You are on page 1of 46

‫فصل ‪5‬‬

‫الگوي درآمد‪ -‬مخارج‬


‫مقدمه‬
‫ميخواهيم به بررسي رفتار متغيرهاي‬ ‫چنانكه اشاره شد در اقتصاد كالن ‌‬
‫كلي يا‬
‫كالن اقتصادي جامعه بپردازيم‪ .‬الگوي درآمد‪ -‬مخارج كه به محوريت‬
‫برابري‬
‫كل مخارج جامعه با درآمدهاي كسب‌شده در آن استوار است چهارچوبي‬
‫را در‬
‫اختيار ما قرار مي‌دهد تا بتوانيم ضمن بررسي روابط تبيين‌كننده رفتار‬
‫تك‌تك‬
‫متغيرها اثرات متقابل و في‌مابين آنها را نيز تا حدودي در نظر بگيريم‪.‬‬
‫الگوهاي اقتصاد كالن معموالً حاوي روابط مختلفي مانند معادالت‬
‫رفتاري‬
‫معادالت حسابداري‪ ،‬معادالت فني و روابط نهادي مي‌باشند‪.‬‬
‫متغير درون‌زا ‪:‬‬
‫متغيري است كه داراي ارتباط سيستماتيك با متغيرهاي داخل الگو مي‌باشد و‬
‫مقدار آن‬
‫بر اساس الگو و در نتيجة حل آن بدست مي‌آيد‪.‬‬

‫متغير برون‌زا ‪:‬‬


‫متغيرهايي هستند كه با متغيرهاي داخل الگو فاقد رابطه سيستماتيك بوده و مقدار‬
‫آن خارج از‬
‫الگو تعيين شده و معموالً بصورت يك عدد مشخص وارد الگو مي‌شوند‪ .‬توجه‬
‫نماييد كه اين‬
‫مقدار قابل تغيير است‪.‬‬
‫الگوي ‪ 2‬بخشي ساده‬
‫‪-1‬‬
‫خانوارها‬
‫‪ 2‬بخش‬

‫‪‍C = C0 + bY‬‬ ‫بنگاهها‬


‫‪‌ -2‬‬
‫‪Y= C + I‬‬ ‫شرط تعادل‬
‫‪I = I0‬‬

‫‪Y = C0 + bY + I0‬‬
‫‪Y – bY = C0 + I0‬‬
‫‪1‬‬
‫= ‪Ye‬‬ ‫) ‪( C 0 + I0‬‬ ‫درآ]مد مليت]]]ع]ادلي‬
‫‪1-b‬‬ ‫(زيرا شرايط تعادل برابري درآمد‪ -‬مخارج را در بر‬
‫دارد)‬
‫بخشي ساده‬ ‫‪3‬‬
‫‪ -1‬خانوارها‬
‫الگوي‬
‫‪ -2‬دولت‬ ‫‪ 3‬بخش‬
‫‪Y=C+I+G‬‬ ‫بنگاهها‬
‫‪‌ -3‬‬
‫‪C = C0 + bYd‬‬ ‫مصرف‬
‫‪I = I0 – ar‬‬
‫س]]رمايه]‌گ]]]ذاري‬
‫‪G = G0‬‬ ‫مخارج دولت‬
‫‪r = r0‬‬ ‫ن]]رخ ب]]]ه]ره]‬

‫‪Y = C0 + b(Y – T0) + I0 – arT 0=+T0G0‬‬ ‫ما]]ليات‬

‫‪Y – bY = C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0‬‬


‫‪1‬‬
‫= ‪Y‬‬
‫‪e‬‬
‫)‪(C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0‬‬
‫‪1-b‬‬
‫مثال‬
‫با توجه به الگوي اقتصاد كالن زير‪ ،‬درآمد ملي تعادلي را‬
‫محاسبه نماييد‪.‬‬
‫‪d‬‬
‫‪‍C = 200 + 2/0 Y‬‬
‫‪T = 20 , G = 40 , I = 30 – 2r , r = 5/7‬‬
‫‪Y=C+I+G‬‬ ‫حل)‬
‫‪e‬‬
‫‪1‬‬
‫= ‪Y‬‬ ‫)‪(C0 + G0 + I0 – ar0 – bT0‬‬
‫‪1-b‬‬
‫‪e‬‬‫‪1‬‬
‫= ‪Y‬‬ ‫))‪(200 + 40 + 30 – 2(5/7) – 8/0(20‬‬
‫‪1 – 8/0‬‬
‫‪Ye = 5 (239) = 1195‬‬
‫ بخشي با فرض ماليات القايي‬3 ‫الگوي‬
C = C0 + bYd
I = I0 – ar + dY
T = T0 + tY t‫ض]]ريبما]]لياتا]]لقايي‬
G = G0
r = r0
Yd = Y – T
Y=C+I+G
Y = C0 + b(Y – (T0 + tY)) + I0 – ar0 + dY + G0
Y = C0 + bY – bT0 – btY + I0 – ar0 + dY + G0
Y – bY – dY + btY = C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0
Y(1 – b – d + bt) = C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0

1
e
Y = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0)
1-b+bt - d
‫مثال‬
‫با توجه به الگوي اقتصاد كالن زير ‪:‬‬
‫الف) درآمد ملي تعادلي و ميل متوسط پس‌انداز و كسري بودجه را محاسبه كنيد؟‬
‫ب) در چه سطحي از درآمد ملي ‪ ،‬بودجة دولت متوازن خواهد بود؟‬
‫‪C = 250+75/0Yd , T=60+2/0Y , G=200 , I=120-2r+1/0Y , r = 25‬‬
‫‪e‬‬
‫‪1‬‬ ‫حل)‬
‫= ‪Y‬‬ ‫) ‪( C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0‬‬
‫‪1-b-d+bt‬‬
‫‪e‬‬
‫‪1‬‬
‫= ‪Y‬‬ ‫)‪(250-(75/0×60)+120-(2×25)+200‬‬
‫)‪1-75/0-15/0+(75/0×2/0‬‬
‫‪e 1‬‬
‫= ‪Y‬‬ ‫‪(475) = 1900‬‬
‫‪25/0‬‬
‫‪BD = T – G‬‬ ‫مازاد بودجه‬
‫چون درآمدهاي دولت (ماليات) از مخارج بيشتر است‪60 + 2/0(1900) - 200 = 240.‬‬
‫‪S = - C0 + (1 – b )Yd‬‬
‫‪Yd = Y – T = 1900 – 440 = 1460‬‬
‫‪S = -250 + (1 – 75/0) 1460 = 115‬‬

‫‪S‬‬ ‫‪115‬‬ ‫سطح درآمد ملي كه بودجه متوازن‬


‫= ‪APS‬‬ ‫=‬ ‫‪= 078/0‬‬
‫‪Y‬‬ ‫‪1460‬‬ ‫مي‌شود‬

‫‪BD = T – G = 0‬‬ ‫‪60 + 2/0Y – 200 = 0‬‬


‫‪2/0Y = 140‬‬ ‫‪Y = 700‬‬
‫ضريب تكاثر (افزايش)‬

‫• بر]ای آنکه مفهوم ضر]یب تکاثر را درک کنیم لطفا”‬


‫به دو الگوی زیر] توجه نمایید‬
C = 100 + 8/0Yd Y=C+I+G
1
Ι T = 20 e
Y = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0)
I = 40 1-b
G = 60
e
1
Y = (100 – (8/0×20) + 40 + 60)
2/0
YΙe = 920

C = 100 + 8/0Yd e 1
Y = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0)
Ⅱ T = 20 1-b
1
I = 40 Ye = (100 – (8/0×20) + 40 + 80)
G = 80 2/0
YⅡe = 1020
ΔY = 1020 – 920 = 100
ΔG = 20
‫درمييابيم كه افزايش ‪ 20‬واحدي به مخارج دولت منجر به‬ ‫‌‬ ‫از مقايسه دو الگوي فوق‬
‫شدهاست‪ .‬علت را در مفهوم ضريب افزايش خواهيم‬ ‫‪ 100‬واحد افزايش در درآمد ملي ‌‬
‫يافت‪.‬‬
‫فرض كنيد دولت اين ‪ 20‬واحد را بابت هزينة پاداش كاركنان خود به آنان پرداخت‬
‫نمايد‪ ،‬در نتيجه درآمد ملي به اندازه ‪ 20‬واحد افزايش خواهد يافت‪.‬‬
‫مي‌دانيم اين افراد از درآمد كسب‌شده ‪ 8/0‬آن را (‪ )b‬به مصرف مي‌رسانند كه نتيجة‬
‫آن ايجاد درآمد به اندازه (‪ ) 8/0 × 20‬براي گروه ديگري از افراد جامعه خواهد‬
‫بود‪.‬‬
‫اين گروه نيز به همين ترتيب ‪ 8/0‬درآمد دريافتي خود ( ‪ ) 8/0 × 20‬را مصرف‬
‫نموده براي گروه بعدي ايجاد درآمد مي‌كند ؛ و اين روند ادامه مي‌يابد‪.‬‬
‫‪ΔY = 20 + (8/0 × 20 ) + ( 8/0 × 8/0 ) 20 + . . . . .‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ΔY = ΔG + b ΔG + b ΔG + . . . . . . .‬‬
‫چنانچه به عبارت فوق توجه كنيم درمي‌يابيم‪ ΔY‬حاصل جمع يك‬
‫تصاعد‬
‫هندسي با جمله اولي برابر‪ ΔG‬و قدر نسبت كوچكتر] از يك‬
‫معادل ‪b‬‬
‫‪ΔG‬‬ ‫‪ΔY 1‬‬ ‫خواهد بود‪.‬‬
‫= ‪ΔY‬‬ ‫=‬
‫‪1-b‬‬
‫ضريب تكاثر يا ضريب‬ ‫‪ΔG‬‬ ‫‪1-b‬‬
‫افزايش‬
‫از آنجاكه محاسبه ‪ ΔY‬بر اساس روش تصاعد هندسي ممكن است‬
‫طوالني‬
‫باشد مي‌توانيم براي محاسبه ضرايب تكاثر هر يك از متغيرها از معادلة‬
‫نهايي ‪ Ye‬نسبت به متغير مورد نظر مشتق جزئي بگيريم‪ .‬يعني مثالً‪:‬‬
‫‪e‬‬
‫‪1‬‬
‫)‪Y = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0‬‬
‫‪1-b+bt-d‬‬
‫‪δYe‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪δYe -b‬‬
‫=‬ ‫= ‪,‬‬
‫‪δG0‬‬ ‫‪1-b+bt-d δT0 1-b+bt-d‬‬

‫‪δYe‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪δYe -a‬‬


‫=‬ ‫‪,‬‬ ‫=‬
‫‪δI0‬‬ ‫‪1-b+bt-d δr0‬‬ ‫‪1-b+bt-d‬‬
‫مثال‬
‫با توجه به الگوي اقتصاد كالن زير درآمد ملي تعادلي ‪ ،‬كسري بودجه و ضرايب‬
‫تكاثر و‬
‫الگو را محاسبه كنيد‪.‬‬
‫ب)اگر دولت ‪ 40‬واحد به مخارج خود بيافزايد با استفاده از ضريب فزاينده‬
‫درآمد ملي‬
‫تعادلي جديد را محاسبه نماييد‪.‬‬
‫‪C = 400 + 75/0Yd , T = 100 + 2/0Y , G = 350‬‬
‫‪I = 200 – 5r , r = 10‬‬
‫‪e‬‬
‫‪1‬‬ ‫حل)‬
‫= ‪Y‬‬ ‫)‪(400 – (75/0×100)+200-(5×10)+350‬‬
‫)‪1-75/0+(75/0*2/0‬‬
‫‪e‬‬
‫‪1‬‬
‫= ‪Y‬‬ ‫‪(825) = 5/2062‬‬
‫‪4/0‬‬
‫‪BD = T – G = 100 + (2/0 × 5/2062 – 350) = 5/162‬‬
δYe 1 1
= = = 5/2
δG 1–75/0+ (75/0×2) 4/0
δYe -b - 75/0
= = = - 875/1
δT0 1-b+bt 4/0
δYe 1
= = 5/2
δI0 4/0
δYe - 5/0
= = - 5/12
δr0 4/0
ΔG = 40
ΔY 1
= ΔY = 100
40 4/0

Y2 = Y1 + ΔY 5/2062 + 100 = 5/2162


‫رهيافت نموداري به تعادل ملي(در الگوي درآمد‪ -‬مخارج)‬
‫ميدانيم كه در يك الگوي سه‌بخشي ساده مي‌توانيم مخارج را از جمع‬ ‫‌‬
‫دادهايم نقطة‬
‫‪ C + I +G‬محاسبه كنيم كه بر روي نمودار اين كار را انجام ‌‬
‫تعادل يا ‪ E1‬جايي است كه ‪(AE‬مخارج كل) با ‪( Y‬درآمد ملي) برابر باشد ‪.‬‬
‫(روي خط ‪ 45‬درجه قرار گرفته‌اند)‬
‫از سوي ديگر مي‌دانيم اگر ريزش‌ها و تزريقات به سيستم اقتصاد كالن كشور با‬
‫هم برابر باشند تعادل برقرار خواهد بود‪ .‬مي‌دانيم كه ريزش‌ها مواردي هستند كه‬
‫پول را از چرخة فعاليت‌هاي اقتصادي خارج مي‌كنند اما تزريق‌ها پول را وارد‬
‫جريان چرخة اقتصادي كشور مي‌نمايند‪.‬‬
‫ريزش‌ها عبارتند از ‪ S ، T‬و ‪M‬‬
‫چنانكه مالحظه مي‌شود متناظر با‬ ‫تزريقات عبارتند از ‪ I ، G‬و ‪X‬‬
‫درآمدها و‬
‫مخارج ‪ ،‬ريزش‌ها و تزريقات نيز در‬
‫سطح‬
‫درآمد ملي (‪ )Ye‬با هم مساوي‌اند‪.‬‬
AE Aggregate Expenditure b'
S+T+M=I+G+X
C+
I+G ‫تراوشات‬ ‫تزريقا‬
E1
b
á
bY ‫(ريزشها‬
‌ ‫ت‬
C = C0
+
)
a
AE = C + I + G = Y
C= C0 + bYd
45°
0 Y
Y1 Ye Y2
I = I0
S,I,G,T

T = T0
G = G0
T
+
S

I+G S+T=I+G
‫تراوشات‬
‫تزريقا‬
‫(ريزش‌ها‬ ‫ت‬
0 Y
)
Ye
‫بررسي پايداري تعادل‬
‫اگر فرض كنيم درآمد ملي ‪ Y1‬باشد در اين سطح از درآمد كه برابر با ‪ aY1‬است‬
‫ميزان مخارج برابر با ‪ bY1‬خواهد بود در نتيجه مخارج بيش از درآمد خواهد بود‪.‬‬
‫اين امر باعث خواهد شد كه موجودي انبارها رو به كاهش نهند (‪ )Dinv <0‬و‬
‫در دوره بعدي توليدكنندگان بر همين اساس به افزايش در توليد بپردازند ؛ در‬
‫نتيجه به درآمد ‪‌Ye‬نزديك شويم يعني به نقطة تعادل بازگرديم‪.‬‬
‫ميتوانيم سطح درآمد را ‪ Y1‬در نظر بگيريم‪ .‬در اين سطح درآمد ‪ ،‬تقاضا معادل‬ ‫‌‬
‫ميش]]ود‬
‫‪ áY2‬و ع]رضه] مع]ادل‪ b'Y2‬خ]وا]هد ب]]]ود؛ ب]]]نابرا]ينك]]ا]]الها در ا]نبارها ا]نباشته] ‌‬
‫و (‪ )Dinv>0‬خواهد بود؛ بنابراين توليدكنندگان در دورة بعدي از توليد خود‬
‫بازميگردند‪.‬‬
‫‌‬ ‫خواهند كاست‪ ،‬يعني به سطح درآمد ‪Ye‬‬
‫مثال‬
‫با توجه به الگوي اقتصاد كالن زير‪:‬‬
‫الف) درآمد ملي تعادلي‪ ،‬كسري بودجه‪ ،‬ضرائب فزايندة الگو را محاسبه كنيد‪.‬‬
‫ب) ‪ 20‬واحد افزايش در ماليات مستقل چه تأثيري بر درآمد ملي خواهد گذاشت؟‬
‫ج) براي رسيدن به ‪ 10‬درصد رشد اقتصادي دولت بايد چه مقدار مخارج خود را‬
‫افزايش دهد؟‬
‫( پس از محاسبة ‪ Ye‬در بند الف ‪ ΔY‬را معادل ‪ 10‬درصد آن در نظر مي‌گيريم‪).‬‬

‫‪C = 600 + 75/0 Yd‬‬


‫‪T = 200 + 2/0Y‬‬
‫‪I = 300 – 5r + 1/0Y‬‬
‫‪G = 500‬‬
‫‪r = 20‬‬
e
Y =
1
(C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0)
‫حل‬
1-b+bt-d
1
Ye 500)
= (600 – (75/0×200) + 300 – 5(20) +
1– 75/0+(75/0×2/0)–1/0
e 1
Y = (1150) = 3/3833
3/0
BD = T – G = 200 + 2/0 (3/3833) – 500 = 6/466
δYe 1 1
= = = 3/3
δG 1 – b + bt – d 3/0
δYe -b - 75/0
= = = - 5/2
δT0 1 – b + bt – d 3/0
δYe 1 1
= = = 3/3
δI0 1 – b + bt – d 3/0
δYe -a -5
= = = - 5/2
δr0 1 – b + bt – d 3/0
‫شکاف رکودی‪)Stagnation Gap(:‬‬
‫چنانچه درآمد ملی تعادلی کوچکتر از درآمد ملی دراشتغال کامل باشد اقتصاد‬
‫کشور در شکاف رکودی قرار گرفته است و مطمئنا ً قسمتی از منابع تولیدی‬
‫جامعه‬
‫بیکارند در این وضعیت دولت می تواند با اعمال سیاست مالی انبساطی با‬
‫شکاف‬
‫رکودی مقابله کند‪.‬‬

‫درآمد ملی در اشتغال کامل سطح درآمدی است که در آن جامعه در اشتغال‬


‫کامل‬
‫قرار دارد و نرخ بیکاری برابر نرخ بیکاری طبیعی می باشد‪.‬‬
‫سیاست مالی ‪:‬‬
‫سیاست] مالی به معنی تغییر آگاهانه و هدفمند در درآمدها و مخارج‬
‫دولت برای احراز اهداف اقتصادی جامعه‪،‬ابزار سیاستهای مالی‬
‫معموالً‬
‫مالیاتها و مخارج دولت اند‪.‬چنانچه سیاست مالی به افزایش درآمد ملی‬
‫بیانجامد سیاست مالی انبساطی نامیده می شود و اگر موجب کاهش]‬
‫درآمد ملی شودسیاست مالی انقباضی نام می گیرد‪.‬‬
‫بنابراین سیاست مالی انبساطی یعنی ‪:‬‬
‫افزایش مخارج دولت‪،‬کاهش] مالیات و یا ترکیبی از این دو‪.‬‬
‫و سیاست] مالی انقباضی یعنی ‪:‬‬
‫کاهش مخارج دولت‪،‬افزایش] مالیات و یا ترکیبی از این دو‪.‬‬
‫شکاف تورمی ‪)Inflation Gap(:‬‬
‫چنانچه درآمد ملی تعادلی بزرگتر از درآمد ملی در اشتغال کامل باشد اقتصاد‬
‫کشوردر شکاف تورمی قرار گرفته است زیرا می دانیم حتی اگر تمام منابع‬
‫تولیدی‬
‫کشور بکار گرفته شود ‪ ،‬حداکثر به اندازۀ ‪Yf‬تولید خواهد شد بنابراین‬
‫مطمئنا ً‬
‫بزرگتر شدن ‪ Ye‬نسبت به ‪ Yf‬نه بخاطر مقدار تولید بلکه به علت افزایش‬
‫سطح‬
‫قیمتها یا همان تورم اتفاق افتاده است‪.‬بنابراین اقتصاد کشور در شکاف تورمی‬
‫است‪ .‬در چنین وضعیتی دولت می تواند با استفاده از سیاست مالی انقباضی با‬
‫شکاف تورمی مقابله نماید‪.‬‬
‫مثال قبل) اگر بدانیم درآمد در اشتغال کامل برابر ‪ 3/3333‬واحد است‬
‫اقتصاد‬
‫کشور در چه وضعیتی است و چه سیاستی به چه میزانی پیشنهاد می کنید؟‬
‫‪Ye = 3/3833‬‬
‫‪Yf = 3/3333‬‬ ‫‪Yf <Ye‬‬
‫‪∆Y= Yf-Ye‬‬
‫‪∆Y= 3/3333 -3/3833 = 500-‬‬

‫چنانچه مالحظه می شود ‪ Yf <Ye‬است و اقتصاد در شکاف تورمی قرار‬


‫دارد‬
‫بنابراین دولت باید سیاست مالی انقباضی اعمال کند‪.‬برای مشخص شدن‬
‫میزان‬
‫این سیاست می توانیم از ضرایب تکاثری استفاده کنیم‪.‬‬
‫‪∆Ye‬‬ ‫‪500-‬‬ ‫‪75/0-‬‬
‫=‬ ‫=‬
‫‪∆T0‬‬ ‫‪3/0‬‬ ‫‪∆T0‬‬

‫در نتیجه از طرفین وسطین نمودن این رابطه مقدار تغییر در مالیات مستقل‬
‫برابر ‪ 200‬بدست می آید‪ .‬یعنی اگر دویست واحد بر مالیات مستقل‬
‫بیفزاییم موجب کاهش تقاضای کل و در نتیجه از بین رفتن شکاف تورمی‬
‫‪.‬می گردد‬
‫الگوي چهاربخشي‬
‫ دولت‬-1 ‫ خانوارها‬-1
‫ بخش خارجي‬-2 ‫ بنگاهها‬-2

C = C0 + bYd Y = C + E + G + (X – M)
I = I0 – ar0 + dY Y = C0+bYd+I0–ar0+dY+G0+X0–(M0+mY)
T = T0 + tY Y =C0+bY–bT0–btY+I0–ar0+dY+G0+X0–M0–mY
G = G0 Y–bY+btY–dY+mY=C0–bT0+I0–ar0+G0+X0–M0
‫واردات‬
r = r0
‫مستقل‬
M = M0 + mY
‫ميل نهايي به‬
X = X0
‫واردات‬
e
1
Y = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 + X0 – M0)
1-b+bt-d+m
‫تراز‬
BT = X - M
‫تجاري‬
‫مثال‬
‫با توجه به الگوي اقتصاد كالن زير ‪:‬‬
‫الف) درآمد ملي تعادلي‪،‬كسري بودجه و تراز تجاري را محاسبه كنيد‪.‬‬
‫‪C = 400 + 8/0Yd‬‬
‫‪T = 100 + 05/0Y‬‬
‫‪G = 300‬‬
‫‪I = 120 – 2r + 1/0Y‬‬
‫‪X = 150‬‬
‫‪M = 50 + 1/0Y‬‬
‫‪r = 10‬‬
‫‪1‬‬ ‫حل)‬
‫= ‪Ye‬‬ ‫‪(400-(8/0×100)+120-‬‬
‫)‪20+300+150-50‬‬
‫‪1-8/0+(8/0*05/0)-1/0+1/0‬‬
‫‪1‬‬
‫=‬ ‫‪(820) = 66/3416‬‬
‫‪24/0‬‬
‫ب) چنانچه دولت بخواهد از طريق افزايش صادرات به ‪ %5‬رشد اقتصادي‬
‫دست يابد ميزان‬
‫افزايش صادرات را محاسبه كنيد‪.‬‬
‫حل)‬
‫‪BD = T – G = 100 – 05/0(6/3416) – 300 = - 16/29‬‬
‫‪BT = 150 – (50 + 1/0(6/3416)) = - 66/241‬‬

‫‪e‬‬
‫‪1‬‬
‫= ‪Y‬‬ ‫)‪(C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 + X0 – M0‬‬
‫‪1-b+bt-d+m‬‬

‫‪ΔYe‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪6/3416‬‬ ‫‪1‬‬


‫=‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪ΔX0 = 41‬‬
‫‪ΔX0‬‬ ‫‪1 – b + bt – d+m‬‬ ‫‪ΔX0‬‬ ‫‪24/0‬‬
‫ج) اگر ‪ YF =3916‬باشد اقتصاد در چه وضعيتي است؟چه سياستي به چه ميزان‬
‫پيشنه]اد‬
‫ميشود؟‬‫‌‬
‫شكاف ركودي سياست مالي انبساطي‬ ‫حل)‬
‫‪YF > Y e‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪ΔY = YF – Ye = 3916 – 66/3416 = 33/499‬‬
‫‪Y = 66/3416‬‬
‫‪YF = 3916‬‬
‫بايد درآمد ملي را ‪ 33/499‬افزايش دهيم‪.‬‬

‫‪ΔYe‬‬ ‫‪-b‬‬ ‫‪33/499‬‬ ‫‪- 8/0‬‬


‫=‬ ‫= =‬ ‫‪ΔT0 = - 150‬‬
‫‪ΔT0‬‬ ‫‪1 – b + bt – d+m‬‬ ‫‪ΔT0‬‬ ‫‪24/0‬‬
‫بايد ماليات را ‪ 150‬واحد كاهش دهيم تا شكاف ركودي از بين برود‪.‬‬
G+ X-M
C+I+

‫شكاف ركودي‬

45°
Ye YF

ΔYe 1 500 1
=
120 = = ΔG0 =
ΔG0 1 – b + bt – d+m ΔG0 24/0
‫د) هنگامي كه تراز تجاري متعادل است كسري بودجه چه وضعيتي خواهد‬
‫داشت؟‬
‫حل)‬
‫‪BT = 0 150 – (50 + 1/0Y) = 0‬‬ ‫‪Y = 1000‬‬
‫‪BD = 100 + 05/0 (1000) – 300 = - 150‬‬
‫كسري بودجه يعني وقتي تراز تجاري متعادل است ‪ 150‬واحد كسري بودجه‬
‫داريم‪.‬‬
‫پول‬
‫پول وسيله‌اي است كه مي‌تواند وظايف ز]ير را در جامعه انجام‬
‫دهد‪:‬‬
‫‪ -1‬تسهيل مبادالت‬
‫‪ -2‬سنجش ار]زش‬
‫‪ -3‬ذخيرة ار]زش‬
‫‪ -4‬پرداخت‌هاي آتي‬
‫در سير تحوالت اقتصادي جهان كاالهاي مختلفي نقش پول را‬
‫ايفا‬
‫كردهاند اما با راه‌اندازي پول بدون پشتوانه يا پول غير قابل‬
‫‌‬
‫تبديل‬
‫(اسكناس) كه ناشر الزاما ً موظف] به تبديل آن به طال نيست اين‬
‫تقاضاي پول(‪)Money Demand‬‬
‫به طور معمول‪ ،‬افراد عالقه‌مندند هرچه بيشتر پول در اختيار‬
‫داشته باشند‬
‫اما تقاضاي مؤثر آنها از پول همان ميزان پولي است كه در]‬
‫اختيار] مي‌گيرند‬
‫يعني پولي كه در جيبها‪ ،‬در] حساب‌هاي بانكي و يا در منزل نگاه‬
‫مي‌دارند‪.‬‬
‫از نظر جان مينار]د كينز‪ ،‬افراد پول را با سه انگيزه متفاوت تقاضا‬
‫مي‌كنند‪:‬‬
‫‪ -1‬انگيزه معامالتي‬
‫‪ -2‬انگيزه احتياطي‬
‫‪L1‬‬ ‫‪ -1‬انگيزه معامالتي‬
‫پولهايي است كه افراد معموالً جهت انجام معامالت روزمره تقاضا ‌‬
‫ميكنند‪.‬‬
‫‪δL1‬‬
‫‪>0‬‬ ‫)‪L1 = L1(Y‬‬
‫‪δY‬‬
‫‪L1‬‬ ‫‪ -2‬انگيزه احتياطي‬
‫بينيشده نگاه مي دارد‪.‬‬
‫پولهايي است كه بابت مخارج پيش‌ ‌‬‫‌‬
‫‪δL2‬‬
‫‪<0‬‬ ‫)‪L2 = L2(r‬‬
‫‪δr‬‬
‫‪L2‬‬ ‫‪ -3‬انگيزه سوداگري‬
‫شامل پول‌هايي است مي‌شود كه افراد براي معامالت سودآور و سوداگرانه نگاه‬
‫مي‌دارند‪(.‬خريد‬
‫و فروش سهام‪ ،‬سكه)‬
‫‪d‬‬
‫بنابراين تقاضاي حقيقي پول را بصورت زير مي‌نويسيم‪:‬‬
‫‪m‬‬
‫القايي ‪= L1 + L2 = hY -‬‬
‫ضريب ‪ßr‬‬
‫‪P‬‬
‫عرضة پول (‪)Money Supply‬‬
‫فعاليتهاي اقتصادي‬
‫‌‬ ‫منظور از عرضة پول ميزان پول جاري و در جريان كه در‬
‫جامعه از آن‬
‫استفاده مي‌گردد‪.‬‬
‫براي سنجش عرضة پول تعاريف مختلفي مطرح مي‌باشد‪.‬‬
‫مجموع اسكناس و مسكوك در جريان ‪ +‬مانده سپرده‌هاي ديداري = ‪ M1‬حجم پول‬
‫شبه پول ‪ M2 = M1 +‬حجم نقدينگي‬
‫شبه پول = مانده سپرده‌هاي مدت‌دار‬
‫از آنجا كه حجم پول و حجم نقدينگي رابطة سيستماتيكي با متغيرهاي اقتصاد كالن ندارد‬
‫و‬
‫بر اساس تصميمات بانك مركزي و عملكرد نظام بانكي مقدار آن مشخص مي‌شود‬
‫عرضة‬
‫‪:‬‬ ‫يعني‬ ‫‌گيرند‪.‬‬
‫ي‬ ‫م‬ ‫نظر‬ ‫در‬ ‫‌زا‬
‫ن‬ ‫برو‬ ‫متغير‬ ‫يك‬ ‫عنوان‬ ‫به‬ ‫پول را معموالً‬
‫‪ms‬‬ ‫‪m0s‬‬
‫عرضة حقيقي پول‬ ‫=‬
‫‪P‬‬ ‫‪P‬‬
‫خلق پول توسط سيستم بانكي و ضريب تكاثري پولي‬
‫فعاليتهاي بانكي را انجام مي‌دهد‪،‬‬
‫‌‬ ‫بانكهاي تجاري كه عموم‬ ‫بانكها معموالً به سه دسته ‌‬
‫‌‬
‫رشتههاي خاصي فعاليت مي‌كنند و بانك مركزي تقسيم مي‌شوند‪.‬‬ ‫‌‬ ‫بانكهاي تخصصي كه در‬
‫‌‬
‫بانك‌هاي تجاري و تخصصي موظفند براي حمايت‌ها و نظارتي كه توسط بانك مركزي انجام‬
‫مي‌پذيرد‪ .‬درصد مشخصي از سپرده‌ها را تحت عنوان ذخيرة قانوني در بانك مركزي نگهداري‬
‫كنند‪ .‬پس از آن مي‌توانند از ماندة در اختيار براي اعطاي وام يا سرمايه‌گذاري استفاده نمايند‪.‬‬
‫فرض كنيد بانك مركزي مبلغ مشخص ‪ 000/000/1‬لاير را به يك بانك تجاري وام دهد‪ .‬به‬
‫اين ترتيب بانك تجاري مي‌تواند اين مبلغ را به افراد حقيقي يا حقوقي وام دهد‪.‬‬
‫معموالً اعطاي وام به صورت افتتاح حساب ديداري براي وام‌گيرنده انجام مي‌شود‪ .‬اگر نرخ‬
‫ذخيرة قانوني ‪ %10‬باشد ‪ 000/100‬لاير به عنوان ذخيرة قانوني در اختيار بانك مركزي قرار‬
‫مي‌گيرد و ‪ 000/900‬لاير توسط بانك قابل وام دادن است‪.‬‬
‫تا اينجا عرضة پول به اندازة ‪ 000/000/1‬افزايش پيدا كرده است‪.‬‬
‫‪D : Deposits‬‬ ‫س]]پرده]‌ها‬
‫ن]]رخ ذخيرة ق]]انوني‪r :‬‬
‫‪a‬‬ ‫)‪a(1 – r‬‬ ‫‪a(1 – r)2‬‬
‫‪ ΔD = 000/000/1 + 000/900 + 000/810 + . . .‬تغيير سپرده‬
‫‪ ΔR = 000/100 + 000/90 + 000/81 + . . .‬تغيير ذخيرة قانوني‬
‫‪:‬مالحظه می شود جمع مقادیر تغییر در سپرده ها جمع یک تصاعد هندسی است‬
‫‪a‬‬ ‫‪1‬‬
‫=‪S‬‬ ‫=‬ ‫‪a‬‬
‫‪1–(1–r) r‬‬

‫ضريب تكاثر پولي‬


‫بانك تجاري مي‌تواند از ‪ 000/900‬لاير در اختيار خود مجدداً اعطاي وام كند؛ بنابراين‬
‫‪ 000/900‬لاير ديگر به عرضة پول ( با افتتاح حسال ديداري) افزوده مي‌گردد‪ .‬بانك از اين‬
‫‪ 000/900‬لاير ‪ %10‬آنرا به عنوان ذخيرة قانوني به بانك مركزي منتقل مي‌كند و ‪000/810‬‬
‫لاير مجدداً براي وام‌دادن در اختيار بانك خواهد بود و اين روند به همين ترتيب ادامه مي‌يابد‪.‬‬
‫در نتيجه مي‌توانيم تغيير در عرضة پول را با ميزان تغيير در سپرده‌هاي ديداري به صورت‬
‫باال‬
‫محاسبه كنيم‪.‬‬
‫در واقع آنچه كه توسط بانك مركزي در اختيار بانك‌ها قرار مي‌گيرد كه به وسيلة آن مي‌تواند‬
‫يه]اي‬‫خلق پول نمايد‪ ،‬ه]مان پايه پولي يا پول پر قدرت است‪ .‬پايه پولي در واقع] ميزان بده ‌‬
‫پولي بانك مركزي را نشان مي‌دهد و نسبت ‪ r/1‬در اينجا نشان‌دهندة ضريب تكاثر پولي‬
‫است‪.‬‬
‫ابزار سیاستهای پولی‪:‬‬

‫به طور متعارف ابزار زیر برای اعمال سیاستهای پولی یعنی کنترل‬
‫حجم پول در جریان برای رسیدن به اهداف اقتصادی مورد استفاده‬
‫قرار می گیرد‪.‬‬
‫یادآوری می کنیم اگر اعمال این سیاستها به افزایش حجم پول منجر‬
‫شود سیاست پولی انبساطی نامیده می شود واگر به کاهش حجم پول‬
‫بیانجامد سیاست پولی انقباضی نام می گیرد‪.‬‬
‫‪-1‬عملیات بازار باز‬
‫‪-2‬تغییر ذخیرۀ قانونی‬
‫‪-3‬سیاست تنزیل‬
‫‪-1‬عملیات بازار باز ‪:‬‬

‫منظور از عملیات بازار باز خرید و فروش اوراق قرضه توسط بانک‬
‫مرکزی‬
‫می باشد بدیهی است فروش اوراق قرضه که به کاهش حجم پول در‬
‫جریان‬
‫می انجامد سیاستی انقباضی بوده و خرید اوراق انبساطی خواهد بود‪.‬‬
‫‪-2‬تغییر نرخ ذخیرۀ قانونی ‪:‬‬
‫افزایش نرخ ذخیرۀ قانونی موجب کاهش قدرت وام دهی و خلق پول‬
‫بانک ها شده سیاست پولی انقباضی می باشد و برعکس‪.‬‬
‫‪-3‬سیاست تنزیل ‪:‬‬
‫منظور از سیاست تنزیل اعتبارات تنزیلی اعطایی توسط بانک‬
‫مرکزی به بانکها‬
‫می باشد ‪ .‬بانک مرکزی می تواند حجم این اعتبارات راکنترل کند‬
‫(دریچۀ‬
‫تنزیل) ویا نرخ این اعتبارات را کنترل کند(نرخ تنزیل) بدیهی است‬
‫افزایش نرخ‬
‫تنزیل و بسته شدن دریچۀ تنزیل سیاست انقباضی بوده و برعکس‪.‬‬
‫در ایران به علت حذف بهره از فعالیتهای بانکی عملیات بازار باز و سیاست‬
‫تنزیل قابل استفاده کردن نیست هر چند که در سالهای اخیرگسترش اوراق‬
‫مشارکت راه حل هایی برای این مورد نیز یافته شده است در مورد نرخ ذخیرۀ‬
‫قانونی نیز در جهت اعمال سیاستهای پولی انقباضی این نرخ معموالً در‬
‫بیشترین حد خود یعنی ‪ %30‬قرار داشته است‪.‬‬
‫بنابراین دولت از قدرت انحصاری خود در بانکها استفاده نموده و با کنترلهای‬
‫کیفی به اعمال سیاست پولی اقدام نموده است یعنی کنترل نرخ سود سپرده‬
‫ها ‪ ،‬نرخ سود وام ها و اعتبارات ‪ ،‬کنترل حجم اعتبارات و تعیین اولویت‬
‫برای‬
‫رشته های مختلف جهت اعطای اعتبارات‪.‬‬

You might also like