی که گفتهاند – همسسان
طور کسسه بیسسا ن کردیسسم – هزینسسه کفسسن و دفسسن زن بایسسد از امسسوال شسسوهر
پرداخت شود نه از اموال خودش .به نظر من این از اصول سرپرستی
است که خداوند میفرمایسسد :
) نساء » (34/مردان بر زنان سرپرستند ،ب دان خ اطر
که خداوند بعضی را بر بعضی فضیلت داده است و نیز بدان خاطر که
1
از اموال خود خرج میکنند«.
بنابراین ابن حجر عسقلنی میگوید» :خداوند به این دلیل سهم مردان را دو
برابر سهم مردان قرار داد که غالباا مسسردان همسسراه بسسا رنسسج و درد و تحمسسل
مسؤولیت هستند؛ مانند رسیدگی به خانواده و مهمسسان و دسسستگیری فقسسراء و
تحمل ضرر و خسارت و .2«.
و این امر ادعای داعیسسان عسسدالت و آزادی زنسسان را رد میکنسسد کسسه میگوینسسد
اسلما به زن ظلم کرده است ،در حالی که در قوانین و قواعد آنهسسا زنسسی کسسه
ازدواج کسسرد ،شخصسسیت مسسالی مسسستقلی نسسدارد ،و بسسدون اجسسازه شسسوهرش
نمیتواند در اموال خودش تصرف کند ولی عدالت اسلما تماما ایسسن قسسوانین و
تشریعها را قطع کرد و این حقیقتی است که قوانین آنها جز گمراهی و ظلسسم
نیست.
-3سهم زن که یک چهارما یا یک هشتم اسسست اگسسر بسسه تنهسسایی باشسسد ،آن را
میگیرد اما اگر چند زن باشند ،بر آنها تقسیم میشود و حقی نسسسبت بسسه سسسایر
ترکه ندارند و ایسسن امسسر حکمسست زیسسادی دارد زیسسرا اگسسر شسسخص چهسسار زن
داشته باشد و یک پدر و بعد بمیرد ،اگر هر یک از ایسسن زنسسان یسسک چهسسارما
بگیرند ،چیزی برای پدر باقی نمیماند در حالی که او فضل بیشتری دارد و
نسبت به مرگ بسیار اندوهگین تر شده است.
- 1مراد این آیه این نیست که مرد بر زن برتری و افضلیت دارد ،بلکه مراد این است که او
چون مسؤولیت بیشتری دارد ،بایستی تا زمانی کککه زنککدگی زناشککویی پابرجاسککت ،قیککادت و
رهبری خانواده با او باشد ،اما در مورد برتری و افضل بودن چه بسا که یک زن مسککلمان از
تمامی کافران روی زمین برتر باشد و یا یک زن مسلمان باتقوا از شککوهر فککاجرش افضککلتر
است.
- 2فتح الباری.12/14 ،
48 ارث و وصیت در فقه و حقوق
-4بسسرای اینکسسه زن اسسستحقاق ارث را داشسسته باشسسد بایسسد ازدواج حقیقسسی یسسا
حکمی باشد ،همچنان که در اسباب ارث گفتیم و نیز مسسانعی از موانسسع ارث
وجود نداشته باشد مانند؛ ارتداد یکی از آنها یا قتل.
-5در متن الرحبیة در مورد ارث زن و شوهر آمده است که:
یک چهارما ارث سهم شوهری است که زنش فرزند داشته باشد و سسسهم زن
یا زنانی است که شوهرشان فرزندی نداشته باشد و یک هشسستم سسسهم زن یسسا
زنانی است که پسر یا دختر یا فرزند پسر داشته باشند ،و بدان که جمع آنها
با هم شرط نیست.
) (1مثالهایی برای ارث زن و شوهر
پسر شوهر وارثان
1 1
ق .ع 4
سهاما
زیرا عصبه بالنفس است به دلیل وجود فرع وارث سبب
جدول 3
)(2
وارثا
خواهر تنی شوهر
ن
1
1
2
2
سهاما
زیرا تنهاست و فرع وارث وجود سبب
عدما وجود فرع وارث
ندارد
جدول 4
)(3
وارثا
3فرزند پسر زن
ن
1
ق .ع 8
سهاما
عصبه بالنفس وجود فرع وارث سبب
جدول 5
)(4
وارثا
پسر دختر زن
ن
باقیمانده 1 سهاما
4
زیرا ذوی الرحاما است و به فرض و سبب
عدما وجود فرع
-هر جا این کلمه بیاید به معنای باقیمانده ترکه به عصبه است. 1
49ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش دوم
ارث والدین
خداونککد متعککال میفرمایککد :
» ( /)
.«
:
1
( )
6
1
) +
(.… 6
.
وقتی که مرده فرع وارث مذکر یا مؤنث نداشته باشد. ق .ع
توضیح :فرق مادر و پدر در وقتی که شخص مرده فرع وارث مذکر یا مؤنث داشته 1
1 باشد یا مادر بیش از یک برادر یا خواهر داشته باشد. 6
میبرد که اینکه وقتی پدر
6 وقتی که شخص مرده فرع وارث مذکر یا مؤنث نداشته 1
فقط فرع وارث مذکر وجود باشد یا مادر یک برادر یا یک خواهر داشته باشد. 3
داشته باشد اما برای مادر
وجود هر فرع وارثی باعث
مادر
1
بگیرد. میشود که او وقتی که در یک مسأله تنها یکی از زوجین و پدر و مادر 1
6
وجود داشته باشد ،مادر بعد از سهم زوج یا زوجه یک 3
تنی بودن یا پدری بودن و
سوم باقی را میبرد تا سهم پدر دو برابر آن باشد. +باقی
مادری بودن یا مختلط بودن
آنها یا محجوب بودن آنها در
اینجا فرقی نمیکند
جدول 8
در اینجا امور زیر قابل ملحظه است:
-1تأکید میکنیم که فرع وارث کسی اسککت کککه اسککم شککخص
مرده را در سطح پدر یککا پککدربزرگ یککا پککدر پککدربزرگ بککا خککود
حمل میکند .ولی پسر دختر اگر وجود داشته باشند مادر را از
1 1
حجب نمیکند و پدر را از وارث به فرض به وارث به 6
به 3
عصبه منتقل نمیکند .برای روشن شدن مطلب به مثککال زیککر
توجه کنید:
پسر مادر پدر وارثا
51ارث و وصیت در فقه و حقوق
پسر ن
1 1
سهاما
ق.ع 6 6
وجود فرع وارث وجود فرع وارث مذکر سبب
جدول 9
وارثا
پسردختر مادر پدر
ن
جدول 10
با مقایسه مسأله اول با دوم تفککاوت فککرع وارث و فککرع غیککر
وارث معلوم میشود؛ چون پسر پسر )فرع وارث( سهم پدر و
1
کککاهش میدهککد ولککی فککرع غیککر وارث مککادر را 6
بککه مککادر را
1
همچنان صاحب 3باقی میگذارد چککرا کککه فرزنککدی نداشککته و
پدر نیز به دلیل عصبه بودن باقیمانده را میگیرد.
-2پککدر و مککادر هیچگککاه بککه طککور کامککل از ارث محککروم
نمیشوند پس اگر با هم باشند یا یکککی از آنهککا نیککز در حککال
حیات باشد ،باید ارث ببرند ،ولی آنها همچنککانکه در جککدول
پیداسککت ،گککاهی سهمشککان کککاهش پیککدا میکنککد و حجککب
نقصان میشوند.
-3دلیل اینکه وقتی فرع وارث وجود نداشته باشد ،پدر بککه
عصبه ارث میبرد ،این آیه است که میفرماید ) :
( نص
آیککه در مککورد سککهم مککادر اسککت و در مککورد سککهم پکدر
سخنی نگفته است .که مطککابق حککدیث» :سککهام را بککه
صاحبان آن بدهید )که در اینجا مادر اسککت( و آنچککه کککه
باقی میماند برای مردان نزدیکتر است« )کککه در اینجککا
پدر است( زیرا فرع وارث وجود ندارد.
بنابراین وقتی پدر و مادر و دختر وجود داشته باشد ،دخککتر
1 1
میگیککرد زیککرا فککرع وارث وجککود دارد و 6
مادر میگیرد و
2
52 ارث و وصیت در فقه و حقوق
1 1
6
کککه را به فرض میگیرد و بقیه را به عصبه میگیرد 6
پدر
1
اسککت .زیککرا بعککد از 3
پککدر است ،بنابراین مجمککوع سککهم
صاحبان فرض و سهم مشخص آنچه کککه بککاقی میمانککد بککه
مردان نزدیکتر میرسد که در اینجا پدر است.
-4در حککالتی کککه مککادر همککراه دو نفککر خککواهر و بککرادر یککا
1
بیشتر وجود داشته باشند ،مادر 6میگیرد ،در حالی کککه
آیککه
لفظ اخوه در
1 1
نمیدهن د 6
ب ه ک اهش 3
بلکه باید دو نفر باشند و در مورد این قضککیه میککان او و
عثمککان بککن عفککان اختلفککی روی داد .پککس ابککن عبککاس
گفت :اخوات بککا اخککوه در زبککان عربککی یکککی نیسککتند و
عثمان گفت :این کار ،علمای قبل از ما را نقض نمیکند
که آنها بدین وسیله احکام ارث مککردم را حککل میکردنککد
منظور این است که عثمان به کار علمککای اصککول قبککل
از خود استدلل کرده اسککت کککه اجمککاع بکر آن صککورت
گرفته است ،که مخالفت با آن صحیح نیست.
ولی نظر ابوبکر و عمر و عثمان و علی و زیککد بککن ثککابت و
مجتهدین بزرگ صحابه و تابعین این است که اخوه شککامل
دو نفر از برادر و خواهر میشود.
این داستان در علم اصککول بککه صککورت عککام مطککرحا شککده
است که آیا حداقل جمع دو اسککت یککا سککه؟ عمککر و زیککد و
قاضی ابوبکر عربی و مالک و باجی و ابویوسف و ظاهریه
و خلیل بن احمد و ثعلب و غزالی قائل به ایککن هسککتند کککه
حککداقل جمککع دو اسککت .و بککه ایککن آیککه اسککتناد میکننککد کککه
خداوند موسی و هارون را با ضمیر جمع خطاب قرار داده
است و فرموده( /) :
:
. ( /)
53ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(3
ملحظات 2خواهر تنی مادر پدر شوهر وارثان
این قضیه عمریتین
نیست ،زیرا مادر در
اینجا حجب نقصان " "1م 1 1
1 1 به وسیله پدر ق .ع
به شده و از 6 2 سهام
6 3 محجوب عدم وجود فرع
وجود 2 عدم وجود سبب
سهمش کاهش پیدا هستند وارث
خواهر فرع وارث
کرده است و باقیمانده
به پدر میرسد که دو
برابر مادر است.
جدول 17
در دو مسأله قبل مشاهده میکنیم که سهم پدر به دلیل وجود
برادران شخص مرده یا خواهرانش زیاد شده است زیرا آنهککا
فرزندان پدر هستند و او مسؤول تامین مخارج آنها است پس
1 1
افزایکش پیککدا میکنکد تکا 6
بککه
3
از سکهم وی بکا حجککب مکادر
تاکیدی باشد بر اینکه توزیع ارث به مسککؤولیت تکامین مخککارج
مرتبط است.
)(4
ملحظات مادر پدر پدر شوهر وارثان
این نیز مسأله
عمریتین نیست زیرا
جد بجای پدر قرار
دارد و او در مر تبه 1
ق .ع 1
پدر نیست و مشکلی 3 زیرا در جای پدر
1 عدم وجود 2 سهام
و نیست که مادر قرار دارد وقتی
فرع وارث و عدم وجود سبب
3 که پدر و برادران
دو برابر او بگیرد و عدم وجود نباشند. فرع وارث
1 برادران
برای او باقی تنها
6
بماند
جدول 18
)(5
وارثا
2دختر پسر مادر پدر
ن
باقیمانده را به عصبه 1 1 سهام
6 6
بودن میگیرند و مذکر و سبب
برابر مؤنث میگیرد وجود فرع وجود فرع
بخش سوم
ارث پدربزرگ و مادربزرگ
قبککل از اینکککه وارد بحککث ارث پککدربزرگ و مککادربزرگ شککویم
میگوییم که اجدادی هستند که جزء صککاحبان سککهام معیککن یککا
عصبه محسککوب نمیشککوند بلکککه جککزء ذوی الرحککام هسککتند و
چنانکه در کتابهای فقه رایج است این جدی که نه به فککرض و
نه به عصبه بودن ارث نمیبرد ،جد فاسد یا غیر وارث نام دارد
که از جد صحیح که مدنظر ماست ،جداست .پس بککدانیم کککه
جد و جده صحیح و جد و جککده فاسککد چککه کسککانی هسککتند بککه
سلسله تصاعدی زیر نگاه کنید:
زید فرزند محمد و عایشه ،محمد فرزند علی و فاطمه ،علککی
فرزند مصطفی و ساره ،فاطمه دختر عمر و سالمه ،عایشککه
دختر حسن و زینب ،حسن پسر جمال و حمیده و زینب دخککتر
یوسف و خدیجه.
خدیج سالم جما حمید مصطف سار
یوسف عمر
ه ه ل ه ه ی
زینب حسن فاطمه علی
عایشه محمد
زید )متوفی(
جدول 21
قاعده:
جد صحیح کسی است که در رابطه او با شککخص مککرده مککادر
وجود نداشته باشد ،مثل :پدر پدر و پدر پدر پدر و بالتر.
جده فاسده کسککی اسککت کککه در رابطککه او بککا شککخص مککرده
پدری میان دو مادر وجود داشته باشد مثککل ،مککادر پککدر مککادر،
این پدر میان دو مادر است پس جده در اینجا فاسککد اسککت.و
جده صحیحه کسی است که در رابطه او با شخص مرده جککد
غیر صحیح وجود نداشته باشد.
طبق مثال بال:
(1علی جد صحیح زید است ،زیرا پدر پدر اوست و در نسبت
او با شخص مرده مادر وجود ندارد.
(2مصطفی جد صحیح زید است ،زیرا پدر پدر پدر است و در
نسبت او با شخص مرده مادر وجود ندارد.
61ارث و وصیت در فقه و حقوق
-مراد این است که پسر پسر برادر تنی را حجب میکند. 1
-ر .ک :صحیح البخاری ،کتاب الفرائض ،باب میراث الجد مع الب و الخوه. 2
1 2
میگیرنککد و جککد - 4این شخص مرده دو دختر و یک جد داشته اسککت پککس دو دخککتر
6 3
1
دیگککر اسککت :ر .ک :نیککل الوطککار ،ص 61و میگیرد و بقیه را به عصبه بودن میگیرد کککه
6
حدیث را ترمذی روایت کرده است ،کتاب الفرائض ،شماره ،2181حدیث حسن است.
- 5سنن ابی داود ،کتاب الفرائض ،باب میراث الجدة.514-513 ،
63ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(1
2پسر جد شوهر وارثان
1 1
6 4 سهام
ق .ع وجود فرع وارث وجود فرع سبب
مذکر وارث
جدول 23
)(2
پسر پسر ،دختر وارثا
جد زن
پسر ن
1 1 سها
ق .ع 6 8 م
وجود فرع وارث وجود فرع وارث وجود فرع سب
مذکر مذکر وارث ب
جدول 24
-2وقتی که شخص مرده فرع وارث مؤنث داشککته باشککد جککد
1
6را به فرض میگیرد و باقیمانده را به عصبه بودن میگیرد.
)(3
وارثا
دختر پسر جد
ن
1 1
+ق .ع
2 6 سهام
چون تنهاست و کسی نیست که با او وجود فرع وارث سبب
عصبه شوند مؤنث
جدول 25
66 ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(4
دختر جد زن وارثان
1
1 1
2 +ق .ع سهام
6 8
12 اصل
9 3
زیرا تنهاست و کسی 24
وجود فرع وارث وجود فرع
نیست که همراه او سبب
مؤنث وارث
عصبه شود
جدول 26
-3وقککتی کککه شککخص مککرده فککرع وارث نداشککته باشککد ،جککد
باقیمانده ترکه را به عصبه بودن میگیرد:
)(5
وارثا شوه
جد
ر ن
سها
ق.ع
1 م
عدم وجود فرع
2 سب
وارث
ب
جدول 27
)(6
مادر جد زن وارثان
1 1
3
ق .ع 4
سهام
4 5 3 اصل
عدم وجود فرع وارث یا بیشتر عدم وجود فرع 12
از دو برادر وارث سبب
جدول 28
این حالتهای سه گانه حالت پدر بود ،وقتی که پدر به جای جد
باشد ،هیچ فرقی میان آنها نیسککت ولککی بککدیهی اسککت کککه بککا
وجود پدر ،جد ارث نمیبرد .پککس پکدر جککد را حجککب مککی کنککد.
پس اگر شخص بمیرد و افراد زیر از او بجای بماند:
)(7
وارثا
جد مادر پدر زن
ن
محجوب 1
3باقیمانده ق .ع 1 سهم
به وسیله عدم وجود 4 سبب
پدر عدم وجود فرع فرع وارث عدم وجود
67ارث و وصیت در فقه و حقوق
وارث یا عدم
فرع وارث
وجود 2برادر
جدول 29
بنککابراین جککد نزدیکککتر جککد دورتککر را حجککب میکنککد پککس اگککر
شخصی بمیرد و افراد زیر از او بجای بماند:
)(8
وارثا
پدر پدر پدر پدر پدر مادر
ن
1
سهم
محجوب به وسیله 3
ق .ع سب عدم وجود فرع
پدر پدر
وارث ب
جدول 30
با وجود این شباهتهای زیاد میان پدر و جد ،در امککوری نیککز بککا
هم اختلف دارند که عبارتند از:
-1پککدر ،مککادرش را از ارث محجککوب میکنککد ،زیککرا قاعککده
است که کسککانی کککه نزدیکککتر هسککتند دورتککر را حجککب
میکنند پککس پککدر ،پککدر پککدر را حجککب میکنککد و همچنیککن
مادرش را حجب میکند زیرا او نزدیکتر است و عککاقلنه
نیست که پدرش را حجب کنککد ولککی مککادرش را حجککب
نکند.
پس اگر شخصی بمیرد و افراد زیر از او بجای بمانند:
)(9
پسر مادر پدر وارثان زن پدر
1 1 سهم
محجوب به وسیله ق .ع 6 8 اصل
17 پدر 4 3 24
جدول 31
یا اگر شخص بمیرد و افراد زیر از او بجای بمانند:
)(10
پدر پدر مادر پدر پدر وارثان
محجوب به محجوب به
سهام تمام ترکه
وسیله پدر وسیله پدر
جدول 32
68 ارث و وصیت در فقه و حقوق
-المغنی ،ابن قدامه9/67 ،؛ بدایة المجتهد ،ابن رشد.2/346 ، 2
1
کاهش پیدا نکند و 6
از گرفته میشود ،به شرط اینکه سهم او
1
به او داده میشود و آن به شکل زیر میباشد: 6
گرنه
اگر همراه جککد بککرادر یککا بککرادران تنککی یککا پککدری وجککود -1
داشته باشد ،مثل:
72 ارث و وصیت در فقه و حقوق
) (13الف
برادر جد
ملحظات مادر زن وارثان
پدری برادر تنی
مقاسمه 1
جد در اینجا به مقاسمه ارث محجوب 1
میبرد و این برای او بهتر 7 4 سهام
به 6
1 5/3 3 اصل
وسیله 2
است زیرا بیشتر از 5/3 عدم 12
6 برادر وجود
وجود برادر وجود سبب
میگیرد. تنی برادران
همراه او فرع
جدول 36
) (14ب
برادر 4برادر جد
ملحظات مادر وارثان
مادری پدری
جد در اینجا به مقاسمه 5
1 مقاسمه 1
میگیرد و در اینجا 6 سهم
محجوب 6
6 4 1 اصل
به وسیله 1
1 وجود برادران 6
مساوی مقاسمه با جد وجود
6 همراه او سبب
برادران
است و فرقی نمیکند
جدول 37
) (15ج
برادر 6برادر وارثا
ملحظات جد مادر
مادری تنی ن
1
را جد در اینجا
6
ق .ع 1 1
میگیرد چون
محجوب 4 6 6 سهم
مقاسمه سهم او
به وسیله چون که 2 1 اصل
را کاهش میدهد
جد و برادران وجود وجود 6
زیرا باقیمانده 5
برادران تنی عصبه برادران و بیش از سبب
سهم است که باید
هستند خواهران یک برادر
بین 7نفر تقسیم
شود.
جدول 38
73ارث و وصیت در فقه و حقوق
جدول 40
) (18ج
2خواهر 5برادر پدری وارثا
ملحظات جد
پدری ن
اگر مقاسمه انجام ق .ع 1 سهم
شود جد کمتر از 5 6 اصل
1 زیرا برادران ،خواهران را 1 6
میگیرد. زیرا مقاسمه سهم او را
6 عصبه میکنند. کاهش میدهد سبب
جدول 41
-3وقتی که جد همراه خواهران تنی یا پدری باشد که همککراه
دختر یا دختر پسر یا دختر پسر پسککر عصککبه میشککوند بککا آنهککا
مقاسمه میکند و مثل یک برادر تنی تلقی میشود تا زمانی که
1
مقاسمه سهم او را از 6کاهش ندهد.
) (19الف
74 ارث و وصیت در فقه و حقوق
جد 2
ملحظات دختر وارثان
خواهر تنی
1 مقاسمه
است و دختر صاحب سهم 1 1
2
اصل این است که 2خواهر 2 2 سهم
تنی بقیه را به عصبه بودن 2 اصل
بگیرند زیرا عصبه مع الغیر 4 2 4
هستند وقتی که جد همرا زیرا تنهاست و جد همراه تصحی
آنهاست .باید به آنها شریک پسری نیست که خواهر که به ح8
شود و یک برادر محسوب همراه وی عصبه همراه دختر سبب
میشود و مقاسمه در اینجا به شود عصبه مع الغیر
نفع اوست. است
جدول 42
) (20ب
برادر 2دختر
ملحظات خواهر پدری جد وارثان
مادری پسر
2 1
ق .ع
1 م 3 6
جمله 1 سهم
6 4 1
4 اصل 6
میگیرد زیرا 16 4
زیرا به دلیل تصحیح
از مقاسمه چون کسی به وسیله 1
دو دختر زیرا 24
بیشتر به نفع نیست که جد و عصبه 6
پسر مع سبب
وی است. مع الغیر آنها را به نفع
الغیر هستند
عصبه کند. اوست
جدول 43
دوم :وقتی که خواهران تنی یا پدری همراه جد باشککد و فککرع
وارث مونث وجود نداشته باشد )عصبه مع الغیر( و به شککرط
1
کمککتر نباشککد ،جککد عصککبه میشککود .و در 6
اینکه سهم جککد از
اینجا بعد از اینکه خواهر تنککی یککا پککدری سککهم خککود را گرفککت
بنابر حدیث »سهام را به صاحبان آن بدهید و آنچککه کککه بککاقی
ماند سهم مردان نزدیکتر است« بقیه آن به جد میرسد.
) (21الف
برادر خواهر وارثا
ملحظات جد خواهر تنی
مادری پدری ن
در اینجا 2 محجوب ق .ع 1 1 سه
سهم برای جد به وسیله 2 6 2 م
باقی میماند و جد زیرا او بعد از 1 3 اص
1 ذوی الفروض تکملة زیرا ل6
این از
6 نزدیکترین فرد الثلثین تنهاست و سب
75ارث و وصیت در فقه و حقوق
) (22ب
بکککککککرادر ملحظات جد خواهر تنی مادر زن وارثان
مادری
در مرحلکککککه محجوب ق .ع 1 1 1 سهام
اول جککککککککد 1 2 6 4
را
1
نصف
1 6 2 اصکککککل 3
6 6 1 1 12
1
میگیرد پککس 6 4
1 2 سککککهام
کامل را 2 12
6
محجکککوب بکککککککککککه او زیکککککککککرااو
6 2 3 کککککککککه
ب
میدهیم و به وسککیله نزدیککککترین 13عول
سککهام زیککاد جد فامیککککککککل میشود عکککککدم وجککککود
مذکر است زیککککککککککرا
میشود و بککه تنهاسککت و وجککککود دو
13میرسکککد ولی عصککبه فککککککرع برادر سبب
بودن سککهم کسککککککککی
بنکککککککابراین نیسککت کککه وارث
سکککهم جکککد او را
کککککککککاهش او را
حکککککتی بکککککا عصبه کند
عصبه بککودن میدهککککککککد
نیککککز ،کککککم بنککککککابراین
نمیشود. 1
6
میگیرد.
جدول 45
از آنچه که گذشت امور زیر برای ما روشن میشود:
-1وقتی که پدر وجود نداشته باشد ،جد مثل پدر است فقککط
در مسأله عمریتین یا وقککتی کککه همککراه بککرادران و خککواهران
باشد ،با هم فرق دارند.
1 1
بککاقی. 3
نککه کامل را میگیککرد 3
مادر -2در مسأله عمریتین
پس گاهی بیشتر از ج د میگیکرد و ایکن مشککلی نیسکت ولکی
همراه پدر از او بیشتر نمیگیرد ،زیرا درجه قرابت یکی است.
-3جد در حجب و محروم کردن بککرادران و خککواهران مککادری
مثل پدر است.
-4در مسألهای که جد همککراه بککرادران یککا خککواهران باشککد و
اینها فقط به عصبه بودن ارث ببرند یا همراه خواهران همراه
دختر یا پسر عصبه باشند ،جد با آنها مقاسککمه میکننککد و مثککل
یک برادر حساب میشود ،اما به شرط اینکه سهم او کمککتر از
1نباشد.
6
77ارث و وصیت در فقه و حقوق
- 5جد هیچگککاه حجککب نمیشککود ،مگککر بککه وسککیله پککدر یککا جککد
نزدیکتر ،پس پدر پدر ،پدر پدر پدر را حجب میکنککد و هنگککامی
که ارث میبرد ،در هیچ یکی از حالت نسبت به سککایر وارثککان
1
از نمیگیرد. 6
کمتر
- 6مادر پدر بوسککیله پککدر حجککب میشککود ،زیککرا او نزدیکککترین
شخص مرده است ولی بککه وسککیله جککد حجککب نمیشککود زیککرا
همسر این جداست و در یک درجککه نسککبت بککه شککخص مککرده
قرار دارند.
-7در متن الرحبیة آمده است:
بدان که جد دارای چندین حالت است که آنها را به شکل زیککر
بیان میکنیم ،جد همراه برادران مقاسمه می کند وقتی که به
1
امکوال را میگیکرد ککه در هکر 6
دیگکر ضرر او نباشد و یک بار
1
باشککد و هنگککام مقاسککمه در 6کمککتر حککال نبایککد سککهم او از
مقابل مؤنث به عنوان یک بکرادر تلقککی میشکود و حککم آن را
دارد و پسککران پککدری همککراه جککد ارث میگیرنککد امککا پسککران
مککادری همککراه جککد حجککب میشککوند .و فرزنککد مککادری بککا جککد
ساقط میشود.
دوم :ارث جده:
بیان کردیم که جده ای که وارث باشد ،جککده صککحیح اسککت و
این جده کسی است که میان او و شخص متوفی جد فاسد یا
غیر وارث وجود ندارد یا کسی است که پککدری میککان دو مککادر
وجود داشته باشد مثل مادر پدر مادر .این جده فاسد یککا غیککر
وارث است .اما جده صحیح مثل مادر مادر ،مککادر پککدر ،مککادر
مادر مادر ،مادر پدر پدر .
مادر دو حالت دارد همچنانکه از جدول زیر پیداست:
ملحظات شروط سهم وارثان
وقتی که
جدهها
وقتی که مادر یا جده نزدیکتر وجود نداشته 1 جککککککده
متعدد باشد 6 صحیح
باشند
78 ارث و وصیت در فقه و حقوق
1
به
6
طور -1مادر جده مادری )مادر مادر( و پدری
مساوی )مادر پدر( را حجب میکند.
میان آنها
تقسیم -2وقتی که مادر از طریق پدر با شخص
میشود و مرده ارتباط پیدا کند ،پدر او را حجب
کسانی
که از دو میکند مثل مادر پدر ولی مادر مادر را
جهت حجب نمیکند.
دارای
قرابت -3وقتی که مادر جد وجود داشته باشد
باشند با )مادر پدر پدر( حجب میشود.
دیگران حجب
فرق -4جده نزدیکتر ،جده دورتر را حجب میکند
ندارند حتی اگر جده نزدیکتر خودش محجوب
مثل مادر
مادر باشد ،پس مادر پدر ،مادر مادر مادر را
شخص حجب میکند هر چند که مادر پدر به وسیله
مرده که
مادر پدر پدر حجب شده باشد.
پدر او نیز
باشد.
جدول 46
در مورد ارث جده امور زیر قابل ملحظه است:
-1جده در محجوب شدن توسط پدر مثککل جککد اسککت .و جککد
نزدیکتر جد دورتر را حجب میکنککد ،پککس مککادر هککر جککدهای را
حجب میکند خواه جده مادری )مادر مادر( باشد و خواه جککده
پدری )مادر پدر(.
-2جککده وقککتی کککه تعککدد داشککته باشککند مثککل زن هسککتند کککه
مشترکا ا با هم ارث میگیرند .پس زنان وقتی که متعدد باشککند
1 1
یا 8شریکند و جدهها نیز وقتی متعدد باشند در گرفتککن 4
در
1
هم شریکند. با
6
مثالهایی در مورد آن:
)(22
وارثا
برادر تنی مادر مادر پدر
ن
79ارث و وصیت در فقه و حقوق
1
م ق .ع سهم
6
محجوب به وسیله پدر عدم وجود فرع وارث سبب
سهم جده
جدول 47
)(23
پسر +دختر مادر پدر +مادر مادر وارثان
1
میان آنها تقسیم میشود
ق .ع 6
سهام
مذکر دو برابر مؤنث میگیرد چون سهم
چون پسر دختر را عصبه 1
جده یا جدهها فقط سبب
میکند. 6
است.
جدول 48
80 ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(24
وارثا
مادر مادر برادر مادری مادر شوهر
ن
1
1 1 سها
3
محجوب به 6 2 م
عدم وجود فرع
وسیله مادر چون تنها برادر عدم وجود سب
وارث یا دو برادر و
است فرع وارث ب
بیشتر
جدول 49
)(25
وارثا
خواهر تنی برادر مادری مادر پدر پدر
ن
محجوب محجوب تمام ترکه ق .ع
محجوب سهام
به وسیله به وسیله عدم وجود فرع
به وسیله پدر سبب
پدر پدر وارث
جدول 50
)(26
مادر جده جده وارثا
خواهر تنی مادر زن
پدری پدری ن
1
1 4
1 محجوب محجوب 3 عدم
2 به وسیله عدم وجود
سهام
چون تنهاست و مادر و جده وجود فرع
سبب
برادر ندارد که او پدری به وسککیله فرع وارث
را عصبه کند مادر وارث یا عول
برادران وجود
دارد
جدول 51
81ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(27
دختر مادر مادر مادر وارثا
خواهر پدری دختر
پسر پدری مادر ن
1
1 2 1 م
ق .ع
6 زیرا تنهاست و 6 به وسیله سهام
زیرا عصبه مع
تکملة برادری نیست سهم پدر )جده سبب
الغیر است
الثلثین که او را عصبه جده نزدیکتر(
کند
جدول 52
مسائل عمومی در میراث جد و جده:
)(28
دختر مادر وارثا
ملحظات دختر پدر پدر پدر
پسر مادر ن
مادر مادر به 1
وسیله پدر
1 2 1 م 1
حجب نمیشود + سها
6 6 6
زیرا از او م
تکمل زیرا محجوب به ق .ع
نزدیکتر نیست
ة تنهاست و برای او وسیله پدر وجود
پس مادر او را
الثلثی برادری یک زیرا او فرع
حجب میکند نه سب
ن نیست که ششم نزدیکتر وارث
پدر چون او ب
او را است است مؤنث
مادر پدر را
حجب میکند عصبه کند
جدول 53
82 ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(29
پس وارثا
برادران تنی مادر پدر پدر پدر پدر
ر ن
م
م
محجوب به 1
محجوب به وسیله سها
وسیله پدر ق. 6
پسر چون او وجود فرع م
زیرا به او ع
نزدیکترین فرد وارث مذکر سبب
نزدیکتر
مذکر است
است
جدول 54
)(30
مادر پسر مادر دختر پسر پدر پدر وارثان
م
1
چون مادر 1
1 2 + 6ق .ع
هر جده 6 زیرا تنهاست و وجود فرع سهام
مادر یا وجود فرع پسر پسر هم وارث سبب
پدری را وارث درجه او را مونث
حجب
عصبه نمیکند
میکند
جدول 55
)(31
وارثا
ملحظات 3برادر پدری جد
ن
مقاسمه
1 سهام
جد در مقاسمه میگیرد و این 3 1
4 اصل
وجود جد همراه برادر که
1 4
برای او بهتر است از همگی در یک درجه نسبت
6 سبب
به مرده هستند
جدول 56
)(32
4 4برادر تنی وارثا
ملحظات جد
خواهر تنی ن
1
مقاسمه با ق .ع 1 سها
7 6
مذکر دو برابر مونث م
ترکه را میگیرد زیرا برادران چون مقاسمه
میگیرد پس خواهران را عصبه سهم او را از سب
1 1
را 6
همان میکند کاهش میدهد
6 ب
83ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(34
مادر وارثا
برادر پدری خواهر تنی دختر مادر جد
پدری ن
با خواهر تنی
به وسیله با جد 1
1 م مقاسمه
خواهر تنی مقاسمه 6 میکند سها
محجوب میکند 2 دو سهم از م
میشود چون همراه شش سهم
وقتی که دختر عصبه 1 باقی میماند
عصبه مع میشود و 3 وجود
زیرا مادر پس اگر با
الغیر باشد باقیمانده را فرع خواهر تنی
چون تنهاست هر
چون در میگیرد و جد وارث و مقاسمه کند
و پسری جدهای را
اینجا مثل نیز در آن با بیشتر 1 اصل
نیست که او حجب
برادر تنی وی مقاسمه از یک از بیشتر 6
را عصبه کند میکند 6
است. میکند برادر
میگیرد
جدول 59
85ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش چهارم
ارث دختران و دختران پسر
نخست :دلیل ارث بردن آنها:
خداوند متعال میفرماید :
) نساء/
.(11
ترمذی با سند صحیح از جابر بن عبدالله نقل کرده که گفککت:
زن سعد ابن ربیع با دو دخترش نزد رسککول اللککه )ص( آمککد و
گفت :ای رسول خککدا )ص( ایککن دو ،دخککتران سککعد بککن ربیککع
هسککتند و پدرشککان همککراه شککما در جنککگ احککد شککهید شککد و
عمویشان تمام اموال او را برداشته و چیزی برای آنهککا بککاقی
نگذاشته است و آنها جز آن اموال چیزی را نداشتند که بککا آن
ازدواج کنند ،فرمود :خداوند در این مککورد حکککم خواهککد کککرد،
سپس آیه نککازل شککد و پیککامبر)ص( دنبککال عمککوی آن دخککتران
1 2
امککوال را بککه آن دخککتران بککده و 8را بککه 3
فرستاد و گفت:
مادرشان و بقیه آن را برای خودت بردار.
1
وارثا
ملحظات شروط سهم
ن
دختر در تمامی حالت وقتی که برادری همراه وی باشد تا دختر
ارث میبرد و حجب عصب
او را عصبه کند و مذکر دو برابر
نمیشود و هر چند هم ه
مونث میگیرد.
که زیاد باشند
وقتی که تنها باشد و برادری نداشته 1
باشد 2
- 1جامع الترمذی ،کتاب الفرائض ،باب ما جاء فی میراث البنات ،شکماره 2172؛ و در نیککل
الوطار شوکانی 6/56راویان پنجگانه را بجز نسائی ذکر کرده است.
86 ارث و وصیت در فقه و حقوق
-3اگر کسی مثل خواهر تنی یا پدری وقتی تنها باشد ،نصککف
2
میگیرد یککا وقککتی 2نفککر و بیشککتر باشککند 3میگیرنککد ،عککاقلنه
1 2
بگیرند ولی دختران بگیرند ،در حککالی 3
خواهران نیست که
2
که آنها به متوفی نزدیکترند و کسی که قرابت نزدیکتری دارد
باید بهرهمندی بیشتری داشککته باشککد یککا حککد اقککل از دیگککران
کمتر نباشد.
-4خداونککد متعککال میفرمایککد :
)انفال (12/و مراد از ف وق در اینج ا ص له و ارتب اط اس ت و
1
احتمال دارد که فوق در اینجا نیز به همین معنی باشد.
سوم :مثالهایی در مورد ارث دختر:
)(1
وارثا
پسر دختر مادر پدر زن
ن
ق .ع 1 1
مذکر دو برابر مونث 1 6 8 سهام
می گیرد 6 4 3 اصل
13 وجود فرع 24
پسر ،دختر را عصبه 4 وارث سبب
میکند
جدول 61
)(2
وارثا
پسر 4دختر پدر پدر شوهر
ن
1
ق .ع 4 سهام
مذکر دو برابر مونث 1 اصل
میگیرد زیرا پسر دختر را 6 12
عصبه میکند 2 3 سبب
وجود فرع وارث
جدول 62
)(3
وارثا
دو دختر مادر پدر
ن
2
1
3 1 +ق .ع سهام
6
4 6 اصل
1+0
سهم دو دختر وقتی 1 6
وجود فرع وارث
که کسی نباشد آنها وجود فرع وارث سبب
مونث
را عصبه کند
جدول 63
89ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(4
وارثا
دختر مادر مادر پدر
ن
1 سها
1
2
6
م
1
3 1 + 6ق .ع
زیرا تنهاست مادر و جده 1+1 اصل
و کسی پدری نیستند وجود فرع 6
نیست که که او را وارث مونث
همراه او حجب کنند سب
عصبه شود ب
جدول 64
)(5
2پسر
ملحظات 3دختر پدر شوهر وارثان
مرتد
دو پسر با مرتد شدنشان
در حکم عدم هستند پس
1
را به همراه بقیه پدر
6 2
اموال به تعصیب میگیرد 1
3 1 سهام
2 +ق .ع 4
را و سه دختر 6
3
میگیرند و اگر مرتد 8
محرومن
1 اصکککل
را میگرفت نبودند پدر د 2+0 3
6 کسی نیست که 12
چون فرع وارث مذکر آنها را عصبه
2 وجود فرع وجود سبب
وجود داشت و دختران را کند پس مونث فرع
2 3 وارث
را نمیگرفتند بلکه میگیرند
3
همراه پسران عصبه
میشدند و نصف آنها را
میگرفتند
جدول 65
دوم :ارث دختران پسر:
دلیککل ارث دخککتران پسککر همککان دلیککل ارث دخککتران اسککت.
همچنانکه جد هنگام عدم وجود پدر در جککای او قککرار میگیککرد،
دختران پسککر نیککز هنگککام عکدم وجکود دخککتر در جکای او قکرار
میگیرند .ابن رشککد میگویککد :اجمککاع وجککود دارد کککه فرزنککدان
پسر )پسر پسر ،دختر پسر( هنگام عدم وجکود پسکر در حککم
90 ارث و وصیت در فقه و حقوق
آنهککا هسککتند و مثککل آنهککا ارث میگیرنککد ،و ماننککد آنهککا حجککب
1
میکنند.
ابن قدامه میگوید» :علما اجماع دارند بر اینکه دخککتران پسککر
در ارث گرفتن و حجب کردن به منزله دختران هسککتند وقککتی
که دختران نباشند و هنگامی که خواهران همککراه آنهککا باشککند
عصبه میشوند و هنگامی کککه تکملککة الثلککثین را گرفتنککد افککراد
پککاینتر از خککود را سککاقط میکننککد .زیککرا فرزنککدان پسککر ،اولد
هسککتند و خداونککد متعککال میفرمایککد» :یککا بنککی آدم« و امککت
حضرت محمد )ص( را با آن خطاب قرار می دهککد و میگویککد:
»یککا بنککی اسککرائیل« و بککا ایککن نیککز معاصککران پیککامبر )ص( را
2
خطاب قرار میدهد.
اما وقتی که دختر همراه دختر پسر جمع شدند ،میککراث او را
حککدیثی کککه بخککاری و ترمککذی و ابککوداود و ابککن مککاجه روایککت
کردهاند ،توضیح میدهد :اینکه از ابوموسککی اشککعری در مککورد
)دختر و دختر پسر و خواهر( سؤال شد و او به سککؤال کننککده
گفت :دختر نصکف و خکواهر نصکف را میگیکرد و چی زی بکرای
دختر پسر باقی نمیماند .و آن مرد نزد ابککن مسککعود آمککد و از
او نیز پرسید و او گفت :که ابوموسککی اشککتباه کککرده اسککت و
من طبق حکم پیامبر )ص( حکککم میکنککم :دخککتر نصککف ،دخککتر
پسر تکملة الثلثین و آنچه که باقی ماند برای خواهر اسککت .و
آن مرد نزد ابوموسی بازگشت و گفت ابن مسعود ایککن گککونه
میگوید و ابوموسی گفت :تا وقتی که ابککن مسککعود هسککت از
3
من نپرسید.
بنابراین ارث دختر پسر طبق جدول زیر روشن می شود:
وارثا
سهام
ملحظات شروط
ن
دختران پسر
-صحیح البخاری ،باب میراث ابنة ابن مع ابنة ،شماره .6736 3
91ارث و وصیت در فقه و حقوق
2
وقتی که دو نفر و بیشتر باشند و
شروط پیشین را نیز داشته باشند 3
حجب
عاصب در اینجا اخ مبارک نام دارد پسر نزدیکتر وجود داشته باشند و کسی
او را عصبه نکند
وقتی که فرع وارث مذکر بالتر از او
حجب
وجود داشته باشد
جدول 66
این حالتهای شش گانه را به شکل زیــر بــه تفصــیل
بیان میکنیم:
-1وقتی دختر پسر با عصبه بودن ارث میگیککرد ککه فکردی در
درجه او باشد که او را عصبه کند:
92 ارث و وصیت در فقه و حقوق
وارثا
پسر پسر +دختر پسر پدر شوهر
ن
ق .ع 1 1
سهام
مذکر دو برابر مونث 6 4
اصل
10 4 6
24
پسر پسر او را عصبه وجود فرع وارث وجود فرع
سبب
میکند مذکر وارث
جدول 67
پسر پسر پسر +دختر وارثا
پدر پدر زن
پسر پسر ن
1 1
سهام
ق .ع 6 8
اصل
17 4 3
24
مذکر دو برابر مونث وجود فرع وارث وجود فرع
سبب
مذکر وارث
جدول 68
-2دختر پسککر وقککتی کککه کسککی وجککود نداشککته باشککد او را
عصبه کند و وقتی که تنها باشد ،نصف میگیکرد دقیقکا مثکل
دختر:
مثال:
وارثا
دختر پسر پدر مادر
ن
1
1 1 سها
2 + 6ق .ع 6 م
چون تنهاست و کسی عدم وجود فرع وجود فرع سب
وجود ندارد که او را وارث مذکر وارث ب
عصبه کند
جدول 69
دختر پسر وقککتی کککه دو نفککر یککا بیشککتر باشککند و کسککی -3
وجود نداشته باشد که آنها را عصبه کند و پسر یا دخککتر
2
اصلی وجود نداشته باشد 3 ،را میگیرد:
)(1
وارثا
2دختر پسر پدر مادر
ن
2 1 1 سهام
+ق .ع
3 6 6 اصل
4 1+0 1 6
93ارث و وصیت در فقه و حقوق
ن
م 2 1 سهام
3 6
اصل
میتوان برای او وصیت کرد 4 1
6
عدم وجود
وجود فرع
کسی که او را سبب
وارث
عصبه کند
جدول 74
)(2
دختر پسر +پسر پسر وارثا مککا دو
در دختر ن
ق .ع سها 2 1
مذکر دو برابر مونث میگیرد و ایککن بککرادر اخ 3 6 م
مبارک است.
جدول 75
ملحظه میشود که دخککتر پسککر در مثککال اول از ارث محککروم
2
مال را گرفتنککد و بککرای زنککان کککه از یککک 3
دختر شد ،زیرا دو
نکوع باشکند ،غیککر از آن متصککور نیسکت ،و دخککتر پسکر عصکبه
نیست که باقیمانده ارث را بگیرد .و یک سککهم از ترکککه بککاقی
میماند که به مادر و دو دختر بر میگردد .ولی اگر همراه دختر
پسر ،پسر پسری باشد یا همراه دختر پسر پسککر ،پسککر پسککر
پسری باشککد ،عصککبه میشککوند و باقیمانککده ارث را میگیرنککد و
مذکر دو برابر مونث میگیرد و این برادر ،اخ مبارک است.
و مانعی در اینجا نیست که عصبه کننده درجه ای پاینتر باشد،
پس اگر همراه دختر پسر ،پسر پسر پسری باشککد بککا هککم بککه
عصبه بودن ارث میبرند .مثل:
دختر پسر+پسر وارثا
3دختر زن
پسر پسر ن
ق .ع مذکر دو
2 1 سها
برابر مونث
3 8 م
میگیرد
پسر پسر پسر ،دختر پسر را عصبه
وجود فرع سب
میکند هر چند که در درجه پاینتر از
وارث ب
او قرار دارد ،چون به آن نیاز دارد
جدول 76
96 ارث و وصیت در فقه و حقوق
وارثا
دختر پسر پسر شوهر
ن
1 سها
م ق .ع
4 م
اص
3 1
ل4
وجود
چون نزدیکترین سب
وجود پسر فرع
عصبه است ب
وارث
جدول 77
دختر پسر
پسر پسر شوهر وارثان
پسر
1
م ق .ع سهام
4
وجود پسر
4 1 اصل 4
پسر
جدول 78
اینها حالتهای دختر پسر بود که در سه حالت اول شکبیه دخکتر
بود و در سه حالت دوم منحصر به خودش بود و بدیهی است
که با دختر فرق دارد در اینکه دختر پسر گاهی حجب میشککود
ولی دختر هیچگاه حجب نمیشود.
در مورد ارث دختر و دختر پسر در متن الرحبیة آمده است:
1
سهم پنج دسته است؛ شوهر و دختران وقتی که تنها باشککند
2
2
3
و و دختر پسر وقتی که دختر یا خواهر وجود نداشته باشککد
سککهم دخککتران اسککت وقککتی کککه از یککک نفککر بیشککتر باشککند و
2
میگیرند ،که این نکته را بفهمم .و 3
نیز همچنین دختران پسر
1
می گیرد وقککتی کککه همککراه دخککتر باشککد سککپس 6
پسر دختر
2
را بگیرنککد ،سککاقط میشککوند 3
دختران دختران پسر وقتی که
مگر اینکه همراه فرد مذکری از فرزندان پسر عصبه شوند.
مثالهایی در مورد ارث دختر پسر:
)(1
وارثا
2دختر پسر 4دختر +پسر
ن
محجوب به وسیله پسر و عصبه سهام
98 ارث و وصیت در فقه و حقوق
وارثا
دختر پسر مادر پدر پدر پدر پدر
ن
1
1 +ق.
م م 6 سهم
2 ع
3 محجوب به
محجوب به وسیله
چون تنهاست و وسیله پدر، اصل
پدر چون مادر اوست 1+2
کسی نیست که چون نزدیکتر 6
و از او نزدیکتر است
او را عصبه کند است
جدول 84
100 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش پنجم
ارث خواهر تنی یا پدری
نخست :ارث خواهر تنی یا پدری:
خداوند متعال میفرمایککد :
)نساء» (176/از تو میپرسند ،بگو :خداون د در کلل ه ،برایت ان
مرد و فرزندی نداشککت و دارای حکم صادر میکند ،اگر مردی م
خواهری بود ،نصککف ترکککه از آن او اسککت و فرزنککدی نداشککته
باشد ،برادر همه ترکه را به ارث میبرد و اگر دو خواهر بککاقی
بمانککد ،دو سککوم امککوال را بککه ارث میبرنککد و اگککر بککرادران و
خواهران با هم باشند ،هر مردی به انککدازه سککهم دو زن ارث
میبرد ،خداونککد برایتککان روشککن میسککازد تککا گمککراه نشککوید و
خداوند آگاه از هر چیزی است«.
بخاری و مسلم با سندشان در مککورد شککأن نککزول ایککن آیککه از
جابر )رضی الله عنه( روایت کردهاند کککه گفککت :پیککامبر )ص(
بر من وارد شد و مککن بیمککار بککودم ،پککس خواسککت کککه وضککو
بگیرد و بعد از وضو از آب آن بر روی من ریخت و من سککالم
شدم ،و گفتم :ای رسول خدا )ص( مککن خککواهرانی دارم ،کککه
1
آیه میراث نازل شد.
حالتی کککه مککا در صککدد آن هسککتیم همککان کللهای اسککت کککه
حضرت عمر بن خطاب )رضی الله عنه( آن را دنبال کرد و تا
جایی که مسلم با سند خود از عمککر بککن خطککاب )رضککی اللککه
عنه( روایت کککرده کککه گفککت :مککن چیککزی مهمککتر از کللککه از
خودم بجای نگذاشتم ،و برای هیچ چیزی مثل کلله نزد پیامبر
نرفتم تا جایی که با انگشتانش بر سینهام زد و گفت :آیککا آیککه
صیف کککه در آخککر سککوره نسککاء آمککده اسککت بککرای تککو کککافی
2
نیست.
-صحیح البخاری ،کتاب الفرائض ،باب میراث الخوات و الخوه ،شماره .6743 1
تمامی این دلیل به ارث خواهر تعلق میگیرد که خواهر تنی یا
خواهر پدری را در بر میگیرد ،همچنانکه نصوص متعلق به پدر
-صحیح مسلم ،باب آخر آیه نزلت آیه کلله؛ البرهان ،زرکشی ،التقان ،سیوطی. 1
-رواه البخاری ،کتاب الفرائض ،باب میراث الخوات مع البنات عصبة شماره .6741 4
-رواه البخاری ،همان کتاب ،و همان باب شماره .6741 5
102 ارث و وصیت در فقه و حقوق
آن را به پدر پدر نیز متعلق میکننککد و دلیککل ارث پسککر همککان
دلیل ارث پسر پسر می باشد.
دوم :ارث خواهر تنی:
خواهر تنی حالتی دارد که توضیح آن در جدول زیر میباشد:
وار
شروط سهام
ث
وقتی که تنها باشد و فرع وارث مذکر وجود نداشته 1
باشد و کسی نباشد که او را عصبه کند 2
وقتی که 2نفر یا بیشتر باشند و فرع وارث مذکر 2
وجود نداشته باشد وکسی نباشد که او را عصبه کند 3
خوا
عصبه
وقتی که یک برادر تنی یا بیشتر همراه او باشد هر
بالغیر
تنی
وقتی که فرع وارث مؤنث )دختر ،دختر پسر( همراه عصبهمع
او باشد الغیر
به وسیله پدر یا پسر یا پسر پسر و پاینتر حجب
حجب
میشود
جدول 85
مثالهایی زیر حالتهای ارث خواهر تنی را بیان میکند:
وارثا
خواهر تنی زن مادر
ن
1 1 1
سهام
2 4 3
چون تنهاست و
عدم وجود فرع عدم وجود فرع وارث یا
کسی نیست که او سبب
وارث بیشتر از یک برادر
را عصبه کند
جدول 86
)(2
3خواهر تنی زن مادر وارثان
2 1 1
سهام
3 4 6
زيرا تنهاست و
عدم وجود فرع وجود بيش از يك
كسي نيست كه او سبب
وارث خواهر
را عصبه كند
جدول 87
)(3
دو خواهر تنی برادران تنی شوهر وارثان
1
ق .ع سهام
2
ارث و وصیت در فقه و حقوق
103
)(4
خواهر وارثا
ملحظات برادر مادری دو دختر زن
تنی ن
2 1 سها
م ق.ع
3 8 م
اصل
در اینجا بعد از سهم ،صاحبان 5 16 3
24
فرض باقیمانده را می گیرد و با چون دو
دو دختر مشارکت میکند و این دختر
فرق میان عصبه بالغیر با مع چون
هستند و وجود
الغیر است محجوب به عصبه سب
کسی فرع
وسیله فرع وارث مع الغیر ب
نیست آنها وارث
هستند
را عصبه
کند.
جدول 89
)(5
وارثا
ملحظات خواهر تنی دو دختر مادر شوهر
ن
چیزی برای 2 1 1
ق .ع سهام
خواهر تنی 3 6 4
باقی نمیماند اصل
8 2 3
چون صاحبان 12
چیزی باقی
سهام تمام وجو
نمیماند که آن را زیرا دو دختر
ترکه را د وجود
به عصبه بودن هستند و كسي
میگیرند و فرع فرع سبب
بگیرد. نيست كه آنها
مسأله عولی وار وارث
را عصبه كند
است ث
جدول 90
)(6
ماد
3خواهر تنی پسر دختر زن وارثان
ر
1
8
ق .ع سهام
1
م
محجوب به وسیله 6
پسر وجود فرع
مذکر دو برابر مؤنث میگیرد سبب
وارث
اصل
17 4 3
24
جدول 91
)(7
دو خواهر تنی شوهر مادر پدر وارثا
ارث و وصیت در فقه و حقوق
105
ن
1 1
م ق .ع سهام
2 6
محجوب به
وسیله پدر عدم وجود فرع وجود دو عدم وجود فرع
سبب
وارث خواهر وارث
جدول 92
امور زیر در ارث خواهر قابل ملحظه است:
- 1خواهر تنی وقتی که دخکتر ی ا دخکتر پسکر همکراه او باش د
عصبه مع الغیر است ،و فرق میان او با اینکه اگر برادرش او
را عصبه کند در دو چیز است:
الف -دختر یا دختر پسر ممکن است صاحب سهم باشند ولی
برادر همیشه جزء عصبهها است همچنانکه در مثال شماره 4
واضح بود.
ب -خواهر تنی در عصبه مع الغیر باقیمانککده ترکککه را بککه ارث
میبرد همچنانکه در مثال 4پیداست ،و اگر چیزی بککاقی نمانککد
)مثال (5ارث نمیبرد ،ولی اگر خواهر تنی توسط بککرادر تنککی
عصبه شود همراه او ارث میبرد و همیشه نصککف بککرادرش را
میگیرد و اگر عصبه مع الغیر باشککد مثککل دخککتر ارث میگیککرد،
همچنان که در مسأله زیر پیداست:
وارثا
خواهر تنی دختر
ن
1
ق .ع سهام
2
چون عصبه مع چون تنهاست و کسی نیست که همراه
سبب
الغیر است او عصبه شود
جدول 93
در اینجا خککواهر مثککل دخککتر ارث میگیککرد و گککاهی کمککتر از او
میگیرد و گاهی چیزی برای او باقی نمیماند.
سوم :ارث خواهر پدری:
وقتی که خواهر تنی وجود نداشته باشد و خواهر پدری وجککود
داشته باشد ،با وی مثل خواهر تنی رفتککار میشککود ،همچنککانکه
در مثالهای قبل معلوم شککد و ممکککن اسککت کککه بککرادر پککدری
معصب او باشد نه برادر تنی.
ابککن رشککد میگویککد :علمککا اجمککاع دارنککد بککر اینکککه بککرادران و
خواهران پدری هنگام عدم برادران و خواهران تنککی جانشککین
آنها هستند همچنانکه در مورد فرزندان این امر وجکود داشکت
106 ارث و وصیت در فقه و حقوق
وارثا
خواهر پدری مادر زن
ن
1 1 1
2 3 4 سها
چون تنهاست و عدم وجود فرع عدم وجود فرع وارث م
معصبی ندارد وارث یا بیشتر از یک برادر
جدول 96
108 ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(2
وارثا
ن
2خواهر 2خواهر تنی وارثا
زن شوهر
پدری ن
1 1
کاهش به را از
6 3 چون زیرا آنها دو عدم
میدهند خواه وارث باشند محجوب به
سهم 2 نفر هستند و وجود
مثل خواهر و برادران وسیله دو سبب
خواهر عصبهای برای فرع
تنی و خواه محجوب خواهر
است آنها نیست وارث
باشند مثل خواهر پدری
در اینجا.
جدول 102
)(4
وارثا
ملحظات خواهر پدری+
2خواهر تنی زن ن
برادر پدری
وقتی این 2 1
ق .ع سهام
برادر پدری 3 4
نباشد خواهر
عدم
پدری حجب چون برادر پدری چون آنها دو نفر
وجود
میشد پس این معصب خواهر هستند و عصبه ای سبب
فرع
اخ مبارک پدری است. برای آنها نیست
وارث
است
جدول 103
)(5
ملحظات 2خواهر پدری+ وارثا
4خواهر تنی شوهر
در اینجا برادران و برادران پدری ن
خواهران پدری 2 1 سها
ق .ع
ارث نمیگیرند 3 2 م
چون خواهران تنی چون بیشتر از
و شوهر تمام ارث یک خواهر
را می گیرند و چیزی برای آنها عدم وجود سب
هستند و عصبه
چیزی برای آنها باقی نمی ماند فرع وارث ب
هایی با آنها
باقی نمی ماند. نیست
جدول 104
ارث و وصیت در فقه و حقوق
111
)(6
وارثا
ملحظات خواهر پدری پسر پسر شوهر
ن
1
م ق.ع سهام
4
خواهر پدری به
چون
وسیله پسر پسر
محجوب به وسیله نزدیکترین وجود فرع
حجب میشود. سبب
پسر پسر فامیل مذکر وارث
است
جدول 105
)(7
2خواهر وارثا
ملحظات مادر پدر زن
پدری ن
پدر در اینجا 1 1 سها
م ق .ع
خواهران پدری را 6 4 م
حجب میکند و
خواهران هر چند
ارث نمیگیرند اما چون عدم
محجوب به خاطر
مادر را حجب نزدیکترین وجود سب
به وسیله وجود دو
میکنند و سهم او را فامیل مذکر فرع ب
1 1
پدر خواهر
است وارث
به از
6 3
کاهش میدهند
جدول 106
)(8
برادر وارثا
ملحظات خواهر پدری مادر شوهر
تنی ن
1 1
م ق .ع سهام
برادر تنی نزدیکترین عصبه 6 2
است و خواهر پدری فقط عدم
توسط برادر پدری عصبه محجوب به وجود
وجود
میشود. وسیله برادر برادر و سبب
فرع
تنی خواهر
وارث
جدول 107
)(9
وارثا
ملحظات خواهر پدری خواهر تنی دختر پسر زن
ن
خواهر پدری م ق .ع 1 1 سهام
توسط خواهر 2 8
112 ارث و وصیت در فقه و حقوق
تنی حجب
میشود چون محجوب به وجود چون تنهاست چون همراه
عصبه مع وسیله خواهر دختر پسر فرع و عصبهای با سبب
الغیر است تنی عصبه میشود او نیست وارث
)دختر پسر(.
جدول 108
ارث و وصیت در فقه و حقوق
113
بخش ششم
ارث فرزندان مادری
:خداوند متعال میفرماید
» ( /)
.«
:
) : .
) : (
(
.«
:
عدم
چون از یک وجود
وجود
نفر بیشتر 2خواهر سبب
فرع
هستند مادری
وارث
جدول 112
)(4
2خواهر 2برادر وارثا
ملحظات مادر شوهر
مادری مادری ن
در این مسأله به 1 1 1
سهام
غیر از شوهر رد 3 6 4
میشود ومیان
عدم
برادران و خواهران به طور مساوی تقسیم وجود
وجود اصل
مادری به طور میشود چون بیشتر از یک بيشتر از
فرع 12
مساوی تقسیم نفر هستند یک برادر
وارث
میشود.
جدول 113
)(5
برادر شوه وارثا
ملحظات خواهر مادری مادر پدر
مادری ر ن
هر چند برادر و خواهر 1 1
مادری به وسیله پدر م م ق .ع
حجب میشوند ولی آنها
6 2
در سهم مادر تاثیر
وجود چون فرع عدم
میگذارند و آن را از محجوب
محجوب به بيشتر وارث وجود
1 1 وسیله پدر
به وسیله
وجود فرع
کاهش به از يك
6 3 پدر
برادر ندارد وارث
میدهند
جدول 114
116 ارث و وصیت در فقه و حقوق
میکنند ،و پدر جد را حجب میکند زیرا او نیز از طریکق پکدر بکا
شخص مرده ارتباط پیدا میکند و مککادر ،مککادر مککادر را حجککب
میکند زیرا از طریق او با فرد مککرده نسککبت برقککرار میکنککد و
مادر پدر را نیز حجب می کند.
شیخ دکتر مصطفی شلبی علت آن را چنین بیان کرده است:
این استثناء برای این آمده است که اگککر مککادر آنهککا را حجککب
میکرد ،آنها ضرر میکردند ،به طوری که بککرادران و خککواهران
پدری ارث میگرفتند نه آنها .پس مادر آنها را حجب نمیکند تککا
این احساس حاصل شود که بکرادران همگکی یککی هسکتند .و
همگی همراه مادر وراث هستند و همگی توسککط پککدر حجککب
1
میشوند.
-3مسأله مشترکه:
عبککارت اسککت از زنککی کککه بمیککرد و :شککوهر ،مککادر ،دو بککرادر
مادری و بیشتر ،برادر تنی و بیشتر از او بجای بماند ،یا مردی
بمیرد و :زن به همراه همان وراثان قبلککی از او بجککای بمانککد.
پس ارث طبق قاعده عمومی به شکل زیر میباشد:
برادران شوه
برادر تنی مادر وارثان
مادری ر
1 1 1
ق .ع سهام
3 6 2
جدول 115
پس برادر تنی یا برادران تنی بقیککه ترکککه را بککه عصککبه بککودن
میگیرد و واقعیت این است ککه چیکزی ب رای او ی ا آنهکا ب اقی
1
میگیرنککد و 3
نمیماند و ملحظه میشود کککه بککرادران مککادری
چیزی برای برادران تنی باقی نمیمانککد در حککالی کککه بککرادران
تنی به شخص مرده نزدیکترند و دو قرابت دارند )پسر پککدر و
پسر مادر( اما برادر مادری فقط پسر مادر است ولککی طبککق
حککدیث »سککهام را بککه صککاحبان آن بدهیککد و بقیککه آن را بککه
نزدیکترین فرد مذکر بدهید« شوهر و مادر و بککرادران مککادری
صاحبان سهم هستند در حالی که بککرادر تنککی عصککبه اسککت و
باقیمانده ترکه را میگیرد ولی اگر چیزی از ترکه باقی نمانککد،
حقی نسبت به آن ندارد .همچنیککن عمککر بککن خطککاب و زیککد و
عثمان و علی و ابن مسعود و ابی ابن کعککب و ابککن عبککاس و
1
میگیرند )وقتی که معصککبی 6
تنی خواهر پدری همراه خواهر
برای خواهر پدری وجود نداشته باشد( .زیرا خواهر تنی ،دختر
پدر و دختر مادر است ولی خواهر پدری تنها دختر پدر است.
خواهر پدری توسط دو خواهر تنی و بیشتر حجب میشود زیرا
2
اموال را میگیرند و اگر عصبه مع الغیر باشند )دختر یککا 3
آنها
دختر پسر( توسط یک خواهر تنی حجب میشود.
و توسط برادر تنی نیز حجب میشود ،پس چگونه این امککر بکر
1
3
مادری عکس میشود و برادر تنی محروم میشود و برادران
میگیرند ،چون اینهککا صککاحب سککهم هسککتند در حککالی کککه آنهککا
عصبه هستند ،سپس اینکه آنها برادر مادری هستند.
برادر تنی خواهران مادری مادر شوهر وارثان
1
با هم شریکند و مذکر در 1 1
3 سهام
6 2
دو برابر مونث میگیرد.
اصل
4 2 6
12
چون برادر تنی به شخص عدم وجود عدم وجود
سبب
مرده نزدیکتر است. فرع وارث فرع وارث
جدول 116
برای اینکه صحت این نظر بیشتر بشککود بککه مثککال زیککر تککوجه
کنید:
2
اگر به جای برادر تنی ،دو خواهر تنککی وجککود داشککت 3را بککه
فرض میگرفتند ،پس آیا از نظر عقلی یا شرعی صحیح است
2
بگیرند در حالی که مثل یک برادر هسککتند اگککر 3
خواهران که
به جکای آنهکا بکرادر تنکی وجکود داشکت چیکزی بکرای او بکاقی
نمیماند ،زیرا او عصبه است ،مثال زیر آن را واضح تر میکند:
برادران وارثا
خواهران تنی مادر شوهر
مادری ن
2 1 1 1
سهام
3 3 6 2
4 2 1 3 اصل
6
عول
120 ارث و وصیت در فقه و حقوق
10
1
را دارند: 8
سوم :کسانی که استحقاق
و آن سهم یک زن یا چند زن اسککت وقککتی کککه مککرده فککرع
وارث داشته باشد.
2
را دارند: 3
استحقاق چهارم :کسانی که
و آنها چهار دسته هستند:
-1دو دختر اصلی یا بیشتر.
-2دو دختر پسر یا دو دختر پسر پسر و بیشتر.
-3دو خواهر اصلی و بیشتر.
-4دو دختر پدری و بیشتر.
نخست :دو دختر اصلی و بیشتر:
2
به یک شرط 3میگیرند و آن عدم وجود برادر است.
دوم :دو دختر پسر و بیشتر:
2
میگیرند: 3
شرط به دو
-1وقتی که متوفی دختر و پسری نداشته باشد.
-2در درجه دختر پسر ،پسری نباشد که او را عصبه کند.
سوم :دو دختر تنی و بیشتر:
2
میگیرند: 3
به شروط زیر
-1عدم وجود پدر یا فرع وارث.
-2عدم وجود برادر تنی که او را عصبه کند.
چهارم :دو خواهر پدری و بیشتر:
-1عدم وجود پدر یا جد یا فرع وارث.
-2عدم وجود برادر معصب)یا برادر پدری(.
-3عدم وجود برادر تنی یا خواهر تنی.
2
همگککی زن هسککتند ،دو 3
ملحظه میشککود کککه مسککتحقین
زن و بیشتر )و نزدیکترها دورترهککا را حجککب میکننککد( پککس
2
حجب میکند و 3
بعد از خود )دختر پسر( را از دختر ،افراد
2
میکنککد و خککواهر تنککی و پککدری را از 3حجککب دختر پسککر،
2
خواهر پدری را از 3حجب میکند. خواهر تنی،
124 ارث و وصیت در فقه و حقوق
2
بایککد بککرادر معصککبی در درجککه خککود 3
و تمککامی وارثککان
نداشته باشند.
1
هستند: 3
مستحق پنجم :کسانی که
عبارتند از:
-1مادر
-2برادران و خواهران مادری
1
را میگیرد: 3
شرط نخست :مادر به دو
-1مرده فرع وارث مذکر یا مونث نداشته باشد.
-2مرده دو برادر یا خواهر تنی یا پدری یا مادری و بیشککتر
نداشته باشد .چه وارث باشند و چه محجوب باشند.
دوم :برادران و خواهران مادری:
1
را به دو شرط میگیرند: 3
-1متوفی اصل یا فرع وارث نداشته باشد.
-2تعداد خواهران و برادران مادری از دو نفر بیشتر باشککد
1
بککا آنهککا 3
مگر اینکه برادر تنی همراه آنها باشد کککه در
شریک میشود که مسأله مشترکه است.
1
را دارند: 6
استحقاق ششم :کسانی که
عبارتند از :جککد صککحیح ،جککده صککحیح ،دخککتر پسککر ،خککواهر
پدری ،برادر یا خواهر مادری.
نخست :پدر:
1
6
وقتی که متوفی فرع وارث مذکر یا مونث داشته باشد
میگیرد. 1
دوم :جد:
مثل پدر وقتی که فرع وارث مذکرو مونث نباشد و پدر نیز
1
میگیرد. 6
وجود نداشته باشد،
1
را به فرض میگیرد و باقیمانده را به عصبه بودن میگیرد. -فقط هنگام وجود مونث 1
6
ارث و وصیت در فقه و حقوق
125
فصل سوم
ارث عصبهها
شامل بخشهای زیر است:
بخش اول :عصبه در لغت و اصطلحا.
بخش دوم :انواع عصبهها.
بخش سوم :دلیل ارث عصبهها.
بخش چهــارم :ترجیــح عصــبهها هنگــام
وجود تعدد.
سؤالت فصل سوم.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
131
بخش اول
عصبه در لغت و اصطلحا
عصبه در لغت از عصککب گرفتککه شککده اسککت کککه بککه معنککای
احاطه کردن و فراگرفتن و پیوند دادن چیزی به چیککز دیگککر و
قوت و استحکام است و عصبه یک فرد فامیکل او هسکتند ککه
دور او را فککرا گرفتهانککد و در قککاموس المحیککط ،عصککبه مککرد
فامیلن او هسککتند کککه بککا او نسککبت دارنککد و عمصککبه مککردان و
1
حیوانات و پرندگانی هستند که بین 10تا 40قرار دارند.
خداوند متعال میفرماید :
) یوسف (14/و آنها ی ازده
برادر تنی و پدری بودند.
در فتح الباری آمده است که :ابن الصلحا میگوید :عصبه در
لغت اسم جمع است و برای یک نفککر بککه کککار نمیرود و اسککم
جنککس اسککت و جمککع عصککبه ،عصککبات اسککت کککه جمککع جمککع
2
میباشد.
ایکن قرابکت عصکبات نامیکده شکده اسکت ،زی را آنهکا هنگکام
مشکلت و مصککیبتها پیرامککون او جمککع میشککوند و از او دفککاع
میکنند و هنگام مرگش پیرامون او جمع میشوند و مقداری از
مالش یا تمام آن را به ارث میگیرند.
عصککبه در اصککطلحا عبککارت اسککت از :وارث غیککر تقککدیری و
نامعین و اگر صاحب سهام معین وجود داشته باشند آنچه کککه
از آنها باقی میماند سهم اوست و اگر تنها باشد همه ترکککه را
میگیرد .و اگر صکاحبان سکهام معیککن تمکام امکوال را بکه ارث
ببرند ،ساقط میشوند ،همان طور که ابن قدامه مقدسی بیان
3
کرده است.
در فتح الباری آمده اسکت ککه :عصکبه هکر ف رد مکذکری ککه
خودش مستقیم ا ا با شککخص مککرده نسککبیت داشککته باشککد و در
این رابطه میان او با شخص مککرده هیککچ فککرد مؤنککثی نداشککته
باشد .وقتی که تنها باشد تمام اموال را میبرد و اگککر همککراه
صاحبان سهام معین باشد بعد از گرفتن سهم ،مابقی ترکه را
بر میدارد و اگر آنها کل ترکه را به ارث برند ،چیککزی بککرای او
4
باقی نمیماند.
در متن الرحبیه آمده است که:
نوبت آن است که در مورد تعصیب به طککور مختصککر سککخن
بگوییم ،پس هر فککامیلی کککه بتوانککد تمککام امککوال را بگیککرد یککا
موالی که ارث بردگان خود را بککه طککور کامککل میبرد ،عصککبه
هستند یا کسانی که آنچکه را بع د از صکاحبان سکهم میگیرنکد،
عصبه هستند.
بخش دوم
انواع عصبهها
عصبه دو نوع است:
-1عصبه نسبی :عصبهای است که نسب علککت قرابککت و
فامیلی باشد نه ازدواج.
-2عصبه سببی :عصککبهای کککه بککه سککبب عتککق و بردگککی
باشد ،پس سید آزاد کننده از بردهای کککه آزاد کککرده و وارث
نسبی ندارد ،ارث میبرد ،پس در مقابل نیکککی و مهربککانی کککه
در قبال آزاد کردنش انجام داده از او ارث میبرد.
چون نوع دوم عصبه سببی وجود ندارد ،بنابراین اطلق لفظ
عصبه منحصردرعصبه نسبی است نه سببی.
عصبه نسبی سه نوع است که جدول زیر بیانگر آن است:
انواع
عصبه مع الغیر عصبه بالغیر عصبه بالنفس
عصبه
هر مونثی که برای
عصبه شدن نیازی به
هر مونثی که برای عصبه شدن نیازی یک عاصب داشته
به یک مونث دیگر داشته باشد ولی در باشد و با او در عصبه هر فرد مذکری که در
عصبه بودن با او مشارکت نکند به بودن مشارکت کند. رابطه نسبی او با شخص
1 به شرط اینکه مرده ،فرد مونثی وجود
شرط اینکه معصب اگر تنها باشد تعریف
معصب اگر تنها باشد نداشته باشد و نیازی به
2 دیگری نداشته باشد که او
2 1
بگیرند. بگیرد و اگر چند نفر باشند بگیرد و اگر چند را عصبه کند
3 2
2
بگیرند. نفر باشند
3
-1جهت پسری :پسر ،پسر
-1دختران همراه
پسر و پاینتر
پسر
-2جهت پدری :پدر ،جد
-2دختران پسر
صحیح و بالتر
همراه پسر پسر هم
-1خواهر تنی همراه دختر و دختر -3جهت برادری :برادران
درجه خود یا پاینتر از
پسر تنی یا پدری و فرزندان پسر
آن وقتی که به آن افرد آن
-2خواهر پدری همراه دختر و دختر آنها و پاینتر
نیاز داشته باشد
پسر -4جهت عمو بودن:
-3خواهران تنی
عموهای مرده و عموهای
همراه برادر تنی
پدری و عموهای جده چه
-4خواهران پدری
تنی باشد یا پدری و
همراه برادر پدری
فرزندان پسر آنها و پاینتر
-1همگی مونث هستند و مونث آنها -1همه معصبها مذکر -1عصبه همگی مذکر ملحظا
را عصبه میکند هستند که مؤنث ها را هستند ت
-2سهم دختر و دختر پسر بدون هیچ عصبه میکنند. -2به تنهایی تمام ترکه یا
134 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش سوم
دلیل ارث عصبهها
گفتیم که عصبه ها یا بالنفس هستند یا بالغیر و یا مککع الغیککر و
برای هر کدام از کتاب و سنت دلیل وجود دارد:
نخست :دلیل ارث عصبه بالنفس:
از جملککه دلیلککی کککه در مککورد عصککبه بککالنفس میتککوان بککه آن
اشاره کرد عبارتند از:
-1آنچه که بخاری و مسلم با اسناد خود از ابن عباس )رضی
الله عنه( روایت کردهاند که پیککامبر )ص( فرمککود» :سککهام را
به صاحبان آن بدهید و آنچه که باقی میماند بککرای نزدیکککترین
1
فرد مذکر است«.
این حدیث دللت بر ایککن امککر دارد کککه آغککاز ارث از صککاحبان
سهم معین میباشد اگر وجود داشته باشند و باقیمانککده آن بککه
نزدیکککترین فککرد مککذکر میرسککد و نزدیکککترین افککراد مککذکر در
میان پسران و برادران پسران هستند و اگر برادر تنی و عمو
وجود داشته باشد ،برادر تنی نزدیکتر اسککت و حککدیث شککامل
تمامی عصبه های بالنفس میشککود خککواه از جهککت پسککری یککا
پدری یا برادری و یا عمویی.
-2خداوند متعال میفرمایککد :
) نساء.(11/
1
میگیککرد و 6
فرزنککد آیه بیان می کند که پدر و مادر با وجککود
1
اگر فرزند وجود نداشته باشد مادر 3میگیرد و پککدر باقیمانککده
آن را به عصبه بودن میگیکرد .و از اینجکا میفهمیکم ککه عصککبه
فرزند نزدیکتر از عصبه پدر است و پسر یا پسر پسر و پککاینتر
باقیمانده ارث را به عصبه بودن میگیرد ،پککس ایککن دللککت بککر
تقدم او و اینکه میتواند بعد از صاحبان سهام باقیمانده اموال
را بگیرد ،میکند و این معنای عصبه بالنفس است.
-3خداوند متعال میفرماید :
)نساء.(176/
1
میگیکرد ،وقکتی کککه باشد آیه دللت میکند که خواهر اگر تنها
2
متوفی کلله باشد و فرزنککد والککدین نداشککته باشککد.پککس بیککان
میکند که برادر ،اگر خواهرش بمیرد ،تمام ترکه را مککی گیککرد
و میفرماید :و این
وقتی است که صاحبان سهام وجود نداشته باشند.
-4در مورد شأن نککزول ایککن آیککه روایککت شککده اسککت کککه زن
سعد بن ربیع با دخترانش نزد رسول الله )ص( آمککد و گفککت:
ای رسول خدا )ص( ،این دو دختر سعد هسککتند کککه پدرشککان
در جنگ احککد بککه همککراه شککما شککهید شککد و عمویشککان تمککام
اموال او را برداشته و چیزی برای آنها باقی نگذاشککته اسککت
و اینها جز با آن امککوال نمیتواننککد ازدواج کننککد .پککس آیککه ارث
نازل شد و رسول اللککه )ص( بککه دنبککال عمویشککان فرسککتاد و
1 2
مال را به دخکتران بکده و 8را بکه مادرش ان بکده و 3
گفت:
باقیمانده آن را برای خود بردار.
1
این دلیل ارث عصبه بککالنفس بککود خککواه از جهککت پسککری یککا
پدری یا برادری و یا عمویی.
دوم :دلیل ارث عصبه بالغیر:
-1خداوند متعال میفرمایککد :
) نساء(11/
این آیه دللت میکند که وقتی فرزندان مککذکرو مککونث بککا هککم
وجود داشتند مثل پسر همراه دختر یا پسر پسر همراه دخککتر
پسر ،وقتی کککه تنهککا باشککند ،تمککام ترکککه را بککه ارث میبرنککد و
مذکر دو برابر مونث میگیرد.
-2خداونککد متعککال میفرمایککد :
) نساء.(176/
این آیه عصبههای بالغیر را در میان برادران و خواهران تنی یا
برادران و خواهران پدری در بر میگیرد.
سوم :دلیل ارث عصبه مع الغیر:
بارزترین دلیل در ایکن مکورد روایککتی اسککت کککه بخکاری آورده
است که عبدالله بن مسککعود در مککورد دخککتر و دخککتر پسککر و
-تخریج آن در صفحات قبل بیان شد ولی لفظ حدیث در اینجا از ابوعیسی ترمذی است. 1
ارث و وصیت در فقه و حقوق
137
بخش چهارم
ترجیح میان عصبهها وقتی که چند نفر
باشند
وقتی که در میان وارثان تنها یک عصککبه وجککود داشککته باشککد،
بعد از گرفتن سهم صاحبان سککهام معیککن ،باقیمانککده ترکککه را
می گیرد ،اما اگر بیشتر از یک نفر عصبه وجکود داشکته باش د
مثل پسر ،پدر ،برادر و عمو یا مثککل پسککر ،پسککر پسککر و مثککل
پدر و پدر پدر و مثل برادر تنککی و بککرادر پککدری و خککواهر تنککی
همراه دختر و برادر پدری و کسی که بیشتر به شخص مککرده
نزدیک باشد ،در این صککورت وجککود ترتیککب و ترجیککح در میککان
اینها لزم است و این ترتیب به صورت اجمالی به ایککن شکککل
است که ه ر ککس قرابکت بیشکتری بکا شکخص مکرده داشکته
باشد ،او وارث است و مقدم است پس پدر بککر بککرادر مقککدم
است و برادر تنی بر برادر پدری و پسر بر پسر پسککر و پسککر
عموی تنی بر پسر عموی پدری مقدم است.
معیارهای ترجیح میان عصبهها عبارتند از:
-1ترجیح با جهت :جهککت همککان جهککت قرابککت و نزدیکککی
اسککت و آن چهککار جهککت میباشککد )پسککری ،پککدری ،بککرادری و
عمویی( پککس جهککت پسککری بککر پککدری و پککدری بککر بککرادری و
برادری بر عمویی مقدم است.
)(1
وارثا
ملحظات پسر زن پدر
ن
پدر به عصبه بودن ارث نمیگیرد 1 1 سها
ق .ع
1 8 6 م
میگیرد و پسر باقیمانده بلکه
6 نزدیکتر وجود
وجود فرع سب
را به عصبه بودن میگیرد زیرا او است و فرع
وارث مذکر ب
با جهت پسری مقدم است. عصبه است وارث
جدول 122
)(2
وارثا
ملحظات برادر تنی شوهر پدر
ن
جهت پدر بر جهت محجوب 1 ق .ع سهام
برادری مقدم است 2
ارث و وصیت در فقه و حقوق
139
1
پدر و جد از جهت قرابت یکسان م ق .ع سهام
هستند که همان جهت پدری 2
است ولی پدر به پسر نزدیکتر عدم
محجوب نزدیکتری
است پس مقدم است و جد وجود
به وسیله ن عصبه سبب
حجب میشود. فرع
پدر است
وارث
جدول 127
)(3
برادر
ملحظات برادرزاده پدری زن وارثان
پدری
1
برادر پدری و برادرزاده پدری در جهت م ق .ع سهام
قرابت مساوی هستند که همان جهت 4
برادری است ولی برادر پدری از عدم
نزدیکترین
برادرزاده پدری نزدیکتر است پس به وسیله برادر وجود
عصبه سبب
مقدم است و او را حجب میکند پدری فرع
است
وارث
جدول 128
)(4
پسر عموی عموی وارثا
ملحظات شوهر
تنی تنی ن
1 سها
جهت قرابت که جهت عمویی م ق .ع
2 م
است یکسان میباشد اما درجه
عموی تنی از درجه پسر عموی عدم
نزدیکتری
تنی نزدیکتر است و او را حجب به وسیله وجود سب
ن عصبه
میکند عموی تنی فرع ب
است
وارث
جدول 129
ترجیح به شدت و قوت قرابت:
وقتی که بعضککی از وارثککان از جهککت قرابکت و درجککه یکسکان
باشند ،ترجیح با قوت این قرابت است؛ پککس بککرادر تنککی بککر
برادر پدری و عموی تنی بر عموی پدری و پسککر عمککوی تنککی
بر پسر عموی پدری مقدم هستند.
3برادر 2برادر وارثا
ملحظات زن مادر
پدری تنی ن
1 1 سها
برادران تنی مقدم م ق .ع
4 6 م
هستند زیرا از لحاظ
عدم وجود
قرابت قوت بیشتری به وسیله نزدیکتری
وجود بیشتر سب
دارند هر چند که از درجه دو برادر ن عصبه
فرع از یک ب
و جهت یکسان هستند تنی هستند
وارث برادر
جدول 130
ارث و وصیت در فقه و حقوق
141
2عموی وارثا
ملحظات عموی تنی شوهر مادر
پدری ن
عموی تنی بر 1 1 سها
م ق .ع
عموی پدری مقدم 2 3 م
است زیرا از لحاظ نه فرع
قرابت قوت عدم
محجوب به نزدیکترین وارث
بیشتری دارد هر وجود سب
وسیله عصبه وجود
چند که در درجه و فرع ب
عموی تنی است دارد و نه
جهت یکسان باشد. وارث
برادر
جدول 131
صاحب متن الرحبیة میگوید:
افراد دور همراه نزدیک ارث نمیگیرنککد و سککهمی ندارنککد و در
میان برادر و عموی مادری و پدر ،پدر از همه نزدیکتر است.
نکته :گاهی شخص از چند جهت بککا مککرده ارتبککاط و نسککبیت
دارد مثل کسی که هم شوهر است و هم پسر عمو ،اگر تنهککا
1 1
دیگککر را بککه و میگیرد چککون فکرع وارث وجککود نکدارد باشد
2 2
عصبه بودن میگیرد که از جهت عمویی است.
مسائل:
)(1
برادر پسر وارثا
ملحظات عموی تنی شوهر
پدری پسر ن
در اینجا جهت 1 سها
م م ق .ع
مقدم است که 4 م
جهت پسری بر محجوب به
محجوب نزدیکتری
برادری و وسیله پسر وجود فرع سب
به وسیله ن عصبه
عمویی مقدم پسر و برادر وارث ب
پسر پسر است
است پدری
جدول 132
)(2
شوهر و وارثا
ملحظات برادر پدری مادر
پسر عمو ن
1 1
ق .ع سهام
در اینجا شوهر مثل 3 2
صاحب سهم ارث عدم وجود
میبرد و سهم او در فرع وارث و
عصبه بودن ساقط زیرا نزدیکترین عدم وجود
عدم وجود سبب
میشود عصبه است فرع وارث
بیشتر از یک
برادر
جدول 133
142 ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(3
عموی وارثا
ملحظات عمه پدری خواهر تنی زن
پدری ن
عمو ،عمه را عصبه 1 1 سها
م ق .ع
نمیکند چون شرط عصبه 2 4 م
بالغیر این است که مونث عدم
2 1 ارث نمیبرد چون وجو
صاحب سهم یا نزدیکترین
3 2 چون جزو تنهاست و د سب
عصبه
ذوی الرحام معصب فرع ب
باشد و این امر در عمه است
است ندارد وار
وجود ندارد
ث
جدول 134
)(4
وارثا
ملحظات برادر پدری خواهر تنی دختر
ن
1 سها
م ق .ع
خواهر تنی توسط دختر عصبه 2 م
مع الغیر است و بعد از عصبه چون چون
بودن مثل برادر تنی قدرت چون عصبه مع همراه تنهاست
دارد و برادر پدری را حجب سب
الغیر مثل برادر دختر و
میکند ب
تنی قدرت دارد عصبه مع معصب
الغیر است ندارد
جدول 135
)(5
برادر پسر عموی وارثا
ملحظات پدر پدر مادر
مادری تنی ن
1 سها
م م ق .ع
3 م
چون جهت پدری عدم وجود
مقدم بر جهت چون فرع وارث و
عمویی است محجوب به محجوب به سب
نزدیکتر عدم وجود
وسیله جد وسیله جد ب
است بیشتر از یک
برادر
جدول 136
ارث و وصیت در فقه و حقوق
143
فصل چهارم
حجب
شامل بخشهای زیر میباشد.
بخش اول :حجب در لغت و اصطلحا
بخش دوم :انواع حجب
بخش سوم :مسائلی در مورد حجب.
سؤالت فصل چهارم.
146 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
حجب در لغت و در اصطلحا
حجب در لغت به معنای منع میباشد .خداوند متعال میفرماید:
) مطففین/
(15محجوبون به معنای ممنوعون است یعنی کسانی که منع
شدهاند.
اما حجب در اصطلحا عبارت است از :منع شخص از ارث که
سبب ارث را دارد اما وجود شخص دیگری مککانع ارث گرفتککن
او میشود.
شخص که سبب ارث گرفتن را دارد ممکن اسککت ایککن سککبب
قرابت باشد مثل پسران ،پدران ،برادران و عموها یا به سبب
ازدواج باشد مثل زن و شوهر یا به سبب ولء باشد که همککان
معتق و سکید اسکت و ایکن شکخص زمککانی ارث مکی بکرد ککه
شخص دیگری وجود نداشته باشد.
در اینجا میان کسککی کککه اهلیککت و شایسککتگی ارث گرفتککن را
دارد اما وجود دیگری مانع ارث او شده است با کسککی کککه از
ارث گرفتن محروم است ،تفاوت وجود دارد .پککس محجککوب
کسککی اسککت کککه بککه علککت وجککود دیگککری ارث نمیبرد .پککس
محروم کسی است که مانعی از موانککع ارث او میشککود مثککل
پسر مرتد با شوهر قاتل و سایر موانع ارث که صاحب حق را
از گرفتن آن محروم میکند و این فرد در میککان وارثککان گککویی
وجود ندارد.
اما شخص محجوب به علت یک عامل خارجی که وجککود فککرد
شایستهتر دیگکری بکرای ارث اسکت ،از ارث محککروم میشکود
مث ل ا پدر ،برادران تنی یا پدری را از ارث محککروم میکنککد ولککی
این برادران تنی هر چند کککه محجککوب هسککتند ولککی بککر مککادر
تأثیر میگذارند و او را حجب نقصان میکننککد یعنککی سککهم او را
1 1
کاهش میدهند. 6
به 3
از
این امر را با دو مثال زیر توضیح میدهیم:
2برادر تنی مادر پدر وارثان
1
محجوب ق .ع سهام
6
عدم وجود فرع
وجود پدر وجود 2برادر سبب
وارث
ارث و وصیت در فقه و حقوق
147
جدول 137
2برادر تنی قاتل مادر پدر وارثان
1
محروم چون قاتلند ق .ع
3
جدول 138
در این دو مثال فرق حجب و حرمان )محروم شککدن( روشککن
میشود:
مث ل ا پدر برادران تنی را در مثال اول حجب میکنککد؛ زیککرا آنهککا
فرزندان او هستند و از طریق او با شخص مرده نسککبت پیککدا
1
به 3
میکنند ولی هر چند که محجوب هستند سهم مادر را از
1
کاهش میدهند .در حککالی کککه در مثککال دوم مککادر را حجککب
6
نمیکند .زیرا آنها به وسیله پدر محجوب نیستند بلکه به وسیله
قتلی که مرتکب شدهاند ،محروم و کالعککدم هسککتند و در ایککن
مسأله فقط پدر و مادر ارث میبرند.
این فرق اساسی میان حجب و حرمان است پککس حجککب بککه
علککت سککبب خککارجی کککه همککان وجککود شککخص لیقککتر اسککت
میباشد اما حرمان به یکی از موانع ارث بر میگردد.
148 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش دوم
انواع حجب
حجب دو نوع است:
نخست :حجب حرمان :حجککبی اسککت کککه شککخص دیگککری
وجود داشته باشد که او را به طور کامل از ارث محروم مککی
کند .و اگر او نبود به یکی از طرق ارث ،صاحب سهم میشککد،
مثالهای زیر آن را بیشتر توضیح میدهد.
وارثا
برادر تنی پسر شوهر
ن
1
ق .ع سهام
4
محجوب
چون عصبه نزدیکتر وجود فرع
سبب
است وارث
جدول 139
برادر تنی شوهر وارثان
1
ق .ع سهام
2
چون او عصبه نزدیکتر عدم وجود فرع
سبب
است وارث
جدول 140
ملحظه میشود که در مثال اول وجود پسککر بککاعث شککده کککه
بر ادر تنی از ارث به طور کامل محروم شود چون آنها وارثان
به عصبه هستند ولی پسر نزدیکککترین فککرد مککذکر بککه شککخص
مرده است که باقیمانده را بککه تنهککایی میگیککرد ولککی در مثککال
دوم مشاهده میکنیم که پسر وجود ندارد و نزدیکککترین عصککبه
برادر تنی است که باقیمانده آن را به عصبه بودن میگیرد.
دوم :حجب نقصان :این است کککه شخصککی وجککود داشککته
باشد که دیگری را به طور جزئککی از ارث محککروم کنککد یعنککی
سهم او را از مقدار زیاد بککه مقککدار کککم میرسککاند .همچنککانکه
1 1
به 8میرسانند یا فرع وارث سهم 4
فرزندان سهم زن را از
1 1
کاهش میدهند. 6
به 3
از مادر را
وقتی که بککه دو مسککأله در جککدول نگککاه کینککم میبینیم کککه در
1 1
شککده 4
از 2بککه مسأله اول وجود پسر بککاعث حجککب شککوهر
ارث و وصیت در فقه و حقوق
149
1
ترکککه را میگیککرد شککوهر است و به این دلیککل در مثککال دوم
2
چون فرع وارث مذکر یا مونث وجود ندارد.
حجب نقصان فقط در صاحبان فککروض )سککهام معیککن( وجککود
دارد و شامل فقط پنج دسته میشود :شوهر ،زن ،مادر ،دختر
پسر ،خواهر پدری.
در شکل زیر این امر را به طور واضحتر بیان میکنیم:
150 ارث و وصیت در فقه و حقوق
حجب
حجب نقصان حجب حرمان
فقککککط پنککککج صککککنف از کسانی که به طور کامل حجب میشوند
صاحبان فروض هستند.
-1شکککوهر ،فکککرع وارث عصبهها )نه دسته هستند( کسانی که به طور کامککل حجککب
-1پسککری ،همیشککه نزدیکککتر میشوند
1 دورتر را حجب میکند. صککاحبان فککروض )شککش دسککته
بککککه سککککهم او را از
2 -2بککرادر تنککی توسککط پککدر و هستند(
1 فککککرع وارث مککککذکر حجککککب -1جد توسط پدر حجب میشککود
میرساند. میشود. و جد نزدیک جد دورتککر را حجککب
4
-3برادر پدری توسککط پککدر و میکند.
-2زن ،فرع وارث سهم
فککرع وارث مککذکر و خککواهر -2جکککده )مکککادر پکککدر و مکککادر
1 1 تنی وقتی که عصبه مع الغیککر مادر(توسط مادر حجککب میشککود
بککککککککککه او را از
8 4 باشد حجب میشود. و پدر جده پدری را حجب میکنککد
میرساند. -4برادرزاده تنی توسط پدر، و پدر پککدر جککده دورتککر را حجکب
-3دخکککتر پسکککر ،دخکککتر جد ،فرع وارث مذکر و بککرادر میکند مثل )مادر پدر پدر( و جده
1 پدری حجب میشود. نزدیکککتر ،جککده دورتککر را حجککب
اصککلی سککهم او را از -5بککرادرزاده پککدری توسککط میکند.
2 پدر ،جد ،فککرع وارث مککذکر و -3دختر پسر توسککط پسککر و دو
1 برادر پدری تنککی و بککرادرزاده دختر اصلی حجب میشود وقککتی
میرساند. به
6 تنی حجب میشود. که دختران پسر در درجه خود یککا
-4مککادر ،فککرع وارث یککا -6عمککککوی تنککککی توسککککط درجه پککاینتر باشککد و بککه آن نیککاز
بیشتر از یک برادر سککهم برادرزاده و کسککانی کککه او را داشته باشند.
1 1 حجب میکنند ،حجب میشود. -4خواهران تنی به وسککیله فککرع
بککککککککککه او را از -7عمککککوی پککککدری توسککککط وارث مککذکر و پککدر حجککب مککی
6 3
میرساند. عموی تنی و کسانی که او را شوند.
-5خواهر پدری ،خککواهر حجب میکنند ،حجب میشود. -5خواهران پککدری توسککط فککرع
-8پسککر عمککوی تنککی توسککط وارث مذکر و پدر و برادران تنی
1 عموی پدری و کسککانی کککه او و دو خواهر تنی و عصککبه بککالغیر
بککه تنی سککهم او را از
2 را حجککککب میکننککککد ،حجککککب حجب میشود یا عصبه مککع الغیککر
1 میشود. از خواهر تنککی همککراه دخککتر نیککز
می رساند. -9پسر عموی پککدری توسککط حجب میشوند ،مگر اینکه بککرادر
6
پسر عموی تنی و کسانی کککه پدری آنها را حجب کند.
او را حجکککب میکننکککد حجکککب -6بککرادران و خکواهران مکادری،
میشود. توسط فرع وارث مذکر و مونث
و اصککل وارث مککذکر ،پککدر و جککد
حجب شوند.
ضرر( باید نفعشان نیز بیشتر باشد .و این قاعده مقتضی این
است که هر وقت ضرری که متوجه فردی شککده ،زیککاد باشککد
باید نفع او نیز از ترکه زیاد باشد.
-2قضکایا و مسکائل حجکب بکر محکور قکوت و شکدت قرابکت
میچرخد ،پس اگر پدر و جد وجود داشتند ،پدر ارث میگیککرد و
جد حجب میشود .و اگر جد و پدر پدر پدر وجود داشککتند ،جککد
نزدیک ،جد دورتر را حجککب میکنککد و اگککر مککادر وجککود داشککته
باشد ،جدههای پککدری و مککادری حجککب میشککوند ،و اگککر پسککر
وجود داشته باشد دخکتر پسکر حجکب میشکود و اگکر دو دخکتر
وجود داشته باشند ،دختر پسر حجب میشود مگر اینکه کسککی
باشد که او را عصبه کند و پسران ،برادران را بککه طککور کلککی
حجب میکنند چه تنی و چه پدری یا مادری ،چون آنها بککه ارث
اولی تر هستند.
و هرگاه برادر تنککی وجککود داشککته باشککد ،بککرادر پککدری حجککب
میشود ،چون برادر تنی از دو جهت با شخص مرده پیوند دارد
)مادر و پدر( و از فردی که از یک جهت پیونککد دارد ،اولککی تککر
است .همچنین برادرزاده تنی برادرزاده پدری را حجب میکند
و عموی تنی ،عموی پدری را حجب میکند.
وقتی به بحث ترجیح میان عصبهها بر گردیم ،چیزهایی کککه در
اینجا برای مککا مشکککل باشککد ،در آنجککا بککه آسککانی بیککان شککده
است.
در متن الرحبیة آمده است:
جد در هر سه حالت خود توسط پدر از ارث محروم میگردد.
و جککدهها نیککز از هککر جهککتی کککه باشککند ،توسککط مککادر حجککب
میشوند ،پس بدان و مشابه آن را به این قیاس کن.
همچنین پسر پسر توسط پسر حجککب میشکود و از ایککن حککم
صحیح نباید روی گرداند.
بککرادران نیککز توسککط فرزنککدان پسککر و پککدر نزدیکککتر حجککب
میشوند.
و برادر مادری توسط جد حجب میشود که بنابر احتیاط آن را
بدان.
و همچنین توسط دختران و دختران پسر نیز حجب میشود.
152 ارث و وصیت در فقه و حقوق
2
بگیرنککد 3
دخککتران سپس دختران نیز حجب میشوند وقتی که
مگر اینکه فرزند مککذکری آنهککا را عصککبه کنککد و خککواهران نیککز
مثل آنها هستند .و اگر سهم خککود را بککه طککور کامککل گرفتنککد،
فرزندان پدری را حجب میکننککد و اگککر بککرادری داشککته باشککند
آنها را عصبه میکند و برادرزاده یا کسانی که مثککل او هسککتند،
معصب نیستند.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
153
بخش سوم
مسائل حجب
)(1
پسر وارثا
دختر زن جد پدر
پسر ن
1 1 1 سها
ق .ع محجوب
2 8 6 م
وجود فرع
چون چون پدر وارث که او
فرع وارث او
نزدیکتری تنهاست و به شخص 1
1 1 را از سب
ن عصبه کسی نیست را از به مرده 3
4 8 ب
است که او را نزدیکتر 1
حجب کردهاند حجب
عصبه کند است 6
کردهاند
جدول 141
ملحظه میشود که پدر ،زن و دخککتر حجککب حرمککان نمیشککوند
یعنی به طور کامل از ارث محروم نمیشوند.
1
را میگیرد که به 6
فرض پدر از ارث به تعصیب و فرض فقط
خاطر وجود فرع وارث مذکر یعنی پسر پسر است.
1 1
حجب میشککود چککون دخککتر و پسککر پسککر وجککود 8
به 4
از زن
دارند.
154 ارث و وصیت در فقه و حقوق
)(2
وارثا
برادرزاده تنی برادر مادری مادر پدر پدر پدر پدر شوهر
ن
1 سها
م م م ق .ع
2 م
جد جد برادران جد نزدیکتر نزدیکتری عدم
سکککب
برادرزادهها را مادری را جده را حجب ن عصبه وجود فرع
ب
حجب میکند حجب میکند میکند است وارث
جدول 142
در اینجا شوهر تنها کسی اسککت کککه هیچگککاه بککه طککور کامککل
حجککب نمیشککود و چککون فککرع وارث نیککز وجککود نککدارد حجککب
نقصان نیز نمیشککود .و جککد مککادرش را حجککب میکنککد و بککرادر
مادری را نیز حجب میکند چون قرابت جککد قویککتر اسککت ایککن
پدر پدر است و او برادر مادری اسککت .پککس جهککت پککدری بککر
جهت برادری مقدم است.
جد برادرزاده تنی را نیز حجب میکند ،چون درجککه او نزدیکککتر
از درجه برادرزاده است.
)(3
وارثا
عموی تنی خواهر پدری خواهر تنی مادر پدر مادر
ن
1 1 1 سها
ق .ع م
6 2 6 م
مادر او را خواهرا
چون کسی نیست بخاطر وجود
حجب ن
که او را حجب کند خواهر تنی چون سهم او
میکند. سهم
و این افراد میتوانند سهم او از 1
است و جز چون مادر او را
او را حجب کنند: 1 1 2 1
به تمامی از سب
پدر ،جد ،فرع وارث 6 2 فرع وارث جدههای 3 ب
مذکر ،برادر تنی، کاهش پیدا مذکر و پدر مادری و 1
برادر پدری، میکند و کسی او را به
پدری را 6
برادرزاده تنی، حجب نقصان حجب نمیکند حجب کاهش
برادرزاده پدری میشود. میکند. دادند.
جدول 143
مادر هیچگاه به طور کامل محروم نمیشککود )حجککب حرمککان(
بلکه به وسیله دو خواهر حجب نقصککان میشککود و مککادر جککده
پدری را به طور کامل حجب میکند و خواهر تنی سهم خواهر
1 1
کاهش می دهد. 6
به پدری را از
2
ارث و وصیت در فقه و حقوق
155
فصل پنجم
اصل مسأله ،عول ،رد و تصحیح
مسأله
شامل چهار بخش است:
بخش اول :اصل مسائل
بخش دوم:عول
بخش سوم:رد
بخش چهارم :تصحیح مسائل
سؤالت فصل پنجم
158 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
اصل مسألهها
وقتی که یک مسألهی ارث به ما داده میشود ،ما باید بنگریککم
که اگر افراد محجوب نباشند ،سهم هر کدام چقدر است مثل ا
1 1
و پسککر پسککر باقیمانککده ترکککه را بککه دخککتر میگککوییم :زن ، 8
2
عصبه بودن میگیرد ،پس برای اینکه بککدانیم سککهم هککر یککک از
اینها از اصل ترکه چند اسککت ،نیککاز بککه اصککل مسککأله داریککم و
میگوییم :در این مسأله از هشت سهم یککک سککهم بککرای زن و
دختر چهار سهم و پسر باقیمانکده سکهام را میگیککرد ،کککه سککه
سهم باقیمانده است .پس عدد هشت همان اصل مسککأله مککا
است .و سؤال اینجاست که ما چگونه این عدد را معین کنیککم
تا اصل مسأله باشد؟
نخسککت اینکککه اصککل مسککأله از دیککدگاه علمککای ارث ،حککداقل
عددی است که بتوان سهام وارثان را به طور عککدد صککحیح و
غیر کسری از آن گرفت.
برای اینکه اصل مسککأله را بشناسککیم بککه حالتهککای زیککر تککوجه
کنید:
-1وقتی که تمامی وارثــان عصــبه باشــند دو حــالت
دارند:
الف -اگر وارثککان عصککبه همگککی مککذکر باشککند ،اصککل مسککأله
تعداد افراد مذکر است .مثل کسککی کککه فککوت کککرده و هفککت
فرد مذکر از او بجای مانده باشد ،اصککل مسککأله هفککت اسککت
1
ترکه را میگیرند یا مثل کسککی کککه فککوت 7
که هر یک از آنها
کککرده باشککد و 5بککرادر تنککی از او بجککای مانککده باشککد ،اصککل
1
ترکه را میگیرند. 5
کدام مسأله 5است و هر
ب -اگر وارثان عصبه مذکر و مککونث باشککند ،اصککل مسککأله از
مجموع افراد مذکر و مونث به دست میآید با این تفککاوت کککه
هر مذکری دو نفر محسوب میشود .مثل ا کسی که فوت کرده
و 3پسککر و 4دخککتر از او بجککای مانککده اسککت ،اصککل مسککأله
مساوی است با .4+2×3=10و اگر وارثککان یککک پسککر و دو
دختر باشند اصل مسأله مساوی است با .2+2×1=4
ارث و وصیت در فقه و حقوق
159
1 1
اصل
مسأله 2 2 2
1+1
جدول 144
پسر زن
1
ق .ع
اصل مسأله 8
3 7 1
جدول 145
برادر مادر
تنی
1
ق .ع
اصل مسأله 3
8 2 + 1
جدول 146
پسر پسر پدر
1
ق .ع
اصل مسأله 8
8 5 + 1
جدول 147
ب -وقتی که مخرج سهام متعدد باشککد ولککی بعضککی از آن دو
1 1 1 1 1 1
(یککا) ،( 6 + 3 یا) +
8 2
برابر بعضی دیگر باشد ،مثل ) ( 4+
2
اصل مسأله همان مخرج بزرگتر است که در مثالهای بککال بککه
ترتیب 8 ،4و 6اصل مسأله هستند .مثل:
160 ارث و وصیت در فقه و حقوق
خواهر زن
تنی
1 1
اصل 4
2 4
مسأله ردی
است 2 + 1
جدول 148
دختر زن
1 1
اصل 8
2 8
مسأله ردی
است 4 + 1
جدول 149
2خواهر تنی خواهر
مادری
1 2
اصل 6 6 3
مسأله ردی است 1 4
جدول 150
2خواهر 2خواهر
مادر
مادری تنی
1 1 2
اصل 6 6 3 3
مسأله عولی
است 2 4
1
جدول 151
ج -وقککتی کککه مخککرج سککهام متعککدد باشککد و بتککوان مخککرج
مشترکی را برای آنها گرفت ککه قابکل قسکمت بکر همکه آنهکا
1 1
که بر دو قسمت پذیر هستند و اصل مسأله مثل ،
6 4
باشد
حاصل ضرب دو مخککرج اسککت کککه بککر عککدد دو تقسککیم شککده
6 4
. 2
باشند یعنی =12
مثل
شوه
اصل پسر مادر
ر
ارث و وصیت در فقه و حقوق
161
1 1
ق .ع
6 4 6 4
=12
2 7 + 2 + 3
جدول 152
برادر
2خواه
اصل مادر زن
ر تنی
ی
1 1
12 ق .ع
6 4
مسأله
8 + 2 + 3
عولی است.
جدول 153
عدد 6دو برابر عدد 3است پس 6عککدد بزرگککتر اسککت و بککه
همین اکتفا میشود و میماند عدد 4و 6که هر دو بر 2بخککش
پذیر هستند بنابراین اصل مسأله مساوی است با:
6 4
. 2
=12
د -وقتی که مخرج سهام متعککدد و متبککاین باشککد یعنککی نتککوان
عددی را بر ای آنها پیدا کرد که اعداد بر آن بخش پذیر باشند،
پس دو مخرج بزرگتر را درهم ضرب میکنیم .مثل:
اصل 2خواهر پدری شوهر
2 1
3×2=6
3 2
مسأله عولی
4 3
است
جدول 154
اصل 2دختر شوهر
2 1
4×3=12
3 4
مسأله ردی
8 + 3
است
جدول 155
اصل دو دختر زن
2 1
8×3=24
3 8
مسکککئله ردی 16 3
است
162 ارث و وصیت در فقه و حقوق
از مجموع عبارات بال میتوان نتیجه گرفت کککه اصککل مسککائل
وقکککتی صکککاحب فکککروض وجکککود داشکککته باشکککد عبارتنکککد از:
.2،3،4،6،8،12،24
جدول زیر خلصه اصول مسائل است:
ارث و وصیت در فقه و حقوق
163
اصول مسائل
سهم معین باشند یا هم صاحب وارثان یا فقط صاحب اگر وارثان همگی
هم عصبه باشند سهم و عصبه باشند
مخارج
متعدد باشد مخرج مذکر و
مخرج مخارج سهام مونث
مشترک سهام یکی باشند
مخارج متعدد اصل
میان آنها متعدد ولی باشد
باشند و بر عدد مسأله
اصل مسأله بعضی دو همان فقط
معینی تقسیم تعداد
باشد که مخرج برابر بعضی مذکر
پذیر نباشند که افراد
حاصلضرب دیگر باشد اصل باشند
اصل مسأله
دو رقم که مخرج مذکر +مسأله اصل
حاصلضرب دو افراد
تقسیم بر بزرگتر 1 مسأله
رقم بزرگ است مونث
مخرج اصل 2 تعداد
است و است
مشترک آنها مسأله 1 افراد
1 1 + مذکر
اصل + اصل مسأله است است
3 2 2 نفر دو
است. 1 1 اصل مثل ا در
3×2=6 1 1
+ حساب
4 2 مسأله 4پسر
1 1 + میشود
+اصل 6 4 اصل 4 مثل ا در 2است. اصل
3 4 اصل =12 1 1 1 مسأله
3×4=12 6 4 + + 3پسر
8 2 3 4
1 2 و2
= + 2 اصل 8 1 است.
8 3 اصل دختر
1 1 1 1 3
× + + اصل
6 8 6 3 مسأله مسأله
اصل =24 اصل 6 3 +2=8
6 8 است. 3×2
2
164 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش دوم
عول
عول در لغت بککه معنککای ظلککم و سککتم کککردن اسککت .خداونککد
متعال میفرماید) :نساء (3/و
عال المر به معنای شدت یافتن کاری است و عالت الفریضة
به معنای ارتفاع و بلندی پیدا کردن است .و عککول ایککن اسککت
که سهام زیاد شود بنابراین باعث کاهش سهم صاحبان سهام
شود .ابوعبید میگوید :گمککان میکنککم بککه معنککای ظلککم و سککتم
باشککد بنککابراین وقککتی یککک سککهم عککول پیککدا میکنککد یعنککی بککه
1
صاحبان سهام ظلم میکند و سهم آنها را کاهش میدهد.
عول در اصطلحا :زیادهای در مجموع سهام معیککن اسککت کککه
در نصیب و بهره وارثان را کککاهش میدهککد .بککرای اینکککه بیککان
کنیم که عول چگونه است بعد از اینکککه اصککل مسککأله را پیککدا
کردیم میکوشیم کککه رابطککه میککان سککهام وارثککان را بککا اصککل
مسأله پیدا کنیم که از یکی از طرق زیر میباشد:
-1فریضه عادله :سهام با اصل مسأله مساوی است.
-2فریضه عائله :سهام از اصل مسأله زیادتر است )عول(.
-3فریضه ناقصه :سهام از اصل مسأله کمتر است )رد(.
) (1تساوی
شوه وارثا
خواهرتنی
ر ن
1 1
سهام
2 2
اصل
1 1
2
جدول 156
) (2عول
شوه وارثا
2خواهرتنی
ر ن
2 1
سهام
3 2
اصل
4 3
6
جدول 157
) (3رد
شوه وارثا
دختر
ر ن
1 1
سهام
2 4
اصل
2 1
4
جدول 158
در مسأله اول شوهر نصف و خواهر نیز نصف می گیرد و کل
ترکه را به ارث میبرند و این فریضه عادله یا تساوی اصککل بککا
2
3
سککهام اسککت و در مسککأله دوم شککوهر نصککف و 2خککواهر
میگیرند ،پس اگر سهم کامل را به یکی از اینهککا بککدهیم سککهم
دیگری کم میشود پس اصل مسککأله افزایککش مییابککد و سککهم
آنها به نسبت کاهش پیدا میکنککد .پککس نسککبت بککه سککهام ایککن
نقص بر آنها تقسیم میشود مثل ا اگر ترکه 42000لیره باشککد
تقسیم بر اصل مسأله بعد از عول ) (7میشود نه اصل اول )
(6ککککه میشکککود 42000÷7=6000 :پکککس سکککهم شکککوهر
3×6000=18000لیککککره و سککککهم خککککواهران =24000
4×6000لیره میشود.
بنابراین این کاستی و نقص بر تمام وارثان تقسیم میشود.
166 ارث و وصیت در فقه و حقوق
مقدار اصل
مثال عول
عول ها
)شوهر+خواهر تنی یا پدری( یا )شوهر+برادر تنی
- ندارد 2
یا پدری(
)مادر+برادر تنی( یا )دختران+عمو( یا )2خواهر
- ندارد 3
تنی2+خواهر مادری(
)شوهر+پسر( یا )شوهر+دختر+برادرتنی( یا زن
- ندارد 4
و مادر و پدر(
)شوهر2+خواهرتنی یا پدری( یا )شوهر+خواهر 7،8،9،
دارد 6
تنی+مادر( 10
)زن+پسر( یا )زن+دختر+عموی تنی یا پدری( - ندارد 8
)شوهر+مادر2+دختر( یا )زن+جده+خواهران 13،15
دارد 12
تنی+خواهران پدری( ،17
)زن2+دختر+پدر+مادر( 27 دارد 24
جدول 159
امککا کیفیککت حککل مسککائلی کککه عککولی هسککتند بککه شکککل زیککر
میباشد:
-1سهم کامل صاحبان سهام را به طور کامل مینویسیم.
-2اصل مسأله را پیدا میکنیم و عول فقط زمککانی اسککت کککه
اصل مسأله 6یا 12یا 24باشد یعنی شککش و دو برابککرش و
دو برابر دو برابرش.
-3سکهام حاص ل در مسکأله را جمکع میکنیکم و اص ل مسکأله
جدید را بعد از عول پیدا میکنیم.
-4مجموع ترکه را بر اصل جدید بعد از عول تقسککیم میکنیککم
نه بر اصل اول تا سهم هر کدام از صککاحبان سککهام مشککخص
شود.
-5حاصل را در حاصل قبلی سهام هککر یککک از وارثککان ضککرب
میکنیم تا سهم آنها از ترکه معین شود .مثالهککای زیککر بککه حککل
مسائل عولی میپردازد.
-1مردی مرده و افراد زیر از او بجککای ماندهانککد :زن ،خککوهر
تنککی ،خککواهر پککدری ،مککادر ،و 65ففککدان 1از او بجککای مانککده
است.
خواهر خواهر
مادر زن وارثان مراحل
مادری تنی
بخش سوم
رد
رد در لغت به معنای بازگشت و رجوع است .خداوند متعال
می فرماید) :انعام/
.(62یعنی در قیامت به سوی او بر میگردید.
رد در اصطلحا :نقص و کاستی در سهام معین و زیاد شدن
نصیب هر یک از وارثان است که عکس عول میباشد .و قبل ا
در مثال سوم از آن بحث کردیم.
رد به شروط زیر متحقق میشود:
-1وجود صاحب فرض ،یکی یا بیشتر.
-2عدم وجود عصبه ،چون اگر عصبه موجود باشد باقیمانده
را میگیرد و زیادهای باقی نمیماند.
-3باقی ماندن مقداری از ترکه.
علمای اسلم در مورد رد اتفاق نظر ندارند و به شکل زیر در
1
مورد آن اختلف کردهاند:
-1زید بن ثابت و گروهی از صحابه و مالک و اوزاعی و
شافعی معتقدند که باقیمانده ترکه به بیت المال مسلمانان
بر میگردد و صحیح نیست که آن را به صاحبان سهام
برگردانیم ،یعنی بیشتر از سهام معینی که خداوند به آنها داده
1
است نباید داد .مثل ا اگر یک دختر میگیرد و او تنها وارث
2
1
باقی را نیز به او داد ،چون خداوند است ،جایز نیست که
2
1
برای او تعیین نکرده است .و این تعدیل متعال بیشتر از
2
فرض خداوند و تعدی به حدود خداوند است.
-2جمع زیادی از صحابه معتقدند که آنچه که از ترکه باقی
میماند به صاحبان سهام میرسد ،هر چند اینها در این امر
توافق دارند اما در اینکه به زن و شوهر نیز بر میگردد یا نه
اختلف دارند:
الف -عثمان بن عفان )رضی الله عنه( معتقد است که رد به
تمام وارثان بر می گردد و فرقی میان آنها در مسأله ردی
وجود ندارد و علت این است که اگر مسأله عولی بود از
-الم ،شافعی77،80،81 ،؛ المغنی ،ابن قدامه ،53-9/48 ،مسأله شماره .1012 1
ارث و وصیت در فقه و حقوق
171
اقسام رد
با وجود یکی از زوجین بدون یکی از زوجین
سهام متعدد
1 1 1
+ +
3 6 4 تنها یک صنف
اصل مسأله 12 یک فرض
وارث باشد
اگر ترکه 48فدان زن2+خواهر
3 1
وارثان 3دختر
باشد صاحبان متعدد
باقی + 2
ملک هر سهم =4 4 4 سهام +باقیمانده به
3
48÷12 به رد مادر+برادران
رد
باقیمانده -12=36 اصل مسأله 4 مادری
ترکه به فرض و
48 است 1 1
+ رد
که میان جده و زن+دختر 6 3 2
خواهران مادری 2 1 1+2 +ب 10خواهر=
+ 3
تقسیم میشود و به 3 8 مادر یک سهم و
اقیمانده به رد
1 +باقیمانده به برادران 2سهم 1
رد اصل مسأله عدد هر دختر
نسبت 2چون سهم 7 1 سهام است که
10
جده نصف سهم + ترکه
8 8 در اینجا 2است
خواهران است اصل
اصل مسأله 8
36÷3=12سهم مسأله=تعداد
است
جده نفرات
12×2=24سهم
خواهران
جدول 163
مسائل رد
)(1
وارثا
ملحظات مادر زن
ن
1
3 1 سها
اگر ترکه 20فدان باشد به زن 5 +باقیماند 4 م
فدان و مادر 15فدان میرسد ه
اص
3 1
ل4
جدول 164
)(2
ماد 4خواهر وارثا
ملحظات
ر پدری ن
1 2
سهام
6 3
ارث و وصیت در فقه و حقوق
175
بخش چهارم
تصحیح مسائل
وقتی که در مورد اصل مسأله صحبت میکنیم برای این است
که عددی را پیدا کنیم کککه سککهام همککه وارثککان را بککدون عککدد
کسککری از آن اسککتخراج کنیککم و گککاهی مشککاهده میکنیککم کککه
کسرهای خاصی به بعضی از وارثان تعلق میگیککرد .خککواه یککک
نفر باشد یا چنککد نفکر ،در ایکن حکالت ناچکاریم ککه بکه اجککرای
عملیات تصحیح این کسرها نسبت به تمام وارثان بپردازیم تککا
صاحب کسری در میان آنها نباشد.
با این دو مثال این امر را بیشتر توضیح میدهیم:
وارثا
خواهر تنی 2دختر شوهر
ن
2 1
ق .ع سهام
3 4
اصل
1 8 3
12
چون دو نفرند و
کسی نیست که آنها
همراه 2دختر عصبه مع وجود فرع
را عصبه کند و هر سبب
الغیر است وارث
دختر 4سهم
میگیرند.
جدول 168
شوه
خواهر تنی 3دختر وارثان
ر
2 1
ق .ع سهام
3 4
اصل
1 8 3
12
24هر دختر 8سهم =8 تصحیح
3 9
24÷ 3 36
جدول 169
2 1
ترکککه و 3
دخککتران ترکککه را میگیککرد و 4
شککوهر در دو مثککال
باقیمانده برای خواهر تنی باقی میماند .اصککل مسککأله در هککر
دو مثال 12است چون مخرج کسرها با هککم موافککق نیسککتند.
بعد از این سهم شوهر 3سهم است و 2دختر یککا دخککتران 8
سهم و خواهر تنی یک سهم.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
177
در مثال اول تقسیم سهم 8بککر 2دخککتر سککاده اسککت و هککر
دختر 4سهم میگیرد ،در حالی که در مثال دوم تقسکیم سکهم
8بر سه دختر منجر به عککدد کسککری میشککود 8÷3=66/2و
ما با وجود ماشین حسابهای دقیق میتوانیم مسأله را بککه ایککن
شکل حل کنیم اما به علت علقه و رغبت به سادگی عملیات
ارث و برای اینکه اعداد کسککری و اعشککاری در سککهم وارثککان
نباشد ،به عملیات تصحیح میپردازیم.
پس تصحیح به معنای برداشتن سککختی و مشکککل اسککت و در
اصطلحا به معنای به دسککت آوردن حککداقل عککددی کککه بتککوان
سهم هر یک از وارثان را بدون کسر با آن حساب کرد ،است
در مثال دوم می بینیم که تعداد دختران 3دختر است و اصل
مسککأله 12اسککت ،پککس مسککأله را از طریککق ضککرب تعککداد
دختران در اصل مسأله تصحیح میکنیم.3×12=36 .
1 36
سهم و دختران =24 4
شوهر =9 و طبق این اصل جدید
3 36
سهم و خواهر تنی 36-(24+9)=3سهم میگیرد. 4
مهم این است که در اینجککا سککهام دخککتران ) (24اصککلحا پیککدا
کرده و بدون حاصل کسری قابککل تقسککیم بککر تعککداد دخککتران
میباشد24÷3=8 .
پس طبق این حاصل جدید سککهم هککر دخککتر 8سککهم اسککت و
مجموع سهام آنها 24است و شوهر 9سهم و خواهر تنککی 3
سهم میگیرد.
روش دیگری برای حل سهام هر وارث بعککد از تصککحیح وجککود
دارد که ضرب همان رقمی که چند برابر میشود کککه در اینجککا
3است در سهام که از طریق اصل مسأله و قبککل از تصککحیح
به دست آمده است و مخصوصا ا در مسائل عولی و ردی.
پس شوهر سه سهم دارد که بعد از تصحیح مساوی اسککت بککا
3×3=9
دختران 8سکهم دارنککد کککه بعککد از تصکحیح مسکاوی اسککت بکا
8×3=24
خواهر تنی یک سهم دارند که بعد از تصحیح مساوی است بککا
1×3=3
پککس طبککق آنچککه کککه گذشککت تصککحیح مسککأله عبککارت از
حاصلضرب تعداد کسانی که سهمشان کسری است در اصککل
178 ارث و وصیت در فقه و حقوق
6 4
اسککت و سککهام وارثککان در 2
اصل مسککأله در اینجککا =12کک
7 2 3
در 5
و نهکککایت کسکککرهایی مثکککل 4در زنکککان 3 ،در جکککدهها
برادران خواهد بود که باید به عمل تصحیح بپردازیم.
و ساده ترین روش آن ضرب اصککل مسککأله در تعککداد نفراتککی
است که سهم آنها عدد صحیح نخواهد شد که طبق روش زیر
میباشد:
720 = 5 3 4 12
اصل مسأله تعداد زنان عدد جده ها تعداد برادران
= اصل بعد از تصحیح
180 ارث و وصیت در فقه و حقوق
فصل ششم
ارث ذوی الرحام
شامل دو بخش است:
بخـــش اول :ذوی الرحـــام و نظـــرات
علما در مورد ارث آنها.
بخش دوم :چگونگی ارث ذوی الرحام.
سؤالت فصل ششم.
186 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
ذوی الرحام و نظرات علما در مورد
ارث آنها
ارحام در لغت از فرحم و ررحم آمده است که به معنککای منککزل
و محل اسکان جنیککن در شکککم مککادر اسککت 1.خداونککد متعککال
میفرماید :
)آل عمران» (6/اوست که شما را در رحمهای )م ادران( ه ر
آن گونه که بخواهد شکل میدهد« .و رحم به معنای قرابککت و
اصل و اسباب آن است.
ارحام طبق این تعبیر ،شامل تمام خویشاوندان میشککود ولککی
در علککم ارث ذوی الرحککام خویشککاوندانی هسککتند کککه سککهم
معینککی در ارث ندارنککد و همچنککانکه ابککن قککدامه ذکککر کککرده،
2
عصبه هم نمیشوند.
بنابراین ذوی الرحام در علم ارث عبارتند از :فرزندان دخککتر،
فرزندان خواهر ،دختران برادر ،فرزندان بککرادر مککادری ،عمککه
ها از هر جهت ،عموی مادری ،دایی ،دخککتر عمککو ،جککد فاسککد،
جده فاسککده و کسککانی کککه از طریککق اینهککا بککا شککخص مککرده
نسبت دارند.
در مــورد ارث آنهــا اختلفــاتی بــه شــکل زیــر وجــود
دارد:
-1زید بن ثابت و یک روایت از ابن عباس )رضی الله عنهمکا(
معتقکد بکه منکع ارث ب ردن آنه ا هسکتند و ایکن عقیکده مالکک،
اوزاعی ،ابوثور ،شافعی ،داود و ابن جریر طبری نیز است .و
اینها معتقدند که وقتی صککاحب سککهام معیککن یککا عصککبه وجککود
نداشته باشد ،بیت المال اسککتحقاق گرفتککن ارث را دارد و بککه
دلیل زیر استدلل میکنند:
الف -عطاء بن یسکار روایککت ککرده کککه رسککول اللککه )ص( در
قباء برای عمه و خاله استخاره کرد و خداوند متعال آیه نککازل
3
کرد که آنها ارث نمیبرند.
ب -خداوند متعال سهم هر یک از وارثان را بککه فککرض )سککهم
معین( یا تعصیب مشخص کرده است و اگر ذوی الرحام نیککز
-القاموس المحیط ،فیروز آبادی. 1
-السنن الکبری ،بیهقی ،کتاب الفرائض ،باب من یرث من ذوی الرحام.6/212 ، 3
ارث و وصیت در فقه و حقوق
187
حدیثی که روایت شده کککه پیککامبر )ص( گفتنککد کککه عمککه و-1
حدیث مرسل است و ضعیف است و در آن،خاله ارث ندارند
باب قول صحیح تر از آن وجود دارد که هنگام ترجیح ما قککول
مخصوصا ا وقتی که ظککاهر قککرآن آن،صحیح تر را بر میگزینیم
:را تقویت کند
.( /)
() -
. ()
: .
.
و تمام روایات حدیث منع عمه و خاله از ارث را بررسککی64-63 ، شوکانی، نیل الوطار- 1
کرده و آنها را ضعیف دانسته است خواه از طرف ابوداود یا دارقطنی یا نسائی و یا حاکم و
.طبرانی باشد
ارث و وصیت در فقه و حقوق
189
:
-
.
() -
.
:
: :
.
.
.
1
ترک ه را میگیرن د ک ه ارث دخ تر دخ تر و پس ر 7
دختربا عمه و خاله و بککرادرزاده مککادری و جککده فاسککده یکککی
.است
: مذهب اهل تنزیل:دوم
مثل ا،این نظر ذوی الرحام را در حککد اصککول خککود بککال میبرد
کسککی کککه میمیککرد و دخککتر دخککتر و پسککر خککواهر از او بجککای
دختر دختر به جای اصل خود که دختر است مینشککیند،میماند
190 ارث و وصیت در فقه و حقوق
دختر
دختر دختر
ملحظات پسر نظر
دختر
دختر
ترکه در اینجا به صورت مساوی و بدون 1 1 اهل رحم
تفاوت میان ذوی الرحام تقسیم میشود به
2 2 اصل
هر جهتی یا درجه یا قوت قرابتی که باشد
1 1 مسأله 2
فرقی نمیکند
هر دختری به منزله جدش است .در اینجا
مثل این است که شخص مرده دو دختر از او
2 دختر
را به فرض میگیرند بجای مانده باشد که دختر اهل تنزیل
3
2 اصل
و باقیمانده ترکه به آنها رد میشود و نتیجه با +باقیمانده به آنها
مثال اول یکی است اما از یک روش دیگر هر 3 مسأله 3
1 رد میشود
میگیرند. کدام
2
در درجه و قوت قرابت مساوی هستند )3
درجه( به معنای اینکه هر دو گروه از طریق
دختر )جدات( با شخص مرده ارتباط دارند،
پس به صورت مساوی ارث میگیرند اما اگر
مثال اینگونه بود :دختر پسر دختر+پسر دختر اهل
2 قرابت
میگیرد و دختر دختر ،پسر دختر دختر 1 1 )قانون
3
2 2 مصر(
1
باقیمانده را میگیرد و طبق پسر دختر اصل
3 مسأله 2
نظر اهل رحم آنها مساوی هستند و طبق
مذهب اهل تنزیل پسر دختر پسر همه ترکه
را میگیرد نصف به فرض و نصف دیگر به او
رد میشود.
جدول 177
194 ارث و وصیت در فقه و حقوق
فصل هفتم
احکام تکمیلی ارث
شامل بخشهای زیر است:
بخش اول :ارث جنین
ارث دوم :ارث مفقود
بخش سوم :ارث خنثی
بخــش چهــارم :مولــود حاصــل از زنــا و
لعان
بخــش چهــارم :ارث نــابود شــدگان و
غرق شدگان
ارث ششم :ارث تخارج
سؤالت فصل هفتم
196 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
ارث جنین
ابوداود با سندش از ابوهریره )رضی الله عنککه( روایککت کککرده
که رسول الله )ص( فرمود :وقتی که جنین شروع به جنککب و
1
جوش و تکان خوردن کرد ارث میبرد.
امام احمد و ابن ماجه بککا اسککناد خککود از جککابر بککن عبککدالله و
مسور بن مخزمه روایککت کردهانککد کککه :پیککامبر )ص( فرمککود:
»بچه تا زمانی که شکروع بککه جنککب و جککوش و تکککان خککوردن
نکند ،ارث نمیبرد« و فرمککود :اسککتهلل یعنککی گریککه کککردن یککا
2
عطسه کردن.
شوکانی میگوید :این دو حدیث دللت بر این امر دارد که اگککر
استهلل و نشککانهها حیککات در جنیککن پیککدا بککود و سککپس مککرد،
وارثان او از او ارث میبرند و او نیز از آنهککا ارث میبرد و ایککن
3
امری است که اختلفی در آن نیست.
فقها از این احادیث استدلل میکنند کککه جنیککن حککق ارث دارد
وقتی کککه یکککی از اسککباب ارث را داشککته باشککد و ایککن بککه دو
شرط است:
-1جنین هنگام فوت مورث موجود باشد ،چککون عککدم حکمککی
ندارد و باید از وجود جنین در رحم مادر آگککاهی وجککود داشککته
باشد و این امر نشانههایی دارد که بعدا ا به آن میپردازیم.
- 2زنده به دنیککا بیایکد و ایککن امککر بکا گریککه کککردن و حرکککت و
4
تنفس و عطسه کردن معروف است.
اما قانونگذار در مورد شککرط اول اینکککه جنیککن بایککد در زمککان
فوت مورث موجود باشد ،میان اینکه جنین به طککور مسککتقیم
فرزند مورث باشد با اینکه غیر مستقیم باشد ،فککرق گذاشککته
است .مثل کسی که بمیرد و زن حامله پککدرش یککا زن حککامله
پسرش از او بجای مانده باشد؛ به شکل زیر:
- 1سنن ابی داود ،کتاب الفرائض ،باب فی المولود یستهل ثم یموت ،شماره 800و میگوید
معنای استهلل در حدیث نشانههای زندگی و حیات است که حرکت یا عطسه و تنفککس و ...
است ،چون اینها نشانه حیات هستند ،بنابراین ارث میبرد.
- 2سنن ابن ماجه ،کتاب الفرائض ،باب اذا استهل المولود ورث ،شماره .2751
- 3نیل الوطار ،شوکانی.6/86 ،
- 4این امر اختلفی است ،مالکیه دلیلی جز گریه کردن برای حیات جنین نمیبیننککد در حککالی
که بسیاری از علما معتقدند که هر آنچه را که بر حیات جنین دللت کند ،موجب ارث گرفتن
او میشود.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
197
-1اگر جنین پسر مورث باشد بککه شکککلی کککه بمیککرد و زنککش
حامله باشد پس وجود جنین از این طریککق ثککابت میشککود کککه
قبل از یک سال شمسی ) 365روز( از تاریخ وفات یا جدایی،
بچه به دنیا بیاید.
قانونگزار در این نظر از رأی محمد بککن حکککم مککالکی تبعیککت
کرده است که معتقککد بککه گذشککت یککک سککال قمکری از تاریککخ
وفات بوده است ولی قانونگزار آن تاریخ را شمسککی حسککاب
کرده است و نیز به نظر پزشکان اسلمی عمل کککرده اسککت
که میگویند جنین در هر حال بیشککتر از یککک سککال شمسککی در
رحم مادر نمیماند پکس از روی احتیککاط بککه ایکن نظکر تمسککک
جستهاند.
- 2اگر جنین از زنککی غیککر از زن شککخص متککوفی باشککد مثککل
اینکه از زن پدرش باشد که این جنین بککرادر یککا خککواهر پکدری
او محسوب میشود .یا زن پسرش باشد که جنیککن پسککر پسککر
او یا دختر پسر او میشود و در اینجا دو حالت دارد:
الف -اگر زندگی زناشککویی در هنگککام مککرگ مککورث اسککتمرار
داشته باشد ،شرط است که جنین در فاصله زمککانی کمککتر از
270روز از مککرگ مککورث بککه دنیککا بیایککد .چککون در اسککتمرار
زندگی زناشویی احتمال دارد که جنیککن بعککد از وفککات مککورث
شکل گرفته باشد ،پس اگر بعد از ده ماه به دنیا آمد ،معلککوم
است که جنین یک ماه بعد از مرگ مورث شکل گرفته است.
ب -اگککر زنککدگی زناشککویی در هنگککام مککرگ مککورث اسککتمرار
نداشته باشککد ،مثککل کسککی کککه در زمککان عککده طلق یککا عککده
شککوهر مردهاش باشککد پککس در اینجککا ارتبککاطی میککان زن و
شوهرش نیست و شرط ارث بردن جنیککن ایککن اسککت کککه در
کمککتر از یککک سککال شمسککی ) 365روز( بککه دنیککا بیایککد و ایککن
بالترین زمان ممکن برای به دنیککا آمککدن جنیککن اسککت کککه در
قانون ذکر شده است.
بنابراین جنین به طور عام در حکم موجککود اسککت ،بککرای هککر
زنی که شوهرش مرده باشد یا در زمان عده طلق باشد اگر
در کمتر از 365روز به دنیا بیاید ،در حکم وارث است.
اما برای کسی که زندگی زناشویی او استمرار داشککته باشککد،
زمانی جنین موجود تلقی میشود که در کمککتر از 270روز بککه
دنیا بیاید که 9ماه است و این مدت معمولی برای هر جنینی
198 ارث و وصیت در فقه و حقوق
میگیرد
برادر مادری دختر
1
به فرض و باقیمانده به او
محجوب به فرع وارث 2
رد میشود
جدول 179
در تمام این حالت کل ترکه برای جنین متوقف میشود.
- 3اگککر جنیککن وارث باشککد ،چککه مککذکر و چککه مککونث .امککا بککا
اختلف مذکر یا مونث بودنش بر سایر وارثان تاثیر بگذارد.
اگر شخصی بمیرد و افراد زیر از او بجای بماننککد :زن بککاردار،
پدر و مادر ،و جنین ممکن است که مذکر یا مونث باشد و در
هر حالت سهم پدر با حالت دیگر فرق دارد به شکل زیر:
مادر پدر جنین پسر زن وارثان
1 1 1
ق .ع سهام
6 6 8
اصل
4 4 13 3
24
)جنین مذکر( جدول 180
مادر پدر جنین دختر زن وارثان
1
1 +ق. 1 1
6 سهام
6 2 8
ع
اصل
4 4+1 12 3
24
)جنین مؤنث( جدول 181
اگر دو قاعککده سککابق را اعمککال کنیککم بککه طککوری کککه بهککترین
حالت را برای جنین در نظککر بگیریککم ،و بککا وارثککان بککا بککدترین
حال آنها رفتار کنیم ،فرض میکنیم که جنین مذکر است و 13
سهم از ترکککه را بککرای او کنککار میگذارنککد ،و بککه پککدر 4سککهم
میدهیم ،پس اگر جنین دختر بود 12سهم به او میدهیم و یک
سهم باقیمانده را به پدر می دهیم.
مهم این است که بدانیم شرط این نیست که در تمام مسائل
جنین را مذکر فرض کنیم تا سهم او زیاد باشککد .چککون گککاهی
فرض مونث بودن جنین بیشتر به نفع او است؛ مثل:
زن باردار پدر )برادر
خواهر تنی شوهر وارثان
پدری(
1 1
ق .ع سهام
2 2
200 ارث و وصیت در فقه و حقوق
جنین )برادرزاده
عمو زن وارثان
تنی(
1
ق .ع م سهام
4
3 1 اصل 4
جنین مذکر )پسر برادر تنی( جدول 184
جنین )دختر برادر
عمو زن وارثان
تنی(
چیزی به ارث 1
ق .ع سهام
نمیبرد چون جزء 4
ذوی الرحام است 3 1 اصل 4
جنین مؤنث )دختر برادر تنی( جدول 185
ملحظه میکنیم که فرض مذکر بودن در اینجکا عمکو را حجکب
میکند ،چون پسر برادر تنی جزء عصبه ها است و او از جهت
برادری بر جهت عمویی مقککدم اسککت .امککا اگککر جنیککن مککؤنث
باشکککد ،ارث نمیبرد و جکککزء ذوی الرحکککام اسکککت ،و عمکککو
نزدیکککترین عصککبه میشککود و باقیمانککده ترکککه را بعککد از زن
میگیرد.
در اینجا میبینیم که مذکر یا مونث بودن جنین تاثیری در سهم
زن ندارد که در هر حال میگیرد .پس بهککترین حککالت را بککرای
جنین در نظر میگیریم و ترکه را برای او باقی میگذاریم .پس
اگر مذکر بود ،سهم خود را به طور کامل میگیرد و اگر مونث
بود این سهم به عمو داده میشود.
-5ارث جنین در هر حال فرق نکند:
اگر شخص بمیرد و وارثان او افراد زیککر باشککند :خککواهر تنککی،
خواهر پدری ،مادر باردار از شوهر دیگککر غیککر از پککدر متککوفی
پس جنین یا برادر مادری او اسککت و یککا خککواهر مککادری وارث
این دو در هر حال با هم فرقی نمیکند ،همچنانکه در مثال زیر
پیداست:
جنین )برادر وارثا
مادر خواهر پدری خواهر تنی
مادری( ن
1 1 1 1
سهام
6 6 6 2
اصل
1 1 1 3
6
جنین مذکر )برادر مادری( جدول 186
جنین )خواهر مادر خواهر پدری خواهر تنی وارثا
202 ارث و وصیت در فقه و حقوق
مادری( ن
1 1 1 1
سهام
6 6 6 2
اصل
1 1 1 3
6
جنین مؤنث )خواهر مادری( جدول 187
1
میگیرند و 6
مادری در اینجا میبینیم که برادر مادری یا خواهر
ارث صاحبان سهام دیگر با مذکر یا مککونث بککودن جنیکن فکرق
1 1
و 6
پککدری نمیکند ،پس در اینجا سهم خواهر تنککی و خککواهر
2
1 1
دیگر را برای جنین باقی میگککذارد چککه 6
و را میدهیم 6
مادر
مذکر باشد یا مونث فرقی نمیکند.
نکته مهم:
هر چند که احتمال دارد که یک زن به چند جنین باردار باشککد،
ولی قانون بر امر عمومی و غالب مبتنککی اسککت در مککاده 44
قانون ارث اشاره شده که اگر سهم کنار گذاشته شده بککرای
جنین کم باشد به دیگر وارثان رجوع میشود و سهم آنها را از
آنها میگیرند.
ولککی بککا وجککود ایککن بککرای رعککایت احتیککاط لزم اسککت کککه از
وارثانی که از متعدد شدن جنین ها تاثیر میپذیرند اقرار گرفته
شود و مثال زیر این امر را روشنتر میکند:
ارث و وصیت در فقه و حقوق
203
بخش دوم
ارث مفقود
مفقود کسی است که به مدت طولنی غایب بوده و خبری از
او در دست نبوده است و مکانش معلوم نیست و زنده بککودن
یککا مککرده بککودن او یقینککی نیسککت .در اسککباب و شککروط ارث
اقوال علما را در مورد مدت زمککانی کککه بایککد بککه انتظککار ایککن
گونه افراد نشست و سپس حکم به مرگش داد ،بیکان کردیکم
و قانونگزار آن را از اختیارات قاضی دانسته است ،به طوری
که در ماده شماره ) (1قککانون ارث آمککده اسککت کککه :ارث بککا
مرگ مورث یککا اعتبککار مککرده بککودن او بککا حکککم قاضککی ثککابت
میشود.
در مورد مفقود دو نکته در اینجا قابل ملحظه اسککت :مرحلککه
میانی گم شدن تا زمانی که قاضی حکم به مگککر او میدهککد و
مرحله بعد از حکم قاضی.
مرحله اول :مرحله میان گم شدن و حکــم وفــات او
از طرفا قاضی:
در این مرحله مفقود زنده تلقی میشود و به اعتبککار عمککل بککه
یکی از قواعد استصحاب که قاعده »الیقین لیککزول بالشککک«
»یقین با شک از بین نمیرود« است .پس زنده بودن او یقینی
و مککرگ او مشکککوک اسککت و ایککن یقیککن بککا آن شککک از بیککن
نمیرود.
مفقود در اینجا از دو جهت زنده تلقی میشود:
- 1نسبت به حق دیگران در اموال او؛ پککس امککوالش تقسککیم
نمیشککود و کسککی از او ارث نمیبرد ،چککون او همچنککان زنککده
تلقی شده است و شرط ارث ،تحقق مرگ مورث است.
-2نسبت به ارث بردن مفقود از دیگران ،پس اگر کسکی ککه
مفقود از او ارث میبرد ،سهم مفقود را بککه بهککترین حککالت آن
برای او بدترین حالت برای سایر وارثان در نظر میگیرند.
مفقود همراه وارثان در اینجا دو حالت دارد:
نخست :اینکه مفقود سایر وارثان را بککه طککور کامککل حجککب
کند ،در این صورت تمام ترکه را بککرای او در نظککر میگیرنککد و
هیچ یککک از وارثککان ارث نمیگیرنککد ،تککا حکککم مککرگ وی صککادر
شود .مثل کسی که بمیرد و بککرادر تنککی ،خککواهر تنککی و پسککر
ارث و وصیت در فقه و حقوق
205
تمام مسائل مفقود به این شکککل حککل میشککود تککا زمککانی کککه
حکم به مرگ او نشده باشد.
مرحله دوم :حکم به وفات مفقود:
هنگامی که قاضی حکم به مرگ و وفککات مفقککود صککادر مککی
کند،دو حالت برای این حکم وجود دارد:
- 1اینکه از تاریخ بیان حکم ،حکم به وفات او شده باشد و از
این تاریخ به بعککد زنککده تلقککی نمیشککود و او بککه مککرگ حکمککی
مرده است .و شایسته استحقاق چیزی را ندارد و سهم او به
وارثککانی بککر میگککردد کککه در هنگککام وفککات مورثشککان موجککود
بودند .مثل مسأله قبککل و از زمککان گککم شککدنش مککرده تلقککی
میشود.
اما ترکه ای که قبل از مفقود شدن داده بوده ،میککان کسککانی
که در روز وفاتش موجود بودهاند ،تقسیم میشود نه از تاریککخ
مفقود شدنش و کسانی که قبل از حکم بکه وفککات وی مکرده
اند ،ملک نیستند چون شرط اساسی ارث را که تحقق مککرگ
مورث است نداشتهاند .پس هنگ ام بیکان حککم مفقکود مکرده
تلقی میشود و جز افراد زنده در این هنگککام کسککی از او ارث
نمیبرد.
-2قاضی به تاریخی قبل از تاریخ بیان حکککم و بنکابر قرایکن و
شواهد محیطی مفقککود و بعککد از تحقیککق و جسککتجو حکککم بککه
مرده بککودن او بکنککد .مثککل کسککی کککه در اول رمضککان 1425
مفقود ش ده و بعکد از یکک س ال قاضکی از تاریکخ یکک شکوال
1425یا بعد از یک ماه از آن حکم به مرگ او میکند کککه ایککن
حکم مبتنی بر قراینی است که نزد او وجود دارد .پس در این
حالت هر کس که از این تاریککخ بککه بعککد زنکده باشککد ،وارث او
تلقی میشود مث ل ا اگر پسری داشته باشد کککه در نیمککه شککوال
1412مرده باشد ،از او ارث میبرد و حق پسر بککه وارثککان او
داده میشود ولی اگر پسر در نیمه رمضان مرده باشککد و یککک
پدر مفقود داشته باشد که حکم به مرگ او نشده باشد ،سهم
پدر کنار گذاشته میشود و این ترکه به ترکهای که بعد از حکم
وفات میماند ،اضافه میشود.
در ماده 54قانون ارث آمده است که:
سککهم مفقککود را از ترکککه کنککار میگککذاریم اگککر زنککده بککودن او
معلوم شد که آن را میگیرد و اگر حکم به مرگ او شد ،سهم
208 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش سوم
ارث خنثی
خنککثی در لغککت از خنککث بککه معنککای نرمککی و شکسککتگی و
دوگانگی است و در اصطلحا کسی است که دو جنسککه اسککت
یعنی هم آلت مردان را دارد و هم آلکت زنکان ،یکا هیکچ یکک از
آنها را ندارد.
اگککر طبککق نظککر فقهککاء امکککان ترجیککح مککذکر بککودن خککواه بککا
مشاهده یا روییدن ریش یا نحوه ادرار کردن او و یا از طریق
هر وسیله پزشکی توسط پزشکان عادل وجود داشککته باشککد،
یا مؤنث بودن او ترجیح داشته باشککد ،طبککق ایککن ترجیککح ارث
میبرد و در اینجا مشکلی پیش نمیآید.
امککا اگککر اختلف وجککود داشککته باشککد – مخصوصککا ا وقککتی کککه
مورث قبل از بلوغ خنثی بمیرد– خنثی مشکل نامیده میشککود
و نظککرات زیککادی در مککورد ارث بککردن او وجککود دارد :حنفیهککا
معتقدند که این خنثی حککداقل سککهم را بنککابر فککرض مککذکر یککا
مونث بودن میگیرد و این نظر غالب صحابه و یکی از قولهای
شافعی است .و مالکیه معتقدنککد کککه میککانگین سککهم او بککه او
داده میشود پس یک بار بر فککرض مککذکر بککودن و یککک بککار بککر
فرض مونث بودن ارث میگیرد ،و این دو سهم جمع میشود و
تقسیم بر 2می شود تا میانگین آن به دست بیایککد و شککافعیه
معتقدنککد کککه خنککثی و وارثککان حککداقل سککهم را میگیرنککد و
باقیمانده آن کنار گذاشککته میشککود تککا وضککعیت خنککثی روشککن
شود و حنکابله معتقدنککد کککه نصککف ارث مکردان و نصکف ارث
زنان به او داده میشود و این چیزی شبیه نظر مالکیه است.
قانون در ماده 46از مککذهب حنفککی تبعیککت کککرده اسککت ،بککه
طوری که در آن آمده است :خنثی مشکل -کسی که مذکر یا
مونث بودن او معروف نباشد -حداقل سهم را میگیرد و آنچککه
که از ترکه باقی میماند به سایر وارثان داده میشود.
علت این امر دین است که تملیک مال باید بر اساس یک امر
قطعی باشد ،و حداکثر سهم یک امر ظنی و غیر یقینی است،
پس حداقل سهم به او داده میشود تا به قطع و یقین مستند
باشد نه به شک و گمان.
210 ارث و وصیت در فقه و حقوق
شوه
خنثی مادر وارثان
ر
1 1
ق .ع سهام
3 2
1 2 3 اصل 6
بر فرض مذکر بودن جدول 194
شوه
خنثی مادر وارثان
ر
1 1 1
سهام
2 3 2
اصل 6
3 2 3
عول 8
بر فرض مؤنث بودن جدول 195
در مسأله اول :خنککثی بککر فککرض مککونث بککودن ارث میبرد
2 3
از آن را میگیککرد ،چککون ایککن حککداقل 6
پدر از ترکه و 6
یعنی
سهم خنثی است و حداکثر سهم برای وارثان اسککت و از پککدر
1
6
تعهد گرفته میشود کککه اگککر مککذکر بککودن او معلککوم شککود،
میگیرد.
در مسأله دوم :به همان علت بککر فککرض مککذکر بککودن ارث
1
بککه خنککثی داده میشککود زیککرا بککر فککرض مککونث 6
میگیرد پس
3
کککه بیشککتر اسککت و از شککوهر و مککادر تعهککد بککودن 8میگیککرد
گرفته میشود که اگککر مککونث بککودن خنککثی معلککوم شککد ،بقیککه
سهمش را به او بپردازند.
212 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش چهارم
ارث فرزند حاصل از زنا و ملعنه
فرزند حاصل از زنا )ولد زنککا( هککر بچهای اسککت کککه مککادرش
بدون عقد و ازدواج صحیح و از طریق فاحشککه گککری بککه دنیککا
آورده باشککد و در کشککورهای غربککی ایککن امککر زیککاد مشککاهده
میشککود چککون هککر چیککزی نککزد آنهککا جککایز و مبککاحا اسککت و در
سرزمینهای شککرقی کمککتر دیککده میشککود خداونککد مککا را از آن
حفظ کند.
و بچه حاصل از لعان کسی است که در زندگی زناشککویی زن
و شوهری به دنیا میآید که قاضککی نسککب او را بعککد از ملعنککه
)لعن کردن زن و شوهر همدیگر را( از پدرش نفی میکند.
در هر دو حالت بچه به مادرش انتساب دارد نه بککه زناکککار یککا
شوهر ملعککن )لعککن کننککده( ،در ایککن حککالت بچککه از زناکککار و
ملعن ارث نمیبرد .به دلیل روایتی که ترمذی با سند خککود از
عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت کککرده کککه رسککول
الله )ص( فرمود :هرگاه مردی با زن آزاد یا کنیزی زنککا انجککام
دهد ،فرزند حاصل از آن ولد زنا است و نه ارث میبرد و نه از
او ارث برده میشود .و ترمذی میگوید :نزد عموم علما به این
1
امر عمل شده که بچه حاصل از زنککا از پککدرش ارث نمیبرد.
ولی فرزند حاصل از زنککا یککا ملعنککه از مککادرش ارث میبرد و
مادر نیککز از او ارث میبرد ،در نیککل الوطککار در مککورد حککدیث
متلعنی ن که سهل بن سعد روایت کرده آمککده اسککت کککه :زن
باردار بود و پسرش به مادرش انتسککاب داشکت و سککنت ایککن
گونه بوده که او از مادرش ارث میبرد و مککادر نیککز از او ارث
2
میبرد.
ابوداود با سند خود از عمککرو بککن شککعیب از پککدرش از جککدش
روایت کرده که پیامبر )ص( ارث فرزنککد حاصککل از ملعنککه را
3
برای مادرش و وارثانی که بعد از او میآیند قرار داده است.
علت این امر این است که نفی نسککب ،مهمککترین سککبب ارث
را که همان قرابت است نقض میکند ،پککس فرزنککد حاصککل از
زنا یا ملعنه از هیچ یکک از جهکات پ دری ،ب رادری یکا عمکویی
-به روایت ترمذی ،کتاب الفرائض ،باب فی الرجل سلیم علی ید الرجل ،شماره .2196 1
-نیل الوطار ،6/66 ،کتاب الفرائض ،باب میراث ابن الملعنه و الزانیه. 2
-سنن ابی داود ،کتاب الفرائض ،باب میراث ابن الملعنه ،شماره .2788 3
ارث و وصیت در فقه و حقوق
213
بخش پنجم
ارث نابود شدگان و غرق شدگان
روز 9ربیع الثانی 1413زلزلهای قوی و شدید در مصر واقککع
شد و خانه ها و ساختمانها و مدارس زیادی نککابود شککدند و از
خداونکد متعککال میخکواهیم ککه بکر مصککر و اهکالی آن لطککف و
مرحمت عنایت بفرماید .در اینجا سؤالی که پیککش میآیککد ایککن
است که حکم کسانی که در زیر این آوارها ماندهاند و همگی
از یک خانواده بودهاند ،چیست؟ مثل حادثهای کککه رد یکککی از
ساختمانهای جدید مصر اتفاق افتاد و تعداد زیادی از مردم که
همگی یک خانواده کامل بودند ،در زیککر آن ماندنککد و بککه طککور
مثال تنها یک نفر از آن خانواده کامل نجات پیدا کرده است و
این اتفاق واقعیت پیککدا ککرده اسککت ،مثل ا کسکانی کککه رد یککک
حادثه رانندگی میمیرند یا غرق میشوند یا در یک آتش سککوزی
میسوزند ،حکم اینها طبق ضوابط زیر است:
-1هر کسی که زنده مانده باشد از تمام کسانی که مردهانککد
ارث میبرد ،مث ل ا کسی که در یک زلزلککه پککدر ،مککادر ،خککواهر و
جدش را از دست میدهد و هر کدام از اینها نیز امککوال خککاص
را داشتهاند ،اگر فرد دیگری وجود نداشته باشد یککا عصککبههای
دیگری وجود نداشته باشند از همه آنها ارث میبرد.
- 2اگر یکی از این افراد بعد از دیگری بمیرد حککتی اگککر بککرای
چند دقیقه یا یک ساعت باشد ،کسی که دیرتر مرده اسککت از
فردی که زودتر مرده است ارث میبرد ،مثل ا اگر زنی بمیرد و
بعد از چند دقیقه دخترش نیز بمیرد و شوهر باقی بماند که از
یک طرف شوهر است و از طرف دیگر پدر دخککتر ،از هککر دو
طرف ارث میبرد.
الف-
دختر شوهر
1 1
+باقیمانده به رد
2 4
جدول 196
ب -پدر تمام آ نچه را که دختر از مکادرش بککه ارث میبرد مکی
1
اسکت کککه باقیمانکده را 4
سکهمش گیرد ،چون عصبه است و
بنابر عصبه بودن میگیرد.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
215
بخش ششم
تخارج
تخارج عبارت است از اینکه وارثان توافق کنند کککه بعضککی از
آنها چیز مشخصی از ترکه یا غیره را بردارند و دیگککر سککهمی
1
از ارث نداشته باشند.
دلیل جایز بودن تخارج:
-1تخارج نوعی مصککالحه و تصککالح اسککت کککه صککلح در میککان
مسلمانان جایز است مگر اینکه حرامی را حلل کند یا حللی
را حرام کند.
- 2تخارج نوعی معامله اسککت و معککامله نیککز بککه اتفککاق جککایز
است ،به طوری که یکی از وارثان سهم خود را در مقابل یک
چیز معلوم میفروشد.
-3روایت شده که صحابه این کار را انجککام دادهانککد و کسککی
منکر آنها نشده است .به طوری کککه روایککت شککده اسککت کککه
عبدالرحمن زنش را طلق داد که تماضر دختر اصبغ کلبی بود
و در زمان مرض الموت خود او را طلق داد وقتی که مرد او
در زمان عده بود پس عثمان )رضی الله عنه( همککرا سککه زن
1
قیمککت آن بککا آنهککا مصککالحه 4
به دیگرش به او ارث داد .پس
کرد که 83هزار بود.
درمکاده 48ق انون آمکده اسکت ککه :تخکارج عب ارت اسکت از
مصککالحه کککردن وارثککان بککر اینکککه بعضککی از آنهککا چیزهککای
مشخصی را بردارند و از گروه وارثان خارج شوند .پککس اگککر
یکی از وارثان با دیگری مصککالحه کنککد ،سککهم او بککه او میشککد
وجانشین او میشود و اگر یکککی از وارثککان بککا سککایرین تخککارج
کرد ،سهم او میان آنها به نسبت سهامشان تقسیم میشود.
بنابراین صورتهای تخارج به شکل زیر میباشد:
نخست :اگر یکی از وارثان از سهم خود در مقابل چیزی کککه
دیگری با اموال خککود از او خریککده مصککالحه کنککد سککهم او بککه
- 1در حقیقت تخارج امری خوشایند برای وارثان است؛ به طوری که مثل ا یکی از وارثان در
منزلی ساکن است که جزء ترکه متوفی میباشد و سایر وارثان در جایی غیر از آن هسککتند و
این فرد ترجیح میدهد که آن خانه را بردارد و از دایره وارثان خارج شود و در مقابکل ممککن
است که مزارع و چیزهای دیگری وجود داشته باشد که بککه نفککع سککایر ورثککه باشککد و ایککن از
تساهلی است ککه شککریعت اسککلم در مکورد بنککدگانش رعککایت ککرده اسککت و تحقککق آن بکه
مصلحت مردم میباشد.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
217
جدول 200
شاید این سوال پیش بیاید که وقتی که جد و مککادر بککا شککوهر
مصالحه میکنند ،چرا شککوهر بککه طککور کلککی از وارثککان بیککرون
نمیرود و مسأله را فقط میان جد و مادر حل نمیکنیم.
میگویم :اگر این کار را انجام بدهیم سککهم مککادر تغییککر میکنککد
1
تمام اموال را میگیرد و جد باقیمانده را بککه عصککبه 3
او چون
بودن میگیرد پس سهم مادر مساوی است با:
1
و سهم جد 16000لیره است پککس 3
×2400=8000 لیره
تفاوت میان این دو روش آشکار است و بایککد اول ارث میککان
آنها تقسیم شود و سپس سهم شوهر بر آنها تقسیم شود.
پس اگر شوهر شرط کند کککه سککهم او میککان مککادر و جککد بککه
1
نسبت 1به 3تقسیم شود ،یعنی 4ترکه به مادر داده شککود،
طبق روش قبلی حل میشود و سهم شوهر به چهککار قسککمت
تقسیم میشود و به صورت زیر میباشد.
12000÷4=3000
پککس سککهم کلککی مککادر مسککاوی اسککت بککا×1)=11000 :
8000+(300لیره
و سهم کلی جد مساوی است بککا+(3000×3)=13000 :
4000لیره
سوم :یکی از وارثان در قبال مال معلومی از ترکه از دایککره
وارثان خارج شود:
در اینجا نیز مسککأله را طککوری حککل میکنیککم کککه گککویی او نیککز
وارث اسککت سککپس سککهمش بککر سککایر وارثککان بککه نسککبت
سهامشان تقسیم میشود پس اگر مردی بمیرد و زن ،پسککر و
پدر از او بجککای بمانککد و یککک منککزل و 42فککدان ترکککه داشککته
ارث و وصیت در فقه و حقوق
219
فصل هشتم
وصیت و احکام آن
شامل بخشهای زیر میباشد:
بخش اول :وصیت ،مشــروعیت و حکــم
آن
بخش دوم :ارکان وصیت
بخش سوم :مبطلت وصیت
بخش چهارم :موانع وصیت
224 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
تعریف وصیت،و مشروعیت و حکم آن
نخست :وصیت در لغت و اصطلحا:
وصیت در لغت 1از وصی و اوصی بالشیرء لفلن گرفته شککده
است که به معنای گرفتن از او و به او سپردن است و وصککی
ن به معنای قرار دادن او به عنککوان وصککی کککه در کارهککا و فل ا
اموالش و بعد از مرگش در مورد خانوادهاش تصککرف کنککد و
وصی بالشیء فلنکا ا بکه معنکای امکر ککردن او بکه آن و فکرض
کردن کاری بر او اسککت .خداونککد متعککال میفرمایککد :
) نساء(11/
یعنی خداوند به شما امر کرده و بر شما فرض کرده است.
وصیت این است که انسان کاری را در زمان زندگی یا بعد از
مرگ خودش از دیگری بخواهد که انجام دهککد .و ایککن وصککیت
به معنای مصدری است اما گاهی به معنی موصی به )چیککزی
که به آن وصیت شده( است ،مثل ا وقتی که میگویند این مککال
وصیت است یعنی موصککی بککه اسککت و در اسککتعمالت مککردم
بسیار متککداول اسککت .وصککیت در اصککطلحا بککه معنککای تملیککک
اضککافهای اسککت کککه بککه بعککد از مککرگ تعلککق دارد و گفتهانککد
بخششی است که به بعککد از مککرگ تعلککق دارد و گفتهانککد کککه
عهد خاصی است که به بعد از مرگ تعلق دارد 2.ولی تعریککف
دقیقتر وصیت ،چیزی اسککت کککه در مککاده اول قککانون وصککیت
آمده است )شماره 71سال (1946به طوری که آن را ایککن
گونه تعریف کرده است :تصرفی که بککه بعککد از مککرگ اضککافه
میشود .و لفظ تصرف دقیق تککر از بخشککش و تملیککک اسککت،
چون شامل انککواع تصککرفات میباشککد خککواه تملیکککی باشککد یککا
اسقاطی یا وصیت به عین باشد یا منافع یککا بککه رتبککه و درجککه
باشد.
دوم :مشروعیت وصیت:
دلیل زیادی در مورد مشروعیت وصیت وجــود دارد،
از جمله:
- 1به روایت بخاری ،کتاب الوصایا باب ل وصیة لوارث ،شماره .2747
- 2این جزئی از حدیث طولنی است که ترمذی با سککند خککود از ابککی امککامه بککاهلی روایککت
کرده است ،کتاب الوصایا ،باب العلیل ل وصیة لوارث ،شماره .2293
- 3فتح الباری.5/439 ،
- 4بخاری ،کتاب الوصایا ،شماره .2738
- 5نیل الوطار شوکانی.6/38 ،
226 ارث و وصیت در فقه و حقوق
نزدیک بود بمیرم که رسول الله )ص( نککزد مککن آمککد و گفتککم:
ای رسول خدا )ص( مککن امککوال فراوانککی دارم و جککز دخککترم
کسی وارث من نیسککت ،مکی تککوانم بککه تمکام امکوالم وصککیت
2
کنم؟ فرمود :خیر .گفتم 3 :چطور؟ گفت :خیر .گفتم :نصککف
1 1 1
نیز زیککاد 3
و چطور؟ گفت :خیر .گفتم 3 :چطور؟ گفت، 3 :
است .وارثانت بی نیاز باشند بهتر اسککت یککا اینکککه درمانککده و
بیچاره از مردم گدایی کننککد ،تککو هککر نفقککه و بخششککی را کککه
میکنککی در قبککال آن پککاداش میگیککری حککتی لقمهای را کککه در
1
دهان زنت میگذاری اجر دارد.
اینها دلیل ظاهری استحباب وصیت بود.
سوم :حکم وصیت:
علما در مورد حکم وصیت نظرات زیر را آورده اند:
-1وجوب :وصیت به دلیل آیه »کتب علیکککم« و »حقکا ا علکی
المتقین« و اینکه در آیات ارث زیاد تکرار شده است ،واجککب
میباشد و نیز به دلیل حککدیث »حککق هککر مسککلمانی اسککت کککه
وصیت خود را «....که با روایتهای گوناگون ذکر شده اسککت،
واجب میباشد.
-2مندوب :ابن حجککر ایککن حکککم را بککه جمهککور نسککبت داده
است به دلیل اینکه پیامبر )ص( به چیککزی وصککیت نکککرد و بککه
دلیل آنچه که بخاری بکا سکند خکود از عبکدالله بکن ابکی اوفکی
روایت کرد کککه از او سککؤال شککد :آیککا پیککامبر )ص( بککه چیککزی
وصیت کرده بود؟ گفت :خیر… .2و این گروه معتقدند که آیککه
وصیت با آیات ارث منسوخ شده است ،همچنککان کککه بککه ایککن
حککدیث اسککتناد میکننککد کککه »او حککق دارد کککه در امککوال خککود
وصیت کند« پککس اگککر واجککب بککود بککه اراده شککخص بسککتگی
نداشت.
1
بیشککتر باشککد ولککی قصککد 3
از -3کراهت :وقتی که وصککیت
ضرر زدن به وارثان با آن نباشککد ،مکککروه اسککت و ایککن بنککابر
1
مال را برای سعد بن 3
از قول پیامبر )ص( که وصیت بیشتر
- 1حدیث توسط گروهی روایت شده است ،در بخاری ،کتاب الوصایا ،باب ان یککترک ورثتککه
اغنیاء ،شماره ،2742ولی لفظ در اینجا از ترمذی است ،کتاب الوصایا شماره .2199
- 2بخاری ،کتاب الوصایا ،شماره .2740
ارث و وصیت در فقه و حقوق
227
ابی وقاص نپذیرفته است .حتی بخککاری بککا سککند خککود از ابککن
عباس )رضی الله عنه( روایت کرده که گفت :شاید مککردم را
1 1
3
دعوت کرده باشد ،چرا که رسول الله )ص( فرمککود: 4
به
1
1
زیاد است. و 3نیز
-4حرام :درحالتهای زیر وصیت حرام است:
الف -وقتی که قصد ضرر زدن به وارثان را داشککته باشککد ،در
سککنن نسککائی از ابککن عبککاس آمککده کککه گفککت :ضککرر زدن بککه
وارثان به وسیله وصیت جزء گناهان کبیره است.
و این هنگامی است که شخص عمدا ا بخواهد به وارثککان ضککرر
بزند و این به دلیل دشمنی میان او با آنها باشد ،پککس وصککیت
میکند تا به آنها ضرر برساند و رغبتی برای رسیدن بککه اجککر و
ثواب در آن وجود ندارد.
ب -وقتی که وصیت به چیز حرامی باشد ،مثل کسککی کککه بککه
اموال رشوه یا دزدی یا اراضی غضب شده وصیت کند یککا بککه
چیز حرامی وصیت کند مثل کسی که به مککالی بککرای دیگککری
وصیت میکند ،تا او نیز انتقام او را با کشتن فرد دیگری بگیرد
یا در مقابل یک عمل غیرمشروع او را آزاد کند .یا مثل کسککی
که به خرابی ساختمانهای دیگر وصیت کند کککه سککهم دیگککران
در آن ساختمان است.
حقیقت این است که وصیت واجب است ،وقتی که در مقابل
یکی از دیون پرداخت نشده خداوند باشککد ،مثککل زکککات ،حککج،
نذر ،یا در مقابل پراخت حقککی از حقککوق بنککدگان باشککد مثککل:
دیونی کککه ننوشککته و بککر عهککده او بککوده یککا بککرای پککاک کککردن
اموالی که احتمال حرام بودن آنها وجود دارد ،مثل کسککی کککه
پککولش را در بانکهککای سککودده میگککذارد ،پککس بککه مقککداری از
امککوالش وصککیت میکنککد تککا از سککودهای بککانکی نجککات یابککد و
ممکن است که مکککروه یککا حککرام باشککد و غیککر اینهککا منککدوب
است چون آیات و احادیث زیادی در این موضوع وجود دارد.
بخش دوم
ارکان وصیت
رکن عبارت است از چیزی که وجود امری بککه آن تعلککق دارد،
و آن چیککز جزئککی از حقیقککت آن امککر اسککت و ارکککان وصککیت
همان طور که ابن رشد بیان کرده عبارت اسککت از :موصککی،
موصی له ،موصی به ،صیغه وصیت.
رکن اول :موصی:
موصی :همچنان که ابن رشد بیان کرده موصی هککر مککالکی
است که ملک صحیحی داشته باشد یعنی هر کککس کککه مالککک
چیزی است و ملکش برای او صحیح است ،زیرا باید خککودش
مالک چیزی باشد تا بتواند آن را به دیگری وصککیت کنککد چککون
تصرف انسان جز در ملک خودش درست نیست.
و شککرط اسککت کککه موصککی اهلیککت تککبرع )یعنککی شایسککتگی
بخشیدن اموال( را داشته باشد و شروط این اهلیککت عبارتنککد
از:
-3رشد -1بلوغ -2عقل
بنابراین وصیت از بچه غیر ممیز یا مجنون صحیح نیست.
پس وقککتی کککه شکرطی از ایککن شککروط وجککود داشککته باشککد،
وصیت صحیح نیست .در مککاده 5قککانون وصککیت آمککده اسککت
که :شککرط اسککت کککه موصککی از لحککاظ قککانونی اهلیککت تککبرع
داشته باشد .بنابراین اگر به دلیل سفیه بودن یا غافل بودن یا
اگر سنش از 18سال شمسی گذشته باشد و محجککور باشککد
وصیت وی با اجازه دادگاه امور حسبی جایز است.
در اینجا اختلفاتی در مورد وصیت ممیز و سککفیه و بککدهکار و
غیرمسلمان وجود دارد ،به شکل زیر:
-1وصیت بچه ممیز:
حنفیها و شافعیها معتقدند که وصککیت بچککه جککایز اسککت چککون
اهلیتش کافی نیست و مکلف به حساب نمیآید و وصیت برای
این وضع شده تا انسان اعمال خیری را که در زمان زندگیش
از دست داده ،جبران کند.
حنابله و مالکیه معتقدنککد کککه وصککیت او صککحیح اسککت ،چککون
وصیت تصرفی است کککه بککه بعککد از مککرگ افککزوده میشککود و
ارث و وصیت در فقه و حقوق
229
1
از ترکه باقیمانده قابل اجرا است مگر اینکککه وارثککان 3
حدود
1
اجازه بدهند. 3
از به بیشتر
دو ماده 38و 39از قانون وصیت درباره وصیت فرد بککدهکار
به طور عام صحبت میکند.
-4وصیت غیرمسلمان:
اگر کافری به چیزی که حرام نباشد ،وصیت کرد ،طبککق گفتککه
ابن رشد ،صحیح است 1.و در قانون مککانعی بککرای ارث کککافر
چه ذمی و چه معاهد یا ...ذکککر نشککده اسککت ولککی شککروطی
ذکر شده که در موانع وصیت از آن بحث خواهیم کرد.
رکن دوم :موصی له:
وصیت مسلمان برای غیرمسلمان:
موصی له باید شرایط زیر را داشته باشد تا استحقاق وصیت
را پیدا کند:
-1موصی له باید به اسککم معلککوم و معیککن باشککد مثککل اینکککه
وصیت برای فلنککی پسککر فلنککی باشککد یککا بککه وصککف مشککهور
باشد ،مثل وصیت به جمعیت حفظ قرآن یککا هیککأت مککددکاری
اسلمی یا جمعیت شرعی ،و آنچه کککه در ایککن علککم و آگککاهی
مهم است این است کککه نککافی جهککالت باشککد بککه طککوری کککه
موصی له با اسم یا صفت خاصی معلوم باشککد .پکس اگکر بککه
1
اموالش برای یکی از دانشکجویان وصککیت کنکد ،وصکیت او 3
1
اموالش یا کمتر از آن بککرای 3
صحیح نیست بلکه میتواند به
کسانی که در دانشکککده دار العلککوم موفککق شککدهاند یککا بککرای
حافظان قرآن کریم در دانشگاه قاهره یا شهرخودش وصککیت
کند .و اگر تعداد اینها بی شمار باشد این وصیت بر کسی کککه
این وصف بر او انطباق داشته باشککد ،صککدق میکنککد بککر طبککق
اجتهاد کسانی که به اجرای وصیت اقدام میکنند.
درماده 30قانون وصیت آمده است که :وصیت برای کسانی
که غیر قابل شمارش هستند نیز صحیح میباشد .و به کسککانی
که از میان آنها محتاج باشند ،تعلککق میگیککرد .و دسککتور توزیککع
فرزند فلنی( برای صحت وصیت باید نسککب او نسککبت بککه آن
فرد ثابت شود.
اینها شروط مشابهی به شروط ارث جنین بود ،در اینجککا لزم
است که بین حالت اقرار و علککم موصککی بککه وجککود جنیککن در
شکم مادرش تفاوت قائل بشکویم ،پکس شکرط اسکت ککه در
کمتر از 365روز به دنیا بیاید که حداقل مدت جنین است که
موافق نظر محمد ابن حکم مالکی و پزشکان شرعی معاصر
است.
مبنی بر این نظریه علمی که از دیدگاه آنها ثابت شککده اسککت
که جنین بیشتر از یک سال شمسی در رحم مادر نمیماند.
اما وقتی که موصی بککه وجککود جنیککن اقککرار نکککرد ،زن بککاردار
یکی از حالت زیر را دارد:
-1زن بککاردار در زمککان ازدواج مسککتمر باشککد ،پککس وصککیت
وقتی برای جنین صحیح است که حککداکثر در طککول 270روز
زنده به دنیا بیاید و این ملک معتبری است .و جنین بایککد بعککد
از نوشتن وصیت شکل گرفته باشد پکس اگ ر جنیکن در وقکت
وصیت موجود نباشد ،وصیت باطل میشود.
-2اگر زن باردار مطلقه باشد و در زمککان عککده طلق رجعککی
باشد وصیت وقتی صحیح است که حداکثر در مدت 270روز
وضع حمل کند.
-3اگر زن که در عده طلق بائن یا وفات باشد ،وصیت وقتی
صحیح است که حداکثر در طول 365روز وضع حمل کند.
ملحظککه میشککود کککه قککانونگزار در اینجککا میککان ارث جنیککن و
وصیت به زن بارداری که در زمککان عکده طلق رجعکی باشکد،
تفککاوت قائکل شکده اسککت .بککه طکوری ککه در ارث یکک سکال
شمسی را قرار داده و در وصیت 9ماه را قککرار داده اسککت.
و این تفاوت به طور کلی توجیهی ندارد .بنابراین استاد دکککتر
محمد بلتاجی معتقد است که قواعد شرعی این حکم بککه یککک
سال شمسی حکم کردهاند تا قواعد استصحاب و برائت ذمه
و درء حدود با شبهات رعایت شده باشد مخصوصککا ا در اینجککا
که رابطه جسدی و جنسی میان زن مطلقه بککه طلق رجعککی
1
یا بائن با شوهر منقطع شده است.
این در مورد وصیت برای جنین بود ولی قضیه مهم دیگری در
مورد موصی له وجود دارد که وصیت برای وارث است که به
شکل زیر به آن میپردازیم:
وصیت برای وارث:
تر مذی و ابوداود و دیگران از ابی امککامه روایککت کردهانککد کککه
گفت :از رسول الله )ص( شنیدم که فرمککود :خداونککد متعککال
به هر صاحب حقی ،حقش را داده اسککت پککس وصککیت بککرای
1
وارث نیست.
مبنی بر این حدیث ابککن رشککد بیککان کککرده کککه اجمککاع در ایککن
مورد وجود دارد که وصیت برای وارث جایز نیست وقککتی کککه
وارثان اجازه ندهند .و مزنی و ظاهریه معتقدند که وصیت بککه
وارث حتی اگر وارثان جایز بدانند ،جککایز نیسککت 2.و شککوکانی
از صاحب البحر و الهادی و الناصر و ابی طککالب و ابوالعبککاس
نقل کرده که وصیت برای وارث بدون اجازه وارثان نیز جککایز
است 3.چکون خداونکد متعکال میفرمای د :
) بقره/
.(180
حقیقت اختلف از اینجا ناشی میشود که آیا این حدیث ناسککخ
آیه است یا نه؟ و قول غالب ایککن اسککت کککه ناسککخ نیسککت ،و
مرحککوم دکککتر مصککطفی زیککد در تحقیککق خککود »النسککخ فککی
القرآن« آن را ثابت کرده است.
با وجود این نظری که غالب علما بر آن هستند این اسککت کککه
وصککیت بککرای وارث جککایز نیسککت ولککی قککانونگزاران قککانون
وصکیت نظ ر شکیعه امکامیه و غکالب علمکای زیکدیه را ترجیکح
دادهاند که جایز بودن وصیت بدون اجازه وارثککان بککرای وارث
است چنانکه در ماده 37قانون وصیت آمده است.
حقیقت ایککن اسککت کککه وصککیت بککرای وارث منجککر بککه کینککه و
دشمنی میان فرزندان میشود مخصوصا ا وقککتی کککه بعضککی از
وارثان آ ن را در نزدیکی سککایر وارثککان هزینککه کنککد .ولککی اگککر
وصیت در چهارچوب محدودی باشد جایز اسککت مثککل وصککیت
- 1ترمذی ،کتاب الوصایا باب ما جاء ل وصیة لوارث ،شماره 2203و گفته که حدیث حسن
است.
- 2بدایة المجتهد ،ابن رشد2/334 ،؛ الم ،شافعی.4/108 ،
- 3نیل الوطار ،شوکانی.6/41 ،
234 ارث و وصیت در فقه و حقوق
نیست .چون احتمال ضرر وجود دارد ،ولی اگر بگوید :هر چککه
را که در کیفم دارم ،به تو وصیت میکنم و مقکدار آن را ندانکد
جایز است.
بایستی وصیت نزد مسلمانان به چیزهای صحیح قابل ارزیابی
باشد ،مثل ا کسی که به مزرعه خوک برای مسککلمانان وصککیت
کند ،صحیح نیست خواه موصی مسلمان باشد یا غیرمسلمان
و کسی که به آلت حرام موسککیقی بککرای مسککلمانان وصککیت
کند ،وصیت او باطل است.
همچنین واجککب اسککت کککه از ملککک خککودش وصککیت کنککد ،مثل
کسی که به اموال پدرش یککا بککرادرش یککا زنککش یککا فرزنککدش
وصیت کند ،وصیت او صحیح نیست و ایککن قیککاس بککه معککامله
غیر ملک خود شده است ولی ایککن در مککورد وصککیت بککه ذات
معین است مثل امور منقول و غیرمنقول اما اگر به منفعککتی
وصیت کند فقط با به کارگیری آن ایجاد میشود .پس اگککر بککه
عین اجاره شدهای وصیت کنککد وصککیتش صککحیح اسککت یکا بککه
ثمره یک مزرعه و یا ثمککره حیوانککات یککا غلت یککا سککود کالهککا
وصیت کند ،وصیت او صحیح است .و چنانکه قبل ا بیان کردیککم
حنفی ها معتقدنککد کککه ارث منککافع جککایز نیسککت و وصککیت آن
جایز نیست .ولککی قککانون در اینجککا از مککذهب شککافعی تبعیککت
کرده است به گونهای که فصل خاصی را به بککاب دوم احکککام
وصککیت بککه منککافع اختصککاص داده اسککت در مککادر ) (50آمککده
است که :هرگاه وصیت به منفعت چیز مشخص باشد که آغاز
یا پایان آن مشخص باشد در این مکدت موصکی لکه اسکتحقاق
این منفعت را پیدا میکند وقتی کککه ایککن مککدت قبککل از وفککات
موصی به اتمام رسید ،گویی کککه اصککل ا وصککیت در کککار نبککوده
است و اگککر مککدتی از ان مککدت معیککن سککپری شکد و موصککی
مرد ،موصی لککه در مککدت باقیمانککده اسککتحقاق منفعککت آن را
دارد.
دوم :مقدار موصی به:
ما از نوع موصی بککه صککحبت کردیککم حککال در اینجککا در مککورد
مقدار موصی به صحبت میکنیم و آیاتی که در سوره بقره یککا
نساء آمدهانککد مطلککق هسککتند ،مثککل آیککه :
) نساء.(12/
236 ارث و وصیت در فقه و حقوق
ولی احادیث ایککن اطلق را تخصککیص داده انککد بککه طککوری کککه
1
بیشتر باشد .و در این مورد دار قطنی با سند خود 3
نباید از
از ابوالککدرداء روایککت کککرده کککه رسککول اللککه )ص( فرمککود:
1
اموالتککان را بککه شککما در هنگککام مککرگ 3
»خداونککد متعککال
بخشیده است تا به وسیله آن بتوانید کارهای نیک خود را زیاد
1
کنید«.
و بخاری با سندش از ابن عباس )رضی الله عنه( نقککل کککرده
1
تشککویق کککرده باشککد 4
به که گفت :ممکن است که مردم را
1 1
زیکاد اسکت و پیکامبر )ص( 3
و 3
چون پیامبر )ص( فرمکود:
این سخن را به سعد بن ابی وقاص گفت وقتی که میخواست
1
اموالش وصیت کند. 3
به بیشتر از
1
بککه وارثککان ضککرر میزنککد و 3
در واقککع وصککیت بککه بیشککتر از
خداوند متعککال امککر کککرده اسککت کککه موصککی بککا وصککیتش بککه
1
5
بککه وارثان ضرر نزند .حتی ابوبکر صدیق )رضی اللککه عنککه(
1
نرسد چکون پیکامبر )ص( فرمکوده 3
وصیت کرده است تا به
1
زیاد است. 3
بود
1
گفته است :این امر رعایت عدل 3
نووي در مورد وصیت به
میان وارثان و وصیت است ،اصحاب ما و علما گفتهانککد :اگککر
1
امککوال در 3
وارثان ثروتمند باشککند ،مسککتحب اسککت کککه بککه
جهت تبرع به آنها وصککیت کککرد ،و اگککر فقیککر باشککند مسککتحب
1
کمتر باشد ،پس ذکککر کککرده کککه اجمککاع وجککود 3
است که از
دارد بر اینکه کسی که وارثی ندارد وصیتش جز با اجازه او به
1
2
نافذ نمیشود. 3
بیشتر از
1
جککز بککا اجککازه 3
ولی جمهور معتقدند که وصیت به بیشتر از
وارثان جایز نیست و ابن جزم اندلسی و ظاهریه معتقدند که
1
صککحیح نیسککت .ابککن حککزم میگویککد: 3
وصککیت بککر بیشککتر از
1
جکایز نیسککت ،هککر چنککد کککه موصککی وارث 3
بيککش وصیت بککه
داشته باشد یا نداشته باشد و هر چند که وارثان اجازه بدهنککد
یا اجازه ندهند .چون این اجازه باطل است ولی اگککر دوسککت
1
داشتند آن را در مورد اموال خود جایز بدانند ،میتوانند.
از این بحثها بککرای مککا روشککن شککد کککه نظککر علمککا در مقککدار
وصیت به شکل زیر میباشد:
1
جایز نیست و اگر اتفاق افتاد جز با 3
-1وصیت به بیشتر از
اجازه وارثان نافذ نمیشود.
1
جککایز نیسککت و 3
-2اصل این است که وصیت بککه بیشککتر از
اگر اتفاق افتاد با اجازه وارثان نافذ میشود.
1
باشد. 3
-3بهتر این است که وصیت مطلقا ا کمتر از
1
3
-4بهتر این است که اگر وارثان ثروتمند باشد وصککیت بککه
1
باشد. 3
باشد و اگر فقیر باشند وصیت به کمتر از
قانونگزار قانون وصیت به مذهب جمهور عمککل کککرده اسککت،
1
بککرای وارث و 3
پس در ماده 37آمده است که :وصیت بککه
غیروارث صحیح است و بدون اجازه وارثان نافذ میشود و بککه
1
نیز صحیح است بککه شککرط اینکککه وارثککان بعککد از 3
بیشتر از
وفات موصی اجازه بدهند.
بنابراین حالتهای وصیت از لحاظ مقدار آن – چنانکه استاد ما
دکتر محمد ابراهیم شککریف میگویککد – یکککی از حالتهککای زیککر
2
میباشد:
1
تركه باشد و بککراي يککك وارث يککا دیگککری 3
-1اگر به وصيت
باشککد در اینجککا مقککدار وصککیت را حسککاب ميكنيککم و آن را بککه
موصي لککه ميدهیم ،سککپس باقیمانککده را میککان تمککام وارثککان
تقسیم میکنیم حتی اگر موصی له یکی از وارثان باشککد ،پککس
اگر مردی بمیرد و :زن ،پدر و پسر از او بجای بماند و 7200
1
ترکه برای پسرش وصیت کککرد 3
به لیره تركه داشته باشد و
باشد که یکی از وارثان نیز هست ،مسأله به شکککل زیککر حککل
میشود:
1
ترکه را حساب میکنیم و آن را به پسککر میدهیم کککه 3
الف-
7200÷3=24000لیره است.
ب -مقدار وصیت را از مجموع ترکه کم میکنیککم کککه =4800
7200-2400لیره است.
ج -مسأله به شکل عادی حککل میشککود کککه ترکککه 4800لیککره
باشد.
د -سککهم پسککر از وصککیت را همککراه بککا سککهم او از ارث جمککع
میکنیم.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
239
زن
سهم
600 800
پدر
سهم
2550 3400
پسر
جدول 204
1
وصککیت اجککازه ندهککد 600 3
پس وقتی که زن بککه بیشککتر از
لیره میگیرد ولی پدر و پسر بر فرض اجازه پککدر 600لیککره و
پسر 2550لیره میگیرد که مجموع وصیت مساوی است با
لیره 7200-(2550+600+600)=3450
و طبیعت ا ا باید بککا حککالت قبککل فککرق داشککته باشککد چککون مککا از
وصککیت نصککف آن را کککم کردیککم 3600کککه حککق زن بککود کککه
1
وصککیت 2400افزدویککم کککه از 3
اجازه نداده بود و آن را به
حق پدر و پسر کم شده بود بنابراین تمککامی مسککائل بککه ایککن
شکل حل میشود .پککس اگککر شخصککی بمیککرد و :دخککتر ،دخککتر
1
ترکککه بککه 3
پسر ،خواهر تنی و خواهر پدری داشته باشد کککه
1
ترکککه بککه انجمککن خیریهای وصککیت 6
او وصیت شده باشککد و
1
ترکه کککه 18000لیککره اسککت، 3
شده باشد و وارثان جز به
اجازه ندهند.
در اینجا ملحظه میکنیم که وارثان به نصف تركه كکه مجمککوع
1 1 1
) ( 3 + 6است ،اجازه نمیدهند و وصیت به 3بر میگککردد کککه
18000÷3=6000لیره است و این 6000لیککره بککه نسککبت
1به 2میان خواهر پدری و انجمن خیریه تقسککیم میشککود بککر
این اساس که وصککیت بککه انجمککن نصککف خککواهر پککدری بککوده
است پس به خککواهر پککدری 4000لیککره و بککه انجمککن خیریککه
2000لیره داده میشود و 12000لیره باقی میماند که میان
وارثان تقسیم میشود .دختر نصف ترکککه یعنککی 6000لیککره و
1
تركه يعني 2000ليره و خواهر تنککي باقيمانککده 6
دختر پسر
را به عصبه بککودن میگیککرد چککون عصککبه مککع الغیککر اسککت کککه
4000لیره میباشد.
رکن چهارم :صیغه وصیت
242 ارث و وصیت در فقه و حقوق
در ماده دوم قانون وصیت آمده است که :وصیت یا با عبارت
یا کتابت )نوشتن( منعقد میشود و اگککر موصککی نتوانسککت بککه
این وسیله وصیت را منعقککد کنککد بککا اشکارههای قابکل فهککم او
منعقد میشود و در ماده 4آمده است که وصیت وقتی که بککه
شرطی معلق یا مقترن باشد نیز درست اسککت و اگککر شککرط
صحیح باشد تا زمککانی کککه مصککلحت داشککته باشککد رعککایت ان
واجب است .و اگر شرط صحیح نباشد یا مصلحت مورد نظر
را نداشته باشد ،رعایت آن لزم نیست.
شرط صحیح عبارت است از هر آنچه که مصلحت موصککی یککا
موصی له یا دیگککران در آن رعککایت شکده باشکد و از آن نهککی
نشده باشد و منافی اهداف شریعت نباشد.
بنابراین صیغه وصیت یا با عبارت )بیان کردن( اسککت و یککا بککا
کتابت )نوشتن( و وصیت با اشاره جز برای کسی که نمیتواند
حرف بزند یا بنویسد درست نیست و اشاره بایستی که قابککل
فهم باشد و مبهم نباشد و اگر آن را بککرای کسککی دیکتککه کککرد
بایککد وصککیت نوشککته شککده را بککرای او بخوانککد و سککپس خککود
موصی آن را امضا کند و این نظر از مککذهب امککام احمککد بککن
حنبل گرفته شده است.
صیغه وصیت یا مطلق و بدون شرط است مثکل اینکککه بگویکد
1
یا بنویسد 4 :ترکه را برای فلنی وصیت کردم و یا به شرطی
معلق است ،که بایستی شروط زیر در وصیت مشروط وجود
داشته باشد:
-1باید آن شرط مصلحتی را برای موصککی یککا موصککی لککه یککا
دیگران داشته باشد ،مثل اینکه برای فردی وصیت کند کککه از
مال الوصیة به جای او حج برود یا به فردی وصیت کند کککه بککا
آن تحصیلت عالی خود را ادامه بدهد یا به دلیل مصلحتی غیر
از اینها باشد مثل اینکه به یکی از نزدیکان وصیت کند کککه بککه
ده نفر از یتیمان شهرش کمک کند.
- 2شرط نباید چیزی باش د ککه از آن نهکی شکده باشکد ،مثکل
اینکه برای فردی وصیت به انتقام بکند یککا وصککیت بککه انتشککار
کتابی کند که در آن به اباحی گری و سرکشی علیککه شککریعت
اسلمی اشاره شده باشد.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
243
بخش سوم
مبطلت وصیت
بیان کردیم که ارکان وصیت ،موصی ،موصی له ،موصی به و
صیغه وصیت هستند و توضیح دادیککم کککه هککر رکنککی شککروطی
دارد تککا وصککیت صککحیح باشککد و اگککر شککرطی از ایککن شککروط
تخلف کند ،وصککیت باطککل میشککود و در اینجککا بککه اجمککال ایککن
مبطلت را بیان میکنیم:
نخست :مبطلت وصیت به علتی کــه بــه موصــی بــر
میگردد:
-1رجوع موصی از وصیت به صراحت یا به دلیل قاطع یککا بککه
وسیله تصرفی که ملک را از تملک او خککارج میکنککد .در مککاده
18آمده اسککت کککه :بککرای موصککی جککایز اسککت کککه از تمککام
وصیت یا قسمتی از آن به صراحت یا دللت برگردد.
-2موصی دچار جنونی بشود که او را منجر به مککرگ کنککد یککا
دچار سبک مغزی بشود که اهلیت او را ساقط کنککد ،بککا وجککود
اینکه او هر وقت که بخواهد میتواند از وصیت رجوع کند ،امککا
جنون همیشگی که او را به مککرگ برسککاند ،او را از ایککن حککق
محروم میکند .و شاید نیز بتواند از آن رجوع کند که این نظککر
حنفیه است و قانون در ماده 14از آن تبعیت کرده است کککه
مالکیه با آن مخالفت ورزیدهاند و وصیت را در صورت جنککون
منجر به مرگ نیز جایز میدانند و قول راجح همان قول حنفیه
است.
دوم :مبطلت وصیت به علتی که بــه موصــی لــه بــر
میگردد:
-1وصیتی که موصی له قبل از موصی بمیرد ،وصککیت باطککل
میشککود چککون محککل وصککیت یککا کسککی کککه میخواسککته از آن
استفاده کند ،وجود ندارد) .ماده .(14
-2وقتی که وجود موصی له امکان نداشته باشد مثل وصیتی
که برای انجمن خیریهای کککه در آینککده تشکککیل میشککود و ایککن
انجمن شکل نگیرد وصیت باطل میشود )ماده .(8
-3وقتی که موصی له وصیت را نپذیرد،چککون یکککی از ارکککان
عقد حادث نشده که قبول آن از طککرف موصککی لککه میباشککد،
وصیت باطل میشود و همچنین وقتی که موصی از موصی له
ارث و وصیت در فقه و حقوق
245
بخش چهارم
موانع وصیت
در موانع ارث بیان کردیککم کککه آنهککا چهککار چیککز هسککتند :قتککل،
اختلف دین ،اختلف دارین و بردگی .امککا بککرای مککانع وصککیت
تنها قتل میتواند مانع باشککد .پککس اگککر موصککی لککه موصککی را
بکشد مثل وارثی است که مورث خککود را کشککته باشککد و هککر
دوی اینها از حککق خککود در وصککیت و ارث محککروم میشککوند .و
دلیککل شککرعی بککرای ممنککوع شککدن قاتککل از وصککیت ،قیککاس
است 1.که ممنوعیت قاتککل از وصککیت بککه ممنککوعیت قاتککل از
ارث قیاس شده است که علت جامع آنها عجله کککردن اسککت
که با محروم شدن او معاقبه میشود.
قتلی که در اینجا مانع وصیت است همان قتلی است که مانع
ارث بود .در ماده ) (71قانون وصککیت آمککده اسککت کککه :قتککل
عمدی موصی یا مورث باعث منع اسکتحقاق وصکیت اختیکاری
یا واجب میشود خواه قاتل فاعل اصلی باشد یککا شککریک قتککل
باشد یا شاهد دروغگویی باشد کککه ایککن شککهادت او منجککر بککه
حکم اعدام برای موصی میشککود چککون ایککن قتککل بککه نککاحق و
بدون دلیل بوده است و قاتل باید عاقل و به سن 15سالگی
رسککیده باشککد و حککق دفککاع شککرعی از جملککه دلیککل تجککاوز
محسوب میشود.
اما اختلف دیککن بککه وصکیت از مسکلمان بککه ککافر و بکالعکس
صحیح است به شرط اینکه همکاری و کمککک بککه امککور باطککل
نباشد .ابن حککزم میگویککد :وصککیت بککرای ذمککی جککایز اسککت و
اختلفککی در ایککن نمیبینیم چککون پیککامبر )ص( فرمککود :در هککر
2
صاحب جگری به اندازه یک خرما اجر و پاداش وجود دارد.
ولی شافعی در الم میگوید که وصیت جککز بککرای مککرد یککا زن
مسککلمانی کککه بککالغ نشککده باشککد صککحیح نیسککت و وصککیت
3
مسلمان به مشرک جایز نیست.
فصل نهم
انواع وصیت و تزاحم آنها
شامل سه بخش است:
بخش اول :انواع وصیتهای اختیاری
بخش دوم :وصیت واجب
بخش سوم :تزاحم وصیتها
252 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش اول
انواع وصیتهای اختیاری
وصیت اختیاری وصیتی است که خود موصی در زمککان حیککات
خودش و با اختیار خود و با کیفیت و شروطی که خککود تعییککن
میکند و منافی ارکان وصیت نیست ،منعقد میشککود ،بککرخلف
وصیت واجب که با نص قانون و بعد از وفات فرد به شککروط
مخصوص فرض میشود که شخص مککرده هیککچ دخککالتی در آن
نداشته است .وصیت اختیاری انواعی دارد ،از جمله انچه کککه
قبل ا درمورد آن بحث کردیم مثل وصککیت بککرای جنیککن وصککیت
1
با اجازه وارثککان یککا بککدون 3
از برای وارث و وصیت به بیشتر
اجککازه بعضککی از آنهککا .در زیککر بککه مهمککترین انککواع وصککیتهای
اختیاری اشاره میکنیم:
نخست :وصیت به تقسیم اشیای عینی ترکه:
ترکه ممکن است که مجموعهای از اشیا باشد که مثل پدر بککه
تقسیم این اشیا به تناسککب افککراد بککپردازد بککه طککوری کککه بککه
حقوق سایر وارثان خدشهای وارد نکنککد ،و از عککدالت بککه دور
نباشد ،از جمله اینکه شخص منزلی به قیمت 30000لیککره و
کارخانه لباسکی بکه قیمکت 70000لیکره و یکک قطعکه زمیکن
زراعی به قیمت 140000لیره داشته باشد و یککک زن و یککک
دختر و یک پسککر داشککته باشککد و بککه منککزل بککرای زن وصککیت
3
ترکه است و به کارخانه لباس بککرای دخککتر 24
که کرده باشد
7
ترکککه اسککت و زمیککن بککرای پسککر 21
کککرده باشککد کککه وصیت
14
است .و وارثکان میتواننککد هکر کرده باشد که 21ترکه وصیت
کدام به طور مستقل از سهم خود استفاده کننککد یککا بککه طککور
شریکی از آن استفاده کند که در فقککه اسککلمی ملککک مشککاع
است.
این وصیت به تقسیم چیزها و وسایل ترکه برای راحتی مردم
ساده است ،آنچه که در آن مهم است عدم ظلم و تمایککل بککه
یککک طککرف اسککت و اگککر سککهم یکککی از وارثککان بیشککتر از
1
3
استحقاق او باشد جز با موافقت وارثان نمیتواند بیشتر از
ارث و وصیت در فقه و حقوق
253
باشد(
تمام ترکه را به عصبه بودن
سهام
میگیرند
اصل به ارث
1 5
5
اصل به
5
وصیت
سهم
2000×5=10000هر پسر
2000×1=2000لیره ÷6=2000
2000ترکه
12000
جدول 206
ب -اگر وارثان سهام متفاوت داشته باشند و به اندازه سککهم
یکی از آنها بککدون تعییککن وصککیت شککده باشککد ،کککه بککه انککدازه
حداقل سهم همگی آنها به او داده میشککود .چککون ایککن همککان
یقینی است که انتقال ملکیت بر آن مبتنی است ،مثککل کسککی
که وفات کند و یک مادر و 2برادر و یک خواهر تنی دارد و به
انجمن بیماران قلبی به انککدازه سککهم یکککی از وارثککان وصککیت
کرده باشد و 21فدان ترکه داشته باشد.
خواهر برادران
تنی مادر
انجمن بیماران قلبی )وصیت به مادری
1 وارثان
اندازه سهم یکی از وارثان( 1 1
6
2 3
حداقل سهم ،سهم مادر است سهام
که مثل آن به این انجمن داده اصل به
3 2 1
میشود. وارث 6
اصل به
1 3 2 1 وصیت
7
سهم
3فدا =3
3فدان 9فدان 6فدان
ن 21
7
جدول 207
در ماده ) (40قانون آمده اسککت کککه :اگککر وصککیت بککه انککدازه
سهم یک وارث معین از وارثان باشککد ،موصککی لککه بککه انککدازه
سهم این وارث میگیرد.
در ماده ) (41آمده اسککت کککه :اگککر وصککیت بککه انککدازه سککهم
وارث نامعینی باشد ،اگر سهم وارثان مساوی باشککد ،موصککی
ارث و وصیت در فقه و حقوق
255
بخش دوم
وصیت واجب
اصل در تمام وصککیتها ایککن اسککت کککه آنهککا اختیککاری هسککتند و
صاحب مال کسی است که اقدام به انشای عقد میکند چککون
وصیت از عقود تبرعی اسککت و غیکرلزم اسکت بلکککه منکدوب
است و وصیت اختیاری جز با قبول موصککی لککه بعککد از مککرگ
موصی نافذ نمیشود ولی قانونگزاران قککانون وصککیت شککماره
71سککال 1946کککه در 2شککعبان سککال 1365اول ژوئیککه
1946صادر شده است نوع کامل ا جدیدی را تعین کردهاند که
در فقککه اسککلمی بککه آن اشککاره نشککده اسککت کککه آن وصککیت
واجب است.
نخست :تعریف وصیت واجب:
وصیت واجب عبارت است از مقداری از امککوال کککه بککه فککرع
فرزند شخص مرده )دختر دختر یککا پسککر پسککر یککا دخککتر پسککر
پسر( تعلق میگیرد ،وقتی کککه پککدرش در زمککان حیککات جککدش
وفات کرده باشد ،پس سککهم پککدرش همچنککان کککه اگککر زنککده
1
نیست و این مقدار به حکم قانون بککه طککور 3
از باشد بیشتر
الزامی گرفته میشککود کککه رد آن جککایز نیسککت و وارثککان حککق
ندارند که مانع آن بشوند و بر تمام وصککیتهای اختیککاری مقککدم
1
است ،بلکه اگر مقدار آن 3باشد واجککب اسککت و وارثککان بککر
غیر آن موافق نیستند.
مثل ا اگر مردی بمیرد و 2پسر و یک دختر پسککر داشککته باشککد
که در زمککان حیکات جکدش وفکات ککرده اسککت ،پکس وصککیت
واجب است که بایستی در حال حیات به پککدر او داده شککود و
1
3
به او داده میشود ،گویی که جککد پسککر داشککته و هککر کککدام
ترکه میگرفتند ،پس دختر پسر اندازه سهم پدرش را و اندازه
سهم عموهایش را میگیرد .پس اگر جد به خواهر تنیاش بککه
1
4ترکه وصیت کرده باشد ،وصیت واجب بر آن مقدم است و
1
باشککد 3
از وصککیت اختیککاری بعککد از آن اسککت و اگککر بیشککتر
ارث و وصیت در فقه و حقوق
257
شاید کسی بگوید :وقتی وصیت برای دختر دختر یا پسر دختر
جایز باشد در حالی که از ذوی الرحام هستند و نه به فرض و
نه به تعصیب ارث نمیگیرند پس چرا باید برای دختر پسر کککه
صاحب فرض است یا برای پسر پسر یا پسککر پسککر پسککر کککه
عصبه هستند ،واجب باشد؟ اینها سؤالتی هستند که شروط
این وصیت آنها را توضیح میدهد.
سوم :شروط وجوب این وصیت:
-1نباید فرع فرزند مرده وارث باشد ،چون وصیت واجککب در
عوض از دست دادن حق او از ترکه جدش اسککت کککه پککدرش
اگر زنده بود استحقاق آن را داشت .پس اگر ارث میبرد هککر
چند به مقدار کمی ،دیگر وصیت واجب به او تعلق نمیگرفککت
مثل کسی که بمیرد و پککدر ،مککادر ،دخککتر ،دخککتر پسککر و پسککر
1 1 1
،مادر ، 6و دخککتر و باقیمانککده 6
پدر پسر داشته باشد پس
2
1
است بککه پسککر پسککر همککراه دخککتر پسککر میرسککد چککون 6
که
عصبه بالغیر هستند و هککر مککذکری دو برابککر مککونث میگیککرد و
1
باقیمانککده آن اسککت کککه یککک سککوم یککک 6
از سهم دختر پسر
1
است. 18
مساوی ششم است یعنی
برای توضیح این امر به دو مثال زیر توجه کنید:
ارث و وصیت در فقه و حقوق
259
1
وصککیت واجککب بکاقی 3
از اجازه کسی نیست ،و اگککر چیککزی
ماند در راه وصیت اختیاری مصرف میشود.
1
بیشتر نمیشود و حتی اگر چه 3
از به طور کلی وصیت واجب
1
ارث 3
از پدر فرعی که وصیت برای او واجب میشود بیشککتر
بگیرد ،مث ل ا کسی که بمیرد و پسر و دختر پسری داشته باشککد
که پدرش در زمان حیات جدش مرده باشد ،طبککق ارث پسککر
تمام ترکه را میگیرد چون عصککبه اسککت و چیککزی بککرای دخککتر
پسر باقی نمیماند و طبق قانون وصیت بنککابر ایککن اعتبککار کککه
پدر دختر در زمان وفات جدش زنده بوده و گویی که دو پسر
داشته که هر کدام نصف ترکه را میگیرند ولی وصککیت فقککط
1 1
وصیت واجب بککه دخککتر پسککر و 3
پس در حد 3صحیح است،
2
است به پسر داده میشود. 3
که باقیمانده
پنجم :قلمرو مشروعیت وصیت واجب:
در یادداشت تفسیری قانون وصیت برای استدلل بر شککرعی
بودن وصیت واجب امور زیر را ذکر کرده اند:
-1عقیده وجوب وصیت به نزدیکان غیروارث از جمککع زیککادی
از فقهای تابعین و فقهای بعد از آنها از امامان فقککه و حککدیث
روایت شده است ،از جملککه اینهککا سککعید بککن مسککیب ،حسککن
بصری ،طاوس ،امام احمد ،داود ،طبری ،اسحاق بن راهویه و
ابن حزم هستند و اصل این نظر از این آیه گرفته شده است
که خداوند متعال میفرماید :
) بقره.(180/
-2عقیده دادن مقداری از اموال شخص متوفی بککه نزدیکککان
غیروارث طبق وصیت واجب ،عقیکده ابکن حکزم اسککت کککه از
نظرات فقهای تابعین و یک روایت از امام احمد گرفتککه شککده
است.
-3محدود کردن نزدیکان غیروارث بککه نوههککا و تعییککن کککردن
1
سهمی به اندازه سهم پدرشککان در حککد ، 3مبتنککی بککر مککذهب
ابن حزم و این قاعده شرعی است که :امام میتواند بککه امککر
ارث و وصیت در فقه و حقوق
261
6 تصحیح
3
×10=60 9
6هر
2 1×10=10
سهم دارند و دختر نیستند و دختر 30 9=10
3 2×10=20
فدان ÷90
واجب میگیرد که
وصیتآنها ار
به نصف
دختر
حل مسأله با توجه جدول 212
از جداول بال امور زیر قابل ملحظه است:
-1وقتی که مسککأله را بککدون در نظککر گرفتککن قککانون وصککیت
واجب حل میکنیم سهم دختر 45فدان و دختر پسر 15فدان
و پسر پسر 30فدان است و چیزی برای دختر باقی نمیماند.
ولی وقتی که بر طبق وصیت واجب آن را ح ل میکینکم دخکتر
اصلی دارای سهم فرض یا عصبه بودن است مثل دختر پسککر
که هر کدام 30فدا میگیرند در حالی که پسککر پسککر کمککتر از
1
آنها میگیرد که 20فککدان اسککت و دخککتر پسککر 3آن یعنککی 10
فدان میگیرد ،آیا این عادلنه است؟
الف -باید مادهای اضافه شود که در هککر حککال صککحیح نیسککت
که سهم کسی کککه بککا وصککیت واجککب سککهم میگیککرد از سککهم
کسی که در درجه و نوع او قرار دارد بیشتر باشد.
پس در مسأله قبل به دختر دختر بنابر وصککیت سککهم میدهیم
ولی سهمش نباید از دختر پسککر بیشککتر باشککد و نبایککد انککدازه
سهم پسر پسر به او داد چون از نوع او نیست چون او وقککتی
عصبه باشد دو برابر خواهرش یا دختر عمکویش میگیککرد پکس
چگونه سهم او با دختر عمو یکی است یا کمتر از آن است؟
-3بایککد وصککیت واجککب بککرای تمککام خویشککاوندان مخصوصککا ا
نیازمندان و ناتوانان باشککد و ارزیککابی امککر بککه قاضککی سککپرده
شود مثل مسأله خواهر تنی در مسأله سابق.
و ایککن امککر عم ل ا بککا تککوجه بککه عککام بککودن آن نککص اسککت کککه
مخصص قابل قبولی برای آن وجود ندارد.
ب -وقتی که قککانونگزار قککانون ارث در ارث ذوی الرحککام بککه
نظر اهل تنزیل – کککه سککاده تککر و دارای عککدالت بیشککتر بککود-
رضایت ندادند و به نظر اهل قرابت عمل کردند که آنها حقی
در آن دارند ،پس در وصیت واجب چرا به مشککابه عمککل اهککل
تنزیل در ارث ذوی الرحام عمل کردند؟
ششم :روش استخراج وصیت واجب:
266 ارث و وصیت در فقه و حقوق
بخش سوم
تزاحم وصیتها
تزاحم وصیتها یعنی کثرت آنها ،خواه واجب باشند یککا اختیککاری
1
باشد 3
و یا مشترک و خواه اگر وارثان اجازه ندادند کمتر از
یا اگر اجازه دادند کمتر از کل ترکه باشد که حالتهای تقسککیم
آن به هنگام تزاحم به شکل زیر است:
نخست :تزاحم وصیتهای واجب:
وقتی مرد کهنسالی بمیرد و یککک پسککر و پسککر پسککری داشککته
باشد که پدرش در زمککان حیکات جکدش وفکات کککرده باشکد و
پسر پسرپسری داشته باشد که پدر و جدش در زمککان حیککات
مورث مرده باشند ،در اینجا برای پسر پسر و پسر پسر پسر
وصیت واجب وجود دارد و اگر حیات پدرانشان یککا اصولشککان
را فرض کنیم مسأله به این شکل در میآید که شخص متوفی
1
ترکککه میرسککد کککه ایککن بککدین 3
3پسر داشته و به هر کککدام
1 2
3
معناست که وصیت واجب 3ترکه را گرفته است پس بککه
2
میگیرد و برای کسانی که بککه آنهککا 3
پسر كاهش پیدا میکند و
1
میماند یعنی بککرای پسککر پسککر 6
وصیت شده است ،هر کدام
1 1
6و پسر پسر پسر نیز 6میماند.
1
3
اگر بجای پسر پسر ،پسر دختر وجککود داشککت ،سککهم او از
به نصف سهم پسر پسر پسر میرسید که طبق قاعککده للککذکر
مثل حظ النثيين است.
دوم :تزاحم وصیتهای واجب و اختیاری:
1
بیشککتر شککدند، 3
وقککتی کککه وصککیتهای اختیککاری و واجککب از
وصيت واجب بر اختياري مقدم است .پس اگر وصیت واجککب
1
کامل را در بر گرفت ،چیزی بککرای وصککیت اختیککاری بککاقی 3
نمیماند مگر اینکه اجازه بدهنککد و ایککن مسککائل طبککق مراحککل
قبل حل ميشود:
270 ارث و وصیت در فقه و حقوق
جدول 219
اما وقتی که وارثان بککه وصککیت اختیککاری بککرای یتیمککان اجککازه
ندهند ،فقط وصککیت واجککب از ترکککه کککم میشککود و باقیمانککده
ترکه 180-60=120فدان میشکود و اگکرآن را میککان وارثکان
تقسیم کنیم 120÷8-15میشککود کککه سککهم شککوهر ×3=45
15فدان و سهم مادر 15×1=15فدان و سهم خواهر پدری
ارث و وصیت در فقه و حقوق
273
خاتمه
مراحل کاربردی حل مسائل ارث و
وصیت
وقتی که یک مسأله بر ما عرضه شد بهککتر اسککت کککه مراحککل
زیر را به ترتیککب طککی کنیککم تککا بککه راهحککل صککحیح برسککیم ،و
مسألهای را بررسی می کنیم و از طریق این مسککأله مراحککل
حل را نشان میدهیم:
مردی میمیرد و 2زن یکی مسککلمان و دیگککری مسککیحی از او
بجای میماند و پدر پدر ،پدر ،دایی تنی2 ،دختر2 ،دختر پسککر و
پسر پسر پسر از او بجای میماند و 2000لیککره ترکککه داشککته
که 500لیره نیز بدهکار بوده و 160لیره نیککز هزینککه کفککن و
1
ترکهاش بککرای سرپرسککتی یتیمککان بککه 3
دفن او میشود و به
وسیله انجمن شرعی وصیت کرده است.
مراحل حل:
-1در ابتدا هزینههای کفن و دفن شخص مرده از ترکه او کککم
میشود و سپس بدهیهایش پرداخت میشود که جمعاا:
500+160=660و 2000-660=1440باقیمانده
1
است کم می شود. 3
-2از باقیمانده ترکه مقدار وصیت که
1440÷3=480پس 1440-480=960باقی میماند.
-3سپس به وارثان مینگریم و ترکه را بر آنها تقسیم میکنیم:
الف -صاحبان فروض و سهام معین که 2دختر و پدر هستند.
ب -عصبهها که در اینجا بالغیر هستند )دختر پسر همراه پسککر
پسر پسر( را مشخص میکنیم هر چند که در درجه پککاینتری از
دختر پسر قرار دارد ولی چون محتاج او است ،مبارک است.
ج -ذوی الرحام که در اینجا دایی است و به دلیل وجککود یکککی
از صاحبان فروض یا عصبه ها ارث نمیگیرد.
د -مستحقین وصیت و اجب را معلوم میکنیم که در اینجککا اگککر
چیککزی بککرای دو دخککتر پسککر و پسککر پسککر پسککر بککاقی نمانککد
مستحق وصیت واجب هستند که به اندازه سهم اصولشان به
1
بیشتر نباشد ،میشوند. 3
شرط اینکه مجموع دو وصیت از
278 ارث و وصیت در فقه و حقوق
که در مورد ارث اختلف پیدا کننککد و کسککی را پیککدا نکننککد کککه
مسأله را برای آنها حل کند«.
-4خداونککد متعککال میفرمایککد :
( /)
: -
) نساء(13/
-6روایتی که مالک با سند خود از عمر بن خطککاب آورده کککه
پیامبر )ص( فرمود» :قاتل هیچ حقی در ارث ندارد«.
-7روایتی که بخاری و مسلم با سند خککود از اسککامة بککن زیککد
آوردهاند که پیامبر )ص( فرمود :مسککلمان از کککافر و کککافر از
مسلمان ارث نمیبرد.
-8بخاری بکا سککندش روایککت کککرده کککه پیککامبر )ص( فرمککود:
»حق الله را ادا کنید چککون حقککوق خداونککد اولیککترین حقککوقی
هستند که باید پرداخت شود« که در پاسخ بککه زنککی از جهینککه
بود که سؤال کرد بجای مادرش حج برود یا نه؟
دوم -1 :ارث نومسلمان از خویشاوندان غیرمسلمانش:
در این مسأله دو رأی وجود دارد:
الف -جمهور فقها و ائمه اربعه معتقدند که او به دلیل حدیث »مسسسلمان از کسسافر
ارث نمیبرد« ارث نمیبرد.
ب -عمر ،معاذ ،معاویه ،محمد بن حنفیسسه ،علسسی بسسن حسسسین ،سسسعید بسسن مسسسیب،
مسروق ،شعبی و اسحاق معتقدند که به دلیل حدیث معاذ » سلما افزوده میشسسود
و کاسته نمیشود« ،ارث میبرد.
ولی قول راجح به نظر من رأی دوما است که نو مسلمان از خویشسساوندان غیسسر
مسلمانش ارث میبرد ،چون:
-1عدهای از فقهای حنفی حدیث »مسلمان از کافر ارث نمیبرد« را فقط حمسسل
بر کافر حربی کردهاند که این تفسیر بهتر اسسست و آن را بسه عسدما قتسل مسسسلمان
توسط کافری که حربی باشد ،قیاس کردهاند.
-2حدیث اسلما زیاد میشود ولی کاسته نمیشود.
- 3مصالح مرسله مقتضی آن است تا نومسلمان از دین خود بر نگردند و مرتد
نشوند یا مانع دخول غیرمسلمانان به دین اسلما نشود پسسس مصسسلحت نومسسسلمان
284 ارث و وصیت در فقه و حقوق
این است که از ترکه محروما نشود و سهم او از سهم غیرمسلمان کسسه بسسه وسسسیله
ترکه شراب مینوشد ،در راه حراما هزینه می کند ،بیشتر باشد.
-2قاتل خطایی ارث میبرد یا نه؟
قول راجح از نظر من این است که ارث نمیبرد -برخلف آنچه که حسساکم اسسست
و قانون نیز بر آن است -به دلیل زیر:
-1قاتل خطایی نیز داخل در عاما بودن حدیث »القاتل لیرث« است.
-2حدیث رفع قلم »خطا و فراموشی و اکراه از امت من برداشسسته شسسده اسسست«
مربوط به رفع گناه در آخسرت اسست ولسی قاتسل خطسایی بایسد دیسه بسپردازد و او
معاقبه می شود.
-3در این زمان معاصر کسی دیگری را به عمد میکشد و میتواند آن را به قتل
خطائی اثبات کند و بایستی این امکان از آنها گرفته شود تا جان مردما که یکسسی
از ضرورتهای شش گانه اساسی است ،حفظ شود.
- 3ارث زن مطلقلله ای کلله در زمللان مللرض المللوت شللوهرش بلله علللتی کلله
مستحق طلق باشد ،طلق بائن داده شده باشد.
قول راجح از نظر من این است که ارث نمیبرد چون:
-1شاید زن در زمان بیماری شوهرش کوتاهی کرده یا به او خیانت کرده یا او
را تحقیر کرده باشد که مستحق طلق شده باشد ،پس جایز نیست کسسه نگهسسداری
و پرستاری از مرد بخاطر بیماریاش ضعیف شود.
-2وقتی که زن بدانسد کسه اگسر شسوهرش او را در زمسان مسسرض المسسوت طلق
بدهد ،از ارث محروما نمیشود ،باید مانع و سدی وجود داشته باشد تا به کوتاهی
شدید و بی مبالتی به حقوق زناشویی منجر نشود.
-3فقهای ما ،همان کسانی که حکم به ارث بسسردن زنسسی کردهانسسد کسسه در زمسسان
مرض المسسوت شسوهرش طلق داده شسده باشسد ایسسن بسسه دلیسسل حمسسایت از زن در
برابر ظلم مرد است که بدون علت او را طلق داده است پس بر عکسسس همیسسن
نظر نیز با زن رفتار میشود.
-4پراخت حاق ا باید از ترکه باشد یا نه؟
به نظر من قول راجح این است که واجب است که حسسق اسس از ترکسسه ادا شسسود،
چون:
-1حدیث صحیح »حق ا را ادا کنید چون حق ا اولیترین حق است کسسه بایسسد
پرداخت شود«.
-2این امر به علت کوتاهی شخص مرده در پرداخت زکات یسسا انجسساما عمسسره و
حج یا کفاره و نذر بود ه است پس مجبور به انجاما آنهاست و بهتر است که بعسسد
از وفاتش از مال او پرداخت شود.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
285
-3این حقوق مالی متعلسسق بسسه فقسسرا و نیازمنسسدان و بیچارگسسان اسسست و بسسه علسست
ضعیف بودن آنها نباید در آنها اهمال کرد.
سوم -1 :تفاوت ازدواج حاقیقی با حاکمی:
ازدواج حقیقی ،ازدواج پایداری است که با یک عقد صحیح بسته شده است هر
چند که دخول صورت گرفته باشد یا نسسه؟ ولسسی ازدواج حکمسسی آن اسسست کسسه بسسا
وجود طلق رجعی یا بسسائن حکسسم بسسه اسسستمرار آن داده میشسسود در صسسورتی کسسه
هدف از آن محسروما کسردن زن از ارث باش د کسه برعکسس هسدف شسوهر عمسل
میشود.
-2فرق ارث مسلمان از غیرمسلمان با ارث غیرمسلمان از مسسسلمان ایسسن اسسست
که در مثال اول اختلف وجود دارد که آیا ارث میبرد یسا نسه؟ امسا در مثسال دوما
اتفاق وجود دارد که ارث نمیبرد.
-3در قاتل قتل عمسسد بسسر محسسروما بسودن او از ارث طبسسق مسسذهب مسسالکی توافسسق
وجود دارد و این نظری که قانون در ماده 5از ان تبعیت کرده است امسسا قاتسسل
قتسسل خطسسایی در قسسانون ارث میبرد ولسسی شسسافعیه و حنفیسسه و حنسسابله و ظسساهریه
معتقدند که باید او نیز از ارث ممنوع شود و این قول راجح است.
-4اموال غیرمنقول مانند زمین و منقولت مثسسل طل و نقسسره و پسسول و سسسهاما و
سرمایههای بسانکی و حقسوق و دسسمتزد و حقسوق مثسل حسق چساپ و نشسر ،حسق
شفعه ،حسسق قبسسول وصسسیت و منسسافع مثسسل مسستأجری کسسه حسسق انتفسساع را در مسسال
الجاره میگیرد بدون اینکه تصرفی در آن داشته باشد.
چهارم:
(×) -1چون ترکه همان اموال و منافع و حقوق هستند.
( ×) -1چون اصل این است که برای صاحبان مرده غذا حاضر شود نه اینکه
برای کسانی که برای عزا آمدهاند ،آماده شود.
(√) -3چون در استحقاق ارث حکم ازدواج حقیقی را پیدا می کند.
(×) -4چون جنینی که سقط میشود تقدایراا مرده است نه حکماا.
(√) -5چون جنین تقدایراا زنده است و این غالب است.
(×) -6چون قرابت 3نوع است ،صاحبان سهاما ،عصبه ها ،ذوی الرحاما.
(√) -7چون کافران همگی یک ملت هستند.
پنجم:
-2از جهت دینی نه قضایی -1حقوق و اموال و منافع
-4عصبههای نسبی -3نص سنت نبوی
-6فقه و ریاضی -5حکمی
-7تقدیری
286 ارث و وصیت در فقه و حقوق
- 4این اختلف رابطه محکمی با نفقه بککر خککواهر یککا کفیککل او
دارد که با فرض وفات زنی که 120000لیککره ترکککه دارد در
3حالت زیر میباشد:
)(1
خواهر پدر شوهر
1
محجوب باقیمانده
2
1 1
به وسیله پدر 6000
60000
0
چیزی نمی گیرد. جدول 224
)(2
خواهر 2دختر شوهر
باقیماند ه عصبه 2 1
مع الغیر 3 4
1 8 3
3000
10000 80000
0
د 0هزار لیره ارث می گیرد. جدول 225
)(3
خواهر برادر شوهر
1
باقیمانده
2
1 1
20000 40000 60000
20000لیره می گیرد. جدول 226
)(4
خواهر شوهر
1 1
2 2
60000 60000
60000لیره میگیرد. جدول 227
)(5
عمه خواهر
1
چیزی نمیگیرد چون جزء ذوی +باقیمانده به او رد
الرحام است. 2
میشود
تمام ترکه را به تنهایی میگیرد. جدول 228
ارث و وصیت در فقه و حقوق
289
از جدول 1تا 5تفاوت سهام خواهر واضح میشود .در جدول)
(1چیزی نمیگیرد چون پدر نفقه او را می دهد و در جککدول 5
کسی نیسککت کککه ترکککه بککه او عککول شککود پککس تمککام ترکککه )
120000لیره( را میگیرد.
ششم:
( √) -1چون پایان ازدواج یا با طلق است یا خلع یا فسخ.
(×) -2چون جزو ذوی الرحام است.
(×) -3چون دختر دخککتر جکزء ذوی الرحکام اسککت و همککراه
کسی عصبه نمیشود.
1
سهم جده یا جدات است مثل زنان وقتی کککه 6
چون (√) -4
متعدد باشند.
(×) -5چون پدر و مادر بین آنها هسککتند یککا جککد غیککروارث یککا
فاسدی بین آنها وجود دارد.
(√) -6چون مادر میان دو پدر ارث نمی گیرد.
1
(√) -7چون جد 6می گیرد یا وقتی که سهمش از آن کمککتر
بشود با برادران مقاسمه می کند.
1
باقیمانککده را مککی 3
کککه (√) -8چون پدر تنهاسککت و اوسککت
گیرد و چون هم درجککه او اسککت ولککی جککد دورتککر اسککت پککس
اشکالی ندارد که مادر بیشتر از جد ارث بگیرد.
1 1
8
گککاهی نمککی گیرنککد .و زنککان 4
هیچگاه (×) -9چون جدهها
میگیرند وقتی که فرع ارث وجود داشته باشد.
(×) -10چون خواهر تنی گاهی همراه دخککتر عصککبه اسککت و
دختر عصبه مع الغیر نمی شود بلکه همراه پسر عصبه ب الغیر
میشود.
( √) -11چون اگر چیککزی را بککه عصککبه بککودن بگیککرد حقککش
است و جز زمانی که چیزی بکرای او بکاقی نمانکد بکا بکرادران
مادری مشارکت نمی کند.
نهم:
1
نباشد. 6
از -3کمتر -2عمریه -1صاحبان فروض
-6وجود ندارد -5سنت نبوی -4توسط 2برادر
290 ارث و وصیت در فقه و حقوق
2
-10بککا -8کک 3میگیرنککد -9جککده -7برای برادران تنی
تمام اینها
دهــم -1 :اســتثناهایی کــه در ارث بــرادران مــادری
آمده است عبارتند از:
1
شریک هستند. 3
در الف -مذکر مثل مونث ارث میگیرد و
ب -مادر برادران را حجب نميکند ،هر چند که آنها بککه وسککیله
مادر ارث می گیرند.
ج -مسککأله مشککترکه طککوری اسککت کککه بککرادران تنککی همککراه
برادران مادری شریک باشند و آنها نیز وقتی چیککزی برایشککان
باقی نماند ،شریک میشوند.
-2استثناهایی که در مسأله عمریه )پدر ،مادر ،شککوهر( آمککده
1
بککاقی را 3
زن ایککن اسککت کککه مککادر بعککد از سککهم شککوهر یککا
میگیرد تا باقیمانده برای پدر بماند که عصبه است و چون هم
درجه اوست باید دو برابر او بگیرد .ولی اگر به جای پدر ،جککد
1
مککی گرفککت و اشکککالی نداشککت کککه دو 3
مادر وجود داشت،
برابر جد بگیرد چون درجه قرابت مادر از جد نزدیکتر است.
-3وقتی که دو دختر و بیشتر وجود داشککته باشککد دخککتر پسککر
2
میگیرنککد ،ولککی اسککتثناء ایککن 3
دخککتران ارث نمیگیککرد ،چککون
است که وقتی برای دختر پسر عصبه کننککدهای وجککود داشککته
باشد که هم درجه او یا پاینتر از او باشد )پسککر پسککر یککا پسککر
پسر پسر( ممکن است که همراه او ارث ببرد که ایککن بککرادر
برادر مبارک است که مثالهای زیر آن را توضیح میدهند:
دختر پسر 2دختر شوهر
2 1
چیزی نمی گیرد 3 4
8+1به رد 3
جدول 229
دختر پسر+پسر پسر پسر 2دختر شوهر
2 1
باقیمانده به عصبه بودن و مذکر دو برابر مونث میگیرد
3 4
1 8 3
جدول 230
ارث و وصیت در فقه و حقوق
291
1
تکملة الثلککثین میگیککرد و قککتی کککه 6
پدری -4معمول ا خواهر
1
بگیرد مگر اینکککه همککراه خککواهر پککدری بککرادر پککدری خواهر
2
وجود داشته باشد که او را عصبه کند و همراه او عصبه شککود
و گاهی چیزی از ترکککه بککرای او بککاقی میمانککد و گککاهی بککاقی
نمیماند که این برادر اخ مشؤوم است مثل:
خواهر پدری خواهر شوهر
1 1 1
6 2 2
1 6 6
مسآله عولي است. جدول 231
برادر پدری+خواهر پدری خواهر شوهر
باقیمانده و چیزی برای آنها 1 1
باقی نمیماند که این برادر 2 2
اخ مشؤوم است. 1 1
جدول 232
یازدهم:
برادر برادر دختر
عمه عمو مادر پدر زن )(1
پدری تنی پسر
1
+
6
ارث محجو باقیماند
1 1 ه را به 1 سها
نمیگیرد ب به
محجوب محجو 2 6 عصبه 8 م
چون وسیله
به وسیله ب به بودن
جزء پدر و
پدر و وسیله می
ذوی برادر
برادر تنی پدر گیرد
الرحام تنی و
است. پدری وجود
عدم وجود
فرع سب
وجود فرع
وارث ب
دختر وارث
مونث
جدول 233
خواهر تنی دختر دختر پسر3+دختر شوهر )(2
ارث نمیگیرد باقی مانده را به 1
سهام
چون ذوی عصبه بودن میگیرد 4
محجوب به الرحام است
وسیله پسر و وصیت مذکر دو برابر وجود فرع
سبب
واجب به او مونث میگیرد وارث
میشود
جدول 234
2برادر
خاله پسر دختر مادر )(3
مادری+خواهر مادری
292 ارث و وصیت در فقه و حقوق
برادر
5برادر
مادر پدر مادری+خواهر جد مادر )(5
تنی
مادری
1 1 سها
باقیمانده
6 6 م
چون اگر به
توسط جد حجب
محجوب همراه برادران
میشوند چون با وجود
به وسیله 1
اصل و فرع وارث عصبه مقاسمه کند از بیشتر سب
مادر 6
حجب میشوند است از یک ب
کمتر میگیرد
برادر
1
میگیرد بنابراین
6
جدول 237
مادر پدر مادر
پدر پدر پدر مادر زن مادر )(6
مادر مادر
ارث نمی
ارث نمیبرد محجوب
برد چون
چون ذوی 1 به 1 سها
ذوی
الرحام 4 وسیله 3 م
باقیمانده را الرحام
است. مادر
به عصبه است
بودن میبرد عدم
چون پدر عدم وجود
جده غیر وجود ندارد جد وجود فرع سب
صحیحه غیرصحیح فرع وارث ب
وارث و نه
برادر
جدول 238
پسر
خواهر پدری+برادر 2خواهر
دختر خاله برادر شوهر )(7
پدری تنی
پدری
2 1 سها
باقیمانده را به عصبه
محجوب 3 2 م
ارث نمیبرد بودن میگیرد مذکر دو
به وسیله عدم
چون ذوی برابر مونث میگیرد و عدم وجود
برادر وجود سب
الرحام است چیزی برای آنها باقی پدر و پسر
پدری فرع ب
نمیماند و دختر
وارث
جدول 239
294 ارث و وصیت در فقه و حقوق
خواهر
برادر دختر
پسر دختر پدری+برادر دختر )(8
مادری پسر
پدری
باقیمانده را به 1 1 سها
عصه بودن 6 2 م
ارث نمیبرد
میگیرد .مذکر دو
چون ذوی
محجوب برابر مونث
الرحام چون
به وسیله میگیردو برادر
است ،و تنهاست و
دختر و پدری همان برادر تكملة سب
وصیت واجب کسی
دختر پسر مبارک است الثلثین ب
برای او نیست او را
چون اگر او نبود
نیست. عصبه کند
خواهر پدری ارث
نمیبرد.
جدول 240
برادر 3خواهرتن
مادر مادر خواهر پدری مادر پدر )(9
مادری ی
باقیماند
ه را به
1 عصبه سها
6 بودن م
محجوب محجوب محجوب به محجوب
می
به وسیله به وسیله وسیله پدر و به وسیله
گیرد
پدر مادر خواهران تنی پدر
وجود عدم
بیشتر از وجود سب
یک خواهر فرع ب
و برادر وارث
جدول 241
)10
پسر عمه مادر پدری برادر پدری خواهر تنی دختر پسر زن
(
توسط برادر باقیمانده 1 1 سها
ارث تنی حجب عصبه مع
ارث نمیبرد 2 8 م
نمیبرد میشود و عصبه الغیر است
چون ذوی
چون جده مع الغیر است چون
الرحام
غیرصحیح چون در قوت تنهاست و سب
است
ه است برادر تنی کسی او را ب
است عصبه نمیکند
جدول 242
جدول 246
298 ارث و وصیت در فقه و حقوق
برای هر
=
هزار 50000 کدام ده
50000
هزار
جدول 252
نتیجه در هر دو مسککأله یکککی اسککت ولککی روش آسککانتر روش
اول است که تعداد برادران در اصل مسأله ضرب میشود.
بیست و دوم :حل مسأله ها:
ارث و وصیت در فقه و حقوق
305
3خواهر پدر
خواهر پدری 7برادر تنی 3
مادری پدر
باقیمانده را به عصبه 1
سهام
بودن میگیرد 6
اصل
محجوب به 5 1 مسأله
محجوب به
وسیله جد و 6
وسیله جد
برادران تنی 35 =7×6
7
7 42
7 با
برای هر کدام 5سهم
سهم تصحیح
جدول 255
اصل مسأله را در تعداد برادران تنی ضککرب میکنیککم تککا اصککل
جدید به دست آید .6×7=42
مادر
پسرپسر2+دختر پسری 4
مادر+مادرپدر
1
باقیمانده را به عصبه بودن میگیرد به شراکت
6
5 1 6
20 4 با تصحیح
10برای هر دختر 5 10
4 24=4×6
سهم
جدول 256
پسر پسر را دو سهم و 2دختر را 2سهم در نظر میگیریم که
جمعا ا 4سهم میشود پس عدد 4را در اصل مسککأله 6ضککرب
میکنیم که 24میشود و جدهها 4سککهم میگیرنککد هککر کککدام 2
سهم و پسر پسر 10سهم و 2دختر ده سهم که هر کککدام 5
سهم میگیرند و تصحیح برای این مفیککد اسککت کککه هککر یککک از
وارثان سهم صحیحی میگیرند.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
307
چونکه
رحم
او
نزدیکت
ر
است
جدول 259
پسر دختر دختر
دختر
ملحظات عموی برادر )(3
برادرتنی
پدری پدری
الف-
تقسیم ترکه به طور مساوی 1 1 1 مذهب
اهل رحم
در اینجا دختر برادر تنی مثل دخترعموی
برادرپد
پدرش است و در اینجا دختر پدری برادرتنی
ری
برادر پدری حجب میشود ارث تمام ترکه ب-
محجو
چون پدرش توسط برادر نمیگیرد را به مذهب
ب به
تنی حجب میشود اما پسر چون جزء عصبه اهل
وسیله
دختر عموی پدری چون ذوی بودن تنزیل
برادر
مادرش جزء ذوی الرحام الرحام میگیرد.
تنی
بوده پس ارث نمیگیرد است
چیزی
چون دختر برادر تنی هر چند نمیگیرد
که در درجه دختر برادر ج-
پدری باشد ولی برادر تنی مذهب
)پدرش( قرابتش از برادر چیزی اهل
تمام ترکه
پدری قویتر است و چیزی به نمیگیرد تنزیل
پسر دختر عموی پدری )قانون
نمیرسد به دو دلیل-1 : مصری(
درجه -2قوت قرابت.
جدول 260
ارث و وصیت در فقه و حقوق
311
جدول 261
بیست و هفتم:
-1برای ارث بردن جنین از زنککی غیککر از زن متککوفی شککرایط
زیر وجود دارد:
الف -باید جنین در وقککت وفککات مککورث موجککود باشککد کککه در
اینجا فقها در دو حالت زیر با هم اختلف کردهاند:
حالت اول :اگر زندگی زناشویی ادامه داشته باشککد بایککد در
کمتر از 270روز از تاریخ وفات مورث وضع حمکل کنککد مثککل
کسککی کککه مککرده و زن بککاردار پسککرش از او بجککای مانککده و
ازدواج پایدار بوده باشد باید در کمتر از 270روز وضع حمککل
کند چون ممکن است کککه جنیککن بعککد از وفککات شکککل گرفتککه
باشد.
حالت دوم :اگر زندگی زناشویی مداوم نباشد مثل اینکه زن
پسر مطلقه یا در عده وفات شوهرش باشد و در اینجککا فقهککا
و قانون ایککن مککدت را بککه 365روز از تاریککخ وفککات افزایککش
دادهاند.
ب -باید جنین زنده به دنیا بیاید ،چون وجککود جنیککن بککه تنهککایی
کافی نیست و باید هنگام وضککع حککتی بککرای یککک لحظککه زنککده
باشد.
-2برای ارث مفقود از تاریخی قبل از حکم بیان شککده باشککد
شرایط زیر وجود دارد:
الف -باید قاضی مبنی ب ر قرایکن و نشکانهها بکه تکاریخی قبکل
حکم داده باشد.
ب -باید وارث در این تاریخ زنده باشد ،حتی اگر قبکل از بیکان
حکم مرده باشد.
-3بککرای عککدم ارث بککردن بچککه حاصککل از لعککان از شککوهر
ملعنش شرایط زیر وجود دارد:
الف -باید شوهر زنش را لعنککت کککرده باشککد کککه او از مککردی
غیر از او باردار شده است.
ب -باید قاضی به نفکی نسکبت او بکا پ درش و بعکد از ملعنکه
میان زن و شوهر حکم کرده باشد.
-4برای ارث بردن بعضی از غرق شدگان از همدیگر شروط
زیر وجود دارد:
الف -یکی از آنها بعد از دیگری بمیرد.
ارث و وصیت در فقه و حقوق
313
خواه جنین
ماد -2
ملحظات ر دختر دختر زن پدر
ر ب
تنی پسر
-2مسأله دو بار حل شد یک 1
1
بار بر فرض مذکر بودن و یک 6
6 1 1 1 سها
بار بر فرض مونث بودن جنین +
تکملة 2 6 8 م
-3از این دو مسأله پیداست ب.
الثلثین
که به فرض مونث بودن جنین ع
4 م
برای او بهتر است پس
24 توس
1 ط
و کنار گذاشته میشود نه
24 فقط
به وارثان حداقل سهم آنها پدر 4 12 4 4 3
داده میشود 24 24 24 24 24
-4در مسأله دوم عول وجود
دارد و به 27عول میشود و
تمام وارثان باید این عول را
متحمل شوند
جدول 265
خواهر پدری
خواه
پسر خنثی بر -3
ملحظات دختر عمو ر
عمو فرض مونث الف
تنی
بودن
-1خنثی نیز مانند ارث نمیبرد 1 1
جنین دو بار حل چون ب .ع سهام
6 2
میشود بر فرض جزءذوی چون
تنهاس
مذکر یا مونث نزدیکتر الرحام است تو
بودن. ین فرد
مذکر تكملة الثلثين سبب عاصب
-2حداقل سهم ی
برای خنثی و است
ندارد
حداکثر سهم برای 2 1 3
316 ارث و وصیت در فقه و حقوق
وارثان در نظر
گرفته میشود بر ارث نمیگیرد سهام
عکس جنین.
-3در این مسأله صفر 1 1
بر فرض مذکر
بودن خنثی نصف
ترکه را میگیرد و
بر فرض مونث
1
بودن ترکه ،پس جدول 266
2 پسر3+د ماد
ملحظات برادرمفقود زن پدرپدر 4
ختر ر
-1برادر مفقود در
ممنوع از
هر حال ارث ارث
ارث چون
نمیبرد چون او پسر نمیگیرد
پسر پدر
پدر است و نسبت چون
است و
او با بچه زنازاده 1 جد بچه 1
نسبت ولد
منتفی است. ب .ع 8 6 حاصل
زنا با پدرش
-2ولد زنا از مذکر دو وجو وجو از
منتفی سها
پدرش و جدش برابر د د زناست
است و م
ارث نمیبرد و آنها مونث فرع فرع یعنی
مانع ارث
نیز از او ارث میگیرد وار نسبتش وار
بردن یا
نمیبرند ولی از ث ث با او
ارث دادن
طرف فامیلهای قطع
او به
مادری هم ارث شده
برادرش
میبرد و هم ارث است
میشود.
میگیرد
جدول 267
ارث و وصیت در فقه و حقوق
317
1 1
3 3
1
3
.
.
.
:
-
.
- -
1
وصیت به نصف ع.ب
4
3 1
=12000
96000 ×3=36000 ×1=12000
=48000 48000
2 12000 12000
4
271 جدول
بر فرض عدم اجازه- ب-1
ملحظات پسر شوهر
1 1
وصیت به ع.ب سهام
3 4
1 96000
=36000 3 1
3
=15000
6000 باقیمانده ترکه 45000 15000 60000
4
272 جدول
1
میگیککرد و15000 را نمیدهککد پککس 3
شوهر اجازه بیشککتر از
میگیرد و مقدار وصیت با فککرض36000 پسر با فرض اجازه
که سهام بککه45000-36000=9000 اجازه مساوی است با
:شکل زیر میباشد
320 ارث و وصیت در فقه و حقوق
-1وصیت 36000+9000=45000
-2شوهر 15000
-3پسر 36000
96000 جمع
-2وصيتي كه تمام وارثان اجازه بدهند كککه وصککيت بککه نصککف
باشد 200000و باقیمانده 100000است که میککان وارثککان
تقسیم میشود.
ملحظا خواهر
دختر پسر دختر خواهر دختر
ت پدری
م ب .ع 1
به سهام
مع الغیر 2
وسیله ارث نمیگیرد 1 1 اصل 2
خواهر چون جزء ذوی
تنی الرحام است و 200000
وقتی که در قانون به او =×1 =×1 =
2
عصبه وصیت میشود. 100000 100000
100000
مع الغیر 100000 100000
=
است
جدول 273
ارث و وصیت در فقه و حقوق
321
چهلم:
وصیت برای کمک به خواهر اسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسهم
جده پدری مادر شوهر
پناهندگان مادری ورثه
1 1 1 1
ما سهاما
6 6 3 2
به وسیله وجود سبب
مادر چون تنها يك
مادر تماما خواهر
جدهها را
حجب میکند
326 ارث و وصیت در فقه و حقوق
2
نیز باقی نمیماند چون دخککتران 3میگیرنککد و کسککی در درجککه
آنها یا پاینتر وجود ندارد که آنها را عصبه کند.
-2بنابر آنچه که گذشت باید – قانونی – به پسر دختر و دختر
پسر وصیت کرد با فرض اینکه پدرشان زنده است پککس آنهککا
1
باشد به شکل زیر: 3
سهم پدر را میگیرند و نباید بیشتر از
ملحظات 3دختر+پسر مادر
بر فرض زنده بودن مادر پسر 1
ب .ع سهام
دختر ،دختران به 3نفر میرسند. 6
بنابراین وصیت واجب این گونه 5 1 اصل 6
میباشد.
8000پسر دختر
16000دختر پسر
1 40000بر 5نفر
رد میشود مجموع 24000به تقسیم میشود
3
1 48000 که هر دختر =8000
است و که =16000 8000سهم و 8000 48000
3
برای پسر 6
میان پسر دختر و 3دختر پسر
1
16000سهم
تقسیم میشود به پسر دختر میماند.
3
2
میرسد و به دختر پسر
3
جدول 280
بعد از کم کردن وصیت واجب به حل مسأله میان وارثککان بککر
میگردیم که عبارت است از:
مادر2 +دختر
2 1
ترکه بعد از وصیت واجب -16000=32000 3 6
48000
32000
5
=6400 سهم 4 1
مسککأله نسککبت بککه ارث آنهککا ردی اسککت پککس بککرای مککادر =
6400سهم
برای دو دخککتر= 25600و هککر دخککتر 12800 اصل 5
سهم
و مجموع سهام به شکل زیر است:
-1مادر= 6400
-2دو دختر= 25600هر دختر 12800
ارث و وصیت در فقه و حقوق
329
تم بحمدالله