You are on page 1of 31

‫فصل سوم‬

‫شاخص قیمت و کاربرد آن‬


‫‪ :‬شاخص قیمت‬
‫می دانیم که اساسا ً متغیر قیمت یکی از مهمترین پارامترها در‬
‫اقتصاد می باشد زیرا مهمترین تصمیمات اقتصادی یعنی‬
‫تخصیص منابع‬
‫بر اس‪1‬اس قیمت‪ 1‬انجام می پذیرد ‪ .‬اما باید توجه کنیم که برخالف‬
‫اقتصاد خرد که تنها قیمت‪ 1‬کاالیی مشخص یا چند کاالی محدود‬
‫در تحلیل و تصمیم گیر‪1‬ی مطرح بود اقتصاد کالن با مجمو‪1‬عه ای‬
‫گسترده از‪ 1‬کاالها و‪ 1‬خدمات‪ 1‬مو‪1‬اجهیم و باید تغییرات قیمت‪ 1‬تمام‬
‫‪ .‬آنها را مد نظر قر‪1‬ار دهیم‬
‫بنابراین ناچاریم اطالعات سطح قیمتهای همۀ کاالها را به‬
‫شیوه ای خالصه نمائیم برای اینکار از شاخص قیمت‬
‫‪.‬استفاده می کنیم‬
‫واضح است که اگر بخواهیم به تک تک قیمتها و تغییرات‬
‫آن توجه‬
‫کنیم امکان و توان تحلیل از ما سلب خواهد شد و نمی‬
‫توانیم رابطۀ قیمت را با سایر متغیرهای اقتصاد کالن‬
‫‪.‬بررسی کنیم‬
‫‪.‬شاخص ‪ :‬نماینده ای از‪ 1‬کمیتهای همگن است‬
‫‪ :‬روشهای محاسبۀ شاخص‬
‫بر‪1‬ای آنکه شاخص ر‪1‬ا حساب کنیم اگر به محاسبۀ میانگین‬
‫حسابی‬
‫قییمت کاالها بپر‪1‬دازیم عدد بدست آمده نماینده ای خواهد بود‬
‫از‬
‫سطح قیمتها اما اشکالی که می توانیم به این روش محاسبه‬
‫وارد‬
‫‪Q‬‬ ‫‪P‬‬ ‫نام محصول‬
‫‪ 14000‬ارزش و وزن یکسان قائل‬
‫برنج برای تمام قیمتها‬
‫کنیم‪ ،‬اینست که‬
‫‪5000‬‬ ‫گوشت‬ ‫شده‬
‫‪4000‬‬ ‫مثال‬ ‫‪ :‬است‪ .‬برای‬
‫سیمان‬
‫‪600000‬‬ ‫زعفران‬
‫در این مطمئنا ً وزنی که به کاالی زعفران داده می شود نباید‬
‫با ارزش در نظر گرفته شده برای کاالی برنج یکسان‬
‫باشد‪.‬زیرا اهمیت این دو برای افراد جامعه یکسان‬
‫نیست‪.‬شاید بهترین وزن و معیار برای قیمت هر کاال‬
‫‪.‬مقدار مصرف آن در طی دوره باشد‬
‫بر همین اساس روشهای مختلفی برای محاسبۀ شاخص‬
‫‪ :‬قیمت مطرح گردیده است‬
‫روشال‪1‬سپیرز ‪1-‬‬
‫روشپ‪111‬اشه‪2- 1‬‬
‫روشف‪111‬یشر ‪3-‬‬
‫روشمارشا‪11‬ل‪4-‬‬
‫‪ :‬روشال‪##‬سپیرز ‪1-‬‬
‫دراین روش معیاری که به عنوان وزن‪ 1‬در مورد قیمت هرکاال‬
‫استفاده می گردد مقدار مصرف آن در سال پایه می باشد‬
‫(سال‪ 1‬پایه سالی است که معموالً توسط یک ارگان رسمی‬
‫درایران (بانک مرکزی)‬
‫)‪.‬به عنوان مبنای مقایسه سطح قیمتها درنظر گرفته می شود‬
‫‪.‬دراین سال‪ 1‬سطح قیمتها را واحد یا صد در نظر می گیرند‬
‫‪∑ Pit Qi0‬‬
‫ام در سال پایه‬ ‫مقدار کاالی ‪i‬‬
‫=‪L‬‬ ‫‪×100‬‬ ‫‪Qi0‬‬
‫‪∑ Pi0 Qi0‬‬ ‫ام در سال پایه‬ ‫‪ Pi0‬قیمت کاالی ‪i‬‬
‫‪ Qit‬قیمت کاالی ‪i‬ام در سال مورد بررسی‬
‫قیمت کاالی ‪ i‬ام در سال مورد بررسی‬
‫‪P it‬‬
‫‪ :‬روشپ‪##‬اشه‪2- #‬‬
‫پاشه معتقد است بهترین وضع برای محاسبۀ شاخص قیمتها مقادیر‬
‫مصرف کاالها در سال مورد‪ t‬است‪ .‬بنابراین شاخص پاشه‬
‫بررسی‬
‫‪:‬به صورت زیر محاسبه می شود‬
‫‪.‬در واقع پاشه طریقۀ مصرفی سال جاری را مورد نظر می گیرد‬

‫‪∑ Pit Qit‬‬


‫=‪P‬‬ ‫‪×100‬‬
‫‪∑ Pi 0 Q i t‬‬
‫‪ :‬روشف‪###‬ی‪#‬شر ‪3-‬‬
‫فیشرمعتقد است که باید هم اطالعات مصرف کاال در سال پایه و‬
‫هم‬
‫‪.‬اطالعات مصرف کاال در سال جاری را مالک قرار‪ 1‬داد‬
‫به این ترتیب در ر‪1‬وش فیشر‪ 1‬میانگین هندسی شاخص های پاشه و‬
‫‪.‬السپیر‪1‬ز را به عنوان شاخص قیمت در نظر می گیریم‬

‫‪F=√ L × P‬‬
‫‪ :‬روشمارشا‪##‬ل‪4-‬‬
‫مار‪1‬شال برای محاسبۀ شاخص قیمت میانگین حسابی را‬
‫مدنظر قرار‪1‬‬
‫‪:‬می دهد‪.‬یعنی‬
‫‪∑ Pit‬‬ ‫‪Qi0+Qit‬‬
‫‪2‬‬
‫=‪M‬‬ ‫‪×100‬‬
‫‪∑ Pi0‬‬ ‫‪Qi0+Qit‬‬
‫‪2‬‬

‫‪∑ Pit Qi0 = P1t Q10 + P2t Q20 +… Pnt Qn0‬‬


‫نکته ‪ :‬از بین روشهای مختلفی که بدان اشاره کردیم عمالً‬
‫روش‬
‫السپیرز است که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد زیرا اگر‬
‫پاشه ‪ ،‬فیشر و مارشال‪ Qit‬از روش در هر سال تمام‬
‫استفاده کنیم با تغییر‬
‫محاسبات مربوط به سالهای گذشته نیز باید مجدداً انجام و‬
‫نتایج‬
‫محاسبات مجدداً شود که مستلزم هزینۀ قابل توجهی خواهد‬
‫‪.‬بود‬
‫‪.‬اینست که به طور معمول از روش السپیرز استفاده می کنیم‬
‫‪ :‬محاسبۀ شاخص قیمت در عمل‬
‫حال با دانستن روشهای م‪1‬ختلف محاسبۀ شاخص قیمت باید ببینیم‬
‫چه اطالعاتی باید در این روابط قرار گ‪1‬رفته و پردازش شود ‪ .‬کدام‬
‫‪.‬قیمت و برای ک‪1‬دام کاالها صحیح است ک‪1‬ه مورد استفاده قرار گیرد‬
‫آیا قیمت فروشگاهها ی خرده فروشی یا قیمت عمده فروشی ها و یا‬
‫قیمت درب کارخانه ها؟‬
‫آیا کاالهای تولید داخل یا کاالهای وارداتی؟‬
‫آیا نمی توانیم برای محاسبۀ شاخص‪ 1‬دستمزد از این روابط استفاده‬
‫ک‪1‬نیم ؟‬
‫هر پاسخی ک‪1‬ه به این دو سؤال دهیم ”کدام قیمت ؟“ ‪” ،‬برای کدام‬
‫"محصول؟‬
‫شاخص مشخصی رابدست می دهد به عنوان مثال استفاده‬
‫از قیمت های خرده فروشی برای محصوالتی که درسبد مصرفی‬
‫خانوار متوسط شهری قرار می گیرد شاخصی موسوم ‪ CPI‬یک‬
‫به‬
‫)‪(Consumer Price Index‬شاخص قیمت مصرف‬
‫‪.‬کننده بدست خواهد آمد‬
‫ا‪1‬گر ق‪11‬یمته‪1‬ایعمده‪ 1‬ف‪111‬روشیرا مالکق‪11‬رار دهیم‪ 1‬ش‪11‬اخصق‪11‬یمت‪-‬‬
‫‪.‬عمده‪ 1‬ف‪111‬روشیب‪111‬دستمیآ‪1‬ید‬
‫ا‪1‬گر ق‪11‬یمتدربک‪111‬ارخانه‪ 1‬و محصوالتک‪111‬ارخانه‪ 1‬ا‪1‬یرا در محاسبات‪-‬‬
‫‪.‬منظ‪1‬ور نمائیم شاخص قیمت تولید کننده بدست می آید‬
‫ق‪11‬یمت‪11‬بمر‪1‬ز و محصوالت واردا‪1‬تی ‪-‬‬ ‫ل‬ ‫و چنانچه‪ 1‬از‬
‫ا‪1‬ستفاده‪ 1‬ن‪11‬مائیم‪ 1‬ش‪11‬اخصق‪11‬یمتک‪111‬ا‪11‬الهایواردا‪1‬تیمحاسبه‪ 1‬می‬
‫‪.‬ش‪11‬ود‬
‫بانک مرکزی شاخص های اشاره شده در فوق ر‪1‬ا به طور‬
‫ادواری‬
‫‪.‬محاسبه و منتشر میکند‬
‫‪ :‬کاربرد شاخص قیمت‬
‫اولین کاربردی که دربارۀ شاخص قیمت می توان در نظر گرفت‬
‫محاسبۀ نرخ تورم است که بر اساس‪ 1‬رابطۀ مشخص شدۀ زیر‬
‫‪.‬محاسبه می شود‬
‫‪.‬‬
‫‪Pt – Pt-1‬‬
‫=‪P‬‬
‫‪t‬‬ ‫‪×100‬‬
‫‪Pt-1‬‬

‫می دانیم که برای محاسبۀ‪GDP‬می توانیم از رابطۀ‬


‫‪GDPt= ∑ Pit Qit‬‬
‫استفاده کنیم چنانچه به عنوان مثال ‪GDP‬محاسبه شده از این طریق‬
‫را نشان دهد آیا همۀاین افزایش برای افزایش تو‪1‬لیدات ‪ %‬افزایش ‪20‬‬
‫است؟مطمئنا ً پاسخ منفی اس‪1‬ت زیراعامل قیمت‪ 1‬در این محاسبه دخیل‬
‫است و مطمئنا ً قسمت قابل توجهی از این افزایش به علت افزایش‬
‫قیمتها حادث شده است‪ .1‬برای اینکه اثر افزایش قیمتها را خنثی کنیم‬
‫و‪ 1‬از ‪ GDP‬اسمی به ‪ GDP‬حقیقی برسیم می تو‪1‬انیم از ر‪1‬ابطۀ‬
‫‪GDPt= ∑ P0 Qt‬‬
‫ا‪1‬ستفاده‪ 1‬ک‪111‬نیم‪ 1‬و ب‪111‬اید ب‪111‬ه‪ 1‬طو‪1‬ر ک‪111‬لیب‪111‬را‪1‬یخنثین‪11‬مو‪1‬دنا‪1‬ثرتو‪1‬رم‪x1‬‬
‫ب‪111‬رمتغیر‬
‫ا‪1‬سمی‪x‬‬ ‫از را‪1‬بطۀ زیر ا‪1‬ستفاده‪ 1‬ک‪111‬نیم‪:1‬‬
‫× ‪X = 100‬‬ ‫مقدار حقیقیمتغیر‬
‫شاخص قیمت مناسب‬
‫‪:‬به عنوان مثال برای محاسبۀ مصرف حقیقی اینگونه عمل می کنیم‬
‫‪CN‬‬
‫= ‪CA‬‬ ‫‪× 100‬‬
‫‪CPI‬‬

‫ماشین آالت و تجهیزان‬ ‫شاخص عمده فروشی ماشین آالت و تجهیزات‬


‫‪I‬‬
‫مصالح‬ ‫شاخص عمده فروشی مصالح‬
‫ساختمان‬
‫کارگر‬ ‫شاخص عمده فروشی دستمزد کارگران ساختمان‬

‫خرید کاالها‬ ‫شاخص عمده فروشی کاالها‬


‫‪G‬‬
‫نیروی کار‬ ‫شاخص عمده فروشی دستمزد کارکنان دولت‬
‫ش‪##‬اخصض‪##‬منی‪:GDP‬‬
‫ا‪1‬سمي‪GDPN‬‬
‫× ‪GDP= 100‬‬ ‫ش‪11‬اخصض‪11‬منی‬
‫حقيقي‪GDPA‬‬
‫چنانچه‪ 1‬مالحظه‪ 1‬میش‪11‬ود ش‪11‬اخصض‪11‬منی‪ GDP‬ب‪111‬را‪1‬ساس‪∑viA‬‬
‫مختلف‬
‫محاسبه‪ 1‬میش‪11‬ود)جمع‪ 1‬ارزشا‪1‬فزوده‪ 1‬حقیقیب‪111‬خشه‪1‬ای (‬
‫ا ز ش‪11‬اخصق‪11‬یمت‪ i‬ک‪111‬ه‪ 1‬در ا‪1‬م‪ 1‬ا‪1‬ستف‪1‬اده‪ 1‬ش‪11‬ده‪ 1‬ا‪1‬ستب‪111‬ه‪1‬‬
‫محاسبۀ ‪viA‬ب‪111‬خش‬
‫این ترتیب شاخص محاسبه شده را شاخص‪. GDP‬می‌گوئیم‬
‫ضمنی‬
‫‪:‬محاسبۀ خالص صادرات به قیمت ثابت‬
‫‪.‬اعداد مربوط به صفحۀ ‪ 142‬کتاب دکتر طبیبیان می شود‬
‫خالص صادرات اسمی‬ ‫‪E=X-M=20=100-120‬‬
‫‪X‬‬ ‫‪M‬‬
‫(=‪ e‬خالص صادرات حقیقی‬ ‫‪+‬‬ ‫‪) × 100‬‬
‫‪Px‬‬ ‫‪Pm‬‬
‫‪100‬‬ ‫‪1200‬‬
‫(=‬ ‫‪-‬‬ ‫‪) × 100‬‬
‫‪241 195‬‬
‫‪X-M‬‬ ‫‪E‬‬
‫=*‪e‬‬ ‫= ‪× 100‬‬ ‫‪× 100‬‬
‫‪PE‬‬ ‫‪PE‬‬
‫=‪PE=Z Px +(1-Z) Pm‬‬
‫‪217 =(195)(0507)+(241)(0493) /7‬‬

‫‪x‬‬
‫‪Px‬‬
‫=‪Z‬‬ ‫‪× 100 =0/493‬‬
‫‪X + M‬‬
‫‪Px Pm‬‬

‫ن‪11‬تیجه‪ 1‬را‪1‬بطۀ موازنۀ ب‪111‬ازرگانی=‪e*-e‬‬


‫چنانچه بخواهیم خالص صادر‪1‬ات‪ 1‬را به ط‪1‬ور معمول از ط‪1‬ریق تقسیم‬
‫صادرات به شاخص قیمت کاالهای صادراتی و واردات‪ 1‬به شاخص‬
‫قیمت‪ 1‬کاالهای و‪1‬ارداتی به قیمت‪ 1‬ثابت‪ 1‬حساب‪ 1‬کنیم ممکن است‪ 1‬بین‬
‫‪ e‬و‪.E 1‬اختالف عالمت بوجود آید یعنی یکی ‪ +‬و دیگری – باشد‬
‫برای حل این مشکل*‪ e‬را براساس شاخص قیمت‪ 1‬خالص صادرات‬
‫‪.PE‬بدست‪ 1‬می آو‪1‬ریم‬
‫ح‪1‬ا‪11‬لب‪111‬اید *‪ e‬را ج‪1‬ایگزین‪ e‬میک‪111‬نیم‪ 1‬ی‪11‬عنی‪e‬را ک‪111‬م‪ 1‬میک‪111‬نیم‪ 1‬و *‪e‬‬
‫را بیافزائیم برای ‪ e*- e‬موسوم به رابطۀ مو‪1‬ازنۀ باز‪1‬رگانی را‬
‫اینکار‬
‫‪.‬به جمع هزینه های ملی یا جمع ارزش افزوده بخشها می افزائیم‬
‫مثال ) با توجه به اطالعات جدول زیر‪1‬‬
‫)الف ‪.GDP‬اسمی ‪79‬و‪ 80‬را محاسبه کنید‬
‫‪.‬ب) شاخص قیمت سالهای ‪79‬و‪ 80‬را بدست آورید‬
‫‪.‬ج) نرخ تورم ر‪1‬ا بدست آورید‬
‫) س‪11‬ا‪11‬ل‪ 79‬س‪11‬ا‪11‬لپ‪111‬ایه‪(1‬‬

‫قیمت ‪80‬‬ ‫مقدار ‪80‬‬ ‫قیمت ‪79‬‬ ‫مقدار ‪79‬‬ ‫شماره کاال‬

‫‪3‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪6‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪4‬‬
GDP‫سمي‬1‫ ∑ =ا‬Pit Q‫ف‬1
i
t
1‫)ال‬
15) ×(3+(25 ×6)+(30×2)+(30×4)=375

∑ P i t Q i0
L= × 100
∑ Pi 0 Q i 0

‫)ب‬
(2×10)+(6×20)+(2×30)+(4×40) 370
L= = =134 /9%
(2×10)+(5×20)+(1×30)+(3×40) 270
‫ج) شاخص قیمت در سال پایه به هر روشی محاسبه شود‬
‫مقدارش‬
‫‪.‬ا‪1‬ست‪100‬‬
‫‪P80‬‬ ‫‪=134 /9‬‬
‫‪P79 = 100‬‬

‫‪.‬‬ ‫‪P80- P79‬‬


‫= ‪P 80‬‬ ‫‪×100‬‬
‫‪P79‬‬

‫‪134‬‬
‫‪.‬‬
‫‪/9- 100‬‬
‫=‪P 80‬‬ ‫‪×100 = 134 /9‬‬
‫‪100‬‬
‫مثال ) اطالعات زیر‪ 1‬در مورد سطح دستمزدها‪ x‬موجود‬
‫در کارخانۀ‬
‫است بااستفاده ازروش پاشه شاخص دستمز‪1‬دهای این‬
‫کارخانه را برای‬
‫‪ 83‬باشد)دستمزد ‪83‬‬
‫سال پایهتعدادمی‬ ‫کنید‪(.‬سال ‪80‬‬
‫دستمزد ‪80‬‬ ‫سمت محاسبهتعداد ‪80‬‬
‫سال ‪83‬‬
‫‪800000‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪500000‬‬ ‫‪1‬‬ ‫مدیرعامل‬
‫‪600000‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪400000‬‬ ‫‪4‬‬ ‫معاون‬
‫‪400000‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪300000‬‬ ‫‪10‬‬ ‫سرپرست‬
‫قسمت‬
‫‪300000‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪250000‬‬ ‫‪20‬‬ ‫سر کارگر‬
‫‪250000‬‬ ‫‪300‬‬ ‫‪200000‬‬ ‫‪200‬‬ ‫کارگر‬
‫‪∑ Pit Qit‬‬
‫=‪P‬‬ ‫‪×100‬‬
‫‪∑ Pi0 Qit‬‬

‫‪75000000+9000000+6000000+3000000+800000‬‬
‫=‬ ‫‪×100 =125‬‬
‫‪/9%‬‬
‫‪60000000+7500000+4500000+2000000+500000‬‬

‫‪1‬ست ‪ %9/‬ن‪11‬سبتب‪111‬ه‪25 1‬‬


‫س‪11‬طح دستمزد ها ا‪1‬فزا‪1‬یشی‪11‬افته‪ 1‬ا ‪.‬‬
‫‪ ،‬س‪11‬ا‪11‬ل‪80‬‬
‫مثال)چنانچه اطالعات زیر در مورد کشور ‪.X‬در‪ 1‬اختیار باشد‬
‫ارزی‬
‫الف) تولید ناخالص ملی اسمی رابرای سالهای ‪82 ، 81 ، 80‬‬
‫‪.‬محاسبه کنید‬
‫ب) شاخص قیمتها ‪،‬نرخ‪ GNP‬حقیقی را با استفاده از شاخص‬
‫‪،‬تور‪1‬م‬
‫‪.‬قیمت بدست آور‪1‬ید‬
‫محاسبه‬
‫مقدار را قیمت‬
‫‪ 81‬و ‪82‬‬ ‫سالهای‬
‫قیمت‬ ‫قیمتحقیقیمقدار‬
‫اسمی و‬
‫اقتصادیمقدار‬
‫ج) نرخ رشد شماره‬
‫‪82‬‬ ‫‪82‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪81‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪80‬‬ ‫کاال‬
‫‪.‬نمائید‬
‫‪10‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪15‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪30‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪3‬‬
GNP80 N= (5×30)+(10×20)+(20×15) 650 =
‫لف‬11‫)ا‬
GNP81 N= (8×40)+(12×25)+(25×20) 1120 =
GNP82N= (10×50)+(15×30)+(30×25) 1700 =
‫)ب‬
∑ Pit Qi0 (8×30)+(12×20)+(25×15)
L81= ×100 = ×100
∑ Pi0 Qi0 (5×30)+(10×20)+(20×15)
=131 /5

∑ Pit Qi0 (10×30)+(15×20)+(30×15)


L82= × 100 = × 100
∑ Pi0 Qi0 (5×30)+(10×20)+(20×15)
=161 /5
P80=100
P81=131/5
P82=161/5

. P81- P80 131/5 - 100


P = ×100 = ×100 =31/5
81
P80 100

. P82- P81 161/5 – 131/5


P 82 = ×100 = ×100 =22/8
P81 131/5
GDP‫سمي‬1‫ا‬
GDP‫ ∑ =حقيقي‬Pi0 Qit = ×100
‫شاخص قیمت مناسب‬

GNP80A = GNP80N =650

GNP81 N 1120
GNP81 A = ×100 = ×100 = 851/7
P81 131/5

GNP82 N 1700
GNP82 A = ×100 = ×100 = 1052/6
P 82 161/5
‫)ج‬

GNP81 N- GNP80N 650-1120


GNP81 N = ×100 = ×100 =
72/3
GNP80N 650

GNP82 N- GNP81N 1120-1700


GNP82N = ×100 = ×100 =
51/7
GNP81N 1120
‫‪GNP81 A- GNP80A‬‬ ‫‪851/7 650-‬‬
‫= ‪GNP81 A‬‬ ‫= ‪×100‬‬ ‫= ‪×100‬‬
‫‪31/03‬‬
‫‪GNP80A‬‬ ‫‪650‬‬

‫‪GNP82 A- GNP81A‬‬ ‫‪1052/6 -851/7‬‬


‫= ‪GNP82A‬‬ ‫= ‪× 100‬‬ ‫×‬
‫‪100 = 23/5‬‬ ‫‪GNP81A‬‬ ‫‪851/7‬‬

‫ب‪111‬نابرا‪1‬ینا‪1‬گر ب‪111‬خوا‪1‬هیم‪ 1‬ن‪11‬رخ رشد ا‪1‬قتصادیا‪1‬سمیرا محاسبه‪GDP 1‬‬


‫ک‪111‬نیم‪ 1‬از‬
‫اسمی استفاده خواهیم کرد و چنانچه بخواهیم نرخ رشد حقیقی را بدست‬
‫آوریم از ‪ GDP‬حقيقي استفاده مي‌كنيم‪.‬‬

You might also like