Professional Documents
Culture Documents
تمرین درمانی دکتر رحیمی
تمرین درمانی دکتر رحیمی
در این واحد تمرین درمانی طی دو جلسه به مبحث تمرینات کششی می پردازیم.
توانایی ساختار ها و سگمان های بدن برای حرکت در دامنه حرکتی را گویند که شامل ۲بخش می باشد:
در واقع واژه ای عمومی و جنرال است.توضیح مجموعه ای از مانور های درمانی است که برای افزایش توسعه
پذیری ) (extensibilityبافت نرم ،به قصد افزایش flexibilityو ROMانجام می شودStretching .بصورت طویل کردن
ساختارهایی که به شکل تطابقی)(adaptiveکوتاه شده اند( ،یا به وسیله بیماری دچار کاهش دامنه حرکتی شده اند) طراحی
شده است.
در تمرینات stretchingبافت را از دامنه در دسترس و عادی فراتر می بریم و برای افزایش دامنه ی حرکتی طراحی شده اند.
ولی تمرینات ROMدر همان دامنه ی حرکتی موجود و در دسترس انجام می شوند و برای حفظ تحرک ( )Mobilityطراحی
شده اند.
میزان توانایی rotateکردن مفاصل بصورت نرم ) (smoothو راحت در دامنه بدون محدودیت و بدون درد را گویند.
واژه های flexibility, ROM, mobilityبعضا معادل یکدیگر هستند .به همین دلیل واژه ی flexibilityهمانند mobilityدو
بخش است:
عواملی که باعث Hypomobilityو ایجاد حرکت محدود شده ) (restricted motionمی شوند( :نیازی به حفظ کردن عوامل
نیست چون تعداد آن ها زیاد است)
دالیل بیرونی:
❖ گچ گیری ،استفاده از اورتز،آتل و بریس ،ترکشن اسکلتی(مثال شکستگی پا و ران و ،)...شکستگی ها (osteotomy ،برداشتن
استخوان یک بخش) ،تروما(آسیب) یا ترمیم بافت نرم ،که حرکت را محدود می کنند.
دالیل داخلی:
❖ درد ( micro traumaو macro traumaدرد ایجاد می کنند که فرد به علت احساس painدچار بی تحرکی می شود و
بافت نیاز به استرچ پیدا می کند،).
❖ بیماری های تخریب کننده) DJD، (degenerative diseasesمفصلی ( ،)Degenerative Joint Diseaseالتهاب
مفصلی و التهاب مایع درون مفصلی )( effusion،(inflammationتجمع مایع داخل مفصلی) ،بیماری ها و trauma
های مفصل ،التهاب های تاندون و عضله و فاسیا (،)myositis, tendonitis, fasciitis
❖ مشکالت پوستی ،سوختگی ،skin graft ،پیوند های پوستی ،اسکلرودرما(نوعی بیماری پوستی)،
❖ بالک های استخوانی ،خار های استخوان ،استئوفیت ها )ankylose ،(osteophytesها(فیوز شدن مفاصل و مهره ها مانند
بیماری (surgical fusion ، (ankylosing spondylitisفیوز شدن استخوان در جراحی و حذف شدن مفصل ،مثال
درجراحی هالگوس و والگوس انگشتان پا)،
❖ اختالل گردشی) ،(vascular disorderاختالل و تورم غدد لنفاوی) (peripheral lymphedemaکه سبب بزرگ شدن
غدد لنفاوی شده و در حرکت اختالل ایجاد می کند.
2
❖ عادت های غلط ،شیوه زندگی کم تحرک posture ،های غیر قرینه مثال یک طرفه نشستن ،وابستگی به تخت یا ویلچر و
پوزیشن های غلط طوالنی مدت که باعث محدودیت حرکت می شوند .
3
تعریف : contracture ▪
به معنای چسبندگی است .کوتاهی تطابقی))adaptive shorteningبافت های نرمی است که اطراف یا روی مفصل cross
کرده اند و باعث ایجاد مقاومت مشخصی در مقابل کشش می شوند که دامنه حرکت را کاهش می دهد.
البته در اکثر مواقعcontracture ،را به عنوان فقدان حرکت کامل(عدم حرکت) می گوییم .در مقابل آن ،اگر مقداری کمی فقدان
حرکت(به علت کوتاهی تطابقی بافت نرم) داشته باشیم به آن shortnessمی گوییم.
tightnessدر واقع همان shortnessاست که در برنامه های ورزشی و کلینیک ،به جای shortnessاز tightness
استفاده می شود .البته tightnessبیشتر در عضالت بکار می رود ()mild muscle shortening
tightnessاگر سمت فلکشن مفصل باشد به آن flexion contractureگفته می شود ،و اگر سمت اکستشن مفصل باشد به آن
extension contractureگفته می شود.
مثال :در مورد مفصل هیپ اگر نتوانیم هیپ را ابداکت کنیم می گوییم Hip adduction contractureاتفاق افتاده است ،یعنی
کوتاهی در عضالت اداکتور است اما فرد نمی تواند ابداکشن هیپ را انجام دهد .یا در flexion contractureآرنج ،کوتاهی سمت
فلکشن است اما فرد حرکت اکستنشن را نمی تواند به خوبی انجام دهد .و در extension contractureآرنج ،کوتاهی سمت
عضالت و بافت نرم اکستنسور است اما فرد فلکشن را نمی تواند به خوبی انجام دهد.
در واقع بر اساس تعریفی که از کوتاهی ( )contractureکردیم ،حال این سوال پیش می آید که contractureشامل چه بافت های
نرمی می شود (در چه بافت های نرمی ،ایجاد می شود؟)
اسپاسم و درد نیز می تواند باعث یک محدودیت و گاردینگ در حرکت و کوتاهی شود که به آن هم پسدومایواستاتیک کانتراکچر
)(shortnessگفته می شود.
این نوع کوتاهی واقعی نیست و اگر مشکل حل شود و کانترکچر برطرف شود ،عضله و تاندون طول طبیعی دارند.
تونوس ماهیچهای ،انقباض خفیف و پیوستهٔ ماهیچه است که نشان دهنده وجود پتانسیل عمل در فیبرهای آن ماهیچه است و در
ماهیچههای اسکلتی باعث حفظ وضعیت ظاهری بدن میشود و به بازگشت خون به قلب کمک میکند.
4
Arthrogenic and periarticular .3
اگر اشکال در خود مفصل) (interarticularباشد ،به آن ) Arthrogenic shortness (contractureگفته می شود.
این اشکال می تواند چسبندگی کپسول مفصلی ،تکثیر مایع سینوویال ،افیوژن داخل مفصل ،اشکال در غضروف ،استئوفیت و ...باشد که
باعث محدودیت حرکت در مفصل می شود.
یا ممکن است اشکال از connective tissueهای عبور کننده از مفصل یا چسبنده به مفصل باشد که به آن نیز periarticular
shortnessگفته می شود.
تمرینات :overstretchingتمریناتی که بافت را به دامنه ای ورای دامنه ی نرمال و طبیعی می برند .یعنی بعد از طی کردن دامنه ی
محدود ،دامنه ی نرمال و طبیعی را نیز طی کرده و از آن فراتر ببریم .که در نتیجه باعث یک hypermobilityمی شود.
باید دقت شود که ،hypermobilityاز این لحاظ که می تواند باعث بی ثباتی شود ،چیز خوبی نیست. •
در صورتی که ساختار های ثبات دهنده مثل بافت نرم ،لیگامان ها یا dynamic muscular controlها (یعنی ساختار های ثبات
دهنده ی داینامیک که همان عضالت هستند*) مشکل داشته باشند ،هایپر موبیلیتی می تواند باعث بی ثباتی شود .در نتیجه به دنبال
درد ایجاد می شود و باعث آسیب به ساختار های اسکلتی_عضالنی خواهد شد .پس overstretchingرا باید با احتیاط انجام داد.
_ *عضالت هم حرکت دهنده و هم ثبات دهنده اند .مثال اگر عضالت ضعیف باشند ،ثبات کاهش می یابد.
وقتی فرد سالم است و ساختار های stabilizerمشکلی ندارند و قدرت مناسبی دارد ،اما در فعالیت ورزشی خاص مثل ژیمناستیک کار
می کند یا رزمی کار است و به انعطاف پذیری بیش از حد نیاز دارد ،آنگاه overstretchingایجاد می کنیم چون فرد به آن انعطاف
پذیری نیاز دارد تا حین ورزش آسیب نبیند.
پس به طور کلی در یک فرد عادی یا فردی که دچار مشکل است overstretching ،ایجاد نمی کنیم مگر اینکه دلیلی برای آن داشته
باشیم.
5
چه مداخالتی می توانند mobilityبافت نرم را افزایش دهند؟ •
( Stretching .1مهم ترین)
:Neuromuscular Facilitation and inhabitation techniques .2این تکنیک ها میتوانند سبب مهار یا تسهیل
سیستم عصبی_عضالنی شوند و باعث می شوند تنشن و تون عضالنی به صورت رفلکسی* کاهش پیدا کند .چون گفتیم که
افزایش تون عضله از دالیل محدودیت حرکتی است و در کوتاهی(چه واقعی،چه غیر واقعی) ،یک مقدار تون عضله باال می رود.
*به صورت رفلکسی یعنی پیام به نخاع برده شده و از نخاع بدون ارسال به مغز پاسخ داده می شود و باعث کاهش تون عضالنی می
شود.
پس به طور کلی تکنیک هایی هستند که سیستم عصبی_عضالنی را تسهیل یا مهار می کنند و به صورت رفلکسی باعث کاهش تنشن
در عضالت کوتاه شده قبل یا حین stretchمی شوند .مانند تمرینات .)Proprioceptive neuromuscular facilitation(PNF
تمریناتی از PNFکه باعث کاهش تون می شوند ،عناوین مختلفی دارند از جمله:
PNF stretching,
active inhibition,
active stretching,
or facilitated stretching.
همه ی این ها در واقع تکنیک هایی از PNFهستند که برای افزایش دامنه حرکتی با نگاه کاهش تنشن عضله به کار برده می شود.
این تکنیک خیلی مفید است .در حقیقت از تکنیک های( neuromuscular inhabitationمهارکننده ی عصبی_عضالنی) است
که به آن postisometric relaxationنیز گفته می شود.
در تمرینات PNFهم MET ،داریم .یعنی METیکی از تکنیک های PNFاست اما METنامیده نمی شود و عنوان دیگری دارد .به
آن agonist contractionمی گوییم.
پس این ها تکنیک های نوروماسکوالری هستند که می توانند با کاهش تنشن در عضله ،به بهبود mobilityبافت نرم کمک کنند.
6
Joint and Soft Tissue Mobilization/Manipulation, Neural Tissue Mobilization .4
در واقع یک سری تکنیک soft tissue mobilizationداریم که باعث افزایش تحرک مفصل می شوند که همان موبیلزیشن و
گالیدینگ و دیسترکشن و ...هستند .تکنیک هایی که موبیلیزیشن بافت نرم را ایجاد می کنند مثل ماساژ myofascial release ،یا
تکنیک هایی که برای آزاد ساختن triggerها استفاده می شوند.
:Manipulationتکنیکی است که هم برای بافت نرم و هم مفاصل استفاده می شود که در ترم های آینده می خوانیم.
همانطور که در تصویر مشاهده می کنید ،عضالت پکتورالیس ماژور فرد کوتاهی دارد و تراپیست با تکنیک های PNFخصوصاhold-
relaxبا اعمال مقاومت ،از عضالت آگونیست (پکتورالیس ماژور) انقباض می گیرد.
در شکل سمت چپ در دامنه ی محدود ،تراپیست به سمت عقب بر آرنج بیمار مقاومت اعمال می کند و از بیمار می خواهد به سمت
مخالف(جلو) نیرو وارد کند و این گونه از پکتورالیس ماژور انقباض می گیرد .این انقباض را 10ثانیه نگه می دارد .انقباض نباید ماکزیمم
باشد بلکه ۲۰تا ۴۰درصد حداکثر انقباض را می گیریم.
سپس از بیمار می خواهیم به آرامی عضالتش را شل کند و خودش دستش را عقب تر ببرد (به دامنه ی جدید که 10تا 20درجه
عقب تر از دامنه ی قبلی است ،ببرد ).همچینین تراپیست به صورت passiveکمک می کند.
این اتفاق باعث می شود که عضله پکتورالیس ماژور وقتی بعد از انقباض می خواهد شل کند ،به صورت رفلکسی شل شود.
7
اگر stretchرا به صورت دائم نگه داریم ،به دلیل اینکه muscle spindleها یا GTOها (سنسور های عضله) واکنش نشان می
دهند ،عضله دائما در انقباض می ماند و )shortness(Pseudomyostatic contractureرخ می داد و دیگر بافت به دامنه ی
جدید و بیشتر نمی رفت.
اما تکنیک hold-relaxباعث می شود تون عضله به صورت رفلکسی کاهش پیدا کند و به دامنه ی جدید برود.
موارد ( indicationکاربرد):stretching
اصلی ترین کاربرد آن در محدودیت ROMاست که به علت کاهش extensibilityدر tissue softاتفاق می افتد. •
Extensibilityبافت نرم در اثر چسبنگی های adhesionو کانترکچرها و ساختارهای ( scarگوشت اضافه) کاهش می یابد
و به دنبال آن ROM ،محدود می شود.
Deformityها نیز می توانند محدودیت ایجاد کنند .و برای رفع آن از استرچینگ استفاده می کنیم. •
stretchingموجب زمانیکه عضله ضعیف باشد و بافت سمت مقابل آن کوتاه باشد می تواند محدودیت ROMایجاد کند. •
بهبود قدرت عضالت بصورت غیرمستقیم می شود .در ورزش و فیتنس از تمرینات stretchingاستفاده می کنیم تا آسیب
های سیستم اسکلتی-عضالنی را کم کنیم و انعطاف پذیری را باال ببریم.
موارد stretchingصرفا برای درمان بکار نمی رود و گاهی برای پیشگیری نیز استفاده می شود.
در تمرینات شدید هم از stretchingبرای گرم کردن ) (warm-upو بعد از آن برای سرد کردن(coo (downاستفاده می کنیم.
کشش) ،(stretchبیومکانیک بافت را تغییر می دهد یعنی تغییرات بیومکانیکال در بافت ایجاد می کند و این باعث افزایش انعطاف می
شود .همچنین طول و extensibilityبافت های انقباضی contractileو هم بافت های noncontractileافزایش می دهد.
بافت های ، connective tissuesلیگامان ،تاندون و کپسول خواص و ساختار مختص به خود را دارد ،بنابراین نسبت به بی حرکتی
پاسخ متفاوت و مختص به خودش را دارد .پس کشش برای هر بافت تکنیک ،شدت و زمان خودش را دارد و تغییرات به خصوصی در آن
بافت نرم ایجاد می کند که از این طریق باعث افزایش extensibilityو انعطاف پذیری آن می شود.
:Elastic deformityوقتی بافت در اثر کشش دچار تغییرات االستیک می شود ،پس از کشش بافت دوباره به طول اولیه خود بر میگردد.
:Plastic deformityنوعی تغییر برگشت ناپذیر است .یعنی پس از کشش ،بافت به طول اولیه ی خود برنمی گردد.
8
ویسکو االستیک :این تغییرات وابسه به زمان است یعنی همان تغییرات االستیک و پالستیک است که در طول زمان ایجاد می شود .مثال
وقتی بافتی را می کشیم ،پس از اینکه stretchرا برمی داریم و ثابت نگه می داریم ،تا یک مدت زمانی پس از حذف استرچ همچنان
بافت دچار تغییر طول می شود و طول آن زیاد می شود .یا پس از حذف کشش ،تا مدتی به طول اولیه ی خود بر نمی گردد .به دنبال
کشش از طریق این تغییراتی که در بافت اعمال شد (االستیک ،پالستیک ،ویسکواالستیک) این تغییرات بیومکانیکی در بافت نرم اعمال
می شود.
هر بافتی خواص بیومکانیکی خاص خودش را دارد و منحنی ای تحت عنوان stress-strengthدارد که خواص ویسکو االستیک آن را
به خوبی نشان می دهد .به دنبال کشش ،یکی از این تغییرات اتفاق می افتد.
درکشش وقتی می گوییم به دامنه و طول جدید برسیم یعنی تغییرات پالستیک مد نظرمان است .برای کشش ،بیشتر خواص پالستیک
را مدنظر داریم .پس استرچینگ از این طریق می تواند تغییرات بیومکانیکی دهد و انعطاف پذیری و ROMبافت نرم را افزایش دهد.
مکانیزم دیگری که می تواند انعطاف را افزایش دهد ،تغییرات نورال )(neural changeاست که در عضله اتفاق میفتد.
عضالت یک سفتی یا تون زمینه ای) (muscle stiffnessدارند که توسط سنسورهایی که در عضله وجود دارند (تحت عنوان muscle
،spindleدوک های عضالنی یا ) Golgi Tendon Organ (GTOکه نسبت به تغییرات طول ،پوزیشن و تون استاتیک عضله حساس
اند) تنظیم می شود .وقتی بافت تحت کشش قرار می گیرد تون زمینه ای و حساسیت این سنسور ها تغییر می کند و می تواند سفتی
عضله را کاهش دهد.
(Muscle stiffnessسفتی که مثل فنر زیر دست احساس می شود) در صورتی که کاهش یابد ،عضله به راحتی می تواند دچار کشش
یا افزایش طول شود.
❖ البته گفته شده است که افزایش extensibilityبخش غیرانقباضی عضله مهم تر از کاهش سفتی در بافت انقباضی عضله است.
عضله یک بخش contractileو noncontractileدارد که بخش غیر انقباضی آن مانند بقیه ی بافت نرم افزایش extensibility
پیدا می کند یعنی تغییرات بیومکانیکی در آن اتفاق می افتد و بخش انقباضی در اثر اینکه تون عضله کاهش پیدا می کند ،دامنه حرکت
را افزایش می دهد ولی با این حال کفه ی ترازو به سمت افزایش noncontractile extensibilityاست .یعنی stretchبیش از
اینکه stiffnessرا کم کند ،مهم تر از آن تاثیر بیومکانیکی است که ایجاد می کند .استرچ بیشتر در ایجاد تغییرات بیومکانیکال در بافت
های انقباضی و غیرانقباضی عضله موثر است تا اینکه در کاهش stiffnessبخش انقباضی موثر باشد.
تکنیک هایی داریم که stiffnessیا تون زمینه عضله را کم می کند مانند PNFیا .Muscle energy techniquesاما همچنان
تغییرات بیومکانیکی که در بافت های نرم اتفاق می افتد ،موثر تر است .که بافت نرم شامل بافت های غیرعضله و بخش هایی از عضله که
بافت نرم دارد مثل خود عضله یا فاشیایی که عضله را می پوشاند و یا اطراف سارکومرها هستند.
این ها بافت های connective tissueهستند که انقباضی هم نیستند و به طول آن ها هم اضافه می شود .این قسمت از افزایش
طول مهم تر از کاهش سفتی است که به صورت reflexiveاتفاق می افتد اما به هرحال هر دو مکانیزم در افزایش flexibility
و ROMعضالت اثر دارند.
9
Stretchingبعد از cool downاستفاده می شود و دردی که در عضله بعد از تمرین ایجاد می شود را کاهش می دهد.
Stretchingدرعضالت ضعیف میتواند به عضالت کمک کند ولی احتیاج به دقت بیشتری دارد چون stretchingدر تقسیم بندی
تمرینات افزایش دامنه حرکتی و mobilityاست و برای تقویت و افزایش قدرت بکار نمی رود.
تمرینات stretchمی توانند stress, powerو enduranceرا باال ببرد یا مثال می تواند physical functionمثل speed
jumping ،running،walkingرا باال ببرد.
گفته شده است می توان قدرت ،استقامت و تحمل را از طریق افزایش و بهبود رابطه ی طول-تنشن عضله باال برد.
پوزیشنی به نام optimal lengthوجود دارد به معنی بهترین طول برای انقباض عضله .اگر عضله در طولی بیشتر از آن باشد ،میزان
تولید تون و تنشن آن کاهش پیدا می کند و قدرت عضله کم می شود .اگر کمتر باشد ،به دلیل در هم رفتن سارکومرها است که چون
دراین حالت عضله خیلی کوتاه می شود بازدهی خوبی ندارد و که به این حالت active insufficiencyیا passive insufficiency
گفته می شود.
تمرینات کششی می توانند این رابطه طول-تنشن را بهتر کنند .درنتیجه عضله بهتر و با قدرت و استقامت بیشتر کار کند و انقباض دهد.
به همین دلیل وقتی ورزشکاری می خواهد وزنه بزند یک stretchدر عضالتش ایجاد می کند و سپس آن ضربه را می زند.
ازطرفی درساختارهای غیرانقباضی وقتی طول بافت را در stretchزیاد می کنیم ،انرژی پتانسیل در بافت ذخیره می شود .درحقیقت
انرژی در آن می ماند و وقتی فرد می خواهد حرکتی انجام دهد انرژی آزاد می شود و صرف انجام حرکت می شود.
تمرینات پالیومتریک :وقتی فرد می خواهد پرش بلندی کند چندین بار خیز برمی دارد به این هدف که در بافت های پسیو انرژی ذخیره
کند .در بافت های پسیو که اطراف مفصل و عضله وجود دارد ،در اثر کشش انرژی ذخیره می شود .وقتی مثال فرد می خواهد یک ورتیکال
جامپ )(vertical jumpانجام بدهد یا یک دوی سرعت انجام بدهد ،اون لحظه ای که میخواهد استارت بزند ،کششی که قبال انجام
داده و انرژی ای که در بافت های غیر انقباضیش ذخیره شده ،آزاد میشود و باعث میشود پرفورمنس ) (performanceو بازده و میزان
پریدن فرد افزایش پیدا کند .
گفته شده یک ، acute dynamic stretchingکه در حقیقت استرچ در حرکات کنترل شده است ،در دامنه ای است که برای فرد
مقدور است .یعنی برای افزایش دامنه نیست .مثال چندین بار پدال می زند ،یا چندین بار خیز برمی دارد .این تحت عنوان dynamic
stretchاست یعنی مرتبا آن را تکرار می کند و acuteاست ،یعنی لحظه ای است .گفته شده مثال حدود ۹۰ثانیه این را تکرار می کند
و بعد وقتی می خواهد آن حرکت را انجام دهد ،حرکت با performanceبیشتری انجام میشود .
باز به طور مشابه دیده شده که walkingو jumpingبیمار و پرفورمنسشان در اثر این دو مکانیزم بهتر می شود.
وقتی در فردی که مشکل دارد ،بیمار است ،آسیب دارد ،تمرینات کششی انجام می دهید ،االیمنت )(alignmentمریض را بهتر می کنید
.مثال بیمار در اثر کوتاهی عضله ادداکتور ،لَنگِش دارد .وقتی ادداکتورش را آزاد می کنید ،عضالت ادداکتورش را استرچ می دهید ،بیمار
گیت ) (gaitبهتری خواهد داشت.
10
یا مثال عضالت ابداکتورش کوتاه است ،عضالت کافش فاز های گیت را (هیل استرینگ و تویی آف و )...درست ندارد .وقتی شما استرچ
می دهید ،تغییرات بیومکانیکی ایجاد می کنید و االیمنت ) (alignmentبیمار اصالح می شود ،بنابراین پروفورمنس در راه رفتن و...
بهتر می شود.
پس همه این ها مواردی است که نشان می دهد چطور می شود تمرینات استرچینگ ما باعث بهبود پرفورمنس ،در فعالیت های
فانکشنال ) (functionalیا افزایش قدرت یا پاور اندورنس ) (power enduranceیک فرد شود .
البته همه ی این موارد عدم استفاده ی کشش برمی گردد به targetو هدف گذاری ما از کشش؛ ممکن است که بعضی از این موارد را
با احتیاط انجام دهیم .اما به طور کلی این موارد را به عنوان موارد عدم استفاده ذکر کردیم
.1وقتی بونی بالک ) (bone blockداریم .محدودیت استخوانی داریم ،یعنی مفصل کامال فیوز ) (fuseشده است .بنابراین استرچ
کمکی به افزایش دامنه حرکت نمی کند .حاال اینکه از کجا این را بفهمیم بر می گردد به موارد ارزیابی
end feelکه شاید به گوشتان خورده باشد ،همان حس انتهایی است .وقتی عضو را حرکت می دهیم می بینیم که تقه می خورد ،انگار
کامال به یک بالک استخوانی برخورد می کند و اجازه استرچ نمی دهد .بنابراین استفاده اش لزومی ندارد و استفاده نمی کنیم.
دلیل عدم استفاده برای این است که احتمال دارد به بیمار آسیب بزنیم چون می خواهیم به زور باز کنیم ولی مانع استخوانی وجود دارد
و استخوان بافتی نیست که بخواهد تغییراتی که گفتیم در آن ایجاد شود .البته جزء موارد ویسکواالستیک ) (viscoelasticityآورده می
شود ولی چون تغییرات االستیک و پالستیک آن خیلی جزئی است ،ممکن است ناگهان طبق منحنی استرس-استرین (stress_strain
) ،curveدچار failureیا شکست شود .پس چون تغییرات االستیک و پالستیک بافت استخوان خیلی جزئی است ،ما نمی توانیم
تغییرات زیادی در آن ایجاد کنیم و ممکن است به بافت آسیب بزنیم.
.2شکستگی تازه :وقتی استخوان تازه شکسته شده و ما کشش می دهیم ،در واقع اجازه نمی دهیم جوش بخورد .هنوز جوش خوردن
کامل نشده و بنابراین ممکن است آسیب برسانیم.
.3التهاب :وقتی التهاب و عفونت وجود دارد و ناحیه گرم است یا swellingوجود دارد ،نباید کشش انجام دهیم چون ممکن است
آسیب بزنیم .در حقیقت healingو ترمیم دچار اختالل شده ،چه در همان بافت که ما می خواهیم کشش دهیم چه در بافت های
مجاورش .در نتیجه با کشش می توانیم آسیب بزنیم.
.4درد sharpو acuteو تازه در مفصل :هر حرکتی که بخواهیم انجام دهیم به قول معروف جیغ بیمار را درمی آوریم! بیمار دچار
گاردینگ می شود یا دردش بیشتر می شود و آسیب بیشتر می شود.
این ها مواردی هستند که که بعضی هایش را می توان با احتیاط انجام داد در صورتی که الزم باشد.
.5هماتوم ،خونریزی ،یا تروما وجود دارد .بیمار ضربه خورده است ،حاال اگر بخواهیم کشش بدهیم ،ممکن است آسیب را تشدید کنیم.
مثال فوتبالیستی که رباطش آسیب دیده و می خواهد دوباره فوتبال بازی کند ،اگر استرچ بدهد اجازه ترمیم نمی دهد ،یا حتی ممکن
است آسیب را بیشتر کند.
11
مثال پارگیش 1 gradeاست ،بعد ما کشش اضافه و نابجا می دهیم ،یا خود بیمار در اثر بازی کردن این کشش را انجام میدهد ،گرید
آسیبش با یک کشش میشود گرید ۲و آسیب بیشتر می شود تا بشود گرید 3و پارگی کامل راپچر )(ruptureرخ دهد و که در آن صورت
باید حتما جراحی شود.
.6هایپر موبیلیتی ) : (hypermobilityکه گفتیم فی نفسه چیز خوبی نیست ،بنابراین فردی که دچار هایپر موبیلیتی می شود
،استرچ به آن کمکی نمی کند و حتی باعث ایجاد بی ثباتی هم می شود .البته موارد استثناء را هم گفتیم.
.7کوتاهی گاهی به بیمار ثبات می دهد .که در حقیقت جایگزین stabilityنرمال شده است .یعنی این کوتاهی باعث شده ثبات بیمار
افزایش یابد .مثال در بعضی افراد مسن اگر دقت کنید زانو هایشان خم است و انگار نیم خیز راه می روند .ما می گوییم همسترینگ
کوتاه شده و باید استرچ دهیم تا زانوها صاف شود .اما به محض اینکه این کار را می کنیم بیمار زمین می خورد( .پیرمرد زمین می
خورد و هیپش می شکند و مورتالیتی اش باال می رود و بعد شما مدیونش می شوید! ) ):
بنابراین باید دقت کنید که اینجا کوتاهی همسترینگ و خم شدن که چند سال است بیمار با آن زندگی می کند ،یک کوتاهی خوب است
.چرا؟ چون باعث شده که (Center of gravity)COGکمی پایین تر بیاید ،مرکز ثقلش به زمین نزدیک تر شود stability ،باال برود.
پس در حقیقت بیمار با آن کوتاهی اداپته شده ،به آن عادت کرده و با آن زندگی می کند و اینجا اگر بخواهیم استرچ بدهیم ،ثبات را
کم می کنیم .پس در این موارد نباید استرچ دهیم .
.8مورد دیگر این است که خود آن کوتاهی باعث ایجاد یک functionشده است .مثال بیمار قطع نخاع زایعه C5است ،از مهره پنج
گردن دچار قطع نخاع شده و فلکشن انگشتان ندارد .این بیمار به مرور زمان عضالت فلکسورش یک مقدار کوتاه می شوند و انگشتانش
جمع تر می شوند .مخصوصا وقتی اکستنشن مچ انجام می دهد ،به دلیل آن پسیو تنشن که در عضالت اتفاق می افتد ،عضالت
انگشتانش جمع تر می شود (خودتان ببینید وقتی مچ دستتان را عقب می برید ،کمی انگشتانتان جمع تر می شوند (.این بیماران در
سطح C5و C6فلکشن مچ ،فلکشن آرنج و اکستنشن مچ را دارند .یعنی در سطح C7فلکشن انگشتان را ندارند ولی C5و C6را
دارند.
این بیمار با همان اندازه خم بودن انگشتان ،یک گریپ دارد مثال میتواند قاشق را بگیرد یا ویلچرش را هل بدهد .ولی ما به علت کوتاهی
عضالت ،استرچ را ایجاد می کنیم تا عضالت فلکسورش را آزاد کنیم ،ولی بهایش این می شود که فانکشن را از دست می دهد دیگر نمی
تواند چیزی را گریپ کند یا با همان انگشتان نیمه خم چیزی را هل دهد.
.9در مواردی که بیمار osteoporosisیا پوکی استخوان شناخته شده دارد یا احتمال دارد که مثال بیماری روماتیسمی داشته باشد
و چندین سال است داروهای (پرانوزول) استفاده می کند و دچار پوکی استخوان شده است .یا prolong bed restدارد (یعنی
bed restطوالنی داشته است ).و ما احتمال می دهیم دچار پوکی استخوان شده باشد .می دانید که یکی از عوامل حیات استخوان
و استخوان سازی و فعالیت فیبروبالست ها weight bearingاست (برای همین است که در فردی که فضانوردی می رود ،دانسیته
)(densityاستخوانش هنگام بازگشت به زمین کاهش می یابد .بنابراین در کیسی که bed restطوالنی داشته ،احتمال
osteoporosisباید بدهیم ،پس با احتیاط کشش می دهیم.
کال در کیس هایی که سن فرد باالست حواسمان باشد که دست و پایش را نشکنیم.اگر استروئید استفاده میکند باید احتیاط کنیم .گاهی
حتی الزم است بیمار را برای تست پوکی استخوان ارجاع بدهیم.
12
وقتی کشش های شدید به فردی می دهیم که یک شکستگی تازه دارد ،حواسمان باشد که ثبات بین ناحیه شکسته و مفصل کناریش را
حفظ کنیم.
ی
مورد شکستگ تازه هم میتواند در موارد عدم استفاده باشد ،و هم در موارد احتیاط باشد .حواسمان باشد که ممکن است
دوباره شکستگی را باز کنیم .گاهی هم ممکن است که پزشک دستور استرچینگ داده باشد اگرچه هنوز شکستگی تازه دارد
ولی باید استرچینگ را آغاز کنیم چون که بافت سریع دچار کوتاهی می شود .پس باید مراقب باشیم.
بافت های نرم (تاندون و لیگامان و پوست و )...از آنجایی که هر کدام خواص بیومکانیکی خود را دارند ،وقتی طوالنی مدت بی حرکت می
شوند به دنبال بی حرکتی دچار تغییراتی می شوند از جمله تنشال استرس ) (tensile stressیعنی قدرت کشش آنها کاهش می یابد
و در مقابل کشش آسیب پذیر می شوند.
پس ما یک بافتی را که طوالنی مدت بی حرکت بوده ،یک دفعه ای با یک کشش شدید و با سرعت باال کشش نمی دهیم .چون احتمال
آسیب آن بافت زیاد است.
➢ به عنوان مثال ،ما بیماری داشتیم که مفصل PIPانگشتش را جراحی کرده بود و محدودیت فلکشن کانترکچر (flexion
)contractureداشت .فلکشن کانترکچر یعنی انگشتش در فلکشن مانده و اکستند نمی شود .زد پالستی (یک روش جراحی)
کرده بود تا تاندون (FDPعضله ی فلکسور عمقی انگشتان) را آزاد کند .چون یک سال بود انگشتش را حرکت نداده بود ،مفصلش
کوتاه شده بود ،کپسول مفصلش هم قطعا کوتاه بود .یکی از دانشجو ها شروع کرد به حرکات بالستیک (یعنی مرتبا فشار می
داد ،ضربه می زد .جلسه بعد که بیمار آمد ،دامنه حرکتش محدود شده بود .چرا؟ چون در اثر این کشش شدید که بافت هنوز
آمادگیش را نداشته ،دچار التهاب شده .یعنی بافت نرم آسیب دیده بود .وقتی آسیب می بیند ،دوباره پروسه های التهابی تشکیل
می شود و پرولیفرشین ) (proliferationو تکثیر و فورمیشن )(formationاتفاق می افتد و دوباره چسبندگی ایجاد می
شود .به جای اینکه دامنه حرکتی اش بهتر شده باشد ،انگار مفصلش خشک تر شده بود.
به همین دلیل باید استرچمان طوری باشد که باالنس برقرار کنیم .چون در حقیقت تغییرات پالستیک یعنی بافت ها را یک مقدار
آسیب می زنیم .ما به دنبال استرچ یک میکرو فیلر )(micro failureهایی در بافت ایجاد می کنیم .نسبت میکروفیلر ها به پروسه
ی ترمیم به گونه ای زیاد می شود که زمان کافی برای ترمیم وجود نخواهد داشت و آسیب ها بیشتر می شود .بافت به جای تغییر
طول ،دچار پارگی و آسیب می شود.
در چنین مواردی باید چند جلسه ی ابتدایی فشار استرچ را کم کرد تا بافت خود را ترمیم کند و التهاب کمتر شود .سپس فشار
استرچ را بیشتر می کنیم ،اما همچنان استرچ low loadو با intensityکم اعمال می کنیم Progress .استرچ دادن باید تدریجی
باشد .تا از ترومای بافت نرم و muscle sorenessجلوگیری شود .البته اندکی soft tissue traumaو muscle soreness
پس از کشش دادن ،طبیعی است و نشانه ی این است که افزایش طول در بافت رخ داده است.
اما اگر muscle sorenessی که به دنبال کشش در بافت ایجاد می شود ،بیشتر از حد طبیعی باشد و بیشتر از 24ساعت پس از
کشش طول بکشد ،نشانه ی این است که حین کشش ،التهاب ایجاد کرده کرده ایم و آسیبی که زده ایم بیشتر از حد معمول بوده و
بافت های اسکار جدید ،ممانعت حرکت ایجاد کرده اند.
13
در افراد مختلف ،طول بافت ها و میزان انعطاف پذیری متفاوت است .مثال انعطاف پذیری خانم ها بیشتر از آقایان است .مثال میزان
دامنه ای که در حرکت SLRبرای یک خانم انتظار داریم ،برای آقایان نداریم.
همچنین باید توجه کنیم که در افراد مسن ،میزان انعطاف پذیر و دامنه ی حرکت و طول بافت و پروسه ی ترمیم با فرد جوان یا
ورزشکار متفاوت است.
پس باید همه ی این پارامتر ها را طی استرچینگ به عنوان موارد احتیاط در نظر بگیریم.
تهیه کنندگان :رویا خضری_ مهال علی یزدی_ علی ابراهیمی_ زهرا انصاردی راد
14
جلسه ی دوم تمرین درمانی -دکتر رحیمی
وقتی بافتی را می کشیم ،باید alignmentرا رعایت کنیم تا کشش اعمال شده بیشترین اثر را داشته باشد .در حقیقت باید
stretch forceدر جهات مناسب به عضله وارد شود.
stabilization .2
عضلله دو سلر دارد .وقتی برای مثال سلمت پروز یمال عضلله آزاد باشلد و آن را از سلمت دیسلتال بکشلیم ،پروز یمال آن حرکت می
کند و اثر بخشلی کافی را نخواهد داشلت .در کل هر بافتی که به اسلتخوان اتصلال دارد باید از یک سلمت فیکس باشلد و از سلمت دیگر
کشیده شود.
در عضالت دو مفصلی باید حرکت در یک مفصل محدود شود و از مفصل دیگر عضله را کشش دهیم.
در حقیقت به معنای شدت و ب رزی stretch forceای است که به کار زرفته می شود.
در واقع اینجا منظور مدت زمان کشش در یک سیکل کشش است نه در مجموع کشش ها
تعداد دفعات کشش در روز یا در هفته /تعداد جلسات کشش در روز یا در هفته
مود و تایپ کشش :نوع کششی که اعمال می کنیم .از نوع استاتیک ،بالستیک ،سیکلیک و ...استفاده می کنیم
.8درجه نقش بیمار در کشش :
-دستی (منوال) :که توسط دست تراپیست یا خود بیمار انجام می شود.
mechanical -
:self-stretch -که توسط بیمار انجام می شود .و بصورت منوال است که البته می تواند با وسیله کمکی هم انجام شود.
Alignment
زفتیم که باید راستای بدن بیمار مناسب باشد تا راحت باشد
اولویت اول این است که پوزیشن بیمار به شکلی باشد که ما کارمان را درست انجام دهیم و در مرحله بعد راحتی بیمار
برای مثال ما می توانیم در موردی کارمان را در ۲پوزیشلن انجام بدهیم و پوزیشلنی را باید انتخاب کنیم که بیمار در آن راحت تر
اسلت .ازر alignmentخوب بدهیم ثبات بهتری ایجاد می شلود و بر مقدار بیس الین و تنشلن اولیه بافت تاثیر می زذارد.ممکن
ما کم شلود یا بیمار در وضلعیتی قرار بگیرد که تنشلن اسلت پوزیشلنی بدهیم که تنشلن اولیه بافت را کم کند و تاثیر اسلتریین
مقاومتی بر بافت ایجاد شود و مانع از کشش خوب شود.
بنابراین پوزیشلن مناسلب باع می شلود آن تنشلن و تون اولیه که در هر بافتی وجود دارد و از ادامه ی آن کشلش می دهیم ،تغییر
کند .حال ازر alignmentمان خوب باشللد ،این تغییر می تواند تنشللن مفید ایجاد کند .ازر alignmentمان بد باشللد می تواند
تنشن بد بدهد و تاثیر زذاری منفی در اثربخشی استرچ داشته باشد.
2
هملانوورکله در شلللکلل یلپ مشلللاهلده می کنیلد بیملار یلک alignmentمنلاسلللب را دارد کله بلا انجلام یلک Self- •
stretchingدستی اندام خود را می کشد.
فموریس را می کشلد .وقتی عضلله با حفظ یک alignmentمناسلب ،حفظ لوردوز با تو دادن شلکم و خم کردن زانو ،عضلله رکتو
کشلیده می شلود ،عضلله iliopsoasهم کشلیده می شلود ،منتها یون مچ پایش را زرفته در واقع یک عضلله دو مفصللی را رکتو
می کشد).
فموریس کم می در شلکل سلمت راسلت هیپ بیمار یک مقدار فلکس شلده و باع می شلود تنشلن اولیه در عضلله رکتو •
شود پس وقتی مچ پا را می کشد ،می ان کششی که الزم است ایجاد نمی شود.
از طرف دیگر لوردوزش را حفظ نکرده و شلکمش را ول کرده و لگن آن رفته اسلت تیلت قدامی پس سلر پروز یمال عضلله شلل شلده
و کشلش ما موثر نیسلت .یون عضلله به ASISوصلل می شلود و وقتی تیلت قدامی رخ می دهد تنشلن مناسلب در عضلله ایجاد نمی
شود.
3
در تصویر سمت یپ بیمار دستش را باال می برد و شانه را flexمی کند alignment .مناسب دارد و می تواند دامنه را •
کامل کند.
اما در تصویر سمت راست بیمار قوز کرده(کایفوز) و forward head postureپیدا کرده است .در نتیجه پوزیشن •
مناسب ندارد و فلکشنش محدود می شود و تنشن در بعضی عضالت باال می رود و مانع از انجام حرکت کامل و درست
می شود
وقتی بیمار قوز کرده است upward rotationاسکاپوال به خوبی انجام نمی شود و ممکن است greater tubercleهومرو
آکرمیون برخورد کند و مانع از کامل شدن دامنه ی فلکشن شود. به قو
✓ این تمرین بیشتر برای اف ایش دامنه فلکشن است اما حاال در این تمرین اکستنسورهای بازو و دست را استرچ می دهد،
دورسی یا دلتویید خلفی(در انتهای دامنه) مثال التیسیمو
وقتی قوز کنیم به دلیل موانع عضالنی_اسکلتی دامنه کامل نشده و عضله در بیشترین طول خود قرار نخواهد زرفت و کشش موثر
نخواهد بود.
Stabilization
در کشیدن هر بافت نرمی یک قسمت را stabilizeمی کنیم و یک قسمت را می کشیم .ممکن است پروز یمال فیکس شود و
دیستال را بکشیم و یا برعکس.
در manual stretchingازر توسط تراپیست انجام شود معموال به این صورت است که پروز یمال stabilizeمی شود و
دیستال را می کشیم اما برعکس آن را هم داریم و بستگی به خود تراپیست دارد.
در self -stretchingمعموال فرد دیستال را stabilizeمی کند و پروز یمال را می کشد.
است. از دستگاه استفاده نشود (دستی) نوعی منوال استریین اما در حقیقت ازر در سلف استریین
دستی را جدا دانسته است. و سلف استریین اما در اینجا منوال استریین
4
می توانیم از یک وسلیله برای stabilizeکردن در سللف اسلتریین
( نه برای کشللش) اسللتفاده کنیم :از یک شلی سللاکن مثل صللندلی و
یاریوب در ،یا انقباض عضلالتی که در جهت مخالف هسلتند (انقباض
عضله را نگه داریم و کشش ایجاد کنیم) ،ایجاد کشش با دست...،
شلکل روبرو نشلان دهنده ثبات در قسلمت پروز یمال وکشلش در قسلمت
دیستال است که برای کشش ۴سر کاربرد دارد و بیمار بصورت prone
خوابیده و نام دیگر تسلت االی می باشلد و یک دسلت روی باسلن بیمار
است(برای ثبات و جلوزیری از تیلت قدامی)
البته در همین پوزیشلن ،تراپیسلت می تواند روبه روی مریض بشلیند و با شلانه کف پای راسلت را به سلمت شلکم فشلار می دهد و با
کشلیده شلوند.البته می توان زفت که که قسلمت هم عالوه بر ایلیوسلوا پای خودش سلا بیمار را خم می کند تا عضلالت رکتو
کشلیده پای راسلت هم در حالت کشلش قرار می زیرند (یون زانو خم شلده قسلمت تحتانی همسلترین فوقانی عضلالت همسلترین
در پایی که روی ۴پایه اسلت و عضلله نمی شلود) در شلکل سلمت راسلت پا بر روی یهار پایه اسلت و برای کشلش عضلله رکتو
کشلیده می شلود(در این تسلت پایی که روی زمین اسلت البته به علت خم بودن ران بیشلتر قسلمت های پایین رکتو ایلیوسلوا
دیستال فیکس شده و پروز یمال stretchمی شود).
پای دیگر) هم و سلولئو این تسلت بیشلتر برای تسلت کوادریسلسس اسلت ولی برای کشلش عضلالت پشلت سلا (زاسلتروکنمیو
کاربرد دارد که بستگی به هدف زذاری ما برای انجام تست دارد.
شدت کشش:
5
هردو نوع اثربخش اسللت ولی در شللدت کم بیمار راحت تر اسللت یون با نیروی کمتری به بیمار فشللار وارد می شللود .البته زاهی
راحتی بیمار مدنظر ما نیست یون باید تحت فشار زیاد به بیمار استرچ بدهیم و بیمار اذیت می شود.
انقباض ارادی و غیر ارادی در low intensityکمتر اتفا می افتد مثال در SLRازر تحت نیروی زیاد انجام شود ،سنسورها نازهان
رخ می دهد و مانع حرکت می شلوند ولی ازر با نیروی کمتر فشلار وارد کنیم عضلله کمتر منقبض می فعال می شلوند و زاردین
کمک کند. شود و بیمار ریلکس تر می شود و مانع کمتر است و بیمار حتی می تواند به مانور استریین
این حرکت در contractureهای کهنه قابل مشلاهده اسلت که این حرکت با شلدت کم موثرتر اسلت یعنی در شلدت زیاد ممکن
است بعد تمرین بافت آسیب ببیند و دیار درد شود.
:duration
اشلاره به مدت زمان یک یرخه تمرین کشلشلی دارد .ازر در یک جلسله تمرینی بیش از یک یرخه بکار رود به مجموع زمان یرخه
ها total duration of stretchیا ) total elongation timeمجموعه زمان یرخه ها)زفته می شود.
نکته :برای هیچ مدل کشللش زمان مورد توافن نیسللت و یا مثال یه durationیا یه تعداد تکرار یا فرکانس داریم .یعنی توافقی
وجود ندارد که مثال یند ثانیه یک کشش را انجام دهیم ایده آل است.
علت این قضلیه ویژزی های خاص هر بافت و خواص بیومکانیک و ویسلکواالسلتیک آن اسلت که تایم کشلش خاص خود را دارد و در
هر فرد متفاوت است .ولی بوور کلی متوجه خواهیم شد که یگونه و یه زمان کشش را انجام دهیم.
در واقع بلایلد durationرا بلا بقیله پلارامتر هلا مثلل فرکلانس و شلللدت ) (intensityتولابن دهیم مثال ازر در مود اسلللتلاتیلک از
durationطوالنی تر استفاده کنیم ولی در مود cyclicاز durationکوتاه تر استفاده کنیم.
بین durationو intensityوجود دارد .یعنی هریه شلدت بیشلتر duration ،مورد اسلتفاده نکته بسلیارمهم :رابوه معکو
کوتاه تر و بالعکس
البته این رابوه متضاد بین فرکانس و شدت هم برقرار است یعنی هریه شدت بیشتر فرکانس کمتر و بالعکس
هریه contractureکهنه تر ) (chronicباشد نیاز به durationطوالنی تر دارد و هریه هایسوموبیلیتی تازه تر یا کم شدت تر
)(mildباشد نیاز به durationکوتاه تری دارد.
6
اهمیت سرعت کم کشش:
کاهش فعال بودن عضلله که قبال اشلاره شلد که در کشلش های سلریع سلنسلور ها و دوه های عضلالنی فعال می شلوند و عضلله
بصورت رفلکسی منقبض شود و gardingرخ دهد ولی در حرکات آهسته این سنسور ها و دوه های عضالنی فعال نمی شوند.
سرعت stretchیا rateیه اهمیتی دارد؟ (مقایسه اعمال کشش با سرعت زیاد یا اهسته)
کشش اصولی به صورت آرام شبیه low intensityاست activation.عضله را مینیمای می کند.
وقتی سلرعت اعمال کشلش زیاد باشلد ،سلنسلورها به طور نازهانی فعال می شلوند و دوه عضلالنی یا muscle spindleنسلبت به
سرعت زیاد واکنش نشان داده و عضله دیار gardingمی شود یعنی به صورت رفلکسی از نخاع پیام می آید تا عضله دیار انقباض
شود و زارد بگیرد.
وقتی کشلش با سلرعت آهسلته اعمال شلود ،دوه عضلالنی و سلنسلورها فعال نمی شلوند .در نتیجه activation muscleکم شلده
و مانعی در مقابل کشش نخواهیم داشت.
در dip tendon reflexیا stretch reflexوقتی یکشلی به تاندون می زنیم ،در واقع یکش با سلرعت زیاد به تاندون عضلله
تقه می زند .در یک لحظه تاندون کشلیده می شلود و دوه عضلالنی واکنش نشلان می دهد .پیام حرکتی به عضلله وارد شلده و باع
انقباض آن می شود و عضله می پرد و twitchمی دهد.
برای مثال در jaw reflexروی یانه ضلربه می زنیم .ازر عصلب ترژمینال آسلیب دیده باشلد عضلله masseterمنقبض شلده و
دهان بسته می شود.
ازر یکش را آهسلته حتی با نیروی زیاد به تاندون ب نیم یون دوه واکنش نشلان نمی دهد پس اتفاقی نخواهد افتاد .ممکن اسلت
فشار زیاد درد ایجاد کند و سنسورهای درد فعال شده و فرد به همین دلیل خود را منقبض کند.
در سلرعت آهسلته ریسلک injuryکاهش می یابد .زیرا بافت کشلیده شلده معموال ضلعیف اسلت( .به مدت طوالنی بی حرکت بوده
است) بنابراین ازر سریع آنرا بکشیم احتمال آسیب و ( muscle sorenessدرد به دنبال تمرین) وجود دارد.
سلرعت آهسلته اسلترچ ،خواص ویسلکواالسلتیک را تعدیل می کند .بافت ها خواص ویسلکواالسلتیک داشلته و وابسلته به زمان هسلتند.
وقتی یک بافت ویسلکواالسلتیک را سلریع می کشلیم در مرحله اول یک مقامت نشلان می دهد یعنی مانع می شلود اما ازر سلرعت
آهسته باشد بافت نی آهسته آهسته کشیده می شود و آن مقامت را نشان نمی دهد.
فرکانس یا تعداد دفعات stretchعدد خاصلی ندارد ( .)optimal frequencyبه فاکتور هایی مانند عامل اختالل در mobility
مثلل بیملاری شلللکسلللتگی ،کیفیلت و سلللوم ترمیم بلافلت(زود جوش یلا دیرجوش) ،کورونوسلللیتی(کهنله یلا تلازه بودن) ،شلللدت
contractureیا کوتاهی ،سن بیمار،مصرف کورتیکواسروئیدها ،پاسخ به کشش( زارد میگریند یا نه)
7
معموال 5-2جلسله در هفته کشلش اعمال می شلود .مثال یک روز درمیان یا هر روز البته بین کشلش باید اجازه دهیم بافت خودش
را ترمیم کند.یون بافت وارد فاز پالسلتیک شلده و microfailureیا micro ruptureیا آسلیب های کویکی اتفا می افتد تا
طولش اف ایش یابد .پس باید اجازه دهیم درد و sorenessبعد از تمرین به حداقل برسد.
ازر excessive loading frequencyیا فرکانس بارز اری بیش از حد داشته باشیم ممکن آسیب وارده به بافت از ترمیم پیشی
ROMیا محدودیت و فقدان حرکت از آن می شلود .عالمت آن به این صلورت اسلت که loss of بگیرد و باع یک آسلیب ب ر
رنجی از دامنه که می خواهید به دست آورید بیشتر می شود .یعنی در یک جلسه دامنه حرکتی بیمار بهتر می شود و در جلسه بعد
کمتر می شللود .این نشللان می دهد واکنش التهابی سللبب شللده کالژن در بافت همبند بیشللتر سللاخته شللده ،در نتیجه scarو
هایسرتروفی خواهیم داشت و بافت ضخیم و سفت و یسبنده می شود (به جای اینکه طول و alignmentشان اف ایش یابد).
مثل زخمی که قبل از بهبود به آن کشللش اعمال می کنیم در واقع دوباره زخم را باز کرده وپروسلله التهابی ایجاد می شللود تا زخم
جوش بخورد و بافت بتواند alignmentصحیحی پیدا کند.
درنهایت تصلمیم زیری درباره فرکانس به عهده تراپیسلت اسلت .باتوجه به فاکتورهایی مثل نیاز و پاسلخ بیمار به کشلش(.درباره بقیه
پارامترها هم مثل intensity & durationهم این موارد باید رعایت شود).
انواع استرچ:
-1استاتیک
-2سیکلیک یا intermittent
-3بالستیک یا پرتابی
باتوجه به متغیر در زمان هایی آهسته و در زمانی دیگر کشش سریع بهتر است ولی فی نفسه هیچ کدام برتری ندارد.
(به طور اختصللاصللی dynamic stretchingنداریم) هریی ی که در مقابل اسللتاتیک قرار داشللته باشللد داینامیک اسللت مثل
سیکلیک بالستیک و PNFولی به آنها داینامیک نمی زوییم.
8
اسلتاتیک :یک اسلترچ sustainیا ممتد و پایدار اسلت که در یک دوره زمانی اعمال می شلود .درمورد durationآن •
اختالف وجود دارد .از5 rangeثانیه تا 5دقیقه در هر تکرار یه به صلورت منوال یه سللف اسلتریین ،طول می کشلد.
ازر به صلورت مکانیکال باشلد می تواند حتی در یند سلاعت یند روز یا یند هفته اعمال شلود .به عنوان یک روش خوب
اسللتا اما زاهی ما و effectiveبرای flexibilityو ROMپذیرفته شللده اسللتsafe .تر از بالسللتیک اسللتریین
تقریبا نصلف تنشلن تولید safetyنمی خواهیم .محقن ها جدیدا می زویند تنشلن تولید شلده در اسلتاتیک اسلتریین
است .ازر low intensityو continuesو slowو end rangeاز نوع استاتیک اعمال شلده در بالسلتیک اسلتریین
کنیم به نظر می رسللد هیچ اکتیویشللن ،انقباضmuscle guarding ،و هیچ زونه انقباض neuromuscularای در
مقابل استرچ اتفا نمی افتد.
کشلش سلیکلیک یا متناوب یا intermittentکه در end rangeاتفا می افتد (بخش کوتاه عضلله)slow ،و به صلورت کنترل
شلده ،نسلبتا low intensityو short durationاسلت .اعمال می شلود رها می شلود دوباره تکرار می شلود (در یک جلسله) .تنها
در shortو longبودنشلان اسلت و یون ما نمی توانیم بین shortو long با سلیکلیک اسلتریین تفاوتش اسلتاتیک اسلتریین
بودن افتراقی بدیم نمی توانیم استاتیک و سیکلیک را از نظر تعریفی افترا دهیم اما از نظر practicalتفاوت به یشم می آید .ازر
اعمال کنیم اما یند بار پشلت هم ،نمی توان با سیکلیک افترا داد یون زمان و فرکانسشان بگوییم میخواهیم اسلتاتیک اسلتریین
بین ۵تا ۱۰ثانیه می باشلد و بیشلتر از ۱۰ثانیه اسلتاتیک به نیسلت .بعضلی محققان می زویند سلیکل سلیکلیک اسلترینی مشلخ
حسلاب می آید .بین حداقل تکرار ها هم اتفا نظر وجود ندارد .در عمل طبن پاسلخ و نیاز مریض پیش می رویم .زریه شلواهد قوی
ای وجود ندارد ،برخی بر این نظر اند که سیکلیک برای اف ایش flexibilityو ROMموثر تر از استاتیک است.
طی تحقیقاتی که درمورد تفاوت بین ۵تا ۱۰ثانیه یا یک ۵۰ثانیه انجام شلده ،شلواهد مبنی بر این اسلت که 5تا ده ثانیه بهتر اسلت.
دالیل :به علت ۵بار انقباض و اسلتراحت می تواند در بافت به علت حرکت فیبرها زرما تولید شلود و زرما می تواند سلبب شلود بافت
نرم بهتر کشلیده شلود .در کشلش اسلتاتیک به شلر ثابت بودن نیرو ممکن اسلت بعد از یند ثانیه بافت عادت کند (به علت خواص
ویسلکواالسلتیک بافت) و ممکن اسلت در اواخر زمان کشلش ،دیگر تاثیری نداشلته باشلد .برخی محققین هم زفته اند تحمل سلیکلیک
برای بیمار راحت تر است. استریین
(انفجاری ،پرتابی)high intensity ،high velocity ،forceful ، rapid :و به صللورت • بالسللتیک اسللتریین
،intermittentمتناوب(برخالف اسلتاتیک) و short durationاسلت .برای مثال SLRبا سلرعت باال و با نیروی زیاد
کوتاه شده برای عضله همسترین
تحقیقات :اسلتاتیک و بالسلتیک از نظر بهبود flexibilityنتیجه شلان مسلاوی اسلت .بالسلتیک ها هم ترومای بیشلتر ،هم muscle
sorenessبیشلتر ایجاد می کنند .اما زاهی الزم اسلت مثال در ژیمناسلتیک کارها یا دروازه بان ها در فوتبال یا در یک بیمار جوان
آمادزی کافی برای اسلترچ شلدید وجود داشلته باشلد(.تمرینات پالیومتریک :کشلش با سلرعت باال در اول حرکت برای پرش یا دوی
سرعت) .استاتیک در ورزشکار یا بالستیک در بیمار با مشکل زمینه ای جواب نمی دهدا زروه هدف باید متناسب باشد.
9
درمان های پالیومتریک ،کشلش هایی با سلرعت باال در ابتدای آن دارد برای مثال کسلانی که می توانند پرش داشلته باشلند اول از
همه یندین بار خی برمی دارند یا کسللانیکه در دو سللرعت یند بار نیم خی می شللوند وکشللش می دهند بنابراین stretchهای
بلالسلللتیلک دراین موارد کلاربرد دارد املا در افراد مسلللن و یلاکسللللانیکله زنلدزی کم تحرکی دارنلد یلا بیملارانی کله پلاتولوژی
musculoskeletalیا chronic contracturesدارند استفاده نمی شود.
فردی که دیار immobilizationاسلت بافت های بدنش ضلعیف شلده بنابراین مسلتعد این اسلت که به راحتی آسلیب ببیند و از
کشش های بالستیک نباید استفاده کند.
در chronic contracturesیک بافت denseداریم که بخشلی از connective tissueخیلی سلفت شلده اسلت و به آسلانی با
high velocityو high intensityو short duration stretchآزاد نمی شلود بلکه شلکننده تر می شلود و احتمال پارزی
آن باال می رود ،بنابراین در این موارد نباید استفاده کنیم.
فردی که می خواهد یک برنامه self-stretchingپیشللرفته داشللته باشللد یگونه از سللمت static stretchingبه سللمت
ballistic stretchingبیلایلد و یله مراحلی را طی کنلد تلا بله dynamic flexibilityبرسلللد و بلافلت هلا و عضلللالت از حلاللت
passiveبه activeبرسد؟
در ابتدا static stretchingرا شروع می کند که slowو long durationاست و بیشتر در end rangeمی باشد.
و بعد وارد fastمی شود که fast full stretchingو end range stretchingاست که از اقسام بالستیک می شود.
ابتدا در end rangeدر دامنه کوتاه ،حرکات سلریع را انجام می دهیم و بعد ازآن به تدری آن را در کل دامنه انجام می دهیم که
سلخت تر اسلت زیرا نیاز به کنترل بیشلتر دارد و مواردی که باید رعایت شلود سلخت تر اسلت و هریه دامنه کمتر باشلد کنترل حرکت
نسبت به زمانیکه در یک دامنه ب رزتر این حرکت اتفا بیفتد راحت تر است.
Dynamic stretchingحرکات کنترل شلده در سلرتاسلر دامنه حرکتی هر مفصلل تعریف می شلود .که زفتیم درمقابل اسلتاتیک
نمی باشلد زیرا dynamicیک لفظ عمومی اسلت .طبن تعریف باال از این نظر شلبیه به حرکات بالسلتیک می باشلد و بالسلتیک هم
بعضلا در کل دامنه یا در انتها اسلت .فر اینها در این اسلت که load ، dynamic-stretchو سلرعتش کم اسلت ،یعنی در کل
دامنه با loadو intensityکمتر انجام می شود.
Dynamic stretchingها به مرور زمان در برنامه ورزشللکارها نمود پیدا می کند و جایگ ینی به عنوان static stretchingها
ظهور پیدا می کند و بهتراست در برنامه های توانبخشی و تناسب اندام از اینها بیشتر استفاده کنیم.
البته این به این معنا نیست که به جای static stretchingها درمراحل اولیه حتما استفاده شود.
10
بیمار با static stretchمشلکلش برطرف می شلود و بعد می تواند به باشلگاه برود .ازر این مورد را در برنامه ی فی یوتراپی بگذاریم
بیمار برای فعالیت های فانکشنال خود آماده می شود.
:Manual stretchingنیروی خارجی که توسط فی یوتراپیست یا بیمار اعمال می شود نه توسط وسیله خاصی. •
لفظ عمومی دسلتی که اسلتفاده می شلود شلامل همه stretchهایی اسلت که موالعه کردیم که ازر توسلط بیمار یا فی یوتراپیسلت
انجام شود به آن "دستی" می زویند حال میتواند استاتیک cyclic،یا بالستیک باشد.
تحمل از لفظ "دسلتی" برای stretchهای اسلتاتیک کنترل شلده اسلتفاده می شلود که بیمار بتواند تحمل کند وشلدت آن براسلا
بیماراست که بین 15تا 60ثانیه نگه داشته میشود و برای حداقل یندین بار تکرار می شود.
تعیین می ان فرکانس سللیقه ای اسلت .در هر صلورت باالی 15ثانیه را اسلتاتیک می زوییم حتی ازر 100بار هم تکرارشلود یون
long durationبکار می بریم .ولی ازر بگوییم 15ثانیه Short duration ،اسللت و درتعریف آن ،کلمه اسللتاتیک را حذف می
کنیم و cyclic-stretchingرا به جای آن به کار می بریم .پس تعریف اینها به مبنای ما برمی زردد که اسللتاتیک یا dynamic
باشد.
اینکه تکرار دارد به معنای cyclicنیسلت و بسلتگی دارد که durationآنرا ج و تقسلیم بندی longیا shortبدانیم .ولی cyclic
ل وما باید تکرار داشلته باشلد .مثال ممکن اسلت در یک کشلش 5ثانیه ای که short durationاسلت و تنها یک کشلش می باشلد،
cyclicمحسلوب نمی شلود و باید تکرار داشلته باشلد .ولی ازر بگوییم تکرار داشلته باشلد و long durationهم باشلد ج اسلتاتیک
هاسللت که تکرار دارد .پس تکرار در cyclicالزم اسللت ولی در اسللتاتیک ل وما تکرار نداریم .مهم این اسللت در محدوده long
durationباشد.
بوسلیله تراپیسلت بصلورت passiveاعمال می شلود و در فاز های اولیه برنامه stretchingمناسلب تر اسلت .زمانیکه تراپیسلت می
کنلد کله یگونله بیملار بله intensityو durationهلای مختلف پلاسلللخ می دهلد و هم نین زملانیکله بله خواهلد مشلللخ
stabilizationمولوب نیاز داریم برای مثال زمانیکه بیمار جراحی کرده اسلت و میخواهیم cuffاو را بکشلیم ،اوایل بیمار به علت
حتی نمی تواند به آن دسلت ب ند و دوما نمی داند یگونه این کار را انجام دهد و به یه اندازه فشلار بیاورد .بنابراین درد زیاد و تر
شروع کار باید تراپیست senseکند تا بفهمد یه اندازه loadبگذارد.
هنگلامی کله تراپیسلللت بله بیملار stretchمی دهلد بیملار متوجله بهبود حلالش می شلللود و خودش هم کملک می کنلد پس در
self-stretching، manual stretchingرا بله بیملار توصلللیله نمی کنیم وتراپیسلللت نحوه ی انجلام stretchصلللحیم و
stabilizationمناسلللب را به بیمار آموزش می دهد .زمانیکه بیمار کنترل neuromuscularندارد (همان )stabilizationو
نمی توانلد self-stretchرا انجلام دهلد و زملانیکله بیملار کنترل را بلدسلللت آورد از بیملار می خواهیم خودش هم کملک کنلد بله این
صلورت که از او می خواهیم عضلالت سلمت مخالف را منقبض کند در این حین در اثر inhibitationعضلله ی کوتاه شلده شلل می
شود و کشش بهتر اتفا میفتد (هم نین استفاده از تکنیک های PNFو neuromuscularرا نی داریم).
11
: SELF-STRETCHINGتوسط خود فرد انجام می شود وخودش بصورت مستقل stretchها را انجام می دهد. •
در برنامه های تمرینی من ل اسلتفاده می شلود .هم ینین زمانیکه ضلروریسلت بیمار خودش را managementکند و یا مشلکالت
musculoskeletalطوالنی مدت یا disorderهای neuromuscularمانند MSدارد ،استفاده می شود.
مواردی که در manual stretchingزفتیم در اینجا نی کاربرد دارد .در static stretchingبرای 30تا 60ثانیه نشللان داده
شده است که در هر تکرار به عنوان safeترین حالت self-stretchاست.
.1بیمار به شللکل passiveبخش پروز یمال اندام را stabilizeکرده و بخش دیسللتال را می کشللد ،مثل کشللش با
اسلتفاده از کاف که پیش تر زفته شلد .یا حتی برعکس ،یعنی بخش دیسلتال اندام را فیکس کرده و بخش پروز یمال با
اسلتفاده از وزنه کشلیده می شلود .در Self stretchingبیشلتر همین حالت دوم رخ می دهد ،البته از هر دو نوع می
توان استفاده کرد .
.2اسللتفاده از تکنیکهای neuromuscular inhibitionمانند PNFکه در آن از تکنیک های proprioceptive
inhibitionهم اسلللتفلاده می شلللود .در واقع بله مرور زملان انقلدر حیوله PNFزسلللترش یلافتله کله تکنیکهلای
inhibitionهم به آن اضافه شده است .
Self stretching .3می تواند با یک low intensity active stretchingانجام شود که به آن dynamic ROM
هم زفته می شود .در این روش کشش مکررا تکرار می شود ،زمان ان کوتاه است و end rangeمی باشد .که دقیقا
همانند dynamic stretchingمی باشلد .در این روش از عضلله مقابل انقباض می زیریم که این موضلوع کمک می
کند به اینکه inhibitionو زرما ایجاد شللود .پس از این طرین می توانیم Self stretchingرا انجام داده و موجب
اف ایش extensibilityبافت نرم شویم.
در تصلویر بعد زانو به اکسلترنال روتیشلن و ابداکشلن برده می شلود و با این کار ادداکتور ها و اینترنال روتیتور ها کشلیده می شلوند.
این عضلالت یک سلرشلان به لگن اتصلال دارد بنابراین از بخش دیسلتال کشلیده می شلوند .یون روی صلندلی نشلسلته ،لگن ثابت اسلت
و یرخش ندارد بنابراین بخش پروز یمال ثابت است و دیستال کشیده می شود .
12
:Mechanical stretching
این نوع کشلش با اسلتفاده از یک وسلیله اسلت .از وسلیله ای سلاده مثل pulleyو قرقره و( weight cuffکه در آن بیمار دمر
کشلیده می شلود).زرفته تا وسلایل خوابیده و پا از تخت آوی ان می باشلد و ما کاف را به مچ پای او می بندیم در نتیجه همسلترین
پیشرفته ای که orthoticو قابل تنظیم اند مثل ماشین های کشش اتوماتیک و CPMو ...
این نوع کشش معموال از بقیه انواع کشش دارای durationطوالنی می باشد .از 15تا 30دقیقه (زاها کمتر هم می شود) یا 8تا
10سلاعت در هر جلسله یا حتی یند روز ( به شلکلی که فرد فقط برای کارهای شلخصلی و بهداشلت کشلش را باز می کند) طول می
کشللد .مثل زچ های سللریالی ( )serial castsکه در آن اندام تحت کشللش زچ زرفته می شللود و پس از یند روز زچ باز شللده و
کشش جدیدی اعمال شده و دوباره زچ زرفته می شود .این حالت از یند روز تا یند هفته باقی می ماند .
Durationای نوع کشللش به نوع وسللیله ،تحمل بیمار ،علت بیماری ،شللدت بیماری ،حاد یا م من بودن آن ،کهنه بودن آن و...
بستگی دارد.
در شلکل سلمت یپ یک کاف به مچ بیمار بسلته شلده و بیمار عضلله دو سلر را می کشلد و با دسلت راسلت شلانه را فیکس کرده که
عضله از سمت باال کشیده نشود( .درست تر این بود که انگشتان اکستند می بود).
✓ زرما :زرما می تواند extensibilityبافت های انقباضی و غیر انقباضی را اف ایش بدهد .وقتی این اتفا می افتد مقدار
نیروی الزم برای کشش دادن و هم نین مدت زمان آن نی کاهش می باید .
وقتی بافت در حالت ریلکس قرار دارد مقاومت یا muscle guardingاز سوی بیمار در اثر کشش داده می شود.
از کشش جهت زرم کردن یا warm upقبل از ورزش های شدید استفاده می شود .با این حال قبل از خود کشش هم warm
upانجلام می شلللود کله جریلان خون و دملای بلدن را اف ایش می دهلد ،مثال بله بیملار زفتله نرم بلدود یلا دویرخله ثلابلت ب نلد یلا روی
تردمیل بدود و ....
13
هم نین می توان از مدالیته های زرمایی سللوحی مثل هات پک و پارافین و IRیا مدالیته های زرمایی عمقی مثل لی ر و usو
دیاترمی مو کوتاه استفاده کرد .
در مورد استفاده از این مدالیته ها قبل یا حین ورزش هیچ تفاوت یا برتری وجود ندارد.
✓ سلرما :سلرد کردن بافت های طویل شلده بعد از کشلش می تواند ماندزاری طول ایجاد شلده را اف ایش دهد .هم نین می
توانلد muscle sorenessرا کمتر کنلد زیرا کله زردش خون آن نلاحیله را کلاهش داده پس درد و التهلاب بیملار کمتر
می شود.
احتیا :البته سلرما می تواند extensibilityبافت را کمتر کرده و ان را مسلتعد micro traumaحین کشلش کند لذا باید
احتیا شود .
خلاصلللیلت دیگر یخ این اسلللت کله می توانلد تون عضلللالنی را کلاهش دهلد کله ملا می توانیم از این موضلللوع اسلللتفلاده کنیم .در
،pseudomyostatic contractureکوتاهی واقعی نیست بلکه در اثر اختالل در تون عضله رخ می دهد و ما باید تون را کاهش
دهیم ،بنابراین از سرما استفاده می کنیم حتی با وجود اینکه extensibilityبافت کاهش می یابد.
✓ ماسلاژ :از این مکمل جهت ریلکس کردن عضلله اسلتفاده می شلود ،هر یه بتوانیم عضلله را ریلکس تر کنیم ،کشلش بهتر
اتفا می افتد.
✓ بایوفیدبک :در حقیقت یک فیدبک بینایی یا شلنوایی اسلت که ما یا مریض میتوانیم ببینیم .در حقیقت اب اری اسلت که
بیمار یاد می زیرد با تمرین ریلکس کند و muscle tensionاش را کاهش دهد و استرچ بهتر اتفا بیافتد.
joint traction, oscillationنوعی manual distractionهسللتند مفصللل فاصللله می زیرد و درد مریض را inhibitمی
کند .وقتی distractمی کنیم ،زیرنده های مفصل ) (GTOتحریک میشوند و سبب INHIBITATIONمی شود.
برای کاهش اسلساسلم اطراف مفصلل و تعدیل تون مفید اسلت .هم مان با Distractionمی توانیم حرکات pendullarو ریتمیک
انجام دهیم یون باع کمک به ریلکسیشن میشود و برای کشش بهتر است.
.1بیمار را ارزیابی می کنیم تا بدانیم از یه تایپ اسلتریی اسلتفاده کنیم که اثرش بیشلتر شلود .مثال وقتی عضلله مدت زیادی
در طول کوتاه قرار بگیرد ،دیار ضلعف می شلود .مثأل ازر flexion contractureآرن دارد ،عضلله ترایسلسس کوتاه می
شلود و عضلله ی سلمت مقابلش طویل(کشلیده) می شلود .وقتی یک عضلله طوالنی مدت طویل شلود ،دیار ضلعف میشلود.
بنابراین فقط کشلش کافی نیسلت .باید هم مان با کشلش ،کنترل نوروماسلکوالر عضلله آزونیسلت را هم انجام دهیم( .عضلله
آزونیست ،زروه عضالنی است که مقابل عضالت کوتاه شده قرار می زیرند).
عضلله ی آزونیسلت کوتاهی یعنی عضلله ی سلمت مقابل عضلله کوتاه شلده و عضلله ی آنتازونیسلت کوتاهی یعنی عضلله ای
که مستقیما دیار کوتاهی شده است و خودش مانع حرکت است.
14
.2آماده کردن بیمار برای کشش :اول سعی می کنیم با مریض حرف ب نیم و او را توجیه کنیم.
مثأل وقتی در ICUبرای بیمار کرونایی توضلیم می دهیم که این تمرین باع میشلود بهتر نفس بکشلد ،سلعی میکند که آن را با
دقت انجام دهد .برنامه ی روند درمان را برای بیمار توضلیم بدهیم ،مفید اسلت .یا اینکه تعیین کنیم از یه پوزیشلنی یا از یه بالشلی
استفاده کند.
حواسلمان باشلد پروز یمال یا دیسلتال را به صلورت سلفت و محکم stabilizeمی کنیم(.یه دسلتی یا یه با کمک یک وسلیله) البته
اون ناحیه رو نباید ایجاد درد کنیم اما ازر شل stabilizeکنیم ،کششمان موثر نیست.
وقتی میخواهیم کشلش ایجاد کنیم ،آن ناحیه را با قسلمت پهن تر دسلتمان می زیریم تا نیرو توزیع شود و در سوحی ب رزتر نیرو را
لود کنیم .بنابراین بیمار درد کمتری حس می کند تا اینکه با انگشلتان یک فشلار localبدهیم و اذیتش کنیم .می توانیم در جاهای
از پرده یا حوله استفاده کنیم که اذیت نشود. حسا
برای اینکه joint compression forceرا کم کنیم زمانی که بیشلتر محدودیت در خود مفصلل اسلت می وانیم distraction
زرید ۱بدهیم و بعد حرکت را داشلته باشلیم .وقتی که میخواهیم کشلش را کاهش دهیم به صلورت تدریجی فشلار را کم می کنیم.
البته کامأل شل نشود بلکه مقداری باید نگه داشته شود .که بازهم اینها همه برمی زردد به نوع استریی که استفاده می کنیم.
تهیه کنندزان :رویا خضری -نازنین رضایی -مهال علی ی دی -علی ابراهیمی -کیانا لوفی -امیرحسین بهاری-سید محمدصاد
حسینی -پویا علیسور
15