You are on page 1of 29

‫جلسه ی اول تمرین درمانی _ دکتر رحیمی‬

‫در این واحد تمرین درمانی طی دو جلسه به مبحث تمرینات کششی می پردازیم‪.‬‬

‫تعریف ‪:mobility‬‬ ‫▪‬

‫توانایی ساختار ها و سگمان های بدن برای حرکت در دامنه حرکتی را گویند که شامل ‪ ۲‬بخش می باشد‪:‬‬

‫‪ .1‬انعطاف پذیری بافت نرم )‪(soft tissue flexibility‬‬


‫‪ .2‬داشتن سطحی از انقباض عضله یا فانکشن آن شامل قدرت‪ ،‬استقامت(‪ )endurance‬و کنترل‬
‫عصبی_عضالنی(‪ )neuromuscular‬الزامی است تا ‪ mobility‬داشته باشیم‪.‬‬

‫تعریف ‪:stretching‬‬ ‫▪‬

‫در واقع واژه ای عمومی و جنرال است‪.‬توضیح مجموعه ای از مانور های درمانی است که برای افزایش توسعه‬
‫پذیری )‪ (extensibility‬بافت نرم‪ ،‬به قصد افزایش ‪ flexibility‬و ‪ ROM‬انجام می شود‪Stretching .‬بصورت طویل کردن‬
‫ساختارهایی که به شکل تطابقی)‪(adaptive‬کوتاه شده اند‪( ،‬یا به وسیله بیماری دچار کاهش دامنه حرکتی شده اند) طراحی‬
‫شده است‪.‬‬

‫دقت کنید که تمرین های ‪ stretching‬با ‪ ROM‬یکی نیستند‪:‬‬

‫در تمرینات ‪ stretching‬بافت را از دامنه در دسترس و عادی فراتر می بریم و برای افزایش دامنه ی حرکتی طراحی شده اند‪.‬‬
‫ولی تمرینات ‪ ROM‬در همان دامنه ی حرکتی موجود و در دسترس انجام می شوند و برای حفظ تحرک (‪ )Mobility‬طراحی‬
‫شده اند‪.‬‬

‫تعریف ‪: flexibility‬‬ ‫▪‬

‫میزان توانایی ‪ rotate‬کردن مفاصل بصورت نرم )‪ (smooth‬و راحت در دامنه بدون محدودیت و بدون درد را گویند‪.‬‬

‫واژه های ‪ flexibility, ROM, mobility‬بعضا معادل یکدیگر هستند‪ .‬به همین دلیل واژه ی ‪ flexibility‬همانند ‪ mobility‬دو‬
‫بخش است‪:‬‬

‫‪( Passive flexibility .1‬یا ‪ passive ROM‬یا‪:) passive mobility‬‬


‫میزان چرخش مفصل بصورت ‪ passive‬در دامنه حرکتی است که بستگی به ‪ extensibility‬بافت نرم مفصل یا بافت نرم‬
‫اطراف مفصل دارد‪( .‬بافت نرم‪ :‬لیگامان ها‪ ،‬عضله‪ ،‬تاندون‪)...،‬‬
‫‪( Dynamic flexibility .2‬یا ‪ active ROM‬یا ‪:)active mobility‬‬
‫میزان چرخش یا حرکت مفصل بصورت ‪( active‬یعنی در اثر انقباض عضله ی فعال) در دامنه موجود و در دسترس است‪.‬‬
‫‪ Passive flexibility‬همان توسعه پذیری(‪ )extensibility‬بافت نرم است‪ .‬و‪ dynamic flexibility‬همان ‪muscle‬‬
‫‪ contraction‬است که سبب حرکت فعال می شود‪.‬‬

‫تعریف ‪:Hypomobility‬‬ ‫▪‬

‫به معنای کاهش‪ mobility‬است‪.‬‬

‫عواملی که باعث ‪ Hypomobility‬و ایجاد حرکت محدود شده )‪ (restricted motion‬می شوند‪( :‬نیازی به حفظ کردن عوامل‬
‫نیست چون تعداد آن ها زیاد است)‬

‫‪ .1‬بی تحرکی طوالنی )‪(prolonged immobilization‬که دالیل متعدد دارد‪.‬‬

‫دالیل بیرونی‪:‬‬

‫❖ گچ گیری‪ ،‬استفاده از اورتز‪،‬آتل و بریس‪ ،‬ترکشن اسکلتی(مثال شکستگی پا و ران و‪ ،)...‬شکستگی ها ‪(osteotomy ،‬برداشتن‬
‫استخوان یک بخش) ‪ ،‬تروما(آسیب) یا ترمیم بافت نرم ‪،‬که حرکت را محدود می کنند‪.‬‬

‫دالیل داخلی‪:‬‬

‫❖ درد ( ‪ micro trauma‬و ‪ macro trauma‬درد ایجاد می کنند که فرد به علت احساس‪ pain‬دچار بی تحرکی می شود و‬
‫بافت نیاز به استرچ پیدا می کند‪،).‬‬

‫❖ بیماری های تخریب کننده)‪ DJD، (degenerative diseases‬مفصلی (‪ ،)Degenerative Joint Disease‬التهاب‬
‫مفصلی و التهاب مایع درون مفصلی )‪( effusion،(inflammation‬تجمع مایع داخل مفصلی)‪ ،‬بیماری ها و ‪trauma‬‬
‫های مفصل‪ ،‬التهاب های تاندون و عضله و فاسیا (‪،)myositis, tendonitis, fasciitis‬‬

‫❖ مشکالت پوستی‪ ،‬سوختگی‪ ،skin graft ،‬پیوند های پوستی‪ ،‬اسکلرودرما(نوعی بیماری پوستی)‪،‬‬

‫❖ بالک های استخوانی‪ ،‬خار های استخوان‪ ،‬استئوفیت ها )‪ankylose ،(osteophytes‬ها(فیوز شدن مفاصل و مهره ها مانند‬
‫بیماری ‪(surgical fusion ، (ankylosing spondylitis‬فیوز شدن استخوان در جراحی و حذف شدن مفصل‪ ،‬مثال‬
‫درجراحی هالگوس و والگوس انگشتان پا)‪،‬‬

‫❖ اختالل گردشی)‪ ،(vascular disorder‬اختالل و تورم غدد لنفاوی)‪ (peripheral lymphedema‬که سبب بزرگ شدن‬
‫غدد لنفاوی شده و در حرکت اختالل ایجاد می کند‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫❖ عادت های غلط‪ ،‬شیوه زندگی کم تحرک ‪ posture ،‬های غیر قرینه مثال یک طرفه نشستن‪ ،‬وابستگی به تخت یا ویلچر و‬
‫پوزیشن های غلط طوالنی مدت که باعث محدودیت حرکت می شوند ‪.‬‬

‫❖ فلج ها )‪ (paralysis‬و اختالالت تون )‪(tonal abnormalities‬و ‪ ، muscle imbalance‬اختالالت عصبی‪-‬عضالنی‬


‫❖ بیماری های ‪ CNS‬یا ‪: PNS‬دیسفانکشن های‪ CNS‬مثل شل بودن اندام)‪، (flaccidity‬افزایش سفتی یا تون‬
‫عضالت)‪،(spasticity‬عدم تطابق و تغییر پذیری)‪(rigidity‬و دیسفانکشن های‪( PNS‬مثل ضعف ‪ spasm،‬و ‪muscle‬‬
‫‪)guarding‬‬
‫❖ ناهماهنگی بدن در پوزیشن های مختلف )‪(postural malalignment‬که می تواند ارثی یا اکتسابی باشد و حرکت را‬
‫مختل کرده و مستعد کشش باشد‪ .‬مانند اسکولیوز و کیفوز‬

‫‪3‬‬
‫تعریف ‪: contracture‬‬ ‫▪‬

‫به معنای چسبندگی است‪ .‬کوتاهی تطابقی)‪)adaptive shortening‬بافت های نرمی است که اطراف یا روی مفصل ‪cross‬‬
‫کرده اند و باعث ایجاد مقاومت مشخصی در مقابل کشش می شوند که دامنه حرکت را کاهش می دهد‪.‬‬

‫البته در اکثر مواقع‪contracture ،‬را به عنوان فقدان حرکت کامل(عدم حرکت) می گوییم‪ .‬در مقابل آن‪ ،‬اگر مقداری کمی فقدان‬
‫حرکت(به علت کوتاهی تطابقی بافت نرم) داشته باشیم به آن ‪ shortness‬می گوییم‪.‬‬

‫‪tightness‬در واقع همان ‪ shortness‬است که در برنامه های ورزشی و کلینیک‪ ،‬به جای ‪ shortness‬از ‪tightness‬‬
‫استفاده می شود‪ .‬البته ‪ tightness‬بیشتر در عضالت بکار می رود (‪)mild muscle shortening‬‬

‫‪tightness‬اگر سمت فلکشن مفصل باشد به آن ‪flexion contracture‬گفته می شود‪ ،‬و اگر سمت اکستشن مفصل باشد به آن‬
‫‪extension contracture‬گفته می شود‪.‬‬

‫مثال ‪ :‬در مورد مفصل هیپ اگر نتوانیم هیپ را ابداکت کنیم می گوییم ‪ Hip adduction contracture‬اتفاق افتاده است‪ ،‬یعنی‬
‫کوتاهی در عضالت اداکتور است اما فرد نمی تواند ابداکشن هیپ را انجام دهد‪ .‬یا در ‪ flexion contracture‬آرنج‪ ،‬کوتاهی سمت‬
‫فلکشن است اما فرد حرکت اکستنشن را نمی تواند به خوبی انجام دهد‪ .‬و در ‪ extension contracture‬آرنج‪ ،‬کوتاهی سمت‬
‫عضالت و بافت نرم اکستنسور است اما فرد فلکشن را نمی تواند به خوبی انجام دهد‪.‬‬

‫در واقع بر اساس تعریفی که از کوتاهی (‪ )contracture‬کردیم‪ ،‬حال این سوال پیش می آید که ‪ contracture‬شامل چه بافت های‬
‫نرمی می شود (در چه بافت های نرمی‪ ،‬ایجاد می شود؟)‬

‫انواع کوتاهی (‪ )contracture‬وجود دارد‪:‬‬

‫‪ myostatic contracture .1‬یا ‪ :shortness‬کوتاهی در عضله یا تاندون (‪ )musculotendinous unit‬اتفاق می اوفتد‪.‬‬


‫‪ :Pseudomyostatic contracture .2‬در حقیقت عضله کوتاه نمی شود بلکه حالت کوتاهی به خود می گیرد‪ .‬مثال در‬
‫نتیجه ی ‪ ،hypertonicity‬افزایش ‪spasticity‬و ‪ rigidity‬اتفاق می افتد‪ ،‬که در حقیقت به دلیل اشکال در ‪ CNS‬است‪.‬‬
‫مقاومتی در مقابل حرکت اتفاق می اوفتد که حالتی از کوتاهی را نشان می دهد که به دلیل اشکال در سیستم عصبی مرکزی‬
‫است‪ .‬مثال در ضایعه نخاعی ها و ضربه های مغزی می بینیم که این اتفاق می اوفتد‪.‬‬

‫اسپاسم و درد نیز می تواند باعث یک محدودیت و گاردینگ در حرکت و کوتاهی شود که به آن هم پسدومایواستاتیک کانتراکچر‬
‫)‪(shortness‬گفته می شود‪.‬‬

‫این نوع کوتاهی واقعی نیست و اگر مشکل حل شود و کانترکچر برطرف شود‪ ،‬عضله و تاندون طول طبیعی دارند‪.‬‬

‫تونوس ماهیچهای‪ ،‬انقباض خفیف و پیوستهٔ ماهیچه است که نشان دهنده وجود پتانسیل عمل در فیبرهای آن ماهیچه است و در‬
‫ماهیچههای اسکلتی باعث حفظ وضعیت ظاهری بدن میشود و به بازگشت خون به قلب کمک میکند‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫‪Arthrogenic and periarticular .3‬‬

‫اگر اشکال در خود مفصل)‪ (interarticular‬باشد‪ ،‬به آن )‪ Arthrogenic shortness (contracture‬گفته می شود‪.‬‬

‫این اشکال می تواند چسبندگی کپسول مفصلی‪ ،‬تکثیر مایع سینوویال‪ ،‬افیوژن داخل مفصل‪ ،‬اشکال در غضروف‪ ،‬استئوفیت و‪ ...‬باشد که‬
‫باعث محدودیت حرکت در مفصل می شود‪.‬‬

‫یا ممکن است اشکال از‪ connective tissue‬های عبور کننده از مفصل یا چسبنده به مفصل باشد که به آن نیز ‪periarticular‬‬
‫‪ shortness‬گفته می شود‪.‬‬

‫‪Overstretching and hypermobility .4‬‬

‫تمرینات ‪ : stretching‬تمریناتی که بافت را به دامنه ای ورای دامنه محدود می برند‪.‬‬

‫تمرینات ‪ :overstretching‬تمریناتی که بافت را به دامنه ای ورای دامنه ی نرمال و طبیعی می برند‪ .‬یعنی بعد از طی کردن دامنه ی‬
‫محدود‪ ،‬دامنه ی نرمال و طبیعی را نیز طی کرده و از آن فراتر ببریم‪ .‬که در نتیجه باعث یک ‪ hypermobility‬می شود‪.‬‬

‫باید دقت شود که ‪ ،hypermobility‬از این لحاظ که می تواند باعث بی ثباتی شود‪ ،‬چیز خوبی نیست‪.‬‬ ‫•‬

‫در صورتی که ساختار های ثبات دهنده مثل بافت نرم‪ ،‬لیگامان ها یا ‪ dynamic muscular control‬ها (یعنی ساختار های ثبات‬
‫دهنده ی داینامیک که همان عضالت هستند*) مشکل داشته باشند‪ ،‬هایپر موبیلیتی می تواند باعث بی ثباتی شود‪ .‬در نتیجه به دنبال‬
‫درد ایجاد می شود و باعث آسیب به ساختار های اسکلتی_عضالنی خواهد شد‪ .‬پس ‪ overstretching‬را باید با احتیاط انجام داد‪.‬‬

‫_ *عضالت هم حرکت دهنده و هم ثبات دهنده اند‪ .‬مثال اگر عضالت ضعیف باشند‪ ،‬ثبات کاهش می یابد‪.‬‬

‫پس چه زمانی می توان از ‪ overstretching‬استفاده کرد؟‬

‫وقتی فرد سالم است و ساختار های ‪ stabilizer‬مشکلی ندارند و قدرت مناسبی دارد‪ ،‬اما در فعالیت ورزشی خاص مثل ژیمناستیک کار‬
‫می کند یا رزمی کار است و به انعطاف پذیری بیش از حد نیاز دارد ‪ ،‬آنگاه ‪ overstretching‬ایجاد می کنیم چون فرد به آن انعطاف‬
‫پذیری نیاز دارد تا حین ورزش آسیب نبیند‪.‬‬

‫پس به طور کلی در یک فرد عادی یا فردی که دچار مشکل است‪ overstretching ،‬ایجاد نمی کنیم مگر اینکه دلیلی برای آن داشته‬
‫باشیم‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫چه مداخالتی می توانند‪ mobility‬بافت نرم را افزایش دهند؟‬ ‫•‬
‫‪( Stretching .1‬مهم ترین)‬
‫‪ :Neuromuscular Facilitation and inhabitation techniques .2‬این تکنیک ها میتوانند سبب مهار یا تسهیل‬
‫سیستم عصبی_عضالنی شوند و باعث می شوند تنشن و تون عضالنی به صورت رفلکسی* کاهش پیدا کند‪ .‬چون گفتیم که‬
‫افزایش تون عضله از دالیل محدودیت حرکتی است و در کوتاهی(چه واقعی‪،‬چه غیر واقعی)‪ ،‬یک مقدار تون عضله باال می رود‪.‬‬

‫*به صورت رفلکسی یعنی پیام به نخاع برده شده و از نخاع بدون ارسال به مغز پاسخ داده می شود و باعث کاهش تون عضالنی می‬
‫شود‪.‬‬

‫پس به طور کلی تکنیک هایی هستند که سیستم عصبی_عضالنی را تسهیل یا مهار می کنند و به صورت رفلکسی باعث کاهش تنشن‬
‫در عضالت کوتاه شده قبل یا حین ‪ stretch‬می شوند‪ .‬مانند تمرینات ‪.)Proprioceptive neuromuscular facilitation(PNF‬‬

‫تمریناتی از ‪ PNF‬که باعث کاهش تون می شوند‪ ،‬عناوین مختلفی دارند از جمله‪:‬‬

‫‪PNF stretching,‬‬
‫‪active inhibition,‬‬
‫‪active stretching,‬‬
‫‪or facilitated stretching.‬‬

‫‪➢ Types of PNF Stretching Techniques:‬‬


‫)‪• Hold-relax (HR) or contract-relax (CR‬‬
‫)‪• Agonist contraction (AC‬‬
‫)‪• Hold-relax with agonist contraction (HR-AC‬‬

‫همه ی این ها در واقع تکنیک هایی از‪ PNF‬هستند که برای افزایش دامنه حرکتی با نگاه کاهش تنشن عضله به کار برده می شود‪.‬‬

‫‪Muscle Energy Techniques (MET) .3‬‬

‫این تکنیک خیلی مفید است ‪.‬در حقیقت از تکنیک های‪( neuromuscular inhabitation‬مهارکننده ی عصبی_عضالنی) است‬
‫که به آن ‪ postisometric relaxation‬نیز گفته می شود‪.‬‬

‫در تمرینات ‪ PNF‬هم‪ MET ،‬داریم‪ .‬یعنی ‪ MET‬یکی از تکنیک های ‪ PNF‬است اما ‪ MET‬نامیده نمی شود و عنوان دیگری دارد‪ .‬به‬
‫آن ‪ agonist contraction‬می گوییم‪.‬‬

‫پس این ها تکنیک های نوروماسکوالری هستند که می توانند با کاهش تنشن در عضله‪ ،‬به بهبود ‪ mobility‬بافت نرم کمک کنند‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫‪Joint and Soft Tissue Mobilization/Manipulation, Neural Tissue Mobilization .4‬‬

‫در واقع یک سری تکنیک ‪ soft tissue mobilization‬داریم که باعث افزایش تحرک مفصل می شوند که همان موبیلزیشن و‬
‫گالیدینگ و دیسترکشن و ‪...‬هستند‪ .‬تکنیک هایی که موبیلیزیشن بافت نرم را ایجاد می کنند مثل ماساژ ‪ myofascial release ،‬یا‬
‫تکنیک هایی که برای آزاد ساختن ‪ trigger‬ها استفاده می شوند‪.‬‬

‫‪ :Manipulation‬تکنیکی است که هم برای بافت نرم و هم مفاصل استفاده می شود که در ترم های آینده می خوانیم‪.‬‬

‫همانطور که در تصویر مشاهده می کنید‪ ،‬عضالت پکتورالیس ماژور فرد کوتاهی دارد و تراپیست با تکنیک های ‪ PNF‬خصوصا‪hold-‬‬
‫‪relax‬با اعمال مقاومت‪ ،‬از عضالت آگونیست (پکتورالیس ماژور) انقباض می گیرد‪.‬‬

‫در شکل سمت چپ در دامنه ی محدود‪ ،‬تراپیست به سمت عقب بر آرنج بیمار مقاومت اعمال می کند و از بیمار می خواهد به سمت‬
‫مخالف(جلو) نیرو وارد کند و این گونه از پکتورالیس ماژور انقباض می گیرد‪ .‬این انقباض را ‪ 10‬ثانیه نگه می دارد‪ .‬انقباض نباید ماکزیمم‬
‫باشد بلکه ‪ ۲۰‬تا ‪ ۴۰‬درصد حداکثر انقباض را می گیریم‪.‬‬

‫سپس از بیمار می خواهیم به آرامی عضالتش را شل کند و خودش دستش را عقب تر ببرد (به دامنه ی جدید که ‪ 10‬تا ‪ 20‬درجه‬
‫عقب تر از دامنه ی قبلی است‪ ،‬ببرد‪ ).‬همچینین تراپیست به صورت ‪ passive‬کمک می کند‪.‬‬

‫حاال که دامنه اضافه شد دوباره از عضله انقباض می گیریم‪.‬‬

‫این اتفاق باعث می شود که عضله پکتورالیس ماژور وقتی بعد از انقباض می خواهد شل کند‪ ،‬به صورت رفلکسی شل شود‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫اگر ‪ stretch‬را به صورت دائم نگه داریم‪ ،‬به دلیل اینکه ‪ muscle spindle‬ها یا ‪ GTO‬ها (سنسور های عضله) واکنش نشان می‬
‫دهند‪ ،‬عضله دائما در انقباض می ماند و ‪ )shortness(Pseudomyostatic contracture‬رخ می داد و دیگر بافت به دامنه ی‬
‫جدید و بیشتر نمی رفت‪.‬‬

‫اما تکنیک ‪ hold-relax‬باعث می شود تون عضله به صورت رفلکسی کاهش پیدا کند و به دامنه ی جدید برود‪.‬‬

‫موارد ‪( indication‬کاربرد)‪:stretching‬‬

‫)‪Stretching‬را دسته بندی می کنیم و مشاهده می کنیم که در کجا استفاده می شود‪(.‬‬

‫اصلی ترین کاربرد آن در محدودیت‪ ROM‬است که به علت کاهش ‪ extensibility‬در ‪tissue soft‬اتفاق می افتد‪.‬‬ ‫•‬
‫‪ Extensibility‬بافت نرم در اثر چسبنگی های ‪ adhesion‬و کانترکچرها و ساختارهای ‪( scar‬گوشت اضافه) کاهش می یابد‬
‫و به دنبال آن‪ ROM ،‬محدود می شود‪.‬‬

‫برای رفع محدودیت در ‪ ROM‬از ‪ Stretching‬استفاده می کنیم‪.‬‬

‫‪Deformity‬ها نیز می توانند محدودیت ایجاد کنند‪ .‬و برای رفع آن از استرچینگ استفاده می کنیم‪.‬‬ ‫•‬
‫‪stretching‬موجب‬ ‫زمانیکه عضله ضعیف باشد و بافت سمت مقابل آن کوتاه باشد می تواند محدودیت‪ ROM‬ایجاد کند‪.‬‬ ‫•‬
‫بهبود قدرت عضالت بصورت غیرمستقیم می شود‪ .‬در ورزش و فیتنس از تمرینات ‪stretching‬استفاده می کنیم تا آسیب‬
‫های سیستم اسکلتی‪-‬عضالنی را کم کنیم و انعطاف پذیری را باال ببریم‪.‬‬

‫موارد ‪ stretching‬صرفا برای درمان بکار نمی رود و گاهی برای پیشگیری نیز استفاده می شود‪.‬‬

‫در تمرینات شدید هم از ‪ stretching‬برای گرم کردن )‪ (warm-up‬و بعد از آن برای سرد کردن(‪coo (down‬استفاده می کنیم‪.‬‬

‫چه مکانیزم هایی باعث افزایش ‪ flexibility‬می شود؟‬

‫کشش)‪ ،(stretch‬بیومکانیک بافت را تغییر می دهد یعنی تغییرات بیومکانیکال در بافت ایجاد می کند و این باعث افزایش انعطاف می‬
‫شود‪ .‬همچنین طول و ‪ extensibility‬بافت های انقباضی ‪ contractile‬و هم بافت های ‪ noncontractile‬افزایش می دهد‪.‬‬

‫بافت های ‪، connective tissues‬لیگامان ‪،‬تاندون و کپسول خواص و ساختار مختص به خود را دارد‪ ،‬بنابراین نسبت به بی حرکتی‬
‫پاسخ متفاوت و مختص به خودش را دارد‪ .‬پس کشش برای هر بافت تکنیک‪ ،‬شدت و زمان خودش را دارد و تغییرات به خصوصی در آن‬
‫بافت نرم ایجاد می کند که از این طریق باعث افزایش ‪ extensibility‬و انعطاف پذیری آن می شود‪.‬‬

‫‪ Stretching‬می تواند باعث ایجاد تغییرات االستیک‪ ،‬پالستیک و ویسکواالستیک شود‪.‬‬

‫‪ :Elastic deformity‬وقتی بافت در اثر کشش دچار تغییرات االستیک می شود‪ ،‬پس از کشش بافت دوباره به طول اولیه خود بر میگردد‪.‬‬

‫‪ :Plastic deformity‬نوعی تغییر برگشت ناپذیر است‪ .‬یعنی پس از کشش‪ ،‬بافت به طول اولیه ی خود برنمی گردد‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫ویسکو االستیک ‪ :‬این تغییرات وابسه به زمان است یعنی همان تغییرات االستیک و پالستیک است که در طول زمان ایجاد می شود‪ .‬مثال‬
‫وقتی بافتی را می کشیم‪ ،‬پس از اینکه ‪ stretch‬را برمی داریم و ثابت نگه می داریم‪ ،‬تا یک مدت زمانی پس از حذف استرچ همچنان‬
‫بافت دچار تغییر طول می شود و طول آن زیاد می شود‪ .‬یا پس از حذف کشش‪ ،‬تا مدتی به طول اولیه ی خود بر نمی گردد‪ .‬به دنبال‬
‫کشش از طریق این تغییراتی که در بافت اعمال شد (االستیک ‪،‬پالستیک ‪،‬ویسکواالستیک) این تغییرات بیومکانیکی در بافت نرم اعمال‬
‫می شود‪.‬‬

‫هر بافتی خواص بیومکانیکی خاص خودش را دارد و منحنی ای تحت عنوان ‪ stress-strength‬دارد که خواص ویسکو االستیک آن را‬
‫به خوبی نشان می دهد‪ .‬به دنبال کشش‪ ،‬یکی از این تغییرات اتفاق می افتد‪.‬‬

‫درکشش وقتی می گوییم به دامنه و طول جدید برسیم یعنی تغییرات پالستیک مد نظرمان است‪ .‬برای کشش‪ ،‬بیشتر خواص پالستیک‬
‫را مدنظر داریم‪ .‬پس استرچینگ از این طریق می تواند تغییرات بیومکانیکی دهد و انعطاف پذیری و ‪ ROM‬بافت نرم را افزایش دهد‪.‬‬

‫مکانیزم دیگری که می تواند انعطاف را افزایش دهد‪ ،‬تغییرات نورال )‪(neural change‬است که در عضله اتفاق میفتد‪.‬‬

‫عضالت یک سفتی یا تون زمینه ای)‪ (muscle stiffness‬دارند که توسط سنسورهایی که در عضله وجود دارند (تحت عنوان ‪muscle‬‬
‫‪ ،spindle‬دوک های عضالنی یا )‪ Golgi Tendon Organ (GTO‬که نسبت به تغییرات طول‪ ،‬پوزیشن و تون استاتیک عضله حساس‬
‫اند) تنظیم می شود‪ .‬وقتی بافت تحت کشش قرار می گیرد تون زمینه ای و حساسیت این سنسور ها تغییر می کند و می تواند سفتی‬
‫عضله را کاهش دهد‪.‬‬

‫‪(Muscle stiffness‬سفتی که مثل فنر زیر دست احساس می شود) در صورتی که کاهش یابد‪ ،‬عضله به راحتی می تواند دچار کشش‬
‫یا افزایش طول شود‪.‬‬

‫مکانیزم دیگر‪ ،‬تغییرات تون است‪.‬‬

‫❖ البته گفته شده است که افزایش ‪ extensibility‬بخش غیرانقباضی عضله مهم تر از کاهش سفتی در بافت انقباضی عضله است‪.‬‬

‫عضله یک بخش ‪ contractile‬و ‪ noncontractile‬دارد که بخش غیر انقباضی آن مانند بقیه ی بافت نرم افزایش ‪extensibility‬‬
‫پیدا می کند یعنی تغییرات بیومکانیکی در آن اتفاق می افتد و بخش انقباضی در اثر اینکه تون عضله کاهش پیدا می کند‪ ،‬دامنه حرکت‬
‫را افزایش می دهد ولی با این حال کفه ی ترازو به سمت افزایش ‪ noncontractile extensibility‬است‪ .‬یعنی ‪ stretch‬بیش از‬
‫اینکه ‪ stiffness‬را کم کند ‪،‬مهم تر از آن تاثیر بیومکانیکی است که ایجاد می کند‪ .‬استرچ بیشتر در ایجاد تغییرات بیومکانیکال در بافت‬
‫های انقباضی و غیرانقباضی عضله موثر است تا اینکه در کاهش ‪ stiffness‬بخش انقباضی موثر باشد‪.‬‬

‫تکنیک هایی داریم که ‪ stiffness‬یا تون زمینه عضله را کم می کند مانند ‪ PNF‬یا ‪ .Muscle energy techniques‬اما همچنان‬
‫تغییرات بیومکانیکی که در بافت های نرم اتفاق می افتد‪ ،‬موثر تر است‪ .‬که بافت نرم شامل بافت های غیرعضله و بخش هایی از عضله که‬
‫بافت نرم دارد مثل خود عضله یا فاشیایی که عضله را می پوشاند و یا اطراف سارکومرها هستند‪.‬‬

‫این ها بافت های ‪ connective tissue‬هستند که انقباضی هم نیستند و به طول آن ها هم اضافه می شود‪ .‬این قسمت از افزایش‬
‫طول مهم تر از کاهش سفتی است که به صورت‪ reflexive‬اتفاق می افتد اما به هرحال هر دو مکانیزم در افزایش ‪flexibility‬‬
‫و ‪ROM‬عضالت اثر دارند‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫‪ Stretching‬بعد از ‪ cool down‬استفاده می شود و دردی که در عضله بعد از تمرین ایجاد می شود را کاهش می دهد‪.‬‬

‫‪Stretching‬درعضالت ضعیف میتواند به عضالت کمک کند ولی احتیاج به دقت بیشتری دارد چون ‪ stretching‬در تقسیم بندی‬
‫تمرینات افزایش دامنه حرکتی و ‪ mobility‬است و برای تقویت و افزایش قدرت بکار نمی رود‪.‬‬

‫تمرینات ‪ stretch‬می توانند ‪ stress, power‬و ‪ endurance‬را باال ببرد یا مثال می تواند ‪ physical function‬مثل ‪speed‬‬
‫‪ jumping ،running،walking‬را باال ببرد‪.‬‬

‫گفته شده است می توان قدرت‪ ،‬استقامت و تحمل را از طریق افزایش و بهبود رابطه ی طول‪-‬تنشن عضله باال برد‪.‬‬

‫پوزیشنی به نام ‪ optimal length‬وجود دارد به معنی بهترین طول برای انقباض عضله‪ .‬اگر عضله در طولی بیشتر از آن باشد‪ ،‬میزان‬
‫تولید تون و تنشن آن کاهش پیدا می کند و قدرت عضله کم می شود‪ .‬اگر کمتر باشد‪ ،‬به دلیل در هم رفتن سارکومرها است که چون‬
‫دراین حالت عضله خیلی کوتاه می شود بازدهی خوبی ندارد و که به این حالت ‪ active insufficiency‬یا ‪passive insufficiency‬‬
‫گفته می شود‪.‬‬

‫تمرینات کششی می توانند این رابطه طول‪-‬تنشن را بهتر کنند‪ .‬درنتیجه عضله بهتر و با قدرت و استقامت بیشتر کار کند و انقباض دهد‪.‬‬
‫به همین دلیل وقتی ورزشکاری می خواهد وزنه بزند یک ‪ stretch‬در عضالتش ایجاد می کند و سپس آن ضربه را می زند‪.‬‬

‫ازطرفی درساختارهای غیرانقباضی وقتی طول بافت را در ‪ stretch‬زیاد می کنیم‪ ،‬انرژی پتانسیل در بافت ذخیره می شود‪ .‬درحقیقت‬
‫انرژی در آن می ماند و وقتی فرد می خواهد حرکتی انجام دهد انرژی آزاد می شود و صرف انجام حرکت می شود‪.‬‬

‫تمرینات پالیومتریک ‪ :‬وقتی فرد می خواهد پرش بلندی کند چندین بار خیز برمی دارد به این هدف که در بافت های پسیو انرژی ذخیره‬
‫کند‪ .‬در بافت های پسیو که اطراف مفصل و عضله وجود دارد‪ ،‬در اثر کشش انرژی ذخیره می شود‪ .‬وقتی مثال فرد می خواهد یک ورتیکال‬
‫جامپ )‪(vertical jump‬انجام بدهد یا یک دوی سرعت انجام بدهد ‪ ،‬اون لحظه ای که میخواهد استارت بزند‪ ،‬کششی که قبال انجام‬
‫داده و انرژی ای که در بافت های غیر انقباضیش ذخیره شده ‪،‬آزاد میشود و باعث میشود پرفورمنس )‪ (performance‬و بازده و میزان‬
‫پریدن فرد افزایش پیدا کند ‪.‬‬

‫گفته شده یک ‪ ، acute dynamic stretching‬که در حقیقت استرچ در حرکات کنترل شده است ‪ ،‬در دامنه ای است که برای فرد‬
‫مقدور است ‪.‬یعنی برای افزایش دامنه نیست‪ .‬مثال چندین بار پدال می زند ‪ ،‬یا چندین بار خیز برمی دارد‪ .‬این تحت عنوان ‪dynamic‬‬
‫‪stretch‬است یعنی مرتبا آن را تکرار می کند و‪ acute‬است‪ ،‬یعنی لحظه ای است ‪ .‬گفته شده مثال حدود ‪ ۹۰‬ثانیه این را تکرار می کند‬
‫و بعد وقتی می خواهد آن حرکت را انجام دهد‪ ،‬حرکت با ‪ performance‬بیشتری انجام میشود ‪.‬‬

‫برای این موارد ‪ ۲‬مکانیزم ذکر کردیم‪.‬‬

‫باز به طور مشابه دیده شده که ‪ walking‬و ‪ jumping‬بیمار و پرفورمنسشان در اثر این دو مکانیزم بهتر می شود‪.‬‬

‫وقتی در فردی که مشکل دارد‪ ،‬بیمار است‪ ،‬آسیب دارد‪ ،‬تمرینات کششی انجام می دهید‪ ،‬االیمنت )‪(alignment‬مریض را بهتر می کنید‬
‫‪ .‬مثال بیمار در اثر کوتاهی عضله ادداکتور‪ ،‬لَنگِش دارد‪ .‬وقتی ادداکتورش را آزاد می کنید‪ ،‬عضالت ادداکتورش را استرچ می دهید‪ ،‬بیمار‬
‫گیت )‪ (gait‬بهتری خواهد داشت‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫یا مثال عضالت ابداکتورش کوتاه است ‪،‬عضالت کافش فاز های گیت را (هیل استرینگ و تویی آف و ‪ )...‬درست ندارد‪ .‬وقتی شما استرچ‬
‫می دهید ‪ ،‬تغییرات بیومکانیکی ایجاد می کنید و االیمنت )‪ (alignment‬بیمار اصالح می شود‪ ،‬بنابراین پروفورمنس در راه رفتن و‪...‬‬
‫بهتر می شود‪.‬‬

‫پس همه این ها مواردی است که نشان می دهد چطور می شود تمرینات استرچینگ ما باعث بهبود پرفورمنس‪ ،‬در فعالیت های‬
‫فانکشنال )‪ (functional‬یا افزایش قدرت یا پاور اندورنس )‪ (power endurance‬یک فرد شود ‪.‬‬

‫موارد عدم استفاده کشش‪:‬‬ ‫▪‬

‫البته همه ی این موارد عدم استفاده ی کشش برمی گردد به ‪ target‬و هدف گذاری ما از کشش؛ ممکن است که بعضی از این موارد را‬
‫با احتیاط انجام دهیم‪ .‬اما به طور کلی این موارد را به عنوان موارد عدم استفاده ذکر کردیم‬

‫‪ .1‬وقتی بونی بالک )‪ (bone block‬داریم‪ .‬محدودیت استخوانی داریم ‪ ،‬یعنی مفصل کامال فیوز )‪ (fuse‬شده است‪ .‬بنابراین استرچ‬
‫کمکی به افزایش دامنه حرکت نمی کند ‪ .‬حاال اینکه از کجا این را بفهمیم بر می گردد به موارد ارزیابی‬

‫‪end feel‬که شاید به گوشتان خورده باشد‪ ،‬همان حس انتهایی است‪ .‬وقتی عضو را حرکت می دهیم می بینیم که تقه می خورد ‪ ،‬انگار‬
‫کامال به یک بالک استخوانی برخورد می کند و اجازه استرچ نمی دهد‪ .‬بنابراین استفاده اش لزومی ندارد و استفاده نمی کنیم‪.‬‬

‫دلیل عدم استفاده برای این است که احتمال دارد به بیمار آسیب بزنیم چون می خواهیم به زور باز کنیم ولی مانع استخوانی وجود دارد‬
‫و استخوان بافتی نیست که بخواهد تغییراتی که گفتیم در آن ایجاد شود‪ .‬البته جزء موارد ویسکواالستیک )‪ (viscoelasticity‬آورده می‬
‫شود ولی چون تغییرات االستیک و پالستیک آن خیلی جزئی است‪ ،‬ممکن است ناگهان طبق منحنی استرس‪-‬استرین ‪(stress_strain‬‬
‫)‪ ،curve‬دچار ‪ failure‬یا شکست شود‪ .‬پس چون تغییرات االستیک و پالستیک بافت استخوان خیلی جزئی است‪ ،‬ما نمی توانیم‬
‫تغییرات زیادی در آن ایجاد کنیم و ممکن است به بافت آسیب بزنیم‪.‬‬

‫‪ .2‬شکستگی تازه‪ :‬وقتی استخوان تازه شکسته شده و ما کشش می دهیم‪ ،‬در واقع اجازه نمی دهیم جوش بخورد‪ .‬هنوز جوش خوردن‬
‫کامل نشده و بنابراین ممکن است آسیب برسانیم‪.‬‬

‫‪ .3‬التهاب‪ :‬وقتی التهاب و عفونت وجود دارد و ناحیه گرم است یا ‪ swelling‬وجود دارد‪ ،‬نباید کشش انجام دهیم چون ممکن است‬
‫آسیب بزنیم‪ .‬در حقیقت ‪ healing‬و ترمیم دچار اختالل شده ‪ ،‬چه در همان بافت که ما می خواهیم کشش دهیم چه در بافت های‬
‫مجاورش‪ .‬در نتیجه با کشش می توانیم آسیب بزنیم‪.‬‬
‫‪ .4‬درد ‪sharp‬و ‪ acute‬و تازه در مفصل‪ :‬هر حرکتی که بخواهیم انجام دهیم به قول معروف جیغ بیمار را درمی آوریم! بیمار دچار‬
‫گاردینگ می شود یا دردش بیشتر می شود و آسیب بیشتر می شود‪.‬‬

‫این ها مواردی هستند که که بعضی هایش را می توان با احتیاط انجام داد در صورتی که الزم باشد‪.‬‬

‫‪ .5‬هماتوم‪ ،‬خونریزی‪ ،‬یا تروما وجود دارد‪ .‬بیمار ضربه خورده است ‪ ،‬حاال اگر بخواهیم کشش بدهیم ‪،‬ممکن است آسیب را تشدید کنیم‪.‬‬

‫مثال فوتبالیستی که رباطش آسیب دیده و می خواهد دوباره فوتبال بازی کند‪ ،‬اگر استرچ بدهد اجازه ترمیم نمی دهد‪ ،‬یا حتی ممکن‬
‫است آسیب را بیشتر کند‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫مثال پارگیش ‪ 1 grade‬است‪ ،‬بعد ما کشش اضافه و نابجا می دهیم‪ ،‬یا خود بیمار در اثر بازی کردن این کشش را انجام میدهد ‪ ،‬گرید‬
‫آسیبش با یک کشش میشود گرید ‪ ۲‬و آسیب بیشتر می شود تا بشود گرید ‪3‬و پارگی کامل راپچر )‪(rupture‬رخ دهد و که در آن صورت‬
‫باید حتما جراحی شود‪.‬‬

‫‪ .6‬هایپر موبیلیتی )‪ : (hypermobility‬که گفتیم فی نفسه چیز خوبی نیست‪ ،‬بنابراین فردی که دچار هایپر موبیلیتی می شود‬
‫‪،‬استرچ به آن کمکی نمی کند و حتی باعث ایجاد بی ثباتی هم می شود‪ .‬البته موارد استثناء را هم گفتیم‪.‬‬
‫‪ .7‬کوتاهی گاهی به بیمار ثبات می دهد‪ .‬که در حقیقت جایگزین ‪ stability‬نرمال شده است‪ .‬یعنی این کوتاهی باعث شده ثبات بیمار‬
‫افزایش یابد‪ .‬مثال در بعضی افراد مسن اگر دقت کنید زانو هایشان خم است و انگار نیم خیز راه می روند‪ .‬ما می گوییم همسترینگ‬
‫کوتاه شده و باید استرچ دهیم تا زانوها صاف شود‪ .‬اما به محض اینکه این کار را می کنیم بیمار زمین می خورد‪( .‬پیرمرد زمین می‬
‫خورد و هیپش می شکند و مورتالیتی اش باال می رود و بعد شما مدیونش می شوید! ‪) ):‬‬

‫بنابراین باید دقت کنید که اینجا کوتاهی همسترینگ و خم شدن که چند سال است بیمار با آن زندگی می کند‪ ،‬یک کوتاهی خوب است‬
‫‪ .‬چرا؟ چون باعث شده که ‪(Center of gravity)COG‬کمی پایین تر بیاید‪ ،‬مرکز ثقلش به زمین نزدیک تر شود ‪ stability ،‬باال برود‪.‬‬
‫پس در حقیقت بیمار با آن کوتاهی اداپته شده ‪ ،‬به آن عادت کرده و با آن زندگی می کند و اینجا اگر بخواهیم استرچ بدهیم ‪ ،‬ثبات را‬
‫کم می کنیم ‪ .‬پس در این موارد نباید استرچ دهیم ‪.‬‬

‫‪ .8‬مورد دیگر این است که خود آن کوتاهی باعث ایجاد یک ‪ function‬شده است‪ .‬مثال بیمار قطع نخاع زایعه ‪ C5‬است ‪ ،‬از مهره پنج‬
‫گردن دچار قطع نخاع شده و فلکشن انگشتان ندارد‪ .‬این بیمار به مرور زمان عضالت فلکسورش یک مقدار کوتاه می شوند و انگشتانش‬
‫جمع تر می شوند‪ .‬مخصوصا وقتی اکستنشن مچ انجام می دهد‪ ،‬به دلیل آن پسیو تنشن که در عضالت اتفاق می افتد ‪ ،‬عضالت‬
‫انگشتانش جمع تر می شود (خودتان ببینید وقتی مچ دستتان را عقب می برید‪ ،‬کمی انگشتانتان جمع تر می شوند‪ (.‬این بیماران در‬
‫سطح ‪ C5‬و ‪ C6‬فلکشن مچ ‪ ،‬فلکشن آرنج و اکستنشن مچ را دارند‪ .‬یعنی در سطح‪ C7‬فلکشن انگشتان را ندارند ولی ‪ C5‬و ‪ C6‬را‬
‫دارند‪.‬‬

‫این بیمار با همان اندازه خم بودن انگشتان‪ ،‬یک گریپ دارد مثال میتواند قاشق را بگیرد یا ویلچرش را هل بدهد‪ .‬ولی ما به علت کوتاهی‬
‫عضالت‪ ،‬استرچ را ایجاد می کنیم تا عضالت فلکسورش را آزاد کنیم ‪ ،‬ولی بهایش این می شود که فانکشن را از دست می دهد دیگر نمی‬
‫تواند چیزی را گریپ کند یا با همان انگشتان نیمه خم چیزی را هل دهد‪.‬‬

‫‪ .9‬در مواردی که بیمار ‪ osteoporosis‬یا پوکی استخوان شناخته شده دارد یا احتمال دارد که مثال بیماری روماتیسمی داشته باشد‬
‫و چندین سال است داروهای (پرانوزول) استفاده می کند و دچار پوکی استخوان شده است‪ .‬یا ‪ prolong bed rest‬دارد (یعنی‬
‫‪bed rest‬طوالنی داشته است‪ ).‬و ما احتمال می دهیم دچار پوکی استخوان شده باشد‪ .‬می دانید که یکی از عوامل حیات استخوان‬
‫و استخوان سازی و فعالیت فیبروبالست ها ‪ weight bearing‬است (برای همین است که در فردی که فضانوردی می رود ‪ ،‬دانسیته‬
‫)‪(density‬استخوانش هنگام بازگشت به زمین کاهش می یابد‪ .‬بنابراین در کیسی که ‪ bed rest‬طوالنی داشته‪ ،‬احتمال‬
‫‪osteoporosis‬باید بدهیم‪ ،‬پس با احتیاط کشش می دهیم‪.‬‬

‫کال در کیس هایی که سن فرد باالست حواسمان باشد که دست و پایش را نشکنیم‪.‬اگر استروئید استفاده میکند باید احتیاط کنیم‪ .‬گاهی‬
‫حتی الزم است بیمار را برای تست پوکی استخوان ارجاع بدهیم‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫وقتی کشش های شدید به فردی می دهیم که یک شکستگی تازه دارد‪ ،‬حواسمان باشد که ثبات بین ناحیه شکسته و مفصل کناریش را‬
‫حفظ کنیم‪.‬‬
‫ی‬
‫مورد شکستگ تازه هم میتواند در موارد عدم استفاده باشد ‪ ،‬و هم در موارد احتیاط باشد‪ .‬حواسمان باشد که ممکن است‬
‫دوباره شکستگی را باز کنیم‪ .‬گاهی هم ممکن است که پزشک دستور استرچینگ داده باشد اگرچه هنوز شکستگی تازه دارد‬
‫ولی باید استرچینگ را آغاز کنیم چون که بافت سریع دچار کوتاهی می شود‪ .‬پس باید مراقب باشیم‪.‬‬

‫بافت های نرم (تاندون و لیگامان و پوست و ‪ )...‬از آنجایی که هر کدام خواص بیومکانیکی خود را دارند‪ ،‬وقتی طوالنی مدت بی حرکت می‬
‫شوند به دنبال بی حرکتی دچار تغییراتی می شوند از جمله تنشال استرس )‪ (tensile stress‬یعنی قدرت کشش آنها کاهش می یابد‬
‫و در مقابل کشش آسیب پذیر می شوند‪.‬‬

‫پس ما یک بافتی را که طوالنی مدت بی حرکت بوده ‪ ،‬یک دفعه ای با یک کشش شدید و با سرعت باال کشش نمی دهیم‪ .‬چون احتمال‬
‫آسیب آن بافت زیاد است‪.‬‬

‫➢ به عنوان مثال‪ ،‬ما بیماری داشتیم که مفصل ‪ PIP‬انگشتش را جراحی کرده بود و محدودیت فلکشن کانترکچر ‪(flexion‬‬
‫)‪contracture‬داشت‪ .‬فلکشن کانترکچر یعنی انگشتش در فلکشن مانده و اکستند نمی شود‪ .‬زد پالستی (یک روش جراحی)‬
‫کرده بود تا تاندون ‪(FDP‬عضله ی فلکسور عمقی انگشتان) را آزاد کند‪ .‬چون یک سال بود انگشتش را حرکت نداده بود‪ ،‬مفصلش‬
‫کوتاه شده بود‪ ،‬کپسول مفصلش هم قطعا کوتاه بود‪ .‬یکی از دانشجو ها شروع کرد به حرکات بالستیک (یعنی مرتبا فشار می‬
‫داد‪ ،‬ضربه می زد‪ .‬جلسه بعد که بیمار آمد‪ ،‬دامنه حرکتش محدود شده بود‪ .‬چرا؟ چون در اثر این کشش شدید که بافت هنوز‬
‫آمادگیش را نداشته‪ ،‬دچار التهاب شده‪ .‬یعنی بافت نرم آسیب دیده بود‪ .‬وقتی آسیب می بیند‪ ،‬دوباره پروسه های التهابی تشکیل‬
‫می شود و پرولیفرشین )‪ (proliferation‬و تکثیر و فورمیشن )‪(formation‬اتفاق می افتد و دوباره چسبندگی ایجاد می‬
‫شود‪ .‬به جای اینکه دامنه حرکتی اش بهتر شده باشد‪ ،‬انگار مفصلش خشک تر شده بود‪.‬‬

‫به همین دلیل باید استرچمان طوری باشد که باالنس برقرار کنیم‪ .‬چون در حقیقت تغییرات پالستیک یعنی بافت ها را یک مقدار‬
‫آسیب می زنیم‪ .‬ما به دنبال استرچ یک میکرو فیلر )‪(micro failure‬هایی در بافت ایجاد می کنیم‪ .‬نسبت میکروفیلر ها به پروسه‬
‫ی ترمیم به گونه ای زیاد می شود که زمان کافی برای ترمیم وجود نخواهد داشت و آسیب ها بیشتر می شود‪ .‬بافت به جای تغییر‬
‫طول‪ ،‬دچار پارگی و آسیب می شود‪.‬‬

‫در چنین مواردی باید چند جلسه ی ابتدایی فشار استرچ را کم کرد تا بافت خود را ترمیم کند و التهاب کمتر شود‪ .‬سپس فشار‬
‫استرچ را بیشتر می کنیم‪ ،‬اما همچنان استرچ ‪ low load‬و با ‪ intensity‬کم اعمال می کنیم‪ Progress .‬استرچ دادن باید تدریجی‬
‫باشد‪ .‬تا از ترومای بافت نرم و ‪ muscle soreness‬جلوگیری شود‪ .‬البته اندکی ‪ soft tissue trauma‬و ‪muscle soreness‬‬
‫پس از کشش دادن‪ ،‬طبیعی است و نشانه ی این است که افزایش طول در بافت رخ داده است‪.‬‬

‫اما اگر‪ muscle soreness‬ی که به دنبال کشش در بافت ایجاد می شود‪ ،‬بیشتر از حد طبیعی باشد و بیشتر از ‪ 24‬ساعت پس از‬
‫کشش طول بکشد‪ ،‬نشانه ی این است که حین کشش‪ ،‬التهاب ایجاد کرده کرده ایم و آسیبی که زده ایم بیشتر از حد معمول بوده و‬
‫بافت های اسکار جدید‪ ،‬ممانعت حرکت ایجاد کرده اند‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫در افراد مختلف‪ ،‬طول بافت ها و میزان انعطاف پذیری متفاوت است‪ .‬مثال انعطاف پذیری خانم ها بیشتر از آقایان است‪ .‬مثال میزان‬
‫دامنه ای که در حرکت ‪ SLR‬برای یک خانم انتظار داریم‪ ،‬برای آقایان نداریم‪.‬‬

‫حتی باید حواسمان به اختالفات ژنتیکی باشد‪.‬‬

‫همچنین باید توجه کنیم که در افراد مسن‪ ،‬میزان انعطاف پذیر و دامنه ی حرکت و طول بافت و پروسه ی ترمیم با فرد جوان یا‬
‫ورزشکار متفاوت است‪.‬‬

‫پس باید همه ی این پارامتر ها را طی استرچینگ به عنوان موارد احتیاط در نظر بگیریم‪.‬‬

‫تهیه کنندگان‪ :‬رویا خضری_ مهال علی یزدی_ علی ابراهیمی_ زهرا انصاردی راد‬

‫‪14‬‬
‫جلسه ی دوم تمرین درمانی‪ -‬دکتر رحیمی‬

‫عوامل تعیین کننده و پارامترهای تمرینات کششی‬

‫‪ :Alignment .1‬راستا و پوزیشن مناسب عضو و بدن‬

‫وقتی بافتی را می کشیم‪ ،‬باید ‪ alignment‬را رعایت کنیم تا کشش اعمال شده بیشترین اثر را داشته باشد‪ .‬در حقیقت باید‬
‫‪ stretch force‬در جهات مناسب به عضله وارد شود‪.‬‬

‫‪stabilization .2‬‬

‫باید ثبات الزم وکافی را فراهم کنیم‪.‬‬

‫عضلله دو سلر دارد‪ .‬وقتی برای مثال سلمت پروز یمال عضلله آزاد باشلد و آن را از سلمت دیسلتال بکشلیم‪ ،‬پروز یمال آن حرکت می‬
‫کند و اثر بخشلی کافی را نخواهد داشلت‪ .‬در کل هر بافتی که به اسلتخوان اتصلال دارد باید از یک سلمت فیکس باشلد و از سلمت دیگر‬
‫کشیده شود‪.‬‬

‫در عضالت دو مفصلی باید حرکت در یک مفصل محدود شود و از مفصل دیگر عضله را کشش دهیم‪.‬‬

‫‪intensity of stretch .3‬‬

‫در حقیقت به معنای شدت و ب رزی ‪ stretch force‬ای است که به کار زرفته می شود‪.‬‬

‫‪Duration of stretch .4‬‬

‫مدت زمانی که کشش به کار زرفته می شود‬

‫در واقع اینجا منظور مدت زمان کشش در یک سیکل کشش است نه در مجموع کشش ها‬

‫‪speed of stretch .5‬‬

‫سرعت کشش و در واقع ریتم اعمال نیرو است‪.‬‬

‫‪frequency of stretch .6‬‬

‫تعداد دفعات کشش در روز یا در هفته‪ /‬تعداد جلسات کشش در روز یا در هفته‬

‫‪Mood of stretch .7‬‬

‫مود و تایپ کشش‪ :‬نوع کششی که اعمال می کنیم‪ .‬از نوع استاتیک‪ ،‬بالستیک ‪ ،‬سیکلیک و‪ ...‬استفاده می کنیم‬
‫‪ .8‬درجه نقش بیمار در کشش ‪:‬‬

‫تراپیست نقشی در کشش دادن به بافت بیمار نداشته باشد‪passive :‬‬

‫تراپیست مقداری به بیمار کمک بدهد‪assisted :‬‬

‫خود بیمار حرکت را بدون کمک انجام دهد‪active/ :‬‬

‫‪Source of stretch .9‬‬

‫‪ -‬دستی (منوال)‪ :‬که توسط دست تراپیست یا خود بیمار انجام می شود‪.‬‬

‫‪mechanical -‬‬

‫‪ :self-stretch -‬که توسط بیمار انجام می شود‪ .‬و بصورت منوال است که البته می تواند با وسیله کمکی هم انجام شود‪.‬‬

‫‪Alignment‬‬
‫زفتیم که باید راستای بدن بیمار مناسب باشد تا راحت باشد‬

‫اولویت اول این است که پوزیشن بیمار به شکلی باشد که ما کارمان را درست انجام دهیم و در مرحله بعد راحتی بیمار‬

‫برای مثال ما می توانیم در موردی کارمان را در ‪ ۲‬پوزیشلن انجام بدهیم و پوزیشلنی را باید انتخاب کنیم که بیمار در آن راحت تر‬
‫اسلت‪ .‬ازر ‪ alignment‬خوب بدهیم ثبات بهتری ایجاد می شلود و بر مقدار بیس الین و تنشلن اولیه بافت تاثیر می زذارد‪.‬ممکن‬
‫ما کم شلود یا بیمار در وضلعیتی قرار بگیرد که تنشلن‬ ‫اسلت پوزیشلنی بدهیم که تنشلن اولیه بافت را کم کند و تاثیر اسلتریین‬
‫مقاومتی بر بافت ایجاد شود و مانع از کشش خوب شود‪.‬‬

‫بنابراین پوزیشلن مناسلب باع می شلود آن تنشلن و تون اولیه که در هر بافتی وجود دارد و از ادامه ی آن کشلش می دهیم‪ ،‬تغییر‬
‫کند‪ .‬حال ازر‪ alignment‬مان خوب باشللد‪ ،‬این تغییر می تواند تنشللن مفید ایجاد کند‪ .‬ازر ‪ alignment‬مان بد باشللد می تواند‬
‫تنشن بد بدهد و تاثیر زذاری منفی در اثربخشی استرچ داشته باشد‪.‬‬

‫در نتیجه پوزیشن نامناسب می تواند باع کاهش ‪ ROM‬مفصل شود‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫هملانوورکله در شلللکلل یلپ مشلللاهلده می کنیلد بیملار یلک ‪ alignment‬منلاسلللب را دارد کله بلا انجلام یلک ‪Self-‬‬ ‫•‬
‫‪ stretching‬دستی اندام خود را می کشد‪.‬‬

‫فموریس را می کشلد‪ .‬وقتی عضلله‬ ‫با حفظ یک ‪ alignment‬مناسلب‪ ،‬حفظ لوردوز با تو دادن شلکم و خم کردن زانو‪ ،‬عضلله رکتو‬
‫کشلیده می شلود‪ ،‬عضلله ‪ iliopsoas‬هم کشلیده می شلود‪ ،‬منتها یون مچ پایش را زرفته در واقع یک عضلله دو مفصللی را‬ ‫رکتو‬
‫می کشد‪).‬‬

‫فموریس کم می‬ ‫در شلکل سلمت راسلت هیپ بیمار یک مقدار فلکس شلده و باع می شلود تنشلن اولیه در عضلله رکتو‬ ‫•‬
‫شود پس وقتی مچ پا را می کشد‪ ،‬می ان کششی که الزم است ایجاد نمی شود‪.‬‬

‫از طرف دیگر لوردوزش را حفظ نکرده و شلکمش را ول کرده و لگن آن رفته اسلت تیلت قدامی پس سلر پروز یمال عضلله شلل شلده‬
‫و کشلش ما موثر نیسلت‪ .‬یون عضلله به ‪ ASIS‬وصلل می شلود و وقتی تیلت قدامی رخ می دهد تنشلن مناسلب در عضلله ایجاد نمی‬
‫شود‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫در تصویر سمت یپ بیمار دستش را باال می برد و شانه را ‪ flex‬می کند‪ alignment .‬مناسب دارد و می تواند دامنه را‬ ‫•‬
‫کامل کند‪.‬‬
‫اما در تصویر سمت راست بیمار قوز کرده(کایفوز) و‪ forward head posture‬پیدا کرده است‪ .‬در نتیجه پوزیشن‬ ‫•‬
‫مناسب ندارد و فلکشنش محدود می شود و تنشن در بعضی عضالت باال می رود و مانع از انجام حرکت کامل و درست‬
‫می شود‬

‫وقتی بیمار قوز کرده است ‪ upward rotation‬اسکاپوال به خوبی انجام نمی شود و ممکن است‪ greater tubercle‬هومرو‬
‫آکرمیون برخورد کند و مانع از کامل شدن دامنه ی فلکشن شود‪.‬‬ ‫به قو‬

‫✓ این تمرین بیشتر برای اف ایش دامنه فلکشن است اما حاال در این تمرین اکستنسورهای بازو و دست را استرچ می دهد‪،‬‬
‫دورسی یا دلتویید خلفی(در انتهای دامنه)‬ ‫مثال التیسیمو‬

‫وقتی قوز کنیم به دلیل موانع عضالنی_اسکلتی دامنه کامل نشده و عضله در بیشترین طول خود قرار نخواهد زرفت و کشش موثر‬
‫نخواهد بود‪.‬‬

‫‪Stabilization‬‬
‫در کشیدن هر بافت نرمی یک قسمت را ‪ stabilize‬می کنیم و یک قسمت را می کشیم‪ .‬ممکن است پروز یمال فیکس شود و‬
‫دیستال را بکشیم و یا برعکس‪.‬‬

‫در ‪ manual stretching‬ازر توسط تراپیست انجام شود معموال به این صورت است که پروز یمال ‪ stabilize‬می شود و‬
‫دیستال را می کشیم اما برعکس آن را هم داریم و بستگی به خود تراپیست دارد‪.‬‬

‫در ‪ self -stretching‬معموال فرد دیستال را ‪ stabilize‬می کند و پروز یمال را می کشد‪.‬‬

‫قرار می دهند‪.‬‬ ‫را در مقابل منوال استریین‬ ‫✓ سلف استریین‬

‫است‪.‬‬ ‫از دستگاه استفاده نشود (دستی) نوعی منوال استریین‬ ‫اما در حقیقت ازر در سلف استریین‬

‫دستی را جدا دانسته است‪.‬‬ ‫و سلف استریین‬ ‫اما در اینجا منوال استریین‬

‫‪4‬‬
‫می توانیم از یک وسلیله برای ‪ stabilize‬کردن‬ ‫در سللف اسلتریین‬
‫( نه برای کشللش) اسللتفاده کنیم‪ :‬از یک شلی سللاکن مثل صللندلی و‬
‫یاریوب در‪ ،‬یا انقباض عضلالتی که در جهت مخالف هسلتند (انقباض‬
‫عضله را نگه داریم و کشش ایجاد کنیم)‪ ،‬ایجاد کشش با دست‪...،‬‬

‫با توجه به شللکل‪ ،‬بیمار ‪ supine‬اسللت و تراپیسللت پای یپ بیمار را‬


‫اسلترچ داده می شلود)که این کار‬ ‫کشلش می دهد (عضلله ایلیوسلوا‬
‫منوال تراپی می باشلد و برای ‪ effective‬بودن اسلترچ و حرکت نکردن‬
‫لگن به سللمت جلو از تیلت خلفی اسللتفاده می کنیم یعنی پای مخالف‬
‫باع‬ ‫(راسلت) بیمار را به سلمت بدنش خم می کنیم یون ایلیوسلوا‬
‫تیلت قدامی می شللود و هم مان باع کشللش عضللله ی یهارسللر و‬
‫پای راست هم می شود که باع کاربردی تر‬ ‫قسمت باالیی همسترین‬
‫شلدن حرکت می شلود‪ .‬یعنی هم مان عضلالتی از هردو پا کشلیده می‬
‫(در پای ‪flex‬شلده) و ایلیو‬ ‫شلوند‪ :‬یهارسلر و قسلمت باالیی همسلترین‬
‫سوا (در پای ‪ extend‬شده)‬

‫شلکل روبرو نشلان دهنده ثبات در قسلمت پروز یمال وکشلش در قسلمت‬
‫دیستال است که برای کشش ‪۴‬سر کاربرد دارد و بیمار بصورت ‪prone‬‬
‫خوابیده و نام دیگر تسلت االی می باشلد و یک دسلت روی باسلن بیمار‬
‫است(برای ثبات و جلوزیری از تیلت قدامی)‬

‫البته در همین پوزیشلن‪ ،‬تراپیسلت می تواند روبه روی مریض بشلیند و با شلانه کف پای راسلت را به سلمت شلکم فشلار می دهد و با‬
‫کشلیده شلوند‪.‬البته می توان زفت که که قسلمت‬ ‫هم عالوه بر ایلیوسلوا‬ ‫پای خودش سلا بیمار را خم می کند تا عضلالت رکتو‬
‫کشلیده‬ ‫پای راسلت هم در حالت کشلش قرار می زیرند (یون زانو خم شلده قسلمت تحتانی همسلترین‬ ‫فوقانی عضلالت همسلترین‬
‫در پایی که روی ‪ ۴‬پایه اسلت و عضلله‬ ‫نمی شلود) در شلکل سلمت راسلت پا بر روی یهار پایه اسلت و برای کشلش عضلله رکتو‬
‫کشلیده می شلود(در این تسلت‬ ‫پایی که روی زمین اسلت البته به علت خم بودن ران بیشلتر قسلمت های پایین رکتو‬ ‫ایلیوسلوا‬
‫دیستال فیکس شده و پروز یمال ‪ stretch‬می شود‪).‬‬

‫پای دیگر) هم‬ ‫و سلولئو‬ ‫این تسلت بیشلتر برای تسلت کوادریسلسس اسلت ولی برای کشلش عضلالت پشلت سلا (زاسلتروکنمیو‬
‫کاربرد دارد که بستگی به هدف زذاری ما برای انجام تست دارد‪.‬‬

‫شدت کشش‪:‬‬

‫در شدت کم‪ :‬زمان طوالنی و با فرکانس بیشتر‬

‫در شدت زیاد‪ :‬زمان کم و با تکرار کمتر(فرکانس کمتر)‬

‫‪5‬‬
‫هردو نوع اثربخش اسللت ولی در شللدت کم بیمار راحت تر اسللت یون با نیروی کمتری به بیمار فشللار وارد می شللود‪ .‬البته زاهی‬
‫راحتی بیمار مدنظر ما نیست یون باید تحت فشار زیاد به بیمار استرچ بدهیم و بیمار اذیت می شود‪.‬‬

‫انقباض ارادی و غیر ارادی در ‪ low intensity‬کمتر اتفا می افتد مثال در ‪ SLR‬ازر تحت نیروی زیاد انجام شود‪ ،‬سنسورها نازهان‬
‫رخ می دهد و مانع حرکت می شلوند ولی ازر با نیروی کمتر فشلار وارد کنیم عضلله کمتر منقبض می‬ ‫فعال می شلوند و زاردین‬
‫کمک کند‪.‬‬ ‫شود و بیمار ریلکس تر می شود و مانع کمتر است و بیمار حتی می تواند به مانور استریین‬

‫‪( elongate dense connective tissue‬طویل کردن بافت پیوندی سفت)‬

‫این حرکت در ‪ contracture‬های کهنه قابل مشلاهده اسلت که این حرکت با شلدت کم موثرتر اسلت یعنی در شلدت زیاد ممکن‬
‫است بعد تمرین بافت آسیب ببیند و دیار درد شود‪.‬‬

‫‪:duration‬‬

‫اشلاره به مدت زمان یک یرخه تمرین کشلشلی دارد‪ .‬ازر در یک جلسله تمرینی بیش از یک یرخه بکار رود به مجموع زمان یرخه‬
‫ها ‪ total duration of stretch‬یا ‪) total elongation time‬مجموعه زمان یرخه ها)زفته می شود‪.‬‬

‫نکته‪ :‬برای هیچ مدل کشللش زمان مورد توافن نیسللت و یا مثال یه ‪ duration‬یا یه تعداد تکرار یا فرکانس داریم‪ .‬یعنی توافقی‬
‫وجود ندارد که مثال یند ثانیه یک کشش را انجام دهیم ایده آل است‪.‬‬

‫علت این قضلیه ویژزی های خاص هر بافت و خواص بیومکانیک و ویسلکواالسلتیک آن اسلت که تایم کشلش خاص خود را دارد و در‬
‫هر فرد متفاوت است‪ .‬ولی بوور کلی متوجه خواهیم شد که یگونه و یه زمان کشش را انجام دهیم‪.‬‬

‫در واقع بلایلد ‪ duration‬را بلا بقیله پلارامتر هلا مثلل فرکلانس و شلللدت )‪ (intensity‬تولابن دهیم مثال ازر در مود اسلللتلاتیلک از‬
‫‪duration‬طوالنی تر استفاده کنیم ولی در مود ‪ cyclic‬از ‪ duration‬کوتاه تر استفاده کنیم‪.‬‬

‫بین ‪ duration‬و ‪ intensity‬وجود دارد‪ .‬یعنی هریه شلدت بیشلتر‪ duration ،‬مورد اسلتفاده‬ ‫نکته بسلیارمهم ‪ :‬رابوه معکو‬
‫کوتاه تر و بالعکس‬

‫البته این رابوه متضاد بین فرکانس و شدت هم برقرار است یعنی هریه شدت بیشتر فرکانس کمتر و بالعکس‬

‫هریه ‪ contracture‬کهنه تر )‪ (chronic‬باشد نیاز به ‪ duration‬طوالنی تر دارد و هریه هایسوموبیلیتی تازه تر یا کم شدت تر‬
‫)‪(mild‬باشد نیاز به ‪ duration‬کوتاه تری دارد‪.‬‬

‫واژه های نشان دهنده‪: long-duration‬‬

‫‪static, substained, maintained, prolonged‬‬

‫واژه های نشان دهنده‪: short-duration‬‬

‫‪cyclic, intermittent, ballistic‬‬

‫البته تفاوت و مرز دقیقی بین این ‪ ۲‬مورد وجود ندارد‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫اهمیت سرعت کم کشش‪:‬‬

‫کاهش فعال بودن عضلله که قبال اشلاره شلد که در کشلش های سلریع سلنسلور ها و دوه های عضلالنی فعال می شلوند و عضلله‬
‫بصورت رفلکسی منقبض شود و ‪ garding‬رخ دهد ولی در حرکات آهسته این سنسور ها و دوه های عضالنی فعال نمی شوند‪.‬‬

‫سرعت‪ stretch‬یا‪ rate‬یه اهمیتی دارد؟ (مقایسه اعمال کشش با سرعت زیاد یا اهسته)‬

‫کشش اصولی به صورت آرام شبیه ‪ low intensity‬است‪ activation.‬عضله را مینیمای می کند‪.‬‬

‫وقتی سلرعت اعمال کشلش زیاد باشلد‪ ،‬سلنسلورها به طور نازهانی فعال می شلوند و دوه عضلالنی یا‪ muscle spindle‬نسلبت به‬
‫سرعت زیاد واکنش نشان داده و عضله دیار ‪ garding‬می شود یعنی به صورت رفلکسی از نخاع پیام می آید تا عضله دیار انقباض‬
‫شود و زارد بگیرد‪.‬‬

‫وقتی کشلش با سلرعت آهسلته اعمال شلود‪ ،‬دوه عضلالنی و سلنسلورها فعال نمی شلوند‪ .‬در نتیجه ‪ activation muscle‬کم شلده‬
‫و مانعی در مقابل کشش نخواهیم داشت‪.‬‬

‫در ‪ dip tendon reflex‬یا ‪ stretch reflex‬وقتی یکشلی به تاندون می زنیم‪ ،‬در واقع یکش با سلرعت زیاد به تاندون عضلله‬
‫تقه می زند‪ .‬در یک لحظه تاندون کشلیده می شلود و دوه عضلالنی واکنش نشلان می دهد‪ .‬پیام حرکتی به عضلله وارد شلده و باع‬
‫انقباض آن می شود و عضله می پرد و ‪ twitch‬می دهد‪.‬‬

‫برای مثال در ‪ jaw reflex‬روی یانه ضلربه می زنیم‪ .‬ازر عصلب ترژمینال آسلیب دیده باشلد عضلله ‪ masseter‬منقبض شلده و‬
‫دهان بسته می شود‪.‬‬

‫ازر یکش را آهسلته حتی با نیروی زیاد به تاندون ب نیم یون دوه واکنش نشلان نمی دهد پس اتفاقی نخواهد افتاد‪ .‬ممکن اسلت‬
‫فشار زیاد درد ایجاد کند و سنسورهای درد فعال شده و فرد به همین دلیل خود را منقبض کند‪.‬‬

‫در سلرعت آهسلته ریسلک ‪ injury‬کاهش می یابد‪ .‬زیرا بافت کشلیده شلده معموال ضلعیف اسلت‪( .‬به مدت طوالنی بی حرکت بوده‬
‫است) بنابراین ازر سریع آنرا بکشیم احتمال آسیب و ‪( muscle soreness‬درد به دنبال تمرین) وجود دارد‪.‬‬

‫سلرعت آهسلته اسلترچ‪ ،‬خواص ویسلکواالسلتیک را تعدیل می کند‪ .‬بافت ها خواص ویسلکواالسلتیک داشلته و وابسلته به زمان هسلتند‪.‬‬
‫وقتی یک بافت ویسلکواالسلتیک را سلریع می کشلیم در مرحله اول یک مقامت نشلان می دهد یعنی مانع می شلود اما ازر سلرعت‬
‫آهسته باشد بافت نی آهسته آهسته کشیده می شود و آن مقامت را نشان نمی دهد‪.‬‬

‫در سرعت آهسته می توان شدت را کنترل کرد‪.‬‬

‫فرکانس یا تعداد دفعات ‪ stretch‬عدد خاصلی ندارد (‪ .)optimal frequency‬به فاکتور هایی مانند عامل اختالل در ‪mobility‬‬
‫مثلل بیملاری شلللکسلللتگی‪ ،‬کیفیلت و سلللوم ترمیم بلافلت(زود جوش یلا دیرجوش)‪ ،‬کورونوسلللیتی(کهنله یلا تلازه بودن)‪ ،‬شلللدت‬
‫‪contracture‬یا کوتاهی‪ ،‬سن بیمار‪،‬مصرف کورتیکواسروئیدها‪ ،‬پاسخ به کشش( زارد میگریند یا نه)‬

‫‪7‬‬
‫معموال ‪ 5-2‬جلسله در هفته کشلش اعمال می شلود‪ .‬مثال یک روز درمیان یا هر روز البته بین کشلش باید اجازه دهیم بافت خودش‬
‫را ترمیم کند‪.‬یون بافت وارد فاز پالسلتیک شلده و ‪ microfailure‬یا ‪ micro rupture‬یا آسلیب های کویکی اتفا می افتد تا‬
‫طولش اف ایش یابد‪ .‬پس باید اجازه دهیم درد و ‪ soreness‬بعد از تمرین به حداقل برسد‪.‬‬

‫ازر ‪ excessive loading frequency‬یا فرکانس بارز اری بیش از حد داشته باشیم ممکن آسیب وارده به بافت از ترمیم پیشی‬
‫‪ ROM‬یا محدودیت و فقدان حرکت از آن‬ ‫می شلود ‪.‬عالمت آن به این صلورت اسلت که ‪loss of‬‬ ‫بگیرد و باع یک آسلیب ب ر‬
‫رنجی از دامنه که می خواهید به دست آورید بیشتر می شود‪ .‬یعنی در یک جلسه دامنه حرکتی بیمار بهتر می شود و در جلسه بعد‬
‫کمتر می شللود‪ .‬این نشللان می دهد واکنش التهابی سللبب شللده کالژن در بافت همبند بیشللتر سللاخته شللده‪ ،‬در نتیجه ‪ scar‬و‬
‫هایسرتروفی خواهیم داشت و بافت ضخیم و سفت و یسبنده می شود (به جای اینکه طول و ‪ alignment‬شان اف ایش یابد‪).‬‬

‫مثل زخمی که قبل از بهبود به آن کشللش اعمال می کنیم در واقع دوباره زخم را باز کرده وپروسلله التهابی ایجاد می شللود تا زخم‬
‫جوش بخورد و بافت بتواند ‪ alignment‬صحیحی پیدا کند‪.‬‬

‫درنهایت تصلمیم زیری درباره فرکانس به عهده تراپیسلت اسلت‪ .‬باتوجه به فاکتورهایی مثل نیاز و پاسلخ بیمار به کشلش‪(.‬درباره بقیه‬
‫پارامترها هم مثل ‪ intensity & duration‬هم این موارد باید رعایت شود‪).‬‬

‫انواع استرچ‪:‬‬

‫‪-1‬استاتیک‬

‫‪-2‬سیکلیک یا ‪intermittent‬‬

‫‪-3‬بالستیک یا پرتابی‬

‫‪-4‬کشش مبتنی بر اصول ‪PNF‬‬

‫هرکدوم از اینها می تواند منوال یا مکانیک باشلد‪ .‬به‬


‫صلورت پسلیو یا اکتیو اعمال شلود‪ .‬توسلط تراپیسلت یا‬
‫بیمار انجام شللود‪ .‬همه ی اینها در اف ایش ‪ ROM‬و‬
‫االنگیشلللن بلافلت هلا موثرانلد و فرم "بهتری" وجود‬
‫ندارد‪.‬‬

‫باتوجه به متغیر در زمان هایی آهسته و در زمانی دیگر کشش سریع بهتر است ولی فی نفسه هیچ کدام برتری ندارد‪.‬‬

‫(به طور اختصللاصللی ‪ dynamic stretching‬نداریم) هریی ی که در مقابل اسللتاتیک قرار داشللته باشللد داینامیک اسللت مثل‬
‫سیکلیک بالستیک و ‪ PNF‬ولی به آنها داینامیک نمی زوییم‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫اسلتاتیک‪ :‬یک اسلترچ ‪ sustain‬یا ممتد و پایدار اسلت که در یک دوره زمانی اعمال می شلود‪ .‬درمورد ‪ duration‬آن‬ ‫•‬
‫اختالف وجود دارد‪ .‬از‪5 range‬ثانیه تا ‪5‬دقیقه در هر تکرار یه به صلورت منوال یه سللف اسلتریین ‪ ،‬طول می کشلد‪.‬‬
‫ازر به صلورت مکانیکال باشلد می تواند حتی در یند سلاعت یند روز یا یند هفته اعمال شلود‪ .‬به عنوان یک روش خوب‬
‫اسللتا اما زاهی ما‬ ‫و ‪ effective‬برای ‪ flexibility‬و ‪ ROM‬پذیرفته شللده اسللت‪safe .‬تر از بالسللتیک اسللتریین‬
‫تقریبا نصلف تنشلن تولید‬ ‫‪safety‬نمی خواهیم‪ .‬محقن ها جدیدا می زویند تنشلن تولید شلده در اسلتاتیک اسلتریین‬
‫است‪ .‬ازر ‪ low intensity‬و ‪ continues‬و ‪ slow‬و ‪ end range‬از نوع استاتیک اعمال‬ ‫شلده در بالسلتیک اسلتریین‬
‫کنیم به نظر می رسللد هیچ اکتیویشللن‪ ،‬انقباض‪muscle guarding ،‬و هیچ زونه انقباض ‪ neuromuscular‬ای در‬
‫مقابل استرچ اتفا نمی افتد‪.‬‬

‫کشلش سلیکلیک یا متناوب یا‪ intermittent‬که در ‪ end range‬اتفا می افتد (بخش کوتاه عضلله)‪slow ،‬و به صلورت کنترل‬
‫شلده‪ ،‬نسلبتا ‪ low intensity‬و ‪ short duration‬اسلت‪ .‬اعمال می شلود رها می شلود دوباره تکرار می شلود (در یک جلسله)‪ .‬تنها‬
‫در ‪ short‬و ‪ long‬بودنشلان اسلت و یون ما نمی توانیم بین ‪ short‬و ‪long‬‬ ‫با سلیکلیک اسلتریین‬ ‫تفاوتش اسلتاتیک اسلتریین‬
‫بودن افتراقی بدیم نمی توانیم استاتیک و سیکلیک را از نظر تعریفی افترا دهیم اما از نظر ‪ practical‬تفاوت به یشم می آید‪ .‬ازر‬
‫اعمال کنیم اما یند بار پشلت هم‪ ،‬نمی توان با سیکلیک افترا داد یون زمان و فرکانسشان‬ ‫بگوییم میخواهیم اسلتاتیک اسلتریین‬
‫بین ‪ ۵‬تا ‪ ۱۰‬ثانیه می باشلد و بیشلتر از ‪ ۱۰‬ثانیه اسلتاتیک به‬ ‫نیسلت‪ .‬بعضلی محققان می زویند سلیکل سلیکلیک اسلترینی‬ ‫مشلخ‬
‫حسلاب می آید‪ .‬بین حداقل تکرار ها هم اتفا نظر وجود ندارد‪ .‬در عمل طبن پاسلخ و نیاز مریض پیش می رویم‪ .‬زریه شلواهد قوی‬
‫ای وجود ندارد‪ ،‬برخی بر این نظر اند که سیکلیک برای اف ایش ‪ flexibility‬و ‪ ROM‬موثر تر از استاتیک است‪.‬‬

‫طی تحقیقاتی که درمورد تفاوت بین ‪ ۵‬تا ‪ ۱۰‬ثانیه یا یک ‪ ۵۰‬ثانیه انجام شلده‪ ،‬شلواهد مبنی بر این اسلت که ‪5‬تا ده ثانیه بهتر اسلت‪.‬‬
‫دالیل‪ :‬به علت ‪ ۵‬بار انقباض و اسلتراحت می تواند در بافت به علت حرکت فیبرها زرما تولید شلود و زرما می تواند سلبب شلود بافت‬
‫نرم بهتر کشلیده شلود‪ .‬در کشلش اسلتاتیک به شلر ثابت بودن نیرو ممکن اسلت بعد از یند ثانیه بافت عادت کند (به علت خواص‬
‫ویسلکواالسلتیک بافت) و ممکن اسلت در اواخر زمان کشلش‪ ،‬دیگر تاثیری نداشلته باشلد‪ .‬برخی محققین هم زفته اند تحمل سلیکلیک‬
‫برای بیمار راحت تر است‪.‬‬ ‫استریین‬

‫(انفجاری‪ ،‬پرتابی)‪high intensity ،high velocity ،forceful ، rapid :‬و به صللورت‬ ‫• بالسللتیک اسللتریین‬
‫‪ ،intermittent‬متناوب(برخالف اسلتاتیک) و ‪ short duration‬اسلت‪ .‬برای مثال ‪ SLR‬با سلرعت باال و با نیروی زیاد‬
‫کوتاه شده‬ ‫برای عضله همسترین‬

‫تحقیقات‪ :‬اسلتاتیک و بالسلتیک از نظر بهبود ‪ flexibility‬نتیجه شلان مسلاوی اسلت‪ .‬بالسلتیک ها هم ترومای بیشلتر‪ ،‬هم ‪muscle‬‬
‫‪ soreness‬بیشلتر ایجاد می کنند‪ .‬اما زاهی الزم اسلت مثال در ژیمناسلتیک کارها یا دروازه بان ها در فوتبال یا در یک بیمار جوان‬
‫آمادزی کافی برای اسلترچ شلدید وجود داشلته باشلد‪(.‬تمرینات پالیومتریک‪ :‬کشلش با سلرعت باال در اول حرکت برای پرش یا دوی‬
‫سرعت)‪ .‬استاتیک در ورزشکار یا بالستیک در بیمار با مشکل زمینه ای جواب نمی دهدا زروه هدف باید متناسب باشد‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫درمان های پالیومتریک‪ ،‬کشلش هایی با سلرعت باال در ابتدای آن دارد برای مثال کسلانی که می توانند پرش داشلته باشلند اول از‬
‫همه یندین بار خی برمی دارند یا کسللانیکه در دو سللرعت یند بار نیم خی می شللوند وکشللش می دهند بنابراین ‪ stretch‬های‬
‫بلالسلللتیلک دراین موارد کلاربرد دارد املا در افراد مسلللن و یلاکسللللانیکله زنلدزی کم تحرکی دارنلد یلا بیملارانی کله پلاتولوژی‬
‫‪ musculoskeletal‬یا ‪ chronic contractures‬دارند استفاده نمی شود‪.‬‬

‫فردی که دیار ‪ immobilization‬اسلت بافت های بدنش ضلعیف شلده بنابراین مسلتعد این اسلت که به راحتی آسلیب ببیند و از‬
‫کشش های بالستیک نباید استفاده کند‪.‬‬

‫در ‪ chronic contractures‬یک بافت ‪ dense‬داریم که بخشلی از ‪ connective tissue‬خیلی سلفت شلده اسلت و به آسلانی با‬
‫‪ high velocity‬و ‪ high intensity‬و ‪ short duration stretch‬آزاد نمی شلود بلکه شلکننده تر می شلود و احتمال پارزی‬
‫آن باال می رود‪ ،‬بنابراین در این موارد نباید استفاده کنیم‪.‬‬

‫فردی که می خواهد یک برنامه ‪ self-stretching‬پیشللرفته داشللته باشللد یگونه از سللمت ‪ static stretching‬به سللمت‬
‫‪ ballistic stretching‬بیلایلد و یله مراحلی را طی کنلد تلا بله ‪ dynamic flexibility‬برسلللد و بلافلت هلا و عضلللالت از حلاللت‬
‫‪ passive‬به ‪ active‬برسد؟‬

‫مراحل پروسه ی ‪:stretching‬‬

‫در ابتدا ‪ static stretching‬را شروع می کند که ‪slow‬و ‪ long duration‬است و بیشتر در ‪ end range‬می باشد‪.‬‬

‫سسس ‪ slow- short stretching‬که درواقع همان ‪ cyclic‬است‬

‫و بعد از آن ‪ full range stretching‬و ‪ slow‬که همان ‪ dynamic stretching‬می شود‬

‫و بعد وارد ‪ fast‬می شود که ‪ fast full stretching‬و ‪ end range stretching‬است که از اقسام بالستیک می شود‪.‬‬

‫در اینجا ما فقط بالستیک را داشتیم که ‪ fast‬بود‪.‬‬

‫ابتدا در ‪ end range‬در دامنه کوتاه‪ ،‬حرکات سلریع را انجام می دهیم و بعد ازآن به تدری آن را در کل دامنه انجام می دهیم که‬
‫سلخت تر اسلت زیرا نیاز به کنترل بیشلتر دارد و مواردی که باید رعایت شلود سلخت تر اسلت و هریه دامنه کمتر باشلد کنترل حرکت‬
‫نسبت به زمانیکه در یک دامنه ب رزتر این حرکت اتفا بیفتد راحت تر است‪.‬‬

‫‪ Dynamic stretching‬حرکات کنترل شلده در سلرتاسلر دامنه حرکتی هر مفصلل تعریف می شلود‪ .‬که زفتیم درمقابل اسلتاتیک‬
‫نمی باشلد زیرا ‪ dynamic‬یک لفظ عمومی اسلت‪ .‬طبن تعریف باال از این نظر شلبیه به حرکات بالسلتیک می باشلد و بالسلتیک هم‬
‫بعضلا در کل دامنه یا در انتها اسلت‪ .‬فر اینها در این اسلت که ‪ load ، dynamic-stretch‬و سلرعتش کم اسلت‪ ،‬یعنی در کل‬
‫دامنه با ‪ load‬و ‪ intensity‬کمتر انجام می شود‪.‬‬

‫‪ Dynamic stretching‬ها به مرور زمان در برنامه ورزشللکارها نمود پیدا می کند و جایگ ینی به عنوان ‪static stretching‬ها‬
‫ظهور پیدا می کند و بهتراست در برنامه های توانبخشی و تناسب اندام از اینها بیشتر استفاده کنیم‪.‬‬

‫البته این به این معنا نیست که به جای ‪ static stretching‬ها درمراحل اولیه حتما استفاده شود‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫بیمار با ‪ static stretch‬مشلکلش برطرف می شلود و بعد می تواند به باشلگاه برود‪ .‬ازر این مورد را در برنامه ی فی یوتراپی بگذاریم‬
‫بیمار برای فعالیت های فانکشنال خود آماده می شود‪.‬‬

‫‪ :Manual stretching‬نیروی خارجی که توسط فی یوتراپیست یا بیمار اعمال می شود نه توسط وسیله خاصی‪.‬‬ ‫•‬

‫لفظ عمومی دسلتی که اسلتفاده می شلود شلامل همه ‪ stretch‬هایی اسلت که موالعه کردیم که ازر توسلط بیمار یا فی یوتراپیسلت‬
‫انجام شود به آن "دستی" می زویند حال میتواند استاتیک ‪ cyclic،‬یا بالستیک باشد‪.‬‬

‫تحمل‬ ‫از لفظ "دسلتی" برای ‪ stretch‬های اسلتاتیک کنترل شلده اسلتفاده می شلود که بیمار بتواند تحمل کند وشلدت آن براسلا‬
‫بیماراست که بین ‪ 15‬تا ‪ 60‬ثانیه نگه داشته میشود و برای حداقل یندین بار تکرار می شود‪.‬‬

‫تعیین می ان فرکانس سللیقه ای اسلت‪ .‬در هر صلورت باالی ‪ 15‬ثانیه را اسلتاتیک می زوییم حتی ازر ‪ 100‬بار هم تکرارشلود یون‬
‫‪ long duration‬بکار می بریم‪ .‬ولی ازر بگوییم ‪ 15‬ثانیه‪ Short duration ،‬اسللت و درتعریف آن‪ ،‬کلمه اسللتاتیک را حذف می‬
‫کنیم و ‪ cyclic-stretching‬را به جای آن به کار می بریم‪ .‬پس تعریف اینها به مبنای ما برمی زردد که اسللتاتیک یا ‪dynamic‬‬
‫باشد‪.‬‬

‫اینکه تکرار دارد به معنای ‪ cyclic‬نیسلت و بسلتگی دارد که ‪ duration‬آنرا ج و تقسلیم بندی ‪ long‬یا ‪ short‬بدانیم‪ .‬ولی ‪cyclic‬‬
‫ل وما باید تکرار داشلته باشلد‪ .‬مثال ممکن اسلت در یک کشلش ‪ 5‬ثانیه ای که ‪ short duration‬اسلت و تنها یک کشلش می باشلد‪،‬‬
‫‪ cyclic‬محسلوب نمی شلود و باید تکرار داشلته باشلد‪ .‬ولی ازر بگوییم تکرار داشلته باشلد و ‪ long duration‬هم باشلد ج اسلتاتیک‬
‫هاسللت که تکرار دارد‪ .‬پس تکرار در ‪ cyclic‬الزم اسللت ولی در اسللتاتیک ل وما تکرار نداریم‪ .‬مهم این اسللت در محدوده ‪long‬‬
‫‪ duration‬باشد‪.‬‬

‫کاربرد ‪: manual stretching‬‬

‫بوسلیله تراپیسلت بصلورت ‪ passive‬اعمال می شلود و در فاز های اولیه برنامه ‪ stretching‬مناسلب تر اسلت‪ .‬زمانیکه تراپیسلت می‬
‫کنلد کله یگونله بیملار بله ‪ intensity‬و ‪ duration‬هلای مختلف پلاسلللخ می دهلد و هم نین زملانیکله بله‬ ‫خواهلد مشلللخ‬
‫‪ stabilization‬مولوب نیاز داریم برای مثال زمانیکه بیمار جراحی کرده اسلت و میخواهیم ‪ cuff‬او را بکشلیم‪ ،‬اوایل بیمار به علت‬
‫حتی نمی تواند به آن دسلت ب ند و دوما نمی داند یگونه این کار را انجام دهد و به یه اندازه فشلار بیاورد‪ .‬بنابراین‬ ‫درد زیاد و تر‬
‫شروع کار باید تراپیست ‪ sense‬کند تا بفهمد یه اندازه ‪ load‬بگذارد‪.‬‬

‫هنگلامی کله تراپیسلللت بله بیملار ‪ stretch‬می دهلد بیملار متوجله بهبود حلالش می شلللود و خودش هم کملک می کنلد پس در‬
‫‪ self-stretching، manual stretching‬را بله بیملار توصلللیله نمی کنیم وتراپیسلللت نحوه ی انجلام ‪ stretch‬صلللحیم و‬
‫‪ stabilization‬مناسلللب را به بیمار آموزش می دهد‪ .‬زمانیکه بیمار کنترل ‪ neuromuscular‬ندارد (همان ‪ )stabilization‬و‬
‫نمی توانلد ‪ self-stretch‬را انجلام دهلد و زملانیکله بیملار کنترل را بلدسلللت آورد از بیملار می خواهیم خودش هم کملک کنلد بله این‬
‫صلورت که از او می خواهیم عضلالت سلمت مخالف را منقبض کند در این حین در اثر ‪ inhibitation‬عضلله ی کوتاه شلده شلل می‬
‫شود و کشش بهتر اتفا میفتد (هم نین استفاده از تکنیک های ‪ PNF‬و ‪ neuromuscular‬را نی داریم)‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫‪: SELF-STRETCHING‬توسط خود فرد انجام می شود وخودش بصورت مستقل ‪ stretch‬ها را انجام می دهد‪.‬‬ ‫•‬

‫در برنامه های تمرینی من ل اسلتفاده می شلود‪ .‬هم ینین زمانیکه ضلروریسلت بیمار خودش را ‪ management‬کند و یا مشلکالت‬
‫‪ musculoskeletal‬طوالنی مدت یا ‪ disorder‬های ‪ neuromuscular‬مانند ‪ MS‬دارد‪ ،‬استفاده می شود‪.‬‬

‫مواردی که در ‪ manual stretching‬زفتیم در اینجا نی کاربرد دارد‪ .‬در ‪ static stretching‬برای ‪ 30‬تا ‪ 60‬ثانیه نشللان داده‬
‫شده است که در هر تکرار به عنوان ‪ safe‬ترین حالت ‪ self-stretch‬است‪.‬‬

‫‪ Self stretching‬به یند طرین انجام می شود‪:‬‬

‫‪ .1‬بیمار به شللکل ‪ passive‬بخش پروز یمال اندام را ‪ stabilize‬کرده و بخش دیسللتال را می کشللد ‪ ،‬مثل کشللش با‬
‫اسلتفاده از کاف که پیش تر زفته شلد‪ .‬یا حتی برعکس ‪ ،‬یعنی بخش دیسلتال اندام را فیکس کرده و بخش پروز یمال با‬
‫اسلتفاده از وزنه کشلیده می شلود ‪ .‬در ‪ Self stretching‬بیشلتر همین حالت دوم رخ می دهد ‪ ،‬البته از هر دو نوع می‬
‫توان استفاده کرد ‪.‬‬
‫‪ .2‬اسللتفاده از تکنیکهای ‪ neuromuscular inhibition‬مانند ‪ PNF‬که در آن از تکنیک های ‪proprioceptive‬‬
‫‪ inhibition‬هم اسلللتفلاده می شلللود‪ .‬در واقع بله مرور زملان انقلدر حیوله ‪ PNF‬زسلللترش یلافتله کله تکنیکهلای‬
‫‪ inhibition‬هم به آن اضافه شده است ‪.‬‬
‫‪ Self stretching .3‬می تواند با یک ‪ low intensity active stretching‬انجام شود که به آن ‪dynamic ROM‬‬
‫هم زفته می شود ‪ .‬در این روش کشش مکررا تکرار می شود ‪ ،‬زمان ان کوتاه است و ‪ end range‬می باشد ‪ .‬که دقیقا‬
‫همانند ‪ dynamic stretching‬می باشلد ‪ .‬در این روش از عضلله مقابل انقباض می زیریم که این موضلوع کمک می‬
‫کند به اینکه ‪ inhibition‬و زرما ایجاد شللود‪ .‬پس از این طرین می توانیم ‪ Self stretching‬را انجام داده و موجب‬
‫اف ایش ‪ extensibility‬بافت نرم شویم‪.‬‬

‫در تصلویر بعد زانو به اکسلترنال روتیشلن و ابداکشلن برده می شلود و با این کار ادداکتور ها و اینترنال روتیتور ها کشلیده می شلوند‪.‬‬
‫این عضلالت یک سلرشلان به لگن اتصلال دارد بنابراین از بخش دیسلتال کشلیده می شلوند‪ .‬یون روی صلندلی نشلسلته‪ ،‬لگن ثابت اسلت‬
‫و یرخش ندارد بنابراین بخش پروز یمال ثابت است و دیستال کشیده می شود ‪.‬‬

‫در شلکل سلمت راسلت پا روی صلندلی اسلت و سلر‬


‫دیسلتال ثابت شلده و تنه به سلمت جلو خم می شلود و‬
‫عض لله از سللر پروز یمال کشللیده می شللود‪ .‬حاال ازر‬
‫روی صلندلی می نشلسلت و دسلتش را به‬ ‫همین شلخ‬
‫پنجه می رساند و آن را می کشید ‪ ،‬بخش پروز یمال‬
‫‪ stabilize‬شلده و بخش دیسلتال کشلیده می شلد‬
‫دقیقا مثل سمت یپ ‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫‪:Mechanical stretching‬‬

‫این نوع کشلش با اسلتفاده از یک وسلیله اسلت‪ .‬از وسلیله ای سلاده مثل ‪ pulley‬و قرقره و‪( weight cuff‬که در آن بیمار دمر‬
‫کشلیده می شلود‪).‬زرفته تا وسلایل‬ ‫خوابیده و پا از تخت آوی ان می باشلد و ما کاف را به مچ پای او می بندیم در نتیجه همسلترین‬
‫پیشرفته ای که ‪ orthotic‬و قابل تنظیم اند مثل ماشین های کشش اتوماتیک و ‪ CPM‬و ‪...‬‬

‫این نوع کشش معموال از بقیه انواع کشش دارای ‪ duration‬طوالنی می باشد‪ .‬از ‪ 15‬تا ‪ 30‬دقیقه (زاها کمتر هم می شود) یا ‪ 8‬تا‬
‫‪ 10‬سلاعت در هر جلسله یا حتی یند روز ( به شلکلی که فرد فقط برای کارهای شلخصلی و بهداشلت کشلش را باز می کند) طول می‬
‫کشللد‪ .‬مثل زچ های سللریالی (‪ )serial casts‬که در آن اندام تحت کشللش زچ زرفته می شللود و پس از یند روز زچ باز شللده و‬
‫کشش جدیدی اعمال شده و دوباره زچ زرفته می شود‪ .‬این حالت از یند روز تا یند هفته باقی می ماند ‪.‬‬

‫‪ Duration‬ای نوع کشللش به نوع وسللیله‪ ،‬تحمل بیمار‪ ،‬علت بیماری‪ ،‬شللدت بیماری‪ ،‬حاد یا م من بودن آن‪ ،‬کهنه بودن آن و‪...‬‬
‫بستگی دارد‪.‬‬

‫در شلکل سلمت یپ یک کاف به مچ بیمار بسلته شلده و بیمار عضلله دو سلر را می کشلد و با دسلت راسلت شلانه را فیکس کرده که‬
‫عضله از سمت باال کشیده نشود‪( .‬درست تر این بود که انگشتان اکستند می بود‪).‬‬

‫در شللکل سللمت راسللت یک کشللش اسللتاتیک ‪static‬‬


‫‪ stretch‬توسلط دسلتگاه به بیمار اعمال می شلود‪ .‬هم نین‬
‫می توان از ‪ elbow cage‬اسلتفاده کرد که مدر اسلت و‬
‫توسلللط پیچ زاویله اش تنظیم می شلللود و برای کوتلاهی‬
‫نظر تراپیسللت‬ ‫عضللالت آرن یا زانو مفید اسللت‪ .‬بر اسللا‬
‫تحت یک مقدار کشلش فیکس می شلود و تا مدتی باقی می‬
‫ماند تا کشللش شللدید تر اعمال شللده و دوباره فیکس می‬
‫شود ‪.‬‬

‫همراه با کشش یک سری مکمل هم استفاده می شود ‪:‬‬

‫✓ زرما ‪:‬زرما می تواند ‪ extensibility‬بافت های انقباضی و غیر انقباضی را اف ایش بدهد‪ .‬وقتی این اتفا می افتد مقدار‬
‫نیروی الزم برای کشش دادن و هم نین مدت زمان آن نی کاهش می باید ‪.‬‬

‫وقتی بافت در حالت ریلکس قرار دارد مقاومت یا ‪ muscle guarding‬از سوی بیمار در اثر کشش داده می شود‪.‬‬

‫از کشش جهت زرم کردن یا ‪ warm up‬قبل از ورزش های شدید استفاده می شود ‪ .‬با این حال قبل از خود کشش هم ‪warm‬‬
‫‪ up‬انجلام می شلللود کله جریلان خون و دملای بلدن را اف ایش می دهلد ‪ ،‬مثال بله بیملار زفتله نرم بلدود یلا دویرخله ثلابلت ب نلد یلا روی‬
‫تردمیل بدود و ‪....‬‬

‫‪13‬‬
‫هم نین می توان از مدالیته های زرمایی سللوحی مثل هات پک و پارافین و ‪ IR‬یا مدالیته های زرمایی عمقی مثل لی ر و ‪ us‬و‬
‫دیاترمی مو کوتاه استفاده کرد ‪.‬‬

‫در مورد استفاده از این مدالیته ها قبل یا حین ورزش هیچ تفاوت یا برتری وجود ندارد‪.‬‬

‫✓ سلرما ‪ :‬سلرد کردن بافت های طویل شلده بعد از کشلش می تواند ماندزاری طول ایجاد شلده را اف ایش دهد‪ .‬هم نین می‬
‫توانلد ‪ muscle soreness‬را کمتر کنلد زیرا کله زردش خون آن نلاحیله را کلاهش داده پس درد و التهلاب بیملار کمتر‬
‫می شود‪.‬‬

‫احتیا ‪ :‬البته سلرما می تواند ‪ extensibility‬بافت را کمتر کرده و ان را مسلتعد ‪ micro trauma‬حین کشلش کند لذا باید‬
‫احتیا شود ‪.‬‬

‫خلاصلللیلت دیگر یخ این اسلللت کله می توانلد تون عضلللالنی را کلاهش دهلد کله ملا می توانیم از این موضلللوع اسلللتفلاده کنیم‪ .‬در‬
‫‪ ،pseudomyostatic contracture‬کوتاهی واقعی نیست بلکه در اثر اختالل در تون عضله رخ می دهد و ما باید تون را کاهش‬
‫دهیم‪ ،‬بنابراین از سرما استفاده می کنیم حتی با وجود اینکه ‪ extensibility‬بافت کاهش می یابد‪.‬‬

‫✓ ماسلاژ‪ :‬از این مکمل جهت ریلکس کردن عضلله اسلتفاده می شلود‪ ،‬هر یه بتوانیم عضلله را ریلکس تر کنیم‪ ،‬کشلش بهتر‬
‫اتفا می افتد‪.‬‬

‫✓ بایوفیدبک‪ :‬در حقیقت یک فیدبک بینایی یا شلنوایی اسلت که ما یا مریض میتوانیم ببینیم‪ .‬در حقیقت اب اری اسلت که‬
‫بیمار یاد می زیرد با تمرین ریلکس کند و ‪ muscle tension‬اش را کاهش دهد و استرچ بهتر اتفا بیافتد‪.‬‬

‫‪ joint traction, oscillation‬نوعی ‪ manual distraction‬هسللتند مفصللل فاصللله می زیرد و درد مریض را ‪ inhibit‬می‬
‫کند‪ .‬وقتی ‪ distract‬می کنیم‪ ،‬زیرنده های مفصل )‪ (GTO‬تحریک میشوند و سبب ‪ INHIBITATION‬می شود‪.‬‬

‫برای کاهش اسلساسلم اطراف مفصلل و تعدیل تون مفید اسلت‪ .‬هم مان با ‪ Distraction‬می توانیم حرکات ‪ pendullar‬و ریتمیک‬
‫انجام دهیم یون باع کمک به ریلکسیشن میشود و برای کشش بهتر است‪.‬‬

‫مراحل پروسه ی کشش‬

‫‪ .1‬بیمار را ارزیابی می کنیم تا بدانیم از یه تایپ اسلتریی اسلتفاده کنیم که اثرش بیشلتر شلود‪ .‬مثال وقتی عضلله مدت زیادی‬
‫در طول کوتاه قرار بگیرد‪ ،‬دیار ضلعف می شلود ‪.‬مثأل ازر ‪ flexion contracture‬آرن دارد‪ ،‬عضلله ترایسلسس کوتاه می‬
‫شلود و عضلله ی سلمت مقابلش طویل(کشلیده) می شلود‪ .‬وقتی یک عضلله طوالنی مدت طویل شلود‪ ،‬دیار ضلعف میشلود‪.‬‬
‫بنابراین فقط کشلش کافی نیسلت‪ .‬باید هم مان با کشلش‪ ،‬کنترل نوروماسلکوالر عضلله آزونیسلت را هم انجام دهیم‪( .‬عضلله‬
‫آزونیست‪ ،‬زروه عضالنی است که مقابل عضالت کوتاه شده قرار می زیرند‪).‬‬

‫عضلله ی آزونیسلت کوتاهی یعنی عضلله ی سلمت مقابل عضلله کوتاه شلده و عضلله ی آنتازونیسلت کوتاهی یعنی عضلله ای‬
‫که مستقیما دیار کوتاهی شده است و خودش مانع حرکت است‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫‪ .2‬آماده کردن بیمار برای کشش ‪ :‬اول سعی می کنیم با مریض حرف ب نیم و او را توجیه کنیم‪.‬‬

‫مثأل وقتی در ‪ ICU‬برای بیمار کرونایی توضلیم می دهیم که این تمرین باع میشلود بهتر نفس بکشلد‪ ،‬سلعی میکند که آن را با‬
‫دقت انجام دهد‪ .‬برنامه ی روند درمان را برای بیمار توضلیم بدهیم‪ ،‬مفید اسلت‪ .‬یا اینکه تعیین کنیم از یه پوزیشلنی یا از یه بالشلی‬
‫استفاده کند‪.‬‬

‫حواسلمان باشلد پروز یمال یا دیسلتال را به صلورت سلفت و محکم ‪ stabilize‬می کنیم‪(.‬یه دسلتی یا یه با کمک یک وسلیله) البته‬
‫اون ناحیه رو نباید ایجاد درد کنیم اما ازر شل ‪ stabilize‬کنیم‪ ،‬کششمان موثر نیست‪.‬‬

‫وقتی میخواهیم کشلش ایجاد کنیم‪ ،‬آن ناحیه را با قسلمت پهن تر دسلتمان می زیریم تا نیرو توزیع شود و در سوحی ب رزتر نیرو را‬
‫لود کنیم‪ .‬بنابراین بیمار درد کمتری حس می کند تا اینکه با انگشلتان یک فشلار ‪local‬بدهیم و اذیتش کنیم‪ .‬می توانیم در جاهای‬
‫از پرده یا حوله استفاده کنیم که اذیت نشود‪.‬‬ ‫حسا‬

‫برای اینکه ‪ joint compression force‬را کم کنیم زمانی که بیشلتر محدودیت در خود مفصلل اسلت می وانیم ‪distraction‬‬
‫زرید‪ ۱‬بدهیم و بعد حرکت را داشلته باشلیم‪ .‬وقتی که میخواهیم کشلش را کاهش دهیم به صلورت تدریجی فشلار را کم می کنیم‪.‬‬
‫البته کامأل شل نشود بلکه مقداری باید نگه داشته شود‪ .‬که بازهم اینها همه برمی زردد به نوع استریی که استفاده می کنیم‪.‬‬

‫تهیه کنندزان‪ :‬رویا خضری‪ -‬نازنین رضایی‪ -‬مهال علی ی دی‪ -‬علی ابراهیمی‪ -‬کیانا لوفی‪ -‬امیرحسین بهاری‪-‬سید محمدصاد‬
‫حسینی‪ -‬پویا علیسور‬

‫‪15‬‬

You might also like