Professional Documents
Culture Documents
چپتر سیاست های مالی
چپتر سیاست های مالی
پوهنتون البیرونی
:سال
/ 1401
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
][Fiscal Policies سیاست های مالی
پوهنحی اقتصاد
مقدمه
هدف ازمداخله دولت ها دراموراقتصــاد ،ارشــاد اقتصــادی بــه منظــور تــامین رفــاه اقتصــادی
واجتماعی بیشتر برای افراد مردم است ارشاد اقتصاد بــه وســیله دولت دراقتصــاد ارشــادی از
طریق طرح واجرا سیاستهای اقتصــادی انجـام می پذیریــد بــرعکس کالسـیکها معتقــد بــه عــدم
مداخله دولت دراموراقتصــاد جامعــه بودنــد بــه عقیــده اینــان ،وظــایف دولت تنهابــه حفــظ نظم
وقانون درجامعه محدود میشد به نظر آدم اسمیت دولت نباید درفعالیت اقتصادی مداخلــه کنــد ،
زیــــــرا این کــــــاردولت بــــــاعث اختالل درعملکــــــرد نیروهــــــای بــــــازارمی شــــــود
.
عدم کارآیی نیروهای بازار درسالهای بین جنگ جهـانی ونظریـات ارایـه شـده وکتـاب نظریـه
عمومی جان میناردکینز اقتصادانان انگلیس باعث سســت شــدن نظریــه اقتصــادانان کالســیک
درباره مداخله دولت درفعالیت اقتصادی برای دست یابی به هدف اقتصاد های پذیرفتــه شــده ،
تجلی کرد بعداز جنگ جهانی دوم دولت ها بطور روز افزون مجبور به مشخص کردن هــدف
ها واشتغال کامل نرخ تورم و رشد شده اند .سیاســتهای اقتصــادی دولت عمــدتًا سیاســت هــای
اقتصاد کالن می باشند .سیاست اقتصاد کالن با نحو اجرای سیاستهای کــه می توانــد بــرخی از
متغیرهای اقتصاد کالن را درجهت هــدف هــا مــورد نظرحـرکت دهــد ،سـروکار دارد .غالبـًا
فرض می شود که دست یابی به این هدف باعث افزایش رفاه اقتصادی جامعه می گردد.
لکچر نوت هذا حاوی 6فصل بوده که در فصل اول مفاهیم کلی سیاســت هــای اقتصــادی و سیاســت مــالی
مورد تحلیل قرار خواهدگرفت ،درفصل دوم تاثیرات اجرای سیاست مالی ازطریــق دولت تحلیــل میگــرد،
فصل سوم روی بودجه و نقش مصارف وعواید دولت باالی اقتصاد بحث خواهد شد ،فصل چهارم تــاثیرات
استقراض دولت باالی اقتصاد مورد بحث قرار میگیرد ،فصل پنجم درمورد بودجه دولت وانفالسیون بحث
گردیده و فصل ششم در رابطه به سیاست مــالی و کــانجنکتور (سیاســت مــالی ونوســانات حــالت اقتصــادی)
مورد بحث قرار داده است .در فرجام منابع وماخذ این لکچر نوت نیز بیــان گردیــده اســت .امیــدوارم نســبت
نارسایی های که در تهیه و تدوین لکچرنوت داشته باشیم به بزرگواری تان مرا ببخشید ،انتظــار مــیرود کــه
دراصالح آن همکاری نموده ممنون سازید.
فصل اول
کلیات و مفهموم سیاست های مالی
1-1سیاست اقتصادي
دولت ها بـراي بهبـود اوضــاع اقتصــادي ،خـط مشـي هـا و تـدابیري بكـار مي برنـد كـه بـه سیاسـت هـاي
اقتصادي معروف است .سیاست گذاري اقتصادي به مجموعه اقدامات و دخالت هــاي دولت در اقتصــاد بــه
منظور تحقق اهداف اقتصادي و اجتمــاعي معین ،بــا اســتفاده از ابزارهــاي تحت مهــار خــود در چــارچوب
امكانات و محدودیت ها اطالق مي گــردد .هــدف اساســي از سیاســت گــذاري هــاي دولت ،عبــور از وضــع
موجود و رسیدن به وضع مطلوب است .سیاست گذاري ها نوعا در ارتباط با یكدیگر و به طـور هماهنـگ
اعمال مي گردند .وضعیت مطلوب مشترك همه اقتصاد ،حصول تعادل هاي پایدار توأم بـا اشـتغال مناسـب
و رشد و توسعه اقتصادي است.
هر کشور با هر نظام اقتصادی دارای اهداف معین اقتصادی است که برای رســیدن بــه آنهــا تالش می کنــد.
خصوصا کشور های پیشرفته صنعتی ،بطور مثل اهداف اکثر کشورها در تامین اســتخدام کامــل و مبــارزه
با تورم تدوین میگردد و همیشـه می کوشـند بـا حفـظ ثبـات قیمت هـا و اعتبـار پـول ملی در کشـور خـود بـا
اعتراض بیکاران و گروه های کم درآمد مواجه نشوند .بنابراین کشورها همیشــه بــا اســتفاده از ابــزار هــا و
سیاست هـای اقتصـادی سـعی در تـامین این اهـداف دارنـد .سیاسـت هـای مـالی ،پـولی و درآمـدی از جملـه
مهترین سیاست های اقتصــادی انـد کـه اهـداف فــوق را فــراهم می کننـد .اگـر سیاسـت مـالی و پـولی سـمت
تقاضای اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهد ،سیاست درآمدی سمت عرضه اقتصاد را متاثر می سازد.
بهره خواهد شد .سیاستهای مالی تابع وضعیت نقدینگی ،وضعیت تسهیالت بانکها و اعتبارات بــانکی اســت.
بطوریکه در مواقع سیاست بانکها انبساطی است و تسهیالت خوبی داده میشود و در مقطعی دیگــر سیاســت
انقباضی است و تسهیالت به سختی داده میشود .سیاست مالی یکی از نقـاط تالقی سیاسـت و اقتصــاد اسـت،
زیرا سیاست نقش بسیار مهمی در تعیین هدف یا هــدفهای سیاســت مــالی دارد .زمــانی کــه دولت گریبــانگیر
مسایل اجتماعی و پیامد های سیاسی ناشی از آن مسایل باشد راهی را انتخاب می کند که به حــل یــا تخفیــف
آنها منتهی گردد .به اعنوان مثال اغلب دولتها در هنگام انتخابات ،سیاست کاهش تــورم و افــزایش کمکهــای
بالعــوض و رفــاه عمــومی را درپیش می گیرنــد .در صــورتیکه مهمــترین هــدف دولت کــاهش وابســتگی
اقتصادی و حفظ استقالل باشد ،تالش میکند در مخارج ارزی خــود بــه نحــوی صــرفه جــویی کنــد کــه حــتی
المقدور گرفتار کسری تراز پرداختها و بدهی بــه دولتهــای خــارج نگــردد و در صــورتیکه بیکــاری مشــکل
عمده باشد هدف اصلی را اییجاد اشتغال و افزایش تولید قرار داده و سیاست مالی مناسب برای دســتیابی بــه
اهداف مذکور را انتخاب میکند و در صورتیکه مشکل عمده تورم باشد سیاست مالی شکل ضــد تــورمی بــه
خود میگیرد.
سیاست مالي تغییرات آگاهانه در اندازه ،ترکیب و زمان بندي هزینــه هــا و درآمــد هــاي مالیــاتي دولتهــا را
"اتخاذ سیاست مالي "مي گویند .هزینه ها یا مخارج دولت نوعي تزریق درآمد به حساب مي آیــد و مالیــات
ها نوعي نشت درآمد محسوب مي شوند .تغیــیراتي کــه در ســطح فعــالیت هــاي اقتصــادي دولت رخ میدهــد
ناشي از تفاوت بین هزینه هاي دولت و درآمدهاي ناشي از مالیات و سایر منابع تامین درآمد اســت کــه از
آن تعبیر به کسري بودجه میشود.
هركشور و نظام اقتصادي داراي هدف هاي معین اقتصادي است كه براي رسیدن به آنهــا تالش میكنــد .بــه
عنوان مثال نظام هاي اقتصادي كشورهاي روبه توسعه و ازجمله كشـور مـا در صـدد دسـتیابي بـه هـدفهاي
رشد و توسعه اقتصادي و افزایش اشتغال و رفاه جامعه مي باشند.
در كشورهاي صنعتي پیشرفته نیز هدف اغلب دولتها درتامین اشتغال كامل و مبارزه با تورم است تا همراه
با حفظ ثبات قیمتها و اعتبار پول ملي ،دركشورخود بــا اعــتراض بیكــاران و گروههــاي كم درآمــد مواجعــه
نشوند .سیاستهاي اقتصاد كالن به دو گروه مختلف تقسیم میشــوند .سیاســت هــاي غیرمســتقیم كــه بــه طــور
عمده شامل سیاست مالي و پولي و سیاست هــاي مســتقیم كــه بــه طــور عمــده شــامل سیاســتهاي بازرگــاني و
درآمدي میشود .یك عقیده مبني براین است كه باالترین مرجع و نهادي كه بــه عنــوان مظهــر شــعور جامعــه
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}6
][Fiscal Policies سیاست های مالی
نسبت به پدیده هاي اقتصاد و سیاست وجود دارد دولت است .ازهمین روكساني كـه اصــل دخـالت را جـایز
مي شمارند خــود را منــادي اقتصــاد ارشــادي مي داننــد ،بــه آن معنــا كــه درنظــر آنــان نوســانات و حركــات
ناخوشایند اقتصاد ازطریق دخالت هــاي خردمندانــه دولت تصــحیح میشــود .بــرعكس كســاني كــه دراصــول
مخالف دخالت دولت هستند خود را منـادي اقتصـاد آزاد مي داننـد ،بـه آن معنـا كـه درنظرآنـان نوسـانات و
تغییرات نامطلوب ازطریق میکانیزم خودكار كه درنظــام اقتصــاد آزاد وجــود دارد خــود بخــود تصــحیح مي
شوند.
سیاستهاي مالي و پولي از مهمترین اشكال دخالت دولت درسیر اقتصاد كالن به شمار مي روند .زمــاني كــه
دولت وضعیت موجود اقتصاد را مطلوب نداند و براي رسیدن به وضعیت مطلوب ،بهبود وضعیت موجــود
و یا هدف تعیین شده راه معیني را درپیش مي گیرد.
به قراري كه تعریف شد سیاست مالي شامل اقداماتي نظیر تغییر درهزینه هــاي جــاري و عمــراني دولت ،
تغییر در مالیات مستقیم ،تغیـیر در مالیـات غیرمسـتقیم ،تغیـیر در پرداختهـاي انتقـالي و كمكهـاي بالعـوض
میباشد .درحالي كه سیاست پولي به طور عمده شامل اقداماتي نظیر تغییر درنرخ ذخــیره قــانوني ،تغیــیر در
پایه پولي و حجم پول ،تغییر درشرایط اعطاي تسهیالت مالي بانكها به بخش خصوصــي وتغیــیر درشــرایط
اعطاي تسهیالت مالي بانك مركزي به بانكها مي باشد كه براي تغییر حجم پول میتوان از ابزارهــائي بــراي
كنترل عرضه پول استفاده كرد .مهمترین تقسیمات سیاست مالي طبقه بندي آن به سیاســت مــالي انبســاطي و
سیاست مالي انقباضي است .
سیاست مالي جزئي از فرآینـد تثـبیت اقتصــادي ( )Economic stabilizationبـه شـمار مي رود .تثـبیت
اقتصادي زماني ازطریق خودكار و به كمك نهادهاي مالي و مالیاتي موجود در نظام اقتصادي عمل مي كند
كه دراین صورت اینگونه نهادها را تثبیت كننده هاي خودكار ( )Automatic stabilizersمي نامند.
تثبیت اقتصادي زماني دیگر ازطریق لوایح قانوني و مصوبات هیئت وزیران انجام میشود ،كه بطور عمده
درلوایح بودجه – كه براي تصــویب بــه مجلس تقــدیم میشــود – منعكس مي باشــد .ابــزاري نظــیر تغیــیر در
مالیاتها و تغییر درهزینه هاي دولت و ساختار آن كه دراین نوع تثبیت مورد اســتفاده قــرار مي گیرنــد جــزء
تثبیت كننده هاي اختیاري( )Discretionary stabilizersبه شمار مي روند.
شایان ذكراست كه منظور از تثبیت اقتصادي كاهش نوسـانات و هـدایت فعـالیت اقتصــادي بـه سـمت اشـتغال
كامل است و لزومًا منافاتي با رشد اقتصادي نــدارد دركشــورهاي روبــه توســعه ،هــدف اشــتغال كامــل اغلب
دست نیافتني است و سیاست مالي براساس نیل به اهداف رشد اقتصادي كه در برنامه هاي توســعه اقتصــادي
تعیین مي شوند تنظیم گردیـده و درالیحـه هـاي بودجـه سـالیانه مـورد تجدیـد نظـر و تصــحیح الزم قــرار مي
گیرند .بنا براین باكمي مســامحه هــدف اشــتغال كامــل بــراي كشــورهاي مــذكور را میتــوان بــا هــدفهاي رشــد
اقتصادي یكسان قرار داد و از تثبیت كننده هاي بودجه براي تحقق آن هدفها استفاده نمود .در اقتصاد و علــوم
سیاسی؛ سیاست مالی از مجموعه درآمد دولت) مالیات (و مخــارج) هزینـه (بــرای تــاثیر گــذاری در اقتصــاد
استفاده می کند .دو ابزار اصلی سیاســت مــالی مالیــات و مخــارج دولت اســت .تغیــیرات در ســطح و تــرکیب
مالیات و مخارج دولت می تواند متغیرهای زیر را در اقتصاد تحت تاثیر قرار دهد.
وظیفــه سیاســت مــالی علمی اکنــون درین قــرار دارد تــا بــا در نظــر گــرفتن این تــاثیرات مشــوره هــای
سودمندی را بــرای تطــبیق تــدابیر سیاســت مــالی عملی تقــدیم نمایــد .در اکــثری ممالکیکــه سیســتم مــالی
شان ،به شکل قــدیمی و عنعنــوی باقیمانــده اســت ازین ســاحه جدیــد علم مــالی کمــتر اســتفاده بعمــل آمــده
است ،سیاست مالی عملی عالوه از وظایف فوق یــک وظیفــه اساســی دیگــری را نــیز دارا میباشــد و آن
عبارت از این است که چرا در یک مملکت تصـامیم اقتصـادی و مـالی دولت این طـور اتخـاذ میشـود و
طور دیگری ولو معقول تر هم باشد ،اتخاذ نمیشود؟ در مورد جواب این نوع ســواالت بایســت سیاســت
مالی علمی رژیم های حکومتی ،روحیه و قدرت های اجتمـاعی هـر مملکت را نـیز مـورد رعـایت و
توجه قرار دهد.
سیاست مالی عملی و علمی الزم و ملزوم یکدیگر بوده و بنابر این در صــورت رعــایت معقــول هــر دو
جنبه تدابیر سیاست مالی یک مملکت بصورت صحیح و مساعد اتخاذ شده میتواند.
ومتضرر نسازد و از طرف دیگــر بکــار انــداختن این وســایل بطــریقی کــه یــک مفیــدیت حــتی االمکــان
بزرگترین را بارآورد و تشکیل میداد.
با توسعه روز افزون ســاحه علم مــالی همچنــان اهــداف اساســی دیگــری نــیز عـرض وجــود نمودنــد کــه
مهمترین آنها طور آتی خالصه میگردد.
هدف آزادی
کلمه آزادی متعلق به مباحث فلسفه بوده و تــا کنــون حــدود و تعریــف مشــخص و آفــاقی بــرای آن وجــود
ندارد زیرا آزادی نظر به رژیم های سیاسی و همچنان نظر به سیستم های اقتصادی فــرق مینمایــد .مثآل
آزادی ملکیت در وسایل تولیدی در اقتصــاد بــازار و عــدم آزادی ملکیت در وســایل تولیــدی در اقتصــاد
میباشد طبق این هدف بایست افراد در تمام سـاحات حیـاتی حـتی االمکـان تصــامیم را بصــورت آزادانـه
اتخاذ نماید .یک محدودیت این آزادی تنها در مجاز دانسته میشود که افراد توسط آزادی تصامیم خود ها
جامعه را متضرر بسازد.
مثآل وقتیکه افراد خصوصی به تولید چنین اشیای اقدام نمایند کــه بــه ضــرر جامعــه باشــد از قبیــل تولیــد
مواد مخدره ،شیمی وغیره .چون درین نوع تشبثات تنها منافع فردی موجــود بــوده و بــه ضــرر اجتمــاع
تمام میشود روی این اساس است که تقریبآ در تمــام ممالــک جهــان اشخاصــیکه بــه چــنین تشــبثات اقــدام
مینمایند نظر به قوانین خاص هر مملکت مورد مجازات قرار داده میشــود ،بنــابرآن بــرای جلوگــیری از
چنین تشبثات باید دولت چنین تدابیری را اتخاذ نماید تا توسط بوجود آوردن یـک نظـام حقـوقی این نـوع
آزادی را تضمین نماید .چون اتخاذ تدابیر دولت برای بــرآوردن این هــدف مصــارف و وســایل پــولی را
ایجاب می نماید بنابراین باید افراد در تمویل آن نیز سـهیم شـوند و این معـنی میدهـد کـه از یـک قسـمت
رفع احتیاجات که به اساس اقتصاد بازار برای افراد ممکن میشود بایست صرف نظر نماینــد ،روی این
اساس دیده میشود که هدف مالی اقتصاد مالی دولت بصورت غیر مستقیم برای بــرآوردن هــدف آزادی
خدمت می نماید ،بهر اندازه که جمع آوری وسایل مالی برای دولت و همچنــان بکارانــداختن این وســایل
بصورت اقتصادی صورت گیرد به همان پیمانه فضای بزرگتری برای رفع احتیاجات خصوصی بــاقی
میماند.
هدف رفاه
بر طبق این هدف بایست دولت سعی نماید تا برای تمام مردم حـتی االمکـان نایـل شـدن یـک سـویه بلنـد
رفاه را ممکن سازد ،مفهوم رفاه تنها ارزشهای مــادی بشــری را احتــوا نکــرده بلکــه ارزشــهای معنــوی
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}11
][Fiscal Policies سیاست های مالی
رانیز در بر میگیرد .ارزشهای مـادی بـذات خـود اسـاس و زیـر بنـا را بـرای نایـل شـدن بـه ارزشـهای
معنوی تشکیل میدهد زیرا افراد وقتی به مدارج کلتوری و عالی علمی نایل شده میتواند که الاقل وســایل
مادی الزمه را در اختیار داشته باشد این روابط بین ارزشهای مادی و معنوی بصورت یکجانبه نبــوده،
بلکه ارزشهای معنوی نیز ارزشهای مادی را تحت تاثیر قرار میدهند.
پس فعالیت های اقتصادی یا تولیدی بایــد طــوری بصــورت معقـول انجــام داده شــود کــه توســط آن حــتی
االمکان یک سطح بلندتر رفــاه نایـل شـده بتوانـد ،چـون هـدف مـالی جمـع آوری وسـایل و بکارانـداختن
وسایل اقتصاد مالی دولت بصورت غــیر مســتقیم بــه نایــل شــدن هــدف رفــاه خــدمت می نمایــد .بنــابراین
وقتیکه اقتصاد خصوصی خودش قادرباشد تا این هدف رفاه را نایل شده بتواند پس بــرای سیاســت مــالی
کدام وظیفه باقی نمی ماند .اما طوریکه واقعیت نشان میدهد چون اقتصاد خصوصی خــودش بــه تنهــائی
قادر نمی باشد تا از امکانات و وسایل موجوده بصورت صحیح استفاده نموده و زمینه را برای استخدام
مهیا سازد بنابرآن وظیفه سیاست مالی عبارت ازین اسـت تـا توسـط اتخـاذ تـدابیر خـود زمینـه را بـرای
استفاده کامل امکانات تولیدی ممکن ساخته و به این ترتیب در برآوردن هدف رفاه همکــاری نماینــد .در
صورتیکه در یک اقتصاد وسایل تولیدی راکد و بال اســتفاده از قبیــل تعــداد بیکــاران موجــود بــوده و از
طرف اقتصاد خصوصی جذب شده نتوانند ،دولت هــر وقتیکــه خواســته باشــد میتوانــد بــرای انجــام دادن
وظایف خود این قوای کار را تقاضا نموده و بکاراندازد که توسط این تقاضای دولت اســتخدام در داخــل
کشور بلند رفته توسط آن عاید ایجــاد گردیــده و در نتیجــه رفــاه در اقتصــاد بلنــد می رود ،دولت میتوانــد
وسایل تولیدی بلد استفاده را تا زمانی تقاضا نموده و بکار اندازد که این وسایل دوباره از طرف اقتصاد
خصوصی تقاضا شود این تعین حدود و سرحد از طرف دولت به منظور این صوت میگـیرد تـا فعـالیت
های اقتصاد خصوصی محدود و متضرر نگــردد ،مصــآل وقتیکــه تقاضــای کــافی در اقتصــاد از طــرف
اقتصاد خصوصی برای قوای کار موجود بوده و حالت استخدام در اقتصاد موجود باشد ،اگــر در چــنین
حالت دولت تقاضای خود را برای کار زیاد سازد درینصورت طبعآ باعث بلند بردن مزدها میگردد کــه
در نتیجه آن ممکن است بعضی از تصدیها به مشکالت اقتصادی و یا بحالت ورشکست مواجه شوند.
پس وظیفه سیاست مالی عبارت از این است تا برای نایل شدن یک سطح استخدام کــه شــرط اساســی را
برای نایل شدن یک ســطح بلنــد رفــاه تشــکیل می دهــد ،همکــاری نمایــد .رســیدن بیــک ســطح رفــاه بلنــد
تنهامربوط این نیست که در قوای کار و وسایل تولیــدی اقتصــاد اســتفاده کامــل بعمــل آیــد بلکــه همچنــان
مربوطبه این است تا این وسایل تولیدی بصــورت اقتصــادی بکـار انداختـه شـده و از میتودهـای مسـاعد
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}12
][Fiscal Policies سیاست های مالی
تولیدیاستفاده به عمل آمده و همچنان باید سیاست مالی در بلنــد بــردن مــوثریت این وســایل تولیــدی ســهم
گیرد ،این وظیفه را سیاست مالی وقتی انجام داده میتواند که سرمایه گــذاری هــای دولت در زیربناهــای
اقتصادی از قبیل امور مناقالتی ،امور تعلیمی ،تصــدیهای تولیــد کننــده مــواد انــرژی ،امــور تحقیقــاتی و
پیشرفت تخنیکی صورت گیرد .که این نوع سرمایه گذاری ها موثریت وسایل تولیدی را بلند برده و در
نتیجه باعث بلند رفتن سطح رفاه میگردد.
هدف عدالت
طوریکه قبآل تذکر داد شده هدف رفاه بلنــد بــردن ســطح رفــاه را بــرای تمــام مــردم بصــورت مجمــوعی
تقاضا مینماید ،اکنون بـه ارتبـاط هـدف عـدالت موضـوع اساسـی عبـارت ازین اسـت کـه آیـا ازین رفـاه
مجموعی همه بصورت تقریبآ مساوی مستفید میشوند و یا یک تفاوت فوق العاده زیـاد در توزیـع اشـیای
مادی توسـط آن در واقـع رفـع احتیـاج موجـود اسـت ،در حالیکـه هـدف رفـاه اعظمی سـاختن محصـول
اجتماعی وهمچنان اعظمی ساختن رفـع احتیـاج را تقاضـا می نمایـد بـر طبـق هـدف عـدالت بایسـت این
محصول اجتماعی طوری باالی افراد تقسیم گـردد کـه بحیث عادالنـه اطالق شـده بتوانـد بـه ارتبـاط این
موضوع سوالی که عرض وجود مینماید عبـارت از این اسـت کـه عـدالت چـه بـوده و چـه وقت میتـوان
توزیع محصول اجتماعی را بصورت عادالنــه گفت! البتــه جــواب این ســوال بصــورت مطلــق خیلی هــا
مشکل است زیرا مقیاسات آفاقی در این مورد موجود شده نمیتواند،اما چیزیکــه اغلبــآ درین مــورد گفتــه
شده میتواند عبارت ازین است که یک توزیع محصول اجتماعی وقتی بصورت عادالنه بوده میتواند کــه
هر فرد مطابق به سهم تولیدی خود پاداش را دریافت نموده بتواند ،بعضی از اقتصادیون را عقیده بــرین
است که یک اقتصاد بازار دارای رقابت کامل بصورت اوتومات این پروبلم توزیع عایــد عادالنــه را در
صورتی حل نموده میتواند کــه هرگونــه عوامــل محــود کننــده رقــابت از بین بــرده شــده و دنیــای جریــان
اقتصادی بحال خود گذاشته شود ،مطابق باین اساس رقابت کامــل البتــه عوامــل تولیــد بکارانداختــه شــده
مطابق به سهم تولیدی شان پاداش داده میشود اما این نوع توزیع عاید عادالنه یک توزیع عاید وظیفــوی
را نشان داده و در مورد توزیع عاید شخصی کــه عمــل اساســی بــرای توزیــع عایــد غیرعادالنــه میباشــد
چیزی را ابراز نمی نماید.
توزیع عاید بین اشخاص ) توزیع عاید شخصی( مربوط به این است که هرفرد به چه پیمانه عواملتولیــد
را در اختیار دارد و به کدام اندازه این وسایل خود را در عملیه تولید بکــار انداختــه میتوانــد ،وقتیکهــدر
یک اقتصاد وســایل مــادی و یــا عوامــل تولیــد بصــورت نــا مســاویانه در بین افــراد تقســیم شــده باشــد در
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}13
][Fiscal Policies سیاست های مالی
اینصورت توزیع عاید بین اشخاص نــیز مطــابق بــه آن بصــورت نــا مســاویانه صــورت و این موضــوع
یاکوشش افراد کــه چقـدر ســهم را در عملیــه تولیــد و البتــه محصــول اجتمــاعی دارا می باشــد ،ســروکار
ندارد .
بنابرآن وقتیکه از توزیع عاید عادالنــه صــحبت بــه میــان می آیــد بایــد جهــد و کوشــش شخصــی افــراد و
همکاری آنها در عملیه تولید نیز بحیث مقیاس قرار داده شود ،به اساس تعقیب و عملی نمودن این هدف
عدالت است کــه یــک اصــالح توزیــع عایــد) توزیــع عایــد مجــدد( کــه خــود را بــه اساســی بــازار نتیجــه
میدهــد ،ضــروری و الزمی دانســته شــده و این اصــالح توزیــع عایــد بایســت بــه کمــک وســایل سیاســت
اقتصادی صورت گیرد ازین جهت است که امروز یکی از جمله اهداف مهم سیاست اقتصادی را توزیع
مجدد عاید تشکیل داده و سیاست مالی نیز در تحقـق بخشـیدن این هـدف بـا سیاسـت اقتصـادی همکـاری
مینماید.
وسایل را که سیاست اقتصادی به منظور رسیدن بــه این هــدف بکــار می انــدازد یکنــوع آن عبــارت از
مداخالت مستقیم دولت به شکل تعین مزدها یا محدود نمودن مفاد متشــبثین و امثــال آن اســت کــه آزادی
تصامیم اقتصادی اشخاص خصوصی را محدود نموده و به توســط آن میکــانیزم اقتصــادی را اخالل می
نماید ،از طریق بکار انداختن وسایل اقتصاد مالی دولت بــرعکس آن یــک تغــیر توزیــع عایــد یــا توزیــع
مجدد عاید را بدون اخالل نمودن میکانیزم بازار نیز نایل شده میتواند وسایل را که سیاسـت مـالی بـرای
این منظور بکار انداخته میتواند عبارت از این است که توزیع مالیات دولت طوری باالی افراد صورت
میگیرد که هر فرد مطابق به توان و قدرت مالی خود وبه تناسب عاید خــود در تادیــه مالیــه ســهم گــیرد،
معــافیت هــای مالیــاتی بــرای دارنــدگان عایــد پــائین کــه تالفی ضــروریات حیــاتی شــان را نمــوده
بتوانند ،تحقیقات مالیاتی برای دارندگان عاید متوسط و مـترقی پایـه هـای مالیـه بـاالی دریـافت کننـدگان
عاید بلند این تفاوت های توزیع عاید را به پیمانه زیاد از بین برده میتواند.
سیاست مالی نه تنها توزیع عاید را از جنبه عواید که فوقآ تذکر داده شده بلکه همچنان از سمت یــا جنبــه
مصارف از طریق امداد ها و معاونت ها نیز تحت تاثیر قرار داده و توسط آن تــامین و رفــع احتیــاج را
برای افراد ممکن ساخته میتواند ،باالخره سیاسـت مـالی بـه منظـور تحقـق بخشـیدن و بلنـد بـردن هـدف
عدالت توزیعی از بروز چنین انکشافات در اقتصاد جلوگیری مینماید که بسوی یــک توزیــع نامســاویانه
عاید رهنمون میشود این چنین یک انکشاف نا مطلوب بطور مثال در یک اقتصاد وقــتی بوجــود می آیــد
که سطح قیمت در اثر تقاضای اضافی همیشه بلند رفته و یا به عباره دیگر عالیم انفالسیون ظهورنماید.
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}14
][Fiscal Policies سیاست های مالی
در پهلوی ضررهای دیگری را که انفالســیون دارا میباشــد یکی آن عبــارت از این اســت کــه طبقــاتمختلف از
نظر عاید بصورت متفاوت متضــرر میشــوند کــه در آن جملــه ضــرر بیشــتر بــرای دارندگانعایــد ثــابت اســت.
وقتیکه در چنین یک حالت وسایل سیاست پولی بنابر دلیل که باشد چنین یک انکشافنا مطلوب را از بین برده
نتواند پس وظیفه یی که برای سیاست مالی باقی می ماند ،عبارت از این استتا تقاضــای مجمــوعی اقتصــاد را
توسط تدابیر و وسایل اختصاص یافته محدود نماید ،وسـایل را کهسیاسـت مـالی بـرای جلوگـیری ازین حـالت
بکار می اندازد از طرف عواید عبارت از مالیه گذاری و از سمت مصارف تقلیل دادن چنین انواع مصارف
که بخصوص تاثیر بلند برنده عاید را دارا باشد .توسط اتخاذ این نوع تدابیر تقاضای مجمــوعی اقتصــاد تقلیــل
داده شده و در نتیجه از بلند رفتن بیشتر قیمت ها جلوگیری شده میتواند.
روابط اهداف
–1سیاست اهداف :در این صورت اهداف شباهت تام را به یکدیگر دارا میباشــند مثآل هــدف اســتقرار
قیمت ها مشابه با هدف خود داری از نوسانات سطح قیمت است که هــر دو هــدف را سیاســت اقتصــادی
دارا میباشد.
–2بیطرفی اهداف :در این صورت تحقق بخشیدن یک یـا چنـدین هـدف کـدام تـاثیر مثبت یـا منفی را
باالی اهداف دیگر وارد نمی نماید ،مثآل هدف تامین معیشت مصروفین یــا مشــغولین ( درچوکــات بیمــه
بیکاری) سطح استخدام را تحت تاثیر قرار نمی دهد.
– 3مکملیت اهداف :مکملیت اهداف وقتی موجب شده میتواند که توسط نایل شدن یک هدف همچنان
اهداف دیگر در عین حال یا با تاخیرات زمانی نایــل شــده بتوانــد مثآل بلنــد بــردن ســطح اســتخدام بــاعث
میگردد تا عاید ملی نیز بلند برود.
– 4رقابت اهداف :این حالت وقتی مشاهده شده میتواند که تحقق بخشیدن یک هدف در عین حال یا با
تاخیرات زمانی رسیدن با هدف دیگری را کامآل یا قسمآ متضرر ســازد مثآل سیاســت اســتخدام کامــل تــا
اندازه باعث بلند رفتن سطح قیمت ها گردیده در این صورت هدف استقرار قیمت را متضرر میسازد.
– 5ضدیت اهداف :در این صورت تحقق بخشیدن یک هــدف بــاعث این میگــردد تــا از عملی کــردن
اهداف دیگر صرف نظر بعمل آید مثآل امکان ندارد که سهم مصرف و سهم سرمایه گذاری یا پس انداز
در عین حال بلند برده شود.
اهــداف متــذکره سیاســت مــالی اغلب اوقــات در یــک حــالت متضــاد قــرار میگرنــد .خاصــتآ خیلی هــا
مشکالست تا هدف عدالت با سایر اهداف بیک حالت توافق درآورده شود کــه اکنــون یــک حــالت تضــاد
بیناهداف عدالت و آزادی توسط مثال آتی نشان داده میشود:
توزیــع عایــدی کــه بــه اســاس مشــغولیت ای آزاد و تصــامیم آزاد در یــک نظــام اقتصــاد آزاد صــورت
میگیردطوریکه فوقآ تذکر داده شد تفاوت های زیاد را در بین افــراد از نظــر عایــد نشــان میدهــد کــه این
تفاوت هاباید بنابر اقتضای هدف عدالت تغیر داده شود ،این نوع مداخالت دولت به غرض تامین عدالت
توزیعیبذات خود یک محدودیت آزادی انفرادی را معنی میدهد ،بنابر آن در این مثال دیده میشود که اگر
عدالت تـوزیعی عملی گـردد آزادی انفـرادی موجـود شـده نمی توانـد و اگـر آزادی انفـرادی بحـال خـود
گذاشــته شــود در این صــورت نــاممکن اســت تــا دولت عــدالت تــوزیعی را عملی نمایــد .این چــنین یــک
محدودیت آزادی که از طرف دولت صورت میگرد ،بغرض برآوردن مفاد جامعه و نظام بــوده و دولت
نمی گذارد تا افراد از آزادی خود ها طوری استفاده نمایند که ضعف های اقتصــادی مـورد ظلم و تعـدی
قرار گیرد بنابر آن منظور از هدف عدالت،عبارت از وارد نمودن یک تغیر در توزیع عاید و یــا از بین
بردن تفاوت های فاحشی است که در بین طبقات مختلـف عایـد موجـود بـوده و بـا هـدف آزادی در یـک
حالت متضاد قرار میگیرد.
سوالی که به ارتباط این موضوع قابل اقامه میباشد عبارت از این است که در صورت موجود بودن این
ضدیت ها و رقابت ها در بین اهداف کدام یکی از آنها ترجیح داده شود ،و یا به عباره دیگر چگونه راه
حلی جستجو گردد؟
البته نمیتوان برای این سوال یک جواب قاطع و عمومی را پیدا نمــود امــا چیزیکــه در این مــورد ابــراز
نظر شده میتواند ،عبارت از این است که آزادی مطلق و همچنان تطـبیق عـدالت بـا از بین بـردن آزادی
دو حالت نهائی را نشان میدهد.
بنابر آن هدف معقول و قابل سعی عبارت از این است که آزادی افراد تــا حــدودی بــه منظــور بــرآوردن
مفاد جامعه محدود گردد همچنان یک نـزاع یـا تضــاد اهـداف بین اهـداف رفــاه و عـدالت حین تشـکیل و
ساختمان میتودهای مالیه گذاری نیز عرض وجود نموده میتواند ،بطور مثال هدف رفاه تقاضا می نمایــد
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}16
][Fiscal Policies سیاست های مالی
تا یک مالیه گذاری حتی االمکــان طــوری صــورت گــیرد کــه مصــارف نــاچیزی را بــرای دولت نتیجــه
دهد ،در حالیکه رعـایت هـدف عـدالت تنهـا وقـتی ممکن شـده میتوانـد کـه بـرای درک و تثـبیت شـرایط
مشخص مصارف تمام شد زیادتری از طرف دولت در نظر گرفته شود بنا بر آن وقتیکه چنین تضــادها
و رقابت ها در بین اهداف عرض وجود می نمایند بایست چنین یک حالت بین البینی انتخــاب گــردد کــه
نظر بهشرایط و مقتضیات خاص هر مملکت یک مفاد حتی االمکــان بزرگــتری را بــرای مملکت نتیجــه
بدهد.
دستیابی به تعادل بین روبط پولی و واقعی باید بر ابزار های مالی تکیــه بیشــتر داشــته باشــد .و ازجــانب
دیگر تقش سیاست های مالی در جهت توزیع مجدد درآمد ها شامل افــزایش درآمــدهای حقیقی مــردم از
طربق کاهش درآمد های باالتر است .بدین منظور دولت میتواند تولید ,استخدام و درآمــد هــای حقیقی را
ازطریق افزایش سرمایه گذاری های دولتی در پروژه های رود ثمر اجتماعی واقتصادی ,افزایش دهد.
در این حالت وضعیت اقتصادی مردم بهبود نسبی می یابد ومعیارهای زندگی مردم باال خواهد رفت .
این سیاست زمانی موثرتر خواهد بود که بطور همزمان به منظــور ازبین بــردن نــابرابری هــای منطقــه
وی انواع قروض سرمایه گذاری های منطقه وی نیز صورت می گیرد.
سیاست پولي ازطریق تغییر درحجم پول ،تغییر در رشـد حجم پـول و نـرخ بهـره و یـا شـرایط اعطـاي
تسهیالت مالي انجام مي گیرد .چنانكه قبًال متذكر شده ایم ابتكار تغییر حجم پول به طور عمده در دست
بانك مركزي قرارداد و این بانك با اعمال سیاستهاي پولي نظیر تغیــیر در نــرخ ذخــیره قــانوني بانكهــا ،
تغییر درنـرخ تنزیـل مجـدد و عملیـات بـازار بـاز حجم پـول را تغیـیر میدهـد .سیاسـت پـولي بردونـوع
انبساطي و انقباضي تقسیم میشود.
الف ( سیاست پولي انبساطي :به منظور مقابله با ركود و دستیابي به اشــتغال كامــل اتخــاذ میشــود .بــه
طور مثال بانك مركزي ازطریق خرید اوراق قرضه از اشخاص یــا دولت بــاعث افــزایش پایــه پــولي و
افزایش بیشتر حجم پول میشود .افزایش حجم پول باعث كاهش نرخ بهره و افزایش تقاضاي كل شده ،
درشرایط ظرفیت خالي در اقتصاد وسیله اي براي نیل به اشتغال كامل است.
ب ( سیاست پولي انقباضي :به منظور مقابله با تورم و فشار قیمتها اتخاذ میشود .به طور مثال بانــك
مركزي ازطریق فروش اوراق قرضه به اشخاص یا باال بردن نرخ ذخیره قــانوني حجم پــول را كــاهش
مي دهد .كاهش حجم پول ازطریــق كــاهش تقاضــاي معــامالتي ،درآمــد ملي و اشــتغال را كــاهش داده
جلوي فشارهاي تورمي را سد میكند.
سیاست پولي اصوًال برنظریه مقداري پول درهردو شــكل قــدیمي ) كالســیكها ( و جدیــد آن ) فریــدمن و
مكتب پولي ( مبتني است .نوع سیاست پولي مــورد اســتفاده اغلب انقباضــي و ضــد تــورمي اســت و بــه
صورت انبساطي تنها درشرایط كم اشتغالي و آن هم در كوتاه مــدت بــاعث افــزایش تولیــدو اشــتغال كــل
میشود.
ازمهمترین ابزارهاي رایج سیاست پولي دركشورهاي پیشرفته نرخ تنزیل یــا نــرخ بهــره بانــك مركــزي
است كه به نام نــرخ بانــك( ) Bank rateمعــروف اســت و كمــترین نــرخ بهــره اي اســت كــه بــه بانــك
مركزي براي تنزیل بروات درجه اول به كار مي گیرد و شاخص تغییرات سایرنرخ بهــره هــا مي باشــد
كه دركشورهاي رو به توسعه البته چندان نقشي به عهده ندارد.
بجزاستفاده از ابزار رایج سیاست پولي ،بانك مركزي همچنین از ابزارهــایي نظــیر ایجــاد ســقف بــراي
اعتبارات بخشهاي مختلف تولیدي و تعیین سهم آنها ازكل اعتبارات ،تعیین حداقل ذخیره قانوني ،الــزام
بانكها به نگهـداري نسـبت معیـني از دارائیهـاي آني نسـبت بـه بـدهیهاي دیـداري ،تعـیین نـرخ كـارمزد
عملیاتبانكي ،تعیین نوع معامالت و عقود مجاز براي بانكها استفاده میكند.
ابزار های سیاست پولی یا () Tools of Monetary Policy
بانک مرکزی یکی از مهمترین ارگان تطبیق کننده سیاست پولی در کشور بوده وظیفه اصــلی و اساســی آن
کنترول عرضه پول و اعتبارات در اقتصاد جامعه میباشد .بنــآ بانــک مرکــزی بــرای اجــرای سیاســت هــای
پولی و اعتباری از ابزار های ذیل استفاده مینماید.
نظرات طرفداران سیاست مالي (كینزینها) و طرفداران سیاست پولي (کالسک ها).
الف) كینز و كینزگرایان :اساسًا طرفدار سیاست مالي مي باشـند .بـه نظـر آنـان شـرایط كسـادي بـزرگ
ثابت كرده است كه كاهش نرخ بهره و افزایش حجم پول تاثیر چنداني برتوسعه سرمایه گذاري و فعالیتهــاي
اقتصادي ندارد و تعادل اقتصادي درسطح بسیار پائین تقاضاي كل و درشرایط بیكاري زیــاد همچنــان ادامــه
مي یابــد .بنــابراین سیاســت پــولي از كــارآیي الزم برخــوردار نیســت .بعكس هزینــه هــاي دولت و مالیــات
میتواند با تاثیر شدید درسطح تقاضاي كل و بویژه افزایش تقاضا در رشته هایي اشــتغالزا نظــیر ســاختمان،
راهها ،اسكله ها ،پلها ،سدها ،بناها و نظایرآن درآمــد و تولیــد ملي را بســیار افــزایش داده بیكــاري را بــه
سرعت كاهش دهــد .درشــرایط تــورم و اســتفاده زیــاد از ظــرفیت اقتصــادي بــه عكس كــاهش هزینــه دولت
موجب كــاهش تقاضــاي كــل و بــویژه تقاضــا در بخشــهاي مولــدي كــه بــرخي از آنهــا بــه عنــوان نمونــه قبَال
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}19
][Fiscal Policies سیاست های مالی
خاطرنشــان شــد مي گــردد كــه بازتــاب شــدیدي بركــاهش تولیــد ودرآمــد ملي داشــته از فشــار تقاضــا بــراي
محصوالت و فشار بهره برداري اضافي از ظرفیت تولید مي كاهد و باعث كاهش تورم میشود.
ب) كالسیك هاي جدید و طرفداران مكتب پولي :كه دخالت دولت دراقتصاد را جزء درحــدود حفــظ نظم و
امنیت جامعه و حداقل اجتناب ناپذیر آن مفید نمي دانند ،بهترین راه مقابله با نوساناتي چون تورم و كســادي
را سیاست پولي مي دانند كه آنهم اساسًا به تغییر حجم پول به صـورتي متناسـب بـا سـطح فعـالیت اقتصـادي
خالصه میشود .به طورمثال كاهش حجم پول یا كاهش رشد عرضه پول باعث افزایش نرخ بهره و كــاهش
سطح تقاضاي كل گردیده درصورت مداومت به تدریج تورم را مهار مي ســازد .طرفــداران سیاســت پــولي
متقابًال براي سیاست مالي تاثیر چنداني قایل نیستند .زیرا بنا به تحلیل آنهــا اگــر دولت هزینــه هــاي خــود را
افزایش دهد به معناي آن است كه براي تامین مالي آن با بخش خصوصي به رقابت برخاسته اوراق قرضه
با سود بیشتر منتشر كرده ویا با شرایط سخت تري وام دریافت كرده است .افــزایش تقاضــاي دولت بــاعث
شــرایط دشــوارتر اســتفاده از تســهیالت مــالي بــراي بخش خصوصــي و اثــر دفــع ازدحــامي مي گــردد كــه
طرفداران سیاست پولي مقـدار آن را تقریبـاٌ معـادل سـرمایه گـذاري دولت دانسـته نتیجـه مي گیرنـد كـه در
تقاضاي كل افزایشي به وجود نمي آید.
سیاست مالي یكي از نقاط تالقي سیاست و اقتصاد است ،زیرا سیاست نقش بســیارمهمي درتعــیین هــدف یــا
هدفهاي سیاست مالي دارد .زماني كـه دولت گریبـانگیر مسـایل اجتمـاعي و پیامـدهاي سیاسـي ناشـي از آن
مسایل باشد راهي را انتخاب مي كند كه به حل یا تخفیف آنهــا منتهي گــردد .بــه عنــوان مثــال اغلب دولتهــا
درهنگام انتخابات ،سیاست كاهش تورم و افزایش كمكهاي بالعوض و رفاه عمــومي را درپیش مي گیرنــد.
درصورتي كه مهمــترین هــدف دولت كــاهش وابســتگي اقتصــادي و حفــظ اســتقالل باشــد ،تالش میكنــد در
مخارج ارزي خود به نحوي صرفه جویي كند كه حــتي المقــدور گرفتاركســري تــراز پرداختهــا و بــدهي بــه
دولتهاي خارج نگردد و درصورتي كه بیكاري مشكل عمده باشـد هـدف اصــلي را ایجـاد اشـتغال و افــزایش
تولید قرار داده و سیاست مالي مناسب براي دستیابي به اهداف مــذكور را انتخــاب میكنــد و درصــورتي كــه
مشكل عمده تورم باشد سیاست مالي شكل ضدتورمي به خود مي گیرد.
در ارتبــاط بــا نقش و تــأثیر سیاســت پــولی بــر متغیرهــای اقتصــادی ،دیــدگاههای مختلــف وجــود دارد .این
دیــدگاهها ،در قــالب نظریــات کینزینهــا ،پولیــون ،کالســیکها ،کینزینهــای جدیــد و کالســیکهای جدیــد قابــل
طبقهبندی است .براساس نظریات کالسیکها ،سیاست پولی ،تأثیری بر متغیرهای حقیقی نداشته و اجرایــآن،
تنها تغییرات قیمت را بهدنبال خواهد داشت .به این ترتیب ،اثری بر توزیع درآمد و رفاه نخواهد داشت.
در مقابل ،کینزینها معتقدند که بهازای قیمتهای مشخص ،افزایش حجم اسمی پـول ،مـوجب افـزایش عرضـه
واقعی پولی میشود؛ در نتیجه ،نرخ بهرهی تعادلی کــاهش یافتــه و بهــدنبال آن ،ســرمایهگذاری و تولیــد نــیز
افزایش خواهد یافت .به این ترتیب ،اشتغال و درآمد ،تحت تأثیر قرار گرفته و این امر بر رفاه مؤثر خواهد
بود .موضع افراطی پولیون ،بیانگر آن است که از میان سیاستهای موجود ،سیاستهای پولی میتواند مــوجب
تغییر در تقاضای کل شده و بدین ترتیب ،تولید و قیمت را تحت تأثیر قرار دهد.
کالسیکهای جدید ،با طرح انتظارات عقالیی و انعطافپذیری دستمزدها ،عنــوان میکننــد؛ کــه در صــورتیکه
سیاستهای پولی ،قابل پیشبینی باشند ،این سیاستها خنثی هســتند .امــا در صــورت غـیر قابــل پیشــبینی بــودن،
سیاست پولی میتواند بر تولید و رفاه جامعه تأثیرگذار باشد.
کینزینهای جدید به فقـدان انعطافپـذیری کامـل دسـتمزدها و قیمتهـا در کوتـاه مـدت اعتقـاد دارنـد و اسـتدالل
میکنند که سیاست پولی میتواند بر متغیرهای حقیقی اقتصاد از جمله تولید تأثیرگذار باشد.
سیاست پولی ومقایسه آن با سیاست مالی:
طرفداران مکتب پولی وپیروان کینز درباره قدرت سیاست مالی واستفاده از معیار های مــالی بــرای تثــبیت
یک اقتصاد بازار وتاثیرات مدیریت پولی اختیاری در بازار هــای اســعاری اختالف نظردارنــد .طرفــداران
مکتب پولی عقیده داشتن که معیار هــای ضــعیف در رونــد اقتصــاد وجــود داشــته وچــنین بحث می کننــد کــه
سیاست مالی انبساطی نرخ بهره را افزایش داده و سرمایه گذاری خصوصی را درتنگنا قــرار می دهــد کــه
منجر به تغییر اندک در سطح درآمد دولت می گردد .همچنان مطابق نظریه طرفــداران کیــنز یــک سیاســت
مالی انبساطی نه فقط محرک رشد اقتصادی است ,بلکه به توزیع بهــتر درآمــد وتــوازن بهــتر بین مصــارف
بخش خصوصی ودولتی نیز کمک می کند .وازجانب دیگر پیروان مکتب پولی دولت معیــار هــای مــالی را
درکمک به تخصیص منابع غیر کارا و تخصیص دهنده گان اختیاری تلقی می کنند .چون طرفــداران مکتب
پولی استفاده گسترده سیاست پولی را تشویق می کند .بنابر این مــدیریت پــولی اختیــاری را بــه عنــوان یــک
عامل بی ثبات کننـده درنظـر می گیرنـد .بـه همین تـرتیب پـیروان مکتب پـولی سیاسـت پـولی را نسـبت بـه
سیاست مــالی روش مــوثرتر وقابــل پیش بیــنی بــرای تثــبیت شــرایط اقتصــادی می نگرنــد .و می گوینــد کــه
عرضه پول باید متناسب با افزایش ظــرفیت تولیــدی اقتصــادی افــزایش یابــد .امــا میــدانیم کــه سیاســت پــولی
انبساطی افزایش درعرضه پول به منظور افزایش تولید مجموعی می باشد .افــزایش درعرضــه پــول ســبب
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}21
][Fiscal Policies سیاست های مالی
کاهش نرخ ربح و افزایش سرمایه گذاری پالن شده گردیده ومصارف مجموعی وسطح تعادل را افزایشــمی
دهد .باید تذکر شد که سیاست های انبساطی به منظور مجادله علیه رکود اقتصادی مــورد اســتفاده قــرار می
گیرد .وازجانب هم سیاست پولی انقباضی کاهش درعرضه پول بــه منظــور کــاهش در تولیــد مجمــوعی می
باشد .نرخ ربح بلندتر که به وسیله کاهش عرضه پول بوجود میاید .باعث کاهش مصــارف ســرمایه گــذاری
پالن شده به سطح پائین تر وعدم تعادل تولید می گردد.
سیاست مالی انقباضی کاهش مصارف دولت ویا افزایش درمالیات سبب کاهش مجموعی تقاضا به پــول می
گردد .با وجود آنکه کاهش درتولید مجموعی تا حدود به وسیله سرمایه گذاری پالن شده و در نتیجه آن نرخ
ربح پائین تر جبران می گردد.
فصل دوم
تشکیل سرمایه:
سیاســت مــالی در رابطــه بــه مخــارج و مصــارف دولت بحث میکنــد و دولت میتوانــد ازطریــق این ابــزار
احتیاجــات مــالی خــودرا بدســت آورد ,وقــتی دولت مخــارج خــودرا کــاهش و مالیــات را افــزایش دهــد در
ینصورت یک سرمایه کافی بر خزانــه دولت ســرازیر می شــود ,پس دولت میتوانــد از این ســرمایه اســتفاده
موثر برای بقای اقتصادی کشور انجام دهد.
ثبات اقتصادی:
ثبات اقتصادی یکی از مهمترین اهداف عمده هر کشور میباشد ,بخاطر رسیدن به این هــدف دولت بعضــی
از سیاست های را دست میزند که بنام سیاست های اقتصادی معروف است .و همچنــان سیاســت مــالی یکی
ازسیاست عمده اقتصادی میباشد که از این طریق دولت میتواند بـر ثبـات اقتصـادی دسـت یابـد .اقتصـاد هـا
دستخوش نوسانات فراوانی هستند و ممکن است از دورهای طوالنی بیکاری یا تورم در رنج باشند و بــدتر
آنکه عدم اشتغال و تـورم ممکن اسـت همزمـان وجـود داشـته باشـند .بـرای تثـبیت اقتصــادی ,دخـالت دولت
ضروری به نظر می رسد زیرا اشتغال کامل و ثبات قیمت ها ,در اقتصاد مبتنی بر بازار خــود بــه خــود بــه
دست نمی آیند و هدایت "دولتی" برای این منظور الزم است .این وظیفه تالش در جهت رسیدن بــه اهــداف
مطلوب اقتصاد کالن را شامل می شود.
اشتغال کامل:
از جنگ جهانی دوم به بعد ,از جمله مهترین اهداف دولت ها دستیابی ,به اشــتغال کامــل بــوده اســت .امــا آیــا
مفهوم اشتغال کامل آن است که هیچ یک از نیروی کار جامعه بیکار نباشد؟ در پاسخ بایـد گفت در اقتصـادی
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}23
][Fiscal Policies سیاست های مالی
که پویا و درحال تغییر است ,بیکاری همیشه وجود دارد .زیرا اغلب افراد تمایل دارند شــغل خــودرا عــوض
کنند ,در چنین شرایطی ممکن است آنها تا یافتن شغل جدید بیکار باشــند (بیکــاری اصــطکاکی) .همین طــور
برخی از صنایع ممکن است به دلیل تغییرات در عرضه وتقاضا ،فعالیت شان دچار تغییر گردد .مشاهده می
شود حتی در شرایط اشتغال کامل ،با توجه به مفهــوم تئــوریکی آن ،بیکــاری وجــود دارد .بــه عبــارت دیگــر
اشتغال کامل و وضعیتی است که کمتر از صددرصد نیروی کار شاغل باشند.
به هر حال اگر اشتغال کامل را شـرایطی در نظربگـیریم کـه در آن بـازار کـار در حـال تعـادل اسـت ,یعـنی
عرضه کار و تقاضای کار با هم برابر اند.
ایجاد عدالت:
در فرهنگ اقتصادی توزیع درآمد به میکانیزم هایی اطالق می شــود کــه بوســیله آن درآمــد ملی بین افــراد و
گروه هایی که به نحوی در فعالیتهای اقتصادی شرکت دارند ,توزیع می شود .بعبـارت دیگـر ,توزیـع درآمـد
چگونگی سهم بری افراد یک جامعه از درآمد ملی و درجــه نــابرابری موجــود بین درآمــد افــردان جامعــه را
توصیف می کند .در نبود دخالت دولت ,توزیع درآمد مبتنی بر توزیع قابلیت عوامل و براساس قیمت گذاری
عوامل تعیین می شود که دریک بازار رقابتی ارزش بازده عوامل را با ارزش تولید نهایی آن هــا برابــر می
کند .بنابر این توزیع درآمد بین افراد به عرضــه عوامــل و قیمــتی کــه دربــازار بــرای آن هــا تعــیین می شــود
بستگی دارد .این الگو درجه مهمی از نابرابری ,بــه ویــژه در توزیــع درآمــد حاصــل از ســرمایه را در خــود
مستتر دارد واغلب اقتصادانان معتقد باید تعدیل هایی در این زمینه صورت بگیرد .این وظیفه دولت است که
با ابزار های در دسترس خویش (مثل وضع مالیات تصاعدی واختصاص عواید این مالیات به سوبسید برای
خانواده های کم درآمد) جهت ایجاد عدالت اجتماعی و توزیع عادالنه درآمد ها بکوشد.
باتوجه به نقش عمده دولت در اقتصاد مباحث بسیاري در مــورد دخــالت دولت در اقتصــاد و مــیزان ونحــوه
اثرگذاري آن صورت گرفته است .از سیاست مالي تعــاریف مختلفي ارائــه شــده اســت .در تعریــف سیاســت
مالي باید گفت كه مجموعه اي از تصمیم ها و اقدام هایي است كــه بــه وســیله مقــام هــاي دولــتي و بــه طــور
آگاهانه به منظور تحت تأثیر قرار دادن مجموعه فعالیت هاي اقتصادي از كانال تقاضا اتخاذ مي شود .
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}24
][Fiscal Policies سیاست های مالی
دولت با اعمال سیاست مالي سعي دارد تا با استفاده از مالیات ،قرضه عمومي و مخــارج دولــتي بــه اهــداف
كالن اقتصادي خود از جمله تثبیت و توسعه اقتصادي دست یابد .اقتصاددانان كالسیك سیاست هاي مالي را
در اقتصاد بي تأثیر دانسته و معتقد به عدم استفاده از این نوع سیاست ها بوده و نقش دولت را بسیار محدود
تعریف مي كردند .ولي بعد از ارائه نظریه كینز نقش دولت و بویژه كـارآیي سیاسـت هـاي مـالي بـه یكبـاره
مطرح شد و در تمامي نقاط جهان طرفداراني به دست آورد .سیاســت مــالي در كشــورهاي در حــال توســعه
تنها وظیفه تثبیت رشد اقتصادي را برعهده دارد ،در حــالي كــه در كشــورهاي توســعه نیافتــه وظیفــه اصــلي
سیاست هاي مـالي تمركـز سـرمایه اسـت .نـوركس بـه نقش حیـاتي سیاسـت هـاي مـالي در تمركـز سـرمایه
كشورهاي در حال توسعه اشاره كــرده و سیاســت مــالي را در جلوگــیري از مصــرف شــدن پس انــدازها در
كانال هاي غیرمولد مانند خرید امالك و مستغالت ،احتكار ،بورس بازي و ...بسیار مؤثر مي داند .گزارش
هاي سازمان ملل متحد نشان مي دهد كه سیاست هاي مــالي در كشــورهاي در حــال توســعه وظیفــه افــزایش
تولید را از طریق جمع آوري پس اندازها و هدایت آنها در اجراي طرح ها برعهده دارد .در كشــورهاي در
حال توسعه به علت عدم وجود یك بازار پولي منظم ،دولت مجبور به استفاده از ابزارهـاي سیاسـت مـالي و
بــاالخص سیاســت هــاي مالیــاتي بــه منظــور تجهــیز منــابع داخلي خــود بــه منظــور ارائــه خــدمات ماننــد
بهداشت ،آموزش ،حمل ونقل و ایجاد زیرساخت هاست .وضع مالیات ها ،دولت را قادر به تأمین سرمایه و
هزینه هاي جاري مؤسسه هاي اقتصادي و دولتي مي نماید .اساسـًا تــأثیرات سیاســت مــالي را مي تــوان این
چنین بیان كرد.
تمركز سرمایه عاملي مهم و بنیادي در توسعه اقتصــادي اسـت .دورهـاي باطـل فقـردر كشـورهاي در حـال
توسعه را تنها از طریق تمركز سرمایه و جمع آ وري وجوه زیاد ســرمایه مي تــوان شكســت .یكي از هــدف
هــاي اصــلي سیاســتگذاران ،شــتاب دادن بــه نــرخ ســرمایه گــذاري در هــر ۲بخش خصوصــي و دولــتي
است .دولت ها با اجراي سیاست هاي مالي موجب افزایش میل نهایي به پس انداز شده و پس انـدازها را بـه
سوي سرمایه گذاري هاي مولد سوق داده و مانع از صرف شدن پس انداز در سرمایه گذاري هاي غیرمولد
مي شود.
دولت با اعمال سیاست مالي ،جریان سرمایه گذاري ها را در كانال هاي مختلف هدایت مي كند كه از نظــر
اجتماعي مطلــوب اســت .ســرمایه گــذاري در امــوري ماننــد آمــوزش ،حمــل ونقــل و زیربناهــا از این جملــه
هستند .این نوع سرمایه گذاري ها به علت نیاز به منابع مالي فراوان مورد اقبال بخش خصوصــي نیســتند و
دولت بایستي با سوق دادن سرمایه ها به این سمت زمینه افزایش رفــاه اجتمــاعي و اســتفاده از صــرفه هــاي
خارج از مقیاس را براي بخش خصوصي فراهم آورد.
با اعمال سیاست هاي مالي ،در طرح هاي مطلوب اجتماعي كه كاربر و ســرمایه انــدوز باشــند دولت
مي تواند فرصت هاي جدید شغلي ایجاد كرده و بیكاري را كاهش دهد.
مقابله با تورم:
با اعمال سیاست هاي مالي ،پس اندازها به سمت سرمایه گذاري هاي مولد حركت مي كند و این امــر
موجب كاهش شكاف میان عرضه و تقاضا در كشور مي شود .با توجه به این كه شكاف میان عرضه
و تقاضــا و علي الخصــوص ضــعف در طــرف عرضــه از بزرگــترین مشــكالت كشــورهاي در حــال
توسعه است ،لذا سیاست هاي مالي در پر كردن این شكاف و تقویت طرف عرضــه مي تواننــد بســیار
مؤثر باشد .سیاست هاي مالي از كانال دیگري نیز در مهار تورم نقش بـازي مي كننـد بـدین صـورت
كه ابزارهاي سیاست مالي و بویژه مالیات موجب انتقال قدرت خرید مصرف كنندگان خصوصــي بــه
بخش دولتي مي شوند و حجم پول در گردش را كاهش مي دهند و در نتیجه بـاعث كـاهش نـرخ رشـد
قیمت ها (تورم) مي شوند.
اگر چه رسیدن به رشد اقتصادي و درآمد ملي باالیكي از اهداف كالن اقتصــادي اســت ولي در حــالي
كه این افزایش درآمــد ملي بــا توزیــع مجــدد درآمــد ،تعــدیل نشــود ،مــوجب ایجــاد شــكاف هــاي عمیــق
اجتماعي شده و سبب بروز بي ثباتي سیاسي و اجتماعي مي گردد كه هـر دو عامـل از موانـع توسـعه
اقتصادي به شمار مي روند .توزیع نابرابر درآمدها باعث افــزایش دوگــانگي در كشــورهاي در حــال
توسعه شده و مشكالت اجتماعي را دو چندان مي كند .سیاست هاي مالي از یك طرف مــوجب كــاهش
درآمــدهاي قشــر ثروتمنــد جامعــه )از طریــق مالیــات گــیري( شــده و از طــرف دیگــر بــا ســوق دهي
درآمدهاي دولت در اجراي طرح هــاي مولــد مــوجب ایجــاد اشــتغال و افــزایش درآمــد قشــرهاي فقــیر
جامعه مي گردند.
مهم ترین ابزارهاي دولتي را مي توان شامل ،مالیات ها ،اوراق قرضه دولــتي و هزینــه هــاي دولــتي
در نظر گرفت .مالیات ها مي توانند براي دستیابي به اهدافي همچون ،كاهش مصرف و انتقــال منــابع
مالي از مصرف به سمت سرمایه گذاري ،افزایش انگــیزه هــاي پس انــداز و ســرمایه گــذاري ،انتقــال
منابع مالي كوچك از مردم به سمت دولت ،اصالح در روند سرمایه گذاري و ایجاد عــدالت اجتمــاعي
در نظر گرفت .فرش اوراق قرضه دولتي نیز عملكردي شبیه به مالیات دارد با این تفاوت كه مالیــات
نوعي پس انداز اجبــاري اســت ولي خریــد اوراق قرضــه دولــتي نــوعي وام دهي داوطلبانــه بــه دولت
است .در پرداخت مالیات نوع عدم رضایت از طرف مؤدي مالیــاتي احســاس مي شــود .ولي در امــر
خرید اوراق قرضه ،برعكس انگیزه براي خرید باالست .اجــراي یــك سیاســت مــالي بــا ابــزار اوراق
قرضه از یكسو موجب كاهش حجم پول در گردش شده و تورم را مهار مي كند و از سوي دیگر پس
اندازها را به سرمایه گذاري هاي مولد هدایت مي كند .در مورد نقش هزینه هاي دولتي نیز مي تــوان
گفت كــه بخش خصوصــي تمــایلي بــه ســرمایه گــذاري در طــرح هــاي مربــوط بــه كاالهــاي عمــومي
ندارد .در كشورهاي در حال توسعه ،به علت مخاطره آمیز بودن و عدم تثبیت وضع اقتصادي و نــیز
پائین بودن نرخ بازده سرمایه بخش خصوصي تمایل چنداني براي اجراي این طرح ها ندارد .در این
شرایط رشد و توسعه اقتصادي زماني محقق مي شود كه دولت مخـارج و هزینـه هـاي خـود و بـویژه
هزینه هاي عمراني و سرمایه گذاري هاي زیربنایي خــود را افــزایش دهــد .افــزایش ســرمایه گــذاري
هاي دولتي در صنایع سنگین موجب افزایش آهنگ رشد اقتصــادي شــده و مــوجب توانمنــدي اقتصــاد
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}27
][Fiscal Policies سیاست های مالی
براي مقابله با فشارهاي تورمي ناشي از افزایش تقاضا مي شود .آنچه كه در مورد هزینه هاي دولتي
باید مورد توجه قرار گیرد این است كه در كشورهاي در حال توســعه ،از جملــه در كشــور مــا ،اكــثر
درآمدهاي دولت صرف هزینه هاي جاري دولت مي گردند .صرف این هزینه هــا از چنــد طریــق بــه
اقتصاد ملي ضربه مي زند .این هزینه ها مولد نبوده و جزو مخارج مصرفي طبقه بنــدي مي شــوند و
در عمل یكي از دالیل اساسي اجراي سیاست هاي مــالي كــه همانــا ســوق دادن هزینــه هــاي مصــرفي
بخش خصوصي به طرف سرمایه گذاري است را نقض كرده و در عمل موجب منتقــل شــدن قســمتي
از هزینــه هــاي ســرمایه گــذاري بخش خصوصــي بــه دولت و تبــدیل این پس انــدازها و هزینــه هــاي
مصرفي مي گردد .همچنین ،انجام این هزینه ها موجب باالرفتن میل مصرف نهایي شــده و نــرخ پس
انداز و همچنین نرخ سرمایه گذاري را كاهش مي دهد و همچنین عادت به یك سطح مصــرفي خــاص
مي شود و در زمان هاي كاهش درآمدهاي دولــتي )بــه عنــوان مثــال در زمــان شــوك هــاي نفـتي( این
هزینه ها قابل صرفه جویي نبوده و موجب ایجاد كسري بودجه مي شوند.
در كل مي توان این چنین جمع بندي كرد كه سیاست هاي مــالي در نیــل بــه رشــد و توســعه اقتصــادي
بسیار مؤثر مي باشند و براي كاركرد صحیح آن باید به چند نكته اساسي توجه كرد.
اول ،اعمال سیاست هــاي مــالي نبایســتي آزادي عمــل را از بخش خصوصــي ســلب كــرده و در بخش
هاي تولیدي و رقابت با بخش خصوصي بپردازد.
دوم ،سیاست هاي مالي دولت بایستي در ایجاد كاالهاي عمومي و سرمایه گذاري در زیر ســاخت هــا
صورت گرفته و بخش خصوصي را از مزایاي صرفه جویي ناشي از مقیاس این طرح ها بهــره منــد
سازند.
سوم ،در صورتي كه حجم دولت بزرگ باشد سیاست هاي مالي ،معنا و مفهوم خود را از دســت داده
و تنها وسیله اي براي تأمین مخارج مصرفي دولت مي گردند .لذا براي مــؤثرتر شــدن سیاســت هــاي
مالي ضروري است تا حجم دولت و نیز حجم هزینه هاي مصرفي آن كاهش یابد.
می دانیم که مالیات اثر انقباضی و مخارج اثر انبساطی دارد .به این معنا ,افزایش مالیات باعث می شود که
بخشی از درآمد مردم به دولت منتقل شود ومخارج مصرفی مردم کاهش یابد .اگر مردم کاهش در مصرف
را از پس انداز جبران نکنند ,قدرت خرید وبه دنبال آن تقاضا تنزیل می یابــد .در مقابــل ,مخــارج دولت اعم
از هزینه های سرمایه گذاری ,پرداخت های انتقالی ومصارف اداری ,اثر انبساطی دارد .
افزایش مخارج به معنـای توزیـع قــدرت خریـد در جامعـه می باشـد ,مثال وقــتی دولت خـدمات آموزشـی را
گسترش می دهد یا حقوق کارمندان را باال می برد ,باید مخارجش را افزایش دهــد .این هزینــه هــا در قــالب
حقوق ودســتمزد بــه جامعــه منتقـل می شــود ومــردم بخشــی از این درآمــد اضــافی را بــه کاالهــای مصــرفی
اختصاص می دهد .در صورتی که تولید وعرضه کاالها انعطاف ناپذیر باشد ,شکاف میان عرضه وتقاضــا
به تورم وافزایش سطح عمومی قیمت ها منجر می شود .دراینجا تاثیر سیاست مالی بربرخی از متغیرها را
ارزیابی کنیم.
به طورکلی نرخ مالیات (خمس ,زکات ,خزیه وخراج) یکنواخت است وتنهــا در یــک مــورد ,یعــنی زکــات
گوسفندان ,نزولی می باشد .از آنجــا کــه خمس بــه عنــوان اصــلی تــرین بخش مالیــات اســالمی ,بعــداز کســر
مخرج ساالنه به افراد تعلق می گیرد ,در واقع مالیات برپس انداز می باشــد کــه خــانواده هــای کم درآمــد از
پرداخت آن که مهم ترین مورد مصرف آن فقرا ونیازمندان هستند که این امــر ,توزیــع درآمــد را بهبــود می
بخشد .اما زکات ,جزیه وخراج مالیات هایی می باشند که دراقتصاد معیشتی کاربرد دارند وبا توجه به نرخ
ناچیز آن نزدیک به 1/20یــا 5/2درصــد دراقتصــاد صــنعتی از اهمیت وجایگــاه قابــل تــوجهی برخــوردار
است 50-20( .در هر صورت این مالیات به دلیل معافیت خانواده های کم درآمد وپرداخت آن به نیازمندان
همانند خمس ,توزیع درآمد را بهبود می بخشد وجامعه را به برابری بیشتر هدایت می کند.
درآمد قابل تصرف (درآمد بعدازکسر مالیات) به دوقســمت مصــرف وپس انــداز تقســیم می شــود .بــرهمین
مبنا ,وقتی گفته می شود میل نهایی به مصرف اقشار کم درآمد باالست ,یعنی میل نهــایی بــه پس انــداز آنهــا
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}29
][Fiscal Policies سیاست های مالی
پایین است .دراقتصاد اسالمی ,مالیات سبب انتقال درآمد از گروه های پردرآمد به اقشار آسیب پذیر جامعــه
می شود .این مسائله سرمایه گذاری مضراست ,یعنی انتقال درآمد بـه فقـرا سـبب کـاهش پس انـداز وکمبـود
منابع سرمایه گذاری می گردد .ازطرفی تمام پس اندازها سرمایه گــذاری نمی شــو ,ولی ســالم بــا منــع کــنز
(کنج نمودن) وغیرفعال نگاه داشتن پس انداز ,براساس آیه (الذین یکــنزون الــذهب والفضــه وال ینفقونهــا فی
سبیل هللا فبشرهم بعذاب الیم) (توبه )19کمبود پس انداز را جــبران می کنــد وبــاعث می شــود کــه تمــام پس
انداز ها سرمایه گذاری شود .بنابراین مالیات های اسالمی سطح درآمد گروه های کم درآمد را باال وقــدرت
مصرف آنها را افزایش می دهد .با این رویکرد ,پس انداز کاهش می یابد ولی با منع اسراف ,درکنار بستن
مالیات برپس انداز های غیرفعال ,حجم پسان انداز وسرمایه گذاری را بهبود می بخشد .در نهایت نمی توان
ادعا کرد که توزیع درآمد به نفع گروه هایی که میل نهایی به مصرف باال دارند ,باعث کاهش در پس انــداز
مطلوب (سرمایه گذاری) می شود.
امروزه سعی می شود با استفاده از ابزار های سیاست مالی و پولی روند رشد اقتصادی را باثبات وپایـدار
سازند و از نوسانات شدید در جهت مثبت ومنفی جلوگیری کنند ,زیرا رشد خیلی شدید همراه با تورم افســار
گسیخته بعداز کوتاه زمانی به رکود خواهد انجامید .به عبارتی ,هم تورم وافــزایش ســطح عمــومی قیمت هــا
هزینه هایی دارد وهم رکود ,تورم باعث افزایش اختالف طبقاتی ,تشدید نابرابری به نفع سرمایه داران و به
زیان دریافت کنندگان حقوق ودســتمزد و اشــخاص آســیب پــذیر می شــود ,ولی در وضــعیت رکــود بیکــاری
تشدید وانگیزه ی سرمایه گذاری وتولید از مردم گرفته می شود ,رشد اقتصــادی متوقــف وتولیــد ملی تنزیــل
پیدا می کند .به همین دلیل ,دولت ها با استفاده از سیاست های اقتصادی مناســب ,نوســانات اقتصــادی را بــه
حداقل کاهش می دهند .اما نرخ مالیات ,در اقتصاد اسـالمی بـه گونـه ای تعـیین شـده اسـت کـه بـه صــورت
خودکار باعث تثبیت اقتصــاد می شــود و از نوســانات جلوگــیری می کنــد .گذشــته از انــدک نوســانات ,نــرخ
مالیات اسالمی ثابت می باشد ,مثال نـرخ خمس 20درصـد از پس انـداز سـاالنه می باشـد ،نـرخ زکـات بـر
محصوالت کشاورزی نظیر گنـدم ،جـو ،خرمـا و کشـمش آبی 5درصــد و در دیمی 10درصــد می باشـد و
برطال ونقره 5/2درصد .مالیات یکنواخت وبانرخ ثابت این ویــژگی را دارد کــه بــاافزایش درآمــد ,افــزایش
وبا کاهش درآمد ،کاهش می یابد ،یعنی زمانی که اقتصاد به سیاست مالی انقباضی نیاز دارد ،مــیزان خمس
وزکات افزایش وزمانی که به سیاست انبساطی مـالی احتیـاج اسـت ,مالیـات وصـول کـاهش می یابـد .بـدین
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}30
][Fiscal Policies سیاست های مالی
تــرتیب ,مالیــات اســالمی همــره خــود تثــبیت کننــدگی دارد کــه دربحــران هــای اقتصــادی وارد عمــل می
شود .بنابراین علیرغم ثابت پنداری نرخ مالیات اسالمی ,اگر براساس برنامه ای دقیــق ،از ثروتمنــدان وپس
اندازکنندگان ،زکات ،خمس ،جزیه ،خراج وصول و به فقرا وبیچاره گان در راه ماندگان ،بی سرپرســتان و
در راه آزاد سازی بردگان ادای دین بــدهکاران و فعــالیت هــای زیربنــایی و اجتمــاعی هزینــه شــود ,عــدالت
اجتمــاعی را تــامین می کنــد و بــه رشــد و توســعه اقتصــادی دامن می زنــد ودورنمــای آینــده را لــذت بخش
ودلپذیرتر وبلندای سعادت وکمال را تسحیر پذیر می سازد.
فصل سوم
واژه بودجه در فارسی از زبان فرانسوی و در فرانسه نیز از زبــان انگلیســی اقتبــاس شــده اســت .علت این
امر آنست که رویه تنظیم بودجه و به تصویب رســانیدن در پارلمــان ابتــدا از کشــور انگلســتان شــروع شــده
است.
واژه بوژه که یک واژه فرانسوی قدیم است که بــه کیــف چــرمی ای اطالق میشــده کــه وجــوه نقــد را در آن
نگهداری میکردند .در انگلستان کیف چرمی ای که محتوای صورت مخارج مورد نیاز پادشاه بــود توســط
خزانه دار وی که بعدا وزیر دارائی آن نامیده شد برای تصویب وجوه مورد نیاز پادشاه به پارلمان عرضــه
میشد آن کیف (باجت ) نامیده شد .و به تدریج اطالق اصطالح بودجه از کیف به محتویات آن تغییر یافت
به عباره دیگر صورت حساب های مزبور به تدریج در یک صورت حساب واحد گنجانیده و تحت عنوان (
باجت ) در انگلیسی (بودژه) در فرانسوی بکار رفت ودر سایر زبان ها نیز مورد استفاده قرار گرفت.
تعریف بودجـــــــــه :
بودجه دولت سندی است که معامالت دخل و خرج مملکت برای مــدت معیــنی در آن پیش بیــنی شــده باشــد.
مدت مذکور را سنه مالی مینامند .بودجه الیحه پیش بینی کلیه عواید و مخارج کشور است برای مــدت یــک
سال مالی که به تصویب مجلس شورای عالی ملی رسیده است.
انسان مانند دیگر جانداران برای حفظ و دوام زندگی خویش نیازمند کسب توان و نیرویی از خارج است .
این قانون کلی حیاتی است که هر جاندار در درون قالبی به نـام (تن) و (بـدن) زنـدگی کنـد و بـرای زیسـتن
نیاز مند دنیای بیرون است .تمام موجودات زنده شناخته شــده ،چــنین هســتند .این نیــاز بــه کســب نــیرو از
دنیای بیرونی را میتوان در تمام جانداران تشخیص داد .از یک موجود تک باختـه هم چـون آمیب گرفتـه تـا
گیاهان و جانداران و سرانجام انسان که اشرف آ فریده گان است .عالوه بر این وجــوه قــوه عقــل و اندیشــه
نیاز های تازه گی را برای انسان پدید آورده است .نیاز های اجتماعی ،روحی و معنوی ترکیب نیاز هــای
بشری با نیروی اندیشه مسائلی را برای انسان مطرح ساخته است که دیگر جانداران از آن نا آگاه اند .
انسان به سبب وجود عقل و قدرت آینده نگری خویش از این حقیقت انکار نا پذیر آگاه است که هــر موجــود
زنده ای مدت محدود از نعمت زندگی برخوردار است .و زند گی را آغازی و انجام است و بنا بــراین بایــد
از این فرصتی که در اختیار او قرار داده شد ه است نهایت را ببرد .در کشــاکش تالش بــرای ادامــه حیــات
انسان از یک طــرف بــا این واقعیت مواجــه میشــود کــه نیــاز هــایش را حــدی نیســت و از طــرف دیگــر این
واقعیت را باید بپذیرد که منابع در اختیار او محدوداند .این واقعیت یعــنی نامحــدود بــودن نیازهــا و محــدود
بودن منابع انسان متفکر و اندیشمند را به چاره جویی میخواند .چگونه و به چه مشکل میتوان این دو را بــا
هم آشتی داد .رفع نیاز های نا محدود با توسل به منابع محدود ( حد اکثر ارضاع و اقنــاع ) را بــرای انســان
نا ممکن میسازد پس نا گزیر باید از حد اکثر چشم پوشید و به حد مناسب راضی شد .انسان ها به صــورت
منطقی چنین نتیجه گیری میکنند که از منابع محدود باید برای رفع نیاز های نا محدود آن چنان یاری گرفت
که حد ( مناسب ) رضایت به دست آید که این نخستین تصویر بود جه ریزی است.
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}32
][Fiscal Policies سیاست های مالی
دولت برای انجام وظایف و مسئولیت های اقتصادی سه گانه خودبینی تخصیص توزیع وتثبیت بایــد متحمــل
مصارف شود و برای تامین این مصارف ناگزیر به دستیابی منابع مختلف مالی اجتناب ناپذیر نمایــد در این
راستا دولت با استفاده از روش های گوناگون مصار ف و عاید خود را در یک چوکات سیاست هــای مــالی
بودجه ئی قادر خواهد شد مسئولیت های اقتصادی محوله خود را به نحوه خوبی انجام دهد.
فعالیت مالی دولت درکشورهای در حال توسعه نقش مهم و بسزایی میتواند داشته باشدو به گونه ئی که اگــر
دولت میتواند فعالیت هــای مــالی در این کشــور هــا را بــه صــورت صــحیحی اجــرا نمایــد ممکن اســت آثــار
اقتصادی ،اجتماعی مطلــوبی را در ارکــان مختلــف جامعــه ببــار آورد بنــابر این الزم بــود کــه در این بخش
بطور اختصار به معرفی ماهیت این روش های دولت و آثار آن بر اقتصاد پرداخته شود.
دولت ها به منظور تولید کاالهای عمومی ونیز نظارت بر چگونگی توزیــع و اســتفاده از آنهــا وهمین طــور
کنترول ونظارت برتولید بهینه کاالهایی که اثرات خارجی مثبت ویا منفی دارند در اقتصاد دخالت می کنند.
البته دخالت دولت ها دراقتصاد از کشوری به کشــور دیگــر متفــاوت می باشــد .در بــرخی کشــور هــا نظــیر
کشورهای در حال توسعه ,دولت ها دارای برنامه های عمرانی بــوده و بــه منظــور ســاخت بــزرگ راه هــا,
بنادر ,فرودگاه ها ,صنایع سنگین و غیره در اقتصاد دخــالت بیشــتری دارنــد .در چــنین کشــورهایی مخــارج
دولت بخش قابل توجهی از تولید ناخالص ملی را تشــکیل می دهــد .از طــرف دیگــر در کشــورهای توســعه
یافته دخالت دولت ها در اقتصاد کمتر بوده وعمدتا هزینه های آنهـا شـامل هزینـه هـای جـاری نظـیر تـامین
اجتماعی ,هزینه های آموزشی همگانی ,بهداشت هنگانی ,دفاع ملی وغیره می شود.
در هرحال دولت ها به منظور تامین مالی مخارجشان نیاز به منابع دارند .این منابع عمـدتا از محـل مالیـات
ها وفروش خدمات دولتی است.
مخارج دولت:
دولت ها به منظور دستیابی به اهدافی نظیر ثبات اقتصادی ,تخصیص بهینــه منــابع ویــا توزیــع درآمــد و بــه
منظور کلی اعمال حاکمیت دارای هزینه می باشند .به عنوان مثال بـرای اجـرای سیاسـت مـالی بـه منظـور
دستیابی به رشد اقتصادی ,دولت باید مخارجش را افــزایش دهــد .ویــا بــرای آنکــه امــنیت اجتمــاعی حاصــل
گردد الزم است که یک کشور دارای ارتش وقوای انتظامی باشــد .از آنجــایی کــه ازطریــق مکانیســم بــازار
نمی توان به این اهداف دست یافت ,به ناچار دولت ها خود هزینه دفاع ملی را به عهــده می گیرنــد .ویــا در
مثالی دیگر ,دولت ها به منظور حمایت از اقشار آسیب پذیر جامعه ,ناچارند که پرداخت های انتقالی داشــته
باشند ویا اینکه به برخی از کاالها وخدمات یارانه پرداخت کنند.
در عصر کنونی اگرچه ممکن است دخالت دولت ها در امور اقتصادی نسبت به گذشته )قرن بیســتم( کمــتر
شده باشد ,اما به توجه به گستردگی تامین اجتماعی و پرداخت ها بابت حمایت از اقشــار آســیب پــذیر و نــیز
افزایش هزینه های تحقیقاتی ,بهداشتی وآموزش عمومی ,مخارج دولت ها رو به افزایش است.
هزینه های جاری دولت برای ادامــه خــدمات وظــایف دائمی دولت پیش بیــنی گردیــده اســت .این هزینــه هــا
اغلب به صورت مستمر می باشند واز محل درآمد های تقریبا دائمی تامین مالی میگردد.
هزینــه هــای جــاری شــامل هزینــه هــای پرســنلی )مثــل حقــوق ودســتمزد ,مزایــا وکمــک هــا( ,هزینــه هــای
اداری )مثل هزینه سفر ,ماموریت ,حمل ونقل و ارتباطات ,اجاره ,سوخت وغیره( و هزینه های مربوط بــه
پرداخت های انتقالی )مثل کمک و اعانه بخش عمومی و بخش خصوصی ,بازپرداخت بهره( می شــود .در
هرحال با توجه به انعطاف ناپذیری هزینه های جاری دولت ,امکــان اســتفاده از مخــارج دولت بــه ویژهــدر
ارتباط با سیاست های مالی انقباضی وجود ندارد .به همین دلیل است که وقــتی درآمــد هــای دولت کاهشــمی
یابد ,با توجه به انعطاف پذیری ناچیز هزینه های جاری ,عمدتا هزینه های عمرانی کاهش می یابد.
هزینه های عمرانی دربرنامه های اقتصادی بــه صــورت کلی ودر بودجــه عمــومی دولت بــه تفکیــک جهت
اجرای طرح های عمرانی پیش بینی می شود .به عنوان مثال هزینه های مربــوط بــه ســاخت ســد ,راه آهن,
بنادر ,فرودگاه ها ,مخابرات ,بیمارستان ها ,مدارس و دانشگاه ها از جمله این هزینه ها می باشد.
بــه طــورکلی هزینــه هــای دولت را می تــوان بــه امورعمــومی ,اموردفــاعی ملی ,اموراجتمــاعی و امــور
اقتصادی هم طبقه بندی نمود .درامور عمومی هزینه هایی نظیر اطالعات وارتباطــات اجتمــاعی ,ســاختمان
ها وتاسیسات اجتماعی قرار دارد .درامور اجتماعی هزینه های آموزش وپرورش عمومی ,آمــوزش عـالی,
فرهنــگ وهــنر ,بهداشــت وروان وتغذیــه و قــرار دارد .در اموردفــاعی هزینــه هــای مربــوط بــه دفــاع ملی
وباالخره در امور اقتصادی هزینه هایی نظیر منابع آب ,برق ,گاز ,نفت ,معادن و بازرگانی قرار میگیرد.
مخارج دولت را میتوان ارزش کاالها و خدماتی دانست که درحدود فعالیتهای دولت پرداخت میشود .دســته
بندی مصارف دولت در همه کشورهای جهان یک سان نبوده و بستگی به تحوالت اقتصادی و اجتماعی آن
کشورها دارد .این بخش مصارف دولت شامل هزینه هایی نظیر اطالعات و ارتباطات اجتماعی ,ســاختمان
ها وتاسیسات اجتماعی قرار دارد .
مصارف بخش های دفاعی دولت در هر کشور آنقدر مهم است که اقتصاددانان بر دولت ها فشــار میآورنــد
تا که در بخش دفاعی فعالیت اساسی نماید ،تا اینکه این بخش بتوانــد وظیفـه خــود را توســعه داده و قــدرت
مقابله را داشته و امنیت کشور را بصورت درست تآمین بدارند.
دولت ها نسبت به اجتماع خود وظیفه دارند که همیشه تالش خود را در راه بهبودی امــور اجتمــاعی بکــار
گیرد .و در بخش امور اجتماعی رابطه بسیار نزدیکی با مـردم جامعـه دارد .و توجـه مصـارف در قسـمت
بخش اجتماعی الزمه توسعه مسایل اجتماعی است که به آن نیاز مند میباشد.
مصارف دولت در بخش اقتصـادی بـه منظـور حفـظ تعـادل سیاسـت اقتصـادی اسـت .کـه دولت در اقتصـاد
مداخله میکند تا بحران های اقتصادی متوجه آن کشور نشود .و همچنان بخش اقتصادی یکی از بخش هــای
مهم و زیربنائی دولت را تشکیل میدهد .از نظر اقتصادی مصارف عمومی دولت به ســه دســته قابــل تقســیم
است .
دسته اول :مصارف اداری :مصارف اداری دولت بر مبنای خدمات وزارت خانه ها و دســتگاه هــای اســت
که آن مخارج را نجام میدهند .مصارف اداری دولت نیز شامل مصارف مزد و معــاش کارمنــدان و خریــد
اشیا و خدمات مورد ضرورت دولت میباشد .و بعضی از مصــارف عمــومی دولت اســت کــه بشــکل مــداوم
برای دستگاه های دولتی وجود دارد که هدف از این مصارف تآمین خدمات است که در نزد جامعــه منحیث
وسایل تضمین کننده زنده گی آنها میباشد .
مجموع مخارج جاری و سرمایه ئی دولت را در اصطالح خریـد هـای دولت مینامنـد مخـارج جـاری دولت
در حقیقت مخارجی است که بطـور کلی در زمـان جـاری منـافع ایجـاد کنـد .این نـوع مخـارج دارای منـافع
مستقیم در آینده نیست و میتوان آن ها را مخارج مصرفی دولت تلقی نمود از جمله این نوع مخــارج مــزد و
حقوق پرداختی کارکنان دولت است که میتوان در خصوص وظیفه ثبات اقتصادی دولت نقش قابل توجه را
ایفا کند.
دسته دوم -:مصارف انتقالی :مصارف است که دولت در مقابل پرداخت یا انجــام خــدمتی بــه طــور مســتقیم
دریافت نکرده بلکه این مصارف عبارت از مصارف اســت کــه درآمــد یــا قــدرت خریــد را بــه صــورت بال
عوض از یک واحد اقتصادی به واحد دیگر اقتصادی انتقال میدهد.
پــرداخت هــای انتقــالی شــامل کمــک هــا و اعانــه هــای مختلــف دولت در بخش عمــومی و خصوصــی و
همچنانمؤسسات غیرانتقاعی مختلفه میباشد که باز پرداخت قروض مذکور و پرداخت ربح آن بــه کارمنــدان
ودریــافت کننــده گــان بحیث دین محســوب میشــود .همچــنین و اگــذاری اعتبــارات بــا شــرایط مناســب و در
نتیجهفراهم کردن تسهیالت الزم برای فعالیت های مختلف اقتصادی و جهت دادن بــه بخش خصوصــی در
زمینه های مورد نظر بــه ویــژه صــنعت ،زراعت و تــآمین رفــاه طبقــات مختلــف مــردم ســبب بوجــود آمــدن
مؤسسات بانکی و اعتباری دولت میشود .عالوه بر ضوابط و اهداف فوق الذکر گروهی دیگری از شــرکت
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}36
][Fiscal Policies سیاست های مالی
های دولتی و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت نیز به منظور حفظ ثبات قیمت هــا وحمــایت از تولیــد کننــده
گان و تنظیم بازار محصوالت اساسی و مورد عمومی تأسیس میشود .
باتوجه به نقش های مختلف فوق الذکر این دســته از مؤسســات بــانکی و مؤسســات اعتبــاری بــرای افــزایش
سرمایه و جبران زیان بعضی عملیات اقتصادی به حمایت دولت نیاز دارند .از آن جمله میتوان بانــک هــای
را نام برد که در گذشته از فلسفه اقتصادی ،اجتماعی ،تأسـیس شـرکت هـای دولـتی و مؤسسـات انتفـاعی ،
وابسته به دولت بوده و بنابر ضرورت های که احساس میشود به اینگونه مؤسسات ممد واقـع شـده و سـبب
تسریع فعالیت هــای این مؤسســات خواهــد گردیــد .و این مؤسســات میتوانــد کاالهــا و احتیاجــات مــورد نیــاز
همگانی را فراهم آورند.
بر این اساس فعالیت های آنها شکل انحصاری داشته و منابع قابل مالحظــًه بــه بودجــه دولت کمــک میکنــد.
این نــوع درآمــدها ،درآمــدهای حاصــل از فــروش محصــوالت شــرکت هــای میباشــد .بــا دخــالت دولت در
مکانیزم توزیع درآمد ها ،در واقع یک قدم در بررسی اقتصادی جلو و قدم بیشتر نهاده و توجــه خــود را بــه
رفتار گروه های که مربوط به اقتصاد میباشد ،قرار گرفته است .همانطوریکه در گذشته بدین مطلب اشاره
شد دولت عبارت از گروه اقتصـادی مصـروف بـه ادارات اسـت و نقش اساسـی آن عالوه برتـآمین خـدمات
غیرانتفاعی ،تأمین امنیت وعدالت اجتماعی میباشد .در تعقیب این هدف و بیشتر به منظــور ایفــای این نقش
اساسی که دولت به ویژه درآمدهای مالیاتی متعددی را حاصل مینماید .و به توزیع مجدد آنها بین طبقات کم
درآمد میپردازد .به این اساس درجاهای توزیع مجدد غالبًا در خارج از بــازار بــه وجــود میآیــد .کــه بطــرف
ساختمانهای مجدد مصروف اند.
دسته سوم -:مصارف به منظور سرمایه گذاری :اثرات سرمایه گذاری دولتی اهداف طویل المدت و کوتــاه
مدت اقتصاد ملی یک کشور را همآهنگ سـاخته و همچنـان سـرمایگذاری دولـتی صــرف نظـر از تـأمین و
ازدیاد سطح اشتغال باید اهداف طویل المدت اقتصادی را نیز تآمین کند .یعنی اگر در اجتماع مشــکلبیکاری
وجود داشته و دولت در نظرداشته باشد که سرمایگذاری دولــتی بایــد بــرای رســیدن بــه ســطح اشــتغالکامل
انجام گردد .و همچنان در طویل المدت هدف دولت صنعتی کــردن کشــور باشــد ،بایــد بجایســرمایگذاری در
بخش زراعت در سکتور صنعت انجام گیرد .کـه این نـوع مصـارف را بنـام مصـارف اقتصـادی دولت یـاد
مینمایند.
این نوع مصارف شامل مصارف بـرای مطالعـه جهت ایجـاد سـاختمان و تأسیسـات ،خریـد سـاختمان هـای
اقتصادی ،احداث ساختمان ها و ماشین آالت و تجهیزات عمده و سایر کاالهائی سرمایوی و مشــارکت هــا
در سرمایه گذاری گفته میشود .و مالیات بر درآمد شرکت ها دارائی تأثیر منفی به مخــارج ســرمایه گــذاری
در اقتصاد است .در حقیقت مالیات بر درآمد منافع شــرکت هــا را بعــد از اخــذ مالیــات کــاهش میدهــد .و از
سرمایه گذاری های جدید میکاهد و مشکالت را باالی ســرمایه گــذاری بــرای توســعه ظــرفیت هــای فعلی و
کارخانه ها و یا به منظور تجدید تجهیزات وارد مینماید .ولی در طویل المدت به نفع جامعه متذکره منجــر
میشود .و همچنان عوامل دیگری نیز وجود دارد که تأثیرات منفی این مالیات را بــه ســرمایه گــذاری هــای
بخش خصوصی وارد میکند .و یا آن را بی تفاوت میسازد .مثًال مالیــات بــر درآمــد ،مالیــات کــه بــر اســاس
شرکت ها پرداخت میگردد .
بنابرین برای اتخاذ تصمیم در مورد سرمایه گذاری جدیــد بایــد بــه مالیــات دیگــر هم توجــه نمــود .و بــه این
ترتیب تأثیر نسبی مالیات بر درآمد شرکت ها به سرمایه گذاری کمــتر میشــود .عالوه بــر این فــرض ،عـدم
انتقال مالیات بر شرکت ها فرضی و مشکوک است .و قبول ناپـذیری تقاضـای سـرمایه گـذاری و توجـه بـه
بازدهی سرمایه را نامطمئین میسازد.
همانطوریکه اشاره شد در اقتصاد بخش عمومی معمــوًال مصــارف بــه دســته جــاری و مصــرفی و ســرمایه
گذاری انتقاعی و کمک هــای بال عــوض تقســیم میشــود .در مجمــوع دو نــوع مصــارف دولت کــه بیــان گــر
خریداری دولت در اقتصاد است ،میتواند بطور جمعی در توزیع درآمد به صورت غیر مستقیم تأثیر داشــته
باشد .این گونه مصارف مانند مصارف .مانند مصارف در امــور تعلیم و تربیــه ،کارهــای آموزشــی ،حفــظ
الصحه عمومی و غیره .وضعیت توزیع درآمد افراد را قبل از اینکه وارد بازار کار شوند بهبود میبخشــد و
سبب افزایش درآمــد گــروه هــای کــه درآمــد پــاین دارنــد میگــردد .بخصــوص اگــر رقم مربــوط بــه این نــوع
مصارف دولت را مورد توجه قـرار دهیم اثـرات مهم را کـاهش و نـابرابری توزیـع درآمـد مشـاهده خواهـد
شداین نکته حایز اهمیت است که در بیشتر مواقع افراد و گروه هــای دارای درآمــد پــاین و توانــائی چنــدانی
برایبهبود درآمد خود ندارند .بنابرین مصارف انتقالی دولت که در حقیقت پــرداخت هــای دولت تحت یــک
طرحاقتصادی به افراد و گروه های دارای درآمــد پــاین ،تلقی شــده و میتــوان بــدون توجــه بــه توانــائی آنهــا
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}38
][Fiscal Policies سیاست های مالی
بطور مستقیم تأثیرات را در توزیع درآمد به وجود آورد .بنـاًء پـرداخت هـای انتقـالی دولت در سـایر انـواع
مصارف دولت ،باالی توزیع درآمد نقش بسیار قابل توجهی را ایفا میکند .
برنامه های گوناگونی آسایشی و انتقالی دولت در کشــورهای مختلــف بــرای جــبران درآمــد کم افــراد دارای
درآمد پاین واقع میشود .و نا برابری توزیع درآمد عبارت انــد از کوپــون هــای مختلــف مــواد غــذائی بــرای
افراد کم درآمد ،سیستم تأمین اجتماعی بــرای ســال منــدان و بازمانــده گــان ،قرضــه هــای بیکــاری و منــازل
ارزان قیمت ،ساختن خانه و بیمه های برای افراد از کار افتاده و کمک های نقدی و غیره.
در این جا باید به نقش سیاست های مختلف جهانی دولت از جملـه سیاسـت هـای قیمت گـذاری و حمـایت از
درآمد برخی از بخش های اقتصادی مانند زارعان نــیز اشــاره کــرد .اعمــال کشــورهای مختلــف پیشــرفته و
درحال توسعه نشان میدهد .چنانچه این سیاست های اقتصادی با هدف معین پالنگــذاری دقیــق اعمــال شــوند
میتوانند در کاهش نا برابری توزیع درآمد مؤثر واقع شوند .
نکته اصلی که باید به ان اشاره کرد این است کــه انــدازه گــیری منــافع ناشــی از مصــارف دولت در توزیــع
درآمد کاری چندان ساده نیست برای مثال حتی نمیتوان تمام مصارف پرداخت های دولت از بابت پــرداخت
های انتقالی و رفاهی را معادل منافع دریافتی توســط افــراد واجــد شــرایط کم درآمــد دانســت .زیــرا بخش از
وجـوهی مربـوط بـه پـرداخت هـای انتقـالی بـه کارکنـانی اجـرائی اینگونـه پالنهـای رفــاهی دولت پرداختـه
شود ،که این کارکنان در حقیقت اعضای جمعیت کمک گیرنده را تشکیل نمیدهند.
مصارف دولت یا به صورت مخارج مصرفی است یا به صورت مخارج ســرمایه گــذاری مجمــوع مخــارج
مذکور یا مخارج بخش خصوصی مخارج کل را بو جــود میــآورد .در مقابــل مخــارج کــل تولیــد ملی قــرار
داردو تعادل اقتصادی از مقایسه مخارج کل و تولیدملی بدست آید یا افــزایش مخــارج کــل تولیــد ملی تــا حــد
اشتغال کامل افزایش پیدا کرده و پس از نقطه آن افزایش مخارج دولت با افزایش قیمت ها توام خواهــد شــد.
در این حالت افزایش تولید ملی ناشی از افـزایش نامتناسـب بهـای عناصـر تولیـد و یـا بـاال رفتن قیمت تمـام
شدتولید میباشد .در کشور های نظــیر کشــورما تعــا دل اقتصــادی ،اغلب در وضــعیت اشــتغال نــاقص اســت
ولیافزایش مخارج دولت همیشه با افزایش قیمت ها مواجه است بعبــاره دیگــر درجامعــه مــا بــه دلیــل وضــع
موجوددر بخش تولید که عمدتا ناشی از فقـدان زیـر بنـای اقتصـادی و اجتمـاعی مناسـب اسـت بین عناصـر
تولید هماهنگی الزم وجود نداشته وبخش تولیــد فاقــد انعطــاف پــذیری الزم اســت و بــه هنگــام تحــول وضــع
اقتصادی از مرحله اشتغال ناقص بـه مرحلـه اشـتغال کامـل قیمت هـای تولیـد افـزایش میابـد لـذا در اجـرای
سیاست ایجاد تعادل اشتغال کامل بایستی وضع اقتصادی کشور ها راکامال در نظر گرفت .تعـادل اقتصـادی
درکشور های توسعه نیافته هرگز به مرحله اشتغال کامل تحول نخواهد یافت و تعادل اقتصادی درین کشور
ها گاه بارکود اقتصادی در بازار و گاهی با تورم شدید قیمت ها و سفته بازی که با اشتباه درین کشورها بــه
رونق اقتصادی تعبیر میشود ،مواجه خواهد شد.
های مختلف در آمد های گوناگون جمع آوری میکند .تحول عواید عمومی از نظر کمی نتیجه افزایش روز
افزون مصارف عمومی است و برای تأمین مصارف عمومی که به طور مستمرکه در حال افــزایش هســتند
دولت ناگزیر است عواید های عمومی را تا انجا که امکان دارد گستریش دهد .
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}40
][Fiscal Policies سیاست های مالی
در مقایسه با قرن نوزدهم امروزه در حدود 30تا 45در صد عواید ملی در کشور های توسـعه یافتـه جهت
تأمین مصارف عمومی بوسیله دولت برداشت میشود در حالیکه این رقم در قرن نوزدهم برای کشــور هــای
مذکور هیچگاه از 15در صد تجاوز نکرده است .از نظر کیفی نیز توسط روز افزون مصارف عمومی بــا
عث توسل دولت به منابع عواید بیشتری میگردد .مثال عواید خالصه دولت تــا قبــل از قــرن نــوزدهم عوایــد
خالصه کشاورزی بودنـد ودرقـرن نـوزدهم اهمیت خـود را از دسـت دادنـد .حـال بـه شـکل عوایـد خالصـه
صنعتی وتجارتی (واحد های تولیدی متعلق به دولت وموسسات انتفــاعی دولت ) در اقتصادارشــادی اهمیت
تازه ای یافته اند.
مالیات بنابر تعریف علما ی کالسیک عبارت اسـت از یـک نـوع پـرداخت وتادیـه مـالی کـه درنتیجـه الـزام
قانون از نظر تأمین مالی مخارج دولت به صورت بال عوض به وسیله افراد انجام میشود.
الزم به ذکر است که اگرچه دریافت مالیــات هــا بــرای فــراهم ســاختن امکانــات ارائــه خــدمات دولــتی اســت
معذلک بین مبالغ حصولی واستفاده ئی کــه مؤدیــان مالیــاتی از خــدمات دولت میکنــد لزومـًا برابــری وجــود
ندارد .یکی از معمترین راه های تأمین مخارج دولت جمع آوری مالیات ها است به عباره دیگر باتوجــه بــه
مقایسه این منبع مهم تأمین مالی با سایرمنالع میتوان گفت هــر چــه ســهم مالیــات هــا درتــأمین مخــارج دولت
بیشتر باشد از آثار نا مطلوب اقتصـادی مصـارف دولـتی کاسـته میشـود .درکشـور هـای پیشـرفته بـرخالف
کشور های درحال توسعه که مالیات نقش ناچیزدارند تقریبًا مخارج دولت ازین طریق تأمین میشود.
حصول مالیات توسط دولت ها دارای سابقه طوالنی است وانواع وظیفه بندی آنها طی قرون متمادیتغییرات
بسیاری راتجزیه نموده .لیکن با توجه با مفاهیم جدید وتقسیم بندی مالیاتی در ممالک پیشرفته میتوان آنها را
به پنج گروه ذیل تقسیم کرد:
مالیات بر مصرف همانند مالیات برعواید حصول میشود.لیکن به نسبت مصرف اشخاص است. •
صندق گمرکی ( محصول گمرکی ) مالیات بر دوران فروش و مالیات های خاص. •
–4مالیات های که فی النفسه بــه فعــالیت هــای تجــارتی مرتبــط میشــود وبــر مبــالغ دریــافتی ســهام ســرمایه
وغیره ونوع خاص از فعالیت های تجارتی تحمیل میگردد.
در گذشته مالیات ها بدو دسته عمده مستقیم وغیر مستقیم میشدند درین طبقه بندی منظور از مالیــات مســتقیم
مالیات بوده که شخص پرداخت کننده آنرا تحمل میکرد و اوًال نمیتوانست آنرا به دیگری منتقل نماید .ماننــد
مالیات بر عواید ودارائی .اما درمالیات غیر مستقیم فـرض بـراین بـود کـه پـرداخت کننـده مالیـات را افـراد
دیگر منتقل میکند وخود اوفقط رسید پرداخت مالیات است .مثل مالیات بر فروش،حقوق گمــرکی ،مالیــاتبر
مشروبات وهمانند آنهــا .در عمــل این نــوع طبقــه بنــدی عمالً فایــده بخش نخواهــد بــود زیــرا توزیــع نهــائی
بارمالیاتی همیشه روشـن نخواهـد بـود مثال قسـمتی ار مالیـات بـر عوایـد شـرکت هـا ممکن اسـت صـاحبان
شرکت ها به دیگران منتقل شود ویا مالکین ،قسمتی از مالیات بر دارائی خود را به اســتفاده کننــدگان منتقــل
نماینــد .امــادر نشــانگر آنســت کــه ســهم عوایــد هــای مالیــاتی نســبت تولیــد ناخــالص داخلی در کشــور هــای
پیشــرفته .بــر خالف کشــور هــای درحــال توســعه درطــول ســال هــای مختلــف رقم قابــل تــوجهی را بخــود
اختصاص دهــد بنــابر این چنانچــه اشــاره شــد بــا توجــه بــه این کــه عوایــد مالیــاتی از ثبــا ت نســبی بیشــتری
برخـوردار اسـت واز راه بسـیاری گونـاگون قابـل جمـع آوری میباشـد ؛بـاالبودن سـهم این گونـه عوایـد هـا
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}42
][Fiscal Policies سیاست های مالی
درتأمین کالی مخارج دولت میتوان آثار اقتصادی مطلوبی به همراه داشته باشــد .قســمی کــه توضــیح گردیــد
مالیات عبارت از وجوهی است که دولت ها بمنظور تأمین مخارج و مصارف خدماتی ،دفاعی و غــیره از
اشخاص حقیقی و حقوقی اخذ میگردید .بناًء مالیات را به مالیات مستقیم و غیر مستقیم طوری خالصه قرار
ذیل بیان میشود.
در مالیات بندی مستقیم اوال مالیات هر شخص حقوقی ویا حقیقی به طور مجزا تعیین می گردد .ثانیا مالیات
دهنده مالیات متعلقه را مستقیما به دولت پرداخت می کند .به عنوان مثال اگـر شخصـی آپارتمـانی را اجـاره
دهد ,میزان مالیات توسط ممیز مالیاتی به صورت مجزا تعیین وموجر باید نسبت به پرداخت آن اقدام کند.
از جمله مالیـات هـای مسـتقیم می تـوان از مالیـات بردرآمـد فــردی ,مالیـات بردرآمـد شـرکت هـا و مالیـات
بردارایی ها نام برد.
مالیات است که مستقیمًا از مؤدی مالیات دریافت نشده و دریافت آن از طریق تولید کننده گــان و وارد کننــده
گان امتعه میباشد .و به اساس آن به تولید کننده گان و وارد کننده گان امتعه اجازه داده میشود .تــا مالیــات را
که پرداخت کرده است باالی قیمت امتعه خود بیافزایــد و در نهــایت همــراه قیمت اصــلی امتعــه از مصــرف
کنندًه نهائی دریافت می نماید.
به تعبـیر دیگـر مالیـات غـیر مسـتقیم را مصـرف کننـده بـا گـران تـر خریـدن امتعـه بـه فروشـنده میـپردازد
وفروشنده از طریق عوامــل ذکــر شــده بــه دولت تحویــل میدهــد .مثًال مالیــات مــوتر ،مالیــات تلویزیــون و
غیره .
درهر صورت مالیات غیر مستقیم از تولید کننده گان و تجار گرفته میشود.
در رابطه به مالیات مترقی که باالی اجناس صادراتی و وارداتی وضع میشود .بایــد گفت وقــتی مالیــات را
باالی اجناس وضع میکنند که ممالک مورد نظر خود تولید کننده و خود مصرف کننده باشد .بناًء باید بــاالی
اجناس که خود کشور به آن ضرورت دارد .در این صورت بایــد بــاالئی اجنــاس مــورد ضــرورت فیصــدی
معین مالیه را بلند ببرد تا زمانیکه صادر کننده قادر به صادر همچــو اجنــاس نشــود .یعــنی اینکــه در حقیقت
برای جلوگیری از این نوع صادرات ما از محدودیت های مالیاتی استفاده میکنیم .
از طرف دیگر در صورتیکه کشور متذکره خود تولید کننده نباشد و صرف مصرف کننده باشــد پس در این
صــورت مقامــات کشــور متــذکره بایــد فیصــدی معین مالیــات را بــاالی همچــو اجنــاس کــه بــرآن ضــرورت
ندارد ،کاهش دهد تا اینکـه صــادر کننـده گـان تشـویق بـه صــادرات همچـو اجنـاس بـه خـارج کشـور شـود.
وهمچنان در مورد واردات نیز میتوان تــذکر داد کــه کشــور مــورد نظــر در صــورتیکه اجنــاس معین را در
داخل کشور تولید کنند و بخواهنــد از واردات اجنــاس متــذکره جلوگــیری نماینــد ،مالیــات بلنــدتری را بــاالی
همچو اجناس وضع مینمایند که بنام محدودیت های مالیاتی بر اجناس واردات یاد میگردد.
مالیات یکی از اجزای مهم سیاست های دولت در بهبود توزیع درآمد میباشد .تمامی مالیات بر دارائی باالی
درا مد اثرات بی شایبًه را وارد مینماید .بخصوص باالی توزیع درآمد افراد تأثیر وارد مینماید .نکتــه حــایز
اهمیت این است که برخی از نتایج تأثیر مالیات بر توزیع درآمد بر مبنــای تحلیــل نظــری اســتوار اســت .در
حالیکه در دنیای کنونی به علت مشکالت مختلف انتقال مالیات برای افراد نتایج عملی مشاهده شــده و اغلب ـًا
با نتایج نظری و تیوری تأثیر بر توزیع درآمد متفاوت است .یکی از مالیات مؤثر بر توزیع درآمد که قــادر
نا برابری را تخفیف دهد ،مالیات بر درآمد تصاعدی و یا باال رفتن عواید اشــخاص اســت .اگرچــه بیشــترین
بار این مالیات بر دوش افراد پر درآمد سنگینی میکنـد .امـا بـه منظـور کـاهش نـا برابـری عوایـد ،توزیـع
درآمد مؤثر است .
باید توجه داشت که هر چه نرخ این نوع مالیات بیشتر باشد تآثیرات آن در توزیع درآمد بیشتر خواهد بــود .
اما اگر نرخ نهای مالیات بسیار باال باشد به علت تآثیر نا مساعد این نوع مالیات بر تولید ،عرضه کار ،پس
انداز و غیره نه تنها توزیع درآمد بهبود نمیابد بلکه نا برابـری را نـیز افــزایش میدهـد .بنـابرین بهـتر اسـت
سیستم مالیات بر درآمد تصاعدی یک سیستم معتدل باشد .اگر مالیات بــر درآمــد شــرکت هــا تصــاعدی تلقی
شود و بار این مالیات بر صاحبان شان تحمیل میشود و میتواند نقش مؤثری را در کاهش نا برابری توزیع
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}44
][Fiscal Policies سیاست های مالی
درآمد ایفا میکند .ولی اگر بار این مالیات به صورت افزایش قیمت به مصرف کننده گــان کاالهــای تولیــدی
شرکت ها منتقل شود در این صورت یک مالیات تنازلی تلقی شده و بر توزیع درآمد تآثیر نا مساعد خواهــد
داشت .عالوه بر مالیات نامبرده سایر مالیات مسـتقیم ماننـد مالیـات بـر ثـروت و دارائی ،مالیـات بـر ارث،
مالیات بر هدایا و مالیات بر منابع سرمایه میتواند درکاهش نابرابری توزیع درآمدنقش مهمی راایفا میکنند.
ریگ نانو اقتصاد دان ایتالیاوی برای بهبود توزیع درآمد اصلی برای مالیات بــر ارث پیشــنهاد کــرده اســت
این اصل در اقتصاد بخش عمومی به اصل ریگ نانو معروف است .بـر اسـاس این اصـل نـرخ مالیـات بـر
ارث باید به اساس مدت دارائی (تعداد دفعات که این ارث دست به دست شده است) تغیر یابــد .یعــنی هرچــه
عمر دارائی بیشتر باشد نرخ مالیات نیز باید افزایش یابد .
مالیات غیر مستقیم نقش کمتری در تغیر توزیع درآمد دارد زیرا این نوع مالیات اغلب شکل تنـازلی را دارا
بوده و در نتیجه بار بیشتری این نوع مالیات بر دوش افراد کم درآمد سنگینی میکند .
بنابر این چنین مالیات ممکن است تآثیر نا مطلوب در توزیع درآمد داشته باشد .برای مثال مالیات برفــروش
عموم کاالهای را درنظر میگیرد .با توجه به اینکه افراد ثروتمند و گــروه هــای مختلــف دارای درآمــد بــاال
نسبت به افراد کم درآمد در حد کمتری از درآمد خود را مصرف میکنند .بنابرین اگر مالیات بر مصــرف و
فروش عموم کاالها بدون هیچ گونه تبعیض صورت گیرد .امــا بــر عکس بــار بیشــتر این مالیــات بــر دوش
افراد کم درآمد خواهد بود .و تأثیرات نامساعدی را بر توزیع درآمد خواهد داشت .اما باید توجــه داشــت کــه
این نــوع مالیــات همــواره یــک مالیــات تنــازلی تلقی نمیشــود .زیــرا نــوع کاالهـای مشــمول مالیــات در این
خصوص نقش مهمی دارنــد .بــرای مالیــات بیشــتر بــر کاالهــای مصــرفی افــراد ثروتمنــد و ضــع میشــود و
کاالهای مصرفی افراد کم درآمد با نرخ پائین و یا صفر قابل مالیات واقع میشــود .این نــوع مالیــات میتوانــد
در تقلیل با برابری توزیع درآمد تأثیر داشته باشد .برای تآثیر مالیات و چگــونگی انــدازه گــیری تخفیــف نــا
برابری در توزیع درآمد میتوان از معیارهای مختلف استفاده کرد .برای مثال جدول ذیــل نشــان میدهــد کــه
پس از وضــع مالیــات و تغــیر نظــام مالیــاتی در ســالهای 1981 -1982این امــر در تخفیــف نــا برابــری
توزیعدرآمد انگلستان مؤثر بوده است .ارقــام جدول فــوق نشــان میدهــد منحــنی پس از وضــع مالیــات کــامًال
داخل منحنی قبل از وضع مالیات قرار میگیرد .باید توجه داشت که تغــیرات ســایر متغیرهــای اقتصــادی از
جمله منابع مختلف درآمـد و تغـیرات قیمتهـا میتوانـد در توزیـع درآمـد تـأثیر داشـته باشـد بـه عبـارت دیگـر
بررسی دقیق آثار ناشی از مالیات در کاهش درجه نابرابری توزیع درآمد با مشکالت مواجه است.
عواید غیر مالیاتی وجوهی هستند که دولت از فعالیت های اقتصادی خود جمع آوری میکند واین عوایــد بــه
شکل عواید ناشی از سرمایه گذاری های مختلــف اســت .بادریــافت کــار مــزدی اســت کــه دولت از خــدمات
گوناگون خود دریافت میکند واز ویژگی های چنین عواید های بر خالف عواید های مالیاتی که پــرداخت از
طرف مردم جنبه اجباری دارد واختیاری بودن آن است که بسیاری میزان این عواید بستگی به خرید یاعــدم
خرید تولیدات وخدمات مختلف ارائه شده دولت از طرف مردم دارد و بنابر این چنین عوایــد اغلب نــا منظم
وتا اندازه نامطمئین هستند برخی ازاین عواید هاعبارتند از:
الف :سود ناشی از انحصا رات دولت مانند نفت ،ترانسپورت ،برق ،تلفن وغیره .
ب :مزد کار برای خدمات گوناگون مانند عوارض ها که توسط سازمان های دولتی ارائه میشود.
چنانچه عواید مالیاتی برای تأمین مخارج مالی دولت کافی نباشد الزم است عواید غیر مالیــاتی .این کســری
را تأمین کند .
در حقیقت وجود عواید های استقراضئ در مجموع عواید های عمــومی درابتــدا بســیار نــاچیز واتفــاقی بــود
وقرضه از طرف دولت ها وسالطین اغلب از بانک های خصوصــی بــه طــور مســتقیم انجــام میشــد ولی از
قرن شانزدهم با شدت گرفتن درجه اجحاف بانکداران خصوصی .دولت ها مجبور شدند به قرضــه ملیــوپس
انداز های مردم متوسل شوند .
در ابتدا برای جلب پس انداز های خصوصی اوراق به تدریج باافزایش استقبال عمــومی نــرخ بهــره قرضــه
ملی پائین آمده به 3تا 4درصد رسید .الزم به ذکر است که عمدتًا عامل جنگ از نظر تازیخی نقش بسیار
مهم در افزایش عواید های استقراضی داشته اند.
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}46
][Fiscal Policies سیاست های مالی
عواید های استقراضی مبالغی است که دولت برای تأمین کسری عواید ورفع حوایج فوری بــا انجــام برنامــه
ها ی مختلف خود از منابع داخلی یا خارجی به عنوان وام دریافت وبهــره واصــل آن را بــه اقســاط یادرســر
رسید از محل عواید مالیاتی یـا دیگـر منـابع مـالی پـرداخت مینمایـد .عوایـد استقراضــی دولت بـه دوبخشـی
استقراض داخلی و خارجی را بطور مشرح قرار ذیل توضیح داده مشود.
توسل به پس انداز از افراد کشور برای تآمین مصارف عمومی کشوری اســت و تــابع بــه قــدرت پس انــداز
افراد داخل کشور میباشد .
استقراض خارجی توسل به پس اندازهای است که درخارج کشور صــورت میگــیرد .و تــابع بــه قــدرت پس
انداز داخلی نبوده بلکه تابع به پس اندازهای خارجی میباشد .و به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم امکــان
پذیر است.
قرضه های خارجی که بصورت قرضه مستقیمًا از دولت های خارجی اخذ گردد ،بنــام اســتقراض مســتقیم
یاد میشود .و صورتیکه از محـل پس انـدازهای بخش خصوصــی خـارجی بشـکل قرضــه اخـذ گـردد ،بنـام
استقراض غیرمستقیم یاد میگردد .مثًال توسط انتشار اوراق قرضه دولتی در بازارهای سرمایه یا بازارهای
بورس خارجی تحصیل میگردد.
پول آفرینی حربه دولت است وبه دلیل خطرات وزیان های پول آفرینی ســعی میشــود فقــط در واقعیت هــای
فــوق العــاده حســاس ،تــأمین مــالی از این طریــق صــورت گــیرد .پــول آفریــنی نیازمنــد بــه سیســتم مالیــاتی
وتجهــیزات ومصــارف اداری نیســت وتــأمین مــالی از طریــق پــول آفریــنی عمــدتًا دولت هــای ضــعیف
صورتمیگیرد باید توجه داشت که پول آفرینی ووام گرفتن در مقولــه متفـاوت میباشــند امــا چــون در شــرایط
متفاوت مهمترین نوع پــول آفریــنی .شــکل وام گــیری از بانــک مرکــزی را بخــود میگــیرد این دومقولــه بــا
یکدیگر اشتباه میشود احتماالًدولت از طریق بانک های مرکزی که قدرت خلق پــول جدیــد را دارد ،کســری
بودجه خود را تأمین کند .این عملکرد بر اقتصاد کشور آثار نا مطلــوبی خواهــد داشــت .ولی معمــوال دولت
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}47
][Fiscal Policies سیاست های مالی
ها به علت سهل الحصول بودن استقراض از بانک مرکزی در شرایط کــه در گــیر مشــکالت زیــادی باشــند
بدین حربه متوسل میگردد وبانک مرکزی با چاپ وخلق پول جدید به دولت وام میدهــد کــه این نــوع عوایــد
دولت را عواید پولی نیز میگویند.
امتیاز انتشار پــول در انحصــار دولت اســت لیکن منحصــرًا از طریــق بانــک مرکــزی و بــدون دخــالت هیچ
دستگاه دولتی و یا خصوصی دیگر به اجرا گذارده میشــود .بــدین تــرتیب بانــک مرکــزی از این لحــاظ یــک
مؤسسه مستقلی است .بانک مرکزی بر مبنای پشتوانه پولی کشور پول کاغذی مــورد احتیــاج را بــا صــالح
دید شورای پولی و اعتباری که جــزء الینفــک بانــک مرکــزی اســت و بــا تصــویب دولت نشــر کــرده و بــه
جریان گذاشته و یا از جریان خارج میسازد .انتشار پول برمبنای پشتوانه پــولی صــورت میگــیرد وپشــتوانه
پول منتشره همان طوریکه قبًال اشاره گردید شامل طال واسناد و اوراق بهاداربه قرارذیل است.
محاسبه درآمد ملی ازطریـق تولیـدات مرحلـه بـه مرحلـه صـورت میگـیرد .بـرای این کارنخسـت تولیـدملی
وسپس محصول ملی درمحاسبه وباالخره درآمدملی راازآن حاصل میکــنیم ،دراین قســمت الزم اســت تاقبــل
ازهمه باید تولید ملی رامورد مطالعه قرار دهیم.
منظور از تولید ملی همانطوریکه اشاره شد ،ارزش افزوده یا تولید ناخالص داخلی که متعلق به یک ملت یا
جامعه معین است ،میباشد .مؤسسات مالی و تولیدی ،خانواده ها و ادارات هم در ایجاد ارزش افزوده یعنی
درآمدهای شرکت ها سهم بارزی را ایفا میکند .و اصـًال ارزش افــزوده یــا درآمــد ناشــی از دخــالت عوامــل
تولید مانند کار ،زمین و سرمایه اســت کــه بــاعث بوجــود آمــدن درآمــد هــای تولیــدی اعم از تولیــد کاالهــا و
خدمات میشود.
معموًال از مجموعه تولیدات داخلی نهائی عامل های تولیــد کننــده یــک جامعــه بــه ویــژه مؤسســات طی یــک
دوره حسابی مجموعی تولیدات ناخالص حاصل میشود .و از مجموعه این تولیدات یعــنی مؤسســات مــالی و
غیر مالی ،خانوارها ،ادارات طی یک زمان کوتــه محصــول ناخــالص داخلی بدســت میایــد .و منظــور از
تولید و محصول ناخالص داخلی ،حاصل این تولیدات و محصوالت به قیمت بـازار اسـت .بنـاًء درآمـد ملی
را بر اســاس تولیــدات ناخــالص داخلی چــنین میتــوان نوشــت .مجمــوع محصــول ناخــالص داخلی = تولیــد
ناخالص داخلی مؤسسات غیر مالی +تولید ناخالص داخلی ِم ؤسسات مالی .محصول ناخالص داخلی به این
خاطر ناخالص است که شامل استهالکات سرمایًه ثابت نیز میباشد.
حق امتیازات مختلف برای سرمایه گذاری و انکشاف و ایجاد واحدهای تولیدی و غــیره آن حــق انحصــاری
درآمد تولید بعضی کاالها از قبیل درآمد ذخایر و مخابرات و شرکت های سهامی کارخانــه جــات دولــتی را
در بر میگیرند.
مصرف درآمدهای اختصاصی در قانون بودجه ساالنه پیش بینی میشود ،که به موجب قوانین خــاص بــرای
مصرف و یا مصارف خاص در بودجه مجموعی کشور تحت عنوان درآمدهای اختصاصی در نظر گرفتــه
میشود.
جرایم نیز به عنـوان منبـع مهم درآمـدهای عمـومی اسـت کـه بـه حسـاب خزانـه دولت وارد میگـردد .مثًالَ
جریمه رهنمائی و راننده گی که پس از حصــول یــا بدســت آوردن و وارد شــدن امــوال بــه حســاب دولت بــه
عنوان منابع درآمد محسوب میگردد.
امروزه دولت ها از طرق نظارت در تعیین میزان مزد ها و سایر عواید در مرحله توزیع عاید در بازار به
مداخلــه و عمــل میــپردازد .ضــعف قــدرت عمــل و محــدود بــودن حقــوق کارکنــان در مقابــل قــدرت عمــل و
امتیازات حقوقی وسیع و نا متناسب کار فرمایان و سرمایه داران ایجاب میکند که دولت ها از گروه مــزد و
حقوق بگیران حمایت کند و در تعیین و تحول عواید آنها نظارت کنند این حمایت ها و نظارت هــا بــا انــواع
مختلف از جمله بصورت تعیین یک حداقل مزد و نظارت بر تحول سطح مزد ها به تناسب تحول مصــارف
زنده گی صورت میگیرد .در این مورد دولت بر مبنای احتیاجات فردی و خانواده گی و اجتماعی کارکنــان
برای هر یک از طبقات شغلی یک حداقل مزد تعیین میکند و کار فرمایان را به رعایت آن نا گزیر میسـازد
.حداقل مزد که بدین ترتیب تعیین میشود دارای قدرت خریدی است که تامین حداقل نیازمندی ها یعنی تهیه
حداقل کاال ها و خدمات ضرورت و مورد نیاز جاری و اجتماعی کارکنان و فامیل آنها را کــه تــا حــدی کــه
عرف و مقتضیات هر جامعه ایجاب کند امکان پذیر میسازد تعیین حداقل مزد دارای میکــانیزم هــای خــاص
و متعددی است که طبق آنها نخست حداقل مزد یک کارگر ساده تعیین میشود و ســپس از روی ضــرایب و
در صد های معیین حداقل مزد ســایر طبقــات شــغلی تعــیین میگــردد و در زمــان امکــان در منــاطق مختلــف
کشور تغییر میابد.
فصل چهارم
یک امر مسلم وبدهی است که هرنوع فعالیت های دولتی در یک مملکت بصورت عمومی وفعالیت هــای
اقتصادی ومالی دولت بصورت خاص چه از جنبه عواید وچه از جنبــه مصــارف دولت بصــورت مســقیم
ویا بصورت غیر مسقیم جریان وقایع اقتصادی وحاالت اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد.
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}50
][Fiscal Policies سیاست های مالی
اســتقراض داخلی دولت بــه حیث یــک نــوع عوایــد غـیر منظم تــابع بــه این قاعـده کلی بــوده و بنــا بــراین از
یکطرف حین دریافت وسایل قرضوی وبکار انداختن آن درچوکات مصــارف دولت واز طــرف دیگــر حین
تادیه واپس این قرضه ها جریان وقایع اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد .کمیت وکیفیت این تاثیرات نظــر
به
نوعیت قرضه های دریافت شده (مثال دریافت قرضه از سیستم بانکی ،دریافت قرضه ازمقامات جمع کننــده
سرمایه ودریافت قرضه از مردم) ونظربه ساحات بکار انداختن وسایل قرضوی بدست آمده کامال بصورت
متفاوت میباشد که دراین بحث تاثیرات آن باالی تقاضای مجموعی اقتصاد مورد بحث قرار داده میشود .
برای اینکه تاثیرات استقراض داخلی دولت یعنی قرضه های را که دولت حین بــروز احتیاجــات مــالی فــوق
العاده ازمنابع داخلی بدست میآورد بصورت واضیح وسیستماتیک مورد بحث وتحلیــل وارزیــابی قــرار داده
شده بتواند باید نخست بین دریافت وسایل قرضوی از یکطــرف بعمــل آیــد زیــرا قرضــه هــا درهــر دوحــالت
متــذکره تــاثیرات مختلــف را بــاالی اقتصــاد خصوصــی وارد مینماینــد .اســتقراض دولت میتوانــد تــاثیرات
توسعوی ویا تحریک کننده را باالی فعالیت های اقتصادی وارد نموده ویا تاثیرات انقباضی و محــدود کننــده
را وارد نماید .چون تاثیرات توسعوی وانقباضی نظربه منابع دریافت قرضه یا قرضه دهندگان فرق مینماید
بنابران باید منابع مذکور بصورت جداگانه مورد بحث قرار داده شود .
درصورت استقراض داخلی طوریکــه قبال نــیز تــذکرداده شــد دولت قرضــه هــای خــود را از مــردم و یــا از
سیستم بانکی بدست میاورد که هر کدام تاثیرات متفاوت را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینماید بــه
این معنی که هرگاه دولت وسایل مالی مورد ضرورت خودرا از طریــق کریــدت هــای بــانکی یــا از طریــق
فروش اسناد قرضه دولتی از مردم بدست آورد در اینصورت چـون مقـدار پـول دراقتصــاد در هرزمـان بـه
یک پیمانه معین اســت بنــا بــراین امکانــات دریــافت قرضــه را بــرای عــاملین اقتصــادی خصوصــی محــدود
میسازد .درصورتیکه این استقراض دولت از طریق کریدت های اضافی یا نشر بانکوت هــا تمویــل گردیــده
وازطریق مصارف دولت شامل دوران اقتصاد گردد باعث بلند بردن عاید یا قدرت خرید عــاملین اقتصــادی
میشود .بلند رفتن قدرت خرید به نوبه خود تاثیرات را باالی میالن مصرف وســرمایه گــذاری هــای عــاملین
اقتصادی وارد مینماید یا به عباره دیگر تقاضای مجموعی برای اشیا وخدمات نیز افزایش میاید.
عدهء از اقتصاد دانان کریدیت های اضافی را بذات خود به حیث سرمایه مالحظه مینمایند که برطبق این
نقطه نظر سرمایه صرف عبارت ازیک نتیجه پس انداز نبوده بلکه همچنان نتیجه خلق گریدت نیزمیباشد
که اساس این نظریه به جان ال ( )John lawو مکلیود ( )Macleodنسبت داده میشود.
این نظریه درآلمان از طرف شومپیتر ( )Schumpeterبه نحو خاص انکشاف داده شــد بــه این معــنی کــه
موصوف در عوض کریدت اضافی اصطالح کریدت ایجادی را بکار برده است واین نوع کریدت را بنا به
سه دلیل به حیث محرک ومشوق تولید میداند که عبارت اند از:
الف :بوسیله کریدت های ایجادی این مکان میسـر میگـردد تـا از نـیرو هـای مولـده اقتصـاد بصـورت بهـتر
مولدتر استفاده صورت گیرد .
ب :کریدت های ایجادی بسوی بلند بردن قیمت ها رهنمائی گردیــده و در این صــورت دریــافت کننــده گــان
عاید ثابت نظربه سابق کمتر مصرف نموده میتواند .دراثر کم شدن مصرف پس انداز های اجبــاری بوجــود
آمده و توسط آن تولید اشیای سرمایوی در زمان آینده توسعه داده شده و در نتیجه بهبود و افزایش درتولیــد
اشیا درزمان آینده بوجود می آید.
ج :کریدت های ایجادی به حرکت انداختن ذخایر تولیدی راکد وبال استفاده را امکان پــذیر میســازد .برطبــق
نظر شومپیتر کریدت های ایجادی برای متشبثین فعال و زرنگ این مکــان را میســر میســازد تــا قیمت هــای
بلندتری را برای وسایل جدید ومدرن تادیه نموده وتوسـط آنهـا بصـورت مولـدتر و نـافع ترکـار نمایـد زیـرا
وسایل تولیدی مدرن سبب افزایش کمیت وبهبود کیفیت تولیدات گردیده ودر نتیجـه بـاعث بلنـد بـردن منفعت
میگردد .
برعکس آن وقتیکه دولت وسایل مالی مورد ضرورت خودرا از طریق نشر اســناد قرضــه دولــتی از مــردم
بدست آورد دراین صورت یک انتقال قدرت خرید از سکتور خصوصی بــه ســکتور دولت صــورت گرفتــه
ومقدار پول در اقتصاد بدون تغییر بـاقی میمانـد .از این جهت اینـوع کریـدت هـارا بنـام کریـدت انتقـالی یـاد
مینمایند .قروض انتقالی میتوانند سه نوع تاثیر راباالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد نمایند که عبارت از
تاثیرات توسعوی .تاثیرات انقباضی وتاثیرات بی طرف .
قروض انتقالی تاثیرات توسعوی را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وقتی وارد مینماید کــه دولت از طریــق
استقراض چنین پول های را ازاقتصاد بدست آورده و از طریق مصارف خود آنرا دوباره بـه دوران انـدازد
که قبال بصورت راکد وبال استفاده قرار داشته ویا به اصطالح اقتصاد از جریان اقتصاد خارج ســاخته شــده
باشند از قبیل ذخیره نمودن پول درخانواده هـا کـه بنـام پس انـداز هـای غیرتولیـدی یـاد میشـود ودر مملکت
روبه انکشاف نظربه عوامل مختلف بیشتر معمول ومروج اند.چون دولت از طریق استقراض خوداین نــوع
پول ها را دریافت نموده ودوباره آنرا از طریق مصــارف خــود در پــروژه هــای انکشــافی بکــار می انــدازد
درنتیجه تاثیرات توسعوی را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینماید .
استقراض دولت تاثیرات انقباضی را وقتی باالی تقاضای ومجموعی اقتصاد وارد مینماید که مولدیتی که از
طریق بکار انداختن وسایل قرضوی دولت ایجاد میگردد نظربه کاهش مولدیت اقتصاد خصوصی به پیمانــه
کمتر باشد .عالوه بران مساله دیگری که به ارتبـاط این موضـوع قابـل توجـه ودقت دانسـته میشـود عبـارت
ازین است که عاملین اقتصادی خصوصی درصورت عدم خریداری اسناد قرضه دولتی بــا پــول هــای خــود
چه نوع اشیا وخدمات را خریداری مینمودند ودولت همرای پــول هــای مــذکور چــه نــوع اشــیا و خــدمات را
خریداری مینماید .
هرگاه دولت توسط وســایل قرضــوی ایکــه بدســت میــاورد اشــیاو خــدمات ممالــک خــارجی را تقاضــا نمایــد
درحالیکه عاملین اقتصادی خصوصی در صورت عدم اعطای قرضه به دولت توسط وســایل پــولی مــذکور
اشــیا و خــدمات داخلی را تقاضــا مینودنــد در اینصــورت بــدون شــک تقاضــای مجمــوعی بــرای محصــول
اجتماعی داخلی کاهش یافته وبرعکس آن تقاضای مجموعی بــرای محصــول اجتمــاعی داخلی کــاهش یافتــه
وبرعکس آن تقاضا برای تولیدات ممالک خارجی افزایش میابد که درنتیجه آن تاثیرات توسعوی اســتقراض
دولت باالی سرمایه گذاری ها ،خالت استخدام وتولیدات ممالک خارجی انتقال داده میشود .درحــالت عکس
آن هرگاه دولت توسط وسایل مالی ایکه از طریق استقراض داخلی بدســت آورده اســت اشــیاوخدمات داخلی
را خریداری نماید درحالیکه خریداران اسناد قرضه دولتی در صورت عدم اعطای قرضــه بـه دولت توسـط
وسایل پولی مذکور اشیا وخدمات ممالک خارجی را خریــداری مینمودنــد در اینصــورت تــاثیرات توســعوی
استقراض دولت باالی تقاضای مجموعی داخلی وارد میگردد .قرضــه هــای انتقـالی از نقطــه نظــر تــاثیرات
شان همچنان میتواند بصورت بی طرف باشد به این معنی که نه تاثیرات توسعوی ونه تاثیرات انقباضــی را
باالی اقتصاد وارد نماید .
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}53
][Fiscal Policies سیاست های مالی
این حالت وقتی مشاهده میگردد که عکس حالت فوق وسایل پولی را کــه دولت از طریــق اســتقراض بدســت
میآورد بصورت راکد وغیر قابل استفاده نبوده بلکه درعملیه اقتصادی شامل باشند .دولت بصورت این نوع
استقراض ازیک طرف تقاضای خودرا برای اشیا وخدمات مورد ضرورت توسعه داده ودر نتیجه تــاثیرات
توسعوی را باالی اقتصــاد وارد مینمایــد در حالیکــه از طــرف دیگــر عـاملین اقتصــادی خصوصــیت توســط
خریداری واسناد قرضه دولتی تقاضای شان برای اشیا وخدمات کمتر میگردد .درصورت این نوع تاثیرات
متضاد هرگاه تاثیرات توسعوی استقراض دولت مساوی به تاثیرات محدود کننده تقاضای اقتصاد خصوصی
باشد در اینصورت میتوان گفت که استقراض دولت تاثیرات بی طرف را باالی تقاضــای مجمــوعی اقتصــاد
وارد مینماید یا به عباره دیگر تقاضای مجموعی اقتصاد ثابت بحال خود باقی میماند.
بنابران از تذکرات فوق چنین نتیجه می آید کـه اسـتقراض دولت نـه تنهـا تـاثیرات توسـعوی یـا انقباضــی را
باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینماید بلکــه همچنــان از طریــق ســمت دهی یــا تغیــیر جهت تقاضــای
مجموعی تاثیرات قابل مالخظه را باالی ساختمان تولیــد ،ســاختمان مصــرف وســرمایه گــذاری هــا ،ســطح
استخدام وغیره نیز وارد مینماید .معذالک نباید چنین تعبیر گردد که خریـداری اسـناد قرضــه دولـتی توسـط
عاملین اقتصادی خصوصی همیشه وبالشرط سبب کاهش مصرف آنهــا میگــردد زیــرا خریــدارن این اســناد
قرضه دولتی میتوانند درعوض آنکه پس انداز های خودرا نزد موسسات پس انــداز ویــا بانکهــا گذاشــته ویــا
اوراق بهادار خصوصی هـا را خریـداری نماینـد توسـط آن اسـناد قرضــه دولـتی را خریـداری مینماینـد کـه
دراینصورت مصرف آنها کاهش نیافته بلکه امکان بکار برد پس انداز هــای شــان فــرق مینمایــد یعــنی یــک
انتقال پس انداز از سکتور خصوصی به سکتور دولت صورت گرفتــه وبنــابران هیچ نــوع تــاثیرات محــدود
کننده را باالی مصارف اقتصاد خصوصی وارد نمی نماید.
دراین مبحث تاثیرات استقراض دولت باالی عرضه مجموعی اقتصــاد یــا بــه عبــاره دیگــر بــاالی محصــول
اجتماعی مورد بحث قرار داده میشود .
از نقطــه نظــر تیــوری رشــد محصــول اجتمــاعی (عرضــه مجمــوعی) تــابع بــه حجم ســرمایه گــذاری هــای
خصوصی ومولدیت ای سرمایه گذاری ها میباشــد .چــون ســرمایه گــذاری هــای دولت یــک قســمت ســرمایه
گذاری مجموعی را تشکیل میدهد بنابرآن تـاثیرات را بـاالی عرضـه مجمـوعی اقتصـاد وارد مینمایـد .یـک
تــاثیر مثبت بــاالی عرضــه مجمــوعی زمــانی وارد میگــردد کــه دراثــر تمویــل مصــارف دولت از طریــق
استقراض )درحالت استخدام پایین( سرمایه گذاری ها خصوصی تشویق شوند.
چون سرمایه گذاری های خصوصی بصورت عموم تاثیرات ظرفیتی را از نظر کوتاه مــدت درارا میباشــند
بنابرآن پس از مدت کوتاهی مولدیت اقتصــاد را بلنـد بـرده ودر نتیجـه بـاعث بلنـد بـردن عرضــه مجمـوعی
اقتصاد میگردد .مصارفت دولت برعکس آن تاثیرات ظرفیـتی را از نظـر متوسـط المـدت یـا طویـل المـدت
دارا بوده (به اسسثنای تصدی های دولتی که مانند تصدی های خصوصــی میتوانــد تــاثیرات کوتــاه مــدت را
دارا باشند) و بنابرآن نظربه سرمایه گذاری های خصوصی تاثیرات شان بــاالی مولــدیت اقتصــاد وعرضــه
مجموعی مدت نسبتآ طوالنی را ایجاب مینماید .
مثال وقتیکه دولت وسایل پولی را که از طریق استقراض بدست میآورد در زیــر بناهــای اقتصــادی از قبیــل
ساختمان سرکها ،بندو انهار ،پروژه های مولد انــرژی ،موسســات تعلیمی و صــحی و غــیره مصــرف نمایــد
تاثیرات بلند برنده مولدیت وقتی باالی اقتصاد وارد میگردد که پروژه های متــذکره فــوق بعــد از یــک مــدت
نسبتآ طوالنی تکمیل وقابل بهره برداری شود .اســتقراض دولت تــاثیرات منفی را بــاالی عرضــه مجمــوعی
اقتصاد وقتی وارد مینماید که توسط استقراض دولت چنین پس انداز های خصوصی به سکتور دولت انتقال
داده شوند که درغیر استقراض دولت نیز برای اهداف سرمایه گذاری های خصوصــی بکـاره بـرده میشـدند
چه دراینصورت عاملین اقتصادی خصوصی توسط اعطای قرضه به دولت ازیــک قســمت ســرمایه گــذاری
های خود محروم میشوند .چون مولدیت سرمایه گـذاری هـای خصوصــی نظربـه مولـدیت سـرمایه گـذاری
های دولتی بصورت عموم بیشتر میباشد بنابرآن درصورت انتقال سرمایه از سکتور خصوصی به ســکتور
دولتی مولدیت اقتصاد کاهش یافته و درنتیجه باعث کاهش عرضه مجموعی دراقتصاد میگــردد .اســتقراض
دولت از نقطه نظر تاثیرات آن باالی مولدیت اقتصاد یا عرضه مجمــوعی بــه گــروپ هــای آتیتقســیم وطبقــه
بندی میشود.
الف :گروپی از استقراض دولت موجود است که از طریق بکار انداختن آن درچوکات مصارف دولت هیچ
نوع تاثیرات را باالی مولدیت اقتصاد دارا نبوده وعالوه برآن کدام مفیدیت را بوجود نمیآورد مثــال مهم این
نوع استقراض دولت عبارت از قرضـه هـای انـد کـه بـرای تمویـل اهـداف نظـامی و تسـلیحاتی بکـار بـرده
میشود .بنابر همین ماهیت غیرتولیدی مصارف نظامی مطالبه جهان کنــونی اینســت کــه مســابقات تســلیحاتی
باید هرچه زود تر به پیمانه بیشــتر ازبین بــرده شــده وملیــارد هــا دالــری کــه ســاالنه ازین مــدرک پس انــداز
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}55
][Fiscal Policies سیاست های مالی
میگردد درعوض خرابی ونابودی بشر برای اهداف ومقاصد تولیدی ودرنتیجه برای تامین رفاه بکــار بــرده
شود .
ب :گروپ دیگر از استقراض دولت وجود دارد که از طریق بکــار انــداختن آن درچوکــات مصــارف دولت
مفیدیت ایجاد گردیده اما بصورت مســتقیم مولــدیت اقتصــاد را بلنــد بــرده نمیتوانــد از قبیــل چــنین اســتقراض
دولت که برای تمویل مصارف پارک ها ،میدان های سپورتی ،حوض هــای آبــازی ،وامثــال آنهــا بکــاربرده
میشود .این نوع مصارف بصورت عموم تاثیرات غیرمستقیم را باالی مولدیت اقتصاد وارد مینمایــد بــه این
معنی که نیروی کاربشری به حیث یک عامل تولید بوده ومصارف درپروژه های متذکره بـاعث بلنـد بـردن
نیروی کای میگردد که این بلند رفتن نیروی کار در دوره های بعدی سبب بلند بردن مولدیت کار میگردد
ج :گروپ دیگری از استقراض دولت وجود دارد که برای تمویل چنین پروژه های بکار انداخته میشود کــه
مولدیت اقتصــاد را بصـورت مسـتقیم و غیرمسـتقیم بلنـد میـبرد از قبیـل بکـار انـداختن اسـتقراض دولت بـه
منظور تمویل شاهراه ها ،کانال ها ،بندهای آبیاری ،پروژه های مولد برق و انرژی وغیره سوالی که اکنون
عرض وجود مینماید عبارت ازین است که اســتقراض دولت درتحت چگونــه شــرایط ســرمایه گــذاری هــای
خصوصی را مانع میشود .
به جواب این سوال باید گفت که چون عاملین اقتصادی خصوصی با مفاد بودن سرمایه گــذاری هــای مــورد
نظر را ازهمه اولتر برطبق مقیاس مفاد های پیش بینی شده قضاوت وارزیــابی مینماینــد بنــابرآن اســتقراض
دولت زمانی ســرمایه گــذاری هــا را تشــویق کــرده میتوانــد کــه توســط اســتقراض دولت نــرخ ربح دربــازار
سرمایه بلند نرود زیرا نرخ ربح یکی از جمله اقالم مهم مصرف تمام شد تولید محسوب میگردد .
در صــورتی کــه اســتقراض دولت از بانــک مرکــزی صــورت گــیرد در اینصــورت بصــورت مســتقیم کــدام
تاثیربلند برنده ربح را دارا نمیباشد اما بصورت غیر مسـتقیم میتوانـد بـاعث بلنـد بـردن نـرخ ربح در بـازار
گردد زیرا عاملین اقتصادی خصوصی قرضه های مورد ضرورت خود را از بانک دریافت نتوانســته وبــه
بازار آزاد مراجعه مینمایند چه بانک ها هرزمان قرضه را مطابق بــه حجم دارائی هــای شــان اعطــا نمــوده
میتوانند .درصورت دیگر هرگاه دولت استقراض خودرا از بازار آزاد نماید درانیصــورت عرضــه پــول در
اقتصاد کاهش میابد زیرا دولت بحیث تقاضا کننده رقیب اقتصاد خصوصی ظاهر گردیده ودرنتیجــه احتمــال
زیاد میرود تا نرخ ربح دربازار برود .
درصورتیکه استقراض دولت ازبـازار آزاد واقعـا بـاعث بلنـد بـردن نـرخ ربح گـردد دراینصـورت میتوانـد
میالن سرمایه گذاری های خصوصی را تحت تاثیر منفی قرار داده یا به عباره دیگر تاثیرات محــدود کننــده
ویا ممانعت کننده را باالی سرمایه گذاری های خصوصــی وارد نمایــد .گرچــه این نــوع تــاثیرات بلنــد رفتن
نرخ ربح باالی سرمایه گذاری ها نظربه ساحات سرمایه گذاری ها فرق مینماید اما با وجود آنهم گفتــه شــده
میتواند که تصدی های نهائی یا تصدی هــای کــه یامصــرف تمــام شــد نســبتا بلنــد فعــالیت مینماینــد حساســیت
بشتری را به مقابل رفتن نرخ ربح نشان داده وبنابرآن ممکن است فعــالیت خــودرا بکلی متوقــف ســازند .بــا
ازبین رفتن این نوع تصدی ها به اندازه تولید آنها محصــول اجتمـاعی یـا عرضــه مجمـوعی نـیز دراقتصــاد
کاهش میابد .
اولین تاثیرات را که استقراض دولت باالی اقتصاد وارد مینماید عبارت ازین است که مقدار پول دراقتصــاد
افزایش یافته و درصورتی که مطابق به آن در عین حال عرضه مجموعی دراقتصاد افزایش نیابد سبب بلند
رفتن قیمت هــا میگــردد .روی این اســاس اســتقراض از د افغانســتان بانــک همیشــه بــه پیمانــه کم یــا بیش بــا
تمایالت صعود قیمت ها توام بوده اسـت درصـورتیکه صـعود قیمت هـا بـه شـکل خفیـف یعـنی بـاالتر از 2
فیصد درسال نباشد فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری های خصوصی را تشویق نموده محل های کــار
جدیدی را خلق نموده و نتیجه بیکاری ها را نیز تا اندازه ازبین میــبرد ،امــا درصــوتری کــه از 2فیصــد در
سال تجاوز نماید دراینصورت تاثیرات منفی و نا مطلوبی را باالی اقتصاد وارد مینماید( )P. 348 21 . .
به ارتباط این موضع باید متذکر شد که استقراض توسط آن ازدیاد مقدار پول دراقتصاد همیشه باعث بوجود
آمدن صعود قیمت ها نگردیده بلکه حاالت ذیل قابل مشاهده میباشد
الف :هرگاه به تناسب افزایش مقدار پول در اثر استقراض عرضــه مجمــوعی در اقتصــاد نــیز افــزایش یابــد
مقدار پول بوجود آمده است جذب نمــوده و در نتیجــه قیمت هــا بصــورت ثــابت بــاقی میماننــد امــا این حــالت
مختص به ممالک پیشرفته بوده ودرممالک روبــه انکشــاف بــه نــدرت امکــان پــذیر شــده میتوانــد .زیــرا این
ممالک از نقطه نظر تخنیکی قادر به این نیستند تا در عین حــال ظــرفیت هــای تولیــدی خــودرا بلنــد بــرده و
تولیدات را افزایش بدهند .
ب :در حالت دوم هرگاه افزایش مقدار پول در اثر استقراض دولت نظــر بــه افــزایش عرضــه مجمــوعی بــه
پیمانه بیشــتر باشــد در اینصــورت بــاعث صــعود قیمت هــا میگــردد کــه این حــالت بیشــتر در ممالــک روبــه
انکشاف وهمچنان درافغانستان درگذشته ها مالحظه گردیده است .
ج :درحالت سوم هرگاه افزایش مقــدار پــول دراثــر اســتقراض دولت نظربــه افــزایش عرضــه مجمــوعی بــه
پیمانه کمتر باشد دراینصورت قیمت ها نزول مینماینــد چــه در اینصــورت عرضــه اضــافی زمــانی بفــروش
رسیده میتواند که عرضه کننده گان قیمت ها را پایین بیاونــد .از تــذکر فــوق چــنین نتیجــه گــیری میشــود کــه
استقراض دولت بصورت مطلق باعث صعود قیمت ها نگردیده بلکه صــرف درحــالت دومی بــاعث صــعود
قیمت ها میگردد .بنابرآن وقتی سیاست مداران تحلیل وارزیابی نموده ،درصورتیکه اوضاع اقتصاد تحقــق
یافتن امکان اول و سوم را مژده داده بتواند به استقراض مبادرت ودرغیرآن استقراض خود دارای نمایند .
درتحت کانژانکتور صعود ونزول اوضاع عمومی اقتصادی فهمیده میشود ( )P.8. 23ازنقطه نظر سیاست
اقتصادی مهترین وظیفه ایکه به استقراض دولت نسبت داده میشود .عبارت ازین است که برضــد نوســانات
اوضاع عمومی اقتصادی که حاالت وخیم آن بحـران هـای اقتصــادی وبیکـاری هـای کتلـوی را بـا تـاثیرات
بعدی نا مطلوب آن باالی اقتصاد بوجود میآورد مجادله نموده وتوسط آن حالت اقتصادی را مستقر ساخته یا
الاقل در بوجود آوردن استقرار حالت اقتصادی سهمی را حایز گردد .
ازنقطـه نظـر سیاسـت کـانژانکتور اتخـاذ تصـامیم درمـورد حجم ونـوع تمویـل سـرمایه گـذاری هـای دولت
بایدبرطبق این مقیاس صورت گیرد که آیا دراقتصاد یک حالت اسـتخدام کامـل وجـود دارد یـا اینکـه ذخـایر
اضافی درنیروی کار وظرفیت های تولیدی موجـود اسـت (درحـالت اسـتخدام پـایین) دریـک حـالت بحـران
اقتصادی اساسا استقراض اضافی دولت به منظور بلند بردن مصارف دولت وتاثیرات احیــا کننــده آن بــاالی
اقتصاد مططلوب دانسته میشـود امـا این اسـتقراض دولت نبایـد از طریـق تقلیـل وسـایل بـازار پـول وبـازار
سرمایه بلکه از طریق خلق کریدت اضافی بدست آید .
این فرضیه که هرنوع استقراض زیاد دولت تـاثیرات انفالســیون را بـاال اقتصــاد وارد مینمایـد وقــتی صــدق
پیــدا نمینمایــد کــه مطــابق بــه حجم اســتقراض دولت یــا مصــارف عـاملین اقتصــادی خصوصــی کــاهش یابــد
(درحالت استخدام کامل) یــا اینکــه مصــارف زیــاد دولت بســوی بلنــد بــردن مطــابقت کننــده تولیــد (درحــالت
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}58
][Fiscal Policies سیاست های مالی
استخدام پایین) رهنمائی گردد .چون سرمایه گذاری های دولت برطبق تمویل شان عالوه از تــاثیرات بــاالی
ظرفیت های تولیدی (بلند بردن تولیــد) ورشــد اقتصــادی همچنــان تــاثیرات را بــاالی عایــد تقاضــا (تــاثیرات
عایداتی) نیز وارد مینماید که این نوع تــاثیرات بــه نوبــه خــود تــاثیرات ثــانوی (تــاثیرات ضــریبی) را ســبب
میشود بنابرآن از نظر سیاست اقتصادی مساله مهم عبارت از این است که ســرمایه گــذاری هــای دولت چــه
نوع تاثیرات مطلوب باالی عایـد وتقاضـا وارد مینمایـد .برطبـق آن برهرانـدازه کـه دریـک اقتصـاد توسـعه
تقاضای مجموعی مناسب دانسته شود به همان پیمانه تمویل سرمایه گذاری های دولت از طریق اســتقراض
از سیستم بانکی یا استقراض خارجی مطلوب وقابل توســعه دانســته میشــود .جــوار آن همچنــان پــاین آوردن
موقتی نرخ های مالیه نیز میتواند مورد سوال قرار گیرد.
تا توسط آن وسایل قابل دسترس باالی اعداد مصرفی وسرمایه گذاری عــاملین اقتصــادی خصوصــی بیشــتر
ساخته شود .عکس آن هرگاه دریک اقتصاد مناسب دانسته شود تابرای مجادله یا خود دارای از یــک حــالت
توام پولی )حالت انفالسیون( تقاضای مجمـوعی دراقتصــاد محـدود سـاخته شـود دراین حـالت ازنقطـه نظـر
سیاست اقتصادی مطلوب وقابل توسعه این است تا دولت سرمایه گذاری هــای خــودرا از طریــق اســتقراض
از سیستم بانکی ویا استقراض خارجی تمویل نکرده بلکه از طریق عواید خــارجی تمویــل نمــوده ودر تحت
شرایط معین جهت نایل شدن به این هدف همچنان نرخ هـای مالیـه را نـیز بـه صـورت مـوقت بلنـد بـرد .تـا
توسط آن یک قسمت قدرت خرید اضافی از اقتصاد جذب گردیده ودرنتیجه آن یــک حــالت اســتقرار بوجــود
آمده بتواند.
اتخاذ تدابیر فوق خاصتا نـزد چـنین سـرمایه گـذاری هـای دولت مناسـب دانسـته میشـود کـه ضـرورت آنهـا
ازنقطه نظر اقتصاد ملی به پیمانه بــزرگ احســاس گردیــده وانصــراف یــا بــه تعویــق انــداختن شــان از نظــر
سیاست کانژانکتور مطلوب دانسته نشود .
دریک نظام اقتصاد بازار که یکی از مشخصات آن داشتن ملکیت خصوصی درعوامــل تولیــد اســت تفــاوت
های زیادی را در توزیع عاید بین طبقات مختلف مردم بوجود میآورد.
روی این اساس امروز تقریبآ درتمام کشورهای که دارای نظام اقتصاد بازار اند دولت های سعی مینمایند تا
در چوکات سیاست های اقتصاد واجتماعی شان به منظور فراهم ساختن زمینه بــرای رفــاع عمــومی توســط
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}59
][Fiscal Policies سیاست های مالی
تدابیر و وسایل اختصاص یافته سیاست های اقتصادی ومالی این تفــاوت هــا را تــا انــدازه یی ازبین بــرده یــا
تقلیل بدهند .
تطبیق قانون اصالحات اراضی وقانون مالیات بر اراضی مترقی وقانون مالیات برعایــدات مــترقی درنظــام
های اقتصاد بازار درجوار سایر اهداف از قبیل تقویه بنیه مالی دولت ازطریق بلند بردن مولدیت درسکتور
زراعت برای برآوردن هدف توزیع مجدد عاید یک وســیله فــوق العــاده مهم محســوب میگــردد زیــرا توســط
دریــافت انــواع عوایــد مالیــاتی فــوق دولت عوایــد بیشــتر را از دریــافت کننــده گــان عایــد بلنــد بدســت آورده
وازطریق مصارف خود آنرا برای منافع تمام مردم بکار می اندازد که درنتیجه آن دریافت کننده گــان عایــد
پایین نیز از مصارف دولت مستفید میگردند .
قبل از این که درمورد تاثیرات استقراض دولت باالی توزیع مجدد عاید صحبت به عمل آید نخست بایــد این
مساله دانسته شود که کدام اشخاص اسناد قرضه دولت را خریداری مینمایند وکدام اشخاص مالیات را برای
پرداخت ربح قرضه های دولتی تادیه مینماید.
درصورتیکه خریداران اسناد قرضه دولتی وتادیه کننده گان مالیه عین اشخاص باشند استقراض دولت یــک
تاثیرات بی طرف را باالی توزیع مجدد عاید دارا میباشد چه دراین صورت تادیه کننــده مالیــه یــک قیســمت
قدرت خرید خودرا که توسط مالیه از دست میدهند درباره آنرا از طریق دریافت ربح اسنات قرضــه دولــتی
بدست میآورند.
این حالت درساحه عمل درصورتی تحقق یافته میتواند که مبلغ مالیه تادیه شده مساوی به مبلغی باشد کهآنرا
تادیه کننده گان مالیه از طریق دریافت ربح از مدارک خریداری اسناد قرضــه دولت بدســت می آورنــد .امــا
درواقعیت امر تحقق یافتن این مسئله درساحه عمـل نـاممکن میباشـد زیـرا دریـک مملکت مالیـات تقریبـا از
تمام مردم دریافت میگردد درحالی که خریداران اسناد قرضه دولت تمام مــردم نبــوده بلکــه تعــداد محــدودی
(بصورت عموم دارنده گان پس انداز وسرمایه) از مردم میباشند بــر اســاس مطــالب فــرق در واقعیت تادیــه
کننده مالیه ودریافت کننده گان ربح اسناد قرضه دولتی عین اشخاص نبوده بنابرآن استقراض دولت تاثیرات
بی طرف را دارا نبوده بلکه تاثیرات باالی توزیع مجـدد عایـد وارد مینمایـد .چـون دریـافت کننـده گـان ربح
اسناد قرضه دولتی بصورت عموم دارنده گان پس انداز وسرمایه اما تادیه گننــده گــان مالیــه جهت پــرداخت
ربح اسناد قرضه دولتی تمام مردم میباشد ( خصوصا درصورت مالیات غیرمستقیم) بنـابرآن توزیـع مجـدد
عاید به نفع دارنده گان بلند تمام شده ویک ساختمان نا مساعد و عاید دارائی را نتیجه میدهد( .)P.24 . 27.
با وجود این چنین تفاوت های قوی درتوزیع عاید به نوبه خـود تـابع مصـرف اقتصـاد مجمـوعی را طـوری
تغیر میدهد که سهم مصرف کاهش یابد زیرا دریــافت کننــده گــان عایــد بلنــد کــه بــه تناســب عایــد شــان ســهم
مصرف کمتر را دارا میباشند عاید شان هنوز افزایش یافته وبرعکس دریافت کننده گان عاید پایین کـه سـهم
مصرف شان به تناسب عاید بیشتر میباشد ( زیرا برطبق قانون انگــل Engelمصــارف ضــروریات حیــاتی
یک قسمت بیشتر دریافت کننده عاید پایین را احتوا مینماید) عاید شان تقلیل میابد.
به اساس این نوع تاثیرات نــامطلوب اســتقراض دولت بــاالی توزیــع مجــدد عایــد امــروز در اکــثر مناقشــات
نظری اغلبا یک نظر بد بینانه (بخصوص از نقطه سیاســت اجتمــاعی ) درمــورد تــاثیرات اســتقراض دولت
وجود دارد به این معنی که استقراض دولت بسوی تمرکز عاید رهنموی میشــود .این تمرکــز عایــد همچنــان
میتواند به نوبـه خـود بـاعث بوجـود آوردن تمرکـز دارایی شـود زیـرا عایـد اسـت کـه سـبب تشـکیل دارایی
میگردد ودارایی است که توزیع عاید را تعیین مینماید.
چون امروز یکی از اهداف اساسی سیاست اقتصادی وسیاسـت اجتمـاعی عبـارت از ازبین بـردن یـا ال اقــل
تخفیف دادن تفاوت های زیاد عاید دربین مردم است بنابرآن وقتی که استقراض دولت تاثیرات متذکره فــوق
را باالی توزیع مجدد عاید وارد مینماید دراینصورت یک تضاد اهداف بین هــدف سیاســت اســتقراض دولت
وهدف سیاست اجتماعی دولت عرض وجود مینماید.
بــرای ازبین بــردن تــاثیرات نــامطلوب اســتقراض دولت بــاالی توزیــع مجــدد عایــد بایــد دولت درچوکــات
سیاستهای مالی وسیاست های اجتماعی خود سعی نماید تا اسناد قرضه دولتی را طوری بفـروش برسـاند تـا
مردم کم عاید به پیمانه هرچه بیشتر در خریداری آن سهم گرفته بتواند .اتخاذ این نوع تدابیر سیاســیت مــالی
وقتی جامعه عمل پوشیده میتواند که ارزش اسمی اسناد قرضه دولتی مطابق بـه شـرایط اقتصـادی ودرنظـر
گرفتن سطح عاید مردم طوری تعیین گردد که تقریبا تمام مردم قدرت خرید آنرا داشته باشند تا بــدین وســیله
برای تمام مردم این امکان میسر گردد که قسمتی از عاید خودرا که از طریق پرداخت مالیه ازدست میدهند
دوباره آنرا ویا الاقل قسمتی از آنرا از طریق دریافت ربح اسناد قرضه دولتی بدست آورده بتواند .
روی این اساس در ایاالت متحده امریکا در حدود نسب استقراض دولت از بانک هــا وبیمــه هــای اجتمــاعی
دریافت گردیده وقسمت اعظم نصف باقی مانده آنرا از صندوق های پس انداز شرکت های بیمــه ،صــندوق
تقاعد دریافت گردیده وصــرف یــک قمســت نــاچیز آن از دریــافت کننــده گــان عایــد بلنــد بدســت میایــد .درآن
صورت تبعآ از ربح استقراض دولت صرف متمولین استفاده نکرده بلکــه زمینــه بــرای اســتفاده تمــام مــردم
مساعد گریده ودرنتیجه تاثیرات منفی وتراکمی استقراض دولت بــاالی توزیــع مجــدد عایــد ازبین بــرده شــده
میتواند.
قبل از اینکه درمورد تاثیرات تادیه واپس قروض دولتی صحبت بعمل آید باید متذکر شد کــه وســایلی را کــه
دولت جهت تادیه واپس قروض خود بکار میبرد ازکدام منابع بدست میآیند .درعین حال موضوع مهم دیگــر
عبارت از این است که آیا تاثیرات تادیه واپس قروض دولــتی نظربــه قرضــه دهنــده گــان بــرای دولت فــرق
مینماید ویا خیر.
چون تهیه وسایل مالی مورد ضرورت جهت تادیه واپس قروض دولتی از طریق فروش دارایی هــای دولت
امروز کمتر مورد سوال قرار میگیرد بنابرآن برای تهیه وســایل مــالی بصــورت عمــومی دو امکــان وجــود
دارد یک امکان آن عبارت از این است که عین انقضــای موعـد قــروض دولت میتوانــد وســایل مــالی مــورد
ضرورت از طریق خلق پول بانکی بدست آورده وتوسط آن قروض خودرا تادیه نماید.
امکــان دومی آن عبــارت از این اســت کــه درصــورت ایجــاب شــرایط واوضــاع اقتصــادی دولت میتوانــد
توسطدریافت مالیات (ازطریق بلند بردن تعرفه های مالیاتی موجوده یــا وضــع نمــودن مالیــات جدیــد ویــا بــا
استفاده از هردوامکان) وسایل مالی مورد ضــرورت خــودرا بدســت آورده وتوســط آن قرضــه هــای خــودرا
تادیه نماید .درصورت هردوامکان فوق تبعآ تاثیرات کامآل متفاوت باالی اقتصاد وارد میگردد به این معــنی
که هرگاه درصورت خلق پول بانــک مرکــزی درعین حــال بــه همــان پیمانــه افــزایش درعرضــه مجمــوعی
اقتصاد بوجود میاید تا تقاضای ایجاد شده توسط خلق پول را جذب نماید درین صـورت بـا افـزایش تقاضـای
مجموعی نظربه عرضه مجموعی قیمت ها بلند میروند .هرگاه دولت وسایل مــالی مــورد ضــرورت خــودرا
جهت تادیه واپس قروض از طریق بلند بردن تعرفه های مالیاتی موجوده یا وضــع مالیــه جدیــد بدســت آورد
دراینصورت تــاثیرات انقباضــی یــا محــدود کننــده رابــاالی اقتصــاد وارد مینمایــد زیــرا درینصــورت توســط
پرداخت مالیه بیشتر به دولت قدرت خرید از مالیه دهنده گان به دولت انتقال یافتـه وبـه همـان انـدازه قـدرت
خرید مالیه دهنده گان کاهش میابد .
این نوع تاثیرات انقباضی تهیه وسایل مالی مورد ضرورت دولت جهت تادیه واپس قروض دولــتی تــابع بــه
ترکیب وساختمان عواید مالیاتی (سیستم مالیاتی) بوده وبنابرآن نظربه ساختمان مختلف سیستم های مالیـاتی
درهرمملکت نظربه شرایط خاص آن بصورت متفاوت میباشد .
بطور مثال تاثیرات انقباضی زیرا که مالیات برمصارف عمومی باالی اقتصاد وارد مینماید نظربه تــاثیرات
انقباضی مالیات برعایدات مترقی به مراتب بیشتر و وسیع تر میباشد زیرا درصورت مالیــات بــر مصــارف
عمومی تمام مصرف کننده گان از طریق خریداری امتعه ایکه مالیات بــاالی آن وضــع شــده اســت متضــرر
میشوند درحالی که درصورت مالیات برعایدات مـترقی تـاثیرات مالیـه صــرف بـاالی یـک طبقـه محـدود و
معین که عاید بلندتر از معافیت مالیاتی را دارا میباشند وارد میشود.
چون مالیات برمصارف عمومی به کته گــوری مالیــات غیرمســتقیم تعلــق دارد بنــابرآن هرقــدر ســهم عوایــد
مالیاتی یک مملکت از مدرک مالیات غیر مستقیم به پیمانــه بیشــتر باشــد بــه همــان پیمانــه بلنــد بــردن عوایــد
مالیاتی دولت ازین طریق تاثیرات انقباضی بیشتر و وسیع تری را باالی اقتصاد وارد مینمایــد .درتوزیعــات
فوق صرف راجع به یک جهت موضوع یعنی تاثیرات تادیه قروض از طریق دولت صــحبت بــه عمــل آمــد
اکنون باید جهت دیگر موضوع مطرح بحث قرار داده شود بــه این معــنی کــه وقــتی کــه قرضــه دهنــده گــان
قرضه های خودرا از دولت دریافت مینماینـد پـول هـای خـودرا درکـدام مـدارک بـه کـار می انـدازدودراین
صورت چه نوع تاثیرات را باالی اقتصاد وارد مینماید .
وقتی که دولت قرضه های که از بانک مرکزی دریافت نموده دوباره آنرا واپس تادیه نماید دراینصورت به
اندازه مبلغ قروض تادیه شده ومقدار پول از جریان اقتصاد کاهش یافته وتاثیرات انقباضی را باالی اقتصــاد
وارد مینماید .زمانیکـه بانـک مرکـزی دوبـاره وسـایل مـذکور را بـرای تقاضـا کننـده گـان بـه قرضـه بدهـد
درینصورت تاثیرات توسعوی را باالی اقتصاد وارد مینماید .درصورت تادیه واپس قرضه هــای دولــتی بــه
مردم باید نخست بین خانواده های خصوصی وتصدی های خصوصی تفریق به عمل آید.
خانواده های خصوصی بصورت عموم قرضه های را که به دولت اعطــا مینماینــد از پس انــداز هــای دوره
های قبلی میباشد که به منظور اهداف و مقاصد معین صورت میگیرد بنابرآن هیچگاه آرزوی این نمیداشــته
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}63
][Fiscal Policies سیاست های مالی
باشند تا حین دریافت واپس قرضه های خود ازدولت مبالغ مذکور را برای اهداف استهالکی به کار اندازنــد
بلکه میخواهند این مبالغ دریافت شده را دوباره برای هدف پس انداز ویا تمویل وســرمایه گــذاری هــا ســوق
بدهند که درنتیجه سبب توسعه سرمایه گذاری ها در اقتصــاد میگــردد درصــورتیکه دولت قرضــه هــا را از
تصدی ها دریافت نموده باشند و قرضه های آنها را دوباره تادیـه نمایـد تصــدی هـای مـذکور این وسـایل را
برای مقاصد استهالکی را بکار نبرده بلکــه بصــورت عمــوم میخواهنــد تــا این وســایل بدســت آمــده را جهت
تمویل خودی سرمایه گذاری ها بکار اندازند که به تعقیب آن تقاضای تصدی ها برای عوامل تولیــد افــزایش
یافته ودرنتیجه تاثیرات توسعوی را باالی تقاضای مجموعی اقتصاد وارد مینمایــد .چــون در مبحث فــوق از
تاثیرات توسعوی وتاثیرات محدود کننده یا انقباضی تادیه واپس قروض دولت صحبت بعمل آمد بنابرآن باید
دانسته شود که تاثیرات خالص آن باالی اقتصاد از چه قرار است .
تاثیرات خالص تادیه قروض باالی اقتصاد مجموعی از تفاوت بین تاثیرات انقباضی تهیـه وسـایل وتـاثیرات
توسعوی به کار انداختن وسایل فوق بدست میاید به این معنی که وقـتی کـه هـردو نـوع تـاثیر مـورد مقایسـه
قرار داده شود ازروی آن فهمیده شده میتواند که آیا تاثیرات توسعوی تادیه واپس قروض دولتی بیشتر اســت
یا تاثیرات انقباضی آن .
استقراض خارجی دولت میتواند یا دراثــر محــدودیت هــای وســایل تمــویلی داخلی یــا ازروی دالیــل اقتصــاد
امتعوی صورت گیرد .هرگاه استقراض بشکل امتعه صورت گیرد درین صورت اشیا بصـورت مسـتقیم بـه
دسترس مملکت مدیون قرار میگیرد اگر استقراض بشکل اسهار باشد درینصــورت یــا توســط آن خریــداری
از مملکت داین ویا ممالک دیگر صورت میگیرد ویا اینکه توسط بکار انداختن آن در داخل مملکت مــدیون
اشیا وخدمات اضافی بوجود میآید .به مقابل این ایجاد منابع اشیا اضافی همچنان یک جریان بعدی اشــیا ویــا
خدمات از مملکت مدیون به مملکت داین قرار دارد که دراثر تادیه قروض صورت میگیرد .
معذالک در اثنای مدت قروض موجودی اشیا وخدمات در داخل مملکت مــدیون زیــاد گردیــده وعالوه بــرآن
این امکان برای مملکت مدیون میسر میگردد تا یک مکلفیت واقعی که دریک اقتصاد توسط سرمایه گذاری
های فعلی دولت ایجاد میگردد به اساس مدت قروض باالی چندین نسل آینده به تقویــق انداختــه شــود )تقســیم
شود(که دراین مورد درمبحث آینده تحت عنوان تقسیم بار قروض صحبت خواهند شد .این نقطــه نظــر یعین
تقسیم بار قروض باالی نسل های آینده بخصوص درصورت قروض انکشافی دارای اهمیت زیادی است( .
)P. 26 . 11
استقراض خارجی برای مملکت مدیون امکان تولید منابع واقعی را امکــان پــذیر ســاخته وتوســط آن مملکت
مدیون را قادر میسازد تا دست گاه های سرمایوی اضافی را تهیه نماید .هرگاه این دســتگاه هــای ســرمایوی
اضافی بسوی استفاده بهـتر از عوامـل تولیـد رهنمـویی شـده ودرآمـدی کـه ازآن بدسـت میآیـد نظـر بـه ربح
قروض وتادیه اقساط آن بیشتر باشد درینصــورت مملکت مــدیون مفــاد نمــوده وبنــابرآن اســتقراض خــارجی
تاثیرات مثبت را بــاالی مولــدیت اقتصــاد ودرنتیجــه بــاالی بلنــدبردن محصــول اجتمــاعی یــا عایــد ملی وارد
مینماید)P.447. 21( .
بنابرآن بادرنظر گرفتن این مزایای استقراض خارجی مملکت مدیون میتواند بوسیله اســتقراض خــارجی بــه
سهولت پروبلم های را حل نماید که حل آنها به کمک استقراض داخلی یا دیگر منابع تمویلی داخلی یا اصال
امکان پذیر نبوده ویا تنها به یک پیمانه ناچیز و ناکافی امکان پذیر میباشد)P.76. 15 ( .
عالوه برآن توسط استقراض خارجی مملکت مدیون میتواند اسهار مورد ضرورت خودرا تهیه وتدارکنمایــد
تا اکنون دراطراف جنبه های مثبت ومزایای استقراض خارجی دولت صحبت گردید ،اما در عین حال بایــد
مذکر شد که استقراض خارجی در تحت شرایط معیین تاثیرات منفی وناگوار را نــیز بــاالی اقتصــاد مملکت
مدیون وارد نموده میتواند .مثال اگر استقراض خارجی (بخصوص قرضه های دارای ربح) بــه پیمانــه زیــاد
در اهداف غیرتولیدی به کار انداخته شود دراینصورت نه تنها یک فشار را باالی تقلیل منابع در دوره های
آینده (هنگام تادیه قروض) بلکه همچنان مشکالت در توازن بیالنس تادیات مملکت مدیون نیز وارد مینماید.
درمورد این که استقراض خارجی چه نوع تاثیرات را باالی انکشــاف اقتصــادی مملکت مــدیون وارد کــرده
میتواند نخست بایست متذکر شد که تاثیرات استقراض خارجی باالی انکشاف اقتصادی مربوط به این اســت
که مملکت مدیون وسایل بدست آمده از طریق استقراض برای تمویل چگونه اهداف بکار می اندازند.
هرگاه مملکت مدیون وسایلی را که بوسیله استقراض بدست میــآورد موفــق گــردد تــا آنــرا در داخــل مملکت
برای تمویل اهداف تولیدی (پــروژه هــای تولیــدی ونــافع) بکــار انــدازد دراینصــورت زمینــه بــرای افــزایش
دارایی ملی در داخل مملکت مــدیون مســاعد گردیــده ودرنتیجــه اســتقراض خــارجی تــاثیرات مثبت مولــد را
باالی اقتصاد وارد مینماید .به هر صورت اگر دربکار انداختن وسایلی که از طریــق اســتقراض بدســت می
آید دقت وتوجه کافی مبذول گردیده وبرای تمویل پروژه های انکشافی بکار انداخته شود بدون شــک عملیــه
رشد اقتصادی را درداخل مملکت مدیون سریع تــر مینمایــد .چنانچــه ممالــک تحت قیمــومیت برطانیــه کبــیر
وحتا ایاالت متحده امریکا اگر درمرحله اول انکشافی خودها از استقراض خارجی استفاده نمیکردنــد ممکن
به چنین سرعت به انکشاف اقتصادی فعلی خود ها نایل شده نمیتوانستن.
ایاالت متحده امریکا درقرن 19به کانادا درنیمه اول قرن 20قسمت مهم وقابل مالحظه وسایل مالی مورد
ضرورت را برای تمویل پروژه های انکشافی خودها از طریق استقراض خارجی بدست آوردند .
درصورت بکار انداختن استقراض خارجی درداخل مملکت مدیون از ظرفیت های تولیدی موجوده اســتفاده
سعی واعظمی امکان پذیر گردیده ودرنتیجه موجودی ســرمایه واقعی درداخــل مملکت بلنــد مــیرود .بــا بلنــد
رفتن تولیــد درمملکت مــدیون امکانــات بــرای صــادرات اضــافی اشــیا فــراهم میگــردد .چناچــه درواقعیتنــیز
مشاهده میتواند که در حوالی قرن 19بسیاری از ممالک مدیون دراثر بکار انداختن وســایلی کــه از طریــق
استقراض بدست آورده بودند صادرات خودها را (بخصوص صادرات مواد خام ومواد ارتزاقی) بــه پیمانــه
زیاد توسعه دادند .این ممالک عوایدی را که از طریق فروش اشیای صــادراتی بدســت آوردنــد یــک قســمت
آنرا برای تادیه ربح واقساط قروض بکار انداخته وبا قسمت دیگر آن توانســتن بصــورت مــداوم زمینــه بلنــد
بردن رفاه را درداخل کشور مساعد سازند.
بنابرآن با درنظر گرفتن تجارب دیگر ممالک چنین ابراز نظر شــده میتوانــد کــه در ممالــک روبــه انکشــاف
امروزی ازقبیل ممالک آسیایی – ممالک افریقایی وقسمتی از ممالـک امریکـایی جنـوبی کـه یکی از عالوه
مشخصه ومشترک شان عبارت از فقر ودر نتیجه قلت سرمایه است این مشکل تنهــا وقــتی ازبین بــرده شــده
میتواند که موجودی سرمایه در داخل این ممالک بلند بــرده شــده بتوانــد .چــون دریــک آینــده نزدیــک وقابــل
تخمین این امکان درممالک روبه انکشاف میسر شــده نمیتوانــد تــا این قلت واحتیــاج ســرمایوی را در داخــل
مملکت از طریق تشکیل سرمایه درداخل کشور مرفوع نمایند بنــابرآن اســتقراض خــارجی وســیله مهمی را
برای تهیه وسایل سرمایوی نشان میدهد.
چنانچه تقریبا درتمام ممالک روبه انکشاف وهمچنان در افغانستان بخصــوص از زمـان روی دسـت گـرفتن
پالن های اقتصادی پنج ساله تا امروز قسمت مهم وسایل مالی مورد ضرورت دولت از طریـق کمـک هـای
انکشافی بالعوض واستقراض بدست آمده است.
قرضه های را که افغانستان برای تمویل پروژه های انکشــافی خــود از آغــاز پالن پنج ســاله اول تــا امــروز
دریافت نموده است ودرآینده نیزدریافت مینماید از نظـر تـاثیرات آن بـاالی نسـل هـا حسـب آتی مـورد بحث
قرار میگیرد.
اول :هرگاه قروضی را که دولت دریافت مینماید برای تمویل پروژه های نافع دولتی یعنی پــروژه هــای کــه
عواید مستحصله ازآنها تکافوی ربح واقساط قروض را کرده بتوانــد بکــار انداختــه شــود دراین صــورت از
یک طرف مولدیت درمملکت بلند رفته وازطریق دیگر ممکن است هیچ نوع فشاری را از طریق پــرداخت
مالیه بیشتر باالی نسل های آینده وارد نه نماید زیرا اصل قرضه وربح آن توسط عواید بدست آمــده از خــود
پروژه های مذکور تکافو میگردد ازقبیل بکار انداختن قرضه های دولت درتصدی ها وفابریکات دولتی.
دوم :درصورتیکه قرضه های دولت برای تمویل پروژه های زیربنایی ویا سایر موسسات عام المنفعه بکار
انداخته شود دراین صورت قدرت تولیدی مملکت درآینــده بلنــد مــیرود زیــرا بــدون موجــودیت زیربنــا هــای
اقتصادی امکان انکشاف ودرنتیجه بلند رفتن محصول اجتماعی یا عاید ملی دریک مملکت امکان پذیر شده
نمیتواند .چون ازین نوع پروژه های زیربنایی دولت کدام عواید مستقیم را مانند پروژه های نافی ویــا ســایر
تصدی های دولتی بدست آورده نمیتواند بنابر آن مجبور است تامصارف را که دراین پروژه های زیربنایی
عام المنفعه متقبل گردیده است از طریق دریافت مالیات از مردم جبران نماید.
عده از اقتصاد دانان به این نظر اند که تقسیم بار قروض بـاالی نسـل هـای آینـده از طریـق دریـافت مالیـات
برای تادیه قروض درساحه عمل بصورت عادالنه مالیاتی یا کتمان مالیاتی از متحمل شدن بارقروض شــانه
خالی نمـوده وعـده یی ممکن اسـت فعـالیت هـای تولیـدی خودهـا را بـه خـارج انتقـال داده وبـدین طریـق از
پرداخت مالیات خود داری نمایند که درنتیجه آن تحمیل بار قروض باالی نسل های آینـده بصــورت عادالنـه
صورت گرفته نمیتواند .بنابرآن این نوع امکان استعمال قرضه های دولت بصورت عمــوم مکلفیت مالیــاتی
نسل های آینده را بیشتر میســازد تمویــل این نــوع مصــارف دولت از نســل هــای آینــده از نظــر تیــوری وبــه
خصوص از نظر مسگریف ( )Musgraveنیز عادالنه ظــاهر میشــود زیــرا منــافع این نــوع پــروژه هــای
دولتی بعداز تکمیل پروژه های متذکره ومدت نسبتا طــوالنی تــر بدســت آمــده وازین منــافع نســل هــای آینــده
استفاده مینمایند (.)P.71. 13
بنابرآن مطابق به پرنصیب تادیه مطابق به استفاده Pay as you useبایست استفاده کننده گــان درتمویــل
مصارف این نوع پروژه های دولت نیزسهم گیرند .به ارتباط این موضوع سوالی کــه عــرض انــدام مینمایــد
عبارت از این است که چه نوع منافع را نسل های آینده ازینوع پروژه های دولتی متمتع میشوند .
به جواب این سوال بایست متذکر شد که تمام پروژه های زیربنــایی دولت از یــک طــرف بــاعث بلنــد بــردن
قدرت تولیدی مملکت درآینده گردیده وازطرف دیگرپس انداز ها را برای افراد خصوصی نیز امکـان پـذیر
میسازد .درمورد اینکه زیربنای های اقتصادی باعث بلند بــردن قــدرت تولیــدی مملکت میگــردد .هیچ جــای
شک وتردید موجــود نبــوده بنــابرآن دراین جــا راجــع بــه امکــان دومی دومی یعــنی این کــه این زیربنایهــای
اقتصادی چگونه پس انداز ها را برای اشخاص خصوصی امکان پذیر میسازد صحبت میشود .
فرض میشود دولت افغانستان یک قرضه را بدست آورده توسط آن یک شاهراه مـدرن وعصـری را اعمـار
مینماید که چندین محالت را از نظر ترانسپورتی وصل ساخته ومسافه را کوتاه میســازد .اکنــون بــه ارتبــاط
موضوع دیده میشود که اعمار این شاهراه چه نوع تاثیرات را باالی عاید اشخاص خصوصی وارد مینمایــد
که دراین جا چند مسال آن طور آتی تذکر داده میشود:
اول :وسایل نقلیه اشخاص خصوصی ایکه ازین شاهراه عبور مینمایند ازیک طرف اسـتهالک وسـایل نقلیـه
شان نظربه شاهراه قدیم به پیمانه زیادی تقلیـل یافتـه واز طـرف دیگـر نظربـه کوتـاه شـدن فاصـله مصـرف
بنزین ویا سایر مواد محرکه وسایل نقلیه کمتر میگردد .بنابرآن دراین مثال دیده شــد کــه اســتفاده از شــاهراه
جدید که ازطریق استقراض دولت تمویل گردیده است سبب کاستن مصرف مالکین وسایل نقلیه میگردد.
چون برطبق نظر کینز J.M. Keynesهر عامل اقتصادی یک قسمت عاید خودرا مصــرف وقســمت بــاقی
مانده آنرا پس انداز مینماید بنابرآن وقتی که مصرف آن کمتر گردید پس انداز آن بلند میرود.
دوم :درنتیجه کوتاه شدن فاصله امکان انتقال محصوالت ازیک محل به محــل دیگــر ســهل تــر و ارزان تــر
گردیده وزمینـه بـرای بوجـود آوردن اختصـاص در تولیـد محلی مسـاعد میسـازد کـه این امـر بـه ذات خـود
موجوب بهبود تولید ازنظر کمیت وکیفیت گردیده وعاید مولدین را بلند میبرد .
سوم :کوتاه شدن فاصله همچنان تـاثیرمهم را بـاالی تفـاوت قیمت هـای محلی نـیز وارد مینمایـد زیـرا درین
صورت مصرف انتقال ویا کرایه اموال کمتر میگـردد .چنانچـه قبـل از اعمـار تونـل سـالنگ کـه مهم تـرین
پروژه مواصالتی افغانستان را درپالن پنج ساله اول تشکیل میداد تفاوت قیمت ها درفی سیر گنــدم خربــوزه
وســایر محصــوالتی کــه در صــفحات شــمال مملکت تولیــد میگردیــد دربــازار کابــل بصــورت نســبی بلنــد
بود .درحالی که امروز این تفاوت های قیمت به پیمانه زیادی تقلیل یافته است که این به نوبه خــود مصــرف
مستهلکین را تقلیل داده ویا به عباره دیگر باعث بلند بردن پس انداز های شان گردیده است.
بنابرآن مثال های فوق واضح میسازد که اعمار یک شاهراه مـدرن و عصــری مفـاد هـای را بـرای مـالکین
وسایل نقلیه ،مولدین ومستهلکین وارد نموده ودرنتیجه باعث بلند بردن عاید وپس انــداز آنهــا میگــردد چــون
بلندرفتن عاید وپس انداز توسط پروژه زیربنایی دولت بوجود میاید بنابرآن بایست یک قسمت آنرا برایدولت
مالیه بپردازند تا ازطریق آن مصارف دولت تمویل گردد ازتذکرات فوق چنین نتیجه گیری میشود که تمویل
مصارف دولت ازطریق استقراض در پروژه هــای نــافی وتولیــدی وهمچنــان درپــروژه هــای زیربنــایی کــه
قدرت تولیدی ممکلت را درآینـده بلنـد بـرده میتواننـد بـرای افغانسـتان مفیـد دانسـته میشـود .بـاالخره امکـان
دیگری نیز موجود شده میتواند وآن عبــارت از این اســت کــه دولت وجــوه قرضــوی را درمــدارکی بــه کــار
اندازد که نه باعث بلند برای قدرت تولیدی مملکت گــردد ونــه پس انــداز هــا را بــرای اشــخاص خصوصــی
امکان پذیر سازد این نوع مصارف دولت بنـام مصــارف غـیر تولیـدی یـاد گردیـده وتمویـل شـان از طریـق
استقراض مورد تردید قرار داده میشود.
فصل پنجم
انفالسیون در اقتصاد وقتی بوجود میاید که حجم پول به اندازه تقاضای مجموعی در اقتصاد بنا بر هر علت
که باشد افزایش یافته و به مقابـل آن یـک افـزایش مطـابقت کننـده ای در عرضـه مجمـوعی اقتصـاد بوجـود
نیامده باشد .تقلیل ارزش پول در نتیجه انفالسیون پرابلم های اضافی را برای دولت بوجود میــآورد ،و بــه
این معنی که باید بودجه دولت با شرایط تغییر خورده اقتصادی که علت آن انفالســیون میباشــد مطــابقت داده
شود.
انفالسیون اساسات بودجه و خاصتًا اساس دقیــق بــودن بودجــه را نــیز متضــرر میســازد بــه این تــرتیب کــه
تغییرات را که در انکشاف آینده عواید و مصارف دولت به وجود آورده و ســنجش اقالم بودجــه یعــنی اقالم
عواید و مصارف را بصورت دقیــق نــا ممکن میســازد .چــون در صــورت تقلیــل ارزش پــول قــدرت خریــد
حقیقی دولت پایین آمده بنا برآن دولت مجبور میشود تـا این مصـارف اضـافی را یـا از طریـق تشـکیل یـک
بودجه بعدی و یا تغییر بودجه موجوده تکافو نماید که در صورت تشکیل بعــدی پرنســیب وحــدت بودجــه و
در صورت تغییر بودجه موجوده اساس علنیت بودجــه متضــرر میســازد .کــه این بی تناســبی هــا و بوجــود
آمدن انفالسیون باالی عواید و مصارف دولت تاثیراتی را بجا میگذارد .
اینکه کدام عوامل باعث بوجود آمدن انفالسیون در یک کشور میشود مختصرًا در ذیل به آن اشاره میکنیم :
چون در نظام اقتصاد بازار آزاد قسمت عمده عواید دولت از طریق عواید مالیــاتی بــه دســت میایــد بنــابر آن
باید اولتر این مسئله مورد مطالعه قرار داده شود که انفالسیون چه نوع تاثیرات را باالی این منابع عایــداتی
دولت وارد می نمایند .انکشاف عوایدمالیاتی دولت در حالت انفالسیون تابع به عوامل ذیل می باشد.
الف :یکی ازجمله عوامل مهم در انکشاف عواید مالیاتی دولت عبارت از نــوعیت اســاس ســنجش مالیــه می
باشد .یعنی اگر اساس سنجش مالیه در حالت انفالسیون افزایش یافته باشد .عواید مالیاتی دولت نــیز بــاال می
رود .مثال در صورت بلند رفتن مفاد (به خصوص در آغاز انفالسیون چه فابریکه ها و تصدی ها مواد خام
مورد ضرورت خودرا به قیمت های قبل از انفالسیون و نازل خریداری نمــوده و در نتیجــه مصــارف تمــام
شد شان نیز پایین می باشد .در حالیکه محصــوالت کــار تمــام شــان را بــه قیمت هــای روز و انفالســیون بــه
فروش رسانیده ودر نتیجه مفاد بیشتر را نیز به دست میاورد) عواید دولت از طریق مالیات برمفــاد افــزایش
می یابد .و در صورت تقلیل مفاد (خاصتا در صورت پیشرفت انفالسیون که از یـک طـرف مصــارف تمـام
شد تصدی ها از طریق بلند رفتن قیمت مواد خام ,بلند رفتن مزد وغیره افزایش یافتــه و از جــانب دیگــر بــه
نســبت بلنــد رفتن قیمت هــا ممکن اســت در فروشــات شــان نــیز نتقیض بعمــل آیدکــه در نتیجــه آن مفــاد آنهــا
نیزپایین میاید) برعکس آن عواید دولت نیز تقلیل میابد .در صورتیکه اساس سنجش مالیه در جریــان عملیــه
انفالسیون ثابت باقی مانده باشد .مثال در صورت مالیات بـر اراضــی کـه مالیـه بـه اسـاس فی جـریب یـا فی
هکتار دریافت گردد در این صورت چون عواید دولت افزایش نمی نماید بنــابر آن مصــارف اضــافی بــرای
دولت عرض وجود می نماید .بصورت عموم سه شکل آتی مشاهده شده می تواند.
اساس سنجش مالیه بلند رفته و عاید دولت نیز بلند می رود .که در این صورت هرگاه عواید دولت به •
تناسب درجه افزایش انفالسیون یا سطح قیمت ها بلند رفته باشد کدام مصارف اضافی را بــرای دولت
به وجود نمیاورد و اگر عواید دولت نظر به درجه افزایش سطح عمومی قیمت ها کمــتر باشــد در این
صورت نیز مصارف اضافی را برای دولت به وجود میاورد.
در صورت که اساس سنجش مالیه نزول کرده باشد .دراین صورت طبعا عواید دولت نظر بــه حــالت •
قبل از انفالسـیون نـیز کمـتر گردیـده و در نتیجـه مصــارف اضــافی بیشـتر را بـرای دولت بـه وجـود
میاورد که این مصارف اضافی باید ازطریق دریافت قرضه های داخلی ویا خارجی نمویل گردد.
در صورت اساس سنجش مالیه ثابت باقی مانده باشد در این صورت چون عواید مالیــاتی دولت ثــابت •
باقی می ماند در حالیکه قیمت ها بلند می باشــد بنــابر آن مصــارف اضــافی را بــرای دولت بــه وجــود
میاورد.
ب :انکشاف عواید مالیاتی به صورت عموم و همچنین در حالت انفالسیون تابع به طرز تشکیل تعرفه هــای
مالیاتی است یعنی اگر تعرفه مالیاتی به صورت مترقی باشد در این صورت انکشاف عوایــد نــیز بــه پیمانــه
قویتر و اگر به صورت متناسب باشد به پیمانه ضعیفتر می باشد.
ج :انکشاف عواید مالیاتی تابع به ذهنیت مالیاتی مکلفین مالیاتی می باشـد .چـه بـا وجـود افــزایش در اسـاس
سنجش مالیه هرگه مکلفین مالیه عواید حقیقی خودرا اظهــار نکــرده و یــا قســمت آن را پنهــان نماینــد در این
صورت به تناسب عاید پنهان شده عواید مالیاتی دولت تقلیل می یابد.
در مورد اینکه انفالسیون چه نوع تاثیرات را بــاالی مصــارف دولت وارد می نمایــد بایــد نخســت بین چــنین
انواع مصارف دولت که به اساس مکلفیت های قانونی تعیین می شوند و چنین انواع مصــارف کــه تــابع بــه
شرایط بازار می باشد تفکیک بعمل بیابد.
این نوع مصارف که توسط قانون تعیین می شود به صورت عموم از نظر اسمی ثابت می باشد .ارتباط این
نوع مصارف با انفالسیون طوریست که هر قدر انفالسیون بیشتر گردد به همان اندازه فشار مــالی این نــوع
مصارف باالی بودجه دولت کاهش میابد .دلیل آن عبارت از این است که عواید دولت به صورت عمــوم در
جریان انفالسیون از نگاه اسمی افزایش میابد )خصوصـا عوایـد دولت از طریـق تصـدی هـا وشـرکت هـای
دولتی ,عواید دولت ازطریق مالیات مترقی بر عایدات وغیره( در حالیکه مصارف فوق ثــابت می مانــد کــه
در نتیجه فشار آن نیز تقلیل میابد به طور مثال اگر در یک حالت نورمال اقتصادی مصــارف پــرداخت ربح
برای قرضه های دولتی بالغ بریک فیصد عواید مجموعی دولت گــردد .و در یــک حــالت انفالســیون عوایــد
دولت افزایش یابد .در این صورت سهم ربح برای قرضه های دولـتی کمـتر از یـک فیصـد گردیـده و بنـابر
آنفشار کمت را باالی بودجه دولت وارد می نماید .که این موضوع را توسط یک مثال توضیح می نمایم.
اگر در یک مملکت عواید مجموعی دولت بالغ به صد ملیارد واحد پولی گردد و پرداخت ربح برای قرضــه
های دولتی ساالنه یک ملیـارد باشـد .در این صـورت مصـارف دولت مـذکور از مـدرک ربح بـالغ بـه یـک
فیصد عواید مجموعی دولت میگردد .اکنون اگراین مصارف ربح به یک ملیارد ثابت مانده (چه ربح بــرای
یک مدت معین از نگاه قانون و مطابق به قرار داد تعیین می گردد) و عواید مجموعی دولت به یکصــد وده
ملیارد افزایش یابد در این صورت سهم مصارف ربح کمتر از یک فیصــد یــک صــد وده ملیــارد را تشــکیل
داده و در نتیجه فشار مالی آن باالی بودجه دولت تقلیل میابد.
مثال دیگر این نــوع مصــارف دولت عبــارت از معاشــات مــامورین و مســتخدمین دولــتی و مصــارف دولت
جهت پرداخت کرایه که معموال در چوکات یک قرار داد در یک مدت معین ثابت می باشد .مصارف دولت
برای امور قراردادی که این نوع مصارف نیز برای یک مدت معین ثابت باقی مانده و تغییر نمی خورد.
این نوع مصارف تابع شرایط بازار بوده و بنابر آن در حاالت انفالسیون یعنی بلند رفتن قیمت ها مصــارف
مذکور نــیز بلنــد می رود .این نــوع مصــارف دولت شــامل چــنین انــواع مصــارف می باشــد کــه بــه غــرض
خریداری اشیا و خدمات از طرف دولت به کار برده می شود .چون حسب معمول مزد کارگران و همچنــان
قیمت اشیا در جریان انفالسیون بلند می رود از این جهت ولو احتیاج دولت بــرای اشــیا و خــدمات ثــابت بــه
حال خود مانده باشد باید دولت برای عین احتیاج خود به نسبت بلنــد رفتن قیمت هــا پــول بیشــتر را مصــرف
نماید .بنابر این تاثیرات خالص انفالسیون بــاالی بودجــه دولت مربــوط بــه نســبت هــر دو نــوع از مصــارف
متذکره فوق می باشد .به این معنی که هر قدر در ترکیب هر دو نوع مصــارف ســهم مصــارف دولت بــرای
خرید اشیا وخدمات بیشتر باشد بــه همــان پیمانــه مصــارف دولت بیشــتر افــزایش یافتــه و در نتیجــه تــاثیرات
انفالسیون باالی بودجه دولت قویتر می گردد.
هدف اساسی و نهائی از تمام فعــالیت هــای مصــارفاتی دولت عبــارت از این اســت تــا توســط آن دولت اشــیا
وخدمات مورد ضرورت مردم را به کمیت و کفیت مطلوب و در زمان معین تهیه و یـا تولیـد نمایـد .قسـمت
عمده و قابل ماالحظه اشیای را که دولت از طریق فعالیت های مصارفاتی خود تهیه ویا تولید می نماید بنــام
اشیای عامه یاد می شوند .که این اشیا به مقابل اشیای خصوصی قرار دارند.
اشیای خصوصی :عبارت از آن اشیای اند که در یک نظام اقتصاد بازار از طریق بازار به مقابل تادیه یک
قیمت به صورت اختیاری به دست می آیند .درحالی که اشیای عامه قابلیت بازار را دارا نبــوده بلکــه بــدون
قیمت به معرض استفاده تمام مردم قرار داده می شوند از قبیل موسسات عام المنفعه کــه بــا اشــکال و انــواع
مختلف در هر مملکت وجود دارند.
چون اشیای عامه و اشیای خصوصی صحبت بعمل آمد اکنون باید دانسته شود که این دو نوع از اشیا توسط
چه نوع عالیم مشخصه از یکدیگر تفریق می شوند .تقسیم اشیا به اشیای عامه و اشـیای خصوصــی مربـوط
به ماهیت خود اشیا نبوده بلکه مربوط به طرز استعمال اشیا است بــه این معــنی کــه اگــر یــک شــی در یــک
تصدی دولتی تولید گردیده و به دسترس یک موسسه عام المنفعه جهت استفاده مردم قــرار داده شــود در این
صورت شی مذکور یک شی عامه یا دولتی است واگر شی مذکور از طریق بازار به فروش رسانیده شده و
اشخاص خصوصی از آن استفاده نمایند شی مذکور یک شی خصوصی می باشد.
اگر در مملکت مختلف جهان نظراندازی شود دیده می شود که یک نوع احتیاج معین و مشخص مثال امــور
صحی یا امور تعلیم وتربیه در یک مملکت مجانی بوده و از طرف دولت بــه عهــده گرفتــه می شــود کــه در
این صورت احتیاجات مردم توسط اشیا وخدمات عامه رفع می گردد.
مثال در افغانستان که امور تعلیمی تا سطح عالی بکلی به صــورت مفت ورایگــان بــوده و همچنــان شــفاخانه
هــای دولــتی در خــدمت عامــه مــردم قــرار داشــته امــا در این اواخــر شــفاخانه هــای خصوصــی وموسســات
تحصیلی خصوصی نــیز بــه وجــوده آمــده اســت .در ممالــک دیگــر و بــه خصــوص در کشــورهای پیشــرفته
ومترقی جهان برعکس قسمت عمده امور صحی ،تعلیم وتربیه مربوط بــه اشــخاص وموسســات خصوصــی
بــوده و بــه مقابــل اجــرت بــه دســترس اشــخاص قــرار داده می شــود کــه در این صــورت احتیاجــات عامــه
توسطاشیای خصوصی رفع می گردد .بنابرآن از مثال های فـوق واضـح می شـود کـه خصوصـی بـودن یـا
دولتیبودن اشیا مربوط به ماهیت خود اشیا نبوده بلکه مربوط به طرز ونوعیت استفاده از اشیا است.
سوالی که اکنون به ارتباط موضوع فوق قابل مطرح می باشد عبارت از این است که چرا یک نوع احتیــاج
معین مردم توسط اشیا وخدماتی رفع می گردد که صرف مربوط به دولت بوده و زیربنایی های اقتصادی و
سایر موسسات عام المنفعه که در تمام ممالک جهان در انحصار دولت قرار دارند .بـرای جـواب این سـوال
عوامل زیادی وجود دارند که مهم ترین آنها عبارت اند از:
الف :نقطه نظر حقوقی وسیاسی دولت اصال حاضر نمی شود تا برای اشخاص و موسســات خصوصــی در
جنین اموری اجازه فعالیت را اعطا نماید که توسط آن حیات سیاسی مملکت به خطــر مواجــه گــردد ازیــنرو
فعالیت های خصوصی در امور دفاعی وامنیتی مجاز دانسته نشده ودولت حق فعــالیت را بــرای خصوصــی
ها دراین مورد اعطا نمی نماید.
دولت عالوه بر اینکه افراد خصوصی را درامور نظامی وامنیتی اجازه فعالیت نمی دهــد بــه منظــور تــامین
امنیت سالح های را که نزد مردم وجود داشته باشد نیز جمع آوری می نماید.
چناچه در مملکت عزیزما درتحت شرایط کنونی اساسی ترین و مهم ترین هدف دولت اسالمی افغانستان که
نظر به تمام اهداف برای آن حق تقدم و اولویت داده می شود عبارت از جمع آوری سالح است زیــرا بــدون
این کار تامین امنیت در کشور ناممکن بــوده وتازمــانی کــه امــنیت سرتاســری وعــام وتــام در کشــور وجــود
نداشته باشد هیچ نوع فعالیت های بشـری بـه صـورت عـادی ونورمـال صـورت گرفتـه نمی توانـد .چنانچـه
علمای اقتصاد وعلوم سیاسی به این مسئله اتفاق نظــر دارنــد کــه اســتقرار یــا ثبــات سیاســی در یــک مملکت
اساس وزیربنا را برای فعالیت های اقتصادی و اجتماعی تشکیل می دهد.
این ثبات سیاسی وقتی تامین شده می تواند که درقدم اول توسط جمع آوری سالح از اشخاص یا گروپ های
غیرمسئوول امنیت در کشور تامین گردد .هرقدر مسئله تامین امنیت به تــاخیر افتــد بــه همــان انــدازه مســئله
بازسازی وانکشاف مملکت به تعویق می افتد .بنابرآن باید اشخاص وگروه های مسلح از تعقــل وتفکــر کــار
گرفته منافع ملی را نظر به منافع شخصی وگروهی ترجیح داده به منظــور تــامین امــنیت سرتاســری ســالح
های خودرا به دولت تسلیم نموده و زمینه را برای بازسازی وآبادی مملکت مخروبه ما مهیا سازند.
ب :اشخاص خصوصی خودرا بیشتر در چنین مواردی عالقمند می سازند که جنبه انتفاعی را دربــر داشــته
باشد ,زیرا هدف اولی واساسی اقتصاد خصوصی در هر نوع فعالیتی که باشد در قــدم اول بــه دســت آوردن
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}76
][Fiscal Policies سیاست های مالی
مفاد است چون موسسات عام المنفعه اکـثرا فاقــد این نـوع مفـاد انـد ،ازیـنرو اشـخاص خصوصـی خودشـان
اصال حاضر نمی شوند تا در موسسات عام المنفعه تشبث و سرمایه گذاری نمایند.
ج :دلیل عمده واساسی آن این است که اشیای عامه یا اشیای دولتی غیرقابل تقســیم انــد بــه این معــنی کــه از
اشیا وخدمات عامه همه مردم به صورت یکسان وبدون جـزئی تـرین امتیـاز و تبعیض حـق اسـتفاده را دارا
می باشند .در حالیکه اشیای خصوصی فاقـد این خصوصـیت می باشـند .بارعـایت نقـاط نظـر فـوق اگـر بـه
طورمثــال خــدمات امنیــتی بــه افــراد خصوصــی نــیز واگــذار گــردد در این صــورت از یــک طــرف افــراد
خصوصی خدمات امنیتی را صرف برای کسانی انجام می دهند که به مقابل آن پول تادیه نمایند و اشــخاص
دیگری که پول تادیه نه نمایند از استفاده آن محروم می شوند واز طرف دیگر افراد نــیز حاضــر نمی شــوند
تا به مقابل انجام دادن خدمات فوق پول تادیه نمایند زیــرا وظیفــه مــذکور از طــرف دولت بــرای شــان طــور
مجانی انجام می شود بنابر آن تمویل این نوع موسسـات توسـط اشـخاص خصوصــی امکـان پـذیر شـده نمی
تواند زیرا دولت می تواند جهت تمویل مصــارف این نــوع موسســات از قــدرت مجــبره خــود اســتفاده نمــوده
ومالیات را به صورت اجباری از مردم دریافت نماید ،در حالیکه اشخاص خصوصی فاقد این قدرت اند.
ادولف واگنر( )A.Wagnerنیز مصارف مذکور را در جمله مصارف اجباری دولت محسوب می نمود.
بعدتر به مرور زمان در اثر تغییر شرایط واوضاع سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی انــواع مختلــف وظــایف و
توسط آن انواع مختلف مصارف برای دولت ها عرض وجود نمودند از قبیل مصارف در امور زیربناهــای
اقتصادی به منظور ممکن ساختن زمینه برای انکشاف اقتصادی ،مصارف در ساحات اقتصادی به منظــور
استقرار ها ثبات وضع اقتصادی ،مصارف در امور اجتماعی جهت تامین رفــاه اجتمــاعی وغــیره .بنــابر آن
برای اینکه از فعالیت های مصارفاتی روز افزون دولت در حدود امکانــات بهــترین و مــوثرترین نتیجــه از
نگاه اقتصادی به دست آمده بتواند به مرور زمان یک تعداد اساسات انکشاف داده شده انــد کــه رعــایت آنهــا
یک امر ضروری و الزمی دانسته می شود که این اساسات قرار ذیل اند:
عالی ترین اساس که قبل از انجام دادن مصارف دولت باید مورد توجه جدی سیاســت مــداران مــالی مملکت
قرار گیر عبارت از این است که مصارف دولت جهت تامین منابع جامعه ضروری دانســته شــود .روی این
اساس انجام دادن چنین انواع مصارف دولت که هدف آنهــا صــرف تــامین منــافع طبقــات معین جامعــه باشــد
مجاز دانسته نمی شود ,زیرا در تمویل مصارف دولت تمـام افـراد جامعـه بـه صـورت نسـبی سـهم داشـته و
بنابر آن از افزایش مصارف دولت نیز باید از نظر پرنسیپ تمام افراد بــه صــورت یکســان حــق اســتفاده را
دارا باشند .هرگاه دولت در انجام مصارف خود اساس فوق را رعایت نه نماید .پس معنی می دهد که دولت
در چوکات اقتصاد مالی خود توزیع مجدد عاید را به نفع گـروپ هـای خـاص یـا طبقـات خـاص تحت تـاثیر
قرار داده و به این ترتیب اساس عدالت را که یکی از اهداف عمده اقتصاد مالی دولت می باشد جریحــه دار
می سازد.
اساس اقتصادیت دولت تقاضا می نماید تا در انجام دادن تمام مصارف دولت از پرنسیپ اقتصادی بعمل آید,
تطبیق پرنسیپ اقتصادی درمورد مصارف دولت مفهوم ذیل را افاده می نماید.
اول :اینکه دولت باید وسایل مالی خودرا طوری در اقتصاد به کار اندازد که یک هدف معین و مشــخص را
در حدود امکان به کمترین مصارف بر آورده سازد.
دوم :اینکه دولت باید وسایل مالی خودرا طوری در اقتصاد به کـار انـدازد کـه بـا مصــارف معین در حـدود
امکان یک نتیجه یا یک مفیدیت بزرگترین را نایل شده بتواند .تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مــورد مصــارف
دولت یکی از پرنسیپ عمومی بودجه است به این معنا که تطبیق آن نه تنها در مـورد مصـارف دولت بلکـه
همچنان درمورد تمام فعالیت های اقتصاد مالی دولت در نظام های مختلف اقتصادی و اجتماعی مطالبـه می
گردد.
تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مصارف دولت از نقطق نظر اقتصادی این مزیت را دارا میباشــد کــه دولت را
قادر می سازد تا با وسایل در دست داشته معن مفیدیت هــای بیشــتر را بــرای جامعــه خلــق نمایــد کــه بــه این
ترتیب تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مصارف دولت به صورت غیر مستقیم تــاثیر یــک نــوع افــزایش عوایــد
دولت را معنی می دهد .تطبیق پرنسیپ اقتصادی در مصارف وعواید دولت کـه بـرای اولین بـار از طـرف
آدم سمیت ( )Adam Smithدر مورد مالیه گذاری مطالبه شده بود ,امروز نــیز بــرای تمــام ممالــک و بــه
حصوص برای ممالک روبه انکشاف که به صــورت عمـوم بـه کمبـود وسـایل مـالی مواجـه بـوده و بودجـه
محدود وناچیزی را دارا می باشند .دارای اهمیت فوق العاده زیاد است .با تطبیق پرنسیپ های اقتصادی در
بودجــه دولت این امکــان بــرای دولت مســیر می شــود تــا از عین وســایل بودجــه هم اهــداف مــورد نظــر را
برآورده سازد و هم وسایل مالی اضافی را به دست آورد .توسط بــه دســت آوردن این وســایل مــالی اضــافی
دولت قادر می گردد تا درعین زمان یا در زمان بعدی پروژه های مصارفاتی اضافی را تمویل نماید که در
اثر آن از یک طرف عملیه رشد اقتصادی سریعتر گردیده وازطرف دیگر فاصله زمــانی بــرای رســیدن بــه
یک سطح انکشافی معین کوتاه تر می گردد .بنابر آن از تذکرات فوق چنین نتیجه به دست میاید کهامکانــات
تقویه و بهبود اقتصاد مـالی دولت نـه تنهـا از طریـق بلنـد بـردن عوایـد دولت بلکـه همچنـان از طریقتطـبیق
پرنسیپ اقتصادی نیز موجود شده می تواند .چون درممالک روبه انکشاف به صورت عموم بهنسبت پــایین
بودن سطح و سویه زندگی مردم امکانات تقویه اقتصاد مالی دولت از طریــق بلنــد بــردن عوایــددولت کمــتر
موجــود شــده می توانــد از این جهت تطــبیق پرنســیپ اقتصــادی در اقتصــاد دولت بــه صــورت عمومــو در
مصارف دولت به صورت خاص به حیث مهم ترین وسیله جهت تقویه اقتصاد مالی دولت دانسته می شود.
اساس صرفه جویی برای پرنسیپ اقتصادی متمم و مکمل را دارا می باشد .فــرق بین پرنســیپ اقتصــادی و
اساس صرفه جویی دراین قرار دارد که پرنسیپ اقتصادی رسیدن به یــک هــدف معین و مشــخص را حــتی
االممکان به کمترین مصارف تقاضــا می نمایــد در حالیکــه تقاضــای اســاس صــرفه جــویی این اســت کــه از
اجرای مصارف بی لزوم وغیر ضروری باید جدا خوداری بعمل آید .اساس صــرفه جــویی امــروز در تمــام
ممالک جهان صرف نظر اینکه چه نظام اقتصادی و اجتماعی را دارا می باشند .بــه حیث یکی از اساســات
مهم بودجه مورد رعایت جدی قرار داده می شود.
پروژه های مصارفاتی دولت هر کدام تاثیرات کــامال متفــاوت را چــه از نظــر اقتصــاد مــالی و چــه از نظــر
اقتصاد ملی دارا می باشند .خصوصا وقیتکه این پروژه ها در ســاحات مختلــف اقتصــادی و بــه کمیت هــای
مختلف باشند .هرگاه دولت بخواهد در چوکات اقتصاد مالی خود یـک تعـداد پـروژه هـای مصـارفاتی را در
یک سال مالی یا بودجوی تطبیق نماید .در صورت موجودیت وسایل مالی کافی برای تمویــل کــدام اشــکالی
موجود نبوده وبنابر آن تمام آنها قابل عملی دانسته می شود اما اگر دولت وسایل مالی کافی را برای تطــبیق
تمام پروژه های فوق در اختیار نداشته باشد دراین صورت باید حق تقدم و اولویت به پروژه های ضروری
داده شده و پروژه های دیگر به سال های مالی یا بودجوی آینده به تعویق انداخته شوند .چون دممالک روبه
انکشاف به صورت عموم وظایف دولت ها به خصوص در ساختمان زیربناهــای اقتصــادی کــه شــرط اولی
واساسی را برای انکشاف اقتصادی تشـکیل می دهنـد فـوق العـاده زیـاد بـوده و مطـابق بـه آن وسـایل مـالی
هنگفــتی را ایجــاب می نماینــد .دل حالیکــه دولت هــای این ممالــک امکانــات مــالی ناکــافی را دارا نبــوده و
قادرنیستند تا مام پروژه های را که در هر سال مالی یا بودجوی از طرف ارگـان هـای مربـوط پیشـنهاد می
شوندتمویل نماید ,بنابر آن مسیله حق تقدم واولویت پروژه ها باید یک سلسله عوامل درنظر گرفته شوند که
مهمترین این عوامل عبارت اند از درجه ضرورت جامعه برای پروژه ,موجودیت و امکانات وســایل مــالی
برای تمویل آن ,منافع متوقعه از پروژه قیمت تمام شد پــروژه ,نقش آن در تــامین انکشــاف متــوازن اقتصــاد
وغیره .با مقایسه وارزیابی عوامل فوق چنین پروژه های باید انتخاب شوند که به صورت نسبی ومقایســوی
بهترین شرایط را از نظر اقتصاد مالی و از نظر اقتصاد ملی دارا باشند.
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}80
][Fiscal Policies سیاست های مالی
مالیات بردرآمد شخصي ،بیمه بیكاري و كمكهــاي مســتمري دولت بــه گروههــاي كم درآمــد و زیرخــط فقـر
ازمهمترین تثبیت كننده هاي خودكار به شــمار مي رونــد .این نــوع تثــبیت كننــده هــا قبالً بــه وســیله قــانون
تصویب شده و به صورت نهاد قانوني درساخت اقتصــادي جــاي گرفتــه انــد .بــه عنــوان مثــال نقش مالیــات
بردرآمد به گونه اي است كه نمي گذارد درآمدقابل تصرف به سرعت درآمد تغییر كند و بنــابراین در رونــد
اقتصاد اثرضد نوساني دارد .به طــور كلي میتــوان گفت مالیاتهــا و عــواملي كــه انــدازه ضــریب فزاینــده را
كاهش مي دهند از دامنه تالطمات درآمد و تولید ملي كاسته ،خاصیت ضربه گیري دارند.
بیمه بیكاري و كمكهاي مستمري نیز به همین شكل عمل میكنند .درزمان كسادي كه بیكاري زیــاد میشــود و
درآمد كاهش مي یابد حجم بیكاري رو بـه افــزایش گذاشـته بخشـي از كـاهش درآمـد را جـبران كـرده بـاعث
میشود تا درآمد قابل تصرف وتقاضاي كل بــه ســرعت درآمــد ملي كــاهش نیافتــه سیركســادي اقتصــادي كنــد
گردد .به عكس در زمان رونق اقتصادي كه بیكاري كاهش مي یابــد جریــان بیمــه بیكــاري و كمكهــا كــاهش
یافته باعث میشود درآمد قابل تصرف به سرعت درآمد ملي افزایش نیافته ازفشار تقاضا و ســیرتورم كاســته
گردد .بنابراین نتیجه مي گیریم كه تثبیت كننده هاي خودكار برخالف عقربه هاي اقتصاد عمل مي كنند.
تثبیت كننده هاي اختیاري مهمترین ابزارهاي بروني سیاست مالي و تنظیم فعالیت اقتصادي مي باشند.
ابزارهاي مذكور اساسًا شامل تغییر درمالیات و مخارج دولتي مي شود .مقدار ،تركیب و ساختار مخارجو
درآمــد ســالیانه دولت درالیحــه بودجــه بــرآورد و بــه مجلس تقــدیم میشــود كــه پس از تصــویب بــه شــكل
بودجهقانوني به دولت ابالغ میشود .ازمقایسه ارقام بودجه موردنظر با ارقــام بودجــه دوره قبــل میتــوان بــه
سیاستمالي دولت درآن دوره پي برد ،به طورمثال ،اگــر در بودجــه فعلي حجم مخــارج دولت كــاهش یافتــه
درحاليكه مالیات تغییر نكرده باشد و یا مخارج دولت ثابت مانده ولي مالیات افزایش یافته باشد سیاست مالي
دولتدرآن دوره سیاست انقباضي و درغیرآن صورت یعني درشرایطي كه مخارج نسبت به مالیــات افــزایش
داشته باشـد سیاسـت انبسـاطي میباشـد .اثـر یـك سیاسـت مـالي بردرآمـد ملي تعـادلي بـه وسـیله كمیت تغیـیر
موردنظر و ضریب فزاینده اندازه گیري میشود .
فصل ششم
سیاست مالی و کانجانکتور(سیاست مالی و نوسانات حالت اقتصادی) دوره های اقتصادی
کانجانکتور یا نوسانات حالت اقتصادی عبارت از صعود و نـزول اوضـاع عمـومی اقتصـادی اسـت کـه یـک
پدیده عصر صنعتی می باشد چطوریکـه تجـارب در کشـورهای صـنعتی نشـان داده انـد ،شـرایط اقتصـادی و
بخصوص سطح استخدام و تولید بصورت مداوم در حال افزایش نبوده بلکه بعد از مدت چند سال دوره رونق
اقتصادی مبدل به دوره رکود فعالیت های اقتصادی کردیده و بعد از سپری شدن این دوره رکود مجــددأ دوره
رونق آغاز و ادامه می یابد به همین ترتیب جریان وقــایع اقتصــادی توسـط تغـیر و تبـدیل رونـق بـه رکـود و
تبدیل رکود به رونق تشخیص می کردد.
چون این نوسانات حالت اقتصادی در کشورهای صنعتی از یکطــرف شــکل منظم را دارا نبــوده و از نظــر
دوام در هر مملکت بصورت متفاوت بوده است بنابر آن پیشبینی دوره رکود و رونــق و تغــیر و تبــدیل آنهــا
ناممکن بوده و به این ترتیب پیشبینی اتخاذ تدابیر قبلی را نیز ناممکن می سـازد .نوسـانات حـالت اقتصـادی
بصورت عموم چهار مرحله را احتوا می نماید که عبارتند از مرحله شروع رونق ،مرحله رونــق ،مرحلــه
اوج رونق ) بحران ( مرحله رکود و یا مرحله کساد.چون مراحل شــروع رونــق و اوج رونــق نقطــه تحــول
رکود به رونق و رونق به رکود را نشان داده و خیلی قصیرالمدت می باشند از این جهت مراحــل رونــق و
رکود مهمترین مراحل نوسا نات حالت اقتصادی را تشکیل میدهند .در دوره رونق سرمای گذاریها ســطح
استخدام ،محصول اجتماعی ،و قیمت هــا روبــه افــزایش می باشــد .تــا اینکــه این دوره رونــق بــه ا وج خــود
رسیده و به تعقیب آن مرحله رکود آغاز می گردد ،که در این مرحله فعالیت هـای اقتصـادی کـاهش یافتـه و
در نتیجــه آن ســطح اســتخدام ،محصــوالت ملی و قیمت هــا رو بــه کــاهش می گــذارد کــه بعــد از اختتــام این
مرحله.مرحله شروع رونـق آغـاز می گـردد تغـیر فعـالیت هـای اقتصــادی در مراحـل چهـار کانـه مـذکور
بصورت کامأل متفاوت می باشد یعنی بعضی از فعالیت های اقتصادی در مراحل مــذکور تغــیرات قویــتر و
بعضی از فعالیت های اقتصادی تاثیرات ضعیف تری را نشـان میدهنـد فعـالیت هـا ئیکـه تـاثیرات قویـتر را
نشان میدهند عبارتند از:
-.1مصارف جهت تهیه وسایل تولیدی از قبیل ماشین آالت ،در مرحله رونق بصورت قــوی افــزایش یافتــه
. ودر مرحله رکود به پیمانه زیادی کاهش می یابد
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}83
][Fiscal Policies سیاست های مالی
-.2موسسات تجارتی در مرحله رونق ذخایر کاالیی برای فروش را بلند برده و در مرحله رکود موجــودی
. امتعه خودها را به حداقل کاهش میدهند
-.3در مرحله رکود مصارف اشـخاص جهت تهیـه امتعـه مصــرفی بـا دوام از قبیـل مـوتر و وسـایل مـنزل
کاهش یافته و بر عکس در دوره رونق مصارف فوق بلند میرود .دلیل آن این است که در مرحله رکــود از
یکطرف عاید تقلیل یافته و از جانب دیگر امکان دریافت قرضه ها کمتر می گردد مصارف شخصــی جهت
تهیه مصارف عادی از قبیل غذا ،لباس وخدمات تغیرات قابــل مالحظــه را نشــان میدهنــد ،زیــرا کــه اشــیای
. مذکور از جمله اشیای مورد ضرورت حیاتی دانسته می شوند
-.4سطح استخدام یک تابعیت مستقیم را به مراحل مذکور نشان میدهد به این معــنی کــه ســطح اســتخدام در
. حالت رونق بلند رفته و در حالت رکود و بحران نزول می نمایند
. -.5در دوره رکود عواید شرکت های اقتصادی کاهش یافته و در مرحله رونق افزایش می یابد
-.6عواید مالیاتی دولت در مرحله رکود و بحران به پیمانه قابل مالحظه تقلیل می یابد و در مرحلــه رونــق
افزایش می یابد .مصارف دولت برعکس آن یک انکشاف معکوس را نشان میدهد ،به این ترتیب مصــارف
. دولت در مرحله رکود و بحران بلند رفته و در مرحله رونق کاهش می یابد
-.7نرخ ربح در دوره رکود نزول نموده و در مرحله رونق بلند می رود .زیرا تقاضا برای پول و ســرمایه
در دوره رکود کاهش یافته و در مرحلــه رونــق افــزایش می یابــد .عللی کــه بــاعث بوجــود آوردن نوســانات
اقتصادی می شوند خیلی زیاد بوده و مهمترین آن عبارتند از:
-.1پائین آمدن قیمت تمام شد عوامل تولیـد در مرحلـه رکـود اقتصــادی :چـون در مرحلـه رکـود اقتصــادی
ذخایر بانک ها افزایش یافته نرخ ربح نزول نموده ،مولدین امتعه سرمایوی از ظرفیت کامــل دســتکاه هــای
تولیدی شان استفاده نمی نمایند بدین جهت سطح مزدها و قیمت مواد خام پائین آمده و در نتیجه ارزان شــدن
مصارف تمام شد تولید ،مولدین را به سرمایه گذاریها تشویق می نماید که این شروع مرحله رونق می باشد
.
-.2تقاضــا بــرای وســایل تولیــدی :بــا شــروع رونــق تقاضــا بــرای ماشــین و آالت جدیــد و یــا تعــویض
وسایالستهالک شده و از مود افتاده افزایش یافتــه و این امــر بــاعث توســعه ســرمایگذاریها ی صــنایع تولیــد
. کننده وسایل تولیدی می کردد که در نتیجه آن مرحله رونق ادامه می یابد
-.3توسعه تقاضا برای امتعه مصرفی :در اثر توسعه سرمایه گذاریهای فوق عاید مالکین عوامل تولید بلند
رفته و این بلند رفتن عاید باعث افزایش تقاضای شان برای امتعه مصــرفی می گــردد می گــردد .افــزایش
تقاضا برای امتعه مصرفی مجددأ باعث توسعه سرمایه گذاریها گردیده وبه این ترتیب مرحلــه رونــق ادامــه
می یابد.
-.4بلند رفتن قیمت ها :بلند رفتن قیمت ها در مرحله رونق عامل دیگــری بــرای تشــویق و توســعه ســرمایه
گذاریها دانسته میشود به این ترتیب مرحله رونــق بــاالخره بــه اوج خــود رســیده و بعــد از آن مرحلــه رکــود
اقتصادی آغاز می گردد.عواملی که باعث می شوند تا یک مرحله رونق به رکود مبدل گردد مهمترین آنهــا
عبارتند از:
چون در مرحله رونق ذخایرموسسات تجارتی افزایش می یابد بنــابر آن این امــر مــوجب کــاهش فرمایشــات
آنها در دوره بعدی می گردد چون تصدیهای تولیدی بر اساس فرمایشا ت قبلی خود را عیار ساخته بودند
بنابر آن کم شدن فرمایشات در دوره های بعدی باعث بوجود آوردن ظرفیت های اضافی می گردد.
چون در مرحله رونق تقاضا برای وسیایل تولیدی افزایش یافته بود بنابرآن در دوره های بعدی تـا زمانیکـه
این وسایل تولیدی کهنه و استهالک نشوند از وسایل تولیدی دیگر هم تقاضا نمی کردد .کــه در این صــورت
باعث کاهش سرمایه گذاریهای تصدیهای تولید کننده وسایل تولیدی می گردد.
در مرحله اول رونق افزایش تقاضا همچنان باعث بوجود آوردن چنین ظرفیت های تولیدی می گردد که در
یک مرحله بشکل ظرفیت های اضافی یعنی بیش از حد ضرورت اقتصاد احساس می شود بطور مثــال در
مرحله اول رونق تقاضا برای مواد مصرفی و وسایل تولیدی به 20ملیارد بالغ می گردد که مطـابق بـه این
20ملیارد تقاضا ظرفیت های تولیدی توسعه می یابد اما در سال های بعد نظر به پرشدن گدام ها ی ذخــیره
مواد مصرفی و عدم تقاضا ی وسایل تولیدی تا زمان استهالک وسایل موجوده تقاضا به 10ملیارد
کاهش می یابد که به این ترتیب حجم سرمایه گذاریها نیز باید مطابق به آن به اندازه 10ملیارد کاهش یابد.
در اثر کاهش سرمایه گذاریها و بوجود آمدن ظرفیت های اضافی و عاطل عاید صاحبان عوامــل تولیــد نــیز
نزول نموده و این نزول عاید به نوبـه خـود بـاعث کـاهش تقاضــای مجمـوعی و کـاهش تقاضــای مجمـوعی
باالخره باعث کاهش سرمایه گذاریها می گردد که به این ترتیب مرحله بحران را به تدریج شدیدتر و قویـتر
می سازد.
عوامل روانی ،نظر به مالحظه اوضــاع و عالیم متــذکره فــوق بی اطمینــا نی مولــدین و متشــبثین راجــع بــه
وضع آینده بیشتر گردیده و به این ترتیب تاثیرات منفی را باالی سرمایه گذاریها وارد می نمایــد کــه در اثــر
عوامل متذکره فوق باالخره مرحله رکود ادامه یافته و تا زمانی دوام پیدا می نماید که دوباره شــرایط بــرای
شروع رونق مساعد گردد.
چون نوسانات حالت اقتصادی چه به شکل رونق و چه به شکل بحران باشد ،خاصیت عمومی را دارا بــوده و
تمام اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهنــد از ایــنرو بودجــه دولت بحیث قســمتی از اقتصــاد مجمــوعی نــیز تحت
تاثیر نوسانات حالت اقتصادی قرار می گیرد که اکنون این تاثیرات را باالی بودجه دولت در دو قسمت
بودجه یعنی باالی مصارف دولت و عواید دولت مورد بررسی قرار میــد هیم
.
نوسانات حاالت اقتصادی باالی تمام انواع مصارف دولت یک نوع تاثیر را وارد ننموده بلکه نظر به نوعیت
مصارف دولت تاثیرات نوسانا ت حا لت اقتصادی بصورت متفاوت می باشد .که به غرض سهولت تمام
مصارف دولت را به ارتباط نوسانات حالت اقتصادی به سه گروپ دسته بندی می نمایم.
الف :بعضی از انواع مصارف دولت وجود دارد که تغیرات مشابه را با نوسانات حالت اقتصادی شان میدهــد
.مثأل وقتیکه در رونق اقتصادی قیمت ها در حال صعود می باشند .این نوع مصارف دولت نیز افــزایش پیــدا
می نماید از قبیل مصارف دولت جهت خریداری اشیأ مورد ضـرورت دولت ،اسـتخدام کارکنـان بـه مزدهـای
بلندتر ،خریداری اشیای مورد ضرورت سرمایوی و تولیدی تصدیهای دولتی و غیره .در این صورت هرکاه
مصارف دولت قبل از این حالت رونق به قیمت های موجوده سنجش شده باشــد ،احتیاجــات خــود را دولت در
صورتی تأمین کرده می تواند که الاقل به پیمانه بلند رفتن سطح قیم در عوایداســمی دولت نــیز افــزایش بعمــل
آمده باشد .در صورتیکه عواید دولت ثابت به حال خود باقیمانده و یــا بــه انــدازه صــعود قیمت هــا بلنــد نرفتــه
باشد ،در این صورت دولت را به مشکالت کسر بودجه مواجه می سازد .بنـابران دولت مجبـور می شـود تـا
در این حالت کسر بودجه خود را از طریق بلند بردن عواید یا از طریق دریافت قروض تأمین نماید .اگر این
امکانات برای دولت میسر شده نتواند .یا اوضاع و شرایط اقتصادی آن را اجازه ندهد در اینصــورت قســمتی
از مصارف پالن شده دولتی غیر قابل تطبیق باقی میماند.
در حالت بحران اقتصادی که قیمت ها بصورت عموم رو بــه نــزول می باشــند در این صــورت قــدرت خریــد
بودجــه دولت بلنــد مــیرود هرکــاه دولت خواســته باشــد کــه در این حــالت عین بودجــه پالن شــده را عملی
سازد ،یعنی پروژه های شخصی را که در نظر کرفته شده بود عملی نماید ،در این حــالت یــک مــازاد بودجــه
بوجود می آید.
ب :بعضی از انواع مصارف دولت وجود دارند که نوسانات حالت اقتصادی کدام تاثیری را بــاالی آنهــا وارد
کــرده نمی توانــد .این نــوع مصــارف دولت بطــور مثــال عبــارت انــد از :معــاش هــای مــامورین و کارکنــان
دولتی ،پرداخت حقوق متقاعدین ،تادیه ربح که دولت برای دائینین خود تادیه می نماید و سایر پرداخت هــا ی
دولتی بداخل و خارج مملکت که در چوکات قرار دادها تعین شده باشد.
ج :دسته دیگری از مصارف دولت وجود دارند که تغیرات معکــوس را بــه نوســانات حــالت اقتصــادی نشــان
میدهند .از قبیل تادیات انتقالی دولت به شکل معاونت ها به بیکاران یا تادیات دولت به شـکل معـاونت هـا بـه
خانواده ها ی خصوصی و تصدیها ،که در حالت استخدام کامل کامأل یا به پیمانه زیاد کــاهش یافتــه در حــالت
استخدام پایین که امکانـات چـانس کـار کمـتر میگـردد بـه پیمانـه قابـل مالحضــه افــزایش می یابـد .این نـوع
پرداخت ها ی دولتی اکثرأ دولت را به مشکالت مالی مواجه می سازد .زیــرا در چــنین حــالت اقتصــادی کــه
استخدام پائین وجود داشته باشد عواید اقتصاد ملی بصــورت کــل نــزول نمــوده و عوایــد دولت نــیز نــزول می
نماید .در حالیکه مصارف فوق در چنین حالت بصورت اضافی برای دولت عرض وجود می نماید.
چون این نوع معاونت های دولت بصـورت اوتـو مـا ت بـر ضـد یـک کسـر مجمـوعی اقتصـاد (مثأل اعطـای
معاونت ها به بیکاران در حالت استخدام پائین که سبب بلند بــردن تقاضــای شــان می گــردد) یــا بــر ضــد یــک
زیادتی تقاضای مجموعی (مثأل قطع نمودن معاونت ها در حالت استخدام کامل بــرای بیکــاران و خــانواده هــا
تقاضای آنها را پائین می آورد) تــاثیر وارد می نمایــد .از این جهت انــواع معــاونت هــا ی متــذکره فــوق بنــام
مستقر کننده گان اوتومات نوسانات حالت اقتصادی یاد می شود.
تاثیرات نوسانات حالت اقتصادی همچنان باالی انواع مختلف عواید دولت بصورت متفــاوت بــوده و بنــابر ان
عواید دولت تغیرات آتی را نشان میدهد.
الف :بعضی از انواع عواید دولت وجود دارند که یک انکشاف موازی را بــا نوســانات حــالت اقتصــادی دارا
می باشد .مثأل در حاالت رونق اقتصادی که عواید بصورت عموم رو بــه افــزایش می باشــند عوایــد دولت از
مدرک مالیات بر عایدات ،عواید از مدرک مالیات بر مصــارف ،عوایــد دولت از مــدرک تصــدیهای دولــتی و
غیره بلند میرود .در حالت بحران اقتصادی بر عکس عواید فوق کاهش می یابند
ب :بعضی از انواع عواید دولت تحت تاثیر نو سانات حالت اقتصادی قرار نگرفته و بنــابر ان ثــابت بــه حــال
خود باقی می ماند .مثا ل های این نوع عاید دولت عبارت اند از :مالیــات بــر اراضــی ،مالیــات بــر دارائی و
سایر مالیات ثابت که اساس سنجش مالیات شان یا تعداد مکلفین مالیه تغیر نکرده باشد.
ج :بعضی از انواع عواید دولت وجود دارند که بر خالف نوسانات حالت اقتصادی تغیر می یابـد .مثـال هـای
این نوع عاید دولت عبارت از تمام انواع مالیاتی می باشند که دارای تعرفه های نزولی باشند چه در صورت
این نوع تعرفه ها با بلند رفتن اساس سنجش مالیه تعرفه های مالیاتی نزول می نمایند کــه در نتیجــه آن عوایــد
دولت نیز به سرعت کاهش می یابد .
طوریکه نوسانات حالت اقتصــادی تــاثیرات متفــاوت را بــاالی انــواع مختلــف مصــارف دولت وارد مینمــود
همانطور انواع مختلف مصارف دولت تاثیرات مختلف را باالی نوسانات حالت اقتصادی وارد نمــوده و بــه
این ترتیب مصارف دولت بحیث یک وسیله برای مجادله علیه نوسانات حالت اقتصادی مورد استفاده قــرار
داده میشود .به ارتباط تاثیرات مصارف دولت بــاالی نوســانات حــالت اقتصــادی انــواع آتی مصــارف دســته
بندی می شود .
الف :مصارف دولت برای اشخاص :مصارف دولت برای اشخاص یا پرسونل دولتی بصــورت عمــوم بحیث
یک وسیله جهت تحت تاثیر قرار دادن نوسانات حالت اقتصادی مورد استفاده قرار داده شده نمی تواند ،زیــرا
طوریکه قبأل تــذکر داده شــد ،معاشــات کارکنــان دولــتی از نگــاه قــانونی تعین گردیــده و هــر زمــان بــه نســبت
نوسانات حالت اقتصادی تغیراتی و تعدیالتی در آن وارد شده نمی تواند .معــذالک دولت در پهلــوی کارکنــان
دولتی که به شکل دایمی می باشند .همچنان در پروژه های انکشافی خود یا در ســایر کارهــای روزمــره یــک
تعداد کارگران را بـرای یـک مـدت و مـوقت نـیز اسـتخدام می نمایـد.مثأل اسـتخدام اشـخاص در پـروژه هـای
تعمیراتی دولتی ،سرک سازی و سایر پروژه ها که برای یک مــدت مــوقت اســتخدام شــده باشــند و بــا تکمیــل
پروژه های متذکره فوق وظایف آنها نیز به انجام برسد .از این نوع مصارف برای اشــخاص دولت می توانــد
بحیث یک وسیله بر ضد نوسانات حالت اقتصادی استفاده نماید .به این معنی کـه توسـط کم سـاختن و یـا زیـاد
ساختن استخدام این نوع کارکران دولت می تواند تقاضای مجموعی اقتصاد را در حــالت رونــق کم ســاخته و
در حالت بحران زیاد ساخته و بدین طریق بر ضد نوسانات حالت اقتصادی تاثیر وارد نماید.
ب :مصارف دولت برای اشیأ :قسـمتی از مصــارف دولت بـرای خریـداری اشـیا مـورد ضــرورت در هـر
مملکت بنابر ملحوظاتی ( سیاسی ) تعین می کردد .از قبیل مصارف نظامی از این نوع مصارف نیز بحیث
یک وسیله بر ضد نوسانات حالت اقتصادی استفاده شده نمی توانــد .قســمتی از مصــارف دولت کــه ســرمایه
گذاری های دولتی را در ساختمان زیر بنا های اقتصادی در بــر می گــیرد ،از نظــر زمــان قابــل بــه تعویــق
انداختن بوده و بنابر ان با ایجابات و اقتضاهات شرایط اقتصادی کم یا زیاد ساخته شــده می توانــد .از قبیــل
سرمایه گذاری های دولتی در زیر بناهای اقتصادی هرکاه خواسته شود تا مهمترین انواع ســرمایه گــذاریها
ی دولت از نقطه نظر قابلیت استعمال آنها برای اهداف استقرار حالت اقتصادی مورد تحقیق قرار داده شود
باید نخست تشخیص گردد که حـالت اقتصــادی چـه شـکل را دارا بـوده و چـه نـوع تـدابیر را بخصــوص از
طرف سرمایه گذاریهای دولت ایجاب می نماید .بطور مثال وقتیکه در یک حالت بحران اقتصــادی قســمت
قابل مالحظه وسایل تولیدی در حالت رکود وبال استفاده قرار داشته باشد .در این صورت باید دولت ســعی
نماید تا از طریق بوجود آوردن عاید اضافی در اقتصاد تقاضا را بلند برده و توسط آن زمینه را برای بکـار
انداختن عوامل تولید راکد مساعد گردانداما در اینصورت نباید ایجاد عاید اضافی باعث توسـعه ظـرفیت هـا
ی تولیدی گردد .چه در این صورت تولیدات اضافی که در نتیجه توسعه ظـرفیت هـای تولیـدی بوجـود می
آید تقاضای اضافی را که از طریق عاید اضافی بوجود آمده است ،جذب نموده و بنابر ان حــالت اقتصــادی
بشکل سابق در حالت بحران و عرضه اضافی بــاقی میمانــد .مهمــترین مثالهــای ســرمایه گــذاری دولت کــه
تاثیرات عایداتی را داشته یعنی باعث بوجود آوردن عاید اضافی گردیده و مستقیمأسبب توسعه ظرفیت های
تولیدی یا بلند بردن عرضه نمی گردد .عبارت از سرمایه گذاریهای دولت درساختمان ســرک هــا ،پــل هــا،
تعمیرات ،بند و انهار و غیره می باشد .این نوع مصارف سرمایه گذاریهایدولت یــک وســیله مهم را بــرای
تحت تاثیر قرار دادن حالت اقتصادی تشکیل داده و به ضد نوسانات حــالت اقتصــادی تــاثیر وارد می نمایــد.
همچنان وقتیکه اقتصاد در یک حالت کساد قـرار داشـته و تقاضـای اضـافی را ایجـاب نمایـد در اینصـورت
دولت سرمایه گذاریهای فوق را روی دست گرفته وتوســط آن عایــد و تقــا ضــا را بوجــود می آورد .حــالت
عکس آن اگر یک تقاضــای اضــافی در یــک اقتصــاد وجــود داشــته و تمــایالت صــعود قیم موجــود باشــد در
اینصورت دولت می تواند توسط به تعویق انداختن سرمایه گــذاریهای کــه تــاثیرات عایــداتی رادارا بــوده یــا
تاثیرات عایداتی شان نظر به تاثیرات ظرفیتیشان بیشــتر باشــد .بــر ضــد تقاضــای اضــافی در اقتصــاد وارد
نماید .تاثیرات عایداتی سرمایه گــذاریها عبــارت از تــاثیراتی اســت کــه توســط ســرمایه گــذاریهای عایــد در
اقتصادایجاد می گردد این نوع تاثیرات سرمایه گذاریها خاصیت قصیر المدت را دارا می باشد به این معنی
که به مجرد شروع سرمایه کذاریها و استخدام اشخاص عاید در اقتصاد بوجــود می آیــد .تــاثیرات ظرفیــتی
سرمایه کذاریها عبارت از تاثیراتی اند که از طریق آن افــزایش در تولیــدات یــک اقتصــاد بوجــود می آیــد .
مصارف سرمایه گذاریهای دولت از نقطه نظر انعطاف پذیری یکسان نبوده بلکه نظـر بـه نـوعیت تخـنیکی
سرمایه گذاریهای دولتی فرق می نماید.
ج :معاونت های دولتی :معاونت های دولت برای تشویق سرمایه گذاریها و تشویق صادرات معقول دانسته
می شود چه در اثر تشویق صادرات سرمایه گذاریها تشویق کردیده سطح تولید و استخدام در داخل مملکت
بلند رفته و توسط آن بر ضد بحران و بیکاری ها مجادله شده می تواند.
د :تادیه قرضه های دولت :تادیه قرضه هــای دولت بحیث یــک وســیله بــر ضــد نوســانات حــالت اقتصــادی
زمانی مفید و موثر واقع شده می تواند .که این وسایل برای اهداف مصرفی و سرمای گذاری بکار انداخته
شوند .زیرا وقتیکه برای اهداف مصرفی بکار انداخته شـوند در این صــورت بصــورت غـیر مسـتقیم و در
صورتی ایکه برای اهــداف ســرمایه گــذاری بکــار انداخنــه شــوند در این صــورت مســتقمأ بــاعث تشــویق و
توسعه سرمایه گذاریها می شود .که در اینصورت طبعأ بر ضد یک حالت اقتصادی کســاد مجادلــه شــده می
تواند اما اکر تادیه قرضه های دولتی به دسترس کسانی برسد که پول مذکور را بشــکل پس انــدازهای غــیر
تولیدی بکار اندازند ،در این صورت چون وسایل مذکور از جریان اقتصادی خارج می کــردد .بنــابر انهیچ
نوع تاثیر را باالی اقتصاد وارد کرده نمی تواند.
همانطوریکه انواع مختلف مصارف دولت تاثیرات متفاوت را باالی حالت اقتصــادی وارد می نمایــد انــواع
مختلف عواید دولت نیز تاثیرات مختلف را باالی اقتصاد وارد می نماید.
اما بصورت عموم عالمه مشترک عواید دولت عبارت از این است که توســط هــر نــوع عایــد دولت نخســت
یک قسمت قدرت خرید از اقتصاد جذب می کردد بنابر آن دولت می تواند در صورت بحــران اقتصــادی یــا
پائین اوردن مالیه قدرت خرید اقتصاد را بلنــد بــرده و در حــالت رونــق اقتصــادی توســط بلنــد بــردن عوایــد
مالیــاتی دولت قــدرت خریــد را در اقتصــا د کم ســاخته و در هــر دو صــورت بــر ضــد حــالت اخالل کننــده
اقتصادی تاثیر وارد نماید.
سطح اســتخدام اقتصــاد مجمــوعی در اقتصــاد هــای بــازار توســط تصــدیهای خصوصــی تعــیین میگــردد .زیــرا
درکشورهای مذکور سهم اقتصاد خصوصی در تشکل عاید ملی و توزیع عاید ملی نظر به سهم دولت به پیمانه
بیشتر می باشد .چون تصدی های خصوصی سعی می نمایند تا در حدود امکان یــک مفـاد بلنــد را نایــل شــوند.
بنابر آن استخدام اقتصاد خصوصی به حجم تقاضای مؤثر(تابع به حجم فروشات) برای امتعه قابــل فــروش این
تصدیها می باشد .تقاضای مجموعی اقتصاد متشکل از تقاضا برای اشیا استهالکی و اشیا سرمایوی است .
عوامل مهم در تعیین انــدازه و بلنــدی تقاضــا بــرای اشــیا اســتهالکی عبــارت از عایــد و میالن مصــرف اســت .
عوامل مهم در تعیین بلندی تقاضا برای اشیای سرمایوی عبارت از درآمد متوقعه تصدی ها و نرخ ربح بــازار
می باشد .قیمت های را که فروشنده گـان اشـیا و خـدمات بدسـت می آورنـد ،بحیث عایـد عوامـل تولیـد دوبـاره
تقاضا را در یک اقتصاد بوجود می آورد هر گاه در اقتصــاد چــنین حــالت موجــود شــود کــه تمــام عوایــد جهت
توسعه تقاضای مؤثر بکار برده شود ،در این صورت باید درآمــد هــای فــروش بصــورت کامــل بــاعث بوجــود
آمدن تقاضا گردد .یا به عباره دیگر تولید دراقتصاد به پیمانه ئی قدرخریــد را بوجــود میــاورد کــه بــرای خریــد
اشیای قابل فروش ضروری دانسته میشود .این نقطه نظر بیشتر از طرف علما کالسیک حمایهو طــرف داری
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}91
][Fiscal Policies سیاست های مالی
می گردید .اما این نظر امروز به واقعیت اقتصادی مطــابق نیســت .چــه طوریکــه تاریخاقتصــادی در گذشــته و
واقعیت اقتصادی درزمان موجوده نشان میدهد حتی در پیشــرفته تــرین کشورهایســرمایه داری حــالت اســتخدام
کامل یک حالت مؤقتی و استثنائی را تشکیل داد ،و حالت استخدام پائین و نـاقص خاصـتا در کشـورهای روبـه
انکشاف یــک حــالت عمــومی و مــداوم را نشــان میدهــد .علت عمــده و اساســی آن عبــارت از این اســت کــه در
واقعیت تمام عواید که از طریق تولید بدست میاید دوباره برای خریداری اشیا و خدمات به کار برده نشده بلکه
حسب معمول یک قسمت آن به حیث تقاضا مؤثر جهت خریداری اشــیای اســتهالکی و اشــیای ســرمایوی بکــار
برده شده و یک قسمت دیگر آن پس انداز یا ذخیره گردیده ویا بشکل مالیه به دولت پرداخته میشود .قســمت از
عاید که به غرض خریداری اشیای استهالکی و ســرمایوی بــه مصــرف میرســد در اقتصــاد امــروزی نــاممکن
است تا صرف جهت خریداری اشیا داخلی بکار برده شود ،بلکه در هر مملک به پیمانه کم یا بیش یک قســمت
این عاید به غرض خریداری اشیا خارجی بکار برده شده و بنابر آن باعث ایجاد عایـد در ممالـک میگـردد کـه
از ممالک مذکور اشیا تقاضا و وارد میشوند .که در نتیجــه آن تمــام عایــد ایجــاد شــده در داخــل مملکت دوبــاره
تقاضای مؤثر و عاید بوجود نمی آورد .عالوه برآن تقاضای مؤثر در داخل مملکت می توانــد از طریــق چــنین
وسایلی بوجود آید که از عواید مـداوم داخلی منشـآ نگرفتـه باشـد .ازقبیـل مصـارف اظـافی دولت کـه ازطریـق
قرضه ها تمویل شده باشند .خریـداری هـای ممالـک خـارجی از داخـل مملکت و عوایـد از مـدرک صــادرات.
بنابران در مقابل بوجود آمدن عاید مصرف عاید قــرار دارد .چــون در اقتصــاد تصــامیم در مــورد پس انــداز و
سرمایه گذاریها از یک دیگر مستقل می باشند بنابران بصورت یقینی گفته شده نمی تواند که پس انداز کنندگان
م متشبسین عین مبالغ را پس انداز و سرمایه گذاری می نمایند.
یــک حــالت مشــابه همچنــان در مــورد عوایــد و مصــارف دولت و همچنــان در مــورد واردات و صــادرات
مداراعتبار است بدین معنی کـه عوایـد دولت (مالیـات) خـود را همـراه بـزرگی (حجم) عایـد ملی بصــورت
مترادف تغییر میدهد .درحالیکه مصــارف دولت حین کــاهش عایــد ملی بلنــد رفتــه و عکس آن حین افــزایش
عاید ملی کاهش می یابد علت اساسی آن عبارت از این است که در صورت کاهش عاید ملی معموال حــالت
کساد یا بهران در اقتصاد وجود داشــته و در این حــالت اقتصــادی مصــارف اجتمــاعی و همچنــان مصــارف
دولت برای احیای مجدد حالت اقتصادی بلند می رود .بافزایش عاید ملی واردات مملکت نیز افــزایش میابــد
در حالیکه صادرات مملکت به بلندی عاید ممالک که امتعه به آنها صادر میگردد ،تابع می باشد.
بنــابران از تــذکرات ومثــال هــای فــوق چــنین نتیجــه گــیری میشــود کــه ایجــاد عایــد و بکــاربردن عایــد بــه
یکدیگرمطابقت نمود ودر نتیجه طوریکه کالسیکها ادعا می نمودند یک حالت استخدام کامل شکل مداوم را
دارانبوده بلکه در ساحه عمل حاالت آتی قابل تشخیص میباشد.
استخدام پائین در اقتصاد وقت بوجود میاید که سرمایه گذاری های مجموعی اقتصاد نظر به پس انداز هــای
مجموعی اقتصاد کمتر گردیده و در نتیجه آن تقاضائی مجموعی اقتصاد نزول نماید .چه در صورت نــزول
تقاضای مجمــوعی ســرمایه گــذاری هــا و تولیــد نــیز محــدود کردیــده متشــبثین کــارگران را از کــار برکنــار
مینمایند .چون این بیکاری هــا تــآثیرات نــامطلوب اقتصــادی و اجتمــاعی را وارد مینماینــد .بنــابران یکی از
اهداف سیاست های اقتصادی و همچنین سیاسـت بودجـه عبـارت از این اسـت کـه بـر ضـد این بیکـاری هـا
مجادله نموده واز عواقب بعدی آن جلوگیری نماید.
یک حالت استخدام اضافی در اقتصاد توسط این تشخیص میگردد .که سرمایه گذاری های مجموعی نظربه
پس انداز های مجموعی بیشتر گردیده و در نتیجه آن یک حالت رونق و استخدام اضافی بوجود آیــد .دراین
حالت وقتیکه تقاضا بیشتر افزایش یابد مقدار تولید ثابت باقی مانده یا به تناسب افزایش تقاضا بلند نرود .
یک حالت انفالسیونی در اقتصادی بوجود میاید .چون این تمایالت انفالسیونی تاثیرات انفالسیونی تــاثیرات
نا مطلوب را باالی اقتصاد وارد نموده جریان وقایه اقتصــادی را اخالل و بالخــره اســتقرار ارزش پــول را
متضرر میسازد ،از این جهت باید ازطریق وسایل سیاست پولی و مالی بر ضد تمایالت انفالسیونی مجادلــه
گردد .اکنون دیده میشود که در حاالت مختلف اســتخدام چــه نــوع وســایل را سیاســت بودجــه از نظــر عملی
بکار انداخته میتواند .
توسط سرمایه گذاریهای دولتی ،اعطای معاونت ها به خـانواده هـا وتصــدیها ،اعطـای قرضــه هـای مسـاعد
یعنی دارای نرخ ربح پائین به تصدی ها ،معاونت های مالیاتی وتشــویق ســرمایه گــذاری هــای خصوصــی.
چون در اثر بیکـاری هـا عایـد و در نتیجـه مصـرف اقتصــاد کـاهش میابـد بنابـان سـرمایه گـذاری هـا نـیز
محدودگردیده و باالخره اقتصاد بیک حالت بحران مواجــه میشــود .چــون از طریــق تــدابیر متــذکره سیاســت
بودجهسعی میگردد تا از طریق بلند بردن تولید و تشویق سرمایه گذاری ها بیکاری در اقتصاد از بین برده
شودبنابران این نوع تدابیر سیاست بودجه بنام تدابیر احیا کننده یا تدابیر توسعوی یاد میشود .که اشــکال آتی
را دارا می باشند:
الف :پائین آوردن مالیه :توسط پائین آوردن پایه مالیه مکلفیت مالیاتی یا مبلغ مالیه قابل تادیه کمتر گردیده
و این به نوبه خود باعث بلند بردند عاید ،قدرت خرید وقــدرت پس انــداز تادیــه کننــدگان مالیــه میشــود .بلنــد
رفتن قدرت خرید تقاضای استهالکی و بلند رفتن قدرت پس انداز ســرمایه گــذاری هــا وتولیــد را دراقتصــاد
بلند برده و به این ترتیب بیکاری از بین برده و یـا الاقـل کم سـاخته ودر نتیجـه بـر ضـد بحـران تـاثیر وارد
مینماید .در ساحه خانواده های خصوصی ،پائین آوردن مالیـه خاصـتآ عایـد قابـل دسترسـت ( قابـل اختیـار)
چنین دریافت کنندگان عاید را بلند برده میتواند .که میالن نهای برمصرف نسبتآ بیشــتر را دارا میباشــد( کــه
دارای عاید کم باشد)
برای رسیدن به این هدف از همه اولتر پائین آوردن مالیات برعایــدات و مالیــات بــر مصــارف رول مهم را
بازی مینماید .چه انواع مالیات فوق تاثیرات وسیع و کتلوی را دارا بوده و بنابران باعث بلند بردن مصرف
یا تقاضای اکثریت عاملین اقتصادی میشود .توسط پائین آوردن مالیه همچنان زمینــه بــرای تشــویق ســرمایه
گذاری های خصوصی نیز مساعد میگردد .مثآل از طریق مجرا دادن فرسایش بلند یا فی االمکــان فرســایش
فوری ،معافیت های مالیابی برای قسمتی از مفاد وغیره سرمایه گذاران تشــویق میشــود تــا ســرمایه گــذاری
های خود را توسعه دهند.
تدابیر مالیاتی فوق طبعآ زمانی تآثیرات زیاد وارد کرده میتوانند که تصدی ها سرمایه گذاری هــای اضــافی
و یا سرمایه گذاری های توسعوی را انجــام بدهنــد چــون در یــک حــالت بحــران اقتصــادی بصــورت عمــوم
چانس مفاد و امکانات فروش بصــورت منفی قضــاوت وارزیــابی میشــود .از آن جهت عملی نمــودن تــدابیر
متذکره فوق نیز مؤثریت کم تر را دارا میباشد .برای این که در چنین حــالت امکانــات بــازار فــروش وســیع
گردیده و مفاد بلند برده شده میتواند .شرط اساسی برای آن عبارت از بلند بردند تقاضای مجموعی است کــه
جهت رسیدن به این هدف یک اهمیت خاص برای مصارف دولت به منظور خریداری اشــیا و خــدمات داده
میشــود.عالوه بــرآن مصــارف ســرمایه گــذاریهای دولت نــیز اهمیت زیــاد را بــه حیث یــک وســیله بــر ضــد
بحراندارا میباشد .تآثیرات توسعوی این نوع مصارف دولت باالی اقتصــاد از یــک طــرف مربــوط بــه حجم
اینسرمایه گذاری ها واز طرف دیگر مربوط به نوعیت تمویل سرمایه گــذاری هــا میباشــد .بــه این معنــا کــه
اگرسرمایه گذاریهای دولت از طریق دریــافت قرضــه از بانــک مرکــزی تمویــل شــده باشــد دراین صــورت
تآثیرات توسعوی آن نظر به اینکه وسایل مالی مذکور از دوران اقتصادی تمویل شده باشــد ( بخصــوص از
طریــق دریــافت مالیــات) بــه پیمانــه بیشــتر میباشــد .زیــرا درصــورت تمویــل ســرمایه گــذاری هــا از دوران
اقتصادی تاثیرات انقباضی باالی اقتصاد وارد میگردد .نتیجه خالص آن مربوط به اندازه تآثیرات توســعوی
از طریق مصارف دولت و اندازه تاثیرات اتقباضی (از طریق دریافت مالیات) می باشد .به این بعضــی کــه
اگر تایرات توسعوی به تاثیرات انقباضی باشد در اینصورت نتیحه آن صفر است .یعنی توســط تــدابیر فــوق
باالی اقتصاد نه کدام تاثیر توسعوی و نه تاثیر انقباضی وارد میگــردد .هرگــاه تــاثیرات توســععوی نظــر بــه
تاثیرات انقباضی بیشتر باشد در این صورت تاثیرات توسعوی به پیمانه تـاثیرات انقباضــی خنـثی گردیـده و
نتیجه خالص آن بشکل تاثیرات توسعوی باقی میماند .عکس حالت فوق اگر تاثیرات انقباضی نظر به تاثیات
توسعوی بیشتر باشد در اینصورت نتیجه خالص آن باالی اقتصاد بشکل تاثیرات انقباضی باقی می ماند.
در صورتیکه مصارف دولت از طریق دریافت قرضه ها تمویل شده باشد ،در اینصــورت صــرف تــاثیرات
توسعوی باالی اقتصاد وارد می گردد .چه درینصورت وسایل پولی اضافی در اقتصاد بدوران انداخته شــده
وکدام تنقیصی در وسایل پولی اقتصاد خصوصی بوجود نمی آید.
هرگاه دولت وسایل پولی و مالی مورد ضرورت سرمایه گــذاریهای خــود را از طریــق دریــافت قرضــه هــا
غیر از سیستم بانکی بدشت آرد ،درینصورت نیز انواع مختلف قرضه ها تاثیرات متفاوت را باالی اقتصــاد
وارد می نمایــد .مثآل اگــر دولت قرضــه را از ســرمایه گــذاران یــا از کســانیکه ســرمایه شــان شــامل دوران
اقتصاد میباشد ،بدست اورد درینصورت نیز تـاثیرات انقباضـی فـوق بـاالی فعـالیت هـای اقتصـادی قرضـه
دهندگان وارد می گردد .اما اگر دولت این قرضــه را از خـانواده هـا و بخصــوص آن خـانواده هائیکـه پـول
های شان بشکل ذخیره می باشد دریافت نمایــد درینصــورت عالوه براینکــه هیچ نــوع تــاثیرات انقباضــی را
باالی اقتصاد وارد نمی نمایند ،تاثیرات توسعوی شان مانند تاثیرات قرضــه اســت کــه دولت آن را از بانــک
مرکزی دریافت می نماید .زیرا در صورت دریــافت قرضــه هــای دولت از بانــک مرکــزی مقــدار پــول در
اقتصاد افزایش می یابد .اما در صورت دریافت قرضه از طریق پول های دریافت شده سرعت دوران پـول
در اقتصاد افزایش میآبد .چون درنظام های اقتصادی مختلط ســرمایه گــذاریهای دولت یــک قســمت ســرمایه
گـــذاریهای مجمـــوعی اقتصـــاد را تشـــکیل میدهـــد کـــه انـــدازه آن نظـــر بـــه حجم فعـــالیت هـــای دولت در
هرمملکتبصورت متفاوت می باشد بنابران سرمایه گذاریه های دولت بــه تنهــائی بصــورت مــداوم بــرای از
بین بردنوقایع اخالل کننده اقتصادی که نظم عادی اقتصاد را مختل می نمایند ،کــافی دانســته نمی شــود .پس
باید درپهلوی آن همچنان تدابیر جهت تشویق و بلند بردن سرمایه گذاری های خصوصی نیز اتخاذ گردد.
ب :مالیه گذاری توزیع کننده مجدد :در صورت مالیه گذاری توزیع کننــده مجــدد اهمیت اساســی را مالیــات
مترقی دارا باشد .چه توسط تطبیق تعرفه های مالیاتی مترقی دولت وسایل پولی بیشتر را از کسانی دریافت
می نماید که دارای عاید بلند بوده و نظر به دریافت کنندگان عاید پائین میالن نهائی مصرف نسبتآ کمتری
را دارا می باشند .چون وسایل بدست آمده دوباده از طریــق تادیــات انتقــالی و خریــداری اشــیا و خــدمات
قسمآ به دریافت کنندگان عاید پائین( .اعم از خانواده و تصدیهای قابل معاونت) انتقال داده می شــود کــه
دارای میالن نهــائی بــر مصــرف می باشــد بنــابران در ینصــورت توســط تاریــات انتقــالی قــدرت مصــرف
مساعدت شدگان بلند رفته و به تعقیب آن سرمایه گذاریها را در اقتصاد تشویق می نماید .چون درینصــورت
دروت از یکطرف عاید را توسط سیاست مالیاتی خود دوباره توزیع یــا اصــالح مینمایــد و از طــرف دیگــر
مصرف اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهد ازین جهت بنام مالیه گذاری توزیع کننده مجدد عاید یاد میشود.
الف:مصارف دولت برای اشیا و خدمات :مصارف دولت جهت خریداری اشیا و خدمات وخاصتا مصارف
اضافی دولت تاثیرات بلند برنده ســطح اســتخدام را بــه صــورت مســتقیم دارا می باشــد .زیــرا وقتیکــه دولت
خریداری های خود را زیاد سازد چه این خریداری های دولت بشکل اشیا وخدمات مورد ضرورت تصدی
های دولتی باشد برای رفع سایر نیازمندی های دولت باشد ،باعث افزایش تقاضای مجموعی در اقتصاد می
گردد .برای اینکه این تقاضای اضافی دولت رفع شده بتواند باید از عوامل تولید نیز بیشتر تقاضا بعمل آید .
که دراین صورت استخدام تمام عوامل تولید افزایش پیدا می نماید .در صورت تقاضای اضافی دولت برای
خدمات طبعآ تاثیرات مستقیم باالی سطح استخدام وارد می گردد .زیرا در این حالت دولت کــارگران بیکــار
را چه به صورت مؤقتی و چه بصورت دایمی استخدام نمــوده و در ســکتور دولــتی مصــروف مینمایــد .این
نوع تاثیرا ت را که مصارف اضافی دولت باالی استخدام و عاید از مدرک فعالیت های تولیدی یعنی باالی
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}97
][Fiscal Policies سیاست های مالی
مزد ومعاشــات ،ربح ،مفــاد وغــیره وارد مینمایــد .بنــام تــاثیرا ت اولی مصــارف دولت یــاد مینمایــد .کــه این
تاثیرات اولی به نوبه خود تاثیرات بعدی را نیز حین بکار انداختن این عاید باالی اقتصاد وارد مینماید .
ب :تادیات انتقالی دولت :درصورت تادیات انتقالی چون دولت وسایل پولی و مالی را بیدون جبران متقابل
(تقاضــای اشــیا وخــدمات) بــرای خــانواده هــا و تصــدیها انتقــال میدهــد .بنــابران این نــوع تادیــات دولت
بصورتمستقیم باعث بلند بردن سطح استخدام نگردیده و بر طبق تاثیرات اولی تادیــات انتقــالی بــاالی ســطح
استخداممساوی به صفر می باشد .هرگاه فرض گردد که تصدیها مفاد را در داخل تصدیها نگهــداری نمــوده
یعنی بشکل مفاد توزیع ناشده نگهداری ننموده و مجموع عاید اضافی را که ازطریق فـروش اشـیا وخـدمات
برای دولت بدست می آورند ،بصورت کامل آنرا به حیث عاید به خــانواده هــا انتقــال بدهنــد .در اینصــورت
این عاید اضافی توام با عاید که از طریق تادیات انتقالی ایجاد میگردد ،مجموع عاید اضــافی قابــل دســترس
خانواده ها را تشکیل میدهد .یک قسمت این عاید اضافی قابـل دسـترس خـانواده هـا بـرای اهـداف مصــرفی
بکار برده میشود .که این قسمت بنام میالن مصرف نهای یاد میشود .قسمت باقی مانده آن برای اهــداف پس
انداز بکار برده می شود ،که این قسمت بنام میالن نهای به پس انداز یاد میگــردد .میالن نهــای بــه مصــرف
بزرگتر از صفر و کوچک تر از یک باشد .به این معنی که بــا دریــافت عایــد اضــافی بصــورت عمــوم هــر
عامل اقتصادی سعی می نماید تا قستی از این عاید اضافی را بــه منظــور بهــتر ســاختن ســویه زنــدگی خــود
یعنی برای هدف مصرف بکار انداخته و قسمت باقی مانده آن را پس انداز نماید .ساختمان وترکیب میالن
نهائی بر مصرف و میالن نهائی به پس اندازنظر به بلندی عاید اضافی ترقی مینمایید ،یعنی هــر قــدر عایــد
افزایش یابد به همان اندازه سهم میالن نهــایی بــه پس انــداز افــزایش می یابــد .چــون دریــافت کننــدگان عایــد
اضافی دوباره توسط قسمتی از این عاید یعــنی میالن نهــائی بــر مصــرف اشــیا و خــدمات را خریــداری می
نمایند بنابران این مصارف مجددآ استخدام اضافی و توسط آن عاید اضافی را بوجود می آورد .که این نــوع
تاثیرات بنام تاثیرات دومی مصارف دولت یاد گردیــده و در این و در این صــورت مصــارف انتقــالی دولت
نیز در تاثیرات دومی سهیم می باشد.
تاثیرات اولی و دومی مصارف دولت بطریق متذکره فوق بصــورت مجمــوعی تــاثیرات ضــریبی مصــارف
اضافی دولت را تشکیل می نماید .که تاثیرات آن باالی اقتصاد از یک طرف مربــوط بــه نــوعیت مصــارف
واز صرف دیگر مربوط به سهیم نهائی برمصرف می باشد .در مورد نوعیت مصارف باید متــذکر شــد کــه
هر قــدر سـهم تادیـات انتقـالی در مجمـوع مصــارف دولت بیشـتر باشـد ،بـه همـان پیمانـه تـاثیرات ضــریبی
استاد مضمون :احمد خالد "عزیز"
{}98
][Fiscal Policies سیاست های مالی
مصــارف مجمــوعی دولت ضــعیف تــر می گــردد .چــه طوریکــه قبآل تــذکر داده شــد تادیــات انتقــالی دارای
تاثیرات اولی باشد .درمورد سهم نهائی مصرف باید متـذکر شـد کـه هرقـدراین سـهم نهـائی بـر مصـرف یـا
میالن نهائی بر مصرف در مجموع عوایــد قابــل دســترس بــه پیمانــه بیشــتر باشــد بــه همــان انــدازه تــاثیرات
ضــریبی مصــارف مجمــوعی دولت بیشــترو بــر عکس آن هــر قــدر میالن نهــائی بــر مصــرف در مجمــوع
عوایدقابل دسترس به پیمانه کمتر باشد به همان اندازه تاثیرات ضریبی مصارف مجمــوعی دولت کمــتر می
گردد .
بنابران وقتیکه میالن نها ئی بر مصرف توسط دریافت عاید اضافی بلند رود در این صورت تاثیرات مثبت
باالی سرمایه گذاری خصوصی وارد میگردد .یعنی افزایش تقاضا برای امتعه مصرفی سرمایه گــذاران را
تشویق مینماید .تا سـرمایه گـذاری هـای تشـویقی را شـروع نماینـد کـه این نـوع تـاثیر بنـام تـاثیرات سـومی
مصارف دولت یاد می گردد.
بلند بردن پایه مالیات از همه اولتر اهمیت اساسی را نــزد چــنین انــواع مالیــاتی دارا می باشــد .کــه تــاثیرات
وسیع را دارا باشد .از قبیل بلند بردن مالیات برعایدات ،چــه در این صــورت قســمت از عایــد را دولت بــه
حیث مالیه دریافت نموده و به تعقیب آن با کم شدن عاید اندازه مصــرف نــیز کمــتر گردیــده و مــوجب فشــار
باالی سطح قیم یا نزول قیم می گردد.
سوالی به ارتباط این موضوع می تواند عرض وجود نماید عبارت از این است که آیا بلند بردن پایه مالیــات
برعایدات باعث محدود ساختن طبقات کم عاید نمی گردد؟ به جواب این سوال باید گفت که چون در مالیــات
بر عایدات امروز تقریبآ در تمام کشور های که دارای نظام اقتصــاد بــازار آزاد تعرفــه هــای مــترقی و یــک
سرحد عاید مصارف از مالیه را دارا می باشند .بنابران در تحت موجودیت این سرحد معافیت عایددریافت
کنندگان عاید پائین تحت مالیه گذاری قرار نگرفته و بنابران به ضرر آنها نیز تمام نمی شود .بلکهــبرعکس
آن عاید و تقاضای چنین دریافت کنندگان عاید تقلیل داده می شود که به طبقات دریافت کنندگانعایــد بلنــد بــر
قـرار دارنـد.بلنـد بـردن مالیـات برموسسـات در حـالت اسـتخدام اضـافی بـه مشـکل می توانـد حجم سـرمایه
گذاریهای اقتصاد را تقلیل بدهد زیرا در این حــالت امیــدواری هــای متشبســین در مــورد امکانــات فــروش و
چانس مفاد زیاد بوده و همچنان امکان انتقال مالیه نیز بیشتر می باشد .بلند بردن مالیــات بــر دوران فــروش
نیز برای محدود ساختن سرمایه گذاری ها کمتر اختصاص یافته ظــاهر می شــود .بــه این معــنی کــه هرگــاه
مالیات بردوران فروش باالی قیمت امتعه انتقال داده شــود ،درینصــورت مفــاد تصــدیها کمــتر نــه گردیــده و
بنابران سرمایه گذاریهای شان را نیز محدود ساخته نمی توانند.
سوالی که اکنون عرض وجود می نماید عبارت از این است که بلند رفتن قیمت های امتعه در اثر بلند رفتن
مالیات در دوران فروش چه نوع تاثیرات را باالی مصارف خصوصــی وارد می نمایــد .بجــواب این ســوال
باید متذکر شد که عوامل مهم در این جـا اول عبـارت از ارتجـاعیت قیمت هـا و دوم عبـارت از ارتجـاعیت
عایــد .تقاضــا کننــدگان یــا مســتهلکین می باشــد .منظــور از ارتجــاعیت عایــد عبــارت از این اســت کــه عایــد
مستهلکین تا کدام اندازه قابلیت توافق و نطابق را به شرایط متغیــیر اقتصــادی دارا می باشــد ،بنــابران بلنــد
رفتن قیمت اشیای مذکور به مشکل می تواند تقاضا را باری این نوع اشــیا بــه پیمانــه قابــل مالحظــه محــدود
سازد .یک تاثیر مهم و قابل مالحظه تنها برای اشیای تجملی ونیمــه تجملی کــه یــک ارتجــاعیت فیمت نســبتآ
بلند تری را دارا می باشند وارد گردیده و بنابران مقدار تقاضا برای چنین اشیا محــدود می گــردد .معــذالک
قابــل تــذکر اســت کــه مســتهلکین و بخصــوص آنهــائی کــه در طبقــه دریــافت کننــدگان عایــد متوســط و بلنــد
قراردارند ،عادات مصرفی خود را معموآلاز نظر کوتاه مدت تغیـیر نخواهـد داد .بـر عالوه جـز مهم دیگـر
عبارت از این است که آیا مستهلکین قرضه های مصرفی را دریافت کرده می توانند و یا خیر؟ چه اگر این
امکان برای شان موجود شده بتواند تقاضای شان ممکن محدود نه گردیده یا صرف به پیمانه نا چیز محــدود
گردد .اما در صورتیکه امکان دریافت قرضه برای شان موجود باشد در این صــورت طبعــآ تقاضــای شــان
محدود نه خواهد شد .از نقطه نظر طویل المدت بصورت عموم رویه و طرزالعمــل مســتهلکین طــوری می
باشد که خود ها را به توقعات آینده عاید مطــابقت می دهنــد ،چــه وقــتی کــه قیمت هــا در اثــر انتقــال مالیــات
بردوران فروش بلند برود ،عاملین اقتصادی می توانند پس انداز های دوره های قبلی را منحل ســاخته و یــا
فرضــه هــا را دریــافت نمــوده و توســط آن وضــع زنــدگی موجــوده خــود را بــرای یکمــدت کوتــاه نگهــداری
نمایند .اما از نقطه نظر طویل المدت این امکان برای عاملین اقتصادی کمــتر میســر شــده می توانــد .بــه این
معنی کهاز یک طرف ممکن است پس اندازهای قبلی شان بعداز مــدتی بــه اتمــام رســیده و از طــرف دیگــر
امکانات دریافت قرضه برای شان میســر شــده نتوانــد بنــابران از نظــر طویــل المــدت مجبــور می شــوند تــا
تقاضای شان را با عاید شان مطابقت بدهند.
-1از طریق کم ساختن مصارف جاری دولت ،چه درینصورت تقاضای دولت به انــدازه کــاهش مصــارف
پائین آمده و در نتیجه سبب نزول قیم می گردد .
- 2در حالت صعود قیم باید دولت چنین انواع مصارف خود را محدود سازد که تاثیرا ت عایداتی شان نظر
به تاثیرا ت ظرفیتی (تولیداتی) بیشتر باشد .زیرا در اینصورت عاید ایجاد شده از طریق سرمایه گذاریها ی
دولتی به تنا سب بیشتر از تولیدات افزایش یافته و بدین ترتیب صعود قیم را قویتر میسازد.
-3در حالت صعود قیم باید دولت چنان نوع سرمایه گذاریهای خود را توسعه و افزایش بدهــد کــه تــاثیرا ت
ظرفیتی شان نظر به تاثیرا ت عایداتی شان بیشــتر باشــد .زیــرا در این حــالت بــر عکس حــالت فــوق انــدازه
کاالها نظر بــه انــدازه عایــد خلــق شــده بــه ســرعت و بــه پیمانــه بیشــتر افــزا یش یافتــه و در نتیجــه این افــزا
یشعرضه باعث پایین آمدن قیمت ها میگردد.