You are on page 1of 1

‫دو قـــدم تا لبـخند‬

‫آخرین پیام مـــادر‬


‫«مادر با دستی گهواره کودک و با دستی دیگر دنیا را تکان میدهد‪».‬‬

‫ناپلئون‬

‫وقتی گروه نجات‪ ،‬زن جوان را در زیر آوار پیدا کرد‪ ،‬او مرده بود‪ ،‬اما گروه امداد زیر نور چراغ قوه چیز‬
‫عجیبی دیدند‪...‬‬
‫خاطرات مردم چین از روز دوازدهم مه ‪ 2008‬تیره و تار است‪ .‬اما آنان دیگر نمی خواهند وحشت خود را‬
‫در آن زمان به یاد بیاورند‪.‬‬
‫زلزله زدگان فقط می خواهند لحظه های جاودان را به خاطر بیاورند‪ .‬نام قهرمانان بی نشان معمولی‬
‫است‪ ،‬اما یادشان تا ابد در تاریخ چین باقی خواهد ماند‪.‬‬
‫زندگی آن ها در گذشته عادی بود‪،‬اما پس از فاجعه«سی چوان» خیلی ها تبدیل به قهرمانان شدند‪.‬‬
‫شاید این دیگر برای خودشان روشن نباشد که چه کاری انجام دادند‪ ،‬اما حماسه هایی که آفریدند‪ ،‬همه‬
‫ی مردم کشوشان را تحت تاثیر خود قرار داد ‪.‬‬
‫وقتی گروه نجات‪ ،‬زن جوان را زیر آوار پیدا کرد او مرده بود‪،‬اما گروه امداد زیر نور چراغ قوه‪ ،‬چیز عجیبی‬
‫دیدند‪ ،‬زن با حالتی عجیب به زمین افتاده و زانو زده و حالت بدنش زیز فشار خاک و سنگ کامال تغییر‬
‫یافته بود‪.‬‬
‫گروه امداد تالش یکردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند‪ .‬چند ثانیه‬
‫بعد‪ ،‬سرپرست گروه‪ ،‬دیوانه وار فریاد زد‪ «:‬بیایید‪،‬زود بیایید!یک بچه اینجاست‪ .‬بچه زنده است‪».‬‬
‫وقتی خاک و سنگ از روی جنازه مادر کنار رفت‪ ،‬دختر سه چهار ماهه ای از زیر آن بیرون کشیده شد‪،‬‬
‫نوزاد کامال سالم و به خواب عمیقی فرو رفته بود‪ .‬او در خواب شیرینش نمی دانست چه فاجعه ای‬
‫سرزمینش را ویران کرده و چگونه مادری هنگام حفاظت از جگر گوشه اش قربانی شده ایت‪.‬‬
‫وقتی بچه را بغل کردند‪ ،‬یک تلفن همره از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام‬
‫دیده میشد‪ :‬عزیزم‪ ،‬اگر زنده ماندی‪ ،‬هیچ وقت فراموش نکن که مادرت با تمامی وجود دوستت داشت‪.‬‬

You might also like