You are on page 1of 118

‫سفر به فضا و بازگشت دوباره‬

‫‪To Space and Back‬‬


‫سالی راید‬

‫به ضمیمه ‪:‬‬

‫داستان پروازهای سرنشیندار فضایی ناسا‬

‫گفتگو با مارگارت سدون‪ ،‬از پیشگامان فضانوردی زنان‬

‫ترجمه‪ :‬پوریا ناظمی‬


‫پیشگفتار‬

‫روز ‪ 23‬جوالی ‪ 2012‬سالی راید‪ ،‬نخستین زن فضانورد آمریکایی دیده از جهان فروبست‪ .‬او در سن ‪ 61‬سالگی‬
‫و پس از آنکه هفت ماه را با بیماری سرطان پانکراس دست و پنجه نرم کرده بود‪ ،‬درگذشت‪.‬‬

‫سالی راید برای بسیاری از مردم و به ویژه برای زنان و دختران جوان در گوشه و کنار جهان الهام بخش بود‪.‬‬
‫نه فقط به این دلیل اینکه اولین زن آمریکایی بود که قدم به فضا گذاشته بود و نه حتی به این دلیل که‬
‫نخستین فضانوردی بود که به خانواده ‪ LGBTQ‬تعلق داشت‪.‬‬
‫خیلی پیشتر از او روسها والنتینا ترشکوا را در نخستین روزهای عصر فضا به مدار زمین فرستاده بودند‪ .‬اما‬
‫الهام بخشی و اهمیت سفر راید به این نکته باز میگشت که مسیر ورود به فضا برای زنان در آمریکا به هیچ‬
‫وجه مسیر ساده و راحتی نبود‪ .‬آنها برای اینکه به فضا سفر کنند نه تنها میبایست توانایی و شایستگی‬
‫ذهنی و بدنی خود را مانند هر فضانورد دیگری اثبات کنند که باید مبارزه طوالنی سیاسی را برای کسب حق‬
‫ورود به فضا پشت سر میگذاشتند‪.‬‬

‫سیستم دیوان ساالر آمریکا راه فضا را به روی زنان بسته بود‪ .‬با وجود اینکه اولین زنان آمریکایی برای پشت‬
‫سر گذاشتن دورههای آموزشی در سال ‪ 1959‬انتخاب شدند اما پس از پشت سرگذاشتن همه تمرینات و‬
‫آزمونهای دشوار و علیرغم کسب نتیجه مناسب و باالتر از حد انتظار‪ ،‬به دلیل سیاستهای ناسا که در آن‬
‫زمان فضانوردی و فعالیتهای فضایی را کاری مردانه میدانست‪ ،‬با درهای بسته مواجه شدند‪ .‬آنها باید سالها‬
‫تالش و مبارزهای سیاسی را نیز پشت سر میگذاشتند‪ .‬بارها در برابر این تصمیم اعتراض کردند و حتی کنگره‬
‫آمریکا را وادار کردند تا با برگزاری جلسه استماع عمومی درباره این تصمیم ناسا تجدید نظر کند که البته در‬
‫ابتدای مسیر موفقیتی نصیبشان نشد‪ .‬اما آنها از پای ننشستند‪.‬‬

‫سالی راید و همراهان او که در سال ‪ 1978‬به عنوان نخستین گروه از فضانورد زن از سوی ناسا انتخاب شدند‪،‬‬
‫در امتداد چنین مسیر دشواری قرار داشتند‪ .‬آنها برای ورود به فضا خود مبارزهای نفسگیر را پشت سر گذاشتند‬
‫و به همین دلیل سفر راید به مدار زمین برای بسیاری نشانه موفقیت مبارزهای طوالنی برای احقاق حقوق زنان‬
‫در حوزه فضا بود‪.‬‬

‫راید پس از پایان سفرهای فضاییاش به ترویج علم روی آورد‪ .‬در کنار فعالیتهای مختلفی که داشت چندین‬
‫کتاب ترویجی و چندین کتاب برای کودکان در زمینه فضا و آشنایی آنها با فضا نوشت‪.‬‬

‫کتاب «سفر به فضا و بازگشت دوباره» )‪ (To Space and Back‬که ترجمه آن اینک در مقابل شما قرار‬
‫دارد یکی از این کتابها است‪ .‬این کتاب خاطرات کوتاه سالی راید در سفر به فضا و درباره زندگی روزمره و‬
‫احساسات او است‪ .‬برخالف بسیاری از خاطراتی که فضانوردان از ماموریتهای خود نوشتهاند‪ ،‬این کتاب به‬
‫جزییات فنی وارد نمیشود‪ ،‬بلکه تنها مشاهدات دست اول سالی راید از حضور در فضا را به صورت روایی و‬
‫البته دقیقی برای مخاطبان خود روایت میکند‪ .‬همین مشاهدات است که به بسیاری از پرسشهایی که درباره‬
‫سفرهای فضایی وجود دارد پاسخ میدهد‪ .‬اینکه فضانوردان لحظات پرتاب را چگونه میگذرانند‪ ،‬چگونه در فضا‬
‫غذا میخورند و یا استحمام میکنند‪.‬‬
‫تجربه سفر به فضا و تماشای زمین و ستارهها از آنجا رویایی است که ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول‬
‫میکند؛ اما فرصت حضور در فضا؛ فرصتی نیست که در اختیار همه عالقهمندان باشد‪ .‬بسیاری از ما پرسشهای‬
‫فراوانی در خصوص تجربههایی داریم که فضانوردان در خالل سفرهای فضاییشان با آن مواجه میشوند‪.‬‬

‫سالی راید‪ ،‬نخستین سفر فضایی خود را در سال ‪ 1983‬همراه باب کریپر‪ ،‬دیک هاوک‪ ،‬جان فابین و نرم تاگرار‬
‫انجام داد‪ .‬وی درباره اینکه چگونه به یک فضانورد تبدیل شد مینویسد‪:‬‬

‫«از دوران کودکی و در تمام سالهایی که رشد میکردم‪ ،‬ستارهها‪ ،‬سیارات و کهکشانها همواره مرا مجذوب‬
‫خود میکردند‪ ،‬اما هیچ گاه تصور نمیکردم روزی به فضا سفر کنم‪ .‬من در دبیرستان رشته ریاضیات و علوم‬
‫خواندم و پس از آن به تحصیل فیزیک پرداختم‪ .‬پس از پایان تحصیالتم موسسه ملی علوم هوا و فضای آمریکا‬
‫)‪ (NASA‬به دنبال دانشمندانی میگشت که عالقهمند سفر به فضا بودند‪ .‬ناگهان احساس کردم با تمام وجودم‬
‫میخواهم این شانس را داشته باشم که زمین و ستارهها را از فضا تماشا کنم‪ .‬من درخواستی برای ناسا فرستادم‬
‫و پس از پشت سر گذاشتن مجموعهای از آزمونها و مصاحبهها به عنوان یک فضانورد انتخاب شدم‪».‬‬

‫سالی راید غیر از سفرهای فضایی متعددی که به انجام رساند مسئولیتهای مختلفی را نیز در ناسا به عهده‬
‫داشته است‪ .‬او عضو هیات تحقیق درباره فاجعه انفجار شاتل چلنجر بود و پس از آن که در بهمن ماه سال‬
‫‪ 1381‬شاتل فضایی کلمبیا هنگام بازگشت به زمین منهدم شد‪ ،‬از طرف تیم تحقیق این حادثه دعوت به‬
‫همکاری شد و به عضویت تیم تحقیق فاجعه کلمبیا درآمد‪.‬‬

‫سالی در این کتاب گزارشی از فعالیتهای فضانوردان ارائه میکند؛ فعالیتهایی که فضانوردان باید در کنار‬
‫آزمایشهای علمی به انجام برسانند و از چگونگی فعالیتهای روزمره فضانوردان در فضا سخن میگوید‪ .‬متن‬
‫کتاب میتواند تصویری واقعی از آنچه در فضا با آن مواجهیم در اختیار ما قرار دهد و ما را با دنیایی زیبا‪،‬‬
‫شکوهمند و پر صالبت آشنا کند‪.‬‬
‫این آشنایی نه تنها چشماندازی به آینده ممکنی است که به خصوص با رویدادهای اخیر‪ ،‬حضور انسان در‬
‫فضا توسعه پیدا خواهد کرد که نگاهی مهم به گذشته دشوار ولی پر هیجان گشودن دروازههای فضا به روی‬
‫انسان است‪.‬‬

‫از زمانی که سالی راید قدم به فضا گذاشت و این کتاب را نوشت برنامههای فضایی و سفرهای فضایی تغییراتی‬
‫را به چشم خود دیده است‪ .‬شاتلهای فضایی که سالی راید را به مدار زمین بردند و به تکمیل ایستگاه فضایی‬
‫بین المللی کمک کردهاند اینک بازنشست شدهاند‪ .‬سفر به مدار زمین بر عهده روسیه‪ ،‬ژاپن و شرکتهای‬
‫خصوصی قرار دارد‪ .‬شرکتهای خصوصی مانند اسپیس – ایکس نه تنها محموله‪ ،‬که از چندی پیش مسافر‬
‫نیز به مدار میبرند‪ .‬شرکتهای استخراج منابع سیارکها تاسیس شدهاند‪ .‬قدرتهای جدید در برنامههای فضایی‬
‫در حال ظهورند‪ .‬چین به سرعت برنامه سرنشیندار خود را توسعه میدهد‪ .‬کاوشهای سیارهای روباتیک عمده‬
‫توجهها را به خود جلب کردهاند و بارها برنامه چشمانداز فضایی ناسا تغییر کرده است‪.‬‬

‫در طول این مدت هنوز حضور در فضا تقریبا همان چشمانداز رویایی خود را حفظ کرده است‪ .‬هنوز سبک‬
‫زندگی فضانوردان از زمانی که سالی راید قدم در شرایط بی وزنی مدار زمین گذاشت تغییر چندانی به خود ندیده‬
‫است و هنوز مردم عالقمندند تا تجربه بینظیری که فعال در اختیار تعداد محدودی از افراد است را حداقل در‬
‫ذهن خود بازسازی کنند‪.‬‬

‫داستان این ترجمه برای من داستان پرخاطرهای است‪ .‬حدود ‪ 18‬سال پیش زمانی که در روزنامه جامجم و‬
‫ضمیمه کاشف این روزنامه بودم‪ ،‬برای اینکه مخاطبان روزنامه‪ ،‬اطالعات دقیق و در عین حال دست اولی از‬
‫سبک زندگی در فضا به دست بیاورند‪ ،‬ترجمه آزادی از کتاب سالی راید را به شکل پاورقی منتشر کردم‪ .‬این‬
‫مجموعه در سال ‪ 1382‬در این ضمیمه منتشر شد‪.‬‬

‫زمانی که سالی راید در سال ‪ 1391‬فوت کرد به نظرم رسید جا دارد که بار دیگر به صورت یکجا آن را منتشر‬
‫کنم‪ .‬آن زمان من دیگر در سوی دیگر کره زمینی بودم که زمانی سالی راید از مرزهای فضا به آن نگریسته‬
‫بود‪.‬‬

‫آرشیو یادداشتها را جمعآوری کردم اما به دلیل ناقص بودن و از سویی حذف بخشهایی از متن در نسخه‬
‫منتشر شده در روزنامه یک بار دیگر متن را نوشتم و انتشار آن را به یکی از ناشران کشور پیشنهاد دادم‪ .‬آنها‬
‫نیز پذیرفتند و فکر کنم حتی کار تا مرحله گرفتن شابک پیش رفت‪.‬‬

‫از آن زمان تا کنون هشت سال دیگر گذشته است و به دالیل مختلف کتاب منتشر نشد‪.‬‬

‫فکر کنم هشت سال زمان انتظار کافی باشد و از سویی هنوز خواندن این کتاب برای من الهامبخش است‪ .‬و‬
‫به همین دلیل هم فکر میکنم شاید برخی از شما نیز خواندن آن را جذاب بیابید‪ .‬به همین دلیل یک بار دیگر‬
‫متن را ویراستم و حتیاالمکان مطابق الگوی صفحهبندی کتاب اصلی آن را آراستم‪ .‬در مورد تصاویر با وجودی‬
‫که نسخههای با کیفیتتری از آنها در اختیار بود اما به نظرم آمد حال و هوای همان عکسهای کمی قدیمی‬
‫شده با محتوای متن تناسب بیشتری دارد و آنها را حفظ کردم‪.‬‬

‫دوست عزیزم نیکی دادگری متن را بازخوانی کرد و اشتباهات آن را اصالح کرد که از او سپاسگزارم‪.‬‬

‫در انتهای این کتاب شما یکی دو ضمیمهای را میبینید که شاید در کنار متن اصلی قابل توجه باشند‪ .‬این‬
‫ترجمه به صورت رایگان و آنالین منتشر شده است‪ .‬اگر خواندنش را مفید یافتید و فکر کردید این ترجمه ارزش‬
‫حمایت دارد‪ ،‬آن را به دست دیگران و به خصوص کسانی برسانید که شاید دسترسی کمتری به فضای وب‬
‫داشته باشند‪.‬‬

‫به نوجوانان و به خصوص دخترانی که شاید در گوشهای از سرزمینمان‪ ،‬نگران و کم امید به آینده میاندیشند‬
‫و نگرانند که چطور باید در رقابتی نابرابر‪ ،‬مسیر خود را به سوی آینده بگشایند‪ .‬به آنها که گمان میکنند چون‬
‫با دیگران متفاوتند‪ ،‬طرد شدهاند‪ ،‬به آنها که باید بار تبعیضها و کمخردی دیگران را بر دوش بکشند‪.‬‬

‫این کتاب حتماً دردی را از آنها دوا نخواهد کرد اما شاید در ساعتهایی تلخ که شب بیپایان و سختی چون‬
‫کوهی عبور ناپذیر به نظر میآید‪ ،‬الهام بخشی باشد برای نا امید نشدن و پیش رفتن‪.‬‬

‫یکی از جذابیتهای این کتاب در تصویری است که از سفرهای شاتلهای فضایی ارایه میدهد‪ .‬شاتلهای‬
‫فضایی برای حدود ‪ 30‬سال قلب تپنده برنامههای فضایی سرنشیندار ناسا و عمدهترین برنامه سرنشیندار پس‬
‫از فتح ماه بودند‪ .‬بسیاری از مردم هنوز تصویر سفر به فضا را در غرش موتورهای شاتل ها و فضانوردانی‬
‫میبینند که در عرشه این غولهای سپید رنگ فضایی زندگی میکردند‪ .‬این کتاب روایتی از زندگی در شاتلها‬
‫را ارائه میدهد‪.‬‬

‫پوریا ناظمی‬

‫مونترال – تابستان ‪1399‬‬


‫سفر به فضا‬

‫و بازگشت دوباره‬
‫«بودن در فضا چه جوریه؟»‪« ،‬فضا ترسناکه؟» «آیا سرده؟»‪ « ،‬آیا میتوانستید راحت‬

‫بخوابید؟» اینها سوالهایی است که همه از کسانی که به فضا سفر کردهاند میپرسند‪.‬‬

‫تجربه سفر به فضا را نمیتوان به راحتی توصیف کرد‪ .‬کلمات و تصاویر این کتاب به‬

‫شما کمک میکند تا تصوری از اینکه با موشکی به فضا سفر کرده و جایی در ارتفاع‬

‫چند صد کیلومتری آزادانه و رها در اطراف زمین غوطه بخورید‪ ،‬چه احساسی دارد‪.‬‬

‫نخستین سفر فضایی من در ژوئن ‪( 1983‬خرداد ‪ )1362‬اتفاق افتاد و من به همراه چهار‬

‫فضانورد دیگر عازم فضا شدم‪ :‬باب کریپن‪ ،‬ریک هاوک‪ ،‬جان فابین و نورم تاوگارد‪ .‬ما‬

‫با شاتل فضایی به فضا رفتیم‪ .‬نخستین هواپیمای فضایی که امروز همه فضانوردان ما‬

‫را با خود به مدار میبرد‪ .‬ما از روی سکوی پرتابی در ایالت فلوریدا سفر خود را آغاز‬

‫کردیم و برای هفت روز به دور زمین گشتیم‪ .‬در این مدت ما دو ماهواره را در مدارشان‬

‫قرار دادیم‪ ،‬به مطالعه زمین پرداختیم و درباره اثر بیوزنی تحقیق کردیم‪ .‬بعد از سپری‬

‫کردن یک هفته در مدار‪ ،‬به زمین بازگشتیم‪ .‬ماجراجویی ما ورود شاتل به درون جو‬

‫زمین و فرود بدون استفاده از موتور و آرام آن بر باند فرود در کالیفرنیا به پایان رسید‪.‬‬

‫کریپ‪ ،‬جیک‪ ،‬جان‪ ،‬نورم و من‪ ،‬همگی این فرصت را به دست آوردیم که باری دیگر‬

‫نیز عازم فضا شویم‪ .‬در هر سفر‪ ،‬ما زمانی پیدا میکردیم که بتوانیم استراحت کنیم‪ ،‬از‬

‫بیوزنی لذت ببریم و منظره زمین و ستارهها را تحسین کنیم‪ .‬و مانند همه فضانوردان‬

‫ما وقت کافی برای عکاسی داشتیم‪ .‬عکسها به ما کمک میکنند تا هیجان سفرمان‬

‫به فضا را ثبت کرده و آن را در بازگشت به زمین با دوستانمان در میان بگذاریم‪.‬‬


‫چپ به راست‪ :‬باب کریپن‪ ،‬سالی راید‪ ،‬نورم تاگارد‪ ،‬ریک هاوک‪ ،‬جان فابین‬

‫عمده عکسهایی که در این کتاب میبینید را فضانوردان حاضر بر عرشه شاتل فضایی‬

‫گرفتهاند‪ .‬تعدادی از آنها در سفرهای من و برخی در دیگر سفرهای شاتلهای فضایی‬

‫تهیه شده است‪ .‬این تصاویر به شما نشان میدهند که غذا خوردن از قاشقی که در میانه‬

‫هوا معلق است چگونه است‪ ،‬چطور باید برای راهپیمایی فضایی‪ ،‬لباس ویژه فضانوردی‬

‫را به تن کرد و به اقیانوسهای زمینی زیر پا نگاه کرد‪.‬‬


‫من همیشه مبهوت سیارهها‪ ،‬ستارهها و کهکشانها بودم اما هیچگاه فکر نمیکردم که‬

‫روزی فضانورد شوم‪ .‬من در دبیرستان در رشته ریاضیات و علوم تحصیل کردم و سپس‬

‫سالهای کالج را به تحصیل فیزیک – قوانین طبیعت و عالم – سپری کردم‪ .‬وقتی‬

‫تحصیالتم را تمام میکردم‪ ،‬ناسا‪ ،‬سازمان فضایی ایاالت متحده‪ ،‬اعالم کرد که به دنبال‬

‫دانشمندانی است که عالقهمند به فضانورد شدن باشند‪ .‬ناگهان متوجه شدم که چقدر‬

‫میخواهم این فرصت را داشته باشم که زمین و ستارهها را از فضا مشاهده کنم‪ .‬مدارکم‬

‫را فرستادم و بعد از تعدادی مصاحبه و آزمون‪ ،‬برای فضانورد شدن انتخاب شدم‪.‬‬

‫روز ‪ 28‬ژانویه ‪ 8 / 1986‬بهمن ‪ 1364‬که تقریباً آماده بودیم این کتاب را به چاپخانه‬

‫بفرستیم‪ ،‬حادثهای باورنکردنی رخ داد‪ .‬شاتل فضایی چلنجر تنها یک دقیقه بعد از پرتاب‬

‫منفجر شد‪ .‬بعد از این حادثه من مدت زیادی درباره این کتاب فکر کردم و اینکه آیا‬

‫میخواهم بخشهایی از آن را تغییر دهم یا نه‪ .‬در نهایت تصمیم گرفتم غیر از تقدیم‬

‫کتاب و این کلماتی که در اینجا مینویسم چیزی را تغییر ندهم‪.‬‬

‫من این کتاب را نوشتم چون میخواستم برخی از سوالهای جوانان که از فضانوردان‬

‫میپرسند را پاسخ دهم‪ .‬بسیاری از سوالها درباره احساسات ما است و سوالی که اکنون‬

‫معنی بیشتری دارد این است که آیا فضا ترسناک است؟‬

‫هر ماجراجویی – به خصوص رفتن به قلمروهای ناشناخته – ترسناک هستند‪ .‬و خطر‬

‫همیشه بخشی از پروازهای فضایی بوده است‪ .‬من میخواستم فضانورد شوم چون آن‬

‫را فرصتی پرچالش میدانستم‪ .‬اینگونه بود و البته که این تجربهای بود که هرگز‬

‫فراموش نخواهم کرد‪.‬‬

‫سالی راید‬
‫بامداد روز پرتاب‬

‫‪...4...5...6‬‬

‫شمارش معکوس زنگ بیدار شدن ادامه دارد‪.‬‬

‫‪...1...2...3‬‬

‫زنگ ساعت!‬

‫ساعت ‪ 3:15‬بامداد و کمتر از چهار ساعت تا زمان پرواز شاتل باقی مانده است‪ .‬وقت‬
‫بیدار شدن است‪.‬‬

‫هوا هنوز مثل قیر تاریک و سیاه است‪ .‬چهار ساعت دیگر پرتاب شاتل فضایی‪ ،‬آسمان‬
‫را روشن خواهد کرد‪.‬‬

‫حدود چهارده کیلومتر دورتر از سکوی پرتاب و درون خوابگاه‪ ،‬لباسهای پروازمان را به‬
‫تن میکنیم‪ .‬آخرین اطالعات را دریافت کرده و صبحانه سبکی میخوریم‪.‬‬

‫سه ساعت تا پرواز‪ .‬هوا هنوز تاریک است‪ .‬ساختمان خدمه را ترک کرده و سوار‬
‫مینیبوس فضانوردان شده و راهی سکوی پرتاب میشویم‪.‬‬

‫شاتل فضایی سرپا ایستاده و دماغهاش به سوی آسمان نشانه رفته بود‪ .‬شاتل به محفظه‬
‫غولپیکر نارنجی سوخت و دو موشک کوچک سفید که آن و ما را به فضا میبرد متصل‬
‫شده بود‪.‬‬

‫در آخرین بخش مسیر ما به سوی سکو‪ ،‬نورافکنها بدنه شاتل را روشن کرده بوند‪ .‬با‬
‫وجودی که در اینجا و در آخرین مراحل شمارش معکوس‪ ،‬تنها بودیم اما میدانستیم‬
‫همین االن هزاران نفر در حال تماشای ما هستند‪.‬‬

‫زمانی که از خودرو بیرون آمده و قدم بر سکوی پرتاب نهادیم‪ ،‬دربرابر عظمت و ارتفاع‬
‫شاتل که معادل یک برج سی طبقه بود‪ ،‬حس میکردیم کوتوله هستیم‪ .‬در طول مسیر‬
‫هواپیمای فضایی ما به ظاهر آرام میآمد اما االن که نزدیک شده بودیم میتوانستیم‬
‫صدای هیس و غرشاش را بشنویم انگار که موجودی زنده است‪.‬‬
‫برای سوار شدن به شاتل از یک آسانسور بلند که کنار برج کناری سکوی پرتاب نصب‬
‫شده بود استفاده کردیم‪ .‬این آسانسور ما را به محلی نزدیک به دماغه شاتل منتقل کرد‪.‬‬
‫جایی که حدودا ‪ 59/5‬متر از سطح زمین فاصله داشت‪ .‬در انتهای این آسانسور‪ ،‬راهرویی‬
‫افقی ما را به سمت در ورودی شاتل هدایت میکرد‪ .‬در انتهای این راهرو و پیش از این‬
‫که وارد شاتل بشویم اتاقکی وجود دارد که کامال به در شاتل چسبیده و به اصطالح آن‬
‫را اتاق سفید مینامند‪ .‬پیش از ورود به این اتاق اعضای گروه ما سعی فراوانی میکردند‬
‫که خود را از وسوسه نگاه کردن به زمین در آن ارتفاعبرهانند‪ .‬اگر چه این تالش اغلب‬
‫با شکست مواجه میشد‪ .‬راهروی ورودی که به اتاقک سفید متصل شده بود پیش از‬
‫پرواز از بدنه شاتل جدا میشد و ارتباط ما را با دنیای خارج کامال قطع میکرد‪.‬‬

‫غیر از گروه فضانوردان تنها افرادی که در سکوی پرتاب و به طور دقیقتر تا کیلومترها‬
‫آن سوتر حضور داشتند شش کارشناس پرواز بودند که در اتاق سفید به انتظار ما نشسته‬
‫بودند‪ .‬این افراد وظیفه داشتند ما را در پوشیدن لباسهای ضد فشار و ورود به شاتل‬
‫کمک کنند‪ .‬پس از آن که این افراد کالهخودهای ویژه زمان پرتاب را روی سرمان‬
‫محکم کردند باید کمربندهای ایمنی ویژه پرتاب را بر بدن ما محکم میکردند‪ .‬این‬
‫تسمهها ما را محکم به صندلی متصل میکردند تا بتوانیم فشار سهمگین هنگام پرواز‬
‫را بدون آن که صدمه ببینیم تحمل کنیم‪.‬‬

‫شاتل فضایی برای پرتاب به صورت عمودی قرار میگیرد و به همین دلیل موقعیت‬
‫نشستن ما روی صندلیهای پرواز به گونهای است که گویا به پشت دراز کشیدهایم و‬
‫صورت ما رو به باال و به سمت نوک دماغه سفینه قرار داشت‪.‬‬

‫بر خالف انتظار از میان تیم فضانوردان تنها دو نفر میتوانند منظره بیرون را به خوبی‬
‫ببینند‪ .‬فرمانده عملیات منظره جذابی از سکوی پرتاب را پیش چشمانش میدید و خلبان‬
‫نیز منظرهای زیبا از اقیانوس اطلس را‪ .‬بقیه فضانوردان چیز زیادی نمیدیدند و باید کش‬
‫و قوسی ناهنجار به خود میدادند که بتوانند نیم نگاهی به بیرون پنجره بیندازند‪.‬‬

‫تا زمان پرواز تنها یک ساعت باقی مانده است‪ .‬اعضای گروه پرواز باید پیش از روشن‬
‫شدن موتورها کارهای بسیاری را به انجام برسانند‪ .‬پیش از هر چیز باید از محکم شدن‬
‫تسمههای صندلی مطمئن میشدیم‪ .‬ولی مهمتر از آن اطمینان از سالم بودن سیستم‬
‫اکسیژن رسانی هنگام پرواز بود‪ .‬فشار سنگین هنگام پرواز تنفس را برای ما با دشواری‬
‫مواجه میکرد و به همین منظور اکسیژن خالص در خالل اولین دقایق پرواز مستقیما‬
‫وارد کالهخودها میشد‪ .‬پس از آن سیستمهای ارتباطی و رادیویی سفینه مورد بررسی‬
‫نهایی قرار گرفتند و در نهایت تمام دفترچهها‪ ،‬دستورالعملها‪ ،‬مدادها و هر چیزی که‬
‫هنگام پرتاب به آن نیاز داشتیم را باید در جای مخصوص خود محکم میکردیم تا در‬
‫خالل لحظات پرواز هم در دسترس ما باشند و هم اتفاقی برای آنها نیفتد و پخش‬
‫نشوند به ویژه زمانی که وارد شرایط بیوزنی میشدیم‪ .‬پس از این مراحل باید در انتظار‬
‫پایان رسیدن شمارش معکوس و آغاز پرواز میماندیم‪.‬‬

‫گروه کارشناسان پرواز پس از انجام وظیفه خود درهای ورودی شاتل را محکم کرده و‬
‫خود را به محل امنی در فاصله ‪ 5‬کیلومتری سکوی پرتاب رساندند‪ .‬حاال دیگر واقعا تنها‬
‫شده بودیم‪ .‬تا ‪ 5‬کیلومتر آن سوتر هیچ انسان دیگری حضور نداشت و ما نیز درون غول‬
‫سپید رنگ فضایی به صندلیهای خود بسته شده بودیم‪.‬‬

‫زمان سنج نشان میداد که تنها ‪ 7‬دقیقه تا زمان پرتاب باقی مانده‪ .‬سکوی ارتباطی و‬
‫اتاقک سپید به آرامی خود را از بدنه سفینه جدا کردند و از ما دور شدند‪ .‬لرزش خفیفی‬
‫را زیر پای خود احساس کردیم و صدای فعالیت اولیه موتورها به گوش رسید‪ .‬سفینه به‬
‫آرامی میلرزید‪ .‬من و دوستانم کالهخودهای خود را محکم کردیم و مشغول تنفس‬
‫اکسیژن از محفظههای همراهمان شدیم‪ .‬شاتل بار دیگر به شدت لرزید‪ .‬موتورهای‬
‫اصلی برای آغاز عملیات پرواز در محل خود قرار گرفته بودند‪.‬‬

‫تا زمان پرتاب تنها ‪ 10‬ثانیه زمان باقی مانده بود‪.‬‬

‫نه‪ ،‬هشت‪ ،‬هفت ‪ ...،‬سه موتور اصلی شاتل روشن شدند‪ .‬لرزش خفیف شاتل جای خود‬
‫را به تکانهای بسیار شدید داد و بر بستهایی که شاتل را به سکوی پرتاب متصل‬
‫کرده بود فشار وارد میکرد‪ .‬رایانهها وضعیت موتورها را بررسی کردند‪ .‬دیگر اختیار‬
‫اوضاع دست ما نبود و کامپیوترها برای پرتاب تصمیم میگرفتند‪.‬‬

‫‪ ...1...2...3‬موتورها روشن شدند! شاتل در میانه ابری از بخار و دنبالهای از آتش از‬
‫سکوی پرتاب بلند شد‪ .‬درون شاتل‪ ،‬سفر پر از لرزش و غرش بود‪ .‬سرهای ما درون‬
‫کاله خودهایمان به شدت تکان میخورد‪ .‬به زحمت میتوانستیم صدای مرکز فرمان‬
‫را در گوشهایمان و از میان تندر موشک ها و موتورها بشنویم‪ .‬برای یک لحظه به‬
‫این فکر کردم که آیا همه چیز درست کار میکند؟ اما وقتی برای شک کردن و وقتی‬
‫برای ترسیدن نبود‪.‬‬

‫تنها چند ثانیه بعد از میان ابرها رد شدیم‪ .‬دو دقیقه بعد سوخت موشکهای جنبی تمام‬
‫شد و و با درخشش خیره کننده نارنجی رنگی از بدنه شاتل جدا شدند و از ما که مسیرمان‬
‫را به فضا ادامه میدادیم دور شدند‪ .‬ناگهان سفر ما به طور چشمگیری نرم و ساکت شد‪.‬‬
‫شاتل هنوز به مخزن بزرگش وصل بود و موتورهای پرتاب ما را به بیرون جو زمین‬
‫هدایت میکردند‪ .‬آسمان سیاه بود و تنها چیزی که میتوانستیم از رد آتش پشت سر‬
‫خود ببینیم‪ ،‬تاللو لرزان و محوی بود که از پنحره فوقانی دیده میشد‪ .‬شش دقیقه بعد‬
‫از پرواز‪ .‬نیرویی که ما را به صندلیهای خود میفشرد با نرخ ثابت افزایش مییافت‪ .‬به‬
‫زحمت میتوانستیم در جای خود تکان بخوریم و نیرویی معادل ‪-3‬جی – سه برابر‬
‫نیروی گرانشی که بر سطح زمین احساس میکنیم ما را در جای خود میخکوب کرده‬
‫است‪ .‬در ابتدا خیلی به این نیرو اهمیتی نمیدادیم‪ .‬در جریان تمرینها و درون‬
‫هواپیماهای تمرینی هنگامی که مانورهای آکروباتیکی را انجام میدادیم فشارهای‬
‫بیشتری را نیز تجربه کرده بودیم‪ .‬اما آن فشار تنها چند ثانیه دوام داشت و این به نظر‬
‫میآمد تمام نشدنی باشد‪ .‬پس از چند دقیقه تحمل فشار ‪-3‬جی‪ ،‬ما احساس ناراحت‬
‫بودن میکردیم‪ ،‬اما شروع کردیم که کتابچهها را روی پاهای خود ثابت نگاه داریم و‬
‫گردنهایمام را برخالف فشار نیروی به جلو خم کنیم تا دستورالعملها را بخوانیم‪ .‬متوجه‬
‫شدم که در دل آرزو میکنم زودتر از این مرحله عبور کرده و وارد مدار شویم‪.‬‬

‫هشت دقیقه و نیم پس از پرتاب‪ .‬موتورهای پرتاب خاموش شدند‪ .‬ناگهان نیروی شتاب‬
‫نیز ناپدید شد و در صندلیهای خود به جلو حرکت کردیم‪ .‬طی چند دقیقه بعد‪ ،‬مخزن‬
‫خالی شده سوخت اصلی از ما جدا شده و به زمین سقوط میکرد و ما هم به شدت‬
‫مشغول مهیا کردن شاتل برای ورود به مدار بودیم‪ .‬اما آن قدرها هم مشغول نبودیم که‬
‫متوجه نشویم مدادها و کتابچههایمان شروع به پرواز در میان کابین کردهاند‪ .‬ما در فضا‬
‫هستیم!‬
‫از فراز ولز و انگلستان به شرق نگاه میکنیم‪ .‬کانال انگلیس در بخش پایین سمت‬
‫راست دیده میشود‪ ،‬خلیج کاردیگان و کانال بریستول سمت چپ هستند‪.‬‬
‫زمانی که از زمین دور میشدیم‪ ،‬غلظت جو نیز به مرور کاهش مییافت‪ .‬در ارتفاع‬
‫حدود ‪ 80‬کیلومتری ما بخش عمدهای از جو زمین را پشت سر گذاشته بودیم و رسما‬
‫در آستانه فضا قرار داشتیم‪ .‬هنوز در مدار قرار نگرفتهایم و در این ارتفاع بدون کمی‬
‫هُل دادن دیگر‪ ،‬شاتل به سمت زمین بر میگردد و سقوط خواهد کرد‪.‬‬

‫ما از موتورهای کوچکتر شاتل برای رسیدن به مدار نهایی و امن در ارتقاع حدود‬
‫‪ 320‬کیلومتری سطح زمین استفاده میکنیم‪ .‬در چنین ارتفاعی ما خیلی دورتر از سقف‬
‫پرواز اکثر هواپیماها هستیم که تا ارتفاع حدود ده کیلومتری پرواز میکنند اما ارتفاع ما‬
‫از ارتفاع ماهوارههای هواشناسی که تا ارتفاع ‪ 35‬هزار کیلومتری از زمین دور‬
‫میشوند‪ ،‬کمتر است‪.‬‬

‫به محض اینکه در مدار قرار گرفتیم‪ ،‬ادامه سفرمان خیلی آرام بود‪ .‬موتورها خاموش‬
‫شدند و تنها صدایی که به گوش میرسید صدای کار کردن ساختار تهویه مطبوع‬
‫شاتل بود که هوا را به گردش وا میداشت‪ .‬ما با سرعت چند کیلومتر در هر ثانیه در‬
‫حال حرکت بودیم و هر نود دقیقه یک بار زمین را دور میزدیم اما هیچ احساسی از‬
‫این حرکت نداشتیم‪ .‬اگر از پنجره به بیرون نگاه نمیکردیم حتی نمیتوانستیم متوجه‬
‫شویم که در حال حرکت هستیم‪.‬‬

‫در مقایسه با فضانوردانی که سال ‪ 1348/1969‬با کپسولهای فضایی خود به ماه سفر‬
‫کردند‪ ،‬ما خیلی به زمین نزدیکتر بودیم‪ .‬آن فضانوردان زمانی که بر سطح ماه‬
‫ایستاده بودند‪ ،‬زمین دوردست را با لفظ تیلهای آبی و سفید که در میانه فضا معلق بود‪،‬‬
‫توصیف کردند‪ .‬ما آن قدر از زمین دور نمیشدیم که بتوانیم کل سیاره را در یک نگاه‬
‫ببینیم‪.‬‬

‫با وجود این‪ ،‬چشمانداز فوقالعادهای داشتیم‪ .‬اقیانوسهای درخشان آبی و و صحراهای‬
‫نارنجی رنگ و روشن‪ ،‬در مقابل تاریکی فضا منظرهای با شکوه داشتند‪ .‬با وجودی که‬
‫کل سیاره را نمیتوانستیم ببینیم اما میدان دید وسیعی داشتیم‪ .‬وقتی برفراز شهر‬
‫لسآنجلس بودیم میتوانستیم تا اورگان را ببینیم و وقتی بر فراز فلوریدا بودیم‬
‫میتوانستیم نیویورک را نیز مشاهده کنیم‪.‬‬
‫کوهستانهای آلپ در فرانسه‪ ،‬ایتالیا و سویس‬

‫ما رشته کوهها را می دیدیم که گویی به سوی ما خیز برداشته بودند و درههایی که از‬
‫ما دور میشدند‪ .‬توفانهای عظیم غبار را که بر فراز صحراهای آفریقا میوزید و‬
‫این توفان گردان (هاریکن) بیش از ‪ 160‬کیلومتر قطر دارد‬

‫ستونهای دودی که از دهانههای آتشفشانهای فعال در هاوایی بیرون میآمد‪ .‬ما‬


‫قطعات غولپیکر یخ را که بر اقیانوس منجمد شمالی شناور بودند را میدیدیم و‬
‫توفانهای الکتریستهای که بر فراز اقیانوس اطلس میغریدند‪.‬‬
‫این آرایه صفحات خورشیدی توسط یکی از فضانوردان درون شاتل و زمانی که سفینه در حال حرکت به سوی طلوع بود عکاسی شده است‬

‫طلوعها و غروبها منظرهای خیره کننده در مدار زمین دارند‪ .‬به دلیل اینکه ما هر‬
‫باری که زمین را دور میزنیم میتوانیم یک بار طلوع و یک بار غروب خورشید را‬
‫تماشا کنیم‪ ،‬در هر بیست و چهار ساعت در واقع شانزده طلوع و شانزده غروب را‬
‫میبینم‪ .‬تماشای مناظر زمینی هنگامی که در نیمه تاریک سیاره هستیم متوقف‬
‫نمیشود‪ .‬ما میتوانیم چشمک زدن نور شهرها‪ ،‬بازتاب نور ماه روی اقیانوسها و برق‬
‫صاعقهها را ببینیم‪.‬‬

‫این عوارض طبیعی اما تنها مناظر پیش چشم ما نیستند‪ .‬ما میتوانیم شهرها‪ ،‬باندهای‬
‫فرودگاهها‪ ،‬پلها و سایر نشانههای تمدن را نیز مشاهده کنیم‪.‬‬

‫زمانی که مدار گردش سفینه ما را بر فراز فلوریدا میرساند‪ ،‬میتوانستیم سکوی پرتاب‬

‫نواحی اطرف هیوستون‪ .‬منطقهای که به دایره نشان داده شده است مرکز فضایی لیندن جانسون‪ ،‬ناسا است که من عمده‬
‫زمان کاریام را در آنجا سپری میکنم‪.‬‬
‫کیپ کاناورال را ببینیم‪ ،‬جایی که همین چند ساعت پیش از آنجا به درون شاتل‬
‫فضایی خود وارد شده بودیم‪.‬‬

‫نواحی شهر نیویورک‪ .‬رودخانه هادسون و نیوجرزی و آب راهه دلور در سمت چپ آن دیده میشود که به درون بندر نیویورک سرازیر‬
‫میشوند‪.‬‬
‫بهترین بخش حضور در فضا تجربه بیوزنی است‪ .‬اینکه بتوانی بدون هیچ زحمتی‪،‬‬
‫شناور بشی؛ مثل یک فُک دریایی درون سفینه باال و پایین و دور و اطراف بروی و به‬
‫همان اندازه که سرپا هستی در حالت واژگون قرار داشته باشی بدون اینکه هیچ‬
‫زحمتی متقبل بشی‪ ،‬فوقالعاده است‪ .‬روی زمین واژگون بودن حس متفاوتی دارد‪ .‬به‬
‫این دلیل که گرانش زمین خون را به سمت سر من میکشید اما در فضا اینکه سرم به‬
‫سمت سقف باشد یا کف کابین هیچ تفاوتی برایم نداشت‪.‬‬

‫وقتی بیوزن هستم برخی چیزها تغییری نمیکند نرخ ضربان قلبم همانی است که‬
‫روی زمین بود‪ .‬میتوانم غذا را قورت داده و هضم کنم‪ .‬چشمها‪ ،‬گوشها‪ ،‬بینی و‬
‫چشاییام به خوبی کار میکند؛ من همان طوری میبینیم‪ ،‬میشنوم‪ ،‬بو میکنم یا مزه‬
‫را تشخیص میدهم که در خانه حس میکردم‪.‬‬

‫با این وجود ظاهرم کمی تغییر میکند – این اتفاق برای همه فضانوردان میافتد‪ .‬از‬
‫آنجایی که برخالف زمین‪ ،‬مایعات بدن به سمت پاها رانده نمیشوند بخش قابل‬
‫توجهی از آن در صورتها و باالتنه ما باقی میمانند‪ .‬به همین دلیل هم صورتهای‬
‫ما کمی چاق تر و گونههایمان پف کرده به نظر میرسد‪ .‬ما زمانی که در مدار هستیم‬
‫حدود دو سانتی متر قدمان بلندتر میشود‪ .‬به دلیل اینکه در شرایط بیوزنی فشاری به‬
‫ستون فقرات وارد نمیشود‪ .‬متاسفانه (حداقل برای من) وقتی به زمین برمیگردیم‬
‫دوباره قدمان به حالت قبلی برمیگردد و کوتاه میشود‪.‬‬

‫اولین روزی که در فضا بودم باید یاد میگرفتم چطور به اطراف بروم‪ .‬در ابتدا تنوعی‬
‫شنا کردن در هوا را امتحان کردم‪ ،‬این روش اصال کارآمد نیست‪ .‬هوا به اندازه آب‬
‫چگال نیست و من شبیه یک سگی شده بودم که وسط هوا در حال دست و پا زدن‬
‫بود بدون اینکه جایی برود‪ .‬خیلی زود فهمیدم باید برای اینکه به سویی از کابین بروم‪،‬‬
‫به یکی از دیوارهها فشار وارد کنم‪.‬‬
‫جو آلن قلپ بزرگی از آب پرتقال را از جعبه آب میوه اش بیرون آورده و با کمک یک نی آن را به اطراف هدایت می کند و اگر‬
‫بخواهد می تواند با همان نی آن را بیاشامد‪.‬‬

‫ابتدا کمی شدید فشار وارد میکردم و در نتیجه با دیوار مقابل تصادف میکردم‪ ،‬اما به‬
‫سرعت یاد گرفتم چطور با فشارهای نرم و کوچک راهم را به گوشه و کنار باز کنم‪.‬‬

‫در شرایط بیوزنی حتی کوچکترین لمس دیوار باعث میشود به سوی دیگر اتاق‬
‫رانده شوید یا شروع به گردشی آهسته به دور خودتان کنید‪ .‬تنها راهی که برای‬
‫توقف حرکت وجود دارد این است که چیزی را که به بدنه یا جایی متصل شده است‬
‫بگیرید‪ .‬در ابتدای سفرم دائم حس میکردم که در حال از دست دادن کنترلم هستم‬
‫مثل کسی که در حال بندبازی باشد یا روی لبه درهای ایستاده است‪ ،‬و این حس‬
‫غریب و ناپایداری است که توصیفش مشکل است اما خوشبختانه از بین میرود‪ .‬بعد‬
‫از یکی دو روز توانستم ثابت ایستادن را یاد بگیرم و توانستم لباسهایم را بدون اینکه‬
‫به عقب رانده شوم عوض کنم‪.‬‬

‫جف هافمن و رءا سدون سعی می کنند ببیند یک بازی فنری در شرایط بی وزنی چطور رفتار می کند‬
‫برخی از فضانوردان در مدتی که بدنشان در حال تنظیم خود با شرایط بیوزنی است‬
‫احساس ناراحتی میکنند‪ .‬تقریبا نیمی از خدمه شاتل یکی دو روز اول ناخوش هستند‪.‬‬
‫فضازدگی‪ ،‬مثل ناخوشی ناشی از حرکت که مثال وقتی قایقنوردی میکنید یا سوار‬
‫قطارهای پارکهای تفریحی هستید‪ ،‬نیست‪ .‬این عارضه هر کسی را به شکل متفاوتی‬
‫تحت تاثیر قرار میدهد‪ .‬ما تا االن نتوانستیم متوجه شویم دقیقاً چه چیزی باعث این‬
‫عارضه میشود یا چطور باید درمانش کرد‪.‬‬

‫تا روز سوم پرواز یک هفتهای شاتل همه فضانوردان حالشان خوب میشود‪ .‬به محض‬
‫اینکه عادت کنید‪ ،‬بیوزنی به معنی واقعی کلمه به وضعیتی مفرح بدل میشود‪ .‬دو‬
‫اتاق درون شاتل بسیار بزرگتر از چیزی که روی زمین بودند به نظر میرسند چرا که‬
‫ما دیگر محدود به کف این اتاقها نیستیم‪ .‬ما میتوانیم از هر گوشه و کنار اتاق و از‬
‫جمله سقف آن استفاده کنیم‪ .‬وقتی یکی از ما خودش را به دیوار بسته و مشغول کار‬
‫است‪ ،‬نفر دیگر روی سقف نشسته و بادام زمینی میخورد و نفر سوم در حال ورزش‬
‫روی دستگاه دو در جایی است که به کف کابین متصل شده است‪ .‬روی زمین برای‬
‫اینکه از طبقه میانی به عرشه پرواز برویم الزم بود از نردبان استفاده کنیم اما در فضا‬
‫هیچ وقت از نردبان استفاده نمیکنیم – و به صورت معلق و شناور از یک اتاق به‬
‫اتاقی دیگر میرویم‪.‬‬

‫یکی سر باال و دیگری واژگون‪ .‬من از عرضه پرواز با کله دارم پایین می آیم و کتی سولیوان در حال باال‬
‫رفتن است نربانی که دستم را بهش گرفتم به طور کامل برای باال و پایین رفتن در فضا بی استفاده است‪.‬‬
‫اغلب فضانوردان معموال یکی دو روز اول حضور در فضا با اندازه وقتی که روی زمین‬
‫بودند اشتها ندارند‪ .‬اما از روز سوم به بعد همه اشتهای طبیعی خودشان را دوباره به‬
‫دست می آورند و برخی هم – مثل من – یک مقدار بیشتر از وقتی که روی زمین‬
‫بودند غذا میخورند‪.‬‬

‫حس غذا خوردن در فضا با روی زمین تفاوتی ندارد‪ .‬قورت دادن غذا و نوشیدن آب در‬
‫فضا هم به همان آسانی اتفاق میافتد که روی زمین تجربه کردهایم و تقریبا همه‬
‫چیز هم همان مزهای را میدهد که روی زمین دارند‪ .‬برخی از غذاهایی که ما در‬
‫شاتل فضایی با خودمان همراه میبریم‪ ،‬شبیه همان چیزهایی است که در خانه‬
‫میخوریم‪ :‬نان‪ ،‬کنسرو ماهی تن‪ ،‬پودینگ‪ ،‬سیب‪ ،‬هویج‪ ،‬بادام زمینی و شیرینی‪.‬‬
‫همینطور در فضا سوپ و سبزیجات هم داریم و وعده اصلی هم چیزهایی مانند‬
‫ترکیب مرغ و نودل است اما این سری از غذاها همگی منجمد و خشک و هواگیری‬
‫شده است و درون بستههایی پالستیکی‪ ،‬از پیش آماده شده و قرار دارند‪.‬‬

‫فضانوردان در فضا سه وعده غذا میخورند و به شکل نوبتی مسئولیت آماده کردن غذا‬
‫را برعهده میگیرند‪ .‬معموال یک یا دو فضانورد غذای کل خدمه را آماده میکنند‪.‬‬

‫بعضی وقتها هم من نشسته روی سقف غذا می خوردم‪.‬‬


‫برای آماده کردن غذا‪ ،‬اینها کارهایی است که یک فضانورد باید انجام بدهد‪:‬‬

‫‪ .1‬در گنجه غذاها را باز کرده و ببیند برنامه غذایی تعیین شده برای ناهار آن‬
‫روز چیست‪ .‬نظرتون درباره هات داگ‪ ،‬ماکارونی و پنیر‪ ،‬بادام زمینی و شربت‬
‫لیمو چیست؟‬
‫‪ .2‬سینی غذاها را بیرون بیاورید‪ .‬هر فضانورد یک سینی مخصوص به خود دارد‬
‫که روی آن جایگاههایی برای نگاه داشتن جعبههای مختلف وجود دارد‪.‬‬
‫‪ .3‬با کمک چسبهای قالب حلقهای (ولکرو) سینی غذا را به دیوار بچسبانید تا‬
‫شناور نشود‪.‬‬
‫‪ .4‬یک بسته بادام زمینی در هر یک از سینی ها قرار دهید‪.‬‬
‫‪ .5‬اجاق را روشن کنید‪ ،‬در اجاق را باز کرده و هات داگهای بسته بندی شده‬
‫در بستههای خود را درون آن قرار دهید‪.‬‬
‫‪ .6‬یکی یکی بستههای ماکارونی و پنیر خشک شده را درون محفظه آب قرار‬
‫دهید‪ .‬این محفظه آب یک سوزن را به درون بسته غذا وارد کرده و مقدار از‬
‫پیش تعیین شده و الزم آب را به آن وارد میکند‪.‬‬
‫‪ .7‬هر کدام از بستههای ماکارونی را فشار بدهید تا با آب ترکیب شود و سپس‬
‫آنها را هم درون اجاق بگذارید‪.‬‬
‫‪ .8‬از محفظه آب برای اضافه کردن آب به بستههای حاوی پودر شربت لیمو‬
‫استفاده کنید و سپس آنها را در سینی هر یک از فضانوردان قرار دهید‪.‬‬
‫‪ .9‬غذاهای داغ را از درون اجاق در بیاورید و یک بسته ماکارونی پنیری و‬
‫سوسیس را درون سینی هر یک از فضانوردان بگذارید‪.‬‬
‫نان‪ ،‬کره‪ ،‬سس گوجه و خردل را بیرون بیاورید‪ .‬فضانوردان‬ ‫‪.10‬‬
‫خودشان باید ساندویچ هات داگشان را درست کنند چون به محض اینکه این‬
‫ساندویچ را درست کردید نمی توانی زمین بگذاریش و رهایش کنی چون‬
‫بخشهای مختلف آن به اطراف شناور میشوند‪.‬‬
‫بقیه خدمه را دعوت کنید که بیایند و غذاهایشان را بگیرند‪.‬‬ ‫‪.11‬‬
‫باور کنید یا نه من و کتی سولیوان در حالی غذا می خوریم که به پهلو شناور هستیم‬
‫صفحه قبل‪ :‬نوبت دیل گاردنره که غذا درست کند‪ .‬باال‪ :‬ماکارونی پنیری نورم تاگارد روی سر باب کریگن‬
‫نمی ریزد حتی اگر قاشقش را معکوس کند‪.‬‬

‫ما در عرشه میانی جمع میشویم تا از غذا خوردن با هم مثل یک خانواده لذت ببریم‪.‬‬
‫مهندسان اتاق هدایت روی زمین سعی میکنند موقع غذا خوردن با ما تماس نگیرند‬
‫تا ما زمانی برای حرف زدن با هم و استراحت داشته باشیم‪ .‬اما مثل خانوادهای نیستیم‬
‫که روی زمین دور میز غذاخوری نشسته باشند‪ .‬ما دور میز غذا نمیخوریم‪ .‬میز ما‬
‫همان سینیهایی است که به پاهای خود وصل میکنیم‪ .‬ما روی صندلی نمیشینیم‪.‬‬
‫هرکدام از ما یک گوشه راحت را برای خودش پیدا میکند – شاید یک جایی شناور‬
‫در نزدیکی سقف‪ ،‬یا به حالت واژگون در میانه کابین‪.‬‬

‫هر کدام از ما یک چاقو و چنگال هم داریم اما کارآمدترین ابزار غذاخوری ما قاشق و‬
‫قیچی است‪ .‬ما برای باز کردن فویل بستهبندی هات داگ‪ ،‬بسته بادام زمینی و‬
‫بستهبندی پالستیکی ماکارونی به قیچی نیاز داریم‪.‬‬
‫باب اورمایر در حال غذا خوردن بدون دست‬
‫بعد از آن از قاشق برای گذاشتن غذا در دهانمان استفاده میکنیم‪ .‬عمده غذاهای ما از‬
‫قصد به شکل چسبناکی درست شدهاند که بتواند به قاشق بچسبد و موقعی که سعی‬
‫در خوردن آن داریم در هوا پراکنده نشود‪ .‬در واقع میتوانیم قاشق پر از غذا را از این‬
‫سوی اتاق به آن سو بفرستیم (حتی سر و ته) بدون اینکه غذا از آن جدا شود – البته‬
‫اغلب اوقات‪ .‬برخی اوقات یک حباب پودینگ از قاشق در حال چرخ زدن جدا میشود‬
‫و ما باید قبل از اینکه با دیوار برخورد کند در میانه هوا آن را شکار کنیم‪.‬‬

‫برخی از غذاها مانند تخم مرغ همزده شده‪ ،‬به اندازه کافی چسبناک نیستند‪ .‬خیلی زود‬
‫یاد گرفتم که برای خوردنش باید جعبه محتوی آن را نزدیک دهانم قرار بدهم و با‬
‫قاشق تخم مرغها را به سمت دهانم هدایت کنم‪.‬‬

‫ما نوشیدنیهایمان را با لیوان نمیخوریم‪ .‬اگر مثال یک لیوان شیر را کج کنیم که‬
‫ازش بنوشیم هیچ اتفاقی نمیافتد و شیر بیوزن در همان وضعیتی که بود باقی‬

‫دان ویلیامز و بو بوبکو مشغول شیرین کاری‬


‫میماند‪ .‬برای نوشیدن مایعات از نی آشامیدنی استفاده میکردیم که درون بستههای‬
‫نوشیدنی جاسازی میشد‪.‬‬

‫همینطور از نمکپاش هم استفاده نمیکنیم‪ .‬به این دلیل که دانههای نمک به جای‬
‫اینکه روی مواد غذایی بریزند‪ ،‬در هوا معلق باقی میمانند‪ .‬برای حل کردن این‬
‫مساله ما نمک مایع را درون بسته غذاها وارد میکنیم و با فشردن بسته باعث‬
‫میشویم که با غذا ترکیب شود‪.‬‬

‫درست کردن یک ساندویچ کره بادام زمینی روی زمین در رده سادهترین کارها است‪.‬‬
‫اما در فضا برای درست کردنش حداقل به همکاری دو فضانورد نیاز دارید‪ .‬دفعه اولی‬
‫که خواستم این کار را بکنم‪ ،‬ظرف کره بادام زمینی را دستم گرفتم و در پیچیاش را‬
‫باز کردم‪ .‬اینجا بود که فهمیدم یک دست دیگر هم الزم دارم‪ ...‬اگر هر کدام از دو‬
‫بخش قوطی را رها میکردم آنها به اطراف شناور میشدند‪ .‬به همین دلیل در قوطی‬
‫را به سوی فضانورد دیگری فرستادم که نگاهش دارد و با دست آزادم چاقو را‬
‫برداشتم‪ ...‬اما با چاقو در یک دست و ظرف در دست دیگر‪ ،‬دیگر راهی برای برداشتن‬
‫نان نداشتم‪ .‬بعد از آن بود که هر بار میخواستم یک ساندویچ درست کنم از یکی از‬
‫فضانوردان میخواستم که نان یا ظرف را برایم نگاه دارد‪.‬‬

‫فضانوردان نمیتوانند همیشه در برابر وسوسه بازی کردن با غذا در بیوزنی مقاومت‬
‫کنند‪ .‬در یک از پروازهای من‪ ،‬یک شیرینی را در وسط اتاق به صورت شناور قرار‬
‫میدادیم و یک فضانورد را با دهانی باز به سمت آن هل میدادیم که بتواند در بین‬
‫راه آن را وارد دهانش کند‪ .‬اغلب بستههای بادام زمینی را به طور اشتراکی میخوریم‬
‫چون بهانه بینظیری برای بازی کردن و فرستادن بادامها به سمت دهان یکدیگر به‬
‫ما میدهد‪ .‬ما برای رسیدن به موز یا هویجی شناور با هم مسابقه میدهیم و تمرین‬
‫میکردیم که قاشقی پر از غذا را در حالی که در میان کابین شناور بود به دام انداخته‬
‫و مستقیم به درون دهانمان ببریم‪ .‬این کارها در فضا ساده است اما اصال توصیه‬
‫نمیکنم که روی زمین آنها را آزمایش کنید‪.‬‬

‫بعد از غذا نوبت تمیزکاری است‪ .‬ما همه ابزارهایی که برای خوراک استفاده کردیم را‬
‫تمیز کرده و درون جیبهایمان میگذاریم‪ .‬از آن جایی که هر وعده غذایی ما درون‬
‫بسته‪ ،‬قوطی یا بسته آماده خود قرار دارد‪ ،‬ظرف شستن در فضا در عمل به معنی دور‬
‫انداختن ظرف ها است‪ .‬ما بستههای خالی غذاها را درون کیسههای زباله جمع کرده و‬
‫آنها را به همراه سایر ضایعاتمان به زمین باز میگردانیم‪.‬‬

‫نوبت ران مک نیر است که‬


‫همه جعبهها و بستهها و‬
‫چیزهای دیگر را جمع کند‬
‫و درون کیسه زباله ای‬
‫شناور که نزدیک آشپزخانه‬
‫است‪ ،‬جای دهد‬
‫ما در شاتلهای فضایی تختخواب نداریم و برای خواب از کیسهخواب استفاده‬
‫میکنیم‪ .‬برخالف کیسهخوابهایی که در سفر روی زمین استفاده میکنیم‬
‫کیسهخوابهای فضایی یک الیه سفت دارند که بدن را پشتیبانی میکند و همچنین‬
‫یک کیسه نازک که میتوان آن را از بدنه و تخته جدا کرد و به طور مستقل ازش‬
‫استفاده کرد و همین طور یک بالش هم داریم‪ .‬در طول روز که مشغول کار هستیم‬
‫کیسهخوابها را به دیوار میچسبانیم که جلوی دست و پایمان را نگیرد‪ .‬زمان خواب‪،‬‬
‫آنها را باز کرده و همراه خودمان به هر جایی میبریم که تصمیم داریم آنجا بخوابیم‪.‬‬

‫در اغلب پروازهای شاتل همه خدمه در یک زمان میخوابند و الزم نیست کسی بیدار‬
‫بماند تا از سفینه مراقبت کند‪ .‬کامپیوترهای شاتل و مهندسان حاضر در مرکز هدایت‬
‫پرواز روی زمین این کار را انجام میدهند‪ .‬اگر مشکلی پیش بیاید‪ ،‬کامپیوترها زنگ‬
‫خطر را به صدا در میآورند و مهندسان هم میتوانند ما را از طریق رادیو بیدار کنند‪.‬‬

‫وقتی در شاتل فضایی هستید زمان خواب به معنی شب نیست‪ .‬در طول هر دور‬
‫مداری نود دقیقهای شاتل‪ ،‬خورشید یک بار طلوع میکند و با درخشش فوقالعادهاش‬
‫از میان پنجرههای شاتل سفینه را برای مدت حدود ‪ 50‬دقیقه نورانی میکند‪ .‬سپس و‬
‫هنگامی که ما به سمت نیمه تاریک زمین میرویم خورشید هم غروب میکند‪ .‬چهل‬
‫دقیقه بعد که به نیمه روشن زمین باز میگردیم خورشید بار دیگر طلوع میکند‪.‬‬
‫بنابراین نور خورشید بیش از نیمی از زمانی که سعی میکنیم بخوابیم‪ ،‬از پنجره شاتل‬
‫به درون سفینه میتابد‪ .‬برای اینکه نور خورشید را از چشمانمان دور کنیم از‬
‫ماسکهای تیره صورت استفاده میکنیم که به نام ماسک «تکاوران تنها» معروف‬
‫است‪.‬‬

‫به شکل غیر منتظرهای استراحت کردن و خوابیدن در فضا ساده است‪ .‬هر فضانورد به‬
‫شکل و شیوه خودش میخوابد‪ .‬برخیها واژگون میخوابند‪ ،‬برخی به پهلو و برخی در‬
‫حالت ایستاده‪ .‬برخی درون کیسهخوابشان میخزند و آن را دور خود محکم میکنند و‬
‫آن را به چیزی میبندند تا در طول کابین شناور نشود‪ .‬برخی دیگر از‬
‫ریچارد ترولی و گای‬
‫بلوفورد دستها و‬
‫پاهایشان را در هم قفل‬
‫کردهاند تا از شناور‬
‫شدن آنها در مقابل‬
‫بدنشان جلوگیری کنند‪.‬‬
‫الیه کیسه مانند کیسهخواب به تنهایی به عنوان یک پتو استفاده کرده و در‬
‫گوشههای کابین میخوابند‪ .‬برخی دیگر هم به شکل شناور به خواب میروند و بالش‬
‫مانندی را در اطراف سرشان قرار میدهند تا در صورتی که به آرامی با دیوار یا‬
‫فضانوردان دیگر خوابیده برخورد کردند آسیب نبینند‪.‬‬

‫بار اولی که سعی کردم در شرایط بیوزنی بخوابم کشف کردم که دست و پاهایم به‬
‫صورت خودکار به موقعیت خواب در میآیند‪ .‬برخالف زمین که دستهایم موقع خواب‬
‫به اطراف کشیده میشد اینجا دستهایم در مقابلم شناور شده و تقریبا در ارتفاع‬
‫شانههایم بیحرکت میماند‪ .‬خیلی غریب بود که هر بار چشمانم را باز میکردم‬
‫بازوهایم را میدیدم که جلوی صورتم شناور است‪.‬‬

‫چیز دیگری که متوجه شدم این بود که موقع خواب در فضا نمیتوانم غلت بزنم‪.‬‬
‫چیزی به شکل به پشت خوابیدن‪ ،‬به پهلو خوابیدن یا دمر خوابیدن در فضا وجود ندارد‬
‫و همه آنها یکسان هستند‪ .‬مهم نیست چقدر خودم را پیچ و تاب میدادم و غلت‬
‫میزدم‪ ،‬به محض اینکه آرام میشدم‪ ،‬بدنم به همان حالت خواب طبیعی خود باز‬
‫میگشت‪ .‬من از بالش استفاده نمیکردم مگر اینکه سرم را با چسب به بالش‬
‫میچسباندم؛ چون وقتی می خوابیدم سرم روی بالش قرار نمیگرفت‪ .‬از آن تخته‬
‫سفت هم استفاده نمیکردم و فقط از خود کیسهخواب برای خواب استفاده میکردم‪.‬‬
‫وقتی زمان خواب فرا میرسید‪ ،‬من کیسه‪ ،‬ماسک خواب و پخشکننده موسیقیام را‬
‫برمیداشتم و به عرشه فوقانی شنا میکردم‪ .‬سپس درون کیسه میرفتم و زیپش را در‬
‫اطرافم میبستم و در شرایطی شبیه به موقعیت نشسته‪ ،‬باالی صندلی کنار پنجره‬
‫شناور میشدم‪ .‬قبل از اینکه ماسک را روی صورتم بکشم برای مدتی استراحت‬
‫میکردم‪ ،‬به موسیقی گوش میدادم و به زمینی که زیر پایم در حال حرکت بود نگاه‬
‫میکردم‪.‬‬

‫به نظرم وقتی در مدار زمین هستم کمتر از موقعی که روی زمین هستم به خواب‬
‫احتیاج دارم‪ .‬شاید به این دلیل که در مدار‪ ،‬بیوزن هستم و چندان از عضالتم استفاده‬
‫نمیکنم و به همین دلیل هم چندان احساس خستگی نمیکنم‪ .‬یا شاید هم به این‬
‫دلیل که آن قدر از بودن در فضا هیجان زدهام که نمیخواهم اوقات حضور در فضا را‬
‫با خوابیدن از دست بدهم‪.‬‬
‫همانند تمام صبحهایی که روی زمین از خواب بیدار میشویم و زندگی روزانه خود را از‬
‫سر میگیریم‪ ،‬در فضا هم روز با انجام همان کارهایی آغاز میشود که مشابه آن را روی‬
‫زمین انجام میدهیم و در شاتلهای فضایی هم باید اول از همه به کارهای شخصی‬
‫رسیدگی کرد‪.‬‬

‫پیش از هر کاری باید دندانها را مسواک زد‪ .‬سپس موهایمان را شانه کرده و در‬
‫صورت نیاز از دستشویی فضاپیما استفاده میکنیم‪ .‬البته یک نکته را هم باید به خاطر‬
‫داشت که انجام این امور در فضا اندکی با شرایط زمین متفاوت است؛ چرا که آب‪،‬‬
‫خمیردندان‪ ،‬موها و بدن و خالصه همه چیز تحت حکمفرمایی بیوزنی است‪ .‬در فضاپیما‬
‫محلی به عنوان دستشویی یا وان حمام یا دوش نداریم‪ .‬علت آن هم مشخص است؛‬
‫کافی است قطرات آب در فضا معلق شوند‪ ،‬بالفاصله این قطرات به حبابهای آب‬
‫شناوری تبدیل میشوند که در سراسر کابین شنا میکنند و هیچگاه به روی سر شما فرو‬
‫نمیریزند‪( .‬روی زمین وجود نیروی گرانش است که باعث میشود قطرات آب شکل‬
‫قطره مانند پیدا کنند و پس از خروج از دوش بر سر شما فرود آیند)‪.‬‬

‫در سفینه ما از ابزاری به نام تفنگ آبپاش استفاده میکنیم‪ .‬این تفنگ آبپاش مشابه‬
‫شیلنگهای ویژه آبیاری باغچههای خانگی است‪ .‬لولهای که به یک منبع آب متصل‬
‫است و سر آن ماشه کنترل جریان آب قرار دارد‪ .‬برای شستشو از ابزاری مانند لیف‬
‫حمام استفاده میکنیم‪ .‬این لیف را مقابل تفنگ آبپاش میگیریم و شلیک میکنیم‪ .‬با‬
‫این کار لیف خیس و مرطوب میشود و پس از آن میتوان از آن به عنوان منبع آب‬
‫استفاده کرد‪ ،‬کافی است دست و صورت خود را با صابون ویژه بشویید و سپس با این‬
‫لیف آن را تمیز کنید‪.‬‬

‫اصالح صورت آقایان در فضا از آنچه که به نظر میرسد آسانتر است‪ .‬موی ریش و‬
‫سبیل در فضا پراکنده نمیشوند و به خمیر اصالح می چسبند و خمیر ریش هم به تیغ‪.‬‬
‫بعد از اتمام اصالح‪ ،‬فضانوردان میتوانند تیغ را با همان لیف مرطوب تمیز کنند‪.‬‬
‫ماشینهای اصالح برقی هم کارآمد هستند‪.‬‬
‫دیل گاردنر و گی بلوفورد شناور در کنار هم‬

‫مسواکی که من استفاده میکنم شبیه مسواکهای معمولی است اما خمیردندانمان قابل‬
‫هضم است‪ .‬من بعد از مسواک زدن باید خمیردندان را قورت دهم چون در فضا‬
‫نمیتوانید آن را درون دستشویی تُف کنید‪( .‬یادتان باشد که در سفینه روشویی وجود‬
‫ندارد‪ .‬هر روز صبح من مسواک تازهای را استفاده میکنم‪ ،‬خمیردندان درون دهانم را‬
‫قورت میدهم و مسواک را دور میاندازم‪.‬‬

‫من موهایم را همانند وقتی که روی زمین هستم شانه میکنم‪ .‬اما این کار چندان‬
‫فایدهای ندارد‪ .‬موهای من در شرایط بیوزنی در اطراف سرم شناور باقی میماند‪.‬‬
‫یک توالت ویژه بر عرشه فضاپیما وجود دارد که درون یک گنجه کوچک بر دیوار یکی‬
‫از کابینها نصب شده است‪ .‬این توالت یک صندلی ویژه دارد که روی ساختار کاسه‬
‫مانندی نصب است و لوله انعطافپذیر بلندی به آن متصل است‪ .‬در انتهای این لوله‬
‫ساختار قیف مانندی برای ادرار نصب میشود‪ .‬هر کدام از فضانوردان یکی از این‬
‫قیفهای شخصی دارند که به انتهای این لوله متصل میشود‪ .‬برای استفاده از این قیف‬
‫وقتی در دستشویی شناور هستم آن را نزدیک بدنم قرار می دهم و سپس باید مرحله‬
‫مهمی را انجام دهم و آن روشن کردن پمپ تخلیهای است که هوا را از درون این لوله‬
‫بیرون کشیده و میمکد‪ .‬این جریان هوا نقش جاذبه روی زمین را بازی میکند و باعث‬
‫میشود تا ادرار به درون لوله کشیده شود و در محفظهای که در زیر کف اتاقک قرار‬
‫دارد ذخیره شود‪.‬‬

‫برای استفاده از توالت من روی صندلی آن مینشینم و پاهایم را درون بستهای ویژه‬
‫محکم میکنم و سپس در دستشویی را باز کرده و بار دیگر پمپ هوا را روشن میکنم‪.‬‬
‫یک بار دیگر هوا نقش جاذبه را بازی میکند و ضایعات را به درون محفظه زیرین‬
‫میکشد‪.‬‬
‫فضانوردان در شاتل مانند زمانی که روی زمین هستند لباس میپوشند‪ .‬دمای‬
‫اتاقک به صورت خودکار تنظیم میشود و مقدار کافی هوا برای تنفس وجود دارد و‬
‫صفحه قبل‪ :‬کتی‬
‫نیازی به کالهخود یا ماسک روی صورتمان نداریم‪ .‬لباسهای ما به گونهای طراحی‬ ‫هولمز با فیلمهای‬
‫شده که راحت و آزاد باشد و تعداد زیادی جیب روی آن طراحی شده است‪ .‬ما‬ ‫دوربینش دچار مشکل‬
‫شده است‪.‬‬
‫کتابها‪ ،‬قاشق‪ ،‬قیچی‪ ،‬ضبط صوت‪ ،‬ابزارها و حتی کیسهای از دانههای خوراکی را‬
‫درون این جیبها میگذاریم‪ .‬اگر آنها را رها کنیم شروع به شنا کردن در اطراف‬
‫میکنند‪.‬‬

‫من لباسهایم را درون یک گنجه که شبیه یک کشوی لباس است نگاه میدارم‪.‬‬
‫این محفظه آن قدر بزرگ هست که لباس زیرهای تمیز‪ ،‬شلوار‪ ،‬شلوارک و‬
‫پیراهنهای من را درون خود جای دهد‪ .‬لباس پوشیدن در شرایط بیوزنی میتواند‬
‫کاری چالش برانگیز باشد‪ .‬در ابتدا فهمیدم پوشیدن جوراب وقتی در حال‬
‫غوطهوری در میانه هوا هستید چقدر سخت است‪ .‬اما زمانی که به شرایط عادت‬
‫کردم میتوانستم همزمان هر دو پایم را با هم در شلوار وارد کنم‪ ،‬کاری که روی‬
‫زمین امکان انجامش را نداشتم‪.‬‬

‫فضانوردان وقتی در مدار هستند‪ ،‬کفش یا چکمه نمیپوشند‪ .‬وقتی در شرایط‬


‫بیوزنی هستیم پاهای ما همان مقدار که ممکن است نزدیک کف باشد در نزدیکی‬
‫سقف قرار دارد و امکان اینکه تصادفی به چیزی ضربه بزنیم خیلی زیاد است‪ .‬برای‬
‫اینکه از صدمه زدن به همدیگر جلوگیری کنیم ما یا پابرهنه هستیم‪ ،‬یا جوراب یا‬
‫کفش خواب به پای میکنیم‪ .‬ما روی کف کابین راه نمیرویم و برای همین هم‬
‫نیازی به محافظت از پاهایمان نداریم‪.‬‬

‫اگر وقتی میخواهیم لباسهایمان را از کمد بیرون بیاوریم یا آزمایشی را انجام‬


‫دهیم‪ ،‬قرار باشد در جایی محکم بشویم‪ ،‬انگشتان پاهایمان را در یکی از حلقههای‬
‫پاگیری که بر دیوار و کف کابین نصب شده است محکم میکنیم‪.‬‬

‫ما احتیاجی به کفشهای دارای چسب بادی یا مغناطیسی نداریم و در واقع خیلی‬
‫خوشحالیم که از آنها استفاده نمیکنیم‪ ،‬چون شناور بودن خیلی مفرحتر است‪.‬‬
‫هر روز خدمه پایانههای رایانهای را تمیز میکنند و فیلترهایی را که هوای کابین را‬
‫تصفیه کرده و تمیز نگاه میدارند‪ ،‬پاک میکنند‪.‬‬

‫خانهداری در شاتل فضایی کار مهمی است‪ .‬ذرات غبار‪ ،‬مو و خرده ریزهای دیگر‬
‫در شرایط بیوزنی روی کف زمین جمع نمیشوند و در تمام محیط کابین پراکنده‬
‫هستند‪ .‬قطرات قهوه یا آب میوه به شکل کرههای کوچک شناور میمانند تا به‬
‫دیوار برخورد کرده یا روی یکی از صافیها افتاده و راه آن را سدکنند‪.‬‬

‫کثیفکاری در فضا خیلی راحتتر از زمین هست و تمیز کردنش متاسفانه خیلی‬
‫سختتر از زمین‪.‬‬
‫فضانوردان به فضا فرستاده میشوند تا ماهوارههای تازه را به مدار ببرند‪،‬‬
‫ماهوارههای از کار افتاده را به زمین بازگردانند یا ماهوارههای خراب شده را تعمیر‬
‫کنند و آزمایشهای متفاوت علمی را در آنجا انجام دهند‪.‬‬

‫شاتلهای فضایی ماهوارهها را درون محفظه بار خود به مدار میبرند‪ .‬برخی از‬
‫ماهوارهها ممکن است کوچک و اندازه یک توپ بسکتبال باشند و برخی از آنها به‬
‫اندازه یک اتوبوس بزرگ هستند‪.‬‬

‫اغلب آنها به گونهای طراحی شدهاند که بتوان آنها را از شاتل در مدار قرار داد‪،‬‬
‫برخی از آنها قبل از بازگشت به زمین باید از مدار جمع شوند و به زمین آورده‬
‫شوند اما اغلب اوقات آنها در مدار باقی میمانند تا به کارشان ادامه دهند‪ .‬برخی‬
‫از آنها امواج تلویزیونی را در سراسر کشور پخش میکنند‪ ،‬برخی رصدخانهها‬
‫هستند که تلسکوپهای خود را به سوی ستارههای دوردست نشانه میروند و‬
‫برخی ماهوارههای هواشناسی هستند که دوربینهای خود را به سوی زمین نشانه‬
‫گرفتهاند‪.‬‬

‫پرتاب و تزریق یک ماهواره به مدار کار سادهای نیست‪ .‬پیش از پرواز‪ ،‬فضانوردان‬
‫همه مراحل را قدم به قدم بارها و بارها تمرین میکنند تا بتوانند آنها را دقیقا در‬
‫زمان مناسب و در نقطه دقیقی بر فراز زمین و در شرایطی که شاتل دقیقا در مسیر‬
‫مشخصی پیش میرود‪ ،‬رها کنند‪.‬‬

‫در زمان شمارش معکوس برای رها سازی ماهواره خدمه به شکل گروهی کار‬
‫میکنند – یک گروه به خوبی آموزش دیده که با هم همکاری نزدیکی دارند‪ .‬در‬
‫این هنگام هر یک از فضانوردان ماموریتی را بر عرشه پرواز برعهده میگیرد‪.‬‬

‫دو نفر روی صندلیها مینشینند و کمربندهای خود را میبندند تا از شناور شدن و‬
‫دور شدنشان از کامپیوترها در لحظههای حساس جلوگیری کنند‪ .‬یکی از‬
‫فضانوردان نزدیک پنجره قرار میگیرد و دیگری در پشت صندلیها و در نزدیکی‬
‫کلیدهای مربوط به ماهواره شناور میشود‪.‬‬
‫یک ماهواره مخابراتی به محض رها شدن از شاتل‪ .‬فضانوردی درون شاتل از کارکرد درست ماهواره پس‬
‫از ضرباتی که هنگام پرتاب ما تحمل کرده اطمینان حاصل می کند‪ .‬سپس بستهایی که آن را نگاه داشته آزاد‬
‫می شوند و ماهواره جدا می شود‪ .‬این ماهواره برای تنظیم مداری خود پیشرانهای خودش را دارد‪.‬‬
‫صفحه بعد‪ :‬نمایی از شاتل فضایی از دید ماهوارهای که از آن جدا شده است‪.‬‬
‫ماشین حسابم روی عرشه پرواز در دسترسم شناور است‬

‫چه آزمایشهایی را در فضا انجام میدهیم؟ ما به مشاهده ستارهها و زمین از ارتفاع حدود‬
‫‪ 320‬کیلومتری سطح میپردازیم‪ .‬در برخی از پروازها تلسکوپهایی را در محوطه بار‬
‫نصب میکنیم‪ .‬از آنجایی که مدار ما باالی (بخش فشرده) جو زمین است‪ ،‬این تلسکوپها‬
‫میتوانند تصاویر بهتر و شفافتری در مقایسه با تلسکوپهای زمینی از خورشید‪ ،‬ستارهها‪،‬‬
‫سیارهها و کهکشانها تهیه کنند‪ .‬در برخی از پروازها ما دوربینهای حساسی را به همراه‬
‫میبریم که به کمک آنها میتوانیم از سطح زمین‪ ،‬دریا و آب و هوا داده جمعآوری کرده‬
‫و به زمین بیاوریم‪ .‬این اطالعات به دانشمندان کمک میکند که به بررسی توفانها‪،‬‬
‫آلودگی هوا و فورانهای آتشفشانی پرداخته و بیشتر درباره سیارهای که در آن زندگی‬
‫میکنیم بیاموزند‪.‬‬
‫درون شاتل هم فضانوردان آزمایشهایی را انجام میدهند و به بررسی روشهایی‬
‫میپردازند که میتوان به کمک آنها ترکیبات تازه – داروها‪ ،‬فلزات یا بلورها – را در‬
‫شرایط بیوزنی بسازند‪ .‬ما همچنین اطالعات مربوط به بدن خود را جمعآوری میکنیم تا‬
‫به دانشمندان کمک کنند که اثر بیوزنی بر بدن ما را بررسی کنند‪ .‬پیش از آنکه‬
‫فضانوردان بتوانند عازم سفری دو ساله به سوی مریخ شوند‪ ،‬دانشمندان باید بتوانند به‬
‫این سوال پاسخ دهند که چه اتفاقی برای افرادی که مدتی طوالنی را در فضا سپری‬
‫میکنند خواهد افتاد‪.‬‬

‫استیو هاولی دادههای‬


‫آزمایشها را ثبت می کند‬
‫تا برای دانشمندان روی‬
‫زمین بازگرداند‪.‬‬
‫صفحه قبل‪:‬‬
‫نورم تاگارد‬
‫ابزاری را به‬
‫صورت زده است‬
‫که حرکت چشم و‬
‫واکنش آنها را‬
‫در فضا بررسی‬
‫می کند‪.‬‬
‫سمت راست‪ :‬رئا‬
‫سدون فشار خون‬
‫جیک گارن را‬
‫برای بررسی‬
‫تاثیرات بی وزنی‬
‫بر بدن‬
‫اندازهگیری‬
‫میکند‪.‬‬
‫ما دائم از دوربینهای عکاسی استفاده میکنیم تا از زمین‪ ،‬از‬
‫آزمایشه‪،‬ا از ماهوارهها یا از یکدیگر عکس بگیریم‬
‫فضانوردان همچنین ممکن است برای مالقات با ماهوارهای که از پیش در مدار است به‬
‫فضا بروند‪ .‬ما شاتل فضایی را تا چند متری ماهواره هدایت میکنیم‪ ،‬با کمک یک بازوی‬
‫رباتی آن را گرفته و به درون محفظه بار شاتل میآوریم و ماهواره یا اطالعات آن را به‬
‫زمین باز میگردانیم‪ .‬یا ممکن است یک ماهواره خراب شده را تعمیر کرده و بار دیگر‬
‫در مدار رها کنیم‪.‬‬

‫مالقات با یک ماهواره هم نیازمند ساعتها و ساعتها تمرین است و همچنین نیازمند‬


‫همکاری نزدیک گروهی است‪ .‬یکی از فضانوردان باید شاتل را تا نزدیکی ماهواره‬
‫هدایت کند‪ ،‬دیگری موقعیت هر دو را زیر نظر دارد و سومی بازوی رباتیک را هدایت‬
‫میکند‪ .‬این کار نیازمند چندین ساعت فعالیت سخت است اما تنها راهی است که‬
‫میتوان یک ماهواره ارزشمند را به سالمت به زمین بازگرداند‪.‬‬

‫ما عمده فعالیتهای خود را درون شاتل فضایی انجام میدهیم اما گاهی برای تعمیرات‬
‫یا انجام برخی از آزمایشها‪ ،‬باید از شاتل بیرون برویم‪.‬‬

‫زمانی که درون شاتلها هستیم‪ ،‬آن ها از ما در برابر تهیگی بیرون محافظت میکنند‪ ،‬اما‬
‫در بیرون هوایی برای تنفس نیست و دما میتواند از بسیار داغ تا فوقالعاده سرد متغیر‬
‫باشد‪ .‬برای اینکه از محیط امن شاتل قدم بیرون بگذاریم باید لباسهای فضایی بر تن‬
‫کنیم‪.‬‬
‫ما دو دست لباس فضایی در هوابند شاتل داریم‪ .‬هوابند اتاق کوچکی است که عرشه‬
‫میانی را به محفظه بار متصل میکند و میتوان اتصال آن را به کابین هواگیری و مهر و‬
‫موم کرد و در دیگرش را به سوی فضا باز کرد‪ .‬در هر راهپیمایی فضایی دو فضانورد با‬
‫هم بیرون میروند‪ .‬چرا که کار کردن به همراه یک نفر دیگر در آن محیط غریب امنتر‬
‫و سادهتر است‪ .‬در حالیکه دو فضانورد به راهپیمایی فضایی مشغولاند‪ ،‬سه فضاورد‬
‫دیگر درون شاتل باقی میمانند و به مراقبت از آن ادامه میدهند‪.‬‬

‫بو بابکو به جف هوفمان کمک می کند تا نیم تنه باالیی لباس فضایی اش را به تن کند‪ .‬کلیدها و دکمههای روی لباس به آنها کمک می کند تا مطمئن‬
‫شوند همه چیز به خوبی کار می کند‬
‫فضانوردانی که قرار است بیرون بروند از چند ساعت پیش از زمان راهپیمایی شروع به‬
‫لباس پوشیدن میکنند‪ .‬ابتدا چیزی شبیه به یک لباس زیر بلند به تن میکنند‪ .‬این لباس‬
‫از الستیک منعطف ساخته شده و درون آن لولههای پالستیکی تعبیه شده است‪ .‬درون‬
‫این لولهها آب جریان دارد تا بدن فضانوردان را خنک نگاه دارد به این دلیل که وقتی‬
‫لباسهای فضاییشان را به تن و هواگیری کردند گرمای بدنشان راهی برای فرار ندارد‪.‬‬

‫سپس آنها نیمتنه پایینی لباس فضایی خود را به تن میکنند که شامل یک چکمه گنده‬
‫و محکم است که به یک شلوار گشاد و منعطف وصل شده‪ .‬روی زمین فضانوردها باید‬
‫روی زمین دراز بکشند تا بتوانند خود را به درون این شلوار بخزانند اما در فضا میتوانند‬
‫در حالی که باالی آن شناور هستند به راحتی به درون آن سر بخورند‪ .‬سپس راهپیماهای‬
‫فضایی به درون هوابند وارد شده و وارد نیمه فوقانی لباس خود میشوند‪ .‬نیمه باالیی که‬
‫به دیوار هوابند نصب شده است یک پوسته سفت به همراه آستینهای منعطف است‪.‬‬
‫فضانوردان سرشان را از درون یک حلقه فلزی در اطراف گردن بیرون میآورد‪ .‬این حلقه‬
‫جایی است که کالهخود لباس به بقیه آن وصل میشود‪ .‬آنها دستانشان را از انتهای‬
‫آستین که دو حلقه فلزی در انتهای آن است بیرون میآورند‪ ،‬این دو حلقه هم برای‬
‫اتصال دستکشهای لباس است‪.‬‬

‫این بخش لباس فضایی روی زمین خیلی سنگین است‪ .‬محفظه اکسیژن‪ ،‬آب‪ ،‬خنک کنندهها‬
‫و باتریهایی که نیروی پنکهها و پمپهای خال را تامین میکنند که فضانورد را در طول‬
‫راهپیمایی زنده نگاه میدارد‪ ،‬همگی در این قسمت لباس تعبیه شده است‪.‬‬

‫در هوابند‪ ،‬فضانورد دیگری (یکی از آنهایی که داخل شاتل باقی میماند) به آنها کمک‬
‫میکند تا قطعات لباس فضایی را به هم متصل کنند‪.‬‬

‫قبل از اینکه کالهخودهای خود را به سر بگذارند فضانوردان کاله تنگی (مانند کاله شنا)‬
‫به سر میکنند که بلندگوهایی در بخش گوشی آن نصب شده و همچنین میکروفونی از‬
‫آن بیرون آمده که مقابل دهان فضانوردان قرار میگیرد تا با کمک آن‪ ،‬فضانوردان بتوانند‬
‫با یکدیگر و بقیه خدمه صحبت کنند‪.‬‬
‫در نهایت آماده هستند که کالهخود و دستکشها گنده و ناهنجارشان را بپوشند‪ .‬آنها‬
‫ابتدا موهای خود را به عقب شانه میزنند‪ ،‬کاله اولیه را تنظیم کرده و برای آخرین بار‬
‫دماغشان را میخارانند‪ .‬آنها تا پایان راهپیمایی فضایی قادر نیستند هیچ کدام از این‬
‫کارها را انجام دهند‪.‬‬

‫فضانوردی که مشغول کمک به آنها بود‪ ،‬هوابند را ترک کرده و دریچه آن را پشت‬
‫سرش میبندد‪ .‬دو فضانورد وقتی لباسها را به تن دارند تقریبا تمام محوطه هوابند را‬
‫اشغال کردهاند‪ .‬آنها چند دقیقه به تنهایی درون هوابند باقی میمانند تا هوای آن به‬
‫تدریج تخلیه شود‪ .‬آنها در حالیکه منتظر هستند تا نشانگر فشار نشان دهد که کل هوا‬
‫تخلیه شده است میتوانند تغییر فشار را در گوش خود احساس کنند‪ .‬سرانجام آنها‬
‫می توانند دریچه را باز کرده و به فضا قدم بگذارند‪ .‬پیش از آنکه بتوانند از هوابند به‬
‫بیرون بروند باید افسارهای نازک خود را که به لباسشان متصل است را به بدنه شاتل‬
‫فضایی بند کنند‪ .‬این افسارها مانع از این میشود که فضانوردان از فضاپیما دور شده و در‬
‫فضا سرگردان شوند‪ .‬با وجودی که یک سر این افسار به بدنه شاتل متصل است اما‬
‫فضانوردان میتوانند آزادانه در انتهای دیگر حرکت کنند‪.‬‬

‫در زمانی که فضانوردان در حال شناوری در راهپیمایی فضایی هستند‪ ،‬خود آنها به‬
‫ماهوارهای انسانی برای زمین بدل میشوند‪ .‬آنها به طور مستقل در مدار زمین قرار‬
‫دارند‪.‬‬

‫منظره پیشروی آنها از افق تا افق زمین و تمام آسمان را شامل میشود‪ .‬حداقل برای‬
‫مدتی آنها نیازی به شاتل فضایی ندارند‪ .‬چرا که لباس فضایی هوا و باتری الزم برای‬
‫زنده نگاه داشتن آنها برای حدود هفت ساعت را در خود دارد‪ .‬حتی یک بسته خوراکی و‬
‫آب درون هر کالهخود تعبیه شده است‪.‬‬
‫آنها به درون بخش انبار شاتل فضایی میروند‬
‫در حالیکه افسارهایشان مثل نخ ماهیگیری‬
‫دنبالشان روان است‪ .‬همه ابزارهایی که در طول‬
‫راهپیمایی فضایی نیاز دارند درون یک قفسه‬
‫بزرگ ابزار درون محفظه بار نگهداری میشود‪.‬‬
‫آنها ابزار مورد نیازشان را از این قفسه برداشته‬
‫و به کمر یا دست خود وصل میکنند‪.‬‬

‫در هنگام راهپیمایی آنها به آرامی در اطراف‬


‫محفظه بار شناور هستند با آن آچارها‪ ،‬پیچ‬
‫گوشتیهایی که از کمرشان آویزان است شبیه‬
‫هشتپا به نظر میرسند‪ .‬زمانی که الزم باشد‬
‫در یک نقطه ثابت باشند چکمههایشان را درون‬
‫پاگیرهایی ویژه که شبیه بستهای چول اسکی‬
‫است و بر بدنه شاتل نصب شده است قفل‬
‫میکنند‪.‬‬

‫صفحه پیش‪ :‬با استفاده از یک کوله پشتی جتدار‪ ،‬که مانند‬


‫یک صندلی موتوردار متصل به لباس فضایی است‬
‫فضانوردان می توانند چند صد متر از شاتل دور شوند‪ .‬برو‬
‫سمک اندلس از دستهای روی صندلی برای هدایت لباسش‬
‫استفاده می کند‬
‫سمت راست‪ :‬دیو گریگز در حال کار در بیرون سفینه‬
‫فضانوردان حتی میتوانند در انتهای بازوی رباتی بایستند و یکی دیگر از فضانوردان از‬
‫داخل شاتل این بازو را به به اطراف هدایت کند‪.‬‬

‫وقتی در معرض تابش خورشید قرار میگیرند‪ ،‬این فضانوردان میتوانند گرمای آن را‬
‫حتی از روی دستکش هایشان احساس کنند‪ .‬اما وقتی در سایه هستند یا شاتل وارد نیمه‬
‫تاریک زمین میشود این گرما به سرعت از بین میرود و خنک میشوند‪ .‬کار کردن درون‬
‫یک لباس فضایی کار سادهای نیست‪ .‬انگشتهای فضانوردان دستان و بازوهای آنها به‬
‫سرعت خسته میشود چون حتی کوچکترین حرکتی – حتی باز و بسته کردن دست‬
‫درون دستکش‪ ،‬نیازمند این است که آنها از درون لباس به بخشی از آن نیرو وارد کنند‪.‬‬

‫وقتی فضانوردی سوار بازوی رباتی میشود پاهایش را درون یک پابند محکم میکند و کیسهها درمقابلش هستند‪ .‬بازو را فضانورد دیگری که درون‬
‫شاتل است به نقاط مختلف هدایت میکند‪.‬‬
‫صفحه بعد‪ :‬تعمیر یک ماهواره از روی بازوی رباتی‬
‫داال گاردنر با استفاده از یک کولهپشتی موتور دار‪ ،‬ماهواره خرابی را گرفته و به شاتل برمیگرداند‪ .‬این ماهواره برای انتقال‬
‫امواج تلویزیونی و تلفنی به فضا پرتاب شده بود اما موتورهایش نتوانستند آن را در مدار درستی قرار دهند‪.‬‬
‫زمانی که ماهوراه در نزدیکی شاتل قرار‬
‫گرفت‪ ،‬فضانورد آن را به درون انبار‬
‫محموله وارد میکند‪ .‬اگرچه ماهواره روی‬
‫زمین بیش از هزار کیلوگرم وزن دارد اما‬
‫در بی وزنی جو آلن آن را با یک دست باالی‬
‫سرش گرفته است‪ .‬با این وجود هدایتش کار‬
‫سختی است مثل اینکه یک بالن غولآسا را‬
‫بخواهید جابجا کنید‪.‬‬
‫زمانی که سرانجام بعد ازچند ساعت سپری کردن در فضا‪ ،‬زمان بازگشتن به درون‬
‫سفینه و ملحق شدن به سایر فضانوردان فرا میرسد‪ ،‬آنها به درون دریچه شنا میکنند‪.‬‬
‫اما پیش از آن حتی با وجود خستگی که دارند لحظهای درنگ میکنند و برای آخرین‬
‫بار نگاهی به زمین و آسمان میاندازند و سپس دریچه را به روی فضای بیرون‬
‫میبندند‪.‬‬

‫چیم ون هافن‪ ،‬و پینکی نلسون روی تعمیر ماهوراهای معیوب کار میکنند‪ .‬بعد از تعمیر‪ ،‬ماهواره از شاتل به مدار‬
‫فرستاده میشود‪.‬‬
‫یک روز پیش از بازگشت شاتل به زمین‪ ،‬فضانوردان همه ابزارهای پراکنده را باید جمع‬
‫کنند‪ .‬دوربینها‪ ،‬سینیهای غذا و کتابها تا زمانی که در بیوزنی هستیم میتوانند با کمک‬
‫چسبهای قفلی‪ ،‬به دیوار یا سقف محکم بمانند‪ .‬اما اگر آنها را به حال خود رها کنیم‬
‫هنگام بازگشت به زمین سقوط کرده و به زمین میافتدند‪ .‬ما به دور و بر کابین شنا کرده‬
‫و همه چیز را جمع کرده و درون کشوهای مخصوص قرار میدهیم‪ .‬تعداد قابل توجهی‬
‫مداد و کتاب گم شده را از پشت دیواره ها و سقف پیدا میکنیم‪.‬‬

‫ما بالفاصله پس از پرتاب صندلیهای کابین را‪ ،‬غیر از دوتای آنها‪ ،‬جمع میکنیم و بر‬
‫میداریم که فضای بیشتری داشته باشیم‪ .‬اکنون باید آنها را دوباره به کف وصل کنیم‬
‫تا بتوانیم در طول بازگشت روی آنها بنشینیم‪ .‬همچنین باید لباس‪ ،‬چکمه‪ ،‬کالهخود و‬
‫جلیقههای نجات را که از زمان پرتاب دیگر نپوشیده و برای بازگشت کنار گذاشته بودیم‬
‫را پیدا کنیم‪.‬‬

‫اغلب اوقات به یاد آوردن اینکه دقیقا هر چیزی را کجا انبار کردیم کار سختی است‪ .‬یک‬
‫بار نزدیک بود من پابرهنه به زمین برگردم چون یادم نمیآمد چکمهام را کجا گذاشتهام‪.‬‬

‫چهار تا پنج ساعت پیش از فرود‪ ،‬ما شروع به نوشیدن مایعات میکنیم و هر کداممان چهار‪،‬‬
‫پنج تا لیوان بزرگ مایعات مینوشیم و همینطور قرصهای نمک میخوریم که مایعات را‬
‫درون بدنمان نگاه دارد‪.‬‬

‫باید این کار را نجام دهیم چون در طول پرواز‪ ،‬بدنهای ما مقداری مایعات خود را از دست‬
‫داده است تا خود را با بیوزنی تطبیق دهد‪ .‬حاال که قرار است دوباره گرانش زمین را تحمل‬
‫کنیم‪ ،‬اگر این آب از دست رفته را جبران نکنیم‪ ،‬ممکن است هنگام برگشت به زمین‪ ،‬به‬
‫شدت احساس تشنگی کرده‪ ،‬دچار سرگیجه شویم یا حتی از هوش برویم و دلیلش هم این‬
‫است که جاذبه‪ ،‬مایعات درون بدن را به سمت پاهای ما خواهد کشید‪ .‬ما همینطور شلوارهای‬
‫فشرده که به لباسهای گرانش معروف هستند را به پا میکنیم‪ .‬این شلوارها میتوانند باد‬
‫کنند تا مانع حرکت مایعا ت به سمت پاهایمان شود‪ .‬اگر در هنگام بازگشت به زمین دچار‬
‫سرگیجه شویم به این معنی است که خون کافی به مغزمان نمیرسد و میتوانیم آن ها را‬
‫باد کنیم‪.‬‬

‫در نهایت خودمان به صندلیها محکم کرده و میبندیم‪ .‬کالهخودهای خود را به منبع‬
‫اکسیژن وصل کرده و موتورهای پیشران کوچک شاتل را روشن میکنیم‪ .‬این کار برای خروج‬
‫از مدار است و سرعت شاتل را کم کرده و ما را به درون جو فشرده زمین هدایت میکند‪ .‬به‬
‫محض اینکه موتورها برای بازگشت روشن شدند دیگر راه برگشتی وجود ندارد‪.‬‬

‫شاتل فضایی سی دقیقه بعد وارد جو میشود‪ .‬شاتل با سرعت بسیار زیادی حرکت میکند و‬
‫وقتی با مولکولهای گاز هوا برخورد میکند دمای آن تا بیش از هزار و سیصد درجه‬
‫سانتیگراد هم میرسد‪.‬‬

‫تنها چیزی که شاتل را از ذوب شدن محافظت میکند کاشیهای کوچکی است که به بدنه‬
‫بیرونی آن نصب شدهاند‪ .‬این کاشیها چنان به خوبی از شاتل محافظت میکنند که ما درون‬
‫کابین حتی متوجه گرما هم نمیشویم‪ .‬اما میتوانیم بگوییم که چقدر آن بیرون گرم است‬
‫چرا که تنها چیزی که در بیرون پنجره ما به چشم میآید‪ ،‬درخشش روشن و نارنجی رنگ‬
‫ناشی از هوای داغ اطراف شاتل است‪.‬‬

‫بعد از مدت کوتاهی که درون جو سفر کردیم‪ ،‬صدای گذر کردن باد در اطرافمان به گوش‬
‫میرسد این زمانی است که در حال گذر از میان هوای رقیق هستیم‪ .‬در این هنگام اندکی‬
‫لرزش را احساس میکنیم مانند لرزشی که مسافران یک هواپیما در هوای کمی آشفته‬
‫احساس میکنند‪ .‬کم کم گرانش ما را به صندلیهای خود میچسباند و کم کم احساس‬
‫میکنیم که سنگینتر و سنگینتر میشویم‪ .‬از آنجایی که در این مدت به کتاب‪ ،‬مداد‪ ،‬بازو‬
‫و سرهای بیوزن خود عادت کرده بودیم همه چیز به نظر خیلی سنگین میآید حتی بلند‬
‫کردن دستانمان کار دشواری است‪.‬‬
‫این منظرهای است که خلبان شاتل لحظاتی پیش از فرود پیش چشمانش میبیند‪ .‬باند فرود شاتل‪ .‬چهار چراغ مستقیمی که در میانه آب و در پایین‬
‫تصویر دیده میشوند برای راهنمایی خلبان برای فرودی دقیق است‪.‬‬
‫وقتی شاتل بیشتر و بیشتر به درون جو کشیده شد پرواز بیش از اینکه شبیه پرواز در یک‬
‫سفینه فضایی باشد شبیه به سواری در یک هواپیما میشود‪ .‬شاتل کم کم استفاده از‬
‫موتورهای کوچکش برای هدایت شاتل را پایان داده و به جای آن از بالها و دم خود برای‬
‫تنظیم پرواز استفاده میکند‪ .‬بال و دم شاتل در فضا کارایی ندارند چون هوایی وجود ندارد‬
‫که بالها بخواهند در مقابل آن واکنش نشان داده و سفینه را هدایت کنند‪ .‬اما در جو زمین‬
‫آنها میتوانند هدایت سفینه را عهدهدار شوند‪.‬‬

‫در حالی که بیش از چند کیلومتر به باند فرود باقی نمانده است سرعت فضاپیما به اندازه‬
‫یک هواپیمای معمولی کاهش پیدا میکند‪ .‬در این هنگام فضاپیما همانند یک هواپیمای‬
‫بدون موتور عظیمالجثه یا گالیدر خود را به زمین نزدیک میکند‪ .‬هنگام فرود هیچ‬
‫موتوری روشن نیست‪ .‬خلبان شاتل فرود این سفینه غولآسا‪ ،‬که بدون موتور در حال‬
‫نزدیک شدن به زمین است را کنترل میکند‪ .‬بالههای شاتل سرعت را تا حدی کاهش‬
‫میدهند و سرانجام چرخهای عقب شاتل با زمین آشنا میشود و اندکی بعد چرخهای‬
‫جلو هم روی باند قرار میگیرد‪.‬‬

‫سرانجام روی باند قرار میگیریم و صدای حرکت سریع بر روی باند نشان از بازگشت‬
‫ما به خانه دارد‪.‬‬

‫شاتل سرانجام توقف میکند‪ .‬وقتی کمربندهای ایمنی خودم را باز میکنم و میخواهم از‬
‫روی صندلی بلند شوم‪ ،‬از اینکه چقدر کل بدنم احساس سنگینی میکند متعجب میشوم‪.‬‬
‫انگار بازوها‪ ،‬سرم و گردنم از جنس سرب باشند‪ .‬سرپا ایستادن سخت است‪ ،‬حرکت دادن‬
‫پاها برای حرکت هم سخت است و حمل کردن کالهخود و کتابهایم هم سخت است‪.‬‬
‫من از نردبانی که میان دو طبقه عرشه است پایین میآیم‪ .‬همان نردبانی که تا چند ساعت‬
‫پیش بالاستفاده بود‪ .‬و باید برای اینکه پایم را روی پله درستی بگذرام حواسم را جمع‬
‫کنم‪ .‬عضالت من تقریبا به همان نیرومندی هستند که پیش از سفر یک هفتهای من بودند‪.‬‬
‫با این وجود مغزم انتظار دارد همه چیز سبک باشد و حملشان ساده‪ .‬قلبم هم باید به‬
‫شرایط وزندار بودن دوباره عادت کند‪.‬‬

‫برای چند روز الزم نبوده که خون از پاهای من و در مقابل مقاومت وزنم پمپاژ کند حال‬
‫باید بار دیگر سختتر کار کند و برای چند دقیقه پس از فرود قلبم تندتر از قبل میزند‪.‬‬
‫حس تعادلم نیز الزم است که خود را با گرانش تطبیق دهد‪ .‬برای چند دقیقه هر‬
‫بار سرم را تکان میدهم دچار سرگیجه میشوم‪ .‬تا حدود پانزده دقیقه بعد از فرود‪،‬‬
‫برای حفظ تعادل یا راه رفتن روی یک خط راست با مشکل مواجه هستم‪.‬‬

‫ما مدتی درون سفینه باقی میمانیم تا به بدنمان فرصت الزم برای تطبیق با این‬
‫احساسات عجیب را بدهیم‪.‬‬

‫تا زمانی که خدمه فرود در حال نصب کردن سکوی پیاده شدن و آماده کردن‬
‫شاتل برای باز کردن درهای آن هستند ما با خم و راست کردن زانوها و تمرین راه‬
‫رفتن‪ ،‬سعی میکنیم با شرایط تازه تطبیق پیدا کنیم‪ .‬سپس یک پزشک به درون‬
‫شاتل میآید تا مطمئن شود همه ما در شرایط خوبی برای خروج از سفینه قرار‬
‫داریم‪.‬‬

‫هنوز کمی گیج هستیم اما حدود نیم ساعت پس از فرود آمادهایم تا از شاتل بیرون‬
‫آمده و از پلهها پایین رفته و برروی باند فرود قدم بگذاریم‪.‬‬
‫وقتی پاهایم را روی زمین میگذارم‪ ،‬نگاهی به پشت سرم میاندازم و شاتل فضایی‬
‫را تحسین میکنم چند دقیقهای را به خودم فرصت میدهم تا به بازگشت به زمین‬
‫عادت کرده و با هواپیمایی که مرا به فضا برد و باز گرداند خداحافظی کنم‪.‬‬
‫ضمیمه ‪1‬‬

‫داستان سفرهای سرنشین دار فضایی ناسا‬

‫پروژه شاتلهای فضایی مهمترین پروژه سازمان فضایی ناسا پس از پایان رقابتهای‬

‫فضایی و فتح ماه در بخش پروازهای سرنشیندار بود‪ .‬در حالی که پس از فتح ماه و‬

‫اثبات امکان سفر به ماه‪ ،‬برنامهریزان ناسا به دنبال گام بعدی بودند‪ ،‬گروهی از آنها‬

‫معتقد به ادامه روند پرشتاب اکتشافات سرنشیندار بودند و سفر به مریخ را مهمترین‬

‫گام بعدی میدانستند و این در حالی بود که بسیاری دیگر ضمن تاکید بر باال بودن‬

‫هزینه سفرهای سرنشیندار تاکید داشتند که بیشترین سرمایهگذاری باید روی اکتشافات‬

‫رباتیک صورت پذیرد تا بتوانیم درک بهتری نسبت به آنچه در جهان میگذرد پیدا کنیم‪.‬‬

‫در این میان کاهش بودجه ناسا که در دوران آپولوها رشد بینظیری را شاهد بود‪،‬‬

‫باعث شد تا پروازهای سرنشیندار به طور کنترل شدهتری دنبال شود و عمدتا به تحقیق‬

‫و بررسی شرایط اقامت در فضا بر روی بدن و انجام آزمایشهایی در مدار زمین محدود‬

‫شود‪ .‬همین مساله بود که ایده شاتلهای فضایی را مطرح کرد و در نهایت به ایده‬

‫ایستگاههای فضایی منتهی شد‪.‬‬

‫برنامه شاتلهای فضایی مسیر جدیدی در برنامههای اکتشافی ناسا بود که تصمیم آن‬

‫در زمان ریاست جمهوری نیکسون گرفته شد‪.‬‬

‫پیش از آن اولویتهای برنامههای فضایی آمریکا و ناسا را روندهای موجود در جنگ‬

‫سرد مشخص میکرد‪ .‬پس از پایان جنگ جهانی دوم‪ ،‬دو ابر قدرت آن زمان به بزرگترین‬

‫غنیمت خود که موشکهای بالستیک ‪ V2‬بود دست پیدا کردند‪ .‬این موشکها پایه‬

‫عصر فضا را گذاشت و باعث شد در حالی که آمریکا با وجود در اختیار داشتن مغز‬
‫متفکری چون فون براون به دلیل مشکالت تصمیمگیری در فرستادن ماهواره به فضا‬

‫دست دست کند‪ ،‬روسها بر مبنای طرح و نظریات کورولوف‪ ،‬اولین ماهواره خود را در‬

‫مدار زمین قرار دهند‪.‬‬

‫روسها با فرستادن اسپوتنیک – ‪ 1‬که در واقع چیز خیلی بیشتری از یک فرستنده‬

‫رادیویی در مدار زمین نبود‪ ،‬آغاز عصر فضا را با پیروزی بزرگی برای خود اعالم کردند‪.‬‬

‫آمریکا از این روند به طور جدی ناراضی بود‪ .‬آنها احساس میکردند در نبردی جدید‬

‫روسها به جای آنکه به منافع آنها در روی زمین حمله کنند روحیه و غرور آنها را‬

‫هدف گرفتهاند‪ .‬نگاهی به پیشینه برنامههای فضایی آمریکا به این کشور نشان داد که‬

‫برای تثبیت جایگاه خود در فضا احتیاج به برنامهای دقیق و مدیریتی منسجم دارد‪.‬‬

‫واقعیت این است که در ‪ 29‬شهریور ‪ 1335‬یعنی یک سال پیش از آنکه اسپوتنیک در‬

‫مدار زمین قرار گیرد‪ ،‬آمریکاییها موشکی را از کیپ کاناورال در ایالت فلوریدا پرواز‬

‫دادند که با طی کردن مسیری قوسی شکل بر فراز اقیانوس اطلس به سرعتی معادل‬

‫‪ 21‬هزار کیلومتر در ساعت رسید و تنها اگر ‪ 8‬هزار کیلومتر بر ساعت بر سرعت آن‬

‫افزوده میشد میتوانست در مدار زمین قرار گیرد‪ .‬جالب اینکه هنگام آزمایش این‬

‫موشک‪ ،‬پنتاگون که حدس می زد نیروی زمینی میخواهد ماهوراهای را در مدار زمین‬

‫قرار دهد و تعهد قبلی خود مبنی بر عدم تمرکز بر حوزه فضا را نقض کند از مدیر پروژه‬

‫این نیرو یعنی فون براون تعهد گرفته بود که طبقه آخر موشک باید خالی باشد و نباید‬

‫ماهوارهای را در مدار زمین قرار دهد‪ .‬البته فون براون علیرغم تعهد اولیه کار خود را به‬

‫شکل محرمانه ادامه داد و به قول همکارانش سیاست نافرمانی سازنده را در پیش گرفت‪.‬‬

‫به همین دلیل پس از آنکه روسها توانستند با موفقیت اسپوتنیک را به مدار زمین‬

‫بفرستند و آمریکا را در برابر یک باخت بزرگ تاریخی قرار دهند و ‪ 2‬هفته پیش از آنکه‬

‫اسپوتنیک – ‪ 2‬به مدار زمین برود‪ ،‬در حالیکه دو سال از فعالیتهای رسمی فون براون‬
‫و تیمش جلوگیری به عمل آمده بود‪ ،‬از گروه براون خواسته شد تا با حداکثر سرعت‬

‫ماهوارهای را در مدار زمین قرار دهد‪ .‬سیاست نافرمانی سازنده او پاسخ داد و در شرایطی‬

‫که قول داده بود ظرف ‪ 90‬روز اولین ماهواره آمریکایی را در مدار زمین قرار دهد توانست‬

‫در مدت ‪ 84‬روز اکسپلرور – ‪ 1‬را در مدار زمین با موفقیت قرار دهد‪ .‬ورود اکسپلرور –‬

‫‪ 1‬حضور شوروی در فضا را تبدیل به رقابتی رسمی کرد‪ .‬شاید هیچ یک از وجوه‬

‫رقابتهای سیاسی و اقتصادی بلوک شرق و غرب در دوران جنگ سرد به اندازه رقابت‬

‫فضایی آنها جلب توجه نکرده باشد و هیچ یک چنین دست آوردهای مهمی برای مردم‬

‫سیاره ما به ارمغان نیاورده باشد‪.‬‬

‫پس از اینکه آمریکا با پرتاب اکسپلورر – ‪ 1‬به مدار زمین عمال رقابتهای فضایی را‬

‫کلید زد توانست به سرعت بر حجم حضور خود در فضا بیفزاید اما همیشه در نقاط عطف‬

‫یک گام از روسیه عقب بود‪.‬‬

‫این روسها بودند که نخستین موجود زنده را به مدار زمین فرستادند‪ .‬اولین انسان‬

‫فضانورد‪ ،‬اولین زن فضانورد‪ ،‬اولین راهپیمایی فضایی‪ ،‬اولین الحاق فضایی‪ ،‬اولین‬

‫ایستگاه فضایی و ‪ ...‬همه به نام روسها ثبت شد‪ .‬در چنین شرایطی بود که در سال‬

‫‪ 1337‬خورشیدی (‪ 1958‬میالدی) و در دل چنین شرایطی بود که ناسا شکل گرفت‪.‬‬

‫داستان ناسا در واقع از سال ‪ 1915‬آغاز میشود‪ .‬در این سال کمیسیونی در ایاالت‬

‫متحده شکل گرفته بود به نام کمیسیون ملی مشورتی هوانوردی ‪ NACA‬شناخته‬

‫میشد و وظیفهاش نظارت و هدایت علمی مسایل مربوط به مقوله پرواز و براساس‬

‫راهحلهای عملی بود‪ .‬در سال ‪ 1337‬کارگروه ویژهای به نام کنش ملی هوا و فضانوردی‬

‫ملی (‪ )National Aeronautics and Space Act‬نتیجه بررسیهای خود‬

‫درباره پیشی گرفتن شوروی در فضا و راهکارهای پیشرو اعالم کرد‪ .‬این کارگروه‬
‫بالفاصله پس از پرتاب موفق اسپوتنیک توسط روسها شکل گرفته بود‪ .‬مهمترین‬

‫تصمیم این کارگروه این بود که ‪ NACA‬را به سازمان جدیدی به نام ‪ NASA‬یا‬

‫‪ National Aeronautics and Space Agency‬تبدیل کرد‪.‬‬

‫بالفاصله دکتر تی کیت گلنن به ریاست این سازمان برگزیده شد و همه داراییها و‬

‫نیروهای انسانی کمیسیون ‪ NACA‬در اختیار این سازمان جدید قرار گرفت‪ .‬این میراث‬

‫شامل ‪ 8‬هزار کارمند‪ 100 ،‬میلیون دالر بودجه ‪ 3،‬آزمایشگاه و ‪ 2‬پایگاه کوچک بود‪ .‬این‬

‫سازمان بالفاصله با انتصاب دکتر هیو درایدن که مدیریت فنی ارشد این سازمان را‬

‫برعهده داشت مامور پیگیری برنامه سفر انسان به فضا شد که در قالب طرح مرکوری‬

‫خود را نشان داد‪.‬‬

‫ناسا در واقع یک سازمان مستقل و ملی غیر نظامی در حوزه فضایی است‪ .‬این سازمان‬

‫زیر نظر یک بازوی اجرایی که توسط کنگره آمریکا تاسیس شده است اداره میشود‪.‬‬

‫سازمانهایی مانند بنیاد ملی علم‪ ،‬سازمان حفاظت از محیط زیست و آژانس مرکزی‬

‫اطالعاتی (‪ )CIA‬نیز ساختارهای مشابهی دارند‪ .‬به همین دلیل ناسا عمال زیر مجموعه‬

‫کابینه دولت به حساب نمیآید ولی به دلیل اهمیتی که دارد رییس جمهور شخصا رییس‬

‫و معاون رییس ناسا را انتخاب و به سنا پیشنهاد میدهد و این افراد در صورت اخذ‬

‫موافقت سنا میتوانند فعالیت خود را آغاز کنند‪ .‬به همین دلیل هم هست که عمال‬

‫روسای جمهور میتوانند در برنامههای فضایی نقش مستقیم و تاثیرگذاری داشته باشند‬

‫و تاکنون حداقل در چندین مورد روسای جمهور چنین نقشی را بازی کردهاند‪.‬‬

‫ناسا در طول این مدت رشد زیادی داشته است امروزه ناسا شعار خود را «بهبود زندگی‬

‫در اینجا‪ ،‬توسعه زندگی در بیرون و یافتن حیات در فراسوی زمین» تعریف کرده است‬

‫و در حوزههای مختلفی از پروازهای سرنشیندار گرفته تا کاوشهای روباتیک‪ ،‬علوم‬


‫زمین و مهندسی‪ ،‬و پیشران و ترویج علم فعالیت میکند‪ .‬امروزه ناسا حدود ‪ 18‬هزار‬

‫نیروی متخصص دارد و با ‪ 40‬هزار پیمانکار همکاری کرده و بودجهای نزدیک به ‪18‬‬

‫میلیارد دالر در اختیار دارد حداقل ‪ 14‬مرکز بزرگ در سراسر آمریکا زیر مجموعه ناسا‬

‫هستند‪.‬‬

‫اما ناسا در نخستین روزهای تاسیسش فاصله زیادی تا امروز خود داشت‪ .‬در نخستین‬

‫سالهای فعالیت ناسا آمریکا هنوز در کسب عنوانهای مهم عصر فضا از رقیب خود‬

‫عقب بود و نیاز به انرژی عظیمی داشت تا بتواند با کسب موفقیتی بزرگ مسیر‬

‫کاوشهای فضایی را تغییر دهد‪ .‬در این شرایط بود که جان اف کندی‪ ،‬از حزب دموکرات‬

‫در سال ‪ 1961‬به عنوان ‪ 35‬امین رییس جمهور این کشور انتخاب شد‪ .‬او تنها ‪ 3‬سال‬

‫رییس جمهور بود و در سال ‪ 1963‬ترور شد‪ .‬دوران کوتاه و سه ساله حکومت او یکی‬

‫از پرتنشترین دوران سیاسی وی بود‪ .‬او از سویی در داخل با مشکالت اقتصادی و‬

‫حاشیههای زندگی شخصیاش دست و پنجه نرم میکرد و در عرصه خارجی نیز دوران‬

‫پر تنشی را پشت سر گذاشت که اوج آن در سال ‪ 1962‬و در جریان بحران هستهای‬

‫کوبا اتفاق افتاد‪ .‬شرایطی که چیزی نمانده بود جهان را دستخوش جنگ اتمی جهانی‬

‫کند‪ .‬اما یادگار مهم او نیروی محرکی بود که وارد برنامه فضایی آمریکا کرد‪ .‬او در اولین‬

‫سال حضورش در اتاق بیضی کاخ سفید و در تاریخ ‪ 25‬می ‪ 5( 1961‬خرداد ‪ )1340‬در‬

‫نخستین نطق ساالنه خود در مقابل مجلسین (سنا و کنگره آمریکا) برنامه جدید فضایی‬

‫کشورش را اعالم کرد‪ .‬او در این سخنرانی گفت‪ ...« :‬من باور دارم که این ملت باید‬

‫خود را متعهد به دستیابی به این هدف کند که تا پیش از پایان این دهه انسان را بر‬

‫روی ماه فرود آورده و سالم به زمین بازگرداند‪ .‬هیچ پروژهای در این برهه زمانی بیش‬

‫از این برای انسان موثرتر‪ ،‬الهام بخشتر و اثرات آن در اکتشافات طوالنی مدت آینده‬

‫فضایی مهمتر نخواهد بود و هیچ پروژهای از نظر هزینه و دشواری نیز قابل مقایسه با‬
‫این پروژه نیست‪ »...‬او زمانی که این سخنرانی را بیان میکرد تنها ‪ 3‬سال از تاسیس‬

‫ناسا و تنها ‪ 3‬هفته از بازگشت آلن شپرد نخستین فضانورد آمریکایی به زمین میگذشت‪.‬‬

‫بسیاری این سخنرانی را بلند پروازانه و غیر واقعی ارزیابی میکردند‪ .‬اما بسیجی ملی‬

‫برای تحقق این هدف شکل گرفت و بودجه ناسا به حدود ‪ 5‬درصد بودجه کل آمریکا‬

‫افزایش پیدا کرد (در حال حاضر بودجه ناسا در حدود نیم درصد بودجه فدرال است)‬

‫برای به واقعیت رساندن این برنامه بیش از ‪ 20‬هزار شرکت تجاری و ‪ 400‬هزار نفر‬

‫درگیر شدند و در نهایت دو برنامه جمینی و آپولو اجرا شد و صدها هزار مشکل فنی از‬

‫پیشپا برداشته شد و در نهایت آمریکاییها توانستند در تیر ماه ‪( 1348‬جوالی ‪)1969‬‬

‫نیل آرمسترانگ را با موفقیت بر روی ماه فرود آورند‪ .‬کندی در سال ‪ 1963‬ترور شد و‬

‫زنده نماند تا تحقق برنامه رویایی خود را ببیند اما ناسا توانست همانطور که کندی وعده‬

‫داده بود تا پیش از پایان آن دهه انسان را بر ماه فرود بیاورد و به زمین بازگرداند و این‬

‫پیروزی برای همیشه برتری آمریکاییها بر شوروی را رقم زد و جریان رقابتهای‬

‫فضایی را تغییر داد‪.‬‬

‫با پایان برنامه آپولو بحثهای زیادی درباره ادامه این برنامه درگرفت‪ .‬از یک سو بودجه‬

‫وحشتناک سفر به ماه مطرح بود و از سوی دیگر اینکه به دلیل پایان رقابت فضایی و‬

‫جلو افتادن آمریکاییها انگیزههای سیاسی و عزم ملی پشت این پروژه کاهش یافت‪.‬‬

‫در زمان ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در نهایت آمریکا باید تصمیم میگرفت که‬

‫گام بعدی چه خواهد بود‪ .‬از بین پیشنهادهای مختلف در نهایت نیکسون در تاریخ ‪15‬‬

‫دی ‪ 5( 1351‬ژانویه ‪ )1972‬برنامه آینده ناسا را امضا کرد که طی آن پروژه شاتلهای‬

‫فضایی در دستور کار قرار گرفت‪ .‬طرح دیگری که در آن زمان مطرح بود و مورد تایید‬

‫قرار نگرفت را توماس پین رییس پیشین ناسا مطرح کرده بود‪ .‬مطابق این طرح قرار‬
‫بود ناسا تا پایان دهه ‪ 1970‬پایگاهی در ماه بسازد و تا سال ‪ 1980‬انسان را راهی مریخ‬

‫کند‪ .‬این طرح به دلیل بودجه فوق العادهاش کنار گذاشته شد‪.‬‬

‫شاتلهای فضایی سامانههای سفر به مدار زمین بودند که قابلیت بازگشت به زمین را‬

‫به شکل هواپیما را داشتند و میتوانستند برای انجام آزمایشهای مداری و قرار دادن‬

‫ماهوارهها در مدار و ساخت ایستگاه فضایی به کار آیند‪ .‬این برنامه در طی ‪ 30‬سال‬

‫محور اصلی برنامههای سرنشیندار ناسا بود‪ .‬این شاتلها نوعی اتوبوس هوایی با قابلیت‬

‫پرواز به مدار زمین هستند‪ .‬ویژگی بزرگ این سامانههای حمل و نقل مداری در این‬

‫نکته نهفته بود که امکان حمل و نقل حجم باالیی از تجهیزات و تعداد بیشتری از‬

‫فضانوردان نسبت به پرتابهای قبلی را به مدار زمین داشت و به همین دلیل میتوانست‬

‫نه تنها به عنوان ابزار انتقال بار به مدار باشد که آزمایشگاه موقتی برای ماموریتهای‬

‫کوتاه و بلند فضایی نیز به شمار میرفت‪.‬‬

‫خدمه شاتلها میتوانستند در مدتی که در مدار زمین حضور دارند آزمایشهای مختلف‬

‫زیستی و علمی را انجام دهند و در عین حال بسیاری از ماهوارهها و ابزارهای دیگر را‬

‫به مدار ببرند‪ .‬شاید یکی از معروفترین وسایلی که شاتلهای فضایی با خود به مدار‬

‫زمین بردند‪ ،‬تلسکوپ فضایی هابل باشد؛ ابزاری که به طور عمده دید بشر را نسبت به‬

‫عالم تغییر داد و البته این کار را به لطف تعمیرهایی که خدمه شاتلهای فضایی انجام‬

‫دادند‪ ،‬صورت داد‪.‬‬

‫البته سفر شاتلهای فضایی چندان سفرهای بیخطری هم نبوده است‪ .‬دوبار شاتلهای‬

‫فضایی دچار حادثه شدند و در مجموع جان ‪ 14‬فضانورد ناسا را گرفتند‪ .‬یک بار شاتل‬

‫چلنجر هنگام پرتاب به مدار زمین دچار حادثه شد و در مقابل چشم مردمی که شاهد‬
‫پرتابش بودند منفجر شد و یک بار نیز شاتل فضایی کلمبیا پس از انجام موفق ماموریت‬

‫و هنگام بازگشت به زمین‪ ،‬منفجر شد‪.‬‬

‫با همه اینها شاتلهای فضایی مهمترین وسیله حمل و نقل فضایی در سه دهه گذشته‬

‫بودهاند‪ ،‬اما مشکالت ایمنی باعث شد سه شاتل باقیمانده (ایندیور‪ ،‬آتالنتیس و‬

‫دیسکاوری) در مسیر بازنشستگی قرار گیرند‪ .‬پس از حادثه کلمبیا غیر از یک مورد که‬

‫شاتل به مالقات تلسکوپ فضایی هابل رفت تا آن را تعمیر کند مقصد دائمی شاتلهای‬

‫فضایی‪ ،‬ایستگاه بینالمللی فضایی بوده است تا بتواند آن را هر چه زودتر تکمیل کند‪.‬‬

‫ایستگاه بینالمللی فضایی یک از برنامههای گران ناسا تاکنون بوده است‪ .‬این برنامه‬

‫در زمان ریاست جمهوری ریگان و پس از انفجار شاتل فضایی چلنجر در دستور کار‬

‫قرار گرفت‪ .‬ریگان در آن زمان ایده استفاده نظامی از فضای ماورا جو را در قالب طرح‬

‫جنک ستارگان در نظر داشت اما تغییرات عمده جغرافیای سیاسی طرح جنگ ستارگان‬

‫را عمال باطل کرد‪ .‬جرج بوش پدر‪ ،‬در آخرین سال حضور در کاخ سفید توافقی با بوریس‬

‫یلتسین رییس جمهور روسیه انجام داد تا مطابق آن دو کشور به ساخت ایستگاه فضایی‬

‫آزمایشی در مدار زمین اقدام کنند‪ .‬مقدمات این بحثها به طول انجامید و در نهایت در‬

‫زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون بود که معاون اول وی‪ ،‬ال گور در دیداری با ویکتور‬

‫چرنومردین‪ ،‬نخست وزیر وقت روسیه طرح ایستگاه فضایی امضا شد‪ .‬این طرح با تاخیر‬

‫فراوان و به ویژه پس از مشکالت روسیه عمال بر گردن ناسا افتاد‪ .‬میلیاردها دالر صرف‬

‫آن شد و در نهایت با تاخیری طوالنی تکمیل شد‪.‬‬

‫پس از حادثه سقوط شاتل فضایی کلمبیا صحبت از بازنشستگی شاتلها جدیتر شد‪.‬‬

‫این سفینهها فناوری قدیمی داشتند و خطرناک بودند اما گام بعدی چه میتوانست باشد‪.‬‬
‫در حالیکه درون ناسا اختالف نظرهای جدی بر اولیت برنامههای سرنشیندار و یا‬

‫روباتیک داغ بود‪ .‬جرج بوش پسر سعی کرد مسیر جدیدی پیشروی ناسا بگذارد‪.‬‬

‫در آن زمان در درون ناسا این استدالل وجود داشت که بخش ماموریتهای روباتیک‬

‫که عمدتا با محوریت مرکز جی پی ال (‪ )JPL‬صورت میگیرد تنها یک سوم بودجه‬

‫ناسا را در اختیار دارد‪ ،‬در حالیکه دو سوم بودجه به برنامههای سرنشیندار اختصاص‬

‫داده شده است‪ .‬طرفداران نظریه روباتیک معتقد بودند همین بودجه اندک توانسته به‬

‫شکل غیر قابل مقایسهای بر حجم دادهها و دانش ما اضافه کند‪ .‬اگر به ماموریتهای‬

‫غیر سرنشیندار نگاه کنید در کنار صدها ماهواره پژوهشی اطراف زمین‪ ،‬ویجرها قدم از‬

‫مرزهای منظومه شمسی بیرون گذاشتهاند‪ .‬سفیران زمین در اطراف زحل‪ ،‬مشتری و‬

‫اکنون در سیر پلوتو قرار دارند‪ .‬مریخ به تفرجگاه دانشمندان برای ارسال کاوشگرهای‬

‫مریخ نورد بدل شده است و تلسکوپهای فضایی مرزهای آگاهی ما را افزایش میدهند‪.‬‬

‫اما به هر حال وزن عمدهای از اهداف ناسا و برنامه فضایی کشورهای مختلف بر روی‬

‫برنامه سرنشیندار است‪.‬‬

‫با به پایان نزدیک شدن برنامه شاتلها و ضرورت بازنشستگی آنها در سال ‪2008‬‬

‫(‪ )1387‬جرج بوش پسر در حالیکه در آخرین سال ریاست جمهوریش به مقر ناسا رفت‬

‫تا برنامه جدیدی در دوران پس از شاتلهای فضایی ارائه کند‪.‬‬

‫این برنامه بر تکمیل ایستگاه فضایی بینالمللی فضایی تا سال ‪ 2010‬بازنشستگی‬

‫شاتلها تاکید و گام بعدی را پروژهای به نام صورتفلکی (‪ )Constellation‬معرفی‬

‫میکرد‪ .‬این طرح شامل سفینههایی بود که برای سفر به مدارهای کوتاه و همچنین‬

‫مدارهای طوالنیتر (نظیر ماه) طراحی میشد‪ .‬او معتقد بود مطابق برنامهاش فضاپیمای‬
‫اوروین (بخش اصلی پروژه کانستلیشن) باید اولین پروازش را تا سال ‪ 2014‬انجام دهد‬

‫و سپس تا سال ‪ 2020‬انسان دوباره به ماه برگشته و در سال ‪ 2030‬به مریخ سفر کند‪.‬‬

‫این طرح بسیار بلند پروازانه و رویایی بود اما تفاوتی که با طرح رویایی کندی داشت در‬

‫این بود که کندی هزینههای الزم طرحش را نیز در نظر گرفته بود و از سویی عظمت‬

‫ملی و حمایت تمام مردم را در این طرح به همراه داشت‪ .‬بوش در برنامه خود هزینههای‬

‫این پروژه سرسامآور را در نظر نگرفته بود‪ .‬بسیاری از کسانی که در محل سخنرانی وی‬

‫حضور داشتند پس از پایان صحبتهای او نا امیدانه به این برنامه مینگریستند‪ .‬جرج‬

‫بوش در سال ‪ 2008‬دوران ریاست جمهوریاش را به پایان رساند و باراک اوباما از حزب‬

‫دموکرات به ریاست جمهوری رسید‪ .‬برنامه بوش آنچنان تعهدی پیش پای دولت بعدی‬

‫میگذاشت که اوباما را وادار کرد تا در اولین روزهای تصدی مسئولیت جدید خود گروهی‬

‫را مسئوول بررسی برنامه بوش و ارائه پیشنهادهای مربوط به آن کند‪ .‬جمعی از‬

‫فضانوردان و متخصصان در این گروه حضور داشتند و از جمله میتوان به افرادی مانند‬

‫باز آلدرین و سالی راید اشاره کرد‪.‬‬

‫نتیجه نهایی این برنامه این بود‪ ،‬با بودجه موجود تحقق برنامه بوش غیرممکن است و‬

‫باید سریعا مسیر پیشروی ناسا اصالح شود‪ .‬به همین دلیل اوباما تصمیم گرفت در‬

‫دومین سال ریاست جمهوریش به فلوریدا پرواز کند تا در جمع کارمندان ناسا در ایالتی‬

‫که پایگاه فضایی کیپ کندی در آن قرار دارد و پس از بازنشسته شدن شاتلها تعداد‬

‫زیادی شغل را از دست میداد برنامه جدید ناسا را اعالم کند‪.‬‬

‫تالش اوباما بیشتر از اینکه ارائه مسیر جدیدی باشد باطل کردن برنامه بوش بود‪ .‬او در‬

‫این سخنرانی ضمن تاکید بر بازنشسته شدن شاتلها‪ ،‬برنامه کانستلیشن را به طور کامل‬

‫رد کرد و اعالم کرد تنها بخشی از این پروژه و تنها به شکل کپسول فراری برای‬
‫ایستگاه فضایی به کار خود ادامه خواهد داد‪ .‬او قول داد بودجه ناسا را در ‪ 6‬سال مقدار‬

‫‪ 6‬میلیارد دالر افزایش دهد و مدت ماموریت ایستگاه فضایی را به مدت ‪ 5‬سال افزایش‬

‫داد‪ .‬اتفاق بزرگ در این طرح این بود که اوباما سفر به مدارهای نزدیک زمین‪ ،‬جایی‬

‫که قلمرو پرواز شاتلها و در واقع تنها مقصد فضانوردان از زمان برنامه آپولو به بعد بوده‬

‫است را از عهده ناسا خارج کرد‪ .‬او در این برنامه سفر به ایستگاه فضایی را بر عهده‬

‫روسیه و البته شرکتهای خصوصی قرار داد که در آن زمان در حال رشد بودند‪.‬‬

‫معروفترین این شرکتها اسپیس – ایکس بود‪ .‬شرکتی که با سرمایه کارآفرینی به نام‬

‫ایالن ماسک طراحی و بنا شده است‪ .‬ماسک ایدهپرداز کمپانی مالی پیپال بود و از‬

‫سرمایهای که از آنجا به دست آورده بود قدم به حوزه فضا گذاشت‪ .‬او شرکت اسپیس‬

‫‪ -‬ایکس را با هدف انجام سفرهای بخش خصوصی به فضا طراحی کرد‪ .‬البته غیر از او‬

‫گروههای دیگری نیز تالش کرده بودند تا بخش خصوصی را وارد حوزه فضا کنند‪ .‬شاید‬

‫معروفترین اتفاق پیش از اسپیس ‪ -‬ایکس‪ ،‬جایزه انصاری ایکس پرایز بود‪.‬‬

‫انوشه انصاری و خانوادهاش سرمایهای که از کارآفرینی به دست آورده بودند را وارد‬

‫حوزه فضا کردند‪ .‬آنها از جایزهای به نام ایکس پرایز پشتیبانی کردند که اولین سفینه‬

‫بخش خصوصی با توانایی سفر به مرزهای فضا را طراحی کرد‪ .‬سر ریچار برانسون‬

‫سرمایهدار و کارآفرین انگلیسی و مدیر کمپانیهای عظیم ویرژین براساس این طرح‬

‫شرکت ویرژین گاالکتیک را تاسیس کرد که قرار است تا سال ‪ 2013‬پروازهای توریستی‬

‫زیر مداری را به شکل تجاری آغاز کند‪ .‬اما کمپانی ماسک و یکی دو شرکت مشابه‬

‫قصد داشتند تا در بخش غیر توریستی فضا وارد شوند‪ .‬روزی که اوباما برای سخنرانی‬

‫به پایگاه کندی رفت موشک فالکون – ‪ 9‬پرتابگر این شرکت آماده پروازی آزمایشی‬

‫بود و اوباما بخشی از برنامهاش را با اتکا به شرکتهای اینچنینی اعالم کرد‪ .‬ایالن‬

‫ماسک و شرکتش کپسول دو منظوره انتقال بار‪/‬مسافر به نام دراگون را سرانجام تکمیل‬
‫کردند‪ .‬اولین سفر خود به ایستگاه فضایی بینالمللی را در سال ‪ 2012‬و با اعزام محموله‬

‫باری به این ایستگاه آغاز کردند‪ .‬اینک این شرکت دارای قراردادی طوالنی با ناسا برای‬

‫انتقال تجهیزات و در قدم بعدی فضانوردان به مقصد ایستگاه فضایی و بازگرداندن آنها‬

‫است‪ .‬اسپیس ‪ -‬ایکس موفق شد به نخستین شرکت خصوصی بدل شود که با موفقیت‬

‫سفرهای فضایی به ایستگاه فضایی و مدار زمین انجام داده است و در نهایت موفق شد‬

‫فضانوردانی را با موفقیت عازم ایستگاه فضایی کند‪ .‬این اولین بار پس از بازنشستگی‬

‫شاتلها بود که فضانوردان آمریکایی با پرتابهای آمریکایی عازم مدار میشدند‪.‬‬

‫براساس طرح اوباما ناسا باید بر سفرهای دورتر تحقیق و سرمایهگذاری میکرد جایی‬

‫که هنوز برای شرکتهای خصوصی امکان حضور وجود ندارد‪ .‬او پیشنهاد داد در این‬

‫مسیر دنیاهای جدیدی باید مورد بررسی قرار بگیرد از سیارکها گرفته تا بازدید دوباره‬

‫از ماه و سفر به مدار مریخ تا ‪. 2030‬‬

‫طرح اوباما اما با مخالفاتهای زیادی نیز روبرو شد‪ .‬شاید معروفترین مخالف او نیل‬

‫آرمسترانگ اولین فضانوردی بود که قدم بر ماه گذاشت‪ .‬مخالفان عمدتا بیان میکردند‬

‫در این برنامه هیچ هدف مشخصی پیشروی ناسا قرار داده نشده است و اصطالحا هدف‬

‫نهایی هر جایی است که امکانپذیر باشد‪ .‬برنامه سفر به ماه و مریخ نیازمند بودجه‬

‫باالیی است که در این برنامه هم به آن پرداخته نشده است و بسیاری زمان پیشبینی‬

‫شده برای چنین سفری را غیر واقعی میدانند‪ .‬هنوز بحثها در این زمینه ادامه دارد‪ .‬از‬

‫سویی بخش روباتیک مشغول کاوش گوشه و کنار منظومه شمسی و جهان است و از‬

‫سویی طرحهای سرنشیندار به آهستگی پیش میروند‪ .‬اما ناسا در این گذار خود با‬

‫دنیایی مواجه است که پیش از آن وجود نداشت‪ .‬در سالهای اخیر ترکیبی از پروژههای‬

‫قبلی شکل گرفته است‪ .‬اینک ناسا قصد دارد در قالب پروژهای بینالمللی به نام آرتمیس‬
‫به ماه بازگردد‪ .‬این ماموریت با همکاری بخشهای خصوصی و دولتی انجام میشود و‬

‫از جمله شامل یک ایستگاه فضایی در مدار ماه خواهد بود که حکم دروازهای برای سفر‬

‫به ماه و شاید در آینده فراسوی آن را بازی خواهد کرد‪.‬‬

‫اینک عرصه فضا در انحصار روسیه و آمریکا نیست‪ .‬از سویی بخش خصوصی قدرتمندی‬

‫اعالم وجود کرده است‪ .‬نه تنها در بخش توریستی که شرکتهایی مانند ویرژین‬

‫گاالکتیک به طور جدی در آن فعال هستند‪ ،‬که در بخشهای مشارکتهای جدیتر و‬

‫ارسال ماهواره به فضا که اسپیس ‪ -‬ایکس رسما حضور خود را اعالم و به شریکی برای‬

‫ناسا درآمده است‪ .‬در همین حال شرکتهای خصوصی دیگری نیز سر بر میآورند‪ .‬در‬

‫سال ‪ 2012‬تعدادی از فضانوردان‪ ،‬مهندسان علوم فضایی‪ ،‬دانشمندان‪ ،‬سرمایهدارن و‬

‫آیندهنگران که در بین آنها نامهایی چون مدیران گوگل و مایکروسافت و افرادی چون‬

‫جیمز کامرون به چشم میخورد‪ ،‬شرکتی به نام منابع سیارهای ( ‪Planetary‬‬

‫‪ )Resources‬را تاسیس کردهاند‪ .‬این شرکت نخستین شرکت ثبت شده در زمینه‬

‫معدنکاوی فضایی است و هدفش را استخراج منابع معدنی سیارکهای اطراف زمین‬

‫اعالم کرده است‪ .‬در عرصه بینالمللی چین به قدرتی جدید در حوزه پروازهای‬

‫سرنشیندار بدل شده است و در حالی که اروپا و کشورهای عضو این اتحادیه به دنبال‬

‫برنامههای سرنشیندار اختصاصی خود هستند‪ ،‬ژاپن و هندوستان در زمینه کاوشهای‬

‫روباتیک به طور جدی در فضا حضور دارند‪ .‬چندی پیش مدارگردهای ژاپن و هندوستان‬

‫ماه را دور زدند و از هم اکنون آنها برنامههایی برای سفر روباتیک و سرنشیندار به‬

‫ماه را مطرح میکنند‪ .‬ناسا در چنین شرایطی بود که با شاتلهای فضایی خود خداحافظی‬

‫کرد و قدم در راه جدیدی گذاشت‪.‬‬


‫شاتلهای فضایی که ‪ 30‬سال قلب تپنده برنامههای سرنشیندار فضایی بودند اینک به‬

‫ساکنان موزههای علوم بدل شدهاند‪ .‬اما با وجود همه این تغییرات هنوز زندگی در فضا‬

‫برای فضانوردان چندان تغییری با دوران اوج آنها ندارد‪ .‬هنوز بسیاری از فضانوردانی‬

‫که به ایستگاه فضایی بینالمللی سفر میکنند تقریبا با همان حال و هوایی روبرو‬

‫میشوند که سالی راید در این کتاب آن را بیان کرده است و هنوز تصویری که سالی‬

‫راید از زندگی در فضا ارائه کرده است تصویری واقعی و دقیق برای عالقمندان سفرهای‬

‫فضایی است‪.‬‬
‫ضمیمه ‪2‬‬

‫نخستین زنان در فضا‬

‫مسیر ورود به فضا برای زنان دشوارتر از مردان بود‪ .‬اگرچه روسها به سرعت ترشکوا‬

‫را به مدار زمین فرستادند اما در آمریکا این مسیر چندان ساده نبود‪ .‬در ایاالت متحده و‬

‫در ابتدای برنامه فضایی این کشور‪ ،‬برنامه فضایی عمدتا برنامهای مردانه تلقی میشد‬

‫و مخالفتهای جدی درباره حضور زنان در فضا وجود داشت‪ .‬در سال ‪ 1959‬آمریکاییها‪،‬‬

‫جری کوب را به عنوان نخستین زن آمریکایی برای ورود به برنامه فضایی این کشور‬

‫انتخاب کردند‪ .‬او در برنامه مرکوری حضور داشت و پس از آنکه موفق شد تا آزمونهای‬

‫دشوار فضایی را سپری کند مامور شد تا به انتخاب نخستین گروه از فضانوردان زن این‬

‫کشور کمک کند در نهایت او و ‪ 12‬زن دیگر در برنامهای که به مرکوری ‪ 13-‬معروف‬

‫شد دورههای آموزشی و آزمونهای دشوار فضانوردی را سپری کردند‪ .‬اما موفقیت‬

‫درخشان این گروه باعث نشد تا آنها بتوانند قدم به فضا بگذارند‪ .‬ناسا تصمیم گرفت‬

‫که فضانوردی را شغلی مردانه در نظر بگیرد و به همین دلیل این افراد به عنوان فضانورد‬

‫انتخاب نشدند این موضوع بحثها و مناظرههای زیادی را برانگیخت و در اثر تالشهای‬

‫این افراد در نهایت کنگره آمریکا در سال ‪ 1962‬جلسه استماعی را برگزار کرد تا نظرات‬

‫دیدگاههای مختلف را در اینباره بشنود تا شاید در سیاست ناسا تغییری اعمال شود‪.‬‬

‫سخنرانیها و ارائه نظرات زنان آموزش دیده و حامیان حضور زنان در فضا در این‬

‫جلسات استماع موثر واقع نشد و کمیته کنگره آمریکا نظر ناسا بر عدم تایید حضور‬

‫فضانوردان زن در برنامه فضایی این کشور را تایید کرد‪ .‬سرانجام در سال ‪ 1978‬بود که‬

‫ناسا سیاست خود را تغییر داد‪ .‬در این سال نخستین گروه فضانوردان زن از سوی ناسا‬

‫انتخاب شدند‪ .‬کاترین سولیوان‪ ،‬سالی راید‪ ،‬جودیت رزنیک‪ ،‬آنا فیشر و شنون لوسید‪،‬‬
‫نخستین گروه زنان فضانورد آمریکایی بودند که وارد برنامه ناسا شدند‪ .‬در نهایت سالی‬

‫راید در سال ‪ 1983‬موفق شد با پرواز به مدار زمین درهای فضا را به روی زنان آمریکایی‬

‫باز کند‪ .‬از آن زمان تاکنون حضور زنان در عرصه فضا تغییر چشمگیری داشته است و‬

‫آنها نه تنها درنقش فضانورد که در بخش کنترل ماموریت نیز روز به روز جایگاههای‬

‫بیشتری را به خود اختصاص دادهاند‪ .‬در سال ‪ 1998‬و در جریان ماموریت شاتل فضایی‬

‫‪ STS-95‬بیش از دو سوم مامورین اتاق کنترل ماموریت را زنان تشکیل میدادند‪ .‬اوج‬

‫این موفقیت را در جریان ماموریت بازگشت به فضای ناسا پس از سقوط شاتل فضایی‬

‫کلمبیا میتوان دید‪ .‬در آن زمان و در هنگامی که ماموریت بازگشت به مدار پس از‬

‫تعلیقی چند ساله بسیار مهم و حیاتی به شمار میرفت‪ ،‬ناسا آیلین کالینز را به عنوان‬

‫فرمانده این ماموریت مهم انتخاب کرد تا شاتلها را بار دیگر به فضا رهبری کند‪.‬‬
‫ضمیمه ‪3‬‬

‫گفتگو با دکتر سدون در باره سفر به فضا‬

‫زنان به ویژه در ایاالت متحده آمریکا برای ورود به برنامه فضایی این کشور مسیر‬

‫سختی را پشت سر گذاشتند‪ .‬در حالیکه روسها والنتینا ترشکوا را در همان سالهای‬

‫اول برنامه فضایی خود به فضا فرستادند اما در ناسا سالها طول کشید تا زنان بتوانند‬

‫راه خود را به برنامه سفرهای سرنشیندار باز کنند‪ .‬ناسا که در سالهای بعد تبدیل به‬

‫قطب فعالیتهای فضایی سرنشیندار شد و توانست با فتح ماه گام بزرگی از نظر‬

‫صنایع و فناوری فضایی بردارد‪ ،‬درباره حضور زنان در فضا بسیار سختگیر بود و از‬

‫زمانی که آلن شپرد به عنوان اولین فضانورد آمریکایی به مدار زمین رفت تا زمانی که‬

‫سالی راید به عنوان اولین زن فضانورد آمریکایی از مرزهای زمین گذشت ‪ 22‬سال‬

‫فاصله بود‪.‬‬

‫یکی از اولین زنانی که وارد برنامه فضایی ناسا شد‪ ،‬دکتر مارگارت رئا سدون بود‪.‬‬
‫او در سال ‪ 1947‬در ایالت تنسی به دنیا آمده بود و زمانی که نخستین ماهواره و‬

‫انسان به فضا رفتند آنقدر بزرگ بود که اهمیت این رویداد را درک کند و از همان‬

‫زمان رویای سفر به فضا را در سر داشت‪.‬‬

‫او در رشته پزشکی تحصیل کرد و در سال ‪ 1978‬توانست وارد برنامه فضایی ناسا‬

‫شود و در رده اولین گروه زنان پذیرفته شده در این برنامه در کنار سالی راید و ‪ 4‬زن‬

‫دیگر قرار گرفت‪ .‬او ‪ 3‬بار با شاتلهای فضایی دیسکاوری و کلمبیا به فضا رفت و در‬

‫مجموع بیش از ‪ 30‬روز را در فضا سپری کرده است‪.‬‬

‫برای اینکه دید بهتری از چشم انداز برنامههای فضایی از دید زنان فعال در این حوزه‬

‫به دست آورم مدتی پیش در گفتگویی با وی که در روزنامه جام جم منتشر شد از وی‬

‫خواستم تا دیدگاههای خود درباره مسایل مختلف به ویژه حضور زنان در فضا را با من‬

‫در میان بگذارد‪ .‬این مصاحبه که به کمک بروس مک اندلس صورت گرفته بود را در‬

‫زیر میتوانید دوباره بخوانید‪.‬‬

‫***‬

‫رویای اکتشافات فضایی یکی از کهنترین و قدیمیترین رویاهایی‬

‫است که انسان در طول تاریخ آن را همراه خود داشته است‪ .‬شما‬

‫تجربه سفر به فضا را دارید و این چیزی است که نسلهای متمادی‬

‫میتوانستند تنها رویای آن را در سر بپرورانند‪ .‬مایلم به عنوان انسانی‬

‫که چنین تجربه بینظیری را از سر گذراندهاید به ما بگویید که نگاه‬

‫شما به اکتشافات فضایی چیست؟‬


‫از نظر من معنی نهفته در دل اکتشافات فضا تالش انسان برای توسعه دانش بشری‬

‫به فراسوی مرزهایی است که اینجا روی زمین دسترسی به آن برای ما ممکن است‪.‬‬

‫فکر میکنم همه اشکال اکتشافات فضایی در این قالب جای میگیرند؛ چه رصدهایی‬

‫که از سیاره خودمان انجام میدهیم‪ ،‬چه کاوشگرهای روباتیکی که به گوشه و کنار‬

‫منظومه شمسی میفرستیم و چه سفرهای سرنشیندار فضایی‪ .‬همه اینها بخشهای‬

‫به هم پیوستهای از اکتشافاتی است که همیشه بخشی از طبیعت انسان را تشکیل‬

‫میداده است‪ .‬ما میکوشیم به مدد کنجکاوی ذاتی که داریم به درکی از نادانستهها‬

‫دست پیدا کنیم و برای رسیدن به این منظور تمام تالش خود را انجام میدهیم تا با‬

‫کمک روشهای مهندسی و علمی رو به رشدمان این خواستهها را امکانپذیر کنیم‪.‬‬

‫البته از جنبه شخصی و برای من جذابترین بخش سفر به فضا این بود که میدیدم‬

‫چگونه انسانها میتوانند از لحاظ روانی و فیزیکی خود را با شرایط دشوار این سفرها‬

‫تطبیق دهند تا بتوانند سفری امنتر و لذتبخشتر را در کنار یکدیگر تجربه کنند‪.‬‬

‫خیلی از مردم و بخصوص نوجوانان دوست دارند بدانند چطور کسی‬

‫این شانس را پیدا میکند تا به فضا سفر کند‪ .‬شما برای اینکه وارد‬

‫برنامه فضایی شوید چه روندی را طی کردید؟‬

‫زمانی که من نوجوان بودم‪ ،‬تنها خلبانان مرد اجازه ورود به برنامههای فضایی را‬

‫داشتند و شانسی برای زنان در این خصوص وجود نداشت‪ ،‬اما همانطور که‬

‫برنامههای فضایی بسرعت پیشرفت میکرد و در عین حال درهای بیشتری در بازار‬

‫کار به روی زنان باز میشد‪ ،‬این انتظار در من به وجود آمد که روزی خواهد رسید آنها‬
‫نیازمند پزشکانی خواهند شد که خدمات پزشکی را در فضا ارائه دهند و ناچارند از زنان‬

‫نیز بخواهند تا بخشی از تیم آنها در فضا را تشکیل دهند‪ .‬این یکی از دالیلی بود که‬

‫باعث شد تا من راه تحصیالت پزشکی را در پیش بگیرم و پزشک شوم‪ .‬در کنار آن‬

‫من دورههای پروازی را نیز پشت سر گذاشتم‪ .‬زمانی که دوره آموزشی خود به عنوان‬

‫جراح را پشت سر گذاشتم متوجه شدم ناسا به دنبال دانشمندانی برای همکاری در‬

‫پروژه شاتلهای فضایی است و برای نخستین بار از آغاز برنامههای فضایی خود آماده‬

‫است تا زنان را نیز به برنامه آموزشی فضانوردان بپذیرد‪ .‬یکی از فالسفه روم باستان‬

‫به نام سنکا زمانی گفته بود‪« :‬شانس در جایی بروز پیدا میکند که فرصتها به‬

‫مالقات آمادگیهای افراد بروند‪ ».‬من هم آدم بسیار خوش شانسی بودم که اعتبار و‬

‫مشخصات الزم برای ثبتنام در این برنامه را داشتم تا به عنوان اولین گروه منتخب‬

‫فضانوردان برای برنامه شاتلهای فضایی انتخاب شوم‪ .‬در این گروه ‪ 6‬زن نیز حضور‬

‫داشتند و بدین ترتیب من وارد برنامههای فضایی شدم‪.‬‬

‫زمانی که کودک بودید‪ ،‬فضا برای شما چه معنایی داشت؟ آیا گمان‬

‫میکردید روزی این فرصت را پیدا کنید تا به فراسوی مرزهای سیاره‬

‫زمین سفر کنید؟‬

‫برای من اکتشافات فضایی هیجانانگیزترین مرزهای موجود در پیش روی نسل ما را‬

‫ترسیم میکرد‪ .‬مدتهای طوالنی بود که بشر با شیفتگی و هیجان به آسمان‬

‫مینگریست و در نگاه خود اشتیاق و امید سرشاری برای کسب درک بهتری درباره‬

‫آنها را دنبال میکرد‪ .‬زمانی که اسپوتنیک‪ ،‬نخستین ساخته دست بشر به فضا رفت و‬
‫زمانی که گاگارین و شپرد به عنوان نخستین انسانهای سیاره ما به فضا سفر کردند‪،‬‬

‫من به اندازه کافی بزرگ بودم که اهمیت این رویداد برای آینده بشریت را درک کنم‪.‬‬

‫از وقتی کودک بودم میدانستم تا پیش از آنکه من تحصیالت خود را تمام کنم‬

‫پروازهای بسیاری به فضا صورت خواهد گرفت‪ .‬پس به خودم گفتم اگر به اندازه کافی‬

‫سخت کار و تالش کنم در یکی از پروازهای فضایی آینده به فضا حتما جایی خواهم‬

‫داشت‪.‬‬

‫شما یکی از نخستین زنان آمریکایی هستید که وارد برنامههای فضایی‬

‫این کشور شدید‪ ،‬اما این راه آسانی برای زنان نبود که بتوانند در این‬

‫برنامهها حضور پیدا کنند‪ .‬میخواهم بدانم زنان در ایاالت متحده برای‬

‫ورود به برنامههای فضایی و سفر به فضا با چه چالشهایی مواجه‬

‫بودهاند‪.‬‬

‫من برای همیشه مدیون و سپاسگزار زنانی خواهم ماند که از ابتدا از ناسا و دولت‬

‫میخواستند اجازه دهند زنان نیز به فضا سفر کنند‪ .‬در آغاز برنامههای فضایی تنها‬

‫خلبانانی که وظیفه آزمایش هواپیماها را به عهده داشتند و به آنان خلبانان آزمونگر‬

‫گفته میشد اجازه ورود به برنامههای فضایی را داشتند و زنان نیز اجازه نداشتند خلبان‬

‫آزمونگر شوند‪ .‬وقتی در نیمه دهه ‪ 60‬دانشمندان نیز به برنامههای فضایی راه یافتند‪،‬‬

‫بار دیگر زنان شجاع دولت را مورد پرسش قرار دادند که چرا به زنان دانشمند اجازه‬

‫ورود به این برنامههای فضایی داده نمیشود‪ .‬از آن پس بود که زنان بیشتر‬
‫آموزشهای هوایی و علمی را دنبال کردند‪ .‬فشارها و تالشهای زنان باعث شد تا‬

‫هرچه بیشتر فرصت کسب شغلهای مختلف در صورت داشتن صالحیت برابر با‬

‫مردان را به دست آورند‪ .‬سرانجام آنقدر این تالشها ادامه داشت که دیگر بهانهای‬

‫برای دولت و ناسا باقی نماند که برنامه فضایی را مختص مردان بداند و بتواند زنان را‬

‫از آن دور کند و سرانجام در سال ‪ 1977‬ناسا مجبور شد درهای خود را روی پذیرش‬

‫زنان آزموده و توانا برای مشارکت در برنامههای فضایی باز کند‪.‬‬

‫شما در تجربه سفرهای فضایی خود در مجموع بیش از ‪ ۳۰‬روز را در‬

‫فضا سپری کردهاید‪ .‬به عنوان کسی که چنین تجربه یکتایی را از سر‬

‫گذرانده‪ ،‬فکر میکنید مهمترین دستاورد حضور در فضا برای ما چه‬

‫بوده است؟‬

‫برای من بزرگترین دستاورد برنامههای فضایی این است که امروز انسان توانایی‬

‫یافته که سفر خود به فضا را با امنیتی نسبی به انجام برساند‪ .‬ما آموختهایم که بدن‬
‫انسان به گونه شگفتانگیزی دارای قابلیت سازگاری با محیط است و حتی میتواند تا‬

‫حد زیادی خود را با بیوزنی که هیچ سابقهای از آن در دوران تکامل انسان وجود‬

‫نداشته است‪ ،‬تطبیق دهد‪ .‬دانشمندان و مهندسان همکاری تنگاتنگی با یکدیگر دارند‬

‫تا ابزارهایی بسازند که به انسان اجازه بدهند با تمام قدرت مشاهدهگری خود به‬

‫مقاصد دورتری از سیاره مادری خود سفر کند و به کشف چیزهایی بپردازند که‬

‫هیچگاه توسط رباتها قابل فهم نیست‪ .‬فناوری فضایی همچنین باعث شده است‬

‫جهشی چشمگیر در توسعه فناوری به وقوع بپیوندد‪.‬‬

‫همچنین مساله سفر به فضا باعث شده است نخبهترین مغزهای جهان با هیجانی‬

‫بزرگ به حل مشکالت پیشرو بپردازند‪ .‬بسیاری از این کشفیات‪ ،‬امروزه به کمک‬

‫زندگی ما در جهان آمدهاند؛ مسائلی مانند ماهوارههای هواشناسی و مخابراتی‪،‬‬

‫ابزارهای تصویربرداری و عکاسی‪ ،‬کوچکسازی ابزارهای پزشکی‪ ،‬ابزارهای‬

‫مشاهداتی خودکار‪ ،‬امکان بنای سازهها با کمک رباتها‪ ،‬ساخت و اختراع مواد پیشرفته‬

‫و امثال آن‪ .‬در یک کالم داشتن اهداف بزرگ است که مغزهای جوان ما را بر‬

‫میانگیزد تا جهان را گامی به جلو ببرند‪.‬‬

‫شما تجربههای مختلفی را در فضا از سر گذراندهاید؛ اما میخواهم از‬

‫یکی از ممتازترین لحظات این سفرها بپرسم‪ .‬وقتی برای نخستین بار‬

‫از پنجره شاتل فضایی به بیرون نگاه کردید و سیاره زمین را معلق در‬

‫فضا دیدید‪ .‬در آن زمان چه احساسی را تجربه کردید؟‬


‫وقتی من در فضا بودم و به زمین مینگریستم چیزی که برایم به گونه چشمگیری‬

‫قابل توجه میآمد این واقعیت بود که تمام سیاره ما در حقیقت چیزی جز یک کره‬

‫کوچک در پهنه بیکران فضا نیست‪ .‬از فضا هیچ مرز روشنی میان ملتها و کشورها‬

‫دیده نمیشود و همه چیز روی زمین در ارتباط با هم قرار دارند‪ .‬به همین دلیل است‬

‫که اگر همه ما مواظب سیاره مادری خود نباشیم هیچ یک از ما شانسی برای بقا‬

‫نخواهیم داشت‪.‬‬

‫حتما در فضا لحظات ویژهای را سپری کردهاید‪ .‬آیا میتوانید لحظهای‬

‫را به عنوان فراموش نشدنیترین خاطره خود از فضا نقل کنید؟‬

‫خاطره انگیزترین رویداد برای من زمانی بود که از فضا با پسرم در کالس درسش‬

‫صحبت کردم‪ .‬او از من خواسته بود تا برخورد متفاوتی نسبت به او نداشته باشم تا‬

‫احساس خجالت نکند‪ .‬هریک از دانش آموزان کالس میتوانست یک سوال بپرسد و‬

‫او هم مثل بقیه سوال خود را پرسید‪ .‬در انتها زمانی که مکالمه من با کالس درس‬

‫آنها داشت به پایان میرسید صدای ضعیفی را شنیدم‪ .‬پسرم بود که میگفت مادر‬

‫دوستت دارم و امیدوارم سفر امنی به خانه داشته باشی‪ .‬یک مادر همیشه چنین‬

‫لحظاتی را در ذهن خود حک میکند‪.‬‬


‫شما و همکارانتان باعث شدهاید افراد زیادی در سراسر جهان تحت‬

‫تاثیر قرار بگیرند و به ویژه زنان و دختران زیادی کار سخت و پشتکار‬

‫شما را تحسین میکنند‪ .‬فکر میکنید چه چیزی میتوانید درباره‬

‫رویاهای ایشان به آنها بگویید؟‬

‫همه مردم و به ویژه زنان باید رویاهای بزرگ و مهمی در سر داشته باشند‪ .‬هرچقدر‬

‫بیشتر کار کنیم و بیشتر آماده باشیم فرصت و شانس بیشتری برای تحقق این رویاها‬

‫در اختیار ما قرار خواهد گرفت‪ .‬اگر فکر میکنید نمیتوانید دقیقا به آنچه میخواهید‬

‫برسید شاید بتوان مسیر و راه دیگری پیدا کرد که از آن راه بتوان تغییری در جهان‬

‫ایجاد کرد و آن را یک گام به جلو برد‪.‬‬

‫اجازه دهید در پایان بار دیگر به اکتشافهای فضایی بازگردم‪ .‬این‬

‫اکتشافات بسیار گرانقیمت و خطرناک هستند‪ .‬بسیاری از مردم هنوز‬

‫میپرسند چرا با وجود این هزینه و خطرها بازهم باید به این اکتشافات‬

‫بپردازیم‪ .‬میخواهم پاسخ شما را به این پرسش بدانم و اینکه شما‬

‫آینده حضور انسان و به ویژه زنان را در فضا چگونه میبینید؟‬

‫در تمام طول تاریخ بشر‪ ،‬اکتشافات گران و خطرناک بوده است‪ .‬همیشه پاداشی که در‬

‫نهایت انسان گرفته از هزینه و خطرات آن بیشتر بوده است‪ .‬گاهی ابتدا معلوم نیست‬
‫پاداش آن ماجراجویی تا کجاها میتواند گسترش یابد مانند زمانی که کریستف کلمب‬

‫سرزمینهای جدید را کشف کرد اما سرانجام اهداف بزرگ نمایان میشوند و بسیاری‬

‫به این کشفیات میپیوندند‪.‬‬

‫تا قرن پیش زنان نقش اندکی در سفرهای اکتشافی داشتند‪ ،‬اما امروز همه مردم زمین‬

‫از زن و مرد در کنار هم قرار گرفتهاند تا به نقاط جدیدتر و افقهای گستردهتری دست‬

‫پیدا کنند و این موضوع در فضا هم دنبال خواهد شد‪.‬‬

You might also like