Professional Documents
Culture Documents
نامه بابا لنگ دراز به جودی ابوت
نامه بابا لنگ دراز به جودی ابوت
جودی! کامال با تو موافق هستم که عدهای از مردم هرگز زندگی نمیکنند و زندگی را یک مسابقه دو میدانند و میخواهند هرچه زودت ر
به هدفی که درافق دوردست است ،دست یابند و متوجه نمیشوند که آنقدرخسته شدهاند که شاید نتوانند به مقص د برس ند و اگ رهم
برسند ،ناگهان خود را در پایان خط میبینند .درحالی که نه به مسیر توجه داشتهاند و نه لذتی از آن بردهاند .دی ر ی ا زود آدم پ یر و خس ته
میشود ،درحالی که از اطراف خود غافل بوده اس ت .آنوقت دیگ ر رس یدن ب ه آرزوه ا و اه داف هم ب رایش بیتف اوت میش ود و فق ط او
میماند و یک ...
آنوقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بیتف اوت میش ود و فق ط او میمان د و ی ک خس تگی بیل ذت و فرص ت و زم انی ک ه
ازدست رفته و به دست نخواهد آمد ... .جودی عزیزم! درست است؛ ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم ،آنها را دوست داریم
و به آنها وابسته میشویم .هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد ،عالقه و وابستگی م ا بیش تر میش ود .پس ه ر کس ی را
بیشتر دوست داریم و میخواهیم که او هم بیشتر دوستمان ب دارد ،بای د ب رایش خ اطرات خ وش زی ادی بس ازیم ت ا بت وانیم دردلش ثبت
شویم.
دوستدار تو :بابالنگدراز