You are on page 1of 121

) Public Economy ( ‫اقتصاد عامه‬

1
‫اساسات اقتصاد عامه‬
‫اگر دولت ها و ظیفه خود را تنها حفظ سرحدات و تامین امنیت داخلی می دانستند‪.‬‬
‫◦ ناراسایی های بازار‬
‫◦ عدالت اجتماعی‬
‫◦ ارزش های انسانی‪.....‬‬

‫بنابر داالیل فوق مسولیت های دولت ها انکشاف نمود‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫پیدایش اقتصاد عامه‬
‫اقتصاد عامه مدرن یک بخش از اقتصاد ملی است که در ان اهداف و فعالیت های اقتصادی‬
‫دولت مورد مطالعه قرار می گیرد‪.‬‬
‫از ‪ 30‬تا ‪ 60‬فیصد محصول ناخالص ملی‬
‫مباحث اقتصاد دولت در اوایل قرن ‪ 19‬بوجود امد‬

‫‪3‬‬
‫ماهیت و موضو بحث اقتصاد عامه‬
‫اقتصاد عامه عبارت از علمی است که از تهیه‬ ‫•‬
‫اداره و به کار انداختن و سایل پولی و مالی‬
‫دولت بحث می کند ‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫دولت وسیر تحول وظایف آن‬
‫دولت عبارت از نتیجه تکامل جوامع انسانی و حاصل توافقات سیاسی تلقی میگردد‪.‬‬
‫مردم‬ ‫‪.1‬‬
‫قلمرو‬ ‫‪.2‬‬
‫حاکیمت ملی‬ ‫‪.3‬‬
‫حکومت‬ ‫‪.4‬‬

‫‪5‬‬
‫دولت وسیر تحول وظایف آن‬
‫وظیفه مهم دولت عبارت از‬
‫تامین ثبات‬ ‫‪.1‬‬
‫دفاع از دشمنان خارجی‬ ‫‪.2‬‬
‫استقرار نظم و قانون در جامعه‬ ‫‪.3‬‬

‫‪6‬‬
‫دولت وسیر تحول وظایف آن‬
‫وظایف و نقش دولت ها در رابطه به فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در ادوار متخلف‬

‫تاریخ یکسان نبوده و بر حسپ تحوالتی که در زندګی جوامع رخ داده حدود و ظایف دولت ها‬

‫تغییر کرده است‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫کینز معتقد بود که با سیاست های پولی و مالی‬
‫میتوان بحران اقتصادی را مهار کرد‪.‬‬
‫کینز معتقد است که اقتصاد رقابتی سرمایه داری‬
‫باید به اقتصاد مختلط تبدیل شود‪.‬‬
‫که حربه های سیاست پولی از نظر کینز شامل‬
‫موارد ذیل است‪:‬‬

‫‪8‬‬
‫‪ -1‬عملیات در بازار آزاد‬
‫به کمک این ابزار میتوان قدرت خرید مردم را در بخش‬
‫خصوصی تنظیم‪.‬‬
‫اګر اقتصاد فرضا در رکود اقتصادی و بیکاری باشد برای از بین بردن آن باید از‬ ‫‪.1‬‬
‫سیاست پولی انبساطی استفاده نمود‪.‬‬
‫اګر اقتصاد در شرایط تورمی باشد برای جلوګیری از آن و ایجاد تعادل اشتغال کامل‬ ‫‪.2‬‬
‫بدون تورم سیاست پولی انقباضی الزم است‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫‪ -2‬تغییر در نرخ ذخایر قانونی‬
‫بانک های تجارتی باید یک مبلغ معین را‬
‫بحیث ذخایر قانونی نزد بانک مرکزی‬
‫نگهداری نماید‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫‪ -3‬تغییر در نرخ تنزیل‬

‫نرخی است که بانک های تجارتی باید برای در یافت اعتبار از‬
‫بانک های مرکزی بپردازند‪.‬‬

‫افزایش سطح تولید و اشتغال بدو طریق می تواند انجام شود‪:‬‬

‫الف‪ :‬سیاست توازن بودجه‪ :‬برای توازن بودجه دولت یا باید مالیات را‬
‫باال برد یا مخارج دولتی را کاهش داد‪ .‬این سیاست یک سیاست انقباضی‬
‫است که باید در شرایط تورمی استفاده شود‪ .‬و استفاده ازین سیاست در‬
‫دوره رکود باعث ازدیاد رکود میگردد‪.‬‬
‫‪11‬‬
‫ب‪ :‬سیاست عدم توازن بودجه‬
‫کینز معتقد است که مناسبترین روش برای ایجاد تعادل استخدام کامل سیاست کسر بودجه و افزایش‬
‫قرضه های عمومی است‪.‬‬
‫در زمان رکود باید از سیاست توسعه مخارج عمومی و انتشارات قرضه استفاده کرد تا منابع را به‬
‫کار انداخته و باعث افزایش سطح تولید و در آمد در بخش خصوصی گردد‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫مختلط‬ ‫اقتصاد بازار ‪.‬عامه ‪.‬‬
‫اقتصاد بازار ‪ :‬عبارت از اقتصاد است که در ان تمامی کاالو خدمات مورد نیاز جامعه‬ ‫‪.1‬‬
‫با مبادله ازادانه در مقابل پول و به قیمت رایج بازار صورت می گیرد بدون دخالت‬
‫دولت‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫شرایط اصلی بازار‬

‫وجود تعداد زیاد عرضه کننده گان‬ ‫‪.1‬‬


‫وجود تعداد زیاد تقاضا کننده کان‬ ‫‪.2‬‬
‫ازادی ورود و خروج‬ ‫‪.3‬‬
‫همگونی یا مشابهت‬ ‫‪.4‬‬
‫وجود معلومات کامل از شرایط بازار‬ ‫‪.5‬‬

‫‪14‬‬
‫اقتصاد دولت یا عامه‬
‫اجرات و فعالت های دولت بر زندگی روزمره هر فر در جامعه اثر میگذارد‪.‬‬
‫مقررات‬
‫قوانین‬
‫تصامیم اداری و قضایی‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫دالیل مداخله دولت‬
‫اینکه بازار در تامین کارایی ناکام باشد‬
‫اینکه دخالت دولت بتواند این ناکامی را بخوبی جبران نماید‪.‬‬
‫وظایف دولت یک دلیل مهم مداخله دولت در امور اقتصادی است‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫به عقیده فرید من به طور کلی دولت باید وظایفی را به عهده گیرد که ازعهده بازاز ساخته‬
‫نیست‪.‬‬
‫فریدمن می نویسد‪ .‬ازادی هدف اساسی روابط بین افراد است و برای نگهداری ان الزم است‬
‫که ما نقش دولت را محدود کنیم‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫اقتصاد مختلط‬
‫اقتصاد مختلط عبارت از ان نوع اقتصاد است که دولت در ان اجناس و خدمات را عرضه می‬
‫نماید و فعالیت های خصوصی را منظم می سازد‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫سیستم اقتصادی افغانستان در قانون‬
‫اساسی‬
‫تحوالت اقتصادی حامل اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر سیاست و حقوق بوده بنا تثبیت و تذکر‬
‫سیستم اقتصادی در قانون اساسی هم به منظور استفاده اتباع از حقوق و امتیازات اقتصادی و‬
‫هم بخاطر حدود مداخله دولت در فعالیت های اقتصادی حتمی به نظر می رسد‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫در ماده دهم قانون اساسی‬
‫دولت سرمایه گذاری ها و تشبثات خصوصی را مبتنی بر نظام اقتصادی بازار مطابق به‬
‫احکام قانون تشویق حمایت و مصونیت ان ها را تضمین می نماید‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫سوال ‪:‬‬
‫ایا نظام اقتصادی بازار خواهد توانست بر مبنای پرنسیب عرضه و تقاضا اقتصاد را در‬
‫برابر هجوم کاالهای وارداتی و مصرفی به پا استوار نماید‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫سوال‬

‫دریک کشور زندگی بدون موجودیت دولت چگونه خواهد بود‬

‫‪22‬‬
‫جواب‬
‫در چنین یک ملت هیچ نوع سیستم عدلی وجود ندارد‪ .‬دفاع ملی بدون دولت مرکزی غیر منظم‬
‫و مشکل میباشد‪ .‬و پروگرام های دیگر از قبیل امنیت اجتماعی بیمه ییکاری و رفاهء که عاید‬
‫برای اشخاص مسن بیکاری ها غربا و ناتوان ها تهیه میکند اصال وجود نمیداشت ‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫جواب‬
‫چگونه پولیس و اطفائیه برای ملت تعین گردد ؟ اگر دولت نباشد رانندگی باالی سرک ها جاده‬
‫ها و پل ها هم غیر ممکن خواهد بود‪ .‬زیرا سرک های بزرگ جاده های عریض و ترانسپورت‬
‫عمومی توسط دولت و نمایندگان دولت عرضه و تعمیر گردیده اند‪.‬‬
‫در صورت نبودن دولت مکاتب ابتدائی و متوسطه وجود نمیداشت همچنان تحصیالت عالی که‬
‫بصورت عموم توسط هر دو دولت ایالتی و فدرالی مساعدت می گردد وجود نمیداشت ‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫فصل دوم رشد سکتور عامه‬

‫‪25‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫موارد ضعف مارکیت‬
‫انحصار‬ ‫‪.1‬‬
‫موجودیت انحصار موجب از بین بردن مزیت های حالت رقابتی گردیده و به ضرر‬
‫مستهلکین تمام شده و زمینه صعود قیمت ها را فراهم میسازد بنا بوجود آمدن شرایط‬
‫انحصاری یکی از موارد شکست بازار تلقی می شود‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫‪ . 2‬تاثیرات جانبی یا اثار خارجی‬
‫‪ .3‬کاال های عامه‬

‫‪27‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫‪ – 4‬عدم ثبات اقتصادی‬
‫برای اینکه بازار کارا عمل کند باید نظام معامالت پولی پایدار وجود داشته باشد‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫‪ – 5‬عدالت‬
‫کارایی اقتصادی یعنی تولید حد اکثر محصول از منابع محدود به نحویی که حد اکثر منفعت‬
‫اجتماعی حاصل شود‪.‬‬

‫هدف از عدالت این است که محصول تولید شده چگونه بین افراد جامعه توزیع می گردد‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫‪ – 6‬ارزش های انسانی‬
‫کارایی و عدالت تنها اهداف اجتماعی مرتبط به اقتصاد نیست‪.‬‬

‫انتخاب مصرف کننده – تعهد اخالقی ‪ -‬عزت و استقالل ملی‬

‫‪30‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫ب – نواقص بازار‬
‫ضعف اطالعات‬ ‫‪.1‬‬
‫یکی از معضالت بازار اتخاذ تصامیم با اطالعات ناقص می باشد‪.‬‬

‫مصرف کننده گان اطالعات کامل در باره کیفیت کاال و تاثیراتی جانبی ان ندارند‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫اما بازار سرمایه داری در استفاده از این راه به غرایز انسان از قبیل عالقه به مال و ثروت‬
‫تقلید کورکورانه تظاهر هم چشمی ‪.......‬‬

‫‪32‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫‪ – 2‬عدم تحرک عوامل تولید و وقفه در عکس العمل آنها‬

‫‪ -3‬عدم یکسان بودن کاالها‬

‫‪ – 4‬ناعقالنیت‬

‫منافع شخصی مد نظر گرفتن‬

‫‪33‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫ج – موارد عدم کفایت میگانیزم بازار در تامین نیازهای جامعه بر پایه کارایی‪.‬‬
‫اول حکم می کند که الزاما قیمت های بازار منعکس کننده سود ها یا مخارج نهایی‬ ‫‪.A‬‬
‫اجتماعی نبوده ‪.‬‬
‫ثانیا عدم کارایی بازار ما را ملزم به استفاده از یک میکانیزم اضافی می کند‪.‬‬ ‫‪.B‬‬

‫‪34‬‬
‫شکست بازار و ضرورت اقتصاد عامه‬
‫د‪ :‬عملکرددولت‬
‫دولت ازطریق مختلف میتواندنقص های بازار راکاهش دهد‪.‬‬
‫‪ .1‬تسهیل قوانین کار و استخدام‬
‫‪ .2‬بیان حقوق ملکیت و حمایت از اعمال ان‬
‫‪ .3‬ابتکار‬

‫‪35‬‬
‫تحول درنظریات پیرامون حدودمداخله دولت دراقتصاد‪2-‬‬
‫دولت مفهومی گسترده وتعاریف مختلفی دارد درکشورهای مختلف دولت ساحه دخالت آن به‬
‫شکل های گوناگون بیان میشود‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫تحول درنظریات پیرامون حدودمداخله دولت دراقتصاد‪2-‬‬
‫در اینجا به ارتباط این پرابلم عمده اقتصادی میتوان از لحاظ تاریخی سه دوره را از هم‬
‫تفکیک نمود‬
‫الف ‪ :‬دوره که از قرن هجدهم با تحوالت صنعتی در انگلستان اغاز شد و همرا اندیشه های‬
‫اقتصاد دانان کالسیک بود‪.‬‬
‫ادم اسمیت سه وظیفه رای برای دولت الزم می داند‪.‬‬
‫حمایت از جان و مال جامعه در مقابل دشمنان‬ ‫‪.1‬‬
‫ایجاد نظم و اعمال قانون و جلو گیری از تجاوز افراد به حقوق یکدیگر‬ ‫‪.2‬‬
‫فراهم نمودن ان کاال ها و خدمات که فایده زیاد برای جامه دارد‪.‬‬ ‫‪.3‬‬

‫‪37‬‬
‫به نظر ادم اسمیت اگر عدم تعادل در اقتصاد وجود داشته باشد د ر در داخل نظام دست نامری‬
‫هر گونه عدم تعادل را به تعادل خواهد راساند‪.‬‬

‫ب ‪ :‬در نیمه اول قرن ‪ ۲۰‬بحران بزرگ اقتصادی اروپا و امریکا سبب شد که دولت در‬
‫حوزه اقتصادی نقش بیشتری ایفانماید‪.‬‬

‫جان مینارد کینز با انتشار کتاب خود نظریه کالسیک ها را مورد انتقاد قرار داد‬

‫‪38‬‬
‫ج ‪ :‬اما در ربع پایانی قرن بیستم دوباره رجعت و بازگشتی بسوی اندیشه های دوره اول‬
‫بوجود امد ‪.‬‬

‫بطور کلی دهه ‪ ۱۹۹۰‬را میتوان دهه خصوصی سازی نام گذاری کرد‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫بطور کلی تجربه ثابت نموده که دومدل ساختاری اقتصاد که شامل اقتصاد با میکانیزم بازار و‬
‫اقتصاد دستوری میباشد هیچ کدام به تنهایی نتوانستند به مشکالت اقتصادی پاسخ صحیح و‬
‫مناسب دهند‬

‫اقتصاد ها مختلط و شامل هردو سیستم خصوصی و کنترول عمومی میباشد‬

‫‪40‬‬
‫رشدسکتورعامه درمدل های جداگانه ‪3-‬‬

‫رشد تاریخی اقتصادمالی دولت فراترازحد موردنیازبرای جبران ناکارآئی اقتصادی‬


‫بازاربوده است‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫رشدسکتورعامه درمدل های جداگانه ‪3-‬‬
‫الف‪ :‬مدل انکشاف اقتصادی‬
‫درین مدل که به روستووماسگریف منسوب است مخارح بخش عمومی به عنوان ضرورت‬
‫توسعه اقتصادی تلقی میشود‬
‫در مراحل ابتدایی مخارج زیادی باید صرف امور زیربنایی شود‬
‫شبکه های حمل و نقل‬
‫ارتباطات مخابراتی‬
‫سرکها ‪ .‬بند ها‬

‫‪42‬‬
‫رشدسکتورعامه درمدل های جداگانه ‪3-‬‬
‫ب‪ :‬مدل دولت ارگانیک‬

‫ارائه کننده این مدل ادولف واگنر اقتصاد دان آلمانی است دولت درین مدل مانند ارگان زنده‬
‫تلقی میشود که به نمایندگی ازاتباعش تصمیم میگردودرطول زمان رشد میکند‪.‬علت رشد‬
‫دولت نیزبه تقاضای جامعه ازکاالها وخدمات دولتی و کشش درآمدی این تقاضا برمی گردد‬
‫بدین معنی که سرعت افزایش تقاضای کاالها وخدمات دولتی بیش ازسرعت افزایش درآمد‬
‫است‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫رشدسکتورعامه درمدل های جداگانه ‪3-‬‬
‫ج‪ :‬مدل محدویت سیاسی‬
‫درین چنین فرض میشود که دولت ها به افزایش به مخارج بشتر متمایل اند تا کاهش آن ‪.‬‬

‫دلیل آن می تواند میل به گسترش حیطه قدرت باشد‬


‫نرخ مالیاتی قابل تحمل همراه با افزایش در آمد شخصی و در آمد شرکت ها در آمد مالیاتی‬
‫دولت افزایش می یابد‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫رشدسکتورعامه درمدل های جداگانه ‪3-‬‬
‫د‪:‬مدل هیوالئی‬
‫درین مدل چنین فرض میشود که افزایش مخارج دولتی محدودیت سیاسی چندان نه دارد هم‬
‫چنین فرض میشود که دولت به جای اینکه درفکرحمایت ازمنافع عمومی باشد به دنبال رشد‬
‫خویش است تامنافع سیاست مداران وکارکنانش را تامینکند‬
‫در نتیجه بخش عمومی بیشتر در خدمت خویش است تا مردم ‪ .‬درست مثل یک هیوال زشت‬
‫مرتبا بزرګ و بزګتر میشود‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫رشدسکتورعامه درمدل های جداگانه ‪3-‬‬
‫ه‪ :‬مدل سیاسی نفتی‬
‫قبل برین درمدل های دیگرفرض شده بود که تنها منبع اصلی تامین مخارج دولت مالیات‬
‫است ‪ ،‬اما درکشورهای نفتی مانند ایران که اقتصاد شان به منبع ثروت ناشی از تولید و‬
‫صدور نفت ګره خورده شکل رشد دولت متفاوت به نظر میرسد‪.‬‬

‫‪46‬‬
‫مدل سیاسی تسلیحاتی‬
‫مداخله سهم مخارج دفاعی در مخارج دولت ها شاید بتواند به ارایه مدلی مبتنی بر اساس‬
‫تسلیحاتی کمک کند‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫شاخص های بزرک شدن دولت ها‬
‫در اقتصاد نیوکالسیک اقتصاد عامه تنها برای جبران ناکارایی های بازار پدید می آید یعنی‬
‫اصل بازار و بخش خصوصی است و هر جا ضرورتی پیدا شود اقتصاد دولتی به کمک‬
‫حاضر میشود‪.‬‬

‫‪48‬‬
‫شاخص های بزرک شدن دولت ها‬
‫الف ‪ :‬تناسب مخارج دولت نسبت به حجم تولید ناخالص داخلی‬

‫ارقام و اعداد تولید ناخالص می شاهدی بزرکشدن دولت ها را نشاند می دهد‪.‬‬

‫‪49‬‬
‫شاخص های بزرک شدن دولت ها‬
‫ب ‪ :‬ازدیاد بودجه دولت نظر به در آمد ملی‬

‫این معار خوب برای تعین نقش دولت در اقتصاد ملی میباشد و در روند تاریخ سیر صعودی‬
‫خویش را پیموده است‪.‬‬

‫‪50‬‬
‫شاخص های بزرک شدن دولت ها‬

‫ج ‪ :‬ازدیاد سهم اشتغال دولتی در کل اشتغال‬

‫د ‪ :‬ازدیاد سهم مالیات در در آمد ملی‬

‫‪51‬‬
‫اهداف و نقش اقتصادی دولت ها‬
‫دولت جدا از وظایف سنتی که مورد پذیرش اقتصاد دانان کالسیک هم هست باید در جهت نیل‬
‫به رفا اجتماعی به مسایلی چون تخصیص منابع ‪ ,‬توزیع عادالنه ‪...‬‬

‫‪52‬‬
‫الف تخصیص منابع‬
‫دولت باید مشخص کند که چه تغیرات و اصالحاتی در تخصیص منابع الزم است‪.‬‬

‫‪53‬‬
‫ب ‪ :‬توزیع در امد‬
‫دولت موظف است که در نیل به عدالت اجتماعی و فراهم نمودن اسباب توزیع در امد در‬
‫جهت کسب حد اکثر رفاه اجتماعی تالش کند‪.‬‬

‫‪54‬‬
‫ج ‪ :‬ثبات اقتصادی‬
‫یکی دیگر از اهداف کلی دولت فراهم کردن کار برای همه و حفظ سطح مناسب قیمت ها می‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪55‬‬
‫نکات ذیل کافی است تاضرورت دولت را روشن سازد‬
‫قواید فعالیت های اقتصادی درا مشخص می سازد‬
‫تعین حقوق مالکیت‬
‫سیاست گذاری را در دست دارد‬
‫مالیات طبق امکانات و با در نظر داشت عدالت در دست دولت است‪.‬‬
‫خود بطور مستقیم برخی کاال و خدمات را تولید و عرضه می کند‪.‬‬

‫‪56‬‬
‫ارتقای کارایی اقتصادی‬
‫تامین عدالت‬
‫بهبود ارزش ها انسانی‬

‫نقش قانون کذاری‬


‫نقش ثبات اقتصادی‬
‫نقش تخصیص‬
‫نقش عدالت خواهانه‬
‫نقش رهبری کننده‪.‬‬

‫‪57‬‬
‫فصل سوم‬
‫فعالیت های دولت و مخارج عامه‬
‫مخارج عامه از نظر تاثیراتی اقتصادی انها‬ ‫‪.1‬‬
‫تامین مخارج‬
‫دولت با وضع قوانین و مقررات ‪.‬‬

‫‪58‬‬
‫مخارج دولت را می توان به دودسته‬
‫‪.‬تقسم کرد‬
‫الف ‪ :‬مخارج عمومی تمام شدنی‬

‫ب ‪ :‬پر داحت های انتقالی‬

‫‪59‬‬
‫کاالها یا اجناس عامه‬

‫آنعده از کاالهای که دولت مجبور به تولید ان است کاال های عامه‬


‫نامیده می شود‪.‬‬

‫‪60‬‬
‫کاالها یا اجناس عامه‬
‫کاال ها یا اجناس عامه محلی‪ :‬کاال های است که منافع آن بیشتر نصیب ساکنان منطقه خاص‬
‫می شود مانند پارک جنگل‪.....‬‬

‫‪61‬‬
‫کاالها یا اجناس عامه‬
‫کاالهای عمومی یا عامه ملی‪ :‬عبارت از کاال های است که نفع آن تمام ساکنان یک کشور را‬
‫پوشش می دهد مانند بهبود خدمات صحی‪.‬‬

‫‪62‬‬
‫کاالها یا اجناس عامه‬
‫کاال های عمومی یا عامه جهانی‪ :‬عبارت از کاالهای اند که طبیعتا منافع شان جهانی باشد‬
‫مانند امنیت بین المللی‪.‬‬

‫‪63‬‬
‫کاالها یا اجناس عامه‬
‫سامویلسون ‪ :‬کاال ی عمومی یا عامه عبارت از کاالی های است که همه دست جمعی از ان‬
‫بهره می برند‪.‬‬

‫‪64‬‬
‫امکانات انتخاب کاال های عامه‬
‫الف ‪ :‬تصمیم گیری در ارایه کاالهای عمومی براساس ارا مردم ‪:‬‬

‫ب ‪ :‬تعادل ساسی ‪:‬‬

‫ج ‪ :‬توافق ارا ‪:‬‬

‫د ‪ :‬قاعده ارای اکثریت‪:‬‬

‫‪65‬‬
‫قایده ارای اکثریت‬
‫چنین اطالعات میتواند بصورت ذیل دسته بندی کردد‪.‬‬
‫مخارج متوسط و نهایی کاالهای عمومی‬ ‫‪.1‬‬
‫اطالعات الزم در مورد مخارج و فایده موضوع مورد رای کیری‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫توزیع سهم مالیات بین رای دهنده گان و نحوه تغیر در مالیات اضافی و قتی که مقداری‬ ‫‪.3‬‬
‫اضافی را کاالها فراهم شود‪.‬‬

‫‪66‬‬
‫د ‪ :‬مدل رای دهنده میانه‬
‫رای دهنده میانه عبارت از رای دهنده است که تقاضای او در وسط تقاضا کلیه رای دهنده‬
‫گان دیگر قرار می گرد‪.‬‬

‫و ‪ :‬مدل همه پرسی ‪ :‬گاهی انتخابات از طریق عمومی انجام می گرد‪.‬‬

‫‪67‬‬
‫تصدی های عامه‬
‫تصدی های عامه دریک اقتصاد بازار وقتی مجاز دانسته می شود که یک سهمی را در بلند‬
‫بردن رفاه عامه دارا باشد‪.‬‬

‫‪68‬‬
‫انگیزه های اصلی ایجاد تصدی های عامه‬
‫الف ‪ :‬اداره عامه بابد تقاضای خدمات را بر آورد ه سازد‪:‬‬

‫ب ‪ :‬افزون بر آن چنان کاالها و خدمات تولید می شوند که مربوط به بخش پیشبینی عمومی‬
‫بقای تصدی می شوند‪.‬‬

‫‪69‬‬
‫ج ‪ :‬همچنان تهیه خدمات از لحاظ سیاسی هدفمند می تواند معیاری باشد در اینجا هدف از‬
‫بخش های اند که در انها تامینات بازار اصوال عملی شود‪.‬‬

‫د ‪ :‬در نهایت می تواند برای تصدی ها عامه یک فعالیت اقتصادی تولیدی موزون گردد‪.‬‬

‫‪70‬‬
‫تامین سیاسی اجتماعی‬
‫هدف عمومی تامینات اجتماعی این است تا تمام اعضای یک جامعه را در مقابل فقر و احتیاج‬
‫حفاظت نماید‪.‬‬

‫‪71‬‬
‫بدون تامین سیاست اجتماعی مشکالت ذیل به اوجود خواهد امد‬
‫زنده گی افراد ناتوان و معیوب تضمین شده نمی تواند‪.‬‬ ‫‪.1‬‬
‫تقاوت ها بین عواید و دارایی‬ ‫‪.2‬‬
‫تالش رهبری تصدی ها برای تولید اعظمی می تواند صحت وغیره ‪...‬‬ ‫‪.3‬‬
‫دگرگونی ها ساختاری مربوط به انکشاف اقتصادی ( ازاد شدن سرمایه )‬ ‫‪.4‬‬
‫بعضی از سکتور ها وظایف خود را ناقص انجام می دهد‪.‬‬ ‫‪.5‬‬

‫‪72‬‬
‫بخش های ساست اجتماعی‬
‫سیاست حمایوی کارکنان‬ ‫‪.1‬‬
‫سیستم تامین اجتماعی‬ ‫‪.2‬‬
‫سیاست قانون تصدی ها و موسسات‬ ‫‪.3‬‬
‫سیاست بازار کار‬ ‫‪.4‬‬
‫سیاست مسکن‬ ‫‪.5‬‬

‫‪73‬‬
‫بخش های ساست اجتماعی‬
‫سیاست خانواده‬ ‫‪.1‬‬
‫سیاست معارف‬ ‫‪.2‬‬
‫سیاست دارای‬ ‫‪.3‬‬
‫سیاست طبقه متوسط‬ ‫‪.4‬‬
‫سیاست حمایه جوانان و بزرک ساالن ‪:‬‬ ‫‪.5‬‬

‫‪74‬‬
‫سبسایدی ها ( کمک های بالعوض )‬
‫تشکیل قدرت اقتصادی‬ ‫‪.1‬‬
‫برهم خوردن عملیه تشکیل قیمت ذریعه تولید‬ ‫‪.2‬‬
‫ایجاد توزیع عاید و دارایی که بحیث غیر عادالنه محسوب میگردد‪.‬‬ ‫‪.3‬‬
‫عدم رسیدن به اهداف اقتصاد کل‬ ‫‪.4‬‬

‫‪75‬‬
‫ساحات اصلی برای اعطای سبسایدی‬
‫سیا ست ساختاری سکتوری وظیفه دارد که رشد اقتصادی را سرعت بخشد‪.‬‬ ‫‪.1‬‬
‫رقابت تصدی های کوچک و بزرک را تعادل بخشد‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫سیاست ساختاری منطقوی‬ ‫‪.3‬‬

‫‪76‬‬
‫برای انجام وظایف فوق دولت وسایل‬
‫دساتیر واردات‬
‫تسهیالت مالیاتی‬
‫کمک مالی ( خدمات قرضه)‬

‫‪77‬‬
‫معاونت های دولتی‬
‫الف ‪ :‬مفهوم و ماهیت معاونت ها ‪:‬‬
‫از نقطه نظر علم مالی معاونت ها اصطالح جامع بوده و مفاهم کمک ها ‪ ,‬امداد ها و مساعدت‬
‫ها ‪ ,‬سبسایدی ‪ ,‬جایزه و غیره‬

‫‪78‬‬
‫عالیم ماهیتی معاونت ها‬
‫چون در اینجا معاونت ها یک قسمت از مخارج دولت را شامل میشود لذا بحیث اعطا‬ ‫‪.1‬‬
‫کنند آن تنها دولت مورد مالحظه قرار می گیرد‪.‬‬
‫دری یافت کننده می تواند تصدی ها ‪ ,‬خانوار ها ساحه اقتصادی باشد‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫رابطه بین اعطا کننده و دریافت کننده مانند یک بازار نبوده ‪.‬‬ ‫‪.3‬‬
‫دولت توسط معاونیت ها میتواند که تولید را در یک سمت معین و مطلوب رهبری‬ ‫‪.4‬‬
‫نماید‪.‬‬

‫‪79‬‬
‫ب ‪ :‬اهداف معانت ها‬
‫یکی از مهمترین اهداف اقتصادی معانت ها عبارت از هدف حمایوی است‪.‬‬ ‫‪.1‬‬
‫اغلب اوقات حمایه بذات خود هدف نبوده بلکه تنها بحیث یک وسیله برای هدف خود‬ ‫‪.2‬‬
‫کفایی می باشد‪.‬‬

‫‪80‬‬
‫ب ‪ :‬اهداف معانت ها‬
‫‪ : 3‬معانت ها می تواند هدف انکشافی و تربیتی را دار باشد‪.‬‬

‫‪ : 4‬به منظور بیالنس تعادل‬

‫‪81‬‬
‫ج ‪ :‬تاثیرات معاونت ها‬
‫‪‬تاثیرات معاونت ها از نظر اقتصاد مالی و پولی‬

‫‪‬تاثیرات معانت ها با لالی توزیع عاید‪.‬‬

‫‪82‬‬
‫امکانات اندازه گیری نابرابری توزیع درآمد‬
‫الف ‪ :‬منحنی لورنس‬
‫یک روش قدیمی است که بخاطر اندازه گیری نابرابری توزیع در امد از ان استفاده میشود‪.‬‬

‫‪83‬‬
‫تکرار دروس ګذشته‬
‫فصل اول ‪ :‬اساسات اقتصاد عامه‬

‫فصل دوم ‪ :‬رشد سکتورعامه‬

‫فصل سم ‪ :‬فعالیت های دولت و مخارج عامه‬

‫‪84‬‬
‫فصل ششم ( سیستم های مالی ومالیاتی )‬
‫سیستم مالی و سیستم مالیاتی دو مفهوم جداګانه است‬

‫سیستم مالی عبارت از مجموعه بخش های مکلف به جمع آوری و سایل پولی و مالی در‬ ‫‪.1‬‬
‫جهت رفع نیازمندی دولت میباشد‬

‫سیستم مالیاتی شامل کلیه انواع مالیاتی است که در یک مملکت حاصل و به اهداف‬ ‫‪.2‬‬
‫سیاست مالیاتی تنظیم باشد‬

‫‪85‬‬
‫( مفهوم و ماهیت سیستم مالی دولت )‬
‫سیستم مالی دولت ‪ :‬عبارت از یک بخش سیستم مالی جامعه است که مسولیت توزیع مجدد‬
‫عاید را به عهده دارد‬

‫سیستم مالی دولت دارای خصوصیت تاریخی بوده و ازهم متفاوت است‬

‫‪86‬‬
‫( ساختار سیستم مالی )‬
‫مجموعه بخش های جمع آوری نخست هدف مجموعه انواع منابع عایداتی یک کشور میباشد‬

‫منابع داخلی یا خارجی‬ ‫‪.1‬‬

‫عواید از منابع منظم و غیر منظم‬ ‫‪.2‬‬

‫عواید مالیاتی و غیر مالیاتی‬ ‫‪.3‬‬

‫استقراض و کمک‬ ‫‪.4‬‬

‫‪87‬‬
‫( مدیریت مالی )‬
‫تاریخ چه مدیریت مالی‬

‫مدیریت یا منجمنت مالی در حدود سال ‪ ۱‍۹۰۰‬م به عنوان یک رشته خاص معرفی شد‬

‫سیر تکاملی منجمنت مالی دارای سه ویژګی مهم ذیل میباشد‬

‫مدیریت مالی رشته نسبتا جدید و از شاخه های علم مدیریت است‬ ‫‪.1‬‬

‫مدیریت مالی بر تصمیم ګیری استوار بوده در تجزیه و تحلیل ارقام و اعداد از کمپیوتر‬ ‫‪.2‬‬
‫واقتصاد و سنجش استفاده مینماید‬

‫‪88‬‬
‫( سیستم رهبری امور مالی )‬
‫سیستم رهبری مالی دولتی به اشکال ذیل صورت ګرفته میتواند‬

‫این شکل رهبری بوسیله وضع پرنسیپ ها – طرح ها – پروګرام ها – طرح سیاست‬ ‫‪.1‬‬
‫های اقتصادی – برنامه ها – میتود ها صورت ګرفته و به کمک وضع قوانین سیاست‬
‫های مالی و پولی جنبه تطبیقی پیدا می نماید‬

‫رهبری مالی اقتصاد تصدی به میتود غیر مستقیم‬ ‫‪.2‬‬

‫‪89‬‬
‫( اشکال رهبری مالی مستقیم دولت در اقتصاد تصدی )‬
‫ثبت و راجستر و اعطای لیسنس برای فعالیت های سرمایه ګذاری و وضع محدود یت‬ ‫‪.1‬‬
‫های باالی بعضی از فعالیت ها و تولیدات غیر ضروری‬

‫رهبری تصدی های دولتی و وضع کنترول ان ها‬ ‫‪.2‬‬

‫سبسایدی و کمک به تولیدات خاص و مورد ضرورت جامعه‬ ‫‪.3‬‬

‫وضع انحصارات مالی دولت باالی بعضی از تولیدات‬ ‫‪.4‬‬

‫حمایت و دفاع اجتماعی از اقشار دارای عاید پایین‬ ‫‪.5‬‬

‫وضع جریمه های باالی کسانیکه قوانین مالیاتی را نقض میکنند‬ ‫‪.6‬‬

‫‪90‬‬
‫( مشخصات سیستم مالیاتی )‬
‫چهار اصل عمده را که ادم اسمیت بیان داشته عبارت از‬

‫عدالت و برابری‬ ‫‪.1‬‬

‫معین بودن‬ ‫‪.2‬‬

‫سهولت‬ ‫‪.3‬‬

‫صرفه جویی‬ ‫‪.4‬‬

‫‪91‬‬
‫(اصول جدید مالیاتی)‬
‫بازدهی مالیاتی ‪ :‬از این طریق دولت باید بتواند مخارج خود را تامین کند‬ ‫‪.1‬‬

‫انعطاف پذیری ‪ :‬در شرایط رونق رکود بحران وغیره قابل تغیر باشد‬ ‫‪.2‬‬

‫تنوع منبع مالیاتی ‪ :‬تنوع بیشتر مالیات باعث اطمینان و ثبات بیشتر در امد های مالیاتی‬ ‫‪.3‬‬
‫می شود‬

‫حد اقل بار اضافی ‪ :‬اثار و زیان مالیات نباید باعث کاهش رفاع اقتصادی و آثار‬ ‫‪.4‬‬
‫نامساعد بر انګیزه کار پس انداز و سرمایه کذاری شود‬

‫‪92‬‬
‫(مشخصات نظام مالیاتی اسالمی)‬
‫عبادی بودن و وظیفه تلقی کردن پرداخت مالیات‬ ‫‪.1‬‬

‫عدم انتقال مالیات‬ ‫‪.2‬‬

‫حد اقل هزینه جمع آوری مالیات‬ ‫‪.3‬‬

‫تامین مالی مخارج معین‬ ‫‪.4‬‬

‫عدالت مالیاتی ‪ :‬تعین حد نصابهای در نظام مالیاتی اسالم دلیل بر اجرای عدالت این‬ ‫‪.5‬‬
‫نظام است‬

‫‪93‬‬
‫( سیستم مالیاتی اقتصاد پالن مرکزی)‬
‫در نتیجه دولتی ساختن اکثر وسایل تولید بزرګترین بخش محصول اجتماعی مستقیما در‬
‫مملکت به دولت تعلق میګیردږ‬

‫کشور های کمونستی مجبور اند تا وسایل پولی الزمه خود از از مالیات مستقیم تصدی‬
‫های خود دولتی تهیه نماید‬

‫مکاتب د رنظام کمونستی رایګان است‬

‫در اقتصاد مالی کمونیستی مالیات مستقیم از تصدی های دولتی ستون فقرات عواید دولتی‬
‫را تشکیل میدهد‬

‫‪94‬‬
‫( فصل هفتم مالیات )‬
‫مالیات منبع اصلی در آمد های دولت جهت انجام وظایف اش میباشد‬

‫پرداخت کننده نهای مالیات اشخاص و افراد جامعه هستند لذا سیاست های مالیاتی به‬
‫شدت مورد توجه مردم قرار می کیرد‬

‫‪95‬‬
‫( مفهوم و ماهیت مالیات)‬
‫مالیات تادیه الزامی است که به منظور تقویه بنیه مالی دولت و رفاه عامه بدون انجام‬
‫خدمت متقابل یا اریه جنس از شخص حقیقی و حکمی طبق احکام قانون اخذ میګردد‬

‫مالیات عبارت از پولی است که ذریعه اتباع یک کشور به منظور تمویل امور کاری‬
‫دولت تادیه می کردد‬

‫مالیات انتقال بخشی از در آمد های مردم به دولت است‬

‫دکشنری اکسفورد ‪ :‬مالیه عبارت از سهمیه های اجباری اند که بر اشخاص دارایی و‬
‫عواید و غیره به منظور حمایت از دولت وضع می کردد‬

‫‪96‬‬
‫( مفهوم و ماهیت مالیات)‬
‫کینز ‪ :‬مالیات نه فقط برای تامین مخارج تولید کاالهای عمومی بلکه برای اجرای سیاست‬
‫های اقتصادی دولت نیز کار امد است‬

‫در شرایط تورمی افزایش مالیات‬

‫در شرایط رکود کاهیش مالیات‬

‫‪97‬‬
‫( مشخصات مالیات)‬
‫حتمی بودن ‪ :‬مالیات پرداخت اجباری است نه اختیاری‬

‫قطعی بودن مالیه ‪ :‬این مفهوم که برخالف استقراض که آنهم یکی از منابع عامه را‬
‫تشکیل می دهد مبالغ پرداخت شده در انقضای مدت معینه به قرضه دهنده باز پرداخت‬
‫نمی شود‬

‫بدون تقابل بودن ‪ :‬هیچګونه تقابل مستقیم از طرف دولت برای جانب مقابل نمی رسد‬

‫‪98‬‬
‫( اصول مالیات)‬
‫الف ‪ :‬اصل منفعت‬

‫ب ‪ :‬اصل توانایی پرداخت‬

‫‪99‬‬
‫( احکام مالی اسالم)‬
‫مالیات ثابت اسالم یعنی خمس و زکات ‪ :‬برکسانی وضع شده است که بیشتر از حد معین‬ ‫‪.1‬‬
‫ثروت و در آمد دارند و با افزایش ثروت و در امد میزان مالیات نیز فزونی می یابد‬

‫افرادی که ثروت و در آمد انها به حد نصاب نرسد‬ ‫‪.2‬‬

‫بخش مهمی از مخارج زکات و خمس برای کاهش نابرابری و خذف فاصله های طبقاتی‬ ‫‪.3‬‬
‫است که در واقع همان توزیع مجدد در آمد از توانګران به تهیدستان است‬

‫‪100‬‬
‫( معیارهای توانایی پرداخت مالیات)‬
‫مصرف به عنوان پایه مالیاتی مناسب‬

‫توماس هابز ‪ :‬معتقد بود که مردم باید بر اساس انچه که مصرف می کنند مالیات پرداخت‬
‫کنند نه با توجه در آمد های آن‬

‫مالیات بر درآمد یک مالیات مضاعف بوده و باعث کاهش انګیزه برای سرمایه ګذاری‬
‫می شود‬

‫‪101‬‬
‫( در امد به عنوان پایه مالیاتی مناسب)‬
‫باید از افراد با توجه به امکانات کسب در آمد مالیات ګرفته شود‬

‫مالیات بر در امد منجر به توزیع مجدد و مناسبتر در امد خواهد شد‬

‫‪102‬‬
‫( ثروت به عنوان پایه مالیات)‬
‫بسباری از دانشمندان معتقد اند که توانایی مالی افراد را نمی توان به وسیله در امد یکسال‬
‫شان تعین نمود بلکه مجموعه ثروت و دارایی افراد معیار مناسب تری جهت تعین‬
‫توانایی پرداخت محسوب می شود‬

‫ثروت پس انداز اندوخته شده است که مالیات ان قبل پرداخت شده است‬

‫‪103‬‬
‫( قواعد نظام مالیاتی)‬
‫در واقع بهترین مالیات صرفا ان نیست که بیشترین در آمد مالیاتی را حصول نمایید‬

‫مالیات سبب افزایش رفاه عمومی شود‬

‫‪104‬‬
‫( الف موثریت و عدالت مالیاتی)‬
‫عموما مالیات بر اساس دو معیار اصلی ارزیابی و قضاوت می شوند‬

‫موثریت‬

‫عدالت یا برابری‬

‫‪105‬‬
‫( جلب رضایت مالیه دهنده ګان)‬
‫مالیات از نیروهای مولد ګرفته می شود کسانیکی تولید شان بیش از نیاز خودشان است و‬
‫به همین دلیل می تواند با پرداخت بخشی از این مازاد امکان بقای دولت و استمرار‬
‫عرضه کاالها و خدمات عمومی را تضمین کنند‬

‫‪106‬‬
‫( ج سالمت و موثریت مدیریت سازمان مالیاتی )‬
‫نظام مالیاتی پنج رکن داراد‬

‫مالیات دهنده‬ ‫‪.1‬‬

‫مالیات ګیرنده‬ ‫‪.2‬‬

‫قانون و مقرارت مالیاتی‬ ‫‪.3‬‬

‫مدیریت مالیاتی‬ ‫‪.4‬‬

‫فرهنګ و عالیقی که مالیات دهنده و حکومت را به یک دیګر مربوط می سازد‬ ‫‪.5‬‬

‫‪107‬‬
‫( انتقال مالیات)‬
‫بار پولی ‪ :‬بار پولی در حقیقت میزان و جوهی است که توسط شخص مشمول مالیات‬
‫پرداخت می شود‬

‫بار واقعی ‪ :‬همواره بر دوش شخص که مالیات را ابتدار پرداخت کرده است تحمیل‬
‫نخواهد شد‬

‫‪108‬‬
‫( عوامل موثر انتقال مالیات)‬
‫مقدار مالیات ‪ :‬هر قدر مقدار مالیات بیشتر باشد انګیزه انتقال مالیات افزایش می یابد‬ ‫‪.1‬‬

‫اعتقاد به نظام مالیاتی‬ ‫‪.2‬‬

‫نوع مالیات ‪ :‬انتقال مالیات بستګی به نوع مالیات دارد‬ ‫‪.3‬‬

‫ارتجاعیت تقاضا و عرضه‬ ‫‪.4‬‬

‫دوره زمانی ‪ :‬در کوتاه مدت انتقال مالیات مشکل خواهد بود اما در دراز مدت امکان‬ ‫‪.5‬‬
‫انتفال اسانتر است‬

‫‪109‬‬
‫( عوامل موثر انتقال مالیات)‬
‫ساخت بازار‬ ‫‪.1‬‬

‫بازار رقابتی‬

‫انحصاری‬

‫منطقه جغرافیایی‬ ‫‪.1‬‬

‫سیاست های اقتصادی‬ ‫‪.2‬‬

‫کنترول قیت‬

‫دستمزد‬

‫‪110‬‬
‫( تعلق مالیاتی)‬
‫مطالعه تعلق مالیاتی تالشی است برای روشن شدن این مطلب که مالیات را چه کسی می‬
‫پردازد‬

‫‪111‬‬
‫( انواع تعلق مالیاتی)‬
‫تعلق قانونی ‪ :‬پرداخت مالیات دواطلب نیست بلکه مطابق قانون جبری است‬ ‫‪.1‬‬

‫تعلق اقتصادی ‪ :‬تعیین دقیق توزیع فشار مالیاتی نیاز به تحلیل اقتصادی دارد‬ ‫‪.2‬‬

‫تعلق مخارج دولت ‪:‬‬ ‫‪.3‬‬

‫‪112‬‬
‫(نرخ های مالیات)‬
‫نرخ مالیات ممکن است متناسب و متزاید یا تنازلی باشد‬

‫الف نرخ مالیات متناسب ‪ :‬عبارت از مالیاتی است که در آن نرخ مالیات به قیصدی معین‬
‫ثابت بوده و همزمان با ازدیاد یا کاهش اساس سنجش مالیه تغیر نمی نمایید‬

‫ب نرخ مالیات مترقی ‪:‬‬

‫ج نرخ مالیات نزولی‬

‫‪113‬‬
‫( وظیفه )‬
‫صفحه ‪۱۶۵‬‬ ‫ترکیب قیمت یا نرخ مالیات‬

‫‪114‬‬
‫(ترکیب قیمت یا نرخ مالیات)‬
‫قیمت متوسط مالیات = مجموعه مالیات پرداخت شده ‪ /‬قیمت اساس مالیه‬

‫قیمت نهایی مالیات = تغیر در مجموعه مالیات پرداخت شده ‪ /‬تغیر در قیمت اساس مالیات‬

‫‪115‬‬
‫( فصل هشتم ( سیستم مالیاتی افغانستان )‬
‫سیستم مالیاتی شامل مجموعه انواع مالیات رایج و نافذ در یک کشور در یک مقطع زمانی‬
‫میباشد‪.‬‬

‫در افغانستان سیستم مالیاتی در تحت تعریف فوق الذکر عمدتا متشکل از دو بخش عمده‬
‫میباشد‬

‫انواع مالیات مستقیم ( اراضی – مالیات بر دارایی – مالیات بر عایدات )‬ ‫‪.1‬‬

‫انواع مالیات غیر مستقیم ( تولیدات – فروشات – محصول کمرکی )‬ ‫‪.2‬‬

‫‪116‬‬
‫( مزیت مالیات مستقیم )‬
‫مالیات مستقیم از کسانی ګرفته می شود که توان پرداخت آنرا دارند و لهذا رعایت‬ ‫‪.1‬‬
‫پرنسیپ عدالت مالیاتی در آن به اسانی تطبیق می ګردد‬

‫اندازه مالیه برای تادیه کننده به صورت دقیق تخمین و معلوم شده می تواند‬ ‫‪.2‬‬

‫‪117‬‬
‫( نواقض مالیات مستقیم )‬
‫امکانات ګریز از تادیه مالیه متسقیم بعضا میسر می کردد‬ ‫‪.1‬‬

‫پرداخت های مالیوی چون در یک وقت صورت می ګیرد تادیه یک رقم درشت موجب‬ ‫‪.2‬‬
‫ثقلت و نفرت باالی تادیه کننده ګان میګردد‬

‫‪118‬‬
‫( انواع مالیات مستقیم در افغانستان )‬
‫سهمیه ها بمنظور مصونیت اجتماعی ‪:‬‬

‫در هر کشور به خاطر پردخت به خدمات امنیتی کشور یک نوع مالیه را تادیه می کنند‬
‫( متاسفانه در افغانستان تا حال وجود ندارد )‬

‫میراث و تحایف‬

‫انتقال ملکیت ها‬

‫مالیات برفروش و انتقال ملکیت ها غیر منقول‬ ‫‪.1‬‬

‫مالیات برفروش و انتقال ملکیت ها منقول‬ ‫‪.2‬‬

‫‪119‬‬
‫( مالیات بر عایدات)‬
‫مالیات بر عایدات اشخاص حقوقی ( حکمی )‬ ‫‪.1‬‬

‫مالیات بر عایدات اشخاص حقوقی مانند شرکت ها که در آن شرکت های سهامی شرکت های محدود المسولیت‬
‫شامل اند‬

‫مالیات بر عایدادت اشخاص حقیقی‬ ‫‪.2‬‬

‫از صفر الی پنج هزار افغانی معاف‬

‫از مبلغ پنج هزار و یک الی دوازده هزارو پنجصد دو فیصد‬

‫از مبلغ پنجصد و یک الی صد هزار افغانی ده فیصد‬

‫به باال بیست فیصد‬

‫‪120‬‬
‫( عایدات تابع مالیه)‬
‫الف ‪ :‬عایدات حالصه ذیل تابع مالیات بر عایدات میګردد‬

‫معاش‬ ‫‪.1‬‬

‫سهم شریک از عاید شرکت تضامنی‬ ‫‪.2‬‬

‫سایر عواید که در قانون پیش بینی نشده است‬ ‫‪.3‬‬

‫سایر عواید حاصله از کار سرمایه یا فعالیت اقتصادی‬ ‫‪.4‬‬

‫مجموعه عواید معامالتی تجارتی صنعتی و سایر فعالیت های اقتصادی‬ ‫‪.5‬‬

‫مفاد سهم کرایه حق االمتیاز عواید از درک قرعه و بخششی ها‬ ‫‪.6‬‬

‫‪121‬‬

You might also like