You are on page 1of 114

‫به انم‬

‫ح سابدار‪،‬‬
‫ح سابرس و‬
‫ح سابگر هس یت‬
‫تجزیه و تحلیل بهای تمام شده‪ ،‬حجم فعالیت و سود‬
‫‪Cost-Volume-Profit(C.V.P)Analysis‬‬

‫استاد ‪:‬دکتر سید کاظم ابراهیمی‬


‫ارائه دهنده‪ :‬محدثه حامدی‬
‫خبشهای فصل هشتم‬
‫چون منافع دوگروه استفاده کننده اطالعات مالی تفاوت دارد پس حسابداری به دو شاخه اساسی تقسیم میشود‪:‬‬

‫‪)1‬حسابداری مالی‬

‫‪)2‬حسابداری مدیریت‬
‫حسابداری مدیریت‬ ‫حسابداری مالی‬ ‫شرح‬

‫افراد درون سازمانی‬ ‫افراد برون سازمانی‬ ‫استفاده کنندگان‬

‫تهیه گزارشات مورد نیاز مدیریت‬ ‫تهیه صورتهای مالی‬ ‫هدف‬


‫الزامی نیست‬ ‫الزامی است‬ ‫رعایت استاندارد حسابداری‬

‫روزانه‪،‬هفتگی‪،‬ماهانه‪،‬ساالنه‬ ‫معموال ساالنه‬ ‫دوره گزارشگری‬

‫تعداد‪ ،‬سطح‪،‬حجم‪،‬لیتر‪،‬کیلو‪....‬‬ ‫واحد پولی(ریالی)‬ ‫واحد اندازه گیری‬


‫گذشته نماوواقعی‪،‬اینده نگروبرآوردی‬ ‫گذشته نما و واقعی‬ ‫محتوای گزارشات‬

‫با توجه به نیاز مدیریت تامین میشود‬ ‫بهای تمام شده تاریخی‬ ‫مبنای ارزیابی‬
‫_پس طبق جدول ‪ ،‬کار حسابداری مدیریت تجزیه و تحلیل بهای تمام شده ‪ ،‬حجم فعالیت و سود می باشد‪.‬‬
‫تفاوت هزینه ‪ ،‬مخارج(بها) ‪ ،‬زیان‬
‫هزینه ‪ :‬به مبالغی گفته میشود که توسط شرکت پرداخت شده و منافعی را برای شرکت ایجاد مینماید که این منافع‬
‫محدود به یک دوره مالی می باشد‪ .‬مانند هزینه حقوق و اب و برق ‪.‬‬
‫بها ‪ :‬به مبالغی گفته میشود که توسط شرکت پرداخت شده و منافع ان طی چندین دوره مالی برای شرکت ایجاد میشود‬
‫مانند دارایی ثابت‪.‬‬
‫زیان ‪ :‬به مبالغی گفته میشود که توسط شرکت پرداخت میشود و هیچگونه منافعی طی دوره مالی و دوره های بعد برای‬
‫شرکت ایجاد نمی کند ‪.‬‬
‫مفروضات رفتار هبا‬
‫طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط با حجم و‬
‫تعداد تولید‬
‫‪Fixed costs‬‬
‫‪ -1‬هزینه های ثابت‬
‫‪Variable costs‬‬ ‫‪ -2‬هزینه های متغیر‬
‫‪ -3‬هزینه های نیمه ثابت یا پلکانی ‪Semi-fixed costs‬‬
‫‪Semi-variable costs‬‬ ‫‪ -4‬هزینه های نیمه متغیر‬
‫‪Mixed costs‬‬ ‫‪ -5‬هزینه های مختلط‬
‫هزینه های ثابت بهای تمام شده ‪:‬‬
‫هزینه هایی که ارتباطی با حجم فعالیت نداشته یعنی در کل ثابت اند ولی‬
‫باافزایش فعالیت هر واحد ‪ ،‬هزینه ثابت هر واحد کاهش می یابد‪.‬مانند ه‪ .‬اجاره‬
‫هزینه‬ ‫هزینه‬

‫مبلغ کل هزینه ثابت‬ ‫‪Y= a‬‬ ‫=‪a/X‬‬ ‫هزینه ثابت هر واحد‬

‫حجم فعالیت‬ ‫حجم فعالیت‬

‫نمودار هزینه های ثابت کل‬ ‫نمودار هزینه های ثابت هر واحد‬
‫نمونه از اقالم متغیر بهای تمام‬ ‫نمونه از اقالم ثابت بهای تمام‬
‫شده‪:‬‬ ‫شده‪:‬‬

‫هزینه متغیر‬ ‫هزینه ثابت‬


‫مواد مصرفی‬ ‫ساخت مانند‪:‬‬
‫ساخت مانند ‪ :‬استهالک‬
‫دستمزد مستقیم‬
‫اجاره ساختمان کارخانه‬
‫هزینه های متغیر‬ ‫هزينه های ثابت‬
‫اداری و فروش مانند‪ :‬کمیسیون فروش‬ ‫اداری و فروش مانند ‪ :‬استهالک تأسيسات اداری‬
‫اجاره تجهیزات اداری‬
‫دسته بندی هزینه های ثابت‬
‫هزینه های ثابت تعهد شده‪ :‬ضروری جهت انجام فعالیت شرکت‬
‫غیر قابل تغییر در کوتاه مدت‬
‫مثال‪:‬هزینه استهالک ساختمان و تجهیزات‬
‫اجاره های بلند مدت‬

‫هزینه های ثابت برنامه ریزی شده یا اختیاری‪ :‬مرتبط با تصمیمات مدیران‬
‫امکان تعدیل و حذف‬
‫مثال‪:‬هزینه تحقیق و توسعه‬
‫هزینه تبلیغات‬
‫هزینه تعمیر و نگهداری‬
‫هزینه های متغیر یابهای تمام شده قابل اندازه گیری‪:‬‬
‫‪ -1‬ارتباط مستقیم سطح تولید با میزان هزینه‬
‫‪-2‬برای هرواحد تولید ثابت‬
‫‪-3‬متغیربرای کل تولید‬
‫هزینه‬ ‫‪-4‬موثر در تصمیم گیری مدیران هزینه‬

‫‪αtg‬‬

‫سطح فعالیت‬ ‫سطح فعالیت‬


‫هزینه های متغیر کل‬ ‫هزینه های متغیر به ازای هر واحد‬
‫هزینه های نیمه ثابت یا پلکانی‪:‬‬
‫هزینه هایی هستند که با افزایش سطح فعالیت به صورت پلکانی افزایش می یابد ‪ .‬این‬
‫نوع از هزینه ها تا یک سطح معین ثابت هستند اما با افزایش ان سطح فعالیت افزایش‬
‫می یابند ولی باز هم تا رسیدن به سطح دیگری از فعالیت ثابت می مانند‪.‬‬
‫هزینه‬

‫هزینه های نيمه ثابت‬

‫سطح فعاليت‬
‫‪A‬‬ ‫‪B‬‬
‫نقاط ‪ A‬و ‪ B‬نقاط حداکثر ظرفيت توليد‬
‫‪:‬‬ ‫هزینه های نیمه متغیر بهای تمام شده‬
‫با افزایش حجم فعالیت افزایش می یابد اما این افزایش به ازاء هر واحد از فعالیت ثابت‬
‫نیست‪.‬‬

‫انواع هزینه های نیمه متغیر ‪:‬‬

‫‪ .1‬اقالم نیمه متغیر با نسبت صعودی‬


‫با افزایش سطح تولید افزایش می یابد اما هزینه اختصاص یافته به هر واحد نسبت به واحد قبل‬
‫بیشتر است‪.‬‬
‫‪ .2‬اقالم نیمه متغیر با نسبت نزولی‬
‫با افزایش سطح تولید افزایش می یابد اما هزینه اختصاص یافته به هر واحد نسبت به واحد قبل‬
‫کمتر است‪.‬‬
‫نمودار هزینه های نیمه متغیر بهای تمام شده با نسبت‬
‫صعودی‪:‬‬
‫هزینه‬

‫شيب نقطه ‪B‬‬ ‫<‬ ‫شيب نقطه ‪A‬‬

‫‪A‬‬ ‫‪B‬‬ ‫حجم فعالیت‬

‫هزینه آب و برق که تصاعدی محاسبه می شود‬ ‫مثل‬


‫نمودار هزینه های نیمه متغیر بهای تمام شده با نسبت نزولی‪:‬‬
‫هزینه‬
‫منحنی یادگیری(فراگیری)‬

‫‪A‬‬ ‫‪B‬‬ ‫حجم فعالیت‬

‫شيب نقطه ‪ > A‬شيب نقطه ‪B‬‬

‫شيب خط مماس بر نمودار در هر نقطه نشان دهنده تغييرات در هزينه است که‬
‫با افزايش سطح فعاليتها شيب کمتر می شود‪.‬‬
‫با افزایش مهارت و کاهش زمان تولید ‪ ،‬هزینه حقوق و‬ ‫مثل‬
‫دستمزد هر واحد کاهش یافته‪.‬‬
‫هزینه های مختلط بهای تمام شده ‪:‬‬
‫این نوع از هزینه به صورت کامال ثابت و یا متغیر نمی باشند‪ ،‬بلکه دارای یک بخش ثابت‬
‫ویک بخش متغیر هستند‪ .‬بخش ثابت ان که مرتبط با تولید نیست و امکان بهره وری از‬
‫وضیعتی را فراهم میکند‪ .‬ولی بخش متغیر ان با افزایش سطح تولید ‪ ،‬افزایش می یابد‪.‬‬
‫مثل‪:‬‬
‫نمودار هزینه های مختلط بهای تمام شده ‪:‬‬
‫مثال‬
‫هزینه اب مصرفی یک واحد تجاری شامل ماهانه مبلغ ‪ 50000‬ریال به عنوان حق‬
‫اشتراک اب و به ازای هر متر معکب اب مصرفی مبلغ ‪ 3000‬ریال می باشد‪.‬‬
‫چنانچه مصرف اب ‪ 50،25،10‬و ‪ 100‬باشد ‪ ،‬هزینه اب مصرفی کل و هزینه‬
‫اختصاص یافته به هر متر مکعب اب مصرفی را محاسبه کرده و نمودارهای مربوط‬
‫به ان را رسم کنید‪.‬‬
‫روش دانش و تجربه حرفه ای‬
‫‪ ‬در این روش برای پیش بینی بهای تمام شده ‪،‬از دانش و تجربه کارکنان واحد تجاری و‬
‫بررس ی کارهای انجام شده توسط این افراد استفاده نمود‪.‬‬
‫روش باالترین و پایین ترین سطح فعالیت‬
‫‪ ‬در این روش با در اختیار داشتن اطالعات گذشته میتوان هزینه های مربوط به سطوح مختلف‬
‫فعالیت را تعیین نمود‪.‬‬

‫‪ ‬این روش نسبتا ساده است اما این احتمال وجود دارد که ارقام واقعی با ارقام پیش بینی شده‬
‫تفاوت داشته باشد‪.‬‬

‫‪ ‬با استفاده از حد باال و پایین ‪ ،‬شیب خط هزینه را پیش بینی میکنیم و فرمول هزینه متغیر را‬
‫برای ان مینویسیم وبرای بدست اوردن هزینه ثابت فقط کافی است که مختصات یکی از نقاط را‬
‫در معادله اقالم مختلط جایگزین نموده تا پارامتر هزینه ثابت بدست بیاید ‪.‬و با استفاده از این‬
‫روش اجزا ثابت و متغیر اقالم بهای تمام شده از هم جدا میگردد‪.‬‬
‫مثال‬
‫‪ ‬اقالم مختلط بهای تمام شده در سطوح مختلف داده شده است ‪ .‬مطلوب است ‪:‬‬
‫محاسبه بخش ثابت و متغیرهزینه های مختلط ‪ ،‬معادله خط هزینه و رسم نمودار‬
‫مربوط به ان‪.‬‬
‫روش مرکز ثقل ای میانگنی‬
‫‪ ‬در این روش ابتدا میانگین تمامی نقاط را بدست میاوریم که به ان مرکز ثقل میگویند‬
‫سپس مرکز ثقل و نقاط داده شده را روی نمودار حجم فعالیت وهزینه مشخص می‬
‫کنیم وخط هزینه را طوری رسم میکنیم که از میان داده ها گذشته ومحور هزینه ها را‬
‫قطع نماید‪ .‬نقطه تالقی خط هزینه ومحور هزینه ها میزان هزینه ثابت را نشان می‬
‫دهد‪.‬و‪ ،‬وقتی ‪ 𝑋ത‬و ‪ 𝑌ത‬را بدست اوریم در فرمول معادله خط میگذاریم و ‪ b‬را بدست‬
‫می اوریم‪.‬‬

‫𝑥‪σ‬‬ ‫𝑦‪σ‬‬
‫‪ത‬‬
‫=𝑋 ‪‬‬ ‫‪ത‬‬
‫=𝑌‬ ‫)𝑌 ‪( 𝑋ത ,‬‬
‫مرکز ثقل = ‪ത‬‬
‫𝑛‬ ‫𝑛‬

𝒀

𝑋ത
‫روش نمودار پراکندگی ‪:‬‬

‫در این روش مختصات نقاط داده شده روی نمودار نشان داده میشود سپس خط‬
‫هزینه طوری رسم می گردد که از بین نقاط عبور کرده و کمترین فاصله را تا‬
‫انها داشته باشد ‪ .‬نقطه تالقی خط هزینه با محور هزینه نشان دهنده هزینه‬
‫ثابت است ‪.‬‬
‫روش حداقل مربعات ای رگرسیون‬
‫فرض میشود بین متغیرها رابطه خطی وجود دارد و از میان روشهای ذکر شده از دقت بیشتری‬
‫برخوردار است ‪ .‬و در این روش وابستگی یک متغیر به یک یا چند متغیر دیگر مورد بررس ی قرار می‬
‫گیرد‪.‬‬
‫‪ ‬معادله خطی که از مجموع مجذورات فاصله نقاط مشاهده شده از خط رگرسیون حداقل‬
‫مربعات ممکن باشد ‪ ،‬مناسبترین خط هزینه ای است که آن را از معادالت زیر میتوان‬
‫محاسبه کرد‪.‬‬
‫ضریب مهبستگی‬
‫‪ ‬بیان شد که بین متغیرها رابطه وجود دارد که نوع این رابطه (مستقیم یا معکوس) از طریق ضریب‬
‫همبستگی یا ‪ r‬تعیین میشود‪ .‬بنابراین ‪ r‬مقداری بین ‪ -1‬تا ‪ +1‬می باشد ‪) -1 ≥ r ≥ +1( .‬‬
‫معادله خط رگرسیون و ضریب همبستگی را تعیین کنید‬
‫روشهای برآورد اقالم هبای متام شده‬
‫تجزیه و تحلیل بهای تمام شده– حجم فعالیت و سود(‪(c.v.p‬‬
‫‪cost-volume-profit‬‬

‫روشی جهت بررسی تغييرات بهای تمام شده و سود که از تغييرات حجم‬
‫فعاليت ناشی می شود‪(.‬سطح)‬
‫فرض بر این است که حجم تولید و فروش یکسان است‪.‬‬
‫‪.1‬محاسبه نقطه سر به سر‬
‫‪ .2‬تعیین حجم برای رسیدن به سود عملیاتی مورد‬
‫انتظار‬ ‫انواع تجزيه تحليل های )‪(c.v.p‬‬
‫‪.3‬تغییر در میزان هزینه های ثابت بهای تمام شده‬
‫‪ .4‬تغییر در میزان هزینه های متغیر بهای تمام شده‬
‫‪.5‬تغییر در قیمت فروش هر واحدمحصول‬
‫و غیره‪.....‬‬
‫تجزيه و تحليل نقطه سر به سر ‪:‬‬

‫نقطه سربه سر سطحی از فعاليت است که در آن ميزان درآمد کل برابر با بهای‬


‫تمام شده کل است یا به عبارت دیگر در این نقطه سود یا زیان نداریم ‪.‬‬
‫درآمد کل‬ ‫هزینه کل‬

‫‪TR = TC‬‬

‫)‪P * Q = FC + (VC*Q‬‬
‫قيمت فروش هر واحد‬
‫تعداد واحد توليد شده یا حجم فروش‬ ‫هزینه های ثابت‬ ‫هزینه های متغيرهر واحد‬

‫تعداد فروش در‬


‫‪FC‬‬ ‫مبلغ فروش در‬
‫‪FC‬‬
‫نقطه سر به سر‬
‫= ‪QB‬‬ ‫نقطه سر به سر‬ ‫‪TRB‬‬ ‫=‬
‫)‪(P- VC‬‬ ‫‪%CM‬‬
‫‪ CM‬یا حاشیه فروش‬ ‫‪Cm%=cm/p‬‬
‫نمودار حجم‬ ‫نمودار حجم فعالیت‪/‬سود‬
‫فعالیت‪/‬بهای تمام شده و‬ ‫و زیان‬
‫درآمد‬
‫هزینه کل‬
‫منطقه سود‬
‫هزینه و درآمد‬
‫‪TR‬‬ ‫سود یا زیان‬
‫‪TC‬‬

‫هزینه ‪TVC‬‬
‫متغیر‬
‫‪TRB‬‬ ‫‪BEP‬‬
‫‪FC‬‬
‫هزینه‬ ‫‪QB‬‬ ‫حجم فعالیت‬
‫ثابت‬

‫‪QB‬‬ ‫حجم فعالیت‬

‫‪FC‬‬
‫منطقه زیان‬
‫مثال جهت تعیین نقطه سر به سر در شرکتهای تک محصولی‬

‫در شرکت تولیدی آلفا قیمت فروش یک واحد محصول برابر ‪1،700‬ریال‪،‬هزینه‬
‫های متغیر ساخت هر واحد برابر با ‪ 900‬ریال‪،‬هزینه های متغیر اداری و فروش‬
‫هر واحد ‪350‬ریال‪،‬هزینه های ثابت ساخت ‪ 1،120،000‬ریال و هزینه های‬
‫ثابت اداری و فروش ‪536،000‬می باشد‪.‬با فرض این که تعداد تولید و‬
‫فروش‪ 4،100‬واحد باشد‪،‬‬
‫الف)حاشیه فروش هر واحد و حاشیه فروش کل‬
‫ب)نسبت حاشیه فروش‬
‫ج)نسبت هزینه های متغیر به فروش‬
‫د )سود عملیاتی‬
‫ه)مقدار و مبلغ فروش در نقطه سر به سر‬
‫تعیین حجم برای رسیدن به سود عملیاتی مورد انتظار ‪:‬‬
‫هدف نهایی هر واحد انتفاعی رسیدن به سود مطلوب است به همین منظور برای تعیین‬
‫سود (زیان)مورد انتظار‪ IE‬می توان از تجزیه و تحلیل بهای تمام شده استفاده کرد‪.‬‬
‫مبلغ فروش‬
‫تعداد فروش برای‬ ‫‪FC + IE‬‬ ‫برای رسیدن به‬ ‫‪FC + IE‬‬
‫رسیدن به سود مورد‬ ‫= ‪QE‬‬ ‫سود مورد‬
‫=‪TRE‬‬
‫انتظار‬ ‫‪P- VC‬‬ ‫انتظار‬ ‫‪%CM‬‬

‫مثال‪:‬در شرکت آلفا اگر رسیدن سودی معادل ‪720،000‬ریال مدنظر باشد‪،‬میزان تولید و‬
‫فروش را محاسبه نمایید‪.‬‬
‫در نظر گرفتن مالیات و تجزیه وتحلیل بهای تمام‬
‫شده‪،‬حجم فعالیت و سود‬
‫‪ =t‬نرخ مالیات‬ ‫‪ =T‬مبلغ مالیات‬ ‫= سود پس از کسر مالیات‬

‫تعداد فروش برای‬


‫‪FC‬‬ ‫‪+‬‬ ‫مبلغ فروش برای‬
‫‪FC‬‬ ‫‪+‬‬
‫رسیدن به سود پس‬
‫‪1-t‬‬ ‫رسیدن به سود‬ ‫‪1-t‬‬
‫از کسر مالیات‬
‫= ‪QE‬‬ ‫پس از کسر‬ ‫=‪TRE‬‬
‫‪P- VC‬‬ ‫مالیات مورد‬
‫مورد انتظار‬ ‫‪%CM‬‬
‫انتظار‬
‫با توجه به مثال شرکت آلفا‪ ،‬اگر کسب سود پس از کسر مالیات معادل ‪810،000‬ریال‬
‫مد نظر باشد و نرخ مالیات ‪ %10‬در نظر گرفته شود‪ ،‬تعداد و مبلغ فروش را جهت‬
‫دستیابی به این میزان سود بدست آورید‪.‬‬
‫تغییر در میزان هزینه های ثابت بهای تمام‬
‫شده‬
‫با افزایش میزان هزینه های ثابت و با فرض ثابت ماندن سایر عوامل ‪ ،‬نقطه سر به سر به‬
‫میزان تغییر ایجاد شده در هزینه ثابت تقسیم بر حاشیه فروش یک واحد تغییر خواهد‬
‫کرد‪.‬‬
‫مثال) اگر در شرکت تولیدی الفا میزان هزینه های ثابت ‪ %10‬افزایش یابد ‪ ،‬تاثیر این‬
‫تغییر در نقطه سر به سر چگونه خواهد بود؟‬
‫تغییر در میزان هزینه های متغییر‬
‫‪ ‬تغییر در هزینه متغییر(مواد‪ ،‬دستمزد‪ )...،‬باعث تغییر در حاشیه فروش میشود بنابراین‬
‫نقطه سر به سر نیز جا به جا خواهد شد‪.‬‬
‫‪ ‬با فرض ثابت ماندن هزینه ثابت این تغییر بدین شکل است‪:‬‬
‫مثال) با توجه به مثال شرکت آلفا اگر هزینه های متغیر هر واحد به میزان ‪ %10‬افزایش‬
‫یابد ‪ ،‬با فرض ثابت ماندن سایر عوامل تاثیر این تغییر را بر نقطه سر به سر نشان دهید‪.‬‬
‫تغییر در قیمت فروش هر واحد محصول‬
‫زمانیکه قیمت فروش افزایش (کاهش) یابد ‪ ،‬حاشیه فروش نیز افزایش (کاهش) می یابد و‬
‫با توجه به رابطه معکوس ی که حاشیه فروش با نقطه سر به سر دارد در نتیجه نقطه سر‬
‫به سر نیز کاهش ( افزایش ) خواهد یافت ‪.‬‬
‫از لحاظ تئوری چون درآمد و قیمت فروش افزایش پیدا کرده است ‪ ،‬دیگر نیازی نیست‬
‫که به اندازه ی قبل تولید کنیم ‪ ،‬یعنی تولید کمتر هم میتواند هزینه ثابت را پوشش دهد‪.‬‬
‫‪TC&TR‬‬ ‫‪TR2‬‬ ‫‪TR1‬‬

‫‪TC‬‬

‫‪QB2‬‬ ‫‪QB‬‬ ‫‪Q‬‬


‫‪FC‬‬
‫= ‪QB‬‬ ‫تغییر در عوامل موثر بر نقطه سر به سر‬
‫‪P- VC‬‬
‫محاسبه نقطه سر به سر در شرکتهای چند‬
‫محصولی‬
‫جهت بدست آوردن نقطه سر به سر در شرکتی با محصوالت مختلف به‬ ‫‪‬‬
‫ترتیب زیر عمل می شود‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ -1‬محاسبه ترکیب فروش (محاسبه درصد فروش هر یک از محصوالت به کل فروش)‬ ‫‪‬‬
‫‪-2‬ضرب ترکیب محصوالت تولیدی در حاشیه فروش هر یک از‬ ‫‪‬‬
‫محصوالت (بدست آوردن میانگین موزون حاشیه فروش)‬ ‫‪‬‬
‫‪ -3‬محاسبه مقدار فروش و مبلغ فروش در نقطه سر به سر‬ ‫‪‬‬

‫𝐶𝐹‬ ‫𝐶𝐹‬
‫=‪Q‬‬ ‫=‪Q‬‬
‫𝑀𝐶‬
‫𝑀𝐶‬
‫ترکیب‬ ‫هزینه‬ ‫قیمت‬ ‫نوع‬
‫فروش‬ ‫متغیرهر‬ ‫فروش(ری‬ ‫محصول‬
‫واحد‬ ‫ال)‬
‫(ریال)‬
‫‪./3‬‬ ‫‪1،100‬‬ ‫‪2،000‬‬ ‫آلفا‬
‫‪./2‬‬ ‫‪1،200‬‬ ‫‪1،700‬‬ ‫بتا‬
‫‪./5‬‬ ‫‪1،500‬‬ ‫‪2،100‬‬ ‫گاما‬
‫حل مثال مربوط به تعیین نقطه سر به سر در‬
‫شرکتهای چند محصولی‬
‫میانگین موزون حاسیه‬ ‫ترکیب فروش‬ ‫حاشیه فروش‬ ‫نوع محصول‬
‫فروش‬
‫‪270‬‬ ‫‪./3‬‬ ‫‪900‬‬ ‫آلفا‬
‫‪100‬‬ ‫‪./2‬‬ ‫‪500‬‬ ‫بتا‬
‫‪300‬‬ ‫‪./5‬‬ ‫‪600‬‬ ‫گاما‬
‫‪670‬‬ ‫میانگین موزون حاشیه فروش کل‬
‫تعداد فروش کل محصوالت‬
‫درنقطه سربه سر‬
‫عملیات رسم نمودار حجم فعالیت ‪،‬درآمد و هزینه کل در شرکتهای چند‬
‫محصولی‬

‫هزینه و درآمد‬
‫‪TR‬‬
‫‪TC‬‬
‫‪BEP‬‬
‫‪6.965.000‬‬

‫‪2.345.000‬‬

‫‪3.500‬‬ ‫عالیت‬

‫هزینه و درآمد‬
‫‪TR‬‬
‫‪BEP‬‬
‫‪TC‬‬
‫‪6.965.000‬‬

‫‪2.345.000‬‬

‫‪3.500‬‬ ‫فعالیت‬
‫جدول سود و زیان مربوط به محصوالت مختلف‬

‫جمع(ریال)‬ ‫گاما(ريال)‬ ‫بتا(ريال)‬ ‫آلفا(ريال)‬ ‫شرح‬

‫‪6.965.000‬‬ ‫‪3.675.000‬‬ ‫‪1.190.000‬‬ ‫‪2.100.000‬‬ ‫فروش‬

‫(‪)4.620.000‬‬ ‫(‪)2.625.000‬‬ ‫(‪)840.000‬‬ ‫(‪)1.155.000‬‬ ‫هزینه متغیر‬

‫‪2.345.000‬‬ ‫‪1.050.000‬‬ ‫‪350.000‬‬ ‫‪945.000‬‬ ‫حاشیه فروش‬

‫(‪)2.345.000‬‬ ‫هزینه های ثابت‬

‫‪0‬‬ ‫سود و زیان‬


‫جدول سود و زیان مربوط به محصوالت مختلف‬

‫سود یا زیان‬

‫‪1.050‬‬ ‫‪1.750‬‬ ‫‪3.500‬‬


‫حجم فعالیت‬
‫‪1.050.000‬‬
‫گاما‬
‫‪1.400.000‬‬
‫بتا‬
‫‪2.345.000‬‬ ‫آلفا‬
‫اگر شرکت تولیدی الف بخواهد به سودی معادل ‪ 2.814.000‬لاير برسد مشخص نمایید از هر محصول چه‬
‫میزان باید تولید و فروش داشته باشد‪.‬‬

‫جمع(ریال)‬ ‫گاما(ريال)‬ ‫بتا(ريال)‬ ‫آلفا(ريال)‬ ‫شرح‬


‫‪15.323.000‬‬ ‫‪8.085.000‬‬ ‫‪2.618.000‬‬ ‫‪4.620.000‬‬ ‫فروش‬
‫(‪)10.164.000‬‬ ‫(‪)5.775.000‬‬ ‫(‪)1.848.000‬‬ ‫(‪)2.541.000‬‬ ‫هزینه متغیر‬
‫‪5.159.000‬‬ ‫‪2.310.000‬‬ ‫‪770.000‬‬ ‫‪2.079.000‬‬ ‫حاشیه فروش‬
‫(‪)2.345.000‬‬ ‫هزینه های ثابت‬
‫‪2.814.000‬‬ ‫سود و زیان‬
‫تجزیه و تحلیل بهای تمام شده‪ ،‬حجم فعالیت و‬
‫سود از دیدگاه اقتصاددانان‬
‫فرض می شود گرایش درآمد و هزینه کل غیر خطی است به دو دلیل ‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪-1‬یکسان نبودن قیمت فروش در سطوح مختلف فعالیت(با اعطای تخفیف در سطوح باالتر‪،‬‬ ‫‪‬‬
‫شیب فروش کم می شود)‬
‫‪-2‬یکسان نبودن هزینه در سطوح مختلف فعالیت(با در نظر گرفتن تصاعدی بودن هزینه ها‬ ‫‪‬‬
‫ابتدا با نرخ کاهنده یا شیب منفی و سپس با نرخی افزاینده و شیبی مثبت افزایش می یابد)‬
‫به همین دلیل در این دیدگاه دو نقطه سربه سرایجاد می گردد‬ ‫‪‬‬
‫درآمد وهزینه‬
‫‪TC‬‬
‫‪TR‬‬

‫حجم فعالیت‬
‫حاشیه ایمنی و نسبت حاشیه ایمنی و اهرم‬
‫عملیاتی‬
‫حاشیه ایمنی ‪:‬با محاسبه حاشیه ایمنی می توان میزان کاهش حجم فروش تا رسیدن به نقطه سر به‬ ‫‪‬‬
‫سربدست اورد که طبق فرمول زیر محاسبه می گردد‪:‬‬
‫حاشیه ایمنی= فروش واقعی (مورد انتظار)‪ -‬فروش در نقطه سر به سر‬ ‫‪‬‬
‫(از لحاظ تعداد) ‪MS = Q-QB‬‬ ‫(از لحاظ مبلغ) ‪MS=TR-TRB‬‬ ‫‪‬‬
‫نسبت حاشیه ایمنی‪:‬درصد کاهش فروش تا رسیدن به نقطه سر به سر رابیان می کند‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬نسبت حاشیه ایمنی = (فروش واقعی– فروش در نقطه سر به سر)‪/‬فروش واقعی‬

‫‪Q-QB‬‬ ‫𝐼‬ ‫𝑏𝑅𝑇‪𝑇𝑅−‬‬


‫‪%‬‬‫=‪MS‬‬ ‫=‪%MS‬‬ ‫=‪%MS‬‬ ‫‪‬‬
‫𝑀𝐶𝑇‬ ‫𝑅𝑇‬
‫‪Q‬‬
‫‪ ‬اهرم عملیاتی‪ :‬شدت حساسیت سود نسبت به تغییرات فروش را نشان میدهد یعنی به ازای یک درصد‬
‫افزایش یا کاهش درمیزان فروش از یک سطح معین سود به چه میزان و در چه جهت تغییر می کند که با‬
‫ضرب میزان تغییر فروش در اهرم عملیاتی بدست می آید‬
‫‪Q‬‬ ‫‪1‬‬ ‫𝑴𝑪𝑻‬
‫=‪= OL‬اهرم عملیاتی‬ ‫=‬ ‫=‬
‫‪Q-QB‬‬ ‫‪%‬‬ ‫‪MS‬‬ ‫𝑰‬
‫نمودار اهرم عملیاتی و نکات مهم‬
‫‪ ‬به ازای سطح فعالیت کمتراز نقطه سر به سر اهرم عملیاتی منفی‬
‫اهرم عملیاتی‬
‫‪ ‬به ازای سطح فعالیت بیشتراز نقطه سر به سر اهرم عملیاتی مثبت‬
‫‪ ‬در سطح نقطه سر به سر‪ ،‬اهرم عملیاتی بی نهایت‬
‫‪OL<0‬‬

‫‪1‬‬

‫حجم فعالیت‬
‫بی نهایت=‪QBOL‬‬
‫‪OL>0‬‬
‫صورت سود و زیان (ريال)‬
‫مثال‪:‬‬
‫صورت سود و زیان شرکت آلفا به صورت‬
‫روبروست ‪:‬‬
‫‪7.410.000‬‬ ‫فروش (‪ 5.700‬واحد)‬
‫مطلوبست ‪ :‬محاسبه حاشیه فروش هرواحد‬
‫و نسبت حاشیه فروش‪ ،‬تعداد و مبلغ فروش‬
‫(‪)5.130.000‬‬ ‫هزینه های متغیر‬ ‫درنقطه سربه سر‪ ،‬تعداد ومبلغ حاشیه‬
‫ایمنی و نسبت حاشیه ایمنی‪.‬‬
‫‪2.280.000‬‬ ‫حاشیه فروش‬

‫(‪)1.280.000‬‬ ‫هزینه های ثابت‬

‫‪1.000.000‬‬ ‫سود خالص‬


‫حل مثال‬
‫مثال‪ :‬با توجه به مثال قبل اهرم عملیاتی را محاسبه کنید ‪.‬‬
‫اگر میزان فروش ‪ %15‬زیاد شود سود چه تغییری خواهد کرد؟‬
‫تصمیم گیری کوتاه مدت‬
‫‪ ‬پس از برنامه ریزی یکی از مهمترین وظایف مدیران تصمیم گیری است که با اطالعات به‬
‫موقع و مربوط این مهم انجام پذیر است‪.‬‬
‫‪ ‬در این راستا اطالعات به دودسته تقسیم می شوند‪:‬‬
‫‪ -1 ‬اطالعات مربوط ‪ :‬درآینده رخ میدهد و بین راهکارهای متفاوت باشد‪.‬‬
‫‪ -2 ‬اطالعات نامربوط ‪ :‬اطالعاتی که بین راهکارهای مختلف مشترک بوده و تغییر نکند‪.‬‬
‫‪ ‬در اخر راهکارهایی انتخاب میشود که بیشترین سود و کمترین هزینه را داشته باشد‪.‬‬
‫‪ ‬بهای تفاضلی‪ ،‬تفاوت بین بهای تمام شده یا هزینه راهکارهای مختلف را میگویند که به‬
‫ان هزینه نهایی یا هزینه افزایش ی نیز میگویند‪.‬‬
‫مثال جهت تصمیم گیری های کوتاه مدت‬
‫‪ ‬شرکت آلفا برای تولید محصواالت خود با پرداخت ساالنه ‪10.000.000‬ريال کارگاهی را اجاره کرده است ‪.‬همچنین در‬
‫فرآیند تولید می تواند از یکی از دو روش نیمه خودکار و یا خودکار استفاده نماید‪.‬اگر شرکت روش نیمه خودکار را انتخاب‬
‫نماید ‪ ،‬برای اجاره ماشین آالت باید ساالنه ‪2.000.000‬ريال و بابت هر واحد محصول هزینه متغیری معادل ‪700‬ريال‬
‫بپردازد‪ .‬امااگر روش خودکار را انتخاب نماید باید هزینه ثابتی ساالنه معادل ‪4.000.000‬ريال و به ازای هزینه متغیر هرواحد‬
‫محصول تولیدی ‪500‬ريال بپردازد‪ .‬با توجه به اطالعات داده شده هزینه های مربوط ‪،‬نامربوط و بهای تفاضلی را مشخص‬
‫نمایید‪.‬‬
‫‪ ‬پاسخ‬

‫اقالم‬ ‫نوع هزینه‬ ‫روش خودکار‬ ‫روش نیمه خودکار‬ ‫شرح‬


‫تفاضلی(ريال)‬ ‫(ريال)‬ ‫(ريال)‬

‫‪-‬‬ ‫نامربوط‬ ‫‪10.000.000‬‬ ‫‪10.000.000‬‬ ‫هزینه اجاره کارگاه‬

‫(‪)2.000.000‬‬ ‫مربوط‬ ‫‪4.000.000‬‬ ‫‪2.000.000‬‬ ‫هزینه ثابت تولیدی‬

‫‪200‬‬ ‫مربوط‬ ‫‪500‬‬ ‫‪700‬‬ ‫هزینه متغیر هر واحد‬


‫مصداقهای هبای‬
‫تفاضلی‬
‫ارزایبی راهکارهای خمتلف وتصمیم گریی در خصوص اختاذ‬
‫یک روش‬
‫مدیریت یک واحد تولیدی به دنبال روشی است جهت افزایش سودو کاهش هزینه ‪.‬‬
‫البته میزان تقاضا نیز بر تصمیم گیری موثر است‪.‬‬
‫درضمن انتخاب یک روش مطلوب به سطح فعالیت نیز بستگی دارد‪.‬‬

‫مثال‪ :‬شرکت تولیدی محصولی را با هزینه های متغیری معادل ‪500‬ريال‬ ‫‪‬‬
‫تولید کرده و به قیمت ‪1.200‬ريال می فروشد ‪.‬کل هزینه های دستمزد‬
‫ماهانه مبلغ ‪4.000.000‬ريال است‪ .‬شرکت در حال حاضر دارای‬
‫‪20‬کارگر می باشد‪ .‬نرخ دستمزد امسال نسبت به سال قبل ‪%30‬رشد‬
‫داشته است ‪ .‬به دنبال افزایش میزان تقاضا شرکت دو راهکار زیر را‬
‫پیش رو دارد‪.‬‬
‫‪-‬راهکار اول ‪ :‬افزایش کارگران به تعداد ‪ 5‬نفر‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪-‬راهکار دوم ‪ :‬بهینه سازی خط تولید با هزینه های ساالنه مبلغ‬ ‫‪‬‬
‫‪15.000.000‬ريال‪.‬‬
‫مدیریت واحد تولیدی کدام راهکار را انتخاب خواهد کرد؟‬ ‫‪‬‬
‫ارزیابی راهکارهای مختلف وتصمیم گیری در‬
‫خصوص اتخاذ یک روش‬
‫‪ ‬مثال‪ :‬شرکت تولیدی بتا برای تولید محصوالت خود می تواند از یکی از دو روش کاربر و یا مکانیزه استفاده نماید ‪ .‬در روش‬
‫کاربر میزان هزینه های ثابت ‪3.000.000‬ريال و هزینه های متغیر به ازای هر واحد ‪1.500‬ريال می باشد‪.‬ولی در روش مکانیزه‬
‫میزان هزینه های ثابت ‪4.320.000‬ريال و هزینه های متغیر به ازای هر واحد ‪1.100‬ريال است ‪.‬همچنین هر واحد تولیدی به‬
‫مبلغ ‪3.500‬ريال به فروش می رسد‪.‬‬
‫‪ ‬مطلوبست‪:‬‬
‫‪ ‬الف) محاسبه نقطه سر به سر تولید و فروش‬
‫‪ ‬ب) چنانچه تقاضا دربازار برای محصوالت ‪3.000‬واحد باشد ‪،‬کدام روش مناسبتر می دانید؟‬

‫روش مکانیزه‬ ‫روش کاربر‬ ‫شرح‬


‫‪10.500.000‬‬ ‫‪10.500.000‬‬ ‫فروش (‪)3.000*3.500‬‬
‫(‪)3.300.000‬‬ ‫(‪)4.500.000‬‬ ‫‪( vc‬‬ ‫هزینه های متغیر(‪*3.000‬‬
‫‪7.200.000‬‬ ‫‪6.000.000‬‬ ‫حاشیه فروش‬
‫(‪)4.320.000‬‬ ‫(‪)3.000.000‬‬ ‫هزینه های ثابت‬
‫‪2.880.000‬‬ ‫‪3.000.000‬‬ ‫سود(زیان)‬

‫ج) چنانچه تقاضا دربازار برای محصوالت ‪4.000‬واحد باشد ‪،‬کدام روش مناسبتر می دانید؟‬

‫روش مکانیزه‬ ‫روش کاربر‬ ‫شرح‬


‫‪14.000.000‬‬ ‫‪14.000.000‬‬ ‫فروش (‪)4.000*3.500‬‬
‫(‪)4.400.000‬‬ ‫(‪)6.000.000‬‬ ‫‪( vc‬‬ ‫هزینه های متغیر(‪*4.000‬‬
‫‪9.600.000‬‬ ‫‪8.000.000‬‬ ‫حاشیه فروش‬
‫(‪)4.320.000‬‬ ‫(‪)3.000.000‬‬ ‫هزینه های ثابت‬
‫‪5.280.000‬‬ ‫‪5.000.000‬‬ ‫سود(زیان)‬
‫نقطه بی تفاوتی بهای تمام شده‬
‫درمثال قبل به ازای سطح فعالیت ‪ 3000‬واحد روش اول و به ازای سطح فعالیت ‪4000‬‬ ‫‪‬‬
‫واحد روش دوم مناسبتر است ‪ .‬بنابراین میتوان نتیجه گرفت نقطه ای بین این دو‬
‫سطح قرار دارد که از ان نقطه به بعد روش تولید پیشنهادی تغییر میکند‪.‬‬
‫بنابراین نقطه ای که در ان هزینه های تولیدی بین دو روش یکسان باشد و استفاده از‬ ‫‪‬‬
‫هر یک از روشها نتایج مشابهی را ایجاد کند نقطه بی تفاوتی بهای تمام شده نام دارد ‪.‬‬
‫به ازای سطح فعالیت کمتر از نقطه بی تفاوتی ‪ ،‬روش ی که اقالم ثابت کمتر و هزینه‬ ‫‪‬‬
‫متغیر بیشتری دارد را انتخاب میکنیم و برعکس‪.‬‬
‫اگر قیمت فروش در روش های مختلف یکسان نباشد باید براساس نقطه بی تفاوتی‬ ‫‪‬‬
‫حاشیه فروش تصمیم گیری کرد‪.‬‬
‫تعداد واحد کاال در نقطه بی تفاوتی بهای تمام شده از فرمول زیر محاسبه می گردد‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫مثال جهت نقطه بی تفاوتی بهای تمام شده‬
‫‪ ‬با توجه به مثال قبل تقطه بی تفاوتی بهای تمام شده را محاسبه نمایید‪.‬‬

‫هزینه‬ ‫‪TC1‬‬
‫‪TC2‬‬
‫‪7.950.000‬‬

‫‪4.320.000‬‬

‫‪3.000.000‬‬

‫‪3.300‬‬ ‫حجم فعالیت‬


‫مثال برای محاسبه نقطه بی تفاوتی بین سه‬
‫روش متفاوت‬
‫‪ ‬شرکتی برای تولید محصول خود می تواند از سه نوع ماشین آالت دستی ‪،‬نیمه خودکار و خودکار‬
‫استفاده نماید ‪.‬باتوجه به اطالعات داده شده نقطه سر به سر هر یک از روش ها و نقطه بی تفاوتی‬
‫بهای تمام شده برای هر یک از دو روش را محاسبه نموده و نمودار ترکیبی آن را رسم نمایید‪.‬‬

‫روش خودکار (‪)3‬‬ ‫روش نیمه خودکار(‪)2‬‬ ‫روش دستی (‪)1‬‬ ‫شرح‬
‫ريال‬ ‫ريال‬ ‫ريال‬

‫‪480‬‬ ‫‪550‬‬ ‫‪600‬‬ ‫مواد الزم‬


‫‪250‬‬ ‫‪300‬‬ ‫‪430‬‬ ‫دستمزد‬
‫‪120‬‬ ‫‪150‬‬ ‫‪170‬‬ ‫سربار متغیر‬
‫‪850‬‬ ‫‪1.000‬‬ ‫‪1.200‬‬ ‫جمع هزینه های متغیر‬
‫‪14.375.000‬‬ ‫‪11.520.000‬‬ ‫‪8.000.000‬‬ ‫هزینه های ثابت‬
‫‪2.000‬‬ ‫‪2.000‬‬ ‫‪2.000‬‬ ‫قیمت فروش‬
‫حل مثال و رسم نمودار‬ ‫‪TC1‬‬ ‫‪TC2‬‬
‫بهای تمام شده‬
‫‪TC3‬‬

‫‪17.600‬‬ ‫‪18.214‬‬ ‫‪19.033‬‬ ‫حجم فعالیت‬


‫صورت سود و زیان‬
‫تقاضا ‪17.000:‬واحد‬

‫صورت سود و زیان‬


‫تقاضا‪ 18.000:‬واحد‬

‫صورت سود و زیان‬


‫تقاضا ‪ 19.000:‬واحد‬

‫صورت سود و زیان‬


‫تقاضا ‪ 20.000:‬واحد‬
‫‪ ‬اگر حجم تولید را روی محور زیر نشان دهیم ‪،‬با توجه به نقاط بی تفاوتی بهای تمام شده‬
‫می توانیم به ازای سطوح مختلف مناسب ترین راهکار را انتخاب کنیم‪.‬‬

‫روش ‪1‬‬ ‫روش‪2‬‬ ‫روش‪1‬‬ ‫روش‪3‬‬ ‫روش‪2‬‬ ‫روش‪3‬‬

‫‪17.600‬‬ ‫‪18.214‬‬ ‫‪19.033‬‬

‫روش اول‬ ‫روش دوم‬ ‫روش سوم‬


‫مدیران با توجه به درآمد ناش ی از دریافت سفارش و بهای تمام شده آن و بر اساس اهداف واحد‬
‫تجاری نسبت به رد یا پذیرش آن سفارش تصمیم گیری می نمایند‪.‬‬
‫مثال‪ :‬شرکت تولیدی آلفا به علت محدودیت داشتن در بازار فروش در حدود ‪%80‬از‬
‫ظرفیت خود فعالیت کرده که در این شرایط ‪ 80.000‬واحد محصول تولید کرده و به قیمت‬
‫هر واحد ‪ 600‬لاير به فروش می رساند‪.‬هزینه های مربوط به ساخت و فروش هر یک از‬
‫محصوالت به شرح زیر می باشد‪:‬‬
‫هزینه های ساخت‪:‬‬
‫هزینه های متغیر ‪300‬‬
‫هزینه های ثابت (تا سقف ‪ 100.000‬واحد) ‪6.400.000‬‬
‫هزینه های توزیع و فروش‪:‬‬
‫هزینه های متغیر ‪40‬‬
‫هزینه های ثابت ‪4.000.000‬‬

‫سفارشی به تعداد ‪ 12.000‬واحد به شرکت پیشنهاد شده است‪ .‬این سفارش به گونه ای است که در آن‬
‫‪%15‬صرفه جویی در هزینه های متغیر ساخت ایجاد می شود‪.‬ولی هزینه های فروش ‪ %20‬رشد‬
‫خواهد داشت‪.‬اگر قیمت فروش هر واحد سفارش جدید ‪ 700‬لاير باشد مدیریت چه تصمیمی جهت رد‬
‫یا پذیرش سفارش باید بگیرد؟‬
‫صورت سودو زیان قبل و بعد از دریافت سفارش‬
‫(ریال)‬
‫اقالم تفاضلی‬ ‫بعد ازدریافت سفارش‬ ‫قبل ازدریافت سفارش‬ ‫شرح‬
‫‪8.400.000‬‬ ‫‪56.400.000‬‬ ‫‪48.000.000‬‬ ‫فروش‬
‫(‪)12.000*700(+)80.00*600‬‬ ‫‪80.000*600‬‬
‫(‪)3.060.000‬‬ ‫(‪)27.060.000‬‬ ‫(‪)24.000.000‬‬ ‫هزینه های متغیرساخت‬
‫(‪)12.000*%85*300(+)80.000*300‬‬ ‫‪80.000*300‬‬
‫(‪)576.000‬‬ ‫(‪)3.776.000‬‬ ‫(‪)3.200.000‬‬ ‫هزینه متغیرفروش‬
‫(‪)12.000*1/2*40(+)80.000*40‬‬ ‫‪80.000*40‬‬
‫‪-‬‬ ‫(‪)4.400.000‬‬ ‫(‪)4.400.000‬‬ ‫هزینه های ثابت ساخت‬

‫(‪)800.000‬‬ ‫(‪)4.800.000‬‬ ‫(‪)4.000.000‬‬ ‫هزینه های ثابت فروش‬


‫‪1/2*4.000.000‬‬

‫‪3.964.000‬‬ ‫‪16.364.000‬‬ ‫‪12.400.000‬‬ ‫سود (زیان)‬


‫تصمیمات قیمت گذاری‬
‫‪ ‬کلیه واحدهای تجاری ‪،‬تولیدی و خدماتی باید قیمت کاالوخدمات را بر اساس بهای تمام شده‬
‫‪ ،‬سود مورد انتظار ‪،‬قیمت محصوالت رقبا و‪ ...‬به گونه ای قیمت گذاری کنند که حاشیه فروش‬
‫ایجاد شده بتواند هزینه های ثابت را پوشش داده و سود مورد نظر نیز تامین گردد‪.‬‬

‫‪ ‬در صورتیکه شرکت از ظرفیت بال استفاده برخوردار باشد ‪ ،‬فروش محصوالت به قیمتی مازاد‬
‫برهزینه متغیر ان تماما سود خواهد بود‪.‬‬

‫‪ ‬اما اگر شرکت ظرفیت بال استفاده نداشته باشد ‪ ،‬قیمت تعیین شده باید عالوه بر پوشش‬
‫هزینه های متغیر ‪ ،‬هزینه ثابت اضافه شده و کاهش در میزان حاشیه فروش را نیز جبران‬
‫نماید‪.‬‬
‫مثال‪ :‬شرکت تولیدی بتا به دلیل محدود بودن بازار فروش در حدود ‪ %70‬ظرفیت خود فعالیت می‬
‫کند‪.‬این شرکت ماهانه ‪ 35.000‬واحد تولید کرده و به قیمت هر واحد ‪ 3.000‬لاير به فروش می‬
‫رساند‪.‬سفارشی به تعداد ‪ 12.000‬واحد به شرکت پیشنهاد شده است که هزینه های ساخت هر واحد‬
‫آن به شرح زیر می باشد‪:‬‬

‫با توجه به ظرفیت خالی‬


‫حداقل قیمت قابل قبول = ‪2.400 = 600+ 780 + 1.020‬‬
‫‪ ‬اگر شرکت بخواهد با قبول این سفارش به سود ماهانه ‪ 3.600.000‬ريال دست یابد‬
‫‪،‬چه مبلغی را باید به عنوان قیمت فروش پیشنهاد دهد؟‬

‫‪ ‬اگر شرکت ظرفیت خالی نداشته باشد و با قبول این سفارش ‪ 2.400.000‬ريال حاشیه‬
‫فروش را از دست بدهد‪،‬حداقل قیمت پیشنهادی برای این سفارش چقدر خواهد بود؟‬
‫‪ ‬در همین مثال اگر شرکت ظرفیت خالی نداشته باشد و بخواهد به یک سودی برسد‬
‫انگاه چه مبلغی را به عنوان قیمت فروش پیشنهاد میکنید؟‬

‫‪ ‬فرض کنید در همین مثال تعداد سفارش ‪ 20.000‬واحد باشد و شرکت بخواهد تمام‬
‫ان را با ماشین االت جدید تولید کند انگاه حداقل قیمت را تعیین کنید(فرض شود‬
‫ه‪.‬اس ماشین االت جدید ‪ 1.000.000‬باشد)‬
‫‪1.000.000‬‬
‫(ه‪ .‬اس هر واحد)‬ ‫‪=500‬‬
‫‪20.000‬‬

‫‪ = 2.400 + 500 = 2.900‬حداقل قیمت‬


‫نقطه بی تفاوتی قیمت‬
‫‪ ‬ممکن است افزایش قیمت باعث کاهش تعداد فروش شود بنابراین مدیران اغلب قبل‬
‫از تصمیم گیری در رابطه با افزایش قیمت به دنبال محاسبه نقطه ی بی تفاوتی قیمت‬
‫هستند‪.‬‬

‫‪ ‬نقطه ی بی تفاوتی قیمت به میزانی از فروش گفته میشود که با قیمت فروش جدید‬
‫سودی معادل سود قبلی ایجاد نماید‪.‬‬

‫‪ ‬اگر میزان فروش بیشتر از میزان نقطه ی بی تفاوتی قیمت باشد افزایش قیمت توجیه‬
‫پذیر است‪.‬‬

‫‪ ‬اگر میزان فروش کمتر از میزان این نقطه باشد باعث میشود که سودی کمتر از میزان‬
‫قبل از افزایش قیمت عاید شرکت گردد‪.‬‬
‫مثال در رابطه با نقطه بی تفاوتی قیمت‬
‫‪ ‬شرکت آلفا در حال حاضر قادر به تولید و فروش ‪15.000‬واحد محصول می باشد‪ .‬قیمت‬
‫فروش و هزینه متغیر هر واحد از این محصول به ترتیب ‪ 780‬و ‪ 400‬ريال می باشد ‪ .‬همچنین‬
‫هزینه های ثابت این شرکت معادل ‪ 1.200.000‬ريال است‪.‬اگر مدیریت بخواهد قیمت فروش‬
‫جدید را ‪ 1.000‬ريال تعیین نماید نقطه بی تفاوتی قیمت را محاسبه کنید‪.‬‬
‫‪ ‬چنانچه در مثال قبل افزایش قیمت فروش به دلیل افزایش ‪ 150‬ريال در هزینه های‬
‫متغیرو کاهش ‪ 75.000‬ريال در هزینه های ثابت باشد‪ ،‬شرکت حداقل باید چند واحد‬
‫تولید و فروش داشته باشد تا میزان سودش تغییر نکند؟‬
‫‪ ‬در مثال قبل اگر هزینه متغیر ‪ 150‬واحد افزایش و هزینه ثابت ‪ 75.000‬واحد کاهش‬
‫یابد ‪ ،‬شرکت حداقل باید چند واحد تولید و فروش داشته باشد تا میزان سودش تغیر‬
‫نکند؟‬

‫یعنی نقطه بی تفاوتی قیمت‬

‫‪4.500.000 = )1.000*Q ( – )550*Q ( – 1.125.000‬‬

‫‪Q = 12.500‬‬

‫‪400+150‬‬ ‫‪1.200.000-75.000‬‬
‫تصمیمات مربوط به ساخت یا خرید‬
‫‪ ‬در رابطه با راه حلهای مربوط به اجاره یا خرید و یا ساخت ‪،‬مدیریت جهت تصمیم گیری می بایست اقالم‬
‫بهای تمام شده و درآمد را در نظر گرفته تا به هدف حداقل کردن هزینه و حداکثر کردن سود برسد‪.‬‬
‫‪ ‬مثال‪ :‬شرکتی ‪ 15.000‬قطعه مورد نیاز خود برای تولید محصول آلفا را با صرف هزینه های زیر تولید می کند‪:‬‬

‫‪4.300‬‬ ‫مواد مستقیم‬


‫‪2.500‬‬ ‫دستمزد مستقیم‬
‫‪3.000‬‬ ‫سربار متغیر‬
‫‪3.700‬‬ ‫سربار ثابت‬

‫بهای تمام شده هر واحد ‪13.500‬‬

‫همچنین شرکت می تواند قطعات مورد نیاز خود را با پرداخت ‪ 11.000‬لاير به ازای هر واحد از خارج از شرکت تهیه‬
‫نماید و با به کارگیری ماشین آالت اضافی در فعالیتی دیگر‪ ،‬مبلغ ‪ 20.000.000‬لاير در سطح هزینه ها صرفه جویی‬
‫ایجاد کند‪.‬بر اساس اطالعات کدامیک از دو راهکار ساخت یا خرید مناسب تر خواهد بود؟‬
‫‪ ‬مثال) یک واحد صنعتی محصوالت خود را بر اساس سفارش مشتریان اماده میکند این موسسه‬
‫سفارش جدیدی دریافت میکند‪ .‬برای ساخت یکی از قطعات این سفارش ماشین االت مخصوص ی‬
‫نیاز می باشد که موسسه فاقد ان است ‪ .‬دو راهکار پیش رو دارد‪:‬‬
‫‪ (1‬موسسه می تواند با خرید ماشین االت خودش این قطعه را بسازد ‪ .‬در این صورت هزینه های‬
‫مربوط به خرید ماشین االت و نصب ان ‪ 1.000.000‬ريال می باشد‪ .‬همچنین برای ساخت هر‬
‫قطعه موادی به مبلغ ‪20‬ريال مورد نیاز می باشد‪.‬‬
‫‪ (2‬موسسه میتواند این قطعه را به بیرون سفارش دهد در این صورت هزینه ساخت هر قطعه‬
‫متوسط پیمان کار خارج از موسسه ‪100،‬ريال می باشد‪.‬‬
‫اگر میزان قطعات مورد نیاز ‪ 15.000‬واحد باشد ‪ ،‬کدام راهکار را به مدیریت پیشنهاد میکنید ؟ برای‬
‫چه محدوده از قطعات مورد نیاز این راهکار مناسب خواهد بود؟‬
‫حل مثال‬
‫‪=)15.000*20(+1.000.000=1.300.000‬بهای ساخت محصول‬
‫‪=15.000*100=1.500.000‬بهای خرید‬
‫از ان جایی که هزینه ساخت قطعه کمتر می باشد بنابراین ساخت قطعات پیشنهاد میگردد‪.‬‬
‫جواب قسمت دوم سوال‪:‬‬
‫(‪=1.000.000+20Q )TC1‬هزینه ساخت قطعات‬
‫(‪=100Q =)TC2‬هزینه خرید قطعات‬
‫‪TC1=TC2‬‬
‫نقطه بی تفاوتی بهای تمام‬
‫شده‬
‫‪1.000.000+20Q=100Q‬‬
‫‪Q<12.500‬میخریم‪Q=12.500‬‬
‫‪Q>12.500‬میسازیم‬
‫با توجه به محدودیت های مختلف ‪ ،‬شرکتها می بایست بهترین ترکیب را برای تولید محصوالت خود اتخاذ‬
‫نمایند و بر اساس آن اولویت را به محصوالتی اختصاص دهند که بیشترین حاشیه فروش را داراست‪ .‬البته‬
‫این برای زمانی است که محدودیت مربوط به میزان تقاضا باشد‪.‬‬
‫اما اگر محدودیت مربوط به عوامل تولید باشد اولویت باید از طریق حاشیه فروش هر واحد و براساس‬
‫منابع محدود مشخص شود‪.‬اگر اولویت بندی رعایت نشود ‪ ،‬حاشیه فروش بدست امده کمتر از حاشیه‬
‫فروش بهینه خواهد بود‪.‬‬
‫‪ ‬مثال‪:‬اطالعات زیر در مورد چهار محصول مختلف شرکت آلفا داده شده است‪.‬‬

‫ساعت کارالزم‬ ‫مواد الزم برای هر‬ ‫میزان تقاضا‬ ‫هزینه متغیر‬ ‫قیمت فروش‬ ‫محصول‬
‫برای واحد‬ ‫واحد‬ ‫ريال‬ ‫ريال‬

‫‪1/4‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪15.000‬‬ ‫‪3.400‬‬ ‫‪5.000‬‬ ‫‪A‬‬

‫‪1/3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪10.000‬‬ ‫‪1.900‬‬ ‫‪3.000‬‬ ‫‪B‬‬

‫‪1/3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪7.000‬‬ ‫‪1.700‬‬ ‫‪2.700‬‬ ‫‪C‬‬

‫‪1/2‬‬ ‫‪2/5‬‬ ‫‪13.000‬‬ ‫‪2.200‬‬ ‫‪4.200‬‬ ‫‪D‬‬


‫با توجه به محدودیت در‬
‫تقاضا اولویت با‬ ‫اولویت‬ ‫حاشیه فروش‬ ‫هزینه متغیر‬ ‫قیمت‬ ‫محصول‬
‫محصولی است که‬ ‫ريال‬ ‫فروش‬
‫بیشترین حاشیه فروش را‬ ‫ريال‬
‫دارد‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1.600‬‬ ‫‪3.400‬‬ ‫‪5.000‬‬ ‫‪A‬‬

‫‪3‬‬ ‫‪1.100‬‬ ‫‪1.900‬‬ ‫‪3.000‬‬ ‫‪B‬‬


‫‪4‬‬ ‫‪1.000‬‬ ‫‪1.700‬‬ ‫‪2.700‬‬ ‫‪C‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪2.000‬‬ ‫‪2.200‬‬ ‫‪4.200‬‬ ‫‪D‬‬
‫‪ ‬ب) اگر کل مواد در دسترس برای تولید محصوالت ‪ 100.000‬واحد باشد ‪،‬اولویت بندی برای تولید و فروش‬
‫و حاشیه فروش بهینه به چه صورت خواهد بود؟‬

‫‪D‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪A‬‬ ‫شرح‬


‫ريال‬ ‫ريال‬ ‫ريال‬ ‫ريال‬

‫‪2.000‬‬ ‫‪1.000‬‬ ‫‪1.100‬‬ ‫‪1.600‬‬ ‫حاشیه فروش هر واحد‬


‫‪/‬‬ ‫‪/‬‬ ‫‪/‬‬ ‫‪/‬‬
‫‪2/5‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫مواد الزم برای هر واحد‬
‫‪800‬‬ ‫‪1.000‬‬ ‫‪550‬‬ ‫‪400‬‬ ‫حاشیه فروش بر اساس‬
‫محدودیت مواد‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫اولویت‬
‫‪ ‬ج) اگر کل ساعات کار در دسترس ‪ 15.000‬ساعت باشد‪ ،‬اولویت بندی برای تولید و فروش و حاشیه‬
‫فروش بهینه به چه صورت خواهد بود؟‬

‫‪D‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪A‬‬ ‫شرح‬


‫ريال‬ ‫ريال‬ ‫ريال‬ ‫ريال‬

‫‪2.000‬‬ ‫‪1.000‬‬ ‫‪1.100‬‬ ‫‪1.600‬‬ ‫حاشیه فروش هر واحد‬


‫‪/‬‬ ‫‪/‬‬ ‫‪/‬‬ ‫‪/‬‬
‫‪1/2‬‬ ‫‪1/3‬‬ ‫‪1/3‬‬ ‫‪1/4‬‬ ‫ساغت الزم برای هر واحد‬
‫‪4.000‬‬ ‫‪3.000‬‬ ‫‪3.300‬‬ ‫‪6.400‬‬ ‫حاشیه فروش بر اساس محدودیت‬
‫ساعت کار‬
‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫اولویت‬
‫تصمیمات مربوط به حمصوالت مشرتک‬
‫‪ ‬به محصوالت مختلفی که طی فرایند مشترک تولید شده محصوالت مشترک گفته که این محصوالت‬
‫تا قبل ازرسیدن به نقطه تفکیک قابل شناسایی نیستند‪.‬‬

‫‪ ‬به کلیه هزینه های مربوط به مواد و دستمزد مستقیم و سربار که تارسیدن محصول به نقطه تفکیک‬
‫واقع می شود هزینه های مشترک می گویند‪.‬‬

‫‪ ‬هزینه پردازش اضافی بعد از نقطه تفکیک نیز هزینه هایی است که صرف محصول شده تا قابل‬
‫فروش شود‪.‬‬
‫روشهای ختصیص هزینه های مشرتک‬
‫روشهای ختصیص هزینه های مشرتک‬
‫مثال) در شرکت تولیدی آلفا طی یک فرآیند مشترک سه محصول‪ A‬و‪ B‬و ‪ C‬تولید می‬
‫شوند ‪ .‬در دایره اول (مرحله مشترک) محصوالت قابل تفکیک هستند‪.‬هزینه های مشترک‬
‫و سایر اطالعات به شرح زیر می باشد‪:‬‬

‫قیمت فروش درنقطه‬ ‫مقدارتولید‬ ‫نوع محصول‬


‫تفکیک (ريال)‬
‫‪2.800‬‬ ‫‪12.000‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪3.000‬‬ ‫‪18.000‬‬ ‫‪B‬‬
‫‪2.400‬‬ ‫‪10.000‬‬ ‫‪C‬‬
‫‪40.000‬‬

‫هزینه های مشترک ساخت (ريال)‬


‫‪50.000.000‬‬ ‫مواد مستقیم‬
‫‪35.000.000‬‬ ‫دستمزد مستقیم‬
‫‪15.000.000‬‬ ‫سربار‬
‫‪100.000.000‬‬ ‫جمع هزینه های مشترک‬
‫روش مقداری‬

‫مطلوبست ‪ :‬تسهیم هزینه های مشترک بر اساس روش مقداری و تصمیم گیری نسبت به ‪‬‬
‫فروش محصول زیان ده در نقطه تفکیک و یا عدم تولید آن‪.‬‬
‫تخصیص هزینه مشترک‬ ‫نسبت تولید‬ ‫مقدارتولید‬ ‫نوع محصول‬
‫‪30.000.000‬‬ ‫‪0.3‬‬ ‫‪12.000‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪45.000.000‬‬ ‫‪0.45‬‬ ‫‪18.000‬‬ ‫‪B‬‬
‫‪25.000.000‬‬ ‫‪0.25‬‬ ‫‪10.000‬‬ ‫‪C‬‬
‫‪100.000.000‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪40.000‬‬

‫جمع‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫شرح‬


‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪111.600.000‬‬ ‫‪24.000.000‬‬ ‫‪54.000.000‬‬ ‫‪33.600.0000‬‬ ‫فروش‬
‫(‪)100.000.000‬‬ ‫(‪)25.000.000‬‬ ‫(‪)45.000.000‬‬ ‫(‪)30.000.000‬‬ ‫هزینه های مشترک‬
‫‪11.600.000‬‬ ‫(‪)1.000.000‬‬ ‫‪9.000.000‬‬ ‫‪3.600.000‬‬ ‫سود(زیان)‬
‫‪ ‬در مثال قبل فرض کنید محصوالت ‪B‬و ‪ C‬با پردازش اضافی با قیمت ‪ 3.500‬و ‪ 3.700‬ريال قابل فروش باشند‪ .‬همچنین‬
‫هزینه پردازش اضافی محصول ‪B‬با ‪ 10.000.000‬ريال و محصول ‪ C‬برابر با ‪ 8.000.000‬ريال باشد و بازدهی با پردازش‬
‫بیشتر محصول ‪B‬برابر ‪ %100‬و بازدهی محصول ‪ C‬به دلیل ضایع شدن محصوالت برابر با ‪ %90‬باشد‪ .‬تجزیه و تحلیل‬
‫کنید پردازش اضافی به صرفه تر است یا عدم پردازش‪.‬‬

‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫شرح‬


‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬
‫سهم هزینه مشترک دردو محصول‬
‫‪33.300.000‬‬ ‫‪63.000.000‬‬ ‫فروش‬ ‫وجود دارد پس اقالم نامربوط‬
‫(‪)3.700 * 10.000 * 0.9‬‬ ‫(‪)3.500* 18.000‬‬
‫با پردازش محصول ‪ B‬سود‬
‫(‪)25.000.000‬‬ ‫(‪)45.000.000‬‬ ‫هزینه های مشترک‬ ‫‪1.000.000‬کاهش می یابد‬
‫اما محصول ‪C‬زیان تبدیل به سود‬
‫(‪)8.000.000‬‬ ‫(‪)10.000.000‬‬ ‫هزینه پردازش اضافی‬ ‫می شود‬
‫‪300.000‬‬ ‫‪8.000.000‬‬ ‫سود (زیان)‬

‫جمع‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫شرح‬


‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪120.900.000‬‬ ‫‪33.300.000‬‬ ‫‪54.000.000‬‬ ‫‪33.600.000‬‬ ‫فروش‬
‫(‪)100.000.000‬‬ ‫(‪)25.000.000‬‬ ‫(‪)45.000.000‬‬ ‫(‪)30.000.000‬‬ ‫هزینه های مشترک‬
‫(‪)8.000.000‬‬ ‫(‪)8.000.000‬‬ ‫هزینه پردازش‬
‫‪12.900.000‬‬ ‫‪300.000‬‬ ‫‪9.000.000‬‬ ‫‪3.600.000‬‬ ‫سود(زیان)‬
‫روش ارزش نسبی فروش‬

‫با توجه به مثال قبل اگر تسهیم هزینه های مشترک بر اساس روش ارزش نسبی فروش باشد سهم هر ‪‬‬
‫محصول را از هزینه های مشترک به دست آورید و در خصوص پردازش و یا عدم پردازش محصوالت‬
‫در نقطه تفکیک تصمیم گیری نمایید‪.‬‬
‫تخصیص هزینه‬ ‫نسبت تسهیم‬ ‫تخصیص هزینه‬ ‫قیمت فروش درنقطه تفکیک‬ ‫مقدارتولید‬ ‫نوع محصول‬
‫مشترک(ريال)‬ ‫مشترک‬ ‫(ريال)‬
‫‪30.000.000‬‬ ‫‪0.3‬‬ ‫‪33.600.000‬‬ ‫‪2.800‬‬ ‫‪12.000‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪48.000.000‬‬ ‫‪0.48‬‬ ‫‪54.000.000‬‬ ‫‪3.000‬‬ ‫‪18.000‬‬ ‫‪B‬‬
‫‪22.000.000‬‬ ‫‪0.22‬‬ ‫‪24.000.000‬‬ ‫‪2.400‬‬ ‫‪10.000‬‬ ‫‪C‬‬
‫‪100.000.000‬‬ ‫‪111.600.000‬‬ ‫‪40.000‬‬

‫جمع‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫شرح‬


‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪111.600.000‬‬ ‫‪24.000.000‬‬ ‫‪54.000.000‬‬ ‫‪33.600.000‬‬ ‫فروش‬
‫(‪)100.000.000‬‬ ‫(‪)22.000.000‬‬ ‫(‪)48.000.000‬‬ ‫(‪)30.000.000‬‬ ‫هزینه های مشترک‬
‫‪11.600.000‬‬ ‫‪2.000.000‬‬ ‫‪6.000.000‬‬ ‫‪3.600.000‬‬ ‫سود(زیان)‬
‫‪ ‬در صورت پردازش اضافی محصول ‪B‬با ‪ 10.000.000‬ريال و محصول ‪ C‬برابر با ‪ 8.000.000‬ريال سود و زیان محصوالت به صورت‬
‫زیر محاسبه می شود‪.‬‬

‫جمع‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫شرح‬


‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪129.900.000‬‬ ‫‪33.300.000‬‬ ‫‪63.000.000‬‬ ‫‪33.600.000‬‬ ‫فروش‬
‫(‪)100.000.000‬‬ ‫(‪)22.000.000‬‬ ‫(‪)48.000.000‬‬ ‫(‪)30.000.000‬‬ ‫هزینه های مشترک‬
‫(‪)18.000.000‬‬ ‫(‪)8.000.000‬‬ ‫(‪)10.000.000‬‬ ‫هزینه پردازش اضافی‬

‫‪11.900.000‬‬ ‫‪3.300.000‬‬ ‫‪5.000.000‬‬ ‫‪3.600.000‬‬ ‫سود(زیان)‬

‫پردازش بیشتر محصول ‪B‬باعث کاهش سود به میزان ‪ 1.000.000‬و پردازش بیشتر محصول ‪ C‬باعث افزایش سود به میزان ‪ 1.300.000‬ريال‬
‫خواهد شد بنابراین پردازش بیشتر محصول ‪ C‬و عدم پردازش محصول ‪B‬توصیه می گردد‪.‬‬

‫جمع‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫محصول‬ ‫شرح‬


‫‪C‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪129.900.000‬‬ ‫‪33.300.000‬‬ ‫‪63.000.000‬‬ ‫‪33.600.000‬‬ ‫فروش‬
‫(‪)100.000.000‬‬ ‫(‪)22.000.000‬‬ ‫(‪)48.000.000‬‬ ‫(‪)30.000.000‬‬ ‫هزینه های مشترک‬
‫(‪)8.000.000‬‬ ‫(‪)8.000.000‬‬ ‫هزینه پردازش اضافی‬
‫‪12.900.000‬‬ ‫‪3.300.000‬‬ ‫‪6.000.000‬‬ ‫‪3.600.000‬‬ ‫سود(زیان)‬
‫روش ارزش نسبی فروش در مرحله نهایی‬

‫با توجه به مثال قبل چنانچه قیمت نهایی فروش محصوالت به ترتیب ‪2.800‬ريال‪3.500 ،‬ريال و ‪3.700‬ريال و روش ‪‬‬
‫تسهیم هزینه های مشترک روش ارزش نسبی فروش در مرحله نهایی باشد سهم هر محصول را از هزینه های مشترک به‬
‫دست آورید‪.‬‬

‫تخصیص هزینه‬ ‫نسبت تسهیم‬ ‫ارزش فروش در‬ ‫قیمت فروش درمرحله نهایی‬ ‫مقدارتولید‬ ‫نوع محصول‬
‫مشترک(ريال)‬ ‫مرحله نهایی‬ ‫(ريال)‬
‫‪25.000.000‬‬ ‫‪0.25‬‬ ‫‪33.600.000‬‬ ‫‪2.800‬‬ ‫‪12.000‬‬ ‫‪A‬‬
‫‪48.000.000‬‬ ‫‪0.47‬‬ ‫‪63.000.000‬‬ ‫‪3.500‬‬ ‫‪18.000‬‬ ‫‪B‬‬
‫‪28.000.000‬‬ ‫‪0.28‬‬ ‫‪37.000.000‬‬ ‫‪3.700‬‬ ‫‪10.000‬‬ ‫‪C‬‬
‫‪100.000.000‬‬ ‫‪133.600.000‬‬ ‫‪40.000‬‬
‫روش خالص ارزش بازیافتنی درنقطه تفکیک‬

‫شرکتی سه نوع محصول آلفا‪ ،‬بتا و گاما را تولید می کند‪.‬در پایان دایره اول محصوالت قابل تفکیک می شوند‪.‬ولی این ‪‬‬
‫محصوالت قابل فروش نبوده و جهت پردازش های اضافی محصول آلفا به دایره ‪ ،2‬بتا به دایره ‪ 3‬وگاما به دایره ‪ 4‬منتقل می‬
‫شوند‪.‬سایر اطالعات به شرح زیر است‪:‬‬

‫جمع‬ ‫دایره‪4‬‬ ‫دایره‪3‬‬ ‫دایره‪2‬‬ ‫دایره‪1‬‬ ‫شرح‬


‫‪5.450.00‬‬ ‫‪600.000‬‬ ‫‪450.000‬‬ ‫‪400.000‬‬ ‫‪4.000.000‬‬ ‫مواد‬
‫‪4.810.000‬‬ ‫‪550.000‬‬ ‫‪260.000‬‬ ‫‪500.000‬‬ ‫‪3.500.000‬‬ ‫دستمزد‬
‫‪3.340.000‬‬ ‫‪350.000‬‬ ‫‪190.000‬‬ ‫‪300.000‬‬ ‫‪2.500.000‬‬ ‫سربار‬
‫‪13.600.000‬‬ ‫‪1.500.000‬‬ ‫‪900.000‬‬ ‫‪1.200.000‬‬ ‫‪10.000.000‬‬ ‫جمع‬

‫قیمت فروش(ريال)‬ ‫تعداد تولید درمرحله مشترک‬ ‫محصول‬


‫‪800‬‬ ‫‪9.000‬‬ ‫آلفا‬
‫‪950‬‬ ‫‪7.500‬‬ ‫بتا‬
‫‪750‬‬ ‫‪5.300‬‬ ‫گاما‬
‫مطلوبست‪ :‬تسهیم هزینه های به روش خالص ارزش بازیافتنی ‪‬‬

‫سهم ازهزینه‬ ‫نسبت تسهیم‬ ‫خالص ارزش‬ ‫هزینه بعد از‬ ‫ارزش فروش هر‬ ‫نوع محصول‬
‫مشترک‬ ‫بازیافتنی‬ ‫نقطه تفکیک‬ ‫محصول‬
‫‪4.100.000‬‬ ‫‪0.41‬‬ ‫‪6.000.000‬‬ ‫‪1.200.000‬‬ ‫‪7.200.000‬‬ ‫آلفا‬

‫‪4.200.000‬‬ ‫‪0.42‬‬ ‫‪6.225.000‬‬ ‫‪900.000‬‬ ‫‪7.1250.000‬‬ ‫بتا‬

‫‪1.700.000‬‬ ‫‪0.17‬‬ ‫‪2.475.000‬‬ ‫‪1.500.000‬‬ ‫‪3.975.000‬‬ ‫گاما‬

‫‪10.000.000‬‬ ‫‪14.700.000‬‬
‫روشهای ختصیص هزینه های مشرتک‬

‫بهای مشترک به نحوی بین محصوالت مشترک تقسیم می شود که درصد سود ناخالص یکسانی برای هریک از‬
‫محصوالت بدست آید برای این منظور‪:‬‬
‫در نظر گرفتن ارزش فروش و بهای تمام شده کل‬
‫محاسبه سود ناخاص کل‬
‫محاسبه نسبت بهای تمام شده به ارزش فروش کل‬
‫سپس این نسبت در ارزش فروش هر محصول ضرب شده تا بهای تمام شده کل محصوالت محاسبه گردد‬
‫و برای بدست آوردن سهم هر محصول از هزینه های مشترک بایست هزینه پردازش اضافی هر محصول از بهای‬
‫تمام شده کل کسر گردد‬
‫معایب ) یکسان یودن در صد سود ناخالص محصوالت‬
‫در صورت بیشتر بودن هزینه پردازش اضافی از بهای تمام شده کل هر محصول ‪ ،‬سهم هر محصول از‬
‫هزینه های مشترک منفی می گردد‪.‬‬
‫مثال ) اب توجه به مثال قبل مطلوبست تسهیم هزینه های مشرتک به روش درصد سود اناخاصص‪.‬‬

‫سهم ازهزینه‬ ‫هزینه بعد ازنقطه‬ ‫بهای تمام شده کل‬ ‫نسبت بهای تمام‬ ‫ارزش فروش هر‬ ‫نوع محصول‬
‫مشترک‬ ‫تفکیک‬ ‫شده‬ ‫محصول‬
‫‪4.151.000‬‬ ‫‪1.200.000‬‬ ‫‪5.351.000‬‬ ‫‪0.7432‬‬ ‫‪7.200.000‬‬ ‫آلفا‬

‫‪4.395.000‬‬ ‫‪900.000‬‬ ‫‪5.295.000‬‬ ‫‪0.7432‬‬ ‫‪7.125.000‬‬ ‫بتا‬

‫‪1.454.000‬‬ ‫‪1.500.000‬‬ ‫‪2.954.000‬‬ ‫‪0.7432‬‬ ‫‪3.975.000‬‬ ‫گاما‬


‫‪10.000.000‬‬ ‫‪3.600.000‬‬ ‫‪13.600.000‬‬ ‫‪0.7432‬‬ ‫‪18.300.000‬‬

You might also like