Professional Documents
Culture Documents
1
1
تعاریف مقدمه
هدف اساسی گزارشگری مالی در بخش عمومی ،کمک به این بخش برای ایفای وظيفه پاسخگویی در مقابل ملت است .در قانون اساسی .1
جمهوری اسالمی ایران ،حق حاکميت ملت از جایگاه ویژهای برخوردار است .طبق اصل 56قانون اساسی” ،حاکميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست
و هم او ،انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است “.اشخاصی که به موجب قانون توسط مردم به عنوان وکيل برای اداره جامعه انتخاب
میشوند باید در برابر آنان پاسخگو باشند .از جمله طبق اصل 122قانون اساسی” ،رئيس جمهور در حدود اختيارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی و
یا قوانين عادی به عهده دارد در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسالمی مسئول است“ .گزارشگری مالی از مهمترین ابزارهایی است که به مسئولين
بخش عمومی به خصوص رئيس جمهور کمک میکند تا بتواند نحوه ایفای وظایف خود را به ویژه در زمينه تأمين منابع عمومی و مصارف آن برای
خدمترسانی به گونهای کارا ،اثربخش و با رعایت صرفه اقتصادی نشان دهد.
منابع عمومی از جمله درآمد نفت و ماليات از طریق دستگاههای اجرایی برای ارائه خدمات عمومی مانند آموزش ،بهداشت ،زیرساختها و امنيت .2
ملی مصرف میشود .مسئولين دستگاههای اجرایی به طور مستقيم یا غيرمستقيم به عنوان وکيل مردم عمل میکنند و باید در قبال مصرف بهينه این
منابع به مردم پاسخگو باشند .در حال حاضر بخش محدودی از این پاسخگویی از طریق ارائه صورتحساب عملکرد بودجه ساالنه کل کشور و تهيه گزارش
تفریغ بودجه صورت میگيرد ،لذا الزم است گزارشهای مالی دیگری برای انعکاس وضعيت مالی و نتایج عملکرد دستگاههای اجرایی برای ارائه به مردم و
نمایندگان آنها تهيه شود .همان گونه که طبق اصل 55قانون اساسی ،گزارش تفریغ بودجه باید در دسترس عموم گذاشته شود ،سایر گزارشهای مالی نيز
باید برای عموم منتشر شود .انتشار گزارشهای مالی برای عموم میتواند به ایجاد شفافيت و افزایش اعتماد عمومی به دولت کمک کند.
تمرکز اصلی مفاهيم نظری گزارشگری مالی بخش عمومی بر گزارشهای مالی با مقاصد عمومی است .به عالوه ،این مفاهيم میتواند در تهيه .3
گزارشهای مالی با مقاصد خاص نيز مفيد باشد.
هدف گزارشگری مالی ،انتقال اطالعات به استفادهکنندگان است .گزارشهای مالی شامل کليه گزارشهایی است که حاوی اطالعات مالی باشد. .4
علیرغم وجود اطالعات زیاد در گزارشهای مالی ،این گزارشها تنها منبع اطالعاتی درخصوص واحدهای بخش عمومی نيست و در بسياری از موارد
استفادهکنندگان جهت تأمين نيازهای اطالعاتی خود از سایر منابع نيز استفاده میکنند.
اگر چه گزارشهای مالی اساسا با هدف ارائه اطالعات مالی تهيه میشود اما گاه برای افزایش سودمندی این گزارشها ارائه اطالعات غيرمالی نيز .5
همراه با اطالعات مالی الزم میباشد.
دامنه کاربرد
این بيانيه برای گزارشگری مالی واحدهای غيرانتفاعی بخش عمومی تدوین شده است .این واحدها شامل وزارتخانهها ،مؤسسات دولتی و سایر .6
واحدهایی است که استفاده از گزارشگری مالی واحدهای انتفاعی برای آنها مناسب نيست.
تعاریف
اصطالحات ذیل در این بيانيه ،با معانی مشخص زیر بکار رفته است: .7
گزارش مالی :گزارشی است که دربرگيرنده اطالعات مالی مبتنی بر دادههای تهيه شده توسط سيستم حسابداری مالی میباشد .گزارش مالی عالوه بر
صورتهای مالی شامل اطالعات مکمل میباشد .
1
گزارش مالی با مقاصد عمومی :گزارشی است که هدف آن تأمين نيازهای اطالعاتی مشترک طيف وسيعی از استفادهکنندگان است.
صورتهای مالی :گزارش مالی با مقاصد عمومی است که برای ارائه اطالعات درخصوص وضعيت مالی و عملکرد مالی واحد گزارشگر تهيه
میشود.
تفاوت اساسی بخش عمومی با خصوصی مربوط به اهداف این دو بخش است .هدف اساسی بخش خصوصی در فعاليتهای .8
اقتصادی ،دستيابی به سود است و به همين دليل شاخصهای عملکرد مانند سود خالص و سود هر سهم نتيجه عملکرد را تا حد زیادی
نشان میدهد .اما در بخش عمومی ،هدف اصلی ،ارائه خدمات عمومی به مردم است .به همين دليل تعيين شاخصهای کمی عملکرد در
بخش عمومی مشکل میباشد.
در تعيين اهداف گزارشگری مالی درک ماهيت و ویژگيهای محيط گزارشگری ،ضروری است .مهمترین ویژگيهای محيط .9
فعاليت که بر گزارشگری مالی اثر میگذارد و الزم است در تعيين اهداف گزارشگری مالی واحدهای بخش عمومی مورد توجه قرار گيرد،
در بندهای 10تا 17تشریح شده است.
تفکيک قوا
در نظام جمهوری اسالمی ،شهروندان اختيار خود را از طریق برگزاری انتخابات به نمایندگان رسمی خود تفویض میکنند .به .10
عالوه در کنار این تفویض اختيار ،به منظور جلوگيری از سوء استفاده احتمالی از قدرت ،طبق اصل 57قانون اساسی قوای حاکم به قوه
مجریه ،قوه قضائيه و قوه مقننه زیر نظر والیت مطلقه امر و امامت امت تفکيک شده است .این تفکيک اساسا نياز به پاسخگویی را
افزایش میدهد.
تأمين امنيت و رفاه عمومی شهروندان ،مهمترین مسئوليت دولت است و دولت در این خصوص دارای وظيفهای منحصر به فرد .11
میباشد .از این رو ،برخالف بخش خصوصی ،در بخش عمومی برای دستيابی به این اهداف ،اتخاذ تصميمات صرفا برمبنای تحليل هزینه-
فایده مالی نيست .برای مثال ،کشور ممکن است برای دفاع از منافع ملی وارد جنگ شود به رغم اینکه جنگ ،کسری بودجه را افزایش
میدهد.
با توجه به حجم و ماهيت برنامههای دولتی ،ارزیابی سياستهای اعمال شده دولت یا تأثيرگذاری بر آن توسط هر یک از .12
شهروندان دشوار است .به همين دليل ،شهروندان برای دستيابی به این هدف به تشکيالت گروهی روی میآورند .طبعا گروههای بزرگ
توانایی تأثيرگذاری بيشتری دارند ،هر چند پراکندگی منافع ،سازماندهی آنها را دشوار میسازد.
طبق اصل 45قانون اساسی انفال و ثروتهای عمومی در اختيار حکومت است .عالوه براین ،دولت دارای قدرت منحصر به فرد .13
برای دسترسی به سایر منابع مالی و تأمين وجوه است و میتواند ماليات اخذ کند ،وام بگيرد و پول منتشر کند .این اختيارات به دولت،
امکان دخل و تصرف در ثروت کشور را میدهد که ذخيرهای انبوه اما محدود است.
سرمایهگذاریهای زیربنایی
2
دولت به منظور دستيابی به اهداف برنامههای توسعه ،سرمایهگذاریهای زیربنایی در حوزههایی مانند فناوری ارتباطات، .14
زیرساختهای حمل و نقل ،سدها و امکانات آموزشی و بهداشتی انجام میدهد.
در بخش عمومی همانند بخش خصوصی ،انتظار میرود که منافع دارایيها بيش از مخارج آن باشد .در بخش خصوصی ،منافع .15
اقتصادی دارایی مشخص است و در قالب جریانهای نقدی ورودی اندازهگيری میشود .همچنين دارایيها تحصيل نمیشود مگر آنکه
انتظار رود ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی آتی آن بيش از مخارج تحصيل و نگهداری آن باشد .در بخش عمومی معموال این ترتيب
وجود ندارد و منافع مورد انتظار اغلب نه از طریق جریانهای نقدی ورودی ،بلکه از طریق ارائه خدمات محقق میشود.
با توجه به اصل 24قانون اساسی مبنی بر آزادی نشریات و مطبوعات در بيان مطالب ،رسانههای عمومی میتوانند بر فعاليتهای .16
دولت نظارت داشته باشند و دولت باید مشوق چنين نظارتی باشد ،زیرا رسانههای عمومی ابزار مؤثری برای ایفای وظيفه پاسخگویی
میباشند.
اهميت بودجه
بودجه شناختهشدهترین برنامه مالی دولت است که به صورت بسيار گسترده مورد استفاده قرار میگيرد .بودجه ،ابزاری مهم .17
برای توافق درباره اهداف و تخصيص منابع بين اولویتهای گوناگون است و سيستمی برای کنترل مخارج فراهم میآورد .بودجه همچنين
اطالعات مورد نياز برای ارزیابی آثار اقتصادی سياستهای مالی دولت را ارائه میکند.
شهروندان
طبق اصل 6قانون اساسی” ،در جمهوری اسالمی ایران امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود “...بنابراین شهروندان .18
به منظور ارزیابی عملکرد مسئولينی که به اتکای این آرا اداره امور کشور را به عهده میگيرند نيازمند اطالعات میباشند .رسانههای
عمومی ،سازمانهای مردم نهاد و مراکز پژوهشی جزء این گروه از استفادهکنندگان محسوب میشوند.
شهروندان از ابعاد مختلف به عملکرد دولت توجه دارند .شهروندان ،دریافتکننده خدمات عمومی تأمين شده از محل ماليات .19
و سایر منابع عمومی هستند و بنابراین ستانده و پيامد آن را مورد ارزیابی قرار میدهند .شهروندان نگران معيشت خانواده و همچنين
نسلهای آینده هستند .شهروندان اغلب وقت و توانایی محدودی برای تجزیه و تحليل گزارشهای دولت دارند .آنان میخواهند اطمينان
یابند که دولت با رعایت صرفه اقتصادی ،کارآیی و اثربخشی وظایف خود را انجام میدهد .از آنجا که رسانههای خبری و گروههای حافظ
منافع عمومی ،به نوعی نماینده شهروندان و سازمان دهنده ایشان میباشند ،بنابراین شهروندان خواهان اطالعات بيشتری از آنان
درباره فعاليتهای دولت هستند.
شوراها
پاسخگویی زمانی بهبود مییابد که این وظيفه در سطوح مختلف تقسيمات کشوری نيز صورت گيرد .شوراهای شهرستان و .20
استان (موضوع اصل 100قانون اساسی) از ارکان مهم پاسخگویی هستند و باید به عنوان استفادهکننده به نيازهای اطالعاتی آنان توجه
شود.
3
مجلس شورای اسالمی متشکل از نمایندگان مردم است که با رأی مستقيم آنها انتخاب میشوند و به موجب اصل 76قانون .21
اساسی ،حق تحقيق و تفحص در تمام امور کشور را دارند .قوانين برنامه 5ساله و بودجه ساالنه کل کشور توسط مجلس تصویب میشود
و به عنوان مهمترین اسناد مالی کشور ،اجرای آن توسط مجلس تحت نظارت قرار میگيرد .رئيس جمهور باید گزارش پيشرفت
برنامههای 5ساله و عملکرد ساالنه دولت را به مجلس ارائه دهد .عالوه بر این ،مجلس درباره عوارض و مالياتها و نحوه انجام مخارج
تصميمگيری میکند.
مجلس در اتخاذ تصميمات اساسی نسبت به اهداف دولت به گونهای گسترده مشارکت میکند .این تصميمات منجر به تصویب .22
قوانين در پاسخ به نيازهای شهروندان و تخصيص منابع به برنامههای گوناگونی میشود که بر وضعيت اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی
شهروندان تأثير دارد .این تصميمات معموال با توجه به نتایج تحليل هزینه -فایده و آثار مالی آن بر اقتصاد کشور ،اتخاذ میشود .مجلس
شورای اسالمی با توجه به وظایف مهمی که به عهده دارد از استفادهکنندگان اصلی گزارشهای مالی است.
رهبر
طبق بند 2اصل 110قانون اساسی ،رهبر مسئول نظارت بر حسن اجرای سياستهای کلی نظام است .اطالعات مورد نياز برای .23
انجام این مسئوليت ،اساسا در مورد مجموعه دولت است .رئيس جمهور در برابر رهبر مسئول است و باید اطالعات الزم درباره عملکرد
دولت را به ایشان ارائه کند.
مقامات اجرایی
این گروه متشکل از رئيس جمهور و سایر مقامات مسئول ،به خصوص وزیر امور اقتصادی و دارایی و معاون برنامهریزی و .24
نظارت راهبردی رئيس جمهوری است.
مقامات اجرایی ،با اهداف برنامههای بلند مدت ،ميان مدت و کوتاه مدت کشور و سياستهای مربوط به تحقق این اهداف سر و .25
کار دارند .این مقامات ،مسئول اجرای طرحها و فعاليتها در چارچوب قانون بودجه می¬باشند .آنها همچنين مدیریت برنامهها را به عهده
دارند به گونهای که عمليات با رعایت صرفه اقتصادی ،کارآیی و اثربخشی انجام شود .مقامات اجرایی به منظور ایفای بهتر وظایف خود،
از گزارشهای مالی استفاده میکنند.
رعایت بودجه
طبق اصل 55قانون اساسی ،هيچ هزینهای نباید از اعتبارات مصوب تجاوز کند و هر وجهی باید در محل خود به مصرف برسد. .26
اطالعات مربوط به اجرای این اصل از طریق گزارشهای مالی دستگاههای اجرایی و نهایتا گزارش تفریغ بودجه ارائه میگردد .اطالعات
مربوط به عملکرد بودجه ،استفادهکنندگان را کمک میکند تا در سياستگذاریهای آینده و تخصيص منابع با آگاهی کافی عمل کنند.
استفادهکنندگان گزارشهای مالی به اطالعات بودجه و نحوه اجرای آن نياز دارند .برای مثال ،به منظور ارزیابی پاسخگویی، .27
شهروندان و نمایندگان آنها خواستار کسب اطمينان از مصرف منابع ،طبق الزامات بودجهای هستند .فزونی مصارف بر مبالغ بودجهای
ممکن است بيانگر ضعف مدیریت ،بودجهریزی ناکارآمد ،یا شرایط غير قابل پيشبينی باشد .بالعکس کمتر بودن مصارف از مبالغ
بودجهای ممکن است بيانگر کنترل مؤثر هزینهها ،کاهش کميت و کيفيت خدمات و یا تخصيص نامناسب منابع باشد.
4
گزارشگری مالی به دولت برای پاسخگویی نسبت به وجوه دریافتی از محل فروش نفت ،اخذ ماليات و عوارض و سایر منابع و .28
نحوه مصرف آن در چارچوب قانون بودجه و سایر قوانين و مقررات مربوط ،کمک می کند .دستگاههای اجرایی برای ایفای این مسئوليت،
عالوه بر ارائه اطالعات ضروری برای تهيه گزارش تفریغ بودجه ،الزم است گزارشی شامل بودجه مصوب و ارقام واقعی ،انحرافات آن و
توجيه انحرافات ،تهيه و همراه صورتهای مالی خود ارائه کنند.
گزارشهای مالی ،به منظور ارزیابی وضعيت مالی و عملکرد مالی مورد استفاده واقع میشود .این گزارشها به ارزیابی توانایی .29
دولت در ارائه خدمات و ایفای به موقع تعهدات کمک میکند .ارزیابی نتایج عمليات دوره جاری و مقایسه آن با دوره¬های قبل،
اطالعات سودمندی را برای استفادهکنندگان فراهم میسازد.
استفادهکنندگان به اطالعاتی راجع به منابع مالی و بدهيهای واقعی و احتمالی دولت نياز دارند تا بر این اساس توانایی دولت در .30
فراهم ساختن منابع برای تسویه بدهيها را ارزیابی کنند .آنها اطالعات مربوط به نتایج عمليات و جریانهای نقدی را بررسی میکنند تا
روندهایی را بيابند که ممکن است نشانگر ميزان توانایی یا ناتوانی دولت در بازپرداخت بدهيهایش باشد .همچنين ،تحليل روندهای
مذکور به استفادهکنندگان کمک میکند تا درآمدهای آتی و تخصيص آن درآمدها را پيشبينی کنند.
شهروندان در ارزیابی احتمال افزایش مالياتها یا بهای خدمات ،وضعيت مالی دولت را مدنظر قرار میدهند .آنها به منشاء منابع .31
و محل مصرف آن نيز توجه میکنند.
نمایندگان مردم در بررسی و تصویب بودجه ساالنه و قوانين برنامه ،نيازمند ارزیابی وضعيت مالی دولت ،از جمله ساختار بدهی .32
و منابع در دسترس میباشند .آنها بر نتایج عمليات نظارت میکنند تا از تحقق اهداف برنامهها اطمينان حاصل کنند .مقامات قانونگذار،
ميزان و منشاء منابع و ميزان و نوع مصارف را نيز بررسی می¬کنند .این اطالعات به آنها در تصميمگيری در مورد معقول بودن بهای
خدمات ،نياز به افزایش یا کاهش ماليات ،و توانایی تأمين مالی مخارج جاری و سرمایهای کمک میکند.
به منظور ارائه تصویری شفاف از وضعيت مالی و عملکرد مالی دولت ،استفاده از مبنای تعهدی اجتناب ناپذیر است .این مبنا .33
کمک میکند که تمام دارایيها و بدهيها در صورت وضعيت مالی منعکس شود و همه درآمدها و هزینهها در دورهای که محقق یا تحمل
میشود و نه صرفا در زمان وصول یا پرداخت وجه نقد گزارش شود.
اطالعات ارائه شده در گزارشهای مالی میتواند به استفادهکنندگان در ارزیابی ميزان پایبندی دستگاههای دولتی به رعایت .34
سایر قوانين و مقررات ،عالوه بر قوانين برنامه و بودجه ،نيز کمک کند.
استفادهکنندگان به ویژه مراجع قانونگذاری ،به اطالعاتی درخصوص کيفيت ،کميت و بهای ارائه خدمات توسط واحدهای بخش .35
عمومی نياز دارند .این اطالعات ،همراه با سایر اطالعات به دست آمده ،به استفادهکنندگان در ارزیابی کارآیی ،اثربخشی و صرفه
اقتصادی فعاليتهای بخش عمومی کمک میکند و میتواند مبنایی برای تصميمات تأمين مالی و رأی دهی فراهم کند .نحوه ارائه چنين
اطالعاتی باید به¬گونه¬ای باشد که نه تنها مقایسه اطالعات سالهای مختلف با یکدیگر ،بلکه با دیگر کشورها را نيز امکان پذیر سازد.
سایر اطالعات
5
اطالعات مورد نياز استفادهکنندگان در بخش عمومی بسيار متنوع است و ممکن است فراتر از اطالعاتی باشد که از طریق .36
گزارشهای مالی با مقاصد عمومی ارائه میشود .تشریح این گونه اطالعات در مفاهيم نظری گزارشگری مالی امکان پذیر نيست ولی باید
این موضوع مورد توجه قرار گيرد.
اگر چه هر یک از گروههای استفادهکننده برای تحقق فرآیند پاسخگویی ،تخصيص منابع و تصميمگيریهای اجتماعی و .37
سياسی نيازمند اطالعات خاص خود هستند اما میتوان نيازهای مشترک اطالعاتی این گروهها را به طور کلی مشخص کرد .این نيازهای
اطالعاتی میتواند شامل موارد زیر باشد:
انواع و ميزان منابع در دسترس برای ارائه خدمات در دورههای آتی؛ •
ميزان ،منشاء و نحوه استفاده از منابع تحصيل شده طی دوره گزارشگری؛ •
بهای تمام شده خدمات ارائه شده طی دوره و محل تأمين منابع آن از طریق فروش منابع طبيعی ،ماليات و استقراض؛ •
کارآیی ،اثربخشی و صرفه اقتصادی مصرف منابع و انطباق آن با بودجههای مصوب؛ •
خدمات آتی پيشبينی شده از جمله اطالعات راجع به پيشبينی بهای تمام شده و ميزان و منشاء منابع مورد نياز برای آن؛ و •
اطالعات مالی و سایر اطالعات مفيد در ارزیابی پایداری عمليات و برنامههای دولت. •
گزارشگری مالی باید از یک سو به دولت کمک کند تا مسئوليت پاسخگویی عمومی خود را ایفا کند و از سوی دیگر .38
استفادهکنندگان را قادر سازد تا نحوه انجام مسئوليت مذکور را ارزیابی نمایند و در تصميمگيری به آنها کمک کند .ارائه اطالعات زیر
برای دستيابی به این هدف ضرورت دارد:
اطالعاتی درخصوص کفایت منابع هر سال برای مصارف همان سال؛ الف.
اطالعاتی درخصوص اینکه آیا کسب منابع مالی و همچنين مصرف آن طبق بودجه مصوب ساالنه و سایر قوانين و . ب
مقررات مربوط صورت گرفته است یا خير؛
اطالعات الزم برای ارزیابی نتایج حاصل از عمليات ساالنه واحد گزارشگر شامل نحوه تأمين منابع و نقدینگی و . پ
مصارف آن برای فعاليتهای مختلف؛ و
اطالعات الزم برای ارزیابی توانایی واحد گزارشگر در تأمين کاالها و ارائه خدمات و همچنين قدرت ایفای تعهدات در . ت
سررسيد .جزئيات این هدف گزارشگری به شرح زیر است:
اطالعات الزم در مورد وضعيت مالی واحد گزارشگر شامل اطالعات مربوط به دارایيها و بدهيها ،اعم از جاری و غيرجاری؛ و
6
محدودیتهای گزارشگری مالی
گزارشهای مالی با مقاصد عمومی فراهم کننده تمام اطالعات الزم برای استفادهکنندگان نيست .استفادهکنندگان گزارشهای .39
مالی با مقاصد عمومی ممکن است از سایر منابع اطالعاتی (مانند گزارشهای وضعيت اقتصادی و نظارت بر بودجه و )...برای ارزیابی نحوه
ایفای مسئوليت پاسخگویی دولت استفاده کنند.
استفادهکنندگان گزارشهای مالی بخش عمومی ،متنوع می¬باشند و نيازهای اطالعاتی متفاوتی دارند .در نتيجه تهيه .40
گزارشهایی که تمام نيازهای اطالعاتی استفادهکنندگان را تأمين نماید ،غيرممکن است .از این رو ،نوع و ميزان اطالعات ارائه شده در
گزارشهای مالی با مقاصد عمومی باید برمبنای نيازهای مشترک استفادهکنندگان باشد.
صورتهای مالی با مقاصد عمومی عموما منعکس کننده اطالعات مالی درخصوص آثار مالی معامالت و سایر رویدادهای گذشته .41
است .به عالوه اطالعات یاد شده ،اغلب بر مبنای برآوردها و قضاوتهای ناشی از بکارگيری قواعد خاص می¬باشد .ضمنا اطالعات مندرج
در گزارشهای مالی اساسا محدود به اطالعات کمی است.
در فرایند گزارشگری مالی ،تجزیه و تحليل هزینه -فایده باید مدنظر قرار گيرد. .42
عدهای معتقدند که به منظور پاسخگویی ،ارائه اطالعات باید بدون محدودیت باشد .اما ارائه اطالعات مفصل به جای اینکه .43
کمک کننده باشد ،میتواند استفادهکننده را گمراه سازد.
مقدمه
یکی از فرضيات بدیهی حسابداری این است که اطالعات مالی ،متعلق به واحدهایی است با ساختارهای سازمانی قانونی ،قراردادی یا
هدف این بيانيه ،ارائه معيارهای الزم برای .اداری .اطالعات مالی این واحدها ،از طریق گزارشهای مالی به استفادهکنندگان ارائه میشود.
.تشخيص واحدهای بخش عمومی است که به منظور ایفای وظيفه پاسخگویی باید گزارشهای مالی تهيه و ارائه کنند
محدوده یک واحد گزارشگر مشخصکننده زیرمجموعهها ،رویدادها ،مبادالت و فعاليتهایی است که در گزارش مالی آن منعکس خواهد
.شد .واحد گزارشگر باید به شيوهای تعيين گردد که گزارشهای مالی آن تصویر مناسبی از وضعيت مالی و عملکرد آن ارائه کند
عمدهترین دليل برای داشتن درک روشنی از مفهوم واحد گزارشگر ،حصول اطمينان از فراهم شدن تمام اطالعات مالی مربوط به واحد
گزارشگر ،برای استفادهکنندگان گزارشهای مالی آن است .تعيين محدوده واحد گزارشگر ،تصویر مشخصی از واحد گزارشگر را برای
.استفادهکنندگان فراهم میکند .چنين تعریفی ،مربوط یا غيرمربوط بودن اطالعات صورتهای مالی را مشخص میسازد
7
:سایر دالیل برای تعيين محدوده واحد گزارشگر ،به شرح زیر میباشد
اطمينان از اینکه برای تجميع اطالعات در هر سطح گزارشگری ،هيچ زیرمجموعهای حذف نمیشود؛
یک واحد زمانی به عنوان واحد گزارشگر محسوب میشود که تمام معيارهای زیر را داشته باشد:
استفادهکنندگانی که به گزارشهای مالی با مقاصد عمومی آن برای اهداف پاسخگویی و یا تصميمگيری نياز دارند؛ الف.
دارای مقام مسئولی باشد که اجرای تمام یا قسمتی از بودجه و استفاده از سایر منابع و کنترل آن را به عهده داشته و ب.
پاسخگوی عملکرد واحد باشد؛ و
محدوده آن به نحوی باشد که صورتهای مالی ،حوزه عمليات و وضعيت مالی آن را به نحو مناسب منعکس کند. پ.
واحدهای بخش عمومی عموما دارای شخصيت حقوقی مستقل هستند .برای مثال میتوان از وزارتخانهها ،مؤسسات دولتی ،یا نهادهای
عمومی غيردولتی نام برد .داشتن شخصيت حقوقی مستقل ،هرگونه تردید نسبت به وجود سازمانی مجزا با حق تأمين وجوه ،تملک
دارایی ،ایجاد بدهی و استفاده از دارایی را برطرف میکند.
برخی از عمليات بخش عمومی مانند طرحهای تملک دارایيهای سرمایهای عليرغم نداشتن شخصيت حقوقی مستقل ،الزم است برای
مقاصد پاسخگویی در مورد مصرف منابع عمومی ،در قالب یک شخصيت حسابداری گزارشهای مالی جداگانه تهيه و ارائه کنند .بنابراین
این گونه واحدها نيز واحد گزارشگر محسوب میشوند.
گروه گزارشگر
گروه گزارشگر ،یک واحد گزارشگر است که دربرگيرنده دو یا چند واحد گزارشگر مجزا باشد .در بخش عمومی ،معيار کنترل به عنوان
مالک اصلی تشخيص واحدهای تشکيلدهنده گروه گزارشگر است .این کنترل عمدتا از قوانين و مقررات نشأت میگيرد .برخی
دستگاههای اجرایی دارای واحدهای حقوقی مستقل میباشند که هر یک به طور جداگانه واحد گزارشگر تلقی میگردند و گزارش مالی
مستقل تهيه و ارائه میکنند .این دستگاههای اجرایی همراه با واحدهای تحت کنترل خود به عنوان گروه گزارشگر تلقی میشوند که
برای آن باید گزارش مالی واحد تهيه و ارائه شود.
کنترل یک واحد به معنای توانایی هدایت سياستهای مالی و عملياتی و استفاده از منابع آن برای دستيابی به اهداف مورد نظر است.
بنابراین کنترل مستلزم احراز دو شرط زیر است:
واحد کنترلکننده قدرت هدایت سياستهای استراتژیک عملياتی و مالی واحد(های) کنترلشونده را داشته باشد؛ و
8
واحد کنترلکننده منابع واحد کنترلشونده را در جهت اهداف خود از جمله ارائه خدمات عمومی و اعمال سایر وظایف حاکميتی دولت
بکار گيرد یا از نتيجه فعاليتهای آن منتفع یا متحمل هزینه شود.
در مواردی که رابطه بين واحد کنترلکننده و واحد(های) کنترلشونده به گونهای است که هر دو شرط فوق وجود دارد ،گزارشهای مالی
گروه گزارشگر باید اطالعات کاملی در خصوص مجموعه واحدهای تشکيلدهنده آن را ارائه دهد.
در برخی موارد ،یک واحد صرفا قدرت قانونی اداره واحد دیگری را دارد ،اما نمیتواند از چنين قدرتی برای افزایش منافع ناشی از نتایج
فعاليتها یا استفاده از منابع آن برای دستيابی به اهداف خود استفاده کند .بنابراین ماهيت رابطه چنين واحدهایی به گونهای است که
ارائه اطالعات مالی آنها به عنوان یک مجموعه واحد سبب ارائه نادرست گزارشهای مالی و عدم دستيابی به اهداف گزارشگری مالی
میگردد.
در مواردی ممکن است ،یک واحد منافعی را از واحدهایی که قدرت هدایت سياستهای استراتژیک عملياتی و مالی آنها را ندارد کسب
کند و یا هزینههایی را در نتيجه فعاليت آنها متحمل گردد .در این موارد ،چنين واحدی قادر به هدایت واحد مورد نظر در راستای
استفاده از منابع آن برای دستيابی به اهداف خود نمیباشد و ماهيت رابطه چنين واحدهایی به گونهای است که ارائه اطالعات مالی آنها
به عنوان یک مجموعه واحد سبب تأمين اهداف گزارشگری مالی نمیشود .بنابراین چنين واحدهایی را نمیتوان جزء گروه گزارشگر (به
عنوان یک مجموعه واحد) قرار داد.
شهروندان دارای حق پاسخخواهی از دولت در قبال منابع در اختيار آن میباشند .دولت منابع عمدهای در اختيار دارد و باید در مورد
نحوه استفاده از این منابع پاسخگوی شهروندان باشد .به همين علت ،دولت باید گزارشهای مالی برای پاسخگویی به عموم تهيه کند.
چنين گزارشهایی باید حاوی اطالعاتی برای اهداف تصميمگيری و پاسخگویی به طيف وسيعی از استفادهکنندگان باشد.
تشخيص واحدهایی که باید در گزارشهای مالی دولت به عنوان واحد گزارشگر منظور شوند نيازمند ارائه معيارهای خاص است تا به
هنگام تصميمگيری در این زمينه از بروز ابهام جلوگيری شود .در این رابطه بودجه ساالنه کل کشور معيار اصلی است .برای احراز این
معيار باید مجموعه منابع و مصارف هر واحد گزارشگر در بودجه ساالنه کل کشور منظور شده باشد.
در مواردی ممکن است واحد در بودجه ساالنه کل کشور منظور نشده باشد و در نتيجه ،تنها در نظر گرفتن معيار اصلی باعث میشود از
نظر اهداف گزارشگری مالی ،صورتهای مالی با مقاصد عمومی دولت کامل نباشد .بنابراین ،در غياب معيار اصلی یاد شده ،در صورت
احراز مجموع معيارهای زیر ،یک واحد باید جزء مجموعه دولت به عنوان واحد گزارشگر درنظر گرفته شود:
9
مفاهيم نظری گزارشگری مالی بخش عمومی
عناصر صورتهای مالی
مقدمه
در این بيانيه ،عناصر صورتهای مالی تهيه شده بر مبنای تعهدی ،تعریف میشود .اصطالح عناصر به طبقات کلی از اقالم اطالق .1
میشود که اجزای اصلی صورتهای مالی را تشکيل میدهد .این عناصر ،در نتيجه معامالت یا سایر رویدادهای تأثيرگذار بر واحد
گزارشگر به وجود میآید .این بيانيه به جای تعریف اجزای تشکيل دهنده عناصر ،مانند موجودی نقد ،سرمایهگذاریها و اسناد
پرداختنی ،بر طبقات کلی و ویژگی آنها تأکيد مینماید.
رویکرد مورد استفاده در این بيانيه جهت تعریف عناصر ،رویکرد دارایی -بدهی است .در این رویکرد ابتدا دارایی و بدهی .2
براساس ویژگی ذاتی آنها تعریف میشود و سپس بر این مبنا درآمد و هزینه تعریف میگردد.
شناخت
تعریف شناخت
اصطالح شناخت به فرایند انعکاس یک عنصر در صورتهای مالی یک واحد گزارشگر اشاره دارد .شناخت ،متضمن مشخص کردن .3
عنوان و مبلغ پولی یک عنصر و احتساب آن مبلغ در جمع اقالم صورتهای مالی است.
معيارهای اصلی شناخت ،به ویژگيهایی اطالق میشود که هر قلم باید دارا باشد تا در صورتهای مالی منعکس گردد .این بيانيه، .4
دو معيار را به عنوان معيارهای اصلی شناخت معرفی میکند )1 .یک قلم باید منطبق با تعریف یکی از عناصر صورتهای مالی
باشد و
)2قابل اندازهگيری باشد .اصطالح قابل اندازهگيری ،به معنای تعيين مبلغ پولی یک عنصر با اطمينان معقول است.
هرچند احراز هر دو معيار اصلی شناخت که در بند 4عنوان گردید ،ویژگيهای الزم برای شناخت هستند ،اما قبل از تصميمگيری .5
در مورد شناخت ،موارد دیگری نيز باید مدنظر قرار گيرد .از جمله میتوان به اندازهگيری یک خاصه مناسب ،ارزیابی اهميت و
تحليل هزینه -منفعت شناسایی یک قلم اشاره نمود .بنابراین یک قلم ممکن است دارای معيارهای اصلی شناخت باشد اما به
دليل مالحظات یاد شده ،شناسایی نشود.
هر قلم که با تعریف یک عنصر منطبق باشد ،حتی اگر در صورتهای مالی نيز شناسایی نشود یک عنصر تلقی میگردد .برای مثال .6
ممکن است آن قلم قابل اندازهگيری نباشد ،یا مبلغ آن با اهميت نباشد.
دارایی
تعریف دارایی
دارایی ،منبع تحت کنترلی است که برای واحد گزارشگر دارای خدمات بالقوه و یا منافع اقتصادی آتی باشد. .7
تعریف دارایی تنها وجود یا عدم وجود یک دارایی را مورد توجه قرار میدهد و نحوه اندازهگيری و زمان شناسایی آن را مدنظر .8
قرار نمیدهد.
10
تعریف دارایی از ویژگيهای ذاتی آن ناشی میشود .این ویژگيها در ذات داراییها است .یک منبع در صورتی که دارای دو ویژگی .9
باشد ،دارایی واحد گزارشگر محسوب میشود .اول اینکه ،آن منبع دارای خدمات و یا منافع اقتصادی باشد که بتواند در آینده
مورد استفاده قرار گيرد .دوم اینکه ،خدمات و یا منافع اقتصادی حاصل از آن منبع ،در تاریخ گزارشگری تحت کنترل واحد
گزارشگر باشد و در نتيجه ،واحد گزارشگر توانایی دستيابی به آن خدمات و یا منافع اقتصادی و منع دیگران از دستيابی به آنها
را داشته باشد.
واحد گزارشگر برای دستيابی به اهداف خود ،از منابع مختلف (از جمله؛ منابع مالی ،اقتصادی ،انسانی و )...بهره میگيرد .با این .10
وجود ،این منابع دارایی به شمار نمیروند مگر اینکه از ویژگيهای ذاتی دارایی برخوردار باشند.
عالوه بر دو ویژگی ذاتی عنوان شده در بند ،9بسياری از منابع دارای ویژگيهای دیگری هستند که در جهت شناسایی آنها به .11
عنوان دارایی کمک میکند .دستيابی به خدمات و یا منافع اقتصادی دارایی اغلب از طریق مالکيت قانونی به دست میآید ،اما
این ویژگی در مورد همه دارایيها مصداق ندارد زیرا حقوق قانونی مربوط به خدمات و یا منافع اقتصادی میتواند بدون کسب
مالکيت قانونی نيز به دست آید .برای مثال میتوان به دارایيهای کسب شده از طریق قراردادهای اجاره به شرط تمليک اشاره
کرد.
منابع واحد گزارشگر ،اغلب مشهود و قابل مبادله هستند ،اما نبود این ویژگی مانع از احتساب یک منبع به عنوان دارایی .12
نمیشود .به عنوان مثال در صورتی که واحد گزارشگر بتواند از منافع منابع نامشهود (مانند عالئم تجاری) بهرهمند شود و
دستيابی سایر واحدها به آن منافع را منع یا کنترل نماید ،آن منابع ،دارایی واحد گزارشگر به شمار میرود .همچنين یک منبع
میتواند دارای منافع اقتصادی باشد ،حتی اگر واحد گزارشگر نتواند آن منبع را مبادله کند یا به فروش رساند .به عنوان مثال،
ماشينی که هنوز میتواند خدمات مورد نياز را ارائه دهد حتی اگر بازاری برای فروش آن وجود نداشته باشد ،دارایی محسوب
میشود.
یکی از ویژگيهای ذاتی داراییها ،توانایی ارائه خدمات یا منافع اقتصادی است .منافع اقتصادی میتواند منجر به جریان ورود .13
وجوه نقد به واحد گزارشگر شود ،در حالی که خدمات قابل ارائه توسط یک دارایی میتواند به شيوههای دیگری نظير
خدمترسانی به عموم محقق شود .به عنوان مثال ،دارایيهایی مثل پارکهای عمومی ،موزهها ،و گالریهای هنری ،به صورت رایگان
یا با حقالزحمهای کم یا با مشارکت اختياری فرصتهای تحقيقاتی ،آموزشی و تفریحی برای عموم فراهم میکند.
خدمات یا منافع اقتصادی یک منبع ممکن است توسط واحد گزارشگر و اشخاص ثالث از طریق قراردادهای خاص ،به طور .14
مشترک مورد استفاده قرار گيرد .به عنوان مثال ،واحد گزارشگر و سایر اشخاص میتوانند در یک مشارکت خاص با یکدیگر
شریک شوند و بر این اساس در منافع موجود در مشارکت خاص سهيم گردند .در این وضعيت ،هر یک از طرفين میتوانند
دارایيهایی متناسب با حقوق متعلق به خود را داشته باشند.
کنترل
دومين ویژگی ذاتی یک دارایی ،تحت کنترل بودن آن است .کنترل ،به توانایی واحد گزارشگر در دستيابی به خدمات و یا منافع .15
اقتصادی موجود در یک منبع و منع دستيابی دیگران (به آن خدمات و یا منافع اقتصادی) اطالق میشود .در مواردی ممکن است
واحد گزارشگر به طور فعال ،کنترل خود را اعمال ننماید .با این وجود ،تا زمانی که واحد گزارشگر توانایی اعمال کنترل بر یک
منبع را دارد ،آن منبع به عنوان دارایی واحد گزارشگر به شمار میرود .واحد گزارشگر در اعمال کنترل ،بسته به ماهيت منبع
موردنظر ،میتواند منبع مربوطه را نگهداری یا مبادله کند ،از آن برای توليد کاال یا ارائه خدمات استفاده کند ،یا آن را برای
تسویه بدهيها مورد استفاده قرار دهد.
در برخی موارد ،واحد گزارشگر علیرغم استفاده از یک منبع ،قادر به اعمال کنترل بر آن نيست زیرا نمیتواند دستيابی دیگران .16
به آن منبع را محدود یا منع نماید .اینگونه منابع ،دارایی واحد گزارشگر محسوب نمیشوند .برای مثال ،بزرگراهها برای اشخاصی
11
که از آنها استفاده میکنند ،منافع اقتصادی فراهم مینماید در حالی که ،این اقالم ،تنها دارایی شخصی محسوب میشود که
توان کنترل آن را داراست.
ویژگيهای ذاتی یک دارایی بيانگر این است که توانایی واحد گزارشگر در دستيابی به خدمات یا منافع اقتصادی یک منبع ،ناشی .17
از وقوع رویدادی در گذشته است .قصد یا توانایی دولت برای تحصيل یک منبع در آینده ،منجر به ایجاد یک دارایی نمیشود.
برای منابعی که مطابق با تعریف یک دارایی هستند ،واحد گزارشگر باید از قبل دستيابی به خدمات و یا منافع اقتصادی یک
منبع را کسب کرده باشد و دستيابی واحدهای دیگر به آن منبع یا خدمات اقتصادی را محدود نموده باشد.
بدهی
تعریف بدهی
بدهی ،تعهد فعلی واحد گزارشگر است که ایفای آن مستلزم خروج منابع از واحد گزارشگر خواهد شد. .18
تعریف بدهی تنها وجود یا عدم وجود یک بدهی را مورد توجه قرار میدهد و نحوه اندازهگيری و زمان شناسایی آن را مدنظر .19
قرار نمیدهد.
تعریف بدهی از ویژگيهای ذاتی آن ناشی میشود .بدهی واحد گزارشگر دارای دو ویژگی ذاتی است .اول اینکه ،بدهی تعهد فعلی .20
واحد گزارشگر میباشد .دوم اینکه ،ایفای تعهد مستلزم خروج منابع از واحد گزارشگر است.
تعهد فعلی
در این بيانيه ،تعهد ،به معنای الزام به انجام وظيفه یا ایفای مسئوليت به شيوهای مشخص است .داشتن تعهد فعلی بدین معناست .21
که تعهد در نتيجه معامالت یا سایر رویدادهای گذشته ایجاد شده و هنوز ایفا نگردیده است .لذا قصد انجام یک کار در آینده
حتی در صورت تأمين اعتبار ،تعهد فعلی محسوب نمیشود .تعهد فعلی ،زمانی ایجاد میشود که واحد گزارشگر به واسطه انجام
عملی خاص یا وقوع رویدادی مشخص ،ملزم به انتقال منابع به دیگران شده باشد.
بسياری از تعهدات واحد گزارشگر از قوانين و شرایط قراردادها و الزامات حاکم بر آن ناشی میشود که دارای پشتوانه قانونی .22
است .به عنوان مثال؛ واحد گزارشگر بابت دریافت وام ،خرید نسيه دارایيها ،استفاده از دانش و مهارت کارکنان ،و ...ملزم به
ایفای تعهدات میباشد .با این حال ،تعهد قانونی ،شرط الزم برای وجود یک بدهی محسوب نمیشود بلکه سایر تعهدات نيز
میتواند بيانگر وجود بدهی باشند.
ایفای تعهد
یک تعهد در صورتی میتواند بدهی تلقی شود که واحد گزارشگر ،هيچ راهی برای جلوگيری از خروج منابع برای ایفای آن ندارد. .23
با این وجود در مورد مبلغ و زمان ایفای تعهد ممکن است ابهام وجود داشته باشد .این ابهامات در اندازهگيری بدهی مدنظر قرار
میگيرد .شرایط یا رویدادهای تعيين کننده زمان ایفای تعهد ،طبق قانون یا قرارداد بين واحد گزارشگر و واحد دیگر مشخص
میشود .در اغلب قراردادها ،زمان ایفای تعهد مشخص است اما در برخی موارد ،طرفين توافق میکنند که ایفای تعهد با وقوع
رویدادی خاص یا بنا به درخواست دریافت کننده دارایی یا خدمات انجام شود ،که در این حالت زمان تسویه مشخص نيست .اگر
در تاریخ گزارشگری ،واحد گزارشگر و واحد دیگر ،توافق یا تفاهمی در رابطه با تسویه تعهد نداشته باشند و واحد گزارشگر در
تصميمگيری پيرامون چگونگی تسویه تعهد آزادی عمل داشته باشد ،این تعهد واجد شرایط تعریف بدهی نيست.
عالوه بر عدم اطمينان پيرامون زمان تسویه تعهد ،در رابطه با مبلغ تسویه بسياری از تعهدات نيز عدم اطمينان وجود دارد .به .24
عنوان مثال ،مبلغ موردنياز برای تسویه تعهد ،میتواند با توجه به وقوع یا عدم وقوع یک رویداد آتی (مانند کاهش در قيمتهای
بازار) ،محتمل باشد .با این وجود ،واحد گزارشگر براساس تحليل هرگونه عوامل احتمالی تأثيرگذار بر زمان و مبلغ تسویه ،متعهد
به ایفای تعهد خود است .عدم اطمينان در ارتباط با مبلغ یا زمان تسویه تعهد ،در اندازهگيری بدهی مورد توجه قرار میگيرد.
12
غالبا هویت شخصی که واحد گزارشگر در قبال آن متعهد است ،در زمان شناخت بدهی مشخص میباشد ،اما آگاهی از هویت .25
شخص ذینفع ،ویژگی ذاتی یک بدهی تلقی نمیشود .به عنوان مثال ،ممکن است دولت یک قرارداد بلندمدت از کار افتادگی با
کارکنان خود داشته باشد بدون اینکه از هویت هر یک از آنها باخبر باشد.
تعریف دارایی و بدهی از ویژگيهای ذاتی آنها ناشی میشود ،اما تعاریف مربوط به ارزش خالص ،درآمد و هزینه ،برگرفته از تعریف .26
دارایی و بدهی است .از این رو ،در ارزیابی این که چه اقالمی مطابق با تعریف ارزش خالص ،درآمد و هزینه هستند ،باید به تعریف
دارایی و بدهی مراجعه کرد.
ارزش خالص ،عبارت از ارزش کل دارایيها منهای ارزش کل بدهيهای واحد گزارشگر است. .27
تعریف درآمد
درآمد عبارت است از افزایش در دارایيها ،کاهش در بدهيها ،یا ترکيبی از هر دو که منجر به افزایش ارزش خالص طی دوره .28
میشود.
تعریف درآمد ،تنها وجود یا عدم وجود این عنصر را مورد توجه قرار میدهد و نحوه اندازهگيری و زمان شناسایی آن را مدنظر .29
قرار نمیدهد.
تعریف هزینه
هزینه عبارت است از کاهش در دارایيها ،افزایش در بدهيها ،یا ترکيبی از هر دو که منجر به کاهش ارزش خالص طی دوره .30
میشود.
تعریف هزینه ،تنها وجود یا عدم وجود این عنصر را مورد توجه قرار میدهد و چگونگی اندازهگيری و زمان شناسایی آن را .31
مدنظر قرار نمیدهد.
13
مفاهيم نظری گزارشگری مالی بخش عمومی
ویژگيهای کيفی اطالعات مندرج در گزارشهای مالی با مقاصد عمومی
مربوط بودن
14
اطالعاتی مربوط تلقی میشود که بر ایفای وظيفه پاسخگویی واحد گزارشگر و تصميمات استفادهکنندگان در ارزیابی رویدادهای .9
گذشته ،حال و آینده یا تأیيد یا تصحيح ارزیابيهای گذشته مؤثر واقع شود.
اطالعات در صورتی دارای ارزش تأیيدکنندگی است که موجب تأیيد یا تغيير انتظارات پيشين یا کنونی شامل انتظارات . 11
مبتنیبر ارزیابيهای گذشته گردد .به عنوان مثال اطالعات باید نشان دهد کدام یک از مدیران مسئوليت خود را در قبال مصرف کارا و
اثربخش منابع ،ارائه خدمات مورد انتظار و رعایت قوانين و مقررات مربوط ایفا نمودهاند.
گزارشهای مالی با مقاصد عمومی ،ممکن است حاوی اطالعاتی پيرامون اهداف و بهای تمام شده خدمات مورد انتظار از واحد . 12
گزارشگر در آینده و ميزان و منشأ منابعی که برای ارائه این خدمات تخصيص داده میشود ،باشد .چنين اطالعاتی دارای ارزش
پيشبينیکنندگی است و برای مقاصد پاسخگویی و تصميمگيری ،مربوط تلقی میشود .اطالعات پيرامون رویدادهای اقتصادی و سایر
رویدادهای گذشته یا حال نيز میتواند در شکلدهی انتظارات مربوط به آینده دارای ارزش پيشبينیکنندگی باشد.
اطالعاتی قابل اتکاست که عالوه بر کامل بودن ،عاری از اشتباه و تمایالت جانبدارانه با اهميت باشد و به طور صادقانه معرف . 13
آن چيزی باشد که مدعی بيان آن است یا به گونهای معقول انتظار میرود بيان کند.
بيان صادقانه
اطالعات باید اثر معامالت و سایر رویدادهایی را که ادعا میکند بيانگر آن است یا به گونهای معقول انتظار میرود بيانگر آن . 14
باشد بهطور صادقانه بيان کند .اطالعاتی که به طور صادقانه بيانگر یک رویداد اقتصادی یا سایر رویدادها است ،محتوای معامالت،
رویدادها ،فعاليتها یا شرایط مورد نظر را توصيف میکند که لزوما هميشه مطابق با شکل قراردادی آن نمیباشد (رجحان محتوا بر شکل).
بیطرفی
بیطرفی به معنای نداشتن تمایالت جانبدارانه در انتخاب و ارائه اطالعات با قصد دستيابی به نتيجه از پيش تعيين شده . 16
میباشد.
در صورتی که انتخاب یا ارائه اطالعات مالی ،به منظور دستيابی به نتایج یا پيامدهای از پيش تعيين شده در ارزیابی مسئوليت . 17
پاسخگویی یا اتخاذ تصميم صورت گيرد ،گزارشهای مالی با مقاصد عمومی بیطرفانه نخواهد بود .با این وجود ،ارائه اطالعات بیطرفانه
در گزارشهای مالی بدینمعنا نيست که اینگونه اطالعات باید بدون هدف باشد یا نباید بر رفتار استفادهکنندگان تأثير بگذارد.
کامل بودن
ارائه اطالعات در گزارشهای مالی در صورتی از خصوصيت کامل بودن برخوردار است که با توجه به ویژگی اهميت و تحليل . 18
منفعت و هزینه شامل تمام اطالعات الزم برای بيان صادقانه رویدادی باشد که مدعی ارائه آن است .حذف برخی اطالعات میتواند
موجب نادرستی آن و در نتيجه عدم سودمندی اطالعات برای استفادهکنندگان گزارشهای مالی گردد .به طور مثال اطالعات مالی و
غيرمالی پيشبينی شده برای آینده و اطالعات مرتبط با ميزان دستيابی به اهداف و پيامدهای ارائه خدمات مندرج در گزارشهای مالی
باید همراه با مفروضات اصلی مبنای محاسبات مربوط به این اطالعات ارائه شود.
15
ویژگيهای کيفی مرتبط با ارائـه اطالعات
همانطور که در بند 4ذکر شد ویژگيهای اصلی مرتبط با ارائـه اطالعات شامل ” قابل مقایسه بودن“ و ” قابل فهم بودن“ است. . 19
اطالعاتی که فاقد این ویژگيها باشد عليرغم مربوط بودن و قابل اتکا بودن ،دارای سودمندی محدودی است.
استفادهکنندگان گزارشهای مالی باید بتوانند گزارشهای مالی یک واحد گزارشگر را طی زمان و واحدهای گزارشگر مختلف را . 20
با یکدیگر مقایسه نمایند .بدینترتيب ضرورت دارد اثرات معامالت و سایر رویدادهای مشابه در داخل واحدگزارشگر و در طول زمان
برای آن واحد گزارشگر با ثبات رویه اندازهگيری و ارائه شود و بين واحدهایگزارشگر مختلف نيز هماهنگی رویه در اندازهگيری و ارائه
موضوعات مشابه رعایت گردد.
اطالعات مرتبط با وضعيت مالی ،عملکرد مالی ،رعایت الزامات قانونی و بودجهای ،دستاوردهای ارائه خدمات و برنامههای آتی واحد . 21
گزارشگر ،در راستای اهداف پاسخگویی و تصميمگيری ضروری است .سودمندی چنين اطالعاتی در صورتی افزایش مییابد که امکان مقایسه
این اطالعات با بودجه آن دوره ،اطالعات مشابه آن واحد برای دورهها و تاریخهای زمانی دیگر ،و /یا اطالعات مشابه درباره واحدهای دیگر
(به عنوان مثال ،واحدهای بخش عمومی ارائهکننده خدمات مشابه در حوزههای مختلف) وجود داشته باشد .بکارگيری رویههای حسابداری
مشابه در مورد عملکرد و بودجه ،موجب افزایش سودمندی مقایسه بين نتایج واقعی و پيشبينی شده خواهد شد.
قابليت مقایسه را نباید با یکنواختی اشتباه گرفت .اطالعات زمانی قابل مقایسه است که بتواند شباهتها و تفاوتهای بين واحدها را . 22
نشان دهد .تأکيد بيش از حد بر یکنواختی ممکن است به دليل گزارش موارد متفاوت به گونهای مشابه ،منجر به کاهش قابليت مقایسه گردد.
قابل مقایسه بودن مستلزم این امر است که اندازهگيری و ارائه اثرات مالی معامالت و سایر رویدادهای مشابه در هر دوره مالی و از . 23
یک دوره به دوره بعد با ثبات رویه انجام گيرد و همچنين هماهنگی رویه توسط واحدهای گزارشگر مختلف حفظ شود .اگر چه برای نيل به
قابل مقایسه بودن ،ثبات رویه الزم است اما هميشه به خودی خود کافی نيست.
ویژگی قابل فهم بودن ،موجب میشود اطالعات برای استفادهکنندگان قابل درک باشد .گزارشهای مالی با مقاصد عمومی . 24
واحدهای بخش عمومی باید اطالعات را به نحوی ارائه دهد که جوابگوی نيازها و متناسب با دانش پایهای استفادهکنندگان آنها و بيانگر
ماهيت اطالعات ارائه شده باشد .برای مثال ،توضيحات مربوط به اطالعات مالی و سایر اطالعات و گزارشهای توصيفی دست آوردها و
انتظارات باید با زبان ساده نوشته شود و به گونهای ارائه گردد که به راحتی برای استفادهکنندگان قابل فهم باشد .یک عامل مهم در قابل
فهم بودن اطالعات ،نحوه ارائه آنهاست .ادغام و طبقهبندی اطالعات به نحو مناسب باعث افزایش قابليت فهم آن میشود .قابليت
مقایسه نيز میتواند قابليت فهم اطالعات را افزایش دهد.
گزارشهای مالی برای رفع نيازهای استفادهکنندگان مختلف با ميزان آگاهی متفاوت از فعاليتهای واحد گزارشگر تهيه میشود. . 25
از این رو اطالعات مندرج در گزارشهای مالی عموما براساس این فرض تهيه میشود که استفادهکنندگان از آگاهی متعارفی در مورد
فعاليتهای واحد گزارشگر و نحوه حسابداری برخوردارند و همچنين توانایی مطالعه اطالعات و تمایل به انجام این کار را داشته باشند .در
عين حال ،اطالعات پيچيدهای که جهت رفع نيازهای استفادهکنندگان مربوط ،تلقی میشود نباید به بهانه مشکل بودن درک آن توسط
برخی استفادهکنندگان از صورتهای مالی حذف شود ،گرچه این گونه اطالعات نيز باید تا حد امکان به گونهای ساده ارائه شود.
16
به موقع بودن به این معنی است که قبل از اینکه سودمندی اطالعات در جهت مقاصد پاسخگویی و تصميمگيری از بين برود، . 26
این اطالعات در دسترس استفادهکنندگان قرار گيرد .دسترسی به موقع به اطالعات مربوط میتواند سودمندی اطالعات را در ارزیابی
مسئوليت پاسخگویی و توانایی تأثيرگذاری بر تصميمات ارتقا بخشد.
برخی از اقالم ممکن است تا بعد از تاریخ گزارشگری همچنان به موقع تلقی شود .به عنوان مثال ،ممکن است در راستای . 27
اهداف پاسخگویی و تصميمگيری ،استفادهکنندگان نيازمند ارزیابی روندهای موجود در عملکرد ارائه خدمات و عملکرد مالی و انطباق
آن با بودجه چند دوره گزارشگری باشند.
یکی از محدودیتها این است که اغلب نوعی موازنه یا مصالحه بين ویژگيهای کيفی ضرورت دارد .بهطور مثال اطالعاتی که قابل . 29
اتکاتر است اغلب از درجه مربوط بودن کمتری برخوردار است و به عکس .عموما هدف ،دستيابی به نوعی توازن بين انواع ویژگيها
به منظور پاسخگویی به اهداف صورتهای مالی است .اهميت نسبی ویژگيهای کيفی در موارد مختلف امری قضاوتی است.
هرگاه تأخيری در گزارش اطالعات رخ دهد ،اطالعات ممکن است ویژگی مربوط بودن خود را از دست بدهد .ممکن است الزم . 30
باشد مدیریت نوعی موازنه بين مزیتهای نسبی ” گزارشگری به موقع “ و ” ارائـه اطالعات قابل اتکا “ برقرار کند .برای ارائه به موقع
اطالعات ،اغلب ممکن است قبل از مشخص شدن همه جنبههای یک معامله یا رویداد ،اطالعات موجود گزارش شود که این امر از قابليت
اتکای آن میکاهد .به عکس ،هرگاه بهمنظور مشخص شدن همه جنبههای مزبور ،گزارشگری با تأخيـر انجـام گـردد ،اطالعـات
ممکن است کامال قابل اتکا شود ،ليکن برای استفاده کنندگانی که باید طی این مدت تصميماتی اتخـاذ کننـد بی فایـده شـود.
برای نيل به موازنه بين ویژگيهای مربوط بودن و قابل اتکا بودن ،باتوجه به الزامات قانونی در مورد زمان ارائـه اطالعات ،مهمترین
موضوعی که باید مورد توجه قرار گيرد این است که چگونه به بهترین وجه ،نيازهای تصميمگيری و پاسخگویی تأمين شود.
توازن بين منفعت و هزینه به جای اینکه یک خصوصيت کيفی باشد یک محدودیت مهم است .منفعت حاصل از اطالعات باید . 31
بيش از هزینه تهيه و ارائـه آن باشد .معهذا ارزیابی منفعت و هزینه اساسا یک فرایند قضاوتی است .مضافا هزینهها لزوما بر عهده
استفادهکنندگانی که از منافع اطالعات بهره میبرند قرار نمیگيرد .همچنين منافع اطالعات ممکن است نصيب استفادهکنندگانی غير از
آنهایی که اطالعات برای آنها تهيه شده است ،شود .به دالیل فوق اغلب ارزیابی منفعت و هزینه تهيه و ارائه اطالعات مشکل است.
با این حال تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری و نيز تهيهکنندگان و استفادهکنندگان صورتهای مالی باید از این محدودیت آگاه
باشند.
17
استاندارد حسابداری بخش عمومی شماره 1
نحوه ارائه صورتهای مالی
هدف
هدف این استاندارد ،تعيين مبنای ارائه صورتهای مالی با مقاصد عمومی یک واحد گزارشگر به منظور حصول اطمينان از .1
قابليت مقایسه با صورتهای مالی دورههای قبل آن واحد و صورتهای مالی سایر واحدهای گزارشگر است .برای دستيابی به این هدف ،در
این استاندارد مالحظات کلی مرتبط با نحوه ارائه صورتهای مالی ،رهنمودهایی درباره ساختار آنها و حداقل الزامات درخصوص محتوای
صورتهای مالی تهيه شده برمبنای تعهدی ارائه شده است .شناسایی ،اندازهگيری و افشای معامالت و سایر رویدادهای خاص در سایر
استانداردهای حسابداری بخش عمومی مطرح خواهد شد.
دامنه کاربرد
الزامات این استاندارد باید در مورد کليه ”صورتهای مالی با مقاصد عمومی“ که بر اساس استانداردهای حسابداری بخش .2
عمومی ،برمبنای تعهدی تهيه و ارائه میشود ،بکار گرفته شود.
صورتهای مالی با مقاصد عمومی (که از این پس صورتهای مالی ناميده میشود) برای پاسخگویی به نيازهای استفادهکنندگانی .3
تهيه میشود که در موقعيت دریافت گزارشهایی متناسب با نيازهای اطالعاتی خاص خود نيستند .صورتهای مالی به صورت جداگانه یا
همراه با سایر گزارشها ارائه میشود .این استاندارد برای اطالعات مالی فشرده مياندورهای کاربرد ندارد.
این استاندارد عالوه بر صورتهای مالی یک واحد گزارشگر به صورت جداگانه ،برای صورتهای مالی تلفيقی نيز کاربرد دارد. .4
این استاندارد در مورد کليه واحدهای بخش عمومی به استثنای واحدهایی که تهيه صورتهای مالی آنها براساس استانداردهای .5
حسابداری بخش تجاری (انتفاعی) مناسبتر است ،کاربرد دارد .بر این اساس شرکتهای دولتی ملزم به رعایت استانداردهای حسابداری
بخش تجاری (انتفاعی) هستند.
تعاریف
اصطالحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر ،بکار رفته است: .6
مبنای تعهدی :مبنایی است که بر اساس آن معامالت و سایر رویدادهای مالی در زمان وقوع (و نه فقط در زمان دریافت یا
پرداخت وجه نقد) شناسایی و در اسناد و مدارک حسابداری ثبت میشود و در صورتهای مالی دوره مربوط انعکاس مییابد .عناصر قابل
شناسایی برمبنای تعهدی شامل دارایيها ،بدهيها ،ارزش خالص ،درآمدها و هزینهها میباشند.
دارایی :منبع تحت کنترلی است که برای واحد گزارشگر دارای خدمات بالقوه و یا منافع اقتصادی آتی باشد.
بدهی :تعهد فعلی واحد گزارشگر است که ایفای آن مستلزم خروج منافع از واحد گزارشگر خواهد بود.
ارزش خالص :عبارت است از ارزش کل دارایيها منهای ارزش کل بدهيهای واحد گزارشگر.
درآمد :عبارت است از افزایش در دارایيها ،کاهش در بدهيها ،و یا ترکيبی از هر دو که منجر به افزایش ارزش خالص طی دوره
میشود.
هزینه :عبارت است از کاهش در دارایيها ،افزایش در بدهيها ،یا ترکيبی از هر دو که منجر به کاهش ارزش خالص طی دوره
میشود.
18
اطالعات با اهميت :اطالعاتی است که بتواند بر تصميمات اقتصادی استفادهکنندگان که برمبنای صورتهای مالی اتخاذ میشود،
تأثير گذارد .اهميت ،یک مفهوم نسبی است که به ماهيت و ميزان حذف یا تحریف اطالعات بر اساس قضاوت در شرایط مربوط بستگی
دارد.
مالحظات کلی
صورتهای مالی باید وضعيت مالی و تغييرات در وضعيت مالی واحد گزارشگر را به نحو مطلوب ارائه کند .تقریبا در تمام شرایط، . 13
اعمال مناسب الزامات استانداردهای حسابداری همراه با افشای اطالعات اضافی در صورت لزوم ،منجر به ارائه صورتهای مالی به نحو
مطلوب میشود.
هر واحد گزارشگر که صورتهای مالی آن طبق استانداردهای حسابداری بخش عمومی تهيه و ارائه میشود ،باید این واقعيت را . 14
افشا کند .در صورتهای مالی نباید ذکر کرد که این صورتها طبق استانداردهای حسابداری بخش عمومی تهيه شده است ،مگر اینکه در
تهيه صورتهای مزبور مفاد تمام الزامات مندرج در استانداردهای مربوط رعایت شده باشد.
بکارگيری نامناسب استانداردهای حسابداری بخش عمومی ،از طریق افشا در یادداشتهای توضيحی جبران نمیشود. . 16
در موارد بسيار نادر که رعایت یکی از الزامات استانداردهای حسابداری بخش عمومی ،صورتهای مالی را گمراهکننده میسازد . 17
و انحراف از آن به منظور دستيابی به ارائه صورتهای مالی به نحو مطلوب ضروری است ،باید موارد زیر افشا شود:
این مطلب که صورتهای مالی ،وضعيت مالی و تغييرات در وضعيت مالی واحد گزارشگر را به نحو مطلوب منعکس . الف
میکند؛
19
تصریح اینکه صورتهای مالی از تمام جنبههای با اهميت مطابق با استانداردهای حسابداری بخش عمومی میباشد، . ب
به استثنای انحراف از الزامات یک استاندارد خاص که به منظور ارائه مطلوب صورتهای مالی با کسب مجوز از کميته تدوین استانداردهای
حسابداری دولتی انجام گرفته است؛
استانداردی که الزامات آن رعایت نشده است ،ماهيت انحراف شامل شيوه حسابداری مقرر در استاندارد ،اینکه چرا . پ
کاربرد شيوه مقرر در استاندارد ،صورتهای مالی را گمراهکننده میسازد و شيوه حسابداری بکار گرفته شده؛ و
اثر مالی انحراف بر اقالم صورتهای مالی در هر یک از دورههای مورد گزارش. . ت
در موارد نادر ممکن است رعایت الزامات یک استاندارد آنقدر گمراهکننده باشد که با اهداف صورتهای مالی مغایرت پيدا کند، . 18
اما چارچوب قانونی مربوط انحراف از الزامات مزبور را ممنوع کرده باشد .در چنين مواردی واحد گزارشگر باید تا حد امکان ،جوانب
گمراه کنندگی ناشی از رعایت استاندارد را از طریق افشاهای زیر کاهش دهد:
عنوان استاندارد مورد بحث ،ماهيت الزام و دليل نتيجهگيری مدیریت؛ و الف.
تعدیالتی که در صورت عدم رعایت الزامات مزبور در خصوص هر یک از اقالم صورتهای مالی برای هر یک از . ب
دورههای مورد گزارش ضرورت مییافت.
برای ارزیابی ضرورت انحراف از الزامات یک استاندارد حسابداری بخش عمومی ،مالحظات زیر مدنظر قرار میگيرد: . 19
هدف از الزام مقرر و اینکه چرا در شرایط خاص مورد نظر ،هدف مزبور نامربوط یا دست نيافتنی است. الف.
تفاوت شرایط واحد گزارشگر با شرایط سایر واحدهای گزارشگر که الزام مورد نظر را رعایت میکنند. . ب
نحوه ارائه و طبقهبندی اقالم در صورتهای مالی از یک دوره به دوره بعد نباید تغيير کند مگر در مواردی که: . 22
تغييری عمده در ماهيت عمليات واحد گزارشگر یا تجدید نظر در نحوه ارائه صورتهای مالی حاکی از این باشد که . الف
تغيير مزبور به ارائه مناسبتر معامالت یا سایر رویدادها منجر شود؛ یا
تغييری در نحوه ارائه ،به موجب یک استاندارد حسابداری بخش عمومی الزامی شود. . ب
اهميت و تجميع
تمام اقالم با اهميت باید به طور جداگانه در صورتهای مالی ارائه شود .مبالغ کم اهميت باید با مبالغ دارای ماهيت یا کارکرد . 23
مشابه جمع شود و نيازی به ارائه جداگانه آنها نيست.
تهاتـر
دارایيها ،بدهيها ،درآمدها و هزینهها نباید با هم تهاتر شود مگر اینکه تهاتر آنها طبق استاندارد حسابداری بخش عمومی . 26
دیگری الزامی یا مجاز شده باشد.
اطالعات مقایسهای
صورتهای مالی باید در برگيرنده اقالم مقایسهای دوره قبل باشد به جز در مواردی که یک استاندارد حسابداری بخش عمومی . 28
نحوه عمل دیگری را مجاز یا الزامی کرده باشد .اطالعات مقایسهای تشریحی تا جایی باید افشا شود که جهت درک صورتهای مالی دوره
جاری مربوط تلقی گردد.
20
درمواردی که نحوه ارائه یا طبقهبندی اقالم در صورتهای مالی تغيير میکند ،به منظور اطمينان از قابليت مقایسه اقالم . 30
صورتهای مالی ،مبالغ مقایسهای باید تجدید طبقهبندی شود مگر اینکه این امر ممکن نباشد .همچنين ماهيت ،مبلغ و دليل تجدید
طبقهبندی باید افشا شود .هرگاه تجدید طبقهبندی مبالغ مقایسهای عملی نباشد ،واحد گزارشگر باید دليل عدم تجدید طبقهبندی و
ماهيت تغييراتی را که در صورت تجدید طبقهبندی ایجاد میشد ،افشا کند.
صورتهای مالی باید به وضوح از سایر اطالعاتی که همراه آن در یک مجموعه انتشار مییابد قابل تشخيص و متمایز باشد. . 34
هر یک از اجزای صورتهای مالی باید به وضوح مشخص شود .به عالوه ،اطالعات زیر باید به گونهای بارز نشان داده شود و در . 36
صورت لزوم برای درک صحيح اطالعات ارائه شده ،تکرار شود:
دوره گزارشگری
صورتهای مالی باید حداقل به طور ساالنه ارائه شود .در شرایط استثنایی که تاریخ صورت وضعيت مالی واحد گزارشگر تغيير . 38
میکند و صورتهای مالی برای دورهای کمتر یا بيشتر از یک سال ارائه میشود ،واحد گزارشگر باید عالوه بر دوره زمانی تحت پوشش
صورتهای مالی ،موارد زیر را افشا کند:
هر واحد گزارشگر باید دارایيهای جاری و غيرجاری ،و بدهيهای جاری و غيرجاری را طبق بندهای 47تا 52به صورت طبقات . 41
جداگانه در متن صورت وضعيت مالی ارائه کند ،به استثنای زمانی که ارائه اطالعات برمبنای نقدشوندگی ،قابل اتکاتر و مربوطتر باشد.
زمانی که این استثنا مصداق دارد ،کليه دارایيها و بدهيها باید به ترتيب نقدشوندگی ارائه شوند.
در صورت پذیرش هر یک از روشهای ارائه ،سرفصل دارایيها و بدهيها دربردارنده اقالمی است که انتظار میرود (الف) طی . 42
دوازده ماه یا کمتر پس از تاریخ گزارشگری و (ب) بيشتر از دوازده ماه پس از تاریخ گزارشگری بازیافت یا تسویه شود .با این وجود
واحد گزارشگر باید اقالمی که انتظار میرود بيش از دوازده ماه پس از تاریخ گزارشگری بازیافت یا تسویه شود ،را افشا کند.
دارایيهای جاری
یک دارایی زمانی به عنوان دارایی جاری طبقهبندی میشود که یکی از معيارهای زیر را احراز کند: . 47
21
انتظار رود در چرخه عملياتی معمول واحد گزارشگر به وجه نقد تبدیل شود یا برای فروش یا مصرف در این چرخه . الف
نگهداری شود؛
اساسا به منظور داد و ستد نگهداری شود؛ . ب
انتظار رود طی دوازده ماه پس از تاریخ گزارشگری به وجه نقد تبدیل شود یا به فروش یا به مصرف برسد؛ یا . پ
وجه نقدی که استفاده از آن ،حداقل به مدت دوازده ماه پس از تاریخ گزارشگری ،محدود نشده باشد. . ت
دارایيهایی که فاقد معيارهای باال هستند باید به عنوان دارایيهای غيرجاری طبقهبندی شوند.
بدهيهای جاری
یک بدهی زمانی به عنوان بدهی جاری طبقهبندی میشود که یکی از معيارهای زیر را احراز کند: . 49
انتظار رود در چرخه عملياتی معمول واحد گزارشگر تسویه شود؛ . الف
طی دوازده ماه پس از تاریخ گزارشگری تسویه شود؛ یا . ب
واحد گزارشگر حق بی قيد و شرطی برای به تعویق انداختن تسویه بدهی طی حداقل دوازده ماه پس از تاریخ . پ
گزارشگری نداشته باشد.
بدهيهایی که فاقد معيارهای باال هستند باید به عنوان بدهيهای غيرجاری طبقهبندی شوند.
صورت وضعيت مالی باید حداقل حاوی اقالم اصلی زیر باشد: . 53
22
اطالعاتی که در صورت وضعيت مالی یا یادداشتهای توضيحی افشا میشود
واحد گزارشگر باید طبقات فرعی اقالم اصلی را که متناسب با عمليات واحد گزارشگر طبقهبندی شده است، . 58
در صورت وضعيت مالی یا در یادداشتهای توضيحی افشا کند.
صورت تغييرات در وضعيت مالی باید حداقل حاوی اقالم اصلی زیر باشد: . 63
طبقات فرعی درآمد و هزینه متناسب با عمليات واحد گزارشگر ،باید در متن صورت تغييرات در وضعيت مالی یا در . 65
یادداشتهای توضيحی افشا شود.
هزینه باید براساس کارکرد (فصول بودجه) در یادداشتهای توضيحی افشا شود .این فصول مربوط به امور چهارگانه و شامل . 66
مواردی مانند آموزش ،بهداشت و سالمت ،کشاورزی و منابع آب و صنعت و معدن است.
واحد گزارشگر باید اطالعات زیر را در گردش حساب تغييرات در ارزش خالص ارائه کند: . 67
23
مانده ارزش خالص در ابتدا و پایان دوره و تغييرات آن طی دوره؛ و الف.
تغييرات مبلغ دفتری اجزای گردش حساب تغييرات در ارزش خالص (اجزایی که به صورت جداگانه افشا میشوند) . ب
طی دوره.
یادداشتهای توضيحی
ساختار
یادداشتهای توضيحی باید اطالعاتی در خصوص موارد زیر افشا کند: . 71
تصریح اینکه صورتهای مالی طبق استانداردهای حسابداری بخش عمومی تهيه شده است؛ الف.
مبنای ارائه صورتهای مالی و خالصه اهم رویههای حسابداری بکار گرفته شده در تهيه آنها؛ ب.
مواردی که افشای آنها طبق استانداردهای حسابداری بخش عمومی الزامی شده و در صورتهای مالی اساسی ارائه . پ
نشده است؛ و
موارد دیگری که در صورتهای مالی اساسی ارائه نشده است ،ليکن افشای آنها برای ارائه مطلوب ضرورت دارد. . ت
یادداشتهای توضيحی باید به نحوی منظم ارائه شود .هر قلم مندرج در صورت وضعيت مالی ،صورت تغييرات در وضعيت مالی، . 72
گردش حساب تغييرات در ارزش خالص ،صورت مقایسه بودجه و عملکرد ،و صورت جریان وجوه نقد باید به یادداشتهای توضيحی
مربوط عطف داده شود.
موارد زیر باید در یادداشت خالصه اهم رویههای حسابداری افشا شود: . 74
ميزان بکارگيری شرایط دورهگذار برای هر یک از استانداردهای حسابداری بخش عمومی توسط واحد گزارشگر؛ و . الف
کليه رویههای حسابداری الزم برای درک مناسب صورتهای مالی. . ب
واحد گزارشگر باید در یادداشت خالصه اهم رویههای حسابداری یا سایر یادداشتهای توضيحی ،قضاوتهای انجام شده توسط . 79
مدیریت (به استثنای قضاوتهای مبتنی بر برآورد) در بکارگيری رویههای حسابداری دارای اثر قابل مالحظه بر مبالغ شناسایی شده در
صورتهای مالی را افشا کند.
واحد گزارشگر باید اطالعاتی پيرامون مفروضات کليدی مربوط به آینده و سایر موارد ابهام مربوط به برآورد در . 81
تاریخ گزارشگری که تأثير قابل مالحظهای در ایجاد تعدیلی با اهميت در مبلغ دفتری دارایيها و بدهيها طی سال مالی آتی دارد ،در
یادداشتهای توضيحی افشا کند .به عنوان مثال ،قضاوتهای یاد شده در بند 79میتواند شامل قضاوت درخصوص این موضوع باشد که
آیا :درخصوص این دارایيها و بدهيها ،یادداشتهای توضيحی مزبور باید شامل جزئيات مندرج در صفحه بعد باشد:
واحد گزارشگر باید موارد زیر را در صورتی که در جایی دیگر در اطالعات منتشر شده ،به همراه صورتهای مالی افشا نشده . 86
باشد ،افشا کند:
اقامتگاه و شکل حقوقی واحد گزارشگر و محل فعاليت آن؛ . الف
24
شرحی از ماهيت عمليات واحد گزارشگر و فعاليتهای اصلی آن؛ . ب
اشاره به قوانين حاکم بر عمليات واحد گزارشگر؛ و . پ
اطالعاتی در خصوص عمر واحد گزارشگر در صورت محدود بودن عمر آن. . ت
تاریخ اجرا
الزامات این استاندارد در مورد کليه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ اول فروردین 1394و بعد از آن شروع میشود، . 87
الزماالجراست.
این استاندارد مقایسه بودجه و عملکرد ناشی از اجرای بودجه را در صورتهای مالی واحدهای گزارشگر الزامی میکند .همچنين .1
طبق این استاندارد ،واحدهای گزارشگر ملزم به افشای دالیل تفاوتهای با اهميت بين بودجه و عملکرد میباشند .با رعایت
الزامات این استاندارد ،بخشی از وظيفه پاسخگویی واحدهای بخش عمومی ایفا میگردد و شفافيت صورتهای مالی آنها از طریق
ارائه موارد زیر بهبود مییابد:
دامنه کاربرد
این استاندارد درخصوص تمام واحدهای بخش عمومی ،که صورتهای مالی خود را براساس استانداردهای حسابداری بخش .2
عمومی تهيه می¬کنند ،کاربرد دارد.
تعاریف
اصطالحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است: .3
اعتبار :عبارت از مبلغی است که برای مصرف یا مصارف معين به منظور نيل به اهداف و اجرای برنامههای دولت به تصویب مجلس شورای
اسالمی میرسد.
بودجه :برنامه مالی واحد گزارشگر است که برای یک سال مالی ،تهيه شده و حاوی پيشبينی درآمدها و سایر منابع تأمين اعتبار و
برآورد هزینهها و مخارج برای انجام عملياتی است که منجر به نيل به سياستها و هدفهای قانونی میشود.
بودجه نهایی :آخرین بودجه مصوب بعد از اعمال تمام تغييرات نسبت به بودجه اوليه است.
25
عملکرد :عبارت است از نتایج حاصل از اجرای بودجه.
مبنای بودجهای :عبارت است از مبنای حسابداری ،طبقهبندی و دوره زمانی که بودجه براساس آن تهيه میشود.
مبنای حسابداری :عبارت است از مبنای تعهدی ،نقدی یا مبنای دیگری که صورتهای مالی براساس آن تهيه میشود.
مبنای قابل مقایسه :عبارت است از تعدیل مبالغ عملکرد طبق مبنای حسابداری ،طبقهبندی ،شخصيت واحد گزارشگری و دوره مالی
مشابه با بودجه.
برآورد تمام منابع و مخارج در بودجه اوليه امکانپذیر نيست .در برخی موارد ،الزم است بودجه اوليه از طریق متمم بودجه .4
تعدیل شود .به عنوان مثال میتوان از بودجه موردنياز برای جبران آثار حوادث یا بالیای طبيعی نام برد .عالوه بر این ،ممکن
است در مواردی براساس مجوز قانونی ،در داخل طبقهبندیهای بودجهای تغييراتی داده شود ولی این تغييرات در جمع بودجه،
تغييری ایجاد نکند .این گونه موارد که اصالحيه بودجه نام دارند نيز سبب تعدیل بودجه اوليه میشوند .بودجه نهایی شامل همه
اصالحات و متممها میباشد.
این استاندارد واحد گزارشگر را ملزم میکند تا مقایسه بودجه و عملکرد را ارائه کند .مقایسه بودجه و عملکرد باید اطالعات .5
الزم شامل موارد زیر را برای اعمال نظارت قانونی فراهم سازد:
.افشای دالیل تفاوتهای با اهميت بين بودجه نهایی با بودجه اوليه و عملکرد در یادداشتهای توضيحی. پ
ارائه بودجه اوليه و نهایی و عملکرد در صورتهای مالی براساس مبنای قابل مقایسه ،تکميل کننده چرخه پاسخگویی واحد .6
گزارشگر خواهد بود .این کار از طریق کمک به استفادهکنندگان صورتهای مالی در تعيين اینکه آیا منابع طبق بودجه ،تحصيل و
مصرف شده است یا خير ،صورت میگيرد .افشای تفاوت بين بودجه نهایی با عملکرد و بودجه نهایی با بودجه اوليه که اغلب در
حسابداری به آن انحراف گفته میشود ،میتواند به کامل بودن صورتهای مالی کمک کند.
بند 14این استاندارد ،ارائه توضيح در مورد دالیل تفاوت بين بودجه نهایی و اوليه را الزامی میکند .این موارد افشا همراه با .7
افشاهای مقرر در بند ،5زمينه پاسخگویی عمومی واحدهای گزارشگر را در قبال عملکرد آنها فراهم میکند.
در صورتی که بودجه صرفا برای بعضی از واحدها یا فعاليتهای واحد گزارشگر ارائه شود ،الزامات بند 5فقط برای واحدها یا .8
فعاليتهای ارائه شده در بودجه بکار گرفته خواهد شد.
واحد گزارشگر باید مقایسه بودجه و عملکرد را در قالب یک صورت مالی ارائه کند. .9
در مواردی که صورتهای مالی و بودجه براساس مبانی متفاوتی تهيه شده باشد ،جهت اطمينان از اینکه استفادهکنندگان ،تفسير .10
اشتباهی از صورتهای مالی که بر مبناهای مختلف تهيه شده است ،انجام ندهند ،در صورتهای مالی باید تصریح شود که مبانی
حسابداری و بودجه متفاوت است و اینکه صورت مقایسه بودجه و عملکرد براساس مبنای بودجهای تهيه شده است.
سطح تجميع
26
اسناد بودجه ممکن است شامل جزئياتی در مورد واحدها ،برنامهها یا فعاليتهای خاص باشد .این جزئيات اغلب در طبقهبندیهای .11
مختلف بودجهای برای تصویب توسط قانونگذار ارائه میشود .افشای اطالعات بودجه و عملکرد مطابق با طبقهبندیها و
سرفصلهای بودجهای این اطمينان را میدهد که مقایسههای انجام شده در سطح مورد نظر قانونگذار صورت گرفته است.
در برخی موارد ممکن است نياز باشد اطالعات مالی تفصيلی ارائه شده در بودجه ،برای ارائه در صورتهای مالی تجميع شود .این .12
تجميع در راستای جلوگيری از ارائه اطالعات اضافی انجام میشود .تعيين سطح تجميع نيازمند قضاوت حرفهای است .این
قضاوت باید در راستای اهداف این استاندارد و ویژگیهای کيفی ارائه شده در چارچوب نظری باشد.
اطالعات مکمل بودجهای ،مانند اطالعاتی درخصوص دستيابی به اهداف ،ممکن است در مستنداتی غير از صورتهای مالی ارائه .13
شود .عطف صورتهای مالی به چنين مدارکی به ویژه مرتبط کردن مبالغ بودجهای و عملکرد با اطالعات غيرمالی بودجهای و
دستيابی به اهداف مورد تأکيد است.
واحد گزارشگر باید توضيحات کافی در مورد تفاوت بين بودجه اوليه و نهایی را در یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی ارائه .14
کند.
بودجه نهایی شامل همه تغييرات مصوب صورت گرفته جهت اصالح بودجه اوليه است .یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی باید .15
حاوی توضيحاتی پيرامون تفاوت بين بودجه اوليه و نهایی باشد .این توضيحات شامل مواردی همچون جابجایی بين
طبقهبندیهای بودجه اوليه و تغيير در کل بودجه در نتيجه عواملی همچون تغيير سياستهای دولت است.
تمام مقایسههای بين بودجه و عملکرد باید برمبنای قابل مقایسه با بودجه ارائه شود. .16
مقایسه بودجه و عملکرد برمبنای حسابداری (تعهدی ،نقدی یا سایر مبانی جامع) ،مبنای طبقهبندی ،شخصيت گزارشگری و .17
دوره مالی مشابه با بودجه ارائه میگردد .انجام این کار ،اطمينان میدهد که افشای اطالعات پيرامون رعایت بودجه در صورتهای
مالی بر مبنایی مشابه با بودجه است.
در صورتهای مالی تلفيقی ،اطالعات واحدها و فعاليتهای تحت کنترل یک واحد گزارشگر منعکس میشود .ممکن است برای .18
واحدها یا فعاليتهایی که جزئی از صورتهای مالی تلفيقی هستند ،بودجه جداگانهای تصویب و در دسترس عموم قرار گيرد .در
چنين مواردی ،بودجههای جداگانه باید به گونهای با هم ترکيب شود که امکان ارائه صورت مقایسه بودجه و عملکرد در سطح
واحد گزارشگر امکانپذیر گردد.
مبنای حسابداری ممکن است با مبنای بودجه متفاوت باشد .به عنوان مثال ،ممکن است مبنای تعهدی برای تهيه صورتهای مالی .19
و مبنای نقدی برای تهيه بودجه بکار گرفته شود .عالوه بر این ،ممکن است شخصيت واحد گزارشگری و طبقهبندی بودجه با
شخصيت واحد گزارشگری و طبقهبندی صورتهای مالی متفاوت باشد .در چنين مواردی ،اطالعات مربوط به عملکرد براساس
مبنای بودجه ،تهيه و در صورت مقایسه بودجه و عملکرد ارائه میشود.
افشای مبنای حسابداری ،طبقهبندی ،دوره و شخصيت واحد گزارشگری بودجهای در یادداشتهای توضيحی
واحد گزارشگر باید در یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی ،اطالعاتی درخصوص مبنای حسابداری و طبقهبندی بودجه افشا .20
کند.
ممکن است مبنای حسابداری مورد استفاده در تهيه بودجه با مبنای حسابداری بکار گرفته شده در تهيه صورتهای مالی متفاوت .21
باشد .تأکيد بودجه میتواند بر جریانهای نقدی باشد ،در حاليکه صورتهای مالی ،جریانهای نقدی و اطالعات تعهدی را گزارش
کند.
27
شکل و نحوه طبقهبندی پذیرفتهشده برای ارائه بودجه ممکن است با صورتهای مالی ،متفاوت باشد .به عنوان مثال ،طبقهبندی .22
بودجه ممکن است برمبنای ماهيت ،کارکرد ،برنامه یا فعاليت باشد.
استاندارد حسابداری بخش عمومی شماره یک ،واحدهای گزارشگر را ملزم به افشای رویههای مهم حسابداری در یادداشتهای .23
توضيحی صورتهای مالی میکند .افشای مبنای حسابداری و نحوه طبقهبندی پذیرفتهشده برای تهيه بودجه به استفادهکنندگان
در درک بهتر رابطه بين بودجه و اطالعات حسابداری افشا شده در صورتهای مالی کمک خواهد کرد.
واحد گزارشگر باید در یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی ،دوره بودجه را افشا کند. .24
صورتهای مالی ،حداقل سالی یکبار ارائه میشود .افشای دوره بودجه ،در مواردی که دوره بودجه متفاوت از دوره گزارشگری .25
پذیرفته شده برای صورتهای مالی است ،به استفادهکنندگان صورتهای مالی در درک بهتر ارتباط بين اطالعات بودجهای و
مقایسه بودجه با صورتهای مالی ،کمک خواهد کرد .افشای دوره بودجه در مواردی که دوره بودجه با دوره صورتهای مالی یکسان
باشد نقش تأیيدکنندگی مؤثری خواهد داشت ،خصوصا زمانی که بودجه و صورتهای مالی مياندورهای نيز تهيه میشود.
واحد گزارشگر باید در یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی ،واحدهای منظور شده در بودجه خود را مشخص کند. .26
استانداردهای حسابداری بخش عمومی ،واحدهای گزارشگر را ملزم میکند صورتهای مالی تلفيقی واحدهای تحت کنترل خود را .27
تهيه کند .صورتهای مالی تهيه شده در سطح کل دولت شامل واحدهای استفادهکننده از بودجه دولت و شرکتهای تحت کنترل
دولت میباشد .افشای واحدهای منظور شده در بودجه ،استفادهکنندگان را در تعيين اینکه تا چه حد فعاليتهای واحد گزارشگر،
وابسته به بودجه بوده است و چگونه شخصيت واحد گزارشگری در بودجه ،متفاوت از شخصيت واحد گزارشگری در صورتهای
مالی است ،کمک خواهد کرد.
صورت تطبيق عملکرد برمبنای قابل مقایسه با مبالغ مندرج در صورتهای مالی
در مواردی که مبنای تهيه صورتهای مالی با بودجه متفاوت است ،عملکرد برمبنای قابل مقایسه با بودجه باید با مبالغ مربوط در .28
صورتهای مالی ،تطبيق داده شود .همچنين هرگونه تفاوت در مبنای تهيه و طبقهبندی ،دوره و شخصيت گزارشگری نيز باید
مشخص گردد .این صورت تطبيق باید در یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی افشا شود.
تفاوتهای بين عملکرد بر مبنای قابل مقایسه با مبالغ مندرج در صورتهای مالی میتواند در قالب موارد زیر طبقهبندی شود: .29
تفاوت در مبنا ،زمانی رخ میدهد که بودجه بر مبنایی غير از مبنای حسابداری مورد عمل در صورتهای مالی تهيه شده باشد. الف.
برای مثال ممکن است بودجه برمبنای نقدی و صورتهای مالی برمبنای تعهدی تهيه شده باشد .همچنين ممکن است تفاوتهایی
در نحوه طبقهبندی صورتهای مالی و بودجه وجود داشته باشد؛
.تفاوت در زمانبندی ،هنگامی اتفاق میافتد که دوره بودجه ،متفاوت از دوره گزارشگری صورتهای مالی باشد؛ و ب
.تفاوت در شخصيت واحد گزارشگری ،وقتی اتفاق میافتد که برخی برنامهها یا واحدها در تهيه صورتهای مالی منظور شده پ
باشد ،اما در بودجه واحد گزارشگر لحاظ نشده باشد .
ارائه اطالعات مقایسهای مربوط به دوره قبل ،بر طبق این استاندارد الزامی نيست. .30
طبق این استاندارد ،ارائه مقایسه عملکرد دوره قبل با بودجه دوره قبل و همچنين توصيف دالیل انحراف بين آنها الزامی نيست. .31
تاریخ اجرا
الزامات این استاندارد در مورد کليه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ اول فروردین 1394و بعد از آن شروع میشود، .32
الزماالجراست.
28
مبانی نتيجهگيری
دامنه کاربرد
ایفای مسئوليت پاسخگویی دولت مستلزم مقایسه عملکرد با بودجه و انتشار آن برای اطالع عموم است .چنين الزاماتی با هدف .1
ارتقای شفافيت فعاليتهای دولت صورت میگيرد .این استاندارد برای کليه واحدهایی که در قبال بودجه خود مسئوليت
پاسخگویی عمومی دارند ،کاربرد دارد.
بودجه ،منعکسکننده تصویر مالی برنامههای دولت برای یکسال مالی است .گزارشگری نتایج حاصل از اجرای بودجه در قبال .2
این برنامههای مالی منجر به ارتقای شفافيت صورتهای مالی گردیده و یک عنصر مهم در ایفای مسئوليت پاسخگویی واحدهای
گزارشگر محسوب میشود .انعکاس مقایسه مبالغ بودجهای و عملکرد در صورتهای مالی ،به استفادهکننده در ارزیابی این
موضوع کمک میکند که آیا منابع ،طبق پيشبينیها تحصيل شده و طبق بودجه به مصرف رسيده است یا خير .در این
استاندارد ،واژه عملکرد برای توصيف نتایج حاصل از اجرای بودجه بکار گرفته شده است.
پيش از این استاندارد نيز مقایسه عملکرد با بودجه واحدهای بخش عمومی در قالب صورتحساب عملکرد بودجه ساالنه کل .3
کشور ،گزارش تفریغ بودجه ،یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی یا سایر گزارشهای مشابه تهيه و ارائه میگردید .این رویه ،از
نظر کميته تدوین استانداردهای حسابداری بخش عمومی رویه مناسبی است و این استاندارد برای تقویت آن منتشر شده است.
کاربرد الزامات این استاندارد در تهيه صورت مقایسه بودجه و عملکرد ،ایفای مسئوليت پاسخگویی عمومی در قبال عملکرد را .4
ارتقا میبخشد.
طبق این استاندارد ،ارائه مقایسه مبالغ بودجه اوليه با نهایی و بودجه نهایی با عملکرد بر یک مبنای قابل مقایسه ،ضروری است. .5
این الزامات ،استفادهکنندگان را قادر میسازد تا از تفاوت بين مبالغ بودجه اوليه با نهایی و بودجه نهایی با عملکرد آگاه شوند.
طبق این استاندارد توضيح تفاوتهای بااهميت عملکرد با بودجه نيز از طریق یادداشتهای توضيحی صورتهای مالی افشا میشود.
افشای این اطالعات ،شفافيت صورتهای مالی را ارتقاء و پاسخگویی را افزایش میدهد.
بودجه اساسا قبل از شروع دوره گزارشگری تهيه میشود و ممکن است طی دوره ،به دالیلی مانند تغيير در شرایط اقتصادی، .6
بودجه اوليه اصالح شود .افشای بودجه اوليه و نهایی برای اطمينان از اینکه استفادهکنندگان صورتهای مالی از اهميت و ميزان
تغييرات بودجه اوليه طی دوره آگاه هستند ،ضروری است.
اصالحات بودجه اوليه ممکن است به دليل تغيير در سياستهای دولت ،از جمله تغيير در اولویتهای دولت طی دوره بودجه ،یا .7
شرایط اقتصادی پيشبينی نشده رخ دهد .افشای توضيح دالیل تغيير ،از جمله اینکه آیا این تغيير حاصل از جابجایی اعتبارات
درون بودجه است یا سایر عوامل ،برای ایفای مسئوليت پاسخگویی ضروری است و اطالعات مفيدی ،برای تحليل تأثيرات مالی
حاصل از تغيير در شرایط اقتصادی ،ارائه میکند .این توضيحات میتواند در یادداشتهای توضيحی یا سایر گزارشهای منتشر
شده ،مرتبط با صورتهای مالی ارائه شود.
29
برای تهيه بودجه و صورتهای مالی ممکن است مبانی متفاوتی بکار گرفته شود .به طور مثال ممکن است صورتهای مالی بر مبنای .8
تعهدی و بودجه برمبنای نقدی تهيه و ارائه شود .تفاوت ميان مبنای بودجه و صورتهای مالی میتواند همچنين حاصل تفاوت در
دوره زمانی ،شخصيت گزارشگر و یا نحوه طبقهبندی باشد.
طبق این استاندارد ،مقایسه بودجه و عملکرد باید براساس مبانی مورد استفاده در تهيه بودجه (از نظر شکل و نحوه ارائه، .9
اصطالحات ،مبنای حسابداری و طبقهبندی) برای شخصيت گزارشگر و دوره مالی که بودجه برای آن تصویب شده است ،ارائه
شود .وجود مبنای یکسان ،مقایسه بودجه و عملکرد را ميسر می سازد .در نتيجه در شرایطی که در مبنای حسابداری،
زمانبندی یا شخصيت گزارشگر تفاوت وجود دارد ،مبالغ منعکس شده در صورت مقایسه بودجه با عملکرد باید به شکل قابل
مقایسه با بودجه ،تجدید ارائه گردد.
به منظور کمک به استفادهکنندگان در درک ارتباط ميان صورتهای مالی و بودجه ،در شرایطی که صورتهای مالی و بودجه .10
برمبنای یکسانی تهيه نشدهاند ،این استاندارد ،تطبيق عملکرد برمبنای بودجه با مقادیر متناظر در صورتهای مالی را الزامی
میکند و همچنين ارائه این تفاوتها به تفکيک تفاوت در مبنا ،زمانبندی و شخصيت گزارشگر صورت میگيرد.
در مفاهيم نظری گزارشگری مالی ،مبنای تعهدی برای تهيه صورتهای مالی پذیرفته شده است ،در صورتی که بودجه هم اکنون .11
بر مبنای نقدی تهيه می شود .لذا مقایسه بودجه و عملکرد به صورت ستونهای اضافی در صورتهای مالی امکان پذیر نيست و
باید در یک صورت جداگانه گزارش شود .عالوه بر این ،در صورت یکسان بودن مبنا ،ارائه اطالعات مقایسه بودجه و عملکرد به
صورت مجزا برای استفادهکنندگان قابل فهمتر است.
طبق این استاندارد ،افشای مقایسه بودجه و عملکرد دوره قبل و توضيحات مربوط به تفاوتهای مهم آنها در صورتهای مالی دوره .12
جاری ،الزامی نيست.
تمرکز این استاندارد بر تقویت ایفای مسئوليت پاسخگویی واحد گزارشگر در قبال رعایت بودجه مصوب طی دوره گزارشگری .13
جاری است .الزام به افشای اطالعات مقایسهای منجر به پيچيدهتر شدن الزامات گزارشگری میشود.
این پيوست به منظور آشنایی با نحوه اجرای الزامات مندرج در استاندارد حسابداری بخش عمومی تهيه شده است و بخشی از استاندارد
محسوب نمیشود .استاندارد حاضر ،اجزای صورت مقایسه بودجه و عملکرد و حداقل مواردی را که الزم است در این صورت
افشا شود و همچنين اقالم دیگری را که ممکن است در این صورت یا در یادداشتهای توضيحی ارائه شود ،را مشخص کرده است.
هدف این پيوست ،ارائه نمونهای از چگونگی رعایت الزامات مربوط به نحوه ارائه اطالعات بودجهای است .در این راستا ،دو نمونه
از صورت مقایسه بودجه و عملکرد (یکی برای کل دولت و دیگری برای سایر واحدهای گزارشگر) ارائه شده است .نمونههای
مربوط به صورت وضعيت مالی و صورت تغييرات در وضعيت مالی در استاندارد حسابداری بخش عمومی شماره 1نحوه ارائه
صورتهای مالی ارائه شده است .در صورت لزوم و برای دستيابی به ارائه مطلوب اطالعات در شرایط خاص هر واحـد گزارشگر،
میتوان نحوه ارائه و شرح اقالم اصلی را تغيير داد .در نمونههای ارائه شده تمام طبقات منابع و مصارف پيشبينی شده است ،اما
هر واحـد گزارشگر ممکن است برخی از این طبقات را بر حسب نوع فعاليت خود دارا باشد.
30
استاندارد حسابداری بخش عمومی شماره 3
درآمد حاصل از عمليات غيرمبادلهای (ماليات و انتقاالت)
هدف این استاندارد ،ارائه الزاماتی برای گزارشگری مالی درآمدهای حاصل از عمليات غيرمبادلهای است .این استاندارد، .1
موضوعات مرتبط با شناسایی و اندازهگيری این نوع درآمدها را مورد بحث قرار میدهد.
دامنه کاربرد
این استاندارد باید برای حسابداری درآمدهای حاصل از عمليات غيرمبادلهای بکار گرفته شود .این استاندارد در خصوص .2
ترکيب واحدهای گزارشگر که عمليات غيرمبادلهای محسوب میشود ،کاربرد ندارد.
این استاندارد به درآمدهای حاصل از عمليات غيرمبادلهای میپردازد .درآمدهای حاصل از مبادله در استاندارد جداگانه .3
دیگری مطرح میشود .اگر چه درآمدهای واحدهای بخش عمومی از عمليات مبادلهای و غيرمبادلهای ناشی میشود ،اما بخش عمده آن
حاصل از عمليات غيرمبادلهای است .درآمدهای غيرمبادلهای به شرح زیر است:
ماليات ،و الف.
انتقاالت (نقدی یا غيرنقدی) ،از جمله کمک و هدایا ،بخشودگی بدهی و جرایم. . ب
ترکيب واحدهای گزارشگر ،زمانی اتفاق میافتد که دو یا چند واحد گزارشگر در یک واحد گزارشگر جدید یا موجود ادغام .4
شود .در این نوع تجدید ساختار معموال یک واحد توسط واحد دیگر خریداری نمیشود ،اما ممکن است واحد جدید یا موجود ،تمام
دارایيها و بدهيهای واحد یا واحدهای دیگر را تحصيل کند .موارد مربوط به ترکيب اینگونه واحدها در دامنه کاربرد این استاندارد قرار
نمیگيرد.
دامنه کاربرد
این استاندارد باید برای حسابداری درآمدهای حاصل از عمليات غيرمبادلهای بکار گرفته شود .این استاندارد در خصوص .2
ترکيب واحدهای گزارشگر که عمليات غيرمبادلهای محسوب میشود ،کاربرد ندارد.
این استاندارد به درآمدهای حاصل از عمليات غيرمبادلهای میپردازد .درآمدهای حاصل از مبادله در استاندارد جداگانه .3
دیگری مطرح میشود .اگر چه درآمدهای واحدهای بخش عمومی از عمليات مبادلهای و غيرمبادلهای ناشی میشود ،اما بخش عمده آن
حاصل از عمليات غيرمبادلهای است .درآمدهای غيرمبادلهای به شرح زیر است:
ماليات ،و الف.
انتقاالت (نقدی یا غيرنقدی) ،از جمله کمک و هدایا ،بخشودگی بدهی و جرایم. . ب
ماليات تنها برای دولت و شهرداریها درآمد تلقی میشود .واحد گزارشگری که به نمایندگی از طرف دولت یا شهرداریها ماليات را وصول
میکند (مانند سازمان امور مالياتی کشور یا گمرک جمهوری اسالمی ایران) ،از این بابت درآمد شناسایی نمیکند.
تعاریف
اصطالحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است: .5
مبادله :عملياتی است که به موجب آن دارایی یا خدمت به ارزش منصفانه داد و ستد میشود.
عمليات غيرمبادلهای :رویدادی است که با تعریف مبادله منطبق نباشد.
ماليات :وجوهی که توسط واحدهای بخش عمومی طبق قوانين و مقررات ،تحت عنوان ماليات یا عوارض قابل دریافت است.
31
انتقاالت :جریان ورودی یا کاهش جریان خروجی منافع اقتصادی آتی حاصل از عمليات غيرمبادلهای ،به استثنای ماليات،
است.
جرایم :وجوه قابل دریافت توسط واحدهای بخش عمومی که به موجب قانون توسط دادگاه یا سایر مراجع قانونی به دليل
نقض قوانين و مقررات تعيين میشود.
عمليات غيرمبادلهای
در برخی عمليات ،ارزش منابع دریافتی با مابهازای پرداختی تقریبا برابر است .به این گونه عمليات ،مبادله اطالق میشود که .6
در سایر استانداردهای حسابداری بخش عمومی مطرح میشود .در سایر عمليات یک واحد منابعی را بدون پرداخت مابهازا یا در قبال
مابهازای اندکی دریافت میکند ،به عنوان مثال ،اخذ ماليات به موجب قانون .اگر چه دولت ،خدمات عمومی متنوعی به مؤدیان مالياتی
ارائه میکند ،اما این خدمات ،مابهازای ماليات دریافتی از عموم نيست.
چنانچه واحـد گزارشگر ملزم باشد دارایی انتقالی را طبق شرایط مشخص بکار گيرد و در صورت نقض این شرایط ،اصل دارایی .9
یا معادل ارزش آن را به انتقالدهنده برگرداند ،کنترل دارایی ،مشروط محسوب و یک تعهد فعلی برای انتقال منافع اقتصادی آتی یا
خدمات بالقوه به اشخاص ثالث ایجاد میگردد .در چنين وضعيتی واحـد گزارشگر ملزم است از دارایی برای ارائه خدمات یا تحویل کاال
به اشخاص ثالث طبق شرایط مشخص شده استفاده کند یا آن را به انتقالدهنده برگشت دهد .بنابراین همزمان با دریافت دارایی یک
بدهی نيز ایجاد میشود.
جریان ورودی منابع حاصل از عمليات غيرمبادلهای که حائز تعریف دارایی است ،تنها زمانی به عنوان دارایی شناسایی میشود . 14
که:
کسب منافع اقتصادی آتی یا استفاده از خدمات بالقوه مرتبط با دارایی توسط واحد گزارشگر محتمل باشد؛ و الف.
ارزش منصفانه دارایی به گونهای اتکاپذیر ،قابل اندازهگيری باشد. . ب
دارایيهای احتمالی
اقالمی که ویژگيهای اصلی دارایی را داشته باشد اما معيارهای شناخت را احراز نکند ،میتواند در یادداشتهای توضيحی . 18
صورتهای مالی به عنوان دارایی احتمالی افشا شود.
دارایی تحصيل شده از طریق عمليات غيرمبادلهای باید در شناخت اوليه به ارزش منصفانه در تاریخ تحصيل ،اندازهگيری شود. . 19
در مواردی که جریان ورودی منابع حاصل از عمليات غيرمبادلهای همراه با شناسایی بدهی است ،متناسب با ایفای تعهدات . 21
مربوط ،مبلغ دفتری بدهی کاهش و معادل آن درآمد شناسایی میشود.
32
شناخت بدهی
تعهدات فعلی حاصل از عمليات غيرمبادلهای که دارای تعریف بدهی است ،تنها زمانی به عنوان بدهی شناسایی میشود که: . 25
مبلغ شناسایی شده به عنوان بدهی باید بهترین برآورد از مبلغ مورد نياز برای تسویه تعهد فعلی در تاریخ گزارشگری باشد. . 29
کمکها و هدایا
کمکها و هدایا ،انتقال داوطلبانه دارایيهای نقدی و غيرنقدی از یک شخص حقيقی یا حقوقی به واحد گزارشگر است که معموال . 51
شرطی در مورد استفاده از آن وجود ندارد .کمکها و هدایا هنگامی به عنوان دارایی و درآمد شناسایی میشود که جریان منافع اقتصادی
آتی یا خدمات بالقوه به درون واحد گزارشگر ،محتمل بوده و ارزش منصفانه دارایيها به گونهای اتکاپذیر ،قابل اندازهگيری باشد .معموال
کمکها و هدایا در زمان دریافت به عنوان درآمد شناسایی میشود ولی چنانچه به صورت مشروط دریافت شود ،در مقابل آن بدهی
شناسایی میگردد .این بدهی به تناسب تحقق شرایط ،کاهش یافته و معادل آن درآمد شناسایی میشود.
مبحث اصلی در حسابداری درآمد عمدتا معطوف به تعيين زمان شناخت آن است .درآمد ،زمانی شناسایی میشود که جریان .2
منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه به درون واحـد گزارشگر محتمل باشد و این منافع را بتوان بهگونهای اتکاپذیر اندازهگيری کرد
دامنه کاربرد
این استاندارد باید برای حسابداری درآمدهای حاصل از عمليات مبادلهای زیر بکار گرفته شود: .3
تعاریف
اصطالحات زیر در این استاندارد با معانی مشخص شده بکار رفته است: . 11
33
ارزش منصفانه :مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشندهای مطلع و مایل میتوانند در معاملهای حقيقی و در شرایط عادی ،یک
دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله کنند.
مبادله :عملياتی است که به موجب آن دارایی یا خدمت به ارزش منصفانه داد و ستد میشود.
ارائه خدمات
هرگاه ماحصل ارائه خدمات را بتوان بهگونهای اتکاپذیر برآورد کرد ،درآمد مربوط باید با توجه به ميزان خدمات ارائه شده . 15
شناسایی شود .ماحصل ارائه خدمات ،زمانی بهگونهای اتکاپذیر قابل برآورد است که همه شرایط زیر احراز شده باشد:
فروش کاال
درآمد حاصل از فروش کاال باید زمانی شناسایی شود که کليه شرایط زیر تحقق یافته باشد: . 20
واحـد گزارشگر مخاطرات و مزایای عمده مالکيت کاالی مورد معامله را به خریدار منتقل کرده باشد؛ الف.
واحـد گزارشگر دخالت مدیریتی مستمر در حدی که معموال با مالکيت همراه است یا کنترل مؤثری نسبت به کاالی . ب
فروش رفته اعمال نکند؛
مبلغ درآمد را بتوان بهگونهای اتکاپذیر اندازهگيری کرد؛ . پ
جریان منافع اقتصادی مرتبط با فروش به درون واحـد گزارشگر محتمل باشد؛ و . ت
مخارجی که در ارتباط با کاالی فروش رفته تحمل شده یا خواهد شد را بتوان بهگونهای اتکاپذیر اندازهگيری کرد. . ث
جریان منافع اقتصادی عمليات مذکور به درون واحـد گزارشگر محتمل باشد ،و الف.
مبلغ درآمد مربوطه را بتوان بهگونهای اتکاپذیر اندازهگيری کرد. . ب
درآمدهای مذکور در بند 26باید با توجه به مبانی زیر شناسایی شود: . 27
سود تضمين شده براساس مدت زمان و با توجه به مانده اصل طلب و نرخ مربوط؛ الف.
درآمد حق امتياز طبق محتوای قرارداد مربوط؛ و . ب
سود سهام حاصل از سرمایهگذاریهایی که به روش ارزش ویژه ثبت نشده است ،در زمان احراز حق دریافت توسط . پ
سهامدار ،به استثنای سود سهام حاصل از سرمایهگذاری در واحدهای فرعی و وابسته.
افشا
.31واحـد گزارشگر باید موارد زیر را در یادداشتهای توضيحی افشا کند:
الف .رویههای حسابداری مورد استفاده برای شناخت درآمد عمليات مبادلهای؛ و
34
ب .مبلغ هر یک از طبقات عمده درآمد عمليات مبادلهای شناسایی شده طی دوره ناشی از موارد زیر:
فروش کاال، -
ارائه خدمات، -
سود تضمين شده، -
درآمد حق امتياز، -
سود سهام. -
تاریخ اجرا
الزامات این استاندارد در مورد کليه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ اول فروردین 1394و بعد از آن شروع . 32
میشود ،الزماالجراست.
35
هدف این استاندارد ،تجویز نحوه حسابداری دارایيهایثابت مشهود است تا استفادهکنندگان صورتهای مالی بتوانند اطالعات .1
مربوط به سرمایهگذاری واحد گزارشگر در این دارایيها و تغييرات آن را تشخيص دهند .موضوعات اصلی در حسابداری دارایيهای ثابت
مشهود عبارت از شناخت دارایی ،تعيين مبلغ دفتری آن و شناخت هزینه استهالک و زیان کاهش ارزش دارایی است.
دامنه کاربرد
این استاندارد باید برای حسابداری تمام دارایيهای ثابت مشهود بکار گرفته شود ،مگر این که: .2
به موجب استانداردی دیگر ،نحوه حسابداری متفاوتی مجاز یا الزامی شده باشد؛ الف.
دارایيهای مورد نظر ،مرتبط با ميراث ملی باشد .با این وجود ،الزامات افشای مندرج در بندهای 82 ،81و 85در مورد . ب
دارایيهای ميراث ملی شناسایی شده کاربرد دارد.
حق امتياز معادن ،ذخایر مواد معدنی مانند نفت و گاز طبيعی و منابع مشابهی که احيا شونده نيست . . ب
با این حال ،این استاندارد برای دارایيهای ثابت مشهود مورد استفاده در توسعه یا نگهداری دارایيهای مندرج در بندهای ” الف“ و ” ب“
کاربرد دارد.
سایر استانداردها ممکن است شناخت یک دارایی ثابت مشهود را برمبنای رویکردی متفاوت با این استاندارد الزامی نماید. .4
برای مثال استاندارد حسابداری اجارهها ،واحد گزارشگر را ملزم میکند که شناخت یک دارایی ثابت مشهود مورد اجاره را برمبنای
انتقال مخاطرات و مزایا ارزیابی کند .با این حال در چنين مواردی سایر جنبههای حسابداری این دارایيها ازجمله استهالک ،توسط این
استاندارد مقرر شده است.
این استاندارد واحد گزارشگر را به شناسایی دارایيهای ميراث ملی که به نحوی متفاوت تعریف و معيارهای شناخت دارایيهای .5
ثابت مشهود را احراز میکند ،ملزم نمینماید .چنانچه واحـد گزارشگر دارایيهای ميراث ملی را شناسایی کند ،باید الزامات افشای این
استاندارد را بکار گيرد ،اما ملزم به رعایت الزامات اندازهگيری این استاندارد نيست.
برخی دارایيها به دليل اهميت فرهنگی ،محيطی یا تاریخی آنها به عنوان دارایی ميراث ملی شناخته میشوند .از جمله این .6
دارایيها میتوان به بناها و آثار تاریخی ،اماکن باستانی ،مناطق حفاظت شده و آثار هنری اشاره کرد .اغلب ،دارایيهای ميراث ملی دارای
ویژگيهای خاصی از جمله موارد زیر هستند:
احتمال نمیرود که ارزش فرهنگی ،محيطی ،آموزشی و تاریخی آنها را بتوان صرفا در قالب مبالغ پولی مبتنی بر قيمت بازار الف.
بيان کرد؛
اغلب برای فروش آنها ،محدودیتها یا ممنوعيتهای شدید قانونی یا کيفری وجود دارد؛ . ب
اغلب آنها قابليت جایگزینی ندارند و امکان دارد ارزش آنها طی زمان افزایش یابد؛ حتی اگر کيفيت فيزیکی آنها . پ
کاهش یافته باشد؛
36
برآورد عمر مفيد آنها غالبا دشوار است؛ و . ت
به ندرت با هدف ایجاد جریانهای نقدی ورودی نگهداری میشوند. . ث
برخی دارایيهای ميراث ملی دارای منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه آتی نيز هستند .برای مثال ،یک بنای تاریخی که به عنوان .7
دفتر اداری مورد استفاده قرار میگيرد .در چنين مواردی میتوان آنها را برمبنایی مشابه با سایر اقالم دارایيهای ثابت مشهود شناسایی
و اندازهگيری کرد.
تعاریف
اصطالحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است: .8
ارزش اقتصادی :ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آتی یا خالص ارزش خدمات ناشی از کاربرد مستمر دارایی ازجمله جریانهای نقدی
ناشی از واگذاری نهایی آن یا مبلغ مورد انتظار برای تسویه یک بدهی.
ارزش باقيمانده :مبلغ برآوردی که واحد گزارشگر در حال حاضر میتواند از واگذاری دارایی پس از کسر مخارج برآوردی واگذاری
بدست آورد ،با این فرض که دارایی در وضعيت متصور در پایان عمر مفيد باشد.
خالص ارزش فروش :مبلغ وجه نقد یا معادل آن که از طریق فروش دارایی در شرایط عادی و پس از کسر کليه هزینههای مرتبط با
فروش حاصل میشود.
به منظور استفاده در توليد یا عرضه کاالها یا خدمات ،اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری توسط واحد گزارشگر نگهداری الف.
میشود؛ و
انتظار میرود بيش از یک دوره مالی مورد استفاده قرار گيرد. ب .
زیان کاهش ارزش :مازاد مبلغ دفتری یک دارایی نسبت به مبلغ بازیافتنی آن.
طبقه دارایيهای ثابت مشهود :گروهی از دارایيها که دارای ماهيت یا کارکرد مشابه در عمليات واحـد گزارشگر است و در صورتهای مالی
به عنوان یک قلم جداگانه نشان داده میشود.
مدت زمانیکه انتظار میرود دارایی مورد استفاده واحد گزارشگر قرار گيرد؛ یا الف.
تعداد توليد یا واحدهای مقداری مشابه که انتظار میرود در فرایند استفاده از دارایی توسط واحد گزارشگر تحصيل شود. ب .
مبلغ استهالکپذیر :بهای تمام شده دارایی یا سایر مبالغ جایگزین بهای تمام شده پس از کسر ارزش باقيمانده آن.
مبلغ بازیافتنی :خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی ،هر کدام که بيشتر است.
37
مبلغ دفتری :مبلغی که دارایی پس از کسر استهالک انباشته و زیان کاهش ارزش انباشته مربوط ،به آن مبلغ در ترازنامه منعکس
میشود.
ارزش منصفانه :مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشندهای مطلع و مایل میتوانند در معاملهای حقيقی و در شرایط عادی ،یک
دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله کنند.
شناخت
مخارج مرتبط با یک قلم دارایی ثابت مشهود ،تنها زمانی به عنوان دارایی شناسایی میشود که: .9
جریان منافع اقتصادی آتی یا خدمات بالقوه مرتبط با دارایی به درون واحـد گزارشگر محتمل باشد ،و الف.
بهای تمام شده یا ارزش منصفانه دارایی به گونهای اتکاپذیر قابل اندازهگيری باشد. . ب
قطعات یدکی و ابزار تعميراتی معموال به عنوان موجودی محسوب و در زمان مصرف به عنوان هزینه شناسایی میشود .با این .10
حال ،قطعات عمده آماده جایگزینی ،در صورتی که انتظار رود بيش از یک دوره مالی مورد استفاده واحد گزارشگر واقع شود ،به عنوان
دارایی ثابت مشهود محسوب میشود .همچنين ،هرگاه قطعات یدکی و ابزار تعميراتی را تنها بتوان در ارتباط با یک قلم دارایی ثابت
مشهود به کار گرفت این اقالم به عنوان دارایی ثابت مشهود محسوب و طی مدتی که از عمر مفيد دارایی مربوط تجاوز نکند ،مستهلک
میشود.
این استاندارد معياری برای تفکيک یا تجميع اجزای تشکيلدهنده یک قلم دارایی ثابت مشهود ،تجویز نمیکند .بنابراین، .11
بکارگيری معيارهای شناخت در وضعيتهای خاص واحد گزارشگر مستلزم انجام قضاوت است .تجميع اقالم جداگانه کماهميت مثل قالبها
و ابزارها و اعمال معيارهای فوق نسبت به مجموع ارزش آنها ممکن است مناسب باشد.
واحد گزارشگر براساس معيارهای شناخت ،تمام مخارج دارایيهای ثابت مشهود را در زمان تحمل ارزیابی میکند .این مخارج .12
شامل مخارج تحمل شده جهت تحصيل یا ساخت دارایيهای ثابت مشهود و همچنين مخارج بعدی بابت اضافات ،جایگزینی اجزا یا
تعميرات آن ،به نحوی که موجب افزایش عمر مفيد یا بازدهی آن گردد ،میباشد.
تجهيزات نظامی ،معموال واجد شرایط تعریف دارایيهای ثابت مشهود هستند و طبق الزامات این استاندارد ،باید به عنوان .13
دارایی شناسایی شوند.
دارایيهای ثابت مشهود ممکن است برای مقاصد زیستمحيطی یا ایمنی تحصيل شود .اگرچه تحصيل این دارایيها ،منافع .14
اقتصادی یا خدمات بالقوه آتی هيچ یک از اقالم مشخص دارایيهای ثابت مشهود موجود را به طور مستقيم افزایش نمیدهد ،اما ممکن
است برای تحصيل منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه آتی سایر دارایيهای واحد گزارشگر ضروری باشد .در این حالت ،این دارایيها واجد
شرایط شناخت است ،زیرا تحصيل آن ،واحد گزارشگر را قادر میسازد منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه آتی که از دارایيهای مربوط
کسب میکند بيشتر از حالتی باشد که این دارایيها تحصيل نشده است .برای مثال ،یک بيمارستان ممکن است در اجرای مقررات ایمنی
در برابر آتشسوزی ،ملزم به نصب دستگاههای جدیدی برای اطفای حریق شود .این دستگاهها به عنوان دارایی شناسایی میشود ،زیرا
اداره بيمارستان بدون آنها ممکن نخواهد بود.
38
دارایيهای زیربنایی
دارای ماهيت خاصی هستند به گونهای که برای آنها موارد استفاده جایگزین وجود ندارد؛ . پ
دارایيهای زیربنایی واجد شرایط تعریف دارایيهای ثابت مشهود هستند و باید طبق این استاندارد با آنها برخورد شود .از جمله این
دارایيها میتوان به شبکه راهها ،آب و فاضالب ،تأمين برق و نيرو و ارتباطات اشاره کرد.
مخارج بعدی
مخارج بعدی مرتبط با دارایی ثابت مشهود تنها زمانی به مبلغ دفتری دارایی اضافه میشود که مخارج انجام شده موجب بهبود .16
وضعيت دارایی در مقایسه با استاندارد عملکرد ارزیابی شده اوليه آن گردد ،بهگونهای که شواهد کافی مبنی بر وقوع جریان منافع
اقتصادی آتی یا خدمات بالقوه ناشی از این مخارج به درون واحد گزارشگر وجود داشته باشد.
براساس معيارهای شناخت مندرج در بند ،9مخارج روزمره تعمير و نگهداری دارایيهای ثابت مشهود که به منظور حفظ .17
وضعيت دارایی در مقایسه با استاندارد عملکرد ارزیابی شده اوليه آن انجام میشود ،معموال در زمان وقوع ،به عنوان هزینه شناسایی
میگردد .برای مثال ،مخارج نگهداری یا بازدید کلی و لکهگيری جادهها معموال به این دليل که موجب حفظ و نه افزایش استاندارد
عملکرد ارزیابی شده اوليه دارایی میگردد ،هزینه محسوب میشود.
اجزای عمده برخی از اقالم دارایی ثابت مشهود ممکن است مستلزم جایگزینی در فواصل منظم باشد .برای نمونه ،ممکن است .18
اجزای یک هواپيما از قبيل صندليها در طول عمر مفيد هواپيما چندین بار نياز به جایگزینی داشته باشد .همچنين ممکن است برخی
اجزای ساختمان از قبيل دیوارهای آن مستلزم جایگزینی در دوره بلندمدتتری باشد .واحد گزارشگر مخارج اجزای جایگزین شده
چنين دارایيهای ثابتی را در زمان تحمل ،چنانچه حائز معيارهای شناخت طبق بند 9باشد ،در مبلغ دفتری دارایی مربوط منظور میکند.
مبلغ دفتری قبلی اجزای جایگزین شده از حسابها حذف میشود.
در پارهای موارد ،ادامه کارکرد یک قلم دارایی ثابت مشهود (مانند هواپيما) ممکن است مستلزم انجام بازرسيهای عمده به .19
منظور رفع نواقص باشد اعم از اینکه نياز به جایگزینی قطعات باشد یا نباشد .به شرط احراز معيارهای شناخت ،مخارج هر بازرسی عمده
در زمان انجام آن به مبلغ دفتری دارایی منظور میشود .هرگونه مبلغ دفتری باقيمانده از بابت مخارج بازرسی قبلی (جدای از قطعات) از
حسابها حذف میشود.
یک قلم دارایی ثابت مشهود که واجد شرایط شناخت به عنوان دارایی باشد ،باید به بهای تمام شده اندازهگيری شود. .20
39
در مواردی که یک دارایی از طریق عمليات غيرمبادلهای تحصيل میشود ،باید به ارزش منصفانه در تاریخ تحصيل اندازهگيری .21
شود.
ممکن است یک قلم دارایی ثابت مشهود از طریق عمليات غيرمبادلهای (موضوع استاندارد شماره 3با عنوان درآمد حاصل از .22
عمليات غيرمبادلهای) تحصيل شود .برای نمونه ،ممکن است زمينی بدون دریافت مابهازا یا مابهازای ناچيز جهت احداث پارک یا جاده به
واحـد گزارشگر اهدا شود .در این شرایط ،بهای تمام شده دارایی مذکور معادل ارزش منصفانه آن در تاریخ تحصيل است.
بهای تمام شده یک قلم دارایی ثابت مشهود شامل موارد زیر است: .23
قيمت خرید ،شامل عوارض گمرکی و مالياتهای غير قابل استرداد خرید ،پس از کسر تخفيفات تجاری؛ الف.
هرگونه مخارج مرتبط که برای رساندن دارایی به وضعيت قابلبهرهبرداری تحمل میشود؛ و . ب
برآورد اوليه مخارج پيادهسازی و برچيدن دارایی و بازسازی محل آن از بابت تعهدی که در زمان تحصيل دارایی یا . پ
در نتيجه استفاده از دارایی خاص برای مقاصدی غير از توليد کاال (برای مثال بازسازی زمين مورد استفاده جهت استخراج مواد معدنی به
حالت اوليه در پایان فعاليت) طی آن دوره ،تقبل میشود .با توجه به اینکه چنين مخارجی در آینده واقع میشود ،تعهد مرتبط با آن باید
براساس ارزش فعلی مخارج در زمان تحصيل دارایی شناسایی شود.
موارد زیر نمونههایی از مخارجی است که قابل انتساب به دارایی است: .24
هزینه حقوق و مزایای کارکنانی که بطور مستقيم در ساخت دارایی ثابت مشهود مشارکت داشتهاند؛ الف.
مخارج توليد آزمایشی دارایی ،پس از کسر خالص عواید حاصل از فروش اقالم توليد شده (نظيرنمونههای توليد شده . ث
هنگام آزمایش تجهيزات)؛
مخارج سربار عمومی مرتبط با رساندن دارایی به وضعيت قابل بهرهبرداری مانند حقوق مدیر پروژههای سرمایهای. . چ
موارد زیر نمونه مخارجی است که در بهای تمام شده دارایيهای ثابت مشهود منظور نمیشود: .25
مخارج معرفی کاال یا خدمات جدید(شامل مخارج تبليغات و آگهی)؛ . ب
40
مخارج آموزش کارکنان در شروع فعاليت؛ . پ
سایر مخارج سربار عمومی غيرمرتبط با رساندن دارایی به وضعيت قابل بهرهبرداری. . ث
شناسایی مخارج در مبلغ دفتری دارایی ثابت مشهود زمانی متوقف میشود که دارایی به وضعيت و شرایط الزم برای .26
بهرهبرداری رسيده باشد .بنابراین مخارج تحمل شده از بابت استفاده یا جابجایی یک دارایی ثابت مشهود به مبلغ دفتری آن افزوده
نمیشود .نمونه این مخارج بهشرح مندرج در صفحه بعد است:
مخارج تحمل شده برای یک دارایی ثابت مشهود که عليرغم آماده بودن برای بهرهبرداری ،هنوز مورد استفاده قرار نگرفته الف.
است یا در سطحی پایينتر از ظرفيت کامل فعاليت میکند؛
زیانهای عملياتی اوليه که قبل از رسيدن به سطح عملکرد برنامهریزی شده دارایی تحمل میگردد؛ و . ب
مخارج جابجایی یا تجدید سازمان تمام یا بخشی از عمليات واحد گزارشگر. . پ
برخی عمليات در رابطه با ساخت یا توسعه یک دارایی ثابت مشهود صورت میگيرد ،اما برای رساندن آن به وضعيت قابل .27
بهرهبرداری ضروری نيست .این عمليات متفرقه ممکن است قبل از فعاليتهای دوره ساخت یا توسعه یا حين انجام آنها صورت گيرد .به
عنوان مثال ،ممکن است قبل از شروع عمليات ساختمانی ،از محوطه به عنوان پارکينگ جهت کسب درآمد استفاده شود .از آنجا که
انجام چنين عملياتی برای رساندن دارایی به وضعيت قابل بهرهبرداری ضروری نيست ،درآمد و هزینه مربوط به آن در صورت تغييرات
در وضعيت مالی ،شناسایی و در سرفصلهای درآمد و هزینه مربوط منعکس میشود.
در تعيين بهای تمام شده دارایيهایی که توسط واحـد گزارشگر ساخته میشود ،همان قواعدی بکارگرفته میشود که در رابطه .28
با دارایيهای تحصيلشده اعمال میگردد .هرگاه واحد گزارشگر یکی از دارایيهایی را که در روال عادی عمليات توليد میکند ،بهعنوان
دارایی ثابت مشهود مورد استفاده قرار دهد ،بهای تمام شده آن معموال مشابه بهای تمام شده دارایيهای توليد شده جهت فروش،
محاسبه میشود (به استاندارد حسابداری موجودیها مراجعه شود) .بهگونهای مشابه ،مخارج غيرعادی مربوط به مواد ،دستمزد و سایر
منابع تلف شده که در رابطه با ساخت یک دارایی توسط واحـد گزارشگر تحمل میشود ،قابل احتساب در بهای تمام شده آن دارایی
نخواهد بود .در ارتباط با احتساب مخارج تأمين مالی در بهای تمام شده دارایيهای ثابت مشهود ساخته شده توسط واحـد گزارشگر،
معيارهای مربوط در استاندارد حسابداری مخارج تأمين مالی بيان شده است.
بهای تمام شده دارایی ثابت مشهود معادل قيمت نقدی و در مورد اقالم مورد اشاره در بند ،21ارزش منصفانه آن در تاریخ .29
شناخت است .چنانچه مابهازای یک قلم دارایی ثابت مشهود در مدتی بيش از شرایط معمول خرید اعتباری پرداخت شود ،تفاوت بين
قيمت نقدی و مجموع مبالغ پرداختی طی دوره اعتبار به عنوان هزینه تأمين مالی شناسایی میشود ،مگر این که چنين هزینهای،
براساس الزامات استاندارد حسابداری مخارج تأمين مالی به حساب دارایی منظور شود.
41
یک یا چند دارایی ثابت مشهود ممکن است در معاوضه با دارایی یا دارایيهای غيرپولی ،یا ترکيبی از دارایيهای پولی و .30
غيرپولی تحصيل شود .مطالب زیر به معاوضه یک دارایی غيرپولی با دارایی غيرپولی دیگر اشاره دارد ،اما در مورد سایر معاوضهها نيز
کاربرد دارد .بهای تمام شده چنين دارایيهای ثابت مشهودی به ارزش منصفانه اندازهگيری میشود مگر اینکه معاوضه فاقد محتوای
تجاری باشد یا ارزش منصفانه دارایی تحصيل شده و ارزش منصفانه دارایی واگذار شده بهگونهای اتکاپذیر قابل اندازهگيری نباشد.
چنانچه دارایی تحصيل شده به ارزش منصفانه اندازهگيری نشود ،بهای تمام شده آن براساس مبلغ دفتری دارایی واگذار شده
اندازهگيری میشود.
واحد گزارشگر با توجه به ميزان تغييرات مورد انتظار جریانهای نقدی یا خدمات بالقوه آتی در نتيجه معاوضه دارایيها ،محتوای .31
تجاری معاوضه را ارزیابی میکند .درصورت تحقق شرایط زیر ،معاوضه محتوای تجاری دارد:
وضعيت (ریسک ،زمانبندی و مبلغ) جریانهای نقدی یا خدمات بالقوه آتی دارایی تحصيل شده با وضعيت جریانهای نقدی یا الف.
خدمات بالقوه آتی دارایی واگذار شده متفاوت باشد؛ یا
ارزش اقتصادی بخشی از عمليات واحـد گزارشگر ،در نتيجه این معاوضه تغيير یابد؛ و . ب
تفاوت بيان شده در بندهای (الف) یا (ب) نسبت به ارزش منصفانه دارایيهای معاوضه شده بااهميت باشد. . پ
برای ارزیابی محتوای تجاری معاوضه ،ارزش اقتصادی بخشی از عمليات واحد گزارشگر که متأثر از معاوضه است ،باید منعکسکننده
خالص جریانهای نقدی باشد.
ارزش منصفانه دارایی ثابت مشهودی که در بازار ،معامالت مشابهی برای آن وجود ندارد ،در صورتی بهگونهای اتکاپذیر قابل .32
اندازهگيری است که (الف) دامنه تغييرات برآوردهای منطقی ارزش منصفانه آن دارایی قابل توجه نباشد یا (ب) احتماالت مربوط به
برآوردهای مختلف در این دامنه را بتوان بهگونهای منطقی ارزیابی و در برآورد ارزش منصفانه مورد استفاده قرار داد .چنانچه واحـد
گزارشگر بتواند ارزش منصفانه دارایی تحصيل شده یا دارایی واگذار شده را بهگونهای اتکاپذیر تعيين کند ،ارزش منصفانه دارایی واگذار
شده ،با در نظر گرفتن مبلغ وجه نقد یا معادل نقد انتقال یافته ،برای اندازهگيری بهای تمام شده دارایی تحصيل شده بکار میرود ،مگر
اینکه ارزش منصفانه دارایی تحصيل شده معتبرتر باشد.
بهای تمام شده دارایيهایی که در چارچوب قراردادهای اجاره سرمایهای تحصيل میشود ،بهموجب استاندارد حسابداری .33
اجارهها تعيين میگردد.
اندازهگيری پس از شناخت
واحد گزارشگر باید یکی از دو روش ” بهای تمام شده“ یا ” تجدید ارزیابی“ را به عنوان رویه حسابداری خود انتخاب کند و آن .34
را در مورد تمام اقالم یک طبقه دارایی ثابت مشهود به کار گيرد.
دارایی ثابت مشهود پس از شناخت باید به مبلغ دفتری یعنی بهای تمام شده پس از کسر استهالک انباشته و زیان کاهش .35
ارزش انباشته ،منعکس شود.
42
پس از شناخت دارایی ثابت مشهود ،چنانچه ارزش منصفانه بهگونهای اتکاپذیر قابل اندازهگيری باشد ،باید آن را به مبلغ .36
تجدید ارزیابی یعنی ارزش منصفانه در تاریخ تجدید ارزیابی پس از کسر استهالک انباشته و کاهش ارزش انباشته بعد از تجدید ارزیابی،
ارائه کرد .تجدید ارزیابی باید در فواصل زمانی منظم انجام شود تا اطمينان حاصل گردد مبلغ دفتری دارایی تفاوت با اهميتی با ارزش
منصفانه آن در تاریخ ترازنامه ندارد .پس از انجام تجدید ارزیابی ،استهالک انباشته قبلی حذف و مبلغ تجدید ارزیابی ،از هر نظر
جایگزین ناخالص مبلغ دفتری قبلی آن دارایی خواهد شد.
ارزش منصفانه دارایيهای ثابت مشهود معموال براساس ارزش بازار آنها تعيين میگردد .این ارزش براساس شواهد بازار و توسط .37
ارزیابان با صالحيت حرفهای تعيين میشود .در مورد زمين و ساختمان ارزش بازار دارایی با توجه به کاربرد فعلی آن تعيين میشود به
شرط اینکه دارایی در همان رشته فعاليت یا رشته فعاليت مشابه به طور مستمر مورد استفاده قرار گيرد.
چنانچه به دليل ماهيت تخصصی برخی دارایيهای ثابت مشهود و نيز این امر که اقالم مذکور عمدتا به صورت بخشی از یک .38
واحـد گزارشگر فعال و نه به صورت جداگانه ،فروخته میشود ،شواهدی درخصوص ارزش بازار آنها وجود نداشته باشد ،آن اقالم به بهای
جایگزینی مستهلک شده ،ارزیابی میشود .برای مثال میتوان به زمين و ساختمانهای دارای استفاده خاص مثل پاالیشگاهها ،نيروگاهها،
تأسيسات بندری و اراضی زیر سد اشاره کرد.
بهای جایگزینی مستهلک شده یک ساختمان متشکل از ارزش بازار زمين مربوط با توجه به استفاده فعلی آن و همچنين بهای .39
جایگزینی مستهلک شده برآوردی بنای آن است .برای تعيين بهای جایگزینی مستهلک شده بنا باید بهای جایگزینی یک بنای
جدیداالحداث مشابه را از بابت عمر مفيد ساختمان ،شرایط و فرسودگی آن و سایر عوامل محيطی کاهش داد.
تناوب تجدید ارزیابی به تغييرات ارزش منصفانه دارایيهای تجدید ارزیابی شده بستگی دارد .چنانچه ارزش منصفانه .40
دارایيهای تجدید ارزیابی شده ،تفاوت با اهميتی با مبلغ دفتری آن داشته باشد ،تجدید ارزیابی بعدی ضرورت دارد.
هرگاه یک قلم از دارایيهای ثابت مشهود تجدید ارزیابی شود ،تجدید ارزیابی تمام اقالم طبقهای که دارایی مزبور به آن تعلق .41
دارد ،الزامی است.
یک طبقه دارایی ثابت مشهود ،گروهی از دارایيها با ماهيت و کاربرد مشابه در عمليات واحـد گزارشگر است .نمونههایی از .42
طبقات دارایيهای ثابت مشهود بهشرح زیر است:
زمين؛ الف.
43
جادهها؛ . خ
تجدید ارزیابی همزمان اقالم یک طبقه دارایی ثابت مشهود ،به آن دليل ضرورت دارد که از ارزیابی اختياری دارایيها و گزارش .43
آنها در صورتهای مالی که منجر به اختالط بهای تمام شده تاریخی و ارزشهای منصفانه در تاریخهای متفاوت میشود ،اجتناب گردد .با
اینحال ،یک طبقه از دارایيها را به شرطی میتوان بطور چرخشی تجدید ارزیابی کرد که تجدید ارزیابی آن طبقه از دارایيها طی یک
دوره کوتاه ،کامل و به روز شود.
تجدید ارزیابی دارایيهای ثابت مشهود ،باید توسط ارزیابان مستقل و دارای صالحيت حرفهای ،انجام شود. .44
از آنجا که مبالغ دفتری دارایيهای ثابت مشهودی که به مبلغ تجدید ارزیابی در ترازنامه نمایش مییابد ،مبتنی بر معامالت .45
واقعی واحـد گزارشگر نيست ،اعتبار صورتهای مالی به این امر بستگی دارد که ارزیاب مربوط تا چه حد در زمينه ارزیابی طبقه دارایی
ثابت مشهود موردنظر دارای صالحيت و تجربه است .بدین لحاظ این استاندارد مقرر میدارد که ارزیابی دارایيها توسط ارزیابان مستقل و
دارای صالحيت حرفهای انجام شود .با این حال و با توجه به اینکه معتبر بودن نتایج ارزیابی مدنظر است ،چنانچه واحـد گزارشگر
ارزیابان با صالحيتی در استخدام خود داشته باشد ،استفاده از این ارزیابان به شرط آنکه نتایج کار آنها مورد تأیيد ارزیابان مستقل قرار
گيرد بالمانع خواهد بود.
افزایش مبلغ دفتری یک دارایی ثابت مشهود درنتيجه تجدید ارزیابی آن مستقيما تحت عنوان مازاد تجدید ارزیابی ثبت و در .46
صورت وضعيت مالی به عنوان بخشی از ارزش خالص جامع طبقهبندی میشود .هرگاه افزایش مزبور عکس یک کاهش قبلی ناشی از
تجدید ارزیابی باشد که بهعنوان هزینه شناسایی گردیده است ،دراینصورت ،این افزایش تا ميزان هزینه قبلی شناسایی شده در رابطه
با همان دارایی باید بهعنوان درآمد دوره شناسایی شود.
کاهش مبلغ دفتری یک دارایی ثابت مشهود درنتيجه تجدید ارزیابی آن بهعنوان هزینه شناسایی میشود .هرگاه کاهش مزبور .47
عکس یک افزایش قبلی ناشی از تجدید ارزیابی باشد که به حساب مازاد تجدید ارزیابی منظور شده است ،دراینصورت ،این کاهش باید
تا ميزان مازاد تجدید ارزیابی مربوط به همان دارایی به بدهکار حساب مازاد تجدید ارزیابی منظور گردد و باقيمانده بهعنوان هزینه
شناسایی شود.
مازاد تجدید ارزیابی منعکس شده در سرفصل ارزش خالص جامع ،باید در زمان برکناری دائمی یا واگذاری دارایی مربوط یا .48
متناسب با استفاده از آن توسط واحد گزارشگر ،مستقيما در گردش حساب ارزش خالص منظور شود.
مازاد تجدید ارزیابی در صورت وضعيت مالی به عنوان بخشی از ارزش خالص جامع منعکس میگردد .در مواردی که مازاد .49
تجدید ارزیابی متناسب با استفاده از دارایی توسط واحد گزارشگر به حساب ارزش خالص منظور میشود ،مبلغ مازاد قابل انتقال معادل
تفاوت بين استهالک مبتنی بر مبلغ تجدید ارزیابی دارایی و استهالک مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی آن است.
44
استهالک
چنانچه بهای تمام شده هر جزء یک دارایی ثابت مشهود در مقایسه با کل بهای تمام شده آن دارایی با اهميت و عمر مفيد یا .50
الگوی کسب منافع اقتصادی از آن متفاوت از سایر اجزای با اهميت باشد ،آن جزء باید بطور جداگانه مستهلک شود.
در مواردی که واحد گزارشگر برخی از اجزای یک دارایی ثابت مشهود را بطور جداگانه مستهلک میکند ،باقيمانده آن دارایی .51
را نيز به طور جداگانه مستهلک مینماید .باقيمانده دارایی شامل اجزایی است که بطور جداگانه بااهميت نيست .برای مثال آسفالت،
کانالها ،پيادهروها ،پلها و تاسيسات روشنایی مورد استفاده در یک سيستم جاده را میتوان به طور جداگانه مستهلک و مابقی آن را نيز
به طور جداگانه مستهلک کرد.
مبلغ استهالک هر دوره باید در صورت تغييرات در وضعيت مالی منعکس شود مگر اینکه در مبلغ دفتری دارایی دیگری .52
منظور گردد.
استهالک دوره معموال در صورت تغييرات در وضعيت مالی منعکس میشود .بااینحال در برخی شرایط ،منافع اقتصادی یا .53
خدمات بالقوه آتی دارایی صرف توليد سایر دارایيهای واحد گزارشگر میگردد .در این حالت ،استهالک ،بخشی از بهای تمام شده دارایی
دیگر را تشکيل میدهد و در مبلغ دفتری آن منظور میشود .برای مثال ،استهالک ماشينآالت و تجهيزات بکار گرفته شده در احداث
یک سد در بهای تمام شده آن منظور میگردد .بهگونهای مشابه ،استهالک دارایيهای ثابت مشهود مورد استفاده در فعاليتهای توسعه
ممکن است طبق استاندارد حسابداری مربوط به حساب دارایی نامشهود منظور شود.
مبلغ استهالکپذیر یک دارایی باید برمبنایی سيستماتيک طی عمر مفيد آن تخصيص یابد. .54
ارزش باقيمانده و عمر مفيد یک دارایی باید حداقل در پایان هر دوره مالی بازنگری شود .چنانچه تفاوت قابل مالحظهای بين .55
پيشبينيهای فعلی و برآوردهای قبلی وجود داشته باشد ،این تغييرات باید به عنوان تغيير در برآورد حسابداری محسوب و طبق
استاندارد حسابداری مربوط شناسایی شود.
استهالک دارایی تا زمانی شناسایی میشود که ارزش باقيمانده از مبلغ دفتری کمتر باشد ،حتی اگر ارزش منصفانه دارایی .56
بيش از مبلغ دفتری آن باشد .تعمير و نگهداری دارایی ضرورت استهالک آن را نفی نمیکند.
مبلغ استهالکپذیر دارایی ،پس از کسر ارزش باقيمانده آن تعيين میشود .در عمل ،ارزش باقيمانده دارایی اغلب ناچيز است .57
و لذا در محاسبه مبلغ استهالکپذیر با اهميت نيست.
استهالک دارایی از زمان آماده شدن آن برای استفاده ،یعنی زمانی که دارایی در مکان و شرایط الزم برای بهرهبرداری است، .58
شروع میشود و تا تاریخ برکناری آن ادامه مییابد .بنابراین در زمانی که دارایی بالاستفاده یا غيرفعال گردد و یا برای واگذاری نگهداری
شود ،استهالک آن متوقف نمیشود مگر اینکه کامال مستهلک شده باشد .با این حال ،براساس روشهای استهالک مبتنی بر کارکرد ،در
صورتی که توليدی وجود نداشته باشد ،هزینه استهالک میتواند صفر باشد.
منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه آتی یک دارایی عمدتا از طریق استفاده از آن دارایی به مصرف میرسد .با اینحال ،سایر .59
عوامل مانند نابابی فنی ،فرسودگی و خرابی دارایی در زمانی که دارایی بالاستفاده میماند ،اغلب منجر به کاهش منافع اقتصادی یا
خدمات بالقوه مورد انتظار از دارایی میگردد .درنتيجه کليه عوامل زیر در تعيين عمر مفيد دارایی مدنظر قرار میگيرد:
45
استفاده مورد انتظار واحـد گزارشگر از دارایی (ميزان استفاده باتوجه به ظرفيت یا ميزان توليد فيزیکی مورد انتظار آن تعيين الف.
میگردد)؛
فرسودگی و خرابی مورد انتظار که به عوامل عملياتی از قبيل تعداد نوبتهای کاری که طی آن دارایی مورد استفاده قرار ب.
میگيرد ،برنامه تعميرات و نگهداری دارایی و مراقبت و نگهداری از دارایی در زمانی که بالاستفاده است ،بستگی دارد؛
نابابی فنی ناشی از تغييرات یا بهبود توليد یا تغيير در تقاضای بازار برای محصوالت و خدمات توليد شده بهوسيله آن دارایی؛ پ.
محدودیتهای قانونی یا محدودیتهای مشابه در مورد استفاده از دارایی از قبيل وجود تاریخ انقضا در اجاره سرمایهای. ت.
عمر مفيد یک دارایی برحسب استفاده مورد انتظار واحـد گزارشگر از دارایی تعریف میشود .خطمشی مدیریت دارایی در .60
واحـد گزارشگر ممکن است متضمن واگذاری دارایی پس از مدتی معين یا پس از مصرف بخش مشخصی از منافع اقتصادی یا خدمات
بالقوه آتی آن باشد .بنابراین عمر مفيد یک دارایی ممکن است کوتاهتر از عمر اقتصادی آن باشد .برآورد عمر مفيد دارایی موضوعی
قضاوتی است که عمدتا مبتنی بر تجربه واحـد گزارشگر در مورد دارایيهای مشابه میباشد.
زمين و ساختمان ،دارایيهای مجزا هستند و حتی اگر باهم تحصيل شوند ،جداگانه بهحساب گرفته میشوند .زمين به استثنای .61
مواردی نظير معادن و محلهای دفن زباله معموال عمر نامحدود دارد و لذا مستهلک نمیشود .ساختمان عمر محدود دارد و بنابراین
دارایی استهالکپذیر است .افزایش در ارزش زمينی که ساختمان در آن بنا شده است بر مبلغ استهالکپذیر ساختمان اثر نمیگذارد.
مخارج برچيدن مستحدثات قبلی ،پاکسازی و بازسازی زمين در طول دورهای که منافعی از آن مخارج عاید میشود ،مستهلک .62
میگردد .ليکن مخارج آمادهسازی زمين که دارای عمر نامعين باشد به بهای تمام شده آن منظور میشود .در برخی موارد ،زمين ممکن
است دارای عمر محدود باشد .دراین موارد زمين باید به روشی که منعکسکننده منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه حاصل از آن است،
مستهلک شود.
روش استهالک
روش استهالک مورد استفاده ،باید منعکسکننده الگوی مصرف منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه مورد انتظار دارایی توسط .63
واحـد گزارشگر باشد.
روش استهالک مورد استفاده برای دارایی باید حداقل در پایان هر دوره مالی بازنگری شود .در صورت تغيير قابل مالحظه در .64
الگوی مصرف منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه مورد انتظار دارایی مربوط ،جهت انعکاس الگوی جدید ،روش استهالک باید تغيير یابد.
چنين تغييری باید به عنوان تغيير در برآورد حسابداری محسوب و طبق استاندارد حسابداری مربوط شناسایی شود.
جهت تخصيص سيستماتيک مبلغ استهالکپذیر یک دارایی طی عمر مفيد آن میتوان روشهای متفاوتی را بهکار گرفت .این .65
روشها شامل خطمستقيم ،نزولی و تعداد توليد یا کارکرد است .در روش خط مستقيم ،مبلغ استهالک دارایی طی عمر مفيد آن ،ثابت
است .در روش نزولی ،مبلغ استهالک طی عمر مفيد آن سال به سال کاهش مییابد .در روش تعداد توليد یا کارکرد ،استهالک برمبنای
توليد یا کارکرد مورد انتظار دارایی محاسبه میشود .روش استهالک مورد استفاده برای هر دارایی براساس الگوی مصرف منافع
اقتصادی یا خدمات بالقوه مورد انتظار آن دارایی انتخاب میشود و بهطور یکنواخت از دورهای به دوره دیگر اعمال میگردد مگر آنکه در
الگوی مصرف منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه مورد انتظار دارایی تغييری بهوجود آید.
کاهش ارزش
46
مبلغ دفتری یک قلم دارایی ثابت مشهود باید به طور ادواری بررسی شود .هرگاه کاهشی در ارزش یک دارایی مشاهده شود و .66
بازیافت بخشی از مبلغ دفتری آن غيرممکن به نظر رسد ،مبلغ کاهش باید به عنوان هزینه دوره شناسایی و مبلغ دفتری دارایی از طریق
ایجاد یک حساب کاهنده ،به مبلغ بازیافتنی برآوردی کاهش داده شود ،مگر آنکه کاهش مزبور عکس یک افزایش قبلی ناشی از تجدید
ارزیابی باشد ،در این صورت این کاهش باید به حساب مازاد تجدید ارزیابی منظور و در گردش حساب ارزش خالص نيز منعکس شود.
بهای تمام شده یا مبلغ تجدید ارزیابی یک دارایی معموال به طور سيستماتيک طی عمر مفيد آن بازیافت میشود اما در .67
شرایطی ممکن است ميزان منافع مورد انتظار از یک قلم دارایی ثابت مشهود کاهش یابد ،به گونهای که مبلغ بازیافتنی دارایی از مبلغ
دفتری آن کمتر شود .شرایطی که به تنهایی یا در مجموع ،در صورت تداوم طی چند سال متوالی میتواند منجر به لزوم بررسی امکان
کاهش در ارزش دارایی گردد به شرح زیر است:
کاهش خالص ارزش فروش دارایی به مبلغی کمتر از مبلغ دفتری آن؛ . پ
تغييرات قانونی یا محيطی مؤثر بر قابليت بازیافت مبلغ دفتری دارایی؛ و . ث
کاهش در ارزش یک دارایی به این معنا است که انتظار نمیرود کاهش مزبور در آینده قابل پيشبينی به دليل افزایش مجدد .68
ارزش دارایی برگشت شود.
برای احتساب زیان کاهش ارزش ،مبلغ بازیافتنی هر قلم دارایی به طور جداگانه تعيين میگردد. .69
برای تعيين مبلغ بازیافتنی یک دارایی ثابت مشهود ،خالص ارزش فروش آن با ارزش اقتصادی دارایی مقایسه و رقم بزرگتر به .70
عنوان مبلغ بازیافتنی انتخاب میشود.
تعيين مبلغ قابل بازیافت حاصل از کاربرد یک قلم دارایی برمبنای ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی یا خالص ارزش خدمات .71
آتی به سبب ابهامات موجود در مورد زمان و ميزان جریانهای ورودی و خروجی نقدی خدمات آتی و عدم دسترسی به نرخ تنزیل
مناسب ،دربرگيرنده مشکالت عملی فراوانی است .برای مثال ،گاه انتساب جریانهای نقدی یا ارائه خدمات به دارایيهای منفرد عملی
نيست .همچنين ،قابليت جایگزینی دارایيها و با یکدیگر و کسب جریانهای نقدی یا ارائه خدمات مشترک و نيز ابهام در مورد شرایط
اقتصادی آتی حاکم بر محيط فعاليت واحـد گزارشگر از مواردی است که تعيين مبلغ قابل بازیافت حاصل از کاربرد دارایيهای ثابت
مشهود را با اشکال مواجه میسازد.
افزایش بعدی در مبلغ بازیافتنی یک دارایی ثابت مشهود که براساس مندرجات بند 66به کمتر از بهای تمام شده شناسایی .72
شده است ،به شرط آنکه شرایط و رویدادهایی که منجر به کاهش یا حذف مبلغ دفتری آن دارایی شده ،برطرف گردد و شواهد
متقاعدکنندهای حاکی از ادامه شرایط و رویدادهای جدید در آینده قابل پيشبينی وجود داشته باشد ،باید از طریق برگشت کاهش قبلی
شناسایی شود .مبلغ برگشت شده باید به ميزان استهالکی که با فرض عدم وقوع کاهش یا حذف ،به عنوان استهالک شناسایی میشد،
کاهش داده شود.
47
افزایش بعدی مبلغ بازیافتنی یک دارایی که براساس تجدید ارزیابی در حسابها انعکاس یافته است ،باید طبق بند 46به .73
حساب گرفته شود.
جبران خسارت
جبران خسارت وارده به دارایيهای ثابت مشهود توسط اشخاص ثالث باید در صورت تغييرات در وضعيت مالی دورهای منعکس .74
گردد که قابل دریافت باشد.
یک قلم دارایی ثابت مشهود در زمان واگذاری یا هنگامی که منافع اقتصادی یا خدمات بالقوه آتی ناشی از بکارگيری یا .75
واگذاری آن انتظار نمیرود ،باید از صورت وضعيت مالی حذف شود.
سود یا زیان ناشی از برکناری یا واگذاری دارایی ثابت مشهود باید در زمان حذف ،در صورت تغييرات در وضعيت مالی منظور .76
شود ،مگر در رابطه با فروش و اجاره مجدد که رعایت استاندارد حسابداری اجارهها الزامی میباشد.
واگذاری دارایی ثابت مشهود به روشهای گوناگون (نظير انتقال ،فروش ،اجاره سرمایهای یا اهدا) صورت میگيرد .جهت تعيين .77
تاریخ واگذاری دارایی ،واحـد گزارشگر از معيارهای شناسایی درآمد حاصل از فروش کاال طبق استاندارد حسابداری مربوط استفاده
میکند .برای فروش و اجاره مجدد دارایيهای ثابت مشهود استاندارد حسابداری اجارهها بکار گرفته میشود.
هرگاه براساس اصل شناخت مندرج در بند ،9واحـد گزارشگر بهای اجزای جایگزین شده یک دارایی ثابت مشهود را به مبلغ .78
دفتری آن قلم منظور کند ،صرف نظر از اینکه اجزا به صورت جداگانه مستهلک شده باشند یا در زمان واگذاری ،مبلغ دفتری اجزای
جایگزین شده را از حسابها حذف میکند .چنانچه تعيين مبلغ دفتری اجزای جایگزین شده برای واحـد گزارشگر عملی نباشد ،بهای
جایگزینی میتواند به عنوان شاخصی از بهای تمام شده اجزای جایگزین شده در زمان تحصيل یا ساخت آن بکار گرفته شود.
سود یا زیان ناشی از حذف یک دارایی ثابت مشهود باید معادل تفاوت بين خالص عواید ناشی از واگذاری دارایی و مبلغ .79
دفتری آن تعيين شود.
مابهازای دریافتی یا دریافتنی بابت واگذاری دارایی ثابت مشهود ،در ابتدا به ارزش منصفانه شناسایی میشود .چنانچه دریافت .80
بابت آن قلم به دورههای آتی موکول شود ،مابهازای دریافتنی معادل قيمت نقدی آن شناسایی میشود .تفاوت بين مبلغ اسمی مابهازای
دریافتنی و معادل قيمت نقدی دارایی که منعکسکننده بازده مؤثر مبلغ دریافتنی است ،متناسب با گذشت زمان و با توجه به مانده اصل
طلب و نرخ بازده مؤثر بهعنوان درآمد سود تضمين شده شناسایی میشود.
افشا
موارد زیر باید برای هرطبقه از دارایيهای ثابت مشهود در صورتهای مالی افشا شود: .81
مبانی اندازهگيری مورد استفاده جهت تعيين ناخالص مبلغ دفتری؛ الف.
ناخالص مبلغ دفتری ،کاهش ارزش انباشته و استهالک انباشته در ابتدا و انتهای دوره؛ و . ت
48
صورت تطبيق مبلغ دفتری در ابتدا و انتهای دوره به گونهای که موارد زیر را نشان دهد: . ث
اضافات؛ -
واگذاریها؛ -
زیانهای کاهش ارزش شناسایی شده در صورت تغييرات در وضعيت مالی؛ -
برگشت زیانهای کاهش ارزش شناسایی شده در صورت تغييرات در وضعيت مالی؛ -
در صورتهای مالی همچنين باید موارد زیر افشا گردد: .82
وجود مبلغ و ميزان محدودیت در رابطه با مالکيت دارایيها و نيز دارایيهایی که وثيقه بدهيهاست( ،از قبيل دارایيهای امانی، الف.
موقوفات و )...؛
مخارج منظور شده به حساب دارایيهای در جریان ساخت طی دوره؛ . ب
مبلغ تعهدات قراردادی مربوط به تحصيل دارایيهای ثابت مشهود؛ . پ
مبلغ جبران شده توسط اشخاص ثالث بابت خسارتهای وارده به دارایيهای ثابت مشهود که در خالص تغيير در . ت
وضعيت مالی منظور گردیده اما بطور جداگانه در متن صورت تغييرات در وضعيت مالی افشا نشده است؛
مانده دارایيهای در جریان ساخت ،در راه ،نگهداری شده در انبار و نيز پيشپرداختهای سرمایهای در ابتدا و انتهای . ث
دوره؛ و
مبلغ دفتری دارایيهای بالاستفاده (به تفکيک موقت و دائمی). . ج
انتخاب روش استهالک و برآورد عمر مفيد دارایيها موضوعی قضاوتی است .بنابراین ،افشای روشهای بکار گرفته شده و عمر .83
مفيد برآوردی یا نرخهای استهالک ،اطالعاتی را در اختيار استفادهکنندگان صورتهای مالی قرار میدهد تا آنها بتوانند رویههای اتخاذ
شده توسط مدیریت را بررسی و با سایر واحدهای گزارشگر مقایسه نمایند .به همين دليل ،افشای استهالک دوره اعم از اینکه در خالص
تغيير در وضعيت مالی دوره یا بهای تمام شده سایر دارایيها شناسایی شود و نيز استهالک انباشته در پایان دوره ضروری است.
یک واحـد گزارشگر ،ماهيت و اثر تغييرات بااهميت در برآوردهای حسابداری بر دوره جاری و دورههای آتی را طبق استاندارد .84
حسابداری مربوط افشا میکند .چنين افشایی ممکن است از تغيير در برآوردهایی ناشی شود که به موارد زیر مربوط است:
49
مخارج برآوردی ،پيادهسازی ،برچيدن یا بازسازی دارایی ثابت مشهود؛ . ب
چنانچه دارایی ثابت مشهود به مبلغ تجدید ارزیابی انعکاس یابد ،موارد زیر باید افشا شود: .85
روشها و مفروضات با اهميت بکار رفته در برآورد ارزش منصفانه؛ . پ
ميزان استفاده از قيمتها در بازار فعال یا معامالت حقيقی اخير ،یا انجام برآورد یا بکارگيری سایر روشهای . ت
ارزشگذاری برای تعيين ارزش منصفانه؛
استفادهکنندگان صورتهای مالی ممکن است اطالعات زیر را در رابطه با نيازهایشان مربوط تلقی کنند .بنابراین افشای این .86
مبالغ توسط واحـد گزارشگر توصيه میشود:
ناخالص مبلغ دفتری دارایيهای کامال مستهلک شده که هنوز مورد استفاده است؛ الف.
مبلغ دفتری دارایيهای ثابت مشهودی که از استفاده فعال کنار گذاشته شدهاند و به قصد واگذاری نگهداری . ب
میشوند؛ و
درصورت استفاده از روش بهای تمام شده ،ارزش منصفانه دارایيهای ثابت مشهودی که بهطور قابل مالحظهای با . پ
مبلغ دفتری آن متفاوت باشد.
تاریخ اجرا
الزامات این استاندارد در مورد کليه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ اول فروردین 1394و بعد از آن شروع میشود، .87
الزماالجراست.
50
استاندارد حسابداری بخش عمومی شماره 6
موجودیها
هدف این استاندارد تشریح نحوه حسابداری موجودیها است .مهمترین موضوع در حسابداری موجودیها ،شناسایی بهای تمام .1
شده به عنوان دارایی و انتقال آن به دورههای آتی جهت تطابق با رویدادهای مربوط است .این استاندارد رهنمودهایی جهت تعيين بهای
تمام شده و شناخت بعدی به عنوان هزینه ،از جمله هرگونه کاهش ارزش و روشهای تعيين بهای تمام شده موجودیها ارائه میکند.
دامنه کاربرد
این استاندارد ،نحوه ارزشيابی و انعکاس موجودیها در صورتهای مالی را تشریح میکند و موارد زیر را دربر نمیگيرد: .2
توليدات کشاورزی در زمان برداشت و دارایيهای زیستی غيرمولد مربوط به فعاليت کشاوزی. . ت
تعاریف
اصطالحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است: .3
به منظور ساخت محصول یا ارائـه خدمات ،خریداری شده و نگهداری میشود؛ . ب
به منظور ساخت محصول یا ارائـه خدمات در فرایند توليد قرار دارد؛ یا . پ
برای فروش در روال عادی عمليات واحد گزارشگر نگهداری میشود. . ت
بهای جایگزینی :عبارت است از مخارجی که باید برای خرید یا ساخت یک قلم موجودی کامال مشابه تحمل شود.
موجودیها
51
موجودیها شامل کاالی خریداری شده و نگهداری شده جهت فروش مجدد ،کاالی ساخته شده ،کار در جریان ساخت ،و مواد و .4
ملزومات آماده برای مصرف در توليد است .همچنين موجودیها شامل کاالی خریداری شده یا توليد شده جهت توزیع به سایر بخشها و
واحدها ،بدون مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچيز میباشد .برای مثال کتابهای آموزشی که توسط بخشی از دولت جهت فروش به مدارس
منتشر میشود .در بسياری از واحدهای بخش عمومی ،موجودیها به جای آنکه جهت فروش یا توليد نگهداری شوند ،جهت ارائه خدمات
نگهداری میشوند.
مهمات؛ الف.
از آنجا که دولت امتياز انتشار دارایيهایی نظير اسناد رسمی دولتی را در اختيار دارد ،این اقالم طبق این استاندارد جزء .6
موجودیها منظور میشوند .این اقالم به ارزش اسمی گزارش نمیگردند بلکه به بهای تمام شده اندازهگيری میشوند.
در مواردی که دولت ذخایر استراتژیک مختلف (از قبيل ذخایر نفت) را برای استفاده اضطراری یا دیگر وضعيتها (برای مثال .7
بالیای طبيعی) نگهداری میکند ،طبق این استاندارد به عنوان موجودی شناسایی میشوند.
اندازهگيری موجودیها
موجودیها به جز موارد مندرج در بندهای 9و 10باید برمبنای اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش تکتک یا گروههای .8
اقالم مشابه ،اندازهگيری شود.
موجودیهای تحصيل شده از طریق عمليات غيرمبادلهای ،به ارزش منصفانه در تاریخ تحصيل اندازهگيری میشوند. .9
موجودیهای نگهداری شده جهت مقاصد زیر باید برمبنای اقل بهای تمام شده و ارزش جایگزینی اندازهگيری شوند: .10
مصرف در فرایند توليد کاال جهت توزیع بدون مطالبه بها یا مطالبه به بهای ناچيز. . ب
بهای تمام شده موجودیها باید در برگيرنده مخارج خرید ،مخارج تبدیل و سایر مخارجی باشد که واحـد گزارشگر در جریان .11
فعاليت معمول خود ،برای رساندن کاال یا خدمات به مکان و شرایط فعلی آن متحمل شده است.
52
مخارج خرید
مخارج خرید شامل بهای خرید و هرگونه مخارج دیگری از قبيل حقوق و عوارض گمرکی ،هزینه حمل و مالياتهای غير قابل .12
برگشت است که مستقيما به خرید مربوط میگردد .تخفيفات تجاری از بهای خرید کسر میشود.
مخارج تبدیل
مخارج تبدیل شامل مخارجی است که مستقيما به اقالم توليدشده مربوط میگردد (مانند .13
کار مستقيم) .مخارج تبدیل همچنين شامل سربار توليد (اعم از ثابت و متغير) است که برای تبدیل مواد اوليه به محصول یا ارائه
خدمات واقع میشود.
سربار توليد اعم از ثابت و متغير با روشی سيستماتيک به محصوالت تخصيص مییابد .سربار ثابت توليد ،آن بخش از مخارج .14
غيرمستقيم توليد است که در دامنه معينی از حجم توليد نسبتا ثابت میماند ،مانند استهالک و مخارج نگهداری ساختمان و تجهيزات
کارخانه و مخارج مدیریت کارخانه .سربار متغير توليد آن بخش از مخارج غيرمستقيم توليد است که متناسب با تغيير حجم توليد تغيير
مییابد ،مانند مواد و دستمزد غيرمستقيم.
سربار ثابت توليد برمبنای ظرفيت معمول فعاليت واحد گزارشگر تخصيص مییابد .ظرفيت معمول بيانگر متوسط محصولی .15
است که انتظار میرود در شرایط عادی (با در نظر گرفتن توقفات توليد ناشی از تعميرات و نگهداری برنامهریزیشده) طی چند دوره یا
فصل ،توليد شود .برای تخصيص هزینههای سربار ثابت توليد میتوان از سطح واقعی توليد استفاده کرد به شرط آنکه سطح مزبور تقریبا
نزدیک به سطح معمول فعاليت باشد .باید توجه داشت عامل تعيينکننده در تخصيص سربار ثابت توليد برمبنای سطح معمول فعاليت،
این است که مخارج مربوط به ظرفيت بالاستفاده باید به حساب هزینه دوره منظور شود.
جهت تعيين سطح معمول فعاليت واحد گزارشگر عوامل زیر را باید درنظر داشت: .16
ميزان توليد مورد نظر طراحان دستگاههای توليدی و مدیریت واحد گزارشگر ،تحت شرایط کار حاکم در طول سال (مثال یک الف .
نوبتکاری یا دونوبتکاری) ؛
بودجه سطح فعاليت سال تحت بررسی و سال بعد از آن؛ و . ب
سطحی از توليد که واحد گزارشگر در سال تحت بررسی و نيز در سالهای گذشته عمال به آن دست یافته است. . ج
اگر چه تغييرات موقت در سطح فعاليت را میتوان نادیده گرفت ،با این حال تغييرات مداوم باید به تجدید نظر در آنچه قبال معمول
شناخته شده منجر شود.
در فراینـد توليـد ممکن است همزمـان بيش از یک محصـول توليـد شـود .بـرای مثـال ،این وضعيت زمانی مصداق دارد که .17
محصوالت مشترک یا یک محصول اصلی همراه با یک محصول فرعی توليد میشود .در مواردی که مخارج تبدیل هر محصول جداگانه
قابل تشخيص نباشد ،این مخارج برمبنایی منطقی و یکنواخت به محصوالت تخصيص مییابد .برای مثال ،ممکن است از ارزش نسبی
فروش هر محصول در مرحلهای از فرایند توليد که محصوالت به طور جداگانه قابل تشخيص باشد و یا در زمان تکميل توليد ،به عنوان
مبنای تخصيص استفاده شـود .در اغلب مـوارد ،محصـوالت فرعی ماهيتـا کم اهميت اسـت ،از این رو این محصوالت به خالص ارزش
فروش اندازهگيری و مبلغ حاصل شده از بهای تمام شده محصول اصلی کسر میشود .در نتيجه مبلغ دفتری محصول اصلی با بهای تمام
شده آن ،تفاوت با اهميتی ندارد.
53
روشهای هزینهیابی معموال چنان طراحی میگردد تا اطمينان حاصل شود کليه مخارج مربوط به مواد مستقيم ،کارمستقيم و .18
سایر مخارج مستقيم به نحوی مناسب ،مشخص و بر مبنایی منطقی و یکنواخت به حساب گرفته شود .تخصيص مخارج سربار ،معموال
مستلزم اعمال قضاوتهای شخصی در انتخاب یک قاعده مناسب است.
در تخصيص مخارج دوایر خدماتی مرکزی ،مبنای تخصيص معموال ميزان خدماتی است که در رابطه با عمليات مختلف ارائه .19
میشود .برای مثال ،دایره حسابداری معموال در خدمت عمليات زیر است:
توليد (از طریق پرداخت حقوق و دستمزد مستقيم و غيرمستقيم توليدی ،کنترل خرید و تهيه صورتهای مالی ادواری برای الف .
واحدهای توليدی)؛
بازاریابی و توزیع (از طریق تجزیه و تحليل فروش و کنترل دفتر یا کارتهای معين فروش)؛ و . ب
مدیریت عمومی (از طریق تهيه گزارشهای داخلی خاص مدیریت ،صورتهای مالی و بودجههای ساالنه ،کنترل منابع . پ
نقدی و برنامهریزی سرمایهگذاریها).
از کل مخارج دایره حسابداری ،تنها آن بخش باید در محاسبه مخارج تبدیل منظور شود که بتوان آن را به گونهای منطقی به عمليات
توليد تخصيص داد.
سایر مخارج
سایر مخارج تنها تا ميزانی که برای رساندن موجودیها به مکان و شرایط فعلی آن مربوط است به عنوان بخشی از بهای .20
تمامشده موجودیها منظور میشود.
موارد مندرج در زیر ،نمونههایی از مخارجی است که در بهای تمامشده موجودیها منظور نمیشود و در دوره وقوع به عنوان .21
هزینه شناسایی میگردد:
ضایعات غيرعادی مواد ،دستمزد و سایر مخارج توليد (ضایعات قابل کنترل)؛ الف .
مخارج انبارداری باستثنای مخارجی که در فرایند توليد برای انبارداری محصوالتی که نياز به پردازش بيشتر دارند، . ب
انجام میشود؛
سربار اداری که در رساندن موجودیها به مکان و شرایط فعلی نقشی ندارد؛ و . پ
مخارج مدیریت عمومی ،برخالف مدیریت عملياتی ،مستقيما به توليد جاری مربوط نمیشود و لذا نباید در مخارج تبدیل (و .22
درنتيجه ،در بهای تمام شده موجودیها) منظور گردد .در مورد واحدهای گزارشگر کوچکتر که مدیریت معموال در اداره روزانه هر یک از
عمليات مختلف نقش دارد ،ممکن است در تفکيک مخارج سربار مدیریت عمومی ،مسائل خاصی در عمل بروز کند .در چنين واحدهایی،
مخارج مدیریت را میتوان با استفاده از مبانی مناسب ،بهگونهای منصفانه به عمليات توليد ،بازاریابی ،فروش و اداری تخصيص داد.
در شرایطی خاص ،مخارج تأمين مالی را میتوان در بهای تمامشده موجودیها منظور کرد .این شرایط در استاندارد حسابداری .23
مخارج تأمين مالی مشخص شده است.
54
بهای تمام شده توليدات کشاورزی برداشت شده از دارایيهای زیستی
طبق استاندارد حسابداری فعاليتهای کشاورزی ،توليداتی که توسط واحد گزارشگر از دارایيهای زیستی برداشت میشود ،در .24
شناخت اوليه به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج برآوردی فروش در زمان برداشت اندازهگيری میشود .برای بکارگيری این استاندارد،
این مبلغ ،بهای تمام شده موجودی در آن تاریخ است.
تکنيکهایی مانند روش هزینهیابی استاندارد یا روش خردهفروشی برای محاسبه بهای تمام شده موجودیها ،هنگامی میتواند .25
به خاطر سهولتکار مورد استفاده قرار گيرد که نتایج حاصل همواره نزدیکترین تقریب ممکن را برای بهای تمام شده فراهم میآورد.
هزینههای استاندارد ،سطوح عادی مواد ،ملزومات ،ساعات کار ،کارایی و ظرفيت را مد نظر قرار میدهد .مبالغ حاصل از این روش باید
مکررا بررسی و در صورت لزوم با توجه به شرایط جدید ،مورد تجدید نظر قرار گيرد.
موجودیها ممکن است از طریق معامالت غيرمبادلهای تحصيل شود .برای مثال ممکن است در زمان وقوع بالیای طبيعی ،یک .26
سازمان بينالمللی مقداری ملزومات پزشکی را در اختيار یک بيمارستان دولتی قرار دهد .در چنين شرایطی بهای تمام شده موجودیها
برابر با ارزش منصفانه در تاریخ تحصيل است.
بهای تمام شده موجودیهایی که معموال قابل داد و ستد نيستند و کاالها و خدماتی که برای یک پروژه خاص توليد و تفکيک .27
شدهاند ،باید به روش شناسایی ویژه محاسبه شود.
شناسایی ویژه ،روشی است که در آن مخارج مختص هر یک از اقالم موجودی به آن قلم اختصاص مییابد .این روش برای .28
اقالمی مناسب است که صرف نظر از خرید یا توليد ،برای پروژههای خاصی در نظر گرفته شدهاند .اما کاربرد این روش در مواردی که
تعداد زیادی از اقالم موجودی غيرقابل تفکيک وجود دارد ،مناسب نيست .در این موارد جهت محاسبه بهای تمام شده میتوان از
روشهای دیگری استفاده کرد.
در بکارگيری الزامات بند ،30واحـد گزارشگر باید از روشی یکسان برای محاسبه بهای تمام شده تمام موجودیها با ماهيت و .29
کاربرد مشابه استفاده کند .برای موجودیهایی با ماهيت و کاربرد متفاوت (برای مثال استفاده از کاالهای مشخص در قسمتهای متفاوت
یک واحـد گزارشگر) میتوان از روشهای متفاوت محاسبه بهای تمام شده استفاده نمود.
بهای تمام شده موجودیها به جز موارد مندرج در بند ،27باید به روش اولين صادره از اولين وارده و یا ميانگين موزون محاسبه .30
شود .واحـد گزارشگر باید از روشی یکسان برای محاسبه بهای تمام شده برای تمام موجودیهای با ماهيت و کاربرد مشابه استفاده کند.
برای موجودیهایی با ماهيت و کاربرد متفاوت میتوان از روشهای محاسبه متفاوت استفاده نمود.
ممکن است موجودیهای مورد استفاده در یک قسمت دارای کاربرد متفاوتی در قسمتهای دیگر همان واحـد گزارشگر باشند. .31
با این وجود مناطق جغرافيایی متفاوت به خودی خود دليلی جهت کاربرد روشهای متفاوت برای محاسبه بهای تمام شده نيست.
در روش اولين صادره از اولين وارده فرض میشود خریدهایی که در ابتدا صورت میگيرد در ابتدا نيز فروخته یا مصرف .32
میشود و اقالم باقيمانده در پایان دوره بيانگر آخرین خریدها یا آخرین توليدات است .در روش ميانگين موزون ،بهای تمام شده هر قلم
از طریق تقسيم مجموع بهای تمام شده اقالم مشابه در ابتدای دوره و بهای تمام شده اقالم مشابه خریداری یا توليد شده طی دوره بر
55
مقدار واحدهای آن تعيين میشود .با توجه به شرایط واحـد گزارشگر ،میتوان از سيستم دائمی یا ادواری نگهداری موجودی برای
ميانگين موزون استفاده کرد.
ممکن است بهای تمام شده موجودیهایی که دچار آسيبدیدگی یا فرسودگی جزئی یا کلی ،یا کاهش قيمت فروش شده است، .33
قابل بازیافت نباشد .همچنين در مواردی که مخارج برآوردی تکميل یا مخارج برآوردی فروش ،معاوضه یا توزیع افزایش مییابد ،ممکن
است بهای تمام شده ،قابل بازیافت نباشد .کاهش ارزش موجودیها به خالص ارزش فروش مبتنی بر این دیدگاه است که دارایيها نباید به
مبلغی بيشتر از خدمات بالقوه و منافع اقتصادی مورد انتظار حاصل از فروش ،معاوضه ،توزیع یا استفاده آنها ،در صورتهای مالی منعکس
شود.
مقایسه بهای تمام شده و خالص ارزش فروش معموال باید به طور جداگانه در مورد هر یک از اقالم موجودی انجام شود .اما در .34
برخی موارد باید گروههای کاال و یا کاالهای مشابه را جمعا در نظر گرفت .برای مثال ،اقالمی از موجودی که اهداف یا کاربرد مشابه داشته
باشد و نتوان آن را عمال جدا از سایر اقالم خط توليد ارزیابی کرد ،نمونهای از اقالمی است که به طور گروهی مورد ارزیابی قرار میگيرد.
ارزیابی گروهی مبتنی بر طبقهبندی موجودیها مثال موجودیهای کاالی ساخته شده یا کل موجودیهای یک عمليات یا قسمت جغرافيایی
خاص ،مناسب نخواهد بود.
هدف از نگهداری موجودیها باید در برآورد خالص ارزش فروش در نظر گرفته شود .برای مثال ،خالص ارزش فروش موجودیهای .35
نگهداری شده برای قراردادهای فروش یا خدمات برمبنای قيمت قرارداد تعيين میشود .اگر ميزان موجودی واحـد گزارشگر بيشتر از
موجودی مورد نياز برای اجرای قراردادهای فروش باشد ،مازاد موجودیها برمبنای قيمتهای عمومی فروش ارزیابی میشوند.
در مواردی که خالص ارزش فروش موجودی موادی که برای توليد نگهداری شدهاند کمتر از بهای تمام شده باشد ،به شرطی که .36
کاالهایی که از مواد مزبور ساخته میشود ،انتظار رود با سود به فروش برسد یا معاوضه و توزیع شود ،مبلغ دفتری مواد کاهش نمییابد.
اما در صورتی که کاهش در قيمت مواد اوليه بيانگر آن باشد که بهای تمام شده کاالیی که از آن مواد ساخته میشود ،بيش از خالص
ارزش فروش است ،مبلغ دفتری مواد باید کاهش داده شود .در این موارد ،بهای جایگزینی مواد اوليه میتواند تقریبی قابل قبول از
خالص ارزش فروش تلقی شود.
در هر دوره ،خالص ارزش فروش مورد ارزیابی مجدد قرار میگيرد .هرگاه شرایطی که قبال منجر به انعکاس ارزش موجودیها به .37
مبلغی کمتر از بهای تمام شده گردیده است ،دیگر برقرار نباشد ،یا در صورت وجود مستنداتی مبنی بر افزایش خالص ارزش فروش به
دليل تغيير در شرایط اقتصادی ،ارزش موجودی انتقالی از دوره قبل باید تا مبلغ خالص ارزش فروش جدید (حداکثر تا حد ميزان کاهش
قبلی) افزایش داده شود .این وضعيت در شرایطی رخ میدهد که بهای تمام شده یک قلم موجودی که به علت کاهش قيمت فروش به
خالص ارزش دفتری کاهش داده شده است ،همچنان در دورههای بعد موجود است و قيمت فروش آن افزایش یافته است.
ممکن است واحـد گزارشگر موجودیهایی را نگهداری کند که خدمات بالقوه و منافع اقتصادی آتی آن مستقيما به توانایی .38
ایجاد خالص جریانهای ورودی نقد مرتبط نباشد .این نوع از موجودیها در مواردی مصداق دارد که واحد گزارشگر کاالهایی را بدون
مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچيز توزیع میکند .در این موارد ،منافع اقتصادی آتی یا توان بالقوه خدمترسانی موجودیها از نظر اهداف
گزارشگری مالی به مبلغی منعکس میشود که واحد گزارشگر باید برای تحصيل منافع اقتصادی یا توان بالقوه خدمترسانی مزبور
بپردازد .در صورتی که منافع اقتصادی آتی یا خدمات بالقوه را نتوان از طریق بازار اندازهگيری کرد ،برآورد بهای جایگزینی ضروری
است .اگر هدف از نگهداری موجودیها تغيير کند ،طبق بند 8اندازهگيری میشوند.
56
شناخت موجودیها به عنوان هزینه
مبلغ دفتری موجودیهای فروخته ،معاوضه یا توزیع شده باید در دورهای که درآمد مربوط شناسایی میگردد ،به عنوان هزینه .39
شناسایی شود .اگر درآمدی وجود نداشته باشد ،هزینه هنگام توزیع کاال یا ارائه خدمات شناسایی میشود .مبلغ کاهش ارزش موجودیها
ناشی از اعمال قاعده ” اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش“ و کليه زیانهای مرتبط با موجودیها را باید در دوره کاهش ارزش یا
وقوع زیانهای مربوط به عنوان هزینه شناسایی کرد .در مورد موجودیهایی که در دوره قبل به مبلغی کمتر از بهای تمام شده ارزیابی
شده است و در دوره جاری بهدليل افزایش در خالص ارزش فروش ،بهمبلغ بيشتری ارزیابی میگردد ،هرگونه افزایشی از این بابت در
دوره جاری باید به عنوان درآمد یا کاهش هزینه دوره جاری (حداکثر تا حد جبران کاهش قبلی) شناسایی شود.
واحـد گزارشگر ارائه کننده خدمات هنگامی موجودیها را به عنوان هزینه شناسایی میکند که خدمات ،ارائه یا صورتحساب .40
صادر شده باشد.
برخی موجودیها ممکن است به سایر حسابهای دارایی تخصيص یابد .برای مثال میتوان از موجودیهای بکار رفته در ساخت .41
دارایی ثابت مشهود توسط واحـد گزارشگر نام برد .موجودیهایی که به سایر حسابهای دارایی تخصيص مییابد ،طی عمر مفيد دارایی
مربوط به عنوان هزینه شناسایی میشود.
افشا
رویههای حسابداری مربوط به اندازهگيری موجودیها ،شامل روش تعيين بهای تمام شده؛ الف.
مبلغ دفتری کل موجودیها و مبلغ دفتری هر یک از طبقات عمده موجودیها؛ . ب
مبلغ دفتری موجودیهایی که به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش اندازهگيری شده است؛ . پ
مبلغ هزینه کاهش ارزش موجودیها طی دوره ناشی از اعمال الزامات بند 39؛ . ث
مبلغ بازیافت هزینه کاهش ارزش طی دوره در صورت تغييرات در وضعيت مالی دوره ناشی از اعمال الزامات بند 39؛ . ج
شرایط یا رویدادهایی که منجر به بازیافت کاهش ارزش موجودیها طبق الزامات بند 39شدهاند؛ و . چ
مبلغ دفتری موجودیهایی که در وثيقه بدهيهای واحـد گزارشگر است. . ح
ارائه مبالغ مربوط به طبقات مختلف موجودیها و ميزان تغييرات آن از یک دوره به دوره دیگر ،اطالعات مفيدی در اختيار .43
استفادهکنندگان صورتهای مالی قرار میدهد .طبقات معمول موجودیها شامل کاالی خریداری شده برای فروش یا توزیع ،ملزومات
توليدی ،مواد اوليه ،کاالی در جریان ساخت و کاالی ساخته شده است.
تاریخ اجـرا
الزامات این استاندارد در مورد کليه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ 1394/1/1و بعد از آن شروع میشود، . 44
الزماالجراست
57