شرایط الزم برای سیاست های اقتصاد عملی :دو شرط برای سیاست های اقتصادی علمی وجود دارد 1عامالن و مجریان سیاست های اقتصادی 2اشتغال علمی به این عملیات یعنی سیاست های اقتصادی به اساس نظریه های علمی انجام میشود .یعنی هم عامل سیاست های اقتصادی الزم است هم نظریه های علمی. سیاست اقتصادی کلیتی از تدابیر اقتصادی است ،سیاست اقتصادی یک بخشی از تدابیر اقتصادی است که برای رسیدن به هدف معین از تدابیر استقاده میگردد. سیاست نظام اقتصادی :به این پرسش میپردازد که کدام سیستم اقتصادی اداره کننده اقتصاد باشد که بحث نظام های اقتصادی مانند اقتصاد بازار یا اقتصاد متمرکز یا مختلط و ...می باشد. نظام اقتصادی حاکم چیست؟زمانیکه از سیاست نظام اقتصادی ذکر به عمل میاید هدف اینست که نظام اقتصادی که فعال در کشور است کدام نظام است که سیاست های اقتصادی نیز به اساس همین نظام اقتصادی گرفته میشود. یعنی اگر نظام اقتصادی کشور بازار آزاد باشد سیاست های اقتصادی آن نیز باید به نحوی باشد که از بازار آزاد حمایت کند.و با اصول نظام بازار در تخلف و تضاد نباشد. همچنان اگر نظام متمرکز اقتصادی در کشور وجود داشته باشد سیاست های اقتصادی نیز نباید طوری باشند که باعث کاهش مداخله دولت در اقتصاد گردد و به بخش خصوصی آزادی عمل بدهد. سیاست ساختار اقتصادی :از تعیین ساختار های اقتصادی بحث میکند به این معنی که در اقتصاد بخشهای مختلف اقتصادی وجود دارد این سیاست تعیین کننده اینست که این بخش های اقتصادی چگونه فعالیت کنند مثال وزارت مالیه باید چقدر سهم در اقتصاد داشته باشد یا یک ارگان دیکر چقدر صالحیت داشته باشد یعنی بحث چیدمان است که هر بخش اقتصاد چگونه باشد و چگونه فعالیت کند و چقدر قدرت داشته باشد. سیاست فرایند اقتصادی :عبارت از مراحلی است که در اقتصاد طی میشود.یعنی مراحلی که سیاست های اقتصادی برای رسیدن به طی میکند که بحث نظام اقتصادی نیز در آن در نظر گرفته میشود. علم سیاست های اقتصادی :در باره دید گاه های گوناگون مورد نظر سیاست های اقتصادی بحث میکند و کوشش میکند تا واقعیت ها را که در جامعه وجود دارند بررسی و درجه بندی کند تا مطابق آن اهداف تعیین گردد.یعنی علم سیاست های اقتصادی نظریه ها را بررسی میکند ،تاریخ را میبیند و نتایجی که از سیاست های عملی شده در جوامع بوجود آمده را بررسی میکند تا مطابق نتایج سیاستهای اقتصادی بعدی گرفته شود. ساختار منطقی مسایل سیاست های اقتصادی :سواالت و مشکالت زیادی در مورد سیاست های اقتصادی وجود دارد که باید هر سیاست اقتصادی در زمان معین به شکل خاص باشد یعنی سیاست های اقتصادی نظر به زمان و مکان متفاوت اند و باید هر سیاست که گرفته میشود در زمان معین و درست آن گرفته شود. هر سیاست اقتصادی دارای سه عنصر است که عبارتند از: وضعیت :آنچه که فعال در جامعه واقتصاد است هدف :چیزی که باید باشد یعنی چیزی که باید بدست آورده شود. ابزار وسایل رسیدن به هدف است یعنی وسایلی که وضعیت را به اهداف تبدیل میکند. ابزار های مختلف در اقتصاد وجود دارند که شامل ابزار های مالی ،پولی ،نرخ ربح و مالیات و...است. حامالن سیاست های اقتصادی به معنی عام وخاص :به معنی خاص» حامل به معنی تصمیم گیرنده سیاست های اقتصادی که شامل 7گروه میشوند مانند:قوه مقننه ،اجرائیه ،قضائیه ،اتحادیه های کارگری ،سازمان های بین المللی ،کارو امور اجتماعی و ...اند .یعنی اینها سیاست های اقتصادی را در جامعه تصمیم گیری و عملی مینمایند. حامالن سیاست های اقتصادی به معنی عام :به نام عوامل نفوذ نیز یاد میگردد و شامل نهاد های است که به شکل غیر مستقیم بر سیاستهای اقتصادی تاثیر گذارند.مانند متخصصین اقتصاد زمانیکه در مورد یک موضوع نظری را ارایه میکنند به شکل غیر مستقیم بر تصمیم گیری های اقتصادی سیاسیون تاثیر میگذارد. یا هم شرکت های بزرگ که بین هم پروتوکول ساخته و مانع عملی شدن یک تعداد سیاست های اقتصادی میگردد مثال شرکت های مخابراتی در کشور ما که دولت نتوانسته قیمت انترنت شان را ارزان کند. انگیزه های سیاست اقتصادی :عواملی اند که باعث میشود سیاست اقتصادی تصمیم گیرنده گان از آن متاثرشود سه انگیزه یا عامل در تصمیم گیری های سیاست های اقتصادی رول دارد که عبارتند از: ادیالوژی :یعنی طرز دید مردم در مورد پدیده های اقتصادی که شامل ادیالوژی های لیبرالیزم ،محافظه گرایی و ... منافع :که شامل منافع عمومی ،فردی یا شخصی و منافع گروهی میگردد نیز بر تصمیم گیری های اقتصادی تاثیر گذارند. فشار ها :که شامل موضوعات تکنالوژیکی ،موضوعات مربوط به محیط زیست و ...میشود. مثال تکنالوژی یکی از موضوعاتی است که به سرعت در حال جهانی شدن است و اگر دولت ها جلو خطرات تکنالوژی را نگیرند ممکن باعث ایجاد مشکالت زیادی گردد مثال موضوع مربوط به انتخابات که از طریق تکنالوژی تغییرات در آن بوجود آمده میتواند. محیط زیست نیز موضوعی است که باید بخاطر حفظ آن سیاست های اقتصادی طوری اتخاذ گردند که باعث تخریب آن نگردد. مراحل اعمال سیاست های اقتصادی :هر سیاست اقصادی که اتخاذ میگردد دارای چهار مرحله است یعنی اوال سیاست اقتصادی برنامه ریزی میگردد ،بعدآ تصمیم گیری میشود ،بعدآ اجرا شده و نظارت میگردد.نظارت به این خاطر میشود تا مشکالتی که در اجرای سیاست اقتصادی وجود داشت در آینده در نظر گرفته شده و از تکرار آن جلوگیری شود. هدفها به عنوان عناصر تشکیل دهنده سیاست اقتصادی است:هر کار یک هدف میداشته باشد سیاست اقتصادی نیز اهداف دارند که باید به دست آورده شوند.اینکه ما چی میخواهیم بدست آوریم هدف است.در بحث سیاست های اقتصادی هر فرد هدفی را انتخاب میکند که به نفع آنها باشد چون انسان ها خود خواه اند. سیستم هدف نشانی در سیاست های اقتصادی :طرحی که ما چگونه اهداف را تعیین میکنیم با وجودیکه در تعیین اهداف تفاوت ها وجود دارند اما به طور کلی اهداف دارای یک سلسه مراتب است که به نام اهرم اهداف یاد میگردد و در این چارت تشریح شده که کدام اهداف در اقتصاد کشور ها به عنوان ابزار اند و کدام اهداف به عنوان اهداف اساسی در نظر گرفته شده اند. امکانات بیان هدف ها و مسایل سیستم هدف ها :در بیان هدف ها سه مساله وجود دارد یکی از مسایل یا مشکالتی که در هدف ها وجود دارد اینست که ما نمیتوانیم به صورت واضح هدف را از ابزار جدا کنیم یعنی نمیدانیم که چی را هدف بگوییم و چی را ابزار برای رسیدن به هدف .مثال اگر رشد اقتصادی را به عنوان هدف در نظر بگیریم ممکن هدف اساسی ما نباشد و یک ابزار برای رسیدن به هدف کلی که رفاه است باشد. مساله دیگر اندازه گیری هدف ها است که در مجموع اهداف که کمی اند به راحتی قابل بیان اند اما اهداف کیفی قابل بیان و اندازه گیری نیستند. اهداف کمی مانند افزایش رشد اقتصادی به یک فیصدی معین قابل بیان است اما افزایش عدالت را نمی توانیم به فیصدی یا عدد ارایه کنیم. مساله دیگر در صورت که اهداف زیاد باشند عبارت از روابط میان اهداف است که اهداف بین هم چگونه رابطه یی دارند بعضی از اهداف باهم در تضاد اند مانند افزایش مخارج دولت و جلوگیری از کسر بودجه چون ممکن نیست هردو هدف بدست آید. یا زمانیکه دولت میخواهد بیکاری را کاهش دهد در اینصورت تورم نیز به وجود میاید چون افزایش اشتغال باعث افزایش عاید مردم شده و باعث افزایش تقاضا و باآلخره باعث افزایش قیمت ها میگردد. بعضی از اهداف بین هم رابطه یی ندارند یعنی بی تفاوت اند و بعضی از اهداف باهم رقابت میکنند. ابزار ها به عنوان عناصر تشکیل دهنده سیاست های اقتصادی :ابزار نیز یکی از عناصر سیاست های اقتصادی است که ما یکی ابزار داریم یکی تدبیر ،ابزار عبارت از چیزی که ما را برای رسیدن به هدف کمک کند مانند گمرک .و تدبیر عبارت از عمل استفاده از ابزار برای رسیدن به هدف ها مانند افزایش یا کاهش در گمرکات که باعث تغییرات در عواید دولت یا تغییرات در قیمت امتعه های وارداتی میگردد. صندوق ابزار سیاست های اقتصادی :هدف از صندوق عبارت از صندوق بین المللی پول یا سازمان IMFاست که دولت ها برای اعمال سیاستهای اقتصادی معیین میتوانند از این صندوق استفاده کنند.مثال اگر کشوری به قرض ضرورت داشته باشد با استفاده ازین صندوق می تواند نیاز خود را مرفوع بسازد. مسایل تحلیل آثار سیاست اقتصادی :عبارت از پیش بینی تاثیرات اعمال سیاستهای معین است که دولت ها میخواهند قبل از اعمال سیاست های اقتصادی در مورد تاثیرات آن بر اقتصاد بدانند. برای پیش بینی آثار سیاست های اقتصادی شیوه های مختلف وجود که یکی از این شیوه ها عبارت از مطالعه تاریخی سیاست های اقتصادی مشابه دولت است که بنام شیوه کالسیک تحلیل آثار نیز یاد میگردد.در این شیوه نتایج تاریخی سیاست های اقتصادی جمع آوری و تحلیل میگردد تا از تکرار سیاستهای ناکام و یا اشتباهات جلو گیری شود و نتایج آن نیز از قبل تحلیل شود. شیوه دیگر عبارت از شیوه اقتصاد سنجی و استفاده از مدل های اقتصادی است که میتوانیم نتایج سیاست های اقتصادی را قبل از عملی شدن با استفاده از مدل ها تحلیل و نتایج آن را پیش بینی کرد. امکانات تحلیل آثار ابزار سیاست اقتصادی :برای استفاده بهینه از ابزار ها باید هدف مناسب تعیین شود که هم به نفع کشور و هم به نفع مقامات تصمیم گیرنده باشد.که در این حالت سیاست ها به کامیابی میرسند.یعنی در تحلیل آثار نفع افراد و تصمیم گیرنده گان در نظر گرفته میشود اگر یک سیاست به نفع همه باشد آنرا عملی واگر نباشد نمیتوانیم عملی کنیم. مساله دیگر در تحلیل آثار عبارت از اینست که ابزار ها حتما باید در چوکات قانون باشند یعنی شکل حقوقی ابزار نیز باید در نظر گرفته شود. مساله دیگر در تحلیل آثار ابزار عبارت از هزینه ها است که بعضی از سیاست های اقتصادی دارای هزینه های زیاد اند که به آسانی یا درستی پیش بینی نمیشوند و ممکن باعث گردد تا سیاست های معین بنابر افزایش هزینه ها عملی نشوند. راه حل این مسایل و مشکالت عبارت ازین است که اقتصاد دانان بنابر تحلیلی که از آثار سیاست های اقتصادی دارند باید در مورد سیاستهای اقتصادی نظر بدهند و وظیفه خود ار انجام دهند چون درک بیشتری از موضوعات اقتصادی دارند و سایرین ممکن این تحلیل را نداشته باشند. گستره سیاست نظام اقتصادی :سیاست نظام اقتصادی بسته گی به نظام اقتصادی حاکم در کشور ،سطح توسعه و شرایط جغرافیه یی کشور دارد که در هر کشور سیاست نظام آن متفاوت است. سیاست نظام و سیستم های اقتصادی :سیاست نظام اقتصادی کشور ها نظر به نظام های اقتصادی در هر کشور مختلف است یعنی هر کشور برای حل موضوعات اقتصادی خود سیاست های مختلفی را روی دست میگیرد. این تصمیم گیری ها در کشور های که دارای نظام اقتصادی بازار اند بیشتر به آزادی اقتصاد و نهاد ها تاکید میکنند و کشور های نظام متمرکز دارند بیشتر به محدودیت بخش خصوصی و فعالیت های آن میپردازند. سیاست نظام در سیستم های اقتصادی گوناگون متفاوت است یعنی موضوعات سیاست های اقتصادی در هر کشور از نظام اقتصادی آن متاثر میشود. سیاست نظام در اقتصاد نیولیبرال ها :دراین نظام سیاست ها اکثرآ به نفع مردم و بازار آزاد بوده و مداخله دولت در اقتصاد کمتر است. التبه این نظام اقتصادی دارای یک سلسله مشکالت مانند عدم توزیع عادالنه ،عدم توجه به موضوعات محیط زیست ،بیکاری و ...است که دولت با مداخله در اقتصاد این مشکالت را تا حدی حل میکند. سیاست نظام در نظام اقتصادی بازار هدایت شده کلی :دراین نظام دولت سیاست های را اعمال میکند که تمام موضوعات اقتصادی را در بر دارد یک نوعی از اقتصاد بازار است که دولت با استفاده از ابزار های مختلف مانند سیاست های مالی، پولی ،مقررات و قوانین و ...مشکالت اقتصادی را حل میکند. سیاست نظام در اقتصاد هدایت شده ساختاری :این نظام نیز یک نوعی از نظام اقتصاد بازار است که دولت در آن تنها بر تغییرات در ساختار اقتصاد توجه و نظارت دارد و میخواهد سیاست های را اعمال کند که باعث رشد ساختار ها و زیر بناها در اقتصاد شود و سایر بخش های اقتصاد آزاد اند سیاست نظام در اقتصاد بازار متمرکز تولیدی :در این نظام نیز اقتصاد آزاد است ولی دولت فقط بر بخش تولید و توزع نظار ت دارد و سیاست های را در بخش تولید وتوزیع محصوالت و خدمات اتخاذ میکند تا تولید بیشتر وتوزیع عادالنه تر شود. سیاست استحاله :عبارت از تغییر کلی در نظام اقتصادی یک کشور است که به عنوان سیاست اقتصادی در نظر گرفته نمیشود. ممکن نظام اقتصادی یک کشور بنابر دالیل مختلف مانند بحران ها ،رکود ،انقالب و سایر عوامل تغییر کند که بنام استحاله یاد میگردد و در اینصورت سیاست های جدید نظر به نظام اقتصادی جدید گرفته مشود. سیاست نظام اقتصادی عبارت از استفاده از ابزار سیاست های اقتصادی مانند سیاست های مالی ،پولی ،قواعد وقوانین و غیره برای رسیدن به اهداف معین مانند رشد ،توسعه؛ توزیع ،تعادل و...است که از نظام اقتصادی کشور ها نیز متاثراست.