Professional Documents
Culture Documents
کینزیولوژی جلسه دوم
کینزیولوژی جلسه دوم
در این جلسه تمرکز اصلی مباحث بر روی بررسی و مطالعهِ ساختار و عملکرد مفاصل بدن است
از چپتر 2کتاب نیومن تحت عنوان basic structure and function of human jointsبرای ارایه مطالب اینجلسه استفاده شده
است
(arthrologyمفصل شناسی):
یکی از مهم ترین پیش نیاز ها برای تشخیص و طراحی برنامه درمانی در مشکالت مفصلی است..شما وقتی ساختار و عملکرد مفصل را بشناسی
،عملکرد نرمال مفصل را در حرکات بشناسی ،طبیعتا موقعی که مشکلی برای مفصل پیش بیاد راحتتر میتونید مشکل را ( detectمشاهده)
بکنید و بر اسا س مشکل پیش امده میتونید برنامه درمانی موثر ی طراحی بکنید ،ولی در مقابل اگر ساختار و عملکرد مفصل مورد نظر را
نشناسیم ،نحوه حرکتش را در زنجیره و دامنه حرکتی نشناسیم ،طبیعتا هنگامی که این مفصل با مشکل و اختاللی مواجهه بشود،شما نمیتوانید
مشکل را به درستی پیدا کنید و همچنین به درستی براش برنامه درمانی طراحی بکنید.
یکی از راه هایی که براساس ان مفاصل بدن را ( classifiyطبقه بندی) می کنند،پتانسیل حرکت داشتن یا نداشتن اون مفصل است بر همین
اساس مفاصل بدن به 2گروه کلی synarthroses:1:و diarthroses:2تقسیم می شوند
براساس نوع بافت همبندی که اطراف مفصل رو فرا میگیرد و ما به آن prearticular connective tissueمی گوییم ،مفاصل
synarthrosesبه 2گروه تقسیم می شوند:
( fibrous:1فیبری)
( cartilagious:2غضروفی)
مفصل synarthrosesچیست؟؟
مفصلی است که بین 2یا چند استخوان یا اجازه حرکت نمی دهد یا اجازه حرکت خیلی کمی می دهد
:synarthoses fibrous
نوعی از synarthrosesاست که توسط با فت همبند متراکم و با درصدی باال کالژن ساپورت و حمایت میشود
اینقدر بافت همبند وکالژن زیاد دارد که اجازه حرکت را نمی دهد یا اینکه خیلی جزعی است مثال شایع ایننوع مفصلdistaltibiofibular
است که به سین دسموز معروف است.
21
استاد ملهمی جلسه دوم
مفاصلی که غشای بین استخوانی ( ) interesous membraneدارند هم از نوع مفاصل فیبری هستند..
: synathroses cartilageمفصل سین ارتروزی هستند که بافت همبندی که انها را فرا گرفته از نوع فیبرو کارتیلیج منعطف است یا
هیالین کارتیلیج است .بعضی وقت ها درصدی از کالژن هم در آنها پیدا می شود
مثال شایع این مفاصل معموال در ( midlineخط مرکزی بدن) هستند ،مثل سمفیز پوبیس (حرکت بسیار جزئی وریز)و مفاصل بین مهره
ها در . spine
*مفصل synarthrosesبطور کلی وظیفه اش این است استخوان ها را محکم درکنار همدیگر فیکس نگه دارد ونیرو ها را از ان عبور بدهد
،یعنی یکی از بهترین نوع مفاصل برای transferنیروها میباشد
همانطور که گفته شد مفاصل synarthrosesمعموال توسط pre articular tissueخیلی خوب ساپورت میشوند ،بنابراین چون ساپورت
خوبی دارند ،اجازه حرکت نمی دهند یا اگر بدهند حرکت خیلی کم.
مفاصل diarthroses
مفاصلی هستند که اجازه حرکت متوسط تا زیادی رو به ما می دهند .این مفاصل یک cavityیا محفظه ای دارند ک مایع ساینویال در ان
محفظه قرار میگیرد به همین دلیل به این مفاصل synovial،هم میگویند..
*جالب است بدانید اکثر مفاصل سیستم musculo skeletalبدن ما از نوع مفاصل synovialهستند
synovial fluid:۱
articular cartilage:2
joint capsule:۳
synovial memebrane:۴
ligaments:۵
blood vessle:۶
sensory nerves:۷
دو انتهای استخوانی تشکیل دهنده در مفاصل ساینویال را غضروف مفصلی تشکیل می دهد.
الیه هایی از بافت همبند که اطراف مفصل را فرا می گیرند ،در مفاصل ساینویال 2الیه دارند :الیه بیرونی و خارجی فیبری است که تشکیل
شده از بافت همبند متراکم است که وظیفه اش ساپورت مفصل و محتوای داخل مفصل است.نقش محافظت و ساپورتیو دارد
22
کینزیولوژی جلسه دوم
الیه داخلی آن را که غشای ساینوویال یا ) (synovial membraneگفته در این غشا سلولهای ویژه ای وجود دارند که مایع ساینویال را
تولید و ترشح می کنند ،مایعی شفاف و رنگش به زردی می خورد و خیلی جزئی خاصیت ویسکوزی دارد (تقریبا مشابه موقعی که تخم مرغ
را میشکنیم یک مایع نیمه شفاف سفیدی در تخم مرغ هست تقریبا شبیه مایع ساینویال است)
اینمایع میاد روی سطح مفصلی قرار می گیرد ،آن ها را کاور می کند
به همین دلیل میاد و اصطحکاک بین سطوح مفصلی را حین حرکت به کمترین حد خودش کاهش می دهد
مایع ساینویال یک منبع تغذیه ای مهم برای articular cartilageبه شمار می رود وقتی میاد روی articular cartilageقرار میگیرد
،باعث تغذیه بهتر به آن میشود
نوعی از بافت همبند هستند که از مفصل محافظت می کنند و وظیفه ترمز برای مفصل دارند .یعنی زمانی که حرکت اسیب
رسان()excessiveدر مفصل است ،لیگامنت ها (tightمحکم ) می شوند و جلوی ادامه ان حرکت را برای مفصل میگیرند
:capsular ligamen
الیه هایی از قسمت فیبری کپسول ضخیم می شوند (یعنی لیگامنت مربوط به همون قسمت فیبری است) و تشکیل لیگامنت کپسوالر میدن
در مفصل زانو نیز بخشی از ( medial colatral ligammentقسمت عمقی اش) کپسوالر است..
مثال از روی مفصل رد می شوند ولی بطور غیر مستقیم مفصل را از حرکت اسیب رسان یا excessiveمحافظت می کنند .
عروق به مفصل نفوذ می کنند و باعث خون رسانی به مفصل و الیهِ غشای سینویال مفصل می شوند
2۳
استاد ملهمی جلسه دوم
( sensory nervesاعصاب حسی) :
اعصاب حسی در الیه خارجی و فیبری کپسول و همچنین عضالت و لیگامنت ها قرار می گیرند و حس درد و( ) properioceptionرا برای
مراکز باالتر از خودشون مخابره می کنند..
عملکرد مفاصل بدن ما خیلی متنوع است به همین دلیل ممکن است درمفاصل سینویال مختلفی که در بدن وجود داره عالوه بر ۷ایتم قبل
،یکسری ایتم های اضافه تری را هم درمفاصل ببینیم :همچون:
این دو بین سطوح مفصلی قرار می گیرند و تجانس و چفت شدن دو سطح مفصلی را افزایش می دهند
وقتی تجانس افزایش پیدا بکند ،این دو سطح مفصل کامل تر در هم فرو می رود و این ها می توانند نیروهای بیشتری را روی خو تحمل کنند
و دیگه فشار در یک نقطه زیاد نمی شود ،سطحی که فشار میتونه روش پخش بشه ،سطح افزایش پیدا کرده و فشار کمتر روش اعمال میشه
و یعنی قابلیت پخش نیروی بیشتری رو پیدا می کند..
:peripheral labrum:۳
یک حلقه fibrocartilageاست که گودی حفره مفصلی و concavitiyرا بیشتر می کند تا جزء محدب بتواند راحت تر در حفره قرار
بگیرد
یکی مفصل gleno humeralدور حفره ی glenoideو دومی مفصل hipو دور حفره استابلوم
حفره glenoideو حفره استابلوم را یک حلقه رینگ شکل از جنس فیبروکارتیلیج رویش نصب می کننند تا مفصل عمیق تر و گودتر
بشود بتواند راحت تر جز محدب را بپذیرد
در زانو زیاد داریم و در مفصل ارنج ..معموال بین 2الیه کپسول قرار می گیرند.یعنی همانطور که در تصویر گویاست ،بین الیه فیبروز و الیه
غشای سینویال قرار می گیرند
این ها کپسول ها را ضخیم می کنند و از این طریق سطح non articularرا برای کاور شدن توسط غشای سینویال کم می کنند
با توجه به شکل تصور بکنیم fat padنبود ،سطح غشای سینویال بیشتر میشد و به عقب می امد ،مایع ساینویال بیشتری ترشح می شد .حاال
اگر fat padوجود داشته باشه دیگر مایع ساینویال نمیاد قسمت fat padرا پر بکند
* بنابر این fatpadها باعث می شوند کار غشای ساینویال برای ترشح مایع ساینویال و کاور شدن سطح non articularراحت تر صورت
گیرد.
2۴
کینزیولوژی جلسه دوم
البته fat padها یک بدی دارند اگر انها ضخیم بشوند خودشان میشوند علت ایجاد درد و عالیم پس خودشان ممکنه اسیب رسان باشند
bursa:
در مفصل شانه و زانو زیاد هستند بورس بخشی از غشای ساینویال است کهمیاد نقش محافظت کننده رو برای بافت های مفصل ایفا می کنند
.بصورت کیسه ای پر از مایع ساینویال است
بورسا ب ین تاندون و استخوان یا بین کپسول و لیگامنت قرار می گیرد.خود بورس هم اگر ملتهب بشود هم میتواند درد و عالیم ایجاد بکند
مثال بارز ان بورس ساب اکرومیال در زیر اکرومیون درمفصل شانه است که اگر سر استخوان humerusزیاد به بورس tentionوارد بکند
،این بورس ملتهب میشود و یک حالت پاتولوژیک برای ما ایجاد می کند به نام و بر اثر compertionهای پشت هم
subacromialbursitisیعنی التهاب بورس ساب اکرومیون
:synovial plicae
قسمت اضافی غشای سینویال اند که اینها روی هم همدیگر تا خورده اند و حالتی همچون چروک پارچه دارند.عملکرد نرمال اینها برای این
است که حین حرکت موقعی که مفصل باز میشود،این چروک ها باز میشوند تا الیه ساینوویال کمبودی از لحاظ کم کردن اصطحکاک بینمفصلی
نداشته باشد ولی خود اینها هم میتوننن باعث ایجاد مشکل بشوند مثال اگر چروک ها روی هم زیاد بشوند و ضخیم بشوند وچسبنده شوند
،خودشان ملتهب میشوند و علت درد هستند
Diarthroses:synovial joints
عکس سمت چپ مفصل زانو را نشان می دهد به fat padها دقت کنید .یک بورس را داریمIntra articular meniscus .
در شکل وسط درمفصل glenohumeralلبروم را مشاهده کنید که حفره glenoideرا عمیق میکند در شکل سمت راست بورس را
نگاه کنید سمت راست بروس ساب اکرومیال در شکل مشخص است اگر سر استخوان بازو خیلی compretion repetitiveبه بورس
وارد بکند باعث ملتهب شدن بورس و علت درد می شود.رینگ ابی رنگ دور حفره گلونویید لبروم است.
به دلیل اهمیت خیلی باالیی که مفاصل ساینویال وشناخت حرکتشون برای ما دارد
و برای اینکه راحت بتوانیم حرکتشان را بشناسیم ،مفاصل را بر اساس شباهتشان به قطعات مکانیکی هم تقسیم بندی می کننند
2۵
استاد ملهمی جلسه دوم
لوال یک پین مرکزی دارد و 2تا صفحه بر حول این پینمرکزی حرکت انجام میدهند ..مثال بارز آن humero ulnarاست،که اینمفصل
یک پینمرکزی دارد وحرکت عمود بر پین انجام می شود مثال دیگر مفاصل ) ip (inter phalangealدر دست است
pivot joint:2
یکپین مرکزی داریم ولی بر خالف مفصل hingeکه حرکت صفحات موبایل عمود بر پین است ،اینجا حرکت صفحات موبایل موازی با پین
انجام میشه که یادآور حرکت spineبرای ما است که مثالش در بدن مفصل proximal radio ulnar jointsاست مثال دیگرش مفصل
atlanto -axialدر ناحیه cervicalاست
2۶
کینزیولوژی جلسه دوم
( ellipsoid joint:۳مفصل بیضی شکل)
این نوع مفاصل by planarهستند (یعنی حرکت را در 2صفحه اجازه می دهند انجام بشود).بخاطر اینکه اینها تقریبا فلت هستند اجازه
حرکت spineرا به هیچ طریقی نمیدهند یعنی حرکت spineدر این مفاصل به شدت محدود است
مثال شایع این نوع مفاصل radio carpalاست که اجازه extention ,abduction,adduction،flextionمیدهد ولی زمانی که
میخواد مفصل حرکت spineرو انجام بده ،مفصل قفل میشود وگیر می کند پس حرکت فقط در 2صفحه انجام می شود و spineانجام
نمیشود..
این نوع مفاصل یک حفره عمیقی دارند که اون جز محدب در اون حفره جای میگیره که این مفصل را در gleno hemuralو hipفقط
داریم در مفصل شانه اجزایی همچون لبروم نیز به این مفصل اضافه می شوند تا گودی جزع مقعر افزایش پیدا بکند و جزء محدب راحت تر
جا بگیرد.
این نوع مفاصل در ۳صفحه به حرکت ازادی می دهند و همچنین قابلیت انجام حرکت spineهم دارند پس این مفاصل به راحتی و بدون
اینکه dislocationاتفاق بیفتد ،این مفاصل حرکت spineدارند
2۷
استاد ملهمی جلسه دوم
(plane joint:5مفاصل صفحه ای)
این مفاصل از 2جز فلت یا تقریبا فلت تشکیل میشوند..حرکاتی که انجام می دهند حرکات )slide(translationو rotationیک جزع بر
روی جزء دیگری است مثال بارز مفصل carpo methacarpalانگشت های 2تا ۵است که این مفاصل از نوع صفحه ای میباشند.
Saddle joint:
نوع دیگری از مفاصل سینویال که در بدن وجود دارد و البته بسیار جالب و زیبا است مفصل saddleیا زینی شکل میباشد که همانطور که
در تصویر مشاهده میشود نام گذاری این مفصل به علت شباهت داشتن به زین انجام میشود.اگر یک زین را از نمای Anteriorبه posterior
نگاه کنیم مقعر است اما اگر از مدیال به لترال نگاه کنیم محدب است .دقت شود که این یک سطح مفصلی است یعنی در مفصل saddle
یکی از سطوح مفصلی هم جز مقعر داردهم جز محدب.جز مفصلی مقابل هم که قرار است با این چفت شودآن هم جز محدب و مقعر دارد که
این اجزای دو سطح مفصلی با همدیگر چفت میشوند و شبیه به کسی هستند که روی زین نشسته است.یعنی نام گذاری این مفصل به دلیل
همین شباهت است.
مثال هایی که در بدن از این نوع مفصل داریم مفصل کارپومتاکارپال انگشت شست و مفصل استرنوکالویکوالر می باشند .همانطور که در تصویر
دیده میشود این مفصل اجازه حرکت در دو صفحه را میدهد و حرکت اسپین در این مفصل محدود است (شکل Bتصویر زیر)
Condyloid joint:
نوع دیگری از مفاصل ساینویال مفاصل condyloidهستند .این مفاصل مفاصلی هستند که تقریبا شکل آنها مشابه گوی و کاسه است ولی
با این تفاوت که جزء مقعر مفصلی خیلی کم عمق است و خیلی shallowاست .معموال این مفاصل اجازه دو درجه ازادی میدهند و در دو
صفحه حرکت انجام میشود .لیگامان ها یا تجانس کم بین سطوح مفصلی حرکت را در صفحه سوم محدود میکنند مثال هایی که از این مفصل
در بدن داریم یکی تیبیو فمورال یا مفصل زانو و یکی atlanto occipitalاست یعنی مفصلی که بین اکسیپیتال و مهره اول گردن تشکیل
میشود .مفصل متاکارپوفاالنژیال) )MPدست هم condyloidمحسوب میشوند
حرکت این مفاصل بسیار به ساختار مفصل مدنظر بستگی دارد.مثال در مفصل زانو کندیل های فمور با حفره های کم عمق طبق تیبیال مفصل
میشوند .منیسک ها در آن جا وجود دارند تا تجانس را افزایش دهند.این تقسیم بندی تشکیل شدن مفصل باعث میشود که حرکت فلکشن ،
اکستنشن وحرکت اگزیال روتیشن انجام گیرد اما حرکت ابدکشن و اددکشن به دلیل لیگامانهایی که وجود دارند ( در شکل پایین سمت راست
نشان داده شده اند) در واقع این لیگامان ها tightمیشوند و این حرکات را محدود میکنند .پس این مفصل فقط میتواند حرکت فلکشن و
28
کینزیولوژی جلسه دوم
اکستنشن و تا درجاتی اگزیال روتیشن انجام بده د که این درجه کم اگزیال روتیشن که مفصل تیبیو فمورال میتواند انجام دهد برای lockو
unlockingمفصل زانو استفاده میشود
سخت است که ما بخواهیم تمام مفاصل ساینویال بدنمان را صرفا بخاطر نزدیکی شکل آن به یک قطعه مکانیکی اسم آن قطعه را روی آن قرار
دهیم .مثال بگویم مفصل ( )hingeاست یا مفصل planeاست .به عنوان مثال مفاصل اینترکارپال و اینترتارسال در ناحیه پارا اگر بخواهیم
بر اساس شکل نام گذاری کنیم مفاصل planeهستند در اسالید های قبل گفته شد که مفاصل planeحرکات ساده translationو
روتیشن را انجام می دهند .درصورتی که در واقعیت مفاصل اینتر تارسال واینتر کارپال حرکات خیلی پیچیده ( )multiplanarرا انجام میدهند
بنابرین به سادگی نمیشود اسم مفصل planeرا روی آنها بگذاریم ولی برای ساده سازی این مسئله و مطرح نشدن این پیچیدگی ها میگویند
دو نوع مفصل ساینویال در بدن داریم ( با چشم پوشی نسبت به مفاصل دیگر)
مفاصل ساینویال بدن ما یا ovoidهستند یعنی تخم مرغی شکل اند یا (saddleزینی شکل) هستند.مفصل زینی در اسالید های قبل گفته
شد یک سطح مفصلی ،هم جزء محدب دارد هم مقعر که این ها بر یکدیگر عمود اند.
مفصل تخم مرغی مفصلی است که جزء محدب دارد و سطح مفصلی مقابل آن جزء مقعر دارد یا برعکس .بر اساس این تقسیم بندی حرکات
اسالید و رول و اسپین را تعریف میکنند.
به عنوان ساده سازی تمام مفاصل ساینوویال در یکی از این دو گروه قرار میگیرند که اکثریت مفاصل ساینوویال ما بر اساس این تقسیم بندی
از نوع تخم مرغی هستند.پس سه تقسیم بندی برای مفاصل مشخص شد
)1براساس پتانسیل حرکت ،یک مفصل آیا پتانسیل حرکت دارد یا ندارد؟که بر این اساس مفاصل به دو دسته سین آرتروز و دی آرتروز تقسیم
بندی میشوند
) 2تقسیم بندی دیگری که گفته شد مربوط به مفاصل ساینویال که بر اساس نزدیکی شکل آن مفصل به شکل قطعات مکانیکی است
،ellipsoid،saddle.و ()...
)۳تقسیم بندی سومی که برای مفاصل ساینویال گفته میشود برای ساده سازی گفته میشود که مفاصل ساینویال یا ovoidهستند یا saddle
که بیشتر مفاصل بدن ما بر اساس این تقسیم بندی ovoidهستند( )A=ovoid b=saddle joint
29
استاد ملهمی جلسه دوم
در خصوص axis of rotationیا محور چرخش گفتیم که مثال Hinge jointکه شکل لوالی در را برای آن مثال زدیم هنگامی که در
باز و بسته میشود لوال فیکس است و در باز و بسته میشود ولی در مفاصل ما محور چرخش نیز حین انجام حرکت روتیشن استخواان ها حرکت
میکند ولی محاسبه حرکت محور چرخش و مشخص کردن جای لحظه ای آن محور کار آسانی نیست.
همانطور که در تصویر زیر دیده می شود نقاط قبل و بعد از انجام حرکت را به هم وصل میکنیم وروی آنها عمود میکنیم و دو خط را به هم
وصل میکنیم تا محور چرخش بدست بیاید ولی در محیط بالینی این عمل برای ما مقدور نیست .برای اینکار باید عکس
X-Rayپشت سر هم از بیمار گرفته شود و روی عکس محور چرخش در هر لحظه مشخص شود .به همین دلیل اگر بخواهیم دقیق تر به
محور چرخش در بدنمان اشاره کنیم میگوییم .instantaneous axis of rotationیعنی محور چرخش در آن لحظه کجاست
اگر دوباره موقعیت استخوان عوض شد ،میگوییم محور چرخش در این لحظه کجاست؟ محور چرخش مرتب حرکت میکند اگر شکل Bرا
ن گاه کنیم مسیر چرخش یک مسیر به شکل عصا است که به آن ( )evoluteیا عصا میگویند.در محیط بالین این شکل را نمیتوانیم رسم
کنیم در اکثر مواقع نیاز داریم بدانیم محور چرخش کجاست مثال زمانی که میخواهیم گونیامتری انجام دهیم یا دامنه مفصل را اندازه گیری
کنیم باید گونیامترمان را روی مفصل و استخوان ها ست کنیم آنجا ما نیاز داریم بدانیم محور کجاست؟ مرکز را در کجا قرار دهیم؟برای ساده
سازی گفته میشود یک avrageرا مرکز چرخش درنظر میگیرند و گفته میشود که همیشه مرکز چرخش در جز محدب مفصل است .به
عنوان ساده سازی همیشه میگویند مرکز چرخش همیشه در جزء محدب سطح مفصلی قرار دارد
۴نوع بافت اصلی در بدنمان وجود دارد که درتصویر زیر شکل آنها دیده میشود .بافت همبند ،بافت عضالنی ،بافت عصبی و بافت اپتلیال یا
پوششی .این ۴نوع بافت اصلی فقط در بدن وجود دارند که بافت همبند ساختار مفاصل،کپسول ها،لیگامان ها،تاندون ،غضروف مفصلی،
فیبروکارتیلیج ،استخوان و پد چربی را میسازد.به صورت کلی متریا ل تشکیل دهنده بافت همبند در بدن ما سه جز اصلی دارد :فیبر های
پروتئین ،ماده زمینه ای ،سلول .تمام بافت های همبند بدن ما اینها را دارند .اینکه این ها به چه اندازه و چه نسبتی و چه arrangment
(محل قرارگیری نسبت به یکدیگر) ویژگی های یونیکی به آن بافت همبند میدهند مثال کپسول یا لیگامان یا فیبروکارتیلیج یا حتی بافت
همبند طحال و کبد اینها همه سه جزء اصلی را دارند فقط نوع ترکیب بندی متفاوت است .اندازه تغییر میکند ولی مواد تشکیل دهنده اصلی
تمام آن ها همین ۳جزئی است که گفته شد .
۳0
کینزیولوژی جلسه دوم
شایع ترین فیبر های پروتئینی که ما د ر بافت همبند اطراف مفاصلمان داریم کالژن و االستین میباشند .از بین انواع مختلفی که پروتئین
کالژن وجود دارد دو نوع اش در prearticular connective tissuesخیلی شایع است کالژن نوع 1و کالژن نوع .2
تفاوت این دو نوع کالژن در چیست؟ کالژن نوع 1فیبر های ضخیمی دارد که خیلی کم کشیده میشوند یعنی زمانی که این فیبرها تحت
لود تنساید و کششی قرار میگیرند از خودشان مقاومت زیادی نشان میدهند .بنابراین چون این ها خیلی stiffو قوی هستند بهترین کاربد
آنها برای protectionمفصل است برای همین درصد خیلی زیادی از این نوع کالژن در ال یه های فیبروز کپسول و همچنین لیگامان ها
وجود دارد .چون لیگامان ها مرتب تحت تاثیر نیروهای کششی هستند ما الزم داریم که در آن ها کالژن نوع 1زیاد باشد تا از این طریق از
آسیب احتمالی لیگامان جلوگیری شود.
اما کالژن نوع 2نسبت به کالژن نوع 1فیبرهای نازک تری دارد به همین دلیل مقاومت آن در مقابل نیروهای tenseکمتر میباشد
بیشترین استفاده کالژن نوع 2در بافت های همبند اطراف مفصل باری حفظ integrityو تمامیت آن بافت است و البته بیشترین جایی که
از این نوع کالژن استفاده میشود در مفصل و غضروف هیالین است چون لود های کمپرسیو زیاد به مفصل وارد میشود باید تمامیت مفصل
بتواند حفظ شود و مفصل از همدیگر پاشیده نشود.بهترین نوع کالژن برای حفظ تمامیت یک ساختار کالژن نوع 2است.
عالوه بر کالژن ،بافت های همبند اطراف مفاصل مقادیری از االستین را هم دارند ،االستین هم یک پروتئین است که مثل کالژن یک مقدار
در مقابل نیروهای tensaiاز خود مقاومت نشان می دهد ولی پذیرش آن نیروها را بیشتر دارد یعنی بیشتر تغییر شکل میدهد ( نسبت به
کالژن نوع ) 1بافت هایی که میزان االستین زیادی دارند معموال هنگامی که آن لود از روی آنها برداشته میشود راحت به شکل و سایز اولیه
خود برمیگردند .شایع ترین مثال ligamentum flavumدر ناحیه اسپاینال است که در کینزولوژی اسپاین گفته میشود .زمانی که به جلو
خم میشویم forward bendرا انجام میدهیم این ligamentum flavumدرصد خیلی زیادی االستین دارد و کشیده میشود .نیروی
کششی و مقاومتش را در خورد ذخیره میکند و ما زمانی که به سمت باال برمیگردیم ) extendمیشویم ) این انرژی ذخیره شده را کامال
برمیگرداند و باعث میشود که مهره ها دوباره ( )realineشوند و سرجای خودشان قرار بگیرند .
فیبرهای پروتئینی که انواع آن ها گفته شد در یک ماده زمینه ای که شبیه ژل هستند که به آن ماده زمینه ای گفته میشود در آن معلق
هستند .اجزای تشکیل دهنده این ماده زمینه ا ی گلوکوزآمینوگلیکان ها ،آب و یکسری محلول ها هستند .گلوکز آمینوگلیکان ها پلیمرهایی
هستند که به شدت آبدوست اند یعنی میتوانند ۵0برابر وزن خود آب جذب کنند و آن را نگه دارند اما هنگامی که آب جذب میکنند آن بافت
متورم میشود .چیزی که جلوی تورم را میگیرد کالژن نوع 2است که گفتیم برای حفظ تمامیت بافت استفاده میشود و مانع تورم بیش از حد
میشود
برای رسیدن مواد مغذی به تمام سلول ها ،به آب نیاز داریم همچنین هنگامی که بافتی آب را محصور در خودش نگه میدارد ،نقش شاک
ابزوریشن اش تقویت میشود.تصور کنید کیسه ای پر از آب هرچقد به آن ضربه وارد کنیم مقاومت نشان میدهد ،لود را جذب و پخش میکند
۳1
استاد ملهمی جلسه دوم
بنابرین خاصیت شاک ابزوریشن را نیاز داریم.خاصیت جذب و پخش نیرو را نیاز داریم.همانطور که گفته شد تعامل بین گلوکوز آمینوگلیکان
ها با فیبرهای پروتئینی در ماده زمینه ای باعث می شود بافت ما خاصیت نرمال و سالمی را از خودش نشان دهد .اما اصلی ترین سلول هایی
که در لیگامان ها ،تاندون ها و دیگر ساختار های supportiveکه اطراف مفاصل وجود دارد سلول های فیبروبالست است که این سلولها
فیبرهای پروتئینی و ماده زمینه ای را می سازندو هنگامی که هر ک دام از این فیبر ها یا اجزای ماده زمینه ای آسیب میبینند این سلول ها
دوباره آنها را تولید میکنند .در مقابل کندروسیت ها را داریم که این سلول های اصلی غضروف هیالین و غضروف مفصلی هستند هردوی این
سلول ها همانطور که گفته شد فیبرهای پروتئینی و ماده زمینه ای را که مختص آن بافت است را برایش میسازند و همچنین از بافت محافظت
میکنند و در صورت آسیب بافت مجددا سعی در دفع آن آسیب ایجاد شده میکنند
در اطراف مفاصلمان سه نوع بافت همبند داریم اولین نوع بافت همبند بافت همبند متراکم یا . Dense connective tissueبیشتر بافت
های نرم اطراف مفصل که عضالنی نیستند از این نوع بافت همبند اند .قسمت های خیلی زیادی از بافت های nonmuscularاطراف مفاصل
از نوع Dense connective tissueهستند که به عنوان مثال الیه خارجی یا الیه ی فیبری کپسول مفصلی از این نوع بافت همبند است
و لیگامان ها و تاندون ها نیز از این نوع بافت همبند اند.این نوع بافت همبند سلول های کمی دارد .فیبروبالست ها در این نوع بافت کم هستند
همچنین میزان پروتوگلیکان و االستین نیز در این بافت کم یا متوسط است.
عالوه بر این ها این بافت حاوی مقادیر خیلی زیادی از فیبرهای کالژن نوع 1میباشد .همانطور که در اسالید های قبل گفته شد بافتی که
فیبرهای کالژن نوع 1زیادی داشته باشد بافت محکم است که در مقابل نیرو های tensaiاز خودش مقاومت زیادی نشان می دهد و برای
ساپورت کردن ،بافت بسیار خوبی است .این بافت تغذیه و خونرسانی کمی دارد و به دنبال همین متابولیسم این بافت کم است .در خیلی از
کتاب ها گفته میشود* بافت همبند متراکم به دو دسته ی بافت همبند متراکم منظم و نامنظم یا irregularتقسیم میشود .این تقسیم
بندی بر اساس شکل فضایی قرار گیری فیبرهای کالژن در بافت همبند است.مثال الیه خارجی کپسول مفصل فیبرهای کالژن به صورت نامنظم
در ماده زمینه ای قرار گرفته اند که بتوانند در مقابل نیروهای tensaiچند جهته از خودشان مقاومت نشان دهند .به عنوان مثال در مفصل
شانه (گلونوهیومرال) فیبرهای کالژن موجود در کپسول مفصلی به این شکل (نامنظم)قرار گرفته اند که بتوانند مقابل نیروهای tensaiکه
در جهات مختلف به مفصل وارد میشود مقاومت کنند
در مقابل بافت همبند متراکم منظم را داریم ( همه در شکل زیر آورده شده اند) که همانطور که دیده میشود فیبرهای کالژن تقریبا موازی با
یکدیگر در ماده زمینه ای قرار گرفته اند( به صورت منظم) .فیبرهای کالژن لیگامان ها و تاندون ها به این صورت قرار گرفته اند.پس لیگامان
ها و تاندون ها دارای بافت همبند متراکم منظم یا regularمیباشد و این شکل قرارگیری فیبرهای کالژن باعث میشود که این هادر یک
جهت بیشترین مقاومت را داشته باشند.معموال در جهتی که این ها بیشترین مقاومت را نشان میدهند همان جهتی میباشد که موازی با خود
رشته های کالژن است .لیگامانی را که در تصویر Aاست در نظر بگیریم ،به نیرویی که در جهت باال یا پایین باشد بیشترین مقاومت را نشان
میدهند ( موازی کالژن ) .اگر لیگامان آسیب ببیند ثبات مفصل به عهده عضله می افتد که البته عضله به خوبی لیگامان نمیتواند این کار را
انجام دهد .به خاطر آن delayکه در زمان ایجاد تحریک سیستم عصبی و دریافت پاسخ عضله صورت میگیرد.
تاندون ها نیز از این نوع بافت همبند متراکم(منظم) میباشند .تاندون ها به سختی کشیده میشوند هنگامی هم که کشیده میشوند به خاطر
خاصیت ویسکواالستیکی که بافت های بدن ما دارند ،این نیروها در آنها ذخیره میشود و در زمان برگشت ،زمانی که لود از آنها برداشته شد
کمک می کنند به انقباض عضالنی بهتر و حرکت
۳2
کینزیولوژی جلسه دوم
:Articular cartilage
یکی دیگر از بافت های ه مبند اطراف مفاصل ما ارتیکوالر کارتیلیج یا غضروف مفصلی هست این بافت سطوح لود بیرینگ مفاصل مارا
تشکیل میدهد یعنی آن سطوحی که بهشان وزن وارد می شود .غضروف مفصلی یک نوعی از غضروف هیالین است که این غضروف
مفصلی Avascularاست یعنی خون رسانی مفصلی خوبی ندارد یا خون رسانی خیلی کمی دارد همچنین Aneuralاست و هیچ
عصب حسی نیز به آن وارد نمی شود بخاطر همین آسیب خود آرتیکوالر کارتیلیج به تنهایی نمی تواند درد را گزارش کند مگر اینکه
بافت های اطراف آن نیز آسیب ببینند و درد از طریق آن بافت ها مخابره بشود همچنین ارتیکوالر کارتیلیج پریکوندریوم ندارد که
باعث میشود که به عالوه ی آن Avascularبودنش و نداشتن پریکوندریومش ترمیم خوبی را به دنبال اسیب از خود نشان ندهد
یعنی یک ارتیکوالر کارتیلیج (غضزوف مفصلی) زمانی که در بدن ما اسیب میبیند یا اصال ترمیم نمیشود یا اگر بشود ترمیم بسیار
جزئ ی خواهد بود حال مکانیزم تغذیه ی بافت ارتیکوالر کارتیلیج را بررسی میکنیم همانطور که در تصویر کندروسیت ها را میبینید
این کندروسیت ها در الیه های مختلف ارتیکوالر کارتیلیج در ماده ی زمینه ای معلق هستند و از مایه ی ساینوویال تغذیه میکنند
مکانیسم تغذیه ی این کندروسیت ها اصطالحا Milking actionاست یعنی زمانی که نیرو به مفصل وارد میشود باعث می شود که
این مواد مغذی پخش بشوند بین این کندروسیت ها و کندروسیت ها بتوانند از این مواد استفاده بکنند و زمانی که این لود از روی
مفصل برداشته می شود دوباره آرتیکوالر کارتیلیج جمع می شود و مواد دوباره از دست اینها خارج میشود مکانیسم
تغذیه) (nourishmentآنها به این صورت است
با اینترمیتنت کامپرسیو فورس هایی که به مفصل وارد می شود این کندروسیت ها می توانند از مایه ساینوویال تغذیه بکنند که
مشاهده میکنیم با سایز های مختلف در الیه های مختلف این کندروسیت ها قرار دارند این بافت مقادیر خیلی زیادی از کالژن type
2را در خودش دارد که کالژن type 2بیشترین استفاده اش برای حفظ اینترگیتی) (integrityو تمامیت بافت است چون لود های
کامپرسیو به مفصل وارد میشود این نوع از بافت باید بتواند جلوگیری بکند از متالشی شدن بافت باید بتواند بافت را نگه دارد به همین
دلیل بهترین نوع کالژن،کالژن نوع 2هست همچنین کمک کالژن نوع 2این بافت مقادیر خیلی زیادی از پروتوگلیکان داردپروتوگلیکان
آب دوست است و مرتب آ ب رو جذب میکند و وقتی ساختاری آب را در خودش جذب بکند و نگهدارد توانایی تحمل لود بیشتری را
از خودش نشان میدهد زمانی که لود به بافت اعمال میشود بافت آب دارد و میتواند لود را جذب کند دیسی پیت یا اصطالحا پخش
بکند و به دنبال آن اسیب کمتری ببیند.
درعمقی ترین الیه ارتیکوالر کارتیلیج فیبر های کالژن نوع 2تقریبا عمود هستند و محکم به استخوان اتصال پیدا کرده اند به سمت
الیه ی میانی که نزدیک میشویم فیبر ها حالت اریب دارند وقتی به الیه های سطحی ( )Superficial zoneمیرسیم فیبرها تقریبا
افقی میشوند این arrangmentخاصی که د ر تصویر میبینید همراه با مقدار زیادی پروتوگلیکان باعث می شود که قوام بافت و
اینترگیتی بافت به نحو احسنی درمقابل نیرو ها حفظ بشود همچنین الزم است بدانید که ارتیکوالر کارتیلیج اصطکاک بین سطوح
مفصلی را کاهش میدهد نکته ی جالبی که وجود دارد این است که اگر ارتیکوالر کارتیلیج بر روی سطوح مفصلی وجود داشته باشد و
سطوح مفصلی توسط مایه ی ساینوویال نیز مرطوب شده باشند به شدت اصطکاک بین این دو سطح مفصلی پایین می آید به طوری
که اصطکاک بین سطوح مفصلی زانو در بدن انسان ۵تا 20برابر کمتر از زمانی است که شما دوتا یخ را بر روی یکدیگر میکشید یعنی
20برابر روان تر از زمانی که دوتا یخ را بر روی یکدیگر میکشیم کاری که ارتیکوالر کارتیلیج با همکاری مایه ساینوویال در مفاصل ما
انجام میدهد همچین کاری است
۳۳
استاد ملهمی جلسه دوم
:Fibrocartilage
نوع دیگری از بافت های همبند اطراف مفاصل ما ،فیبروکارتیلیج fibrocartilageاست .فیبروکارتیلیج ترکیبی از دو بافت همبندی است که
در دو اسالید قبل گفته شد .بخشی از خصوصیات بافت همبند متراکم یا dense connective tissueرا در خودش دارد و بخشی از
خصوصیات غضروف مفصلی یا ارتیکوالر کارتیلیج را نیز در خودش دارد .قسمت خیلی زیادی از دیسک های بین مهره ای ،البروم (،)labrum
دیسکهایی که در مفاصل بدن قرار دارن مثل سمفیر پیوبیس ،تمپرو مندیبوالر و مینیسک های زانو از فیبروکارتیلیج ساخته شده است.
این بافت مقادیر خیلی زیاد از کالژن توع 1داردکه این خصوصیتی است که نزدیک به بافت همبند متراکم است بنابراین فیبروکارتیلیج میتواند
در مقابل نیروهای tensaiاز خودش مقاومت نشان دهد .همچنین مقادیر متوسطی از پروتوگلیکان ها را دارد .این ویژگی است که نزدیک به
آرتیکوالر کارتیلیج است .در اسالید قبل گفته شد بافتی که بتواند اب را جذب کند در خودش ان را نگه میدارد که این وظیفه بر عهده ی
پروتوگلیکان ها است .میتواند در مقابل نیروهای کمپرسیو از خودش مقاومت نشان دهد .لود را تحمل میکند .ان رامیتوانو بگیرد و پخش کند
بنابراین شانس اسیبش پایین بیاید که بافت فیبرو کارتیلیج از این ویژگی بهره میبرد .اما جالب است بدانید ک این بافت هم قسمت خیلی
زیادی) بدون عصب) A neuralاست .ینی اعصاب حسی به ان وارد نمیشود.پس ما،موقعی که این بافت به تنهایی آسیب می بیند ،خودش به
تنهایی مستقیماً نمیتواند درد را مخابره کند مگر این که الیه های خارجی یعنی اگر مینیسک زانو را شما مشاهده کنید ،الیه های خارجی به
واسطه عصب دهی که به بقیه بافت ها دارد می شود ممکن است اعصاب این ناحیه نیز تحریک شوند .اگر این قسمت آسیب ببیند و بتواند
درد را مخابره کند .در غیر این صورت نمی تواند به تنهایی برای ما دردی را ارسال کند .همچنین این بافت خون رسانی خیلی محدودی دارد.
مجدداً همانند عصب رسانی ،این الیه های بیرونی به واسطه خون رسانی به دیگر جا ها این ها نیز خون رسانی نسبتاً خوبی را دریافت می
کنند .برای همین است که آسیب های مینیسک زانو اگر در این سوم خارجی باشد ،احتمال ترمیم وجود دارد .اگر در قسمت ( )middleیا
قسمت عمقی باشد ،امکان ترمیم وجود ندارد .چون مثل fibrocartilage ،articular cartilageپریکندریوم ندارد .بنابراین نبود
پریکندریوم همچنین محدود بودن خون رسانی این 2تا با همدیگر می شوند علت های این که بافت ترمیم نمی شود.
مکانیزم تغذیه این بافت هم مثل بافت articular cartilageاز milking actionاست .اگر خاطرتان باشد گفتیم که از طریق نیرو های
کمپرسیو مواد مغذی در بافت پخش می شوند ،متابولیزه می شوند و مواد زائد هنگامی که لود از روی بافت برداشته شد ،دوباره بر می گردند
و از بافت خارج می شوند .این فشار ها و برداشت فشار های متناوب باعث می شود که بافت تغذیه خودش را داشته باشد.
۳۴
کینزیولوژی جلسه دوم
:Bone
استخوان یک بافت همبند متمایز و شاخصی است،که داری ویژگی های مشترک بافت شناسی با دیگر بافت های همبند اطراف مفاصل است.
این بافت مقادیر بسیار زیادی از کالژن تایپ ، Iسلول های استئوبالست و استئوکالست و همچنین ماده زمینه ای غنی حاوی مواد و آیتم های
مورد نیاز تغذیه ای و ترمیمی هست .همانطور که می دانید استخوان ها ساپورت بسیار محکمی برای بدن هستند و همچنین اهرم های فوق
العاده ای برای کارکرد عضالت ما به شمار می آید.کورتکس خارجی استخوان های بلند بدن یک شفتی دارد که آن شفت ( )Shaftتشکیل
شده از یک الیه ضخیم استخوان متراکم یا Compactدارد .اما انتهای این استخوان های دراز الیه compactشان نازک تر است که این
الیه compactنازک میاد یک شبکه ای از استخوان اسفنجی یا متخلخل را می پوشاند اما برای استخوان های کوتاه بدن مثل تنه ()body
مهره این الیه خارجی هم کامل ضخیم است و از استخوان compactتشکیل شده است که این استخوان compactمیاد استخوان متخلخل
یا اسفنجی ما را ساپورت می کند.
استخوان یک بافت بسیار پویا و داینامیک است که اگر شما بروید در خصوص فیزیولوژیک و کارکرد استخوان مطالعه کنید قطعاً به نکات جالبی
برخواهید خورد.
زیر واحد تشکیل دهنده استخوان را استوئون یا هاورسین سیستم می گویند .همانطور که در تصویر می بینید این مجرا های دایره ،دایره این
ها که به هر کدامش استوئون می گویند که این ها می آیند فیبر های کالژن و همچنین ماده زمینه ای را الیه الیه که به هر کدامشان المال
می گویند؛ در قالب یک استخوان تشکیل می دهند .یک استوئون حاوی چند تا الیه است که به آن ها المال می گویند .توی این ها فیبر های
کالژن و ماده زمینه ای به طور منظمی کنار همدیگر شکل گرفته اند و استوئون ها را در استخوان compactبرای ما می سازند .کلسیم
فسفات هم به این استوئون ها اضافه می شود و باعث می شود که استخوان compactو کورتیکال
۳۵
استاد ملهمی جلسه دوم
بتواند نیروهای کمپرسیو بسیار زیادی را به راحتی تحمل بکند .اما همانطور که در تصویر مشاهده میکنید خون رسانی بافت استخوان بسیار
خوب است دقت کنید که این قسمت استخوان متراکم یا compactاست .و این قسمت استخوان اسفنجی همانطور که میبینید عروق خونی
به زیبایی در این مجراها در حرکت هستند .خون را به تمام جاهای استخوان میرسانند از مرکز این استوئون ها عروق خونی بیرون میزنند که
میبینیم خون را تا سطحیترین الیه های استخوان و عمقی ترین الیه های استخوان دارند انتقال میدهند .استخوان جریان بسیار خوبی دارد
همچنین این الیه ی پریوست استخوان و ال یه ای اندوستوئوم استخوان که در تصویر دیده میشود اینها هم غنی از خون رسانی هستند و
همچنین اعصاب حسی را دارند که استخوان بتواند برای ما درد و همچنین حس های دیگر را مخابره کند همانطور که دیده میشود سلولها در
بین المالهای سلول های استخوانی قرار دارند که اگر ا ستخوان دوباره بخواهد تشکیل شود سلولها دوباره تشکیل میشوند ،اگر بخواهد قسمت
های اضافه برداشته شود استئوکالست ها ان قسمت را برمیدارند .از بین تمام بافت هایی که با انها سروکارداریم و با مفصل ارتباط دارند
استخوان بهتربن توانایی و قابلیت را برای ریمدلینگ و ریپی رینگ دارد ینی خودش را بتواند بازسازی کند و روی جنریشن یعنی بتواند دوباره
ان قسمت هایی که از بین رفته اند را برا خودش بافتش را تولید کند ،ریمدل کند .اگر چیزی تشکیل شده ،اگر بافت جدیدی شگل گرفته
جهت دهی خوبی ندارد ،استخوان میتواند به راحتی با نیروهای کمپرسیوی که مرتب دریافت میکند جهت دهی نرمالی به ان اعمال کند .به
همین دلیل بخاطر اینکه استخوان یک جریان خون بسیار قوی دارد برخالف
دیگر بافت های همبند اطراف مفصل که گفته شد که اینها جریان خون رسانیشان محدود است ولی استخوان برخالف انها به دلیل blood
supplyقوی که د ارد و داینامیک متابولیسم پویایی که همراه این جریان زیاد خون رسانی سوار میشود این 2جز با همدیگر متابولیسم پایه
ی قوی و داینتمیک و همچنین خون رسانی غنی اینها باعث میشود که این اسنخوان مرتب بتواند در پاسخ استرس های فیزیک لودهایی که
در زندکی روزمره به انها وار د میشود خودش را ریمدل کند ،خودش را تطبیق دهد و همچنین یک پتانسیل خوبی برای ترمیم به دنبال
شکستگی داشته باشد.
:Immobilization
اما میزان و همچنین نحوه ی قرار گرفتن فیبرهای پروتئینی ماده ی زمیندای و میزان اب بافت های همبند اطراف مفصل کامال متاثر از
physical activityاست.
۳۶
کینزیولوژی جلسه دوم
در زمانی که همه چیز نرمال است ،همه ی شرایط نرمال هستند این میزان و نحوه ی قرارگیری ایتم هایی که گفته شد جوری است که بتواند
جوابگوی نیازهای زندگی روزمره باشد با نیروهایی که با سیستم عضالنی اسکلتی وارد میشود مقابله بکند و هیچ مسئله ای هم پیش نمی اید.
اما زمانی که مفصلی را برای مدت زمانی طوالنی ایموبیالیز میکنند به دالیل مختلفی،بالخره ایموبیلیزیشن جز الینفک برنامه های درمانی به
شمار می رود .بعضی وقت ها مثل شکستگی ایجاد شده ،اسیبی ایجاد شده ،کمر درد شدیدی بوده است ،دکتر برای بیمار بدرست زا تجویز
کرده است(دالیل ان مدنظر ما نیست) .زمانی که یک مفصل به مدت زمانی طوالنی در وضعیت ایموبیالیز قرار میگیرد ساختار و عملکرد بافت
های همبند ان دچار اختالل میشوند.ان لود های نرمال که در زندگی روزمره به بافت ها وارد میشوند اگر دیگر به دلیل ایموبیلیزشن نتوانند به
بافت اعمال شوند سبب میشود که بافت قدرتش را از دست بدهد .به عنوان مثال قدرت tensaiلیگامان های زانو خیلی سریع به دنبال
ایموبلیزیشن زانو کاهش پیدا میکند.در بسیاری از مقاالت گفته شده کاهش قدرت بافت بعد از ایموبلیزیشن حتی بعد از انجام تمرینات زمانی
که ایموبلی زیشن تمام شد و تمرینات فیزیوتراپی انجام شد ،هنوز هم شاید نتواند به حالت قبل از اسیب و ایموبلیزیشن برگردد .تاثیرات
ایموبلیزیشن بسیار سریع خودشان را نشان میدهند ،حتی در ازمایش هایی که از افراد گرفته میشود در روزهای اول ایموبلیزیشن یکسری
مارکرها در خونشان پید ا کرده اند که نشان داده است که تاثیرات مخرب ایموبلیزیشن به سرعت دارند خودشان را نشان میدهند .اما کاری که
ما باید انجام دهیم این است که برا اساس ارزیابی که از بیمار میکنیم مرتب و با طراحی یک برنامه ی درمانی موثر سعی کنیم اثرات این
ایموبلیزیشن را به کمترین حد ممکن برسانیم .بتوانیم ان قدرت و قوام بافت را برای بیمار تا محدوده ی مطلوبی نگه داریم.
مروری خواهیم داشت بر اسیب هایی که ممکن است به مفاصل وارد شود:
اسیب بافت های همبند اطراف مفصل میتواند ناشی از یک اتفاق شدید ناگهانی باشد که به ان ) (Acute traumaمیگویند .یا اینکه میتواند
در پاسخ به اسیب های جزی ولی در طول و مرور زمان باشد که به انها ) (chronic traumaیا اوریوز ( )over useمیگویند .اکیوتروماها
معموال اسیب های قابل مالحضه ای ایجاد میکنند .در نظر بگیرید یک لیگامان دچار پارگی یا کشیدگی شدید شود به دنبال ان مفصل در ان
جهت ثبات خودش را از دست میدهد بنابراین مستعد اسیب های بیشتری است یا اینکه اکیوتروما باعث شده که شکستگی داخل مفصلی یا
اینترا آرتیکوالر اتفاق بیوفتد در اینجور مواقع ) realineردیف کردن مجدد)دقیق قطعه ی شکسته شده جوری که مکانیک مفصل بهم نخورد
حرکات آ رتروکینماتیک مفصل به هم نخورد بسیار حیاتی است .تازه در نظر بگیرین آن شکستگی داخل مفصلی با articular cartilageهم
رسیده باشد .اگر خاطرتان باشد گفتیم articular cartilageقابلیت ترمیم خیلی کم از خودش نشان می دهد یا اصالً قابلیت ترمیمی ندارد.
بنابراین شما در نظر بگیرید جراح حتی به نحو احسن هم کارش را انجام داده realinmentرا درست انجام داده و استخوان هم قابلیت ترمیم
بسیار خوبی دارد .قابلیت remodeling ،regenerationو repairبسیار قوی دارد .استخوان خوب می شود ولی بافت fibrocartilage
یا articular cartilageکه آسی ب دیده است خوب نمی شود قابلیت ترمیم ندارد و این خوب نشدن آن بافت باعث می شود که استرس
های نقطه ای در مفصل باال برود و به دنبال آن آرتروز زودرس اتفاق بیوفتد یا این که بافت fibrocartilageرا به عنوان مثال مینیسک زانو
اگر آسیب ببیند اگر خاطرتان باشد گفتیم فقط اگر آسیب در الیه های خارجی مینیسک باشد قابلیت بهبود دارد .اگر الیه های داخلی و قسمت
های داخلی مینیسک آسیب ببیند ،ترمیم اتفاق نمی افتد و مینیسک هم اگر آسیب ببیند حرکات آرتروکینامتیک قابلیت Shock
Absorbtionهمه این ها را تحت تأثیر قرار می دهد اما آسیب های ک رونیک که به آن ها اوریوز هم می گوییم در اثر جمع شدن آسیب
هایی بوده که این ها به repairختم نشده است .آسیب های کوچک بودند نسبتاً و repairو ترمیمی اتفاق نیفتاده .مثالً کپسول مفصلی که
آسیب کرونیک دارد یا لیگامانی که آسیب کرونیک دارد .این ها در طول زمان قدرت repairو functionخودشان را از دست می دهند و
چون که با عضالت جایگزین می شوند عضله به صورت ناخودآگاه می آید و آن کمبود کاستی آن لیگامان را جبران می کند .لیگامان ترمیم
نشده باقی می ماند و این مشکالت روز به روز خودشان را بیشتر نشان می دهند 2 .تا از شایع ترین مواردی که توی آسیب های کرونیک به
ما مراجعه می کنند ،استئو آرترایتیس و روماتویت آرترایتیس است .استئو آرترایتیس که نشان دهنده تخریب به مرور زمان غضروف مفصلی با
درجاتی از التهاب همراه است باعث می شود که غضروف مفصلی از بین برود و غضروف مفصلی قابلیت ترمیم ندارد و نمی تواند خودش را
بازسازی کند و باعث می شود که عملکرد خودش را که دریافت و پخش نیرو ها بود به درستی انجام نده .بنابراین نیرو های روی خود استخوان
ها مستقیماً وارد می شوند و این باعث می شود که استخوان ضخیم شود دردناک شود .همانطور که گفتم استخوان جریان خون بسیار قوی
دارد .اعصاب حسی بسیار قوی دارد .درد را برای ما مخابره می کند همچنین به دلیل قابلیت remodelingقوی که دارد ،این جا به ضرر آن
تمام می شود .چون تمام این نیرو ها روی استخوان وارد می شود فشار نقطه ای باال می رود.
۳۷
استاد ملهمی جلسه دوم
استخوا ن برای این که بتواند این فشار نقطه ای را کم کند ،میاد سطح خودش را افزایش می دهد .میاد استئوفیت یا اسپور می سازد و این
اسپور ها خودشان عامل ایجاد درد می شوند به کپسول مفصلی فشار می آورند .این ها همه باعث ایجاد درد می شود یا این که آرتید روماتویید
که به خاطر یک فرآیند التهاب سیستمیک غشا ساینوویال درگیر می شود در کپسول مفصلی و باعث می شود که articular cartilage
آسیب ببیند و مفصل به خاطر پروسه التهابی که در آن اتفاق افتاد متورم می شود .این متورم شدن به درد و بی ثباتی مفصل ختم می شود و
این عوارض را به دنبال دارد .البته خبر خوب این که تمام این آسیب ها با مداخالت فیزیوتراپی با تمرینات تقویتی با تمرینات کششی و طراحی
برنامه درمانی مناسب قابل پیشگیری و کاهش هستند.
۳8