You are on page 1of 103

‫]‪[Fiscal Policy‬‬ ‫سیاست مالی‬

‫وزارت تحصیالت عالــــــــــــــــــی‬

‫پوهنتون البیرونی‬

‫‪:‬سال‬
‫‪/ 1401‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫پوهنحی اقتصاد‬

‫دیپارتمنت ‪ :‬مالی و بانکی‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}1‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫مقدمه‬
‫هدف ازمداخله دولت ها دراموراقتصــاد ‪ ،‬ارشــاد اقتصــادی بــه منظــور تــامین رفــاه اقتصــادی‬
‫واجتماعی بیشتر برای افراد مردم است ارشاد اقتصاد بــه وســیله دولت دراقتصــاد ارشــادی از‬
‫طریق طرح واجرا سیاستهای اقتصــادی انجـام می پذیریــد بــرعکس کالسـیکها معتقــد بــه عــدم‬
‫مداخله دولت دراموراقتصــاد جامعــه بودنــد بــه عقیــده اینــان ‪ ،‬وظــایف دولت تنهابــه حفــظ نظم‬
‫وقانون درجامعه محدود میشد به نظر آدم اسمیت دولت نباید درفعالیت اقتصادی مداخلــه کنــد ‪،‬‬
‫زیــــــرا این کــــــاردولت بــــــاعث اختالل درعملکــــــرد نیروهــــــای بــــــازارمی شــــــود‬
‫‪.‬‬

‫عدم کارآیی نیروهای بازار درسالهای بین جنگ جهـانی ونظریـات ارایـه شـده وکتـاب نظریـه‬
‫عمومی جان میناردکینز اقتصادانان انگلیس باعث سســت شــدن نظریــه اقتصــادانان کالســیک‬
‫درباره مداخله دولت درفعالیت اقتصادی برای دست یابی به هدف اقتصاد های پذیرفتــه شــده ‪،‬‬
‫تجلی کرد بعداز جنگ جهانی دوم دولت ها بطور روز افزون مجبور به مشخص کردن هــدف‬
‫ها واشتغال کامل نرخ تورم و رشد شده اند ‪ .‬سیاســتهای اقتصــادی دولت عمــدتًا سیاســت هــای‬
‫اقتصاد کالن می باشند‪ .‬سیاست اقتصاد کالن با نحو اجرای سیاستهای کــه می توانــد بــرخی از‬
‫متغیرهای اقتصاد کالن را درجهت هــدف هــا مــورد نظرحـرکت دهــد ‪ ،‬سـروکار دارد‪ .‬غالبـًا‬
‫فرض می شود که دست یابی به این هدف باعث افزایش رفاه اقتصادی جامعه می گردد‪.‬‬

‫لکچر نوت هذا حاوی ‪ 6‬فصل بوده که در فصل اول مفاهیم کلی سیاســت هــای اقتصــادی و سیاســت مــالی‬
‫مورد تحلیل قرار خواهدگرفت‪ ،‬درفصل دوم تاثیرات اجرای سیاست مالی ازطریــق دولت تحلیــل میگــرد‪،‬‬
‫فصل سوم روی بودجه و نقش مصارف وعواید دولت باالی اقتصاد بحث خواهد شد‪ ،‬فصل چهارم تــاثیرات‬
‫استقراض دولت باالی اقتصاد مورد بحث قرار میگیرد‪ ،‬فصل پنجم درمورد بودجه دولت وانفالسیون بحث‬
‫گردیده و فصل ششم در رابطه به سیاست مــالی و کــانجنکتور (سیاســت مــالی ونوســانات حــالت اقتصــادی)‬
‫مورد بحث قرار داده است‪ .‬در فرجام منابع وماخذ این لکچر نوت نیز بیــان گردیــده اســت‪ .‬امیــدوارم نســبت‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}2‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫نارسایی های که در تهیه و تدوین لکچرنوت داشته باشیم به بزرگواری تان مرا ببخشید‪ ،‬انتظــار مــیرود کــه‬
‫دراصالح آن همکاری نموده ممنون سازید‪.‬‬

‫فصل اول‬
‫کلیات و مفهموم سیاست های مالی‬
‫‪ 1-1‬سیاست اقتصادي‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}3‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫دولت ها بـراي بهبـود اوضــاع اقتصــادي‪ ،‬خـط مشـي هـا و تـدابیري بكـار مي برنـد كـه بـه سیاسـت هـاي‬
‫اقتصادي معروف است‪ .‬سیاست گذاري اقتصادي به مجموعه اقدامات و دخالت هــاي دولت در اقتصــاد بــه‬
‫منظور تحقق اهداف اقتصادي و اجتمــاعي معین‪ ،‬بــا اســتفاده از ابزارهــاي تحت مهــار خــود در چــارچوب‬
‫امكانات و محدودیت ها اطالق مي گــردد‪ .‬هــدف اساســي از سیاســت گــذاري هــاي دولت‪ ،‬عبــور از وضــع‬
‫موجود و رسیدن به وضع مطلوب است‪ .‬سیاست گذاري ها نوعا در ارتباط با یكدیگر و به طـور هماهنـگ‬
‫اعمال مي گردند‪ .‬وضعیت مطلوب مشترك همه اقتصاد‪ ،‬حصول تعادل هاي پایدار توأم بـا اشـتغال مناسـب‬
‫و رشد و توسعه اقتصادي است‪.‬‬
‫هر کشور با هر نظام اقتصادی دارای اهداف معین اقتصادی است که برای رســیدن بــه آنهــا تالش می کنــد‪.‬‬
‫خصوصا کشور های پیشرفته صنعتی‪ ،‬بطور مثل اهداف اکثر کشورها در تامین اســتخدام کامــل و مبــارزه‬
‫با تورم تدوین میگردد و همیشـه می کوشـند بـا حفـظ ثبـات قیمت هـا و اعتبـار پـول ملی در کشـور خـود بـا‬
‫اعتراض بیکاران و گروه های کم درآمد مواجه نشوند‪ .‬بنابراین کشورها همیشــه بــا اســتفاده از ابــزار هــا و‬
‫سیاست هـای اقتصـادی سـعی در تـامین این اهـداف دارنـد‪ .‬سیاسـت هـای مـالی‪ ،‬پـولی و درآمـدی از جملـه‬
‫مهترین سیاست های اقتصــادی انـد کـه اهـداف فــوق را فــراهم می کننـد‪ .‬اگـر سیاسـت مـالی و پـولی سـمت‬
‫تقاضای اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهد‪ ،‬سیاست درآمدی سمت عرضه اقتصاد را متاثر می سازد‪.‬‬

‫انواع سیاست هاي اقتصادي‪:‬‬


‫سیاست هاي عمده اقتصادي که ابزار اساسي اقتصاد کالن مي باشند که عبارت اند از‪:‬‬
‫‪ Fiscal Policy‬سیاست مالی‬ ‫‪-1‬‬
‫‪ Monetary Policy‬سیاست پولی‬ ‫‪-2‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}4‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫سیاست مالي (‪): Fiscal Policy‬‬


‫سیاست مالي ‪ :‬انقالبي است که کینز در علم اقتصاد به وجود آورد و به سیاست اقتصادي گفته مي شود كــه‬
‫از طریق ابزار هاي مالي یعني هزینه هاي دولتي و مالیاتها به اهداف معین اقتصادي نایــل گــردد ‪.‬سیاســت‬
‫مالي مجموعه تدابیر و اقــداماتي اســت کــه نظــام مــالي دولت را از نظــر درآمــدها و هزینــه هــا بــه منظــور‬
‫دستیابي به اهداف اقتصادي مانند سرمایه گــذاري‪ ،‬رشــد اقتصــادي تحت تــاثیر قــرار میدهــد ‪.‬بــا اســتفاده از‬
‫ابزار سیاست مالي‪ ،‬دولت بر متغیرهاي کالن اقتصادي مثل سطح تولید ‪،‬مصرف‪ ،‬سرمایه گذاري ‪ ،‬ســطح‬
‫قیمت ها و نرخ بیکاري اثر گذاشته و از سوي دیگر دولت از طریق مخارج خود و مالیاتها ‪ ،‬میتوانــد حجم‬
‫فعالیتهاي بخش دولتي و بخش خصوصي را در كل اقتصاد تعیین مي كند و تغییر این مخارج و مالیاتها بــه‬
‫عنوان یك ابزار مهم اقتصادي در دست دولت قرار دارد‪.‬‬
‫سیاست مالی عبارت است از استفاده از مخارج و فعالیت های درآمد دولت برای رسیدن به اهداف خــاص‪.‬‬
‫مثًال برای تحقق اهدافی همچون اشتغال کامل و تثبیت قیمت ها دولت می تواند تصمیم های مربوط میزان و‬
‫منبع درآمد خود را تغیــیر دهــد‪ .‬هنگــامی کــه دولت بیش از حجم مخــارجش مالیــات می گــیرد‪ ،‬بــاعث تقلیــل‬
‫جریان در آمد خود را تغیر باعث تقلیل جریان درآمدی و در نتیجه باعث کاهش تقاضای کل می شــود؛ و‬
‫زمانی که بیش درآمـدی و در نتیجـه بـاعث کـاهش تقاضــای کـل می شـود؛ و زمانیکـه بیش از درآمـد هـای‬
‫مالیاتی خود خرج میکند در آمد ملی و در اثر آن تقاضای کــل را ازدیــاد می بخشــد‪ .‬کســر بودجــه یــا مــازاد‬
‫بودجه ابزار های سایت مالی دولت برای تنظیم ثبات و رشد اقتصادی به شمار می روند‪ .‬برخی ابزار های‬
‫سیاسـت مـالی خودکـار و بـدوت دخـالت مسـئوالن عمـل می کننـد‪ .‬مثال مالیـات تصــاعدی یـک تنظیم کننـده‬
‫خودکار است که‪ ،‬به هنگام کاهش درآمدهای شخصی و کسب کار‪ ،‬درآمــد هــای دولت را تقلیــل میدهــد و از‬
‫راه در جهت جبران سیر نزولی و مصارف مختلف‪ ،‬که الزمه دوران کاهش در آمدها است‪ ،‬عمل میکند از‬
‫سوی دیگر در دوره گسترش و انبساط اقتصادی‪ ،‬مالیات ها می تواننــد ســریعأ افــزیش یابنــد و در نتیجــه از‬
‫فشار های تورمی بکاهند‪ .‬دولت می تواند با سیاست های مالی خود بر خالف بانــک مرکــزی بــر روی هــر‬
‫دو بخش عرضه و تقاضای اعتبار تاثیر بگذترد‪ .‬در صورتیکه دولت کلیه درآمدهای خـود را ناشـی از اخـذ‬
‫مالیات و دیکر منابع درآمدی است هزینه ننماید‪ ،‬در واقع با مازاد بودجه روبرو می شود‪ ،‬که این به معنــای‬
‫افزایش پس انداز دولت و به تبع آن افزایش میزان عرضه اعتبارات خواهــد بــود و در نتیجــه کــاهش ســطح‬
‫عمومی نرخ بهره را به دنبال خواهد داشت‪ .‬در مقابل اگر دولت در نتیجه گسترش هزینه های خود با کســر‬
‫بودجه روبرو کردد‪ ،‬این امر باعث افزایش میزان تقاضـای اعتبـارات در بـازار و بـه تبـع آن افـزایش نـرخ‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}5‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫بهره خواهد شد‪ .‬سیاستهای مالی تابع وضعیت نقدینگی‪ ،‬وضعیت تسهیالت بانکها و اعتبارات بــانکی اســت‪.‬‬
‫بطوریکه در مواقع سیاست بانکها انبساطی است و تسهیالت خوبی داده میشود و در مقطعی دیگــر سیاســت‬
‫انقباضی است و تسهیالت به سختی داده میشود‪ .‬سیاست مالی یکی از نقـاط تالقی سیاسـت و اقتصــاد اسـت‪،‬‬
‫زیرا سیاست نقش بسیار مهمی در تعیین هدف یا هــدفهای سیاســت مــالی دارد‪ .‬زمــانی کــه دولت گریبــانگیر‬
‫مسایل اجتماعی و پیامد های سیاسی ناشی از آن مسایل باشد راهی را انتخاب می کند که به حــل یــا تخفیــف‬
‫آنها منتهی گردد‪ .‬به اعنوان مثال اغلب دولتها در هنگام انتخابات‪ ،‬سیاست کاهش تــورم و افــزایش کمکهــای‬
‫بالعــوض و رفــاه عمــومی را درپیش می گیرنــد‪ .‬در صــورتیکه مهمــترین هــدف دولت کــاهش وابســتگی‬
‫اقتصادی و حفظ استقالل باشد‪ ،‬تالش میکند در مخارج ارزی خــود بــه نحــوی صــرفه جــویی کنــد کــه حــتی‬
‫المقدور گرفتار کسری تراز پرداختها و بدهی بــه دولتهــای خــارج نگــردد و در صــورتیکه بیکــاری مشــکل‬
‫عمده باشد هدف اصلی را اییجاد اشتغال و افزایش تولید قرار داده و سیاست مالی مناسب برای دســتیابی بــه‬
‫اهداف مذکور را انتخاب میکند و در صورتیکه مشکل عمده تورم باشد سیاست مالی شکل ضــد تــورمی بــه‬
‫خود میگیرد‪.‬‬
‫سیاست مالي تغییرات آگاهانه در اندازه‪ ،‬ترکیب و زمان بندي هزینــه هــا و درآمــد هــاي مالیــاتي دولتهــا را‬
‫"اتخاذ سیاست مالي "مي گویند‪ .‬هزینه ها یا مخارج دولت نوعي تزریق درآمد به حساب مي آیــد و مالیــات‬
‫ها نوعي نشت درآمد محسوب مي شوند ‪.‬تغیــیراتي کــه در ســطح فعــالیت هــاي اقتصــادي دولت رخ میدهــد‬
‫ناشي از تفاوت بین هزینه هاي دولت و درآمدهاي ناشي از مالیات و سایر منابع تامین درآمد اســت کــه از‬
‫آن تعبیر به کسري بودجه میشود‪.‬‬
‫هركشور و نظام اقتصادي داراي هدف هاي معین اقتصادي است كه براي رسیدن به آنهــا تالش میكنــد ‪ .‬بــه‬
‫عنوان مثال نظام هاي اقتصادي كشورهاي روبه توسعه و ازجمله كشـور مـا در صـدد دسـتیابي بـه هـدفهاي‬
‫رشد و توسعه اقتصادي و افزایش اشتغال و رفاه جامعه مي باشند‪.‬‬

‫در كشورهاي صنعتي پیشرفته نیز هدف اغلب دولتها درتامین اشتغال كامل و مبارزه با تورم است تا همراه‬
‫با حفظ ثبات قیمتها و اعتبار پول ملي ‪ ،‬دركشورخود بــا اعــتراض بیكــاران و گروههــاي كم درآمــد مواجعــه‬
‫نشوند ‪ .‬سیاستهاي اقتصاد كالن به دو گروه مختلف تقسیم میشــوند ‪ .‬سیاســت هــاي غیرمســتقیم كــه بــه طــور‬
‫عمده شامل سیاست مالي و پولي و سیاست هــاي مســتقیم كــه بــه طــور عمــده شــامل سیاســتهاي بازرگــاني و‬
‫درآمدي میشود‪ .‬یك عقیده مبني براین است كه باالترین مرجع و نهادي كه بــه عنــوان مظهــر شــعور جامعــه‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}6‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫نسبت به پدیده هاي اقتصاد و سیاست وجود دارد دولت است‪ .‬ازهمین روكساني كـه اصــل دخـالت را جـایز‬
‫مي شمارند خــود را منــادي اقتصــاد ارشــادي مي داننــد ‪ ،‬بــه آن معنــا كــه درنظــر آنــان نوســانات و حركــات‬
‫ناخوشایند اقتصاد ازطریق دخالت هــاي خردمندانــه دولت تصــحیح میشــود ‪ .‬بــرعكس كســاني كــه دراصــول‬
‫مخالف دخالت دولت هستند خود را منـادي اقتصـاد آزاد مي داننـد ‪ ،‬بـه آن معنـا كـه درنظرآنـان نوسـانات و‬
‫تغییرات نامطلوب ازطریق میکانیزم خودكار كه درنظــام اقتصــاد آزاد وجــود دارد خــود بخــود تصــحیح مي‬
‫شوند‪.‬‬

‫سیاستهاي مالي و پولي از مهمترین اشكال دخالت دولت درسیر اقتصاد كالن به شمار مي روند‪ .‬زمــاني كــه‬
‫دولت وضعیت موجود اقتصاد را مطلوب نداند و براي رسیدن به وضعیت مطلوب‪ ،‬بهبود وضعیت موجــود‬
‫و یا هدف تعیین شده راه معیني را درپیش مي گیرد‪.‬‬

‫تعریف سیاست های مالي و پولي‬


‫سیاست مالي به سیاستي مي گویند كه ازطریق ابزارهایي نظیر تغییر درهزینه هاي دولــتي و مالیــات ســعي‬
‫میكند به اهداف معین اقتصادي نایل گردد ‪ .‬سیاست پولي به سیاستي مي گویند كه مي خواهد ازطریق تغییر‬
‫و كنترل درحجم پول و تغییر درسطح و ساختار نـرخ بهـره و یـا سـایر شـرایط اعطـاي اعتبـار و تسـهیالت‬
‫مالي به اهداف معین اقتصادي نایل گردد‪.‬‬
‫هدف از سیاستهاي مالي و پولي دركشورهاي صنعتي پیشرفته و كشورهاي روبه توسعه تا حدودي متفــاوت‬
‫است ‪ .‬دركشورهاي صنعتي هدفهاي مذكور به طور عمده برطرف ساختن تورم ‪ ،‬رفع كسادي و رسیدن بــه‬
‫اشتغال كامل مي باشد درحالي كه براي كشورهاي روبه توسعه‪ ،‬هدف عمده سیاستهاي مالي و پولي را رشد‬
‫اقتصادي و افزایش درآمد هاي دولتي و عرضه كل تشكیل مي دهد‪.‬‬
‫پس از كسادي بزرگ ‪ 1933-1992‬دراقتصاد غرب و به ویـژه پس از جنـگ جهـاني دوم ‪ ،‬اشـتغال كامـل‬
‫بصورت یكي از اهداف اولیه جوامع درآمده است‪ .‬به عنوان مثال قانون اشتغال ســال ‪ 1946‬ایــاالت متحــده‬
‫امریكا دولت فدرال ایاالت متحده را موظـف میكنـد تـا هرچـه درتـوان دارد بـراي ایجـاد و حفـظ فرصـتهاي‬
‫اشتغال ‪ ،‬رشد مداوم و قدرت خرید ثابت براي پول درجریان‪ ،‬بــه كــار بــبرد‪ .‬قــانون اساســي كشــورمان نــیز‬
‫دراصل چهل وسوم یكي ازضوابط اقتصاد جمهوري اسالمي افغانستان را «« تامین شرایط و امكانــات كــار‬
‫براي همه به منظور رسیدن به اشتغال كامل و ‪ »» ...‬قرار داده است‪.‬‬

‫به قراري كه تعریف شد سیاست مالي شامل اقداماتي نظیر تغییر درهزینه هــاي جــاري و عمــراني دولت ‪،‬‬
‫تغییر در مالیات مستقیم‪ ،‬تغیـیر در مالیـات غیرمسـتقیم‪ ،‬تغیـیر در پرداختهـاي انتقـالي و كمكهـاي بالعـوض‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}7‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫میباشد‪ .‬درحالي كه سیاست پولي به طور عمده شامل اقداماتي نظیر تغییر درنرخ ذخــیره قــانوني‪ ،‬تغیــیر در‬
‫پایه پولي و حجم پول ‪ ،‬تغییر درشرایط اعطاي تسهیالت مالي بانكها به بخش خصوصــي وتغیــیر درشــرایط‬
‫اعطاي تسهیالت مالي بانك مركزي به بانكها مي باشد كه براي تغییر حجم پول میتوان از ابزارهــائي بــراي‬
‫كنترل عرضه پول استفاده كرد‪ .‬مهمترین تقسیمات سیاست مالي طبقه بندي آن به سیاســت مــالي انبســاطي و‬
‫سیاست مالي انقباضي است ‪.‬‬

‫الف‪ :‬سیاست مالي انبساطي )‪(Expansionary fiscal Policy‬‬


‫درشرایط عدم اشتغال كامل و بویژه درشرایط كسادي بازار و اقتصاد انتخاب میشــود و عبــارت از افــزایش‬
‫مخارج دولت و كاهش مالیاتها به منظور بسط فعالیت اقتصادي و رفع شكاف انقباضي است‪.‬‬

‫ب‪ :‬سیاست مالي انقباضي )‪(Contractionary Fiscal Policy‬‬


‫درشرایط پراشتغالي و تورم ناشي از بهره برداري اضافي ازمنابع تولید انتخـاب میشـود و سیاسـت مناسـبي‬
‫جهت كاهش فشار تقاضا و تورم و یا رفع شكاف تورمي ازطریق افزایش مالیاتها و كاهش مخارج دولتي به‬
‫شمار مي رود‪.‬‬

‫سیاست مالي جزئي از فرآینـد تثـبیت اقتصــادي ( ‪ )Economic stabilization‬بـه شـمار مي رود‪ .‬تثـبیت‬
‫اقتصادي زماني ازطریق خودكار و به كمك نهادهاي مالي و مالیاتي موجود در نظام اقتصادي عمل مي كند‬
‫كه دراین صورت اینگونه نهادها را تثبیت كننده هاي خودكار (‪ )Automatic stabilizers‬مي نامند‪.‬‬
‫تثبیت اقتصادي زماني دیگر ازطریق لوایح قانوني و مصوبات هیئت وزیران انجام میشود ‪ ،‬كه بطور عمده‬
‫درلوایح بودجه – كه براي تصــویب بــه مجلس تقــدیم میشــود – منعكس مي باشــد ‪ .‬ابــزاري نظــیر تغیــیر در‬
‫مالیاتها و تغییر درهزینه هاي دولت و ساختار آن كه دراین نوع تثبیت مورد اســتفاده قــرار مي گیرنــد جــزء‬
‫تثبیت كننده هاي اختیاري(‪ )Discretionary stabilizers‬به شمار مي روند‪.‬‬

‫شایان ذكراست كه منظور از تثبیت اقتصادي كاهش نوسـانات و هـدایت فعـالیت اقتصــادي بـه سـمت اشـتغال‬
‫كامل است و لزومًا منافاتي با رشد اقتصادي نــدارد دركشــورهاي روبــه توســعه ‪ ،‬هــدف اشــتغال كامــل اغلب‬
‫دست نیافتني است و سیاست مالي براساس نیل به اهداف رشد اقتصادي كه در برنامه هاي توســعه اقتصــادي‬
‫تعیین مي شوند تنظیم گردیـده و درالیحـه هـاي بودجـه سـالیانه مـورد تجدیـد نظـر و تصــحیح الزم قــرار مي‬
‫گیرند‪ .‬بنا براین باكمي مســامحه هــدف اشــتغال كامــل بــراي كشــورهاي مــذكور را میتــوان بــا هــدفهاي رشــد‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}8‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫اقتصادي یكسان قرار داد و از تثبیت كننده هاي بودجه براي تحقق آن هدفها استفاده نمود‪ .‬در اقتصاد و علــوم‬
‫سیاسی؛ سیاست مالی از مجموعه درآمد دولت) مالیات (و مخــارج) هزینـه (بــرای تــاثیر گــذاری در اقتصــاد‬
‫استفاده می کند‪ .‬دو ابزار اصلی سیاســت مــالی مالیــات و مخــارج دولت اســت ‪.‬تغیــیرات در ســطح و تــرکیب‬
‫مالیات و مخارج دولت می تواند متغیرهای زیر را در اقتصاد تحت تاثیر قرار دهد‪.‬‬

‫تقاضای کل و سطح فعالیت های اقتصادی‬ ‫•‬

‫الگوی تخصیص منابع‬ ‫•‬

‫توزیع درآمد‬ ‫•‬

‫مفهوم و وظایف سیاست مالی‬


‫سیاست مــالی عبــارت از یــک ســاحه قســمی سیاســت عمــومی دولت در یــک مملکت بــوده و وظیفــه آن‬
‫عبارت ازین است تا فعالیت های اقتصاد مالی دولت را بصورت معقول تشکیل و تنظیم نماید‪.‬‬
‫یا به عبـاره دیگـر سیاسـت مـالی عبـارت از بکارانـداختن معقـول وسـایل اقتصــاد مـالی ) فعـالیت هـای‬
‫مصرفی و عایداتی( است بغرض رسیدن به اهـداف مشـخص‪ ،‬بـه کـار انـداختن وسـایل مـالی بصـورت‬
‫معقول تطبیق پرنسیپ اقتصادی را باالی اقتصاد مالی دولت تقاضا می نماید‪ .‬از سیاست مــالی همچنــان‬
‫توقع می رود تا عالوه از رفع احتیاجات اشتراکی از قبیل امور تعلیمی‪ ،‬امور صحی وغیره در اجــرای‬
‫اهداف سیاست اقتصادی از قبیل تامین استخدام کامل‪ ،‬استقرار قیمتهــا و توزیــع عادالنــه عایــد نــیز ســهم‬
‫گیرد‪ .‬سیاست مالی را میتوان به دو شاخه قسمی تقسیم نمود‪.‬‬
‫ساحه اول‪ :‬طرزالعمــل و اجــرائت سیاســت مــدرن مــالی را در برگرفتــه و بنــام سیاســت مــالی عملی یــا‬
‫تطبیقی یاد میشود‪.‬‬
‫ساحه دوم‪ :‬انعکاسات طرزالعمل سیاست مالی عملی را ازنگاه علمی مورد تحلیل و ارزیابی قــرار داده‬
‫و بنام سیاست مالی علمی یا سیاست مالی نظری یاد میشود‪ .‬این ساحه سیاست مالی نظری قســمآ از علم‬
‫مالی و قسمآ از علم سیاست منشه گرفته و به اساس معرفت تیوری های علم مالی‪ ،‬توصیه ها و مشــوره‬
‫های علمی را برای سیاستمداران مالی تقــدیم می نمایــد‪ .‬مثآل وقتیکــه یــک سیاســتمدار مــالی بخواهــد در‬
‫مورد پایه های مالیاتی موجوده تجدید نظر نموده و یا مالیات جدیدی را وضع نماید درین صورت اولـتر‬
‫ازهمه این موضــوع مــورد تحلیــل قــرار داده میشــود کــه عملی نمــودن این تــدابیر چــه نــوع تــاثیرات را‬
‫باالیاقتصاد وارد می نماید که تحقیق این مسله مربوط به ساحه اقتصاد مالی نظری است‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}9‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫وظیفــه سیاســت مــالی علمی اکنــون درین قــرار دارد تــا بــا در نظــر گــرفتن این تــاثیرات مشــوره هــای‬
‫سودمندی را بــرای تطــبیق تــدابیر سیاســت مــالی عملی تقــدیم نمایــد‪ .‬در اکــثری ممالکیکــه سیســتم مــالی‬
‫شان ‪،‬به شکل قــدیمی و عنعنــوی باقیمانــده اســت ازین ســاحه جدیــد علم مــالی کمــتر اســتفاده بعمــل آمــده‬
‫است ‪،‬سیاست مالی عملی عالوه از وظایف فوق یــک وظیفــه اساســی دیگــری را نــیز دارا میباشــد و آن‬
‫عبارت از این است که چرا در یک مملکت تصـامیم اقتصـادی و مـالی دولت این طـور اتخـاذ میشـود و‬
‫طور دیگری ولو معقول تر هم باشد‪ ،‬اتخاذ نمیشود؟ در مورد جواب این نوع ســواالت بایســت سیاســت‬
‫مالی علمی رژیم های حکومتی‪ ،‬روحیه و قدرت های اجتمـاعی هـر مملکت را نـیز مـورد رعـایت و‬
‫توجه قرار دهد‪.‬‬
‫سیاست مالی عملی و علمی الزم و ملزوم یکدیگر بوده و بنابر این در صــورت رعــایت معقــول هــر دو‬
‫جنبه تدابیر سیاست مالی یک مملکت بصورت صحیح و مساعد اتخاذ شده میتواند‪.‬‬

‫اهداف سیاست مالی‬


‫تمویل یا تهیه وسایل مالی بذات خود هدف نبوده بلکه وسیله برای رسیدن به اهــداف مشــخص اســت کــه‬
‫دولت آنرا تعقیب می نمایـد اهـداف سیاسـت مـالی بـه مـرور زمـان تـابع تغـیرات یـا تحـوالت گردیـده و‬
‫مهمترین این اهداف عبارت اند از‪:‬‬
‫هدف مالی‬
‫اهداف سیاست مالی در سابق بصورت ساده و سهل مالحظه گردیده و بحیث تهیه وســایل پــولی و مــالی‬
‫برای انجام دادن وظایف دولت و بکارانداختن این وسایل پولی مطابق به هدف مالحظــه میگردیــد‪ .‬تهیــه‬
‫وسایل پولی الزمه برای اجرای وظایف دولت باید طوری صورت گیرد که پرنسیپ اقتصادیت از یــک‬
‫طرف مورد رعایت قرار داده شده و از طرف دیگر واحد های اقتصادی خصوصــی کــه این وســایل را‬
‫بــرای دولت تادیــه می نمایــد مــوجب تقلیــل فعــالیت هــای اقتصــادی شــان نگــردد‪ ،‬در جنبــه مصــارف‬
‫بکارانداختن این وسایل پولی و مالی بایــد طــوری صــورت گــیرد کــه بــرای دولت و عمــوم مــردم حــتی‬
‫االمکان یک مفیدیت بزرگتر را نتیجــه دهــد‪ ،‬بنــابراین از تــذکرات فــوق چــنین نتیجــه گــیری میشــود کــه‬
‫هدفاساسی سیاستمالی را در قدیم از یک طرف تهیه و سایل پولی به نحــوی کــه آزادی افــراد را محــدود‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}10‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫ومتضرر نسازد و از طرف دیگــر بکــار انــداختن این وســایل بطــریقی کــه یــک مفیــدیت حــتی االمکــان‬
‫بزرگترین را بارآورد و تشکیل میداد‪.‬‬
‫با توسعه روز افزون ســاحه علم مــالی همچنــان اهــداف اساســی دیگــری نــیز عـرض وجــود نمودنــد کــه‬
‫مهمترین آنها طور آتی خالصه میگردد‪.‬‬
‫هدف آزادی‬
‫کلمه آزادی متعلق به مباحث فلسفه بوده و تــا کنــون حــدود و تعریــف مشــخص و آفــاقی بــرای آن وجــود‬
‫ندارد زیرا آزادی نظر به رژیم های سیاسی و همچنان نظر به سیستم های اقتصادی فــرق مینمایــد‪ .‬مثآل‬
‫آزادی ملکیت در وسایل تولیدی در اقتصــاد بــازار و عــدم آزادی ملکیت در وســایل تولیــدی در اقتصــاد‬
‫میباشد طبق این هدف بایست افراد در تمام سـاحات حیـاتی حـتی االمکـان تصــامیم را بصــورت آزادانـه‬
‫اتخاذ نماید‪ .‬یک محدودیت این آزادی تنها در مجاز دانسته میشود که افراد توسط آزادی تصامیم خود ها‬
‫جامعه را متضرر بسازد‪.‬‬
‫مثآل وقتیکه افراد خصوصی به تولید چنین اشیای اقدام نمایند کــه بــه ضــرر جامعــه باشــد از قبیــل تولیــد‬
‫مواد مخدره‪ ،‬شیمی وغیره‪ .‬چون درین نوع تشبثات تنها منافع فردی موجــود بــوده و بــه ضــرر اجتمــاع‬
‫تمام میشود روی این اساس است که تقریبآ در تمــام ممالــک جهــان اشخاصــیکه بــه چــنین تشــبثات اقــدام‬
‫مینمایند نظر به قوانین خاص هر مملکت مورد مجازات قرار داده میشــود‪ ،‬بنــابرآن بــرای جلوگــیری از‬
‫چنین تشبثات باید دولت چنین تدابیری را اتخاذ نماید تا توسط بوجود آوردن یـک نظـام حقـوقی این نـوع‬
‫آزادی را تضمین نماید‪ .‬چون اتخاذ تدابیر دولت برای بــرآوردن این هــدف مصــارف و وســایل پــولی را‬
‫ایجاب می نماید بنابراین باید افراد در تمویل آن نیز سـهیم شـوند و این معـنی میدهـد کـه از یـک قسـمت‬
‫رفع احتیاجات که به اساس اقتصاد بازار برای افراد ممکن میشود بایست صرف نظر نماینــد‪ ،‬روی این‬
‫اساس دیده میشود که هدف مالی اقتصاد مالی دولت بصورت غیر مستقیم برای بــرآوردن هــدف آزادی‬
‫خدمت می نماید‪ ،‬بهر اندازه که جمع آوری وسایل مالی برای دولت و همچنــان بکارانــداختن این وســایل‬
‫بصورت اقتصادی صورت گیرد به همان پیمانه فضای بزرگتری برای رفع احتیاجات خصوصی بــاقی‬
‫میماند‪.‬‬
‫هدف رفاه‬
‫بر طبق این هدف بایست دولت سعی نماید تا برای تمام مردم حـتی االمکـان نایـل شـدن یـک سـویه بلنـد‬
‫رفاه را ممکن سازد‪ ،‬مفهوم رفاه تنها ارزشهای مــادی بشــری را احتــوا نکــرده بلکــه ارزشــهای معنــوی‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}11‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫رانیز در بر میگیرد‪ .‬ارزشهای مـادی بـذات خـود اسـاس و زیـر بنـا را بـرای نایـل شـدن بـه ارزشـهای‬
‫معنوی تشکیل میدهد زیرا افراد وقتی به مدارج کلتوری و عالی علمی نایل شده میتواند که الاقل وســایل‬
‫مادی الزمه را در اختیار داشته باشد این روابط بین ارزشهای مادی و معنوی بصورت یکجانبه نبــوده‪،‬‬
‫بلکه ارزشهای معنوی نیز ارزشهای مادی را تحت تاثیر قرار میدهند‪.‬‬
‫پس فعالیت های اقتصادی یا تولیدی بایــد طــوری بصــورت معقـول انجــام داده شــود کــه توســط آن حــتی‬
‫االمکان یک سطح بلندتر رفــاه نایـل شـده بتوانـد‪ ،‬چـون هـدف مـالی جمـع آوری وسـایل و بکارانـداختن‬
‫وسایل اقتصاد مالی دولت بصورت غــیر مســتقیم بــه نایــل شــدن هــدف رفــاه خــدمت می نمایــد‪ .‬بنــابراین‬
‫وقتیکه اقتصاد خصوصی خودش قادرباشد تا این هدف رفاه را نایل شده بتواند پس بــرای سیاســت مــالی‬
‫کدام وظیفه باقی نمی ماند‪ .‬اما طوریکه واقعیت نشان میدهد چون اقتصاد خصوصی خــودش بــه تنهــائی‬
‫قادر نمی باشد تا از امکانات و وسایل موجوده بصورت صحیح استفاده نموده و زمینه را برای استخدام‬
‫مهیا سازد بنابرآن وظیفه سیاست مالی عبارت ازین اسـت تـا توسـط اتخـاذ تـدابیر خـود زمینـه را بـرای‬
‫استفاده کامل امکانات تولیدی ممکن ساخته و به این ترتیب در برآوردن هدف رفاه همکــاری نماینــد‪ .‬در‬
‫صورتیکه در یک اقتصاد وسایل تولیدی راکد و بال اســتفاده از قبیــل تعــداد بیکــاران موجــود بــوده و از‬
‫طرف اقتصاد خصوصی جذب شده نتوانند‪ ،‬دولت هــر وقتیکــه خواســته باشــد میتوانــد بــرای انجــام دادن‬
‫وظایف خود این قوای کار را تقاضا نموده و بکاراندازد که توسط این تقاضای دولت اســتخدام در داخــل‬
‫کشور بلند رفته توسط آن عاید ایجــاد گردیــده و در نتیجــه رفــاه در اقتصــاد بلنــد می رود‪ ،‬دولت میتوانــد‬
‫وسایل تولیدی بلد استفاده را تا زمانی تقاضا نموده و بکار اندازد که این وسایل دوباره از طرف اقتصاد‬
‫خصوصی تقاضا شود این تعین حدود و سرحد از طرف دولت به منظور این صوت میگـیرد تـا فعـالیت‬
‫های اقتصاد خصوصی محدود و متضرر نگــردد‪ ،‬مصــآل وقتیکــه تقاضــای کــافی در اقتصــاد از طــرف‬
‫اقتصاد خصوصی برای قوای کار موجود بوده و حالت استخدام در اقتصاد موجود باشد‪ ،‬اگــر در چــنین‬
‫حالت دولت تقاضای خود را برای کار زیاد سازد درینصورت طبعآ باعث بلند بردن مزدها میگردد کــه‬
‫در نتیجه آن ممکن است بعضی از تصدیها به مشکالت اقتصادی و یا بحالت ورشکست مواجه شوند‪.‬‬
‫پس وظیفه سیاست مالی عبارت از این است تا برای نایل شدن یک سطح استخدام کــه شــرط اساســی را‬
‫برای نایل شدن یک ســطح بلنــد رفــاه تشــکیل می دهــد‪ ،‬همکــاری نمایــد‪ .‬رســیدن بیــک ســطح رفــاه بلنــد‬
‫تنهامربوط این نیست که در قوای کار و وسایل تولیــدی اقتصــاد اســتفاده کامــل بعمــل آیــد بلکــه همچنــان‬
‫مربوطبه این است تا این وسایل تولیدی بصــورت اقتصــادی بکـار انداختـه شـده و از میتودهـای مسـاعد‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}12‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تولیدیاستفاده به عمل آمده و همچنان باید سیاست مالی در بلنــد بــردن مــوثریت این وســایل تولیــدی ســهم‬
‫گیرد ‪،‬این وظیفه را سیاست مالی وقتی انجام داده میتواند که سرمایه گــذاری هــای دولت در زیربناهــای‬
‫اقتصادی از قبیل امور مناقالتی‪ ،‬امور تعلیمی‪ ،‬تصــدیهای تولیــد کننــده مــواد انــرژی‪ ،‬امــور تحقیقــاتی و‬
‫پیشرفت تخنیکی صورت گیرد‪ .‬که این نوع سرمایه گذاری ها موثریت وسایل تولیدی را بلند برده و در‬
‫نتیجه باعث بلند رفتن سطح رفاه میگردد‪.‬‬
‫هدف عدالت‬
‫طوریکه قبآل تذکر داد شده هدف رفاه بلنــد بــردن ســطح رفــاه را بــرای تمــام مــردم بصــورت مجمــوعی‬
‫تقاضا مینماید‪ ،‬اکنون بـه ارتبـاط هـدف عـدالت موضـوع اساسـی عبـارت ازین اسـت کـه آیـا ازین رفـاه‬
‫مجموعی همه بصورت تقریبآ مساوی مستفید میشوند و یا یک تفاوت فوق العاده زیـاد در توزیـع اشـیای‬
‫مادی توسـط آن در واقـع رفـع احتیـاج موجـود اسـت‪ ،‬در حالیکـه هـدف رفـاه اعظمی سـاختن محصـول‬
‫اجتماعی وهمچنان اعظمی ساختن رفـع احتیـاج را تقاضـا می نمایـد بـر طبـق هـدف عـدالت بایسـت این‬
‫محصول اجتماعی طوری باالی افراد تقسیم گـردد کـه بحیث عادالنـه اطالق شـده بتوانـد بـه ارتبـاط این‬
‫موضوع سوالی که عرض وجود مینماید عبـارت از این اسـت کـه عـدالت چـه بـوده و چـه وقت میتـوان‬
‫توزیع محصول اجتماعی را بصورت عادالنــه گفت! البتــه جــواب این ســوال بصــورت مطلــق خیلی هــا‬
‫مشکل است زیرا مقیاسات آفاقی در این مورد موجود شده نمیتواند‪،‬اما چیزیکــه اغلبــآ درین مــورد گفتــه‬
‫شده میتواند عبارت ازین است که یک توزیع محصول اجتماعی وقتی بصورت عادالنه بوده میتواند کــه‬
‫هر فرد مطابق به سهم تولیدی خود پاداش را دریافت نموده بتواند‪ ،‬بعضی از اقتصادیون را عقیده بــرین‬
‫است که یک اقتصاد بازار دارای رقابت کامل بصورت اوتومات این پروبلم توزیع عایــد عادالنــه را در‬
‫صورتی حل نموده میتواند کــه هرگونــه عوامــل محــود کننــده رقــابت از بین بــرده شــده و دنیــای جریــان‬
‫اقتصادی بحال خود گذاشته شود‪ ،‬مطابق باین اساس رقابت کامــل البتــه عوامــل تولیــد بکارانداختــه شــده‬
‫مطابق به سهم تولیدی شان پاداش داده میشود اما این نوع توزیع عاید عادالنه یک توزیع عاید وظیفــوی‬
‫را نشان داده و در مورد توزیع عاید شخصی کــه عمــل اساســی بــرای توزیــع عایــد غیرعادالنــه میباشــد‬
‫چیزی را ابراز نمی نماید‪.‬‬
‫توزیع عاید بین اشخاص ) توزیع عاید شخصی( مربوط به این است که هرفرد به چه پیمانه عواملتولیــد‬
‫را در اختیار دارد و به کدام اندازه این وسایل خود را در عملیه تولید بکــار انداختــه میتوانــد‪ ،‬وقتیکهــدر‬
‫یک اقتصاد وســایل مــادی و یــا عوامــل تولیــد بصــورت نــا مســاویانه در بین افــراد تقســیم شــده باشــد در‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}13‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫اینصورت توزیع عاید بین اشخاص نــیز مطــابق بــه آن بصــورت نــا مســاویانه صــورت و این موضــوع‬
‫یاکوشش افراد کــه چقـدر ســهم را در عملیــه تولیــد و البتــه محصــول اجتمــاعی دارا می باشــد‪ ،‬ســروکار‬
‫ندارد ‪.‬‬
‫بنابرآن وقتیکه از توزیع عاید عادالنــه صــحبت بــه میــان می آیــد بایــد جهــد و کوشــش شخصــی افــراد و‬
‫همکاری آنها در عملیه تولید نیز بحیث مقیاس قرار داده شود‪ ،‬به اساس تعقیب و عملی نمودن این هدف‬
‫عدالت است کــه یــک اصــالح توزیــع عایــد) توزیــع عایــد مجــدد( کــه خــود را بــه اساســی بــازار نتیجــه‬
‫میدهــد ‪،‬ضــروری و الزمی دانســته شــده و این اصــالح توزیــع عایــد بایســت بــه کمــک وســایل سیاســت‬
‫اقتصادی صورت گیرد ازین جهت است که امروز یکی از جمله اهداف مهم سیاست اقتصادی را توزیع‬
‫مجدد عاید تشکیل داده و سیاست مالی نیز در تحقـق بخشـیدن این هـدف بـا سیاسـت اقتصـادی همکـاری‬
‫مینماید‪.‬‬
‫وسایل را که سیاست اقتصادی به منظور رسیدن بــه این هــدف بکــار می انــدازد یکنــوع آن عبــارت از‬
‫مداخالت مستقیم دولت به شکل تعین مزدها یا محدود نمودن مفاد متشــبثین و امثــال آن اســت کــه آزادی‬
‫تصامیم اقتصادی اشخاص خصوصی را محدود نموده و به توســط آن میکــانیزم اقتصــادی را اخالل می‬
‫نماید‪ ،‬از طریق بکار انداختن وسایل اقتصاد مالی دولت بــرعکس آن یــک تغــیر توزیــع عایــد یــا توزیــع‬
‫مجدد عاید را بدون اخالل نمودن میکانیزم بازار نیز نایل شده میتواند وسایل را که سیاسـت مـالی بـرای‬
‫این منظور بکار انداخته میتواند عبارت از این است که توزیع مالیات دولت طوری باالی افراد صورت‬
‫میگیرد که هر فرد مطابق به توان و قدرت مالی خود وبه تناسب عاید خــود در تادیــه مالیــه ســهم گــیرد‪،‬‬
‫معــافیت هــای مالیــاتی بــرای دارنــدگان عایــد پــائین کــه تالفی ضــروریات حیــاتی شــان را نمــوده‬
‫بتوانند ‪،‬تحقیقات مالیاتی برای دارندگان عاید متوسط و مـترقی پایـه هـای مالیـه بـاالی دریـافت کننـدگان‬
‫عاید بلند این تفاوت های توزیع عاید را به پیمانه زیاد از بین برده میتواند‪.‬‬
‫سیاست مالی نه تنها توزیع عاید را از جنبه عواید که فوقآ تذکر داده شده بلکه همچنان از سمت یــا جنبــه‬
‫مصارف از طریق امداد ها و معاونت ها نیز تحت تاثیر قرار داده و توسط آن تــامین و رفــع احتیــاج را‬
‫برای افراد ممکن ساخته میتواند‪ ،‬باالخره سیاسـت مـالی بـه منظـور تحقـق بخشـیدن و بلنـد بـردن هـدف‬
‫عدالت توزیعی از بروز چنین انکشافات در اقتصاد جلوگیری مینماید که بسوی یــک توزیــع نامســاویانه‬
‫عاید رهنمون میشود این چنین یک انکشاف نا مطلوب بطور مثال در یک اقتصاد وقــتی بوجــود می آیــد‬
‫که سطح قیمت در اثر تقاضای اضافی همیشه بلند رفته و یا به عباره دیگر عالیم انفالسیون ظهورنماید‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}14‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫در پهلوی ضررهای دیگری را که انفالســیون دارا میباشــد یکی آن عبــارت از این اســت کــه طبقــاتمختلف از‬
‫نظر عاید بصورت متفاوت متضــرر میشــوند کــه در آن جملــه ضــرر بیشــتر بــرای دارندگانعایــد ثــابت اســت‪.‬‬
‫وقتیکه در چنین یک حالت وسایل سیاست پولی بنابر دلیل که باشد چنین یک انکشافنا مطلوب را از بین برده‬
‫نتواند پس وظیفه یی که برای سیاست مالی باقی می ماند‪ ،‬عبارت از این استتا تقاضــای مجمــوعی اقتصــاد را‬
‫توسط تدابیر و وسایل اختصاص یافته محدود نماید‪ ،‬وسـایل را کهسیاسـت مـالی بـرای جلوگـیری ازین حـالت‬
‫بکار می اندازد از طرف عواید عبارت از مالیه گذاری و از سمت مصارف تقلیل دادن چنین انواع مصارف‬
‫که بخصوص تاثیر بلند برنده عاید را دارا باشد‪ .‬توسط اتخاذ این نوع تدابیر تقاضای مجمــوعی اقتصــاد تقلیــل‬
‫داده شده و در نتیجه از بلند رفتن بیشتر قیمت ها جلوگیری شده میتواند‪.‬‬

‫روابط اهداف‬
‫‪ –1‬سیاست اهداف‪ :‬در این صورت اهداف شباهت تام را به یکدیگر دارا میباشــند مثآل هــدف اســتقرار‬
‫قیمت ها مشابه با هدف خود داری از نوسانات سطح قیمت است که هــر دو هــدف را سیاســت اقتصــادی‬
‫دارا میباشد‪.‬‬
‫‪ –2‬بیطرفی اهداف‪ :‬در این صورت تحقق بخشیدن یک یـا چنـدین هـدف کـدام تـاثیر مثبت یـا منفی را‬
‫باالی اهداف دیگر وارد نمی نماید‪ ،‬مثآل هدف تامین معیشت مصروفین یــا مشــغولین ( درچوکــات بیمــه‬
‫بیکاری) سطح استخدام را تحت تاثیر قرار نمی دهد‪.‬‬
‫‪ – 3‬مکملیت اهداف‪ :‬مکملیت اهداف وقتی موجب شده میتواند که توسط نایل شدن یک هدف همچنان‬
‫اهداف دیگر در عین حال یا با تاخیرات زمانی نایــل شــده بتوانــد مثآل بلنــد بــردن ســطح اســتخدام بــاعث‬
‫میگردد تا عاید ملی نیز بلند برود‪.‬‬
‫‪ – 4‬رقابت اهداف‪ :‬این حالت وقتی مشاهده شده میتواند که تحقق بخشیدن یک هدف در عین حال یا با‬
‫تاخیرات زمانی رسیدن با هدف دیگری را کامآل یا قسمآ متضرر ســازد مثآل سیاســت اســتخدام کامــل تــا‬
‫اندازه باعث بلند رفتن سطح قیمت ها گردیده در این صورت هدف استقرار قیمت را متضرر میسازد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}15‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫‪ – 5‬ضدیت اهداف‪ :‬در این صورت تحقق بخشیدن یک هــدف بــاعث این میگــردد تــا از عملی کــردن‬
‫اهداف دیگر صرف نظر بعمل آید مثآل امکان ندارد که سهم مصرف و سهم سرمایه گذاری یا پس انداز‬
‫در عین حال بلند برده شود‪.‬‬
‫اهــداف متــذکره سیاســت مــالی اغلب اوقــات در یــک حــالت متضــاد قــرار میگرنــد‪ .‬خاصــتآ خیلی هــا‬
‫مشکالست تا هدف عدالت با سایر اهداف بیک حالت توافق درآورده شود کــه اکنــون یــک حــالت تضــاد‬
‫بیناهداف عدالت و آزادی توسط مثال آتی نشان داده میشود‪:‬‬
‫توزیــع عایــدی کــه بــه اســاس مشــغولیت ای آزاد و تصــامیم آزاد در یــک نظــام اقتصــاد آزاد صــورت‬
‫میگیردطوریکه فوقآ تذکر داده شد تفاوت های زیاد را در بین افــراد از نظــر عایــد نشــان میدهــد کــه این‬
‫تفاوت هاباید بنابر اقتضای هدف عدالت تغیر داده شود‪ ،‬این نوع مداخالت دولت به غرض تامین عدالت‬
‫توزیعیبذات خود یک محدودیت آزادی انفرادی را معنی میدهد‪ ،‬بنابر آن در این مثال دیده میشود که اگر‬
‫عدالت تـوزیعی عملی گـردد آزادی انفـرادی موجـود شـده نمی توانـد و اگـر آزادی انفـرادی بحـال خـود‬
‫گذاشــته شــود در این صــورت نــاممکن اســت تــا دولت عــدالت تــوزیعی را عملی نمایــد‪ .‬این چــنین یــک‬
‫محدودیت آزادی که از طرف دولت صورت میگرد‪ ،‬بغرض برآوردن مفاد جامعه و نظام بــوده و دولت‬
‫نمی گذارد تا افراد از آزادی خود ها طوری استفاده نمایند که ضعف های اقتصــادی مـورد ظلم و تعـدی‬
‫قرار گیرد بنابر آن منظور از هدف عدالت‪،‬عبارت از وارد نمودن یک تغیر در توزیع عاید و یــا از بین‬
‫بردن تفاوت های فاحشی است که در بین طبقات مختلـف عایـد موجـود بـوده و بـا هـدف آزادی در یـک‬
‫حالت متضاد قرار میگیرد‪.‬‬
‫سوالی که به ارتباط این موضوع قابل اقامه میباشد عبارت از این است که در صورت موجود بودن این‬
‫ضدیت ها و رقابت ها در بین اهداف کدام یکی از آنها ترجیح داده شود‪ ،‬و یا به عباره دیگر چگونه راه‬
‫حلی جستجو گردد؟‬
‫البته نمیتوان برای این سوال یک جواب قاطع و عمومی را پیدا نمــود امــا چیزیکــه در این مــورد ابــراز‬
‫نظر شده میتواند‪ ،‬عبارت از این است که آزادی مطلق و همچنان تطـبیق عـدالت بـا از بین بـردن آزادی‬
‫دو حالت نهائی را نشان میدهد‪.‬‬
‫بنابر آن هدف معقول و قابل سعی عبارت از این است که آزادی افراد تــا حــدودی بــه منظــور بــرآوردن‬
‫مفاد جامعه محدود گردد همچنان یک نـزاع یـا تضــاد اهـداف بین اهـداف رفــاه و عـدالت حین تشـکیل و‬
‫ساختمان میتودهای مالیه گذاری نیز عرض وجود نموده میتواند‪ ،‬بطور مثال هدف رفاه تقاضا می نمایــد‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}16‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تا یک مالیه گذاری حتی االمکــان طــوری صــورت گــیرد کــه مصــارف نــاچیزی را بــرای دولت نتیجــه‬
‫دهد ‪،‬در حالیکه رعـایت هـدف عـدالت تنهـا وقـتی ممکن شـده میتوانـد کـه بـرای درک و تثـبیت شـرایط‬
‫مشخص مصارف تمام شد زیادتری از طرف دولت در نظر گرفته شود بنا بر آن وقتیکه چنین تضــادها‬
‫و رقابت ها در بین اهداف عرض وجود می نمایند بایست چنین یک حالت بین البینی انتخــاب گــردد کــه‬
‫نظر بهشرایط و مقتضیات خاص هر مملکت یک مفاد حتی االمکــان بزرگــتری را بــرای مملکت نتیجــه‬
‫بدهد‪.‬‬

‫نقش سیاست مالی‪:‬‬


‫سیاســت مــالی بــه معــنی اســتفاده از مالیــات‪ ,‬قرضــه عمــومی ومصــارف دولــتی بــه منظــور تثــبیت‬
‫وانکشافاقتصادی است‪ .‬تنها وظیفه سیاست های مالی کشور های روبه انکشاف تثبیت نمــودن نــرخ رشــد‬
‫است کهدر زمینه نقش سیاست های مالی در همچو کشورهای فوق بوده‪ .‬وباید گفته شود که وظیفه اصلی‬
‫آنها نه تنها تثبیت رشد اقتصادی‪ ,‬بلکه تمرکز سرمایه نیز است‪ .‬سیاست های مالی این کشورها بیشتر در‬
‫روند انکشاف اقتصادی تاثیرنــاک بــوده کــه در تجزیــه وتحلیــل کیــنز‪ ,‬سیاســت هــای مــالی درکــاهش پس‬
‫اندازها و افزایش میل نهایی به مصرف‪ ,‬موثر است‪ .‬اما کمبود سرمایه‪ ,‬مشکلی اصـلی کشـورهای روبـه‬
‫انکشاف است‪ .‬در اقتصادی این کشورها میل نهایی به پس انــداز بســیار پــائین وبــرعکس میــل نهــایی بــه‬
‫مصرف بسیار زیاد است‪ .‬بنابر این هدف از اعمال این سیاست ها کاهش میل نهایی به مصرف در جهت‬
‫افزایش میل نهایی به پس انداز است‪ .‬بنابرتجزیه وتحلیل کیــنز‪ ,‬تناســب بســیار کمی بــا شــرایط اقتصــادی‬
‫کشورهای روبه انکشاف دارد‪ .‬همان طوریکه نورکس مینویسد‪ ,‬بدون شک سیاست های مالی پیشــنهادی‬
‫کینز تاثیر معکوس برپس انداز و اثر مستقیم در افزایش مصرف دارد‪ .‬در صــورتیکه چــنین سیاســت هــا‬
‫درکشور های روبه انکشاف بکار گرفته شود‪ ,‬بعوض رشد اقتصادی آنرا به ورطه نابودی خواهد افگند‪.‬‬
‫باید گفت‪ .‬سیاست مالی نقش آگاهانه را در کشور های روبه انکشاف داشــته و در حقیقت اعمــال سیاســت‬
‫های مالی بخش جدایی ناپذیر روند انکشاف اقتصادی در این کشور ها است‪ .‬سیاست های مالی به عقیــده‬
‫نورکس‪ ,‬نقش حیاتی در حل معضله تمرکز سرمایه در کشــورهای روبــه انکشــف دارد‪ .‬در این کشــورها‬
‫درآمد های قابل تصرف وحجم پس اندازها نهایتا محدود بوده است‪.‬‬
‫سیاست مالی نقش عمده را درپالن های عمرانی کشــورهای روبــه انکشــاف دارد کــه تحت سیســتم هــای‬
‫پالن گذاری وجود تعادل بین روبط اسمی و واقعی ضروری اســت‪ .‬بنــابراین اعمــال پالن هــای مــالی و‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}17‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫دستیابی به تعادل بین روبط پولی و واقعی باید بر ابزار های مالی تکیــه بیشــتر داشــته باشــد‪ .‬و ازجــانب‬
‫دیگر تقش سیاست های مالی در جهت توزیع مجدد درآمد ها شامل افــزایش درآمــدهای حقیقی مــردم از‬
‫طربق کاهش درآمد های باالتر است‪ .‬بدین منظور دولت میتواند تولید‪ ,‬استخدام و درآمــد هــای حقیقی را‬
‫ازطریق افزایش سرمایه گذاری های دولتی در پروژه های رود ثمر اجتماعی واقتصادی‪ ,‬افزایش دهد‪.‬‬
‫در این حالت وضعیت اقتصادی مردم بهبود نسبی می یابد ومعیارهای زندگی مردم باال خواهد رفت ‪.‬‬
‫این سیاست زمانی موثرتر خواهد بود که بطور همزمان به منظــور ازبین بــردن نــابرابری هــای منطقــه‬
‫وی انواع قروض سرمایه گذاری های منطقه وی نیز صورت می گیرد‪.‬‬

‫سیاست پولی یا ( ‪:) policy Monetary‬‬

‫سیاست پولي ازطریق تغییر درحجم پول ‪ ،‬تغییر در رشـد حجم پـول و نـرخ بهـره و یـا شـرایط اعطـاي‬
‫تسهیالت مالي انجام مي گیرد ‪ .‬چنانكه قبًال متذكر شده ایم ابتكار تغییر حجم پول به طور عمده در دست‬
‫بانك مركزي قرارداد و این بانك با اعمال سیاستهاي پولي نظیر تغیــیر در نــرخ ذخــیره قــانوني بانكهــا ‪،‬‬
‫تغییر درنـرخ تنزیـل مجـدد و عملیـات بـازار بـاز حجم پـول را تغیـیر میدهـد ‪ .‬سیاسـت پـولي بردونـوع‬
‫انبساطي و انقباضي تقسیم میشود‪.‬‬
‫الف ( سیاست پولي انبساطي‪ :‬به منظور مقابله با ركود و دستیابي به اشــتغال كامــل اتخــاذ میشــود‪ .‬بــه‬
‫طور مثال بانك مركزي ازطریق خرید اوراق قرضه از اشخاص یــا دولت بــاعث افــزایش پایــه پــولي و‬
‫افزایش بیشتر حجم پول میشود ‪ .‬افزایش حجم پول باعث كاهش نرخ بهره و افزایش تقاضاي كل شده ‪،‬‬
‫درشرایط ظرفیت خالي در اقتصاد وسیله اي براي نیل به اشتغال كامل است‪.‬‬
‫ب ( سیاست پولي انقباضي‪ :‬به منظور مقابله با تورم و فشار قیمتها اتخاذ میشود ‪ .‬به طور مثال بانــك‬
‫مركزي ازطریق فروش اوراق قرضه به اشخاص یا باال بردن نرخ ذخیره قــانوني حجم پــول را كــاهش‬
‫مي دهد ‪ .‬كاهش حجم پول ازطریــق كــاهش تقاضــاي معــامالتي‪ ،‬درآمــد ملي و اشــتغال را كــاهش داده‬
‫جلوي فشارهاي تورمي را سد میكند‪.‬‬
‫سیاست پولي اصوًال برنظریه مقداري پول درهردو شــكل قــدیمي ) كالســیكها ( و جدیــد آن ) فریــدمن و‬
‫مكتب پولي ( مبتني است ‪ .‬نوع سیاست پولي مــورد اســتفاده اغلب انقباضــي و ضــد تــورمي اســت و بــه‬
‫صورت انبساطي تنها درشرایط كم اشتغالي و آن هم در كوتاه مــدت بــاعث افــزایش تولیــدو اشــتغال كــل‬
‫میشود‪.‬‬
‫ازمهمترین ابزارهاي رایج سیاست پولي دركشورهاي پیشرفته نرخ تنزیل یــا نــرخ بهــره بانــك مركــزي‬
‫است كه به نام نــرخ بانــك(‪ ) Bank rate‬معــروف اســت و كمــترین نــرخ بهــره اي اســت كــه بــه بانــك‬
‫مركزي براي تنزیل بروات درجه اول به كار مي گیرد و شاخص تغییرات سایرنرخ بهــره هــا مي باشــد‬
‫كه دركشورهاي رو به توسعه البته چندان نقشي به عهده ندارد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}18‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫بجزاستفاده از ابزار رایج سیاست پولي ‪ ،‬بانك مركزي همچنین از ابزارهــایي نظــیر ایجــاد ســقف بــراي‬
‫اعتبارات بخشهاي مختلف تولیدي و تعیین سهم آنها ازكل اعتبارات ‪ ،‬تعیین حداقل ذخیره قانوني ‪ ،‬الــزام‬
‫بانكها به نگهـداري نسـبت معیـني از دارائیهـاي آني نسـبت بـه بـدهیهاي دیـداري ‪ ،‬تعـیین نـرخ كـارمزد‬
‫عملیاتبانكي ‪ ،‬تعیین نوع معامالت و عقود مجاز براي بانكها استفاده میكند‪.‬‬
‫ابزار های سیاست پولی یا (‪) Tools of Monetary Policy‬‬
‫بانک مرکزی یکی از مهمترین ارگان تطبیق کننده سیاست پولی در کشور بوده وظیفه اصــلی و اساســی آن‬
‫کنترول عرضه پول و اعتبارات در اقتصاد جامعه میباشد‪ .‬بنــآ بانــک مرکــزی بــرای اجــرای سیاســت هــای‬
‫پولی و اعتباری از ابزار های ذیل استفاده مینماید‪.‬‬

‫تغییر نرخ بهره و نرخ تنزیل مجدد‬ ‫•‬

‫تغییر بازار پول و سرمایه موجود و سیله بازار آزاد‬ ‫•‬

‫تغییر نسبت امانات و پس انداز های قانونی‬ ‫•‬


‫بانک مرکزی از ابزار و روش های فوق الذکر برای اجرای سیاست پولی استفاده مینماید‪ .‬همچنان اســتفاده‬
‫از این وسایل در زمان های مختلف و در کشور های مختلف با توجه به تحــوالت و تفــاوت هــای ســاختاری‬
‫اقتصــادی و اجتمــاعی یکســان نمیباشــد‪ .‬بلکــه انتخــاب وســایل روش هــا و اســتفاده آنهــا بســتگی بــه شــرایط‬
‫اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت‪.‬‬
‫مقایسه نظریات کینزی ها و کالسک ها در مورد سیاست های مالی وپولی‬

‫نظرات طرفداران سیاست مالي (كینزینها) و طرفداران سیاست پولي (کالسک ها)‪.‬‬

‫الف) كینز و كینزگرایان ‪ :‬اساسًا طرفدار سیاست مالي مي باشـند ‪ .‬بـه نظـر آنـان شـرایط كسـادي بـزرگ‬
‫ثابت كرده است كه كاهش نرخ بهره و افزایش حجم پول تاثیر چنداني برتوسعه سرمایه گذاري و فعالیتهــاي‬
‫اقتصادي ندارد و تعادل اقتصادي درسطح بسیار پائین تقاضاي كل و درشرایط بیكاري زیــاد همچنــان ادامــه‬
‫مي یابــد ‪ .‬بنــابراین سیاســت پــولي از كــارآیي الزم برخــوردار نیســت ‪ .‬بعكس هزینــه هــاي دولت و مالیــات‬
‫میتواند با تاثیر شدید درسطح تقاضاي كل و بویژه افزایش تقاضا در رشته هایي اشــتغالزا نظــیر ســاختمان‪،‬‬
‫راهها ‪ ،‬اسكله ها ‪ ،‬پلها ‪ ،‬سدها ‪ ،‬بناها و نظایرآن درآمــد و تولیــد ملي را بســیار افــزایش داده بیكــاري را بــه‬
‫سرعت كاهش دهــد ‪ .‬درشــرایط تــورم و اســتفاده زیــاد از ظــرفیت اقتصــادي بــه عكس كــاهش هزینــه دولت‬
‫موجب كــاهش تقاضــاي كــل و بــویژه تقاضــا در بخشــهاي مولــدي كــه بــرخي از آنهــا بــه عنــوان نمونــه قبَال‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}19‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫خاطرنشــان شــد مي گــردد كــه بازتــاب شــدیدي بركــاهش تولیــد ودرآمــد ملي داشــته از فشــار تقاضــا بــراي‬
‫محصوالت و فشار بهره برداري اضافي از ظرفیت تولید مي كاهد و باعث كاهش تورم میشود‪.‬‬

‫ب) كالسیك هاي جدید و طرفداران مكتب پولي ‪ :‬كه دخالت دولت دراقتصاد را جزء درحــدود حفــظ نظم و‬
‫امنیت جامعه و حداقل اجتناب ناپذیر آن مفید نمي دانند‪ ،‬بهترین راه مقابله با نوساناتي چون تورم و كســادي‬
‫را سیاست پولي مي دانند كه آنهم اساسًا به تغییر حجم پول به صـورتي متناسـب بـا سـطح فعـالیت اقتصـادي‬
‫خالصه میشود ‪ .‬به طورمثال كاهش حجم پول یا كاهش رشد عرضه پول باعث افزایش نرخ بهره و كــاهش‬
‫سطح تقاضاي كل گردیده درصورت مداومت به تدریج تورم را مهار مي ســازد ‪ .‬طرفــداران سیاســت پــولي‬
‫متقابًال براي سیاست مالي تاثیر چنداني قایل نیستند ‪ .‬زیرا بنا به تحلیل آنهــا اگــر دولت هزینــه هــاي خــود را‬
‫افزایش دهد به معناي آن است كه براي تامین مالي آن با بخش خصوصي به رقابت برخاسته اوراق قرضه‬
‫با سود بیشتر منتشر كرده ویا با شرایط سخت تري وام دریافت كرده است‪ .‬افــزایش تقاضــاي دولت بــاعث‬
‫شــرایط دشــوارتر اســتفاده از تســهیالت مــالي بــراي بخش خصوصــي و اثــر دفــع ازدحــامي مي گــردد كــه‬
‫طرفداران سیاست پولي مقـدار آن را تقریبـاٌ معـادل سـرمایه گـذاري دولت دانسـته نتیجـه مي گیرنـد كـه در‬
‫تقاضاي كل افزایشي به وجود نمي آید‪.‬‬

‫سیاست مالي یكي از نقاط تالقي سیاست و اقتصاد است ‪ ،‬زیرا سیاست نقش بســیارمهمي درتعــیین هــدف یــا‬
‫هدفهاي سیاست مالي دارد ‪ .‬زماني كـه دولت گریبـانگیر مسـایل اجتمـاعي و پیامـدهاي سیاسـي ناشـي از آن‬
‫مسایل باشد راهي را انتخاب مي كند كه به حل یا تخفیف آنهــا منتهي گــردد‪ .‬بــه عنــوان مثــال اغلب دولتهــا‬
‫درهنگام انتخابات ‪ ،‬سیاست كاهش تورم و افزایش كمكهاي بالعوض و رفاه عمــومي را درپیش مي گیرنــد‪.‬‬
‫درصورتي كه مهمــترین هــدف دولت كــاهش وابســتگي اقتصــادي و حفــظ اســتقالل باشــد‪ ،‬تالش میكنــد در‬
‫مخارج ارزي خود به نحوي صرفه جویي كند كه حــتي المقــدور گرفتاركســري تــراز پرداختهــا و بــدهي بــه‬
‫دولتهاي خارج نگردد و درصورتي كه بیكاري مشكل عمده باشـد هـدف اصــلي را ایجـاد اشـتغال و افــزایش‬
‫تولید قرار داده و سیاست مالي مناسب براي دستیابي به اهداف مــذكور را انتخــاب میكنــد و درصــورتي كــه‬
‫مشكل عمده تورم باشد سیاست مالي شكل ضدتورمي به خود مي گیرد‪.‬‬
‫در ارتبــاط بــا نقش و تــأثیر سیاســت پــولی بــر متغیرهــای اقتصــادی‪ ،‬دیــدگاههای مختلــف وجــود دارد‪ .‬این‬
‫دیــدگاهها‪ ،‬در قــالب نظریــات کینزینهــا‪ ،‬پولیــون‪ ،‬کالســیکها‪ ،‬کینزینهــای جدیــد و کالســیکهای جدیــد قابــل‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}20‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫طبقهبندی است‪ .‬براساس نظریات کالسیکها‪ ،‬سیاست پولی‪ ،‬تأثیری بر متغیرهای حقیقی نداشته و اجرایــآن‪،‬‬
‫تنها تغییرات قیمت را بهدنبال خواهد داشت‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬اثری بر توزیع درآمد و رفاه نخواهد داشت‪.‬‬
‫در مقابل‪ ،‬کینزینها معتقدند که بهازای قیمتهای مشخص‪ ،‬افزایش حجم اسمی پـول‪ ،‬مـوجب افـزایش عرضـه‬
‫واقعی پولی میشود؛ در نتیجه‪ ،‬نرخ بهرهی تعادلی کــاهش یافتــه و بهــدنبال آن‪ ،‬ســرمایهگذاری و تولیــد نــیز‬
‫افزایش خواهد یافت‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬اشتغال و درآمد‪ ،‬تحت تأثیر قرار گرفته و این امر بر رفاه مؤثر خواهد‬
‫بود‪ .‬موضع افراطی پولیون‪ ،‬بیانگر آن است که از میان سیاستهای موجود‪ ،‬سیاستهای پولی میتواند مــوجب‬
‫تغییر در تقاضای کل شده و بدین ترتیب‪ ،‬تولید و قیمت را تحت تأثیر قرار دهد‪.‬‬
‫کالسیکهای جدید‪ ،‬با طرح انتظارات عقالیی و انعطافپذیری دستمزدها‪ ،‬عنــوان میکننــد؛ کــه در صــورتیکه‬
‫سیاستهای پولی‪ ،‬قابل پیشبینی باشند‪ ،‬این سیاستها خنثی هســتند‪ .‬امــا در صــورت غـیر قابــل پیشــبینی بــودن‪،‬‬
‫سیاست پولی میتواند بر تولید و رفاه جامعه تأثیرگذار باشد‪.‬‬
‫کینزینهای جدید به فقـدان انعطافپـذیری کامـل دسـتمزدها و قیمتهـا در کوتـاه مـدت اعتقـاد دارنـد و اسـتدالل‬
‫میکنند که سیاست پولی میتواند بر متغیرهای حقیقی اقتصاد از جمله تولید تأثیرگذار باشد‪.‬‬
‫سیاست پولی ومقایسه آن با سیاست مالی‪:‬‬
‫طرفداران مکتب پولی وپیروان کینز درباره قدرت سیاست مالی واستفاده از معیار های مــالی بــرای تثــبیت‬
‫یک اقتصاد بازار وتاثیرات مدیریت پولی اختیاری در بازار هــای اســعاری اختالف نظردارنــد‪ .‬طرفــداران‬
‫مکتب پولی عقیده داشتن که معیار هــای ضــعیف در رونــد اقتصــاد وجــود داشــته وچــنین بحث می کننــد کــه‬
‫سیاست مالی انبساطی نرخ بهره را افزایش داده و سرمایه گذاری خصوصی را درتنگنا قــرار می دهــد کــه‬
‫منجر به تغییر اندک در سطح درآمد دولت می گردد‪ .‬همچنان مطابق نظریه طرفــداران کیــنز یــک سیاســت‬
‫مالی انبساطی نه فقط محرک رشد اقتصادی است‪ ,‬بلکه به توزیع بهــتر درآمــد وتــوازن بهــتر بین مصــارف‬
‫بخش خصوصی ودولتی نیز کمک می کند‪ .‬وازجانب دیگر پیروان مکتب پولی دولت معیــار هــای مــالی را‬
‫درکمک به تخصیص منابع غیر کارا و تخصیص دهنده گان اختیاری تلقی می کنند‪ .‬چون طرفــداران مکتب‬
‫پولی استفاده گسترده سیاست پولی را تشویق می کند‪ .‬بنابر این مــدیریت پــولی اختیــاری را بــه عنــوان یــک‬
‫عامل بی ثبات کننـده درنظـر می گیرنـد‪ .‬بـه همین تـرتیب پـیروان مکتب پـولی سیاسـت پـولی را نسـبت بـه‬
‫سیاست مــالی روش مــوثرتر وقابــل پیش بیــنی بــرای تثــبیت شــرایط اقتصــادی می نگرنــد‪ .‬و می گوینــد کــه‬
‫عرضه پول باید متناسب با افزایش ظــرفیت تولیــدی اقتصــادی افــزایش یابــد‪ .‬امــا میــدانیم کــه سیاســت پــولی‬
‫انبساطی افزایش درعرضه پول به منظور افزایش تولید مجموعی می باشد‪ .‬افــزایش درعرضــه پــول ســبب‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}21‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫کاهش نرخ ربح و افزایش سرمایه گذاری پالن شده گردیده ومصارف مجموعی وسطح تعادل را افزایشــمی‬
‫دهد‪ .‬باید تذکر شد که سیاست های انبساطی به منظور مجادله علیه رکود اقتصادی مــورد اســتفاده قــرار می‬
‫گیرد‪ .‬وازجانب هم سیاست پولی انقباضی کاهش درعرضه پول بــه منظــور کــاهش در تولیــد مجمــوعی می‬
‫باشد‪ .‬نرخ ربح بلندتر که به وسیله کاهش عرضه پول بوجود میاید‪ .‬باعث کاهش مصــارف ســرمایه گــذاری‬
‫پالن شده به سطح پائین تر وعدم تعادل تولید می گردد‪.‬‬
‫سیاست مالی انقباضی کاهش مصارف دولت ویا افزایش درمالیات سبب کاهش مجموعی تقاضا به پــول می‬
‫گردد‪ .‬با وجود آنکه کاهش درتولید مجموعی تا حدود به وسیله سرمایه گذاری پالن شده و در نتیجه آن نرخ‬
‫ربح پائین تر جبران می گردد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}22‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫فصل دوم‬

‫دولت و سیاست های مالی‬


‫تاثیرات اجرای سیاست های مالی مطلوب از طریق دولت‬

‫تشکیل سرمایه‪:‬‬

‫سیاســت مــالی در رابطــه بــه مخــارج و مصــارف دولت بحث میکنــد و دولت میتوانــد ازطریــق این ابــزار‬
‫احتیاجــات مــالی خــودرا بدســت آورد‪ ,‬وقــتی دولت مخــارج خــودرا کــاهش و مالیــات را افــزایش دهــد در‬
‫ینصورت یک سرمایه کافی بر خزانــه دولت ســرازیر می شــود‪ ,‬پس دولت میتوانــد از این ســرمایه اســتفاده‬
‫موثر برای بقای اقتصادی کشور انجام دهد‪.‬‬
‫ثبات اقتصادی‪:‬‬

‫ثبات اقتصادی یکی از مهمترین اهداف عمده هر کشور میباشد‪ ,‬بخاطر رسیدن به این هــدف دولت بعضــی‬
‫از سیاست های را دست میزند که بنام سیاست های اقتصادی معروف است‪ .‬و همچنــان سیاســت مــالی یکی‬
‫ازسیاست عمده اقتصادی میباشد که از این طریق دولت میتواند بـر ثبـات اقتصـادی دسـت یابـد ‪.‬اقتصـاد هـا‬
‫دستخوش نوسانات فراوانی هستند و ممکن است از دورهای طوالنی بیکاری یا تورم در رنج باشند و بــدتر‬
‫آنکه عدم اشتغال و تـورم ممکن اسـت همزمـان وجـود داشـته باشـند‪ .‬بـرای تثـبیت اقتصــادی‪ ,‬دخـالت دولت‬
‫ضروری به نظر می رسد زیرا اشتغال کامل و ثبات قیمت ها‪ ,‬در اقتصاد مبتنی بر بازار خــود بــه خــود بــه‬
‫دست نمی آیند و هدایت "دولتی" برای این منظور الزم است‪ .‬این وظیفه تالش در جهت رسیدن بــه اهــداف‬
‫مطلوب اقتصاد کالن را شامل می شود‪.‬‬
‫اشتغال کامل‪:‬‬

‫از جنگ جهانی دوم به بعد‪ ,‬از جمله مهترین اهداف دولت ها دستیابی‪ ,‬به اشــتغال کامــل بــوده اســت‪ .‬امــا آیــا‬
‫مفهوم اشتغال کامل آن است که هیچ یک از نیروی کار جامعه بیکار نباشد؟ در پاسخ بایـد گفت در اقتصـادی‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}23‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫که پویا و درحال تغییر است‪ ,‬بیکاری همیشه وجود دارد ‪.‬زیرا اغلب افراد تمایل دارند شــغل خــودرا عــوض‬
‫کنند‪ ,‬در چنین شرایطی ممکن است آنها تا یافتن شغل جدید بیکار باشــند (بیکــاری اصــطکاکی)‪ .‬همین طــور‬
‫برخی از صنایع ممکن است به دلیل تغییرات در عرضه وتقاضا‪ ،‬فعالیت شان دچار تغییر گردد‪ .‬مشاهده می‬
‫شود حتی در شرایط اشتغال کامل‪ ،‬با توجه به مفهــوم تئــوریکی آن‪ ،‬بیکــاری وجــود دارد‪ .‬بــه عبــارت دیگــر‬
‫اشتغال کامل و وضعیتی است که کمتر از صددرصد نیروی کار شاغل باشند‪.‬‬

‫به هر حال اگر اشتغال کامل را شـرایطی در نظربگـیریم کـه در آن بـازار کـار در حـال تعـادل اسـت‪ ,‬یعـنی‬
‫عرضه کار و تقاضای کار با هم برابر اند‪.‬‬

‫ایجاد عدالت‪:‬‬

‫در فرهنگ اقتصادی توزیع درآمد به میکانیزم هایی اطالق می شــود کــه بوســیله آن درآمــد ملی بین افــراد و‬
‫گروه هایی که به نحوی در فعالیتهای اقتصادی شرکت دارند‪ ,‬توزیع می شود‪ .‬بعبـارت دیگـر‪ ,‬توزیـع درآمـد‬
‫چگونگی سهم بری افراد یک جامعه از درآمد ملی و درجــه نــابرابری موجــود بین درآمــد افــردان جامعــه را‬
‫توصیف می کند ‪.‬در نبود دخالت دولت‪ ,‬توزیع درآمد مبتنی بر توزیع قابلیت عوامل و براساس قیمت گذاری‬
‫عوامل تعیین می شود که دریک بازار رقابتی ارزش بازده عوامل را با ارزش تولید نهایی آن هــا برابــر می‬
‫کند‪ .‬بنابر این توزیع درآمد بین افراد به عرضــه عوامــل و قیمــتی کــه دربــازار بــرای آن هــا تعــیین می شــود‬
‫بستگی دارد‪ .‬این الگو درجه مهمی از نابرابری‪ ,‬بــه ویــژه در توزیــع درآمــد حاصــل از ســرمایه را در خــود‬
‫مستتر دارد واغلب اقتصادانان معتقد باید تعدیل هایی در این زمینه صورت بگیرد‪ .‬این وظیفه دولت است که‬
‫با ابزار های در دسترس خویش (مثل وضع مالیات تصاعدی واختصاص عواید این مالیات به سوبسید برای‬
‫خانواده های کم درآمد) جهت ایجاد عدالت اجتماعی و توزیع عادالنه درآمد ها بکوشد‪.‬‬

‫نقاط انحراف در سیاست های مالی‪:‬‬

‫باتوجه به نقش عمده دولت در اقتصاد مباحث بسیاري در مــورد دخــالت دولت در اقتصــاد و مــیزان ونحــوه‬
‫اثرگذاري آن صورت گرفته است‪ .‬از سیاست مالي تعــاریف مختلفي ارائــه شــده اســت‪ .‬در تعریــف سیاســت‬
‫مالي باید گفت كه مجموعه اي از تصمیم ها و اقدام هایي است كــه بــه وســیله مقــام هــاي دولــتي و بــه طــور‬
‫آگاهانه به منظور تحت تأثیر قرار دادن مجموعه فعالیت هاي اقتصادي از كانال تقاضا اتخاذ مي شود ‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}24‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫دولت با اعمال سیاست مالي سعي دارد تا با استفاده از مالیات‪ ،‬قرضه عمومي و مخــارج دولــتي بــه اهــداف‬
‫كالن اقتصادي خود از جمله تثبیت و توسعه اقتصادي دست یابد‪ .‬اقتصاددانان كالسیك سیاست هاي مالي را‬
‫در اقتصاد بي تأثیر دانسته و معتقد به عدم استفاده از این نوع سیاست ها بوده و نقش دولت را بسیار محدود‬
‫تعریف مي كردند‪ .‬ولي بعد از ارائه نظریه كینز نقش دولت و بویژه كـارآیي سیاسـت هـاي مـالي بـه یكبـاره‬
‫مطرح شد و در تمامي نقاط جهان طرفداراني به دست آورد‪ .‬سیاســت مــالي در كشــورهاي در حــال توســعه‬
‫تنها وظیفه تثبیت رشد اقتصادي را برعهده دارد‪ ،‬در حــالي كــه در كشــورهاي توســعه نیافتــه وظیفــه اصــلي‬
‫سیاست هاي مـالي تمركـز سـرمایه اسـت‪ .‬نـوركس بـه نقش حیـاتي سیاسـت هـاي مـالي در تمركـز سـرمایه‬
‫كشورهاي در حال توسعه اشاره كــرده و سیاســت مــالي را در جلوگــیري از مصــرف شــدن پس انــدازها در‬
‫كانال هاي غیرمولد مانند خرید امالك و مستغالت‪ ،‬احتكار‪ ،‬بورس بازي و‪ ...‬بسیار مؤثر مي داند‪ .‬گزارش‬
‫هاي سازمان ملل متحد نشان مي دهد كه سیاست هاي مــالي در كشــورهاي در حــال توســعه وظیفــه افــزایش‬
‫تولید را از طریق جمع آوري پس اندازها و هدایت آنها در اجراي طرح ها برعهده دارد‪ .‬در كشــورهاي در‬
‫حال توسعه به علت عدم وجود یك بازار پولي منظم‪ ،‬دولت مجبور به استفاده از ابزارهـاي سیاسـت مـالي و‬
‫بــاالخص سیاســت هــاي مالیــاتي بــه منظــور تجهــیز منــابع داخلي خــود بــه منظــور ارائــه خــدمات ماننــد‬
‫بهداشت ‪،‬آموزش‪ ،‬حمل ونقل و ایجاد زیرساخت هاست‪ .‬وضع مالیات ها‪ ،‬دولت را قادر به تأمین سرمایه و‬
‫هزینه هاي جاري مؤسسه هاي اقتصادي و دولتي مي نماید‪ .‬اساسـًا تــأثیرات سیاســت مــالي را مي تــوان این‬
‫چنین بیان كرد‪.‬‬

‫افزایش نرخ سرمایه گذاری‪:‬‬

‫تمركز سرمایه عاملي مهم و بنیادي در توسعه اقتصــادي اسـت‪ .‬دورهـاي باطـل فقـردر كشـورهاي در حـال‬
‫توسعه را تنها از طریق تمركز سرمایه و جمع آ وري وجوه زیاد ســرمایه مي تــوان شكســت‪ .‬یكي از هــدف‬
‫هــاي اصــلي سیاســتگذاران‪ ،‬شــتاب دادن بــه نــرخ ســرمایه گــذاري در هــر ‪ ۲‬بخش خصوصــي و دولــتي‬
‫است ‪.‬دولت ها با اجراي سیاست هاي مالي موجب افزایش میل نهایي به پس انداز شده و پس انـدازها را بـه‬
‫سوي سرمایه گذاري هاي مولد سوق داده و مانع از صرف شدن پس انداز در سرمایه گذاري هاي غیرمولد‬
‫مي شود‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}25‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تشویق سرمایه گذاري هاي مطلوب اجتماعي‪:‬‬

‫دولت با اعمال سیاست مالي‪ ،‬جریان سرمایه گذاري ها را در كانال هاي مختلف هدایت مي كند كه از نظــر‬
‫اجتماعي مطلــوب اســت‪ .‬ســرمایه گــذاري در امــوري ماننــد آمــوزش‪ ،‬حمــل ونقــل و زیربناهــا از این جملــه‬
‫هستند ‪.‬این نوع سرمایه گذاري ها به علت نیاز به منابع مالي فراوان مورد اقبال بخش خصوصــي نیســتند و‬
‫دولت بایستي با سوق دادن سرمایه ها به این سمت زمینه افزایش رفــاه اجتمــاعي و اســتفاده از صــرفه هــاي‬
‫خارج از مقیاس را براي بخش خصوصي فراهم آورد‪.‬‬

‫افزایش امكانات و فرصت هاي شغلي‪:‬‬

‫با اعمال سیاست هاي مالي‪ ،‬در طرح هاي مطلوب اجتماعي كه كاربر و ســرمایه انــدوز باشــند دولت‬
‫مي تواند فرصت هاي جدید شغلي ایجاد كرده و بیكاري را كاهش دهد‪.‬‬

‫مقابله با تورم‪:‬‬

‫با اعمال سیاست هاي مالي‪ ،‬پس اندازها به سمت سرمایه گذاري هاي مولد حركت مي كند و این امــر‬
‫موجب كاهش شكاف میان عرضه و تقاضا در كشور مي شود‪ .‬با توجه به این كه شكاف میان عرضه‬
‫و تقاضــا و علي الخصــوص ضــعف در طــرف عرضــه از بزرگــترین مشــكالت كشــورهاي در حــال‬
‫توسعه است‪ ،‬لذا سیاست هاي مالي در پر كردن این شكاف و تقویت طرف عرضــه مي تواننــد بســیار‬
‫مؤثر باشد‪ .‬سیاست هاي مالي از كانال دیگري نیز در مهار تورم نقش بـازي مي كننـد بـدین صـورت‬
‫كه ابزارهاي سیاست مالي و بویژه مالیات موجب انتقال قدرت خرید مصرف كنندگان خصوصــي بــه‬
‫بخش دولتي مي شوند و حجم پول در گردش را كاهش مي دهند و در نتیجه بـاعث كـاهش نـرخ رشـد‬
‫قیمت ها (تورم) مي شوند‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}26‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫افزایش و توزیع مجدد درآمد ملي‪:‬‬

‫اگر چه رسیدن به رشد اقتصادي و درآمد ملي باالیكي از اهداف كالن اقتصــادي اســت ولي در حــالي‬
‫كه این افزایش درآمــد ملي بــا توزیــع مجــدد درآمــد‪ ،‬تعــدیل نشــود‪ ،‬مــوجب ایجــاد شــكاف هــاي عمیــق‬
‫اجتماعي شده و سبب بروز بي ثباتي سیاسي و اجتماعي مي گردد كه هـر دو عامـل از موانـع توسـعه‬
‫اقتصادي به شمار مي روند‪ .‬توزیع نابرابر درآمدها باعث افــزایش دوگــانگي در كشــورهاي در حــال‬
‫توسعه شده و مشكالت اجتماعي را دو چندان مي كند‪ .‬سیاست هاي مالي از یك طرف مــوجب كــاهش‬
‫درآمــدهاي قشــر ثروتمنــد جامعــه )از طریــق مالیــات گــیري( شــده و از طــرف دیگــر بــا ســوق دهي‬
‫درآمدهاي دولت در اجراي طرح هــاي مولــد مــوجب ایجــاد اشــتغال و افــزایش درآمــد قشــرهاي فقــیر‬
‫جامعه مي گردند‪.‬‬

‫مهم ترین ابزارهاي دولتي را مي توان شامل‪ ،‬مالیات ها‪ ،‬اوراق قرضه دولــتي و هزینــه هــاي دولــتي‬
‫در نظر گرفت‪ .‬مالیات ها مي توانند براي دستیابي به اهدافي همچون‪ ،‬كاهش مصرف و انتقــال منــابع‬
‫مالي از مصرف به سمت سرمایه گذاري‪ ،‬افزایش انگــیزه هــاي پس انــداز و ســرمایه گــذاري‪ ،‬انتقــال‬
‫منابع مالي كوچك از مردم به سمت دولت‪ ،‬اصالح در روند سرمایه گذاري و ایجاد عــدالت اجتمــاعي‬
‫در نظر گرفت‪ .‬فرش اوراق قرضه دولتي نیز عملكردي شبیه به مالیات دارد با این تفاوت كه مالیــات‬
‫نوعي پس انداز اجبــاري اســت ولي خریــد اوراق قرضــه دولــتي نــوعي وام دهي داوطلبانــه بــه دولت‬
‫است‪ .‬در پرداخت مالیات نوع عدم رضایت از طرف مؤدي مالیــاتي احســاس مي شــود‪ .‬ولي در امــر‬
‫خرید اوراق قرضه‪ ،‬برعكس انگیزه براي خرید باالست‪ .‬اجــراي یــك سیاســت مــالي بــا ابــزار اوراق‬
‫قرضه از یكسو موجب كاهش حجم پول در گردش شده و تورم را مهار مي كند و از سوي دیگر پس‬
‫اندازها را به سرمایه گذاري هاي مولد هدایت مي كند‪ .‬در مورد نقش هزینه هاي دولتي نیز مي تــوان‬
‫گفت كــه بخش خصوصــي تمــایلي بــه ســرمایه گــذاري در طــرح هــاي مربــوط بــه كاالهــاي عمــومي‬
‫ندارد ‪.‬در كشورهاي در حال توسعه‪ ،‬به علت مخاطره آمیز بودن و عدم تثبیت وضع اقتصادي و نــیز‬
‫پائین بودن نرخ بازده سرمایه بخش خصوصي تمایل چنداني براي اجراي این طرح ها ندارد‪ .‬در این‬
‫شرایط رشد و توسعه اقتصادي زماني محقق مي شود كه دولت مخـارج و هزینـه هـاي خـود و بـویژه‬
‫هزینه هاي عمراني و سرمایه گذاري هاي زیربنایي خــود را افــزایش دهــد‪ .‬افــزایش ســرمایه گــذاري‬
‫هاي دولتي در صنایع سنگین موجب افزایش آهنگ رشد اقتصــادي شــده و مــوجب توانمنــدي اقتصــاد‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}27‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫براي مقابله با فشارهاي تورمي ناشي از افزایش تقاضا مي شود‪ .‬آنچه كه در مورد هزینه هاي دولتي‬
‫باید مورد توجه قرار گیرد این است كه در كشورهاي در حال توســعه‪ ،‬از جملــه در كشــور مــا‪ ،‬اكــثر‬
‫درآمدهاي دولت صرف هزینه هاي جاري دولت مي گردند‪ .‬صرف این هزینه هــا از چنــد طریــق بــه‬
‫اقتصاد ملي ضربه مي زند‪ .‬این هزینه ها مولد نبوده و جزو مخارج مصرفي طبقه بنــدي مي شــوند و‬
‫در عمل یكي از دالیل اساسي اجراي سیاست هاي مــالي كــه همانــا ســوق دادن هزینــه هــاي مصــرفي‬
‫بخش خصوصي به طرف سرمایه گذاري است را نقض كرده و در عمل موجب منتقــل شــدن قســمتي‬
‫از هزینــه هــاي ســرمایه گــذاري بخش خصوصــي بــه دولت و تبــدیل این پس انــدازها و هزینــه هــاي‬
‫مصرفي مي گردد‪ .‬همچنین‪ ،‬انجام این هزینه ها موجب باالرفتن میل مصرف نهایي شــده و نــرخ پس‬
‫انداز و همچنین نرخ سرمایه گذاري را كاهش مي دهد و همچنین عادت به یك سطح مصــرفي خــاص‬
‫مي شود و در زمان هاي كاهش درآمدهاي دولــتي )بــه عنــوان مثــال در زمــان شــوك هــاي نفـتي( این‬
‫هزینه ها قابل صرفه جویي نبوده و موجب ایجاد كسري بودجه مي شوند‪.‬‬

‫در كل مي توان این چنین جمع بندي كرد كه سیاست هاي مــالي در نیــل بــه رشــد و توســعه اقتصــادي‬
‫بسیار مؤثر مي باشند و براي كاركرد صحیح آن باید به چند نكته اساسي توجه كرد‪.‬‬

‫اول‪ ،‬اعمال سیاست هــاي مــالي نبایســتي آزادي عمــل را از بخش خصوصــي ســلب كــرده و در بخش‬
‫هاي تولیدي و رقابت با بخش خصوصي بپردازد‪.‬‬

‫دوم ‪ ،‬سیاست هاي مالي دولت بایستي در ایجاد كاالهاي عمومي و سرمایه گذاري در زیر ســاخت هــا‬
‫صورت گرفته و بخش خصوصي را از مزایاي صرفه جویي ناشي از مقیاس این طرح ها بهــره منــد‬
‫سازند‪.‬‬

‫سوم ‪ ،‬در صورتي كه حجم دولت بزرگ باشد سیاست هاي مالي‪ ،‬معنا و مفهوم خود را از دســت داده‬
‫و تنها وسیله اي براي تأمین مخارج مصرفي دولت مي گردند‪ .‬لذا براي مــؤثرتر شــدن سیاســت هــاي‬
‫مالي ضروري است تا حجم دولت و نیز حجم هزینه هاي مصرفي آن كاهش یابد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}28‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تاثیرات اقتصادی سیاست مالی‪:‬‬

‫می دانیم که مالیات اثر انقباضی و مخارج اثر انبساطی دارد‪ .‬به این معنا‪ ,‬افزایش مالیات باعث می شود که‬
‫بخشی از درآمد مردم به دولت منتقل شود ومخارج مصرفی مردم کاهش یابد‪ .‬اگر مردم کاهش در مصرف‬
‫را از پس انداز جبران نکنند‪ ,‬قدرت خرید وبه دنبال آن تقاضا تنزیل می یابــد‪ .‬در مقابــل‪ ,‬مخــارج دولت اعم‬
‫از هزینه های سرمایه گذاری‪ ,‬پرداخت های انتقالی ومصارف اداری‪ ,‬اثر انبساطی دارد ‪.‬‬
‫افزایش مخارج به معنـای توزیـع قــدرت خریـد در جامعـه می باشـد‪ ,‬مثال وقــتی دولت خـدمات آموزشـی را‬
‫گسترش می دهد یا حقوق کارمندان را باال می برد‪ ,‬باید مخارجش را افزایش دهــد‪ .‬این هزینــه هــا در قــالب‬
‫حقوق ودســتمزد بــه جامعــه منتقـل می شــود ومــردم بخشــی از این درآمــد اضــافی را بــه کاالهــای مصــرفی‬
‫اختصاص می دهد‪ .‬در صورتی که تولید وعرضه کاالها انعطاف ناپذیر باشد‪ ,‬شکاف میان عرضه وتقاضــا‬
‫به تورم وافزایش سطح عمومی قیمت ها منجر می شود‪ .‬دراینجا تاثیر سیاست مالی بربرخی از متغیرها را‬
‫ارزیابی کنیم‪.‬‬

‫تاثیر سیاست مالی برتوزیع درآمد‪:‬‬

‫به طورکلی نرخ مالیات (خمس‪ ,‬زکات‪ ,‬خزیه وخراج) یکنواخت است وتنهــا در یــک مــورد‪ ,‬یعــنی زکــات‬
‫گوسفندان‪ ,‬نزولی می باشد‪ .‬از آنجــا کــه خمس بــه عنــوان اصــلی تــرین بخش مالیــات اســالمی‪ ,‬بعــداز کســر‬
‫مخرج ساالنه به افراد تعلق می گیرد‪ ,‬در واقع مالیات برپس انداز می باشــد کــه خــانواده هــای کم درآمــد از‬
‫پرداخت آن که مهم ترین مورد مصرف آن فقرا ونیازمندان هستند که این امــر‪ ,‬توزیــع درآمــد را بهبــود می‬
‫بخشد‪ .‬اما زکات‪ ,‬جزیه وخراج مالیات هایی می باشند که دراقتصاد معیشتی کاربرد دارند وبا توجه به نرخ‬
‫ناچیز آن نزدیک به ‪ 1/20‬یــا ‪ 5/2‬درصــد دراقتصــاد صــنعتی از اهمیت وجایگــاه قابــل تــوجهی برخــوردار‬
‫است‪ 50-20( .‬در هر صورت این مالیات به دلیل معافیت خانواده های کم درآمد وپرداخت آن به نیازمندان‬
‫همانند خمس‪ ,‬توزیع درآمد را بهبود می بخشد وجامعه را به برابری بیشتر هدایت می کند‪.‬‬

‫تاثیر سیاست مالی برمصرف پس انداز وسرمایه گذاری‪:‬‬

‫درآمد قابل تصرف (درآمد بعدازکسر مالیات) به دوقســمت مصــرف وپس انــداز تقســیم می شــود‪ .‬بــرهمین‬
‫مبنا‪ ,‬وقتی گفته می شود میل نهایی به مصرف اقشار کم درآمد باالست‪ ,‬یعنی میل نهــایی بــه پس انــداز آنهــا‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}29‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫پایین است‪ .‬دراقتصاد اسالمی‪ ,‬مالیات سبب انتقال درآمد از گروه های پردرآمد به اقشار آسیب پذیر جامعــه‬
‫می شود ‪.‬این مسائله سرمایه گذاری مضراست‪ ,‬یعنی انتقال درآمد بـه فقـرا سـبب کـاهش پس انـداز وکمبـود‬
‫منابع سرمایه گذاری می گردد‪ .‬ازطرفی تمام پس اندازها سرمایه گــذاری نمی شــو‪ ,‬ولی ســالم بــا منــع کــنز‬
‫(کنج نمودن) وغیرفعال نگاه داشتن پس انداز‪ ,‬براساس آیه (الذین یکــنزون الــذهب والفضــه وال ینفقونهــا فی‬
‫سبیل هللا فبشرهم بعذاب الیم) (توبه ‪ )19‬کمبود پس انداز را جــبران می کنــد وبــاعث می شــود کــه تمــام پس‬
‫انداز ها سرمایه گذاری شود‪ .‬بنابراین مالیات های اسالمی سطح درآمد گروه های کم درآمد را باال وقــدرت‬
‫مصرف آنها را افزایش می دهد‪ .‬با این رویکرد‪ ,‬پس انداز کاهش می یابد ولی با منع اسراف‪ ,‬درکنار بستن‬
‫مالیات برپس انداز های غیرفعال‪ ,‬حجم پسان انداز وسرمایه گذاری را بهبود می بخشد‪ .‬در نهایت نمی توان‬
‫ادعا کرد که توزیع درآمد به نفع گروه هایی که میل نهایی به مصرف باال دارند‪ ,‬باعث کاهش در پس انــداز‬
‫مطلوب (سرمایه گذاری) می شود‪.‬‬

‫تاثیر سیاست برتثبیت اقتصادی‪:‬‬

‫امروزه سعی می شود با استفاده از ابزار های سیاست مالی و پولی روند رشد اقتصادی را باثبات وپایـدار‬
‫سازند و از نوسانات شدید در جهت مثبت ومنفی جلوگیری کنند‪ ,‬زیرا رشد خیلی شدید همراه با تورم افســار‬
‫گسیخته بعداز کوتاه زمانی به رکود خواهد انجامید‪ .‬به عبارتی‪ ,‬هم تورم وافــزایش ســطح عمــومی قیمت هــا‬
‫هزینه هایی دارد وهم رکود‪ ,‬تورم باعث افزایش اختالف طبقاتی‪ ,‬تشدید نابرابری به نفع سرمایه داران و به‬
‫زیان دریافت کنندگان حقوق ودســتمزد و اشــخاص آســیب پــذیر می شــود‪ ,‬ولی در وضــعیت رکــود بیکــاری‬
‫تشدید وانگیزه ی سرمایه گذاری وتولید از مردم گرفته می شود‪ ,‬رشد اقتصــادی متوقــف وتولیــد ملی تنزیــل‬
‫پیدا می کند‪ .‬به همین دلیل‪ ,‬دولت ها با استفاده از سیاست های اقتصادی مناســب‪ ,‬نوســانات اقتصــادی را بــه‬
‫حداقل کاهش می دهند‪ .‬اما نرخ مالیات‪ ,‬در اقتصاد اسـالمی بـه گونـه ای تعـیین شـده اسـت کـه بـه صــورت‬
‫خودکار باعث تثبیت اقتصــاد می شــود و از نوســانات جلوگــیری می کنــد‪ .‬گذشــته از انــدک نوســانات‪ ,‬نــرخ‬
‫مالیات اسالمی ثابت می باشد‪ ,‬مثال نـرخ خمس ‪ 20‬درصـد از پس انـداز سـاالنه می باشـد‪ ،‬نـرخ زکـات بـر‬
‫محصوالت کشاورزی نظیر گنـدم‪ ،‬جـو‪ ،‬خرمـا و کشـمش آبی ‪ 5‬درصــد و در دیمی ‪ 10‬درصــد می باشـد و‬
‫برطال ونقره ‪ 5/2‬درصد‪ .‬مالیات یکنواخت وبانرخ ثابت این ویــژگی را دارد کــه بــاافزایش درآمــد‪ ,‬افــزایش‬
‫وبا کاهش درآمد‪ ،‬کاهش می یابد‪ ،‬یعنی زمانی که اقتصاد به سیاست مالی انقباضی نیاز دارد‪ ،‬مــیزان خمس‬
‫وزکات افزایش وزمانی که به سیاست انبساطی مـالی احتیـاج اسـت‪ ,‬مالیـات وصـول کـاهش می یابـد‪ .‬بـدین‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}30‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تــرتیب‪ ,‬مالیــات اســالمی همــره خــود تثــبیت کننــدگی دارد کــه دربحــران هــای اقتصــادی وارد عمــل می‬
‫شود ‪.‬بنابراین علیرغم ثابت پنداری نرخ مالیات اسالمی‪ ,‬اگر براساس برنامه ای دقیــق‪ ،‬از ثروتمنــدان وپس‬
‫اندازکنندگان‪ ،‬زکات‪ ،‬خمس‪ ،‬جزیه‪ ،‬خراج وصول و به فقرا وبیچاره گان در راه ماندگان‪ ،‬بی سرپرســتان و‬
‫در راه آزاد سازی بردگان ادای دین بــدهکاران و فعــالیت هــای زیربنــایی و اجتمــاعی هزینــه شــود‪ ,‬عــدالت‬
‫اجتمــاعی را تــامین می کنــد و بــه رشــد و توســعه اقتصــادی دامن می زنــد ودورنمــای آینــده را لــذت بخش‬
‫ودلپذیرتر وبلندای سعادت وکمال را تسحیر پذیر می سازد‪.‬‬

‫فصل سوم‬

‫بودجه و نقش مصارف وعواید دولت در اقتصاد‬


‫مفهــــوم بودجه‪:‬‬

‫واژه بودجه در فارسی از زبان فرانسوی و در فرانسه نیز از زبــان انگلیســی اقتبــاس شــده اســت ‪ .‬علت این‬
‫امر آنست که رویه تنظیم بودجه و به تصویب رســانیدن در پارلمــان ابتــدا از کشــور انگلســتان شــروع شــده‬
‫است‪.‬‬

‫واژه بوژه که یک واژه فرانسوی قدیم است که بــه کیــف چــرمی ای اطالق میشــده کــه وجــوه نقــد را در آن‬
‫نگهداری میکردند ‪ .‬در انگلستان کیف چرمی ای که محتوای صورت مخارج مورد نیاز پادشاه بــود توســط‬
‫خزانه دار وی که بعدا وزیر دارائی آن نامیده شد برای تصویب وجوه مورد نیاز پادشاه به پارلمان عرضــه‬
‫میشد آن کیف (باجت ) نامیده شد ‪ .‬و به تدریج اطالق اصطالح بودجه از کیف به محتویات آن تغییر یافت‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}31‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫به عباره دیگر صورت حساب های مزبور به تدریج در یک صورت حساب واحد گنجانیده و تحت عنوان (‬
‫باجت ) در انگلیسی (بودژه) در فرانسوی بکار رفت ودر سایر زبان ها نیز مورد استفاده قرار گرفت‪.‬‬
‫تعریف بودجـــــــــه ‪:‬‬

‫بودجه دولت سندی است که معامالت دخل و خرج مملکت برای مــدت معیــنی در آن پیش بیــنی شــده باشــد‪.‬‬
‫مدت مذکور را سنه مالی مینامند ‪.‬بودجه الیحه پیش بینی کلیه عواید و مخارج کشور است برای مــدت یــک‬
‫سال مالی که به تصویب مجلس شورای عالی ملی رسیده است‪.‬‬

‫اهمیت و ضرورت بودجـــــــــه‪:‬‬

‫انسان مانند دیگر جانداران برای حفظ و دوام زندگی خویش نیازمند کسب توان و نیرویی از خارج است ‪.‬‬
‫این قانون کلی حیاتی است که هر جاندار در درون قالبی به نـام (تن) و (بـدن) زنـدگی کنـد و بـرای زیسـتن‬
‫نیاز مند دنیای بیرون است ‪ .‬تمام موجودات زنده شناخته شــده ‪ ،‬چــنین هســتند ‪ .‬این نیــاز بــه کســب نــیرو از‬
‫دنیای بیرونی را میتوان در تمام جانداران تشخیص داد ‪.‬از یک موجود تک باختـه هم چـون آمیب گرفتـه تـا‬
‫گیاهان و جانداران و سرانجام انسان که اشرف آ فریده گان است ‪ .‬عالوه بر این وجــوه قــوه عقــل و اندیشــه‬
‫نیاز های تازه گی را برای انسان پدید آورده است ‪ .‬نیاز های اجتماعی ‪ ،‬روحی و معنوی ترکیب نیاز هــای‬
‫بشری با نیروی اندیشه مسائلی را برای انسان مطرح ساخته است که دیگر جانداران از آن نا آگاه اند ‪.‬‬

‫انسان به سبب وجود عقل و قدرت آینده نگری خویش از این حقیقت انکار نا پذیر آگاه است که هــر موجــود‬
‫زنده ای مدت محدود از نعمت زندگی برخوردار است ‪ .‬و زند گی را آغازی و انجام است و بنا بــراین بایــد‬
‫از این فرصتی که در اختیار او قرار داده شد ه است نهایت را ببرد ‪.‬در کشــاکش تالش بــرای ادامــه حیــات‬
‫انسان از یک طــرف بــا این واقعیت مواجــه میشــود کــه نیــاز هــایش را حــدی نیســت و از طــرف دیگــر این‬
‫واقعیت را باید بپذیرد که منابع در اختیار او محدوداند ‪ .‬این واقعیت یعــنی نامحــدود بــودن نیازهــا و محــدود‬
‫بودن منابع انسان متفکر و اندیشمند را به چاره جویی میخواند ‪ .‬چگونه و به چه مشکل میتوان این دو را بــا‬
‫هم آشتی داد‪ .‬رفع نیاز های نا محدود با توسل به منابع محدود ( حد اکثر ارضاع و اقنــاع ) را بــرای انســان‬
‫نا ممکن میسازد پس نا گزیر باید از حد اکثر چشم پوشید و به حد مناسب راضی شد ‪ .‬انسان ها به صــورت‬
‫منطقی چنین نتیجه گیری میکنند که از منابع محدود باید برای رفع نیاز های نا محدود آن چنان یاری گرفت‬
‫که حد ( مناسب ) رضایت به دست آید که این نخستین تصویر بود جه ریزی است‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}32‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫مخارج و عواید دولت ‪:‬‬

‫دولت برای انجام وظایف و مسئولیت های اقتصادی سه گانه خودبینی تخصیص توزیع وتثبیت بایــد متحمــل‬
‫مصارف شود و برای تامین این مصارف ناگزیر به دستیابی منابع مختلف مالی اجتناب ناپذیر نمایــد در این‬
‫راستا دولت با استفاده از روش های گوناگون مصار ف و عاید خود را در یک چوکات سیاست هــای مــالی‬
‫بودجه ئی قادر خواهد شد مسئولیت های اقتصادی محوله خود را به نحوه خوبی انجام دهد‪.‬‬

‫فعالیت مالی دولت درکشورهای در حال توسعه نقش مهم و بسزایی میتواند داشته باشدو به گونه ئی که اگــر‬
‫دولت میتواند فعالیت هــای مــالی در این کشــور هــا را بــه صــورت صــحیحی اجــرا نمایــد ممکن اســت آثــار‬
‫اقتصادی ‪،‬اجتماعی مطلــوبی را در ارکــان مختلــف جامعــه ببــار آورد بنــابر این الزم بــود کــه در این بخش‬
‫بطور اختصار به معرفی ماهیت این روش های دولت و آثار آن بر اقتصاد پرداخته شود‪.‬‬

‫دولت ها به منظور تولید کاالهای عمومی ونیز نظارت بر چگونگی توزیــع و اســتفاده از آنهــا وهمین طــور‬
‫کنترول ونظارت برتولید بهینه کاالهایی که اثرات خارجی مثبت ویا منفی دارند در اقتصاد دخالت می کنند‪.‬‬

‫البته دخالت دولت ها دراقتصاد از کشوری به کشــور دیگــر متفــاوت می باشــد‪ .‬در بــرخی کشــور هــا نظــیر‬
‫کشورهای در حال توسعه‪ ,‬دولت ها دارای برنامه های عمرانی بــوده و بــه منظــور ســاخت بــزرگ راه هــا‪,‬‬
‫بنادر‪ ,‬فرودگاه ها‪ ,‬صنایع سنگین و غیره در اقتصاد دخــالت بیشــتری دارنــد‪ .‬در چــنین کشــورهایی مخــارج‬
‫دولت بخش قابل توجهی از تولید ناخالص ملی را تشــکیل می دهــد‪ .‬از طــرف دیگــر در کشــورهای توســعه‬
‫یافته دخالت دولت ها در اقتصاد کمتر بوده وعمدتا هزینه های آنهـا شـامل هزینـه هـای جـاری نظـیر تـامین‬
‫اجتماعی‪ ,‬هزینه های آموزشی همگانی‪ ,‬بهداشت هنگانی‪ ,‬دفاع ملی وغیره می شود‪.‬‬

‫در هرحال دولت ها به منظور تامین مالی مخارجشان نیاز به منابع دارند‪ .‬این منابع عمـدتا از محـل مالیـات‬
‫ها وفروش خدمات دولتی است‪.‬‬

‫مخارج دولت‪:‬‬

‫دولت ها به منظور دستیابی به اهدافی نظیر ثبات اقتصادی‪ ,‬تخصیص بهینــه منــابع ویــا توزیــع درآمــد و بــه‬
‫منظور کلی اعمال حاکمیت دارای هزینه می باشند‪ .‬به عنوان مثال بـرای اجـرای سیاسـت مـالی بـه منظـور‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}33‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫دستیابی به رشد اقتصادی‪ ,‬دولت باید مخارجش را افــزایش دهــد‪ .‬ویــا بــرای آنکــه امــنیت اجتمــاعی حاصــل‬
‫گردد الزم است که یک کشور دارای ارتش وقوای انتظامی باشــد‪ .‬از آنجــایی کــه ازطریــق مکانیســم بــازار‬
‫نمی توان به این اهداف دست یافت‪ ,‬به ناچار دولت ها خود هزینه دفاع ملی را به عهــده می گیرنــد‪ .‬ویــا در‬
‫مثالی دیگر‪ ,‬دولت ها به منظور حمایت از اقشار آسیب پذیر جامعه‪ ,‬ناچارند که پرداخت های انتقالی داشــته‬
‫باشند ویا اینکه به برخی از کاالها وخدمات یارانه پرداخت کنند‪.‬‬

‫در عصر کنونی اگرچه ممکن است دخالت دولت ها در امور اقتصادی نسبت به گذشته )قرن بیســتم( کمــتر‬
‫شده باشد‪ ,‬اما به توجه به گستردگی تامین اجتماعی و پرداخت ها بابت حمایت از اقشــار آســیب پــذیر و نــیز‬
‫افزایش هزینه های تحقیقاتی‪ ,‬بهداشتی وآموزش عمومی‪ ,‬مخارج دولت ها رو به افزایش است‪.‬‬

‫هزینه های جاری وعمرانی‪:‬‬

‫هزینه های جاری دولت برای ادامــه خــدمات وظــایف دائمی دولت پیش بیــنی گردیــده اســت‪ .‬این هزینــه هــا‬
‫اغلب به صورت مستمر می باشند واز محل درآمد های تقریبا دائمی تامین مالی میگردد‪.‬‬

‫هزینــه هــای جــاری شــامل هزینــه هــای پرســنلی )مثــل حقــوق ودســتمزد‪ ,‬مزایــا وکمــک هــا(‪ ,‬هزینــه هــای‬
‫اداری )مثل هزینه سفر‪ ,‬ماموریت‪ ,‬حمل ونقل و ارتباطات‪ ,‬اجاره‪ ,‬سوخت وغیره( و هزینه های مربوط بــه‬
‫پرداخت های انتقالی )مثل کمک و اعانه بخش عمومی و بخش خصوصی‪ ,‬بازپرداخت بهره( می شــود‪ .‬در‬
‫هرحال با توجه به انعطاف ناپذیری هزینه های جاری دولت‪ ,‬امکــان اســتفاده از مخــارج دولت بــه ویژهــدر‬
‫ارتباط با سیاست های مالی انقباضی وجود ندارد‪ .‬به همین دلیل است که وقــتی درآمــد هــای دولت کاهشــمی‬
‫یابد‪ ,‬با توجه به انعطاف پذیری ناچیز هزینه های جاری‪ ,‬عمدتا هزینه های عمرانی کاهش می یابد‪.‬‬

‫هزینه های عمرانی دربرنامه های اقتصادی بــه صــورت کلی ودر بودجــه عمــومی دولت بــه تفکیــک جهت‬
‫اجرای طرح های عمرانی پیش بینی می شود‪ .‬به عنوان مثال هزینه های مربــوط بــه ســاخت ســد‪ ,‬راه آهن‪,‬‬
‫بنادر‪ ,‬فرودگاه ها‪ ,‬مخابرات‪ ,‬بیمارستان ها‪ ,‬مدارس و دانشگاه ها از جمله این هزینه ها می باشد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}34‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫های مخارج های دولت برحسب امور و فصل‪:‬‬

‫بــه طــورکلی هزینــه هــای دولت را می تــوان بــه امورعمــومی‪ ,‬اموردفــاعی ملی‪ ,‬اموراجتمــاعی و امــور‬
‫اقتصادی هم طبقه بندی نمود‪ .‬درامور عمومی هزینه هایی نظیر اطالعات وارتباطــات اجتمــاعی‪ ,‬ســاختمان‬
‫ها وتاسیسات اجتماعی قرار دارد‪ .‬درامور اجتماعی هزینه های آموزش وپرورش عمومی‪ ,‬آمــوزش عـالی‪,‬‬
‫فرهنــگ وهــنر‪ ,‬بهداشــت وروان وتغذیــه و قــرار دارد‪ .‬در اموردفــاعی هزینــه هــای مربــوط بــه دفــاع ملی‬
‫وباالخره در امور اقتصادی هزینه هایی نظیر منابع آب‪ ,‬برق‪ ,‬گاز‪ ,‬نفت‪ ,‬معادن و بازرگانی قرار میگیرد‪.‬‬

‫الف‪ :‬مصارف دولت در بخش امور عمومی‬

‫مخارج دولت را میتوان ارزش کاالها و خدماتی دانست که درحدود فعالیتهای دولت پرداخت میشود‪ .‬دســته‬
‫بندی مصارف دولت در همه کشورهای جهان یک سان نبوده و بستگی به تحوالت اقتصادی و اجتماعی آن‬
‫کشورها دارد ‪.‬این بخش مصارف دولت شامل هزینه هایی نظیر اطالعات و ارتباطات اجتماعی‪ ,‬ســاختمان‬
‫ها وتاسیسات اجتماعی قرار دارد ‪.‬‬

‫ب‪ :‬مصارف دولت در بخش امور دفاعی‪:‬‬

‫مصارف بخش های دفاعی دولت در هر کشور آنقدر مهم است که اقتصاددانان بر دولت ها فشــار میآورنــد‬
‫تا که در بخش دفاعی فعالیت اساسی نماید‪ ،‬تا اینکه این بخش بتوانــد وظیفـه خــود را توســعه داده و قــدرت‬
‫مقابله را داشته و امنیت کشور را بصورت درست تآمین بدارند‪.‬‬

‫ج‪ :‬مصارف دولت د رامور اجتماعی‪:‬‬

‫دولت ها نسبت به اجتماع خود وظیفه دارند که همیشه تالش خود را در راه بهبودی امــور اجتمــاعی بکــار‬
‫گیرد ‪.‬و در بخش امور اجتماعی رابطه بسیار نزدیکی با مـردم جامعـه دارد‪ .‬و توجـه مصـارف در قسـمت‬
‫بخش اجتماعی الزمه توسعه مسایل اجتماعی است که به آن نیاز مند میباشد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}35‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫د‪:‬مصارف دولت در بخش امور اقتصادی‪:‬‬

‫مصارف دولت در بخش اقتصـادی بـه منظـور حفـظ تعـادل سیاسـت اقتصـادی اسـت‪ .‬کـه دولت در اقتصـاد‬
‫مداخله میکند تا بحران های اقتصادی متوجه آن کشور نشود‪ .‬و همچنان بخش اقتصادی یکی از بخش هــای‬
‫مهم و زیربنائی دولت را تشکیل میدهد‪ .‬از نظر اقتصادی مصارف عمومی دولت به ســه دســته قابــل تقســیم‬
‫است ‪.‬‬

‫دسته اول‪ :‬مصارف اداری‪ :‬مصارف اداری دولت بر مبنای خدمات وزارت خانه ها و دســتگاه هــای اســت‬
‫که آن مخارج را نجام میدهند ‪ .‬مصارف اداری دولت نیز شامل مصارف مزد و معــاش کارمنــدان و خریــد‬
‫اشیا و خدمات مورد ضرورت دولت میباشد‪ .‬و بعضی از مصــارف عمــومی دولت اســت کــه بشــکل مــداوم‬
‫برای دستگاه های دولتی وجود دارد که هدف از این مصارف تآمین خدمات است که در نزد جامعــه منحیث‬
‫وسایل تضمین کننده زنده گی آنها میباشد ‪.‬‬

‫مجموع مخارج جاری و سرمایه ئی دولت را در اصطالح خریـد هـای دولت مینامنـد مخـارج جـاری دولت‬
‫در حقیقت مخارجی است که بطـور کلی در زمـان جـاری منـافع ایجـاد کنـد‪ .‬این نـوع مخـارج دارای منـافع‬
‫مستقیم در آینده نیست و میتوان آن ها را مخارج مصرفی دولت تلقی نمود از جمله این نوع مخــارج مــزد و‬
‫حقوق پرداختی کارکنان دولت است که میتوان در خصوص وظیفه ثبات اقتصادی دولت نقش قابل توجه را‬
‫ایفا کند‪.‬‬

‫دسته دوم‪ -:‬مصارف انتقالی‪ :‬مصارف است که دولت در مقابل پرداخت یا انجــام خــدمتی بــه طــور مســتقیم‬
‫دریافت نکرده بلکه این مصارف عبارت از مصارف اســت کــه درآمــد یــا قــدرت خریــد را بــه صــورت بال‬
‫عوض از یک واحد اقتصادی به واحد دیگر اقتصادی انتقال میدهد‪.‬‬

‫پــرداخت هــای انتقــالی شــامل کمــک هــا و اعانــه هــای مختلــف دولت در بخش عمــومی و خصوصــی و‬
‫همچنانمؤسسات غیرانتقاعی مختلفه میباشد که باز پرداخت قروض مذکور و پرداخت ربح آن بــه کارمنــدان‬
‫ودریــافت کننــده گــان بحیث دین محســوب میشــود‪ .‬همچــنین و اگــذاری اعتبــارات بــا شــرایط مناســب و در‬
‫نتیجهفراهم کردن تسهیالت الزم برای فعالیت های مختلف اقتصادی و جهت دادن بــه بخش خصوصــی در‬
‫زمینه های مورد نظر بــه ویــژه صــنعت‪ ،‬زراعت و تــآمین رفــاه طبقــات مختلــف مــردم ســبب بوجــود آمــدن‬
‫مؤسسات بانکی و اعتباری دولت میشود‪ .‬عالوه بر ضوابط و اهداف فوق الذکر گروهی دیگری از شــرکت‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}36‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫های دولتی و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت نیز به منظور حفظ ثبات قیمت هــا وحمــایت از تولیــد کننــده‬
‫گان و تنظیم بازار محصوالت اساسی و مورد عمومی تأسیس میشود ‪.‬‬

‫باتوجه به نقش های مختلف فوق الذکر این دســته از مؤسســات بــانکی و مؤسســات اعتبــاری بــرای افــزایش‬
‫سرمایه و جبران زیان بعضی عملیات اقتصادی به حمایت دولت نیاز دارند‪ .‬از آن جمله میتوان بانــک هــای‬
‫را نام برد که در گذشته از فلسفه اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬تأسـیس شـرکت هـای دولـتی و مؤسسـات انتفـاعی ‪،‬‬
‫وابسته به دولت بوده و بنابر ضرورت های که احساس میشود به اینگونه مؤسسات ممد واقـع شـده و سـبب‬
‫تسریع فعالیت هــای این مؤسســات خواهــد گردیــد‪ .‬و این مؤسســات میتوانــد کاالهــا و احتیاجــات مــورد نیــاز‬
‫همگانی را فراهم آورند‪.‬‬

‫بر این اساس فعالیت های آنها شکل انحصاری داشته و منابع قابل مالحظــًه بــه بودجــه دولت کمــک میکنــد‪.‬‬
‫این نــوع درآمــدها ‪ ،‬درآمــدهای حاصــل از فــروش محصــوالت شــرکت هــای میباشــد‪ .‬بــا دخــالت دولت در‬
‫مکانیزم توزیع درآمد ها‪ ،‬در واقع یک قدم در بررسی اقتصادی جلو و قدم بیشتر نهاده و توجــه خــود را بــه‬
‫رفتار گروه های که مربوط به اقتصاد میباشد‪ ،‬قرار گرفته است ‪ .‬همانطوریکه در گذشته بدین مطلب اشاره‬
‫شد دولت عبارت از گروه اقتصـادی مصـروف بـه ادارات اسـت و نقش اساسـی آن عالوه برتـآمین خـدمات‬
‫غیرانتفاعی‪ ،‬تأمین امنیت وعدالت اجتماعی میباشد ‪ .‬در تعقیب این هدف و بیشتر به منظــور ایفــای این نقش‬
‫اساسی که دولت به ویژه درآمدهای مالیاتی متعددی را حاصل مینماید‪ .‬و به توزیع مجدد آنها بین طبقات کم‬
‫درآمد میپردازد‪ .‬به این اساس درجاهای توزیع مجدد غالبًا در خارج از بــازار بــه وجــود میآیــد‪ .‬کــه بطــرف‬
‫ساختمانهای مجدد مصروف اند‪.‬‬

‫دسته سوم‪ -:‬مصارف به منظور سرمایه گذاری‪ :‬اثرات سرمایه گذاری دولتی اهداف طویل المدت و کوتــاه‬
‫مدت اقتصاد ملی یک کشور را همآهنگ سـاخته و همچنـان سـرمایگذاری دولـتی صــرف نظـر از تـأمین و‬
‫ازدیاد سطح اشتغال باید اهداف طویل المدت اقتصادی را نیز تآمین کند‪ .‬یعنی اگر در اجتماع مشــکلبیکاری‬
‫وجود داشته و دولت در نظرداشته باشد که سرمایگذاری دولــتی بایــد بــرای رســیدن بــه ســطح اشــتغالکامل‬
‫انجام گردد‪ .‬و همچنان در طویل المدت هدف دولت صنعتی کــردن کشــور باشــد‪ ،‬بایــد بجایســرمایگذاری در‬
‫بخش زراعت در سکتور صنعت انجام گیرد‪ .‬کـه این نـوع مصـارف را بنـام مصـارف اقتصـادی دولت یـاد‬
‫مینمایند‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}37‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫این نوع مصارف شامل مصارف بـرای مطالعـه جهت ایجـاد سـاختمان و تأسیسـات ‪ ،‬خریـد سـاختمان هـای‬
‫اقتصادی ‪ ،‬احداث ساختمان ها و ماشین آالت و تجهیزات عمده و سایر کاالهائی سرمایوی و مشــارکت هــا‬
‫در سرمایه گذاری گفته میشود‪ .‬و مالیات بر درآمد شرکت ها دارائی تأثیر منفی به مخــارج ســرمایه گــذاری‬
‫در اقتصاد است ‪ .‬در حقیقت مالیات بر درآمد منافع شــرکت هــا را بعــد از اخــذ مالیــات کــاهش میدهــد‪ .‬و از‬
‫سرمایه گذاری های جدید میکاهد و مشکالت را باالی ســرمایه گــذاری بــرای توســعه ظــرفیت هــای فعلی و‬
‫کارخانه ها و یا به منظور تجدید تجهیزات وارد مینماید‪ .‬ولی در طویل المدت به نفع جامعه متذکره منجــر‬
‫میشود ‪ .‬و همچنان عوامل دیگری نیز وجود دارد که تأثیرات منفی این مالیات را بــه ســرمایه گــذاری هــای‬
‫بخش خصوصی وارد میکند‪ .‬و یا آن را بی تفاوت میسازد‪ .‬مثًال مالیــات بــر درآمــد‪ ،‬مالیــات کــه بــر اســاس‬
‫شرکت ها پرداخت میگردد ‪.‬‬

‫بنابرین برای اتخاذ تصمیم در مورد سرمایه گذاری جدیــد بایــد بــه مالیــات دیگــر هم توجــه نمــود‪ .‬و بــه این‬
‫ترتیب تأثیر نسبی مالیات بر درآمد شرکت ها به سرمایه گذاری کمــتر میشــود‪ .‬عالوه بــر این فــرض ‪ ،‬عـدم‬
‫انتقال مالیات بر شرکت ها فرضی و مشکوک است‪ .‬و قبول ناپـذیری تقاضـای سـرمایه گـذاری و توجـه بـه‬
‫بازدهی سرمایه را نامطمئین میسازد‪.‬‬

‫نقش مصارف دولت در توزیع درآمد‪:‬‬

‫همانطوریکه اشاره شد در اقتصاد بخش عمومی معمــوًال مصــارف بــه دســته جــاری و مصــرفی و ســرمایه‬
‫گذاری انتقاعی و کمک هــای بال عــوض تقســیم میشــود‪ .‬در مجمــوع دو نــوع مصــارف دولت کــه بیــان گــر‬
‫خریداری دولت در اقتصاد است‪ ،‬میتواند بطور جمعی در توزیع درآمد به صورت غیر مستقیم تأثیر داشــته‬
‫باشد‪ .‬این گونه مصارف مانند مصارف‪ .‬مانند مصارف در امــور تعلیم و تربیــه ‪ ،‬کارهــای آموزشــی‪ ،‬حفــظ‬
‫الصحه عمومی و غیره‪ .‬وضعیت توزیع درآمد افراد را قبل از اینکه وارد بازار کار شوند بهبود میبخشــد و‬
‫سبب افزایش درآمــد گــروه هــای کــه درآمــد پــاین دارنــد میگــردد‪ .‬بخصــوص اگــر رقم مربــوط بــه این نــوع‬
‫مصارف دولت را مورد توجه قـرار دهیم اثـرات مهم را کـاهش و نـابرابری توزیـع درآمـد مشـاهده خواهـد‬
‫شداین نکته حایز اهمیت است که در بیشتر مواقع افراد و گروه هــای دارای درآمــد پــاین و توانــائی چنــدانی‬
‫برایبهبود درآمد خود ندارند ‪ .‬بنابرین مصارف انتقالی دولت که در حقیقت پــرداخت هــای دولت تحت یــک‬
‫طرحاقتصادی به افراد و گروه های دارای درآمــد پــاین‪ ،‬تلقی شــده و میتــوان بــدون توجــه بــه توانــائی آنهــا‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}38‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫بطور مستقیم تأثیرات را در توزیع درآمد به وجود آورد‪ .‬بنـاًء پـرداخت هـای انتقـالی دولت در سـایر انـواع‬
‫مصارف دولت ‪ ،‬باالی توزیع درآمد نقش بسیار قابل توجهی را ایفا میکند ‪.‬‬

‫برنامه های گوناگونی آسایشی و انتقالی دولت در کشــورهای مختلــف بــرای جــبران درآمــد کم افــراد دارای‬
‫درآمد پاین واقع میشود‪ .‬و نا برابری توزیع درآمد عبارت انــد از کوپــون هــای مختلــف مــواد غــذائی بــرای‬
‫افراد کم درآمد‪ ،‬سیستم تأمین اجتماعی بــرای ســال منــدان و بازمانــده گــان‪ ،‬قرضــه هــای بیکــاری و منــازل‬
‫ارزان قیمت‪ ،‬ساختن خانه و بیمه های برای افراد از کار افتاده و کمک های نقدی و غیره‪.‬‬

‫در این جا باید به نقش سیاست های مختلف جهانی دولت از جملـه سیاسـت هـای قیمت گـذاری و حمـایت از‬
‫درآمد برخی از بخش های اقتصادی مانند زارعان نــیز اشــاره کــرد‪ .‬اعمــال کشــورهای مختلــف پیشــرفته و‬
‫درحال توسعه نشان میدهد‪ .‬چنانچه این سیاست های اقتصادی با هدف معین پالنگــذاری دقیــق اعمــال شــوند‬
‫میتوانند در کاهش نا برابری توزیع درآمد مؤثر واقع شوند ‪.‬‬

‫نکته اصلی که باید به ان اشاره کرد این است کــه انــدازه گــیری منــافع ناشــی از مصــارف دولت در توزیــع‬
‫درآمد کاری چندان ساده نیست برای مثال حتی نمیتوان تمام مصارف پرداخت های دولت از بابت پــرداخت‬
‫های انتقالی و رفاهی را معادل منافع دریافتی توســط افــراد واجــد شــرایط کم درآمــد دانســت‪ .‬زیــرا بخش از‬
‫وجـوهی مربـوط بـه پـرداخت هـای انتقـالی بـه کارکنـانی اجـرائی اینگونـه پالنهـای رفــاهی دولت پرداختـه‬
‫شود ‪،‬که این کارکنان در حقیقت اعضای جمعیت کمک گیرنده را تشکیل نمیدهند‪.‬‬

‫تاثیر مصارف دولت بر متغییرهای کالن اقتصادی‪:‬‬

‫مصارف دولت یا به صورت مخارج مصرفی است یا به صورت مخارج ســرمایه گــذاری مجمــوع مخــارج‬
‫مذکور یا مخارج بخش خصوصی مخارج کل را بو جــود میــآورد ‪ .‬در مقابــل مخــارج کــل تولیــد ملی قــرار‬
‫داردو تعادل اقتصادی از مقایسه مخارج کل و تولیدملی بدست آید یا افــزایش مخــارج کــل تولیــد ملی تــا حــد‬
‫اشتغال کامل افزایش پیدا کرده و پس از نقطه آن افزایش مخارج دولت با افزایش قیمت ها توام خواهــد شــد‪.‬‬
‫در این حالت افزایش تولید ملی ناشی از افـزایش نامتناسـب بهـای عناصـر تولیـد و یـا بـاال رفتن قیمت تمـام‬
‫شدتولید میباشد‪ .‬در کشور های نظــیر کشــورما تعــا دل اقتصــادی‪ ،‬اغلب در وضــعیت اشــتغال نــاقص اســت‬
‫ولیافزایش مخارج دولت همیشه با افزایش قیمت ها مواجه است بعبــاره دیگــر درجامعــه مــا بــه دلیــل وضــع‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}39‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫موجوددر بخش تولید که عمدتا ناشی از فقـدان زیـر بنـای اقتصـادی و اجتمـاعی مناسـب اسـت بین عناصـر‬
‫تولید هماهنگی الزم وجود نداشته وبخش تولیــد فاقــد انعطــاف پــذیری الزم اســت و بــه هنگــام تحــول وضــع‬
‫اقتصادی از مرحله اشتغال ناقص بـه مرحلـه اشـتغال کامـل قیمت هـای تولیـد افـزایش میابـد لـذا در اجـرای‬
‫سیاست ایجاد تعادل اشتغال کامل بایستی وضع اقتصادی کشور ها راکامال در نظر گرفت‪ .‬تعـادل اقتصـادی‬
‫درکشور های توسعه نیافته هرگز به مرحله اشتغال کامل تحول نخواهد یافت و تعادل اقتصادی درین کشور‬
‫ها گاه بارکود اقتصادی در بازار و گاهی با تورم شدید قیمت ها و سفته بازی که با اشتباه درین کشورها بــه‬
‫رونق اقتصادی تعبیر میشود‪ ،‬مواجه خواهد شد‪.‬‬

‫درآمد های دولت‪:‬‬


‫دولت ها به منظور پرداخت های مربوط به مخارجشــان نیــاز بــه کســب درآمــد دارنــد‪ .‬در اغلب کشــورهای‬
‫جهان مهمترین جزء درآمدهای دولت را درآمد های مالیاتی تشکیل می دهد ‪.‬‬
‫دربحث درآمد های عمـومی نـیز از نظـر مالیـه کالسـیک در آمـد هـای عمـومی بـه دو دسـته تقسـیم میشـود‬
‫درآمدهای عادی وفوق العاده‪ ،‬درآمدهای عادی عبارت از عوایـد هـای خالصــه ئی ودر آمـد هـای مالیـاتی‬
‫است‪ .‬در مقابل عواید فوق مخارج عادی دولت مطرح میشود که در حدود فعالیت مربوط به تنظیم عمــومی‬
‫وعدالت اجتماعی برآورده میشود‪ .‬درآمد فوق العاده عوایــد هســتند کــه از اســتقراض عمــومی وســایر منــابع‬
‫استثنای (در آمد های پولی ) تحصیل میشود عواید فوق از نظر مکتب کالسیک بــرای تــأمین مــالی مخــارج‬
‫فوق العاده و استثنائی تخصیص مییابند‪ .‬امروزه عواید عمومی تحت عنـاوین عوایـد خالصـه عوایـد مالیـاتی‬
‫وعواید استقراضی بررسی میشوند ولی به این سه دسته عواید‪ .‬عواید پــولی راکــه از ظــرفیت پــولی جامعــه‬
‫ناشی میشود باید اضافه شود زیرا عامل پولی امروز نقش عمده ئی را در تأمین مالی مصرف های عمومی‬
‫به عهده دارد‪.‬‬
‫همانطوریکه اشاره شد امروزه در تمامی کشور ها برای دولت ها وظایف اقتصادی گونــاگون پیش بینیشــده‬
‫است که در انجام این وظایف مجبورند مخارج ومصــارف بســیار ســنگینی را تحمــل شــوند ‪ .‬بنــا براینــبرای‬
‫تأمین مالی این مخارج دولت ها از راه‬

‫های مختلف در آمد های گوناگون جمع آوری میکند ‪ .‬تحول عواید عمومی از نظر کمی نتیجه افزایش روز‬
‫افزون مصارف عمومی است و برای تأمین مصارف عمومی که به طور مستمرکه در حال افــزایش هســتند‬
‫دولت ناگزیر است عواید های عمومی را تا انجا که امکان دارد گستریش دهد ‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}40‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫در مقایسه با قرن نوزدهم امروزه در حدود ‪ 30‬تا ‪ 45‬در صد عواید ملی در کشور های توسـعه یافتـه جهت‬
‫تأمین مصارف عمومی بوسیله دولت برداشت میشود در حالیکه این رقم در قرن نوزدهم برای کشــور هــای‬
‫مذکور هیچگاه از ‪ 15‬در صد تجاوز نکرده است‪ .‬از نظر کیفی نیز توسط روز افزون مصارف عمومی بــا‬
‫عث توسل دولت به منابع عواید بیشتری میگردد ‪ .‬مثال عواید خالصه دولت تــا قبــل از قــرن نــوزدهم عوایــد‬
‫خالصه کشاورزی بودنـد ودرقـرن نـوزدهم اهمیت خـود را از دسـت دادنـد‪ .‬حـال بـه شـکل عوایـد خالصـه‬
‫صنعتی وتجارتی (واحد های تولیدی متعلق به دولت وموسسات انتفــاعی دولت ) در اقتصادارشــادی اهمیت‬
‫تازه ای یافته اند‪.‬‬

‫درآمد های مالیــــــــاتی‬

‫مالیات بنابر تعریف علما ی کالسیک عبارت اسـت از یـک نـوع پـرداخت وتادیـه مـالی کـه درنتیجـه الـزام‬
‫قانون از نظر تأمین مالی مخارج دولت به صورت بال عوض به وسیله افراد انجام میشود‪.‬‬

‫الزم به ذکر است که اگرچه دریافت مالیــات هــا بــرای فــراهم ســاختن امکانــات ارائــه خــدمات دولــتی اســت‬
‫معذلک بین مبالغ حصولی واستفاده ئی کــه مؤدیــان مالیــاتی از خــدمات دولت میکنــد لزومـًا برابــری وجــود‬
‫ندارد ‪.‬یکی از معمترین راه های تأمین مخارج دولت جمع آوری مالیات ها است به عباره دیگر باتوجــه بــه‬
‫مقایسه این منبع مهم تأمین مالی با سایرمنالع میتوان گفت هــر چــه ســهم مالیــات هــا درتــأمین مخــارج دولت‬
‫بیشتر باشد از آثار نا مطلوب اقتصـادی مصـارف دولـتی کاسـته میشـود‪ .‬درکشـور هـای پیشـرفته بـرخالف‬
‫کشور های درحال توسعه که مالیات نقش ناچیزدارند تقریبًا مخارج دولت ازین طریق تأمین میشود‪.‬‬

‫حصول مالیات توسط دولت ها دارای سابقه طوالنی است وانواع وظیفه بندی آنها طی قرون متمادیتغییرات‬
‫بسیاری راتجزیه نموده‪ .‬لیکن با توجه با مفاهیم جدید وتقسیم بندی مالیاتی در ممالک پیشرفته میتوان آنها را‬
‫به پنج گروه ذیل تقسیم کرد‪:‬‬

‫‪ -1‬مالیات های که بر عواید ارتباط پیدا میکند‬

‫مالیات بر عواید اشخاص‬ ‫•‬


‫مالیات برعوایدشرکتها‬ ‫•‬
‫حق البیمه ها‬ ‫•‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}41‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫‪ -2‬مالیات ها یکه به مخارج مصرفی مربوط میشود‪:‬‬

‫مالیات بر مصرف همانند مالیات برعواید حصول میشود‪.‬لیکن به نسبت مصرف اشخاص است‪.‬‬ ‫•‬
‫صندق گمرکی ( محصول گمرکی ) مالیات بر دوران فروش و مالیات های خاص‪.‬‬ ‫•‬

‫‪ -3‬مالیات های که به مالکیت با انتقال ثروت ارتباط دارد‪:‬‬

‫مالیات بر ارزش خالص ثروت افراد‪.‬‬ ‫•‬


‫مالیات بر ارزش نا خالص دارائی افراد ‪.‬‬ ‫•‬
‫مالیات بر ارزش دارائی‪.‬‬ ‫•‬
‫مالیات بر ارزش سرمایه‪.‬‬ ‫•‬
‫مالیات برارزش دارائی منتقل شده از طریق میراث ‪،‬هبه‪ ،‬یا طرق دیگر‪.‬‬ ‫•‬

‫‪ –4‬مالیات های که فی النفسه بــه فعــالیت هــای تجــارتی مرتبــط میشــود وبــر مبــالغ دریــافتی ســهام ســرمایه‬
‫وغیره ونوع خاص از فعالیت های تجارتی تحمیل میگردد‪.‬‬

‫‪ – 5‬مالیات های که بر صادرات وضع شود‪.‬‬

‫در گذشته مالیات ها بدو دسته عمده مستقیم وغیر مستقیم میشدند درین طبقه بندی منظور از مالیــات مســتقیم‬
‫مالیات بوده که شخص پرداخت کننده آنرا تحمل میکرد و اوًال نمیتوانست آنرا به دیگری منتقل نماید ‪ .‬ماننــد‬
‫مالیات بر عواید ودارائی ‪.‬اما درمالیات غیر مستقیم فـرض بـراین بـود کـه پـرداخت کننـده مالیـات را افـراد‬
‫دیگر منتقل میکند وخود اوفقط رسید پرداخت مالیات است ‪ .‬مثل مالیات بر فروش‪،‬حقوق گمــرکی ‪،‬مالیــاتبر‬
‫مشروبات وهمانند آنهــا ‪.‬در عمــل این نــوع طبقــه بنــدی عمالً فایــده بخش نخواهــد بــود زیــرا توزیــع نهــائی‬
‫بارمالیاتی همیشه روشـن نخواهـد بـود مثال قسـمتی ار مالیـات بـر عوایـد شـرکت هـا ممکن اسـت صـاحبان‬
‫شرکت ها به دیگران منتقل شود ویا مالکین ‪،‬قسمتی از مالیات بر دارائی خود را به اســتفاده کننــدگان منتقــل‬
‫نماینــد‪ .‬امــادر نشــانگر آنســت کــه ســهم عوایــد هــای مالیــاتی نســبت تولیــد ناخــالص داخلی در کشــور هــای‬
‫پیشــرفته ‪.‬بــر خالف کشــور هــای درحــال توســعه درطــول ســال هــای مختلــف رقم قابــل تــوجهی را بخــود‬
‫اختصاص دهــد بنــابر این چنانچــه اشــاره شــد بــا توجــه بــه این کــه عوایــد مالیــاتی از ثبــا ت نســبی بیشــتری‬
‫برخـوردار اسـت واز راه بسـیاری گونـاگون قابـل جمـع آوری میباشـد ؛بـاالبودن سـهم این گونـه عوایـد هـا‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}42‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫درتأمین کالی مخارج دولت میتوان آثار اقتصادی مطلوبی به همراه داشته باشــد‪ .‬قســمی کــه توضــیح گردیــد‬
‫مالیات عبارت از وجوهی است که دولت ها بمنظور تأمین مخارج و مصارف خدماتی ‪ ،‬دفاعی و غــیره از‬
‫اشخاص حقیقی و حقوقی اخذ میگردید‪ .‬بناًء مالیات را به مالیات مستقیم و غیر مستقیم طوری خالصه قرار‬
‫ذیل بیان میشود‪.‬‬

‫مالیات مستقیم ‪:‬‬

‫در مالیات بندی مستقیم اوال مالیات هر شخص حقوقی ویا حقیقی به طور مجزا تعیین می گردد‪ .‬ثانیا مالیات‬
‫دهنده مالیات متعلقه را مستقیما به دولت پرداخت می کند‪ .‬به عنوان مثال اگـر شخصـی آپارتمـانی را اجـاره‬
‫دهد‪ ,‬میزان مالیات توسط ممیز مالیاتی به صورت مجزا تعیین وموجر باید نسبت به پرداخت آن اقدام کند‪.‬‬

‫از جمله مالیـات هـای مسـتقیم می تـوان از مالیـات بردرآمـد فــردی‪ ,‬مالیـات بردرآمـد شـرکت هـا و مالیـات‬
‫بردارایی ها نام برد‪.‬‬

‫مالیات غیر مستقیم‬

‫مالیات است که مستقیمًا از مؤدی مالیات دریافت نشده و دریافت آن از طریق تولید کننده گــان و وارد کننــده‬
‫گان امتعه میباشد‪ .‬و به اساس آن به تولید کننده گان و وارد کننده گان امتعه اجازه داده میشود‪ .‬تــا مالیــات را‬
‫که پرداخت کرده است باالی قیمت امتعه خود بیافزایــد و در نهــایت همــراه قیمت اصــلی امتعــه از مصــرف‬
‫کنندًه نهائی دریافت می نماید‪.‬‬

‫به تعبـیر دیگـر مالیـات غـیر مسـتقیم را مصـرف کننـده بـا گـران تـر خریـدن امتعـه بـه فروشـنده میـپردازد‬
‫وفروشنده از طریق عوامــل ذکــر شــده بــه دولت تحویــل میدهــد‪ .‬مثًال مالیــات مــوتر ‪ ،‬مالیــات تلویزیــون و‬
‫غیره ‪.‬‬
‫درهر صورت مالیات غیر مستقیم از تولید کننده گان و تجار گرفته میشود‪.‬‬

‫مالیات براجناس تجارتی‪:‬‬


‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}43‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫در رابطه به مالیات مترقی که باالی اجناس صادراتی و وارداتی وضع میشود‪ .‬بایــد گفت وقــتی مالیــات را‬
‫باالی اجناس وضع میکنند که ممالک مورد نظر خود تولید کننده و خود مصرف کننده باشد‪ .‬بناًء باید بــاالی‬
‫اجناس که خود کشور به آن ضرورت دارد‪ .‬در این صورت بایــد بــاالئی اجنــاس مــورد ضــرورت فیصــدی‬
‫معین مالیه را بلند ببرد تا زمانیکه صادر کننده قادر به صادر همچــو اجنــاس نشــود‪ .‬یعــنی اینکــه در حقیقت‬
‫برای جلوگیری از این نوع صادرات ما از محدودیت های مالیاتی استفاده میکنیم ‪.‬‬

‫از طرف دیگر در صورتیکه کشور متذکره خود تولید کننده نباشد و صرف مصرف کننده باشــد پس در این‬
‫صــورت مقامــات کشــور متــذکره بایــد فیصــدی معین مالیــات را بــاالی همچــو اجنــاس کــه بــرآن ضــرورت‬
‫ندارد ‪،‬کاهش دهد تا اینکـه صــادر کننـده گـان تشـویق بـه صــادرات همچـو اجنـاس بـه خـارج کشـور شـود‪.‬‬
‫وهمچنان در مورد واردات نیز میتوان تــذکر داد کــه کشــور مــورد نظــر در صــورتیکه اجنــاس معین را در‬
‫داخل کشور تولید کنند و بخواهنــد از واردات اجنــاس متــذکره جلوگــیری نماینــد‪ ،‬مالیــات بلنــدتری را بــاالی‬
‫همچو اجناس وضع مینمایند که بنام محدودیت های مالیاتی بر اجناس واردات یاد میگردد‪.‬‬

‫نقش مالیات در توزیع درآمد ‪:‬‬

‫مالیات یکی از اجزای مهم سیاست های دولت در بهبود توزیع درآمد میباشد‪ .‬تمامی مالیات بر دارائی باالی‬
‫درا مد اثرات بی شایبًه را وارد مینماید‪ .‬بخصوص باالی توزیع درآمد افراد تأثیر وارد مینماید‪ .‬نکتــه حــایز‬
‫اهمیت این است که برخی از نتایج تأثیر مالیات بر توزیع درآمد بر مبنــای تحلیــل نظــری اســتوار اســت‪ .‬در‬
‫حالیکه در دنیای کنونی به علت مشکالت مختلف انتقال مالیات برای افراد نتایج عملی مشاهده شــده و اغلب ـًا‬
‫با نتایج نظری و تیوری تأثیر بر توزیع درآمد متفاوت است ‪ .‬یکی از مالیات مؤثر بر توزیع درآمد که قــادر‬
‫نا برابری را تخفیف دهد‪ ،‬مالیات بر درآمد تصاعدی و یا باال رفتن عواید اشــخاص اســت‪ .‬اگرچــه بیشــترین‬
‫بار این مالیات بر دوش افراد پر درآمد سنگینی میکنـد‪ .‬امـا بـه منظـور کـاهش نـا برابـری عوایـد‪ ،‬توزیـع‬
‫درآمد مؤثر است ‪.‬‬

‫باید توجه داشت که هر چه نرخ این نوع مالیات بیشتر باشد تآثیرات آن در توزیع درآمد بیشتر خواهد بــود ‪.‬‬
‫اما اگر نرخ نهای مالیات بسیار باال باشد به علت تآثیر نا مساعد این نوع مالیات بر تولید‪ ،‬عرضه کار‪ ،‬پس‬
‫انداز و غیره نه تنها توزیع درآمد بهبود نمیابد بلکه نا برابـری را نـیز افــزایش میدهـد‪ .‬بنـابرین بهـتر اسـت‬
‫سیستم مالیات بر درآمد تصاعدی یک سیستم معتدل باشد‪ .‬اگر مالیات بــر درآمــد شــرکت هــا تصــاعدی تلقی‬
‫شود و بار این مالیات بر صاحبان شان تحمیل میشود و میتواند نقش مؤثری را در کاهش نا برابری توزیع‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}44‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫درآمد ایفا میکند‪ .‬ولی اگر بار این مالیات به صورت افزایش قیمت به مصرف کننده گــان کاالهــای تولیــدی‬
‫شرکت ها منتقل شود در این صورت یک مالیات تنازلی تلقی شده و بر توزیع درآمد تآثیر نا مساعد خواهــد‬
‫داشت‪ .‬عالوه بر مالیات نامبرده سایر مالیات مسـتقیم ماننـد مالیـات بـر ثـروت و دارائی‪ ،‬مالیـات بـر ارث‪،‬‬
‫مالیات بر هدایا و مالیات بر منابع سرمایه میتواند درکاهش نابرابری توزیع درآمدنقش مهمی راایفا میکنند‪.‬‬
‫ریگ نانو اقتصاد دان ایتالیاوی برای بهبود توزیع درآمد اصلی برای مالیات بــر ارث پیشــنهاد کــرده اســت‬
‫این اصل در اقتصاد بخش عمومی به اصل ریگ نانو معروف است‪ .‬بـر اسـاس این اصـل نـرخ مالیـات بـر‬
‫ارث باید به اساس مدت دارائی (تعداد دفعات که این ارث دست به دست شده است) تغیر یابــد‪ .‬یعــنی هرچــه‬
‫عمر دارائی بیشتر باشد نرخ مالیات نیز باید افزایش یابد ‪.‬‬

‫مالیات غیر مستقیم نقش کمتری در تغیر توزیع درآمد دارد زیرا این نوع مالیات اغلب شکل تنـازلی را دارا‬
‫بوده و در نتیجه بار بیشتری این نوع مالیات بر دوش افراد کم درآمد سنگینی میکند ‪.‬‬

‫بنابر این چنین مالیات ممکن است تآثیر نا مطلوب در توزیع درآمد داشته باشد‪ .‬برای مثال مالیات برفــروش‬
‫عموم کاالهای را درنظر میگیرد‪ .‬با توجه به اینکه افراد ثروتمند و گــروه هــای مختلــف دارای درآمــد بــاال‬
‫نسبت به افراد کم درآمد در حد کمتری از درآمد خود را مصرف میکنند‪ .‬بنابرین اگر مالیات بر مصــرف و‬
‫فروش عموم کاالها بدون هیچ گونه تبعیض صورت گیرد‪ .‬امــا بــر عکس بــار بیشــتر این مالیــات بــر دوش‬
‫افراد کم درآمد خواهد بود‪ .‬و تأثیرات نامساعدی را بر توزیع درآمد خواهد داشت‪ .‬اما باید توجــه داشــت کــه‬
‫این نــوع مالیــات همــواره یــک مالیــات تنــازلی تلقی نمیشــود ‪ .‬زیــرا نــوع کاالهـای مشــمول مالیــات در این‬
‫خصوص نقش مهمی دارنــد‪ .‬بــرای مالیــات بیشــتر بــر کاالهــای مصــرفی افــراد ثروتمنــد و ضــع میشــود و‬
‫کاالهای مصرفی افراد کم درآمد با نرخ پائین و یا صفر قابل مالیات واقع میشــود‪ .‬این نــوع مالیــات میتوانــد‬
‫در تقلیل با برابری توزیع درآمد تأثیر داشته باشد ‪ .‬برای تآثیر مالیات و چگــونگی انــدازه گــیری تخفیــف نــا‬
‫برابری در توزیع درآمد میتوان از معیارهای مختلف استفاده کرد‪ .‬برای مثال جدول ذیــل نشــان میدهــد کــه‬
‫پس از وضــع مالیــات و تغــیر نظــام مالیــاتی در ســالهای‪ 1981 -1982‬این امــر در تخفیــف نــا برابــری‬
‫توزیعدرآمد انگلستان مؤثر بوده است‪ .‬ارقــام جدول فــوق نشــان میدهــد منحــنی پس از وضــع مالیــات کــامًال‬
‫داخل منحنی قبل از وضع مالیات قرار میگیرد‪ .‬باید توجه داشت که تغــیرات ســایر متغیرهــای اقتصــادی از‬
‫جمله منابع مختلف درآمـد و تغـیرات قیمتهـا میتوانـد در توزیـع درآمـد تـأثیر داشـته باشـد بـه عبـارت دیگـر‬
‫بررسی دقیق آثار ناشی از مالیات در کاهش درجه نابرابری توزیع درآمد با مشکالت مواجه است‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}45‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫عواید غیر مالیــــــاتی‪:‬‬

‫عواید غیر مالیاتی وجوهی هستند که دولت از فعالیت های اقتصادی خود جمع آوری میکند واین عوایــد بــه‬
‫شکل عواید ناشی از سرمایه گذاری های مختلــف اســت‪ .‬بادریــافت کــار مــزدی اســت کــه دولت از خــدمات‬
‫گوناگون خود دریافت میکند واز ویژگی های چنین عواید های بر خالف عواید های مالیاتی که پــرداخت از‬
‫طرف مردم جنبه اجباری دارد واختیاری بودن آن است که بسیاری میزان این عواید بستگی به خرید یاعــدم‬
‫خرید تولیدات وخدمات مختلف ارائه شده دولت از طرف مردم دارد و بنابر این چنین عوایــد اغلب نــا منظم‬
‫وتا اندازه نامطمئین هستند برخی ازاین عواید هاعبارتند از‪:‬‬

‫الف‪ :‬سود ناشی از انحصا رات دولت مانند نفت‪ ،‬ترانسپورت‪ ،‬برق‪ ،‬تلفن وغیره ‪.‬‬

‫ب‪ :‬مزد کار برای خدمات گوناگون مانند عوارض ها که توسط سازمان های دولتی ارائه میشود‪.‬‬

‫ج‪ :‬عواید های ناشی از فروش یا اجاره امالک عمومی‪.‬‬

‫د‪ :‬وام واستقراض از مردم با مقامات پولی به صورت انتشار پول‪.‬‬

‫چنانچه عواید مالیاتی برای تأمین مخارج مالی دولت کافی نباشد الزم است عواید غیر مالیــاتی ‪.‬این کســری‬
‫را تأمین کند ‪.‬‬

‫عواید های اســــتقراضی‪:‬‬

‫در حقیقت وجود عواید های استقراضئ در مجموع عواید های عمــومی درابتــدا بســیار نــاچیز واتفــاقی بــود‬
‫وقرضه از طرف دولت ها وسالطین اغلب از بانک های خصوصــی بــه طــور مســتقیم انجــام میشــد ولی از‬
‫قرن شانزدهم با شدت گرفتن درجه اجحاف بانکداران خصوصی ‪.‬دولت ها مجبور شدند به قرضــه ملیــوپس‬
‫انداز های مردم متوسل شوند ‪.‬‬

‫در ابتدا برای جلب پس انداز های خصوصی اوراق به تدریج باافزایش استقبال عمــومی نــرخ بهــره قرضــه‬
‫ملی پائین آمده به ‪ 3‬تا ‪ 4‬درصد رسید ‪ .‬الزم به ذکر است که عمدتًا عامل جنگ از نظر تازیخی نقش بسیار‬
‫مهم در افزایش عواید های استقراضی داشته اند‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}46‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫عواید های استقراضی مبالغی است که دولت برای تأمین کسری عواید ورفع حوایج فوری بــا انجــام برنامــه‬
‫ها ی مختلف خود از منابع داخلی یا خارجی به عنوان وام دریافت وبهــره واصــل آن را بــه اقســاط یادرســر‬
‫رسید از محل عواید مالیاتی یـا دیگـر منـابع مـالی پـرداخت مینمایـد‪ .‬عوایـد استقراضــی دولت بـه دوبخشـی‬
‫استقراض داخلی و خارجی را بطور مشرح قرار ذیل توضیح داده مشود‪.‬‬

‫الف‪ :‬استقراض داخلی‪:‬‬

‫توسل به پس انداز از افراد کشور برای تآمین مصارف عمومی کشوری اســت و تــابع بــه قــدرت پس انــداز‬
‫افراد داخل کشور میباشد ‪.‬‬

‫ب‪ :‬استقراض خارجی‪:‬‬

‫استقراض خارجی توسل به پس اندازهای است که درخارج کشور صــورت میگــیرد‪ .‬و تــابع بــه قــدرت پس‬
‫انداز داخلی نبوده بلکه تابع به پس اندازهای خارجی میباشد‪ .‬و به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم امکــان‬
‫پذیر است‪.‬‬

‫قرضه های خارجی که بصورت قرضه مستقیمًا از دولت های خارجی اخذ گردد‪ ،‬بنــام اســتقراض مســتقیم‬
‫یاد میشود‪ .‬و صورتیکه از محـل پس انـدازهای بخش خصوصــی خـارجی بشـکل قرضــه اخـذ گـردد‪ ،‬بنـام‬
‫استقراض غیرمستقیم یاد میگردد ‪.‬مثًال توسط انتشار اوراق قرضه دولتی در بازارهای سرمایه یا بازارهای‬
‫بورس خارجی تحصیل میگردد‪.‬‬

‫عوایـــــــد های پولی‪:‬‬

‫پول آفرینی حربه دولت است وبه دلیل خطرات وزیان های پول آفرینی ســعی میشــود فقــط در واقعیت هــای‬
‫فــوق العــاده حســاس‪ ،‬تــأمین مــالی از این طریــق صــورت گــیرد‪ .‬پــول آفریــنی نیازمنــد بــه سیســتم مالیــاتی‬
‫وتجهــیزات ومصــارف اداری نیســت وتــأمین مــالی از طریــق پــول آفریــنی عمــدتًا دولت هــای ضــعیف‬
‫صورتمیگیرد باید توجه داشت که پول آفرینی ووام گرفتن در مقولــه متفـاوت میباشــند امــا چــون در شــرایط‬
‫متفاوت مهمترین نوع پــول آفریــنی ‪ .‬شــکل وام گــیری از بانــک مرکــزی را بخــود میگــیرد این دومقولــه بــا‬
‫یکدیگر اشتباه میشود احتماالًدولت از طریق بانک های مرکزی که قدرت خلق پــول جدیــد را دارد‪ ،‬کســری‬
‫بودجه خود را تأمین کند ‪ .‬این عملکرد بر اقتصاد کشور آثار نا مطلــوبی خواهــد داشــت‪ .‬ولی معمــوال دولت‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}47‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫ها به علت سهل الحصول بودن استقراض از بانک مرکزی در شرایط کــه در گــیر مشــکالت زیــادی باشــند‬
‫بدین حربه متوسل میگردد وبانک مرکزی با چاپ وخلق پول جدید به دولت وام میدهــد کــه این نــوع عوایــد‬
‫دولت را عواید پولی نیز میگویند‪.‬‬

‫امتیاز انتشار پــول در انحصــار دولت اســت لیکن منحصــرًا از طریــق بانــک مرکــزی و بــدون دخــالت هیچ‬
‫دستگاه دولتی و یا خصوصی دیگر به اجرا گذارده میشــود‪ .‬بــدین تــرتیب بانــک مرکــزی از این لحــاظ یــک‬
‫مؤسسه مستقلی است‪ .‬بانک مرکزی بر مبنای پشتوانه پولی کشور پول کاغذی مــورد احتیــاج را بــا صــالح‬
‫دید شورای پولی و اعتباری که جــزء الینفــک بانــک مرکــزی اســت و بــا تصــویب دولت نشــر کــرده و بــه‬
‫جریان گذاشته و یا از جریان خارج میسازد‪ .‬انتشار پول برمبنای پشتوانه پــولی صــورت میگــیرد وپشــتوانه‬
‫پول منتشره همان طوریکه قبًال اشاره گردید شامل طال واسناد و اوراق بهاداربه قرارذیل است‪.‬‬

‫عواید از طریق تولیدات‪:‬‬

‫محاسبه درآمد ملی ازطریـق تولیـدات مرحلـه بـه مرحلـه صـورت میگـیرد‪ .‬بـرای این کارنخسـت تولیـدملی‬
‫وسپس محصول ملی درمحاسبه وباالخره درآمدملی راازآن حاصل میکــنیم‪ ،‬دراین قســمت الزم اســت تاقبــل‬
‫ازهمه باید تولید ملی رامورد مطالعه قرار دهیم‪.‬‬

‫الف‪ :‬تولید ملی‪:‬‬

‫منظور از تولید ملی همانطوریکه اشاره شد‪ ،‬ارزش افزوده یا تولید ناخالص داخلی که متعلق به یک ملت یا‬
‫جامعه معین است‪ ،‬میباشد ‪ .‬مؤسسات مالی و تولیدی‪ ،‬خانواده ها و ادارات هم در ایجاد ارزش افزوده یعنی‬
‫درآمدهای شرکت ها سهم بارزی را ایفا میکند‪ .‬و اصـًال ارزش افــزوده یــا درآمــد ناشــی از دخــالت عوامــل‬
‫تولید مانند کار‪ ،‬زمین و سرمایه اســت کــه بــاعث بوجــود آمــدن درآمــد هــای تولیــدی اعم از تولیــد کاالهــا و‬
‫خدمات میشود‪.‬‬

‫ب‪ :‬تعین درآمد ملی بر اساس تولیدات ملی‪:‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}48‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫معموًال از مجموعه تولیدات داخلی نهائی عامل های تولیــد کننــده یــک جامعــه بــه ویــژه مؤسســات طی یــک‬
‫دوره حسابی مجموعی تولیدات ناخالص حاصل میشود‪ .‬و از مجموعه این تولیدات یعــنی مؤسســات مــالی و‬
‫غیر مالی ‪ ،‬خانوارها ‪ ،‬ادارات طی یک زمان کوتــه محصــول ناخــالص داخلی بدســت میایــد‪ .‬و منظــور از‬
‫تولید و محصول ناخالص داخلی ‪ ،‬حاصل این تولیدات و محصوالت به قیمت بـازار اسـت‪ .‬بنـاًء درآمـد ملی‬
‫را بر اســاس تولیــدات ناخــالص داخلی چــنین میتــوان نوشــت‪ .‬مجمــوع محصــول ناخــالص داخلی = تولیــد‬
‫ناخالص داخلی مؤسسات غیر مالی‪ +‬تولید ناخالص داخلی ِم ؤسسات مالی‪ .‬محصول ناخالص داخلی به این‬
‫خاطر ناخالص است که شامل استهالکات سرمایًه ثابت نیز میباشد‪.‬‬

‫سایر منابع درآمدهای دولت‪:‬‬


‫عالوه بر درآمدهای فوق الذکر دولت دارای درآمد های متعددی دیگری نیز هست که در مقابــل انجــام یــک‬
‫عــده خــدمات غــیر انتفــاعی دولت معمــوًال حــد اکــثر بهــای تمــام شــد خــدمات و کاالهــای را کــه تــأمین‬
‫میکندازمصـــرف کننـــده گـــان دریـــافت میـــدارد‪ ،‬اخـــذ میگـــردد‪ .‬از این درآمـــدها میتـــوان بـــترتیب حـــق‬
‫خروج ‪،‬گذرنامه‪ ،‬حق صدور کسب گروه های پیشه وران حق صدور شناسنامه ها‪ ،‬راپورها و غیره‪.‬‬

‫حق امتیازات مختلف برای سرمایه گذاری و انکشاف و ایجاد واحدهای تولیدی و غــیره آن حــق انحصــاری‬
‫درآمد تولید بعضی کاالها از قبیل درآمد ذخایر و مخابرات و شرکت های سهامی کارخانــه جــات دولــتی را‬
‫در بر میگیرند‪.‬‬

‫الف‪ :‬درآمدهای اختصاصی دولت‪:‬‬

‫مصرف درآمدهای اختصاصی در قانون بودجه ساالنه پیش بینی میشود‪ ،‬که به موجب قوانین خــاص بــرای‬
‫مصرف و یا مصارف خاص در بودجه مجموعی کشور تحت عنوان درآمدهای اختصاصی در نظر گرفتــه‬
‫میشود‪.‬‬

‫ب‪ :‬جرایم منحیث منبع درآمد دولت‪:‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}49‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫جرایم نیز به عنـوان منبـع مهم درآمـدهای عمـومی اسـت کـه بـه حسـاب خزانـه دولت وارد میگـردد‪ .‬مثًالَ ‬
‫جریمه رهنمائی و راننده گی که پس از حصــول یــا بدســت آوردن و وارد شــدن امــوال بــه حســاب دولت بــه‬
‫عنوان منابع درآمد محسوب میگردد‪.‬‬

‫مداخله دولت در مرحله توزیع عواید‪:‬‬

‫امروزه دولت ها از طرق نظارت در تعیین میزان مزد ها و سایر عواید در مرحله توزیع عاید در بازار به‬
‫مداخلــه و عمــل میــپردازد‪ .‬ضــعف قــدرت عمــل و محــدود بــودن حقــوق کارکنــان در مقابــل قــدرت عمــل و‬
‫امتیازات حقوقی وسیع و نا متناسب کار فرمایان و سرمایه داران ایجاب میکند که دولت ها از گروه مــزد و‬
‫حقوق بگیران حمایت کند و در تعیین و تحول عواید آنها نظارت کنند این حمایت ها و نظارت هــا بــا انــواع‬
‫مختلف از جمله بصورت تعیین یک حداقل مزد و نظارت بر تحول سطح مزد ها به تناسب تحول مصــارف‬
‫زنده گی صورت میگیرد‪ .‬در این مورد دولت بر مبنای احتیاجات فردی و خانواده گی و اجتماعی کارکنــان‬
‫برای هر یک از طبقات شغلی یک حداقل مزد تعیین میکند و کار فرمایان را به رعایت آن نا گزیر میسـازد‬
‫‪ .‬حداقل مزد که بدین ترتیب تعیین میشود دارای قدرت خریدی است که تامین حداقل نیازمندی ها یعنی تهیه‬
‫حداقل کاال ها و خدمات ضرورت و مورد نیاز جاری و اجتماعی کارکنان و فامیل آنها را کــه تــا حــدی کــه‬
‫عرف و مقتضیات هر جامعه ایجاب کند امکان پذیر میسازد تعیین حداقل مزد دارای میکــانیزم هــای خــاص‬
‫و متعددی است که طبق آنها نخست حداقل مزد یک کارگر ساده تعیین میشود و ســپس از روی ضــرایب و‬
‫در صد های معیین حداقل مزد ســایر طبقــات شــغلی تعــیین میگــردد و در زمــان امکــان در منــاطق مختلــف‬
‫کشور تغییر میابد‪.‬‬

‫فصل چهارم‬

‫تاثیرات استقراض دولت باالی اقتصاد‬

‫تاثیرات استقراض داخلی باالی تقاضای مجموعی‬

‫یک امر مسلم وبدهی است که هرنوع فعالیت های دولتی در یک مملکت بصورت عمومی وفعالیت هــای‬
‫اقتصادی ومالی دولت بصورت خاص چه از جنبه عواید وچه از جنبــه مصــارف دولت بصــورت مســقیم‬
‫ویا بصورت غیر مسقیم جریان وقایع اقتصادی وحاالت اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}50‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫اســتقراض داخلی دولت بــه حیث یــک نــوع عوایــد غـیر منظم تــابع بــه این قاعـده کلی بــوده و بنــا بــراین از‬
‫یکطرف حین دریافت وسایل قرضوی وبکار انداختن آن درچوکات مصــارف دولت واز طــرف دیگــر حین‬
‫تادیه واپس این قرضه ها جریان وقایع اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد‪ .‬کمیت وکیفیت این تاثیرات نظــر‬
‫به‬
‫نوعیت قرضه های دریافت شده (مثال دریافت قرضه از سیستم بانکی‪ ،‬دریافت قرضه ازمقامات جمع کننــده‬
‫سرمایه ودریافت قرضه از مردم) ونظربه ساحات بکار انداختن وسایل قرضوی بدست آمده کامال بصورت‬
‫متفاوت میباشد که دراین بحث تاثیرات آن باالی تقاضای مجموعی اقتصاد مورد بحث قرار داده میشود ‪.‬‬

‫برای اینکه تاثیرات استقراض داخلی دولت یعنی قرضه های را که دولت حین بــروز احتیاجــات مــالی فــوق‬
‫العاده ازمنابع داخلی بدست میآورد بصورت واضیح وسیستماتیک مورد بحث وتحلیــل وارزیــابی قــرار داده‬
‫شده بتواند باید نخست بین دریافت وسایل قرضوی از یکطــرف بعمــل آیــد زیــرا قرضــه هــا درهــر دوحــالت‬
‫متــذکره تــاثیرات مختلــف را بــاالی اقتصــاد خصوصــی وارد مینماینــد‪ .‬اســتقراض دولت میتوانــد تــاثیرات‬
‫توسعوی ویا تحریک کننده را باالی فعالیت های اقتصادی وارد نموده ویا تاثیرات انقباضی و محــدود کننــده‬
‫را وارد نماید‪ .‬چون تاثیرات توسعوی وانقباضی نظربه منابع دریافت قرضه یا قرضه دهندگان فرق مینماید‬
‫بنابران باید منابع مذکور بصورت جداگانه مورد بحث قرار داده شود ‪.‬‬

‫درصورت استقراض داخلی طوریکــه قبال نــیز تــذکرداده شــد دولت قرضــه هــای خــود را از مــردم و یــا از‬
‫سیستم بانکی بدست میاورد که هر کدام تاثیرات متفاوت را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینماید بــه‬
‫این معنی که هرگاه دولت وسایل مالی مورد ضرورت خودرا از طریــق کریــدت هــای بــانکی یــا از طریــق‬
‫فروش اسناد قرضه دولتی از مردم بدست آورد در اینصورت چـون مقـدار پـول دراقتصــاد در هرزمـان بـه‬
‫یک پیمانه معین اســت بنــا بــراین امکانــات دریــافت قرضــه را بــرای عــاملین اقتصــادی خصوصــی محــدود‬
‫میسازد‪ .‬درصورتیکه این استقراض دولت از طریق کریدت های اضافی یا نشر بانکوت هــا تمویــل گردیــده‬
‫وازطریق مصارف دولت شامل دوران اقتصاد گردد باعث بلند بردن عاید یا قدرت خرید عــاملین اقتصــادی‬
‫میشود‪ .‬بلند رفتن قدرت خرید به نوبه خود تاثیرات را باالی میالن مصرف وســرمایه گــذاری هــای عــاملین‬
‫اقتصادی وارد مینماید یا به عباره دیگر تقاضای مجموعی برای اشیا وخدمات نیز افزایش میاید‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}51‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫عدهء از اقتصاد دانان کریدیت های اضافی را بذات خود به حیث سرمایه مالحظه مینمایند که برطبق این‬
‫نقطه نظر سرمایه صرف عبارت ازیک نتیجه پس انداز نبوده بلکه همچنان نتیجه خلق گریدت نیزمیباشد‬
‫که اساس این نظریه به جان ال (‪ )John law‬و مکلیود ( ‪ )Macleod‬نسبت داده میشود‪.‬‬

‫این نظریه درآلمان از طرف شومپیتر (‪ )Schumpeter‬به نحو خاص انکشاف داده شــد بــه این معــنی کــه‬
‫موصوف در عوض کریدت اضافی اصطالح کریدت ایجادی را بکار برده است واین نوع کریدت را بنا به‬
‫سه دلیل به حیث محرک ومشوق تولید میداند که عبارت اند از‪:‬‬

‫الف‪ :‬بوسیله کریدت های ایجادی این مکان میسـر میگـردد تـا از نـیرو هـای مولـده اقتصـاد بصـورت بهـتر‬
‫مولدتر استفاده صورت گیرد ‪.‬‬

‫ب‪ :‬کریدت های ایجادی بسوی بلند بردن قیمت ها رهنمائی گردیــده و در این صــورت دریــافت کننــده گــان‬
‫عاید ثابت نظربه سابق کمتر مصرف نموده میتواند‪ .‬دراثر کم شدن مصرف پس انداز های اجبــاری بوجــود‬
‫آمده و توسط آن تولید اشیای سرمایوی در زمان آینده توسعه داده شده و در نتیجه بهبود و افزایش درتولیــد‬
‫اشیا درزمان آینده بوجود می آید‪.‬‬

‫ج‪ :‬کریدت های ایجادی به حرکت انداختن ذخایر تولیدی راکد وبال استفاده را امکان پــذیر میســازد‪ .‬برطبــق‬
‫نظر شومپیتر کریدت های ایجادی برای متشبثین فعال و زرنگ این مکــان را میســر میســازد تــا قیمت هــای‬
‫بلندتری را برای وسایل جدید ومدرن تادیه نموده وتوسـط آنهـا بصـورت مولـدتر و نـافع ترکـار نمایـد زیـرا‬
‫وسایل تولیدی مدرن سبب افزایش کمیت وبهبود کیفیت تولیدات گردیده ودر نتیجـه بـاعث بلنـد بـردن منفعت‬
‫میگردد ‪.‬‬

‫برعکس آن وقتیکه دولت وسایل مالی مورد ضرورت خودرا از طریق نشر اســناد قرضــه دولــتی از مــردم‬
‫بدست آورد دراین صورت یک انتقال قدرت خرید از سکتور خصوصی بــه ســکتور دولت صــورت گرفتــه‬
‫ومقدار پول در اقتصاد بدون تغییر بـاقی میمانـد‪ .‬از این جهت اینـوع کریـدت هـارا بنـام کریـدت انتقـالی یـاد‬
‫مینمایند ‪ .‬قروض انتقالی میتوانند سه نوع تاثیر راباالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد نمایند که عبارت از‬
‫تاثیرات توسعوی‪ .‬تاثیرات انقباضی وتاثیرات بی طرف ‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}52‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫قروض انتقالی تاثیرات توسعوی را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وقتی وارد مینماید کــه دولت از طریــق‬
‫استقراض چنین پول های را ازاقتصاد بدست آورده و از طریق مصارف خود آنرا دوباره بـه دوران انـدازد‬
‫که قبال بصورت راکد وبال استفاده قرار داشته ویا به اصطالح اقتصاد از جریان اقتصاد خارج ســاخته شــده‬
‫باشند از قبیل ذخیره نمودن پول درخانواده هـا کـه بنـام پس انـداز هـای غیرتولیـدی یـاد میشـود ودر مملکت‬
‫روبه انکشاف نظربه عوامل مختلف بیشتر معمول ومروج اند‪.‬چون دولت از طریق استقراض خوداین نــوع‬
‫پول ها را دریافت نموده ودوباره آنرا از طریق مصــارف خــود در پــروژه هــای انکشــافی بکــار می انــدازد‬
‫درنتیجه تاثیرات توسعوی را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینماید ‪.‬‬

‫استقراض دولت تاثیرات انقباضی را وقتی باالی تقاضای ومجموعی اقتصاد وارد مینماید که مولدیتی که از‬
‫طریق بکار انداختن وسایل قرضوی دولت ایجاد میگردد نظربه کاهش مولدیت اقتصاد خصوصی به پیمانــه‬
‫کمتر باشد‪ .‬عالوه بران مساله دیگری که به ارتبـاط این موضـوع قابـل توجـه ودقت دانسـته میشـود عبـارت‬
‫ازین است که عاملین اقتصادی خصوصی درصورت عدم خریداری اسناد قرضه دولتی بــا پــول هــای خــود‬
‫چه نوع اشیا وخدمات را خریداری مینمودند ودولت همرای پــول هــای مــذکور چــه نــوع اشــیا و خــدمات را‬
‫خریداری مینماید ‪.‬‬

‫هرگاه دولت توسط وســایل قرضــوی ایکــه بدســت میــاورد اشــیاو خــدمات ممالــک خــارجی را تقاضــا نمایــد‬
‫درحالیکه عاملین اقتصادی خصوصی در صورت عدم اعطای قرضه به دولت توسط وســایل پــولی مــذکور‬
‫اشــیا و خــدمات داخلی را تقاضــا مینودنــد در اینصــورت بــدون شــک تقاضــای مجمــوعی بــرای محصــول‬
‫اجتماعی داخلی کاهش یافته وبرعکس آن تقاضای مجموعی بــرای محصــول اجتمــاعی داخلی کــاهش یافتــه‬
‫وبرعکس آن تقاضا برای تولیدات ممالک خارجی افزایش میابد که درنتیجه آن تاثیرات توسعوی اســتقراض‬
‫دولت باالی سرمایه گذاری ها ‪ ،‬خالت استخدام وتولیدات ممالک خارجی انتقال داده میشود‪ .‬درحــالت عکس‬
‫آن هرگاه دولت توسط وسایل مالی ایکه از طریق استقراض داخلی بدســت آورده اســت اشــیاوخدمات داخلی‬
‫را خریداری نماید درحالیکه خریداران اسناد قرضه دولتی در صورت عدم اعطای قرضــه بـه دولت توسـط‬
‫وسایل پولی مذکور اشیا وخدمات ممالک خارجی را خریــداری مینمودنــد در اینصــورت تــاثیرات توســعوی‬
‫استقراض دولت باالی تقاضای مجموعی داخلی وارد میگردد ‪.‬قرضــه هــای انتقـالی از نقطــه نظــر تــاثیرات‬
‫شان همچنان میتواند بصورت بی طرف باشد به این معنی که نه تاثیرات توسعوی ونه تاثیرات انقباضــی را‬
‫باالی اقتصاد وارد نماید ‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}53‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫این حالت وقتی مشاهده میگردد که عکس حالت فوق وسایل پولی را کــه دولت از طریــق اســتقراض بدســت‬
‫میآورد بصورت راکد وغیر قابل استفاده نبوده بلکه درعملیه اقتصادی شامل باشند‪ .‬دولت بصورت این نوع‬
‫استقراض ازیک طرف تقاضای خودرا برای اشیا وخدمات مورد ضرورت توسعه داده ودر نتیجه تــاثیرات‬
‫توسعوی را باالی اقتصــاد وارد مینمایــد در حالیکــه از طــرف دیگــر عـاملین اقتصــادی خصوصــیت توســط‬
‫خریداری واسناد قرضه دولتی تقاضای شان برای اشیا وخدمات کمتر میگردد‪ .‬درصورت این نوع تاثیرات‬
‫متضاد هرگاه تاثیرات توسعوی استقراض دولت مساوی به تاثیرات محدود کننده تقاضای اقتصاد خصوصی‬
‫باشد در اینصورت میتوان گفت که استقراض دولت تاثیرات بی طرف را باالی تقاضــای مجمــوعی اقتصــاد‬
‫وارد مینماید یا به عباره دیگر تقاضای مجموعی اقتصاد ثابت بحال خود باقی میماند‪.‬‬

‫بنابران از تذکرات فوق چنین نتیجه می آید کـه اسـتقراض دولت نـه تنهـا تـاثیرات توسـعوی یـا انقباضــی را‬
‫باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینماید بلکــه همچنــان از طریــق ســمت دهی یــا تغیــیر جهت تقاضــای‬
‫مجموعی تاثیرات قابل مالخظه را باالی ساختمان تولیــد ‪ ،‬ســاختمان مصــرف وســرمایه گــذاری هــا‪ ،‬ســطح‬
‫استخدام وغیره نیز وارد مینماید‪ .‬معذالک نباید چنین تعبیر گردد که خریـداری اسـناد قرضــه دولـتی توسـط‬
‫عاملین اقتصادی خصوصی همیشه وبالشرط سبب کاهش مصرف آنهــا میگــردد زیــرا خریــدارن این اســناد‬
‫قرضه دولتی میتوانند درعوض آنکه پس انداز های خودرا نزد موسسات پس انــداز ویــا بانکهــا گذاشــته ویــا‬
‫اوراق بهادار خصوصی هـا را خریـداری نماینـد توسـط آن اسـناد قرضــه دولـتی را خریـداری مینماینـد کـه‬
‫دراینصورت مصرف آنها کاهش نیافته بلکه امکان بکار برد پس انداز هــای شــان فــرق مینمایــد یعــنی یــک‬
‫انتقال پس انداز از سکتور خصوصی به سکتور دولت صورت گرفتــه وبنــابران هیچ نــوع تــاثیرات محــدود‬
‫کننده را باالی مصارف اقتصاد خصوصی وارد نمی نماید‪.‬‬

‫تاثیرات استقراض داخلی دولت باالی عرضه مجموعی‪:‬‬

‫دراین مبحث تاثیرات استقراض دولت باالی عرضه مجموعی اقتصــاد یــا بــه عبــاره دیگــر بــاالی محصــول‬
‫اجتماعی مورد بحث قرار داده میشود ‪.‬‬

‫از نقطــه نظــر تیــوری رشــد محصــول اجتمــاعی (عرضــه مجمــوعی) تــابع بــه حجم ســرمایه گــذاری هــای‬
‫خصوصی ومولدیت ای سرمایه گذاری ها میباشــد‪ .‬چــون ســرمایه گــذاری هــای دولت یــک قســمت ســرمایه‬
‫گذاری مجموعی را تشکیل میدهد بنابرآن تـاثیرات را بـاالی عرضـه مجمـوعی اقتصـاد وارد مینمایـد‪ .‬یـک‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}54‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تــاثیر مثبت بــاالی عرضــه مجمــوعی زمــانی وارد میگــردد کــه دراثــر تمویــل مصــارف دولت از طریــق‬
‫استقراض )درحالت استخدام پایین( سرمایه گذاری ها خصوصی تشویق شوند‪.‬‬

‫چون سرمایه گذاری های خصوصی بصورت عموم تاثیرات ظرفیتی را از نظر کوتاه مــدت درارا میباشــند‬
‫بنابرآن پس از مدت کوتاهی مولدیت اقتصــاد را بلنـد بـرده ودر نتیجـه بـاعث بلنـد بـردن عرضــه مجمـوعی‬
‫اقتصاد میگردد‪ .‬مصارفت دولت برعکس آن تاثیرات ظرفیـتی را از نظـر متوسـط المـدت یـا طویـل المـدت‬
‫دارا بوده (به اسسثنای تصدی های دولتی که مانند تصدی های خصوصــی میتوانــد تــاثیرات کوتــاه مــدت را‬
‫دارا باشند) و بنابرآن نظربه سرمایه گذاری های خصوصی تاثیرات شان بــاالی مولــدیت اقتصــاد وعرضــه‬
‫مجموعی مدت نسبتآ طوالنی را ایجاب مینماید ‪.‬‬

‫مثال وقتیکه دولت وسایل پولی را که از طریق استقراض بدست میآورد در زیــر بناهــای اقتصــادی از قبیــل‬
‫ساختمان سرکها‪ ،‬بندو انهار‪ ،‬پروژه های مولد انــرژی‪ ،‬موسســات تعلیمی و صــحی و غــیره مصــرف نمایــد‬
‫تاثیرات بلند برنده مولدیت وقتی باالی اقتصاد وارد میگردد که پروژه های متــذکره فــوق بعــد از یــک مــدت‬
‫نسبتآ طوالنی تکمیل وقابل بهره برداری شود‪ .‬اســتقراض دولت تــاثیرات منفی را بــاالی عرضــه مجمــوعی‬
‫اقتصاد وقتی وارد مینماید که توسط استقراض دولت چنین پس انداز های خصوصی به سکتور دولت انتقال‬
‫داده شوند که درغیر استقراض دولت نیز برای اهداف سرمایه گذاری های خصوصــی بکـاره بـرده میشـدند‬
‫چه دراینصورت عاملین اقتصادی خصوصی توسط اعطای قرضه به دولت ازیــک قســمت ســرمایه گــذاری‬
‫های خود محروم میشوند ‪ .‬چون مولدیت سرمایه گـذاری هـای خصوصــی نظربـه مولـدیت سـرمایه گـذاری‬
‫های دولتی بصورت عموم بیشتر میباشد بنابرآن درصورت انتقال سرمایه از سکتور خصوصی به ســکتور‬
‫دولتی مولدیت اقتصاد کاهش یافته و درنتیجه باعث کاهش عرضه مجموعی دراقتصاد میگــردد ‪.‬اســتقراض‬
‫دولت از نقطه نظر تاثیرات آن باالی مولدیت اقتصاد یا عرضه مجمــوعی بــه گــروپ هــای آتیتقســیم وطبقــه‬
‫بندی میشود‪.‬‬

‫الف‪ :‬گروپی از استقراض دولت موجود است که از طریق بکار انداختن آن درچوکات مصارف دولت هیچ‬
‫نوع تاثیرات را باالی مولدیت اقتصاد دارا نبوده وعالوه برآن کدام مفیدیت را بوجود نمیآورد مثــال مهم این‬
‫نوع استقراض دولت عبارت از قرضـه هـای انـد کـه بـرای تمویـل اهـداف نظـامی و تسـلیحاتی بکـار بـرده‬
‫میشود‪ .‬بنابر همین ماهیت غیرتولیدی مصارف نظامی مطالبه جهان کنــونی اینســت کــه مســابقات تســلیحاتی‬
‫باید هرچه زود تر به پیمانه بیشــتر ازبین بــرده شــده وملیــارد هــا دالــری کــه ســاالنه ازین مــدرک پس انــداز‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}55‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫میگردد درعوض خرابی ونابودی بشر برای اهداف ومقاصد تولیدی ودرنتیجه برای تامین رفاه بکــار بــرده‬
‫شود ‪.‬‬

‫ب‪ :‬گروپ دیگر از استقراض دولت وجود دارد که از طریق بکــار انــداختن آن درچوکــات مصــارف دولت‬
‫مفیدیت ایجاد گردیده اما بصورت مســتقیم مولــدیت اقتصــاد را بلنــد بــرده نمیتوانــد از قبیــل چــنین اســتقراض‬
‫دولت که برای تمویل مصارف پارک ها‪ ،‬میدان های سپورتی‪ ،‬حوض هــای آبــازی‪ ،‬وامثــال آنهــا بکــاربرده‬
‫میشود‪ .‬این نوع مصارف بصورت عموم تاثیرات غیرمستقیم را باالی مولدیت اقتصاد وارد مینمایــد بــه این‬
‫معنی که نیروی کاربشری به حیث یک عامل تولید بوده ومصارف درپروژه های متذکره بـاعث بلنـد بـردن‬
‫نیروی کای میگردد که این بلند رفتن نیروی کار در دوره های بعدی سبب بلند بردن مولدیت کار میگردد‬

‫ج‪ :‬گروپ دیگری از استقراض دولت وجود دارد که برای تمویل چنین پروژه های بکار انداخته میشود کــه‬
‫مولدیت اقتصــاد را بصـورت مسـتقیم و غیرمسـتقیم بلنـد میـبرد از قبیـل بکـار انـداختن اسـتقراض دولت بـه‬
‫منظور تمویل شاهراه ها‪ ،‬کانال ها‪ ،‬بندهای آبیاری‪ ،‬پروژه های مولد برق و انرژی وغیره سوالی که اکنون‬
‫عرض وجود مینماید عبارت ازین است که اســتقراض دولت درتحت چگونــه شــرایط ســرمایه گــذاری هــای‬
‫خصوصی را مانع میشود ‪.‬‬

‫به جواب این سوال باید گفت که چون عاملین اقتصادی خصوصی با مفاد بودن سرمایه گــذاری هــای مــورد‬
‫نظر را ازهمه اولتر برطبق مقیاس مفاد های پیش بینی شده قضاوت وارزیــابی مینماینــد بنــابرآن اســتقراض‬
‫دولت زمانی ســرمایه گــذاری هــا را تشــویق کــرده میتوانــد کــه توســط اســتقراض دولت نــرخ ربح دربــازار‬
‫سرمایه بلند نرود زیرا نرخ ربح یکی از جمله اقالم مهم مصرف تمام شد تولید محسوب میگردد ‪.‬‬

‫در صــورتی کــه اســتقراض دولت از بانــک مرکــزی صــورت گــیرد در اینصــورت بصــورت مســتقیم کــدام‬
‫تاثیربلند برنده ربح را دارا نمیباشد اما بصورت غیر مسـتقیم میتوانـد بـاعث بلنـد بـردن نـرخ ربح در بـازار‬
‫گردد زیرا عاملین اقتصادی خصوصی قرضه های مورد ضرورت خود را از بانک دریافت نتوانســته وبــه‬
‫بازار آزاد مراجعه مینمایند چه بانک ها هرزمان قرضه را مطابق بــه حجم دارائی هــای شــان اعطــا نمــوده‬
‫میتوانند‪ .‬درصورت دیگر هرگاه دولت استقراض خودرا از بازار آزاد نماید درانیصــورت عرضــه پــول در‬
‫اقتصاد کاهش میابد زیرا دولت بحیث تقاضا کننده رقیب اقتصاد خصوصی ظاهر گردیده ودرنتیجــه احتمــال‬
‫زیاد میرود تا نرخ ربح دربازار برود ‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}56‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫درصورتیکه استقراض دولت ازبـازار آزاد واقعـا بـاعث بلنـد بـردن نـرخ ربح گـردد دراینصـورت میتوانـد‬
‫میالن سرمایه گذاری های خصوصی را تحت تاثیر منفی قرار داده یا به عباره دیگر تاثیرات محــدود کننــده‬
‫ویا ممانعت کننده را باالی سرمایه گذاری های خصوصــی وارد نمایــد‪ .‬گرچــه این نــوع تــاثیرات بلنــد رفتن‬
‫نرخ ربح باالی سرمایه گذاری ها نظربه ساحات سرمایه گذاری ها فرق مینماید اما با وجود آنهم گفتــه شــده‬
‫میتواند که تصدی های نهائی یا تصدی هــای کــه یامصــرف تمــام شــد نســبتا بلنــد فعــالیت مینماینــد حساســیت‬
‫بشتری را به مقابل رفتن نرخ ربح نشان داده وبنابرآن ممکن است فعــالیت خــودرا بکلی متوقــف ســازند‪ .‬بــا‬
‫ازبین رفتن این نوع تصدی ها به اندازه تولید آنها محصــول اجتمـاعی یـا عرضــه مجمـوعی نـیز دراقتصــاد‬
‫کاهش میابد ‪.‬‬

‫تاثیرات استقراض داخلی دولت باالی قیمت ها‪:‬‬

‫اولین تاثیرات را که استقراض دولت باالی اقتصاد وارد مینماید عبارت ازین است که مقدار پول دراقتصــاد‬
‫افزایش یافته و درصورتی که مطابق به آن در عین حال عرضه مجموعی دراقتصاد افزایش نیابد سبب بلند‬
‫رفتن قیمت هــا میگــردد‪ .‬روی این اســاس اســتقراض از د افغانســتان بانــک همیشــه بــه پیمانــه کم یــا بیش بــا‬
‫تمایالت صعود قیمت ها توام بوده اسـت درصـورتیکه صـعود قیمت هـا بـه شـکل خفیـف یعـنی بـاالتر از ‪2‬‬
‫فیصد درسال نباشد فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری های خصوصی را تشویق نموده محل های کــار‬
‫جدیدی را خلق نموده و نتیجه بیکاری ها را نیز تا اندازه ازبین میــبرد‪ ،‬امــا درصــوتری کــه از ‪ 2‬فیصــد در‬
‫سال تجاوز نماید دراینصورت تاثیرات منفی و نا مطلوبی را باالی اقتصاد وارد مینماید( ‪)P. 348 21 . .‬‬

‫به ارتباط این موضع باید متذکر شد که استقراض توسط آن ازدیاد مقدار پول دراقتصاد همیشه باعث بوجود‬
‫آمدن صعود قیمت ها نگردیده بلکه حاالت ذیل قابل مشاهده میباشد‬

‫الف‪ :‬هرگاه به تناسب افزایش مقدار پول در اثر استقراض عرضــه مجمــوعی در اقتصــاد نــیز افــزایش یابــد‬
‫مقدار پول بوجود آمده است جذب نمــوده و در نتیجــه قیمت هــا بصــورت ثــابت بــاقی میماننــد امــا این حــالت‬
‫مختص به ممالک پیشرفته بوده ودرممالک روبــه انکشــاف بــه نــدرت امکــان پــذیر شــده میتوانــد ‪.‬زیــرا این‬
‫ممالک از نقطه نظر تخنیکی قادر به این نیستند تا در عین حــال ظــرفیت هــای تولیــدی خــودرا بلنــد بــرده و‬
‫تولیدات را افزایش بدهند ‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}57‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫ب‪ :‬در حالت دوم هرگاه افزایش مقدار پول در اثر استقراض دولت نظــر بــه افــزایش عرضــه مجمــوعی بــه‬
‫پیمانه بیشــتر باشــد در اینصــورت بــاعث صــعود قیمت هــا میگــردد کــه این حــالت بیشــتر در ممالــک روبــه‬
‫انکشاف وهمچنان درافغانستان درگذشته ها مالحظه گردیده است ‪.‬‬

‫ج‪ :‬درحالت سوم هرگاه افزایش مقــدار پــول دراثــر اســتقراض دولت نظربــه افــزایش عرضــه مجمــوعی بــه‬
‫پیمانه کمتر باشد دراینصورت قیمت ها نزول مینماینــد چــه در اینصــورت عرضــه اضــافی زمــانی بفــروش‬
‫رسیده میتواند که عرضه کننده گان قیمت ها را پایین بیاونــد‪ .‬از تــذکر فــوق چــنین نتیجــه گــیری میشــود کــه‬
‫استقراض دولت بصورت مطلق باعث صعود قیمت ها نگردیده بلکه صــرف درحــالت دومی بــاعث صــعود‬
‫قیمت ها میگردد‪ .‬بنابرآن وقتی سیاست مداران تحلیل وارزیابی نموده‪ ،‬درصورتیکه اوضاع اقتصاد تحقــق‬
‫یافتن امکان اول و سوم را مژده داده بتواند به استقراض مبادرت ودرغیرآن استقراض خود دارای نمایند ‪.‬‬

‫تاثیرات استقراض داخلی دولت باالی حالت اقتصادی‪ ( :‬کانژانکتور)‬

‫درتحت کانژانکتور صعود ونزول اوضاع عمومی اقتصادی فهمیده میشود ( ‪ )P.8. 23‬ازنقطه نظر سیاست‬
‫اقتصادی مهترین وظیفه ایکه به استقراض دولت نسبت داده میشود‪ .‬عبارت ازین است که برضــد نوســانات‬
‫اوضاع عمومی اقتصادی که حاالت وخیم آن بحـران هـای اقتصــادی وبیکـاری هـای کتلـوی را بـا تـاثیرات‬
‫بعدی نا مطلوب آن باالی اقتصاد بوجود میآورد مجادله نموده وتوسط آن حالت اقتصادی را مستقر ساخته یا‬
‫الاقل در بوجود آوردن استقرار حالت اقتصادی سهمی را حایز گردد ‪.‬‬

‫ازنقطـه نظـر سیاسـت کـانژانکتور اتخـاذ تصـامیم درمـورد حجم ونـوع تمویـل سـرمایه گـذاری هـای دولت‬
‫بایدبرطبق این مقیاس صورت گیرد که آیا دراقتصاد یک حالت اسـتخدام کامـل وجـود دارد یـا اینکـه ذخـایر‬
‫اضافی درنیروی کار وظرفیت های تولیدی موجـود اسـت (درحـالت اسـتخدام پـایین) دریـک حـالت بحـران‬
‫اقتصادی اساسا استقراض اضافی دولت به منظور بلند بردن مصارف دولت وتاثیرات احیــا کننــده آن بــاالی‬
‫اقتصاد مططلوب دانسته میشـود امـا این اسـتقراض دولت نبایـد از طریـق تقلیـل وسـایل بـازار پـول وبـازار‬
‫سرمایه بلکه از طریق خلق کریدت اضافی بدست آید ‪.‬‬

‫این فرضیه که هرنوع استقراض زیاد دولت تـاثیرات انفالســیون را بـاال اقتصــاد وارد مینمایـد وقــتی صــدق‬
‫پیــدا نمینمایــد کــه مطــابق بــه حجم اســتقراض دولت یــا مصــارف عـاملین اقتصــادی خصوصــی کــاهش یابــد‬
‫(درحالت استخدام کامل) یــا اینکــه مصــارف زیــاد دولت بســوی بلنــد بــردن مطــابقت کننــده تولیــد (درحــالت‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}58‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫استخدام پایین) رهنمائی گردد‪ .‬چون سرمایه گذاری های دولت برطبق تمویل شان عالوه از تــاثیرات بــاالی‬
‫ظرفیت های تولیدی (بلند بردن تولیــد) ورشــد اقتصــادی همچنــان تــاثیرات را بــاالی عایــد تقاضــا (تــاثیرات‬
‫عایداتی) نیز وارد مینماید که این نوع تــاثیرات بــه نوبــه خــود تــاثیرات ثــانوی (تــاثیرات ضــریبی) را ســبب‬
‫میشود بنابرآن از نظر سیاست اقتصادی مساله مهم عبارت از این است که ســرمایه گــذاری هــای دولت چــه‬
‫نوع تاثیرات مطلوب باالی عایـد وتقاضـا وارد مینمایـد‪ .‬برطبـق آن برهرانـدازه کـه دریـک اقتصـاد توسـعه‬
‫تقاضای مجموعی مناسب دانسته شود به همان پیمانه تمویل سرمایه گذاری های دولت از طریق اســتقراض‬
‫از سیستم بانکی یا استقراض خارجی مطلوب وقابل توســعه دانســته میشــود‪ .‬جــوار آن همچنــان پــاین آوردن‬
‫موقتی نرخ های مالیه نیز میتواند مورد سوال قرار گیرد‪.‬‬

‫تا توسط آن وسایل قابل دسترس باالی اعداد مصرفی وسرمایه گذاری عــاملین اقتصــادی خصوصــی بیشــتر‬
‫ساخته شود ‪.‬عکس آن هرگاه دریک اقتصاد مناسب دانسته شود تابرای مجادله یا خود دارای از یــک حــالت‬
‫توام پولی )حالت انفالسیون( تقاضای مجمـوعی دراقتصــاد محـدود سـاخته شـود دراین حـالت ازنقطـه نظـر‬
‫سیاست اقتصادی مطلوب وقابل توسعه این است تا دولت سرمایه گذاری هــای خــودرا از طریــق اســتقراض‬
‫از سیستم بانکی ویا استقراض خارجی تمویل نکرده بلکه از طریق عواید خــارجی تمویــل نمــوده ودر تحت‬
‫شرایط معین جهت نایل شدن به این هدف همچنان نرخ هـای مالیـه را نـیز بـه صـورت مـوقت بلنـد بـرد‪ .‬تـا‬
‫توسط آن یک قسمت قدرت خرید اضافی از اقتصاد جذب گردیده ودرنتیجه آن یــک حــالت اســتقرار بوجــود‬
‫آمده بتواند‪.‬‬

‫اتخاذ تدابیر فوق خاصتا نـزد چـنین سـرمایه گـذاری هـای دولت مناسـب دانسـته میشـود کـه ضـرورت آنهـا‬
‫ازنقطه نظر اقتصاد ملی به پیمانه بــزرگ احســاس گردیــده وانصــراف یــا بــه تعویــق انــداختن شــان از نظــر‬
‫سیاست کانژانکتور مطلوب دانسته نشود ‪.‬‬

‫تاثیرات استقراض دولت باالی توزیع مجدد عاید‪:‬‬

‫دریک نظام اقتصاد بازار که یکی از مشخصات آن داشتن ملکیت خصوصی درعوامــل تولیــد اســت تفــاوت‬
‫های زیادی را در توزیع عاید بین طبقات مختلف مردم بوجود میآورد‪.‬‬

‫روی این اساس امروز تقریبآ درتمام کشورهای که دارای نظام اقتصاد بازار اند دولت های سعی مینمایند تا‬
‫در چوکات سیاست های اقتصاد واجتماعی شان به منظور فراهم ساختن زمینه بــرای رفــاع عمــومی توســط‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}59‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تدابیر و وسایل اختصاص یافته سیاست های اقتصادی ومالی این تفــاوت هــا را تــا انــدازه یی ازبین بــرده یــا‬
‫تقلیل بدهند ‪.‬‬

‫تطبیق قانون اصالحات اراضی وقانون مالیات بر اراضی مترقی وقانون مالیات برعایــدات مــترقی درنظــام‬
‫های اقتصاد بازار درجوار سایر اهداف از قبیل تقویه بنیه مالی دولت ازطریق بلند بردن مولدیت درسکتور‬
‫زراعت برای برآوردن هدف توزیع مجدد عاید یک وســیله فــوق العــاده مهم محســوب میگــردد زیــرا توســط‬
‫دریــافت انــواع عوایــد مالیــاتی فــوق دولت عوایــد بیشــتر را از دریــافت کننــده گــان عایــد بلنــد بدســت آورده‬
‫وازطریق مصارف خود آنرا برای منافع تمام مردم بکار می اندازد که درنتیجه آن دریافت کننده گــان عایــد‬
‫پایین نیز از مصارف دولت مستفید میگردند ‪.‬‬

‫قبل از این که درمورد تاثیرات استقراض دولت باالی توزیع مجدد عاید صحبت به عمل آید نخست بایــد این‬
‫مساله دانسته شود که کدام اشخاص اسناد قرضه دولت را خریداری مینمایند وکدام اشخاص مالیات را برای‬
‫پرداخت ربح قرضه های دولتی تادیه مینماید‪.‬‬

‫درصورتیکه خریداران اسناد قرضه دولتی وتادیه کننده گان مالیه عین اشخاص باشند استقراض دولت یــک‬
‫تاثیرات بی طرف را باالی توزیع مجدد عاید دارا میباشد چه دراین صورت تادیه کننــده مالیــه یــک قیســمت‬
‫قدرت خرید خودرا که توسط مالیه از دست میدهند درباره آنرا از طریق دریافت ربح اسنات قرضــه دولــتی‬
‫بدست میآورند‪.‬‬

‫این حالت درساحه عمل درصورتی تحقق یافته میتواند که مبلغ مالیه تادیه شده مساوی به مبلغی باشد کهآنرا‬
‫تادیه کننده گان مالیه از طریق دریافت ربح از مدارک خریداری اسناد قرضــه دولت بدســت می آورنــد ‪.‬امــا‬
‫درواقعیت امر تحقق یافتن این مسئله درساحه عمـل نـاممکن میباشـد زیـرا دریـک مملکت مالیـات تقریبـا از‬
‫تمام مردم دریافت میگردد درحالی که خریداران اسناد قرضه دولت تمام مــردم نبــوده بلکــه تعــداد محــدودی‬
‫(بصورت عموم دارنده گان پس انداز وسرمایه) از مردم میباشند بــر اســاس مطــالب فــرق در واقعیت تادیــه‬
‫کننده مالیه ودریافت کننده گان ربح اسناد قرضه دولتی عین اشخاص نبوده بنابرآن استقراض دولت تاثیرات‬
‫بی طرف را دارا نبوده بلکه تاثیرات باالی توزیع مجـدد عایـد وارد مینمایـد‪ .‬چـون دریـافت کننـده گـان ربح‬
‫اسناد قرضه دولتی بصورت عموم دارنده گان پس انداز وسرمایه اما تادیه گننــده گــان مالیــه جهت پــرداخت‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}60‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫ربح اسناد قرضه دولتی تمام مردم میباشد ( خصوصا درصورت مالیات غیرمستقیم) بنـابرآن توزیـع مجـدد‬
‫عاید به نفع دارنده گان بلند تمام شده ویک ساختمان نا مساعد و عاید دارائی را نتیجه میدهد( ‪.)P.24 . 27.‬‬

‫با وجود این چنین تفاوت های قوی درتوزیع عاید به نوبه خـود تـابع مصـرف اقتصـاد مجمـوعی را طـوری‬
‫تغیر میدهد که سهم مصرف کاهش یابد زیرا دریــافت کننــده گــان عایــد بلنــد کــه بــه تناســب عایــد شــان ســهم‬
‫مصرف کمتر را دارا میباشند عاید شان هنوز افزایش یافته وبرعکس دریافت کننده گان عاید پایین کـه سـهم‬
‫مصرف شان به تناسب عاید بیشتر میباشد ( زیرا برطبق قانون انگــل ‪ Engel‬مصــارف ضــروریات حیــاتی‬
‫یک قسمت بیشتر دریافت کننده عاید پایین را احتوا مینماید) عاید شان تقلیل میابد‪.‬‬

‫به اساس این نوع تاثیرات نــامطلوب اســتقراض دولت بــاالی توزیــع مجــدد عایــد امــروز در اکــثر مناقشــات‬
‫نظری اغلبا یک نظر بد بینانه (بخصوص از نقطه سیاســت اجتمــاعی ) درمــورد تــاثیرات اســتقراض دولت‬
‫وجود دارد به این معنی که استقراض دولت بسوی تمرکز عاید رهنموی میشــود‪ .‬این تمرکــز عایــد همچنــان‬
‫میتواند به نوبـه خـود بـاعث بوجـود آوردن تمرکـز دارایی شـود زیـرا عایـد اسـت کـه سـبب تشـکیل دارایی‬
‫میگردد ودارایی است که توزیع عاید را تعیین مینماید‪.‬‬

‫چون امروز یکی از اهداف اساسی سیاست اقتصادی وسیاسـت اجتمـاعی عبـارت از ازبین بـردن یـا ال اقــل‬
‫تخفیف دادن تفاوت های زیاد عاید دربین مردم است بنابرآن وقتی که استقراض دولت تاثیرات متذکره فــوق‬
‫را باالی توزیع مجدد عاید وارد مینماید دراینصورت یک تضاد اهداف بین هــدف سیاســت اســتقراض دولت‬
‫وهدف سیاست اجتماعی دولت عرض وجود مینماید‪.‬‬

‫بــرای ازبین بــردن تــاثیرات نــامطلوب اســتقراض دولت بــاالی توزیــع مجــدد عایــد بایــد دولت درچوکــات‬
‫سیاستهای مالی وسیاست های اجتماعی خود سعی نماید تا اسناد قرضه دولتی را طوری بفـروش برسـاند تـا‬
‫مردم کم عاید به پیمانه هرچه بیشتر در خریداری آن سهم گرفته بتواند‪ .‬اتخاذ این نوع تدابیر سیاســیت مــالی‬
‫وقتی جامعه عمل پوشیده میتواند که ارزش اسمی اسناد قرضه دولتی مطابق بـه شـرایط اقتصـادی ودرنظـر‬
‫گرفتن سطح عاید مردم طوری تعیین گردد که تقریبا تمام مردم قدرت خرید آنرا داشته باشند تا بــدین وســیله‬
‫برای تمام مردم این امکان میسر گردد که قسمتی از عاید خودرا که از طریق پرداخت مالیه ازدست میدهند‬
‫دوباره آنرا ویا الاقل قسمتی از آنرا از طریق دریافت ربح اسناد قرضه دولتی بدست آورده بتواند ‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}61‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫روی این اساس در ایاالت متحده امریکا در حدود نسب استقراض دولت از بانک هــا وبیمــه هــای اجتمــاعی‬
‫دریافت گردیده وقسمت اعظم نصف باقی مانده آنرا از صندوق های پس انداز شرکت های بیمــه ‪ ،‬صــندوق‬
‫تقاعد دریافت گردیده وصــرف یــک قمســت نــاچیز آن از دریــافت کننــده گــان عایــد بلنــد بدســت میایــد‪ .‬درآن‬
‫صورت تبعآ از ربح استقراض دولت صرف متمولین استفاده نکرده بلکــه زمینــه بــرای اســتفاده تمــام مــردم‬
‫مساعد گریده ودرنتیجه تاثیرات منفی وتراکمی استقراض دولت بــاالی توزیــع مجــدد عایــد ازبین بــرده شــده‬
‫میتواند‪.‬‬

‫تاثیرات تادیه واپس قرضه های دولتی‪:‬‬

‫قبل از اینکه درمورد تاثیرات تادیه واپس قروض دولتی صحبت بعمل آید باید متذکر شد کــه وســایلی را کــه‬
‫دولت جهت تادیه واپس قروض خود بکار میبرد ازکدام منابع بدست میآیند‪ .‬درعین حال موضوع مهم دیگــر‬
‫عبارت از این است که آیا تاثیرات تادیه واپس قروض دولــتی نظربــه قرضــه دهنــده گــان بــرای دولت فــرق‬
‫مینماید ویا خیر‪.‬‬

‫چون تهیه وسایل مالی مورد ضرورت جهت تادیه واپس قروض دولتی از طریق فروش دارایی هــای دولت‬
‫امروز کمتر مورد سوال قرار میگیرد بنابرآن برای تهیه وســایل مــالی بصــورت عمــومی دو امکــان وجــود‬
‫دارد یک امکان آن عبارت از این است که عین انقضــای موعـد قــروض دولت میتوانــد وســایل مــالی مــورد‬
‫ضرورت از طریق خلق پول بانکی بدست آورده وتوسط آن قروض خودرا تادیه نماید‪.‬‬

‫امکــان دومی آن عبــارت از این اســت کــه درصــورت ایجــاب شــرایط واوضــاع اقتصــادی دولت میتوانــد‬
‫توسطدریافت مالیات (ازطریق بلند بردن تعرفه های مالیاتی موجوده یــا وضــع نمــودن مالیــات جدیــد ویــا بــا‬
‫استفاده از هردوامکان) وسایل مالی مورد ضــرورت خــودرا بدســت آورده وتوســط آن قرضــه هــای خــودرا‬
‫تادیه نماید ‪.‬درصورت هردوامکان فوق تبعآ تاثیرات کامآل متفاوت باالی اقتصاد وارد میگردد به این معــنی‬
‫که هرگاه درصورت خلق پول بانــک مرکــزی درعین حــال بــه همــان پیمانــه افــزایش درعرضــه مجمــوعی‬
‫اقتصاد بوجود میاید تا تقاضای ایجاد شده توسط خلق پول را جذب نماید درین صـورت بـا افـزایش تقاضـای‬
‫مجموعی نظربه عرضه مجموعی قیمت ها بلند میروند ‪.‬هرگاه دولت وسایل مــالی مــورد ضــرورت خــودرا‬
‫جهت تادیه واپس قروض از طریق بلند بردن تعرفه های مالیاتی موجوده یا وضــع مالیــه جدیــد بدســت آورد‬
‫دراینصورت تــاثیرات انقباضــی یــا محــدود کننــده رابــاالی اقتصــاد وارد مینمایــد زیــرا درینصــورت توســط‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}62‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫پرداخت مالیه بیشتر به دولت قدرت خرید از مالیه دهنده گان به دولت انتقال یافتـه وبـه همـان انـدازه قـدرت‬
‫خرید مالیه دهنده گان کاهش میابد ‪.‬‬

‫این نوع تاثیرات انقباضی تهیه وسایل مالی مورد ضرورت دولت جهت تادیه واپس قروض دولــتی تــابع بــه‬
‫ترکیب وساختمان عواید مالیاتی (سیستم مالیاتی) بوده وبنابرآن نظربه ساختمان مختلف سیستم های مالیـاتی‬
‫درهرمملکت نظربه شرایط خاص آن بصورت متفاوت میباشد ‪.‬‬

‫بطور مثال تاثیرات انقباضی زیرا که مالیات برمصارف عمومی باالی اقتصاد وارد مینماید نظربه تــاثیرات‬
‫انقباضی مالیات برعایدات مترقی به مراتب بیشتر و وسیع تر میباشد زیرا درصورت مالیــات بــر مصــارف‬
‫عمومی تمام مصرف کننده گان از طریق خریداری امتعه ایکه مالیات بــاالی آن وضــع شــده اســت متضــرر‬
‫میشوند درحالی که درصورت مالیات برعایدات مـترقی تـاثیرات مالیـه صــرف بـاالی یـک طبقـه محـدود و‬
‫معین که عاید بلندتر از معافیت مالیاتی را دارا میباشند وارد میشود‪.‬‬

‫چون مالیات برمصارف عمومی به کته گــوری مالیــات غیرمســتقیم تعلــق دارد بنــابرآن هرقــدر ســهم عوایــد‬
‫مالیاتی یک مملکت از مدرک مالیات غیر مستقیم به پیمانــه بیشــتر باشــد بــه همــان پیمانــه بلنــد بــردن عوایــد‬
‫مالیاتی دولت ازین طریق تاثیرات انقباضی بیشتر و وسیع تری را باالی اقتصاد وارد مینمایــد ‪.‬درتوزیعــات‬
‫فوق صرف راجع به یک جهت موضوع یعنی تاثیرات تادیه قروض از طریق دولت صــحبت بــه عمــل آمــد‬
‫اکنون باید جهت دیگر موضوع مطرح بحث قرار داده شود بــه این معــنی کــه وقــتی کــه قرضــه دهنــده گــان‬
‫قرضه های خودرا از دولت دریافت مینماینـد پـول هـای خـودرا درکـدام مـدارک بـه کـار می انـدازدودراین‬
‫صورت چه نوع تاثیرات را باالی اقتصاد وارد مینماید ‪.‬‬

‫وقتی که دولت قرضه های که از بانک مرکزی دریافت نموده دوباره آنرا واپس تادیه نماید دراینصورت به‬
‫اندازه مبلغ قروض تادیه شده ومقدار پول از جریان اقتصاد کاهش یافته وتاثیرات انقباضی را باالی اقتصــاد‬
‫وارد مینماید‪ .‬زمانیکـه بانـک مرکـزی دوبـاره وسـایل مـذکور را بـرای تقاضـا کننـده گـان بـه قرضـه بدهـد‬
‫درینصورت تاثیرات توسعوی را باالی اقتصاد وارد مینماید‪ .‬درصورت تادیه واپس قرضه هــای دولــتی بــه‬
‫مردم باید نخست بین خانواده های خصوصی وتصدی های خصوصی تفریق به عمل آید‪.‬‬

‫خانواده های خصوصی بصورت عموم قرضه های را که به دولت اعطــا مینماینــد از پس انــداز هــای دوره‬
‫های قبلی میباشد که به منظور اهداف و مقاصد معین صورت میگیرد بنابرآن هیچگاه آرزوی این نمیداشــته‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}63‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫باشند تا حین دریافت واپس قرضه های خود ازدولت مبالغ مذکور را برای اهداف استهالکی به کار اندازنــد‬
‫بلکه میخواهند این مبالغ دریافت شده را دوباره برای هدف پس انداز ویا تمویل وســرمایه گــذاری هــا ســوق‬
‫بدهند که درنتیجه سبب توسعه سرمایه گذاری ها در اقتصــاد میگــردد درصــورتیکه دولت قرضــه هــا را از‬
‫تصدی ها دریافت نموده باشند و قرضه های آنها را دوباره تادیـه نمایـد تصــدی هـای مـذکور این وسـایل را‬
‫برای مقاصد استهالکی را بکار نبرده بلکــه بصــورت عمــوم میخواهنــد تــا این وســایل بدســت آمــده را جهت‬
‫تمویل خودی سرمایه گذاری ها بکار اندازند که به تعقیب آن تقاضای تصدی ها برای عوامل تولیــد افــزایش‬
‫یافته ودرنتیجه تاثیرات توسعوی را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینمایــد ‪.‬چــون در مبحث فــوق از‬
‫تاثیرات توسعوی وتاثیرات محدود کننده یا انقباضی تادیه واپس قروض دولت صحبت بعمل آمد بنابرآن باید‬
‫دانسته شود که تاثیرات خالص آن باالی اقتصاد از چه قرار است ‪.‬‬

‫تاثیرات خالص تادیه قروض باالی اقتصاد مجموعی از تفاوت بین تاثیرات انقباضی تهیـه وسـایل وتـاثیرات‬
‫توسعوی به کار انداختن وسایل فوق بدست میاید به این معنی که وقـتی کـه هـردو نـوع تـاثیر مـورد مقایسـه‬
‫قرار داده شود ازروی آن فهمیده شده میتواند که آیا تاثیرات توسعوی تادیه واپس قروض دولتی بیشتر اســت‬
‫یا تاثیرات انقباضی آن ‪.‬‬

‫تاثیرات استقراض خارجی‬

‫الف‪ :‬تاثیرات استقراض خارجی بصورت عمومی‬

‫استقراض خارجی دولت میتواند یا دراثــر محــدودیت هــای وســایل تمــویلی داخلی یــا ازروی دالیــل اقتصــاد‬
‫امتعوی صورت گیرد ‪.‬هرگاه استقراض بشکل امتعه صورت گیرد درین صورت اشیا بصـورت مسـتقیم بـه‬
‫دسترس مملکت مدیون قرار میگیرد اگر استقراض بشکل اسهار باشد درینصــورت یــا توســط آن خریــداری‬
‫از مملکت داین ویا ممالک دیگر صورت میگیرد ویا اینکه توسط بکار انداختن آن در داخل مملکت مــدیون‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}64‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫اشیا وخدمات اضافی بوجود میآید ‪.‬به مقابل این ایجاد منابع اشیا اضافی همچنان یک جریان بعدی اشــیا ویــا‬
‫خدمات از مملکت مدیون به مملکت داین قرار دارد که دراثر تادیه قروض صورت میگیرد ‪.‬‬

‫معذالک در اثنای مدت قروض موجودی اشیا وخدمات در داخل مملکت مــدیون زیــاد گردیــده وعالوه بــرآن‬
‫این امکان برای مملکت مدیون میسر میگردد تا یک مکلفیت واقعی که دریک اقتصاد توسط سرمایه گذاری‬
‫های فعلی دولت ایجاد میگردد به اساس مدت قروض باالی چندین نسل آینده به تقویــق انداختــه شــود )تقســیم‬
‫شود(که دراین مورد درمبحث آینده تحت عنوان تقسیم بار قروض صحبت خواهند شد ‪.‬این نقطــه نظــر یعین‬
‫تقسیم بار قروض باالی نسل های آینده بخصوص درصورت قروض انکشافی دارای اهمیت زیادی است( ‪.‬‬
‫‪)P. 26 . 11‬‬

‫استقراض خارجی برای مملکت مدیون امکان تولید منابع واقعی را امکــان پــذیر ســاخته وتوســط آن مملکت‬
‫مدیون را قادر میسازد تا دست گاه های سرمایوی اضافی را تهیه نماید‪ .‬هرگاه این دســتگاه هــای ســرمایوی‬
‫اضافی بسوی استفاده بهـتر از عوامـل تولیـد رهنمـویی شـده ودرآمـدی کـه ازآن بدسـت میآیـد نظـر بـه ربح‬
‫قروض وتادیه اقساط آن بیشتر باشد درینصــورت مملکت مــدیون مفــاد نمــوده وبنــابرآن اســتقراض خــارجی‬
‫تاثیرات مثبت را بــاالی مولــدیت اقتصــاد ودرنتیجــه بــاالی بلنــدبردن محصــول اجتمــاعی یــا عایــد ملی وارد‬
‫مینماید‪)P.447. 21( .‬‬

‫بنابرآن بادرنظر گرفتن این مزایای استقراض خارجی مملکت مدیون میتواند بوسیله اســتقراض خــارجی بــه‬
‫سهولت پروبلم های را حل نماید که حل آنها به کمک استقراض داخلی یا دیگر منابع تمویلی داخلی یا اصال‬
‫امکان پذیر نبوده ویا تنها به یک پیمانه ناچیز و ناکافی امکان پذیر میباشد‪)P.76. 15 ( .‬‬

‫عالوه برآن توسط استقراض خارجی مملکت مدیون میتواند اسهار مورد ضرورت خودرا تهیه وتدارکنمایــد‬
‫تا اکنون دراطراف جنبه های مثبت ومزایای استقراض خارجی دولت صحبت گردید‪ ،‬اما در عین حال بایــد‬
‫مذکر شد که استقراض خارجی در تحت شرایط معیین تاثیرات منفی وناگوار را نــیز بــاالی اقتصــاد مملکت‬
‫مدیون وارد نموده میتواند‪ .‬مثال اگر استقراض خارجی (بخصوص قرضه های دارای ربح) بــه پیمانــه زیــاد‬
‫در اهداف غیرتولیدی به کار انداخته شود دراینصورت نه تنها یک فشار را باالی تقلیل منابع در دوره های‬
‫آینده (هنگام تادیه قروض) بلکه همچنان مشکالت در توازن بیالنس تادیات مملکت مدیون نیز وارد مینماید‪.‬‬

‫ب‪ :‬تاثیرات استقراض خارجی باالی انکشاف اقتصادی‬


‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}65‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫درمورد این که استقراض خارجی چه نوع تاثیرات را باالی انکشــاف اقتصــادی مملکت مــدیون وارد کــرده‬
‫میتواند نخست بایست متذکر شد که تاثیرات استقراض خارجی باالی انکشاف اقتصادی مربوط به این اســت‬
‫که مملکت مدیون وسایل بدست آمده از طریق استقراض برای تمویل چگونه اهداف بکار می اندازند‪.‬‬

‫هرگاه مملکت مدیون وسایلی را که بوسیله استقراض بدست میــآورد موفــق گــردد تــا آنــرا در داخــل مملکت‬
‫برای تمویل اهداف تولیدی (پــروژه هــای تولیــدی ونــافع) بکــار انــدازد دراینصــورت زمینــه بــرای افــزایش‬
‫دارایی ملی در داخل مملکت مــدیون مســاعد گردیــده ودرنتیجــه اســتقراض خــارجی تــاثیرات مثبت مولــد را‬
‫باالی اقتصاد وارد مینماید ‪.‬به هر صورت اگر دربکار انداختن وسایلی که از طریــق اســتقراض بدســت می‬
‫آید دقت وتوجه کافی مبذول گردیده وبرای تمویل پروژه های انکشافی بکار انداخته شود بدون شــک عملیــه‬
‫رشد اقتصادی را درداخل مملکت مدیون سریع تــر مینمایــد ‪.‬چنانچــه ممالــک تحت قیمــومیت برطانیــه کبــیر‬
‫وحتا ایاالت متحده امریکا اگر درمرحله اول انکشافی خودها از استقراض خارجی استفاده نمیکردنــد ممکن‬
‫به چنین سرعت به انکشاف اقتصادی فعلی خود ها نایل شده نمیتوانستن‪.‬‬

‫ایاالت متحده امریکا درقرن ‪ 19‬به کانادا درنیمه اول قرن‪ 20‬قسمت مهم وقابل مالحظه وسایل مالی مورد‬
‫ضرورت را برای تمویل پروژه های انکشافی خودها از طریق استقراض خارجی بدست آوردند ‪.‬‬

‫درصورت بکار انداختن استقراض خارجی درداخل مملکت مدیون از ظرفیت های تولیدی موجوده اســتفاده‬
‫سعی واعظمی امکان پذیر گردیده ودرنتیجه موجودی ســرمایه واقعی درداخــل مملکت بلنــد مــیرود‪ .‬بــا بلنــد‬
‫رفتن تولیــد درمملکت مــدیون امکانــات بــرای صــادرات اضــافی اشــیا فــراهم میگــردد‪ .‬چناچــه درواقعیتنــیز‬
‫مشاهده میتواند که در حوالی قرن ‪ 19‬بسیاری از ممالک مدیون دراثر بکار انداختن وســایلی کــه از طریــق‬
‫استقراض بدست آورده بودند صادرات خودها را (بخصوص صادرات مواد خام ومواد ارتزاقی) بــه پیمانــه‬
‫زیاد توسعه دادند‪ .‬این ممالک عوایدی را که از طریق فروش اشیای صــادراتی بدســت آوردنــد یــک قســمت‬
‫آنرا برای تادیه ربح واقساط قروض بکار انداخته وبا قسمت دیگر آن توانســتن بصــورت مــداوم زمینــه بلنــد‬
‫بردن رفاه را درداخل کشور مساعد سازند‪.‬‬

‫بنابرآن با درنظر گرفتن تجارب دیگر ممالک چنین ابراز نظر شــده میتوانــد کــه در ممالــک روبــه انکشــاف‬
‫امروزی ازقبیل ممالک آسیایی – ممالک افریقایی وقسمتی از ممالـک امریکـایی جنـوبی کـه یکی از عالوه‬
‫مشخصه ومشترک شان عبارت از فقر ودر نتیجه قلت سرمایه است این مشکل تنهــا وقــتی ازبین بــرده شــده‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}66‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫میتواند که موجودی سرمایه در داخل این ممالک بلند بــرده شــده بتوانــد‪ .‬چــون دریــک آینــده نزدیــک وقابــل‬
‫تخمین این امکان درممالک روبه انکشاف میسر شــده نمیتوانــد تــا این قلت واحتیــاج ســرمایوی را در داخــل‬
‫مملکت از طریق تشکیل سرمایه درداخل کشور مرفوع نمایند بنــابرآن اســتقراض خــارجی وســیله مهمی را‬
‫برای تهیه وسایل سرمایوی نشان میدهد‪.‬‬

‫چنانچه تقریبا درتمام ممالک روبه انکشاف وهمچنان در افغانستان بخصــوص از زمـان روی دسـت گـرفتن‬
‫پالن های اقتصادی پنج ساله تا امروز قسمت مهم وسایل مالی مورد ضرورت دولت از طریـق کمـک هـای‬
‫انکشافی بالعوض واستقراض بدست آمده است‪.‬‬

‫ج‪ :‬تاثیرات استقراض دولت باالی نسل های آینده‬

‫قرضه های را که افغانستان برای تمویل پروژه های انکشــافی خــود از آغــاز پالن پنج ســاله اول تــا امــروز‬
‫دریافت نموده است ودرآینده نیزدریافت مینماید از نظـر تـاثیرات آن بـاالی نسـل هـا حسـب آتی مـورد بحث‬
‫قرار میگیرد‪.‬‬

‫اول‪ :‬هرگاه قروضی را که دولت دریافت مینماید برای تمویل پروژه های نافع دولتی یعنی پــروژه هــای کــه‬
‫عواید مستحصله ازآنها تکافوی ربح واقساط قروض را کرده بتوانــد بکــار انداختــه شــود دراین صــورت از‬
‫یک طرف مولدیت درمملکت بلند رفته وازطریق دیگر ممکن است هیچ نوع فشاری را از طریق پــرداخت‬
‫مالیه بیشتر باالی نسل های آینده وارد نه نماید زیرا اصل قرضه وربح آن توسط عواید بدست آمــده از خــود‬
‫پروژه های مذکور تکافو میگردد ازقبیل بکار انداختن قرضه های دولت درتصدی ها وفابریکات دولتی‪.‬‬

‫دوم‪ :‬درصورتیکه قرضه های دولت برای تمویل پروژه های زیربنایی ویا سایر موسسات عام المنفعه بکار‬
‫انداخته شود دراین صورت قدرت تولیدی مملکت درآینــده بلنــد مــیرود زیــرا بــدون موجــودیت زیربنــا هــای‬
‫اقتصادی امکان انکشاف ودرنتیجه بلند رفتن محصول اجتماعی یا عاید ملی دریک مملکت امکان پذیر شده‬
‫نمیتواند ‪.‬چون ازین نوع پروژه های زیربنایی دولت کدام عواید مستقیم را مانند پروژه های نافی ویــا ســایر‬
‫تصدی های دولتی بدست آورده نمیتواند بنابر آن مجبور است تامصارف را که دراین پروژه های زیربنایی‬
‫عام المنفعه متقبل گردیده است از طریق دریافت مالیات از مردم جبران نماید‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}67‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫عده از اقتصاد دانان به این نظر اند که تقسیم بار قروض بـاالی نسـل هـای آینـده از طریـق دریـافت مالیـات‬
‫برای تادیه قروض درساحه عمل بصورت عادالنه مالیاتی یا کتمان مالیاتی از متحمل شدن بارقروض شــانه‬
‫خالی نمـوده وعـده یی ممکن اسـت فعـالیت هـای تولیـدی خودهـا را بـه خـارج انتقـال داده وبـدین طریـق از‬
‫پرداخت مالیات خود داری نمایند که درنتیجه آن تحمیل بار قروض باالی نسل های آینـده بصــورت عادالنـه‬
‫صورت گرفته نمیتواند‪ .‬بنابرآن این نوع امکان استعمال قرضه های دولت بصورت عمــوم مکلفیت مالیــاتی‬
‫نسل های آینده را بیشتر میســازد تمویــل این نــوع مصــارف دولت از نســل هــای آینــده از نظــر تیــوری وبــه‬
‫خصوص از نظر مسگریف ( ‪ )Musgrave‬نیز عادالنه ظــاهر میشــود زیــرا منــافع این نــوع پــروژه هــای‬
‫دولتی بعداز تکمیل پروژه های متذکره ومدت نسبتا طــوالنی تــر بدســت آمــده وازین منــافع نســل هــای آینــده‬
‫استفاده مینمایند (‪.)P.71. 13‬‬

‫بنابرآن مطابق به پرنصیب تادیه مطابق به استفاده ‪ Pay as you use‬بایست استفاده کننده گــان درتمویــل‬
‫مصارف این نوع پروژه های دولت نیزسهم گیرند‪ .‬به ارتباط این موضوع سوالی کــه عــرض انــدام مینمایــد‬
‫عبارت از این است که چه نوع منافع را نسل های آینده ازینوع پروژه های دولتی متمتع میشوند ‪.‬‬

‫به جواب این سوال بایست متذکر شد که تمام پروژه های زیربنــایی دولت از یــک طــرف بــاعث بلنــد بــردن‬
‫قدرت تولیدی مملکت درآینده گردیده وازطرف دیگرپس انداز ها را برای افراد خصوصی نیز امکـان پـذیر‬
‫میسازد‪ .‬درمورد اینکه زیربنای های اقتصادی باعث بلند بــردن قــدرت تولیــدی مملکت میگــردد‪ .‬هیچ جــای‬
‫شک وتردید موجــود نبــوده بنــابرآن دراین جــا راجــع بــه امکــان دومی دومی یعــنی این کــه این زیربنایهــای‬
‫اقتصادی چگونه پس انداز ها را برای اشخاص خصوصی امکان پذیر میسازد صحبت میشود ‪.‬‬

‫فرض میشود دولت افغانستان یک قرضه را بدست آورده توسط آن یک شاهراه مـدرن وعصـری را اعمـار‬
‫مینماید که چندین محالت را از نظر ترانسپورتی وصل ساخته ومسافه را کوتاه میســازد‪ .‬اکنــون بــه ارتبــاط‬
‫موضوع دیده میشود که اعمار این شاهراه چه نوع تاثیرات را باالی عاید اشخاص خصوصی وارد مینمایــد‬
‫که دراین جا چند مسال آن طور آتی تذکر داده میشود‪:‬‬

‫اول‪ :‬وسایل نقلیه اشخاص خصوصی ایکه ازین شاهراه عبور مینمایند ازیک طرف اسـتهالک وسـایل نقلیـه‬
‫شان نظربه شاهراه قدیم به پیمانه زیادی تقلیـل یافتـه واز طـرف دیگـر نظربـه کوتـاه شـدن فاصـله مصـرف‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}68‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫بنزین ویا سایر مواد محرکه وسایل نقلیه کمتر میگردد‪ .‬بنابرآن دراین مثال دیده شــد کــه اســتفاده از شــاهراه‬
‫جدید که ازطریق استقراض دولت تمویل گردیده است سبب کاستن مصرف مالکین وسایل نقلیه میگردد‪.‬‬

‫چون برطبق نظر کینز ‪ J.M. Keynes‬هر عامل اقتصادی یک قسمت عاید خودرا مصــرف وقســمت بــاقی‬
‫مانده آنرا پس انداز مینماید بنابرآن وقتی که مصرف آن کمتر گردید پس انداز آن بلند میرود‪.‬‬

‫دوم‪ :‬درنتیجه کوتاه شدن فاصله امکان انتقال محصوالت ازیک محل به محــل دیگــر ســهل تــر و ارزان تــر‬
‫گردیده وزمینـه بـرای بوجـود آوردن اختصـاص در تولیـد محلی مسـاعد میسـازد کـه این امـر بـه ذات خـود‬
‫موجوب بهبود تولید ازنظر کمیت وکیفیت گردیده وعاید مولدین را بلند میبرد ‪.‬‬

‫سوم‪ :‬کوتاه شدن فاصله همچنان تـاثیرمهم را بـاالی تفـاوت قیمت هـای محلی نـیز وارد مینمایـد زیـرا درین‬
‫صورت مصرف انتقال ویا کرایه اموال کمتر میگـردد‪ .‬چنانچـه قبـل از اعمـار تونـل سـالنگ کـه مهم تـرین‬
‫پروژه مواصالتی افغانستان را درپالن پنج ساله اول تشکیل میداد تفاوت قیمت ها درفی سیر گنــدم خربــوزه‬
‫وســایر محصــوالتی کــه در صــفحات شــمال مملکت تولیــد میگردیــد دربــازار کابــل بصــورت نســبی بلنــد‬
‫بود ‪.‬درحالی که امروز این تفاوت های قیمت به پیمانه زیادی تقلیل یافته است که این به نوبه خــود مصــرف‬
‫مستهلکین را تقلیل داده ویا به عباره دیگر باعث بلند بردن پس انداز های شان گردیده است‪.‬‬

‫بنابرآن مثال های فوق واضح میسازد که اعمار یک شاهراه مـدرن و عصــری مفـاد هـای را بـرای مـالکین‬
‫وسایل نقلیه‪ ،‬مولدین ومستهلکین وارد نموده ودرنتیجه باعث بلند بردن عاید وپس انــداز آنهــا میگــردد چــون‬
‫بلندرفتن عاید وپس انداز توسط پروژه زیربنایی دولت بوجود میاید بنابرآن بایست یک قسمت آنرا برایدولت‬
‫مالیه بپردازند تا ازطریق آن مصارف دولت تمویل گردد ازتذکرات فوق چنین نتیجه گیری میشود که تمویل‬
‫مصارف دولت ازطریق استقراض در پروژه هــای نــافی وتولیــدی وهمچنــان درپــروژه هــای زیربنــایی کــه‬
‫قدرت تولیدی ممکلت را درآینـده بلنـد بـرده میتواننـد بـرای افغانسـتان مفیـد دانسـته میشـود‪ .‬بـاالخره امکـان‬
‫دیگری نیز موجود شده میتواند وآن عبــارت از این اســت کــه دولت وجــوه قرضــوی را درمــدارکی بــه کــار‬
‫اندازد که نه باعث بلند برای قدرت تولیدی مملکت گــردد ونــه پس انــداز هــا را بــرای اشــخاص خصوصــی‬
‫امکان پذیر سازد این نوع مصارف دولت بنـام مصــارف غـیر تولیـدی یـاد گردیـده وتمویـل شـان از طریـق‬
‫استقراض مورد تردید قرار داده میشود‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}69‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫فصل پنجم‬

‫بودجه دولت و انفالسیون‬

‫انفالسیون در اقتصاد وقتی بوجود میاید که حجم پول به اندازه تقاضای مجموعی در اقتصاد بنا بر هر علت‬
‫که باشد افزایش یافته و به مقابـل آن یـک افـزایش مطـابقت کننـده ای در عرضـه مجمـوعی اقتصـاد بوجـود‬
‫نیامده باشد ‪ .‬تقلیل ارزش پول در نتیجه انفالسیون پرابلم های اضافی را برای دولت بوجود میــآورد ‪ ،‬و بــه‬
‫این معنی که باید بودجه دولت با شرایط تغییر خورده اقتصادی که علت آن انفالســیون میباشــد مطــابقت داده‬
‫شود‪.‬‬

‫انفالسیون اساسات بودجه و خاصتًا اساس دقیــق بــودن بودجــه را نــیز متضــرر میســازد بــه این تــرتیب کــه‬
‫تغییرات را که در انکشاف آینده عواید و مصارف دولت به وجود آورده و ســنجش اقالم بودجــه یعــنی اقالم‬
‫عواید و مصارف را بصورت دقیــق نــا ممکن میســازد‪ .‬چــون در صــورت تقلیــل ارزش پــول قــدرت خریــد‬
‫حقیقی دولت پایین آمده بنا برآن دولت مجبور میشود تـا این مصـارف اضـافی را یـا از طریـق تشـکیل یـک‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}70‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫بودجه بعدی و یا تغییر بودجه موجوده تکافو نماید که در صورت تشکیل بعــدی پرنســیب وحــدت بودجــه و‬
‫در صورت تغییر بودجه موجوده اساس علنیت بودجــه متضــرر میســازد ‪ .‬کــه این بی تناســبی هــا و بوجــود‬
‫آمدن انفالسیون باالی عواید و مصارف دولت تاثیراتی را بجا میگذارد ‪.‬‬

‫اینکه کدام عوامل باعث بوجود آمدن انفالسیون در یک کشور میشود مختصرًا در ذیل به آن اشاره میکنیم ‪:‬‬

‫مصارف سرمایه گذاری های دولت و انفالسیون‪.‬‬ ‫•‬


‫کمک های پولی خارجی بحیث علت انفالسیون در کشور های روبه انکشاف‪.‬‬ ‫•‬
‫سیاست کسر بودجه به حیث علت انفالسیون در ممالک روبه انکشاف‪.‬‬ ‫•‬
‫بی تناسبی ها در تاثیرات سرمایه گذاری ها به حیث علت انفالسیون ‪.‬‬ ‫•‬
‫بلند بردن ربح یا پاداش سرمایه بحیث علت انفالسیون ‪.‬‬ ‫•‬
‫بلند بردن پاداش کار یا مزد ها بحیث علت انفالسیون ‪.‬‬ ‫•‬

‫تاثیرات انفالسیون باالی عواید بودجه دولت‬

‫چون در نظام اقتصاد بازار آزاد قسمت عمده عواید دولت از طریق عواید مالیــاتی بــه دســت میایــد بنــابر آن‬
‫باید اولتر این مسئله مورد مطالعه قرار داده شود که انفالسیون چه نوع تاثیرات را باالی این منابع عایــداتی‬
‫دولت وارد می نمایند‪ .‬انکشاف عوایدمالیاتی دولت در حالت انفالسیون تابع به عوامل ذیل می باشد‪.‬‬

‫الف‪ :‬یکی ازجمله عوامل مهم در انکشاف عواید مالیاتی دولت عبارت از نــوعیت اســاس ســنجش مالیــه می‬
‫باشد‪ .‬یعنی اگر اساس سنجش مالیه در حالت انفالسیون افزایش یافته باشد‪ .‬عواید مالیاتی دولت نــیز بــاال می‬
‫رود‪ .‬مثال در صورت بلند رفتن مفاد (به خصوص در آغاز انفالسیون چه فابریکه ها و تصدی ها مواد خام‬
‫مورد ضرورت خودرا به قیمت های قبل از انفالسیون و نازل خریداری نمــوده و در نتیجــه مصــارف تمــام‬
‫شد شان نیز پایین می باشد‪ .‬در حالیکه محصــوالت کــار تمــام شــان را بــه قیمت هــای روز و انفالســیون بــه‬
‫فروش رسانیده ودر نتیجه مفاد بیشتر را نیز به دست میاورد) عواید دولت از طریق مالیات برمفــاد افــزایش‬
‫می یابد‪ .‬و در صورت تقلیل مفاد (خاصتا در صورت پیشرفت انفالسیون که از یـک طـرف مصــارف تمـام‬
‫شد تصدی ها از طریق بلند رفتن قیمت مواد خام‪ ,‬بلند رفتن مزد وغیره افزایش یافتــه و از جــانب دیگــر بــه‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}71‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫نســبت بلنــد رفتن قیمت هــا ممکن اســت در فروشــات شــان نــیز نتقیض بعمــل آیدکــه در نتیجــه آن مفــاد آنهــا‬
‫نیزپایین میاید) برعکس آن عواید دولت نیز تقلیل میابد‪ .‬در صورتیکه اساس سنجش مالیه در جریــان عملیــه‬
‫انفالسیون ثابت باقی مانده باشد‪ .‬مثال در صورت مالیات بـر اراضــی کـه مالیـه بـه اسـاس فی جـریب یـا فی‬
‫هکتار دریافت گردد در این صورت چون عواید دولت افزایش نمی نماید بنــابر آن مصــارف اضــافی بــرای‬
‫دولت عرض وجود می نماید‪ .‬بصورت عموم سه شکل آتی مشاهده شده می تواند‪.‬‬

‫اساس سنجش مالیه بلند رفته و عاید دولت نیز بلند می رود‪ .‬که در این صورت هرگاه عواید دولت به‬ ‫•‬
‫تناسب درجه افزایش انفالسیون یا سطح قیمت ها بلند رفته باشد کدام مصارف اضافی را بــرای دولت‬
‫به وجود نمیاورد و اگر عواید دولت نظر به درجه افزایش سطح عمومی قیمت ها کمــتر باشــد در این‬
‫صورت نیز مصارف اضافی را برای دولت به وجود میاورد‪.‬‬
‫در صورت که اساس سنجش مالیه نزول کرده باشد‪ .‬دراین صورت طبعا عواید دولت نظر بــه حــالت‬ ‫•‬
‫قبل از انفالسـیون نـیز کمـتر گردیـده و در نتیجـه مصــارف اضــافی بیشـتر را بـرای دولت بـه وجـود‬
‫میاورد که این مصارف اضافی باید ازطریق دریافت قرضه های داخلی ویا خارجی نمویل گردد‪.‬‬

‫در صورت اساس سنجش مالیه ثابت باقی مانده باشد در این صورت چون عواید مالیــاتی دولت ثــابت‬ ‫•‬
‫باقی می ماند در حالیکه قیمت ها بلند می باشــد بنــابر آن مصــارف اضــافی را بــرای دولت بــه وجــود‬
‫میاورد‪.‬‬

‫ب‪ :‬انکشاف عواید مالیاتی به صورت عموم و همچنین در حالت انفالسیون تابع به طرز تشکیل تعرفه هــای‬
‫مالیاتی است یعنی اگر تعرفه مالیاتی به صورت مترقی باشد در این صورت انکشاف عوایــد نــیز بــه پیمانــه‬
‫قویتر و اگر به صورت متناسب باشد به پیمانه ضعیفتر می باشد‪.‬‬

‫ج‪ :‬انکشاف عواید مالیاتی تابع به ذهنیت مالیاتی مکلفین مالیاتی می باشـد‪ .‬چـه بـا وجـود افــزایش در اسـاس‬
‫سنجش مالیه هرگه مکلفین مالیه عواید حقیقی خودرا اظهــار نکــرده و یــا قســمت آن را پنهــان نماینــد در این‬
‫صورت به تناسب عاید پنهان شده عواید مالیاتی دولت تقلیل می یابد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}72‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫تاثیرات انفالسیون باالی مصارف بودجه دولت‬

‫در مورد اینکه انفالسیون چه نوع تاثیرات را بــاالی مصــارف دولت وارد می نمایــد بایــد نخســت بین چــنین‬
‫انواع مصارف دولت که به اساس مکلفیت های قانونی تعیین می شوند و چنین انواع مصــارف کــه تــابع بــه‬
‫شرایط بازار می باشد تفکیک بعمل بیابد‪.‬‬

‫مصارف تعیین شده از نظر قانون‬

‫این نوع مصارف که توسط قانون تعیین می شود به صورت عموم از نظر اسمی ثابت می باشد‪ .‬ارتباط این‬
‫نوع مصارف با انفالسیون طوریست که هر قدر انفالسیون بیشتر گردد به همان اندازه فشار مــالی این نــوع‬
‫مصارف باالی بودجه دولت کاهش میابد‪ .‬دلیل آن عبارت از این است که عواید دولت به صورت عمــوم در‬
‫جریان انفالسیون از نگاه اسمی افزایش میابد )خصوصـا عوایـد دولت از طریـق تصـدی هـا وشـرکت هـای‬
‫دولتی‪ ,‬عواید دولت ازطریق مالیات مترقی بر عایدات وغیره( در حالیکه مصارف فوق ثــابت می مانــد کــه‬
‫در نتیجه فشار آن نیز تقلیل میابد به طور مثال اگر در یک حالت نورمال اقتصادی مصــارف پــرداخت ربح‬
‫برای قرضه های دولتی بالغ بریک فیصد عواید مجموعی دولت گــردد‪ .‬و در یــک حــالت انفالســیون عوایــد‬
‫دولت افزایش یابد‪ .‬در این صورت سهم ربح برای قرضه های دولـتی کمـتر از یـک فیصـد گردیـده و بنـابر‬
‫آنفشار کمت را باالی بودجه دولت وارد می نماید‪ .‬که این موضوع را توسط یک مثال توضیح می نمایم‪.‬‬

‫اگر در یک مملکت عواید مجموعی دولت بالغ به صد ملیارد واحد پولی گردد و پرداخت ربح برای قرضــه‬
‫های دولتی ساالنه یک ملیـارد باشـد‪ .‬در این صـورت مصـارف دولت مـذکور از مـدرک ربح بـالغ بـه یـک‬
‫فیصد عواید مجموعی دولت میگردد ‪.‬اکنون اگراین مصارف ربح به یک ملیارد ثابت مانده (چه ربح بــرای‬
‫یک مدت معین از نگاه قانون و مطابق به قرار داد تعیین می گردد) و عواید مجموعی دولت به یکصــد وده‬
‫ملیارد افزایش یابد در این صورت سهم مصارف ربح کمتر از یک فیصــد یــک صــد وده ملیــارد را تشــکیل‬
‫داده و در نتیجه فشار مالی آن باالی بودجه دولت تقلیل میابد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}73‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫مثال دیگر این نــوع مصــارف دولت عبــارت از معاشــات مــامورین و مســتخدمین دولــتی و مصــارف دولت‬
‫جهت پرداخت کرایه که معموال در چوکات یک قرار داد در یک مدت معین ثابت می باشد‪ .‬مصارف دولت‬
‫برای امور قراردادی که این نوع مصارف نیز برای یک مدت معین ثابت باقی مانده و تغییر نمی خورد‪.‬‬

‫مصارف تابع به شرایط بازار‬

‫این نوع مصارف تابع شرایط بازار بوده و بنابر آن در حاالت انفالسیون یعنی بلند رفتن قیمت ها مصــارف‬
‫مذکور نــیز بلنــد می رود‪ .‬این نــوع مصــارف دولت شــامل چــنین انــواع مصــارف می باشــد کــه بــه غــرض‬
‫خریداری اشیا و خدمات از طرف دولت به کار برده می شود‪ .‬چون حسب معمول مزد کارگران و همچنــان‬
‫قیمت اشیا در جریان انفالسیون بلند می رود از این جهت ولو احتیاج دولت بــرای اشــیا و خــدمات ثــابت بــه‬
‫حال خود مانده باشد باید دولت برای عین احتیاج خود به نسبت بلنــد رفتن قیمت هــا پــول بیشــتر را مصــرف‬
‫نماید‪ .‬بنابر این تاثیرات خالص انفالسیون بــاالی بودجــه دولت مربــوط بــه نســبت هــر دو نــوع از مصــارف‬
‫متذکره فوق می باشد‪ .‬به این معنی که هر قدر در ترکیب هر دو نوع مصــارف ســهم مصــارف دولت بــرای‬
‫خرید اشیا وخدمات بیشتر باشد بــه همــان پیمانــه مصــارف دولت بیشــتر افــزایش یافتــه و در نتیجــه تــاثیرات‬
‫انفالسیون باالی بودجه دولت قویتر می گردد‪.‬‬

‫نظریات در مورد مصارف دولت‬

‫ماهیت و مشخصات مصارف دولت‬

‫هدف اساسی و نهائی از تمام فعــالیت هــای مصــارفاتی دولت عبــارت از این اســت تــا توســط آن دولت اشــیا‬
‫وخدمات مورد ضرورت مردم را به کمیت و کفیت مطلوب و در زمان معین تهیه و یـا تولیـد نمایـد‪ .‬قسـمت‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}74‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫عمده و قابل ماالحظه اشیای را که دولت از طریق فعالیت های مصارفاتی خود تهیه ویا تولید می نماید بنــام‬
‫اشیای عامه یاد می شوند‪ .‬که این اشیا به مقابل اشیای خصوصی قرار دارند‪.‬‬

‫اشیای خصوصی‪ :‬عبارت از آن اشیای اند که در یک نظام اقتصاد بازار از طریق بازار به مقابل تادیه یک‬
‫قیمت به صورت اختیاری به دست می آیند‪ .‬درحالی که اشیای عامه قابلیت بازار را دارا نبــوده بلکــه بــدون‬
‫قیمت به معرض استفاده تمام مردم قرار داده می شوند از قبیل موسسات عام المنفعه کــه بــا اشــکال و انــواع‬
‫مختلف در هر مملکت وجود دارند‪.‬‬

‫چون اشیای عامه و اشیای خصوصی صحبت بعمل آمد اکنون باید دانسته شود که این دو نوع از اشیا توسط‬
‫چه نوع عالیم مشخصه از یکدیگر تفریق می شوند‪ .‬تقسیم اشیا به اشیای عامه و اشـیای خصوصــی مربـوط‬
‫به ماهیت خود اشیا نبوده بلکه مربوط به طرز استعمال اشیا است بــه این معــنی کــه اگــر یــک شــی در یــک‬
‫تصدی دولتی تولید گردیده و به دسترس یک موسسه عام المنفعه جهت استفاده مردم قــرار داده شــود در این‬
‫صورت شی مذکور یک شی عامه یا دولتی است واگر شی مذکور از طریق بازار به فروش رسانیده شده و‬
‫اشخاص خصوصی از آن استفاده نمایند شی مذکور یک شی خصوصی می باشد‪.‬‬

‫اگر در مملکت مختلف جهان نظراندازی شود دیده می شود که یک نوع احتیاج معین و مشخص مثال امــور‬
‫صحی یا امور تعلیم وتربیه در یک مملکت مجانی بوده و از طرف دولت بــه عهــده گرفتــه می شــود کــه در‬
‫این صورت احتیاجات مردم توسط اشیا وخدمات عامه رفع می گردد‪.‬‬

‫مثال در افغانستان که امور تعلیمی تا سطح عالی بکلی به صــورت مفت ورایگــان بــوده و همچنــان شــفاخانه‬
‫هــای دولــتی در خــدمت عامــه مــردم قــرار داشــته امــا در این اواخــر شــفاخانه هــای خصوصــی وموسســات‬
‫تحصیلی خصوصی نــیز بــه وجــوده آمــده اســت‪ .‬در ممالــک دیگــر و بــه خصــوص در کشــورهای پیشــرفته‬
‫ومترقی جهان برعکس قسمت عمده امور صحی‪ ،‬تعلیم وتربیه مربوط بــه اشــخاص وموسســات خصوصــی‬
‫بــوده و بــه مقابــل اجــرت بــه دســترس اشــخاص قــرار داده می شــود کــه در این صــورت احتیاجــات عامــه‬
‫توسطاشیای خصوصی رفع می گردد‪ .‬بنابرآن از مثال های فـوق واضـح می شـود کـه خصوصـی بـودن یـا‬
‫دولتیبودن اشیا مربوط به ماهیت خود اشیا نبوده بلکه مربوط به طرز ونوعیت استفاده از اشیا است‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}75‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫سوالی که اکنون به ارتباط موضوع فوق قابل مطرح می باشد عبارت از این است که چرا یک نوع احتیــاج‬
‫معین مردم توسط اشیا وخدماتی رفع می گردد که صرف مربوط به دولت بوده و زیربنایی های اقتصادی و‬
‫سایر موسسات عام المنفعه که در تمام ممالک جهان در انحصار دولت قرار دارند‪ .‬بـرای جـواب این سـوال‬
‫عوامل زیادی وجود دارند که مهم ترین آنها عبارت اند از‪:‬‬

‫الف‪ :‬نقطه نظر حقوقی وسیاسی دولت اصال حاضر نمی شود تا برای اشخاص و موسســات خصوصــی در‬
‫جنین اموری اجازه فعالیت را اعطا نماید که توسط آن حیات سیاسی مملکت به خطــر مواجــه گــردد ازیــنرو‬
‫فعالیت های خصوصی در امور دفاعی وامنیتی مجاز دانسته نشده ودولت حق فعــالیت را بــرای خصوصــی‬
‫ها دراین مورد اعطا نمی نماید‪.‬‬

‫دولت عالوه بر اینکه افراد خصوصی را درامور نظامی وامنیتی اجازه فعالیت نمی دهــد بــه منظــور تــامین‬
‫امنیت سالح های را که نزد مردم وجود داشته باشد نیز جمع آوری می نماید‪.‬‬

‫چناچه در مملکت عزیزما درتحت شرایط کنونی اساسی ترین و مهم ترین هدف دولت اسالمی افغانستان که‬
‫نظر به تمام اهداف برای آن حق تقدم و اولویت داده می شود عبارت از جمع آوری سالح است زیــرا بــدون‬
‫این کار تامین امنیت در کشور ناممکن بــوده وتازمــانی کــه امــنیت سرتاســری وعــام وتــام در کشــور وجــود‬
‫نداشته باشد هیچ نوع فعالیت های بشـری بـه صـورت عـادی ونورمـال صـورت گرفتـه نمی توانـد‪ .‬چنانچـه‬
‫علمای اقتصاد وعلوم سیاسی به این مسئله اتفاق نظــر دارنــد کــه اســتقرار یــا ثبــات سیاســی در یــک مملکت‬
‫اساس وزیربنا را برای فعالیت های اقتصادی و اجتماعی تشکیل می دهد‪.‬‬

‫این ثبات سیاسی وقتی تامین شده می تواند که درقدم اول توسط جمع آوری سالح از اشخاص یا گروپ های‬
‫غیرمسئوول امنیت در کشور تامین گردد‪ .‬هرقدر مسئله تامین امنیت به تــاخیر افتــد بــه همــان انــدازه مســئله‬
‫بازسازی وانکشاف مملکت به تعویق می افتد‪ .‬بنابرآن باید اشخاص وگروه های مسلح از تعقــل وتفکــر کــار‬
‫گرفته منافع ملی را نظر به منافع شخصی وگروهی ترجیح داده به منظــور تــامین امــنیت سرتاســری ســالح‬
‫های خودرا به دولت تسلیم نموده و زمینه را برای بازسازی وآبادی مملکت مخروبه ما مهیا سازند‪.‬‬

‫ب‪ :‬اشخاص خصوصی خودرا بیشتر در چنین مواردی عالقمند می سازند که جنبه انتفاعی را دربــر داشــته‬
‫باشد‪ ,‬زیرا هدف اولی واساسی اقتصاد خصوصی در هر نوع فعالیتی که باشد در قــدم اول بــه دســت آوردن‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}76‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫مفاد است چون موسسات عام المنفعه اکـثرا فاقــد این نـوع مفـاد انـد‪ ،‬ازیـنرو اشـخاص خصوصـی خودشـان‬
‫اصال حاضر نمی شوند تا در موسسات عام المنفعه تشبث و سرمایه گذاری نمایند‪.‬‬

‫ج‪ :‬دلیل عمده واساسی آن این است که اشیای عامه یا اشیای دولتی غیرقابل تقســیم انــد بــه این معــنی کــه از‬
‫اشیا وخدمات عامه همه مردم به صورت یکسان وبدون جـزئی تـرین امتیـاز و تبعیض حـق اسـتفاده را دارا‬
‫می باشند‪ .‬در حالیکه اشیای خصوصی فاقـد این خصوصـیت می باشـند‪ .‬بارعـایت نقـاط نظـر فـوق اگـر بـه‬
‫طورمثــال خــدمات امنیــتی بــه افــراد خصوصــی نــیز واگــذار گــردد در این صــورت از یــک طــرف افــراد‬
‫خصوصی خدمات امنیتی را صرف برای کسانی انجام می دهند که به مقابل آن پول تادیه نمایند و اشــخاص‬
‫دیگری که پول تادیه نه نمایند از استفاده آن محروم می شوند واز طرف دیگر افراد نــیز حاضــر نمی شــوند‬
‫تا به مقابل انجام دادن خدمات فوق پول تادیه نمایند زیــرا وظیفــه مــذکور از طــرف دولت بــرای شــان طــور‬
‫مجانی انجام می شود بنابر آن تمویل این نوع موسسـات توسـط اشـخاص خصوصــی امکـان پـذیر شـده نمی‬
‫تواند زیرا دولت می تواند جهت تمویل مصــارف این نــوع موسســات از قــدرت مجــبره خــود اســتفاده نمــوده‬
‫ومالیات را به صورت اجباری از مردم دریافت نماید‪ ،‬در حالیکه اشخاص خصوصی فاقد این قدرت اند‪.‬‬

‫اساسات مصارف دولت‬


‫از زمانیکه دولت ها از نظر حقوقی وسیاسی به وجود آمــده این طبعــا نظــر بــه شــرایط عصــر و زمــان یــک‬
‫سلسله وظایف را انجام می دادند که انجام دادن این وظایف مصارف پولی را نــیز ایجــاب می نمــود بنــابر آن‬
‫می توان گفت که از زمانیکه دولت ها به وجود آمده اند مصارف دولت نیز وجود داشــته اســت امــا در کمیت‬
‫وکیفیت این مصارف مطابق به اقتضات وشرایط عصر وزمان تغییر و تحوالتی به وجود آمده است‪.‬‬
‫مهم ترین وظایفی را که دولت ها از قدیم االیام انجـام می دادنـد عبـارت از وظـایف دفـاعی‪ ,‬امنیـتی و تـامین‬
‫حقوق وعدالت بود که از جمله وظایف اساسی واولی دولت ها شمرده می شد‪ .‬وظایف مذکور را علمــای علم‬
‫مالی بنام وظایف ضروری واجباری دولت یــاد می نماینــد‪ .‬چنانچــه آدم ســمیت یکی از جملــه علمایکالســیک‬
‫مصارف دولت را به سه دسته تقسیم می نمود که عبارت اند از وظــایف یــا مصــارف اموردفــاعی‪,‬مصــارف‬
‫برای تامین حقوق و عدالت ومصارف برای تاسیسات عام المنفعه‪.‬‬

‫ادولف واگنر(‪ )A.Wagner‬نیز مصارف مذکور را در جمله مصارف اجباری دولت محسوب می نمود‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}77‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫بعدتر به مرور زمان در اثر تغییر شرایط واوضاع سیاسی‪ ،‬اقتصادی و اجتماعی انــواع مختلــف وظــایف و‬
‫توسط آن انواع مختلف مصارف برای دولت ها عرض وجود نمودند از قبیل مصارف در امور زیربناهــای‬
‫اقتصادی به منظور ممکن ساختن زمینه برای انکشاف اقتصادی‪ ،‬مصارف در ساحات اقتصادی به منظــور‬
‫استقرار ها ثبات وضع اقتصادی‪ ،‬مصارف در امور اجتماعی جهت تامین رفــاه اجتمــاعی وغــیره‪ .‬بنــابر آن‬
‫برای اینکه از فعالیت های مصارفاتی روز افزون دولت در حدود امکانــات بهــترین و مــوثرترین نتیجــه از‬
‫نگاه اقتصادی به دست آمده بتواند به مرور زمان یک تعداد اساسات انکشاف داده شده انــد کــه رعــایت آنهــا‬
‫یک امر ضروری و الزمی دانسته می شود که این اساسات قرار ذیل اند‪:‬‬

‫اساس نافعیت اجتماعی مصارف دولت‬

‫عالی ترین اساس که قبل از انجام دادن مصارف دولت باید مورد توجه جدی سیاســت مــداران مــالی مملکت‬
‫قرار گیر عبارت از این است که مصارف دولت جهت تامین منابع جامعه ضروری دانســته شــود‪ .‬روی این‬
‫اساس انجام دادن چنین انواع مصارف دولت که هدف آنهــا صــرف تــامین منــافع طبقــات معین جامعــه باشــد‬
‫مجاز دانسته نمی شود‪ ,‬زیرا در تمویل مصارف دولت تمـام افـراد جامعـه بـه صـورت نسـبی سـهم داشـته و‬
‫بنابر آن از افزایش مصارف دولت نیز باید از نظر پرنسیپ تمام افراد بــه صــورت یکســان حــق اســتفاده را‬
‫دارا باشند‪ .‬هرگاه دولت در انجام مصارف خود اساس فوق را رعایت نه نماید‪ .‬پس معنی می دهد که دولت‬
‫در چوکات اقتصاد مالی خود توزیع مجدد عاید را به نفع گـروپ هـای خـاص یـا طبقـات خـاص تحت تـاثیر‬
‫قرار داده و به این ترتیب اساس عدالت را که یکی از اهداف عمده اقتصاد مالی دولت می باشد جریحــه دار‬
‫می سازد‪.‬‬

‫اساس اقتصادیت مصارف دولت‬

‫اساس اقتصادیت دولت تقاضا می نماید تا در انجام دادن تمام مصارف دولت از پرنسیپ اقتصادی بعمل آید‪,‬‬
‫تطبیق پرنسیپ اقتصادی درمورد مصارف دولت مفهوم ذیل را افاده می نماید‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}78‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫اول‪ :‬اینکه دولت باید وسایل مالی خودرا طوری در اقتصاد به کار اندازد که یک هدف معین و مشــخص را‬
‫در حدود امکان به کمترین مصارف بر آورده سازد‪.‬‬

‫دوم‪ :‬اینکه دولت باید وسایل مالی خودرا طوری در اقتصاد به کـار انـدازد کـه بـا مصــارف معین در حـدود‬
‫امکان یک نتیجه یا یک مفیدیت بزرگترین را نایل شده بتواند‪ .‬تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مــورد مصــارف‬
‫دولت یکی از پرنسیپ عمومی بودجه است به این معنا که تطبیق آن نه تنها در مـورد مصـارف دولت بلکـه‬
‫همچنان درمورد تمام فعالیت های اقتصاد مالی دولت در نظام های مختلف اقتصادی و اجتماعی مطالبـه می‬
‫گردد‪.‬‬

‫تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مصارف دولت از نقطق نظر اقتصادی این مزیت را دارا میباشــد کــه دولت را‬
‫قادر می سازد تا با وسایل در دست داشته معن مفیدیت هــای بیشــتر را بــرای جامعــه خلــق نمایــد کــه بــه این‬
‫ترتیب تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مصارف دولت به صورت غیر مستقیم تــاثیر یــک نــوع افــزایش عوایــد‬
‫دولت را معنی می دهد‪ .‬تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مصارف وعواید دولت کـه بـرای اولین بـار از طـرف‬
‫آدم سمیت ( ‪ )Adam Smith‬در مورد مالیه گذاری مطالبه شده بود‪ ,‬امروز نــیز بــرای تمــام ممالــک و بــه‬
‫حصوص برای ممالک روبه انکشاف که به صــورت عمـوم بـه کمبـود وسـایل مـالی مواجـه بـوده و بودجـه‬
‫محدود وناچیزی را دارا می باشند‪ .‬دارای اهمیت فوق العاده زیاد است‪ .‬با تطبیق پرنسیپ های اقتصادی در‬
‫بودجــه دولت این امکــان بــرای دولت مســیر می شــود تــا از عین وســایل بودجــه هم اهــداف مــورد نظــر را‬
‫برآورده سازد و هم وسایل مالی اضافی را به دست آورد‪ .‬توسط بــه دســت آوردن این وســایل مــالی اضــافی‬
‫دولت قادر می گردد تا درعین زمان یا در زمان بعدی پروژه های مصارفاتی اضافی را تمویل نماید که در‬
‫اثر آن از یک طرف عملیه رشد اقتصادی سریعتر گردیده وازطرف دیگر فاصله زمــانی بــرای رســیدن بــه‬
‫یک سطح انکشافی معین کوتاه تر می گردد‪ .‬بنابر آن از تذکرات فوق چنین نتیجه به دست میاید کهامکانــات‬
‫تقویه و بهبود اقتصاد مـالی دولت نـه تنهـا از طریـق بلنـد بـردن عوایـد دولت بلکـه همچنـان از طریقتطـبیق‬
‫پرنسیپ اقتصادی نیز موجود شده می تواند‪ .‬چون درممالک روبه انکشاف به صورت عموم بهنسبت پــایین‬
‫بودن سطح و سویه زندگی مردم امکانات تقویه اقتصاد مالی دولت از طریــق بلنــد بــردن عوایــددولت کمــتر‬
‫موجــود شــده می توانــد از این جهت تطــبیق پرنســیپ اقتصــادی در اقتصــاد دولت بــه صــورت عمومــو در‬
‫مصارف دولت به صورت خاص به حیث مهم ترین وسیله جهت تقویه اقتصاد مالی دولت دانسته می شود‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}79‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫اساس صرفه جویی درمصارف دولت‬

‫اساس صرفه جویی برای پرنسیپ اقتصادی متمم و مکمل را دارا می باشد‪ .‬فــرق بین پرنســیپ اقتصــادی و‬
‫اساس صرفه جویی دراین قرار دارد که پرنسیپ اقتصادی رسیدن به یــک هــدف معین و مشــخص را حــتی‬
‫االممکان به کمترین مصارف تقاضــا می نمایــد در حالیکــه تقاضــای اســاس صــرفه جــویی این اســت کــه از‬
‫اجرای مصارف بی لزوم وغیر ضروری باید جدا خوداری بعمل آید‪ .‬اساس صــرفه جــویی امــروز در تمــام‬
‫ممالک جهان صرف نظر اینکه چه نظام اقتصادی و اجتماعی را دارا می باشند‪ .‬بــه حیث یکی از اساســات‬
‫مهم بودجه مورد رعایت جدی قرار داده می شود‪.‬‬

‫اساس حق تقدم مصارف دولت‬

‫پروژه های مصارفاتی دولت هر کدام تاثیرات کــامال متفــاوت را چــه از نظــر اقتصــاد مــالی و چــه از نظــر‬
‫اقتصاد ملی دارا می باشند‪ .‬خصوصا وقیتکه این پروژه ها در ســاحات مختلــف اقتصــادی و بــه کمیت هــای‬
‫مختلف باشند‪ .‬هرگاه دولت بخواهد در چوکات اقتصاد مالی خود یـک تعـداد پـروژه هـای مصـارفاتی را در‬
‫یک سال مالی یا بودجوی تطبیق نماید‪ .‬در صورت موجودیت وسایل مالی کافی برای تمویــل کــدام اشــکالی‬
‫موجود نبوده وبنابر آن تمام آنها قابل عملی دانسته می شود اما اگر دولت وسایل مالی کافی را برای تطــبیق‬
‫تمام پروژه های فوق در اختیار نداشته باشد دراین صورت باید حق تقدم و اولویت به پروژه های ضروری‬
‫داده شده و پروژه های دیگر به سال های مالی یا بودجوی آینده به تعویق انداخته شوند‪ .‬چون دممالک روبه‬
‫انکشاف به صورت عموم وظایف دولت ها به خصوص در ساختمان زیربناهــای اقتصــادی کــه شــرط اولی‬
‫واساسی را برای انکشاف اقتصادی تشـکیل می دهنـد فـوق العـاده زیـاد بـوده و مطـابق بـه آن وسـایل مـالی‬
‫هنگفــتی را ایجــاب می نماینــد‪ .‬دل حالیکــه دولت هــای این ممالــک امکانــات مــالی ناکــافی را دارا نبــوده و‬
‫قادرنیستند تا مام پروژه های را که در هر سال مالی یا بودجوی از طرف ارگـان هـای مربـوط پیشـنهاد می‬
‫شوندتمویل نماید‪ ,‬بنابر آن مسیله حق تقدم واولویت پروژه ها باید یک سلسله عوامل درنظر گرفته شوند که‬
‫مهمترین این عوامل عبارت اند از درجه ضرورت جامعه برای پروژه‪ ,‬موجودیت و امکانات وســایل مــالی‬
‫برای تمویل آن‪ ,‬منافع متوقعه از پروژه قیمت تمام شد پــروژه‪ ,‬نقش آن در تــامین انکشــاف متــوازن اقتصــاد‬
‫وغیره‪ .‬با مقایسه وارزیابی عوامل فوق چنین پروژه های باید انتخاب شوند که به صورت نسبی ومقایســوی‬
‫بهترین شرایط را از نظر اقتصاد مالی و از نظر اقتصاد ملی دارا باشند‪.‬‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}80‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫انواع تثبیت كننده هاي اقتصادي‬

‫الف ( تثبیت كننده هاي خودكار)‬

‫مالیات بردرآمد شخصي ‪ ،‬بیمه بیكاري و كمكهــاي مســتمري دولت بــه گروههــاي كم درآمــد و زیرخــط فقـر‬
‫ازمهمترین تثبیت كننده هاي خودكار به شــمار مي رونــد ‪ .‬این نــوع تثــبیت كننــده هــا قبالً بــه وســیله قــانون‬
‫تصویب شده و به صورت نهاد قانوني درساخت اقتصــادي جــاي گرفتــه انــد ‪ .‬بــه عنــوان مثــال نقش مالیــات‬
‫بردرآمد به گونه اي است كه نمي گذارد درآمدقابل تصرف به سرعت درآمد تغییر كند و بنــابراین در رونــد‬
‫اقتصاد اثرضد نوساني دارد ‪ .‬به طــور كلي میتــوان گفت مالیاتهــا و عــواملي كــه انــدازه ضــریب فزاینــده را‬
‫كاهش مي دهند از دامنه تالطمات درآمد و تولید ملي كاسته ‪ ،‬خاصیت ضربه گیري دارند‪.‬‬

‫بیمه بیكاري و كمكهاي مستمري نیز به همین شكل عمل میكنند ‪ .‬درزمان كسادي كه بیكاري زیــاد میشــود و‬
‫درآمد كاهش مي یابد حجم بیكاري رو بـه افــزایش گذاشـته بخشـي از كـاهش درآمـد را جـبران كـرده بـاعث‬
‫میشود تا درآمد قابل تصرف وتقاضاي كل بــه ســرعت درآمــد ملي كــاهش نیافتــه سیركســادي اقتصــادي كنــد‬
‫گردد ‪ .‬به عكس در زمان رونق اقتصادي كه بیكاري كاهش مي یابــد جریــان بیمــه بیكــاري و كمكهــا كــاهش‬
‫یافته باعث میشود درآمد قابل تصرف به سرعت درآمد ملي افزایش نیافته ازفشار تقاضا و ســیرتورم كاســته‬
‫گردد‪ .‬بنابراین نتیجه مي گیریم كه تثبیت كننده هاي خودكار برخالف عقربه هاي اقتصاد عمل مي كنند‪.‬‬

‫ب ( تثبیت كننده هاي اختیاري)‬

‫تثبیت كننده هاي اختیاري مهمترین ابزارهاي بروني سیاست مالي و تنظیم فعالیت اقتصادي مي باشند‪.‬‬
‫ابزارهاي مذكور اساسًا شامل تغییر درمالیات و مخارج دولتي مي شود ‪ .‬مقدار ‪ ،‬تركیب و ساختار مخارجو‬
‫درآمــد ســالیانه دولت درالیحــه بودجــه بــرآورد و بــه مجلس تقــدیم میشــود كــه پس از تصــویب بــه شــكل‬
‫بودجهقانوني به دولت ابالغ میشود ‪ .‬ازمقایسه ارقام بودجه موردنظر با ارقــام بودجــه دوره قبــل میتــوان بــه‬
‫سیاستمالي دولت درآن دوره پي برد ‪ ،‬به طورمثال ‪ ،‬اگــر در بودجــه فعلي حجم مخــارج دولت كــاهش یافتــه‬
‫درحاليكه مالیات تغییر نكرده باشد و یا مخارج دولت ثابت مانده ولي مالیات افزایش یافته باشد سیاست مالي‬
‫دولتدرآن دوره سیاست انقباضي و درغیرآن صورت یعني درشرایطي كه مخارج نسبت به مالیــات افــزایش‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}81‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫داشته باشـد سیاسـت انبسـاطي میباشـد ‪.‬اثـر یـك سیاسـت مـالي بردرآمـد ملي تعـادلي بـه وسـیله كمیت تغیـیر‬
‫موردنظر و ضریب فزاینده اندازه گیري میشود ‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}82‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫فصل ششم‬
‫سیاست مالی و کانجانکتور(سیاست مالی و نوسانات حالت اقتصادی) دوره های اقتصادی‬

‫کانجانکتور یا نوسانات حالت اقتصادی عبارت از صعود و نـزول اوضـاع عمـومی اقتصـادی اسـت کـه یـک‬
‫پدیده عصر صنعتی می باشد چطوریکـه تجـارب در کشـورهای صـنعتی نشـان داده انـد‪ ،‬شـرایط اقتصـادی و‬
‫بخصوص سطح استخدام و تولید بصورت مداوم در حال افزایش نبوده بلکه بعد از مدت چند سال دوره رونق‬
‫اقتصادی مبدل به دوره رکود فعالیت های اقتصادی کردیده و بعد از سپری شدن این دوره رکود مجــددأ دوره‬
‫رونق آغاز و ادامه می یابد به همین ترتیب جریان وقــایع اقتصــادی توسـط تغـیر و تبـدیل رونـق بـه رکـود و‬
‫تبدیل رکود به رونق تشخیص می کردد‪.‬‬

‫چون این نوسانات حالت اقتصادی در کشورهای صنعتی از یکطــرف شــکل منظم را دارا نبــوده و از نظــر‬
‫دوام در هر مملکت بصورت متفاوت بوده است بنابر آن پیشبینی دوره رکود و رونــق و تغــیر و تبــدیل آنهــا‬
‫ناممکن بوده و به این ترتیب پیشبینی اتخاذ تدابیر قبلی را نیز ناممکن می سـازد‪ .‬نوسـانات حـالت اقتصـادی‬
‫بصورت عموم چهار مرحله را احتوا می نماید که عبارتند از مرحله شروع رونق‪ ،‬مرحله رونــق‪ ،‬مرحلــه‬
‫اوج رونق ) بحران ( مرحله رکود و یا مرحله کساد‪.‬چون مراحل شــروع رونــق و اوج رونــق نقطــه تحــول‬
‫رکود به رونق و رونق به رکود را نشان داده و خیلی قصیرالمدت می باشند از این جهت مراحــل رونــق و‬
‫رکود مهمترین مراحل نوسا نات حالت اقتصادی را تشکیل میدهند ‪ .‬در دوره رونق سرمای گذاریها ســطح‬
‫استخدام‪ ،‬محصول اجتماعی‪ ،‬و قیمت هــا روبــه افــزایش می باشــد‪ .‬تــا اینکــه این دوره رونــق بــه ا وج خــود‬
‫رسیده و به تعقیب آن مرحله رکود آغاز می گردد‪ ،‬که در این مرحله فعالیت هـای اقتصـادی کـاهش یافتـه و‬
‫در نتیجــه آن ســطح اســتخدام‪ ،‬محصــوالت ملی و قیمت هــا رو بــه کــاهش می گــذارد کــه بعــد از اختتــام این‬
‫مرحله‪.‬مرحله شروع رونـق آغـاز می گـردد تغـیر فعـالیت هـای اقتصــادی در مراحـل چهـار کانـه مـذکور‬
‫بصورت کامأل متفاوت می باشد یعنی بعضی از فعالیت های اقتصادی در مراحل مــذکور تغــیرات قویــتر و‬
‫بعضی از فعالیت های اقتصادی تاثیرات ضعیف تری را نشـان میدهنـد فعـالیت هـا ئیکـه تـاثیرات قویـتر را‬
‫نشان میدهند عبارتند از‪:‬‬

‫‪ -.1‬مصارف جهت تهیه وسایل تولیدی از قبیل ماشین آالت‪ ،‬در مرحله رونق بصورت قــوی افــزایش یافتــه‬
‫‪.‬‬ ‫ودر مرحله رکود به پیمانه زیادی کاهش می یابد‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}83‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫‪ -.2‬موسسات تجارتی در مرحله رونق ذخایر کاالیی برای فروش را بلند برده و در مرحله رکود موجــودی‬
‫‪.‬‬ ‫امتعه خودها را به حداقل کاهش میدهند‬

‫‪ -.3‬در مرحله رکود مصارف اشـخاص جهت تهیـه امتعـه مصــرفی بـا دوام از قبیـل مـوتر و وسـایل مـنزل‬
‫کاهش یافته و بر عکس در دوره رونق مصارف فوق بلند میرود ‪ .‬دلیل آن این است که در مرحله رکــود از‬
‫یکطرف عاید تقلیل یافته و از جانب دیگر امکان دریافت قرضه ها کمتر می گردد مصارف شخصــی جهت‬
‫تهیه مصارف عادی از قبیل غذا‪ ،‬لباس وخدمات تغیرات قابــل مالحظــه را نشــان میدهنــد‪ ،‬زیــرا کــه اشــیای‬
‫‪.‬‬ ‫مذکور از جمله اشیای مورد ضرورت حیاتی دانسته می شوند‬

‫‪ -.4‬سطح استخدام یک تابعیت مستقیم را به مراحل مذکور نشان میدهد به این معــنی کــه ســطح اســتخدام در‬
‫‪.‬‬ ‫حالت رونق بلند رفته و در حالت رکود و بحران نزول می نمایند‬

‫‪.‬‬ ‫‪ -.5‬در دوره رکود عواید شرکت های اقتصادی کاهش یافته و در مرحله رونق افزایش می یابد‬

‫‪ -.6‬عواید مالیاتی دولت در مرحله رکود و بحران به پیمانه قابل مالحظه تقلیل می یابد و در مرحلــه رونــق‬
‫افزایش می یابد‪ .‬مصارف دولت برعکس آن یک انکشاف معکوس را نشان میدهد‪ ،‬به این ترتیب مصــارف‬
‫‪.‬‬ ‫دولت در مرحله رکود و بحران بلند رفته و در مرحله رونق کاهش می یابد‬

‫‪ -.7‬نرخ ربح در دوره رکود نزول نموده و در مرحله رونق بلند می رود ‪.‬زیرا تقاضا برای پول و ســرمایه‬
‫در دوره رکود کاهش یافته و در مرحلــه رونــق افــزایش می یابــد‪ .‬عللی کــه بــاعث بوجــود آوردن نوســانات‬
‫اقتصادی می شوند خیلی زیاد بوده و مهمترین آن عبارتند از‪:‬‬

‫‪ -.1‬پائین آمدن قیمت تمام شد عوامل تولیـد در مرحلـه رکـود اقتصــادی ‪ :‬چـون در مرحلـه رکـود اقتصــادی‬
‫ذخایر بانک ها افزایش یافته نرخ ربح نزول نموده‪ ،‬مولدین امتعه سرمایوی از ظرفیت کامــل دســتکاه هــای‬
‫تولیدی شان استفاده نمی نمایند بدین جهت سطح مزدها و قیمت مواد خام پائین آمده و در نتیجه ارزان شــدن‬
‫مصارف تمام شد تولید‪ ،‬مولدین را به سرمایه گذاریها تشویق می نماید که این شروع مرحله رونق می باشد‬
‫‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}84‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫‪ -.2‬تقاضــا بــرای وســایل تولیــدی‪ :‬بــا شــروع رونــق تقاضــا بــرای ماشــین و آالت جدیــد و یــا تعــویض‬
‫وسایالستهالک شده و از مود افتاده افزایش یافتــه و این امــر بــاعث توســعه ســرمایگذاریها ی صــنایع تولیــد‬
‫‪.‬‬ ‫کننده وسایل تولیدی می کردد که در نتیجه آن مرحله رونق ادامه می یابد‬

‫‪ -.3‬توسعه تقاضا برای امتعه مصرفی‪ :‬در اثر توسعه سرمایه گذاریهای فوق عاید مالکین عوامل تولید بلند‬
‫رفته و این بلند رفتن عاید باعث افزایش تقاضای شان برای امتعه مصــرفی می گــردد می گــردد ‪ .‬افــزایش‬
‫تقاضا برای امتعه مصرفی مجددأ باعث توسعه سرمایه گذاریها گردیده وبه این ترتیب مرحلــه رونــق ادامــه‬
‫می یابد‪.‬‬

‫‪ -.4‬بلند رفتن قیمت ها ‪:‬بلند رفتن قیمت ها در مرحله رونق عامل دیگــری بــرای تشــویق و توســعه ســرمایه‬
‫گذاریها دانسته میشود به این ترتیب مرحله رونــق بــاالخره بــه اوج خــود رســیده و بعــد از آن مرحلــه رکــود‬
‫اقتصادی آغاز می گردد‪.‬عواملی که باعث می شوند تا یک مرحله رونق به رکود مبدل گردد مهمترین آنهــا‬
‫عبارتند از‪:‬‬

‫کم شدن فرمایشات در اثر افزایش ذخایر‬

‫چون در مرحله رونق ذخایرموسسات تجارتی افزایش می یابد بنــابر آن این امــر مــوجب کــاهش فرمایشــات‬
‫آنها در دوره بعدی می گردد چون تصدیهای تولیدی بر اساس فرمایشا ت قبلی خود را عیار ساخته بودند‬
‫بنابر آن کم شدن فرمایشات در دوره های بعدی باعث بوجود آوردن ظرفیت های اضافی می گردد‪.‬‬

‫کاهش تقاضا برای وسایل تولیدی‬

‫چون در مرحله رونق تقاضا برای وسیایل تولیدی افزایش یافته بود بنابرآن در دوره های بعدی تـا زمانیکـه‬
‫این وسایل تولیدی کهنه و استهالک نشوند از وسایل تولیدی دیگر هم تقاضا نمی کردد‪ .‬کــه در این صــورت‬
‫باعث کاهش سرمایه گذاریهای تصدیهای تولید کننده وسایل تولیدی می گردد‪.‬‬

‫در مرحله اول رونق افزایش تقاضا همچنان باعث بوجود آوردن چنین ظرفیت های تولیدی می گردد که در‬
‫یک مرحله بشکل ظرفیت های اضافی یعنی بیش از حد ضرورت اقتصاد احساس می شود بطور مثــال در‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}85‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫مرحله اول رونق تقاضا برای مواد مصرفی و وسایل تولیدی به ‪ 20‬ملیارد بالغ می گردد که مطـابق بـه این‬
‫‪ 20‬ملیارد تقاضا ظرفیت های تولیدی توسعه می یابد اما در سال های بعد نظر به پرشدن گدام ها ی ذخــیره‬
‫مواد مصرفی و عدم تقاضا ی وسایل تولیدی تا زمان استهالک وسایل موجوده تقاضا به ‪ 10‬ملیارد‬

‫کاهش می یابد که به این ترتیب حجم سرمایه گذاریها نیز باید مطابق به آن به اندازه ‪ 10‬ملیارد کاهش یابد‪.‬‬

‫در اثر کاهش سرمایه گذاریها و بوجود آمدن ظرفیت های اضافی و عاطل عاید صاحبان عوامــل تولیــد نــیز‬
‫نزول نموده و این نزول عاید به نوبـه خـود بـاعث کـاهش تقاضــای مجمـوعی و کـاهش تقاضــای مجمـوعی‬
‫باالخره باعث کاهش سرمایه گذاریها می گردد که به این ترتیب مرحله بحران را به تدریج شدیدتر و قویـتر‬
‫می سازد‪.‬‬

‫عوامل روانی‪ ،‬نظر به مالحظه اوضــاع و عالیم متــذکره فــوق بی اطمینــا نی مولــدین و متشــبثین راجــع بــه‬
‫وضع آینده بیشتر گردیده و به این ترتیب تاثیرات منفی را باالی سرمایه گذاریها وارد می نمایــد کــه در اثــر‬
‫عوامل متذکره فوق باالخره مرحله رکود ادامه یافته و تا زمانی دوام پیدا می نماید که دوباره شــرایط بــرای‬
‫شروع رونق مساعد گردد‪.‬‬

‫‪ .I‬نوسانات حالت اقتصادی و بودجه دولت‬

‫چون نوسانات حالت اقتصادی چه به شکل رونق و چه به شکل بحران باشد‪ ،‬خاصیت عمومی را دارا بــوده و‬
‫تمام اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهنــد از ایــنرو بودجــه دولت بحیث قســمتی از اقتصــاد مجمــوعی نــیز تحت‬
‫تاثیر نوسانات حالت اقتصادی قرار می گیرد که اکنون این تاثیرات را باالی بودجه دولت در دو قسمت‬
‫بودجه یعنی باالی مصارف دولت و عواید دولت مورد بررسی قرار میــد هیم‬
‫‪.‬‬

‫تاثیرات نوسانات حاالت اقتصادی باالی مصارف دولت‬

‫نوسانات حاالت اقتصادی باالی تمام انواع مصارف دولت یک نوع تاثیر را وارد ننموده بلکه نظر به نوعیت‬
‫مصارف دولت تاثیرات نوسانا ت حا لت اقتصادی بصورت متفاوت می باشد ‪ .‬که به غرض سهولت تمام‬
‫مصارف دولت را به ارتباط نوسانات حالت اقتصادی به سه گروپ دسته بندی می نمایم‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}86‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫الف‪ :‬بعضی از انواع مصارف دولت وجود دارد که تغیرات مشابه را با نوسانات حالت اقتصادی شان میدهــد‬
‫‪.‬مثأل وقتیکه در رونق اقتصادی قیمت ها در حال صعود می باشند ‪.‬این نوع مصارف دولت نیز افــزایش پیــدا‬
‫می نماید از قبیل مصارف دولت جهت خریداری اشیأ مورد ضـرورت دولت‪ ،‬اسـتخدام کارکنـان بـه مزدهـای‬
‫بلندتر‪ ،‬خریداری اشیای مورد ضرورت سرمایوی و تولیدی تصدیهای دولتی و غیره ‪ .‬در این صورت هرکاه‬
‫مصارف دولت قبل از این حالت رونق به قیمت های موجوده سنجش شده باشــد‪ ،‬احتیاجــات خــود را دولت در‬
‫صورتی تأمین کرده می تواند که الاقل به پیمانه بلند رفتن سطح قیم در عوایداســمی دولت نــیز افــزایش بعمــل‬
‫آمده باشد ‪ .‬در صورتیکه عواید دولت ثابت به حال خود باقیمانده و یــا بــه انــدازه صــعود قیمت هــا بلنــد نرفتــه‬
‫باشد‪ ،‬در این صورت دولت را به مشکالت کسر بودجه مواجه می سازد ‪ .‬بنـابران دولت مجبـور می شـود تـا‬
‫در این حالت کسر بودجه خود را از طریق بلند بردن عواید یا از طریق دریافت قروض تأمین نماید ‪ .‬اگر این‬
‫امکانات برای دولت میسر شده نتواند ‪ .‬یا اوضاع و شرایط اقتصادی آن را اجازه ندهد در اینصــورت قســمتی‬
‫از مصارف پالن شده دولتی غیر قابل تطبیق باقی میماند‪.‬‬

‫در حالت بحران اقتصادی که قیمت ها بصورت عموم رو بــه نــزول می باشــند در این صــورت قــدرت خریــد‬
‫بودجــه دولت بلنــد مــیرود هرکــاه دولت خواســته باشــد کــه در این حــالت عین بودجــه پالن شــده را عملی‬
‫سازد ‪،‬یعنی پروژه های شخصی را که در نظر کرفته شده بود عملی نماید‪ ،‬در این حــالت یــک مــازاد بودجــه‬
‫بوجود می آید‪.‬‬

‫ب‪ :‬بعضی از انواع مصارف دولت وجود دارند که نوسانات حالت اقتصادی کدام تاثیری را بــاالی آنهــا وارد‬
‫کــرده نمی توانــد‪ .‬این نــوع مصــارف دولت بطــور مثــال عبــارت انــد از ‪ :‬معــاش هــای مــامورین و کارکنــان‬
‫دولتی ‪،‬پرداخت حقوق متقاعدین‪ ،‬تادیه ربح که دولت برای دائینین خود تادیه می نماید و سایر پرداخت هــا ی‬
‫دولتی بداخل و خارج مملکت که در چوکات قرار دادها تعین شده باشد‪.‬‬

‫ج‪ :‬دسته دیگری از مصارف دولت وجود دارند که تغیرات معکــوس را بــه نوســانات حــالت اقتصــادی نشــان‬
‫میدهند‪ .‬از قبیل تادیات انتقالی دولت به شکل معاونت ها به بیکاران یا تادیات دولت به شـکل معـاونت هـا بـه‬
‫خانواده ها ی خصوصی و تصدیها‪ ،‬که در حالت استخدام کامل کامأل یا به پیمانه زیاد کــاهش یافتــه در حــالت‬
‫استخدام پایین که امکانـات چـانس کـار کمـتر میگـردد بـه پیمانـه قابـل مالحضــه افــزایش می یابـد ‪ .‬این نـوع‬
‫پرداخت ها ی دولتی اکثرأ دولت را به مشکالت مالی مواجه می سازد ‪ .‬زیــرا در چــنین حــالت اقتصــادی کــه‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}87‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫استخدام پائین وجود داشته باشد عواید اقتصاد ملی بصــورت کــل نــزول نمــوده و عوایــد دولت نــیز نــزول می‬
‫نماید ‪ .‬در حالیکه مصارف فوق در چنین حالت بصورت اضافی برای دولت عرض وجود می نماید‪.‬‬
‫چون این نوع معاونت های دولت بصـورت اوتـو مـا ت بـر ضـد یـک کسـر مجمـوعی اقتصـاد (مثأل اعطـای‬
‫معاونت ها به بیکاران در حالت استخدام پائین که سبب بلند بــردن تقاضــای شــان می گــردد) یــا بــر ضــد یــک‬
‫زیادتی تقاضای مجموعی (مثأل قطع نمودن معاونت ها در حالت استخدام کامل بــرای بیکــاران و خــانواده هــا‬
‫تقاضای آنها را پائین می آورد) تــاثیر وارد می نمایــد‪ .‬از این جهت انــواع معــاونت هــا ی متــذکره فــوق بنــام‬
‫مستقر کننده گان اوتومات نوسانات حالت اقتصادی یاد می شود‪.‬‬

‫تاثیرات نوسانات حالت اقتصادی باالی عواید بودجه‬

‫تاثیرات نوسانات حالت اقتصادی همچنان باالی انواع مختلف عواید دولت بصورت متفــاوت بــوده و بنــابر ان‬
‫عواید دولت تغیرات آتی را نشان میدهد‪.‬‬

‫الف‪ :‬بعضی از انواع عواید دولت وجود دارند که یک انکشاف موازی را بــا نوســانات حــالت اقتصــادی دارا‬
‫می باشد ‪.‬مثأل در حاالت رونق اقتصادی که عواید بصورت عموم رو بــه افــزایش می باشــند عوایــد دولت از‬
‫مدرک مالیات بر عایدات‪ ،‬عواید از مدرک مالیات بر مصــارف‪ ،‬عوایــد دولت از مــدرک تصــدیهای دولــتی و‬
‫غیره بلند میرود ‪.‬در حالت بحران اقتصادی بر عکس عواید فوق کاهش می یابند‬
‫ب‪ :‬بعضی از انواع عواید دولت تحت تاثیر نو سانات حالت اقتصادی قرار نگرفته و بنــابر ان ثــابت بــه حــال‬
‫خود باقی می ماند‪ .‬مثا ل های این نوع عاید دولت عبارت اند از ‪ :‬مالیــات بــر اراضــی‪ ،‬مالیــات بــر دارائی و‬
‫سایر مالیات ثابت که اساس سنجش مالیات شان یا تعداد مکلفین مالیه تغیر نکرده باشد‪.‬‬

‫ج‪ :‬بعضی از انواع عواید دولت وجود دارند که بر خالف نوسانات حالت اقتصادی تغیر می یابـد‪ .‬مثـال هـای‬
‫این نوع عاید دولت عبارت از تمام انواع مالیاتی می باشند که دارای تعرفه های نزولی باشند چه در صورت‬
‫این نوع تعرفه ها با بلند رفتن اساس سنجش مالیه تعرفه های مالیاتی نزول می نمایند کــه در نتیجــه آن عوایــد‬
‫دولت نیز به سرعت کاهش می یابد ‪.‬‬

‫تاثیرات بودجه باالی نوسانات حالت اقتصادی‬

‫مصارف بودجه بحیث وسیله ضد نوسانات حالت اقتصادی‬


‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}88‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫طوریکه نوسانات حالت اقتصــادی تــاثیرات متفــاوت را بــاالی انــواع مختلــف مصــارف دولت وارد مینمــود‬
‫همانطور انواع مختلف مصارف دولت تاثیرات مختلف را باالی نوسانات حالت اقتصادی وارد نمــوده و بــه‬
‫این ترتیب مصارف دولت بحیث یک وسیله برای مجادله علیه نوسانات حالت اقتصادی مورد استفاده قــرار‬
‫داده میشود‪ .‬به ارتباط تاثیرات مصارف دولت بــاالی نوســانات حــالت اقتصــادی انــواع آتی مصــارف دســته‬
‫بندی می شود ‪.‬‬

‫الف‪ :‬مصارف دولت برای اشخاص ‪ :‬مصارف دولت برای اشخاص یا پرسونل دولتی بصــورت عمــوم بحیث‬
‫یک وسیله جهت تحت تاثیر قرار دادن نوسانات حالت اقتصادی مورد استفاده قرار داده شده نمی تواند‪ ،‬زیــرا‬
‫طوریکه قبأل تــذکر داده شــد‪ ،‬معاشــات کارکنــان دولــتی از نگــاه قــانونی تعین گردیــده و هــر زمــان بــه نســبت‬
‫نوسانات حالت اقتصادی تغیراتی و تعدیالتی در آن وارد شده نمی تواند ‪ .‬معــذالک دولت در پهلــوی کارکنــان‬
‫دولتی که به شکل دایمی می باشند‪ .‬همچنان در پروژه های انکشافی خود یا در ســایر کارهــای روزمــره یــک‬
‫تعداد کارگران را بـرای یـک مـدت و مـوقت نـیز اسـتخدام می نمایـد‪.‬مثأل اسـتخدام اشـخاص در پـروژه هـای‬
‫تعمیراتی دولتی‪ ،‬سرک سازی و سایر پروژه ها که برای یک مــدت مــوقت اســتخدام شــده باشــند و بــا تکمیــل‬
‫پروژه های متذکره فوق وظایف آنها نیز به انجام برسد‪ .‬از این نوع مصارف برای اشــخاص دولت می توانــد‬
‫بحیث یک وسیله بر ضد نوسانات حالت اقتصادی استفاده نماید‪ .‬به این معنی کـه توسـط کم سـاختن و یـا زیـاد‬
‫ساختن استخدام این نوع کارکران دولت می تواند تقاضای مجموعی اقتصاد را در حــالت رونــق کم ســاخته و‬
‫در حالت بحران زیاد ساخته و بدین طریق بر ضد نوسانات حالت اقتصادی تاثیر وارد نماید‪.‬‬
‫ب‪ :‬مصارف دولت برای اشیأ ‪ :‬قسـمتی از مصــارف دولت بـرای خریـداری اشـیا مـورد ضــرورت در هـر‬
‫مملکت بنابر ملحوظاتی ( سیاسی ) تعین می کردد‪ .‬از قبیل مصارف نظامی از این نوع مصارف نیز بحیث‬
‫یک وسیله بر ضد نوسانات حالت اقتصادی استفاده شده نمی توانــد‪ .‬قســمتی از مصــارف دولت کــه ســرمایه‬
‫گذاری های دولتی را در ساختمان زیر بنا های اقتصادی در بــر می گــیرد‪ ،‬از نظــر زمــان قابــل بــه تعویــق‬
‫انداختن بوده و بنابر ان با ایجابات و اقتضاهات شرایط اقتصادی کم یا زیاد ساخته شــده می توانــد ‪ .‬از قبیــل‬
‫سرمایه گذاری های دولتی در زیر بناهای اقتصادی هرکاه خواسته شود تا مهمترین انواع ســرمایه گــذاریها‬
‫ی دولت از نقطه نظر قابلیت استعمال آنها برای اهداف استقرار حالت اقتصادی مورد تحقیق قرار داده شود‬
‫باید نخست تشخیص گردد که حـالت اقتصــادی چـه شـکل را دارا بـوده و چـه نـوع تـدابیر را بخصــوص از‬
‫طرف سرمایه گذاریهای دولت ایجاب می نماید ‪ .‬بطور مثال وقتیکه در یک حالت بحران اقتصــادی قســمت‬
‫قابل مالحظه وسایل تولیدی در حالت رکود وبال استفاده قرار داشته باشد ‪ .‬در این صورت باید دولت ســعی‬
‫نماید تا از طریق بوجود آوردن عاید اضافی در اقتصاد تقاضا را بلند برده و توسط آن زمینه را برای بکـار‬
‫انداختن عوامل تولید راکد مساعد گردانداما در اینصورت نباید ایجاد عاید اضافی باعث توسـعه ظـرفیت هـا‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}89‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫ی تولیدی گردد ‪ .‬چه در این صورت تولیدات اضافی که در نتیجه توسعه ظـرفیت هـای تولیـدی بوجـود می‬
‫آید تقاضای اضافی را که از طریق عاید اضافی بوجود آمده است‪ ،‬جذب نموده و بنابر ان حــالت اقتصــادی‬
‫بشکل سابق در حالت بحران و عرضه اضافی بــاقی میمانــد ‪ .‬مهمــترین مثالهــای ســرمایه گــذاری دولت کــه‬
‫تاثیرات عایداتی را داشته یعنی باعث بوجود آوردن عاید اضافی گردیده و مستقیمأسبب توسعه ظرفیت های‬
‫تولیدی یا بلند بردن عرضه نمی گردد ‪ .‬عبارت از سرمایه گذاریهای دولت درساختمان ســرک هــا‪ ،‬پــل هــا‪،‬‬
‫تعمیرات‪ ،‬بند و انهار و غیره می باشد ‪ .‬این نوع مصارف سرمایه گذاریهایدولت یــک وســیله مهم را بــرای‬
‫تحت تاثیر قرار دادن حالت اقتصادی تشکیل داده و به ضد نوسانات حــالت اقتصــادی تــاثیر وارد می نمایــد‪.‬‬
‫همچنان وقتیکه اقتصاد در یک حالت کساد قـرار داشـته و تقاضـای اضـافی را ایجـاب نمایـد در اینصـورت‬
‫دولت سرمایه گذاریهای فوق را روی دست گرفته وتوســط آن عایــد و تقــا ضــا را بوجــود می آورد ‪ .‬حــالت‬
‫عکس آن اگر یک تقاضــای اضــافی در یــک اقتصــاد وجــود داشــته و تمــایالت صــعود قیم موجــود باشــد در‬
‫اینصورت دولت می تواند توسط به تعویق انداختن سرمایه گــذاریهای کــه تــاثیرات عایــداتی رادارا بــوده یــا‬
‫تاثیرات عایداتی شان نظر به تاثیرات ظرفیتیشان بیشــتر باشــد‪ .‬بــر ضــد تقاضــای اضــافی در اقتصــاد وارد‬
‫نماید‪ .‬تاثیرات عایداتی سرمایه گــذاریها عبــارت از تــاثیراتی اســت کــه توســط ســرمایه گــذاریهای عایــد در‬
‫اقتصادایجاد می گردد این نوع تاثیرات سرمایه گذاریها خاصیت قصیر المدت را دارا می باشد به این معنی‬
‫که به مجرد شروع سرمایه کذاریها و استخدام اشخاص عاید در اقتصاد بوجــود می آیــد ‪ .‬تــاثیرات ظرفیــتی‬
‫سرمایه کذاریها عبارت از تاثیراتی اند که از طریق آن افــزایش در تولیــدات یــک اقتصــاد بوجــود می آیــد ‪.‬‬
‫مصارف سرمایه گذاریهای دولت از نقطه نظر انعطاف پذیری یکسان نبوده بلکه نظـر بـه نـوعیت تخـنیکی‬
‫سرمایه گذاریهای دولتی فرق می نماید‪.‬‬

‫ج‪ :‬معاونت های دولتی‪ :‬معاونت های دولت برای تشویق سرمایه گذاریها و تشویق صادرات معقول دانسته‬
‫می شود چه در اثر تشویق صادرات سرمایه گذاریها تشویق کردیده سطح تولید و استخدام در داخل مملکت‬
‫بلند رفته و توسط آن بر ضد بحران و بیکاری ها مجادله شده می تواند‪.‬‬
‫د‪ :‬تادیه قرضه های دولت ‪ :‬تادیه قرضه هــای دولت بحیث یــک وســیله بــر ضــد نوســانات حــالت اقتصــادی‬
‫زمانی مفید و موثر واقع شده می تواند ‪ .‬که این وسایل برای اهداف مصرفی و سرمای گذاری بکار انداخته‬
‫شوند ‪ .‬زیرا وقتیکه برای اهداف مصرفی بکار انداخته شـوند در این صــورت بصــورت غـیر مسـتقیم و در‬
‫صورتی ایکه برای اهــداف ســرمایه گــذاری بکــار انداخنــه شــوند در این صــورت مســتقمأ بــاعث تشــویق و‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}90‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫توسعه سرمایه گذاریها می شود ‪.‬که در اینصورت طبعأ بر ضد یک حالت اقتصادی کســاد مجادلــه شــده می‬
‫تواند اما اکر تادیه قرضه های دولتی به دسترس کسانی برسد که پول مذکور را بشــکل پس انــدازهای غــیر‬
‫تولیدی بکار اندازند‪ ،‬در این صورت چون وسایل مذکور از جریان اقتصادی خارج می کــردد ‪.‬بنــابر انهیچ‬
‫نوع تاثیر را باالی اقتصاد وارد کرده نمی تواند‪.‬‬

‫عواید بودجه بحیث وسیله بر ضد نوسانات حالت اقتصادی‬

‫همانطوریکه انواع مختلف مصارف دولت تاثیرات متفاوت را باالی حالت اقتصــادی وارد می نمایــد انــواع‬
‫مختلف عواید دولت نیز تاثیرات مختلف را باالی اقتصاد وارد می نماید‪.‬‬

‫اما بصورت عموم عالمه مشترک عواید دولت عبارت از این است که توســط هــر نــوع عایــد دولت نخســت‬
‫یک قسمت قدرت خرید از اقتصاد جذب می کردد بنابر آن دولت می تواند در صورت بحــران اقتصــادی یــا‬
‫پائین اوردن مالیه قدرت خرید اقتصاد را بلنــد بــرده و در حــالت رونــق اقتصــادی توســط بلنــد بــردن عوایــد‬
‫مالیــاتی دولت قــدرت خریــد را در اقتصــا د کم ســاخته و در هــر دو صــورت بــر ضــد حــالت اخالل کننــده‬
‫اقتصادی تاثیر وارد نماید‪.‬‬

‫سیاست بودجه بحیث وسیله سیاست استخدام‬

‫تشخیص حالت استخدام‬ ‫‪.I‬‬

‫سطح اســتخدام اقتصــاد مجمــوعی در اقتصــاد هــای بــازار توســط تصــدیهای خصوصــی تعــیین میگــردد‪ .‬زیــرا‬
‫درکشورهای مذکور سهم اقتصاد خصوصی در تشکل عاید ملی و توزیع عاید ملی نظر به سهم دولت به پیمانه‬
‫بیشتر می باشد‪ .‬چون تصدی های خصوصی سعی می نمایند تا در حدود امکان یــک مفـاد بلنــد را نایــل شــوند‪.‬‬
‫بنابر آن استخدام اقتصاد خصوصی به حجم تقاضای مؤثر(تابع به حجم فروشات) برای امتعه قابــل فــروش این‬
‫تصدیها می باشد‪ .‬تقاضای مجموعی اقتصاد متشکل از تقاضا برای اشیا استهالکی و اشیا سرمایوی است ‪.‬‬
‫عوامل مهم در تعیین انــدازه و بلنــدی تقاضــا بــرای اشــیا اســتهالکی عبــارت از عایــد و میالن مصــرف اســت ‪.‬‬
‫عوامل مهم در تعیین بلندی تقاضا برای اشیای سرمایوی عبارت از درآمد متوقعه تصدی ها و نرخ ربح بــازار‬
‫می باشد‪ .‬قیمت های را که فروشنده گـان اشـیا و خـدمات بدسـت می آورنـد‪ ،‬بحیث عایـد عوامـل تولیـد دوبـاره‬
‫تقاضا را در یک اقتصاد بوجود می آورد هر گاه در اقتصــاد چــنین حــالت موجــود شــود کــه تمــام عوایــد جهت‬
‫توسعه تقاضای مؤثر بکار برده شود‪ ،‬در این صورت باید درآمــد هــای فــروش بصــورت کامــل بــاعث بوجــود‬
‫آمدن تقاضا گردد‪ .‬یا به عباره دیگر تولید دراقتصاد به پیمانه ئی قدرخریــد را بوجــود میــاورد کــه بــرای خریــد‬
‫اشیای قابل فروش ضروری دانسته میشود‪ .‬این نقطه نظر بیشتر از طرف علما کالسیک حمایهو طــرف داری‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}91‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫می گردید‪ .‬اما این نظر امروز به واقعیت اقتصادی مطــابق نیســت‪ .‬چــه طوریکــه تاریخاقتصــادی در گذشــته و‬
‫واقعیت اقتصادی درزمان موجوده نشان میدهد حتی در پیشــرفته تــرین کشورهایســرمایه داری حــالت اســتخدام‬
‫کامل یک حالت مؤقتی و استثنائی را تشکیل داد‪ ،‬و حالت استخدام پائین و نـاقص خاصـتا در کشـورهای روبـه‬
‫انکشاف یــک حــالت عمــومی و مــداوم را نشــان میدهــد‪ .‬علت عمــده و اساســی آن عبــارت از این اســت کــه در‬
‫واقعیت تمام عواید که از طریق تولید بدست میاید دوباره برای خریداری اشیا و خدمات به کار برده نشده بلکه‬
‫حسب معمول یک قسمت آن به حیث تقاضا مؤثر جهت خریداری اشــیای اســتهالکی و اشــیای ســرمایوی بکــار‬
‫برده شده و یک قسمت دیگر آن پس انداز یا ذخیره گردیده ویا بشکل مالیه به دولت پرداخته میشود‪ .‬قســمت از‬
‫عاید که به غرض خریداری اشیای استهالکی و ســرمایوی بــه مصــرف میرســد در اقتصــاد امــروزی نــاممکن‬
‫است تا صرف جهت خریداری اشیا داخلی بکار برده شود ‪،‬بلکه در هر مملک به پیمانه کم یا بیش یک قســمت‬
‫این عاید به غرض خریداری اشیا خارجی بکار برده شده و بنابر آن باعث ایجاد عایـد در ممالـک میگـردد کـه‬
‫از ممالک مذکور اشیا تقاضا و وارد میشوند‪ .‬که در نتیجــه آن تمــام عایــد ایجــاد شــده در داخــل مملکت دوبــاره‬
‫تقاضای مؤثر و عاید بوجود نمی آورد‪ .‬عالوه برآن تقاضای مؤثر در داخل مملکت می توانــد از طریــق چــنین‬
‫وسایلی بوجود آید که از عواید مـداوم داخلی منشـآ نگرفتـه باشـد‪ .‬ازقبیـل مصـارف اظـافی دولت کـه ازطریـق‬
‫قرضه ها تمویل شده باشند‪ .‬خریـداری هـای ممالـک خـارجی از داخـل مملکت و عوایـد از مـدرک صــادرات‪.‬‬
‫بنابران در مقابل بوجود آمدن عاید مصرف عاید قــرار دارد‪ .‬چــون در اقتصــاد تصــامیم در مــورد پس انــداز و‬
‫سرمایه گذاریها از یک دیگر مستقل می باشند بنابران بصورت یقینی گفته شده نمی تواند که پس انداز کنندگان‬
‫م متشبسین عین مبالغ را پس انداز و سرمایه گذاری می نمایند‪.‬‬
‫یــک حــالت مشــابه همچنــان در مــورد عوایــد و مصــارف دولت و همچنــان در مــورد واردات و صــادرات‬
‫مداراعتبار است بدین معنی کـه عوایـد دولت (مالیـات) خـود را همـراه بـزرگی (حجم) عایـد ملی بصــورت‬
‫مترادف تغییر میدهد‪ .‬درحالیکه مصــارف دولت حین کــاهش عایــد ملی بلنــد رفتــه و عکس آن حین افــزایش‬
‫عاید ملی کاهش می یابد علت اساسی آن عبارت از این است که در صورت کاهش عاید ملی معموال حــالت‬
‫کساد یا بهران در اقتصاد وجود داشــته و در این حــالت اقتصــادی مصــارف اجتمــاعی و همچنــان مصــارف‬
‫دولت برای احیای مجدد حالت اقتصادی بلند می رود‪ .‬بافزایش عاید ملی واردات مملکت نیز افــزایش میابــد‬
‫در حالیکه صادرات مملکت به بلندی عاید ممالک که امتعه به آنها صادر میگردد‪ ،‬تابع می باشد‪.‬‬
‫بنــابران از تــذکرات ومثــال هــای فــوق چــنین نتیجــه گــیری میشــود کــه ایجــاد عایــد و بکــاربردن عایــد بــه‬
‫یکدیگرمطابقت نمود ودر نتیجه طوریکه کالسیکها ادعا می نمودند یک حالت استخدام کامل شکل مداوم را‬
‫دارانبوده بلکه در ساحه عمل حاالت آتی قابل تشخیص میباشد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}92‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫الف‪ -‬حالت استخدام کامل‬


‫به مفهموم وسیع یک حالت استخدام کامل وقتی موجود میشود که تمام عوامل تولیدی در عملیه تولیــد شــامل‬
‫باشند‪ .‬این تعریف استخدام به خصوص از طرف کینز مورد تأید قرار میگیرد به مفهــوم خــاص یــک حــالت‬
‫استخدام کامل وقت موجود شده میتواند تمام کسانیکه قدرت کار وآرزو کار را داشته باشند‪ ،‬واقعآ در عملیــه‬
‫تولید مصروفیت داشـته باشـند‪ .‬بصــورت عمـوم از اسـتخدام کامـل صــحبت بـه عمـل می آیـد منظـور از آن‬
‫استخدام کامل به مفهوم عام یا به مفهوم خاص اسـت کـه صـرف در مـورد اسـتخدام قـوه کـار بـه کـار بـرده‬
‫میشود‪ .‬بنابران استخدام کامــل در این حــالت اســتخدام اضــافی و اســتخدام پــائین قرارداشــته و در این حــالت‬
‫ذخیره در نیرو کار وجود نمی داشته باشد‪ .‬مطابق بـه تعریـف اسـتخدام بـه مفهـوم اشـخاص غـیر قابـل کـار‬
‫ازقبیل اشخاص محسن‪ ،‬اطفال‪ ،‬معیوبین و کسانیکه خودشان خواهش کار را نداشته باشند در جمله بیکاران‬
‫محسوب نمیگردند‪.‬‬

‫ب – استخدام پائین یا ناقص‬


‫یک حالت استخدام پائین یا ناقص توسط این تشخثص میشود که استخدام اقتصاد مجمـوعی در تمـام سـاحات‬
‫اقتصادی یا در بعض ساحات اقتصادی بلند برده شــده بتوانــد‪ .‬بــدون این کــه توســط آن بــه نحواجبــاری یــک‬
‫کاهش استخدام در دیگر ساحات اقتصادی مربوط باشد ‪.‬‬

‫استخدام پائین در اقتصاد وقت بوجود میاید که سرمایه گذاری های مجموعی اقتصاد نظر به پس انداز هــای‬
‫مجموعی اقتصاد کمتر گردیده و در نتیجه آن تقاضائی مجموعی اقتصاد نزول نماید‪ .‬چه در صورت نــزول‬
‫تقاضای مجمــوعی ســرمایه گــذاری هــا و تولیــد نــیز محــدود کردیــده متشــبثین کــارگران را از کــار برکنــار‬
‫مینمایند‪ .‬چون این بیکاری هــا تــآثیرات نــامطلوب اقتصــادی و اجتمــاعی را وارد مینماینــد‪ .‬بنــابران یکی از‬
‫اهداف سیاست های اقتصادی و همچنین سیاسـت بودجـه عبـارت از این اسـت کـه بـر ضـد این بیکـاری هـا‬
‫مجادله نموده واز عواقب بعدی آن جلوگیری نماید‪.‬‬

‫ج‪ -‬حالت استخدام اضافی‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}93‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫یک حالت استخدام اضافی در اقتصاد توسط این تشخیص میگردد‪ .‬که سرمایه گذاری های مجموعی نظربه‬
‫پس انداز های مجموعی بیشتر گردیده و در نتیجه آن یک حالت رونق و استخدام اضافی بوجود آیــد‪ .‬دراین‬
‫حالت وقتیکه تقاضا بیشتر افزایش یابد مقدار تولید ثابت باقی مانده یا به تناسب افزایش تقاضا بلند نرود ‪.‬‬
‫یک حالت انفالسیونی در اقتصادی بوجود میاید‪ .‬چون این تمایالت انفالسیونی تاثیرات انفالسیونی تــاثیرات‬
‫نا مطلوب را باالی اقتصاد وارد نموده جریان وقایه اقتصــادی را اخالل و بالخــره اســتقرار ارزش پــول را‬
‫متضرر میسازد‪ ،‬از این جهت باید ازطریق وسایل سیاست پولی و مالی بر ضد تمایالت انفالسیونی مجادلــه‬
‫گردد‪ .‬اکنون دیده میشود که در حاالت مختلف اســتخدام چــه نــوع وســایل را سیاســت بودجــه از نظــر عملی‬
‫بکار انداخته میتواند ‪.‬‬

‫‪ .II‬سیاست بودجه در حالت استخدام کامل‬


‫استخدام کامل یکی از اهداف اساسی سیاست اقتصــادی اســت چــون در این حــالت یــک تعــادل و تــوازن بین‬
‫عرضه مجموعی و تقاضای مجموعی در یک اقتصاد موجــود میباشــد بنــابران وظیفــه سیاســت اقتصــادی و‬
‫همچنان سیاست بودجه عبارت از این است که سطح استخدام را بصورت مسـتقر نگهـدارد‪ ،‬واین وظیفـه را‬
‫طبعآ انجام داده میتواند که تدابیر وقایوی و تــدابیر مجــادلوی را برضــد چــنین وقــایع کــه این تــوازن را اخال‬
‫مینماید به موقع اتخاذ نموده بتواند‪.‬‬

‫‪ .III‬سیاست بودجه در حالت استخدام پائین‬


‫علمای کالسیک به این عقیده بودند که یک حالت استخدام پائین در حالت طویــل المــدت نــاممکن بــوده بلکــه‬
‫صرف بیکاریهای موقتی در اثر نوسانات حالت اقتصادی بوجود آمده و در اثر عملیه اقتصادی خــود بخــود‬
‫از بین میروند‪ .‬اما بحران اقتصادی جهان و نتایج بعدی آن نشان داد که استخدام پائین می تواند شــکل دایمی‬
‫را بخود اختیار نموده و تاثیرات ناگوار را باالی جریان وقایع اقتصادی وارد نماید‪ .‬به اساس نتایج تجربوی‬
‫فوق بود که کینز در اثر خــود بنــام " تیــوری عمــومی اســتخدام " ربح وپــول بــه منتشــر ســال ‪ 1936‬مســئله‬
‫استخدام ناقص را در راس مسایل علمی مورد بررسی قرار داده و برای از بین بردن آن یک سلسله وسایل‬
‫سیاست اقتصادی و مالی را توجه نموده که این وسایل عبارت بودند از‪:‬‬

‫توسط سرمایه گذاریهای دولتی‪ ،‬اعطای معاونت ها به خـانواده هـا وتصــدیها‪ ،‬اعطـای قرضــه هـای مسـاعد‬
‫یعنی دارای نرخ ربح پائین به تصدی ها‪ ،‬معاونت های مالیاتی وتشــویق ســرمایه گــذاری هــای خصوصــی‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}94‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫چون در اثر بیکـاری هـا عایـد و در نتیجـه مصـرف اقتصــاد کـاهش میابـد بنابـان سـرمایه گـذاری هـا نـیز‬
‫محدودگردیده و باالخره اقتصاد بیک حالت بحران مواجــه میشــود‪ .‬چــون از طریــق تــدابیر متــذکره سیاســت‬
‫بودجهسعی میگردد تا از طریق بلند بردن تولید و تشویق سرمایه گذاری ها بیکاری در اقتصاد از بین برده‬
‫شودبنابران این نوع تدابیر سیاست بودجه بنام تدابیر احیا کننده یا تدابیر توسعوی یاد میشود‪ .‬که اشــکال آتی‬
‫را دارا می باشند‪:‬‬

‫تدابیر توسعوی از جنبه عواید بودجه‬

‫الف ‪ :‬پائین آوردن مالیه‪ :‬توسط پائین آوردن پایه مالیه مکلفیت مالیاتی یا مبلغ مالیه قابل تادیه کمتر گردیده‬
‫و این به نوبه خود باعث بلند بردند عاید‪ ،‬قدرت خرید وقــدرت پس انــداز تادیــه کننــدگان مالیــه میشــود‪ .‬بلنــد‬
‫رفتن قدرت خرید تقاضای استهالکی و بلند رفتن قدرت پس انداز ســرمایه گــذاری هــا وتولیــد را دراقتصــاد‬
‫بلند برده و به این ترتیب بیکاری از بین برده و یـا الاقـل کم سـاخته ودر نتیجـه بـر ضـد بحـران تـاثیر وارد‬
‫مینماید‪ .‬در ساحه خانواده های خصوصی‪ ،‬پائین آوردن مالیـه خاصـتآ عایـد قابـل دسترسـت ( قابـل اختیـار)‬
‫چنین دریافت کنندگان عاید را بلند برده میتواند‪ .‬که میالن نهای برمصرف نسبتآ بیشــتر را دارا میباشــد( کــه‬
‫دارای عاید کم باشد)‬

‫برای رسیدن به این هدف از همه اولتر پائین آوردن مالیات برعایــدات و مالیــات بــر مصــارف رول مهم را‬
‫بازی مینماید‪ .‬چه انواع مالیات فوق تاثیرات وسیع و کتلوی را دارا بوده و بنابران باعث بلند بردن مصرف‬
‫یا تقاضای اکثریت عاملین اقتصادی میشود‪ .‬توسط پائین آوردن مالیه همچنان زمینــه بــرای تشــویق ســرمایه‬
‫گذاری های خصوصی نیز مساعد میگردد‪ .‬مثآل از طریق مجرا دادن فرسایش بلند یا فی االمکــان فرســایش‬
‫فوری‪ ،‬معافیت های مالیابی برای قسمتی از مفاد وغیره سرمایه گذاران تشــویق میشــود تــا ســرمایه گــذاری‬
‫های خود را توسعه دهند‪.‬‬

‫تدابیر مالیاتی فوق طبعآ زمانی تآثیرات زیاد وارد کرده میتوانند که تصدی ها سرمایه گذاری هــای اضــافی‬
‫و یا سرمایه گذاری های توسعوی را انجــام بدهنــد چــون در یــک حــالت بحــران اقتصــادی بصــورت عمــوم‬
‫چانس مفاد و امکانات فروش بصــورت منفی قضــاوت وارزیــابی میشــود‪ .‬از آن جهت عملی نمــودن تــدابیر‬
‫متذکره فوق نیز مؤثریت کم تر را دارا میباشد‪ .‬برای این که در چنین حــالت امکانــات بــازار فــروش وســیع‬
‫گردیده و مفاد بلند برده شده میتواند‪ .‬شرط اساسی برای آن عبارت از بلند بردند تقاضای مجموعی است کــه‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}95‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫جهت رسیدن به این هدف یک اهمیت خاص برای مصارف دولت به منظور خریداری اشــیا و خــدمات داده‬
‫میشــود‪.‬عالوه بــرآن مصــارف ســرمایه گــذاریهای دولت نــیز اهمیت زیــاد را بــه حیث یــک وســیله بــر ضــد‬
‫بحراندارا میباشد‪ .‬تآثیرات توسعوی این نوع مصارف دولت باالی اقتصــاد از یــک طــرف مربــوط بــه حجم‬
‫اینسرمایه گذاری ها واز طرف دیگر مربوط به نوعیت تمویل سرمایه گــذاری هــا میباشــد‪ .‬بــه این معنــا کــه‬
‫اگرسرمایه گذاریهای دولت از طریق دریــافت قرضــه از بانــک مرکــزی تمویــل شــده باشــد دراین صــورت‬
‫تآثیرات توسعوی آن نظر به اینکه وسایل مالی مذکور از دوران اقتصادی تمویل شده باشــد ( بخصــوص از‬
‫طریــق دریــافت مالیــات) بــه پیمانــه بیشــتر میباشــد‪ .‬زیــرا درصــورت تمویــل ســرمایه گــذاری هــا از دوران‬
‫اقتصادی تاثیرات انقباضی باالی اقتصاد وارد میگردد‪ .‬نتیجه خالص آن مربوط به اندازه تآثیرات توســعوی‬
‫از طریق مصارف دولت و اندازه تاثیرات اتقباضی (از طریق دریافت مالیات) می باشد‪ .‬به این بعضــی کــه‬
‫اگر تایرات توسعوی به تاثیرات انقباضی باشد در اینصورت نتیحه آن صفر است‪ .‬یعنی توســط تــدابیر فــوق‬
‫باالی اقتصاد نه کدام تاثیر توسعوی و نه تاثیر انقباضی وارد میگــردد‪ .‬هرگــاه تــاثیرات توســععوی نظــر بــه‬
‫تاثیرات انقباضی بیشتر باشد در این صورت تاثیرات توسعوی به پیمانه تـاثیرات انقباضــی خنـثی گردیـده و‬
‫نتیجه خالص آن بشکل تاثیرات توسعوی باقی میماند‪ .‬عکس حالت فوق اگر تاثیرات انقباضی نظر به تاثیات‬
‫توسعوی بیشتر باشد در اینصورت نتیجه خالص آن باالی اقتصاد بشکل تاثیرات انقباضی باقی می ماند‪.‬‬

‫در صورتیکه مصارف دولت از طریق دریافت قرضه ها تمویل شده باشد‪ ،‬در اینصــورت صــرف تــاثیرات‬
‫توسعوی باالی اقتصاد وارد می گردد‪ .‬چه درینصورت وسایل پولی اضافی در اقتصاد بدوران انداخته شــده‬
‫وکدام تنقیصی در وسایل پولی اقتصاد خصوصی بوجود نمی آید‪.‬‬

‫هرگاه دولت وسایل پولی و مالی مورد ضرورت سرمایه گــذاریهای خــود را از طریــق دریــافت قرضــه هــا‬
‫غیر از سیستم بانکی بدشت آرد‪ ،‬درینصورت نیز انواع مختلف قرضه ها تاثیرات متفاوت را باالی اقتصــاد‬
‫وارد می نمایــد‪ .‬مثآل اگــر دولت قرضــه را از ســرمایه گــذاران یــا از کســانیکه ســرمایه شــان شــامل دوران‬
‫اقتصاد میباشد‪ ،‬بدست اورد درینصورت نیز تـاثیرات انقباضـی فـوق بـاالی فعـالیت هـای اقتصـادی قرضـه‬
‫دهندگان وارد می گردد‪ .‬اما اگر دولت این قرضــه را از خـانواده هـا و بخصــوص آن خـانواده هائیکـه پـول‬
‫های شان بشکل ذخیره می باشد دریافت نمایــد درینصــورت عالوه براینکــه هیچ نــوع تــاثیرات انقباضــی را‬
‫باالی اقتصاد وارد نمی نمایند‪ ،‬تاثیرات توسعوی شان مانند تاثیرات قرضــه اســت کــه دولت آن را از بانــک‬
‫مرکزی دریافت می نماید‪ .‬زیرا در صورت دریــافت قرضــه هــای دولت از بانــک مرکــزی مقــدار پــول در‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}96‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫اقتصاد افزایش می یابد‪ .‬اما در صورت دریافت قرضه از طریق پول های دریافت شده سرعت دوران پـول‬
‫در اقتصاد افزایش میآبد‪ .‬چون درنظام های اقتصادی مختلط ســرمایه گــذاریهای دولت یــک قســمت ســرمایه‬
‫گـــذاریهای مجمـــوعی اقتصـــاد را تشـــکیل میدهـــد کـــه انـــدازه آن نظـــر بـــه حجم فعـــالیت هـــای دولت در‬
‫هرمملکتبصورت متفاوت می باشد بنابران سرمایه گذاریه های دولت بــه تنهــائی بصــورت مــداوم بــرای از‬
‫بین بردنوقایع اخالل کننده اقتصادی که نظم عادی اقتصاد را مختل می نمایند‪ ،‬کــافی دانســته نمی شــود‪ .‬پس‬
‫باید درپهلوی آن همچنان تدابیر جهت تشویق و بلند بردن سرمایه گذاری های خصوصی نیز اتخاذ گردد‪.‬‬

‫ب‪ :‬مالیه گذاری توزیع کننده مجدد‪ :‬در صورت مالیه گذاری توزیع کننــده مجــدد اهمیت اساســی را مالیــات‬
‫مترقی دارا باشد‪ .‬چه توسط تطبیق تعرفه های مالیاتی مترقی دولت وسایل پولی بیشتر را از کسانی دریافت‬
‫می نماید که دارای عاید بلند بوده و نظر به دریافت کنندگان عاید پائین میالن نهائی مصرف نسبتآ کمتری‬
‫را دارا می باشند‪ .‬چون وسایل بدست آمده دوباده از طریــق تادیــات انتقــالی و خریــداری اشــیا و خــدمات‬
‫قسمآ به دریافت کنندگان عاید پائین‪( .‬اعم از خانواده و تصدیهای قابل معاونت) انتقال داده می شــود کــه‬
‫دارای میالن نهــائی بــر مصــرف می باشــد بنــابران در ینصــورت توســط تاریــات انتقــالی قــدرت مصــرف‬
‫مساعدت شدگان بلند رفته و به تعقیب آن سرمایه گذاریها را در اقتصاد تشویق می نماید‪ .‬چون درینصــورت‬
‫دروت از یکطرف عاید را توسط سیاست مالیاتی خود دوباره توزیع یــا اصــالح مینمایــد و از طــرف دیگــر‬
‫مصرف اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهد ازین جهت بنام مالیه گذاری توزیع کننده مجدد عاید یاد میشود‪.‬‬

‫تدابیر توسعوی از جنبه مصارف بودجه‬

‫الف‪:‬مصارف دولت برای اشیا و خدمات‪ :‬مصارف دولت جهت خریداری اشیا و خدمات وخاصتا مصارف‬
‫اضافی دولت تاثیرات بلند برنده ســطح اســتخدام را بــه صــورت مســتقیم دارا می باشــد‪ .‬زیــرا وقتیکــه دولت‬
‫خریداری های خود را زیاد سازد چه این خریداری های دولت بشکل اشیا وخدمات مورد ضرورت تصدی‬
‫های دولتی باشد برای رفع سایر نیازمندی های دولت باشد‪ ،‬باعث افزایش تقاضای مجموعی در اقتصاد می‬
‫گردد‪ .‬برای اینکه این تقاضای اضافی دولت رفع شده بتواند باید از عوامل تولید نیز بیشتر تقاضا بعمل آید ‪.‬‬
‫که دراین صورت استخدام تمام عوامل تولید افزایش پیدا می نماید‪ .‬در صورت تقاضای اضافی دولت برای‬
‫خدمات طبعآ تاثیرات مستقیم باالی سطح استخدام وارد می گردد‪ .‬زیرا در این حالت دولت کــارگران بیکــار‬
‫را چه به صورت مؤقتی و چه بصورت دایمی استخدام نمــوده و در ســکتور دولــتی مصــروف مینمایــد‪ .‬این‬
‫نوع تاثیرا ت را که مصارف اضافی دولت باالی استخدام و عاید از مدرک فعالیت های تولیدی یعنی باالی‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}97‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫مزد ومعاشــات‪ ،‬ربح‪ ،‬مفــاد وغــیره وارد مینمایــد‪ .‬بنــام تــاثیرا ت اولی مصــارف دولت یــاد مینمایــد‪ .‬کــه این‬
‫تاثیرات اولی به نوبه خود تاثیرات بعدی را نیز حین بکار انداختن این عاید باالی اقتصاد وارد مینماید ‪.‬‬

‫ب‪ :‬تادیات انتقالی دولت‪ :‬درصورت تادیات انتقالی چون دولت وسایل پولی و مالی را بیدون جبران متقابل‬

‫(تقاضــای اشــیا وخــدمات) بــرای خــانواده هــا و تصــدیها انتقــال میدهــد‪ .‬بنــابران این نــوع تادیــات دولت‬
‫بصورتمستقیم باعث بلند بردن سطح استخدام نگردیده و بر طبق تاثیرات اولی تادیــات انتقــالی بــاالی ســطح‬
‫استخداممساوی به صفر می باشد‪ .‬هرگاه فرض گردد که تصدیها مفاد را در داخل تصدیها نگهــداری نمــوده‬
‫یعنی بشکل مفاد توزیع ناشده نگهداری ننموده و مجموع عاید اضافی را که ازطریق فـروش اشـیا وخـدمات‬
‫برای دولت بدست می آورند‪ ،‬بصورت کامل آنرا به حیث عاید به خــانواده هــا انتقــال بدهنــد‪ .‬در اینصــورت‬
‫این عاید اضافی توام با عاید که از طریق تادیات انتقالی ایجاد میگردد‪ ،‬مجموع عاید اضــافی قابــل دســترس‬
‫خانواده ها را تشکیل میدهد‪ .‬یک قسمت این عاید اضافی قابـل دسـترس خـانواده هـا بـرای اهـداف مصــرفی‬
‫بکار برده میشود‪ .‬که این قسمت بنام میالن مصرف نهای یاد میشود‪ .‬قسمت باقی مانده آن برای اهــداف پس‬
‫انداز بکار برده می شود‪ ،‬که این قسمت بنام میالن نهای به پس انداز یاد میگــردد‪ .‬میالن نهــای بــه مصــرف‬
‫بزرگتر از صفر و کوچک تر از یک باشد‪ .‬به این معنی که بــا دریــافت عایــد اضــافی بصــورت عمــوم هــر‬
‫عامل اقتصادی سعی می نماید تا قستی از این عاید اضافی را بــه منظــور بهــتر ســاختن ســویه زنــدگی خــود‬
‫یعنی برای هدف مصرف بکار انداخته و قسمت باقی مانده آن را پس انداز نماید‪ .‬ساختمان وترکیب میالن‬
‫نهائی بر مصرف و میالن نهائی به پس اندازنظر به بلندی عاید اضافی ترقی مینمایید‪ ،‬یعنی هــر قــدر عایــد‬
‫افزایش یابد به همان اندازه سهم میالن نهــایی بــه پس انــداز افــزایش می یابــد‪ .‬چــون دریــافت کننــدگان عایــد‬
‫اضافی دوباره توسط قسمتی از این عاید یعــنی میالن نهــائی بــر مصــرف اشــیا و خــدمات را خریــداری می‬
‫نمایند بنابران این مصارف مجددآ استخدام اضافی و توسط آن عاید اضافی را بوجود می آورد‪ .‬که این نــوع‬
‫تاثیرات بنام تاثیرات دومی مصارف دولت یاد گردیــده و در این و در این صــورت مصــارف انتقــالی دولت‬
‫نیز در تاثیرات دومی سهیم می باشد‪.‬‬

‫تاثیرات اولی و دومی مصارف دولت بطریق متذکره فوق بصــورت مجمــوعی تــاثیرات ضــریبی مصــارف‬
‫اضافی دولت را تشکیل می نماید‪ .‬که تاثیرات آن باالی اقتصاد از یک طرف مربــوط بــه نــوعیت مصــارف‬
‫واز صرف دیگر مربوط به سهیم نهائی برمصرف می باشد‪ .‬در مورد نوعیت مصارف باید متــذکر شــد کــه‬
‫هر قــدر سـهم تادیـات انتقـالی در مجمـوع مصــارف دولت بیشـتر باشـد‪ ،‬بـه همـان پیمانـه تـاثیرات ضــریبی‬
‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬
‫{‪}98‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫مصــارف مجمــوعی دولت ضــعیف تــر می گــردد‪ .‬چــه طوریکــه قبآل تــذکر داده شــد تادیــات انتقــالی دارای‬
‫تاثیرات اولی باشد‪ .‬درمورد سهم نهائی مصرف باید متـذکر شـد کـه هرقـدراین سـهم نهـائی بـر مصـرف یـا‬
‫میالن نهائی بر مصرف در مجموع عوایــد قابــل دســترس بــه پیمانــه بیشــتر باشــد بــه همــان انــدازه تــاثیرات‬
‫ضــریبی مصــارف مجمــوعی دولت بیشــترو بــر عکس آن هــر قــدر میالن نهــائی بــر مصــرف در مجمــوع‬
‫عوایدقابل دسترس به پیمانه کمتر باشد به همان اندازه تاثیرات ضریبی مصارف مجمــوعی دولت کمــتر می‬
‫گردد ‪.‬‬
‫بنابران وقتیکه میالن نها ئی بر مصرف توسط دریافت عاید اضافی بلند رود در این صورت تاثیرات مثبت‬
‫باالی سرمایه گذاری خصوصی وارد میگردد‪ .‬یعنی افزایش تقاضا برای امتعه مصرفی سرمایه گــذاران را‬
‫تشویق مینماید‪ .‬تا سـرمایه گـذاری هـای تشـویقی را شـروع نماینـد کـه این نـوع تـاثیر بنـام تـاثیرات سـومی‬
‫مصارف دولت یاد می گردد‪.‬‬

‫سیاست بودجه در حالت استخدام اضافی‬


‫در این حالت که بنام حالت انفالسیونی نیز یاد میشود قیمت ها در حال افزایش می باشند بنابران این سیاست‬
‫بودجه در این حالت عبارت از این است تا چنین تدابیر را اتخاذ می نماید که سبب تقلیل تقاضــای مجمــوعی‬
‫در اقتصاد گردیده و توسط آن برضد تمایالت انفالسیونی یا سایر قیمت ها تاثیر وارد نماید‪ .‬این نــوع تــدابیر‬
‫سیاست بودجه بنام تدابیر محدود کننده یاد گردیده و اکنون دیده می شــود کــه این تــدابیر از جنبــه عوایــد چــه‬
‫نوع وسایل و از جنبه مصارف بودجه چه نوع وسایل را تقاضا می نماید‪.‬‬

‫‪ -1‬تدابیر محدود کننده از جنبه عواید بودجه‬


‫از وسایل محدود کننده سیاست بودجه وقتی اســتفاده بعمــل می آیــد کــه تقاضــای مجمــوعی اقتصــاد نظــر بــه‬
‫محصول اجتماعی ممکنه بیشتر بوده و اقتصاد در یک حالت استخدام اضافی قرار داشــته باشــد‪ .‬تــدابیر کــه‬
‫برای از بین بردن مشکالت فوق اتخاذ می گردد عبارت اند از‪:‬‬

‫الف‪ :‬بلند بردن پایه مالیات‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}99‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫بلند بردن پایه مالیات از همه اولتر اهمیت اساسی را نــزد چــنین انــواع مالیــاتی دارا می باشــد‪ .‬کــه تــاثیرات‬
‫وسیع را دارا باشد‪ .‬از قبیل بلند بردن مالیات برعایدات ‪ ،‬چــه در این صــورت قســمت از عایــد را دولت بــه‬
‫حیث مالیه دریافت نموده و به تعقیب آن با کم شدن عاید اندازه مصــرف نــیز کمــتر گردیــده و مــوجب فشــار‬
‫باالی سطح قیم یا نزول قیم می گردد‪.‬‬

‫سوالی به ارتباط این موضوع می تواند عرض وجود نماید عبارت از این است که آیا بلند بردن پایه مالیــات‬
‫برعایدات باعث محدود ساختن طبقات کم عاید نمی گردد؟ به جواب این سوال باید گفت که چون در مالیــات‬
‫بر عایدات امروز تقریبآ در تمام کشور های که دارای نظام اقتصــاد بــازار آزاد تعرفــه هــای مــترقی و یــک‬
‫سرحد عاید مصارف از مالیه را دارا می باشند ‪ .‬بنابران در تحت موجودیت این سرحد معافیت عایددریافت‬
‫کنندگان عاید پائین تحت مالیه گذاری قرار نگرفته و بنابران به ضرر آنها نیز تمام نمی شود‪ .‬بلکهــبرعکس‬
‫آن عاید و تقاضای چنین دریافت کنندگان عاید تقلیل داده می شود که به طبقات دریافت کنندگانعایــد بلنــد بــر‬
‫قـرار دارنـد‪.‬بلنـد بـردن مالیـات برموسسـات در حـالت اسـتخدام اضـافی بـه مشـکل می توانـد حجم سـرمایه‬
‫گذاریهای اقتصاد را تقلیل بدهد زیرا در این حــالت امیــدواری هــای متشبســین در مــورد امکانــات فــروش و‬
‫چانس مفاد زیاد بوده و همچنان امکان انتقال مالیه نیز بیشتر می باشد‪ .‬بلند بردن مالیــات بــر دوران فــروش‬
‫نیز برای محدود ساختن سرمایه گذاری ها کمتر اختصاص یافته ظــاهر می شــود‪ .‬بــه این معــنی کــه هرگــاه‬
‫مالیات بردوران فروش باالی قیمت امتعه انتقال داده شــود‪ ،‬درینصــورت مفــاد تصــدیها کمــتر نــه گردیــده و‬
‫بنابران سرمایه گذاریهای شان را نیز محدود ساخته نمی توانند‪.‬‬

‫سوالی که اکنون عرض وجود می نماید عبارت از این است که بلند رفتن قیمت های امتعه در اثر بلند رفتن‬
‫مالیات در دوران فروش چه نوع تاثیرات را باالی مصارف خصوصــی وارد می نمایــد‪ .‬بجــواب این ســوال‬
‫باید متذکر شد که عوامل مهم در این جـا اول عبـارت از ارتجـاعیت قیمت هـا و دوم عبـارت از ارتجـاعیت‬
‫عایــد‪ .‬تقاضــا کننــدگان یــا مســتهلکین می باشــد‪ .‬منظــور از ارتجــاعیت عایــد عبــارت از این اســت کــه عایــد‬
‫مستهلکین تا کدام اندازه قابلیت توافق و نطابق را به شرایط متغیــیر اقتصــادی دارا می باشــد‪ ،‬بنــابران بلنــد‬
‫رفتن قیمت اشیای مذکور به مشکل می تواند تقاضا را باری این نوع اشــیا بــه پیمانــه قابــل مالحظــه محــدود‬
‫سازد‪ .‬یک تاثیر مهم و قابل مالحظه تنها برای اشیای تجملی ونیمــه تجملی کــه یــک ارتجــاعیت فیمت نســبتآ‬
‫بلند تری را دارا می باشند وارد گردیده و بنابران مقدار تقاضا برای چنین اشیا محــدود می گــردد‪ .‬معــذالک‬
‫قابــل تــذکر اســت کــه مســتهلکین و بخصــوص آنهــائی کــه در طبقــه دریــافت کننــدگان عایــد متوســط و بلنــد‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}100‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫قراردارند‪ ،‬عادات مصرفی خود را معموآلاز نظر کوتاه مدت تغیـیر نخواهـد داد‪ .‬بـر عالوه جـز مهم دیگـر‬
‫عبارت از این است که آیا مستهلکین قرضه های مصرفی را دریافت کرده می توانند و یا خیر؟ چه اگر این‬
‫امکان برای شان موجود شده بتواند تقاضای شان ممکن محدود نه گردیده یا صرف به پیمانه نا چیز محــدود‬
‫گردد‪ .‬اما در صورتیکه امکان دریافت قرضه برای شان موجود باشد در این صــورت طبعــآ تقاضــای شــان‬
‫محدود نه خواهد شد‪ .‬از نقطه نظر طویل المدت بصورت عموم رویه و طرزالعمــل مســتهلکین طــوری می‬
‫باشد که خود ها را به توقعات آینده عاید مطــابقت می دهنــد‪ ،‬چــه وقــتی کــه قیمت هــا در اثــر انتقــال مالیــات‬
‫بردوران فروش بلند برود‪ ،‬عاملین اقتصادی می توانند پس انداز های دوره های قبلی را منحل ســاخته و یــا‬
‫فرضــه هــا را دریــافت نمــوده و توســط آن وضــع زنــدگی موجــوده خــود را بــرای یکمــدت کوتــاه نگهــداری‬
‫نمایند ‪.‬اما از نقطه نظر طویل المدت این امکان برای عاملین اقتصادی کمــتر میســر شــده می توانــد‪ .‬بــه این‬
‫معنی کهاز یک طرف ممکن است پس اندازهای قبلی شان بعداز مــدتی بــه اتمــام رســیده و از طــرف دیگــر‬
‫امکانات دریافت قرضه برای شان میســر شــده نتوانــد بنــابران از نظــر طویــل المــدت مجبــور می شــوند تــا‬
‫تقاضای شان را با عاید شان مطابقت بدهند‪.‬‬

‫ب‪ :‬بلند بردن اساس سنجش مالیه‬


‫در صورت بلند بردن اساس سنجش مالیه قسمت زیاد عاید دریافت کننـدگان عایـد تـابع مالیـه سـاخته شـده و‬
‫بنابران مکلفیت مالیاتی یا مبالغ مالیه قابل پرداخت آنها بیشتر گردیده و در نتیجه عاید قابل دســترس آنهــا را‬
‫تقلیل میدهد‪ .‬این امکان وقتی میسر شده میتواند که توسط کنترول دقیق منابع عایداتی و تثبیت عایــد حقیقی ‪،‬‬
‫اساس سنجش مالیه بلند برده شـده و بـدین طریـق دولت یـک قسـمت عایـد افـراد و اشـخاص را بحیث مالیـه‬
‫دریافت نماید‪ .‬این دریافت عواید مالیات دولت باعث کاهش عاید قابل دسترس کســانی میگــردد کــه مالیــه را‬
‫برای دولت تادیه می نمایند که در نتیجه آن کاهش عاید سبب کاهش تقاضا گردیــده و بــدین تــرتیب تــاثیرات‬
‫انقباضی را باالی اقتصاد وارد نموده و بدین ترتیب زمینه را برای نزول قیم نیز مهییا می سازد‪.‬‬

‫‪ -2‬مصارف دولت برای اشیا و خدمات‬


‫مصــارف ســرمایه گــذاریهای مــالی دولت گرچــه از یــک مملکت دیگــر فــرق می نمایــد واز نظــر حجم نــیز‬
‫تاثیراتی متفاوت را دارا می باشند‪ .‬معذالک بصورت عموم از طریق مصارف دولت به اشکال و انواع آتی‬
‫بر ضد صعود قیم مبارزه شده می تواند‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}101‬‬
‫]‪[Fiscal Policies‬‬ ‫سیاست های مالی‬

‫‪ -1‬از طریق کم ساختن مصارف جاری دولت‪ ،‬چه درینصورت تقاضای دولت به انــدازه کــاهش مصــارف‬
‫پائین آمده و در نتیجه سبب نزول قیم می گردد ‪.‬‬

‫‪ - 2‬در حالت صعود قیم باید دولت چنین انواع مصارف خود را محدود سازد که تاثیرا ت عایداتی شان نظر‬
‫به تاثیرا ت ظرفیتی (تولیداتی) بیشتر باشد‪ .‬زیرا در اینصورت عاید ایجاد شده از طریق سرمایه گذاریها ی‬
‫دولتی به تنا سب بیشتر از تولیدات افزایش یافته و بدین ترتیب صعود قیم را قویتر میسازد‪.‬‬

‫‪ -3‬در حالت صعود قیم باید دولت چنان نوع سرمایه گذاریهای خود را توسعه و افزایش بدهــد کــه تــاثیرا ت‬
‫ظرفیتی شان نظر به تاثیرا ت عایداتی شان بیشــتر باشــد‪ .‬زیــرا در این حــالت بــر عکس حــالت فــوق انــدازه‬
‫کاالها نظر بــه انــدازه عایــد خلــق شــده بــه ســرعت و بــه پیمانــه بیشــتر افــزا یش یافتــه و در نتیجــه این افــزا‬
‫یشعرضه باعث پایین آمدن قیمت ها میگردد‪.‬‬

‫استاد مضمون‪ :‬احمد خالد "عزیز"‬


‫{‪}102‬‬

You might also like