Professional Documents
Culture Documents
ضرورت، حکم وطریقۀ استسقاء (طلب باران)
ضرورت، حکم وطریقۀ استسقاء (طلب باران)
تعریف استسقاء:
ودر اصطالح طلب باریدن باران است به طور مخصوص ودر وقت رضورت ،وآن اینکه باران بند شود مردم چاه ها ودریاها
نداشته باشند که از آن آب بنوشند ،حیوانات خود را سیراب کنند ،کشت وزراعت خود را آبیاری کنند ویا اینکه چاه ها ودریا ها
موجود می باشد ،ولی آب آنها کفایت منی کند .حاشية ابن عابدين ()18 /2
آب نعمت بزرگ الله تعالی است وزندگی متام مخلوقات تعلق به آب دارد ،چنانچه الله تعالی فرموده است:
1
الس َامء
ن َّي َر ْح َم ِت ِه َوأَن َزلْ َنا ِم َ
ن يَدَ ْ
رشا بَ ْ َ
اح بُ ْ الله تعالی از نعمت آب در قرآن کریم چنین تذکر منوده استَ }:و ُه َو الَّ ِذي أَ ْر َ
س َل ال ِّريَ َ
َاس كَ ِثريا}الفرقان)۴۹-۴۸( : حي َِي ِب ِه َبلْدَ ة َّم ْيتا َون ُْس ِق َيهُ ِم َّام َخلَ ْق َنا َأنْ َعاما َو َأن ِ َّ
ط ُهورا .لِ ُن ْ
َماء َ
ترجمه -:او آن کسی است که میفرستد باد هارا مژده رسان ،پیشاپیش باران رحمتش وما هستیم که از آسامن آب پاکی را فرو
می ریزیم ،تا به وسیله آن آب رسزمین مرده را زنده سازیم وبه مخلوقات خود از آن جمله چهار پایان ومردمان بسیاری آنرا
بنوشانیم.
و در رابطه به اینکه آب نعمت است الله تعالی فرموده است که آورنده باران من هستم اگر من آب را توسط زمین فرو بربم پس
کسی هست که آب رشین به شام بدهد؟.
ن يَأْ ِتيك ُْم ِبِ َاء َم ِعن{ امللک)30( :
{ق ُْل أَ َرأَيْ ُت ْم إِنْ أَ ْصبَ َح َما ُؤك ُْم َغ ْورا َف َم ْ
ترجمه -:بگو به من خرب دهید اگر آب مورد استفاده تان در زمین فرو رود پس چه کسی برای شام آب روان می آورد.
در بعضی اوقات به طور آزمایش ویا هم از جهت رسکشی وفساد انسانها الله جل جالله باران رحمت خود را بند میکند که به
همین خاطر زمین به نبود آب وخشکسالی روبرو میشود ،وزمین و دشت ها نیز خشک میگردد ،ذخیره آب در کوه ها ،بحرها،
جوچه ها و در یاها کم میشود ،آب چاها نیز کم شده ودر بعضی حاالت خشک میشود؛ واز همین جهت زندگی همه انسانها،
حیوانات اهلی وغیر اهلی به قحطی روبرو میشوند واز نعمت الله تعالی محروم میگردند.چنانچه الله تعالی فرموده
َري ِف ْت َنة َو ِإلَ ْي َنا تُ ْر َج ُعونَ } األنبیاء)35( :
ِالرش َوالْخ ْ ِ
استَ {:ونَ ْبلُوكُم ب َّ ِّ
ترجمه -:وما از آسامن آب اززشمندی را به اندازه الزم فرو ریخته ام ،پس آنرا در زمین جای دادیم وشکی نیست که ما بر دور
ساخنت آن توانائیم.
اگر ما به حالت کنونی متوجه شویم در می یابیم که در اکرث والیت های کشور بارندګی منی شود وچاه ها نیز خشک گردیده
است وهمچنان در کوه ها ،چشمه ها نیز خشک شده است ،اگر خشک نشده باشد آب آن؛ کم شده است.
واین حالتی است که ماباید به خالق خود رجوع کنیم واز الله تعالی برای خطا ها وگناهان خود معافی بخواهیم وبسوی پروردگار
خویش توبه گار شویم وبه گناهان خود اعرتاف منایم واز ذات الله تعالی طلب باران منائیم که او مترصف باران آسامنها است.
تا آنکه الله تعالی باالی ما رحم منوده وباالی این رسزمین باران خود را بریزاند ،ت دشت ها رس سبز شود ،آب سطح زمین
پوره شود،چاه ها دوباره زنده شود وآب چشمه ها زیاد گردد ،کشت وزراعت آبیاری شود ،وآب دریاها وجوچه ها دوباره زیاد ګردد.
این کار و طلب باران بسیار مهم است زیرا که زندگی وآبادی به آن بستگی دارد .از گناهان خود بخشش خواسنت و از الله تعالی
اس َت ْغ ِف ُروا َر َّبك ُْم ثُ َّم
طلب باران کردن چیزی هست که هود علیه السالم بر آن امر کرده است که برای قوم خود فرمودَ { :و َيا َق ْو ِم ْ
ج ِر ِم َ
ن} هود)۵۲( : الس َام َء َعلَ ْيك ُْم ِمدْ َرارا َويَ ِز ْدك ُْم ُق َّوة إِ َ
َل ُق َّوتِك ُْم َوال تَ َت َولَّ ْوا ُم ْ تُوبُوا إِلَيْ ِه يُ ْر ِسلِ َّ
ترجمه -:ای قوم من از پرودرگار تان آمرزش بخواهید باز بسوی او باز گردید تا برشام باران پی در پی بفرستد ونیرویی را بر
نیروی شام بیفزاید ومجرمانه از حق روی متابید.
2
در روایاتی آمده است که الله تعالی سه سال باران رحمت را باالی قوم هود علیه السالم بند کرده بود ،سپس هود علیه السالم
رضورت باران را احساس کرده وبرای قوم خود گفت :از الله تعالی برای محو گناهان خود آمرزش خواسته واز گناهان خود
توبه منائید[.تفسیر قرطبي]
همچنان نوح علیه السالم به قوم خود گفت:اگر شام بسوی الله تعالی باز گردید واز آن از گناهان خود آمرزش بخواهید ،الله
اس َت ْغ ِف ُروا َربَّك ُْم ِإنَّهُ كَانَ َغفَّارا .يُ ْر ِ
سلِ َّ
الس َام َء تعالی باالی شام رحم منوده وباران رحمت خود را از آسامن رسازیر میکندَ { :ف ُقل ُ
ْت ْ
ج َع ْل لَك ُْم َأنْ َهاراَ .ما لَك ُْم ال تَ ْر ُجونَ لِلَّ ِه َوقَارا } نوح)۱۳-۱۰(:ج َع ْل لَك ُْم َجنَّات َو َي ْ ُيْ ِد ْدك ُْم ِبأَ ْم َوال َو َب ِن َ
ن َو َي ْ َعلَ ْيك ُْم ِمدْ َرارا َ .و ُ
ترجمه -:پس به ایشان گفتم از پروردگار خود آمرزش بخواهید چرا که او بسیار آمرزنده است ،اگر چنین کنید بر شام باران پر
خیر وبرکت را پیاپی میفرستد ،وشامرا به مالهای وفرزندان امداد میکند وبرای شام باغهای رس سبز میدهد وبرای شام نحرهای
پر از آب پدید می آورد؛ شامرا چه شده است که به عظمت وشکوه الله معتقد نیستید؟.
در روایات آمده است که هر گاه قوم نوح علیه السالم سخن اورا نپذیرفتند ،الله تعالی باران خود را بند کرد وزنان آنها را چهل
سال عقیم گذاشت،چهار پایان آنها هالک شدند ،رس سبزی هایشان تباه شدند،سپس ایشان به نزد نوح علیه السالم مراجعه
منوده واز آن کمک خواستند پس نوح علیه السالم برایشان گفت :از گناهان خود توبه گار شوید تا آنکه الله تعالی باالی شام
رحم منوده واز آسامن باران رحمت را فرود بیاورد .الجامع ألحكام القرآن ((302 /18
در این آیات مبارک از برای ما این درس است که ما هم در وقت بند شدن باران آن کاری را انجام دهیم که آنرا هود علیه السالم
ونوح علیه السالم برای قوم خود نشان داده وبرای قوم خود طلب باران کرده بود.
در یک روایت آمده است(:شكا رجل إَل الحسن الجدوبة فقال له :استغفر الله .وشكا آخر إليه الفقر فقال له :استغفر الله.
وقال له آخر.ادع الله أن يرزقني ولدا ؛ فقال له :استغفر الله.وشكا إليه آخر جفاف بستانه ؛فقال له :استغفر الله .فقلنا له ف
س َت ْغ ِف ُروا َربَّك ُْم إِنَّهُ كَانَ َغفَّارا .يُ ْر ِسلِ َّ
الس َام َء َعلَ ْيكُ ْم ذلك ؟ فقال:ما قلت من عندي شيئا ؛ إن الله تعاَل يقول ف سورة "نوح" {:ا ْ
ِمدْ َرارا).
الجامع ألحكام القرآن ((302 /18
ترجمه -:يک شخص به حسن برصی رحمه الله از خشکسالی شکایت کرد،او برایش گفت:استغفار بگو وشخص دیگر از فقر
شکایت کرد برایش گفت :استغفار بگو ،وشخص دیگر گفت:که برای من از الله فرزند بخواه ! برایش گفت :اسغفار
بخواه،شخص دیگر از خشکی باغ شکایت کرد؛ برایش گفت :استغفار بگو.ما برایش گفتیم :همه را گفتید که استغفار
(اس َت ْغ ِف ُروا َربَّك ُْم ِإنَّهُ كَا َ
ن بگویند؟حسن برصی رحمه الله کفت:این را من از خود نگفتم؛ الله تعالی در سوره نوح فرموده استْ :
ج َع ْل لَك ُْم َأنْ َهارا}
ج َع ْل لَك ُْم َجنَّات َويَ ْ ُيْ ِد ْدك ُْم ِبأَ ْم َوال َوبَ ِن َ
ن َويَ ْ الس َام َء َعلَ ْيك ُْم ِمدْ َرارا َ .و ُ
َغفَّارا .يُ ْر ِسلِ َّ
در این شک نیست که عذاب الهی غالبا به اساس گناهان نازل میګردد ،بارانیکه باالی قوم نوح علیه السالم و قوم هود علیه
السالم بند شده بود ،آن هم از جهت گناهان آنها بود و اگر باالی کدام کسی در وازه ای ازآسامن بند شود ،آنهم از خاطر
ض الَّ ِذي َع ِملُوا ت أَ ْي ِدي ال َّن ِ
اس لِ ُي ِذي َق ُه ْم َب ْع َ ْرب َوالْ َب ْ
ح ِر ِبِ َا ك ََس َب ْ ف ال َ ِّ گناهان آنها است .الله تعالی فرموده است { :ظَ َه َر الْف َ
َسا ُد ِ
لَ َعلَّ ُه ْم يَ ْرجِ ُعونَ } الروم)41(:
ترجمه -:تباهی وخرابی در خشکه ودریا به خاطر اعاملی پدیدارگشته است که دستهای مردمان انجام داده اند ،تا الله جزای
برخی از کارهای را که انجام داده اند به آنها بچشاند ،تا از کارهای بد بازگردند.
3
ت أَ ْي ِديك ُْم َو َي ْعفُو َع ْ
ن كَ ِثري} الشوری)30( : و درآیه مبارک دیگری آمده استَ { :و َما أَ َصا َبك ُْم ِم ْ
ن ُم ِصي َبة َفب َِام ك ََس َب ْ
ترجمه -:وآن مصیبت وبالئی که به شام میرسد به سب گناهانی است که دستهای شام انجام داده است واز بسیار از گناهان
شام در گذر میکند
قوتهای کفری مرصوف اند که سالح های کشتار جمعی بسازند وگاز های گلخانه ای تولید کنند ودر این کار خود تالشهای
خستگی ناپذیر را انجام میدهند ودر این راستا یکی به دیگر سبقت میگیرند ،پس گراف گرمای زمین رو به افزایش است ،این
هامنجایی است که الله تعالی میفرماید :چیزی که به شام از عذاب میرسد نتیجه اعامل بد شام است ،البته وقتیکه عذاب
الهی فرا رسد باز مردمان صالح وغیر صالح در آن یکسان می باشند.
بنا ما مسلامنان که به پروردگار خود عقیده داریم ،باید در وقت سختی ها ومشکالت به خالق وذات مدبر خود رجوع منوده وتوبه
َل اللَّ ِه َج ِميعا َأيُّ َها الْ ُم ْؤ ِم ُنونَ لَ َعلَّك ُْم تُ ْف ِل ُ
حونَ } النور)31( : منائیم ،زیرا که الله تعالی به توبه کردن مارا امر کرده استَ {.وتُو ُبوا ِإ َ
ترجمه -:وای مومنان همه به سوی الله توبه کنید تا رستگار شوید.
در یک حدیث رشیف قدسی آمده است( :يا عبادي ،إنكم تُخطئون بالليل والنهار ،وأنا أَ ْغ ِفر ال ُّذ َ
نوب جميعا ،فاستغفروين أغ ِف ْر
لكم).صحیح مسلم
ترجمه -:ای بندگان من! شام شب وروز نافرمانی میکنید ومن همه گناهان شامرا می بخشم سپس از گناهان خود از من
بخشش بخواهید ومن گناهان را می آمرزم.
ما اگر براستی توبه کنیم وگناهان را ترک کنیم ،عقیده ما بر این است که خالق آسامن وزمین باالی ما رحم میکند وباران را
ح ِميدُ }
ل الْ َ
رش َر ْح َمتَهُ َو ُه َو الْ َو ِ ُّ ن بَ ْع ِد َما َق َن ُ
طوا َويَنْ ُ ُ ث ِم ْ
باالی ما میفرستد ،طوریکه الله تعالی میفرمایدَ { :و ُه َو الَّ ِذي يُ َن ِّز ُل الْ َغ ْي َ
الشوری)28(:
ترجمه -:و اوست که باران را فرو می ریزد بعد ازآنکه مردم از نزول باران نا امید میشوند ورحمت خود را می گسرتاند واو کار
ساز ستوده شده است.
اسباب قطع وتأخیر باران:
بعضی اسباب تأخیر وبند شدن باران قرار ذیل است:
-۱تکرب وبزرگی کردن در زمین ،خود را باالی مردم بزرگ شمردن و به مال ،اوالد و منصب افتخار کردن ،زیرا باران باالی کسانی
نازل میشود که آنها متواضع وعاجزی کننده می باشند.
از همین جهت است وقتیکه پیامربعلیه السالم طلب باران میکردند عاجزی وترضع را اختیار میکردند.
ترجمه -:عبدالله بن عباس ريض الله عنه میفرماید :نبي علیه السالم استسقاء وبه (طلب باران ) در حالی بیرون می شدند که
حالت عاجزی وترضع را اختیار می کردند.
4
-۲گسرتش فساد در میان مردم ،این فساد به هر شکلی که باشد مانند :تزویر ،رشوت ،دزدی وخیانت .و یک منونه از خیانت
کمی وکاستی در پیامنه ووزن میباشد.
-۳ندادن زکات؛ ندادن مال زکات سبب بندشدن وتأخیر باران میگرد.در حدیث رشیف آمده است(:ومل ُينعوا زكاة أموالهم إال
منعوا القطر من السامء ،ولوال البهائم مل ُيطروا) .سنن ابن ماجه
ترجمه -:منع منی کنند زکات مال خود را ،مگر اینکه منع میشود باران از آسامن ،اگر حیوانات منی بود هیچ وقت باالی ایشان
باران منی شد.
-۴کرثت گناهان ومعاصی ،این عمل باعث بند شدن باران ،خشکسالی وقحطی میگردد .زیرا که گناهان سبب قهر وغضب
پروردگار گردیده و الله تعالی رحمت خود را بند میکند ،از جهت گناهان انسان ها همه حیوانات از رحمت الله تعالی محروم
میشوند.
عمر بن عبدالعزیز رحمه الله میفرماید( :گفته میشود که به اثر گناهان مردم خواص عام مردم عذاب منیشوند ،مگر آنکه منکر
عام شود باز همه مردم مستحق عذاب میگردد .).املوطأ (991 /2( -
بلکه به اثر گناهان مردم حیوانات وحرشات هم در معرض آزرا قرار میگیرند.
در یک روایت آم ده است :عن أيب هريرة ريض الله عنه أنه سمع رجال يقول( :إن الظامل ال يرض إال نفسه) .فقال أبو هريرة(:
َتموت ف وكرها هزاال من ظلم الظامل) .شعب اإلُيان -البيهقي ((54 /6
ُ حبا َرى ل
بىل والله ،حتى ال ُ
ترجمه -:از ابوهریره ريض الله عنه روایت است که او از یک مردی شنیده که میگفت(:که ظامل به کس دیگری رضر رسانده
ی
منی تواند مگر به نفس خود) ابوهریره رضی الله عنه به او گفت:بلی! قسم به الله که (رضر ظلم ظامل) می رسد به مرغ ُحبار َ
که در النه ای خود می میرند از لحاظ ضعیفی به سبب ظلم ظامل.
یعنی به پرندگان هم رضر میرسد به اثر ظلم ظامل وقتیکه به سبب ظلم ظامل خشکسالی وقحطی بیایید پس پرندگان هم
درالنه های خود می میرند.
حکم استسقاء (وطلب باران):
استسقاء (وطلب باران)به بیان کردن ثنا وصفت الله تعالی وفریاد کردن به او ،وبه گفنت استغفار در کتاب الله ،سنت نبوی
وبه اجامع امت ثابت است.
-۱کتاب الله :در قرآن کریم استسقاء(طلب باران) به دعای نوح علیه الصالة والسالم ثابت است که او به قوم خود گفتَ {:ف ُقلْت
الس َام َء َعلَ ْيك ُْم ِمدْ َرارا } نوح)10 ( :
اس َت ْغ ِف ُروا َر َّبك ُْم إنَّهُ كان َغفَّارا ُي ْر ِس ْل َّ
ْ
-۲سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم :درباره استسقاء (طلب باران)احادیث زیادی آمده است که چند بار پیامرب علیه السالم
به طور مکرر استسقاء کرده است واز الله تعالی به باریدن باران تقاضا کرده است.
5
-۳اجامع :همچنان بعد از نبی علیه الصالة والسالم ،خلفای راشدین استسقاء وطلب باران کرده اند وامت اسالمی به استسقاء
سلفا وخلفا اجامع کرده اند.البحر الرائق البحر الرائق( )181 /2
سنَة َع َىل َع ْه ِد النَّب ِِّي-صلی الله علیه وسلمَ -ف َب ْي َنا ال َّنب ُِّي - اس َت ال َّن َ َس بْنِ َمالِك ق ََال أَ َ
صابَ ِ ن َأن ِ ودر حدیث رشیف آمده استَ ( :ع ْ
ول الل ِه َهلَكَ ال َْام ُل َو َجا َع الْ ِع َي ُال فَا ْد ُع اللهَ لَ َنا َف َر َف َع َيدَ ْي ِه َو َما
س ََال َيا َر ُ ف َي ْو ِم ُج ُم َعة قَا َم أَ ْع َر ِ ي
ايب َفق َ ب ِخطُ ُ
صلی الله علیه وسلم َي ْ
ت الْ َمطَ َررب ِه َح َّتى َرأَ ْي ُ
ن ِم ْن َ ِ اب أَ ْمث ََال الْ ِ
ج َبالِ ثُ َّم ل َْم َي ْنز ِْل َع ْ ح ُ الس َ الس َام ِء َق َز َعة َف َوالَّ ِذي نَف ِ
ْس ِب َي ِد ِه َما َوضَ َع ُه َام َح َّتى ثَا َر َّ ف َّ نَ َرى ِ
األُ ْخ َرى َوقَا َم َذلِكَ ج ُم َع ِة ْ ن الْ َغ ِد َوبَ ْعدَ الْ َغ ِد َوالَّ ِذي يَلِي ِه َح َّتى الْ ُ ح َي ِت ِه -صلی الله علیه وسلم َف ُم ِط ْرنَا يَ ْو َمنَا َذلِكَ َو ِم َ حا َد ُر َع َىل لِ ْ
يَ َت َ
ول الل ِه تَ َهدَّ َم الْ ِب َنا ُء َو َغر َِق ال َْام ُل فَا ْد ُع اللهَ لَنَا َف َرف ََع يَدَ يْ ِه َفق َ
َال اللَّ ُه َّم َح َوالَ ْي َنا َو َال َعلَ ْي َنا).صحيح س ََال يَا َر ُ ايب أَ ْو ق َ
َال غ َْريُ ُه َفق َ األَ ْع َر ِ ُّ
ْ
البخاري-نسخة طوق النجاة (ص(23 :
ترجمه -:از انس بن مالک ريض الله عنه روایت است او میگوید که به مردم در زمانه پیامرب علیه السالم قحطی رسید ،یک بار
پیامرب علیه السالم در روز جمعه خطبه ای ایراد میفرمود :ومرد اطرافی ایستادشده وگفت :ای رسول خدا! مال واوالد هالک شد
،برای ما دعا کن ،نبی علیه السالم هردو دستان مبارک خود را بلند کرد در حالیکه در آسامن ابری دیده منیشد ،قسم به آن
ذاتی که نفس من در اختیار او هست هر دو دستان مبارک خود را پائین نکرده بود مگر اینکه ابرها پراگنده شد مانند کوه ها
ونبی علیه السالم از منرب پائین نشده بود ،مگر اینکه مادیدیم که باران در ریش مبارکش می چکید .به ما در آن روز وفردای آن
هم باران شد ودر روز سوم هم باران شد تا جمعه آینده ،هامن اطرافی ایستاده شد وراوی میگوید یا شخص دیگری گفت :ای
رسول خدا ! آبادی ها ویران شده ،مالها غرق شدند دعا کن برای ما (بخاطر بندش باران) ،نبی علیه الصالة والسالم هر دو
دستان خود را بلند کردند واینطور گفت :ای الله ! باران رحمت به اطراف ما ببار ،نه باالی ما.
در ظاهر الروایه به نزد امام ابوحنيفه رحمه الله در استسقاء (طلب باران ) مناز با جامعت به طور مسنون ثابت نیست ،اگر مردم
تنها تنها مناز میخوانند باکی ندارد ،بلکه استسقاء وطلب باران دعا است طوریکه الله تعالی میفرماید{ :فقلت :استغفروا ربكم
إنه كان غفارا ،يرسل السامء عليكم مدرارا} ونبی علیه السالم وقتیکه استسقاء کرده اند از ایشان مناز روایت نشده است،
ایشان تنها دعا کرده است.هنگامیکه به نزد امام ابو حنیفه رحمه الله مناز جامعت در استسقاء ثابت نیست خواندن خطبه
و(قلب رداء) نیز ثابت منی باشد ،زیرا که سبب استسقاء تنها دعا است .الهداية رشح البداية ((88 /1
امام اعظم ابوحنيفه رح میگوید در کدام وقتیکه پیامرب علیه السالم استسقاء کرده او تنها دعا منوده است ومنازی اداء نکرده
ودر کدام روایتیکه مناز ذکر شده آن روایت شاذ است .حاشية الطحطاوي عىل مراقي الفالح (ص)359 :
وبه نزد امام محمد و امام ابویوسف رحمهام الله دو رکعت مناز در استسقاء از نبی علیه السالم ثابت است وابن عباس رضی
6
الله عنهام از پیامربعلیه السالم نقل کرده است ومناسب است که از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم پیروی شود مانند
اداءکردن دو رکعت مناز در روز های عید .
از امام ابویوسف رحمة الله علیه در این باره دو قسم روایت ،نقل شده است،در یک روایت امام ابویوسف با امام ابو حنیفه
موافق است ودر روایت دیگر با امام محمد رح است .اما امام طحاوی میگوید :که امام ابو یوسف با امام محمد همنظر اند
األَ َص ُّح) بدائع الصنائع ((282 /1 ِي َق ْولَهُ مع َق ْولِ ُم َ
ح َّمد وهو ْ واین سخن صحیح تر استَ ( .و َذكَ َر الطَّ َ
حاو ُّ
امام محمد رح می ګوید که مناز استسقاء را مانند مناز عید میداند که قرآئت جهری در آن خوانده میشود وبعد از مناز خطبه
خوانده میشود.
امام مرغیناين رحمه الله بعد از ذکر قول امام ابوحنیفه رح میگوید( :قلنا فعله مرة وتركه أخرى فلم يكن سنة)
ترجمه -:ما میگوئیم که نبی علیه الصالة والسالم بعضی وقت مناز خوانده وبعضی وقت نخوانده است ،پس سنت نشد.
امام ابن عابدین میگوید که اختالف در بین امام اعظم ابوحنیفه و امام محمد و ابویوسف در باره سنت بودن جامعت است نه
در مرشوعیت آن ،زیرا که مناز استسقاء را با جامعت اداء کردن قائل نیست اما در نفس مرشوعیت آن امام ابوحنیفه رح هم
قائل است ،البته موقف مصنف الدر املختار مانند امام نسفی است که ایشان میگویند اختالف میان آنها جامعت در مرشوعیت
وعدم مرشوعیت است.
ف أَ ْصلِ الْ َم ْ ُ
رشو ِع َّي ِة).رد املحتار ()194 /6 الس ِّن َّي ِة َال ِ
ف ُّ ن أَنَّ الْ ِ
خ َال َ
ف ِ ِس َال ِم ِم ْ ( َو َه َذا ُم َوا ِفق لِ َام َذكَ َر ُه شَ ْيخُ ْ
اإل ْ
در فتاوی حقانیه آمده است که در این مسئله قول صاحبین قول مفتی به است.فتاوی حقانیه ج ،۲ص)۵۴( :
-۲در اثنای خواندن خطبه مناز جمعه طلب باران ودعا کردن ،مانند :حدیث فوق که از انس ابن مالک رضی الله عنه روایت شده است.
البته طریقه بهرت در استسقاء این صورت است که همه مردم در یک صحرای بزرگ جمع شوند وبه بسیار عاجزی وترضع دو
رکعت مناز به جهر بخوانند باز امام به روی زمین ایستاده شده خطبه ایراد مناید بعد از آن رو به قبله ایستاد شده ودعا طلب کنند.
اس قَا ِعدُ ونَ ُم ْس َت ْق ِبلُونَ الْ ِقبْلَ َة) .تبين الحقائق ((231 /1 امام زيلعي میگویدَ ( :ويَ ْس َت ْقب ُِل بِالدُّ َعا ِء الْ ِق ْبلَ َة ق ِ
َاِئا َوال َّن ُ
ترجمه -:امام در وقت دعا رو به قبله بگرداند در حالت ایستاده دعا کند در حالیکه مردم رو به قبله نشسته باشند.
7
به نزد امام محمد امام درخطبه استسقاء مانند خطبه جمعه می نشیند ،واز امام ابو یوسف درین مورد دو نوع روایت نقل است،
در یک روایتی از امام ابویوسف رح آمده است که امام در خطبه ننشیند و در روایت دیگری آمده است اگر امام یک خطبه
بخواند در حالت ایستاده بهرت است .
در تحفة الفقها آمده است(:وهل يجلس ف خطبة االستسقاء عن أيب يوسف روايتان ف رواية ال يجلس وف رواية أخرى إن
خطب خطبة واحدة قاِئا فحسن).تحفة الفقهاء ((185 /1
به نزد امام محمد وابو یوسف رح مناز استسقاء مانند مناز جمعه است که جهرا خوانده شود و افضل این است که در رکعت اول
{ سبح اسم ربك األعىل } را بخواند ودر رکعت دوم { هل أتاك حديث الغاشية }.تحفة الفقهاء ()185 /1
منرب را بیرون نکنن د واگر منرب را بیرون آوردند جواز دارد ،اما طریقه مسنونه این است که امام به روی زمین ایستاده وخطبه را
بخواند.
وقتیکه امام از خطبه فارغ ګردید به قصد فالی نیک چادر خود را میگرداند وآن چنین که الله تعالی قحطی را به فراوانی مبدل
يب ال ِّردَا ِء إنْ كان
گرداند وسختی را به آسانی .وطریقه گرداندن چادر در فتاوای عاملگیری اینطور ذکر شده استَ (:و ِص َف ُة تَ ْقلِ ِ
الفتاوى الهندية ((154 /1 األَ ْ
ُيَنِ ). األَيْ َ َ
س عىل ْ األَيْ َ ِ
س َو ْ ن عىل ْ األَ ْ
ُيَ َ ب ْجانِ َ س َفلَهُ أَ ْع َال ُه َوأَ ْع َال ُه أَ ْ
س َفلَهُ َوإِنْ كان ُمدَ َّورا َج َع َل الْ َ ُم َربَّعا َج َع َل أَ ْ
اگر چادر چهار کنجه بود ،طرف پائین آنرا باال بگرداند وطرف باالی آنرا پایان بیاورد واگر چادر گرد بود پس طرف راست آنرا به
طرف چپ بگرداند وطرف چپ آنرا به طرف راست بگرداند .
وقتیکه امام از گرداندن چادر فارغ شد ؛ پس امام ومردم همه دستان خود را به سوی آسامن بلند کرده و حمد وثنای الله تعالی
را گفته واستغفار بگویند واز الله تعالی به بسیار عاجزی وترضع طلب باران کنند وکوشش کنند که صدقه وخیرات بدهند تا
اینکه الله به اساس مهربانی خود باران را فرو آورد.
نبی علیه الصالة والسالم به این اندازه دستان خود را در جای دیگری بلند نکرده طوریکه دراستسقاء بلند کرده است.
در فتاوی حقانیه آمده است که در مناز استسقاء دستهارا رس چپه گرفته طلب دعا کنند ،از جناب رسول الله صلی الله علیه وسلم
ثابت است ،از این جهت فقهای امت در اثنای مناز استسقاء در وقت دعا کردن دست هارا رس چپه گرفنت سنت قرار داده اند.
اگر باران باز هم نشد مستحب است که سه روز مناز استسقاء را اداء کنند واز الله تعالی نا امید نشوند .تحفة الفقهاء ((186 /1در
اللباب ف رشح الكتاب آمده است (:ويستحب الخروج له إَل الصحراء؛ إال ف مكة وبيت املقدس فيخرجون إَل
املسجد ثالثة أيام مشاة ف ثياب خلقة غسيلة متذللن متواضعن خاشعن للّه تعاَل ناكسن رءوسهم مقدمن الصدقة كل
(ص(59 : يوم قبل خروجهم ،ويحددون التوبة ،ويستسقون بالضعفة والشيوخ والعجائز واألطفال) .اللباب ف رشح الكتاب
8
ترجمه -:مستحب این است که در مناز استسقاء به صحرا بیرون شوند عالوه در مکه مکرمه وبیت املقدس ،وبه سوی مسجد
سه روز پیاده بیایند ،در لباسهای کهنه که شسته شده باشد ودر این حالت متواضع وعاجزی کنان باشند ،وبه سوی الله تعالی
خشوع کننده باشند ،رسهای خودرا پائین منوده وهر روز پیش از بیرون شدن صدقه کنند و به جدیت توبه منایند واستسقاء
9