You are on page 1of 30

‫مالیه عمومی‬

‫منابع‪:‬‬

‫مالیه عمومی و تعیین خط مشی دولتها (نویسنده‪ :‬جمشید پژویان – انتشارات پیام نور)‬
‫مالیه عمومی و تنظیم خط مشی مالی دولت (نویسنده‪ :‬حسن رنگریز‪ ،‬غالمحسین خورشیدی – نشر بازرگانی)‬
‫‪( Public Finance‬کاربردی از نظریه تا سیاست) – (نویسنده‪ :‬دیوید هیمن ‪)David Hyman‬‬

‫فصل اول‬
‫‪ .1.1‬مفاهیم و کلیات ‪2 ....................................................................................................................‬‬
‫‪ .1.1.1‬وجوه تشابه و تفاوت مالیه عمومی و مالیه خصوصی ‪2 ........................................................................‬‬
‫‪ .2.1.1‬نقش دولتها و مالیه عمومی ‪3 ..................................................................................................‬‬
‫‪ .3.1.1‬اهداف اقتصادی مالیه عمومی ‪4 ..................................................................................................‬‬
‫‪ .2.1‬دیدگاهها و نظریات مختلف در خصوص مالیه عمومی ‪4 ........................................................................‬‬
‫‪ .3.1‬وظایف مالیه عمومی ‪5 ...............................................................................................................‬‬
‫‪ .1.3.1‬تخصیص منابع ‪6 ...................................................................................................................‬‬
‫‪ .2.3.1‬کاالهای عمومی‪7 ..................................................................................................................‬‬
‫فصل دوم‬
‫‪ .1.2‬توزیع درآمد ‪11 ......................................................................................................................‬‬
‫‪ .2.2‬انواع درآمدهای عمومی ‪15 .........................................................................................................‬‬
‫‪ .1.2.2‬دیدگاهها و مفاهیم مختلف در خصوص مالیاتها ‪15 .........................................................................‬‬
‫‪ .2.2.2‬انواع مالیاتها ‪16...................................................................................................................‬‬
‫‪ .3.2.2‬چگونگی توزیع بار مالیاتی ‪17 ....................................................................................................‬‬
‫فصل سوم‬
‫‪ .1.3‬آثار اعمال مالیات در جامعه ‪19 ....................................................................................................‬‬
‫‪ .1.1.3‬آثار اجتماعی مالیات ‪19 ..........................................................................................................‬‬
‫‪ .2.1.3‬اثرات اقتصاد خرد‪19 ..............................................................................................................‬‬
‫‪ .3.1.3‬مالیات بر شرکتها ‪22 ............................................................................................................‬‬
‫‪ .2.1.3‬اثرات اقتصاد کالن ‪23 .............................................................................................................‬‬

‫‪1‬‬
‫فصل اول‬

‫‪ .1.1‬مفاهیم و کلیات‬
‫نیازهای انسانی ملتها‪ ،‬سرچشمه فعالیتهای اقتصادی است و تامین این نیازها‪ ،‬هدف نهایی فعالیتهای اقتصادی‬
‫انسانها میباشد‪ .‬این نیازها‪ ،‬دو صفت بارز دارد‪ :‬اوال بطورمجموع و در طول زمان نامحدود بوده و ثانیاً متعدد و متنوع‬
‫میباشند‪.‬‬

‫منابع‪ ،‬که پاسخگوی نیازهای بشری است‪ ،‬دارای این ویژگی است که محدود و اتمامپذیر است‪ .‬منابع تولیدی‪ ،‬وسیلهای‬
‫برای تولید کاالهای مختلف بوده و این کاالها نیز برای تامین نیازهای بشر مورد استفاده قرار میگیرد‪ .‬منابع تولیدی نیز‬
‫به دو گروه تقسیم میشود‪ :‬منابع انسانی (نیروی کار) و منابع غیرانسانی (سرمایه و زمین)‪.‬‬

‫تعریف مالیه عمومی‪ :‬علمی که بتواند بین نیازهای نامحدود ملتها و منابع محدود کشورها در راستای پیاده کردن‬
‫وظایف دولت ها‪ ،‬تلفیق و هماهنگی ایجاد نماید را علم مالیه عمومی گویند‪ .‬در واقع‪ ،‬مالیه عمومی عبارت است از بررسی‬
‫عملیات و فعالیتهای مربوط به چگونگی انجام هزینههای دولتها‪ ،‬روشهای جمعآوری درآمدها و نحوه اداره وجوه و‬
‫منابع مالی است و به مباحث مالی مربوط به عملکرد دولتها توجه دارد‪.‬‬

‫‪ .1.1.1‬وجوه تشابه و تفاوت مالیه عمومی و مالیه خصوصی‬


‫تشابه‪:‬‬
‫در هر دو‪ ،‬موازنه و تعادل دخل و خرج (درآمد و هزینه) مطرح است‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫در هر دو‪ ،‬حداکثر کردن منافع با استفاده از حداقل منابع مطرح است‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫در هر دو‪ ،‬استقراض برای پوشش شکاف مابین دخل و خرج‪ ،‬امری ضروری است‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫در هر دو‪ ،‬میتوان از راه افزایش هزینههای سرمایهگذاری به افزایش درآمد دست یافت‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫تفاوت‪:‬‬
‫در مالیه خصوصی‪ ،‬هزینهها بای د با درآمد هماهنگ شوند‪ ،‬درحالیکه در مالیه عمومی‪ ،‬در اکثر مواقع درآمدها با‬ ‫‪-‬‬
‫هزینهها هماهنگ نمیشوند‪،‬‬
‫عدم الزام تنظیم سالیانه بودجه در مالیه خصوصی‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫عدم امکان استفاده از امتیاز کسری بودجه در مالیه خصوصی‪،‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪2‬‬
‫عدم امکان استقراض درونی در مالیه خصوصی‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫هدف حداکثرسازی سود بنگاه در مالیه خصوصی و حداکثر منفعت اجتماعی در مالیه عمومی‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫عدم بهرهمندی کامل و کافی از پشتیبانی قوه مجریه در مالیه خصوصی‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫ریسک محدودتر مالیه خصوصی‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪ .2.1.1‬نقش دولتها و مالیه عمومی‬


‫آیا اصال نیازی به دولت هست یا خیر؟ اگر مکانیزم مبادله از طریق بازار به درستی صورت پذیرد‪ ،‬آیا بازهم نیاز به حضور‬
‫دولت است؟ مکانیزم بازار به تنهایی نمی تواند همه وظایف اقتصاد را در کشور به انجام رساند‪ .‬دلیل این امر را میتوان در‬
‫موارد ذیل خالصه کرد‪:‬‬

‫عدم وجود موانع برای ورود به بازار‪ :‬تنها با برقراری مقررات و قوانین توسط دولتها‪ ،‬میتوان چنین موانعی را‬ ‫‪-‬‬
‫حذف یا برقرار کرد‪.‬‬
‫از بین بردن رقابت ناکارآمد‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫تنظیم ساختار قانونی برای انجام تعهدات الزم و مبادالت مختلف در سطح بازار‬ ‫‪-‬‬
‫وجود عوامل خارجی و شکست بازار‬ ‫‪-‬‬
‫تنظیم قوانین و مقررات به منظور تعدیل در توزیع درآمد‬ ‫‪-‬‬
‫برنامهریزی توسعه به منظور استفاده حداکثری از منابع موجود (اشتغال باال‪ ،‬ثابت نسبی قیمتها و ‪)...‬‬ ‫‪-‬‬

‫چگونگی اندازه گیری اندازه دولت یا اندازه مالیه عمومی‪ :‬هرچه اقتصاد یک جامعه‪ ،‬توسعهیافتهتر باشد‪ ،‬درچه پیچیدگی‬
‫روابط اقتصادی و نیاز به حضور دولت در بخشهای مقرراتی و اداره امور و دفاعی و زیرساختی و خدماتی‪ ،‬بسیار گستردهتر‬
‫میشود‪ .‬اندازه دولت را با معیارهای مختلفی از جمله موارد ذیل‪ ،‬میسنجند‪:‬‬

‫حجم هزینههای دولت (بطورکلی)‬ ‫‪-‬‬


‫نسبت هزینههای دولت به درآمد ملی‬ ‫‪-‬‬
‫نسبت هزینههای دولت به جمعیت (هزینه سرانه)‬ ‫‪-‬‬
‫ترکیب هزینههای دولت (شاملِ هزینههای تمام شدنی (شامل مخارج سرمایهگذاری و مصرفی مستقیم) و‬ ‫‪-‬‬
‫هزینههای انتقالی (جابجایی منابع از بخش دولتی به بخش خصوصی مانند سوبسیدها و بیمه بیکاری – که فقط‬
‫توزیع منابع را بهم میزند)‬
‫میزان استخدام دولت نسبت به کل اشتغال‬ ‫‪-‬‬
‫سهم سرمایهگذاری دولتی از کل سرمایهگذاری‬ ‫‪-‬‬
‫ساختار بروکراسی دولت‬ ‫‪-‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ .3.1.1‬اهداف اقتصادی مالیه عمومی‬
‫رشد و توسعه اقتصادی هماهنگ‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫توازن تراز پرداختها‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫عدالت اقتصادی و اجتماعی‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪ .2.1‬دیدگاهها و نظریات مختلف در خصوص مالیه عمومی‬


‫کالسیکها‪ :‬معتقدند به کاهش دخالت در اقتصاد (دخالت حداقلی) و دارا بودن حداقل درآمد و هزینه برای دولت‪ .‬به‬
‫عقیده کالسیک ها‪ ،‬وجود شرایط رقابت و مکانیزم بازار‪ ،‬عاملی برای کارایی و اثربخشی و تخصیص بهینه منابع و همچنین‬
‫دستیابی به حداکثر رفاه اجتماعی میباشد و نیازی به دخالت دولت نیست‪ .‬اما از آنجاییکه همه بازارها شرایط الزم برای‬
‫رقابت کامل را ندارند‪ ،‬لذا دخالت حداقلی دولت توصیه شده است‪ .‬از دیدگاه کالسیکها‪ ،‬دولت تنها در امور غیرانتفاعی و‬
‫اموری از جمله دفاع (حمایت از جان و مال جامعه)‪ ،‬ایجاد نظم با اعمال قانون و مقررات‪ ،‬تولید کاالهای عمومی از قبیل‬
‫پارک و بزرگراه و سد و پل و ‪ ...‬در اقتصاد دخالت کند‪ .‬اگرچه برای انجام این امور‪ ،‬هزینههایی نیاز است و این هزینهها از‬
‫طریق مالیات کسب میگردد‪ ،‬اما کالسیکها بر مالیات حداقلی تاکید دارند‪ .‬زیرا به عقیده آنها‪ ،‬مالیاتها‪ ،‬مکانیزم بازار را‬
‫بهم میزنند و عمال بازار را از کارایی خارج میکنند‪.‬‬

‫توازن بودجه‪ ،‬حفظ بودجه حداقل‪ ،‬اجازه استقراض برای اهداف تولیدی‪ ،‬تاکید بر مالیات بر مصرف و اجتناب از مالیات بر‬
‫پسانداز‪ ،‬نادیده گرفتن سیاستهای مالی‪،‬‬

‫کینزینها‪ :‬این دیدگاه‪ ،‬نقش دولت را پررنگتر از دیدگاه کالسیکها میداند و عالوه بر مواردی که کالسیکها معتقد به‬
‫دخالت دولت در آن هستند‪ ،‬موارد دیگری را نیز نام میبرد‪ .‬از دیدگاه کینزینها‪ ،‬دولت عالوه بر امور دفاعی و قانونی و‬
‫زیرساختی‪ ،‬باید سیاست های پولی و مالی و تشویقی برای توسعه اقتصادی را نیز هدایت کند‪ .‬همچنین‪ ،‬باید با اعمال‬
‫سیاستهای تنبیهی و سیاست های دیگر‪ ،‬بر شکل مصرف جامعه تاثیر گذارد (مثال مالیات بر سیگار را افزایش دهد)‪.‬‬
‫همچنین‪ ،‬توزیع مجدد درآمد و حذف توزیع متعادلتر ثروت در جامعه و دستیابی به اشتغال کامل‪ ،‬از فعالیتهایی است‬
‫که دولت در آن دخالت میکند‪.‬‬

‫سوسیالیستها‪ :‬از منظر جوامع سوسیالیستی‪ ،‬تمام فعالیتها بصورت اجتماعی اداره شده و دولت به نمایندگی از مردم‪،‬‬
‫اداره آنها را برعهده دارد‪ .‬لذا سوسیالیستها‪ ،‬نقش دولت در جامعه را مرکزی و مهم میدانند و از دیدگاه آنها‪ ،‬دولت باید‬
‫تمام امور را در دست داشته باشد (از تولید گرفته تا توزیع درآمد و ‪.)...‬‬

‫‪4‬‬
‫نظریه روستو‪ :‬روستو‪ ،‬مراحل گذار در توسعه اقتصادی را به پنج مرحله تقسیم میکند‪ .‬نخست‪ ،‬مرحله سنتی که عمدتا‬
‫به کشاورزی معطوف می باشد‪ .‬در این مرحله‪ ،‬اگرچه سهم دولت در اقتصاد خیلی زیاد نیست‪ ،‬اما رشد سرمایهگذاری‬
‫دولتی‪ ،‬بسیار باالست‪ .‬مرحله دوم‪ ،‬مرحله پیشنیازهای توسعه است‪ .‬در این مرحله‪ ،‬هم رشد سرمایهگذاری دولتی در امور‬
‫زیرساختی و زیربنایی باالست و هم سهم دولت در کل اقتصاد بسیار باال میباشد‪ .‬مرحله سوم‪ ،‬مرحلهی خیز است‪ .‬در این‬
‫مرحله‪ ،‬بخش خصوصی رشد کرده و از سهم دولت در اقتصاد کاسته میشود‪ .‬بخشهایی از اقتصاد از نظر توسعه و صنعتی‬
‫شدن‪ ،‬پیشتاز هستند و بخشهایی نیز هنوز سنتی و با فناوری پایین هستند‪ .‬چهارم‪ ،‬مرحله جهش است‪ .‬در این مرحله‬
‫نقش دولت بسیار کمتر شده اما تمامی بخشهای اقتصادی رو به یکسان شدن به لحاظ سطح توسعه و فناوری حرکت‬
‫میکنند‪ .‬ایجاد نوآوری ها و توجه دولت به امور تحقیق و توسعه‪ ،‬بسیار در این مرحله پررنگ است‪ .‬مرحله پنجم‪ ،‬مرحله‬
‫مصرف انبوه است‪ .‬ویژگی این مرحله‪ ،‬توزیع درآمد بسیار نامتعادل و ضریب جینی باالست‪ .‬دولت نیز کمترین نقش و‬
‫دخالت را در اقتصاد خواهد داشت‪.‬‬

‫نظریه واگنر‪ :‬واگنر ا قتصاددان آلمانی قرن نوزدهم‪ ،‬نقش خاصی برای دخالت دولت در اقتصاد درنظر میگیرد‪ .‬از نظر‬
‫وی‪ ،‬با افزایش درآمدهای سرانه در اقتصاد‪ ،‬اندازه نسبی بخش عمومی هم افزایش مییابد‪ .‬در واقع نرخ افزایش هزینههای‬
‫دولت نسبت به نرخ افزایش درآمد بیشتر است و لذا با افزایش درآمد سرانه‪ ،‬افزایش در هزینههای دولتی بیشتر رشد‬
‫خواهد کرد و دولت فربهتر می شود‪ .‬با رشد درآمد و بزرگتر شدن کشور‪ ،‬ایجاد قوانین و مقررات جدید در توسعه شهری‪،‬‬
‫توسعهی قوه مجریه (برای اجرا و نظارت) و قوه قضائیه (برای داوری) بزرگتر میشود‪ .‬همچنین‪ ،‬نیاز به هزینههای خدمات‬
‫اجتماعی همچون بهداشت و آموزش و فرهنگ و ‪ ....‬نیز بیشتر احساس خواهد شد‪.‬‬

‫نظریه پیکاک و وایزمن‪ :‬از نظر آنها‪ ،‬دولتها به تمایل مردم مخارج خود را افزایش میدهند که این امر نیازمند اخذ‬
‫مالیات بیشتر است و باعث نارضایتی میشود‪ .‬به عقیدهی آنها‪ ،‬حکومتها تمایل به خرج کردن بیشتر دارند درحالیکه‬
‫افزایش هزینه های دولت‪ ،‬نیازمند افزایش درآمد مالیاتی خواهد بود‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬مردم دوست ندارند مالیات بیشتری را‬
‫بپردازند و لذا حکومتها الزاماً به خواستههای مردم توجه میکنند و هزینههای خود را در سطح حداقلی (بسته به حد و‬
‫تمایل مردم به دادن مالیات و افزایش هزینههای دولتی) نگاه میدارند‪ .‬فقط در شرایط نامطلوب اجتماعی (جنگ‪ ،‬بالیای‬
‫طبیعی و ‪ )...‬است که افزایش در هزینههای دولتی رخ خواهد داد‪.‬‬

‫‪ .3.1‬وظایف مالیه عمومی‬


‫تخصیص منابع‬ ‫‪-‬‬
‫‪ ‬کاالهای اجتماعی و عمومی{دولت} و کاالهای خصوصی {بازار}؛‬
‫‪ ‬پیامدهای خارجی {مثبت} و {منفی}؛‬

‫‪5‬‬
‫‪ ‬سایر عواملی که باعث شکست بازار میشوند {وابستگی مطلوبیتها (مصرف یکی تابعی از مصرف‬
‫دیگری باشد (حسود یا خیرخواه)}‬
‫توزیع درآمد و ثروت (به قیمت عوامل و کاالها در بازار بستگی دارد ‪ =-‬از طریق مالیات و سوبسید و ‪)...‬‬ ‫‪-‬‬
‫تثبیت اقتصادی (اشتغال کامل و ثبات قیمتها)‬ ‫‪-‬‬

‫‪ .1.3.1‬تخصیص منابع‬
‫تنها در بازار رقابتی‪ ،‬تخصیص منابع بصورت مؤثر صورت میگیرد و در سایر بازارها‪ ،‬تخصیص منابع بصورت مؤثر نخواهد‬
‫بود‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬عواملی همچون وجود کاالها و خدمات عمومی (مثل خدمات دفاعی و انتظامی) یا پیامدهای خارجی‬
‫(که تغییر در هزینهی واقعی اجتماعی ایجاد میکند)‪ ،‬منجر به عدم تخصیص بهینه منابع میشود‪.‬‬

‫‪ ‬پیامدهای خارجی مثبت‬

‫تصمیمات و رفتار اقتصادی یک گروه‪ ،‬بر گروهی دیگر تاثیرگذار است (تاثیر مثبت) و لذا هزینه یا درآمد آن‬
‫گروه را تحتالشعاع قرار میدهد‪( .‬پرورش گل و تولید عسل)‬

‫‪p‬‬ ‫‪S‬‬ ‫بازار گل‬


‫‪f‬‬ ‫فایده نهایی خارجی‬ ‫‪-‬‬
‫‪pe‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪D+MBf‬‬ ‫خریدار گل‪ ،‬حاضر به پرداخت فایده گل نیست‬
‫‪MCMBd+MBf‬‬
‫‪e1‬‬ ‫‪D‬‬ ‫که در آن‪ MBd ،‬همان تقاضا است‬
‫‪M‬‬
‫‪B‬‬ ‫‪Q‬‬

‫تنها با دخالت دولت‪ ،‬این فایده قابل پیگیری است و لذا دولت‪ ،‬به تولیدکننده گل‪ ،‬سوبسید (یارانه)‬
‫میپردازد‪ .‬پرداخت سوبسید (یارانه)‪ ،‬به میزان ‪ MBf‬خواهد بود‪.‬‬

‫‪ ‬پیامدهای خارجی منفی‬

‫تصمیمات و رفتار اقتصادی یک گروه‪ ،‬بر گروهی دیگر تاثیرگذار است (تاثیر منفی) و لذا هزینه یا درآمد آن‬
‫گروه را تحتالشعاع قرار میدهد (آلودگی – ازدحام – دو همسایه (چهاردیواری اختیاری) و ‪)...‬‬

‫آلودگی‪ :‬کارخانه فوالد با سوخت ذغالسنگ‪ ،‬هزینهای معادل ‪ 100‬دالر در هر کیلو فوالد دارد (این هزینه‪،‬‬
‫هزینه داخلی بنگاه است که شامل هزینه مواد اولیه و سوخت و سرمایه و پرداختی به کارکنان است)‪ .‬اما‬
‫‪6‬‬
‫هزینه آلودگی‪ ،‬در نظر گرفته نشده است‪ .‬اگر ‪ 0 2‬دالر هزینه آلودگی درنظر گرفته شود (این هزینه‪ ،‬هزینه‬
‫خارجی است) آنگاه باید هزینه تمام شده برای هر کیلو فوالد‪ ،‬تغییر یابد‪.‬‬
‫هزینه اجتماعی کل‬ ‫‪MCd+MCf=MSC‬‬

‫‪p‬‬ ‫‪MSC‬‬ ‫تولیدکننده فوالد‬


‫‪MC‬‬
‫‪MCf‬‬
‫‪Po‬‬ ‫‪e‬‬
‫‪D‬‬

‫‪q‬‬ ‫‪Q‬‬
‫'‪q‬‬

‫ازدحام‪ :‬در استفاده از کاالهای عمومی (پارک‪ ،‬سواحل عمومی برای ماهیگیری‪ ،‬خیابان و ‪ .)...‬هزینه ترافیک در‬
‫یک روز تابستان تا هزینه مربوط به ایام عید‪ ،‬به دلیل ورود زائرین به شهر‪ ،‬متفاوت خواهد بود‪.‬‬
‫دولت فقط میتواند هزینه خارجی را از تولیدکننده بگیرد و لذا مالیاتی معادل با ‪ MCf‬وضع میکند‪ .‬این‬
‫مالیات‪ ،‬هزینه های تولید را افزایش داده و لذا تولیدکننده از میزان تولید خود خواهد کاست (داخلی کردن‬
‫هزینهی خارجی برای بنگاه)‬

‫‪ .2.3.1‬کاالهای عمومی‬
‫کاالی عمومی ی ا کاالی اجتماعی‪ ،‬کاالیی است که همه از مصرف آن منتفع میشوند‪ .‬به این معنی که مصرف هر فرد‪،‬‬
‫سبب کاهش مصرف سایرین از آن نمیشود (پارک‪ ،‬اتوبوس‪ ،‬امنیت و ‪ .)..‬کاالی عمومی با وجودی که برای بسیاری از‬
‫شهروندان ضروری است‪ ،‬اما بازار و بخش خصوصی‪ ،‬انگیزه کافی برای تولید آن ندارند؛ چراکه ماهیت این نوع کاالها‬
‫بهگونهای است که افراد پس از ساخته شدن‪ ،‬حاضر نیستند قیمت آنرا بپردازند‪.‬‬

‫مفهوم سواری مجانی‪ :‬تولید و عرضه ی کاالی عمومی‪ ،‬امکان استثناء قرار دادن در استفاده از آن (پس از توزیع)‪ ،‬دشوار‬
‫میسازد (عدم امکان تخصیص منافع)‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬با گذاشتن تیر چراغ برق در مسیر عابر پیاده یا خیابان‪ ،‬نمیتوان‬
‫مشخص کرد که چه فردی و هر فرد به چه میزان از نور این تیر چراغ برق استفاده کردهاند‪ .‬یا گلکاری و درختکاری در‬
‫حاشیه جاده و بلوار نیز امکان استثناء کردن افرادی که از این امکانات استفاده میکنند را غیرممکن میسازد‪ .‬لذا برخی از‬
‫مردم‪ ،‬از این امکانات سواری مجانی میگیرند و استفاده بیش از حد و غیرمناسب از این امکانات میکنند درحالیکه‬
‫برخی نیز از این خدمات و امکانات‪ ،‬استفاده نمیکنند‪.‬‬

‫برای غلبه بر سواری مجانی مربوط به کاالهای عمومی‪ ،‬راهکارهایی وجود دارد و از آنجاییکه کاال‪/‬خدمات عمومی خالص‬
‫در واقعیت موجود اندک هستند‪ ،‬کاالهای عمومی ناخالص (که درجهای از استثناءپذیری و رقابتپذیری را دارند) مطرح‬

‫‪7‬‬
‫میشوند که بجای حضور دولت در ارائه‪/‬تولید آنها‪ ،‬بخش خصوصی میتواند در آن ورود کند و با استفاده از نظم بازار و‬
‫وارد شدن به اقتصاد بازار‪ ،‬تا حدی مشکل سواری مجانی را برطرف ساخت‪ .‬یکی از راهها و روشهای اینکار‪ ،‬استفاده از‬
‫راه های ابتکاری برای غلبه بر استثناءناپذیری است‪ .‬مثال تلوزیون کابلی میتواند برنامههای شبکه تلوزیونی را استثناءپذیر‬
‫کند درحالیکه بهره گیری از سیمای عمومی ارائه شده توسط دولت به شکل کنونی آن‪ ،‬عمال استثناءناپذیر است اما با‬
‫کابلی کردن تلوزیون و واگذار کردن آن به بخش خصوصی و تعیین قیمت بازاری‪ ،‬عمال امکان استثناءپذیری آن فراهم‬
‫میشود‪ .‬برای رفع مشکل استثناءناپذیری و رقابتناپذیری در کاالهای عمومی‪/‬خصوصی ناخالص‪ ،‬میتواند از طریق‬
‫مشارکت بخش دولتی و بخش خصوصی در قالب قراردادهای مشارکت خصوصی‪-‬دولتی (‪ )ppp‬صورت گیرد‪.‬‬

‫تقسیمبندی کاالها و خدمات (بر اساس دو ویژگیِ ‪ -1‬رقابتپذیر بودن‪ -2 ،‬تخصیص منافع)‬

‫تمامی کاالها به چهار گروه ذیل تقسیم میشوند‪:‬‬

‫قابل تخصیص منافع‬ ‫غیرقابل تخصیص منافع‬


‫(استثناءپذیر)‬ ‫(استثناءناپذیر)‬
‫رقابتپذیر‬ ‫‪A‬‬ ‫‪B‬‬
‫غیر رقابتپذیر‬ ‫‪C‬‬ ‫‪D‬‬

‫‪ :A‬کاالها و خدمات خصوصی خالص (پیراهن‪ ،‬مداد‪ ،‬عینک و ‪)...‬‬

‫‪ :D‬کاالهای عمومی خالص (دفاع ملی‪ ،‬تنظیم قوانین‪ ،‬برنامههای تلوزیونی‪ ،‬فرودگاه‪ ،‬اینترنت رایگان و ‪)...‬‬

‫‪ :C‬کاالها و خدمات خصوصی ناخالص (پُل‪ ،‬آزادراه و خیابان قبل از ازدحام و شلوغی‪ ،‬پارک قبل از شلوغی و ‪ ....‬که‬
‫محدودیت در آنها وجود دارد)‬

‫‪ :B‬کاالها و خدمات عمومی ناخالص (خیابان در هنگام ازدحام‪ ،‬پارک در هنگام شلوغی و ‪ ....‬که رقابت بین‬
‫استفادهکنندگان ایجاد میشود) (خاصیت این گونه کاالها به گونهای است که استثناناپذیرند ولی در مصرف رقابتی هستند‪ .‬یعنی پس از‬
‫تکمیل یک ظرفیت خاص مصرفی‪ ،‬اضافه شدن هر فرد دیگر باعث کاهش خدمات برای همه مصرفکنندگان میگردد‪ .‬مثل اتوبان‪ ،‬جاده‪،‬‬
‫سیرک و جشنواره و ‪)..‬‬

‫رقابتناپذیری‪ :‬منظور از رقابت ناپذیری در کاالهای عمومی این است که وقتی این کاالها ارائه میشود‪ ،‬ورود فرد جدید‪،‬‬
‫رقیب فرد قبلی محسوب نمیگردد‪ .‬اما در کاالی خصوصی ورود فرد جدید با مصرف مقدار خاصی از کاال‪ ،‬بهنحوی رقیب‬
‫بقیه محسوب میشود‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫استثناناپذیری‪ :‬یک فرق اساسی بین کاالهای خصوصی و عمومی امکان یا عدم امکان محرومسازی دیگران از کاالی مورد‬
‫نظر است (تشخیص اینکه دقیقاً مشخص کرد چه فردی و به چه میزان از این کاال‪/‬خدمات استفاده کرده است)‪ .‬یعنی‬
‫پس از تهیه و عرضه کاالی عمومی‪ ،‬هیچ فردی را نمیتون از مصرف آن بازداشت‪ .‬در مورد کاالی خصوصی‪ ،‬مالک آنها‬
‫می تواند ادعای استفاده انحصاری کند و لذا استفاده و کسب مطلوبیت مربوط به آنها را منحصرا در اختیار داشته باشد؛ اما‬
‫ممکن است در مورد کاالی عمومی در همه سطوح بهراحتی نتوان چنین انحصاری ایجاد کرد؛ برای همین گفته میشود‬
‫کاالی عمومی استثناناپذیر است‪.‬‬

‫‪ ‬دو نکته‪:‬‬
‫‪MC=0‬‬ ‫برای کاال و خدمات عمومی خالص‪ ،‬هزینهی نهایی برابر با صفر است یا به صفر میل میکند‪:‬‬ ‫•‬

‫کاالها و خدمات عمومی‪ ،‬با انگیزه کسب سود‪ ،‬تولید و ارائه نمیشوند‪.‬‬ ‫•‬

‫‪ -1‬عوامل مؤثر بر چگونگی ارائه و تخصیص منابع‪:‬‬

‫تمایالت و انگیزه تولید کاال و ارائه خدمات عمومی‬ ‫‪- 1 -1‬‬


‫‪C‬‬ ‫سلیقه فردی‬ ‫•‬

‫آگاهی عمومی از مزایای بعضی خدمات دولتی (مطالبهگری مردم)‬ ‫•‬

‫ثبات عقیده در مورد اقدامات دولتی‬ ‫•‬

‫سطح درآمد افراد (درآمد سرانه) – هماهنگی تمایالت فردی‪،‬‬ ‫•‬

‫بسیار دشوار خواهد بود‪.‬‬


‫‪....‬‬ ‫•‬
‫‪MC‬‬
‫‪Q‬‬ ‫نوع و ویژگی کاال و خدمات عمومی‬ ‫‪- 1 -2‬‬
‫غیر قابل تقسیم بودن‪/‬استثناءناپذیری (مثل دفاع ملی‪ ،‬پارک‪)... ،‬‬ ‫•‬

‫هزینه نهایی به صفر میل میکند (مثل تلفن‪)... ،‬‬ ‫•‬

‫وجود ریسک باال در تولیدکاال‪/‬ارائهخدمت به دلیل بیاطالعی از وضع بازار‬ ‫•‬

‫تأثیرات خارجی قوی‬ ‫•‬

‫وجود شرایط انحصاری یا کمیابی منابع‬ ‫•‬

‫روشهای تولید کاال و ارائه خدمات عمومی‬ ‫‪- 1 -3‬‬


‫تولیدکاال‪/‬ارائهخدمت و نظارت کامال مستقیم توسط دولت‬ ‫•‬

‫مشارکت هر دو بخش عمومی و خصوصی (معموال دولت تولید را به بخش خصوصی واگذار میکند و تنها ارائه خدمت میکند)‬ ‫•‬

‫دخالت کامال غیرمستقیم توسط دولت‬ ‫•‬

‫‪9‬‬
‫چگونه سطح تولید کاال و ارائه خدمات عمومی را تعیین کنیم؟‬
‫الگوهای پیشنهادی توسط پیگو‪ ،‬ساموئلسون‪ ،‬بوکانان و ‪( ..‬در اینجا‪ ،‬الگوی ساموئلسون توضیح داده میشود و سایر‬
‫الگوها را دانشجو بصورت کار غیرکالسی جستجو و مطالعه کند)‬

‫‪ ‬توضیح دیدگاه ساموئلسون در خصوص میزان تولید کاالی عمومی‬


‫در کاالی خصوصی‪ ،‬قیمت در بازار ثابت است و تولیدکننده قدرت قیمتگذاری ندارد‪ ،‬لذا تقاضای بازار برابر با‬ ‫•‬
‫مجموع تقاضای فردی خواهد بود‪ .‬در واقع‪ ،‬تعداد افرادی که از این کاال استفاده کردهاند در میزان تقاضای یک‬
‫نفر ضرب میشود و تقاضای کل بازار (با قیمت ثابت) بدست میآید‪.‬‬
‫در خدمات عمومی‪ ،‬مقدار ارائه خدمت برای هر فرد ثابت است و منفعتی یکسان برای همه افراد ایجاد خواهد‬ ‫•‬
‫شد‪ .‬لذا میزان ارائه خدمت برای کل جامعه ثابت بوده و هزینه یا قیمت آن تغییر خواهد کرد‪ .‬در واقع‪ ،‬تعداد‬
‫افرادی که از این خدمت استفاده کردهاند در میزان منفعت یک نفر ضرب میشود و مقدار تعادلی تقاضای کل‬
‫بازار بدست خواهد آمد‪.‬‬

‫‪P‬‬ ‫‪P‬‬ ‫‪P‬‬


‫کاالی خصوصی‬

‫‪……..‬‬
‫‪P0‬‬

‫‪DA‬‬ ‫‪DB‬‬ ‫بازار‪D‬‬

‫‪Q‬‬ ‫‪Q‬‬ ‫‪Q‬‬


‫‪MC‬‬

‫‪P‬‬ ‫کاال یا خدمات عمومی‬ ‫‪P‬‬


‫‪P‬‬

‫کل‪MB‬‬
‫‪……..‬‬
‫‪MBA‬‬ ‫‪MBB‬‬

‫ثابت‬ ‫ثابت‬ ‫ثابت‬

‫‪10‬‬
‫فصل دوم‬

‫‪ .1.2‬توزیع درآمد‬
‫‪ -1‬اهمیت توزیع درآمد برای دولت‬
‫حمایت از اقشار کم درآمد و آسیبپذیر (از دیدگاه اجتماعی)‬ ‫‪-‬‬
‫جلب نظر رأیدهندگان (از دیدگاه سیاسی)‬ ‫‪-‬‬
‫تغییر در نرخ پسانداز‪ ،‬سرمایهگذاری‪ ،‬تقاضا و ‪( ...‬از دیدگاه اقتصادی)‬ ‫‪-‬‬
‫پیچیدگی و ارتباط تنگاتنگ سیاست های اقتصادی‪ :‬در این حالت‪ ،‬اگر کشور در شرایط تورمی بود‪ ،‬سیاستهای‬ ‫‪-‬‬
‫انقباضی اعمال میشود و اگر در شرایط رکودی بود‪ ،‬سیاستهای انبساطی اعمال خواهد شد‪ .‬در هر صورت‪،‬‬
‫توزیع درآمد به هم خورده و تغییر میکند‪.‬‬

‫‪ -2‬عوامل تعیینکننده توزیع درآمد‬


‫دستمزد‬ ‫‪-‬‬
‫✓ سطح تخصص و مهارت‬
‫✓ سن‬
‫✓ توانایی جسمانی‬
‫✓ استعداد (نوآوری و خالقیت در استفاده از داراییها)‬
‫✓ سختی و دشواری کار (مطلوبیت و عدم مطلوبیت مشاغل – معدن و ‪)...‬‬
‫✓ تجربه‬
‫✓ موقعیت خانوادگی و وجود تبعیضهای اجتماعی ( از جمله داشتن روابط‪ ،‬نژاد‪ ،‬رنگ‪ ،‬مذهب‪ ،‬ملّیت)‬
‫اشتغال تعداد نفرات خانواده‬ ‫‪-‬‬
‫سیاستهای دولتی (که منجر به عوامل از جمله بیثباتی قیمتها خواهد شد)‬ ‫‪-‬‬
‫داراییهای اولیه فرد و خانواده‬ ‫‪-‬‬
‫✓ چه دارایی دارد؟ خرید سهام‪ ،‬حساب سپرده بانکی‪ ،‬اوراق قرضه‪ ،‬امالک و مستغالت‪ ،‬سرمایهگذاری‬
‫مستقیم و ‪...‬‬
‫✓ به چه میزان دارد؟‬
‫✓ چگونگی دستیابی به آن؟ ارث یا پسانداز‬

‫‪11‬‬
‫پرداختهای انتقالی دولت (که غالباً برای برابر کردن توزیع درآمد و حمایت از اقشار آسیبپذیر صورت میگیرد)‬ ‫‪-‬‬
‫✓ بیمه بیکاری‪،‬‬
‫✓ یارانه‪،‬‬
‫✓ کمکهای بالعوض از جمله توزیع سبد کاال‬
‫✓ دریافتی بازنشستگی‬
‫‪ -3‬تعیین سطح نابرابری درآمدها‬
‫شاخصهای عینی (واقعی)‬ ‫‪-‬‬
‫درآمد سرانه = درآمد خانوار تقسیم بر تعداد افراد خانوار‬ ‫✓ بخشکهای درآمدی‬
‫✓ منحنی لورنز – ضریب جینی ‪ :‬جمع درصدهای درآمد روی محور عمودی و درصد خانوار روی محور‬
‫افقی‬
‫)‪ R=1/μ (maxU-minU‬که در آن ‪ μ‬میانگین درآمد جامعه است‬ ‫✓ شاخص دامنه تغییرات نسبی‬
‫‪ =Yi‬نسبتِ درآمد فرد به درآمد جامعه ‪H=Yi2 ‬‬ ‫✓ شاخص هرفیندال‬

‫‪A‬‬
‫‪100‬‬
‫جمع‬
‫درصدی‬ ‫‪Q‬‬
‫درآمد‬

‫‪B‬‬
‫‪O‬‬ ‫‪ 100‬درصد خانوار‬

‫مساحت ‪ Q‬تقسیم بر مساحت مثلت ‪OAB‬‬ ‫‪Gini=Q/OAB‬‬

‫‪ Herphindal=Yi2‬که ‪ Yi‬برابر است با نسبتِ درآمد فرد به درآمد جامعه (‪=Yi‬درآمد فرد‪/‬درآمد جامعه)‬

‫‪12‬‬
‫شاخصهای قیاسی‬ ‫‪-‬‬
‫✓ دالتون‪،‬‬
‫✓ اتکینسون‪،‬‬
‫✓ سِن‪،‬‬
‫✓ ‪....‬‬

‫دیدگاههای مختلف در خصوص نقش دولت در توزیع درآمد‬

‫طرفداران عدم مداخله دولت در توزیع درآمد (توماس هابز و جان الک)‬ ‫‪-‬‬
‫این گروه‪ ،‬معتقدند که مکانیزم بازار به توزیع عادالنه می انجامد و هر درآمدی‪ ،‬بین عوامل تولید (کار و سرمایه)‬
‫بصورت عادالنه توزیع میشود‪ .‬زیرا اگر تقسیم ناعادالنه درآمد‪ ،‬انگیزه سرمایهدار را کاهش داده و لذا ارائه‬
‫ناعادالنه درآمد‪ ،‬انگیزه کار از طرف فقرا و کارگران را نیز کاهش میدهد‪ .‬از اینرو در مکانیز بازار‪ ،‬توزیع بصورت‬
‫عادالنه سوق خواهد یافت‪.‬‬
‫طرفداران توزیع مجدد درآمد (توبین‪ ،‬کوزنتس)‬ ‫‪-‬‬
‫این گروه معتقدند که افزایش مالیات (‪ )t‬و اعطای آن بهصورت سوبسید به فقرا‪ ،‬انگیزه آنها را باال میبرد‪ .‬زیرا‬
‫امکان کسب مهارت‪ ،‬بهداشت بهتر‪ ،‬تحصیل باکیفیتتر فرزندان و ‪ ...‬را باال برده و بهرهوری افزایش مییابد‪.‬‬
‫دیدگاه مطلوبیون (مارشال‪ ،‬جان استوارت میل)‬ ‫‪-‬‬
‫این گروه‪ ،‬نزولی بودن مطلوبیت نهایی درآمد را نقطه اتکای دیدگاه خود قرار دادهاند (ارزش یک ریال برای‬
‫ثروتمندان‪ ،‬کمتر از ارزش یک ریال برای فقرا است)‪ .‬طبق این دیدگاه‪ ،‬افزایش درآمد ثروتمندان باعث کاهش‬
‫مطلوبیت کل میشود‪ .‬طرفداران‪ ،‬شرط یکسان بودن تابع مطلوبیت برای تمامی افراد را درنظر میگیرند‪.‬‬
‫مطلوبیت نهایی درآمد‬

‫‪U2Y2 < U1Y1‬‬

‫‪U1‬‬
‫‪U2‬‬
‫مطلوبیت نهایی‬

‫‪Y1 Y2‬‬ ‫درآمد‬

‫سایر نظریات‬ ‫‪-‬‬

‫‪13‬‬
‫این نظریات بر دو دسته تقسیم میشوند‪ :‬نظریاتی که مالیات بر انحصارگر با مرکز توجه قرار داده و نظریاتی که‬
‫مالیات تصاعدی بر سرمایه را محور مباحث خود قرار دادهاند‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫‪ .2.2‬انواع درآمدهای عمومی‬
‫درآمد مالیاتی‪ :‬مبالغی که دولت از جامعه بصورتهای مختلف برای تأمین مالی انجام وظایف خود دریافت میکند‪.‬‬
‫قرضهها‪ :‬مبالغی که در منابع داخلی یا خارجی بصورت وام دریافت میشود (دارای بهره و سررسید و ‪ ...‬است)‬
‫درآمدهای پولی‪ :‬ایجاد و نشر پول‬
‫درآمدهای حاصل از فروش یا اجاره دارایی (نفت و گاز و ‪)...‬‬
‫سایر درآمدها‪ :‬دریافتی بابت خدماتی که دولت ارائه میدهد (حق پروانه‪ ،‬ورودی‪ ،‬گواهینامه‪ ،‬جریمه و ‪)...‬‬

‫‪ .1.2.2‬دیدگاهها و مفاهیم مختلف در خصوص مالیاتها‬


‫‪ ‬از دیدگاه اقتصاد کالن‪ :‬عمدهترین ابزار سیاستهای اقتصادی دولت به شمار میرود و بر تثبیت اقتصادی مؤثر‬
‫است (مالیات‪ ،‬یک نوع تثبیتکننده خودکار است)‬
‫‪ ‬از دیدگاه اقتصاد خرد‪ :‬مالیاتها بر تخصیص منابع و توزیع درآمد اثرگذار است‪.‬‬

‫✓ از نظر کالسیکها‪ :‬مالیاتها‪ ،‬تنها برای جبران هزینه خدمات ارائه شده توسط دولت میباشد‪.‬‬
‫✓ از نظر کینزینها‪ :‬مالیاتها‪ ،‬به منظور سیاستگذاری و حفظ ثبات اقتصادی باید وضع شود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هرچه نسبت درآمد مالیاتی به کل درآمد ملی بیشتر باشد‪ ،‬ابزار مؤثرتر و بهتری برای سیاستگذاری دولت است‪.‬‬

‫اجزای مالیاتها‪:‬‬

‫پایه مالیاتی‪ :‬معیار یا ارزشی است که مالیات بر آن وضع (برقرار) میگردد‪ :‬مثال دستمزد و حقوق ‪ /‬درآمد شرکتها و ‪...‬‬
‫نرخ مالیات‪ :‬نسبتی از پایه مالیاتی که بهصورت مالیات پرداخت میگردد‪ :‬مثال ‪ 10‬درصد یا ‪ 20‬درصد‬
‫نرخ نهایی مالیات‪ :‬نرخ مالیاتی که برای هر افزایش در درآمد پرداخت میشود (درآمد باالی ‪ 600‬هزار‬ ‫‪-‬‬
‫تومان‪ 10 ،‬درصد‪ ،‬در آمد باالی ‪ 1‬میلیون تومان‪ 15 ،‬درصد)‬
‫نرخ متوسط مالیات‪ :‬تقسیم کل مالیات پرداختی بر کل درآمد (‪)ATR=T/Y‬‬ ‫‪-‬‬
‫نکته‪ :‬از نظر مالیات دهندگان‪ ،‬نرخ نهایی مالیات حائز اهمیت است و اینکه چقدر کار کند را بر اساس این نرخ میسنجد‪.‬‬
‫ظرفیت مالیاتی‪ :‬ظرفیت اقتصادی یک کشور در تحمل فشار انواع مالیاتها میباشد (توانایی پرداخت مردم)‪ .‬ظرفیت‬
‫مالیاتی را با درآمد سرانه میسنجند‪.‬‬
‫انتقال بار مالیاتی‪ :‬اگر خانواده ها برای اجتناب از پرداخت مالیات‪ ،‬رفتار خود را تغییر دهند‪ ،‬رخ میدهد (اگر فقط برخی‬
‫کاالها یا خدمات مشمول مالیات شوند‪ ،‬بهتر است‪ ،‬این اتفاق رخ میدهد‪ .‬مثال قیمت نهاده کار یا سرمایه تغییر کند‪،‬‬
‫‪15‬‬
‫دارندگان آنها رفاه بیشتری خواهند داشت و لذا تغییر در توزیع درآمد و رفاه ایجاد میشود و ‪ .)...‬در این شرایط بهتر است‬
‫بر تمامی کاالها مالیات وضع گردد‪.‬‬

‫شکلهای مختلف مالیات‪:‬‬

‫مالیات تناسبی‪/‬نسبی‪ :‬اگر بار مالیات برای خانوارها بصورت یک نسبت ثابت باشد‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫مالیات تصاعدی‪ :‬اگر از درآمدهای باالتر‪ ،‬مالیات بیشتر گرفته شود (در ایران‪ ،‬مالیات بر حقوق و دستمزد و مالیات بر‬ ‫‪-‬‬
‫درآمد شرکتها‪ ،‬از این نوعند)‪،‬‬
‫مالیات تنازلی‪ :‬برای درآمدهای پایینتر‪ ،‬نرخ مالیاتی بیشتر باشد‪ :‬مثال مالیات بر مصرف نوشابه با نرخ ثابت ‪ 50‬درصد‪،‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪ .2.2.2‬انواع مالیاتها‬
‫مالیات مستقیم‪ :‬مالیاتهایی هستند که پرداختکنندگان آن مشخص است‪ ،‬نام و مشخصات و منبع مالیاتی آنها و‬ ‫‪-‬‬
‫سایر اطالعات مربوط به هر یک در پروندههای مالیاتی و فهرست مؤدیان درج گردیده است‪ .‬این مالیاتها بطورمستقیم‬
‫توسط مأموران مالیاتی مطالبه میشوند و معموال بهصورت فوری و در موعدهای کوتاه پرداخت میشوند‪ .‬این گروه‬
‫مالیاتها بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم به لحاظ منبع شاملِ مالیات بر دارایی (شاملِ مالیات بر ارث‪ ،‬مالیات حق‬
‫تمبر و مالیات نقل و انتقال حق واگذاری (سرقفلی) و مالیات بر درآمد (شاملِ مالیات بر درآمد امکالت و مستغالت‪،‬‬
‫ما لیات بر درآمد کشاورزی‪ ،‬مالیات بر درآمد حقوق‪ ،‬مالیات بر درآمد مشاغل‪ ،‬مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی (شرکتها)‬
‫و مالیات بر درآمد اتفاقی) می باشند‪ .‬درآمدهای بدست آمده از فعالیت کشاورزی از پرداخت مالیات معاف هستند‪.‬‬
‫مهمترین رقم مالیاتی مربوط به مالیات بر درآمد شرکتها میباشد‪.‬‬
‫مالیاتهای غیرمستقیم‪ :‬مالیاتهایی هستند که پرداختکنندگان آن برای سازمان امورمالیاتی ناشناخته میباشند‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫بهصورت فوری پرداخت میشوند و بین مرحلههای تشخیص و قطعی شدن از یک طرف و وصول و اجرا از طرف دیگر‪،‬‬
‫فاصله زمانی وجود دارد‪ .‬مالیات غیرمستقیم در ایران‪ ،‬قانون واحدی ندارد‪ .‬بلکه قوانین متعدد و تبصرههای قوانین بودجه‬
‫کل کشور آنرا تعیین می کند‪ :‬مثال قانون تجمیع عوارض یا قانون مالیات بر ارزش افزوده که بصورت مجزا برای این نوع‬
‫مالیاتها وضع شده است‪ .‬مالیات غیرمستقیم بر قیمت کاال اضافه شده و به مصرفکننده تحمیل میشود‪ .‬شاملِ مالیات بر‬
‫واردات (مشتمل بر حقوق گمرکی‪ ،‬سود بازرگانی‪ ،‬حق ثبت سفارش کاال‪ ،‬درصدی از ارزش خودروهای وارداتی)‪ ،‬مالیات‬
‫بر مصرف و فروش (مشتمل بر فروش فرآورده های نفتی‪ ،‬تولید الکل طبی و صنعتی‪ ،‬فروش سیگار‪ ،‬نوشابه‪ ،‬خودرو‪،‬‬
‫درصدی از ارزش خودروهای داخلی‪ ،‬مالیات بر نقل و انتقال خودرو‪ ،‬فروش خاویار‪ ،‬نوار ضبط صوت و تصویر‪ ،‬حق اشتراک‬
‫تلفنهای خودکار و خدمات مخابراتی بینالمللی‪ .‬از سال ‪ ،1382‬مالیات بر مصرف جایگزین مالیات تجمیع عوارض شده‬
‫است‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫‪ .3.2.2‬چگونگی توزیع بار مالیاتی‬
‫چه کسی باید مالیات بدهد؟‬ ‫‪-‬‬
‫آخرین افراد‪ ،‬مردم جامعه هستند که مالیات میپردازند‪ .‬مالیاتدهنده نهایی‪ ،‬مردم و خانوارها هستند‪.‬‬
‫چه نوع مالیاتی‪ ،‬مناسبتر است؟ (عدالت مالیاتی)‬ ‫‪-‬‬
‫هیچ نوع مالیاتی‪ ،‬تمام مردم را اقناع نمیکند‪ .‬لذا دو اصل مطرح شده است‪:‬‬
‫اصل منفعت (کالسیکها)‪ :‬بر اساس این اصل‪ ،‬مالیات برای جبران خدمات باید وضع شود‪ ،‬لذا در توزیع‬
‫مجدد درآمد تأثیر چندانی ندارد و همه خدمات نیز قابلیت سنجش منفعت را ندارد و منفعت آنها قابل‬
‫تشخیص نیست (مثل دفاع ملی و ‪)...‬‬
‫اصل توانایی پرداخت‪ :‬این اصل‪ ،‬دو محور دارد (برابری افقی – برابری عمومی)‪ .‬در برابری افقی‪ ،‬یعنی افراد‬
‫با توانایی پرداخت مشابه‪ ،‬مالیات یکسانی بپردازند‪ .‬برابری عمومی‪ ،‬یعنی افراد با توانایی پرداخت بیشتر‪،‬‬
‫مالیات بیشتری بپردازند‪.‬‬
‫چگونه توانایی پرداخت را محاسبه کنیم و چه مقدار مالیات مناسب است؟‬ ‫‪-‬‬
‫درآمد‪ :‬از نظر برخی اقتصاددانان‪ ،‬درآمد مناسبترین پایه مالیاتی است‪ .‬زیرا شاملِ مصرف و پسانداز میباشد‪ .‬در‬
‫واقع اگر توزیع درآمد نابرابر باشد‪ ،‬این پایه مالیاتی‪ ،‬مناسبتر از سایر پایهها است‪.‬‬
‫مصرف (پسانداز – درآمد)‪ :‬کالدور (اقتصاددان) و توماس هابز (جامعهشناس)‪ ،‬موافق این نوع مالیات هستند‪ .‬هابز‬
‫معتقد است که رفاه در زندگی به نحوه مصرف بستگی دارد و نه به درآمد‪ .‬کالدور نیز معتقد است افرادی که از‬
‫مصرف دوره آتی خود استفاده میکنند‪ ،‬باید مالیات بیشتری بپردازند‪.‬‬
‫ثروت (بدهی – دارایی)‪ :‬برخی معتقدند که درآمد یا مصرف یک سال‪ ،‬نمیتواند پایه مناسبی برای مالیات باشد‪.‬‬
‫بلکه مجموع ثروت و دارایی افراد‪ ،‬بسیار مهمتر است‪ .‬البته ثروت‪ ،‬پسانداز اندوختهای است که قبال از آن مالیات‬
‫کسر شده است‪.‬‬
‫فیشر معتقد است که مالیات بر درآمد‪ ،‬انگیزه سرمایهگذاران را کم میکند و لذا سرمایهگذاری (‪ )I‬کم میشود‪.‬‬
‫همچنین مالیات بر درآمد موجب کاهش پسانداز (‪ )S‬میشود که این نیز بر کاهش سرمایهگذاری (‪ )I‬مؤثر است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬این اختالف نظرها در انتخاب پایه مالیاتی‪ ،‬برگرفته از توجه اقتصاددانان به پسانداز و توزیع درآمد است‪.‬‬
‫در سطح پسانداز پایین جامعه‪ ،‬مالیات بر مصرف مناسبتر است‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫در سطح توزیع نابرابر درآمد در جامعه‪ ،‬مالیات بر درآمد و ثروت مناسبتر است‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫بار مالیاتی‪ :‬اصابت نهایی مالیات تعیین شده‪ ،‬مشخص کننده ی بار مالیاتی است‪ .‬در حقیقت بار مالیاتی گویای آن است‬
‫که چه کسی چه مبلغ مالیاتی باید بپردازد‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫وقوع مالیاتی چیست؟ منظور از وقوع مالیاتی‪« ،‬پرداختکننده نهایی مالیات» است‪ .‬در واقع یعنی اینکه بار مالیاتی بر‬
‫دوش چه کسانی نهایتاً قرار میگیرد‪ .‬چه مالیات مستقیم و چه غیرمستقیم باشد‪ ،‬همواره بار مالیاتی بر دوش افراد و‬
‫خانوارها میباشد و لذا پرداختکننده نهایی مالیات‪ ،‬افراد و خانوارها هستند‪.‬‬

‫انتقال بار مالیاتی‪ :‬اگر خانوارها برای اجتناب از پرداخت مالیات‪ ،‬رفتار خود را تغییر دهند‪« ،‬انتقال بار مالیاتی» رخ‬
‫می دهد‪ .‬مثال اگر فقط برخی از کاالها یا خدمات مشمول مالیات شوند‪ ،‬هزینه تمام شده این گروه از کاالها بیشتر از سایر‬
‫کاالها خواهد شد و لذا قیمت تمام شده آن بطورنسبی باال میرود (تغییر قیمت نسبی نهاده و ستانده)‪ .‬مثال اگر قیمت‬
‫نهاده کار یا سرمایه افزایش یابد‪ ،‬دارندگان آنها از رفاه باالتری برخوردار خواهند شد‪ .‬لذا مردم رفتار خود را تغییر داده و‬
‫از کاالهایی که مشمول مالیات نیستند‪ ،‬بیشتر خرید میکنند‪ .‬از اینرو‪ ،‬بهتر است بر تمامی کاالها مالیات وضع شود‪.‬‬

‫ظرفیت مالیاتی‪ :‬ظرفیت اقتصادی یک کشور در تحمل فشار انواع مالیاتها را «ظرفیت مالیاتی» نامند‪ .‬درواقع‪ ،‬توانایی‬
‫پرداخت مردم‪ ،‬سطح ظرفیت مالیاتی را نشان میدهد‪ .‬این شاخص را با سطح درآمد سرانه میسنجند‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫فصل سوم‬

‫‪ .1.3‬آثار اعمال مالیات در جامعه‬

‫‪ .1.1.3‬آثار اجتماعی مالیات‬


‫اعمال مالیات مستقیم‪:‬‬ ‫‪-‬‬
‫مالیات بر دارایی‪ ،‬منجر به کاهش شدت تمرکز سرمایه میشود؛ در نتیجه به دلیل اینکه سرمایه به‬ ‫•‬

‫عنوان منبع کسب درآمد است‪ ،‬بطورغیرمستقیم درآمد را تعدیل میکند و عادالنهتر میسازد‪.‬‬
‫عادالنهتر شدن توزیع درآمد‪ ،‬کاهش فقر عمومی و افزایش رفاه اجتماعی را درپی دارد‪.‬‬
‫مالیات بر درآمد‪ ،‬بطورمستقیم منجر به کاهش درآمد شده و توزیع درآمد را عادالنهتر میسازد‪ .‬در‬ ‫•‬

‫نتیجه‪ ،‬کاهش فقر عمومی و افزایش رفاه اجتماعی را درپی خواهد داشت (کاهش اختالف طبقاتی)‪.‬‬
‫اعمال مالیات غیرمستقیم‪:‬‬ ‫‪-‬‬
‫اگر بر روی کاالهای غیرضروری و لوکس اعمال گردد‪ ،‬منجر به افزایش مصرف کاالهای ضروری مثل‬ ‫•‬
‫بهداشت‪ ،‬آموزش و ‪ ...‬میشود‪ .‬در نتیجه‪ ،‬رفاه اجتماعی را افزایش میدهد‪.‬‬

‫‪ .2.1.3‬اثرات اقتصاد خرد‬


‫‪ -1‬مالیات بر مصرف (فروش)‬
‫مالیات بر قیمت فروش‪:‬‬ ‫‪- 1 -1‬‬

‫‪19‬‬
‫‪ -2‬مالیات بر دستمزد (حقوق)‪:‬‬
‫این نوع مالیات‪ ،‬در زمان دریافت دستمزد اخذ میگردد (عموماً بصورت ماهانه)‪.‬‬
‫هر فرد در ازای زمانی که برای کار کردن میگذارد و نیز درآمدی که از آن حاصل میگردد‪ ،‬مطلوبیتی خواهد‬
‫داشت‪ .‬سطح دستمزد افراد بر اساس این مطلوبیت و ارزشی که برای آن قائل هستند‪ ،‬تعیین میگردد‪.‬‬
‫اعمال مالیات بر دستمزد‪ ،‬کاهش دستمزد و حقوق را درپی دارد‪ .‬این کاهش در دستمزد‪ ،‬کاهش در مطلوبیت به‬
‫دلیل کاهش در درآمد را به دنبال خواهد داشت‪ .‬در این وضعیت‪ ،‬دو حال ممکن است رخ دهد‪:‬‬
‫اگر فرد انتظار درآمد بیشتری از زمان خود داشته باشد‪ ،‬کاهش در عرضه نیروی کار خواهیم داشت‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫اگر فرد برای جبران درآمد خود‪ ،‬حاضر به کار کردن بیشتری باشد‪ ،‬افزایش در عرضه نیروی کار‬ ‫‪-‬‬
‫خواهیم داشت‪.‬‬

‫‪ -3‬مالیات بر درآمد‬

‫مطلوبیت‬

‫‪21‬‬
‫‪ .3.1.3‬مالیات بر شرکتها‬
‫مخالفان‪:‬‬
‫مالیات بر شرکتها‪ ،‬عمال از سهامداران آنها اخذ میشود و لذا نوعی مالیات بر درآمد اشخاص است‪ .‬از‬ ‫‪-‬‬
‫اینرو‪ ،‬زمانیکه مالیات بر درآمد گرفته میشود‪ ،‬مالیات بر شرکتها نوعی مالیات تکراری خواهد بود‪.‬‬
‫این نوع مالیات‪ ،‬مانعی برای گسترش اندازه بنگاه و لذا سرمایهگذاری است‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫موافقان (طرفداران)‪:‬‬
‫مالیات بر شرکتها‪ ،‬به دلیل مزیتهایی که شرکتها از جامعه دریافت میکنند‪ ،‬باید اخذ گردد (مزایای‬ ‫‪-‬‬
‫موجود در شرکتهای با مسئولیت محدود و قوانین و مقررات دارای مزیت برای شرکتها)‪.‬‬
‫امروزه‪ ،‬مدیریت شرکتهای بزرگ (حداکثرکننده سود) و مالکیت آنها (حداکثرکننده درآمد و تولید) از‬ ‫‪-‬‬
‫یکدیگر مجزا میباشد و لذا اعمال مالیات بر شرکتها میتواند تأثیر مثبت بر رفتار بنگاه اقتصادی بگذارد‪.‬‬

‫‪ -4‬مالیات بر دستمزد (حقوق)‪ :‬معموالً در زمان دریافت دستمزد اخذ میگردد (ماهانه) و یک نوع مالیات بر‬
‫نهاده کار میباشد ‪ .‬دستمزد‪ ،‬معادل است با قیمت و ارزش هر ساعت کار توسط افراد یا سرمایه‪ .‬هر فرد در ازای‬
‫زمانیکه برای کار کردن میگذارد و نیز درآمدی که از آن حاصل میگردد‪ ،‬مطلوبیتی خواهد داشت؛ دستمزد بر‬
‫اساس آن مطلوبیت و ارزشی که افراد بدست میآورند‪ ،‬تعیین میگردد‪.‬‬
‫اعمال مالیات بر دستمزد ‪ ‬کاهش دستمزد و حقوق فرد را به دنبال دارد ‪ ‬که این‪ ،‬خود به کاهش در مطلوبیت افراد ناشی از کار کردن میانجامد‬

‫در صورت اعمال مالیات بر دستمزد‪ ،‬عدهای مجبور میشوند بیشتر کار کنند (عرضه کار افزایش مییابد) و عدهای دست‬
‫از کار کردن میکشند و کمتر کار میکنند (عرضه کار کاهش مییابد)‪ .‬اما چه افرادی بیشتر و چه افرادی کمتر کار‬
‫خواهند کرد؟‬

‫جواب‪ :‬اگر فرد‪ ،‬انتظار درآمد بیشتر از زمانی که برای کار کردن میگذارد داشته باشد‪ ،‬کاهش در دستمزد باعث میشود‬
‫از کار دست بکشد و به دنبال شغل دیگری برود‪ .‬در این صورت‪ ،‬عرضه کار کاهش مییابد‪ .‬این گروه افراد‪ ،‬عموماً توانایی‬
‫بیشتر‪ ،‬درآمد بیشتر و فرصت های بهتر برای کار کردن دارند‪ .‬اما اگر فرد‪ ،‬برای جبران درآمد خود حاضر به بیشتر کار‬
‫کردن باشد‪ ،‬عرضه کار افزایش می یابد‪ .‬این گروه از افراد‪ ،‬عموماً از مهارت کمتر‪ ،‬درآمد کمتر و نیاز مالی بیشتری بخوردار‬
‫هستند‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫‪ .2.1.3‬اثرات اقتصاد کالن‬
‫افزایش مالیات (‪ ،)t‬افزایش قیمت و لذا کاهش درآمد حقیقی را درپی دارد (‪ .)y=Y/P‬کاهش درآمد حقیقی (‪ )y‬منجر به‬
‫کاهش مصرف میشود‪ .‬همچنین سرمایهگذاری کاهش خواهد یافت ()‪ I=f(y‬اصل شتاب)‪ .‬در نتیجه کاهش اشتغال (‪ )L‬و‬
‫رشد اقتصادی را به دنبال دارد‪ .‬لذا اعمال مالیات‪ ،‬موجب کاه ش تولید (رکود) در برخی صنایع و رونق در برخی دیگر از‬
‫صنایع میگردد (درصورتی که عوامل تولید‪ ،‬جذب سایر صنایع شوند)‪.‬‬

‫‪ 𝐼 = 𝑓ሺ𝑦ሻ‬اصل شتاب‬
‫‪C=a+by‬‬ ‫𝑌‬
‫‪t‬‬ ‫=𝑦↓‬ ‫‪( L‬اشتغال)‬
‫𝑝↑‬ ‫‪𝐷 = 𝑓ሺ𝑦ሻ‬‬
‫‪y=C+S‬‬

‫‪C=a+by‬‬
‫‪t‬‬ ‫‪y=C’+I‬‬ ‫‪A+by’+I= y’=(1-α)y=y-T‬‬
‫‪y=C+S‬‬

‫‪T=αy‬‬

‫کاهش تمایل به مصرف‪ ،‬کاهش ضریب فزاینده را به دنبال دارد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬کاهش در نوسانات اقتصادی داریم‪ .‬از اینرو‪،‬‬
‫مالیاتها تاثیر مثبت بر تثبیت اقتصادی دارند‪.‬‬

‫مالیات بر واحد فروش‬ ‫‪-‬‬

‫مالیات ‪ u‬بر واحد فروش‬

‫‪ P‬قیمت‬ ‫‪ S‬عرضه‬ ‫‪ S‬عرضه‬

‫از دیدگاه تولیدکننده‬


‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬
‫‪P0‬‬
‫‪Pg‬‬
‫‪g‬‬
‫‪ D‬تقاضا‬ ‫‪ D‬تقاضا‬
‫’‬
‫‪ D‬تقاضای جدید‬
‫‪ q‬واحد فروش‬ ‫‪qu q0‬‬

‫‪23‬‬
‫‪ (P0-Pg)*qu= tax for supplier‬سهم مالیاتی که عرضهکننده میپردازد‬

‫‪ (Pf-P0)*qu= tax for demander‬سهم مالیاتی که تقاضاکننده (مصرفکننده) میپردازد‬

‫‪ (P0-Pg)*qu+(Pf-P0)*qu= (Pf-Pg)*qu= U*qu = whole of tax‬کل درآمد مالیاتی دولت‬

‫‪ U‬برابر است با نرخ مالیات بر واحد فروش است‪.‬‬

‫مالیات ‪ u‬بر واحد فروش‬


‫’‪ S‬تقاضای جدید‬

‫‪ P‬قیمت‬ ‫‪ S‬عرضه‬ ‫‪ S‬عرضه‬


‫از دیدگاه تقاضاکننده‬
‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬
‫‪P0‬‬
‫‪Pg‬‬
‫‪g‬‬
‫‪ D‬تقاضا‬ ‫‪ D‬تقاضا‬

‫‪ q‬واحد فروش‬ ‫‪qu‬‬ ‫‪q0‬‬

‫سوال‪ :‬اگر مالیات بر واحد ‪ 1/5=u‬باشد و کل درآمد مالیاتی دولت نیز برابر با ‪ 12‬شود‪ ،‬مقدار مصرف‪ ،‬قیمت پرداختی مصرفکننده و‬
‫تابع عرضه (‪qs=2p+3 :)S‬‬ ‫کاهش رفاه آنرا بیابید‪ .‬تابع تقاضا (‪qd=12-p :)D‬‬
‫سواالت ذیل‪ ،‬بر اساس نمودار و تحلیل آن‪ ،‬قابل محاسبه است‪:‬‬
‫جواب‪:‬‬
‫چه سهمی از مالیات را تولیدکننده میپردازد؟‬
‫پردازد؟‪ )U*q‬و نرخ مالیات بر واحد نیز برابر با ‪ 1/5‬است‪ ،‬لذا داریم‪:‬‬
‫‪u‬‬ ‫‪=12‬‬ ‫می (‬
‫کنندهاست‪،‬‬
‫مصرفبوده‬
‫برابر با ‪12‬‬ ‫مالیاتی ازدولت‪،‬‬
‫مالیات را‬ ‫چه سهمی‬ ‫کل درآمد‬
‫‪U*q‬کند؟‬
‫تغییر می‬
‫→ ‪u=12‬‬
‫تولید*به‪1.5‬چه میزان‬
‫مالیات‪qu =،‬‬
‫‪12‬‬ ‫‪u=12/1.5=8‬از‪q‬وضع‬
‫→‬ ‫پس‬
‫قیمتی که تولیدکننده پس از وضع مالیات دریافت میکند‪ ،‬چقدر است؟‬
‫چون نرخ مالیات بر واحد فروش برابر با ‪ 1/5‬بوده است‪ ،‬یعنی تفاوت قیمت خریدار و فروشنده برابر با ‪ U‬است‪Pf-Pg=U=1.5 :‬‬
‫قیمتی که مصرفکننده پس از وضع مالیات میپردازد‪ ،‬چقدر است؟‬
‫→ ‪qu=12-Pf‬‬ ‫‪8=12-Pf‬‬ ‫→‬ ‫‪Pf=4‬‬

‫→ ‪qu=2Pg+3‬‬ ‫‪8=2Pg+3‬‬ ‫→‬


‫‪Pg=2.5‬نکات‪:‬‬
‫در وضعیت تعادلی‪ ،‬قیمتها یکسان است و داریم‪12-P0=2P0+3 → P0=3 :‬‬
‫✓ سهم مالیات بر واحد‪ ،‬به کشش منحنیهای عرضه و تقاضا بستگی دارد‪.‬‬
‫→ ‪Pf – P0 = 4-3=1‬‬ ‫بیشتر– ‪f‬است‪.‬‬
‫‪qu*(P‬‬ ‫بود‪:‬کنندگان‬
‫‪P0)=8*1=8‬‬ ‫عرضه‬ ‫پرداختی‬
‫خواهد‬ ‫مصرفمالیات‬
‫کننده برابر‬ ‫باشد‪ ،‬سهم‬
‫کمتردر رفاه‬
‫کاهش‬‫عرضه‬ ‫منحنی‬
‫کننده و‬ ‫کشش‬
‫مصرف‬ ‫هرچه‬
‫قیمت‬ ‫لذا ✓‬
‫افزایش در‬
‫✓ هرچه کشش منحنی تقاضا بیشتر باشد‪ ،‬سهم مالیات عرضهکنندگان بیشتر میشود‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫مالیات بر قیمت فروش‬ ‫‪-‬‬

‫مالیات ‪ u‬بر قیمت فروش‬

‫‪ P‬قیمت‬ ‫‪ S‬عرضه‬ ‫‪ S‬عرضه‬

‫از دیدگاه تولیدکننده‬


‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬
‫‪P0‬‬
‫‪Pg‬‬
‫‪g‬‬
‫‪ D‬تقاضا‬ ‫‪ D‬تقاضا‬
‫’‬
‫‪ D‬تقاضای جدید‬
‫‪ q‬واحد فروش‬ ‫‪qu q0‬‬

‫قسمت هاشور خورده‪ ،‬سهم مالیات پرداختی مصرفکننده است‪ .‬مالیات با نرخ ‪ α‬بر قیمت فروش اعمال میشود‪P'=(1-α)P .‬‬

‫با فرض نرخ مالیاتی ‪ α‬ئرصئ بر قیمت‪ ،‬قیمت جدید طبق رابطه ‪ P'=(1+α)P‬برابر با '‪ P‬خواهد بود‪.‬‬

‫نکته‪:‬‬

‫✓ سهم مالیات بر قیمت نیز برای عرضهکننده و مصرفکننده‪ ،‬بستگی به کششهای منحنیهای تقاضا و عرضه دارد‪.‬‬
‫✓ هرچه منحنی تقاضا پرکششتر باشد‪ ،‬سهم مصرفکننده از مالیات بیشتر خواهد بود‪.‬‬
‫✓ هرچه منحنی عرضه پرکششتر باشد‪ ،‬سهم مصرفکننده از مالیات کمتر خواهد بود‪.‬‬

‫‪ (P0-Pg)*qu= tax for supplier‬سهم مالیاتی که عرضهکننده میپردازد‬

‫‪ (Pf-P0)*qu= tax for demander‬سهم مالیاتی که تقاضاکننده (مصرفکننده) میپردازد‬

‫‪ (P0-Pg)*qu+(Pf-P0)*qu= (Pf-Pg)*qu= U*qu = whole of tax‬کل درآمد مالیاتی دولت‬


‫مثال‪ :‬اگر تابع عرضه و تقاضا بصورت روبرو باشد‪ ،‬با اعمال مالیات ‪ 50‬درصد بر قیمت فروش‪ ،‬سهم مصرفکننده و سهم‬
‫و ‪α=0.5‬‬ ‫‪qs=0.5 P + 3‬‬ ‫و‬ ‫تولیدکننده را از کل مالیات پرداختی بدست آورید‪qd=9-P :‬‬

‫‪P0=4‬‬ ‫‪‬‬ ‫جواب‪ :‬قیت تعادلی از برابری منحنی عرضه و تقاضا بدست میآید‪9-P0=0.5 P0+3 :‬‬

‫قیمت مصرفکننده پس از اعمال مالیات‪ ،‬برابر با '‪ P‬خواهد بود و لذا داریم‪q'd=9-P'=9-(1+α)Pg=9-1.5Pg :‬‬

‫در مقدار جدید که به فروش میرسد (‪ ،)q's=q'd‬قیمت برابر خواهد بود با‪Pg=3  2Pg=6 :‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪q's=0.5 Pg + 3‬‬

‫‪25‬‬
‫مالیات بر واحد یا قیمت در بازار نهاده‬ ‫‪-‬‬

‫دو نهاده مهم‪ ،‬نیروی کار و سرمایه میباشند که مالیات بر هر دو این نهادههای میتواند اعمال گردد‪ .‬در اینجا فقط‬
‫مالیات بر نهاده نیروی کار را بررسی می کنیم‪ .‬مالیات بر نیروی کار مانند کسورات بازنشستگی میباشد که نوعی مالیات‬
‫بر دستمزد است و با نرخ ثابتی اعمال میگردد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬در خصوص نهاده نیروی کار‪ ،‬مردم به عنوان عرضهکننده نیروی کار هستند و تولیدکنندگان و فعاالن اقتصادی به‬
‫عنوان تقاضاکننده نیروی کار ایفای نقش میکنند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬هرچه منحنی عرضه بیکششتر باشد‪ ،‬سهم مالیات عرضهکننده (مردم) بیشتر است و بالعکس‪.‬‬

‫کامال بیکشش‬
‫‪ W‬دستمزد‬
‫‪ SL‬عرضه‬
‫از دیدگاه عرضهکننده‬
‫(مردم)‬
‫‪Wf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬
‫‪We‬‬ ‫‪W e =W f‬‬ ‫‪f=e‬‬
‫‪Wg‬‬ ‫‪g‬‬ ‫‪Wg‬‬
‫‪ DL‬تقاضا‬
‫تقاضای جدید‬ ‫‪D’L‬‬
‫‪Lf Le‬‬ ‫‪L‬‬

‫قسمت هاشور خورده‪ ،‬سهم مالیات پرداختی تقاضاکننده (بنگاه تولیدی) است‪.‬‬

‫سهم عرضهکننده نیروی کار (مردم) = ‪(We-Wg)*Lf‬‬

‫یعنی تمام مالیات را عرضهکننده نیروی کار داده است و سهم آن بیشترین مقدار ممکن میباشد‪.‬‬

‫سهم تقاضاکننده نیروی کار (بنگاه تولیدی) = ‪0=(Wf-We)*Lf‬‬

‫مالیات منفی (یارانه) بر واحد کال‬ ‫‪-‬‬

‫انواع یارانه (سوبسید)‪:‬‬


‫سوبسید مستقیم (اعطای نقدی)‬ ‫‪-‬‬

‫‪26‬‬
‫سوبسید غیرمستقیم (که بر قیمت کاال اعمال میگردد و موجب کاهش قیمت میشود)‬ ‫‪-‬‬

‫روشهای انتقال سوبسید‪:‬‬


‫نقدی (از طریق واریز وجه نقد)‬ ‫‪-‬‬
‫کاالیی (سبد کاال رایگان یا اعطای سبد کاال با قیمت کمتر از قیمت بازار)‬ ‫‪-‬‬

‫‪ ‬اگر اعطای کاال از طرف دولت‪ ،‬دارای اثرات خارجی مثبت باشد‪ ،‬سوبسید کاالیی رفاه جامعه را بیشتر از سوبسید‬
‫نقدی افزایش میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬اگر تورم شدید در اقتصاد حاکم باشد‪ ،‬باز هم سوبسید کاالیی مناسبتر از سوبسید نقدی است و رفاه‬
‫مصرفکننده را بیشتر افزایش میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬اگر کاالی موردنظر‪ ،‬کاالی معمولی باشد و شرایط فوق (تورم شدید و وجود اثرات خارجی مثبت) وجود نداشته‬
‫باشد‪ ،‬سوبسید نقدی مناسبتر از سوبسید کاالیی است‪.‬‬

‫سوبسید ‪ S‬بر واحد کاال‬ ‫کامال بیکشش‬


‫‪P‬‬
‫‪SX‬‬

‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬
‫‪S‬‬ ‫‪Pe‬‬ ‫‪Pe=Pg‬‬ ‫=‪g‬‬
‫‪Pg‬‬ ‫‪D’X‬‬ ‫‪e‬‬
‫‪g‬‬

‫‪ DX‬درآمد متوسط‬
‫‪Xf‬‬ ‫‪Xg‬‬ ‫‪ X‬بازار بنزین‬

‫قسمت هاشور خورده‪ ،‬سهم یارانه دریافتی تقاضاکننده است‪.‬‬

‫قیمت برای عرضهکننده پس از اعمال سوبسید ‪Pf‬‬

‫قیمت برای تقاضاکننده پس از اعمال سوبسید ‪Pf=Pg+S  Pg‬‬

‫‪ =(Pe-Pg)*Xg‬سهم سوبسید مصرفکننده (تقاضاکننده)‬

‫‪ =(Pf-Pe)*Xg‬سهم سوبسید تولیدکننده (عرضهکننده)‬

‫‪27‬‬
‫نکته‪ :‬سهم سوبسید بر واحد نیز بستگی به کشش منحنیهای عرضه و تقاضا دارد‪ .‬اگر تقاضا کامال بیکشش باشد‪ ،‬تمام‬
‫سوبسید به مصرفکننده میرسد‪ .‬اگر عرضه کامال بیکشش باشد‪ ،‬تمام سوبسید به عرضهکننده میرسد‪.‬‬

‫لذا هرچه کشش منحنی عرضه کمتر باشد‪ ،‬سهم سوبسید دریافتی عرضهکنندگان بیشتر میشود و بالعکس‪.‬‬

‫در بازار کاالهای اساسی و ضروری‪ ،‬عموماً تقاضا کم کشش است‪ ،‬لذا سوبسید (مالیات) بیشتر به مصرفکننده میرسد‪ .‬اما‬
‫در بازار کاالهای لوکس‪ ،‬عموماً تقاضا پُرکشش است و سوبسید (مالیات) به عرضهکننده منتقل میشود‪.‬‬

‫اگر بازار کاال‪ ،‬بازار رقابتی باشد‪ ،‬چه سوبسید و چه مالیات‪ ،‬همواره به تخصیص غیرمؤثر و ناکارای منابع میانجامد‪ .‬لذا‬
‫همواره کاهش رفاه کل جامعه را در پی دارد‪ .‬مقدار کاهش در رفاه جامعه‪ ،‬به کششهای عرضه و تقاضا و همچنین به‬
‫سطح تولید بستگی دارد‪.‬‬

‫مالیات و سوبسید در بازار انحصاری‬ ‫‪-‬‬

‫که در آن‪ MR=(1-1/e)*P ،‬است‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬در بازار انحصار کامل‪(  ،‬درآمد نهایی) ‪( MC=MR‬هزینه نهایی)‬

‫‪P‬‬ ‫عدم کارایی و استفاده غیربهینه از منابع‪ ،‬در بازار‬


‫‪S‬‬
‫انحصاری وجود دارد‪.‬‬
‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬ ‫زیرا از نیروی کار و سرمایه کمتری استفاده کرده است و‬
‫‪Pe‬‬
‫‪Pg‬‬ ‫لذا استفاده بهینه و کامل از منابع نداشته است‪.‬‬
‫‪g‬‬
‫‪D‬‬
‫‪MR‬‬
‫‪qf‬‬ ‫‪qe‬‬ ‫‪q‬‬

‫‪28‬‬
‫‪P‬‬
‫‪S‬‬ ‫اعمال مالیات بر قیمت یا واحد در بازار انحصاری‪ ،‬کارایی‬
‫را حتی بدتر نیز میکند‪.‬‬
‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬
‫‪Pe‬‬ ‫بطورکلی در بازار انحصاری‪ ،‬ناکارایی و عدم بهینگی در‬
‫‪Pg‬‬ ‫‪g‬‬ ‫مالیات بر واحد‪ ،‬بیشتر از مالیات بر قیمت است‪.‬‬
‫‪D‬‬
‫‪MR‬‬
‫‪qf q q‬‬ ‫‪q‬‬
‫‪g‬‬ ‫‪e‬‬

‫‪P‬‬
‫‪S‬‬ ‫سوبسید بر قیمت یا واحد فروش در بازار انحصاری‪،‬‬
‫کارایی را بهتر میکند و تولید را افزایش میدهد‪.‬‬
‫‪Pf‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪e‬‬
‫‪Pe‬‬ ‫به دلیل استفاده بیسشتر از منابع‪ ،‬افزایش در رفاه جامعه‬
‫‪Pg‬‬ ‫‪g‬‬ ‫را نیز درپی خواهد داشت‪.‬‬
‫‪D‬‬
‫‪MR‬‬
‫‪qg qe qf‬‬ ‫‪q‬‬

‫مالیات بر درآمد اشخاص‬ ‫‪-‬‬

‫مالیات بر درآمد‪ ،‬شامل تمامی پرداختها به عوامل تولید میگردد‪ .‬لذا در صورت کامل بودن مالیات بر درآمد‪ ،‬سایر‬
‫مالیات ها تکراری خواهد بود‪ .‬از اینرو‪ ،‬بسیاری از اقتصاددانان به دالیل ذیل طرفدار این نوع مالیات هستند‪:‬‬

‫زیرا این نوع مالیات‪ ،‬اثر جابجایی منابع را ندارد‪ ،‬و‬ ‫‪-‬‬
‫ابزار مناسبی برای تعدیل ثروت و اجرای سیاست توزیع درآمد است‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫مالیات بر درآمد عموماً تصاعدی است درحالیکه سایر مالیاتها عموماً نرخ ثابتی دارند‪.‬‬

‫یکی از تفاوتهای مالیات بر درآمد و مالیات بر فروش‪ ،‬در زمان اخذ مالیات است‪ .‬مالیات بر درآمد در دورههای مشخصی‬
‫(معموال ساالنه) گرفته میشود درحالیکه مالیات بر فروش‪ ،‬در هر بار فروش کاال اخذ میگردد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬تاخیر در‬
‫پرداخت مالیات بر درآمد وجود خواهد داشت‪ .‬از اینرو در صورت وجود تورم‪ ،‬ارزش این مالیات کم میگردد‪ .‬برای حل این‬
‫مشکل‪ ،‬مالیات در درآمد با در دورههای کوتاهتر و مستمر میتوان اخذ کر‪ :‬مثال تحت عنوان مالیات بر حقوق (بصورت‬
‫ماهانه) یا مالیات بر سود (بصورت دورههای ماهانه یا سه ماه و ‪.)...‬‬

‫‪29‬‬

You might also like