Professional Documents
Culture Documents
GDP ترجمه فارسی
GDP ترجمه فارسی
اقتصاددانان برای رسیدن به تولید ناخالص داخلی واقعی اقتصاد از روندی استفاده
می کنند که متناسب با تورم باشد .اقتصاددانان می توانند با تنظیم میزان تولید در هر
سال برای سطح قیمتی که در یک سال مرجع غالب بوده و سال پایه نامیده می شود ،
تأثیر تورم را تنظیم کنند .به این ترتیب می توان تولید ناخالص داخلی یک کشور را
از یک سال به سال دیگر مقایسه کرد و دید که آیا رشد واقعی وجود دارد یا خیر.
تولید ناخالص داخلی واقعی با استفاده از "دفیالتور(تعدیل کننده) قیمت تولید ناخالص
داخلی" محاسبه می شود که تفاوت قیمت ها بین سال جاری و سال پایه است .به
عنوان مثال ،اگر قیمت ها از سال پایه 5درصد افزایش یابد deflator ،
1.05خواهد بود .با تقسیم تولید ناخالص داخلی اسمی بوسیله دفیالتور ،مقدار
واقعی تولید ناخالص داخلی بدست می آید .تولید ناخالص داخلی اسمی معموالً بیشتر
از تولید ناخالص داخلی واقعی است زیرا تورم معموالً عدد مثبتی است .تولید
ناخالص داخلی واقعی تغییر در ارزش بازار را نشان می دهد و بنابراین تفاوت بین
ارقام تولید را از سال به سال دیگر کاهش می دهد .اگر بین تولید ناخالص داخلی
واقعی یک کشور و تولید ناخالص داخلی اسمی آن اختالف زیادی وجود داشته باشد ،
این ممکن است شاخصی از تورم قابل توجه یا تورم در اقتصاد آن باشد.
تولید ناخالص داخلی اسمی هنگام مقایسه سه ماهه مختلف تولید در همان سال استفاده
می شود .هنگام مقایسه تولید ناخالص داخلی دو یا چند ساله ،از تولید ناخالص داخلی
واقعی استفاده می شود .این بدان دلیل است که در واقع ،حذف تأثیر تورم باعث می
شود مقایسه سالهای مختلف صرفا ً بر حجم متمرکز شود.
به طور کلی ،تولید ناخالص داخلی واقعی روش بهتری برای بیان عملکرد اقتصادی
بلند مدت ملی است .به عنوان مثال ،فرض کنید کشوری وجود دارد که در سال
2009تولید ناخالص داخلی اسمی 100میلیارد دالر داشته است .تا سال ، 2019
تولید ناخالص داخلی اسمی این کشور به 150میلیارد دالر رسیده بود .در مدت
زمان مشابه ،قیمت ها نیز ٪100افزایش یافت .در این مثال ،اگر بخواهید فقط به
تولید ناخالص داخلی اسمی نگاه کنید ،به نظر می رسد اقتصاد عملکرد خوبی دارد.
با این حال ،تولید ناخالص داخلی واقعی (بیان شده به دالر )2009فقط 75میلیارد
دالر خواهد بود ،نشان می دهد که در واقع ،در این مدت ،کاهش کلی عملکرد
اقتصادی واقعی رخ داده است.
رویکرد هزینه
رویکرد هزینه ،که به عنوان روش هزینه نیز شناخته می شود ،هزینه های گروه
های مختلفی را که در اقتصاد شرکت می کنند محاسبه می کند .تولید ناخالص داخلی
ایاالت متحده در درجه اول براساس روش هزینه گذاری اندازه گیری می شود .این
روش را می توان با استفاده از فرمول زیر محاسبه کردGDP = C + G + :
( I + NXجایی که = Cمصرف ؛ = Gهزینه دولت ؛ = Iسرمایه گذاری ؛ و
= NXصادرات خالص) .همه این فعالیت ها به تولید ناخالص داخلی یک کشور
کمک می کند.
منظور از مصرف ،هزینه های مصرف خصوصی یا هزینه های مصرف کننده
است .مصرف کنندگان برای خرید کاالها و خدمات مانند مواد غذایی و کوتاه کردن
مو هزینه می کنند .هزینه های مصرف کننده بزرگترین مولفه تولید ناخالص داخلی
است که بیش از دو سوم تولید ناخالص داخلی ایاالت متحده را تشکیل می دهد.
بنابراین ،اطمینان مصرف کننده تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی دارد .سطح
اطمینان باال نشان می دهد که مصرف کنندگان تمایل به صرف هزینه دارند ،در
حالی که سطح اطمینان پایین عدم اطمینان نسبت به آینده و عدم تمایل به هزینه را
نشان می دهد.
هزینه های دولت نشان دهنده هزینه مصرف دولت و سرمایه گذاری ناخالص است.
دولت ها پول خود را صرف تجهیزات ،زیرساخت ها و لیست حقوق می کنند .وقتی
هزینه های مصرف کننده و سرمایه گذاری در تجارت به شدت کاهش می یابد ،
ممکن است هزینه های دولت نسبت به سایر مولفه های تولید ناخالص داخلی یک
کشور مهمتر شود( .به عنوان مثال این ممکن است در پی رکود رخ دهد).
سرمایه گذاری به سرمایه گذاری خصوصی داخلی یا هزینه های سرمایه اشاره
دارد .مشاغل به منظور سرمایه گذاری در فعالیت های تجاری خود پول خرج می
کنند .به عنوان مثال ،یک تجارت ممکن است ماشین آالت بخرد .سرمایه گذاری
تجاری یکی از مولفه های مهم تولید ناخالص داخلی است زیرا ظرفیت تولید یک
اقتصاد را افزایش می دهد و سطح اشتغال را افزایش می دهد.
رویکرد درآمد
رویکرد درآمد نشان دهنده نوعی حد وسط بین دو رویکرد دیگر برای محاسبه تولید
ناخالص داخلی است .رویکرد درآمد ،درآمد حاصل از همه عوامل تولید در
اقتصاد ،از جمله دستمزد پرداختی به نیروی کار ،اجاره به دست آمده از طریق
زمین ،بازده سرمایه به صورت سود و سود شرکت را محاسبه می کند.
عوامل رویکرد درآمد در برخی تنظیمات برای مواردی که پرداختی به عوامل تولید
محسوب نمی شوند ،محسوب نمی شود .از طرف دیگر ،برخی مالیات ها وجود
دارد -مانند مالیات فروش و مالیات بر امالک -که به عنوان مالیات غیرمستقیم
کسب و کار طبقه بندی می شوند .عالوه بر این ،استهالک -ذخیره ای که مشاغل
برای اختصاص جایگزینی تجهیزاتی که تمایل دارند با استفاده از آن فرسوده شوند -
آن را نیز به درآمد ملی اضافه می کنند .همه اینها در مجموع درآمد یک کشور معین
را تشکیل می دهد.
درآمد ناخالص ملی ( )GNIمعیار دیگری برای رشد اقتصادی است .مجموع کل
درآمد کسب شده توسط شهروندان یا اتباع یک کشور است (صرف نظر از اینکه
فعالیت اقتصادی زمینه ای در داخل یا خارج از کشور انجام می شود یا نه) .رابطه
بین GNPو GNIمشابه رابطه بین رویکرد تولید (تولید) و رویکرد درآمد برای
محاسبه تولید ناخالص داخلی است GNP .از رویکرد تولید استفاده می کند ،در
حالی که GNIاز رویکرد درآمد استفاده می کند .با ، GNIدرآمد یک کشور به
عنوان درآمد داخلی آن ،به عالوه مالیات و استهالک غیرمستقیم مشاغل (و همچنین
درآمد خالص عامل خارجی آن) محاسبه می شود .رقم درآمد خالص عامل خارجی با
کسر کلیه پرداخت های انجام شده به شرکت ها و اشخاص خارجی از پرداخت های
انجام شده به مشاغل داخلی محاسبه می شود.
در یک اقتصاد به طور فزاینده جهانی GNI ،به عنوان معیار بالقوه بهتری برای
سالمت کلی اقتصاد از تولید ناخالص داخلی ارائه شده است .از آنجا که برخی از
کشورها بیشتر درآمد خود را توسط شرکت های بزرگ خارجی و خارج از کشور
خارج می کنند ،تولید ناخالص داخلی آنها بسیار باالتر از رقم تولید ناخالص داخلی
آنها است.
به عنوان مثال ،در سال ، 2018تولید ناخالص داخلی لوکزامبورگ 70.9میلیارد
دالر در حالی بود که درآمد ناخالص ملی آن 45.1میلیارد دالر بود .این اختالف به
دلیل پرداخت های کالنی است که از طریق شرکت های خارجی که در لوکزامبورگ
تجارت می کردند و به دلیل قوانین مطلوب مالیاتی این کشور کوچک انجام شده است
،به بقیه جهان پرداخت شده است .برعکس ،در ایاالت متحده ،تولید ناخالص داخلی
و درآمد ناخالص ملی اساسی ندارند .در سال ، 2018تولید ناخالص داخلی ایاالت
متحده 20.6تریلیون دالر بود در حالی که GNIآن 20.8تریلیون دالر بود.
مالحظات ویژه
برای بهبود سودمندی این رقم ،می توان تعدیالتی را در تولید ناخالص داخلی یک
کشور انجام داد .برای اقتصاددانان ،تولید ناخالص داخلی یک کشور اندازه اقتصاد
را نشان می دهد اما اطالعات کمی در مورد استاندارد زندگی در آن کشور ارائه می
دهد .بخشی از دالیل این امر این است که اندازه جمعیت و هزینه زندگی در سراسر
جهان سازگار نیست .به عنوان مثال ،مقایسه تولید ناخالص داخلی اسمی چین با
تولید ناخالص داخلی اسمی ایرلند اطالعات بسیار معناداری در مورد واقعیت زندگی
در این کشورها ارائه نمی دهد زیرا جمعیت چین تقریبا ً 300برابر جمعیت ایرلند
میباشد.
برای کمک به حل این مشکل ،گاهی اوقات آمارگران ،سرانه تولید ناخالص داخلی
را بین کشورها مقایسه می کنند .سرانه تولید ناخالص داخلی با تقسیم تولید ناخالص
داخلی کل کشور بر جمعیت آن محاسبه می شود و این رقم برای ارزیابی استاندارد
زندگی کشور غالبا ً ذکر می شود .حتی در این صورت ،این معیار هنوز ناقص
است .فرض کنید سرانه تولید ناخالص داخلی چین 1500دالر است ،در حالی که
سرانه تولید ایرلند 15000دالر است .این لزوما ً به این معنی نیست که یک فرد
متوسط ایرلندی 10برابر یک فرد چینی بهتر است .سرانه تولید ناخالص داخلی
گرانی هزینه زندگی در یک کشور را محاسبه نمی کند.
برابری قدرت خرید ( )PPPبا مقایسه اینکه چند واحد کاال و خدمات با نرخ ارز در
کشورهای مختلف می تواند خریداری کند -مقایسه قیمت یک کاال یا سبد کاال در دو
کشور پس از تنظیم ،این مشکل را حل می کند( .در واقع برای نرخ ارز بین این
دو)
تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه که برای برابری قدرت خرید تنظیم شده است ،
آماری کامالً تصفیه شده برای اندازه گیری درآمد واقعی است که یکی از عناصر
مهم رفاه است .ممکن است یک فرد در ایرلند ساالنه 100000دالر درآمد کسب کند
،در حالی که یک فرد در چین ممکن است ساالنه 50،000دالر درآمد کسب کند.
از نظر اسمی ،وضعیت کارگر در ایرلند بهتر است .اما اگر یک سال ارزش غذا ،
لباس و سایر اقالم در ایرلند سه برابر چین باشد ،با این وجود درآمد واقعی کارگر
در چین بیشتر است.
تأثیر تولید ناخالص داخلی به طور کلی محدود است ،زیرا "رو به عقب" است و
مدت قابل توجهی بین پایان سه ماهه و انتشار داده های تولید ناخالص داخلی گذشته
است .اگر تعداد واقعی از انتظارات تفاوت چشمگیری داشته باشد ،داده های تولید
ناخالص داخلی می تواند بر بازارها تأثیر بگذارد .به عنوان مثال S&P 500 ،در
7ماه نوامبر 2013بیشترین کاهش را در دو ماه گذشته داشته است ،بر اساس
گزارش هایی که تولید ناخالص داخلی ایاالت متحده در Q3با نرخ ساالنه ٪2.8
افزایش یافته است ،در حالی که اقتصاددانان ٪2تخمین زده اند .این داده ها به گمانه
زنی ها مبنی بر اینکه اقتصاد قوی تر می تواند باعث شود فدرال رزرو ایاالت
متحده منجر به کاهش برنامه محرک عظیم خود شود که در آن زمان در حال اجرا
بود ،دامن زد.
از آنجا که تولید ناخالص داخلی نشانه مستقیمی از سالمت و رشد اقتصاد است ،
مشاغل می توانند از تولید ناخالص داخلی به عنوان راهنمای استراتژی تجارت خود
استفاده کنند .نهادهای دولتی ،مانند فدرال رزرو در ایاالت متحده ،از نرخ رشد و
سایر آمارهای تولید ناخالص داخلی به عنوان بخشی از روند تصمیم گیری خود در
تعیین نوع سیاست های پولی استفاده می کنند .اگر نرخ رشد کند شود ،آنها ممکن
است یک سیاست پولی انبساطی را برای تالش برای تقویت اقتصاد اجرا کنند .اگر
نرخ رشد قوی باشد ،آنها ممکن است از سیاست های پولی برای کاهش سرعت کار
در تالش برای جلوگیری از تورم استفاده کنند.
تولید ناخالص داخلی واقعی شاخصی است که بیشترین صحت را در مورد سالمت
اقتصاد دارد .اقتصاددانان ،تحلیل گران ،سرمایه گذاران و سیاست گذاران به طور
گسترده ای مورد پیگیری و بحث قرار می گیرند .انتشار قبلی جدیدترین داده ها
تقریبا ً همیشه بازارها را به حرکت در می آورد ،اگرچه همانطور که در باال ذکر
شد می توان این تأثیر را محدود کرد.
همانطور که سهام در بخشهای مختلف با نسبت قیمت به فروش بسیار واگرا معامله
می شود ،کشورهای مختلف با نسبت محدودیت بازار به تولید ناخالص داخلی
تجارت می کنند که به معنای واقعی کل نقشه است .به عنوان مثال ،براساس بانک
جهانی ،ایاالت متحده نسبت تولید ناخالص داخلی به تولید ناخالص داخلی تقریبا ً
165درصد برای سال ( 2017آخرین سال برای ارقام موجود) ،در حالی که در
چین این نسبت 71درصد و هنگ کنگ ٪1274بوده است.
با این حال ،سودمندی این نسبت در مقایسه آن با هنجارهای تاریخی برای یک ملت
خاص نهفته است .به عنوان نمونه ،ایاالت متحده نسبت تولید ناخالص داخلی به تولید
ناخالص داخلی ٪130در پایان سال 2006داشت که در پایان سال 2008به ٪75
کاهش یافت .از نگاه گذشته ،این مناطق به ترتیب مناطق بیش از حد و کم ارزش را
برای سهام آمریکا نشان می دهند.
بزرگترین نقطه ضعف این داده ها عدم به موقع بودن آن است .سرمایه گذاران در
هر سه ماه فقط یک به روزرسانی دریافت می کنند و بازنگری ها می توانند به
اندازه کافی بزرگ باشند تا میزان تغییر در تولید ناخالص داخلی را به میزان قابل
توجهی تغییر دهند.
تاریخچه تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی برای اولین بار در سال 1937در گزارشی به كنگره آمریكا در
پاسخ به ركود بزرگ ،كه یك اقتصاددان در دفتر ملی تحقیقات اقتصادی ،سایمون
كوزنتس تصور و ارائه كرد ،آشكار شد .در آن زمان ،سیستم برجسته اندازه گیری
GNPبود .پس از کنفرانس برتون وودز در سال ، 1944تولید ناخالص داخلی به
طور گسترده ای به عنوان وسیله استاندارد برای اندازه گیری اقتصاد ملی پذیرفته شد
،اگرچه از قضا ایاالت متحده همچنان از GNPبه عنوان معیار رسمی خود برای
رفاه اقتصادی تا سال 1991استفاده کرد ،و پس از آن به تولید ناخالص داخلی تغییر
یافت.
با این حال ،از دهه ، 1950برخی از اقتصاددانان و سیاست گذاران شروع به زیر
سوال بردن تولید ناخالص داخلی کردند .به عنوان مثال ،برخی گرایش به پذیرش
تولید ناخالص داخلی را به عنوان یک شاخص مطلق برای شکست یا موفقیت یک
کشور ،علی رغم عدم موفقیت در سالمت ،سعادت ( ،عدم) برابری و سایر عوامل
تشکیل دهنده رفاه عمومی ،مشاهده کردند .به عبارت دیگر ،این منتقدان توجه را به
تمایز بین پیشرفت اقتصادی و پیشرفت اجتماعی جلب کردند .با این حال ،بیشتر
مقامات ،مانند آرتور اوکون ،اقتصاددان شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهور
کندی ،بر این عقیده که تولید ناخالص داخلی به عنوان یک شاخص مطلق برای
موفقیت اقتصادی است ،قاطع بودند و ادعا می کردند که برای هر افزایش در تولید
ناخالص داخلی ،کاهش بیکاری متناظر وجود دارد.
انتقادات از تولید ناخالص داخلی
استفاده از تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخص البته دارای اشکاالتی است .عالوه
بر عدم به موقع بودن ،برخی انتقادات از تولید ناخالص داخلی به عنوان معیار:
این ارزش فعالیت اقتصادی غیررسمی یا ثبت نشده را نادیده می گیرد -تولید
ناخالص داخلی به معامالت ثبت شده و داده های رسمی متکی است ،بنابراین میزان
فعالیت اقتصادی غیررسمی را در نظر نمی گیرد .تولید ناخالص داخلی ارزش کار
در زیر جدول ،فعالیت در بازار سیاه یا کار داوطلبانه بدون حقوق را به حساب نمی
آورد ،که همگی می تواند در برخی از کشورها قابل توجه باشد .و نمی تواند ارزش
اوقات فراغت یا تولید خانگی را که شرایط همه گیر زندگی بشر در همه جوامع است
،به حساب آورد.
این از نظر جغرافیایی در یک اقتصاد باز جهانی محدود است -تولید ناخالص داخلی
سودهای کسب شده در یک کشور توسط شرکت های خارج از کشور را که به
سرمایه گذاران خارجی بازگردانده می شوند ،در نظر نمی گیرد .این می تواند تولید
اقتصادی واقعی یک کشور را بیش از حد ارزیابی کند .به عنوان مثال ،ایرلند تولید
ناخالص داخلی 210.3میلیارد دالر و تولید ناخالص ملی 164.6میلیارد دالر در
سال 2012داشت ،اختالف 45.7میلیارد دالر (یا ٪21.7تولید ناخالص داخلی)
بیشتر به دلیل بازپرداخت سود توسط شرکت های خارجی مستقر در ایرلند بود.
این تأکید بر تولید مواد بدون در نظر گرفتن رفاه عمومی است -همانطور که در باال
ذکر شد ،رشد تولید ناخالص داخلی به تنهایی نمی تواند توسعه کشور یا رفاه
شهروندانش را اندازه گیری کند .به عنوان مثال ،ممکن است یک کشور رشد سریع
تولید ناخالص داخلی را تجربه کند ،اما این از نظر تأثیرات زیست محیطی و
افزایش اختالف در درآمد ممکن است هزینه قابل توجهی را به جامعه تحمیل کند.
این فعالیت از تجارت به تجارت را نادیده می گیرد -تولید ناخالص داخلی فقط تولید
کاالهای نهایی و سرمایه گذاری جدید را در نظر می گیرد و عمداً هزینه های
متوسط و معامالت بین مشاغل را متصل می کند .با این کار ،تولید ناخالص داخلی
اهمیت مصرف نسبت به تولید در اقتصاد را بیش از حد ارزیابی می کند و به عنوان
شاخص نوسانات اقتصادی در مقایسه با معیارهایی که شامل فعالیت های تجاری از
تجارت است حساسیت کمتری دارد.
این هزینه ها و زباله ها را به عنوان منافع اقتصادی محاسبه می کند -تولید ناخالص
داخلی کل هزینه های خصوصی و دولتی نهایی را به عنوان درآمد و بازدهی برای
جامعه در نظر می گیرد ،صرف نظر از اینکه واقعا ً تولیدی هستند یا سودآور .این
بدان معنی است که فعالیتهای غیرمولد یا حتی مخرب به طور معمول به عنوان تولید
اقتصادی محسوب می شوند و به رشد تولید ناخالص داخلی کمک می کنند .به عنوان
مثال این شامل هزینه هایی است که به منظور استخراج یا انتقال ثروت بین افراد
جامعه به جای تولید ثروت (مانند هزینه های اداری مالیات یا پول خرج شده برای
البی و رانت جویی) ،هزینه در پروژه های سرمایه گذاری که کاالهای مکمل و
نیروی کار الزم برای آنها در نظر گرفته شده است .در دسترس نیست و یا تقاضای
واقعی مصرف کننده برای آن وجود ندارد (مانند ساخت شهرهای ارواح خالی یا پل
هایی برای ارتباط با هیچ شبکه جاده ای در هیچ جا) و هزینه در کاالها و خدماتی که
خود مخرب هستند یا فقط برای جبران سایر فعالیت های مخرب ضروری هستند ،به
جای ایجاد ثروت جدید (مانند تولید سالح جنگی یا هزینه های پلیس و اقدامات ضد
جنایت).
منابع داده های تولید ناخالص داخلی
بانک جهانی میزبان یکی از قابل اعتمادترین پایگاه های داده تحت وب است .این
کشور یکی از بهترین و جامع ترین لیست کشورهایی را دارد که داده های تولید
ناخالص داخلی را برای آنها ردیابی می کند .صندوق بین المللی پول ()IMF
همچنین داده های تولید ناخالص داخلی را از طریق پایگاه های متعدد خود مانند چشم
انداز اقتصادی جهان و آمارهای مالی بین المللی ارائه می دهد.
یکی دیگر از منابع بسیار قابل اطمینان داده های تولید ناخالص داخلی ،سازمان
همکاری اقتصادی و توسعه ( )OECDاست OECD .نه تنها داده های تاریخی بلکه
پیش بینی رشد GDPرا نیز ارائه می دهد .اشکال استفاده از پایگاه داده OECDاین
است که فقط کشورهای عضو OECDو چند کشور غیر عضو را ردیابی می کند.
در ایاالت متحده ،فدرال رزرو داده ها را از منابع مختلف ،از جمله آژانس های
آماری یک کشور و بانک جهانی ،جمع آوری می کند .تنها اشکال در استفاده از
پایگاه داده فدرال رزرو عدم بروزرسانی داده های تولید ناخالص داخلی و عدم وجود
داده ها برای کشورهای خاص است.
اداره تجزیه و تحلیل اقتصادی ( ، )BEAبخشی از وزارت بازرگانی ایاالت متحده ،
با هر نسخه تولید ناخالص داخلی سند تجزیه و تحلیل خود را صادر می کند ،که یک
ابزار سرمایه گذار عالی برای تجزیه و تحلیل ارقام و روندها و خواندن نکات
برجسته انتشار کامل طوالنی است.
خط آخر
پل ساموئلسون و ویلیام نوردهاوس در کتاب اصلی خود "اقتصاد" ،اهمیت حساب
های ملی و تولید ناخالص داخلی را به طور مرتب جمع بندی می کنند .آنها توانایی
تولید ناخالص داخلی را برای ارائه تصویری کلی از وضعیت اقتصاد به ماهواره ای
در فضا تشبیه می کنند که می تواند آب و هوا را در کل قاره بررسی کند.
تولید ناخالص داخلی سیاست گذاران و بانکهای مرکزی را قادر می سازد که
قضاوت کنند که اقتصاد در حال انقباض است یا در حال گسترش است ،آیا به تقویت
یا مهار نیاز دارد و اگر تهدیدی مانند رکود اقتصادی یا تورم در آستانه آن قرار
دارد .مانند هر معیار ،تولید ناخالص داخلی نیز نقص هایی دارد .در دهه های
اخیر ،دولت ها تغییرات متنوع و متنوعی را در تالش برای افزایش دقت و ویژگی
تولید ناخالص داخلی ایجاد کرده اند .ابزارهای محاسبه تولید ناخالص داخلی نیز از
زمان تصور آن به طور مداوم تکامل یافته اند تا بتوانند در کنار سنجش های تکامل
یافته فعالیت صنعت و تولید و مصرف انواع جدید و در حال ظهور دارایی های
نامشهود باشند.
سواالت متداول
تعریف ساده تولید ناخالص داخلی چیست؟
تولید ناخالص داخلی ( )GDPمعیاری است که به دنبال گرفتن بازده اقتصادی کشور
است .کشورهایی که تولید ناخالص داخلی بیشتری دارند ،مقدار بیشتری کاال و
خدمات تولید شده در داخل خود خواهند داشت و به طور کلی سطح زندگی باالتری
خواهند داشت .به همین دلیل ،بسیاری از شهروندان و رهبران سیاسی رشد تولید
ناخالص داخلی را معیار مهمی برای موفقیت ملی می دانند که اغلب "رشد تولید
ناخالص داخلی" و "رشد اقتصادی" را به جای یکدیگر می نامند .با این حال ،به
دلیل محدودیت های مختلف ،بسیاری از اقتصاددانان استدالل کرده اند که تولید
ناخالص داخلی را نباید به عنوان نماینده ای برای موفقیت کلی اقتصادی استفاده
کرد ،چه رسد به موفقیت یک جامعه به طور کلی.
کدام کشور بیشترین تولید ناخالص داخلی را دارد؟
کشورهایی که دارای باالترین تولید ناخالص داخلی در جهان هستند ایاالت متحده و
چین هستند .با این حال ،بسته به نحوه اندازه گیری تولید ناخالص داخلی ،رتبه بندی
آنها متفاوت است .با استفاده از تولید ناخالص داخلی اسمی ،ایاالت متحده با تولید
ناخالص داخلی 21،37تریلیون دالر از سال 2019در مقایسه با 14.3تریلیون دالر
برای چین در رتبه اول قرار دارد.
با این حال ،بسیاری از اقتصاددانان استدالل می کنند که استفاده از تولید ناخالص
داخلی قدرت خرید ( )PPPبه عنوان معیاری برای ثروت ملی دقیق تر است .با این
معیار ،چین در واقع رهبر جهانی است ،با تولید ناخالص داخلی PPP 23.5
تریلیون دالر و پس از آن 21.4تریلیون دالر برای ایاالت متحده.